۲۴ شوال ۱۴۱۱ قمری – ۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۰ شمسی – شرح آیاتی از سوره بقره

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌ لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداه‌ و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. و لا تشتروا بآياتي‌ ثمنا قليلا و اياي‌ فاتقون‌ و لا تلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تكتموا الحق‌ و انتم‌ تعلمون‌.

 موضوع‌ سخن‌ ما در هفته‌هاي‌ گذشته‌ تا به‌ اين‌ آية‌ شريفة‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ در اين‌ آيات‌ خطاب‌ به‌ بني‌ اسرائيل‌ مي‌فرمايد. بناست‌ تا آخر عمر دنيا بر مردم‌ حكومت‌ كند و راهنماي‌ مردم‌ باشد ولي‌ طبيعي‌ است‌ اين‌ كتابي‌ كه‌ بناست‌ تا آخر عمر دنيا بر مردم‌ حكومت‌ كند و راهنماي‌ مردم‌ باشد تنها خطابش‌ به‌ بني‌ اسرائيل‌ نيست‌. از باب‌ حكايت‌ و نقل‌ كلام‌ كه‌ در آن‌ روز، يعني‌ در موقع‌ نزول‌ اين‌ آيات‌ خطاب‌ به‌ بني‌ اسرائيل‌ بوده‌، به‌ همان‌ صورت‌ نقل‌ ميشود. ولي‌ در حقيقت‌ خطاب‌ به‌ تمام‌ مردم‌ دنياست‌ و بالاخص‌ به‌ مسلمانها. تا به‌ اينجا رسيديم‌ كه‌ پروردگار متعال‌ مي‌فرمايد و لها تشتروا بآياتي‌ ثمنا قليلا. نشانه‌هاي‌ خدا را، آنچه‌ كه‌ از جانب‌ خدا آنها را مي‌بينيد، نشانه‌هاي‌ پروردگار را. آيات‌ الهي‌ چيزهايي‌ است‌ كه‌ يك‌ نشانه‌اي‌ از خدا داره‌. يك‌ آيت‌ الله‌ العظمايي‌ داريم‌ و يك‌ آيت‌ اللهي‌ داريم‌ و بعضي‌ چيزها هم‌ هست‌ كه‌ آيت‌ الله‌ نيستند بصورت‌ ظاهر. ولي‌ و في‌ كل‌ شي‌ء له‌ آيت‌ در هر چيزي‌ خدا آيتي‌ قرار داده‌، نشانه‌اي‌ از خودش‌ قرار داده‌ تدل‌ علي‌ انه‌ واحد. كه‌ دلالت‌ دارد بر اينكه‌ خدا يكيست‌. آيت‌ الله‌ العظمي‌، يك‌ آيت‌ الله‌ العظمي‌ اسمي‌ داريم‌. به‌ هر عالمي‌ كه‌ خيلي‌ علمش‌ بالا ميره‌ يا شخصيتش‌ بالا ميره‌، به‌ اين‌ ميگويند آيت‌ الله‌ العظمي‌. به‌ اين‌ كاري‌ نداريم‌. چون‌ اين‌ تقريبا جنبة‌ اسمي‌ پيدا كرده‌. و الاّ آيت‌ الله‌ العظمي‌ بايد طبعا به‌ يك‌ نفر در هر زمان‌ اطلاق‌ بشه‌ و آنهم‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا لتراب‌ مقدمه‌ الفداست‌. امير المؤمنين‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ مي‌فرمايد ايأ آية‌ اعظم‌ مني‌. كدام‌ آيت‌ است‌ كه‌ بزرگتر از من‌ باشه‌. نشانة‌ كامل‌ خدا ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلامند. آينة‌ تمام‌ نماي‌ پروردگار، اين‌ چهارده‌ معصوم‌ پاكند و بقية‌ مخلوق‌ خدا حالا هر مقدار هم‌ يك‌ انسان‌ به‌ كمالات‌ و ترقي‌ برسد اين‌ نشانة‌ خداست‌. ديگه‌ نشانة‌ عظيمتر گفته‌ نميشه‌. بهرحال‌، همة‌ چيزها نشانه‌هاي‌ خدا هستند. ولي‌ در مرحلة‌ اول‌ نشانة‌ كامل‌ پروردگار و آيت‌ پروردگار و آيت‌ بزرگ‌ پروردگار، خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلامند. و لا تشتروا بآياتي‌ ثمنا قليلا. به‌ قيمت‌ كم‌ آيات‌ الهي‌ را نفروشيد. حالا ما در اينجا و فعلا در اين‌ آية‌ شريفه‌ آنچه‌ كه‌ مربوط‌ به‌ خود ما مسلمانها و بخصوص‌ شيعه‌ هست‌، آن‌ را ما عرض‌ مي‌كنيم‌.

 اين‌ ولايتي‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ به‌ شما عنايت‌ كرده‌، اين‌ معرفتي‌ را كه‌ خداي‌ تعاي‌ به‌ شما داده‌، همينكه‌ شما امام‌ شناسيد، امامتون‌ را مي‌شناسيد. امشب‌ كه‌ شب‌ شهادت‌ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلامه‌، قلبتون‌ محزونه‌. خود امام‌ صادق‌ فرمود شيعيان‌ ما از زيادي‌ خاك‌ ما، از زيادي‌ گل‌ ما خلق‌ شدند. يفرحون‌ لفرحنا و يحزنون‌ لحزننا. وقتي‌ كه‌ ما خوشحاليم‌ آنها هم‌ خوشحالند. وقتي‌ كه‌ ما محزونيم‌ آنها هم‌ محزونند.اعجموا بماء ولايتنا. اينها آميخته‌ شده‌اند، معجون‌ شده‌اند، باصطلاح‌ ممزوج‌ شده‌اند با آب‌ ولايت‌ ما. محبت‌ خاندان‌ عصمت‌ را ما با شير از مادر گرفته‌ايم‌. ولايت‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ را وقتي‌ شخصي‌ آمد خدمت‌ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ عرض‌ كرد آقا من‌ شما را دوست‌ دارم‌. حضرت‌ فرمود به‌ اول‌ نعمتي‌ كه‌ خدا بهت‌ عنايت‌ كرده‌، شكر كن‌. عرض‌ كرد اول‌ نعمت‌ چيه‌؟ فرمود طيب‌ الولاده‌. پاكي‌ ولادتت‌. يعني‌ اگر تو باصطلاح‌ ولد الزنا مي‌بودي‌، يا خداي‌ نكرده‌ يك‌ شبهه‌اي‌ در نطفه‌اي‌ مي‌بود، تو نمي‌توانستي‌ ما را دوست‌ داشته‌ باشي‌. پس‌ شكر كن‌ به‌ اول‌ نعمتي‌ كه‌ پروردگار به‌ تو عنايت‌ فرموده‌. و اون‌ طيب‌ ولاده‌ است‌. روايات‌ زيادي‌ هم‌ در اين‌ خصوص‌ داريم‌. مسئلة‌ ولايت‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ به‌ همان‌ معنايي‌ كه‌ مكرر در اين‌ جلسه‌ عرض‌ كرده‌ام‌ اين‌ مسئله‌ از مسائلي‌ است‌ كه‌ ما نودي‌ بشيئا كما نودي‌ بالولايه‌. امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ فرمود آنطوري‌ كه‌ به‌ ولايت‌ مردم‌ را دعوت‌ كرده‌اند به‌ هيچ‌ چيز اينطور مردم‌ را نخوانده‌اند. به‌ جهت‌ اينكه‌ اگر ولايت‌ درست‌ شد، همة‌ چيزها درست‌ ميشه‌. انسان‌ وقتي‌ كه‌ يك‌ امام‌ معصوم‌ باصطلاح‌ آگاه‌ به‌ تمام‌ و كمال‌ راهنماي‌ مطلق‌ داشت‌، همة‌ چيزها را دارد. لذاست‌ كه‌ در آن‌ رواياتي‌ كه‌ در اكثر كتب‌ شيعه‌ هست‌ و حتي‌ اهل‌ سنت‌ هم‌ نقل‌ كرده‌اند و مرحوم‌ آية‌ الله‌ بروجردي‌ در كتاب‌ بزرگ‌ و عظيمشون‌، جامع‌ احاديث‌ شيعه‌، در جلد اول‌ اين‌ روايت‌ را مكرر نقل‌ كرده‌ كه‌ بني‌ الاسلام‌ علي‌ خمسه‌. اسلام‌ بر پنج‌ پايه‌، روي‌ پنج‌ پايه‌ بنا گذاشته‌ شده‌. نماز است‌ و روزه‌ است‌ و خمس‌ است‌ و زكات‌ است‌ و ولايت‌. در بعضي‌ از روايات‌ حج‌ هم‌ داره‌. و آخرينش‌ ولايته‌. بعد از امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ سؤال‌ مي‌كنند كه‌ آقا در ميان‌ اين‌ پنج‌ پاية‌ محكم‌ دين‌، كداميك‌ اهميتش‌ بيشتره‌؟ شما ديديد يك‌ خيمه‌اي‌ كه‌ مي‌زنند چند پايه‌ داره‌، يك‌ پايه‌ وسطه‌. كه‌ اگر آن‌ پايه‌هاي‌ ديگر از بين‌ برود، اين‌ پاية‌ وسطي‌ باقي‌ بماند؛ خيمه‌ سرپاست‌. حضرت‌ فرمود در بين‌ همة‌ اين‌ پايه‌هاي‌، عمودهاي‌ اسلام‌، ولايت‌ اهميتش‌ بيشتره‌. نمازي‌ كه‌ آنهمه‌ اهميت‌ دادند، روزه‌اي‌ را كه‌ آنهمه‌ اهميت‌ داده‌اند، زكات‌ و حجي‌ كه‌ آنهمه‌ اهميت‌ دادند، در مقابل‌ ولايت‌ آنقدر اهميت‌ نداره‌. بعد امام‌ توضيح‌ فرمود. فرمود نماز در مسافرت‌ دو ركعتش‌ كم‌ ميشه‌. نمازهاي‌ چهار ركعتي‌ را دو ركعت‌ مي‌خونند. زنها وقتي‌ كه‌ عادت‌ زنانگي‌ پيدا مي‌كنند نماز را نمي‌خوانند. زكات‌ اگر انسان‌ مالش‌ به‌ حد نصاب‌ نرسه‌، زكات‌ برش‌ واجب‌ نيست‌. روزه‌ بر مريض‌ و مسافر واجب‌ نيست‌. حج‌ بر مستطيع‌ واجب‌ است‌ و بر غير مستطيع‌ واجب‌ نيست‌. اما چيزي‌ كه‌ هيچگاه‌ انسان‌ را ترك‌ نميكنه‌ و هميشه‌ بايد انسان‌ داراي‌ آن‌ چيز باشد، ولايته‌. يعني‌ در مسافرت‌ ولايت‌ ضعيف‌ بشه‌، اشكالي‌ نداره‌؟ نه‌. بايد همان‌ قدرتي‌ كه‌ در حضر داره‌، در سفر هم‌ داشته‌ باشه‌. در حال‌ صحت‌ داره‌، در حال‌ مرض‌ هم‌ داشته‌ باشه‌. در همه‌ حال‌ انسان‌ بايد داراي‌ ولايت‌ و محبت‌ كه‌ در اثر محبت‌ فرمانبرداري‌، اين‌ حالت‌ را انسان‌ بايد داشته‌ باشه‌. نمي‌تواند نداشته‌ باشه‌.

 پس‌ بنابراين‌ ولايت‌ اهميتش‌ بيشتر از حجه‌ و خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ هستند كه‌ آيات‌ پروردگارند. و لا تشتروا آياتي‌ ثمنا قليلا. ارزان‌ نفروشيد آيات‌ پروردگار را. بعضي‌ها هستند كه‌ مسئلة‌ ولايت‌ خاندان‌ عصمت‌ را ارزان‌ مي‌فروشند. گاهي‌ ميشه‌ با يك‌ مثلا مسخره‌ كردن‌، انسان‌ ولايتش‌ را از دست‌ ميده‌. با دو كلمه‌ بهش‌ گفتند تو زياده‌ روي‌ ميكني‌ در محبت‌ امام‌ زمان‌، ديگه‌ محبت‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ را ميگذاره‌ كنار. ماها ضعيفيم‌، استقامت‌ نداريم‌. ضعف‌ و عدم‌ استقامت‌ در دينمون‌، در ولايتمون‌، در محبتمون‌ نسبت‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌، اين‌ فروختن‌ آيات‌ پروردگار است‌ به‌ قيمت‌ كم‌. و لا تشتروا بآياتي‌ ثمنا قليلا. در مجلسي‌ انسان‌ قرار ميگيره‌ كه‌ همه‌ اهل‌ معصيتند. وقتي‌ كه‌ او هم‌ اهل‌ معصيت‌ ميشه‌، ولايتش‌ را فروخته‌. براي‌ اينكه‌ محبتش‌ را فراموش‌ كرده‌. تو دوستي‌ داري‌ كه‌ الان‌ ناظر اعمال‌ توست‌ و او را داري‌ مي‌رنجاني‌ با اين‌ گناه‌، با اين‌ معصيت‌، با نشستن‌ در اين‌ جلسه‌، او را مي‌رنجاني‌، به‌ غضب‌ مي‌آوري‌. و لا تشتروا بآياتي‌ ثمنا قليلا. ارزان‌ نفروش‌ امام‌ زمانت‌ را. شما مي‌دونيد ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ بالاخص‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ دائما به‌ ما نگاه‌ ميكنه‌. و قل‌ اعملوا، در دو آية‌ از قرآن‌ هست‌. و قل‌ اعملوا فسير الله‌ عملكم‌ و رسوله‌ و المؤمنون‌. مردم‌ هر چه‌ عمل‌ مي‌كنيد خدا مي‌بينه‌. اين‌ را كه‌ قبول‌ داريد. عطف‌ به‌ خدا، پيغمبر. او هم‌ مي‌بينه‌. و مؤمنون‌، كه‌ مسلما همة‌ مؤمنين‌ منظور نيستند. چون‌ ما هم‌ جزء مؤمنين‌، اعمال‌ مخفي‌ افراد را نمي‌بينيم‌. مؤمنين‌ در اين‌ آيه‌ طبق‌ تفاسير، ائمه‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ و بالاخص‌ امام‌ هر زمانيست‌. داره‌ اعمالت‌ را مي‌بينه‌. ثم‌ تردون‌ الي‌ عالم‌ الغيب‌ و الشهاده‌. بعد رد مي‌كنند در قيامت‌ به‌ حساب‌ مي‌رسند. بهرحال‌ امام‌ زمان‌ داره‌ مي‌بينه‌. خوب‌ شما اينجا با اهل‌ معصيت‌ نشسته‌اي‌ گناهكار شدي‌. اينجا آيات‌ الهي‌ را، آيت‌ الله‌ العظمي‌ بقية‌ الله‌ را به‌ قيمت‌ ارزان‌ فروختي‌. و لا تشتروا بآياتي‌ ثمنا قليلا. محبت‌ خدا و ائمة‌ عليهم‌ السلام‌ و بالاخص‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ را به‌ ارزان‌ فروختي‌ تو. شيطان‌ را قبول‌ كردي‌. نفس‌ اماره‌ات‌ را قبول‌ كردي‌ فرمانش‌ را و فرمان‌ امام‌ زمانت‌ را ترك‌ كردي‌. سست‌ عنصر سست‌ قامت‌ و استقامت‌ ابدا در تو نبود و هر كس‌ استقامتش‌ در دين‌ ضعيف‌ باشد، اين‌ مشمول‌ اين‌ آية‌ شريفه‌ است‌ و لا تشتروا آياتي‌ ثمنا قليلا. به‌ قيمت‌ كم‌ اينهمه‌ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ زجر كشيد و اذيت‌ ديد در دوران‌ عمرش‌ كه‌ بتواند اين‌ روايات‌ را به‌ ما امروز برساند. شاگرداني‌ تربيت‌ كرد و در كتابهاي‌ شيعه‌ بحمد الله‌ قال‌ الصادق‌ و قال‌ الصادق‌ و قال‌ الصادق‌ زياد ديده‌ ميشود. ولي‌ همين‌ امام‌ صادق‌ آنقدر از منصور دوانيقي‌ اذيت‌ ديد. ده‌ سال‌ در زمان‌ حكومت‌ منصور دوانيقي‌ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ زندگي‌ ميكرده‌ و هر روز مصيبتي‌ براي‌ امام‌ صادق‌ بوجود مي‌آورد. براي‌ پدرش‌ امام‌ باقر همينطور، بوجود مي‌آوردند. منصور دوانيقي‌ يك‌ آدم‌ پستي‌ بود كه‌ مثل‌ اين‌ گداها ميرفت‌ در ميان‌ دهاتي‌ كه‌ شيعه‌ نشين‌ بودند، محبين‌ اهل‌ بيت‌ بودند؛ آنجا مدح‌ اهل‌ بيت‌ را مي‌خوند و پول‌ ميگرفت‌ از مردم‌. اظهار علاقه‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ ميكرد و گدايي‌ ميكرد. در يك‌ مجلسي‌ در همان‌ اواني‌ كه‌ بين‌ بني‌ العباس‌ و بني‌ اميه‌ درگير بودند، در يك‌ جلسه‌اي‌ خوب‌ دوراني‌ بود كه‌ نزديك‌ بود موفقيت‌ براي‌ يا بني‌ هاشم‌ يا بني‌ العباس‌ باشه‌، نشسته‌ بودند در مجلس‌. پسرعموهاي‌ امام‌ صادق‌ بودند. يك‌ عده‌ از بني‌ العباس‌ بودند. شورايي‌ تشكيل‌ داده‌ بودند كه‌ اگر حكومت‌ بني‌ اميه‌ سرنگون‌ شد كه‌ دارد ميشود، خلافت‌ مال‌ كيست‌؟ كي‌ لياقت‌ دارد كه‌ خليفه‌ بشود؟ اسم‌ همه‌ در آن‌ مجلس‌ بود جز اسم‌ امام‌ صادق‌. با اينكه‌ خود امام‌ صادق‌ نشسته‌ بود. يكي‌ از بني‌ اعمام‌ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ بيشتر مورد توجه‌ اين‌ جمع‌ بود. حضرت‌ فرمود او نميشه‌. و از همه‌ كمتر منصور دوانيقي‌ مورد توجه‌ بود. يعني‌ كسي‌ احتمال‌ نميداد اين‌ مرد، از هيچي‌ اطلاع‌ نداره‌، اين‌ خليفه‌ بشه‌. حضرت‌ فرمود كه‌ همين‌ آدم‌ خليفه‌ خواهد شد. عموي‌ امام‌ صادق‌، يكي‌ از اعمام‌ امام‌ صادق‌ كه‌ پسرش‌ كانديد خلافت‌ شده‌ بود، گفت‌ تو بخاطر حسادتت‌ به‌ پسر من‌ اين‌ حرف‌ را زدي‌، مي‌خواستي‌ مردم‌ را متوجه‌ او كني‌. حضرت‌ فرمود اي‌ كاش‌ حسادت‌ بود، من‌ دلم‌ مي‌خواست‌ كه‌ اين‌ كار انجام‌ ميشد، يعني‌ كه‌ پسر تو خليفه‌ ميشد و خلافت‌ مي‌آمد توي‌ بني‌ هاشم‌. اي‌ كاش‌ حسادت‌ مي‌بود ولي‌ اين‌ يك‌ حقيقت‌ و واقعيتيه‌. مجلس‌ بهم‌ خورد. حضرت‌ امام‌ صادق‌ از مجلس‌ آمدند بيرون‌. منصور دوانيقي‌ دويد عقب‌ امام‌ صادق‌ كه‌ آقا راستي‌ اين‌ جريان‌ حسادت‌ نبود، نمي‌خواستي‌ آنها را منكوبشون‌ كني‌؟ حضرت‌ فرمود نه‌، تو خليفه‌ خواهي‌ شد. ولي‌ يك‌ شرطي‌ من‌ باهات‌ ميكنم‌. بايد قول‌ بدهي‌ به‌ فرزندان‌ پيغمبر اذيت‌ وارد نكني‌. نسبت‌ به‌ اهل‌ بيت‌ پيغمبر بي‌ محبتي‌ نكني‌. گفت‌ منكه‌، مثل‌ بعضي‌ها كه‌ هنوز به‌ رياست‌ نرسيده‌اند، ديديد؟ من‌ آقا خاكسارم‌، خاك‌ پايم‌، شما از خدا بخواهيد من‌ خليفه‌ بشوم‌، من‌ هر روز مي‌آيم‌ در خانة‌ شما را جارو مي‌كنم‌. امثال‌ اين‌ حرفها. و ديدند. كه‌ منصور دوانيقي‌ خليفه‌ شد. بعضي‌ مي‌گويند، البته‌ از نظر تاريخ‌ اين‌ را مي‌گويند كه‌ كلمة‌ صادق‌ و لقب‌ صادق‌ را منصور دوانيقي‌ روي‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ گذاشت‌. كه‌ اين‌ مرد وقتي‌ خليفه‌ شد، گفت‌ همه‌ بايد بگوئيد اين‌ مرد صادقه‌. چون‌ آنروز هيچكس‌ احتمال‌ نميداد كه‌ من‌ خليفه‌ بشوم‌. البته‌ اين‌ لقب‌ صادق‌ را رسول‌ اكرم‌، در روايات‌ داريم‌، ممكنه‌ پخش‌ اين‌ لقب‌ در اوائل‌ حكومت‌ منصور شده‌ باشه‌، اما اصل‌ لقب‌ صادق‌ را بر حضرت‌ جعفر ابن‌ محمد عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) از عالم‌ بالا، از قول‌ رسول‌ اكرم‌ در روايت‌ هست‌. پيغمبر اكرم‌ فرمود دو نفر از فرزندان‌ من‌ كه‌ هر دو اسمشون‌ جعفره‌، ادعاي‌ امامت‌ مي‌كنند. يكيشون‌ صادقه‌ يكيشون‌ كذابه‌. و شما بايد از جعفر صادق‌ پيروي‌ كنيد. از آن‌ جعفر ديگر پيروي‌ نكنيد. و كلمة‌ صادق‌ روي‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ بخاطر اين‌ گذاشته‌ شد كه‌ با جعفر كذاب‌، يعني‌ فرزند امام‌ هادي‌ عليه‌ السلام‌، باصطلاح‌ فرق‌ گذاشته‌ بشه‌.

 حالا بهرحال‌ هر چه‌ بود، منصور دوانيقي‌ وقتي‌ كه‌ خليفه‌ شد، ولايتش‌ را به‌ قيمت‌ كم‌ فروخت‌. يعني‌ با خلافت‌ چند روز دنيا. بهلول‌ يك‌ روز به‌ هارون‌ الرشيد گفت‌ تو خيلي‌ آدم‌ با گذشتي‌ هستي‌. گفت‌ چطور؟ گفت‌ خلافت‌ و رياست‌ چند روز دنيا را، اين‌ زمان‌ محدود را، در مقابل‌ زندگي‌ و حيات‌ طيبة‌ نامحدود دادي‌. حضرت‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ فرمود معاويه‌ عقل‌ نداره‌. خيلي‌ مرد زرنگي‌ بود. از نظر ما شايد سياستمدارترين‌ و عاقلترين‌ مردم‌ دنيا بود. كسي‌ كه‌ بتواند علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ منبع‌ فضيلت‌ را، تحت‌ الشعاع‌ قرار بده‌. و بتواند بيايد در جائي‌ كه‌ علي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ حكومت‌ ميكرد، آنجا حكومت‌ كنه‌. يك‌ همچين‌ مرد سياستمدار زرنگ‌ عاقلي‌ از نظر ما، امام‌ صادق‌ مي‌فرمايد اين‌ يك‌ مثقال‌ هم‌ عقل‌ نداره‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اينكه‌ كسي‌ كه‌ دنيا را بگيره‌ آخرت‌ را از دست‌ بده‌، مثل‌، حالا مثلا فرض‌ كنيد يك‌ ميليارد اسكناس‌ نو هزار توماني‌ در دست‌ يك‌ بچه‌ است‌. يك‌ نفر مي‌آيد يك‌ قرون‌ بهش‌ ميده‌ ميگه‌ اينها كاغذه‌، به‌ درد تو نميخوره‌. او هم‌ بده‌. اين‌ عاقله‌؟ بخدا قسم‌ كسي‌ كه‌ رياست‌ دنيا را، رضايت‌ مردم‌ را در مقابل‌ سخط‌ خالق‌، دنيا را در مقابل‌ آخرت‌، يك‌ وقت‌ هست‌ جمعش‌ با هم‌ ممكنه‌، بسيار خوب‌. خداي‌ تعالي‌ هم‌ فرموده‌ قولوا ربنا آتنا في‌ الدنيا حسنه‌ و في‌ الآخرة‌ حسنه‌. يك‌ وقت‌ هست‌ جمعش‌ ممكن‌ نيست‌. تضاد بينشون‌ بوجود آمده‌. يا بايد دنيا را انتخاب‌ كني‌ يا آخرت‌ را.

 حميد بن‌ قحتبه‌، همين‌ بايد بگيم‌ حول‌ و حوش‌ خانه‌هاي‌ ما مال‌ حميد ابن‌ قحتبه‌ بوده‌. اين‌ حرم‌ حضرت‌ علي‌ ابن‌ موسي‌ الرضا در وسط‌ باغ‌ حميد ابن‌ قحتبه‌ بوده‌. استاندار خراسانه‌. مقر زندگيش‌ در طوسه‌ پايتخت‌ هارون‌ الرشيد. ميگه‌ يك‌ شب‌ هارون‌ الرشيد غلامش‌ را فرستاد در خانة‌ من‌. گفت‌ اجب‌ الامير. مرا بيدار كرد، نصفه‌ شب‌! اجابت‌ كن‌ امير را. من‌ خيلي‌ ترسيدم‌. آدم‌ بي‌ ايمان‌، ترسو هم‌ ميشه‌. خيلي‌ ترسيدم‌. بدنم‌ بنا كرد لرزيدن‌. لباس‌ پوشيدم‌ رفتم‌. ديدم‌ هارون‌ نشسته‌ يك‌ شمشير روي‌ زانوشه‌، يك‌ شمع‌ در مقابلش‌ روشنه‌، صورت‌ را در هم‌ كشيده‌، خيلي‌ ناراحته‌. گفت‌ چقدر در راه‌ ما حاضري‌ انجام‌ وظيفه‌ كني‌؟ گفتم‌ جانم‌ و مالم‌ را ميدهم‌. گفت‌ برو، برو گمشو. ميگه‌ ديدم‌ مرا بيرون‌ كرد. رفتم‌ خانه‌ خيلي‌ ناراحت‌. اين‌ چه‌ وضعيه‌، اين‌ چه‌ برخورديه‌، اين‌ مرد با من‌ داشته‌. چند دقيقه‌اي‌ نگذشت‌. ديدم‌ باز دو مرتبه‌ همان‌ غلام‌ آمد گفت‌ اجب‌ الامير. دو مرتبه‌ باز پا شدم‌ لباس‌ پوشيدم‌ رفتم‌. گفتم‌ بهت‌ گفتم‌ چقدر در راه‌ ما حاضري‌؟ گفتم‌ جانم‌، مالم‌، و ناموسم‌. گفت‌ برو. باز رفتم‌. آمدم‌ منزل‌. چند دقيقه‌اي‌ گذشت‌. باز ديدم‌ آمدند دنبالم‌. همان‌ شب‌!

 ما را هيچوقت‌ مبتلاي‌ به‌ اين‌ پستي‌ نكن‌. الهي‌ آمين‌. در مقابل‌ يك‌ افرادي‌ كه‌ خوب‌، قدرت‌ در دستشونه‌. يك‌ شخصيتي‌ كه‌ من‌ اگر خارج‌، يعني‌ اين‌ جريان‌ را اگر از او نمي‌ديدم‌ شايد خيلي‌ احترام‌ برايش‌ قائل‌ بودم‌. آقا تعظيم‌ ميكنه‌، دست‌ مي‌بوسه‌، پا مي‌بوسه‌ كه‌ يك‌ پستي‌ بهش‌ بدهند. خاك‌ بر سر اين‌ انسان‌ پست‌! مي‌خواهي‌ چه‌ كني‌؟ تو اگر مي‌خواهي‌ خدمت‌ به‌ مردم‌ بكني‌ كه‌ اين‌ كسي‌ كه‌ اين‌ همه‌ زحمت‌ ميكشه‌ كه‌ يك‌ پستي‌ را بگيره‌، حتما مي‌خواهد دزدي‌ بكنه‌. خانه‌اش‌ را فروخته‌، زندگيش‌ را فروخته‌، تمام‌ حيثيتش‌ را داده‌ براي‌ اينكه‌ يك‌ پستي‌ بهش‌ بدهند، حالا اين‌ پست‌ را گرفته‌. خوب‌ حالا بايد اينها را جبران‌ كنه‌ ديگه‌. اين‌ خانه‌ را بايد در زمان‌ شاه‌ يك‌ نفري‌ را من‌ مي‌شناختم‌، اين‌ فروخته‌ بود اعلاميه‌ پخش‌ كرده‌ بود كه‌ وكيلش‌ كنند، آخر هم‌ وكيل‌ نشده‌ بود. مانده‌ بود، مثل‌ مستحق‌ كف‌ دست‌. اينجوري‌. گفت‌ كه‌ رويش‌ باز شد، گفت‌ اين‌ غلام‌ را مي‌بيني‌ اينجا وايستاده‌؟ يك‌ غلام‌ سياهي‌ بد اخم‌ عجيبي‌. گفت‌ هر چي‌ اين‌ گفت‌ حرف‌ اين‌ حرف‌ منه‌. از حالا تا وقتي‌ كه‌ اين‌ باهات‌ هست‌، فرمان‌ اين‌ را بايد بگيري‌. انسان‌ ببينيد چقدر پست‌ ميشه‌! استاندار! توي‌ باغ‌ حميد ابن‌ قحتبه‌ باغي‌ است‌ كه‌ تمام‌ اين‌ قسمتها را گرفته‌. قبر هارون‌ الرشيد در باغ‌ حميد ابن‌ قحتبه‌ بوده‌. تو كه‌ پول‌ داري‌، تو كه‌ زندگي‌ داري‌، چرا اينقدر پستي‌؟ چرا اينقدر گدا طبعي‌. تا زنده‌ هستي‌ بخوري‌ برايت‌ بسته‌. برو يك‌ گوشه‌اي‌ بگير مشغول‌ عبادت‌ و بندگي‌ خدا باش‌. اگر تو ايمان‌ نمي‌داشتي‌ ما چيزي‌ نمي‌گفتيم‌. ايمان‌ هم‌ داره‌ها. ميگه‌ عقب‌ سر اين‌ غلام‌ سياه‌ كه‌ اگر چشم‌ بصيرت‌ انسان‌ ميداشت‌، بصورت‌ يك‌ حيوان‌، راه‌ افتادم‌. در همين‌ زندان‌ طوس‌ كه‌ به‌ احتمال‌ قوي‌ اين‌ بقعة‌ هارونيه‌ قبر آن‌ عده‌ از امامزاده‌ باشه‌. اينجا زندان‌ هارون‌ بوده‌. در آن‌ را باز كرد. يك‌ سالوني‌ بود، يك‌ راهرويي‌ بود. دو طرف‌ اطاقها. در يك‌ اطاقي‌ را باز كرد من‌ ديدم‌ در اين‌ اطاق‌ يك‌ نشانه‌هايي‌ سادات‌ آنوقت‌ در موي‌ سرشون‌ بود، بيست‌ نفر سيد، فرزند پيغمبر، قبل‌ از حد بلوغ‌، بچه‌، اين‌ تو پر، توي‌ اين‌ سلول‌ پر. گفت‌ امير فرمان‌ داده‌ كه‌ سر اينها را مي‌بري‌ مي‌ريزي‌ در ميان‌ اين‌ چاه‌. منهم‌ جانم‌ را داده‌ بودم‌. سر اينها را بريدم‌ ريختم‌ توي‌ چاه‌. آمد در اطاق‌ دوم‌ را باز كرد. اطاق‌ دوم‌ بيست‌ نفر جوان‌، همه‌ سادات‌. گفت‌ امير دستور داده‌ اين‌ بيست‌ نفر را هم‌ بايد بكشي‌ در ميان‌ اين‌ چاه‌ بريزي‌. آنها را هم‌ كشتم‌ ريختم‌ توي‌ اين‌ چاه‌. در اطاق‌ سوم‌ را باز كرد. پيرمردها در آن‌ نيمه‌ شب‌، مشغول‌ عبادت‌ مشغول‌ ذكر خدا. سادات‌، فرزندان‌ پيغمبر. گفت‌ كه‌ امير گفته‌ اينها را هم‌ بايد بكشي‌ در ميان‌ چاه‌ بريزي‌. من‌ نوزده‌ نفر اينها را كشتم‌. آخرين‌ فرد يك‌ پيرمردي‌ بود. آثار سجده‌ بر پيشاني‌، اشك‌ از خوف‌ خدا به‌ صورتش‌ جاري‌، به‌ من‌ رو كرد گفت‌ جواب‌ فاطمة‌ زهرا را در قيامت‌ چه‌ خواهي‌ داد؟ در يك‌ شب‌ شصت‌ نفر از فرزندانش‌ را كشتي‌ و در ميان‌ چاه‌ ريختي‌. دستم‌ لرزيد، رنگم‌ پريد. غلام‌ به‌ من‌ نهيب‌ زد كه‌ تو مگر نگفتي‌ دينم‌ را هم‌ دادم‌. من‌ او را هم‌ كشتم‌ در ميان‌ چاه‌ انداختم‌. و لذا اين‌ شخص‌ ميگه‌ روز ماه‌ رمضان‌ وارد شدم‌ بر او. ديدم‌ روزه‌ ميخوره‌. گفتم‌ انشاء الله‌ امير مريضند. گفت‌ نه‌، من‌ مريض‌ نيستم‌. مسافر هم‌ نيستم‌. گفتم‌ پس‌ چرا روزه‌ نگرفته‌اي‌؟ گفت‌ من‌ يك‌ كاري‌ كردم‌، اين‌ جريان‌ را آنوقت‌ نقل‌ كرد، يك‌ كاري‌ كردم‌ كه‌ ميدانم‌ خدا مرا باصطلاح‌ مورد محبت‌ خودش‌ قرار نميده‌ و من‌ را نمي‌آمرزه‌. ببينيد ايمان‌ هم‌ داشته‌ها. و لا تشتري‌ بآيات‌ ثمنا قليلا.

 اين‌ معناي‌ فروختن‌ دينشه‌ انسان‌. ولايتشه‌، محبتشه‌، به‌ ثمن‌ قليل‌. الان‌ اگر تاج‌ سلطنت‌ كرة‌ زمين‌ را، تمام‌ كرة‌ زمين‌، همة‌ ابرقدرتها و نميدونم‌، پائين‌ قدرتها همه‌ دست‌ به‌ دست‌ هم‌ بدهند. بگويند يك‌ حكومت‌ تشكيل‌ بديم‌ و اين‌ حكومت‌ هم‌ آقاي‌ فلاني‌ رئيسش‌ باشه‌. و انسان‌ بر خلاف‌ حق‌ اين‌ رياست‌ را بخواهد بپذيره‌. و دينش‌ را از دست‌ بده‌ بخاطر اين‌ رياست‌. اين‌ ثمن‌ قليله‌. ارزان‌ فروختي‌. دينش‌ را از دست‌ داد. هر چي‌ مي‌خواهد باشه‌. و خدا نكنه‌ كه‌، يعني‌ امتحان‌ خدا نكنه‌ اينطور امتحانهاي‌ سخت‌ براي‌ ما پيش‌ بياييد. و الاّ، اي‌ آقا يك‌ كاريش‌ مي‌كنيم‌ بهرحال‌. ما ديده‌ بوديم‌ ديگه‌. در زمان‌ خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ رژيم‌ قبل‌ از اين‌ مسائل‌ بود. يك‌ وقتي‌ در همين‌ مشهد يكي‌ از دوستانمون‌ را گرفته‌ بودند. زندان‌ كرده‌ بودند من‌ رفتم‌ براي‌ ملاقاتش‌. گفتم‌ اين‌ باصطلاح‌ رئيس‌ دادگاه‌ يك‌ سرهنگي‌ بود. گفت‌ شما اينجا بنشينيد تا بگيم‌ بيايد. ايشان‌ آمد. در اطاق‌ را اين‌ سرهنگ‌، رئيس‌ دادگاه‌ ارتش‌. در اطاق‌ را پا شد از تو بست‌. گفت‌ كسي‌ نيايد. نشست‌ زار زار گريه‌ كردن‌. پيش‌ من‌ و اون‌، گفت‌ از خدا بخواهيد از جدتون‌ بخواهيد كه‌ خدا مرا از اين‌ پست‌ نجات‌ بده‌. من‌ راضي‌ نيستم‌ به‌ اين‌ كار. ببينيد اين‌ ايمان‌ داره‌. بعد به‌ من‌ گفت‌ من‌ از شاگردان‌ مرحوم‌ حائري‌ بودم‌، حاج‌ شيخ‌ عبدالكريم‌ حائري‌، مرجع‌ تقليد. من‌ روحاني‌ بودم‌. تمام‌ علمم‌ را، تقوايم‌ را، همه‌ را به‌ ارزان‌، اين‌ تعبير مخصوصا الان‌ يادم‌ آمد. او اين‌، چون‌ مرد باسوادي‌ بود، گفت‌ ارزان‌ فروختم‌ و اين‌ سمت‌ را گرفتم‌.

 كوشش‌ بكنيد كه‌ دينتون‌ را ارزان‌ نفروشيد، گران‌ بفروشيد. خدا مشتري‌ دين‌ شماست‌. يك‌ مشتري‌ به‌ آن‌ عظمت‌ و همه‌ چيز هم‌ داره‌. و قيمتش‌ هم‌ تعيين‌ كرده‌. ان‌ الله‌ اشتري‌ من‌ المؤمنين‌ انفسهم‌. خدا اين‌ نفس‌ شما، خودش‌ خلق‌ كرده‌ اما داده‌ به‌ شما. حالا از شما مي‌خره‌. مثل‌ يك‌ پدري‌ كه‌ يك‌ چيزي‌ داده‌ به‌ بچه‌اش‌ حالا مي‌خواهد ازش‌ بخره‌. آنهم‌ به‌ قيمت‌ گران‌. به‌ قيمتي‌ كه‌ اصلا با دنيا قابل‌ مقايسه‌ نيست‌. بان‌ لهم‌ الجنه‌. بهشت‌. كدوم‌ بهشت‌؟ و جنة‌ عرضها السماوات‌ و الارض‌. خوب‌ كرة‌ زمين‌ چقدره‌ در مقابل‌ آسمانها و زمين‌؟! اين‌ را ملك‌ تو قرار ميدهند. و جنة‌ عرضها السماوات‌. شما ببينيد ما هر كاري‌ بكنيم‌، اگر دينمون‌ را بفروشيم‌، يك‌ دروغ‌ گفتيم‌. يك‌ دروغ‌ براي‌ منافعمون‌ گفتيم‌، يك‌ عمل‌ زشت‌ كه‌ منافات‌ با دينمون‌ داشت‌ انجام‌ داديم‌  مشمول‌ اين‌ آية‌ شريفه‌ هستيم‌. و لا تشتري‌ ايمانها ثمنا قليلا.

 خدايا به‌ آبروي‌ امام‌ صادق‌ به‌ ما يك‌ استقامتي‌ در دين‌ مرحمت‌ بفرما تا نكند كه‌ دينمون‌ را ارزان‌ بفروشيم‌. بهلول‌ يك‌ روز رفت‌ جاي‌ هارون‌ الرشيد، قبل‌ از اينكه‌ هارون‌ بيايد روي‌ تختش‌ بنشينه‌، نشست‌. آمدند زدند، كتكش‌ زدند آن‌ كنار نشست‌. بيچاره‌ رفت‌ آنجا. هارون‌ آمد، پسرعمويش‌ بود، ديد گريه‌ داره‌ ميكنه‌، كتك‌ حسابي‌ هم‌ خورده‌. پرسيد چرا گريه‌ ميكني‌؟ گفت‌ من‌ يك‌ دقيقه‌ رفتم‌ جاي‌ تو نشسته‌ام‌، اين‌ كتك‌ را بهم‌ زدند من‌ را اينجا نشانده‌اند. تو كه‌ تمام‌ عمر جاي‌ موسي‌ ابن‌ جعفر نشسته‌اي‌، ببين‌ چه‌ بلائي‌ به‌ سرت‌ مي‌آورند؟! دنيا را اينقدر… معاويه‌ عقل‌ نداره‌. و نه‌ معاويه‌. هر كس‌ كه‌ عقب‌ معاويه‌ حركت‌ كنه‌. هر كس‌ كه‌ دنيايش‌ را بر دينش‌ تفوق‌ بده‌. ترجيح‌ بده‌. هر كس‌ كه‌ رضايت‌ مردم‌ را بپذيره‌ و سخط‌ پروردگار را در مقابلش‌ داشته‌ باشه‌. اشتريت‌ اذا المخلوق‌ بسخط‌ الخالق‌. اين‌ كار را نكنيد. و لا تشتروا بآيات‌ ثمنا قليلا و بآيات‌ فاتقون‌.

 اين‌ يك‌ جمله‌ از اين‌ آيه‌ كه‌ امشب‌ مي‌خواستم‌ عرض‌ كنم‌. بنابراين‌ ما قدر مخصوصا امام‌ صادق‌ را، شما ببينيد بعضي‌ از كشورها هست‌ دانشمندانشون‌ را، يك‌ هنرمند سينما را برداشتند چه‌ تشكيلاتي‌ برايش‌ ساختند. يك‌ عالمي‌ را، يك‌ فيلسوفي‌ را، اين‌ را شما در هر كجا برويد اين‌ را ديديد مسئلة‌ طبيعي‌ است‌ براي‌ بشر. حالا در مقابل‌ ببينيد وهابيت‌ چقدر پستند. چقدر اين‌ جانورها از انسانيت‌ دورند. كه‌ خودشون‌ قبول‌ دارند. از هر وهابي‌ سؤال‌ بكنيد كه‌ قبور اهل‌ بيت‌ پيغمبر كجاست‌؟ مي‌گويند آقا در قبرستان‌ بقيع‌، در كنار قبر چهار امام‌، امام‌ حسن‌ مجتبي‌، امام‌ سجاد، امام‌ باقر و امام‌ صادق‌، خدا ميدونه‌ من‌ بررسي‌ كردم‌. در مدينه‌، در همين‌ مدينه‌ قبري‌ خرابه‌تر و باصطلاح‌ چه‌ جوري‌ بگم‌ كه‌ خلاصه‌ منهم‌ توهين‌ نكرده‌ باشم‌، بي‌ تشريفات‌تر از قبر امام‌ صادق‌ و امام‌ سجاد و امام‌ باقر و حضرت‌ مجتبي‌ نيست‌. اين‌ خاك‌ را جمع‌ كرده‌اند، يك‌ برآمدگي‌، چهار تا سنگ‌ بي‌ قواره‌ هم‌ بالاي‌ سر اينها فرو كردند. همين‌؟! قبور ديگه‌ اينطوري‌ نيست‌. بعضي‌ از قبرها هست‌ دورش‌ را سنگ‌ چيدند. هيچ‌ قبري‌ اينطور نيست‌. از وقتي‌ هم‌ كه‌ نردة‌ دور قبور قبرستان‌ بقيع‌، چون‌ اين‌ قبور اين‌ قسمت‌ ائمه‌ نزديكتره‌ به‌ نرده‌ها هست‌، هر چي‌ پلاستيك‌ و آشغال‌ و اينها هست‌ ريخته‌ شده‌ در آنجا. و كسي‌ هم‌ نيست‌ كه‌…

 ببينيد و لا تشتروا بآياتي‌ ثمنا قليلا. ببينيد. ما فرض‌ مي‌كنيم‌ كه‌ اينها ايشان‌ را امام‌ نمي‌دونند. و حال‌ اينكه‌ امام‌ مي‌دونندها. فرض‌ ميكنيم‌ اينها را معصوم‌ نمي‌دانند. ولي‌ اينها يك‌ دانشمنداني‌ كه‌ بوده‌اند. يك‌ شخصيتهاي‌ بزرگ‌ اسلامي‌ كه‌ بوده‌اند. از نظر خود آنها هم‌ همينطوره‌. ولي‌ آيات‌ الهي‌ را به‌ قيمت‌ ارزان‌ فروخته‌اند و پست‌ترين‌ مردمي‌ كه‌ مشمول‌ اين‌ آية‌ شريفه‌ هستند، همين‌ وهابيها هستند. و اگر خداي‌ نكرده‌ ما هم‌ محبت‌ امام‌ زمانمون‌ را ارزان‌ بفروشيم‌، مشمول‌ همين‌ آية‌ شريفه‌ مي‌شويم‌. اينها آيات‌ الهي‌ هستند. حالا هر آيه‌اي‌ از آيات‌ الهي‌ را نبايد ارزان‌ بفروشيم‌. اما آيت‌ عظماي‌ پروردگار هستند. ما الان‌ در كرة‌ زمين‌ كه‌ هيچ‌، در ما سوي‌ الله‌ آيا موجودي‌ به‌ عظمت‌ و بزرگي‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ داريم‌؟ چقدر در شبانه‌روز به‌ ياد ايشان‌ هستيم‌؟ چقدر دنبالشون‌ حركت‌ كرديم‌؟ چقدر به‌ فكرشون‌ هستيم‌؟ چقدر بهشون‌ توسل‌ كرديم‌؟

 شب‌ وفات‌ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ است‌ و بيشتر از اين‌ وقت‌ شما را نگيرم‌. انشاء الله‌ امشب‌ بايد به‌ امام‌ زمانمون‌ تسليت‌ عرض‌ كنيم‌. آقا بقية‌ الله‌ آجرك‌ الله‌. شايد الان‌ حضرتش‌ در همان‌ قبرستان‌ بقيع‌، در كنار قبور ائمه‌، در آن‌ تاريكي‌ ايستاده‌ باشد و سلام‌ به‌ اجداد بزرگوارش‌ عرض‌ ميكند. السلام‌ عليك‌ يا ابا عبد الله‌. ايها الصادق‌ يابن‌ رسول‌ الله‌. منصور دوانيقي‌ عاقبت‌ نتوانست‌ اين‌ حقد و حسد و ناراحتيش‌ را كنترل‌ كند. دستور داد امام‌ صادق‌ را مسموم‌ كردند. امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ مثل‌ فردايي‌ از دار دنيا در مدينة‌ منوره‌ ميرود. شب‌ عزاست‌، شب‌ شهادت‌ امام‌ صادق‌ است‌. چراغها را خاموش‌ كنيم‌ حال‌ عزا پيدا بكنيم‌. اميدواريم‌ امشب‌ بتوانيم‌ قلب‌ مقدس‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ را از خودمون‌ راضي‌ و خشنود بكنيم‌.

 جنازة‌ امام‌ صادق‌ را حركت‌ دادند. سار المدينه‌ ضجة‌ الواحده‌. تمام‌ شهر مدينه‌ يك‌ پارچه‌ ضجه‌ و ناله‌ شد. شاگردان‌ امام‌ صادق‌ زير جنازة‌ امام‌ صادق‌ را در تشييع‌ جنازه‌ مي‌برند. آوردند در ميان‌ قبرستان‌ بقيع‌. كنار قبر پدر و جدش‌ دفن‌ كردند. اگر چه‌ قبر مقدسش‌ امروز غريب‌ است‌ و چراغ‌ و زائري‌ ندارد. ولي‌ آنروز با كمال‌ احترام‌ بدن‌ امام‌ صادق‌ را دفن‌ كردند. دلها بسوزد براي‌ آن‌ غريبي‌ كه‌ سه‌ شبانه‌ روز بي‌ غسل‌ و بي‌ كفن‌ ميان‌ گودي‌ قتلگاه‌ افتاده‌. و بجرم‌ خير ام‌ داني‌ بعد القتل‌ ام‌ دنفع‌ عقوبي‌. اين‌ جمله‌ را من‌ كم‌ ترجمه‌ كرده‌ام‌. اما شب‌ عزاست‌. از حلقوم‌ بريده‌اش‌ اين‌ پيام‌ به‌ شيعيانش‌ رسيد. كه‌ شيعتي‌ فاذا شربت‌ ماء فاذكروني‌. اي‌ شيعيان‌ من‌، هر وقت‌ آب‌ خوشگواري‌ را آشاميديد به‌ ياد من‌ باشيد. تا آنجائي‌ كه‌ مي‌فرمايد شيعيان‌ من‌، نبوديد ببينيد چگونه‌ بدن‌ حسين‌ را پاره‌ پاره‌ كردند. يا بقية‌ الله‌ آجرك‌ الله‌. همه‌ با توجه‌ رو به‌ قبله‌ با من‌ اين‌ دعا را بخوانيد. سفارش‌ شده‌. شخصي‌ خواب‌ ديده‌ كه‌ اين‌ دعا را ما اينجا بخوانيم‌. اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الهي‌ عظم‌ البلاء. الهي‌ عظم‌ البلاء و برح‌ الخفاء و انكشف‌ الغطاء و انقطع‌ الرجاء ضاقت‌ الارض‌ و منعت‌ السماء و انت‌ المستعان‌ و اليك‌ المشتكي‌ و عليك‌ المعول‌ في‌ الشدة‌ و الرخاء. اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد. اولي‌ الامر الذين‌ فرضت‌ علينا طاعتهم‌ و عرفتنا بذلك‌ منزلتهم‌ ففرج‌ عنا بحق‌ فرجا عاجلا قريبا كلمح‌ البصر او هو اقرب‌ من‌ ذلك‌. يا محمد يا علي‌. يا علي‌ و يا محمد اكفياني‌ فانكما كافيان‌. فانصراني‌ فانكما ناصران‌. يا مولا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولا يا صاحب‌ الزمان‌. الغوث‌ الغوث‌ الغوث‌ ادركني‌ ادركني‌ ادركني‌ الساعه‌ الساعه‌ الساعه‌ العجل‌ العجل‌ العجل‌.

 

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *