۱۱ذی القعده ۱۴۱۳ قمری – ۱۴ اردیبهشت ۱۳۷۲ شمسی – ولادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام
@ متن سخنراني 11 ذيالقعده 1413 مصادف با 14 ارديبهشت 1372 و 4 مي 1993
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي اَشْرَفِ الْاَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا اَبِي الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَي آلِهِ الطَّيبِينَ الطَّاهِرِينَ لَا سِيَّمَا عَلَي سَيِّدَنَا وَ مَوْلانَا حُجَّةِ ابْنِ الْحَسَنِ رُوحِي وَاَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.
روز تولد حضرت علي بن موسي الرضا عليه الصلاة والسلاماست.
براي ما اهل مشهد از يك جهت بزرگترين عيد و روز سرور است و از جهت ديگر براي شيعه، شيعيان دنيا، كه در احاديث هست «لَا يَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّيعَةِ»([1]). بَضعة پيغمبر اكرم، پارة تن پيغمبر اكرم، در ارض طوس دفن خواهد شد. در آن روايت است كه زيارت نميكند او را مگر خواص از شيعه.
شيعيان دنيا البته دوازده امامي زيادند ولي شيعه در اصطلاح هم روايات و در اصطلاح مردم مسلمان به كسي ميگويند كه بعد از پيغمبر اكرم معتقد به خلافت بلافصل امير المومنين علي بن ابي طالب باشد و اينها كساني هستند كه اسمشان عرفاً شيعه است.
بعضيها سه امامي هستند، بعضيها چهار امامي هستند، بعضيها شش امامي هستند اما به مجرد اينكه انسان اعتقاد به حضرت علي بن موسي الرضا عليه الصلاة والسلامپيدا كرد ديگر شيعة دوازده امامي است از اين جهت فرمودهاند كه زيارت نميكند علي بن موسي الرضا عليه السلامرا مگر خواص از شيعه، يعني شيعيان خاص. و لذا كسي كه به مشهد بيايد براي زيارت يا ساكنين مشهد كه طبعاً يا خودشان و يا اجدادشان در اين سرزمين سكونت پيدا كردهاند، به خاطر محبت به علي بن موسي الرضا عليه الصلاة والسلامبوده و چون اين طور است زائر و مجاور ، هر دو از شيعيان خاص علي بن موسي الرضا و از شيعيان دوازده امامي هستند. و لذا روايات زيادي دربارة فضيلت زيارت حضرت علي بن موسي الرضا وارد شده كه پيغمبر اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلمفرمودند: «سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ»([2]) عن قريب در زمين خراسان، چون هنوز آن موقع مشهدي در كار نبوده، مشهد يعني محل شهادت امام عليه الصلاة والسلامو تا حضرت در اينجا شهيد نشدند اسم اينجا مشهد نبود. اين اراضي، اراضي خراسان است. از تهران تا بلخ و بخارا در جغرافيايي و در تاريخ قديم اراضي خراسان به آن ميگفتند.
در اين سرزمين پارة تن من به زودي دفن خواهد شد «سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ» «أَلَا فَمَنْ زَارَهُ فِي غُرْبَتِهِ»، همه بدانند كسي كه در غربت اين پارة تن من را زيارت كند ، خود من شفيع او خواهم بود در روز قيامت.
روايتي ديگر از علي بن ابي طالب عليه الصلاة والسلاماست كه فرمود: «سَتُدْفَنُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ يُقَالُ لَهَا طُوسُ،اسْمُهُ اسْمِي وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمُ ابْنِ عِمْرَانَ مُوسَى» در سرزمين خراسان([3]) – اينها معجزات خاندان عصمت است كه در آن زمان قبل از اينكه حتي علي بن موسي الرضا متولد شود بيان فرمودهاند – اسم او اسم من است «علي» است، «علي بن موسي الرضا» كه در تفسير آية شريفة «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ» ميفرمايد كه منظور دوازده امامي است كه جانشينان پيغمبر اكرمند.
چهار نفر از آنها اسمشان علي است، «مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ» در همين آيه است كه چهار نفر از اينها اسمشان علي است. دربارة اين چهار علي كه احترام بيشتري بايد داشته باشند، «فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ»([4]) شما دربارة اينها ظلم به خودتان نكنيد، يعني اگر بي محبتي نسبت به اين چهار امام و چهار علي كرديد ظلم به خودتان كردهايد.([5])
من گاه گاهي به مردمي كه در ايران ساكنند و از دوستان ما هستند و سالي يك دفعه لااقل به مشهد مشرف نميشوند ، ميگويم به خودتان ظلم كرديد چون لااقل بايد انسان سالي يك مرتبه، والا ما افرادي داريم كه هر شب جمعه از تهران براي زيارت ميآيند. افرادي هستند شبهاي اول ماه براي زيارت به مشهد ميآيند. حالا شايد براي افرادي ميسر نباشد كه هر شب جمعه يا هر ماه به مشهد بيايند، لااقل سالي يك مرتبه را اگر نيامدند و لو به نظر من پياده؛ چون آن ثوابها و آن اجري كه خداي تعالي براي زيارت حضرت رضا تعيين فرموده است، ارزش دارد كه انسان پياده هم شده براي زيارت حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلامبه مشهد بيايد. و فرمودهاند، حضرت امير المومنين فرمود: اسم او اسم من ، «علي» است. اين چهار علي، «علي بن ابي طالب است و علي بن الحسين است و علي بن موسي است و عليالهادي عليه الصلاة والسلام» هستند كه متاسفانه ما امام هادي را نه ميشناسيم، نه شرح حالش را ميدانيم، نه براي وفات و تولدشان اهميتي قائليم به هر حال خداي تعالي با علم غيبش ميدانسته كه به اين چهار علي ظلم زيادي خواهد شد؛ علي بن ابي طالب عليه الصلاة والسلاماولين مظلوم اهل بيت پيغمبر است، امام سجاد آن همه مصيبت ديد، اگر نگوييم اول مظلوم است مسلماً بعد از علي بن ابي طالب مظلومترين است و حضرت علي بن موسي الرضا چون فاصل بين شيعيان خالص و شيعيان غير خالص است، شيعيان دوازده امامي و شيعيان غير دوازده امامي است و امام هادي را بخاطر مظلوميتش، بخاطر اينكه در زمان اكفر بني العباس قرار گرفته بود، متوكل عباسي حاضر نبود اسم امام هادي را مردم ببرند و دائماً در محبس آن حضرت را نگه داشته بود. اين چهار امام را خداي تعالي سفارش كرده، پيغمبر اكرم سفارش فرموده ثواب زيادتشان بسيار زياد است و من جمله امامي است كه ما نسبت به آن حضرت خيلي ظالميم و اطراف بدنش، حالا يا اطراف قبر مقدسش جمع شديم و گناه ميكنيم كه به قول يكي از اولياء خدا ميفرمود كه يزيد سر مقدس سيد الشهداء را در مقابل گذاشته بود و اطرافش گناه ميكرد، ما بدن مقدس علي بن موسي الرضا را در وسط گذاشتهايم و گناه ميكنيم.
فرمود كه كسي كه اين فرزند من كه اسمش اسم من است و اسم پدرش موسي است، در سرزمين خراسان زيارت كند ، «غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ» خداي گناهان او را ميآمرزد.
يكي از اولياء خدا يك مكاشفهاي در اين ارتباط داشت، بد نيست در مجلسي است كه همة دوستان خاندان عصمت در روز تولدش جمع شدند، مي گفت: من زيارت كردم حضرت علي بن موسي الرضا را گناهان زيادي داشتم، وقتي از در حرم بيرون آمدم يك احساس سبكي و تميزي در خودم كردم. آمدم در منزل، اين قسمتش را ديگري ديده بود دربارهاش كه يك جواهري، يك جواهر پر قيمتي، اين شخص دارد برده در مغازة زرگري ولي اين جواهر را اين شخص خيلي كثيفش كرده، توي كثافت آلودهاش كرده بود. كثافت هم به آن خشك شده ، برده در مغازه زرگري، اين زرگر بدون اينكه از او اجازه بگيرد اول فوراً او را انداخت در ميان آب و خوب تميزش كرد بعد آورد و گفت: اين جواهري كه تو داري قيمتش اين است حالا اگر ميفروشي من ميخرم. اگر نميفروشي بدان اين جواهر حيف است كه تو اين اندازه كثيفش كرده باشي. حالا واقعاً اينطور است.
ما در حرم حضرت رضا كه مشرف ميشويم، اين روايت اين طوري ميگويد: كسي كه زيارت كند حضرت رضا عليه الصلاة والسلامرا، همين قدر وارد حرم شديد البته زيارت يك مقدار شرايطي دارد كه شرايطش خوب مشخص است. تا شما وارد شديد آن جواهرشناس كه حقيقت انسان را ميشناسد، حضرت علي بن موسي الرضا است، اين را شما بخواهيد يا نخواهيد تميزش اول ميكند. آخر تو انسان، تو ميخواسته خليفة اللّهباشي، تو ميخواسته جانشين خدا باشي در زمين. چشم تو چشم خدا باشد، گوش تو گوش خدا باشد. جمعي از شما ملت يك خرده به خودشان رسيدند اينها انبياء شدند. اين يكصدو بيست و چهار هزار پيغمبر غير از چهارده معصوم عليهم الصلاة والسلاماينها از همين شماها بودند، اهل كمالات بودند، با تعهدات پروردگار به اصطلاح رعايت كردند و اهميت دادند تعهدات الهي را، پيغمبر شدند. شماها هم همانها هستيد. آمديد در دنيا اين جور خودتان را كثيف كرديد آلوده كرديد اين كثافتها به قلبتان و روحتان خشك شده كه با يك جلسه و دو جلسة توبه و استغفار پاك نميشود تا وارد اين حرم مطهر شديد اين آقا، اين جوهر شناس، اين جواهر شناس فوراً شما را، دل شما را ميبرد تميزتان ميكند، ميگويد قيمتش اين است، حالا ببين چه قيمتي داري؟
حالا بعضيها ميگويند: بابا ول كن، يك انگشتري بوده بابام به من داده حالا هم تو انگشت من است و من ميبرم، آدم مثلاً فرض كنيد گچ كاري است دورش را گچ ميگيرد، كثافت ميگيرد همان كار خودش را ميكند.
اين جواهر شناس ميگويد: من اين را از تو ميخرم. ميخرم به قيمت زياد. در مقابل اين جواهري كه در دست تو است چقدر حاضري پول بگيري چقدر؟ يك خانة هزار متري در بهترين جاهاي مشهد به تو بدهم، اين را ميدهي؟ ده هزار متر باشد خانه چطور است؟ اگر به وسعت آسمانها و زمين بود آن هم خانة ساختة آماده ميدهي؟ آن بي غيرت بايد گفت به اين، آدم بعضي وقتها نميتواند يك جوري فحش بايد بدهد به بعضيها كه دلش خنك بشود. اين بي ارزش ميگويد: نه همان گناهاني كه ميكرديم باز مشغوليم نه همان، «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى»، ببينيد قرآن ميگويد؛ زبان، زبان پيغمبر اكرم، زبان خدا، زبان عليبن موسي الرضا يكي است، اينها همه يك كلمه دارند «كُلُّهُمْ نُورٌ وَاحِدُ» و همه شان با خدا وحدت دارند در كلام.
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنْ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمْ الْجَنَّةَ»([6]) خدا از شما ميخرد اين روحتان را، اين جانتان را، اين جوهري كه در شما هست، اين جواهرتان را اين دانة پر قيمتتان را از شما ميخرد. اين را تميز كه بكني ميفهمي چيست. انسان گناهانش آمرزيده بشود، يك مقدار دور و بر گناه نگردد و ببين چه جلايي دارد اين قلب؟ چقدر اين پر ارزش است، چشم دنيا را به اين جواهر خيره ميكند، آن وقت خدا از شما ميخرد «بِأَنَّ لَهُمْ الْجَنَّةَ» آقا! يك خانة هزار متري؟ نه. يك آپارتمان ده طبقهاي؟ نه. اينها كم است. تا به اندازة كرة زمين؟ نه، بيشتر. «وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ»([7]) بهشتي كه آسمانها و زمين وسعتش است، حالا ببينيد ما چقدر ضرر ميكنيم.
«وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ»([8]) قسم به عصر! خدا قسمي بالاتر از اين ندارد، چون دو تا عصر تفسير شده؛ يكي عصر ظهور خاتم انبياء صلي اللّه عليه و آله و سلم، يكي هم عصر ظهور حضرت بقيةاللّهكه دو مرحله از سعادت بشر و رسيدن به خدا وجود دارد. يكي آن عصر است، يكي اين عصر. مرحلة اولش آن است، مرحلة دومش اين است.«إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ». «إِنَّ»كلمة تاكيد است. با تاكيد، با دقت اين كلام گفته شده كه انسان، همة انسانها، هر كدام يكيمان هستيم كه اين ارزش را براي خودمان قائل باشيم كه ما باطنمان، اين قلبمان، يك جواهري است كه اگر يك گناه بكنيد مثل اين است كه يك مشت نجاست به اين جواهر پر قيمت زديد. علي عليه الصلاة و السلامفرمود: كسي كه يك گناه مي كند يك نقطة تاريك در قلبش پيدا ميشود، وقتي گناهان پشت سر هم انجام شد، سراسر قلب را سياه ميكند، سياه ميكند عاقبتش راهم بدانيد گاهي ميشود مثل فيروزههايي كه هست، ميگويند: به چربي نزنيد خراب ميشود. كمكم اينقدر در اثر گناه انسان قلبش را اين جواهر وجودش را آنقدر خراب ميكند كه ديگر هيچ قيمتي ندارد.
«ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَى» عاقبت كساني كه كار بد ميكنند ـ انجام نده اگر ميخواهي دو مرتبه باشي اين جلو نيا بزار برو آن طرف بنشين ديگر جلو نيا پشت من نياست ـ «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَى»([9])، اساء السوء يعني چي؟ يعني كار بد بكني. عاقبتشان چيست؟ هي نگوييد: «خدايا! عاقبت ما را بخير كن»؟ گناه نكن عاقبتت به خير است. خدا كه در اين كارها دخالتي ندارد. نمي كندگناه نكن، خودت را درست كن، اين باطن حسودت را تنبيه كن، اين قلبي كه دوست دارد هر جا هست گناه بكند و لو توي حرم حضرت رضا عليه الصلاة والسلاماين را درستش كن.تو هي ميگويي: «خدايا عاقبت من»، عاقبت، تو يك عمر گناه ميكني ميبيني آخر مرگت هم كه ميرسد، خدا مي خواهي تو را از اولياي خودش قرار بدهد؟ اين را كي راضي ميشود؟ كي همچين كاري ميكند؟ خدايا! ما را عاقبت بخير كن، هي دعا ميكنيم كه اين دعاهايي كه ابداً صداي ما را نميشنود، روايت هم دارد كه مستجاب نميشود. خوب يك خرده خودت، البته انسان گناه نكند، معصيت نكند، درست كند خودش را، خودسازي بكند، بعد آن ،از خدا بخواهد كه خدا عاقبتش را بخير كند. و الا من دارم هر چي كه دلم ميخواهد ميكنم، هر جنايتي راكه دوست دارم انجام ميدهم ،هواي نفس بر من مسلط شده، شيطان بر من مسلط شده، هيچ چي جز شيطان، هواي نفس را نميفهمم، باز هم بگويم كه خدايا! عاقبت من را بخير كن.
يكي از محترمين تهران بود، به او گفتم: آقا! اينجور دعا نكن. هر كي را ميديد ميگفت: خدا عاقبتت را بخير كند. نخير، اين عاقبتش را خدا به شر كرده كه دارد اين جور سرسام آور به طرف گناه ميرود. عاقبت كسي بخير است كه گناه نكند.
رفتي توي حرم حضرت رضا براي اولين دفعه، اين اولين دفعه را آخرين دفعه بايد باشد، و الا دفعة دومش معلوم نيست اين جور فايده داشته باشد.
شما يك انگشتر پر قيمتي را يك جواهر پر قيمتي را برداشتي بردي پيش يك زرگر، يك جواهر شناس اين برد فوراً تميزش كرد به تو داد، گفت: اين قيمتش اين است، ديگركثيفش نكنيد، من حاضرم به قيمت بالا از شما بخرم. خدا هم ميخرد، تازه من دلال خدا هستم باز رفتي خدا هست ها! كثيفش كردي آوردي تو حرم، تو مغازة جواهر فروشي، ميگويد: مرد حسابي! چرا باز اين را كثيفش كردي، من نگفتم اين قيمت دارد؟ باز هم بي اعتنا شدي؟! دفعة دوم و سوم و چهارم.نه ديگر مي گويد: برو گم شو اين فلاني چيزهاي قيمتي دست افراد بي ارزش بي چه عرض كنم هر چه «بي» بلديد بايد به اينجور آدمها بگوييد، اين دست اين جور آدمها هست ميفرمايد كه «فَمَنْ زَارَهُ» كسي كه او را زيارتش كند، حضرت رضا را. اين مكاشفه،اين طور ببينيد خيلي روشن ميكند اين ها! معناي مكاشفة انساني است ها! كه «فَمَنْ زَارَهُ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ» خدا همة گناهانش را ميآمرزد «وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ عَدَدِ النُّجُومِ». اينجا ديگر آن باصطلاح جواهرشناس حساب اين را دارد كه خيلي كثيف است يا كم كثيف است. حالا هر چي هم باشد به اندازة عدد ستارهها باشد، «وَرَقِ الْأَشْجَارِ»، براي همان دفعة اول است ها! من البته نميخواهم بگويم: دفعة اول است. دفعة اول قاعدهاش اين است. قاعدهاش اين است كه يك دفعه، دو دفعه، سه دفعه ديگر ميگويند كه خوب حالا چه كارش ميشود ميكرد، برو گم شو. ديگر حالا هي بيا ميگويد كه آقا من اين جواهر را من، ميگويند كه خوب برو ما به تو گفتيم. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنْ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ».
حضرت امام صادق عليه الصلاة والسلام فرمود: كسي كه علي بن موسي الرضا را زيارت كند «عَارِفاً بِحَقِّهِ»، كه بشناسد حضرت را «كُنْتُ أَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاءَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»([10]) من و اجدادم همهمان شفيع او هستيم روز قيامت(و ما عرفان حقه) آخر اينجا حضرت يك جملهاي را اضافه كرده كه بشناسيمش. آخر شما وقتي كه امامتان را نشناسيد، وقتي اين جواهرشناس را نشناسيد ميبرد دست به جواهر من نزن ، من حيوان متولد شدم، ميخواهم حيوان هم بميرم. من انسان نيستم نميشناسيد او را.
كسي كه امام زمانش را نشناسد «مات ميتةالجاهليه» مثل كسي كه زمان جاهليت، زمان جاهليت ميدانيد چه زماني بود؟ هيچي نميفهميدند؛ يعني فاصلهاي بين انبياء واقع شده بود، حضرت عيسي آمده، رفته؛ بعد آنهايي هم كه وصي حضرت عيسي بودند خيلي ضعيف بودند و يك مدتي مردم مخصوصاً جزيرة العربخيلي بدبخت بودندكه در حالاتشان نوشتند كه اينها يك وضع خاصي داشتند، نميشود شرح داد. اين نشانهاي دارند در قرآن هست كه دخترهايشان را به خاطر غيرتشان – اين غيرت بي غيرتي يشان – زير خاك ميكردند و پسرهايشان را بخاطر اينكه جمعيتشان زياد بشود زير خاك ميكردند «وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ»([11]) و يك مشت آن پولدارهايشان هيچ كاري بلد نبودند يك گوشهاي بخورند و بخوابند و نوكرها مشغول فعاليت باشند آن هم سوسمار ميخوردند يك وضع خاصي كه شرحش مفصل است. كسي كه امام زمانش را در حالا ميخواهد عصر اتم باشد هر وقت ميخواهد باشد، امام زمانش را نشناسد مثل زمان جاهليت مرده است. مثل آن وقت است. يعني ميبرند در عالم برزخ به آنها ملحقش ميكنند. از امام سوال شد كه، معرفت حق علي بن موسي الرضا … در هيچ زمان هم نميشود كه اينها وساطتشان قطع بشود. اين هم يك روايت.
خود حضرت رضا فرمود، خود امام هشتم: فرمودكه من در زمين خراسان؛ البته يك جرياني دارد كه وقتي كه دعبل خزائي آمد خدمت حضرت رضا عليه الصلاة والسلامآن اشعاري كه خطاب به فاطمة زهرا است ميخواند تا رسيد «وَ قَبْرٌ بِبَغْدَادٍ لِنَفْسٍ زَكِيَّةٍ»([12]) يك قبري است در بغداد، خطاب از ابتدا به فاطمة زهرا است كه فاطمه «اَ فَاطِمُ قُومِي يَا ابْنَةَ الْخَيْرِ وَ انْدُبِي»([13]) اي فاطمه! برخيز و براي پراكندگي فرزندانت كه هر كدامي در گوشهاي از دنيا افتادهاند و پناه به يك گوشهاي بردهاند بر اثر ظلم و ستم دشمنان گريه كن «وَ انْدُبِي نُجُومُ سَمَاوَاتِ بِأَرْضٍ فُلاةٍ».
يكي يكي از اينها را اسم ميبرد؛ يكي در كنار نهر فرات افتاده. يكي در … ميرسد در «وَ قَبْرٌ بِبَغْدَادٍ لِنَفْسٍ زَكِيَّةٍ» يك قبري هم در بغداد مال يك نفس زكيه است كه حضرت موسي بن جعفر است. حضرت رضا وقتي كه اين شعر را دعبل خواند فرمود: اينجا ميخواهم يك فرد شعر در اين شعرت اضافه كنم. از معجزات حضرت علي بن موسي الرضا بود. گفت: آقا! شما شعرتان را، او اول فكر كرد كه شعر معمولي ميخواهد، حضرت هوس كردند كه يك شعري بگويند، گفت: آقا! من راس شعرام ميگذارم. حضرت فرمود: نه، همينجا جايش است، همينجا. «وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ»([14]) يك قبري در طوس، چقدر بر اين قبر مصيبت وارد ميشود تا وقتي كه امام زمان بيايد اين قبر هست و داراي مصيبت است كه اين جمله را نميخواهم شعرش را بخوانم چون خوب كلمهاي هستش كه معمولا بايد در مقابلش مستحب است كه احترام كرد و به پا ايستاد حتي «يَبْعَثَ اللهُ» تا اين جمله، تا او را خدا تعالي مبعوثش كند. اين بيايد اين قبر مصيبت دارد، گفت آقا اين قبر كيست؟ خوب وارد بود دعبل كسي از فرزندان پيغمبر اينجاها دفن نيست، من دارم فرزندان فاطمة زهرا را توي اين شعرم آورده ام، حضرت فرمود: آن قبر من است، من در اينجا مسموم ميشوم و از دارد دنيا ميروم و از عجايب و اعجاز حضرت علي بن موسي الرضا است كه ميفرمايد كه «يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ» چقدر اين قبر مصيبت بر آن وارد ميشود، بر قبر مصيبت وارد ميشود، آقا! در تاريخ ميخواهيد فقط آنچه كه چشمگير است نگاه كنيد؛ يك دفعه «عبدالمومن ازبك» از افغانستان حمله كرد و تمام كساني كه دستشان به ضريح بود و متوسل به حضرت علي بن موسي الرضا بودند دستهايشان را قطع كرد و توي حرم هزارها نفر كشته شد و حضرت رضا دارد نگاه ميكند، آن امام رئوف كه بعد آوردند در اين قتلگاه. يك، سابق يك محلي بود در مشهد كه بعد شد باغ رضوان كه حالا توي فلكه افتاده كنار قبر مرحوم طبرسي، اينجا اسمش قتلگاه بود. به قدري جنازة كشتههاي صحن و حرم مطهر حضرت علي بن موسي الرضا را آنجا ريختند كه زمين مثل يك تپة بلندتر از ساير قسمتهاي مشهد بود. دفعة دوم شورويها حمله كردند كه «هدف» گنبد مطهر بود. يعني آني كه ميزدند «گنبد» بود و بعد اسبهايشان را بردند در توي صحن بستند كه در دهم ربيع الثاني اين مسئله است و بايد روز عزاي مردم باشد و متاسفانه اهميت ما نميدهيم و صدها شايد هزارها نفر كشته شدند و دفعة سومش هم آني كه رضا خان خبيث – خدا لعنتش كند - موقع كشف حجاب، قضية مسجد گوهر شاد به اسم مسجد گوهر شاد خود او دوست داشت اعلام بشود ولي خوب مسجد گوهر شاد و حرم يكي است ديگر كه بعضي از علماء ديده بودند، خوب اين در همين اواخر بوده. دو هزار نفر مي گفت جنازه ما از توي صحن مسجد گوهر شاد جمع كرديم.
و تا دو سه متر ديوارهاي مسجد گوهرشاد چون مسجد است خوني بود كه ما چند روز اينها را ميشستيم ببينيد اين «يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ» اين ضمير «لَهَا» برمي گردد به آن قبر.
امام جواد عليه الصلاة والسلامشخصي آمد خدمتش عرض كرد: آقا! آيا زيارت جدتان سيدالشهداء، چون زيارت سيدالشهداء را خيلي ثواب برايش نقل كرده اند خيلي، خيلي هم تاكيد شده. عرض كرد: ثواب زيارت حضرت سيدالشهداء، جدتان بالاتر است يا زيارت حضرت رضا پدرتان؟ سه مرتبه فرمود: «وَ اللهِ زِيَارَةُ اَبِي اَفْضَلُ وَ اللهِ زِيَارَةُ اَبِي اَفْضَلُ وَ اللهِ زِيَارَةُ اَبِي اَفْضَلُ»، قسم به خدا ! زيارت پدرم افضل است. و وقتي هم كه ميخواهند نقل فضيلت را بكنند، زيارت سيدالشهدا صد حج و صد عمره ثواب دارد، اما زيارت حضرت رضا هزار حج و هزار عمره بلكه حضرت صادق صلواة اللّه عليهميفرمايد: تو ميخواهي زيادتر بگويم؟ چون براي خدا حالا اين البته مربوط به طرز زيارت است. يك كس وارد حرم ميشود، يك آدم معصيت كار ، بي توجه وارد حرم ميشود، او اهل نيست؛ هزار حج و هزار عمره اما يك نفر با معرفت كامل، يكي از اولياء خدا را ديدم توي حرم در مقابل ضريح ايستاده بود، خدا ميداند، من البته آن وقت اشتباه ميكردم رفتم صدايش زدم ديدم اعتنايم نكرد خودمم چيز شدم يعني گفتم كه صحيح هم نبود اينجا حرف با او بزنم مشغول زيارت بود بعد آمد طرف بالا سر من به او گفتم: آقا! من آنجا خدمتتان سلام، گفت: من اصلاً متوجه نبودم، من تمام توجهم به آقا علي بن موسي الرضا بود، اصلاً نفهميد كه من به او دستي به شانهاش زدم، با او ميخواهم حرف بزنم.
گاهي اينجور يك حال توجهي نسبت به امامشان دارند اين ديگر حالا چندتا است؟ هزارتا؟ بيشتر حضرت فرمود: هر چه بگويي، ده هزار، صد هزار. اين روي مراحل اشخاص ميرود بالا. ميرود بالا.
و خدا به ما معرفت كامل عنايت كند، خدا ما را جز آنهايي قرار بده كه وقتي حضرت رضا پيشنهاد خريداري اين جواهر وجودمان اين را ميفرمايد از طرف پروردگار، فوري بگوييم: آقا! قابل ندارد، تقديم؛ جانمان، مالمان هر چه داريم تقديم به محضرش. انسان يك دوستي داشته باشد اين بگويد: اين جواهر قيمتي را ميفروشي به من؟ انسان بگويد، آن شخص بگويد كه آقا! تقديم، تقديم خدمت شما، آن هم مرد كريمي باشد در مقابل اينكه شما تقديم كرديد و مزد نخواستيد. علي بن ابي طالب ميفرمايد كه من عبادت نميكنم خدايا! تو را به خاطر طمع به بهشتت، من پول نميخواهم. خدا با مردم بازاري باصطلاح امروز ما با كاسبها با آنها معامله ميكند ميگويد: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنْ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ».
خدا ميخرد و ميفروشد والا خدا يا ما هر چه داريم مال تو است از تو است، قابل ندارد،
جان چه باشد كه نثار قدم دوست كنم
اين متاعي است كه هر بي سراپايي دارد
ما چيزي نداريم از خودمان. شما ميخريد، شما همة وجودمان.
اصحاب سيدالشهداء گفتند شب عاشورا كه آقا !اگرهفتاد مرتبه ما را بكشند، بسوزانند، دو مرتبه زنده مان كنند دست از تو برنمي داريم، جان چيست كه در راه تو بدهيم خوشا به حال آنها! آنها كه ديگر، آقا هم ميدانيد كه چه كند. يعني تو خودت را فروختي آنها هم مي خرند، نه؛ خريد و فروشي در كار نيست، در آن آية شريفه هست كه «وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ، إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ»([15]) هر چه كاري كرديد مزد ميگيريد، مگر بندگان مخلص خدا كه اينها بي حساب خدا ميگويد كه هر چي كه تو داشتي دادي به من، من هم هر چه دارم در اختيار تو. همه چيز در اختيار تو. باور نميكنيد، شما مردم مومن مرحلة ضعيف علي بن ابيطالب را پيدا ميكنيد «قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»([16]) ميشويد.روز قيامت در روايت دارد ميگويد: خدايا! اين دوست من را ببرش توي بهشت. خدا ميگويد: بسيار خوب، خدايا! اين دشمن من را ببرش جهنم، چشم، بسيار خوب بندة من. اين معناي، البته خوب علي بن ابي طالب بين بهشت و جهنم، اصلاً مالك بهشت و جهنم است، اما ما هم به اندازة، انشاءالله ما كه ميگوييم انشاءالله ميشود گفت كه «آرزو بر جوانان عيب نيست» انشاء اللّه «قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ» بايد باشيد؛ يعني بين بهشت و جهنم ميايستيد و ميگوييد كه «هذا» اين دشمن من است، اين دوست من است. روايت زياد داريم كه مومنين شفيع ميشوند. روز قيامت براي دوستانشان، براي افرادي كه در اطرافتان هستند.
حالا اين مختصر عرضي بود كه دربارة زيارت حضرت رضا كه بحمد الله شما هم حالي پيداكرديد و اميدواريم انشاء الله كه ما جزء آن افرادي باشيم كه در مقابل آن جواهر فروش، من خودم را كه خيلي تكان داد. اين مكاشفه و خواب خيلي تكان داد، شماها را هم احساس كردم كه آنهاييكه خواب نبودند آنهايي كه از دنيا نرفته بودند تو مجلس ما بودند آنها را هم تكان داد وقتي ميرويد تو حرم حضرت رضا فوراً اصلاً پيشنهاد خريد انفستان را كرد حضرت رضا تميزش كرد و داد، آقا اين خيلي قيمتي است. شما فوري بگوييد كه آقا پيشكش، تقديم ميكنيم، قربانت برويم. ما آنقدر ارزش داريم، آنقدر وجودمان قيمت دارد كه شما ميخواهي ما را جز اموال خودت، جز بندگان خودت، جز دوستان خودت قرار بدهي؟! جانمان به فدايت!
در زيارت جامعه مكرر ميگوييم: «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ مَالِي»، آقاجان، اي خاندان عصمت! پدرم به قربانت، مادرم به قربانت، جانم به قربانت، اولادم، مالم به قربانت بلكه «باُسَرَتِي» هر چي دارم. خوب من چي دارم هر چي دارم. ما، شما و انشاء اللّه اميدواريم كه اين حالت توجه را ما داشته باشيم و جز آنهايي نباشيم كه هر روز برويم حرم يك دفعه، دو دفعه، سه دفعه، ده دفعه حضرت رضا اين جواهر وجود ما را تميز بكند به ما بدهد و باز هم نفروشيم كه هيچ و بعد برويم كثيفش هم بكنيم. ديگر بي اعتنايي ميكند علي بن موسي الرضا
حالا چند تا دعا ميكنيم، سر ظهر است، روز تولد است، آقا و مولاي ما حجةبن الحسن، علي بن موسي الرضا روحي فداه و انشاء اللّه حضرت حجة بن الحسنكه جان همهمان به فدايش با ما در اين مجلس شركت ميكنند لذا حالا كه رو به قبله نشستيد من هم اين دعاي فرج را بخوانم.
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكَي وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَةِ وَ الرَّخَاءُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدً اُولِي الْاَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ وَ فَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجًا عَاجِلاً قَرِيبًا كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ مِنْ ذَلِكَ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَاِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَاِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ اَلْغَوْثُ اَلْغَوْثُ اَلْغَوْثُ اَدْرِكْنِي اَدْرِكْنِي اَدْرِكْنِي اَلسَّاعَةُ اَلسَّاعَةُ اَلسَّاعَةُ اَلْعَجَلُ اَلْعَجَلُ اَلْعَجَلُ»([17])
دعاي آخر نسئلك اللهم وندعوك
اللهم عجل لوليك الفرج
اللهم عجل لوليك الفرج
خدايا! به آبروي آن آقا فرج آن حضرت را هر چه زودتر برسان
چشمهايمان به جمالش روشن بفرما
همه ما را از ياران خوب آن حضرت قرار بده
قلب مقدسش را از ما راضي بفرما
گرفتاريهاي مسلمين برطرف بفرما
عيدي كامل در اين روز بزرگ به همه مان مرحمت بفرما
پروردگارا! به آبروي حجةبن الحسنقسمت ميدهيم، شيعيان دنيا را در زير سايه امام زمان از همه بلاها حفظ بفرما
مرضهاي روحيمان شفا مرحمت بفرما
ما را ازاولياء خودت قرار بده
خدايا! امراض جسميمان را برطرف بفرما
[1]«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام جُعِلْتُ فِدَاكَ زِيَارَةُ الرِّضَا عليه السلام أَفْضَلُ أَمْ زِيَارَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَقَالَ زِيَارَةُ أَبِي أَفْضَلُ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَزُورُهُ كُلُّ النَّاسِ وَ أَبِي لَا يَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّيعَةِ» كافي: 4 / 584، فقيه: 2 / 582، عيونأخبارالرضا عليه السلام: 2 / 261
[2]«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله: سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَا يَزُورُهَا مُؤْمِنٌ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ» فقيه: 2 / 585، «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله: سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مَكْرُوبٌ إِلَّا نَفَّسَ اللهُ كُرْبَتَهُ وَ لَا مُذْنِبٌ إِلَّا غَفَرَ اللهُ ذُنُوبَهُ» عيونأخبارالرضا عليه السلام: 2 /257
[3]«رَوَى النُّعْمَانُ بْنُ سَعْدٍ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ سَيُقْتَلُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ بِالسَّمِّ ظُلْماً اسْمُهُ اسْمِي وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمُ ابْنِ عِمْرَانَ مُوسَى عليه السلام أَلَا فَمَنْ زَارَهُ فِي غُرْبَتِهِ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ذُنُوبَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ عَدَدِ النُّجُومِ وَ قَطْرِ الْأَمْطَارِ وَ وَرَقِ الْأَشْجَارِ» فقيه: 2 / 584؛ وسائلالشيعه: 14 / 554، بحار: 49/286، أمالي صدوق: 119
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يُقْتَلُ حَفَدَتِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِي مَدِينَةٍ يُقَالُ لَهَا طُوسُ مَنْ زَارَهُ إِلَيْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِيَدِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ قَالَ يَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ غَرِيبٌ شَهِيدٌ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ سَبْعِينَ شَهِيداً مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى حَقِيقَةٍ» فقيه: 2 / 584، وسائل الشيعه: 14 / 554، بحار: 99 / 35، امالى صدوق: 121، عيون: 2 / 259
[4]توبه/36
[5]«وَ رَوَى جَابِرُ الْجُعْفِي قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام عَنْ تَأْوِيلِ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ [إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ] قَالَ فَتَنَفَّسَ سَيِّدِي الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ أَمَّا السَّنَةُ فَهِيَ جَدِّي رَسُولُ اللهِ صلي الله عليه و آله وَ شُهُورُهَا اِثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فَهُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَيَّ وَ إِلَى ابْنِي جَعْفَرٍ وَ ابْنُهُ مُوسَى وَ ابْنُهُ عَلِيٍّ وَ ابْنُهُ مُحَمَّدٍ وَ ابْنُهُ عَلِيٍّ وَ إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ وَ إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْهَادِي الْمَهْدِي اِثْنَا عَشَرَ إِمَامًا حُجَجُ اللهِ فِي خَلْقِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى وَحْيِهِ وَ عِلْمِهِ وَ الْأَرْبِعَةُ الْحُرُمِ الَّذِينَ هُمُ الدِّيْنُ الْقَيِّمِ أَرْبَعَةٌ مِنْهُمْ يَخْرُجُونَ بِاسْمِ وَاحِدِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ فَالْإِقْرَارُ بِهَؤلاءِ هُوَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ أَيْ قُولُوا بِهِمْ جَمِيعًا تَهْتَدُوا، و في خبر آخر حُرُمٌ علي و الحسن و الحسين و القائم بدلالة قوله ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ» بحار:24 / 240 و 241
[6]«قطعاً خدا جان و مال مردم با ايمان را در مقابل بهشتي كه نصيب آنها خواهد كرد، خريداري مىكند» توبه/111
[7]آل عمران/133
[8]عصر/1-2
[9]روم/10
[10]«وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام أَنَّهُ قَالَ إِنَّ بِخُرَاسَانَ لَبُقْعَةً يَأْتِي عَلَيْهَا زَمَانٌ تَصِيرُ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ فَلَا يَزَالُ فَوْجٌ يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ إِلَى أَنْ يُنْفَخَ فِي الصُّورِ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَيَّةُ بُقْعَةٍ هَذِهِ قَالَ هِيَ بِأَرْضِ طُوسَ فَهِيَ وَ اللَّهِ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ مَنْ زَارَنِي فِي تِلْكَ الْبُقْعَةِ كَانَ كَمَنْ زَارَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ كَتَبَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ ثَوَابَ أَلْفِ حَجَّةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ كُنْتُ أَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاءَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» فقيه: 2/585، تهذيب: 6 / 108، وسائل: 14 / 567، بحار: 99 / 3
[11]إسراء/31
[12]بحار: 49 / 239
[13]«اَ فَاطِمُ قُومِي يَا ابْنَةَ الْخَيْرِ وَ انْدُبِي نُجُومُ سَمَاوَاتِ بِأَرْضٍ فُلاةٍ» بحار: 45 / 257
[14]«وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ تُوقَدُ بِالْأَحْشَاءِ فِي الْحَرَقَاتٍ»
«اِلِي الْحَشْرِ حَتَّى يَبْعَثَ اللهُ قَائِمًا يُفَرِّجُ عَنَّا الْهَمَّ وَ الْكُرُبَاتِ» بحار: 49 / 239
[15]صافات/39-40
[16]«قال رسول الله صلي الله عليه و آله فكذلك أنت قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»بحار: 7 / 186، «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا قَسِيمَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»كافي: 4 / 570
[17]مصباح كفعمي: 176