جزء ۳۰

سوره مبارکه نبأ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۱﴾

از چه چیز از یکدیگر سؤال می کنند؟ ﴿۱﴾

«تذکر نعمتهای الهی»

عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ ﴿۲﴾

از خبر مهمّ با عظمت. ﴿۲﴾

اَلَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ ﴿۳﴾

آن (خبری) که آنها در آن اختلاف دارند. ﴿۳﴾

كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۴﴾

هرگز، به زودی خواهند دانست. ﴿۴﴾

ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۵﴾

سپس هرگز، به زودی خواهند دانست.﴿۵﴾

أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً ﴿۶﴾

آیا ما زمین را (همچون) گهواره قرار ندادیم؟ ﴿۶﴾

وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً ﴿۷﴾

و کوهها را میخهائی؟ ﴿۷﴾

وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا ﴿۸﴾

و شما را جفت خلق نکردیم؟ ﴿۸﴾

وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا ﴿۹﴾

و خواب شما را در برگیرنده قرار نداده ایم؟﴿۹﴾

وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ لِبَاساً ﴿۱۰﴾

و شب را لباسی ﴿برای شما﴾ قرار نداده ایم؟ ﴿۱۰﴾

وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشاً ﴿۱۱﴾

و روز را (وسیله) زندگی و معیشت قرار نداده ایم؟ ﴿۱۱﴾

وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا ﴿۱۲﴾

و بالای سر شما هفت آسمان محکم بنا نکرده ایم؟ ﴿۱۲﴾

وَجَعَلْنَا سِرَاجاً وَهَّاجاً ﴿۱۳﴾

و چراغی روشن قرار ندادیم؟ ﴿۱۳﴾

وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا ﴿۱۴﴾

و از ابرهای فشرده شده آب فراوانی نازل نکردیم؟ ﴿۱۴﴾

لِنُخْرِجَ بِهِ حَبّاً وَنَبَاتاً ﴿۱۵﴾

برای اینکه بوسیله آن دانه و گیاهی را (از زمین) خارج کنیم؟ ﴿۱۵﴾

وَجَنَّاتٍ أَلْفَافاً ﴿۱۶﴾

و باغهای پر درختی را؟ ﴿۱۶﴾

«تذکر خصوصیات روز قیامت»

إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتًا ﴿۱۷﴾

قطعا روز جدائی میقاتگاه همه است. ﴿۱۷﴾

یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً ﴿۱۸﴾

روزی که در صور دمیده می شود، پس شما دسته دسته می آیید. ﴿۱۸﴾

وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا ﴿۱۹﴾

و آسمان به صورت درهای متعدّدی باز می شود. ﴿۱۹﴾

وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا ﴿۲۰﴾

و کوهها حرکت می کنند و به صورت سرابی در می آیند. ﴿۲۰﴾

إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا ﴿۲۱﴾

قطعا جهنّم کمینگاه (بزرگی) می باشد. ﴿۲۱﴾

«عذاب طاغوتها و طغیانگران»

لِلطَّاغِينَ مَآبًا ﴿۲۲﴾

برای طغیانگران برگشتی به آن خواهد بود. ﴿۲۲﴾

لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَاباً ﴿۲۳﴾

مدّتهای طولانی در آن می مانند. ﴿۲۳﴾

لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا ﴿۲۴﴾

در جهنّم نه سردی و نه نوشیدنی می چشند. ﴿۲۴﴾

إِلَّا حَمِیماً وَغَسَّاقاً ﴿۲۵﴾

مگر آب جوشان و خون و چرک بدنها. ﴿۲۵﴾

جَزَاءً وِفَاقًا ﴿۲۶﴾

(برای آنها) جزای مناسبی است. ﴿۲۶﴾

إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا ﴿۲۷﴾

قطعا آنها بودند که امیدی به (روز) حساب نداشتند. ﴿۲۷﴾

وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا ﴿۲۸﴾

و آیات ما را تماما تکذیب کردند. ﴿۲۸﴾

وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا ﴿۲۹﴾

و هر چیزی را حساب کردیم و به صورت کتابی درآوریم. ﴿۲۹﴾

فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا ﴿۳۰﴾‏

پس بچشید، براى شما جز عذاب چیزى زیاد نمى کنیم. ﴿۳۰﴾

«ثوابهای اهل تقوی»

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازاً ﴿۳۱﴾

قطعا برای متّقین رستگاری است. ﴿۳۱﴾

حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً ﴿۳۲﴾

باغهای دیوار کشیده و (درختان) انگور است. ﴿۳۲﴾

وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿۳۳﴾

و دختران بسیار جوان و هم سنّ و سال. ﴿۳۳﴾

وَكَأْسًا دِهَاقًا ﴿۳۴﴾

و جامهای پُر. ﴿۳۴﴾

لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا ﴿۳۵﴾

در آن (بهشتها) نه لغو و نه دروغی را می شنوند. ﴿۳۵﴾

جَزَاءً مِنْ رَبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿۳۶﴾

جزائی از طرف پروردگار تو، عطائی است از روی حساب. ﴿۳۶﴾

«کسی بدون اجازه نمی تواند در قیامت حرف بزند»

رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿۳۷﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است، خدای بخشنده ای است که کسی نمی تواند بدون اجازه او سخنی بگوید. ﴿۳۷﴾

يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿۳۸﴾

روزی که روح و ملائکه در یک صف می ایستند، کسی جز با اذنی که برای او خدای بخشنده داده است، سخنی نمی گوید و (وقتی که) می گوید، درست می گوید. ﴿۳۸﴾

ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا ﴿۳۹﴾

آن روز حقّی است، پس کسی که بخواهد، راهی به سوی پروردگارش اتّخاذ می کند. ﴿۳۹﴾

إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا ﴿۴۰﴾

ما شما را از عذاب نزدیکی می ترسانیم، روزی که انسان نگاه می کند که چه جلو فرستاده و کافر می گوید: ای کاش من خاک می بودم. ﴿۴۰﴾

سوره مبارکه نازعات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«خصوصیات ملائکه»

وَالنَّازِعَاتِ غَرْقاً ﴿۱﴾

قسم به فرشتگانی که جان را با قدرت می گیرند. ﴿۱﴾

وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطاً ﴿۲﴾

و قسم به فرشتگانى که روح را با نشاط مى گیرند. ﴿۲﴾

وَالسَّابِحَاتِ سَبْحاً ﴿۳﴾

و قسم به فرشتگانى که (در فضا) با سرعت حرکت مى کنند. ﴿۳﴾

فَالسَّابِقَاتِ سَبْقاً ﴿۴﴾

پس بر یکدیگر سبقت می گیرند. ﴿۴﴾

فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً ﴿۵﴾

پس کارها را تدبیر می کنند. ﴿۵﴾

یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ﴿۶﴾

آن روزی که زلزله لرزاننده ای باشد. ﴿۶﴾

«خصوصیات روز قیامت»

تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ ﴿۷﴾

پشت آن زلزله دیگری قرار گیرد. ﴿۷﴾

قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ ﴿۸﴾

در آن روز دلها می ترسند. ﴿۸﴾

أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ ﴿۹﴾

دیدگان آنها خاشع است. ﴿۹﴾

یَقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحَافِرَةِ ﴿۱۰﴾

می گویند: آیا ما به حالت اوّل برمی گردیم؟ ﴿۱۰﴾

أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا نَّخِرَةً ﴿۱۱﴾

آن وقتی که ما استخوانهای پوسیده ای شدیم؟ ﴿۱۱﴾

قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ ﴿۱۲﴾

می گویند: در این صورت برگشت زیان آوری است. ﴿۱۲﴾

فَإِنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿۱۳﴾

پس جز این نیست که آن یک فریاد است. ﴿۱۳﴾

فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ ﴿۱۴﴾

پس ناگهان آنها در زمین ظاهر می گردند. ﴿۱۴﴾

«اشاره ای به قصّه حضرت موسی علیه السلام»

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَىٰ ﴿۱۵﴾‏

آیا قصّه موسی به تو رسیده است؟ ﴿۱۵﴾

إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿۱۶﴾

آن وقتی که در وادی مقدّس طوی پروردگارش او را صدا زد. ﴿۱۶﴾

اِذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۱۷﴾

(که) به طرف فرعون برو، قطعا او طغیان کرده است. ﴿۱۷﴾

«دعوت کردن حضرت موسی علیه السلام، فرعون را به تزکیه نفس و انس با خدا»

فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلَى أَنْ تَزَكَّى ﴿۱۸﴾

پس (به او) بگو: آیا می خواهی تزکیه کنی؟ ﴿۱۸﴾

وَأَهْدِيَكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى ﴿۱۹﴾

و من تو را به سوی پروردگارت هدایت کنم تا از او در خشیت باشی؟ ﴿۱۹﴾

فَأَرَاهُ الْآيَةَ الْكُبْرَى ﴿۲۰﴾

پس (موسی) به او نشانه بزرگ خدا را نشان داد. ﴿۲۰﴾

«عصیان فرعون و ادّعای بزرگ او»

فَكَذَّبَ وَعَصَى ﴿۲۱﴾

پس او تکذیب کرد و عصیان نمود. ﴿۲۱﴾

ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعَى ﴿۲۲﴾

سپس پشت کرد و (در کارش) سعی نمود. ﴿۲۲﴾

فَحَشَرَ فَنَادَى ﴿۲۳﴾

پس جمع کرد و (مردم را) ندا داد. ﴿۲۳﴾

فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى ﴿۲۴﴾

پس گفت: من پروردگار برتر شما هستم. ﴿۲۴﴾

فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَى ﴿۲۵﴾

پس خدا او را به عذاب آخرت و دنیا گرفت. ﴿۲۵﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشَى ﴿۲۶﴾

قطعا در آن عبرتی بود برای کسی که از خدا خشیت داشته باشد. ﴿۲۶﴾

برداشت از آیات ۲۶ – ۱۵

حضرت موسی علیه السلام و فرعون

قضیه حضرت موسی علیه السلام و فرعون مکرر در قرآن ذکر شده ولی در هر دفعه به مسئله اخلاقی و تهذیب نفس اشاره مستقلی گردیده است. در این قسمت برداشت مان برای سالک الی اللّه این است که خدای تعالی حضرت موسی   علیه السلام را به سوی فرعون فرستاده که به او بگوید: آیا می خواهی تزکیه نفس کنی، آیا می خواهی به سوی خدا بروی و از خدا بترسی و در خشیت باشی. و به او آیت بزرگ خدا را نشان بده اما او قبول نکرد و تکذیب کرد و به هوای نفس خود و خواسته خود ادامه داد و گفت: من پروردگار برتر شمایم. خدا پس از این مهربانی که به او نمود و او توجه نکرد بلکه با خدا مبارزه نمود. خدا او را به عذاب دنیا و آخرت مبتلا فرمود. این پند و اندرزی است برای کسی که از خدا خشیت دارد.

«خلقت آسمانها و زمین مهمّ تر است یا خلقت شما؟»

أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا ﴿۲۷﴾

آیا خلقت شما سخت تر است یا بنای آسمان(ها) که آن را ساخته است؟ ﴿۲۷﴾

رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿۲۸﴾

سقف آن را بالا برده و آن را منظّم فرموده. ﴿۲۸﴾

وَأَغْطَشَ لَیْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿۲۹﴾

و شبش را تاریک کرده و روزش را ظاهر نموده. ﴿۲۹﴾

وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا ﴿۳۰﴾

و زمین را بعد از آن گسترش داده. ﴿۳۰﴾

أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ﴿۳۱﴾

آبش را از آن خارج کرده و چراگاهش را بیرون آورده ﴿۳۱﴾

وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿۳۲﴾

و کوهها را محکم کرده. ﴿۳۲﴾

مَتَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ﴿۳۳﴾

(همه) برای بهره گیری شما و چهارپایانتان است. ﴿۳۳﴾

فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى ﴿۳۴﴾

پس وقتی که حادثه بزرگ بیاید. ﴿۳۴﴾

يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَى ﴿۳۵﴾

روزی که انسان به یاد آنچه کوشش کرده، بیفتد. ﴿۳۵﴾

وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَىٰ ﴿۳۶﴾

و جهنّم برای کسی که ببیند، آشکار گردد. ﴿۳۶﴾

فَأَمَّا مَن طَغَىٰ ﴿۳۷﴾

پس امّا کسی که طغیان کرده ﴿۳۷﴾

وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿۳۸﴾

و زندگی دنیا را مقدّم داشته. ﴿۳۸﴾

فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَىٰ ﴿۳۹﴾

پس قطعا جهنّم همان مأوای او است. ﴿۳۹﴾

وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿۴۰﴾

و امّا کسی که بترسد از مقام پروردگارش و نفسش را از هوی نهی کند، ﴿۴۰﴾

فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ ﴿۴۱﴾

پس قطعا بهشت مأوای او خواهد بود. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیات ۴۱ – ۴۰

 ترس از خدا

سالک الی اللّه باید از مقام و شخصیت پروردگارش بترسد و نفسش را از هوا و هوس نهی کند تا آن که بهشت مأوای او گردد. زیرا با داشتن هوای نفس به خصوص نفس اماره بالسوء نمی تواند در بهشت مأوی بگیرد و لذا یا در دنیا که سهل تر است و یا در روز قیامت که سخت تر است باید خود را تزکیه کند. زیرا بهشت محل ناسازگاری و نزاع و دعوا نیست بلکه آنجا محل آرامش و راحتی است.

«سؤال درباره زمان قیامت»

يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا ﴿۴۲﴾

از تو درباره ساعت قیامت می پرسند که در چه وقت واقع خواهد شد؟ ﴿۴۲﴾

فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْرَاهَا ﴿۴۳﴾

تو را به گفتگوی آن چه کار است؟ ﴿۴۳﴾

إِلَى رَبِّكَ مُنْتَهَاهَا ﴿۴۴﴾

آن به پروردگارت منتهی می شود. ﴿۴۴﴾

إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن یَخْشَاهَا ﴿۴۵﴾

فقط تو کسی را که از آن (قیامت) می ترسد، بیم دهنده ای. ﴿۴۵﴾

كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿۴۶﴾

مثل این است که آنها روزى که آن (قیامت) را مى بینند، چنین احساس مى کنند که جز شبى یا روزى (در عالم برزخ) توقّف نکرده اند. ﴿۴۶﴾

سوره مبارکه عبس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«تکبّر مردی از قریش به خاطر دیدن کوری فقیر»

عَبَسَ وَتَوَلَّىٰ ﴿۱﴾

صورت درهم کشید و رو برگرداند. ﴿۱﴾

أَن جَاءَهُ الْأَعْمَىٰ ﴿۲﴾

از آنکه کوری نزد او آمد. ﴿۲﴾

وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّىٰ ﴿۳﴾

و تو چه مى دانى؟ شاید او تزکیه کند. ﴿۳﴾

أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَىٰ ﴿۴﴾

یا متذکر شود، پس آن تذکر به حال او مفید باشد. ﴿۴﴾

أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَىٰ ﴿۵﴾

امّا کسى که خود را بى نیاز مى پندارد، ﴿۵﴾

فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى ﴿۶﴾

پس تو به او رو می آوری. ﴿۶﴾

وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ ﴿۷﴾

و حال اینکه برای تو چیزی نخواهد بود، مگر اینکه تزکیه کند. ﴿۷﴾

وَأَمَّا مَنْ جَاءَكَ يَسْعَى ﴿۸﴾

و امّا کسی که با کوشش نزد تو می آید ﴿۸﴾

وَهُوَ يَخْشَىٰ ﴿۹﴾

و او از خدا می ترسد. ﴿۹﴾

فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى ﴿۱۰﴾

پس تو از او غافل هستی. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیات ۱۰ – ۱

مهربانی با همه

سالک الی اللّه باید با فقراء و آنهایی که از جهتی نقصی در بدن دارند ولی احتمال آن که اهل تزکیه نفس باشند و یا آن که اهل تقوی باشند و از تذکرات قرآن استفاده می کنند، بسیار مهربان باشد و او را بر قدرتمندان کافر ترجیح دهد نه آن که نسبت به قدرتمندان و کفار با مهربانی روبرو شود. و مسئله تزکیه نفس برای او مطرح نباشد و برای کسی که با سعی و کوشش برای استفاده از مجالس موعظه قرآن می آید و از خدا می ترسد احترام قائل نباشد و از او غافل باشد.

كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ ﴿۱۱﴾

هرگز، قطعا قرآن یادآوری است. ﴿۱۱﴾

فَمَن شَآءَ ذَكَرَهُۥ ﴿۱۲﴾

پس کسی که بخواهد، به یاد آن خواهد بود. ﴿۱۲﴾

فِي صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ ﴿۱۳﴾

در صحیفه هائی گرامی داشته شده. ﴿۱۳﴾

مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ ﴿۱۴﴾

رتبه ای بالا و پاک شده. ﴿۱۴﴾

بِأَیْدِی سَفَرَةٍ ﴿۱۵﴾

به دستهای سفیرها(ی حقّ). ﴿۱۵﴾

کِرَامٍ بَرَرَةٍ ﴿۱۶﴾

(ملائکه مقرّب) عالی رتبه نیکو. ﴿۱۶﴾

قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ ﴿۱۷﴾

کشته باد انسان، چه چیز او را ناسپاس کرده؟ ﴿۱۷﴾

برداشت از آیات ۱۷ – ۱۱

قرآن مذکر است

سالک الی اللّه باید قرآن را که یادآوری کننده آن چیزهائی است که خدای تعالی در عالم ارواح به او تعلیم داده و در فطرت او گذاشته است متوجه باشد و آنها را که به وسیله صحیفه هائی که محترمانه به دست سفراء الهی داده شده بگیرد و هم معلومات عالم ارواح را به یاد او بیاورد و از پروردگارش تشکر کند.

«خلقت بدن انسان»

مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ ﴿۱۸﴾

از چه چیز او را خلق کرده؟ ﴿۱۸﴾

مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ﴿۱۹﴾

از نطفه خلقش کرده، پس موزونش ساخته. ﴿۱۹﴾

ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ ﴿۲۰﴾

سپس راه را برای او آسان کرده. ﴿۲۰﴾

ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ ﴿۲۱﴾

بعد او را میرانده و در قبر قرارش داده. ﴿۲۱﴾

ثُمَّ إِذَا شَاءَ أَنشَرَهُ ﴿۲۲﴾

سپس هر زمان که بخواهد، او را زنده می کند. ﴿۲۲﴾

کَلَّا لَمَّا یَقْضِ مَا أَمَرَهُ ﴿۲۳﴾

هرگز، آنچه را که به او فرمان داده، اطاعت نکرده است. ﴿۲۳﴾

فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ﴿۲۴﴾

پس انسان باید بر طعامش نظارت داشته باشد. ﴿۲۴﴾

أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا ﴿۲۵﴾

ما آب را (از آسمان) ریختیم. ﴿۲۵﴾

ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقّاً ﴿۲۶﴾

سپس زمین را شکافتیم. ﴿۲۶﴾

فَأَنْبَتْنَا فِيهَا حَبًّا ﴿۲۷﴾

پس در آن دانه را رویاندیم. ﴿۲۷﴾

وَعِنَباً وَ قَضْباً ﴿۲۸﴾

و انگور و سبزیها(ی خوردن) را. ﴿۲۸﴾

وَزَیْتُوناً وَنَخْلاً ﴿۲۹﴾

و (درخت) زیتون و درخت خرما را. ﴿۲۹﴾

وَحَدَائِقَ غُلْباً ﴿۳۰﴾

و باغهای پر درخت را. ﴿۳۰﴾

وَفَاکِهَةً وَ أَبّاً ﴿۳۱﴾

و میوه و علف را رویاندیم. ﴿۳۱﴾

مَتَاعًا لَكُمْ وَ لِأَنْعَامِكُمْ ﴿۳۲﴾

تا بهره ای برای شما و چهارپایانتان باشد. ﴿۳۲﴾

«روز قیامت»

فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ ﴿۳۳﴾

پس زمانی که صدای مهیب (قیامت) بیاید. ﴿۳۳﴾

یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ﴿۳۴﴾

روزی که انسان از برادر خود ﴿۳۴﴾

برداشت از آیات ۳۴ – ۲۴

نظارت بر خوردنی ها

سالک الی اللّه باید بر طعامش نظارت داشته باشد که در مرحله اول از راه حلال به دست بیاورد و متوجه باشد که خدای تعالی  باران را از آسمان فرو ریخته و گیاهان و انگور و خرما را خلق کرده و بالاخره در وقت غذا خوردن به یاد محبت های الهی و نعمت های او باشد و خدا را شکر کند.

وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ ﴿۳۵﴾

و مادر خود و پدر خود ﴿۳۵﴾

وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ ﴿۳۶﴾

و رفیق خود و فرزندان خود فرار می کند. ﴿۳۶﴾

لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ ﴿۳۷﴾

برای هر انسانی از آنها، در آن روز کاری است که او را به خود مشغول می کند. ﴿۳۷﴾

وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ ﴿۳۸﴾

در آن روز صورتهائی بشّاش و نورانی است. ﴿۳۸﴾

ضَاحِکَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ ﴿۳۹﴾

خندان و مسرور است. ﴿۳۹﴾

وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهَا غَبَرَةٌ ﴿۴۰﴾

و صورتهائی در آن روز بر آن غبار نشسته است. ﴿۴۰﴾

تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ ﴿۴۱﴾

دود سیاهی آنها را پوشانده است. ﴿۴۱﴾

أُولَٰئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ ﴿۴۲﴾

اینها همان کافران فاجر هستند. ﴿۴۲﴾

سوره مبارکه تکویر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«آثار برپائی قیامت»

إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ﴿۱﴾

زمانی که خورشید درهم پیچیده شود. ﴿۱﴾

وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ ﴿۲﴾

و زمانی که ستاره ها تیره شوند. ﴿۲﴾

وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ ﴿۳﴾

و زمانی که کوهها به راه بیفتند. ﴿۳﴾

وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿۴﴾

و زمانی که اموال معطّل و بی فایده بماند. ﴿۴﴾

وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ﴿۵﴾

و زمانی که وحوش محشور شوند. ﴿۵﴾

وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿۶﴾

و زمانی که دریاها آتش بگیرند. ﴿۶﴾

وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿۷﴾

و زمانی که نفسها جفت گردند. ﴿۷﴾

وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ ﴿۸﴾

و زمانی که از دختران زنده به گور شده، سؤال شود. ﴿۸﴾

بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ ﴿۹﴾

به چه گناهی کشته شده اند؟ ﴿۹﴾

وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ﴿۱۰﴾

و زمانی که نامه های اعمال پخش شود. ﴿۱۰﴾

وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ ﴿۱۱﴾

و زمانی که پرده از آسمان گرفته شود. ﴿۱۱﴾

وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ ﴿۱۲﴾

و زمانی که جهنّم شعله ور گردد. ﴿۱۲﴾

وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ﴿۱۳﴾

و زمانی که بهشت زینت گردد. ﴿۱۳﴾

عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ﴿۱۴﴾

هر نفسی می داند که چه حاضر کرده است. ﴿۱۴﴾

«قرآن تنها از زبان رسول اکرم صلی الله علیه و آله است»

فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿۱۵﴾

پس نه، قسم می خورم به ستاره های رجوع کننده. ﴿۱۵﴾

اَلْجَوَارِ الْكُنَّسِ ﴿۱۶﴾

که حرکت می کنند و از چشمها پنهان می شوند. ﴿۱۶﴾

وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ ﴿۱۷﴾

و قسم به شب وقتی که به آخر رسد. ﴿۱۷﴾

وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ﴿۱۸﴾

و قسم به صبح وقتی که دمیده شود. ﴿۱۸﴾

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿۱۹﴾

قطعا آن (قرآن) حتما سخن رسول بزرگواری است. ﴿۱۹﴾

«عظمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ ﴿۲۰﴾

نیرومند است، نزد صاحب عرش مقام والائی دارد. ﴿۲۰﴾

مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ ﴿۲۱﴾

اطاعتش را مى کنند، و آنجا امین است. ﴿۲۱﴾

وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ ﴿۲۲﴾

و آنکه مصاحب شما بوده، دیوانه نیست. ﴿۲۲﴾

«ملاقات با جبرئیل»

وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ ﴿۲۳﴾

و قطعا او جبرئیل را در افق روشنی دیده است. ﴿۲۳﴾

وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ ﴿۲۴﴾

و او بر پنهانیهائی که در نزد او است، بخل ندارد. ﴿۲۴﴾

وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ ﴿۲۵﴾

و آن (قرآن) کلام شیطان رانده شده نمى باشد. ﴿۲۵﴾

فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ ﴿۲۶﴾

پس کجا می روید؟ ﴿۲۶﴾

«قرآن برای تذکر است»

إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۲۷﴾

این (قرآن) جز تذکری برای جهانیان نمی باشد. ﴿۲۷﴾

لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ ﴿۲۸﴾

برای کسی که از شما بخواهد راه مستقیم را انتخاب کند. ﴿۲۸﴾

وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿۲۹﴾

و شما جز آنچه خدای پروردگار جهانیان بخواهد، نمی خواهید. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ – ۲۷

قرآن مذکر است

سالک الی اللّه باید قرآن را مذکر و یادآورنده حقایقی که خدای تعالی در عالم ارواح به او یاد داده و سپس در فطرت او آن  را تثبیت فرموده بداند و به وسیله قرآن اعتقادات خود را در صراط مستقیم قرار دهد و آن چه خدا می خواهد همان را بخواهد.

سوره مبارکه انفطار

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«علائم قیامت»

إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ ﴿۱﴾

وقتی که آسمان شکافته شود. (۱)

وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ ﴿۲﴾

و وقتی ستاره ها فرو ریزند. (۲)

وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ ﴿۳﴾

و زمانی که دریاها منفجر شود. (۳)

وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ ﴿۴﴾

و زمانی که قبرها زیر و رو گردند.(۴)

عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ ﴿۵﴾

هر کس می داند چه پیش فرستاده و چه بعد از آن فرستاده است. (۵)

«غرور انسان»

يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ ﴿۶﴾

ای انسان، چه چیز تو را مغرور کرده که پروردگارت کریم است؟ (۶)

الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ ﴿۷﴾

آن کسی که تو را آفریده و (اندامت را) کامل نموده و منظّمت ساخته است. (۷)

فِي أَيِّ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَكَّبَكَ ﴿۸﴾

در هر صورتی که خواسته، تو را ترکیب فرموده. (۸)

«تکذیب قیامت»

كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ ﴿۹﴾

هرگز، بلکه شما روز جزا را تکذیب می کنید. (۹)

«اوصاف ملائکه»

وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ ﴿۱۰﴾

و قطعا بر شما محافظینی گذاشته شده. (۱۰)

كِرَامًا كَاتِبِينَ ﴿۱۱﴾

والامقامِ نویسنده اند. (۱۱)

یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ ﴿۱۲﴾

هر چه می کنید، می دانند. (۱۲)

برداشت از آیات ۱۲ – ۶

باید از خدا ترسید

سالک الی اللّه نباید به خاطر نعمت هائی که خدای تعالی به او داده گناه بکند و فکر کند که او بخشنده و مهربان است و گناهان او را منظور نمی کند بلکه باید بداند که خدای تعالی با کسانی که به این جهت و با این فکر معصیت می کنند و نعمت های الهی را در نظر نمی گیرند و ملائکه موکل بر هر انسانی را معتقد نیستند. آنها را به جهنم می برد و برخورد بدی با آنها دارد.

إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ﴿۱۳﴾

قطعا نیکان در نعمتند. (۱۳)

وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ ﴿۱۴﴾

و قطعا بدکاران در دوزخند. (۱۴)

یَصْلَوْنَهَا یَوْمَ الدِّینِ ﴿۱۵﴾

روز جزا وارد دوزخ می شوند. (۱۵)

وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِینَ ﴿۱۶﴾

و آنها هرگز از آن غیبت ندارند.(۱۶)

«روز جزا»

وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ ﴿۱۷﴾

و تو چه می دانی که روز جزا چیست؟ (۱۷)

ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ ﴿۱۸﴾

سپس چه می دانی که روز جزا چیست؟ (۱۸)

يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئًا وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ ﴿۱۹﴾

روزی است که کسی برای کسی هیچ چیز را مالک نخواهد بود و تمام کار در آن روز در اختیار خدا است. (۱۹)

سوره مبارکه مطففین

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«زشتی کم فروشی»

وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ ﴿۱﴾

وای بر کم فروشان. ﴿۱﴾

الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ ﴿۲﴾

آن کسانی که وقتی از مردم پیمانه می گیرند، کاملش را می گیرند. ﴿۲﴾

وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ ﴿۳﴾

و وقتی که به آنها پیمانه ای یا وزنی می دهند، کم می گذارند. ﴿۳﴾

أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ﴿۴﴾

آیا آنها گمان نمی کنند که مبعوث می شوند؟ ﴿۴﴾

لِیَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿۵﴾

برای روز عظیمی. ﴿۵﴾

یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۶﴾

روزی که مردم در مقابل پروردگار جهانیان ایستاده اند. ﴿۶﴾

برداشت از آیات ۶ – ۱

کم فروشی

سالک الی اللّه باید بداند که هر چه در دنیاست مال خداست و انسان مالک واقعی اموال خود و حتی بدن خود نیست. لذا نمی تواند برای همیشه آنها را نگه دارد و بالاخره روزی می میرد و آن اموال از دستش می رود بلکه باید تصور کند که اموالش در حقیقت مال خدا است و اگر از راه حلال به دست آورده باشد خدای تعالی موقتا به او اجازه تصرف داده و باید در هر کجا که خدا اجازه می دهد آنها را مصرف کند. بنابراین اگر تخلف کرد و کم فروشی نمود و یا از کیل و ترازو کم گذاشت نشانگر این است که او به حقیقت معتقد نیست و نمی داند که یک روزی با صاحب مال که خدای تعالی باشد روبرو می شود و خدا به حساب دقیق او رسیدگی می کند و او را به خاطر کم فروشی مؤاخذه می نماید او نمی داند که همه اعمالش در نوشته دقیقی تسجیل شده است. اینها متجاوزین گناه کارند و وقتی برای آنها آیات قرآن و احکام دین خوانده می شود می گویند اینها قصه ها و حرفهای قدیمی است این افراد حتی در قیامت هم از لقاء خدای تعالی محرومند و اینها به طرف جهنم فرستاده می شوند.

«سجین چیست»

كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ ﴿۷﴾

هرگز، قطعا نامه اعمال بدکاران در سجین است. ﴿۷﴾

وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ ﴿۸﴾

و تو چه می دانی که سجین چیست؟ ﴿۸﴾

كِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿۹﴾

نوشته ای است، رقم زده شده. ﴿۹﴾

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۰﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۱۰﴾

الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿۱۱﴾

کسانی که روز جزا را تکذیب می کنند. ﴿۱۱﴾

وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿۱۲﴾

و جز متجاوز گناهکار کسی آن را تکذیب نمی کند. ﴿۱۲﴾

«مسخره کردن آیات خدا»

إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۳﴾

وقتی که آیات ما بر او تلاوت می شود، می گوید: افسانه های پیشینیان است. ﴿۱۳﴾

كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۱۴﴾

هرگز، بلکه آنچه کرده اند، بر دلهایشان زنگار زده است. ﴿۱۴﴾

كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ﴿۱۵﴾

هرگز، آنها از پروردگارشان آن روز در حجابند. ﴿۱۵﴾

ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُوا الْجَحِیمِ ﴿۱۶﴾

سپس آنها قطعا وارد دوزخ می شوند. ﴿۱۶﴾

ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿۱۷﴾

سپس (به آنها) گفته می شود: این است آنچه را که شما آن را تکذیب می کردید. ﴿۱۷﴾

«بالاترین مرتبه بهشت»

كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ ﴿۱۸﴾

هرگز، قطعا نامه اعمال نیکان در بالاترین مرتبه است. ﴿۱۸﴾

وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ ﴿۱۹﴾

و تو چه می دانی که بالاترین مرتبه (بهشت) چیست؟ ﴿۱۹﴾

كِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿۲۰﴾

نوشته ای است رقم زده شده. ﴿۲۰﴾

«نعمتهای مقرّبان در بهشت»

یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۲۱﴾

که مقرّبان آن را شهادت می دهند. ﴿۲۱﴾

إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ﴿۲۲﴾

قطعا نیکان در نعمتند. ﴿۲۲﴾

عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ ﴿۲۳﴾

بر تختها تکیه زده و نگاه می کنند. ﴿۲۳﴾

تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَهَ النَّعِیمِ ﴿۲۴﴾

در صورتهایشان نشاطِ نعمت را می شناسی. ﴿۲۴﴾

یُسْقَوْنَ مِن رَّحِیقٍ مَّخْتُومٍ ﴿۲۵﴾

آنها از شرابی سربسته می آشامند. ﴿۲۵﴾

خِتَامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ﴿۲۶﴾

مُهر آن از مِشک است. و در آن (نعمتها) باید به یکدیگر سبقت بگیرند. ﴿۲۶﴾

«تسنیم چیست»

وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِیمٍ ﴿۲۷﴾

و ترکیب آن (شراب) از «تسنیم» است. ﴿۲۷﴾

عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿۲۸﴾

(تسنیم) چشمه اى است که از آن مقرّبان مى نوشند. ﴿۲۸﴾

«مسخره مجرمین مؤمنان را»

إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ ﴿۲۹﴾

قطعا کسانی که مجرمند، دائما به کسانی که ایمان آورده اند می خندند. ﴿۲۹﴾

وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ یَتَغَامَزُونَ ﴿۳۰﴾

و زمانى که از کنار آنها مى گذرند، آنها را با اشاره مسخره مى کنند. ﴿۳۰﴾

وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ ﴿۳۱﴾

و وقتی که به نزد خانواده شان برمی گردند، مسرور برمی گردند. ﴿۳۱﴾

وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ ﴿۳۲﴾

و وقتی که خانواده شان را می بینند، می گویند: قطعا اینها گمراهانند. ﴿۳۲﴾

«مؤمنین»

وَمَا أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حَافِظِینَ ﴿۳۳﴾

در حالی که مؤمنین بر آنها به عنوان محافظ فرستاده نشده بودند. ﴿۳۳﴾

فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ ﴿۳۴﴾‏

پس آن روز کسانی که ایمان آورده اند، به کافران می خندند. ﴿۳۴﴾

عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ ﴿۳۵﴾

در حالی که بر تختها نشسته و نگاه می کنند. ﴿۳۵﴾

هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾

آیا کفّار پاداش آنچه را که انجام داده اند گرفته اند؟ ﴿۳۶﴾

سوره مبارکه انشقاق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«علائم قیامت»

إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ ﴿۱﴾

زمانی که آسمان شکافته شود. ﴿۱﴾

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ﴿۲﴾

و فرمان پروردگارش را ببرد و حقّ هم همین است. ﴿۲﴾

وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ ﴿۳﴾

و وقتی که زمین کشیده شود. ﴿۳﴾

وَأَلْقَتْ مَا فِیهَا وَتَخَلَّتْ ﴿۴﴾

و آنچه در او است بیرون اندازد و خالی شود. ﴿۴﴾

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ﴿۵﴾

و فرمان پروردگارش را ببرد و حقّ هم همین است. ﴿۵﴾

«ملاقات با خدای تعالی»

يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ ﴿۶﴾

ای انسان، قطعا تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی و او را ملاقات خواهی نمود. ﴿۶﴾

«نامه اعمال در قیامت»

فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ ﴿۷﴾

پس امّا کسی که نامه اعمالش به دست راستش داده شود. ﴿۷﴾

فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَاباً یَسِیراً ﴿۸﴾

به زودی حساب آسانی برای او محسوب می شود. ﴿۸﴾

وَیَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُوراً ﴿۹﴾

و به سوی خانواده اش خوشحال برمی گردد. ﴿۹﴾

وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ ﴿۱۰﴾

و امّا کسی که نامه اعمالش از پشت سرش به او داده می شود. ﴿۱۰﴾

فَسَوْفَ یَدْعُو ثُبُوراً ﴿۱۱﴾

پس به زودی فریاد می زند که هلاک شدم. ﴿۱۱﴾

وَیَصْلَى سَعِیراً ﴿۱۲﴾

و در آتش سوزان انداخته می شود. ﴿۱۲﴾

إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا ﴿۱۳﴾

او در میان خانواده اش مسرور بوده. ﴿۱۳﴾

إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ ﴿۱۴﴾

قطعا او گمان مى کرده که هرگز بازگشتى نخواهد داشت. ﴿۱۴﴾

بَلَى إِنَّ رَبَّهُ كَانَ بِهِ بَصِيرًا ﴿۱۵﴾

بلکه قطعا پروردگار او به او بینا بوده. ﴿۱۵﴾

فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ ﴿۱۶﴾

پس نه، قسم می خورم به سرخی غروب. ﴿۱۶﴾

وَاللَّیْلِ وَمَا وَسَقَ ﴿۱۷﴾

و قسم به شب و آنچه که جمع می کند. ﴿۱۷﴾

وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ ﴿۱۸﴾

و قسم به ماه وقتی که کامل می شود. ﴿۱۸﴾

لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ ﴿۱۹﴾

قطعا شما از حالی به حالی منتقل می شوید. ﴿۱۹﴾

«چرا مردم ایمان نمی آورند؟»

فَمَا لَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۲۰﴾

پس آنها را چه شده که ایمان نمی آورند؟ ﴿۲۰﴾

وَإِذَا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لَا یَسْجُدُونَ ﴿۲۱﴾ 

و زمانی که بر آنها قرآن خوانده می شود، سجده نمی کنند. ﴿۲۱﴾

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ ﴿۲۲﴾

بلکه کسانی که کافر شده اند تکذیب می کنند. ﴿۲۲﴾

وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُوعُونَ ﴿۲۳﴾

و خدا آنچه را که در دل پنهان می کنند، به خوبی می داند. ﴿۲۳﴾

فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿۲۴﴾

پس آنها را به عذاب دردناکی بشارت بده. ﴿۲۴﴾

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿۲۵﴾

مگر کسانی که ایمان آورده اند و کارهای نیک کرده اند، برای آنها اجری بدون منّت خواهد بود. ﴿۲۵﴾

برداشت از آیات ۲۵ – ۲۰

یقین به قیامت

سالک الی اللّه باید ایمانش را به خدای تعالی و آیات قرآن و آخرت روز به روز بیشتر کند و به قیامت یقینی پیدا نماید، و وقتی آیات قرآن را قرائت می کند کمال خضوع را در مقابل پروردگار انجام دهد و سجده کند و جزء کسانی که به نشانه های الهی کافرند و نعمتهای خدا را کفران می کنند نباشد. و بالاخره آن چنان در ایمان و عمل صالح قوی باشد که بدون منت از خدای تعالی اجر و ثواب بی نهایتی دریافت نماید.

سوره مبارکه بروج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«اصحاب اخدود»

وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ ﴿۱﴾

قسم به آسمانی که صاحب برجها است. ﴿۱﴾

وَالْیَوْمِ الْمَوْعُودِ ﴿۲﴾

و قسم به روزی که وعده داده شده است. ﴿۲﴾

وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ ﴿۳﴾

و قسم به شاهد و مشهود. ﴿۳﴾

قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ﴿۴﴾

کشته باد اصحاب اخدود. ﴿۴﴾

اَلنَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ ﴿۵﴾

آن آتشی صاحب شعله است. ﴿۵﴾

إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ ﴿۶﴾

وقتی که آنها کنار آن (آتش) نشستند. ﴿۶﴾

وَهُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ ﴿۷﴾

و آنها آنچه را با مؤمنین انجام می دادند شاهد بودند. ﴿۷﴾

وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿۸﴾

و حال اینکه آنها هیچ عیبی بر مؤمنین نگرفته بودند، جز آنکه به خدای عزیز حمید ایمان آورده بودند. ﴿۸﴾

الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۹﴾

آن خدائی که فرمانروائی آسمانها و زمین مال او است. و خدا بر هر چیزی گواه است. ﴿۹﴾

«بدی آزار و اذیت مؤمنین»

إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِیقِ ﴿۱۰﴾

قطعا کسانی که مردان مؤمن و زنان مؤمنه را اذیت کرده اند، سپس توبه ننموده اند، برای آنها عذاب جهنّم خواهد بود و برای آنها عذاب سوزنده ای می باشد. ﴿۱۰﴾

«ثواب ایمان و عمل صالح»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ ﴿۱۱﴾

قطعا کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، برای آنها بهشتهائی که از دامن آنها نهرها جاری است خواهد بود. آن فوز بزرگی است. ﴿۱۱﴾

إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ ﴿۱۲﴾

قطعا عقاب پروردگارت شدید است. ﴿۱۲﴾

«صفات پروردگار متعال»

إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ ﴿۱۳﴾

قطعا خدا، او است که شروع می کند و برمی گرداند. ﴿۱۳﴾

وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ﴿۱۴﴾

و او بخشنده دوستداری است. ﴿۱۴﴾

ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ ﴿۱۵﴾

صاحب عرش ارجمندی است. ﴿۱۵﴾

فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ ﴿۱۶﴾

هر چه بخواهد، نسبت به آن فعّال است.﴿۱۶﴾

«لشگریان فرعون و قوم ثمود»

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ ﴿۱۷﴾

آیا حدیث لشگریان به تو رسیده است؟ ﴿۱۷﴾

فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ ﴿۱۸﴾

فرعون و قوم ثمود. ﴿۱۸﴾

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ ﴿۱۹﴾

بلکه کسانی که کافر شده اند، در حال تکذیب کردن هستند. ﴿۱۹﴾

وَاللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِيطٌ ﴿۲۰﴾

و خدا بر ایشان احاطه دارد. ﴿۲۰﴾

«لوح محفوظ»

بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ ﴿۲۱﴾

بلکه آن قرآن مجید است. ﴿۲۱﴾

فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ ﴿۲۲﴾

در لوحی محفوظی است. ﴿۲۲﴾

سوره مبارکه طارق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«همه مردم محافظی دارند»

وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ﴿۱﴾

قسم به آسمان و قسم به طارق. ﴿۱﴾

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ ﴿۲﴾

و تو چه می دانی که طارق چیست؟ ﴿۲﴾

اَلنَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿۳﴾

ستاره ای است درخشنده. ﴿۳﴾

إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ ﴿۴﴾

هیچ کس نیست، مگر آنکه بر او محافظی است. ﴿۴﴾

«خلقت بدن انسان»

فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿۵﴾

پس انسان نظر کند که از چه خلق شده است. ﴿۵﴾

خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ ﴿۶﴾

از آب جهنده خلق شده است. ﴿۶﴾

يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿۷﴾

که از بین پشت و سینه بیرون می آید. ﴿۷﴾

«روز قیامت»

إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿۸﴾

قطعا او (خدا) بر برگشتن او توانا است. ﴿۸﴾

يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ﴿۹﴾

روزی که باطنها ظاهر می شود. ﴿۹﴾

فَمَا لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ ﴿۱۰﴾

پس برای او قوّتی و یاری نخواهد بود. ﴿۱۰﴾

«قرآن کلام قطعی الهی است»

وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ ﴿۱۱﴾

قسم به آسمانی که دارای باران است. ﴿۱۱﴾

وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ ﴿۱۲﴾

و قسم به زمینی که دارای شکاف است. ﴿۱۲﴾

إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ﴿۱۳﴾

قطعا آن (قرآن) سخن قطعى و بازکننده است. ﴿۱۳﴾

وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ ﴿۱۴﴾

و آن شوخی نیست. ﴿۱۴﴾

«حیله کفّار»

إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا ﴿۱۵﴾

قطعا آنها دائما حیله می کنند. ﴿۱۵﴾

وَأَكِيدُ كَيْدًا ﴿۱۶﴾

و من هم در برابر آنها پنهان کاری دارم. ﴿۱۶﴾

فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا ﴿۱۷﴾

پس به کافرین مهلت بده، مهلتِ کوتاهی. ﴿۱۷﴾

برداشت از آیات ۱۷ – ۴

یقظه

سالک الی اللّه باید از آیات فوق مطالب زیر را در مرحله یقظه دریافت نماید:

۱  – انسان خودخواه و مغرور باید بداند که همیشه نگهبانی دارد که ناظر اعمال اوست و آن که روحش مرده است و فکر می کند فقط آن چه را که می بیند حقیقت دارد از چه چیز بدنش خلق شده است؟ از منی که از صلب پدر به رحم مادر ریخته شده و یا پرتاب گردیده است پس اگر بدن انسان همه چیز انسان باشد انسان بسیار بی ارزش است.

۲  – خدای تعالی در روزی که باطنها ظاهر می شود او را بر می گرداند و او نمی تواند اظهار قدرت کند و کمک کاری هم ندارد.

سوره مبارکه اعلی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«تسبیح پروردگار»

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾

اسم پروردگارِ بلندمرتبه ات را تسبیح کن. ﴿۱﴾

الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿۲﴾

آن کسی که آفرید و منظّم فرمود. ﴿۲﴾

وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى ﴿۳﴾

و کسی که اندازه گیری کرد، پس هدایت نمود. ﴿۳﴾

وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى ﴿۴﴾

و کسی که چراگاه را بیرون آورد. ﴿۴﴾

فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَى ﴿۵﴾

پس آن را خشک و تیره قرار داد. ﴿۵﴾

«نزول سوّم قرآن»

سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى ﴿۶﴾

به زودى (قرآن را) براى تو مى خوانیم، پس هرگز فراموش نمى کنى. ﴿۶﴾

إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى ﴿۷﴾

مگر آنچه را که خدا بخواهد. قطعا خدا آشکار و آن چه را که پنهان است، مى داند. ﴿۷﴾

وَنُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَى ﴿۸﴾

و ما تو را در راه آسانی توفیق داده ایم. ﴿۸﴾

«تذکرات ممکن است مفید باشد»

فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرَى ﴿۹﴾

پس تذکر بده، اگر تذکر نفعی دارد. ﴿۹﴾

سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشَى ﴿۱۰﴾

به زودی کسی که خشیت دارد، متذکر می شود. ﴿۱۰﴾

وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى ﴿۱۱﴾

و بدبخت ترین مردم از آن دوری می کند. ﴿۱۱﴾

الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى ﴿۱۲﴾

همان کسی که در آتش بزرگی وارد می شود. ﴿۱۲﴾

ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى ﴿۱۳﴾

سپس در آن نه می میرد و نه زنده می ماند. ﴿۱۳﴾

«تزکیه نفس با نماز خواندن»

قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى ﴿۱۴﴾

قطعا رستگار کسی است که تزکیه نفس کند. ﴿۱۴﴾

وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى ﴿۱۵﴾‏

و نام پروردگارش را یاد کند، پس نماز بخواند. ﴿۱۵﴾

«آخرت بهتر از زندگی دنیا است»

بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿۱۶﴾

امّا شما زندگی دنیا را مقدّم می دارید. ﴿۱۶﴾

وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿۱۷﴾

و حال آنکه آخرت بهتر و باقی تر است. ﴿۱۷﴾

برداشت از آیات ۱۷ – ۱۴

تزکیه

سالک الی اللّه باید بداند که تمام رستگاری در تزکیه هر چه در اختیار او است می باشد یعنی باید مالش و روحش و تمام متعلقاتش از بدی ها و از حرام ها و در اموال از حقوق مستمندان پاک باشد و زندگی دنیا را که موقت است بر آخرتی که بهتر است و باقی می ماند ترجیح ندهد.

إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى ﴿۱۸﴾

قطعا این (همان چیزى است که) در کتابهاى قبلى ها بوده است. ﴿۱۸﴾

صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى ﴿۱۹﴾

کتابهای ابراهیم و موسی. ﴿۱۹﴾

سوره مبارکه غاشیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«توضیح غاشیه و جریان عذاب قیامت»

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ ﴿۱﴾

آیا خبر غاشیه به تو رسیده است؟ ﴿۱﴾

وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ ﴿۲﴾

صورتهائی که در آن روز، ذلّت بار و خاشع اند. ﴿۲﴾

عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ ﴿۳﴾

عمل کرده و خسته شده اند. ﴿۳﴾

تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً ﴿۴﴾

به آتش سوزان وارد می شوند. ﴿۴﴾

تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ ﴿۵﴾

از چشمه ای داغ به آنها نوشانده می شود. ﴿۵﴾

لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ ﴿۶﴾

برای آنها خوراکی جز از خار تلخ خشک بدبوئی نخواهد بود. ﴿۶﴾

لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ ﴿۷﴾

(آنها را) نه چاق مى کند و نه از گرسنگى نجات مى دهد. ﴿۷﴾

«صورتهای شاداب و پر طراوت در بهشت»

وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ ﴿۸﴾

صورتهائی در آن روز شاداب و با طراوتند. ﴿۸﴾

لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ ﴿۹﴾

از فعّالیتهائی که کرده اند، راضی هستند. ﴿۹﴾

فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ ﴿۱۰﴾

در بهشت عالی هستند. ﴿۱۰﴾

لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَاغِيَةً ﴿۱۱﴾

در آن (بهشت) حرف لغو نمی شنوند. ﴿۱۱﴾

فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ ﴿۱۲﴾

در آن (بهشت) چشمه ای جاری است. ﴿۱۲﴾

فِيهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ ﴿۱۳﴾

در آن (بهشت) تختهای بلندی است. ﴿۱۳﴾

وَأَكْوَابٌ مَوْضُوعَةٌ ﴿۱۴﴾

و قدحهائی گذاشته شده است. ﴿۱۴﴾

وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ ﴿۱۵﴾

و بالشهائی کنار یکدیگر گذاشته شده است. ﴿۱۵﴾

وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ ﴿۱۶﴾

و فرشهای خوبی پهن شده است. ﴿۱۶﴾

«نشانه های الهی در آفاق»

أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ ﴿۱۷﴾

آیا پس چرا به شتر نگاه نمی کنند که چگونه خلق شده است؟ ﴿۱۷﴾

وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ ﴿۱۸﴾

و به آسمان (نگاه نمی کنند) که چگونه بالا برده شده است؟ ﴿۱۸﴾

وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ ﴿۱۹﴾

و به کوهها (نگاه نمی کنند) که چگونه نصب شده است؟ ﴿۱۹﴾

وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ ﴿۲۰﴾

و به زمین (نگاه نمی کنند) که چگونه مسطّح شده است؟ ﴿۲۰﴾

«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فقط تذکر دهنده است»

فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ ﴿۲۱﴾

پس تذکر بده، فقط تو تذکردهنده هستی. ﴿۲۱﴾

لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ ﴿۲۲﴾

تو بر آنها مسلّط نیستی. ﴿۲۲﴾

إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ ﴿۲۳﴾

مگر کسی که پشت کند و کافر شود. ﴿۲۳﴾

فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ ﴿۲۴﴾

پس خدا او را به عذاب بزرگ معذّب می کند. ﴿۲۴﴾

إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ ﴿۲۵﴾

قطعا به سوی ما بازگشت آنها است. ﴿۲۵﴾

ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ ﴿۲۶﴾

سپس قطعا بر عهده ما حساب آنها است. ﴿۲۶﴾

سوره مبارکه فجر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قسمهای ارزنده»

وَالْفَجْرِ ﴿۱﴾

قسم به طلوع صبح. ﴿۱﴾

وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿۲﴾

و قسم به شبهای ده گانه. ﴿۲﴾

وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿۳﴾

و قسم به جفت و فرد. ﴿۳﴾

وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿۴﴾

و قسم به شب وقتی که می گذرد. ﴿۴﴾

هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ ﴿۵﴾

آیا در آن قَسَمی برای صاحب خِرد نیست؟ ﴿۵﴾

«جریان قوم عاد»

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿۶﴾

آیا ندیدی پروردگار تو با قوم عاد چه کرد؟ ﴿۶﴾

إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿۷﴾

که شهر «اِرَمی» که داری قامتهای بلندی بودند. ﴿۷﴾

اَلَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿۸﴾

آن چنانکه مانندش در میان شهرها خلق نشده بود. ﴿۸﴾

وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿۹﴾

و قوم ثمودی که صخره ها را در بیابان می بریدند. ﴿۹﴾

«فرعون صاحب میخها بود»

وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿۱۰﴾

و فرعونی که صاحب میخهائی بود. ﴿۱۰﴾

اَلَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلَادِ ﴿۱۱﴾

آن کسانی که در بلاد طغیان کردند. ﴿۱۱﴾

فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴿۱۲﴾

پس در آن بلاد فساد زیادی کردند. ﴿۱۲﴾

فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿۱۳﴾

پس پروردگار تو بر آنها شلاّق عذاب را فرود آورد. ﴿۱۳﴾

إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿۱۴﴾

قطعا پروردگار تو در کمینگاه است. ﴿۱۴﴾

«امتحان الهی»

فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿۱۵﴾

امّا انسان وقتی که پروردگارش آزمایشش می کند و گرامی اش می دارد و نعمت به او می دهد، می گوید: پروردگار من مرا گرامی داشته است. ﴿۱۵﴾

وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿۱۶﴾

و امّا وقتی که او را آزمایش می کند و روزی اش را تنگ می کند، می گوید: پروردگارم به من اهانت کرده است. ﴿۱۶﴾

«اهمیت اکرام یتیم»

كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿۱۷﴾

هرگز، بلکه شما یتیم را اکرام نمی کنید. ﴿۱۷﴾

وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۱۸﴾

و یکدیگر را بر اطعام مساکین تشویق نمی کنید. ﴿۱۸﴾

وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا ﴿۱۹﴾

و همه باقی مانده را جمع کرده و می خورید. ﴿۱۹﴾

وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿۲۰﴾

و مال دنیا را بسیار دوست دارید. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیات ۲۰ – ۱۴

دنیا محل امتحان

سالک الی اللّه باید بداند که خدا همیشه در کمین او هست و بکوشد وقتی که خدای تعالی او را امتحان می کند با دادن نعمت و با تنگ کردن روزی باز هم خدا را دوست داشته باشد و وقتی هم که به او نعمت نداده باز هم خدا را دوست داشته باشد و یتیم را اکرام کند و مردم را به اطعام مساکین تشویق نماید و هر چه دارد تنها مصرف راحتی های خود نکند و دنیا را دوست نداشته باشد.

«صفات قیامت»

كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿۲۱﴾

هرگز، وقتی که زمین سخت درهم کوبیده گردد. ﴿۲۱﴾

وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿۲۲﴾

و پروردگار تو و ملائکه صف در صف می آیند. ﴿۲۲﴾

وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى ﴿۲۳﴾‏

و جهنّم در آن روز آورده می شود، آن روز انسان متذکر می شود. ولی تذکرش برای او چه فایده ای دارد؟ ﴿۲۳﴾

يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي ﴿۲۴﴾

می گوید: ای کاش برای زندگی ام چیزی فرستاده بودم. ﴿۲۴﴾

فَيَوْمَئِذٍ لَا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿۲۵﴾

پس آن روز مانند عذاب او (خدا)، احدى را عذاب نمى کند. ﴿۲۵﴾

وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿۲۶﴾

و مانند بند و زنجیر او (خدا)، بند و زنجیر احدى نمى باشد. ﴿۲۶﴾

«خطاب به انسان با ایمان»

يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾

ای روح آرامش یافته. ﴿۲۷﴾

اِرْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ﴿۲۸﴾

به سوی پروردگارت که هم تو از او خشنود باشی و هم او از تو خشنود باشد، برگرد. ﴿۲۸﴾

فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿۲۹﴾

پس در میان بندگانم داخل شو. ﴿۲۹﴾

وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿۳۰﴾

و در بهشتم وارد شو. ﴿۳۰﴾

برداشت از آیات ۳۰ – ۲۷

نفس مطمئنه

اگر سالک الی اللّه مراحل سیر و سلوک را اهمیت بدهد و تزکیه نفس کند و راه راست را به پیماید و ایمانش را کامل کند نفسش مطمئنه می شود و به سوی پروردگارش در حالی که هم خدا از او راضی است و هم او از خدا راضی باشد داخل جمعیت بندگان رسمی خدا می گردد و در دنیا و آخرت در بهشت الهی وارد می شود و حزن و اندوه از او برطرف می گردد و در راحتی کامل زندگی می کند.

سوره مبارکه بلد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«خدا انسان را در رنج آفریده است»

لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿۱﴾

نه، قسم می خورم به این شهر. ﴿۱﴾

وَأَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿۲﴾

و تو در این شهر ساکنی. ﴿۲﴾

 وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿۳﴾

قسم به پدر و آنچه متولّد شد. ﴿۳﴾

 لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿۴﴾

قطعا انسان را در رنج آفریدیم. ﴿۴﴾

«مال زیاد، توانایی کامل نمی آورد»

أَيَحْسَبُ أَنْ لَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ ﴿۵﴾

آیا گمان می کند که بر او احدی توانائی ندارد؟ ﴿۵﴾

يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُبَدًا ﴿۶﴾

می گوید: مال زیادی را از دست داده ام. ﴿۶﴾

أَيَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ ﴿۷﴾

آیا گمان می کند که احدی او را ندیده است؟ ﴿۷﴾

أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ ﴿۸﴾

آیا ما برای او دو چشم قرار نداده ایم؟ ﴿۸﴾

وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ ﴿۹﴾

و یک زبان و دو لب؟ ﴿۹﴾

وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ ﴿۱۰﴾

و او را به راه خیر و شر هدایت نکرده ایم؟ ﴿۱۰﴾

«عقبه چیست»

فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿۱۱﴾

پس از «عقبه» نگذشت. ﴿۱۱﴾

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿۱۲﴾

و تو چه می دانی که عقبه چیست؟ ﴿۱۲﴾

فَكُّ رَقَبَةٍ ﴿۱۳﴾

آزاد کردن برده ای است. ﴿۱۳﴾

أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ ﴿۱۴﴾

یا اطعامی در روز گرسنگی است. ﴿۱۴﴾

يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿۱۵﴾

یتیمی را از اقوام ﴿۱۵﴾

أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿۱۶﴾

یا مسکینی را که خاک نشین است. ﴿۱۶﴾

«اصحاب یمین»

ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ﴿۱۷﴾

سپس از کسانی باشد که ایمان آورده اند و یکدیگر را به صبر و مهربانی توصیه می کنند. ﴿۱۷﴾

أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ﴿۱۸﴾

اینها اصحاب یمین اند. ﴿۱۸﴾

«اصحاب شمال»

وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿۱۹﴾

و کسانی که به آیات ما کافر شده اند، آنها افراد شومی هستند. ﴿۱۹﴾

عَلَيْهِمْ نَارٌ مُؤْصَدَةٌ ﴿۲۰﴾

بر آنها آتش سر پوشیده ای خواهد بود. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیات ۲۰ – ۱

همه نعمتها از جانب خداست

سالک الی اللّه باید بداند که شرافت مدینه یا مکه به خاطر زندگی پیامبر اکرم   صلی الله علیه و آله در آنها است و باید بداند که دنیا محل ناراحتی و رنج است و نباید به آن دل ببندد و برای از دست دادن مال دنیا که در این کار تقصیری نداشته باشد ناراحت نشود. زیرا خدای تعالی او را می بیند و عذر او را می پذیرد و باید بداند که هر نعمتی چه ظاهری باشد مثل چشم و زبان و یا معنوی باشد مثل هدایت یا آزاد کردن برده و اطعام یتیم و مسکین و امر به معروف و نهی از منکر توفیقش از جانب خدا است و اگر موفق به این اعمال شد از اصحاب یمین است ولی اگر صفات رذیله اش او را مانع از این اعمال بشود این فرد از افراد شوم محسوب می شود که جهنم بر او احاطه خواهد کرد.

سوره مبارکه شمس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«اهمیت تزکیه نفس»

وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿۱﴾

قسم به خورشید و قسم به نور خورشید. ﴿۱﴾

وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿۲﴾

و قسم به ماه وقتى که پشت آن (خورشید) مى رود. ﴿۲﴾

وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿۳﴾

و قسم به روز وقتی که آن را روشن می گرداند. ﴿۳﴾

وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ﴿۴﴾

و قسم به شب وقتی که پرده به آن می اندازد. ﴿۴﴾

وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿۵﴾

و قسم به آسمان و قسم به کسی که آسمان را بنا کرده است. ﴿۵﴾

وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿۶﴾

و قسم به زمین و قسم به کسی که آن را پهن کرده است. ﴿۶﴾

وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿۷﴾

و قسم به روح و قسم به کسی که آن را مساوی درست کرده است. ﴿۷﴾

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿۸﴾

پس بدیها و پرهیزکاریش را به او الهام فرموده است. ﴿۸﴾

قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا ﴿۹﴾

که قطعا کسی که روح و نفسش را تزکیه کند، رستگار است. ﴿۹﴾

وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿۱۰﴾

و کسی که آلوده اش کند، زیانکار است. ﴿۱۰﴾

«خطای قوم ثمود»

كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿۱۱﴾

قوم ثمود به خاطر سرکشی خود تکذیب کردند. ﴿۱۱﴾

إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿۱۲﴾

آن وقتى که شقى ترینشان به پا خاست. ﴿۱۲﴾

فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا ﴿۱۳﴾

پس رسول خدا به آنها گفت: ماده شتر خدا و آب خوردنش را ﴿رعایت کنید﴾. ﴿۱۳﴾

فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿۱۴﴾

پس او را تکذیب کردند و شتر را پی کردند. پس پروردگارشان آنها را به خاطر گناهشان درهم کوبید و با خاک یکسانشان کرد. ﴿۱۴﴾

وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿۱۵﴾

و از عاقبت این کار نترسید. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیات ۱۵ – ۱

تزکیه نفس

سالک الی اللّه با قرائت سوره شمس باید به اهمیت تزکیه نفس پی ببرد زیرا پروردگار متعال یازده قسم یاد کرده و با تأکید فرموده است: «کسی که نفسش را تزکیه کند رستگار است و کسی که آلوده به صفات رذیله اش کند زیانکار است» نمونه این زیانکاری قضیه قوم ثمود است که به خاطر صفات رذیله ای که داشتند ناقه اللّه را کشتند و خدای تعالی آنها را به خاطر این عملشان درهم کوبید و عذاب فرمود.

از این سوره مبارکه کاملاً استفاده می شود که در اسلام از هر واجبی واجب تر تزکیه نفس است و انسان جز با تزکیه نفس رستگاری برایش میسر نخواهد شد.

ضمنا تزکیه نفس با تزکیه عمل فرق می کند تزکیه نفس پاک کردن روح از صفات رذیله است و تزکیه عمل ترک محرمات است.

سوره مبارکه لیل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«فعّالیتهای بشر مختلف است»

وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ﴿۱﴾

قسم به شب وقتی که بپوشاند. ﴿۱﴾

وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ﴿۲﴾

و قسم به روز وقتی که تجلّی کند. ﴿۲﴾

وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى ﴿۳﴾

و قسم به کسی که مذکر و مؤنّث را خلق کرده. ﴿۳﴾

إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى ﴿۴﴾

که سعی شما مختلف است. ﴿۴﴾

«پرهیزکاری سبب موفّقیت می شود»

فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿۵﴾

پس امّا کسی که عطا کند و پرهیزکاری کند. ﴿۵﴾

وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿۶﴾

و نیکی را قبول کند. ﴿۶﴾

فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى ﴿۷﴾

ما او را به زودی در سیر آسانی قرارش می دهیم. ﴿۷﴾

«بخل انسان را به پستی می اندازد»

وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿۸﴾

و امّا کسى که بخل کند و خود را بى نیاز دید. ﴿۸﴾

وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿۹﴾

و نیکی را تکذیب کند. ﴿۹﴾

فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ﴿۱۰﴾

پس به زودی او را در راه دشواری قرارش می دهیم. ﴿۱۰﴾

وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى ﴿۱۱﴾

و مال او در آن وقت که سقوط می کند او را از هیچ چیز بی نیاز نمی کند. ﴿۱۱﴾

«هدایت بر عهده خدا است»

إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى ﴿۱۲﴾

قطعا هدایت بر عهده ما است. ﴿۱۲﴾

وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى ﴿۱۳﴾

و قطعا برای ما آخرت و دنیا است. ﴿۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۳ – ۱

فعالیت ها

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی پس از قسم هائی که در این سوره می خورد، می خواهد یک حقیقتی را که بشر به خاطر افکار و سطح فکرش در خود و در جامعه به وجود آورده بیان کند که می فرماید فعالیتهای شما و مقصد شما مختلف است حالا اگر کسی به مردم کمک کند و با تقوی باشد و خوبی ها را تصدیق کند و به پذیرد، خدای تعالی او را در سیر و سلوک و پیشرفت به آسانی موفق می فرماید ولی اگر کسی بخیل باشد و حرص ثروت و جمع کردن مال را داشته باشد و خوبی ها را ندیده بگیرد، راه سیر و سلوک بر او سخت می شود و مال و ثروتش سقوط می کند و برای او فائده ای ندارد و در آخر باید بداند که هدایت انسانها به عهده خدا است و اول و آخر همه چیز در دست او است.

«ترس از آتش»

فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى ﴿۱۴﴾‏

و من شما را از آتشی که شعله می کشد، می ترسانم. ﴿۱۴﴾

لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى ﴿۱۵﴾

کسی جز بدبخت ترین مردم داخل آن نمی شود. ﴿۱۵﴾

الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۶﴾

کسی که تکذیب کرده و پشت نموده است. ﴿۱۶﴾

وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى ﴿۱۷﴾

و به زودی با تقواترین مردم از آن دور نگه داشته می شود. ﴿۱۷﴾

«انفاق برای خدا»

الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى ﴿۱۸﴾

آن کسی که مال خود را برای پاک شدن می بخشد. ﴿۱۸﴾

وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَى ﴿۱۹﴾

و برای احدی نزد او نعمتی نیست که ادا شود. ﴿۱۹﴾

إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى ﴿۲۰﴾

بلکه فقط برای جلب رضای پروردگارش که بزرگتر است، می دهد. ﴿۲۰﴾

وَلَسَوْفَ يَرْضَى ﴿۲۱﴾

و به زودی خشنود می گردد. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیات ۲۱ – ۱۴

رضایت الهی

سالک الی اللّه باید بکوشد که خود را از آتشی که اشقیاء دچار آن هستند نجات یعنی تکذیب نکند و پشت به حقایق  نکند و با اهل تقوی باشد و مال خود را برای پاک شدن جان و مالش انفاق کند و مال کسی در نزد او نباشد مگر آن که آن را به صاحبش ردّ کند و برای رضای خدای تعالی همه این کارها را بکند تا خشنودی و رضایت او حاصل شود.

سوره مبارکه ضحی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«خدا پیغمبر صلی الله علیه و آله را به حال خود وانگذاشته است»

وَالضُّحَى ﴿۱﴾

قسم به روز که آفتاب بتابد. ﴿۱﴾

وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى ﴿۲﴾

و قسم به شب وقتی که آرام شود. ﴿۲﴾

مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى ﴿۳﴾

که پروردگارت هرگز تو را وا نگذاشته و مورد خشم(ت) قرار نداده است. ﴿۳﴾

وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى ﴿۴﴾

و حتما آخرت برای تو از دنیا بهتر است. ﴿۴﴾

«الطاف الهی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى ﴿۵﴾

و به زودی پروردگارت به تو (آن قدر) عطا می کند که خشنود گردی. ﴿۵﴾

أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى ﴿۶﴾

آیا (خدا) تو را یتیم نیافت، پس پناهت داد؟ ﴿۶﴾

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿۷﴾

و تو را گمشده نیافت، پس هدایتت کرد؟ ﴿۷﴾

وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿۸﴾

و تو را تهیدست نیافت، پس ثروتمندت کرد؟ ﴿۸﴾

فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿۹﴾

پس از یتیم دوری نکن. ﴿۹﴾

وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿۱۰﴾

و سؤال کننده را از خود دور نکن. ﴿۱۰﴾

وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ﴿۱۱﴾

و امّا نعمت پروردگارت را بازگو کن. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۱

خشم الهی

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی هرگز او را به حال خود وانمی گذارد و بی جهت مورد خشم الهی واقع نمی شود و اگر در صراط مستقیم باشد و تزکیه نفس کند به قدری که خشنود گردد خدای تعالی به او نعمت عنایت می کند و از گمراهی نجاتش می دهد و ثروتمندش می کندبه شرط آن که با یتیم بدرفتاری نکند و سائل را از خود دور نکند و نعمت هائی که خدا به او داده برای مردم بگوید و کفران نکند.

سوره مبارکه انشراح

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« نعمتهای الهی به رسول اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله »

أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ﴿۱﴾

آیا ما برای تو شرح صدر قرار ندادیم؟ (۱)

وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ ﴿۲﴾

و وِزرت را از تو برنداشتیم؟ (۲)

الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ ﴿۳﴾

همان چیزی که بر پشت تو سنگینی می ‏نمود. (۳)

وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ﴿۴﴾

و آوازه تو را برایت بلند نمودیم. (۴)

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾

پس قطعا با هر سختی آسانی است. (۵)

« با هر سختی آسانی خواهد بود »

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾

قطعا با هر سختی آسانی است. (۶)

فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿۷﴾

پس زمانی که فارغ می ‏شوی به کار مهمّ دیگری بپرداز. (۷)

وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ ﴿۸﴾

و به پروردگارت رغبت و توجه داشته باش. (۸)

برداشت از آیات ۱-۸

شرح صدر

سالک الى اللّه باید از خداى تعالى تقاضاى شرح صدر کند و همه ناراحتى ‏هایى که متوجه او شده با توکل بر پروردگار از خود دور کند و یا صبر کند تا خداى تعالى وزر و بالى که متوجه او شده و مانند بار سنگینى بر دوش می ‏کشد بردارد و او را به خوبى در بین مردم معروف کند و بداند که هر سختى آسانى ‏هایى پشت سر دارد و هیچ گاه خود را از کارهاى مهم اجتماعى و غیر اجتماعى فارغ نکند و دائما به کارهاى مهم بپردازد و در تمام اینها به خداى تعالى توجه داشته باشد.

 

سوره مبارکه تین

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« انسان در بهترین سیما آفریده شده »

وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ ﴿۱﴾

قسم به انجیر و زیتون (۱)

وَطُورِ سِینِینَ ﴿۲﴾

و قسم به طور سینین (۲)

وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ ﴿۳﴾

و قسم به این شهر امن. (۳)

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ﴿۴﴾

که قطعا انسان را در بهترین صورت آفریدیم. (۴)

ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ ﴿۵﴾

سپس او را به پایین ‏ترین مرحله‏ ها برگرداندیم. (۵)

إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ﴿۶﴾

مگر کسانى که ایمان آوردند و کارهاى نیک انجام دادند که براى آنها اجرى بدون منّت خواهد بود. (۶)

«  بدترین چیزها تکذیب دین است »

فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ ﴿۷﴾

پس چه چیز سبب می شود که بعد از این همه، دین را تکذیب کنی؟ (۷)

أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ ﴿۸﴾

آیا خدا بهترین حکم‏ کنندگان نیست؟ (۸)

برداشت از آیات ۱-۸

انسان در بهترین سیرت

سالک الى اللّه باید بداند که خداى تعالى گاهى براى اهمیت مطالبى که می ‏فرماید مکرر قسم می خورد تا شاید مردم کوردل باور کنند. در این سوره سه مرتبه قسم خورده که انسان را در بهترین سیرت و صورت آفریده و او را در ضعیف‏ ترین بدن قرارش داده تا مورد امتحان قرار بگیرد اگر با اختیار خودش ایمان به حقایق آورد و اعمال صحیح و شایسته انجام داد اجر بدون منتى به او داده خواهد شد. ولى کسى که دین را تکذیب کند خدا بهترین حکم کنندگان درباره او خواهد بود.

 

سوره مبارکه علق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«خلقت بدن انسان»

اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿۱﴾

بخوان بنام پروردگارت که خلق کرد. ﴿۱﴾

خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿۲﴾

انسان را از خون بسته خلق فرمود. ﴿۲﴾

اِقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿۳﴾

بخوان که پروردگارت گرامی ‏تر است. ﴿۳﴾

اَلَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿۴﴾

آن کسی که بوسیله قلم تعلیم داد. ﴿۴﴾

عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿۵﴾

آنچه را که انسان نمی‏ دانست، تعلیم داد. ﴿۵﴾

«گاهی ثروت انسان را طغیانگر می ‏سازد»

كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى ﴿۶﴾

هرگز، قطعا انسان طغیان می‏ کند. ﴿۶﴾

أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿۷﴾

وقتی که خود را بی ‏نیاز ببیند. ﴿۷﴾

إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى ﴿۸﴾

قطعا بازگشت به سوی پروردگار تو است. ﴿۸﴾

«بعضی امر به منکر می‏ کنند»

أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى ﴿۹﴾

آیا می‏ بینی کسی را که نهی می‏ کند، ﴿۹﴾

عَبْدًا إِذَا صَلَّى ﴿۱۰﴾

بنده ‏ای را وقتی که نماز می‏ خواند؟ ﴿۱۰﴾

أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى ﴿۱۱﴾

آیا دیده ‏ای اگر بر هدایت باشد، ﴿۱۱﴾

أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى ﴿۱۲﴾

یا امر به تقوی کند؟ ﴿۱۲﴾

أَرَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۳﴾

آیا دیده ‏ای آنکه تکذیب کرده و پشت می‏ کند؟ ﴿۱۳﴾

أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى ﴿۱۴﴾

آیا نمی ‏داند که قطعا خدا می‏ بیند؟ ﴿۱۴﴾

كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ ﴿۱۵﴾

هرگز، اگر از (کار خود) دست بر ندارد موى سرش را گرفته. ﴿۱۵﴾

نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿۱۶﴾

همان موی سر دروغگوی خطاکار را. ﴿۱۶﴾

فَلْيَدْعُ نَادِيَهُ ﴿۱۷﴾

پس هر که را می‏ خواهد، صدا بزند. ﴿۱۷﴾

سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ ﴿۱۸﴾

به زودی ما هم مأموران دوزخ را صدا می ‏زنیم. ﴿۱۸﴾

«سجده واجب»

كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ ﴿۱۹﴾ 

هرگز، او را اطاعت نکن و سجده نما و نزدیک شو. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیات ۱۹ – ۱

پندهائی از قرآن

سالک الی اللّه باید از سوره علق موارد زیر را دائما در نظر داشته باشد:

۱  –  همیشه به یاد خدا باشد و بداند که خدا بدن او را از خون بسته خلق کرده است.

۲  –  قرآن بخواند و پروردگارش را گرامی‏ ترین چیزها بداند.

۳  –  به وسیله قلم و نوشته همه چیزها را یاد بگیرد.

۴  –  هیچ گاه طغیان نکند به خصوص وقتی که بی‏ نیازی را در خود مشاهده می ‏کند.

۵  –  بداند که بازگشت همه انسانها به سوی خدا است.

۶  –  امر به معروف و نهی از منکر کند.

۷  –  میان کسی که بندگی خدا را می‏ کند و امر به تقوی می ‏نماید با کسی که تکذیب می ‏کند فرق بگذارد.

۸  –  باید بداند که خدا در هر حال او را می‏ بیند و اعمالش را مشاهده می‏ کند.

۹  –  اگر گناه کند خدا او را در عذاب سختی قرار می ‏دهد و اگر این گناهکار کسی را صدا بزند و به کمک خواهد خدا هم مأموران دوزخ را صدا می ‏زند و او را به عذاب مبتلا می‏ کند.

۱۰  –  از این گونه افراد شیطان سیرت نباید اطاعت کند.

۱۱  –  اگر می‏ خواهد به خدا نزدیک شود باید سجده کند و در کمال خضوع با خدای تعالی روبرو شود.

سوره مبارکه قدر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« اهميّت شب قدر »

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿۱﴾

قطعا ما قرآن را در شب قدر نازل نموديم. (۱)

وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾

و تو چه می ‏دانی شب قدر چيست؟ (۲)

لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۳﴾

شب قدر بهتر از هزار ماه است. (۳)

تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ﴿۴﴾

ملائکه و روح در آن به اذن پروردگارشان براى هر کارى نازل مى شوند. (۴)

سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿۵﴾

آن شب، شب سلامتی است تا وقتی كه فجر طالع شود. (۵)

سوره مبارکه بینه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« كفّار و مشركين در دين خود ثابت قدم‏ اند »

لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ ﴿۱﴾

كفّار از اهل كتاب و مشركين از دين خود منفك نمی شوند تا دليل روشنی برای آنها بيايد. (۱)

رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً ﴿۲﴾

پيامبری از طرف خدا كه صحيفه ‏های پاكی را برای آنها تلاوت كند. (۲)

فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ ﴿۳﴾

در آن نوشته ‏ها مطالب صحيح و پر ارزش باشد. (۳)

وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ ﴿۴﴾

و كسانی كه اهل كتاب‏ اند متفرّق نمی‏ شوند، مگر بعد از آنكه دليل روشنی برای آنان آمده باشد. (۴)

« فرمان اخلاص در دين »

وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ ﴿۵﴾

و به آنها فرمانی داده نشده، جز آنكه خدا را در حالی كه دين را برای او خالص كرده باشند عبادت كنند و از شرك به توحيد برگردند و اقامه نماز كنند و زكات بدهند. و آن، آئين پا برجای است. (۵)

« بدترين مردم كفّار و اهل كتاب‏ اند »

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ ﴿۶﴾

قطعا کسانى که از اهل کتاب کافرند و مشرکین، در آتش جهنّم همیشه در آن خواهند بود. آنها همان بدترین مردم اند. (۶)

« بهترين مردم مؤمنين و صالحين ‏اند »

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ﴿۷﴾

قطعا كسانی كه ايمان آورده ‏اند و كارهای نيك انجام داده ‏اند، آنها همان بهترين مردم ‏اند.(۷)

جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ ﴿۸﴾

جزاى آنها نزد پروردگارشان بهشتهاى جاویدان است که از دامن آنها نهرها جارى است، همیشه در آن خواهند بود، خدا از آنها راضى است و آنها از خدا راضى هستند. آن براى کسى است که از پروردگارش بترسد. (۸)

 

سوره مبارکه زلزال

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« لحظه برپا شدن قيامت كبری »

إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ﴿۱﴾

زمانی كه زمين لرزانده شود، به سخت ‏ترين زلزله‏ هايش.(۱)

وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ﴿۲﴾

و زمين خارج كند اشياء سنگين قيمتش را (۲)

وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا ﴿۳﴾

و انسان بگويد: او را چه شده؟ (۳)

يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿۴﴾

در آن روز زمين بيان كند خبرهايش را. (۴)

بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا ﴿۵﴾

كه پروردگار تو به او وحی كرده است. (۵)

« هر كسی به وزن ذرّه‏ ای كار خوب يا بد كرده باشد نتيجه ‏اش را می بيند »

يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ ﴿۶﴾

آن روز مردم جدا جدا بیرون مى آیند، براى آنکه اعمالشان به آنها نشان داده شود. (۶)

فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ﴿۷﴾

پس كسی كه به وزن ذرّه ‏ای عمل خوب انجام داده باشد، آن را می بيند.(۷)

وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ﴿۸﴾

و كسی كه به وزن ذرّه‏ ای كار بد انجام داده باشد، آن را می بيند.(۸)

 

سوره مبارکه عادیات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« اهميّت لشگريان اسلام »

وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿۱﴾

قسم به اسبهای دونده كه نفس ‏زنان به پيش می روند.(۱)

فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿۲﴾

و قسم به جرقه ‏های پای اسبان.(۲)

فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿۳﴾

و قسم به هجوم ‏آورندگان صبحگاه.(۳)

فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿۴﴾

پس با آن گرد و غبار به هر طرف پراکنده کنند. (۴)

فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿۵﴾

و در ميان دشمن ظاهر گردند.(۵)

« ناسپاسی نسبت به خدا »

إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ ﴿۶﴾

قطعا انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس است.(۶)

وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ ﴿۷﴾

و قطعا او خودش بر آن گواه است.(۷)

وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ ﴿۸﴾

و قطعا او مال را شديدا دوست دارد.(۸)

« روز قيامت »

أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ ﴿۹﴾

پس آيا نمی‏ داند وقتی كه آنچه در قبرها است، بيرون ريخته شود؟(۹)

برداشت از آيات ۶ ـ ۹

شكر الهى

سالک الى اللّه بايد بداند كه انسان هر مقدار شاكر پروردگارش باشد باز هم حق شكر او را به جا نياورده زيرا براى هر نفسى، شكرى لازم است از دست و زبان كه برآيد، كه از عهده شكرش به در آيد. و وجدان انسان بر اين حقيقت گواه است و انسان خوبی هاى دنيا را شديدا دوست دارد و خدا بر اين موضوع دقيقا آگاه است.

وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ ﴿۱۰﴾

و آنچه در سينه ‏ها است، فاش شود؟ (۱۰)

إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ ﴿۱۱﴾

قطعا پروردگارشان به حالاتشان در آن روز دقيقا آگاه است.(۱۱)

سوره مبارکه قارعه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« توضيح قارعه »

الْقَارِعَةُ ﴿۱﴾

كوبنده (۱)

مَا الْقَارِعَةُ ﴿۲﴾

كوبنده چيست؟ (۲)

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿۳﴾

و تو چه می‏دانی كه كوبنده چيست؟ (۳)

يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿۴﴾

روزی كه مردم مانند پروانه‏ ها پراكنده گردند. (۴)

وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ ﴿۵﴾

و كوه ها مثل پشم، حلاّجی شوند. ۵)

« جزای كسانی كه اعمالشان سبك يا سنگين باشد »

فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ﴿۶﴾

پس امّا کسى که وزن اعمالش سنگین باشد. (۶)

فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ ﴿۷﴾

پس او در زندگى رضایت بخشى خواهد بود. (۷)

وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ ﴿۸﴾

و امّا کسى که وزن اعمالش سبک باشد. (۸)

فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴿۹﴾

پس پناهگاهش هاويه است. (۹)

وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ ﴿۱۰﴾

و تو چه می‏ دانی هاويه چيست؟ (۱۰)

نَارٌ حَامِيَةٌ ﴿۱۱﴾

آتش سوزانی است. (۱۱)

 

سوره مبارکه تکاثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« مذمّت زياده‏ طلبی »

أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿۱﴾

زياده ‏طلبی، شما را مشغول نموده (۱)

حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿۲﴾

تا قبرها را ببينيد. (۲)

كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۳﴾

هرگز، به زودی خواهيد دانست. (۳)

ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۴﴾

سپس هرگز، به زودی خواهيد دانست. (۴)

كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿۵﴾

هرگز، اگر علم الیقین مى دانستید. (۵)

لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿۶﴾

قطعا شما جهنّم را خواهيد ديد. (۶)

ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿۷﴾

سپس قطعا آن را به عین الیقین خواهید دید. (۷)

ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ﴿۸﴾

سپس آن روز از نعمت ها حتما سؤال خواهيد شد. (۸)

برداشت از آيه ۱

زياده ‏طلبى

سالک الى اللّه نبايد به زياده‏ طلبى مال دنيا تا وقت مرگش خود را صددرصد مشغول كند. زيرا در قبر و قيامت به آن چه كرده است آگاه خواهد شد و از اموالش كه از كجا آورده ‏اى و در كجا خرج كرده ‏اى سؤال خواهد شد.

 

سوره مبارکه عصر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« اهميّت ايمان و عمل صالح »

وَالْعَصْرِ﴿۱﴾

قسم به عصر(۱)

إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ﴿۲﴾

كه قطعا انسانها در زيانند.(۲)

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴿۳﴾

مگر كسانی كه ايمان آورده‏ اند و كارهای نيك انجام داده ‏اند و يكديگر را به حقّ سفارش كرده‏ اند و يكديگر را به صبر توصيه نموده ‏اند.(۳)

برداشت از آيات ۳-۱

ضرر و زيان

سالک الى اللّه بايد بداند كه همه انسانها در ضرر و زيانند مگر كسى كه ايمان بياورد و اعمال صالحه انجام دهد و امر به معروف و نهى از منكر كند.

 

سوره مبارکه همزه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« مذمّت عيب‏ جويی از ديگران »

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿۱﴾

وای بر هر عيب‏جوی بدگوئی(۱)

الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿۲﴾

كه مالی را جمع می كند و آن را می شمارد.(۲)

يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿۳﴾

گمان می كند كه مالش او را جاودان می كند(۳)

« توضيح معنای حطمه »

كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿۴﴾

هرگز، در آتش خردكننده‏ ای انداخته خواهد شد.(۴)

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿۵﴾

و تو چه می دانی كه آتش خردكننده چيست؟(۵)

نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾

آتش خدا كه افروخته شده است.(۶)

اَلَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿۷﴾

آنچنان كه بر دلها شعله می ‏زند.(۷)

إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿۸﴾

قطعا آن آتش بر آنها احاطه دارد.(۸)

فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿۹﴾

در ستونهائی كه كشيده شده است.(۹)

برداشت از آيات ۹-۱

عيب جوئى

سالک الى اللّه نبايد به هيچ وجه از ديگرى عيب جوئى كند و بدگويى نمايد و نبايد دائما به فكر اموالش باشد و دائما آنها را بشمارد و نبايد فكر كند كه مالش او را دائما نگه می دارد. زيرا روزى می رسد كه آتشى خرد كننده او را درهم می كوبد و عذاب دردناكى خداى تعالى بر او قرار می ‏دهد.

 

سوره مبارکه فیل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

«قصّه اصحاب فيل»

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ﴿۱﴾

آيا نديدی پروردگارت با فيل سواران چه كرد؟(۱)

أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ ﴿۲﴾

آيا نقشه ‏های آنها را بر باد نداد؟(۲)

وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ ﴿۳﴾

و بر آنها پرنده ابابيل را فرستاد.(۳)

تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ ﴿۴﴾

که سنگهایى از گِل سخت به طرف آنها پرتاب کردند. (۴)

فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ ﴿۵﴾

پس آنها را همچون كاه جويده شده قرارشان داد.(۵)

برداشت از آيات ۵-۱

كبر و غرور

سالک الى اللّه نبايد داراى كبر و غرور و خودخواهى باشد كه خداى تعالى به وسيله كوچک ترين چيزى اگر بخواهد او را از بين می ‏برد و درهم می كوبد.

 

سوره مبارکه قریش

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« ييلاق و قشلاق كردن قريش »

لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ﴿۱﴾

برای الفت قريش با يكديگر،(۱)

إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ ﴿۲﴾

الفت آنها در سفر زمستان و تابستان،(۲)

فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ ﴿۳﴾

پس بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند.(۳)

الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴿۴﴾

آن كسی كه در گرسنگی طعامشان داد و از ترس امنيّتشان بخشيد.(۴)

برداشت از آيات ۴-۱

الفت و مهربانى

سالک الى اللّه بايد در رفت و آمدها الفت و دوستى را با هم كيشانش حفظ كند و خداى خانه كعبه كه او را از گرسنگى و ترس نجات داده بندگى خالصانه نمايد

 

سوره مبارکه ماعون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« اهميّت محبّت به يتيم ها »

أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ﴿۱﴾

آيا ديدی كسی را كه دين را تكذيب نمود؟ (۱)

فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ ﴿۲﴾

پس آن كسی است كه يتيم را با بی‏ مهری دور می‏ كند. (۲)

وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۳﴾

و بر اطعام مساكين مردم را تشويق نمی‏ كند. (۳)

فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ﴿۴﴾

پس وای بر نمازگزاران. (۴)

الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾

آن كسانی كه آنها در نمازشان سهل‏ انگاری می‏ كنند. (۵)

الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ ﴿۶﴾

همان كسانی كه آنها ريا می‏ كنند. (۶)

وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿۷﴾

و مردم را از وسائل ضروری زندگی منع می ‏نمايند. (۷)

برداشت از آيات ۷-۱

سالک الى اللّه نبايد راه و روش دين مقدس اسلام را تكذيب كند، با يتيم‏ ها بی ‏مهرى نمايد. و مساكين را اطعام نكند. و بلكه بايد مردم را وادار به اطعام آنها نمايد و آن قدر در نماز توجه داشته باشد كه سهل انگارى و سهو نكند و ريا در نماز ننمايد و مردم را از وسائل ضرورى زندگى منع نكند.

 

سوره مبارکه کوثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« اعطای الهی فاطمه زهرا علیهاالسلام به پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ عليه ‏و‏آله »

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ﴿۱﴾

قطعا ما به تو «کوثر» عطا كردیم. (۱)

فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ﴿۲﴾

پس برای پروردگارت نماز بخوان و شتر قربانی کن. (۲)

إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿۳﴾

قطعا دشمن تو او است که نسلش قطع خواهد شد. (۳)

برداشت از آيات ۳-۱

حکمت و خير کثیر

سالک الی اللّه اگر تزکیه نفس كامل كند و خود را از آلودگی ها پاک نمايد خدا به او كوثر عنايت می كند آن کوثری كه به معنى خير کثیر است و خير كثيری كه به معنى حکمت است كه فرموده: «و من يؤتى الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا» و اگر انسان به اين مقام رسید باید نماز بخواند شكر پروردگار را بنماید که دشمنش نابود می‏ شود.

 

سوره مبارکه کافرون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« قاطعيّت در مقابل کفّار نسبت به بندگی خدا »

قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿۱﴾

بگو: ای کافران، (۱)

لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾

من عبادت نمی‏ كنم، آنچه را كه شما می‏ پرستيد. (۲)

وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾

و شما عبادت نمی‏ كنيد، آنچه را که من می‏ پرستم. (۳)

وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ﴿۴﴾

و من بندگی نمی ‏كنم، آنچه را كه شما عبادت می كنيد. (۴)

وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۵﴾

و شما نمی پرستید، آنچه را كه من می ‏پرستم. (۵)

لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿۶﴾

دین شما براى شما باشد و براى من دین خودم خواهد بود. (۶)

برداشت از آيات ۶-۱

بندگى کامل

سالک الى اللّه بايد در مرحله عبودیت که هفتمين مرحله سير و سلوک است از كسانى كه حقيقت را مى‏ پوشانند و كفران نعمتى را مى كنند و يا به خدا و قيامت كافر مى ‏شوند تبرى كند و صف خود را از صف آنها جدا كند و رسما و جدا خود را با آنها مخلوط نکند.

 

سوره مبارکه نصر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« فتح و پيروزی مسلمين »

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾

زمانی كه یاری خدا و پيروزی برسد. (۱)

وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾

و ببينی كه مردم در دين خدا دسته دسته وارد می ‏شوند. (۲)

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾

پس تسبیح با حمد پروردگارت را به جا آور و از او طلب بخشش كن. قطعا او بسیار توبه ‏پذیر است. (۳)

برداشت از آيات ۳-۱

ظهور امام عصر علیه‏ السلام

سالك الى اللّه بايد منتظر فتح و پيروزى و يارى پروردگار باشد، در انتظار ظهور حضرت ولى عصر ارواحنا فداه باشد كه وقتى آن حضرت ظهور كند مردم دسته دسته وارد دين خدا مى ‏شوند و دنیا را آن حضرت پر از عدل و داد می كند و باید به خاطر این جهت تسبیح و حمد پروردگار را بگوید و استغفار و توبه كند.

 

سوره مبارکه مسد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« مجازات ابولهب و زنش »

تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿۱﴾

بريده باد هر دو دست ابی‏ لهب و بريده شد. (۱)

مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ ﴿۲﴾

مال او و آنچه به دست آورده، او را از آن بی ‏نياز نكرد. (۲)

سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿۳﴾

به زودی وارد آتش شعله ‏ور می‏ شود. (۳)

وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿۴﴾

و زنش هيزم ‏كش دوزخ است. (۴)

فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ﴿۵﴾

در گردنش ريسمانی از ليف خرما است. (۵)

برداشت از آیات ۵-۱

دوری از رسول اللّه صلی ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله

سالک الی اللّه نباید آن قدر خود را از رسول اكرم صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله دور كند كه مورد غضب پروردگار واقع شود و مال و فعالیت هایش او را بی نیاز از چیزی نكند.

 

سوره مبارکه توحید

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« شناسنامه ذات مقدّس پروردگار »

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾

بگو: او خدای يكتا است. (۱)

اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾

خدائی كه جوف ندارد. (۲)

لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿۳﴾

از ذاتش چيزی توليد نمی ‏شود و از چيزی توليد نشده است. (۳)

وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

و برای او هرگز احدی همتا نخواهد بود. (۴)

سوره مبارکه فلق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« پناه بردن به خدا از مخلوق »

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱﴾

بگو: پناه می‏ برم به پروردگار صبح، (۱)

مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲﴾

از شرّ آنچه خلق كرده است. (۲)

وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳﴾

و از شرّ موجودات شرور، در وقتی كه شب وارد می ‏شود. (۳)

وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ ﴿۴﴾

و از شرّ زنانی كه در گره‏ ها می‏ دمند. (۴)

وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵﴾

و از شرّ حسود، وقتی كه حسادت می‏ كند.(۵)

برداشت از آيات ۵-۱

شر حسود

سالک الى اللّه بايد از شر مخلوق خدا و از شر موجودات شرور و از شر زن هايى كه به سحر و جادو در گره ها مى‏ دمند و از شر حسود به خدا پناه ببرد.

 

سوره مبارکه ناس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« پناه بردن به خدا از شر مردم »

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿۱﴾

بگو: پناه مى‌ برم به پروردگار مردم (۱)

 مَلِكِ النَّاسِ ﴿۲﴾

به حاكم مردم (۲)

 إِلَهِ النَّاسِ ﴿۳﴾

خداى مردم (۳)

 مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿۴﴾

از شرّ وسوسه‌ كننده پنهان (۴)

اَلَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵﴾

آن كسى كه در دلِ مردم وسوسه مى‌ كند (۵)

 مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿۶﴾

چه از جنّ و چه از مردم باشد (۶)

برداشت از آيات ۶-۱

وسوسه شيطان

سالک الى اللّه بايد از شرّ وسوسه‌هاى شيطان و هر موجودى كه پنهانى در دل انسان وسوسه مى‌كند به خدا پناه ببرد چه از جن باشد و چه از انسانها باشد.

 

جزء ۲۹

سوره مبارکه ملک

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾

پر برکت است خدائى که سلطنت عالم هستى بدست او است و او بر هر چیزى توانا است. ﴿۱﴾

«خلقت مرگ و زندگی»

الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ ﴿۲﴾

آن کسى که مرگ و زندگى را خلق کرده تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى کنید. و او عزیز بخشنده اى است. ﴿۲﴾

«آسمانهای هفتگانه طبقه طبقه است»

الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ ﴿۳﴾

آن کسى که آسمانهاى هفتگانه را طبقه طبقه خلق کرده. در خلقت خداى بخشنده تفاوتى نمى بینى. پس با بینش دقیقى برگرد نگاه کن. آیا (هیچ) خللى مشاهده مى کنى؟ ﴿۳﴾

«همه خلقت را با دقّت نگاه کن»

ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ ﴿۴﴾

باز هم برگردان بصیرتت را دوباره، بینائى ات به تو بر مى گردد، در حالى که آن خسته و ناتوان شده است. ﴿۴﴾

«شهاب ثاقب»

وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ ﴿۵﴾

و قطعا آسمان دنیا را با چراغهائى زینت داده ایم و آن چراغها را تیرهائى براى شیطانها قرار داده ایم و براى آنها عذاب آتش افروخته اى آماده نموده ایم. ﴿۵﴾

«عذاب کافران در جهنّم و گفتگو با آنها»

وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۶﴾

و براى کسانى که به پروردگارشان کافر شده اند، عذاب جهنّم خواهد بود و بد بازگشتى است. ﴿۶﴾

إِذَا أُلْقُوا فِیهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِیقاً وَهِیَ تَفُورُ ﴿۷﴾

وقتى که در آن آتش مى افتند، صداى وحشتناکى را از آن مى شنوند و این آتش فوران دارد. ﴿۷﴾

تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ﴿۸﴾

آنچنان که نزدیک است جهنّم از شدّت غیظ از هم جدا شود. هر زمان که فوجى (از مردم) در آن انداخته مى شوند، موکلین دوزخ از آنها سؤال مى کنند: آیا براى شما بیم دهنده اى نیامد؟ ﴿۸﴾

قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ ﴿۹﴾

مى گویند: چرا براى ما قطعا ترساننده اى آمد، ولى ما تکذیب کردیم و گفتیم: خدا چیزى را نازل نفرموده، شما جز در گمراهى بزرگى نیستید. ﴿۹﴾

وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿۱۰﴾

و گفتند: اگر ما شنوا یا عاقل بودیم، در میان اهل جهنّم نمى بودیم. ﴿۱۰﴾

فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿۱۱﴾

پس به گناهشان اعتراف می کنند، پس دور باشند اهل جهنّم. ﴿۱۱﴾

«حالات خاشعین»

إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۱۲﴾  

قطعا کسانى که از پروردگارشان به پنهانى در خشیت اند، براى آنها بخشش و اجر بزرگى خواهد بود. ﴿۱۲﴾

«خدا پنهانیها و آشکارها را می داند»

وَأَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۱۳﴾

و چه گفتارتان را پنهان کنید و یا آن را آشکار نمایید، قطعا خدا به آنچه در دلها است، آگاه است. ﴿۱۳﴾

أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ ﴿۱۴﴾

آیا کسى که خلق فرموده نمى داند؟ و حال اینکه او لطف کننده آگاهى است. ﴿۱۴﴾

«خدای تعالی زمین را برای استفاده مردم رام کرده است»

هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ  ﴿۱۵﴾

او (خدا) آن کسى است که زمین را رام شما کرد. پس بر او سوار بشوید و بروید و از روزى او (خدا) بخورید که بازگشت همه به سوى او است. ﴿۱۵﴾

«آیا مردم از عذاب خدا در امانند؟»

أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ ﴿۱۶﴾

آیا شما در امانید از کسى که در آسمان است اینکه به زمین (را بشکافد و) شما را فرو ببرد، پس ناگهان آن زمین به لرزش خود ادامه دهد؟ ﴿۱۶﴾

أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ  ﴿۱۷﴾

یا اینکه از کسى که در آسمان است، در امانید از اینکه بر شما باد تندى بفرستد؟ پس به زودى خواهید دانست که ترساننده هاى من چگونه بوده اند. ﴿۱۷﴾

وَلَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿۱۸﴾

و قطعا کسانى که قبل از آنها بوده اند، تکذیب کردند. پس چگونه بود مجازات من؟ ﴿۱۸﴾

«پرندگان را خدای تعالی در آسمان نگه می دارد»

أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَيَقْبِضْنَ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ ﴿۱۹﴾

آیا به پرندگانى که بالاى سر آنها است که بال خود را پهن مى کنند و جمع مى کنند، نگاه نمى کنند؟ آنها را جز خداى رحمن چیزى نگه نمى دارد. قطعا او به هر چیزى بینا است. ﴿۱۹﴾

«کافران در غروراَند»

أَمَّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْكَافِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ ﴿۲۰﴾

آیا این کسى که او براى شما لشگرى است، شما را غیر از خداى رحمان یارى مى کند؟ کافران جز در غرور نیستند. ﴿۲۰﴾

أَمَّنْ هَذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَنُفُورٍ ﴿۲۱﴾

یا این کسى که به شما روزى مى دهد، اگر روزیش را نگه دارد؟ بلکه آنها در سرکشى و فرار در حال لجاجت اند. ﴿۲۱﴾

أَفَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ  ﴿۲۲﴾

آیا کسى که به رو افتاده و راه مى رود، بیشتر هدایت شده یا کسى که درست در راه راست قدم بر مى دارد؟ ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ – ۱۵

پندهای قرآنی

سالک الی اللّه باید از آیات پانزده تا آیه بیستم سوره ملک این پندها را دریافت دارد:

۱  –  سالک الی اللّه باید از زمین بهره برداری کند و از رزقی که خدا از زمین به آنها می دهد کمال استفاده را نموده و از خدای تعالی متشکر باشد.

۲  –  به خدای تعالی ایمان داشته باشد تا در امن الهی زندگی کند.

۳  –  اگر راه صلاح را در پیش بگیرند از عذاب های ناگهانی الهی در امان اند.

۴  –  نشانه های الهی را در همه چیز با چشم عبرت ببینند و پرنده ها را که خدا در فضا نگه داشته آنها را مشاهده کنند.

۵  –  رحمانیت و مهربانی عام پروردگار را در همه چیز ببیند و کفر و غرور را کناری بگذارد.

۶  –  سالک الی اللّه نباید با خدای تعالی سرکشی و لجاجت کند و دستورات او را باید دقیقا عمل نماید.

۷  –  سالک الی اللّه باید برای خود راهنمایی که در صراط مستقیم باشد در مقابل کج رویهای دیگران انتخاب کند و از خدای تعالی در هر حال کمک بگیرد.

«شکرگذاران کم اند»

قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿۲۳﴾

بگو: او (خدا) آن کسى است که شما را خلق کرد و براى شما شنوائى و بینائیهائى و قلبهائى قرار داد، چه کم شکر مى کنید. ﴿۲۳﴾

قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۴﴾

بگو: او کسى است که شما را در زمین آفرید و به سوى او محشور مى گردید. ﴿۲۴﴾

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۲۵﴾

و آنها مى گویند: این وعده چه زمانى انجام خواهد شد، اگر شما راست مى گویید؟ ﴿۲۵﴾

«علم قیامت در دست خدا است»

قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۲۶﴾  

بگو: جز این نیست که علم آن در نزد خدا است و من جز ترساننده آشکارائى نیستم. ﴿۲۶﴾

فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَقِيلَ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ ﴿۲۷﴾

و زمانى که آن وعده را از نزدیک ببینند، صورت کسانى که کافر شده اند زشت مى شود و به آنها گفته مى شود: این است آن چیزى که شما درخواست آن را داشتید. ﴿۲۷﴾

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَمَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنَا فَمَنْ يُجِيرُ الْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۸﴾

بگو: چه مى بینید اگر خدا من و کسانى که با من هستند، (همه را) هلاک کند یا به ما مهربانى کند، پس چه کسى کافران را از عذاب دردناک پناه مى دهد؟ ﴿۲۸﴾

«باید به خدا ایمان آورد و به او توکل نمود»

قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَيْهِ تَوَكَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۹﴾

بگو: او خداى رحمان است، به او ایمان آوردیم و بر او توکل کردیم، پس به زودى خواهید دانست چه کسى در گمراهى آشکارى است. ﴿۲۹﴾

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ ﴿۳۰﴾

بگو: چه مى بینید اگر زمانى آبهاى شما فرو رود، چه کسى آب گوارائى به شما خواهد داد؟ ﴿۳۰﴾

سوره مبارکه قلم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«صفات رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ﴿۱﴾

«ن» قسم به قلم و آنچه می نویسند. ﴿۱﴾

مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿۲﴾

که تو به نعمت و لطف پروردگارت دیوانه نیستی. ﴿۲﴾

وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ ﴿۳﴾

و قطعا برای تو اجر بدون منّتی خواهد بود. ﴿۳﴾

وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿۴﴾

و قطعا تو دارای حُسن خُلق عظیمی هستی. ﴿۴﴾

فَسَتُبْصِرُ وَ یُبْصِرُونَ ﴿۵﴾

پس به زودی تو می بینی و آنها هم خواهند دید. ﴿۵﴾

بِأَيْيِكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿۶﴾

که کدام یک از شما دیوانه هستند. ﴿۶﴾

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۷﴾

قطعا پروردگار تو به حال کسانی که از راه او گم شده اند، داناتر است و او به حال هدایت یافتگان داناتر است. ﴿۷﴾

«از کفّار اطاعت نکن»

فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۸﴾

پس تکذیب کنندگان را اطاعت نکن. ﴿۸﴾

وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ ﴿۹﴾

آنها دوست دارند که تو نرمش نشان دهی تا آنها هم نرمش نشان دهند. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۸

دروغ پردازی

سالک الی اللّه نباید از دروغ پردازان اطاعت کند زیرا دروغ پردازان دوست دارند مردم در مقابل دروغ شان نرمش نشان دهند.

وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ ﴿۱۰﴾

و از کسی که بسیار قسم می خورد و پست است، اطاعت نکن. ﴿۱۰﴾

هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ ﴿۱۱﴾

کسی که عیب جو است و به نمّامی می رود. ﴿۱۱﴾

مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿۱۲﴾

بسیار مانع کار خوب است، متجاوز گناهکاری است. ﴿۱۲﴾

عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴿۱۳﴾

بعد از آن کینه توز و خشن و زنازاده است. ﴿۱۳﴾

أَنْ كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ ﴿۱۴﴾

به خاطر آنکه صاحب مال و فرزندان است. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیات ۱۴ – ۱۰

قسم خوردن

سالک الی اللّه از کسی که بسیار قسم می خورد و خودش را پست نشان می دهد و عیب جوی مردم و نمام است و مانع کارهای خوب است و متجاوز و گناهکار است و کینه توز و بداخلاق و معصیت کار است نباید اطاعت کند و اطاعت از آن کس نباید به خاطر آن که ثروت و فرزندان زیادی دارد باشد.

«قرآن افسانه نیست»

إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۵﴾

وقتی که بر او آیات ما تلاوت می شود، می گوید: افسانه های قدیمیها است. ﴿۱۵﴾

سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿۱۶﴾

ما به زودی بر بینی او علامت ننگ می گذاریم. ﴿۱۶﴾

برداشت از آیات ۱۶ – ۱۵

تکذیب آیات الهی

سالک الی اللّه  نباید گوش به گفتار کسانی که آیات خدا را تکذیب می کنند و علامت ننگ بر آنها زده شده است، بدهد.

«باغداران به خاطر انفاق نکردن به مساکین بیچاره شدند»

إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ ﴿۱۷﴾

ما آنها را امتحان می کنیم، آنچنان که باغ دارها را وقتی که قسم یاد کردند که میوه های باغ را صبحگاه بچینند، امتحان نمودیم. ﴿۱۷﴾

وَلَا یَسْتَثْنُونَ ﴿۱۸﴾

و هیچ استثناء نکنند. ﴿۱۸﴾

فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿۱۹﴾

پس بر باغ آنها بلای فراگیری از جانب پروردگارت فرود آمد، در حالی که آنها خواب بودند. ﴿۱۹﴾

فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ ﴿۲۰﴾

پس باغ آنها مانند شب سیاه شده بود. ﴿۲۰﴾

فَتَنَادَوْا مُصْبِحِينَ ﴿۲۱﴾

پس صبح یکدیگر را صدا زدند. ﴿۲۱﴾

أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَارِمِينَ ﴿۲۲﴾

که به طرف باغتان بروید، اگر مایلید میوه ها را بچینید. ﴿۲۲﴾

فَانطَلَقُوا وَهُمْ یَتَخَافَتُونَ ﴿۲۳﴾

پس آنها به طرف باغها رفتند و با هم آهسته مى گفتند.﴿۲۳﴾

أَنْ لَا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ ﴿۲۴﴾

که قطعا امروز نباید بر شما مسکینی وارد گردد. ﴿۲۴﴾

وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ ﴿۲۵﴾

و آنها در حالی صبح کردند که تصمیم داشتند با قدرت از مساکین جلوگیری کنند. ﴿۲۵﴾

فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿۲۶﴾

پس وقتی که باغها را دیدند، گفتند: قطعا ما گمراهیم. ﴿۲۶﴾

بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۲۷﴾

بلکه ما محروم گردیده ایم. ﴿۲۷﴾

قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿۲۸﴾

آن کسی که بهتر از بقیه بود، گفت: آیا من به شما نگفتم که چرا خدا را تسبیح نمی کنید؟ ﴿۲۸﴾

قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۲۹﴾

آنها گفتند: منزّه است پروردگار ما، قطعا ما ستمگر بوده ایم. ﴿۲۹﴾

فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلَاوَمُونَ ﴿۳۰﴾

پس بعضی از آنها به بعضی رو کرده، یکدیگر را ملامت نمودند. ﴿۳۰﴾

قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ ﴿۳۱﴾

گفتند: ای وای بر ما، قطعا ما طغیانگر بودیم. ﴿۳۱﴾

عَسَى رَبُّنَا أَنْ يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ ﴿۳۲﴾

امیدواریم که پروردگارمان بهتر از آن را به ما بدهد. قطعا ما به سوی پروردگارمان اشتیاق داریم. ﴿۳۲﴾

كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۳۳﴾

این چنین است عذاب و عذاب آخرت بزرگتر است، اگر آنها مى دانستند. ﴿۳۳﴾

«با مسلمانان مثل مجرمین معامله نمی شود»

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿۳۴﴾

قطعا برای متّقین نزد پروردگارشان بهشتهای پر نعمتی است. ﴿۳۴﴾

أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ ﴿۳۵﴾

آیا پس ما مسلمانان را مانند مجرمین قرار مى دهیم؟ ﴿۳۵﴾

مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۳۶﴾

شما را چه شده؟ چگونه حکم می کنید؟ ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۳۴

رعایت تقوی

سالک الی اللّه باید بداند که اگر تقوی را در تمام عمر رعایت کند به بهشت پر نعمتی خواهد رسید. و خدای تعالی مسلمین را مانند مجرمین قرار نمی دهد. بلکه مسلمین را در ناز و نعمت قرارشان خواهد داد.

أَمْ لَكُمْ كِتَابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ ﴿۳۷﴾

آیا برای شما کتابی در این باره هست که درس بخوانید؟ ﴿۳۷﴾

إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَمَا تَخَيَّرُونَ ﴿۳۸﴾

که در آن برای شما هر چه را که اختیار می کنید، باشد. ﴿۳۸﴾

أَمْ لَكُمْ أَيْمَانٌ عَلَيْنَا بَالِغَةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَمَا تَحْكُمُونَ ﴿۳۹﴾

یا براى شما تا روز قیامت قسمهاى بلیغى که به عهده ما باشد بوده که قطعا شما هر چه مى خواهید حکم کنید. ﴿۳۹﴾

سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذَلِكَ زَعِيمٌ ﴿۴۰﴾

از آنها سؤال کن کدام یک از آنها ضامن این (جریان) هستند؟ ﴿۴۰﴾

«بتها را خبر کنید»

أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكَائِهِمْ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ ﴿۴۱﴾

یا برای آنها شریکهائی است؟ پس شریکهای خود را بیاورند، اگر راست می گویند. ﴿۴۱﴾

«عذابهای روز قیامت»

يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ ﴿۴۲﴾

روزی که ساق پاها برهنه می شود و به سجده دعوت می گردند، پس استطاعت ندارند. ﴿۴۲﴾

خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ ﴿۴۳﴾

چشمهایشان خاشع است و ذلّت وجودشان را گرفته و قطعا آنها به سجده دعوت مى شدند، در حالى که سالم بودند. ﴿۴۳﴾

فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۴۴﴾

پس مرا با کسانى که به این حدیث تکذیب مى کنند، وابگذار. به زودى آنها را به تدریج از آنجائى که نمى دانند، به طرف عذاب خواهیم برد. ﴿۴۴﴾

وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ ﴿۴۵﴾

و به آنها مهلت می دهم، زیرا که نقشه های من محکم است. ﴿۴۵﴾

أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿۴۶﴾

یا آنکه تو از آنها اجری سؤال کرده ای که در پرداختش سنگین اند. ﴿۴۶﴾

أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿۴۷﴾

یا علم غیب نزد آنها است که آنها می نویسند. ﴿۴۷﴾

«اشاره ای به قضیه حضرت یونس علیه السلام»

فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ ﴿۴۸﴾

پس به حکم پروردگارت صبر کن و مثل یونس نباش، آن وقتی که با اندوه خدا را خواند. ﴿۴۸﴾

لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿۴۹﴾

اگر نعمتى از طرف پروردگارش به کمکش نیامده بود، به زمین خشک بیرون مى افتاد و او مذمّت شده بود.﴿۴۹﴾

فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿۵۰﴾

پس پروردگارش او را پذیرفت و او را از صالحان قرارش داد. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیات ۵۰ – ۴۸

صبر

سالک الی اللّه باید بسیار صبور و بردبار باشد و به خاطر کم صبری خود را مورد غضب پروردگار قرار ندهد و مانند  حضرت یونس علیه السلام که به خاطر مختصر ضیق صدری خود را به زندان الهی مبتلا نمود، نباشد. و اگر چنین شد فورا با ذکر یونسیه از پروردگارش نعمتش را دوباره دریافت کند تا مورد مذمت خدا قرار نگیرد و خدا او را بپذیرد و از بندگان صالح خود قرارش دهد.

«آیه چشم زخم»

وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾

و کسانى که کافر شده اند، وقتى که قرآن را مى شنیدند چیزى نمانده بود که با چشمشان تو را بزنند و مى گویند: قطعا او دیوانه است. ﴿۵۱﴾

وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۵۲﴾

و حال آنکه قرآن جز این نیست که یادآوری کننده برای جهانیان است. ﴿۵۲﴾

برداشت از آیات ۵۲ – ۵۱

چشم زخم

سالک الی اللّه باید خود را از چشم زخم و توجه عمیق دیگران، نگه دارد تا او را متهم نکنند و باید به وسیله آیات قرآن مردم را از خواب غفلت بیدار کند.

سوره مبارکه حاقه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«اشاره ای به قیامت»

اَلْحَاقَّةُ ﴿۱﴾

روز قیامت که حتما واقع شدنی است، ﴿۱﴾

مَا الْحَاقَّةُ ﴿۲﴾

چه روز قیامتی ﴿۲﴾

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّةُ ﴿۳﴾

و تو چه می دانی که روز قیامت چیست؟ ﴿۳﴾

«اشاره ای به قضیه قوم عاد و ثمود»

كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ ﴿۴﴾

قوم ثمود و قوم عاد عذاب کوبنده روز قیامت را تکذیب کردند. ﴿۴﴾

فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ ﴿۵﴾

امّا ثمود بوسیله عذاب طغیانگری هلاک گردیدند. ﴿۵﴾

وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ ﴿۶﴾

و امّا عاد بوسیله باد تند سوزناکی هلاک شدند. ﴿۶﴾

سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿۷﴾

خدا هفت شب و هشت روز پى در پى آن باد را بر آنها مسخّر کرده بود. پس مردم را در آن باد مى دیدى که مانند تنه هاى درخت خرما در روى زمین افتاده و هلاک گردیده اند. ﴿۷﴾

فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيَةٍ ﴿۸﴾

پس آیا کسی را از آنها باقی می بینی؟ ﴿۸﴾

«اشاره ای به قضیه فرعون و حضرت نوح علیه السلام»

وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَنْ قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ ﴿۹﴾

و فرعون و کسى که قبل از او بود و اهل شهرهائى که زیرورو شده بودند، با خطاهاى بزرگى آمدند. ﴿۹﴾

فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً ﴿۱۰﴾

پس فرستاده پروردگارشان را عصیان کردند و (خدا) آنها را به عذاب شدیدى گرفتار فرمود. ﴿۱۰﴾

إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ ﴿۱۱﴾

قطعا زمانى که آب طغیان کرد، ما شما را در کشتى (که حرکت مى کرد)، سوار کردیم. ﴿۱۱﴾

لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ ﴿۱۲﴾

تا ما آن را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم تا گوشهای شنوا آن را بگیرند و بفهمند. ﴿۱۲﴾

برداشت از آیات ۱۲ – ۱۰

مواعظ الهی

سالک الی اللّه باید از مواعظ الهی سرپیچی نکند والا دچار عذاب شدید پروردگار واقع می گردد. چنان که اقوام گذشته با عصیان شان از قبیل طغیان آب و عذاب های شدید در دنیا دچار عذاب گردیدند و همه را خدای تعالی وسیله تذکری برای دیگران قرار داد تا شاید  گوش شنوا داشته باشند و حقایق را بفهمند.

«روز قیامت و نامه اعمال»

فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿۱۳﴾

پس وقتی که در صور یک بار دمیده شود. ﴿۱۳﴾

وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً ﴿۱۴﴾

و زمین و کوهها از جا بلند شوند و یکباره متلاشی گردیدند. ﴿۱۴﴾

فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿۱۵﴾

پس در آن روز واقعه (بزرگی) روی دهد. ﴿۱۵﴾

وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ ﴿۱۶﴾

و آسمان شکافته شود و در آن روز فرو می ریزد. ﴿۱۶﴾

وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ ﴿۱۷﴾

و ملائکه در اطراف آسمان قرار مى گیرند و عرش پروردگارت را هشت (مَلَک) بالاى سرشان در آن روز حمل مى کنند. ﴿۱۷﴾

يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنْكُمْ خَافِيَةٌ ﴿۱۸﴾

در آن روز (همه تان) عرضه می شوید و چیزی از شما مخفی نمی ماند. ﴿۱۸﴾

«حالات اصحاب یمین»

فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ ﴿۱۹﴾

پس کسی که نامه اعمالش بدست راستش داده شود، می گوید: بیایید نامه اعمال مرا بخوانید. ﴿۱۹﴾

إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيَهْ ﴿۲۰﴾

من یقین داشتم که صورت حسابم را خواهم دید. ﴿۲۰﴾

فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ ﴿۲۱﴾

پس او در زندگی رضایت بخشی خواهد بود. ﴿۲۱﴾

فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ ﴿۲۲﴾

در بهشتی عالی. ﴿۲۲﴾

قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ ﴿۲۳﴾

میوه هایش پایین آمده اند. ﴿۲۳﴾

كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ﴿۲۴﴾

بخورید و بیاشامید، گوارایتان باد به خاطر آنچه که در ایام گذشته انجام دادید. ﴿۲۴﴾

«حالات اصحاب شمال»

وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ ﴿۲۵﴾

و امّا کسی که نامه اعمالش بدست چپش داده شود، می گوید: ای کاش نامه اعمالم به من داده نمی شد. ﴿۲۵﴾

وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ ﴿۲۶﴾

و من نمی دانستم که چه حسابی دارم. ﴿۲۶﴾

يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ ﴿۲۷﴾

ای کاش به همان مرگ تمام می شد. ﴿۲۷﴾

مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ ﴿۲۸﴾

ثروت و دارایی ام مرا بی نیاز نکرد. ﴿۲۸﴾

هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ ﴿۲۹﴾

اقتدارم از دستم رفت. ﴿۲۹﴾

خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ﴿۳۰﴾

او را بگیرید پس در غل و زنجیرش کنید. ﴿۳۰﴾

ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ﴿۳۱﴾

سپس او را به جهنّم بیندازید. ﴿۳۱﴾

ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ ﴿۳۲﴾

سپس او را در زنجیرى که طولش هفتاد ذرع است پس ببندید. ﴿۳۲﴾

إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ ﴿۳۳﴾

قطعا او به خدای عظیم ایمان نمی آورد. ﴿۳۳﴾

وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۳۴﴾

و مردم را بر اطعام مساکین تشویق نمی کرد. ﴿۳۴﴾

فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هَاهُنَا حَمِیمٌ ﴿۳۵﴾

پس او در اینجا امروز حمایت و دوستی ندارد. ﴿۳۵﴾

وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِینٍ ﴿۳۶﴾

و خوراکی جز چرک و خون نخواهد داشت. ﴿۳۶﴾

لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ ﴿۳۷﴾

او غذائی جز آنچه خطاکاران می خورند، نخواهد خورد. ﴿۳۷﴾

فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ ﴿۳۸﴾

پس نه، قسم به آنچه می بینید. ﴿۳۸﴾

وَمَا لَا تُبْصِرُونَ ﴿۳۹﴾

و آنچه نمی بینید. ﴿۳۹﴾

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿۴۰﴾

قطعا این قرآن گفتار رسول کریمی است. ﴿۴۰﴾

وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِیلاً مَا تُؤْمِنُونَ ﴿۴۱﴾

و آن سخن شاعری نیست، امّا کم ایمان می آورید. ﴿۴۱﴾

وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ﴿۴۲﴾

و گفته کاهنی نیست، امّا کم متذکر می شوید. ﴿۴۲﴾

تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۳﴾

نازل شده ای از جانب پروردگار جهانیان است. ﴿۴۳﴾

وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ﴿۴۴﴾

و اگر او بر ما بعضی گفته ها را می بست. ﴿۴۴﴾

لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ﴿۴۵﴾

ما او را با قدرت کاملمان می گرفتیم. ﴿۴۵﴾

ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ ﴿۴۶﴾

سپس رگ وتینش را قطع می کردیم. ﴿۴۶﴾

فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿۴۷﴾

پس احدی از شما نمی توانست از او مانع شود. ﴿۴۷﴾

«قرآن برای متّقین تذکر است»

وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۸﴾

و قطعا آن قرآن یادآوری برای متّقین است. ﴿۴۸﴾

وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ ﴿۴۹﴾

و قطعا ما می دانیم که عدّه ای از شما تکذیب کننده اند. ﴿۴۹﴾

وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۵۰﴾

و حتما آن مایه حسرت کافران است. ﴿۵۰﴾

وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ ﴿۵۱﴾

و قطعا آن حقّ است، یقین است. ﴿۵۱﴾

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۵۲﴾

پس بنام پروردگار عظیمت تسبیح کن. ﴿۵۲﴾

برداشت از آیات ۵۲ – ۳۳

عظمت قرآن و تذکر عالم ارواح

سالک الی اللّه باید از آیاتی که تلاوت شد استفاده های زیر را بکند:

۱  –  اگر می خواهد به عذاب الهی مبتلا نشود به خدای با عظمت ایمان بیاورد.

۲  –  به مساکین رسیدگی کند و مانع اطعام آنها نشود.

۳  –  اگر می خواهد روز قیامت دوستان و اولیای خدا او را تزکیه نفس کنند با ایمان کامل به مردم کمک کند.

۴  –  باید بداند که قرآن کلام خدا است و کتابی است که  حتی حروفش را خدای تعالی تنظیم کرده ولی از زبان پیامبر کریمی صادر شده و او شاعر و کاهن و جادوگر نبوده است.

۵  –  باید سالک الی اللّه در خصوص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و قرآن معتقد باشد که قرآن به این صورت که نازل شده برای تذکر است و از جانب مربی جهانیان به دست ما برای تربیت ما رسیده است.

۶  –  پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و یا هر کس دیگر حق ندارند به خدای تعالی در قرآن و تفسیر آن جمله ای را اضافه بر آن چه که هست ببندند و به او نسبت بدهند زیرا در این صورت تربیت الهی از صراط مستقیم خارج می شود و خدا را به غضب در می آورد.

۷  –  اگر دانشمندی تفسیر به رأی و یا آیه ای در قرآن و یا جمله ای به عنوان قرآن عمدا برای مردم بیان کند خدا رگ حیات او را می زند و کسی نمی تواند مانع غضب الهی گردد.

۸  –  قرآن برای اهل تقوی و کسانی که در راه تزکیه نفس زحمت کشیده اند و فطرت خود را ظاهر نموده اند یادآوری علومی است که در عالم ارواح یاد گرفته اند.

۹  –  آنهایی که به دروغ تزکیه نفس را به خود بسته اند و اعمالشان مخالف تزکیه نفس و عمل به قرآن است در نزد خدا شناخته شده اند و خدا آنها را در روز قیامت مؤاخذه خواهد فرمود.

۱۰  –  چون در قیامت همه معارفی که در عالم ارواح به ما تعلیم داده اند به طور حق الیقینی زیر سایه قرآن به یادمان می آید اگر کفران آن را کرده باشیم حسرت زیادی خواهیم خورد. والا هیچ خوف و حزنی نخواهیم داشت.

۱۱  –  ما باید به نشانه های خدا و خلقت خدای عظیم را و تربیت او را در جمیع عالم از همه عیوب پاک بدانیم و خدای عظیم را صبح و شام تسبیح بگوییم.

سوره مبارکه معارج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«درخواست عذاب»

سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ﴿۱﴾

سؤال کرد سؤال کننده ای عذابی را که واقع شد. ﴿۱﴾

لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ ﴿۲﴾

برای کافران از آن عذاب، دفع کننده ای نخواهد بود. ﴿۲﴾

مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ ﴿۳﴾

از طرف خدائی که ملائکه اش بالا می روند. ﴿۳﴾

تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ ﴿۴﴾

ملائکه و روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است، به سوی او بالا می روند. ﴿۴﴾

فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلاً ﴿۵﴾

پس بردباری کن، صبر خوبی پیشه کن. ﴿۵﴾

«روز جدائی و یا روز قیامت»

إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً ﴿۶﴾

قطعا آنها آن (روز) را دور مى بینند. ﴿۶﴾

وَنَرَاهُ قَرِیباً ﴿۷﴾

و ما آن را نزدیک می بینیم. ﴿۷﴾

يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ ﴿۸﴾

روزی که آسمان مانند مس گداخته می شود. ﴿۸﴾

وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ ﴿۹﴾

و کوهها مانند پشم رنگین حلاّجی شده خواهد شد. ﴿۹﴾

وَلَا یَسْأَلُ حَمِیمٌ حَمِیماً ﴿۱۰﴾

و دوستی از دوستش سؤال نمی کند. ﴿۱۰﴾

یُبَصَّرُونَهُمْ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ ﴿۱۱﴾

آنها را نشان می دهند، گناهکار دوست دارد که فرزندش را در مقابل عذاب آن روز فدا کند. ﴿۱۱﴾

وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِیهِ ﴿۱۲﴾

و زنش و برادرش را. ﴿۱۲﴾

وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ ﴿۱۳﴾

و قبیله اش را که به او پناه می دادند. ﴿۱۳﴾

وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنْجِيهِ ﴿۱۴﴾

و همگی آنها که در روی زمین هستند را ﴿فدا کند﴾ تا نجاتش دهند. ﴿۱۴﴾

كَلَّا إِنَّهَا لَظَى ﴿۱۵﴾

هرگز چنین نخواهد شد. قطعا آن شعله های سوزان است. ﴿۱۵﴾

نَزَّاعَةً لِلشَّوَى ﴿۱۶﴾

تمام پوست بدن را می کند. ﴿۱۶﴾

تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى ﴿۱۷﴾

کسی که فرار کرده و روگردانده، صدایش می زند. ﴿۱۷﴾

وَجَمَعَ فَأَوْعَى ﴿۱۸﴾

و جمع کرد پس ذخیره نمود. ﴿۱۸﴾

إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً ﴿۱۹﴾

قطعا انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است. ﴿۱۹﴾

إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً ﴿۲۰﴾

وقتی که بدی به او می رسد، جزع می کند. ﴿۲۰﴾

وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً ﴿۲۱﴾

و وقتی که خوبی به او می رسد، مانع می شود. ﴿۲۱﴾

«حالات نمازگزاران»

إِلَّا الْمُصَلِّینَ ﴿۲۲﴾

مگر نمازگزاران. ﴿۲۲﴾

اَلَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ ﴿۲۳﴾

همان کسانی که در نمازشان مداومت دارند. ﴿۲۳﴾

وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ ﴿۲۴﴾

و کسانی که در اموالشان حقّ معلومی است. ﴿۲۴﴾

لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿۲۵﴾

برای سؤال کننده و کسی که محروم است. ﴿۲۵﴾

وَالَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿۲۶﴾

و کسانی که روز جزا را تصدیق می کنند. ﴿۲۶﴾

وَالَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذَابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ﴿۲۷﴾

و کسانی که آنها از عذاب پروردگارشان می ترسند. ﴿۲۷﴾

إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمْ غَیْرُ مَأْمُونٍ ﴿۲۸﴾

زیرا قطعا عذاب پروردگارشان ﴿برای هیچ کس﴾ امن نمی شود. ﴿۲۸﴾

وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۲۹﴾

و کسانی که دامنشان را حفظ می کنند. ﴿۲۹﴾

إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ ﴿۳۰﴾

مگر برای همسرانشان یا برای کنیزانشان که اینها مورد سرزنش نیستند. ﴿۳۰﴾

فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿۳۱﴾

پس کسی که غیر آن را بخواهد، آنها همان متجاوزین اند. ﴿۳۱﴾

وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿۳۲﴾

و همان کسانی که آنها امانتها و تعهّداتشان را رعایت می کنند. ﴿۳۲﴾

وَالَّذِینَ هُم بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ ﴿۳۳﴾

و همان کسانی که آنها به شهادتهایشان ایستادگی می کنند. ﴿۳۳﴾

وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ ﴿۳۴﴾

و همان کسانی که آنها نمازشان را مواظبت می کنند. ﴿۳۴﴾

أُولَئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ ﴿۳۵﴾

این دسته در بهشتها، گرامی داشته می شوند. ﴿۳۵﴾

«طمع کافران»

فَمَالِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ ﴿۳۶﴾

پس کافران را چه می شود که به طرف تو با شتاب می آیند؟ ﴿۳۶﴾

عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ عِزِینَ ﴿۳۷﴾

گروه گروه از طرف راست و از طرف چپ. ﴿۳۷﴾

أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ ﴿۳۸﴾

آیا هر شخصی از آنها طمع دارد که در بهشت پر نعمت داخل شود؟ ﴿۳۸﴾

كَلَّا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ ﴿۳۹﴾

هرگز، ما آنها را از آنچه می دانند آفریدیم. ﴿۳۹﴾

«تبدیل مردمان بد به مردمان خوب»

فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ ﴿۴۰﴾

پس نه، قسم می خورم به پروردگار مشرقها و مغربها که قطعا ما قدرت داریم. ﴿۴۰﴾

عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ خَيْرًا مِنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿۴۱﴾

که آنها را به بهتر از آنها تبدیل کنیم و بر ما هرگز آنها سبقت نمی گیرند. ﴿۴۱﴾

فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۴۲﴾

پس آنها را به حال خود وابگذار تا در دنیا فرو روند و بازی کنند تا وقتی روزشان را که به آنها وعده داده شده است، ملاقات نمایند. ﴿۴۲﴾

يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ يُوفِضُونَ ﴿۴۳﴾

روزی که از قبرها با سرعت بیرون می آیند، مثل این است که آنها به سوی بتهای خود می شتابند. ﴿۴۳﴾

خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿۴۴﴾

در حالی که چشمهایشان از خشوع پایین افتاده، ذلّت و خواری بر آنها مستولی شده، این است روزی که وعده داده می شدند. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۱

آنچه باید سالک الی اللّه عمل کند

سالک الی اللّه باید از سوره مبارکه معارج برداشتهای زیر را داشته باشد:

۱  –  همیشه از خدای تعالی لطف و رحمت و مغفرت را طلب کند و نسبت به حقیقت و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، حسادت نکند.

۲  –  دارای بردباری و صبر خوبی باشد و استقامت را از دست ندهد.

۳  –  هر چیزی را که کفّار از الطاف الهی بعید می دانند او نزدیک بداند و وعده های الهی را مسلم تصور کند.

۴  –  عذاب روز قیامت را برای کفار و مشرکین قطعی بداند و سختی آن عذاب را اهمیت بدهد.

۵  –  یقینا انسان اگر تزکیه نفس نکند حریص و کم طاقت خواهد بود که وقتی به او ناراحتی می رسد جزع و فزع می کند و وقتی که به او خوبی می رسد ظرفیت پذیرش آن را ندارد.

۶  –  باید انسان با خواندن نماز خود را به کمالات برساند و تا می تواند مداومت به نماز داشته باشد زیرا فرموده اند: نماز بهترین موضوعات است.

۷  –  در اموال سالک الی اللّه برای سؤال کنندگان و کسانی که از مال دنیا محروم اند حق معینی از خمس و زکات وجود دارد، که باید آن را بپردازد.

۸  –  روز جزا را قبول داشته باشد و از عذاب الهی بترسد.

۹  –  دامن خود را از آلودگی  پاک نگه دارد و تنها با همسران و آنهایی که به دست خود خریده است ابراز شهوت و شهوت جنسی کند.

۱۰  –  امانت دار باشد و عهد خود را رعایت کند.

۱۱  –  شهادت خود را هیچ گاه انکار نکند و پایبند به آن باشد.

۱۲  –  نمازها را اول وقت صحیح بخواند و احکام آن را حفظ کند.

۱۳  –  خدای تعالی را بر همه چیز قادر بداند و عالم را به اراده او قائم بداند.

سالکین الی اللّه باید نسبت به کفار بی اعتنا باشند و در بازی آنها شرکت نکنند که روز قیامت خدای تعالی  کفار را به جزای اعمالشان می رساند.

سوره مبارکه نوح

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قضیه ای از حضرت نوح علیه السلام»

إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱﴾

قطعا ما نوح را به سوى قومش فرستادیم، اینکه قومت را قبل از آنکه عذاب دردناکى به آنها برسد، بترسان. ﴿۱﴾

قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۲﴾

نوح گفت: ای قومِ من، قطعا من برای شما ترساننده آشکاری هستم. ﴿۲﴾

أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ ﴿۳﴾

اینکه خدا را بندگی کنید و تقوای او را رعایت کنید و مرا اطاعت نمایید. ﴿۳﴾

يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴﴾

تا بعضى از گناهان شما را ببخشد و اجل شما را تا زمان مقدّر به تأخیر بیندازد. قطعا زمانى که وقتِ مقدّر خدا برسد تأخیر نمى شود، اگر شما مى دانستید. ﴿۴﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا ﴿۵﴾

نوح گفت: پروردگار من، قطعا من شب و روز قومم را دعوت کردم. ﴿۵﴾

فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَارًا ﴿۶﴾

پس دعوت من جز بر فرارشان چیزی نیفزود. ﴿۶﴾

وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا ﴿۷﴾

و من هر وقت آنها را طلبیدم براى اینکه تو آنها را ببخشى، انگشتها را در گوشهایشان قرار دادند و لباسهاى خود را به سر کشیدند و اصرار کردند و هر چه بیشتر تکبّر نمودند. ﴿۷﴾

ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا ﴿۸﴾

سپس قطعا من آنها را علنی دعوت کردم. ﴿۸﴾

ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا ﴿۹﴾

سپس من به آنها اعلام نمودم و در خلوت و پنهانی به آنها گفتم. ﴿۹﴾

فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا ﴿۱۰﴾

پس گفتم: طلب بخشش کنید از پروردگارتان، قطعا او بسیار آمرزنده است. ﴿۱۰﴾

يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا ﴿۱۱﴾

تا از آسمان بر شما پی در پی باران بفرستد. ﴿۱۱﴾

وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا ﴿۱۲﴾

و بوسیله اموال و فرزندان شما را کمک کند و برای شما بهشتهائی قرار دهد و برایتان نهرهائی قرار بدهد. ﴿۱۲﴾

مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا ﴿۱۳﴾

شما را چه شده که برای خدا عظمت و وقاری در نظر نمی گیرید. ﴿۱۳﴾

وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا ﴿۱۴﴾

و حال اینکه شما را قطعا در مراحل مختلف خلق کرده است. ﴿۱۴﴾

أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ﴿۱۵﴾

آیا نمی بینید چگونه خدا هفت آسمان را طبقه طبقه آفریده است؟ ﴿۱۵﴾

وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا ﴿۱۶﴾

و ماه را در این آسمانها نوری و خورشید را چراغ فروزانی قرار داده است. ﴿۱۶﴾

وَاللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا ﴿۱۷﴾

و خدا شما را از زمین مانند گیاهی رویانده است. ﴿۱۷﴾

ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيهَا وَيُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا ﴿۱۸﴾

سپس شما را در زمین بر می گرداند و شما را بار دیگر از زمین کاملاً خارج می کند. ﴿۱۸﴾

وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا ﴿۱۹﴾

و خدا برای شما زمین را پهن قرار داده است. ﴿۱۹﴾

لِتَسْلُكُوا مِنْهَا سُبُلًا فِجَاجًا ﴿۲۰﴾

تا از راههاى وسیع (و درّه هاى) آن بگذرید. ﴿۲۰﴾

قَالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَارًا ﴿۲۱﴾

نوح عرض کرد: پروردگار من، قطعا آنها نافرمانى مرا کردند و از کسى پیروى نمودند که مال و اولادش جز خسارت چیزى بر او زیاد نکرد. ﴿۲۱﴾

وَمَكَرُوا مَكْرًا كُبَّارًا ﴿۲۲﴾

و حیله و مکر بزرگی به کار انداختند. ﴿۲۲﴾

وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا ﴿۲۳﴾

و گفتند: خدایانتان را ترک نکنید و «ود» و «سواع» و «یغوث» و «یعوق» و «نسر» را حتما وانگذارید. ﴿۲۳﴾

وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِيرًا وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلَالًا ﴿۲۴﴾

و قطعا بسیارى را گمراه کردند و (خدایا) براى ستمگران جز گمراهى چیزى زیاد نکن. ﴿۲۴﴾

مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا ﴿۲۵﴾

(بالأخره)  به خاطر خطاهایشان غرق شدند و در آتش داخل شدند و غیر از خدا یار و یاورى براى خود نیافتند. ﴿۲۵﴾

وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا ﴿۲۶﴾

و نوح گفت: پروردگارِ من، روی زمین احدی از کفّار را باقی نگذار. ﴿۲۶﴾

إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا ﴿۲۷﴾

قطعا تو اگر آنها را بگذارى، بندگانت را گمراه مى کنند و اولادى جز فاجر و کافر بوجود نمى آورند.﴿۲۷﴾

رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا ﴿۲۸﴾

پروردگار من، مرا و پدر و مادرم را و کسى که در خانه من وارد مى شود و مؤمن باشد، بیامرز و همچنین مردان مؤمن و زنان مؤمن را ببخش و براى ظالمین جز هلاکت چیزى زیاد نفرما. ﴿۲۸﴾

برداشت از آیات ۲۸ – ۱

استقامت در تبلیغ

سالک الی اللّه باید از سوره نوح پندهای زیر را دریافت کند:

۱  –  قبل از آن  که خدای تعالی او را به عذاب دردناکی مبتلا نماید از گناه دوری کند و به آن آلوده نگردد.

۲  –  بنده رسمی خدا باشد و تقوای الهی را رعایت کند و از انبیاء اطاعت نماید.

۳  –  آمرزش پروردگار را بخواهد و توبه و استغفار را تأخیر نیندازد.

۴  –  کوشش کند که با استقامت کامل اقوام و خویشاوندان خود را هر چند آنها سرسخت باشند به سوی خدا دعوت کند و شکایت متکبرین را به خدای تعالی عرضه نماید.

۵  –  مردم را به سوی طلب مغفرت خدای غفار دعوت کند و به آنها بگوید که اگر می خواهید نعمتهای آسمان بر شما فرو بریزد و خدا به وسیله اموال و فرزندانتان کمکتان کند و بهشت و آن چه از نعمتها در قیامت هست به شما عنایت کند از خدا طلب بخشش کنید و به سوی او برگردید.

۶  –  به مردم بگوید که چرا برای خدا عظمت و وقری قائل نیستید و نعمتهای الهی و عظمت پرودرگار را به آنها تذکر دهد و با کمال استقامت به نصیحت مردم بپردازد و خود را امام المتقین قرار دهد.

۷  –  از بت پرستی و بت و شرک مردم را بترساند و تا می تواند نگذارد که آنها از توحید سرپیچی کنند.

۸  –  زود از رحمت خدا مأیوس نشود و همیشه دل به کمک های الهی بسته باشد.

۹  –  در آخر با دعا و نیایش در خانه خدا بگوید «خدایا مرا بیامرز، پدر ومادرم را بیامرز و کسی که از مؤمنین وارد منزل من می شوند آن را هم بیامرز و به طور کلی مؤمنین و مؤمنات را ببخش و برای ظالمین هلاکت را منظور بفرما».

سوره مبارکه جن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«فهم و درک جنّها از قرآن»

قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿۱﴾

بگو: به من وحى شده که قطعا جمعى از جنّیها سخنانم را گوش داده اند، پس گفته اند که قطعا ما قرآن عجیبى را استماع کرده ایم. ﴿۱﴾

يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ﴿۲﴾

که به سوى رشد و کمال هدایت مى کند، پس ما به آن ایمان آورده ایم و هرگز احدى را براى پروردگارمان شریک قرار نخواهیم داد. ﴿۲﴾

وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ﴿۳﴾

و اینکه مقام با عظمت پروردگارمان بلند است، هرگز مصاحب و فرزندى نگرفته است. ﴿۳﴾

وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا ﴿۴﴾

و قطعا بى عقل از ما (شیطان) درباره خدا سخنان بیهوده اى مى گوید. ﴿۴﴾

وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ﴿۵﴾

و قطعا ما گمان مى کردیم که هرگز انس و جنّ بر خدا دروغ نمى بندند. ﴿۵﴾

وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ﴿۶﴾

و اینکه قطعا مردانى از انسانها به مردانى از جنّ پناه مى برند، پس آنها بر گمراهى انسانها مى افزایند. ﴿۶﴾

وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا ﴿۷﴾

و قطعا آنها گمان کرده اند، چنانکه شما گمان کردید که خدا هرگز احدى را مبعوث نمى کند. ﴿۷﴾

وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا ﴿۸﴾

و اینکه ما آسمان را جستجو کردیم، دیدیم که آسمانها پر از محافظان قوى و تیرهاى شهاب اند. ﴿۸﴾

وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا ﴿۹﴾

و قطعا ما براى شنیدن در مواضعى به کمین مى نشستیم و کسى که اکنون بخواهد استماع کند، تیر شهابى در کمین خود خواهد یافت. ﴿۹﴾

وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا ﴿۱۰﴾

و ما نمى دانیم که آیا بدى براى کسى که در زمین است خواسته شده یا پروردگارشان براى آنها رشد و کمال را خواسته است. ﴿۱۰﴾

وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا ﴿۱۱﴾

و قطعا بعضى از ما افراد صالح و بعضى از ما افرادى پایین تر از آن هستیم و ما جمعیتهاى متفاوتى هستیم. ﴿۱۱﴾

وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَنْ نُعْجِزَهُ هَرَبًا ﴿۱۲﴾

و قطعا ما مى دانیم که هرگز نمى توانیم خدا را در زمین عاجز کنیم و هرگز نمى توانیم با فرار از او عاجزش نماییم. ﴿۱۲﴾

وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا ﴿۱۳﴾

و قطعا ما وقتى هدایت را شنیدیم، به آن ایمان آوردیم. پس کسى که به پروردگارش ایمان بیاورد، از نقصان و از ظلم نمى ترسد. ﴿۱۳﴾

وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا ﴿۱۴﴾

و قطعا بعضى از ما مسلمانند و بعضى از ما تعدّى کننده هستند. پس کسى که تسلیم شود، پس آنها راه رشد و کمال را پیدا کرده اند. ﴿۱۴﴾

وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا ﴿۱۵﴾

و امّا تعدّی کنندگان برای جهنّم هیزمند. ﴿۱۵﴾

وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا ﴿۱۶﴾

و اینکه اگر بر راه دین پابرجا باشند،حتماً با آب فراوان گوارائى سیرابشان مى کنیم. ﴿۱۶﴾

لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَمَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا ﴿۱۷﴾

براى آنکه در این نعمت امتحانشان کنیم. و کسى که از یاد پروردگارش اعراض کند، او را در عذاب سختى قرارش مى دهد. ﴿۱۷﴾

وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ﴿۱۸﴾

و قطعا مسجدها مال خدا است، پس با خدا احدی را نخوانید. ﴿۱۸﴾

وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا ﴿۱۹﴾

و قطعا زمانى که بنده خدا (رسول اکرم) قیام کرد و او (خدا) را مى خواند، (اطرافش ازدحام مى کردند) و چیزى نمانده بود که بر سر او بریزند. ﴿۱۹﴾

«آنچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باید به مردم بگوید»

قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا ﴿۲۰﴾

بگو: جز این نیست که من پروردگارم را مى خوانم و احدى را براى او شریک قرار نمى دهم. ﴿۲۰﴾

قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا ﴿۲۱﴾

بگو: من برای شما مالک ضرر و رشد و کمالی نیستم. ﴿۲۱﴾

قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴿۲۲﴾

بگو: قطعا این چنین است که مرا احدى در مقابل خدا حمایت نمى کند و هرگز غیر از خدا پناهگاهى نمى یابم. ﴿۲۲﴾

إِلَّا بَلَاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ﴿۲۳﴾

جز این نیست که من از جانب خدا ابلاغ رسالاتش را مى کنم. و کسى که معصیت خدا و رسولش را بکند، پس قطعا آتش جهنم که همیشه در آن خواهد بود، براى او مى باشد. ﴿۲۳﴾

حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا ﴿۲۴﴾

تا وقتى که آنچه را که به آنها وعده داده شده ببینند، پس به زودى مى دانند چه کسى یاورش ضعیف تر و عددش کمتر است. ﴿۲۴﴾

قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا ﴿۲۵﴾

بگو: من نمى دانم آیا آنچه که به شما وعده داده شده است، نزدیک است یا پروردگارم براى او مدّتى قرار داده است. ﴿۲۵﴾

«خدای تعالی بر غیب آگاه است»

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا ﴿۲۶﴾

عالم پنهانیها است، پس احدی را بر غیبش آگاه نمی کند. ﴿۲۶﴾

إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ﴿۲۷﴾

مگر کسى را که از پیامبران راضى شده باشد، پس قطعا او مراقبى از مقابل و از پشت سر براى او قرار مى دهد. ﴿۲۷﴾

لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا ﴿۲۸﴾

تا بداند که رسالتهاى پروردگارشان را ابلاغ نموده اند و (خدا) به آنچه نزد آنها است احاطه دارد و عدد هر چیزى را احصاء نموده است. ﴿۲۸﴾

برداشت از آیات ۲۸ – ۱

اجنه مثل انسان اند

سالک الی اللّه باید از سوره مبارکه جن این برداشت ها را داشته باشد:

اول: اجنه را مخلوقی مانند انسان بداند که زندگی آنها با زندگی بشر متفاوت است ولی در فهم و درک و رشد و کمالات  با انسان فرقی ندارند.

دوم: رسول اکرم صلی الله علیه و آله در هدایت و رشد و تزکیه نفس بر آنها هم مبعوث شده و مانند انسانها آنها هم به کمالاتی می رسند.

سوم: بی عقل ترین آنها که ابلیس و شیطان است سخنان بیهوده ای درباره معارف حقه می گوید و آنها را و بشر را منحرف می کند. پس نباید از او پیروی نمود.

چهارم: سالکین الی اللّه از جن و انس نباید به خدا دروغ ببندند.

پنجم: انسانها نباید به اجنه پناه ببرند و به این وسیله گمراه شوند.

ششم: اجنه می گویند: که ما آسمان و زمین را جستجو کردیم و قدرت خدا را در محافظت همه چیز بسیار قوی دیدیم و هیچ چیز از احاطه علمی پروردگار خارج نبوده است.

هفتم: خدای تعالی برای کسی جز رشد و کمال چیزی نخواسته و باید این مطلب را تحقیقا بداند.

هشتم: اجنه افراد صالحی دارند و آنها در معنویات با یکدیگر متفاوت اند.

نهم: جمعی از اجنه وقتی هدایت قرآن را شنیدند به آن  ایمان آوردند و به رشد رسیدند.

دهم: بعضی از اجنه که متجاوزند و نام آنها شیطان و شیاطین است وارد جهنم می شوند و اینها عذاب الهی را مشاهده خواهند کرد.

یازدهم: کسانی که از جن و انس در راه راست استقامت داشته باشند خدا از آب گوارای معنویت سیرابشان می کند.

دوازدهم: کسی که امتحان شود و از یاد خدا اعراض کند خدا او را در عذاب سختی قرار می دهد.

سیزدهم: مساجد و محل سجده گاه مال خدا است و در آن مساجد و به وسیله آن محل سجده ها کس دیگری را با خدای تعالی  شریک قرار ندهد.

چهاردهم: کسانی که بندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را احساس می کنند و او آنها را به سوی خدا دعوت می کند باید به دورش جمع شوند و از دستوراتش سرپیچی نکنند.

پانزدهم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باید به مردم بگوید: که من شما را به سوی خدایم دعوت می کنم و هیچ کس را در دعوتم شریک او قرار نمی دهم.

شانزدهم: باید بگوید: که من برای خودم ضرر و رشد و کمالی را مالک نیستم.

هفدهم: باید بگوید: که مرا احدی غیر از خدا پناه نمی دهد.

هجدهم: باید بگوید: که من مبلغ سخنان پروردگارم هستم و کسی که خدا و پیغمبرش را عصیان کند در جهنم مخلد خواهد بود.

نوزدهم: باید بگوید آن چه به شما خدای تعالی وعده داده است ممکن است نزدیک باشد یا مدتی طول بکشد.

بیستم: علم غیب مال خداست و به علم غیب احدی را مطلع نمی کند مگر کسی که مورد رضایت او از پیامبران باشد که برای او راهی به علم غیب قرار دهد و همه چیز در نزد خدا عددش احصاء شده است.

سوره مبارکه مزمل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«دستوراتی برای رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱﴾

ای لباس به خود پیچیده، ﴿۱﴾

قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً ﴿۲﴾

جز کمی، شب را برخیز. ﴿۲﴾

نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿۳﴾

نیمی از شب یا کمی از آن را بکاه. ﴿۳﴾

«خواندن قرآن با ترتیل»

أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً ﴿۴﴾

یا بر نصف آن بیفزای و قرآن را ترتیلاً تلاوت کن. ﴿۴﴾

إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا ﴿۵﴾

ما به زودی بر تو کلام سنگینی را القاء می کنیم. ﴿۵﴾

إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا ﴿۶﴾

قطعا عبادت شب پا برجاتر و سخن را محکم تر قرار می دهد. ﴿۶﴾

إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا ﴿۷﴾

قطعا برای تو در روز، آمد و شد طولانی خواهد بود. ﴿۷﴾

وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا ﴿۸﴾

و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او بپرداز. ﴿۸﴾

رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ﴿۹﴾

پروردگار مشرق و مغرب که خدائی جز او نیست، پس او را وکیل خود اتّخاذ کن. ﴿۹﴾

«دستور صبر و بردباری»

وَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً ﴿۱۰﴾

و بر آنچه می گویند، صبر کن و به نحو خوبی از آنها دوری نما. ﴿۱۰﴾

وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا ﴿۱۱﴾

و مرا با تکذیب کنندگان صاحب نعمت وابگذار و آنها را کمی مهلت بده. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۱

تهجد و صبر

سالک الی اللّه باید از قرائت و توجه به  ترجمه سوره مزمل پند و اندرزهای زیر را بگیرد:

۱  –  باید شبها که همه در خواب اند برخیزد و مشغول تهجد شود و حتی اگر برایش میسر است بیشتر شب را احیاء نگه دارد.

۲  –  قرآن را در خلوت شب به نحو ترتیل تلاوت کند.

۳  –  نام پروردگارش را زیاد ببرد و او را در روز و شب متذکر باشد.

۴  –  در مقابل یاوه گویان صبور باشد و از آنها با حسن خلق و خوبی دوری کند و آنها را به خدای تعالی وابگذارد.

«قیامت و عذاب»

إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا ﴿۱۲﴾

قطعا نزد ما زنجیرها و دوزخ خواهد بود. ﴿۱۲﴾

وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۳﴾

و غذائی گلوگیر و عذابی دردناک (می باشد). ﴿۱۳﴾

يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَهِيلًا ﴿۱۴﴾

روزی که زمین و کوهها به لرزه می افتند و کوهها تپّه هائی از ریگ پراکنده خواهند بود. ﴿۱۴﴾

«فرستادن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولًا ﴿۱۵﴾

قطعا ما پیامبرى به سوى شما فرستاده ایم که بر (اعمال) شما گواه است، همان گونه که به طرف فرعون رسولى را فرستادیم. ﴿۱۵﴾

فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذاً وَبِیلاً ﴿۱۶﴾

پس فرعون آن فرستاده را عصیان کرد و ما او را به سختی مجازات نمودیم. ﴿۱۶﴾

«سختی روز قیامت»

فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا ﴿۱۷﴾

پس چگونه خود را دور نگه می دارید، اگر کافر شوید به آن روزی که نوجوانان را پیر می کند. ﴿۱۷﴾

اَلسَّمَاءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا ﴿۱۸﴾

آسمان در آن (روز) از هم شکافته مى شود، وعده خدا انجام شدنى خواهد  بود. ﴿۱۸﴾

«قرآن راهنمای سالکین الی اللّه است»

إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا ﴿۱۹﴾

قطعا این قرآن تذکرى است، پس هر که مى خواهد راهى به طرف پروردگارش از آن اتّخاذ کند. ﴿۱۹﴾

«بیداری شب و تلاوت قرآن»

إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۰﴾

قطعا پروردگار تو مى داند که تو و جمعى از کسانى که با تو هستند، نزدیک به دو ثلث از شب و نصف آن و یک ثلث آن را بر مى خیزید. و خدائیکه شب و روز را مقدّر فرموده، مى داند که شما هرگز حساب آن را ندارید. پس (خدا) به سوى شما بر مى گردد، پس آنچه (براى شما) از قرآن میسّر است، قرائت کنید. (خدا) مى داند اینکه جمعى از شما به زودى مریض خواهند شد و بقیه براى بدست آوردن چیزى از فضل الهى در زمین مسافرت مى کنند و جمعى دیگر در راه خدا جنگ مى نمایند. پس به قدرى که (براى شما) میسّر است، از آن (قرآن) تلاوت کنید. و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید و به خدا قرض الحسنه بدهید. و هر چه را که از خوبیها براى خودتان جلو بفرستید، در نزد خدا آن را مى یابید. آن بهتر است و اجر بزرگترى دارد. و طلب بخشش کنید از خدا قطعا خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیات ۲۰ – ۱۹

اعتقادات

سالک الی اللّه باید از قرآن، اعتقاداتش را تصحیح کند و راهی به سوی خدای تعالی پیدا نماید. و در تمام احوال یعنی در راحتی ها و در فشارها از فضل خدا استمداد کند و نماز را به پا دارد و زکات مالش را بدهد و در راه خدا فداکاری کند و از اموال خود انفاق نماید تا آن را در نزد خدا به چندین برابر دریافت کند و اجر بزرگی از خدای تعالی بگیرد و در عین حال از خدا برای کوتاهی هایی که کرده است طلب بخشش نماید زیرا خدا بخشنده و مهربان است.

سوره مبارکه مدثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«دستور تبلیغ رسالت»

یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿۱﴾

ای در بستر خوابیده، ﴿۱﴾

قُمْ فَأَنذِرْ ﴿۲﴾

برخیز و مردم را از آینده بدشان بترسان. ﴿۲﴾

وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ ﴿۳﴾

و پروردگارت را تکبیر بگو. ﴿۳﴾

وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ ﴿۴﴾

و لباست را پاک کن. ﴿۴﴾

وَالرُّجْزَ  فَاهْجُرْ ﴿۵﴾

و از پلیدی دوری کن. ﴿۵﴾

وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ ﴿۶﴾

و منّت نگذار، در حالی که زیاده طلبی می کنی. ﴿۶﴾

«قیامت برای کفّار سخت است»

وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ ﴿۷﴾

و به خاطر پروردگارت صبر کن. ﴿۷﴾

برداشت از آیات ۷ – ۱

وظائف سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید به پیروی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله قیام کند و مردم را به راه راست هدایت کند و از عاقبت بدی که برای کفار گفته شده آنها را بترساند و پروردگارش را تکبیر بگوید، روح و بدن و لباسش را از آلودگی های روحی و ظاهری پاک کند و از هر پلیدی دوری نماید و به کسی، به خاطر کار خوبی که برای او کرده منت نگذارد و به خاطر پروردگارش صبر و بردباری را پیشه کند.

فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ﴿۸﴾

پس وقتی که در «صور» دمیده شود. ﴿۸﴾

فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ ﴿۹﴾

پس آن روز، روز سختی خواهد بود. ﴿۹﴾

عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ ﴿۱۰﴾

برای کافران آسان نخواهد بود. ﴿۱۰﴾

«اشاره به قضیه ولید بن مغیره»

ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً ﴿۱۱﴾

مرا با کسی که به تنهائی خلقش کرده ام وابگذار. ﴿۱۱﴾

وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا ﴿۱۲﴾

و برای او مال بسیاری قرار دادم. ﴿۱۲﴾

وَبَنِینَ شُهُوداً ﴿۱۳﴾

و فرزندانی که در خدمت او هستند. ﴿۱۳﴾

وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيدًا ﴿۱۴﴾

و وسایل زندگی را برای او مهیا ساختم. ﴿۱۴﴾

ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ ﴿۱۵﴾

سپس طمع دارد که بر آن بیفزایم. ﴿۱۵﴾

كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا ﴿۱۶﴾

هرگز، قطعا او با آیات ما دشمنی می کند. ﴿۱۶﴾

سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً ﴿۱۷﴾

به زودی او را وادار می کنم که بالا برود. ﴿۱۷﴾

إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ ﴿۱۸﴾

او فکر کرد و اندازه گیری نمود. ﴿۱۸﴾

فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ﴿۱۹﴾

پس او کشته باد، چگونه اندازه گیری کرد؟ ﴿۱۹﴾

ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ﴿۲۰﴾

سپس هم او کشته باد، چگونه اندازه گیری کرد؟ ﴿۲۰﴾

ثُمَّ نَظَرَ ﴿۲۱﴾

سپس نگاهی کرد. ﴿۲۱﴾

ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿۲۲﴾

سپس چهره اش را درهم کشید و با عجله دست بکار شد. ﴿۲۲﴾

ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ ﴿۲۳﴾

سپس پشت کرد و تکبّر نمود. ﴿۲۳﴾

فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿۲۴﴾

پس گفت: این جز سحری همچون سحر گذشتگان نیست. ﴿۲۴﴾

إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿۲۵﴾

این (قرآن چیزى) جز کلام بشر نیست. ﴿۲۵﴾

برداشت از آیات ۲۵ – ۱۱

ولید بن مغیره

سالک الی اللّه نباید مثل «ولید بن مغیره» کج فکر باشد خدای تعالی به او ثروت زیادی داده و فرزندانی که همیشه با او بوده اند عنایت فرموده و وسائل زندگی کاملی به او مرحمت فرموده ولی او طمع داشت که خدا به او زیادتر بدهد اما به خاطر کفران نعمتی که کرد و نسبت به نشانه ها و آیات الهی دشمنی نمود و فکر کرد و اندازه گیری کرد و کم و زیاد کرد. خدا او را بکشد او با کج فکری خودش بسیار بد اندازه گیری نمود سپس به حقیقت پشت کرد و تکبر نمود و قرآن با این عظمت را سحر دانست و بدون تفکر گفت: این کلام بشر است. اگر سالک الی اللّه کوچکترین کج فکری در زندگی و اعتقاداتش بکند مانند ولید بن مغیره قطعا او به دوزخ روانه خواهد شد. و جهنم بد جایگاهی است.

سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ﴿۲۶﴾

به زودی او را وارد دوزخ می کنیم. ﴿۲۶﴾

وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ ﴿۲۷﴾

و تو چه می دانی که دوزخ چیست؟ ﴿۲۷﴾

لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ ﴿۲۸﴾

نه (چیزى را) باقى مى گذارد و نه (چیزى را) رها مى کند. ﴿۲۸﴾

لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ﴿۲۹﴾

پوست بدن را می سوزاند. ﴿۲۹﴾

«بر آتش جهنّم نوزده نفر موکل اند»

عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿۳۰﴾

بر آن آتش نوزده نفر (موکل) هستند. ﴿۳۰﴾

وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ ﴿۳۱﴾

و ما نگهبانان آتش را جز ملائکه قرار نداده ایم و تعداد آنها را جز براى آزمایش کفّار قرار نداده ایم تا کسانى که کتاب به آنها داده شده، یقین کنند و کسانى که ایمان آورده اند، ایمانشان زیاد شود و کسانى که به آنها کتاب داده شده و مؤمنین شک نکنند و کسانى که در دلهایشان مرض است و کافران مى گویند: خدا چه مى خواهد با این مثلى که زده است؟ این چنین خدا هر که را بخواهد گمراه مى کند. و هر که را بخواهد هدایت مى کند و کسى لشگر پروردگارت را نمى داند مگر او، و این جز یادآورى براى بشریت نیست. ﴿۳۱﴾

«آیات قرآن پدیده بزرگی است»

كَلَّا وَالْقَمَرِ ﴿۳۲﴾

هرگز، قسم به ماه ﴿۳۲﴾

وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿۳۳﴾

و قسم به شب، وقتی که پشت می کند. ﴿۳۳﴾

وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿۳۴﴾

و قسم به صبح وقتی که آشکار می شود. ﴿۳۴﴾

إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ ﴿۳۵﴾

قطعا قرآن یکی از آیات بزرگتر است. ﴿۳۵﴾

نَذِيرًا لِلْبَشَرِ ﴿۳۶﴾

انذارکننده بشر است. ﴿۳۶﴾

لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ ﴿۳۷﴾

برای کسی که از شما بخواهد مقدّم شود یا عقب بیفتد. ﴿۳۷﴾

«اصحاب یمین بی حساب وارد بهشت می شوند»

كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ ﴿۳۸﴾

هر شخصی گرو کاری است که کرده است. ﴿۳۸﴾

إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ﴿۳۹﴾

مگر اصحاب یمین. ﴿۳۹﴾

فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۴۰﴾

که در باغهای بهشت اند و سؤال می کنند ﴿۴۰﴾

عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿۴۱﴾

از مجرمین ﴿۴۱﴾

مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ﴿۴۲﴾

چه چیز شما را به جهنّم برده است؟ ﴿۴۲﴾

قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ﴿۴۳﴾

می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم. ﴿۴۳﴾

وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ﴿۴۴﴾

و به مساکین اطعام نمی کردیم. ﴿۴۴﴾

وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ﴿۴۵﴾

و با بیهوده ها به هر جا می رفتند، می رفتیم. ﴿۴۵﴾

وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿۴۶﴾

و روز جزا را تکذیب می کردیم. ﴿۴۶﴾

حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿۴۷﴾

تا زمانی که مرگ به ما رسید. ﴿۴۷﴾

فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ ﴿۴۸﴾

پس شفاعتِ شفاعت کنندگان برای آنها نفعی نخواهد داشت. ﴿۴۸﴾

فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ ﴿۴۹﴾

پس آنها را چه شده بود که از تذکرات روی گردان بودند؟ ﴿۴۹﴾

كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ ﴿۵۰﴾

قطعا آنها مثل خرهای رم کرده بودند. ﴿۵۰﴾

فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ ﴿۵۱﴾

که از شیر گریخته باشند. ﴿۵۱﴾

«از آخرت نمی ترسند»

بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَةً ﴿۵۲﴾

بلکه هر شخصی از آنها می خواهد نامه های جداگانه ای برایش فرستاده شود. ﴿۵۲﴾

كَلَّا بَلْ لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿۵۳﴾

هرگز، بلکه آنها از آخرت نمی ترسند. ﴿۵۳﴾

«قرآن یادآوری است»

كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ ﴿۵۴﴾

هرگز، قطعا آن قرآن تذکر و یادآوری است. ﴿۵۴﴾

فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ ﴿۵۵﴾

پس کسی که بخواهد، آن را متذکر می شود. ﴿۵۵﴾

وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿۵۶﴾

و متذکر نمی گردند، مگر اینکه خدا بخواهد. که خدا اهل تقوا و اهل آمرزش است. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیات ۵۶ – ۳۸

گرو اعمال

سالک الی اللّه باید از آیات فوق پندهای زیر را بگیرد:

۱  –  هر انسانی مرهون عملی است که انجام داده است.

۲  –  کسانی که در اعتقادات درست حرکت کرده باشند و شیعه علی بن ابیطالب  علیه السلامباشند از مورد فوق استثناء هستند. و مرهون اعمال خود نیستند. و در بهشت وارد می شوند.

۳  –  آن قدر اصحاب یمین آزادند که می توانند سؤالاتی از اهل جهنم بکنند.

۴  –  علت جهنمی شدن کسانی که به سوی خدا حرکت نمی کنند تارک الصلوه بودن و به مساکین اطعام نکردن و با هر گناه کاری هماهنگ شدن و روز قیامت را تا آخر عمر دروغ پنداشتن بوده است.

۵  –  آن چنان آنها در دنیا بدعمل کرده اند که کسی نمی تواند شفاعت شان کند یعنی به هیچ وجه با سعادت هماهنگ نمی شوند.

۶  –  آنها مانند خرهایی که از شیر رم کرده اند، می باشند.

۷  –  آنها مایلند مستقلاً خدای تعالی بر آنها کتابی نازل کند.

۸  –  آنها از آخرت نمی ترسند.

۹  –  سالک الی اللّه باید بداند که قرآن یادآوری کننده است و هر کسی بخواهد می تواند به وسیله قرآن به یاد آنچه در عالم ارواح به او تعلیم داده شده بیافتد.

۱۰  –  خدای تعالی چون اهل تقوی و مغفرت است باید سالک الی اللّه تقوی را پیشه کند و از خدا طلب آمرزش نماید.

سوره مبارکه قیامت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«زنده شدن با بدن خاکی در روز قیامت»

لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ﴿۱﴾

نه، قسم می خورم به روز قیامت. ﴿۱﴾

وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿۲﴾

و نه، قسم می خورم به نفس بسیار ملامت کننده. ﴿۲﴾

أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿۳﴾

آیا انسان گمان می کند که ما هرگز استخوانهایش را جمع نمی کنیم؟ ﴿۳﴾

بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ ﴿۴﴾

بلکه قادریم بر آنکه سر انگشتانش را مرتّب کنیم. ﴿۴﴾

بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿۵﴾

بلکه انسان می خواهد در تمام عمری که در پیش دارد، گناه کند. ﴿۵﴾

يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ ﴿۶﴾

می پرسد: روز قیامت کی خواهد شد؟ ﴿۶﴾

فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿۷﴾

وقتی که چشم خیره شود. ﴿۷﴾

وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿۸﴾

و ماه تیره شود. ﴿۸﴾

وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿۹﴾

و خورشید و ماه با هم جمع شوند. ﴿۹﴾

یَقُولُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿۱۰﴾

در آن روز انسان می گوید: راه فرار کجا است؟ ﴿۱۰﴾

كَلَّا لَا وَزَرَ ﴿۱۱﴾

هرگز راه فراری وجود ندارد. ﴿۱۱﴾

إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿۱۲﴾

آن روز محل استقرار فقط نزد پروردگار تو است. ﴿۱۲﴾

يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿۱۳﴾

آن روز انسان به آنچه در گذشته کرده و بعد انجام داده، با خبر می شود. ﴿۱۳﴾

«هر انسانی به اعمال خود آگاه است»

بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ﴿۱۴﴾

بلکه انسان بر نفس خودش بینا است. ﴿۱۴﴾

وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿۱۵﴾

و اگر چه برای خود عذرهائی درست کند. ﴿۱۵﴾

«در خواندن قرآن عجله نکن»

لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾

زبانت را براى عجله کردن به خواندن آن (قرآن) حرکت نده. ﴿۱۶﴾

إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾

قطعا جمع کردن و خواندن آن (قرآن) بر عهده ما است. ﴿۱۷﴾

فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾

پس وقتى که ما آن (قرآن) را خواندیم، از خواندن آن پیروى کن. ﴿۱۸﴾

ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿۱۹﴾

سپس بیان آن (قرآن) بر عهده ما است. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیات ۱۹ – ۱۴

نفس انسان

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی نفس انسان را بینا به خوبیها و بدی ها قرار داده و آیات قرآن از جانب خدا میزان برای آن است پس باید از آن پیروی کند. زیرا کلام پروردگار به هیچ وجه توأم با خطا و اشتباه نیست و در تفسیر قرآن از چهار چوبه کلام معصومین علیهم السلام تجاوز نکند.

«سکرات موت و قیامت»

كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿۲۰﴾

هرگز، بلکه (شما) دنیاى زودگذر را دوست دارید. ﴿۲۰﴾

وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿۲۱﴾

و آخرت را وا می گذارید. ﴿۲۱﴾

وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ﴿۲۲﴾

صورتهائی در آن روز مسرور است. ﴿۲۲﴾

إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿۲۳﴾

به پروردگارش نگاه می کند. ﴿۲۳﴾

وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿۲۴﴾

و صورتهائی در آن روز درهم کشیده است. ﴿۲۴﴾

تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿۲۵﴾

چون می داند که کاری کمرشکن با او می کنند. ﴿۲۵﴾

كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ ﴿۲۶﴾

هرگز، وقتی که جان به گلوگاه برسد. ﴿۲۶﴾

وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿۲۷﴾

و گفته شود: چه کسی نجات می دهد؟ ﴿۲۷﴾

وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿۲۸﴾

و گمان کند که قطعا فراق حاصل شده. ﴿۲۸﴾

وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿۲۹﴾

و ساق پاها به هم بپیچد. ﴿۲۹﴾

إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿۳۰﴾

در آن روز همه مسیرها به سوی پروردگارت خواهد بود. ﴿۳۰﴾

«خطاب به ابوجهل»

فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿۳۱﴾

او هرگز تصدیق نکرد و نماز نخواند. ﴿۳۱﴾

وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۳۲﴾

ولی تکذیب کرد و پشت نمود. ﴿۳۲﴾

ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿۳۳﴾

سپس به طرف خانواده اش با تکبّر رفت. ﴿۳۳﴾

أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ﴿۳۴﴾

 ﴿عذاب﴾ برای تو سزاوارتر است، پس سزاوارتر است. ﴿۳۴﴾

ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ﴿۳۵﴾

سپس (عذاب) براى تو شایسته تر است، پس شایسته تر است. ﴿۳۵﴾

«انسان بیهوده رها نشده است»

أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى ﴿۳۶﴾

آیا انسان گمان می کند که بی ارزش رها شده است؟ ﴿۳۶﴾

أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى ﴿۳۷﴾

آیا نطفه ای از منی که ریخته می شود نبوده است؟ ﴿۳۷﴾

ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿۳۸﴾

سپس علقه بوده، پس خدا او را موزون خلق کرده است. ﴿۳۸﴾

فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى ﴿۳۹﴾

و از او دو زوج مرد و زن قرار داده است. ﴿۳۹﴾

أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى ﴿۴۰﴾

آیا آن قادر نیست که مرده ها را زنده کند؟ ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ – ۳۶

انسان بی ارزش نیست

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی او را از نطفه خلق کرد سپس او را به صورت علقه در آورده و بعد او را انسانی آفریده است پس او را به حال خود وانمی گذارد و بیهوده و بی ارزش او را قرار نمی دهد.

سوره مبارکه انسان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا ﴿۱﴾

مگر نه این که بر انسان مدّتى از زمان گذشت که چیز قابل ذکرى نبود؟! ﴿۱﴾

«خلقت بدن انسان»

إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا ﴿۲﴾

قطعا ما انسان را از نطفه مخلوطی آفریدیم، او را امتحان کردیم، پس او را شنوا و بینا قرارش دادیم. ﴿۲﴾

إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴿۳﴾

قطعا ما او را به راه هدایتش نمودیم یا شکرکننده و یا ناسپاس بوده است. ﴿۳﴾

إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا ﴿۴﴾

قطعا ما برای کافرین زنجیرها و غل ها و شعله های آتش آماده کرده ایم. ﴿۴﴾

«فضائل حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام و اهل بیت عصمت علیهم السلام»

إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا ﴿۵﴾

قطعا خوبان از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است. ﴿۵﴾

عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا ﴿۶﴾

چشمه ای که از آن بندگان خدا می آشامند، آن را به نحو خوبی جاری می کنند. ﴿۶﴾

يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا ﴿۷﴾

به نذر وفا می کنند و از روزی که شرّش فراگیر است، می ترسند. ﴿۷﴾

وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا ﴿۸﴾

و به خاطر محبّت به خدا مسکین و یتیم و اسیر را اطعام می کنند. ﴿۸﴾

إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا ﴿۹﴾

جز این نیست که ما به خاطر خدا شما را اطعام کرده ایم. از شما جزا و شکری نمی خواهیم. ﴿۹﴾

إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا ﴿۱۰﴾

قطعا ما از پروردگارمان روزی که سخت و درهم پیچیده و هولناک است، می ترسیم. ﴿۱۰﴾

فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا ﴿۱۱﴾

پس خدا آنها را از شرّ آن روز نگه داشته و به آنها طراوت و شادمانی می بخشد. ﴿۱۱﴾

«خصوصیات بهشتی که به اهل بیت علیهم السلام عنایت می شود»

وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا ﴿۱۲﴾

و جزای صبری که کرده اند، بهشت و حریر خواهد بود. ﴿۱۲﴾

برداشت از آیات ۱۲ – ۱

دوستان خدا

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی بدن او را از نطفه به هم آمیخته ای خلق فرموده است و راه سلوک به سوی خوبی ها را به او راهنمائی و هدایت فرموده است. پس انسان باید شاکر این لطف الهی باشد و اما اگر کفران کرد عذاب آخرت و غضب الهی نصیب او می گردد.

سالک الی اللّه باید در اعمالش اقتدا به موالیانش حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بنماید یعنی به نذرش وفا کند و از روز قیامت بترسد و به مسکین و یتیم و اسیر و مستمندان کمک کند و این کمک به خاطر خدا باشد و حتی متوقع چیزی که در مقابل آن بگیرد نباشد و حتی از آنها تشکر کردن را نخواسته باشد به خاطر این که از روز قیامت می ترسد تا خدای تعالی از شر آن روز او را نگه دارد. و سرور و خوشحالی را نصیب او گرداند.

مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا ﴿۱۳﴾

در آن (بهشت) بر تختها تکیه کرده اند و در آن نه آفتابى و نه سرمائى مى بینند. ﴿۱۳﴾

وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا ﴿۱۴﴾

و سایه هاى درختها بر سرشان افتاده و چیدن میوه هایش سهل و آسان است. ﴿۱۴﴾

وَيُطَافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا ﴿۱۵﴾

و جامهائى از نقره و کوزه هائى (بزرگ) که مانند شیشه است، در اطرافشان به گردش مى آید. ﴿۱۵﴾

قَوَارِيرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا ﴿۱۶﴾

کوزه هائی از نقره که آنها را به اندازه خود به حدّ کامل پر کرده اند. ﴿۱۶﴾

وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا ﴿۱۷﴾

و در آنجا جامی به آنها می آشامانند که با زنجبیل آمیخته شده باشد. ﴿۱۷﴾

عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا ﴿۱۸﴾

چشمه ای در آنجا هست که سلسبیل نامید شده. ﴿۱۸﴾

وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا ﴿۱۹﴾

و پسرانى که همیشه هستند، گِرد آنها مى چرخند که وقتى آنها را نگاه کنى، گمان مى کنى که آنها مروارید پراکنده اند. ﴿۱۹﴾

وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا ﴿۲۰﴾

و وقتی نگاه کنی، باز هم نعمت فراوان و مُلکی بزرگ را می بینی. ﴿۲۰﴾

عَالِيَهُمْ  ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا ﴿۲۱﴾

بر تنشان لباسهائى از سندس سبز و استبرق است و با دستبندهائى از نقره آراسته اند و پروردگارشان از آشامیدنى پاکى به آنها مى آشاماند. ﴿۲۱﴾

إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا ﴿۲۲﴾

قطعا این برای شما پاداشی خواهد بود و کوششتان سپاسگزاری شده است. ﴿۲۲﴾

«نزول قرآن»

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلًا ﴿۲۳﴾

قطعا ما بر تو قرآن را کاملاً نازل نمودیم. ﴿۲۳﴾

فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا ﴿۲۴﴾

پس به حکم پروردگارت صبر کن و هیچ گناهکار یا کافری از آنها را اطاعت نکن. ﴿۲۴﴾

«دستورات عبادی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿۲۵﴾

و صبح و شام اسم پروردگارت را یاد کن. ﴿۲۵﴾

وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا ﴿۲۶﴾

و مقداری از شب را برای خدا سجده کن و شب طولانی او را تسبیح نما. ﴿۲۶﴾

«دنیا دوستان»

إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا ﴿۲۷﴾

قطعا آنها زندگى زودگذر دنیا را دوست دارند، در حالى که روز سنگینى را در پشت سرشان رها نموده اند. ﴿۲۷﴾

نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلًا ﴿۲۸﴾

ما آنها را خلق کردیم و باطنشان را محکم نمودیم و وقتى که بخواهیم مانند اینها را به جاى اینها مى آوریم. ﴿۲۸﴾

«قرآن تذکردهنده است»

إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا ﴿۲۹﴾

قطعا این (قرآن) یادآورى است، پس کسى که مى خواهد راهى به سوى پروردگارش اتّخاذ کند. ﴿۲۹﴾

وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۳۰﴾

و شما هیچ چیز را نمى خواهید مگر آنکه خدا بخواهد. قطعا خدا داناى حکیمى بوده است. ﴿۳۰﴾

يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۳۱﴾

هر کس را بخواهد در رحمت خودش داخل مى کند. و براى ستمگران عذاب دردناکى مهیا نموده است. ﴿۳۱﴾

برداشت از آیات ۳۱ – ۲۴

مطالب حکمت آمیز

سالک الی اللّه باید از آیات فوق مسائل حکمت آمیز زیر را برداشت کند:

۱  –  در مقابل حکم الهی پر تحمل و صبور باشد و از افراد گناهکار و کافر به هیچ وجه اطاعت نکند. زیرا همه بدبختی ها در اثر انحراف از دستورات الهی و پیروی از معصیت کاران و کفار است.

۲  –  صبح و شام به یاد خدا و نشانه های پروردگارش باشد. زیرا یاد خدا انسان را از انحراف نجات می دهد.

۳  –  در بخشی از شب باید برای رسیدن به لقای پروردگار برای خدا سجده کند.

۴  –  و همه شب طولانی را به غفلت نگذراند و تسبیح پروردگار را بنماید.

۵  –  زندگی زودگذر دنیا را دوست نداشته باشد بلکه به آخرت فکر کند.

۶  –  حقایق قرآن را مذکر و یادآوری کننده برای راه خدا اتخاذ کند.

۷  –  بداند که باید خود را به جایی برساند که هر چه خدا می خواهد همان را او هم خواسته باشد تا خدای تعالی او را در رحمت خاصه اش وارد کند و از ظالمینی نباشد که عذاب دردناکی برای آنها مهیا کرده باشد.

سوره مبارکه مرسلات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قیامت حتما واقع می گردد»

وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفاً ﴿۱﴾

قسم به ملائکه ای که پی درپی فرستاده می شوند. ﴿۱﴾

فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفاً ﴿۲﴾

پس (آنها) سخت توفنده اند. ﴿۲﴾

وَالنَّاشِرَاتِ نَشْراً ﴿۳﴾

و قسم به افشاکنندگان افشاگر. ﴿۳﴾

فَالْفَارِقَاتِ فَرْقاً ﴿۴﴾

که جداکننده حقّ از باطلند. ﴿۴﴾

فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا ﴿۵﴾

پس القاء کننده وحی اند. ﴿۵﴾

عُذْراً أَوْ نُذْراً ﴿۶﴾

خواه عذری باشد یا هشداری باشد. ﴿۶﴾

«وای بر تکذیب کننده روز قیامت»

إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ ﴿۷﴾

جز این نیست که آنچه وعده داده شده اید، واقع خواهد شد. ﴿۷﴾

فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ ﴿۸﴾

پس وقتی که ستاره ها محو شوند. ﴿۸﴾

وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ ﴿۹﴾

و زمانی که آسمان از هم شکافته گردد. ﴿۹﴾

وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ ﴿۱۰﴾

و زمانی که کوهها از جا کنده شوند. ﴿۱۰﴾

وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ﴿۱۱﴾

و زمانی که برای پیامبران وقتی تعیین شود. ﴿۱۱﴾

لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ ﴿۱۲﴾

برای چه روزی به تأخیر افتاده است؟ ﴿۱۲﴾

لِیَوْمِ الْفَصْلِ ﴿۱۳﴾

برای روز جدایی. ﴿۱۳﴾

وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ ﴿۱۴﴾

و تو چه می دانی که روز جدائی چیست؟ ﴿۱۴﴾

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۵﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۱۵﴾

أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۶﴾

آیا ما ملّتهای قبلی را هلاک نکردیم؟ ﴿۱۶﴾

ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِینَ ﴿۱۷﴾

سپس بعدیها را پیرو آنها قرار ندادیم؟ ﴿۱۷﴾

كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ ﴿۱۸﴾

این چنین با گناهکاران رفتار می کنیم. ﴿۱۸﴾

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۹﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۱۹﴾

«اشاره به خلقت بدن انسان»

أَلَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ﴿۲۰﴾

آیا ما شما را از آب پستی نیافریدیم؟ ﴿۲۰﴾

فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ﴿۲۱﴾

پس او را در قرارگاهی محفوظ قرارش نداده ایم؟ ﴿۲۱﴾

إِلَى قَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿۲۲﴾

تا مدّت معینی؟ ﴿۲۲﴾

فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ ﴿۲۳﴾

پس ما توانا بودیم، ما قدرتمند خوبی هستیم. ﴿۲۳﴾

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۲۴﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۲۴﴾

«حرکت انتقالی زمین»

أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا ﴿۲۵﴾

آیا ما زمین را پرنده سریعی قرار نداده ایم؟ ﴿۲۵﴾

أَحْيَاءً وَأَمْوَاتًا ﴿۲۶﴾

مرده و زنده. ﴿۲۶﴾

وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُمْ مَاءً فُرَاتًا ﴿۲۷﴾

و کوههای بلند در او قرار دادیم و به شما آب گوارائی نوشاندیم. ﴿۲۷﴾

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۲۸﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۲۸﴾

«شعله های جهنّم»

اِنْطَلِقُوا إِلَى مَا كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿۲۹﴾

بروید به سوی آن چیزی که تکذیبش می کرده اید. ﴿۲۹﴾

اِنْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ ﴿۳۰﴾

بروید به زیر سایه ای که سه بخش دارد. ﴿۳۰﴾

لَا ظَلِیلٍ وَلَا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ ﴿۳۱﴾

نه سایه دارد و نه از شعله حفاظت می کند. ﴿۳۱﴾

إِنَّهَا تَرْمِی بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ ﴿۳۲﴾

همانا آن شراره اى از خود پرتاب مى کند که مانند قصرى است. ﴿۳۲﴾

كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ ﴿۳۳﴾

گوئی آنها شتران زردرنگی هستند. ﴿۳۳﴾

وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۳۴﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۳۴﴾

هَذَا يَوْمُ لَا يَنْطِقُونَ ﴿۳۵﴾

این روزی است که (آنها) حرف نمی زنند. ﴿۳۵﴾

وَلَا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ ﴿۳۶﴾

و به آنها اجازه داده نمی شود که عذرخواهی کنند. ﴿۳۶﴾

وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۳۷﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۳۷﴾

هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِینَ ﴿۳۸﴾

این روز جدائی است. همه شما را و گذشتگان را جمع کرده ایم. ﴿۳۸﴾

فَإِنْ كَانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ ﴿۳۹﴾

پس اگر شما حیله ای دارید، حیله تان را بکنید. ﴿۳۹﴾

وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۴۰﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۴۰﴾

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلَالٍ وَعُیُونٍ ﴿۴۱﴾

قطعا متّقین زیر سایه ها و کنار چشمه هایند. ﴿۴۱﴾

وَفَوَاكِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ ﴿۴۲﴾

و میوه هائی از آنچه اشتهاء دارند. ﴿۴۲﴾

كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۴۳﴾

بخورید و بیاشامید، گوارایتان باد به خاطر عملی که انجام داده اید. ﴿۴۳﴾

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۴۴﴾

ما این چنین نیکوکاران را پاداش می دهیم. ﴿۴۴﴾

وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۴۵﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۴۵﴾

«وای بر منعمان دنیائی که تکذیب می کنند»

كُلُوا وَتَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ ﴿۴۶﴾

(در دنیا) بخورید و اندکى بهره بردارید، شما گناهکارید. ﴿۴۶﴾

وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۴۷﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۴۷﴾

وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ ﴿۴۸﴾

و وقتی به آنها گفته می شود به رکوع روید، به رکوع نمی روند. ﴿۴۸﴾

وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۴۹﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۴۹﴾

فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ ﴿۵۰﴾

پس به کدام سخن بعد از آن (قرآن) ایمان مى آورند؟ ﴿۵۰﴾

جزء ۲۸

سوره مبارکه مجادله

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«خدای تعالی همه چیز را می شنود»

قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۱﴾

قطعا خدا شنیده است سخن زنى را که درباره همسرش با تو مجادله مى کرد و به خدا شکایت مى نمود و خدا گفتگوى شما را خواهد شنید. قطعا خدا شنواى بینائى است. ﴿۱﴾

«حکم ظهار و کفّاره آن»

الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ﴿۲﴾

کسانى از شما که زنهاى خود را «ظِهار» مى کنند، آن زنها هرگز مادرشان نیستند. مادران آنها جز زنهائى که از آنها متولّد شده اند نخواهند بود. و قطعا آنها سخن زشت و باطلى مى گویند. و خدا بخشنده و آمرزنده است. ﴿۲﴾

وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۳﴾

و کسانى که زنهاى خود را «ظِهار» مى کنند، سپس از آنچه گفته اند برمى گردند، پس باید قبل از تماس با یکدیگر بنده اى را آزاد کنند. آن است که شما به این وسیله موعظه شوید. و خدا به آنچه مى کنید آگاه است. ﴿۳﴾

فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۴﴾

پس کسى که نتوانست از عهده آزاد کردن بنده اى برآید، پس دو ماه پى در پى قبل از آنکه با همسرش تماس حاصل کند، روزه بگیرد. پس کسى که استطاعت روزه گرفتن ندارد، شصت مسکین را اطعام کند. آن به خاطر این است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید. و این حدود خدا است و براى کافران عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۴﴾

«دشمنان خدای تعالی ذلیل خواهند شد»

إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ كُبِتُوا كَمَا كُبِتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَقَدْ أَنْزَلْنَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۵﴾

قطعا کسانى که با خدا و رسولش دشمنى مى کنند ذلیل خواهند شد، چنانکه مردمى که قبل از آنها بودند، ذلیل شدند و قطعا ما آیات روشنى را نازل کردیم و براى کافرین عذاب خوارکننده اى خواهد بود. ﴿۵﴾

يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۶﴾  

روزى که خدا همه آنها را مبعوث مى کند، پس به آنچه که کرده اند و خدا حسابش را نگه داشته و اینها فراموشش کرده اند، خدا آنها را با خبر مى نماید. و خدا شاهد بر هر چیزى است. ﴿۶﴾

«خدای تعالی همه چیز را می داند»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۷﴾

آیا ندیدى که خدا مى داند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است؟ هیچ سه نفرى با هم سر به گوشى نمى کنند، مگر آنکه خدا چهارمین آنها است و هیچ پنج نفرى نیست، مگر آنکه خدا ششمین آنها است و نه تعدادى کمتر از آن و نه بیشتر، مگر آنکه خدا، هر جا باشند با آنها است. سپس روز قیامت به آنچه که عمل کرده اند، آنها را با خبر مى کند. قطعا خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۷﴾

«نجوای فسادانگیز»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَى ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَيَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَإِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَيَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۸﴾

آیا ندیدى کسانى را که از نجوا نهى شده بودند، سپس به آنچه که از آن نهى شده بودند برگشتند و براى گناه و دشمنى و نافرمانى پیامبر با یکدیگر نجوا کردند و وقتى که نزد تو مى آیند، به تو تهیتى که خدا به تو آن تهیت را نگفته مى گویند و در دل خود مى گویند: چرا خدا ما را به آنچه گفته ایم، عذاب نمى کند؟ جهنّم براى آنها کافى است، وارد آن مى شوند و چه بد جایگاهى است. ﴿۸﴾

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که با هم سر به گوشى حرف مى زنید، نجواى به گناه و دشمنى و سرپیچى از فرمان پیغمبر نکنید، بلکه نجواى به خوبیها و سفارش به تقوى کنید و تقواى خدائى که نزد او محشور مى شوید داشته باشید. ﴿۹﴾

«نجوا وسوسه شیطان است»

إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾

جز این نیست که سر به گوشى کردن از جانب شیطان است، براى اینکه مؤمنین را محزون کند، ولى نمى تواند هیچ گونه ضررى به آنها برساند، مگر با اذن خدا. و مؤمنین بر خدا توکل مى کنند. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیات ۱۰ – ۹

نجوا

سالک الی اللّه باید در بین دوستان خود که نشسته است نجوا نکند به خصوص در مسئله گناه و دشمنی با خوبان و انحرافات از دین. زیرا نجوا از ناحیه شیطان دستور داده می شود که دوستان و مؤمنین را محزون کند ولی می تواند انسان برای این که دیگران را به خوبی و تقوی وادار نماید نجوا کند بخاطر این که ممکن است شخصی از دوستان تقوایش را از دست داده باشد و نجوا کننده بخواهد او را امر به معروف نماید باید علنی این کار را انجام ندهد لذا خدای تعالی این گونه نجوا را استثناء فرموده است.

«در مجالس به یکدیگر جای دهید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۱۱﴾  

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى به شما گفته مى شود: در مجالس (به دیگران) جاى دهید، پس جاى دهید. خدا به شما وسعت خواهد داد و زمانى که گفته مى شود: برخیزید، پس برخیزید. خدا درجات کسانى را که ایمان آورده و کسانى که به آنها علم داده شده است که از شما باشند، بالا مى برد و خدا به آنچه مى کنید آگاه است. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیه ۱۱

آداب نشستن در مجالس

سالک الی اللّه باید در مجلسی که نشسته است رعایت اهل مجلس را بکند که اگر جا برای نشستن هست خیلی چسبیده به یکدیگر ننشینند و اگر جا نیست جا برای دیگران باز کنند و اگر صاحب منزل یا کسانی که احساس می کنند برای صاحبخانه، نشستن مزاحمت دارد و به آنها گفتند برخیزید، او هم برخیزد و بداند که خدای تعالی برای کسانی که به آنها علم داده است درجات پر ارزشی قائل شده و خدا به تمام اعمال بشر آگاه است.

«صدقه دادن حضرت علی علیه السلام در ملاقات با رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که با پیغمبر خصوصى مى خواهید حرف بزنید، قبل از خصوصى صحبت کردنتان صدقه بدهید، آن براى شما بهتر و پاکیزه تر است، اگر نداشتید، قطعا خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۱۲﴾

أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۳﴾

آیا ترسیدید از دادن صدقه قبل از مناجاتتان با پیغمبر که فقیر شوید؟ پس حال که این کار را انجام ندادید و خدا توبه شما را پذیرفت، نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و خدا و رسولش را اطاعت کنید و خدا آگاه است به آنچه مى کنید. ﴿۱۳﴾

«دوستی با غیر مسلمانها نکنید»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۱۴﴾

آیا ندیدى کسانى را که دوستى کردند با قومى که خدا بر آنها غضب کرده است؟ آنها از شما نیستند و از آنان هم نیستند. آنها قسم دروغ مى خورند و حال آنکه خودشان مى دانند. ﴿۱۴﴾

أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۵﴾

خدا براى آنها عذاب سختى آماده کرده است. قطعا آنها بد چیزى را عمل کرده اند. ﴿۱۵﴾

«قسم خوردن را سپری برای کارهای بد خود قرار ندهید»

اِتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۱۶﴾

قسمهاى خود را سپرى براى خود قرار داده اند و مانع از راه خدا شده اند. پس براى آنها عذاب خوارکننده اى خواهد بود. ﴿۱۶﴾

لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۱۷﴾

اموالشان و اولادشان به چیزى آنها را هرگز از عذاب خدا بى نیاز نمى کند. اینها اهل آتش اند که در آن جاودانه مى مانند. ﴿۱۷﴾

برداشت از آیات ۱۷ – ۱۴

نشست و برخاست با افراد بد

سالک الی اللّه نباید با کسانی که خدا به آنها غضب فرموده و با کسانی که قسم دروغ می خورند و قسم را برای خود سپری قرار داده اند که مانع از راه خدا بشوند دوستی کند. زیرا اینها اهل جهنم اند و مال و اولادشان آنها را از جهنم نجات نمی دهد.

«روز قیامت»

يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿۱۸﴾

روزى که خدا همه آنها را محشور مى کند، پس براى خدا قسم مى خورند، همان طورى که امروز براى شما قسم مى خورند و چنین مى پندارند که آنها چیزى هستند. آگاه باشید که آنها قطعا همان دروغگویانند. ﴿۱۸﴾

«حزب شیطان»

اِسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۹﴾

شیطان بر آنها مسلّط شده، پس یاد خدا را از ذهنشان برده. اینها حزب شیطانند. همه آگاه باشند که حزب شیطان همان زیانکارانند. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیه ۱۹

حزب شیطان

سالک الی اللّه نباید کارهائی که شیطان را به سوی او می کشاند و او را از یاد خدا غافل می کند و در گروه شیطان سیرتانی که زیان کارند قرار  می دهد انجام دهد.

«دشمنان خدا و رسولش»

إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ ﴿۲۰﴾

قطعا کسانى که با خدا و پیغمبرش دشمنى مى کنند، آنها در زمره ذلیل ترین ها هستند. ﴿۲۰﴾

كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۲۱﴾  

خدا (براى خودش) چنین ثبت کرده است که من و پیامبرانم غلبه پیدا مى کنیم. قطعا خدا قوىِّ عزیز است. ﴿۲۱﴾

«دوستی با دشمنان خدا ممنوع است»

لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۲۲﴾

هیچ قومى را که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند، نمى یابى که اظهار دوستى کنند با کسانى که خدا و رسولش را دشمن مى دارند و اگر چه پدران آنها باشند یا فرزندان آنها باشند یا برادران آنها باشند یا خویشاوندان و عشیره آنها باشند. در دلهاى این گروه ایمان ثبت شده است و خدا با روح ایمان آنها را تأیید فرموده است و در بهشتهائى که از دامن آن نهرها جارى است و همیشه در آن هستند، داخلشان مى فرماید. خدا از آنها راضى است و آنها از او (خدا) راضى هستند. اینها حزب اللّه اند. آگاه باشید که حزب اللّه همان رستگارانند. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ – ۲۰

دشمنی با خدا

سالک الی اللّه به وسیله اعمالش نباید با خدا و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دشمنی کند. زیرا اگر این چنین بود روزی بالاخره ذلیل ترین افراد خواهد بود و خدای تعالی این گونه قرار داده است که در آخر پروردگار متعال و پیامبران علیهم السلام بر همه چیز غلبه پیدا می کنند. زیرا خدای تعالی قوی عزیزی است. سالک الی اللّه نباید به وسیله دوستی با دشمنان خدا، خدای تعالی را به غضب در بیاورد اگر چه این دشمنان پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا اقوامشان باشند. زیرا اگر بخواهد که ایمان در قلبش ثابت شود و روح ایمان او را کمک کند و داخل بهشتش نماید و خدا از او راضی شود و او هم از خدا راضی گردد و جزو حزب اللهی که رستگارند قرار بگیرد باید از دوستی با اینها خودداری نماید.

سوره مبارکه حشر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِيمُ ﴿۱﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است براى خدا تسبیح مى کنند و او عزیز حکیمى است. ﴿۱﴾

«کفّار از اهل کتاب»

هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ  بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۲﴾

خدا آن کسى است که کفّار از اهل کتاب را در اوّلین برخورد از خانه هایشان بیرون کرد. شما گمان نمى کردید که آنها خارج گردند و آنها هم گمان نمى کردند که برج و باروهاى محکمشان آنها را از (قدرت) پروردگار حفظ نکند. پس (قدرت) خدا از جائى که گمان نمى کردند، به سوى آنها رفت و در دلهایشان رعب و ترس انداخت. با دستهاى خودشان و دستهاى مؤمنین خانه هایشان را خراب کردند. پس عبرت بگیرید، اى صاحبان بصیرت. ﴿۲﴾

وَلَوْلَا أَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ ﴿۳﴾  

و اگر خدا براى آنها ترک وطن را مقدّر نمى فرمود، خدا در دنیا عذابشان مى کرد و در آخرت هم براى آنها عذاب آتش بود. ﴿۳﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۴﴾

آن به خاطر این است که با خدا و پیامبرش درافتادند و کسى که با خدا دربیفتد، پس قطعا عقاب خدا شدید است. ﴿۴﴾

«تمام کارها با اذن خدا است»

مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ ﴿۵﴾

هر چه از درخت با ارزش خرما را قطع کردید، یا آنها را به جاى خود به روى ریشه هایشان گذاشتید، همه به اذن خدا و براى اینکه فاسقان را خوار و رسوا کند، بوده است. ﴿۵﴾

«درآمدهای جنگی مال رسول خدا صلی الله علیه و آله است»

وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۶﴾

و آنچه را که خدا به رسولش از آنان برگردانده، چیزى است که شما براى کسب آن نه اسبى تاختید و نه رکابى زدید، ولى خدا پیامبران خود را بر هر کس که بخواهد پیروز مى کند. و خدا بر هر چیزى قادر است. ﴿۶﴾

«آنچه را که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آورده باید محکم گرفت و آنچه را که نهی کرده باید ترک نمود»

مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۷﴾

آن عایداتى که از اهل قریه ها خدا براى رسولش قرار مى دهد، پس مال خدا و مال رسولش و مال خویشاوندانِ نزدیک پیامبر و یتیمها و مسکینها و در راه مانده ها است. (چرا؟) براى اینکه در بین ثروتمندان شما آن عایدات دست بدست نگردد. و هر چه پیغمبر براى شما آورده، آن را بگیرید و آنچه را که از آن ممنوعتان کرده، پس ممنوع شوید و تقواى الهى را پیشه کنید که قطعا خدا کیفر شدیدى دارد. ﴿۷﴾

«اهمیت مهاجرین»

لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿۸﴾

براى فقراى از هجرت کنندگانى که از شهرهایشان و اموالشان اخراج شده اند و آنها فضلى از خدا و رضایت او را مى خواهند و خدا و پیامبرش را یارى مى کنند، اینها همان راستگویانند. ﴿۸﴾

وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۹﴾  

و کسانى که قبل از اینها خانه گرفته و ایمان آورده اند و مهاجرین به سوى آنها را دوست مى دارند و در دلهاى خود نیازى از آنچه به مهاجرین داده مى شود، احساس نمى کنند و آنها را در اموالشان بر خودشان، هر چند خودشان نیازمند باشند، مقدّم مى دارند. و کسى که نفس خودش را از بخل و حرص نگه دارد، پس آن گروه همان رستگارانند. ﴿۹﴾

«زشتی کینه نسبت به مؤمنین»

وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۰﴾

وکسانى که بعد از آنها آمده اند مى گویند: پروردگار ما، ما را و برادران ما را که بر ما در ایمان پیشى گرفته اند، بیامرز و در دلهاى ما کینه اى براى کسانى که ایمان آورده اند، قرار نده. پروردگار ما، قطعا تو رئوف مهربانى هستى. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیات ۱۰ – ۲

چند دستور برای موفقیت

سالک الی اللّه باید مسائل زیر را معتقد باشد و بکار ببندد:

اول: خدا را قادر بر همه چیز بداند و از کفار و دشمنان نهراسد و از همه مسائلی که اتفاق می افتد و یا تاریخ گذشتگان به او می گوید عبرت بگیرد.

دوم: اگر می بیند که خدای تعالی به کفار مهلت می دهد و در دنیا با همه قدرتی که دارد آنها را عذاب نمی کند در آخرت بالاخره آنها را به عذاب آتش مبتلا خواهد فرمود.

سوم: آن چه در دنیا و آخرت از عذاب بر کفار می رسد بخاطر این است که با دستورات خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله در افتاده اند.

چهارم: باید بداند که وساطت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در تمام چیزها کاربردش خیلی بیشتر از فعالیتهای مهم سیاسی و غیره است که انجام می دهد.

پنجم: باید کوشش کند که در تمام مسائل علمی و عرفانی و دینی تحت فرمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله باشد و آنچه را پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده محکم بگیرد و آن چه را که نهی کرده بر خود ممنوع کند و تقوای الهی را کاملاً رعایت نماید.

ششم: رستگاری و فلاح را در یاری خدای تعالی بداند و فقر و ثروت را مایه رستگاری و عدم رستگاری خود نداند.

هفتم: اگر می خواهد رستگار شود فقرای از مؤمنین را در اموال خود بر خود مقدم بدارد و بداند کسی که خود را از بخل و حرص نگه می دارد رستگار واقعی است.

هشتم: در دعاها بگوید: خدایا من و برادرانی که بر من در ایمان سبقت گرفته اند بیامرز و آنها را از رحمت خود بهره مند فرما.

نهم: و در دعاهای خود از خدای تعالی بخواهد که کینه ای از اهل ایمان در دلش نباشد و خدا را رئوف و دارای مهربانی خاص الخاص بداند.

«دروغ گفتن منافقین به دوستان خود»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۱﴾

آیا ندیدى کسانى را که منافق اند به برادران کافر خود از اهل کتاب مى گویند: اگر شما را بیرون کنند، ما هم با شما بیرون مى رویم و هرگز در مقابل شما احدى را پیروى نمى کنیم و اگر با شما جنگ کنند، حتما شما را یارى خواهیم کرد ولى خدا شهادت مى دهد که قطعا اینها دروغگویانند. ﴿۱۱﴾

لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِنْ قُوتِلُوا لَا يَنْصُرُونَهُمْ وَلَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۱۲﴾

اگر آنها را بیرون کنند، منافقین با آنها بیرون نمى روند و اگر با آنها جنگ شود، منافقین کمکشان نخواهند کرد و اگر به کمکشان بیایند، حتماً پشت کرده و فرار مى کنند، سپس آنها یارى نمى شوند. ﴿۱۲﴾

«ضعف ایمان منافقین نسبت به خدای تعالی»

لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۱۳﴾

قطعا شما در دلهاى آنها بیشتر از خدا مایه ترسید، زیرا که آنها قطعا مردمانى هستند که نمى فهمند. ﴿۱۳﴾

«دلهای کفّار و منافقین با یکدیگر وحدت ندارد»

لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۱۴﴾

آنها با شما دسته جمعى مقاتله نمى کنند، مگر در قریه هائى که داراى حصار محکمى باشد یا از پشت دیوارها. جنگشان بین خودشان شدید است، مى پندارى که آنها با هم هستند ولى دلهایشان از هم جدا است. آن به خاطر این است که آنها مردمى هستند که تعقّل نمى کنند. ﴿۱۴﴾

كَمَثَلِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۵﴾

اینها مانند کسانى که کمى قبل از آنها بوده اند، مى باشند. بدبختى کارشان را چشیده اند و براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۱۵﴾

«شیطان در قیامت از انسان دوری می کند»

كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶﴾  

مَثَل اینها مَثَل شیطان است، زمانى که به انسان گفت: کافر شو. پس چون کافر شد، (شیطان) گفت: قطعا من از تو بیزارم، من از خدائى که پروردگار جهانیان است، مى ترسم. ﴿۱۶﴾

فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ ﴿۱۷﴾

پس عاقبتِ هر دوى آنها در آتش است که در آن همیشه خواهند بود. و آن جزاى ستمگران است. ﴿۱۷﴾

«برای قیامت چه چیز جلو فرستاده اید؟»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، تقواى الهى را داشته باشید و هر کس باید نگاه کند که براى فردایش چه چیز جلو فرستاده است و تقواى خدا را پیشه کنید، قطعا خدا به آنچه مى کنید آگاه است. ﴿۱۸﴾

«کسانی که خدا را فراموش کرده اند فاسقند»

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۱۹﴾

و مانند کسانى که خدا را فراموش کرده اند نباشید که خدا آنها را به فراموشى از خودشان دچار مى کند، اینها همان گناهکارانند. ﴿۱۹﴾

«اهل بهشت رستگارند»

لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿۲۰﴾

اهل آتش و اهل بهشت با هم مساوى نیستند، تنها اهل بهشت همان رستگارانند. ﴿۲۰﴾

«خضوع و خشوع کوه از ترس خدا»

لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱﴾

اگر این قرآن را بر کوه نازل مى کردیم، مى دیدى که آن کوه از ترس خدا خاشع و شکافته مى شود. و این مثالها را براى مردم مى زنیم شاید مردم تفکر کنند. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیات ۲۱ – ۱۱

پندهای قابل توجه

سالک الی اللّه باید از آیاتی که تلاوت شد مطالب زیر را برای موفقیت در راهش استفاده کند:

۱  –  بداند که منافقین دروغگو هستند و به سخنان شان اعتماد نکند.

۲  –  منافقین ظاهر بین اند و حقایق را نمی فهمند.

۳  –  منافقین ترسو هستند و اگر بخواهند با مسلمانان قوی و دارای استقامت مبارزه کنند باید خود را در حصارهای محکمی قرار دهند و اگر جمعیت مسلمانها بیشتر باشد با آنها مبارزه نمی کنند و کاملاً ضعف و سستی در آنها مشاهده می شود. زیرا حتی به یکدیگر هم دروغ می گویند.

۴  –  منافقین با این که بدبختی کارشان را چشیده اند باز هم به بیچارگی خود ادامه می دهند تا آن که در آخرت مبتلا به عذاب دردناکی بشوند.

۵  –  منافقین مانند شیطانند که دیگران را وادار به کفر می کنند و در مواقع حساس آنها را به حال خود وا می گذارند.

۶  –  باید انسان بدون ارتباط با کفار و منافقین و شیاطین، تقوی را پیشه کند و راه راست را انتخاب نماید و ایمان به خدا داشته باشد.

۷  –  سالک الی اللّه باید دقیقا به آن چه برای آخرتش فرستاده است نظارت داشته باشد زیرا خدای تعالی به آن چه عمل می کند آگاه است.

۸  –  باید کوشش کند که خدا را فراموش نکند و جزء فاسقین محسوب نگردد.

۹  –  سالک الی اللّه اگر خدا را فراموش کرد خدا او را مانند کسی که فراموش شده است و رحمت خدا به او نمی رسد، قرارش خواهد داد.

۱۰  –  سالک الی اللّه باید جهنمی ها را با بهشتی ها فرق بگذارد زیرا بهشتی ها رستگارند ولی جهنمی ها خسارت دیده اند.

۱۱  –  سالک الی اللّه باید در مقابل قرآن و تدبر در آن خاضع و خاشع باشد و از مثالهایی که خدای تعالی در قرآن می زند، پند بگیرد.

«صفات و اسماء پروردگار»

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴿۲۲﴾

آن خدا کسى است که هیچ خدائى جز او نیست، غیب و شهود را مى داند، او بخشنده مهربانى است. ﴿۲۲﴾

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۲۳﴾

آن خدا کسى است که هیچ خدائى جز او نیست، حاکم و پاک از هر عیب، سلامت، مؤمن، نگهبان، عزیز، جبّار و متکبّر است. پاک است خدا از آنچه آنها مشرک مى شوند. ﴿۲۳﴾

هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۴﴾

او خدائى است که خالق است، پدیدآورنده است، صورت ساز است، براى او نامها و نشانه هاى خوبى است. براى او آنچه در آسمانها و زمین است، تسبیح مى کند و او عزیز حکیمى است. ﴿۲۴﴾

سوره مبارکه ممتحنه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«دشمنان خدا را دوست خود نگیرید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، دشمن من و دشمن خودتان را سرپرستانى (براى) خود نگیرید در حالى که با آنها با محبّت ملاقات مى کنید و قطعا آنها به آنچه که از حقّ براى شما آمده، کافر شده اند. آنها پیغمبر و شما را به خاطر اینکه ایمان به خدائى که پروردگار شما است آورده اید، بیرون مى کنند اگر شما براى جهاد در راه من و جلب رضایت من خارج شدید، مخفیانه با آنها دوستى مى کنید و من داناترم به آنچه که شما مخفى مى کنید و (یا) آنچه را که علنى مى نمایید. و کسى که از شما این کار را انجام دهد، پس قطعا از راه راست گمراه شده است. ﴿۱﴾

إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ ﴿۲﴾

اگر آنها به شما دست یابند، دشمنان شما خواهند بود و دستشان و زبانشان را به طرف شما به بدى دراز مى کنند و دوست دارند که شاید شما کافر شوید. ﴿۲﴾

برداشت از آیات ۲ – ۱

اهانت به رسول اکرم  صلی الله علیه و آله

سالک الی اللّه نباید دشمنان خدا را از روی محبت فرمانده خود قرار دهد اگر چه آنها با محبت با او برخورد کنند. زیرا سابقه آنها به قدری زشت است که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اهانت می کنند و آن حضرت و دستورات آن حضرت را از زندگی خود خارج می نمایند و مردم مسلمان را از راه حق منحرف می سازند و اگر بر مسلمانها قدرت پیدا کنند مسلمانان متوجه خواهند شد که آنها دشمنان صددرصد آنها هستند.

«خدا روز قیامت بین مردم جدایی می اندازد»

لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۳﴾

روز قیامت خویشاوندانتان و اولادتان هرگز براى شما نفعى نخواهند داشت. خدا بین شما جدائى مى اندازد و خدا به آنچه مى کنید، بینا است. ﴿۳﴾

«حضرت ابراهیم علیه السلام الگوی خوبی است»

قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿۴﴾

قطعا براى شما در ابراهیم و کسانى که با او بوده اند، الگو و سرمشق خوبى است، آن وقتى که به قومشان گفتند: قطعا ما از شما و از آنچه که غیر از خدا عبادت مى کنید، بیزاریم. ما کافریم به شما و بین ما و بین شما دشمنى و بغض همیشه خواهد بود تا زمانى که به خداى واحد ایمان بیاورید. مگر قول ابراهیم به پدرش که من حتما براى تو طلب بخشش مى کنم و من از جانب خدا براى تو چیز دیگرى را مالک نیستم. پروردگار ما، بر تو توکل مى کنیم و به سوى تو برمى گردیم و بازگشت به سوى تو است. ﴿۴﴾

رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۵﴾  

پروردگار ما، ما را براى کسانى که کافر شده اند، وسیله آزمایش قرار نده و ما را بیامرز. پروردگار ما، قطعا تو همان عزیز حکیم هستى. ﴿۵﴾

برداشت از آیات ۵ – ۴

الگو داشتن

سالک الی اللّه باید حالات حضرت ابراهیم علیه السلام و کسانی که همراه او بوده اند را برای خود الگوی خوبی قرار دهد و توحید آنها را سرمشق خود بداند و بیزار از پرستیدن بتها و خورشید و ماه و ستارگان باشد. و دائما بگوید خدایا بر تو توکل می کنم و به سوی تو انابه می نمایم و به سوی تو حرکت می کنم. خدایا ما را برای کسانی که کافرند وسیله آزمایش قرار نده و ما را بیامرز زیرا تو عزیز حکیمی هستی.

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۶﴾

قطعا براى شما در آنها سرمشق نیکوئى خواهد بود براى کسى که امید به خدا و روز قیامت دارد و کسى که پشت کند پس قطعا خدا همان بى نیاز حمید است. ﴿۶﴾

«باید دشمنان به دوستانی مبدّل گردند»

عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۷﴾

امید است خدا بین شما و بین کسانى که دشمنشان مى دارید از آنها دوستى قرار دهد. و خدا قدرتمند است. و خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۷﴾

«خدا عدالت کنندگان را دوست می دارد»

لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸﴾

خدا شما را از معاشرت با کسانى که در دین با شما جنگ نکرده و از شهر و دیارتان بیرونتان نکرده اند نهى نمى کند، اینکه به آنها نیکى کنید و با آنها با عدالت رفتار کنید. قطعا خدا عدالت کنندگان را دوست مى دارد. ﴿۸﴾

«دشمنان خودتان را سرپرستان خود قرار ندهید»

إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹﴾

جز این نیست که خدا شما را از دوستى کسانى که با شما در دین جنگ کرده اند و از شهر و دیارتان بیرونتان کرده اند و بر بیرون کردن شما همدستى نموده از اینکه آنها را سرپرست خود قرار بدهید، نهى مى کند. و کسى که آنها را دوست بدارد، پس آنها همان ستمگرانند. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۶

برای لقاء پروردگار الگوی خوبی داشته باشید

سالک الی اللّه اگر بخواهد به خدا و زندگی دائمی روز قیامت برسد باید حضرت ابراهیم علیه السلام و خوبانی که در گذشته بوده اند و اعمال خوبی انجام داده اند را الگوی خوبی برای خود قرار دهد و اگر بخواهد خدای تعالی بین او و بین دشمنانش محبت ایجاد کند با این روش امید است او را به این هدف برساند.

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی در صورتی که دشمنانش او را اذیت آن چنانی نکرده اند از معاشرت و زندگی با آنها نهی شان نمی فرماید و اگر به آنها نیکی کنند و با عدالت زندگی نمایند آنها ممکن است به دوستانی مبدل شوند و عدالت درباره آنها کاربرد خوبی دارد. ولی خدای تعالی از معاشرت با دشمنانی که آنها با عداوت شدید با او روبرو شده اند نهی فرموده زیرا اگر آنها را دوست بدارد در ظلم با آنها شریک است.

«احکام زنهای مؤمنه مهاجر و زنهای کافره»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که زنان مؤمنِ هجرت کننده نزد شما آمدند، پس امتحانشان کنید. خدا داناتر است به ایمان اینها. پس اگر شما هم به ایمانشان علم پیدا کردید، آنها را به سوى کفّار برنگردانید. نه این زنها براى کفّار حلالند و نه آنها براى اینها حلالند و به آن زنها آنچه خرج کرده اند بدهید. و هیچ اشکالى بر شما نیست اینکه با آنها وقتى که مَهرشان را به آنها دادید، ازدواج کنید. و زنان کافره را در نکاح خود نگه ندارید و آنچه را که شما براى زنان کافر داده اید، مطالبه کنید و آنها هم مى توانند آنچه را که خرج کرده اند، مطالبه کنند. آن است براى شما حکم خدا که بین شما حکم مى کند. و خدا داناى حکیمى است. ﴿۱۰﴾

وَإِنْ فَاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُمْ مِثْلَ مَا أَنْفَقُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿۱۱﴾

و اگر زنى از همسران شما از دستتان به طرف کفّار برود، پس شما در جنگى بر آنها پیروز شدید، به کسانى که همسرانشان رفته اند، مانندمَهرى که پرداخته اند بدهید. و از خدائى که شما به او ایمان دارید بپرهیزید. ﴿۱۱﴾

«شرایط بیعت زنها با رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲﴾

اى پیامبر، وقتى که زنهاى با ایمان نزد تو آمدند و با تو بیعت کردند بر اینکه چیزى را با خدا شریک قرار ندهند و دزدى نکنند و زنا ننمایند و اولادشان را نکشند و بهتانى در بین دستهایشان و پاهایشان نزنند و در خوبى معصیت تو را نکنند، پس تو با آنها بیعت کن و براى آنها از خدا طلب بخشش کن. قطعا خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۱۲﴾

«با کسانی که خدا بر آنها غضب کرده دوستی نکنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ ﴿۱۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، با مردمى که خدا بر آنها غضب کرده، دوستى نکنید. آنها از آخرت مأیوسند، همان طورى که کفّارِ از اهل قبور مأیوسند. ﴿۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۳ – ۱۰

دنیا محل تجارت است

سالک الی اللّه باید دنیا را محل تجارت خود قرار دهد تا بتواند به وسیله زاد و توشه ایی که از آن بر می دارد از عذاب دردناک جهنم نجات پیدا کند و این زاد و توشه عبارت اند از ایمان به خدا و ایمان به رسول خدا صلی الله علیه و آله و جهاد در راه خدا با مال و جان که اگر این تجارت را کرد خدا گناهانش را می بخشد و او را وارد بهشت می کند و مسکن پاک و پاکیزه ای در بهشت عدن به او می دهد و آن چه را که دوست دارد به او عنایت می کند و به او بشارت فتح و پیروزی نزدیکی را عنایت می فرماید.

سوره مبارکه صف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«همه موجودات برای خدای تعالی تسبیح می کنند»

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، براى خدا تسبیح مى کنند و او عزیز حکیمى است. ﴿۱﴾

«چرا به آنچه می گوئید عمل نمی کنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، چرا مى گویید آنچه را که عمل نمى کنید؟ ﴿۲﴾

كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۳﴾

در نزد خدا بسیار بد است اینکه بگویید آنچه را که عمل نمى کنید. ﴿۳﴾

«خدای تعالی مؤمنین پر قدرت را دوست می دارد»

إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ ﴿۴﴾

قطعا خدا کسانى را که در راه او در صف واحدى مى جنگند و مانند بنیان آهنین اند، دوست مى دارد. ﴿۴﴾

«اشاره ای به قضیه حضرت موسی علیه السلام»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿۵﴾  

و وقتى که موسى به قومش گفت: اى قوم، چرا مرا اذیت مى کنید و حال آنکه شما مى دانید که من فرستاده خدا به سوى شمایم؟ پس وقتى که آنها منحرف شدند، خدا هم قلوبشان را منحرف کرد. و خدا فاسقها را هدایت نمى کند. ﴿۵﴾

«بشارتی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله از زبان حضرت عیسی علیه السلام»

وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۶﴾

و زمانى که عیسى بن مریم گفت: اى بنى اسرائیل، من فرستاده خدایم به سوى شما در حالى که من توراتى را که قبل از من آمده است، تصدیق مى کنم و من بشارت دهنده هستم به پیامبرى که بعد از من خواهد آمد، اسمش «احمد» است. پس زمانى که با دلایل و بینات نزد آنها آمد، گفتند: این سِحر آشکارى است. ﴿۶﴾

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۷﴾

و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که بر خدا دروغ مى بندد و او به اسلام دعوت شده است؟ و خدا قوم ستمگر را هدایت نمى کند. ﴿۷﴾

«خدا نمی گذارد نورش خاموش شود»

يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿۸﴾

مى خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند، ولى خدا نور خود را تمام مى کند و اگر چه کافران کراهت داشته باشند. ﴿۸﴾

«دین اسلام بر همه ادیان غلبه خواهد کرد»

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۹﴾

او کسى است که رسولش را با هدایت و دین حقّ فرستاده تا آن دین را بر همه ادیان غلبه دهد و اگر چه مشرکین کراهت داشته باشند. ﴿۹﴾

«تجارت با راهنمائی خدای تعالی»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۱۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، آیا شما را بر تجارتى که از عذاب الیم نجاتتان بدهد، دلالت کنم؟ ﴿۱۰﴾

تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۱﴾

به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و با اموالتان و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید، این براى شما بهتر است اگر بدانید. ﴿۱۱﴾

يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۲﴾

تا خدا گناهانتان را ببخشد و در بهشتهائى که از دامن آن نهرها جارى است و در مسکنهاى پاکیزه در بهشتهاى جاویدان داخلتان کند، آن موفّقیت عظیمى است. ﴿۱۲﴾

«پیروزی نزدیک است»

وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۳﴾

و دیگرى که آن را دوست دارید، یارى از جانب خدا است و فتح نزدیک است و به مؤمنین بشارت بده. ﴿۱۳﴾

«چه کسی خدای تعالی را یاری می کند؟»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ ﴿۱۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، پشتیبانان خدا باشید، آنچنان که عیسى بن مریم به حواریینش فرمود: چه کسى پشتیبان من است در راه خدا؟ حواریون گفتند: ما یاوران خدا هستیم. پس جمعى از بنى اسرائیل ایمان آوردند و جمع دیگرى کافر شدند. پس ما کسانى را که ایمان آورده بودند، علیه دشمنشان کمکشان کردیم. پس وقتى رسید که (بر آنان) پیروز گردیدند. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیه ۱۴

نفاق

سالک الی اللّه باید پشتیبان خدا باشد و با خلوص کامل خدا را نصرت دهد و هیچ گونه نفاقی در او راه پیدا نکند.

سوره مبارکه جمعه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿۱﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، براى خدا تسبیح مى کند؛ خدائى که مالک است، پاک است، عزیز حکیمى است. ﴿۱﴾

«رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای تزکیه نفس و تعلیم کتاب و حکمت آمده است»

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲﴾

او آن کسى است که در میان بیسوادان رسولى را مبعوث فرمود که از خود آنها بود، بر آنها آیات خدا را تلاوت مى کرد و آنها را تزکیه نفس مى نمود و آنها را کتاب و حکمت تعلیم مى فرمود و اگر چه قبل از این در گمراهى آشکارى بودند. ﴿۲﴾

وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۳﴾

و دیگران از آنها که هنوز به آنها ملحق نشده اند. و او عزیز حکیمى است. ﴿۳﴾

ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۴﴾

این فضل خدا است، به هر کس بخواهد مى دهد و خدا صاحب فضل بزرگى است. ﴿۴﴾

«مَثَلی برای عالمان بی عمل»

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵﴾

مَثَل کسانى که تورات را حمل مى کنند، سپس آن را عمل نمى کنند، مانند مَثَل خرى است که کتابها را حمل مى کند. بد است مَثَل مردمى که آیات خدا را تکذیب مى کنند. و خدا قوم ستمگر را هدایت نمى کند. ﴿۵﴾

«اولیاء خدا تمنّای مرگ می کنند»

قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶﴾

بگو: اى کسانى که یهودى شده اید، اگر شما گمان مى کنید که شما اولیاى خدا غیر از مردم هستید، پس تمنّاى مرگ کنید، اگر راست مى گویید. ﴿۶﴾

وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۷﴾

و هرگز تمنّاى مرگ نمى کنند، به خاطر آنچه پیش فرستاده اند. و خدا بر ستمگران دانا است. ﴿۷﴾

قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾  

بگو: قطعا مرگى را که از آن فرار مى کنید، ملاقاتتان خواهد کرد. سپس شما را به عالم غیب و شهود بر مى گرداند. پس به شما آنچه کرده اید، خبر خواهد داد. ﴿۸﴾

برداشت از آیات ۸ – ۲

تربیت پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله

سالک الی اللّه باید خود را تحت تربیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار دهد یعنی:

اول قرآن را تلاوت کند سپس به وسیله تعلیمات قرآن خود را تزکیه نماید و علم کتاب را از آن حضرت بیاموزد تا آنچه از حکمت، خدای تعالی در قلب او قرار داده به یادش بیاید و مانند حیوانات که بارشان کتاب کرده باشند و از عمل و دانش و کتاب و کتابخانه استفاده ای نکنند، نباشند و به مقام اولیای خدا خود را برساند و دنیا را برای خود زندانی بداند که هر لحظه تمنای نجات از آن زندان را داشته باشند و مانند یهودی ها که با آن همه ادعا هیچ گاه آرزوی مرگ را نمی کنند، نباشد و بداند که از مرگی که فرار می کند بالاخره با آن ملاقات خواهد نمود و به طرف پروردگار خواهد رفت و خدا او را به آن چه عمل کرده، مطلع می فرماید.

«به سوی نماز جمعه بشتابید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى روز جمعه براى نماز صدا زده مى شوید، پس به سوى یاد خدا با سرعت بروید و خرید و فروش را ترک کنید، این کار شما براى شما بهتر است اگر بدانید. ﴿۹﴾

فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۰﴾

پس وقتى که نماز تمام شد، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا طلب کنید و خدا را زیاد یاد کنید، شاید رستگار شوید. ﴿۱۰﴾

«پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را به خاطر تجارت و بازی ترک می کردند»

وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۱۱﴾

و زمانى که تجارت یا بازى اى را مى بینند، به سوى آنها مى روند و تو را در حالى که ایستاده اى ترک مى کنند. بگو: آنچه نزد خدا است، بهتر است از لهو و از تجارت. و خدا بهترین روزى دهندگان است. ﴿۱۱﴾

سوره مبارکه منافقون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«شهادت منافقین»

إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿۱﴾

وقتى که منافقین به نزد تو مى آیند، مى گویند: ما شهادت مى دهیم که تو رسول خدائى و خدا هم شهادت مى دهد که تو رسول خدائى و(لى) خدا شهادت مى دهد که منافقین دروغ مى گویند. ﴿۱﴾

«اظهار دروغی ایمان سپری برای منافقین شده است»

اِتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲﴾

قسمهایشان را براى خود سپرى گرفته اند. پس راه خدا را مى بندند. قطعا آنها آنچه مى کنند، بد است. ﴿۲﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۳﴾

آن به خاطر این است که آنها ایمان آورده اند، سپس کافر شده اند، پس خدا بر دلهاى اینها مُهر زده است که آنها نمى فهمند. ﴿۳﴾

«منافقین چوب خشکی هستند»

وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۴﴾  

و زمانى که آنان (منافقین) را مى بینى، بدنهایشان تو را به تعجّب مى اندازد و اگر حرف بزنند، به سخنشان گوش مى دهى. امّا آنها مانند چوبهاى خشکى هستند که به دیوار تکیه داده شده اند. هر صدائى از هر جائى بلند مى شود، بر ضدّ خود فکر مى کنند. آنها دشمنان (تو) هستند. پس از آنها دورى کن. خدا آنها را بکشد، چگونه آنها (از حقّ) منحرف مى شوند؟ ﴿۴﴾

«منافقین حاضر نمی شوند که رسول خدا صلی الله علیه و آله برای آنها استغفار کند»

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ ﴿۵﴾

و زمانى که به آنها گفته مى شود که بیایید تا رسول خدا براى شما استغفار کند، سرهایشان را بر مى گردانند و تو آنها را مى بینى که اعراض نموده و آنها تکبّر مى کنند. ﴿۵﴾

سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿۶﴾

فرقى نمى کند براى آنها، چه براى آنها استغفار کنى یا استغفار نکنى، هرگز خدا آنها را نخواهد بخشید. قطعا خدا قومِ فاسق را هدایت نمى کند. ﴿۶﴾

«منافقین به مؤمنین انفاق نمی کنند»

هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۷﴾

آنان (منافقین) کسانى هستند که مى گویند: بر مردمى که در نزد پیغمبر خدا هستند، انفاق نکنید تا پراکنده شوند. ولى خزینه هاى آسمان و زمین مال خدا است، امّا منافقین نمى فهمند. ﴿۷﴾

«آیا عزّت مال کیست؟»

يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۸﴾

(منافقین) مى گویند: اگر ما به مدینه برگردیم، حتماً عزیزترها ذلیل ترها را از مدینه بیرون مى کنند. در حالى که عزّت مال خدا و رسولش و مال مؤمنین است ولى منافقین نمى دانند. ﴿۸﴾

برداشت از آیات ۸ – ۱

دوری از بدیها

سالک الی اللّه باید به وسیله تدبر در آیات فوق از مسائل زیر دوری کند:

اول آن که: نفاق و دورویی در دین را کنار بگذارد زیرا خدا از دل همه کس آگاه است.

دوم: به وسیله قسم خوردن برای خود سپری که راه خدا بر مردم می بندد، قرار ندهد.

سوم: دین و ایمان را ملعبه خود قرار ندهد و مانند کف روی آب که روزی مؤمن و روزی کافر، نباشد.

چهارم: کاری نکند که بر دلش مهر نافهمی از جانب پروردگار زده شود.

پنجم: مانند بعضی از منافقین که جسم شان بسیار زیبا ولی روحشان مانند چوب خشک بوده که هر صدایی را بر ضرر خود فکر می کنند، نباشد و باید سالک الی اللّه از این دسته افراد برحذر باشد خدا آن منافقین را بکشد که از حق و حقیقت انحراف پیدا کرده اند.

ششم: نباید وقتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یا اوصیاء آن حضرت و یا مبلغین دین که به او می گویند بیا تا برای تو از خدا طلب مغفرت کنیم، سرپیچی کند و تکبر نماید.

هفتم: نباید خود را به جایی برساند که استغفار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اولیای آن حضرت برای این شخص فایده ای نداشته باشد و خدا او را هدایت نکند.

هشتم: سالک الی اللّه نباید علیه متدینین تبلیغات سوء کند و مردم را از اسلام متنفر نماید در حالی که می داند تمام ثروت ها در اختیار خدا است ولی منافقین نمی فهمند.

نهم: نباید فکر کند که عزت و عظمت در نزد خدا است بلکه باید بداند که عزت مال خدا و رسول خدا و مؤمنین است.

«اولاد و اموالتان شما را غافل نکنند»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اموالتان و اولادتان شما را از یاد خدا غافل نکند. و کسى که آن کار را بکند، پس آنها همان زیانکارانند. ﴿۹﴾

«قبل از مردن از اموالتان انفاق کنید»

وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۰﴾

و انفاق کنید از آنچه به شما روزى داده ایم، قبل از آنکه مرگ دامن یکى از شما را بگیرد و بگوید: پروردگار من، چرا مرگ مرا براى مدّت کمى به تأخیر نینداختى تا صدقه دهم و از صالحین باشم؟ ﴿۱۰﴾

«خدا مرگ احدی را به تأخیر نمی اندازد»

وَلَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۱﴾

و هرگز خدا مرگ کسى را هنگامى که اجلش مى رسد، به تأخیر نمى اندازد. و خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۹

زن و فرزند

سالک الی اللّه نباید مال و اموال و اولادش او را از یاد خدا باز دارد. زیرا کسی که این کار را بکند بسیار ضرر کرده است و باید از آن چه خدا به او روزی فرموده انفاق کند تا از صالحین محسوب گردد. و به طور کلی این را بداند که هر وقت خدا بخواهد او را به عالم بعد از این عالم منتقل می فرماید.

سوره مبارکه تغابن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾

براى خدا آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، تسبیح مى کنند. براى خدا مالکیت و براى خدا ستایش است و او بر هر چیزى قادر است. ﴿۱﴾

«خدا همه را مساوی خلق فرموده است»

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كَافِرٌ وَمِنْكُمْ مُؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲﴾

آن خدا کسى است که شما را آفرید، پس بعضى از شما کافر و بعضى از شما مؤمن شدید. و خدا به آنچه مى کنید بینا است. ﴿۲﴾

«خدای تعالی چه نیکو شما را صورت بندی فرموده است»

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿۳﴾

خدا آسمانها و زمین را به حقّ خلق فرموده و شما را صورت بندى کرد و چه نیکو شما را صورت بندى کرده است و به سوى خدا بازگشت خواهد بود. ﴿۳﴾

«احاطه علمی خدای تعالی»

يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۴﴾

آنچه در آسمانها و زمین است، خدا مى داند و آنچه را که شما پنهان مى کنید و آنچه را که علنى مى کنید، (او) مى داند. و خدا به آنچه در سینه ها است آگاه است. ﴿۴﴾

«گذشتگان طعم عذاب را چشیده اند»

أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۵﴾

آیا خبر کسانى که قبلاً کافر شده اند به شما نرسیده؟ آنها طعم مجازات کار خود را چشیدند و براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۵﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوْا وَاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿۶﴾

آن به خاطر این است که پیامبرانشان با دلایلى براى آنها آمدند، پس آنها گفتند: آیا بشرى مى خواهد ما را هدایت کند؟ پس کافر شدند و پشت کردند. و خدا بى نیاز است. و خدا غنى ستوده اى است. ﴿۶﴾

«همه در قیامت زنده می شوند»

زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۷﴾

کسانى که کافرند گمان مى کنند که هرگز (در قیامت) زنده نمى شوند. بگو: چرا! به پروردگارم قسم حتما زنده مى شوید سپس به آنچه عمل کرده اید آگاه مى گردید. و آن بر خدا آسان است. ﴿۷﴾

فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۸﴾

پس به خدا و رسولش و نورى که ما نازل کرده ایم ایمان بیاورید. و خدا به آنچه عمل مى کنید آگاه است. ﴿۸﴾

يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۹﴾  

آن روز خدا همه شما را براى روز اجتماع جمع تان مى کند. آن روز خسارت و پشیمانى است و کسى که به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام بدهد، گناهانش جبران مى شود و در بهشتهائى که از دامن آن نهرها جارى است و همیشه در آن مخلّد خواهند بود داخل مى شود. آن فوز عظیمى است. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۸

ایمان

سالک الی اللّه باید به خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و نوری که از عرش برای هدایت مردم نازل فرموده که منظور ائمه اطهار علیهم السلام هستند ایمان بیاورد و عمل صالح کند تا خدای تعالی سیئات او را خیرات کند و آنها را الی الابد در بهشت جاویدان مستقر فرماید که این بزرگترین موفقیتی است که نصیب آنها می گردد.

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۰﴾

و کسانى که کافر شده اند و آیات ما را تکذیب کرده اند اینها اهل آتش اند که در آن مخلّدند و بد بازگشتى است. ﴿۱۰﴾

«همه مصائب از جانب خدا است»

مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۱﴾

هر چه از مصیبت مى رسد جز به اذن خدا نمى باشد و کسى که به خدا ایمان داشته باشد خدا قلبش را هدایت مى کند. و خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۱۱﴾

«بر عهده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جز ابلاغ رسالت چیزی نیست»

وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۱۲﴾

و خدا را اطاعت کنید و رسول را اطاعت کنید. پس اگر پشت کنید جز این نیست که بر رسول ما ابلاغ آشکارى است. ﴿۱۲﴾

«مؤمنین بر خدا توکل می کنند»

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۳﴾

خدائى که هیچ خدائى جز او نیست. و مؤمنین بر خدا توکل مى کنند. ﴿۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۳ – ۱۱

مصیبتها

سالک الی اللّه باید بداند که مصائبی که به او می رسد بخاطر گناهانی است که انجام داده و به اذن خدای تعالی او محکوم به این مصیبت ها گردیده است و اگر در این موقعیت ایمان به خدا پیدا کند به رفع مشکلش دلش راهنمایی می شود. و باید برای رسیدن به کمالات اطاعت از خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله بنماید و باید از گوش نکردن مردم حرفهای او را ناراحت نشود زیرا او وظیفه خود را انجام داده است. و این را بداند که مؤمنین بر خدای تعالی توکل می کنند و او هم باید توکل کند.

«بعضی از زنان و فرزندان دشمنان انسانند»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، قطعا بعضى از همسران شما و فرزندان شما دشمنان شمایند، پس از آنها دورى کنید. و اگر گذشت کنید و چشم پوشى نمایید و ببخشید، قطعا خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۱۴﴾

«مال و فرزندانتان وسیله امتحان شمایند»

إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۱۵﴾

جز این نیست که اموال شما و فرزندان شما امتحان شمایند. و در نزد خدا اجر عظیمى خواهد بود. ﴿۱۵﴾

«هر چه می توانید تقوی را کامل کنید»

فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۶﴾

پس هر چه مى توانید تقواى الهى را رعایت کنید و بشنوید و اطاعت کنید و انفاق نمایید که براى خودتان بهتر است و کسى که از بخل و حرص نفس خود را نگه بدارد، پس آنها همان رستگارانند. ﴿۱۶﴾

«به خدا قرض الحسنه بدهید»

إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ ﴿۱۷﴾

اگر به خدا قرض بدهید قرض الحسنه اى، براى شما آن را مضاعف مى نماید و شما را مى بخشد. و خدا شکرکننده و حلیم است. ﴿۱۷﴾

عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۸﴾

دانا به غیب و شهود است، عزیز حکیمی است. ﴿۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۸ – ۱۴

مواردی که باید توجه شود

سالک الی اللّه باید به ندای پروردگار که در آیات فوق به او داده شده توجه کاملی بنماید:

۱  –  بداند که گاهی می شود زن و فرزند انسان به او دشمنی می کند و او را به طرف شیطان می کشاند باید از آنها دوری کند.

۲  –  اگر زن و فرزند انسان از انحرافات و دشمنی به سوی خدا برگشتند آنها را عفو کند و چشم پوشی از گذشته های ناصحیح شان بنماید و آنها را ببخشد زیرا خدای تعالی بخشنده مهربانی است.

۳  –  سالک الی اللّه باید اموال و اولادش را برای خود مایه آزمایش بداند و از امتحانات الهی خوب خارج شود.

۴  –  تا جائی که برایش ممکن است خود را از مخالفت پروردگار حفظ کند.

۵  –  گوش شنوا داشته باشد و اطاعت اوامر الهی را بکند و در راه خدا انفاق نماید زیرا برای او اینها از همه چیز بهتر است.

۶  –  خود را از بخل و حرص نگه دارد تا رستگار شود.

۷  –  از اموال خود به خدای تعالی قرض الحسنه بدهد و اموالش را در راه خدا صرف کند تا خدا او را ببخشد و از او تشکر کند زیرا خدا عالم به غیب و شهود است و خدا عزیز حکیم است.

سوره مبارکه طلاق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«احکام طلاق و عدّه زنها»

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا ﴿۱﴾

اى پیامبر، وقتى که خواستید زنان را طلاق دهید، آنها را با وقت عدّه شان طلاق دهید و حساب عدّه را نگه دارید و تقواى خدا را که پروردگارتان است داشته باشید، زنهایتان را از خانه هایشان بیرون نکنید و آنها نباید جز در وقتى که کار زشت آشکارائى انجام دادند بیرون روند. و این حدود خدا است. و کسى که از حدود خدا تجاوز کند، قطعا به خودش ظلم کرده. تو نمى دانى، شاید خدا بعد از آن کارى را احداث کند. ﴿۱﴾

فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ﴿۲﴾

پس وقتى که عدّه آنها به پایان رسید، به خوبى آنها را نگه دارید یا با خوبى از آنها جدا شوید و دو عادل را از خودتان شاهد بگیرید و براى خدا شهادت بدهید. آن براى شما موعظه است، کسى که مؤمن به خدا و روز قیامت باشد به آن سفارش مى شود. و کسى که تقواى الهى را پیشه کند، خدا براى او نجاتى عنایت مى فرماید. ﴿۲﴾

«تقوی سبب وسعت رزق می شود»

وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ﴿۳﴾

و به او روزى مى دهد از جائى که گمان ندارد. و کسى که بر خدا توکل کند، پس خدا او را کفایت مى کند. قطعا خدا فرمان خود را به پایان مى رساند، قطعا خدا براى هر چیزى اندازه اى قرار داده است. ﴿۳﴾

«احکام عدّه طلاق»

وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا ﴿۴﴾

و کسانى که از زنهاى شما از حیض یائسه گردیده اند، اگر درباره آنها شک کنید، پس عدّه آنها سه ماه است و همچنین زنانى که حیض نشده اند. و زنهائى که حامله هستند، عدّه آنها این است که فرزندشان را بزایند. و کسى که تقواى الهى را رعایت کند، خدا براى او در کارش آسانى قرار مى دهد. ﴿۴﴾

«تقوی گناهان گذشته را جبران می کند»

ذَلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا ﴿۵﴾  

آن دستور خدا است که آن را بر شما نازل فرموده. و کسى که تقواى الهى را رعایت کند، خدا گناهان او را جبران مى کند و اجر او را بزرگ قرار مى دهد. ﴿۵﴾

برداشت از آیات ۵ – ۲

فوائد تقوی

سالک الی اللّه اگر تقوی را برای خدا رعایت کند به مسائل زیر موفق می شود:

۱  –  خدای تعالی در تمام امور برای او فرجی می رساند.

۲  –  از جایی که گمان ندارد روزی معنوی و مادی اش را تأمین می کند.

۳  –  اگر به خدای تعالی توکل کند خدا او را کفایت می نماید.

۴  –  مشکلات او را آسان می گرداند.

۵  –  گناهانش را جبران می کند.

۶  –  اجرش را بزرگ قرار می دهد.

«اظهار محبّت به همسران»

أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى ﴿۶﴾

آن زنها را هر جا که خودتان زندگى مى کنید که در توانتان هست، اسکان دهید و به آنها ضرر نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید و اگر حامله باشند، باید مخارج آنها را تا وقتى که وضع حمل کنند بدهید. و اگر براى شما به فرزندشان شیر دادند، مزد آنها را بدهید و با یکدیگر با نیکى و محبّت مشورت کنید و (اگر نتوانستید توافق کنید و) کار براى شما سخت شد، پس زن دیگرى به آن بچّه شیر دهد. ﴿۶﴾

«انفاق برای وسعت رزق»

لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا ﴿۷﴾

آنهائى که امکانات وسیعى دارند، باید از امکانات خود انفاق کنند و کسى که روزیش تنگ شده، از آنچه خدا به او داده بدهد، خدا کسى را جز به آن مقدارى که به او عنایت کرده، تکلیف نمى کند. خدا به زودى بعد از سختى آسانى را قرار مى دهد. ﴿۷﴾

برداشت از آیه ۷

انفاق

سالک الی اللّه اگر ثروتمند است از ثروتش باید انفاق کند و اگر تنگ دست است باز هم از همان مقداری که دارد انفاق نماید تا خدا بعد از سختی، آسانی را نصیب او گرداند.

«سختگیری در حساب»

وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا ﴿۸﴾

و چه بسیار آبادیهائى که از امر پروردگارشان و پیامبران او سرپیچى کردند، پس ما به شدّت به حسابشان رسیدیم و آنها را به عذاب ناشناخته اى مجازاتشان نمودیم. ﴿۸﴾

فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَكَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا ﴿۹﴾

پس آنها اثر بد کارشان را چشیدند و عاقبت کارشان زیان بود. ﴿۹﴾

«صاحبان مغز باید تقوی داشته باشند»

أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا ﴿۱۰﴾

خدا براى آنها عذاب سختى آماده کرده است. پس تقواى الهى را اى صاحبان مغزى که ایمان به خدا آورده اید، رعایت کنید. قطعا خدا براى شما چیزى را که از خواب غفلت بیدارتان مى کند، نازل فرموده است. ﴿۱۰﴾

«پیامبران مردم را از ظلمت به نور خارج می کنند»

رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا ﴿۱۱﴾

پیامبرى که بر شما آیات روشن خدا را تلاوت مى کند تا خارج کند از تاریکیها به نور کسانى را که ایمان آورده و عمل صالح نموده اند. و کسى که به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح کند، خدا او را وارد بهشتهائى مى کند که از دامن آنها نهرها جارى است که همیشه و دائما در آن بهشتها خواهد بود و قطعا خدا چه نیکو رزقى براى او قرار داده است. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۱۰

سالک الی اللّه باید در کنار مراحل تزکیه نفس تقوی را بخاطر خدا رعایت کند و خود را صاحب مغز و حقیقت معرفی نماید زیرا خدای تعالی بر او قرآن که یادآوری کننده حقایق فطری او است، بر او نازل فرموده است و هم چنین پیامبرانی را که آیات روشن الهی را بخاطر آن که آنها را از ظلمات به سوی نور بکشاند به سوی آنها فرستاده است تا آنها اهل بهشت جاویدان گردند و خدای تعالی رزق نیکویی به آنها عنایت فرماید.

«زمین هم مثل آسمان هفتگانه است»

اَللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿۱۲﴾

خدا کسى است که هفت آسمان و مثل آن را از زمین خلق فرمود. فرمان خدا بین زمینها و آسمانها نازل مى شود، براى آنکه بدانید قطعا خدا بر هر چیزى قادر است و قطعا خدا به هر چیزى احاطه علمى دارد. ﴿۱۲﴾

سوره مبارکه تحریم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«آنچه را خدای تعالی حلال کرده بر خود حرام نکنید»

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱﴾

اى پیامبر، چرا آنچه را که خدا براى تو حلال کرده، به خاطر بدست آوردن رضایت همسرانت بر خود حرام مى کنى؟ و خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۱﴾

قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۲﴾

قطعا خدا براى شما راه حلال شدن قسمهایتان را دستور فرموده. و خدا مولاى شما است. و او داناى حکیمى است. ﴿۲﴾

«زشتی افشاء سرّ»

وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۳﴾

و زمانى که پیغمبر سرّى را به بعضى از همسرانش گفت و چون آن را افشا کرد و خدا آن را بر پیغمبر ظاهر نمود، بعضى از آن را شناساند و بقیه را بازگو نکرد. پس وقتى که پیغمبر به او مطلب را خبر داد، آن زن گفت: چه کسى به تو این را خبر داده؟ پیامبر فرمود: داناى آگاهى به من خبر داده است. ﴿۳﴾

«توبه دو زن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ  ﴿۴﴾

اگر شما دو نفر (از کار خود) به درگاه خدا توبه کنید که قطعا دلهایتان منحرف شده و اگر بر ضدّ پیغمبر تظاهر کنید، پس قطعا سرپرست او خدا است و جبرئیل و شایسته اى از مؤمنین و ملائکه بعد از آن پشتیبان اویند. ﴿۴﴾

عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا ﴿۵﴾

امید است که پروردگار او اگر شما را طلاق بدهد، همسرانى بهتر از شما که مسلمان باشند، مؤمن باشند، متواضع باشند، توبه کننده باشند، عابد باشند، هجرت کننده باشند، غیر باکره یا باکره باشند، عوض شما به او عنایت فرماید. ﴿۵﴾

«دستور مراقبت از اهل بیت خود و نجات آنها از آتش»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ ﴿۶﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، خودتان و اهلتان را از آتشى که هیزمش مردم و سنگها است، نگه دارید. بر آن (آتش) ملائکه غلاظ و شداد موکلند که این ملائکه آنچه را که خدا به آنها امر مى کند، عصیان نمى کنند و انجام مى دهند آنچه به آنها فرمان داده مى شود. ﴿۶﴾

«معذرت خواهی کافران فایده ای ندارد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۷﴾  

اى کسانى که کافر شده اید، امروز عذرخواهى نکنید. جز این نیست که آنچه کرده اید جزا داده مى شوید. ﴿۷﴾

«توبه نصوح»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، توبه کنید به سوى خدا با توبه نصوح. امید است پروردگارتان گناهانتان را جبران کند و در بهشتهائى که از دامن آنها نهرها جارى است داخلتان نماید در روزى که خدا، پیغمبر و کسانى را که با او ایمان آورده اند خوار و ذلیل نمى کند. نور آنها در پیش رویشان و طرف راستشان در حرکت است. مى گویند: پروردگار ما، نور ما را برایمان کامل کن و ما را بیامرز که تو بر هر چیزى توانایى. ﴿۸﴾

«جهاد با کفّار»

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۹﴾

اى پیغمبر، با کفّار و منافقین جهاد کن و بر آنها سخت بگیر. و مأواى آنها جهنّم است و بد بازگشتى است. ﴿۹﴾

«زنهای بد مانند زن نوح و زن لوط»

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿۱۰﴾

خدا براى کسانى که کافر شده اند مَثَلى مى زند، زن نوح و زن لوط را. آن دو تحت (فرمان) دو نفر از بندگان صالح ما بوده اند. پس به آنها خیانت کردند و (ارتباط با آن دو پیغمبر) براى آن دو زن چیزى از (عذاب الهى) را از آنها بى نیاز نکرد و به آنها گفته شد: در آتش با واردشوندگان شما هم وارد شوید. ﴿۱۰﴾

«زنهای خوب مانند زن فرعون و مریم مادر عیسی علیه السلام»

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۱۱﴾

و خدا براى کسانى که ایمان آورده اند، مثلى مى زند. زن فرعون زمانى که عرض کرد: پروردگار من، براى من در نزد خودت در بهشت خانه اى بنا کن ومرا از فرعون و کارش نجات مرحمت فرما و مرا از مردم ستمگر نجات ده. ﴿۱۱﴾

وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ ﴿۱۲﴾

و مریم دختر عمران آن خانمى که دامنش را پاک نگه داشت، پس ما از روحمان در آن دمیدیم و سخنان و کتابهاى پروردگارش را تصدیق کرد و از مطیعان و خشوع کنندگان بود. ﴿۱۲﴾

برداشت از آیات ۱۲ – ۱

برداشت هایی از سوره تحریم

سالک الی اللّه باید از سوره مبارکه تحریم معارف و حقایق زیر را استفاده کند و به کار ببندد:

۱  –  خود را آن چنان در صراط مستقیم دین قرار دهد که هر چه را که خدا حرام کرده، حرام بداند و هر چه را که خدا حلال کرده، حلال بداند و رعایت حال نزدیک ترین کسانی که با او هستند و جلب رضایت آنها را در این ارتباط نکند و بداند که حتی خدای تعالی راه حلال شدن قسم ها را دستور داده و خدا فرمانده بامحبتی نسبت به بندگان خودش می باشد.

۲  –  سالک الی اللّه نباید اسرار دیگران را افشاء کند اگر چه همسر او باشد.

۳  –  باید بداند که خدای تعالی بعضی از خبرهای پنهانی را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می دهد و اولیای خدا که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اقتدا کرده اند از بسیاری از اخبار سرّی مطلع اند.

۴  –  سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی ولی مؤمنین است و حضرت جبرئیل و علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده فرزندش علیهم السلام و کلیه ملائکه پشتیبان خدا هستند.

۵  –  اگر انسان، دوستان یا همسر موافقی در راه ایمان نداشته باشد و برای خدا از آنها صرف نظر کند خدای تعالی دوستان و همسران پاک و پاکیزه ای که بنده خدا باشند به او عنایت می کند.

۶  –  سالک الی اللّه باید علاوه بر آن  که خودش را از آتش جهنم نجات می دهد اهل و عیالش را هم از آتش جهنم حفظ کند و نگذارد آنها از صراط مستقیم منحرف شوند.

۷  –  تا می تواند باید کاری که مجبور شود از خدا و مردم معذرت خواهی کند انجام ندهد.

۸  –  سالک الی اللّه باید پس از یقظه و بیداری توبه نصوح کند که اگر توبه ای که بازگشت نداشته باشد، انجام داد، خدای تعالی گناهان گذشته اش را جبران می کند و وارد بهشتش می نماید و اگر پیروی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بکند خوار و ذلیل نمی شود بلکه وسائل هدایتش پیشاپیش او را به کمالات می رساند و خدای تعالی برای موفقیت و تزکیه نفس و کمالاتش دعایش را مستجاب می کند زیرا خدای تعالی بر هر چیزی قادر است.

۹  –  سالک الی اللّه باید با کفار و منافقین جهاد کند یعنی آنها را به هر نحوی که هست به طرف حقیقت دعوت کند و اگر دعوتش را قبول نکردند  در دوری از آنها سخت بگیرد زیرا در آخرت مأوای آنها جهنم است.

۱۰  –  مردهای سالک الی اللّه باید به هر نحوی که هست با شرح صدر با همسرانشان زندگی کنند و سخن از جدایی و طلاق نگویند آن چنان که حضرت نوح علیه السلام و حضرت لوط علیه السلام تا لحظه ای که خدا بر زنهای آنها غضب فرمود از آنها جدا نشدند.

۱۱  –  خانم های سالک الی اللّه باید حضرت آسیه علیهاالسلام همسر فرعون را الگوی خود قرار دهند و آن چنان با شرح صدر با شوهرهایشان در هر وضعی که شوهرها باشند زندگی کنند تا مانند حضرت آسیه علیهاالسلام مورد لطف پروردگار قرار بگیرند. آسیه علیهاالسلام در ردیف زنهای بزرگ عالم مانند حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام و حضرت مریم علیهاالسلام و حضرت حوا علیهاالسلام قرار گرفت با این که نه همسر پیغمبر بود و نه مادر پیغمبر بلکه تنها به خاطر بندگی خدا به آن مقام رسید.

۱۲  –  خانم های سالک الی اللّه باید در عبادت و بندگی و درستی و صداقت و پاکدامنی به حضرت مریم علیهاالسلام اقتدا کنند تا مورد لطف پروردگار قرار گیرند.

جزء ۲۷

قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۱﴾

ابراهیم گفت: کار شما چیست ای فرستادگان؟ ﴿۳۱﴾

قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ ﴿۳۲﴾

گفتند: ما به طرف مردم گناهکاری فرستاده شده ایم. ﴿۳۲﴾

لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ ﴿۳۳﴾

تا بر آنها سنگهائی از گِل بریزیم. ﴿۳۳﴾

مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ ﴿۳۴﴾

سنگهائی که در نزد پروردگارت برای اسراف کنندگان نشان گذاری شده است. ﴿۳۴﴾

فَأَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۳۵﴾

پس ما کسى را که در میان آنها از مؤمنین بود، خارجش کردیم. ﴿۳۵﴾

فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۳۶﴾

ولی جز خانواده ای از مسلمانها در آن سرزمین نیافتیم. ﴿۳۶﴾

وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۳۷﴾

و (ما) در آن نشانه اى براى کسانى که از عذاب دردناک مى ترسند، باقى گذاشتیم. ﴿۳۷﴾

«حضرت موسی علیه السلام به طرف فرعون می رود»

وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۳۸﴾

و ﴿نشانه ای نیز﴾ در موسی وقتی که او را به سوی فرعون با دلیل آشکاری فرستادیم. ﴿۳۸﴾

فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿۳۹﴾

پس فرعون با تمام وجودش (از او) روى گرداند و گفت: ساحر یا دیوانه اى است. ﴿۳۹﴾

فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿۴۰﴾

پس ما فرعون و سپاهیانش را گرفتیم و آنها را در دریا انداختیم در حالی که او خودش را ملامت می کرد. ﴿۴۰﴾

«قوم عاد هلاک می شوند»

وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ ﴿۴۱﴾

و ﴿نشانه ای﴾ در قوم عاد، وقتی که بر آنها باد هلاک کننده ای فرستادیم. ﴿۴۱﴾

مَا تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ ﴿۴۲﴾

بر چیزی نمی وزید، مگر آنکه مثل خاکستر قرارش می داد. ﴿۴۲﴾

«صاعقه قوم ثمود را گرفت»

وَفِی ثَمُودَ إِذْ قِیلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِینٍ ﴿۴۳﴾

و در قوم ثمود، آن وقتی که به آنها گفته شد: تا مدّتی بهره مند باشید. ﴿۴۳﴾

فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۴۴﴾

پس آنها از امر پروردگارشان سرپیچی کردند که صاعقه آنها را گرفت در حالی که آنها نگاه می کردند. ﴿۴۴﴾

فَمَا اسْتَطَاعُوا مِنْ قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنْتَصِرِينَ ﴿۴۵﴾

آنها نتوانستند برخیزند و نتوانستند طلب یاری کنند. ﴿۴۵﴾

«قوم حضرت نوح علیه السلام مردم فاسقی بودند»

وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۴۶﴾

و ﴿همچنین﴾ پیش از اینها قوم نوح که قطعا آنها مردم فاسقی بودند. ﴿۴۶﴾

«تذکر نعمتهای خدای تعالی»

وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿۴۷﴾

و (ما) آسمان را با قدرت خود بنا کردیم و قطعا ما آن را توسعه مى دهیم. ﴿۴۷﴾

وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿۴۸﴾

و زمین را پهن کردیم، پس چه نیکو گستراننده ای هستیم. ﴿۴۸﴾

وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۴۹﴾

و از هر چیزی ما دو جفت خلق کردیم، شاید شما متذکر شوید. ﴿۴۹﴾

«به سوی خدا با سرعت بروید»

فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۵۰﴾

پس به سوى خدا بشتابید. قطعا من براى شما از طرف او ترساننده آشکارى هستم. ﴿۵۰﴾

وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۵۱﴾  

و با خدا، خداى دیگرى قرار ندهید. قطعا من براى شما از جانب او ترساننده آشکارى هستم. ﴿۵۱﴾

برداشت از آیات ۵۱ – ۳۱

از قصه های انبیاء که در این آیات ذکر می شود باید این درسها را آموخت:

اول: سالک الی اللّه باید معتقد باشد که ملائکه برای رحمت و برای عذاب از جانب خدا فرستاده می شوند و به دستور پروردگار مجرمین را عذاب می کنند آن گونه که قوم لوط را عذاب کردند و دقیقا بیشترین عذاب برای اسراف کنندگان خواهد بود ولی اگر خانواده ای مؤمن باشند و اسراف نکنند و تزکیه نفس نمایند از میان مجرمین نجات پیدا می کنند و از آیات استفاده می شود که اسراف از بزرگترین جرم هایی است که بشر مرتکب می گردد.

دوم: باید بکوشد که نسنجیده به اولیای خدا و انبیاء تهمت نزند و آنها را بی عقل نداند.

سوم: از نعمت های الهی بهره برداری کند و از اوامر پروردگارش سرپیچی نکند و الا به عذاب الهی مبتلا می گردد.

چهارم: کوشش کند نعمت های الهی را همیشه منظور نماید و نگاهی به آسمان و زمین کند و از نشانه های الهی پند بگیرد.

پنجم: باید بداند که همه حقایق را خدای تعالی در عالم ارواح به او تعلیم داده ولی در وقت تولد آنها را فراموش کرده تا امتحان بشود.

ششم: خدای تعالی برای این که کمکی به بشر در امتحانشان بکند پیامبران و کتب آسمانی را یادآوری کننده نازل فرموده است.

هفتم: باید به سوی خدا با شتاب حرکت کند و مراحل تزکیه نفس و کمالات را بگذراند.

هشتم: به نتیجه سیر و سلوکش برسد و مقام توحید را تجربه کند و به کمالاتی که از ناحیه پیامبران به او راهنمائی شده موفق گردد.

«پیامبران را ساحر یا دیوانه می خواندند»

كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿۵۲﴾

این چنین است که نزد کسانى که قبل از آنها بوده اند هیچ رسولى نیامد، مگر آنکه گفتند: ساحر یا دیوانه است. ﴿۵۲﴾

أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿۵۳﴾

آیا یکدیگر را به این سفارش کرده بودند؟ بلکه آنها مردمى طغیانگر بودند. ﴿۵۳﴾

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ ﴿۵۴﴾

پس از آنها رو بگردان، تو ملامت نخواهی شد. ﴿۵۴﴾

«تذکر مفید است»

وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۵﴾

و تذکر بده، زیرا قطعا تذکر براى مؤمنین فایده مى رساند. ﴿۵۵﴾

«خلقت جنّ و انس برای عبادت»

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾

و من جنّ و انس را خلق نکردم، مگر برای آنکه مرا عبادت کنند. ﴿۵۶﴾

«خدا از کسی رزقی نمی خواهد»

مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ ﴿۵۷﴾

(من) از آنها هیچ رزقى نمى خواهم و من نمى خواهم که مرا اطعام کنند. ﴿۵۷﴾

إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ﴿۵۸﴾

قطعا خدا همان رزّاقى است که صاحب قوّت و داراى قدرت است. ﴿۵۸﴾

«برای ستمگران عذابی خواهد بود»

فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ ﴿۵۹﴾

پس قطعا براى کسانى که ستم کرده اند، نصیبى از عذاب مثل پیامد یارانشان است، پس عجله نکنند. ﴿۵۹﴾

فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۶۰﴾

پس واى بر کسانى که کافر شده اند، از روزى که وعده داده مى شوند. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیات ۶۰ – ۵۲

سالک الی اللّه باید از آیات فوق برداشت های زیر را داشته باشند:

۱  –  بداند که اقوام گذشته از این جهت طغیانگر شدند و مورد عذاب پروردگار واقع شدند که پیغمبران را به آنچه نبودند متهم کردند.

۲  –  اگر خیرخواهان مردم و پیامبران کمکی در دنیا و قیامت به مجرمین نکنند از طرف پروردگار ملامت نمی گردند.

۳  –  پیامبران و مبلغین باید یادآوری کننده فطرتهای انسانها باشند تا شاید آنها متذکر گردند.

۴  –  مؤمنین چون تفکر می کنند و به وسیله تفکرشان به حقیقت عقل می رسند این تذکرات برای آنها مفید خواهد بود.

۵  –  خدای تعالی جن و انس را برای عبادت خلق کرده زیرا بندگی و عبادت آنها را به کمالات و مقام خلیفه اللهی می رساند.

۶  –  خدای تعالی نیازی در چیزی به کسی ندارد بلکه همه در همه چیز به پروردگارشان نیازمندند.

۷  –  ظالمین به طور کلی در ظلم و عذاب با یکدیگر شریک اند و در روز قیامت وای بر کسانی که خدا و نعمت هایش را کفران کنند که خدای تعالی به  آنچه به آنها وعده داده خواهند رسید.

سوره مبارکه طور

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«عذاب روز قیامت حتمی است»

وَالطُّورِ ﴿۱﴾

قسم به کوه طور ﴿۱﴾

وَكِتَابٍ مَسْطُورٍ ﴿۲﴾

و قسم به کتابی که نوشته شده ﴿۲﴾

فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ ﴿۳﴾

در ورقی باز شده ﴿۳﴾

وَالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ﴿۴﴾

قسم به «بیت المعمور»، ﴿۴﴾

وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ﴿۵﴾

قسم به سقفی که بلند ساخته شده ﴿۵﴾

وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ﴿۶﴾

قسم به دریای سرشار ﴿۶﴾

إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ ﴿۷﴾

قطعا عذاب پروردگارت واقع خواهد شد. ﴿۷﴾

مَا لَهُ مِنْ دَافِعٍ ﴿۸﴾

هیچ چیزی آن را بر نمی گرداند. ﴿۸﴾

«وای بر تکذیب کنندگان»

يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا ﴿۹﴾

روزى که آسمان سخت به حرکت در مى آید. ﴿۹﴾

وَتَسِیرُ الْجِبَالُ سَیْراً ﴿۱۰﴾

و کوهها به راه می افتند. ﴿۱۰﴾

فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۱﴾

در آن روز وای بر تکذیب کنندگان. ﴿۱۱﴾

اَلَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ﴿۱۲﴾

کسانی که خود در فرو رفتن در باطل بازی می کنند. ﴿۱۲﴾

یَوْمَ یُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعّاً ﴿۱۳﴾

روزى که به سختى به سوى آتش جهنّم کشیده مى شوند. ﴿۱۳﴾

هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿۱۴﴾  

این آتشی است که شما آن را تکذیب می کردید. ﴿۱۴﴾

أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنْتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿۱۵﴾

آیا این سِحر است یا شما بصیرت ندارید؟ ﴿۱۵﴾

اِصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾

در آن وارد شوید. چه صبر کنید، یا آنکه صبر نکنید، بر شما مساوى خواهد بود. جز این نیست که به آنچه کرده اید، مجازات مى شوید. ﴿۱۶﴾

«حالات اهل تقوی در بهشت»

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَعِیمٍ ﴿۱۷﴾

قطعا متّقین در بهشتها و نعمتهایند. ﴿۱۷﴾

فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿۱۸﴾

به آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنها را پروردگارشان از عذاب جهنّم نگه داشته، خوشحالند. ﴿۱۸﴾

كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۹﴾

بخورید و بیاشامید، گوارایتان باد بخاطر آنچه که عمل کرده اید. ﴿۱۹﴾

مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ ﴿۲۰﴾

در حالی که بر تختهای متّصل بهم تکیه کرده اند و آنها را با حورالعین همسر گردانیده ایم. ﴿۲۰﴾

«فرزندان مؤمنین به آنها ملحق می شوند»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ ﴿۲۱﴾

و کسانى که ایمان آورده اند و در ایمان، فرزندانشان از آنها پیروى کرده اند، نسلشان را به آنها ملحق مى کنیم و چیزى از عمل آنها کم نمى کنیم. هر کسى گرو چیزى است که کسب کرده است. ﴿۲۱﴾

وَأَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ ﴿۲۲﴾

و ما آنها را به میوه ها و گوشتی که دلخواه آنها است، تقویت می کنیم. ﴿۲۲﴾

يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ ﴿۲۳﴾

در آن بهشت در گرفتن جام درگیری دارند. در آن بهشت نه حرف لغو و نه گناه خواهد بود. ﴿۲۳﴾

وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ ﴿۲۴﴾

و در اطراف آنها پسران زیبا صورتی که مانند مروارید پنهان در صدف اند، بر آنها طواف می کنند. ﴿۲۴﴾

«گفتگوی اهل بهشت»

وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۲۵﴾

و بعضی از آنها به بعضی رو می کنند و از هم می پرسند. ﴿۲۵﴾

قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ ﴿۲۶﴾

می گویند: ما قبل از این در مورد خانواده مان ترسان بودیم. ﴿۲۶﴾

فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾

پس خدا بر ما منّت گذاشت و ما را از عذاب نفوذکننده نگه داشت. ﴿۲۷﴾

إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ ﴿۲۸﴾

قطعا ما قبل از این خدا را می خواندیم، زیرا او همان نیکوکار مهربان است. ﴿۲۸﴾

«تهمتهائی که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می زدند»

فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ﴿۲۹﴾

پس تذکر بده که تو به لطف و نعمت پروردگارت کاهن و دیوانه نیستی. ﴿۲۹﴾

أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ ﴿۳۰﴾

یا می گویند: او شاعری است که ما منتظر مرگش هستیم. ﴿۳۰﴾

قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ ﴿۳۱﴾  

بگو: منتظر باشید که من هم با شما از منتظرینم. ﴿۳۱﴾

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿۳۲﴾

یا (شاید) افکارشان آنها را به این (مطالب) امر مى کند. یا آنها مردم طغیانگرى هستند. ﴿۳۲﴾

أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۳﴾

یا مى گویند: خودش آن (قرآن) را بافته. بلکه آنها ایمان نمى آورند. ﴿۳۳﴾

فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ ﴿۳۴﴾

پس آنها مطالبی مانند آن را بیاورند، اگر راستگو هستند. ﴿۳۴﴾

«دلیل برای اثبات ازلیت خالق»

أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿۳۵﴾

آیا آنها از ناچیز آفریده شده اند یا خودشان خالقند؟ ﴿۳۵﴾

«خدای تعالی با مردم کافر محاجّه می کند»

أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ ﴿۳۶﴾

آیا آنها آسمانها و زمین را خلق کرده اند؟ بلکه یقین پیدا نمی کنند. ﴿۳۶﴾

أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴿۳۷﴾

آیا نزد آنها خزائن پروردگارت هست یا آنها (بر همه چیز) تسلّط دارند؟ ﴿۳۷﴾

أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۳۸﴾

آیا آنها نردبانى دارند که بوسیله آن مى شنوند؟ پس کسى که از آنها ادّعاى شنیدن مى کند، باید دلیل روشنى بیاورد. ﴿۳۸﴾

«خدا دختر ندارد»

أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ ﴿۳۹﴾

آیا براى او (خدا) دختران ولى براى شما پسرانى باشند؟ ﴿۳۹﴾

أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿۴۰﴾

آیا تو از آنها اجرى سؤال کرده اى که در پرداختش سنگین شده اند؟ ﴿۴۰﴾

أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿۴۱﴾

آیا نزد آنها علم غیب است، که آنها می نویسند؟ ﴿۴۱﴾

أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ ﴿۴۲﴾

یا آنها مى خواهند حیله اى کنند؟ پس کسانى که کافر شده اند، خودشان به حیله گرفتار مى شوند. ﴿۴۲﴾

برداشت از آیات ۴۲ – ۲۹

سالک الی اللّه باید از آیات قرآن حقایقی را که در فطرت او هستند متذکر شود و بداند که آورنده قرآن نه کاهن است و نه مجنون، نه شاعر است و نه از بین می رود و نه مانند دیگران طغیانگر است و نه قرآن را خودش ساخته و پرداخته است زیرا قرآن معجزه است و باید سالک الی اللّه بداند که خدای تعالی او را از نیستی به هستی آورده و خلق کرده است و باید بداند که خالق آسمانها و زمین خدا است و نزد پروردگار خزائن آسمانها و زمین وجود دارد و بر غیر خدا این حقایق روشن نیست.

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی فرزندی ندارد و ملائکه دختر نیستند که خدا انتخابشان کرده باشد بلکه ملائکه به هر شکلی بخواهند می توانند خود را بسازند و نیز باید بداند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مردم اجر و مزدی طلب نمی کند و نیز باید بداند که علم غیب در نزد خدا است و به کسی اجازه نداده که از علم غیب مطلع شود و نیز باید متوجه باشد که با خدای تعالی  حیله ای نکند و الا خودش به آن حیله گرفتار می شود.

أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۴۳﴾

یا براى آنها خدائى غیر از خدا هست؟ منزّه است خدا از آنچه آنها شریک قرار مى دهند. ﴿۴۳﴾

وَإِنْ يَرَوْا كِسْفًا مِنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَرْكُومٌ ﴿۴۴﴾

و اگر آنها ببینند که قطعه اى از آسمان افتاد، مى گویند: ابر متراکمى است. ﴿۴۴﴾

«روز قیامت»

فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ ﴿۴۵﴾

پس آنها را به حال خود واگذار کن تا روزى که آنها در آن صاعقه، مرگ را ملاقات کنند. ﴿۴۵﴾

يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۴۶﴾

روزى که حیله شان، آنها را از چیزى بى نیاز نمى کند و آنها یارى نمى شوند. ﴿۴۶﴾

وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۴۷﴾

و قطعا براى آنهائى که ظلم کرده اند، عذابى غیر از آن خواهد بود. ولى اکثر آنها نمى دانند. ﴿۴۷﴾

«صبر کن تو زیرنظر خدا هستی»

وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴿۴۸﴾

و در مقابل فرمان پروردگارت بردبار باش زیرا تو قطعا زیر نظر ما هستى و وقتى که از جا بر مى خیزى، تسبیح و حمد پروردگارت را بکن. ﴿۴۸﴾

وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ﴿۴۹﴾

و بخشى از شب و بعد از فرو رفتن ستارگان، خدا را تسبیح کن. ﴿۴۹﴾

برداشت از آیات ۴۹ – ۴۸

اذکار نیمه شب

سالک الی اللّه باید در مقابل پروردگار و زحماتی که از این راه به او متوجه می شود صبور و بردبار باشد. زیرا قطعا او زیر نظر پروردگار می باشد. و وقتی از جا بر می خیزد بگوید: «سبحان اللّه و الحمد لله» و در نیمه های شب و صبح خدا را تسبیح کند.

سوره مبارکه نجم 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نه گمراه است و نه از روی هوای نفس حرف می زند»

وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿۱﴾

قسم به ستاره، وقتی که فرود می آید. ﴿۱﴾

مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى ﴿۲﴾

آنکه همراه شما (همیشه) بوده، نه گمراه شده و نه اغواء گردیده است.﴿۲﴾

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾

و از هوای نفس سخن نمی گوید. ﴿۳﴾

إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿۴﴾

جز این نیست که سخن او وحیى است که (به او از طرف خدا) وحى مى شود. ﴿۴﴾

عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿۵﴾

کسی که دارای قدرت بزرگی است، به او تعلیم داده است. ﴿۵﴾

ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿۶﴾

همان کسی که صاحب نیرومندی است و تسلّط دارد. ﴿۶﴾

وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿۷﴾

و او در افق برتری قرار گرفته است. ﴿۷﴾

«اشاره به معراج رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿۸﴾

سپس نزدیک و نزدیکتر گردید. ﴿۸﴾

فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿۹﴾

تا آنکه (فاصله او) به اندازه دو کمان یا نزدیکتر شد. ﴿۹﴾

فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿۱۰﴾

پس به بنده اش وحی کرد، آنچه را باید وحی کند. ﴿۱۰﴾

مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿۱۱﴾

آنچه را دید، قلبش تکذیب نکرد. ﴿۱۱﴾

أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿۱۲﴾

آیا بر آنچه می بیند، با او جدال می کنید؟ ﴿۱۲﴾

وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿۱۳﴾

و قطعا بار دیگر نیز او را دید. ﴿۱۳﴾

عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿۱۴﴾

در کنار درخت سدره المنتهی. ﴿۱۴﴾

عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿۱۵﴾

که در کنار آن، بهشت زندگی است. ﴿۱۵﴾

إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى ﴿۱۶﴾

در آن وقت، چیزی پوشاننده، درخت سدره المنتهی را پوشاند. ﴿۱۶﴾

مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿۱۷﴾

چشم به طرفی نگردید و تجاوز نکرد. ﴿۱۷﴾

لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى ﴿۱۸﴾

قطعا او از نشانه های بزرگتر پروردگارش، چیزها دید. ﴿۱۸﴾

«لات و عزی و منات بتهائی بوده اند»

أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿۱۹﴾

آیا پس شما «لات» و «عزى» را دیدید؟ ﴿۱۹﴾

وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ﴿۲۰﴾

و منات که سوّمی دیگری است. ﴿۲۰﴾

أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنْثَى ﴿۲۱﴾

آیا براى شما پسر و براى او (خدا) دختر باید باشد؟ ﴿۲۱﴾

تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى ﴿۲۲﴾

در این صورت آن تقسیمی غیر عادلانه است. ﴿۲۲﴾

إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى ﴿۲۳﴾

اینها جز اسمهائى که شما و پدرانتان نامگذارى کرده اید، چیزى نیست. خدا براى آن دلیلى نازل نکرده است. آنها جز از گمان و هواى نفسشان پیروى نمى کنند و حال آنکه قطعا از طرف پروردگارشان براى آنها هدایت آمده است. ﴿۲۳﴾

أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿۲۴﴾

آیا برای انسان آنچه آرزو دارد، خواهد بود؟ ﴿۲۴﴾

فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿۲۵﴾

پس برای خدا آخرت و ﴿حیات﴾ اوّلین است. ﴿۲۵﴾

برداشت از آیات ۲۵ – ۲۳

ظنّ و گمان

سالک الی اللّه نباید از ظنّ و گمان و از هوای نفس با وجود هدایت صریحی که از جانب پروردگار به وسیله قرآن و روایات به او رسیده تبعیت کند و بداند هر چه انسان می خواهد و آرزو می کند به او خواهد رسید زیرا آخرت و عالم ارواح و عالم ذر همه اینها تحت نفوذ و قدرت پروردگار می باشند.

وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى ﴿۲۶﴾  

و چه بسیار ملائکه اى که در آسمانها هستند و شفاعت آنها مگر بعد از اجازه الهى براى کسى که بخواهد و راضى شود، سودى نخواهد داشت. ﴿۲۶﴾

«ملائکه زن نیستند»

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَى ﴿۲۷﴾

قطعا کسانى که به آخرت ایمان ندارند، حتماً ملائکه را به اسم مؤنث نامگذارى مى کنند. ﴿۲۷﴾

وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ﴿۲۸﴾

و آنها به این (مطلب) علمى ندارند، بلکه از گمان پیروى مى کنند و حال آنکه گمان، هرگز انسان را از چیزى از حقّ بى نیاز نمى کند. ﴿۲۸﴾

فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿۲۹﴾

پس اعراض کن از کسى که از یاد ما رو مى گرداند و جز زندگى دنیا را نخواسته است. ﴿۲۹﴾

«هر کسی به اندازه ظرفیتش می فهمد»

ذَلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿۳۰﴾

این (همان)، حدّ و اندازه آنها از دانائى است. قطعا پرورگار تو داناتر است به کسى که از راه او (خدا) گمراه شده و و او داناتر است به کسى که هدایت یافته است. ﴿۳۰﴾

برداشت از آیات ۳۰ – ۲۸

هدایت و گمراهی

سالک الی اللّه نباید پیروی از ظنّ و گمانش بکند زیرا ظنّ و گمان انسان را به حقیقت نمی رساند و باید همیشه به یاد خدا باشد و تنها به زندگی دنیا بسنده نکند و تنها به آن چه می بیند معتقد نباشد و خدا را در گمراهی و هدایت خود ناظر و دانا بداند.

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿۳۱﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است تا آنهائى را که بدى کردند به آنچه عمل کرده اند جزا دهد و کسانى را که عمل نیکو کرده اند، به نیکى جزا مرحمت فرماید. ﴿۳۱﴾

«اشاره به الطاف الهی»

اَلَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿۳۲﴾

آنان (آن نیکوکارانى) که از گناهان کبیره و فواحش، غیر از لغزشهاى کوچک اجتناب مى کنند، قطعا بخشش پروردگارت توسعه دارد. و او به شما داناتر است، زیرا که شما را از زمین خلق کرد و چون که در شکمهاى مادرانتان جنینهائى بودید. پس خود را پاک ندانید، او کسى را که تقوى دارد بهتر مى شناسد. ﴿۳۲﴾

«اشاره به ولید بن مغیره است»

أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى ﴿۳۳﴾

آیا پس دیدى آن کسى را که روگرداند؟ ﴿۳۳﴾

وَأَعْطَى قَلِيلًا وَأَكْدَى ﴿۳۴﴾

و کمى اعطاء کرد و (بعد) امتناع نمود؟ ﴿۳۴﴾

أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى ﴿۳۵﴾

آیا نزد او علم غیب است که (همه چیز را) مى بیند؟ ﴿۳۵﴾

أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ﴿۳۶﴾

آیا با خبر نشده است به آنچه در کتاب های موسی است؟ ﴿۳۶﴾

«اشاره به وفای حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى ﴿۳۷﴾

و ابراهیم که وفادار بود. ﴿۳۷﴾

أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿۳۸﴾

که هیچ کس بار گناه دیگری را بر عهده نمی گیرد. ﴿۳۸﴾

وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿۳۹﴾

و اینکه برای انسان جز آنچه را که سعی کرده است، نخواهد بود. ﴿۳۹﴾

«نتیجه اعمال انسان به زودی می رسد»

وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿۴۰﴾

و قطعا سعی او به زودی دیده می شود. ﴿۴۰﴾

ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى ﴿۴۱﴾

سپس جزای او به طور کامل داده می شود. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیات ۴۱ – ۳۲

گناهان کبیره

سالک الی اللّه باید از گناهان کبیره اجتناب کند و بداند که پروردگارش از لغزشهای کوچکش می گذرد، زیرا خدا مغفرتش شامل آنها می شود. و هم چنین خود را به عنوان پاک و تزکیه شده به دروغ معرفی نکند و بداند که خدای تعالی اهل تقوای واقعی را می شناسد. و از خدای تعالی و حقایق رو نگرداند و بکوشد که همه حقایق را قبول داشته باشد و برای مردم بیان کند و مغرور به آن که من از علم غیب مطلع ام نگردد، زیرا خدای تعالی ممکن است همه آن چه را که خلق نکرده نحوه دیگری به خاطر مصلحتی خلق کند. و کتابهای انبیاء گذشته علیهم السلام را قبول داشته باشد و بداند که کسی گناه دیگری را به عهده نمی گیرد. و از برای انسان جز آن چه را که درباره اش کوشش می کند وجود ندارد و جزای زحماتی را که در راه دین و حقیقت کشیده به زودی می بیند و جزای کاملی از خدا دریافت می کند.

وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى ﴿۴۲﴾

و قطعا همه امور به پروردگارت پایان می پذیرد. ﴿۴۲﴾

«همه کارها در دست خدا است»

وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى ﴿۴۳﴾

و قطعا او خدائی است که می خنداند و می گریاند. ﴿۴۳﴾

وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا ﴿۴۴﴾  

و قطعا او خدائی است که می میراند و زنده می کند. ﴿۴۴﴾

وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى ﴿۴۵﴾

و او است که دو زوج مرد و زن را خلق کرده است. ﴿۴۵﴾

مِنْ نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿۴۶﴾

از یک نطفه، وقتی که ریخته می شود. ﴿۴۶﴾

وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿۴۷﴾

و بر عهده او (خدا) است که نشئه دیگر را ایجاد کند. ﴿۴۷﴾

وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿۴۸﴾

و قطعا او (خدائى) است که بى نیاز کرده و سرمایه داده است. ﴿۴۸﴾

وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿۴۹﴾

و او (خدائى) است که پروردگار ستاره «شعرى» است. ﴿۴۹﴾

وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى ﴿۵۰﴾

و او قوم عاد را اوّل هلاک کرده است. ﴿۵۰﴾

«عذاب قوم نوح و ثمود»

وَثَمُودَ  فَمَا أَبْقَى ﴿۵۱﴾

و از قوم ثمود که کسی را باقی نگذاشت. ﴿۵۱﴾

وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿۵۲﴾

و قوم نوح را نیز پیش از این، قطعا، آنها ظالم تر و تجاوزکارتر بودند. ﴿۵۲﴾

وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿۵۳﴾

و شهرهائی که زیرورو شده و کوبیده شدند. ﴿۵۳﴾

فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿۵۴﴾

پس آنها را با آنچه پوشاننده بود، پوشاند. ﴿۵۴﴾

«به نعمتهای خدا شک نکنید»

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكَ تَتَمَارَى ﴿۵۵﴾

پس به کدام یک از نعمتهای پروردگارت شک داری؟ ﴿۵۵﴾

هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿۵۶﴾

این ترساننده از همان ترسانندگان قبلی است. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیه ۵۶

رسول اکرم صلی الله علیه و آله مکمل ادیان گذشته است

سالک الی اللّه باید بداند که پیامبر صلی الله علیه و آله همان راه و روش پیغمبران گذشته علیهم السلام را دارد و بلکه او مکمل ادیان گذشته است.

«قیامت نزدیک است»

أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ﴿۵۷﴾

نزدیک شدنی، نزدیک شده است. ﴿۵۷﴾

لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ ﴿۵۸﴾

برای آن جز خدا کسی آشکارکننده نیست. ﴿۵۸﴾

أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ ﴿۵۹﴾

آیا پس از این گفتار تعجّب مى کنید؟ ﴿۵۹﴾

وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ ﴿۶۰﴾

و می خندید و گریه نمی کنید؟ ﴿۶۰﴾

وَأَنْتُمْ سَامِدُونَ ﴿۶۱﴾

و شما در غفلت و (هوسرانى) هستید. ﴿۶۱﴾

برداشت از آیات ۶۱ – ۵۹

عظمت قرآن

سالک الی اللّه باید از معجزه بودن و در کمال بلاغت و فصاحت بودن قرآن تعجب نکند. بلکه در مقابل قرآن یا از شوق و یا از ترس اشک بریزد و گریه کند و در غفلت و هوسرانی وقتش را نگذراند و برای خدا سجده کند و بندگی پروردگار را بنماید.

«سجده واجب»

فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿۶۲﴾

پس برای خدا سجده کنید و عبادت نمایید. ﴿۶۲﴾

سوره مبارکه قمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قیامت به زودی برای هر کسی می رسد»

اِقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ﴿۱﴾

ساعت قیامت نزدیک شد و ماه شکافت. ﴿۱﴾

وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ﴿۲﴾

و وقتی که معجزه ای را ببینند، اعراض می کنند و می گویند: این سحر همیشگی است. ﴿۲﴾

وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ ﴿۳﴾

و آنها تکذیب کردند و از هوای نفسشان پیروی نمودند و هر چیزی قرارگاهی دارد. ﴿۳﴾

وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ ﴿۴﴾

و قطعا از اخباری که در آن انزجار است، به آنها رسیده است. ﴿۴﴾

حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿۵﴾

حکمت بالغه ای است، پس ترساندنها سودی نداشت. ﴿۵﴾

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُكُرٍ ﴿۶﴾  

پس از آنها رو بگردان روزى که داعى (مرگ) آنها را به طرف چیزى که وحشتناک است، دعوت مى کند. ﴿۶﴾

خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ ﴿۷﴾

در حالى که چشمهاى آنها پایین افتاده و آنها مانند ملخهاى پراکنده از قبرها خارج مى شوند. ﴿۷﴾

مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ ﴿۸﴾

با شتاب به طرف دعوت کننده می روند. کافرها می گویند: امروز روز سختی است. ﴿۸﴾

«اشاره ای به قضیه حضرت نوح علیه السلام»

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿۹﴾

قبل از آنها قومِ نوح تکذیب کردند. پس بنده ما را تکذیب نمودند و گفتند: دیوانه اى است و او زجردیده شده. ﴿۹﴾

فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ ﴿۱۰﴾

پس دعا کرد پروردگارش را که قطعا من مغلوبم، پس یاریم کن. ﴿۱۰﴾

فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ ﴿۱۱﴾

پس ما درهای آسمان را به آبی که به شدّت می ریخت، باز نمودیم. ﴿۱۱﴾

وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿۱۲﴾

و زمین را بصورت چشمه هایى شکافتیم، پس این دو آب (آب آسمان و زمین) به فرمانى که قطعا مقدّر شده بود، بهم پیوستند. ﴿۱۲﴾

وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿۱۳﴾

و او را بر کشتی که دارای تخته ها و میخهائی بود، سوار نمودیم. ﴿۱۳﴾

تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ كَانَ كُفِرَ ﴿۱۴﴾

زیر نظر خودمان حرکت کرد. جزائی بود برای کسانی که کافر شده اند. ﴿۱۴﴾

وَلَقَدْ تَرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۱۵﴾

و قطعا آن را نشانه ای در میان مردم باقی گذاشتیم، آیا کسی هست که عبرت بگیرد؟ ﴿۱۵﴾

فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۱۶﴾

پس عذاب من و ترساندنهایم چگونه بوده است؟ ﴿۱۶﴾

«قرآن آن قدر نازل شده که آسان گردیده است»

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۱۷﴾

و قطعا ما قرآن را براى تذکر آسان قرار داده ایم، پس آیا کسى هست که عبرت بگیرد؟ ﴿۱۷﴾

«اشاره به قضیه قوم عاد»

كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۱۸﴾

قوم عاد تکذیب کردند، پس عذاب من و ترساندنهای من چگونه بوده است؟ ﴿۱۸﴾

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ ﴿۱۹﴾

قطعا ما بر آنها باد تند سردی را در روز نحس مستمری فرستادیم. ﴿۱۹﴾

تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ ﴿۲۰﴾

آن باد مردم را مى کند، مثل اینکه آنها تنه هاى درخت خرمائى هستند که از جا کنده مى شوند. ﴿۲۰﴾

فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۲۱﴾

پس عذاب من و ترساندنهایم چگونه بوده است؟ ﴿۲۱﴾

«قرآن آسان نازل شده تا مردم از خواب غفلت بیدار شوند»

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۲۲﴾

و قطعا ما قرآن را براى تذکر آسان قرار داده ایم، آیا پس کسى هست که عبرت بگیرد؟ ﴿۲۲﴾

«اشاره ای به قضیه قوم ثمود»

كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿۲۳﴾

قوم ثمود انذارها را تکذیب کردند. ﴿۲۳﴾

فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۲۴﴾

و گفتند: آیا (ما) از بشرى که یکى از ما است، پیروى کنیم؟ قطعا ما اگر چنین کنیم، در گمراهى و دیوانگى خواهیم بود. ﴿۲۴﴾

أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿۲۵﴾

 آیا از میان ما بر او مطالب یادآورى کننده القا شده؟ بلکه او دروغگوى خودخواهى است. ﴿۲۵﴾

سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿۲۶﴾

همین فردا به زودى خواهند دانست که دروغگوى خودخواه کیست؟ ﴿۲۶﴾

إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿۲۷﴾  

ما ناقه را براى امتحان آنها فرستادیم، پس مراقب آنها باش و صبر داشته باش. ﴿۲۷﴾

وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ ﴿۲۸﴾

و به آنها خبر بده که آب میان آنها قسمت شده است، هر کدام به نوبت براى آشامیدن حاضر شوند. ﴿۲۸﴾

فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿۲۹﴾

سردسته خود را صدا زدند، پس آمد و (ناقه را) پى کرد. ﴿۲۹﴾

فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۰﴾

پس عذاب من و ترساندنها چگونه بوده است؟ ﴿۳۰﴾

برداشت از آیات ۳۰ – ۹

پندها و اندرزها

سالک الی اللّه باید از آیاتی که قرائت شد استفاده و برداشتهای زیر را داشته باشد:

۱  –  این که به خاطر موفقیت در راه رسیدن به کمالات راهنماهای الهی را تکذیب نکند و برای سرپیچی از اوامرشان، به تهمت های زشت آنها را متهم ننماید.

۲  –  متوجه باشد که اگر راهنماها را متهم کرد و از اوامر آنها سرپیچی نمود کفران نعمت کرده و او مورد عذاب پروردگار واقع خواهد شد و خدا راهنماها را یاری خواهد کرد.

۳  –  اگر در دین رخنه ای وارد کند و یا از دستورات انبیاء علیهم السلام سرپیچی نماید باران که رحمت خدا است و چشمه های آب که بهترین نعمت الهی هستند تبدیل به عذاب بزرگی خواهند شد آن چنان که برای قوم نوح انجام گردید.

۴  –  اگر انسان طرفدار راهنمایان و پیغمبران و حق و حقیقت باشد خدای تعالی او را در وسط بلاهای دنیایی حفظ می کند و نمی گذارد به او آسیبی برسد و از هلاکت ها نجات پیدا می کند.

۵  –  سفینه نجات که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند به کمک او می آیند و آنها با الواح مستحکم او را راهنمایی می کنند.

۶  –  تمام راهنمایی ها صددرصد زیر نظر پروردگار است و عذاب برای کفار جزایی است که با اراده الهی انجام می گیرد.

۷  –  باید بدانیم که قرآن با کلمات مغلق و نامأنوس و غیر بلیغ بیان نشده که مردم از فهم آن عاجز باشند بلکه خدای تعالی آن را آسان نازل فرموده تا مردم متذکر آن چه خدا در عالم ارواح به آنها تعلیم داده است بشوند.

۸  –  باید از برداشتهایی که با تدبر از قرآن دارد پند و عبرت بگیرد و دین خدا را غریب نگذارد.

۹  –  گاهی به خاطر این که خدای تعالی عذابی در روزی مقرر فرموده آن روز، روز نحسی شده و ثبت گردیده است.

۱۰  –  باید انسان از خدای تعالی بخواهد که عذاب و آن چه خدا از آنها بشر را ترسانده بر او نازل نگردد.

۱۱  –  ملکوت و حقیقت را با ظاهری که انسان می بیند مقایسه نکند و فکر نکند که پیغمبران و راهنمایان مانند خود او هستند.

۱۲  –  خدای تعالی ساده بودن قرآن را و به وسیله قرآن تذکر دادن آن چه در عالم ارواح یاد گرفته ایم و پند گرفتن از قرآن را در سوره قمر تکرار کرده تا ما این سه مطلب را کاملاً یاد بگیریم و در اعمالمان و رفتارمان آنها را به کار ببندیم.

۱۳  –  در این آیات خدای تعالی مکررا نام قرآن و انبیاء را مذکر ﴿یادآورنده﴾ یاد کرده تا ما بدانیم که قبلاً این حقایق را به ما تعلیم فرموده و در دنیایی که دار امتحان است پیغمبران علیهم السلام و قرآن را برای کمک به امتحان  ما جهت یادآوری ما نازل نموده است.

۱۴  –  پروردگار متعال مواد امتحانی بشر را از اسباب مختلف قرار داده و برای هر قومی و جمعیتی به مناسبت زمان و مکانشان امتحانشان را ترتیب داده است.

۱۵  –  خدای تعالی پیامبران و در زمان ما حضرت حجت بن الحسن روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء را مراقب ما قرار داده و صبر و تحمل را برای آن حضرت مقدر فرموده است.

۱۶  –  باید به قسمتهای الهی ولو به صورت ظاهر به ضرر او تمام شود راضی گردد.

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿۳۱﴾

قطعا ما بر آنها صیحه واحده اى فرستادیم. پس آنها مانند گیاه خشک شکسته شده گردیدند. ﴿۳۱﴾

«قرآن با لغات سخت گفته نشده که مردم متذکر شوند»

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۳۲﴾

و قطعا ما قرآن را برای تذکر آسان قرار داده ایم، پس آیا کسی هست که عبرت بگیرد؟ ﴿۳۲﴾

«اشاره ای به قضیه قوم لوط»

كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿۳۳﴾

قومِ لوط ترسانندگان را تکذیب کردند. ﴿۳۳﴾

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ﴿۳۴﴾

قطعا ما بر آنها باد تندى که ریگها را به حرکت در مى آورد فرستادیم، مگر خاندان لوط که در سحر آنها را نجات دادیم. ﴿۳۴﴾

نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ ﴿۳۵﴾

این نعمتى است از ناحیه ما. این چنین کسى را که شکر کند، جزا مى دهیم. ﴿۳۵﴾

وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿۳۶﴾

و قطعا (لوط) آنها را از مجازات ما ترساند، پس مجادله مى کردند به آنچه ترسیده مى شدند. ﴿۳۶﴾

وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۷﴾

و از مهمانان او کام دل خواستند. پس ما چشمهاى آنها را نابینا و محو نمودیم. پس بچشید عذاب مرا و انذارها را. ﴿۳۷﴾

وَلَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذَابٌ مُسْتَقِرٌّ ﴿۳۸﴾

و قطعا در اوّل صبحشان عذاب پایدارى به سراغشان آمد. ﴿۳۸﴾

فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿۳۹﴾

پس بچشید عذاب مرا و انذارها را. ﴿۳۹﴾

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۴۰﴾

و قطعا ما قرآن را براى تذکر، آسان قرار داده ایم، پس آیا کسى هست که عبرت بگیرد؟ ﴿۴۰﴾

«اشاره به قضیه اطرافیان فرعون»

وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿۴۱﴾

و قطعا آل فرعون را پیامبرانی آمد. ﴿۴۱﴾

كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ ﴿۴۲﴾

(آنها) همه آیات ما را تکذیب کردند، پس ما آنها را مجازات کردیم، مجازات عزیز قدرتمندى. ﴿۴۲﴾

«خطاب به کفّار مکه»

أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولَئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ ﴿۴۳﴾

آیا کفّار شما بهتر از آن گروه شما هستند؟ یا براى شما برائت نامه اى در کتاب و نوشته وجود دارد؟ ﴿۴۳﴾

«اتّحاد و درهم شکستن کفّار قریش»

أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ ﴿۴۴﴾

یا می گویند: ما جمعیت پیروزیم. ﴿۴۴﴾

سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَیُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿۴۵﴾

به زودی جمع شکست می خورد و پشت کرده، فرار می کنند. ﴿۴۵﴾

بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ﴿۴۶﴾

بلکه ساعت قیامت وعده گاه آنها است و قیامت هولناک تر و تلخ تر است. ﴿۴۶﴾

«زندگی سخت گناهکاران»

إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۴۷﴾

قطعا گناهکاران در گمراهی و دیوانگی هستند. ﴿۴۷﴾

یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿۴۸﴾

روزى که با صورتشان در آتش کشیده مى شوند، بچشید احساس جهنّم را. ﴿۴۸﴾

«در خلقت، هر چیزی به اندازه است»

إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿۴۹﴾  

قطعا ما هر چیزی را به اندازه خلق کرده ایم. ﴿۴۹﴾

وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿۵۰﴾

و فرمان ما یک مرتبه بیشتر نیست، مانند چشم بر هم زدن. ﴿۵۰﴾

وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۵۱﴾

و قطعا ما هلاک کرده ایم مانند شما را، پس آیا کسی هست که عبرت بگیرد؟ ﴿۵۱﴾

«محاسبه دقیق الهی»

وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ ﴿۵۲﴾

و هر چه را که انجام داده اند، در نامه ای خواهد بود. ﴿۵۲﴾

وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ ﴿۵۳﴾

و هر کوچک و بزرگی نوشته شده است. ﴿۵۳﴾

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿۵۴﴾

قطعا اهل تقوا در بهشتها و نهرها هستند. ﴿۵۴﴾

فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ ﴿۵۵﴾

در جایگاه راستی و درستی نزد خدای مالک مقتدر. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیات ۵۵ – ۵۴

درجات تقوی

سالک الی اللّه باید بداند که تقوی از مرحله یقظه به طور ضعیف باید شروع شود تا به مرحله کمالات روحی برسد و تقوی دائما تقویت گردد تا انسان را به لقاء پروردگار موفق نماید.

سوره مبارکه رحمن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«نعمتهای الهی»

اَلرَّحْمَنُ ﴿۱﴾

خدای بخشنده، ﴿۱﴾

عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾

قرآن را تعلیم داده، ﴿۲﴾

خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿۳﴾

انسان را خلق کرده، ﴿۳﴾

عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿۴﴾

به او سخن گفتن تعلیم داده، ﴿۴﴾

اَلشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾

خورشید و ماه را منظّم فرموده. ﴿۵﴾

وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿۶﴾

و ستارگان (و یا گیاهان کوتاه بى ساقه) و درختان سجده مى کنند. ﴿۶﴾

وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ ﴿۷﴾

و خدا آسمان را بالا برده و میزان و حسابى (در آن) گذاشت. ﴿۷﴾

«عدالت در میزان را رعایت کنید»

أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿۸﴾

در میزان تعدّی نکنید. ﴿۸﴾

وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ ﴿۹﴾

و وزن را بر اساس عدالت قرار دهید و میزان را کم نگذارید. ﴿۹﴾

«الطاف الهی بر مردم»

وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾

و زمین را برای مردم گذاشته. ﴿۱۰﴾

فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ ﴿۱۱﴾

در آن میوه ها و درخت خرما با خوشه های غلاف دار ﴿۱۱﴾

وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ ﴿۱۲﴾

و دانه های با ساقه و برگ و گیاهان خوشبوی معطّر است. ﴿۱۲﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۳﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۱۳﴾

«چگونگی خلقت بدن جنّ و انس»

خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾

انسان را از گِل خشکیده مانند آجر خلق کرد. ﴿۱۴﴾

وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ ﴿۱۵﴾

و جن را از شعله های متحرّک آتش خلق فرمود. ﴿۱۵﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۶﴾  

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۱۶﴾

«اشاره به کرویت زمین»

رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ ﴿۱۷﴾

پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است. ﴿۱۷﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۸ – ۱

سالک الی اللّه از آیاتی که تلاوت شد ﴿از اول سوره رحمن تا آیه ۱۸﴾ باید مطالب زیر را بفهمد:

۱  –  خدای تعالی به مخلوقش مهربان است و حتی کفار و فجار را از نعمت های عمومی اش ﴿که معنی رحمن است﴾ بهره مند می سازد.

۲  –  قرآن که مرآت علم پروردگار می باشد به خاتم انبیاء علیهم السلام در ابتدای خلقت نور مقدس آن حضرت،  تعلیم داده شده و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حقایق قرآن هدایت گردیده است.

۳  –  انسان در میان جانداران کره زمین از این جهت اشرف مخلوقات است که فهم و درک خود را با سخن گفتن که خدای تعالی به او تعلیم داده برای مردم می گوید.

۴  –  همه چیز باید منظم و با حساب دقیقی انجام شود آن چنان که خدای تعالی ماه و خورشید را منظم فرموده است.

۵  –  باید در مقابل عظمت پروردگار خضوع کند و فرمانبردار باشد آن چنان که از ستارگان گرفته تا گیاهان همه تکوینا اطاعت پروردگار را می کنند و او را سجده می نمایند.

۶  –  باید عدالت را رعایت کند و افراط و تفریط را از بین ببرد و در کسب و کار با میزان صحیحی عمل کند.

۷  –  نعمتهای پروردگار را همیشه در مد نظر داشته باشد و به میوه های رنگارنگ و انواع خرماها و برگهای خوشبو توجه کند و نعمت های الهی را تکذیب نکند.

۸  –  بداند که خدای تعالی بدن انسان را از گل خشکیده خلق کرده و بدن اجنه را از شعله های متحرک آتش آفریده است.

۹  –  باید سالک الی اللّه خود را مربی تمام مردم کره زمین بداند چون فرموده اند: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» و نگذارد که آنها از موقعیت و محل خود تجاوز کنند.

«نشانه های الهی در دریا»

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ﴿۱۹﴾

دو دریا را بهم راه داد که بهم برسند. ﴿۱۹﴾

بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ ﴿۲۰﴾

بین آنها فاصله ای است که بر یکدیگر غلبه نمی کنند. ﴿۲۰﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۲۱﴾

يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾

از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان خارج می شود. ﴿۲۲﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۲۳﴾

وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ ﴿۲۴﴾

و براى او کشتیهائى ساخته شده که در دریا مانند کوههائى هستند. ﴿۲۴﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۵﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۲۵﴾

«بدن کسانی که در روی زمین هستند فانی می شود»

كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾

هر کسى که روى آن (زمین) باشد، فانى مى شود. ﴿۲۶﴾

وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۲۷﴾

و تنها وجه پروردگارت که صاحب جلالت و اکرام است، باقی می ماند. ﴿۲۷﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۸﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۲۸﴾

«خدای تعالی هر روزی در شغلی می باشد»

يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ ﴿۲۹﴾

کسى که در آسمانها و زمین است، دست نیاز به سوى او دراز کرده و از او درخواست مى کند. او هر روز در کارى خواهد بود. ﴿۲۹﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۰﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۳۰﴾

«حساب روز قیامت»

سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾

ای گروه جنّ و انس، به زودی به حسابتان می رسیم. ﴿۳۱﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۲﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۳۲﴾

«سیر و سفر در آسمانها»

يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾

اى گروه جنّ و انس، اگر مى توانید از مدارهاى آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولى نمى توانید بگذرید، مگر با تسلّط و نیرو. ﴿۳۳﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۴﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۳۴﴾

يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾

بر شما شعله هائى از آتش بى دود و دودهاى متراکم فرستاده مى شود و (از کسى) نمى توانید یارى بطلبید. ﴿۳۵﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۶﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۳۶﴾

فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾

پس وقتی که آسمان شکافته شود و مانند روغن مذاب سرخ گردد. ﴿۳۷﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۸﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۳۸﴾

«در قیامت همه مطالب روشن است»

فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾

پس در آن روز از گناه انس و جنّ پرسیده نمی شود. ﴿۳۹﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۰﴾  

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۴۰﴾

یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾

گناهکاران از سیمایشان شناخته می شوند، پس موهای جلوی سر و پاهایشان گرفته می شود. ﴿۴۱﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۲﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۴۲﴾

«معرّفی جهنّم»

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾

این همان جهنّمی است که گناهکاران آن را تکذیب می کردند. ﴿۴۳﴾

یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾

(امروز) در بین جهنّم و آب سوزان رفت و آمد مى کنند.﴿۴۴﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۵﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۴۵﴾

«برای هر که از خدا بترسد، دو بهشت خواهد بود»

وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾

و برای کسی که از مقام پرورگارش بترسد، دو بهشت است. ﴿۴۶﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۴۷﴾

ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾

دارای انواع درختان است. ﴿۴۸﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۴۹﴾

فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ ﴿۵۰﴾

در میان آن دو بهشت، دو چشمه جریان دارد. ﴿۵۰﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۱﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۵۱﴾

فِيهِمَا مِنْ كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾

در آن دو بهشت از هر میوه ای دو نوع وجود دارد. ﴿۵۲﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۳﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۵۳﴾

مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾

در آن بر پشتی هائی که داخلش از ابریشم است، تکیه زده اند. و میوه های آن دو بهشت در دسترس است. ﴿۵۴﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۵﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۵۵﴾

فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾

در آن بهشتها زنان چشم خماری که دست هیچ انس و جنّی قبل از اینها به آنها نرسیده است، می باشد. ﴿۵۶﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۷﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۵۷﴾

كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾

مثل اینکه آن دخترها یاقوت و مرواریدند. ﴿۵۸﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۹﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۵۹﴾

هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾

آیا جزای نیکی غیر از نیکی است؟ ﴿۶۰﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۱﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۶۱﴾

«و دو بهشت دیگر هم برای آنها هست»

وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾

و غیر از آن دو بهشت، دو بهشت دیگر هم هست. ﴿۶۲﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۳﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۶۳﴾

مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾

هر دو سرسبزند که به سیاهى مى زند. ﴿۶۴﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۵﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۶۵﴾

فِیهِمَا عَیْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾

در آن دو (بهشت) دو چشمه اى هست که مى جوشد.﴿۶۶﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۷﴾  

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۶۷﴾

فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾

در آن دو بهشت میوه ها و درخت خرما و درخت انار است. ﴿۶۸﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۹﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۶۹﴾

فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾

در آن دو بهشت زنان نیکوخو و نیکو صورتند. ﴿۷۰﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۱﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۷۱﴾

حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ ﴿۷۲﴾

حوریه های پرده داری که در خیمه ها هستند. ﴿۷۲﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۳﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۷۳﴾

لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾

قبل از آنها دست انس و جنّی به آنها نرسیده است. ﴿۷۴﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۵﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۷۵﴾

مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾

بهشتی ها بر تختهائی که با پارچه های سبز پوشیده شده و بر بالشهای بسیار خوب تکیه کرده اند. ﴿۷۶﴾

فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۷﴾

پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ﴿۷۷﴾

تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۷۸﴾

پر برکت است نام پروردگار تو که صاحب جلالت و کرامت است. ﴿۷۸﴾

سوره مبارکه واقعه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«در روز وقوع قیامت چه خواهد شد؟»

إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿۱﴾

زمانی که واقعه قیامت واقع شود. ﴿۱﴾

لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ﴿۲﴾

برای واقع شدن آن دروغی در کار نیست. ﴿۲﴾

خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ ﴿۳﴾

پایین آورنده و بالابرنده است. ﴿۳﴾

إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿۴﴾

آن وقتی که زمین به شدّت بلرزد. ﴿۴﴾

وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿۵﴾

و کوهها به شدّت درهم کوبیده شود. ﴿۵﴾

فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا ﴿۶﴾

و مانند غبار پراکنده گردند. ﴿۶﴾

«مردم به سه بخش تقسیم می شوند»

وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً ﴿۷﴾

پس شما سه گروه خواهید بود. ﴿۷﴾

فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ﴿۸﴾

پس اصحاب دست راست، چه اصحاب دست راستى! ﴿۸﴾

وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿۹﴾

و اصحاب دست چپ، چه اصحاب دست چپی! ﴿۹﴾

«خصوصیات مقرّبین»

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾

و سبقت گیرندگان، چه سبقت گیرندگانی! ﴿۱۰﴾

أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾

اینها مقرّبند. ﴿۱۱﴾

فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۱۲﴾

در بهشتهای پر نعمتند. ﴿۱۲﴾

ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾

گروه بسیاری از اوّلی ها هستند. ﴿۱۳﴾

وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ ﴿۱۴﴾

و کمی از آخری ها هستند. ﴿۱۴﴾

عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ ﴿۱۵﴾

بر تختهائی که به یکدیگر پیوسته است. ﴿۱۵﴾

مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ ﴿۱۶﴾  

رو به روی یکدیگر بر آنها تکیه کرده اند. ﴿۱۶﴾

يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ ﴿۱۷﴾

نوجوانانی که دائما در آنجا هستند، دور آنها می گردند. ﴿۱۷﴾

بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ ﴿۱۸﴾

با قدح ها و کوزه ها و جام هائی که از چشمه های بهشتی است. ﴿۱۸﴾

لَا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا یُنزِفُونَ ﴿۱۹﴾

که از آن آشامیدنی ها سردرد نمى شوند و مست نمى شوند. ﴿۱۹﴾

وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ ﴿۲۰﴾

و میوه هائی از هر نوع که انتخاب کنند. ﴿۲۰﴾

وَلَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ ﴿۲۱﴾

و گوشت پرنده، از هر نوع که اشتها داشته باشند. ﴿۲۱﴾

وَحُورٌ عِینٌ ﴿۲۲﴾

و حورالعین. ﴿۲۲﴾

كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ ﴿۲۳﴾

مانند مرواریدی که در صدف مخفی شده باشد. ﴿۲۳﴾

جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾

جزای آن چیزی است که عمل کرده اند. ﴿۲۴﴾

لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْواً وَلَا تَأْثِیماً ﴿۲۵﴾

در آن بهشتها نه لغوی و نه گناهی می شنوند. ﴿۲۵﴾

إِلَّا قِیلاً سَلَاماً سَلَاماً ﴿۲۶﴾

جز آنکه گفته می شود: سلام، سلام. ﴿۲۶﴾

«خصوصیات اصحاب یمین»

وَأَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ ﴿۲۷﴾

و اصحاب دست راست، چه اصحاب دست راستی! ﴿۲۷﴾

فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ ﴿۲۸﴾

در سایه درخت سدر بی خار. ﴿۲۸﴾

وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ ﴿۲۹﴾

و درخت «طلح» [۱] پر برگ. ﴿۲۹﴾

[۱]  ــ درختى است که در یمن و حجاز است و بسیار خوش منظره و معطّر است.

وَظِلٍّ مَمْدُودٍ ﴿۳۰﴾

و سایه پهن شده. ﴿۳۰﴾

وَمَاءٍ مَسْكُوبٍ ﴿۳۱﴾

و آبی که ریزان است ﴿آبشار﴾. ﴿۳۱﴾

وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ ﴿۳۲﴾

و میوه های بسیار. ﴿۳۲﴾

لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ ﴿۳۳﴾

که نه قطع می شود و نه ممنوع می گردد. ﴿۳۳﴾

وَفُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ ﴿۳۴﴾

و همسران بلندمرتبه. ﴿۳۴﴾

إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً ﴿۳۵﴾

ما آنها را آفرینش جدید و خوبی دادیم. ﴿۳۵﴾

فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا ﴿۳۶﴾

و همه را باکره قرار دادیم. ﴿۳۶﴾

عُرُباً أَتْرَاباً ﴿۳۷﴾

زنانی که به همسرانشان عشق می ورزند (و خوش زبان) و هم سنّ و سالند. ﴿۳۷﴾

لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۳۸﴾

اینها برای اصحاب یمین اند. ﴿۳۸﴾

ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۹﴾

دسته ای از امّت اوّلی هستند. ﴿۳۹﴾

وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ ﴿۴۰﴾

و دسته ای از امّت آخری هستند. ﴿۴۰﴾

«خصوصیات اصحاب شمال»

وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿۴۱﴾

و اصحاب دست چپ، چه اصحاب دست چپی! ﴿۴۱﴾

فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ ﴿۴۲﴾

در بادهای کشنده و آبهای سوزاننده. ﴿۴۲﴾

وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾

و در سایه ای از دودهای متراکم و آتشین اند. ﴿۴۳﴾

لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ ﴿۴۴﴾

که نه خنک و نه آرامش بخش است. ﴿۴۴﴾

إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ ﴿۴۵﴾

قطعا اینها قبل از آن از ثروتمندان مغرور بوده اند. ﴿۴۵﴾

وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ ﴿۴۶﴾

و بر گناه(هاى) بزرگ اصرار مى کردند. ﴿۴۶﴾

وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۴۷﴾

و می گفتند: آیا وقتی ما مُردیم و خاک و استخوان گردیدیم، آیا دوباره ما مبعوث خواهیم شد؟ ﴿۴۷﴾

أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۴۸﴾

یا پدران گذشته ما ﴿مبعوث می شوند؟﴾ ﴿۴۸﴾

قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ ﴿۴۹﴾

بگو: قطعا اوّلین و آخرین. ﴿۴۹﴾

لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۵۰﴾  

همه برای موعد روز معینی جمع آوری می شوند. ﴿۵۰﴾

«گمراهان تکذیب کننده»

ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾

سپس شما ای گمراهانِ تکذیب کننده. ﴿۵۱﴾

لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾

از درخت زقّوم خواهید خورد. ﴿۵۲﴾

فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾

پس شکمهایتان را از آن پر خواهید کرد. ﴿۵۳﴾

فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ ﴿۵۴﴾

بالای آن از آب سوزانی خواهید نوشید. ﴿۵۴﴾

فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ ﴿۵۵﴾

و مانند شتران عطشان از آن می آشامید. ﴿۵۵﴾

هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ ﴿۵۶﴾

این پذیرائی آنها روز جزا است. ﴿۵۶﴾

نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿۵۷﴾

ما شما را آفریدیم. پس چرا تصدیق نمی کنید؟ ﴿۵۷﴾

أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾

آیا (شما) مى بینید آن نطفه اى را که (در رحم) مى ریزید؟ ﴿۵۸﴾

أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾

آیا شما آن را خلق می کنید یا ما آفریدگاریم؟ ﴿۵۹﴾

«مرگ بین بشر تقدیر شده است»

نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿۶۰﴾

ما بین شما مرگ را مقدّر نمودیم و بر ما کسی سبقت نمی گیرد. ﴿۶۰﴾

عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾

بر اینکه امثال شما را به جای شما قرار دهیم و شما را در جائی که نمی دانید ایجادتان کنیم. ﴿۶۱﴾

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۶۲﴾

و قطعا خلقت اوّلی را می دانید، پس چرا متذکر نمی شوید؟ ﴿۶۲﴾

أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ ﴿۶۳﴾

آیا دیده اید آنچه را که می کارید؟ ﴿۶۳﴾

أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾

آیا شما آن را می رویانید یا ما رویاننده هستیم؟ ﴿۶۴﴾

لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ﴿۶۵﴾

اگر بخواهیم آن را کاه قرارش می دهیم تا در تعجّب بمانید. ﴿۶۵﴾

إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿۶۶﴾

قطعا ﴿بگویید:﴾ ما ضررکنندگانیم. ﴿۶۶﴾

بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۶۷﴾

بلکه ما محرومانیم. ﴿۶۷﴾

«از خواب غفلت بیدار شوید»

أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ ﴿۶۸﴾

آیا دیده اید آبی را که می نوشید؟ ﴿۶۸﴾

أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴿۶۹﴾

آیا شما آن را از ابر نازل کرده اید یا ما آن را فرو فرستاده ایم؟ ﴿۶۹﴾

لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ ﴿۷۰﴾

اگر بخواهیم آن را تلخ قرارش می دهیم، پس چرا تشکر نمی کنید؟ ﴿۷۰﴾

أَفَرَأَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ ﴿۷۱﴾

آیا دیده اید آتشی را که شعله ور می کنید؟ ﴿۷۱﴾

أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ ﴿۷۲﴾

آیا شما درختش را آفریده اید یا ما آفریده ایم؟ ﴿۷۲﴾

نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ ﴿۷۳﴾

ما آن را برای مسافران تذکر و بهره ای قرار داده ایم. ﴿۷۳﴾

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۷۴﴾

پس نام پروردگار عظیمت را تسبیح بگو. ﴿۷۴﴾

«قرآن را جز پاکان نباید لمس کنند»

فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿۷۵﴾

پس قسم نمی خورم به موقعیتهای ستارگان. ﴿۷۵﴾

وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿۷۶﴾  

و قطعا آن قسمى است که اگر بدانید عظیم است. ﴿۷۶﴾

إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿۷۷﴾

که قطعا آن قرآن کریمی است. ﴿۷۷﴾

فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ﴿۷۸﴾

در کتاب بسته شده ای است. ﴿۷۸﴾

لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾

جز پاکان آن را مس نمی کنند. ﴿۷۹﴾

تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾

از جانب پروردگار عالمیان نازل شده است. ﴿۸۰﴾

أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾

آیا پس به این سخن و کلام بی توجّهی می کنید و کوچک می شمارید؟ ﴿۸۱﴾

وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾

و شما بهره خود را این قرار داده اید که قرآن را تکذیب کنید؟ ﴿۸۲﴾

«خدا به همه چیز از همه نزدیکتر است»

فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾

پس چرا وقتی که به گلوگاه می رسد. ﴿۸۳﴾

وَأَنتُمْ حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿۸۴﴾

و شما در آن حال نگاه می کنید. ﴿۸۴﴾

وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾

و ما به آن نزدیک تر از شما هستیم ولی (شما) بصیرت ندارید. ﴿۸۵﴾

فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿۸۶﴾

پس اگر شما جزا داده نمی شوید. ﴿۸۶﴾

تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۸۷﴾

روح (خود) را برگردانید، اگر راست می گویید. ﴿۸۷﴾

«تقسیم بندگان خدا»

فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۸۸﴾

و امّا اگر از مقرّبین باشد. ﴿۸۸﴾

فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ ﴿۸۹﴾

پس راحت و دارای بوی خوش و بهشت پر نعمت است. ﴿۸۹﴾

وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۹۰﴾

و امّا اگر از اصحاب دست راست باشد. ﴿۹۰﴾

فَسَلَامٌ لَكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۹۱﴾

پس سلام بر تو از طرف اصحاب دست راست. ﴿۹۱﴾

وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ﴿۹۲﴾

و امّا اگر او از تکذیب کنندگان گمراه باشد. ﴿۹۲﴾

فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ ﴿۹۳﴾

پس با آب جوشان پذیرائی می شود. ﴿۹۳﴾

وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴿۹۴﴾

و در آتش جهنّم وارد می شود. ﴿۹۴﴾

إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ﴿۹۵﴾

قطعا این همان حقّ یقینی است. ﴿۹۵﴾

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۹۶﴾

پس بنام پروردگار بزرگت، تسبیح کن. ﴿۹۶﴾

برداشت از آیات ۹۶ – ۷۵

پند و اندرز

سالک الی اللّه باید از آیات آخر سوره واقعه این پند و اندرزها را بگیرد:

۱  –  زیاد قسم نخورد و اگر قسم خورد بداند که به چه چیز قسم خورده و حقیقت آن را درک کند.

۲  –  قرآن، اصل و حقیقت کتاب تکوین شده الهی است که منظور ممکن است «کتاب علی بن ابیطالب علیه السلام» باشد.

۳  –  ظاهر قرآن را بدون وضو و طهارت نباید لمس کند و باطن قرآن بدون تزکیه نفس حاصل نمی شود.

۴  –  نباید به قرآن بی توجهی کند و قرآن را تکذیب نماید.

۵  –  باید خدا را با حقیقت قرآن یکی بداند و این بصیرت را داشته باشد.

۶  –  باید ایمانش آن قدر قوی باشد که از مقربین گردد.

۷  –  باید بداند که مقربین دارای راحتی و خوشی و بهشت و نعمت خواهند بود.

۸  –  کاری کند که در زمره اصحاب یمین خودش را قرار دهد تا سلام و سلامتی اصحاب یمین نصیب او گردد.

۹  –  کوشش کند که از تکذیب کنندگان گمراه نباشد که اگر این چنین بود قطعا و یقینا به جهنم خواهد رفت.

۱۰  –  باید بداند که بهترین و بالاترین کار و روحیات مال کسی است که تسبیح پروردگار عظیم را بنماید.

سوره مبارکه حدید

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«اشاره ای به صفات خدای تعالی»

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱﴾

آنچه در آسمانها و زمین است، براى خدا تسبیح مى گوید و او عزیز حکیمى است. ﴿۱﴾

لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲﴾

مُلک آسمانها و زمین مال او است زنده مى کند و مى میراند و او بر هر چیزى قادر است. ﴿۲﴾

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳﴾  

او اوّل است و آخر است و ظاهر است و باطن است و او بر هر چیزى دانا است. ﴿۳﴾

«خدای تعالی آسمان و زمین را در شش روز خلق فرمود»

هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۴﴾

آن (خدا) کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز خلق فرمود، سپس به عرش پرداخت. آنچه در زمین فرو مى رود و آنچه از زمین خارج مى شود و آنچه از آسمان نازل مى گردد و آنچه به آسمان بالا مى رود، (همه را) مى داند و شما هر کجا که باشید، او (خدا) با شما است. و خدا به آنچه مى کنید بینا است. ﴿۴﴾

برداشت از آیه ۴

عظمت و نظارت الهی

سالک الی اللّه باید در زندگی متوجه باشد. خدای با عظمتی که بالا و پائین و هر چه که هست در مدت شش روز خلق فرمود و این خلقت ممکن بود با چشم به هم زدنی انجام شود ولی بخاطر آن که به بشر یا به کل مخلوقات، تأنی و دقت و عجله نکردن را تعلیم دهد در شش شبانه روز خلق فرمود. و هم چنین سالک الی اللّه باید بداند که خدا همیشه در هر کجا که باشد با او هست و همه کارهای او را دقیقا می بیند.

لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۵﴾

مُلک آسمانها و زمین مال او است. و همه امور به سوى خدا بر مى گردد. ﴿۵﴾

يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۶﴾

شب را در روز قرار مى دهد و روز را در شب قرار مى دهد. و او به راز دلها دانا است. ﴿۶﴾

«ایمان بیاورید و انفاق کنید»

آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ  ﴿۷﴾

به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه خدا شما را در آن جانشین دیگران قرار داده، انفاق کنید. پس کسانى که از شما ایمان بیاورند و انفاق کنند، براى آنها اجر بزرگى خواهد بود. ﴿۷﴾

«پیمان گرفتن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مؤمنین در عالم قبل»

وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾

و شما را چه شده که به خدا ایمان نمى آورید؟ در حالى که پیامبر شما را براى اینکه به پروردگارتان ایمان داشته باشید دعوت کرده و قطعا از شما پیمان گرفته، اگر مؤمن باشید. ﴿۸﴾

«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شما را از ظلمت به نور می رساند»

هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۹﴾

آن او (خدا) کسى است که بر بنده خود آیات روشنى نازل فرموده، براى آنکه شما را از تاریکیها به نور بیرون بیاورد. و قطعا خدا به شما رئوف و مهربان است. ﴿۹﴾

«اهمیت انفاق در راه خدا»

وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۱۰﴾

و شما را چه شده که در راه خدا انفاق نمى کنید و حال آنکه میراث آسمانها و زمین از خدا است. کسى که از شما قبل از فتح انفاق کرده و جنگ نموده، مساوى نیست. آنها مقام و درجه شان بالاتر است از کسانى که بعد از فتح انفاق کرده و جنگ کرده اند. و همه آنها را خدا به نیکى وعده فرموده. و خدا به آنچه مى کنید، دانا است. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیات ۱۰ – ۷

پند و اندرزها

سالک الی اللّه باید به موارد زیر که از آیات فوق استفاده می شود عمل نماید:

۱  –  سالک الی اللّه باید ایمانش را به خدا و رسالت رسول اکرم صلی الله علیه و آله دائما تقویت کند و چون جانشین گذشتگان است مانند آنها انفاق نماید تا به خاطر تقویت ایمان و انفاق اجر بزرگی خدای تعالی به او عنایت فرماید.

۲  –  ایمان و اعتقاد سبب می شود که انسان به آنچه در عالم ذر و عالم میثاق از او تعهد گرفته شده عمل نماید و دعوت پروردگار را بپذیرد.

۳  –  دستورات قرآن و احادیث را باید بکار ببندد. زیرا از طرفی آنها را از ظلمت جهل به نور علم می رسانند و خدا به خاطر این لطفی که به بشر فرموده است رئوف و مهربان است.

۴  –  سالک الی اللّه باید در راه خدا انفاق کند زیرا خدای تعالی به او وعده خوبی به خاطر انفاقش داده و خدا به آن چه می کنید دانا است.

«خدای تعالی قرض الحسنه می خواهد»

مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ ﴿۱۱﴾  

چه کسى به خدا وام مى دهد، قرض الحسنه اى که خدا آن را براى او چندین برابر کند و اجر پر ارزشى براى او باشد؟ ﴿۱۱﴾

برداشت از آیه ۱۱

قرض الحسنه

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی  نسبت به او آن قدر مهربان است که هر چه او دارد با این که مال خداست در عین حال خدا از او از همان چیزها که به او داده است وام می خواهد که آن  را چندین برابر کند و به او پس دهد و اجر پرقیمتی به او بپردازد.

«روز قیامت نور مؤمنین در جلو آنها در حرکت است»

يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۲﴾

روزى که مردان با ایمان و زنان با ایمان را خواهى دید که نورشان پیشاپیششان و طرف راستشان در حرکت است. امروز بر شما بشارت باد به بهشتهائى که از دامن آنها نهرها جارى است. همیشه در آن خواهند بود. آن همان فوز عظیم است. ﴿۱۲﴾

يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿۱۳﴾

روزى که مردان منافق و زنان منافق به کسانى که ایمان آورده اند، مى گویند: رو برگردانید و به ما نگاه کنید تا از پرتو نور شما ما هم استفاده نماییم. به آنها گفته مى شود: به عقب خودتان برگردید، از آنجا کسب نور کنید. پس بین آنها دیوارى زده مى شود که درى دارد. باطنش رحمت است و ظاهرش عذاب است. ﴿۱۳﴾

يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ﴿۱۴﴾

آنها را صدا مى زنند آیا ما با شما نبودیم؟ مى گویند: چرا، ولى شما به خود خیانت کردید و انتظار کشیدید و تردید داشتید و آرزوهایتان شما را فریب داد تا وقتى که امر الهى رسید و شیطان شما را در برابر خدا مغرورتان کرد. ﴿۱۴﴾

«فدیه ای در برابر آتش گرفته نمی شود»

فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۵﴾

پس امروز از شما و از کسانى که کافر شده اند فدیه اى گرفته نمى شود. جایگاهتان آتش است، همان مولاى شما است و چه بد جایگاهى است. ﴿۱۵﴾

«آیا نوبت بازگشت نرسیده است؟»

أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۱۶﴾

آیا وقت آن نرسیده است که کسانى که ایمان آورده اند، دلهایشان در مقابل یاد خدا و آنچه از حقّ نازل گردیده خاشع شود و مانند کسانى که از قبل کتاب به آنها داده شده نباشند که زمان طولانى بر آنها گذشت، پس دلهایشان قساوت پیدا کرد و بیشترى از آنها فاسق بودند؟ ﴿۱۶﴾

«حیات زمین در تابستان»

اِعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۷﴾

بدانید، قطعا خدا زمین را بعد از مرگش زنده مى کند. قطعا ما براى شما آیاتمان را بیان مى کنیم، شاید شما تعقّل کنید. ﴿۱۷﴾

«صدقه دهندگان و قرض دهندگان اجرشان مضاعف می شود»

إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ ﴿۱۸﴾  

قطعا مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده و آنهائى که به خدا وام مى دهند قرض الحسنه اى، مضاعف مى شود براى آنها و اجر پر ارزشى خواهند داشت. ﴿۱۸﴾

«صدّیقین چه کسانی هستند؟»

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۱۹﴾

و کسانى که ایمان به خدا و رسولانش آورده اند، آنها همان صدّیقین و شهدا در نزد پروردگارشان هستند، براى آنها اجرشان و نورشان خواهد بود و کسانى که کافر شده اند و آیات ما را تکذیب کرده اند، آنها جهنّمى هستند. ﴿۱۹﴾

«مذمّت زندگی دنیا»

اِعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿۲۰﴾

بدانید که جز این نیست، زندگى دنیا بازى و بیهوده و تجمّل نمائى و فخرفروشى در بین خودتان و زیاده طلبى در اموال و در اولاد است. مانند مَثَل بارانى است که گیاهش کفّار را به تعجّب مى اندازد، سپس خشک مى شود، به نحوى که تو آن را زردرنگ مى بینى، سپس به کاه تبدیل مى گردد و در آخرت عذاب سختى است و بخشش و رضوان از جانب خدا است و زندگى دنیا جز متاع فریبنده اى چیزى نیست. ﴿۲۰﴾

«بهشتی که پهنای آن به وسعت آسمان و زمین است»

سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۱﴾

به سوى مغفرت پروردگارتان و بهشتى که پهناى آن مانند پهناى آسمان و زمین است و آماده شده براى کسانى که ایمان به خدا و رسولانش دارند، سبقت بگیرید آن فضل خدا است، به کسى که بخواهد مى دهد. و خدا صاحب فضل بزرگى است. ﴿۲۱﴾

«همه امور در لوح محفوظ ثبت شده است»

مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۲۲﴾

مصیبتى در زمین و از ناحیه خودتان به شما نمى رسد، مگر قبل از آنکه زمین را بیافرینیم، در فرمانى ثبت شده است. قطعا آن براى خدا آسان است. ﴿۲۲﴾

لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿۲۳﴾

این به خاطر آن است که بر آنچه از دستتان رفته، متأسّف نشوید و به آنچه به شما داده شده است، شاد نگردید و خدا هیچ متکبّر افتخارکننده اى را دوست نمى دارد. ﴿۲۳﴾

«خدای تعالی بخیلها را دوست نمی دارد»

الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۲۴﴾  

کسانى که بخل مى کنند و مردم را به بخل امر مى کنند و کسى که روبگرداند، پس قطعا خدا همان بى نیازِ پسندیده است. ﴿۲۴﴾

«اهمیت آهن»

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۲۵﴾

قطعا ما پیامبرانمان را با نشانه هائى فرستادیم و با آنها کتاب و میزان را نازل نمودیم تا مردم به عدالت قیام کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منفعتهائى براى مردم است و تا خدا معلوم کند، چه کسى او و رسولانش را در پنهانى یارى مى کند. قطعا خدا قوىّ عزیزى است. ﴿۲۵﴾

«خدای تعالی در ذریه حضرت نوح و ابراهیم علیهما السلام نبوّت و کتاب را قرار داده است»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۲۶﴾

و قطعا ما نوح و ابراهیم را فرستادیم و در ذریه آنها نبوّت و کتاب قرار دادیم. پس بعضى از آنها هدایت شدند و بسیارى از آنها فاسق گردیدند. ﴿۲۶﴾

«رهبانیت بدعتی بود که مسیحیت گذاشته بودند»

ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۲۷﴾

سپس ما در پشت آثار آنها پیامبرانى فرستادیم و بعد از آنها عیسى بن مریم را مبعوث نمودیم و به او انجیل را دادیم و در دل کسانى که از عیسى پیروى مى کردند، رأفت و مهربانى را قرار دادیم و رهبانیتى را که آنها بدعت گذاشته بودند، ما به آنها فرمان نداده بودیم. اگر چه منظور آنها رضاى خدا بود ولى حقّ آن را رعایت نکردند. پس ما به کسانى که از آنها ایمان آوردند، اجرشان را عنایت کردیم و بیشترى از آنها فاسق اند. ﴿۲۷﴾

«خدای تعالی به مؤمنین دو برابر مهربانی می کند»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، تقواى الهى را رعایت کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا از رحمت خودش دو برابر به شما عنایت فرماید و براى شما نورى که با آن راه بروید، قرار دهد و شما را بیامرزد. و خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۲۸﴾

لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۹﴾

تا آنکه اهل کتاب بدانند، قدرت ندارند بر چیزى از فضل خدا برسند و قطعا فضیلت بدست خدا است، آن را به کسى که بخواهد مى دهد. و خدا صاحب فضل عظیمى است. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ – ۱۶

تدبر در آیات الهی

سالک الی اللّه باید در آیاتی که تلاوت شد تدبر کند و این برداشتها را داشته باشد:

اول: از خواب غفلت بیدار شود و دل خود را با یاد خدا در مقابل خدا و آن چه از جانب خدا از حق و حقیقت نازل شده خاضع و خاشع نماید.

دوم: مانند گذشته ها از امت پیامبران گذشته با آرزوهای دراز دل خود را سخت و دارای قساوت قرار ندهد تا از فاسقین محسوب نگردد.

سوم: عقل که همان تعلیمات عالم ارواح است باید در همه کس زنده شود و در آیات خدا از قبیل زمستان و تابستان که خدا زمین را زنده می کند و می میراند تفکر نماید تا به معرفت خدای تعالی  که همان تعقل است برسد.

چهارم: به زن و مردی که صدقه می دهند که در حقیقت همان وام دادن خوبی به پروردگار است خدای تعالی اجر محترمانه ای خواهد داد.

پنجم: کسانی که ایمان راسخی به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله می آورند آنها از صدیقین و راستگویانند آنها در نزد خدا از شهدا محسوب می شوند و اجر آنها در نزد پروردگارشان محفوظ است و خدای تعالی برای آنها روشنایی خوبی قرار می دهد.

ششم: همه مسلمانها باید بدانند که زندگی دنیا و دلبستگی به دنیا جز بازی بیهوده ای نبوده و به آن نباید دل ببندد.

هفتم: دل بستن به دنیا سبب تجمل گرائی و زیاده طلبی در اموال و اولاد می گردد و مانند بارانی است که به زمین می بارد و علوفه زیادی از زمین بیرون می آورد ولی ثمری و فایده ای ندارد و همه آن گیاهان تبدیل به کاه می شود و در آخرت هم خدای تعالی عذاب دردناکی نصیب این افراد می کند.

هشتم: باید بداند که بخشش و رضوان از جانب خدا است و دلبستگی به دنیا، مایه فریب است.

نهم: سالک الی اللّه باید برای رسیدن به مغفرت پروردگار و بهشتی که پهنایش به وسعت زمین و آسمان است کوشش کند.

دهم: خدای تعالی بهشتی را که به این وسعت است برای کسانی که به او و پیامبرانش ایمان آورده اند آماده کرده و این لطف الهی است به کسی را که او دوست می دارد می دهد و خدا همیشه صاحب فضل بزرگی بوده است.

یازدهم: آن چه از مصیبت در روی زمین به کسی می رسد در کتابی که از جانب خدا نازل شده است حکمش نوشته شده و این دقت در قانون گذاری بر خدا آسان است.

دوازدهم: زهد واقعی این است که محبت دنیا را انسان نداشته باشد تا جائی که اگر همه دنیا از دستش برود متأسف نگردد و اگر همه دنیا را به او بدهند هیچ خوشحال نشود.

سیزدهم: کسانی که خدا آنها را دوست نمی دارد متکبران و افتخارکنندگان هستند.

چهاردهم: کسانی که بخیل اند و مردم را وادار به بخل می کنند اینها را هم خدای تعالی دوست نمی دارد.

پانزدهم: خدای تعالی از کسانی که به دستورات او پشت می کنند و اطاعت امر او را نمی نمایند بیزار است.

شانزدهم: همه انبیاء و پیامبران علیهم السلام که آمده اند و کتاب و قوانینی آورده اند برای این بوده است که مردم با عدالت و سالم زندگی کنند.

هفدهم: در روزگاری که آهن هیچ ارزشی نداشت و مردم از آن استفاده ای نمی کردند خدای تعالی فرموده که ما آهن را در اختیار شما قرار دادیم که در آن منافع زیادی برای مردم هست و استحکام قابل توجهی دارد و این بخاطر امتحانی است که از مردم بکند و ببیند چه کسی خدا و پیغمبرش را به این وسیله یاری می نماید.

هجدهم: خدای تعالی پیامبران اولوالعزم مانند حضرت نوح و ابراهیم علیهم السلام و ذریه اینها را با نبوت و کتاب فرستاده تا مردم را هدایت کنند که بعضی از آنها به این وسیله هدایت شدند ولی بیشتر مردم فاسق گردیدند.

نوزدهم: خدای تعالی در دلهای کسانی که پیروی از حضرت عیسی علیه السلام و کتاب انجیل نموده بودند رأفت و مهربانی نسبت به یکدیگر به خاطر پیروی آنها از انبیاء علیهم السلام قرار داده است.

بیستم: مردم مسیحی رهبانیت و انزوا را در دین خدا بدعت گذاشتند و خدای تعالی آن را در کتابشان ننوشته بود بلکه خشنودی پروردگار و رعایت حق خدا را نوشته بود و کسانی که ایمان به آن آورده اند اجر خوبی در نزد خدا دارند.

بیست و یکم: کسی که با ایمان به خدا و ایمان به پیغمبرش تقوای الهی را رعایت کند از مهربانی خدا دو برابر به او داده می شود یعنی از رحمت خاص الخاص پروردگار کمال استفاده را می کند و خدا برای او نوری قرار می دهد که راه تزکیه نفس و کمالات را بپیماید.

بیست و دوم: اهل کتاب و بلکه همه مردم باید بدانند به تنهائی بر چیزی از فضل خدا نمی رسند بلکه فضل خدا در دست خدا است و خدا کسی را که دوست بدارد از تفضلاتش به او می دهد.

جزء ۲۶

سوره مبارکه احقاف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

حم ﴿۱﴾

حم ﴿۱﴾

تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿۲﴾

نازل کردنِ این کتاب از طرف خدای عزیز حکیم است. ﴿۲﴾

«آسمانها و زمین به حقّ خلق شده است»

مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ ﴿۳﴾

آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است را جز به حقّ و تا زمان معین خلق نکرده ایم. و کسانى که کافر شده اند، از آنچه که ترسانده مى شوند، روى گردانند. ﴿۳﴾

«آیا بتها چه چیزی را خلق کرده اند؟»

قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ ائْتُونِي بِكِتَابٍ مِنْ قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴﴾

بگو: آیا مى بینید آنچه را که شما غیر از خدا مى خوانید چه چیز را از زمین خلق کرده اند؟ به من هم نشان دهید. یا براى آنها در آسمانها شرکتى است؟ نوشته اى قبل از این یا اثرى از علم براى من بیاورید، اگر شما از راستگویانید. ﴿۴﴾

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿۵﴾  

و چه کسى گمراهتر است از آن کسى که غیر خدا را مى خواند؟ کسى که تا روز قیامت او را اجابت نمى کند و آنها از دعاى مشرکین غافلند. ﴿۵﴾

وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ ﴿۶﴾

و زمانى که مردم محشور مى شوند، آنها دشمنشان هستند و آنها عبادت اینها را منکر خواهند شد. ﴿۶﴾

«قرآن حقیقت دارد»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷﴾

و زمانى که بر آنها آیاتِ ما در حالى که روشن هستند تلاوت مى شود، کسانى که به حقّ کافرند، وقتى که آن حقّ به آنها رسید، مى گویند: این سحر آشکارى است. ﴿۷﴾

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۸﴾

یا مى گویند: قرآن را افترا بسته است. بگو: اگر من آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم، شما که نمى توانید براى من از جانب خدا چیزى را مالک باشید. خدا داناتر است به آنچه که شما در آن وارد مى شوید. شهادت خدا به آن بین من و بین شما کفایت مى کند و او بخشنده مهربانى است. ﴿۸﴾

«پیامبر غیر از سائر پیامبران نبوده است»

قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۹﴾

بگو: من از میان پیغمبران نوظهور نبوده ام و من نمى دانم که با من و با شما چه انجام خواهد شد؟ و من جز پیرو وحیى که به من مى شود نیستم و من جز ترساننده آشکارى نیستم. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۶

اظهار دشمنی نکنید

سالکین الی اللّه باید بکوشند که مانند کفار و هوای نفس پرستان تهمت نزنند، فحش ندهند و با یکدیگر اظهار دشمنی نکنند و آیات الهی را به سحر و جادو منتسب ننمایند و اگر دشمنان به آنها تهمت زدند به خدای تعالی وابگذارند و همیشه پیرو آیاتی که به رسول اکرم صلی الله علیه و آله وحی شده، باشند.

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كَانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَكَفَرْتُمْ بِهِ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰﴾

بگو: آیا شما چه مى بینید اگر آن از نزد خدا باشد و شما به آن کافر شده باشید و در حالى که شاهدى از بنى اسرائیل بر مثل این شهادت دهد، پس ایمان بیاورد ولى شما تکبّر کنید؟ قطعا خدا قوم ستمگر را هدایت نمى کند. ﴿۱۰﴾

«یهودیها خود را از دیگران برتر می دانند»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْرًا مَا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَإِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ ﴿۱۱﴾

و کسانى که کافر شده اند، درباره کسانى که ایمان آورده اند، مى گویند: اگر در اسلام آوردن خیرى مى بود، آنها بر ما پیشى نمى گرفتند. و چون بوسیله قرآن هدایت نشده اند، به زودى مى گویند: این دروغى قدیمى است. ﴿۱۱﴾

وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲﴾

و حال آنکه قبل از این، کتاب موسى رهبر و رحمت بود. و این کتابى تصدیق کننده است که به زبان عربى است. به خاطر اینکه کسانى را که ظلم کرده اند بترساند و بشارتى براى نیکوکاران باشد. ﴿۱۲﴾

برداشت از آیات ۱۲ – ۱۰

کفار و خداپرستان

سالک الی اللّه باید بداند که همیشه غیر مسلمانها، روی غرور و بی توجهی با سالکین الی اللّه و خدا پرستان متکبرانه برخورد می کرده اند و همه چیز مسلمانها را به کذب و دروغ نسبت می داده اند. ولی خدای تعالی قرآن را به زبان عربی نازل فرمود تا ظالمین را از عواقب بدی که در انتظارشان هست بترساند و نیکوکاران را بشارت دهد.

«فایده توبه و استقامت»

إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۱۳﴾

حقیقتا کسانى که گفتند: پروردگار ما خدا است، سپس استقامت کردند، نه خوفى بر آنها هست و نه حزنى آنها را مى گیرد. ﴿۱۳﴾

أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴﴾  

این گروه اهل بهشتند، در آن همیشه خواهند بود، جزاى آن چیزى است که آنها عمل مى کردند. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیات ۱۴ – ۱۳

استقامت

سالک الی اللّه باید مربی خود را بشناسد و خود را تحت تربیت او که خدای تعالی است قرار دهد و بداند که خدای تعالی  او را هدایت و تربیت می کند که اگر راه تزکیه نفس را برای رسیدن به کمالات انتخاب کند از اولیاء خدا می شود و اولیاء خدا از چیزی ترس ندارند و محزون نمی شوند و در بهشت جاویدانند.

«توصیه درباره پدر و مادر»

وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۵﴾

و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم که به آنها احسان کند. مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با رنج او را وضع حمل کرد و مدّت حمل و از شیر گرفتنش سى ماه گردید. تا زمانى که به توانائى و کمال خود رسید و به سنّ چهل سالگى رسید. گفت: پروردگارِ من، به دلم بینداز تا اینکه نعمتت را که به من و به پدر و مادرم عنایت کرده اى، شکر کنم و اینکه عمل صالحى که تو را خشنود کند، انجام دهم و فرزندانم را برایم صالح گردان. من به سوى تو باز مى گردم و قطعا من از مسلمانانم. ﴿۱۵﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجَاوَزُ عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿۱۶﴾

اینها کسانى هستند که بهترین چیزى را که عمل کرده اند، از آنها قبول مى کنیم و از بدیهایشان مى گذریم. در مورد اهل بهشت وعده راستى است که به آنها وعده داده مى شد. ﴿۱۶﴾

«فرزندان ناخلف و بی ایمان»

وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۷﴾

و کسى که به پدر و مادرش گفت: اُف بر شما، آیا شما به من وعده مى دهید که (از قبر) بیرون آورده مى شوم و حال آنکه قبل از من نسلهائى گذشته اند؟ ولى آن پدر و مادر به خدا استغاثه مى کنند که اى واى بر تو، ایمان بیاور. قطعا وعده خدا حقّ است، ولى او مى گوید: این جز افسانه هاى قدیمى ها چیزى نیست. ﴿۱۷﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿۱۸﴾

اینها کسانى هستند که عذاب براى آنها محقّق شده است. قطعا در میان امّتهائى که قبل از آنها از جنّ و انس بوده، گذشته، آنها زیانکارانى بوده اند. ﴿۱۸﴾

وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۱۹﴾

و براى هر یک، به خاطر آنچه عمل کرده اند درجاتى است و جزاى اعمالشان کاملاً داده مى شود و به آنها هیچ گونه ظلمى نمى شود. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیات ۱۹ – ۱۵

احترام به پدر و مادر

سالک الی اللّه باید به پدر ومادرش نیکی کند و بخصوص به مادر که با زحمت و ناراحتی او را حامله بوده و شیر داده است. و در وقتی که فرزند عقلش کامل می شود و بدیها را با تجربه و علم و راهنمائیهای الهی می فهمد و راه صحیح را انتخاب می کند، از خدا می خواهد که در این راه وارد شود و خدا او را کمک کند و در مرحله توبه قرار می گیرد و توبه می کند و توبه اش قبول می گردد و می خواهد خود را به مقام تسلیم برساند و از خدا راههای کمالات و تزکیه نفس را طلب می کند و می گوید: خدایا کمکم کن تا بتوانم نعمتهایت را شکر کنم. خدای تعالی او را به مقام شاکرین می رساند و به بهترین وجه اعمال او را قبول می کند و از گناهانش می گذرد و خدای راستگو به وعده اش وفا می فرماید. اما اگر خدای نکرده سالک الی اللّه به پدر و مادرش بی ادبی کند و به آنهابا کلمه «اُف» جسارت نماید و تجربیات گذشتگان را به رخ آنها بکشد و خود را با جهل و نادانی از آنها جدا کند خدا با او برخورد تندی می کند و او را از خسارت دیدگان معرفی می فرماید و هر کسی به نتیجه عمل خود می رسد و به او هیچ گونه ظلمی از جانب پروردگار نمی شود.

«کفّار بر آتش عرضه می شوند»

وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ ﴿۲۰﴾  

و روزى که کافران بر آتش عرضه داده مى شوند (به آنها گفته مى شود:) چیزهاى خوبتان را در زندگى دنیایتان صرف کردید و از آنها بهره بردید، پس امروز به عذاب خوارکننده جزا داده مى شوید، به خاطر آنکه در زمین بدون حقّى تکبّر مى کردید و به خاطر فسقى که مى نمودید. ﴿۲۰﴾

«قضیه ای از حضرت هود علیه السلام»

وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۲۱﴾

و یاد کن برادر «قوم عاد» را آن وقتى که در بیابانهاى ریگزارى قومش را از آینده بدشان ترساند و قطعا قبل از او و بعد از او ترسانندگانى (در گذشته هاى دور) بودند که (مى گفتند) عبادت نکنید مگر خدا را من بر شما عذاب روز بزرگ را مى ترسم. ﴿۲۱﴾

قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۲۲﴾

گفتند: آیا تو به نزد ما آمده اى تا ما را از خدایانمان جدا کنى؟ آنچه را که به ما وعده مى دهى، اگر راست مى گوئى براى ما بیاور. ﴿۲۲﴾

قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿۲۳﴾

(هود) گفت: جز این نیست که علم (آن) نزد خدا است و من فقط به آنچه فرستاده شده ام تبلیغتان مى کنم. ولى من شما را این چنین مى بینم، قومى هستید که خود را به نادانى مى زنید. ﴿۲۳﴾

فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۴﴾

پس وقتى که آن عذاب را دیدند که به صورت ابرى در درّه ها و آبگیرهاى آنها در حرکت است، گفتند: این ابرى است که براى ما باران مى بارد. ولى آن همان عذابى است که درباره اش عجله مى کردید، بادى است که در آن عذاب دردناکى براى شما خواهد بود. ﴿۲۴﴾

تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لَا يُرَى إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ﴿۲۵﴾

همه چیز را به امر پروردگارش از بنیان مى کنَد. پس چنان گردیدند که جز خانه هایشان چیزى دیده نمى شد. این چنین ما مردم گناهکار را جزا مى دهیم. ﴿۲۵﴾

وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۲۶﴾

و قطعا ما به آنها در چیزهائى امکاناتى داده بودیم که به شما در آن چیزها آن امکانات را نداده ایم و براى آنها شنوائى و بینائیهائى و دلهائى قرار داده بودیم، ولى براى آنها شنوائى شان و بینائیهایشان و دلهایشان فایده اى نداشت و آنها را در چیزى بى نیاز نکرد زیرا آنها آیات خدا را انکار مى کردند و آنچه را که مسخره مى نمودند، به سرشان آمد. ﴿۲۶﴾

برداشت از آیات ۲۶ – ۲۲

نصیحت کنندگان

سالک الی اللّه باید به آنهایی که نسبت به او خیرخواهی می کنند و او را نصیحت می نمایند، سوء ظن نداشته باشد تا بتواند نصایح آنها را بفهمد و بپذیرد و در نزد انبیاء علیهم السلام و دانشمندان از نادانان محسوب نشوند و عذابهای الهی به او نرسد و در دنیا و آخرت بدبخت و بیچاره نگردد و از مجرمین به حساب نیاید. و اگر چه خدای تعالی به این عدّه از افراد امکاناتی عنایت فرموده و چشم و گوش ظاهری به آنها داده ولی به خاطر انکار نعمتهای خدا و مسخره کردن الطاف الهی از چشم و گوش و دلشان استفاده ای نمی کند.

«خطاب به مردم مکه»

وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرَى وَصَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۲۷﴾

و قطعا همه قریه هائى که اطراف شما بود هلاک کردیم و آیات گوناگونمان را بیان کردیم، شاید آنها باز گردند. ﴿۲۷﴾

فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذَلِكَ إِفْكُهُمْ وَمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۸﴾  

پس چرا کسانى را که غیر از خدا براى تقرّب، به خدائى گرفته اند یاریشان نکرده اند؟ بلکه آنها را از دست داده اند. و آن بود دروغشان و آنچه را که افترا مى زدند. ﴿۲۸﴾

«جنّها قرآن را استماع می کنند و آن را تبلیغ می نمایند»

وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ ﴿۲۹﴾

و زمانى که گروهى از جنّ را به طرف تو روانه نمودیم که قرآن را بشنوند، پس وقتى که نزد قرآن حاضر شدند، گفتند: ساکت باشید. پس وقتى که تمام شد، به سوى قومشان برگشتند در حالى که ترساننده آنها بودند. ﴿۲۹﴾

قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۳۰﴾

گفتند: اى قومِ ما، قطعا ما کتابى را شنیدیم که بعد از موسى نازل شده، تصدیق کننده کتابهاى قبلى است به حقّ و به راهى راست هدایت مى کند. ﴿۳۰﴾

يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳۱﴾

اى قومِ ما، دعوت کننده خدا را اجابت کنید و به او ایمان بیاورید تا خدا گناهان شما را به نفعتان بیامرزد و شما را از عذاب دردناک پناه دهد. ﴿۳۱﴾

وَمَنْ لَا يُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَلَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءُ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۳۲﴾

و کسى که دعوت کننده خدا را اجابت نکند، خدا را نمى تواند در زمین عاجز نماید و غیر از خدا براى او اولیائى نیست، آنها در گمراهى آشکارى هستند. ﴿۳۲﴾

«خدای تعالی قادر است که مرده ها را زنده کند»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۳۳﴾

آیا ندیده اند که حقیقتا خدا آن کسى است که آسمانها و زمین را خلق فرمود و در خلقت آنها ناتوانى نداشت؟ او قادر است بر اینکه مرده ها را زنده کند، بلکه قطعا او بر هر چیزى قادر است. ﴿۳۳﴾

وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۳۴﴾

و روزى که کافران بر آتش عرضه مى شوند، (به آنها گفته مى شود:) آیا این بر حقّ نیست؟ مى گویند: به پروردگارمان قسم بله (که حقّ است خدا مى فرماید:). پس بچشید عذاب را به خاطر آنچه که کفران مى کردید. ﴿۳۴﴾

«دستور صبر به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۳۵﴾

پس صبر کن، همان طورى که پیامبران اولوالعزم صبر کردند و براى آنها عجله نکن، آنها روزى که آنچه وعده داده مى شوند مى بینند، گویا که جز یک ساعت از روز نمانده اند، این ابلاغى است، پس آیا جز قوم فاسق کسى هلاک مى شود؟ ﴿۳۵﴾

برداشت از آیات ۳۵ – ۲۹

برداشتهای اجنّه

سالک الی اللّه باید از آیات فوق که مربوط به برداشتهای اجنّه از قرآن است استفاده های زیر را بکند:

۱  –  در مقابل شنیدن قرآن سکوت را کاملاً رعایت کند.

۲  –  آن چه را که از قرآن برداشت کرده برای دیگران بیان کند.

۳  –  بداند که کتابهای آسمانی گذشته را که تحریف نشده باید تصدیق کند.

۴  –  کسانی که او را به سوی خدا دعوت می کنند پاسخگوی آنها باشد و به آنها ایمان داشته باشد، تا خدای تعالی گناهانش را بیامرزد.

۵  –  اگر راهنمائیهای پیامبران و دعوت کنندگان به خدا را قبول نکند در دنیا بیچاره خواهد شد و گمراه می گردد.

۶  –  بداند که خدای تعالی که خالق آسمانها و زمین است دوباره مرده ها را زنده می کند و او بر هر چیزی قدرت دارد.

۷  –  اگر در دنیا حقایق را باور نکند، خدای تعالی روز قیامت او را به طرف عذاب می کشاند تا همه چیز را دقیقا باور کند.

۸  –  چون پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله الگوی مسلمانان است باید مانند او صبر کند و به هیچ کاری عجله نکند و بداند که فاسقین بالاخره هلاک می شوند.

سوره مبارکه محمد 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«نتیجه بستن راه خدا»

اَلَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿۱﴾

کسانى که کافر شده اند و راه خدا را مى بندند، (خدا) اعمال آنها را از بین مى برد. ﴿۱﴾

«فایده ایمان به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ ﴿۲﴾

و کسانى که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند و بر آنچه بر «محمّد» نازل شده است، ایمان آورده اند و آن از طرف پروردگارشان حقّ است، خدا سیئات آنها را جبران مى کند و حال و کارشان را اصلاح مى نماید. ﴿۲﴾

ذَلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ ﴿۳﴾

آن به خاطر این است که کسانى که کافر شده اند، از باطل پیروى مى کنند و قطعا کسانى که ایمان آورده اند، از حقّى که از سوى پروردگارشان رسیده پیروى مى کنند. خدا این چنین براى مردم مثالهایشان را مى زند. ﴿۳﴾

«با کفّار خشونت»

فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿۴﴾

پس وقتى با کسانى که کافر شده اند ملاقات کردید، گردنها(ى آنها) را بزنید تا زمانى که آنان را درهم کوبیدید پس اسیران را محکم ببندید یا بر آنها منّت گذارید و آزادشان کنید و یا فدیه بگیرید تا آن که اهل جنگ سلاحهاى خود را زمین بگذارند. آن است و اگر خدا مى خواست آنها را مجازات مى کرد، ولى خدا مى خواهد که بعضى از شما را بوسیله بعضى امتحان کند و کسانى که در راه خدا کشته مى شوند، خدا هرگز اعمالشان را ضایع نخواهد کرد. ﴿۴﴾

«اجر کسانی که در راه خدا کشته می شوند»

سَیَهْدِیهِمْ وَیُصْلِحُ بَالَهُمْ ﴿۵﴾

به زودی هدایتشان می کند و کار و حالشان را اصلاح می فرماید. ﴿۵﴾

وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ ﴿۶﴾

و آنها را در بهشتی که به آنها معرّفی کرده، داخل می کند. ﴿۶﴾

«اگر خدا را یاری کنید خدا شما را یاری می کند»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ﴿۷﴾

ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری می کند و قدمهایتان را محکم می فرماید. ﴿۷﴾

«اعمال کفّار نابود می شود»

وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْسًا لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿۸﴾

و کسانی که کافر شده اند، مرگ بر آنها باد و ﴿خدا﴾ اعمالشان را نابود کند. ﴿۸﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ﴿۹﴾

آن به خاطر این است که آنها آنچه را که خدا نازل کرده، نپسندیدند، پس اعمالشان را خدا باطل کرد. ﴿۹﴾

«استحباب سیر و سفر»

أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا ﴿۱۰﴾

آیا پس سیر و سفر در زمین نکرده اند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بوده اند چگونه است؟ خدا آنها را نابودشان کرد و براى کافران امثال این مجازاتها خواهد بود. ﴿۱۰﴾

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ ﴿۱۱﴾  

آن برای این است که قطعا خدا مولای کسانی است که ایمان آورده اند و حقیقتا برای کافران مولائی نخواهد بود. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۱

رسول اکرم صلی الله علیه و آله الگو است

سالک الی اللّه باید از آیات اول سوره محمد صلی الله علیه و آله با الگو قرار دادن آن حضرت
مطالب زیر را استفاده کند:

۱  –  هیچ گاه به خاطر کفر و کفرانش راه خدا را بر مردم نبندد.

۲  –  به آن چه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده ایمان کامل داشته باشد و عمل صالح را ترک نکند.

۳  – بداند که راه رسول اکرم صلی الله علیه و آله حق است و آن چه آورده از جانب خدا است پس باید به آنها عمل کند تا گناهانش جبران شود و کارهایش اصلاح گردد.

۴  –  بداند راه و روش کفار، باطل است و سالکین الی اللّه به خاطر ایمانشان به پروردگار، پیروی از حق می کنند.

۵  –  باید مسلمانان به خاطر حفظ اسلامشان با شدت با کفار روبرو شوند تا خدای تعالی به آنها کمک کند و دست آنها را بگیرد تا از راه صحیحشان دور نگردند و خدای تعالی آنها را با بهشت آشنا کند و آنها را در آن مخلد گرداند.

۶  –  بداند که اگر خدا را یاری کند خدا او را کمک می کند و قدمهای او را در راه رسیدن به کمالات استوار می فرماید.

۷  –  اگر کفران نعمت پروردگار را بکند و به حقایق کافر شود اعمال خوبش هم نابود می گردد.

۸  –  روی زمین سیر و سفر کند تا عاقبت کسانی که در قبل بوده اند و به خدای عظیم کفر ورزیده اند ببیند و خود را از بدبختی نجات دهد.

۹  –  باید بداند که بیهوده گی و سرگردانی برای کسانی است که رهبر الهی ندارند. ولی کسانی که رهبرشان خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام می باشند سرگردان نیستند و راه و روش صحیح را می شناسند.

«جزای ایمان و عمل صالح»

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ ﴿۱۲﴾

قطعا خدا کسانى را که ایمان آورده اند و اعمال صالح کرده اند، در بهشتهایى که از دامنشان نهرها جارى است داخل مى کند و کسانى که کافرند، بهره اى (که از متاع دنیا) مى برند، و (این است که) مى خورند، همان طورى که چهارپایان مى خورند و آتش جایگاه آنها است. ﴿۱۲﴾

«جزای کسانی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را از مکه بیرون کردند»

وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ ﴿۱۳﴾

و چه بسیار از قریه هائى بودند که قوّت و قدرتشان از قریه اى که (از آن) تو را خارج کردند بیشتر بود، ما آنها را هلاک کردیم، پس براى آنها یاورى نبود. ﴿۱۳﴾

أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ﴿۱۴﴾

آیا پس کسى که دلیل روشنى از جانب پروردگارش دارد، مانند کسى است که عمل بدش برایش زینت یافته و پیرو هواى آنها است؟ ﴿۱۴﴾

برداشت از آیات ۱۴ – ۱۲

ظلم

سالک الی اللّه تا می تواند نباید ظلم کند زیرا در این صورت یاری خدا از او برداشته می شود. سالک الی اللّه باید بداند کسانی که اعمالشان بد است به نظرشان جلوه می کند مانند کسانی که با دلیل و برهان از جانب پروردگارشان به آنها حقیقت القاء می شود، نیستند.

«مثل بهشت»

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ﴿۱۵﴾

مثل بهشتى که به متّقین وعده داده شده این است که در آن نهرهائى از آبى که بدبو نیست و نهرهائى از شیرى که طعمش بر نگشته است و نهرهائى از شراب که لذّتى براى آشامندگان دارد و نهرهائى از عسل تصفیه شده مى باشد و براى آنها در بهشت از همه میوه ها هست و آمرزشى از جانب پروردگارشان مى باشد، مانند کسى است که او در جهنّم جاویدان بوده و از آب جوشانى که اندرونشان را قطعه قطعه مى کند نوشانده مى شوند؟ ﴿۱۵﴾

«اشاره به بعضی از منافقین»

وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ﴿۱۶﴾

و بعضى از آنها کسانى هستند که به تو گوش مى دهند تا وقتى که از نزد تو بیرون مى روند به کسانى که علم داده شده، مى گویند: الان چه مى گفت؟ اینها کسانى هستند که خدا بر دلهاى آنها مُهر زده و پیرو هواى نفس شان هستند. ﴿۱۶﴾

وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ ﴿۱۷﴾

 و کسانى که هدایت شده اند، خدا بر هدایتشان مى افزاید و به آنها پرهیزکاریشان را عطا مى فرماید. ﴿۱۷﴾

«قیامت بر آنها ناگهان می رسد»

فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ ﴿۱۸﴾

آیا جز این انتظار دارند که ساعت قیامت ناگهان به آنها برسد؟ پس قطعا شرایط و علائم آن رسیده است، پس یادآورى (و ایمان به قیامت آنها) چه فایده اى برایشان دارد وقتى که (ساعت قیامت) برسد؟ ﴿۱۸﴾

«استغفار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ ﴿۱۹﴾  

پس بدان که قطعا خدائى جز خداى یکتا وجود ندارد و براى گناه خودت و مردان مؤمن و زنان با ایمان طلب بخشش کن و خدا محلّ حرکت و قرارگاه شما را مى داند. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیات ۱۹ – ۱۲

دریافت حقایق

سالک الی اللّه با توجه به آن چه خدای تعالی در قرآن در وصف مؤمنین و مذمت کفار فرموده باید راه خود را پیدا کند و عقلش را رشد دهد و فکرش را بکار بیندازد و حقیقت را به وسیله برداشتهایی که از آیات فوق دارد، دریافت نماید:

۱  –  ایمان خود را به خدا و روز جزا کامل کند.

۲  –  اعمالی که شایسته مقام شامخ انسانیت است داشته باشد.

۳  –  مانند حیوانات که قدر دان نعمتهای خدا نیستند و می خورند و زندگی می کنند نباشد، که در این صورت جایگاهشان جهنم است.

۴  –  بداند که موفقیت به قوّت و قدرت ظاهری نبوده، بلکه اگر راه خدا را انتخاب نکند خدا می تواند او را هلاک کند و یار و یاوری نداشته باشد.

۵  –  باید بداند کسی که دارای دلیل و برهانی که از جانب خدا به او رسید می باشد مانند کسی که اعمال بدش برایش تزیین شده و بی دلیل حرف می زند نمی باشد.

۶  –  پیروی از هوای نفس نکند و فقط خواسته های خودش را همیشه مورد توجه قرار ندهد.

۷  –  کسی که اهل تقوی است و در بهشت ساکن است و از همه نعمتهای الهی استفاده می کند مانند کسی که در آتش جهنم مخلد است نبوده و در مقابل این دو از نظر عواقب امور بی تفاوت نباشد.

۸  –  خود را مانند کسانی که بر دلهایشان مهر زده شده و پیرو هوای نفس اند قرار ندهد، بلکه خود را از دانشمندان و متفکرین قرار دهد.

۹  –  بداند که اگر هدایت عام الهی را به گوش جان خرید از هدایت خاص پروردگار هم برخوردار می شود.

۱۰  –  خود را آن چنان در انتظار حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه قرار دهد که اگر ناگهان آن حضرت ظهور فرمود او صددرصد آماده پذیرفتن آن حضرت باشد.

۱۱  –  بسیار در راه رسیدن به کمالات از ذکر «لا اله الا اللّه» و استغفار برای خود و مؤمنین و مؤمنات استفاده کند تا به مقصد برسد.

«منافقین از جنگ می ترسند»

وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ ﴿۲۰﴾

و کسانى که ایمان آورده اند، مى گویند: چرا سوره اى نازل نمى شود؟ پس وقتى که سوره اى صریح و قطعى نازل مى شود و در آن سوره از جنگ یادى مى گردد، کسانى را که در دلشان مرض است، خواهى دید که با نظر کسى که در اثر ترس از مرگ غش نموده، به تو نگاه مى کنند، (پس همان مرگ) براى آنها سزاوارتر است. ﴿۲۰﴾

طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ ﴿۲۱﴾

اطاعت و کلام خوب (براى آنها بهتر بود)، پس وقتى که امر (جهاد) قطعى شد، اگر به خدا راست بگویند، براى آنها بهتر خواهد بود. ﴿۲۱﴾

فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ ﴿۲۲﴾

پس آیا امید دارید که اگر برگردید، در زمین فساد کنید و قطع رحمهایتان را نمایید؟ ﴿۲۲﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ ﴿۲۳﴾

اینها کسانى هستند که خدا لعنتشان کرده و آنها را ناشنوا فرموده و بینائیهاى آنها را کور قرار داده است. ﴿۲۳﴾

«تدبّر در قرآن»

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴿۲۴﴾

آیا در قرآن تدبّر نمی کنند یا بر دلها قفلهایشان هست؟ ﴿۲۴﴾

إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ﴿۲۵﴾

قطعا کسانى که بعد از آنچه براى آنها از هدایت روشن شده، مرتد مى شوند، شیطان براى آنها (کار زشتشان را) زینت داده و آرزوهایشان را طولانى قرار داده است. ﴿۲۵﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ ﴿۲۶﴾

آن به خاطر این است که آنها به کسانى که از آنچه خدا نازل کرده است کراهت دارند، مى گویند: ما شما را در بعضى از امور اطاعت مى کنیم، در حالى که خدا پنهان کاریهاى آنها را مى داند. ﴿۲۶﴾

برداشت از آیات ۲۶ – ۱۶

حقایقی که باید سرمشق قرار گیرد

سالک الی اللّه باید از آیات فوق مطالب زیر را سرمشق خود قرار دهد:

۱  –  وقتی قرآن می خواند و یا روایات معصومین علیهم السلام را برای او می خوانند خوب دقت کند و آن را بفهمد تا جائی که برای اهل علم بتواند آنها را مورد بحث قرار دهد و نگذارد دلش در مقابل سخنان خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله مهر شده باشد.

۲  –  از خدا طلب هدایت کند و راهنمائی های پروردگار را با دقت عمل نماید تا خدا هدایت و تقوایش را زیاد کند.

۳  –  باید بتواند خود را برای ظهور ناگهانی حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه و یا قیامت کبری حاضر کند و هیچ مشکلی در این ارتباط نداشته باشد.

۴  –  لا اله الا اللّه با توجه به معنایش زیاد بگوید و برای گناهان خود و مؤمنین و مؤمنات استغفار کند تا در راه تزکیه نفس موفق شود.

۵  –  باید آن قدر در استقامت و ثبات قوی باشد که اگر جنگ و یا پیشنهاد قتال از جانب خدای تعالی به او شد از مرگ و کشته شدن نترسد و الا مانند منافقین مطرود پروردگار خواهد بود.

۶  –  کوشش کند در روی زمین فساد نکند و قطع رحم ننماید زیرا اگر این کارها را کرد خدا او را لعنت می کند و کر و کور در مقابل حقایق او را محشور می نماید.

۷  –  اطاعت خدا و استماع کلمات خوب برای او بهتر از هوای نفسش باشد زیرا خدا مصالح او را بهتر می داند.

۸  –  در قرآن تدبر کند و نگذارد درب دلش بر حقایق قرآن قفل گردد.

۹  –  کوشش کند که اگر در راه تزکیه نفس وارد شد و راه هدایت را دریافت نمود به آنها پشت نکند و شیطان این کار زشتشان را برای آنها جلوه ندهد.

۱۰  –  در مقابل دستورات الهی که از جانب پروردگار نازل شده بدون هیچ کراهتی اطاعت کند زیرا خدای تعالی از قلوب آنها اطلاع دارد.

«عذاب در موقع مرگ»

فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ ﴿۲۷﴾

پس چگونه است که وقتى ملائکه جان آنها را مى گیرند به صورتشان و پشتشان مى زنند؟ ﴿۲۷﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ﴿۲۸﴾

آن به خاطر این است که اینها آنچه را که خدا را به خشم مى آورد، پیروى کردند و از خشنودى او کراهت داشتند، پس اعمالشان را نابود مى کند. ﴿۲۸﴾

«خدای تعالی کینه های منافقین را ظاهر می کند»

أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ ﴿۲۹﴾  

آیا گمان کرده اند کسانى که در قلبشان مرض است، اینکه خدا کینه هاى آنها را ظاهر نمى کند؟ ﴿۲۹﴾

وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ ﴿۳۰﴾

و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان مى دهیم تا با قیافه هایشان آنها را بشناسى، اگرچه آنها را از لحن کلامشان خواهى شناخت و خدا اعمال شما را مى داند. ﴿۳۰﴾

«امتحان مجاهدین و صابرین»

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ ﴿۳۱﴾

و شما را قطعا آزمایش مى کنیم تا مجاهدین از میان شما و صابرین را معلوم کنیم و ما خبرهاى شما را مى آزمائیم. ﴿۳۱﴾

«جزای کفر و بستن راه خدا»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ ﴿۳۲﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند و مانع راه خدا گردیده اند و بعد از آنکه هدایت براى آنها آشکار شده بود با پیغمبر مخالفت کردند، هرگز هیچ ضررى به خدا نمى رسانند و خدا اعمال آنها را نابود مى کند. ﴿۳۲﴾

برداشت از آیات ۳۲ – ۲۹

سدّ راه خدا

سالک الی اللّه باید مرض های روحی خود را معالجه کند تا خدای تعالی او را مفتضح نکند والا خدای تعالی به وسیله قیافه هایشان و لحن سخنانشان آنها را معرفی می کند و امراض قلبی آنها اخبار و حالات آنها را به دیگران برساند. سالک الی اللّه باید بداند که کسانی که راه خدا را بر دیگران می بندند و رهبران دینی را به مشقت می اندازند به خدا هیچ ضرری نمی رسانند ولی اعمال خوب خودشان از بین می رود.

«عبادات و اعمال خود را باطل نکنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ ﴿۳۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و رسول را اطاعت کنید و اعمالتان را باطل نکنید. ﴿۳۳﴾

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ﴿۳۴﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند و مانع راه خدا گردیده اند، سپس در حالى که آنها کافر بودند مُردند، هرگز خدا آنها را نمى بخشد. ﴿۳۴﴾

«شما مسلمانان برترید»

فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ ﴿۳۵﴾

پس سستى نکنید و (کفّار را) به سلم و صلح دعوت ننمائید و شما برترید و خدا با شما است و چیزى از اعمالتان را کم نمى کند. ﴿۳۵﴾

«دنیا بازیچه و بیهوده است»

إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ ﴿۳۶﴾

جز این نیست که زندگى دنیا بازى و بیهوده است. و اگر ایمان بیاورید و تقوى داشته باشید، خدا اجرهایتان را به شما مى دهد و اموالتان را نمى طلبد. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۳۳

اطاعت خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله

سالکین الی اللّه باید دستورات خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله را اطاعت کنند و نگذارند اعمال خوبشان باطل شود و بدانند که اگر کفران نعمت پروردگار را بکنند و در راهشان از خود سردی نشان بدهند که دیگران از این راه بمانند اگر با همین حال بمیرند هرگز خدا آنها را نمی بخشد بنابراین نباید سستی کند بلکه مردم را به تسلیم در مقابل دستورات خدا وادار نمایند و بدانند که برتری و موفقیت مال آنهاست و زندگی دنیا بازی و بیهوده است و اگر تقوی را رعایت کنند خدای تعالی جزای آنها را بدون این که از اموالشان سوال کند کاملاً رعایت می فرماید.

«انسان بخیل و کینه توز است»

إِنْ يَسْأَلْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَيُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ ﴿۳۷﴾

اگر اموالتان را بخواهد و حتّى اصرار نماید، شما بخل مى کنید و کینه شما را ظاهر مى کند. ﴿۳۷﴾

هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ ﴿۳۸﴾

آرى شما همانهائى هستید که براى انفاق در راه خدا خوانده شدید، پس بعضى از شما بخل کرده و کسى که بخل کند، جز این نیست که نسبت به خودش بخل کرده. و خدا همان بى نیاز است و شما همان فقیرها هستید. و اگر سرپیچى کنید خدا قومى غیر از شما را جایگزین مى کند، سپس آنها مانند شما نخواهند بود. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۷

زشتی بخل

سالک الی اللّه نباید بخیل باشد زیرا ضررهای بخل به خودش بر می گردد و باید بداند که خدای تعالی صددرصد بی نیاز است ولی او صددرصد محتاج است و اگر دائما به این معنا توجه نداشته باشد خدای تعالی جمعی را به جای آنها می گذارد که آنها بخیل نباشند.

سوره مبارکه فتح

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«فتح مکه»

إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا ﴿۱﴾

قطعا ما برای تو فتح کردیم، یک فتح آشکاری. ﴿۱﴾

لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿۲﴾

تا خدا گناهان گذشته ات و گناهان بعد از آن را براى تو ببخشد و نعمتش را براى تو تمام کند و به راهى راست هدایتت نماید. ﴿۲﴾

وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا ﴿۳﴾

و خدا یاریت کند، آنچنان یاری که شکست نداشته باشد. ﴿۳﴾

«نزول آرامش بر مؤمنین»

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۴﴾

آن خدا کسى است که آرامش را بر قلوب مؤمنین نازل فرمود تا علاوه بر ایمانشان، ایمان زیادترى پیدا کنند و لشگرهاى آسمانها و زمین مال خدا است. و خدا داناى حکیمى است. ﴿۴﴾

لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَكَانَ ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِيمًا ﴿۵﴾

براى اینکه مؤمنین و مؤمنات را به بهشتهائى که از دامن آنها نهرها جارى است و همیشه در آن خواهند بود، داخل کند و گناهانى از آنها را جبران نماید. و آن نزد خدا پیروزى عظیمى خواهد بود. ﴿۵﴾

«عذاب بدگمانی به خدای تعالی»

وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿۶﴾

و خدا مردان منافق و زنهاى منافق و مردان مشرک و زنهاى مشرکى که به خدا بدگمانند، عذاب مى کند. بر آنها حوادث بد باشد و خدا بر آنها غضب نمود و لعنتشان کرد و براى آنها جهنّم را مهیا کرده و چه بد سرانجامى است. ﴿۶﴾

وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿۷﴾

و برای خدا لشگرهای آسمانها و زمین است و خدا عزیز حکیمی است. ﴿۷﴾

«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بشارت دهنده است»

إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۸﴾

ما تو را شاهد و بشارت دهنده و ترساننده فرستاده ایم. ﴿۸﴾

لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿۹﴾  

تا شما به خدا و رسولش ایمان بیاورید و خدا را یارى کنید و او را تعظیم نمایید و هر صبح و شام خدا را تسبیح بگویید. ﴿۹﴾

«بیعت با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بیعت با خدا است»

إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۰﴾

قطعا کسانى که با تو بیعت مى کنند، جز این نیست که با خدا بیعت مى نمایند. دست خدا بالاى دستهاى آنها است. پس کسى که بیعتش را بشکند، جز این نیست که بر ضرر خود شکسته است و کسى که به آنچه با خدا عهد بسته است وفا کند، پس اجر عظیمى به او خواهد داد. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیات ۱۰ – ۱

موفقیت و هدایت

سالک الی اللّه از ده آیه ای که در اول سوره فتح نازل شده باید موفق به موارد زیر گردد:

۱  –  اگر بخواهد خدا گناهان او را بیامرزد و نعمتش را بر او تمام کند و به راه راست هدایتش نماید و با عزت خدا یاری اش نماید باید با جدیت کامل به طرف دشمنانش که یکی از آنها شیطان است، برود.

۲  –  امدادهای غیبی بر قلب او نازل می شود و آرامش در او پیدا می گردد و بر ایمانش اضافه می شود و موفقیت پشت موفقیت نصیبش می گردد.

۳  –  خدای تعالی لشگریانش را که ملائکه هستند به کمک او می فرستد تا آنها او را وارد بهشت خلد کنند و گناهانش را جبران کنند و این موفقیت بسیار بزرگی خواهد بود.

۴  –  سالک الی اللّه نباید به خدا بدگمان باشد و الا مانند منافقین و مشرکین خدا به او غضب می کند و او را لعنت می کند و جهنم را برای او آماده می کند و این راه بسیار بدی است که رفته است.

۵  –  سالک الی اللّه باید بداند که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شاهد اعمال ماست و هم بشارت دهنده و هم ترساننده از عاقبت بدی که ممکن است در انتظار ما باشد، می باشد لذا خدا او را فرستاده تا خدا را با راهنمائی های او یاری کند و تعظیم نماید و هر صبح و شام تسبیح او را بگوید.

۶  –  سالک الی اللّه باید با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله یا با وصی بر حقش حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه بیعت کند که بیعت با او بیعت با خداست و کسی که این بیعت را بشکند بر ضرر خود اقدام کرده و کسی که وفای به عهد خدا بکند اجر بزرگی خواهد داشت.

«منافقین آنچه در دل ندارند به زبان می آورند»

سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۱۱﴾

به زودى تخلّف کنندگان از اعراب به تو مى گویند: ما را اموالمان و خانواده هایمان مشغولمان کرده، پس براى ما استغفار کن. اینها با زبانهایشان چیزى را که در قلوبشان نیست مى گویند. بگو: چه کسى براى شما از جانب خدا اگر اراده ضرر شما را بکند یا اراده نفع شما را بکند، چیزى را مالک است؟ بلکه خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. ﴿۱۱﴾

«با وعده خدا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مکه بر می گردد»

بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا ﴿۱۲﴾

بلکه شما گمان کردید که پیغمبر و مؤمنین هیچ وقت به سوى خانواده هایشان برنمى گردند و آن گمان در دلهاى شما آرایش شده بود و شما بدگمانى کردید و شما (بالأخره) قومى هلاک شده، گردیدید. ﴿۱۲﴾

وَمَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيرًا ﴿۱۳﴾

و کسى که ایمان به خدا و رسولش نیاورد، پس قطعا ما براى کافران آتش سوزنده اى را آماده کرده ایم. ﴿۱۳﴾

«ملک آسمانها و زمین از خدا است»

وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۴﴾

و مُلک آسمانها و زمین مال خدا است، مى بخشد هر که را بخواهد و عذاب مى کند هر که را بخواهد و خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۴﴾

«درباره غنائم جنگی»

سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۵﴾  

وقتى که شما براى غنائم رفتید که آنها را بگیرید، متخلّفین گفتند: ما را هم بگذارید که پشت سر شما بیائیم آنها مى خواهند کلام خدا را عوض کنند. بگو: «هرگز نباید شما پشت سر ما بیائید، خدا قبلاً این چنین گفته است». پس آنها به زودى خواهند گفت: شما نسبت به ما حسادت مى کنید، ولى آنها جز کمى نمى فهمند. ﴿۱۵﴾

«اجر کسانی که خدا را اطاعت کنند»

قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۶﴾

به متخلّفین از اعراب بگو: به زودى به طرف مردمى که صاحب نیروى محکمى هستند، دعوت مى شوید که با آنها جنگ کنید یا مسلمان شوند. پس اگر اطاعت کنید، خدا اجر نیکوئى به شما خواهد داد و اگر روبگردانید، همان طورى که قبلاً روبرگردانده بودید، خدا شما را عذاب دردناکى خواهد نمود. ﴿۱۶﴾

«جمعی که می توانند به جنگ حاضر نشوند»

لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۷﴾

به کور حرجى نیست و به لنگ حرجى نیست و به مریض حرجى نیست (که به جنگ حاضر نشوند) و کسى که خدا و رسولش را اطاعت کند، خدا او را به بهشتهائى که از دامن آنها نهرها جارى است داخل خواهد فرمود و کسى که روبگرداند، (خدا) او را به عذاب دردناکى مجازات خواهد فرمود. ﴿۱۷﴾

«بیعت زیر درخت»

لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا ﴿۱۸﴾

قطعا خدا راضى شد از مؤمنین، آن وقتى که زیر درخت با تو بیعت مى کردند. پس خدا مى داند آنچه در دلهاى آنها است، پس آرامش را بر آنها نازل فرمود و فتح نزدیکى را به آنها پاداش داد. ﴿۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۸ – ۱۱

مسائل اخلاقی

سالک الی اللّه باید از آیاتی که تلاوت شد مسائل اخلاقی زیر را با جان و دل بپذیرد:

۱  –  باید کوشش کند که اموال و زن و اولادش او را از خدا و دین باز ندارند و اگر او را اینها باز داشتند با ایمان کامل استغفار کند که اگر تنها به زبانش استغفار نماید خدا او را نمی بخشد و گذشته هایش را جبران نمی کند.

۲  –  از سوء ظن باید دوری کند و خود را به هلاکت روحی و معنوی نیاندازد.

۳  –  باید بداند که مغفرت پروردگار برای کسانی است که ایمان به خدا و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دارند و خدا هر کس را که بخواهد ﴿یعنی استغفار نکند﴾ عذابش می فرماید ولی در عین حال خدا بخشنده مهربانی است.

۴  –  باید بداند که مخالفین اسلام آن چنان مادی هستند که به خاطر به دست آوردن پول و ثروت حتی کلام خدا را عوض می کنند و با مسلمانان درگیر می شوند و نسبت های بدی به آنها می دهند زیرا آنها زیاد فهم و شعور ندارند.

۵  –  سالک الی اللّه باید مطیع دین و دستورات الهی باشد تا اجر نیکوئی از طرف پروردگار دریافت نماید.

۶  –  سالک الی اللّه باید از افراد مریض مانند کورها و لنگ ها توقعی برای کارهای سخت نداشته باشد بلکه به آنچه برای آنها ممکن است انجام دهند راضی باشند.

۷  –  سالک الی اللّه اگر با جان و دل در بیعت با دین بماند خدای تعالی از او راضی می شود و آرامش را بر او نازل می کند و پیروزی سریعی نصیب او می گرداند.

«وعده پاداش با غنیمتهای زیاد»

وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿۱۹﴾

و (نیز) غنیمتهاى زیادى که آنها را بدست مى آورند و خدا عزیز حکیمى است. ﴿۱۹﴾

وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿۲۰﴾

خدا به شما غنیمتهاى بسیارى را وعده کرده بود که آنها را بدست خواهید آورد، ولى این مورد را زودتر براى شما قرار داد و جلو قدرت مردم را بر شما گرفت و این براى آن است که نشانه اى براى مؤمنین باشد و خدا شما را به راه راست هدایت کند. ﴿۲۰﴾

وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا ﴿۲۱﴾

و غنائم دیگرى که شما بر آن قدرت ندارید، قطعا خدا به آن احاطه دارد. و خدا بر هر چیزى قادر است. ﴿۲۱﴾

وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۲۲﴾

و اگر کافران با شما بجنگند حتما آنها پشت کرده و فرار مى کنند، سپس فرمانبردار و یاورى پیدا نخواهند کرد. ﴿۲۲﴾

سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا ﴿۲۳﴾  

سنّت خدائى است که در قبل هم بوده است و هرگز براى سنّت خدا تبدیلى نخواهى یافت. ﴿۲۳﴾

«فتح مکه به آرامش انجام شد»

وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا ﴿۲۴﴾

و آن خدا کسى است که دست آنها را از شما و دست شما را از آنها در مرکز شهر مکه نگاه داشت، بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز کرده بود. و خدا به آنچه مى کنید بینا است. ﴿۲۴﴾

هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۲۵﴾

آنها کسانى هستند که کافر شدند و شما را از مسجدالحرام و قربانى که به محل خود برسد، جلوگیرى کردند. و اگر مردان مؤمن و زنان با ایمان که شما آنها را نمى شناسید (در مکه) نبودند که مبادا آنها را پایمال کنید تا به شما ضرر و سرزنشى بدون آنکه بدانید، برسد (امر به جهاد مى شد) تا خدا در رحمت خود هر که را بخواهد وارد کند. اگر شما از هم جدا مى شدید، ما کسانى را که از آنها کافر شده اند، به عذاب دردناکى معذّبشان مى کردیم. ﴿۲۵﴾

«تعصّب زمان جاهلیت»

إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۲۶﴾

آن وقتى که کفّار در دلهایشان تعصّب قرار دادند، همان تعصّب (زمان) جاهلیت را، پس خدا بر پیامبرش و بر مؤمنین آرامشش را نازل فرمود و آنها را به کلمه تقوى ملزم نمود و آنها سزاوارتر به کلمه تقوى و اهل آن بودند. و خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۲۶﴾

«رؤیای رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا ﴿۲۷﴾

خدا رؤیاى پیامبرش را به حقّ صادقه قرار داد که حتما اگر خدا بخواهد، داخل مسجدالحرام مى شوید، در حالى که در امنیتید، سرهایتان را تراشیده یا کوتاه نموده اید، (از هیچ کس) نمى ترسید. خدا آنچه را که شما نمى دانید مى داند و غیر از آن پیروزى نزدیکى قرار داده است. ﴿۲۷﴾

«دین اسلام بر همه ادیان پیروز خواهد شد»

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴿۲۸﴾  

آن خدا کسى است که پیامبرش را با هدایت و دین حقّ فرستاده است، به خاطر آنکه آن را بر همه دینها پیروز کند. و خدا براى گواه بودن کافى است. ﴿۲۸﴾

«حالات اصحاب پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله»

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿۲۹﴾

«محمّد» رسول خدا است و کسانى که با او هستند، بر کفّار سختگیر و بین خودشان مهربانند. آنها را بسیار در حال رکوع و سجود مى بینى که فضلى از خدا و رضایت او را مى طلبند. نشانه آنها در صورتهایشان از اثر سجود ظاهر است. آن است مَثَل آنها در تورات و مَثَل آنها در انجیل، مانند زراعتى است که شکوفه اش را بیرون آورده، پس آن را تقویت کرده تا محکم شده و بر ساقه خود ایستاده که زراعتکاران را به تعجّب درآورده است، براى آنکه کفّار را به خشم درآورد. خدا به کسانى که از آنها ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند مغفرت و اجر عظیمى را وعده داده است. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ – ۱۹

دستورات اخلاقی قرآن

سالک الی اللّه باید از آیاتی که تلاوت شد برداشتهای زیر را بکار ببندد و استفاده کند:

۱  –  آن که در مبارزه با دشمنان اسلام به فکر جنبه های مادی نباشد و تمام کارهایش برای رضای پروردگار باشد.

۲  –  اگر غنیمتی و یا استفاده ای در این راستا برای او به وجود آمد از جانب خدا بداند و از صراط مستقیمی که خدا سر راه او قرار داده تجاوز نکند.

۳  –  خدا می تواند همه بهره ها را به انسان برساند ولی باید بهره های مادی به وسیله قدرت شخصی و در محدوده تلاش خود او نصیبش گردد.

۴  –  در مقابل دشمن بایستد و به او پشت نکند که اگر در امر به معروف و نهی از منکر کوتاهی نمود یار و یاوری در سائر کارها هم پیدا نمی کند.

۵  –  باید بداند که خدای تعالی همه برنامه ها را روی حکمت قرار داده و هیچ گاه حکمت الهی تغییر نمی کند.

۶  –  همیشه خدای تعالی پشتیبان کسانی است که در تمام کارها خدا را منظور کرده اند و خدای تعالی آنها را بر همه مشکلات پیروز می فرماید.

۷  –  وحدت مسلمانها باید در تمام مشکلات که با آن روبرو می شوند پایدار بماند و الا خدای تعالی عذاب دردناکی متوجه اهل تفرقه می فرماید.

۸  –  سالک الی اللّه نباید تعصب جاهلانه داشته باشد و آن را اعمال کند زیرا در این صورت از کفار محسوب می شود.

۹  –  باید بکوشد که از آرامش کامل در زندگی دنیا برخوردار گردد تا ملتزم به تقوی گردد. زیرا تقوی با داشتن آرامش موفقیت آمیزتر است.

۱۰  –  سالک الی اللّه باید بداند که وعده های الهی که خدا به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داده است حق است و تخلف ناپذیر است.

۱۱  –  سالک الی اللّه باید بداند که روزی دین مقدس اسلام که دین حقی است بالاخره بر تمام دنیا حکومت می کند و خدای تعالی این را به مسلمانها وعده کرده است.

۱۲  –  سالک الی اللّه باید بداند که حضرت محمد صلی الله علیه و آله برگزیده ترین و بالاترین و پرعظمت ترین رسول خدا است و کسانی که با او هستند دارای صفات حمیده اند. آنها در مقابل کفار با شدت عمل می کنند و در میان خودشان مهربانند، رکوع می کنند، سجده می کنند و به فضل خدا امیدوارند. صورتهایشان در اثر سجده مثل ماه می درخشد و در قیامت مغفرت و اجر بزرگی نصیب آنها خواهد شد این وعده خدا است و وعده خدا تخلف ناپذیر است.

سوره مبارکه حجرات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«بر خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مقدّم نشوید»

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، در مقابل خدا و پیغمبرش پیشى نگیرید و تقواى خدا را داشته باشید. قطعا خدا شنواى دانائى است. ﴿۱﴾

«صدایتان را بلند نکنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، صداهایتان را بالاى صداى پیغمبر بلند نکنید و آنچنان که بعضى تان با بعضى تان بلند صحبت مى کنید، صدایتان را در سخن براى پیامبر بلند نکنید که اعمال شما از بین مى رود، در حالى که شما نمى دانید. ﴿۲﴾

إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۳﴾

قطعا کسانى که نزد رسول خدا صدایشان را پایین مى آورند، آنها گروهى هستند که خدا قلبهایشان را براى تقوى امتحان کرده، براى آنها مغفرت و اجر بزرگى خواهد بود. ﴿۳﴾

«صدا زدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از پشت درها»

إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۴﴾‏

قطعا کسانى که از پشت اتاقها تو را صدا مى زنند، اکثرشان تعقّل نمى کنند. ﴿۴﴾

وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵﴾

و اگر آنها صبر مى کردند تا تو به طرف آنها بیرون مى آمدى، براى آنها بهتر بود و خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۵﴾

«عدم اعتبار خبر فاسق وقتی تحقیق نشود»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ﴿۶﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر فاسقى خبرى نزد شما آورد، تحقیق و بررسى کنید تا مبادا قومى را با نادانى آسیب برسانید، پس صبح کنید در حالى که به آنچه کرده اید پشیمان شده باشید. ﴿۶﴾

وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ ﴿۷﴾

و بدانید که قطعا در بین شما رسول خدا است. اگر در بیشتر از کارها از شما اطاعت کند، دچار زحمت مى شوید. ولى خدا محبّت ایمان را به شما داده و در قلب شما آن را جلوه داده و کفر و فسق و عصیان را براى شما ناخوشایند قرار داده. اینها همان رشد یافته گان مى باشند. ﴿۷﴾

فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۸﴾

فضیلت و نعمتى از جانب خدا است و خدا داناى حکیمى است. ﴿۸﴾

«ارزش صلح در اسلام»

وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۹﴾

و اگر دو دسته از مؤمنین با هم بجنگند، پس بین آنها را صلح دهید. پس اگر یک دسته آنها بر دسته دیگر تجاوز کرد، با آن دسته اى که تجاوز کرده بجنگید تا به طرف فرمان خدا برگردد. پس اگر برگشت، با عدالت و قسط بین آنها را اصلاح کنید. قطعا خدا اهل قسط را دوست مى دارد. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۱

بر خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیشی نگیرید

سالک الی اللّه باید از آیات اول سوره حجرات مسائل اخلاقی مهمی را دریافت کند و جدا عمل نماید:

۱  –  آن که در گفتار و کردار به هیچ وجه بر خدای تعالی و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیشی نگیرد.

۲  –  آن که تقوی را برای خدا انجام دهد و خود را بی بند و بار معرفی نکند.

۳  –  صدایش را بالای صدای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و بزرگانی که در علم و تقوی از او برترند بلند نکند و مانند آنهایی که شعور ندارند، نباشد.

۴  –  باید بداند که علامت کسانی که دلهایشان به ایمان و تقوی امتحان شده این است که وقتی سخن می گویند بیشتر از آن چه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده نمی گویند و از حدود گفتار خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تجاوز نمی کنند.

۵  –  کسانی که در مقابل خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و بزرگان رعایت ادب را نمی کنند بیشترشان عقلشان را بکار نینداخته اند.

۶  –  در آداب زندگی باید از نیروی بردباری استفاده کنند تا به مغفرت و رحمت پروردگار برسند.

۷  –  نباید سالک الی اللّه به فاسق و گناهکار اعتماد کند والا در کارها پشیمانی برای او خواهد بود.

۸  –  اگر فاسقی خبری برای او آورد و یا چیزی را به او اطلاع داد از جای دیگری هم باید تحقیق کند و خبر او را نادیده بگیرد.

۹  –  در وقتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان مردم، خودش و یا گفتارش و یا قرآنش وجود دارد با ایمان کامل به دستورات آنها عمل کند تا بر ایمانش اضافه شود و کفر و فسق و عصیان به نظرش زشت بیاید تا به رشد کامل برسد.

۱۰  –  کوشش کند بین مسلمانها که با یکدیگر اختلاف دارند اصلاح کند و متجاوز را سرجای خود بنشاند و با عدالت با آنها رفتار کند. زیرا خدای تعالی آنهایی که عدالت را ایجاد می کنند دوست می دارد.

«مؤمنین با هم برادرند»

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۰﴾

جز این نیست که مؤمنین برادرند، پس بین برادرانتان را اصلاح کنید. و تقواى خدا را داشته باشید، شاید به شما مهربانى شود. ﴿۱۰﴾

«دستورات معاشرت با مسلمانان»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۱۱﴾‏

اى کسانى که ایمان آورده اید، مبادا قومى، قوم دیگر را مسخره کنند، شاید آن قوم از قوم دیگر بهتر باشند و زنها، زنها را مسخره نکنند، شاید آنها بهتر از اینها باشند و از یکدیگر عیب جوئى نکنید و با القاب زشت یکدیگر را یاد نکنید، بد است که بعد از ایمان نام کفرآمیز بگذارید. و کسانى که توبه نکرده اند، پس آنها همان ستمگرانند. ﴿۱۱﴾

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از بسیارى از گمانها اجتناب کنید، حتما بعضى از گمانها گناه است. و (هرگز) تجسّس نکنید و بعضى تان از بعض دیگر غیبت نکند. آیا یکى از شما دوست دارد گوشت برادرش را که مرده است، بخورد؟ پس (حتما) آن را کراهت دارید. و تقواى خدا را داشته باشید. قطعا خدا توبه پذیر مهربانى است. ﴿۱۲﴾

«هر که با تقواتر است محترم تر است»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴿۱۳﴾

اى مردم، قطعا ما شما را از مرد و زنى آفریده ایم و شما را شعبه ها و قبیله هائى قرارتان داده ایم تا یکدیگر را بشناسید. قطعا گرامى ترین شما در نزد خدا با تقواترین شما است. قطعا خدا داناى خبیرى است. ﴿۱۳﴾

«اعراب ایمان نمی آورند»

قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۴﴾

عربهاى بیابانى مى گویند: ایمان آورده ایم، بگو: شما ایمان نیاورده اید، ولى بگویید: مسلمان شده ایم، زیرا هنوز ایمان در دلهاى شما وارد نشده است و اگر خدا و رسولش را اطاعت کنید، چیزى از جزاى اعمالتان را از بین نمى برد. حتما خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۱۴﴾

«مؤمنین واقعی تردیدی ندارند»

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿۱۵﴾

جز این نیست که مؤمنین آن کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند، سپس تردیدى پیدا نکرده اند و با اموالشان و جانشان در راه خدا جهاد مى کنند، اینها همان راستگویانند. ﴿۱۵﴾

«به خدای تعالی چیزی یاد ندهید»

قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۶﴾

بگو: آیا خدا را از دینتان با خبر مى کنید؟ و خدا هر چه در آسمانها و در زمین است مى داند. و خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۱۶﴾

«اسلامتان را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله منّت نگذارید»

يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۷﴾

آنها بر تو منّت مى گذارند که اسلام آورده اند. بگو: اسلامتان را بر من منّت نگذارید، بلکه خدا بر شما به خاطر آنکه هدایتتان به ایمان کرده منّت مى گذارد، اگر شما راستگو هستید. ﴿۱۷﴾

إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۸﴾

قطعا خدا پنهانى آسمانها و زمین را مى داند. و خدا به آنچه مى کنید، بینا است. ﴿۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۸ – ۱۰

دستورات اخلاقی سوره حجرات

سالک الی اللّه باید مسائل اخلاقی قرآن را مو به مو عمل کند و خود را به این وسیله دارای قلب سلیم نماید:

اول: خود را با سائر مؤمنین برادر بداند.

دوم: اختلافی اگر در بین مؤمنین پیدا شد اصلاح کند.

سوم: اگر می خواهد مشمول رحمت خاصه پروردگار واقع شود تقوی را کاملاً رعایت نماید.

چهارم: هیچ دسته ای و هیچ فردی را به اعمالشان تمسخر نکند چه بسا آنها در باطن بهتر از او باشند.

پنجم: از یکدیگر عیب جوئی نکنند.

ششم: با القاب زشت یکدیگر را صدا نزنند.

هفتم: سوء ظن به یکدیگر نداشته باشند که گناه بسیار بزرگی خواهد بود.

هشتم: جستجو در اسرار دیگران نداشته باشد.

نهم: غیبت یکدیگر را نکنند.

دهم: اگر تقوی را کاملاً رعایت کند خدا به سوی آنها با کمال مهربانی باز می گردد.

یازدهم: بداند که سیاه پوست بودن و سفید پوست بودن، عرب بودن و عجم بودن و شعبه شعبه بودن و قبیله قبیله بودن مایه امتیاز بر یکدیگر نیست این فقط به خاطر این است که یکدیگر را بشناسند و نباید امتیازات پوشالی را به رخ یکدیگر بکشند.

دوازدهم: بداند که تنها امتیاز بخاطر تقوی است و در نزد خدا گرامی ترینشان، باتقوی ترینشان می باشد.

سیزدهم: از منافقین پرهیز کند زیرا بعضی از منافقین هرگز در دلهایشان ایمان وارد نمی شود.

چهاردهم: سالک الی اللّه باید با مال و جانش در راه خدا جهاد کند و اگر به مرحله عبودیت رسیده است جان و مال خود را متعلق به خدا بداند.

پانزدهم: اسلام و دین و سیر و سلوکش را برای خدا با دل و جان قبول کند و بر کسی منت نگذارد و از خدای تعالی  در این موفقیت متشکر باشد.

شانزدهم: بخاطر این که خدا به او این توفیق را داده ممنون پروردگارش باشد، زیرا خدا به آنچه می کند بینا و دانا است.

سوره مبارکه ق 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ ﴿۱﴾

«ق»

قسم به قرآن مجید. ﴿۱﴾

«تعجّب کفّار از رسالت رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ ﴿۲﴾

بلکه آنها تعجّب مى کنند که ترساننده اى از خودشان برایشان آمده است، پس کافران مى گویند: این چیز عجیبى است. ﴿۲﴾

«کفّار قیامت را دور می دانند»

أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ ﴿۳﴾

آیا آن وقتى که ما مُردیم و خاک شدیم (دوباره زنده و محشور خواهیم شد) ؟ آن بازگشت دورى است. ﴿۳﴾

قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِنْدَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ ﴿۴﴾

 قطعا ما مى دانیم آنچه را زمین از آنها کم مى کند و نزد ما کتابى است که حافظ (همه چیزها) است. ﴿۴﴾

بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ ﴿۵﴾

بلکه وقتى حقّ برایشان آمد، تکذیب کردند، پس آنها در امرى پر حیرت واقع شده اند. ﴿۵﴾

«آسمان و زمین وسیله بینش به حقایق است»

أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ ﴿۶﴾

آیا به آسمانى که بالاى سر آنها است نگاه نکرده اند که چگونه ما آن را ساخته و زینت داده ایم و هیچ شکافى براى آن نمى باشد؟ ﴿۶﴾

وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴿۷﴾

و زمین را گسترش دادیم و در آن کوههاى عظیمى انداختیم و از هر نوع گیاه نشاط آورى در آن رویانیدیم. ﴿۷﴾

تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ ﴿۸﴾

تا سبب بصیرت و یادآورى براى هر بنده إنابه کننده اى باشد. ﴿۸﴾

«فایده نزول باران پر برکت»

وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ ﴿۹﴾

و از آسمان آب پربرکتى نازل نمودیم، پس بوسیله آن، باغها و دانه هاى دروشدنى را رویاندیم. ﴿۹﴾

وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَهَا طَلْعٌ نَضِيدٌ ﴿۱۰﴾

و درختهاى بلندقامت خرما را که براى آنها خوشه هاى متراکمى است. ﴿۱۰﴾

رِزْقًا لِلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ ﴿۱۱﴾

(اینها) رزقى است براى بندگان و بوسیله آن (آب باران)، سرزمین مرده را زنده کردیم، این چنین (مرده ها از قبرها) خارج مى شوند. ﴿۱۱﴾

«تکذیب قوم حضرت نوح علیه السلام و دیگران از پیامبران»

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ ﴿۱۲﴾

قبل از اینها قومِ نوح و اصحاب رسّ و اصحاب ثمود تکذیب کردند. ﴿۱۲﴾

وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ ﴿۱۳﴾

و عاد و فرعون و قوم لوط ﴿۱۳﴾

وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ ﴿۱۴﴾

و اصحاب ایکه [۱] و قوم تُبَّع،[۲] همه اینها فرستادگان را تکذیب کردند، پس وعده عذابِ من برای آنها تحقّق یافت. ﴿۱۴﴾

[۱] ــ قوم شعیب علیه‏ السلام.

[۲] ــ جمعى که در سرزمین یمن زندگى مى‏ کردند.

«خلقت انسان»

أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ ﴿۱۵﴾  

آیا ما در خلقت اوّل عاجز بودیم؟ بلکه آنها در خلقت جدید تردید دارند. ﴿۱۵﴾

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿۱۶﴾

و قطعا انسان را ما خلق کرده ایم و مى دانیم که نفسش چه چیزى به او وسوسه مى کند و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم. ﴿۱۶﴾

«ملائکه موکل بر انسان»

إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿۱۷﴾

زمانى که دو (فرشته) دریافت کننده از چپ و راست نشسته (اعمالش را) دریافت نمایند. ﴿۱۷﴾

مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿۱۸﴾

هیچ سخنى که با لفظ بیرون بیاورد نیست مگر اینکه مراقب آماده اى نزد او وجود دارد. ﴿۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۸ – ۱۶

خدا از رگ گردن نزدیکتر است

سالک الی اللّه باید بداند که خدا به او از رگ گردن نزدیکتر است و باید وسوسه های نفسانی و شیطانی را از خود دور کند و علاوه باید معتقد باشد که دو ملک که مراقب او هستند تمام گفتارش را حفظ می کنند و از راست و چپ او را محافظت می نمایند.

«سکرات مرگ و نفخ صور»

وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ ﴿۱۹﴾

و سکرات مرگ به حقّ مى رسد، آن همان چیزى است که تو از آن فرار مى کردى. ﴿۱۹﴾

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ ﴿۲۰﴾

و در صور دمیده می شود آن، روزِ وعده عذاب است. ﴿۲۰﴾

«ورود به محشر»

وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴿۲۱﴾

و هر کسى (به محشر) مى آید، همراهش هُل دهنده و شاهدى است. ﴿۲۱﴾

لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ﴿۲۲﴾

(به او گفته مى شود:) قطعا تو در غفلت از این روز بودى، پس پرده ات را از تو کنار زدیم و بصیرتت امروز تیزبین شده است. ﴿۲۲﴾

«نامه اعمال نزد ملائکه حاضر و آماده است»

وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ ﴿۲۳﴾

و ملکى که با او بوده، مى گوید: این چیزى است که در نزد من حاضر و آماده است. ﴿۲۳﴾

«جهنّم مال معاندین است»

أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿۲۴﴾

در جهنّم هر کافر معاندی را بیندازید. ﴿۲۴﴾

مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿۲۵﴾

کسى که بسیار مانع خیر مى شد و متجاوز و در شک و تردید بود. ﴿۲۵﴾

الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿۲۶﴾

آن کسى که با خدا، خداى دیگرى قرار مى داد، پس او را در عذاب شدید بیندازید. ﴿۲۶﴾

«شیطان از خود دفاع می کند»

قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿۲۷﴾

همنشینش (شیطان) مى گوید: پروردگار ما، من او را به طغیان نکشیدم، ولى خود او در گمراهى دورى بود. ﴿۲۷﴾

قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ ﴿۲۸﴾

خدا مى گوید: نزد من با هم دشمنى نکنید و حال آنکه قطعا من براى شما قبلاً وعده عذاب را فرستاده بودم. ﴿۲۸﴾

«جهنّم می گوید: هَلْ مِنْ مَزید؟»

مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۲۹﴾

نزد من کلام (به کلامى دیگر) تبدیل نمى شود و من ظالم به بندگان نیستم. ﴿۲۹﴾

يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ ﴿۳۰﴾

روزى که به جهنّم مى گوئیم: آیا پر شدى؟ و او مى گوید: آیا از این زیادتر هم هست؟ ﴿۳۰﴾

«بهشت برای اهل تقوی نزدیک می شود»

وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ ﴿۳۱﴾

و (در آن روز) بهشت براى متّقین طورى نزدیک مى شود که دور نمى گردد. ﴿۳۱﴾

هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ﴿۳۲﴾

این آن چیزى است که به شما براى هر بازگشت کننده نگه دارنده اى وعده داده مى شود. ﴿۳۲﴾

«اهل تقوی در بهشت»

مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ ﴿۳۳﴾

همان کسى که از خداى رحمان در پنهانى مى ترسد و با قلبى إنابه کننده مى آید. ﴿۳۳﴾

اُدْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ﴿۳۴﴾

به سلامت وارد بهشت شوید. آن روز جاودانی است. ﴿۳۴﴾

لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ﴿۳۵﴾  

براى آنها در آن بهشت هر چه بخواهند هست و نزد ما بیشتر از آن هم مى باشد. ﴿۳۵﴾

«یادی از مردم هلاک شده»

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ ﴿۳۶﴾

و چقدر از اقوامى که قبل از اینها هلاکشان کردیم، آنها نیرومندتر از اینها بودند که در شهرها تصرّف و نفوذ مى کردند. آیا راه گریزى داشتند؟ ﴿۳۶﴾

«آیات خدا برای کسی که دلِ بیدار دارد مفید است»

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ﴿۳۷﴾

قطعا در آن (آیات) یادآورى است براى کسى که قلب آگاه دارد یا گوش دل به آن مى دهد، در حالى که خود شاهد است. ﴿۳۷﴾

«خلقت آسمانها و زمین زحمتی برای خدا ندارد»

وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ ﴿۳۸﴾

و قطعا آسمانها و زمین و آنچه در بین اینها است، در شش روز خلق نمودیم و هیچ گونه زحمت و ناراحتى به ما نرسید. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۶

دل شنوا

سالک الی اللّه باید بداند که نباید با خدای تعالی در جنگ و ستیز باشد زیرا خدا بسیار افرادی را که قوی تر از اینها هستند هلاک فرموده و راه فراری برای آنها باقی نگذاشته است این را کسی که دل شنوائی دارد می فهمد.

«قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب، تسبیح خدا را بکنید»

فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ ﴿۳۹﴾

پس صبر کن بر آنچه مى گویند و قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب خورشید حمد و تسبیح پروردگارت را بگو. ﴿۳۹﴾

وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ ﴿۴۰﴾

و در قسمتى از شب و بعد از سجده ها او را تسبیح کن. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ – ۳۹

تسبیح پروردگار

سالک الی اللّه در مقابل زخم زبان دیگران باید صبور باشد و قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آفتاب تسبیح و حمد خدا را بگوید و در پاره ای از شب پس از سجده هائی که می کند باز هم تسبیح پروردگارش را بگوید و به این وسیله قرآن مردمی را که از وعیدهای خدا می ترسند به آنچه در عالم ارواح فرا گرفته یادآوری نماید.

«روز قیامت و صیحه آسمانی»

وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ ﴿۴۱﴾

و روزی که منادی از مکان نزدیکی ندا می کند، گوش بده. ﴿۴۱﴾

يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ ﴿۴۲﴾

روزی که به حقّ صیحه آسمانی را می شنوند، آن روزِ خروج است. ﴿۴۲﴾

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ ﴿۴۳﴾

قطعا ما زنده می کنیم و می میرانیم و بازگشت به سوی ما است. ﴿۴۳﴾

يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ ﴿۴۴﴾

روزى که زمین از روى آنها به سرعت شکافته مى شود، آن روزِ حشرى است که بر ما آسان است. ﴿۴۴﴾

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ ﴿۴۵﴾

ما به آنچه که مى گویند، داناتریم و تو آنها را بر چیزى مجبور نمى کنى، پس بوسیله قرآن کسى را که از وعده عذابِ من مى ترسد، متذکر کن. ﴿۴۵﴾

سوره مبارکه ذاریات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«وعده الهی راست است»

وَالذَّارِیَاتِ ذَرْواً ﴿۱﴾

قسم به بادهائی که پراکنده می کنند. ﴿۱﴾

فَالْحَامِلَاتِ وِقْراً ﴿۲﴾

و قسم به ابرهائی که بار سنگینی را حمل می کنند. ﴿۲﴾

فَالْجَارِیَاتِ یُسْراً ﴿۳﴾

و قسم به کشتیهائی که به آسانی می روند. ﴿۳﴾

فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْراً ﴿۴﴾

و قسم به ملائکه ای که کارها را تقسیم می کنند. ﴿۴﴾

إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ﴿۵﴾

جز این نیست که آنچه شما وعده داده می شوید، راست است. ﴿۵﴾

«روز قیامت حتما واقع می شود»

وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ ﴿۶﴾  

و قطعا روز جزا واقع شدنی است. ﴿۶﴾

برداشت از آیات ۶ – ۱

وعده های خدا راست است

سالک الی اللّه باید بداند که وعده های خدا راست است و روز جزا و قیامت حتما واقع می شود زیرا خدای تعالی علاوه بر آن که محال است سخن ناصحیحی بگوید در این باره چهار مرتبه به چهار چیز که بسیار مهم است قسم خورده و این مطلب را تثبیت فرموده است.

وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ ﴿۷﴾

قسم به آسمانی که دارای امواج و خطوط است. ﴿۷﴾

إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ ﴿۸﴾

قطعا شما سخنتان مختلف است. ﴿۸﴾

«صفات دروغگویان»

يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ ﴿۹﴾

منحرف است کسی که از آن سرباز می زند. ﴿۹﴾

قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ ﴿۱۰﴾

مرگ بر دروغگویان. ﴿۱۰﴾

اَلَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ ﴿۱۱﴾

آنها که خود در جهل و سهوند. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۷

اتّحاد

سالکین الی اللّه باید با یکدیگر متحد باشند و اختلاف در سخن نداشته باشند تا مورد لعن و نفرین پروردگار واقع نشوند و تا می توانند جهل و نادانی و سهو اشتباه در امور دین نکنند.

یَسْأَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ ﴿۱۲﴾

سؤال می کنند که روز جزا چه وقت است؟ ﴿۱۲﴾

یَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ یُفْتَنُونَ ﴿۱۳﴾

همان روزی است که آنها در آتش گرفتار می شوند. ﴿۱۳﴾

ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۱۴﴾

بچشید عذابتان را، این همان چیزی است که برای آن عجله می کردید. ﴿۱۴﴾

«اهل تقوی در بهشت اند»

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿۱۵﴾

قطعا پرهیزکاران در بهشتها و چشمه ها هستند. ﴿۱۵﴾

آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ ﴿۱۶﴾

آنچه پروردگارشان به آنها داده، می گیرند. قطعا آنها قبل از آن نیکوکار بودند. ﴿۱۶﴾

«خصوصیات اهل تقوی»

كَانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ ﴿۱۷﴾

آنها این گونه بودند که کمى از شب را مى خوابیدند. ﴿۱۷﴾

وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ﴿۱۸﴾

و در سحرها آنها استغفار می کردند. ﴿۱۸﴾

وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿۱۹﴾

و در اموالشان حقّی برای سؤال کننده و محروم بود. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیات ۱۹ – ۱۵

اهل تقوی

اهل تقوی برای همه موفقیت ها، بخاطر دریافت آنچه خدا به آنها داده و عمل کرده اند در راحتی و بهشت و چشمه های آب هستند. اینها در دنیا نیکوکار بوده اند شبها کم می خوابیدند و در سحرها استغفار می کردند و حقوقی از اموالشان به سؤال کنندگان و محرومین می دادند.

«نشانه هائی از قدرت خدا در زمین و در بدن انسان»

وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ ﴿۲۰﴾

و در زمین نشانه هائی برای اهل یقین است. ﴿۲۰﴾

وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۲۱﴾

و در خودتان، آیا نمى بینید؟ ﴿۲۱﴾

«روزی انسان در آسمان است»

وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ﴿۲۲﴾

و روزی شما در آسمان است و آنچه وعده داده می شوید. ﴿۲۲﴾

فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ ﴿۲۳﴾

پس به خدای آسمان و زمین قسم که مسلّما آن حقّ است، همان طوری که شما حرف می زنید. ﴿۲۳﴾

«قصّه میهمانان حضرت ابراهیم علیه السلام»

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ ﴿۲۴﴾

آیا برای تو قصّه میهمانان بزرگوار ابراهیم رسیده است؟ ﴿۲۴﴾

إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ ﴿۲۵﴾

وقتی که بر او داخل شدند و گفتند: سلام. گفت: سلام. شما مردمِ ناشناخته ای هستید. ﴿۲۵﴾

فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ ﴿۲۶﴾

پس مخفی به طرف خانواده اش رفت و گوساله فربه ای را آورد. ﴿۲۶﴾

فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿۲۷﴾

پس به آنها آن را نزدیک کرد، گفت: آیا شما نمی خورید؟ ﴿۲۷﴾

فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿۲۸﴾

پس از آنها احساس ترس کرد. آنها گفتند: نترس و به پسر دانائی بشارتش دادند. ﴿۲۸﴾

فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ ﴿۲۹﴾

همسرش جلو آمد، در حالی که فریاد می زد، به صورت خود زد و گفت: پیرزنِ نازائی هستم. ﴿۲۹﴾

قَالُوا كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿۳۰﴾  

گفتند: این گونه است ولی پروردگارت گفته است. قطعا او حکیم دانائی است.﴿۳۰﴾

برداشت از آیات ۳۰ – ۲۰

تذکرات مفید

سالکین الی اللّه باید از آیات بالا پندهای زیر را دریافت کنند:

اول: نشانه های پروردگار را برای تقویت ایمان و یقین شان در روی زمین ببینند.

دوم: نشانه های پروردگار را در وجود خودش با بصیرت کامل مشاهده کنند.

سوم: رزق و روزی خودشان و آنچه به آنها وعده داده شده است در نزد خدا معتقد باشند و آن را حق و حقیقت بدانند.

چهارم: از مهمان پذیرائی کنند و او را هر که هست اکرام نمایند.

پنجم: در وقت برخورد با یکدیگر با گفتن سلام به هم اظهار محبت کنند.

ششم: بهترین پذیرائی از مهمان ولو ناشناس باشد، انجام دهند.

هفتم: اگر مهمان کاری که برخلاف توقع است انجام داد، علاوه بر آن که نباید ناراحت بشوند، منتظر بشارتی هم از او باشند.

هشتم: الهامات و سخنان پروردگار را قبول کنند و به خاطر عوامل ظاهری، قدرت خدا را نادیده نگیرند زیرا خدای تعالی حکیم دانائی است.

جزء ۲۵

«علم الهی»

إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَمَا تَخْرُجُ مِنْ ثَمَرَاتٍ مِنْ أَكْمَامِهَا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكَائِي قَالُوا آذَنَّاكَ مَا مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ ﴿۴۷﴾

علم به ساعت قیامت به او (خدا) بر مى گردد. و میوه ها از غلافهاى خود بیرون نمى آیند و هیچ زنى حامله نمى شود و وضع حمل نمى کند، مگر به علم او (خدا) است. و روزى که ندا داده مى شوند که کجایند شریکهاى من؟ مى گویند که ما به تو اعلام کردیم که هیچ شاهدى براى گفتار ما نیست. ﴿۴۷﴾

وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَظَنُّوا مَا لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ ﴿۴۸﴾

و آنچه را که قبلاً آنها مى خواندند از دست آنها رفته و مى دانند که براى آنها راه فرارى نیست. ﴿۴۸﴾

«انسان همیشه درخواست خوبی می کند»

لَا يَسْأَمُ الْإِنْسَانُ مِنْ دُعَاءِ الْخَيْرِ وَإِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَئُوسٌ قَنُوطٌ ﴿۴۹﴾

انسان از دعاى خیر خسته نمى شود و چون بدى به او مى رسد، پس مأیوس (و) ناامید مى گردد. ﴿۴۹﴾

وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ ﴿۵۰﴾

و اگر بعد از ضررى که به او رسیده، رحمتى را از جانب خود به او بچشانیم، مى گوید: این از جانب خود من است و من گمان نمى کنم که ساعت قیامت بر پا شود و اگر من به سوى پروردگارم برگردانده شوم، حتما براى من در نزد او نیکى خواهد بود. پس به کسانى که کافر شده اند، خبر خواهیم داد آنچه را که عمل کرده اند و قطعا عذاب سختى به آنها مى چشانیم. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیات ۵۰ – ۴۴

دستورات انسان ساز قرآن

سالک الی اللّه باید از آیات فوق استفاده های زیر را بکند:

۱ – تا می تواند ایراد بی جا به اهل حق به خصوص ذات مقدس پروردگار نداشته باشد.

۲ – بداند که قرآن حتی الفاظش از جانب پروردگار تنظیم شده و هدایت و شفا است برای کسانی که ایمان آورده اند.

۳ – باید بداند که کسانی که ایمان ندارند مانند کور و کری هستند که هیچ چیز نمی شنوند و حقایق را درک نمی کنند.

۴ – خدای تعالی به حضرت موسی علیه السلام کتاب عنایت کرده تا مردم هدایت شوند نه آن که در آن اختلاف کنند و با شک و تردید با کلام خدا روبرو شوند.

۵ – کسانی که اعمال شایسته انجام می دهند به نفع خود انجام داده و به خدای تعالی هیچ نفعی نمی رسانند.

۶ – کسانی که کار بد می کنند به ضرر خود آن کارها را انجام داده اند و خدا به بندگانش ظلم نمی کند.

۷ – خدای تعالی عالم به جمیع امور است پس نباید در محضر پروردگار اعمال ناشایستی انجام دهد.

۸ – نباید انسان از دعای خیر برای خود و دیگران خسته شود.

۹ – اگر بدی به او رسید نباید مأیوس و ناامید گردد.

۱۰ – اگر بلاهای ناگهانی از قبیل سیل و زلزله به او برسد از طرف پروردگار به او مهربانی خاصی خواهد شد.

۱۱ – نباید الطاف پروردگار را نادیده بگیرد و خدا و روز قیامت را منکر شود که اگر این چنین شد خدای تعالی به او عذاب سختی می چشاند.

«به نعمتهای الهی بی توجّه نباشید»

وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ ﴿۵۱﴾

و وقتى که ما نعمتى را به انسان بدهیم، اعراض و بى اعتنائى مى کند و خود را به کنارى مى کشاند و وقتى که بدى به او مى رسد، پس اهل دعاى مفصّلى مى شود. ﴿۵۱﴾

«قرآن از جانب خدا است»

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كَانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۲﴾

بگو: اگر شما ببینید که آن (قرآن) از جانب خدا است، سپس به آن کافر شده اید، چه کسى گمراهتر از آن کسى است که او در مخالفت دور و شدیدى قرار دارد؟ ﴿۵۲﴾

«نشانه های خدای تعالی در آفاق و انفس»

سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۵۳﴾

به زودى آیاتمان را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان مى دهیم تا اینکه براى آنها واضح شود که او حقّ است. آیا کفایت نمى کند اینکه پروردگار تو بر هر چیزى گواه است؟ ﴿۵۳﴾

أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ ﴿۵۴﴾

آگاه باشید که قطعا آنها به لقاى پروردگارشان در شکند. آگاه باشید که حقیقتا او (خدا) به همه چیز احاطه دارد. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ – ۵۱

نعمتهای الهی

سالک الی اللّه نباید نعمت های الهی را بی اهمیت تصور کند و تنها در وقتی که ناراحتی دارد با خدا ارتباط برقرار کند.

سالک الی اللّه اگر بخواهد آیات الهی را در آفاق و انفس ببیند باید به آنچه از جانب پروردگار نازل شده ایمان بیاورد و به لقای پروردگارش ایمان داشته باشد و بداند که خدا به هر چیزی احاطه دارد.

سوره مبارکه شوری

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«وحی به پیامبر صلی الله علیه و آله»

حم ﴿۱﴾

حم ﴿۱﴾

عسق ﴿۲﴾

عسق ﴿۲﴾

كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۳﴾

این چنین خداى عزیز حکیم به تو و به کسانى که قبل از تو بوده اند، وحى مى کند. ﴿۳﴾

«آسمانها و زمین مال خدا است»

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿۴﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال او است و او برتر عظیمى است. ﴿۴﴾

تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۵﴾

نزدیک است که آسمانها از بالا بشکافند. و ملائکه با سپاس، پروردگارشان را تسبیح مى گویند و براى کسانى که در (روى) زمین هستند، استغفار مى کنند. آگاه باشید که حقیقتا خدا همان بخشنده مهربان است. ﴿۵﴾

«خدا مواظب مشرکین است»

وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ ﴿۶﴾

و کسانى که غیر از خدا اولیائى براى خود مى گیرند، خدا مواظب آنها است و تو وکیل آنها نیستى. ﴿۶﴾

«قرآن برای انذار و ترساندن است»

وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ ﴿۷﴾

و این چنین قرآن عربى را به تو وحى کردیم، براى اینکه مردم مکه و مردم اطراف مکه را بیم دهى و از روزى که همه جمع مى شوند که شکى در آن نیست، دسته اى در بهشت و دسته اى در آتش (جهنّم)اند، بترسانى. ﴿۷﴾

وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۸﴾

و اگر خدا مى خواست، همه آنها را امّت واحده اى قرار مى داد. ولى کسى را که بخواهد، در رحمتش داخل مى کند. و براى ستمگران یار و یاورى نخواهد بود. ﴿۸﴾

«خدا ولی همه است و مرده ها را زنده می کند»

أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۹﴾

یا غیر از خدا اولیائى براى خود مى گیرند و حال آنکه خدا ولىّ است و او است که مرده ها را زنده مى کند و او است که بر هر چیزى قادر است. ﴿۹﴾

وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿۱۰﴾  

و درباره هر چیزى که اختلاف کردید، حکمش به خدا واگذار مى شود. این خدایى که پروردگار من است، بر او توکل کرده ام و به سوى او انابه مى کنم. ﴿۱۰﴾

«همسرانتان از جنس خود شمایند»

فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ﴿۱۱﴾

خالق آسمانها و زمین، براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داده است و از جنس چهارپایان جفتهائى قرار داده که شما را بوسیله آن زیاد کند. مانند خدا چیزى نیست و او (همان) شنواى بینا است. ﴿۱۱﴾

«کلید هر چیزی در دست خدا است»

لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۲﴾

کلیدهاى آسمانها و زمین مال او است. براى هر کس که بخواهد وسعت رزق مى دهد و (یا روزیش را) تنگ مى کند. قطعا او به هر چیزى دانا است. ﴿۱۲﴾

«دینی را که حضرت نوح علیه السلام سفارش کرده بود»

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ ﴿۱۳﴾

دینى را که براى شما تشریع فرمود، چیزى بود که به نوح توصیه کرده بود و چیزى را که به تو وحى کرده ایم و آنچه را که به ابراهیم و موسى و عیسى توصیه نمودیم، این بود که دین را بر پا دارید و در دین تفرقه نیندازید. بر مشرکین سخت است، آنچه را که شما به سوى آن دعوتشان مى کنید. خدا انتخاب مى کند به طرف خود، کسى را که بخواهد و هدایت مى کند به سوى خود، کسى را که به او انابه نماید. ﴿۱۳﴾

«غالبا تفرقه به خاطر حسادت است»

وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ ﴿۱۴﴾

و متفرّق نشدند مگر بعد از آنکه علم براى آنها آمد، به خاطر حسد و تجاوزى که بینشان قرار گرفت. و اگر فرمانى از طرف پروردگارت که به وقت معینى پیشى گرفته، نبود؛ میانشان قضاوت شده بود. و قطعا کسانى که بعد از آنها کتاب را به ارث بردند، در شک و تردید از آن هستند. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیات ۱۴ – ۱۳

ایجاد تفرقه

سالک الی اللّه نباید در بین مردم با داشتن علم و دانش تفرقه ایجاد کند زیرا بدترین چیزها در نزد خدا ایجاد تفرقه بین مسلمانان و مردم است.

«دستور استقامت»

فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿۱۵﴾  

پس براى آن دعوت کن و آنچنان که امر شده اى، استقامت کن و پیرو هوسهاى آنها نباش و بگو: به آنچه خدا از کتاب نازل کرده، ایمان آوردم و امر شده ام که بین شما عدالت را گسترش دهم. خدا پروردگار ما و پروردگار شما است. اعمال ما براى خودمان و اعمال شما براى خودتان باشد. خصومتى بین ما و بین شما نیست. خدا بین ما را جمع مى کند و برگشت همه به سوى او است. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیه ۱۵

استقامت

سالک الی اللّه باید برای دستورات پروردگار دارای استقامت باشد و از هوای نفس دیگران پیروی نکند و به آن چه خدای تعالی نازل فرموده ایمان داشته باشد و عدل و داد را در بین مردم گسترش دهد و با کفار و نادان ستیز نکند.

«بحث و جدل درباره خدائی که همه قبولش دارند بیهوده است»

وَالَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ﴿۱۶﴾

و کسانى که درباره خدا بحث و جدل مى کنند بعد از آنکه او را (همه) قبول نموده اند، دلائلشان نزد پروردگارشان لغو و باطل (بیهوده) است و بر آنها غضب و براى آنها عذاب سختى خواهد بود. ﴿۱۶﴾

برداشت از آیه ۱۶

بحث درباره خدا

سالک الی اللّه نباید درباره ذات مقدس پروردگار بحث و گفتگو کند بخصوص وقتی که خدا را همه قبول دارند و بداند که این بحث و گفتگو علاوه بر آن که فایده ای ندارد ضررهائی هم به بار می آورد.

«درباره قیامت»

اَللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ ﴿۱۷﴾

خدا کسى است که کتاب و میزان را به حقّ نازل فرموده و تو چه مى دانى، شاید ساعت قیامت نزدیک باشد. ﴿۱۷﴾

يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَيَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿۱۸﴾

کسانى که ایمان به آن (آخرت) ندارند، براى آن (آخرت) عجله مى کنند، ولى کسانى که ایمان آورده اند، (در عین آنکه آن را دوست دارند)، از آن مى ترسند و مى دانند که حتما آن (ساعت قیامت) حقّ است. آگاه باشید، کسانى که درباره ساعت (قیامت) شک و تردید دارند، در گمراهى دورى هستند. ﴿۱۸﴾

«خدا به بندگانش لطف دارد»

اَللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿۱۹﴾

خدا به بندگانش لطف دارد، هر که را بخواهد روزى مى دهد و او قدرتمند عزیزى است. ﴿۱۹﴾

مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ ﴿۲۰﴾

کسى که بخواهد براى آخرت زراعت کند، ما به زراعت او مى افزائیم و کسى که بخواهد براى دنیا زراعت کند، ما از آن به او مى دهیم ولى در آخرت نصیبى ندارد. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیات ۲۰ – ۱۹

کار برای آخرت

سالک الی اللّه باید بداند که خدا به بندگانش لطف دارد و به هر کس که اهل تقوی باشد روزی فراوانی می دهد و اگر کسی تنها برای آخرت زحمت بکشد خدای تعالی آخرتش را تأمین می کند ولی اگر کسی تنها برای دنیا کار کند و آخرتش را منظور ننماید در آخرت نصیبی برای او نخواهد بود.

«دینی که بدون ارتباط با خدا درست شده است»

أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۱﴾

یا براى آنها بتهائى است که دینى بدون اذن خدا براى آنها تشریع کرده اند. و اگر کلمه جدائى نبود، میان آنها فورا حکم مى شد و قطعا براى (آن) ستمگران عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۲۱﴾

تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَهُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ﴿۲۲﴾  

ستمگران را مى بینى که از آنچه بدست آورده اند، ترسانند و آن بر آنها واقع مى شود. و کسانى که ایمان آورده اند و عمل شایسته انجام داده اند، براى آنها در باغهاى خوب بهشت نزد پروردگارشان هر چه بخواهند وجود دارد. آن همان فضیلت بزرگ است. ﴿۲۲﴾

«اجر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دوستی خویشاوندان آن حضرت است»

ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۲۳﴾

آن چیزى است که خدا بندگانش را بشارت داده است، آن کسانى که ایمان آورده اند و عمل شایسته کرده اند. بگو: من بر رسالتم اجرى از شما سؤال نمى کنم، مگر دوستى با نزدیکانم و کسى که کار نیکى انجام دهد، (ما) براى او نیکى را زیاد مى کنیم. قطعا خدا بخشنده سپاسگزارى است. ﴿۲۳﴾

برداشت از آیه ۲۳

اجر رسالت

سالک الی اللّه اگر ایمانش را تکمیل کند و عمل صالح نماید خدای تعالی به او بشارت بهشت را می دهد و باید اجر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در محبت نمودن به نزدیکانش را ادا کند زیرا در این صورت خدا او را می بخشد و از او تشکر می کند.

«خدا باطل را محو کرده و احقاق حقّ می کند»

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۲۴﴾

یا مى گویند که او بر خدا دروغ بسته است؟ اگر خدا بخواهد، بر دلت مُهر مى زند و خدا باطل را محو مى کند و با کلماتش احقاق حقّ مى نماید. قطعا او به آنچه در سینه ها است، دانا است. ﴿۲۴﴾

«خدا توبه را قبول می کند»

وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ﴿۲۵﴾

و او (خدا) کسى است که توبه را از بندگانش قبول مى کند و بدیها(ى آنها) را عفو مى فرماید و مى داند آنچه را که انجام مى دهید.  ﴿۲۵﴾

وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ﴿۲۶﴾

و تقاضاى کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح نموده اند، قبول مى کند و از فضل خودش زیادتر به آنها مى دهد. و براى کافرین عذاب شدیدى خواهد بود. ﴿۲۶﴾

برداشت از آیات ۲۶ – ۲۵

مرحله توبه

سالک الی اللّه باید بعد از مرحله یقظه، توبه کند. تا خدای تعالی توبه او را قبول نماید و گناهانش را عفو کند زیرا پروردگار متعال تقاضاهای او را قبول می کند و بلکه زیادتر از آن چه به او وعده کرده است از فضلش عطا می فرماید.

«گاهی وسعت رزق موجب طغیان می شود»

وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ ﴿۲۷﴾

و اگر خدا براى بندگانش روزى را وسعت دهد، در زمین طغیان مى کنند ولى آنچه را که بخواهد، به اندازه نازل مى کند. قطعا او به بندگانش آگاه و بینا است. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیه ۲۷

وسعت رزق

سالک الی اللّه باید بداند که گاهی اگر خدای تعالی روزی بندگانش را زیاد کند و ثروت به آنها عنایت کند در روی زمین طغیان می کنند بنابراین خدای تعالی به بعضی از آنها کمتر نعمت می دهد تا آنها را کنترل فرماید.

«نزول باران، رحمت است»

وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۲۸﴾

و خدا آن کسى است که باران را بعد از آنکه مأیوس شده اند، نازل مى کند و رحمتش را شامل همه مى نماید. و او ولىّ ستوده اى است. ﴿۲۸﴾

وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ ﴿۲۹﴾

و از نشانه هاى او خلقت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنها از جانداران پخش نموده است مى باشد و او (خدا) هر زمان که بخواهد بر جمع آورى آنها قدرت دارد. ﴿۲۹﴾

«مصائب مربوط به خود انسان است»

وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ ﴿۳۰﴾

و آنچه مصیبت به شما مى رسد، به خاطر چیزى است که بدست آورده اید و خدا بسیارى را عفو مى کند. ﴿۳۰﴾

برداشت از آیه ۳۰

مصیبتهای انسان

سالک الی اللّه باید بداند که آن چه مصیبت به او می رسد به خاطر کارهایی است که او کرده و در عین حال خدای تعالی بسیاری از گناهانش را عفو می فرماید.

وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۳۱﴾  

و شما نمى توانید در زمین خدا را درمانده کنید و براى شما غیر از خدا ولىّ و یاورى نخواهد بود. ﴿۳۱﴾

«کشتیها از دور مانند برجهائی دیده می شوند»

وَمِنْ آيَاتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ ﴿۳۲﴾

و از نشانه هاى او کشتیهائى است که در دریا مانند عَلَمهائى دیده مى شوند. ﴿۳۲﴾

إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴿۳۳﴾

که اگر بخواهد، باد را ساکن مى کند تا آنها در میان آن (دریا) بى حرکت بمانند. قطعا در آن نشانه هائى است براى هر صبرکننده شکرگزارى. ﴿۳۳﴾

أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسَبُوا وَيَعْفُ عَنْ كَثِيرٍ ﴿۳۴﴾

یا آنها را به خاطر آنچه که مردمش عمل مى کنند، نابود کند و حال آنکه از (کارهاى بد) بسیارى عفو مى فرماید. ﴿۳۴﴾

«جدل و بحث در آیات خدا و بهره از زندگی دنیا»

وَيَعْلَمَ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِنَا مَا لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ ﴿۳۵﴾

و کسانى که در آیات ما بحث و جدل مى کنند، بدانند که براى آنها هیچ گریزى نمى باشد. ﴿۳۵﴾

فَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۳۶﴾

پس آنچه به شما از چیزى داده شده، بهره اى از زندگى دنیا است و آنچه در نزد خدا است، براى کسانى که ایمان آورده اند و بر پروردگارشان توکل مى کنند، بهتر و باقى تر است. ﴿۳۶﴾

«بندگان خدا از گناهان اجتناب می کنند»

وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ ﴿۳۷﴾

و کسانى که از گناهان بزرگ و فواحش اجتناب مى کنند و زمانى که غضب مى کنند، آنها مى بخشند. ﴿۳۷﴾

«ارزش مشورت در بین مسلمانها»

وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳۸﴾

و کسانى که پروردگارشان را اجابت مى کنند و نماز را برپا مى دارند و کارهایشان بینشان به مشورت گذاشته مى شود و از آنچه آنها را روزى داده ایم، انفاق مى کنند. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۵

دستورات انسان ساز

سالک الی اللّه باید به دستورات زیر عمل کند:

۱  –  هر چه از مال دنیا به او می رسد فانی شدنی و از بین رفتنی است و برای زندگی دنیای او است پس نباید به آن اتکاء کرد.

۲  –  برای کسانی که ایمان دارند و به خدا توکل می کنند در نزد خدا چیزهایی است که همیشه باقی است پس باید درباره آنها فعالیت کند.

۳  –  باید از گناهان کبیره و فواحش دوری کند و خود را آلوده ننماید.

۴  –  باید وقتی که غضب می کند زود بر غضبش مسلط شود و طرف را ببخشد.

۵  –  در تمام کارها باید دستورات پروردگارش را اجابت کند.

۶  –  نماز بخواند و دیگران را وادار به خواندن نماز کند.

۷  –  در امور مهمش به دیگران مشورت کند.

۸  –  از آن چه خدا به او روزی کرده به دیگران انفاق نماید.

وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ ﴿۳۹﴾

و کسانى که وقتى ظلمى به آنها مى شود، آنها یارى مى طلبند. ﴿۳۹﴾

«جزای بدی، بدی است»

وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿۴۰﴾

و جزاى بدى مثل همان بدى است. پس کسى که عفو کند و صلح کند، پس اجر او بر عهده خدا است. قطعا خدا ستمگران را دوست نمى دارد. ﴿۴۰﴾

وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ ﴿۴۱﴾

و کسى که ظلمى بر او شده، بعد از آن، اگر براى انتقام طلب یارى کند، هیچ گونه راه سرزنشى بر او نیست. ﴿۴۱﴾

إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۴۲﴾

جز این نیست که ملامت بر کسانى است که بر مردم ستم مى کنند و به ناحق در زمین سرکشى مى نمایند. این گروهند که براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۴۲﴾

«عفو و گذشت علامت قدرت است»

وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿۴۳﴾

و کسى که بردبارى کند و گذشت نماید، قطعا آن از اراده قوى در کارها است. ﴿۴۳﴾

«برای ستمگران راه فراری از عذاب نخواهد بود»

وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ ﴿۴۴﴾  

و کسى را که خدا گمراه کند، براى او بعد از او (خدا) ولىّ نخواهد بود و ظالمین را خواهى دید که وقتى عذاب را مى بینند، مى گویند: آیا راهى براى برگشتن هست؟ ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۳۹

وظایف سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید به مسائل زیر عمل کند:

۱  –  اگر تجاوزی به حقوق او بشود از مردم مسلمان یاری و کمک بخواهد تا بتواند ظالم را سر جای خود بنشاند.

۲  –  در مقام ایجاد عدل و داد باید پاسخ بدیها را به بدی بدهد.

۳  –  اگر می تواند باید بدیهای دیگران را عفو کند و اصلاحشان نماید که در این صورت خدا به او اجر خواهد داد.

۴  –  به کسی ظلم نکند زیرا خدا ظالمین را دوست نمی دارد.

۵  –  اگر به او ظلمی شده و از مردم یاری می جوید و دادخواهی می کند و حتی اگر پشت سر آنها بدیهای ظالمین را می گوید غیبت نکرده و او را کسی سرزنش نمی کند.

۶  –  باید کسانی را که در روی زمین تجاوز به حقوق دیگران می کنند آنها را مطرود بداند زیرا خدا برای آنها عذاب دردناکی منظور فرموده است.

۷  –  باید خود را به جایی برساند که در مقابل خطاکاران تا می تواند صبر کند و ببخشد زیرا این علامت اراده قوی او است.

۸  –  باید کوشش کند که خدای تعالی او را به حال خود وانگذارد زیرا اگر خدا او را به حال خود وابگذارد برای او طرفداری وجود نخواهد داشت.

وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُقِيمٍ ﴿۴۵﴾

و آنها را خواهى دید وقتى که بر عذاب عرضه مى شوند، در حالى که از روى ذلّت، خشوع مى کنند و زیرچشمى نگاه مى کنند و کسانى که ایمان آورده اند، مى گویند: که قطعا زیانکاران حقیقى کسانى هستند که به خودشان و خانواده شان در روز قیامت زیان رسانده اند. آگاه باشید که ستمگران در عذاب اقامت مى کنند. ﴿۴۵﴾

وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِيَاءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ سَبِيلٍ ﴿۴۶﴾

و براى آنها دوستانى که کمکشان کنند، غیر از خدا نخواهد بود و کسى را که خدا گمراه کند، براى او راه چاره اى وجود ندارد. ﴿۴۶﴾

«دعوت پروردگار را اجابت کنید»

اِسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ ﴿۴۷﴾

اجابت کنید پروردگارتان را قبل از آنکه روزى برسد که برگشتى براى آن از جانب خدا نخواهد بود. و براى شما در آن روز پناهگاهى نیست و براى شما مجال انکارى نخواهد بود. ﴿۴۷﴾

برداشت از آیات ۴۷ – ۴۵

ظالمین و ستمگران

سالک الی اللّه باید به فکر نفع و ضرر خودش و وابستگانش که چه بر سر آنها روز قیامت می آید باشد و این را بداند که ظالمین روز قیامت با ذلت روبرو می شوند و سرافکنده می گردند. بنابراین باید هر چه زودتر دعوت پروردگارشان را اجابت کنند و نگذارند به جایی برسد که ملجأ و پناهی نداشته باشند.

«وظیفه پیامبر صلی الله علیه و آله فقط تبلیغ است»

فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ كَفُورٌ ﴿۴۸﴾

پس اگر اعراض کنند، ما تو را بر آنها نگهدارنده نفرستاده ایم. بر تو جز تبلیغ، چیزى نیست و قطعا ما وقتى که انسان را از جانب خودمان رحمتى مى چشانیم، به آن خوشحال مى شود و اگر به آنها به خاطر آنچه که جلو فرستاده اند بدى برسد، پس قطعا انسان ناسپاس است. ﴿۴۸﴾

برداشت از آیه ۴۸

نعمتهای پروردگار

سالک الی اللّه کفران نعمت الهی را طبق هوای نفس و عادت نباید بکند و قدر مهربانی خدا را باید بداند.

«تولّد دختر و پسر و دوقلو در دست خدا است»

لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ ﴿۴۹﴾

مُلک آسمانها و زمین مال خدا است، هر چیزى را که بخواهد خلق مى کند، به هر کس بخواهد، دختر و به هر کس بخواهد، پسر عنایت مى فرماید. ﴿۴۹﴾

أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ ﴿۵۰﴾

یا دختر و پسر را براى آنها جمع مى کند و هر کس را بخواهد، عقیم قرار مى دهد. قطعا او داناى توانائى است. ﴿۵۰﴾

«کیفیت سخن گفتن خدای تعالی با بشر»

وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿۵۱﴾

و براى هیچ بشرى این چنین نخواهد بود که خدا با او تکلّم کند، مگر از طریق وحى یا از پس پرده یا اینکه پیامبرى بفرستد که او (خدا) به او به اذن خود هر چه بخواهد، وحى مى کند. قطعا او برتر حکیمى است. ﴿۵۱﴾

برداشت از آیه ۵۱

تکلّم الهی با بشر

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی با افراد بشر تکلم نمی کند. زیرا عظمت پروردگار نمی گذارد که او با بشر هم سخن گردد ولی با پیامبران از طریق وحی و با اولیائش از طریق الهام و با سائر مردم به وسیله رسولان حرف زده است.

وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۲﴾

و این گونه به تو روحى را از فرمان خود وحى کردیم. تو نمى دانستى که کتاب و ایمان چیست؛ ولى ما آن را نورى قرار دادیم که بوسیله آن هدایت کنیم هر کسى از بندگانمان را که بخواهیم. و قطعا تو به راه راست هدایت خواهى نمود. ﴿۵۲﴾

صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ ﴿۵۳﴾

راه خدائى که براى او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است. آگاه باشید که به سوى خدا همه کارها بر مى گردد. ﴿۵۳﴾

سوره مبارکه زخرف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قرآن عربی بلند مرتبه»

حم ﴿۱﴾

حم ﴿۱﴾

وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾

قسم به کتاب آشکارا ﴿۲﴾

إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۳﴾

قطعا ما آن را قرآن عربی قرار دادیم تا شاید شما عقلتان را به کار بیندازید. ﴿۳﴾

وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿۴﴾

و قطعا آن در امّ الکتاب که در نزد ما است، بلندمرتبه حکیمی است. ﴿۴﴾

أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ ﴿۵﴾

آیا ما از شما قرآن را بگیریم به خاطر آنکه شما قومی اسرافکارید؟ ﴿۵﴾

«پیامبران را مسخره کردند»

وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ ﴿۶﴾

و چه بسیار پیغمبرانی را که در اقوام پیشین فرستادیم. ﴿۶﴾

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۷﴾

و هیچ نبیی به نزد آنها نیامد، مگر آنکه او را مسخره کردند. ﴿۷﴾

فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸﴾

پس ما کسانی را که از اینها قوی تر بودند، هلاک کردیم و داستان گذشتگان، گذشت. ﴿۸﴾

«مسلّم بودن وجود خدا برای همه کس»

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿۹﴾

و اگر از آنها سؤال کنى چه کسى آسمانها و زمین را خلق کرده؟ حتما مى گویند: خداى عزیز دانا آنها را خلق فرموده است. ﴿۹﴾

اَلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۰﴾  

آن کسى که زمین را براى شما گهواره قرار داد و براى شما در زمین راههائى را قرار داده است، شاید شما هدایت شوید. ﴿۱۰﴾

«فوائد باران»

وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ﴿۱۱﴾

و کسى که از آسمان آب را به اندازه نازل فرمود، پس بوسیله آن سرزمین مرده را زنده کردیم. همچنین (شما از قبرها) بیرون آورده مى شوید. ﴿۱۱﴾

«فوائد کشتی و چهارپایان»

وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ ﴿۱۲﴾

و کسى که همه جفتها را خلق کرد و براى شما از کشتیها و چهارپایان چیزى که سوار شوید، قرار داد. ﴿۱۲﴾

لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ ﴿۱۳﴾

تا بر پشت آنها سوار شوید. سپس نعمت پروردگارتان را یاد کنید وقتى بر آن سوار مى شوید و بگویید: «سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کنّا لَهُ مُقْرِنینَ» یعنى منزّه است کسى که براى ما این را مسخّر کرد والاّ ما توانائى جمع کردن آن را نداشتیم. ﴿۱۳﴾

وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ ﴿۱۴﴾

و قطعا ما به طرف پروردگارمان بر می گردیم. ﴿۱۴﴾

«خدای تعالی مجرّد است و دارای اجزائی نیست»

وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾

و براى خدا از بندگانش جزئى قرار دادند. قطعا انسان ناسپاس آشکارى است. ﴿۱۵﴾

أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُمْ بِالْبَنِينَ ﴿۱۶﴾

آیا خدا از آنچه خلق فرموده، دختران را اتّخاذ نموده و شما را به داشتن پسران انتخاب فرموده است؟ ﴿۱۶﴾

«دختر مایه سرافکندگی نیست»

وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ ﴿۱۷﴾

و وقتى که به یکى از آنها به آنچه براى خداى رحمان مَثَل مى زند، بشارت داده مى شود (یعنى دختر) صورتش به سیاهى بر مى گردد و (او به خشم مى آید) در حالى که خشم خود را فرو مى برد. ﴿۱۷﴾

أَوَمَنْ يُنَشَّأُ  فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ ﴿۱۸﴾

(و مى گوید:) آیا کسى که در زینت و آلات نشو و نما کرده و در وقت خصومت نمى تواند مطلب خود را بیان کند؟ ﴿۱۸﴾

وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ ﴿۱۹﴾

و ملائکه را که آنها بندگان خداى رحمان هستند، دخترانى قرار مى دهند. آیا شاهد خلقت آنها بوده اند؟ که شهادتشان به زودى نوشته مى شود و از آنها پرسش خواهد شد. ﴿۱۹﴾

«قول به جبر محکوم است»

وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۲۰﴾

و گفتند: که اگر خداى رحمان مى خواست، ما آنها را عبادت نمى کردیم. آنها به آن علمى ندارند. و آنها جز دروغگو چیزى نیستند. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیات ۲۰ – ۱۵

اعتقاد به فرزند برای خدای تعالی

سالک الی اللّه باید هر سخن و ادعائی را که می کند با دلیل و برهان و عقلائی باشد و کوشش کند بخصوص به خدای تعالی تهمت ناروا نزند. نباید به خدای تعالی نسبت داشتن فرزند بمانند حیوانات و افراد بشر بدهد که این اعتقاد خدای تعالی را به غضب می آورد.

أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ﴿۲۱﴾

یا کتابى قبلاً براى آنها داده ایم که به آن تمسّک کرده اند؟ ﴿۲۱﴾

بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ ﴿۲۲﴾  

بلکه آنها گفتند: ما پدرانمان را بر دینى یافته ایم که ما از آثار آنها هدایت مى شویم. ﴿۲۲﴾

«از پدران جاهل نباید تقلید کرد»

وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ ﴿۲۳﴾

و این چنین، قبل از تو انذارکننده اى را در قریه اى نفرستادیم، مگر آنکه ثروتمندان آن گفتند: ما پدرانمان را بر دینى یافته ایم که ما بر آثار آنها اقتدا مى کنیم. ﴿۲۳﴾

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ﴿۲۴﴾

گفت: اگر چه چیزى را که بهتر هدایت کند، از آنچه که پدرانتان را بر آن یافته اید، برایتان بیاورم؟ گفتند: ما به آنچه شما براى آن فرستاده شده اید، کافریم. ﴿۲۴﴾

فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۲۵﴾

پس ما از آنها انتقام گرفتیم. نگاه کن که چگونه بوده است عاقبت تکذیب کنندگان. ﴿۲۵﴾

برداشت از آیات ۲۵ – ۲۲

به رسومات گذشتگان توجّه نکند

سالک الی اللّه نباید به رسومات و آن چه گذشتگان گفته اند و یا عمل کرده اند تحجّر پیدا کند و یا آن که به هر چیزی که ثروتمندان و قدرتمندان انجام داده اند اقتدا نماید. ولی باید توجه به رسولان خدا و کلام الهی با دقت داشته باشد و نگذارد که از دروغگویان محسوب شود.

«حضرت ابراهیم علیه السلام از بت پرستی بیزار بود»

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ ﴿۲۶﴾

و زمانى که ابراهیم به پدر و قومش گفت: قطعا من از آنچه شما عبادت مى کنید، بیزارم. ﴿۲۶﴾

إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ ﴿۲۷﴾

مگر کسى که مرا خلق کرده، پس قطعا او مرا به زودى هدایت مى کند. ﴿۲۷﴾

وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾

و آن را بعد از ابراهیم کلمه باقیه اى قرار داد، شاید آنها برگردند. ﴿۲۸﴾

بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِينٌ ﴿۲۹﴾

بلکه من آنها و پدرانشان را بهره مند کردم تا آنکه حقّ و رسول آشکارى براى آنها آمد.﴿۲۹﴾

وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ ﴿۳۰﴾

و وقتى که حقّ نزد آنها آمد، گفتند: این سحر است و قطعا ما به آن کافریم. ﴿۳۰﴾

«روزی بین مردم تقسیم شده است»

وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿۳۱﴾

و گفتند: چرا این قرآن بر مرد بزرگ،[۱] از مکه و از طائف نازل نشده است؟ ﴿۳۱﴾

[۱] ــ منظور «ولید بن مغیره» از مکّه و «عروه بن مسعود ثقفى» از طائف بوده 

أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۳۲﴾

آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم مى کنند؟ ما بین آنها معیشتشان را در زندگى دنیایشان تقسیم کرده ایم. و بعضیشان را در درجات، بر بعضى برترى داده ایم، تا بعضى از آنها بعض دیگر را به کار گیرند ولى مهربانى پروردگار تو بهتر از آن چیزى است که آنها جمع آورى مى کنند. ﴿۳۲﴾

«اگر خدای تعالی به کفّار دنیا را بدهد همه کافر می شوند»

وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿۳۳﴾  

و اگر همه مردم امّت واحده اى نمى شدند (در کفر) ما براى کسانى که به خداى رحمان کافر شده اند، براى خانه هایشان سقفهایى از نقره و نردبانهائى که بر آن قصرها بالا روند، قرار مى دادیم. ﴿۳۳﴾

وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ ﴿۳۴﴾

و براى خانه هایشان درهائى و تختهائى که بر آن تکیه کنند، ﴿۳۴﴾

وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۳۵﴾

و زیورهائى، و همه اینها نیست، مگر بهره زندگى دنیا، ولى آخرت نزد پروردگارت براى متّقین است. ﴿۳۵﴾

وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿۳۶﴾

و کسى که از یاد خداى رحمان رو بگرداند، براى او شیطانى قرار مى دهیم که با او نزدیک و همنشین باشد. ﴿۳۶﴾

وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۳۷﴾

و قطعا شیاطین مانع آنها از راه مى شوند ولى آنها گمان مى کنند که اینها هدایت شدگانند.﴿۳۷﴾

«فاصله دو مشرق اشاره به کرویت زمین است»

حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ﴿۳۸﴾

تا وقتى که نزد ما بیاید، مى گوید: اى کاش بین من و بین تو دورى دو مشرق مى بود، پس بد همنشینى بود. ﴿۳۸﴾

وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿۳۹﴾

و هرگز امروز براى شما نفعى ندارد، زیرا شما ظلم کردید و قطعا همه شما در عذاب با هم شریکید. ﴿۳۹﴾

«کسی که حقایق را نمی شنود هدایت نمی شود»

أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۰﴾

آیا تو مى خواهى به ناشنوایان بشنوانى و کوران را و کسانى که در ضلالت آشکارى هستند، هدایت کنى؟ ﴿۴۰﴾

«خدا بعد وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از کفّار انتقام خواهد گرفت»

فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ ﴿۴۱﴾

پس اگر ما تو را از بین ببریم، قطعا ما از آنها انتقام خواهیم گرفت. ﴿۴۱﴾

أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ ﴿۴۲﴾

یا به تو نشان دهیم چیزى را که به آنها وعده داده ایم، پس ما قطعا بر آنها قدرت داریم. ﴿۴۲﴾

«تنها باید به وحی تمسّک نمود»

فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۴۳﴾

پس به آنچه به تو وحى شده است، تمسّک کن که تو بر صراط مستقیم هستى. ﴿۴۳﴾

وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿۴۴﴾

و قطعا قرآن براى تو و براى قومت یادآورى است و به زودى مورد سؤال واقع خواهید شد. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۲۶

چند دستور اخلاقی و ایمانی

سالک الی اللّه باید از آیات فوق پندهای زیر را برداشت کرده و عمل کند:

۱  –  باید خود را به مرحله ای از توحید برساند که از عبادت همه موجودات غیر خدا بیزار باشد.

۲  –  خدایی که او را خلق کرده و در عالم ارواح تمام علوم را به او تعلیم داده به راه راست هدایتش می کند.

۳  –  اگر بخواهد همیشه در خوبی باقی بماند باید به آن حقایق برگردد.

۴  –  اگر بخواهد از راهنماییهای روشنگری بهره مند شود نباید آنها را مسخره کند و معجزات راه کمالات را سحر بداند.

۵  –  سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی هر کس را لایق بداند به وسیله او راهنمائیهایش را انجام می دهد.

۶  –  تقسیم رحمت و نعمت پروردگار جز به وسیله خود پروردگار به کس دیگری داده نشده است. در دنیا روزی هر کسی به وسیله خدای تعالی عنایت گردیده و تقسیم شده است.

۷  –  مهربانی خدا بهتر از همه ثروتی است که مردم آن را جمع آوری می کنند.

۸  –  مهربانی عام پروردگار آن قدر زیاد است که اگر کفار به کفرشان نمی افزودند و همه کافر نمی شدند خدای تعالی خانه های آنها و حتی پله و سقف های خانه های آنها را از نقره قرار می داد و همه وسائل زیبای زندگی و راحتی را در دنیا به آنها عنایت می فرمود ولی از آخرت برای آنها خبری نبود و خدای تعالی آخرت را تنها برای متقین و اهل تقوی قرار داده است.

۹  –  کسی که یادی از این خدای مهربان نکند شیطانی در کنار او قرار می گیرد و دائما او را می فریبد و نمی گذارد به راه راست هدایت شود و بلکه مانع راه سالکین الی اللّه هم می گردد و به خیال خود دیگران را هدایت کرده است.

۱۰  –  کسی که از یاد خدای رحمان روگردان باشد روزی می رسد که می گوید ای کاش بین من و آن شیطان فاصله بین دو مشرق که دورترین فاصله ها است می بود و این شیطان چه بد همنشینی برای من بوده است. ولی دیگر فایده ای ندارد و همه در عذاب با هم شریک اند.

۱۱  –  با این که سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آیات قرآن نفوذ فوق العاده ای در مردم دارد ولی صدا هر چه بلند باشد افراد کر نمی شنوند و چراغ هر چه نورانی باشد کورها نمی بینند و این مثلی است که خدای تعالی برای کفار در قرآن می زند و متقین، آنها را در گمراهی زیادی مشاهده می کند.

۱۲  –  تا زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بین مردم هست و یا هر یک از اوصیائش در بین مردم باشند خدای تعالی عذاب بر کفار نازل نمی کند ولی در آخرت از آنها انتقام خواهد گرفت. زیرا خدای تعالی بر این کار قدرت بی نهایت دارد.

۱۳  –  سالک الی اللّه باید تنها و تنها به آن چه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وحی شده از قرآن و سایر کلمات آن حضرت متمسک شود که در این صورت در صراط مستقیم سیر الی اللّه واقع گردیده است.

۱۴  –  قرآن و آن چه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وحی شده است یادآوری درسهایی است که در عالم ارواح به بشر تعلیم داده شده و روزی از همه مردم بالاخص از نزدیکان آن حضرت سؤال می شود.

«سؤال از رسولان قبل کن»

وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ﴿۴۵﴾

و از رسولانى که ما قبل از تو فرستاده ایم، سؤال کن که آیا ما غیر از خداى رحمان خدایانى که عبادت شوند قرار داده ایم؟ ﴿۴۵﴾

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۶﴾

و قطعا ما موسى را با نشانه هاى خودمان به طرف فرعون و فرعونیان فرستادیم، پس گفت: من فرستاده پروردگار عالمیانم. ﴿۴۶﴾

فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِآيَاتِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَضْحَكُونَ ﴿۴۷﴾  

ولى وقتى که با آیات ما نزد آنها رفت، ناگهان آنها از شنیدن آن آیات مى خندیدند. ﴿۴۷﴾

وَمَا نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۴۸﴾

و ما به آنها معجزه اى نشان ندادیم، مگر آنکه آن معجزه از معجزه دیگر بزرگتر بود. و ما آنها را به عذاب گرفتارشان کردیم، شاید آنها برگردند. ﴿۴۸﴾

وَقَالُوا يَا أَيُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ ﴿۴۹﴾

و گفتند: اى ساحر، پروردگارت را براى ما به خاطر آن قرارى که نزد تو دارد بخوان که قطعا ما هدایت خواهیم شد. ﴿۴۹﴾

فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ ﴿۵۰﴾

پس زمانى که از آنها عذاب را برداشتیم، ناگهان آنها پیمان خود را مى شکستند. ﴿۵۰﴾

وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۵۱﴾

و فرعون در میان قومش ندا داد، گفت: اى قومِ من، آیا مُلک مصر مال من نیست؟ و حال اینکه این نهرها از زیر من جارى است، آیا شما نمى بینید؟ ﴿۵۱﴾

أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ﴿۵۲﴾

یا مگر من از این مردى که از طبقه پستى است و نمى تواند خوب حرف بزند، بهتر نیستم؟ ﴿۵۲﴾

فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ ﴿۵۳﴾

پس چرا بر او دستبندهائى از طلا آویخته نشده؟ یا چرا با او ملائکه اى همراه نیامده اند؟ ﴿۵۳﴾

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۵۴﴾

او قوم خود را تحقیر کرد، پس او را اطاعت کردند. قطعا آنها قوم فاسقى بودند. ﴿۵۴﴾

فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۵﴾

پس وقتى که ما را خشمگین کردند، از آنها انتقام گرفتیم، پس همه آنها را غرق نمودیم. ﴿۵۵﴾

فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِلْآخِرِينَ ﴿۵۶﴾

پس ما آنها را پیشرو در عذاب و عبرتى براى آیندگان قرار دادیم. ﴿۵۶﴾

«قضیه ای از حضرت مسیح علیه السلام»

وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ ﴿۵۷﴾

و چون براى پسر مریم مثلى زده شد، ناگهان قومِ تو از آن به داد و فریاد افتادند. ﴿۵۷﴾

وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ﴿۵۸﴾

و گفتند: آیا خدایان ما بهتر است یا او؟ ولى آنها این مثل را جز براى جدال نزدند، بلکه آنها جمعى خصومت کننده هستند. ﴿۵۸﴾

إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۵۹﴾

او (مسیح) جز بنده اى که ما به او نعمت داده ایم، نبوده و او را نمونه اى براى بنى اسرائیل قرار دادیم. ﴿۵۹﴾

وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ ﴿۶۰﴾  

و اگر مى خواستیم به جاى شما ملائکه اى در زمین که جانشین (شما) باشند قرار مى دادیم. ﴿۶۰﴾

وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾

و قطعا او (مسیح) وسیله علم به روز قیامت است. پس به قیامت شک نکنید و از من پیروى کنید. که این است راه راست. ﴿۶۱﴾

وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۶۲﴾

و شیطان راه شما را سد نکند. قطعا او براى شما دشمن آشکارى است. ﴿۶۲﴾

وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۶۳﴾

و وقتى که عیسى با دلائل روشنى آمد، گفت: قطعا من براى شما حکمت آورده ام و براى اینکه بعضى از چیزهائى را که در آن اختلاف مى کنید، برایتان توضیح دهم. پس تقواى خدا را رعایت کنید و از من اطاعت نمائید. ﴿۶۳﴾

إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۴﴾

قطعا خدا همان پروردگار من و پروردگار شما است، پس او را عبادت کنید که این است راه راست. ﴿۶۴﴾

فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿۶۵﴾

پس دسته هائى در بین آنها با هم اختلاف کردند. پس واى بر کسانى که ظلم کردند از عذاب روز دردناک. ﴿۶۵﴾

«قیامت ناگهان می رسد»

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۶۶﴾

آیا چه مى بینند جز اینکه قیامت ناگهان بدون آنکه آنها بفهمند به سراغشان بیاید؟ ﴿۶۶﴾

«محبّت دائمی مال متّقین است»

اَلْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ ﴿۶۷﴾

در آن روز دوستان، دشمن یکدیگرند، مگر متّقین. ﴿۶۷﴾

يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿۶۸﴾

اى بندگان من، امروز بر شما نه خوفى باشد و نه اینکه شما محزون مى شوید. ﴿۶۸﴾

«مؤمنین و همسرانشان وارد بهشت می شوند»

اَلَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۶۹﴾

کسانی که به آیات ما ایمان بیاورند و تسلیم باشند. ﴿۶۹﴾

اُدْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ ﴿۷۰﴾

شما و همسرانتان با خوشحالى (کامل) وارد بهشت شوید. ﴿۷۰﴾

يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۷۱﴾

با ظرفها و جامهائى از طلا دور آنها گردانده مى شوند و در آن بهشت آنچه دلها بخواهند و چشمها لذّت ببرند، خواهد بود و شما در آن بهشت همیشه خواهید ماند. ﴿۷۱﴾

برداشت از آیات ۷۱ – ۶۳

پندهای حکمت آمیز

سالک الی اللّه از آیات فوق باید پندهای زیر را دریافت نماید:

۱  –  اگر انسان به کسی که خدا به او حکمت عنایت کرده برخورد کرد بخصوص اگر به وسیله آن حکمت اختلافات در عقیده و یا در عمل برطرف بشود باید از آن شخص تبعیت کند.

۲  –  از خدای تعالی  پرهیز کند و اطاعت فرستادگان الهی را بنماید.

۳  –  خدا را مربّی خود بداند و بندگی او را بکند که راه راست جز این نخواهد بود.

۴  –  تا می تواند از اختلاف در گروه بندی ها بپرهیزد و از این راه خود را در صف ظالمین قرار ندهد زیرا خدای تعالی برای ظالمین عذاب دردناکی مهیا فرموده است.

۵  –  بداند که قیامت یا ظهور حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه ناگهان می رسد که اگر او در انقباض باشد ممکن است از رحمت الهی بی نصیب گردد.

۶  –  باید دوستان او اهل تقوی باشند تا هیچ گاه این دوستی از هم نپاشد.

۷  –  باید آن قدر به خدای تعالی خود را نزدیک کند که خدای تعالی او را به عنوان بنده خود خطاب کند و به او بگوید خوفی بر تو نیست و تو در قیامت محزون نخواهی بود.

۸  –  مسلمانی باشد که ایمان به آیات پروردگار آورده و با ابراز لطف پروردگار، خودش و همسرش با خوشحالی وارد بهشت شوند، آن بهشتی که هر چه انسان بخواهد و هر چه چشمش از آن لذت ببرد در آن وجود دارد و از همه مهمتر همیشه در آن بهشت باقی خواهد بود.

وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۷۲﴾

و این بهشتى است که شما آن را به ارث برده اید، به خاطر آنچه عمل مى کردید. ﴿۷۲﴾

لَكُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۷۳﴾  

در آن بهشت براى شما میوه هاى زیادى است که از آن میوه ها مى خورید. ﴿۷۳﴾

«گناهکاران در جهنّم مخلّدند»

إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿۷۴﴾

قطعا گناهکاران در عذاب جهنّم دائما می مانند. ﴿۷۴﴾

لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿۷۵﴾

عذاب از آنها تخفیف داده نمی شود و آنها در جهنّم ناامیدند. ﴿۷۵﴾

وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ ﴿۷۶﴾

و ما به آنها ظلم نکردیم ولی خودشان همان ستمگران بودند. ﴿۷۶﴾

وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ ﴿۷۷﴾

و صدا مى زنند که اى مالک، اى کاش پروردگارت ما را بمیراند. (مالک) مى گوید: شما اینجا ماندنى هستید. ﴿۷۷﴾

لَقَدْ جِئْنَاكُمْ بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ ﴿۷۸﴾

قطعا ما حقّ را براى شما آوردیم ولى اکثرتان از حقّ کراهت داشتید. ﴿۷۸﴾

أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ﴿۷۹﴾

یا کار خود را محکم کردند، پس قطعا ما هم محکم کننده هستیم. ﴿۷۹﴾

«سرّ و نجوای آنها را خدا می شنود»

أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ ﴿۸۰﴾

آیا گمان مى کنند که ما سرّ آنها و نجواى آنها را نمى شنویم، بلى و فرستادگان ما نزد آنها هستند، مى نویسند. ﴿۸۰﴾

«پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اوّل بنده خدا است»

قُلْ إِنْ كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ﴿۸۱﴾

بگو: اگر براى خداى رحمان فرزندى مى بود، پس من اوّل عابدین هستم. ﴿۸۱﴾

سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۸۲﴾

منزّه است پروردگار آسمانها و زمین، پروردگار عرش از آنچه وصف مى کنند. ﴿۸۲﴾

فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۸۳﴾

پس آنها را واگذار که فرو روند و بازى کنند تا روزى را که مال آنها است و به آنها وعده داده شده، ملاقات کنند. ﴿۸۳﴾

برداشت از آیات ۸۳ – ۷۴

از حکمت قرآن استفاده کنیم

سالک الی اللّه باید از برداشتهای زیر این استفاده ها را بکند:

۱  –  جرم زیادی نداشته باشد تا از مجرمینی که در جهنم مخلدند باشد و نباید از رحمت خدا نا امید گردد.

۲  –  نباید در جزای جرمش خدا را ظالم بداند. بلکه باید به ظلم خود علیه خود اعتراف کند.

۳  –  از حقّ و گفتن حرف حقّ کراهت نداشته باشد.

۴  –  با قاطعیت همه کارها را مستحکم کند و از پروردگارش در این جهت پیروی نماید.

۵  –  خدای تعالی  را بر اعمالش مطلع بداند. زیرا همه گفتار و کردارش نزد خدا و فرستادگان خدا محفوظ است.

۶  –  پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را اول مخلوق خدا بداند و به همین خاطر او را باید اول بنده خدای تعالی بشناسد.

۷  –  خدای تعالی را از همه آن چه که طرفداران غیر از دین مقدس اسلام و فلاسفه غیر مسلمان وصف می کنند منزه بداند.

۸  –  طرفداران فلسفه بافیها و بازیگرهای علمی را به حال خود وابگذارد و سخنان آنها را گوش ندهد.

«خدای آسمانها و زمین»

وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿۸۴﴾

و آن خدا کسى است که در آسمان، خدا است و در زمین، خدا است و او همان حکیم دانا است. ﴿۸۴﴾

وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۵﴾

و پر برکت است کسى که مُلک آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است مال او است و نزد او علم ساعت قیامت است و به سوى او همه تان برگردانده مى شوید. ﴿۸۵﴾

«غیر از خدا کسی مالک شفاعت نیست»

وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۸۶﴾

و کسانى که غیر از او (خدا) را مى خوانند، مالک شفاعت نمى شوند، مگر کسى که به حقّ شهادت بدهد و آنها مى دانند. ﴿۸۶﴾

«گفتگوی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله با خدای تعالی»

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۸۷﴾

و اگر از آنها سؤال کنى چه کسى خلقشان کرده، حتما مى گویند: خدا. پس چگونه منحرف مى شوند؟ ﴿۸۷﴾

وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾

گفته شده پیغمبر: اى پروردگار من، قطعا اینها قومى هستند که ایمان نمى آورند. ﴿۸۸﴾

فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾

پس از آنها بگذر و بگو: سلام، پس به زودی می دانند. ﴿۸۹﴾

برداشت از آیات ۸۹ – ۸۸

انبیاء

سالک الی اللّه باید ایمان به خدای تعالی و انبیاء علیهم السلام بیاورد و کاری نکند که پیامبران به پروردگارشان از دست او شکایت کنند و پیامبران باید با محبت از مجرمین درگذرند و سلامتی را برای آنها بخواهند و آنها را به خدای تعالی وابگذارند.

سوره مبارکه دخان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

حم ﴿۱﴾

حم ﴿۱﴾

وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾

قسم به این کتاب روشنگر ﴿۲﴾

«شب قدر»

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ ﴿۳﴾

قطعا ما آن را در شبِ پر برکتی نازل کرده ایم. قطعا ما انذارکننده بوده ایم. ﴿۳﴾

فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ﴿۴﴾

در آن (شب) هر موضوعى که بر اساس حکمت است فیصله پیدا مى کند. ﴿۴﴾

أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۵﴾

کاری از جانب ما که قطعا ما فرستنده بوده ایم. ﴿۵﴾

رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶﴾

رحمتی از طرف پروردگار تو که قطعا او شنوای دانائی است. ﴿۶﴾

رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ ﴿۷﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین اینها است، اگر یقین دارید. ﴿۷﴾

لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸﴾

خدائى جز او نیست، زنده مى کند و مى میراند، پروردگار شما و پروردگار پدران گذشته شما است. ﴿۸﴾

بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ ﴿۹﴾

بلکه آنها در حال شک، بازی می کنند. ﴿۹﴾

«آسمان پر دود شود»

فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ ﴿۱۰﴾

پس مراقب  روزی باش که آسمان دودی آشکار می آورد. ﴿۱۰﴾

يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۱﴾

که همه مردم را می گیرد. این عذاب دردناکی است. ﴿۱۱﴾

رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ﴿۱۲﴾

پروردگار ما! از ما عذاب را برطرف کن، قطعا ما مؤمنیم. ﴿۱۲﴾

«از پیامبر صلی الله علیه و آله دوری کردند»

أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ ﴿۱۳﴾

آنها را چگونه یادآوری باشد؟ و قطعا رسول روشنگری نزد آنها آمد. ﴿۱۳﴾

ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ ﴿۱۴﴾

سپس از او روگرداندند و گفتند: دیوانه ای که تعلیم داده شده است. ﴿۱۴﴾

إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عَائِدُونَ ﴿۱۵﴾

حتما ما اگر کمى بعد از این عذاب را (از شما) بر داریم، شما (دو مرتبه به گناهانتان) بر مى گردید. ﴿۱۵﴾

«روز قیامت»

يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ ﴿۱۶﴾

روزی که ما همان حمله بزرگ را انجام دهیم، قطعا ما انتقام گیرنده هستیم.﴿۱۶﴾

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ ﴿۱۷﴾

و قطعا قبل از آنها قوم فرعون را امتحان کردیم و پیامبر محترمی نزد آنها رفت. ﴿۱۷﴾

أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۸﴾  

که بندگان خدا را به من بسپارید. حقیقتا من برای شما فرستاده امینی هستم. ﴿۱۸﴾

وَأَنْ لَا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۱۹﴾

و اینکه بر خدا تفوّق طلبی نکنید. قطعا من با دلیل آشکاری نزد شما آمده ام. ﴿۱۹﴾

وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ ﴿۲۰﴾

و حتما من به پروردگارم و پروردگار شما پناه می برم، اینکه سنگسارم کنید. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیات ۲۰ – ۱

برکات شب قدر

سالک الی اللّه باید از آیات سوره مبارکه دخان که تلاوت شد مسائل زیر را کاملاً بفهمد:

۱  –  بداند که قرآن و سخنان خاندان عصمت علیهم السلام که در کتاب علی علیه السلام جمع آوری شده، روشنگر همه مسائل عالم خلقت است.

۲  –  آن قدر این کتاب عظمت دارد که خدای بزرگ به آن قسم خورده است.

۳  –  این کتاب در شب قدر که بسیار شب مبارکی است نازل شده و خدای تعالی با قهّاریت و جبّاریتش همه چیز را روی حکمت از هم جدا و منظم فرموده است.

۴  –  نظام عالم خلقت بر اساس همین احکام تدبیر شده است.

۵  –  باید بداند که از طرف خدای تعالی که مربی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و مربی تمام عالم خلقت است به همه مهربانی شده و سالک الی اللّه باید به آنها یقین داشته باشد.

۶  –  باید بداند که حیات و مرگ همه چیز در دست خدای واحد است، آن خدایی که مربی تمام افراد بشر بوده و خواهد بود.

۷  –  نباید سالک الی اللّه قرآن و شب قدر را با همه عظمتشان و اوامر الهی را که در عالم هستی و خلقت، حاکم است به بازی بگیرد.

۸  –  باید از روزی که تمام آسمان را دود غلیظی می گیرد ﴿روز قیامت﴾ بترسد و از عذاب دردناک پروردگار بر حذر باشد.

۹  –  باید در دنیا و آخرت بخاطر نواقصی که در بندگی دارد از عذاب دردناک روز قیامت بترسد و از خدا بخواهد که آن عذاب را از او بردارد.

۱۰  –  تا می تواند از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیروی کند و از آن حضرت روی نگرداند.

۱۱  –  مانند کفار و ستمگران، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را متهم به دروغگوئی و دیوانگی نکند وادب محضر آن حضرت و اوصیائش را حفظ نماید.

۱۲  –  روز قیامت را که روز انتقام الهی است از یاد نبرد و خود را از گناهان پاک نگه دارد.

۱۳  –  طرفدار مظلوم باشد و از مظلومین در مقابل ظالمین حمایت کند.

۱۴  –  در مقابل ستمگران با اتکاء به پروردگار قادر حکیم بایستد و نگذارد که ظالمین بر خدای تعالی و احکامش ولو او را سنگسار کنند تفوق طلبی داشته باشند.

وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ ﴿۲۱﴾

و اگر به من ایمان نمی آورید، پس از من کناره گیری کنید. ﴿۲۱﴾

فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ ﴿۲۲﴾

پس پروردگارش را خواند که قطعا این گروه مردم گناهکاری هستند. ﴿۲۲﴾

فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ ﴿۲۳﴾

بندگانم را شبانه بِبَر که حتما شما تعقیب می شوید. ﴿۲۳﴾

وَاتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ ﴿۲۴﴾

و از دریا وقتی که آرام است، بگذر. حقیقتا آنها لشگری هستند که غرق خواهند شد. ﴿۲۴﴾

كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۲۵﴾

چه باغها و چشمه هائی را که باقی گذاشتند. ﴿۲۵﴾

وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ﴿۲۶﴾

و زراعتها و خانه های خوبی را که داشتند. ﴿۲۶﴾

وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ ﴿۲۷﴾

و نعمتی که در آن فرو رفته بودند. ﴿۲۷﴾

كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ ﴿۲۸﴾

این چنین آنها را به مردم دیگر به ارث دادیم. ﴿۲۸﴾

فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ ﴿۲۹﴾

پس نه آسمان و نه زمین بر آنها گریه کرد و به آنها مهلت داده نشد. ﴿۲۹﴾

وَلَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ ﴿۳۰﴾

و قطعا ما بنی اسرائیل را از آن عذاب ذلّت بار نجات دادیم. ﴿۳۰﴾

مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۳۱﴾

از فرعون که حقیقتا او متکبر (مسلّط) بود و از اسراف کنندگان بود. ﴿۳۱﴾

وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۳۲﴾

و قطعا ما آنها را بر اساس علم بر جهانیان برتری دادیم. ﴿۳۲﴾

وَآتَيْنَاهُمْ مِنَ الْآيَاتِ مَا فِيهِ بَلَاءٌ مُبِينٌ ﴿۳۳﴾

و ما به آنها از نشانه هائی که در آن آزمایش آشکاری بود، دادیم. ﴿۳۳﴾

إِنَّ هَؤُلَاءِ لَيَقُولُونَ ﴿۳۴﴾

حتما آنها می گویند ﴿۳۴﴾

إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ ﴿۳۵﴾

که آن ﴿مرگ﴾ نیست مگر همان مرگ اوّل و ما هرگز ﴿روز قیامت﴾ زنده نمی شویم. ﴿۳۵﴾

فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۶﴾

اگر شما راست می گوئید، پس پدران ما را بیاورید. ﴿۳۶﴾

أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿۳۷﴾

آیا اینها بهترند یا قوم «تُبَّع» و کسانى که قبل از آنها بودند؟ (ما) هلاکشان کردیم، مسلّما اینها گناهکار بودند. ﴿۳۷﴾

«آسمان و زمین و آنچه بین آنها است بازیچه نبوده است»

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ﴿۳۸﴾

و ما آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است، برای بازی خلق نکرده ایم. ﴿۳۸﴾

مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۹﴾  

ما آسمانها و زمین را جز به حقّ خلق ننموده ایم، ولی اکثر آنها نمی دانند. ﴿۳۹﴾

«روز قیامت»

إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۰﴾

قطعا ﴿روز قیامت﴾ روز جدائی، میقاتگاه همه آنها است. ﴿۴۰﴾

يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۴۱﴾

روزى که دوستى به چیزى، دوستش را بى نیاز نمى کند و آنها (از هیچ جائى) یارى نمى گردند. ﴿۴۱﴾

إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۴۲﴾

مگر کسى را که خدا به او رحم کند. که قطعا او همان عزیز مهربان است. ﴿۴۲﴾

إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ ﴿۴۳﴾

حقیقتا درخت زقوم ﴿۴۳﴾

طَعَامُ الْأَثِيمِ ﴿۴۴﴾

غذای گناهکار است. ﴿۴۴﴾

كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ ﴿۴۵﴾

مانند مسِ گداخته در شکمها می جوشد. ﴿۴۵﴾

برداشت از آیات ۴۵ – ۲۵

چند دستور اخلاقی از قرآن

سالک الی اللّه باید از آیات قرائت شده این دستورات را جدّا عمل کند:

۱  –  بداند که دنیا و نعمتهای دنیا باقی ماندنی نیست و هر چه از باغها و زراعتها می ماند برای دیگران خواهد بود پس نباید به آنها دل ببندد.

۲  –  اگر راه خدا را جدّی بگیرد خدای تعالی او و دوستانش را نجات می دهد و دشمنانش و کسانی که مانع راهش هستند را از بین می برد.

۳  –  مقامات عالیه و ریاستها باقی ماندنی نیست و نصیب دیگران می شود پس نباید جاه طلب باشد.

۴  –  در دنیا برتری جویی نکند و از اسراف کنندگان نباشد.

۵  –  امتیاز علم و دانش را بداند و آنها را تحصیل کند تا از انتخاب شدگان الهی باشد.

۶  –  همیشه خود را مهیای امتحانات الهی قرار دهد.

۷  –  به آخرت اعتقاد داشته باشد و بداند آنهایی که از دنیا رفته اند همه باقی می مانند.

۸  –  کوشش کند که از مجرمین و گناهکاران نباشد تا مانند اقوام گذشته خدای تعالی او را هلاک نکند.

۹  –  باید معتقد باشد که خدا آسمانها و زمین را بیهوده و برای بازی خلق نکرده بلکه برای استراحت بشر و حساب شده آفریده است.

۱۰  –  باید معتقد باشد که فرمانده با محبّت، فرمانبردار با محبّتی را یاری نمی کند مگر آن که مورد لطف و رحمت پروردگار واقع شوند.

۱۱  –  باید بداند که مشرکان و بی ایمانان به عذاب سختی در دنیا و آخرت مبتلا می شوند و در قیامت مورد مؤاخذه پروردگار قرار می گیرند.

كَغَلْيِ الْحَمِيمِ ﴿۴۶﴾

مانند جوشیدنِ آب جوش. ﴿۴۶﴾

خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاءِ الْجَحِيمِ ﴿۴۷﴾

او را بگیرید تا میان جهنّم بکشید. ﴿۴۷﴾

ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ ﴿۴۸﴾

سپس بالای سرش از عذاب جوشان بریزید. ﴿۴۸﴾

ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ ﴿۴۹﴾

بچش! قطعا تو قدرتمند محترمی بودی. ﴿۴۹﴾

إِنَّ هَذَا مَا كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ ﴿۵۰﴾

این همان چیزی است که شما در آن تردید می کردید. ﴿۵۰﴾

«اهل تقوی جایگاه خوبی دارند»

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ ﴿۵۱﴾

قطعا متّقین در جایگاه امنی هستند. ﴿۵۱﴾

فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۵۲﴾

در باغها و چشمه ها. ﴿۵۲﴾

يَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۵۳﴾

که لباسهائی از حریر نازک و ضخیم می پوشند و روبروی یکدیگر نشسته اند. ﴿۵۳﴾

كَذَلِكَ وَ زَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ ﴿۵۴﴾

این چنین اند و آنها را با حورالعین تزویج می کنیم. ﴿۵۴﴾

يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ ﴿۵۵﴾

هر میوه ای را که در آنجا بخواهند، آسوده می طلبند. ﴿۵۵﴾

لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿۵۶﴾

در آن بهشت مزه مرگ را نمى چشند، مگر همان مرگ اوّلى و خدا آنها را از عذاب جهنّم نگه مى دارد. ﴿۵۶﴾

فَضْلًا مِنْ رَبِّكَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۵۷﴾

تفضّلی است از طرف پروردگارت، این همان فوز عظیم است. ﴿۵۷﴾

«قرآن آسان نازل شده»

فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۸﴾

پس جز این نیست که قرآن را به زبان تو آسان گردانیدیم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۵۸﴾

فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ ﴿۵۹﴾

پس مراقب باش، حتما آنها هم مراقبند. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ – ۵۸

مراقبت کامل در دین

قرآن با بیان ساده به زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جاری شده شاید مردم مطالبی را که در عالم ارواح یاد گرفته به یادشان بیاید و آنها باید مراقب خود باشند آن چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مراقب آنها هست.

سوره مبارکه جاثیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

حم ﴿۱﴾

حم ﴿۱﴾

تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿۲﴾

نازل شدن این کتاب از طرف خدای عزیز حکیمی است. ﴿۲﴾

«نشانه های خدا در آسمانها و زمین و جانداران»

إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾

قطعا در آسمانها و زمین نشانه هائی برای مؤمنین است. ﴿۳﴾

وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾

و در خلقت خودتان و جاندارانى که پراکنده نموده است، نشانه هائى است براى مردمى که یقین دارند. ﴿۴﴾

وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۵﴾

و در اختلاف شب و روز و آنچه را که خدا از آسمان از رزق نازل فرموده. پس بوسیله آن زمین را بعد از آنکه مرده بود، زنده کرد و در گرداندن بادها همه نشانه هائى است براى مردمى که عقلشان را بکار بیندازند. ﴿۵﴾

تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾

اینها آیات خدا است که بر تو به حقّ تلاوت مى کنیم. پس به کدام سخن تازه اى بعد از سخن خدا و آیات او ایمان مى آورند؟ ﴿۶﴾

«وای بر تهمت زنندگان»

وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿۷﴾

وای بر هر تهمت زن گناهکاری. ﴿۷﴾

يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۸﴾

که آیات خدا را که بر او تلاوت مى شود مى شنود، سپس متکبّرانه (بر راه خود) اصرار دارد، مثل اینکه آیات خدا را نشنیده است. پس به عذاب دردناکى او را بشارت بده. ﴿۸﴾

وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۹﴾

و وقتى که چیزى از آیات ما را بداند، آن را به مسخره مى گیرد. آنها هستند که برایشان عذاب خوارکننده اى خواهد بود. ﴿۹﴾

مِنْ وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ وَلَا يُغْنِي عَنْهُمْ مَا كَسَبُوا شَيْئًا وَلَا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۰﴾

پشت سر آنها جهنّم است و آنچه را که بدست آورده اند و آن اولیائى که غیر از خدا گرفته اند، بى نیازشان نمى کند و از براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. ﴿۱۰﴾

«قرآن هدایت است»

هَذَا هُدًى وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ ﴿۱۱﴾

این قرآن هدایت است و کسانى که به آیات پروردگارشان کافر شده اند، براى آنها عذابى از عقوبت دردناکى خواهد بود. ﴿۱۱﴾

«دریا و آسمانها و زمین مسخّر شده اند»

اَللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۲﴾

خدا کسى است که براى شما دریا را به خاطر آنکه کشتیها به امر او در آن حرکت کنند، مسخّر فرموده و براى آنکه از فضل خدا طلب کنید و شاید شما شکرگزار باشید. ﴿۱۲﴾

وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۱۳﴾  

و براى شما آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، همه اش را از طرف خودش مسخّر فرمود. قطعا در آن نشانه هائى است براى قومى که تفکر مى کنند. ﴿۱۳﴾

«امید به ایام اللّه»

قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۱۴﴾

بگو به کسانى که ایمان آورده اند: کسانى را که امید به ایام اللّه ندارند، مورد بخشش قرار دهند تا خدا هر قومى را به آنچه مرتکب شده (در آورده) جزا دهد. ﴿۱۴﴾

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ﴿۱۵﴾

کسى که عمل شایسته کند، پس براى خود کرده و کسى که بدى کند، پس بر ضرر خود نموده، سپس به سوى پروردگارتان برگردانده مى شوید. ﴿۱۵﴾

«به بنی اسرائیل کتاب و حکمت و نبوّت عنایت شد»

وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۱۶﴾

و قطعا به بنى اسرائیل کتاب و حکمت و نبوّت دادیم و از غذاهاى پاکیزه روزیشان کردیم و بر جهانیان آنها را برترى دادیم. ﴿۱۶﴾

وَآتَيْنَاهُمْ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۷﴾

و دلائلى از امر (رسالت) به آنها عنایت کردیم، پس آنها اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و دانش به آنها رسید. (و این اختلاف) به خاطر برترى جوئى بین آنها بود. حتما پروردگار تو روز قیامت در آن چیزى که اختلاف مى کرده اند، بین آنها قضاوت خواهد فرمود. ﴿۱۷﴾

«از شریعت پیروی کن»

ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۸﴾

سپس ما تو را از امر نبوّت داراى شریعتى قرار دادیم. پس آن را پیروى کن و از هواهاى نفسانى کسانى که نمى دانند، تبعیت نکن. ﴿۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۸ – ۱

سالک الی اللّه باید نصایح زیر را عمل کند و به آنها معتقد باشد

سالک الی اللّه باید از آیات سوره جاثیه استفاده های زیر را برای پیشرفت روحیاتش بکند:

۱  –  در آسمان و زمین هر چه هست نشانه های خدای تعالی است که باید آنها را مشاهده نماید و به آنها یقین کند.

۲  –  در خلقت بدنی خود و همه جانداران روی زمین فکر کند تا یقینش کامل شود.

۳  –  اختلاف شب و روز را در نظر بگیرد و در نزول باران که زمین را زنده می کند و بادهایی که اشیاء را جابجا می نماید تعّقل نماید.

۴  –  بهترین پدیده هایی که از طرف پروردگار ایجاد شده قرآن است و نباید هیچ گفتار و پدیده دیگری را در مقابل قرآن بپذیرد.

۵  –  سالک الی اللّه نباید به کسی تهمت بزند و یا گناهکار باشد.

۶  –  نباید وقتی آیات قرآن برای او خوانده می شود، متکبرانه با آنها برخورد کند و مثل کسی که آنها را نشنیده عمل نماید. زیرا خدا در این صورت او را به عذاب دردناکی مبتلا می کند.

۷  –  آیات الهی را به مسخره نگیرد و در عمل به آنها جدّی باشد.

۸  –  برای خود غیر از پروردگار، فرمانده با محبتی اتخاذ نکند و خدا را همه چیز خود بداند.

۹  –  خدای تعالی به قدری مهربان است که دریا را مسخّر بشر کرده تا از فضل الهی بهره مند گردند.

۱۰  –  همه این نعمتها را خدای تعالی برای بشر قرار داده که شاید آنها شاکر باشند.

۱۱  –  آسمانها و آن چه در زمین هست همه اش را برای بشر مسخّر گرداند، شاید آنها فکرشان را به کار بیندازند.

۱۲  –  مؤمنین و سالکین الی اللّه باید بدیهای دیگران را پرده پوشی کنند و به خدا وابگذارند تا خدای تعالی جزای آنها را بدهد.

۱۳  –  سالکین الی اللّه باید بدانند که اگر کار شایسته ای بکنند به نفع خود کرده و اگر بدی بکنند به ضرر خود کرده اند.

۱۴  –  خدا بنی اسرائیل را روز اول، نبوت و حکمت و رزق پاک عنایت کرد و به این خاطر آنها را بر همه جهانیان فضیلت داد ولی آنها قدر ندانستند و با سرکشی بین خودشان بعد از آن که همه چیز به آنها داده شده بود اختلاف کردند و مورد مذمت پروردگار قرار گرفتند. پس نباید سالک الی اللّه این گونه عمل کند و مانند آنها باشد.

۱۵  –  سالک الی اللّه نباید خواسته های نفسانی غیر مسلمانها را عمل کند و از آنها پیروی نماید.

إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۹﴾

آنها هرگز نمى توانند تو را به چیزى از خدا بى نیاز کنند و حقیقتا ستمگران بعضیشان اولیاى بعضى خواهند بود، ولى خدا ولىّ متّقین است. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیه ۱۹

پیروی از ظالمین نکنید

سالک الی اللّه باید بداند که اگر پیروی از هوای نفس قدرتمندان ظالم بکند خدای تعالی به او عنایتی نخواهد داشت و ظالمین با یکدیگر صمیمی هستند ولی خدا، ولی متقین  است.

هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿۲۰﴾

این شریعت مایه بینش براى مردم است و هدایت و رحمت است براى مردمى که یقین دارند. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیه ۲۰

دین بینش می دهد

سالک الی اللّه باید بداند که دین مقدس اسلام به انسان بینش کاملی می دهد و او را هدایت می کند و رحمت خاص پروردگار برای اهل یقین است.

«گناهکار و مؤمن مساوی نیستند»

أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۲۱﴾

آیا کسانى که مرتکب گناهان شدند، گمان کرده اند که ما آنها را مانند کسانى که ایمان آورده و عمل صالح نموده اند، زنده بودنشان و مردنشان را یکسان قرار مى دهیم؟ چه بد قضاوت مى کنند. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیه ۲۱

سالک الی اللّه مانند دیگران نیست

سالکین الی اللّه زنده ماندنشان و مردنشان مانند زنده ماندن و مردن دیگران نیست بلکه کسانی که به سیر و سلوک خود ادامه می دهند و در دنیا زنده اند و بعد می میرند برای آنها خدای تعالی امتیازات فوق العاده ای قائل خواهد شد.

«جزای هر کس طبق عمل او خواهد بود»

وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۲۲﴾  

و خدا آسمانها و زمین را به حقّ خلق فرموده و براى اینکه هر کسى به آنچه کسب کرده، جزا داده شود و به آنها هیچ گونه ظلمى نمى شود. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیه ۲۲

جزای اعمال

سالک الی اللّه باید بداند که خلقت آسمان و زمین برای این است که هر کس به جزای کار خود برسد و امتحان بدهد که در این صورت به هیچ کس ظلم نمی شود.

«بعضی هوای نفس خود را خدای خود قرار داده اند»

أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۲۳﴾

آیا دیدى کسى را که هواى نفس خود را خداى خود گرفته است و خدا دانسته او را گمراه کرده و بر شنوائى او و دل او مُهر زده و بر بینش او پرده قرار داده است؟ پس چه کسى بعد از خدا او را هدایت مى کند؟ پس آیا متذکر نمى شوید؟ ﴿۲۳﴾

برداشت از آیه ۲۳

هوای نفس

سالک الی اللّه نباید همه چیز خود را، خواسته های نفسانی خود بداند و نباید تا جایی بندگی هوای نفسش را بکند که اوامر نفس خود را مانند اوامر پروردگارش تصور کند. زیرا خدای تعالی او را گمراه می کند و یا به حال خود وا می گذارد و بر دل و گوشش مهر می زند و بر بصیرت و بینایی اش پرده می افکند و کسی نمی تواند او را راهنمایی کند.

«گفتار مادّیین»

وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ﴿۲۴﴾

و مى گویند: غیر از همین زندگى دنیاى ما چیزى نیست، مى میریم و زنده مى شویم و ما را جز طبیعت هلاک نمى کند. و آنها به آن علمى ندارند، آنها فقط گمان مى کنند. ﴿۲۴﴾

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ مَا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۲۵﴾

و زمانى که آیات روشن ما بر آنها تلاوت مى شود، دلیلشان جز این نیست که مى گویند: پدران ما را بیاورید، اگر راست مى گویید. ﴿۲۵﴾

«جواب گفتار مادّیین»

قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾

بگو: خدا زنده مى کند شما را، سپس مى میراند شما را، سپس براى روز قیامت که شکى در آن نیست، جمعتان مى کند، ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۲۶﴾

برداشت از آیات ۲۶ – ۲۴

خدا یا طبیعت

کسانی که در سیر و سلوک موفّق نبوده اند اگر چه اسما مسلمان باشند چون پیروی از هوای نفس کرده اند، همه چیز خود را دنیا و زندگی دنیا می دانند و معتقدند که طبیعت آنها را خلق کرده و طبیعت آنها را از بین می برد و آنها هیچ دلیل قاطعی بر این اعتقاد ندارند و اگر معتقد به خدای تعالی می بودند و قرآن را از جانب حضرت حقّ فکر می کردند همه حقایق را در قرآن می یافتند و این گونه در سرگردانی نمی ماندند.

وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ ﴿۲۷﴾

و مُلک آسمانها و زمین مال خدا است و روزى که ساعت قیامت بر پا مى شود، در آن روز باطل اندیشان ضرر مى کنند. ﴿۲۷﴾

«نامه اعمال در روز قیامت»

وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۸﴾

و هر امّتى را به زانو درآمده خواهى دید. هر امّتى براى دریافت کارنامه خود دعوت مى شود. امروز جزا داده مى شوید به آنچه که عمل مى کردید. ﴿۲۸﴾

هَذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۹﴾

این نوشته ما است که علیه شما به حقّ سخن مى گوید، ما از آنچه عمل مى کردید، نسخه اى بر مى داشتیم. ﴿۲۹﴾

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ﴿۳۰﴾

امّا کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح کرده اند، پروردگارشان آنها را در رحمت خود داخلشان مى کند. این همان رستگارى آشکار است. ﴿۳۰﴾

وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿۳۱﴾

و امّا کسانى که کافر شده اند، پس آیا آیات من نبود که بر شما تلاوت مى شد و شما تکبّر مى کردید و قوم گناهکارى بودید. ﴿۳۱﴾

«لحظه قیامت»

وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُمْ مَا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ ﴿۳۲﴾  

و زمانى که گفته مى شد: قطعا وعده خدا حقّ است و ساعت قیامت که در آن شکى نیست خواهد رسید، مى گوئید: ما نمى دانیم که ساعت قیامت چیست؟ ما گمان نمى کنیم، مگر ظنّ ضعیفى و ما به این موضوع یقین نداریم. ﴿۳۲﴾

وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۳۳﴾

و بدیهائى که کرده اند، براى آنها ظاهر مى شود و آنها را آنچه که به آن استهزاء مى کردند، فرا مى گیرد. ﴿۳۳﴾

«خدای تعالی عملاً کفّار را فراموش می کند»

وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنْسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۳۴﴾

و به آنها گفته مى شود: امروز ما شما را فراموش مى کنیم، همان طورى که شما دیدار امروزتان را فراموش کرده بودید و جایگاه شما آتش است و براى شما هیچ یاورى نخواهد بود. ﴿۳۴﴾

«زندگی دنیا بعضیها را مغرور می کند»

ذَلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ ﴿۳۵﴾

این وضع شما به خاطر این است که شما آیات خدا را به مسخره گرفته بودید و زندگى دنیا شما را مغرور کرده بود. پس امروز از آن خارج نمى شوند و هیچ گونه عذرى از آنها قبول نخواهد شد. ﴿۳۵﴾

«سپاس و ستایش مال خدا است»

فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۶﴾

پس ستایش براى خدا است که پروردگار آسمانها و پروردگار زمین است، پروردگار جهانیان است. ﴿۳۶﴾

وَلَهُ الْكِبْرِيَاءُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۳۷﴾

و کبریائیت در آسمانها و زمین مال او است و او همان عزیز حکیم است. ﴿۳۷﴾

برداشت از آیات ۳۷ – ۳۰

پندهایی از این آیات

سالک الی اللّه باید از آیات فوق مطالب زیر را کاملاً در نظر بگیرد و هیچ گاه فراموش نکند:

۱  –  ایمانش را با تفکر در آیات الهی کامل کند و اعمال درست و شایسته انجام دهد تا از رحمت خاص پروردگار استفاده کند.

۲  –  تکبّر در مقابل آیات الهی نداشته باشد و خود را در میان مجرمین قرار ندهد.

۳  –  یقین بداند که وعده خدا عملی خواهد شد و هیچ گاه پروردگار از وعده هایی که داده است تخلف نخواهد فرمود.

۴  –  کوشش کند خود را به یقین کامل در مسائل ا عتقادی برساند و تنها به ظنّ و گمان اکتفا نکند.

۵  –  بدیهای اعمالی که در دنیا انجام داده برایش روشن باشد و حقی را مسخره نکند.

۶  –  باید کوشش کند که خدا و روز قیامت را فراموش نکند و الا خدا هم روز قیامت او را نادیده خواهد گرفت و کمکی از جایی به او نمی رسد.

۷  –  باید کوشش کند که نشانه های پروردگار را به مسخره نگیرد و زرق و برق دنیا او را گول نزند زیرا در آخرت از او عذری پذیرفته نخواهد شد.

۸  –  باید همیشه توجه کاملی به خدای تعالی داشته باشد و عظمت خلقت را در نظر بگیرد و کبریائیت خدای عزیز و حکیم را در همه حال منظور کند.

جزء ۲۴

«دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله»

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ ﴿۳۲﴾

پس چه کسى ظالم تر از آن کسى است که بر خدا دروغ مى بندد و وقتى آن (سخن صحیح) به او مى رسد درستى را تکذیب مى کند؟ آیا در جهنّم جائى براى کافران نیست؟ ﴿۳۲﴾

وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿۳۳﴾

و کسی که سخن راستی بیاورد و تصدیقش کند، آنها همان پرهیزکارانند. ﴿۳۳﴾

لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۴﴾

برای این پرهیزکاران هر چه بخواهند نزد پروردگارشان هست. آن جزای نیکوکاران است. ﴿۳۴﴾

«اجر اهل تقوی بیشتر از عملشان می باشد»

لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۳۵﴾

تا خدا بدترین چیزى را که عمل کرده اند، از آنها جبران کند و اجر آنها را به بهتر از آنچه کرده اند، جزا دهد. ﴿۳۵﴾

أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۳۶﴾

آیا خدا کفایت کننده بنده اش نیست؟ ولى آنها تو را به کسانى که غیر از او (خدا) هستند، مى ترسانند. و کسى را که خدا گمراه کند، براى او راهنمائى وجود ندارد. ﴿۳۶﴾

وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقَامٍ ﴿۳۷﴾

و کسى را که خدا هدایت کند، براى او گمراه کننده اى وجود ندارد. آیا خدا عزیز صاحب انتقامى نیست؟ ﴿۳۷﴾

برداشت از آیات ۳۷ – ۳۳

هدایت پروردگار

سالک الی اللّه باید از آیات فوق استفاده های زیر را بکند:

اول: بداند که ظالم ترین مردم کسی است که به خدا دروغ ببندد و راستی را تکذیب کند.

دوم: اهل تقوی کسانی هستند که راست بگویند و راستی ها را قبول کنند که برای اینها در نزد پروردگارشان جزای خوبی خواهد بود و پروردگارشان کارهای بد آنها را جبران می کند و جزای آنها را به بهترین وجه عنایت می کند.

سوم: سالک الی اللّه باید بداند که اگر درست در بندگی خدا حرکت کند خدای تعالی او را کفایت می کند.

چهارم: نباید از کسانی که خدا پرست نیستند بترسد.

پنجم: باید بداند که کسی را که خدا گمراه کند و به حال خودش او را وابگذارد هدایت کننده ای برای او پیدا نمی شود.

ششم: باید بداند کسی را که خدا هدایت کند دیگران نمی توانند او را گمراه و سرگردانش نمایند.

«همه می گویند: آسمانها و زمین را خدا خلق کرده است»

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿۳۸﴾

و اگر از آنها سؤال کنى: آسمانها و زمین را چه کسى خلق کرده است؟ قطعا مى گویند: خدا. بگو: پس آیا چه مى بینید درباره آنچه که غیر از خدا مى خوانید اگر خدا ضررى را براى من بخواهد، آیا آنها مى توانند ضرر او را از من برطرف کنند؟ یا اگر خدا رحمتى را براى من بخواهد، آیا آنها مى توانند رحمت او را مانع شوند؟ بگو: خدا براى من کافى است، بر او توکل مى کنند توکل کنندگان. ﴿۳۸﴾

«هر کسی مرهون عمل خودش می باشد»

قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۳۹﴾

بگو: اى قومِ من، شما در حدّ امکانات خود عمل کنید، من هم عمل مى کنم. پس به زودى خواهید دانست، ﴿۳۹﴾

مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ ﴿۴۰﴾

به چه کسى عذابى که او را خوار مى کند مى رسد و بر او عذاب دائمى وارد مى شود. ﴿۴۰﴾

«نزول قرآن برای مردم»

إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ ﴿۴۱﴾

قطعا ما براى مردم کتاب را بر تو به حقّ نازل کردیم. پس کسى که هدایت شود، به نفع خود او است و کسى که گمراه شود، جز این نیست که بر ضرر خود او است و تو وکیل آنها نیستى. ﴿۴۱﴾

«تفاوت خواب و مرگ»

اَللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۴۲﴾

خدا روح مردم را در وقت مرگِ آنها مى گیرد و نفسهائى که نمرده اند، در خواب آنها را هم مى گیرد. سپس ارواح کسانى را که مرگ بر آنها مقدّر شده، نگه مى دارد و ارواح دیگر را (به بدن) تا وقت معینى مى فرستد. حتما در آن نشانه هائى است براى مردمى که تفکر مى کنند. ﴿۴۲﴾

«شفاعت کسی که عقل ندارد قبول نمی شود»

أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿۴۳﴾

آیا آنها غیر از خدا شفعائى اتّخاذ مى کنند؟ بگو: آیا ولو آنکه آنها مالک چیزى نباشند و عقلى بکار نیندازند؟ ﴿۴۳﴾

قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۴۴﴾

بگو: همه شفاعت مال خدا است. فرمانروائى آسمانها و زمین مال او است. سپس به سوى او (خدا) برگردانده مى شوید. ﴿۴۴﴾

«نام خدا کفّار را مشمئز می کند»

وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۴۵﴾

و زمانى که خدا به وحدانیت یاد مى شود، دلهاى کسانى که ایمان به آخرت نیاورده اند مشمئز مى شود و وقتى که غیر از او (خدا) یاد مى گردد، ناگهان آنها ابراز خوشحالى مى کنند. ﴿۴۵﴾

برداشت از آیه ۴۵

یاد خدا

سالک الی اللّه باید وقتی که خدای تعالی به وحدانیت یاد می شود دلش روشن گردد و مثل کفار که با یاد خدا و آخرت دلشان مشمئز می شود، نباشد.

قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۴۶﴾

بگو: خدایا، اى ایجادکننده آسمانها و زمین، اى داناى پنهانى و آشکار، خودت بین بندگانت در آنچه که درباره آن اختلاف مى کنند، حکم مى کنى. ﴿۴۶﴾

«عذاب ستمگران روز قیامت کم نمی شود»

وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ ﴿۴۷﴾

و اگر ستمگران مالک تمام آنچه در زمین هست و بلکه یک برابر مثل آن با آن مى بودند حتما فدا مى دادند تا از بدى عذاب روز قیامت نجات یابند. از براى آنها از جانب خدا آنچه را که گمان نمى کردند، ظاهر مى شود. ﴿۴۷﴾

وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۴۸﴾

و براى آنها گناهانى را که کسب کرده اند، ظاهر مى شود و بر آنها آنچه را که استهزاء مى کردند، واقع مى شود. ﴿۴۸﴾

«دعا در حال اضطرار»

فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۴۹﴾

و زمانى که به انسان ضررى مى رسد، ما را مى خواند. سپس وقتى نعمتى از جانب خودمان به او مى دهیم، مى گوید: آن فقط به خاطر علم و دانش (خودم) به من داده شده است، بلکه این امتحانى است ولى اکثر آنها نمى دانند. ﴿۴۹﴾

برداشت از آیه ۴۹

انس با خدا

سالک الی اللّه باید در تمام احوال انس با پروردگارش داشته باشد و مثل کسانی که وقتی سختی به آنها می رسد دعا می کنند و در راحتی ها به یاد خدا نیستند، نباشد.

قَدْ قَالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۵۰﴾

قطعا کسانى که قبل از آنها بوده اند، این سخن را گفتند و آنچه را که بدست آورده بودند، آنها را بى نیاز ننمود. ﴿۵۰﴾

فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۵۱﴾

پس بدیهاى آنچه را که بدست آورده بودند، به آنها رسید. و به کسانى که از این گروه ستمگرى کرده اند، به زودى بدى آنچه را که کسب کرده اند، خواهد رسید و آنها نمى توانند ما را عاجز کنند. ﴿۵۱﴾

«خدا روزی را وسعت می دهد»

أَوَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾

آیا نمى دانند که خدا روزى را براى کسى که بخواهد وسعت مى دهد و براى هر کس که بخواهد تنگ مى کند؟ قطعا در آن نشانه هائى است براى مردمى که ایمان دارند. ﴿۵۲﴾

«مأیوس از رحمت خدا نباشید»

قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۵۳﴾

بگو: اى بندگان من که بر ضرر خود از حدّ تجاوز کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید. حتما خدا همه گناهان را مى آمرزد. قطعا او همان آمرزنده مهربان است. ﴿۵۳﴾

وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ ﴿۵۴﴾

و به درگاه پروردگارتان انابه کنید و تسلیم او گردید، قبل از آنکه عذاب به شما برسد، سپس یارى نشوید. ﴿۵۴﴾

«از دستورات قرآن پیروی کنید»

وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۵۵﴾

و از بهترین چیزى که بر شما از طرف پروردگارتان نازل شده پیروى کنید، قبل از آنکه ناگهان عذاب به شما برسد و شما از آن خبر نداشته باشید. ﴿۵۵﴾

«حسرت به خاطر گناهان»

أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿۵۶﴾

و اینکه مبادا کسى بگوید: اى افسوس بر من از تجاوزاتى که در حضور خدا نمودم و اینکه من از مسخره کنندگان بودم. ﴿۵۶﴾

أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿۵۷﴾

یا بگوید: اگر خدا مرا هدایت مى کرد، من از اهل تقوى مى بودم. ﴿۵۷﴾

أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾

یا وقتى که عذاب را ببیند، بگوید: اگر براى من بار دیگر بازگشتى بود، من از نیکوکاران مى بودم. ﴿۵۸﴾

بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۵۹﴾

بلکه قطعا آیات من براى تو آمد، پس آنها را تکذیب کردى و تکبّر نمودى و از کافران بودى. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ – ۵۰

عبرت از مسائل مختلف

سالک الی اللّه باید از آیات فوق چند موضوع را با تدبر بپذیرد:

۱ – بداند که کارهای بدی را که می کند برای او مصیبت هایی به بار می آورد.

۲ – اگر ظلمی انجام دهد به زودی زشتی آن ظلم عاید او خواهد شد.

۳ – خدا کسی را که دوست داشته باشد و بخواهد روزی اش را زیاد می کند و هر کس را که دوست ندارد و یا مصلحت بداند روزی اش را تنگ می نماید.

۴ – باید بداند که بندگان خدا هر مقدار هم که گناه کرده باشند نباید از رحمت خدا مأیوس گردند. زیرا خدا می تواند تمام گناهان را یک جا ببخشد زیرا او بخشنده مهربانی است.

۵ – سالک الی اللّه باید دائما درِ خانه خدا انابه کند و تسلیم او باشد قبل از آن که قیامت و مرگ او برسد.

۶ – باید از قرآن و چیزهای خوبی که از جانب پروردگار نازل شده است پیروی کند زیرا ممکن است عذاب پروردگار ناگهان برسد و او فرصت کارهای خیر را نداشته باشد و حسرت بخورد که چرا در کنار معرفت پروردگار و رحمت واسعه او بوده است و از آنها استفاده نکرده است یا بگوید اگر خدا مرا هدایت می کرد من اهل تقوی بودم و سستی و گناه خود را به گردن نگیرد یا بگوید که اگر خدا مرا دوباره به دنیا برگرداند من از نیکوکاران خواهم بود.

۷ – نباید در مقابل آیات الهی که از طرف پروردگار نازل شده تکبر کند و خود را در زمره کافرین قرار دهد.

وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۶۰﴾

و روز قیامت کسانى را که بر خدا دروغ بسته اند، مى بینى که صورتهایشان سیاه شده. آیا در جهنّم براى متکبّرین جائى نیست؟ ﴿۶۰﴾

«متّقین از جهنّم نجات پیدا می کنند»

وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۱﴾

و خدا کسانى را که تقوى دارند، با رستگاریشان نجات مى دهد، هیچ بدى به آنها نمى رسد و آنان (هرگز) محزون نخواهند شد. ﴿۶۱﴾

اَللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿۶۲﴾

خدا خالق هر چیزی است و او وکیل هر چیزی می باشد. ﴿۶۲﴾

برداشت از آیات ۶۲ – ۶۰

دروغ بستن به خدای تعالی

سالک الی اللّه باید کوشش کند که به خدای تعالی دروغ نبندد و بزرگی را به خود نسبت ندهد و بکوشد درجه اعلای تقوی را در خود پیاده کند تا بدیهای روز قیامت متوجه او نشود و به هیچ وجه محزون نگردد.

«کلیدهای آسمانها و زمین مال خدا است»

لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۶۳﴾

کلیدهاى آسمانها و زمین مال خدا است و کسانى که به آیات خدا کافر شده اند، آنها همان زیانکارانند. ﴿۶۳﴾

قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ ﴿۶۴﴾

بگو: آیا به غیر خدا اى نادانان، مرا امر مى کنید که عبادت کنم؟ ﴿۶۴﴾

«شرک اعمال انسان را ضایع می کند»

وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۶۵﴾

و قطعا به تو و به کسانى که قبل از تو بوده اند، وحى شده است که اگر مشرک شوى، (تمام) اعمالت از بین مى رود و تو حتما از زیانکاران خواهى بود. ﴿۶۵﴾

بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۶۶﴾

بلکه تنها (تو) خدا را عبادت کن و از شکرگزاران باش. ﴿۶۶﴾

برداشت از آیات ۶۶ – ۶۴

بندگی خدا

سالک الی اللّه نباید تحت اوامر جهال قرار بگیرد زیرا آنها انسان را به شرک دعوت می کنند و اگر کسی مشرک شد اعمال خوبش هم بی ارزش می شود و ضرر زیادی می کند پس باید فقط خدا را عبادت کند و از خدا متشکر باشد.

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۷﴾

و آنچنان که شایسته خدا است، خدا را نشناخته اند، در حالى که تمام زمین روز قیامت در قبضه او است و آسمانها در دست او پیچیده شده اند. منزّه و برتر است او، از آنچه براى او شریک قائلند. ﴿۶۷﴾

«نفخ صور در روز قیامت»

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ ﴿۶۸﴾

و در صور دمیده مى شود. پس هر کس که در آسمانها و هر کسى که در زمین است، جز آنکه خدا بخواهد، بیهوش مى افتد. سپس یک بار دیگر در صور دمیده مى شود، پس همه آنها ناگهان مى ایستند و نگاه مى کنند. ﴿۶۸﴾

وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۶۹﴾

و زمین به نور پروردگارش روشن مى شود و نامه (اعمال) گذاشته مى شود و پیامبران و شهداء آورده مى شوند و به حقّ بینشان قضاوت مى گردد و بر آنها ظلمى نخواهد شد. ﴿۶۹﴾

وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿۷۰﴾

و هر کس هر چه انجام داده است، دریافت مى کند و خدا به آنچه مى کنند، داناتر است. ﴿۷۰﴾

«کفّار به طرف جهنّم رانده می شوند»

وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۷۱﴾

و کسانى که کافرند، به طرف جهنّم دسته دسته رانده مى شوند تا وقتى که مقابل آن (جهنّم) مى آیند، درهاى آن (جهنّم) باز مى شود. نگهبانان آن (جهنّم) به آنها مى گویند: آیا فرستادگانى از خود شما براى شما نیامدند که بر شما آیات پروردگارتان را تلاوت مى کردند و از دیدار امروزتان شما را مى ترساندند؟ گفتند: بله. ولکن کلمه عذاب بر کافرین تحقّق پیدا کرد. ﴿۷۱﴾

قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۷۲﴾

(به آنها) گفته مى شود: از درهاى جهنّم که همیشه در آن خواهید بود، وارد شوید. پس چقدر جایگاه متکبّرین بد است. ﴿۷۲﴾

«متّقین به طرف بهشت سوق داده می شوند»

وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ ﴿۷۳﴾

و کسانى که تقواى پروردگارشان را رعایت کرده اند، دسته دسته به سوى بهشت سوق داده مى شوند تا زمانى که به آن مى رسند و درهاى آن (بهشت) باز مى شود و نگهبانان آن (بهشت) به آنها مى گویند: درود بر شما، پاکید، پس داخل بهشتى که همیشه در آن خواهید بود، بشوید. ﴿۷۳﴾

وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿۷۴﴾

و (بهشتیها) مى گویند: حمد خدائى را که وعده اش به ما راست بود و زمین را به ما ارث داد و از هر جاى بهشت که مى خواهیم، مکانى براى خود انتخاب مى کنیم. پس چه خوب است اجر عمل کنندگان. ﴿۷۴﴾

«ملائکه دور عرش تسبیح می کنند»

وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۵﴾

و ملائکه را مى بینى که گرداگرد و اطراف عرش مى چرخند، تسبیح با حمد پروردگارشان مى کنند و بین آنها به حقّ قضاوت مى شود و گفته مى شود: الحمدللّه ربّ العالمین. ﴿۷۵﴾

سوره مبارکه غافر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

حم ﴿۱﴾

حم ﴿۱﴾

تَنزِیلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ﴿۲﴾

نازل کردن (این) کتاب از جانب خداى عزیز دانا است. ﴿۲﴾

«خدا آمرزنده گناهان است»

غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَیهِ الْمَصِیرُ ﴿۳﴾

بخشنده گناه و قبول کننده توبه، شدیدالعقاب، صاحب نعمت که خدائى جز او نیست، برگشت به سوى او است. ﴿۳﴾

برداشت از آیات ۳ – ۲

توبه

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی کتاب و قرآن را برای راهنمایی بندگانش نازل فرموده و کسانی که توبه کنند گناهانش را می بخشد و توبه آنها را قبول می کند و کسانی که توبه نکنند و به هدایت های قرآن توجه ننمایند مورد تعقیب شدید پروردگار واقع می شوند زیرا همه باید به سوی او برگردند.

«غیر از کفّار کسی در آیات خدا جدل نمی کند»

مَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ ﴿۴﴾

در آیات خدا جز کسانى که کافر شده اند، مجادله نمى کنند. پس تو را رفت و آمد آنها در شهرها گول نزند. ﴿۴﴾

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ﴿۵﴾

قبل از آنها قوم نوح و جمعیتهائى که بعد از آنها بودند، تکذیب کردند و هر امّتى همّت بر آن مى داشتند که پیامبرشان را بگیرند و به باطل با او مجادله کنند تا حقیقت را از بین ببرند. پس (من) آنها را گرفتم. پس ببین که مجازات من چگونه بوده است؟ ﴿۵﴾

برداشت از آیه ۵

آیات قرآن

سالک الی اللّه نباید سخنان پیامبران و آیات شریفه و صریحه قرآن را در بحث و جدل بیاندازد و بخواهد حقیقت را از بین ببرد. زیرا در این صورت مورد مجازات پروردگار واقع می شود.

وَكَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ ﴿۶﴾

و این چنین فرمان پروردگار تو بر کسانى که کافر شده اند، تحقّق یافت. قطعا آنها اهل آتش اند. ﴿۶﴾

«ملائکه برای مؤمنین دعا و استغفار می کنند»

اَلَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿۷﴾

کسانى که عرش را حمل مى کنند و کسانى که اطراف آن هستند، پروردگارشان را تسبیح و حمد مى گویند و به او (خدا) ایمان دارند و براى کسانى که ایمان آورده اند استغفار مى کنند. پروردگارِ ما، رحمت و علمت را بر هر چیزى وسعت دادى. پس بیامرز کسانى را که توبه کرده اند و راه تو را تبعیت نموده اند و از عذاب دوزخ نگاهشان دار. ﴿۷﴾

رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۸﴾

پروردگار ما، آنها و کسانى که از پدرانشان و همسرانشان و نسلشان که صالح باشند را در بهشت جاودانى که به آنها وعده داده اى، داخلشان فرما. قطعا تو عزیز حکیمى هستى. ﴿۸﴾

وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَنْ تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۹﴾

و آنها را از سیئات نگاه دار و کسى را که تو از بدیها نگاه دارى، آن روز (قیامت) قطعا به او مهربانى کرده اى. و این همان رستگارى بزرگ است. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۷

استغفار ملائکه

سالک الی اللّه باید بداند که اگر ایمان واقعی پیدا کند و یقظه اش کامل باشد ملائکه برای او از پروردگار طلب آمرزش می کنند و می گویند:

ای خدائی که علم و رحمتت به همه چیز شامل شده به کسانی که به مرحله توبه قدم نهاده اند و توبه را تکمیل نموده اند و دارای استقامت و صراط مستقیم اند آنها را از عذاب جهنم نگه دار. 

پروردگارا آنها را وارد جنت عدن کن همان طوری که به آنها وعده کرده ای و پدران و همسران و ذریه آنها را هم اگر صالح باشند به این نعمتها داخل فرما و از گناهان آنها را نگه دار و کسی را که تو از گناه نگه داری به او مهربانی فرموده ای.

«دشمنی کردن خدا بزرگ است»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ ﴿۱۰﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند، چنین ندا داده مى شوند که دشمنى خدا بزرگتر از دشمنى شما با خودتان است، در آن وقتى که به طرف ایمان دعوت مى شدید و (شما) کافر مى گشتید. ﴿۱۰﴾

«کفّار به گناهان خود اعتراف می کنند»

قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ ﴿۱۱﴾

(کفّار) مى گویند: پروردگار ما، دو بار ما را میراندى و دو بار ما را زنده کردى. حالا ما به گناهانمان اعتراف مى کنیم. پس آیا راهى براى بیرون رفتن هست؟ ﴿۱۱﴾

ذَلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَإِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ ﴿۱۲﴾

این وضع شما به خاطر آن است که وقتى خدا به یکتائى خوانده مى شد، انکار مى کردید و اگر براى او شریکى منظور مى شد، شما ایمان مى آوردید. پس حکومت مال خداى برترِ بزرگ است. ﴿۱۲﴾

«با اخلاص خدا را بخوانید»

هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ ﴿۱۳﴾

او (خدا) آن کسى است که آیات خود را به شما نشان مى دهد و از آسمان رزق(تان) را نازل مى کند. و کسى جز توبه کنندگان متذکر نمى شود. ﴿۱۳﴾

فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿۱۴﴾

پس خدا را در حالى که دینتان را براى او خالص کرده اید بخوانید، هر چند کفّار کراهت داشته باشند. ﴿۱۴﴾

«القای روح بر بندگان»

رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ ﴿۱۵﴾

خداى صاحب عرش درجات را بالا مى برد. روحى را که از فرمانش هست، بر هر کسى که بخواهد از بندگانش القاء مى کند، براى آنکه از روز ملاقات بترساند. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیات ۱۵ – ۱۳

اخلاص

سالک الی اللّه باید بداند که خدا برای آن که او را وادار کند که در مقابلش انابه نماید و متذکر پروردگارش گردد نشانه های خود را به او ارائه می دهد و از آسمان برای او روزی می رساند پس باید بکوشد با اخلاص خدا را بخواند و دینش را پاک و پاکیزه برای او قرار دهد اگر چه کفار نخواسته باشند. خدای تعالی به او روحی عنایت می کند که در روز ملاقات با او از عظمت پروردگار ترسان باشد.

«روز قیامت»

يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ﴿۱۶﴾

آن روزى که آنها آشکار مى شوند، چیزى بر خدا از آنها پنهان نیست. امروز سلطنت براى چه کسى است؟ براى خداى یکتاى غلبه کننده. ﴿۱۶﴾

اَلْيَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ لَا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۷﴾

امروز هر کس به آنچه بدست آورده، جزا داده مى شود. هیچ ظلمى در این روز نیست. حقیقتا خدا سریع الحساب است. ﴿۱۷﴾

وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ ﴿۱۸﴾

و آنها را بترسان از روزى که نزدیک است. آن وقتى که دلها در کنار حنجره ها مى رسد، در حالى که خشمشان را فرو مى نشانند، براى ظالمین هیچ دوست و شفیعى که اطاعت شود وجود ندارد. ﴿۱۸﴾

يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ ﴿۱۹﴾

خدا خیانت چشمها را و آنچه را که (در) دلها مخفى مى کند، مى داند. ﴿۱۹﴾

وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ﴿۲۰﴾

و خدا به حقّ قضاوت مى کند و کسانى را که غیر از خدا مى خوانند نمى توانند به چیزى قضاوت کنند. قطعا خدا همان شنواى بینا است. ﴿۲۰﴾

«در زمین سیر و سفر کنید»

أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ ﴿۲۱﴾

آیا (چرا) در زمین سیر و سفر نمى کنند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بوده اند و از آنها قدرت و آثارشان در زمین بیشتر بود، چگونه بوده است؟ پس آنها را خدا به خاطر گناهانشان گرفت و در برابر خدا مدافعى نداشتند. ﴿۲۱﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲۲﴾

آن به خاطر این بود که براى آنها پیامبرانشان با دلائل روشن آمده بودند، پس کافر شدند. پس خدا آنها را گرفت. قطعا خداى قوى، مجازاتش سخت است. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ – ۲۱

پند گرفتن در سیر و سفر

سالک الی اللّه باید در روی زمین سیر و سفر کند تا ببیند عاقبت کسانی که قبل از او بوده اند چگونه بوده است و چگونه خدای تعالی به خاطر گناهانشان آنها را مؤاخذه کرد و در مقابل پروردگار مدافعی نداشتند زیرا آنها وقتی با پیامبرانشان که با نشانه و معجزات آمده بودند روبرو می شدند آنها را ندیده می گرفتند و کفر می ورزیدند سپس خدای تعالی آنها را با قدرت شدیدش مؤاخذه فرمود.

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۳﴾

و قطعا ما موسی را با آیاتمان و دلیل روشنی فرستادیم. ﴿۲۳﴾

إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ﴿۲۴﴾

به طرف فرعون و هامان و قارون. پس آنها گفتند: ساحر بسیار دروغگوئی است. ﴿۲۴﴾

فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءَهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ ﴿۲۵﴾

پس وقتى که حقّ را از جانب ما براى آنها آورد، گفتند: پسران کسانى که با او ایمان آورده اند، بکشید و زنهایشان را زنده نگهدارید. و نقشه کافران جز در گمراهى نخواهد بود. ﴿۲۵﴾

وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ ﴿۲۶﴾

و فرعون گفت: مرا تنها بگذارید تا موسى را بکشم و او پروردگارش را بخواند. من مى ترسم که او دین شما را عوض کند یا اینکه در زمین فساد را ظاهر نماید. ﴿۲۶﴾

وَقَالَ مُوسَى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۲۷﴾

و موسى گفت: من به پروردگارم و پروردگار شما از هر متکبّرى که به روز حساب ایمان ندارد، پناه مى برم. ﴿۲۷﴾

وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ ﴿۲۸﴾

و مرد مؤمنى از اطرافیان فرعون که ایمانش را کتمان مى کرد، گفت: آیا شما مى خواهید مردى را بکشید که مى گوید: پروردگار من خدا است و دلائلى از طرف پروردگارتان براى شما آورده است؟ اگر دروغگو باشد، پس دروغش به ضرر خودش مى باشد و اگر راستگو باشد، بعضى از آن چیزى که وعده تان مى دهد، به شما خواهد رسید. قطعا خدا کسى را که اسراف کننده بسیار دروغگوئى باشد، هدایت نمى کند. ﴿۲۸﴾

يَا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظَاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنَا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ ﴿۲۹﴾

اى قومِ من، سلطنت امروز مال شما است و در زمین شما پیروزید. پس چه کسى از عذاب خدا اگر به ما برسد، به ما کمک مى کند؟ فرعون گفت: (من) جز آنچه را که مى بینم، به شما نشان نمى دهم و (من) جز به راه کمال و رشد، شما را راهنمائى نمى کنم. ﴿۲۹﴾

وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ ﴿۳۰﴾

و کسى که ایمان آورده بود، گفت: اى قوم من، قطعا من بر شما مثل روز احزاب مى ترسم. ﴿۳۰﴾

مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ ﴿۳۱﴾

مثل روش قوم نوح و عاد و ثمود و کسانى که بعد از آنها بودند. و خدا براى بندگانش ظلم را نمى خواهد. ﴿۳۱﴾

وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ ﴿۳۲﴾

و اى قومِ من، قطعا من بر شما از روزى که صدا مى زنند، مى ترسم. ﴿۳۲﴾

يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۳۳﴾

روزى که در حال پشت کردن فرار کنید، براى شما از جانب خدا هیچ نگه دارنده اى نیست و کسى را که خدا گمراه کند، براى او راهنمائى نخواهد بود. ﴿۳۳﴾

وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ ﴿۳۴﴾

و یوسف قبلاً با دلائل به سوى شما آمد. پس شما دائما درباره آنچه که برایتان آورده بود، در شک بودید تا زمانى که از دنیا رفت. (شما) گفتید که خدا بعد از او هرگز پیامبرى نخواهد فرستاد. این چنین خدا کسى را که اسراف کننده و تردیدکننده باشد، گمراه مى کند. ﴿۳۴﴾

اَلَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ ﴿۳۵﴾

کسانى که بدون آنکه تسلّطى (حجّتى) براى آنها رسیده باشد در آیات خدا بحث و جدال مى کنند، چه بسیار آن (جدال) نزد خدا و نزد کسانى که ایمان آورده اند، مبغوض است. این چنین خدا هر قلب تکبّرکننده جبّارى را مُهر مى کند. ﴿۳۵﴾

وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ ﴿۳۶﴾

و فرعون گفت: اى هامان، ساختمان بلندى براى من بساز، شاید بتوانم به وسائلى دسترسى پیدا کنم. ﴿۳۶﴾

أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِبًا وَكَذَلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَمَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبَابٍ ﴿۳۷﴾

سببهائى که بشود به آسمان رفت تا از خداى موسى اطّلاع پیدا کنم و حتما من او را دروغگو فکر مى کنم. و این چنین براى فرعون، زشتىِ عملش زینت داده شده و از راه راست بازمانده شده بود. و کید و مکر فرعون جز به هلاکت او نینجامید. ﴿۳۷﴾

«قضیه مؤمن آل فرعون»

وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ ﴿۳۸﴾

و کسى که ایمان آورده بود، گفت: اى قومِ من، از من پیروى کنید تا شما را به راه رشد و کمال هدایت کنم. ﴿۳۸﴾

يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ ﴿۳۹﴾

اى قومِ من، جز این نیست که این زندگى دنیا بهره اى است (زودگذر) و قطعا آخرت همان خانه باثبات و پایدار است. ﴿۳۹﴾

مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۴۰﴾

کسى که کار بد کند، جز به مانند آن جزا داده نمى شود و کسى که عمل شایسته کند، مرد یا زن و در حالى که او مؤمن باشد، پس همه آنها به بهشت داخل مى شوند و در آنجا بى حساب روزى داده مى شوند. ﴿۴۰﴾

وَيَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ ﴿۴۱﴾

و اى قومِ من، مرا چه شده است که من شما را به نجات دعوت مى کنم ولى شما مرا به سوى جهنّم مى خوانید؟ ﴿۴۱﴾

تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ ﴿۴۲﴾

شما مرا دعوت مى کنید براى اینکه به خدا کافر شوم و براى او آن چیزى را که به آن علم ندارم شریک قرار دهم و من شما را به سوى عزیز آمرزنده اى دعوت مى کنم. ﴿۴۲﴾

برداشت از آیات ۴۲ – ۲۳

پندهایی از قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید پندهای زیر را از قضیه حضرت موسی علیه السلام و فرعون یاد بگیرد:

۱ – همیشه مسائل علمی و حقیقی را با استدلال و تسلط کامل برای طرف مخالف بیان کند.

۲ – دشمنان هر تهمتی به انسان بزنند با شرح صدر آنها را نشنیده بگیرد و از پای در نیاید.

۳ – ظالمین هر جنایتی را که بکنند چون در گمراهی هستند خدای تعالی روزی آنها را به جزای اعمالشان می رساند.

۴ – باید بداند که طاغوتها در هر زمان خوبان را به عنوان مفسد ممکن است بکشند و یا اذیت کنند و خدای تعالی سالکین الی اللّه را به این وسیله امتحان می کند.

۵ – باید سالک الی اللّه از متکبرین و کسانی که به روز قیامت ایمان ندارند به خدا پناه ببرد تا خدا پشتیبان او باشد.

۶ – باید همیشه ظالمین را نصیحت کند و با استدلال آنها را به حقیقت راهنمائی نماید.

۷ – اگر لازم بود برای مصالح مهمی ایمان و اعتقادش را کتمان کند و تقیه نماید باید آن را انجام دهد.

۸ – خدای تعالی کسانی را که اسراف می کنند و یا زیاد دروغ می گویند هدایت نمی کند.

۹ – باید سالک الی اللّه از عذابهایی که بر گذشتگان به خاطر سرپیچی شان از فرمان خدا آمده، مردم را بترساند و آنها را موعظه کند.

۱۰ – سالک الی اللّه در مواعظش باید مردم را از خواب غفلت بیدار کند و روز قیامت را برای آنها با استدلالات روشن نماید.

۱۱ – سالک الی اللّه باید به مردم بفهماند که اگر خدا انسان را به حال خود واگذاشت برای او راهنمائی پیدا نمی شود.

۱۲ – باید سالک الی اللّه از قصّه های قرآن مثل قصه حضرت یوسف علیه السلام مردم را راهنمائی کند و برای آنها برداشت های خوبی داشته باشد.

۱۳ – سالک الی اللّه نباید اسراف کننده باشد.

۱۴ – سالک الی اللّه نباید در عقاید شک و تردید داشته باشد والا خدا او را به حال خود وامی گذارد و هدایتش نمی کند.

۱۵ – سالک الی اللّه نباید آیات قرآن را به رأی خود تفسیر کند و آنها را مورد بحث و گفتگو قرار دهد. زیرا اگر این کارها را بکند خدای تعالی و کسانی را که ایمان آورده اند به غضب در می آورد و آنها از او بیزارند.

۱۶ – سالک الی اللّه باید بداند که اگر نسبت به بندگان خدا متکبر و جبار باشد خدای تعالی او را در قبض کامل نسبت به معنویات قرار می دهد.

۱۷ – سالک الی اللّه باید بداند که کبر و غرور سبب بی اعتقادی و جنون می شود و حقایق را از راه صحیح نمی تواند بدست بیاورد و در کارهای معنوی به بن بست می رسد.

۱۸ – سالک الی اللّه در موارد خطر باید تقیه کند آن چنان که مؤمن آل فرعون با تقیه طرفداران فرعون را هدایت می فرمود.

۱۹ – سالک الی اللّه باید بداند که زندگی دنیا زودگذر است و زندگی پایدار، عالم آخرت است.

۲۰ – سالک الی اللّه باید بداند که خدا به قدری مهربان است که اگر کار بدی انجام دهد خدای تعالی جز به همان مقداری که بد کرده او را مؤاخذه نمی کند ولی کسانی که عمل شایسته انجام دهند و مؤمن باشند چه زن باشند و چه مرد، خدای تعالی آنها را به بهشت داخل می کند و بی حساب به آنها روزی می دهد.

سالک الی اللّه باید به کسانی که به او نیکی کرده اند، نیکی کند و نسبت به آنها بدی نکند و راهنمائی های صحیحی برای آنها داشته باشد.

لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ ﴿۴۳﴾

بدون شک جز این نیست که شما مرا به سوى آن کسى که نه در دنیا و نه در آخرت نمى تواند بخواند، دعوت مى کنید و حال آنکه ما به سوى خدا بر مى گردیم و حتما اسراف کنندگان، همانها اصحاب آتش اند. ﴿۴۳﴾

فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۴۴﴾

پس به زودى متذکر خواهید شد آنچه را که من به شما مى گویم. و به خدا کارم را مى سپارم. قطعا خدا به بندگانش بینا است. ﴿۴۴﴾

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ ﴿۴۵﴾

پس خدا او را از بدیهاى آنچه که مکر مى کردند، نگه داشت و آل فرعون را در بدترین عذاب فرو برد. ﴿۴۵﴾

برداشت از آیات ۴۵ – ۴۳

اسراف

سالک الی اللّه نباید جزو مسرفین باشد و باید به مطالب زیر عمل کند:

۱ – اگر در وقت و در عمل اسراف کند آتش بدبختی زندگی او را تهدید می کند.

۲ – همه کارهای خود را به خدا وابگذارد زیرا خدا بر اعمال بندگانش بینا است.

۳ – اگر سالک الی اللّه معتقد به این مطلب باشد و بگوید: «افوض امری الی اللّه ان اللّه بصیر بالعباد» خدا بدی های کسانی را که می خواهند به او اذیت وارد کنند دفع می کند.

«عذاب فرعونیان در برزخ و قیامت»

اَلنَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ﴿۴۶﴾

(فرعونیان) صبح و شب به آن آتش عرضه مى شوند و روزى که ساعت قیامت برپا شود، داخل کنید فرعونیان را در سخت ترین عذاب. ﴿۴۶﴾

وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ ﴿۴۷﴾

و وقتى که در آتش با هم با نزاع گفتگو مى کنند، پس ضعفاى (آنها) به کسانى که مستکبرند، مى گویند: قطعا ما تابع شما بودیم. آیا پس شما از ما سهمى از آتش را پذیرا هستید؟ ﴿۴۷﴾

قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ ﴿۴۸﴾

کسانى که مستکبرند، مى گویند: حتما ما همه در آتشیم و خدا قطعا بین بندگانش حکم کرده است. ﴿۴۸﴾

وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِنَ الْعَذَابِ ﴿۴۹﴾

و کسانى که در آتش اند، به خازنین جهنّم مى گویند: دعا کنید که پروردگارتان یک روز عذاب را از ما تخفیف دهد. ﴿۴۹﴾

قَالُوا أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ ﴿۵۰﴾

(خازنین جهنّم) مى گویند: آیا پیامبران شما نبودند که با نشانه هائى نزد شما آمدند؟ (اهل جهنّم) مى گویند: بله. (خازنین جهنّم) مى گویند: پس (خودتان خدا را) بخوانید ولى دعاى کافرین جز در گمراهى نیست. ﴿۵۰﴾

«پیامبران و مؤمنین از جانب خدا یاری می شوند»

إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ ﴿۵۱﴾

قطعا ما پیامبرانمان و کسانى را که ایمان آورده اند، در زندگى دنیا و روزى که شاهدان بپا مى ایستند، یارى خواهیم کرد. ﴿۵۱﴾

يَوْمَ لَا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿۵۲﴾

روزى که ظالمین، معذرت خواهیشان براى آنها نفعى ندارد و لعنت (خدا) براى آنها است و براى آنها خانه بدى است. ﴿۵۲﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ ﴿۵۳﴾

و قطعا ما به موسى هدایت دادیم و به بنى اسرائیل کتاب را به ارث عنایت فرمودیم. ﴿۵۳﴾

هُدًى وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۵۴﴾

 ﴿کتابی﴾ که هدایت و تذکر برای صاحبان مغز بود. ﴿۵۴﴾

«برای گناهانت استغفار کن»

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿۵۵﴾

پس صبر کن که قطعا وعده خدا حقّ است و براى گناهت طلب بخشش کن و در شب و صبح تسبیح با حمد پروردگارت را بگو. ﴿۵۵﴾

«کفّار به آرزوی خود نمی رسند»

إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ  ﴿۵۶﴾

حتما کسانى که بدون تسلّطى (حجّتى) که براى آنها رسیده باشد در آیات خدا بحث و جدال مى کنند، در سینه هاشان جز تکبّر چیزى نیست. آنها هرگز به آن بزرگى و کبر (نهایت آرزوى خود) نمى رسند. پس به خدا پناه ببر. حقیقتا او همان شنواى بینا است. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیات ۵۶ – ۵۵

صبر

سالک الی اللّه در راه رسیدن به هدف باید صبور باشد و برای گناهانش استغفار کند و پروردگارش را صبح و شام تسبیح بگوید و حمد او را بکند و جزو کسانی که در آیات خدا بدون تسلط علمی بحث می کنند نباشد. زیرا در این صورت وجود آنها را تکبر می گیرد و به جایی نمی رسند و باید در این گونه مسائل به خدا پناه ببرد. زیرا خدا بینا و شنوا است.

«خلقت آسمانها و زمین بزرگتر است»

لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۷﴾

حتماً خلقت آسمانها و زمین بزرگتر از خلقت مردم است ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۵۷﴾

«کور و بینا مساوی نیستند»

وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِيءُ قَلِيلًا مَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۸﴾

و کور و بینا مساوى نیستند و کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته نموده اند، با بدکاران مساوى نیستند. کمتر متذکر مى شوید. ﴿۵۸﴾

«در وجود قیامت شکی نیست»

إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۵۹﴾

حتما ساعت (قیامت) که شکى در آن نیست مى رسد، ولى اکثر مردم ایمان نمى آورند. ﴿۵۹﴾

«دعا کنید تا خدا اجابت کند»

وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﴿۶۰﴾

و پروردگارتان فرموده: مرا بخوانید تا اجابتتان کنم. حقیقتا کسانى که از بندگى من تکبّر مى کنند، به زودى با ذلّت و خوارى در جهنّم داخل مى شوند. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیات ۶۰ – ۵۸

کور و بینا مساوی نیستند

سالک الی اللّه باید بداند که کور و بینا مساوی نیستند و کسانی که ایمان دارند و عمل شایسته می کنند با معصیت کاران در نزد خدا مساوی نیستند و خدا دستور فرموده که همه دعا کنند تا خدا دعای آنها را اجابت کند و اگر دعا نکنند و با خدا به این وسیله مأنوس نشوند تکبر کرده اند و روز قیامت وارد جهنم می شوند.

«شب را برای آرامش قرار داده اند»

اَللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۶۱﴾

خدا کسى است که شب را براى اینکه در آن آرامش داشته باشید و روز را روشن و دیدنى براى شما قرار داده است. قطعا خدا بر مردم، صاحب فضل است ولى اکثر مردم شکر نمى کنند. ﴿۶۱﴾

«کفّار چگونه منحرف می شوند»

ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۶۲﴾

این خداى شما است که پروردگار شما است، خالق هر چیزى است، هیچ خدائى جز او نیست. پس چگونه منحرف مى شوید؟ ﴿۶۲﴾

كَذَلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كَانُوا بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ﴿۶۳﴾

کسانى که آیات خدا را انکار مى کنند، این چنین منحرف مى شوند. ﴿۶۳﴾

«خلقت و صورت بندی انسان»

اَللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۶۴﴾

خدا آن کسى است که زمین را قرارگاه موقّت براى شما و آسمان را بنائى قرار داد و شما را صورت بندى نمود، پس چه نیکو است صورتهاى شما. و از غذاهاى پاکیزه به شما روزى داد. این است خداى شما که پروردگار شما است. پس پربرکت است خدائى که پروردگار جهانیان است. ﴿۶۴﴾

هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۶۵﴾

او زنده اى است که هیچ خدائى جز او نیست. پس او را بخوانید، در حالى که دین خود را براى او خالص کرده باشید. حمد خدائى را که پروردگار عالمیان است. ﴿۶۵﴾

قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۶۶﴾

بگو: من از اینکه عبادت کنم کسانى را که شما غیر از خدا مى خوانید نهى شده ام، وقتى که نشانه هائى از طرف پروردگارم براى من آمده است و (من) امر شده ام که در مقابل پروردگار عالمیان تسلیم باشم. ﴿۶۶﴾

برداشت از آیه ۶۶

بندگی خدا

سالک الی اللّه باید کوشش کند تا خود را به بندگی رسمی خدا برساند و غیر خدا را عبادت نکند و تسلیم پروردگارش باشد.

«خلقت بدن انسان»

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾

او (خدا) آن کسى است که شما را از خاک، سپس از نطفه، سپس از علقه خلق کرد، سپس شما را کودکى بیرون آورد، بعد تا برسید به قدرت (بدنى)، سپس براى اینکه پیر شوید. و بعضى از شما قبل از پیر شدن فوت مى شود و براى آنکه برسید به پایان عمر تعیین شده خود، تا شاید تعقّل کنید. ﴿۶۷﴾

هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۶۸﴾

او کسى است که زنده مى کند و مى میراند. پس وقتى که فرمانى را مقرّر نماید، جز این نیست که به آن مى گوید: باش، پس مى باشد. ﴿۶۸﴾

«عذاب کسانی که درباره آیات الهی مجادله می کنند»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ ﴿۶۹﴾

آیا ندیدى کسانى را که درباره آیات خدا جدال مى کنند، چگونه دگرگون مى شوند؟ ﴿۶۹﴾

الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۷۰﴾

آن کسانى که کتاب و آنچه که ما بوسیله آن پیامبرانمان را فرستاده ایم تکذیب مى کنند، به زودى خواهند دانست. ﴿۷۰﴾

إِذِ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ ﴿۷۱﴾

آن وقتى که غُلها در گردنهاى آنها باشد و زنجیرها کشیده مى شوند. ﴿۷۱﴾

فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ ﴿۷۲﴾

به طرف آب جوشان، سپس در آتش افروخته قرار مى گیرند. ﴿۷۲﴾

ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ ﴿۷۳﴾

سپس به آنها گفته مى شود: کجایند آنچه را که شما براى خدا شریک قرار مى دادید، ﴿۷۳﴾

مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُو مِنْ قَبْلُ شَيْئًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكَافِرِينَ ﴿۷۴﴾

غیر از خدا؟ مى گویند: گمشان کرده ایم بلکه ما چیزى را قبل از این نمى خواندیم. این گونه خدا کافرین را گمراه مى کند. ﴿۷۴﴾

ذَلِكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ ﴿۷۵﴾

آن عذاب شما به خاطر این است که به ناحق در روى زمین خوشحال بودید و به خاطر آنکه به خود مى نازیدید. ﴿۷۵﴾

اُدْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۷۶﴾

داخل درهاى جهنّم شوید، در آن همیشه خواهید بود. پس چه بد جایگاهى متکبّرین دارند. ﴿۷۶﴾

«وعده خدا حقّ است»

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ ﴿۷۷﴾

پس صبر کن. قطعا وعده خدا حقّ است. پس اگر قسمتى از آنچه را که به آنها وعده داده ایم به تو نشان دهیم (در دنیا) و یا ما تو را بمیرانیم (و نشانت دهیم) به هر حال به سوى ما برگردانده مى شوند. ﴿۷۷﴾

«معجزات به اذن خدا از پیامبران صادر می شود»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ ﴿۷۸﴾

و قطعا ما قبل از تو پیامبرانى را فرستادیم. قصّه هاى بعضى از آنها را براى تو نقل کردیم و قصّه هاى بعضى از آنها را براى تو نگفتیم. و هیچ رسولى نبوده که معجزه اى بیاورد، مگر آنکه با اذن خدا بوده است. پس زمانى که فرمان خدا بیاید، به حقّ قضاوت مى شود و اینجا است که باطل اندیشان زیانکار گردند. ﴿۷۸﴾

«استفاده از چهارپایان»

اَللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْكَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۷۹﴾

خدا آن کسى است که چهارپایان را براى شما قرار داد که بعضى از آنها را سوار شوید و گوشت بعضى از آنها را بخورید. ﴿۷۹﴾

وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَلِتَبْلُغُوا عَلَيْهَا حَاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ ﴿۸۰﴾

و در آنها منافع دیگرى براى شما است و براى اینکه بوسیله آنها به خواسته اى که در دل دارید، برسید و بر آنها و بر کشتیها سوار مى شوید. ﴿۸۰﴾

وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَأَيَّ آيَاتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ ﴿۸۱﴾

و خدا آیاتش را به شما نشان مى دهد. پس کدام یک از آیات خدا را منکر مى شوید؟ ﴿۸۱﴾

«استحباب سیر و سفر»

أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸۲﴾

آیا پس چرا در زمین سیر و سفر نمى کنند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بوده اند و از آنها زیادتر و قدرت و آثارشان در زمین بیشتر بود، چگونه بوده است؟ پس آنها را آنچه بدست آورده بودند، بى نیاز نکرد. ﴿۸۲﴾

فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۸۳﴾

پس زمانى که پیامبرانشان با دلائل واضحى به نزد آنها آمدند، به علمى که در نزد آنها بود، خوشحال بودند. ولى آنچه را که استهزاء مى کردند، آنها را احاطه کرد. ﴿۸۳﴾

فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ ﴿۸۴﴾

پس وقتى که عذاب ما را دیدند، گفتند: به خداى واحد ایمان آوردیم و به آنچه تا به حال براى او (خدا) شریک مى آوردیم، کافر شدیم. ﴿۸۴﴾

فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ ﴿۸۵﴾

ولى در آن وقتى که عذاب ما را مى بینند، ایمانشان نفعى برایشان ندارد. این سنّت خدا است که قطعا درباره بندگانش گذشته است و اینجا است که کافران زیان کرده اند. ﴿۸۵﴾

برداشت از آیات ۸۵ – ۷۹

سیر و سفر

سالک الی اللّه در مقابل نعمت های الهی که در زیر گفته می شود باید شاکر باشد و از آنها استفاده معقول بکند:

۱ – خدای تعالی حیوانات حلال گوشت را برای تقویت بدن خلق کرده تا مردم از آن بخورند و بعضی از آنها را برای سوار شدن استفاده کنند و بارهای خود را بر آنها و بر کشتی ها سوار کنند و در این ارتباط خدا آیات خود را به آنها نشان دهد آیا چگونه آنها منکر خدا می شوند؟

۲ – باید در روی زمین سیر و سفر کند و به عاقبت کسانی که قبل از آنها بوده اند دقت نماید و ببیند فعالیتهای غیر خدائی آنها، برای آنها فایده ای نداشته است.

۳ – نباید به علوم و اعتقادات خرافی که از هر جا بدست آورده خوشحال باشد و سخنان انبیاء و آیات قرآن کریم نزد او سبک باشند و یا خدای تعالی نکرده آنها را مسخره کند.

۴ – نباید در وقتی که عذاب خدا را می بیند ایمان بیاورد ولی در مواقع عادی کافر و مشرک باشد که در این صورت ایمانش برای آنها فایده ای ندارد و این گونه از اشخاص ضرر زیادی کرده اند.

سوره مبارکه فصلت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«فوائد قرآن»

حم ﴿۱﴾

حم ﴿۱﴾

تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۲﴾

نازل شدن از جانب خدای بخشنده مهربان است. ﴿۲﴾

كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۳﴾

کتابى که آیاتش فصل بندى شده، قرآنى است عربى، براى مردمى که دانا هستند. ﴿۳﴾

بَشِيرًا وَنَذِيرًا فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ﴿۴﴾

بشارت دهنده و ترساننده است ولى بیشتر آنها روى گرداندند و آنها شنوائى ندارند. ﴿۴﴾

وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ ﴿۵﴾

و مى گویند: دلهایمان درباره آنچه که (تو) ما را به آن دعوت مى کنى، در پرده هایى است و در گوشهاى ما سنگینى است و بین ما و بین تو فاصله است. تو کار خود را انجام بده، حتما ما هم کار خود را انجام خواهیم داد. ﴿۵﴾

برداشت از آیه ۵

دوری از کفّار

سالک الی اللّه باید از کسانی که دلهایشان در مقابل کلام حق قساوت دارد و سخت است دوری کند و بین خود و آنها پرده ای بیندازد تا آنها به اعمال اینها خرده نگیرند.

«پیامبر صلی الله علیه و آله مثل سایر مردم است ولی به او وحی می رسد»

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ ﴿۶﴾

بگو: جز این نیست که من بشرى مثل شما هستم، به من وحى مى رسد که جز این نیست خداى شما خداى یکتائى است، پس به سوى او مستقیم شوید و از او طلب آمرزش کنید و واى بر مشرکین. ﴿۶﴾

برداشت از آیه ۶

استقامت و استغفار

سالک الی اللّه باید دائما خود را وادار به استقامت کند و استغفار نماید و جزء مشرکین نباشد.

اَلَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۷﴾

کسانی که زکات را نمی دهند و آنها به آخرت کافرند. ﴿۷﴾

«اجر مؤمنین بدون منّت داده می شود»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿۸﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح کرده اند، براى آنها اجر بدون منّت و دائمى خواهد بود. ﴿۸﴾

برداشت از آیه ۸

ایمان و عمل صالح

سالک الی اللّه باید دائما ایمانش را تقویت کند و اعمال شایسته و خوب انجام دهد تا بدون منت از طرف پروردگار اجری را دریافت نماید.

«خدا زمین را در دو روز خلق فرمود»

قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۹﴾

بگو: آیا شما به کسى که زمین را در دو روز خلق فرمود، کافر هستید و براى او همتاهائى قرار مى دهید؟ آن پروردگار عالمیان است. ﴿۹﴾

وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ ﴿۱۰﴾

و بالاى زمین کوههاى محکمى قرار داده و در آن برکت قرار داده و در آن غذاهائى به اندازه احتیاج درخواست کنندگان در چهار روز مقدّر فرموده است. ﴿۱۰﴾

«آسمانهای هفتگانه در دو روز خلق شده»

ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ﴿۱۱﴾

سپس به خلقت آسمان پرداخت، در حالى که آن (آسمان) به صورت دودى بود. پس به آسمان و زمین فرمود: از روى اطاعت و یا اکراه بیایید. آنها گفتند: ما با اطاعت مى آئیم. ﴿۱۱﴾

فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۱۲﴾

پس در دو روز آنها را هفت آسمان قرار داد و در هر آسمانى دستورش را وحى فرمود. و آسمان پایین را به چراغهائى زینت دادیم و حفظ کردیم. این تقدیر (خداى) عزیز دانا است. ﴿۱۲﴾

فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ ﴿۱۳﴾

پس اگر روى گرداندند، بگو: من شما را از صاعقه اى مثل صاعقه عاد و ثمود مى ترسانم. ﴿۱۳﴾

إِذْ جَاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قَالُوا لَوْ شَاءَ رَبُّنَا لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ﴿۱۴﴾

آن وقتى که پیامبران از پیش روى آنها و پشت سرشان به سوى آنها آمدند، اینکه جز خدا را عبادت نکنید. گفتند: اگر پروردگار ما مى خواست، حتما ملائکه اى را نازل مى کرد، پس قطعا ما به آنچه شما با آن فرستاده شده اید، کافریم. ﴿۱۴﴾

«قضیه ای از قوم عاد»

فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ﴿۱۵﴾

و امّا قوم عاد بدون حقّى در زمین تکبّر کردند و گفتند: چه کسى از ما قوّتش بیشتر است؟ آیا نمى بینند که حقیقتا خدائى که آنها را خلق کرده، قوّتش از آنها شدیدتر است؟ و آنها نشانه هاى ما را انکار کردند. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیه ۱۵

استقلال در اعتماد به نفس

سالک الی اللّه نباید در روی زمین با تکبر زندگی کند و فکر کند که قوت و قدرت ذاتی دارد و اتکاء به نفس خود بدون آن که خدای تعالی را منظور نماید داشته باشد.

فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۱۶﴾

پس ما بر آنها باد تندى در روزهاى نحسى فرستادیم، به خاطر آنکه عذاب پست کننده را در زندگى دنیا به آنها بچشانیم و قطعا عذاب آخرت خوارکننده تر است و آنها یارى نمى شوند. ﴿۱۶﴾

«قضیه ای از قوم ثمود»

وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۱۷﴾

و امّا قوم ثمود، پس ما آنها را هدایت کردیم ولى آنها نابینائى را بر هدایت ترجیح دادند. پس صاعقه عذاب خوارکننده آنها را گرفت، به خاطر آنچه که بدست آورده بودند. ﴿۱۷﴾

وَنَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۱۸﴾

و کسانى را که ایمان آورده و پرهیزکار بودند، نجاتشان دادیم. ﴿۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۸ – ۱۷

عذاب خوار کننده

سالک الی اللّه در زندگی دنیا باید در دینش دقیق باشد و اهمیت زیادی به آن بدهد و نابینائی را بر هدایت انتخاب نکند. زیرا اگر این چنین کرد به عذاب خوار کننده ای مبتلا می شود ولی کسانی که ایمان داشته باشند و دارای تقوی باشند خدای تعالی آنها را از عذاب خوار کننده نجات می دهد.

«روزی که دشمنان خدا محشور می شوند»

وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ  اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۱۹﴾

و روزى که دشمنان خدا محشور شده، به سوى آتش (مى روند) و آنها بازداشت مى گردند. ﴿۱۹﴾

«چشم و گوش و پوست انسان در قیامت شهادت می دهد»

حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۰﴾

تا وقتى که وارد آن (جهنّم) شوند، علیه آنها گوشها و چشمها و پوستهایشان به آنچه کرده اند شهادت مى دهند. ﴿۲۰﴾

وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۱﴾

و به پوستهایشان مى گویند: چرا علیه ما شهادت دادید؟ (آنها) مى گویند: خدائى که هر چیزى را به نطق درآورده، ما را هم به گفتن واداشته و او شما را اوّل مرتبه خلق فرمود و به سوى او برگردانده مى شوید. ﴿۲۱﴾

«عذاب بدگمانی به خدا»

وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۲۲﴾

و اگر شما اعمالتان را مخفى مى کردید، نه به این جهت بود که گوشها و چشمها و پوستهایتان علیه شما شهادت دهند، بلکه شما گمان مى کردید که خدا بیشتر آنچه را که انجام مى دهید نمى داند. ﴿۲۲﴾

وَذَلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْدَاكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۲۳﴾

و این ظنّ شما بود که شما درباره پروردگارتان داشتید. (همان ظنّتان) شما را هلاک نمود و بالاخره زمانى رسید که شما از زیانکاران گردیدید. ﴿۲۳﴾

فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ وَإِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ ﴿۲۴﴾

پس اگر صبر کنند، آتش جایگاه آنها است و اگر درخواست عفو کنند، از عفوشدگان نخواهند بود. ﴿۲۴﴾

«همنشینان بد و دنیاپرست»

وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿۲۵﴾

و ما براى آنها دوستان همنشینى قرار دادیم که هر چه پیش روى آنها و پشت سر آنها بود، براى آنها جلوه دادند و امر الهى بر آنها تحقّق پیدا کرد در امّتهائى که قطعا قبل از آنها از جنّ و انس گذشته بودند. قطعا آنها خسارت یافتگان بودند. ﴿۲۵﴾

«کفّار گوش به قرآن نمی دهند»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ﴿۲۶﴾

و کسانى که کافرند، گفتند: به این قرآن گوش ندهید و در آن (بین تلاوت)، سروصدا کنید، شاید (بر آنها) غلبه پیدا کنید. ﴿۲۶﴾

فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذَابًا شَدِيدًا وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۷﴾

و به کسانى که کافر شده اند، عذاب شدیدى را مى چشانیم و آنها را به بدترین چیزى که انجام مى داده اند، مجازات خواهیم نمود. ﴿۲۷﴾

ذَلِكَ جَزَاءُ أَعْدَاءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاءً بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ﴿۲۸﴾

آن جزاى دشمنان خدا است، آتش براى آنها است. در آن آتش خانه ابدى براى آنها خواهد بود، جزاى آن چیزى است که آیات ما را انکار مى کرده اند. ﴿۲۸﴾

برداشت از آیات ۲۸ – ۲۶

استماع کلام حق

سالک الی اللّه نباید آن قدر بر خود ظلم کند که گوشش را از کلام حق بگیرد و بر اهل قرآن بخواهد پیروز شود و آنها را منکوب کند. زیرا خدای تعالی این چنین افرادی را به عذاب شدیدی مبتلا می کند و جزای دشمنان خدا را آتش قرار داده و آنها را در آن آتش دائما نگه می دارد.

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانَا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الْأَسْفَلِينَ ﴿۲۹﴾

و کسانى که کافرند، مى گویند: پروردگار ما، کسانى که ما را گمراه کرده اند از جنّ و انس، به ما نشان بده تا آنها را زیر پاهایمان قرار دهیم تا از پست ترینها باشند. ﴿۲۹﴾

«کسی که استقامت کند در دنیا و آخرت ملائکه به کمکش می آیند»

إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۳۰﴾

قطعا کسانى که مى گویند: پروردگار ما خدا است، سپس استقامت مى کنند، ملائکه بر آنها نازل مى شوند که نترسید و محزون نباشید و شما را به بهشتى که وعده داده شده اید، بشارت باد. ﴿۳۰﴾

نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ ﴿۳۱﴾

ما مددکاران شما در زندگى دنیا و در آخرت خواهیم بود و براى شما در آن، هر چه را که دلتان بخواهد، خواهد بود و براى شما در آن، هر چه را بخوانید، حاضر خواهد شد. ﴿۳۱﴾

نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ ﴿۳۲﴾

پذیرائی از طرف بخشنده مهربان است. ﴿۳۲﴾

برداشت از آیات ۳۲ – ۳۰

استقامت

سالک الی اللّه باید مراحل یقظه و توبه را تحت تربیت الهی انجام دهد سپس قدم در مرحله استقامت بگذارد و تا زنده است خود را بیدار و دارای استقامت نگه دارد تا ملائکه به او نازل شوند و کمک او باشند و به او بگویند از هیچ چیز نترس و محزون نباش و بر تو بشارت باد که در آخرت تو اهل بهشتی و ما همیشه در دنیا و آخرت تو را کمک می کنیم و راه حق را به تو نشان می دهیم و به جایی تو را می رسانیم که هر چه بخواهی خدای تعالی به تو عنایت می کند و برای تو وعده های الهی تحقق پیدا می کند این پذیرایی از جانب پروردگار بخشنده و مهربان است.

«بهترین کارها دعوت به خدا است»

وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۳۳﴾

و چه کسى کلام نیکوترى دارد از کسى که به طرف خدا دعوت مى نماید و عمل صالح مى کند و مى گوید که حقیقتا من از مسلمانانم؟ ﴿۳۳﴾

«دستورات اخلاقی»

وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ﴿۳۴﴾

و نیکى و بدى مساوى نیست. به آن گونه که بهتر ممکن است، دفاع کن. پس زمانى که بین تو و بین او دشمنى است، تصوّر کن که او دوست صمیمى است. ﴿۳۴﴾

وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿۳۵﴾

و جز کسانى که بردبارند، به این حقیقت نمى رسند و جز کسانى که بهره بزرگى دارند به آن حقیقت نمى رسند. ﴿۳۵﴾

برداشت از آیات ۳۵ – ۳۳

دعوت به خدا

سالک الی اللّه باید بداند که بهترین کلام سخن کسی است که مردم را به سوی خدا دعوت می کند و کار صحیح و شایسته انجام می دهد و شعارش این است که من مسلمانم و دقیقا متوجه این مسئله است که خوبی با بدی بسیار فرق دارند و همیشه با بهترین زبان و عمل از حق باید دفاع کند و دشمن را در عین آن که با احتیاط با او رفتار می کند مانند دوست خود بداند و صبر را پیشه کند و به این مسائل اخلاقی کسی نمی رسد مگر با تزکیه نفس و کسی که از این راه بهره کافی برده باشد.

«در وسوسه شیطان به خدا پناه ببر»

وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۳۶﴾

و اگر وسوسه اى از شیطان به تو رسید، پس به خدا پناه ببر که قطعا او شنونده دانائى است. ﴿۳۶﴾

«برای خورشید و ماه سجده نکنید»

وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿۳۷﴾

و از نشانه هاى او شب و روز و خورشید و ماه است. براى خورشید و براى ماه سجده نکنید، بلکه براى خدائى که آنها را خلق کرده، اگر شما تنها او را عبادت مى کنید، سجده نمایید. ﴿۳۷﴾

فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يَسْأَمُونَ ﴿۳۸﴾

پس اگر تکبّر کردند، کسانى که نزد پروردگار توأند، خدا را شب و روز تسبیح مى کنند و آنها خسته نمى شوند. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۶

سجده برای خدا

سالک الی اللّه باید همیشه از اغوای شیطان به خدا پناه ببرد و به ماه و خورشید سجده نکند بلکه خدائی که آنها را خلق کرده سجده کند اگر می خواهد بنده رسمی خدا باشد و تکبر نکند زیرا آنهایی که در نزد خدا هستند شب و روز تسبیح می کنند و خسته نمی شوند.

«تابستان و حرکت گیاهان از نشانه های خدا است»

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۳۹﴾

و از نشانه هاى او این است که حتما تو زمین را خشک مى بینى، پس وقتى که آب را بر آن نازل مى کنیم، به جنبش مى آید و رشد مى کند. قطعا کسى که آن (زمین) را زنده کرده، (مى تواند) مرده را زنده کند. حتما او بر هر چیزى قادر است. ﴿۳۹﴾

إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَنْ يُلْقَى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۴۰﴾

حقیقتا کسانى که درباره آیات ما به الحاد بر مى خیزند، بر ما پوشیده نیستند. آیا کسى که در آتش مى افتد بهتر است، یا کسى که روز قیامت با ایمان (نزد ما) بیاید؟ هر چه مى خواهید بکنید. قطعا خدا به آنچه مى کنید، بینا است. ﴿۴۰﴾

«قرآن کتاب شکست ناپذیری است»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ ﴿۴۱﴾

حتما کسانى که به قرآن در آن وقتى که برایشان نازل شد، کافر شدند و حقیقتا آن کتابى است عزیز. ﴿۴۱﴾

لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ﴿۴۲﴾

باطل کننده اى از قبلش و از بعدش متوجّه او نخواهد شد، نازل شده اى از جانب حکیم حمیدى است. ﴿۴۲﴾

مَا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٍ ﴿۴۳﴾

درباره تو چیزى گفته نمى شود جز آنچه را که براى پیامبران قبل از تو گفته شده است. قطعا پروردگار تو داراى بخشش و صاحب عقاب دردناکى است. ﴿۴۳﴾

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ ﴿۴۴﴾

و اگر ما آن (قرآن) را عجمى قرار مى دادیم، (آنها) مى گفتند: چرا آیاتش واضح نیست؟ آیا قرآن عجمى از رسول عربى (سزاوار است)؟ بگو: آن (قرآن) براى کسانى که ایمان آورده اند، هدایت و شفا است و کسانى که ایمان نمى آورند، در گوشهایشان سنگینى است و آن برایشان کورى است (گویا) آنها از راه دورى صدا زده مى شوند. ﴿۴۴﴾

«اختلاف درباره تورات»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ ﴿۴۵﴾

و ما به موسى کتاب دادیم. پس در آن اختلاف شد و اگر فرمانى از طرف پروردگارت پیشى نگرفته بود، در میان آنها قضاوت مى شد و حتما آنها درباره آن در شک و تردیدند. ﴿۴۵﴾

«هر کسی در گرو عمل خودش خواهد بود»

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۴۶﴾

کسى که عمل شایسته کند، براى خود انجام داده و کسى که بد کند، علیه خود انجام داده و پروردگار تو هرگز به بندگانش ظلم نخواهد کرد. ﴿۴۶﴾

جزء ۲۳

وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ ﴿۲۸﴾

و ما بر قوم او بعد از او لشگرى از آسمان نازل نکردیم و ما هرگز از فرستندگان نبوده ایم. ﴿۲۸﴾

إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿۲۹﴾

جز یک فریاد چیزی نبود، پس ناگهان همه آنها خاموش شدند. ﴿۲۹﴾

«حسرت خدا بر عمل بندگانش»

يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۳۰﴾

اى حسرت بر بندگان. پیامبرى نزد آنها نیامد، مگر آنکه آنها او را مسخره مى کردند. ﴿۳۰﴾

أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۳۱﴾

 آیا ندیدند چقدر از جمعیتهائى قبل از آنها را هلاک کردیم؟ قطعا آنها به سوى اینها بر نمى گردند. ﴿۳۱﴾

وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۳۲﴾

و اینکه همه آنها به نزد ما احضار خواهند شد. ﴿۳۲﴾

برداشت از آیات ۳۲ – ۳۰

استهزاء

سالک الی اللّه علاوه بر این که ناصحین و پیامبران را استهزاء نمی کند، به سخنان آنها باید دقیقا گوش دهد تا هدایت شود و گمراه نگردد که روز قیامت وقتی به محضر پروردگارش رسید سرافراز باشد.

«زمین مرده زنده می شود»

وَآيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ﴿۳۳﴾

و نشانه اى براى آنها، زمین مرده اى است که آن را زنده مى کنیم و از آن دانه اى بیرون مى آوریم که مردم از آن مى خورند. ﴿۳۳﴾

وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ ﴿۳۴﴾

و در آن باغهائى از درختان خرما و درختان انگور قرار دادیم و در آن باغها چشمه هائى جارى نمودیم. ﴿۳۴﴾

لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿۳۵﴾

براى اینکه از میوه هاى آن و آنچه را که با دستهایشان در آن باغها کار کرده اند، بخورند. آیا پس (چرا) تشکر نمى کنند؟ ﴿۳۵﴾

سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۶﴾

منزّه است خدائى که همه زوجها را از آنچه زمین مى رویاند و از (دسترنج) خودشان و از آنچه نمى دانند، آفرید. ﴿۳۶﴾

وَآيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ ﴿۳۷﴾

و نشانه دیگر براى آنها شب است که ما روز را از آن مى گیریم، ناگهان آنها در ظلمت قرار مى گیرند. ﴿۳۷﴾

«حرکت خورشید»

وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۳۸﴾

و (آیه دیگر) خورشیدى که براى رسیدن به قرارگاهش در حرکت است. این تقدیر خداى قادر دانا است. ﴿۳۸﴾

وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿۳۹﴾

و براى ماه منزلهائى تقدیر کردیم تا به صورت شاخه خشکیده قوسى شکل درخت خرما برگردد. ﴿۳۹﴾

لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾

نه براى خورشید سزاوار است اینکه به ماه برسد و نه شب بر روز پیشى مى گیرد و هر کدام در مدار خود شناورند. ﴿۴۰﴾

«کشتی یکی از نشانه های خدا است»

وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾

و نشانه (دیگرى) براى آنها این است که نسل آنها را در کشتیهائى که پر از بارها است، حمل مى کنیم. ﴿۴۱﴾

وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ ﴿۴۲﴾

و براى آنها مِثل آن (کشتى) مرکبهائى که سوار مى شوند، خلق کردیم. ﴿۴۲﴾

وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنْقَذُونَ ﴿۴۳﴾

و اگر بخواهیم آنها را به طورى که نه فریادرسى داشته باشند و نه نجات داده شوند، غرقشان مى کنیم. ﴿۴۳﴾

إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿۴۴﴾

مگر آنکه رحمتى از طرف ما شامل حالشان شود و (بنا شود که) مدّتى در دنیا بهره مند گردند. ﴿۴۴﴾

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۵﴾

و وقتى که به آنها گفته مى شود: به خاطر آنچه که پیش روى شما و آنچه که پشت سر شما قرار گرفته، تقوى داشته باشید تا شاید مورد رحمت پروردگار واقع شوید. ﴿۴۵﴾

وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۴۶﴾

و هیچ نشانه اى از نشانه هاى پروردگارشان براى آنها نمى آید، مگر آنکه آنها از آن اعراض مى کنند. ﴿۴۶﴾

«دستور انفاق»

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۷﴾

و وقتى که به آنها گفته مى شود: از آنچه خدا روزیتان کرده انفاق کنید، کسانى که کافر شده اند، به کسانى که ایمان آورده اند، مى گویند: آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا بخواهد، او را اطعام مى کند؟ شما جز در گمراهى آشکارى نیستید. ﴿۴۷﴾

برداشت از آیات ۴۷ – ۴۵

صفات حسنه

سالک الی اللّه باید به خاطر آن چه برایش پیش خواهد آمد از اعمال گذشته اش بترسد، شاید مورد مهربانی خدا واقع گردد و از آیات الهی اعراض نکند و به آنها دقّت عملی نماید و از آن چه خدای تعالی به او روزی فرموده انفاق کند و عاطفه انسانی داشته باشد و چون در این جهت باید امتحان بدهد، با خود نگوید که اگر خدا می خواست به فقرا هم خودش روزی کاملی عنایت می کرد که اگر این چنین فکری کرد، در گمراهی و اشتباه کاملی خواهد بود.

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾

و مى گویند: اگر شما راست مى گویید، این وعده چه وقت انجام خواهد شد؟ ﴿۴۸﴾

مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾

انتظارى نمى کشند، مگر اینکه یک صیحه آنها را مى گیرد، در حالى که آنها مشغول مخاصمه و جنجال هستند. ﴿۴۹﴾

فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ﴿۵۰﴾

آنها نمى توانند وصیتى کنند و نه به خانواده شان برگردند. ﴿۵۰﴾

«درباره روز قیامت»

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ ﴿۵۱﴾

و در صور دمیده مى شود. پس ناگهان آنها از قبرهاى خود به محضر پروردگارشان با شتاب مى آیند. ﴿۵۱﴾

قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۲﴾

مى گویند: اى واى بر ما، چه کسى ما را از مرقدمان (خوابگاه مان) بیرون آورد؟ این همان وعده خداى رحمان است و پیغمبران راست گفتند. ﴿۵۲﴾

إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۵۳﴾

چیزى جز یک صیحه نبود. ناگهان همه آنها نزد ما احضار مى شوند. ﴿۵۳﴾

فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۴﴾

پس امروز چیزى از ظلم به کسى نمى رسد و جزا داده نمى شوید مگر آنچه که عمل مى کردید. ﴿۵۴﴾

إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ ﴿۵۵﴾

قطعا اهل بهشت امروز مشغول و مسرورند. ﴿۵۵﴾

هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ ﴿۵۶﴾

آنها و همسرانشان در سایه ها روی تختها تکیه زده اند. ﴿۵۶﴾

لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ ﴿۵۷﴾

براى آنها در آن بهشتها میوه هاى خوبى است و هر چه بخواهند در اختیارشان خواهد بود. ﴿۵۷﴾

سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ ﴿۵۸﴾

سلام کلامی است از طرف پروردگار مهربان. ﴿۵۸﴾

وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹﴾

و اى گناه کاران، امروز (از میان مردم) شما جدا شوید. ﴿۵۹﴾

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۶۰﴾

آیا من با شما، اى فرزندان آدم، (در عالم ذر) عهد نبستم که شیطان را عبادت نکنید؟ که قطعا او براى شما دشمن آشکارى است. ﴿۶۰﴾

وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾

و اینکه مرا عبادت کنید که راه راست همین است. ﴿۶۱﴾

وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ﴿۶۲﴾

و قطعا شیطان از شما گروه زیادی را گمراه کرد. آیا شما تعقّل نمی کنید؟ ﴿۶۲﴾

برداشت از آیات ۶۲ – ۶۰

تعهّدات

سالک الی اللّه باید به تعهّداتی که در عالم میثاق و عالم ذر با خدا بسته عمل کند که من جمله بندگی خدا که همان صراط مستقیم است و ترک بندگی شیطان که پیروی از دشمن است، می باشد.

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۶۳﴾

این جهنّمی است که شما وعده داده می شدید. ﴿۶۳﴾

اِصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۶۴﴾

به خاطر آنچه که کفران می کردید، امروز داخل آن شوید. ﴿۶۴﴾

«روز قیامت دست و پای انسان شهادت می دهند»

اَلْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۶۵﴾

امروز ما بر دهانهاى آنها مُهر مى زنیم و دستهایشان با ما سخن مى گویند و پاهایشان به آنچه که به دست آورده بودند، شهادت مى دهند. ﴿۶۵﴾

وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ ﴿۶۶﴾

و اگر ما بخواهیم چشمهاى آنها را کور مى کنیم. پس در راه پیشى بگیرید. پس آیا آنها چگونه مى بینند (که پیشى بگیرند)؟ ﴿۶۶﴾

وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ ﴿۶۷﴾

و اگر بخواهیم، در جاى خودشان آنها را مسخ مى کنیم تا نتوانند بروند و نه برگردند. ﴿۶۷﴾

وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ ﴿۶۸﴾

و کسى را که عمر طولانى مى دهیم، در خلقت او را مى شکنیم. آیا پس (چرا) تعقّل نمى کنند؟ ﴿۶۸﴾

«شعر گفتن برای پیامبر صلی الله علیه و آله سزاوار نیست»

وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ ﴿۶۹﴾

و ما به او (پیغمبر) شعر تعلیم ندادیم و شعر سزاوار او نیست. این چیزى جز یادآورى و قرآن آشکارى نیست. ﴿۶۹﴾

لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۷۰﴾

به خاطر آنکه بترساند کسى را که زنده است و بر کافران عذاب الهى تحقّق پیدا کند. ﴿۷۰﴾

«خلقت چهارپایان»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ ﴿۷۱﴾

آیا ندیدند که ما براى آنها با قدرت خود چهارپایان را خلق کردیم، پس آنها آن چهارپایان را مالک شدند؟ ﴿۷۱﴾

وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ ﴿۷۲﴾

و چهارپایان را براى آنها رام کردیم تا بعضى از آنها مرکبشان باشد و بعضى از آنها را بخورند. ﴿۷۲﴾

وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و در این چهارپایان براى آنها منفعتها و نوشیدنیهائى است (شیر). آیا پس (چرا) شکر نمى کنند؟ ﴿۷۳﴾

«خدا یکی است»

وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۷۴﴾

و غیر از خدا، خدایانى را براى عبادت مى گیرند که شاید آنها یارى شوند. ﴿۷۴﴾

لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ ﴿۷۵﴾

آنها نمى توانند اینها را یارى کنند و حال آنکه اینها براى آنها لشگر آماده اى هستند. ﴿۷۵﴾

فَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۶﴾

پس کلام آنها تو را محزون نکند. قطعا ما آنچه را که پنهان مى کنند و آنچه را که علنى مى کنند، مى دانیم. ﴿۷۶﴾

«خلقت انسان»

أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ ﴿۷۷﴾

آیا انسان نمى بیند که ما قطعا او را از نطفه خلق کردیم، پس ناگهان او دشمن آشکارى مى گردد. ﴿۷۷﴾

«معاد جسمانی»

وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ﴿۷۸﴾

و براى ما مثالى زد و خلقت خودش را فراموش کرد. گفت: چه کسى استخوان ها را زنده مى کند و حال آنکه این پوسیده است؟ ﴿۷۸﴾

قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ﴿۷۹﴾

بگو: آن کسى که اوّل مرتبه آن را بوجود آورد، زنده اش مى کند و او به هر خلقتى دانا است. ﴿۷۹﴾

برداشت از آیات ۷۹ – ۷۶

سرزنش دشمنان

سالک الی اللّه نباید از سخنان بیهوده دشمنان دین و راه و مسلکش ناراحت شود، بلکه باید آنها را به خدای تعالی وابگذارد. زیرا خدای تعالی پاسخ او را خواهد داد.

اَلَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ ﴿۸۰﴾

آن کسى که از درخت سبز براى شما آتشى قرار مى دهد پس شما از آن درخت آتش روشن مى کنید. ﴿۸۰﴾

أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿۸۱﴾

آیا خدائى که آسمانها و زمین را خلق کرد، قادر نیست بر اینکه مثل آنها را خلق کند؟ چرا و حال آنکه او خالق دانائى است. ﴿۸۱﴾

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۸۲﴾

جز این نیست که امر او وقتى چیزى را اراده کند، اینکه بگوید به او که باش، پس مى باشد. ﴿۸۲﴾

فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾

پس منزّه است آن کسى که بدست او ملکوت هر چیزى است و به سوى او شما برگردانده مى شوید. ﴿۸۳﴾

سوره مبارکه صافات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

وَالصَّافَّاتِ صَفّاً ﴿۱﴾

قسم به ملائکه ای که صف در صف ایستاده اند. ﴿۱﴾

فَالزَّاجِرَاتِ زَجْراً ﴿۲﴾

و قسم به بازدارندگان که به اجبار باز می دارند. ﴿۲﴾

فَالتَّالِیاتِ ذِکْراً ﴿۳﴾

پس تلاوت کنندگان ذکر (قرآن). ﴿۳﴾

إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ ﴿۴﴾

قطعا خدای شما یکی است. ﴿۴﴾

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ ﴿۵﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است و پروردگار مشرقها است. ﴿۵﴾

«آسمان دنیا به ستارگان زینت شده است»

إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿۶﴾

قطعا ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان زینت کرده ایم. ﴿۶﴾

وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ ﴿۷﴾

و آن را از هر شیطان سرکشی نگاه داشته ایم. ﴿۷﴾

لَا يَسَّمَّعُونَ  إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ ﴿۸﴾

که نمى توانند به ملأ اعلى گوش دهند و به سوى آنها از هر طرف پرتاب مى شوند. ﴿۸﴾

برداشت از آیات ۸ – ۱

مقّدمات ظهور

سالک الی اللّه باید به مسائل زیر توجّهی کامل هم از نظر اعتقادی و هم از نظر اخلاقی داشته باشد:

۱ – باید بداند که خدای تعالی امور دنیا را در آسمانها که خالی از شیاطین است، با ملائکه تدبیر می فرماید.

۲ – برای این که شیاطین مبادا به آسمانها بروند و به تدبیرات الهی گوش دهند، از هر طرف به آنها سنگهای آسمانی پرتاب می شود.

۳ – آن چه برای شیاطین از اهمیت زیادتری برخوردار است، مسأله ظهور حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه که با تدبیر الهی چه وقت انجام خواهد شد، می باشد.

۴ – خدای تعالی زمان ظهور حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه را به کسی جز به اولیاء خودش اطلاع نمی دهد.

۵ – اگر نزدیک ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه خدای تعالی به خاطر آماده شدن مقدمات ظهور به اولیاء خود اطلاع دهد، با الهامات قلبی خواهد بود و آنها حقّ ندارند به یکدیگر آن را بگویند.

دُحُوراً وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿۹﴾

دور می شوند و برای آنها عذاب دائمی است. ﴿۹﴾

إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿۱۰﴾

مگر کسی که بخواهد استراق سمع کند که شهاب ثاقب پشت سر او می رود. ﴿۱۰﴾

«خلقت انسان از گِل چسبنده»

فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ ﴿۱۱﴾

پس از آنها بپرس، آیا خلقت آنها سخت تر است یا کسانى را که (ما) آفریدیم؟ قطعا ما آنها را از گِل چسبنده خلق نمودیم. ﴿۱۱﴾

بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ ﴿۱۲﴾

بلکه تو تعجّب نمودی و آنها مسخره کردند. ﴿۱۲﴾

وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ ﴿۱۳﴾

و زمانی که یادآوری می شوند، متذکر نمی گردند. ﴿۱۳﴾

وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ ﴿۱۴﴾

و زمانی که نشانه ای را می بینند، به مسخره می گیرند. ﴿۱۴﴾

وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾

و می گویند: این جز سِحر آشکاری نیست. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیات ۱۵ – ۱۱

عظمت خلقت

سالک الی اللّه باید به عظمت خلقت و کهکشانها نگاه کند و آنها را با خلقت بدن خود بسنجد و بداند که همه عظمت او و اکرام پروردگار به خاطر روح تزکیه شده او خواهد بود. بنابراین از مسخره کردن اهل معنی بپرهیزد و از کسانی که به روح و اهمیت آن بی توجه اند، دوری کند. زیرا آنها با همه تذکرات الهی متوجّه به حقیقت روح نمی شوند و حتی ممکن است حقایق را سحر و جادو تصوّر نمایند.

«معاد و روز قیامت»

أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۱۶﴾

مى گویند: آیا ما وقتى مُردیم و خاک شدیم و استخوانهایمان از بین رفت، آیا ما دوباره برگردانده مى شویم؟ ﴿۱۶﴾

أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۱۷﴾

و آیا پدران گذشته ما نیز (بر مى گردند)؟ ﴿۱۷﴾

قُلْ نَعَمْ وَأَنْتُمْ دَاخِرُونَ ﴿۱۸﴾

بگو: بله و شما در آن موقع خوار و ذلیلید. ﴿۱۸﴾

فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۱۹﴾

پس جز این نیست که آن صیحه واحده است، پس ناگهان همه آنها نگاه می کنند. ﴿۱۹﴾

وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ ﴿۲۰﴾

و می گویند: ای وای بر ما، این روز جزا است. ﴿۲۰﴾

هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿۲۱﴾

این همان روز جدائی است که شما آن را تکذیب می کردید. ﴿۲۱﴾

اُحْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿۲۲﴾

محشور کنید کسانی را که ظلم کردند و همدوشانشان را و آنچه را که عبادت می کردند. ﴿۲۲﴾

مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿۲۳﴾

غیر از خدا و آنها را به طرف راه جهنّم راهنمائی کنید. ﴿۲۳﴾

وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ ﴿۲۴﴾

و آنها را متوقّف کنید، باید آنها بازپرسی شوند. ﴿۲۴﴾

مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿۲۵﴾

شما را چه شده که از یکدیگر کمک نمی گیرید؟ ﴿۲۵﴾

بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿۲۶﴾

بلکه آنها در آن روز تسلیم خواهند بود. ﴿۲۶﴾

وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۲۷﴾

و بعضی از آنها بر بعضی رو می کنند و از هم سؤال می نمایند. ﴿۲۷﴾

قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ ﴿۲۸﴾

جمعی از آنها می گویند: شما بودید که از طرف راست بر ما وارد شدید. ﴿۲۸﴾

قَالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۲۹﴾

می گویند: بلکه شما مؤمن نبودید. ﴿۲۹﴾

وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ ﴿۳۰﴾

و ما بر شما تسلّطی نداشتیم، بلکه شما جمعیت طغیانگری بودید. ﴿۳۰﴾

فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿۳۱﴾

پس سخن (و فرمان او بر عذاب) پروردگارمان بر ما تحقّق پیدا کرد و قطعا همه ما (آن عذاب را) مى چشیم. ﴿۳۱﴾

فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ ﴿۳۲﴾

پس ما شما را گمراه کردیم و ما حتما (خودمان هم) گول خورده بودیم. ﴿۳۲﴾

فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿۳۳﴾

پس آنها در آن روز در عذاب با یکدیگر شریکند. ﴿۳۳﴾

إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ ﴿۳۴﴾

ما این چنین با مجرمین عمل می کنیم. ﴿۳۴﴾

إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۳۵﴾

آنها کسانی بودند که وقتی به آنها گفته می شد: خدائی جز خدای یکتا نیست، تکبّر می کردند. ﴿۳۵﴾

وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿۳۶﴾

و می گفتند: آیا ما خدایانمان را به خاطر شاعر دیوانه ای ترک کنیم؟ ﴿۳۶﴾

بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳۷﴾

ولى (پیامبر) به حقّ آمده است و پیامبران را تصدیق مى کند. ﴿۳۷﴾

إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ ﴿۳۸﴾

قطعا شما عذاب دردناکی را خواهید چشید. ﴿۳۸﴾

«همه جزای عمل خود را می بینند»

وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۳۹﴾

و شما جزا داده نمی شوید، جز در مقابل آنچه عمل کرده اید. ﴿۳۹﴾

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰﴾

مگر بندگان خالص شده خدا. ﴿۴۰﴾

أُولَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ ﴿۴۱﴾

که آنها دارای رزق معلومی هستند. ﴿۴۱﴾

فَوَاكِهُ وَهُمْ مُكْرَمُونَ ﴿۴۲﴾

میوه هایی و آنها محترمند. ﴿۴۲﴾

فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿۴۳﴾

در باغهای پر نعمتند. ﴿۴۳﴾

عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۴۴﴾

بر تختهائى که روبروى یکدیگر قرار گرفته، (نشسته اند). ﴿۴۴﴾

يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ ﴿۴۵﴾

به دور آنها با پیاله هائی از شراب طواف می شود. ﴿۴۵﴾

بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ ﴿۴۶﴾

سفید و لذّت بخش برای نوشندگان است. ﴿۴۶﴾

لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنْزَفُونَ ﴿۴۷﴾

شرابی که زائل کننده عقل نیست و آنها از آشامیدن آن مست نمی شوند. ﴿۴۷﴾

وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ ﴿۴۸﴾

و در کنار آنها همسران زیباچشمی است که نگاه خود را محدود ﴿به ازواجشان﴾ کرده اند. ﴿۴۸﴾

كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ ﴿۴۹﴾

آنها در سفیدی مثل تخم مرغ دست نخورده اند. ﴿۴۹﴾

فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۵۰﴾

بعضی از آنها بر بعضی رو می کنند و از یکدیگر می پرسند. ﴿۵۰﴾

قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ ﴿۵۱﴾

گوینده ای از آنها می گوید: حتما برای من همنشینی بود. ﴿۵۱﴾

يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ ﴿۵۲﴾

می گفت: آیا تو از تصدیق کنندگانی؟ ﴿۵۲﴾

أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ ﴿۵۳﴾

که وقتی ما مردیم و خاک و استخوانهایی شدیم، آیا ما جزا داده می شویم؟ ﴿۵۳﴾

قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ ﴿۵۴﴾

می گوید: آیا شما از آن اطّلاع دارید؟ ﴿۵۴﴾

فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ ﴿۵۵﴾

پس مطّلع می شود و او را نگاه می کند که در میان جهنّم است. ﴿۵۵﴾

قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ ﴿۵۶﴾

می گوید: به خدا قسم، چیزی نمانده بود که تو مرا به هلاکت بیندازی. ﴿۵۶﴾

وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۵۷﴾

و اگر نعمت پروردگارم نبود، من هم از احضارشدگان بودم. ﴿۵۷﴾

أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ ﴿۵۸﴾

آیا پس ما دیگر نمی میریم؟ ﴿۵۸﴾

إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۵۹﴾

بجز همان مرگ اوّلی، و دیگر ما عذاب نخواهیم شد؟ ﴿۵۹﴾

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿۶۰﴾

حتما این همان فوز عظیم است. ﴿۶۰﴾

لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ ﴿۶۱﴾

برای مثل این باید عمل کنندگان عمل کنند. ﴿۶۱﴾

أَذَلِكَ خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿۶۲﴾

آیا آن برای پذیرائی بهتر است یا درخت زقوم؟ ﴿۶۲﴾

إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ ﴿۶۳﴾

قطعا ما آن را برای ستمگران عذابی قرار داده ایم. ﴿۶۳﴾

إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ ﴿۶۴﴾

آن درختی است که از قعر جهنّم بیرون می آید. ﴿۶۴﴾

طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ ﴿۶۵﴾

شکوفه اش گوئی که سرهای شیاطین است. ﴿۶۵﴾

فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۶۶﴾

پس حتما اهل دوزخ از آن می خورند و شکمهای خود را از آن پر می کنند. ﴿۶۶﴾

ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِيمٍ ﴿۶۷﴾

سپس برای آنها روی آن خوراک، آب داغ متعفّنی خواهد بود. ﴿۶۷﴾

ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ ﴿۶۸﴾

سپس حتما برگشت آنها به سوی جهنّم است. ﴿۶۸﴾

إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ ﴿۶۹﴾

قطعا اینها پدران خود را گمراه یافتند. ﴿۶۹﴾

فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ ﴿۷۰﴾

پس آنها به دنبال پدرانشان کشانده می شوند. ﴿۷۰﴾

وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۷۱﴾

و قطعا قبل از آنها بیشتر گذشتگان گمراه شدند. ﴿۷۱﴾

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ ﴿۷۲﴾

و قطعا ما در میان آنها پیامبران ترساننده ای فرستاده بودیم. ﴿۷۲﴾

فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۷۳﴾

پس نگاه کن عاقبت مردمی را که ترسانده شده بودند، چگونه شد. ﴿۷۳﴾

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿۷۴﴾

مگر بندگان خالص شده خدا. ﴿۷۴﴾

«سلام بر حضرت نوح علیه السلام»

وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ ﴿۷۵﴾

و قطعا نوح ما را ندا داد و ما چه خوب اجابت کننده ای بودیم. ﴿۷۵﴾

وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۷۶﴾

و ما او و اهلش را از حزن و اندوه بزرگی نجات دادیم. ﴿۷۶﴾

وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿۷۷﴾

و ما ذریه او را آنچنان قرار دادیم که باقی بمانند. ﴿۷۷﴾

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۷۸﴾

و در میان آیندگان (نام) او را نگه داشتیم. ﴿۷۸﴾

سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ ﴿۷۹﴾

سلام بر نوح در میان همه جهانیان. ﴿۷۹﴾

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۰﴾

قطعا ما اینگونه نیکوکاران را پاداش می دهیم. ﴿۸۰﴾

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿۸۱﴾

حقیقتا او از بندگان مؤمن ما بود. ﴿۸۱﴾

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿۸۲﴾

سپس دیگران را غرق کردیم. ﴿۸۲﴾

«سلام بر حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ ﴿۸۳﴾

و حقیقتا از شیعیان او ابراهیم بوده است. ﴿۸۳﴾

إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۴﴾

آن وقتی که با قلبی سالم نزد پروردگارش آمد. ﴿۸۴﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿۸۵﴾

آن وقتی که به پدرش و قومش گفت: چه چیزی را عبادت می کنید؟ ﴿۸۵﴾

أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ ﴿۸۶﴾

آیا به دروغ خدایانی غیر از خدا را اراده کرده اید؟ ﴿۸۶﴾

فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۷﴾

گمان شما به پروردگار جهانیان چیست؟ ﴿۸۷﴾

فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ ﴿۸۸﴾

پس نظری به ستارگان انداخت. ﴿۸۸﴾

فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ﴿۸۹﴾

و گفت: من کسالت دارم. ﴿۸۹﴾

فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ﴿۹۰﴾

پس آنها در حالی که پشت به او کرده بودند، رفتند. ﴿۹۰﴾

برداشت از آیات ۹۰ – ۷۵

قضیه حضرت نوح و حضرت ابراهیم علیهم السلام

سالک الی اللّه باید از آیات فوق این برداشتها را داشته باشد:

۱ – اگر انسان با اخلاص به سوی خدا حرکت کند و تزکیه نفس نماید، خدا پاسخ او را در نیازمندی هایش بسیار خوب می دهد.

۲ – خدای تعالی اهل تزکیه نفس و متعلقینش را از حزن و اندوه بزرگ در دنیا و آخرت نجات می دهد.

۳ – اگر به دستورات الهی عمل کند و تزکیه نفسش را به کمال برساند، نامش و ذریه اش و خوبیهایش باقی می ماند.

۴ – سلامتی از ناحیه پروردگار برای روح او می رسد و با قلب سلیم خدا را ملاقات می کند.

۵ – اگر بنده واقعی و مؤمن به خدا باشد، خدای تعالی جزای خوبی به او عنایت می کند.

۶ – دشمنانش را از بین می برد و آنها را نابود می کند.

۷ – اگر با دلی پاک و تزکیه شده و سالم به محضر پروردگار برسد، خدای تعالی او را به عنوان مربّی و رهبر برای اقوام و خویشاوندان و نزدیکانش قرار می دهد.

۸ – اگر از مؤمنان تزکیه شده که دارای قلب سالمی هستند باشد، خدا او را موفّق به امر به معروف و نهی از منکر و شکستن بتها و استدلال بر وحدانیت خدا می فرماید.

فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿۹۱﴾

او مخفیانه به طرف خدایان آنها رفت. به خدایان آنها گفت: آیا (غذا) نمی خورید؟ ﴿۹۱﴾

مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿۹۲﴾

شما را چه شده که حرف نمی زنید؟ ﴿۹۲﴾

فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ ﴿۹۳﴾

پس به طرف آنها رفت، با دست راستش ضربتی بر آنها زد. ﴿۹۳﴾

فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ ﴿۹۴﴾

مردم با شتاب به طرف او رفتند. ﴿۹۴﴾

قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿۹۵﴾

(ابراهیم) گفت: آیا آنچه را که مى تراشید، عبادت مى کنید؟ ﴿۹۵﴾

وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾

و حال آنکه خدا شما و آنچه را که می سازید، خلق فرموده است. ﴿۹۶﴾

قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ ﴿۹۷﴾

گفتند: کوره ای از آتش برای او بنا کنید و او را در آن جهنّم بیندازید. ﴿۹۷﴾

فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ ﴿۹۸﴾

و خواستند به او نیرنگی بزنند، ما آنها را از پست ترینها قرارشان دادیم. ﴿۹۸﴾

وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿۹۹﴾

و ابراهیم گفت: من به سوى پروردگارم مى روم. (پروردگارم) به زودى مرا راهنمایى مى کند. ﴿۹۹﴾

رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿۱۰۰﴾

پروردگارِ من! به من فرزندی عنایت کن که از صالحین باشد. ﴿۱۰۰﴾

فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿۱۰۱﴾

پس ما او را به پسری بردبار بشارت دادیم. ﴿۱۰۱﴾

فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۰۲﴾

و چون (ابراهیم) با فرزندش به «سعى» رسید، گفت: اى پسرم، من در خواب دیده ام که تو را ذبح مى کنم. پس دقّت کن، نظر و رأى تو چیست؟ پسر گفت: اى پدرم، آنچه را که امر شده اى، انجام بده. به زودى مرا، انشاءاللّه از بردباران خواهى یافت. ﴿۱۰۲﴾

فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿۱۰۳﴾

پس وقتى که هر دو تسلیم شدند و (ابراهیم) پیشانى او را به خاک گذاشت. ﴿۱۰۳﴾

وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۱۰۴﴾

و ما او را ندا دادیم که ای ابراهیم! ﴿۱۰۴﴾

قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۰۵﴾

قطعا تو به رؤیایت تحقّق بخشیدی. ما نیکوکاران را اینگونه جزا می دهیم. ﴿۱۰۵﴾

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ ﴿۱۰۶﴾

قطعا این همان امتحان آشکار بود. ﴿۱۰۶﴾

وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۷﴾

و فدای او قربانی بزرگی کردیم. ﴿۱۰۷﴾

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۰۸﴾

و او را برای آیندگان باقی گذاشتیم. ﴿۱۰۸﴾

سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿۱۰۹﴾

سلام بر ابراهیم. ﴿۱۰۹﴾

كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۱۰﴾

این گونه ما نیکوکاران را جزا می دهیم. ﴿۱۱۰﴾

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿۱۱۱﴾

قطعا او از بندگان مؤمن ما بود. ﴿۱۱۱﴾

وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۱۲﴾

و ما او را به اسحاق، پیغمبری که از شایستگان بود، بشارت دادیم. ﴿۱۱۲﴾

وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿۱۱۳﴾

و به او و به اسحاق برکت دادیم. و از نسل ابراهیم و اسحاق، نیکوکار و ستمگر به خود، آشکار بودند. ﴿۱۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۱۳ – ۹۱

بقیه قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام پندهایی بیاموزد:

۱ – حضرت ابراهیم علیه السلام آن چنان استقامتی داشت که وارد بتخانه شد و بتها را درهم کوبید با آن که می دانست همه مردم علیه او قیام می کنند.

۲ – سالک الی اللّه باید در مقابل دشمنان انبوه آن چنان استقامتی داشته باشد که امر به معروف و نهی از منکرش را ترک نکند.

۳ – در مقابل دشمنان باید عقایدی که برای او قطعی شده اظهار کند و برای آنها استدلال نماید و از هیچ چیز نترسد.

۴ – سالک الی اللّه باید در مقابل محکومیت های قضاوت جور، خود را به خدا واگذار کند تا خدا کید آنها را به خود آنها برگرداند.

۵ – سالک الی اللّه باید همیشه به سوی خدا برود و خود را از شایستگان قرار دهد.

۶ – اگر سالک الی اللّه کاملاً توانست استقامت کند و به راه انحرافی نرود و از خدای تعالی خواست که به او در رسیدن مقام صالحین کمک کند، خدا به او دوستان و فرزندان صالحی عنایت می فرماید.

۷ – سالک الی اللّه اگر به مقام صالحین رسید و رشد کاملی کرد، برای این که به خود او خدای تعالی بفهماند که به مقام خوبی رسیده، امتحان سختی برای او قرار می دهد.

۸ – سالک الی اللّه اوامر الهی را با جدیت و دقّت ولو آن که حکمتش را نفهمد انجام می دهد.

۹ – وقتی که سالک الی اللّه از امتحان خوب بیرون آمد، خدای تعالی کارها را برای او آسان می کند و آن قدر به او مقام و درجه می دهد که از نیکوکاران محسوب شود.

۱۰ – سالک الی اللّه اگر از امتحان خوب بیرون آمد، خدای تعالی سلامتی او را از جهت روح و بدن تأمین می کند و او را می ستاید. زیرا خدای تعالی شکور است.

۱۱ – سالک الی اللّه اگر از امتحان خوب بیرون بیاید، خدای تعالی حتی به فرزندانش توفیق بیشتری عنایت می کند تا آنها از خوبان باشند.

«سلام بر حضرت موسی و هارون علیهماالسلام»

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۱۱۴﴾

و قطعا ما به موسی و هارون منّت گذاشتیم. ﴿۱۱۴﴾

وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۱۱۵﴾

که آنها و قومشان را از اندوهی بزرگ نجات دادیم. ﴿۱۱۵﴾

وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿۱۱۶﴾

و آنها را یاری کردیم تا آنها غلبه کنند. ﴿۱۱۶﴾

وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ ﴿۱۱۷﴾

و به آن دو کتاب روشنگرى عنایت کردیم. ﴿۱۱۷﴾

وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۱۱۸﴾

و آن دو را به راه راست هدایت نمودیم. ﴿۱۱۸﴾

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۱۹﴾

و آن دو را برای مردم باقی گذاشتیم. ﴿۱۱۹﴾

سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۱۲۰﴾

سلام بر موسی و هارون ﴿۱۲۰﴾

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲۱﴾

ما این چنین نیکوکاران را جزا می دهیم. ﴿۱۲۱﴾

إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿۱۲۲﴾

آن دو از بندگان مؤمن ما بودند. ﴿۱۲۲﴾

برداشت از آیات ۱۲۲ – ۱۲۰

سلام الهی

خدای تعالی برای پیامبران اولوالعزم آن چنان احترامی قائل است که به آنها سلام گفته و همیشه باید سلام از بزرگتر به کوچکتر باشد، چنان که به حضرت موسی و هارون علیهم السلام خدای تعالی در این آیات عمل فرموده است. زیرا آنها از بندگان مؤمن خدای تعالی بودند.

«حضرت الیاس علیه السلام از پیامبران بود»

وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۲۳﴾

و قطعا الیاس از پیامبران بوده است. ﴿۱۲۳﴾

إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۲۴﴾

زمانی که به قومش گفت: آیا تقوی پیشه نمی کنید؟ ﴿۱۲۴﴾

أَتَدْعُونَ بَعْلاً وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ ﴿۱۲۵﴾

آیا بعل [۱] را می خوانید و بهترین خلقت کنندگان را از دست می دهید؟ ﴿۱۲۵﴾

[۱]      ــ اسم بتى است که قوم الیاس مى ‏پرستیدند.

اَللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۲۶﴾

خدایی که پروردگار شما و پروردگار پدران گذشته تان بوده است. ﴿۱۲۶﴾

فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۲۷﴾

پس او را تکذیب کردند. همه آنها ﴿در قیامت﴾ حاضر می شوند. ﴿۱۲۷﴾

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿۱۲۸﴾

مگر بندگان خالص شده خدا. ﴿۱۲۸﴾

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۲۹﴾

و ما او را برای مردم باقی گذاشتیم. ﴿۱۲۹﴾

برداشت از آیات ۱۲۹ – ۱۲۳

قضیه حضرت الیاس علیه السلام

سالک الی اللّه باید معتقد باشد که حضرت الیاس علیه السلام از پیامبران بود و قومش را وادار به تزکیه نفس می کرد و در مرحله اول تقوی را به آنها پیشنهاد می نمود و اعتقادات صحیح را به آنها راهنمایی می کرد و خدای تعالی به خاطر این که او از بندگان خالص شده خدا بود، او را برای دیگران باقی گذاشت.

«سلام خدا بر آل محمّد صلی الله علیه و آله»

سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ ﴿۱۳۰﴾

سلام بر آل یاسین. ﴿۱۳۰﴾

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۳۱﴾

این گونه ما نیکوکاران را جزا می دهیم. ﴿۱۳۱﴾

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿۱۳۲﴾

قطعا او از بندگان مؤمن ما بود. ﴿۱۳۲﴾

برداشت از آیات ۱۳۲ – ۱۳۰

سلام بر آل محمد صلی الله علیه و آله

سالک الی اللّه باید بداند که آل پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی ذریه آن حضرت از نسل حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به قدری مورد لطف پروردگارند که در ردیف پیامبران اولوالعزم به آنها سلام گفته تا این گونه جزای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اجر رسالت او را عنایت کند. زیرا آن حضرت از بندگان مؤمن خدای تعالی بود. آنجا که فرموده: «آمن الرسول بما انزل الیه من ربّه».

«حضرت لوط علیه السلام از فرستادگان الهی بود»

وَإِنَّ لُوطًا لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۳﴾

و حتما لوط از رسولان بود. ﴿۱۳۳﴾

إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿۱۳۴﴾

آن وقتی که ما او و همه اهلش را نجات دادیم. ﴿۱۳۴﴾

إِلَّا عَجُوزاً فِی الْغَابِرِینَ ﴿۱۳۵﴾

مگر پیرزنی را که از بازماندگان بود. ﴿۱۳۵﴾

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿۱۳۶﴾

سپس دیگران را هلاک کردیم. ﴿۱۳۶﴾

وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ ﴿۱۳۷﴾

و قطعا شما بر آنها صبحگاهان می گذرید. ﴿۱۳۷﴾

وَبِاللَّیلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۳۸﴾

و (همچنین) شب. پس (چرا) تعقّل نمى کنید؟ ﴿۱۳۸﴾

«حضرت یونس علیه السلام از فرستادگان الهی بود»

وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۹﴾

و قطعا یونس از پیامبران بود. ﴿۱۳۹﴾

إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۱۴۰﴾

آن وقتى که به طرف کشتى پر (از مسافر) فرار کرد. ﴿۱۴۰﴾

فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿۱۴۱﴾

آنها قرعه انداختند، پس یونس بیرون انداختنی شد. ﴿۱۴۱﴾

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ ﴿۱۴۲﴾

پس ماهی بزرگی او را بلعید و او خود را ملامت می کرد. ﴿۱۴۲﴾

فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿۱۴۳﴾

و اگر او غیر از این بود که از تسبیح کنندگان بود، ﴿۱۴۳﴾

لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۴۴﴾

تا روز قیامت در شکم آن ماهی می ماند. ﴿۱۴۴﴾

فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ ﴿۱۴۵﴾

پس ما او را در حالی که بیمار بود، به زمین خشکی انداختیم. ﴿۱۴۵﴾

وَأَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ ﴿۱۴۶﴾

و بر او درختی از کدو رویاندیم. ﴿۱۴۶﴾

وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ ﴿۱۴۷﴾

و ما او را به طرف صد هزار نفر یا بیشتر فرستادیم. ﴿۱۴۷﴾

فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿۱۴۸﴾

پس آنها ایمان آوردند و ما تا مدّتی آنها را از زندگی بهره مند نمودیم. ﴿۱۴۸﴾

برداشت از آیات ۱۴۸ – ۱۳۹

قضیه حضرت یونس علیه السلام

سالک الی اللّه باید از آیاتی که خدای تعالی درباره حضرت یونس علیه السلام در اینجا بیان فرموده استفاده های زیر را بکند:

۱ – کوچکترین کوتاهی درباره انجام وظایفی که به او محوّل شده ننماید.

۲ – با خود فکر نکند که خدای تعالی ممکن است از همه تقصیرات انسان بگذرد و او را به هیچ وجه مؤاخذه نکند.

۳ – گناهان خود را به گردن بگیرد و به دیگران نسبت ندهد.

۴ – خدای تعالی قادر است که همه نوع عذابی را برای انسانی که ظلم به صدها هزار جمعیت ولو ناخود آگاه کرده، انجام دهد.

۵ – با تسبیح پروردگار و توجّه به حقیقت تسبیح می تواند از عذابهای بسیار سخت الهی نجات پیدا کند.

۶ – اگر خدا را از هر عیبی و هر ظلمی منّزه نمود و به آن اعتقاد پیدا کرد، خدا او را از عذابهای سخت نجات می دهد و بلکه به او مهربانی می کند و حتی از ناراحتی های بدنی او را حفظ می فرماید.

۷ – اگر با نیکوکاری و با عهده گرفتن ظلمها و با سلامت نفس خواست زندگی کند. باید تبلیغات و راهنمایی های مردم را نیز به عهده بگیرد. زیرا خدای تعالی مهربان است.

«برای خدا دختر و پسری نیست»

فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ﴿۱۴۹﴾

از آنها سؤال کن آیا برای پروردگارت دخترانی و برای آنها پسرانی هست؟ ﴿۱۴۹﴾

أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿۱۵۰﴾

یا ما ملائکه را زن خلق کردیم و آنها شاهد بودند؟ ﴿۱۵۰﴾

أَلَا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿۱۵۱﴾

همه بدانید، آنها با این تهمتشان می گویند: ﴿۱۵۱﴾

وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۵۲﴾

خدا فرزند آورده و قطعا آنها دروغگویند. ﴿۱۵۲﴾

أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿۱۵۳﴾

آیا خدا دختران را بر پسران ترجیح داده؟ ﴿۱۵۳﴾

مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۱۵۴﴾

شما را چه شده؟ چگونه قضاوت می کنید؟ ﴿۱۵۴﴾

أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۱۵۵﴾

آیا پس چرا متذکر نمی شوید؟ ﴿۱۵۵﴾

أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُبِينٌ ﴿۱۵۶﴾

آیا برای شما دلیل آشکاری هست؟ ﴿۱۵۶﴾

فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۵۷﴾

پس اگر راستگو هستید، نوشته تان را بیاورید. ﴿۱۵۷﴾

«انتساب نداشتن خدا به اجنّه»

وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۵۸﴾

و بین خدا و جنّها نسبى قرار دادند و حال آنکه قطعا جنّها مى دانند که آنها احضار خواهند شد. ﴿۱۵۸﴾

سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۵۹﴾

پاک است خدا از آنچه آنها توصیف می کنند. ﴿۱۵۹﴾

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿۱۶۰﴾

مگر بندگان پاک و خالص شده خدا. ﴿۱۶۰﴾

فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿۱۶۱﴾

پس حتما شما و آنچه را می پرستید. ﴿۱۶۱﴾

مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ ﴿۱۶۲﴾

نمی توانید آنها را گمراه کنید. ﴿۱۶۲﴾

إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِیمِ ﴿۱۶۳﴾

مگر کسی که خود به سوی جهنّم می رود. ﴿۱۶۳﴾

وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾

و هیچ کس از ما نیست، مگر اینکه برای او مقام معلومی است. ﴿۱۶۴﴾

وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ﴿۱۶۵﴾

و ما همگی به صف ایستاده ایم. ﴿۱۶۵﴾

وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ﴿۱۶۶﴾

و قطعا ما تسبیح کنندگان هستیم. ﴿۱۶۶﴾

وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ ﴿۱۶۷﴾

و اگر چه آنها می گفتند: ﴿۱۶۷﴾

لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِكْرًا مِنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۶۸﴾

اگر در نزد ما کتابی از گذشتگان می بود، ﴿۱۶۸﴾

لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۹﴾

حتما ما بندگان پاک و خالص خدا بودیم. ﴿۱۶۹﴾

فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۱۷۰﴾

پس به آن کافر شدند و به زودی خواهند دانست. ﴿۱۷۰﴾

وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۷۱﴾

و قطعا سخن ما برای بندگان فرستاده شده مان از پیش مسلّم گردیده. ﴿۱۷۱﴾

إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ ﴿۱۷۲﴾

که قطعا آنها همان یاری شدگانند. ﴿۱۷۲﴾

وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۱۷۳﴾

و حتما لشگر ما غلبه کنندگانند. ﴿۱۷۳﴾

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ ﴿۱۷۴﴾

پس از آنها تا مدّتی رو بگردان. ﴿۱۷۴﴾

وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۵﴾

و آنها را نگاه کن که آنها هم به زودی خواهند دید. ﴿۱۷۵﴾

أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ ﴿۱۷۶﴾

آیا برای عذاب ما عجله می کنند؟ ﴿۱۷۶﴾

فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۱۷۷﴾

پس وقتى که عذاب ما به ساحت آنها فرود آمد، پس بدصبحى انذارشدگان دارند. ﴿۱۷۷﴾

وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ ﴿۱۷۸﴾

از آنها تا مدّتی رو بگردان. ﴿۱۷۸﴾

وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۹﴾

و (آنها را) نگاه کن که به زودى آنها هم خواهند دید. ﴿۱۷۹﴾

سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۸۰﴾

منزّه است پروردگار تو، پروردگار عزّت، از آنچه وصف مى کنند. ﴿۱۸۰﴾

وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ ﴿۱۸۱﴾

و سلام بر پیامبران. ﴿۱۸۱﴾

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۱۸۲﴾

و حمد برای خدایی که پروردگارِ جهانیان است. ﴿۱۸۲﴾

سوره مبارکه ص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قرآن مایه یادآوری است»

ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿۱﴾

«ص» قسم به قرآنی که دارای تذکراتی است. ﴿۱﴾

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿۲﴾

ولی کسانی که کافر شده اند، خود را در عزّت و جدائی می دانند. ﴿۲﴾

كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿۳﴾

چقدر ما از مردم را قبل از آنها هلاک کردیم، که آنها فریاد زدند و دیگر وقتى براى نجات آنها نبود. ﴿۳﴾

«پیامبران را تکذیب کردند»

وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ﴿۴﴾

و تعجّب کردند که از خود آنها پیامبرى برایشان آمده است و کافران گفتند: این ساحر دروغگوئى است. ﴿۴﴾

أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ ﴿۵﴾

آیا خدایان را یک خدا قرار داده؟ قطعا این چیز عجیبى است. ﴿۵﴾

وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ﴿۶﴾

و بزرگانشان رفتند (و گفتند:) که بروید و بر خدایان خود ایستادگى (را تحمّل)کنید، حتما این همان چیزى است که هدف است. ﴿۶﴾

مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿۷﴾

ما این نحوه چیزى در آیین جدیدمان نشنیده ایم، این جز (یک دین) ساختگى (چیزى) نیست. ﴿۷﴾

أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ ﴿۸﴾

آیا از میان ما فقط بر او قرآن نازل شده؟ بلکه آنها درباره قرآن من در شکند. بلکه هنوز عذابم را نچشیده اند. ﴿۸﴾

أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ ﴿۹﴾

یا مگر خزائن رحمت پروردگارت که عزیز وهّابى است، نزد آنها است؟ ﴿۹﴾

أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ﴿۱۰﴾

یا براى آنها مالکیت آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است مى باشد؟ پس با هر وسیله اى به بالا (آسمانها) بروند. ﴿۱۰﴾

جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ﴿۱۱﴾

لشگر کوچک شکست خورده اى، از حزبها در آنجا (در جنگ بدر) هستند؟ ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۱

تکذیب انبیاء

از آیات فوق که بیشتر درباره تکذیب پیامبران الهی است مطالب زیر برداشت می شود:

۱ – قرآن دارای تذکراتی است که باید انسان از آنها متذکر شود.

۲ – کفار مغرور، خود را در عزت، متفاوت و برتر از سایر مردم می دانند.

۳ – آنهایی که تزکیه نفس نکرده اند و تنها به دنیا فکر می کنند و آخرت را فراموش کرده اند ناگهان هلاک می شوند و فرصتی برای نجات آنها وجود ندارد.

۴ – افراد ظاهر بین، به تقوی و معنویت انسانها که اصل انسان همان است فکر نمی کنند و اگر کار خارق العاده ای از آنها ببینند آنرا سحر و جادو تصور می کنند.

۵ – این افراد خداهای دروغین را قبول دارند و از خدای احد و واحد که انبیاء معرفی می کنند تعجب می نمایند.

۶ – آنهایی که با زور و قلدری خودشان را بزرگتر از دیگران می دانند و به مستضعفین فرمان می دهند به آنها می گویند که همین کارهای باطل را انجام دهید، هدف همین دنیا است و آخرتی در کار نیست.

۷ – آنها خدا و دین را تکذیب می کنند و دین را ساخته دست بشر می دانند.

۸ – آنهایی که تزکیه نفس نکرده اند حسادت و غرورشان مانع از اعتقاد به قرآن می شود و در اعتقاداتشان دچار شک و تردید می گردند.

۹ – غرور آنها نباید به حدی برسد که گمان کنند رحمت پروردگار فقط مخصوص آنها است و مالکیت آسمانها و زمین متعلّق به آنها است و حال آن که آنها بیچاره اند.

۱۰ – نباید غرور آنها باعث گردد که وقتی از طریق اسباب به آسمانها پرواز کردند خود را مستقل بدانند و خدا را منظور نکنند زیرا گاهی از چیزهای بسیار ضعیف و کوچک ضربه می خورند و حتی گاهی از بین می روند.

«قبل از اینها انبیاء را تکذیب کردند»

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿۱۲﴾

قبل از اینها قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب میخها (که با آنها شکنجه مى کرد) تکذیب کردند. ﴿۱۲﴾

وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ ﴿۱۳﴾

و ثمود و قوم لوط و اهل ایکه، آنها هم حزبهائى بودند. ﴿۱۳﴾

إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿۱۴﴾

هیچ یک از اینها نبودند جز آنکه پیامبران را تکذیب کردند، پس عقوبتِ من بر آنها تحقّق پیدا کرد. ﴿۱۴﴾

وَمَا يَنْظُرُ هَؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ﴿۱۵﴾

و این گروه انتظارى نمى کشند، جز آنکه صیحه واحده اى (که به آنها برسد، و) براى آن بازگشتى وجود ندارد. ﴿۱۵﴾

وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۱۶﴾

و گفتند: پروردگار ما، کارنامه ما را براى ما تعجیل کن قبل از آنکه روز حساب برسد. ﴿۱۶﴾

«یادی از حضرت داوود علیه السلام»

اِصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۷﴾

بر آنچه مى گویند صبر کن و یاد کن بنده ما داوود را، او صاحب قدرت بود و قطعا او بسیار توبه کننده بود. ﴿۱۷﴾

إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿۱۸﴾

ما کوهها را براى او مسخّر کردیم که شب و صبح تسبیح مى گفتند. ﴿۱۸﴾

وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ﴿۱۹﴾

و پرنده ها (با او) محشور بودند و همه (در همه کارها) به او مراجعه مى کردند. ﴿۱۹﴾

وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿۲۰﴾

و سلطنتش را محکم کردیم و به او حکمت و فصل الخطاب عنایت فرمودیم. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیات ۲۰ – ۱۲

مقام اولیاء خدا

سالک الی اللّه باید از آیات فوق کاملاً استفاده کند که تکذیب انبیاء به ضرر او است و او را از موفقیت باز می دارد و به مطالب زیر توجه کند:

۱ – عقوبت پروردگار بر انسان به خاطر تکذیب انبیاء و عمل نکردن به دستورات آنها تحقق پیدا می کند.

۲ – عقوبت پروردگار به زودی می رسد و کارنامه آنها قبلاً برای آنها روشن می گردد.

۳ – سالک الی اللّه باید به حرفهای نامربوط دشمنان توجه نکند و از اذیتی که دیگران به او می کنند رنج نبرد و بردبار باشد.

۴ – اگر انسان مراحل تزکیه نفس را بگذراند و توبه و انابه نزد پروردگار بکند و از اولیاء خدا شود خدای تعالی اگر صلاح بداند کوهها را مسخر او می کند که صبح و شام برای او تسبیح کنند.

۵ – حتی پرندگان را با او مأنوس می کند و در خدمت او قرار می دهد.

۶ – سلطه و حکمفرمایی او را محکم می کند و به او حکمت و فصل الخطاب عنایت می فرماید.

«قضیه قضاوت حضرت داوود علیه السلام»

وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿۲۱﴾

و آیا جریان شاکیانى که از محراب بالا رفتند، به تو رسیده است؟ ﴿۲۱﴾

إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ ﴿۲۲﴾

که ناگهان بر داوود وارد شدند. (داوود) از آنها وحشت کرد. گفتند: نترس، دو نفر دعوائى هستیم که یکى بر دیگرى تجاوز کرده، پس بین ما به حقّ قضاوت کن و ظلم نکن و ما را به راه راست هدایت فرما. ﴿۲۲﴾

إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿۲۳﴾

این برادر من است که داراى نود و نه میش است و براى من یک رأس میش بیشتر نیست. او گفته است که آن یک میش را هم به من بده و با سخن و خطابش به من فشار آورده است. ﴿۲۳﴾

قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ﴿۲۴﴾

داوود گفت: قطعا با این درخواست که یک میش تو را بر میشهاى خودش بیفزاید، به تو ظلم نموده و بسیارى از دوستان بعضیشان بر بعض دیگر تجاوز مى کنند، مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند. و چقدر عدّه آنها کم است. و داوود گمان کرد که جز این نیست که ما او را امتحان کردیم، پس از پروردگارش طلب بخشش کرد و خاشعانه به رکوع رفت و توبه نمود. ﴿۲۴﴾

فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾

پس ما آن را بر او بخشیدیم و او نزد ما داراى مقام خوبى است و عاقبت خوبى خواهد داشت. ﴿۲۵﴾

يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ﴿۲۶﴾

اى داوود، قطعا ما تو را خلیفه در روى زمین قرار دادیم، پس بین مردم به حقّ داورى کن و از هواى نفس خود پیروى نکن که تو را از راه خدا گمراه مى کند. حتما کسانى که از راه خدا گمراه شوند، براى آنها عذاب سختى به خاطر آنکه روز حساب را فراموش کرده اند، خواهد بود. ﴿۲۶﴾

«آسمان و زمین بیهوده خلق نشده اند»

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿۲۷﴾

و ما آسمان و زمین و آنچه در بین اینها است، بیهوده خلق نکرده ایم. این گمان کسانى است که کافر شده اند، پس واى بر کسانى که کافر شده اند از آتش. ﴿۲۷﴾

أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ﴿۲۸﴾

آیا ما کسانى را که ایمان آوردند و عمل صالح انجام داده اند، مانند فسادکنندگان در زمین قرارشان مى دهیم؟ یا اهل تقوى را مانند معصیت کاران قرار مى دهیم؟ ﴿۲۸﴾

«تدبّر در قرآن»

كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۹﴾

کتابى که آن را به تو نازل کردیم، مبارک است براى این است که آیات او را تدبّر کنند و صاحبان مغزها متذکر شوند. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ – ۲۱

قضیه حضرت داود علیه السلام

از قضیه حضرت داود علیه السلام این مطالب برداشت می شود:

۱ – سالک الی اللّه باید همیشه در بین دو دست که نزاع می کنند به حق قضاوت کند و به یکی از دو طرف ظلم نکند و عادلانه به آنها رفتار کند.

۲ – سالک الی اللّه باید با دقت بیشتری در قضاوتهایش عمل کند و حرف ناپسند نزند.

۳ – خدای تعالی را باید بخشنده و مهربان بداند و اگر درست در راه کمالات حرکت کند عاقبت خوبی خواهد داشت.

۴ – از هوای نفس پیروی نکند زیرا پیروی از هوای نفس انسان را گمراه می کند و دچار عذاب سختی از جانب پروردگارش می گردد.

۵ – سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی آسمان و زمین را بیهوده خلق نکرده و خود را به خاطر این فکر جهنّمی نکند.

۶ – سالک الی اللّه باید بداند که شخص مؤمن و کسی که دارای اعمال شایسته است مانند اهل فساد نیست.

۷ – سالک الی اللّه باید بین افراد فاجر و اهل تقوی فرق بگذارد و تا می تواند با متقین زندگی کند.

۸ – سالک الی اللّه باید در قرآن و آیات الهی تدبر کند تا جزء صاحبان مغز و دل و روح سالم محسوب شود.

«خدا حضرت سلیمان علیه السلام را به حضرت داوود علیه السلام عنایت کرد»

وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾

و ما سلیمان را به داوود عنایت کردیم. چه بنده خوبى بود. قطعا او به سوى خدا بازگشت مى کرد. ﴿۳۰﴾

إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾

آن وقتى که نزدیک غروب اسبهاى چابک تندرو بر او عرضه داشته شد. ﴿۳۱﴾

فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾

گفت: قطعا من محبّت اسبها را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم (تا وقت نماز گذشت و خورشید) در حجاب رفت. ﴿۳۲﴾

رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿۳۳﴾

اسبها را بار دیگر براى من بیاورید. پس دست به پاها و گردنهاى آنها کشید. ﴿۳۳﴾

«امتحان حضرت سلیمان علیه السلام»

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿۳۴﴾

و قطعا ما سلیمان را امتحان کردیم و بر تخت او جسدى را انداختیم، سپس او توبه کرد. ﴿۳۴﴾

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۳۵﴾

گفت: پروردگارِ من، مرا ببخش و سلطنتى به من عطا کن که بعد از من براى احدى سزاوار نباشد، قطعا تنها تو بسیار عطاکننده هستى. ﴿۳۵﴾

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ ﴿۳۶﴾

پس ما باد را مسخّر او کردیم. به فرمان او به آرامى حرکت مى کرد که به هر جا مى خواهد برود. ﴿۳۶﴾

وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿۳۷﴾

و شیاطین را مسخّر او کردیم. همه بنّا و غوّاص بودند. ﴿۳۷﴾

وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ﴿۳۸﴾

و بقیه شیاطین در غل و زنجیر بودند. ﴿۳۸﴾

هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۹﴾

این عطاى ما است. پس مى خواهى منّت گذار و ببخش یا اگر مى خواهى بدون حساب نگهدار. ﴿۳۹﴾

وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۰﴾

و حتما براى او در نزد ما قرب و منزلت و عاقبت خوبى خواهد بود. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ – ۳۰

حضرت سلیمان علیه السلام

سالک الی اللّه باید مانند حضرت سلیمان آن چنان مورد لطف پروردگار قرار بگیرد که خدای تعالی بگوید او چه بنده خوبی بوده است و او به سوی خدا برگردد. و اگر متوجه دنیا و مادیات شد و امتحان گردید و در امتحان کوتاهی نمود از خدا طلب بخشش کند و خدا را آن قدر کریم و عطوف بداند که از او هر حاجتی را که می خواهد بتواند طلب کند تا خدای تعالی به او همه چیز را عنایت فرماید، باد را مسخّر او گرداند، شیاطین را برای بنایی و غوّاصی در اختیار او قرار دهد و شیاطین سرکش را در غل و زنجیر برای او ببندد و در نزد پروردگار مقرب و عاقبت بخیر باشد.

«یادی از حضرت ایوب علیه السلام»

وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴۱﴾

و به یاد بیاور بنده ما ایوب را آن وقتى که پروردگارش را صدا زد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا نموده است. ﴿۴۱﴾

اُرْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿۴۲﴾

با پاى خود به زمین بکوب. این چشمه اى است براى شستشو، سرد و آشامیدنى است. ﴿۴۲﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۴۳﴾

و خانواده اش را و مانند آنها را با آنها به خاطر مهربانیمان بر او عنایت کردیم و این تذکرى براى صاحبان مغزها بود. ﴿۴۳﴾

وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۴۴﴾

و دسته اى از ساقه ها(ى گندم) را به دستت بگیر، پس با آن بزن و قسم خود را نشکن. حتما ما ایوب را صابر یافتیم. خوب بنده اى بود. قطعا او توبه کننده است. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۱

جدّیت سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید آن قدر جدی به سوی خدا حرکت کند تا خدا در کتاب جاویدانش از او یادی کند و او را از امراض بدنی و روحی نجات دهد و اهل و عیالش را در کنارش با مهربانی قرار دهد و پروردگار متعال او را مدح کند و بگوید: خوب بنده ای است زیرا او توبه کننده بوده.

«یادی از حضرت ابراهیم و اسحاق و یعقوب علیهم السلام»

وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ ﴿۴۵﴾

و یاد کن بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که صاحبان قدرت و بینش بودند. ﴿۴۵﴾

إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ ﴿۴۶﴾

ما آنها را بوسیله مرحله خلوص، خالصشان کردیم و آن یادآورى خانه آخرت بود. ﴿۴۶﴾

وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ ﴿۴۷﴾

و قطعا آنها در نزد ما از انتخاب شدگان و خوبان بودند. ﴿۴۷﴾

برداشت از آیات ۴۷ – ۴۵

ارتباط با خدا

سالک الی اللّه باید آن چنان با خدا در ارتباط باشد که خدای تعالی به او قدرت و بینش عنایت فرماید و خود را به این وسیله به مرحله خلوص برساند و به یاد خانه آخرتش باشد و از اختیار شدگان و خوبان گردد.

«یادی از اسماعیل و یسع و ذوالکفل علیهم السلام»

وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ ﴿۴۸﴾

و یاد کن اسماعیل و یسع و ذوالکفل را که همه آنها از اخیار بودند. ﴿۴۸﴾

«نعمتهای اهل بهشت»

هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۹﴾

این یادآوری است و قطعا برای اهل تقوی نیکو بازگشتی خواهد بود. ﴿۴۹﴾

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿۵۰﴾

درهای بهشتهای دائمی برای آنها باز است. ﴿۵۰﴾

مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ ﴿۵۱﴾

در آن بهشتها تکیه مى کنند (و) میوه هاى زیادى و آشامیدنیهائى را در آن مى خواهند. ﴿۵۱﴾

وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿۵۲﴾

و در کنار آنها همسران خمارچشم و هم سنّ و سالی هستند. ﴿۵۲﴾

هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۵۳﴾

این چیزی است که برای روز حساب به شما وعده داده می شود. ﴿۵۳﴾

إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ ﴿۵۴﴾

قطعا این روزی ما است که برای آن پایانی نیست. ﴿۵۴﴾

«عذابهای اهل جهنّم»

هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿۵۵﴾

این است. و قطعا برای طغیانگران بد بازگشتی است. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیات ۵۵ – ۴۸

تقوی

سالک الی اللّه باید تقوی را پیشه کند تا دارای بازگشت خوبی به سوی خدا باشد، درهای بهشتی که همیشگی است به روی او باز شود و او وارد آن بهشتها گردد. و از میوه ها و آشامیدنی های آن استفاده کند و از همسران خمار چشم و هم سنّ و سال بهره ببرد و وعده های الهی را دریافت کند و از روزی معنوی بی پایان استفاده نماید.

جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۵۶﴾

به جهنّم می افتند. پس چه بد آسایشگاهی است. ﴿۵۶﴾

هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿۵۷﴾

این آب سوزان و خون و چرکی است، پس باید آن را بچشند. ﴿۵۷﴾

وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿۵۸﴾

و به این شکل مجازاتهای دیگری دارند. ﴿۵۸﴾

«مخاصمه اهل جهنّم»

هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿۵۹﴾

اینها گروهی هستند که با شما وارد جهنّم می شوند. خوشامدی برای آنها نیست. قطعا همه آنها به آتش می روند. ﴿۵۹﴾

قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾

آنها مى گویند: بلکه خوشامد بر شما نباشد، شما آن (عذاب) را براى ما از پیش بوجود آوردید، پس چه بد قرارگاهى است. ﴿۶۰﴾

قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿۶۱﴾

مى گویند: پروردگار ما، کسى که این عذاب را براى ما مقدّم داشته، در آتش عذابش را چندین برابر زیاد کن. ﴿۶۱﴾

وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾

و آنها مى گویند: چرا مردانى را که ما آنها را از اشرار حسابشان مى کردیم، نمى بینیم؟ ﴿۶۲﴾

أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾

آیا ما آنها را به مسخره گرفتیم یا چشمها آنها را نمی بیند؟ ﴿۶۳﴾

إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾

حتما آن حقیقت است که اهل آتش خصمانه با هم گفتگو مى کنند. ﴿۶۴﴾

«خدا یکی است»

قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۶۵﴾

بگو: جز این نیست که من یک بیم دهنده هستم و خدائی جز خدای واحد قهّار نیست. ﴿۶۵﴾

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿۶۶﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است که او عزیز بخشنده ای است. ﴿۶۶﴾

قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾

بگو: آن خبر بزرگی است. ﴿۶۷﴾

أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾

که شما از آن اعراض می کنید. ﴿۶۸﴾

مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾

من علمی به ملأ اعلی وقتی که آنها مخاصمه می کردند، ندارم. ﴿۶۹﴾

إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۷۰﴾

به من چیزی جز آنکه من ترساننده آشکاری هستم، وحی نمی شود. ﴿۷۰﴾

«جریانی از خلقت حضرت آدم علیه السلام»

إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ ﴿۷۱﴾

آن وقتى که پروردگار تو به ملائکه گفت: قطعا من خالق بشرى که از گِل است، مى باشم. ﴿۷۱﴾

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۷۲﴾

پس زمانى که او را درست کردم و در او از روحم دمیدم، براى او به سجده بیفتید. ﴿۷۲﴾

فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۷۳﴾

پس ملائکه، همه آنها با هم سجده کردند. ﴿۷۳﴾

إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۷۴﴾

مگر ابلیس که تکبّر کرد و از کافران بود. ﴿۷۴﴾

قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ ﴿۷۵﴾

(خدا) گفت: اى ابلیس، چه چیز تو را مانع شد از اینکه سجده کنى براى چیزى که من با دو دستم خلقش کرده ام؟ آیا تکبّر کردى یا از برترى جویان بودى؟ ﴿۷۵﴾

قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ﴿۷۶﴾

(ابلیس) گفت: من بهتر از او هستم، تو مرا از آتش خلق کردى ولى او را از گِل آفریدى. ﴿۷۶﴾

قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿۷۷﴾

(خدا) فرمود: از اینجا خارج شو، قطعا تو رانده شده اى. ﴿۷۷﴾

وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿۷۸﴾

و بر تو لعنت من تا روز جزا خواهد بود. ﴿۷۸﴾

برداشت از آیات ۸۸ – ۷۱

جریان حضرت آدم علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه خلقت انسان و جریان حضرت آدم علیه السلام و مخالفت ابلیس با خدای تعالی چند پند بگیرد:

۱ – آن که خدای تعالی با بندگان پاکش کارهایی را که می خواهد بکند در میان می گذارد.

۲ – آن که به آنها اجازه می دهد اظهار نظر بکنند و آن چه می فهمند اظهار نمایند.

۳ – آن که روح مستقلاً خلق شده و قبل از بدن دارای صفات الهی بوده است.

۴ – آن که شیطان و ابلیس به خاطر تکبّرش در زمره کفار قرار گرفت.

۵ – کبر و برتری جویی انسان را از خدا دور می کند.

۶ – سالک الی اللّه نباید به ظاهر ملکی بیشتر از علم و دانش و معنویات ملکوتی توجه داشته باشد.

۷ – اگر کبر و برتری جویی و به ظاهر ملکی انسان توجه داشت علاوه بر آن که رانده درگاه پروردگار می شود لعنت خدا بر او خواهد بود و از رحمت خدا دور می گردد.

۸ – اگر انسان عبادتی انجام داد مزدش در نزد خدا محفوظ می ماند.

۹ – تا می تواند در مقابل پروردگار تسلیم باشد و با خدای تعالی لجبازی نکند زیرا همه قدرت در دست خدا است و اگر این چنین کند خدای تعالی او را در روز قیامت به عذابهای دردناکی معذّب می کند.

۱۰ – اگر بخواهد سخنش در دیگران تأثیر بکند باید برای اجر و مزدی سخن نگوید و چیزی بر دیگران تحمیل نکند.

قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۷۹﴾

(ابلیس) گفت: پروردگارِ من، مرا تا روزى که (مردم در قیامت) مبعوث مى شوند، مهلت بده. ﴿۷۹﴾

قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۸۰﴾

خدا فرمود: تو حتما از مهلت داده شده ها هستی. ﴿۸۰﴾

إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۸۱﴾

تا روز وقت معلوم. ﴿۸۱﴾

قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۸۲﴾

(شیطان) گفت: به عزّتت قسم، حتما همه آنها را گمراه مى کنم. ﴿۸۲﴾

إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۸۳﴾

مگر بندگان تو را، از بین آنها، عدّه ای که پاک و منزّه اند. ﴿۸۳﴾

قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿۸۴﴾

(خدا) فرمود: پس حقّ است و حقّ را مى گویم. ﴿۸۴﴾

لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۸۵﴾

جهنّم را از تو و از همگى آنها که از تو پیروى کنند پُر خواهم کرد. ﴿۸۵﴾

«پیغمبر صلی الله علیه و آله اجر و مزدی نمی خواهد»

قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿۸۶﴾

بگو: من بر این کارم از شما اجرى سؤال نمى کنم و من از تحمیل کنندگان نیستم. ﴿۸۶﴾

إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۸۷﴾

آن ﴿قرآن﴾ جز تذکری برای جهانیان نیست. ﴿۸۷﴾

وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ﴿۸۸﴾

و قطعا خبر آن (توضیح مطالبش) را بعد از مدّتى خواهید دانست. ﴿۸۸﴾

سوره مبارکه زمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿۱﴾

کتابی که از جانب خدای عزیز حکیم نازل شده است. ﴿۱﴾

إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ ﴿۲﴾

حتما ما به سوى تو این کتاب را به حقّ نازل نمودیم. پس عبادت کن خدا را در حالى که براى او دین را خالص کرده باشى. ﴿۲﴾

«اخلاص برای خدا»

أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿۳﴾

آگاه باش، دین خالص مال خدا است. و کسانى که غیر از او (خدا) اولیائى براى خود مى گیرند، (مى گویند:) آنها را عبادت نمى کنیم، مگر به خاطر اینکه ما را (آنها) در مرتبه قرب به خدا نزدیک کنند. قطعا خدا بینشان در آنچه آنها درباره آن اختلاف دارند، حکم مى کند. حتما خدا کسى را که دروغگوى کافرى است، هدایت نمى کند. ﴿۳﴾

برداشت از آیات ۳ – ۱

بندگی با اخلاص

سالک الی اللّه باید بداند که وقتی از قرآن می تواند کمال استفاده را کند که بندگی خدا را رسما انجام دهد و راه و روش و دینش را برای خدا خالص قرار دهد. زیرا دین خالص تنها برای خدا باید باشد و نباید غیر خدا را ولو به عنوان رابط بین خدا و خلق و بدون اذن پروردگار ولی خود بداند و بداند که خدا کافر دروغگو را هدایت نمی کند.

«خدا فرزندی برای خود نگرفته است»

لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۴﴾

اگر خدا مى خواست براى خود فرزندى بگیرد، از آنچه خلق کرده، هر چه مى خواست انتخاب مى کرد. منزّه است خدا، او خداى یکتاى قهّارى است. ﴿۴﴾

«ماه و خورشید در حرکتند»

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿۵﴾

خدا آسمانها و زمین را به حقّ خلق فرموده. شب را بر روز و روز را بر شب مى پیچاند و خورشید و ماه را مسخّر فرموده که هر یک از آنها تا وقت معینى حرکت مى کنند. آگاه باش که او (خدا) همان عزیز آمرزنده است. ﴿۵﴾

«خلقت انسان در شکم مادر»

خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿۶﴾

شما را از یک نفر آفرید، سپس از (جنس) او همسرش را قرار داد و براى شما هشت جفت از چهارپایان نازل فرمود. شما را در شکمهاى مادرهایتان خلقتى بعد از خلقتى در تاریکیهاى سه گانه مى آفریند. این خداى شما است که پروردگارتان است. براى او سلطنت است. هیچ خدائى جز او نیست. پس چگونه منحرف مى شوید؟ ﴿۶﴾

«خدا کفر را برای بندگانش نمی پسندد»

إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۷﴾

اگر کافر شوید، خدا از شما بى نیاز است و براى بندگانش کفر را رضایت نمى دهد و اگر شکر کنید، او (خدا) براى شما از آن (شکر) راضى مى شود و هیچ گناهکارى گناه دیگرى را به دوش نمى کشد. سپس برگشت شما به سوى پروردگارتان خواهد بود. پس شما را به آنچه کرده اید خبر مى دهد. قطعا خدا دانا است به آنچه در دلها مى گذرد. ﴿۷﴾

«و وقتی ضرری به انسان می رسد خدا را می خواند»

وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ﴿۸﴾

و زمانى که به انسان ضررى مى رسد، پروردگارش را مى خواند، در حالى که به طرف او بر مى گردد. سپس وقتى که او (خدا) نعمتى از نزد خود به او مى دهد، آنچه را که قبلاً به خاطر آن مى خوانده، فراموش مى کند و براى خدا اضدادى قرار مى دهد، براى اینکه از راه خدا منحرف کند. بگو: کمى از کفرت بهره بگیر، حتما تو از اهل آتشى. ﴿۸﴾

«کسانی که در نیمه های شب سجده و قیام می کنند»

أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۹﴾

آیا چه کسى است که او لحظات شب را به عبادت مشغول است، در حال سجده و در حال قیام از آخرت مى ترسد و امید رحمت پروردگارش را دارد؟ بگو: آیا کسانى که مى دانند و کسانى که نمى دانند با هم مساوى هستند؟ جز این نیست که صاحبان مغز متذکر مى شوند. ﴿۹﴾

«کسی که نیکی کند برای او نیکی خواهد بود»

قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۱۰﴾

بگو: اى بندگان من که ایمان آورده اید، تقواى پروردگارتان را داشته باشید، براى کسانى که در این دنیا نیکى کرده اند نیکى است و زمین خدا وسیع است. جز این نیست که صابران اجرشان کامل و بى حساب داده مى شود. ﴿۱۰﴾

«مأموریتهای رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ ﴿۱۱﴾

بگو: قطعا به من فرمان داده شده که خدا را بندگى کنم در حالى که دین را براى او خالص کرده باشم. ﴿۱۱﴾

وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۲﴾

و مأموریت دارم که من اوّل مسلمانان باشم. ﴿۱۲﴾

قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۳﴾

بگو: اگر من معصیت پروردگارم را بکنم، از عذاب روز بزرگ مى ترسم. ﴿۱۳﴾

قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي ﴿۱۴﴾

بگو: من بندگى خدا را در حالى که براى او دینم را خالص کرده ام، مى کنم. ﴿۱۴﴾

فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿۱۵﴾

پس شما هر چه را مى خواهید، غیر از خدا عبادت کنید. بگو: زیانکاران کسانى هستند که به خود و خویشاوندانشان روز قیامت ضرر مى زنند. آگاه باشید که همین است آن ضرر آشکار. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیات ۱۵ – ۷

نکات قابل توّجه

سالک الی اللّه باید نکات زیر را کاملاً به خاطر بسپارد و در راه سیر و سلوکش به آنها عمل کند:

۱ – باید بداند که خدای تعالی بی نیاز از اعمال و عبادات او است.

۲ – باید بداند که خدا برای بندگانش کفر و کفران نعمت را رضایت نمی دهد.

۳ – باید بداند که خدای تعالی می خواهد بندگانش شاکر باشند تا از آنها راضی شود.

۴ – باید بداند که بار گناه کسی را دیگری به دوش نمی کشد.

۵ – باید بداند که برگشت همه به سوی خدا است و خدای تعالی او را آگاه می کند به آنچه که عمل کرده و آنچه که در قلبش گذشته است.

۶ – نباید وقتی دارای نعمت است خدا را فراموش کند و برای خدا شریک قرار دهد ولی وقتی که کمبود و ناراحتی بر او فشار می آورد دست به دامن پروردگار بزند و دعا کند. زیرا خدا از این گونه افراد منافق بیزار است و آنها را جهنمی می داند.

۷ – باید با کمال استقامت در نیمه های شب لحظاتی مشغول عبادت باشد، سجده کند و در حال قیام با خدا مناجات کند و از روز قیامت بترسد و در عین حال امیدوار به رحمت پروردگار باشد.

۸ – باید بداند و متذکر این معنی همیشه باشد که شخص دانا و نادان در پیشرفتهای روحی مساوی نیستند.

۹ – سالک الی اللّه باید تقوی و نگهداری خود از معصیت پروردگارش را رعایت کند.

۱۰ – باید به کسانی که در این دنیا به او خوبی می کنند خوبی کند.

۱۱ – بداند که زمین خدا وسعت دارد و می تواند برای جلب خوبیها در آن سفر کند.

۱۲ – بداند که خدای تعالی جزای صابرین و کسانی که دارای استقامت اند را بی حساب عنایت می کند.

۱۳ – باید عبادت و دینش روی اخلاص باشد و تنها خدا را عبادت کند.

۱۴ – باید به قدری در سیر و سلوکش جدی باشد که در بین همه از همه تسلیم تر در برابر اوامر الهی باشد.

۱۵ – باید برای معصیتش از عذاب روز قیامت بترسد.

۱۶ – باید معتقد باشد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بنده خالص خدا بوده است.

۱۷ – نباید هر چه نفس اماره اش می خواهد، آن را بپرستد.

۱۸ – کسانی که این راه و روش و الگو بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را برای خود قرار ندهند، به خودشان و اهل بیت شان ضرر رسانده اند و بسیار ضرر آشکاری نموده اند.

لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ﴿۱۶﴾

براى آنها از بالاى سرشان سایه بانهائى از آتش است و از زیرشان سایه بانهائى (از آتش است). آن به خاطر این است که خدا بندگانش را بترساند. اى بندگان من، پس تقواى مرا داشته باشید. ﴿۱۶﴾

«بشارتی به بندگان خدا»

وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿۱۷﴾

و کسانى که از بندگى طاغوت اجتناب مى کنند و به سوى خدا بر مى گردند، بر آنها بشارت باد، پس به بندگان من بشارت بده. ﴿۱۷﴾

«انتخاب کلمات خوب»

اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾

کسانى که سخن را مى شنوند و از نیکوترینش پیروى مى کنند، آنها کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها همان صاحبان مغزند. ﴿۱۸﴾

«پیغمبر صلی الله علیه و آله نمی تواند کسی را از آتش نجات دهد»

أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ ﴿۱۹﴾

آیا کسى که فرمان عذاب بر او تحقّق پیدا کرده، آیا پس تو مى توانى کسى را که در آتش است نجات دهى؟ ﴿۱۹﴾

«اهل تقوی در قصرهای بهشتند»

لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ ﴿۲۰﴾

ولى کسانى که تقواى پروردگارشان را پیشه کرده اند، براى آنها قصرهائى است که بالاى آن (قصرها)، قصرهاى بنا شده دیگرى است و از زیر آن (قصرها) نهرهائى جارى است. (این) وعده خدا است. خدا وعده را تخلّف نمى کند. ﴿۲۰﴾

«فایده نزول باران»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۲۱﴾

آیا ندیدى که قطعا خدا از آسمان آب را نازل کرد، پس آن را به طرف چشمه هائى در زمین روان کرد، سپس بوسیله آن زراعتهائى به رنگهاى مختلف خارج مى نماید، سپس خشک مى شود، پس آن را زرد شده مى بینى، سپس آن را خُرد قرار مى دهد؟ حتما در آن یادآورى براى صاحبان مغزها است. ﴿۲۱﴾

«شرح صدر»

أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۲﴾

پس آیا چه کسى است که خدا به او شرح صدر براى پذیرش اسلام داده است، پس او بر نورى از پروردگارش واقع شده است؟ پس واى بر آنهائى که قلوبشان در برابر ذکر خدا قساوت گرفته، اینها در گمراهى آشکارى هستند. ﴿۲۲﴾

«قرآن احسن الحدیث است»

اَللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۲۳﴾

خدا بهترین حدیث را نازل کرده به صورت کتابى که آیاتش مشابه یکدیگرند، آیاتى مکرّر دارد. پوستهاى کسانى که از پروردگارشان مى ترسند، از شنیدن آن به لرزه مى افتد. سپس بدنشان و روحشان در مقابل ذکر خدا نرم مى گردد. آن هدایت خدا است که بوسیله آن کسى را که بخواهد هدایت مى کند و کسى را که خدا گمراه کند، پس براى او راهنمائى نیست. ﴿۲۳﴾

أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۲۴﴾

آیا چه کسى است که بتواند بوسیله وجهه خود بدى عذاب روز قیامت را از خود دور کند؟ و به ستمگران گفته مى شود: بچشید آنچه را که بدست آورده اید. ﴿۲۴﴾

برداشت از آیات ۲۴ – ۱۷

دوازده مورد از نکات مهّم

سالک الی اللّه باید با توجه به مسائل زیر خودش را اصلاح کند:

۱ – اگر بخواهد به حقیقت برسد، باید خودش را از هرگونه پرستش غیر خدا دور نگه دارد.

۲ – اگر بخواهد خدای تعالی به او بشارت بهشت بدهد، باید درِ خانه خدا انابه و توبه کند.

۳ – اگر بخواهد از جانب خدا هدایت شود و صاحب عقل و مغز و معرفت گردد. باید سخنان را بشنود و بهترین آن را انتخاب کند.

۴ – اگر بخواهد وظیفه اش را انجام بدهد، باید به آنهایی که امر به معروف و نهی از منکر را می پذیرند، امر به معروف و نهی از منکر کند و آنهایی که نمی پذیرند، خودش را به زحمت برای آنها نیندازد.

۵ – اگر بخواهد در غرفه های بهشتی که از دامن آنها نهرها جاری است برسد، باید تا می تواند تقوی را رعایت کند.

۶ – اگر بخواهد اعتقاداتش صحیح باشد، باید معتقد به این که خدا خلف وعده نمی کند، باشد.

۷ – اگر بخواهد از صاحبان مغز و عقل محسوب شود، باید به نشانه های خدا در آسمانها و زمین تفکر کند و چگونگی بیرون آمدن زراعت را از زمین بفهمد.

۸ – اگر بخواهد از طرف پروردگارش نوری به قلبش بتابد، باید شرح صدری در مقابل دستورات اسلام داشته باشد.

۹ – اگر بخواهد گمراه نشود باید از قساوت قلب با یاد خدا دوری کند.

۱۰ – اگر بخواهد در مقابل آیات الهی بدنش بلرزد، باید کتاب خدا را با تدبر بخواند.

۱۱ – اگر بخواهد خدا او را هدایت کند، باید از هدایت غیر خدا دوری کند تا گمراه نشود.

۱۲ – اگر بخواهد از عذابهای سخت روز قیامت دور شود، به مسائل بالا عمل کند تا به او گفته نشود که عذابهای سخت را بچشید به خاطر آن چه که انجام داده اید.

كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۵﴾

کسانى که از قبل بوده اند تکذیب کرده اند، پس از جائى که فکر نمى کردند عذاب براى آنها رسید. ﴿۲۵﴾

فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾

پس خدا رسوائى را در زندگى دنیا به آنها چشاند و عذاب آخرت بزرگتر است، اگر آنها مى دانستند. ﴿۲۶﴾

«درباره قرآن»

وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۲۷﴾

و قطعا ما براى مردم در این قرآن هر مثلى را زده ایم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۲۷﴾

قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۲۸﴾

قرآنی عربی که انحرافی ندارد، شاید آنها تقوی پیشه کنند. ﴿۲۸﴾

«غلامی که چند نفر در مالکیت او شریکند»

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۹﴾

خدا مَثَلى مى زند مردى که در مالکیت او چند نفر که با هم دعوا دارند شریکند و مردى که تنها تسلیم یک نفر است. آیا این دو مَثلشان مساوى است؟ الحمدللّه، بلکه بیشتر اینها نمى دانند. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ – ۲۷

انتخاب راه

سالک الی اللّه باید با تدبر در قرآن و مثلهایی که خدا در آن زده است از خواب غفلت بیدار شود و متذکر حقایق الهی گردد و به دستورات قرآن عمل کند تا تقوای حقیقی را بدست آورد و تا می تواند تسلیم یک استاد و یک راه بشود و درباره راهش و استادش تحقیق کند و هر روز به مسلک های مختلف با همه اختلافی که اقطاب مختلف صوفیه دارند، تسلیم نشود.

«همه حتّی پیغمبر صلی الله علیه و آله می میرند»

إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ ﴿۳۰﴾

قطعا تو می میری و قطعا آنها هم می میرند. ﴿۳۰﴾

ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ ﴿۳۱﴾

سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان با هم خصمانه نزاع می کنید. ﴿۳۱﴾

جزء ۲۲

وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿۳۱﴾

و کسى که از شما در مقابل خدا و رسولش خضوع کند و عمل شایسته انجام دهد، پاداش او را دو برابر مى دهیم و روزى خوبى براى او آماده کرده ایم. ﴿۳۱﴾

يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴿۳۲﴾

اى زنهاى پیغمبر، شما مانند زنهاى دیگر اگر تقوى داشته باشید، نیستید. پس با ناز و کرشمه سخن نگویید که مبادا کسى که قلب او مریض است به طمع بیفتد و به طور معمول و صحیح سخنتان را بگویید. ﴿۳۲﴾

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿۳۳﴾

و در خانه هایتان بمانید و مانند زمان جاهلیت گذشته خودنمائى نکنید و نماز را بر پاى دارید و زکات بدهید و خدا و پیغمبرش را اطاعت کنید.

«آیه تطهیر»

جز این نیست که خدا خواسته از شما اهل بیت (پیغمبر) پلیدى را رفع و دفع کند و شما را کاملاً پاک نماید. ﴿۳۳﴾

وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ﴿۳۴﴾

و آنچه در خانه هایتان از آیات خدا و حکمتى را که بر شما تلاوت مى شود، یاد بیاورید. که قطعا خدا لطف کننده آگاهى است. ﴿۳۴﴾

برداشت از آیات ۳۴ – ۲۸

زنهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

خانمهایی که از سالکین الی اللّه هستند، بدانند که زنهای پیامبر صلی الله علیه و آله به خاطر انتسابشان به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله خیلی اهمیت دارند.

حتی خدای تعالی آنها را مادرهای مؤمنین معرفی کرد و کسی حق ندارد بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با آنها ازدواج کند. ولی با آن که آنها تا این حدّ اهمیت دارند، مسائل زیر را به آنها دستور داده و طبعا به طریق اولی زنهای سالک الی اللّه بیشتر باید به این دستورات عمل کنند:

۱ – زنهای پیامبر صلی الله علیه و آله و تمام سالکین الی اللّه اگر دنیا و زینت دنیا را طالب باشند و خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله را فراموش کنند، باید از پیغمبر صلی الله علیه و آله جدا شوند و راهشان را ادامه ندهند.

۲ – اگر زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و تمام سالکین الی اللّه، خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و آخرتشان را بیشتر منظور کنند، برای آنهایی که موفّق شده اند، خدای تعالی اجر زیادی منظور فرموده است.

۳ – زنهای پیامبر صلی الله علیه و آله و زنهای سالکین الی اللّه اگر کارهای زشتی بکنند، خدا دو برابر آنها را عذاب خواهد کرد.

۴ – زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و زنهای سالکین الی اللّه اگر کارهای شایسته ای انجام دهند، خدای تعالی اجر آنها را دو برابر عنایت می کند و برای آنها کمالات خوبی منظور می فرماید.

۵ – زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و زنهای سالکین الی اللّه مثل سائر زنهایی که بی بند و بارند، نیستند. بلکه آنها به خاطر انتسابشان به پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرکتشان به سوی خدا بر دیگران فضیلت دارند.

۶ – زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و زنهای سالکین الی اللّه باید به خاطر بدست آوردن کمالات تقوای کاملی را رعایت کنند.

۷ – زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و زنهای سالکین الی اللّه نباید با ناز و کرشمه با دیگران سخن بگویند. زیرا مردهایی که تزکیه نفس نکرده اند و قلبشان مریض است، ممکن است به طمع بیفتند و از صدای آنها لذّت ببرند.

۸ – زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و زنهای سالکین الی اللّه باید با دیگران به طور ساده حرف بزنند و به ضرورت اکتفا کنند.

۹ – زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و زنهای سالکین الی اللّه باید در خانه بنشینند و به تربیت فرزند و شوهر داری اکتفا کنند.

۱۰ – نباید مانند زنهای بی بند و بار نادان در کوچه و بازار خودنمایی کنند و به کارهایی که مختص مردها است وارد شوند.

۱۱ – زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و زنهای سالکین الی اللّه باید به نماز و حقیقت آن و زکات و حقیقت آن و اطاعت خدا و رسولش و حقیقت آن بپردازند و خود را به کمالات برسانند.

۱۲ – زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و زنهای سالکین الی اللّه باید در خانه تحصیل علم کنند و به یاد خدا باشند و اعتقاداتشان را صحیح کرده و تزکیه نفس کنند و خود را به کمالات برسانند و از نشانه های خدا و حکمت الهی در خانه هایشان استفاده کنند و تحصیلات علوم دینی را در خانه انجام دهند.

«خدای تعالی برای خوبان اجر و مغفرت قرار داده است»

إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿۳۵﴾

قطعا مردهاى مسلمان و زنان مسلمان و مردهاى مؤمن و زنان مؤمنه و مردان مطیع خدا و زنان مطیع خدا و مردان راستگو و زنان راستگو و مردان بردبار و زنان بردبار و مردان با خشوع و زنان با خشوع و مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده و مردان روزه دار و زنان روزه دار و مردانى که دامن خود را پاک نگه مى دارند و زنانى که دامن خود را پاک نگه مى دارند و مردانى که خدا را زیاد یاد مى کنند و زنانى که خدا را زیاد یاد مى کنند، خدا براى آنها آمرزش و اجر بزرگى آماده کرده است. ﴿۳۵﴾

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا ﴿۳۶﴾

و زمانى که خدا و رسولش امرى را حتمى قرار داد، براى هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنه اى اختیارى از جانب خودشان نمى باشد و کسى که خدا و رسولش را معصیت کند، پس قطعا به گمراهى آشکارى گمراه شده است. ﴿۳۶﴾

«جریان زید بن حارثه»

وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۳۷﴾

و زمانى که تو گفتى به آن کسى که خدا به او نعمت داده و تو هم به او نعمت داده بودى، همسرت را براى خودت نگهدار و تقواى الهى را پیشه کن و در دلت مخفى نگه مى داشتى آنچه را که خدا آن را آشکار مى کند و از مردم مى ترسى و حال آنکه خدا سزاوارتر است اینکه از او بترسى. پس چون «زید» نیازش را از آن زن گرفت، ما آن زن را به ازدواج تو درآوردیم، براى اینکه بر مؤمنین در (ازدواج) همسران فرزند خوانده هایشان در آن وقتى که از آنها جدا مى شوند، مشکلى نباشد. و فرمان خدا انجام خواهد شد. ﴿۳۷﴾

برداشت از آیات ۳۷ – ۳۵

زن و مرد سالک الی اللّه

سالکین الی اللهی که صفات زیر را دارند و یا آن را کسب خواهند کرد، چه زن باشند و چه مرد خدای تعالی برای آنها بخشایش و مزد زیادی قائل شده است:

۱ – مسلمان و تسلیم در مقابل حقایق اسلام باشند.

۲ – ایمان کاملی به خدا و روز قیامت داشته باشند.

۳ – مطیع خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشند.

۴ – راستگو و درستکار باشند.

۵ – بردبار و جدّی باشند.

۶ – در مقابل پروردگار خاشع و خاضع باشند.

۷ – صدقه دهنده و به دیگران مهربان باشند.

۸ – روزه بگیرند.

۹ – دامن خود را از آلودگی ها پاک نگه دارند.

۱۰ – زیاد به یاد خدا باشند.

۱۱ – در مقابل قضاوت پروردگار درباره چیزی خود را مختار ندانند.

۱۲ – آن چنان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله محبت داشته باشند که اگر دیدند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تمایل به چیزی که در دست آنها است دارد، بدون معطّلی به او تقدیم کنند.

مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا ﴿۳۸﴾

بر پیامبر مشکلى در آنچه خدا بر او واجب کرده است، نمى باشد. سنّت خدا در کسانى که قبلاً بوده اند، قرار دارد. و فرمان خدا تحت تقدیر دقیقى است. ﴿۳۸﴾

اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا ﴿۳۹﴾

آن کسانى که رسالتهاى الهى را ابلاغ کرده و از او مى ترسند و از احدى جز خدا نمى ترسند و کافى است که خدا حساب گر باشد. ﴿۳۹﴾

«خاتمیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۴۰﴾

محمّد پدر احدى از مردان شما نبوده است ولى رسول خدا و ختم کننده پیامبران است و خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۴۰﴾

«دستور ذکر و تسبیح»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا ﴿۴۱﴾

ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را با ذکر زیادی یاد کنید. ﴿۴۱﴾

وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿۴۲﴾

و او را صبح و شام تسبیح بگویید. ﴿۴۲﴾

هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا ﴿۴۳﴾

خدا آن کسى است که بر شما با ملائکه اش صلوات مى فرستد، براى اینکه شما را از تاریکیها به سوى نور بیرون ببرد. و خدا به مؤمنین مهربان است. ﴿۴۳﴾

برداشت از آیه ۴۳

جهاد با نفس

سالک الی اللّه باید جهاد با نفس کند تا از رحمت خاص الخاص پروردگار استفاده نماید و ملائکه آن رحمت را به او برسانند، تا صد درصد خدای تعالی او را از تاریکی به نور وارد کند و به او مهربان باشد.

تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا ﴿۴۴﴾

تحیت آنها روزى که او را ملاقات مى کنند، سلام است. و براى آنها اجر خوبى آماده ساخته است. ﴿۴۴﴾

«اوصاف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله»

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۴۵﴾

اى پیامبر، قطعا ما تو را شاهد و بشارت دهنده و ترساننده فرستادیم. ﴿۴۵﴾ 

وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا ﴿۴۶﴾

و دعوت کننده به سوى خدا با اجازه خدا و چراغى نوردهنده قرار داده ایم. ﴿۴۶﴾

وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا ﴿۴۷﴾

و به مؤمنین بشارت بده به اینکه از جانب خدا براى آنها فضیلت بزرگى خواهد بود. ﴿۴۷﴾

وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۴۸﴾

و از کافران و منافقان اطاعت نکن و به اذیتهاى آنها توجّه ننما و بر خدا توکل کن. و کفایت مى کند اینکه خدا وکیل باشد. ﴿۴۸﴾

برداشت از آیه ۴۸

شرح صدر

سالک الی اللّه نباید از کفّار و منافقین اطاعت کند و شرح صدری داشته باشد که به اذیتهای کفار و منافقین توجّه نکند و بر خدا توکل کند، زیرا خدا او را کفایت خواهد کرد.

«احکام طلاق»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿۴۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که با زنهاى مؤمنه ازدواج کردید، سپس قبل از اینکه با آنها همبستر شوید طلاقشان دادید، پس براى شما بر عهده آنها عدّه اى نیست که بخواهید حساب آن را نگه دارید. پس آنها را بهره مند کنید و به طور خوبى آنها را رها نمایید. ﴿۴۹﴾

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۵۰﴾

اى پیامبر، قطعا ما براى تو همسرانى که مَهر آنها را داده اى، حلال کرده ایم و همچنین کنیزانى که خدا از راه غنائم به تو بخشیده و دختران عمویت و دختران عمّه هایت و دختران دائى هایت و دختران خاله هایت که با تو هجرت کرده اند و زن مؤمنه اى که اگر خودش را به پیغمبر هبه کرده باشد، اگر پیغمبر خواسته باشد، اینکه با او ازدواج کند غیر از مؤمنین، مخصوص تو است. قطعا ما مى دانیم که چه حکمى بر آنها در خصوص همسران و کنیزانشان واجب کرده ایم. این به خاطر آن است که مشکلى بر تو نباشد و خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۵۰﴾

تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا ﴿۵۱﴾

هر یک از همسرانت را که بخواهى، مى توانى منتظرش گذارى و هر یک را که بخواهى، نزد خود جاى دهى و هر کدام را که دور کرده اى، اگر بخواهى نزد خود جاى دهى، بر تو باکى نیست. این حکم براى آن است که چشم آنها روشن شود و محزون نباشند و همه آنها به آنچه به آنها داده اى، راضى گردند. و خدا به آنچه در دلهاى شما است، دانا است. و خدا داناى بردبارى است. ﴿۵۱﴾

لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا ﴿۵۲﴾

بعد از این براى تو زنها حلال نیستند و نباید همسرانت را به همسران دیگرى تبدیل کنى، ولو اینکه زیبائى آنها تو را به تعجّب آورد. مگر آنچه به عنوان کنیز در اختیار تو قرار گیرد و خدا بر هر چیزى مراقبت مى کند. ﴿۵۲﴾

«بدون اذن داخل خانه پیغمبر صلی الله علیه و آله نشوید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا ﴿۵۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، داخل خانه هاى پیغمبر نشوید، مگر اینکه براى خوردن طعام اجازه داده شده باشید، بدون آنکه منتظر وقت غذا باشید. ولى زمانى که دعوت شدید، پس داخل شوید و وقتى که غذا خوردید، پراکنده گردید و با یکدیگر، با صحبت کردن در آنجا مأنوس نشوید. زیرا قطعا این کار پیغمبر را اذیت مى کند و او از شما حیا مى کند ولى خدا از حقّ حیا نمى کند. و زمانى که از زنهاى پیغمبر چیزى از وسائل را سؤال مى کنید، از پشت پرده از آنها سؤال کنید. این کار شما براى دلهاى شما و دلهاى آنها پاکیزه تر است. و به شما نمى رسد که رسول خدا را اذیت کنید و نباید بعد از او هرگز با همسران او ازدواج کنید. زیرا حتما این کارتان در نزد خدا (گناه) بزرگى است. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیه ۵۳

آداب مهمانی

سالک الی اللّه باید مسائل اخلاقی زیر را کاملاً رعایت کند:

۱ – بدون اذن داخل خانه بزرگان و محترمین نشود.

۲ – وقتی برای غذایی دعوت شد، به موقع برود.

۳ – وقتی که غذا خورد، برای صحبت کردن و وقت گذراندن ننشیند و پراکنده شود و به خانه خود برود.

۴ – صاحبخانه را اذیت نکند، زیرا ممکن است او از شما حیا کند که شما را از خانه بیرون نماید.

۵ – اگر چیزی از زن صاحبخانه خواست، از پشت پرده با او حرف بزند.

إِنْ تُبْدُوا شَيْئًا أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۵۴﴾

اگر چیزى را ابراز کنید یا مخفى نمایید، پس خدا به هر چیزى دانـا است. ﴿۵۴﴾

«مردانی که بر زنها محرمند»

لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ وَاتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا ﴿۵۵﴾

مشکلى بر آنها (که بدون حجاب در مقابل آنها ظاهر شوند) نیست، در خصوص پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرهایشان و زنان (هم جنس) خود و بردگانشان. و تقواى خدا را پیشه کنید. قطعا خدا بر هر چیزى شاهد است. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیه ۵۵

میهمانی اقوام

سالکین الی اللّه اگر به مهمانی اقوامشان رفتند، پدران و فرزندان و برادران و فرزندان اینها، می توانند بدون حجاب با زنهای آنها حرف بزنند و در عین حال باید تقوی را رعایت کنند، زیرا خدا بر اعمالی که انجام می دهند ناظر و شاهد است.

«دستور صلوات بر محمّد و آل محمّد»

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿۵۶﴾

قطعا خدا و ملائکه اش بر پیغمبر صلوات مى فرستند. اى کسانى که ایمان آورده اید، بر او صلوات بفرستید و سلام بگویید و کاملاً تسلیم باشید. ﴿۵۶﴾

«لعنت خدا بر اذیت کنندگان خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله»

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۵۷﴾

خدا حتما در دنیا و آخرت کسانى که خدا و پیغمبرش را اذیت مى کنند، لعنت مى کند و خدا براى آنها عذاب پست کننده اى را آماده کرده است. ﴿۵۷﴾

برداشت از آیات ۵۷ – ۵۶

صلوات

سالک الی اللّه باید صلوات زیاد بفرستد و در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله تسلیم باشد. و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را با اعمال ناپسندش اذیت نکند. زیرا اگر پیغمبر صلی الله علیه و آله را آزرده نمود، لعنت خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله در دنیا و آخرت بر او خواهد بود و خدا برای او عذاب پست کننده ای آماده کرده است.

وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا ﴿۵۸﴾

و کسانى که مردهاى مؤمن و زنهاى مؤمنه را به خاطر کارى که نکرده اند اذیت مى کنند، پس قطعا تهمت و گناه آشکارى را تحمّل مى کنند. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیه ۵۸

تهمت

سالک الی اللّه نباید مردهای مؤمن و زنهای مؤمنه را به کاری که نکرده اند متهّم کند. زیرا این کار بار گناه آنان را سنگین می کند.

«دستور داشتن روسری بلند و حجاب برای زنهای مسلمان»

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۵۹﴾

اى پیامبر، به همسرانت و دخترانت و زنهاى مؤمنین بگو که پوششهاى (چادرهاى) خود را به خود نزدیک کنند. این نزدیکتر است به اینکه (به عفّت) شناخته شوند و مورد اذیت واقع نشوند و خدا همیشه آمرزنده مهربانى است. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیه ۵۹

چادر

زنهای سالک الی اللّه نباید لباسی بپوشند که حجم بدنشان دیده شود. بلکه پوششهای بلندی ﴿یعنی چادر﴾ روی لباسشان بیندازند تا به عفّت شناخته شوند و افراد بد آنها را اذیت نکنند.

«منافقین باید دست از اذیت بردارند»

لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا ﴿۶۰﴾

اگر منافقین و کسانى که در قلبهایشان مرض است و شایعه سازان در مدینه دست از کار خود بر ندارند، ما تو را بر آنها مسلّط مى کنیم، سپس جز کمى نمى توانند در مدینه در کنار تو بمانند. ﴿۶۰﴾

مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا ﴿۶۱﴾

از رحمت و مهربانیها دور هستند و هر جا پیدا شوند، باید گرفته شوند و جدّا کشته شوند. ﴿۶۱﴾

سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا ﴿۶۲﴾

این سنّت خدا در اقوام گذشته بوده است و هرگز براى سنّت خدا تغییرى نخواهى یافت. ﴿۶۲﴾

برداشت از آیات ۶۲ – ۶۰

امراض روحی

سالک الی اللّه نباید بگذارد که در قلبش و روحش مرضی باقی بماند و باید به فکر علاج امراض روحی خود باشد و شایع سازی نکند تا بتواند در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنین زندگی کند و اگر این چنین نبود، از مهربانی و رحمت جدا می شود و اگر مایه فساد بود، باید دستگیر شود و کشته شود. زیرا این دستور الهی در اقوام گذشته هم بوده است و قوانین الهی هیچ گاه تغییرپذیر نخواهد بود.

«سؤال مردم از قیامت»

يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا ﴿۶۳﴾

مردم از تو سؤال مى کنند از ساعت قیامت. بگو: جز این نیست که علم آن نزد خدا است. و چه مى دانى، شاید ساعت قیامت نزدیک باشد. ﴿۶۳﴾

«عذاب کفّار در قیامت»

إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا ﴿۶۴﴾

قطعا خدا کافرین را از رحمت خود دور کرده و براى آنها آتش سوزنده اى آماده ساخته است. ﴿۶۴﴾

خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۶۵﴾

که در آن همیشه مى مانند و یار و یاورى نخواهند یافت. ﴿۶۵﴾

يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا ﴿۶۶﴾

روزى که صورتهاى آنها در آتش دگرگون مى شود، مى گویند: اى کاش ما خدا را اطاعت مى کردیم و پیامبر را فرمانبردار مى بودیم. ﴿۶۶﴾

وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ﴿۶۷﴾

و مى گویند: پروردگار ما، قطعا ما از آقاهایمان و بزرگانمان اطاعت مى کردیم، پس آنها ما را گمراه کرده اند. ﴿۶۷﴾

رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا ﴿۶۸﴾

پروردگار ما، عذاب آنها را دو برابر کن و آنها را لعنت کن و بسیار از رحمت خود دورشان فرما. ﴿۶۸﴾

«مانند کسانی که حضرت موسی علیه السلام را اذیت کردند نباشید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا ﴿۶۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، مانند کسانى که موسى را اذیت کردند نباشید که خدا موسى را از آنچه (درباره اش) مى گفتند، تبرئه کرد و در نزد خدا موسى آبرومند بود. ﴿۶۹﴾

«تقوی داشته باشید و حرف حقّ بگویید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ﴿۷۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، تقواى الهى پیشه کنید و گفتار محکم و استوار و به حقّ را بگوئید. ﴿۷۰﴾

يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا ﴿۷۱﴾

تا خدا اعمالتان را براى شما اصلاح کند و گناهانتان را به نفع شما بیامرزد و کسى که خدا و رسولش را اطاعت کند، قطعا به رستگارى بزرگى رسیده است. ﴿۷۱﴾

برداشت از آیات ۷۱ – ۶۹

اذیت خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله

سالک الی اللّه نباید کاری بکند که خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله را اذیت کند و بلکه باید تقوی داشته باشد و گفتارش حق باشد تا اعمالش شایسته گردد و گناهانش آمرزیده شود.

«عرضه امانت»

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ﴿۷۲﴾

قطعا ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم. پس آنها از تحمّل آن با شفقتى که از آن داشتند، اِبا کردند و انسان آن را حمل کرد. قطعا او ستمگر و جاهل بود. ﴿۷۲﴾

لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۷۳﴾

براى اینکه خدا مردهاى منافق و زنهاى منافق و مردهاى مشرک و زنهاى مشرکه را عذاب کند و توبه مردهاى مؤمن و زنهاى مؤمنه را قبول نماید و خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۷۳﴾

سوره مبارکه سبا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«ستایش و سپاس مخصوص خدا است»

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۱﴾

سپاس و ستایش براى خدائى است که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال او است و براى او در آخرت حمد و سپاس است. و او حکیم آگاهى است. ﴿۱﴾

يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ ﴿۲﴾

آنچه در زمین فرو مى رود و آنچه از زمین بیرون مى آید و آنچه از آسمان نازل مى شود و آنچه به آسمان بالا مى رود، همه را خدا مى داند و او مهربانِ آمرزنده اى است. ﴿۲﴾

«کفّار، منکر قیامت اند»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۳﴾

و کسانى که کافر شده اند، مى گویند که ساعت قیامت به ما نخواهد رسید. بگو: چرا، به پروردگارم قسم که حتما براى شما خواهد آمد. او داناى پنهانى است. از او به قدر سنگینى ذرّه اى نه در آسمانها و نه در زمین و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن پوشیده نخواهد بود، مگر آنکه در کتاب آشکارى وجود دارد. ﴿۳﴾

لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۴﴾

به خاطر آنکه جزا دهد کسانى را که ایمان آورده و اعمال شایسته کرده اند. اینها هستند که براى آنها آمرزش و روزى پر ارزشى خواهد بود. ﴿۴﴾

«آیات خدا از کار نمی افتند»

وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ ﴿۵﴾

و کسانى که سعى مى کنند که آیات ما را از کار بیندازند، آنها هستند که براى آنها عذابى از بلاى دردناکى خواهد بود. ﴿۵﴾

«آیات خدا حقّ است»

وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿۶﴾

و کسانى که به آنها علم داده شده، مى بینند آنچه بر تو از جانب پروردگارت نازل گردیده، همان حقّ است و هدایت مى کند به سوى راه خداى عزیزِ ستوده. ﴿۶﴾

«گفتار کفّار درباره پیامبر صلی الله علیه و آله»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ ﴿۷﴾

و کسانى که کافر شده اند، گفتند: که آیا ما شما را دلالت کنیم بر مردى که شما را با خبر مى کند که وقتى کاملاً درهم کوبیده شدید، که شما حتما خلقت جدیدى خواهید یافت؟ ﴿۷﴾

أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ ﴿۸﴾

بر خدا دروغ بسته است یا او را جنون گرفته است. بلکه کسانى که ایمان به آخرت ندارند، در عذاب و گمراهى دورى هستند. ﴿۸﴾

أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ ﴿۹﴾

آیا پس نمى بینند آنچه در مقابلشان است و آنچه پشت سرشان از آسمان و زمین است؟ اگر ما بخواهیم آنها را در زمین فرو مى بریم یا بر سر آنها سنگهائى از آسمان مى اندازیم. قطعا در آن نشانه اى براى هر بنده توبه کننده اى خواهد بود. ﴿۹﴾

«قضیه ای از حضرت داود علیه السلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ ﴿۱۰﴾

و قطعا از ناحیه خودمان فضیلتى به «داود» عنایت کردیم. اى کوهها و اى پرندگان، با او همراه باشید و آهن را براى او نرم قرار دادیم. ﴿۱۰﴾

أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۱۱﴾

اینکه زره کاملى با بافت یکنواخت بساز و شایسته عمل کنید. قطعا من به آنچه مى کنید، بینایم. ﴿۱۱﴾

«قضیه ای از حضرت سلیمان علیه السلام»

وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿۱۲﴾

و به سلیمان باد را (عنایت کردیم). صبح به مدّت یک ماه و عصر به مدّت یک ماه او را مى برد و چشمه مس را براى او جارى کردیم و از اجنّه کسى که در مقابل او به اذن پروردگارش کار مى کرد و اگر کسى از آنها از فرمان ما سرپیچى مى نمود، به او از عذاب آتش سوزنده مى چشاندیم. ﴿۱۲﴾

يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ﴿۱۳﴾

آنها هر چه سلیمان مى خواست، از محرابها و پیکرها و ظرفهاى بزرگ مانند حوض و دیگهاى ثابت براى او مى ساختند. اى آل داود، شکر بجا آورید. و کم اند از بندگان من که شاکر باشند. ﴿۱۳﴾

فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ ﴿۱۴﴾

پس وقتى که مرگ را بر او قطعى نمودیم، چیزى بر مرگ او جز جنبنده اى از زمین که عصاى او را مى خورد مردم را راهنمائى نکرد. وقتى که به زمین افتاد، براى اجنّه آشکار شد که اگر غیب را مى دانستند، در عذاب پست کننده اى باقى نمى ماندند. ﴿۱۴﴾

«قضیه قوم سبا»

لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ ﴿۱۵﴾

قطعا براى قوم سبا در محل زندگیشان نشانه اى بوده است، دو باغ از طرف راست و چپ. از روزى پروردگارتان بخورید و او را شکر کنید. شهرى پاک و پاکیزه و پروردگارى بخشنده. ﴿۱۵﴾

فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ ﴿۱۶﴾

پس آنها (از پروردگارشان) روى گرداندند و ما سیل ویران کننده اى را برایشان فرستادیم و بجاى دو باغشان، دو باغ دیگر با میوه هاى تلخ و درختان گز و کمى از درخت سدر مبدّل ساختیم. ﴿۱۶﴾

ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ ﴿۱۷﴾

این جزاى ما به آنها به خاطر کفرانشان بود و آیا ما جز کفران کننده را مجازات مى کنیم؟ ﴿۱۷﴾

وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ ﴿۱۸﴾

و در میان آنها و قریه هائى که در آنها برکت دادیم، قریه هائى را که آشکار بودند قرار دادیم و سیر و سفر در میان آنها مقرّر نمودیم. شبها و روزها در این قریه ها با کمال امنیت مسافرت کنید. ﴿۱۸﴾

فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴿۱۹﴾

پس گفتند: پروردگار ما، بین مسافرتهاى ما دورى بینداز. و به خود ظلم کردند. پس ما آنها را افسانه هائى قرار دادیم و کاملاً آنها را درهم کوبیدیم. در آن نشانه هائى براى هر صبرکننده سپاسگزارى مى باشد. ﴿۱۹﴾

وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۰﴾

و قطعا شیطان گمان خود را درباره آنها درست تصوّر کرد. پس از او، همه، جز عدّه اى از مؤمنین تبعیت کردند. ﴿۲۰﴾

وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ ﴿۲۱﴾

و شیطان بر آنها تسلّطى نداشت، مگر براى اینکه ما بدانیم چه کسى ایمان به آخرت دارد از کسى که او نسبت به آخرت در شک است. و پروردگار تو نگهدار هر چیزى است. ﴿۲۱﴾

«مشرکین پشتیبانی ندارند»

قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ ﴿۲۲﴾

بگو: کسانى را که غیر از خدا گمان کرده اید، بخوانید. آنها به وزن ذرّه اى در آسمانها و در زمین مالکیت ندارند و براى آنها در آسمانها و در زمین شرکتى نیست و براى او از آنها پشتیبانى نخواهد بود. ﴿۲۲﴾

«شفاعت بدون اذن خدا فایده ای ندارد»

وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿۲۳﴾

و شفاعتى نزد پروردگار جز براى کسى که اذن داده است نفعى ندارد، حتّى وقتى که اضطراب از دلهاى آنها برطرف گردد. (به آنها) مى گویند: پروردگارتان چه فرموده؟ مى گویند: حقّ را فرموده و او بلندمرتبه بزرگى است. ﴿۲۳﴾

«هدایت مال ما است یا مال شما است؟»

قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۴﴾

بگو: چه کسى از آسمانها و زمین شما را روزى مى دهد؟ بگو: خدا و قطعا ما یا شما بر هدایت یا در گمراهى آشکارى هستیم. ﴿۲۴﴾

قُلْ لَا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۲۵﴾

بگو: شما از آنچه ما گناه کرده ایم، سؤال نمى شوید و ما هم از آنچه شما عمل کرده اید، سؤال نخواهیم شد. ﴿۲۵﴾

«خدا به حقّ داوری می کند»

قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ ﴿۲۶﴾

بگو: پروردگار ما، میان ما را جمع مى کند. سپس در بین ما حقّ را باز مى فرماید و او فتّاح دانائى است. ﴿۲۶﴾

قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكَاءَ كَلَّا بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۷﴾

بگو: آن کسانى را که به عنوان شریکهایى به خدا ملحق نموده اید، به من نشان دهید. هرگز، بلکه او خداى عزیز حکیمى است. ﴿۲۷﴾

«رسالت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر همه مردم دنیا است»

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾

و ما تو را جز براى همه مردم که بشارت دهنده و ترساننده باشى، نفرستادیم و لکن اکثر مردم نمى دانند. ﴿۲۸﴾

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۲۹﴾

و مى گویند: این وعده چه وقت انجام خواهد شد اگر راست مى گویید؟ ﴿۲۹﴾

قُلْ لَكُمْ مِيعَادُ يَوْمٍ لَا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلَا تَسْتَقْدِمُونَ ﴿۳۰﴾

بگو: براى شما وعده روزى است که یک ساعت از آن نه تأخیر مى کنید و نه جلو خواهید افتاد. ﴿۳۰﴾

«کفّار می گویند: ما به این قرآن ایمان نمی آوریم»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ ﴿۳۱﴾

و کسانى که کافر شده اند، مى گویند که ما هرگز به این قرآن و به آنچه قبل از آن بوده، ایمان نخواهیم آورد و اگر ظالمین را ببینى که در نزد پروردگارشان نگه داشته شده اند و بعضى از آنها به بعض دیگر سخن را بر مى گردانند. کسانى که مستضعف اند، به کسانى که مستکبرند، مى گویند: اگر شما نبودید، ما از مؤمنین بودیم. ﴿۳۱﴾

قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ ﴿۳۲﴾

کسانى که مستکبرند، به کسانى که مستضعف اند، گفتند: آیا ما شما را بعد از اینکه هدایت به سوى شما آمد، از هدایت مانع شدیم؟ بلکه خودتان گناهکار بودید. ﴿۳۲﴾

وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۳۳﴾

و کسانى که مستضعف اند. به کسانى که مستکبرند، گفتند: بلکه مکر شب و روز شما آن وقتى که ما را فرمان مى دادید که به خدا کافر شویم و براى او ضدّهایى قرار دهیم (ما را گمراه کرد). و وقتى که آنها عذاب را مى بینند، پشیمانى خود را مخفى مى کنند و ما غلها را بر گردنهاى کسانى که کافر شده اند، قرار مى دهیم. آیا جز به آنچه کرده اند، جزا داده مى شوند؟ ﴿۳۳﴾

«مرفّه ها غالبا کافر می شوند»

وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ﴿۳۴﴾

و ما در هیچ قریه اى رسول ترساننده اى نفرستادیم، مگر آنکه مرفّه هاى آن قریه گفتند: قطعا ما به آنچه شما براى آن فرستاده شده اید، کافریم. ﴿۳۴﴾

وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۳۵﴾

و گفتند: ما اموال و اولادمان زیادتر است و ما به هیچ وجه از معذّبین نخواهیم بود. ﴿۳۵﴾

قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۶﴾

بگو: قطعا پروردگار من روزى کسى را که بخواهد، وسیع و کسى را که بخواهد، تنگ مى کند ولى بیشتر مردم نمى دانند. ﴿۳۶﴾

وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ ﴿۳۷﴾

و اموال و اولاد شما چیزى نیست که شما را (آنچنان) نزد ما مقرّب سازد، مگر کسى که ایمان بیاورد و عمل صالح کند، پس آنها گروهى هستند که جزاى مضاعف به خاطر آنچه که عمل کرده اند، براى آنها خواهد بود و آنها در غرفه هاى (بهشت) در امان هستند. ﴿۳۷﴾

وَالَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ ﴿۳۸﴾

و کسانى که سعى مى کنند که نشانه هاى ما را از کار بیندازند، آنها براى عذاب حاضر مى شوند. ﴿۳۸﴾

«هر چه انفاق شود، خدا جبران می کند»

قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۳۹﴾

بگو: حتما پروردگار من براى کسى که بخواهد از بندگانش، روزى را وسیع مى کند و براى هر کس که بخواهد، (روزى را) تنگ مى نماید و آنچه را که شما از چیزى انفاق کنید، خدا عوضش را مى دهد و او بهترین روزى دهندگان است. ﴿۳۹﴾

«روز حشر همه مردم»

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿۴۰﴾

و روزى که همه مردم را محشور مى کند، سپس به ملائکه مى گوید: آیا اینها بودند که شما را مى پرستیدند؟ ﴿۴۰﴾

قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ ﴿۴۱﴾

(ملائکه) مى گویند: تو پاکى، تو ولىّ ما هستى نه آنها، بلکه آنها جنّ را مى پرستیدند، بیشترشان به جنّها ایمان داشتند. ﴿۴۱﴾

فَالْيَوْمَ لَا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا وَنَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿۴۲﴾

پس امروز بعضى تان براى بعضى مالک نفع و ضررى نیست و به کسانى که ظالمند، مى گوئیم: عذاب آتشى که شما آن را تکذیب مى کردید، بچشید. ﴿۴۲﴾

«کفّار قرآن را دروغ و سحر می پندارند»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْكٌ مُفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۴۳﴾

و زمانى که آیات روشن ما بر آنها تلاوت مى شود، مى گویند: این جز مردى که مى خواهد شما را از آنچه که پدرانتان عبادت مى کردند مانع گردد، چیزى نیست و مى گویند: این قرآن جز تهمتى که بسته است، چیزى نیست. و کسانى که کافر شده اند وقتى که حقّ به طرفشان آمد، مى گویند: این جز سحرى آشکار چیزى نیست. ﴿۴۳﴾

وَمَا آتَيْنَاهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ ﴿۴۴﴾

و ما چیزى از کتابهائى که آن را درس بگیرند، به آنها نداده ایم و ما قبل از تو به سوى آنها ترساننده اى نفرستاده ایم. ﴿۴۴﴾

وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿۴۵﴾

و کسانى که قبل از آنها بودند، تکذیب کردند و حال آنکه اینها به یک دهم آنچه به آنها (اقوام قبلى) داده ایم، نمى رسند، پس آنها پیامبران مرا تکذیب کردند. پس چگونه بوده است کیفر من؟ ﴿۴۵﴾

«برای خدا قیام کنید»

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۴۶﴾

بگو: جز این نیست که من شما را به یک چیز موعظه مى کنم، اینکه براى خدا دو نفرى و یک نفرى قیام کنید. سپس تفکر کنید، اینکه با شما مصاحب بوده، هیچ گونه دیوانگى ندارد. او جز بیم دهنده براى شما در مقابل عذاب شدید (چیز دیگرى) نیست. ﴿۴۶﴾

«اجر زحمات پیغمبر صلی الله علیه و آله با خدا است»

قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۴۷﴾

بگو: آنچه را که من از اجر از شما خواسته ام، پس آن به نفع خود شما است. اجر من جز بر عهده خدا نخواهد بود و او بر همه چیز شاهد است. ﴿۴۷﴾

قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿۴۸﴾

بگو: قطعا پروردگار من حقّ را (بر دل من) مى اندازد. بسیار به پنهانیها دانا است. ﴿۴۸﴾

«حقّ آمد»

قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ ﴿۴۹﴾

بگو: حقّ آمده است و باطل آغازگر (چیزى) نبوده و نه تجدیدکننده چیزى است. ﴿۴۹﴾

قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ ﴿۵۰﴾

بگو: اگر من گمراه باشم، پس جز این نیست که بر ضرر خودم گمراه مى شوم و اگر هدایت شوم، پس به خاطر وحى است که از طرف پروردگارم به من شده است. قطعا خدا شنواى نزدیکى است. ﴿۵۰﴾

«روز قیامت فراری در کار نیست»

وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ ﴿۵۱﴾

و اگر وقتى را ببینى که فریادشان بلند است، امّا نمى توانند فرار کنند و از جاى نزدیکى آنها گرفته مى شوند. ﴿۵۱﴾

وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ ﴿۵۲﴾

و مى گویند: به حقّ ایمان آوردیم. ولى چگونه مى توانند از راه دور به آن دسترسى پیدا کنند؟ ﴿۵۲﴾

وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾

و آنها قطعا از قبل به حقّ و حقیقت کافر شدند و از مکان دور نسبتهاى ناصحیحى غائبانه (به حقّ) مى دادند. ﴿۵۳﴾

وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ ﴿۵۴﴾

و بین آنها و بین آنچه را که مى خواستند جدائى افتاد، همان گونه که با هم کیشان آنها از قبل عمل شد. قطعا آنها در شک فریب دهنده اى بودند. ﴿۵۴﴾

سوره مبارکه فاطر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قدرت ملائکه به سه بخش تقسیم می شود»

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾

تمام ستایشها مال خدائى است که خالق آسمانها و زمین است. ملائکه را رسولانى قرار داده که صاحب دو بال و سه بال و چهار بال اند. و هر چه خدا بخواهد، در خلقت زیاد مى کند. قطعا خدا بر هر چیزى قادر است. ﴿۱﴾

مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲﴾

هر چه را خدا براى مردم از رحمت خود بگشاید، کسى نمى تواند از آن جلوگیرى کند و هر چه را که جلوگیرى کند، کسى نمى تواند آن را بعدا آزاد کند. و او عزیز حکیمى است. ﴿۲﴾

«به یاد نعمتهای خدا باشید»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۳﴾

اى مردم، نعمت خدا را براى خودتان به یاد بیاورید. آیا خالقى غیر از خدا که شما را روزى از آسمان و زمین بدهد هست؟ هیچ خدائى جز او نیست. پس چگونه (از خدا) جدا مى شوید. ﴿۳﴾

وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۴﴾

و اگر تو را تکذیب کردند، پس قطعا پیامبرانى که قبل از تو بودند، آنها را هم تکذیب نمودند. و به سوى خدا همه کارها بر مى گردد. ﴿۴﴾

«وعده خدا حقّ است»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ﴿۵﴾

اى مردم، قطعا وعده خدا حقّ است. پس شما را زندگى دنیا مغرور نکند و (شیطان) فریبنده شما را (به کرم خدا) مغرور ننماید. ﴿۵﴾

«شیطان دشمن شما است»

إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿۶﴾

قطعا شیطان دشمن شما است، پس او را به عنوان دشمن خود بگیرید. جز این نیست که او حزب خود را مى خواند براى اینکه آنها اهل آتش سوزنده باشند. ﴿۶﴾

برداشت از آیات ۶ – ۵

غرور

سالک الی اللّه باید بداند که وعده الهی حقّ است و زندگی حقیقی انسان بعد از مرگ است و زندگی دنیا او را مغرور نکند و شیطان او را به کرم خدا مغرور ننماید.

اَلَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۷﴾

کسانى که کافر شده اند، براى آنها عذاب شدیدى خواهد بود و کسانى که ایمان آورده اند و اعمال صالحه انجام داده اند، براى آنها بخشش و اجر بزرگى خواهد بود. ﴿۷﴾

«اشتباه مردم درباره اعمال خودشان»

أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿۸﴾

آیا کسى که عمل بدش براى او زینت داده شده، پس عمل خود را نیکو مى بیند؟ پس حتما خدا کسى را که بخواهد گمراه مى کند و کسى را که بخواهد هدایت مى کند، پس به خاطر حسرتهایت بر آنها جانت را از دست ندهى. حتما خدا به آنچه مى کنند، دانا است. ﴿۸﴾

برداشت از آیه ۸

اعمال بد

سالک الی اللّه باید کوشش کند که اعمال بدش در نظرش جلوه نکند و حسرت اعمال زشت خودش و دیگران را نبرد.

«تشکیل ابرها»

وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ ﴿۹﴾

و خدا کسى است که بادها را فرستاد، پس بادها ابرها را حرکت مى دهند و به سوى شهرِ مرده اى ابرها را فرستادیم. پس بوسیله آن زمین را بعد از آنکه مرده بود، زنده اش نمودیم. نشر (در قیامت) همین طور خواهد بود. ﴿۹﴾

«همه عزّت مال خدا است»

مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ ﴿۱۰﴾

کسى که عزّت را مى خواهد، پس همه عزّت مال خدا است. به سوى او کلام پاکیزه بالا مى رود و عمل شایسته آن را بالا مى برد. و کسانى که نقشه هاى بدى مى کشند، براى آنها عذاب شدیدى است و مکر اینها از بین مى رود. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیه ۱۰

عزّت

سالک الی اللّه اگر در دنیا و آخرت بخواهد عزّت داشته باشد، باید بداند که آن در دست خدا است و تنها عمل صالح است که او را بالا می برد و به کمال می رساند.

«خلقت بدن انسان»

وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۱۱﴾

و خدا شما را از خاک خلق کرد، سپس از نطفه، سپس شما را جفتهائى قرار داد. و هیچ ماده اى باردار نمى شود و هیچ وضع حملى واقع نمى گردد، مگر با علم خدا. و هیچ عمرکننده اى عمر زیاد نمى کند و هیچ کس از عمرش کم نمى شود، مگر در کتاب ثبت شده است. قطعا آن بر خدا آسان است. ﴿۱۱﴾

«دو دریا با هم مخلوط نمی شوند»

وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۲﴾

و دو دریا با هم مساوى نیستند. این دریا شیرین و گوارا است و آشامیدنى اش  خوشگوار و آن دریا شور و تلخ است و از همه (این دریاها) شما گوشت تازه اى مى خورید و وسائل زینت براى پوشیدنتان استخراج مى کنید و کشتیها را در آن مى بینى که دریا را مى شکافند تا از فضل خدا بهره بگیرید و شاید شما تشکر کنید. ﴿۱۲﴾

«ماه و خورشید حرکت می کنند»

يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ ﴿۱۳﴾

شب را در روز و روز را در شب داخل مى کند و خورشید و ماه را مسخّر کرده که هر یک تا وقت معینى حرکت مى کنند. این است خداى شما که پروردگار شما است، براى او مالکیت است. و کسانى را که غیر از خدا مى خوانید، به اندازه پوست هسته خرما مالکیت ندارند. ﴿۱۳﴾

«بیچارگی بتها»

إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ ﴿۱۴﴾

اگر شما آنها را بخوانید، صداى شما را نمى شنوند و اگر هم شنیده اند، به شما جواب نمى دهند و روز قیامت آنها شرک شما را منکر مى شوند. و هیچ کس مانند (خداىِ) دانا تو را با خبر نمى کند. ﴿۱۴﴾

«همه مردم فقرای درگاه خدا هستند»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۱۵﴾

اى مردم، شما نیازمندان به درگاه خدا هستید و خدا او است که بى نیاز ستوده اى است. ﴿۱۵﴾

إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ ﴿۱۶﴾

اگر بخواهد، شما را از بین مى برد و خلق تازه اى بوجود مى آورد. ﴿۱۶﴾

برداشت از آیات ۱۶ – ۱۵

فقر

سالک الی اللّه باید بداند که سرتاپا نیازمند و محتاج پروردگار است و تنها او است که از همه کس و همه چیز بی نیاز است و اگر خدای تعالی بخواهد، همه را نابود می کند و مخلوق جدیدی روی کار می آورد.

وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ ﴿۱۷﴾

و آن بر خدا مشکل نیست. ﴿۱۷﴾

«گناه هیچ کس بر عهده دیگری نخواهد بود»

وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَمَنْ تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿۱۸﴾

و گناهکارى گناه دیگرى را به عهده نمى گیرد. و اگر کسى بار سنگینِ دیگرى را براى حمل گناه خود بخواند، چیزى از آن را بر عهده نخواهد گرفت و اگر چه از نزدیکان او باشد. جز این نیست که تو کسانى را مى ترسانى که به پنهانى از پروردگارشان در خشیت اند و نماز را بر پا مى دارند. و کسى که تزکیه (نفس) کند، جز این نیست که به نفع خود تزکیه مى کند. و برگشت به سوى خدا است. ﴿۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۸ – ۱۷

تزکیه نفس

سالک الی اللّه باید بداند که هیچ کس گناه دیگری را در نزد خدا به دوش نمی کشد ولو از نزدیکان و اقربای انسان باشد و اگر کسی مشغول به تزکیه نفس می شود، به نفع خودش تزکیه نفس کرده و خود را از مهالک نجات داده و رستگار گردیده است.

«کور و بینا یکسان نیستند»

وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ ﴿۱۹﴾

و کور و بینا با هم یکسان نیستند. ﴿۱۹﴾

وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ ﴿۲۰﴾

و نه تاریکیها و نور ﴿۲۰﴾

وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ ﴿۲۱﴾

و نه سایه و حرارت ﴿۲۱﴾

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ ﴿۲۲﴾

و زنده ها و مرده ها با هم مساوى نیستند. قطعا خدا به هر کسى بخواهد، مى شنواند ولى تو کسانى را که در قبرها هستند، نمى توانى بشنوانى. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ – ۱۹

بد و خوب با هم مساوی نیستند

سالک الی اللّه باید بداند همان گونه که کور با بینا و تاریکی با نور و سایه با آفتاب و زنده با مرده مساوی نیستند افراد غافل از خدا با سالکین الی اللّه مساوی نخواهند بود و کسانی که غافل اند اگر غفلت شان ادامه پیدا کند، منتهی به مرگ روحی شان خواهد شد که حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم نمی توند به آنها چیزی بشنواند.

«اوصاف رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِيرٌ ﴿۲۳﴾

تو جز ترساننده ای نیستی. ﴿۲۳﴾

إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ ﴿۲۴﴾

حتما ما تو را به حقّ بشارت دهنده و ترساننده فرستادیم. و هیچ امّتى نیست، مگر آنکه در میان آنها ترساننده اى بوده است. ﴿۲۴﴾

وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ ﴿۲۵﴾

و اگر تو را تکذیب کرده اند، پس قطعا کسانى که قبل از آنها هم بوده اند، تکذیب نموده اند. پیامبرانشان با دلائل و پندها و با کتاب روشنائى دهنده به نزد آنها آمدند. ﴿۲۵﴾

ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿۲۶﴾

سپس کافران را من اخذ کردم، پس مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بوده است؟ ﴿۲۶﴾

«بوسیله باران میوه های رنگارنگ بیرون می آید»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ ﴿۲۷﴾

آیا ندیدى که خدا از آسمان آب را نازل فرمود، پس بوسیله آن آب، میوه هائى که رنگهاى مختلف داشت، بیرون آورد. و از کوهها رگه هائى سفید و سرخ با رنگهاى مختلف و سیاه پر رنگ آفریدیم؟ ﴿۲۷﴾

«جانداران رنگارنگ»

وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِكَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ ﴿۲۸﴾

و همچنین از مردم و جنبندگان و چهارپایان رنگهایشان مختلف مى باشد. جز این نیست که از میان بندگان خدا، علماء هستند که از خدا مى ترسند. قطعا خدا عزیز بخشنده اى است. ﴿۲۸﴾

«انفاق، تجارت پر منفعتی است»

إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿۲۹﴾

قطعا کسانى که کتاب خدا را تلاوت مى کنند و نماز را بر پا مى دارند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، در پنهان و علنى انفاق مى کنند، اینها امید به تجارتى دارند که هرگز پایان پذیر نیست. ﴿۲۹﴾

لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۳۰﴾

تا اجرهایشان را کاملاً به آنها عنایت کند و براى آنها از فضل خودش زیادتر بدهد. حتما او بخشنده شکورى است. ﴿۳۰﴾

برداشت از آیات ۳۰ – ۲۸

اهمیت علم و دانش دینی

سالک الی اللّه باید بداند که علم و دانش دینی به قدری پر ارزش است که خدای تعالی کسانی را که تحصیل علوم دینی می کنند، اهل خشیت و عبادت دانسته و نام آنها در قرآن علماء گذاشته شده است. و کسانی که قرآن می خوانند و نماز را بر پا می دارند و از آن چه خدا به آنها انفاق کرده علنی و پنهانی انفاق می کنند، اینها تجارتی کرده اند که هرگز پایانی نخواهد داشت و خدای تعالی اجر آنها را کاملاً عنایت می کند و از آن چه وعده فرموده بیشتر هم به آنها خواهد داد.

«آنچه خدا وحی کرده حقّ است»

وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ ﴿۳۱﴾

و آنچه ما به تو از کتاب وحى کردیم، همان حقّ است و تصدیق کننده آنچه قبل از خود بوده، مى باشد. قطعا خدا به بندگانش آگاه بینائى است. ﴿۳۱﴾

«فضیلت بزرگ اهل البیت علیهم السلام»

ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ﴿۳۲﴾

سپس ما کتاب را به ارث به کسانى که از میان بندگانمان اختیارشان کردیم، دادیم. پس جمعى از این اختیارشدگان کسانى هستند که ظلم کننده به خود مى باشند و بعضى از آنها میانه رو هستند و بعضى از آنها بر جمیع خوبیها به اذن خدا پیشى گرفته اند. این همان فضیلت بزرگ است. ﴿۳۲﴾

جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ﴿۳۳﴾

بهشتهاى جاویدانى که داخل آنها مى شوند و در آن بهشت ها به دستبندهائى از طلا و مروارید زینت مى گردند و لباسشان در آن بهشتها حریر است. ﴿۳۳﴾

وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۳۴﴾

و آنها مى گویند: حمد مال خدائى است که حزن را از ما برد. حتما پروردگار ما آمرزنده شکورى (حق شناس) است. ﴿۳۴﴾

اَلَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ ﴿۳۵﴾

آن خدائى که از فضل خود ما را در خانه دائمى واردمان کرد که در این خانه نه رنجى و نه سستى و ضعفى به ما مى رسد. ﴿۳۵﴾

«جزای کافران»

وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ ﴿۳۶﴾

و براى کسانى که کافر شدند، آتش جهنّم خواهد بود. هرگز درباره آنها اجازه داده نمى شود که بمیرند و عذاب جهنّم از آنها تخفیف داده نمى شود. این چنین ما هر کفران کننده اى را جزا مى دهیم. ﴿۳۶﴾

وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ ﴿۳۷﴾

و آنها در جهنّم فریاد مى کنند که پروردگار ما، ما را از جهنّم بیرون بیاور تا عمل صالح کنیم، غیر از آنچه که قبلاً عمل کرده بودیم. آیا ما شما را به اندازه کسى که متذکر شود، عمر ندادیم (که در آن متذکر شوید و حال آنکه) ترساننده نزد شما آمد؟ حالا بچشید، براى ظالمین یاورى نخواهد بود. ﴿۳۷﴾

إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۳۸﴾

قطعا خدا پنهانى آسمانها و زمین را مى داند. و حتما به درون دلها آگاه است. ﴿۳۸﴾

«خدا شما را در روی زمین خلیفه قرار داد»

هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًا وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا ﴿۳۹﴾

آن خدا کسى است که شما را خلیفه هائى در زمین قرار داد، پس کسى که کافر شود، کفرش به ضرر خودش خواهد بود و کفر کافرین، جز غضب خدا چیزى را براى آنها در نزد پروردگارشان زیاد نمى کند و کفر کافرین چیزى را مگر ضرر و خسران نمى افزاید. ﴿۳۹﴾

«بتها چه چیز را در روی زمین خلق کرده اند؟»

قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكَاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا فَهُمْ عَلَى بَيِّنَتٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا ﴿۴۰﴾

بگو: آیا دیدید بتهایتان را، آنهائى را که غیر از خدا مى خوانید؟ به من نشان بدهید چه چیز را از زمین خلق کرده اند؟ یا براى آنها شرکتى در آسمانها است، یا به آنها کتابى داده ایم؟ پس آنها چه دلیلى براى شرکت خود دارند؟ بلکه ظالمین بعضیشان به بعضى جز فریب وعده اى نمى دهند. ﴿۴۰﴾

«خدا آسمان و زمین را نگه داشته است»

إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿۴۱﴾

خدا آسمانها و زمین را از اینکه زائل شوند، قطعا نگه مى دارد و اگر آنها زائل شدند، احدى بعد از خدا نمى تواند آنها را نگه دارد. حتما خدا بردبار بخشنده اى است. ﴿۴۱﴾

«انسان بر تعهّداتش باقی نمی ماند»

وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ مَا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا ﴿۴۲﴾

و با سوگند مؤکدشان به خدا قسم مى خورند که اگر ترساننده اى نزد آنها بیاید، آنها یکى از هدایت یافته ترین امّتها خواهند بود و زمانى که انذارکننده اى نزد آنها آمد، جز ابراز نفرت چیزى بر آنها زیاد نکرد. ﴿۴۲﴾

اِسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا ﴿۴۳﴾

(اینها) به خاطر تکبّرشان در زمین و مکر بدشان بود و مکر بد بر نمى گردد مگر به اهلش. پس آیا آنها جز سنّت قبلى ها را انتظار دارند؟ پس هرگز براى سنّت الهى تبدیلى نمى یابى و هرگز براى سنّت خدا تغییرى نخواهى یافت. ﴿۴۳﴾

«سیر و سفر برای عبرت»

أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا ﴿۴۴﴾

آیا (چرا) در زمین سیر نمى کنند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بوده اند، چگونه است؟ و حال آنکه آنها قوّتشان از اینها بیشتر بود. و این چنین نبوده است که خدا ناتوان در مقابل چیزى در آسمانها و یا در زمین باشد. قطعا خدا عالم قادرى بوده است. ﴿۴۴﴾

«خدا به مردم سخت گیری نمی کند»

وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا ﴿۴۵﴾

و اگر خدا مردم را به آنچه به دست مى آورند مؤاخذه کند، به روى زمین جنبنده اى را باقى نمى گذارد. ولى تا وقت معینى آنها را به تأخیر مى اندازد. پس زمانى که وقت آنها رسید، پس حتما خدا به بندگانش بینا است. ﴿۴۵﴾

برداشت از آیات ۴۵ – ۴۴

امتحان

سالک الی اللّه باید برای عبرت گرفتن در روی زمین سیر و سفر کند و عاقبت کسانی که قبلاً بوده و قدرت و قوّتشان بیشتر از اینها بوده است را ببیند و عبرت بگیرد و بداند که خدای تعالی قادر است نگذارد در روی زمین کسی زنده بماند ولی بخاطر امتحانی که از آنها باید بگیرد، به آنها مهلت می دهد.

سوره مبارکه یس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«پیغمبر صلی الله علیه و آله در راه راست است»

یس ﴿۱﴾

یس (محمّد) ﴿۱﴾

وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿۲﴾

قسم به قرآنِ پر از حکمت ﴿۲﴾

إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳﴾

قطعا تو از پیامبرانی ﴿۳﴾

عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۴﴾

در راه راستی ﴿۴﴾

تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۵﴾

از سوی خدای عزیز مهربان قرآن نازل شده است. ﴿۵﴾

لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾

براى آنکه بترسانى قومى را همان طور که پدرانشان ترسانده شدند. پس آنها غافلند (از انذارها). ﴿۶﴾

«صفات غافلین»

لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۷﴾

قطعا فرمان درباره اکثر آنها تحقّق یافته و آنها ایمان نمى آورند. ﴿۷﴾

إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ ﴿۸﴾

ما در گردنهاى آنها غلهائى قرار دادیم که آن غلها تا به چانه هاى آنها رسیده پس سر آنها به بالا نگه داشته شده است. ﴿۸﴾

وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ﴿۹﴾

و از پیش روى آنها و از پشت سر آنها سدّى قرار داده ایم. پس دیده آنان را پوشانده ایم که آنها نمى بینند. ﴿۹﴾

وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾

و یکسان است براى آنها که بترسانى آنها را یا نترسانى، (آنها) ایمان نمى آورند. ﴿۱۰﴾

إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿۱۱﴾

جز این نیست که تو مى ترسانى کسى را که از ذکر (قرآن) تبعیت کند و از خداى رحمان در پنهانى بترسد، پس او را به مغفرت و اجر خوبى بشارت بده. ﴿۱۱﴾

«علم هر چیزی در قلب امام مبین ثبت شده است»

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ ﴿۱۲﴾

حتما ما مرده ها را زنده مى کنیم و آنچه را که جلو فرستاده اند و آثار آنها را ثبت مى نماییم و (علم) هر چیزى را در امامى مبین احصاء کرده ایم. ﴿۱۲﴾

«قصّه فرستادگان حضرت عیسی علیه السلام به انطاکیه»

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۳﴾

و براى آنها مَثَل اصحاب قریه را بزن، آن زمانى که فرستادگان به طرف آنها آمدند. ﴿۱۳﴾

إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ ﴿۱۴﴾

زمانى که ما به سوى آنها دو نفر را فرستادیم، پس آنها را تکذیب کردند و ما آنها را به سوّمى یارى کردیم (عزیز نمودیم)، پس آنها گفتند که ما حتما به سوى شما فرستادگانى هستیم. ﴿۱۴﴾

قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿۱۵﴾

مردم آن قریه گفتند: شما جز بشرى مثل ما نیستید و خداى بخشنده چیزى نازل نکرده. شما جز دروغگو چیزى نیستید. ﴿۱۵﴾

قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿۱۶﴾

گفتند: پروردگار ما مى داند که ما قطعا به سوى شما فرستاده شده ایم. ﴿۱۶﴾

وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۱۷﴾

و بر ما جز ابلاغ صریح چیزی نیست. ﴿۱۷﴾

قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۸﴾

گفتند: ما به شما فال بد زده ایم که اگر بس نکنید، حتماً شما را سنگسار مى کنیم و از طرف ما عذاب دردناکى به شما مى رسد. ﴿۱۸﴾

قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿۱۹﴾

گفتند: فال بد شما با شما است، اگر شما بفهمید و متذکر شوید؟ آیا شما متذکر مى شوید؟ بلکه شما قوم اسرافکارى هستید. ﴿۱۹﴾

«گفتار حبیب نجّار»

وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿۲۰﴾

و مردى از دورترین نقطه شهر با شتاب آمد، گفت: اى قومِ من، از پیامبران پیروى کنید. ﴿۲۰﴾

اِتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۲۱﴾

پیروى کنید از کسانى که از شما اجرى نمى خواهند و آنها هدایت شدگانند. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیات ۲۱ – ۱۳

قضیه اصحاب قریه

سالک الی اللّه باید از قضیه ای که در اول سوره یس خدای تعالی مثل زده است، مطالب زیر را تعلیم بگیرد،

۱ – آن که راه تبلیغات دینی را به طور صحیح یاد بگیرد و اشتباه نکند.

۲ – با سیاست خاصی طوری موعظه کند که دیگران را عزیز کرده و ضمنا سخنان خودش را به مردم بفهماند.

۳ – به تبلیغ دین اکتفا کند و به سخنان بیهوده گویان توجه نکند.

۴ – از تهدید دیگران اگر خدا پشتیبان او است نترسد.

۵ – از اسراف کنندگان نباشد.

۶ – به کمک دین و رسالت پیامبران علیهم السلام برخیزد.

۷ – انصاف داشته باشد و حرف حق را به خصوص از کسانی که اجر و مزدی از او طلب نمی کنند، بپذیرد؟

وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۲﴾

و مرا چه شده که عبادت نکنم کسى را که خلقم کرده و به سوى او برمى گردید. ﴿۲۲﴾

أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنْقِذُونِ ﴿۲۳﴾

آیا غیر از او خدایانى را (براى عبادت) بگیرم؟ که اگر خداى رحمان ضررى را براى من بخواهد، شفاعت آنها، از چیزى مرا بى نیاز نکرده و مرا نجات نخواهد داد. ﴿۲۳﴾

إِنِّي إِذًا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۴﴾

که قطعا من در آن وقت در گمراهی آشکاری هستم. ﴿۲۴﴾

إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿۲۵﴾

من حتما ایمان به پروردگار شما آوردم، پس ﴿سخن﴾ مرا بشنوید. ﴿۲۵﴾

قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾

گفته شد که داخل بهشت شو. گفت: ای کاش قوم من می دانستند. ﴿۲۶﴾

بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿۲۷﴾

که پروردگارم مرا بخشید و مرا از گرامی شدگان قرار داد. ﴿۲۷﴾

جزء ۲۱

«با اهل کتاب به خوبی مباحثه کن»

وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۴۶﴾

و با اهل کتاب جز به بهترین صورت مباحثه نکنید، مگر کسانى که از آنها ستمگرند و بگوئید به آنچه بر ما نازل شده و بر شما نازل شده است، ایمان آوردیم و خداى ما و خداى شما یکى است و ما در مقابل او تسلیمیم. ﴿۴۶﴾

برداشت از آیه ۴۶

با همه نیک حرف بزنید

سالک الی اللّه باید با کفّار و اهل کتاب با خوبی بحث کند و حرف بزند، مگر کسانی که فهم و درک خوبی را ندارند و نمی توانند خوبیها را بفهمند.

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمِنْ هَؤُلَاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ ﴿۴۷﴾

و این چنین کتاب را بر تو نازل نمودیم. پس کسانى که به آنها کتاب دادیم، ایمان به آن مى آورند و بعضى از این مشرکین، کسى است که ایمان به آن مى آورد. و جز کفّار، کسى آیات ما را انکار نمى کنند. ﴿۴۷﴾

«پیغمبر درس نخواند و خطّی ننوشت»

وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿۴۸﴾

و تو هرگز این چنین نبودى که قبل از این، کتابى خوانده باشى و با دست خود خطّى نوشته باشى که آن وقت کسانى که باطل کننده هستند، به شک و تردید بیفتند. ﴿۴۸﴾

بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ ﴿۴۹﴾

بلکه این (قرآن) آیات روشنى است که در قلب کسانى که علم به آنها داده شده، قرار گرفته و جز ظالمین آیات ما را کسى انکار نمى کند. ﴿۴۹﴾

وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۵۰﴾

و گفتند که چرا از جانب پروردگارش نشانه هائى بر او نازل نمى شود؟ بگو: جز این نیست که نشانه ها در نزد خدا است و من جز ترساننده آشکارى نیستم. ﴿۵۰﴾

أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۱﴾ 

آیا اینکه بر تو کتابى را نازل کرده ایم که بر آنها تلاوت مى شود آنها را کفایت نمى کند؟ قطعا در آن رحمت و تذکرى است براى کسانى که ایمان مى آورند. ﴿۵۱﴾

قُلْ كَفَى بِاللَّهِ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًا يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۵۲﴾‏

بگو: شهادت خدا بین من و شما کفایت مى کند. آنچه در آسمانها و زمین است، مى داند و کسانى که ایمان به باطل آورده اند و به خدا کافر شده اند، اینها همان زیانکارانند. ﴿۵۲﴾

وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَوْلَا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجَاءَهُمُ الْعَذَابُ وَلَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۳﴾

و با عجله از تو عذاب را مى خواهند و اگر وقت معینى براى آن نبود، عذاب براى آنها مى آمد. و ناگهان آنها را مى گیرد، در حالى که آنها متوجّه نیستند. ﴿۵۳﴾

يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ ﴿۵۴﴾

آنها با عجله از تو عذاب را مى خواهند، در حالى که قطعا جهنّم بر کافران احاطه دارد. ﴿۵۴﴾

يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَيَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۵﴾

روزى که عذاب از بالاى سرشان و از زیر پاهایشان آنها را در برگیرد و به آنها (خدا) مى گوید: بچشید (عذاب) آنچه را که انجام مى داده اید. ﴿۵۵﴾

«زمین خدا وسیع است»

يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾ 

اى بندگان من که ایمان آورده اید، قطعا زمین من وسیع است، پس تنها مرا عبادت کنید. ﴿۵۶﴾

«هر انسانی می میرد»

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿۵۷﴾ 

هر کسى مرگ را مى چشد. سپس به سوى ما برگردانده مى شوید. ﴿۵۷﴾

«مؤمنین در غرفه های بهشتند»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿۵۸﴾ 

و کسانى که ایمان بیاورند و عمل صالح کنند، آنها را در غرفه هاى بهشتى که از دامن آن نهرها جارى است و در آن همیشه هستند، جا مى دهیم. چه نیکو است اجر عمل کنندگان. ﴿۵۸﴾

اَلَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۵۹﴾ 

آن مؤمنینى که بردبارى کرده اند و بر پروردگارشان توکل مى کنند. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ – ۵۸

جزای سالک الی اللّه

سالک الی اللّه اگر اعتقاداتش را تصحیح کند و به آنها ایمان داشته باشد و تزکیه نفس کامل کند، خدا در آخرت غرفه هایی که از دامن آنها نهرهای آب جاری است و همیشه در آن بهشتهای پر غرفه هستند، به آنها عنایت خواهد فرمود و خدای تعالی صبر و توکل را به آنها به خاطر ایمان و تزکیه نفسشان مرحمت می فرماید.

«روزی هر جنبنده ای با خدا است»

وَكَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶۰﴾

و چه بسا جنبنده اى که طاقت حمل رزق خود را ندارد، خدا او و شما را روزى مى دهد. و او شنواى دانائى است. ﴿۶۰﴾

«خدا خالق و مسخّرکننده همه چیز است»

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۶۱﴾ 

و اگر از آنها سؤال کنى: چه کسى آسمانها و زمین را خلق کرده و خورشید و ماه را مسخّر فرموده؟ حتما مى گویند: خدا. پس چگونه منحرف مى شوند؟ ﴿۶۱﴾

«خدا روزی را تقدیر می کند»

اَللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۶۲﴾ 

خدا روزى را براى کسى از بندگانش که بخواهد، وسعت مى دهد و (مى تواند آن را) براى او تنگ کند. قطعا خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۶۲﴾

«خدا از آسمان باران را نازل می کند»

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۶۳﴾

و اگر از آنها سؤال کنى: چه کسى از آسمان آب را نازل مى کند و بوسیله آن زمین را بعد از مُردنش زنده مى نماید؟ حتما مى گویند: خدا. بگو: الحمدللّه، بلکه اکثر آنها تعقّل نمى کنند. ﴿۶۳﴾

«زندگی دنیا بازی بیهوده ای است»

وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۶۴﴾ 

و این زندگى دنیا جز بازى بیهوده چیزى نیست. و قطعا اگر بدانند خانه آخرت، زندگى واقعى است. ﴿۶۴﴾

«در کشتی خدا را با اخلاص می خوانند»

فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ ﴿۶۵﴾ 

و وقتى که سوار کشتى مى شوند، خدا را در حالى که دینشان را براى او خالص کرده اند مى خوانند. ولى وقتى که به بیابان نجاتشان مى دهد، ناگهان باز آنها مشرک مى شوند. ﴿۶۵﴾

لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ وَلِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۶۶﴾

براى آنکه آنچه را به آنها داده ایم کفران کرده و بهره گیرى مى کنند، پس زود است بدانند. ﴿۶۶﴾

«حرم امن الهی»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ ﴿۶۷﴾ 

آیا ندیدند که ما حرم امنى قرار داده ایم در حالى که مردم از اطرافش به گروگان گرفته مى شوند؟ آیا به باطل ایمان آورده اند و نعمت خدا را کفران مى کنند؟ ﴿۶۷﴾

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ ﴿۶۸﴾

و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که بر خدا دروغ مى بندد یا حقّ را وقتى که براى او آمده است، تکذیب مى کند؟ آیا در جهنّم جایگاهى براى کافران نیست؟ ﴿۶۸﴾

برداشت از آیه ۶۸

تهمت

سالک الی اللّه نباید به خدا و به حق و حقیقت تهمت دروغ بزند، زیرا این چنین کسی ظالم ترین مردم است.

«کسی که جهاد کند، خدا هدایتش می کند»

وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۶۹﴾

و کسانى که در راه ما جهاد کنند، ما آنها را به راههایمان هدایت مى کنیم. و خدا با نیکوکاران است. ﴿۶۹﴾

برداشت از آیه ۶۹

جهاد با نفس

سالک الی اللّه اگر در راه خدا جهاد با نفس امّاره خود کرد، خدای تعالی او را کمک می کند و راهنمایی می فرماید و خدا همیشه با نیکوکاران خواهد بود.

سوره مبارکه روم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«مغلوب شدن رومیها»

الم ﴿۱﴾ 

الم ﴿۱﴾

غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾

روم مغلوب شد. ﴿۲﴾

فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ ﴿۳﴾

در نزدیک ترین سرزمین و آنها بعد از مغلوب شدنشان به زودى غلبه مى کنند. ﴿۳﴾

فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۴﴾

در مدّت چند سال. همه کار از قبل و بعد در دست خدا است. و در آن روز مؤمنین خوشحال مى شوند. ﴿۴﴾

بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۵﴾‏

به خاطر یارى خدا. که او هر که را بخواهد، یارى مى کند و او عزیز مهربانى است. ﴿۵﴾

وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶﴾ 

وعده خدا است که خدا وعده اش را تخلّف نمی کند، ولی اکثر مردم نمی دانند. ﴿۶﴾

يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ﴿۷﴾ 

(مردم) فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مى دانند و آنها از آخرت غافلند. ﴿۷﴾

«اهمیت تفکر در خلقت»

أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ ﴿۸﴾ 

آیا (چرا) در وجود خود تفکر نمى کنند؟ خدا آسمانها و زمین و آنچه در بین اینها است، جز به حقّ و براى زمان معینى خلق نفرموده و قطعا بیشتر مردم به دیدار پروردگارشان کافرند. ﴿۸﴾

«سیر و سفر در زمین»

أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۹﴾ 

آیا (چرا) در زمین سیر نمى کنند که ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بوده اند، چگونه است؟ آنها از این مردم قدرتشان بیشتر و زمین را شخم کرده و آبادش نموده و آبادیهاشان در زمین از آنچه اینها آباد مى کنند، بیشتر بوده است. و پیامبرانشان با دلایل روشن (واقعى) براى آنها آمدند. پس خدا این چنین نبوده است که به آنها ظلم کند. ولى خود آنها به خود ظلم کرده اند. ﴿۹﴾

«عاقبت گناهکاران»

ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۰﴾ 

سپس عاقبت کسانى که کارهاى بدى انجام مى دهند، این است که نشانه هاى خدا را تکذیب مى کنند و آنها آن نشانه ها را مسخره مى نمایند. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیات ۱۰ – ۸

اعمال نیک

سالک الی اللّه باید این اعمال را انجام دهد:

۱  –  در وجود خود و در آنچه خدا در آسمانها و زمین و آن چه بین آنها است خلق کرده که جز حق و حقیقت چیزی نیست، تفکر کند.

۲  –  جزء اکثریت مردمی که به ملاقات خدای تعالی کافرند نباشد.

۳  –  سیر و سفر در روی زمین بکند و ببیند عاقبت کسانی که قبل از او بوده اند با این که قوی تر و اثراتشان در روی زمین بیشتر و عمرشان طولانی تر بوده و پیامبرانشان آنها را موعظه کرده اند ولی آنها به دستورات آنها عمل نکرده اند، چگونه بوده است.

۴  –  بداند که نتیجه کارهای بد تکذیب آیات الهی است و در عاقبت آیات الهی را مسخره می کند.

اَللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۱۱﴾

خدا خلقت را شروع مى کند، سپس آن را به (حال اوّل) برمى گرداند، و بعد به سوى او برگردانده مى شوید. ﴿۱۱﴾

«روز قیامت»

وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۱۲﴾ 

و روزى که قیامت بر پا مى شود، گنهکاران ناامید مى گردند. ﴿۱۲﴾

وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاءُ وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ ﴿۱۳﴾

و براى آنها از بتهایشان شفیعى نمى باشد و آنها به بتهایشان کافرند. ﴿۱۳﴾

وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ ﴿۱۴﴾

و روزى که قیامت بر پا مى شود، آن روز آنها از یکدیگر جدا مى شوند. ﴿۱۴﴾

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ ﴿۱۵﴾‏

پس کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته انجام داده اند، آنها در باغى از بهشت شاد و مسرور مى گردند. ﴿۱۵﴾

وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ فَأُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ ﴿۱۶﴾

و امّا کسانى که کافر شدند و آیات ما و دیدار آخرت را تکذیب کردند، پس آنها براى عذاب احضار مى گردند. ﴿۱۶﴾

«حمد و تسبیح پروردگار»

فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿۱۷﴾ 

پس منزّه است خدا وقتى که شب مى کنید و هنگامى که صبح مى نمائید. ﴿۱۷﴾

وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ ﴿۱۸﴾ 

و براى او حمد و سپاس در آسمانها و زمین و شب و وقتى که ظهر مى کنید، مى باشد. ﴿۱۸﴾

«خدا زنده را از مرده بیرون می آورد»

يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ﴿۱۹﴾

خدا زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون مى آورد و زمین را بعد از آنکه مرده بود، زنده مى کند. و این چنین (شما در قیامت) بیرون آورده مى شوید. ﴿۱۹﴾

«خلقت بدن انسان»

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ ﴿۲۰﴾ 

و از نشانه هاى خدا این است که شما را از خاک خلق فرمود، سپس ناگهان شما بشرى شدید که در روى زمین پراکنده گردیدید. ﴿۲۰﴾

«محبّت و مهربانی بین زن و شوهر»

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱﴾

و از نشانه هاى او این است که براى شما از جنس خودتان همسرانى که در کنار آنها آرامش بگیرید، خلق فرمود و بین شما محبّت و مهربانى را قرار داد. قطعا در آن نشانه هائى است براى مردمى که تفکر مى کنند. ﴿۲۱﴾

«اختلاف زبانها و رنگها»

وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ ﴿۲۲﴾ 

و از نشانه هاى خدا خلقت آسمانها و زمین و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شما است. قطعا در آن براى دانشمندان نشانه هائى است. ﴿۲۲﴾

«خواب شب و روز»

وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿۲۳﴾

و از نشانه هاى خدا خواب شما در شب و روز و کوشش شما براى بهره گیرى از فضل پروردگار است. قطعا در آن نشانه هائى است براى مردمى که شنوایند. ﴿۲۳﴾

«نزول باران از آسمان»

وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۲۴﴾‏

و از نشانه هاى خدا این است که برق را در حالى که مایه ترس و مایه امید است، به شما نشان مى دهد و از آسمان آب نازل مى کند. پس بوسیله آن آب، زمین را بعد از آنکه مرده بود، زنده مى کند. که در آن نشانه هائى است براى مردمى که تعقّل مى کنند. ﴿۲۴﴾

«آسمان و زمین به فرمان خدا برپا است»

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ ﴿۲۵﴾ 

و از نشانه هاى خدا این است که آسمان و زمین به امر او برپا است. سپس وقتى که شما را از زمین دعوت مى کند، ناگهان همه تان از زمین بیرون مى آیید. ﴿۲۵﴾

وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ ﴿۲۶﴾

و هر کسى که در آسمانها و زمین است، مال خدا است. همه در مقابل او خاضع اند. ﴿۲۶﴾

«برای خدا مَثَل اعلائی است»

وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۷﴾

و او کسى است که خلقت را آغاز مى کند، سپس آن را بر مى گرداند و این کار براى او آسان تر است. و براى او مَثَل اعلائى در آسمانها و زمین است. و او عزیز حکیمى است. ﴿۲۷﴾

«مثالی از زندگی انسانها»

ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۲۸﴾

خدا براى شما مثلى از خودتان زده است. آیا بردگان شما در روزیهائى که ما به شما داده ایم شریک شمایند، آنچنان که شما در آن با هم مساوى باشید که بترسید براى آنها همان طورى که براى خود مى ترسید؟ این چنین ما آیات خود را براى مردمى که تعقّل مى کنند، توضیح مى دهیم. ﴿۲۸﴾

«ظالمین از هوای نفس خود پیروی می کنند»

بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۹﴾

بلکه کسانى که ستمگرند، از هواى نفس خود بدون داشتن علمى پیروى مى کنند. پس چه کسى مى تواند کسى را که خدا گمراه کرده، هدایت کند؟ و براى آنها یاورى نخواهد بود. ﴿۲۹﴾

«دین خدا فطری است»

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾

پس روى خود را براى دین خالص، مستقیم نگهدار. فطرتى است که خدا انسان را بر آن خلق کرده است. هیچ تغییرى براى خلقت خدا نیست. آن دین پا برجائى است، ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۳۰﴾

مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۳۱﴾

در حالى است که شما بازگشت کننده به سوى او هستید و تقواى او را داشته باشید و نماز را برپا بدارید و از مشرکین نباشید. ﴿۳۱﴾

«هر جمعیتی به آنچه دارد خوشحال است»

مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۳۲﴾

از کسانى که دین خود را از هم جدا کردند و به دسته هاى مختلف تقسیم شدند (نباشید). هر جمعیتى به آنچه نزد آنها است، خوشحالند. ﴿۳۲﴾

«در وقت فشار، انسان به سوی خدا می رود»

وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾

و زمانى که به مردم ضررى مى رسد، پروردگارشان را مى خوانند و با تضرّع به سوى او بر مى گردند. سپس وقتى که از جانب پروردگارشان مهربانى را به آنها مى چشاند، ناگهان جمعى از آنها به پروردگارشان مشرک مى شوند. ﴿۳۳﴾

لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۳۴﴾

تا نعمتهائى را که ما به آنها عنایت کرده ایم کفران کنند. و از آن نعمتها استفاده نمائید، پس به زودى خواهید دانست. ﴿۳۴﴾

برداشت از آیات ۳۴ – ۲۹

مسائلی که باید توجّه شود

سالک الی اللّه باید دقیقا به مسائل زیر توجّه کند:

۱  –  باید از هوای نفس بدون علم پیروی نکند و کارهایی را که می کند، باید با تحقیق و اطمینان به صحّت و درستی آن باشد.

۲  –  دینش را طبق فطرتی که خدای تعالی در عالم ارواح او را تربیت کرده قرار دهد.

۳  –  در مقابل پروردگارش دائما انابه کند.

۴  –  حدود الهی را رعایت کند و تقوی داشته باشد.

۵  –  نماز بخواند که اگر اقامه نماز نکند، جزء مشرکین خواهد بود.

۶  –  در دین خدا تفرقه نیندازد و به آن چه روی ندانستگی متمسّک شده است، خوشحال نباشد.

۷  –  همیشه به یاد خدا باشد و تنها وقتی که ضرری به او می رسد به در خانه خدا نرود، بلکه همیشه خود را در محضر پروردگار بداند.

۸  –  نعمتهای الهی را کفران نکند و بلکه از آن نعمتها استفاده نماید.

أَمْ أَنْزَلْنَا عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ ﴿۳۵﴾

یا ما بر آنها قدرت تسلّطى را نازل کردیم، پس او سخن مى گوید به آنچه که آنها به آن شرک ورزیده اند. ﴿۳۵﴾

وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ ﴿۳۶﴾

و زمانى که مهربانى خود را به مردم مى چشانیم، به آن خوشحال مى شوند و اگر به آنها به خاطر آنچه که پیش فرستاده اند بدى برسد، ناگهان آنها مأیوس مى گردند. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیه ۳۶

یأس از رحمت خدا

سالک الی اللّه باید از هر گونه افراط و تفریط خودداری کند و بداند هر چه به او می رسد از جانب خدا است. اگر مهربانی از جانب خدا به او رسید امیدوار و خوشحال شود، اگر بدی به او رسید بداند که به خاطر بدیهایی است که کرده است ولی از رحمت خدا مأیوس نشود و بلکه خوشحال باشد که خدای تعالی به این وسیله بدیهای او را جبران می کند.

«خدا روزی را برای هر که بخواهد زیاد می کند»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳۷﴾

آیا ندیده اند که قطعا خدا روزى را براى هر که بخواهد وسعت مى دهد و براى هر که بخواهد تنگ مى کند؟ قطعا در آن نشانه هائى است براى مردمى که ایمان بیاورند. ﴿۳۷﴾

«حقوق خویشاوندان را بپردازید»

فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۳۸﴾

پس حقّ خویشاوند و مسکین و در راه مانده را بده. آن براى کسانى که رضایت خدا را مى طلبند، بهتر است و اینها هستند که رستگارند. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۷

وسعت رزق

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی روزی اهل تقوی و کسانی را که دوست می دارد زیاد می کند و به قدر کفاف به آنها عنایت می کند. این نشانه لطف خدا است برای مردم با ایمان.

سالک الی اللّه باید حقوق خویشاوندان و درماندگان و در راه ماندگان را بپردازد، اگر می خواهد به کمالات و رستگاری و ملاقات با خدا برسد.

«ربا مایه زیادی مال نمی شود»

وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ ﴿۳۹﴾

و آنچه از ربا مى دهید براى آنکه اموال مردم را زیاد کنید، پس در نزد خدا چیزى افزوده نمى شود. ولى آنچه از زکات مى پردازید و رضایت پروردگار را مى خواهید، اینها همان کسانى هستند که مضاعف مى کنند. ﴿۳۹﴾

«خدا انسان را خلق کرده و به او روزی داده است»

اَللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذَلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۴۰﴾

خدا کسى است که شما را خلق کرده، سپس روزیتان داده و سپس مى میراندتان و سپس زنده تان مى کند. آیا از بتهاى شما  (که شریک خدا قرارشان داده اید) کسى هست که چیزى از این کارها را انجام دهد؟ منزّه است خدا و برتر است از آنچه شریک براى او قرار مى دهند. ﴿۴۰﴾

«فساد در دریا و خشکی ظاهر شده»

ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۴۱﴾

در دریا و خشکى به خاطر آنچه مردم کردند فساد ظاهر شد، براى آنکه به آنها خدا بچشاند بعضى از آنچه را که عمل کرده اند. شاید آنها به طرف حقّ برگردند. ﴿۴۱﴾

«دستور سیر و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ ﴿۴۲﴾

بگو: در زمین سیر و سفر کنید. پس با دقّت ببینید عاقبت کسانى را که قبلاً بوده اند، چگونه بوده است، اکثر آنها مشرک بوده اند. ﴿۴۲﴾

برداشت از آیات ۴۲ – ۴۱

ظهور امام زمان علیه السلام

سالک الی اللّه باید برای ظهور حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه دعا کند و فکر نکند که اگر دنیا فاسد شود امام زمانش زودتر می آید، بلکه اگر مردم آمادگی بیشتری برای پذیرش عدل و داد پیدا کنند و ظلم و جور از ناحیه قدرتمندان در زمین و دریا زیاد شود امام عصر ارواحنا فداه برای نجات مستضعفین زودتر ظهور می کند.

سالک الی اللّه باید در روی زمین سیر و سفر کند تا عاقبت کسانی که قبلاً بوده و بیشترشان مشرک بوده اند را ببیند چه شده است.

«دین و آیین مستقیم»

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ ﴿۴۳﴾

دین و آیین پابرجا را در مقابل خود قبل از آنکه روزى بیاید که هیچ بازگشتى از جانب خدا براى آن نیست، قرار بده. در آن روز آنها به گروههائى تقسیم مى شوند. ﴿۴۳﴾

مَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ ﴿۴۴﴾

کسى که کافر شود، کفرش به ضرر خودش خواهد بود و کسى که عمل صالح کند، پس به نفع خودشان آن را آماده ساخته اند. ﴿۴۴﴾

لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴿۴۵﴾

براى آنکه کسانى که ایمان آورده اند و اعمال شایسته کرده اند، خدا از فضل خودش به آنها جزا بدهد. حتما خدا کافران را دوست نمى دارد. ﴿۴۵﴾

برداشت از آیات ۴۵ – ۴۴

سپاس خدا

سالک الی اللّه نباید کفر و ناسپاسی داشته باشد زیرا به ضرر خود او خواهد بود و خدای تعالی کفار و ناسپاسان را دوست نمی دارد.

«فوائد باد»

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۴۶﴾

و از نشانه هاى خدا این است که بادها را بشارت دهنده مى فرستد و براى اینکه از رحمت خودش به شما بچشاند و به خاطر اینکه به فرمان او کشتى حرکت کند و به خاطر اینکه شما از فضل او بهره مند گردید و به خاطر اینکه شما شاید تشکر کنید. ﴿۴۶﴾

«انتقام خدا از گناهکاران»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾

و قطعا ما قبل از تو پیامبرانى به طرف قومشان فرستادیم. پس آنها با نشانه هائى به سوى قومشان رفتند. پس ما از کسانى که گناه کردند انتقام گرفتیم و یارى مؤمنان حقّى است که بر عهده ما خواهد بود. ﴿۴۷﴾

«تشکیل ابر در آسمان»

اَللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۴۸﴾

خدا آن کسى است که بادها را مى فرستد تا ابرها را به حرکت درآورند. پس آنها را در آسمان هر طور بخواهد، پهن و متراکم مى کند. پس دانه هاى باران را مى بینى که از لابلاى ابرها خارج مى شوند. پس آن باران را ناگهان به کسى که از بندگانش بخواهد، مى فرستد. آنها یک دفعه خوشحال مى شوند. ﴿۴۸﴾

وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ ﴿۴۹﴾

و اگر چه قبل از نازل شدن آن باران بر آنها، مأیوس بودند. ﴿۴۹﴾

فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۵۰﴾

پس نگاه کن به آثار رحمت خدا که چگونه زمین را بعد از مردنش، زنده مى کند. قطعا خدا این چنین زنده کننده مردگان است و او بر هر چیزى قدرت دارد. ﴿۵۰﴾

وَلَئِنْ أَرْسَلْنَا رِيحًا فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ ﴿۵۱﴾

و اگر ما بادى را بفرستیم که آنها ببینند زراعتشان زرد شده، بعد از آن راه کفر را در پیش مى گیرند. ﴿۵۱﴾

«مرده ها نمی شنوند»

فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۵۲﴾

پس حتما تو نمى توانى به مرده ها صدائى را بشنوانى و همچنین نمى توانى خواندنت را وقتى که کرها پشت مى کنند و مى روند، بشنوانى. ﴿۵۲﴾

وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۵۳﴾

و تو این چنین نیستى که بتوانى کورها را از گمراهیشان هدایت کنى. تو سخنت را جز به کسى که ایمان به آیات ما آورده پس آنها مسلمانانند، نمى توانى بشنوانى. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیات ۵۳ – ۵۲

غفلت از حقایق

سالک الی اللّه باید بکوشد غفلتی از حقایق نداشته باشد والا ممکن است روحش بمیرد و دیگر قابل هدایت نباشد.

«اشاره به ضعف و قدرت انسان»

اَللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ ﴿۵۴﴾

خدا آن کسى است که شما را از ضعف خلق فرمود، سپس بعد از ضعف قدرتى قرار داد، سپس بعد از قدرت ضعف و پیرى را قرار داده است. آنچه را بخواهد، خلق مى کند. و او داناى توانائى است. ﴿۵۴﴾

«عالم برزخ بر گناهکاران زود می گذرد»

وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ ﴿۵۵﴾

و روزى که ساعت قیامت برپا شود، گناهکاران قسم مى خورند که جز ساعتى (در عالم برزخ) نمانده اند. این چنین برگردانده مى شوند. ﴿۵۵﴾

وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَلَكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۵۶﴾

و کسانى که علم و ایمان به آنها داده شده، مى گویند که قطعا شما در دستور نوشته خدا تا روز قیامت مانده اید. امروز روز قیامت است ولى شما این چنین بودید که نمى دانستید. ﴿۵۶﴾

فَيَوْمَئِذٍ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ ﴿۵۷﴾

پس آن روز معذرت خواهى ستمکاران براى آنها نفعى ندارد و توبه آنها قبول نخواهد شد. ﴿۵۷﴾

«و از هرگونه مثلی در این قرآن زده شده است»

وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَلَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ ﴿۵۸﴾

و قطعا ما براى مردم در این قرآن از هرگونه مثلى زده ایم و اگر براى آنها آیه اى بیاورى، حتما کسانى که کافرند، مى گویند: شما جز اهل باطل چیزى نیستید. ﴿۵۸﴾

كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۹﴾

این چنین خدا بر دلهاى کسانى که نمى دانند، مُهر مى زند. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ – ۵۸

مثلهای قرآن

سالک الی اللّه باید بداند که قرآن مثلهایی برای او زده است و با آنها لجاجت نکند و از آنها پند بگیرد. زیرا اگر این چنین نباشد، دریچه قلبش به سوی حقایق بسته می شود و از علوم الهی استفاده نمی کند.

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ ﴿۶۰﴾

پس صبر کن. حتما وعده خدا حقّ است و کسانى که یقین ندارند، تو را سبک نکنند. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیه ۶۰

صبر

سالک الی اللّه باید برای رسیدن به وعده های الهی صبور و بردبار باشد و اگر مورد مسخره و سبکی کفار قرار گرفت از پا در نیاید.

سوره مبارکه لقمان 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الم ﴿۱﴾

الم ﴿۱﴾

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ ﴿۲﴾

این آیات کتاب پر از حکمت است. ﴿۲﴾

هُدًى وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ ﴿۳﴾

هدایت و رحمت برای نیکوکاران است. ﴿۳﴾

«صفات نیکوکاران»

الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾

کسانى که نماز را برپا مى دارند و زکات را مى دهند و آنها به آخرت یقین دارند. ﴿۴﴾

أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾

آنها از جانب پروردگارشان بر هدایت اند و آنها همان رستگارانند. ﴿۵﴾

«خریداران اخبار بیهوده»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۶﴾

و بعضى از مردم کسانى هستند که اخبار و مطالب بیهوده اى را مى خرند، براى آنکه مردم را از راه خدا بدون علم گمراه کنند و راه خدا را به مسخره بگیرند. این گروهند که براى آنها عذاب خوارکننده اى خواهد بود. ﴿۶﴾

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۷﴾

و زمانى که آیات ما بر او تلاوت مى شود، با تکبّر پشت مى کند، مثل آنکه آیات ما را نشنیده است. مثل آنکه گوشهایش سنگین است. پس او را به عذاب دردناکى مژده بده. ﴿۷﴾

«بهشتهای پر نعمت»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ ﴿۸﴾

قطعا کسانى که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند، بهشتهاى پر نعمت مال آنها خواهد بود. ﴿۸﴾

خَالِدِينَ فِيهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۹﴾

آنها در آن بهشتها همیشه مى مانند. وعده خدا حقّ است. و او عزیز حکیمى است. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۱

پندهایی از آیات اول سوره لقمان

سالک الی اللّه باید از آیات اول سوره لقمان این استفاده ها را بکند:

۱ – بداند که آیات قرآن پر از حکمت است.

۲ – اگر نیکوکار و لایق باشد، قرآن برای او هدایت و رحمت است.

۳ – نماز را که عبادت فردی است، اول وقت با توجه اقامه کند.

۴ – زکات را که عبادت اجتماعی است، به موقع بدهد.

۵ – با فکر کردن در آیات الهی به روز قیامت اعتقاد قوی داشته باشد.

۶ – هدایت کامل را از جانب پروردگار بداند و دریافت کند تا رستگار باشد.

۷ – کوشش کند که از مطالب بیهوده که از راه خدا او را منحرف می کند، دوری نماید تا مبادا به عذاب خوار کننده ای از جانب پروردگارش مبتلا گردد.

۸ – کوشش کند آیات کتاب الهی را با خضوع و خشوع استماع نماید و جزء آنهایی که گوششان در مقابل آیات الهی سنگین است واقع نشود.

۹ – ایمان و عمل صالح داشته باشد تا به بهشت پر نعمت وارد شود و در آن جاویدان بماند.

۱۰ – باید بداند که وعده های الهی همه اش حق و حقیقت است و خدای تعالی حکیم است.

«خلقت آسمانها بدون پایه ای که دیده شود»

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ﴿۱۰﴾

خدا آسمانها را بدون پایه اى که آن را ببینید، خلق فرموده و در روى زمین کوههائى انداخته تا براى شما آرام باشد و در زمین از هر جنبنده اى قرار داده است. و از آسمان آب را نازل کردیم. پس در آن از هرگونه اى گیاه زوج خوبى رویاندیم. ﴿۱۰﴾

هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۱۱﴾

این خلقت خدا است. پس به من نشان بدهید، کسانى که غیر از خدا هستند چه چیزى را خلق کرده اند؟ بلکه ستمکاران در گمراهى آشکارى هستند. ﴿۱۱﴾

«سخنان حکمت آمیز حضرت لقمان علیه السلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿۱۲﴾

و قطعا ما به لقمان حکمت دادیم اینکه خدا را شکر کن. و کسى که خدا را شکر کند، جز این نیست که به نفع خودش او را شکر کرده و کسى که کفران کند، پس قطعا خدا بى نیاز ستوده اى است. ﴿۱۲﴾

وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ﴿۱۳﴾

و آن وقتى که لقمان به پسرش گفت در حالى که او را موعظه مى کرد: اى پسرم، به خدا مشرک نشو که حتما شرک ظلم بزرگى است. ﴿۱۳﴾

«احترام به پدر و مادر»

وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴿۱۴﴾

و ما انسان را درباره پدر و مادرش توصیه کردیم. مادرش با بى حالى روى بى حالى او را حمل کرد و دوران شیرخوارگى او در دو سال بود. براى من و براى پدر و مادرت شکر کن که به سوى من برگشت است. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیات ۱۴ – ۱۲

شکر

سالک الی اللّه باید در مرحله اول فرزندان و نزدیکانش را موعظه کند و اول چیزی که به آنها تعلیم می دهد این باشد که آنها به خدای تعالی مشرک نشوند و شرک به خدا را ظلم بزرگی بدانند. و پدر و مادر را شاکر باشند و همه نعمتهایی را که خدای تعالی به آنهاداده شکرگزار باشند.

وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۵﴾

و اگر پدر و مادرت بر تو فشار آورند که تو آنچه را که به آن علم ندارى شریک من قرار دهى، اطاعتشان را نکن ولى در دنیا به خوبى با آنها کنار بیا و از راه کسى که به سوى من برگشته است، پیروى کن. سپس برگشت همه شما به سوى من است و من شما را به آنچه کرده اید، خبر مى دهم. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیه ۱۵

اطاعت غیر خدا

سالک الی اللّه نباید اطاعت پدر و مادری که او را به سوی بندگی شیطان و هوای نفس دعوت می کنند، بنماید و بکوشد پیرو کسانی باشد که به سوی خدا حرکت کرده اند.

«تذکرات لقمان علیه السلام به پسرش»

يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ﴿۱۶﴾

اى پسر من، قطعا چنین است که اگر به وزن دانه خردلى که در دل صخره اى یا در آسمانها یا در زمین باشد، خدا آن را حاضر مى کند. قطعا خدا لطف کننده دانائى است. ﴿۱۶﴾

يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿۱۷﴾

اى پسر من، نماز را بپاى دار و امر به معروف کن و نهى از منکر نما و به آنچه به تو مى رسد، صبر کن. قطعا آن از تصمیم گیرى در کارها است. ﴿۱۷﴾

وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿۱۸﴾

و صورتت را با تکبّر از مردم برنگردان و در روى زمین با غرور راه نرو. قطعا خدا هیچ متکبّر مغرورى را دوست نمى دارد. ﴿۱۸﴾

وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ ﴿۱۹﴾

و در راه رفتنت اعتدال را پیشه کن و آرام حرف بزن. قطعا نکره ترین صداها، صداى خرها است. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیات ۱۹ – ۱۶

سفارشات حضرت لقمان علیه السلام

سالک الی اللّه باید از سفارشاتی که حضرت لقمان به پسرش فرموده پند بگیرد:

اول: بداند که اگر به وزن خردلی کار بد یا خوب انجام دهد، خدای تعالی آن را در محاسباتش ظاهر می کند.

دوم: نماز بخواند و امر به معروف و نهی از منکر کند و در مقابل مصائب صبر داشته باشد تا بتواند دارای استقامت باشد.

سوم: در مقابل مردم اظهار تکبّر نکند و در روی زمین با غرور راه نرود تا خدا او را دوست داشته باشد.

چهارم: در راه رفتن و روش زندگی اعتدال و میانه روی را پیشه کند.

پنجم: آرام حرف بزند و مانند حیوانات صدای نامفهومش را بلند نکند.

«فراوانی نعمت ظاهری و باطنی پروردگار»

أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ ﴿۲۰﴾

آیا نمى بینید که خدا براى شما آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مسخّر فرموده و نعمتهاى ظاهرى و باطنى خود را براى شما فراوان قرار داده؟ و بعضى از مردم کسى است که بدون علم و راهنما و بدون کتاب روشنگرى درباره خدا جدل مى کند. ﴿۲۰﴾

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿۲۱﴾

و زمانى که به آنها گفته مى شود: از آنچه خدا نازل فرموده، پیروى کنید. مى گویند: بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن دیده ایم، پیروى مى کنیم. آیا ولو اینکه شیطان آنها را به عذاب آتش برافروخته دعوت کرده باشد؟ ﴿۲۱﴾

«تمسّک به ریسمان محکم خدا»

وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿۲۲﴾

و کسى که روى خود را به سوى خدا تسلیم کند و او نیکوکار باشد، قطعا به ریسمان محکمى چنگ زده و عاقبت کارها با خدا است. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ – ۲۱

پیروی از اشتباهات گذشتگان

سالک الی اللّه نباید به آن چه پدرانش در اشتباه بوده اند و به آن عمل می کرده اند، تحّجر داشته باشد و شیطان او را به طرف آتش جهنّم بکشاند. بلکه باید روی خود را به سوی خدا کند و نیکوکار باشد که در این صورت تمسّک به ریسمان محکم خدا و واسطه الهی با بندگانش کرده و عاقبت تمام کارها در دست خدا است.

وَمَنْ كَفَرَ فَلَا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۲۳﴾

و کسى که کافر شود کفر او تو را محزون نکند. به سوى ما برگشت آنها خواهد بود. پس ما آنها را به آنچه عمل کرده اند، خبر خواهیم داد. قطعا خدا به آنچه در سینه ها است، دانا است. ﴿۲۳﴾

نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِيظٍ ﴿۲۴﴾

آنها را کمى بهره مند خواهیم کرد، سپس آنها را با عذاب شدیدى بیچاره شان خواهیم کرد. ﴿۲۴﴾

«آسمان و زمین را چه کسی خلق کرده؟»

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۵﴾

و اگر از آنها سؤال کنى: چه کسى آسمانها و زمین را خلق کرده؟ حتما مى گویند: خدا. بگو: الحمدللّه. ولى بیشتر آنها نادانند. ﴿۲۵﴾

لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۲۶﴾

آنچه در آسمانها و زمین است، مال خدا است. قطعا خدا همان بى نیاز شایسته است. ﴿۲۶﴾

«کلمات خدا پایان ناپذیر است»

وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۷﴾

و اگر آنچه در زمین از درخت وجود دارد، قلمهائى شوند و به دریا هفت دریا بعد از آن اضافه شود، باز هم کلمات خدا پایان نمى پذیرد. قطعا خدا عزیز حکیمى است. ﴿۲۷﴾

مَا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۲۸﴾

خلقت شما و زندگى دوباره شما جز مثل یک فرد بیشتر نیست. قطعا خدا شنواى بینائى است. ﴿۲۸﴾

«تسخیر خورشید و ماه»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۲۹﴾

آیا ندیدى که خدا شب را در روز و روز را در شب وارد مى کند و خورشید و ماه را که هر یک به سوى وقت معینى در حرکتند، مسخّر فرموده و قطعا خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. ﴿۲۹﴾

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿۳۰﴾

آن به خاطر این است که خدا، حتما حقّ است و قطعا آنچه را که آنها غیر از خدا مى خوانند، باطل است و قطعا خدا بلندمرتبه و بزرگ است. ﴿۳۰﴾

أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُمْ مِنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴿۳۱﴾

آیا ندیدى که کشتى ها در دریا به نعمت خدا حرکت مى کنند، براى اینکه از نشانه هاى خدا به شما نشان دهد؟ قطعا در آن براى هر صبرکننده و شکرگزارى نشانه هائى است. ﴿۳۱﴾

«در دریا خدا را می خوانند»

وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ ﴿۳۲﴾

و زمانى که موج دریا مانند ابرها آنها را مى پوشاند، خدا را در حالى که دینشان را براى او خالص کرده اند، مى خوانند. و چون خدا آنها را به خشکى نجات مى دهد، بعضى از آنها معتدل بوده. و به آیات ما جز هر پیمان شکنِ کفران کننده اى، انکار نمى کند. ﴿۳۲﴾

«ترس از قیامت»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمًا لَا يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَيْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ﴿۳۳﴾

اى مردم، تقواى پروردگارتان را پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر جزاى اعمال فرزندش را تحمّل مى کند و نه فرزند چیزى از جزاى اعمال پدرش را تحمّل مى کند. قطعا وعده خدا حقّ است. پس زندگى دنیا مغرورتان نکند و گول زننده اى شما را به (کرم و رحمت) خدا مغرور ننماید. ﴿۳۳﴾

«علم در نزد خدا است»

إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴿۳۴﴾

قطعا در نزد خدا علم ساعت قیامت است و باران را نازل مى کند و مى داند چه چیز در رحمها است و کسى نمى داند فردا چه به دست خواهد آورد و کسى نمى داند به کدام سرزمین خواهد مُرد. قطعا خدا داناى آگاهى است. ﴿۳۴﴾

سوره مبارکه سجده 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قرآن به حقّ از طرف پروردگار نازل شده است»

الم ﴿۱﴾

الم ﴿۱﴾

تَنْزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾

کتابى است که از جانب پروردگار عالمیان نازل شده و در آن شک و تردیدى نیست. ﴿۲﴾

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۳﴾

آیا آنها مى گویند که این قرآن را به خدا افتراء زده است؟ بلکه آن از جانب پروردگارت حقّ است تا بترسانى قومى را که قبل از تو ترساننده اى براى آنها نیامده است، شاید آنها هدایت شوند. ﴿۳﴾

«آسمانها و زمین در شش روز آفریده شده»

اَللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿۴﴾

خدا آن کسى است که آسمانها و زمین و آنچه در بین اینها است، در شش روز آفرید. سپس قدرتش بر عرش استیلاء گرفت و براى شما غیر از خدا ولىّ و شفیعى نخواهد بود. آیا پس چرا متذکر نمى شوید؟ ﴿۴﴾

يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ ﴿۵﴾

کار را از آسمان به سوى زمین تدبیر مى کند. سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سالهائى که شما مى شمارید مى باشد، به طرف او بالا مى رود. ﴿۵﴾

ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۶﴾

آن خدا عالم به پنهانی و آشکارِ عزیز مهربان است. ﴿۶﴾

«خلقت بدن انسان»

اَلَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ ﴿۷﴾

او کسى است که خلقت هر چیزى را نیکو کرده و خلقت (بدن) انسان را از گِل شروع فرموده است. ﴿۷﴾

ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ﴿۸﴾

سپس نسل انسان را از خالص از آبِ بى مقدارى قرار داده است. ﴿۸﴾

ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿۹﴾

سپس او را موزون کرده و در او از روح خودش دمیده و براى شما گوش شنوا و چشمهاى بینا و دلهائى قرار داده است. کمتر شکر او را مى کنید. ﴿۹﴾

«انکار قیامت»

وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ ﴿۱۰﴾

و مى گویند: آیا وقتى که ما در زمین ناپدید شدیم، آیا دوباره آفرینش جدیدى خواهیم یافت؟ بلکه آنها ملاقات پروردگارشان را انکار مى کنند. ﴿۱۰﴾

قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ﴿۱۱﴾

بگو: ملک الموتى که بر شما مأمور شده، جانتان را مى گیرد، سپس به سوى پروردگارتان برگردانده مى شوید. ﴿۱۱﴾

وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ ﴿۱۲﴾

و اگر ببینى آن وقتى را که گناهکاران در نزد پروردگارشان سرهایشان را به زیر انداخته، (مى گویند:) پروردگار ما، ما دیدیم و شنیدیم. پس ما را برگردان تا عمل صالح کنیم که حتما ما اهل یقینیم. ﴿۱۲﴾

«جهنّم از جنّ و انس پر خواهد شد»

وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿۱۳﴾

و اگر ما مى خواستیم، به هر کسى هدایت او را مى دادیم. ولى سخن من محقّق گردید که (گفتیم:) جهنّم را از جنّ و انس همگى پر خواهم کرد. ﴿۱۳﴾

فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۴﴾

پس بچشید به خاطر آنکه دیدار امروزتان را فراموش کردید و ما هم شما را فراموش نمودیم و بچشید عذاب دائمى را به خاطر آنچه عمل کرده اید. ﴿۱۴﴾

«آیه سجده واجب و صفات مؤمنین»

إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۱۵﴾ 

جز این نیست کسانى به آیات ما ایمان مى آورند که وقتى متذکر آیات ما مى شوند، به سجده مى افتند و به ستایش (تسبیح و حمد) پروردگارشان تسبیح مى گویند و آنها تکبّر نمى کنند. ﴿۱۵﴾

تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۱۶﴾

از رختخوابها بیرون مى روند. پروردگارشان را با ترس و طمع مى خوانند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، انفاق مى کنند. ﴿۱۶﴾

برداشت از آیه ۱۶

خضوع در مقابل پروردگار

سالک الی اللّه باید وقتی که خدا نزد او یادآوری می شود، کمال خضوع را در مقابل پروردگارش داشته باشد و او را تسبیح و حمد کند و تکبّر نکند. در نیمه های شب از رختخوابش بیرون بیاید و خدا را به خاطر ترس از جزای گناهانش بخواند و طمع به الطافش داشته باشد و از آن چه خدا به او عنایت کرده انفاق کند.

فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۷﴾

پس هیچ کس نمى داند چه نور چشمى براى آنها در خفاء نگه داشته شده، جزائى است براى آنچه عمل کرده اند. ﴿۱۷﴾

«مؤمن و فاسق نزد خدا مساوی نیستند»

أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ ﴿۱۸﴾

آیا پس کسى که مؤمن بوده است، مانند کسى است که فاسق بوده؟ اینها مساوى نیستند. ﴿۱۸﴾

أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلًا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۹﴾

امّا کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح کردند، پس براى آنها بهشتهائى محل نزولشان به خاطر آنچه عمل کرده اند، مى باشد. ﴿۱۹﴾

وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿۲۰﴾

و امّا کسانى که معصیت کرده اند، پس جایگاهشان آتش است. هر وقت بخواهند از آن بیرون بیایند، به آن برگردانده مى شوند و به آنها گفته مى شود: بچشید عذاب آتشى را که آن را تکذیب مى کردید. ﴿۲۰﴾

وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۲۱﴾

و قطعا بچشانیم آنها را از عذاب نزدیک دنیا، غیر از عذاب بزرگ آخرت، شاید آنها برگردند. ﴿۲۱﴾

«اعراض از آیات خدا»

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ ﴿۲۲﴾

و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که آیات پروردگارش به او تذکر داده مى شود، سپس از آنها اعراض مى کند. قطعا ما از گناهکاران انتقام مى گیریم. ﴿۲۲﴾

«یادی از حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۲۳﴾

و قطعا ما به موسى کتاب دادیم. پس تو شکى نداشته باش از اینکه آن کتاب را او دریافت کرد و ما آن کتاب را براى بنى اسرائیل هدایت قرار دادیم. ﴿۲۳﴾

وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ ﴿۲۴﴾

و ما از آنها پیشوایانى که به فرمان ما هدایت مى کردند، در آن وقتى که صبر کردند و به آیات ما یقین مى نمودند، قرار دادیم. ﴿۲۴﴾

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۲۵﴾

حتما پروردگار تو در روز قیامت بین آنها به خاطر آنچه که در آن اختلاف کرده اند، فاصله مى اندازد. ﴿۲۵﴾

«هلاکت اقوامی در گذشته»

أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ أَفَلَا يَسْمَعُونَ ﴿۲۶﴾

آیا آنها را این موضوع هدایت نمى کند که چقدر ما قبل از آنها در قرنهاى گذشته هلاک کردیم؟ اینها در مساکن آنها راه مى روند. قطعا در آن نشانه هائى است. آیا پس (چرا) نمى شنوند؟ ﴿۲۶﴾

«فایده آب در زمین خشک»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنْفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ ﴿۲۷﴾

آیا (چرا) نمى بینند که ما آب را به طرف زمینهاى خشک آنها جریان مى دهیم تا بوسیله آن زراعت را بیرون بیاوریم تا از آن چهارپایانشان و خودشان بخورند؟ آیا پس (چرا) بصیرت پیدا نمى کنند؟ ﴿۲۷﴾

«روز پیروزی»

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۲۸﴾

و مى گویند: این فتح و پیروزى چه وقت خواهد بود اگر شما راستگو هستید؟ ﴿۲۸﴾

قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۲۹﴾

بگو: روز پیروزى، ایمان کسانى که کافر شدند، برایشان فایده اى ندارد و به آنها مهلت داده نمى شود. ﴿۲۹﴾

فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ ﴿۳۰﴾

پس از آنها اعراض کن و منتظر باش که حتما آنها هم انتظار مى کشند. ﴿۳۰﴾

سوره مبارکه احزاب

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«سخنان خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله که منظور مردمند»

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱﴾

اى پیامبر، تقواى خدا را داشته باش و از کفّار و منافقین اطاعت نکن. که قطعا خدا داناى حکیمى است. ﴿۱﴾

وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۲﴾

و از آنچه به تو از جانب پروردگارت وحى مى شود، پیروى کن. قطعا خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. ﴿۲﴾

وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۳﴾

و بر خدا توکل کن و کافی است که خدا وکیل باشد. ﴿۳﴾

برداشت از آیات ۳ – ۱

تقوی

سالک الی اللّه باید تقوی را کاملاً رعایت کند و کفّار و منافقین را اطاعت نکند، بلکه پیرو وحی الهی باشد و بر خدا توکل کند.

«انسان در باطن دو دل ندارد»

مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ﴿۴﴾

خدا برای هیچ کس دو قلب در درونش قرار نداده. و همسرانی که شما آنها را ظهار [۱] می کنید، خدا مادرهای شما قرار نداده است. و فرزند خوانده های شما را فرزندان شما قرار نداده است. این سخنی است که شما به دهانتان گفته اید و خدا حقّ را می گوید و او است که به راه حقّ هدایت می کند. ﴿۴﴾

[۱]  ــ ظهار یعنى مرد دست روى پشت زنش بگذارد و بگوید: «ظهرک کظهر امّى».

«فرزند خوانده ها را به نام پدرانشان یاد کنید»

اُدْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۵﴾

آنها را منتسب به پدرانشان بخوانید. آن در نزد خدا عادلانه تر است. پس اگر پدرانشان را نمى شناسید، آنها برادران شما در دین و موالیان شما هستند. و در آنچه که به آن خطا کرده اید، باکى بر شما نیست. ولى آنچه را که از دلهایتان تعمّدا مى گویید (مشکل است). و خدا بخشنده مهربانى بوده است. ﴿۵﴾

«ولایت تامّه رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

اَلنَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿۶﴾

پیامبر بر مؤمنین از خودشان (در تصرّف) سزاوارتر است و زنهاى او مادرهاى مؤمنین اند و خویشاوندان بعضى از آنها بر بعض دیگر در کتاب خدا از مؤمنین و مهاجرین سزاوارترند، مگر آنکه بخواهید به اولیائتان نیکى کنید. که آن در کتاب نوشته شده است. ﴿۶﴾

«گرفتن پیمان از پیامبران در عالم ذر»

وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا ﴿۷﴾

و زمانى که ما از پیامبران و از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم پیمان گرفتیم و از آنها پیمان محکمى اخذ نمودیم. ﴿۷﴾

لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۸﴾

براى اینکه خدا از راستگویان، از صداقتشان سؤال کند. و براى کافرین عذاب دردناکى مهیا نموده است. ﴿۸﴾

«کمکهای خدای تعالی به مؤمنین»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا ﴿۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، به یاد بیاورید نعمت خدا را به شما، آن وقتى که لشگرهائى به سوى شما آمدند. پس ما بر آنها باد و لشگرهائى که شما آنها را نمى دیدید، فرستادیم. و خدا به آنچه مى کنید، بینا بوده است. ﴿۹﴾

إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴿۱۰﴾

زمانى که آنها از ارتفاعات شما و از پایین شما به شما هجوم آوردند و آن وقتى که چشمها خیره شد و قلوب (و جانها) به حنجره رسید و به خدا گمانهاى بدى مى بردید. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیات ۱۰ – ۹

نعمتهای الهی

سالک الی اللّه باید نعمتهای خدا را همیشه متذکر باشد، بخصوص نعمتهایی که مخفی است و با چشم دیده نمی شود و برای انسان بسیار مفید است.

هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا ﴿۱۱﴾

آن وقت بود که مؤمنین امتحان شدند و تکان بسیار سختى خوردند. ﴿۱۱﴾

وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۱۲﴾

و زمانى که منافقین و کسانى که در دلهایشان مرض بود، گفتند: خدا و پیغمبرش چیزى جز گول زدن به ما وعده اى نداده اند. ﴿۱۲﴾

«اهل مدینه همه باید حرکت کنند»

وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا ﴿۱۳﴾

و زمانى که جمعى از آنها گفتند: اى اهل مدینه، براى شما توقّفى نیست، پس برگردید. و جمعى از آنها از پیامبر اجازه مى خواستند و مى گفتند: قطعا خانه هاى ما حفاظى ندارد. در حالى که حفاظ داشت و آنها مقصودى جز فرار کردن نداشتند. ﴿۱۳﴾

وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا ﴿۱۴﴾

و اگر بر آنها از اطراف مدینه هجوم مى شد، سپس از آنها درخواست فتنه مى شد، قطعا به سوى آن مى رفتند و جز کمى براى آن درنگ نمى کردند. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیات ۱۴ – ۱۲

سخنان خدا و رسولش حقّ است

سالک الی اللّه باید از این آیات این مسائل را یاد بگیرد:

اول: دستورات خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله را فریب تصوّر نکند.

دوم: باید در کارهای اساسی خود از خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه بگیرد.

سوم: با فریب از دستورات پیغمبر فرار نکند.

چهارم: در مقابل هجوم دشمن با استقامت باشد.

وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا ﴿۱۵﴾

و قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت نکنند و برنگردند. و عهد خدا مورد سؤال خواهد بود. ﴿۱۵﴾

قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلً ﴿۱۶﴾

بگو: اگر از مرگ یا کشته شدن فرار کنید، هرگز فرارتان براى شما نفعى نخواهد داشت و در آن زمان جز کمى بهره نخواهید برد. ﴿۱۶﴾

قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۱۷﴾

بگو: چه کسى مى تواند شما را از خواست خدا نگه دارد، اگر خدا براى شما بدى یا مهربانى را بخواهد؟ و هرگز براى آنها غیر از خدا ولىّ و یاورى نخواهند یافت. ﴿۱۷﴾

«خدا همه حالات مردم را می داند»

قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۸﴾

قطعا خدا کسانى از شما را که مردم را از جنگ باز مى دارند و همچنین کسانى را که به برادران خود مى گفتند: به سوى ما برگردید، مى شناسد و جز کمى از آنها به سوى جنگ نمى روند. ﴿۱۸﴾

أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُولَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۱۹﴾

آنها بر شما بخل مى کنند. پس زمانى که ترس بیاید، آنها را خواهى دید که به طرف تو با چشمهائى که در حدقه دور مى زند، به تو نگاه مى کنند، مثل کسى که مى خواهد با مرگ قالب تهى کند و زمانى که ترس از بین رفت، با زبان تند با شما ملاقات مى کنند، در حالى که بر خوبیها بخل مى ورزند. اینها ایمان نمى آورند، پس خدا اعمال آنها را نابود مى کند و این بر خدا آسان خواهد بود. ﴿۱۹﴾

يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُمْ مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا ﴿۲۰﴾

گمان مى کنند که (جنگجویان) حزبها نرفته اند و اگر (جنگجویان) حزبها برگردند، دوست دارند که آنها در میان اعراب بادیه پراکنده شوند و از اخبار شما سؤال کنند و اگر در میان شما باشند، جز کمى از آنها جنگ نمى کنند. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیات ۲۰ – ۱۵

تعهّدات با پروردگار

سالک الی اللّه باید با جدّیت کامل به دستورات اخلاقی الهی که در زیر گفته می شود عمل کند:

۱ – به تعهّداتی که در عالم ذر با پروردگار بسته پشت نکند، زیرا از او سؤال خواهد شد.

۲ – بداند که نباید در راه خدا از مرگ و کشته شدن فرار کند، زیرا بالاخره خواهد مرد ولی با عصیان الهی با خدا روبرو می شود.

۳ – بداند که از رحمت و غضب پروردگار کسی او را نجات نمی دهد و ولی و ناصری در مقابل خدای تعالی برای خود پیدا نمی کند.

۴ – بداند که خدای تعالی به همه کارها آگاهی دارد و اعمال منافقین را می شناسد.

۵ – اگر دشمن به خاطر تزکیه نفس او و یا هر کار خوبی که می کند حسادت ورزید، بداند که خدای تعالی آنها را به خوف و ترسی می اندازد و اعمال آنها را نابود می کند و این کار بر خدا آسان است.

۶ – نباید سالکین الی اللّه ساده لوح باشند و دشمن را ندیده بگیرند تا مخفیانه به آنها صدمه وارد کنند.

۷ – در عین حال آنها را ضعیف بداند و با شرح صدر به آنها توجّه نکند.

«رسول خدا صلی الله علیه و آله سرمشق نیکوئی است»

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا ﴿۲۱﴾

قطعا براى شما در رسول خدا الگوى نیکوئى بوده است، براى کسى که امید به خدا و روز قیامت را دارد و بسیار خدا را یاد مى کند. ﴿۲۱﴾

«استقامت مؤمنین در مقابل احزاب»

وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا ﴿۲۲﴾

و چون مؤمنین (جنگجویان) احزاب را دیدند، گفتند: این همان چیزى است که خدا و رسول او به ما وعده داده بودند و خدا و رسولش راست گفته اند و این دیدار جز ایمان و تسلیم بر آنها چیزى نیافزود. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ – ۲۱

اقتدا به پیامبر صلی الله علیه و آله

سالک الی اللّه اگر می خواهد خدا و روز قیامت را باور کند و به یاد خدا زیاد باشد، باید در اعمالش به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اقتدا نماید. زیرا وعده های خدای تعالی و رسولش حقّ است و آنها وقتی درستی و صداقت خدای تعالی و رسولش را ببینند، ایمانشان زیاد می شود و در مقابل آنها بیشتر تسلیم می گردد.

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿۲۳﴾

از مؤمنین مردانى هستند که صادقانه بر آنچه که خدا با آنها عهد بسته است، ایستاده اند. پس بعضى از آنها مدّتشان گذشت و بعضى از آنها منتظرند و در پیمانى که بسته اند، تغییرى نداده اند. ﴿۲۳﴾

لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۲۴﴾

به خاطر اینکه خدا راستگویان را به خاطر صداقتشان جزا دهد و منافقین را اگر بخواهد، عذاب کند یا اینکه توبه آنها را قبول نماید. قطعا خدا بخشنده مهربانى بوده است. ﴿۲۴﴾

«جنگ برای موفّقیت مؤمنین کافی است»

وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا ﴿۲۵﴾

و خدا کافران را با غیظشان برگرداند بدون آنکه به خیرى برسند. و خدا مؤمنین را از جنگ کفایت کرد. و خدا قوىّ عزیزى بوده است. ﴿۲۵﴾

برداشت از آیات ۲۵ – ۲۳

صداقت

سالک الی اللّه باید در مقابل تعهداتی که با خدا بسته است، روی ایمان، مردانه تا زمان مرگش صداقت داشته باشد تا خدا جزای راستگوییش را به او بدهد و در مقابل، کسانی که دروغ گفته اند عذابشان کند و اگر توبه کردند، خدا همیشه بخشنده است و مهربانی خاصّی به توبه کنندگان دارد. ولی اگر توبه نکردند و کافر شدند خدا آنها را به همان غیظشان بر می گرداند و نمی گذارد به خوبی برسند و اگر مؤمنین با آنها جنگ کنند، خدا کمکشان می کند.

وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا ﴿۲۶﴾

و خدا جمعى از اهل کتاب را که از آنان (مشرکین) حمایت مى کردند، از کمینگاههاى محکمشان پایین آورد و در دلهاى آنها رعب انداخت که گروهى را مى کشتید و جمعى را اسیر مى کردید. ﴿۲۶﴾

وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا ﴿۲۷﴾

و زمینهاى آنها و خانه ها و اموالشان را و حتّى زمینهائى را که شما در آن قدم نگذاشته بودید، خدا به شما به ارث داد (عنایت کرد). و خدا بر هر چیزى قادر بوده است. ﴿۲۷﴾

«سفارشاتی به زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله»

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿۲۸﴾

اى پیامبر، به زنهایت بگو: اگر شما زندگى دنیا و زینت دنیا را مى خواهید، بیایید تا شما را بهره مند کنم و به نحو نیکوئى رهایتان سازم. ﴿۲۸﴾

وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۲۹﴾

و اگر شما خدا و رسولش و خانه آخرت را مى خواهید، پس قطعا براى نیکوکاران از شما (خدا) اجر عظیمى آماده کرده است. ﴿۲۹﴾

يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾

اى زنهاى پیامبر، هر کس از شما مرتکب کار بد علنى شود، براى او عذاب دو برابر خواهد شد. و این کار بر خدا آسان است. ﴿۳۰﴾

جزء ۲۰

فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ﴿۵۶﴾

جواب قومش چیزى جز این نبود که گفتند: آل لوط را از قریه خود بیرون کنید. قطعا آنها مردمى هستند که خود را پاک نگه مى دارند. ﴿۵۶﴾

فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۵۷﴾ 

پس ما او و اهلش را نجات دادیم به جز زنش که مقدّر کردیم تا او از باقى ماندگان باشد. ﴿۵۷﴾

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۵۸﴾

بر آنها بارانى باراندیم. پس باران آن اِنذارشدگان، بسیار بد بود. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیات ۵۸ – ۵۴

قضیه حضرت لوط علیه السلام

سالک الی اللّه باید مردم را که علنا گناه می کنند با جدّیت بیشتری آنها را نهی از منکر کند و به هر نحوی که ممکن است مانع انجام گناهان علنی دیگران شود به خصوص گناهانی که در ارتباط با جنبه های شهوانی و فساد است که مردمان جاهل انجام می دهند. والا اگر نهی از منکر نکرد و بلکه در گناهان با گنه کاران خود را شریک قرار داد خدا او را هلاک می کند و از بین می برد.

«سلام خدا بر محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله»

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۵۹﴾

بگو: ستایش براى خدا است و سلام بر بندگان انتخاب شده خدا. آیا خدا بهتر است یا آنهائى را که شریک خدا قرارشان مى دهند؟ ﴿۵۹﴾

«توجّه به وحدانیت خدا بوسیله تذکر آیات»

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ ﴿۶۰﴾

آیا کسى که آسمانها و زمین را خلق کرده و از آسمان براى شما آب نازل فرموده، و بوسیله آن باغهائى را که (درختانش سر به هم آورده) و داراى خرّمى و سبزى است براى شما رویانیده ایم و شما نمى توانستید درختانش را برویانید، آیا با خدا، خدائى است؟ بلکه آنها قومى هستند که خدا را با دیگران مساوى قرار مى دهند. ﴿۶۰﴾

أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾

یا کسى که زمین را آرام قرار داده و در میان آن زمین نهرهائى قرار داده و براى آن زمین کوههاى ثابتى قرار داده و بین دو دریا فاصله اى قرار داده، آیا با خدا، خدائى است؟ بلکه اکثر آنها نمى دانند. ﴿۶۱﴾

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۶۲﴾ 

آیا چه کسى مضطر را وقتى که دعا مى کند، اجابت نموده و بدى را از او برطرف فرموده و شما را خلفاى زمین قرار مى دهد؟ آیا با خدا، خدائى است؟ چه کم متذکر مى شوند. ﴿۶۲﴾

أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۳﴾‏

آیا چه کسى شما را در تاریکیهاى بیابان و دریا هدایت مى کند؟ و چه کسى باد را بشارت دهنده قبل از (باران) رحمتش مى فرستد؟ آیا با خدا، خدائى است؟ بالاتر است خدا از آنچه براى او شریک قرار مى دهند. ﴿۶۳﴾

أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶۴﴾

آیا چه کسى خلقت را آغاز نموده، سپس آن را تجدید کرده است و چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد؟ آیا با خدا خدائى است؟ بگو: دلیلتان را بیاورید، اگر راستگو هستید. ﴿۶۴﴾

«غیب را جز خدا نمی داند»

قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿۶۵﴾

بگو: کسى که در آسمانها و زمین است، جز خدا غیب را نمى داند و آنها نمى فهمند چه وقت مبعوث خواهند شد. ﴿۶۵﴾

«مطالبی درباره آخرت»

بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ ﴿۶۶﴾

آنها علم درستى درباره آخرت ندارند، بلکه آنها درباره آخرت در تردیدند، بلکه آنها نسبت به آخرت نابینا هستند. ﴿۶۶﴾

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿۶۷﴾

و کسانى که کافر شدند، مى گویند: آیا وقتى که ما و پدرانمان خاک شدیم، آیا ما از قبرها خارج مى شویم؟ ﴿۶۷﴾

لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾ 

قطعا ما و پدرانمان از قبل به این مطالب وعده داده شده بودیم. این مطالب جز همان خرافات پیشینیان چیزى نیست. ﴿۶۸﴾

«دستور سیر و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۶۹﴾

بگو: در روى زمین سیر و سفر کنید، پس نگاه کنید که چگونه بوده است عاقبت مجرمین؟ ﴿۶۹﴾

برداشت از آیه ۶۹

سیر و سفر

سالک الی اللّه باید روی زمین بسیار مسافرت کند و چشم بصیرت داشته باشد که عاقبت معصیت کاران را ببیند.

«سفارشاتی به پیامبر صلی الله علیه و آله درباره کفّار»

وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ ﴿۷۰﴾

و بر آنها محزون نشو و از آنچه مکر مى کنند، در تنگنا قرار نگیر. ﴿۷۰﴾

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۷۱﴾

و مى گویند: این وعده چه وقت انجام مى شود اگر شما راستگو هستید؟ ﴿۷۱﴾

قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۷۲﴾ 

بگو: امید است بعضى از آنچه را که شما درباره اش عجله مى کنید، در کنار شما بوده باشد. ﴿۷۲﴾

«خدا بر مردم مهربان است»

وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و قطعا پروردگار تو بر مردم داراى تفضّل و مهربانى است ولى اکثر مردم شکر نمى کنند. ﴿۷۳﴾

«خدا آنچه در دلها است، می داند»

وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۴﴾ 

و قطعا پروردگار تو آنچه را که (در) دلهایشان مخفى مى کنند و آنچه را که علنى مى نمایند، مى داند. ﴿۷۴﴾

وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۷۵﴾

و هیچ چیز پنهانى در آسمان و زمین نیست، مگر آنکه در کتاب آشکارى درج شده است. ﴿۷۵﴾

«قرآن بیانی است برای بنی اسرائیل»

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۷۶﴾‏

قطعا این قرآن اکثر چیزهائى را که بنى اسرائیل در آن اختلاف دارند، حکایت مى کند. ﴿۷۶﴾

وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۷۷﴾

و قطعا این قرآن هدایت و رحمت برای مؤمنین است. ﴿۷۷﴾

إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿۷۸﴾

قطعا پروردگار تو بین آنها (بنى اسرائیل) به فرمان خود قضاوت مى کند و او عزیز دانائى است. ﴿۷۸﴾

«دستور توکل»

فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ﴿۷۹﴾

پس بر خدا توکل کن. قطعا تو بر حقّ آشکاری هستی. ﴿۷۹﴾

برداشت از آیات ۷۹ – ۷۰

وظایف سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید به این سفارشات عمل کند:

۱  –  از سخنان بیهوده و مکر مردم محزون نشود.

۲  –  فکر نکند که اگر معصیت کرد عذابهای الهی او را تعقیب نمی کند.

۳  –  بداند که خدا به همه مردم تفضلاتی دارد و مهربان است.

۴  –  هر چه می تواند نعمتهای الهی را به یاد بیاورد و شکر کند.

۵  –  باید بداند که همه چیز را خدای تعالی می داند و همه آنها در قلب معصومین علیهم السلام ثبت و ضبط می شود.

۶  –  قرآن برای هدایت و رحمت به مؤمنین نازل گردیده است.

۷  –  خدای تعالی به وسیله قرآن بین همه مردم با حکمتش قضاوت می کند و او به هر چیزی دانا است.

۸  –  باید بر خدای که حق است توکل کند و خدا را در هر حال آشکارا مشاهده نماید.

«مرده چیزی درک نمی کند»

إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۸۰﴾

قطعا تو به مردگان نمى توانى چیزى بشنوانى و به افراد کر هم نمى توانى چیزى بشنوانى، زمانى که برگشته و پشت مى کنند. ﴿۸۰﴾

وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۱﴾

و تو کوران را از گمراهیشان نمى توانى هدایت کنى. تنها تو مى توانى کسانى که به آیات ما ایمان آورده است و آنها مسلمانند، بشنوانى. ﴿۸۱﴾

برداشت از آیات ۸۱ – ۸۰

خواب غفلت

سالک الی اللّه باید بداند که بعضی از مردم خواب غفلت شان منتهی به مرگ روحی شان شده است و آنها نمی توانند به هدایت آنها از گمراهی شان بپردازند زیرا تنها کسی که به نشانه های الهی ایمان داشته باشد سخن حق را می شنود و در مقابلش تسلیم می گردد.

«خروج دابه الارض»

وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ﴿۸۲﴾

و زمانى که فرمان بر آنها قرار بگیرد، ما براى آنها جنبنده اى (فرد متحرّکى) را از زمین بیرون مى آوریم که با آنها سخن بگوید. قطعا مردم به نشانه هاى ما یقین نداشتند. ﴿۸۲﴾

«آیاتی مربوط به قیامت»

وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۸۳﴾ 

و روزى که از هر امّتى فوجى از آن کسانى که آیات ما را تکذیب کرده اند محشور کنیم، پس آنها نگه داشته مى شوند. ﴿۸۳﴾

حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَكَذَّبْتُمْ بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾ 

تا زمانى که مى آیند. خدا مى گوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید، در حالى که به آن احاطه علمى نداشتید؟ آیا چه کارى بود که شما انجام مى دادید؟ ﴿۸۴﴾

وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنْطِقُونَ ﴿۸۵﴾

و فرمان بر آنها به خاطر آنچه ظلم کردند، به وقوع پیوست. پس آنها سخنى نداشتند که بگویند. ﴿۸۵﴾

«شب برای استراحت است»

أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۸۶﴾

آیا نمى بینند که ما شب را براى آنکه در آن آرامش بگیرند و روز را مایه بینش قرار داده ایم؟ قطعا در این نشانه اى است براى مردمى که ایمان مى آورند. ﴿۸۶﴾

«روز قیامت همه به وحشت می افتند»

وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ ﴿۸۷﴾

و روزى که در صور دمیده مى شود، پس کسى که در آسمانها و کسى که در زمین است فزع مى کند (به هراس مى افتد)، مگر کسى را که خدا بخواهد. و همه مردم با خضوع به محضر پروردگارشان مى رسند. ﴿۸۷﴾

«کوهها حرکت می کنند»

وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿۸۸﴾‏

و کوهها را چنان مى بینى که گمان مى کنى آنها حرکت ندارند و حال آنکه مانند حرکت ابر مى روند. آفرینش خدائى است که هر چیزى را محکم نموده. قطعا او به آنچه مى کنید، دانا است. ﴿۸۸﴾

«نتیجه کار خوب و کار بد»

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿۸۹﴾ 

کسى که با نیکى بیاید، پس براى او بهتر از آن خواهد بود و آنها از وحشت روز قیامت در امانند. ﴿۸۹﴾

وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۰﴾

و کسى که با بدى بیاید، به صورت در آتش مى افتد. آیا جز آنچه کرده اید جزا داده مى شوید؟ ﴿۹۰﴾

«مأموریتم برای بندگی خدا»

إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۱﴾

جز این نیست به من دستور داده شده که پروردگار این شهرى را که حرمت داده شده عبادت کنم، در حالى که همه چیز از او است و من مأمورم اینکه از مسلمانان باشم. ﴿۹۱﴾

«تلاوت قرآن برای مردم»

وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۹۲﴾

و اینکه قرآن را تلاوت کنم. پس کسى که هدایت شود، جز این نیست که به نفع خود هدایت شده و کسى که گمراه شده، پس بگو: جز این نیست که من از ترسانندگانم. ﴿۹۲﴾

«به زودی نشانه های خدا را می شناسید»

وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾

و بگو: حمد و ستایش مال خدا است. به زودى آیاتش را به شما نشان مى دهد، پس آن را خواهید شناخت و پروردگار تو از آنچه مى کنید، غافل نیست. ﴿۹۳﴾

برداشت از آیات ۹۳ – ۸۹

اعمال صالحه

سالک الی اللّه باید متوجه مطالب زیر باشد:

اول: آن که همیشه کارهای خوب انجام بدهد تا از وحشت روز قیامت در امان باشد.

دوم: به هیچ وجه کار بد نکند زیرا اگر کار بد بکند خدای تعالی جزای او را خواهد داد.

سوم: خدای تعالی بیشتر از آن چه که عمل کرده است گرفتارش نمی کند.

چهارم: این که بنده پروردگارش باشد و خدای کعبه را اطاعت کند.

پنجم: باید بداند همه چیز مال خدا است و در مقابل او تسلیم باشد.

ششم: قرآن را تلاوت کند و برای هدایت خود از آن برداشتی داشته باشد.

هفتم: راهنمائی های پروردگار را سپاس بگذارد و بداند که خدای تعالی از آنچه می کند غافل نیست.

سوره مبارکه قصص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طسم ﴿۱﴾ 

طسم ﴿۱﴾

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ 

این آیات کتاب روشن و آشکار است. ﴿۲﴾

«جریان مفصّل حضرت موسی علیه السلام»

نَتْلُو عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳﴾ 

ما بخشى از خبر مهمّ موسى و فرعون را به حقّ و درستى بر تو مى خوانیم تا براى مردمى که ایمان مى آورند، مفید باشد. ﴿۳﴾

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾ 

قطعا فرعون در زمین برترى مى جست و اهل آن را به قسمتهاى مختلفى قرار داد. جمعى از آنها را مستضعفى که پسرانشان را ذبح مى کرد و زنهایشان را زنده نگه مى داشت، قرار مى داد. قطعا او از فسادکنندگان بود. ﴿۴﴾

«قانون کلّی الهی»

وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿۵﴾‏

و ما اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارث (زمین) قرار دهیم. ﴿۵﴾

وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿۶﴾ 

و آنها را در زمین متمکن سازیم و به فرعون و هامان و لشگریانشان از آنچه آنها مى ترسیدند، به آنها نشان دهیم. ﴿۶﴾

«به مادر موسی وحی شد»

وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۷﴾ 

و ما به مادر موسى وحى نمودیم که موسى را شیر بده، پس وقتى که بر (جان) او ترسیدى، او را در دریا بینداز و نترس و محزون نباش، قطعا ما او را به تو بر مى گردانیم و از پیامبران قرارش مى دهیم. ﴿۷﴾

«حضرت موسی علیه السلام در خانه فرعون»

فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ ﴿۸﴾

پس او را خاندان فرعون از دریا گرفتند تا آنکه دشمن آنها و مایه حزن آنها گردد. قطعا فرعون و هامان و لشگریانشان خطاکار بودند. ﴿۸﴾

وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾

و زن فرعون گفت: نورچشمى براى من و تو باشد. او را نکشید، شاید نفعى به ما بدهد یا او را به عنوان فرزندى بگیریم و آنها شعور نداشتند. ﴿۹﴾

«حضرت موسی علیه السلام به مادرش بر می گردد»

وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰﴾

و زمانى شد که تمام قلب مادر موسى متوجّه فرزندش گردید و اگر ما رابطه اى با قلب او نداشتیم تا از مؤمنین شود، نزدیک بود حقیقت را آشکار کند. ﴿۱۰﴾

وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۱﴾ 

و مادر موسى به خواهر موسى گفت: او را پیگیرى کن. پس او از کنارى موسى را زیرنظر گرفت، در حالى که آنها نمى فهمیدند. ﴿۱۱﴾

وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿۱۲﴾

ما همه زنان شیرده را از قبل بر او حرام کردیم. پس خواهر موسى گفت: آیا (مایلید) شما را به خانواده اى دلالت کنم که او را براى شما کفالت کنند و آنها براى فرزندتان خیرخواه باشند؟ ﴿۱۲﴾

فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾‏

پس ما موسى را به مادرش برگرداندیم تا چشمش روشن گردد و غمگین نباشد و اینکه بداند قطعا وعده خدا حقّ است ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۳ – ۱

پند و اندرز از قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید مطالب قرآن را در تمام موضوعات آشکارا مشاهده کند. از قضیه حضرت موسی علیه السلام و فرعون حقایقی را برای زندگی خود استفاده کند:

اول: در روی زمین که محل امتحان و زود گذر است به فکر برتری جویی ظاهری بر دیگران نشود.

دوم: بین افراد بشر تبعیض قائل نشود مگر بخاطر ایمان و علم آنها که از امتیازات واقعی است.

سوم: بی جهت کسی را از زندگی در دنیا محروم نسازد.

چهارم: بداند که خدای تعالی همیشه طرفدار مستضعفین است و آنها را پیشوایان و وارث زمین قرار می دهد و امکانات خوبی در اختیارشان می گذارد.

پنجم: مستکبرین را خدای تعالی به جزای اعمال بدشان می رساند.

ششم: بداند که وعده خدا حق است ولو از نظر ظاهر با جریانات طبیعی منافات داشته باشد.

هفتم: زنها بدانند که اگر تزکیه نفس کنند خدای تعالی اسرار آنها را حفظ می کند و می توانند با پروردگار مأنوس باشند.

هشتم: وعده خدا حق است و اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد همه آن چه که خدای تعالی در قرآن وعده داده به آنها خواهد رسید.

«حضرت موسی علیه السلام بزرگ می شود»

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۴﴾ 

و چون موسى به حدّ بلوغ رسید و نیرومند شد، ما به او حکمت و علم عنایت کردیم. و نیکوکاران را این چنین جزا مى دهیم. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیه ۱۴

عالم ذر

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی انبیاء را در عالم ذر تزکیه نفس کرده و آنها را به علم و حکمت مزین فرموده است.

وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾

و وقتى که مردم متوجّه نبودند، وارد شهر شد. دید که دو مرد در شهر به قصد کشتن یکدیگر را کتک مى زنند. این یکى، از پیروان او است و آن دیگرى، از دشمنان او است. و کسى که از پیروان او بود، بر کسى که از دشمنان او بود، از او کمک خواست. پس موسى مشتى به او زد و کار او را ساخت و او مُرد. موسى گفت: این (کشته شدن) از کار شیطان است. قطعا او دشمن گمراه کننده آشکارى است. ﴿۱۵﴾

«حضرت موسی علیه السلام توبه می کند»

قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶﴾ 

موسى گفت: پروردگارِ من، قطعا بر خودم ظلم کردم. مرا بیامرز. پس خدا او را آمرزید. قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۶﴾

قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ ﴿۱۷﴾

موسى گفت: پروردگارِ من، به خاطر نعمت(هائى) که به من داده اى، من هرگز براى گنهکاران پشتیبان نخواهم شد. ﴿۱۷﴾

فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ ﴿۱۸﴾

پس روز بعد موسى در شهر ترسان و در انتظار هر حادثه اى بود که ناگهان دید، کسى که روز قبل او را به یارى مى طلبید، فریاد مى زند و او را به یارى مى طلبد. موسى به او گفت: قطعا تو گول خورده آشکارى هستى. ﴿۱۸﴾

فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ ﴿۱۹﴾

پس وقتى که خواست با کسى که دشمن هر دوى آنها بود، با قدرت مانع او گردد، گفت: اى موسى، آیا مى خواهى مرا بکشى، آنچنان که دیروز یکى را کشتى؟ تو (چیزى) نمى خواهى جز آنکه جبّارى در روى زمین باشى و نمى خواهى از صالحین گردى. ﴿۱۹﴾

«مؤمن آل فرعون»

وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ ﴿۲۰﴾ 

و مردى با سرعت از دورترین نقطه شهر نزد موسى آمد (و) گفت: اى موسى، بزرگان براى کشتن تو به شور نشسته اند. پس خارج شو که من از خیرخواهان تواَم. ﴿۲۰﴾

فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۱﴾‏

پس موسى از شهر خارج شد، در حالى که مى ترسید و مواظب خود بود. گفت: پروردگارِ من، مرا از قوم ستمگر نجات مرحمت فرما. ﴿۲۱﴾

وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿۲۲﴾

و وقتى که متوجّه کنار شهر مدین شد، گفت: امید است اینکه پروردگار من، مرا به راه راست هدایت کند. ﴿۲۲﴾

«حضرت موسی علیه السلام برای دختران شعیب آب می کشد»

وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ ﴿۲۳﴾ 

و وقتى که به آب مدین رسید، دید جمعیتى از مردم آب مى خواهند و احساس کرد که کنار آن مردم، دو زن گوسفندان خود را دور نگه داشته اند. موسى گفت: کار شما دو نفر چیست؟ آنها گفتند: ما گوسفندان خود را آب نمى دهیم تا چوپانان همگى بروند و پدر ما پیرمرد بزرگى است. ﴿۲۳﴾

فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ ﴿۲۴﴾

موسى براى آن دو زن آب کشید. سپس به طرف سایه رفت و گفت: پروردگارِ من، قطعا به آنچه براى من از خوبى نازل کردى فقیرم. ﴿۲۴﴾

فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵﴾

پس یکى از آن دو زن در حالى که با حیا راه مى رفت، نزد او آمد و گفت: پدرم تو را دعوت مى کند که مزد آبى که براى ما کشیده اى، به تو بدهد.

«حضرت موسی علیه السلام قصّه خود را نقل می کند»

پس وقتى موسى نزد او رفت و قصّه خود را براى او حکایت کرد، گفت: نترس، از جمعیت ستمگر نجات پیدا کرده اى. ﴿۲۵﴾

قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ ﴿۲۶﴾ 

یکى از آن دو دختر گفت: اى پدر، او را اجیر کن. قطعا او بهترین کسى است که اجیر کرده اى، توانا و امین است. ﴿۲۶﴾

«پیشنهاد ازدواج با دختر حضرت شعیب علیه السلام»

قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۲۷﴾

گفت: من مى خواهم یکى از این دو دخترم را براى تو نکاح کنم، به شرط آنکه تو هشت سال اجیر من باشى و اگر بخواهى ده سال را تمام کنى، در اختیار تو است و من نمى خواهم بر تو مشقّتى وارد کنم. انشاءاللّه خواهى یافت که من از صالحینم. ﴿۲۷﴾

قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ ﴿۲۸﴾‏

موسى گفت: آن قراردادى است میان من و تو. هر کدام از این دو زمان را انجام دهم، تعدّى بر من نخواهد شد و خدا بر آنچه ما مى گوئیم، وکیل است. ﴿۲۸﴾

برداشت از آیات ۲۸ – ۱۵

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قضیه حضرت موسی علیه السلام استفاده های زیر را بکند:

اول: در نزاع ها و دعواها تا می تواند دخالت نکند و اگر دخالت کرد متوجه پیامد آن باشد.

دوم: اگر در دخالت آن دعوا ضرری کرد به درگاه پروردگار بر اشتباه خودش اقرار کند و از خدای تعالی طلب آمرزش کند تا خدای تعالی او را بیامرزد.

سوم: به هیچ وجه خودش را برای افراد بد پشتیبان قرار ندهد.

چهارم: باید به قول معروف از یک سوراخ دو مرتبه گزیده نشود و اگر کاری را اشتباه کرد دوباره به طرف آن کار نرود.

پنجم: تا می تواند جان دیگران را از مهلکه نجات دهد.

ششم: در موقع احساس خطر از خدای تعالی بخواهد که خدا او را پناه دهد.

هفتم: تا می تواند به ضعفا و محبوبهای الهی که زنها باشند کمک کند.

هشتم: در کمکهایی که به دیگران می کند برای خدا باشد و برای پاداشی از آنها نباشد.

نهم: در فقر و درماندگی از خدای تعالی کمک بخواهد.

دهم: خانمهایی که سالک الی اللّه اند باید در راه رفتن و بین مردم حرکت کردن با حیا باشند.

یازدهم: کار و زحمت کسی که برای او انجام داده به هیچ وجه بی مزد نگذارد.

دوازدهم: تا می تواند واسطه خیر برای دیگران باشد.

سیزدهم: تا می تواند وسیله ازدواج دختران و پسران جوان را با سهولت فراهم کند و کارهای شایسته ای در این ارتباط انجام دهد.

«حضرت موسی علیه السلام به رسالت مبعوث می شود»

فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۲۹﴾

پس وقتى که موسى مدّتش را به پایان رساند و با خانواده اش سفر کرد. از طرف «کوه طور» آتشى را احساس کرد، به خانواده اش گفت: بمانید، قطعا من آتشى را احساس مى کنم، شاید بتوانم از آن خبرى یا گوله اى از آتش براى شما بیاورم، شاید شما گرم شوید. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیه ۲۹

رفاه و آسایش خانواده

سالک الی اللّه باید همیشه به فکر رفاه و آسایش همسر و فرزندانش باشد و با هر زحمتی که هست وسیله راحتی آنها را فراهم بیاورد.

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۰﴾

پس وقتى نزد آتش رفت، از کنار راست وادى در آن بقعه مبارکه از درخت ندا داده شد که اى موسى، قطعا من خدا، مربّى جهانیانم. ﴿۳۰﴾

وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ ﴿۳۱﴾ 

و اینکه عصایت را بینداز. پس وقتى آن را دید که حرکت مى کند، مثل آنکه مارى است، برگشت و پشت کرد و عقب خود را نگاه نکرد. اى موسى، رو کن و نترس. قطعا تو در امانى. ﴿۳۱﴾

اُسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۳۲﴾ 

دستت را در جیبت کن تا پر نور و سفید بدون ناراحتى آن را خارج کنى و بازوهایت را به سینه ات بچسبان تا وحشتت از بین برود. پس این دو دلیل از جانب پروردگارت به سوى فرعون و بزرگان قومش باشد. قطعا آنها قوم گنهکارى بودند. ﴿۳۲﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ ﴿۳۳﴾ 

موسى گفت: پروردگارِ من، من از آنها شخصى را کشته ام، پس مى ترسم آنها مرا بکشند. ﴿۳۳﴾

برداشت از آیات ۳۳ – ۳۰

استقامت

سالک الی اللّه در حال مناجات با پروردگار و خواند قرآن که در حقیقت خدا با او صحبت می کند و دیدن کرامات و معجزات از جانب پروردگار از هیچ چیز نترسد و در مقابل همه ناملایمات استقامت داشته باشد و خدای تعالی را پشتیبان خود بداند تا به دریافت حقایق نائل گردد.

«خدا حضرت هارون را کمک حضرت موسی علیه السلام قرار می دهد»

وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ ﴿۳۴﴾ 

و برادرم هارون را که او زبانش از من گویاتر است با من بفرست تا کمکم کند و مرا تصدیق نماید، زیرا من مى ترسم اینکه آنها تکذیبم کنند. ﴿۳۴﴾

قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ ﴿۳۵﴾‏

خدا فرمود: بازویت را به کمک برادرت محکم مى کنیم و براى شما دو نفر تسلّطى قرار مى دهیم و بوسیله آیاتمان به شما دسترسى پیدا نمى کنند. شما و کسانى که پیرو شما هستند، بر آنها غلبه خواهید کرد. ﴿۳۵﴾

فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿۳۶﴾ 

پس وقتى که موسى با نشانه هاى روشن ما به نزد آنها (قوم فرعون) آمد، گفتند: این جز سحرى که افترا بسته است چیزى نیست و ما این گونه چیزهائى را از پدران گذشته مان نشنیده ایم. ﴿۳۶﴾

وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۳۷﴾

و موسى گفت: پروردگار من داناتر است به کسى که براى هدایت از نزد او آمده است و کسى که براى او دار عقبى خواهد بود. قطعا ستمگران رستگار نخواهند شد. ﴿۳۷﴾

وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۳۸﴾ 

و فرعون گفت: اى بزرگان، من براى شما خدائى غیر از خودم نمى دانم. اى هامان، براى من آتشى بر گِل بیفروز (آجر بساز) و براى من برج بلندى بساز، شاید من از خداى موسى اطّلاعى پیدا کنم و قطعا من او را از دروغگویان فکر مى کنم. ﴿۳۸﴾

وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ ﴿۳۹﴾ 

و فرعون و لشگرش بدون داشتن حقّى در روى زمین تکبّر کردند و آنها گمان مى کردند به طرف ما برگردانده نمى شوند. ﴿۳۹﴾

فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿۴۰﴾

ما او و لشگریانش را گرفتیم و آنها را به دریا انداختیم. پس نگاه کن ببین عاقبت ستمگران چگونه بوده است. ﴿۴۰﴾

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۴۱﴾ 

و ما فرعونیان راپیشوایانى قرار داده ایم که مردم را به طرف آتش رهبرى مى کنند و روز قیامت یارى نمى شوند. ﴿۴۱﴾

وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ ﴿۴۲﴾ 

و در این دنیا لعنتى در پى آنها قرار دادیم و روز قیامت آنها از پلیدانند. ﴿۴۲﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۳﴾‏

و قطعا ما بعد از آنکه جمعیتهاى قرنهاى اوّلیه را هلاک کردیم، به موسى کتابى که براى مردم بینش آور و هدایت و رحمت بود دادیم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۴۳﴾

«خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۴۴﴾

و تو در جانب غربى (کوه طور) نبودى وقتى که ما دستور امر (نبوّت) را به موسى مى دادیم و تو از مشاهده کنندگان نبودى. ﴿۴۴﴾

وَلَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنْتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۴۵﴾ 

ولى ما ملّتهائى را ایجاد کردیم. پس عمر آنها طولانى شد. و تو در میان اهل مدین اقامت نداشتى که بر آنها آیات ما را تلاوت کنى، ولى ما بودیم که (تو را) فرستاده ایم. ﴿۴۵﴾

وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۶﴾

و تو در جانب طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم، ولى رحمتى از طرف پروردگارت بود تا بوسیله آن مردمى را که قبل از تو براى آنها ترساننده اى نبوده است، بترسانى. شاید آنها متذکر شوند. ﴿۴۶﴾

«تقاضای آمدن پیامبران از جانب مردم»

وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾ 

و اگر این چنین نبود که مصیبتى به خاطر آنچه جلو فرستاده اند به آنها مى رسید، پس مى گفتند: پروردگار ما، چرا رسولى بسوى ما نفرستادى تا ما آیات تو را پیروى کنیم و از مؤمنین باشیم؟ ﴿۴۷﴾

فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿۴۸﴾ 

پس وقتى که حقّ از جانب ما به آنها رسید، گفتند: چرا مثل آنچه به موسى داده شده، (حالا) داده نشده است؟ مگر قبلاً به آنچه به موسى داده شده بود، آنها کافر نشدند؟ حتّى گفتند: آنها دو ساحرى هستند که ظاهر شده اند و گفتند: قطعا ما به همه کافریم. ﴿۴۸﴾

قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۹﴾

بگو: پس کتابى از جانب خدا بیاورید که او بهتر از قرآن و تورات هدایت کند تا من هم آن را تبعیت کنم، اگر شما راست مى گوئید. ﴿۴۹﴾

فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۰﴾‏

پس اگر تو را اجابت نکردند، بدان که جز این نیست که آنها از هواهاى نفسانیشان تبعیت مى کنند. و چه کسى گمراهتر است از آن کسى که پیروى هواى نفسش را بدون هدایتى که از جانب خدا باشد، بکند؟ قطعا خدا مردم ظالم را هدایت نخواهد کرد. ﴿۵۰﴾

وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾

و قطعا ما براى آنها سخن را متّصل آورده ایم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۵۱﴾

اَلَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾ 

کسانى که قبل از این به آنها کتاب دادیم، آنها به این کتاب ایمان مى آورند. ﴿۵۲﴾

وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ ﴿۵۳﴾ 

و زمانى که بر آنها کتاب تلاوت مى شود، مى گویند: به آن ایمان آوردیم. قطعا آن از طرف پروردگار ما به حقّ آمده. قطعا ما قبل از این مسلمان بوده ایم. ﴿۵۳﴾

«اجر صبر، مضاعف است»

أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۵۴﴾ 

آنها کسانى هستند که به خاطر صبرشان، اجرشان دو برابر داده مى شود و بوسیله کارهاى نیکشان، بدیهایشان را از بین مى برند و از آنچه ما به آنها روزى داده ایم، انفاق مى کنند. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ – ۵۳

ایمان به آیات الهی

سالک الی اللّه وقتی که آیات الهی بر او تلاوت می شود به آنها ایمان می آورد و حقیقت را تصدیق می کند و تسلیم اوامر الهی می گردد و از آن چه خدای تعالی به او داده است انفاق می کند. لذا خدای تعالی به خاطر این عملش اجرش را دو برابر می دهد و بدیهای او را به خاطر اعمال خویش از بین می برد.

وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ﴿۵۵﴾

و وقتى که لغوى را مى شنوند، از آن اعراض مى کنند و مى گویند: اعمال ما براى ما باشد و اعمال شما براى شما باشد. سلام بر شما. ما طرفدار نادانان نیستیم. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیه ۵۵

دوری از لغو و بیهودگی

سالک الی اللّه از اعمال و گفتار لغو و بیهوده دوری می کند و به کار کسی جز در مقام امر به معروف و نهی از منکر کاری ندارد و شعار او برای مردم سلام و سلامتی است و هیچ گاه طرفدار نادان نمی باشد.

«هدایت فقط دست خدا است»

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾ 

قطعا تو نمى توانى کسى را که دوست دارى، هدایت کنى. ولى خداى تعالى هر که را بخواهد، هدایت مى کند و او به کسانى که هدایت پذیرند، داناتر است. ﴿۵۶﴾

وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۷﴾ 

و مى گویند: اگر ما با تو از هدایت پیروى کنیم، ما را از سرزمینمان به گروگان مى گیرند. آیا ما امکان داشتن حرم امنى براى آنها قرار نداده ایم؟ که ثمره هر چیزى به طرف آن آورده مى شود، رزقى است از جانب ما ولى اکثر آنها نمى دانند. ﴿۵۷﴾

برداشت از آیات ۵۷ – ۵۶

هدایت

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی اختیار هدایتش را به دست خودش داده و حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نمی تواند از او سلب اختیار کند و با اکراه او را به سوی هدایت بکشاند و مجبورش نماید و نباید به جهل خود اصرار ورزد و برای دنیای خود دست از موفقیتهای معنوی بکشد.

«فراوانی نعمت، انسان را مغرور می کند»

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ ﴿۵۸﴾

و چقدر از قریه ها را که به خاطر فراوانى نعمت مغرور شده بودند، ما هلاک کردیم. پس این محل زندگى آنها است که بعد از آنها جز کمى سکونت ندارند و ما وارث آنها بوده ایم. ﴿۵۸﴾

وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿۵۹﴾‏

و پروردگار تو این گونه نیست که قریه ها را هلاک کند، مگر آنکه پیامبرانى که آیات ما را بر آنها تلاوت مى کنند، در مرکز آن قریه ها مبعوث نماید و ما این چنین نیستیم که هلاک کننده قریه ها باشیم، مگر آنکه اهل آن قریه ها ستمگر باشند. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ – ۵۸

غرور بیجا

سالک الی اللّه باید به نعمتهای فراوانی که خدای تعالی به او داده است مغرور نشود و این را بداند که خدای تعالی هیچ فرد و یا جمعیتی را بدون دلیل هلاک نمی کند و بلکه ابتدا برای آنها به وسیله پیامبران آیات و نشانه های خود را بیان می کند و وقتی آنها بی اعتنایی کردند، عذابش را بر آنها نازل می فرماید.

«آنچه در نزد خدا است بهتر و باقی تر است»

وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۰﴾ 

و آنچه به شما از چیزى داده شده است، پس متاع زندگى دنیا و زینت آن است و آنچه نزد خدا است، بهتر و باقى تر است. آیا پس تعقّل نمى کنید؟ ﴿۶۰﴾

أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۶۱﴾ 

آیا کسى را که ما به او وعده نیکو داده ایم و او آن را دریافت نموده، مانند کسى است که بهره اى از متاع زندگى دنیا داده باشیم سپس او روز قیامت از احضارشدگان باشد؟ ﴿۶۱﴾

«احضار مشرکین در روز قیامت»

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾

و روزى که خدا آنها را ندا مى کند، پس مى گوید: کجایند آنهائى که شما آنها را شریک من گمان مى کردید؟ ﴿۶۲﴾

قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ 

کسانى که فرمان عذاب بر آنها تحقّق یافته، مى گویند: پروردگارِ ما، اینها کسانى بودند که فریبشان دادیم. فریب دادن ما آنها را همان گونه بود که خودمان فریب خوردیم. ما براى تو از آنها بیزارى مى جوییم. آنها این چنین نبودند که ما را بندگى کنند. ﴿۶۳﴾

وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾ 

و به آنها گفته مى شود: خدایانتان را که شما شریک خدا مى دانستید، بخوانید. آنها معبودهاى خود را مى خوانند. پس به آنها جواب نمى دهند و عذاب را مى بینند. و آرزو مى کنند که از هدایت شدگان مى بودند. ﴿۶۴﴾

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۶۵﴾ 

و روزى که خدا آنها را ندا کند، پس مى گوید: چه جوابى به پیامبران دادید؟ ﴿۶۵﴾

فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۶۶﴾ 

پس تمام خبرها در آن روز به روى آنها بسته مى شود، آنچنان که نمى توانند از یکدیگر سؤال کنند. ﴿۶۶﴾

«توبه و ایمان وسیله رستگاری است»

فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ ﴿۶۷﴾ 

و امّا کسى که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل شایسته اى انجام دهد، پس امید است اینکه از رستگاران باشد. ﴿۶۷﴾

برداشت از آیه ۶۷

توبه و ایمان

سالک الی اللّه اگر می خواهد جزء رستگاران باشد، باید توبه کند و ایمان بیاورد و اعتقاداتش را تصحیح نماید و اعمال شایسته انجام دهد.

«خدا هر که را بخواهد انتخاب می کند»

وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۸﴾ 

و پروردگار تو هر چه را بخواهد، خلق مى کند و انتخاب مى کند. براى آنها حقّ انتخاب و اختیارى نیست. منزّه است خدا و بالاتر است از آنچه آنها براى او شریک قرار مى دهند. ﴿۶۸﴾

وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۶۹﴾ 

و پروردگار تو مى داند آنچه را در سینه هایشان پنهان مى کنند و آنچه را که آشکار مى نمایند. ﴿۶۹﴾

وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۷۰﴾‏

و او خدائى است که خدائى جز او نیست. براى او حمد و کرنش در عوالم قبل و در آخرت است و براى او حاکمیت است و همه بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۷۰﴾

«شب و روز از نشانه های خدا است»

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿۷۱﴾ 

بگو: آیا شما چه مى بینید که اگر خدا شب را براى شما دائمى تا روز قیامت قرار مى داد کدام خدا غیر از خداى یکتا روشنى را براى شما مى آورد؟ آیا پس شما (چرا) نمى شنوید؟ ﴿۷۱﴾

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۷۲﴾ 

بگو: آیا شما چه مى بینید که اگر خدا روز را براى شما دائمى تا روز قیامت قرار مى داد (چه مى شد)؟ کدام خدا غیر از خداى یکتا شب را که در آن آرامش بگیرید، براى شما مى آورد؟ پس شما (چرا) نمى بینید؟ ﴿۷۲﴾

وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و یکى از مهربانیهاى خدا این است که براى شما شب و روز را قرار داد به خاطر اینکه در آن آرامش بگیرید و از فضل خدا بهره ببرید و شاید شما شکرگزار باشید. ﴿۷۳﴾

«مطلبی درباره قیامت»

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۷۴﴾

و روزى که خدا آنها را ندا مى دهد و مى فرماید: کجایند شریکهائى که شما براى من تصوّر مى کردید؟ ﴿۷۴﴾

وَنَزَعْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۷۵﴾

و از هر امّتى شاهدى مى آوریم. پس مى گوییم: اى مشرکین، دلیلتان را بیاورید. پس آنجا است که مى دانند قطعا حقّ با خدا است و همه آنچه را که افتراء مى زدند از آنها نابود شده است. ﴿۷۵﴾

«قضیه قارون»

إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ ﴿۷۶﴾

قطعا قارون از قوم موسى بود. پس بر آنها تجاوز کرد و ما به او از گنجها، آن قدر دادیم که حمل کلیدهاى آنها براى جمعى که صاحب قوّت بودند، مشکل بود. آن وقتى که قومش به او گفتند: خوشحال نباش که قطعا خدا شادهاى (به زخارف دنیا را) دوست ندارد. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیه ۷۶

ثروت زیاد

سالک الی اللّه باید به خاطر ثروت زیادی که خدا به او داده آنها را در راه خدا قرار دهد و به خاطر داشتن ثروت و جمع آوری آن خوشحال نباشد. زیرا خدا این چنین خوشحالی ها را دوست نمی دارد.

وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿۷۷﴾

و بوسیله آنچه خدا به تو داده است، خانه آخرت را طلب کن. و (البتّه) بهره ات را از دنیا فراموش نکن و نیکى کن، همان طورى که خدا به تو نیکى کرده است و دنبال فساد در روى زمین نرو که قطعا خدا فسادکنندگان را دوست نمى دارد. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیه ۷۷

احیاء حیات ابدی

سالک الی اللّه باید کوشش کند که حیات ابدی و عالم آخرت خود را احیاء کند و ضمنا دنیای خود را هم فراموش نکند و صفت رحمانیت خدا را در خود ایجاد نماید و به مردم نیکی کند و در روی زمین فساد نکند تا خدا او را دوست داشته باشد.

قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۷۸﴾

قارون گفت: جز این نیست که با علمى که نزد من بوده، این ثروت را بدست آورده ام. آیا نمى دانست که قطعا خدا قبل از او، اقوامى را که از قارون قدرت بیشترى داشته و مال بیشترى جمع کرده بودند، هلاک کرده است؟ و از گناه مجرمین سؤال نمى شود. ﴿۷۸﴾

فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿۷۹﴾

پس قارون با تمام زینتى که داشت، به میان قومش بیرون آمد. کسانى که زندگى دنیا را مى خواستند، گفتند: اى کاش براى ما هم مثل آنچه براى قارون داده شده، مى بود. قطعا او داراى حظ و لذّت عظیمى است. ﴿۷۹﴾

وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿۸۰﴾

و کسانى که به آنها علم و آگاهى داده شده بود، گفتند: واى بر شما، ثواب خدا براى کسى که ایمان بیاورد و عمل صالح کند، بهتر است. و کسى جز صابرین به آن نمى رسند. ﴿۸۰﴾

برداشت از آیه ۸۰

ایمان

سالک الی اللّه اگر می خواهد به ثواب الهی برسد، باید دارای ایمان باشد و عمل صالح کند تا از صابرین محسوب شود.

فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ ﴿۸۱﴾

پس ما او و خانه و زندگیش را به زمین فرو بردیم و براى او کسى که یاریش کند، غیر از خدا نبود و خودش هم نمى توانست از یارى کنندگان خود باشد. ﴿۸۱﴾

وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿۸۲﴾

و فردا کسانى که آرزو مى کردند که در جاى او دیروز مى بودند، گفتند: واى، گویا خدا روزى را براى کسى که از بندگانش بخواهد، پهن مى کند و براى کسى که بخواهد تنگ مى نماید اگر این چنین نبود که خدا بر ما منّت گذاشته، ما را هم در زمین فرو مى برد واى، گویا کافران رستگار نمى شوند. ﴿۸۲﴾

«در زمین برتری نجوئید و فساد نکنید»

تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۸۳﴾

این خانه آخرت را براى کسانى که در زمین برترى و فساد را نخواسته باشند، قرار داده ایم. و عاقبت براى متّقین است. ﴿۸۳﴾

برداشت از آیه ۸۳

برتری جویی

سالک الی اللّه نباید در روی زمین برای خود برتری بجوید و فساد کند و باید بداند که اگر از متّقین باشد موفقیتی خواهد داشت.

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾

کسى که با نیکى بیاید، براى او بهتر از آن خواهد بود و کسى که با بدى بیاید، جزا داده نمى شوند کسانى که کارهاى بد مى کنند، مگر آنچه را که عمل مى کردند. ﴿۸۴﴾

«ای پیامبر، خدا تو را به مکه بر می گرداند»

إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۸۵﴾

قطعا کسى که قرآن را براى تو قرار داده (واجب کرد) تو را به محل زندگیت برمى گرداند. بگو: پروردگار من بهتر مى داند کسى را که با هدایت بیاید و کسى را که او در ضلالت آشکارى باشد. ﴿۸۵﴾

وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾

و تو امیدوار نبودى بر اینکه بر تو کتاب القاء شود، مگر آنکه مهربانى از جانب پروردگارت بود. پس هرگز پشتیبان کفّار نباش. ﴿۸۶﴾

وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۸۷﴾

و هرگز تو را از آیات خدا بعد از آنکه آنها بر تو نازل شده، باز ندارند و مردم را به سوى پروردگارت دعوت کن و هرگز از مشرکین نباش. ﴿۸۷﴾

وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۸﴾

و با خدا، خداى دیگرى را نخوان. هیچ خدائى جز او نیست. هر چیزى بجز وجه خدا نابود مى شود. حاکمیت مال او است و همه بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۸۸﴾

سوره مبارکه عنکبوت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«همه در دنیا امتحان می شوند»

الم ﴿۱﴾

الم ﴿۱﴾

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲﴾

آیا مردم گمان کرده اند که به حال خود واگذار مى شوند که تنها بگویند: ایمان آورده ایم و امتحان نشوند؟ ﴿۲﴾

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾

و قطعا ما کسانى را که قبل از اینها بوده اند، امتحان کرده ایم. پس حتما خدا کسانى را که راست مى گویند و کسانى را که دروغ مى گویند، مى شناسد. ﴿۳﴾

أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۴﴾

یا کسانى که کارهاى بد مى کنند، گمان کرده اند که بر ما سبقت مى گیرند؟ چه بد حکم مى کنند. ﴿۴﴾

«امید لقای پروردگار»

مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۵﴾ 

کسى که امید دیدار خدا را دارد، قطعا وقت (دیدار) خدا مى رسد و آن خدا شنواى دانائى است. ﴿۵﴾

وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۶﴾‏

و کسى که کوشش کند، جز این نیست که براى خود کوشش کرده است. و قطعا خدا از همه جهانیان بى نیاز است. ﴿۶﴾

«جبران گناهان بوسیله عمل صالح»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۷﴾

و کسانى که ایمان بیاورند و اعمال صالحه کنند، قطعا ما گناهان آنها را جبران مى کنیم و ما قطعا جزاى آنها را بهتر از آنچه کرده اند، عنایت مى نمائیم. ﴿۷﴾

«نیکی به پدر و مادر»

وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾ 

و ما انسان را توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند و اگر آن دو بر تو فشار آوردند که به من چیزى را که براى تو به آن علمى نیست مشرک شوى، اطاعتشان را نکن. برگشت همه شما بسوى من خواهد بود. آن وقت شما را به آنچه مى کرده اید، آگاه خواهم ساخت. ﴿۸﴾

«ایمان و عمل صالح انسان را به صالحین ملحق می کند»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ ﴿۹﴾ 

و کسانى که ایمان آورده اند و اعمال شایسته اى کرده اند، ما آنها را قطعا در میان صالحین داخلشان مى کنیم. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۱

دستورات مفید

سالک الی اللّه اگر می خواهد موفّق به کمالات بشود، باید مسائل زیر را کاملاً رعایت کند:

۱  –  بداند که امتحان از جانب پروردگار برای او  حتمی خواهد بود.

۲  –  این امتحان در گذشتگان برای این جهت بوده که راستگویان و درستکاران از دروغگویان و مفسدین تشخیص داده شوند و جدا گردند.

۳  –  کسانی که کار بد می کنند، نمی توانند بر خدای تعالی در موفقیت پیشی بگیرند.

۴  –  کسانی که ملاقات با پروردگار را امید دارند به آن خواهند رسید.

۵  –  کسی که کوشش در راه خیر بکند، تمام فایده اش به خودش می رسد. زیرا خدای تعالی بی نیاز از همه کس و همه چیز است.

۶  –  کسانی که اعتقادات خود را درست کنند و به آن ایمان داشته باشند و تزکیه نفس نمایند، خدای تعالی گناهان قبلی آنها را جبران می کند و اجر آنها را بهتر از آن چه کرده اند مرحمت می فرماید.

۷  –  سالک الی اللّه باید به پدر و مادرش نیکی کند ولی اگر به او اصرار کردند که گناه بکند و یا مشرک شود، نباید از آنها اطاعت کند.

۸  –  اگر سالک الی اللّه اعتقاداتش را تصحیح کند و تزکیه نفسش را کامل نماید، خدای تعالی او را جزء صالحین قرار می دهد.

«منافقان»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰﴾ 

و بعضى از مردم کسانى هستند که مى گویند: به خدا ایمان آوردیم، ولى وقتى که در راه خدا اذیت مى شوند، ناراحتیهائى را که از مردم به آنها مى رسد مثل عذاب خدا قرار مى دهند و وقتى که از طرف پروردگارت یارى مى رسد، حتماً آنها مى گویند که ما هم با شما بودیم. آیا خدا به آنچه در دلهاى مردم جهانیان است، داناتر نیست؟ ﴿۱۰﴾

برداشت از آیه ۱۰

نفاق و دوروئی

سالک الی اللّه نباید به هیچ وجه نفاق و دوروئی در روحش وجود داشته باشد و به حقیقت آن چه سبب ناراحتی ها و خوشی ها است معترف باشد. زیرا خدای تعالی آن چه در قلب مردم می گذرد می داند.

وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ ﴿۱۱﴾

و خدا قطعا کسانى را که ایمان آورده اند و کسانى را که منافق هستند، مى شناسد. ﴿۱۱﴾

«گفتار کفّار به مؤمنین»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۲﴾

و کسانى که کافر شده اند، به کسانى که ایمان آورده اند، مى گویند: از راه ما پیروى کنید و گناهانتان به گردن ما باشد. ولى کفّار از گناهان آنها هیچ چیزى را به عهده نمى گیرند. قطعا آنها دروغگو هستند. ﴿۱۲﴾

برداشت از آیه ۱۲

مرشد دروغین

سالک الی اللّه نباید از مرشدان و راهنمایان دروغین پیروی کند و باید روی این مسئله کاملاً دقت نماید.

وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳﴾ 

و قطعا آنها بار سنگین گناهان خود و سنگینى دیگرى را اضافه بر بار سنگین خودشان حمل مى کنند و حتما روز قیامت از آنچه تهمت مى زدند، سؤال مى شوند. ﴿۱۳﴾

«قضیه ای از حضرت نوح علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۴﴾‏

و ما نوح را به طرف قومش فرستادیم. پس در میان آنها هزار سال، پنجاه سال کمتر زندگى کرد. پس از آن، طوفان آنها را گرفت، در حالى که آنها ستمگر بودند. ﴿۱۴﴾

فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۵﴾ 

پس ما او و کشتى نشینان را نجات دادیم و آنها را نشانه اى براى جهانیان قرارشان دادیم. ﴿۱۵﴾

«قضیه ای از حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۶﴾

و ابراهیم، وقتى به قومش گفت: خدا را بندگى کنید و تقواى او را پیشه کنید، این براى شما بهتر است، اگر (چیزى) مى دانستید. ﴿۱۶﴾

إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۱۷﴾

جز این نیست که غیر از خدا بتهائى را مى پرستید و تهمتهائى ایجاد مى کنید. قطعا کسانى را که غیر از خدا مى پرستید، براى شما مالک رزقى نیستند. پس روزى را از جانب خدا طلب کنید و او را عبادت کنید و او را شکر کنید که به سوى او برگردانده خواهید شد. ﴿۱۷﴾

وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۱۸﴾

و اگر تکذیب کنید، پس قطعا امّتهاى قبل از شما نیز تکذیب نمودند و بر عهده رسول جز ابلاغ آشکار چیزى نیست. ﴿۱۸﴾

أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۱۹﴾

آیا آنها نمى بینند که چگونه خدا خلقت را آغاز فرموده، سپس آن را برمى گرداند؟ که قطعا آن بر خدا آسان است. ﴿۱۹﴾

«دستور سیر و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۰﴾

بگو: در زمین سیر و سفر کنید، پس ببینید که خدا چگونه خلقت را شروع کرده، سپس خدا عالم آخرت را ایجاد مى کند. خدا بر همه چیز قدرت دارد. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیه ۲۰

سیر و سفر

سالک الی اللّه باید روی زمین سیر و سفر کند تا شروع خلقت را بفهمد و به ذات مقدس پروردگار معتقد شود.

يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَرْحَمُ مَنْ يَشَاءُ وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ ﴿۲۱﴾

هر که را بخواهد، عذاب مى کند و به هر که بخواهد، مهربانى مى کند و بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۲۱﴾

«کفّار از رحمت خدا ناامیدند»

وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۲۲﴾ 

و شما نمى توانید خدا را نه در زمین و نه در آسمان عاجز کنید و براى شما غیر از خدا نه سرپرستى و نه یاورى خواهد بود. ﴿۲۲﴾

وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۳﴾‏

و کسانى که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، آنها از رحمت من مأیوسند و براى آن گروه عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۲۳﴾

برداشت از آیه ۲۳

یأس از رحمت خدا

سالک الی اللّه اگر بخواهد همیشه امید ملاقات با پروردگارش را داشته باشد، باید از رحمت خدا مأیوس نگردد.

«برگشت به قضیه حضرت ابراهیم»

فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۴﴾

پس جواب قوم ابراهیم جز اینکه آنها گفتند: او را بکشید یا او را آتش بزنید، چیزى نبود. پس خدا او را از آتش نجات داد. قطعا در آن نشانه هائى براى قومى که ایمان آورده اند، مى باشد. ﴿۲۴﴾

وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۵﴾

و ابراهیم گفت: جز این نیست که غیر خدا بتهائى را براى دوستى بین خودتان در زندگى دنیا گرفته اید، سپس روز قیامت بعضى از شما به بعض دیگر کافر مى شود و بعضى از شما بعض دیگر را لعنت مى کند و مأواى شما آتش است و براى شما یارى دهنده اى نیست. ﴿۲۵﴾

فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۶﴾

پس لوط به ابراهیم ایمان آورد و (ابراهیم) گفت: قطعا من بسوى پروردگارم هجرت مى کنم. که او همان خداى عزیز حکیم است. ﴿۲۶﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۲۷﴾ 

و ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را عنایت کردیم و در ذریه او نبوّت و کتاب را قرار دادیم و اجر او را در دنیا به او عنایت کردیم و قطعا او در آخرت از صالحین است. ﴿۲۷﴾

«قضیه ای از حضرت لوط علیه السلام»

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۲۸﴾

و وقتى که لوط به قومش گفت: شما کار زشتى را که احدى از مردم جهانیان قبل از شما آن را انجام نداده اند، پیشه کرده اید. ﴿۲۸﴾

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۲۹﴾

آیا شما به طرف مردها مى روید و راه را قطع مى کنید و در نشستتان اعمال ناصحیحى انجام مى دهید؟ امّا جواب قومش جز این نبود که گفتند: عذاب خدا را براى ما بیاور، اگر از راستگویانى. ﴿۲۹﴾

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ ﴿۳۰﴾

لوط گفت: پروردگارِ من، مرا بر قوم فسادکار یارى نما. ﴿۳۰﴾

وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۳۱﴾ 

و وقتى که فرستادگان ما براى ابراهیم بشارتى آوردند و گفتند: ما اهل این قریه را هلاک مى کنیم، زیرا اهل آن ستمگرانند. ﴿۳۱﴾

قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۲﴾

ابراهیم گفت: در آن قریه لوط هست. گفتند: ما بهتر مى دانیم چه کسى در آن قریه هست.ما او و اهلش را نجات مى دهیم، مگر زنش که از باقى ماندگان خواهد بود. ﴿۳۲﴾

وَلَمَّا أَنْ جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۳﴾ 

و وقتى که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به خاطر آنها بدحال شد و به خاطر آنها دلتنگ گردید و گفتند: نترس و محزون نباش. حتما ما تو و اهلت را نجات خواهیم داد، مگر زنت که از باقى ماندگان خواهد بود. ﴿۳۳﴾

إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۳۴﴾

ما بر اهل این قریه از آسمان به خاطر اینکه آنها گناهکارند، عذاب مى فرستیم. ﴿۳۴﴾

وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۳۵﴾

و قطعا ما نشانه روشنى براى مردمى که تعقّل کنند از آن قریه باقى گذاشتیم. ﴿۳۵﴾

«قضیه حضرت شعیب علیه السلام»

وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۳۶﴾ 

و بسوى مدین برادرشان شعیب را فرستادیم. پس او گفت: اى قومِ من، خدا را بندگى کنید و به روز قیامت امیدوار باشید و در زمین از مفسدین نباشید. ﴿۳۶﴾

فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۳۷﴾ 

امّا او را تکذیب کردند پس آنها را زلزله شدیدى گرفت. ناگهان در خانه هایشان افتادند و مُردند. ﴿۳۷﴾

«قضیه ای از هلاکت عاد و ثمود»

وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ ﴿۳۸﴾‏

و (نیز هلاک کردیم) قوم عاد و ثمود را و براى شما مساکن آنها آشکار است و شیطان اعمالشان را برایشان زینت داد و از راه (صحیح) آنها را مانع شد و حال آنکه بصیرت داشتند. ﴿۳۸﴾

«تکبّر قارون و فرعون و هامان و هلاکت آنها»

وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ ﴿۳۹﴾ 

و قارون و فرعون و هامان را (هلاک کردیم) و قطعا موسى با دلائل واضحى نزد آنها رفت. آنها در زمین تکبّر کردند و این چنین نبودند که پیشى بگیرند. ﴿۳۹﴾

فَكُلًّا أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۴۰﴾ 

پس هر یک آنها را به خاطر گناهش مؤاخذه نمودیم. پس بعضى از آنها کسى بود که بادى همراه با سنگریزه بر سرش ریختیم و بعضى از آنها کسى بود که صداى آسمانى او را گرفت و بعضى از آنها کسى بود که به زمین فرو بردیم و بعضى از آنها کسى بود که غرقش کردیم. و خدا این چنین نبوده است که به آنها ظلم کند، ولى خودشان بوده اند که به خود ظلم کرده اند. ﴿۴۰﴾

«خانه عنکبوت سست است»

مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾

مَثَل کسانى که غیر از خدا را براى خود سرپرستانى مى گرفتند، مانند مَثَل عنکبوتى است که خانه اى براى خودش مى گیرد و اگر مى دانستند، سست ترین خانه ها، خانه عنکبوت است. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیه ۴۱

ولی مطلق

سالک الی اللّه نباید غیر از خدا را ولی مطلق خود بداند. زیرا اگر ولایت غیر خدایی را بپذیرد، مانند عنکبوتی است که خانه سستی را پذیرفته است.

إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۴۲﴾ 

قطعا خدا آنچه را غیر از او از چیزى مى خوانند، آن را مى داند. و او عزیز حکیمى است. ﴿۴۲﴾

وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ ﴿۴۳﴾ 

و این مثلهائى است که آنها را براى مردم مى زنیم ولى جز دانشمندان آن را تعقّل نمى کنند. ﴿۴۳﴾

«خلقت آسمانها و زمین»

خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۴﴾

خدا آسمانها و زمین را به حقّ خلق فرمود. قطعا در آن نشانه اى است براى مؤمنین. ﴿۴۴﴾

«نماز، انسان را از فحشاء و منکر باز می دارد»

اُتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿۴۵﴾‏

بخوان آنچه را که از کتاب به تو وحى شده است و نماز را برپاى دار. قطعا نماز از فحشاء و منکر نهى مى کند و یاد خدا بزرگتر است و خدا مى داند آنچه شما مى سازید. ﴿۴۵﴾

برداشت از آیه ۴۵

قرائت قرآن و نماز

سالک الی اللّه باید قرآن بخواند و نماز را بر پا دارد. زیرا نماز او را از فحشاء و منکر باز می دارد.

جزء ۱۹

«چرا فرشتگان بر مردم نازل نشدند؟»

وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿۲۱﴾ 

و کسانى که امید دیدار ما را ندارند، مى گویند: چرا بر ما ملائکه نازل نشد یا چرا پروردگارمان را نمى بینیم؟ آنها در نفس خود قطعا تکبّر کردند و طغیان بزرگى نمودند. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیه ۲۱

لقاء پروردگار

سالک الی اللّه باید لقاء و دیدار خدا منظور و هدف او باشد نه این که تکبّر کند و سرکشی نماید.

يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۲۲﴾ 

روزى که ملائکه را مى بینند، براى مجرمین در آن روز بشارتى نخواهد بود و مى گویند: (شما از بهشت) ممنوعید، ممنوع. ﴿۲۲﴾

«اعمال کفّار از بین می رود»

وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ﴿۲۳﴾ 

و ما متوجّه به عملى که آنها کرده اند مى شویم، پس تمام عملشان را همچون ذرّات در هوا نابود مى کنیم. ﴿۲۳﴾

«بهشتیها جای خوبی دارند»

أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا ﴿۲۴﴾ 

در آن روز بهشتیها بهترین جایگاه و نیکوترین استراحتگاه را دارند. ﴿۲۴﴾

وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا ﴿۲۵﴾ 

و روزى که آسمان با ابرى که دارد، شکافته مى شود و ملائکه نازل مى گردند. ﴿۲۵﴾

«سختی روز قیامت»

اَلْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا ﴿۲۶﴾ 

آن روز سلطنت، حقِّ (خداى) بخشنده است. و روزى است که بر کافران بسیار سخت است. ﴿۲۶﴾

«روز حسرت ستمگران»

وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿۲۷﴾ 

و روزى که ستمگر دست خود را (با دندان) مى جود، مى گوید: اى کاش راهى را با پیغمبر اتّخاذ مى کردم. ﴿۲۷﴾

يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿۲۸﴾ 

اى واى، کاش من فلانى را براى خود دوست انتخاب نمى کردم. ﴿۲۸﴾

لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا ﴿۲۹﴾ 

قطعا مرا از (حقایق قرآن) بعد از آن که قرآن براى من آمده بود، گمراه کرد و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است. ﴿۲۹﴾

«شکایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿۳۰﴾ 

و پیامبر گفت: اى پروردگار من، قطعا قوم من این قرآن را تنها گذاشتند. ﴿۳۰﴾

برداشت از آیات ۳۰ – ۲۷

معاشرت

سالک الی اللّه باید با افراد منحرف و کسانی که از قرآن و اهل بیت علیهم السلام روگردانند و قرآن را کنار گذاشته و به سخنان منحرفین توجّه می کنند معاشرت نکند زیرا در این صورت جزء ظالمین محسوب شده و روز قیامت بسیار تأسف می خورد.

«هر پیامبری دشمنی از گناهکاران دارد»

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا ﴿۳۱﴾ 

و این گونه براى هر پیامبرى از مجرمین دشمنى قرار دادیم، و براى تو همین کفایت مى کند که پروردگارت راهنما و یاور تو است. ﴿۳۱﴾

«چرا قرآن یک جا نازل نشد؟»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ﴿۳۲﴾‏

و کسانى که کافر شدند، مى گویند: چرا قرآن بر پیامبر یک دفعه نازل نشد؟ این براى آن است که قلب تو را بوسیله قرآن ثابت نگه داریم و آن را تدریجا بر تو بخوانیم. ﴿۳۲﴾

وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ﴿۳۳﴾ 

و آنها براى تو مثلى نمى آورند، مگر آنکه حقّش را و تفسیر بهترش را ما براى تو آورده ایم. ﴿۳۳﴾

«اهل جهنّم»

اَلَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۳۴﴾ 

کسانى که بر صورتهایشان به طرف جهنّم محشور مى شوند، آنها بدترین محل (زندگى) را دارند و گمراه ترین مردم اند. ﴿۳۴﴾

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا ﴿۳۵﴾ 

و قطعا ما به موسى کتاب دادیم و با او برادرش هارون را به عنوان وزیر قرار دادیم. ﴿۳۵﴾

فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا ﴿۳۶﴾ 

پس گفتیم: به طرف مردمى که آیات ما را تکذیب کرده اند بروید. پس ما آنها را به شدت درهم کوبیدیم. ﴿۳۶﴾

«قضیه ای از حضرت نوح علیه السلام»

وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۳۷﴾ 

و وقتى که قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند، غرقشان نمودیم و براى مردم آنها را نشانه اى قرار دادیم و براى ستمگران عذاب دردناکى آماده کرده ایم. ﴿۳۷﴾

«قضیه ای از عاد و ثمود»

وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا ﴿۳۸﴾ 

و عاد و ثمود و اصحاب رس [۱] و اقوام بسیار دیگری که بین اینها بودند، (از بین بردیم). ﴿۳۸﴾

[۱]  ــ مردمى که درخت صنوبر را مى پرستیدند.

وَكُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَكُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِيرًا ﴿۳۹﴾ 

و براى همه آنها مثلهایى زدیم و همه آنها را به شدت نابود کردیم.﴿۳۹﴾

«قریه ای که بر او باران بدی نازل شد»

وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا ﴿۴۰﴾ 

و قطعا بر قریه اى که باران بدى بر آنها باریده بود، عبور کردند. آیا پس آنها آن را نمى دیدند؟ بلکه اینها انتظار روز رستاخیز را نداشتند. ﴿۴۰﴾

«استهزاء پیامبر صلی الله علیه و آله»

وَإِذَا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا ﴿۴۱﴾ 

و وقتى که تو را مى بینند، جز به باد استهزاء تو را نمى گیرند. آیا همین است کسى که خدا او را به عنوان پیامبر مبعوث کرده است؟ ﴿۴۱﴾

إِنْ كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَنْ صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۴۲﴾ 

اگر ما در پرستش خدایانمان استقامت نمى کردیم، نزدیک بود ما را گمراه کند و به زودى مى دانند وقتى که عذاب پروردگار را ببینند، چه کسى گمراهتر است. ﴿۴۲﴾

أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا ﴿۴۳﴾‏

آیا دیدى کسى را که هواى نفس خود را خداى خود قرار داده است؟ آیا پس تو مى توانى وکیل او باشى؟ ﴿۴۳﴾

«گاهی انسان بدتر از حیوانات است»

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۴۴﴾ 

یا گمان کرده اى که اکثر اینها شنوا هستند یا عقل خود را به کار مى اندازند. اینها جز مانند چهارپایان بلکه گمراهتر از آنها چیزى نیستند. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۳

جهاد با نفس

سالک الی اللّه باید جهاد با هوای نفسش بکند والا رفته رفته خدای او هوای نفسش خواهد شد و از حیوانات در پستی گمراهتر خواهد بود.

«خدای تعالی سایه را به روی زمین پهن می کند»

أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا ﴿۴۵﴾ 

آیا ندیدى که پروردگارت چگونه سایه را روى زمین پهن مى کند؟ و اگر بخواهد آن را ساکن قرار مى دهد. سپس خورشید را بر آن راهنما قرار داده ایم. ﴿۴۵﴾

ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا ﴿۴۶﴾ 

سپس آن را به نرمى به طرف خودمان جمعش مى کنیم. ﴿۴۶﴾

«خدای تعالی خواب را دربرگیرنده قرار داده»

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا ﴿۴۷﴾ 

و خدا کسى است که شب را لباس و خواب را دربرگیرنده و روز را وسیله زندگى براى شما قرار داده است. ﴿۴۷﴾

«خدای تعالی باد را بشارت دهنده قرار داده»

وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا ﴿۴۸﴾ 

و خدا کسى است که باد را جلوى رحمتش بشارت دهنده قرار داده. و از آسمان آب پاک کننده نازل نمودیم. ﴿۴۸﴾

لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا ﴿۴۹﴾

به خاطر اینکه سرزمین مرده اى را زنده کنیم و چهارپایان و انسانهاى بسیارى که خلق کرده ایم، از آن بیاشامانیم. ﴿۴۹﴾

وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا ﴿۵۰﴾ 

و قطعا ما آب را بین مردم به جریان انداختیم تا متذکر شوند. پس اکثر مردم جز کفران، از کار دیگر اِبا مى کنند. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیه ۵۰

نعمت الهی

سالک الی اللّه باید نعمتهای الهی را متذکر شود و کفران نعمت الهی را نکند.

وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيرًا ﴿۵۱﴾ 

و اگر مى خواستیم در هر قریه اى پیامبر بیم دهنده اى مبعوث مى کردیم. ﴿۵۱﴾

فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿۵۲﴾ 

پس کافران را اطاعت نکن و بوسیله قرآن با آنها جهاد بزرگى بنما. ﴿۵۲﴾

«اظهار قدرت پروردگار در دریا»

وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۵۳﴾ 

و آن خدا کسى است که دو دریا را در مجاورت هم قرار داد. این یکى گوارا و شیرین و آن شور و تلخ است و بین این دو فاصله و مانعى که با یکدیگر مخلوط نشوند، قرار داده است. ﴿۵۳﴾

«بدن بشر را از آب خلق فرمود»

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿۵۴﴾

و آن خدا کسى است که از آب، بشرى را خلق فرمود. پس او را نسب و داماد قرار داد و پروردگار تو همیشه توانا بوده است. ﴿۵۴﴾

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا ﴿۵۵﴾‏

و غیر از خدا چیزى که نفع و ضررى براى آنها ندارد، عبادت مى کنند و کافر به پروردگار خود پشت مى کند. ﴿۵۵﴾

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۵۶﴾ 

و ما تو را جز بشارت دهنده و ترساننده نفرستادیم. ﴿۵۶﴾

«اجر رسالت»

قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا ﴿۵۷﴾ 

بگو: من در مقابل رسالتم هیچ مزدى نمى خواهم، مگر کسى که مى خواهد راهى به سوى پروردگارش اتّخاذ کند. ﴿۵۷﴾

وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ﴿۵۸﴾ 

و بر خداى زنده اى که نمى میرد، توکل کن و تسبیح با حمد او را بگو. و همین بس است که او به گناهان بندگان خود آگاه است. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیات ۵۸ – ۵۷

اجر رسالت

سالک الی اللّه باید بداند که اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اجری برای رسالتش به امر پروردگار درخواست کرد برای این بود که مردم راه راست را به سوی خدا پیدا کنند و باید به خدایی که همیشه هست توکل کند و تسبیح و حمد الهی را بگوید و بداند که خدا به گناهان بندگان آگاه است.

«آسمانها و زمین را در شش روز آفرید»

اَلَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا ﴿۵۹﴾ 

خدایى که آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است، در شش روز آفرید. سپس قدرتش بر عرش رحمان مستقر شد. از او سؤال کن که آگاه است. ﴿۵۹﴾

«سجده برای خدا»

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾ 

و زمانى که به آنها گفته شد: براى خداى رحمان سجده کنید، گفتند: و رحمان کیست؟! آیا ما براى کسى که تو به ما فرمان مى دهى، سجده کنیم؟ و نفرتشان زیادتر مى شود. ﴿۶۰﴾

تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا ﴿۶۱﴾ 

پر برکت است کسى که در آسمان مدارها و برجهایى و در آن چراغ روشن و ماه درخشنده اى قرار داد. ﴿۶۱﴾

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا ﴿۶۲﴾ 

و آن خدا کسى است که شب و روز را پشت سر هم براى کسى که مى خواهد به یاد خدا باشد یا کسى که مى خواهد شکرگزار او باشد، قرار داد. ﴿۶۲﴾

«بندگان خدایی که تزکیه نفس کرده اند»

وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿۶۳﴾ 

و بندگان خداى بخشنده کسانى هستند که بى تکبّر و بدون تشریفات به روى زمین راه مى روند و وقتى که نادانها (با حرف)، آنها را مخاطب قرار مى دهند، سلام مى گویند. ﴿۶۳﴾

وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا ﴿۶۴﴾ 

و کسانى هستند که شبها براى پروردگارشان سجده و قیام مى کنند. ﴿۶۴﴾

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا ﴿۶۵﴾ 

و کسانى هستند که مى گویند: پروردگار ما عذاب جهنّم را از ما بردار که قطعا عذاب جهنّم سختِ پر دوامى خواهد بود. ﴿۶۵﴾

إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿۶۶﴾ 

قطعا جهنّم جایگاه و محل اقامت بدی است. ﴿۶۶﴾

وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا ﴿۶۷﴾‏

و کسانى هستند که وقتى انفاق مى کنند، نه اسراف کرده و نه سخت گیرى مى کنند و در بین این دو، راه اعتدال را پیشه خود کرده اند. ﴿۶۷﴾

وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ﴿۶۸﴾ 

و کسانى هستند که خداى دیگرى را با خدا نمى خوانند و کسى را که خدا کشتنش را حرام کرده نمى کشند مگر به حق و زنا نمى کنند. که کسى که چنین کند، مجازات سختى خواهد داشت. ﴿۶۸﴾

يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا ﴿۶۹﴾ 

براى او در روز قیامت عذاب دوچندان مى گردد و همیشه با اهانت در آن عذاب خواهد بود. ﴿۶۹﴾

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۷۰﴾ 

مگر کسى که توبه کند و ایمان بیاورد و کارى که مى کند، عمل صالحى باشد، پس اینها هستند که خدا گناهانشان را به حسنات مبدّل مى کند و خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۷۰﴾

وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ﴿۷۱﴾ 

و کسى که توبه کند و عمل شایسته انجام دهد، پس قطعا او به سوى خدا بازگشت خوبى نموده است. ﴿۷۱﴾

وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا ﴿۷۲﴾ 

و کسانى هستند که به باطل و زور شهادت نمى دهند و زمانى که به بیهودگى برخورد مى کنند، کریمانه از آن مى گذرند. ﴿۷۲﴾

وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ﴿۷۳﴾ 

و کسانى هستند که وقتى آیات پروردگارشان به آنها یادآورى مى شود، در مقابل آن کر و کور فرود نمى آیند. ﴿۷۳﴾

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾ 

و کسانى هستند که مى گویند: پروردگار ما، از همسرانمان و فرزندانمان روشنى چشمى به ما عنایت کن و ما را براى متّقین پیشوا قرار بده. ﴿۷۴﴾

أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﴿۷۵﴾ 

آنها هستند که غرفه هاى بهشت را به خاطر صبرى که کرده اند، جزا داده مى شوند و در آن غرفه ها با تحیت و سلام برخورد مى کنند. ﴿۷۵﴾

خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿۷۶﴾ 

همیشه در آن خواهند بود، چه محل استقرار و جایگاه خوبى است. ﴿۷۶﴾

قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا ﴿۷۷﴾

بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنائى ندارد، پس قطعا شما تکذیب کردید، به زودى (عذاب) ملازم (شما) خواهد بود. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیات ۷۷ – ۶۳

عباد الرحمان

بندگان خدا و کسانی که تزکیه نفس کرده اند صفات زیر به خوبی از آنها مشاهده می شود:

اوّل: در روی زمین بدون تشریفات و بدون تکبّر سهل و ساده راه می روند.

دوّم: وقتی با دشمن و افراد جاهل روبرو می شوند برای آنها جز سلامتی نمی خواهند.

سوّم: در شبها وقتی همه به خواب رفته اند آنها در مقابل پروردگارشان سجده می کنند و یا ایستاده با او حرف می زنند.

چهارم: در مناجاتهایشان بیشتر درباره نجات از عذاب های جهنّم سخن می گویند.

پنجم: آنها وقتی انفاق می کنند دقیقا به قدر نیاز دیگران عمل می کنند و کم و زیادی در انفاقشان وجود ندارد.

ششم: آنها به هیچ قدرتی و هیچ وسیله ای مستقلاً توجّه ندارند و فقط و فقط همه چیز را اصالتا از خدا می خواهند.

هفتم: هیچ کس را بدون آن که مجوزی از جانب خدای تعالی داشته باشند نمی کشند و یا عِرض و حیات او را از دست او نمی گیرند.

هشتم: آنها هیچ گاه زنا نمی کنند زیرا کسی که زنا کند گناه بزرگی کرده و روز قیامت عذابش مضاعف می شود و در آن عذاب همیشه با ذلّت می ماند.

نهم: آنها برای گناهانشان توبه می کنند و اعمالشان را شایسته قرار می دهند که خدای تعالی در این صورت گناهان آنها را به حسنات مبّدل می کند. زیرا خدای تعالی به اینها مهربانی خاصّی دارد و به طور کلی کسی که توبه کند و تزکیه نفس نماید و عمل صالح انجام دهد خدای تعالی توبه اش را قبول می کند.

دهم: آنها هیچ گاه شهادت باطل و به ناحق نمی دهند.

یازدهم: آنها وقتی با گفتار و رفتار بیهوده برخورد می کنند به آنها توّجه نمی نمایند بلکه کریمانه از لغو اعراض می کنند.

دوازدهم: آنها وقتی که آیات الهی را متذکر می شوند با دقّت و چشم باز و گوش باز در مقابل آن سر فرود می آورند.

سیزدهم: آنها در مناجاتشان برای دنیایشان از خدای تعالی می خواهند که همسران و فرزندان خوبی داشته باشند تا روشنایی چشم آنها باشند.

چهاردهم: آنها در مناجاتشان از خدای تعالی می خواهند که مقام امامت و مربّی بودن را برای اهل تقوی پیدا کنند و آنها را در مراحل تقوی به پیش ببرند.

پانزدهم: خدای تعالی توجّه به دعاهای آنها می کند و بندگان خوب خودش را به خاطر تحمّل مشقّاتی که در راه بندگی کشیده اند به غرفه های بهشت وارد می نماید و تحیت و سلام برای آنها می فرستد و همیشه در این بهشت خوب استقرار پیدا می کنند.

سوره مبارکه شعراء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طسم ﴿۱﴾ 

طسم ﴿۱﴾

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ 

این آیات کتاب روشن است. ﴿۲﴾

«پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به خاطر ایمان مردم، خود را در فشار قرار می دهد»

لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾ 

(اى پیامبر) گویا تو مى خواهى جانت را از دست بدهى از این که آنها مؤمن نیستند؟ ﴿۳﴾

إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ﴿۴﴾ 

اگر ما بخواهیم از آسمان بر آنها نشانه اى نازل مى کنیم که گردنهایشان در مقابل آن خاضع گردد. ﴿۴﴾

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ ﴿۵﴾ 

و هیچ یادآورى تازه اى از جانب خداى بخشنده براى آنها نیامد، جز آنکه آنها از آن اعراض کننده بودند. ﴿۵﴾

فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۶﴾ 

پس قطعا تکذیب کردند و به زودى اخبار آنچه را که آنها آن را مسخره مى کردند، به آنها خواهد رسید. ﴿۶﴾

برداشت از آیات ۶ – ۱

استقامت

سالک الی اللّه نباید به خاطر اعراض و غفلت دیگران از دین مقدس اسلام، خود را ناراحت کند و متأثر باشد. بلکه فقط وظیفه او امر به معروف و نهی از منکر است. زیرا اگر آنها لیاقت می داشتند و خدای تعالی را منظور می کردند و رحمانیت خدا که شامل همه مخلوقات می شود را ندیده نمی گرفتند، خدای تعالی همه آنها را هدایت می فرمود و اهل تقوی می شدند.

«انواع گیاهان پر ارزش»

أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ﴿۷﴾ 

آیا آنها به زمین نگاه نمى کنند که چقدر از انواع گیاهان پر قیمت در آن رویانیده ایم؟ ﴿۷﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾ 

قطعا در آن نشانه اى است و(لى) بیشتر آنها مؤمن نیستند. ﴿۸﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۹﴾ 

و قطعا پروردگار تو عزیز مهربانی است. ﴿۹﴾

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰﴾ 

و زمانى که پروردگارت موسى را صدا زد بر اینکه به نزد قوم ستمگر باید بروى. ﴿۱۰﴾

قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا يَتَّقُونَ ﴿۱۱﴾ 

قوم فرعون، آیا (چرا) آنها تقوى ندارند. ﴿۱۱﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ ﴿۱۲﴾

موسى گفت: پروردگار من، من مى ترسم اینکه مرا تکذیب کنند. ﴿۱۲﴾

وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ ﴿۱۳﴾ 

و سینه ام تنگ شود و زبانم گویا نباشد. پس هارون را هم بفرست. ﴿۱۳﴾

وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ ﴿۱۴﴾ 

و از براى آنها بر عهده من گناهى است. پس مى ترسم اینکه مرا بکشند. ﴿۱۴﴾

قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ ﴿۱۵﴾ 

خدا فرمود: هرگز، بروید با نشانه هاى ما. قطعا ما با شمائیم و سخنان شما را مى شنویم. ﴿۱۵﴾

فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶﴾ 

پس به سراغ فرعون بروید، بگوئید: قطعا ما فرستاده پروردگار عالمیانیم. ﴿۱۶﴾

أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۷﴾ 

اینکه بنی اسرائیل را با ما بفرست. ﴿۱۷﴾

قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ ﴿۱۸﴾ 

فرعون گفت: آیا ما تو را در میان خودمان از کودکى تربیت نکردیم و سالهایى از عمرت در میان ما نبودى؟ ﴿۱۸﴾

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۱۹﴾‏

و انجام دادى آن کارى را که انجام دادى و تو از ناسپاسان بودى. ﴿۱۹﴾

قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ ﴿۲۰﴾ 

موسى گفت: من آن کار را انجام دادم و آن وقت من از گمراهان بودم. ﴿۲۰﴾

فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۲۱﴾ 

پس چون من از شما ترسیدم، فرار کردم. پروردگارم حکمت به من عنایت کرد و از پیامبران قرارم داده. ﴿۲۱﴾

وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۲۲﴾ 

و این نعمتى است که منّتش را بر من مى گذارى که بنى اسرائیل را بنده خود قرار داده اى. ﴿۲۲﴾

قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۲۳﴾

فرعون گفت: پروردگار جهانیان چیست؟ ﴿۲۳﴾

قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ ﴿۲۴﴾ 

موسى گفت: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است، اگر اهل یقین هستید. ﴿۲۴﴾

قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿۲۵﴾ 

فرعون به اطرافیانش گفت: آیا نمی شنوید؟ ﴿۲۵﴾

قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۶﴾ 

(موسى ادامه داد و) گفت: پروردگار شما و پروردگار پدران گذشته شما است. ﴿۲۶﴾

قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿۲۷﴾ 

فرعون گفت: قطعا این پیامبر شما که به طرف شما فرستاده شده، دیوانه است. ﴿۲۷﴾

قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲۸﴾ 

(موسى ادامه داد و) گفت: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در بین اینها است، اگر شما عقلتان را به کار بیندازید. ﴿۲۸﴾

قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ ﴿۲۹﴾ 

فرعون گفت: اگر غیر از من خدایى را انتخاب کنى، تو را از زندانیان قرار مى دهم. ﴿۲۹﴾

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ ﴿۳۰﴾ 

موسی گفت: حتّی اگر نشانه واضحی برای تو بیاورم؟ ﴿۳۰﴾

قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۳۱﴾ 

فرعون گفت: آن را بیاور، اگر از راستگویانی. ﴿۳۱﴾

فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ ﴿۳۲﴾ 

موسی عصایش را انداخت. ناگهان اژدهای آشکاری گردید. ﴿۳۲﴾

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ ﴿۳۳﴾ 

و دستش را بیرون آورد. پس ناگهان برای بینندگان سفید و روشن گردید. ﴿۳۳﴾

قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿۳۴﴾ 

فرعون به بزرگانى که در اطرافش بودند، گفت: قطعا این ساحر دانایى است. ﴿۳۴﴾

يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿۳۵﴾ 

مى خواهد شما را از سرزمینتان با سحرش خارج کند. پس چه دستور مى دهید؟ ﴿۳۵﴾

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۳۶﴾ 

گفتند: او و برادرش را مهلت بده و جمع کنندگان را در شهرها بفرست. ﴿۳۶﴾

يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ ﴿۳۷﴾

تا همه ساحران دانا را نزد تو بیاورند. ﴿۳۷﴾

فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۳۸﴾ 

بالاخره ساحران برای میعادگاه روز معینی جمع آوری شدند. ﴿۳۸﴾

وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ ﴿۳۹﴾‏

و به مردم گفته شد: آیا شما هم در آن میعادگاه اجتماع می کنید؟ ﴿۳۹﴾

لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿۴۰﴾ 

که اگر ساحران غلبه کردند، شاید ما آنها را تأیید و پیروی کنیم. ﴿۴۰﴾

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ﴿۴۱﴾ 

پس وقتى که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: اگر ما (بر آنها) غالب بودیم، آیا براى ما اجرى خواهد بود؟ ﴿۴۱﴾

قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۲﴾ 

فرعون گفت: بله و قطعا شما در آن وقت از مقرّبین خواهید بود. ﴿۴۲﴾

قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿۴۳﴾ 

موسی به ساحران گفت: بیندازید آنچه را که می خواهید بیندازید. ﴿۴۳﴾

فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾ 

آنها ریسمانها و عصاهاى خود را انداختند و گفتند: به عزّت فرعون قسم که قطعا ما غلبه مى کنیم.﴿۴۴﴾

فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿۴۵﴾ 

موسى عصایش را انداخت. ناگهان تمام آنچه را که آنها انداخته بودند و دروغ بود، بلعید. ﴿۴۵﴾

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿۴۶﴾ 

پس همه ساحران به سجده افتادند. ﴿۴۶﴾

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾ 

گفتند: ایمان آوردیم به پروردگار عالمیان. ﴿۴۷﴾

رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۴۸﴾ 

پروردگار موسی و هارون. ﴿۴۸﴾

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۹﴾ 

فرعون گفت: شما قبل از آنکه من اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ قطعا او بزرگ شما بوده که سحر را به شما تعلیم داده است، پس به زودى خواهید فهمید. از چپ و راست، دست و پاى شما را قطع مى کنم و همه شما را به دار مى زنم. ﴿۴۹﴾

قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿۵۰﴾ 

گفتند: مشکلی نیست. قطعا ما به طرف پروردگارمان بر می گردیم. ﴿۵۰﴾

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۱﴾ 

ما طمع داریم اینکه پروردگارمان، خطاهای ما را ببخشد و اینکه اوّل مؤمن باشیم. ﴿۵۱﴾

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ ﴿۵۲﴾ 

و ما وحى کردیم به موسى اینکه بندگان مرا شبانه حرکت بده که شما مورد تعقیب هستید. ﴿۵۲﴾

فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۵۳﴾ 

فرعون، مأمورین خود را در شهرها فرستاد. ﴿۵۳﴾

إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ ﴿۵۴﴾ 

که قطعا آن گروه (بنى اسرائیل) جمعیت کمى هستند. ﴿۵۴﴾

وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ﴿۵۵﴾ 

و قطعا آنها ما را وادار به غیظ و غضب کرده اند. ﴿۵۵﴾

وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ ﴿۵۶﴾ 

و قطعا ما همه مان جنگجو هستیم. ﴿۵۶﴾

فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۵۷﴾ 

پس ما آنها (فرعونیان) را از باغها و چشمه ها. ﴿۵۷﴾

وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ﴿۵۸﴾ 

و از گنجها و قصرهای خوب بیرونشان کردیم. ﴿۵۸﴾

كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۵۹﴾ 

این چنین بود و ما بنی اسرائیل را وارث آنها نمودیم. ﴿۵۹﴾

فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ ﴿۶۰﴾‏

پس موقع طلوع آفتاب بنى اسرائیل را تعقیب کردند. ﴿۶۰﴾

فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ ﴿۶۱﴾ 

وقتى آن دو دسته یکدیگر را دیدند، اصحاب موسى گفتند: قطعا ما به دست فرعونیان افتادیم. ﴿۶۱﴾

قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿۶۲﴾ 

موسى گفت: هرگز. قطعا خدا با من است. پروردگار من به زودى مرا راهنمائى خواهد کرد. ﴿۶۲﴾

فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ ﴿۶۳﴾ 

پس ما به موسى وحى کردیم که با عصایت به دریا بزن. پس دریا از هم جدا شد و هر بخشى از دریا مانند کوه بزرگى (دو طرف) قرار گرفت. ﴿۶۳﴾

وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ ﴿۶۴﴾ 

و آنجا (دو لشگر را) با یکدیگر نزدیک (دریا) کردیم. ﴿۶۴﴾

وَأَنْجَيْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ ﴿۶۵﴾ 

و موسی و کسی که با او بود همه شان را نجات دادیم. ﴿۶۵﴾

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿۶۶﴾ 

سپس آن دسته دیگر را غرق نمودیم. ﴿۶۶﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۶۷﴾ 

قطعا در آن نشانه ای بود ولی اکثر آنها ایمان نیاوردند. ﴿۶۷﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۶۸﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان خدای عزیز مهربان است. ﴿۶۸﴾

«قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾ 

و برای آنها قضیه حضرت ابراهیم را تلاوت کن. ﴿۶۹﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۷۰﴾ 

وقتی که به پدر و قومش گفت: چه چیز را می پرستید؟ ﴿۷۰﴾

قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ ﴿۷۱﴾ 

گفتند: بتها را می پرستیم و همیشه زیر سایه آنها بوده و هستیم. ﴿۷۱﴾

قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿۷۲﴾ 

ابراهیم گفت: آیا وقتی که آنها را می خوانید، می شنوند؟ ﴿۷۲﴾

أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ ﴿۷۳﴾ 

یا برای شما نفع و ضرری دارند؟ ﴿۷۳﴾

قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۷۴﴾ 

گفتند: بلکه ما پدرانمان را این گونه یافته ایم که این کار را می کرده اند. ﴿۷۴﴾

قَالَ أَفَرَأَيْتُمْ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿۷۵﴾ 

ابراهیم گفت: آیا می فهمید که چه چیز را می پرستید؟ ﴿۷۵﴾

أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿۷۶﴾ 

شما و پدران گذشته تان. ﴿۷۶﴾

فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۷﴾ 

پس قطعا آنها غیر از پروردگار جهانیان، همه دشمنان منند. ﴿۷۷﴾

اَلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ ﴿۷۸﴾ 

آن خدائی که مرا خلق کرد، پس او هدایتم می کند. ﴿۷۸﴾

وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ ﴿۷۹﴾ 

و کسی که او به من طعام می دهد و به من آب می دهد. ﴿۷۹﴾

وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ ﴿۸۰﴾ 

و وقتی که مریض شدم، او شفایم می دهد. ﴿۸۰﴾

وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ ﴿۸۱﴾ 

و کسی که مرا می میراند، سپس زنده ام می کند. ﴿۸۱﴾

وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ ﴿۸۲﴾ 

و کسی که طمع دارم اینکه گناهانم را روز جزا ببخشد. ﴿۸۲﴾

رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۸۳﴾‏

پروردگار من، به من حکمت عنایت کن و مرا به صالحین ملحق بفرما. ﴿۸۳﴾

وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ ﴿۸۴﴾ 

و برای من در میان دیگران زبان صادقی قرار بده. ﴿۸۴﴾

وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ ﴿۸۵﴾ 

و از وارثین بهشت پر نعمت قرارم بده. ﴿۸۵﴾

وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ ﴿۸۶﴾

و پدرم را بیامرز، زیرا قطعا او از گمراهان است. ﴿۸۶﴾

وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ ﴿۸۷﴾ 

و در روزی که همه مبعوث می شوند، مرا رسوا نکن. ﴿۸۷﴾

يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿۸۸﴾ 

روزی که مال و فرزندان برای انسان مفید نمی باشد. ﴿۸۸﴾

إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۹﴾ 

مگر کسی که با قلب سالم به درگاه خدا بیاید. ﴿۸۹﴾

برداشت از آیات ۸۹ – ۶۹

حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام پند بگیرد و به دستورات زیر عمل کند:

اوّل: آن چه را که مورد اطاعت خود قرار می دهد بداند که این لیاقت را آن چیز دارد.

دوّم: نفع و ضرر هر کاری را که می کند بسنجد و اگر برای دنیا و آخرتش مفید است انجام دهد.

سوّم: تنها به خاطر این که کاری رسم است و گذشتگان انجام داده اند آن را انجام ندهد بلکه با توجّه به آنچه مورد پرستش قرار می دهد آن را لایق این کار بداند.

چهارم: جز خدا و راه خدای تعالی و کسانی که از طرف خدا سخن می گویند بقیه را که راههای دیگر و پرستشهای دیگر را به او ارائه می دهند دشمن خود تصوّر کند.

پنجم: بداند خدایی که او را خلق کرده همه موفقیتها را به قلبش الهام می کند و هدایتش می فرماید.

ششم: باید بداند که خدای تعالی روزی او را می دهد آن چنان که همه جانداران عالم را آب و غذا داده است.

هفتم: باید بداند که وقتی خودش با ندانم کاریهایش مریض بدنی و یا روحی می شود خدای تعالی او را با راهنماییهایش شفا می دهد.

هشتم: باید بداند که اگر خدای تعالی او را در این دنیا می میراند حیات ابدی در آخرت به او عطا می فرماید.

نهم: سالک الی اللّه باید طمع به مغفرت خدای تعالی در روز قیامت داشته باشد و از رحمت الهی مأیوس نباشد.

دهم: باید با تزکیه نفس خودش را به اخلاص برساند تا خدای تعالی قلبش را پر از حکمت کند و او را به بندگان شایسته خود ملحق فرماید.

یازدهم: باید از خدای تعالی کمک بخواهد که در بین مردم با صداقت و درستی حرکت کند.

دوازدهم: باید از خدای تعالی بهشت پر نعمت را طلب کند که نهایت همه خوبیها آن می باشد.

سیزدهم: همیشه اقوام و نزدیکانش را باید دعا کند و برای آنها طلب آمرزش کند ولو آن که از گمراهان باشند.

چهاردهم: سالک الی اللّه باید عاقبت بین و دور اندیش باشد و دائما به فکر روز قیامت، روزی که مال و فرزند برای انسان مفید نیست و تنها قلب سالم و روح سالم مفید است، باشد.

«خصوصیات روز قیامت»

وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۹۰﴾ 

و بهشت برای پرهیزکاران نزدیک می گردد. ﴿۹۰﴾

وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ ﴿۹۱﴾ 

و جهنّم برای گمراهان ظاهر می شود. ﴿۹۱﴾

وَقِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿۹۲﴾ 

و به آنها گفته می شود: کجایند آنچه را که شما می پرستید؟ ﴿۹۲﴾

مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنْصُرُونَكُمْ أَوْ يَنْتَصِرُونَ ﴿۹۳﴾ 

غیر از خدا، آیا شما را یاری می کنند یا کسی آنها را یاری می کند؟ ﴿۹۳﴾

فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ ﴿۹۴﴾ 

پس همه آن بتها و گمراهان به دوزخ ریخته می شوند. ﴿۹۴﴾

وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ ﴿۹۵﴾ 

و (با) همه لشگر ابلیس. ﴿۹۵﴾

قَالُوا وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ ﴿۹۶﴾ 

آنها در جهنّم با یکدیگر دشمنی می کنند، می گویند: ﴿۹۶﴾

تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۹۷﴾ 

به خدا قسم که ما در ضلالت واضحی بودیم. ﴿۹۷﴾

إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۹۸﴾ 

آن وقتی که ما شما را با پروردگار جهانیان مساوی می دانستیم. ﴿۹۸﴾

وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ ﴿۹۹﴾ 

و کسی جز گنهکاران ما را گمراه نکردند. ﴿۹۹﴾

فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ ﴿۱۰۰﴾ 

پس برای ما شفاعت کننده ای نخواهد بود. ﴿۱۰۰﴾

وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ ﴿۱۰۱﴾ 

و برای ما دوست صدیقی نیست. ﴿۱۰۱﴾

فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۲﴾ 

پس اگر برای ما بازگشتی بود، ما از مؤمنین بودیم. ﴿۱۰۲﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۳﴾ 

قطعا در آن جریان نشانه ای است و اکثر اینها از مؤمنان نبوده اند. ﴿۱۰۳﴾

برداشت از آیات ۱۰۳ – ۹۰

نجات از جهنّم

سالک الی اللّه برای نجات از جهنّم و گمراهی و رسیدن به کمالات به مسائل زیر توجّه کاملی داشته باشد:

اوّل: باید رعایت تقوی را در مراحل تزکیه نفس بکند تا بتواند با اهل بهشت در بهشت زندگی کند.

دوّم: نباید جزء گمراهان باشد که به جهنّمی که در آن جهنّم همه لشگریان شیطان و بت پرستان در آن هستند خواهد رفت.

سوّم: باید تزکیه نفس کند تا با خوبان محشور شود والّا در جهنّمی که همه با هم اختلاف دارند و با یکدیگر خصومت می کنند، خواهد رفت.

چهارم: باید به طرف کارهایی که او را به گمراهی می کشاند نرود تا در نتیجه به گمراهی شدیدی برسد و از مجرمین محسوب بشود و شفیعی و دوست صدیقی نداشته باشد.

پنجم: همه کارهای خوب و تزکیه نفس را در همین دنیا انجام دهد. زیرا اگر بخواهد در قیامت تزکیه نفس کند به مشکلات زیادی برخورد می کند و آرزوی برگشتن به دنیا را می نماید.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۴﴾ 

و قطعا پروردگار تو، همان او عزیز مهربانی است. ﴿۱۰۴﴾

«قضیه حضرت نوح علیه السلام»

كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۰۵﴾ 

قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۰۵﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۰۶﴾ 

آن وقتی که برادرشان نوح به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۰۶﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۰۷﴾ 

قطعا من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۰۷﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۰۸﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۰۸﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰۹﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز به عهده پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۰۹﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۱۰﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۱۰﴾

قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ ﴿۱۱۱﴾‏

قومش گفتند: آیا ما ایمان به تو بیاوریم، در حالی که افراد رذل از تو پیروی کرده اند؟ ﴿۱۱۱﴾

قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۱۲﴾ 

نوح گفت: من چه علمی به آنچه آنها عمل کرده اند، داشته ام؟ ﴿۱۱۲﴾

برداشت از آیات ۱۱۲ – ۱۰۶

نصایح حضرت نوح علیه السلام

سالک الی اللّه باید از نصایح حضرت نوح علیه السلام که رسول امینی بود استفاده کند:

اوّل: او به قومش فرمود: چرا تقوی ندارید.

دوّم: باید با اطاعت از پیغمبران تقوی را پیشه کند و کارهایش تحت فرماندهی معصومین علیهم السلام باشد.

سوّم: اگر برای دیگران مسائلی را از قبیل راهنمایی آنها و یا هر کاری را که جنبه خدایی دارد انجام داد از مردم اجر و مزدی نخواسته باشد بلکه اجرش را بر عهده خدای تعالی بگذارد.

چهارم: اگر از رهبر معصومی خواست پیروی کند به پیروانش به چشم ظاهر نگاه نکند و ثروت و مکنت آنها را در نظر نگیرد و فقر و تنگدستی آنها او را به گفتن حرف نامربوط وادار ننماید.

إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿۱۱۳﴾ 

حساب آنها جز بر عهده پروردگارم نیست، اگر شما شعور می داشتید. ﴿۱۱۳﴾

وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۴﴾ 

و من مؤمنین را دور نخواهم کرد. ﴿۱۱۴﴾

إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۱۱۵﴾ 

من جز ترساننده آشکاری چیزی نیستم. ﴿۱۱۵﴾

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ ﴿۱۱۶﴾ 

گفتند: اگر بس نکنی ای نوح، سنگسار خواهی شد. ﴿۱۱۶﴾

قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ ﴿۱۱۷﴾

نوح گفت: پروردگار من، قطعا قوم من، مرا تکذیب کردند. ﴿۱۱۷﴾

فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۸﴾ 

پس بین من و بین آنها راهى باز کن و مرا و کسى که از مؤمنین با من است، نجات بده. ﴿۱۱۸﴾

فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۱۱۹﴾

پس ما او را و کسی که با او در کشتی پر جمعیت بود، نجاتش دادیم. ﴿۱۱۹﴾

ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ ﴿۱۲۰﴾ 

سپس بعد از آنها باقی مانده را غرق نمودیم. ﴿۱۲۰﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۲۱﴾ 

قطعا در آن نشانه ای است و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۲۱﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۲۲﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۲۲﴾

«قضیه حضرت هود علیه السلام»

كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۲۳﴾ 

قوم عاد (هم) پیغمبران را تکذیب کردند. ﴿۱۲۳﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۲۴﴾ 

آن وقتی که برادرشان هود به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۲۴﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۲۵﴾ 

من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۲۵﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۲۶﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۲۶﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۲۷﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۲۷﴾

أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ ﴿۱۲۸﴾ 

آیا شما بر هر جای مرتفعی بیهوده نشانه ای می سازید؟ ﴿۱۲۸﴾

وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ ﴿۱۲۹﴾ 

و قصرهای محکمی را برای خود اتّخاذ می کنید، شاید (در دنیا) همیشه بمانید؟ ﴿۱۲۹﴾

وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ ﴿۱۳۰﴾ 

و زمانی که مجازات می کنید، مانند جبّاران مجازات می نمائید. ﴿۱۳۰﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۳۱﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۳۱﴾

وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۳۲﴾ 

و از آن کسى که شما را به آنچه مى دانید مدد کرده است، بپرهیزید. ﴿۱۳۲﴾

أَمَدَّكُمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِينَ ﴿۱۳۳﴾ 

شما را به چهارپایان و فرزندانتان مدد فرمود. ﴿۱۳۳﴾

وَجَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۱۳۴﴾ 

و باغها و چشمه ها. ﴿۱۳۴﴾

إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۳۵﴾ 

قطعا من برای شما عذاب روز بزرگ را می ترسم. ﴿۱۳۵﴾

قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ ﴿۱۳۶﴾‏

آنها گفتند: فرقی برای ما نمی کند، چه تو ما را موعظه کنی یا هرگز از موعظه کنندگان نباشی. ﴿۱۳۶﴾

إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳۷﴾ 

قطعا این جز (همان) افسانه های قبلی ها چیزی نیست. ﴿۱۳۷﴾

وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۱۳۸﴾ 

و ما عذاب نخواهیم شد. ﴿۱۳۸﴾

فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۳۹﴾

آنها هود را تکذیب کردند. پس ما هلاکشان کردیم. قطعا در آن نشانه ای است و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۳۹﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۴۰﴾ 

و قطعا پروردگار تو عزیز مهربان است. ﴿۱۴۰﴾

برداشت از آیات ۱۴۰ – ۱۲۳

قضیه حضرت هود علیه السلام

سالک الی اللّه باید به مطالب زیر عمل کند:

اوّل: نباید بدون تحقیق هر چه را شنید تکذیب کند بخصوص اگر کلام معصومین علیهم السلام و انبیاء علیهم السلام باشد بلکه باید در مرحله اول مطالب انبیاء و پاکان را تحلیل کند و باز هم اگر نفهمید آن را تکذیب نکند.

دوّم: اگر دوستانه و برادر وار کسی او را امر به معروف کرد، با محبت بپذیرد.

سوّم: اگر شخص امینی بخصوص بدون مطالبه اجر و مزد، پیشنهادی به او داد مانند تقوی و بندگی خدا فورا بپذیرد.

چهارم: در زندگی مادی بلند پروازی نکند ونشانه ای از خود در این ارتباط به جای نگذارد.

پنجم: در عین آن که باید ساختمانها و بناها را محکم و ضدّ زلزله بسازد، در دنیا نیت ماندن همیشگی را در سر نداشته باشد.

ششم: اگر کسی را به خاطر اعمال زشتش مجازات خواست بکند مانند جبّارها و طاغوتها، مجازات ننماید.

هفتم: در همه کارها تقوی داشته باشد و بندگی کامل خدای تعالی را بکند.

هشتم: از خدایی که در همه کارها به او کمک کرده است و نعمتهایی از قبیل باغها و چشمه ها و حیوانات و فرزندان به او داده است، بپرهیزد و تقوای او را رعایت کند.

نهم: در شنیدن سخنان موعظه، انعطاف پذیر باشد و خود را به جهل مرکب متّصف ننماید.

دهم: به اعمال بیهوده خود مغرور نشود و فکر نکند که خدای تعالی او را به اعمال زشتش عذاب نمی کند زیرا خدای تعالی به خاطر این که اکثر اینها ایمان واقعی نیاورده اند در عین آن که خدای تعالی رحمت خاصه ای به مؤمنین دارد، این عدّه را هلاک خواهد کرد و به عذابهایی مبتلا خواهد فرمود.

«قضیه حضرت صالح علیه السلام»

كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۴۱﴾ 

قوم ثمود (هم) پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۴۱﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۴۲﴾ 

آن وقتی که برادرشان صالح به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۴۲﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۴۳﴾ 

قطعا من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۴۳﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۴۴﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۴۴﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۴۵﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۴۵﴾

أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ ﴿۱۴۶﴾ 

آیا ﴿فکر می کنید﴾ در کمال امنیت در آنچه اینجا هست، باقی خواهید ماند؟ ﴿۱۴۶﴾

فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۱۴۷﴾ 

در باغها و چشمه ها. ﴿۱۴۷﴾

وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ ﴿۱۴۸﴾

و زراعتها و درخت خرمائی که شکوفه هایش لطیف است. ﴿۱۴۸﴾

وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ ﴿۱۴۹﴾ 

و خانه هائی از کوهها می تراشید، پس به عیش مشغول می گردید. ﴿۱۴۹﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۵۰﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۵۰﴾

وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۱۵۱﴾ 

و دستور اسراف کنندگان را اطاعت نکنید. ﴿۱۵۱﴾

اَلَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿۱۵۲﴾ 

آن کسانی که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند. ﴿۱۵۲﴾

قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿۱۵۳﴾ 

گفتند: جز این نیست که تو جادو شده ای. ﴿۱۵۳﴾

مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۵۴﴾ 

تو جز بشری مثل ما نیستی، پس نشانه ای برای ما بیاور، اگر تو از راستگویانی. ﴿۱۵۴﴾

برداشت از آیات ۱۵۴ – ۱۵۱

قضیه حضرت صالح علیه السلام

سالک الی اللّه باید همیشه به فکر اصلاح جامعه و اصلاح نفس خود باشد و دنبال فساد در روی زمین نرود و باید از انبیاء و اساتید، دلائل علمی و عقلی در مسائل معنوی بخواهد و از آنها معجزه و کرامتی توقّع نداشته باشد تا بدین وسیله بخواهد به حقیقت برسد.

قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۱۵۵﴾ 

گفت: این شتر نشانه است. برای او سهمی از آب و برای شما روز معینی سهمی از آب است. ﴿۱۵۵﴾

وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵۶﴾ 

و با او به بدی برخورد نکنید که عذاب روز بزرگ شما را خواهد گرفت. ﴿۱۵۶﴾

فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ ﴿۱۵۷﴾ 

پس آن ناقه را پی کردند، پس بعد از آن پشیمان گردیدند. ﴿۱۵۷﴾

فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۵۸﴾ 

و عذاب خدا آنها را گرفت. قطعا در آن نشانه ای بود و اکثر اینها مؤمن نبودند. ﴿۱۵۸﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۵۹﴾‏

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۵۹﴾

برداشت از آیات ۱۵۹ – ۱۵۵

ناقه صالح علیه السلام

سالک الی اللّه نباید به خاطر امور مادی دست به جنایتی که خدای تعالی از آن نهی کرده بزند. زیرا در این صورت عذاب الهی او را می گیرد با این که خدای تعالی به سالکین الی اللّه مهربانی خاصّی دارد.

«قضیه حضرت لوط علیه السلام»

كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۶۰﴾ 

قوم لوط (هم) پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۶۰﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۶۱﴾ 

آن وقتی که برادرشان لوط به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۶۱﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۶۲﴾ 

من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۶۲﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿۱۶۳﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۶۳﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶۴﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۶۴﴾

أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶۵﴾ 

آیا شما از میان جهانیان به طرف جنس ذکور می روید؟ ﴿۱۶۵﴾

وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ ﴿۱۶۶﴾ 

و آنچه را پروردگارتان برای شما از همسرانتان خلق کرده، رها می کنید؟ بلکه شما قوم تجاوزگری هستید. ﴿۱۶۶﴾

برداشت از آیات ۱۶۶ – ۱۶۰

قضیه حضرت لوط علیه السلام

سالک الی اللّه باید به دو مسئله مهم که مایه همه کمالات است توجّه داشته باشد:

اوّل: تقوی و دوّم: بندگی کامل انبیائی که از جانب خدای تعالی آمده اند، بخصوص که به خاطر تبلیغاتشان اجر و مزدی از کسی توقعّی ندارند و برای خدا کار می کنند.

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ ﴿۱۶۷﴾ 

گفتند: ای لوط، اگر بس نکنی، از اخراج شدگان خواهی بود. ﴿۱۶۷﴾

قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقَالِينَ ﴿۱۶۸﴾ 

لوط گفت: من دشمن عمل شما هستم. ﴿۱۶۸﴾

رَبِّ نَجِّنِی وَأَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ ﴿۱۶۹﴾ 

پروردگارِ من، مرا و اهلم را از آنچه اینها انجام می دهند، نجات مرحمت فرما. ﴿۱۶۹﴾

فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ﴿۱۷۰﴾ 

پس ما او و همه اهلش را نجات دادیم. ﴿۱۷۰﴾

إِلَّا عَجُوزاً فِی الْغَابِرِینَ ﴿۱۷۱﴾ 

مگر پیرزنی که در میان قوم باقی ماند. ﴿۱۷۱﴾

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿۱۷۲﴾ 

سپس دیگران را هلاک کردیم. ﴿۱۷۲﴾

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۱۷۳﴾ 

پس بر آنها بارانی باراندیم، باران انذارشدگان، بسیار بد بود. ﴿۱۷۳﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۷۴﴾ 

قطعا در آن نشانه ای بود و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۷۴﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۷۵﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۷۵﴾

برداشت از آیات ۱۷۵ – ۱۶۷

جهاد با نفس

سالک الی اللّه باید با نفس خود جهاد کند و آن قدر نفس خود را آزاد نگذارد که برای خواسته نفس به بدترین کارها دست بزند و آن قدر خدا را به غضب بیاورد که خدا او را به عذاب سختی در دنیا و آخرت مبتلا می سازد.

«قضیه حضرت شعیب علیه السلام»

كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۷۶﴾ 

اصحاب ایکه [۱] هم پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۷۶﴾

[۱]  ــ شهرى بوده است در نزدیکى مدین.

إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۷۷﴾ 

آن وقتی که شعیب به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۷۷﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۷۸﴾ 

من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۷۸﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿۱۷۹﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۷۹﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۸۰﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۸۰﴾

أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ ﴿۱۸۱﴾ 

پیمانه را کامل کنید و از ضرر زنندگان به دیگران نباشید. ﴿۱۸۱﴾

وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ﴿۱۸۲﴾ 

و با ترازوی درست وزن کنید. ﴿۱۸۲﴾

وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۱۸۳﴾‏

و به مردم چیزهائى که مى دهید، کم ندهید و بى باکانه در زمین فساد ننمائید. ﴿۱۸۳﴾

برداشت از آیات ۱۸۳ – ۱۷۶

قضیه حضرت شعیب علیه السلام

سالک الی اللّه باید به قدری در صراط مستقیم دقیقا حرکت کند که اگر چیزی به دیگری می فروشد کم ندهد و آن قدر هم افراط نکند که ضرر کند بلکه با ترازوی صحیحی جنس را بکشد و به مردم کم فروشی نکند که ممکن است به خاطر این عمل جزء فساد کنندگان در روی زمین باشد.

وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۸۴﴾ 

و تقواى خدائى را که شما و جمعیتهاى قبلى را خلق کرده، داشته باشید. ﴿۱۸۴﴾

قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿۱۸۵﴾ 

گفتند: جز این نیست که تو از سحر شده ها هستى. ﴿۱۸۵﴾

وَمَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَإِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۱۸۶﴾ 

و تو جز بشرى مثل ما نیستى و بلکه ما گمان مى کنیم که تو از دروغگویان باشى. ﴿۱۸۶﴾

فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۸۷﴾ 

پس از آسمان بر سر ما سنگهائى (قطعه هایى) ببار، اگر از راستگویانى. ﴿۱۸۷﴾

قَالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۸۸﴾ 

گفت: پروردگار من داناتر است به آنچه شما می کنید. ﴿۱۸۸﴾

فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۸۹﴾ 

پس او را تکذیب کردند و عذاب روز سایه (ابرى با صاعقه) آنها را گرفت. قطعا آن، عذابِ روز بزرگى بود. ﴿۱۸۹﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۹۰﴾ 

قطعا در آن نشانه اى است و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۹۰﴾

برداشت از آیات ۱۹۰ – ۱۸۴

تقوای الهی

سالک الی اللّه باید تقوای الهی را در همه کار رعایت کند و به اولیاء خدا و انبیاء جسارت نکند و آنها را مانند سایرین که اکثرا دروغ می گویند نداند که به عذاب بزرگی مبتلا می شود.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۹۱﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۹۱﴾

«درباره نزول قرآن»

وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۹۲﴾ 

و قطعا قرآن از طرف پروردگار عالمیان نازل شده است. ﴿۱۹۲﴾

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ﴿۱۹۳﴾ 

روح الامین آن را نازل نموده است. ﴿۱۹۳﴾

عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۱۹۴﴾ 

بر قلب تو، تا تو از بیم دهندگان باشی. ﴿۱۹۴﴾

بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ ﴿۱۹۵﴾ 

به زبان عربی آشکاری ﴿نازل نموده﴾. ﴿۱۹۵﴾

وَإِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۹۶﴾ 

و قطعا وصف آن در کتابهای گذشتگان بوده است. ﴿۱۹۶﴾

أَوَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۹۷﴾ 

آیا آن براى آنها نشانه اى نبوده است که علماى بنى اسرائیل آن را مى دانند؟ ﴿۱۹۷﴾

وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ ﴿۱۹۸﴾ 

و اگر ما قرآن را بر بعضى از عجمها نازل مى کردیم. ﴿۱۹۸﴾

فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۹۹﴾ 

پس او آن را بر آنها مى خواند، آنها به او ایمان نمى آوردند. ﴿۱۹۹﴾

كَذَلِكَ سَلَكْنَاهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۲۰۰﴾ 

این چنین قرآن را در دلهاى گنهکاران وارد مى کنیم. ﴿۲۰۰﴾

لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿۲۰۱﴾ 

ولى آنها به (قرآن) ایمان نمى آورند تا عذاب دردناک را ببینند. ﴿۲۰۱﴾

«عذاب ناگهانی»

فَيَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۰۲﴾

پس آن (عذاب) ناگهان به آنها مى رسد و آنها فهمش را ندارند. ﴿۲۰۲﴾

فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ ﴿۲۰۳﴾ 

پس مى گویند: آیا به ما مهلتى داده مى شود؟ ﴿۲۰۳﴾

أَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ ﴿۲۰۴﴾ 

آیا به عذاب ما عجله می کنند؟ ﴿۲۰۴﴾

أَفَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ ﴿۲۰۵﴾ 

آیا مى بینى تو که اگر سالهائى از زندگى بهره مندشان کنیم. ﴿۲۰۵﴾

ثُمَّ جَاءَهُمْ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿۲۰۶﴾‏

سپس آنچه را که وعده داده شده اند برای آنها بیاید. ﴿۲۰۶﴾

مَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يُمَتَّعُونَ ﴿۲۰۷﴾ 

چیزى آنها را از آنچه بهره مند شده اند، بى نیاز نکرد. ﴿۲۰۷﴾

«هیچ جمعیتی هلاک نمی شوند، مگر اینکه پیغمبرانی برای آنها بوده است»

وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ ﴿۲۰۸﴾

و ما هیچ قریه اى را هلاک نکردیم، مگر آنکه براى آنها پیامبران ترساننده اى بوده است. ﴿۲۰۸﴾

ذِكْرَى وَمَا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۲۰۹﴾ 

تا متذکر شوند و ما هرگز ظالم نبودیم. ﴿۲۰۹﴾

«درباره قرآن»

وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ ﴿۲۱۰﴾ 

و شیاطین قرآن را نازل نکرده اند. ﴿۲۱۰﴾

وَمَا يَنْبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ ﴿۲۱۱﴾ 

و این کار برای آنها سزاوار نیست و استطاعتش را هم ندارند. ﴿۲۱۱﴾

إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ﴿۲۱۲﴾ 

قطعا آنها از شنیدن وحی معزولند. ﴿۲۱۲﴾

«دستوراتی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ ﴿۲۱۳﴾ 

هیچ خدای دیگری را با خدا نخوان که تو از عذاب شدگان خواهی بود. ﴿۲۱۳﴾

وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ ﴿۲۱۴﴾

و اقوام نزدیکت را ﴿از آینده بدشان که ممکن است داشته باشند﴾ بترسان. ﴿۲۱۴﴾

وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۱۵﴾ 

و برای مؤمنینی که از تو پیروی می کنند، خفض جناح و تواضع کن. ﴿۲۱۵﴾

فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۲۱۶﴾ 

پس اگر تو را عصیان کردند، بگو: من از آنچه می کنید، بیزارم. ﴿۲۱۶﴾

وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۲۱۷﴾ 

و بر عزیز مهربان توکل کن. ﴿۲۱۷﴾

برداشت از آیات ۲۱۷ – ۲۱۴

هدایت اقوام و نزدیکان

سالک الی اللّه باید در راه هدایت اقوام و نزدیکانش کوشا باشد و در مقابل کسانی که حرف او را گوش می دهند کوچکی کند و توکل بر خدای عزیز مهربان داشته باشد.

الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ ﴿۲۱۸﴾ 

آن کسی که وقتی می ایستی تو را می بیند. ﴿۲۱۸﴾

وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ ﴿۲۱۹﴾ 

و گذشت و گذار تو را در میان سجده کنندگان مشاهده می کند. ﴿۲۱۹﴾

إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۲۲۰﴾

قطعا او شنوای دانائی است. ﴿۲۲۰﴾

هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿۲۲۱﴾ 

آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می شوند؟ ﴿۲۲۱﴾

تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿۲۲۲﴾ 

بر هر تهمت زن گنهکاری نازل می گردند. ﴿۲۲۲﴾

يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ ﴿۲۲۳﴾ 

گوش به شنیدنیها می دهند و اکثر آنها دروغ می گویند. ﴿۲۲۳﴾

وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿۲۲۴﴾ 

و شاعران را گمراهان پیروی می کنند. ﴿۲۲۴﴾

أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ ﴿۲۲۵﴾ 

آیا ندیدى که قطعا آنها در هر وادى، سرگردان فرو مى روند؟ ﴿۲۲۵﴾

وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ ﴿۲۲۶﴾ 

و قطعا آنها آنچه را که می گویند، عمل نمی کنند. ﴿۲۲۶﴾

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ﴿۲۲۷﴾

مگر کسانى که ایمان آورده باشند و اعمال شایسته کرده باشند و یاد خدا را زیاد کرده باشند و بعد از آنکه ظلم به آنها شده باشد، طلب یارى کرده باشند و زود است کسانى که ظلم کرده اند، بدانند که آنها به چگونه بازگشتى بر مى گردند. ﴿۲۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۲۷ – ۲۲۱

اغوای شیطان

سالک الی اللّه باید با خبر باشد که شیطان بر چه افرادی نزول می کند و چه مردمی را بیشتر گول می زند:

اوّل: بر کسی که به دیگران تهمت می زند.

دوّم: بر کسی که به شنیدنی ها گوش می دهد که اکثر شنیدنیها دروغ است.

سوّم: شعرایی که از گمراهان پیروی می کنند و علامتش این است که آنها به هر وادی سرگردانی وارد می شوند.

چهارم: کسانی که به آن چه می گویند عمل نمی کنند و اگر ایمان به خدا و روز قیامت بیاورند و عمل صالح کنند و زیاد به یاد خدا باشند و از خدا در مقابل ظلمی که شیطان و شیطان سیرتان به آنها می کنند، کمک بخواهند، خدا ظالمین را منقلب می کند و خدا به آنها می فهماند که نتیجه ظلمشان چه بوده است.

سوره مبارکه نمل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾

«طس» این آیات قرآن و کتاب روشنگر است. ﴿۱﴾

«صفات مؤمنین»

هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾

هدایت و بشارت برای مؤمنین است. ﴿۲﴾

اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۳﴾

کسانى (مؤمنینى) که نماز را بر پا مى دارند و زکات را مى دهند و به آخرت، آنها یقین دارند.﴿۳﴾

«صفات غیر مؤمنین»

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ ﴿۴﴾

قطعا کسانى که ایمان به آخرت ندارند، اعمالشان را برایشان جلوه داده ایم. پس آنها در سرگردانى فرو رفته اند. ﴿۴﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۵﴾

آنها کسانی هستند که عذاب بدی برای آنها خواهد بود و در آخرت آنها زیانکارترند. ﴿۵﴾

«قرآن از جانب خدای حکیم نازل شده است»

وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ﴿۶﴾

و قطعا قرآن بر تو از جانب حکیم دانائی القاء می شود. ﴿۶﴾

برداشت از آیات ۵ – ۱

ایمان به قرآن

سالک الی اللّه باید آیات قرآن را روشنگر و راهنما و بشارت دهنده برای خود بداند و این اعتقاد حاصل نمی شود مگر با ایمان کامل و یقین به آخرت و اگر این گونه ایمانی برای او پیدا شود طبعا نماز را بر پا می دارد و زکات می دهد. ولی اگر ایمان به آخرت نداشته باشد اعمال بیهوده اش برایش جلوه می کند و در سرگردانی فرو می رود و عذاب بدی در دنیا برای او خواهد بود و در آخرت معلوم می شود که چه ضرری کرده است.

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۷﴾ 

وقتى موسى به اهلش گفت: من آتشى را احساس مى کنم، به زودى از آن خبرى یا گوله آتشى براى شما بیاورم، شاید شما گرم شوید. ﴿۷﴾

فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸﴾ 

پس وقتى موسى نزد آتش آمد، ندا داده شد که مبارک است بر کسى که در آتش است و کسى که اطراف آتش است و منزّه است خدائى که پروردگار عالمیان است. ﴿۸﴾

يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۹﴾

ای موسی، قطعا این است که من خدای عزیز حکیمی هستم. ﴿۹﴾

وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۰﴾

و عصایت را بینداز. پس موسى وقتى به آن نگاه کرد، دید مثل اینکه مارى است که حرکت مى کند. موسى پشت کرد و پشت سرش را هم نگاه نکرد. اى موسى، نترس. قطعا نزد من پیامبران نمى ترسند. ﴿۱۰﴾

إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱﴾

مگر کسى که ظلم کند، سپس بدى را به نیکى تبدیل کند، قطعا من بخشنده مهربانى هستم. ﴿۱۱﴾

وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۱۲﴾

و دستت را در گریبانت داخل کن که با درخشندگىِ سفیدى بدون آنکه ناراحتى داشته باشد، بیرون مى آید. (این) در نُه نشانه اى است که به سوى فرعون و قومش مى روى. قطعا آنها قوم فاسقى مى باشند. ﴿۱۲﴾

فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۱۳﴾

پس وقتى که آیاتِ بینش دهنده ما نزد آنها آمد، گفتند: این سحر آشکارى است. ﴿۱۳﴾

وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴﴾ 

و آن را به خاطر ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل آن را یقین داشتند. پس نگاه کن عاقبت فسادکنندگان چگونه بوده است. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیات ۱۴ – ۷

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قصه حضرت موسی علیه السلام برداشتهای زیر را داشته باشد:

۱ – نسبت به اهل و عیالش مهربان باشد و با کمال جدیت مسائل راحتی آنها را فراهم بیاورد.

۲ – وقتی که با خدای تعالی هم کلام شد همه چیز را فراموش کند و صددرصد متوجه پروردگارش باشد.

۳ – اوامر الهی را اطاعت کند و در این صورت و با توجه به این که در محضر پروردگار است از هیچ چیز نترسد.

۴ – در مقابل دشمنان خدا و فاسقین هر چند او را مسخره کنند و ساحرش بدانند محکم بایستد و از خود هیچ گونه ضعفی نشان ندهد.

۵ – کوشش کند که عاقبت بین باشد و از کارهای بد مردم گذشته عبرت بگیرد و از آن اعمال دوری کند.

«قضیه حضرت داود و سلیمان علیهماالسلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۵﴾

و قطعا به داود و سلیمان علم عنایت کردیم و گفتند: حمد و ستایش مال خدائى است که ما را بر بیشترى از بندگان مؤمنش فضیلت داده است. ﴿۱۵﴾

وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾ 

و سلیمان از داود ارث برد و گفت: اى مردم، سخن گفتن پرندگان به ما تعلیم داده شده است و از هر چیزى به ما (امکاناتى) داده شده است. قطعا این همان فضیلت آشکار است. ﴿۱۶﴾

وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۱۷﴾ 

و براى سلیمان لشگرهایش از جنّ و انس و پرندگان گرد یکدیگر جمع شدند. پس آنها هماهنگ و جمع مى شدند. ﴿۱۷﴾

حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۸﴾ 

تا وقتى که به بیابان مورچگان رسیدند. مورچه اى گفت: اى مورچه ها، به لانه هاى خود بروید، مبادا سلیمان و لشگریانش شما را پایمال کنند، زیرا آنها متوجّه نیستند. ﴿۱۸﴾

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۹﴾ 

پس سلیمان از سخن آن مورچه تبسّم کرد و خندید و گفت: پروردگار من، مرا موفّق کن نعمتى را که به من و بر پدر و مادرم داده اى، شکر کنم و اینکه عمل شایسته اى که تو را راضى کند، انجام دهم و به مهربانى خودت مرا در میان بندگان شایسته ات داخل فرما. ﴿۱۹﴾

وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾

و (سلیمان) فقدان پرنده را جویا شد. پس گفت: مرا چه شده که «هدهد» را نمى بینم؟ یا اینکه از پنهان شدگان است؟ ﴿۲۰﴾

لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾

قطعا او را به عذاب سختى مجازات مى کنم یا او را مى کشم یا باید دلیل واضحى براى من بیاورد. ﴿۲۱﴾

فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾‏

خیلی معطّل نشد که هدهد گفت: من بر چیزی احاطه پیدا کرده ام که تو بر آن احاطه نداری و من از «سبا»[۱] یک خبر یقینی برای تو آورده ام. ﴿۲۲﴾

[۱]  ــ شهر سبا در سرزمین یمن است.

برداشت از آیات ۲۲ – ۱۵

قضیه حضرت سلیمان علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه حضرت سلیمان علیه السلام مسائل زیر را استفاده کرده و عمل کند:

۱ – اگر از جانب پروردگار به خاطر تزکیه نفسش به او علم و حکمتی داده شد حمد و شکر خدا را بکند و از این نعمت قدردانی نماید.

۲ – سالک الی اللّه اگر بندگی خدا را بکند و دوران تزکیه نفس را بگذراند و متصف به صفات الهی بشود قدرت پروردگار پشتوانه او خواهد بود و جن و انس و حتّی پرندگان در خدمت او قرار خواهند گرفت.

۳ – باید قدرت الهی را آن قدر بی نهایت بداند که اگر خدا بخواهد او ارتباط جانداران را با یکدیگر می فهمد و سخنان آنها را درک می کند.

۴ – باید در مقابل تمام این نعمتها شاکر باشد و از خدای تعالی بخواهد که کارهایش مرضی پروردگار باشد و جزء بندگان صالح خدا واقع شود.

۵ – باید بکوشد که در تمام امور خودش و کارمندان و خدمتگذارانش منظم باشند و با قاطعیت با آنها برخورد کند.

۶ – اگر یکی از کارمندان و خدمتگذاران عذر موجّهی در بی نظمی اش داشته از او بپذیرد و او را مورد مؤاخذه قرار ندهد.

«قضیه بلقیس»

إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾

قطعا من زنى را دیدم که بر آنها سلطنت مى کند و از همه چیز به او داده شده بود و براى او تخت بزرگى است. ﴿۲۳﴾

وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۲۴﴾

من او و قومش را این چنین یافتم که براى خورشید، نه براى خدا، سجده مى کنند و شیطان اعمالشان را براى آنها جلوه داده و آنها را از راه بازداشته. پس آنها هدایت نخواهند شد. ﴿۲۴﴾

أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾

چرا براى خدائى که آنچه از پنهانى در آسمان و زمین است خارج مى کند و آنچه را که مخفى مى کنید و آشکار مى سازید مى داند، سجده نمى کنند؟ ﴿۲۵﴾

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۲۶﴾

خدائی که هیچ خدائی جز او که پروردگار عرش عظیمی است، نیست. ﴿۲۶﴾

قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾

سلیمان گفت: به زودی می بینیم که تو راست می گوئی یا از دروغگویانی. ﴿۲۷﴾

اِذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾

این نوشته مرا ببر، پس در میان آنها بینداز، سپس برگرد و نگاه کن ببین چه جوابى براى من برمى گردانند. ﴿۲۸﴾

قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾

(بلقیس) گفت: اى بزرگان، نامه خوبى پیش من افتاده شده است. ﴿۲۹﴾

إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾

آن نامه از سلیمان است و چنین نوشته است: به نام خداوند بخشنده مهربان. ﴿۳۰﴾

أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾ 

اینکه بر من برتری نجویید و به طرف من تسلیم شده، بیایید. ﴿۳۱﴾

قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ ﴿۳۲﴾

(بلقیس) گفت: اى بزرگان، نظر خود را براى من در این موضوع بگوئید. چون که من هیچ کارى را بدون حضور شما قطعى انجام نداده ام. ﴿۳۲﴾

قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ ﴿۳۳﴾

آنها گفتند: ما صاحبان قوّت و قدرت جنگى خوبى هستیم ولى دستور با تو است. ببین چه فرمان مى دهى؟ ﴿۳۳﴾

قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۳۴﴾

بلقیس گفت: پادشاهان وقتى که وارد قریه اى مى شوند، آن را به فساد مى کشانند و عزیزان اهل آن را ذلیل مى کنند و این چنین کارهائى انجام مى دهند. ﴿۳۴﴾

وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۵﴾‏

و من حتما نامه اى با هدیه اى به سوى آنها مى فرستم. سپس منتظر مى مانیم، ببینیم فرستادگان ما با چه چیز بر مى گردند. ﴿۳۵﴾

فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ﴿۳۶﴾

پس وقتى که فرستاده نزد سلیمان آمد، سلیمان گفت: مى خواهید به مال به من کمک کنید؟ آنچه را که خدا به من داده است، بهتر است از آنچه که شما به من داده اید. بلکه شما به این هدیه تان خوشحالید؟ ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۲۳

قضیه بلقیس

سالک الی اللّه باید از قضیه بلقیس استفاده های زیر را بکند:

۱  –  خانمها نباید در کارهایی که مخصوص مردها است دخالت کنند و سلطنت و حکومت را به عهده بگیرند و الا مملکت را به انحراف می کشانند.

۲  –  غیر خدا را نپرستد و نگذارد شیطان اعمال بدش را برای او زینت بدهد و راه او را به سوی خدای تعالی به بندد.

۳  –  آن قدر بصیرت داشته باشد که وحدانیت خدا را از پرندگان و بیرون آمدن گیاهان از زمین مشاهده کند و عبرت بگیرد.

۴  –  اگر خبری در مسائل مهم سیاسی و اجتماعی به او رسید درباره اش تحقیق کند تا راست و دروغ مطلب بر او واضح شود.

۵  –  اگر کسی به دیگری مطلب نامناسبی را نسبت داد اول از خود او بپرسد و یا به وسیله نامه از او سؤال کند و به شنیدنیهایش اکتفا نکند.

۶  –  هر که هست نباید با هر مسئله ای با غرور و تکبّر برخورد کند بلکه باید جوانب قضیه را بررسی کند که اگر آن مسئله از اهمیت خاصی برخوردار است به آن بی توجهی نکند.

۷  –  باید تا می تواند از بزرگان و عقلاء در کارهای مهم نظریه بگیرد و بدون مشورت با آنها مستبّدانه از خود قاطعیت نشان ندهد.

۸  –  اگر با اهل غرور مشورت کرد و آنها نظرات مغرورانه ای دادند به آنها حقایق را بفهماند و آنها را از عواقب غرور و تکبّر بترساند.

۹  –  باید در مقابل حرف حق و طرفداران حق کرنش کند و الا اگر عزیز باشد ذلیل خواهد شد.

۱۰  –  با قدرتمندان به خصوص طرفداران خدا و در زمان ما مجتهد قدرتمند مبسوط الید با خضوع و کرنش برخورد کند و نخواسته باشد با هدایا و اظهار محبت به اشتباهات خود پایبند باشد.

اِرْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۳۷﴾

برگرد به سوى آنها پس ما با لشگرى که براى آنها توان مقابله اى با آن نباشد، به سوى آنها خواهیم آمد و ما آنها را با ذلّت و خوارى از آن سرزمین بیرون خواهیم کرد. ﴿۳۷﴾

قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۸﴾ 

سلیمان گفت: اى بزرگان، کدامیکتان قبل از آنکه آنها تسلیم شده نزد من بیایند، تخت او (بلقیس) را نزد من مى آورد؟ ﴿۳۸﴾

قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾

شخصیت برجسته اى از جنّ گفت: من تخت او را مى آورم، قبل از آنکه از جایگاهت برخیزى و قطعا من بر این کار تواناى امینى هستم. ﴿۳۹﴾

قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴿۴۰﴾

کسى که بعضى از علم کتاب در نزد او بود، گفت: من براى تو قبل از آنکه چشمت را بر هم زنى آن را مى آورم. پس وقتى که تخت او را در نزد خودش گذاشته دید، گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا امتحان کند، آیا من شکر مى کنم یا کفران مى کنم؟ و کسى که شکر کند، جز این نیست که شکر کرده به نفع خودش و کسى که کفران کند، پس قطعا پروردگار من بى نیاز کریمى است. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ – ۳۷

انسان از اجنّه قویتر است

سالک الی اللّه باید بداند که اگر بنده واقعی خدا باشد از اجنّه قویتر خواهد بود و بیشتر می تواند اظهار قدرت کند. زیرا او با علمی که از جانب خدا به او داده شده کار می کند ولی اجنه شاید با علم کتاب صددرصد کار نکنند.

سالک الی اللّه باید تفضلات پروردگار را مایه امتحان خود بداند و بصیرت پیدا کند که آیا جزء شاکرین هست یا از کفران کنندگان خواهد بود.

قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۴۱﴾

سلیمان گفت: تخت او را به او معرّفى نکنید تا ببینیم آیا خودبخود به آن راهنمائى مى شود یا نمى تواند از کسانى باشد که آن را بشناسد؟ ﴿۴۱﴾

فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ ﴿۴۲﴾

پس وقتى که آمد به او گفته شد: آیا تخت تو این گونه است؟ گفت: مثل اینکه خود او است و براى ما قبل از این علمى حاصل شده بود و مسلمان شده بودیم. ﴿۴۲﴾

وَصَدَّهَا مَا كَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِنْ قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿۴۳﴾

و این عمل، او را از آنچه غیر از خدا را مى پرستید بازداشت. قطعا او از مردم کافر بود. ﴿۴۳﴾

قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۴﴾

به او گفته شد که داخل حیاط شو وقتى که آن را دید، گمان کرد آب بسیارى است، لذا پاهاى خود را برهنه کرد. سلیمان گفت: این زمینى از بلور صاف است. بلقیس گفت: پروردگار من، قطعا من به خودم ظلم کرده ام و من با سلیمان در مقابل پروردگار جهانیان تسلیمم. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۱

امر به معروف و نهی از منکر

سالک الی اللّه باید به هر وسیله ای که می تواند اظهار قدرت کند تا دیگران را هدایت نماید و به خصوص حکام و مدیران و سیاستمداران  منحرف را به راه راست وادار کند.

«قضیه حضرت صالح علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۵﴾

و قطعا به طرف قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدا را بپرستید. پس ناگهان آنها دو دسته شدند که به نزاع پرداختند. ﴿۴۵﴾

قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۶﴾

صالح گفت: اى قومِ من، چرا به بدى قبل از نیکى، عجله مى کنید؟ چرا از خدا تقاضاى بخشش نمى کنید تا شاید شما مشمول مهربانى گردید. ﴿۴۶﴾

قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿۴۷﴾

گفتند: ما تو و کسانى را که با تو هستند به فال بد گرفته ایم. صالح گفت: فال بد شما نزد خدا است. بلکه شما مردمى هستید که امتحان مى شوید. ﴿۴۷﴾

وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿۴۸﴾

و در آن شهر نُه جمعیت بودند که در زمین فساد مى کردند و صلح نمى کردند (طرفدار صلح نبودند). ﴿۴۸﴾

قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۴۹﴾

گفتند: به خدا هم قسم شوید که بر صالح و خانواده اش شبیخون زنیم. سپس به ولىّ او مى گوییم: ما از هلاکت خانواده او خبر نداریم و قطعا ما در گفتارمان راستگو هستیم. ﴿۴۹﴾

وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۰﴾

و آنها مکر مهمّى کردند و ما هم پنهانى براى آنها نقشه اى کشیدیم ولى آنها شعور نداشتند. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیات ۵۰ – ۴۵

قضیه حضرت صالح علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قضیه حضرت صالح علیه السلام استفاده های زیر را بکند:

۱  –  بندگی خدا را جدّی بگیرد و تفرقه و خصومت ایجاد نکند.

۲  –  به گناه قبل از نیکی کردن نپردازد و تا جائی که ممکن است بدی نکند.

۳  –  اگر می خواهد مورد مهربانی خدا واقع شود از خدا طلب بخشش کند.

۴  –  تا می تواند زبان به نیکی باز کند و هیچ چیز و هیچ کس را به فال بد نگیرد.

۵  –  در کارهای حرام و معصیت به دیگران کمک نکند و با مردم فاسد در کارهای بد هم قسم نشود تا مبتلا به دروغ گوئی و مکر و حیله نگردد.

فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۱﴾

پس نگاه کن که چگونه عاقبت مکرشان گردید. قطعا ما آنها و قومشان همگى را نابود کردیم. ﴿۵۱﴾

فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵۲﴾

این خانه هاى آنها است که به خاطر ظلمشان خالى مانده. قطعا در آن نشانه اى است براى مردمى که دانا هستند. ﴿۵۲﴾

وَأَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۵۳﴾

و ما نجات دادیم کسانى را که ایمان آورده و تقوى پیشه کرده بودند. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیات ۵۳ – ۵۱

عبرت گرفتن از تاریخ

سالک الی اللّه باید تاریخ گذشتگان را مطالعه کند و ببیند آنهایی که با خدا مکر و حیله کرده اند چگونه از بین رفته اند و خانه هایشان خالی مانده و یا از بین رفته است.

سالک الی اللّه باید نجات از هر بدی و عذاب را در ایمان و تقوی بداند و به هیچ وجه نزدیک معصیت نشود.

«قضیه حضرت لوط علیه السلام»

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۵۴﴾

و لوط را فرستادیم زمانى که به قومش گفت: آیا شما به طرف فحشاء مى روید و حال آنکه شما بینشى دارید؟ ﴿۵۴﴾

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۵۵﴾

آیا شما از روى شهوت به طرف مردها غیر از زنها مى روید؟ بلکه شما قومى هستید که خود را به نادانى مى زنید. ﴿۵۵﴾

جزء ۱۸

سوره مبارکه مؤمنون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾

قطعا مؤمنین رستگار شدند. ﴿۱﴾

«اوصاف مؤمنین تزکیه نفس شده»

اَلَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿۲﴾

کسانی که آنها در نمازشان خاشع ‏اند. ﴿۲﴾

وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿۳﴾

و کسانی که آنها از لغو دوری می‏ کنند. ﴿۳﴾

وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿۴﴾

و کسانی که آنها زکات را عمل می‏ کنند. ﴿۴﴾

وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۵﴾

و کسانی که آنها فرج های خود را نگه می‏ دارند. ﴿۵﴾

إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿۶﴾

مگر برای همسران خود و کنیزانشان که قطعا آنها ﴿در استفاده از اینها﴾ ملامت نمی ‏شوند. ﴿۶﴾

فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿۷﴾

پس کسی که غیر از این را انجام دهد، آنها همان ها تجاوزکارانند. ﴿۷﴾

برداشت از آیات ۷ – ۱

رستگاری

سالک الی اللّه باید بداند که رستگاری فقط مال مؤمنینی است که صفات زیر را دارند:

۱ –  کسانی که با خضوع و خشوع و عشق و محبت نماز می ‏خوانند.

۲ –  کسانی که از بیهوده بودن و بیهودگی دوری می‏ کنند.

۳ –  کسانی که به دستور زکات عمل می‏ کنند و حقوق الهی را می‏ پردازند.

۴ –  کسانی که دامن خود را پاک نگه می‏ دارند و تنها به همسران خود اکتفا می‏ کنند و از حدود خود در این خصوص تجاوز نمی‏ کنند.

وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿۸﴾

و کسانی که آنها امانتها و پیمانهای خود را رعایت می‏ کنند. ﴿۸﴾

وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ ﴿۹﴾

و کسانی که آنها نمازهایشان را مواظبت می‏ کنند. ﴿۹﴾

أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ ﴿۱۰﴾

اینها همان وارثانند. ﴿۱۰﴾

اَلَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿۱۱﴾

آنها که بهشت فردوس را به ارث می‏ برند، آنها در آن جاودانند. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۸

مظاهر تزکیه نفس

سالک الی اللّه باید بداند که رستگار کسی است که امانت مردم را حفظ کند و عهد و پیمان خود را مواظبت کند و اوقات نماز را دقت نماید تا بتواند نمازش را اول وقت بخواند و به خاطر آن که تزکیه نفس کرده این کارها را بدون تکلف خود بخود انجام می ‏دهد و به همین جهت این افراد بهشتی هستند و در آن بهشت همیشه زندگی می‏ کنند.

«خلقت بدن انسان»

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ ﴿۱۲﴾

و قطعا ﴿بدن﴾ انسان را از گِل خالص آفریدیم. ﴿۱۲﴾

ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ﴿۱۳﴾

سپس او را نطفه ‏ای در قرارگاه مطمئنی قرار دادیم. ﴿۱۳﴾

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ﴿۱۴﴾

سپس نطفه را علقه خلق کردیم. پس علقه را مضغه قرار دادیم. بعد مضغه را استخوان خلق کردیم. پس بر استخوان گوشت پوشاندیم. سپس در او خلقت دیگرى ایجاد کردیم. پس پر برکت است خدایى که نیکوترین آفریننده است. ﴿۱۴﴾

ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ ﴿۱۵﴾

سپس شما قطعا بعد از آن می‏ میرید. ﴿۱۵﴾

ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ ﴿۱۶﴾

سپس شما قطعا روز قیامت مبعوث می ‏شوید. ﴿۱۶﴾

«آسمان هفتگانه»

وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ ﴿۱۷﴾

و قطعا بالاى سر شما هفت آسمانى که به هم راه دارند، خلق کردیم و ما از آفرینش غافل نبوده ایم. ﴿۱۷﴾

«باران رحمت به اندازه می ‏بارد»

وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ ﴿۱۸﴾

و ما از آسمان آب را به اندازه نازل کردیم. پس آن را در زمین ساکن نمودیم و قطعا ما بر از بین بردنش قدرت داریم. ﴿۱۸﴾

فَأَنْشَأْنَا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ لَكُمْ فِيهَا فَوَاكِهُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۱۹﴾

پس ما براى شما بوسیله آن آب باغهائى از درختان خرما و انگور ایجاد کردیم که در آن باغها براى شما میوه هاى زیادى است و بعضى از آنها را مى خورید. ﴿۱۹﴾

وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ ﴿۲۰﴾

و درختى که از طور سینا بیرون مى آید، روغن و خورشى براى خورندگان است. ﴿۲۰﴾

«منافع چهارپایان»

وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۲۱﴾

و قطعا در چهارپایان براى شما مایه پندى است. شما را از آنچه آنها در شکم دارند، سیراب مى کنیم و براى شما در آنها منفعتهاى بسیارى است و از گوشت آنها مى خورید. ﴿۲۱﴾

وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ ﴿۲۲﴾

و بر آنها و بر کشتیها سوار می ‏شوید. ﴿۲۲﴾

«جریان حضرت نوح علیه ‏السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۲۳﴾

و قطعا ما نوح را به سوى قومش فرستادیم. نوح گفت: اى قوم من، خدا را عبادت کنید. براى شما خدایى غیر از او نیست. آیا پس (چرا) تقوا پیشه نمى کنید؟ ﴿۲۳﴾

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿۲۴﴾

پس بزرگان قومش که کافر بودند، گفتند: این نوح جز بشرى مثل خودتان نیست. مى خواهد بر شما تفوّق طلبى کند. و اگر خدا مى خواست، ملائکه اى نازل مى فرمود. ما چنین چیزى را در پدران گذشته مان نشنیده ایم. ﴿۲۴﴾

إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ ﴿۲۵﴾

نوح جز مردى که به جنون مبتلا شده، چیزى نیست. پس مدّتى با او صبر کنید، (تمام مى شود.) ﴿۲۵﴾

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿۲۶﴾

نوح عرض کرد: پروردگار من، مرا به آنچه تکذیب می‏ کنند، یاری فرما. ﴿۲۶﴾

«حضرت نوح علیه ‏السلام کشتی را می‏ سازد»

فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿۲۷﴾

پس ما به او وحى کردیم که کشتى را زیر نظر ما و با وحى ما بساز، پس وقتى که فرمان ما آمد و آب از تنور فوران کرد، پس در کشتى از هر دسته یک جفتِ نر و ماده وارد کن و همچنین اهلت را، مگر کسى که وعده عذابشان از قبل از میان اهلت داده شده و مرا درباره کسانى که ظلم کرده اند، مورد خطاب قرار نده. قطعا آنها غرق خواهند شد. ﴿۲۷﴾

فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَمَنْ مَعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۸﴾

پس زمانى که تو و کسانى که با تو هستند سوار کشتى شدید، بگو: سپاس براى خدائى است که ما را از قوم ستمگر نجات داد. ﴿۲۸﴾

وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ ﴿۲۹﴾ 

و بگو: پروردگارا، مرا در منزلگاه پر برکتى فرود بیاور، زیرا تو بهترین فرودآورندگانى. ﴿۲۹﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ وَإِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ ﴿۳۰﴾ 

قطعا در آن جریان نشانه هایى بوده است، اگر چه ما آزمایش کننده بودیم. ﴿۳۰﴾

«خدای تعالی در هر زمانی پیامبرانی فرستاده است»

ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ ﴿۳۱﴾

سپس بعد از آنها جمع دیگری را آفریدیم. ﴿۳۱﴾

فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۳۲﴾

پس ما از خود آنها رسولى میان آنها فرستادیم، اینکه بپرستید خدا را، براى شما غیر از خدا معبودى نیست، آیا پس (چرا) تقوا پیشه نمى کنید؟ ﴿۳۲﴾

وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ ﴿۳۳﴾

و بزرگان از قومش آن کسانى که کافر شدند و لقاء آخرت را تکذیب کردند و ما آنها را در زندگى دنیا متنعّمشان کردیم، گفتند: این پیامبر جز بشرى مثل خودتان نیست، (زیرا) از آنچه شما مى خورید، او هم مى خورد و از آنچه شما مى آشامید، او هم مى آشامد. ﴿۳۳﴾

وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ ﴿۳۴﴾

و اگر بشری مثل خودتان را اطاعت کنید، قطعا آن وقت شما از زیانکارانید. ﴿۳۴﴾

«انکار قیامت»

أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنْتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ ﴿۳۵﴾

آیا (غیر از این است که) به شما وعده مى دهد که وقتى مردید و خاک و استخوانهایى شدید، شما (از قبرتان) بیرون آورده مى شوید؟ ﴿۳۵﴾

هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ ﴿۳۶﴾ 

هیهات، هیهات از این وعده ‏هائی که به شما داده می‏ شود. ﴿۳۶﴾

إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۳۷﴾

این نیست مگر همین زندگى دنیا که مى میریم و زنده مى شویم و ما هرگز (در قیامت) مبعوث نخواهیم شد. ﴿۳۷﴾

إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۳۸﴾

او جز مردى که بر خدا دروغ بسته است، نیست و ما هرگز به او ایمان نمى آوریم. ﴿۳۸﴾

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿۳۹﴾

گفت: پروردگارا، به من در مقابل آنچه آنها مرا تکذیب مى کنند، نصرت عنایت فرما. ﴿۳۹﴾

قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ ﴿۴۰﴾

گفت: در زمان کوتاهی پشیمان خواهند شد. ﴿۴۰﴾

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۴۱﴾

پس ناگهان صیحه آسمانى به حقّ آنها را گرفت، پس ما آنها را مانند کف و خاشاک روى آب قرار دادیم. پس براى قوم ستمگر دورى (و پستى) باد. ﴿۴۱﴾

ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُونًا آخَرِينَ ﴿۴۲﴾‏

سپس بعد از آنها جمعیت های دیگری را بوجود آوردیم. ﴿۴۲﴾

مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿۴۳﴾

هیچ مردمی اجلشان جلو نمی‏ افتد و تأخیر هم نمی‏ شود. ﴿۴۳﴾

«پیامبران پشت سر هم فرستاده شدند»

ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۴۴﴾

سپس پیامبرانمان را پشت سر هم فرستادیم. هر زمان که براى مردمى پیامبرانشان مى آمد، تکذیبش مى کردند. پس در پى بعضى از آنها، بعضى دیگر را مى فرستادیم و آنها را حکایاتى براى عبرت قرار مى دادیم. پس براى قومى که ایمان نمى آورند، دورى (و پستى) باد. ﴿۴۴﴾

«سرگذشت دیگری از حضرت موسی علیه ‏السلام»

ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۴۵﴾

سپس موسى و برادرش هارون را با نشانه هایمان و تسلّط آشکارایى فرستادیم. ﴿۴۵﴾

إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ ﴿۴۶﴾ 

به طرف فرعون و بزرگان از اطرافیانش، پس آنها تکبّر کردند و قوم برترى جویى بودند. ﴿۴۶﴾

فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ ﴿۴۷﴾

فرعون و اطرافیانش گفتند: آیا ما به دو بشرى که مثل خود ما هستند ایمان بیاوریم و حال آنکه خویشاوندانشان بندگان ما بوده اند. ﴿۴۷﴾

فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ ﴿۴۸﴾ 

پس موسی و هارون را تکذیب کردند و آنها از هلاک ‏شوندگان گردیدند. ﴿۴۸﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۴۹﴾ 

و قطعا ما به موسی کتاب دادیم که شاید آنها هدایت شوند. ﴿۴۹﴾

«یادی از عیسی بن مریم علیه السلام»

وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ ﴿۵۰﴾

و ما پسر مریم و مادرش را نشانه اى قرار دادیم و آنها را در محل مرتفعى که صاحب چشمه و آب جارى بود، مأوایشان دادیم. ﴿۵۰﴾

«خطاب به پیامبران»

يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۵۱﴾

اى پیامبران! از غذاهاى خوب و پاکیزه بخورید و شایسته عمل بکنید. قطعا من به آنچه عمل مى کنید دانایم. ﴿۵۱﴾

«همه امّتها یکی بودند»

وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ ﴿۵۲﴾

و قطعا این امّت شما هستند که امّت واحده اى مى باشند و من پروردگار شمایم، پس تقواى مرا پیشه کنید. ﴿۵۲﴾

«دین خود را بوسیله کتابهایی جدا کردند»

فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۵۳﴾

پس کارشان را جدا کرده و حزبهایى تشکیل دادند، هر حزبى به آنچه دارد خوشحال است. ﴿۵۳﴾

فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۵۴﴾

پس آنها را در آنچه فرو رفته ‏اند تا مدّتی به حال خود بگذار. ﴿۵۴﴾

أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ ﴿۵۵﴾

آیا گمان مى کنند که جز این نیست که ما به آنها بوسیله مال و پسران کمک مى کنیم؟ ﴿۵۵﴾

نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَلْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۶﴾ 

(به این جهت است که) براى آنها در خوبیها تسریع مى کنیم؟ بلکه اینها شعور ندارند.﴿۵۶﴾

«بازگشت به صفات مؤمنین تزکیه شده»

إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ﴿۵۷﴾

قطعا آنها کسانى هستند که از ترس به پروردگارشان همراه با تعظیم توجّه مى کنند. ﴿۵۷﴾

وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۸﴾

و کسانی که آنها به نشانه ‏های پروردگارشان ایمان می ‏آورند. ﴿۵۸﴾

وَالَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ ﴿۵۹﴾‏

و کسانی که آنها به پروردگارشان مشرک نمی‏ شوند. ﴿۵۹﴾

وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ ﴿۶۰﴾

و کسانى که (به آنها) آنچه باید (در راه خدا) بدهند، عطا مى کنند و (با این حال) دلهایشان ترسان است از اینکه قطعا آنها به سوى پروردگارشان بر مى گردند. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیات ۶۰ – ۵۷

ترس از خدا

سالک الی اللّه باید به خاطر محبتّش به خدا از خدا بترسد و به همه نشانه‏ های الهی ایمان داشته باشد و هیچ چیز را به هیچ نحو شریک خدا قرار ندهد و در راه خدا به خاطر ترس از خدا به دیگران انفاق کند و وقتی که به سوی خدا برگشت اجرش را از خدا دریافت نماید.

أُولَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ﴿۶۱﴾ 

اینها هستند که به طرف خوبیها سرعت دارند و آنها به آن خوبیها پیشى گیرنده اند. ﴿۶۱﴾

وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۶۲﴾

و ما هیچ کس را مگر به قدر وسعش تکلیف نمى کنیم. و در نزد ما کتابى است که به حقّ نطق مى کند و به آنها ظلم نمى شود. ﴿۶۲﴾

برداشت از آیات ۶۲ – ۶۱

سبقت در خوبی‏ها

سالک الی اللّه باید به شرایط فوق عمل کند تا در همه خوبیها بر دیگران سبقت را برده باشد و این را بداند که خدای تعالی از او بیشتر از ظرفیتش توّقع ندارد و هیچ گاه خدای تعالی بر کسی ظلم نمی‏ کند.

«غفلت کفّار»

بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِنْ هَذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِنْ دُونِ ذَلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ ﴿۶۳﴾

بلکه دلهاى آنها از این (قرآن) در غفلت کامل است و آنها اعمالِ دیگرى غیر از آن دارند که دائما آنها را انجام مى دهند. ﴿۶۳﴾

حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ ﴿۶۴﴾

تا زمانى که ثروتمندانِ مغرورشان را به عذاب گرفتار کنیم، آن وقت است که آنها ناله هاى دردناکى مى کنند. ﴿۶۴﴾

لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لَا تُنْصَرُونَ ﴿۶۵﴾ 

امروز فریاد نکنید، زیرا قطعا شما از طرف ما یاری نخواهید شد. ﴿۶۵﴾

برداشت از آیات ۶۵ – ۶۳

عمل به قرآن

سالک الی اللّه باید از قرآن غفلت نکند و کاری غیر از عمل به قرآن و دستورات آن انجام ندهد و الا خدای تعالی ولو آن که آنها ثروتمند هم باشند به عذاب مبتلایشان می‏ کند و به هیچ وجه آنها را یاری نمی‏ نماید.

قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ ﴿۶۶﴾ 

قطعا آیات من بر شما تلاوت شد، پس شما به اعقابتان برمی‏ گشتید. ﴿۶۶﴾

برداشت از آیه ۶۶

آیات الهی

سالک الی اللّه باید بداند پروردگار مهربان همه آیات و نشانه ‏هایش را برای مردم بیان کرده است پس باید از این آیات و نشانه‏ ها بهره ببرد و هیچ وقت رضایت پروردگار را فدای رسم و رسومات غلط گذشتگانش نکند.

مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ ﴿۶۷﴾ 

در حالى که به او تکبّر مى کردید و شبها در جلسات خودتان بدگویى مى نمودید. ﴿۶۷﴾

برداشت از آیه ۶۷

تزکیه نفس

سالک الی اللّه باید از تکبّر دوری کند و از بدگویی کردن پشت سر دیگران خودداری نماید و اگر مبتلا به این صفات رذیله است باید با تزکیه نفس خود را از این صفات نجات دهد.

«تدبّر در سخن خدا و مذمّت کفّار»

أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾

آیا در کلام تدبّر نکرده اند؟ یا آنکه چیزى براى آنها آمده که براى پدران گذشته شان نیامده است؟ ﴿۶۸﴾

أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ ﴿۶۹﴾ 

یا آنکه پیامبرشان را نشناخته اند، در نتیجه آنها او را منکر مى شوند. ﴿۶۹﴾

أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ ﴿۷۰﴾ 

یا آنکه مى گویند: او دیوانه است، بلکه او حقّ را براى آنها آورده و اکثرشان از حقّ کراهت دارند. ﴿۷۰﴾

برداشت از آیات ۷۰ – ۶۸

اهمیت تدبّر کردن

سالک الی اللّه باید قوّه تفکر و تدبّرش را در آیات و کلام الهی بکار بیندازد تا بتواند کمال استفاده را از آیات الهی ببرد و بتواند سخنان پیامبران را که کلام الهی را بر زبان جاری می‏ کنند و کلام پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله را که جز حق و حقیقت را نمی‏ گفت، بپذیرد و منکر آنها نشود زیرا انکار سخنان پیامبران سبب نابودی روح انسان می‏ شود و مانع رشد و رسیدن انسان به حقایق می‏ گردد.

وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ ﴿۷۱﴾

و اگر حقّ از هواى نفس آنها پیروى مى کرد، آسمانها و زمین و هر کس که در آنها بود، فاسد مى شد. ولى ما چیزى به آنها دادیم که مایه یادآورى براى آنها است، امّا آنها از یادآورىِ خودشان روگردانند. ﴿۷۱﴾

برداشت از آیه ۷۱

هوای نفس

پیروی از هوای نفس آسمانها و زمین و هر چه در آنها است را ممکن است به فساد بکشاند ولی خدای تعالی انسان را راهنمایی کرده تا این کار انجام نشود امّا آنهایی که اهل تزکیه نفس نیستند یادآوری های پروردگار را بدست فراموشی سپردند.

أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۷۲﴾

آیا تو از آنها مخارجى را مى خواهى؟ با اینکه هزینه پروردگارت بهتر است و او بهترین روزى دهندگان است. ﴿۷۲﴾

برداشت از آیه ۷۲

رزق همه در دست خداست

سالک الی اللّه باید بداند روزی هر موجودی دست پروردگار است و او بهترین روزی دهندگان است و پیامبران و مبلّغین اجرشان به عهده خدای تعالی است.

«پیامبر صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله مردم را به راه راست دعوت می‏ کند»

وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۷۳﴾

و قطعا تو آنها را به راه راست دعوت می‏ کنی. ﴿۷۳﴾

وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ ﴿۷۴﴾

و حتما کسانی که ایمان به آخرت نمی‏ آورند، از آن راه منحرف ‏اند. ﴿۷۴﴾

وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۷۵﴾

و اگر به آنها مهربانى کنیم و ناراحتیها و ضررهایشان را برطرف نماییم، در طغیانشان لجاجت مى کنند تا حیران شوند. ﴿۷۵﴾

وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ ﴿۷۶﴾

و قطعا ما آنها را به عذاب گرفتار کردیم. پس در مقابل پروردگارشان، نه فروتنى کرده و نه تضرّع مى نمایند. ﴿۷۶﴾

حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿۷۷﴾

تا زمانى که از عذاب شدید درى به روى آنها بگشاییم. ناگهان آنها در آن حال ناامید مى شوند. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیات ۷۷ – ۷۵

ایمان

سالک الی اللّه باید ایمان به آخرت داشته باشد ولی آنهایی که ایمان به آخرت ندارند و در انحراف قرار گرفته‏ اند اگر به آنها مهربانی شود لجاجت‏شان و طغیان‏شان بیشتر می‏ شود و اگر عذاب و سختی بکشند نا امید می‏ شوند آنها کسانی هستند که در مقابل پروردگارشان فروتنی و تضرّع نمی‏ کنند. بنابراین باید سالک الی اللّه بکوشد تا ایمانش را تقویت کند و در مقابل پروردگار فروتنی و تضّرع داشته باشد.

«تذکر نعمتهای الهی»

وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿۷۸﴾

و آن خدا کسى است که براى شما شنوایى و بینائیها و دلهائى ایجاد فرمود. امّا شما کمتر شکر (او را) بجا مى آورید. ﴿۷۸﴾

وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۹﴾

و آن خدا کسى است که شما را در زمین بوجود آورد و به سوى او محشور مى شوید. ﴿۷۹﴾

وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۸۰﴾

و آن خدا کسى است که زنده مى کند و مى میراند و اختلاف شب و روز از او است. آیا پس تعقّل نمى کنید؟ ﴿۸۰﴾

«مذمّت کفّار»

بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿۸۱﴾

ولى آنها مثل آنچه را که گذشتگان گفته بودند، گفتند. ﴿۸۱﴾

قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۸۲﴾

آنها گفتند: آیا ما وقتى مُردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا دوباره برانگیخته خواهیم شد؟ ﴿۸۲﴾

لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸۳﴾

قطعا ما و پدرانمان قبلاً به این وعده داده شده بودیم، این نیست مگر (همان) افسانه هاى پیشینیان. ﴿۸۳﴾

«زمین و آنچه در آن است مال خدا است»

قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۸۴﴾

بگو: زمین و کسی که در زمین است مال کیست اگر شما می ‏دانید؟ ﴿۸۴﴾

سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۸۵﴾

به زودی می‏ گویند: مال خدا است. بگو: آیا پس متذکر نمی ‏شوید؟ ﴿۸۵﴾

«پروردگار آسمانها و عرش کیست؟»

قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۸۶﴾ 

بگو: پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش عظیم کیست؟ ﴿۸۶﴾

سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۸۷﴾ 

به زودی می‏ گویند: خدا است. بگو: آیا پس (چرا) تقوی پیشه نمی‏ کنید؟ ﴿۸۷﴾

برداشت از آیات ۸۷ – ۸۶

تقوی

فطرت همه انسانها و بشریت معترف به وجود پروردگار می‏باشد. امّا این علم و دانایی باید همراه با تقوی باشد تا سبب گردد انسانها رشد کنند و از انحرافات مختلف و بدبختی‏های روحی نجات یابند.

«ملکوت همه چیز دست خدا است»

قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۸۸﴾

بگو: کیست که ملکوت هر چیزى بدست او است و او پناه مى دهد و براى او پناهى لازم نیست که داده شود، اگر شما مى دانید؟ ﴿۸۸﴾

سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿۸۹﴾

به زودی می‏ گویند: مال خدا است. بگو: پس چگونه سحر می‏ شوید؟ ﴿۸۹﴾

بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۹۰﴾

بلکه ما حقّ را برای آنها آوردیم و آنها قطعا دروغ گویانی هستند. ﴿۹۰﴾

«ممکن نیست با خدای تعالی خدایی باشد»

مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۹۱﴾

خدا هیچ فرزندى براى خود نگرفته و با او خداى دیگرى نمى باشد، زیرا در آن وقت هر خدایى به سوى آنچه خلق کرده است مى رود و بعضى از اینها بر بعض دیگر تفوّق پیدا مى کنند. خدا منزّه است از آنچه آنها وصف مى کنند. ﴿۹۱﴾

عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۹۲﴾

عالِم به پنهانى و آشکار است. پس بالاتر از آن است که براى او شریک قائل مى شوند. ﴿۹۲﴾

«عذابها را به من نشان بده»

قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ ﴿۹۳﴾

بگو: پروردگارِ من، چه مى شود که آن عذابهایى را که آنها وعده داده مى شوند، به من نشان دهى؟ ﴿۹۳﴾

رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۹۴﴾

پروردگارِ من، پس مرا در میان قوم ظالم قرار نده. ﴿۹۴﴾

وَإِنَّا عَلَى أَنْ نُرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ﴿۹۵﴾

و قطعا ما قادریم که آنچه را به آنها وعده داده ایم، به تو نشان دهیم. ﴿۹۵﴾

«بدیها را به خوبی پاسخ بگویید»

اِدْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ ﴿۹۶﴾

بدى را به آنچه نیکوتر است دفع کن. ما به آنچه وصف مى کنند داناتریم. ﴿۹۶﴾

برداشت از آیه ۹۶

نیکی

سالک الی اللّه باید با قاطعیت بکوشد آن چنان روحیه‏ای در خود ایجاد کند که در مقابل بدیهای دیگران به نیکویی نمودن، بدی و زشتی را دور کند و بداند که پروردگار مهربان، دانا است به آن چه بشر انجام می‏دهد و علم پروردگار به اعمال ما باید سبب آرامش و کسب ایمان واقعی ما گردد.

«پناه به خدا از وسوسه شیاطین»

وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ﴿۹۷﴾

و بگو: پروردگارِ من، به تو پناه می‏ برم از وسوسه‏ های شیاطین. ﴿۹۷﴾

وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ ﴿۹۸﴾

و پروردگارِ من، به تو پناه می‏ برم از اینکه آنها نزد من حاضر شوند. ﴿۹۸﴾

برداشت از آیات ۹۸ – ۹۷

شرّ شیطان

سالک الی اللّه همیشه و در همه وقت باید از شرّ شیطان و وسوسه ‏هایش به پروردگار مهربان پناه ببرد.

«درخواست مردگان»

حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿۹۹﴾

تا آن وقتى که یکى از آنها را مرگ برسد، مى گوید: پروردگارِ من، مرا برگردان. ﴿۹۹﴾

لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۰۰﴾

شاید عمل صالحى که ترک کرده ام، انجام دهم. این چنین نیست، قطعا آن کلمه اى است که گوینده اش همان شخص است و پشت سر آنها برزخى است تا روزى که مبعوث شوند. ﴿۱۰۰﴾

«نَسَب در روز قیامت فایده ندارد»

فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۱۰۱﴾

پس زمانى که در صور دمیده مى شود، در آن روز نسبها از بین آنها برداشته مى شود و از یکدیگر چیزى سؤال نمى کنند. ﴿۱۰۱﴾

فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۰۲﴾

پس کسانى که میزانشان سنگین است، آنها همان رستگارانند. ﴿۱۰۲﴾

وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿۱۰۳﴾ 

و آنهائى که میزانشان سبک است، پس آنها کسانى هستند که به خود ضرر زده و در جهنّم جاودانه خواهند ماند. ﴿۱۰۳﴾

تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ ﴿۱۰۴﴾‏

آتش صورت آنها را مى سوزاند و آنها در جهنّم صورت درهم کشیده اند. ﴿۱۰۴﴾

«سؤال و جواب با اهل جهنّم»

أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿۱۰۵﴾

آیا شما نبودید که آیات من بر شما خوانده مى شد، پس شما آن را تکذیب مى کردید؟ ﴿۱۰۵﴾

قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿۱۰۶﴾ 

مى گویند: پروردگار ما، شقاوتمان بر ما غلبه کرد و ما مردم گمراهى بودیم. ﴿۱۰۶﴾

رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿۱۰۷﴾

پروردگار ما، ما را از آتش بیرون بیاور. اگر دوباره این کار را کردیم، پس ما حتما ستمکار مى باشیم. ﴿۱۰۷﴾

قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿۱۰۸﴾ 

خدا به آنها می‏ گوید: دور شوید [۱] و در آن (جهنّم) بمانید و با من حرف نزنید. ﴿۱۰۸﴾

[۱]  ــ معمولاً این کلمه را عرب «خسأ» به سگ مى‏گوید و در فارسى معناى این کلمه «چِخه» است.

إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ ﴿۱۰۹﴾

قطعا جمعى از بندگان من بودند که مى گفتند: پروردگار ما، ما ایمان آورده ایم. پس ما را ببخش و به ما مهربان باش و تو بهترین مهربانان هستى.﴿۱۰۹﴾

فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ ﴿۱۱۰﴾

و شما آنها را به مسخره گرفتید تا از یاد من شما را غافل کردند [۱] و شما بودید که به آنها می‏ خندیدید. ﴿۱۱۰﴾

[۱]  ــ به خاطر آنکه مسخره کردن مؤمنین، تاریکى دل مى‏ آورد و انسان از یاد خدا غافل مى‏ شود، لذا خداى تعالى غفلت از یاد خودش را به مؤمنین نسبت داده و فرموده: «تا از یاد من شما را غافل کردند».

إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿۱۱۱﴾

من امروز به خاطر آنچه آنها صبر کردند، جزاى آنها را مى دهم. قطعا آنها پیروزند. ﴿۱۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱۱ – ۱۰۹

استقامت

سالک الی اللّه باید بداند که دنیا برای کسانی که دارای استقامت هستند و صبر را پیشه می‏کنند و هم چنین برای کسانی که انسانهای با ایمان و توبه کار را مسخره می‏کنند، گذرا و محلّ امتحان می‏باشد ولی قطعا چون بازگشت همه انسانها به سوی پروردگار است، خدای تعالی به کسانی که برای رضایت او صبر کرده‏اند اجر و جزای ویژه‏ای عنایت می‏فرماید و پیروزی و موفقیت مال صابرین است.

«مدّت زودگذر عالم دنیا»

قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ ﴿۱۱۲﴾

خدا به آنها می ‏گوید: آیا چند سال در روی زمین ماندید؟ ﴿۱۱۲﴾

قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ ﴿۱۱۳﴾

مى گویند: یک روز یا بعضى از روز را (در زمین) ماندیم. پس از آنهایى که مى شمارند، بپرس. ﴿۱۱۳﴾

قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۱۴﴾ 

خدا مى گوید: جز کمى (در دنیا) نمانده اید، اگر شما مى دانستید. ﴿۱۱۴﴾

«خلقت انسان بیهوده نیست»

أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ ﴿۱۱۵﴾

آیا پس گمان کردید که ما شما را بیهوده خلق کردیم و شما به سوى ما بر گردانده نمى شوید؟ ﴿۱۱۵﴾

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ ﴿۱۱۶﴾

پس خداى فرمانرواى حقّ که معبودى جز او نیست، برتر است. او پروردگار عرش کریم است. ﴿۱۱۶﴾

وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿۱۱۷﴾

و کسى که با خدا، خداى دیگرى را بخواند، دلیلى براى او در این کارش نمى باشد. بنابراین جز این نیست که حساب او نزد پروردگارش خواهد بود. قطعا کفّار رستگار نمى شوند. ﴿۱۱۷﴾

وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ ﴿۱۱۸﴾

و بگو: پروردگار من، بیامرز و مهربانی کن که تو بهترین مهربانانی. ﴿۱۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۱۸ – ۱۱۵

بیهوده بودن

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی حکیم است و هیچ موجودی را بیهوده نیافریده مخصوصا انسانها را که اشرف مخلوقات ‏اند و کسانی که غیر خدا را شریک خدا قرار می‏ دهند دلیلی برای اثبات آن ندارند.

سالک الی اللّه باید بگوید خدایا مرا ببخش و به من مهربانی کن زیرا تو بهترین مهربانها هستی.

سوره مبارکه نور

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ 

سوره اى است که آن را نازل کرده و واجبش نموده ایم و در آن آیات روشنى نازل نموده ایم، شاید شما متذکر شوید. ﴿۱﴾

«حدّ زنا»

الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾ 

هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و رأفت در دین خدا براى آنها اتّخاذ نکنید، اگر ایمان به خدا و روز قیامت دارید و باید گروهى از مؤمنین مجازات آنها را شاهد باشند. ﴿۲﴾

الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾ 

مرد زناکار، جز با زن زناکار یا زن مشرک ازدواج نمى کند و زن زناکار جز مرد زناکار یا مرد مشرک را به نکاح خود در نمى آورد. و آن بر مؤمنان حرام شده است. ﴿۳﴾

«حدّ تهمت به زنهای پاک»

وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴﴾ 

و کسانى که زنهاى پاک را متّهم مى کنند، سپس چهار شاهد نمى آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و هیچ وقت شهادتشان را قبول نکنید. و اینها همان فاسقانند. ﴿۴﴾

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵﴾ 

مگر کسانى که بعد از آن، توبه کنند و خود را اصلاح نمایند. پس در این صورت قطعا خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۵﴾

برداشت از آیات ۵ – ۴

تهمت

سالک الی اللّه نباید به هیچ وجه به زنهای مؤمنه تهمت بزند و الا قول و شهادتش قبول نمی شود و جزء فاسقین محسوب خواهد شد ولی اگر توبه کند و خودش را اصلاح نماید پروردگار مهربان او را می بخشد.

وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۶﴾

و کسانى که همسران خود را متّهم مى کنند و براى آنها شاهدانى نیست جز خودشان، پس هر یک از آنها چهار مرتبه باید به نام خدا شهادت دهد و قسم بخورد. که قطعا او از راستگویان است. ﴿۶﴾

وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۷﴾ 

و در مرتبه پنجم بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. ﴿۷﴾

وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۸﴾ 

و به این طریق عذاب و کیفر (زنا) از آن زن دفع مى شود که چهار بار به خدا قسم بخورد و خدا را شاهد بگیرد که آن مرد از دروغگویان است. ﴿۸﴾

وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۹﴾ 

و در مرحله پنجم غضب خدا بر آن زن باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. ﴿۹﴾

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾‏

و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود و قطعا خدا توبه پذیر حکیمی است. ﴿۱۰﴾

«قضیه افک»

إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۱﴾ 

قطعا کسانى که آن تهمت را درآوردند، جمعى از شما بودند. ولى گمان نکنید این جریان براى شما بد بود، بلکه آن براى شما خیر بود. براى هر کسى از آنها سهمى از گناهى که کسب کرده، خواهد بود. و کسى که عهده دار بزرگتر آن گناه از این جمعیت است، براى او عذاب عظیمى خواهد بود. ﴿۱۱﴾

لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ ﴿۱۲﴾

چرا وقتى که این تهمت را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود گمان خوب نبردند و نگفتند که این تهمت آشکارایى است؟ ﴿۱۲﴾

لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿۱۳﴾ 

چرا چهار شاهد بر آن نیاوردند؟ پس وقتى که این چهار شاهد را نیاورند، آن گروه در نزد خدا همان دروغگویانند. ﴿۱۳﴾

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۴﴾ 

و اگر فضل خدا و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما نبود، به خاطر این تهمتى که زدید، عذاب سختى به شما مى رسید. ﴿۱۴﴾

إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ ﴿۱۵﴾ 

آن وقتى که این تهمت را از زبان یکدیگر با آن برخورد مى کردید و با دهانتان آنچه را که به آن علم نداشتید مى گفتید و گمان مى کردید که این مطلب کوچکى است، حال آنکه آن در نزد خدا بزرگ بود. ﴿۱۵﴾

وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ ﴿۱۶﴾ 

چرا وقتى که آن را شنیدید نگفتید، ما حقّ نداریم که درباره این تهمت حرف بزنیم؟ خدایا تو پاکیزه اى، این بهتان بزرگى است. ﴿۱۶﴾

يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۷﴾ 

خدا موعظه تان مى کند. هیچ وقت مثل این را تکرار نکنید، اگر مؤمن هستید. ﴿۱۷﴾

وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۸﴾ 

و خدا براى شما آیات را بیان مى کند و خدا داناى حکیمى است. ﴿۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۸ – ۱۱

حفظ آبروی مسلمانان

سالک الی اللّه نباید وقتی تهمتی را از کسی و یا کسانی شنید آن را قبول نماید بلکه حتّی دستور این است که به یکدیگر حسن ظنّ داشته باشند مگر آن که چهار شاهد عادل آن تهمت را شهادت دهند. و اگر کلامی را درباره کسی شنیدند بدون علم، کلمه و یا سخنی بر زبان جاری نسازند. زیرا پروردگار مهربان برای آبروی مسلمانان اهمیت زیادی قائل شده است. و دوست ندارد آبروی مردم مسلمان در نزد دیگران ریخته شود.

«مذمّت شایع کردن کارهای زشت»

إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۹﴾

قطعا کسانى که دوست دارند اینکه کارهاى زشت را در کسانى که ایمان آورده اند شایع کنند، براى آنها در دنیا و آخرت عذاب دردناکى خواهد بود. و خدا مى داند و شما نمى دانید. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیه ۱۹

نهی از تشییع فاحشه

سالک الی اللّه باید بکوشد تا به هیچ وجه، چه به وسیله گفتار و چه به وسیله اعمالش کارهای زشت را در بین اهل ایمان اشاعه ندهد. زیرا پروردگار مهربان شدیدا از این کار نهی فرموده و کسانی که مرتکب چنین عملی شوند را عذاب سختی در دنیا و آخرت خواهد فرمود.

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۲۰﴾‏

و اگر فضل خدا و مهربانى او شامل حال شما نبود، (مجازات سختى داشتید) و قطعا خدا رئوفِ مهربانى است. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیه ۲۰

مهربانی خدای تعالی

سالک الی اللّه باید بداند که در هر لحظه از زندگی اش زیر سایه فضل و مهربانی پروردگار مهربان قرار دارد و پروردگارش را باید رئوف و مهربان بداند.

«از وساوس شیطان پیروی نکنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۱﴾ 

اى کسانى که ایمان آورده اید، از قدمهاى شیطان پیروى نکنید. و کسى که از گامهاى شیطان پیروى کند، پس قطعا او را به فحشاء و منکر امر خواهد کرد. و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، هیچ یک از شما هیچ وقت تزکیه نمى شد ولى خدا هر کس را بخواهد تزکیه مى کند و خدا شنواى دانائى است. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیه ۲۱

موفقیت در تزکیه نفس

سالک الی اللّه نباید از وسوسه ها و خواسته های شیطان پیروی کند. زیرا شیطان با وسوسه ها و گامهایش می خواهد انسان را به طرف فحشاء و منکرات سوق دهد و باید موفقیتهایی که در تزکیه نفس شاملش می شود را از فضل و رحمت خدای تعالی بداند. و در حقیقت خدای تعالی او را موفّق به تزکیه نفس می فرماید.

وَلَا يَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۲﴾

و کسانى که داراى برترى و وسعت رزق از میان شما هستند، نباید از انفاق به خویشاوندان و مساکین و آنهائى که در راه خدا هجرت کرده اند، کوتاهى کنند. پس عفو کنند و گذشت نمایند. مگر شما دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد و خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیه ۲۲

عفو و گذشت

سالک الی اللّه انفاق به خویشاوندان و مساکین و مهاجرین در راه خدای تعالی باید داشته باشد و باید عفو و گذشت کند اگر دوست دارد خدای تعالی او را ببخشد و مورد مهربانی خاصش قرار دهد.

«عذاب کسانی که زنهای پاک را متّهم می کنند»

إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾ 

قطعا کسانى که زنان با ایمان پاک و بى خبر از کارهاى بد را تهمت مى زنند، در دنیا و آخرت لعنت شده اند و براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. ﴿۲۳﴾

يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾ 

روزى که علیه آنها زبانهایشان و دستهایشان و پاهایشان به آنچه عمل کرده اند شهادت خواهد داد. ﴿۲۴﴾

يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ ﴿۲۵﴾ 

آن روز، خدا، حقّ جزاى آنها را کاملاً ادا خواهد کرد و آنها مى دانند که قطعا خدا همان حقّ آشکارایى است. ﴿۲۵﴾

«پاکان، برای پاکان»

اَلْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۲۶﴾ 

زنان ناپاک مال مردان ناپاک اند و مردان ناپاک مال زنان ناپاک اند و زنان پاک مال مردان پاک اند و مردان پاک مال زنان پاک اند، اینها مبرّا هستند از آنچه درباره شان مى گویند. براى آنها مغفرت و روزى خوبى خواهد بود. ﴿۲۶﴾

«در ورود به خانه غیر، سلام کنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۲۷﴾‏

اى کسانى که ایمان آورده اید، به غیر خانه هاى خودتان داخل نشوید، مگر آنکه انسى با اهل آن داشته باشید و به اهل خانه سلام کنید، این کار شما براى شما بهتر است، شاید متذکر شوید. ﴿۲۷﴾

فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۲۸﴾ 

پس اگر در آن خانه ها کسى را نیافتید، پس داخل نشوید تا اذن به شما داده شود و اگر به شما گفتند: برگردید، پس برگردید. این براى شما پاکیزه تر است. و خدا به آنچه مى کنید دانا است. ﴿۲۸﴾

لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ ﴿۲۹﴾ 

بر شما باکى نیست اگر به خانه غیر مسکونى که براى شما در آن استفاده اى است، وارد شوید. و خدا مى داند آنچه را که اظهار و آنچه را که کتمان مى کنید. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ – ۲۷

نکاتی مهّم برای اهل ایمان

سالک الی اللّه باید این چند نکته را دقیقا رعایت کند:

اوّل: با کسانی که انس و الفتی دارد، رفت و آمد داشته باشد.

دوّم: وقتی وارد خانه ای شد به اهل آن خانه سلام کند.

سوّم: اگر داخل خانه، کسی نبود وارد نشود تا به او اجازه ورود بدهند.

چهارم: اگر مقتضی نبود که به او اجازه ورود دهند و بگویند برگرد، اطاعت کند و برگردد.

پنجم: خانه و جایی که محل سکونت کسی نیست مانعی ندارد که در آن جا وارد شود.

«به زنهای مؤمنه نگاه نکنید»

قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿۳۰﴾ 

به مؤمنین بگو: چشم خود را بپوشانند و فروج خود را حفظ کنند. این براى آنها پاکتر است. خدا به آنچه مى کنند، آگاه است. ﴿۳۰﴾

«به مردان مؤمن نگاه نکنید»

وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۱﴾‏

به زنهاى مؤمنه بگو که چشمهاى خود را بپوشانند و فرجهاى خود را حفظ کنند و زینتهاى خود را ظاهر نکنند مگر آنچه از آنها ظاهر است و روسریهاى خود را بر سینه هاى خود بیندازند و زینت خود را مگر براى شوهرهاى خود یا پدران خود یا پدران شوهرهاى خود یا پسران خود یا پسران شوهران خود یا برادران خود یا پسران برادران خود یا پسران خواهرهاى خود یا زنان خود یا بردگان خود یا افراد سفیهى از مردها که به زن تمایلى ندارند یا کودکانى که بر عورت زنها اطّلاعى ندارند ظاهر نکنند و پاى خود را آنچنان به زمین نزنند که زینتهائى را که مخفى کرده اند معلوم شود. و اى مؤمنین، همه تان به سوى خدا توبه کنید، شاید رستگار شوید. ﴿۳۱﴾

«دستور ازدواج»

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۳۲﴾ 

مجرّدهاى از خود را و غلامان و کنیزان صالحتان را همسر بدهید. اگر تنگدست باشند، خدا از فضل خودش آنها را بى نیاز مى کند و خدا گشایش دهنده دانایى است. ﴿۳۲﴾

وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳۳﴾ 

و کسانى که نمى توانند ازدواج کنند، باید پاکدامنى را پیشه نمایند تا خدا از فضل خودش آنها را بى نیاز کند. و کسانى از بردگان شما که مایلند مکاتبه شوند، پس اگر در آنها خیرى مى دانید با آنها مکاتبه کنید و از مالى که خدا به شما داده است، به آنها بدهید. و کنیزان خود را براى دستیابى به زندگى دنیا اگر آنها پاکى را مى خواهند، وادار به تجاوزگرى ننمایید. و کسى که آنها را مجبور کند، پس قطعا خدا بعد از اجبار آنها بخشنده مهربانى است. ﴿۳۳﴾

وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَمَثَلًا مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿۳۴﴾ 

و قطعا ما براى شما آیات بیان کننده اى و مَثَلى از کسانى که قبل از شما بودند و همچنین موعظه از براى پرهیزکاران نازل نموده ایم. ﴿۳۴﴾

«آیه نور و تمجید از اهل بیت عصمت علیهم السلام»

اَللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳۵﴾ 

خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَل نور خدا مانند ظرف چراغى است که در آن چراغى باشد. آن چراغ در حبابى باشد. آن حباب مانند یک ستاره درخشانى باشد. (آن چراغ) با روغنى که از درخت پر برکت زیتونى که نه شرقى و نه غربى باشد، روشن مى شود. نزدیک است روغنش اگر چه تماس با آتش نگرفته باشد، شعله ور گردد، نورى بر نور. خدا هدایت مى کند با نورش کسى را که بخواهد. و خدا مَثَلهایى براى مردم مى زند و خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۳۵﴾

فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿۳۶﴾‏

در خانه هایى است که خدا اذن فرموده، اینکه نام خدا بلند شود و یاد شود و براى خدا در آن صبح و شام تسبیح گردد. ﴿۳۶﴾

رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿۳۷﴾ 

مردانى که تجارت و معامله آنها را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات باز نمى دارد، آنها از روزى که دلها و دیده ها، زیر و رو مى شود، مى ترسند. ﴿۳۷﴾

لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۸﴾ 

تا خدا به نیکوترین چیزى که عمل کردند، آنها را جزا دهد و از فضلش براى آنها بیفزاید و خدا بدون حساب هر که را بخواهد روزى مى دهد. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۷

تجارت سودمند

سالک الی اللّه نباید تجارت و معامله و کسب و کارش او را از یاد پروردگار غافل کند و از بر پاداشتن نماز و دادن زکات دورش نماید. و همیشه باید به یاد قیامت باشد. زیرا خدای تعالی در آخرت به بهترین نحو جزای اعمالش را می دهد و کسانی که برای رضای پروردگار کاری می کنند، بدون حساب مورد لطف و مهربانی خدای تعالی قرار می گیرند.

«اعمال کفّار مانند سراب است»

وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۳۹﴾ 

و کسانى که کافر شدند، اعمالشان مانند سرابى که در کویر باشد و انسان تشنه لب گمان مى کند که آن آب است و وقتى که نزد آن مى رود آن را چیزى نمى یابد و(لى) خدا را نزد آن مى یابد که حساب او را کاملاً مى دهد و خدا سریع الحساب است. ﴿۳۹﴾

أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ ﴿۴۰﴾ 

یا مانند تاریکى شدیدى در دریاى عمیق و پهناورى که موج بالاى آن موج دیگرى، آن را پوشانده، بالاى آن ابرى (سیاه). تاریکى هایى که بر روى یکدیگر قرار گرفته (و حتّى) وقتى که دست خود را بیرون مى آورد، ممکن نیست آن را ببیند و کسى را که خدا براى او نورى قرار ندهد، نورى براى او نخواهد بود. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ – ۳۹

اعمال کفّار

سالک الی اللّه باید بداند که کفر ﴿در هر درجه ای که باشد﴾ نمی گذارد که او به حقیقت دست یابد و اعمالش مثل سراب است که ظاهری دارد ولی واقعیت ندارد لب تشنه او را سیراب نمی کند. و یا مثل تاریکی شدیدی است که در دریای عمیق و پهناوری باشد که آب روی هم انباشته شده و ابر سیاهی نیز بالای آن را گرفته باشد و حتی دست خود را در آن تاریکی نبیند. این سراب و این تاریکی وحشتناک در حقیقت شبیه اعمال کفّار است که نور ندارند، حقیقت ندارند، و انسان باید حقیقت و نور را از پروردگار تقاضا کند.

«همه چیز خدا را تسبیح می کنند»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿۴۱﴾ 

آیا ندیدى که قطعا کسى که در آسمانها و زمین است و پرنده ها وقتى که بال پهن کرده اند، خدا را تسبیح مى کنند؟ همه آنها نماز و تسبیح خود را مى دانند و خدا به آنچه مى کنند، دانا است. ﴿۴۱﴾

وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿۴۲﴾ 

و برای خدا مالکیت آسمانها و زمین است و برگشت همه به سوی خدا است. ﴿۴۲﴾

«کیفیت نزول باران»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِيهَا مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ ﴿۴۳﴾‏

آیا ندیدى که قطعا خدا ابرها را مى راند، سپس میان آنها را با هم جمع مى کند و بعد آن را متراکم قرار مى دهد؟ پس مى بینى که از لابلاى آن، دانه هاى باران خارج مى شود و از آسمان از کوههایى که در آن آسمان است، دانه هاى تگرگ را نازل مى کند و هر کس را که بخواهد بوسیله آن آسیب مى رساند و از هر کس که بخواهد، آن آسیب را برطرف مى کند. نزدیک است درخشندگى برق آن ابرها نور چشمها را ببرد. ﴿۴۳﴾

يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۴۴﴾ 

خدا شب و روز را می چرخاند. قطعا در آن برای صاحبان بصیرت عبرتی خواهد بود. ﴿۴۴﴾

«تقسیم بندی حیوانات»

وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴۵﴾ 

و خدا هر جنبنده اى را از آب خلق کرد، پس بعضى از آنها بر شکم راه مى روند و بعضى از آنها روى دو پا راه مى روند و بعضى از آنها روى چهارپا راه مى روند. خدا هر چیزى را بخواهد خلق مى کند. قطعا خدا بر هر چیزى قادر است. ﴿۴۵﴾

لَقَدْ أَنْزَلْنَا آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۴۶﴾ 

قطعا ما آیات روشن کننده اى را نازل نمودیم. و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى کند. ﴿۴۶﴾

برداشت از آیه ۴۶

صراط مستقیم

سالک الی اللّه باید بداند که آیات الهی روشن و واضح است و باید هدایت به راه راست و صراط مستقیم را از خدای تعالی تقاضا کند تا به او این نعمت عظمی داده شود.

«دوروئی منافقان»

وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾ 

و مى گویند: به خدا و به رسول ایمان آورده و اطاعت مى کنیم. سپس بعد از این ادّعا جمعى از آنها رو مى گردانند و اینها مؤمن نیستند. ﴿۴۷﴾

وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۴۸﴾ 

و وقتى که به طرف خدا و رسولش دعوت مى شوند که خدا بین آنها حکم کند، ناگهان جمعى از آنها اعراض مى کنند. ﴿۴۸﴾

وَإِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ ﴿۴۹﴾ 

و اگر حقّ به آنها داده شود، آنها به سوی او با فرمانبرداری می آیند. ﴿۴۹﴾

برداشت از آیات ۴۹ – ۴۷

نفاق

سالک الی اللّه اگر می خواهد از نفاق و دوروئی دور باشد باید در اطاعت و ایمان به خدا و رسولش صادق باشد و باید وقتی خدا و رسولش حکمی می کنند آن را قبول داشته باشد و همیشه طالب حق باشد چه به نفع او و چه به ضررش باشد.

أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۵۰﴾ 

 آیا در دلهاشان مرض است یا شک کرده اند یا مى ترسند خدا و رسولش بر آنها ظلم کنند؟ بلکه اینها خودشان ستمگرانند. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیه ۵۰

امراض روحی

سالک الی اللّه باید خود را از امراض روحی پاک کند، به خدا و رسولش شک و تردید نداشته باشد و یقین داشته باشد که خدا و رسولش هیچ وقت به هیچ موجود و بشری ظلم نمی کنند.

«سخن مؤمنین در مقابل دعوت خدا»

إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵۱﴾ 

جز این نیست که سخن مؤمنین زمانى که به سوى خدا و رسولش براى اینکه بین آنها حکم کند دعوت مى شوند، مى گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم. و اینها همان رستگارانند. ﴿۵۱﴾

وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿۵۲﴾

و کسى که خدا و رسولش را اطاعت کند و از او بترسد و تقواى او را پیشه کند، پس اینها همان رستگارانند. ﴿۵۲﴾

وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لَا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۵۳﴾‏

و آنها به خدا قسم یاد کردند و در قسمشان تأکید نمودند که اگر فرمان دهى، خارج مى شوند. بگو: قسم نخورید. اطاعت شناخته شده اى نشان دهید. قطعا خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیات ۵۳ – ۵۱

رستگار کیست؟

سالک الی اللّه باید بداند که مؤمن و رستگار کسی است که وقتی خدای تعالی و رسولش حکمی می کنند فورا باید قبول کرده و اطاعت کند و از خدای تعالی بترسد و خشیت داشته باشد و تقوای الهی را رعایت کند و به جای قسم بیهوده خوردن، اطاعتش را نشان دهد. زیرا خدای تعالی به آن چه انجام می شود آگاه است.

قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۵۴﴾ 

بگو: خدا را اطاعت کنید و رسولش را اطاعت کنید. پس اگر روبگردانند، جز این نخواهد بود که بر عهده پیامبر آن چیزى است که به دوش کشیده و بر عهده شما آن چیزى است که مکلّف شده و عهده دار شده اید و اگر او را اطاعت کنید، هدایت مى شوید. و بر رسول جز رساندن حقایق به طور آشکار چیزى نیست. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیه ۵۴

انجام وظیفه

سالک الی اللّه باید در آن چیزهایی که مسئولیت انجامش را بر عهده گرفته متعهدانه عمل کند و مهمترینش اطاعت خدا و رسولش می باشد.

«وعده نجات مستضعفین»

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۵۵﴾ 

خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و عمل صالح کردند، وعده داده است که قطعا آنها را جانشینان در روى زمین قرار خواهد داد، همان طورى که قبل از اینها کسانى جانشین بودند و دینى را که خدا براى آنها راضى شده بود، داراى امکانات براى آنها قرار خواهد داد و بعد از خوفى که آنها داشتند، خدا آن را به امنیت و عدالت مبدّل خواهد کرد، به نحوى که تمام مردم مرا عبادت کنند و چیزى را شریک من قرار ندهند و کسى که بعد از آن کافر شود، آنها همان فاسقانند. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیه ۵۵

وعده الهی تحقق می پذیرد

سالک الی اللّه باید بداند و یقین داشته باشد که خدای تعالی به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده جانشینی آنها را در زمین داده است. همان گونه که با گذشتگان انجام داده است و به آنها امکانات و امنیت و عدالت بخشیده است و باید همه مردم فقط خدا را عبادت کنند و چیزی را شریک خدا قرار ندهند.

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۵۶﴾ 

و نماز را بپا دارید و زکات بدهید و از پیامبر اطاعت کنید، شاید به شما مهربانی گردد. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیه ۵۶

مهربانی خدای تعالی

سالک الی اللّه باید نماز را برپا دارد و زکات بدهد و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اطاعت کند تا شاید مورد مهربانی خدای تعالی قرار گیرد.

«از عذاب خدا نمی توان فرار کرد»

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۵۷﴾ 

هرگز گمان مبر کسانى که کافر شدند، مى توانند در روى زمین (ما را) به ستوه درآورند. و مأواى آنها آتش است و چه بد جایگاهى است. ﴿۵۷﴾

«اجازه گرفتنِ کودکان و نوجوانان از بزرگترها»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۸﴾‏

اى کسانى که ایمان آورده اید، بردگان شما و نوجوانانتان که به حدّ بلوغ نرسیده اند، در سه نوبت باید از شما اجازه بگیرند. قبل از نماز صبح و وسط روز، آن وقتى که لباسهاى خود را در مى آورید و بعد از نماز عشاء. سه نوبتى که وقتِ خلوت شما است، غیر از این سه نوبت گناهى بر شما و بر آنها نیست که بعضى از شما بر بعض دیگر وارد شوید (و با هم بنشینید). این چنین خدا براى شما نشانه ها را بیان مى کند و خدا داناى حکیمی است.[۱] ﴿۵۸﴾

[۱]  ــ طبق روایات منظور از این اذن که در این آیه آمده که باید کودکان و غلامان سه نوبت اذن بگیرند، در سه وقتى است که انسانها غالبا در اتاقهاى خلوت خود با همسرانشان هستند و با آنها خلوت کرده اند، زیرا اعراب آن وقت باکى نداشتند که غلامان و بچّه هاى ممیّز، آنها را با همسرانشان در اتاق خلوت عریان ببینند.

وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۹﴾ 

و زمانى که نوجوانان شما به حدّ بلوغ رسیدند، همان طورى که قبل از اینها بودند، اجازه مى گرفتند، اینها هم باید اجازه بگیرند. خدا این چنین آیاتش را براى شما بیان مى کند و خدا داناى حکیمى است. ﴿۵۹﴾

«درباره زنهای یائسه»

وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۶۰﴾ 

و زنان بازنشسته و یائسه اى که امید ازدواج ندارند، گناهى بر آنها نیست که لباس روى خود را بیرون بیاورند، به شرط آنکه خودنمایى با زینت و آرایش نکنند و اگر عفّت خود را حفظ کنند، براى آنها بهتر است و خدا شنواى دانائى است. ﴿۶۰﴾

«از خانه هائی که می توان بدون اذن صاحبش چیزی تصرّف کرد»

لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۶۱﴾‏

بر نابینا و افراد فلج و بر مریض گناهى نیست و نه بر شما که بخورید از (آنچه در) خانه هاتان یا (آنچه در) خانه هاى پدرانتان یا (آنچه در) خانه هاى مادرانتان یا (آنچه در) خانه هاى برادرانتان یا (آنچه در) خانه هاى خواهرانتان یا (آنچه در) خانه هاى عموهایتان یا (آنچه در) خانه هاى عمه هایتان یا (آنچه در) خانه هاى خاله هایتان یا (آنچه در) خانه هاى داییهایتان یا (آنچه در) خانه هائى که کلیدش را دارید یا (آنچه در) خانه هاى صدیقتان (دوستانتان) است. بر شما باکى نیست که همه با هم غذا بخورید و یا جدا جدا غذا بخورید. و وقتى که در خانه ها داخل مى شوید، پس بر خودتان سلام کنید که تحیتى است پر برکت و پاکیزه از طرف خدا. این چنین خدا براى شما نشانه هاى خود را بیان مى کند، شاید تعقّل کنید. ﴿۶۱﴾

«مؤمنین در کارهای مهمّ از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اجازه می گیرند»

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۶۲﴾ 

جز این نیست که مؤمنین واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند و وقتى که با پیامبر اکرم  صلى الله علیه و آله در یک امر مهمّى قرار مى گیرند، حرکتى نمى کنند، مگر آنکه از او اجازه مى گیرند. قطعا کسانى که از تو اذن مى گیرند، آنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند. پس وقتى که آنها از تو براى بعضى از کارهایشان اجازه گرفتند، به هر کس از آنها که مى خواهى اجازه بده و براى آنها از خدا طلب آمرزش کن. که قطعا خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۶۲﴾

«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را معمولی صدا نزنید»

لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۶۳﴾ 

آنچنان که بین خودتان یکدیگر را صدا مى زنید، پیامبر را صدا نزنید. خدا مى شناسد کسانى را که پشت سر دیگران پنهان شده و فرار مى کنند. پس باید بترسند کسانى که امر او را مخالفت مى کنند، اینکه فتنه اى یا عذاب دردناکى به آنها برسد. ﴿۶۳﴾

برداشت از آیات ۶۳ – ۶۲

مؤمنین واقعی

سالک الی اللّه باید بداند مؤمنین واقعی کسانی هستند که:

اوّل: ایمان به خدا و رسولش دارند.

دوّم: قبل از هر کاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اجازه می گیرند.

سوّم: پیامبر را با احترام صدا می زنند.

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ يَعْلَمُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ وَيَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۶۴﴾

آگاه باشید که قطعا آنچه در آسمانها و زمین است، مال خدا است. قطعا خدا مى داند آنچه را که شما بر آن هستید و روزى که به سوى او برگردند به آنچه کرده اند آگاهشان مى کند و خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۶۴﴾

سوره مبارکه فرقان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿۱﴾ 

پر برکت است خدایى که بر بنده اش قرآن را نازل فرمود، تا آنکه براى جهانیان بیم دهنده باشد. ﴿۱﴾

«همه چیز را خدا خلق کرده است»

اَلَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا ﴿۲﴾‏

آن کسى که حکومت آسمانها و زمین مال او است، نه فرزندى براى خود انتخاب کرده و نه شریکى در مُلکش براى او هست و همه چیز را او خلق کرده و دقیقا اندازه گیرى کرده است. ﴿۲﴾

وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا ﴿۳﴾ 

ولى آنها غیر از خدا، خدایانى را که نمى توانند چیزى را خلق کنند و بلکه خودشان خلق شده اند و نفع و ضررى یا مرگ و حیات و رستاخیزى را براى خود مالک نیستند، اتّخاذ نمودند. ﴿۳﴾

«افتراء به پیامبر صلی الله علیه و آله»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا ﴿۴﴾ 

و کسانى که کافر شده اند، گفتند: این قرآن جز تهمتى که از خود درآورده است و در تنظیمش گروهى از دیگران به او کمک کرده اند، چیزى نیست. پس قطعا کفّار ظلم کرده و سخن دروغى را گفته اند. ﴿۴﴾

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿۵﴾ 

و گفتند که این همان قصّه هاى قدیمى است که آنها را او نوشته و هر صبح و شام بر او دیکته مى شود. ﴿۵﴾

قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۶﴾ 

بگو: قرآن را کسى که اسرارِ آسمانها و زمین را مى داند، نازل فرموده است. قطعا او آمرزنده مهربانى بوده است. ﴿۶﴾

وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا ﴿۷﴾ 

و مى گویند: این چگونه پیامبرى است که غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟ چه مى شد که بر او مَلَکى نازل مى شد تا با او مردم را انذار مى کرد؟ ﴿۷﴾

أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا ﴿۸﴾ 

یا گنجى به او نشان داده مى شد یا براى او باغى مى بود که از آن بخورد. و (بالأخره) ظالمین گفتند: شما جز از مرد سحر شده اى تبعیت نمى کنید. ﴿۸﴾

اُنْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ﴿۹﴾ 

ببین آنها چگونه براى تو مثالها را مى زنند؟ پس آنها گمراه شدند و نمى توانند راه را پیدا کنند. ﴿۹﴾

تَبَارَكَ الَّذِي إِنْ شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرًا مِنْ ذَلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَيَجْعَلْ لَكَ قُصُورًا ﴿۱۰﴾ 

پر برکت است کسى که اگر بخواهد براى تو بهتر از آن را قرار مى دهد، بهشتهایى که از زیر درختهاى آن نهرها جارى است و براى تو قصرهایى قرار مى دهد. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیات ۱۰ – ۴

تهمت به بزرگان

سالک الی اللّه نباید به دیگران مخصوصا به بزرگان و پیامبران تهمت بزند. زیرا این چنین شخصی ملحق به کسانی می شود که به پیغمبر تهمت زدند و گفتند: در تدوین قرآن دیگران به او کمک کرده اند و حال این که همه شرائط گویای آن بود که قرآن را خدایی که همه حقایق را می داند بر پیغمبر نازل فرموده است. یا می گفتند که این پیامبر چگونه است که غذا می خورد و در بازار راه می رود؟! چرا خدا ملکی را برای رهبری ما نازل نفرموده است؟ یا چرا به پیغمبر گنجی و پولی یا باغ بزرگی که از میوه اش مردم بخورند عنایت نکرده است؟ سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی طبق افکار مردم و تصوّرات آنها کارها را انجام نمی دهد. بلکه روی مصالح و حقایق کارها را می کند. مثلاً خدایی که بهشت دائمی دارد به باغها و گنجهای دنیایی که زودگذر است نمی خواهد بهترین بندگانش را مفتخر کند.

«تکذیب قیامت»

بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا ﴿۱۱﴾‏

بلکه آنها قیامت را تکذیب کردند و ما براى کسى که قیامت را تکذیب کند، آتش شعله ور را آماده کرده ایم. ﴿۱۱﴾

إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا ﴿۱۲﴾ 

زمانى که آتش از جاى دور آنها را ببیند، صداى او را با غیظ و شعله کشیدن مى شنوند. ﴿۱۲﴾

وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا ﴿۱۳﴾ 

و وقتى که در جاى تنگ و محدودى از جهنّم در حالى که دست و پا بسته اند، انداخته مى شوند، مرگ خود را طلب مى کنند. ﴿۱۳﴾

لَا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا كَثِيرًا ﴿۱۴﴾ 

امروز یک بار مرگ خود را نخواهید، بلکه زیاد طلب مرگ بکنید. ﴿۱۴﴾

«بهشتی که به متّقین وعده داده شده است»

قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِيرًا ﴿۱۵﴾

بگو: آیا آن بهتر است یا بهشت خلدى که به اهل تقوى وعده داده شده است؟ (بهشتى که) مال آنها است، پاداش و قرارگاهشان خواهد بود. ﴿۱۵﴾

لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْدًا مَسْئُولًا ﴿۱۶﴾ 

در آن بهشت براى آنها هر چه بخواهند جاودانه خواهد بود. این وعده اى است که پروردگارت مسئولیتش را بر عهده گرفته است. ﴿۱۶﴾

«عقاب پروردگار به مدّعیان خدایی»

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿۱۷﴾ 

و روزى که مردم و آنچه را که غیر از خدا عبادت مى کردند جمع مى کند، پس به آنها مى گوید: آیا شما بودید که این بندگان مرا گمراه نمودید یا خود آنها بودند که راه را گم کرده بودند؟ ﴿۱۷﴾

قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿۱۸﴾ 

آنها مى گویند: تو پاکى. براى ما سزاوار نبود اینکه غیر از تو را براى خود صاحب اختیار بگیریم. ولى تو آنها و پدرانشان را از بهره هاى دنیا برخوردار نمودى تا جائى که یاد تو را فراموش کردند و قومى بودند که به تباهى و هلاکت رسیدند. ﴿۱۸﴾

فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿۱۹﴾ 

پس قطعا آنچه را که مى گوئید، تکذیب کردند. پس نمى توانید عذاب خدا را از خود برطرف سازید یا یارى بطلبید. و کسى که از شما ستمگرى کند، به او عذاب بزرگى مى چشانیم. ﴿۱۹﴾

«پیغمبران غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند»

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا ﴿۲۰﴾‏

و ما قبل از تو پیغمبرانى را نفرستادیم، مگر آنکه قطعا آنها غذا مى خوردند و در بازارها راه مى رفتند و ما بعضى از شما را براى بعضى دیگر وسیله امتحان قرار دادیم. آیا صبر مى کنید؟ و پروردگار تو بینا است. ﴿۲۰﴾

جزء ۱۷

سوره مبارکه انبیاء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«نزدیک بودن قیامت»

اِقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ ﴿۱﴾

نزدیک شده است براى مردم حسابشان و حال آنکه آنها در غفلت اند و روى گردانند. ﴿۱﴾

«بی توجّهی ستمگران به حقایق»

مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ ﴿۲﴾

هیچ یادى که تازه باشد از طرف پرودگارشان براى آنها نمى آید، مگر آنکه آن را شنیدند و آنها مشغول بازى بودند. ﴿۲﴾

لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۳﴾

در حالى که دلهاشان مشغول بود و آنهائى که ظالم بودند در پنهانى نجوا مى کردند که آیا این جز بشرى مانند شما است؟ آیا به طرف سِحر و جادو مى روید و حال اینکه شما بینشى دارید؟ ﴿۳﴾

«خدا سخنان را می داند»

قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۴﴾

پیامبر فرمود: پروردگار من در آسمان و زمین همه سخنان را مى داند و او شنواى دانا است. ﴿۴﴾

«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شاعر نبوده است»

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ﴿۵﴾

بلکه آنها گفتند: خوابهاى آشفته اى است. بلکه آن را (به خدا) افترا زده است. بلکه او شاعر است. پس همان گونه که پیامبران پیشین فرستاده شدند براى ما هم نشانه اى بیاورد. ﴿۵﴾

مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾

تمام آبادیهائى که قبل از اینها هلاک کردیم، ایمان نیاورده بودند. آیا اینها ایمان مى آورند؟ ﴿۶﴾

«از اهل قرآن سؤال کنید»

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۷﴾

و ما قبل از تو نفرستادیم، مگر مردانى که به آنها وحى مى کردیم. پس اگر نمى دانید، از اهل ذکر سؤال کنید. ﴿۷﴾

«خصوصیات پیامبران»

وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ﴿۸﴾

و ما آنها را جسدى که غذا نخورند، قرار ندادیم و آنها جاویدان نبودند. ﴿۸﴾

ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ ﴿۹﴾

سپس وعده را براى آنها راست قرار دادیم، پس آنها را و کسى را که مى خواستیم نجات دادیم و اسراف کنندگان را هلاک نمودیم. ﴿۹﴾

«نزول کتابی که یادی از انبیاء شده بود»

لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۰﴾

قطعا بر شما کتابى را که در آن کتاب یادى از شما هست نازل کردیم. آیا تعقّل نمى کنید؟ ﴿۱۰﴾

«درهم شکسته شدن ستمگران»

وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ ﴿۱۱﴾

و ما چه آبادیهاى بسیارى که ستمگر بوده است، درهم شکستیم و بعد از آنها قوم دیگرى را بوجود آوردیم. ﴿۱۱﴾

فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَرْكُضُونَ ﴿۱۲﴾

پس وقتى که ستمگران عذاب ما را احساس کردند، ناگهان آنها از آن عذاب فرار نمودند. ﴿۱۲﴾

لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ ﴿۱۳﴾

فرار نکنید و به سوى زندگى که در آن ناز و نعمت داشتید و به خانه هایتان برگردید، شاید شما سؤال شوید. ﴿۱۳﴾

قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۱۴﴾

گفتند: ای وای بر ما، قطعا ما ستمگر بوده ایم. ﴿۱۴﴾

فَمَا زَالَتْ تِلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿۱۵﴾

پس دائما این سخن را مى گویند تا وقتى که آنها را درو شده و خاموش قرار دهیم. ﴿۱۵﴾

«آسمان و زمین بیهوده خلق نشده است»

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ﴿۱۶﴾

و ما آسمان و زمین و آنچه بین آنها است را در حالى که بازى کرده باشیم خلق نکرده ایم. ﴿۱۶﴾

لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۱۷﴾

اگر ما می خواستیم سرگرمی برای خود بگیریم، آن را از جانب خود انتخاب می کردیم، اگر کننده این کار بودیم.[۱] ﴿۱۷﴾

[۱] ــ منظور انتخاب زن و فرزند است براى خدا.

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ﴿۱۸﴾

بلکه ما حقّ را بر باطل مى کوبیم و حقّ باطل را هلاک مى نماید. پس ناگهان آن باطل محو و نابود مى شود. و واى بر شما از آنچه توصیف مى کنید. ﴿۱۸﴾

«فرشتگان در بندگی خدا تکبّر نمی کنند و خسته نمی شوند»

وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ ﴿۱۹﴾

و هر کس در آسمانها و زمین است، مال خدا است و کسانى که نزد او هستند، از عبادت پروردگار تکبّر نمى کنند و خسته نمى شوند. ﴿۱۹﴾

يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ ﴿۲۰﴾

آنها شب و روز تسبیح می کنند و سست نمی شوند. ﴿۲۰﴾

أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ ﴿۲۱﴾

آیا آنها خدایانى را از زمین (براى خود) گرفته اند که آنها مردم را (در قیامت زنده و) نشر مى کنند؟ ﴿۲۱﴾

«دلیل وحدانیت خدا»

لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۲۲﴾

اگر در زمین و آسمان خدایانى غیر از خداى یکتا مى بود، زمین و آسمان فاسد مى شدند. پس پاک است خدا پروردگار عرش، از آنچه که آنها توصیف مى کنند. ﴿۲۲﴾

لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ ﴿۲۳﴾

از آنچه (خدا) مى کند، سؤال نمى شود ولى آنها از آنچه مى کنند، سؤال خواهند شد. ﴿۲۳﴾

أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۴﴾

آیا آنها غیر از خدا خدایانى (براى خود) گرفته اند؟ بگو: دلیلتان را بیاورید. این مطالب یادآورنده مال کسى است که با من بوده و کسى که قبل از من بوده است، بلکه اکثر اینها حقّ را نمى دانند، پس آنها از حقّ اعراض مى کنند. ﴿۲۴﴾

«خدا را عبادت کنید»

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿۲۵﴾

و ما نفرستادیم قبل از تو پیامبرى را مگر آنکه به او وحى کردیم که خدائى جز من نیست، پس مرا عبادت کنید. ﴿۲۵﴾

«ملائکه بندگان محترم خدایند»

وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ ﴿۲۶﴾

و آنها مى گویند: خداى رحمان فرزندى انتخاب کرده است. منزّه است خدا، بلکه آنها بندگان محترم و شایسته خدایند. ﴿۲۶﴾

لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ ﴿۲۷﴾

در کلام بر او پیشى نمى گیرند و آنها به فرمان او عمل مى کنند. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۷ – ۲۵

تسبیح خدا

سالک الی اللّه باید خدا را تسبیح کند و از هر عیب و نقصی پاک بداند و خود را بنده محترم خدای تعالی قرار دهد. زیرا وقتی ملائکه که خدّام سالکین الی اللّهند بندگان محترم الهی می باشند و وقتی آنها در کلام بر خدای تعالی پیشی نگیرند و طبق دستور او عمل می کنند سالکین الی اللّه که مخدوم آنها هستند به طریق اولی باید این گونه باشند.

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴿۲۸﴾

خدا آنچه را که در جلو آنها است و آنچه را که در پشت سر آنها است، مى داند و آنها جز براى کسى که خدا راضى است، شفاعت نمى کنند و آنها از هیبت او ترس آمیخته با تعظیم دارند. ﴿۲۸﴾

«جزای مدّعیان خدائی، جهنّم است»

وَمَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ ﴿۲۹﴾

و کسى که از آنها بگوید: قطعا من خدائى غیر از خدا، هستم، پس جزاى او را جهنّم قرار مى دهیم. این چنین ستمگران را جزا خواهیم داد. ﴿۲۹﴾

أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۰﴾

آیا کسانى که کافرند ندیدند که قطعا ما آسمانها و زمین را که به هم چسبیده بودند، پس از هم جدایشان کردیم و هر چیز زنده اى را از آب، قرار دادیم؟ آیا پس ایمان نمى آورند؟ ﴿۳۰﴾

«فایده کوهها در زمین»

وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۳۱﴾

و در زمین کوههایى قرار دادیم که مبادا زمین آنها (مردم) را بلرزاند و در زمین راههاى پهنى قرار دادیم، شاید آنها هدایت شوند. ﴿۳۱﴾

وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ ﴿۳۲﴾

و آسمان را (مانند) سقف نگهبانى قرار دادیم ولى آنها از نشانه هاى آسمان روگردانند. ﴿۳۲﴾

«ماه و خورشید به امر خدا در حرکتند»

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۳۳﴾

و آن خدا کسى است که شب و روز و خورشید و ماه را که هر یک در مدارى در حرکتند، خلق فرمود. ﴿۳۳﴾

«بشر در دنیا جاودان نخواهد بود»

وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ ﴿۳۴﴾

و ما براى بشرى قبل از تو مخلّد بودن (در دنیا) را قرار ندادیم. پس چگونه تو بمیرى و آنها جاودان باشند؟ ﴿۳۴﴾

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿۳۵﴾‏

هر انسانى مرگ را مى چشد و ما شما را با آزمایش به بدى و خوبى امتحان مى کنیم و عاقبت به سوى ما برگردانده مى شوید. ﴿۳۵﴾

«کافران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را استهزاء کردند»

وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۳۶﴾

و زمانى که تو را کسانى که کافر شده اند مى بینند، تو را جز به مسخره نمى گیرند. (آنها مى گویند:) آیا این است کسى که حرف از خدایان شما مى زند؟ در حالى که آنها یاد خداى رحمان را انکار مى کنند. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیه ۳۶

مسخره کردن

سالک الی اللّه نباید کسانی را که خیرخواه اویند مسخره کند و احیانا دستورات آنها را به بازی بگیرد زیرا این چنین کاری خدای تعالی را به غضب می آورد.

«انسان از عجله خلق شده است»

خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ﴿۳۷﴾

انسان از عجله خلق شده است. به زودى آیات خودم را به شما نشان خواهم داد، پس عجله نکنید. ﴿۳۷﴾

برداشت از آیه ۳۷

عجله

سالک الی اللّه باید در خود صفت عجله را که از شیطان است کنترل کند و منتظر نشانه های خدای تعالی باشد.

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۸﴾

و مى گویند: چه وقت این وعده انجام مى شود اگر شما راست مى گفتید؟ ﴿۳۸﴾

لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۳۹﴾

اگر کسانى که کافر شده اند، بدانند وقتى مى رسد که نمى توانند از صورتها و از پشتشان، آتش را دور کنند و نه آنها یارى مى شوند. ﴿۳۹﴾

بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۴۰﴾

بلکه آتش ناگهانى به سراغشان مى آید. پس مبهوتشان مى کند و توانائى رد آن را ندارند و به آنها مهلت داده نمى شود. ﴿۴۰﴾

وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۴۱﴾

و قطعا پیامبران قبل از تو هم استهزاء شدند. پس کسانى که از آنها مسخره مى کردند، آنچه را استهزاء مى کردند دامنگیرشان گردید. ﴿۴۱﴾

«چه کسی شما را از عذاب الهی نگه می دارد؟»

قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ ﴿۴۲﴾

بگو: چه کسى در شب و روز شما را از خداى بخشنده نگه مى دارد؟ ولى آنها از یاد پروردگارشان اعراض مى کنند. ﴿۴۲﴾

أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَلَا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ ﴿۴۳﴾

آیا آنها خدایانى غیر از ما دارند که (آنها مى توانند) آنان را (از عذاب) نگه دارند؟ آنها که نمى توانند خودشان را کمک کنند و نه آنها از طرف ما پناه داده مى شوند. ﴿۴۳﴾

بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾

بلکه ما آنها و پدرانشان را بهره مند ساختیم تا آنکه عمرشان طولانى شد. آیا پس نمى بینند که قطعا ما به سراغ زمین آمده (که) از اطراف آن کم مى کنیم؟ آیا آنها غلبه کننده هستند؟ ﴿۴۴﴾

«آنچه پیغمبر صلی الله علیه و آله می گوید وحی است»

قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ ﴿۴۵﴾

بگو: جز این نیست که من بوسیله وحى شما را از آینده خطرناکتان مى ترسانم. و(لى) آنهائى که گوشهایشان کر است، وقتى که از آینده خطرناکشان ترسانده مى شوند، گفتار را نمى شنوند. ﴿۴۵﴾

وَلَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۴۶﴾

و اگر کمى از عذاب پروردگارت به آنها برسد، قطعا مى گویند: اى واى بر ما، همگى ظالم بوده ایم. ﴿۴۶﴾

«روز قیامت به هیچ کس ظلم نمی شود»

وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ ﴿۴۷﴾

و ما میزانهاى عدالت را در روز قیامت مى گذاریم، پس به کسى چیزى ظلم نمى شود و اگر به مقدار سنگینى یک دانه خردل باشد، ما آن را مى آوریم و کفایت مى کند که ما حسابرس باشیم. ﴿۴۷﴾

«به حضرت موسی و هارون علیهماالسلام فرقان عطا شد»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۸﴾

و قطعا ما به موسى و هارون «فرقان» و نور و ذکرى براى پرهیزکاران عنایت کردیم. ﴿۴۸﴾

اَلَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَهُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ ﴿۴۹﴾

آنهائى که از پروردگارشان در پنهانى مى ترسند و آنها از قیامت با محبّتى که دارند مى ترسند. ﴿۴۹﴾

«قرآن ذکر مبارکی است»

وَهَذَا ذِكْرٌ مُبَارَكٌ أَنْزَلْنَاهُ أَفَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ ﴿۵۰﴾

و این قرآن ذکر مبارکى است که آن را نازل نمودیم. آیا پس شما آن را منکر مى شوید؟ ﴿۵۰﴾

«قصّه حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ ﴿۵۱﴾

و قطعا ما به ابراهیم رشدش را از قبل دادیم و به او دانا بودیم. ﴿۵۱﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿۵۲﴾

زمانى که ابراهیم به پدرش و قومش گفت: این مجسمه هایى که شما در کنار آنها معتکف شده اید چیست؟ ﴿۵۲﴾

قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿۵۳﴾

گفتند: پدرانمان را مى دیدیم که آنها را عبادت مى کردند. ﴿۵۳﴾

قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۵۴﴾

ابراهیم گفت: قطعا شما و پدرانتان در گمراهى آشکارائى بوده اید. ﴿۵۴﴾

قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿۵۵﴾

گفتند: آیا تو به حقّ نزد ما آمده ای، یا تو از بازیگرانی؟ ﴿۵۵﴾

قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۶﴾

گفت: بلکه پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمین است، آن کسى که آنها را خلق کرد و من بر این کارتان از گواهانم. ﴿۵۶﴾

وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ ﴿۵۷﴾‏

و به خدا قسم، بعد از اینکه پشت کردید و بیرون رفتید، حتما براى بتهاى شما نقشه اى مى کشم. ﴿۵۷﴾

فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ﴿۵۸﴾

پس همه آنها را قطعه قطعه کرد مگر بزرگترشان را، شاید آنها به او مراجعه کنند. ﴿۵۸﴾

قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۹﴾

گفتند: چه کسى با خدایان ما چنین عملى انجام داده؟ قطعا او از ستمگران است. ﴿۵۹﴾

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ ﴿۶۰﴾

گفتند: جوانى را شنیده ایم که درباره بتها (چیزى) مى گفت که گفته مى شود نام او ابراهیم است. ﴿۶۰﴾

قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ﴿۶۱﴾

گفتند: او را در مقابل چشمهای مردم بیاورید، شاید آنها شهادت دهند. ﴿۶۱﴾

قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۶۲﴾

گفتند: ای ابراهیم، آیا تو این کار را با خدایان ما کرده ای؟ ﴿۶۲﴾

قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ ﴿۶۳﴾

گفت: بلکه این کار را بزرگشان کرده است. از آنها سؤال کنید اگر آنها می توانند حرف بزنند. ﴿۶۳﴾

فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۶۴﴾

پس آنها به خودشان مراجعه کردند، پس گفتند: قطعا شما همان ظالمین هستید. ﴿۶۴﴾

ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ يَنْطِقُونَ ﴿۶۵﴾

سپس سرافکنده شدند ﴿و گفتند﴾ که تو می دانی اینها حرف نمی زنند. ﴿۶۵﴾

قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ ﴿۶۶﴾

ابراهیم گفت: آیا پس عبادت مى کنید غیر از خدا چیزى را که نه نفعى براى شما دارد و نه ضررى براى شما خواهد داشت؟ ﴿۶۶﴾

أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾

اُف بر شما و به آن چه را که غیر از خدا عبادت می کنید. پس آیا تعقّل نمی کنید؟ ﴿۶۷﴾

قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۶۸﴾

گفتند: او را بسوزانید و خداهای خود را یاری کنید، اگر شما کننده هستید. ﴿۶۸﴾

قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾

ما گفتیم: ای آتش، بر ابراهیم سرد و سلامت باش. ﴿۶۹﴾

وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ ﴿۷۰﴾

و آنها خواستند برای او نقشه ای بکشند، پس ما آنها را زیانکارتر قرار دادیم. ﴿۷۰﴾

وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾

و ما ابراهیم و لوط را به زمینى که در آن براى همه جهانیان برکت دادیم، نجات دادیم. ﴿۷۱﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ﴿۷۲﴾‏

و اسحاق و یعقوب را به عنوان عطیه اى افزون به او عنایت کردیم و همه آنها را صالح قرار دادیم. ﴿۷۲﴾

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿۷۳﴾

و آنها را امامانى که به دستور ما هدایت مى کنند، قرارشان دادیم و به آنها انجام کارهاى خوب و اقامه نماز و دادن زکات را وحى نمودیم و آنها بندگان ما بودند. ﴿۷۳﴾

برداشت از آیات ۷۳ – ۵۱

حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید به حضرت ابراهیم علیه السلام و آن چه آن حضرت عمل کرد توجه کند تا از این الگو بتواند راه و روش صحیح خود را انتخاب نماید و به این چند مورد توجه داشته باشد:

۱ – باید خودش و مردم را از عادات و رسوماتی که پیشینیان انجام داده اند و برخلاف حقّ است برحذر دارد و تا می تواند از آنها پیروی نکند.

۲ – باید کوشش کند که سخنان حقّش آن چنان قاطعانه باشد که کسی فکر نکند که او می خواهد با آنها بازی کند.

۳ – نباید در مقابل افراد منحرف دست از مبارزه بکشد، بلکه باید به هر وسیله ای که شده با آنها مبارزه کند.

۴ – سالک الی اللّه باید ریشه فساد را از جامعه نابود کند و از تهدیدهای دشمنان نترسد.

۵ – باید در میان جامعه به آن چه معقول است سخن بگوید و آنها را به رشد و کمال برساند.

۶ – سالک الی اللّه باید بداند که اگر دل به کمک خدای تعالی ببندد خدا او را دستگیری می کند و از میان آتش نجاتش می دهد.

۷ – سالک الی اللّه اگر دقیقا به سیرش ادامه دهد و با خدای تعالی سازش کند و اوامر او را انجام دهد خدای تعالی او و حتّی فرزندان او را توفیق هدایت شدن و کارهای خوب انجام دادن و نماز خواندن و زکات دادن و بنده واقعی خدا شدن را به آنها عنایت می کند.

«قضیه حضرت لوط علیه السلام»

وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ ﴿۷۴﴾

و ما به لوط شناخت حقایق اشیاء و علم عطا کردیم و از شهرى که مردمش اعمال بدى مى کردند، نجاتش دادیم. قطعا قوم لوط قوم بدِ فاسقى بودند. ﴿۷۴﴾

وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۷۵﴾

و ما لوط را در رحمت خود وارد کردیم. قطعا او از صالحین بود. ﴿۷۵﴾

برداشت از آیات ۷۵ – ۷۴

صراط مستقیم

سالک الی اللّه اگر درست حرکت کند و از صراط مستقیم خارج نشود، خدای تعالی او را از میان مردم فاسق نجات می دهد و او را با آنها عذاب نمی کند.

«قضیه حضرت نوح علیه السلام»

وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۷۶﴾

و وقتى که نوح قبل از این خواند، پس ما اجابتش کردیم و او و اهلش را از غمى بزرگ نجات دادیم. ﴿۷۶﴾

وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۷۷﴾

و بر مردمى که آیات ما را تکذیب مى کردند، یاریش نمودیم. قطعا قوم نوح، قوم بدى بودند. پس همه آنها را غرق نمودیم. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیات ۷۷ – ۷۶

استقامت

سالک الی اللّه باید بسیار صبور و با استقامت باشد تا خدای تعالی او را یاری کند و همراهان او را نیز از ناراحتی نجات دهد.

«قضیه حضرت داوود و سلیمان علیهماالسلام»

وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ﴿۷۸﴾

و داوود و سلیمان آن وقتى که درباره زراعتى که گوسفندان قوم در آن چریده بودند، حکم مى کردند و ما بر حکمشان شاهد بودیم. ﴿۷۸﴾

فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۷۹﴾

ما حکم را به سلیمان فهماندیم. و به همه آنها حکمت و علم دادیم. و با «داوود» کوهها و پرندگان را که تسبیح مى کردند، مسخّر نمودیم. و ما کننده این کار بودیم. ﴿۷۹﴾

وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ ﴿۸۰﴾

و به داوود ساختن لباس جنگ را به نفع شما تعلیم دادیم تا شما را در (خطرات) جنگ تان نگه دارد. پس آیا شما شکرگزارید؟ ﴿۸۰﴾

وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ ﴿۸۱﴾‏

و براى سلیمان باد تند را مسخّر کردیم که به فرمان او به سوى زمینى که در آن زمین برکت قرار دادیم، حرکت کند و ما به هر چیزى دانائیم. ﴿۸۱﴾

وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿۸۲﴾

و از شیاطین کسانى بودند که براى سلیمان غوّاصى مى کردند و غیر از این کارهایى براى او انجام مى دادند و ما آنها را حفظ مى کردیم. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ – ۷۸

تسلّط بر همه چیز

سالک الی اللّه اگر طبق دستور الهی عمل کند و بنده واقعی خدای تعالی باشد، خدا او را بر همه چیز مسلّط می کند و دست خدا و چشم خدا و مظهر قدرت الهی می شود و علم و حکمت به او تعلیم می دهد. کوهها مسخّر او می شوند، پرنده ها با او حرف می زنند، آهن در دستش ملایم می شود، باد در اختیارش قرار می گیرد و خدا حافظ او می شود.

«قضیه حضرت ایوب علیه السلام»

وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۸۳﴾

و ایوب آن وقتى که به درگاه پروردگارش عرضه داشت که مرا ناراحتى و بدحالى گرفته است و تو مهربانترین مهربانهائى. ﴿۸۳﴾

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ ﴿۸۴﴾

پس ما (دعاى) او را اجابت کردیم و آنچه از ناراحتى در او بود، برطرف نمودیم و اهلش را به او برگرداندیم و مِثل آنها را همراه آنها، به او برگرداندیم تا از جانب ما مهربانى و یادى براى عبادت کنندگان باشد. ﴿۸۴﴾

برداشت از آیات ۸۴ – ۸۳

مبارزه

سالک الی اللّه اگر با شیطان مبارزه کند و صبور باشد خدای تعالی ناراحتی های او را برطرف می کند و نعمتهای از دست رفته اش را به او باز می گرداند.

«قضیه اسماعیل و ادریس و ذوالکفل علیهم السلام»

وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۸۵﴾

و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل، همه اینها از بردباران و صابرین بودند. ﴿۸۵﴾

وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۶﴾

و ما همه آنها را در رحمت خود داخل کردیم. آنها از شایستگان بودند. ﴿۸۶﴾

برداشت از آیات ۸۶ – ۸۵

مقام انسانیت

سالک الی اللّه باید دارای صبر باشد و باید بکوشد که اعمال و رفتارش شایسته مقام انسانیت باشد تا با انبیاء محشور شود.

«قضیه حضرت یونس علیه السلام»

وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾

و ذاالنون (حضرت یونس) در آن وقتى که در حال غضب رفت، پس گمان مى کرد که ما هرگز بر او تنگ نخواهیم گرفت. پس در تاریکى صدا زد اینکه خدائى جز تو نیست، تو پاکى، قطعا من از ظالمین بوده ام. ﴿۸۷﴾

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾

پس ما (دعاى) او را اجابت کردیم و از غم نجاتش دادیم. و این گونه مؤمنین را هم نجات مى دهیم. ﴿۸۸﴾

برداشت از آیات ۸۸ – ۸۷

نجات از غم

سالک الی اللّه باید همه مصائبی را که به او می رسد از جانب خودش بداند و خدا را پاک و منزه بشناسد و دائما بگوید:«» تا خدای تعالی او را از غم نجات دهد.

«قضیه حضرت زکریا علیه السلام»

وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿۸۹﴾

و آن وقتى که زکریا پروردگارش را خواند که پروردگارِ من، مرا تنها نگذار و تو بهترین دریافت کننده چیزى هستى که از دیگرى باقى مانده است. ﴿۸۹﴾

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿۹۰﴾

پس ما دعاى او را اجابت کردیم و به او یحیى را عنایت نمودیم و زنش را براى او شایسته نمودیم. قطعا آنها در خوبیها سرعت داشتند و با ترس و امید ما را مى خواندند و در مقابل ما خاضع و خاشع بودند. ﴿۹۰﴾

برداشت از آیات ۹۰ – ۸۹

دعا

سالک الی اللّه باید هر چه می خواهد چه مادی باشد و چه معنوی از خدای تعالی بخواهد و با دعا همه خوبیها را برای خود اختصاص دهد و در مقابل پروردگارش خاشع باشد.

«قضیه حضرت مریم علیهاالسلام»

وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۱﴾

و آن خانمى که دامنش را پاک نگه داشت، پس ما از روح خودمان در او دمیدیم و او و پسرش را نشانه اى براى جهانیان قرار دادیم. ﴿۹۱﴾

برداشت از آیه ۹۱

عفّت

خانم هایی که سالکین الی اللّهند باید بدانند که اگر عفّت خود را حفظ کنند و دامن خود را پاک نگه دارند خدای تعالی آنها را الگوی دیگران قرار می دهد و بهتر از مردها می توانند به کمالات برسند.

«همه پیغمبران یکی بودند»

إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ ﴿۹۲﴾

قطعا این دین شما، دین واحدى است و من پروردگارتان هستم، پس مرا عبادت کنید. ﴿۹۲﴾

«بعضی از پیروان ناآگاه پیامبران»

وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ ﴿۹۳﴾

و آنها کار خود را به جدائى در میان خود رساندند. همه آنها به سوى ما بر مى گردند. ﴿۹۳﴾

فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ ﴿۹۴﴾

پس کسى که کارى از اعمال شایسته انجام دهد و او مؤمن باشد، سعى و کوشش او را کفران نمى کنیم و حتما ما نویسنده اعمال او هستیم. ﴿۹۴﴾

برداشت از آیات ۹۴ – ۹۲

عبودیت

سالکین الی اللّه باید خود را به مقام عبودیت برسانند و بدانند که همه به طرف خدای تعالی بر می گردند و اگر کارهای شایسته کنند اجرشان ندیده گرفته نمی شود و همه آنها در حسابشان واریز می شود.

«حرام است که مهلکین به دنیا برگردند»

وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۹۵﴾

و بر قریه اى که ما آن را هلاک کردیم، حرام است (که به دنیا برگردند) زیرا قطعا آنها بر نمى گردند. ﴿۹۵﴾

حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ ﴿۹۶﴾

تا آن وقتى که یأجوج و مأجوج (راهشان) باز شود و آنها از هر ارتفاعى با شتاب بیرون مى آیند (سرازیر مى شوند). ﴿۹۶﴾

«قیامت نزدیک است»

وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۹۷﴾

و وعده حقّ نزدیک شد. پس در آن زمان چشمهاى کسانى که کافر شدند، از حرکت مى ایستد. اى واى بر ما، ما از این غافل بودیم، بلکه ما از ستمگران بودیم. ﴿۹۷﴾

إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ ﴿۹۸﴾

شما و آنچه را که غیر از خدا عبادت مى کنید، هیزم جهنّمید. شما وارد آن جهنّم خواهید شد. ﴿۹۸﴾

لَوْ كَانَ هَؤُلَاءِ آلِهَةً مَا وَرَدُوهَا وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۹۹﴾

اگر اینها خدایانى مى بودند، وارد جهنّم نمى شدند ولى همه در آن جهنّم جاودان خواهند بود. ﴿۹۹﴾

لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ ﴿۱۰۰﴾

براى آنها در جهنّم ناله و فریادهائى است و آنها در جهنّم چیزى نمى شنوند. ﴿۱۰۰﴾

إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿۱۰۱﴾‏

قطعا کسانى که براى آنها از جانب ما نیکى پیشى گرفته است، آنها از جهنّم دورند. ﴿۱۰۱﴾

لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿۱۰۲﴾

آنها صداى جهنّم را نمى شنوند و آنها در آنچه دلشان مى خواهد دائمى هستند. ﴿۱۰۲﴾

لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۱۰۳﴾

وحشت بزرگ روز قیامت آنها را محزون نمى کند و ملائکه با آنها ملاقات مى کنند که امروز روز شما است که به شما وعده داده شده بود. ﴿۱۰۳﴾

«حالت آسمانها در قیامت»

يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۱۰۴﴾

روزى که آسمان را مى پیچیم، آنچنان که ورق کتابها پیچیده مى شود. همان طورى که خلقت را در ابتدا ایجاد کردیم، آن را برمى گردانیم. این وعده اى است که بر عهده ما است. حتما ما کننده این کاریم. ﴿۱۰۴﴾

«دنیا متعلّق به صالحین خواهد بود»

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿۱۰۵﴾

و قطعا در زَبُور بعد از تورات نوشتیم که زمین را بندگان صالحمان به ارث خواهند برد. ﴿۱۰۵﴾

إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ ﴿۱۰۶﴾

قطعا در این ابلاغی است برای گروهی که عبادت کننده اند. ﴿۱۰۶﴾

«پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله رحمت برای جهانیان است»

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۷﴾

و ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم. ﴿۱۰۷﴾

برداشت از آیات ۱۰۷ – ۱۰۵

جدیت و شایستگی

سالک الی اللّه باید مراحل سیر و سلوک را با جدیت کامل بگذراند تا جزء صالحین محسوب بشود که در این صورت از یاران امام عصر روحی فداه خواهد بود و جزء بندگان واقعی خدا و مورد مهربانی خدای تعالی و رسول اکرم صلی الله علیه و آله خواهد بود.

قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۰۸﴾

بگو: جز این نیست که به من وحى مى شود که جز این نیست خداى شما خداى واحدى است. آیا شما تسلیم هستید؟ ﴿۱۰۸﴾

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ ﴿۱۰۹﴾

پس اگر پشت کردند، بگو: من بر همه شما یکسان اعلام مى کنم و نمى دانم که آیا آنچه به شما وعده داده شده است، نزدیک یا دور است؟ ﴿۱۰۹﴾

إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ ﴿۱۱۰﴾

حتما او سخنان بلند شما را مى داند و نیز آنچه را که شما کتمان مى کنید مى داند. ﴿۱۱۰﴾

وَإِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۱۱۱﴾

و من نمى دانم، شاید آن آزمایشى براى شما باشد و تا مدّتى براى شما بهره اى داشته باشد. ﴿۱۱۱﴾

قَالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۱۲﴾

عرض کرد: پروردگارِ من، حکم به حقّ فرما و پروردگار ما خداى رحمان است که بر آنچه شما و در مقابل آنچه توصیف مى کنید، از خدا یارى گرفته خواهد شد. ﴿۱۱۲﴾

سوره مبارکه حج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«زلزله روز قیامت»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ ﴿۱﴾

اى مردم، تقواى پروردگارتان را رعایت کنید. زیرا قطعا زلزله روز قیامت چیز بزرگى است. ﴿۱﴾

يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ ﴿۲﴾

روزى که آن زلزله را مى بینید که هر زن شیردهى فرزند شیرخوارش را فراموش مى کند و هر زن حامله اى فرزندش را مى زاید و مردم را حیرت زده و مست مى بینى و حال آنکه آنها مست نیستند ولى عذاب خدا شدید است. ﴿۲﴾

برداشت از آیات ۲ – ۱

تقوی

سالک الی اللّه اگر تقوی را رعایت کند، مبتلا به عذابهای روز قیامت نمی شود و در آن روز ناراحتی ندارد.

«مجادله بدون علم درباره خدای تعالی»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ ﴿۳﴾

و بعضى از مردم کسانى هستند که بدون علم و دانشى درباره خدا مجادله مى کنند و از هر شیطان گمراه کننده اى پیروى مى نمایند. ﴿۳﴾

كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿۴﴾

بر او نوشته شده است کسى که ولایت او را قبول کند، پس قطعا آن شیطان گمراهش خواهد نمود و او را به عذاب سوزانى راهنمائیش مى نماید. ﴿۴﴾

برداشت از آیات ۴ – ۳

قول به غیر علم

سالک الی اللّه نباید در مسائلی که به آن علمی ندارد وارد شود و به خصوص درباره آن ها بحث و جدل کند که در این صورت پیرو شیطان خواهد شد و مسلم است که اگر کسی از شیطان پیروی کند، شیطان او را به عذاب سوزنده ای راهنمایی می کند.

«استدلال برای اثبات قیامت»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴿۵﴾‏

ای مردم، اگر شما درباره روز قیامت که زنده می شوید شک دارید، پس قطعا ما شما را از خاک خلقتان کردیم، سپس از نطفه،[۱] سپس از علقه،[۲] سپس از گوشتی صورت گرفته و صورت نگرفته [۳] آفریدیم، تا برای شما بیان کنیم. و تا وقت معینی هر چه را بخواهیم، در رحمها نگه می داریم. سپس شما را کودکی بیرون می آوریم. سپس به حدّ بلوغ و رشد بدنى خود مى رسید و بعضى از شما مى میرند و بعضى از شما (آن قدر مى مانند تا) به پست ترین مرحله عمر مى رسند. آنچنان که بعد از علم و دانش چیزى نمى دانند. و زمین را مى بینى که خشک و مرده است. پس وقتى که آب را بر آن نازل مى کنیم، به حرکت در مى آید و (گیاهانش رشد مى کند) و زمین از هرگونه گیاه خوبى مى رویاند. ﴿۵﴾

[۱] ــ منظور نطفه زن و مرد است، یعنى اسپرم و اوول.

[۲] ــ علقه یعنى خون بسته شده.

[۳] ــ مضغه مخلقه یعنى طفل بعد از آنکه روح در او دمیده شود و در عالم ذر وجود داشته است و معنى مضغه غیر مخلقه گوشت بوجود آمده از نطفه و علقه‏اى است که قبل از آنکه در او روح دمیده بشود، سقط مى‏گردد و روحى براى او در عالم ذر نبوده است. این چنین معنائى از روایات استفاده مى‏شود.

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۶﴾

آن به خاطر این است که قطعا آن خدا حقّ است و قطعا او مردگان را زنده مى کند و حتما خدا بر هر چیزى قدرت دارد. ﴿۶﴾

وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ ﴿۷﴾

و قطعا قیامت مى رسد، شکى در آن نیست و حتما خدا کسى را که در قبرها است، مبعوثش مى کند. ﴿۷﴾

«مجادله بدون علم درباره خدای تعالی»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ ﴿۸﴾

و بعضى از مردم کسى است که درباره خدا بدون علم و بدون راهنما و بدون کتاب نوردهنده اى مجادله مى کند. ﴿۸﴾

ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿۹﴾

در حالى که با تکبّر کمر را گردانده به خاطر آنکه مى خواهد مردم را از راه خدا گمراه کند، براى او در دنیا رسوائى است و در روز قیامت عذاب سوزنده اى به او مى چشانیم. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۸

دلیل و برهان

سالک الی اللّه اگر می خواهد در مسأله اعتقادی وارد بحث شود، باید حتما علم و دانش کاملی خودش داشته باشد و راهنمایی ائمه اطهار علیهم السلام و کتاب الهی را مورد توجّه قرار دهد تا از صراط مستقیم خارج نشود. و اگر این چنین نبود و تکبّر کرد و مردم را از راه خدا باز داشت هم در دنیا رسوایی ببار می آورد و هم در روز قیامت به عذاب سوزنده ای مبتلا می گردد.

ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۱۰﴾

این به خاطر آن چیزى است که پیش فرستاده اى و قطعا خدا ظلم کننده به بندگانش نخواهد بود. ﴿۱۰﴾

«بعضی خدا را به زبان عبادت می کنند»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿۱۱﴾

و از مردم کسى است که خدا را به زبان عبادت مى کند. پس اگر به او خیرى برسد، به آن آرامش پیدا مى کند و اگر بلائى و آزمایشى به او برسد، صورتش دگرگون مى گردد. دنیا و آخرت را ضرر کرده است. آن همان ضرر آشکارى است. ﴿۱۱﴾

يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنْفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿۱۲﴾

او غیر از خدا چیزى را مى خواند که ضررى و نفعى به او نمى رساند، این همان گمراهى دور است. ﴿۱۲﴾

يَدْعُو لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ ﴿۱۳﴾

او کسى را مى خواند که ضررش از نفعش نزدیکتر است، چه بد فرماندهى و چه بد معاشرى است. ﴿۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۳ – ۱۱

بندگی واقعی

سالک الی اللّه باید بندگی خدا را روی حقیقت انجام دهد نه آن که اگر نیکی به او رسید آرامش داشته باشد ولی اگر امتحانی برای او منظور شد روی برگرداند که در این صورت هم در دنیا ضرر می کند و هم در آخرت خسران بر می دارد. بلکه باید همه کارهایش مفید باشد و کاری که ضرر دارد نکند.

«خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد»

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿۱۴﴾

قطعا خدا کسانى را که ایمان آوردند و عمل صالح نمودند، به بهشتهائى که از دامن آن نهرهایى جارى است داخل مى کند. قطعا خدا آنچه را بخواهد، انجام مى دهد. ﴿۱۴﴾

«خدا همه را یاری می کند»

مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ ﴿۱۵﴾‏

کسى که گمان مى کند که خدا هرگز او را در دنیا و آخرت یارى نمى کند، ریسمانى به جاى بلندى ببندد. سپس (زیر پاى خود را خالى کند و) ریسمان را قطع کند، آن وقت نگاه کند که آیا (این خودکشى و) مکرش غیظ و ناراحتى او را از بین مى برد؟ ﴿۱۵﴾

برداشت از آیه ۱۵

یأس از رحمت خدا

سالک الی اللّه نباید از رحمت خدا مأیوس باشد و باید همیشه خدا را یار و یاور خود بداند و الا مثل کسی است که خود را حلق آویز کرده و زیر پای خود را خالی کرده باشد.

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يُرِيدُ ﴿۱۶﴾

و این چنین ما نازل کردیم آیات روشن قرآن را و قطعا خدا هدایت مى کند کسى را که مى خواهد. ﴿۱۶﴾

«خدا روز قیامت بین فِرَق مختلف جدائی می اندازد»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۱۷﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده اند و کسانى که یهودى هستند و ستاره پرستان و مسیحیها و زرتشتیان و مشرکان، حتما خدا بین آنها روز قیامت فرق مى گذارد. قطعا خدا بر هر چیزى شاهد است. ﴿۱۷﴾

«سجده همه موجودات برای خدا»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿۱۸﴾

آیا ندیدى قطعا خدا است که براى او کسى که در آسمانها و کسى که در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درخت و جنبندگان و بیشترى از مردم سجده مى کنند؟ و زیادى هم هستند که عذاب، حقّ او است و کسى که به خدا اهانت کند، براى او اکرام کننده اى نخواهد بود. قطعا خدا هر چه را که بخواهد انجام خواهد داد. ﴿۱۸﴾

«عذاب مخالفین خدای تعالی»

هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ ﴿۱۹﴾

این دو دسته که دشمنان یکدیگرند، درباره پروردگارشان مخاصمه مى کنند. پس کسانى که کافر شدند، براى آنها لباسهائى از آتش بریده شده است و از بالاى سرشان مایع گداخته اى ریخته مى شود. ﴿۱۹﴾

يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿۲۰﴾

این مایع گداخته آنچه را که در شکمشان است و پوست بدنشان را آب مى کند. ﴿۲۰﴾

وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ ﴿۲۱﴾

و برای آنها گرزهائی از آهن است. ﴿۲۱﴾

كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿۲۲﴾

هر وقت مى خواهند از غم و ناراحتى جهنّم خارج شوند، آنها به جهنّم برگردانده مى شوند و (گفته مى شود) بچشید عذاب سوزنده را. ﴿۲۲﴾

«لباس اهل بهشت»

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ﴿۲۳﴾‏

قطعا خدا کسانى را که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، در بهشتهائى که از دامن آن بهشتها نهرها جارى است داخلشان مى کند. آنها در آن بهشت ها با دستبندهایى از طلا و مروارید زینت شده اند و لباس آنها در بهشت حریر است. ﴿۲۳﴾

وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ ﴿۲۴﴾

و به سخن پاک هدایت شده اند و آنها به راه پسندیده ای هدایت گردیده اند. ﴿۲۴﴾

«اهمیت مسجدالحرام»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۵﴾

قطعا کسانى که کافر شدند و راه خدا را بسته اند و مسجدالحرامى که ما براى همه مردم قرار دادیم، چه آنهائى که در آنجا زندگى مى کنند و چه کسانى که از جاى دیگر به آنجا مى آیند، مانع مى گردند. و هر کس بخواهد در این مسجدالحرام با ظلم منحرف گردد، ما به او از عذاب دردناکى مى چشانیم. ﴿۲۵﴾

«دستوراتی از جانب خدای تعالی به حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿۲۶﴾

و زمانى که براى ابراهیم جاى خانه را مساوى و آماده کردیم بر اینکه چیزى را با من شریک قرار نده و خانه مرا براى طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع و سجودکنندگان پاک کن. ﴿۲۶﴾

«اعلام برای حجّ»

وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ﴿۲۷﴾

و در میان مردم براى حج اعلام کن، پیاده و بر هر شتر لاغرى به سوى تو بیایند. آنها از هر راه دورى به طرف تو خواهند آمد. ﴿۲۷﴾

لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ ﴿۲۸﴾

تا شاهد منافعى که براى آنها هست، باشند به خاطر آنکه از گوشت حیوانات چهارپا، آنها را روزى فرمود، نام خدا را در روزهاى معلومى یاد کنند. پس بخورید از آنها و به فقیر بیچاره هم اطعام کنید. ﴿۲۸﴾

ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿۲۹﴾

سپس آلودگیهاى خود را از بین ببرند و به نذرهایشان وفا کنند و به خانه قدیمى کعبه طواف نمایند. ﴿۲۹﴾

«مناسک حج»

ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ ﴿۳۰﴾

(مناسک حج) آن است و کسى که حُرُمات خدا را بزرگ بشمارد، پس آن براى او نزد پروردگارش بهتر است. و براى شما چهارپایان حلال شده است، مگر آنچه بر شما (ممنوعیتش) خوانده مى شود. پس از پلیدیهاى بتها اجتناب کنید و از حرف بیهوده بپرهیزید. ﴿۳۰﴾

حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ ﴿۳۱﴾

(همگى شما) خالص براى خدا باشید. و به او مشرک نگردید و کسى که به خدا مشرک شود، مثل این است که از آسمان افتاده، پس پرندگان او را مى ربایند و یا باد تندى او را به جاى دوردستى پرتاب کند. ﴿۳۱﴾

برداشت از آیات ۳۱ – ۲۵

وظیفه حج

سالک الی اللّه باید به خاطر انجام وظیفه حج به مسائل زیر توّجه کاملی داشته باشد:

۱ – با گفتار و اعمالش مردم را از رفتن به حج دلسرد نکند.

۲ – در مسجد الحرام کارهای ملحدانه انجام ندهد.

۳ – از قربانی خود، هم خودش بخورد و هم به فقراء بدهد.

۴ – تعظیم شعائر الهی را رعایت کند.

۵ – از سخنان بیهوده مخصوصا در آن مکان مقدس بپرهیزد.

«تعظیم شعائر الهی»

ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿۳۲﴾

(مناسک حج) آن است و کسى که شعائر الهى را بزرگ بشمارد، پس قطعا این عمل از تقواى دلها است. ﴿۳۲﴾

لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿۳۳﴾

در آن براى شما منافعى تا زمان معینى است. سپس پایان احرام خانه قدیمى (کعبه) است. ﴿۳۳﴾

«همه امّتها مناسکی داشتند»

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ ﴿۳۴﴾

و از براى هر امّتى منسکى قرار داده ایم، براى اینکه اسم خدا را بر آنچه از چهارپایان روزیشان کرده یاد کنند. پس خداى شما خداى واحدى است، پس در مقابل او تسلیم باشید و به تسلیم شدگان متواضع بشارت بده. ﴿۳۴﴾

«اوصاف مخبتین»

اَلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳۵﴾

مخبتین آنهائى هستند که وقتى یاد خدا مى شود، دلهایشان مى ترسد و بر آنچه به آنها مى رسد، صبر مى کنند و برپادارندگان نمازند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، انفاق مى کنند. ﴿۳۵﴾

برداشت از آیات ۳۵ – ۳۲

شعائر الهی

سالک الی اللّه باید شعائر الهی را اهمیت بدهد که این علامت تقوای قلب او است.

سالک الی اللّه باید در مقابل خدای تعالی متواضع باشد و زمانی که خدای تعالی را کسی نزد او یاد می کند دلش بترسد و بر مصائب صبور باشد و نماز را تنها بخواندنش اکتفا نکند. بلکه آن را بپا دارد و برای رشد بیشتر روحی اش از آن چه دارد انفاق کند.

«قربانی شتر در حج»

وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۳۶﴾

و قربانى شترهاى چاق را براى شما از شعائر خدا قرار داده ایم. براى شما در آن خیر و برکت است. پس اسم خدا را در وقت قربانى، آن زمان که همه در صف ایستاده اند، بر آنها یاد کنید و زمانى که آنها به پهلو افتادند، از گوشت آنها بخورید و افراد قانع و فقیر را اطعام کنید. این چنین ما شترها را براى شما رام کرده ایم، شاید شما شکرگزار باشید. ﴿۳۶﴾

لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۷﴾

گوشتها و خونهاى آنها هرگز به خدا نمى رسد و لکن تقواى شما به خدا مى رسد. این چنین آنها را خدا مسخّر شما کرده و به خاطر آنکه (خدا) شما را هدایت کرده خدا را تکبیر بگویید و به نیکوکاران بشارت بده. ﴿۳۷﴾

«خدای تعالی مدافع مؤمنین است»

إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ﴿۳۸﴾‏

قطعا خدا از کسانى که ایمان آورده اند، دفاع مى کند. حتما خدا هیچ خیانتکار ناشکرى را دوست ندارد. ﴿۳۸﴾

«اجازه جهاد برای مظلومین»

أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ﴿۳۹﴾ 

براى کسانى که جنگ بر آنها تحمیل شده، اذن داده شده (که بجنگند)، زیرا قطعا به آنها ظلم شده و قطعا خدا بر یارى آنها قادر است. ﴿۳۹﴾

برداشت از آیات ۳۹ – ۳۸

ایمان

سالک الی اللّه باید بداند که اگر ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشد و خیانتکار و نا شکر نباشد خدا در هر صورت از او دفاع می کند و او را از مشکلات حفظ می فرماید.

اَلَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۴۰﴾ 

آن کسانى که از شهر و دیارشان به ناحق اخراج شدند، (علّتش) چیزى جز آن نبود که مى گفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا بعضى از مردم را بوسیله بعض دیگر دفع نمى کرد، صومعه ها و دیرها و معابد یهودیان و مسجدهائى که در آن اسم خدا بسیار برده مى شود، خراب مى شد و خدا حتما کسى که او را یارى کند، یارى خواهد کرد. خدا تواناى عزیزى است. ﴿۴۰﴾

اَلَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿۴۱﴾

آنها کسانى هستند که اگر امکاناتى در روى زمین به آنها بدهیم، نماز را بر پاى مى دارند و زکات را مى دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و عاقبت کارها بدست خدا است. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیات ۴۱ – ۴۰

کمک پروردگار

سالک الی اللّه اگر مورد طرد مردم واقع شود و مردم او را اذیت کنند خدای قوی عزیز او را یاری می کند و به او در روی زمین امکاناتی می دهد که بتواند نماز را بر پا دارد و زکات بدهد و امر به معروف و نهی از منکر کند زیرا همه کارها در دست خدا است.

«تکذیب پیامبران الهی»

وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ ﴿۴۲﴾

و اگر تو را تکذیب می کنند، قبل از اینها هم قوم نوح و قوم عاد و ثمود ﴿۴۲﴾

وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ ﴿۴۳﴾

و قوم ابراهیم و قوم لوط. ﴿۴۳﴾

وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿۴۴﴾

و اصحاب مدین (پیامبرانشان) را تکذیب کردند و نیز موسى تکذیب شد. و من به کفّار مهلت دادم، سپس آنها را گرفتم. پس (آیا) چگونه است انتقام من؟ ﴿۴۴﴾

فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ ﴿۴۵﴾

پس چه بسیار قریه هایى را که هلاکشان کردیم در حالى که آنها ستمگر بودند، به طورى که سقف فرود آمد و دیوارها بر آن ریخت و چه بسیار چاهى که معطّل مانده و چه قصرهاى محکمى (که بى صاحب مانده است). ﴿۴۵﴾

«استحباب سیر و سفر»

أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ﴿۴۶﴾

آیا آنها در زمین سیر نمى کنند تا براى آنها دلهایى باشد که با آن تعقّل کنند یا گوشهایى باشد که با آن (حقیقت را) بشنوند؟ پس چشمهاى آنها نابینا نمى شود ولى دلهایى که در سینه ها است، کور مى گردد. ﴿۴۶﴾

«خدا وعده خود را تخلّف نمی کند»

وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ ﴿۴۷﴾

و تو را در عذاب وادار به عجله مى کنند و خدا هرگز وعده خود را تخلّف نخواهد کرد. و قطعا روزى که نزد پروردگار تو هست، مانند هزار سال به حساب شما خواهد بود. ﴿۴۷﴾

وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴿۴۸﴾

و چه بسیار از قریه هایى که به آنها مهلت دادم و حال آنکه ستمگر بودند، سپس آنها را گرفتم. و بازگشت تنها به سوى من خواهد بود. ﴿۴۸﴾

برداشت از آیات ۴۸ – ۴۵

سیر و سفر

سالک الی اللّه با چشمی باز و گوشی شنوا و دلی آگاه باید در روی زمین مسافرت کند و ببیند که چگونه خدای تعالی مردم ظالم قدرتمند را هلاک فرموده و چگونه قصرهای مستحکم و چاههای پر آب را معطّل و بی صاحب گذاشته است ولی بعضی از مردم چشمهایشان به ظاهر بینا است ولی دلهایشان فهم و درک و بینایی ندارد و آن قدر بدبخت اند که برای عذاب عجله می کنند و خدای تعالی به آنها مهلت داده ولی بالاخره برگشت همه به سوی خدا است.

«پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله ترساننده آشکارایی است»

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۴۹﴾

بگو: اى مردم، جز این نیست که من براى شما ترساننده آشکارى هستم. ﴿۴۹﴾

فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۵۰﴾

پس کسانى که ایمان بیاورند و اعمال شایسته کنند، براى آنها آمرزش و رزق خوبى خواهد بود. ﴿۵۰﴾

وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۵۱﴾

و کسانى که سعى مى کنند در آیات ما که آنها را ناتوان کنند، اینها اصحاب جهنّمند. ﴿۵۱﴾

برداشت از آیات ۵۱ – ۴۹

آیات الهی

سالک الی اللّه اگر ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشد و عمل شایسته مقام انسانیت را دقیقا انجام دهد خدای تعالی او را می بخشد و روزی خوبی به او خواهد داد و بالعکس کسانی که فکر می کنند آیات الهی نمی توانند مردم را هدایت کنند و آنها را ضعیف تصوّر می کنند، جهنّمی هستند.

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾

و ما قبل از تو رسول و نبیى را نفرستادیم، مگر آنکه وقتى که آرزوئى مى کرد، شیطان در آرزوهاى او القائاتى مى نمود. ولى خدا القائات شیطان را از بین مى برد، سپس خدا آیات خود را محکم مى فرماید و خدا داناى حکیمى است. ﴿۵۲﴾

برداشت از آیه ۵۲

طمع شیطان

سالک الی اللّه باید بداند که شیطان به قدری طمّاع است که اگر خدای تعالی از انبیاء و اولیائش دفاع نمی کرد و وسوسه های او را به آنها نمی فهماند شیطان در آرزوهای انبیاء وسوسه می نمود و آنها را در موفقیت شان تضعیف می کرد.

«القائات شیطان برای امتحان است»

لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾

به خاطر اینکه آنچه را که شیطان القاء کرده، امتحانى براى کسانى که در دلهایشان مرض است و قلبشان را قساوت گرفته قرار دهد و قطعا ستمگران در دشمنى شدید و جدائى دورى خواهند بود. ﴿۵۳﴾

وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾

و براى اینکه دانشمندان بدانند که قطعا آن حقّى است از جانب پروردگارت که پس باید به آن ایمان بیاورند و در مقابل آن دلهایشان تسلیم و خاضع شود و حتما خدا هدایت کننده کسانى که ایمان آوردند، به راه راست مى باشد. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ – ۵۳

امراض روحی

سالک الی اللّه باید از امراض روحی و قساوت قلب که شیطان ممکن است به او القاء کند بپرهیزد و الا به شقاوت عجیبی مبتلا می شود.

سالک الی اللّه باید علم به حقایق اشیاء را از جانب پروردگار دریافت کند و ایمان به آن داشته باشد و دلش در مقابل پروردگارش خاضع باشد تا خدای تعالی او را در راه راست حفظ کند.

وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾

و(لى) کسانى که کافر شدند، دائما درباره آن در شک اند تا آنکه لحظه قیامت براى آنها ناگهان برسد یا عذاب روزى که فردا ندارد، به سراغشان بیاید. ﴿۵۵﴾

«سلطنت روز قیامت مال خدا است»

اَلْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾

فرمانروائى روز قیامت مال خدا است. خدا در بین آنها حکم مى کند. پس کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح نمودند، در باغهاى پر نعمت اند. ﴿۵۶﴾

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۵۷﴾

و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب نمودند، پس براى آنها عذاب خوارکننده اى خواهد بود. ﴿۵۷﴾

«هجرت و جنگ در راه خدا»

وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۵۸﴾

و کسانى که در راه خدا هجرت کرده اند، سپس کشته شوند یا بمیرند، خداى تعالى رزق نیکویى براى آنها روزى خواهد فرمود. و قطعا خدا، آن خدا بهترین روزى دهندگان است. ﴿۵۸﴾

لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴿۵۹﴾

قطعا خدا آنها را در جایى داخل مى کند که از آن خشنود گردند. و قطعا خدا داناى بردبارى است. ﴿۵۹﴾

ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ﴿۶۰﴾

این چنین است، کسى که مجازات کند به مثل آنچه که به او ستم شده است، سپس بر او تعدّى گردد، خدا او را یارى مى کند. حتما خدا عفوکننده آمرزنده اى است. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیات ۶۰ – ۵۸

جهاد و هجرت

سالک الی اللّه باید در راه خدا تا آخرین نفس جهاد کند و هجرت نماید تا خدای تعالی در آخرت رزق نیکویی به او بدهد و او را در جایی که خشنودی خدای تعالی در آن است واردش نماید.

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۶۱﴾

آن یارى به خاطر این است که خدا شب را در روز و روز را در شب داخل مى کند و قطعا خدا شنواى بینایى است. ﴿۶۱﴾

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿۶۲﴾

آن به خاطر این است که قطعا خدا حقّ است و آنچه را که غیر از خدا مى خوانند، باطل است و قطعا خدا، آن خداى بلندمرتبه بزرگى است. ﴿۶۲﴾

«بوسیله باران زمین سبز می شود»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ﴿۶۳﴾

آیا ندیدى که خدا از آسمان آب را نازل فرمود، پس زمین سرسبز گردید؟ حتما خدا لطف کننده آگاهى است. ﴿۶۳﴾

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۶۴﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و قطعا خدا همان بى نیاز ستوده است. ﴿۶۴﴾

«آنچه در زمین است مسخّر بشر است»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۶۵﴾

آیا ندیدى که خدا براى شما آنچه در زمین است و کشتیهایى که به امر پروردگار در دریا راه مى روند، مسخّر شما قرار داد و آسمان را نگه داشته که به روى زمین مگر به اذن او نیفتد؟ حتما خدا به مردم رئوف مهربانى است. ﴿۶۵﴾

«انسان ناسپاس است»

وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ ﴿۶۶﴾

و خدا آن کسى است که شما را زنده کرد، سپس شما را مى میراند، سپس زنده تان مى کند. قطعا انسان بسیار ناسپاس است. ﴿۶۶﴾

«برای هر مردمی یک نوع عبادتی است»

لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ ﴿۶۷﴾

براى هر امّتى عبادتى را که آنها آن عبادت را انجام مى دهند، قرار دادیم. پس نباید در این موضوع با تو نزاع کنند. و تو مردم را به طرف پروردگارت دعوت کن. قطعا تو بر هدایت صحیحى هستى. ﴿۶۷﴾

وَإِنْ جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۶۸﴾

و اگر با تو جدل کردند، پس بگو: خدا به آنچه مى کنید، داناتر است. ﴿۶۸﴾

اَللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۶۹﴾

خدا روز قیامت بین شما در آنچه که در آن اختلاف مى کردید، حکم خواهد کرد. ﴿۶۹﴾

«خدا آنچه در آسمان و زمین است می داند»

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۷۰﴾

آیا نمى دانى که خدا آنچه که در آسمان و آنچه که در زمین است، مى داند. قطعا آن در کتابى ثبت است. حتما آن بر خدا آسان است. ﴿۷۰﴾

«ستمگران یاوری ندارند»

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ ﴿۷۱﴾

و آنها غیر از خدا چیزى را که هیچ گونه دلیلى براى آن نازل نشده، عبادت مى کنند و چیزى را که براى آنها به آن علمى نیست، مى پرستند و براى ظالمین یاورى نخواهد بود. ﴿۷۱﴾

«کفّار آیات خدا را انکار می کنند»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۷۲﴾‏

و وقتى که آیات روشن ما بر آنها تلاوت مى شود، از صورت کسانى که کافرند، انکارشان را مى شناسى. آن چنانکه نزدیک است در مقابل کسانى که آیات ما را بر آنها تلاوت مى کنند، برخیزند و حمله کنند. بگو: آیا شما را به بدتر از این خبر دهم؟ آتش وعده خدا است به کسانى که کافر شده اند و آن بد جایگاهى است. ﴿۷۲﴾

«بتها حتّی مگسی را نمی توانند خلق کنند»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿۷۳﴾

اى مردم، مَثلى زده شده است، به آن گوش بدهید. قطعا کسانى را که شما آنها را غیر از خدا مى خوانید، نمى توانند مگسى را خلق کنند ولو آنکه همه شان با هم براى خلقت آن جمع شوند و اگر مگسى چیزى را از آنها ببرد، نمى توانند آن را از او پس بگیرند. طالب و مطلوب هر دو ضعیف اند. ﴿۷۳﴾

مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۷۴﴾

عظمت حقّ خدا را ادا نمى کنند. حتما خدا قوىّ عزیزى است. ﴿۷۴﴾

«پیامبران الهی از ملائکه و مردم»

اَللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۷۵﴾

خدا از میان ملائکه و از میان مردم پیامبرانى اختیار مى کند، قطعا خدا شنواى بینائى است. ﴿۷۵﴾

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۷۶﴾

مى داند آنچه را که در جلوى آنها است و آنچه را که پشت سر آنها است و به سوى خدا همه امور بر مى گردد. ﴿۷۶﴾

«آنچه مایه رستگاری است»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۷۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، رکوع کنید و سجده کنید و پروردگارتان را عبادت کنید و کارهاى خیر انجام دهید، شاید شما رستگار شوید. ﴿۷۷﴾

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿۷۸﴾

و در راه خدا آن چنانکه حقّ جهاد است، جهاد کنید. او شما را انتخاب کرده و براى شما در دین هیچ تنگنایى قرار نداده است. این دین پدرتان ابراهیم است. او شما را از قبل و الآن مسلمان نامیده تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید. پس نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و بوسیله (معرفت) خدا، خود را (از بدیها) نگه دارید. آن خدا مولاى شما است. پس چه مولاى خوبى و چه یار خوبى است. ﴿۷۸﴾

برداشت از آیات ۷۸ – ۷۷

بندگی خدا

سالک الی اللّه باید ایمانش را تقویت کند رکوع و سجود را برای خدا انجام بدهد و بالاخره بنده خدا باشد و کارهای خوب انجام بدهد که در این صورت امید است به رستگاری کامل برسد.

سالک الی اللّه باید مرحله جهاد با نفس را جدّی بگیرد تا جزو افراد ممتاز که از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام نامش در زمره مسلمانان واقعی نوشته شده باشد و اقامه نماز کند و زکات بدهد و به وسیله معرفت خدای تعالی و شناخت حقیقت گناه خود را به مقام عصمت برساند. زیرا خدای تعالی در این صورت خوب فرمانده ای است و بسیار خوب یاری کننده است.

جزء ۱۶

قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿۷۵﴾

(خضر) گفت: آیا من به تو نگفتم که تو هرگز نمى توانى با من صبر کنى؟ ﴿۷۵﴾

قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا ﴿۷۶﴾

(موسى) گفت: اگر بعد از این، من از چیزى از تو سؤال کردم، پس با من رفاقت نکن. چون از ناحیه من، تو معذور خواهى بود. ﴿۷۶﴾

فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا ﴿۷۷﴾

پس باز راه افتادند، تا آنجا که به اهل قریه اى رسیدند. آنها از اهل آن قریه غذا خواستند. پس اهل قریه اِبا کردند از اینکه آنها را مهمانى کنند. در این حال دیوارى را در آن قریه یافتند که مى خواست خراب شود، پس آن دیوار را سرپا کردند. (موسى) گفت: مگر مى خواستى بر این کار مزدى بگیرى؟ ﴿۷۷﴾

قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا ﴿۷۸﴾

(خضر) گفت: این جدایى بین من و تو است، به زودى تأویل آنچه را که نتوانستى بر آن صبر کنى، به تو خبر مى دهم. ﴿۷۸﴾

أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا ﴿۷۹﴾

امّا کشتى؛ پس مالِ مساکینى بود که با آن در دریا کار مى کردند و من تصمیم گرفتم که معیوبش کنم، زیرا پشت سر آنها پادشاهى بود که غاصبانه هر کشتى را مى گرفت. ﴿۷۹﴾

وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا ﴿۸۰﴾

و امّا آن جوانک؛ پس پدر و مادر او مؤمن بودند، پس ما ترسیدیم که آنها را به سوى تجاوزگرى و کفر بکشاند. ﴿۸۰﴾

فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿۸۱﴾

و ما اراده کردیم اینکه پروردگار آنها بجاى این پسر، بهتر و پاکتر و مهربانتر به آنها بدهد. ﴿۸۱﴾

وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا ﴿۸۲﴾

و امّا آن دیوار؛ پس مال دو نوجوان یتیمى در آن شهر بود و زیر این دیوار گنجى براى آنها بود و پدر و مادر آنها صالح بودند. پس پروردگارت اراده کرد که اینها به حدّ بلوغشان برسند و خودشان گنجشان را خارج کنند. این رحمتى از جانب پروردگارت بود و من این کارها را از پیش خود نکردم. این تأویل آنچه که نتوانستى بر آن صبر کنى، مى باشد. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ ـ ۶۰

قصه حضرت موسی و حضرت خضر علیهماالسلام

سالک الی اللّه باید از قصه حضرت موسی و خضر علیهماالسلام برداشت های زیر را استفاده کند:

۱ ـ باید اول در پی تحقیق از استاد و کسی که او را به رشد و کمال برساند، آن قدر حرکت کند تا خسته شود. این به خاطر آن است که بعدها قدر این زحمتش را بداند و استاد را به آسانی از دست ندهد.

۲ ـ نشانه ای، به هر وسیله ای که ممکن است از جانب خدای تعالی برای حقانیت استاد بجوید، تا مطمئن شود.

۳ ـ باید در مقابل استادش چون و چرا نداشته باشد و هر چه او می کند و یا به او دستور می دهد عملی نماید.

۴ ـ اگر روی عادت یا به خاطر تعلیمات گذشته، ایرادی به استاد گرفت، فوراً عذر خواهی کند.

۵ ـ زیاد اشتباه نکند تا بخواهد زیاد عذر خواهی کند که فرموده اند مؤمن گناه نمی کند تا بخواهد عذرخواهی کند.

۶ ـ سالک الی اللّه باید از اعمال و رفتار و گفتار استادش درس بگیرد و خود را مانند او و طبق دستور او بسازد و تربیت کند.

۷ ـ سالک الی اللّه باید خیرخواه صالحین و مؤمنین باشد و نگذارد اموال ایتام و فقراء از بین برود.

۸ ـ سالک الی اللّه باید با مردم ولو آنکه به او مهربانی نکنند، با شرح صدر برخورد کند و به آنها کمک نماید.

۹ ـ سالک الی اللّه با تعلیماتی که این سوره به او می دهد، استقامت را بفهمد و تجربه کند و همیشه در مقابل استاد و دستورات او استقامت داشته باشد.

«قصّه ذوالقرنین»

وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿۸۳﴾

و از تو، از ذوالقرنین مى پرسند. بگو: زود است که براى شما از او یادى تلاوت کنم. ﴿۸۳﴾

إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿۸۴﴾

قطعا ما براى او در روى زمین امکاناتى دادیم و از هر چیزى وسیله اى به او عنایت کردیم. ﴿۸۴﴾

فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۸۵﴾

پس او از (این) وسائل (استفاده) و پیروى کرد. ﴿۸۵﴾

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿۸۶﴾

تا وقتى که به محل غروب آفتاب رسید. خورشید را یافت که در چشمه گل آلودى غروب مى کند و در کنار آن، قومى را یافت که ما به او گفتیم: اى ذوالقرنین، یا آنها را عذاب مى کنى و یا در میان آنها نیکویى برقرار مى کنى؟ ﴿۸۶﴾

قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا ﴿۸۷﴾

ذوالقرنین گفت: امّا کسى که ظلم کرده باشد، پس به زودى عذابش مى کنیم سپس به سوى پروردگارش رد مى شود. پس او را عذاب مى کند، عذابى که شناخته نشده باشد. ﴿۸۷﴾

وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿۸۸﴾

و امّا کسى که ایمان آورده باشد و عمل صالح کند، پس براى او جزاى نیکوترى خواهد بود و ما براى او از کارهاى آسانمان فرمان مى دهیم. ﴿۸۸﴾

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۸۹﴾

سپس از وسائلى (که داشت)، پیروى کرد. ﴿۸۹﴾

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا ﴿۹۰﴾

تا آنکه رسید به محل طلوع خورشید. خورشید را این چنین یافت که بر جمعیتى طلوع مى کند که براى آنها در برابر خورشید پوششى قرار نداده بودیم. ﴿۹۰﴾

كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ﴿۹۱﴾

این چنین بود و ما به خوبى از امکاناتى که نزد ذوالقرنین بود، اطّلاع داشتیم. ﴿۹۱﴾

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۹۲﴾

سپس از وسائلى (که در اختیارش بود)، پیروى کرد. ﴿۹۲﴾

حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا ﴿۹۳﴾

تا آنجا که بین دو کوه رسید. در کنار آن دو کوه جمعیتى را دید که هیچ حرفى را نمى فهمیدند. ﴿۹۳﴾

قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ﴿۹۴﴾

گفتند: اى ذوالقرنین، قطعا یأجوج و مأجوج فسادکنندگان در زمین اند. پس آیا ممکن است ما براى تو مخارج را بدهیم تا اینکه تو بین ما و بین آنها سدّى بسازى؟ ﴿۹۴﴾

قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴿۹۵﴾

ذوالقرنین گفت: آن امکاناتى که پروردگارم در این خصوص در اختیار من قرار داده، بهتر است. پس شما به من با نیرویتان کمک کنید تا من بین شما و بین آنها سدّ محکمى بسازم. ﴿۹۵﴾

آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا ﴿۹۶﴾

قطعات بزرگ آهن را براى من بیاورید تا آنجا که بین دو کوه مساوى شود. گفت: آن قدر بدمید تا وقتى که دمیدن شما آن آهن را آتش نماید. گفت: مس گداخته برایم بیاورید تا روى آن بریزم. ﴿۹۶﴾

فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿۹۷﴾‏

پس آنها نتوانستند بر آن بالا بروند و نتوانستند که او را سوراخ کنند. ﴿۹۷﴾

قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿۹۸﴾

ذوالقرنین گفت: این رحمتى است از طرف پروردگارم. پس زمانى که وعده پروردگارم برسد، خدا آن را درهم مى کوبد و وعده پروردگارم حقّ است. ﴿۹۸﴾

برداشت از آیات ۹۸ ـ ۸۳

قضیه ذوالقرنین

سالک الی اللّه باید از قضیه ذوالقرنین برداشت ها و پندهای زیر را بیاموزد:

۱ – نباید فکر کند که تنها آخرت را باید آباد کند و به فکر دنیایش نباشد، بلکه اگر می تواند از شرق تا غرب عالم را مانند ذوالقرنین تسخیر کند و به امور مردم رسیدگی نماید.

۲ – باید مفسدین و مردم آزارها را سرکوب کند و نگذارد آنها در دنیا بیش از حد تجاوز کنند.

۳ – باید در همه امور بخصوص کارهای سخت دارای استقامت باشد و نگذارد شکست بخورد.

۴ – نباید فکر کند که همه کارها باید غیر عادی انجام شود و از وسیله ها و اسباب ها استفاده نکند.

۵ – باید به مردم مؤمن مهربان باشد تا به او کمک کنند و کارهایی که او می خواهد انجام دهد آنها هم با او باشند.

۶ – باید همه کارها را از رحمت الهی بداند و هیچگاه به خود مغرور نشود.

۷ – باید از این قضیه و قضیه اصحاب کهف این گونه برداشت کند که اگر اقتضاء کرد؛ باید برای خدا از همه چیز بگذرد، چنانکه اصحاب کهف گذشتند و اگر اقتضاء کرد باید از همه وسایل برای خدا و در راه او استفاده کند، چنانکه ذوالقرنین انجام داد.

وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿۹۹﴾

و ما در روز قیامت آنها را رها مى کنیم که بعضیشان در بعضى موج زنند و در صور دمیده مى شود، پس همه آنها را جمع خواهیم کرد. ﴿۹۹﴾

«نشان دادن جهنّم به کفّار»

وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿۱۰۰﴾

و براى کفّار روز قیامت جهنّم را عرضه مى کنیم تا آن را ببینند. ﴿۱۰۰﴾

الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿۱۰۱﴾

کسانى که چشمهایشان در پرده اى از ذکر ما بود و قدرت شنوائى نداشتند. ﴿۱۰۱﴾

أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِنْ دُونِي أَوْلِيَاءَ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا ﴿۱۰۲﴾

آیا پس کسانى که کافرند، گمان مى کنند که بندگان من غیر از من را براى خود اولیاء مى گیرند؟ قطعا ما جهنّم را براى کافران محلّ پذیرائى، آماده کرده ایم. ﴿۱۰۲﴾

«زیانکارترین انسانها»

قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا ﴿۱۰۳﴾

بگو: آیا به شما خبر بدهیم که زیانکارترین مردم در جهت اعمال کیست؟ ﴿۱۰۳﴾

الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا ﴿۱۰۴﴾

کسانى هستند که سعى آنها در زندگى دنیا، نابود شده و حال اینکه آنها گمان مى کنند که قطعا آنها کار نیک انجام مى دهند. ﴿۱۰۴﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا ﴿۱۰۵﴾

اینها کسانى هستند که به نشانه هاى پروردگارشان و ملاقات او کافر شدند، پس اعمالشان حبط و نابود شد و ما براى آنها روز قیامت میزانى برپا نمى کنیم. ﴿۱۰۵﴾

ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا ﴿۱۰۶﴾

این جزاى آنها است، جهنّم به خاطر آنچه که کافر شدند و نشانه ها و پیامبران مرا به مسخره گرفتند خواهد بود. ﴿۱۰۶﴾

«بهشت فردوس»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا ﴿۱۰۷﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، براى آنها بهشتهاى فردوس منزلگاه خواهد بود. ﴿۱۰۷﴾

خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ﴿۱۰۸﴾

در آن همیشه هستند و هرگز نمى خواهند که از آن بهشت جدا شوند. ﴿۱۰۸﴾

برداشت از آیات ۱۰۸ ـ ۱۰۳

اهمیت زندگی در عالم آخرت

سالک الی اللّه باید بداند، اگر از زندگی دنیا فقط برای رفاه و آسایش دنیایش استفاده کند و فکر کند که خدای تعالی او را تنها برای همان زندگی خلق کرده است، از همه مردم زیانکارتر، اعمال خوبش بی ارزش و در روز قیامت برای اعمال نیکش چیزی از اجر نخواهد بود و اگر نشانه ها و دین خدا را به بازی بگیرد و به آنها کافر شود، در جهنّم قرار خواهد گرفت. ولی اگر راه و روش صحیحی را انتخاب کند و به آخرت ایمان کامل داشته باشد، در بهشت عدن دائماً می ماند و هیچ گاه از آن جدا نمی شود.

«کلمات خدا پایان ناپذیر است»

قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ﴿۱۰۹﴾

بگو: اگر دریا براى کلمات پروردگارم مرکب شود، دریا قبل از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد، تمام مى شود، اگر چه مانند آن دریا را به کمک بیاوریم. ﴿۱۰۹﴾

«فرق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با سایر افراد بشر»

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴿۱۱۰﴾

بگو: جز این نیست که من بشرى مثل شما هستم، فقط به من وحى مى شود، جز این نیست که خداى شما خداى یکتایى است. پس کسى که دیدار پروردگارش را امیدوار است، باید عمل کند عمل شایسته اى، و احدى را در عبادت پروردگارش شریک قرار ندهد. ﴿۱۱۰﴾

برداشت از آیه ۱۱۰

دیدار با خدا

سالک الی اللّه باید بداند که آنچه سبب ملاقات با پروردگار می شود، اول اعمال صالحه است و دوم اینکه، هیچ کس و هیچ چیز را با خدای تعالی شریک قرار ندهد.

سوره مبارکه مریم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

كهيعص ﴿۱﴾

کهیعص ﴿۱﴾

«قصّه حضرت زکریا علیه السلام»

ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ﴿۲﴾

یادی از رحمت پروردگار تو به عبد خود زکریا است. ﴿۲﴾

إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا ﴿۳﴾

آن وقتی که پروردگارش را با صدایی آهسته خواند. ﴿۳﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا ﴿۴﴾

گفت: پروردگار من، قطعا استخوان من سست شده و موهاى سرم سفید شده و من به خاطر خواندن تو هرگز از اجابت محروم نبوده ام. ﴿۴﴾

وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا ﴿۵﴾

و قطعا من مى ترسم از وارثینم بعد از خودم و زنم نازا است پس تو از جانب خودت براى من سرپرستى عطا کن. ﴿۵﴾

يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا ﴿۶﴾

که وارث من باشد و از آل یعقوب ارث ببرد و پروردگارا، او را مورد رضایت قرارش بده. ﴿۶﴾

يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا ﴿۷﴾

اى زکریا، ما قطعا به پسرى که اسم او یحیى خواهد بود، تو را بشارت مى دهیم، قبل از این همنامى براى او قرار نداده ایم. ﴿۷﴾

قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا ﴿۸﴾

زکریا گفت: پروردگار من، چگونه براى من پسرى خواهد بود، در حالى که زنم عقیم است و من به حدّى از پیرى رسیده که افتاده شده ام؟! ﴿۸﴾

قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا ﴿۹﴾

(خدا) فرمود: همین طور است، پروردگارت گفته که آن بر من آسان است و من تو را قبلاً خلق کرده ام، در حالى که چیزى نبودى. ﴿۹﴾

قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا ﴿۱۰﴾

زکریا گفت: پروردگار من، براى من نشانه اى قرار بده. (خدا) فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه روز کامل نمى توانى با مردم حرف بزنى. ﴿۱۰﴾

فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ﴿۱۱﴾‏

پس او از محراب عبادتش به طرف مردمش بیرون رفت. پس به آنها با اشاره گفت: صبح و شام خدا را تسبیح بگویید. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۱

قضیه حضرت زکریا علیه السلام

سالک الی اللّه باید هر مقدار هم که ناراحت است، در مناجات با خدای تعالی با صدای بلند داد و فریاد دعا نکند و از ذکر خفی تا می تواند استفاده کند و باید بداند که هر مقدار پیر شده باشد، باز هم ممکن است خدای تعالی به او فرزندی عنایت بفرماید.

چنان که به حضرت زکریا علیه السلام عنایت فرمود. و چون آن چه به قلب انسان در امور شخصی الهام می شود ممکن است با وسوسه اشتباه شود، باید انسان متوسل به نشانه واثقی از جانب خدای تعالی در الهاماتش بشود.

«قصّه حضرت یحیی علیه السلام»

يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا ﴿۱۲﴾

اى یحیى، کتاب را با کمال قدرت بگیر. و ما نبوّت و حکمت را در کودکى به او دادیم. ﴿۱۲﴾

وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا ﴿۱۳﴾

و از طرف خود محبّتى (به او بخشیدیم) و پاکى دل به او دادیم و او با تقوى بود. ﴿۱۳﴾

وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا ﴿۱۴﴾

و او نسبت به پدر و مادرش نیکویى مى کرد و او جبّار معصیتکارى نبود. ﴿۱۴﴾

وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا ﴿۱۵﴾

و سلام بر او روزى که متولّد شد و روزى که مى میرد و روزى که زنده برانگیخته خواهد شد. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیات ۱۵ – ۱۲

قضیه حضرت یحیی علیه السلام

سالک الی اللّه باید تقوی داشته باشد تا به مقامات عالیه برسد. زیرا خدای تعالی به حضرت یحیی علیه السلام در کودکی نبوت و حکمت را داد و محبت او را در دل مردم انداخت و پاکی را به او عنایت فرمود. زیرا او با تقوی بود. یعنی در «عالم ذر» تعهّد تقوی و زهد را با خدای تعالی بسته بود و خدا می دانست که او به این تعهّد عمل می کند. لذا خدای تعالی او را در هر حال در دنیا و آخرت از همه بدیها سلامت نگه داشته بود و او جبار معصیتکاری طبق تعهّدی که بسته بود، نبود.

«قصّه حضرت مریم علیهاالسلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا ﴿۱۶﴾

و در این کتاب مریم را یاد کن، آن وقتى که از میان خانواده اش جدا شد و در ناحیه شرقى قرار گرفت. ﴿۱۶﴾

فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا ﴿۱۷﴾

و در مقابل قومش پرده اى انداخت. پس ما روح خود را به سوى او فرستادیم. پس او در شکل انسانى بى عیب در مقابل او قرار گرفت. ﴿۱۷﴾

قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا ﴿۱۸﴾

مریم گفت: من به خداى بخشنده از تو پناه مى برم، اگر تو پرهیزکار باشى. ﴿۱۸﴾

قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا ﴿۱۹﴾

گفت: جز این نیست که من فرستاده پروردگار تواَم تا به تو پسر تزکیه شده اى ببخشم. ﴿۱۹﴾

قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا ﴿۲۰﴾

مریم گفت: من چگونه ممکن است پسرى داشته باشم و حال اینکه بشرى با من تماس نگرفته و من زن تجاوزگرى نبوده ام. ﴿۲۰﴾

قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَقْضِيًّا ﴿۲۱﴾

گفت: همین طور است. پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است و به خاطر آنکه ما او را نشانه اى براى مردم و رحمتى از طرف خودمان قرار دهیم و این کارى مقرّر گردیده است. ﴿۲۱﴾

فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا ﴿۲۲﴾

بالاخره مریم به آن پسر حامله شد و او را به جاى دورى برد. ﴿۲۲﴾

فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا ﴿۲۳﴾

و درد زایمان او را به طرف تنه درخت خرمایى کشاند. مریم گفت: اى کاش من قبل از این مرده بودم و به کلّى فراموش شده بودم. ﴿۲۳﴾

فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا ﴿۲۴﴾

پس، از زیر پایش او را صدا زد که (اى مادر،) محزون نباش. قطعا پروردگار تو زیر پایت نهرى قرار داده است. ﴿۲۴﴾

وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ﴿۲۵﴾‏

و تنه درخت خرما را به طرف خود تکان بده، رطب تازه اى برایت مى ریزد. ﴿۲۵﴾

فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا ﴿۲۶﴾

پس بخور و بیاشام و چشمت را روشن کن، پس اگر کسى از بشر را دیدى بگو: قطعا من براى خداى بخشنده روزه نذر کرده ام و هرگز با انسانى امروز صحبت نمى کنم. ﴿۲۶﴾

فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا ﴿۲۷﴾

پس مریم پسرش را که در بغل گرفته بود به سوى قومش برد. قومش گفتند: اى مریم، قطعا تو کار بسیار بدى انجام داده اى. ﴿۲۷﴾

يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا ﴿۲۸﴾

اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت تجاوزکار نبود. ﴿۲۸﴾

فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ﴿۲۹﴾

مریم به پسرش اشاره کرد. آنها گفتند: چگونه ما با کودکى که در گهواره است حرف بزنیم. ﴿۲۹﴾

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ﴿۳۰﴾

پسر گفت: قطعا من بنده خدایم، او به من کتاب داده و مرا پیغمبر قرار داده است. ﴿۳۰﴾

وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿۳۱﴾

و مرا هر جا که باشم با برکت قرار داده و مرا به نماز و زکات تا زنده باشم توصیه فرموده است. ﴿۳۱﴾

وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴿۳۲﴾

و مرا نیکوکار نسبت به مادرم قرار داده و مرا جبّار بدبختى قرار نداده است. ﴿۳۲﴾

وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ﴿۳۳﴾

و سلام بر من است، روزى که متولّد شده ام و روزى که مى میرم و روزى که زنده برانگیخته خواهم شد. ﴿۳۳﴾

ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۳۴﴾

این است عیسى بن مریم سخن حقّى که درباره آن شک مى کنند. ﴿۳۴﴾

مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۳۵﴾

هرگز براى خدا شایسته نبوده است که فرزندى اتّخاذ کند. او منزّه است. هر زمان که چیزى را فرمان دهد، پس جز این نیست که مى گوید به آن باش، پس مى باشد. ﴿۳۵﴾

«بندگی خدا صراط مستقیم است»

وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۳۶﴾

و قطعا خدا پروردگار من و پروردگار شما است، پس او را عبادت کنید، این است صراط مستقیم. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۱۶

قصه حضرت مریم علیهاالسلام

سالک الی اللّه اگر دامنش را از بدیها و فحشاء پاک نگه بدارد، خدای تعالی بهترین پاداش را به او عنایت می فرماید. چنان که حضرت مریم علیهاالسلام دامن خود را پاک نگه داشت و تقوی را پیشه کرد و همیشه با خدا مأنوس بود. اگر چه امتحان سختی را داد ولی خدای تعالی به او فرزند پاکی عنایت کرد که از کودکی حرف می زد، پیامبر خدا بود، خدای تعالی کتاب را به او عنایت فرموده بود، مقدمش مبارک بود، به معجزه او چشمه آب از زیر پای مریم علیهاالسلام بیرون آمد و درخت خشک خرما به او خرمای تازه داد و همین پسر که مسیح علیه السلام نام داشت از او و پاکی او در کودکی دفاع کرد و دین حضرت عیسی علیه السلام تا زمان بعثت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مردم را هدایت می کرد و دین خدا را به صاحب اصلیش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رساند و به نماز و روزه و زکات مقید بود و نیکوکاری را شعار خود قرار داده بود و بالاخره یک فرد بدبختی که جبار باشد، نبود و اگر سالکین الی اللّه بخصوص خانم ها بتوانند مانند حضرت مریم علیهاالسلام فقط خدمتگزار دستورات خدای تعالی باشند، خدای تعالی به آن ها لطف و عنایت خاص خواهد فرمود.

«اختلاف گروههای مسیحی»

فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۳۷﴾

پس اختلاف کردند گروههایى از میان آنها. پس واى بر کسانى که کافر شدند از مشاهده روزى بزرگ. ﴿۳۷﴾

أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۳۸﴾

در روزى که نزد ما مى آیند، چه گوشهاى شنوا و چه چشمهاى بینایى پیدا مى کنند، ولى ستمگران امروز در گمراهى آشکارایى هستند. ﴿۳۸﴾

«روز قیامت»

‏وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۹﴾

و بترسان آنها را از روز حسرت، در آن وقتى که همه چیز تمام مى شود و حال آنکه آنها در غفلت اند و آنها ایمان نمى آورند. ﴿۳۹﴾

«وارث زمین خدا است»

إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ ﴿۴۰﴾

قطعا ما زمین و کسى که به روى زمین است را به ارث مى بریم و همه به سوى ما برگردانده مى شوند. ﴿۴۰﴾

«قصّه حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا ﴿۴۱﴾

و در این کتاب ابراهیم را یاد کن. که او قطعا پیغمبر بسیار راستگویى بود. ﴿۴۱﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا ﴿۴۲﴾

آن وقتى که به پدرش گفت: اى پدر من، چرا بندگى مى کنى چیزى را که نمى شنود و نمى بیند و هیچ مشکلى را از تو حل نمى کند؟ ﴿۴۲﴾

يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا ﴿۴۳﴾

اى پدر من، قطعا براى من علمى آمده که براى تو آن علم نیامده است، پس از من پیروى کن تا من تو را به راه راست هدایت کنم. ﴿۴۳﴾

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا ﴿۴۴﴾

اى پدر من، بندگى شیطان را نکن. قطعا شیطان نسبت به خداى بخشنده، معصیتکار بود. ﴿۴۴﴾

يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴿۴۵﴾

اى پدر من، قطعا من مى ترسم عذابى به تو از طرف خداى بخشنده برسد، پس تو فرمانبردار شیطان باشى. ﴿۴۵﴾

قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا ﴿۴۶﴾

پدر گفت: آیا تو از خدایان من، اى ابراهیم، روگردانى؟ اگر بس نکنى، حتما تو را سنگسار مى کنم و (حالا) براى مدّت زیادى از من دور شو. ﴿۴۶﴾

قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا ﴿۴۷﴾

ابراهیم گفت: سلام بر تو. من به زودى براى تو از پروردگارم طلب بخشش مى کنم. قطعا پروردگارم به من مهربان بوده است. ﴿۴۷﴾

وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا ﴿۴۸﴾

و من از شما و آنچه غیر از خدا را مى خوانید، دورى مى کنم و پروردگارم را مى خوانم. امید است اینکه بدبخت نباشم به خاطر دعاى من، پروردگارم را. ﴿۴۸﴾

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴿۴۹﴾

پس وقتى که ابراهیم از آنها و آنچه غیر از خدا را مى پرستیدند دورى کرد، ما به او اسحاق و یعقوب را دادیم که همه آنها را پیغمبر قرار دادیم. ﴿۴۹﴾

وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا ﴿۵۰﴾

و از رحمت خود به آنها عطا کردیم و براى آنها زبان راستگوى بلندمرتبه اى قرار دادیم. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیات ۵۰ – ۴۱

قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید بکوشد امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکند تا خدای تعالی او را از صدیقین قرار دهد چنان که درباره حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن می خوانیم که با مهربانی پدرش ﴿یا عمویش﴾ را نهی از منکر می کرد و او را به راه راست راهنمایی می نمود و از او می خواست که بندگی شیطان را نکند تا مبادی به عذاب پروردگار مبتلا گردد.

سالک الی اللّه باید با شیطان و شیطان سیرتان زندگی نکند و تحت تأثیر آنها قرار نگیرند.

سالک الی اللّه باید اگر چه مورد تهدید دوستان و نزدیکانش قرار می گیرد برای آن ها از خـدا، طلب آمرزش کند و سلامتی آنها را از خدا بخواهد که اگر این چنین بود خدا به او برکت و رحمت عنایت می فرماید و راه امر به معروف و نهی از منکر را بهتر پیدا می کند.

«موسی را هم در کتاب یاد کن»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ﴿۵۱﴾‏

و موسى را در کتاب یاد کن. قطعا او خالص شده و پیامبر فرستاده شده اى بوده است. ﴿۵۱﴾

وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا ﴿۵۲﴾

و ما او را از طرف راست طور صدا زدیم و در حالى که با او آهسته صحبت مى کردیم، به خود نزدیکش نمودیم. ﴿۵۲﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا ﴿۵۳﴾

و ما به او از رحمت خودمان برادرش هارون را که پیامبر بود، عطا کردیم. ﴿۵۳﴾

«قصّه حضرت اسماعیل صادق الوعد علیه السلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ﴿۵۴﴾

و در کتاب اسماعیل را یاد کن. قطعا او صادق الوعد و پیامبر فرستاده شده اى بوده است. ﴿۵۴﴾

وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا ﴿۵۵﴾

و اهلش را به نماز و زکات دستور مى داد و در نزد پروردگارش مورد رضایت بود. ﴿۵۵﴾

«حضرت ادریس علیه السلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا ﴿۵۶﴾

و یاد کن در کتاب، ادریس را. قطعا او پیامبر بسیار راستگویى بود. ﴿۵۶﴾

وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا ﴿۵۷﴾

و ما او را به مقام بلندى ارتقاء دادیم. ﴿۵۷﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ﴿۵۸﴾

اینها کسانى هستند که خدا به آنها نعمت داد از پیامبران که از فرزندان آدم اند و از کسانى که ما با نوح حملشان کردیم و از ذرّیه ابراهیم و اسرائیل اند و از کسانى هستند که هدایت کردیم و انتخاب نمودیم. وقتى که آیات خداى بخشنده بر آنها خوانده مى شد، مى افتند در حالى که سجده مى کنند و گریانند. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیات ۵۸ – ۵۱

دریافت نعمت الهی

سالک الی اللّه باید اعمال و افکار خود را برای خدا خالص کند تا خدای تعالی با او مأنوس شود و نعمتهایش را به او عنایت کند.

سالک الی اللّه باید به وعده هایش دقیق عمل کند و اهل بیتش را به نماز و واجبات دینی وادار نماید تا مورد رضایت پروردگار واقع گردد.

سالک الی اللّه باید در همه کار صداقت را شعار خود قرار دهد تا خدای تعالی او را به مقام بالائی برساند و او را در کنار انبیائی که خدا به آنها نعمت زندگی پاک عنایت فرموده قرار دهد.

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا ﴿۵۹﴾

پس به جاى ماندند بعد از آنها بازماندگانى که نماز را ضایع کردند و پیرو شهوات بودند که زود است گمراهى خود را ببینند. ﴿۵۹﴾

«وعده بهشت عملی خواهد شد»

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا ﴿۶۰﴾

مگر کسى که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح نماید که اینها داخل بهشت مى شوند و جزئى ترین ستمى به آنها نخواهد شد.  ﴿۶۰

جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا ﴿۶۱﴾

بهشتهاى جاودانى که خداوند بخشنده به بندگانش به غیب وعده فرموده. قطعا خدا وعده اش خواهد رسید. ﴿۶۱﴾

لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ﴿۶۲﴾

در آن بهشتها سخن لغو و بیهوده مگر سلامى نمى شنوند و براى آنها روزیشان در آن بهشتها صبح و شام مقرّر است. ﴿۶۲﴾

تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيًّا ﴿۶۳﴾

این بهشتى است که به بندگانمان، کسى که پرهیزگار باشد، به ارث مى دهیم. ﴿۶۳﴾

برداشت از آیات ۶۳ – ۵۹

وظایف سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید بکوشد به نماز اهمیت بدهد و آن را ضایع نکند و بدون قید و شرط خواسته های دلش را انجام ندهد والا گمراهی خود را مشاهده خواهد کرد و اگر این چنین بود نمی تواند بسوی خدا حرکت کند مگر توبه کند و ایمان داشته باشد و مراحل سیر و سلوک را بگذراند تا خدای تعالی به وعده خود که برای این اشخاص بهشت جاودانی که در آن سخن و کار بیهوده ای نیست و در هر شبانه روز، رزق آنها آماده خواهد بود و او را وعده کرده، عملی نماید.

«گفتار جبرئیل به رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره تأخیر وحی»

وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴿۶۴﴾

و ما جز به فرمان پروردگار تو فرود نمى آئیم. آنچه پیش روى ما است و آنچه پشت سر ما است و آنچه بین اینها است، همه از آنِ خدا است و پروردگار تو هیچگاه فراموشکار نیست. ﴿۶۴﴾

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا ﴿۶۵﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین اینها است. پس او را بندگى کن و در بندگى او استوار باش. آیا براى او همنامى مى دانى؟ ﴿۶۵﴾

«انکار قیامت»

وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا ﴿۶۶﴾

و انسان مى گوید: آیا وقتى که من مُردم، باز به زودى زنده بیرون آورده مى شوم؟ ﴿۶۶﴾

أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا ﴿۶۷﴾

و آیا انسان به یاد نمى آورد که قطعا ما قبلاً او را خلق کردیم در حالى که چیزى نبود؟ ﴿۶۷﴾

فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ﴿۶۸﴾

پس قسم به پروردگارت، حتما آنها را با شیطانها زنده خواهیم کرد. سپس همه آنها را در حالى که به زانو درآمده اند دور جهنّم حتماً حاضر خواهیم کرد. ﴿۶۸﴾

ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ﴿۶۹﴾

سپس از هر گروهى کسانى را که در مقابل خداى رحمان سرکش تر و سخت تر بوده اند، جدا مى کنیم. ﴿۶۹﴾

ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا ﴿۷۰﴾

سپس ما داناتریم به کسانى که آنها اولى به سوختن در آتش جهنّم اند. ﴿۷۰﴾

«ورود به جهنّم»

وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ﴿۷۱﴾

و هیچ یک از شما نیست مگر آنکه به جهنّم وارد مى شود. این کارى حتمى و امضا شده از جانب پروردگارت مى باشد. ﴿۷۱﴾

ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿۷۲﴾

سپس ما کسانى را که پرهیزگار باشند، از جهنّم نجات مى دهیم و ستمگران را در حالى که به زانو درآمده اند در آن باقى مى گذاریم. ﴿۷۲﴾

«آیا کدام یک مقامشان بالاتر است؟»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا ﴿۷۳﴾

و وقتى که آیات روشن ما بر آنها خوانده مى شود، کسانى که کافر شده اند به کسانى که ایمان آورده اند مى گویند: از این دو دسته کدام مقامشان بهتر و خوش مجلس ترند؟ ﴿۷۳﴾

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا ﴿۷۴﴾

و چه بسیار از اقوامى که قبل از اینها هلاک کردیم که آنها هم مالشان نیکوتر و هم ظاهرشان بهتر بود. ﴿۷۴﴾

«گمراهان در عالم برزخ و قیامت»

قُلْ مَنْ كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضْعَفُ جُنْدًا ﴿۷۵﴾

بگو: کسى که در گمراهى باشد، خداى بخشنده حتما به او مهلت مى دهد. تا زمانى که ببینند آنچه را به آنها وعده داده شده که یا عذاب و یا قیامت خواهد بود. پس به زودى خواهند دانست که چه کسى مکانش بدتر است و چه کسى لشگرش ضعیف تر است. ﴿۷۵﴾

«باقیات الصالحات بهتر است»

وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا ﴿۷۶﴾

و کسانى که هدایت شده اند، خدا بر هدایتشان مى افزاید و باقیات الصالحات در نزد پروردگارت ثوابش بهتر و عاقبتش نیکوتر است. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیات ۷۶ – ۷۵

هدایت

سالک الی اللّه باید بداند که اگر در راهی و یا کاری ضلالت و گمراهی را انتخاب کرد و فورا جبران ننمود خدای تعالی او را به حال خود وامی گذارد و کارش به جای بسیار بدی می کشد ولی اگر محاسبه و مراقبت دقیقی داشته باشد و نگذارد در راهی به اشتباه برود خدا بر هدایتش می افزاید و عاقبتش به خیر می انجامد.

«گفتار عاص بن وائل»

أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا ﴿۷۷﴾

پس آیا دیدى کسى را که به آیات ما کافر است و مى گوید: حتما مال و فرزند زیادى به من داده مى شود. ﴿۷۷﴾

أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا ﴿۷۸﴾

آیا از غیب اطّلاع دارد یا از نزد خداى بخشنده عهد و پیمانى گرفته است؟ ﴿۷۸﴾

كَلَّا سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا ﴿۷۹﴾

هرگز این چنین نیست. ما به زودى آنچه را که مى گوید، مى نویسیم و عذاب را براى او طولانى مى نمائیم. ﴿۷۹﴾

وَنَرِثُهُ مَا يَقُولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا ﴿۸۰﴾

و آنچه را مى گوید ما به ارث مى بریم و تنها نزد ما خواهد آمد. ﴿۸۰﴾

«خدایان را به خاطر عزّت خود می پرستند»

وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا ﴿۸۱﴾

و خدایانى غیر از خدا به خاطر آنکه براى آنها عزّتى باشند، گرفته اند. ﴿۸۱﴾

كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا ﴿۸۲﴾

هرگز این چنین نیست، به زودى به این عبادتهایشان کافر مى شوند و بر ضرر آنها، دشمن آنها خواهند بود. ﴿۸۲﴾

«شیاطین کفّار را تحریک می کنند»

أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا ﴿۸۳﴾

آیا ندیدى که ما شیاطین را به سوى کفّار قطعا فرستادیم تا آنها را کاملاً تحریک کنند؟ ﴿۸۳﴾

فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا ﴿۸۴﴾

پس بر آنها عجله نکن جز این نیست که ما (اعمالشان را) برایشان کاملاً مى شماریم. ﴿۸۴﴾

برداشت از آیات ۸۴ – ۸۳

گمراهی

سالک الی اللّه باید بداند که اگر خدا انسان را به حال خود وابگذارد شیطان او را تحریک می کند و به گمراهی بیشتری می کشاند.

«روز قیامت»

يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا ﴿۸۵﴾

روزى که پرهیزکاران را دسته جمعى به میهمانى خداى رحمان محشور مى کنیم. ﴿۸۵﴾

وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا ﴿۸۶﴾

و معصیتکاران را تشنه به طرف جهنّم مى رانیم. ﴿۸۶﴾

لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا ﴿۸۷﴾

آنها مالک شفاعت نیستند، مگر کسى که در نزد خداى بخشنده عهد و پیمانى گرفته باشد. ﴿۸۷﴾

«خدا فرزندی ندارد»

وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا ﴿۸۸﴾

و گفتند: خداى بخشنده فرزندى براى خود گرفته است. ﴿۸۸﴾

لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا ﴿۸۹﴾

قطعا شما حرف زشتى به زبان جارى کرده اید. ﴿۸۹﴾

تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا ﴿۹۰﴾

نزدیک است به خاطر این سخن، آسمانها از هم جدا شوند و زمین شکاف بردارد و کوهها کاملاً فرو ریزند. ﴿۹۰﴾

أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا ﴿۹۱﴾

از اینکه براى خداى بخشنده فرزندى قائل شدند. ﴿۹۱﴾

وَمَا يَنْبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا ﴿۹۲﴾

و براى خداى رحمان سزاوار نیست که فرزندى بگیرد. ﴿۹۲﴾

إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا ﴿۹۳﴾

هیچ کس در آسمان و زمین نیست، جز آنکه به نزد خدا به عنوان بندگى مى آید. ﴿۹۳﴾

لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا ﴿۹۴﴾

قطعا خدا آنها را احصاء کرده و کاملاً شمرده است. ﴿۹۴﴾

وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا ﴿۹۵﴾‏

و همه آنها روز قیامت به نزد او تنها مى آیند. ﴿۹۵﴾

«خدا محبّت مؤمنین را به دلهای مردم می اندازد»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ﴿۹۶﴾

قطعا کسانى که ایمان آوردند و عمل شایسته کردند، به زودى خداى بخشنده براى آنها در دلها محبّتى قرار مى دهد. ﴿۹۶﴾

برداشت از آیه ۹۶

محبّت

سالک الی اللّه اگر ایمان و عمل صالح داشته باشد محبتش را خدای تعالی در دلهای مردم قرار می دهد.

«قرآن به زبان آسان است»

فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا ﴿۹۷﴾

پس جز این نیست که ما قرآن را به زبان تو ساده و آسان قرار دادیم تا با آن پرهیزکاران را بشارت داده و دشمنان سرسخت را بوسیله قرآن بترسانى. ﴿۹۷﴾

«اثری از هلاک شدگان باقی نمانده است»

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا ﴿۹۸﴾

و چه بسیار قبل از اینها اقوامى را هلاک کردیم. آیا احدى از آنها را تو احساس مى کنى یا کمترین صدائى از آنها مى شنوى؟ ﴿۹۸﴾

سوره مبارکه طه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«وظائف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

طه ﴿۱﴾ 

ای پیامبر، ﴿۱﴾

مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ﴿۲﴾

ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به مشقّت بیفتی. ﴿۲﴾

إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَى ﴿۳﴾ 

جز این نیست که قرآن براى یادآورى کسى است که (از خدا) مى ترسد. ﴿۳﴾

تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ﴿۴﴾ 

نازل شده است از طرف کسى که زمین و آسمانهاى مرتفع را خلق فرموده است. ﴿۴﴾

الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿۵﴾ 

آن بخشنده ای که بر عرش احاطه دارد. ﴿۵﴾

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿۶﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه در بین اینها و آنچه در زیر زمین است، مال او است. ﴿۶﴾

وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ﴿۷﴾

و اگر سخنت را آشکار کنى، پس قطعا او سِرّ را و پنهانترش را مى داند. ﴿۷﴾

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ﴿۸﴾ 

خدا که خدائی جز او نیست، برای او نیکوترین نامها است. ﴿۸﴾

«قصّه حضرت موسی علیه السلام»

وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿۹﴾ 

و آیا جریان حضرت موسی به تو رسیده است؟ ﴿۹﴾

إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿۱۰﴾

آن وقتى که آتشى را دید، پس به خانواده اش گفت: بمانید. حتما من آتشى را احساس کردم. شاید از آن پاره اى براى شما بیاورم یا از کنار آن آتش راهنمائى پیدا کنم. ﴿۱۰﴾

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَى ﴿۱۱﴾ 

پس وقتی که نزدیک آن آتش رسید، ندا داده شد: ای موسی! ﴿۱۱﴾

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿۱۲﴾‏

من قطعا پروردگار تواَم. کفشت را بکن. تو قطعا در بیابان مقدّس «طوى» هستى. ﴿۱۲﴾

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى ﴿۱۳﴾ 

و من تو را انتخاب کرده ام. پس گوش بده به آنچه وحی می شود. ﴿۱۳﴾

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ﴿۱۴﴾ 

قطعا من خدائى هستم که خدائى جز من نیست. پس مرا عبادت کن و براى یاد من نماز را اقامه کن. ﴿۱۴﴾

إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿۱۵﴾ 

قطعا قیامت خواهد آمد. مى خواهم آن را پنهانش کنم تا هر کسى به آنچه کوشش مى کند، جزا داده شود. ﴿۱۵﴾

فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿۱۶﴾ 

پس تو را کسى که ایمان به قیامت ندارد و پیرو هواى نفس خود است، از قیامت باز ندارد که مطرود خواهى شد. ﴿۱۶﴾

وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى ﴿۱۷﴾ 

و ای موسی، آن چیست در دست تو؟ ﴿۱۷﴾

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾ 

(موسى) گفت: این عصاى من است. بر آن تکیه مى کنم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تکانم و براى من در این عصا کارهاى دیگرى هم هست. ﴿۱۸﴾

قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى ﴿۱۹﴾ 

خدا گفت: آن را بینداز ای موسی. ﴿۱۹﴾

فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى ﴿۲۰﴾ 

پس آن را انداخت. ناگهان آن ماری شد که حرکت می کرد. ﴿۲۰﴾

قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى ﴿۲۱﴾

خدا گفت: بگیر آن را و نترس. به زودی ما آن را به صورت اوّلش بر می گردانیم.﴿۲۱﴾

وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى ﴿۲۲﴾ 

دستت را در بغلت کن تا سفید و بی عیب بیرون آید که نشانه دیگری باشد. ﴿۲۲﴾

لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى ﴿۲۳﴾ 

تا به تو نشان دهیم از آیات بزرگ خود. ﴿۲۳﴾

اِذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۲۴﴾ 

به سوی فرعون برو که قطعا او طغیان کرده است. ﴿۲۴﴾

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿۲۵﴾ 

(موسى) گفت: پروردگار من، شرح صدر به من عنایت کن. ﴿۲۵﴾

وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ﴿۲۶﴾ 

و کارم را برایم آسان کن. ﴿۲۶﴾

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي ﴿۲۷﴾

و گره را از زبانم باز کن. ﴿۲۷﴾

يَفْقَهُوا قَوْلِي ﴿۲۸﴾ 

تا سخن مرا بفهمند. ﴿۲۸﴾

وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي ﴿۲۹﴾ 

و برای من از اهل خودم وزیری قرار بده. ﴿۲۹﴾

هَارُونَ أَخِي ﴿۳۰﴾ 

برادرم هارون باشد. ﴿۳۰﴾

اُشْدُدْ بِهِ أَزْرِي ﴿۳۱﴾ 

بوسیله او پشتم را محکم کن. ﴿۳۱﴾

وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي ﴿۳۲﴾ 

و او را در کار من شریک فرما. ﴿۳۲﴾

كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا ﴿۳۳﴾ 

تا ما تو را زیاد تسبیح کنیم. ﴿۳۳﴾

وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا ﴿۳۴﴾ 

و تو را زیاد یاد کنیم. ﴿۳۴﴾

إِنَّكَ كُنْتَ بِنَا بَصِيرًا ﴿۳۵﴾ 

قطعا تو بر حال ما بینائی. ﴿۳۵﴾

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى ﴿۳۶﴾ 

خدا گفت: ای موسی، قطعا آنچه را که خواستی به تو داده شد. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۹

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید بکوشد وسائل رفاه و آسایش زن و فرزندش را کاملاً تهیه کند و اگر در این بین با مأموریتهای الهی برخورد نمود خدا را بر آنها مقدم بدارد تا خدای تعالی هم او را بر دیگران برگزیند و اگر بخواهد مورد توجه بیشتری از جانب خدای تعالی واقع گردد نماز بخواند و بندگی خدا را دقیقا انجام دهد و معتقد به مرگ و قیامت و روز جزا باشد تا خدای تعالی دوستانه با او حرف بزند و او هم با خدا با محبت شدید تکلم کند. و خدای تعالی با کارهای غیر عادی از قبیل معجزه و یا کرامت او را اکرام کند و ترس و وحشت را از او بردارد تا بتواند کاملاً امر به معروف و نهی از منکر نماید و در مقابل پرقدرت ترین مردم بایستد و آن چنان به کمالات روحی برسد که خواسته اش، خواست خدا باشد و همه حوائجش در راستای بندگی و یاد خدا واقع گردد و خدای تعالی دعاهای او را مستجاب فرماید و باید سالک الی اللّه کوشش کند که آن چه از خدا می خواهد بیشتر در راه بندگی و دعوت مردم به سوی خدا و سیر الی اللّه باشد چنان که حضرت موسی علیه السلام وقتی مأموریت برای هدایت قومش پیدا کرد و در مقابلش قدرتمندی مثل فرعون طغیانگر قرار گرفت اول چیزی که از خدا خواست شرح صدر و سپس آن گونه تبلیغی را که بتواند حرفش را به مردم بفهماند بود و دیگر چیزی که باز از خدا می خواهد همکار و هم راز و یاوری که از اهل خودش باشد که صددرصد به او اعتماد کند و در موفقیتش شریکش باشد بوده است.

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى ﴿۳۷﴾‏

و قطعا ما یک بار دیگر بر تو منّت گذاشته ایم. ﴿۳۷﴾

إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى ﴿۳۸﴾ 

آن وقتی که به مادرت آنچه وحی کردنی بود، وحی کردیم. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۷

ممنون بودن از خدا

سالک الی اللّه باید ممنون همه نعمتهای الهی باشد و آنها را به یاد بیاورد و با خود بگوید که اگر این نعمت را نمی داشتم چه می شد و چقدر مشکلات برایم به وجود می آمد.

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي ﴿۳۹﴾ 

که او را در جعبه اى بیفکن و آن جعبه را در دریا بینداز تا دریا آن را به ساحل برساند و دشمن من و دشمن او، آن را بگیرد. و من محبّتى از خودم به تو انداختم تا در مقابل چشم من، تو ساخته شوى. ﴿۳۹﴾

برداشت از آیه ۳۹

ایمان

سالک الی اللّه باید همه کارهای غیر عادی که از جانب خدا انجام می شود باور کند و آنها را از قدرت پروردگارش خارج نداند زیرا قضایائی در قرآن مانند قصّه حضرت موسی علیه السلام و بزرگ شدن او به وسیله فرعون، ممکن است برای افراد ضعیف غیر قابل هضم باشد ولی باید باور کند.

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى ﴿۴۰﴾

در آن زمان که خواهرت راه مى رفت و مى گفت: آیا شما را راهنمائى کنم بر کسى که تکفّل او را بکند؟ پس ما تو را به مادرت برگرداندیم تا چشمش روشن شود و محزون نگردد. و تو کسى را کشتى، پس ما از غم نجاتت دادیم و کاملاً تو را آزمایش کردیم. پس سالها در میان اهل مدین بودى. سپس اى موسى، حالا اینجا براى تقدیرت (تقدیر نبوّت) آمده اى. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیه ۴۰

وعده الهی

سالک الی اللّه باید بداند که وعده های پروردگار هر چند غیر قابل هضم باشد، انجام خواهد شد ولو از نظر بعضی افراد فوق العاده مشکل باشد.

وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي ﴿۴۱﴾ 

و من تو را برای خودم ساخته ام. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیه ۴۱

یاری خدا

سالک الی اللّه باید بکوشد که لسان اللّه و ید اللّه گردد و خدای تعالی را یاری کند و کوشش کند که خدای تعالی او را به خدمتگزاری بپذیرد.

اِذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي ﴿۴۲﴾ 

برو تو و برادرت با نشانه های من و در یاد من کوتاهی نکنید. ﴿۴۲﴾

اِذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۴۳﴾

بروید به سوی فرعون، که او طغیان کرده است. ﴿۴۳﴾

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى ﴿۴۴﴾ 

پس با ملایمت با او سخن بگوئید، شاید متذکر شود یا از روی محبّت از خدا بترسد. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۲

نرمی و محبّت

سالک الی اللّه باید حتّی با دشمنان دین با نرمی حرف بزند، شاید کلامش تأثیر کند و او هدایت شود و ترسی در دلش از خدا پیدا شود.

قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَنْ يَطْغَى ﴿۴۵﴾ 

موسی و هارون گفتند: پروردگار ما، قطعا ما می ترسیم که در خصوص ما افراط کند یا اینکه طغیان نماید. ﴿۴۵﴾

قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى ﴿۴۶﴾ 

خدا فرمود: نترسید، قطعا من با شما دو نفر هستم، هم می شنوم و هم می بینم. ﴿۴۶﴾

برداشت از آیات ۴۶ – ۴۵

قاطعیت

سالک الی اللّه باید در صراط مستقیم حرکت کند که در این صورت از هیچ قدرتی نباید بترسد. زیرا خدای تعالی با او همراه خواهد بود و سخنان او را می شنود و کار او را می بیند.

فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ﴿۴۷﴾ 

پس به طرف او بروید و بگوئید: حتما ما پیامبران پروردگار تو هستیم. بنى اسرائیل را با ما بفرست و عذابشان نکن، که ما با نشانه اى از طرف پروردگارت به نزد تو آمده ایم و سلام بر کسى که هدایت را پیروى مى کند. ﴿۴۷﴾

إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۴۸﴾ 

قطعا بر ما وحى شده است که عذاب بر کسى واقع خواهد شد که تکذیب کند و روبگرداند. ﴿۴۸﴾

قَالَ فَمَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَى ﴿۴۹﴾ 

فرعون گفت: ای موسی، پروردگار شما کیست؟ ﴿۴۹﴾

قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ﴿۵۰﴾ 

موسى گفت: پروردگار ما کسى است که خلقت هر موجودى را به او عطا فرموده، سپس او را هدایت کرده است. ﴿۵۰﴾

قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى ﴿۵۱﴾‏

فرعون گفت: پس تکلیف نسلهای گذشته چه خواهد شد؟ ﴿۵۱﴾

قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى ﴿۵۲﴾ 

موسى گفت: علم آن نزد پروردگارم در کتابى است که پروردگار من نه گمراه مى شود و نه فراموش مى کند. ﴿۵۲﴾

اَلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى ﴿۵۳﴾ 

کسى که زمین را براى شما گهواره اى قرار داد و در آن براى شما راههایى ایجاد کرد و از آسمان آب نازل فرمود که خارج کنیم بوسیله آن آب زوجهایى از انواع گیاهان مختلف را. ﴿۵۳﴾

كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى ﴿۵۴﴾ 

بخورید و چهارپایانتان را بچرانید که در آن نشانه هایی است برای صاحبان عقل. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ – ۴۷

برخورد بد دشمن

سالک الی اللّه باید به پیروی از انبیاء علیهم السلام بدون هیچ گونه ترسی قاطعیت داشته باشد و حقایق را اظهار کند.

سالک الی اللّه باید هر قدر که دشمنان او را فحش می دهند و او را سرزنش می کنند، از راه و حرکت خود به سوی خدای تعالی دست نکشد و به راه خود ادامه دهد.

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى ﴿۵۵﴾ 

از این خاک خلقتان کردیم و در این خاک شما را بر مى گردانیم و از این خاک شما را بار دیگر خارجتان مى کنیم. ﴿۵۵﴾

وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى ﴿۵۶﴾ 

و قطعا ما همه آیات خود را به او نشان دادیم ولی او تکذیب کرد و روگرداند. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیات ۵۶ – ۵۵

دنیا و آخرت

سالک الی اللّه باید اعتقادش را به قیامت محکم کند و بداند این بدن جز لباسی که از خاک ساخته شده و باز به همین خاک بر می گردد چیز دیگری نیست و خود را پابند این بدن نکند.

سالک الی اللّه باید با سعادت خود لجبازی نکند و حقایق را اگر چه بر ضرر او است، بپذیرد و قبول داشته باشد.

قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى ﴿۵۷﴾ 

فرعون گفت: ای موسی، آیا تو نزد ما آمده ای، برای اینکه ما را از زمین مان با سحرت خارج کنی؟ ﴿۵۷﴾

برداشت از آیه ۵۷

سوء ظن

سالک الی اللّه باید به کسانی که روی خلوص نیت او را راهنمایی می کنند سوء ظن نداشته باشد و به آنها تهمت نزند.

فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنْتَ مَكَانًا سُوًى ﴿۵۸﴾ 

ما هم سحرى مانند آن براى تو حتما خواهیم آورد. پس موعدى بین ما و بین خودت قرار بده که ما و تو آن را تخلّف نکنیم، در محلّى هموار باشند. ﴿۵۸﴾

قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى ﴿۵۹﴾

(موسى) گفت: وعده شما روز عید زینت باشد و (همه) مردم در وقتى که روز بالا مى آید، حضور داشته باشند. ﴿۵۹﴾

فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى ﴿۶۰﴾ 

پس فرعون رفت و کارهاى نیرنگ خود را جمع کرد، سپس آمد. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیات ۶۰ – ۵۸

تعهّدات

سالک الی اللّه باید در وعده ها و تعهّدات خود صادق باشد ولو در مقابلش دشمنان قرار گرفته باشد.

قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى ﴿۶۱﴾ 

موسى به آنها گفت: واى بر شما، بر خدا دروغ نبندید که شما را بوسیله عذابى نابودتان مى کند و کسى که به خدا دروغ ببندد، ناامید مى شود. ﴿۶۱﴾

فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى ﴿۶۲﴾ 

پس آنها درباره کارشان بین خود نزاع کردند و مخفیانه با یکدیگر نجوا نمودند. ﴿۶۲﴾

قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى ﴿۶۳﴾ 

گفتند: موسى و هارون دو ساحرند، مى خواهند شما را از سرزمینتان با سحرشان بیرون کنند و رسومات نمونه شما را از بین ببرند. ﴿۶۳﴾

فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى ﴿۶۴﴾‏

پس تمام کارها و نقشه هاى خود را جمع کنید. سپس همه تان در یک صف قرار بگیرید. و امروز رستگارى مال کسى است که برتر باشد. ﴿۶۴﴾

قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى ﴿۶۵﴾ 

گفتند: اى موسى، آیا تو مى اندازى یا ما اوّل کسى باشیم که مى اندازیم؟ ﴿۶۵﴾

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى ﴿۶۶﴾ 

موسى گفت: بلکه اوّل شما بیندازید. پس ناگهان ریسمانهاى آنها و عصاهاى آنها در اثر سحرشان چنان خیال مى شد که آنها حرکت مى کند. ﴿۶۶﴾

برداشت از آیات ۶۶ – ۶۱

اخلاقیات

سالک الی اللّه باید کوشش کند که به خدای تعالی دروغ نبندد و سر بگوشی در میان جمع نکند و تهمت به اولیاء خدا نزند.

فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى ﴿۶۷﴾ 

پس موسی در خودش ترسی احساس کرد. ﴿۶۷﴾

قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى ﴿۶۸﴾ 

ما گفتیم: نترس، قطعا تو برتر خواهی بود. ﴿۶۸﴾

وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى ﴿۶۹﴾

و آنچه در دستت هست، بینداز. (عصاى تو) تمام آنچه را که آنها ساخته اند، مى بلعد. جز این نیست آنچه که ساخته اند، مکر ساحر است و ساحر هر جا برود رستگار نخواهد شد. ﴿۶۹﴾

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى ﴿۷۰﴾ 

پس همه ساحران به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ایمان آوردیم. ﴿۷۰﴾

برداشت از آیات ۷۰ – ۶۷

نترسیدن

سالک الی اللّه باید اگر در راه خدا قدم بر می دارد و می داند خدا با او همراه است، به هیچ وجه ترس و وحشتی در دل از دشمن راه ندهد و محکم در صراط مستقیم با استقامت کامل حرکت کند که در این صورت به اثبات حق موفّق می شود و دشمن را در این صورت دیر یا زود خاضع می کند.

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى ﴿۷۱﴾ 

فرعون گفت: آیا قبل از آنکه من به شما اذن بدهم، به او ایمان آوردید؟ قطعا او بزرگ شما است. او کسى است که به شما سحر را تعلیم داده. پس حتما دستها و پاهاى شما را بر خلاف یکدیگر قطع مى کنم و حتما شما را بر تنه هاى درخت خرما به دار مى آویزم، تا بدانید که کدام یک از ما عذابش شدیدتر و ماندنى تر است. ﴿۷۱﴾

برداشت از آیه ۷۱

غرور

سالک الی اللّه نباید غرور داشته باشد، نباید به طرفداران حقّ ظلم کند و آنها را با غرورش از بین ببرد و از قدرتش سوء استفاده کند.

قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿۷۲﴾ 

گفتند: به خدائى که ما را خلق کرده، هرگز تو را بر دلائل روشنى که براى ما آمده، مقدّم نمى داریم. پس هر قضاوتى که تو قاضى آن هستى، (درباره ما) بکن. جز این نیست که قضاوت تو فقط در این زندگى دنیا است. ﴿۷۲﴾

إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿۷۳﴾ 

قطعا ما به پروردگارمان ایمان آورده ایم، براى آنکه خطاهاى ما را و آنچه را که تو بر آن از سحر مجبورمان کردى ببخشد و خدا بهتر و ماندنى تر است. ﴿۷۳﴾

برداشت از آیات ۷۳ – ۷۲

حقّ را در آغوش بگیرید

سالک الی اللّه اگر حقّ و حقیقت را شناخت، نباید آن را به آسانی از دست بدهد و باید در مقابل زورگویان و قدرتمندان بایستد و در مقابل قضاوتهای بیجای آنها تحمّل و صبر داشته باشد و باید بداند که دشمنان دین هر چه بکنند، بیشتر از این نمی شود که دنیای او را از او بگیرند. لذا اگر کسی این گونه فکر کند و عمل نماید، خدای تعالی او را می بخشد و قدرت و محبّت پروردگار برای او بهتر و ماندنی تر است.

إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى ﴿۷۴﴾ 

قطعا کسى که در حال گناه به نزد پروردگارش برود، براى او جهنّمى خواهد بود که در آن نه مى میرد و نه زنده مى شود. ﴿۷۴﴾

وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى ﴿۷۵﴾ 

و کسى که با ایمان نزد خدا برود، قطعا اعمال صالح انجام داده است پس براى آنها درجات بالائى خواهد بود. ﴿۷۵﴾

جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى ﴿۷۶﴾‏

بهشتهاى دائمى که از دامنه آنها نهرها جارى است، همیشه در آن مى مانند. و این جزاى کسى است که تزکیه نفس کرده باشد. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیات ۷۶ – ۷۴

گناه

سالک الی اللّه باید بکوشد که به هیچ وجه خود را به گناه آلوده نکند تا درجاتش بالا رود و به خاطر تزکیه نفسی که می کند، در بهشت دائما زندگی کند و خدای تعالی او را از جهنّمی که در آن نه می میرد و نه زنده است و فقط می سوزد، محفوظ نگه می دارد.

«فرعون و پیروانش در دریا غرق می شوند»

وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى ﴿۷۷﴾ 

و ما به موسى وحى کردیم که بندگانم را شبانه با خود ببر و راهى را براى آنها در دریا باز کن در حالى که زمین دریا خشک شده باشد. در این صورت نه از تعقیب و از غرق شدن ترسى نخواهى داشت. ﴿۷۷﴾

فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ ﴿۷۸﴾ 

فرعون با لشگرش آنها را تعقیب کرد. پس دریا آنها را در برگرفت و همه را به طور کامل غرق کرد. ﴿۷۸﴾

وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى ﴿۷۹﴾ 

و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هرگز آنها را هدایت نکرد. ﴿۷۹﴾

برداشت از آیات ۷۹ – ۷۷

محبّت خدای تعالی

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی بندگانش را آن قدر دوست دارد که دشمنان آنها را غرق می کند ولی باید این اظهار محبّت به وسیله اولیائش انجام شود چنان که خدای تعالی بنی اسرائیل را در مدّتی که حضرت موسی علیه السلام نیامده بود آنها را از چنگال فرعون نجات نداد ولی وقتی حضرت موسی علیه السلام آمد و آن ها مطیع آن حضرت شدند به رهبری حضرت موسی علیه السلام دشمنان آنها را خدا در دریا غرق کرد و آن دشمنان را از بین برد.

«تذکر نعمتها به بنی اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى ﴿۸۰﴾ 

اى بنى اسرائیل، قطعا ما شما را از دشمنتان نجات دادیم و دعوتتان کردیم به جانب طور ایمن و بر شما «منّ» و «سلوى» نازل نمودیم. ﴿۸۰﴾

كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى ﴿۸۱﴾ 

بخورید از چیزهاى پاکیزه اى که ما رزقتان قرار داده ایم و در آن طغیان نکنید که غضب من بر شما وارد شود و کسى که بر او غضب من وارد شود، پس به تحقیق از بین رفته است. ﴿۸۱﴾

«محبّت خدا به حضرت موسی علیه السلام»

وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى ﴿۸۲﴾ 

و حتما من آمرزنده ام کسى را که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت گردد. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ – ۸۰

غفلت و طغیان

سالک الی اللّه باید همیشه نعمتهای الهی را متذکر باشد و از آن ها استفاده کند و از خدای تعالی غفلت نکند و طغیان و تجاوز از حدّ خود نکند زیرا در غیر این صورت غضب خدای تعالی بر او خواهد بود و سعادت او از بین می رود.

وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَى ﴿۸۳﴾ 

و ای موسی، چه چیز تو را به عجله واداشت که از قومت زودتر بیایی؟ ﴿۸۳﴾

«محبّت حضرت موسی علیه السلام به خدای تعالی»

قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى ﴿۸۴﴾ 

موسى گفت: آنها پشت سر من مى آیند و من عجله کردم پروردگارم که به خدمتت برسم تا (از من) راضى شوى. ﴿۸۴﴾

برداشت از آیات ۸۴ – ۸۳

رضایت خدا

سالک الی اللّه اگر محبت شدیدی به خدای تعالی پیدا کند باید در بدست آوردن رضایت پروردگار عجله نماید و در این کار بر همه سبقیت بگیرد.

«سامری بنی اسرائیل را گمراه می کند»

قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ ﴿۸۵﴾ 

(خدا) فرمود: پس بدان که قطعا ما بعد از تو قومت را امتحان کردیم و سامرى آنها را گمراه کرد. ﴿۸۵﴾

فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي ﴿۸۶﴾ 

پس موسى با غضب و تأسّف به سوى قومش برگشت. گفت: اى قوم من، آیا پروردگارتان وعده خوبى به شما نداد؟ پس آیا آن عهد و پیمان بر شما طولانى شد؟ یا اینکه مى خواستید از طرف پروردگارتان بر شما غضبى نازل شود که قراردادم را تخلّف کردید؟ ﴿۸۶﴾

قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ ﴿۸۷﴾‏

گفتند: ما به اختیار خود از وعده اى که با تو داشتیم، تخلّف نکردیم. ولى ما مقدارى از زیورهاى قوم را که حمل کرده بودیم، انداختیم. پس سامرى این چنین القاء کرد. ﴿۸۷﴾

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ ﴿۸۸﴾ 

پس سامرى مجسّمه گوساله اى را که داراى صدایى بود، براى آنها بوجود آورد. پس آنها گفتند: این خداى شما و خداى موسى است که موسى فراموش کرده است. ﴿۸۸﴾

أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ﴿۸۹﴾ 

پس آیا نمى بینند که گوساله کلامى را به آنها بر نمى گرداند و براى آنها مالک نفع و ضررى نیست. ﴿۸۹﴾

وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ﴿۹۰﴾ 

و قطعا هارون به آنها از پیش گفته بود: اى قومِ من، جز این نیست که بوسیله این گوساله مورد امتحان قرار گرفته اید و قطعا پروردگار شما خداى رحمان است. پس از من پیروى کنید و امر مرا اطاعت نمایید. ﴿۹۰﴾

قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى ﴿۹۱﴾ 

آنها گفتند: ما هرگز از کنار این گوساله جدا نمى شویم تا موسى به طرف ما برگردد. ﴿۹۱﴾

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ﴿۹۲﴾ 

موسى به هارون گفت: اى هارون، چه چیز مانعت شد وقتى که دیدى آنها گمراه شدند؟ ﴿۹۲﴾

أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ﴿۹۳﴾ 

که تو تبعیت مرا نکردی آیا از دستور من سرپیچی نمودی؟ ﴿۹۳﴾

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ﴿۹۴﴾ 

هارون گفت: اى پسر مادر، ریش مرا نگیر و سرم را نگیر. من ترسیدم که بگوئى بین بنى اسرائیل تفرقه انداخته و دستور مرا مراقبت نکرده اى. ﴿۹۴﴾

قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ﴿۹۵﴾

موسی گفت: این چه کاری بود که تو کردی ای سامری؟ ﴿۹۵﴾

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﴿۹۶﴾ 

سامرى گفت: من چیزى را دیدم که آنها آن را ندیدند، من از جاى پاى آن فرستاده (الهى) مشتى گرفتم. پس آن را (در شکم گوساله) ریختم و این گونه نفسم برایم جلوه داد. ﴿۹۶﴾

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ﴿۹۷﴾ 

موسى گفت: پس برو، قطعا براى تو در زندگى دنیا این خواهد بود که بگوئى: کسى با من تماس نگیرد و براى تو موعدى است که آن هرگز تخلّف نمى پذیرد و به خدایت که دائما به آن معتکف بودى نگاه کن، ما حتما آن را مى سوزانیم. سپس آن را در دریا به شدت پراکنده مى کنیم. ﴿۹۷﴾

إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿۹۸﴾‏

جز این نیست که خداى شما خدائى است که هیچ خدائى جز او نیست، علم او بر همه چیز توسعه دارد. ﴿۹۸﴾

كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْرًا ﴿۹۹﴾ 

این چنین ما از اخبار گذشتگان براى تو نقل مى کنیم. و قطعا ما از جانب خود ذکرى (قرآنى) به تو داده ایم. ﴿۹۹﴾

برداشت از آیات ۹۹ – ۸۵

رهبر و استاد

سالک الی اللّه نباید خود را آن چنان متّکی به رهبر و استاد و یا امامش قرار دهد که اگر چند روزی از میان آنها بیرون رفت تمام برنامه های خود را از دست بدهد و عهد و پیمان خود را بشکند و غضب الهی را متوجه خود سازد.

سالک الی اللّه نباید مسائلی از قبیل طلا و زیورها و رسومات گذشتگان او را آن چنان تسخیر کند که او را به پرستش بتها و غیر خدا وادار نماید و در امتحان رفوزه شود.

سالک الی اللّه نباید از فرمان رهبر و استاد خود سرپیچی کند و باید از نماینده او مانند خود او اطاعت کند.

سالک الی اللّه نباید بگذارد که رهبر و استاد او آن قدر به غضب در بیاید که او را طرد کند و وسائل انحرافی، او را از بین ببرند.

«جریانی از قیامت»

مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا ﴿۱۰۰﴾ 

کسى که از قرآن روبگرداند، پس حتما روز قیامت، گناه سنگینى را بر دوش خواهد داشت. ﴿۱۰۰﴾

خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا ﴿۱۰۱﴾ 

در حالى که همیشه در آن بوده و بار بدى بر دوش آنها، روز قیامت (براى آنها) خواهد بود. ﴿۱۰۱﴾

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا ﴿۱۰۲﴾ 

روزى که در صور دمیده مى شود. و ما گنهکاران را در آن روز با چشمان کبود محشور مى کنیم. ﴿۱۰۲﴾

«عالم برزخ بر گناهکاران مقداری طولانی تر می گذرد»

يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا ﴿۱۰۳﴾ 

بین خودشان آهسته گفتگو مى کنند که جز ده روز بیشتر نمانده اید. ﴿۱۰۳﴾

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا ﴿۱۰۴﴾ 

ما داناتریم به آنچه که آنها مى گویند، آن وقتى که جمعى از آنان که راه و روش بهترى داشته اند گفتند: شما جز یک روز بیشتر نمانده اید. ﴿۱۰۴﴾

«پاسخی درباره کوهها و زمین در قیامت»

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنْسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا ﴿۱۰۵﴾ 

و از تو درباره کوهها مى پرسند، بگو: پروردگارم آنها را کاملاً متلاشى مى کند. ﴿۱۰۵﴾

فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا ﴿۱۰۶﴾ 

پس آنها را هموار و صاف می نماید. ﴿۱۰۶﴾

لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا ﴿۱۰۷﴾ 

آنچنان که در آن پستی و بلندی نخواهی دید. ﴿۱۰۷﴾

يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا ﴿۱۰۸﴾

در آن روز همه از دعوت کننده پیروى مى کنند و از او عدولى نیست و همه صداها در مقابل خداى بخشنده خاضع مى گردد و تو در آن روز جز صداى آهسته اى چیزى نمى شنوى. ﴿۱۰۸﴾

يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا ﴿۱۰۹﴾ 

شفاعت در آن روز جز براى کسى که خداى رحمان اذنش داده و راضى باشد که او سخنى بگوید، فایده اى ندارد. ﴿۱۰۹﴾

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا ﴿۱۱۰﴾ 

خدا آنچه را که در مقابل آنها و آنچه را که پشت سر آنها است مى داند ولى آنها به او احاطه علمى ندارند. ﴿۱۱۰﴾

وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا ﴿۱۱۱﴾ 

و در آن روز صورتها در مقابل خداى حىِّ قیوم خاضع مى شود و قطعا کسى که ستم را بر دوش کشیده، ناامید مى گردد. ﴿۱۱۱﴾

«صالحین از شکست نمی ترسند»

وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا ﴿۱۱۲﴾ 

و کسى که از کارهاى شایسته چیزى را عمل کند و او مؤمن باشد، از هیچ ظلمى و شکستى نمى ترسد. ﴿۱۱۲﴾

برداشت از آیه ۱۱۲

نترسیدن

سالک الی اللّه به خاطر ایمانی که دارد نباید از ظلم و شکست بترسد و باید به سیر خود در هر حال ادامه دهد.

«قرآن عربی»

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا ﴿۱۱۳﴾‏

و این چنین ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم و در آن وعیدهاى مختلفى را قرار دادیم، شاید آنها تقوا پیشه کنند یا تذکر را براى آنها تازه کند. ﴿۱۱۳﴾

«عجله در خواندن قرآن نکن»

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا ﴿۱۱۴﴾ 

پس بلندمرتبه است خدائى که سلطان حقّى است و قبل از آنکه وحى قرآن تماما به تو برسد، در خواندنش عجله نکن و بگو: پروردگار من، علم مرا زیاد فرما. ﴿۱۱۴﴾

«حضرت آدم علیه السلام پیامبر اولوالعزم نشد»

وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ﴿۱۱۵﴾ 

و قطعا ما قبلاً با آدم عهد بستیم، پس او فراموش کرد و عزمى براى او نیافتیم. ﴿۱۱۵﴾

«قصّه حضرت آدم علیه السلام و ابلیس»

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى ﴿۱۱۶﴾ 

و آن وقتى که به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید، پس ملائکه همه سجده کردند، مگر ابلیس که سرپیچى کرد. ﴿۱۱۶﴾

فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ﴿۱۱۷﴾

ما به آدم گفتیم که قطعا این دشمن تو و دشمن همسر تو است، شما را از بهشت بیرون نکند که به زحمت مى افتى. ﴿۱۱۷﴾

إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى ﴿۱۱۸﴾ 

قطعا براى تو این هست که در این بهشت نه گرسنه مى شوى و نه برهنه مى گردى. ﴿۱۱۸﴾

وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾ 

و حتما تو در این بهشت تشنه نمى شوى و آفتاب زده نمى گردى. ﴿۱۱۹﴾

فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى ﴿۱۲۰﴾ 

شیطان او را وسوسه کرد و گفت: اى آدم، آیا من تو را به درخت زندگى همیشگى و سلطنتى که کهنه نمى شود، راهنمائیت کنم؟ ﴿۱۲۰﴾

فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱﴾ 

پس آن دو از آن درخت خوردند، پس عورتشان براى خودشان ظاهر شد آنها مشغول شدند که از برگهاى درخت آن باغ بر خود بگذارند. و آدم پروردگارش را معصیت کرد و گول خورد. ﴿۱۲۱﴾

ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى ﴿۱۲۲﴾ 

سپس پروردگارش او را انتخاب کرد و توبه اش را قبول کرد و هدایتش فرمود. ﴿۱۲۲﴾

قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى ﴿۱۲۳﴾ 

(خدا) گفت: از بهشت همه تان پایین بیایید، که بعضى از شما با بعض دیگر دشمن باشید. پس اگر از طرف من هدایتى براى شما آمد، پس کسى که هدایت مرا پیروى کند، نه گمراه مى شود و نه بدبخت خواهد بود. ﴿۱۲۳﴾

برداشت از آیات ۱۲۳ – ۱۱۵

شیطان

سالک الی اللّه باید بکوشد به هیچ وجه از دستورات خدای تعالی سرپیچی نکند بخصوص در منظر عام و الا مانند شیطان دشمن خدا خواهد بود.

سالک الی اللّه باید بداند که شیطان دشمن خود او و دشمن خانواده او است. زیرا شیطان دوست دارد نگذارد شما به بهشت وارد شوید.

سالک الی اللّه باید بداند که خدا او را برای بهشت خلق کرده و هیچ گاه نمی خواهد بندگانش ناراحت باشند.

سالک الی اللّه باید از وسوسه شیطان بپرهیزد و به هیچ وجه گناه نکند. زیرا شیطان حضرت آدم علیه السلام را فریب داد و سالها او توبه می کرد تا بالاخره خدای تعالی او را بخشید.

سالک الی اللّه اگر توبه نصوح کند خدا او را انتخاب می کند و هدایتش می فرماید.

سالک الی اللّه باید بداند که اگر ضعیف ترین صفت رذیله در روح او باشد او را به بهشت راه نمی دهند و اگر در بهشت هم باشد او را اخراجش می کنند.

«غفلت از یاد خدا روزی را تنگ می کند»

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى ﴿۱۲۴﴾ 

و کسى که از یاد من اعراض کند، پس حتما براى او معیشت تنگى خواهد بود و روز قیامت ما او را کور محشور مى کنیم. ﴿۱۲۴﴾

«نتیجه فراموشی از یاد خدا»

قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا ﴿۱۲۵﴾‏

مى گوید: پروردگارِ من، چرا مرا کور محشور کردى و حال آنکه من (در دنیا) بینا بودم؟ ﴿۱۲۵﴾

قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى ﴿۱۲۶﴾ 

(خدا) مى فرماید: همان طورى که آیات ما براى تو آمد، پس تو آنها را فراموش کردى همان گونه تو امروز فراموش مى شوى. ﴿۱۲۶﴾

وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى ﴿۱۲۷﴾ 

و این چنین ما جزا مى دهیم کسى را که اسراف مى کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورده. و قطعا عذاب آخرت شدیدتر و باقى تر است. ﴿۱۲۷﴾

برداشت از آیات ۱۲۷ – ۱۲۴

یاد خدا

سالک الی اللّه باید بداند که اگر خدای تعالی را فراموش کند رزق مادی و معنویش تنگ می شود و روز قیامت کور محشور می شود و خدا او را ندیده می گیرد.

سالک الی اللّه باید از اسراف کاملاً بپرهیزد و ایمانش را تقویت کند تا خدای تعالی او را به کمالات روحی برساند.

«هلاکت امّتهای قبل»

أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى ﴿۱۲۸﴾ 

آیا براى هدایت آنها کافى نیست که بسیارى از امّتهایى که قبل از آنها بوده اند و در خانه هایشان راه مى رفتند هلاک نمودیم؟ قطعا در این جریان نشانه هایى است براى خردمندان. ﴿۱۲۸﴾

وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى ﴿۱۲۹﴾ 

و اگر اراده پروردگارت که پیشى گرفته است نبود و (هلاکت در) وقت نامبرده اى تعیین نشده بود همین حالا عذاب ملازم آنها بود. ﴿۱۲۹﴾

«خدا را صبح و شام تسبیح کن»

فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى ﴿۱۳۰﴾ 

پس بر آنچه مى گویند، صبر کن و پروردگارت را قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب خورشید تسبیح و حمد بگو و از ساعات شب و اطراف روز تسبیح بگو تا شاید خشنود گردى. ﴿۱۳۰﴾

وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿۱۳۱﴾ 

و چشمان خود را به سوى آنچه ما جمعى از آنها را از آن بهره مند نموده ایم، نینداز. آنها تجمّل زندگى دنیایى است، براى اینکه ما آنها را در این خصوص امتحان کنیم. و روزى پروردگارت بهتر و باقى تر است. ﴿۱۳۱﴾

برداشت از آیات ۱۳۱ – ۱۳۰

بیداری بین الطلوعین

سالک الی اللّه باید قبل از طلوع خورشید بیدار باشد و خدای تعالی را تسبیح بگوید و قبل از غروب نیز خدا را از همه ظلمها و بدی ها و ضعف و ناتوانی ها پاک بداند و او را تسبیح بگوید و در همه حال او را ستایش کند تا خشنود شود و به فرحی که اولیاء خدا در آن هستند برسد.

سالک الی اللّه نباید چشم خود را به تجمّلاتی که دیگران دارا هستند بدوزد و آمال و آرزوهای زیادی داشته باشد.

«دستور نماز به خانواده»

وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲﴾ 

و امر کن اهلت را به نماز و در انجام این کار صبور باش. ما از تو روزى نمى خواهیم، بلکه ما به تو روزى مى دهیم و عاقبت مال پرهیزکارى است. ﴿۱۳۲﴾

برداشت از آیه ۱۳۲

نماز

سالک الی اللّه باید به اهل و عیالش دستور بدهد که نماز بخوانند و تحمّل و بردباری خاصّی در این خصوص داشته باشد و بداند که دوام زندگی خوب، متعلّق به اهل تقوی است.

«چرا معجزه ای از طرف پروردگار برای ما نیامده است؟»

وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى ﴿۱۳۳﴾ 

و گفتند: چرا نشانه اى از طرف پروردگارش براى ما نیاورده است؟ آیا براى آنها دلیل روشنى که در کتابهاى اوّلیه  (پیامبران) بوده نیامده است؟ ﴿۱۳۳﴾

وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى ﴿۱۳۴﴾ 

و اگر ما آنها را قبل از آن به عذابى هلاک مى کردیم، مى گفتند: پروردگار ما چرا پیامبرى براى ما نفرستادى تا از نشانه هاى تو پیروى کنیم، قبل از آنکه ذلیل و رسوا شویم؟ ﴿۱۳۴﴾

قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى ﴿۱۳۵﴾

بگو: همه ما چشم براهیم. پس شما هم منتظر باشید. به زودى خواهید دانست که چه کسى همراه راه راست است و چه کسى هدایت شده است. ﴿۱۳۵﴾

جزء ۱۵

سوره مبارکه اسراء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ﴿۱﴾

منزّه است خدائى که بنده اش را یک شب از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى سیر داد. آن مسجد اقصائى که اطرافش را برکت دادیم، براى اینکه به او بعضى از آیاتمان را نشان بدهیم. قطعا آن خدا شنونده بینائى است. ﴿۱﴾

«کتاب حضرت موسی علیه السلام هدایت بود»

وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا ﴿۲﴾

و ما به موسى کتاب دادیم و آن را هدایتى براى بنى اسرائیل قرار دادیم، اینکه غیر از من براى خود وکیلى نگیرید. ﴿۲﴾

ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا ﴿۳﴾

ذرّیه کسى که با نوح سوار کشتى کردیم. قطعا نوح بنده شکرگزارى بود. ﴿۳﴾

«پیشگوئی درباره ظهور مصلح غیبی»

وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴﴾

و ما در كتاب به بنى‏ اسرائيل خاطرنشان كرديم كه شما حتماً دو مرتبه در روى زمين فساد مى‏ كنيد و سركشى مى‏ كنيد، سركشى بزرگى. ﴿۴﴾

فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿۵﴾

پس زمانی که قرار اوّلی آنها برسد، گروهی از بندگانمان که صاحب قدرت زیادی هستند، علیه شما بر می انگیزیم تا خانه ها را جستجو کنند ﴿و شما را سخت سرکوب نمایند﴾ و این قراری است که انجام شده است. ﴿۵﴾

ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴿۶﴾

سپس شما را دوباره بر آنها غلبه می دهیم و بوسیله اموال و فرزندان کمکتان می کنیم و افراد شما را زیاد خواهیم کرد. ﴿۶﴾

إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا ﴿۷﴾‏

اگر نیکویی کنید، به خود نیکویی کرده اید و اگر بدی کنید، به خود بدی کرده اید. پس وقتی که قرار دوّمی برسد، آثار بدی در صورتهایتان ظاهر می گردد و همان طوری که در اوّل مرتبه داخل مسجد شدند، دوباره داخل مسجد می شوند و بر آنچه تسلّط پیدا کردند، آن را نابود می کنند. ﴿۷﴾

عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا ﴿۸﴾

امید است پروردگارتان به شما مهربانی کند و اگر برگردید، ما هم بر می گردیم و جهنّم را برای کافرین تنگنا قرار داده ایم. ﴿۸﴾

«قرآن استوارترین هادی است»

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿۹﴾

قطعا این قرآن هدایت می کند به آنچه که محکمتر است و بشارت می دهد مؤمنینی را که کارهای شایسته می کنند که قطعا برای آنها اجر بزرگی است. ﴿۹﴾

وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۰﴾

و قطعا کسانی که ایمان به آخرت نمی آورند، برای آنها عذاب دردناکی آماده کرده ایم. ﴿۱۰﴾

«انسان، عجول است»

وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا ﴿۱۱﴾

و انسان درخواست بدى مى کند، آنچنان که درخواست خوبى را مى نماید و انسان بسیار عجله کننده است. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیه ۱۱

عجله

سالک الی اللّه باید در بدست آوردن هر چه که می خواهد خوب و با دقّت آن را قبلاً بررسی کند تا در اثر شتابزدگی چیزهایی را که نفسش می طلبد، بدون تحقیق درخواست نکند.

«شب و روز نشانه های الهی هستند»

وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا ﴿۱۲﴾

و شب و روز را دو نشانه قرار داده ایم و نشانه شب را پس محو کردیم و نشانه روز را دیدنى قرار دادیم تا از پروردگارتان فضل و برترى بجوئید و براى اینکه عدد سالها و حساب را یاد بگیرید. و هر چیزى را مفصّلاً بیان نمودیم. ﴿۱۲﴾

«نامه اعمال انسان»

وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا ﴿۱۳﴾

و نیک و بد هر انسانى را ملازم گردنش قرار دادیم و روز قیامت براى او کتابى را که آن را باز ببیند، خارج خواهیم نمود. ﴿۱۳﴾

اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴿۱۴﴾

کتابت رابخوان. امروز حسابرسى خودت علیه تو کفایت مى کند. ﴿۱۴﴾

«گناه کسی به گردن دیگری نخواهد بود»

مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿۱۵﴾

کسى که هدایت شود پس جز این نیست که به نفع خودش هدایت شده است و کسى که گمراه شود، پس جز این نیست که به ضرر خودش گمراه شده است و هیچ کس گناه دیگرى را بر عهده نخواهد گرفت و ما عذاب کننده نیستیم، مگر اینکه پیغمبرى را مبعوث کرده باشیم. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیه ۱۵

مجازات

سالک الی اللّه باید بداند که اگر راه هدایت را پیش گرفت به نفع خود اقدام کرده و اگر به ندانم کاری هایش ادامه داد بر ضرر خودش اقدام نموده، کسی نباید بار گناه دیگری را تحمل کند و هیچگاه بی دلیل خدای تعالی کسی را مجازات نمی کند.

«پیشگامان در فسق و فجور»

وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا ﴿۱۶﴾

و وقتى که اراده کنیم اینکه قریه اى را هلاک نمائیم، مرفّه هاى آنها را دستور مى دهیم، پس آنها در آن قریه نافرمانى مى کنند، پس عذاب بر آنها تحقّق پیدا مى کند، سپس ما آن را درهم مى کوبیم. ﴿۱۶﴾

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۱۷﴾‏

و چه بسیار ما از مردمِ قرون بعد از نوح را هلاک کردیم و کفایت می کند پروردگار تو که به گناهان بندگانش خبیرِ بصیری باشد. ﴿۱۷﴾

«دنیا طلبان»

مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا ﴿۱۸﴾

کسی که زندگی زودگذر دنیا را می خواهد ما هم تعجیل می کنیم برای او در دنیا آنچه را که بخواهیم برای کسی که اراده کرده ایم. سپس جهنّم را برای او قرار خواهیم داد که در آتش سوزان جهنّم بسوزد، در حالی که پست و رانده شده است. ﴿۱۸﴾

«زحمات مؤمنین مشکور است»

وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا ﴿۱۹﴾

و کسی که آخرت را بخواهد و تمام سعی اش را برای آن قرار دهد و او مؤمن باشد، پس از سعی این گروه سپاسگزاری خواهد شد. ﴿۱۹﴾

كُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا ﴿۲۰﴾

هر یک از این گروه و آن گروه را کمک از عطاى پروردگارت مى دهیم. و عطاى پروردگارت محرومى ندارد. ﴿۲۰﴾

«بعضی بر بعضی برتری دارند»

انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا ﴿۲۱﴾

نگاه کن چگونه بعضى را بر بعضى فضیلت دادیم. و براى آخرت درجات بالاترى است و فضیلتش بزرگتر است. ﴿۲۱﴾

«با داشتن خدا، خدای دیگری انتخاب نکنید»

لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا ﴿۲۲﴾

با خدا، خداى دیگرى قرار نده تا گوشه نشین گردى، در حالى که مورد مذمّت واقع شده باشى و پست گردیده باشى. ﴿۲۲﴾

«به پدر و مادر احسان کنید»

وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﴿۲۳﴾

و پروردگارت حکم کرده اینکه خدائى را جز او نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. اگر یکى از آنها یا هر دوى آنها در نزد تو به سنّ بزرگى و پیرى برسند، پس به آنها «اُف» نگو و صدایت را بر آنها بلند نکن و به آنها سخن کریمانه اى بگو. ﴿۲۳﴾

وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿۲۴﴾

و در مقابل آنها با تواضع از روى مهربانى، خفض جناح کن و بگو: پروردگارا، به آنها مهربانى فرما آنچنان که آنها در کوچکى مرا تربیت کردند. ﴿۲۴﴾

رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورًا ﴿۲۵﴾

خداى شما بهتر مى داند آنچه را که در قلبتان هست. اگر شما شایسته باشید، پس قطعا او توبه کنندگان را مى بخشد. ﴿۲۵﴾

«حقوق دیگران را ادا کن و اسراف نکن»

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﴿۲۶﴾

و حقّ صاحب قرابت و بیچارگان و در راه ماندگان را ادا کن و هیچ گونه اسراف و خرج بیهوده اى نکن. ﴿۲۶﴾

إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ﴿۲۷﴾

قطعا بیهوده خرج کنندگان، برادران شیطانند و شیطان در مقابل پروردگارش ناسپاس بود. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۷ ـ ۲۲

اسراف

سالک الی اللّه باید بداند که اگر برای خدای تعالی در کارهایی که انجام می شود شریک قرار دهد و حول و قوه را تنها برای خدای تعالی معتقد نباشد مورد تهمت و مذمّت دیگران واقع می شود، در بین مردم پست می گردد و باید بعد از توحید و ترک شرک، به پدر و مادر نیکی کند و حتّی به آنان «اُف» نگوید، صدایش را بر صدای آنان بلند نکند، همیشه با محبّت با آنها روبرو شود، آنها را دعا کند، حقوق نزدیکان و محتاجان را بپردازد، اسراف نکند و خود را از برادران شیطان قرار ندهد.

«از مردم با ملایمت جدا شو و سخاوت داشته باش»

وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا ﴿۲۸﴾

و اگر از آنها به خاطر امید رحمتى از پروردگارت که امید آن رحمت را از او دارى، بخواهى اعراض کنى، پس با آنها با ملایمت و نرمى سخن بگو. ﴿۲۸﴾

وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا ﴿۲۹﴾

و دستت را بر گردنت قفل مکن و به طور کلّى دستت را هم باز منما تا در گوشه اى بنشینى و مورد ملامت قرارگیرى و حسرت زده برجاى مانى از (فعّالیت بمانى). ﴿۲۹﴾

برداشت از آیه ۲۹

بذل و بخشش

سالک الی اللّه باید در بذل و بخشش میانه رو باشد، حقوق واجب النفقه و فقراء را بپردازد، خودش هم از آنچه دارد استفاده کند و کاری نکند که برشکست و بیچاره شود.

«وسعت رزق»

إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۳۰﴾

قطعا پروردگارت روزى را براى کسى که بخواهد، وسعت مى دهد و براى کسى که بخواهد، تنگ مى نماید. قطعا او به بندگانش داناى بینایى است. ﴿۳۰﴾

«کشتن فرزندان در اثر تنگدستی»

وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا ﴿۳۱﴾

و فرزندانتان را از ترس تنگدستى نکشید، ما آنها و شما را روزى مى دهیم، قطعا کشتن آنها خطاى بزرگى است. ﴿۳۱﴾

«زشتی زنا»

وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا ﴿۳۲﴾

و نزدیک زنا نشوید، زیرا قطعا آن کار بسیار زشتى است و راه بدى است. ﴿۳۲﴾

برداشت از آیات ۳۲ ـ ۳۱

کشتن فرزندان

سالک الی اللّه نباید به خاطر درآمدها و فقری که ممکن است او و اولادش را تهدید کند، روح فرزندش را با فرستادن در مراکز فساد بکشد، زیرا خدای تعالی روزی آنها را می دهد و نیز به زنا و فحشاء نزدیک نشود.

«کشتن دیگران»

وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا ﴿۳۳﴾

و کسى را که خدا بر شما حرام کرده است مگر به حقّ نکشید و کسى که مظلومى را بکشد، پس قطعا ما براى ولیش تسلّط قرار داده ایم، ولى در کشتن اسراف نکند، قطعا او یارى شده خواهد بود. ﴿۳۳﴾

«حکم مال یتیم»

وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا ﴿۳۴﴾

و به مال یتیم مگر به آنچه آن بهتر است، نزدیک نشوید تا به حدّ بلوغش برسد. و به عهد وفا کنید که قطعا عهد مورد سؤال واقع مى شود. ﴿۳۴﴾

«کم فروشی نکنید»

وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۳۵﴾

و وقتى که پیمانه مى کنید، کاملش کنید و با ترازوى درست وزن کنید. آن بهتر است و عاقبت نیکوترى دارد. ﴿۳۵﴾

«سخن روی نادانی نگویید»

وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿۳۶﴾

و از آنچه براى تو معلوم نیست، پیروى نکن. قطعا گوش و چشم و دل همه اینها مورد سؤال واقع خواهند شد. ﴿۳۶﴾

«در زمین با تکبّر راه نروید»

وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا ﴿۳۷﴾

و روى زمین با تبختر و تکبّر راه نرو. قطعا تو هرگز نمى توانى زمین را بشکافى و طول قدّت هرگز نمى تواند به کوهها برسد. ﴿۳۷﴾

كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا ﴿۳۸﴾‏

همه آنها بد و گناه است و نزد پروردگارت پسندیده نیست. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ ـ ۳۴

اموال ایتام

سالک الی اللّه نباید به مال یتیم نزدیک شود مگر آنکه بخواهد وضع او را بهتر از آنچه هست سامان دهد و باید به عهد و پیمان خود وفادار باشد. در معامله کیل و میزان را رعایت کند و به چیزی که علم ندارد اقدام نکند، روی زمین با نخوت و تکبر راه نرود که اینها، همه گناه است و خدای تعالی به این کارها راضی نمی باشد.

«حکمت از طرف پروردگار وحی می شود»

ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا ﴿۳۹﴾

آنها از چیزهایى است که پروردگارت به تو از حکمت وحى کرده است. و با خدا، خداى دیگرى را قرار نده که در جهنّم، ملامت شده و رانده شده خواهى افتاد. ﴿۳۹﴾

«ملائکه مؤنّث نیستند»

أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِنَاثًا إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيمًا ﴿۴۰﴾

پس آیا پروردگار شما به داشتن پسران شما را برگزیده و خودش از ملائکه دخترانى را اتّخاذ کرده است؟ قطعا شما کلام بسیار بزرگى را مى گوئید. ﴿۴۰﴾

«درباره قرآن»

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا ﴿۴۱﴾

و قطعا ما در این قرآن کلمات گوناگونى را بیان کردیم تا متذکر شوند، ولى در آنها جز نفرت چیزى زیاد نگردید. ﴿۴۱﴾

«درباره وحدانیت خدا»

قُلْ لَوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لَابْتَغَوْا إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا ﴿۴۲﴾

بگو: اگر با خدا، خدایانی می بود همان طور که می گویند، در آن وقت به خدایی که صاحب عرش است، راهی پیدا کرده بودند.[۱] ﴿۴۲﴾

[۱] ــ که او را از بین ببرند و فرماندهى را از او بگیرند.

سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴۳﴾

منزّه و برتر است خدا از آنچه مى گویند، برترى بسیار بزرگى ﴿۴۳﴾

«تسبیح اشیاء را مردم نمی فهمند»

تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿۴۴﴾

آسمانهاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها است، خدا را تسبیح مى کنند. و بلکه چیزى نیست، مگر آنکه خدا را تسبیح و حمد مى گوید، ولى شما تسبیح آنها را نمى فهمید. قطعا خدا بردبارِ غفورى است. ﴿۴۴﴾

«قرآن بین کفّار و مؤمنین فاصله می اندازد»

وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا ﴿۴۵﴾

و وقتى که قرآن را مى خوانى، بین تو و بین کسانى که به آخرت ایمان نمى آورند، حجاب سترکننده اى (پرده اى پوشیده) قرار مى دهیم. ﴿۴۵﴾

وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا ﴿۴۶﴾

و ما بر دلهایشان پوششهایى که قرآن را نفهمند، و در گوشهایشان سنگینى قرار دادیم. و وقتى که پروردگارت را در قرآن به وحدانیت یاد مى کنى، پشت مى کنند در حالى که نفرت دارند. ﴿۴۶﴾

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا ﴿۴۷﴾

ما بهتر مى دانیم آنچه را مى شنوند، وقتى که به سخنان تو گوش مى دهند و وقتى که آنها با هم نجوا مى کنند، زمانى که ستمگران مى گویند: شما جز از مردى که سِحر شده است، پیروى نمى کنید. ﴿۴۷﴾

اُنْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ﴿۴۸﴾

نگاه کن چگونه براى تو مَثلهایى مى زنند، پس گمراه شدند پس آنها نمى توانند راه را پیدا کنند. ﴿۴۸﴾

برداشت از آیات ۴۸ ـ ۴۵

جدایی از کفّار

سالک الی اللّه می تواند با خواندن قرآن و عمل به آن، خود را از کسانی که ایمان به خدا ندارند جدا کند و خود را با آنها در دنیا و آخرت محشور ننماید. زیرا آنها دلهایشان حجابی دارد که قرآن را نمی فهمند و نمی توانند وحدانیت خدا را درک کنند، اینها منافقند و برای تو مثال هایی می زنند، نهایت کارشان این است که به تو فحش می دهند و تو را سحر شده معرّفی می کنند.

«انکار معاد توسّط کفّار»

وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿۴۹﴾

و مى گویند: آیا وقتى که ما استخوانهائى شدیم و پراکنده شدیم، آیا ما بار دیگر برانگیخته مى شویم و خلقت جدیدى خواهیم داشت؟ ﴿۴۹﴾

‏قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا ﴿۵۰﴾

بگو: سنگ باشید یا آهن گردید. ﴿۵۰﴾

أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا ﴿۵۱﴾

یا خلقى از آنچه که در دلهایتان بزرگ مى نماید باشید، (مبعوث خواهید شد.) پس به زودى مى گویند: چه کسى ما را بر مى گرداند؟ بگو: همان کسى که در مرتبه اوّل شما را خلق کرد. پس به زودى آنها سر خود را به طرف تو خم مى کنند و مى گویند: آن چه زمانى خواهد بود؟ بگو: امید است اینکه آن نزدیک باشد. ﴿۵۱﴾

«قیامت از نظر مردگان فوری است»

يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۵۲﴾

روزى که (خدا) شما را مى خواند، پس با کرنش به او جواب مى دهید و گمان مى کنید جز کمى (در عالم برزخ) نمانده اید. ﴿۵۲﴾

«بهتر سخن بگوئید»

وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا ﴿۵۳﴾

و بگو به بندگانم: سخنى بگویند که آن بهتر باشد. قطعا شیطان بین آنها فتنه مى کند. قطعا شیطان براى انسان دشمن آشکارایى است. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیه ۵۳

تفرقه

سالک الی اللّه باید بهترین کلام را به زبان جاری کند. زیرا شیطان می خواهد در بین شما دعوا به وجود آورد، چون او دشمن شما است.

رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِنْ يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا ﴿۵۴﴾

پروردگارتان داناتر است به (حال) شما اگر بخواهد به شما مهربانى مى کند یا اگر بخواهد عذابتان مى کند. و ما تو را براى آنها وکیل نفرستادیم. ﴿۵۴﴾

«زبور حضرت داوود علیه السلام»

وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿۵۵﴾

و پروردگار تو به آنکه در آسمانها و زمین است، داناتر است. و قطعا ما بعضى از پیامبران را بر بعضى فضیلت دادیم و به داوود زبور عطا کردیم. ﴿۵۵﴾

«خدایانِ دیگر مشکلی را حل نمی کنند»

قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿۵۶﴾

بگو: کسانى را که از غیر خدا گمان کرده اید، بخوانید. پس صاحب اختیار از بین بردن مشکلى از شما نیستند و تغییرى در آن ایجاد نمى کنند. ﴿۵۶﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا ﴿۵۷﴾

آن کسانى را که ایشان مى خوانند (خودشان) وسیله اى به سوى پروردگارشان مى طلبند. کدامشان نزدیکترند و امید رحمت او و ترس از عذاب او را دارند؟ قطعا عذاب پرورگارت در خور پرهیز است. ﴿۵۷﴾

«همه قبل از قیامت هلاک می شوند»

وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿۵۸﴾‏

و هیچ قریه اى نیست مگر آنکه قبل از روز قیامت آن را از بین خواهیم برد یا به عذاب شدیدى مبتلا مى شوند. این در کتاب ثبت شده است. ﴿۵۸﴾

«تکذیب انبیاء»

وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا ﴿۵۹﴾

و چیزى مانع ما نشد از اینکه آیاتمان را بفرستیم، جز این که پیشینیان آن را تکذیب کردند. و ما به قومِ ثمود ناقه دادیم، در حالى که روشنگر بود، پس به آن ظلم کردند. و ما آیاتمان را جز براى ترساندن نفرستادیم. ﴿۵۹﴾

«خواب دیدن پیغمبر صلی الله علیه و آله امتحان مردم بود»

وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا ﴿۶۰﴾

و زمانى که به تو گفتیم: قطعا پروردگارت به مردم احاطه دارد. و ما قرار ندادیم خوابى را که به تو نشان دادیم مگر امتحانى براى مردم باشد و درخت ملعونه اى را که در قرآن ذکر کردیم. و آنها را مى ترسانیم، امّا براى آنها جز طغیان بزرگى چیزى زیاد نخواهد کرد. ﴿۶۰﴾

«سرکشی ابلیس»

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا ﴿۶۱﴾

و زمانى که به ملائکه گفتیم: آدم را سجده کنید، پس همه سجده کردند مگر ابلیس. گفت: آیا من به کسى که از خاک خلقش کرده اى سجده کنم؟ ﴿۶۱﴾

قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۶۲﴾

شیطان گفت: آیا دیدى تو چه کسى را بر من برترى دادى؟ اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهى، همه ذرّیه اش جز کمى از آنها را ریشه کن خواهم ساخت. ﴿۶۲﴾

قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا ﴿۶۳﴾

خدا فرمود: برو، پس کسى که از آنها تو را پیروى کند، پس قطعا جهنّم جزاى شما خواهد بود که جزاى کاملى مى باشد. ﴿۶۳﴾

«شیطان بر بندگان خدا تسلّط پیدا نمی کند»

وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۶۴﴾

و از آنها هر کس را که مى توانى با صدایت تحریک کن و با لشگر سواره و پیاده ات آنها را جلب کن و در اموال و اولادشان شرکت کن و به آنها وعده بده. ولى شیطان جز فریب به آنها وعده اى نمى دهد. ﴿۶۴﴾

إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا ﴿۶۵﴾

قطعا براى تو بر بندگانم تسلّطى نیست. و بوسیله پروردگارت حفاظت تو براى آنها کفایت مى کند. ﴿۶۵﴾

برداشت از آیه ۶۵

تسلّط شیطان

سالک الی اللّه اگر مراحل تزکیه نفس را بگذراند و خود را به حقیقت عبودیت برساند، شیطان نمی تواند بر او مسلّط شود.

«خدا کشتی را در دریا می راند»

رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۶۶﴾

پروردگارتان آن کسى است که کشتى را در دریا براى شما مى برد، تا فضل و کرم او را بدست آورید. قطعا خدا به شما مهربان بوده است. ﴿۶۶﴾

وَإِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا ﴿۶۷﴾

و زمانى که به شما در دریا ناراحتى مى رسد، هر که را جز پروردگارتان مى خواندید فراموش مى کنید و چون شما را خدا به سوى خشکى نجات مى دهد، از (خدا) اعراض مى کنید. و انسان کفران کننده مى باشد. ﴿۶۷﴾

أَفَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا ﴿۶۸﴾

پس آیا در امانید از اینکه در خشکى، زمین شما را فرو ببرد یا طوفانى از شن و سنگریزه بر شما ببارد، سپس شما (حافظى و) وکیلى براى خودتان نیابید؟ ﴿۶۸﴾

أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفًا مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا ﴿۶۹﴾

یا در امانید از اینکه دوباره خدا شما را به دریا برگرداند و بر شما طوفان کوبنده اى بفرستد و به خاطر کفرانتان شما را غرق کند، سپس شما علیه ما دادخواهى نیابید؟ ﴿۶۹﴾

«ارزش و اهمّیت انسان»

وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ﴿۷۰﴾

و قطعا ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا حمل کردیم و از پاکیزه ها به آنها رزق دادیم و بر بیشترى از کسانى که خلقشان کردیم، آنها را یک نوع برترى دادیم. ﴿۷۰﴾

برداشت از آیه ۷۰

اکرام بنی آدم

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی فرزندان حضرت آدم را محترم شمرده، غذاهای خوبی را روزی آنها کرده و آنها را بر سایر مخلوقاتی که در دنیا خلق فرموده برتری داده است، به شرط آنکه تقوا داشته باشند و تهذیب نفس کنند.

«در قیامت مردم را با امامشان می خوانند»

يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۷۱﴾

روزى که هر مردمى را با امامشان مى خوانیم. پس کسى که نامه اعمالش بدست راستش داده شود، پس آنها نامه اعمال خود را مى خوانند و به آنها به قدر رشته شکافِ هسته خرمایى ظلم نمى شود. ﴿۷۱﴾

«حالات کفّار در قیامت»

وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۷۲﴾

و کسى که در این دنیا کور (دل) باشد، پس در آخرت هم کور خواهد بود و گمراهتر است. ﴿۷۲﴾

برداشت از آیه ۷۲

چشم بصیرت

سالک الی اللّه باید کوشش کند که دارای چشم بصیرت باشد و از هر چیزی عبرت بگیرد والاّ گمراه خواهد شد.

«فریب کفّار»

وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ﴿۷۳﴾

و بسیار (اگر چه) نزدیک بود تو را از آنچه به تو وحى کرده ایم، بلغزانند (و گمراه کنند). شاید به ما غیر آن را تهمت بزنى و آن وقت تو را براى خود دوست بگیرند. ﴿۷۳﴾

وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا ﴿۷۴﴾

و اگر ما تو را ثابت قدم نگه نمى داشتیم، قطعا نزدیک بود به آنها تمایل کمى پیدا کنى. ﴿۷۴﴾

إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ﴿۷۵﴾

در این صورت ما تو را دو برابر عذاب زندگى و دو برابر عذاب مردن مى چشانیدم، سپس تو براى خودت بر ما یاورى نمى یافتى. ﴿۷۵﴾

وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۷۶﴾

و نزدیک بود تو را از این سرزمین سستت کنند، براى اینکه از آن اخراجت کنند، که اگر این چنین مى شد، آنها بعد از تو جز کمى باقى نمى ماندند. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیات ۷۶ ـ ۷۴

شیطان سیرتان

سالک الی اللّه باید بداند که شیطان سیرتان همیشه در کمین او نشسته اند که اگر به خدای تعالی تکیه نکند، خدا او را ثابت قدم نگه ندارد و آنها را پیروی کند خدا او را دو برابر در دنیا و در آخرت به عذاب مبتلا می کند و کسی به او کمک نمی کند. و ضمناً شیطان سیرتان می خواهند که او در کنارشان نباشد و حال آنکه وجود اولیاء خدا مایه برکت و بقاء آنها است.

«سنّت خدا تغییرناپذیر است»

سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا ﴿۷۷﴾

سنّتى است که قبل از تو درباره پیامبرانمان که آنها را فرستادیم  بوده و هرگز براى سنّت ما دگرگونى نخواهى یافت. ﴿۷۷﴾

«اوقات نماز»

أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ﴿۷۸﴾

برپا دار نماز را از زوال خورشید تا تاریکى شب و خواندن نماز صبح. که قطعا خواندن نماز صبح، مشهود (ملائکه) است. ﴿۷۸﴾

«نماز شب و تلاوت قرآن»

وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا ﴿۷۹﴾

و بخشى از شب را برخیز، (پس نماز شب و قرآن بخوان،) این یک وظیفه اضافى براى تو خواهد بود. امید است اینکه پروردگارت تو را به مقام پسندیده اى برساند. ﴿۷۹﴾

وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا ﴿۸۰﴾

و بگو: پروردگار من، مرا با صداقت در هر کارى وارد کن و با صداقت از هر کارى بیرون بیاور و براى من از نزد خودت تسلّطى یارى کننده قرار بده. ﴿۸۰﴾

برداشت از آیات ۸۰ ـ ۷۹

تهجّد

سالک الی اللّه باید تهجّد داشته باشد و نافله شب را ترک نکند. زیرا اگر مقید به نماز شب بود، به مقامی که خدا برای او پسندیده است می رسد. او باید در آن موقع دعا کند و از خدا بخواهد که همیشه با صداقت با خدا روبرو شود و با کمک او بر همه چیز تسلط پیدا کند.

وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا ﴿۸۱﴾

و بگو: حقّ آمد و باطل نابود شد. قطعا باطل نابود شدنى است. ﴿۸۱﴾

«قرآن شفا و رحمت است»

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا ﴿۸۲﴾

و ما از قرآن آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنین، نازل کردیم و بر ستمگران جز خسارت و زیان چیزى اضافه نمى کند. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ ـ ۸۱

حق باقی است

سالک الی اللّه باید بداند که همیشه حق و حقیقت باقی است و باطل از بین رفتنی است و قرآن برای اهل ایمان اگر به آن عمل کنند، وسیله سلامتی روحی است. ولی ممکن است برای ستمگران و کسانی که به قرآن عمل نمی کنند، ضرر داشته باشد.

«کفران نعمت»

وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا ﴿۸۳﴾

و زمانى که به انسان نعمت دادیم، اعراض کرد و با تکبّر دور شد و زمانى که بدى به او مى رسد، مأیوس مى شود. ﴿۸۳﴾

قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا ﴿۸۴﴾

بگو: هر کسى بر حقیقت شکل و شمایل خود عمل مى کند، پس پروردگارت به کسى که او بهتر به راه هدایت شده، داناتر است. ﴿۸۴﴾

برداشت از آیات ۸۴ ـ ۸۳

یأس

سالک الی اللّه باید از نعمت های الهی اعراض نکند، از رحمت پروردگار مأیوس نشود و بداند که هر کسی آن گونه که تربیت شده است، عمل می کند.

«روح از عالم امر و ملکوت است»

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۵﴾

و از روح، از تو سؤال مى کنند. بگو: روح از امر پروردگار من است و جز کمى از علم به شما داده نشده است. ﴿۸۵﴾

«عنایت پروردگار به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا ﴿۸۶﴾‏

و اگر بخواهیم همه آنچه را که به تو وحى کردیم از تو مى گیریم، سپس کسى را براى خود در برابر ما دفاع کننده پیدا نمى کنى. ﴿۸۶﴾

إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا ﴿۸۷﴾

الاّ آنکه رحمتى از پروردگارت به تو برسد، قطعا فضل پروردگارت بر تو بسیار بوده است. ﴿۸۷﴾

«قرآن معجزه است»

قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴿۸۸﴾

بگو: اگر انس و جنّ اجتماع کنند و بخواهند مِثل این قرآن را بیاورند، اگر چه پشت به پشت هم بدهند، نمى توانند مثل آن را بیاورند. ﴿۸۸﴾

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا ﴿۸۹﴾

و قطعا ما براى مردم در این قرآن از هر چیزى مَثلى آوردیم، امّا اکثر مردم جز کفران از بقیه ابا کردند. ﴿۸۹﴾

«خواسته های بهانه گیران»

وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا ﴿۹۰﴾

و گفتند: هرگز به تو ایمان نمى آوریم تا آنکه از زمین براى ما چشمه آبى بشکافى. ﴿۹۰﴾

أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا ﴿۹۱﴾

یا اینکه براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد پس نهرهایى در لابلاى آن درختان جارى کنى که روان گردد. ﴿۹۱﴾

أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿۹۲﴾

یا آنچنان که گمان مى کنى، قطعه هایى از آسمان را بر سر ما فرود آورى یا خدا و ملائکه را در برابر ما قرار دهى. ﴿۹۲﴾

أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا ﴿۹۳﴾

یا براى تو خانه اى از طلا و نقش و نگار باشد یا به آسمان بالا روى و ما هرگز به بالا رفتن تو ایمان نمى آوریم، مگر آنکه بر ما کتابى نازل کنى تا ما آن را بخوانیم. بگو: منزّه است پروردگار من، مگر من جز بشرى فرستاده شده هستم، چیز دیگرى مى باشم؟ ﴿۹۳﴾

برداشت از آیات ۹۳ ـ ۸۹

مصالح

سالک الی اللّه باید در مقابل مصالحی که پروردگار برای او منظور فرموده چون و چرا نداشته باشد و تسلیم محض باشد. زیرا آن کفّارند که از پیامبر و اولیاء خدا در دل خود ترسیمی کرده اند، سپس آنها را می خواهند با آنچه در دل ترسیم کرده اند تطبیق دهند و از تحت فرمان آنها خارج شوند.

وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا ﴿۹۴﴾

و چیزى مانعِ مردم نشد که ایمان بیاورند وقتى که هدایت براى آنها آمد، جز اینکه گفتند: آیا خدا بشرى را به عنوان رسول مبعوث نموده است؟ ﴿۹۴﴾

قُلْ لَوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَسُولًا ﴿۹۵﴾

بگو: اگر در روى زمین ملائکه اى بودند که به آرامش راه مى رفتند (و زندگى مى کردند)، ما بر آنها از آسمان ملکى را به عنوان رسول نازل مى کردیم. ﴿۹۵﴾

قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۹۶﴾

بگو: شهادت خدا بین من و بین شما کفایت مى کند. قطعا او به بندگانش آگاه بینایى بوده است. ﴿۹۶﴾

برداشت از آیات ۹۶ ـ ۹۴

پیامبران از جنس همان مردمند

انسان ها همیشه مایلند خدای تعالی چیزهای غیر عادی را برای آنها انجام دهد. مثلاً به عنوان پیامبر، ملکی را برای آنها بفرستد. ولی خدای تعالی طبق مصالحی که برای بشر بیشتر مورد نیاز است عمل می کند که اگر در روی کره زمین ملائکه زندگی می کردند، پیامبر آنها از ملائکه می بود و حالا که بشر زندگی می کند، باید برای انس آنها با پیامبرشان، از جنس خودشان پیامبری برای آنها بفرستد. زیرا خدا بر بندگانش بصیرت بیشتری دارد.

«هدایت و گمراهی»

وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا ﴿۹۷﴾

و کسى را که خدا هدایت کند، او هدایت شده است و کسى را که خدا گمراه کند، پس هرگز براى آنها سرپرستانى غیر از خدا نمى یابى و ما آنها را روز قیامت بر صورتهایشان در حالى که کور و گنگ و کر هستند، محشور مى کنیم. جایگاه آنها جهنّم است. هر زمان شعله هاى آتش فرو بنشیند، شعله اى را برایشان زیاد مى کنیم. ﴿۹۷﴾

ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿۹۸﴾

آن جزاى آنها است به خاطر آنکه قطعا آنها به نشانه هاى ما کافر شدند و گفتند: آیا زمانى که ما استخوان و خاک پراکنده اى شدیم، آیا ما قطعا با خلقت جدیدى زنده مى شویم؟ ﴿۹۸﴾

برداشت از آیات ۹۸ ـ ۹۷

هدایت واقعی

سالک الی اللّه باید بداند که راهنمایی خدا بوسیله انبیاء و قرآن هدایت واقعی است و کسی را که خدا به حال خودش وا بگذارد و او را هدایت نکند، در دنیا و آخرت کور و کر و لال است، جهنّم جایگاه او است و این واگذاشتن به خاطر این است که آنها به قیامت و نشانه های پروردگار توجّه نکرده اند و کافر شده اند.

«خدا بر همه چیز قادر است»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لَا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُورًا ﴿۹۹﴾

و آیا نمى بینند که قطعا خدا کسى است که آسمانها و زمین را خلق کرده، او قادر است بر اینکه مثل آنها را خلق کند و براى آنها وقت معینى که تردیدى در آن نیست قرار بدهد؟ امّا ظالمین جز کفر (چیز دیگرى) نمى پذیرند. ﴿۹۹﴾

«تنگ نظری انسان»

قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفَاقِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورًا ﴿۱۰۰﴾

بگو: اگر شما خزائن رحمت پروردگار مرا مالک مى بودید، در آن وقت به خاطر تنگ نظرى از انفاق امساک مى کردید. و انسان تنگ نظر است. ﴿۱۰۰﴾

برداشت از آیات ۱۰۰ ـ ۹۹

سخاوت

سالک الی اللّه باید بداند که انفاق و سخاوت مایه برکت و ثروت است، غالباً انسان ها روی طمع به جمع آوری مال، بخل می ورزند و از انفاق خودداری می کنند.

«معجزات واضح حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا ﴿۱۰۱﴾

و یقینا ما به حضرت موسى  علیه السلام نُه نشانه روشن عنایت کردیم. پس از بنى اسرائیل سؤال کن آن وقتى که (این نشانه ها براى آنها) آمد، پس فرعون به موسى گفت: قطعا من تو را اى موسى، سِحر شده گمان مى کنم. ﴿۱۰۱﴾

قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا ﴿۱۰۲﴾

موسى گفت: قطعا تو مى دانى که این آیات را جز پروردگار آسمانها و زمین براى بینش مردم نفرستاده و قطعا من گمان مى کنم اى فرعون، تو هلاک شده اى. ﴿۱۰۲﴾

فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ جَمِيعًا ﴿۱۰۳﴾

پس فرعون اراده کرد که آنها را از آن سرزمین خارجشان کند ولى ما او و کسانى که با او بودند، همه شان را غرق کردیم. ﴿۱۰۳﴾

وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا ﴿۱۰۴﴾

و به بنى اسرائیل بعد از او (فرعون) گفتیم: در این سرزمین ساکن شوید. پس زمانى که وعده آخرت رسید، همه شما را با هم خواهیم آورد. ﴿۱۰۴﴾

«قرآن به حقّ نازل شده است»

وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۱۰۵﴾

و به حقّ نازل کردیم ما قرآن را و به حقّ نازل شد و ما تو را جز براى بشارت دادن و ترساندن نفرستادیم. ﴿۱۰۵﴾

وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا ﴿۱۰۶﴾

و قرآنى را که بخش بخش (بر تو) نازل کردیم براى آنکه بر مردم با تأمّل آن را بخوانى و آن را تدریجا نازل نمودیم. ﴿۱۰۶﴾

«بندگان ما به سجده می افتند و گریه می کنند»

قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا ﴿۱۰۷﴾

بگو: اگر به قرآن ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید، قطعا کسانى که قبل از آن به آنها علم داده شده، وقتى که این آیات بر آنها خوانده مى شود، به صورت روى خاک سجده کنان مى افتند. ﴿۱۰۷﴾

وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا ﴿۱۰۸﴾

و مى گویند: منزّه است پروردگار ما، اینکه قطعا وعده پروردگار ما انجام شدنى است. ﴿۱۰۸﴾

وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا ۩ ﴿۱۰۹﴾

و با صورت به زمین مى افتند و گریه مى کنند و بر خشوعشان افزوده مى شود. ﴿۱۰۹﴾

«اسماء حسنای پروردگار»

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۱۰﴾

بگو: چه «اللّه» را بخوانید، یا «رحمان» را بخوانید، پس هر چه را بخوانید براى او اسماء نیکوئى است. و نمازت را بلند نخوان و آهسته هم نخوان و بین این دو راهى را انتخاب کن. ﴿۱۱۰﴾

وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿۱۱۱﴾

و بگو: حمد مخصوص خدائى است که فرزندى براى خود نگرفته و براى او شریکى در مُلکش نبوده و براى او سرپرستى که او را از ذلّت نجات دهد، نخواهد بود و او را بسیار بزرگ بدان. ﴿۱۱۱﴾

سوره مبارکه کهف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قرآن انحرافی ندارد»

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ﴿۱﴾

ستایش و حمد براى خدائى است که بر بنده اش کتاب نازل فرمود و هیچ گونه انحرافى در آن قرار نداد. ﴿۱﴾

قَيِّمًا لِيُنْذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِنْ لَدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا ﴿۲﴾

در حالى که پابرجا است و براى آنکه بترساند عذاب شدیدى را که از جانب او مى رسد و بشارت دهد مؤمنینى را که اعمال شایسته مى کنند، به اینکه قطعا براى آنها اجر نیکوئى خواهد بود. ﴿۲﴾

مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَدًا ﴿۳﴾

همیشه در آن باقی می مانند. ﴿۳﴾

وَيُنْذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ﴿۴﴾‏

و کسانی را که می گویند: «خدا برای خود فرزندی گرفته است،» بترساند. ﴿۴﴾

مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا ﴿۵﴾

آنها و پدرانشان علمى به این سخن ندارند، بزرگ است کلمه اى که از دهانشان بیرون مى آید، آنها جز دروغ (چیزى) نمى گویند. ﴿۵﴾

«کوشش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای نجات مردم»

فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا ﴿۶﴾

پس شاید تو مى خواهى (از شدّت غم و تأسّف) به خاطر اعمال (زشت) آنها خود را هلاک کنى اگر آنها به این قرآن ایمان نیاورند؟ ﴿۶﴾

إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ﴿۷﴾

قطعا ما آنچه روى زمین است، براى زمین زینتى قرار دادیم تا آنها را امتحان کنیم که کدام یک از آنها عملشان بهتر است. ﴿۷﴾

وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا ﴿۸﴾

و قطعا ما آنچه روى زمین است، خاکى بدون گیاه قرار خواهیم داد. ﴿۸﴾

«قصّه اصحاب کهف»

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾

آیا گمان کرده ای که اصحاب کهف [۱] و رقیم از نشانه های شگفت انگیز ما بوده اند؟ ﴿۹﴾

[۱] ــ «کهف» به معنى پناهگاه است نه به معنى غار، ولى ممکن است غار پناهگاه باشد.

إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ﴿۱۰﴾

آن وقتى که جوانانى در پناهگاهى مأوا گرفتند، پس گفتند: پروردگار ما، از جانب خود رحمتى به ما عطا فرما و براى ما در کارمان رشدى مهیا ساز. ﴿۱۰﴾

فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا ﴿۱۱﴾

پس (ما) بر گوشهاى آنها در آن پناهگاهِ (غار، خواب) را زدیم که از نظر عدد، سالها در آن فرو رفتند. ﴿۱۱﴾

ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا ﴿۱۲﴾

سپس آنها را بیدار کردیم تا بدانیم کدام یک از این دو دسته مدّت خواب خود را بهتر حساب کرده اند. ﴿۱۲﴾

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿۱۳﴾

ما بر تو جریان آنها را به حقّ نقل مى کنیم. قطعا آنها جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما هدایت آنها را زیاد کردیم. ﴿۱۳﴾

وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا ﴿۱۴﴾

و وقتى که (به کارشان) قیام کردند، دلهایشان را (با یکدیگر) محکم نمودیم، پس گفتند: پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است. ما خداى دیگرى را هرگز غیر او نمى خوانیم که اگر غیر از این انجام دهیم، قطعا سخن بیهوده اى گفته ایم. ﴿۱۴﴾

هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ﴿۱۵﴾

اینها مردمِ ما هستند که معبودهایى را غیر از خدا انتخاب کردند. چرا براى آنها دلیل آشکارائى نمى آورند، پس چه کسى ظالم تر از آن کسى است که به خدا دروغ مى بندد؟ ﴿۱۵﴾

وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا ﴿۱۶﴾

و زمانى که از آنها و از آنچه غیر از خدا را مى پرستیدند کناره گیرى کردید، پس به پناهگاه غار وارد شوید، تا پروردگارتان رحمتش را بر شما قرار دهد و در کارتان براى شما گشایشى مقرّر بفرماید. ﴿۱۶﴾

وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا ﴿۱۷﴾

و خورشید را چنین مى بینى که وقتى طلوع مى کند، از طرف راست غارشان بر آنها مى تابد و وقتى که غروب مى کند، در طرف چپِ آنها فرود مى آید در حالى که آنها در محلّ وسیعى از آن (غار) هستند. آن از نشانه هاى خدا است. کسى را که خدا هدایت مى کند، او هدایت شده واقعى است و کسى را که خدا گمراه کند، پس هیچگاه براى او سرپرست ارشادکننده اى نخواهى یافت. ﴿۱۷﴾

وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿۱۸﴾

و گمان مى کنى که آنها بیدارند و حال آنکه آنها در خواب (عمیقى) فرو رفته اند. و ما آنها را به طرف راست و به طرف چپ مى گردانیم و سگِ آنها به در غار دو دستش را باز کرده، اگر بر آنها اطّلاع پیدا کنى (و نگاهشان نمایى)، به آنها پشت کرده و فرار مى نمایى و تمام وجودت را ترس از آنها مى گیرد. ﴿۱۸﴾

وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿۱۹﴾

و این چنین آنها را بیدارشان کردیم تا از یکدیگر سؤال کنند. گوینده اى از آنها گفت: چقدر خوابیده اید؟ آنها گفتند: یک روز یا مقدارى از روز را خوابیده ایم. (جمعى از آنها) گفتند: پروردگارتان داناتر است به مقدارى که خوابیده اید، پس یک نفرتان را با این پولى که دارید به شهر بفرستید تا ببیند کدام یک (از مغازه ها) غذاى بهترى (پاکترى) دارد، تا غذایى براى شما از آن بیاورد و باید متوجّه باشد و احدى را به شما آگاه نسازد. ﴿۱۹﴾

«وسط قرآن»

إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿۲۰﴾

قطعا اگر آنها به شما دسترسى پیدا کنند، شما را سنگباران مى کنند یا شما را به آئین خود بر مى گردانند. در آن وقت هرگز رستگار نخواهید شد. ﴿۲۰﴾

وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا ﴿۲۱﴾

و ما این چنین مردم را متوجّه آنها کردیم، براى اینکه آنها بدانند، قطعا وعده خدا حقّ است و قطعا اینکه قیامت، شکى در آن نیست. زیرا آنها بین خود درباره اعتقادشان نزاع مى کردند پس گفتند: بنائى بر روى آنها بسازید. پروردگارشان داناتر به آنها است، ولى کسانى که بر کار آنها اطّلاع داشتند گفتند: حتما بر روى آنها مسجدى را بنا خواهیم کرد. ﴿۲۱﴾

سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲﴾

به زودى گروهى خواهند گفت: آنها سه نفرند، چهارمین آنها سگشان بوده است و جمع دیگرى مى گویند: پنج نفرند، ششمین آنها سگشان بوده است. این تیر به تاریکى انداختن است و جمع دیگرى مى گویند: هفت نفرند و هشتمین آنها سگشان بوده است. بگو: پروردگار من به عدد آنها داناتر است. از تعداد آنها جز کمى اطّلاع ندارند و تو درباره آنها جز با دلیل واضحى حرف نزن و از احدى از این مردم درباره آنها نظرخواهى نکن. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ ـ ۹

اصحاب کهف

سالک الی اللّه باید بداند که هر کاری برای خدا آسان است. زیرا وقتی که پروردگار اراده ای می کند، همان جا آن کار انجام می شود. از قضایای مهم قرآن برای اینکه مردم به قیامت اعتقاد پیدا کنند، «قصه اصحاب کهف» است. خصوصیاتی که در اصحاب کهف بود، سالک الی اللّه باید در خود ایجاد کند تا در بیداری، خواب و بعد از مرگ خدای تعالی او را تحت حمایت خود قرار دهد.

اوّل: آنکه جوانمرد و شجاع باشد و در مقابل کفّار و دشمنان دین اراده خود را از دست ندهد.

دوّم: آنکه از خدا کمک بخواهد که کارهایش مایه رشد و کمالش باشد.

سوّم: آنکه خدای تعالی او را مایه هدایت مردم به حقایقی قرار دهد.

اصحاب کهف جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و با امپراطور روم که خود را پروردگار جهانیان می دانست، مخالفت کردند، برای مردمی که معتقد به قیامت نبودند، مایه هدایت شدند و لذا پروردگار متعال آنها را تا زمانی که بیدار بودند، حمایتشان کرد و سیصد سال آنها را در خواب نگهداری فرمود و پس از آنکه بیدار شدند، مایه اعتقاد مردم به قیامت گردیدند و پس از مردن آنها را خدا در بهشت برزخی نگهداری کرد، تا از یاران حضرت بقیه اللّه ﴿ارواحنافداه﴾ باشند.

«هر چه خدا می خواهد همان خواهد شد»

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا ﴿۲۳﴾

و هرگز چیزی را نگو که قطعا من فردا، کننده ی آن خواهم بود. ﴿۲۳﴾

إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا ﴿۲۴﴾

مگر آنکه خواست خدا باشد. و وقتى پروردگارت را فراموش کردى، به یاد بیاور و بگو: امید است اینکه هدایت کند پروردگارم مرا به چیزى که از این، رشدش نزدیکتر باشد. ﴿۲۴﴾

«تعیین مدّت خواب اصحاب کهف»

وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا ﴿۲۵﴾

و آنها در پناهگاه و غارشان سیصد سال خوابیدند و (جمعى) نُه سال بر آن افزودند. ﴿۲۵﴾

قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ﴿۲۶﴾

بگو: خدا داناتر است به مدّتى که آنها خوابیده اند. براى او پنهانى آسمانها و زمین است. چقدر بینا و شنوا است. براى آنها غیر از خدا سرپرستى نیست و او احدى را در دستور کار خود شریک نمى کند. ﴿۲۶﴾

«دستور خواندن کتاب خدا و بودن با مؤمنین»

وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴿۲۷﴾‏

و بخوان آنچه را به تو از کتاب پروردگارت وحى شده. هیچ تبدیل کننده اى براى کلمات او نخواهد بود و هرگز جز او (براى خود) پناهگاهى نخواهى یافت. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۷ ـ ۲۳

بداء

سالک الی اللّه باید خود را معتقد به بداء که علمش منحصراً در اختیار خدا است، قرار دهد. زیرا خدای تعالی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که دانا به آنچه بوده و هست و خواهد بود، فرموده: هرگز نگویی که من فردا فلان کار را می کنم، مگر آنکه بگویی اگر خدا بخواهد، یعنی اگر خدا نخواست، من هم نمی توانم کاری بکنم، نباید هیچ گاه خدا را فراموش کند، همیشه به امید هدایت پروردگارش باشد و در خصوص اصحاب کهف که سیصد سال در آن پناهگاه ماندند، تنها با اراده پروردگار این کار انجام شد، خدا می داند که چند سال آنها در آن غار مانده و یا تعدادشان چند نفر بوده است و نباید هیچ گاه فکر کند که قوانین دیگری در مقابل قوانین الهی می تواند وجود داشته باشد.

وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿۲۸﴾

و خود را با کسانى که پروردگارشان را صبح و شام مى خوانند و رضاى پروردگارشان را مى طلبند، با صبر و استقامت نگهدار و از آنها به خاطر اینکه زینت زندگى دنیا را بخواهى، چشم پوشى نکن و از کسى که قلب او را ما از یاد خود غافل کرده ایم و پیرو خواسته خود شده است و کارهایش افراطى است، اطاعت نکن. ﴿۲۸﴾

وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿۲۹﴾

و بگو: آنچه حقّ است از طرف پروردگار شما است. پس کسى که مى خواهد ایمان بیاورد و کسى که مى خواهد کافر شود. قطعا ما براى ستمگران آتشى را که پرده شعله هایش آنها را از هر طرف احاطه کرده، آماده کرده ایم. و اگر آنها تقاضاى آب کنند، به آنها آبى داده مى شود که مانند مسِ گداخته صورتها را بریان مى کند. نوشیدنى بد و چه بد منزلى است. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ ـ ۲۸

با دعا گویان باشید

سالک الی اللّه باید خود را با کسانی که برای خدا صبح و شام دعا می کنند، قرار دهد و اطاعت کسانی که از یاد خدا غافلند و پیروی از هوای نفس می کنند، نکند و حق را بگوید. هر کس می خواهد اعتقاد به آن داشته باشد و هر کس می خواهد اعتقاد نداشته باشد؛ ولی خدای تعالی آنها را به عذاب سختی مبتلا می کند.

«اجر مؤمنین»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ﴿۳۰﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته انجام داده اند، قطعا ما اجر کسى را که عمل نیکویى انجام دهد، ضایع نمى کنیم. ﴿۳۰﴾

أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا ﴿۳۱﴾

گروهى هستند که براى آنها بهشتهاى جاویدان است که از دامنِ آن بهشتها نهرهائى جارى است، با دستبندهایى از طلا در آن بهشتها زینت مى شوند و لباسهاى سبزى از سندس و استبرق به تن مى کنند، در آن (بهشتها) به روى تختهایى تکیه داده اند. این خوب اجرى است و نیکو استراحتگاهى است. ﴿۳۱﴾

«قصّه مردِ مؤمن و غیر مؤمن»

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ﴿۳۲﴾

و براى آنها مَثَل دو مردى را بزن که ما براى یکى از آنها دو باغ از درختان انگور قرار داده بودیم که پوشانده بودیم آن دو باغ را از درخت خرما و بین این دو باغ را زراعتى قرار داده بودیم. ﴿۳۲﴾

كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا ﴿۳۳﴾

هر دو باغ میوه هاى خوردنى آورده بودند و چیزى از آن کسر نگذاشته بودند. و در بین آن دو (باغ) نهرى جارى کرده بودیم. ﴿۳۳﴾

وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ﴿۳۴﴾‏

و براى صاحب باغ درآمد خوبى بود پس به رفیقش در حالى که با او گفتگو مى کرد، گفت: من از تو بیشتر مال دارم و از نظر افراد از تو قدرتمندترم. ﴿۳۴﴾

وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا ﴿۳۵﴾

و وارد باغش شد در حالى که او به خودش ستمکار بود، گفت: (من) گمان نمى کنم این (باغ و نعمت) هرگز نابود شود. ﴿۳۵﴾

وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا ﴿۳۶﴾

و (من) گمان نمى کنم که قیامت بر پا شود و اگر (من) به سوى پروردگارم برگردانده شوم، حتما جایگاهى بهتر از این را در بازگشت خواهم داشت. ﴿۳۶﴾

قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا ﴿۳۷﴾

رفیقش در حالى که با او گفتگو مى کرد به او گفت: آیا به کسى که تو را از خاک سپس از نطفه خلق کرده ، سپس تو را به صورت مردى کامل درآورده، کافر شدى؟ ﴿۳۷﴾

لَكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا ﴿۳۸﴾

امّا (من معتقدم که)او، خدا پروردگار من است و احدى را با پروردگارم شریک قرار نمى دهم. ﴿۳۸﴾

وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا ﴿۳۹﴾

و چطور شد وقتى داخل باغت شدى، نگفتى: ماشاءاللّه، لاقوّة الاّ باللّه، اگر مى بینى که من کمتر از تو مال و فرزند دارم. ﴿۳۹﴾

فَعَسَى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا ﴿۴۰﴾

پس امید است که پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و بر باغ تو از آسمان صاعقه اى بفرستد، پس تو صبح کنى در حالى که باغت جز زمین صاف و لغزنده اى نباشد. ﴿۴۰﴾

أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا ﴿۴۱﴾

یا اینکه صبح که بر مى خیزى، آب باغت فرو رفته باشد و هرگز نتوانى آن (آب) را دوباره بدست آورى. ﴿۴۱﴾

وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا ﴿۴۲﴾

و (تمام) میوه هاى باغ نابود شده باشد. پس صبح کرد در حالى که به خاطر مخارجى که در آن (باغ) کرده بود، دو دستش را بالا و پائین مى کرد و به هم مى مالید و آن باغ تمام داربستهایش فرو ریخته بود و با خود مى گفت: اى کاش من احدى را با پروردگارم شریک قرار نمى دادم. ﴿۴۲﴾

وَلَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنْتَصِرًا ﴿۴۳﴾

و برایش جمعیتى غیر از خدا نبودند که او را یارى کنند و یا او از کسى یارى بطلبد. ﴿۴۳﴾

هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا ﴿۴۴﴾

اینجا است که ولایت، مال خدایى است که حقّ مى باشد. او بهترین ثواب و بهترین عاقبت را (براى مؤمنین) دارد. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ ـ ۳۲

یکی مؤمن و دیگری کافر

سالک الی اللّه باید از جریان دو مردی که یکی مؤمن و دیگری کفران کننده نعمت پروردگار بودند عبرت بگیرد. کفران کننده وقتی چشمش به باغها و ثروتش افتاد، از خدا غافل شد، منکر قیامت گردید، خدا را فراموش کرد و هر چه آن مرد مؤمن خواست او را متذکر پروردگار کند، از خواب غفلتش بیدار نشد تا آنکه وقتی تمام ثروتش از بین رفت، گفت: ای کاش من از پروردگارم غافل نمی شدم و اموالم را شریک خدایم قرار نمی دادم.

«مَثَل زندگی دنیا»

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا ﴿۴۵﴾‏

و مَثَل زندگى دنیا را مانند آبى که آن را از آسمان نازل کردیم براى مردم بزن که بوسیله آن گیاههاى زمین با هم مخلوط مى شوند، امّا (پس از زمانى) خاشاکى مى شوند که بادها آن را به هر طرف پراکنده مى نمایند و خدا بر همه چیز مقتدر است. ﴿۴۵﴾

«مال و فرزند زینت دنیا است»

اَلْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا ﴿۴۶﴾

مال و فرزندان زینت زندگى دنیا هستند و ارزشهاى ماندنى در نزد پرورگارت از جهت ثواب بهتر است و امیدواریش بیشتر است. ﴿۴۶﴾

برداشت از آیات ۴۶ ـ ۴۵

زندگی دنیا

سالک الی اللّه باید بداند که زندگی دنیا بسیار بی ارزش است و مال و فرزندان اگر صالح باشند، سبب شیرینی زندگی دنیا است. ولی اگر کسی بتواند کار پر ارزشی در دنیا برای خود باقی بگذارد، ارزشش بهتر، شیرینی اش لذّت بخش تر و بقائش بیشتر خواهد بود.

«روز قیامت»

وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۴۷﴾

و روزى که (ما) کوهها را حرکت مى دهیم و زمین را مسطّح و ظاهر مى بینى و همه شان را زنده مى کنیم و احدى از آنها را فروگذار نخواهیم کرد. ﴿۴۷﴾

وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِدًا ﴿۴۸﴾

و همه در یک صف به پروردگارت عرضه مى شوند. قطعا همه شما نزد ما آمدید، همان طورى که ما شما را در اوّل مرتبه خلق کردیم. امّا شما گمان مى کردید که هرگز برایتان موعدى قرار نخواهیم داد. ﴿۴۸﴾

وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا ﴿۴۹﴾

و دفتر کلّ گذاشته مى شود. پس گنهکاران را مى بینى که از آنچه در آن (کتاب) است، ترسان و نگرانند و مى گویند: اى واى بر ما، این چه نوشته اى است که کوچک و بزرگى را فروگذار نکرده مگر آنکه آن را احصاء نموده است. و آنچه را که عمل کرده اند، حاضر (در مقابل خود) مى یابند و پروردگارت به احدى ظلم نمى کند. ﴿۴۹﴾

«سجده ملائکه به آدم علیه السلام»

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا ﴿۵۰﴾

و وقتى که ما به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید. پس همه سجده کردند مگر ابلیس، او از جنّ بود، پس از امر پروردگارش سرپیچى کرد. آیا پس شما او و ذرّیه او را اولیاء خود غیر از من قرار مى دهید؟ و حال آنکه آنها دشمن شمایند. چه بد بدلى براى ستمگران است. ﴿۵۰﴾

مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا ﴿۵۱﴾

من آنها را شاهد بر خلقت آسمانها و زمین قرار ندادم و نه بر خلقت خودشان و من هرگز گمراهان را یار و مددکار خود نگرفتم. ﴿۵۱﴾

«باز هم آیاتی مربوط به قیامت»

وَيَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَكَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ مَوْبِقًا ﴿۵۲﴾

و روزى که خدا مى گوید: شریکهایى که شما براى من گمان مى کردید، صدا بزنید، پس اینها، آنها را صدا مى زنند، پس آنها جواب اینها را نمى دهند و ما بین آنها هلاکتى قرار مى دهیم. ﴿۵۲﴾

وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا ﴿۵۳﴾‏

و گنهکاران آتش را مى بینند، پس یقین مى کنند که قطعا آنها در آتش قرار خواهند گرفت و هیچ گونه راه فرارى از آن نخواهند یافت. ﴿۵۳﴾

«قرآن دارای مَثَلهایی است»

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا ﴿۵۴﴾

و قطعا در این قرآن براى مردم از هر مَثلى زده ایم. ولى انسان بیشتر از هر چیزى به مجادله بر مى خیزد. ﴿۵۴﴾

وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا ﴿۵۵﴾

و چیزى مردم را مانع نشد از اینکه ایمان بیاورند زمانى که هدایت براى آنها آمد و (چیزى مانع آنها نشد از اینکه) از پروردگارشان طلب بخشش کنند، مگر اینکه سنّت پیشینیان در موردشان اجرا شود یا عذاب در مقابلشان قرار گیرد. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیات ۵۵ ـ ۵۴

مجادله

سالک الی اللّه باید کوشش کند که در موضوعاتی که خدای تعالی در قرآن با توضیحات و مثل ها بیان فرموده مجادله نکند، هر چه بیشتر آنها را بپذیرد و از هدایت الهی استقبال کند و از خدای تعالی طلب بخشش نماید نیکوتر است والاّ خدای تعالی در دنیا و آخرت او را عذاب خواهد کرد.

«علّت فرستادن پیامبران»

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا ﴿۵۶﴾

و (ما) نفرستادیم پیامبران را مگر به عنوان بشارت دهنده و ترساننده. ولى کافرین به باطل مجادله مى کنند تا حقّ را بوسیله این مجادله از بین ببرند و آیات مرا و آنچه را که از آن ترسانیده شده اند، به مسخره گرفتند. ﴿۵۶﴾

«اعراض از آیات خدا»

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ﴿۵۷﴾

و چه کسى ظالمتر از کسى است که آیات پروردگارش به او تذکر داده مى شود پس از آن رو برمى گرداند و آنچه را که پیش فرستاده فراموش مى کند؟ ما بر دلهاى اینها پرده هایى انداخته ایم تا آن را نفهمند و در گوشهاى آنها سنگینى قرار دادیم و اگر آنها را به طرف هدایت دعوت کنى، پس هرگز در این وقت هیچگاه هدایت نمى شوند. ﴿۵۷﴾

«خدا بخشنده مهربان است»

وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُمْ بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلًا ﴿۵۸﴾

و پروردگار تو بخشنده صاحب رحمت است. اگر آنها را به آنچه کرده اند مؤاخذه کند، حتما عذاب را براى آنها زودتر مى فرستاد. ولى براى آنها موعدى است که هرگز از آن راه فرارى نخواهند یافت. ﴿۵۸﴾

وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا ﴿۵۹﴾

و آن شهرهایى بوده است که ما وقتى که ظلم کرده اند، هلاکشان کرده ایم و براى هلاکتشان موعدى قرار داده ایم. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ ـ ۵۶

کلمات معصومین

سالک الی اللّه باید جدال و بحث های بی فایده را بخصوص در مقابل انبیاء و معصومین علیهم السلام کنار بگذارد و آیات الهی را به مسخره نگیرد و بداند که اگر کسی آیات پروردگار را سبک بشمارد، آنچنان توفیقاتش کم می شود که به هیچ وجه هدایت نخواهد شد. ولی پروردگار در عین حال مهربان است. اگر این مهربانی را نمی داشت، همه مردم مورد عذاب واقع می شدند، آنچنان که بعضی از گذشتگان که ظلم را به نهایت رسانده بودند هلاک شدند.

«قصّه حضرت موسی و خضر علیهماالسلام»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا ﴿۶۰﴾

و زمانى که موسى به (دوست) جوان همراه خود گفت: (از رفتن) باز نخواهم ایستاد تا به مجمع البحرین (محل برخورد دو دریا) برسم یا مدّت زیادى راه بروم. ﴿۶۰﴾

فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا ﴿۶۱﴾

پس وقتى که به مجمع البحرین (محل برخورد دو دریا) رسیدند، ماهى خود را فراموش کردند و ماهى راه خود را سرازیر در دریا پیش گرفت و رفت. ﴿۶۱﴾

فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا ﴿۶۲﴾

پس زمانى که از مجمع البحرین گذشتند، موسى به دوست جوانش گفت: غذاى ما را بیاور که قطعا ما از این سفرمان، سخت خستگى را احساس مى کنیم. ﴿۶۲﴾

قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا ﴿۶۳﴾

دوست جوانش گفت: دیدى چه شد؟ وقتى که ما در کنار آن صخره استراحت کرده بودیم، پس من ماهى را فراموش کردم و جز شیطان این فراموشى را که من به یاد او باشم، بر من مستولى نکرده. و او راه خود را در دریا با کمال تعجّب گرفت و رفت. ﴿۶۳﴾

قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا ﴿۶۴﴾

موسى گفت: آن همان چیزى بود که ما مى خواستیم. پس از همان راهى که رفته بودند، برگشتند در حالى که به تحقیق خود ادامه مى دادند. ﴿۶۴﴾

فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا ﴿۶۵﴾

پس (در آنجا) بنده اى از بندگان ما را، که ما رحمتى از طرف خودمان به او داده بودیم و علمى از ناحیه خودمان به او آموخته بودیم، پیدا کردند. ﴿۶۵﴾

قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴿۶۶﴾

موسى به او گفت: آیا ممکن است من از تو پیروى کنم تا آنکه از آنچه مى دانى که مایه رشد است، به من تعلیم دهى؟ ﴿۶۶﴾

قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿۶۷﴾

گفت: قطعا تو هرگز نمى توانى با من صبر کنى. ﴿۶۷﴾

وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ﴿۶۸﴾

و چگونه مى توانى صبر کنى بر چیزى که از آن اطّلاع کاملى ندارى؟ ﴿۶۸﴾

قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا ﴿۶۹﴾

(موسى) گفت: ان شاءاللّه خواهى دید که من صبر مى کنم و هیچ دستور تو را مخالفت نمى کنم. ﴿۶۹﴾

قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿۷۰﴾

(خضر) گفت: پس اگر مایلى پیروى مرا بکنى، پس از هیچ چیز از من سؤال نکن تا اینکه خودم براى تو آن را یادآورى کنم. ﴿۷۰﴾

فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا ﴿۷۱﴾

پس آن دو نفر براه افتادند تا وقتى که سوار کشتى شدند. (خضر) کشتى را سوراخ کرد. (موسى) گفت: آیا کشتى را سوراخ کردى براى اینکه مسافرین آن را غرق کنى؟ قطعا کار تعجّب آورى را انجام دادى. ﴿۷۱﴾

قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿۷۲﴾

گفت: آیا من نگفتم که تو هرگز نمى توانى با من صبر کنى؟ ﴿۷۲﴾

قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا ﴿۷۳﴾

(موسى) گفت: مرا به آنچه که فراموش کردم، مؤاخذه نکن و به خاطر این کارم بر من سخت نگیر. ﴿۷۳﴾

فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا ﴿۷۴﴾‏

پس براه افتادند، تا آنکه نوجوانى را دیدند. پس خضر او را کشت. (موسى) گفت: آیا کشتى شخص بى گناهى را بدون آنکه او کسى را بکشد؟ قطعا کار منکرى انجام دادى. ﴿۷۴﴾

جزء ۱۴

سوره مبارکه حجر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾

«الر» این آیاتِ کتاب و قرآن روشن کننده است. ﴿۱﴾

«آرزوی کفّار»

رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۲﴾

چه بسا کسانى که کافر شده اند، دوست داشتند که اى کاش مسلمان بودند. ﴿۲﴾

ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَv ﴿۳﴾

آنها را بگذار که بخورند و لذّت ببرند و آرزوها آنها را مبهوت خود کند، پس زود است که بدانند. ﴿۳﴾

وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ ﴿۴﴾

و ما هلاک نکرده ایم قریه اى را، مگر اینکه براى آن وقت معینى بوده است. ﴿۴﴾

مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿۵﴾

هیچ جمعیتى از وقت خود پیشى نمى گیرد و عقب هم نمى افتند. ﴿۵﴾

«جسارت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله از ناحیه کفّار»

وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ﴿۶﴾

و گفتند: اى کسى که بر او قرآن نازل شده، قطعا تو دیوانه اى. ﴿۶﴾

لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۷﴾

چرا براى ما فرشتگان را نمى آورى، اگر تو از راستگویانى؟ ﴿۷﴾

مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُنْظَرِينَ ﴿۸﴾

ما فرشتگان را جز به راستى نازل نمى کنیم و آنها در آن وقت مهلت داده نمى شوند. ﴿۸﴾

«قرآن در حفظ خدا است و تحریف نمی شود»

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۹﴾

قطعا ما خودمان قرآن را نازل کرده ایم و قطعا ما حافظ آن هستیم. ﴿۹﴾

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۰﴾

و قطعا ما قبل از تو در امّتهاى اوّلین، پیامبرانى فرستادیم. ﴿۱۰﴾

«پیامبران را مسخره کردند»

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۱﴾

و رسولى نزد آنها نیامد، مگر آنکه آنها او را مسخره مى کردند. ﴿۱۱﴾

كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۲﴾

این چنین ما قرآن را در قلوب گنهکاران راه مى دهیم. ﴿۱۲﴾

لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾

(ولى) آنها ایمان به آن نمى آورند و قطعا سنّت اوّلین (در گذشته نیز) این چنین بوده است. ﴿۱۳﴾

وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ ﴿۱۴﴾

و اگر براى آنها درى از آسمان باز کنیم، پس آنها دائما در آن بالا مى روند. ﴿۱۴﴾

لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ ﴿۱۵﴾‏

آنها مى گویند: جز این نیست که چشمهاى ما بى حال شده (بسته و متحیر) است. بلکه ما مردمِ سِحر شده اى هستیم. ﴿۱۵﴾

«برجهای آسمانی»

وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ﴿۱۶﴾

و قطعا ما در آسمان برجهایى قرار دادیم و آن را براى نگاه کنندگان زینت کرده ایم. ﴿۱۶﴾

وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ﴿۱۷﴾

و آن را از هر شیطان رانده شده اى حفظ نموده ایم. ﴿۱۷﴾

«شهاب ثاقب»

إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ ﴿۱۸﴾

مگر کسى که بخواهد مخفیانه گوش کند، پس فورا شهابى روشن او را دنبال مى کند. ﴿۱۸﴾

«توجّه به نعمتهای الهی»

وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ ﴿۱۹﴾

و زمین را پهن کردیم و در آن کوهها را انداختیم و در آن از هر چیزى به اندازه خود رویانیدیم. ﴿۱۹﴾

وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ ﴿۲۰﴾

و در آن براى شما و براى کسى که شما رزق او را نمى دهید، معیشت و وسیله زندگى قرار دادیم. ﴿۲۰﴾

«خزائن همه چیز نزد خدا است»

وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿۲۱﴾

و هیچ چیز نیست، مگر آنکه در نزد ما خزائن آن هست و ما آن را نازل نمى کنیم، مگر به اندازه معلوم. ﴿۲۱﴾

«فایده بادها»

وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ﴿۲۲﴾

و ما بادها را بارورکننده فرستادیم. پس از آسمان آب نازل کردیم و شما و آنچه که شما آن را نمى توانستید نگه بدارید، سیراب کردیم. ﴿۲۲﴾

وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿۲۳﴾

و قطعا ما خودمان زنده مى کنیم و مى میرانیم و ما وارث هستیم. ﴿۲۳﴾

وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ﴿۲۴﴾

و قطعا ما گذشتگان شما را مى دانیم و آیندگان شما را هم مى شناسیم. ﴿۲۴﴾

«روز حشر و قیامت»

وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵﴾

و قطعا پروردگار تو، او است که همه را محشور مى کند. قطعا او حکیم دانایى است. ﴿۲۵﴾

«خلقت بدن انسان»

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۲۶﴾

و قطعا، انسان را ما از گِل خشکیده خلق کردیم که از گِل بدبوئى گرفته شده بود. ﴿۲۶﴾

«خلقت اجنّه»

وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾

و جنّ را قبل از آن از آتش سوزانى خلقش نمودیم. ﴿۲۷﴾

«خلقت حضرت آدم علیه السلام»

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۲۸﴾

و زمانى که پروردگارت به ملائکه گفت: قطعا من خالق بشر از گِل خشکیده سیاه بدبویى هستم. ﴿۲۸﴾

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۲۹﴾

پس زمانى که آن را به پایان رساندم و در او روح خودم را دمیدم، پس همگى براى او سجده کنید. ﴿۲۹﴾

فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۳۰﴾

پس ملائکه همه شان، جمعا به سجده افتادند. ﴿۳۰﴾ 

«توبیخ شیطان از طرف خدای تعالی»

إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿۳۱﴾‏

مگر ابلیس که إبا کرد تا با سجده کنندگان باشد. ﴿۳۱﴾

قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿۳۲﴾

خدا گفت: اى ابلیس، تو را چه شده که با سجده کنندگان نیستى؟ ﴿۳۲﴾

قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۳۳﴾

گفت: من این چنین نیستم که براى بشرى که تو او را از گِل خشکیده بدبویى خلق کرده اى، سجده کنم. ﴿۳۳﴾

قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿۳۴﴾

خدا فرمود: خارج شو از میان ملائکه، زیرا تو رانده شده اى. ﴿۳۴﴾

وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿۳۵﴾

و بر تو لعنت تا روز جزا خواهد بود. ﴿۳۵﴾

قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۳۶﴾

گفت: پروردگار من، پس مرا تا روزى که مردم برانگیخته مى شوند، مهلت بده. ﴿۳۶﴾

قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۳۷﴾

خدا فرمود: پس تو از مهلت یافتگانى. ﴿۳۷﴾

إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۳۸﴾

تا روز وقت معلوم. ﴿۳۸﴾

«وساوس شیطان»

قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۳۹﴾

گفت: پروردگارا، به خاطر اغوایى که تو مرا کرده اى، براى آنها در روى زمین (چیزهایى را) زینت مى دهم و حتما همه را گمراه خواهم کرد. ﴿۳۹﴾

إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰﴾

مگر بندگان تو از این مردم که خالص اند. ﴿۴۰﴾

قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿۴۱﴾

خدا فرمود: این راهی است مستقیم که بر عهده من است. ﴿۴۱﴾

«تسلّط نیافتن شیطان بر بندگان خدا»

إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۴۲﴾

قطعا بر بندگان من براى تو تسلّطى نیست، مگر کسى از گمراهان که تو را پیروى کند. ﴿۴۲﴾

وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۳﴾

و قطعا جهنّم وعده گاه همه آنها خواهد بود. ﴿۴۳﴾

«درهای جهنّم»

لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ ﴿۴۴﴾

برای جهنّم هفت در است. برای هر دری از آنها جمعی تقسیم شده اند. ﴿۴۴﴾

«بهشت برای اهل تقوی»

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۴۵﴾

قطعا متّقین در بهشتها و کنار چشمه ها هستند. ﴿۴۵﴾ 

ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ ﴿۴۶﴾

با سلامتی و آرامش داخل این باغها شوید. ﴿۴۶﴾

«تزکیه نفس اهل تقوی قبل از ورود به بهشت»

وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۴۷﴾

و ما آنچه در دلهاى آنها از کینه و صفات رذیله است، کنده ایم. آنها برادرانى هستند که بر تختهائى مقابل یکدیگر قرار گرفته اند. ﴿۴۷﴾

لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿۴۸﴾

به آنها در آن بهشتها ناراحتى و خستگى نمى رسد و آنها از آن باغها اخراج نمى شوند. ﴿۴۸﴾

«خدا بخشنده مهربانی است»

نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۴۹﴾

بندگانم را خبر بده که من قطعا همان بخشنده مهربانی هستم. ﴿۴۹﴾

وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ ﴿۵۰﴾

و قطعا عذاب من، همان عذاب دردناک است. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیات ۵۰ ـ ۴۷

تزکیه در قیامت

سالک الی اللّه اگر نتوانست در دنیا کاملاً تهذیب نفس کند ولی در صراط مستقیم بود، روز قیامت خدای تعالی به او کمک می کند و روح او را تزکیه می نماید و او را با برادران صالحش به بهشت وارد می کند. زیرا خدای تعالی با گذشت و غفور است و نسبت به سالکین الی اللّه مهربانی خاصی دارد.

«میهمانان حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ ﴿۵۱﴾

و به آنها خبر بده از میهمانان ابراهیم. ﴿۵۱﴾

إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾

آن وقتی که بر او داخل شدند. و گفتند: سلام. گفت: ما از شما ترسانیم. ﴿۵۲﴾

برداشت از آیات ۵۲ ـ ۵۱

آداب سلام کردن

سالک الی اللّه باید بکوشد ادب اجتماعی را رعایت کند و وقتی بر کسی وارد شد، با کلمه سلام او را از اذیت نکردن و آزار ندادن خود مطمئن نماید.

«بشارت به فرزند»

قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿۵۳﴾

گفتند: نترس. ما تو را به پسر دانائی بشارت می دهیم. ﴿۵۳﴾

قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿۵۴﴾

گفت: آیا شما با آنکه مرا پیرى گرفته است، بشارتم مى دهید؟! و به چه چیز بشارت مى دهید؟  ﴿۵۴﴾

قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ ﴿۵۵﴾

گفتند: ما تو را به راستى بشارت مى دهیم. پس از مأیوسین نباش. ﴿۵۵﴾

قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿۵۶﴾

گفت: و جز گمراهان چه کسى مأیوس از رحمت پروردگارش خواهد بود؟! ﴿۵۶﴾

برداشت از آیه ۵۶

یأس از رحمت خدا

سالک الی اللّه باید بداند تنها گمراهان از رحمت خدا مأیوسند لذا به هیچ وجه نباید از رحمت پروردگار مأیوس گردد.

«کار ملائکه ای که آمده بودند»

قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۷﴾

ابراهیم گفت: اى فرستادگان، پس کار شما چیست؟ ﴿۵۷﴾

قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ ﴿۵۸﴾

گفتند: قطعا ما فرستاده شده ایم به طرف قومى که مجرمند. ( ﴿۵۸﴾

إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۹﴾

مگر اهل و عیال لوط که ما همه شان را نجات خواهیم داد. ﴿۵۹﴾

إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۶۰﴾

مگر زن او را که مقدّر کرده ایم که او از واماندگان باشد. ﴿۶۰﴾

«ملائکه به نزد حضرت لوط می روند»

فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿۶۱﴾

پس وقتى که فرستادگان به نزد خانواده لوط آمدند. ﴿۶۱﴾

قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ ﴿۶۲﴾

لوط گفت: شما افراد ناشناسى هستید. ﴿۶۲﴾

قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۶۳﴾

گفتند: بلکه ما به نزد تو آمده ایم، براى انجام آنچه را که در آن مردم تردید داشتند. ﴿۶۳﴾

وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۶۴﴾

و ما حقّ را براى تو آورده ایم و ما راستگو هستیم. ﴿۶۴﴾

«عذاب قوم لوط»

فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿۶۵﴾

پس خانواده ات را در پاره اى از شب بردار و از اینجا ببر و خودت پشت سر آنها حرکت کن و کسى از شما به پشت سر خود نگاه نکند و همان طورى که دستور دارید، بروید. ﴿۶۵﴾

وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ ﴿۶۶﴾

و ما به لوط این موضوع را عرضه کردیم، اینکه قطعا این گروه در وقتى که صبح مى کنند، ریشه کن خواهند شد. ﴿۶۶﴾

«جسارت قوم لوط»

وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۶۷﴾

و اهل شهر در حالى که همه به یکدیگر بشارت مى دادند، آمدند. ﴿۶۷﴾

قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ ﴿۶۸﴾

لوط گفت: قطعا اینها میهمان من هستند. پس آبروى مرا نریزید. ﴿۶۸﴾

وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ ﴿۶۹﴾

و از خدا بترسید و مرا سرافکنده نکنید. ﴿۶۹﴾

قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۷۰﴾

گفتند: مگر ما تو را از (میهمانى) مردم جهان نهى نکرده بودیم؟ ﴿۷۰﴾

قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۷۱﴾

لوط گفت: اینها دختران من هستند، اگر شما قصد انجام کارى را دارید. ﴿۷۱﴾

لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۷۲﴾

به جان خودت قسم، قطعا آنها در مستى خود سرگردان بودند. ﴿۷۲﴾

«صاعقه در طلوع آفتاب آنها را گرفت»

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ ﴿۷۳﴾

بالاخره صداى صاعقه در طلوع آفتاب آنها را گرفت. ﴿۷۳﴾

فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ ﴿۷۴﴾

پس ما بالاى آن شهر را در زیر آن قرار دادیم و زیرورو کردیم و بر آنها سنگریزه هائى از گِل خشک شده باراندیم. ﴿۷۴﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ﴿۷۵﴾

قطعا در آن جریان، نشانه هایى براى مردم با هوش است. ﴿۷۵﴾

وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ ﴿۷۶﴾

و قطعا آن شهر بر سر راهى، ثابت است. ﴿۷۶﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۷۷﴾

قطعا در آن جریان، براى مؤمنین نشانه اى است. ﴿۷۷﴾

«جریان اصحاب ایکه و اصحاب حجر»

وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ ﴿۷۸﴾

و اگر چه اصحاب «ایکه» قوم ستمگرى بودند. ﴿۷۸﴾

فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ ﴿۷۹﴾

پس ما از آنها انتقام گرفتیم و قطعا این دو قوم بر سر راه آشکار هستند. ﴿۷۹﴾

وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ ﴿۸۰﴾

و قطعا اصحاب حِجر، پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۸۰﴾

وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۸۱﴾

و ما به آنها نشانه هاى خود را دادیم. ولى آنها از آن اعراض کردند. ﴿۸۱﴾

وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ ﴿۸۲﴾

و آنها خانه هاى خود را با آرامش از دل کوهها مى کندند. ﴿۸۲﴾

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ ﴿۸۳﴾

پس (در عین حال) صداى صاعقه، آنها را در صبح گرفت. ﴿۸۳﴾

فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸۴﴾

پس آنچه کسب کرده بودند، آنها را بى نیاز نکرد. ﴿۸۴﴾

«دوری کردن با خوبی»

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ ﴿۸۵﴾

و ما آسمانها و زمین و آنچه در بین اینها است را جز به راستى خلق نکردیم و قطعا ساعت روز قیامت خواهد آمد پس به طور نیکویى صرف نظر کن. ﴿۸۵﴾

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿۸۶﴾

قطعا پروردگار تو همان خلاّق دانا است. ﴿۸۶﴾

«نزول سوره حمد و قرآن»

وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿۸۷﴾

و قطعا ما بر تو سوره حمد و قرآن عظیم را عنایت کردیم. ﴿۸۷﴾

«تواضع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مقابل مؤمنین»

لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾

چشمهاى خود را به آن کسانى که به آنها همسرانى (نزدیکانى) از خودشان داده ایم، نینداز و بر آنها محزون نشو و بال خود را در مقابل مؤمنین فرود آور. ﴿۸۸﴾

برداشت از آیه ۸۸

چشم داشت به مال مردم

سالک الی اللّه نباید به مال، نعمت ها و همسران خوبی که به دیگران داده شده چشم داشتی داشته باشد و باید در مقابل مؤمنین تواضع کند.

«دستوراتی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ ﴿۸۹﴾

و بگو: قطعا من همان ترساننده آشکارا هستم. ﴿۸۹﴾

كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ ﴿۹۰﴾

همان طوری که بر جداکنندگان نازل کردیم. ﴿۹۰﴾

‏الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ﴿۹۱﴾

آنهایی که قرآن را تقسیم کردند. ﴿۹۱﴾

فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۹۲﴾

پس به پروردگارت قسم، حتما از همه آنها سؤال خواهیم کرد. ﴿۹۲﴾

عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾

از آنچه عمل می کردند. ﴿۹۳﴾

فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿۹۴﴾

پس آشکار کن آنچه را که امر می شوی و از مشرکین اعراض نما. ﴿۹۴﴾

إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ ﴿۹۵﴾

قطعا ما شرّ مسخره کنندگان را از تو کفایت کرده ایم. ﴿۹۵﴾

الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾

آن کسانی که با خدا، خدای دیگری قرار می دهند. پس زود است که بدانند. ﴿۹۶﴾

«دلجوئی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ ﴿۹۷﴾

و قطعا ما می دانیم که سینه ات از آنچه می گویند تنگ شده است. ﴿۹۷﴾

برداشت از آیات ۹۷ ـ ۹۱

کمک های الهی

سالک الی اللّه نباید آنچه را که از قرآن و احکام اسلام خوشش می آید انتخاب کند و آنچه بر خلاف هوای نفس او است را ترک نماید، باید حقایق را به وضوح بیان نماید، از مشرکین و کسانی که به دین و حقایق توجّه ندارند اعراض کند و از استهزاء دیگران نترسد. زیرا خدای تعالی او را کمک می کند و خدا می داند که چگونه بندگانش به خاطر استهزاء آنها دلتنگ می شوند.

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ ﴿۹۸﴾

پس پروردگارت را تسبیح و حمد بگو و از سجده کنندگان باش. ﴿۹۸﴾

وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ ﴿۹۹﴾

و پروردگارت را عبادت کن تا مرگت برسد. ﴿۹۹﴾

برداشت از آیات ۹۹ ـ ۹۸

رفع دلتنگی

سالک الی اللّه باید برای رفع دلتنگی خود از گفتار استهزاء کنندگان در سجده، تسبیح و حمد پروردگار را بکند و آن قدر عبادت کند تا به یقین برسد.

سوره مبارکه نحل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۱﴾

امر خدا آمد، پس در آن عجله نکنید. پاک است و برتر است او، از آنچه که آنها شرک مى ورزند. ﴿۱﴾

يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ ﴿۲﴾

ملائکه را با روح بر هر کس از بندگانش که بخواهد با دستورش نازل مى کند، تا بترسانید، قطعا چنین است که خدایى جز من نیست، پس از من بپرهیزید. ﴿۲﴾

برداشت از آیات ۲ ـ ۱

مجازات ها نزدیک است

سالک الی اللّه باید بداند که به زودی مجازات ها می رسد، اگر چه مشرکین آن را دور تصور می کنند. پس باید به وحدانیت خدا اقرار کنند و تقوای الهی را رعایت نماید.

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۳﴾

آسمانها و زمین را به حقّ خلق فرموده. او بالاتر است از آنچه آنها شرک مى ورزند. ﴿۳﴾

«خلقت بدن انسان از نطفه»

خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ ﴿۴﴾

انسان را از نطفه اى خلق کرد، پس او اکنون دشمن آشکارى گردیده است. ﴿۴﴾

«خلقت چهارپایان»

وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۵﴾

و چهارپایان را براى شما خلق فرمود، در آنها وسیله پوشش و منفعتهایى قرار داد و از (گوشت و شیر) آنان مى خورید. ﴿۵﴾

«فائده چهارپایان»

وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ ﴿۶﴾

و در آن چهارپایان، براى شما زیبایى است در وقتى که آنها را به استراحتگاهشان بر مى گردانید و وقتى که آنها را به صحرا مى برید، قرار داده است. ﴿۶﴾

وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۷﴾

و آن چهارپایان وسائل سنگین شما را به شهرى که جز با زحمت به آن نمى رسید، حمل مى کنند. قطعا پروردگار شما رئوفِ مهربانى است. ﴿۷﴾

«اشاره به مرکبهائی که مردم از آن اطّلاعی ندارند»

وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۸﴾

و اسبها و مادیانها و الاغها را آفرید، براى آنکه شما بر آنها سوار شوید و زینتى باشند. و خدا آنچه را که نمى دانید خلق مى کند. ﴿۸﴾

«راه صحیح و منحرف»

وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۹﴾

و بر عهده خدا است که راه صحیح را نشان دهد، و از راهها بعضى منحرف است و اگر خدا بخواهد، همه شما را هدایت مى کند. ﴿۹﴾

«فائده نزول باران»

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَكُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ ﴿۱۰﴾

او خدائى است که از آسمان براى شما آب را نازل فرمود. بعضى از آن آبها آشامیدنى است وبعضى از آن براى آبیارى درختانى است که حیوانات را در آن مى چرانید. ﴿۱۰﴾

يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۱۱﴾

خدا براى شما بوسیله آن آب، زراعت و زیتون و درختهاى خرماو درختهاى انگور و از همه میوه ها مى رویاند. قطعا در این کار نشانه اى است براى مردمى که تفکر مى کنند. ﴿۱۱﴾

«مسخّر نمودن شب و روز»

وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۱۲﴾

و خدا براى شما شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر فرمود و ستارگان به امر پروردگار تسخیر شده اند. قطعا در آن نشانه هائى است براى مردمى که عقلشان را به کار بیندازند. ﴿۱۲﴾

«نشانه های خدا در زمین»

وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۳﴾

و آنچه را که خدا براى شما در زمین با رنگهاى مختلف خلق فرمود، قطعا در آن نشانه اى است براى مردمى که متذکر باشند. ﴿۱۳﴾

«استفاده از جانداران دریا»

وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۴﴾

و آن خدا کسى است که دریا را در اختیار شما قرار داده تا از آن گوشت تازه اى بخورید و از آن زیورى بیرون بیاورید که آن را بپوشید و کشتیها را مى بینى که دریا را مى شکافند و براى آنکه شما از فضل پروردگار بهره مند گردید و شاید شما شکرگزار باشید. ﴿۱۴﴾

«کوههای محکم برای از بین بردن لرزش زمین»

وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۵﴾

و در زمین کوههاى محکمى انداخته تا لرزش زمین را براى شما نگه دارد و نهرها و راههایى ایجاد کرده، شاید شما هدایت شوید. ﴿۱۵﴾

وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۱۶﴾

و علاماتى را قرار داده و بوسیله ستاره، آنها هدایت مى شوند. ﴿۱۶﴾

«معرّفی خدای تعالی»

أَفَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لَا يَخْلُقُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۱۷﴾

آیا کسى که خلق مى کند، مانند کسى است که خلق نمى کند؟ آیا پس چرا متذکر نمى شوید؟ ﴿۱۷﴾

«نعمتهای خدا شمرده نمی شود»

وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۸﴾

و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، آنها را نمى توانید احصاء کنید. قطعا خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۱۸﴾

برداشت از آیه ۱۸

شکر خدای تعالی

سالک الی اللّه باید توجّه داشته باشد نعمت های خدای تعالی آن قدر زیاد است که قابل شمردن نیست؛ لذا باید شاکر خدای تعالی باشد.

وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۱۹﴾

و خدا مى داند آنچه را که پنهان مى کنید و آنچه را که علنى مى نمائید. ﴿۱۹﴾

«خدایانی غیر خدای تعالی»

وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿۲۰﴾

و کسانى را که غیر از خدا مى خوانند، چیزى را خلق نمى کنند و خودشان خلق مى شوند. ﴿۲۰﴾

أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿۲۱﴾

مردگانى که زنده نیستند و آنها درک نمى کنند که چه زمانى برانگیخته مى شوند. ﴿۲۱﴾

إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ ﴿۲۲﴾

خداى شما خداى واحدى است. و کسانى که ایمان به آخرت ندارند، دلهایشان انکار مى کند و آنها متکبّرند. ﴿۲۲﴾

لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ ﴿۲۳﴾

بدون تردید، قطعا خدا آنچه را که پنهان مى کنند و آنچه را که علنى مى کنند مى داند. و قطعا خدا مستکبرین را دوست نمى دارد. ﴿۲۳﴾

برداشت از آیه ۲۳

تکبّر

سالک الی اللّه باید صفت کبر و خودخواهی را از خود دور کند. زیرا خدا متکبران را دوست نمی دارد.

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۴﴾

و زمانى که به آنها گفته مى شود: چه چیز را پروردگارتان نازل فرموده است؟ مى گویند: قصّه هاى گذشته گان را تکرار کرده است. ﴿۲۴﴾

لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿۲۵﴾

براى اینکه آنها وِزر و وبالهاى خود را به طور کامل در روز قیامت به دوش بکشند و از وِزر و وبال کسانى که آنها را بدون علم گمراه کرده اند (نیز بر دوش آنها باشد). آگاه باشید بد است آن چیزى که آنها بر دوش مى کشند. ﴿۲۵﴾

«مکر کفّار و حالات آنها در قیامت»

قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۶﴾‏

قطعا کسانى که قبل از اینها بودند، (این گونه) مکرهایى داشتند. پس خدا به سراغ زیربناى آنها رفت و آن را از پایه هاى آن ویران کرد. پس سقف از بالاى سرشان بر آنها فرو ریخت و عذاب از آن جایى که فکر نمى کردند، به آنها رسید. ﴿۲۶﴾

ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُخْزِيهِمْ وَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَالسُّوءَ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۲۷﴾

سپس روز قیامت خدا آنها را رسوا مى کند و مى گوید: کجا هستند شریکهاى من که شما با یکدیگر درباره آنها خود را به زحمت مى انداختید؟ کسانى که به آنها علم داده شده، مى گویند: قطعا امروز بدبختى و بدى براى کفّار است. ﴿۲۷﴾

الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۸﴾

آنهایى را که ملائکه آنها را در حالى که به خودشان ظلم کرده اند مى میرانند. پس به آنها تسلیم، القاء مى شود. (و مى گویند:) ما عمل بدى انجام نمى دادیم. آرى نه چنین است قطعا خدا به آنچه مى کردید دانا است. ﴿۲۸﴾

فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۲۹﴾

پس به درهاى جهنّم وارد شوید که در آن همیشه خواهید بود که جایگاه متکبّرین چقدر بد است. ﴿۲۹﴾

«گفتار متّقین و نظرات آنها درباره قیامت»

وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ ﴿۳۰﴾

و به کسانى که تقوا دارند، گفته مى شود: پروردگارتان چه چیز را نازل کرده است؟ مى گویند: خوبى. براى کسانى که نیکویى کرده اند، در این دنیا نیکویى است و خانه آخرت بهتر است و خانه متّقین چه نیکو است. ﴿۳۰﴾

جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ ﴿۳۱﴾

بهشتهاى عدن را داخل مى شوند که از زیر درختهاى آن نهرها جارى است. در آن بهشتها براى آنها هر چه را بخواهند هست. این چنین خدا متّقین را جزا خواهد داد. ﴿۳۱﴾

الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۳۲﴾

همان کسانى که ملائکه آنها را مى میرانند، در حالى که پاکیزه اند. به آنها مى گویند: سلام بر شما باد. داخل بهشت شوید به خاطر آنچه را که عمل مى کردید. ﴿۳۲﴾

برداشت از آیات ۳۲ ـ ۳۰

بهشت عدن

سالک الی اللّه باید بداند که آنچه از طرف پروردگارش به او می رسد خیر و سعادت است و اگر این حالت برای او دائمی شد، هم در دنیا به او نیکی می رسد و هم در آخرت خوبی های بسیاری نصیبش می گردد و به خانه اهل تقوی که بهترین خانه ها است وارد می شود؛ یعنی در بهشت عدن که هر چه بخواهد در آنجا به او می دهند وارد می گردد، ملائکه به او سلام می گویند و به او بشارت بهشت می دهند.

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۳۳﴾

آیا آنها جز این مى خواهند که ملائکه به نزد آنها بیایند یا امر پروردگارت برسد؟ این چنین کسانى که قبل از آنها بوده اند، عمل کرده اند. و خدا به آنها ظلم نکرده ولى آنها بودند که به خودشان ظلم مى کردند. ﴿۳۳﴾

فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۳۴﴾‏

پس بدیهاى آنچه را که عمل کرده اند، به آنها رسید و به آنها آنچه را که مسخره مى کرده اند، وارد شد. ﴿۳۴﴾

«اعتقاد مشرکین به جبر»

وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۳۵﴾

و کسانى که مشرک شدند، گفتند: اگر خدا مى خواست، نه ما و نه پدرانمان غیر از او چیزى را عبادت نمى کردیم و همچنین چیزى را غیر از آنچه او حرام کرده، حرام نمى کردیم. این چنین کسانى که قبل از آنها بوده اند عمل مى کردند. پس آیا بر رسولان جز رساندن آشکارا چیزى است؟ ﴿۳۵﴾

«دستور سیر و سفر»

وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۳۶﴾

و قطعا ما در هر امّتى رسولى را مبعوث کردیم که خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت دورى کنید. پس بعضى از آنها را خدا هدایت کرد و بعضى از آنها کسانى بودند که گمراهى، حقِّ آنها بود. پس در زمین سیر و سفر کنید، پس ببینید چگونه بوده است عاقبت تکذیب کنندگان. ﴿۳۶﴾

إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۳۷﴾

اگر بر هدایتشان حریص باشى، پس قطعا خدا کسى را که گمراه مى کند هدایت نخواهد کرد و از براى آنها یاورانى نخواهد بود. ﴿۳۷﴾

برداشت از آیات ۳۷ ـ ۳۶

عبودیت

سالک الی اللّه باید خود را به مقام عبودیت برساند، از طغیانگران دوری کند، در زمین سیر و سفر نماید و از آثار گذشتگان بخصوص دروغگویان آنها عبرت بگیرد والاّ اگر انسان از بندگی خدا سر باز زند، هر چه دیگران بخواهند او را هدایت کنند، خدای تعالی مانع می شود و به هیچ وجه یار و یاوری نخواهد داشت.

«مشرکین قیامت را انکار می کنند»

وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۸﴾

و آنها با سوگندهاى شدید به خدا قسم یاد کرده اند که خدا کسى را که بمیرد برنمى گرداند. بله، وعده خدا بر برگرداندن، حقّ است ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۳۸﴾

لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُوا كَاذِبِينَ ﴿۳۹﴾

براى آنکه خدا آنچه را که در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن کند و کسانى که کافر شده اند، بدانند که قطعا آنها دروغگو بوده اند. ﴿۳۹﴾

«اراده الهی»

إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۴۰﴾

جز این نیست که گفتار ما براى چیزى وقتى که اراده آن را کردیم، آن است که فقط به آن بگوئیم: باش، پس مى باشد. ﴿۴۰﴾

«اجر مظلومین»

وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾

و کسانى که در راه خدا مهاجرت کردند، بعد از آنکه به آنها ظلم شده، در دنیا مکان خوبى به آنها خواهیم داد و اجر آخرت بزرگتر است اگر مى دانستند. ﴿۴۱﴾

الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۴۲﴾‏

کسانى که صبر مى کنند و بر پروردگارشان توکل مى کنند. ﴿۴۲﴾

برداشت از آیات ۴۲ ـ ۴۱

هجرت

سالک الی اللّه در جایی که نمی تواند به سیر و سلوکش ادامه دهد، باید مهاجرت کند و به جای امنی برود، از خوشی هایی که در وطن ممکن است داشته باشد، صرفنظر کند و در غربتی که می تواند به سیر و سلوکش ادامه دهد، صبر نماید و بر خدایش در مشکلات توکل کند.

«دستور پرسش از اهل ذکر»

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۴۳﴾

و ما قبل از تو جز مردانى را که به آنها وحى مى کردیم نفرستادیم. پس سؤال کنید از اهل ذکر (قرآن) اگر نمى دانید. ﴿۴۳﴾

بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۴۴﴾

با دلائل و کتابهاى انبیاء، قرآن را به تو نازل کردیم، به خاطر آنکه براى مردم آنچه را براى آنها نازل شده است بیان کنى، شاید آنها تفکر کنند. ﴿۴۴﴾

«عذاب توطئه گران»

أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۴۵﴾

آیا کسانى که توطئه بدیها را مى کنند، از اینکه خداى تعالى آنها را در زمین فرو ببرد، یا آنکه عذاب از جائى که نمى فهمند به سراغشان بیاید در امانند؟ ﴿۴۵﴾

أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۴۶﴾

یا وقتى که در رفت و آمد هستند، (عذاب) آنها را بگیرد، پس آنها نتوانند از آن (خدا را) عاجز کنند. ﴿۴۶﴾

أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۴۷﴾

یا آنکه عذاب، آنها را در بیدارى و به طور تدریجى بگیرد. پس قطعا پروردگارتان رئوفِ مهربانى است. ﴿۴۷﴾

برداشت از آیات ۴۷ ـ ۴۳

تبعیت از قرآن

سالک الی اللّه در تمام امور باید تابع قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد و تمام مشکلاتش را از کلام آنها حل کند و با مردم حیله های بد نکند. زیرا ممکن است از جایی که فکرش را نمی کند، خدای تعالی بر او عذاب دردناکی نازل کند.

«فروتنی و سجده همه در مقابل خدا»

أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ ﴿۴۸﴾

آیا نگاه نکردند به آنچه خدا خلق کرده است از چیزى که سایه اش از طرف راست و چپ حرکت مى کند و با فروتنى آنها براى خدا سجده مى نمایند؟ ﴿۴۸﴾

وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۴۹﴾

و براى خدا آنچه از جنبنده ها در آسمانها و در زمین است و ملائکه، سجده مى کنند و آنها تکبّر نمى کنند. ﴿۴۹﴾

يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ ﴿۵۰﴾

از پروردگارشان که مافوق آنها است مى ترسند و به آنچه دستور داده مى شوند، عمل مى کنند. ﴿۵۰﴾

«مشرک نشوید زیرا آنچه هست مال خدا است»

وَقَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ ﴿۵۱﴾

و خدا فرمود: دو خدا براى خود نگیرید، جز این نیست که خدا یکى است، پس تنها از من بترسید. ﴿۵۱﴾

وَلَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ ﴿۵۲﴾

و آنچه در آسمانها و در زمین است، مِلک خدا است و دین خالص دائما مال او است. آیا پس از غیر خدا پرهیز مى کنید؟ ﴿۵۲﴾

«همه نعمتها از جانب خدا است»

وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ ﴿۵۳﴾

و آنچه از نعمت به شما رسیده است، از جانب خدا است. سپس وقتى که به شما ضرر و ناراحتى مى رسد، به سوى او ناله و زارى مى کنید. ﴿۵۳﴾

ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ ﴿۵۴﴾

سپس وقتى که آن ناراحتى و ضرر را از شما برطرف مى کند، در آن وقت جمعى از شما به پروردگارشان مشرک مى شوند. ﴿۵۴﴾

‏لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۵۵﴾

به خاطر آنکه کفران آنچه به آنها داده ایم بنمایند. پس (فعلاً) بهره بردارید که زود است بدانید. ﴿۵۵﴾

وَيَجْعَلُونَ لِمَا لَا يَعْلَمُونَ نَصِيبًا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ ﴿۵۶﴾

و از آنچه به آنها روزى داده ایم، براى چیزهائى که سودى از آنها (بتها) سراغ ندارند، نصیبى قرار مى دهند. به خدا قسم، حتما از آنچه افتراء مى بندید، سؤال خواهید شد. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیات ۵۶ ـ ۵۳

همه نعمت ها از جانب خدا است

سالک الی اللّه باید بداند که هر نعمتی که به او می رسد، از جانب خدا است و هر ناراحتی که به او می رسد اگر چه از جانب خود او است ولی خدای تعالی آن را برطرف می کند و از بین می برد؛ ولی انسان کفران نعمت پروردگارش را می کند. به خدا قسم که روز قیامت از همه این نعمت ها و از همه افتراها که بر خدای تعالی زده اند سؤال می شود.

«آیا خدای تعالی دخترانی دارد؟»

وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَلَهُمْ مَا يَشْتَهُونَ ﴿۵۷﴾

و براى خدا دخترانى را قرار مى دهند. پاک است خدا و حال آنکه براى خودشان آنچه دوست دارند انتخاب مى کنند. ﴿۵۷﴾

«حالات اعراب جاهلیت درباره دخترانشان»

وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ ﴿۵۸﴾

و وقتى که به یکى از آنها نوزاد دخترى بشارت داده مى شد، صورتش سیاه گشته و او به سختى خشم خود را فرو مى نشاند. ﴿۵۸﴾

يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۵۹﴾

از میان مردم به خاطر بدى آنچه بشارت به او داده شده متوارى مى گردید. که آیا او را با قبولى ننگ نگه دارد، یا او را در خاک فرو کند؟ چقدر بد است آنچه را که حکم مى کنند. ﴿۵۹﴾

لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶۰﴾

براى کسانى که ایمان به آخرت ندارند، مَثَل بدى است و براى خدا مَثَل برترى است. و او عزیز حکیمى است. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیات ۶۰ ـ ۵۸

رسومات جاهلانه

افرادی که تزکیه نفس نکرده اند و تحت تأثیر رسومات جاهلانه قرار گرفته اند، به قدری بدبخت می شوند که اگر به آنها بشارت فوق العاده خوبی داده شود و بر خلاف رسومات معمولی باشد ناراحت می شوند و حاضرند دست از زن و فرزند عزیزشان بردارند و آنها را زنده زیر خاک کنند. این مثل بدی است که برای آنها زده می شود؛ ولی تمام صفات الهی آن قدر نیکو است که باید همه مردم متّصف به آن صفات باشند و از آن راه راست پیروی کنند.

«اگر مردم به ظلمشان مؤاخذه شوند»

وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَكَ عَلَيْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ ﴿۶۱﴾

و اگر خدا مردم را به خاطر ظلمشان مؤاخذه کند، در روى زمین جنبنده اى را نمى گذارد، ولى اجل آنها را تا زمان معینى به تأخیر مى اندازد و وقتى که اجل آنها آمد، لحظه اى تأخیر و تقدیم نخواهند افتاد. ﴿۶۱﴾

«دست در کار بودن شیطان»

وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ ﴿۶۲﴾

و آنها براى خدا چیزهایى قرار مى دهند که خودشان از آن کراهت دارند. و زبانشان توصیف دروغ مى کند که (مى گویند) نیکى مال آنها است. ناچار براى آنها آتش خواهد بود و قطعا آنها پیشگامانند. ﴿۶۲﴾

تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۶۳﴾

به خدا قسم، قبل از تو رسولانى را به طرف امّتهایى فرستادیم، پس شیطان اعمال آنها را برایشان زینت داد و آن شیطان امروز ولىّ آنها است و براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۶۳﴾

برداشت از آیات ۶۳ ـ ۶۱

دروغ

سالک الی اللّه باید زبانش را از دروغ به قدری نگهداری کند که عادت به دروغ گفتن نکند. زیرا شیطان اعمال آنها را برای آنها زینت می دهد و ولی آنها می گردد و خدای تعالی عذاب دردناکی برای آنها قرار داده است.

«نزول قرآن»

وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۶۴﴾‏

و ما کتاب را بر تو نازل نکردیم، مگر براى اینکه آنچه را آنها در آن اختلاف داشتند برایشان بیان کنى و این کتاب هدایت و رحمتى است براى مردمى که ایمان مى آورند. ﴿۶۴﴾

«فائده نزول باران»

وَاللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿۶۵﴾

و خدا از آسمان آبى را نازل فرمود، پس بوسیله آن، زمین را بعد از اینکه مرده بود زنده کرد. قطعا در آن نشانه اى است براى مردمى که مى شنوند. ﴿۶۵﴾

«ارزش شیر حیوانات»

وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِينَ ﴿۶۶﴾

و قطعا براى شما در چهارپایان پند و اندرزى است. ما از آنچه در شکمهایشان است از بین غذاى هضم شده و خون، شیر خالصى به شما مى نوشانیم که گوارا است براى نوشندگان. ﴿۶۶﴾

«ارزش میوه ها»

وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾

و از میوه هاى درختان خرما و انگور که شما از آنها مسکرات و رزق خوبى را مى گیرید، قطعا در آن نشانه اى است براى مردمى که عقلشان را به کار مى اندازند. ﴿۶۷﴾

«خدا به زنبور عسل وحی می کند»

وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ﴿۶۸﴾

و پروردگارت به زنبور عسل وحى کرد که از کوهها و از درختان و از آنچه مردم از بناهاى بلند مى سازند، لانه بگیر. ﴿۶۸﴾

ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۶۹﴾

سپس از همه میوه ها بخور و راههاى پروردگارت را با اطاعت سلوک کن. از شکم زنبورهاى عسل شرابى به رنگهاى مختلف که در آن شفا براى مردم است، خارج مى شود. قطعا در آن نشانه اى است براى مردمى که فکر مى کنند. ﴿۶۹﴾

«مرگ و زندگی و عمر دراز»

وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لَا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ ﴿۷۰﴾

و خدا شما را خلق کرد، پس شما را مى میراند. و از میان شما کسى است که به بالاترین سنین نامناسب عمر مى رسد تا بعد از داشتن علم چیزى را نداند. قطعا خدا عالِم قدرتمندى است. ﴿۷۰﴾

«اختلاف در روزی»

وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاءٌ أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ﴿۷۱﴾

و خدا بعضى از شما را در رزق و روزى بر بعضى فضیلت داده، پس کسانى که برترى دارند، نمى خواهند از رزق خود به بردگانشان بدهند و حال آنکه همه آنها در آن رزق یکسانند. آیا پس نعمت خدا را انکار مى کنند؟ ﴿۷۱﴾

«همسران و فرزندان شما از جنس خود شمایند»

وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ ﴿۷۲﴾

و خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داده و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه هایى قرار داده و روزى شما را از پاکیزه ها عنایت کرده. آیا پس به باطل ایمان مى آورند؟ و آنها به نعمت خدا کافرند. ﴿۷۲﴾

«خدایانِ ناتوان»

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقًا مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَيْئًا وَلَا يَسْتَطِيعُونَ ﴿۷۳﴾

و عبادت مى کنند غیر از خدا چیزهایى را که براى آنها رزقى از آسمانها و زمین (در اختیار) ندارند و بلکه توانش را هم نخواهند داشت. ﴿۷۳﴾

فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۷۴﴾

پس براى خدا مَثَلهایى نزنید. قطعا خدا مى داند و شما نمى دانید. ﴿۷۴﴾

«مَثَلی از طرف خدا»

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾

خدا مَثَلى زده است. بنده خریدارى شده اى که قادر به چیزى نیست و کسى که او را از جانب خود رزق دادیم، رزقى که نیکو است، پس او آشکارا و پنهانى از آن انفاق مى کند. آیا اینها با هم مساوى هستند؟ حمد براى خدا است بلکه اکثر آنها نمى دانند. ﴿۷۵﴾

«مَثَل دیگری برای حقّ و باطل»

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۷۶﴾

و خدا مثلى زده است. دو مرد، یکى از آن دو گُنگى است که قادر بر چیزى نیست و او سر بار مولایش مى باشد. هر کجا او را مى فرستد، کار را خوب انجام نمى دهد. آیا او مساوى است با کسى که به عدالت امر مى کند و او در راه راست است؟ ﴿۷۶﴾

برداشت از آیات ۷۶ ـ ۷۴

سربار دیگران

سالک الی اللّه باید اهل کار و کوشش باشد، سربار دیگران نباشد، برای خود شخصیت مستقلی که بتواند آزادانه امر به معروف و نهی از منکر کند و در راه راست حرکت نماید، قائل باشد.

«رسیدن به قیامت مثل چشم بهم زدن است»

وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۷۷﴾

و پنهانى آسمانها و زمین مال خدا است. و امر قیامت نیست، مگر مانند چشم بهم زدن یا بلکه نزدیکتر از آن است. قطعا خدا بر هر چیزى قادر است. ﴿۷۷﴾

«انسان وقتی متولّد می شود، همه معلوماتش را فراموش کرده»

وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۷۸﴾

و خدا شما را از شکمهاى مادرانتان در حالى بیرون آورد که چیزى نمى دانستید و براى شما وسیله شنیدن و بینائیها و دلهایى قرار داد، شاید شما تشکر کنید. ﴿۷۸﴾

«پرندگان را خدا در آسمان نگه می دارد»

أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۷۹﴾‏

آیا آنها ندیده اند که پرندگانى در دل آسمان مسخّرند، آنها را نگه نمى دارد مگر خدا؟ قطعا در آن نشانه هایى است براى قومى که ایمان مى آورند. ﴿۷۹﴾

«خانه های شما باید برای شما محل سکونت باشد»

وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿۸۰﴾

و خدا براى شما از خانه هایتان محلّ آرامش و از پوست چهارپایان براى شما خانه هایى قرار داده که روزِ حرکت کردنتان و روز اقامتتان به راحتى مى توانید آن را حرکت دهید و از پشم و کرک و موى آنها براى شما اثاثیه و وسائل زندگى تا زمان معینى قرار داده است. ﴿۸۰﴾

«نعمتهای الهی»

وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلَالًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ ﴿۸۱﴾

و خدا براى شما از آنچه خلق کرده، سایه هایى و از کوهها، غارهایى که حافظ شما است براى شما قرار داده و براى شما لباسهایى که شما را از گرما نگه دارد و لباسهایى که شما را در جنگ محفوظ بدارد، قرار داده است. این چنین خدا نعمت خود را بر شما تمام مى گرداند، شاید شما تسلیم گردید. ﴿۸۱﴾

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۸۲﴾

پس اگر روگرداندند، جز این نیست که بر تو ابلاغ آشکارى است. ﴿۸۲﴾

يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَهَا وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ ﴿۸۳﴾

نعمت خدا را مى شناسند، سپس منکر آن مى شوند و اکثر اینها کافرند. ﴿۸۳﴾

«جریانهای دیگری از قیامت»

وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ ﴿۸۴﴾

و روزى که از هر امّتى شاهدى مبعوث کنیم، سپس اجازه اى براى کسانى که کافر شده اند وجود ندارد و نه از آنها طلب تقاضاى رضایت از خدا پذیرفته مى شود. ﴿۸۴﴾

وَإِذَا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذَابَ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۸۵﴾

و وقتى آنهائى که ظلم کرده اند عذاب را ببینند پس از آنها تخفیف داده نمى شود و به آنها مهلت هم داده نمى شود. ﴿۸۵﴾

وَإِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَؤُلَاءِ شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُو مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۸۶﴾

و وقتى کسانى که مشرک شده اند شریکهاى خود را ببینند، مى گویند: پروردگار ما، اینها همان شریکهاى ما هستند که ما آنها را غیر از تو مى خواندیم. پس آن شرکاء کلام را به سوى آنها بر مى گردانند که قطعا شما دروغگویانید. ﴿۸۶﴾

وَأَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۸۷﴾‏

و در آن روز همگى در مقابل خدا تسلیم مى شوند و تمام آنچه را که افتراء مى بستند از آنها نابود مى گردد. ﴿۸۷﴾

الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يُفْسِدُونَ ﴿۸۸﴾

کسانى که کافر شدند و راه خدا را مانع گردیدند، عذابى را بر روى عذابشان زیاد مى کنیم به خاطر آنچه اینها فساد مى کردند. ﴿۸۸﴾

«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شاهد بر همه مردم است»

وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿۸۹﴾

و روزى که از هر امّتى شاهدى از خودشان، علیه آنها مبعوث کنیم و تو را شاهد بر آنها بیاوریم. و ما نازل کردیم بر تو کتابى را که بیانگر همه چیز است و هدایت و رحمت و بشارت است براى مسلمین. ﴿۸۹﴾

«امر الهی به عدالت و احسان»

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۹۰﴾

قطعا خدا شما را به عدالت و احسان و نیکى به ذوى القربى امر مى کند و از فحشا و منکر و تجاوز نهى مى فرماید. موعظه تان مى کند، شاید شما متذکر شوید. ﴿۹۰﴾

برداشت از آیه ۹۰

عدالت

سالک الی اللّه باید همیشه طرفدار عدالت و نیکوکاری در جامعه باشد و بخواهد که مجری عدالت و احسان یعنی حضرت بقیه اللّه ﴿روحی فداه﴾ هر چه زودتر ظهور کند و زمینه ساز حکومت آن حضرت با صله رحم، نیکی به نزدیکان و ایتام و ناهی از منکر و فحشاء و تجاوز به حقوق دیگران باشد این راهنمایی از طرف خدا برای ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام است؛ اگر از خواب غفلت بیدار شویم و متوجّه آن گردیم.

«وفای به عهد با خدای تعالی»

وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ﴿۹۱﴾

و وقتى که (با خدا) عهد بستید، به عهد خدا وفا کنید و قسمهاى خود را بعد از تأکیدش نقض نکنید و حال آنکه شما خدا را کفیل بر خودتان قرار داده اید. قطعا خدا مى داند آنچه را که انجام مى دهید. ﴿۹۱﴾

وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۹۲﴾

و مانند زنى نباشید که پشمهاى تابیده خود را بعد از محکم کردن آن، باز مى کرد. شما قسمهاى خود را سبب خیانت بین خودتان قرار مى دهید. اینکه امّتى باشید که زیادتر از امّت دیگر به نظر آیید. جز این نیست که خدا شما را به این وسیله آزمایش مى کند. و براى شما حتما روز قیامت بیان خواهد کرد آنچه را که در آن اختلاف مى کردید. ﴿۹۲﴾

برداشت از آیات ۹۲ ـ ۹۱

وفای به عهد

سالک الی اللّه باید وقتی با خدا عهد بست، به آن وفا کند، قسم هایی که با اصرار و تأکید می خورد نشکند و مثل زن ریسنده ای که نخ های بافته خود را دوباره پنبه می کند، نباشد و اعمال خود را از بین نبرد.

«اگر خدا بخواهد همه یکی هستید»

وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾

و اگر خدا بخواهد حتماً شما را امّت واحده اى قرار مى دهد، ولى گمراه مى کند کسى را که بخواهد و هدایت مى کند کسى را که بخواهد. و حتما پرسیده مى شوید از آنچه که شما عمل مى کردید. ﴿۹۳﴾

وَلَا تَتَّخِذُوا أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُوا السُّوءَ بِمَا صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۹۴﴾

و قسمهاى خود را وسیله خیانت بین خودتان نگیرید که قدم شما بعد از آنکه ثابت شده، به تزلزل مى افتد و بدى را به خاطر مانع شدنتان از راه خدا مى چشید و براى شما عذاب بزرگى خواهد بود. ﴿۹۴﴾

«عهد با خدا بهتر است»

وَلَا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا إِنَّمَا عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۹۵﴾

و عهد و پیمان خدا را به قیمت کمى نفروشید. قطعا جز این نیست که آنچه در نزد خدا است، براى شما بهتر است، اگر شما مى دانستید. ﴿۹۵﴾

برداشت از آیات ۹۵ ـ ۹۳

قسم

سالک الی اللّه باید به مسأله عهد و وفای به آن . قسم و وفای به آن از هر چیزی بیشتر اهمیت بدهد، این مسأله را ارزان نفروشد بخصوص برای خیانت عهد نبندد، قسم نخورد و مردم را به این وسیله فریب ندهد.

«آنچه در نزد خدا است باقی است»

مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾

آنچه در نزد شما است، از بین رفتنى است و آنچه در نزد خدا است، باقى است و ما کسانى را که صبر کردند، حتماً اجرشان را به بهتر از آنچه عمل مى کردند جزاء خواهیم داد. ﴿۹۶﴾

برداشت از آیه ۹۶

زهد

سالک الی اللّه باید زاهد باشد؛ یعنی دل به دنیا نبندد و باید بداند که آنچه در دنیا دارد از بین رفتنی است و اگر بتواند، به موقع آنها را نزد خدای تعالی و در راه خدای تعالی قرار دهد که برای زندگی همیشگی او در آخرت باقی می ماند.

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۷﴾

کسى که عمل شایسته کند از مرد یا زن و او مؤمن باشد، پس ما او را با زندگى پاکیزه اى زنده مى کنیم و اجرشان را به بهتر از آنچه عمل مى کرده اند، جزاء خواهیم داد. ﴿۹۷﴾

برداشت از آیه ۹۷

زندگی خوب

سالک الی اللّه باید به طور کلی بداند که هر کس ایمان داشته باشد، کارهای شایسته کند، اعمال صواب انجام دهد و تزکیه نفس کند خدای تعالی به او زندگی خوبی عنایت می کند و اجر او را به بهترین وجه به او مرحمت می فرماید.

«وقتی قرآن می خوانید بگوئید: اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم»

فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿۹۸﴾

و وقتى قرآن مى خوانى، پناه به خدا ببر از شیطان رانده شده. ﴿۹۸﴾

برداشت از آیه ۹۸

پناه به خدا

سالک الی اللّه باید وقتی که قرآن می خواند و یا به یکی از مطالب علمی و حقیقی مذهبی فکر می کند بگوید از شیطان و وسوسه او به خدا پناه می برم، زیرا انسان هر وقت بخواهد به خدا، دین و حقایق قرآن نزدیک شود و درباره آنها تدبر کند شیطان بر قلب او تسلّط پیدا می کند و جلو فهم او را می گیرد. ولی اگر با ایمان و توکل، به خدا پناه ببرد خدای تعالی به او پناه می دهد.

إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۹۹﴾

قطعا براى آن شیطان، تسلّطى بر کسانى که ایمان آورده اند و بر پروردگارشان توکل مى کنند، نخواهد بود. ﴿۹۹﴾

إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ ﴿۱۰۰﴾

جز این نیست که تسلّط شیطان بر کسانى است که ولایت او را پذیرفته اند و کسانى که آنها به خدا مشرکند. ﴿۱۰۰﴾

برداشت از آیه ۱۰۰

محبّت شیطان

سالک الی اللّه نباید محبّت شیطان و شیطان سیرتان و اطاعت آنها را انتخاب کند که در این صورت شیطان کاملاً فهم و درک او را محدود می کند و او را از نظر روحی می میراند.

«آیات نسخ می شوند»

وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۱﴾

و زمانى که ما آیه اى را بجاى آیه دیگر تبدیل مى کنیم و خدا داناتر است به آنچه نازل مى کند. گفتند: جز این نیست که تو دروغ مى بندى، امّا بیشتر آنها نمى دانند. ﴿۱۰۱﴾

«واسطه وحی روح القدس است»

قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿۱۰۲﴾‏

بگو: روح القدس به حقّ از جانب پروردگارت قرآن را نازل کرده، به خاطر اینکه ثابت نگه دارد کسانى را که ایمان آوردند و هدایت و بشارت براى مسلمانها است. ﴿۱۰۲﴾

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ ﴿۱۰۳﴾

و ما مى دانیم که آنها مى گویند: جز این نیست که به او بشرى تعلیم داده است، در حالى که زبان کسى که این آیات را به او نسبت مى دهند، عجمى است و این به زبان عربى آشکارى است. ﴿۱۰۳﴾

«کفّار دروغگو هستند»

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ لَا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۰۴﴾

قطعا کسانى که ایمان به نشانه هاى خدا نمى آورند، خدا آنها را هدایت نمى کند و براى آنها عذاب دردناکى است. ﴿۱۰۴﴾

إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿۱۰۵﴾

جز این نیست کسانى که ایمان به آیات خدا نمى آورند دروغ مى بندند و آنها خودشان دروغگویانند. ﴿۱۰۵﴾

«کفر بعد از ایمان»

مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۰۶﴾

کسى که بعد از ایمانش به خدا کافر شود، مگر کسى که مجبور شده و حال آنکه قلبش به ایمان آرام باشد، ولیکن کسى که دل را به کفر باز کند، پس بر آنها از جانب خدا غضبى است و براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. ﴿۱۰۶﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿۱۰۷﴾

آن به خاطر این است که آنها زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح دادند و قطعا خدا قوم کافر را هدایت نمى کند. ﴿۱۰۷﴾

برداشت از آیات ۱۰۷ ـ ۱۰۶

کمال ایمان

سالک الی اللّه باید ایمانش را کامل کند، اطمینان قلبی را در خود به وجود آورد و به هیچ وجه کفر و کفران نداشته باشد زیرا در این صورت به عذاب بزرگ و غضب الهی مبتلا می شود و موفّق به لقاء اللّه نمی شود و چون زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح داده است، خدا او را از هدایت خاص خود محروم می کند.

أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿۱۰۸﴾

آن جمعیت، کسانى هستند که خدا بر دلهایشان و شنوائى شان و بینائیهایشان مُهر زده و آنها همان غافلین اند. ﴿۱۰۸﴾

لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۰۹﴾

ناگزیر اینها در آخرت همان زیانکاران اند. ﴿۱۰۹﴾

برداشت از آیات ۱۰۹ ـ ۱۰۸

کفر و کفران

سالک الی اللّه باید با جدیت کامل از هر گونه کفر و کفران دوری کند. زیرا نتیجه کفر این است که رفته رفته چشم، گوش و دلش قدرتشان را از دست می دهند و بدون تردید ضرر زیادی خواهد کرد.

«مهاجرت در زمانی که فشار وارد می شود»

ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱۰﴾‏

سپس پروردگار تو براى کسانى که مهاجرت کردند، بعد از آنکه در فشار قرار گرفته اند، سپس جهاد کردند و صبر کردند، قطعا بعد از آن پروردگار تو بخشنده مهربانى است. ﴿۱۱۰﴾

برداشت از آیه ۱۱۰

هجرت و جهاد

سالک الی اللّه باید شعارش هجرت، جهاد و بردباری باشد تا مورد گذشت و مهربانی خاص خدای تعالی واقع گردد.

يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَنْ نَفْسِهَا وَتُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۱۱۱﴾

روزى بیاید که هر کسى از خودش بحث و گفتگو کند و نتیجه اعمال هر کسى به او داده شده و به آنها ظلم نمى شود. ﴿۱۱۱﴾

«کفران نعمت»

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ ﴿۱۱۲﴾

و خدا مَثَل قریه اى را مى زند که امن و آرام بود و رزقش مرتّب از هر جایى مى رسید. پس به نعمتهاى خدا کافر شدند. پس خدا لباس گرسنگى و خوف را به خاطر آنچه کردند به آنها چشاند. ﴿۱۱۲﴾

برداشت از آیه ۱۱۲

شکر نعمت

سالک الی اللّه باید نعمت های الهی را شاکر باشد والاّ خدای تعالی او را به گرسنگی، ترس تخیلی و یا واقعی مبتلا می کند.

«نتیجه تکذیب پیامبران»

وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۱۳﴾

و قطعا پیامبرى از خود آنها براى آنها آمد، پس او را تکذیب کردند، پس عذاب آنها را گرفت و حال اینکه آنها ستمگران بودند. ﴿۱۱۳﴾

«از غذای حلال بخورید»

فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿۱۱۴﴾

پس بخورید از آنچه که خدا حلال و پاکیزه روزیتان کرده و نعمتهاى خدا را شکر کنید، اگر شما تنها او را بندگى مى کنید. ﴿۱۱۴﴾

«غذاهای حرام»

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱۵﴾

جز این نیست که خدا بر شما مرده و خون و گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده شده، حرام کرده است. پس کسى که مضطر شود و تجاوز و تعدّى نکند، خدا قطعا بخشنده مهربانى است. ﴿۱۱۵﴾

«عادت به دروغ نداشته باشید»

وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿۱۱۶﴾

و به خاطر آنکه زبانتان به دروغ عادت کرده است، نگویید این حلال و این حرام است، براى اینکه به خدا دروغ ببندید. قطعا کسانى که به خدا دروغ مى بندند، رستگار نمى شوند. ﴿۱۱۶﴾

مَتَاعٌ قَلِيلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۱۷﴾

این بهره کمى است و از براى آنها عذاب دردناکى است. ﴿۱۱۷﴾

برداشت از آیات ۱۱۷ ـ ۱۱۴

غذاهای خوب

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی تمام غذاهای خوب را برای بندگان شاکرش خلق فرموده، پس باید از او تشکر کند و تنها او را عبادت نماید و بدون دلیل چیزی را حلال و چیزی را حرام نکند و بهتان به خدای تعالی نزند؛ زیرا در این صورت برای او عذاب دردناکی خواهد بود.

وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۱۱۸﴾‏

و حرام کردیم بر کسانى که یهودى هستند، چیزى را که از قبل بر تو نقل نمودیم و ما به آنها ظلم نکردیم ولى خودشان بودند که به خودشان ظلم کردند. ﴿۱۱۸﴾

«توبه و ندامت»

ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱۹﴾

سپس پروردگار تو براى کسانى که به نادانى کار بد مى کنند و بعد از آن توبه مى کنند و (خود را) اصلاح مى نمایند، قطعا پروردگار تو بعد از این بخشنده مهربانى است. ﴿۱۱۹﴾

برداشت از آیه ۱۱۹

توبه

سالک الی اللّه باید به مجرد آنکه ناخودآگاه کار بدی کرد، فوراً توبه کند و خود را اصلاح نماید تا مورد بخشش و مهربانی خاص خدای تعالی گردد.

«اوصاف حضرت ابراهیم علیه السلام»

إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۲۰﴾

قطعا ابراهیم امّتى بود، مطیع فرمان خدا بود، پاک بود و از مشرکین نبود. ﴿۱۲۰﴾

برداشت از آیه ۱۲۰

برجسته ترین

سالک الی اللّه اگر بتواند مانند حضرت ابراهیم امتحان خوبی در ابعاد مختلف بدهد، نه تنها شخصیت بزرگواری است، بلکه خود به تنهایی امتی است که مطیع دستورات الهی بوده و از هر گونه انحراف دور خواهد بود.

شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۱۲۱﴾

شکرکننده نعمتهاى خدا بود، خدا او را انتخاب کرده و او را به راه راست هدایت نمود. ﴿۱۲۱﴾

وَآتَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۲۲﴾

و ما در دنیا به او نیکى دادیم و قطعا او در آخرت از صالحین است. ﴿۱۲۲﴾

برداشت از آیات ۱۲۲ ـ ۱۲۱

صراط مستقیم

سالک الی اللّه اگر همه آنچه را که به او می رسد از جانب پروردگارش بداند و نعمت های الهی را شاکر باشد، خدای تعالی او را از برگزیدگان خود قرارش می دهد، کمکش می کند که در صراط مستقیم دین همیشه پابرجا باشد، در دنیا او را به همه خوبی ها می رساند و در آخر او را از دسته صالحین قرارش می دهد.

«تبعیت از ملّت ابراهیم علیه السلام»

ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۲۳﴾

سپس ما به تو وحى کردیم اینکه از ملّتِ ابراهیم که پاک بود، تبعیت کن و او از مشرکین نبوده است. ﴿۱۲۳﴾

إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۲۴﴾

جز این نیست که (تحریمهاى) روز شنبه را بر کسانى که در آن اختلاف کردند، قرار داده شد. و قطعا پروردگار تو روز قیامت بین آنها در آنچه که در آن اختلاف کرده بودند، حکم خواهد کرد. ﴿۱۲۴﴾

«خواندن مردم به سوی خدای تعالی»

اُدْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۱۲۵﴾

بخوان مردم را به راه پروردگارت بوسیله حکمت و موعظه نیکو و با آنها به نحوى که آن نیکوتر است مباحثه کن. قطعا پروردگار تو خدائى است که او داناتر است به کسى که از راه او (خدا) گمراه مى شود و او (خدا) به هدایت شدگان داناتر است. ﴿۱۲۵﴾

«مجازات با عدالت»

وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ ﴿۱۲۶﴾

و اگر مجازات مى کنید، پس تنها به مِثل آنچه که به شما تعدّى شده مجازات نمایید و اگر صبر کنید، آن براى صابرین بهتر است. ﴿۱۲۶﴾

وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ ﴿۱۲۷﴾

و صبر کن و صبر تو نیست مگر براى خدا. و بر (اعمال) آنها محزون نشو و از توطئه هاى آنها در تنگنا قرار نگیر. ﴿۱۲۷﴾

إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ ﴿۱۲۸﴾

قطعا خدا با کسانى است که تقوى داشته باشند و کسانى که آنها نیکوکارند. ﴿۱۲۸﴾

برداشت از آیات ۱۲۸ ـ ۱۲۶

عفو

سالک الی اللّه باید احساساتش را در کنترل خود قرار بدهد و اگر دشمن را نمی تواند عفو کند به قصاص راضی باشد، برای خدا صبر کند و از اینکه احساساتش را کنترل کرده ناراحت نباشد و از هیچ چیز نترسد زیرا خدای تعالی پشتیبان اهل تقوی و نیکوکاران است.

جزء ۱۳

وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵۳﴾

و من خود را تبرئه نمى کنم. قطعا نفس، انسان را بسیار به بدى امرکننده است، مگر آنکه را پروردگار من رحم کند. قطعا پروردگارم بخشنده مهربانى است. ﴿۵۳﴾

«یوسف علیه السلام از خواص شاه می شود»

وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ ﴿۵۴﴾

و پادشاه گفت: او را نزد من بیاورید تا او را از خواص خود گردانم. پس وقتى که با او حرف زد، به یوسف گفت: تو امروز نزد ما با قدرت و مورد اعتمادى. ﴿۵۴﴾

قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ ﴿۵۵﴾

یوسف گفت: مرا مدیر خزائن زمین قرار بده. قطعا من نگهدارنده دانائى هستم. ﴿۵۵﴾

وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۶﴾

و اینگونه ما براى یوسف در روى زمین قدرت و تمکن قرار دادیم. او هر کجا که مى خواست در زمین منزل مى کرد. ما رحمت خود را نصیب هر کس که بخواهیم مى کنیم و اجر نیکوکاران را ضایع نمى کنیم. ﴿۵۶﴾

وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۵۷﴾

و(لى) یقینا اجر آخرت براى کسانى که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده اند، بهتر است. ﴿۵۷﴾

«برادران، یوسف علیه السلام را نشناختند»

وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ ﴿۵۸﴾

برادران یوسف آمدند و بر او وارد شدند پس (یوسف) آنها را شناخت ولى آنها او را نشناختند. ﴿۵۸﴾

وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ ﴿۵۹﴾

و وقتى بارهاى آنها را مجهّز کرد، گفت: برادر پدریتان را نزد من بیاورید. آیا نمى بینید که من پیمانه را کامل مى دهم و من بهترین میزبانان هستم؟ ﴿۵۹﴾

فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿۶۰﴾

پس اگر او را نزد من نیاورید، پیمانه اى نزد من براى شما نخواهد بود و نزدیک من نشوید. ﴿۶۰﴾

قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿۶۱﴾

گفتند: ما به زودى با پدرش درباره او گفتگو مى کنیم و قطعا ما این کار را خواهیم کرد. ﴿۶۱﴾

«محبّت یوسف علیه السلام به برادرانش»

وَقَالَ لِفِتْيَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِي رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۶۲﴾

و یوسف به خدمتگزارانش گفت: مبلغشان را که پرداخته اند، در بارهایشان بگذارید. شاید آنها وقتى به نزد خانواده شان مى رسند، آن را (پیدا کنند) و شاید به این خاطر برگردند. ﴿۶۲﴾

برداشت از آیات ۶۲ ـ ۴۳

سالک الی اللّه باید امور زیر را که برداشتی از این آیات است، مورد توجّه قرار دهد:

اوّل: سالک الی اللّه باید نسبت به مردم و حتّی دشمنان، مهربان باشد، آنها را صحیح راهنمایی کند و نگذارد بی جهت به آنها صدمه ای وارد شود.

دوّم: سالک الی اللّه باید نفس اماره به سوء خود را با جهاد با نفس، به اماره به نیکی تغییر دهد و این کار فقط با تزکیه نفس انجام می گردد.

سوّم: سالک الی اللّه باید بکوشد که اگر به قدرتی دست یافت، خود را مقهور آن قدرت قرار ندهد و بخصوص با اقوام و نزدیکانش صله رحم کند و نگذارد آنها از اعمال زشت گذشته خود زیاد شرمنده گردند.

فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِيهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۶۳﴾‏

پس وقتى که به نزد پدرشان برگشتند، گفتند: اى پدر ما، پیمانه از ما منع شده است. پس برادرمان را با ما بفرست تا سهمى دریافت کنیم و قطعا ما برادرمان را محافظت مى کنیم. ﴿۶۳﴾

«یعقوب علیه السلام به فرزندان اعتماد نمی کند»

قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۶۴﴾

یعقوب گفت: آیا به شما درباره او اعتماد کنم، همان طورى که درباره برادرش قبلاً اعتماد کردم؟ پس خدا بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است. ﴿۶۴﴾

وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ ﴿۶۵﴾

و وقتى که بار خود را باز کردند، دیدند مبلغى که داده بودند، به آنها برگردانده شده. گفتند: اى پدر ما، چه مى خواهیم؟ این سرمایه اى است که ما داده بودیم و به ما برگردانده شده است و ما براى خانواده مان دوباره خوراکى مى آوریم و برادرمان را حفظ مى کنیم و یک بار شتر زیاد مى کنیم. این (که آورده ایم)، پیمانه کوچکى بود. ﴿۶۵﴾

«یعقوب علیه السلام از فرزندان برای سلامتی بنیامین تعهّد می گیرد»

قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ ﴿۶۶﴾

یعقوب گفت: هرگز فرزندم را با شما نخواهم فرستاد. مگر اینکه تعهّد مؤکدى از خدا به من بدهید که او را حتماً (صحیح و سالم) به من برگردانید، مگر آنکه مانعى به شما برسد. پس وقتى که تعهّد محکم خود را به او دادند، گفت: خدا بر آنچه مى گوئیم وکیل است. ﴿۶۶﴾

«سفارشات یعقوب علیه السلام به فرزندان»

وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿۶۷﴾

و یعقوب گفت: اى فرزندانم، از یک در با هم وارد نشوید و از درهاى متفرّقى داخل شوید و من نمى توانم چیزى که از جانب خدا به شما مى رسد، شما را از آن نگه دارم. حکم جز از براى خدا نیست. بر او توکل کردم و باید بر او توکل کنندگان توکل کنند. ﴿۶۷﴾

وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مَا كَانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶۸﴾

و وقتى که داخل شدند، از همان جائى که پدرشان به آنها امر کرده بود، این عمل هیچ ناراحتى را که از جانب خدا ممکن بود به آنها برسد از آنها دور نکرد، مگر حاجتى که در قلب یعقوب بود که انجام شد و او قطعا صاحب علمى بود که ما به او تعلیم داده بودیم ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۶۸﴾

«یوسف علیه السلام برادرش را نگه می دارد»

وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۶۹﴾‏

و چون بر یوسف وارد شدند، برادرش را نزد خود جا داد و گفت: من برادرت هستم. پس از آنچه اینها مى کردند، ناراحت نباش. ﴿۶۹﴾

فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ ﴿۷۰﴾

پس وقتى که بارهاى آنها را بست، ظرف آبخورى را در بار برادرش گذاشت. سپس منادى ندا داد که اى قافله، شما دزد هستید. ﴿۷۰﴾

قَالُوا وَأَقْبَلُوا عَلَيْهِمْ مَاذَا تَفْقِدُونَ ﴿۷۱﴾

برادران یوسف در حالى که رو به آنها کرده بودند، گفتند: چه چیز گم کرده اید؟ ﴿۷۱﴾

قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَلِمَنْ جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِيمٌ ﴿۷۲﴾

گفتند: جام زرّین مَلِک را گم کرده ایم و براى کسى که جام را بیاورد، یک بار شتر خواهد بود و من ضمانت آن را خواهم کرد. ﴿۷۲﴾

قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ ﴿۷۳﴾

برادران یوسف گفتند: قسم به خدا، قطعا شما مى دانید ما براى فساد در این سرزمین نیامده ایم و ما هرگز دزد نبوده ایم. ﴿۷۳﴾

قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ كُنْتُمْ كَاذِبِينَ ﴿۷۴﴾

خدمتگزاران یوسف گفتند: پس چه چیز است جزاى آن کس، اگر شما دروغگو باشید؟ ﴿۷۴﴾

قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ ﴿۷۵﴾

گفتند: جزاى آن کسى که در بارِ او پیمانه پیدا شود، خود او جزاى این عملش مى باشد. این چنین ما ظالمین را جزا مى دهیم. ﴿۷۵﴾

فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ ﴿۷۶﴾

پس ابتدا بارهاى آنها را قبل از بار برادرش دستور تجسّس داد. سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد. این چنین مخفى کارى را ما به یوسف یاد دادیم. او نمى توانست برادرش را مطابق دین شاه (نحوه دیگر) بگیرد. مگر اینکه خدا بخواهد. بالا مى بریم درجات کسى را که بخواهیم و فوق هر صاحب علمى، دانائى است. ﴿۷۶﴾

«یوسف علیه السلام از گفتار برادران ناراحت می شود»

قَالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ ﴿۷۷﴾

برادران یوسف گفتند: اگر دزدى مى کند، قطعا او برادرى قبلاً داشت که او هم دزدى کرد. پس یوسف این کلمه را در دلش پنهان کرد و براى آنها ظاهر نکرد. و گفت: شما بدترین منزلت را دارید و خدا بهتر مى داند آنچه را که توصیف مى کنید. ﴿۷۷﴾

قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَيْخًا كَبِيرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۷۸﴾

برادران یوسف گفتند: اى عزیز، او پدر پیرى دارد، یکى از ما برادران را به جاى او نگهدار. ما تو را از نیکوکاران مى بینیم. ﴿۷۸﴾

قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ ﴿۷۹﴾

یوسف گفت: پناه مى برم به خدا از اینکه کسى را غیر از همان کسى که وسیله مان را نزد او یافته ایم بگیریم. که اگر این چنین کنیم، قطعا ما در آن وقت از ستمگرانیم. ﴿۷۹﴾

«اثرات تعهّد الهی»

فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۸۰﴾

پس وقتى که از او مأیوس شدند، به کنارى رفتند و با یکدیگر آهسته صحبت کردند. بزرگترشان گفت: آیا نمى دانید که قطعا پدرتان از شما تعهّد الهى گرفته است و قبلاً آنچه را که درباره یوسف کوتاهى نموده اید؟ هرگز من از این سرزمین خارج نمى شوم تا پدرم به من اذن دهد یا خدا درباره من حکم کند که او بهترین حکم کنندگان است. ﴿۸۰﴾

«پسرت دزدی کرد»

ارْجِعُوا إِلَى أَبِيكُمْ فَقُولُوا يَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ ﴿۸۱﴾

برگردید به سوى پدرتان. پس بگویید: اى پدرمان، پسرت دزدى کرد و ما جز به آنچه مى دانستیم، شهادت ندادیم و ما از غیب اطّلاعى نداشتیم. ﴿۸۱﴾

وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَالْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنَا فِيهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۸۲﴾

و از قریه اى که ما در آن بوده ایم و قافله اى که همراهش آمده ایم، سؤال کن و ما قطعا راستگو هستیم. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ ـ ۶۳

سالک الی اللّه باید این آیات را مورد توجّه قرار دهد و برداشت های زیر را عمل کند:

اوّل: سالک الی اللّه باید شرح صدری داشته باشد که اگر در کمال قدرت بود و از طرف اقوام و خویشاوندان به او جسارتی شد، آن را ندیده بگیرد و آنها را مؤخذه نکند.

دوّم: سالک الی اللّه باید برای هر کاری که مهم است به خدا توکل کند و وثیقه ای از خدا بگیرد تا پشیمان نشود.

سوّم: سالک الی اللّه باید بکوشد که قدرت و اموال خود را در مقابل چشم افراد تنگ نظر قرار ندهد، که مبادا او را چشم بزنند.

چهارم: سالک الی اللّه می تواند برای مصالح مهمی مانند: صله رحم و نجات نزدیکان از بدبختی و گرفتاری، به توریه و خلاف واقع اظهار کردن، متوسل شود تا به مقصد برسد.

پنجم: سالک الی اللّه نباید به خاطر گناه یک فرد، دیگران را مورد مؤخذه قرار داده و یا آنها را به خاطر آن فرد که سرپیچی کرده مورد ظلم قرار دهد.

«صبر جمیلی خواهم کرد»

قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۸۳﴾

یعقوب گفت: بلکه هواهاى نفسانى شما، موضوعى را در نظر شما جلوه داده. پس من صبر خوبى خواهم کرد. امید است خدا همه آنها را به من برگرداند. قطعا او داناى حکیمى است. ﴿۸۳﴾

«چشمهای یعقوب علیه السلام از حزن سفید شد»

وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ ﴿۸۴﴾

و از آنها روبرگرداند و گفت: وا اسفاه بر یوسف و چشمان او از حزن سفید شد. امّا او کظم غیظ مى کرد. ﴿۸۴﴾

قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ ﴿۸۵﴾

گفتند: به خدا قسم، تو همیشه یوسف را (با ناله و گریه) یاد مى کنى تا آنکه لاغر و مریض شوى یا از هلاک شوندگان گردى. ﴿۸۵﴾

قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۸۶﴾‏

یعقوب گفت: قطعا من غم و اندوهم را تنها به خدا شکایت مى کنم و من از خدا آنچه را که شما نمى دانید مى دانم. ﴿۸۶﴾

«دستور تجسّس از یوسف علیه السلام و برادرش»

يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ﴿۸۷﴾

اى پسرانم، بروید و از یوسف و برادرش تجسّس کنید و از رحمت خدا مأیوس نشوید. قطعا از رحمت خدا، مگر گروه کافران مأیوس نمى شوند. ﴿۸۷﴾

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿۸۸﴾

پس زمانى که بر یوسف داخل شدند، گفتند: اى عزیز، ما و اهلمان را ناراحتى و ضرر فرا گرفته است و نزد تو با مبلغ کمى آمده ایم. پس پیمانه ما را پر کن و به ما صدقه بده که قطعا خدا جزاى صدقه دهندگان را مى دهد. ﴿۸۸﴾

«برادران، یوسف علیه السلام را شناختند»

قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ ﴿۸۹﴾

یوسف گفت: آیا مى دانید با یوسف و برادرش آن وقتى که شما نادان بودید چه کرده اید؟ ﴿۸۹﴾

قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۹۰﴾

برادران یوسف گفتند: آیا تو همان یوسفى؟! گفت: من یوسفم و این برادر من است. خدا بر ما منّت گذاشت. قطعا کسى که تقوا داشته باشد و صبر کند، پس خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمى کند. ﴿۹۰﴾

قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَإِنْ كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿۹۱﴾

گفتند: به خدا قسم، قطعا خدا تو را بر ما مزیت بخشیده و اگر چه ما خطاکار بوده ایم. ﴿۹۱﴾

«یوسف علیه السلام از تقصیر برادران می گذرد»

قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۹۲﴾

گفت: امروز ملامتى (باکى) بر شما نیست. خدا شما را مى آمرزد و او مهربانترین مهربانها است. ﴿۹۲﴾

اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۹۳﴾

این پیراهن مرا ببرید، پس بر صورت پدرم بیندازید تا چشمش بینا شود و همه خانوادتان را نزد من بیاورید. ﴿۹۳﴾

«من بوی یوسف علیه السلام را احساس می کنم»

وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ ﴿۹۴﴾

و وقتى که کاروان (از مصر) حرکت کرد، پدرشان گفت: من بوى یوسف را احساس مى کنم، اگر مرا به کم عقلى نسبت ندهید. ﴿۹۴﴾

قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَالِكَ الْقَدِيمِ ﴿۹۵﴾‏

گفتند: به خدا قسم، قطعا تو در همان گمراهى قدیمى ات هستى. ﴿۹۵﴾

فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾

پس وقتى که بشارت دهنده آمد و پیراهن را بر صورت او انداخت و او بینا گردید، گفت: آیا من به شما نگفتم که من از خدا آنچه را که شما نمى دانید مى دانم؟ ﴿۹۶﴾

«پدر برای فرزندانش از خدا طلب آمرزش می کند»

قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ ﴿۹۷﴾

گفتند: اى پدرمان، طلب بخشش کن براى ما گناهانمان را که قطعا ما از خطاکاران بوده ایم. ﴿۹۷﴾

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۹۸﴾

گفت: به زودى از پروردگارم براى شما طلب بخشش مى کنم. قطعا او همان بخشنده مهربان است. ﴿۹۸﴾

«یعقوب علیه السلام و فرزندانش بر یوسف علیه السلام وارد می شوند»

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ ﴿۹۹﴾

پس چون همه شان بر یوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در آغوش گرفت و گفت: داخل مصر شوید که انشاءاللّه در امانید. ﴿۹۹﴾

وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۱۰۰﴾

و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه براى او به سجده افتادند و یوسف به پدرش گفت: اى پدر، این تعبیر خوابى است که قبلاً دیده بودم. پروردگارم آن خواب را به حقیقت رساند و به من نیکویى کرد، وقتى که مرا از زندان بیرون آورد و شما را از بیابان نزد من آورد، بعد از آنکه شیطان بین من و بین برادرانم اختلاف انداخته بود. به درستى که پروردگارِ من به هر چیزى که بخواهد لطف مى کند. قطعا او عالم حکیمى است. ﴿۱۰۰﴾

«مناجات یوسف علیه السلام با پروردگارش»

رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۱۰۱﴾

پروردگار من، تو به من بخشى از سلطنت را عنایت کردى و به من تعبیر خوابها را یاد دادى، خالق آسمانها و زمینى، تو ولىّ من در دنیا و آخرتى، مرا مسلمان بمیران و به شایستگان ملحقم فرما. ﴿۱۰۱﴾

«روی سخن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله»

ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ ﴿۱۰۲﴾

آن از خبرهاى غیبى است که ما آن را به تو وحى کردیم. تو که نزد آنها نبودى وقتى که نظراتشان را یکى مى کردند و نقشه مى کشیدند. ﴿۱۰۲﴾

وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۳﴾

و بیشتر مردم هر چه تو حرص بزنى، مؤمن نخواهند بود. ﴿۱۰۳﴾

‏ وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۴﴾

و تو از آنها براى آن اجرى نمى خواهى. آن کار تو جز تذکرى براى جهانیان چیزى نیست. ﴿۱۰۴﴾

وَكَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴿۱۰۵﴾

و چه بسیار از نشانه اى که در آسمانها و زمین است که مردم از آن مى گذرند و آنها از آن رومى گردانند. ﴿۱۰۵﴾

وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ ﴿۱۰۶﴾

و اکثر آنها به خدا ایمان نمى آورند، بلکه آنها مشرکند. ﴿۱۰۶﴾

أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۰۷﴾

آیا پس خود را در امان مى بینند از اینکه عذاب فراگیر از جانب خدا به آنها برسد یا ساعت مرگ و قیامت ناگهان آنها را بگیرد؟ و حال آنکه آنها متوجّه نیستند. ﴿۱۰۷﴾

قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۰۸﴾

بگو: این راه من است. من و پیروانم با بصیرت کامل (همه مردم را) به سوى خدا دعوت مى کنیم و خدا پاک است و من از مشرکین نیستم. ﴿۱۰۸﴾

«خصوصیات پیامبران»

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۰۹﴾

و قبل از تو (کسى را) نفرستادیم، مگر مردانى از اهل آبادیها که به آنها وحى مى کردیم. آیا پس (چرا) در روى زمین سیر نمى کنند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بوده اند چگونه بوده است؟ و خانه آخرت براى کسانى که تقوى داشته باشند بهتر است. آیا پس چرا تعقّل نمى کنید؟ ﴿۱۰۹﴾

«پیامبران از ایمان مردم مأیوس شدند»

حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۱۰﴾

تا آن وقتى که پیامبران مأیوس شدند و مردم گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است، یارى ما به آنها رسید. پس هر که را که ما خواستیم، نجات یافت و عذاب ما از قوم گناهکار برداشته نمى شود. ﴿۱۱۰﴾

لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۱۱﴾

قطعا در قصّه هاى پیامبران پند و اندرزى براى صاحبان مغز است. اینها گفتار دروغین و بافتنى نیست، بلکه تصدیق کننده آنچه قبل از او بوده است، مى باشد و شرح و توضیح همه چیزها است و هدایت و مهربانى از براى قومى که ایمان آورده اند، مى باشد. ﴿۱۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱۱ ـ ۸۳

سالک الی اللّه باید آنچه از این آیات استفاده می شود مورد توجّه قرار دهد و به آنها عمل کند:

اوّل: آن که بداند وقتی کارها سخت می شود، خدای تعالی به او کمک می کند و همه انتظارات او انجام می گردد.

دوّم: به هیچ وجه نباید از رحمت خدا مأیوس شود. زیرا یأس از رحمت خدا کفرآور است.

سوّم: سالک الی اللّه باید کریم باشد و اگر بدی های دیگران را خواست به آنها خواست متذکر شود، باید برای آنها عذرشان را هم متذکر گردد.

چهارم: کسی که تقوا داشته باشد و صبر کند، جزء نیکوکاران است و خدای تعالی اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند.

پنجم: سالک الی اللّه باید از سر تقصیرات دیگران زود بگذرد و از خدا بخواهد که آنها را بیامرزد.

ششم: باید بین خود و خدایش واسطه آبرومندی قرار دهد تا او برای سالک الی اللّه، در وقتی که دعا مستجاب است، دعا کند.

هفتم: باید به پدر و مادرش احترام کند و نگذارد که آنها به او ولو دارای قدرت است، بیشتر احترام کنند.

هشتم: اگر خواست تبلیغ دینش را بکند، باید به مردم بفهماند که اجر و مزدی از آنها نمی خواهد، و به آنها نیازمند نمی باشد.

نهم: باید در روی زمین به خاطر عبرت گرفتن از زندگی گذشتگان سیر و سفر کند و بداند که آخرت برای کسانی که اهل تقوی هستند از آنچه در دنیا است بهتر است، اگر عقلش را به کار بیندازد.

دهم: باید بداند که خدای تعالی در قرآن قصّه های انبیاء علیهم السلام را بیان فرموده برای پند گرفتن او است، رمان دروغین نیست، بلکه هدایت و راهنمایی برای مؤمنین است.

سوره مبارکه رعد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾

«المر» اینها آیات کتاب است و آنچه به تو از جانب پروردگارت نازل شده حقّ است ولى اکثر مردم ایمان نمى آورند. ﴿۱﴾

«خدا بالائیها را بدون پایه آفریده است»

اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ ﴿۲﴾

خدا آن کسى است که آسمانها را بدون پایه اى که شما آن را ببینید بالا برده، سپس بر عرش استیلاء یافته و خورشید و ماه را مسخّر نموده که همه آنها تا وقت معینى حرکت مى کنند. تدبیر کار را مى کند، نشانه هاى خود را توضیح مى دهد، شاید شما به دیدار پروردگارتان یقین پیدا کنید. ﴿۲﴾

«اشاره به نعمتهای الهی»

وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۳﴾

و خدا آن کسى است که زمین را پهن کرد و در آن کوهها و نهرهایى قرار داد و از هر میوه اى دو جفت (و دو نوع) در آن قرار داد، شب را بر روز مى پوشاند، قطعا در آن آیاتى براى قومى که تفکر مى کنند مى باشد. ﴿۳﴾

وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۴﴾

و در روی زمین قطعه هائی کنار هم قرار گرفته و باغهائی از انگور و زراعت و درخت خرما که از دو ریشه درآمده و از غیر دو ریشه درآمده،[۱] همه از یک آب آبیاری می شوند. ولی بعض از آنها را در خوردن از بعضی دیگر بهتر قرار داده ایم. قطعا در آن نشانه هایی است برای مردمی که تعقّل می کنند. ﴿۴﴾

[۱] ــ مانند درختهاى پیوندى که دو نوع میوه دارد و از یک ریشه در آمده است.

«اشاره به معاد جسمانی»

وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۵﴾‏

و اگر تعجّب مى کنى، پس عجیب است سخن آنها که مى گویند: آیا وقتى که ما خاک شدیم، دوباره آیا ما به خلقت تازه اى بر مى گردیم؟ آنها کسانى هستند که به پروردگارشان کافر شده اند و آنها در گردنهایشان غل و زنجیرها است و آنها همیشه اهل آتش اند، آنها در آن مخلّدند. ﴿۵﴾

«قبل از خوبیها عذاب را می خواهند»

وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۶﴾

و آنها قبل از نیکى و خوبى، از تو بدى (و عذاب) را به عجله مى طلبند و قبل از آنها عقوبتهائى گذشته بود و قطعا پروردگار تو براى ظلم مردم، صاحب مغفرت است و قطعا پروردگار تو داراى عذاب سختى است. ﴿۶﴾

وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴿۷﴾

و کسانى که کافر شده اند، مى گویند: چرا از طرف پروردگارش نشانه اى بر او نازل نشد؟ جز این نیست که تو ترساننده اى و براى هر قومى هدایت کننده اى خواهد بود. ﴿۷﴾

«علم الهی به هر چیز»

اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ ﴿۸﴾

خدا مى داند که هر زنى به چه چیز حامله است و مى داند که رحمها چه چیز را کم مى کنند و چه چیز را زیاد مى کنند. و هر چیزى در نزد پروردگار به اندازه است. ﴿۸﴾

عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ ﴿۹﴾

عالم به پنهانى و علنى است، بزرگِ بلند مرتبه است. ﴿۹﴾

سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ﴿۱۰﴾

فرقى نمى کند که کسى از شما کلامش را پنهان نگه دارد و یا آن را علنى کند و کسى که در شب مخفى و یا در روشنائى روز حرکت کند. ﴿۱۰﴾

لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ﴿۱۱﴾

براى او تعقیب کنندگانى است که از پیش روى او و از پشت سر او به فرمان خدا او را حفظ مى کنند. قطعا خدا آنچه را از نعمت در قومى باشد تغییر نمى دهد، مگر آنکه آن قوم آنچه در خودشان بوده تغییر دهند و زمانى که خدا براى قومى بدى را بخواهد، هیچ چیز نمى تواند مانع آن شود و آنها جز خدا فرمانده با محبّتى نخواهند داشت. ﴿۱۱﴾

هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ﴿۱۲﴾

خدا کسى است که برق را که سبب ترس و مایه امید و طمع شما مى شود، به شما نشان مى دهد و ابرهاى سنگین را بوجود مى آورد. ﴿۱۲﴾

وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ ﴿۱۳﴾

و رعد و ملائکه از ترس خدا، تسبیح و حمد الهى را مى گویند و خدا صاعقه ها را مى فرستد. پس هر که را بخواهد به آن مبتلا مى کند و آنها درباره خدا به بحث و گفتگو نشسته اند و حال آنکه او داراى قدرت شدیدى است. ﴿۱۳﴾

«خدا مردم را به راستی دعوت می کند»

لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ ﴿۱۴﴾

دعوت حقّ مال او است و کسانى را که غیر از خدا مى خوانند، هیچ پاسخى به آنها نمى دهند، الاّ اینکه آنها مانند کسى هستند که کف دستهاى خود را به طرف آب دراز کرده باشد، براى اینکه آب را به دهانش برساند و حال آنکه به آن نخواهد رسید و خواندن کفّار جز در ضلالت چیزى نیست. ﴿۱۴﴾

وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿۱۵﴾

و هر کس در آسمانها و زمین است، خواهى نخواهى (با رغبت و اکراه) براى خدا سجده مى کنند و (حتّى) سایه هایشان در صبح و شام براى او سجده مى کنند. ﴿۱۵﴾

«گفتگوئی با مردم»

قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۱۶﴾

بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خدا است. بگو: آیا اولیائى غیر از خدا براى خود گرفته اید؟ آنها براى خودشان نفع و ضررى را مالک نیستند. بگو: آیا کور با بینا یا تاریکى با نور مساوى است یا آنها براى خدا شریکهائى قرار داده اند که خلق کنند مانند خلق خدا؟ پس خلقت بر آنها مشتبه شده. بگو: خدا خالق همه چیز است و او یکتاى قهّارى است. ﴿۱۶﴾

«مثالهای الهی برای حقّ و باطل»

أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ ﴿۱۷﴾

(خدا) از آسمان باران را نازل کرد. پس از هر درّه اى به اندازه آن، باران جارى شد. پس سیل بر روى خود کفى را حمل مى کند و نیز از آنچه در آتش براى زینت یا وسائل زندگى مى سوزانند، کفى مانند آن بوجود مى آید. این چنین خدا حقّ و باطل را مَثَل مى زند. و امّا کف، از بین مى رود (و فایده اى ندارد) ولى آنچه براى مردم نافع است، در زمین مى ماند. این چنین خدا مثالها را مى زند. ﴿۱۷﴾

«فوائد اجابت پروردگار»

لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۱۸﴾

براى کسانى که جواب پروردگارشان را داده اند، نیکى خواهد بود. و کسانى که پروردگارشان را اجابت نکرده اند، اگر همه آنچه در زمین است و بلکه مِثْل آن همه، یک برابر دیگر با آن فداء بدهند، (در عین حال) براى آنها حساب بدى خواهد بود و جایگاه آنها جهنّم است و جهنّم بد جایگاهى است. ﴿۱۸﴾

أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۹﴾

آیا کسى که مى داند قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حقّ است، مانند کسى است که کور باشد؟ جز این نیست که صاحبان عقل متذکر مى شوند. ﴿۱۹﴾

«وفای به عهد با پروردگار»

الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ ﴿۲۰﴾

کسانى که به عهد خدا وفا مى کنند و پیمان خود را نمى شکنند. ﴿۲۰﴾

وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿۲۱﴾

و کسانى که به آنچه خدا امر کرده وصل شوند، اطاعت مى کنند و از پروردگارشان در خشیت اند و از بدى حساب مى ترسند. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیات ۲۱ ـ ۱۹

عالم ذر

سالک الی اللّه باید به عالم قبل از این عالم معتقد باشد و بداند که خدای تعالی در عالم ارواح که دو هزار سال قبل از عالم ذر بوده، همه معارف را به بشر تعلیم داده و در عالم ذر که از زمان خلقت حضرت آدم علیه السلام می باشد، همه آنچه را که به او تعلیم داده است، از او عهد و میثاق گرفته که عمل کند و خود را مطابق آنچه خدای تعالی می خواهد بسازد. این است معنی وفای به عهد و میثاق الهی که باید سالکین الی اللّه به آن مقید بوده و به آن متعهد باشند.

وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۲۲﴾

و کسانى که به خاطر رضاى پروردگارشان صبر مى کنند و نماز را بر پاى مى دارند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، در خفا و علنى انفاق مى کنند و عوض بدى نیکى مى کنند، براى آنها عاقبت، خانه آخرت خواهد بود. ﴿۲۲﴾

جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ ﴿۲۳﴾

آنها و کسى که شایستگى داشته باشد از پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان، در بهشتهاى عدن داخل مى شوند و ملائکه بر آنها از هر درى وارد مى گردند. ﴿۲۳﴾

سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۲۴﴾

مى گویند: سلام علیکم، به خاطر آنچه که شما (براى آن) صبر کردید. پس عاقبت منزلتان چه نیکو است. ﴿۲۴﴾

برداشت از آیات ۲۴ ـ ۲۲

تعهدات عالم ذر

سالک الی اللّه باید در مقابل تعهدات عالم ذر مقید بوده و بردبار باشد، عبادت فردی و اجتماعی مانند: نماز و انفاق را صحیح و خوب انجام دهد و به جای گناه، کار خوب بکند تا خودش، پدر، همسر و فرزندانش وارد بهشت عدن گردند و ملائکه از هر دری که بر او وارد می شوند، به او سلام کنند و به بهشت بشارتش بدهند.

«عاقبت عهدشکنان و فسادگران»

وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿۲۵﴾

و کسانى که عهد خدا را بعد از محکم کردن آن مى شکنند و آنچه را خدا به آن امر کرده که باید وصل شود، قطع مى کنند و در روى زمین فساد مى کنند، براى آنها دورى از رحمت خدا است و از براى آنها بد جایگاهى خواهد بود. ﴿۲۵﴾

برداشت از آیه ۲۵

تعهدات با خدا

سالک الی اللّه باید تحقیق کند تا از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام بدست بیاورد که چه تعهداتی با خدا بسته، آنها را نقض نکند و آنچه خدای تعالی به او امر فرموده که صله کند؛ مانند صله رحم و ولایت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام و سایر اولیاء خدا را قطع نکند والاّ بداند که لعنت خدا بر او است و عاقبت بدی دارد.

«زندگی دنیا»

اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ ﴿۲۶﴾

خدا براى هر کس که بخواهد، درهاى روزى را باز مى کند و براى هر کس که بخواهد، روزیش را تنگ مى کند. و آنها به زندگى دنیا شاد شده اند و حال آنکه زندگى دنیا در مقابل آخرت، جز متاع کمى چیزى نیست. ﴿۲۶﴾

برداشت از آیه ۲۶

مزیت آخرت بر دنیا

سالک الی اللّه باید همیشه آخرت را با دنیا بسنجد، مزیت آخرت را بر دنیا بفهمد و بداند که دنیا چیزی که به آن توجّهی داشته باشد نیست و فقط امتحانی است که باید بگذراند.

«هدایت»

وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿۲۷﴾

و کسانى که کافر شده اند، مى گویند: چرا نشانه اى از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است؟ بگو: قطعا خدا گمراه مى کند کسى را که بخواهد و هدایت مى کند به سوى خودش، کسى را که إنابه (تضرّع) کند. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیه ۲۷

هدایت خاص پروردگار

سالک الی اللّه اگر بخواهد موفّق به هدایت خاص پروردگار بشود، باید به درگاه پروردگار انابه و توبه کند و کاری نکند که خدای تعالی او را به حال خود وا بگذارد تا گمراه شود.

«با نام خدا دلها آرامش پیدا می کند»

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿۲۸﴾

کسانى که ایمان آورده اند و دلهایشان با یاد خدا آرام شده است، (همه) آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام مى شود. ﴿۲۸﴾

الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿۲۹﴾

کسانى که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند، (خوشا به حالشان) پاکیزه ترین زندگى براى آنها خواهد بود و بهترین سرانجام را خواهند داشت. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ ـ ۲۸

یاد خدا مایه آرامش

سالک الی اللّه باید خود را از تمام تردیدها و چیزهایی که آرامش او را بهم می زنند دور کند و خود را صد در صد از همه چیز جز یاد خدا فارغ نماید و بداند که با یاد خدا آرامش پیدا می کند و سبب ایمان و عمل صالح او می گردد.

«توکل بر خدای تعالی»

كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ ﴿۳۰﴾

اینگونه ما تو را در میان امّتى فرستادیم که قبل از آنها، امّتهایى بودند تا آنچه را به تو وحى کرده ایم، براى آنها بخوانى و حال آنکه آنها به خداى بخشنده کافر مى شوند. بگو: او پروردگار من است، هیچ خدایى غیر از او نیست، بر او توکل کردم و بازگشت من به سوى او است. ﴿۳۰﴾

«اگر خدا بخواهد همه را هدایت می کند»

وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۳۱﴾

و اگر بوسیله قرآن کوهها حرکت داده شود یا زمین بوسیله آن قطعه قطعه شود و یا بوسیله قرآن با مرده ها حرف زده شود، ولى همه کارها در اختیار خدا است. آیا آنهائى که ایمان آورده اند، مأیوس نشده (و نمى دانند) که اگر خدا بخواهد همه مردم را هدایت مى کند؟ ولى دائما به کسانى که کافر شده اند، بلاى کوبنده اى به خاطر اعمالشان وارد مى شود یا نزدیک خانه هاى آنها فرود مى آید تا وعده الهى برسد. قطعا خدا هیچ وعده اى را تخلّف نمى کند. ﴿۳۱﴾

وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ﴿۳۲﴾

و قطعا قبل از تو پیامبرانى مسخره شدند. پس کسانى را که کافر گردیدند، مهلتشان دادم. سپس آنها را گرفتم. پس مجازات من چگونه بود؟ ﴿۳۲﴾

«خدای تعالی مراقب همه هست»

أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۳۳﴾

آیا پس چه کسى است آن که بر همه مردم به آنچه مى کنند ایستاده (و مراقب آنها) است و حال آنکه آنها براى خدا شریکهایى قرار دادند؟ بگو: آنها را نام ببرید. یا به او خبر مى دهید چیزى را که در زمین نمى داند یا به ظاهر از کلام اکتفا مى کنید؟ بلکه براى کفّار، مخفى کاریهایشان زینت داده شده است و آنها از راه خدا بازداشته شده اند و کسى را که خدا گمراه کند، پس براى او راهنمایى نخواهد بود. ﴿۳۳﴾

لَهُمْ عَذَابٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ ﴿۳۴﴾

براى آنها در زندگى دنیا عذاب خواهد بود و عذاب آخرت پر مشقّت تر است و کسى نمى تواند آنها را از عذاب خدا نگه دارد. ﴿۳۴﴾

«نعمتهای بهشت همیشگی است»

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ ﴿۳۵﴾

مَثَل بهشتى که به اهل تقوى وعده داده شده، از زیر درختهاى آن نهرها جارى است، خوردنیها و سایه اش همیشگى است. آن عاقبت کسانى است که تقوى داشته باشند و عاقبت کفّار آتش خواهد بود. ﴿۳۵﴾

«دعوت به خدای تعالی»

وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ ﴿۳۶﴾

و کسانى که به آنها کتاب داده ایم، به آنچه بر تو نازل گردیده خوشحالند و بعضى از جمعیتها، بعضى از آن کتاب را انکار مى کنند. بگو: قطعا به من امر شده که خدا را عبادت کنم و به او مشرک نشوم، مردم را به طرف خدا دعوت کنم و بازگشت من به سوى خدا است. ﴿۳۶﴾

«نزول قرآن به زبان عربی»

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿۳۷﴾

و این چنین قرآن را حکیمانه به زبان عربى نازل کردیم. و اگر هواهاى نفسانى آنها را بعد از آنچه از علم به تو رسیده است پیروى کنى، براى تو از جانب خدا حمایت کننده و جلوگیرى کننده اى نخواهد بود. ﴿۳۷﴾

«مسأله بداء و محو و اثبات»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴿۳۸﴾

و یقینا ما پیامبرانى قبل از تو فرستادیم و براى آنها همسران و فرزندانى قرار دادیم. و براى هیچ پیغمبرى این چنین نبوده است که نشانه اى بیاورد، مگر به اذن خدا. براى هر وقتى نوشته اى خواهد بود. ﴿۳۸﴾

يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴿۳۹﴾

خدا هر چه را بخواهد، محو مى کند و هر چه را بخواهد، اثبات مى کند و در نزد او امّ الکتاب است. ﴿۳۹﴾

وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ﴿۴۰﴾

و اگر بعضى از آنچه را که به آنها وعده داده ایم، به تو نشان بدهیم یا تو را بمیرانیم، پس جز این نیست که بر تو ابلاغ رسالت و بر ما حساب آنها است. ﴿۴۰﴾

«از اطراف زمین کم می شود»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۴۱﴾

و آیا ندیده اند که قطعا ما به سراغ زمین مى آییم، از اطراف آن کم مى کنیم؟. و خدا حکم مى کند و کسى از حکم او جلوگیرى نمى کند و او سریع الحساب است. ﴿۴۱﴾

وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۴۲﴾‏

و قطعا قبل از اینها کسانى بودند که نقشه هاى پنهانى مى کشیدند، ولى تمام نقشه هاى پنهانى مال خدا است. آنچه را که هر کس کسب مى کند، خدا مى داند و زود است که کفّار بدانند براى چه کسى عاقبت، خانه آخرت خواهد بود. ﴿۴۲﴾

«حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام دارای علم کتاب است»

وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴿۴۳﴾

و کسانى که کافر شده اند، مى گویند: تو فرستاده خدا نیستى. بگو: بین من و بین شما شهادت خدا و کسى که در نزد او علم کتاب است، کافى است. ﴿۴۳﴾

سوره مبارکه ابراهیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿۱﴾

«الر» این کتابى است که به تو نازل نموده ایم تا مردم را از ظلمات خارج کنى و به سوى نور به اذن پروردگارشان به طرف راه خداى عزیز حمید ببرى. ﴿۱﴾

اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَوَيْلٌ لِلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۲﴾

خدا آن کسى است که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال او است و واى بر کفّار به خاطر عذابى شدیدى (که در انتظار آنها است.) ﴿۲﴾

«گناهِ بستنِ راه خدای تعالی»

الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿۳﴾

کسانى که زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى دهند و راه خدا را مى بندند و مى خواهند آن را کج معرّفى کنند، آنها در گمراهى کاملى مى باشند. ﴿۳﴾

«پیامبران به زبان قومشان مبعوث شده اند»

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۴﴾

و ما پیامبرى را نفرستادیم، مگر با زبان قومش، براى آنکه (حقایق را) براى آنها بیان کند. پس خدا گمراه مى کند کسى را که بخواهد و هدایت مى کند کسى را که بخواهد. و او عزیز حکیمى است. ﴿۴﴾

«قسمت دیگری از قضیه حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴿۵﴾‏

و قطعا ما موسى را با نشانه هاى خودمان فرستادیم، به اینکه قومت را از ظلمات به سوى نور بیرون بیاور و آنها را به روزهاى خدا یادآورى کن. قطعا در آن براى هر صبرکننده شکرگزارى نشانه هائى خواهد بود. ﴿۵﴾

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۶﴾

و وقتى که موسى به قومش گفت: یاد بیاورید نعمت خدا را که بر شما بود، آن وقتى که شما را از آل فرعون که به بدترین عذاب شما را مبتلا مى کردند و پسرانتان را ذبح مى نمودند و زنهایتان را زنده نگه مى داشتند، نجات داد. و در آن براى شما از طرف پروردگارتان امتحان عظیمى بود. ﴿۶﴾

«شکر نعمت بر نعمت می افزاید»

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ﴿۷﴾

و زمانى که پروردگارتان اعلام کرد که اگر شکر کنید، حتما نعمتتان را زیاد مى کنم و اگر کفران کنید، قطعا عذاب من بسیار سخت است. ﴿۷﴾

برداشت از آیات ۷ ـ ۶

شکر نعمت

سالک الی اللّه باید همیشه به یاد نعمت های الهی باشد و بداند که اگر خدای تعالی را شکر کند، نعمتش زیاد می شود و اگر کفران کند، عذاب الهی برای او سخت خواهد بود.

وَقَالَ مُوسَى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿۸﴾

و موسى گفت: اگر شما و همه کسانى که در روى زمین هستند کافر شوید، قطعا خدا بى نیاز ستوده اى است. ﴿۸﴾

أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ ﴿۹﴾

آیا خبر کسانى که قبل از شما مانند قوم نوح و عاد و ثمود و کسانى که بعد از آنها بوده اند، به شما نرسیده که جز خدا کسى عالِم بر (حال) آنها نیست؟ پیامبرانشان نشانه هایى براى آنها آوردند. پس آنها دستهایشان را به دهانشان گرفتند و گفتند: قطعا ما به آنچه شما با آن فرستاده شده اید، کافریم و ما درباره آنچه شما ما را به طرف آن مى خوانید، در شکیم (و درباره آنها تردید داریم). ﴿۹﴾

«درباره خدای تعالی شکی نیست»

قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۱۰﴾‏

پیامبران آنها گفتند: آیا در خدا شکى هست؟ خدائى که ایجادکننده آسمانها و زمین است، شما را مى خواند براى آنکه گناهانتان را ببخشد و تا زمان مقرّرى، شما را باقى بگذارد. گفتند: شما جز بشرى مثل ما چیزى نیستید. مى خواهید ما را از آنچه پدرانمان مى پرستیدند مانع شوید. پس براى ما دلیل و معجزه آشکارى بیاورید. ﴿۱۰﴾

«توکل بر خدای تعالی»

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۱﴾

پیامبرانشان به آنها گفتند: درست است که ما جز بشرى مثل شما نیستیم، ولى خدا بر کسى از بندگانش که بخواهد منّت مى گذارد و بر ما نیست که براى شما معجزه اى مگر به اذن پروردگار بیاوریم. و مؤمنین باید بر خدا توکل کنند. ﴿۱۱﴾

وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿۱۲﴾

و براى ما (شایسته) نیست بر خدا توکل نکنیم و قطعا خدا ما را به راههایمان هدایت کرده. و بر اذیتهایى که شما بر ما وارد مى کنید، حتما صبر خواهیم کرد و باید توکل کنندگان بر خدا توکل کنند. ﴿۱۲﴾

برداشت از آیه ۱۲

توکل

یکی از صفاتی که باید سالک الی اللّه در خود ایجاد کند توکل است، توکل به معنی وکیل قرار دادن کسی است که کاری را که او نمی تواند انجام دهد دیگری بتواند انجام دهد. این روحیه اگر در کسی به وجود آمد، طبعاً به خدای تعالی هم به طریق اولی توکل می کند.

«هلاکت ظالمین»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ ﴿۱۳﴾

و کسانى که کافر شدند، به پیامبرانشان گفتند: ما حتما شما را از سرزمینمان بیرون مى کنیم یا آنکه شما باید به آئین ما برگردید. پس پروردگارشان به آنها وحى کرد که ما حتما ظالمین را هلاک خواهیم نمود. ﴿۱۳﴾

وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ ﴿۱۴﴾

و حتما شما را بعد از آنها، در آن سرزمین ساکن خواهیم کرد. آن براى کسى است که از موقعیت من بترسد و از وعده عذاب من بیمناک باشد. ﴿۱۴﴾

«هر جبّار سرکشی به جهنّم می رود»

وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ ﴿۱۵﴾

و آنها طلب فتح نمودند و هر جبّارِ سرکشى نابود شد. ﴿۱۵﴾

مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِيدٍ ﴿۱۶﴾

پشت سر او جهنّم است و از آب گندیده اى به او نوشانیده مى شود. ﴿۱۶﴾

يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ ﴿۱۷﴾

جرعه جرعه آن را مى آشامد و حال آنکه به میل خود حاضر نیست آن را بخورد و مرگ از هر جا به سوى او مى آید و او نمى میرد و پس از آن عذاب سختى خواهد بود. ﴿۱۷﴾

«مَثَلی برای اعمال کفّار»

مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿۱۸﴾

مَثَل کسانى که به پروردگارشان کافر شده اند، اعمالشان مانند خاکسترى است که در برابر باد تندى در روز طوفانى قرار بگیرد. قادر نیستند از آنچه انجام داده اند، چیزى بدست آورند. آن همان گمراهى کامل است. ﴿۱۸﴾

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ ﴿۱۹﴾

آیا ندیدى که قطعا خدا آسمانها و زمین را به حقّ خلق کرده؟ اگر بخواهد همه شما را از بین مى برد و خلق جدیدى مى آورد. ﴿۱۹﴾

وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ ﴿۲۰﴾

و آن بر خدا سخت نیست. ﴿۲۰﴾

«برای کفّار گمراه کننده، راه گریزی نیست»

وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ ﴿۲۱﴾

و همه آنها در مقابل خدا ظاهر مى گردند. پس افراد ضعیف به کسانى که خود را بزرگ مى دانستند، مى گویند: قطعا ما تابع شما بودیم. پس آیا شما مى توانید چیزى از عذاب خدا را از ما دور کنید؟ مى گویند: اگر خدا ما را هدایت مى کرد، ما هم شما را هدایت مى کردیم. چه جزع کنیم و چه صبر نمائیم، براى ما فرقى نمى کند و براى ما راه گریزى نیست. ﴿۲۱﴾

«گفتار شیطان در قیامت»

وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۲﴾

و زمانى که کار به پایان مى رسد، شیطان مى گوید: قطعا خدا به شما وعده حقّى داد و من به شما وعده دادم، پس تخلّف کردم و براى من بر شما تسلّطى نبود، جز اینکه شما را خواندم و شما مرا اجابت کردید. پس مرا ملامت نکنید و خودتان را ملامت کنید. من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید. قطعا من کافرم به آنچه از قبل مرا شریک قرار دادید. قطعا براى ظالمین عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ ـ ۲۱

وعده های شیطان

سالک الی اللّه نباید به غیر خدا متکی باشد. زیرا اگر این تکیه گاه ظاهراً در دنیا مفید باشد در آخرت از آن نمی تواند استفاده کند. حتّی شیطان در روز قیامت می گوید: خدای تعالی همه وعده هایش حق و راست بود ولی من همه را تخلف می کردم و شما گوش به حرف من دادید ولی تحت فرمان خدای تعالی نبودید. پس خودتان را سرزنش کنید. من هم نمی توانم امروز برای شما کاری بکنم و بدانید برای ظالمین عذاب دردناکی خواهد بود.

«سلام بر اهل بهشت»

وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ ﴿۲۳﴾

و کسانى را که ایمان آورده اند و عمل صالح نموده اند، وارد بهشتهائى مى کنند که از زیر درختان آن نهرها جارى است. همیشه به اذن پروردگارشان در آن هستند و خوشآمدگویى آنها در آن بهشت، سلام است. ﴿۲۳﴾

«کلمه طیبه، مانند شجره طیبه است»

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ ﴿۲۴﴾

آیا ندیدى که چگونه خدا کلمه طیبه اى را مانند درخت پاک و پاکیزه اى که اصل آن (در اعماق زمین) ثابت است و شاخه آن در آسمان است، مَثَل مى زند؟ ﴿۲۴﴾

تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۲۵﴾

در همه وقت خوردنى اش را (از میوه ها) به اذن پروردگارش مى دهد و خدا مَثَلها را براى مردم مى زند، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۲۵﴾

«مثل کلمه خبیثه، مانند درخت خبیثه است»

وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ﴿۲۶﴾

و مَثَل کلمه خبیثه مانند درخت خبیثه اى که از روى زمین بیرون آمده که براى آن قرارى نیست، مى باشد. ﴿۲۶﴾

يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ﴿۲۷﴾

خدا کسانى را که ایمان آورده اند، به گفتار ثابت در زندگانى دنیا و در آخرت، ثابت نگه مى دارد و خدا ستمگران را گمراه مى کند. و آنچه را خدا بخواهد، انجام مى دهد. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۷ ـ ۲۴

معاشرت با خوبان

سالک الی اللّه باید بداند افرادی که تزکیه نفس شده اند و روح و دلشان پاک است، همیشه و در هر حال مردم از آنها فایده علمی و معنوی می برند و کلام و اعمالشان برای دیگران درس و هدایت است. ولی آنهایی که باطنشان پلید است و تزکیه نفس نکرده اند، علاوه بر آنکه خودشان استقرار و ارزشی ندارند، مردم را گمراه می کنند و خدای تعالی هم این ستمگران را به حال خود وا می گذارد.

«رهبری کفّار»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ﴿۲۸﴾

آیا ندیدى کسانى را که نعمت خدا را به کفرى تبدیل کردند و قوم خود را به خانه نابودى کشاندند؟ ﴿۲۸﴾

جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۲۹﴾

به جهنّم که وارد آن مى شوند و بد قرارگاهى است. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ ـ ۲۸

کفران نعمت

سالک الی اللّه باید خودش و دوستانش را از کفران نعمت الهی نگه دارد. زیرا اگر این چنین نکند و کفر بورزد، خدای تعالی او را به جهنّم می برد.

وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ ﴿۳۰﴾

و براى خدا مانندهایى قرار دادند، به خاطر آنکه مردم را از راه خدا گمراه کنند. بگو: (فعلاً) لذّت ببرید. پس قطعا عاقبت کار شما به طرف آتش است. ﴿۳۰﴾

«دستور اقامه نماز و انفاق»

قُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ ﴿۳۱﴾

به بندگانم که ایمان آورده اند، بگو: اقامه نماز کنند و از آنچه روزى به آنها داده ایم، مخفى و علنى انفاق کنند، قبل از آنکه روزى بیاید که نه خرید و فروش و نه دوستى در آن هست. ﴿۳۱﴾

برداشت از آیه ۳۱

زندگی ابدی

سالک الی اللّه باید برای زندگی ابدی خود در دنیا اقامه نماز کند و از آنچه خدا به او عنایت کرده علنی و مخفی انفاق نماید.

«خلقت آسمان و زمین و مسخّر نمودن کشتی»

اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ  ﴿۳۲﴾

خدا کسى است که آسمانها و زمین را خلق کرد و از آسمان آبى نازل فرمود و بوسیله آن از میوه ها روزى براى شما خارج کرد و براى شما کشتى را مسخّر نمود، براى آنکه در دریا به امر خدا حرکت کند و براى شما نهرها را مسخّر فرموده است. ﴿۳۲﴾

«مسخّر نمودن ماه و خورشید»

وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ  ﴿۳۳﴾‏

و براى شما خورشید و ماه را که در حرکتند، مسخّر کرد و براى شما شب و روز را مسخّر فرمود. ﴿۳۳﴾

وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ ﴿۳۴﴾

و از هر چه از او درخواست کردید، به شما عنایت فرمود. و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را احصاء نمى توانید بکنید. قطعا انسان بسیار ظالم و کفران کننده است. ﴿۳۴﴾

«جریان حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿۳۵﴾

و زمانى که ابراهیم گفت: پروردگار من، این شهر را امن قرار بده و من و فرزندانم را از اینکه بندگى بتها را بکنیم، دور نگهدار. ﴿۳۵﴾

رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳۶﴾

پروردگار من، قطعا این بتها بسیارى از مردم را گمراه کرده اند. پس کسى که از من پیروى کند، او از من است و کسى که مرا معصیت کند، پس تو قطعا بخشنده مهربانى هستى. ﴿۳۶﴾

رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ﴿۳۷﴾

پروردگار ما، قطعا من بعضى از ذریه ام را به بیابانى که غیر قابل کشت بود، در کنار خانه محترم تو ساکن کردم. پروردگار ما، به خاطر اینکه نماز را برپا دارند. پس دلهاى بعضى از مردم را متوجّه آنان فرما و رزق آنها را از میوه هاى مختلف قرار بده. شاید آنها شکرگزار گردند. ﴿۳۷﴾

«علّت اسکان حضرت ابراهیم علیه السلام ذریه اش را در مکه»

رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ ﴿۳۸﴾

پروردگار ما، قطعا تو مى دانى هر چه را که ما مخفى کنیم و هر چه را که ما علنى انجام دهیم و چیزى بر خدا در زمین و در آسمان مخفى نیست. ﴿۳۸﴾

«تشکر حضرت ابراهیم علیه السلام از خدای تعالی»

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿۳۹﴾

حمد و ستایش براى خدایى است که به من در سنّ پیرى اسماعیل و اسحاق را عطا کرد. قطعا پروردگار من دعا را مى شنود. ﴿۳۹﴾

«دعای حضرت ابراهیم علیه السلام»

رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿۴۰﴾

پروردگار من، مرا برپا کننده نماز قرار بده و نیز از ذریه ام. پروردگار ما و دعایم را قبول فرما. ﴿۴۰﴾

رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ ﴿۴۱﴾

پروردگار ما، مرا و والدین مرا و مؤمنین را روزى که حساب برپا مى شود بیامرز. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیات ۴۱ ـ ۳۵

اقتدا به حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید از راه و روش حضرت ابراهیم علیه السلام پیروی کند. زیرا آن حضرت از زن و فرزندش برای اینکه اقامه نماز شود، خانه خدا رونق بگیرد و برای آنکه ذریه اش شاکر نعمت های پروردگار باشند، گذشت و عادت حضرت ابراهیم علیه السلام این بود که خدا را سپاس می گذاشت و خدای تعالی به او فرزندان صالحی عنایت کرده و دائماً برای خود و ذریه اش دعا می کرد که نمازگزار باشند، برای پدر و مادرش و مؤمنین طلب آمرزش می کرد و همیشه خیر و صلاح مردم را می خواست.

«خدای تعالی از اعمال ستمگران غافل نیست»

وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ ﴿۴۲﴾

و هرگز گمان نکن که خدا غافل است از آنچه ظالمین عمل مى کنند. جز این نیست که خدا مجازات آنها را عقب مى اندازد براى روزى که در آن روز چشمها از حرکت مى ایستد. ﴿۴۲﴾

‏ مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ ﴿۴۳﴾

گردنها را کشیده، سرهایشان را بالا گرفته، پلکهایشان از حرکت باز مانده و دلهایشان (از خواسته ها) خالى گردیده است. ﴿۴۳﴾

«و مردم را از عذاب بترسان»

وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ ﴿۴۴﴾

و بترسان مردم را از روزى که عذاب بر آنها مى آید. پس کسانى که ستمگرند، مى گویند: پروردگار ما، (مجازات) ما را مدّت کوتاهى عقب بیانداز تا دعوت تو را اجابت کنیم و پیامبران را پیروى کنیم. آیا شما نبودید که قبلاً قسم مى خوردید که زوال و فنایى براى شما نخواهد بود؟! ﴿۴۴﴾

وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ ﴿۴۵﴾

و حالا شما در مسکنهاى کسانى که به خودشان ظلم کرده اند، ساکن شده اید و براى شما آشکار شده که ما با آنها چگونه عمل کردیم و براى شما مثالهایى زده ایم. ﴿۴۵﴾

«مکر کفار هر چه قوی باشد نمی تواند کاری بکند»

وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴿۴۶﴾

و قطعا آنها پنهان کارى خود را انجام داده اند و پنهان کارى آنها نزد خدا است و اگر چه مکرشان آنچنان باشد که کوهها را از جا بکند. ﴿۴۶﴾

«خدای تعالی وعده هایش را تخلّف نمی کند»

فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿۴۷﴾

پس هرگز گمان نبر که خدا وعده هایى را که به رسولانش داده است، تخلّف کند. قطعا خدا عزیز صاحب انتقامى است. ﴿۴۷﴾

«تغییرات در زمین و آسمانها»

يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ﴿۴۸﴾

روزى که زمین به غیر از این زمین و آسمانها (به آسمانهاى دیگر) تبدیل شوند و در مقابل خداى واحد قهّار آشکار گردند. ﴿۴۸﴾

«عذاب گناه کاران در قیامت»

وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ﴿۴۹﴾

و گنهکاران را در آن روز در غُلها و زنجیرها خواهى دید. ﴿۴۹﴾

سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ ﴿۵۰﴾

لباسهایشان از مادّه بدبوى قابل اشتعال است و صورتهایشان را آتش فرا مى گیرد. ﴿۵۰﴾

لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۵۱﴾

به خاطر اینکه خدا جزا بدهد هر کسى را به آنچه کرده است. قطعا خدا سریع الحساب است. ﴿۵۱﴾

هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۵۲﴾

این مطالب ابلاغى است از براى مردم، تا (همه) بوسیله آن ترسانده شوند و بدانند جز این نیست که او خداى واحدى است و براى اینکه صاحبان مغز متذکر شوند. ﴿۵۲﴾

جزء ۱۲

«رزق همه در نزد خدا است»

وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۶﴾

و هیچ جاندارى در روى زمین نیست، مگر آنکه روزیش بر عهده خدا است. او قرارگاه دائمى و قرارگاه موقّت آنها را مى داند. همه اینها در کتاب آشکارى ثبت شده است. ﴿۶﴾

«آفرینش آسمان و زمین برای امتحان است»

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷﴾

و او خدائى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و عرش او بر آب قرار داشت تا شما را امتحان کند که کدام یک از شما در عمل بهترید و اگر به آنها بگوئى که شما بعد از مرگ زنده خواهید شد، مسلّما آنهائى که کافر شده اند خواهند گفت: این نیست مگر آنکه سحر آشکارى است. ﴿۷﴾

«عذاب الهی»

وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۸﴾

و اگر ما عذاب را از آنها تا مدّت معلومى به تأخیر بیندازیم، مى گویند: چه چیزى از آمدن عذاب مانع شده است. آگاه باشید! روزى که عذاب به سراغشان بیاید، از آنها بازگردانده نخواهد شد و آنچه را که مسخره مى کردند، آنها را سخت گرفتار خواهد کرد. ﴿۸﴾

وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ ﴿۹﴾

و اگر ما نعمت و رحمتى را از نزد خود به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، قطعا او بسیار ناامید و ناسپاس خواهد بود. ﴿۹﴾

وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ﴿۱۰﴾

و اگر پس از سختیهائى که به او رسیده نعمتهائى به او بچشانیم، حتما خواهد گفت که بدیها و مشکلات از من برطرف شده. قطعا او در حالى که فخر مى کند، شادمان مى گردد. ﴿۱۰﴾

«برای صابرین اجر و آمرزش است»

إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۱۱﴾

مگر آنهائى که صبر و استقامت کردند و کارهاى شایسته انجام دادند که براى آنها آمرزش و پاداش بزرگى خواهد بود. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ ـ ۹

قدردانی از الطاف الهی

سالک الی اللّه باید در فقر، ثروت و در هر حال شکرگزار نعمت های پروردگارش باشد. هیچ گاه از رحمت پروردگارش مأیوس نباشد، نعمت های خدا را کفران نکند و اگر خدای تعالی به او نعمتی عنایت کرد و او را از ناراحتی نجات داد، از یاد خدا غفلت نکند، به دیگران فخر نفروشد، در مصائب بردبار و صبور باشد و به اعمال پسندیده مداومت نماید تا مغفرت الهی و اجر بزرگی شاملش گردد.

«گفته های بی ربط کفّار»

فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿۱۲﴾‏

شاید (تبلیغ) بعضى از آیاتى را که به تو وحى مى شود ترک کننده باشى و از اینکه مى گویند: چرا گنجى بر او نازل نشده و یا چرا فرشته اى همراه او نیامده، سینه ات تنگ و ناراحت شود. تو فقط بیم دهنده هستى و خدا بر همه چیز وکیل و صاحب اختیار است. ﴿۱۲﴾

«تحدّی قرآن»

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۳﴾

یا اینکه مى گویند: او به دروغ این قرآن را به خدا نسبت داده (و ساخته خود او است). بگو: اگر راست مى گوئید، ده سوره ساختگى مثل آن را بیاورید و تمام کسانى را که مى توانید غیر از خدا، به یارى بطلبید. ﴿۱۳﴾

فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۴﴾

و اگر آنها نتوانستند جواب شما را بدهند، بدانید جز این نیست که قرآن تنها با علم الهى نازل شده و هیچ معبودى جز او نیست. پس با این حال آیا شما مسلمانید؟ ﴿۱۴﴾

«کسانی که خواهان زندگی دنیایند»

مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ ﴿۱۵﴾

آنهائى که خواهان زندگى دنیا و تجمّلات آن مى باشند، نتیجه اعمالشان را در همین دنیا به طور کامل به آنها مى دهیم و آنها در این دنیا کمبودى پیدا نمى کنند. ﴿۱۵﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾

آنها کسانى هستند که در آخرت نصیبى جز آتش ندارند و تمام آنچه را که در دنیا انجام داده اند، (در آنجا) از بین مى رود و اعمالشان باطل مى گردد. ﴿۱۶﴾

برداشت از آیات ۱۶ ـ ۱۵

زندگی دنیا

سالک الی اللّه نباید فقط هدفش زندگی دنیا و زینت های آن باشد که اگر این چنین بود، خدا فقط در دنیا به او هر چه بخواهد می دهد، ولی در آخرت برای او جز آتش وجود ندارد و همه اعمال نیکش از بین رفته و باطل می شود.

«کتاب موسی علیه السلام امام و رحمت بود»

أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۷﴾

آیا کسى که دلیل روشنى از پروردگار خود دارد و به دنبال آن شاهدى نیز از او دارد و پیش از آن کتاب موسى که خود پیشوا و رحمتى (براى او) بوده است و آنها به او ایمان مى آورند و هر کس از این گروههاى مختلف به او کافر شود، پس آتش وعده گاه او است. پس تو در آن شک نداشته باش که قطعا آن حقّ است، از طرف پروردگارت حقّ است ولى بیشتر مردم ایمان نمى آورند. ﴿۱۷﴾

«ظالمترین افراد کیست؟»

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أُولَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿۱۸﴾

و چه کسى ستمکارتر از آن کسى است که به خدا نسبت دروغ مى دهد؟ آنها بر پروردگارشان عرضه مى شوند و شاهدان مى گویند: اینها بودند که به پروردگارشان دروغ بستند، آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمکاران است. ﴿۱۸﴾

«آنهائی که مردم را از راه خدا باز می دارند»

الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۱۹﴾‏

کسانى که راه خدا را مى بندند و (با تبلیغات سوء خود) مى خواهند آن را نادرست نشان دهند و آنها منکر آخرت و کافرند. ﴿۱۹﴾

أُولَئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُوا يُبْصِرُونَ ﴿۲۰﴾

آنها قادر به جلوگیرى از عذاب خدا در روى زمین نیستند و در حقیقت جز خدا یاورانى ندارند. براى آنها عذاب مضاعف مى شود، آنها هرگز توانائى شنیدن (حقّ) را نداشتند و (حقیقت) را نمى دیدند. ﴿۲۰﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۱﴾

آنها کسانى هستند که به خودشان ضرر وارد کرده اند و آن خدایان دروغین از نظرشان ناپدید شد. ﴿۲۱﴾

لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۲۲﴾

طبیعتا آنها در آخرت از همه زیانکارتر خواهند بود. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ ـ ۱۹

زیانکارترین

سالک الی اللّه نباید راه خدا را به روی بندگان خدا ببندد و یا آن را منحرف نشان دهد. زیرا اگر این چنین بود، از قهر پروردگار در امان نیست و خدا نمی گذارد بینش واقعی پیدا کند، بلکه عذابش را مضاعف خواهد فرمود و ضرر زیادی بر نفس خود کرده و در آخرت زیانکارترین مردم است.

«مقام اخبات»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۳﴾

قطعا آنهائى که ایمان آورده و عمل شایسته انجام داده اند و در برابر پروردگارشان خاضع و فروتن بوده اند، آنها اهل بهشتند و آنها براى همیشه در آن بهشت خواهند بود. ﴿۲۳﴾

«مَثل دو دسته کافر و مؤمن»

مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾

مَثل آن دو گروه مَثل کور و کر و بینا و شنوا است. آیا این دو گروه با هم مساوى هستند؟ پس چرا متوجّه نیستید؟ ﴿۲۴﴾

برداشت از آیات ۲۴ ـ ۲۳

مقام اِخبات

سالک الی اللّه باید در مقابل پروردگارش تسلیم محض باشد و آنچه خدای تعالی فرموده عمل کند تا آنکه اعمالش صالح و در بهشت دائمی در قیامت زندگی نماید؛ چشم بینا و گوش شنوایی نسبت به حقایق داشته باشد.

«رسالت حضرت نوح علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۲۵﴾

و ما قطعا نوح را به سوى قومش فرستادیم. (نوح گفت:) قطعا من براى شما بیم دهنده آشکارى هستم. ﴿۲۵﴾

أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿۲۶﴾

اینکه جز خدا را نپرستید. قطعا من براى شما از عذاب روز سختِ دردناک مى ترسم. ﴿۲۶﴾

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾

پس بزرگان قومش که کافر بودند، گفتند: ما تو را جز بشرى مثل خودمان نمى بینیم و ما نمى بینیم که تو را جز افراد پست و فرومایه اى از میان ما که رأى نپخته اى دارند پیروى کنند و براى شما فضیلتى در مقابل خود نمى بینیم، بلکه شما را گمان مى کنیم که دروغگو باشید. ﴿۲۷﴾

«جواب حضرت نوح علیه السلام»

قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ﴿۲۸﴾

نوح گفت: اى قومِ من، نظر شما چیست؟ اگر من با دلیل روشنى از طرف پروردگارم باشم و او از طرف خودش رحمتى به من عطا کرده باشد که بر شما پوشیده و پنهان مانده باشد، آیا ما مى توانیم شما را به آن دلیل روشن مجبور کنیم و حال آنکه شما از پذیرش آن کراهت داشته باشید؟ ﴿۲۸﴾

«نصایح حضرت نوح علیه السلام»

‏وَيَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿۲۹﴾

و اى قومِ من، من که براى هدایت شما از شما مالى را سؤال نمى کنم. مزد من تنها بر عهده خدا است و من این چنین نیستم آنهائى را که ایمان آورده اند از خود دور کنم. قطعا آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد ولى من شما را یک جمعیت تجاهل کننده و نادانى مى بینم. ﴿۲۹﴾

وَيَا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۳۰﴾

و اى قومِ من، اگر آنها را از خود برانم، چه کسى مرا در برابر (مجازات) خدا یارى مى کند؟ آیا متذکر نمى شوید؟ ﴿۳۰﴾

«گفتگوی حضرت نوح علیه السلام با قومش»

وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۳۱﴾

و من به شما نمى گویم که گنجینه هاى خدا پیش من است و من غیب نمى دانم و نمى گویم که من فرشته اى هستم و نمى گویم کسانى را که در نظر شما خوار مى آیند، خدا به آنها هرگز خیرى عطا نخواهد کرد. خدا از قلب و نیت آنها آگاهتر است. قطعا (اگر چنین ادّعائى بکنم،) از ستمکاران خواهم بود. ﴿۳۱﴾

برداشت از آیات ۳۱ ـ ۲۹

شرایط مربّی

کسی که می خواهد در راه تزکیه نفس و کمالات مربّی مردم باشد، باید اول خودش را بی نیاز از مردم معرفی کند و به مال، قدرت و شخصیّت آنها چشمی نداشته باشد و خودش را بیشتر از آنچه که هست معرّفی و مدح نکند و الاّ از ظالمین خواهد بود.

قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۳۲﴾

گفتند: اى نوح، تو با ما بحث و جدال کردى و بسیار هم با ما جدال کردى. پس اگر از راستگویان هستى، آن عذابى را که به ما وعده مى دهى بیاور. ﴿۳۲﴾

قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شَاءَ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۳۳﴾

نوح گفت: جز این نیست که اگر خدا بخواهد، عذاب را براى شما خواهد آورد و شما نمى توانید خدا را عاجز کنید. ﴿۳۳﴾

وَلَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۳۴﴾

و اگر بخواهم شما را نصیحت کنم و خدا بخواهد شما را گمراه کند، نصیحت من براى شما سودى نخواهد داشت. او پروردگار شما است و به سوى او برگردانده مى شوید. ﴿۳۴﴾

«قرآن دروغ نیست»

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ ﴿۳۵﴾

یا اینکه مى گویند: این سخنان را به خدا نسبت داده است. بگو: اگر آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم، قطعا جرمم بر ضرر خود من است و من از جرمهایى که شما انجام مى دهید، بیزارم. ﴿۳۵﴾

«دیگر نوح علیه السلام باید کشتی را بسازد»

وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾

و به نوح وحى شد: قطعا غیر از آنهائى که تا بحال ایمان آورده اند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهند آورد. پس از آنچه انجام مى دادند، غمگین مباش. ﴿۳۶﴾

وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿۳۷﴾

و زیر نظر ما و به وحى ما، کشتى را بساز و درباره آنهائى که ستم کردند، مرا مخاطب قرار مده که آنها قطعا غرق شدنى هستند. ﴿۳۷﴾‏

«حضرت نوح علیه السلام کشتی را می سازد»

وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ ﴿۳۸﴾

و نوح مشغول ساختن کشتى شد و هر وقت گروهى از بزرگان قومش از کنار او عبور مى کردند، او را مسخره مى کردند. نوح گفت: اگر شما ما را مسخره مى کنید، ما هم شما را مسخره مى کنیم، همان گونه که شما مسخره مى کنید. ﴿۳۸﴾

فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ ﴿۳۹﴾

پس به زودى خواهید دانست که عذاب خوارکننده براى چه کسى خواهد بود و عذاب همیشگى بر چه کسى وارد خواهد شد. ﴿۳۹﴾

«از تنور آب می جوشید»

حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ ﴿۴۰﴾

تا اینکه فرمان ما صادر شد و از تنور آب جوشید. به نوح گفتیم: از هر جفتى از حیوانات دوتا و (همچنین) اهل بیت خود را غیر از آنهائى که قبلاً وعده هلاکت به آنها داده شده و (همچنین) آنهائى را که ایمان آورده اند در کشتى سوار کن. ولى با او جز عدّه کمى ایمان نیاورده بودند. ﴿۴۰﴾

«نوح علیه السلام سوار کشتی می شود»

وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۴۱﴾

و نوح گفت: سوار کشتى شوید، به نام خدائى که رفتن و (لنگر انداختن) ایستادنش از او است. قطعا پروردگار من آمرزنده مهربانى است. ﴿۴۱﴾

وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ ﴿۴۲﴾

و آن کشتى آنها را در میان امواجى همچون کوهها حرکت مى داد و نوح پسرش را که در آن حوالى به مشکل افتاده بود، صدا مى زد: اى پسرم، همراه ما سوار شو و با کافران مباش. ﴿۴۲﴾

«پسر نوح علیه السلام غرق می شود»

قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ ﴿۴۳﴾

پسر نوح گفت: به زودى به کوهى پناه مى برم که مرا از آب نگه دارد. نوح گفت: امروز هیچ نگه دارنده اى در برابر فرمان خدا نیست، مگر کسى را که خدا به او رحم کند و (بالأخره) موج میان آن دو جدائى انداخت و او از غرق شدگان گردید. ﴿۴۳﴾

وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۴۴﴾

و گفته شد: اى زمین، آب خود را فرو ببر و اى آسمان، باران را قطع کن و آب فرو نشست و حکم انجام شد و کشتى بر روى کوه جودى قرار گرفت و گفته شد: (رحمت خدا) از گروه ستمکاران دور باد. ﴿۴۴﴾

«پسر نااهل»

وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿۴۵﴾

و نوح پروردگارش را ندا داد و عرض کرد: اى پروردگارِ من، پسرم از اهل بیت من است و قطعا وعده تو حقّ است و تو بهترین حکم کنندگانى. ﴿۴۵﴾

‏قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۴۶﴾

خدا فرمود: اى نوح، او از اهل تو نیست. قطعا او (را) کار ناشایسته اى است و از من چیزى را که از آن آگاهى ندارى تقاضا نکن. قطعا من تو را موعظه مى کنم که مبادا از جاهلان باشى. ﴿۴۶﴾

«نوح علیه السلام توبه می کند»

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۴۷﴾

نوح گفت: اى پروردگار من، قطعا من به تو پناه مى برم اینکه از تو چیزى بخواهم که از آن آگاهى ندارم و اگر مرا نیامرزى و به من رحم نکنى، از زیانکاران خواهم بود. ﴿۴۷﴾

«نوح علیه السلام با سلامتی از کشتی پیاده می شود»

قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۴۸﴾

گفته شد: اى نوح، از کشتى با سلام و سلامتى از طرف ما و برکاتى از ناحیه ما بر تو و بر تمام امّتهائى که با تو هستند پیاده شو. و (در مقابل) امّتهائى هستند که ما آنها را به زودى بهره مند مى کنیم، سپس (به خاطر کفران نعمت) عذاب دردناکى از سوى ما به آنها مى رسد. ﴿۴۸﴾

تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۹﴾

اینها از اخبار غیبى است که آن را به تو وحى مى کنیم. قبل از این نه تو آن را مى دانستى و نه قومت. پس (تو) صبر کن که قطعا عاقبت خوب براى پرهیزگاران است. ﴿۴۹﴾

«قضیه قوم عاد و حضرت هود علیه السلام»

وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ ﴿۵۰﴾

و به سوى قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم. هود گفت: اى قومِ من، خدا را پرستش کنید که معبودى جز او براى شما نیست و شما دروغ سازانى بیش نیستید. ﴿۵۰﴾

يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۵۱﴾

اى قومِ من، من براى تبلیغ رسالتم از شما مزدى درخواست نمى کنم، مزد من تنها بر عهده کسى است که مرا آفریده است. پس چرا تعقّل نمى کنید؟ ﴿۵۱﴾

«استغفار»

وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ ﴿۵۲﴾

و اى قومِ من، از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او بازگردید، تا باران رحمتش را بر شما (پى در پى) بباراند و نیروئى بر نیرویتان بیفزاید و در حال (کفر و) نافرمانى از حقّ رو بر نگردانید. ﴿۵۲﴾

برداشت از آیات ۵۲ ـ ۵۱

شرایط مربّی

مربّی سالکین الی اللّه باید با استغنای طبع و اعتماد کامل به پروردگار دستور توبه را صادر کند و به آنها بفهماند که اگر استغفار و توبه کردید، آسمان نعمتهایش را بر شما فراوان نازل می کند و قوت شما را در مقابل تمام ناملایمات زیاد می کند؛ به شرط آنکه توبه شما، توبه نصوح باشد و به گناه دوباره برنگردید.

«جواب قوم هود علیه السلام»

قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۵۳﴾

گفتند: اى هود، تو براى ما دلیل روشنى نیاوردى و ما به خاطر حرف تو از خدایان خود دست بر نمى داریم و ما به تو ایمان نمى آوریم. ﴿۵۳﴾

إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۵۴﴾

چیزى جز این درباره تو نمى گوئیم که بعضى از خدایان ما به تو زیان بدى رسانده اند. هود گفت: من خدا را شاهد مى گیرم و شما نیز شاهد باشید که قطعا من از آنچه شریک قرار مى دهید (شما غیر از خدا را مى پرستید)، بیزارم. ﴿۵۴﴾

«هر کاری می خواهید بکنید»

مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ ﴿۵۵﴾

غیر از خدا همگى شما هر نقشه و تدبیرى براى من دارید انجام دهید. سپس مرا مهلت ندهید. ﴿۵۵﴾

«من بر خدا توکل می کنم»

إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۶﴾

قطعا من بر خدائى که پروردگار من و شما است توکل کرده ام. هیچ جنبنده اى نیست، مگر اینکه خدا بر آن تسلّط دارد. قطعا پروردگار من بر صراط مستقیم است. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیه ۵۶

صراط مستقیم

سالک الی اللّه باید بداند که صراط مستقیم همان دستورات پروردگار است و باید به خدا توکل کند تا به مقصد برسد.

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ ﴿۵۷﴾

پس اگر از حقّ روى بگردانید، من آنچه را که براى آن به سوى شما فرستاده شده بودم به شما رساندم و پروردگارم قومى غیر از شما را جانشین شما خواهد کرد و به او هیچ زیانى نمى توانید برسانید. قطعا پروردگار من نگهبان و حافظ هر چیزى است. ﴿۵۷﴾

«نجات حضرت هود علیه السلام و قومش»

وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّيْنَاهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ ﴿۵۸﴾

و هنگامى که فرمان ما صادر شد، هود و آن افرادى را که با او ایمان آورده بودند، با مهربانى خود نجاتشان دادیم و آنها را از عذاب سختى رهائى بخشیدیم. ﴿۵۸﴾

«بدبختی قوم عاد»

وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ ﴿۵۹﴾

و این قوم عاد بودند که آیات پروردگارشان را انکار کردند و فرستادگانش را نافرمانى کردند و از فرمان هر جبار سرکشى پیروى نمودند. ﴿۵۹﴾

وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ عَادًا كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ ﴿۶۰﴾

و در این دنیا و در روز قیامت با لعنت بدرقه شدند. آگاه باشید که قطعا قوم عاد به پروردگارشان کافر شدند، آگاه باشید که عاد (و) قوم هود (از رحمت خدا) دور هستند. ﴿۶۰﴾

«قضیه حضرت صالح علیه السلام»

وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ ﴿۶۱﴾

و به سوى قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، صالح گفت: اى قومِ من، خدا را پرستش کنید که خدائى جز او براى شما نیست. او است که شما را از زمین آفرید و طلب آبادى در آن را از شما مى کند. از او آمرزش بخواهید، سپس به سوى او باز گردید. قطعا پروردگار من به شما نزدیک است و دعاى شما را اجابت مى کند. ﴿۶۱﴾

برداشت از آیه ۶۱

آبادانی زمین

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی در دنیا از او سه چیز را می خواهد:

اول: بندگی خدا

دوم: آباد کردن زمین

سوم: استغفار و توبه

که خدای تعالی به این وسیله به او اجر کاملی عنایت خواهد فرمود.

قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ ﴿۶۲﴾‏

گفتند: اى صالح، تو قبل از این در میان ما مایه امید بودى. آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مى پرستیدند، جلوگیرى مى کنى؟ و ما از آنچه تو ما را به آن دعوت مى کنى، در شک و تردید هستیم. ﴿۶۲﴾

قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَى بَیِّنَهً مِّن رَّبِّی وَآتَانِی مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن یَنصُرُنِی مِنَ اللّهِ إِنْ عَصَیْتُهُ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ ﴿۶۳﴾

صالح گفت: اى قومِ من، اگر شما ببینید من از طرف پروردگارم دلیل آشکارى داشته باشم و خدا رحمتى از جانب خود به من داده باشد، اگر او را نافرمانى کنم، چه کسى مرا در مقابل خدا یارى مى کند؟ پس شما چیزى جز زیانکارى بر من نمى افزائید. ﴿۶۳﴾

برداشت از آیات ۶۳ ـ ۶۲

تعصّب بیجا

سالک الی اللّه نباید به فکر سنت های گذشتگان که روی تعصّب به آن عمل کرده اند باشد. او نباید به دلایل عقلی و گفتار پیامبران بی توجّه باشد. او باید بداند اگر از حقایق سرپیچی کند، کسی به فریاد او نمی رسد و خدای تعالی او را مورد مؤخذه قرار می دهد.

«قضیه ناقه صالح علیه السلام»

وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ ﴿۶۴﴾

و اى قومِ من، این ناقه (ماده شتر) خداوند است که آیتى براى شما مى باشد. پس بگذارید او در زمین خدا به چرا مشغول شود و زیانى به او نرسانید که عذابى نزدیک و زودرس شما را خواهد گرفت. ﴿۶۴﴾

فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ ﴿۶۵﴾

پس آن ناقه را پى کردند و کشتند. پس صالح به آنها گفت: تا سه روز دیگر مى توانید از زندگى در خانه تان بهره مند شوید. آن وعده عذاب دروغ نیست. ﴿۶۵﴾

«عذاب الهی»

فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿۶۶﴾

پس هنگامى که فرمان مجازات ما صادر شد، صالح و افرادى که با او ایمان آورده بودند، با رحمت خود، آنها را از آن عذاب و از رسوائى آن روز نجاتشان دادیم. قطعا پروردگار تو نیرومند عزیز است. ﴿۶۶﴾

وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۶۷﴾

و کسانى را که ستم کرده بودند، صیحه آسمانى آنها را گرفت و آنها در خانه هایشان به رو افتادند (و مُردند). ﴿۶۷﴾

كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِثَمُودَ ﴿۶۸﴾

گوئى هرگز در آن دیار ساکن نبوده اند. آگاه باشید که قطعا قوم ثمود به پروردگارشان کافر شدند. آگاه باشید که قطعا قوم ثمود (از رحمت خدا) دورند. ﴿۶۸﴾

«ملائکه در خدمت حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ ﴿۶۹﴾

و قطعا فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهیم آمدند. گفتند: سلام. ابراهیم گفت: سلام. پس طولى نکشید که ابراهیم گوساله بریانى براى آنها آورد. ﴿۶۹﴾

فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ ﴿۷۰﴾

و چون دید دستهایشان به غذا دراز نمى شود و از آن نمى خورند، آنان را ناشناس یافت و در دل از آنها احساس ترس نمود. به او گفتند: نترس ما به سوى قوم لوط فرستاده شده ایم. ﴿۷۰﴾

«پیرزنی بچّه دار می شود»

وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ ﴿۷۱﴾

و همسرش که ایستاده بود، خندید. پس او را به اسحاق و بعد از اسحاق به یعقوب بشارت دادیم. ﴿۷۱﴾

قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ ﴿۷۲﴾

گفت: اى واى! آیا ممکن است من فرزندى بیاورم؟ در حالى که من پیرزنى هستم و این شوهرم پیر سالخورده اى است. قطعا این چیز عجیبى است. ۷۲﴾

قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ ﴿۷۳﴾

گفتند: آیا از امر خدا تعجّب مى کنى؟ با اینکه رحمت و برکات خدا شامل حال خانواده شما مى باشد. قطعا او ستوده بزرگوارى است. ﴿۷۳﴾

«ابراهیم علیه السلام درباره قوم لوط شفاعت می کرد»

فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ ﴿۷۴﴾

پس هنگامى که ترس از ابراهیم برطرف شد و مژده (فرزنددار شدنش) به او رسید، درباره قوم لوط با ما بحث و مجادله مى کرد. ﴿۷۴﴾

إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ ﴿۷۵﴾

قطعا ابراهیم مرد بردبار و دلسوزى بود و به سوى خدا حرکت مى کرد. ﴿۷۵﴾

يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ ﴿۷۶﴾

اى ابراهیم، از این درخواست بگذر که قطعا فرمان پروردگارت صادر شده و به طور قطع عذاب الهى به سراغ آنها خواهد آمد و برگشت ندارد. ﴿۷۶﴾

«ملائکه نزد حضرت لوط علیه السلام می روند»

وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ ﴿۷۷﴾

و هنگامى که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از آمدنشان دلتنگ و پریشان خاطر شد و گفت: امروز روز سختى خواهد بود. ﴿۷۷﴾

وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ ﴿۷۸﴾

و قوم لوط به سرعت به سراغ او آمدند و آن قوم قبلاً مرتکب کارهاى زشت مى شدند. لوط گفت: اى قومِ من، اینها دختران منند. آنها براى شما پاکیزه ترند. پس از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نکنید. آیا در میان شما یک مرد فهمیده و عاقل وجود ندارد؟ ﴿۷۸﴾

قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ ﴿۷۹﴾

گفتند: قطعا تو خوب مى دانى که ما تمایلى به دختران تو نداریم و قطعا تو خوب مى دانى که ما چه مى خواهیم. ﴿۷۹﴾

«آرزوی حضرت لوط علیه السلام»

قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ ﴿۸۰﴾

لوط گفت: اى کاش براى مقابله با شما قدرتى داشتم یا اینکه به تکیه گاه محکمى پناهنده مى شدم. ﴿۸۰﴾

برداشت از آیات ۸۰ ـ ۷۷

اهمیّت تزکیه نفس

سالک الی اللّه باید بداند که اگر به تزکیه نفس اهمیّت نداد و آن را جدّی نگرفت، آنچنان دچار بدبختی می شود که فطرت خود را از دست می دهد و به کارهای حرام و بلکه دور از فطرت دست می زند، از آنچه لذّت بخش و حلال است روی می گرداند و در نتیجه مانند قوم لوط به عذاب های دنیا و آخرت دچار می شود.

قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ ﴿۸۱﴾‏

فرشتگان گفتند: اى لوط، قطعا ما فرستادگان پروردگار تو هستیم. آنها هرگز به تو دسترسى پیدا نمى کنند. پس از گذشتن پاسى از شب خانواده ات را بیرون ببر و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند، مگر همسرت که او هم به بلاى آنها گرفتار خواهد شد. قطعا وعده عذاب آنها صبح است. آیا صبح نزدیک نیست؟ ﴿۸۱﴾

«عذاب الهی آمد»

فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ ﴿۸۲﴾

پس وقتى فرمان ما صادر شد، آن شهر را زیر و رو کردیم و ما بارانى از سنگهاى جهنمى و پى در پى بر آن نازل نمودیم. ﴿۸۲﴾

مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ ﴿۸۳﴾

سنگهائى که نزد پروردگارت نشان دار بود و چنین عذابى از براى ستمکاران دور نیست. ﴿۸۳﴾

«قضیه حضرت شعیب علیه السلام»

وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ ﴿۸۴﴾

و به سوى اهل مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم. گفت: اى قومِ من، خدا را پرستش کنید که براى شما خدایى جز او نیست و در پیمانه و ترازو کم نکنید. قطعا من شما را در خوبى مى بینم و من از عذاب آن روزى که شما را احاطه خواهد کرد، مى ترسم. ﴿۸۴﴾

وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۸۵﴾

و اى قومِ من، پیمانه و ترازو را به عدالت کامل ادا کنید و حقوق مردم را کم ندهید و کوشش نکنید که در روى زمین فسادکننده باشید. ﴿۸۵﴾

بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ ﴿۸۶﴾

باقیمانده خدا [۱] برای شما بهتر است اگر ایمان داشته باشید و من محافظ و مراقب اعمال شما نیستم. ﴿۸۶﴾

[۱] ــ در تفسیر اهل بیت علیهم‏ السلام منظور از بقیّة اللّه باقى مانده خدا حضرت صاحب الزّمان ﴿عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف﴾ است.

برداشت از آیات ۸۶ ـ ۸۴

عدالت

سالک الی اللّه باید نسبت به مردم با عدالت رفتار کند، کم فروشی نکند، در قیمت گذاری بی انصاف نباشد، در زمین فساد نکند، بکوشد که حضرت بقیّه اللّه ارواحنافداه را در ایجاد عدل و داد الگو قرار دهد و آنچه خدای تعالی به او عنایت فرموده بهتر از هر چیز بداند.

«جواب به حضرت شعیب علیه السلام»

قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ ﴿۸۷﴾

گفتند: اى شعیب، آیا نمازت به تو دستور مى دهد که ما آنچه را پدرانمان مى پرستیده اند ترک کنیم یا در اموالمان به میل خودمان تصرّف نکنیم؟ تو که مرد بردبار و فهمیده اى هستى. ﴿۸۷﴾

«نصایح حضرت شعیب علیه السلام»

قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿۸۸﴾‏

گفت: اى قومِ من، چه مى بینید که اگر من دلیل آشکارى از طرف پروردگارم داشته باشم و به من از آن، روزى خوبى داده باشد، (آیا مى توانم بر خلاف آن رفتار کنم؟) و من نمى خواهم که خودم مرتکب آن چیزى شوم که شما را از آن نهى مى کنم. تا آنجا که بتوانم قصدى جز اصلاح (جامعه شما را) ندارم و توفیق من جز بوسیله خدا نمى باشد. من به خدا توکل نمودم و به سوى او بر مى گردم. ﴿۸۸﴾

برداشت از آیه ۸۸

اصلاح طلبی

سالک الی اللّه باید تا می تواند اصلاح طلب باشد و موفقیتش را از خدا بخواهد، به خدای تعالی توکل کند و به او پناه ببرد.

وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ ﴿۸۹﴾

و اى قومِ من، مبادا دشمنى شما با من سبب شود که شما هم به مصیبتى مثل آنچه به قوم نوح یا قوم هود و یا قوم صالح رسید، گرفتار شوید و قوم لوط از شما چندان دور نیست. ﴿۸۹﴾

«استغفار و طلب توبه»

وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ ﴿۹۰﴾

و از پروردگار خود طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او برگردید، قطعا پروردگارم مهربان و دوستدار بندگانش مى باشد. ﴿۹۰﴾

برداشت از آیات ۹۰ ـ ۸۹

لجبازی

سالک الی اللّه نباید صفت لجبازی را به حدی برساند که سبب ناراحتی خود بخصوص در مسایل معنوی بشود و مانند گذشتگان که به عذاب های الهی مبتلا شدند، مبتلا گردد. بلکه باید از این صفات بلکه ضعیفش دست بکشد، استغفار و توبه کند تا مهربانی خاص خدا و محبّت او نسبت به این سالک الی اللّه ابراز گردد.

قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ ﴿۹۱﴾

گفتند: اى شعیب، بسیارى از آنچه را که مى گوئى، ما نمى فهمیم و تو را در میان خودمان ضعیف و ناتوان مى بینیم و اگر به خاطر قبیله ات نبود، تو را سنگسار مى کردیم و تو در برابر ما عزّت و احترامى ندارى. ﴿۹۱﴾

قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴿۹۲﴾

گفت: اى قوم من، آیا قبیله من نزد شما عزیزتر از خدا است؟ در حالى که فرمان او را پشت سر انداخته اید. قطعا پروردگارم به آنچه انجام مى دهید، احاطه دارد. ﴿۹۲﴾

وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ ﴿۹۳﴾

و اى قومِ من، هر کارى که از دستتان بر مى آید انجام دهید، من هم قطعا کار خود را خواهم کرد. به زودى مى فهمید که عذاب خوارکننده به سراغ چه کسى خواهد آمد و دروغگو چه کسى است و شما منتظر و مراقب باشید که قطعا من هم با شما انتظار مى کشم. ﴿۹۳﴾

«عذاب برای قوم شعیب علیه السلام»

وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۹۴﴾

و هنگامى که فرمان ما صادر شد، شعیب و آنهائى را که با او ایمان آورده بودند به رحمت خود نجات دادیم و صیحه آسمانى، آنهائى را که ستم کرده بودند، گرفت و در دیار خود به رو افتادند (و مُردند). ﴿۹۴﴾

كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا بُعْدًا لِمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ ﴿۹۵﴾

آنچنان که گوئى هرگز در آنجا ساکن نبودند. آگاه باشید، اهل مدین از رحمت خدا دور بوده، همان طورى که قوم ثمود دور شدند. ﴿۹۵﴾

«قضیه حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۹۶﴾

و دقیقا ما موسى را با آیات خود و دلیل آشکارى فرستادیم. ﴿۹۶﴾

إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ ﴿۹۷﴾

به سوى فرعون و بزرگان قومش، پس (مردم) پیرو فرمان فرعون بودند، در حالى که دستورات فرعون رشدى نمى داد. ﴿۹۷﴾

«فرعون در قیامت»

يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ ﴿۹۸﴾

فرعون در روز قیامت پیشاپیش قومش خواهد بود و آنها را وارد آتش جهنّم مى کند و مکان بدى است که وارد مى شوند. ﴿۹۸﴾

وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ ﴿۹۹﴾

و در این دنیا و روز قیامت، لعنتى بدرقه آنها خواهد بود. چه بد چیزى است که نصیب آنها مى شود. ﴿۹۹﴾

«خبرهای قرآن حقایقی است»

ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِيدٌ ﴿۱۰۰﴾

این حقایق از اخبار آن شهرها است که براى تو مى گوئیم که بعضى از آنها بر پا هستند و بعضى از آنها از بین رفته اند. ﴿۱۰۰﴾

وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ لَمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ ﴿۱۰۱﴾

و ما به آنها ستم نکردیم ولى آنها خودشان به خود ستم کردند. پس هنگامى که فرمان عذاب پروردگارت صادر شد، آن خدایانشان را که غیر از خداى یکتا مى خوانند، آنها را هیچ یارى به چیزى نکردند و جز بر نابودى آنها نیفزودند. ﴿۱۰۱﴾

وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِيَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ ﴿۱۰۲﴾

و این چنین است مجازات پروردگار تو هنگامى که بخواهد (افراد) شهر و دیار ستمکار را مجازات کند. قطعا مجازات او دردناک و سخت است. ﴿۱۰۲﴾

«حکایات قرآن نشانه خدا است»

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ ﴿۱۰۳﴾

قطعا در آن (حکایات) نشانه اى است براى کسى که از عذاب آخرت مى ترسد. همان روزى که مردم در آن جمع آورى مى شوند و روزى که همه آن را مشاهده مى کنند. ﴿۱۰۳﴾

«خصوصیات روز قیامت»

وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ ﴿۱۰۴﴾

و ما آن روز را جز تا زمان محدودى به تأخیر نخواهیم انداخت. ﴿۱۰۴﴾

يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ ﴿۱۰۵﴾

روزى خواهد آمد که هیچ کس جز به اجازه او سخن نمى گوید و از آنها گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت اند. ﴿۱۰۵﴾

فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ ﴿۱۰۶﴾

امّا آنهائى که بدبخت شدند، پس در آتش دوزخ هستند. براى آنها در دوزخ ناله و فریاد طولانى خواهد بود. ﴿۱۰۶﴾

خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ ﴿۱۰۷﴾

تا آسمانها و زمین بر پا است، در آنجا خواهند ماند، مگر آنچه پروردگارت بخواهد. قطعا پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مى دهد. ﴿۱۰۷﴾

وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ ﴿۱۰۸﴾‏

و امّا آنهائى که خوشبخت و سعادتمند شدند، تا آسمانها و زمین برپا باشد براى همیشه در بهشت خواهند بود، مگر آنچه پروردگارت بخواهد و این بخششى است که قطع نخواهد شد. ﴿۱۰۸﴾

فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هَؤُلَاءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ ﴿۱۰۹﴾

پس از آنچه آنان مى پرستند، در شک و تردید مباش. آنها همان طورى این معبودها را مى پرستند که پدرانشان در قبل (آنها را) مى پرستیدند و ما قطعا نصیب آنها را بى کم و کاست خواهیم داد. ﴿۱۰۹﴾

«نزول تورات»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ ﴿۱۱۰﴾

و ما به موسى کتاب دادیم. سپس در آن کتاب اختلاف شد و اگر گفتار قبلى پروردگارت نبود، حتما میان آنها داورى مى شد و قطعا آنها هنوز در شکى از آن همراه با بدبینى هستند. ﴿۱۱۰﴾

وَإِنَّ كُلًّا لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۱۱۱﴾

و قطعا پروردگارِ تو جزاى اعمال هر یک از آنها را بى کم و کاست خواهد داد. او به آنچه انجام مى دهند، آگاه است. ﴿۱۱۱﴾

«دستور استقامت»

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۱۱۲﴾

پس همان گونه که به تو امر شده، استقامت کن و همچنین آنهائى که با تو، به سوى خدا آمده اند، (باید استقامت کنند) و طغیان نکنید که خدا آنچه را انجام مى دهید مى بیند. ﴿۱۱۲﴾

«کمک به ستمکاران»

وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ ﴿۱۱۳﴾

و به آنهائى که ستم کرده اند، متمایل نشوید که موجب مى شود آتش شما را بگیرد و در آن حال جز خدا هیچ سرپرستى نخواهید داشت، سپس شما یارى نمى شوید. ﴿۱۱۳﴾

«تعیین وقت نماز»

وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ ﴿۱۱۴﴾

و در دو طرف روز و پاسى از شب نماز را بر پا دار، چون قطعا نیکیها، بدیها را از بین مى برند. این تذکر و پندى است براى یادکنندگان. ﴿۱۱۴﴾

وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۱۵﴾

و صبر و استقامت داشته باش که قطعا خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمى کند. ﴿۱۱۵﴾

برداشت از آیات ۱۱۵ ـ ۱۱۲

استقامت

سالک الی اللّه باید به آنچه در زیر گفته می شود، مقید باشد:

اوّل: در انجام اوامر الهی دارای ثبات و پابرجایی باشد.

دوّم: دوستان با استقامتی داشته باشد.

سوّم: زیر بار ظالمین و ستمگران نرود.

چهارم: نمازش را در روز و شب برپا دارد.

پنجم: نماز شب را بخواند که سیّئاتش از بین برود و بالاخره صبر و بردباری داشته باشد، زیرا خدای تعالی اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند.

«علماء باید مردم را از فساد باز دارند»

فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿۱۱۶﴾

پس چرا نبود از میان قرون قبل از شما علمائى که مردم را از فساد و تباهى در زمین جلوگیرى کنند؟ مگر اندکى از آنها که نجاتشان دادیم و آنهائى که ستم کردند، پیرو لذّتهاى خود شدند و آنها گناهکار بودند. ﴿۱۱۶﴾

وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ ﴿۱۱۷﴾

و پروردگارت چنین نبود که آبادیها را به ظلم و ستم نابود کند، در حالى که اهلش مصلح و نیکوکار باشند. ﴿۱۱۷﴾

«اگر خدا بخواهد مردم یکی می شوند»

‏وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿۱۱۸﴾

و اگر پروردگارت مى خواست، همه مردم را یک امّت واحد قرار مى داد و(لى) آنها همیشه با هم در اختلاف بودند. ﴿۱۱۸﴾

إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿۱۱۹﴾

مگر آن افرادى که پروردگارت به آنها مهربانى کرد. و براى همین پذیرش مهربانى است که آنها را آفریده است و فرمان پروردگارت بر این امر مقرّر شد که حتما جهنّم را از همه جنّ و انس پر خواهم کرد. ﴿۱۱۹﴾

برداشت از آیات ۱۱۹ ـ ۱۱۷

خدای تعالی ظالم نیست

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی به هیچ وجه به کسی ظلم نمی کند ولی این مردمند که به خاطر هواهای نفسانی دائماً اختلاف دارند و از وحدت دوری می کنند و مورد رحمت و لطف پروردگار واقع نمی شوند و حال آنکه برای همین خلق شده اند.

«علّت نقل سرگذشت پیامبران علیهم السلام»

وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۲۰﴾

و ما هر یک از سرگذشتهاى پیامبران را که براى تو نقل مى کنیم، به این جهت است که قلبت را بوسیله آن آرام و استوار گردانیم و در این سرگذشتها براى تو حقّ و حقیقت و براى مؤمنان موعظه و تذکر آمده است. ﴿۱۲۰﴾

وَقُلْ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنَّا عَامِلُونَ ﴿۱۲۱﴾

و به آنهائى که ایمان نمى آورند، بگو: هر چه در توان دارید انجام دهید که ما هم انجام مى دهیم. ﴿۱۲۱﴾

وَانْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿۱۲۲﴾

و شما منتظر باشید که ما هم منتظریم. ﴿۱۲۲﴾

«علم غیب مخصوص خدا است»

وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۲۳﴾

و علم غیب و اسرار آسمانها و زمین مخصوص خدا است و همه کارها به سوى او برگردانده مى شود. پس او را پرستش کن و بر او توکل کن و پروردگارت از آنچه انجام مى دهید غافل نیست. ﴿۱۲۳﴾

سوره مبارکه یوسف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۱﴾

«الر» این آیات کتاب آشکارا و واضح است. ﴿۱﴾

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲﴾

قطعا ما آن کتاب را قرآنی عربی نازل کردیم. شاید شما عقلتان را بکار بیندازید. ﴿۲﴾

«بهترین قصّه ها»

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ ﴿۳﴾

ما داستانى براى تو که نیکوترین داستانها است، در ضمنِ آنچه به تو از این قرآن وحى کرده ایم نقل مى کنیم، اگر چه، تو قبل از این از غافلین بودى. ﴿۳﴾

«مقدمه ای بر قصّه حضرت یوسف علیه السلام»

إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ ﴿۴﴾

زمانى که یوسف به پدرش گفت: اى پدر من، قطعا من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه براى من سجده کردند. ﴿۴﴾

قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۵﴾

پدرش گفت: اى پسرم، رؤیاى خود را به برادرانت نگوئى که آنها براى تو نقشه بدى مى کشند. قطعا شیطان براى انسان دشمن آشکارى است. ﴿۵﴾

وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۶﴾

و اینگونه پروردگارت تو را انتخاب مى کند و به تو تعبیر خوابها را تعلیم مى دهد و نعمتش را بر تو و بر آل یعقوب تمام مى کند، آنچنان که نعمتش را قبلاً بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد. قطعا پروردگارت داناى حکیمى است. ﴿۶﴾

لَقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ ﴿۷﴾

محقّقا در قصّه یوسف و برادرانش  نشانه هائى براى سائلین (و محقّقین) است. ﴿۷﴾

«شروع به قصّه حضرت یوسف علیه السلام»

إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۸﴾

آن وقتى که پسران یعقوب گفتند: یوسف و برادرش محبوبتر از ما نزد پدرمان هستند و حال آنکه ما نیرومندیم. قطعا پدرمان در گمراهى آشکارى است. ﴿۸﴾

اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ ﴿۹﴾

بکشید یوسف را یا آنکه او را در مکان (زمینى) دور بیندازید تا پدرتان توجّهش فقط به شما باشد و بعد از آن هم شما افراد صالحى خواهید شد. ﴿۹﴾

قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۱۰﴾

گوینده اى از آنها گفت: یوسف را نکشید، او را در قعر چاه بیندازید (تا بتوانند) بعضى از کاروانها او را پیدا کنند، اگر مى خواهید کارى بکنید. ﴿۱۰﴾

«پسران یعقوب علیه السلام نزد پدر می روند»

قَالُوا يَا أَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ ﴿۱۱﴾

به پدر گفتند: اى پدر، شما را چه شده که در خصوص یوسف به ما اطمینان ندارى و حال آنکه ما قطعا خیرخواه اوییم؟ ﴿۱۱﴾

أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۱۲﴾

او را فردا با ما بفرست تا غذاى خوب بخورد و بازى کند و ما حتما او را محافظت مى کنیم. ﴿۱۲﴾

قَالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ﴿۱۳﴾

پدرشان گفت: من قطعا از اینکه او را ببرید، محزون مى شوم و مى ترسم شما از او غافل شوید و او را گرگ بخورد. ﴿۱۳﴾

«یوسف علیه السلام را گرگ نخورد»

قَالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَخَاسِرُونَ ﴿۱۴﴾

گفتند: اگر او را گرگ بخورد، در حالى که ما قدرتمندیم، آن وقت حتما ما خیلى زیانکاریم. ﴿۱۴﴾

«یوسف علیه السلام در چاه می افتد»

فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۵﴾

پس وقتى که او را بردند و با هم متّحد شدند که او را در قعر چاه بیندازند و ما به او وحى کردیم که تو حتما آنها را به این کارشان با خبر خواهى نمود. ولى آنها شعور نداشتند. ﴿۱۵﴾

وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً يَبْكُونَ ﴿۱۶﴾

و شب نزد پدرشان آمدند، در حالى که گریه مى کردند. ﴿۱۶﴾

قَالُوا يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ ﴿۱۷﴾

گفتند: اى پدرمان، ما وقتى رفتیم با هم مسابقه اى انجام دهیم و یوسف را در کنار اثاثیه خود گذاشته بودیم، او را گرگ خورد و تو حرف ما را باور ندارى، اگر چه راستگو باشیم. ﴿۱۷﴾

وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۸﴾

و پیراهن او را با خون دروغینى (که به آن مالیده بودند) آوردند. یعقوب گفت: بلکه هواهاى نفسانى شما کارى را براى شما آراسته است. پس صبر خوبى باید کرد و در مقابل آنچه توصیف مى کنید، از خدا یارى گرفته خواهد شد. ﴿۱۸﴾

«حضرت یوسف علیه السلام از چاه بیرون می آید»

وَجَاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ يَا بُشْرَى هَذَا غُلَامٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿۱۹﴾

و کاروانى (در کنار چاه) آمد. پس آنها سقّاى خود را فرستادند (تا آب بیاورد) پس وقتى سطل خود را (در چاه) انداخت (و بالا کشید) گفت: بشارت! این پسرى است. و او را به خاطر تجارت و فروختن پنهان کردند. و خدا دانا است به آنچه مى کنند. ﴿۱۹﴾

«یوسف علیه السلام به قیمت کمی فروخته می شود»

وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ ﴿۲۰﴾

و او را به قیمت کمى، چند درهمى فروختند و آنها درباره فروختن او بى رغبت بودند. ﴿۲۰﴾

وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۱﴾

و کسى که او را از مصر خریده بود، به زنش گفت: از او خوب نگهدارى کن. امید است فایده اى براى ما داشته باشد یا او را به فرزندى برداریم و این چنین یوسف را در زمین داراى امکانات قرار دادیم و براى اینکه به او علم تعبیر خوابها را بیاموزیم. و خدا بر کار خود مسلّط است، ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۲۱﴾

«یوسف علیه السلام به حدّ بلوغ می رسد»

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۲۲﴾‏

و وقتى به حدّ بلوغ و قدرتش رسید، به او حکمتى و علمى عطا کردیم. و این چنین ما به نیکوکاران جزا مى دهیم. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ ـ ۳

قصه حضرت یوسف علیه السلام

از این آیات برای سالک الی اللّه هفت پند وجود دارد که باید به آنها دقت کند:

اوّل: سالک الی اللّه باید مسائل معنوی خود را حتّی به برادرانش اگر اهل تزکیه نفس نیستند نگوید، زیرا ممکن است آنها حسادت کنند، او را تکذیب نمایند و موجبات ناراحتی او را فراهم بیاورند.

دوّم: اگر کسی را دوست دارید و در چهره او نور معنویت مشاهده می کنید، در مقابل کسانی که اهل تزکیه نفس نیستند به او اظهار محبّت شدید نکنید. زیرا ممکن است حسادت آنها حتّی سبب کشتن محبوب شما شود و او را از شما بگیرد.

سوّم: به هیچ وجه به کسانی که اهل تزکیه نفس نیستند اعتماد نکنید و امانتی به دست آنها نسپارید که پشیمان خواهید شد.

چهارم: گریه کسانی که دروغگو هستند و تزکیه نفس نکرده به هیچ وجه اعتبار ندارد و گفتارشان ولو با دلایل ظاهری معتبری باشد، ارزشی نخواهد داشت.

پنجم: در تمام مصائب تنها چیزی که ممکن است انسان را آرامش بدهد و به مقصد برساند، خوب صبر کردن و از خدای تعالی کمک گرفتن است.

ششم: افرادی که تزکیه نفس نمی کنند روز بروز بر قساوتشان افزوده می شود تا جایی که مثل یوسفی را به قیمت بسیار ناچیزی می فروشند و او را دزد و دروغگو معرفی می کنند.

هفتم: ظالمین و آنهایی که تزکیه نفس نکرده اند، فکر می کنند که با اظهار دشمنی به اولیاء خدا به آنها صدمه وارد کرده و آنها را از بین می برند ولی غافل از آن که خدای تعالی به آنها کمک می کند، علم و حکمت بیشتری به آنها عنایت می فرماید و به نیکوکاران جزای وافری می دهد.

«زلیخا می خواهد با یوسف علیه السلام رابطه داشته باشد»

وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۳﴾

و زنی که یوسف در خانه او بود، از او درخواست رابطه کرد و درها را بست و گفت: برای تو مهیا است. یوسف گفت: پناه بر خدا، قطعا عزیز مصر ﴿شوهرت﴾ پرورش دهنده من است،[۱] جای خوبی به من داده است. قطعا ستمکاران رستگار نمی گردند. ﴿۲۳﴾

[۱] ــ بعضی از مفسّرین گفته‏ اند منظور از کلمه «انّه ربّی» خدای تعالی است ولی با قرینه «اکرمی مثواه» که در آیه ۲۱ آمده است معنائی که در ترجمه گفته شده تقویت می‏ شود.

وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ ﴿۲۴﴾

ولى او قصد یوسف را نمود و یوسف هم اگر دلیل پروردگارش را نمى دید، قصد او را مى نمود. این گونه بود، براى اینکه ما بدى و فحشاء را از او بگردانیم، زیرا قطعا او از بندگان خالص ما بود. ﴿۲۴﴾

«پیراهن یوسف علیه السلام پاره می شود»

وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۵﴾

و هر دو به طرف در مى دویدند و پیراهن یوسف را از پشت پاره کرد و آن دو، آقاى آن خانم را در کنار در (ناگهان) یافتند. آن زن (زلیخا) گفت: جزاى کسى که به همسر تو قصد بدى داشته باشد، جز آنکه زندانى شود و یا عذاب دردناکى داشته باشد، چیزى نخواهد بود. ﴿۲۵﴾

قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۶﴾

یوسف گفت: او از من مى خواست که با او ارتباط داشته باشم و شاهدى از اهل خانه او (آن زن) شهادت داد که اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده، او (آن زن) راست مى گوید و یوسف از دروغگویان است. ﴿۲۶﴾

وَإِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۲۷﴾

و اگر پیراهن یوسف از پشت پاره شده، او (آن زن) دروغ مى گوید و یوسف از راستگویان است. ﴿۲۷﴾

«یوسف علیه السلام تبرئه می شود»

فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ ﴿۲۸﴾

وقتى که (آن آقا) دید که پیراهن یوسف از پشت پاره شده، گفت: این از حیله شما زنها است و قطعا مکر شما بسیار بزرگ است. ﴿۲۸﴾

يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ ﴿۲۹﴾

یوسف! تو از این جریان بگذر. (زلیخا!) تو هم براى گناهت طلب بخشش کن، زیرا تو قطعا از خطاکاران بوده اى. ﴿۲۹﴾

وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۳۰﴾‏

و زنهائى که در شهر بودند، گفتند: زن عزیز از جوانى که در اختیارش بوده، درخواست رابطه کرده. قطعا دلش از محبّت او پر شده. ما که او را در گمراهى آشکارى مى بینیم. ﴿۳۰﴾

«زنها با دیدن یوسف علیه السلام دست خود را بریدند»

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ ﴿۳۱﴾

پس وقتى (زلیخا) مکر آنها را شنید، دعوتى براى آنها فرستاد و براى آنها پشتى (دور اتاق که تکیه کنند) آماده کرد و براى هر یک از آنها چاقوئى آورد و (به یوسف) گفت که بر آنها وارد شو، وقتى زنها او را دیدند، او را خیلى بزرگ دانستند و دستهاى خود را با چاقو بریدند و گفتند: حاش للّه، اینکه بشر نیست. این جز یک فرشته اى بزرگوار چیز دیگرى نیست. ﴿۳۱﴾

قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ ﴿۳۲﴾

(زلیخا) گفت: این است کسى که مرا درباره او ملامت مى کردید و قطعا من بودم که مى خواستم با او رابطه برقرار کنم و او خود را نگه داشت و اگر او آنچه را که من به او دستور مى دهم عمل نکند، قطعا به زندان مى افتد و قطعا خوار و ذلیل خواهد شد. ﴿۳۲﴾

«دعای یوسف علیه السلام»

قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۳۳﴾

یوسف گفت: پروردگار من، زندان براى من محبوبتر از آن چیزى است که اینها مرا به سوى آن دعوت مى کنند و اگر حیله آنها را از من نگردانى، من به طرف آنها تمایل پیدا مى کنم و از جاهلان خواهم شد. ﴿۳۳﴾

«یوسف علیه السلام به زندان می رود»

فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۳۴﴾

پروردگارِ او دعایش را پس مستجاب کرد و حیله زنها را از او برگرداند. قطعا خدا همان شنواى دانا است. ﴿۳۴﴾

ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ ﴿۳۵﴾

سپس با آنکه براى آنها (در یوسف) نشانه ها (ى خوبى و پاکى) ظاهر شد، در عین حال تصمیم گرفتند که او را تا مدّتى زندانى کنند. ﴿۳۵﴾

وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۶﴾

و با او دو جوان نیز به زندان وارد شدند. یکى از آنها گفت: من خود را در خواب مى دیدم که (انگور را) مى فشارم تا خمر شود و دیگرى گفت: من در خواب خود را مى دیدم که بالاى سرم نانى گذاشته ام و پرندگان از آن مى خورند. تعبیر خوابمان را به ما بگو، چون ما تو را از نیکوکاران مى بینیم. ﴿۳۶﴾

قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۳۷﴾

یوسف گفت: غذائى برایتان نمى آورند که آن را بخورید، مگر قبل از آنکه براى شما بیاورند، تعبیر خواب شما را برایتان خواهم گفت. این از علمى است که پروردگارم به من آموخته است. قطعا من دین و ملّت قومى را که به خدا ایمان ندارند و آنها به آخرت کافرند، ترک کردم. ﴿۳۷﴾

‏وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ذَلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۳۸﴾

و پیروى نمودم دین و ملّت پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب را. براى ما این اجازه داده نشده که چیزى را براى خدا شریک قرار دهیم. این از فضل الهى است براى ما و براى مردم، ولى اکثر مردم شکرگذار نیستند. ﴿۳۸﴾

يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۳۹﴾

اى دو رفیق زندانى من، آیا خدایان متفرّق بهتر است یا خداى یکتاى قهّار؟ ﴿۳۹﴾

مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۴۰﴾

آنچه عبادت مى کنید غیر خدا، چیزى جز اسمهایى (نشانه هائى) که شما و پدرانتان آنها را نامگذارى کرده اید نمى باشد، خدا براى آنها سلطه اى نازل نکرده، حکم تنها مال خدا است، امر فرموده که عبادت نکنید مگر او را، این دین محکم و پابرجائى است ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۴۰﴾

«اوّلین تعبیر خواب از طرف یوسف»

يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ ﴿۴۱﴾

اى دو رفیق زندانى من، امّا یکى از شما پس ساقى شراب براى اربابش خواهد شد. امّا دیگرى به دار آویخته مى شود و از سرش پرندگان مى خورند. موضوعى را که درباره آن از من نظرخواهى مى کردید قطعى است و انجام مى شود. ﴿۴۱﴾

وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ ﴿۴۲﴾

و یوسف به کسى از آن دو نفر که گمان مى کرد نجات پیدا مى کند، گفت: مرا نزد اربابت یاد کن. ولى شیطان این یادآورى به اربابش را از یاد او برد. پس باز هم در زندان سالهائى باقى ماند. ﴿۴۲﴾

برداشت از آیات ۴۲ ـ ۲۳

سالک الی اللّه باید به مسائل زیر که از این آیات استفاده می شود توجّه داشته باشد:

اوّل: در مرحله صراط مستقیم آنچنان خود را بسازد که اگر لذّت بخش ترین گناهان برای او آماده گردد، اعتنا نکند و بلکه از آن فرار کند. چنان که حضرت یوسف علیه السلام انجام داد.

دوّم: سالک الی اللّه باید در مرحله صراط مستقیم حرکت کند، هوای نفسش را زیر پا بگذارد، خدا را منظور نماید، حق نمک مربّی خود را ادا کند و بداند که ظالم به هیچ وجه موفّق نمی شود.

سوّم: ارزش سالک الی اللّه در این است که تمایل جنسی در او باشد ولی آن را برای خدا و پاکی نفس خود کنترل نماید.

چهارم: سالک الی اللّه باید بکوشد تا می تواند خود را در معرض تهمت قرار ندهد و اگر تصادفاً متهم شد، بداند که خدای تعالی به هر وسیله ای که باشد او را از اتهام دیگران نجات می دهد. چنان که حضرت یوسف علیه السلام را نجات داد.

پنجم: سالک الی اللّه باید از مردمان تهمت زننده و مکار ولو به زندان بیفتد، دوری کند و با آنها زندگی نکند.

ششم: سالک الی اللّه باید به هر وسیله ای که هست و در هر کجا که میسر باشد، دیگران را به راه راست هدایت کند و از شرک و بت پرستی دوری نماید.

هفتم: سالک الی اللّه باید کوشش کند که در تمام امور از خدا کمک بخواهد و متوسل به دیگران نشود.

«خواب عزیز مصر»

وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ ﴿۴۳﴾‏

و شاه گفت: من در خواب مى دیدم هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر مى خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک را دیدم. اى بزرگان، نظرتان را درباره خواب من بگوئید، اگر مى توانید خواب را تعبیر کنید. ﴿۴۳﴾

قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِينَ ﴿۴۴﴾

گفتند: این خوابها باطل و بیهوده است و ما تعبیر خوابهاى باطل و بیهوده را نمى دانیم. ﴿۴۴﴾

وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ ﴿۴۵﴾

و آن کسى که از آن دو زندانى، نجات یافته بود، بعد از مدّت زمانى به یاد آورد. گفت: من به شما تعبیر این خواب را خبر مى دهم، پس مرا بفرستید. ﴿۴۵﴾

يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۴۶﴾

یوسف، اى راستگو، نظر بده به ما درباره هفت گاو چاقى که هفت گاو لاغر آنها را بخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) خشک دیگر. من شاید به طرف مردم برگردم، شاید آنها بدانند (که چه باید بکنند). ﴿۴۶﴾

«تعبیر خواب شاه»

قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ ﴿۴۷﴾

یوسف گفت: هفت سال پشت سر هم گندم مى کارید و هر چه را درو مى کنید، آن را در خوشه اش بگذارید، مگر کمى که مى خواهید بخورید. ﴿۴۷﴾

ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ ﴿۴۸﴾

سپس بعد از آن، هفت سال سخت مى رسد که آنچه را که (در قبل) ذخیره کرده اید، مى خورند مگر مقدار کمى که براى بذر نگه مى دارید. ﴿۴۸﴾

ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ ﴿۴۹﴾

سپس بعد از آن، سال خوبى که در آن باران رحمت بر مردم مى بارد و (میوه زیاد مى شود) و آب میوه مى گیرید. ﴿۴۹﴾

«یوسف علیه السلام از زندان آزاد می شود»

وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ ﴿۵۰﴾

و پادشاه گفت: یوسف را نزد من بیاورید. وقتى فرستاده نزد یوسف رفت، یوسف گفت: برگرد نزد اربابت. از او سؤال کن که جریان زنانى که دستهاى خود را بریدند چه بود؟ زیرا قطعا پروردگارِ من به حیله آنها دانا است. ﴿۵۰﴾

قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۵۱﴾

پادشاه به زنان گفت: آن وقتى که یوسف را براى رابطه با او دعوت کردید، جریان شما چه بود؟ زنها گفتند: حاشا للّه، ما هیچگونه بدى از او اطّلاع نداریم.

«اعتراف زلیخا به گناهش»

زن عزیز مصر گفت: الان حقّ آشکار شد. من او را به خود دعوت کردم و مى خواستم با او ارتباط داشته باشم و قطعا او از راستگویان است. ﴿۵۱﴾

ذَلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ ﴿۵۲﴾‏

این گفتار به خاطر این است که بداند من در پشت سر او به او خیانت نکردم و قطعا خدا حیله خیانت کنندگان را راهنمائى نمى کند. ﴿۵۲﴾

جزء ۱۱

«ثروتمندان متخلّف»

إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۹۳﴾‏

ایراد فقط بر کسانى است که ثروتمند هستند و از تو اجازه ترک جهاد مى خواهند. آنها راضى شده اند که با مخالفین باشند و خدا بر دلهایشان مُهرى زده، پس آنها نمى دانند. ﴿۹۳﴾

يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لَا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۴﴾

وقتى که شما از جنگ به طرف آنها بر مى گردید، از شما عذرخواهى مى کنند. بگو: عذر نیاورید، ما هرگز سخن شما را باور نمى کنیم، قطعا خدا ما را از احوالات (اسرار) شما آگاه کرده و خدا و رسولش اعمال شما را خواهند دید، سپس به طرف خدائى برگردانده مى شوید که از پنهان و آشکار آگاه است و او شما را از آنچه انجام مى دادید آگاه مى نماید. ﴿۹۴﴾

سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۹۵﴾

وقتى به سوى آنها برگردید، براى شما به خدا قسم خواهند خورد تا از آنها صرفنظر نمائید. به آنها بى اعتنائى کنید، براى اینکه آنها پلید و نجس اند و به سزاى آنچه مى کنند، جایشان جهنّم خواهد بود. ﴿۹۵﴾

يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۹۶﴾

براى شما قسم مى خورند تا شما از آنها راضى شوید، پس اگر شما از آنها راضى شوید، قطعا خدا از گروه فاسقان راضى نخواهد شد. ﴿۹۶﴾

برداشت از آيات ۹۶ ـ ۹۱

انفاق

مردم مسلمان دو دسته هستند: يک دسته پولی ندارند ولی مايلند کارهای خيری انجام دهند، انفاق کنند و به جهاد بروند و حتّی اگر آنها را از انفاق و جهاد نمودن مانع شوند، از غم و اندوه اشکشان می ريزد و ناراحت می شوند و از آن طرف دسته ديگری هستند که ثروتمندند ولی دوست دارند که با زن و فرزندشان در خانه بنشينند، دلهايشان مرده است، انفاق نمی کنند، فقط معذرت خواهی می کنند و اصرار دارند که خدا و رسولش از آنها راضی شوند. آنها دروغ می گويند، اگر چه قسم بخورند که اين گونه نيستيم. اينها پليدند و جهنمی هستند و خدا از فساق راضی نمی شود. بنابراين سالک الی اللّه نبايد خود را از دسته دوم قرار دهد. بلکه بايد کوشش کند که از مال دنيا خود را ثروتمند نمايد و انفاق کند و اگر نمی تواند اين کار را بکند بايد لااقل آرزوی کارهای خوب را داشته باشد.

«کفر عربهای بيابانی»

الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۹۷﴾

عربهاى بیابانى، کفر و نفاقشان از دیگران بیشتر است و در ناآگاهى از حدود و احکامى که خدا بر پیامبرش نازل کرده، سزاوارترند و خدا داناى حکیمى است. ﴿۹۷﴾

وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۹۸﴾

و گروهى از اعراب بادیه نشین آنچه را که در راه خدا خرج مى کنند، غرامت و خسارت مى دانند و منتظر حوادث ناگوارى براى شما هستند. حوادث ناگوار بر خود آنها باشد و خدا شنواى دانائى است. ﴿۹۸﴾

«راه نزديکی به خدا»

وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۹۹﴾‏

و گروهى دیگر از اعراب بادیه نشین به خدا و روز قیامت ایمان دارند و آنچه را در راه خدا انفاق مى کنند، سبب تقرّب به خدا و دعاهاى پیغمبر مى دانند. بدانید که این انفاق آنها سبب نزدیکى به خدا براى آنها است. به زودى خدا آنها را در رحمتش وارد مى کند. قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۹۹﴾

برداشت از آيات ۹۹ ـ ۹۷

تعصبات جاهلانه

سالک الی اللّه بايد خود را از تعصبات جاهلانه بيرون بياورد تا از کفر و نفاق خارج شود، حدود الهی را بفهمد و فکر نکند که آنچه انفاق می کند ضرر کرده و در جايی حساب نمی شود، بلکه بايد بداند که آنچه را انفاق می کند وسيله قرب به خدا و دعای رسول و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام خواهد بود و خدا او را در رحمت خاص خود وارد خواهد فرمود.

«خدا از مهاجر و انصار که در اوائل بودند راضی است»

وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۰۰﴾

و آنهائى که در اوائل از مهاجرین و انصار و کسانى که به خوبى از آنها پیروى کردند، بر دیگران سبقت گرفتند، خدا از آنها راضى است و آنها نیز از خدا راضى هستند و براى آنها خدا بهشتهائى آماده کرده که از زیر درختان آنها نهرهائى جارى است و همیشه در آنها خواهند بود. و آن موفّقیت بزرگى است. ﴿۱۰۰﴾

«منافقين از اعراب و اهل مدينه»

وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۱﴾

و جمعى از میان اعراب که در اطراف شما هستند، منافقند و جمعى از اهل مدینه بر نفاق خوى گرفته اند. تو از آنها آگاه نیستى (ولى) ما از آنها آگاهیم. به زودى آنها را دو بار مجازات مى کنیم، سپس به عذاب عظیمى برگردانده مى شوند. ﴿۱۰۱﴾

برداشت از آيات ۱۰۱ ـ ۱۰۰

اعمال انسان ارزش دارد

سالک الی اللّه بايد فکر نکند که اگر جمعی در کنار اولياء خدا، يا در مکان های خوب و مقدّس هستند، خوبند. زيرا گاهی ممکن است آنها منافق باشند، چنان که بعضی از عرب هايی که در مدينه و در کنار پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله بودند منافق بودند و جمعی هم از مهاجر و انصار با نيکوکاری خدا را از خود راضی کردند و آنها هم از خدای تعالی راضی بودند. بنابراين معيار خوبی، نيکوکاری است. نه آنکه با قرب جوار با اولياء خدا انسان بخواهد خود را خوب معرفی کند.

«اعتراف به گناه در محضر پيغمبر صلی الله عليه و آله»

وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۰۲﴾

و گروه دیگرى که به گناهان خود اعتراف کردند و عمل خوب و بد را با هم مخلوط نمودند، امید است که خدا توبه آنها را بپذیرد. قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۰۲﴾

«قضيه ابولبابه و توبه او»

خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۰۳﴾

از اموال آنها صدقه بگیر تا به وسیله آن (روح) آنها را از رذائل اخلاقى پاک و پاکیزه گردانى و بر آنها صلوات بفرست، چون صلوات تو براى آنها مایه آرامش است و خدا شنواى دانائى است. ﴿۱۰۳﴾

أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۴﴾

آیا نمى دانستند که قطعا تنها خدا توبه بندگانش را مى پذیرد و صدقات را مى گیرد و قطعا خدا است که او توبه پذیر مهربانى است؟ ﴿۱۰۴﴾

«احاطه علمی خدا و رسول و ائمه اطهار عليهم السلام»

وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۰۵﴾

و بگو: هر عملى که مى خواهید انجام دهید. به زودى خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را مى بینند و به زودى به سوى خدائى که از پنهان و آشکار آگاه است، برگردانده مى شوید و شما را به آنچه انجام مى دادید، آگاهتان خواهد کرد. ﴿۱۰۵﴾

وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰۶﴾

و گروه دیگرى هستند که کارشان به فرمان خدا واگذار شده یا آنها را عذاب مى کند و یا توبه آنها را مى پذیرد و خدا داناى حکیمى است. ﴿۱۰۶﴾

برداشت از آيات ۱۰۶ ـ ۱۰۲

مرحله توبه

سالک الی اللّه بايد به دو موضوع که ظاهراً از خاطره ها رفته ولی از دستورات اسلام است، در مرحله توبه متوجّه باشد:

اول آنکه: بايد به کوتاهی های خود در امر دين نزد استادش اعتراف کند تا استادش بتواند دستورات توبه را صحيح و کامل به او بگويد.

دوم آنکه: از اعمالش صدقه بدهد تا از گناهان پاک گردد و تزکيه شود و مورد رحمت خاص خدای تعالی و رسولش واقع گردد، آرامش پيدا کند و خدای تعالی توبه اش را بپذيرد.

«مسجد ضرار»

وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۰۷﴾

و کسانى که مسجدى ساختند براى ضرر رساندن به مسلمانان و تقویت کفر و براى تفرقه بین مؤمنین و کمینگاهى براى کسى که با خدا و پیامبرش قبلاً به جنگ برخاسته بود. و آنها سخت قسم مى خوردند که ما جز نیکى قصدى نداریم و خدا شهادت مى دهد که آنها حتماً دروغ مى گویند. ﴿۱۰۷﴾

«اهميّت مسجد قبا»

لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ ﴿۱۰۸﴾

در آن مسجد به هیچ وجه (به عبادت) نایست، زیرا مسجدى که از روز اوّل بر اساس تقوى بنا شده، بهتر است که در آن عبادت کنى. در آن مسجد مردانى هستند که دوست دارند (روح) خود را پاک و تزکیه کنند و خدا پاکیزه ها را دوست مى دارد. ﴿۱۰۸﴾

«ريشه کار بر اساس تقوی»

أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰۹﴾

آیا کسى که ریشه و اصل کار خود را بر پایه تقوى و رضایت خدا قرار داده بهتر است یا کسى که بناى کار خود را بر کنار پرتگاه سستى بنا کرده که با آن در آتش جهنّم مى افتد؟ و خدا گروه ستمگران را هدایت نمى کند. ﴿۱۰۹﴾

لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۱۰﴾

هیچ وقت شک و تردید از دل کسانى که آن مسجد را بنا کرده اند بیرون نمى رود، مگر آنکه دلهایشان پاره پاره شود و خدا داناى حکیمى است. ﴿۱۱۰﴾

برداشت از آيات ۱۱۰ ـ ۱۰۷

نفاق

سالک الی اللّه بايد بيشتر از هر چيز از نفاق و تفرقه بين مسلمانان بترسد. زيرا خدای تعالی مسجدی را که جمعی از منافقين برای تفرقه بين مسلمانان درست کرده بودند، مسجد ضرار گذاشته و دستور خراب کردنش را داده است. بنابراين بايد مسلمانان خود را از صفات رذيله پاک کنند و اعمالشان را بر اساس تقوا انجام دهند تا خدای تعالی آن پاکان را دوست داشته باشد و آنها را با هدايت خاص خود راهنمايی فرمايد.

«معامله خدا با مؤمنين»

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۱۱﴾‏

قطعا خدا جان و مال مردم با ایمان را در مقابل بهشتى که نصیب آنها خواهد کرد، خریدارى مى کند. همان مردمى که در راه خدا جنگ مى کنند و مى کشند و کشته مى شوند. این وعده حقّى است بر خدا که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟ بشارت باد بر شما به خاطر خرید و فروشى که با خدا انجام داده اید و این همان موفّقیت بزرگ است. ﴿۱۱۱﴾

التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۲﴾

(آن مؤمنان همان) توبه کنندگان، پرستش کنندگان، سپاسگزارها، سیاحت کنندگان، رکوع کنندگان، سجده کنندگان، امرکنندگان به معروف و نهى کنندگان از منکر و حافظان حدود الهى هستند و بشارت بده به این مؤمنین. ﴿۱۱۲﴾

برداشت از آيات ۱۱۲ ـ ۱۱۱

فروش جان و مال

سالک الی اللّه بايد حضرت اميرالمؤمنین عليه السلام را برای خود الگو قرار دهد، آنچنان که آن حضرت در راه حفظ مقام نبوت و امامت جان خود را در معرض خطر قرار داد و در آن شب حساس ﴿ليلة المبيت﴾ در رختخواب پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله خوابيد و با خدای تعالی معامله کرد، سالک الی اللّه هم بايد جان و مال خود را در اختيار اوامر الهی قرار دهد تا خدای تعالی در مقابل اين متاع ناچيز، بهشت جاودان را به او بدهد و از اين خريد و فروش کمال استفاده را بکند. زيرا اين بزرگترين پيروزی است.

اين دسته از سالکين الی اللّه مراحل تزکيه نفس از توبه تا عبوديت را گذرانده و آنچنان معرفت پروردگار را در دل جا داده اند که می توانند حمد، تسبيح، تعظيم و سجده ای کنند که خدای تعالی آنها را تأييد کند و از آنها راضی شود. آنها لايقند که مربی مردم باشند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، حدود الهی را حفظ نمايند و بر اينها بشارت باد.

«برای مشرکين نبايد طلب آمرزش شود»

مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۱۱۳﴾

پیامبر و آنهائى که ایمان آورده اند، حقّ ندارند براى مشرکین بعد از آنکه براى آنها روشن شد که آنها اهل جهنّم اند از خدا طلب آمرزش کنند، هر چند از خویشان نزدیک آنها باشند. ﴿۱۱۳﴾

وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ ﴿۱۱۴﴾

و طلب آمرزش ابراهيم برای پدرش [۱] جز برای وعده ای که به او داده بود، نبود ولی زمانی که برای او روشن شد که او دشمن خدا است، از او بيزاری جست. قطعا ابراهيم دلسوز بردباری بود. ﴿۱۱۴﴾

[۱]ــ «آذر» پدر حضرت ابراهيم نبود، بلكه عمويش بود. ولى چون كفالتش را به عهده داشت، به او پدر مى‏ گفت و خداى تعالى هم همان را نقل فرموده است.

«خدا کسی را بی جهت گمراه نمی کند»

وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۱۵﴾

و این طور نیست که خدا بعد از اینکه مردمى را هدایت کرد، آنها را گمراه کند؛ مگر آنکه، آنچه را که از آن باید پرهیز کنند و براى آنها بیان کند، آنها مخالفت کنند. قطعا خدا بر همه چیز دانا و آگاه است. ﴿۱۱۵﴾

إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۱۱۶﴾

قطعا فرمانروائى آسمانها و زمین تنها مال خدا است، زنده مى کند و مى میراند. و براى شما جز خدا یار و یاورى نیست. ﴿۱۱۶﴾

«ساعت سخت در جنگ تبوک»

لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱۷﴾

قطعا خدا رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجرین و انصارى که در آن ساعت دشوار بعد از آنکه نزدیک بود دلهاى گروهى از آنها از حقّ منحرف شود از او پیروى کردند، نمود. سپس خدا توبه آنها را پذیرفت که او نسبت به آنها رئوف مهربانى است. ﴿۱۱۷﴾

«با قطع رابطه، زمين برای تخلّف کنندگان تنگ شد»

وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۱۸﴾

و بر آن سه نفرى که از جنگ تخلّف کردند تا آنجا که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد و نیز روح و جانشان بر آنها تنگ گردید و یقین کردند که پناهگاهى از خدا جز به طرف خدا نیست، سپس خدا به آنها توفیق توبه داد (برگشت) تا توبه کنند. قطعا خدا همان توبه پذیر مهربان است. ﴿۱۱۸﴾

«با راستگويان باشيد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۱۹﴾

اى کسانى که ایمان آوردید، از خدا بپرهیزید و با راستگویان باشید. ﴿۱۱۹﴾

برداشت از آيه ۱۱۹

همنشينی

سالک الی اللّه بايد تقوا را دائماً به خود تلقين کند و با راستگويان همنشين باشد.

«ثواب اعمال صالحه»

مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲۰﴾

اهل مدینه و اعراب اطرافِ آنها حقّ ندارند از دستورات پیامبر خدا سرپیچى کنند و نباید جان خودشان را عزیزتر از جان پیامبر بدانند. آن به خاطر این است که قطعا هیچ تشنگى و رنج و گرسنگى در راه خدا به آنها نمى رسد و هیچ قدمى که موجب خشم کافران مى شود، بر نمى دارند و ضربه اى از دشمن نمى خورند، مگر آنکه به خاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته مى شود. زیرا قطعا خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمى کند. ﴿۱۲۰﴾

وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۱﴾

و هیچ چیز کوچک و بزرگى را انفاق نمى کنند و هیچ سرزمینى را نمى پیمایند، مگر اینکه به حساب آنها نوشته مى شود تا خدا آنها را به بهتر از آنچه مى کردند، جزا دهد. ﴿۱۲۱﴾

برداشت از آيه ۱۲۰ ـ ۱۲۱

متابعت از رسول اکرم صلی الله عليه و آله

سالک الی اللّه بايد از فرمان رسول خدا صلی الله عليه و آله سرپيچی نکند و اميال خود را بر دستورات اسلام ترجيح ندهد تا به ناراحتی، تشنگی و گرسنگی نيفتد و حتّی نبايد سالک الی اللّه با دشمن طوری رفتار کند که خشم او را تحريک نمايد و اموال او را بی جهت به تاراج ببرد. زيرا خدای تعالی اجر نيکوکاران را ضايع نمی کند.

سالک الی اللّه بايد بداند که خدای تعالی بر همه چيز آگاه است و انفاق و گذشت او را چه کوچک باشد و يا بزرگ جزا می دهد.

«بايد جمعی برای تفقّه در دين بروند»

وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﴿۱۲۲﴾

و مؤمنین نباید همه با هم به یک طرف کوچ کنند. چرا از هر دسته اى از آنها طایفه اى کوچ نمى کنند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهى کسب کنند و در وقتى که به طرف مردمشان بر مى گردند، آنها را از آینده بدشان بترسانند؟ شاید آنها از اعمال ناپسند دورى کنند. ﴿۱۲۲﴾

«خشونت بيشتر»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۲۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، با کافرانى که به شما نزدیکتر هستند بجنگید و تا آنها در شما خشونت و شدّت عمل ببینند. و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. ﴿۱۲۳﴾

وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۱۲۴﴾

و وقتى که سوره اى نازل مى شود، بعضى از آنها مى گویند: که این سوره ایمان کدام یک از شما را زیاد کرد؟ امّا آنهائى که ایمان آورده اند، آن سوره ایمانشان را زیاد مى کند و آنها شادمانند. ﴿۱۲۴﴾

«دلهای مريض»

وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿۱۲۵﴾

و امّا کسانى را که در دلهایشان مرض است، پلیدى بر پلیدیشان اضافه مى کند و در حالى که آنها کافرند، مى میرند. ﴿۱۲۵﴾

أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۲۶﴾

آیا آنها نمى بینند که در هر سال یک یا دو بار امتحان مى شوند؟ باز هم آنها توبه نمى کنند و متذکر نمى شوند. ﴿۱۲۶﴾

برداشت از آيات ۱۲۶ ـ ۱۲۵

معالجه امراض روحی

سالک الی اللّه بايد بداند که امراض روحی را اگر فوراً معالجه نکند روز بروز مرضش شدت پيدا می کند، به رجس و پليدی مضاعفی می رسد و با کفر و بی دينی از دنيا می رود. و اينها در دنيا فساد می کنند، آنچنان مرضشان شدت پيدا می کند که بازگشتی ندارند و متذکر هم نمی شوند.

وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۱۲۷﴾

و زمانى که سوره اى نازل مى شود، جمعى از منافقین به جمع دیگر نگاه مى کنند (و مى گویند:) آیا کسى شما را مى بیند؟ سپس مخفیانه از حضور پیامبر بر مى گردند. خدا دلهایشان را از حقّ برگرداند، چون آنها گروهى هستند که نمى فهمند. ﴿۱۲۷﴾

«پيغمبر صلی الله عليه و آله دلسوز و مهربان»

لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲۸﴾

قطعا پیامبرى از خود شما براى شما آمده است که ناراحتى شما بر او سخت است و براى هدایت شما به خود فشار مى آورد و حرص مى زند و به مؤمنان رئوف و مهربان است. ﴿۱۲۸﴾

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۱۲۹﴾‏

پس اگر آنها از حقّ روى برگردانند، بگو: خدا مرا کفایت مى کند، هیچ معبودى جز او نیست، بر او توکل کردم و او پروردگار عرش عظیم است. ﴿۱۲۹﴾

برداشت از آيات ۱۲۹ ـ ۱۲۸

الگو بودن رسول اکرم صلی الله عليه و آله

سالک الی اللّه بايد حضرت رسول اکرم صلی الله عليه و آله را صد در صد الگوی خود بداند. يعنی علاوه بر آنکه نبايد بدخواه مردم باشد، ناراحتی مردم را هم ناراحتی خود بداند، ناراحتی آنها بر او سخت بگذرد و با مؤمنین و اهل تزکيه نفس رأفت و مهربانی خاصی داشته باشد، بر خدا توکل کند و خدای تعالی را برای خود کافی بداند.

سوره مبارکه یونس 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ ﴿۱﴾

«الر» این آیات کتاب حکیم است. ﴿۱﴾

«بعثت پیغمبر صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله برای مردم است»

أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ  مُبِينٌ ﴿۲﴾

آیا براى مردم تعجّب آور است که به مردى از خودشان وحى کنیم که مردم را از آینده بدشان بترسان و به آنهائى که ایمان آورده اند، مژده بده که قطعا براى آنها نزد پروردگارشان سابقه نیکى خواهد بود؟ کافران گفتند: قطعا این مرد، ساحر آشکارائى است. ﴿۲﴾

«خلقت آسمانها و زمین»

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۳﴾

قطعا پروردگار شما آن خدائى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس اراده اش بر عرش قرار گرفت. او کار آفرینش را تدبیر مى کند. هیچ شفاعت کننده اى جز با اجازه او نمى تواند شفاعت کند. این خداى شما، پروردگار شما است، پس او را پرستش کنید. آیا متذکر نمى شوید؟ ﴿۳﴾

إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۴﴾

بازگشت همه شما به سوى او خواهد بود. وعده خدا حقّ است. قطعا او آفرینش را آغاز مى کند، سپس آن را بر مى گرداند تا آنهائى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند، با عدالت پاداششان دهد و آنهائى که کافر شده، به سزاى کفرشان براى آنها آشامیدنى از آب جوشان و عذابى دردناک خواهد بود. ﴿۴﴾

«ماه و خورشید»

هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵﴾

او کسى است که خورشید را درخشنده و ماه را نورانى قرار داد و منزلهائى براى ماه قرار داد تا شماره سالها و حساب (کارها) را بدانید. خدا آنها را جز به حقّ نیافرید. او آیات خود را براى مردمى که (مى خواهند) بدانند، شرح مى دهد. ﴿۵﴾

إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ ﴿۶﴾‏

قطعا در رفت و آمد شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمین آفریده، آیات و نشانه هائى است براى گروهى که پرهیزگارند. ﴿۶﴾

«جزای آنهائی که امید دیدار خدا را ندارند»

إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ ﴿۷﴾

قطعا کسانى که امید ملاقات ما را ندارند و به زندگى دنیا راضى شده اند و به آن اطمینان پیدا کرده اند و آنهائى که از آیات ما غافلند. ﴿۷﴾

أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸﴾

جایگاه همه آنها آتش است، به سبب کارهائى که انجام مى دادند. ﴿۸﴾

برداشت از آيات ۸ ـ ۷

ديدار خدای تعالی

سالک الی اللّه بايد تمام فکرش به مقصد حقيقی که ديدار پروردگار است باشد و اگر تنها به زندگی دنيا راضی گردد، کاملاً از حقيقت غافل است.

«جزای آنهائی که امیدوارند»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۹﴾

قطعا کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را به سبب ایمانشان هدایت مى کند، از زیر (قصرهاى) آنها در باغهاى بهشت نهرهائى جارى است. ﴿۹﴾

دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰﴾

در آنجا دعایشان این است که خدایا، تو از هر عیب و نقصى، پاک و منزّهى و تحیت و درود آنها در آنجا سلام است. و آخرین گفتار و دعایشان این است که حمد و ستایش مخصوص خدایى است که پروردگار عالمها است. ﴿۱۰﴾

برداشت از آيات ۱۰ ـ ۹

تقويت ايمان

سالک الی اللّه بايد بيشتر از هر چيز ايمانش را با تفکر در آيات پروردگار تقويت کند تا آن ايمان او را به زندگی دائمی و بهشت خلد هدايت نمايد. بهشتی که پر از نعمت است، بهشتی که اهلش با زبان شوق خدا را تسبيح می‏ کنند، تحيت آنها به يکديگر سلام است و آخرين سخنانشان ستايش پروردگار جهانيان است.

«مهر و عطوفت خدای تعالی»

وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۱﴾

و اگر آن طورى که مردم براى بدست آوردن خیر و خوبى عجله مى کنند، خدا هم در بدى دادنشان تعجیل مى کرد، یقینا عمرشان به پایان مى رسید (و همه نابود مى شدند). ما آنهائى را که به دیدار ما امید ندارند، به حال خود رها مى کنیم تا در طغیانشان سرگردان بمانند. ﴿۱۱﴾

وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲﴾

و زمانى که به انسان زیان و آسیبى برسد، ما را در هر حال چه به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده باشد، مى خواند و چون گرفتاریش را از او برطرف کنیم، چنان مى رود که گوئى هرگز ما را براى برطرف نمودن آن ناراحتى که دچارش شده بود، نخوانده است. آن گونه براى اسرافکاران آنچه مى کنند، زینت داده شده است. ﴿۱۲﴾

«هلاک امّتهای قبل»

وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۳﴾

و ما امّتهاى قرنهاى قبل از شما را در حالى که پیامبرانشان دلائل روشن و آشکارا براى آنها آوردند، هنگامى که آنها ظلم کردند، هلاک کردیم و آنها ایمان نیاوردند. ما گروه مجرمین را این گونه جزا مى دهیم. ﴿۱۳﴾

ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ ﴿۱۴﴾‏

سپس شما را بعد از آنها در زمین جانشینان آنها قرار دادیم، تا ببینیم چگونه عمل مى کنید. ﴿۱۴﴾

برداشت از آيات ۱۴ ـ ۱۱

ياد خدا

سالک الی اللّه بايد در هر حال چه در سختی، چه در رفاه و آسايش به ياد خدا باشد و هميشه از زندگی گذشتگان عبرت بگيرد. زيرا خدای تعالی او را پس از گذشت قرن‏ها خلق کرده تا ببيند او با اين اطلاعات و عبرت چگونه عمل می‏ کند.

«آنهائی که ملاقات خدا را نمی‏ خواهند»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵﴾

و وقتى که آیات روشن ما بر آنها تلاوت مى شود، آنهائى که امید دیدار ما را ندارند، مى گویند: قرآن دیگرى (براى ما) غیر از این قرآن بیاور یا اینکه آن را تغییر بده. بگو: من حقّ ندارم از پیش خود آن را تغییر دهم. من جز آنچه را که به من وحى مى شود پیروى نمى کنم. قطعا من اگر نافرمانى پروردگارم را بکنم، از عذاب روز بزرگ مى ترسم. ﴿۱۵﴾

قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۶﴾

بگو: اگر خدا مى خواست، من این آیات را براى شما نمى خواندم و خدا شما را از آن آگاه نمى کرد. من پیش از این عمرى را در میان شما بسر بردم. پس چرا عاقلانه فکر نمى کنید؟ ﴿۱۶﴾

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۱۷﴾

پس چه کسى ستمکارتر از آن کسى است که به خدا دروغ ببندد یا آیات او را تکذیب کند؟ قطعا این گونه است که گناهکاران رستگار نخواهند شد. ﴿۱۷﴾

«عبادت غیر خدا»

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۱۸﴾

و آنها غیر از خدا چیزهائى را مى پرستند که نه به آنها ضرر مى رساند و نه به آنها نفع مى دهد و مى گویند: اینها شفیعان ما نزد خدا هستند. بگو: آیا خدا را به چیزى که در آسمانها و در زمین به آن علم ندارد خبر مى دهید؟ خدا پاک و منزّه از هر عیب و نقصى است و برتر است از آنچه شریک او قرار مى دهند. ﴿۱۸﴾

وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۹﴾

و مردم جز امّت واحدى نبودند، پس اختلاف کردند و اگر دستورى از طرف پروردگارت صادر نشده بود، در آنچه اختلاف داشتند در میان آنها داورى مى شد. ﴿۱۹﴾

«خدای تعالی هم منتظر است»

وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ﴿۲۰﴾

و مى گویند: چرا معجزه اى از طرف پروردگارش بر او نازل نمى شود؟ پس بگو: جز این نیست غیب تنها به خدا اختصاص دارد. شما منتظر باشید، من هم با شما از منتظرینم. ﴿۲۰﴾

وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ ﴿۲۱﴾

و وقتى که به مردم بعد از زیان و آسیبى که به آنها رسیده است رحمت و آسایش را بچشانیم، آنگاه در آیات ما مکر و حیله مى کنند. بگو: نیرنگ خدا سریع تر است. قطعا فرستادگان ما آنچه را که شما مکر و حیله مى کنید، مى نویسند. ﴿۲۱﴾

«خدا بشر را در دریا و خشکی سیر می‏ دهد»

هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۲۲﴾

خدا کسى است که شما را در خشکى و دریا سیر مى دهد تا وقتى که در کشتى قرارمى گیرید و بادهاى موافق کشتیها را به سوى مقصد مى برند و بوسیله آن خوشحال مى شوند، ناگاه باد تندى مى وزد و آنها از هر طرف با امواج خطرناک مواجه مى گردند و گمان مى کنند که امواج آنها را احاطه کرده (و هلاک مى شوند). در آن وقت خدا را مى خوانند، در حالى که دینشان را خالصانه براى او قرار مى دهند که اگر ما را از این گرفتارى نجات دهى، قطعا از شاکرین خواهیم بود. ﴿۲۲﴾

فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۳﴾

امّا وقتى که خدا آنها را نجات داد، باز هم به ناحقّ در زمین ستم مى کنند. اى مردم، قطعا جز این نیست که تجاوزتان بر ضرر خود شما است، بهره اى از زندگى دنیا است، سپس بازگشت شما به سوى ما خواهد بود، پس شما را از آن اعمال که انجام مى دادید با خبر خواهیم کرد. ﴿۲۳﴾

«مَثَل زندگی دنیا»

إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾

جز این نیست که مَثل زندگى دنیا مانند آبى است که ما آن را از آسمان نازل مى کنیم، پس بوسیله آن آب گیاهان مختلفى از زمین مى روید که مردم و چهارپایان از آن مى خورند تا اینکه زمین زیبائى و آراستگى خود را دریافت مى کند و زینت مى شود و اهل زمین گمان مى کنند که آنها مى توانند از آن بهره مند شوند و بر آن قدرت یافته اند. ناگهان فرمان ما در شب یا در روز مى رسد و تمام آن را خشک و درو شده قرار مى دهیم، مثل اینکه دیروز چنین چیزى نبوده است. این چنین ما آیات خود را براى مردمى که فکر مى کنند، شرح مى دهیم. ﴿۲۴﴾

«دعوت الهی از مردم»

وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۲۵﴾

و خدا (همه را) به منزل سعادت و سلامت دعوت مى کند و هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى نماید. ﴿۲۵﴾

لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۶﴾

براى کسانى که نیکى کردند، پاداش نیکوتر و بیشترى خواهد بود و تاریکى و ذلّت، چهره آنها را نمى پوشاند. آنها اهل بهشتند و همیشه در آن خواهند بود. ﴿۲۶﴾

وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷﴾

و آنهائى که مرتکب اعمال زشت شده اند، به قدر همان اعمال مجازات خواهند شد و ذلّت و خوارى آنها را فرا مى گیرد. آنها کسى را ندارند که از مجازات خدا نگاهشان دارد. گویا صورتهایشان با پاره هائى از شبِ تاریک پوشیده شده است. آنها اهل جهنّم اند و براى همیشه آنها در آن خواهند ماند. ﴿۲۷﴾

«روز قیامت و گفتگو با خدای تعالی»

وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنْتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُمْ مَا كُنْتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿۲۸﴾

و روزى که همه آنها را جمع مى کنیم، سپس به مشرکین مى گوئیم: شما و معبودهایتان در جاى خود قرار گیرید، پس آنها را از یکدیگر جدا مى کنیم و معبودهایشان به آنها مى گویند: شما هرگز ما را عبادت نمى کردید. ﴿۲۸﴾

«شهادت خدا»

فَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿۲۹﴾

پس شهادت خدا میان ما و شما بس است، اگر ما از پرستش شما غافل و بى خبر بودیم. ﴿۲۹﴾

هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَا أَسْلَفَتْ وَرُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۳۰﴾

در آن وقت است که یک یک انسانها اعمالى را که از پیش فرستاده اند (با محک خدائى) مورد بررسى قرار مى دهند و همگى به سوى خدا و مولا و سرپرست حقیقى خود باز گردانده مى شوند. و آنچه را که به دروغ همتاى خدا قرار داده بودند، نابود مى شود. ﴿۳۰﴾

«چه کسی به انسان روزی می دهد؟»

قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۳۱﴾

بگو: کیست که شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد یا کیست که مالک گوش و چشمها است و کیست که زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون مى آورد و کیست که امور عالم را تدبیر مى کند؟ پس به زودى خواهند گفت: خدا. پس بگو: چرا تقوى پیشه نمى کنید؟ ﴿۳۱﴾

فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿۳۲﴾

پس آن است خداى شما، پروردگار بر حقّ شما، پس چه چیز بعد از حقّ جز گمراهى وجود دارد؟ پس چرا (از راه حقّ) روى مى گردانید؟ ﴿۳۲﴾

كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۳﴾‏

این چنین سخن پروردگارت بر آنهائى که نافرمانى کردند، به حقیقت پیوست که قطعا آنها ایمان نمى آورند. ﴿۳۳﴾

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۳۴﴾

بگو: آیا از معبودهاى شما کسى هست که آفرینش را ایجاد کند و سپس آن را برگرداند؟ بگو: خدا است که آفرینش را ایجاد مى کند، سپس آن را باز مى گرداند. پس چرا از حقّ روى گردان مى شوید؟ ﴿۳۴﴾

«هدایت به حقّ از طرف چه کسی است؟»

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۳۵﴾

بگو: آیا هیچ یک از معبودهاى شما هست که (انسان را) به سوى حقّ هدایت کند؟ بگو: خدا است که (انسان را) به سوى حقّ هدایت مى کند. آیا کسى که (مردم را) به طرف حقّ هدایت مى نماید، سزاوارتر است که از او پیروى شود یا آن کسى که هدایت نمى شود، مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه حکم مى کنید؟ ﴿۳۵﴾

«پیروی از گمان بی ‏اساس، صحیح نیست»

وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾

و بیشتر آنها جز از گمان پیروى نمى کنند و حال آنکه قطعا گمان، انسان را از حقّ بى نیاز نمى کند. قطعا خدا به آنچه انجام مى دهند دانا و آگاه است. ﴿۳۶﴾

«قرآن صحیح و راست است»

وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۷﴾

و چنان نیست که این قرآن از جانب غیر خدا و به دروغ به خدا نسبت داده شده باشد، بلکه تصدیقى براى کتب آسمانى قبل از خود مى باشد و شرح و تفصیلى بر آن کتابها است. شکى در آن نیست، که از طرف پروردگار جهانیان است. ﴿۳۷﴾

«تحدّی قرآن»

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۸﴾

یا اینکه مى گویند: او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است. بگو: اگر راست مى گوئید، یک سوره مانند آن را بیاورید و غیر از خدا، هر که را مى توانید به یارى بطلبید. ﴿۳۸﴾

بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿۳۹﴾

بلکه آنها چیزى را تکذیب کردند که آگاهى کامل و علم آن را نداشتند و هنوز تأویل قرآن براى آنها نیامده است. آنهائى که قبل از اینها بودند، همین طور تکذیب کردند. پس ببین عاقبت کار ستمگران چگونه مى باشد. ﴿۳۹﴾

«تکذیب بعضی و ایمان بعضی به قرآن»

وَمِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿۴۰﴾

و بعضى از آنها به قرآن ایمان مى آورند و بعضى از آنها به آن ایمان نمى آورند و پروردگار تو به حال مفسدان آگاه تر است. ﴿۴۰﴾

وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۴۱﴾

و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: عمل من براى من و عمل شما براى شما است. شما از آنچه من انجام مى دهم، بیزارید و من از آنچه شما انجام مى دهید، بیزارم. ﴿۴۱﴾

وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ ﴿۴۲﴾

و بعضى از آنها به حرف تو گوش مى دهند. آیا تو مى توانى کرانى را ولو آنکه تعقّلى نکنند، چیزى بشنوانى؟ ﴿۴۲﴾

‏ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُونَ ﴿۴۳﴾

و از آنها کسى است که به سوى تو نگاه مى کند. آیا تو مى توانى کورها را هدایت کنى، اگر چه نتوانند ببینند؟ ﴿۴۳﴾

إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۴۴﴾

قطعا خدا هیچ ظلمى به مردم نمى کند ولى این مردم هستند که به خود ظلم مى کنند. ﴿۴۴﴾

«عالم برزخ زودگذر است»

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ ﴿۴۵﴾

و روزى که خدا آنها را جمع آورى کند، گوئى جز ساعتى از روز را توقّف نکرده اند. در آن وقت یکدیگر را به خوبى مى شناسند. قطعا آنهائى که دیدار خدا را تکذیب کرده اند، ضرر نموده و هدایت نشده اند. ﴿۴۵﴾

وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ ﴿۴۶﴾

و اگر ما بعضى از آن عذابهائى را که به آنها وعده داده ایم به تو نشان دهیم یا تو را از دنیا ببریم، پس بازگشت آنها به سوى ما خواهد بود. سپس خدا بر آنچه انجام مى دهند ناظر و آگاه است. ﴿۴۶﴾

«هر جمعیتی پیامبری دارند»

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۴۷﴾

و براى هر امّتى پیامبرى است و وقتى که پیامبرشان بیاید، میان آنها به درستى حکم مى شود و ستمى به آنها نخواهد شد. ﴿۴۷﴾

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾

و مى گویند: اگر راست مى گوئید، این وعده مجازات کى خواهد بود؟ ﴿۴۸﴾

قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ ﴿۴۹﴾

بگو: من مالک زیان و سود خود نیستم، مگر آنچه خدا بخواهد. براى هر امّتى زمان معینى است. چون اجل آنها برسد، پس ساعتى از آن تأخیر نمى کنند و از آن پیشى نمى گیرند. ﴿۴۹﴾

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَاتًا أَوْ نَهَارًا مَاذَا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۰﴾

بگو: چگونه مى بینید، اگر عذاب خدا در شب و یا روزى به سراغتان بیاید (چه مى کنید)؟ پس چرا گناهکارها براى آمدن عذاب عجله مى کنند؟ ﴿۵۰﴾

أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَقَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۵۱﴾

آیا پس از آنکه عذاب واقع شد، الآن به آن ایمان مى آورید؟ و شما بودید که قطعا به آن عجله مى کردید. ﴿۵۱﴾

ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۵۲﴾

سپس به افرادى که ظلم کرده اند، گفته مى شود: عذاب دائمى را بچشید. آیا غیر از آنچه انجام مى داده اید جزا داده مى شوید؟ ﴿۵۲﴾

«وعده عذاب الهی حقیقت دارد»

وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۵۳﴾‏

و از تو کسب اطّلاع مى کنند که آیا وعده مجازات خدا حقیقت دارد؟ بگو: بله و به پروردگارم قسم که آن کاملاً حقیقت دارد و شما نمى توانید از آن مانع شوید. ﴿۵۳﴾

وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۵۴﴾

و اگر براى هر کسى که ظلم و ستم کرده، تمام آنچه در روى زمین است، مال او باشد براى نجات خودش آن را فدا کند و چون عذاب را ببینند پشیمانى خود را کتمان کنند و میان آنها به عدالت قضاوت شود و به آنها ظلم و ستمى نخواهد شد. ﴿۵۴﴾

«وعده خدا حقّ است»

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَلَا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۵﴾

آگاه باشید، هر چه در آسمانها و زمین است، همه متعلّق به خدا است. آگاه باشید که وعده خدا حقّ است ولى بیشتر آنها نمى دانند. ﴿۵۵﴾

هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۵۶﴾

او است که زنده مى کند و مى میراند و به سوى او باز گردانده مى شوید. ﴿۵۶﴾

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۷﴾

اى مردم، براى شما پند و اندرزى از طرف پروردگارتان آمده که آن شفا و درمانى است براى آنچه در دلها و سینه ها است و هدایت و رحمتى است براى مؤمنین. ﴿۵۷﴾

«فضل و رحمت خدا از همه چیز بهتر است»

قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۵۸﴾

بگو: به فضل خدا و به رحمت او است که (مؤمنان) باید به آن خوشحال شوند، زیرا آن از تمام آنچه جمع آورى مى کنند، بهتر است. ﴿۵۸﴾

«جمعی، بعضی از رزق خدا را حرام و بعضی را حلال می‏ کنند»

قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ ﴿۵۹﴾

بگو: آیا دیدید آن رزقى که خدا براى شما فرستاد، پس بعضى از آن را حرام و بعضى از آن را حلال کردید؟ بگو: آیا خدا به شما چنین دستورى داده بود یا اینکه به خدا دروغ مى بندید؟ ﴿۵۹﴾

وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۶۰﴾

و آنهائى که به خدا دروغ مى بندند، درباره روز قیامت چه گمان کرده اند؟ قطعا خدا نسبت به همه مردم فضل و بخشش دارد، ولى بیشتر آنها شکرگزارى نمى کنند. ﴿۶۰﴾

وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۶۱﴾‏

و تو در هیچ حالتى نیستى و هیچ آیه اى از قرآن را تلاوت نمى کنى و هیچ عملى را انجام نمى دهید وقتى که وارد آن مى شوید، مگر آنکه ما شاهد بر شما هستیم و هیچ چیز در آسمان و در زمین از پروردگارت مخفى نمى نماند، حتّى به اندازه سنگینى ذرّه اى و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن، مگر اینکه همه آنها در کتاب آشکارى وجود دارد. ﴿۶۱﴾

«خصوصیات اولیاء خدا»

أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾

آگاه باشید که قطعا دوستان و اولیاى خدا آنهائى هستند که نه ترسى دارند و نه آنها غمگین مى شوند. ﴿۶۲﴾

الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۶۳﴾

آنهائى که ایمان آوردند و پرهیزکار بودند. ﴿۶۳﴾

لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۶۴﴾

براى آنها در زندگى دنیا و در آخرت مژده است. وعده ها و (کلمات) خدا تخلّف پذیر نیستند. آن سعادت و پیروزى بزرگى است. ﴿۶۴﴾

برداشت از آيات ۶۴ ـ ۶۱

علم کتاب

سالک الی اللّه بايد بداند که خدای تعالی بر همه چيز احاطه علمی دارد و حتّی همه آنها در کتابی که از علم او منعکس شده و به نام علم کتاب در قلب پيامبراکرم صلی ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و ائمه اطهار عليهم ‏السلام قرار گرفته، می ‏باشد که اگر اينها را سالک الی اللّه معتقد شد، از اولياء خدا است که نه خوفی در او از چيزی هست و نه او را حزن می‏ گيرد و اين حالت بيشتر زير سايه تقوا به دست می ‏آيد، به اين افراد در دنيا و در آخرت بشارت داده شده و از پيروزی بزرگی برخوردارند.

«عزّت و قدرت مال خدا است»

وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶۵﴾

و سخن آنها تو را غمگین نکند، زیرا تمام عزّت و قدرت مال خدا است. او شنواى دانائى است. ﴿۶۵﴾

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۶۶﴾

آگاه باشید، قطعا هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است، متعلّق به خدا است و آنچه کسانى که غیر از خدا شریکهایى براى خدا مى خوانند، پیروى مى کنند آنها جز از گمان خود پیروى نمى کنند و جز دروغ نمى گویند. ﴿۶۶﴾

برداشت از آيات ۶۶ ـ ۶۵

ظنّ و گمان

سالک الی اللّه نبايد از ظنّ و گمان بخصوص در عقايد پيروی کند. زيرا کسی که به چيزی يقين کاملی ندارد، مانند گنگ‏ ها می ‏ماند، نمی‏ تواند کاملاً بر کلامش مسلط باشد و ديگران را تبليغ نمايد.

«شب برای آرامش است»

هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿۶۷﴾

خدا آن کسى است که شب را براى شما قرار داد تا در آن آرامش داشته باشید و روز را روشنى بخش قرار داد. قطعا در اینها نشانه هائى است براى آنهائى که گوش شنوا دارند. ﴿۶۷﴾

«خدای تعالی فرزندی ندارد»

قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۸﴾

گفتند: خدا براى خود فرزندى گرفته. او پاک و منزّه است. او بى نیاز است. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مال او است. نزد شما هیچ دلیلى و تسلّطى براى این ادّعا نیست. آیا چیزى را که نمى دانید، درباره خدا مى گوئید؟ ﴿۶۸﴾

قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿۶۹﴾

بگو: آنهائى که به خدا نسبت دروغ مى دهند، رستگار نمى شوند. ﴿۶۹﴾

مَتَاعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذَابَ الشَّدِيدَ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۷۰﴾‏

بهره و نصیب ناچیزى در دنیا دارند، سپس بازگشتشان به سوى ما خواهد بود، سپس به خاطر اینکه کافر شده اند، عذاب شدیدى به آنها مى چشانیم. ﴿۷۰﴾

«سرگذشت حضرت نوح علیه‏ السلام»

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ ﴿۷۱﴾

و براى آنها سرگذشت نوح را بخوان، آن وقتى که به قوم خود گفت: اى قومِ من، اگر موقعیت و مقام من و تذکرات من نسبت به آیات الهى بر شما سنگین (و غیرقابل تحمّل) است، بدانید که من بر خدا توکل کرده ام و شما هم به اتّفاق معبودانتان هرگونه تدبیرى (براى قتل من) دارید، آنها را جمع کنید و این کارتان براى شما مجهول و پوشیده نباشد، سپس درباره من هر چه مى خواهید قضاوت کنید و به من مهلت ندهید. ﴿۷۱﴾

فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۷۲﴾

و اگر روى بگردانید، من که از شما مزدى نخواسته ام، مزد من جز بر عهده خدا نیست و به من امر شده که از مسلمانان باشم. ﴿۷۲﴾

فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۷۳﴾

امّا آنها او را تکذیب کردند و ما او و افرادى که با او در کشتى بودند، نجات دادیم و آنها را جانشینان کفّار قرار دادیم و آنهائى را که آیات ما را تکذیب مى کردند، غرق نمودیم. پس نگاه کن عاقبت مردمى که از آینده بدشان ترسیده شدند، چگونه بوده است. ﴿۷۳﴾

«پیامبرانی بعد از حضرت نوح علیه ‏السلام»

ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ ﴿۷۴﴾

سپس بعد از نوح پیامبرانى را به سوى قومشان فرستادیم. آنان دلائل روشنى براى آنها آوردند. امّا آنها به خاطر آنچه از قبل تکذیب کرده بودند، ایمان نیاوردند. این چنین بر قلوب تجاوزگران مُهر مى زنیم. ﴿۷۴﴾

«رسالت حضرت موسی و هارون علیهماالسلام»

ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿۷۵﴾

سپس بعد از آنها موسى و هارون را با آیات خود به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستادیم. ولى آنها سرکشى و تکبّر کردند و آنها مردم مجرمى بودند. ﴿۷۵﴾

فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷۶﴾

پس همین که حقّ از جانب ما براى آنها آمد، گفتند: این سحر آشکارائى است. ﴿۷۶﴾

«ساحران رستگار نمی‏ شوند»

قَالَ مُوسَى أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ ﴿۷۷﴾

موسى گفت: آیا حالا که حقّ براى شما آمده، درباره آن مى گوئید: آیا این سحر است؟ و حال آنکه ساحران هرگز رستگار نمى شوند. ﴿۷۷﴾

قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ ﴿۷۸﴾‏

گفتند: آیا تو نزد ما آمده اى که ما را از آئینى که پدرانمان را بر آن یافته ایم برگردانى و بزرگى و ریاست در روى زمین براى شما دو تن باشد؟ و ما این چنین نیستیم که فورا به شما ایمان بیاوریم. ﴿۷۸﴾

وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ ﴿۷۹﴾

و فرعون گفت: همه ساحران دانا را نزد من بیاورید. ﴿۷۹﴾

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿۸۰﴾

چون ساحران آمدند، موسى به آنها گفت: بیندازید آنچه را که مى خواهید بیندازید. ﴿۸۰﴾

فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۸۱﴾

وقتى انداختند، موسى گفت: آنچه که شما آورده اید سحر است و قطعا به زودى خدا آن را باطل خواهد کرد. قطعا خدا عمل مفسدان را اصلاح نمى کند. ﴿۸۱﴾

وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸۲﴾

و خدا حقّ را با کلمات و آیات خود ثابت و استوار مى گرداند، هر چند که مجرمین کراهت داشته باشند. ﴿۸۲﴾

«قوم موسی علیه ‏السلام از ترس فرعون ایمان آوردند»

فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۸۳﴾

پس در آغاز کسى به موسى ایمان نیاورد، مگر جمعى از فرزندان قوم او، آن هم با ترس از فرعون و سران از فرعونیان که مبادا آنها را آزار دهند. و قطعا فرعون در روى زمین برترى خواه و او از اسراف کاران بود. ﴿۸۳﴾

وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ ﴿۸۴﴾

و موسى گفت: اى قومِ من، اگر به خدا ایمان آورده اید، پس بر او توکل کنید، اگر تسلیم فرمان او هستید. ﴿۸۴﴾

فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۸۵﴾

پس گفتند: ما بر خدا توکل کردیم. پروردگارا، ما را وسیله آزمایشى براى گروه ستمگران قرار مده. ﴿۸۵﴾

وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾

و ما را به رحمت خود از گروه کافران نجات بده. ﴿۸۶﴾

«ساختن خانه‏ هائی در مصر»

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَنْ تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۷﴾

و به موسى و برادرش وحى کردیم که خانه هائى در سرزمین مصر براى قوم خود مهیا کنید و خانه هایتان را روبرو قرار دهید و نماز را بر پا دارید و به مؤمنان بشارت بده. ﴿۸۷﴾

«نفرین حضرت موسی علیه‏ السلام»

وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۸۸﴾

و موسى گفت: پروردگار ما، قطعا تو به فرعون و بزرگان قومش در زندگى دنیا زینت و ثروت فراوانى داده اى. پروردگار ما، تا (آنها بندگان تو را) از راه تو منحرف و گمراه سازند. پروردگار ما، اموالشان را نابود کن و دلهایشان را سخت کن که ایمان نیاورند تا عذاب دردناکى را ببینند. ﴿۸۸﴾

قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾

خدا فرمود: دعاى شما مستجاب شد، پس شما استقامت کنید و از راه کسانى که نمى دانند پیروى نکنید. ﴿۸۹﴾

«فرعون ایمان می‏ آورد»

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۰﴾

و ما بنى اسرائیل را از دریا عبور دادیم و فرعون و سپاهیانش از روى ظلم و دشمنى آنها را دنبال کردند تا زمانى که فرعون را غرقاب گرفت. گفت: من ایمان آوردم به اینکه قطعا خدائى جز آن خدائى که بنى اسرائیل به او ایمان آورده اند، نیست و من نیز از مسلمانان هستم. ﴿۹۰﴾

آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۹۱﴾

آیا الان؟! در حالى که پیش از این نافرمانى مى کردى و از مفسدین بودى؟ ﴿۹۱﴾

فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ ﴿۹۲﴾

امروز بدن (بى جان) تو را نجات مى دهیم تا عبرتى براى آیندگان و بازماندگان باشى. و قطعا بیشتر مردم از آیات و نشانه هاى ما غافلند. ﴿۹۲﴾

«محبّت به بنی‏ اسرائیل»

وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۹۳﴾

و قطعا ما بنى اسرائیل را در جایگاه صدق و راستى منزل دادیم و رزق و روزیهاى پاکیزه به آنها عطا کردیم و آنها اختلاف نکردند، مگر بعد از اینکه علم و آگاهى براى آنها حاصل شد. قطعا پروردگارت روز قیامت در آنچه اختلاف مى کردند، میان آنها قضاوت خواهد کرد. ﴿۹۳﴾

«در قرآن شک نکنید»

فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۹۴﴾

و اگر در آنچه بر تو نازل کرده ‏ایم شک داری،[۱] پس از آنهائی که پیش از تو کتاب می ‏خواندند، بپرس. یقینا حقّ و حقیقت از طرف پروردگارت به طرف تو آمده است، پس هرگز از تردیدکنندگان مباش. ﴿۹۴﴾

[۱]   ــ آياتی كه به پيغمبر اكرم صلی ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله خطاب شده و مناسب شأن رسول اكرم صلی‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله نيست، در حقيقت خطاب به امّت آن حضرت است و از باب «ايّاك اعنی و اسمعی يا جاره» است.

وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۹۵﴾

و هرگز از آنهائى که آیات خدا را تکذیب کردند مباش که از زیانکاران خواهى بود. ﴿۹۵﴾

إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۹۶﴾

قطعا آنهائی که کلمه [۱] پروردگارت درباره آنها تحقّق یافته، ایمان نخواهند آورد. ﴿۹۶﴾

[۱]   ــ «كلمه» در اينجا به معنی اراده و بی ‏توفيقی از طرف پروردگار است برای كسانی كه اعتنائی به راهنمائيهای الهی ندارند، هدايت خاص از طرف پروردگار نصيبشان نمی‏ شود.

وَلَوْ جَاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۹۷﴾‏

هر چند، هرگونه معجزه اى براى آنها بیاید، تا وقتى که عذاب دردناک را ببینند. ﴿۹۷﴾

«ایمان قوم یونس برایشان مفید بود»

فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿۹۸﴾

پس این چنین نبوده که مردم هیچ شهر و دیارى ایمان بیاورند و ایمانشان به حال آنها نفعى داشته باشد، مگر قوم «یونس» وقتى که ایمان آوردند، عذاب رسواکننده اى را در زندگى دنیا از آنها برطرف کردیم و تا مدّت معینى آنها را بهره مند نمودیم. ﴿۹۸﴾

«ایمان به خدا اجباری نیست»

وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۹۹﴾

و اگر پروردگارت مى خواست، یقینا تمام مردم روى زمین ایمان مى آوردند. آیا پس تو مى خواهى مردم را مجبور کنى تا ایمان بیاورند؟ ﴿۹۹﴾

وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۱۰۰﴾

و هیچ کس ایمان نمى آورد، مگر به اجازه و فرمان خدا و پلیدى را بر کسانى قرار مى دهد که تعقّل نمى کنند. ﴿۱۰۰﴾

«دقّت در آسمانها و زمین»

قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۱﴾

بگو: با دقّت به آسمانها و زمین نگاه کنید، ببینید چه (نشانه هائى را از قدرت خدا در آنها) مى بینید. امّا این آیات و هشدارها براى قومى که ایمان نمى آورند، مفید نخواهد بود. ﴿۱۰۱﴾

فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ﴿۱۰۲﴾

آیا آنها جز مانند روزهاى (مصیبت بارى) را که گذشتگان داشتند انتظار مى کشند؟ بگو: پس انتظار بکشید، قطعا من هم با شما انتظار مى کشم. ﴿۱۰۲﴾

ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۳﴾

سپس پیامبران خود را با آنهائى که ایمان آورده بودند، نجات مى دهیم. این گونه حقّ است و لازم است بر ما که مؤمنین را نجات دهیم. ﴿۱۰۳﴾

«قاطعیت در مقابل کفّار»

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۴﴾

بگو: اى مردم، اگر در عقیده و دین من شک دارید، پس من آنچه را که شما غیر از خدا مى پرستید، نمى پرستم. بلکه تنها خدائى را مى پرستم که شما را مى میراند و من امر شده ام که از مؤمنان باشم. ﴿۱۰۴﴾

وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۰۵﴾

و به اینکه روى خود را متوجّه دینى کن که از هرگونه شرکى خالى باشد و از مشرکین نباش. ﴿۱۰۵﴾

وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰۶﴾‏

و غیر از خدا آنچه را که نه به تو سودى مى رساند و نه زیانى، نخوان که اگر این چنین کنى، حتما از ستمکاران خواهى بود. ﴿۱۰۶﴾

«کسی ضررها را جز خدا جبران نمی‏ کند»

وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۷﴾

و اگر خدا زیانى به تو برساند، کسى جز او نمى تواند آن را برطرف کند و اگر بخواهد خیرى به تو برسد، کسى نمى تواند از فضل او جلوگیرى کند. خدا فضل خود را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى رساند و او آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۰۷﴾

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ ﴿۱۰۸﴾

بگو: اى مردم، حقّ و حقیقت از سوى پروردگارتان براى (هدایت و ارشاد) شما آمده است. پس هر که (بوسیله آن) هدایت شود، جز این نیست که به نفع خود هدایت شده است و هر که گمراه شود، جز این نیست که به ضرر خود گمراه شده است و من وکیل براى شما نیستم. ﴿۱۰۸﴾

وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۱۰۹﴾

و از آنچه به تو وحى مى شود، پیروى کن و صبر کن تا خدا حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است. ﴿۱۰۹﴾

سوره مبارکه هود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ  ﴿۱﴾

«الر» کتابى است که آیاتش محکم و استوار است، سپس تشریح و توصیف شده و از نزد خداى حکیم آگاهى نازل گردیده است. ﴿۱﴾

«جز خدا را نپرستید»

أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ ﴿۲﴾

اینکه جز خدا را نپرستید، قطعا من از طرف او براى شما بیم دهنده و بشارت دهنده هستم. ﴿۲﴾

«استغفار و توبه»

وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ ﴿۳﴾

و اینکه از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او برگردید که شما را تا وقت معینى از مواهب زندگى به خوبى بهره مند سازد و هر صاحب فضلى را به اندازه فضیلتش عطا فرماید و اگر رو بگردانید، پس من قطعا براى شما از عذاب روز بزرگى مى ترسم. ﴿۳﴾

إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴﴾

بازگشت شما به سوى خدا است و او بر هر چیزى توانا است. ﴿۴﴾

برداشت از آیات ۴ ـ ۳

مرحله توبه

سالک الی اللّه باید دائماً از خدای تعالی طلب آمرزش کند و به سوی خدا توبه کند تا خدای تعالی لذّت و شادمانی های نیکویی را به او تا وقتی در دنیا است بدهد و به هر صاحب فضیلتی تفضل فرماید و اگر این کارها را نکند، بیم آن هست که به عذاب بزرگی مبتلا شود.

«خدا بر همه چیز آگاه است»

أَلَا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلَا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۵﴾‏

آگاه باش که آنها دلهاى خود را با هم یکى مى کنند تا (خودشان را) از پیامبر پنهان کنند. آگاه باشید، وقتى که لباسهاى خود را بر سر مى کشند، خدا آنچه را که پنهان مى کنند و آنچه را که آشکار مى کنند مى داند. قطعا خدا از اسرار درون دلها اطّلاع دارد. ﴿۵﴾

جزء ۱۰

«خمس به چه چیز تعلّق می گیرد و مال کیست؟»

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴۱﴾

و بدانید جز این نیست که هرگونه بهره اى از چیزى به غنیمت بردید، پس قطعا یک پنجم آن مال خدا و مال پیامبر و مال خویشان پیامبر و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان است، اگر به خدا و به آنچه بر بنده خودمان در روز جدا شدن حقّ از باطل، روز درگیرى دو گروه نازل کرده ایم، ایمان آورده اید. و خدا بر هر چیزى توانا است. ﴿۴۱﴾

«در جنگ بدر»

إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۴۲﴾

زمانى که شما در قسمت پائین بودید و آنها در طرف بالا بودند و کاروان پائین تر از شما بودند و اگر با یکدیگر وعده مى گذاشتید، در آن وعده اختلاف مى کردید. ولى خدا این عمل را انجام داد تا امرى که باید تحقّق پیدا کند انجام شود تا آنها که هلاک مى شوند، هلاکتشان با اتمام حجّت باشد و آنان که زنده مى مانند و هدایت مى شوند، با دلیل روشن باشد و قطعا خدا شنواى دانائى است. ﴿۴۲﴾

إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۴۳﴾

زمانى که خدا آنها را در خواب به تو کم نشان داد و اگر زیاد نشان مى داد، حتما سست مى شدید و اختلاف و نزاع در کار مى کردید، ولى خدا سالم نگه داشت. قطعا خدا به اسرار سینه ها دانا است. ﴿۴۳﴾

وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۴۴﴾

و وقتى که با هم روبرو شدید، آنها را به چشم شما کم نشان مى داد و شما را نیز به چشم آنها کم نشان مى داد، براى آنکه خدا آنچه را که مقرّر کرده بود، انجام دهد و همه کارها به خدا برگردانده مى شود. ﴿۴۴﴾

«دستور استقامت و پایداری»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۴۵﴾‏

اى کسانى که ایمان آورده اید، هرگاه با جمعى روبرو شدید، پس پایدار و ثابت باشید و خدا را زیاد یاد کنید تا شاید رستگار شوید. ﴿۴۵﴾

وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۴۶﴾

و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و با هم دعوا و نزاع نکنید که سست مى شوید و آبرو و قدرت و عزّت شما از بین مى رود. و صبر و استقامت کنید که خدا با صابرین است. ﴿۴۶﴾

برداشت از آیات ۴۶ ـ ۴۵

نزاع و خصومت

سالک الی اللّه باید صفات زیر را در خود ایجاد کند:

۱ – در مقابل دشمن پابرجا و دارای استقامت باشد.

۲ – بسیار به یاد خدا باشد.

۳ – مطیع خدا و رسولش باشد.

۴ – با مسلمانان دعوی و نزاع نکند که آبروی خود را در مقابل دشمن ببرد.

۵ – صبور و بردبار باشد زیرا خدای تعالی کمک صابرین است.

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴿۴۷﴾

و مانند کسانى که از سرزمین خودشان با تکبّر و خودنمائى در برابر مردم خارج شدند و مردم را از راه خدا باز مى داشتند نباشید. و خدا به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد. ﴿۴۷﴾

«فریب شیطان»

وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۴۸﴾

و وقتى که شیطان اعمال آنها را در نظرشان جلوه داد و گفت: امروز کسى بر شما از مردم غلبه نمى کند و من در کنار شما هستم. پس زمانى که دو گروه با هم روبرو شدند و یکدیگر را دیدند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم. من چیزى را مى بینم که شما نمى بینید. من از خدا مى ترسم و خدا داراى مجازات بسیار سختى است. ﴿۴۸﴾

«منافقین و مریضهای روحی»

إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۴۹﴾

و وقتى که منافقین و آنهائى که در قلبشان (و روحشان) بیمارى بود، مى گفتند: این گروه را دینشان گول زده است و کسى که به خدا توکل کند، پس قطعا خدا قدرتمند حکیمى است. ﴿۴۹﴾

برداشت از آیه ۴۹

توکل

سالک الی اللّه باید توکلش را به خدا تقویت کند. زیرا وقتی در مقابل هجوم منافقین و آنهایی که دلهایشان مریض است قرار گرفت و او را سرزنش کردند، اگر توکل نداشته باشد و با خدا نباشد، صد در صد تنها می ماند و از پای درمی آید.

«چگونگی مرگ کفّار»

وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿۵۰﴾

و اگر کافران را ببینى هنگامى که فرشتگان جانشان را مى گیرند و بر صورت و پشت آنها (تازیانه) مى زنند و (مى گویند:) بچشید عذاب سوزنده را. ﴿۵۰﴾

ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۵۱﴾

آن در مقابل کارهائى است که شما با دست خود پیش فرستاده اید و قطعا خدا به بندگانش هرگز ظلم و ستم نمى کند. ﴿۵۱﴾

كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۵۲﴾‏

مانند شیوه قوم فرعون و کسانى که پیش از آنها بودند، آیات خدا را انکار مى کردند، پس خدا آنها را به سبب گناهانشان سخت گرفتارشان ساخت. قطعا خدا بسیار مقتدر است، مجازاتش سخت است. ﴿۵۲﴾

«خدا نعمتش را تغییر نمی دهد»

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۵۳﴾

آن به خاطر این است که قطعا خدا هیچ نعمتى را که به گروهى داده تغییر نمى دهد، مگر آنکه آنها آنچه در روحیاتشان هست را تغییر دهند و قطعا خدا شنواى دانائى است. ﴿۵۳﴾

كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَكُلٌّ كَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۵۴﴾

مانند روش قوم فرعون و کسانى که پیش از آنها بودند، آیات پروردگارشان را تکذیب کردند. پس به خاطر گناهانشان هلاکشان کردیم و قوم فرعون را غرق نمودیم و همه آنها ستمگران بودند. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ ـ ۵۳

تغییر نعمت

خدای تعالی در مقابل تغییری که انسان ها در نفس و روحشان می دهند نعمت هایش را تغییر می دهد؛ مثلاً اگر کسی صفات رذیله را کسب کند و یا به آنها ادامه بدهد، بدبختی، فقر و بیچارگی نصیبش می شود و یا اگر اهل تقوی و تزکیه نفس شود خدای تعالی نعمت فراوان و راحتّی دائمی را نصیب او می کند، چنان که پیروان فرعون و تزکیه نفس نکرده هایی که قبلاً بوده اند به خاطر امراض روحی و عمل به آنها غرق و هلاک شدند.

«بدترین جنبندگان»

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۵۵﴾

قطعا بدترین جنبندگان نزد خدا، کسانى هستند که کافرند و آنها ایمان نمى آورند. ﴿۵۵﴾

الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ ﴿۵۶﴾

آن کسانى که با بعضى از آنها پیمان بستى، سپس هر بار عهد و پیمان خود را مى شکنند و آنها از چیزى پرهیز نمى کنند. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیات ۵۶ ـ ۵۵

وفای به عهد

سالک الی اللّه باید بکوشد به عهدی که می بندد و یا با خدا بسته است وفادار باشد و عهدش را نشکند. زیرا اگر متعهد نبود، خدای تعالی او را بدتر از جانوران در قرآن معرفی فرموده است.

«دستور حمله به کفّار»

فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿۵۷﴾

پس اگر آنها را در میدان جنگ یافتى، آنچنان بر آنها حمله کن که جمعیت پشت سرشان پراکنده شوند، شاید متذکر گردند. ﴿۵۷﴾

وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ ﴿۵۸﴾

و هرگاه از خیانت گروهى شدیدا خوف داشتى، به طور عادلانه به آنها بگو که پیمانشان لغو شده است. قطعا خدا افراد خائن را دوست نمى دارد. ﴿۵۸﴾

وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ ﴿۵۹﴾

و گمان نکنند آنها که راه کفر را پیشى گرفته اند، پیش برده اند. آنها هرگز (ما را) ناتوان نخواهند کرد. ﴿۵۹﴾

«دستور آماده کردن نیرو و اسلحه»

وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿۶۰﴾

و آنچه مى توانید از نیرو و اسبهاى ورزیده را در مقابل آنها آماده کنید، تا به وسیله آنها دشمن خدا و دشمن خود و گروه دیگرى غیر آنها را که شما نمى شناسید و خدا آنها را مى شناسد، بترسانید (و فرارى دهید) و آنچه را که در راه خدا به مصرف برسانید، به شما باز گردانده مى شود و به شما ستم نخواهد شد. ﴿۶۰﴾

وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶۱﴾‏

و اگر به صلح و مسالمت مایل شدند با آنها صلح کن و به خدا توکل کن. که قطعا او شنواى دانایى است. ﴿۶۱﴾

«خدا یار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است»

وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ ﴿۶۲﴾

و اگر بخواهند با تو خدعه کنند، پس قطعا خدا براى تو کافى است. او کسى است که تو را با یارى خود و (یارى) مؤمنان تقویت فرموده است. ﴿۶۲﴾

«الفت میان دلهای مؤمنین»

وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۶۳﴾

و (خدا) میان دلهاى آنها دوستى بوجود آورد. اگر تمام آنچه روى زمین است، خرج مى کردى که میان دلهاى آنان، دوستى بوجود آورى، نمى توانستى الفت بوجود آورى. ولى خدا در میان آنها دوستى و الفت ایجاد کرد که او قطعا تواناى حکیمى است. ﴿۶۳﴾

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۶۴﴾

اى پیامبر، خدا و مؤمنانى که از تو پیروى مى کنند، براى تو کافى است. ﴿۶۴﴾

برداشت از آیات ۶۴ ـ ۶۲

دشمنی مردم

سالک الی اللّه باید بداند که اکثر مردم دشمن او هستند و چون مریضند با او به نیرنگ برمی خیزند و باید ارتباطش را با خدای تعالی زیاد کند تا او را کمک نماید زیرا خدا برای او کافی است و خدا دل های مؤمنین را با او گرم و پرمحبّت می کند تا با او الفت پیدا کنند و او را کمک نمایند؛ بنابراین کمک خدا و سالکین الی اللّه باید برای او بسیار اهمیت داشته باشد.

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۶۵﴾

اى پیامبر، مؤمنان را به جنگ تشویق نما که اگر بیست نفر با تحمّل و استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز مى گردند و اگر از شما صد نفر باشند، بر هزار نفر از آن کسانى که کافرند، پیروز مى گردند. چون آنها گروهى هستند که فهمشان را بکار نمى اندازند. ﴿۶۵﴾

الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۶۶﴾

الان خدا از شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفى است. پس اگر صد نفر با تحمّل و استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز مى شوند و اگر هزار نفر از شما باشند، بر دو هزار نفر به اذن خدا غلبه خواهند کرد و خدا با استقامت کنندگان و صابرین است. ﴿۶۶﴾

«کیفیت اسیر گرفتن»

مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۶۷﴾

هیچ پیامبرى حقّ ندارد براى او اسیرى باشد، تا کاملاً (بر آنها) در زمین پیروز شود. شما دنیاى ناپایدار را مى خواهید ولى خدا سراى آخرت را (براى شما) مى خواهد و خدا قدرتمند حکیمى است. ﴿۶۷﴾

لَوْلَا كِتَابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۶۸﴾

اگر فرمانى از جانب خدا در گذشته نبود، به خاطر آنچه (از اسیران) گرفته اید، عذاب بزرگى به شما مى رسید. ﴿۶۸﴾

فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۶۹﴾‏

پس از آنچه غنیمت گرفته اید، در حالى که پاکیزه است، بخورید و از خدا بپرهیزید. قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۶۹﴾

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَى إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۷۰﴾

اى پیامبر، به اسیرانى که در دست شما هستند، بگو: اگر خدا خیرى در دلهاى شما بداند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما مى دهد و شما را مى بخشد و خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۷۰﴾

وَإِنْ يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۷۱﴾

و اگر اراده خیانت به تو را داشته باشند، قبل از این هم به خدا خیانت کرده اند، که خدا (شما را) بر آنها مسلّط کرد و خدا داناى حکیمى است. ﴿۷۱﴾

«اهمیت هجرت»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۷۲﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده اند و هجرت کرده اند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد نموده اند و آنها که (مهاجرین را) پناه داده اند و یارى کرده اند، آنها بعضیشان دوستان بعضى دیگرند. و آنها که ایمان آورده اند و مهاجرت نکرده اند، هیچ گونه ولایت و دوستى در مقابل آنها ندارید تا هجرت کنند. و اگر از شما در مورد دین یارى بخواهند، وظیفه شما است که آنها را یارى کنید، مگر در مورد گروهى که میان شما و آنها پیمانى برقرار شده است و خدا به آنچه انجام مى دهید بینا است. ﴿۷۲﴾

وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ ﴿۷۳﴾

و آنها که کافر شده اند، دوستان و فرماندهان یکدیگرند. اگر شما به آن (دستورات) عمل نکنید، فتنه و فساد بزرگى در زمین بر پا خواهد شد. ﴿۷۳﴾

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۷۴﴾

و آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنهائى که (مهاجرین را) پناه دادند و (آنها را) یارى کردند، آنها همان مؤمنین حقیقى هستند. آمرزش و روزى شایسته اى براى آنها خواهد بود. ﴿۷۴﴾

وَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنْكُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۷۵﴾

و کسانى که بعدا ایمان آوردند و هجرت کردند و با شما جهاد کردند، آنها از شما هستند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در احکامى که خدا مقرّر کرده، سزاوارترند. خدا قطعا بر همه چیز دانا است. ﴿۷۵﴾

برداشت از آیات ۷۵ ـ ۷۲

جهاد

سالک الی اللّه باید در راه رسیدن به مقصد از جان و مالش بگذرد و رنج هجرت از وطن را بر خود آسان نماید و اگر مهاجر در راه خدایی بر او وارد شد به او پناه بدهد و یاریش کند، اینها چون مؤمنند یکی بر دیگری ولایت دارد و از روی دوستی فرمان یکدیگر را برمی دارند، اینها مؤمنین و سالکین الی اللّه حقیقی هستند، خدای تعالی برای اینها آمرزش و روزی مادّی و معنوی خوبی قرار داده است.

سوره مبارکه توبه

بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱﴾

﴿اين آيات اعلام﴾ بيزاری از طرف خدا و پيامبرش نسبت به آن مشرکينی که با آنها پيمان بسته ايد، می باشد.﴿۱﴾

«قطعنامه الهی عليه مشرکين»

فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ ﴿۲﴾

پس مدّت چهار ماه آزادانه در زمین گردش کنید و بدانید که شما نمى توانید خدا را ناتوان سازید و خدا خوارکننده کافران است. ﴿۲﴾

وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳﴾

و این آیات اعلامى است از طرف خدا و پیامبرش به مردم در روز «حجّ اکبر» که قطعا خدا و پیامبرش از مشرکین بیزارند. پس اگر توبه کنید، براى شما بهتر است و اگر سرپیچى کنید، بدانید که شما نمى توانید خدا را ناتوان سازید و کافران را به عذاب دردناکى مژده بده. ﴿۳﴾

إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿۴﴾

غیر از آن مشرکینى که با آنها عهد و پیمان بسته اید، سپس آنها چیزى از آن پیمان با شما را نشکسته اند و کسى را علیه شما پشتیبانى نکرده اند. پس شما هم پیمان آنها را تا پایان مدّتشان محترم بشمارید. که قطعا خدا پرهیزگاران را دوست مى دارد. ﴿۴﴾

برداشت از آيات ۴ ـ ۱

عهدشکنی

سالک الی اللّه بايد بداند که عهدشکنی چه عهد با خدا باشد يا با مردم، چه در عالم ميثاق و عالم ذر باشد و چه در دنيا بدترين کارها است. و سختگيری پروردگار در سوره برائت نسبت به مشرکين بيشتر برای عهدشکنی آنها بوده است. بنابراين سالک الی اللّه بايد بکوشد که متعهد باشد و حتّی نسبت به مسائل کوچک هم بی تعهد نباشد. زيرا وفا نکردن به قراردادها انسان را از تقوی دور نگه می دارد. و حال آنکه خدای تعالی متّقين را دوست می دارد.

فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵﴾

پس وقتى که ماههاى حرام تمام شد، هر کجا که مشرکین را یافتید، بکشید و آنها را دستگیر و محاصره کنید و در هر کمینگاهى بر سر راه آنها بنشینید. پس اگر توبه کردند و نماز را بپا داشتند و زکات دادند، راه آنها را باز (و آزادشان نمایید) که خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۵﴾

وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶﴾‏

و اگر یکى از مشرکین از تو پناه خواست، به او پناه بده تا سخن خدا را بشنود. سپس او را به محلّ امنش برسان. آن به خاطر این است که آنها مردم نادانى هستند. ﴿۶﴾

برداشت از آيه ۶

هدايت ديگران

سالک الی اللّه بايد نسبت به کسانی که می خواهند در کنار او باشند تا هدايت شوند مهربان باشد ولو اينکه مشرک باشند، آنها را در کنار خود جای دهد تا کلام خدا را بشنوند و از اعمال، رفتار و گفتار اولياء خدا درس بگيرند.

كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿۷﴾

چگونه براى مشرکین نزد خدا و پیامبرش پیمانى باشد؟ مگر آنهائى که در کنار مسجدالحرام با آنها پیمان بسته اید. پس تا زمانى که آنها براى شما (در وفاى به پیمانشان) استقامت کنند، شما نیز براى آنها استقامت کنید. که خدا قطعا پرهیزگاران را دوست مى دارد. ﴿۷﴾

كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۸﴾

چگونه پیمان آنها ارزش دارد؟ در حالى که اگر بر شما پیروز شوند، نه ملاحظه خویشاوندى و نه پیمان با شما را مى کنند. با زبانهایشان شما را راضى مى نمایند ولى دلهایشان قبول نمى کند و بیشتر آنها فاسقند. ﴿۸﴾

اشْتَرَوْا بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹﴾

آنها آیات خدا را به بهاى ناچیزى فروختند و مردم را از راه خدا منع کردند. چه بد است آنچه انجام مى دهند. ﴿۹﴾

لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ ﴿۱۰﴾

رعایت خویشاوندى و پیمان را درباره هیچ مؤمنى نمى کنند و آنها همان تجاوزکارانند. ﴿۱۰﴾

«نتيجه توبه، برادری است»

فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۱۱﴾

پس اگر توبه کنند و نماز را به پا دارند و زکات بدهند، برادر دینى شما هستند و ما آیات خود را براى مردمى که مى دانند، شرح مى دهیم. ﴿۱۱﴾

برداشت از آيه ۱۱

يأس

سالک الی اللّه بايد بداند که نبايد هيچ کس را از رحمت خدا مأيوس کند. زيرا خدای تعالی درباره مشرکين که بدترين خلق خدا هستند می فرمايد اگر توبه کنند، نماز را بپا دارند و زکات بدهند برادران دينی شمايند.

«زشتی پيمان شکنی»

وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ ﴿۱۲﴾

و اگر قسمهاى خود را بعد از پیمانشان بشکنند و دین شما را مورد سرزنش قرار دهند، پس با رهبران کفر بجنگید و آنها را بکشید، چرا که براى آنها پیمان و قَسَمى نیست، شاید (از کفر و کینه توزى) دست بردارند. ﴿ ۱۲﴾

«اعتراض به مؤمنين»

أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۳﴾‏

چرا با گروهى که قسمهاى خود را شکستند و همّت خود را بر آن داشتند که پیامبر را (از مکه) بیرون کنند، نمى جنگید؟ در حالى که آنها جنگ با شما را اوّلین بار شروع کردند. آیا از آنها مى ترسید؟ در صورتى که خدا سزاوارتر است که از او بترسید، اگر ایمان دارید. ﴿۱۳﴾

قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۴﴾

با آنها بجنگید تا خدا آنها را بدست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنها پیروز نماید و قلبهاى گروه مؤمنان را شفا بخشد. ﴿۱۴﴾

وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۵﴾

و خشم و کینه دلهاى مؤمنین را برطرف مى کند و خدا توبه هر کس را که بخواهد قبول مى کند و خدا داناى حکیمى است. ﴿۱۵﴾

برداشت از آيات ۱۵ ـ ۱۲

اهميّت قسم

سالک الی اله بايد بداند که اگر برای چيزی قسم خورد و مشروع بود حتماً بايد به آن عمل کند. زيرا خدای تعالی با کسانی که به قسمشان وفا نمی کنند با شدت برخورد کرده و حتّی دستور قتل مشرکينی که به قسمشان وفا نکرده اند را داده تا به اين وسيله دلهای مؤمنین تشفّی پيدا کند.

أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾

آیا گمان کرده اید که شما به حال خود واگذار مى شوید و هنوز خدا از شما کسانى را که جهاد کرده و غیر از خدا و رسولش و مؤمنین را محرم رازى نگرفته اند، مشخّص ننموده است؟ و خدا به آنچه عمل مى کنید، آگاه است. ﴿۱۶﴾

برداشت از آيه ۱۶

آزمايش

سالک الی اللّه بايد بداند که او بدون آزمايش رها نشده است و نبايد مشرکين را همراز خود بداند؛ بلکه بايد فقط خدا، رسول و مؤمنین واقعی را دوست و صاحب سرّ خود بداند.

«تعمير مساجد با کيست؟»

مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ ﴿۱۷﴾

مشرکین حقّ ندارند مساجد خدا را آباد کنند، در حالى که علیه خودشان به کفرشان گواهى مى دهند. آنها اعمالشان باطل است و همیشه در آتش مخلّد خواهند بود. ﴿۱۷﴾

إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَى أُولَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ﴿۱۸﴾

جز این نیست که مساجد خدا را تنها کسى مى تواند آباد کند که به خدا و روز آخرت ایمان داشته باشد و نماز را بر پا دارد و زکات را بدهد و جز از خدا نترسد. امید است که آنها از هدایت شدگان باشند. ﴿۱۸﴾

أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۹﴾

آیا آب دادن به حاجیان و آباد نمودن مسجدالحرام را مثل (عمل) کسى که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است، قرار مى دهید؟ این دو دسته نزد خدا مساوى نیستند و خدا مردم ستمگر را هدایت نمى کند. ﴿۱۹﴾

برداشت از آيه ۱۹

ايمان و اعتقاد

سالک الی اللّه بايد بداند که اعمال خير ولو سقايی حجاج و تعمير مسجدالحرام باشد در مقابل ايمان و اعتقاد صحيح ارزشی ندارد و بلکه بايد اول ايمان و اعتقادش را درست کند، تزکيه نفس نمايد و سپس کار خير بکند و خدا ستمگران را هدايت نمی کند.

«ارزش و مقام مجاهدين»

الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿۲۰﴾

آنهائى که ایمان آورده اند و هجرت کرده اند و در راه خدا با اموال و جانهاى خود جهاد نموده اند، مقامشان نزد خدا بالاتر است و آنها پیروز و رستگارند. ﴿۲۰﴾

يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ ﴿۲۱﴾

پروردگارشان آنها را به رحمت و رضایت خود و به باغهائى که براى آنها نعمتهاى دائمى دارند، بشارت مى دهد. ﴿۲۱﴾

خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۲۲﴾

براى همیشه در آنها خواهند بود، زیرا قطعا پاداش بزرگى نزد خدا است. ﴿۲۲﴾

برداشت از آيات ۲۲ ـ ۲۰

مهاجرت و جهاد

سالک الی اللّه بايد هميشه آماده مهاجرت و جهاد در راه خدا با جان و مالش باشد. زيرا کسی که اين گونه بود بالاترين درجه را پيدا کرده و به تصديق خدای تعالی تنها اينها رستگارند، خدا به اينها رحمت و رضايت خاصش را بشارت داده، بهشتی که نعمت دائمی دارد به آنها عنايت می فرمايد و اجر بسيار بزرگی به آنها خواهد داد.

«پدر و مادر اگر کافر باشند ولیّ شما نيستند»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر پدران و برادران شما کفر را بر ایمان ترجیح مى دهند، آنها را ولىّ خود قرار ندهید و هر کس از شما، آنها را ولىّ خود قرار دهد، آنها همان ستمگرانند. ﴿۲۳﴾

قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۴﴾

بگو: اگر پدران شما و فرزندان شما و برادران شما و همسران شما و طائفه شما و اموالى که بدست آورده اید و تجارتى که از کساد شدنش مى ترسید و خانه هائى که از آنها رضایت دارید، از خدا و پیامبرش و جهاد در راهش، در نزد شما محبوبتر است، منتظر باشید تا خدا عذابش (فرمانش) را بر شما فرود آورد و خدا مردم فاسق را هدایت نمى کند. ﴿۲۴﴾

برداشت از آيات ۲۴ ـ ۲۳

محبّت

سالک الی اللّه بايد در محبّت و تولی نسبت به کفّار و کسانی که راه ناسپاسی را انتخاب کرده اند حساس باشد و نگذارد آنها مورد محبّت او واقع گردند. اگر چه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادران و همسرانشان و يا فاميلشان باشند، يا ثروتی باشد که با زحمت جمع آوری کرده يا مال التجاره ای داشته باشد که بترسد تجارتش کساد شود، يا کاخ و خانه ای داشته باشد که از آن بسيار خوشش بيايد؛ که اگر اينها محبوب تر از خدا و رسولش و جهاد در راه خدا برای او باشند بايد بداند که او فاسق است و منتظر فرمان الهی در عذاب باشد و خدا او را هدايت نمی کند.

«ياری خدا در بسياری از جاها»

لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ ﴿۲۵﴾

قطعا خدا شما را در بسياری از جاها ياری کرد و در روز «حنين» [۱] در آن وقتی که زيادی جمعيّتتان شما را به تعجّب آورده بود. ولی آن زيادی جمعيّت، هيچ مشکلی را برای شما حل نکرد و زمين با آن همه وسعتش بر شما تنگ شد، سپس به دشمن پشت کرده و فرار کرديد. ﴿۲۵﴾

[۱]ــ منظور جنگ حنين است.

ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ ﴿۲۶﴾

سپس خدا آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنین نازل کرد و سپاهیانى فرستاد که شما آنها را نمى دیدید و کافران را مجازات (عذاب) کرد و جزاى کافران همین است. ﴿۲۶﴾

ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۷﴾

سپس خدا بعد از آن، توبه هر که را بخواهد قبول مى کند و خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۲۷﴾

«حکم نجاست مشرکين»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۲۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، قطعا جز این نیست که مشرکین نجسند، پس نباید بعد از همین امسالشان به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر از فقر مى ترسید، اگر خدا بخواهد به زودى شما را با کرَمَش بى نیاز مى کند. قطعا خدا داناى حکیمى است. ﴿۲۸﴾

«حکم جزيه از کفّار»

قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۲۹﴾

با آن کسانى که از اهل کتاب به خدا و به روز قیامت ایمان نمى آورند و آنچه را که خدا و پیامبرش حرام کرده، حرام نمى دانند و متدین به دین حقّ نمى شوند، بجنگید تا با خضوع و تسلیم جزیه را به دست خود بدهند. ﴿۲۹﴾

«کفر اهل کتاب»

وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۳۰﴾

و یهود گفتند: عُزَیر پسر خدا است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خدا است. آن سخنى است که آنها بر زبانشان مى آورند، شبیه سخنان کافران پیش از آنها است. خدا آنها را بکشد، چگونه (از راه حقّ) بر مى گردند. ﴿۳۰﴾

اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۳۱﴾

آنها علماء و راهب هاى خود را و مسیح، پسر مریم را، غیر از خدا، اربابانى قرار مى دهند، در حالى که دستور نداشتند جز خداى یکتا را که معبودى جز او نیست بپرستند. پاک و منزّه است خدا از آنچه آنها شریک او قرار مى دهند. ﴿۳۱﴾

«خدا نور خود را کامل می کند»

يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿۳۲﴾

آنها مى خواهند نور خدا را با دهان و گفتارشان خاموش کنند ولى خدا جز این نمى خواهد که نور خود را کامل کند، اگر چه کافران کراهت داشته باشند. ﴿۳۲﴾

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾

او کسى است که پیامبرش را با هدایت و دین حقّ فرستاد تا آن را بر همه دینها پیروز گرداند، اگر چه مشرکین کراهت داشته باشند. ﴿۳۳﴾

«علماء اهل کتاب»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، قطعا جمع زیادى از کشیشها و راهب ها اموال مردم را به ناحقّ مى خورند و مردم را از راه خدا باز مى دارند و کسانى که طلا و نقره را ذخیره مى کنند و آنها را در راه خدا انفاق نمى کنند، پس آنها را به مجازات دردناکى مژده بده. ﴿۳۴﴾

«مجازات جمع آوری طلا و نقره»

يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿۳۵﴾

روزى که آن طلا و نقره را در آتش دوزخ سرخ و سوزان کرده و با آن صورتها و پهلوها و پشتهایشان را داغ مى کنند، (به آنها گفته مى شود:) این همان چیزى است که براى خودتان ذخیره کرده اید، پس بچشید آنچه را که ذخیره مى کردید. ﴿۳۵﴾

برداشت از آيات ۳۵ ـ ۳۴

مال حرام خوردن

سالک الی اللّه بايد علم و دانش و زهد و تقوايش برای خدا باشد. زيرا اگر علم، دانش و تقوای ظاهری را برای دنيا و جمع آوری طلا و نقره تحصيل کرده باشد و آنها را در راه خدا انفاق ننمايد، در راه کمالات موفّق نخواهد شد و عذاب دردناکی هم در آخرت نصيبش می گردد و خدای تعالی او را در جهنّم معذب و مخلّد می فرمايد.

«عدد ماههای قمری»

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿۳۶﴾

قطعا عدد ماهها در نزد خدا در کتاب الهى از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است. چهار ماه از آن حرمت دارد. این است دین ثابت و پابرجا. پس در این چهار ماه به خودتان ستم نکنید و با همه مشرکین، دسته جمعى جنگ کنید، همان طورى که آنها دسته جمعى با شما جنگ مى کنند و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. ﴿۳۶﴾

«ماههای قمری را تغيير ندهيد»

إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿۳۷﴾

قطعا جز این نیست که جابجا کردن و عقب جلو نمودن ماههاى حرام، زیادى در کفر است که با آن کافران گمراه مى شوند. یک سال، آن را حلال و سال دیگر آن را حرام مى کنند تا به مقدار ماههائى که خدا حرام کرده بشود و به این ترتیب آنچه را که خدا حرام کرده است، حلال نمایند. اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده و خدا مردم کافر را هدایت نمى کند. ﴿۳۷﴾

برداشت از آيات ۳۷ ـ ۳۶

ماه قمری

سالک الی اللّه بايد آنچنان مطيع خدا و رسولش باشد که حتّی ماه شمسی و ميلادی را بر ماه قمری که خدای تعالی آن را برای تعيين زمان قرار داده ترجيح ندهد و از صراط مستقيم خارج نشود. زيرا خدای تعالی با اهل تقوا است و ناسپاسان را هدايت نمی کند.

«تنبلی در رفتن به جنگ»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ ﴿۳۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، شما را چه شده که هر وقت به شما گفته مى شود براى جهاد در راه خدا حرکت کنید، بر زمین سنگینى مى کنید؟ آیا به زندگى دنیا به جاى آخرت راضى شده اید؟ با اینکه متاع زندگى دنیا در برابر آخرت بسیار ناچیز و کم است. ﴿۳۸﴾

«جمع بهتری بجای آنها قرار می دهد»

إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۳۹﴾

اگر براى جهاد حرکت نکنید، خدا شما را به عذاب دردناکى مجازات مى کند و غیر شما، مردم دیگرى را به جاى شما قرار مى دهد و شما نمى توانید هیچ زیانى به او برسانید و خدا بر هر چیزى توانا است. ﴿۳۹﴾

«قضيه غار ثور»

إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۴۰﴾‏

اگر پیامبر را یارى نکنید، قطعا خدا او را یارى کرد، آن زمانى که کافران او را از مکه بیرون کردند و او نفر دوّم از دو تن بود، وقتى که هر دو در غار بودند و زمانى که او به همراه خود مى گفت: غمگین نباش، قطعا خدا با ما است، پس خدا آرامش خود را بر پیامبر فرستاد و با لشگرهائى که آنها را نمى دیدید او را تقویت فرمود و خدا سخن و آئین کافران را پست و پائین قرار داد و سخن و آئین خدا را عالى (و بر حقّ) قرار داد و خدا تواناى حکیمى است. ﴿۴۰﴾

«فرمان جهاد»

انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾

همگى با وسائل (و ابزار جنگى) سبک و سنگین خارج شوید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید. این عمل براى شما بهتر است اگر بدانید. ﴿۴۱﴾

برداشت از آيات ۴۱ ـ ۳۸

جهاد

سالک الی اللّه بايد در مرحله استقامت آنچنان خود را بسازد که اگر از طرف پروردگارش به او دستور جهاد داده شد کوتاهی نکند و زندگی دنيای ناچيز را بر آخرت ترجيح ندهد و چون می داند خدای تعالی بر او احاطه دارد، همه جا با او است و پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام او را می بينند و در کنار او هستند از چيزی محزون نشود، از دشمن نترسد و با جان و مالش در راه خدای تعالی جهاد کند.

«علّت سرپيچی از جنگ»

لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۴۲﴾

اگر غنیمت زودرسى و سفر آسانى باشد، حتما از تو پیروى مى کنند، ولى چون براى آنها راه دور و پر مشقّتى است، سرپیچى مى نمایند و به زودى به خدا قسم مى خورند که اگر توانائى داشتیم، همراه شما خارج مى شدیم. اینها خودشان را نابود مى کنند و خدا مى داند که آنها دروغ مى گویند. ﴿۴۲﴾

«عفو الهی»

عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ ﴿۴۳﴾

خدا از تو بگذرد، چرا قبل از اینکه افراد راستگو براى تو مشخّص شوند و دروغگویان را بشناسى به آنها اجازه دادى؟ ﴿۴۳﴾

«مؤمنين با ميل خودشان جهاد می کنند»

لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ ﴿۴۴﴾

آنهائى که به خدا و روز قیامت ایمان دارند، هیچگاه براى جهاد با اموال و جانهایشان از تو اجازه نمى گیرند و خدا پرهیزگاران را مى شناسد. ﴿۴۴﴾

إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ ﴿۴۵﴾

فقط آن کسانى که به خدا و روز قیامت ایمان نیاورده اند و دلهایشان در شک و تردید است، از تو اجازه مى گیرند (که جهاد نکنند). آنها در شک خودشان سرگردانند. ﴿۴۵﴾

برداشت از آيات ۴۵ ـ ۴۲

استقامت

سالک الی اللّه نبايد در راه خدا تنها برای کارهای آسان و زودگذر از خود آمادگی نشان دهد و در کارهای سخت و مشکل تن از زير بار در ببرد. زيرا افراد اين چنينی برای ضعف در استقامتشان عذرهايی می آورند و می خواهند به هر وسيله ای که شده ضعف خود را به علتی و چيزی نسبت بدهند و راه فراری برای خود پيدا کنند. ولی اگر مربی آنها قاطعيت داشته باشد، به هيچ وجه و برای هيچ عذری نمی گذارد آنها سستی کنند. شما مؤمنين و اهل تزکيه نفس را ببينيد که هر پيشنهادی به آنها از طرف شرع مقدّس اسلام می شود، هر چه باشد ولو در جبهه جنگ حاضر شدن و کشته  شدن باشد؛ می پذيرند و با آغوش باز از آن استقبال می کنند.

«کسی که کاری را می خواهد بکند، خود را مهيّا می کند»

وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ ﴿۴۶﴾

و اگر آنها تصمیم خروج داشتند، وسیله اى براى آن تهیه مى کردند، ولى چون خدا از حرکت آنها کراهت داشت، از این جهت آنها را (از جهاد) منعشان کرد و به آنها گفته شد: با خانه نشینها در خانه بمانید. ﴿۴۶﴾

«ضرر آنهائی که متزلزلند»

لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۴۷﴾

اگر آنها در میان شما خارج مى شدند، چیزى جز بر اضطراب شما اضافه نمى کردند و به سرعت در بین شما به فتنه گرى مى پرداختند و در میان شما افرادى هستند که به سخنان آنها کاملاً گوش مى دهند و خدا ستمگران را مى شناسد. ﴿۴۷﴾

‏لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ ﴿۴۸﴾

آنها پیش از این هم قطعا در پى فتنه گرى بودند و کارها را براى تو بعکس نشان مى دادند تا آنکه حقّ روشن شد و فرمان خدا آشکار گردید در حالى که آنها ناخشنود بودند. ﴿۴۸﴾

وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ ﴿۴۹﴾

و از آنها کسى است که مى گوید: به من اجازه (ماندن) بده و مرا در فتنه و آزمایش نینداز. آگاه باشید که آنها در فتنه سقوط کرده اند و قطعا جهنّم بر کافران احاطه دارد. ﴿۴۹﴾

«حالات دشمنان رسول اکرم صلی الله عليه و آله»

إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ ﴿۵۰﴾

اگر خیرى به تو برسد، آنها را ناراحت مى کند و اگر مصیبتى به تو برسد، مى گویند: ما تصمیم کار خود را قبلاً گرفته ایم و بر مى گردند در حالى که آنها خوشحالند. ﴿۵۰﴾

«مؤمنين بر خدا توکل می کنند»

قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۵۱﴾

بگو: هرگز چیزى جز آنچه خدا براى ما نوشته و مقرّر داشته، نخواهد رسید. او مولا و سرپرست ما است. پس مؤمنان تنها باید بر خدا توکل کنند. ﴿۵۱﴾

قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ ﴿۵۲﴾

بگو: آیا براى ما جز یکى از دو خوبى را انتظار دارید؟ و(لى) براى شما ما انتظار داریم که خدا عذابى از جانب خود یا به دست ما به شما برساند. پس شما انتظار بکشید، ما هم با شما انتظار مى کشیم. ﴿۵۲﴾

برداشت از آيات ۵۲ ـ ۴۹

امتحان

کسانی که تزکيه نفس نکرده يا آن را جدّی نگرفته و استقامت ندارند از استاد و مربی خود می خواهند که به آنها در کارهای مشکل اجازه استراحت بدهد و آنها را امتحان نکند، زيرا اگر آنها را امتحان کند سقوط می کنند و اگر سالکين الی اللّه به مشکلی در راهشان برخورد کنند آن عده افراد ضعيف خوشحال می شوند که چه خوب شد ما با آنها نبوديم و اگر موفقيتی پيدا کنند ناراحت می شوند؛ ولی اين افراد بايد بدانند که اگر قدری صبر می کردند، می ديدند که در هر حال موفّقيّت با اهل تزکيه نفس و آنهايی که دارای استقامت هستند می باشد.

«خدا انفاق فاسقين را قبول نمی کند»

قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۵۳﴾

بگو: چه از روى میل انفاق کنید یا با بى میلى، هرگز از شما قبول نخواهد شد، زیرا قطعا شما مردم فاسقى هستید. ﴿۵۳﴾

وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ ﴿۵۴﴾

و هیچ چیز مانع قبول شدن انفاقهاى آنها نشد، جز آنکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند و نماز نمى خوانند مگر با کسالت و انفاق نمى کنند مگر با بى میلى. ﴿۵۴﴾

برداشت از آيات ۵۴ ـ ۵۳

انفاق

سالک الی اللّه نبايد فکر کند که تنها با انفاق کردن می تواند خود را به کمالات روحی برساند. زيرا اگر انفاقش روی اکراه باشد و وقتی نماز می خواند و يا با خدا بايد انس بگيرد با کسالت باشد و در دل ريا کند و در حقيقت ناسپاس باشد، خدا از او انفاقش را قبول نمی کند و آنها را فاسق می داند.

«اولاد و اموال کفّار مايه عذاب آنها است»

فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿۵۵﴾

پس اموال و اولاد کفّار، تو را به تعجّب نیندازد، غیر از این نیست که خدا مى خواهد آنها را به این وسیله در زندگى دنیا عذاب کند و در حال کفر جانشان را بگیرد. ﴿۵۵﴾

«قسم دروغ و ترس کفّار»

وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَمَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ ﴿۵۶﴾

و به خدا قسم مى خورند که قطعا آنها از شما هستند ولى آنها از شما نیستند، بلکه آنها مردمى هستند که (از شما) مى ترسند. ﴿۵۶﴾

لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ ﴿۵۷﴾

اگر پناهگاهى یا غارهائى و یا راه فرارى مى یافتند، با سرعت و شتاب پشت مى کردند و به سوى آن فرار مى نمودند. ﴿۵۷﴾

برداشت از آيات ۵۷ ـ ۵۵

ثروت کفّار

سالک الی اللّه نبايد ثروت، نعمت، فرزندان سالم و زياد کفّار، سالک را متعجب کند. زيرا عدل خدای تعالی ايجاب می کند اجر و ثوابی که احياناً آنها در دنيا از کارهای خوب انجام داده اند به آنها بدهد تا در روز قيامت از خدای تعالی اجری نخواهند. بلکه خدای تعالی آنها را در دنيا بوسيله همان اموال و اولاد ممکن است عذاب کند و جان آنها را بگيرد. آنها به قدری منافقند که با اصرار و قسم می خواهند خودشان را جزء سالکين الی اللّه بدانند ولی تفرقه بين مسلمانان ايجاد می کنند.

«ايراد به تقسيم غنائم»

وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ ﴿۵۸﴾

و از آنها افرادى هستند که در تقسیم غنائم و صدقات به تو ایراد مى گیرند. اگر از آن غنائم به آنها داده شود، راضى مى شوند و اگر داده نشود، در آن وقت آنها خشمگین مى گردند. ﴿۵۸﴾

وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ ﴿۵۹﴾

ولى اگر آنها به آنچه خدا و پیامبرش به آنها مى دهند، راضى شوند و بگویند: «خدا براى ما کافى است، به زودى خدا و پیامبرش از فضل خود به ما مى بخشند، ما تنها به خدا رغبت و اشتیاق داریم». ﴿۵۹﴾

برداشت از آيات ۵۹ ـ ۵۸

طبع پست

سالک الی اللّه نبايد طبع پستی داشته باشد و گرويدنش به چيزی برای پول باشد، بايد تنها به آنچه خدا و رسولش به او عنايت می کنند راضی شود و ورد و اعتقادش کلمه «حسبنا اللّه»؛ يعنی خدا در همه کارها مرا کفايت می کند بوده و معتقد باشد که خدا از فضلش به او عنايت می فرمايد.

«تقسيم زکات»

إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۶۰﴾

قطعا جز این نیست که مصرف زکاتها و صدقات مخصوص فقرا و مساکین و کارکنان جمع آورى زکات و افرادى که براى بدست آوردن محبّتشان اقدام مى شود و براى آزادى بردگان و بدهکاران و در راه خدا و در راه ماندگان مى باشد. این حکمى است از جانب خدا و خدا داناى حکیمى است. ﴿۶۰﴾

«اذيّت رسول اکرم صلی الله عليه و آله»

وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۶۱﴾‏

و از آنها کسانى هستند که پیامبر را اذیت مى کنند و مى گویند: او گوش است، او گوش مى دهد و خوش باور است. بگو: گوش بودن و خوش باور بودن براى شما خوب است. او به خدا ایمان دارد و مؤمنین را تصدیق مى کند و رحمتى است براى کسانى از شما که ایمان آورده اند. و کسانى که رسول خدا را اذیت مى کنند، براى آنها عذاب دردناکى است. ﴿۶۱﴾

يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۶۲﴾

آنها براى شما به خدا قسم مى خورند تا شما را راضى کنند ولى درست تر این است که خدا و رسولش را از خود راضى کنند، اگر ایمان دارند. ﴿۶۲﴾

أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ ﴿۶۳﴾

آیا آنها نمى دانند که هر کس با خدا و پیامبرش مخالفت کند، پس قطعا براى او آتش جهنّم است که همیشه در آن مى ماند؟ این همان رسوائى بزرگ است. ﴿۶۳﴾

برداشت از آيات ۶۳ ـ ۶۱

اذيّت خدا و رسول

سالک الی اللّه نبايد کاری که خدا و رسولش را اذيت می کند انجام دهد، نبايد با زبانش، با قلمش و با اعمالش به دين مقدّس اسلام بی احترامی کند والاّ عذاب دردناکی در انتظار او است.

سالک الی اللّه بايد فقط و فقط رضايت خدای تعالی را منظور کند و رضايت ديگران را اگر منافات با رضايت پروردگار داشته باشد در هيچ کاری منظور نکند والاّ اگر با اين عملش با خدای تعالی و رسولش دشمنی نمايد؛ در جهنّم مخلّد خواهد بود.

«ترس منافقين از چيست؟»

يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ ﴿۶۴﴾

منافقان از آن مى ترسند که سوره اى علیه آنان نازل گردد و به آنها از اسرار دلهایشان خبر دهد. بگو: مسخره کنید، قطعا خدا آنچه را که از آن مى ترسید آشکار خواهد کرد. ﴿۶۴﴾

«عذر بدتر از گناه»

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ﴿۶۵﴾

و اگر از آنها (درباره مسخره کردنشان) بپرسى، مى گویند: ما قطعا بازى و شوخى مى کردیم. بگو: آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره مى کنید؟ ﴿۶۵﴾

لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿۶۶﴾

عذرخواهى نکنید. زیرا شما بعد از اینکه ایمان آورده اید، کافر شده اید. اگر گروهى از شما را ببخشیم، گروه دیگرى را عذاب خواهیم کرد. زیرا آنها قطعا گناهکارند. ﴿۶۶﴾

برداشت از آيات ۶۶ ـ ۶۴

مجرمين

سالک الی اللّه بايد بداند که اگر کار زشت و يا گناهی بکند ممکن است خدای تعالی او را رسوا نمايد.

سالک الی اللّه نبايد مراحل تزکيه نفس و دين مقدّس اسلام را به بازی بگيرد و خدا و رسولش را مسخره کند؛ زيرا کسانی که اين کارها را بکنند عذرشان پذيرفته نيست و مجرمند.

«امر به منکر و نهی از معروف می کردند»

الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۶۷﴾

مردان منافق و زنان منافق همه مثل هم هستند (بعضى شان از بعض دیگرند). آنها امر به کارهاى زشت کرده و از کارهاى خوب جلوگیرى (و نهى) مى کنند و دستهایشان را از انفاق و بخشش مى بندند. خدا را فراموش کرده اند و خدا نیز آنها را فراموش کرده است. قطعا منافقین همان فاسقینند. ﴿۶۷﴾

برداشت از آيه ۶۷

امر به منکر

سالک الی اللّه بايد معروف و منکر را در اسلام بشناسد تا مبادا در رديف منافقينی که امر به منکر و نهی از معروف می کنند قرار گيرد. زيرا خدا او را به دست فراموشی می سپارد آنچنان که او خدا را فراموش کرده است.

«عذاب منافقين»

وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ ﴿۶۸﴾‏

خدا به مردان و زنان منافق و کفّار، وعده آتش جهنّم داده است. براى همیشه در آن خواهند ماند. براى آنها همین کافى است و خدا آنها را لعنت کرده است و عذاب همیشگى براى آنها خواهد بود. ﴿۶۸﴾

كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۶۹﴾

شما مانند کسانى هستید که قبل از شما بوده اند. آنها از شما قوى تر بودند و اموال و فرزندانشان بیشتر بود. آنها از بهره دنیاى خود استفاده کردند، شما نیز از متاع دنیاى خود استفاده نمودید، همان گونه اى که قبل از شما، آنها استفاده کردند. شما هم مثل آنها (در لجنزار کفر) فرو رفتید. اعمالشان در دنیا و آخرت نابود شد و آنها همان زیانکارانند. ﴿۶۹﴾

أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۷۰﴾

آیا جریان خبر کسانى که پیش از اینها بودند به آنها نرسیده، قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مَدْین و شهرهاى زیرورو شده آنها؟ پیامبرانشان دلائل روشنى براى آنها آوردند، پس خدا به آنها ظلم نکرد ولى آنها خودشان بر خود ستم مى کردند. ﴿۷۰﴾

برداشت از آيات ۷۰ ـ ۶۸

نفاق

سالک الی اللّه بايد بکوشد که به هيچ وجه نفاق و دورويی در نفس و روحش به وجود نيايد. زيرا اين صفت از نظر خدای تعالی بالاترين عذاب را دارد و صاحبش پست ترين انسان ها است، آنها هستند که به خود ظلم کرده، همان ها هستند که اعمال خوبشان هم قبول نمی شود و همان ها هستند که بسيار ضرر کرده اند.

«مرد و زن با ايمان ياور يکديگرند»

وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۷۱﴾

و بعضى مردان و زنان با ایمان یار و یاور بعضى دیگرند. امر به اعمال نیک و معروف مى کنند و از اعمال زشت، دیگران را منع مى نمایند و نماز را بر پا مى دارند و زکات مى دهند و خدا و پیامبرش را اطاعت مى کنند. به زودى خدا آنها را مورد رحمت خودش قرار مى دهد. قطعا خدا تواناى حکیمى است. ﴿۷۱﴾

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾

خدا به مردان و زنان با ایمان، باغهائى وعده داده که از زیر درختانش نهرهائى جارى است. همیشه در آن بهشتها خواهند بود و نیز خانه هاى پاکیزه اى در بهشتهاى عدن به آنها داده مى شود و خشنودى خدا از آنها برتر و بالاتر از همه اینها است. آن همان سعادت و رستگارى بزرگ است. ﴿۷۲﴾

برداشت از آيات ۷۲ ـ ۷۱

ايمان محکم

سالک الی اللّه به قدری ايمانش را محکم کند که به تمام وظايف دينی اش بدون هيچ مشکلی موفّق شود، امر به معروف کند، نهی از منکر نمايد، نماز را بپا دارد، زکات را بدهد و خدا و رسولش را اطاعت کند تا خدای تعالی او را مورد مهربانی خاصش قرار دهد و مشمول وعده های الهی در آخرت که بهشت خلد و جنات عدن و از همه بالاتر مورد خشنودی خدای تعالی واقع شود واقعاً اين پيروزی بزرگی است.

«سختگيری به کفّار و منافقين»

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۷۳﴾

اى پیامبر، با کفّار و منافقین جهاد کن و بر آنها سخت بگیر و جایگاه آنها جهنّم است و این عاقبت بسیار بدى است. ﴿۷۳﴾

يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۷۴﴾

به خدا قسم مى خورند که (چیزى) نگفته اند، در حالى که قطعا سخنان کفرآمیز گفته اند و پس از اسلام آوردنشان کافر شده اند و تصمیم گرفتند به آنچه که به آن نرسیدند و آنها انتقامى نگرفتند، مگر بعد از آنکه خدا و پیامبرش آنها را از فضل خود بى نیاز کردند. پس اگر توبه کنند، براى آنها بهتر است و اگر روى گردان شوند، خدا آنها را در دنیا و آخرت به عذاب دردناکى مجازات خواهد کرد و آنها در زمین یار و یاورى نخواهند داشت. ﴿۷۴﴾

برداشت از آيات ۷۴ ـ ۷۳

خشونت به کفّار

سالک الی اللّه بايد دارای تبرای شديد عليه کفّار و کسانی که در مقابل پروردگار ناسپاس اند، داشته باشد آنها به قدری از صراط مستقيم منحرف اند که به ذات مقدّس پروردگار قسم دروغ می خورند و در عين حال به اهدافشان نمی رسند. اگر کفّار به سوی خدا برگردند، در صراط مستقيم قرار بگيرند و تزکيه نفس کنند، برای آنها بهتر است.

«گناه تخلّف عهد»

وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۷۵﴾

و بعضى از آنها با خدا عهد کرده بودند که اگر خدا از فضل خود به ما عطا کند، حتما صدقه خواهیم داد و حتما از نیکوکاران خواهیم شد. ﴿۷۵﴾

فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۷۶﴾

ولى هنگامى که خدا از فضل خود به آنها بخشید، به آن بخل کردند و نافرمانى نمودند و از حقّ روى گرداندند. ﴿۷۶﴾

فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴿۷۷﴾

پس خدا در دل آنها نفاق انداخت تا روزى که او را دیدار کنند، به علّت تخلّفى که از پیمان خود با خدا کردند و براى آنکه آنها دروغ مى گفتند. ﴿۷۷﴾

«خدا اسرار همه را می داند»

أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿۷۸﴾

آیا نمى دانند که قطعا خدا سرّ پنهان و سخنان محرمانه آنها را مى داند و قطعا خدا به (اسرار) غیبها آگاه است؟ ﴿۷۸﴾

برداشت از آيات ۷۸ ـ ۷۵

عهد شکنی

بدترين صفتی که برای سالک الی اللّه از هر چيز در سير و سلوک خطرناک تر است، بی تعهدی و عهد شکنی است. حتّی اين صفت انسان را از انسانيت خارج می کند. بنابراين سالک الی اللّه نبايد عهدشکن باشد و بايد بکوشد حتّی در تعهدات کوچک و بی اهميّت برای آن که به اين صفت زشت عادت نکند، بسيار مقيد و متعهّد باشد و عهد شکنی نکند.

«عذاب منافقين مردم آزار»

اَلَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۷۹﴾

آنهائى که به آن دسته از مؤمنانى که در بذل مال  و صدقه دادن بیشتر از آنچه به آنها واجب است انفاق مى کنند، عیبجوئى مى نمایند و آن کسانى را که جز به اندازه توانائى خود دسترسى به بذل مال ندارند، مسخره مى کنند؛ پس خدا هم آنها را مسخره مى کند و براى آنها عذاب دردناکى است. ﴿۷۹﴾

«خدا به هيچ وجه توبه آنها را قبول نمی کند»

اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿۸۰﴾

اگر براى آنها آمرزش بخواهى یا براى آنها آمرزش نخواهى، حتّى اگر هفتاد بار براى آنها آمرزش بخواهى، هرگز خدا آنها را نمى بخشد، براى اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شده اند و خدا گروه فاسقین را هدایت نمى کند. ﴿۸۰﴾

برداشت از آيات ۸۰ ـ ۷۹

تمسخر

سالک الی اللّه نبايد مسخره کن و عيب گيرنده از مردم مؤمنی که در راه خدای تعالی صدقه می دهند باشد. زيرا خدای تعالی آنچنان از اين صفت زشت به غضب می آيد که برای آنها عذاب دردناکی منظور فرموده و به پيامبرش می فرمايد که اگر هفتاد مرتبه برای آنها استغفار کنی؛ هرگز خدای تعالی آنها را نمی آمرزد و آنها را فاسقی می داند که هدايت نمی شوند.

فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ ﴿۸۱﴾

تخلّف کنندگان، از خانه نشینى خود و مخالفت با پیامبر خدا خوشحال شدند و کراهت داشتند که با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد کنند و گفتند: در این گرماى تابستان حرکت نکنید. بگو: آتش جهنّم گرمتر است اگر مى فهمیدند. ﴿۸۱﴾

فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸۲﴾

پس به کیفر کارهائى که انجام مى دادند، باید کم بخندند و بسیار گریه کنند. ﴿۸۲﴾

«قهر خدا و رسولش»

فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ ﴿۸۳﴾

پس اگر خدا تو را به سوى گروهى از آنان برگردانید و آنها از تو اجازه بیرون شدن (براى جهاد) خواستند، بگو: هرگز با من بیرون نخواهید آمد و هرگز همراه من با دشمنى جنگ نخواهید کرد. چون شما به نشستن در خانه در مرتبه اوّل راضى شدید، حالا هم باز با متخلّفین از جنگ در خانه بنشینید. ﴿۸۳﴾

وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۸۴﴾

و هرگز بر مرده هیچ یک از آنها نماز نخوان و بر قبرش نایست. قطعا آنها به خدا و رسولش کافر شده اند و در حالى مرده اند که فاسق و نافرمان بوده اند. ﴿۸۴﴾

وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿۸۵﴾

و اموال و اولادشان تو را به تعجّب نیاورد. جز این نیست که خدا مى خواهد آنها را به این وسیله در دنیا عذاب کند و در حال کفر جانشان از بدنشان خارج گردد. ﴿۸۵﴾

«گفتار ثروتمندان از منافقين»

وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَكُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ ﴿۸۶﴾‏

و وقتى که سوره اى نازل مى شود که به خدا ایمان بیاورید و همراه پیامبرش جهاد کنید، ثروتمندان منافق آنها از تو اجازه مى خواهند و مى گویند: ما را بگذار تا با خانه نشینها باشیم. ﴿۸۶﴾

رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۸۷﴾

آنها راضى شدند که با مخالفین بمانند و بر دلهاى آنها مُهر زده شده است، پس در نتیجه آنها قدرت فهم ندارند. ﴿۸۷﴾

«مؤمنين با مال و جان خود جهاد می کنند»

لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۸۸﴾

ولى پیامبر و کسانى که با او ایمان آورده اند، با اموال و جانهایشان جهاد مى کنند و آنها هستند که همه خوبیها براى آنها است و آنها هستند که رستگارند. ﴿۸۸﴾

أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۸۹﴾

خدا براى آنها بهشتهائى آماده کرده که از زیر درختانش نهرهائى جارى است. براى همیشه در آن خواهند بود. آن رستگارى و پیروزى بزرگى است. ﴿۸۹﴾

برداشت از آيات ۸۹ ـ ۸۱

فعّاليّت دشمنان

دشمنان کوشش می کنند که سالکين الی اللّه را از راه راست و انجام وظايفشان باز دارند و آنها را حتّی از سرما، گرما و هر ناملايمی می ترسانند. اين افراد به قدری منفورند که نبايد حتّی به مرده آنها هم رحم کرد. زيرا آنها فاسقند و فهم ندارند ولی کسانی که در کنار رسول اکرم صلی الله عليه و آله و دستورات آن حضرت با اموال و جانهايشان جهاد می کنند، همه خوبی ها مال آنها است، همان ها رستگارند، برای همان ها بهشت جاودان آماده شده و به فوز بزرگی می رسند.

«اجازه ترک جهاد»

وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۹۰﴾

و عذرخواهان بادیه نشین نزد تو آمدند تا به آنها اجازه ترک جهاد داده شود و آن افرادى که به خدا و پیامبر او دروغ گفتند، در خانه نشستند. به زودى آن افرادى که از آنها کافر شدند، دچار عذابى دردناک خواهند شد. ﴿۹۰﴾

برداشت از آيه ۹۰

عذر نياوردن

سالک الی اللّه نبايد از کارهای پرزحمت مانند جهاد برای خدا و رسولش عذری بياورد و به دروغ متوسل شود که اگر اين چنين کرد، به عذاب دردناکی مبتلا می شود.

«آنهائی که از جهاد معافند»

لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۹۱﴾

بر ضعیفها و بیمارها و آنها که چیزى براى انفاق در راه جهاد ندارند، در صورتى که براى خدا و پیامبرش خیرخواه باشند، هیچ گناهى نیست. بر نیکوکاران راهى براى ایراد نیست و خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۹۱﴾

وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ ﴿۹۲﴾

و نیز ایرادى نیست بر آن کسانى که وقتى نزد تو آمدند که آنها را بر مرکبى سوار کنى، تو گفتى: مرکبى که شما را بر آن سوار کنم، ندارم. آنها در حالى برگشتند که از چشمانشان بر اثر غم و اندوه اشک مى ریخت، زیرا چیزى نداشتند که در راه جهاد انفاق کنند. ﴿۹۲﴾

جزء ۹

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ ﴿۸۸﴾

جمعى از بزرگان مستکبر قومش به او گفتند که حتماً ما تو را اى شعیب و کسانى که با تو ایمان آورده اند، از قریه و شهرمان بیرون مى کنیم، مگر آنکه به دین ما برگردید. شعیب گفت: ما با این کراهتى که داریم (محال است که برگردیم). (۸۸)

قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ﴿۸۹﴾

(در این صورت) قطعا بر خدا دروغ بسته ایم، اگر به دین شما برگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن (دین پست) نجاتمان داده و ما هرگز به آن دین بر نمى گردیم، مگر خدا که پروردگار ما است بخواهد. پروردگار ما بر هر چیزى علمش توسعه دارد، تنها بر خدا توکل مى کنیم. پروردگار ما، بین ما و بین قوممان راهى به حقّ باز کن و تو بهترین راه بازکنندگانى. (۸۹)

وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ ﴿۹۰﴾

و اشراف قومش که کافر بودند، گفتند: اگر شما از شعیب پیروى کنید، در آن موقع قطعا شما از ضرر کنندگانید. (۹۰)

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۹۱﴾

پس آنها را زلزله شدیدى گرفت. اینها وقتى صبح کردند، پس در خانه هاشان از پاى در آمدند. (۹۱)

الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ ﴿۹۲﴾

کسانى که شعیب را تکذیب کردند، گویا هرگز در آن دیار سکونت نداشته اند، کسانى که شعیب را تکذیب مى کردند، آنها ضرر کردگان بودند. (۹۲)

فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿۹۳﴾

شعیب از آنها روى گرداند و به آنها گفت: اى قومِ من، حتماً من رسالتهاى پروردگارم را به شما رساندم و خیرخواهى براى شما کردم. پس چرا بر قوم کافر تأسّف بخورم؟ (۹۳)

«برای همه آبادیها پیامبرانی فرستاده شده است»

وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ﴿۹۴﴾

و ما در قریه اى پیغمبرى را نفرستادیم، مگر آنکه اهل آن قریه را به ناراحتى و خسارت و رنج گرفتارشان کردیم، شاید آنها تضرّع و زارى کنند. (۹۴)

ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۹۵﴾

سپس به جاى بدى، نیکى را براى آنها تبدیل کردیم تا جائى که آنها آن را فراموش کردند و گفتند که پدران ما از این ناراحتیها و گرفتاریها و رفاه و راحتى داشته اند. پس ما آنها را به طور ناگهانى گرفتارشان کردیم و حال اینکه آنها نمى فهمیدند. (۹۵)

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۹۶﴾

و اگر اهل قریه ها و شهرها ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند، (درهاى) برکات را از آسمان و زمین به روى آنها باز مى کنیم. ولى آنها تکذیب کردند. ما هم به خاطر کارى که کرده اند، آنها را گرفتارشان نمودیم. (۹۶)

أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿۹۷﴾

آیا اهل آبادیها در امان اند از اینکه شبانه عذاب ما آنها را بگیرد، در حالى که همه آنها در خواب باشند؟ (۹۷)

أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ ﴿۹۸﴾

آیا اهل این آبادیها در امانند که عذاب ما در روز به سراغشان بیاید، در حالى که سرگرم کارهاى لهو و لعب اند. (۹۸)

أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۹۹﴾

آیا آنها خود را از مکر [۱] الهی در امان می دانند؟ در حالی که جز ضررکنندگان، کسی خود را از مکر خدا ایمن نمی داند. (۹۹)

[۱] ــ «مكر» به معنى كارى است كه طورى انجام شود كه طرف مقابل متوجّه مقدّماتش نشود و «مكر» خدا به معنى نيرنگ خدا نيست، بلكه به معنى اين است كه خداى تعالى به نحوى عليه كفّار مقدّمات كارهائى را انجام مى‏ دهد كه آنها غافلگير مى‏ شوند و ناگهان خود را در عذاب الهى مشاهده مى‏ كنند.

برداشت از آیات ۹۹ ـ ۹۶

برکات الهی

سالک الی اللّه اگر با ایمان کامل تزکیه نفس کند و خود را به مقام تقوی برساند، برکات خدا از آسمان و زمین بر او باز می شود، که هم دنیای خوبی داشته باشد و هم آخرت خوبی برای او باشد. ولی اگر سالکین الی اللّه در سیر و سلوک به دروغ متوسل شوند و ریاکار گردند خدای تعالی آنها را مؤخذه می کند و این افراد ناگهان حتّی وقتی که در خواب اند یا مشغول بازی دنیایی هستند، مورد عذاب الهی واقع می گردند. ولی اگر قدم در راه حقیقت برندارند و از پنهان کاری های خدای تعالی خود را در امان بدانند زیانکارند.

أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِهَا أَنْ لَوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ﴿۱۰۰﴾

آیا خدا کسانى که زمین را بعد از اهلش به ارث مى برند، راهنمائى نکرده که اگر ما بخواهیم، آنها را به کیفر گناهانشان مى رسانیم و دلهاى آنها را مهر مى کنیم؟ پس در این صورت آنها شنوائى را از دست مى دهند. (۱۰۰)

تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْكَافِرِينَ ﴿۱۰۱﴾

اینها شهرها و آبادیهائى بود که بعضى از اخبارشان را براى تو حکایت نمودیم و قطعا پیامبرانشان براى آنها با دلائل روشنى آمدند. ولى آنها این چنین نبودند که ایمان بیاورند به آنچه قبلاً تکذیب کرده بودند. این چنین خدا بر قلوب کافران مُهر مى زند. (۱۰۱)

وَمَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَإِنْ وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَاسِقِينَ ﴿۱۰۲﴾

و ما بیشتر آنها را بر سر پیمانى که داشتند، نیافتیم و بلکه اکثر آنها را فاسق و گناهکار یافتیم. (۱۰۲)

«تبلیغات حضرت موسی علیه السلام»

ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۰۳﴾

سپس بعد از آنها موسى را با نشانه ها و آیاتمان به طرف فرعون و اطرافیانش فرستادیم. امّا آنها به آیات ما ظلم کردند. پس ببین عاقبت مفسدین چگونه است. (۱۰۳)

وَقَالَ مُوسَى يَا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰۴﴾

و موسى گفت: اى فرعون، من فرستاده اى از طرف پروردگار عالمیانم. (۱۰۴)

حَقِيقٌ عَلَى أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۰۵﴾

سزاوار است که بر خدا جز به حقّ نگویم. من نشانه روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آورده ام. پس بنى اسرائیل را با من بفرست (و آزادشان کن). (۱۰۵)

قَالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۰۶﴾

فرعون گفت: اگر نشانه اى آورده اى، آن را نشان بده، اگر از راستگویانى. (۱۰۶)

فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ ﴿۱۰۷﴾

پس موسى عصاى خود را انداخت، ناگهان آن عصا اژدهاى آشکارى شد. (۱۰۷)

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ ﴿۱۰۸﴾

و دست خود را بیرون آورد، در حالى که (نور) سفیدى براى تماشاچیان بود. (۱۰۸)

قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿۱۰۹﴾

بزرگان از طرفداران فرعون گفتند: قطعا این ساحر دانائى است. (۱۰۹)

يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿۱۱۰﴾

مى خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند. در برابر او چه فرمان مى دهید؟ (۱۱۰)

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۱۱۱﴾

گفتند: او و برادرش را معطّل کن و به سوى شهرها کسى که بتواند ساحران را جمع کند، بفرست. (۱۱۱)

يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ ﴿۱۱۲﴾

تا همه ساحران دانا را به خدمت تو بیاورند. (۱۱۲)

وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ﴿۱۱۳﴾

و ساحران نزد فرعون آمدند، گفتند: آیا اگر ما پیروز شویم، اجر و پاداش مهمّى نزد تو خواهیم داشت؟ (۱۱۳)

قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۱۱۴﴾

فرعون گفت: بله و شما از مقرّبان خواهید بود. (۱۱۴)

قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ ﴿۱۱۵﴾

ساحران گفتند: اى موسى، یا تو بینداز و یا ما مى اندازیم. (۱۱۵)

قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ ﴿۱۱۶﴾

موسى گفت: شما بیندازید. وقتى که آنها (آنچه در دست داشتند) انداختند، مردم را چشم بندى کردند و آنها را ترساندند و سحر بزرگى آوردند. (۱۱۶)

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿۱۱۷﴾

و ما به موسى وحى کردیم که عصاى خود را بینداز. پس ناگهان عصا وسائل دروغى آنها را با سرعت بلعید. (۱۱۷)

فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۱۸﴾

پس آنچه حقّ بود، واقع شد و آنچه آنها عمل کرده بودند، باطل گردید. (۱۱۸)

فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِينَ ﴿۱۱۹﴾

و در آنجا همه مغلوب شدند و خوار و کوچک گردیدند. (۱۱۹)

وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿۱۲۰﴾

و ساحرها همه به سجده افتادند. (۱۲۰)

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۲۱﴾

گفتند: ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم. (۱۲۱)

رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۱۲۲﴾

پروردگار موسى و هارون. (۱۲۲)

قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۱۲۳﴾

فرعون گفت: آیا قبل از آنکه من به شما اجازه بدهم، به او ایمان آورده اید؟ قطعا این کار شما مکرى بوده که در شهر با هم توطئه کرده اید، براى اینکه مردمش را از آن بیرون بیاورید. پس به همین زودى شما خواهید دانست. (۱۲۳)

لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۱۲۴﴾

من حتما دست و پاهاى شما را به طور مخالف قطع مى کنم و بعد از آن همگى شما را به دار مى آویزم. (۱۲۴)

قَالُوا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿۱۲۵﴾

ساحران گفتند: ما به سوى پروردگارمان بر مى گردیم. (۱۲۵)

وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ ﴿۱۲۶﴾

و تو از ما انتقام نمى گیرى، مگر براى آنکه ما به آیات پروردگارمان هنگامى که به سراغمان آمد، ایمان آوردیم. پروردگار ما، صبر و استقامت به ما عنایت کن و ما را از این دنیا مسلمان ببر. (۱۲۶)

وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ ﴿۱۲۷﴾

و شخصیتهاى قوم فرعون گفتند: آیا مى خواهى موسى و قومش را به حال خود بگذارى تا در زمین فساد کنند و تو و خدایانت را ترک نمایند؟ (فرعون) گفت: به زودى پسرانشان را خواهیم کشت و دخترانشان را (براى کنیزى) زنده نگه مى داریم و ما بر آنها کاملاً مسلّطیم. (۱۲۷)

قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۱۲۸﴾

موسى به (اصحابش و) قومش گفت: از خدا یارى بخواهید و صبر کنید. زمین مال خدا است، به هر کس از بندگانش بخواهد آن را به ارث خواهد داد و عاقبت مال متّقین است. (۱۲۸)

قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ ﴿۱۲۹﴾

قوم موسى گفتند: آنها ما را قبل از آمدن تو به طرف ما، اذیت مى کردند و بعد از آمدن تو به سوى ما هم باز اذیت مى کنند. موسى گفت: امید است که پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند و شما را جانشین آنها در روى زمین قرار دهد، آن وقت نگاه کند ببیند شما چگونه عمل مى کنید. (۱۲۹)

برداشت از آیات ۱۲۹ ـ ۱۲۸

مراحل تقوی

بزرگترین کاری که سالک الی اللّه باید تا آخر سیر و سلوکش انجام دهد گذراندن مراحل تقوا است و باید از استقامت و صبر کمک بگیرد تا عاقبت خوبی برای او در دنیا باشد، ضمناً خدای تعالی به او کمک می کند، دشمنانش را هلاک می کند و او را به مقام خلیفه اللّهی می رساند و نگاه می کند تا ببیند او چگونه عمل خواهد کرد.

وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۳۰﴾

و ما نزدیکان فرعون را به خشکسالى و کمبود میوه جات گرفتار نمودیم، شاید آنها متذکر شوند. (۱۳۰)

فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳۱﴾

پس وقتى که به آنها خوبى مى رسید، مى گفتند: این به خاطر خود ما است. ولى وقتى به آنها بدى مى رسید، فال بد به موسى و کسانى که با او بودند مى زدند. همه آگاه باشید، جز این نیست که فال بد آنها نزد خدا است ولى بیشتر آنها نمى دانند. (۱۳۱)

وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۱۳۲﴾

و آنها مى گفتند: هر چه نشانه اى براى سحر کردن ما بیاورى، ما به تو ایمان نمى آوریم. (۱۳۲)

فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿۱۳۳﴾

پس ما (به خاطر این گفتارشان،) طوفان و ملخ و (جانورانى مثل) شپش و قورباغه و خون را که هر یک نشانه هایى از هم جدا بودند، بر آنها فرستادیم. امّا آنها تکبّر کردند و مردم گناهکارى بودند. (۱۳۳)

وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۳۴﴾

و وقتى که بلا بر آنها واقع شد، گفتند: اى موسى، از پروردگارت براى ما بخواه که به آن عهدى که با تو دارد، (مقرّر فرماید.) اگر این بلا را از ما دور کنى، ما به تو ایمان مى آوریم و بنى اسرائیل را همراه تو (آزاد) مى فرستیم. (۱۳۴)

فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ ﴿۱۳۵﴾

پس وقتى بلا را براى مدّت معینى که به آنها رسیده بود از آنها برداشتیم، آنها عهد و پیمان خود را شکستند. (۱۳۵)

فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿۱۳۶﴾

بالاخره از آنها انتقام گرفتیم، پس آنها را در دریا غرق کردیم، به خاطر آنکه نشانه هاى ما را تکذیب کردند و از آنها غافل بودند. (۱۳۶)

«کمک خدا به مستضعفین»

وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ ﴿۱۳۷﴾

و ما مشرقها و مغربهاى پر برکت زمین را به قومى که ضعیف شده بودند، به ارث دادیم و وعده خوب پروردگارت بر بنى اسرائیل به خاطر صبرشان (که در آن مدّت به خرج دادند)، تمام شد و آنچه فرعون و اطرافیانش مى ساختند و آنچه از قصرها و باغهاى دار بست دار ساخته بودند، درهم کوبیدیم. (۱۳۷)

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۱۳۸﴾

و بنى اسرائیل را از دریا گذراندیم. ولى آنها به گروهى رسیدند که اطراف بتهائى که مال آنها بود، گرد آمده بودند. به موسى گفتند: اى موسى، تو هم براى ما خدائى قرار بده، همان طور که براى آنها خدایانى است. موسى گفت: شما مردمى هستید که خود را به نادانى مى زنید. (۱۳۸)

إِنَّ هَؤُلَاءِ مُتَبَّرٌ مَا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۹﴾

قطعا (عاقبت) کارى که اینها در آن هستند، نابودى است و هر چه عمل مى کنند باطل است. (۱۳۹)

قَالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۱۴۰﴾

(موسى) گفت: آیا غیر از خدا، خدائى را براى شما بطلبم؟ و او شما را بر تمام مردم جهانیان (در زمان خودتان) برترى داده است. (۱۴۰)

وَإِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۱۴۱﴾

و آن زمانى را که از فرعون و اطرافیانش نجاتتان دادیم، آنها دائما شما را به بدترین عذاب شکنجه مى دادند، پسران شما را مى کشتند و زنهایتان را زنده نگه مى داشتند و در آن براى شما، امتحان بزرگى از طرف پروردگارتان بود. (۱۴۱)

«حضرت موسی علیه السلام در کوه طور»

وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴۲﴾

و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم. و پس از آن، با ده شب اضافه تکمیلش نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگار او به چهل شب تمام شد و موسى به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان مردمم باش، و (آنها را) اصلاح کن و از روش مفسدان پیروى نکن. (۱۴۲)

وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾

و زمانى که موسى به وعده گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، موسى عرض کرد: پروردگارا، خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم. خدا گفت: هرگز مرا نخواهى دید ولى به کوه نگاه کن، اگر در جاى خودش ثابت ماند، پس بزودى مرا خواهى دید. وقتى که پروردگارش بر کوه تجلّى کرد، آن را مانند خاک قرار داد و موسى بیهوش به روى زمین افتاد. وقتى از بى هوشى نجات یافت، عرض کرد: خدایا تو منزّهى، من به سوى تو برگشتم و من اوّل مؤمن هستم. (۱۴۳)

قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۱۴۴﴾

خدا فرمود: اى موسى، من تو را با رسالتهاى خود و با سخن گفتنم با تو، بر مردم برترى دادم و انتخاب کردم. پس آنچه را به تو داده ام، بگیر و از شاکرین باش. (۱۴۴)

وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ ﴿۱۴۵﴾

و ما در الواح از هر چیزى موعظه اى براى او نوشتیم و همه چیزها را براى او تفصیلى و توضیح دادیم، پس با قدرت آن را بگیر و امر کن مردمت را که بهترینش را بگیرند. زود است که جایگاه فاسقان را به شما نشان دهم. (۱۴۵)

سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿۱۴۶﴾

به همین زودى کسانى را که در روى زمین بدون حقّى تکبّر مى کنند، از آیات خود منصرف مى سازم و آنها هر آیه و نشانه اى را که ببینند، به آن ایمان نمى آورند و اگر آنها راه کمال و رشد را ببینند، آن را راهى صحیح براى خود انتخاب نمى کنند و اگر طریق گمراهى را ببینند، آن را براى خود راهى انتخاب مى کنند. آن به خاطر این است که آنها آیات ما را تکذیب کرده اند و از آن غافل بوده اند. (۱۴۶)

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۷﴾

و کسانى که آیات ما را تکذیب مى کنند و دیدار روز قیامت را باور نمى کنند، اعمال آنها نابود مى شود. آیا جز آنچه را عمل مى کردند، پاداش داده مى شوند؟ (۱۴۷)

«گوساله پرستی قوم موسی علیه السلام»

وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۱۴۸﴾

و قوم موسى بعد از رفتن او از زینت و آلات خود، گوساله اى ساختند. جسد بى جانى (بود) که صدا داشت. آیا آنها نمى دیدند که او با آنها سخن نمى گوید و آنها را به راهى هدایت نمى کند؟ (ولى) آنها او را انتخاب کردند و ظالم بودند. (۱۴۸)

وَلَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قَالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۱۴۹﴾

و وقتى که (حقیقت به دست آنها رسید) پشیمان شدند و دیدند که آنها گمراه شده اند، گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نیامرزد، ما قطعا از زیانکاران خواهیم بود. (۱۴۹)

«خشم حضرت موسی علیه السلام»

وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۱۵۰﴾

و وقتى موسى به طرف قومش خشمگین و اندوهناک برگشت. گفت: در نبود من بد جانشینانى برایم بودید. آیا در مورد فرمان پروردگارتان عجله نمودید؟ سپس الواح را (که در دستش بود،) انداخت و سر برادرش را گرفت و به طرف خود کشید. برادرش گفت: فرزند مادرم، این گروه مرا تضعیف کردند و حتّى نزدیک بود مرا بکشند. کارى نکن که دشمنان، مرا شماتت کنند و مرا با مردم ستمکار و ظالم قرار نده. (۱۵۰)

«دعای حضرت موسی علیه السلام»

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۱۵۱﴾

(موسى دست به دعا برداشت) گفت: پروردگار من، مرا و برادرم را ببخش و ما را در رحمت خود وارد فرما، و تو مهربانترین مهربانانى. (۱۵۱)

«ماجرای گوساله پرستان»

إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ ﴿۱۵۲﴾

کسانى که گوساله را انتخاب کردند، به همین زودى به خشمى از پروردگارشان و ذلّتى در زندگى دنیا خواهند رسید و این چنین کسانى را که افترا مى زنند، جزا خواهیم داد. (۱۵۲)

وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۵۳﴾

و کسانى که کارهاى گناه مى کنند و سپس توبه مى نمایند و ایمان مى آورند، حتما پروردگار تو بعد از آن بخشنده مهربانى خواهد بود. (۱۵۳)

«نوشته های تورات»

وَلَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْوَاحَ وَفِي نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ ﴿۱۵۴﴾

و وقتى که از موسى خشم و غضب فرو نشست، الواح را گرفت و در نوشته هاى آن الواح هدایت و رحمتى براى کسانى بود که از پروردگارشان مى ترسند. (۱۵۴)

«انتخاب حضرت موسی علیه السلام از میان قومش برای رفتن به کوه طور»

وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ ﴿۱۵۵﴾

و موسى از میان قومش هفتاد نفر از مردان را براى میعادگاه ما انتخاب کرد و وقتى که زمین لرزه آنها را گرفت، گفت: پروردگار من، اگر مى خواستى آنها و مرا قبل از این به هلاکت مى رساندى. آیا ما را به کارى که ابلهانمان انجام دادند، هلاک مى کنى؟ این جز امتحان تو چیز دیگرى نیست. هر کس را بخواهى، به وسیله آن گمراه مى کنى و هر کس را بخواهى، هدایت مى کنى. تو ولىّ مائى پس ما را بیامرز و بر ما رحم کن که تو بهترین آمرزندگانى. (۱۵۵)

وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۵۶﴾

و براى ما در این دنیا و جهان دیگر نیکى بنویس، به خاطر اینکه ما به طرف تو هدایت شده ایم. خدا گفت: عذابم را به هر کس بخواهم، مى رسانم و رحمتم همه چیز را فرا مى گیرد، پس آن را براى آنهائى که تقوا دارند و زکات را مى پردازند و آنهائى که به آیات ما ایمان مى آورند، خواهم نوشت. (۱۵۶)
«پیروی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و نور علی بن ابیطالب علیه السلام»

الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۵۷﴾

آن کسانى که از پیامبرى که از جانب خدا همه حقایق به او خبر داده شده و درس نخوانده، آنکه صفاتش در تورات و انجیل نوشته شده و در نزد آنها هست و آنها آن را یافته اند، پیروى میکنند، او آنها را امر به معروف و نهى از منکر مى کند و چیزهائى را که پاکیزه است، براى آنها حلال مى کند و ناپاکیها را براى آنها حرام مى نماید و بارهاى سنگین و غل و زنجیرها را که بر آنها بود، از آنها بر مى دارد. پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش دانستند و کمک و یاریش کردند و از نورى که با او نازل شده[۱] پیروى نمودند، آنها رستگارانند. (۱۵۷)

[۱] ــ طبق تفاسیر و روایات سنّى و شیعه منظور «از نورى که با او نازل شده» حضرت على بن ابیطالب علیه ‏السلام است.

 

برداشت از آیه ۱۵۷

پیروی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله

سالک الی اللّه باید کوشش کند که صد در صد از پیغمبری که امر به معروف و نهی از منکر کرده و همه خوراکی ها و پوشاک های پاک و پاکیزه را حلال فرموده، هر چیز بد و پلیدی را برای مسلمان ها حرام کرده، قید و بندهای زمان جاهلیت را از آنها برداشته و از کلمات و قرآنی که بر آن حضرت نازل شده پیروی کند. زیرا اگر این چنین کرد موفّق و رستگار خواهد شد.

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۵۸﴾

بگو: اى مردم، من رسول خدا به سوى همه شما هستم. آن خدائى که ملک آسمانها و زمین مال او است، خدائى جز او نیست، زنده مى کند و مى میراند. پس به آن خدا و رسولش که نبى درس نخوانده است، آنکه ایمان به خدا و کلمات خدا دارد، ایمان بیاورید و از او پیروى کنید، شاید شما هدایت شوید. (۱۵۸)

«هدایت یافتگان از قوم حضرت موسی علیه السلام»

وَمِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ﴿۱۵۹﴾

و از قوم موسى جمعى هستند که دیگران را به سوى حقّ هدایت مى کنند و به حقّ و به عدالت حکم مى نمایند. (۱۵۹)

وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۱۶۰﴾

و ما قوم موسى را به دوازده دسته از منسوبین اسرائیل که هر یک امّتى بودند، تقسیم کردیم و به موسى وحى نمودیم که وقتى قومش از او آب خواستند، عصایت را بر سنگ بزن تا دوازده چشمه از آن سنگ بیرون آمد. پس هر یک از گروهى محلّ آشامیدن خود را شناختند و ابر را بر سر آنها سایبان قرار دادیم و براى آنها منّ و سلوى نازل نمودیم. از روزیهاى پاکیزه اى که به شما داده ایم، بخورید و آنها به ما ظلم نکردند ولى به خودشان ظلم نمودند. (۱۶۰)

«ورود به بیت المقدّس»

وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَغْفِرْ  لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۶۱﴾

و زمانى که به آنها گفته شد: در این قریه (بیت المقدّس) سکونت کنید و از هر جا و هر چه مى خواهید بخورید و بگوئید «حطّة»[۱] و از در بیت المقدس با سجده وارد شوید، آن وقت گناهان شما را مى بخشیم، به زودى نیکوکاران (از شما) را بیشتر پاداش خواهیم داد. (۱۶۱)

[۱] ــ یعنى خدایا گناهان ما را بریز.

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَظْلِمُونَ ﴿۱۶۲﴾

امّا ظالمین آنها این کلام را به غیر آنچه به آنها گفته شده بود، تغییر دادند و به خاطر (همین) ظلمى که کرده بودند، بلائى از آسمان بر آنها فرستادیم. (۱۶۲)

«سؤال از قریه ای که کنار دریا بود»

وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۱۶۳﴾

و از آنها درباره قریه اى که در کنار دریا بود، سؤال کن. آن وقتى که آنها در روز شنبه تجاوز مى کردند. آن وقتى که ماهیهایشان روز شنبه آنها ظاهر مى شدند، امّا در غیر روز شنبه به سراغ آنها نمى آمدند. این چنین آنها را به چیزى که نافرمانى مى کردند، امتحان کردیم. (۱۶۳)

«برای اتمام حجّت»

وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۱۶۴﴾

و زمانى که جمعى از آنها گفتند: چرا موعظه مى کنید مردمى را که خدا هلاکشان مى کند یا عذاب سختى آنها را مى نماید؟ گفتند: براى (اتمام حجّت و) عذر در پیشگاه پروردگار شما و شاید هم آنها تقوا پیشه کنند. (۱۶۴)

فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۱۶۵﴾

امّا وقتى که تذکراتى را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، آنهائى که (مردم) را از بدى نهى مى کردند، رهائى بخشیدیم (نجات دادیم) و کسانى که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب بدى گرفتارشان نمودیم. (۱۶۵)

«آنها به صورت میمون مسخ شدند»

فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴿۱۶۶﴾

و وقتى که در برابر آنچه از آن نهى شده بودند سرکشى کردند، به آنها گفتیم: به شکل میمونهاى طرد شده درآئید. (۱۶۶)

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۶۷﴾

و وقتى که پروردگارت اعلام کرد تا دامنه قیامت کسى را بر آنها مسلّط خواهد ساخت که دائما آنها را در عذاب بدى قرار دهد. و قطعا پروردگارت مجازاتش سریع و او آمرزنده مهربانى است. (۱۶۷)

وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۱۶۸﴾

و ما آنها را در زمین به صورت گروههاى پراکنده قرار دادیم. جمعى از آنها صالح و جمعى غیر صالح اند و آنها را با نیکیها و بدیها آزمایش کردیم، شاید برگردند. (۱۶۸)

«جانشینان بدعمل»

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لَا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِيهِ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۶۹﴾ 

ولى بعد از آنها جانشینانى جاى آنها را گرفتند که وارث کتاب شدند، متاع این دنیاى پست را گرفته و مى گویند: به زودى بخشیده خواهیم شد. و اگر متاع دیگرى هم مانند آن به دستشان بیفتد، آن را هم مى گیرند. آیا عهد کتاب از آنها گرفته نشده که بر خدا جز حقّ نگویند؟ و آنها بارها آنچه در آن کتاب (بود) را خوانده اند و خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است. آیا تعقّل نمى کنید؟ (۱۶۹)

وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ ﴿۱۷۰﴾

و کسانى که به کتاب تمسّک مى کنند و نماز را بر پا مى دارند، ما اجر اصلاح کنندگان را ضایع نخواهیم کرد. (۱۷۰)

«مجبور شدن بنی اسرائیل به گرفتن کتاب»

وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۷۱﴾

و (همچنین) زمانى که کوه را مانند سایبان بر بالاى سر آنها قرار دادیم، آن گونه که گمان کردند آن بر سرشان فرود مى آید. آنچه را به شما داده ایم با قوّت بگیرید و آنچه در آن هست به یاد داشته باشید، شاید پرهیزگار شوید. (۱۷۱)

«اشاره به عالم ذر»

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ ﴿۱۷۲﴾

و زمانى که پروردگارت از صلب و پشت فرزندان آدم ذرّیه آنها را گرفت و آنها را گواه بر وجود خودشان قرار داد (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، شهادت مى دهیم. (تا این که) مبادا روز قیامت (شما ذرّیه آدم) بگوئید: ما از این (میثاق و عالم ذر) غافل بودیم. (۱۷۲)

أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ ﴿۱۷۳﴾

یا بگوئید پدرانمان قبل از ما مشرک بوده اند، ما هم فرزندانى بعد از آنها بوده ایم. آیا ما را به آنچه باطل اندیشان انجام داده اند، مجازات مى کنى؟ (۱۷۳)

وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۱۷۴﴾

و این چنین آیات خود را توضیح مى دهیم، شاید آنها به طرف ما برگردند. (۱۷۴)

«قضیه بلعم بن باعور»

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۱۷۵﴾

و براى آنها تلاوت کن خبر کسى را که آیات و نشانه هاى خود را به او ارائه دادیم ولى او خود را از آن آیات دور کرد و شیطان در پى او افتاد و از گمراهان گردید. (۱۷۵)

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۱۷۶﴾

و اگر مى خواستیم، او را با این آیات بالا مى بردیم. ولى او خود را در زمین پایبند کرد و از هواى نفس خود پیروى کرد. پس مَثَل او مانند مَثَل سگ است که اگر به او حمله کنى، دهانش را باز مى کند و اگر او را به حال خود بگذارى، باز هم دهانش را باز مى کند. آن مَثَل گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند. این داستان را نقل کن، شاید آنها تفکر کنند. (۱۷۶)

سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ ﴿۱۷۷﴾

بد است مَثَل گروهى که آیات ما را تکذیب مى کردند و آنها به خودشان ظلم کرده اند. (۱۷۷)

برداشت از آیات ۱۷۷ ـ ۱۷۵

بلعم باعورا

سالک الی اللّه باید از قضیه بلعم باعورا عبرت بگیرد که اگر هر چه در سیر الی اللّه پیشرفت کند، ممکن است باز هم در خطر باشد و شیطان او را فریب دهد و گمراه گردد و ممکن است در اثر پیروی از هوای نفس آن قدر پست شود که خدای تعالی او را از سگ هار پست تر بداند و این برای کسانی که نشانه های خدا را تکذیب می کنند و به نفس خود ظلم می کنند بدترین چیز است.

مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۷۸﴾

کسى را که خدا هدایت کند، هدایت شده (واقعى) است و کسى را که خدا گمراه کند، پس آنها همان جمعیت زیانکارند. (۱۷۸)

«به خاطر دلهای مرده شان جهنّمی هستند»

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿۱۷۹﴾

و حتما گروه زیادى از جنّ و انس را براى جهنّم ساختیم. آنها دلهائى دارند که با آن نمى فهمند و آنها چشمهائى دارند که با آن نمى بینند و آنها گوشهائى دارند که با آن نمى شنوند. آنها در حقیقت مِثل چهارپایان اند بلکه گمراه ترند. آنها همان غافلان اند. (۱۷۹)

برداشت از آیات ۱۷۹ ـ ۱۷۸

هدایت پروردگار

خدا جمعی را به خاطر اعمال خوبشان و به خاطر پیروی از قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله هدایت می کند و کسی که خدا او را به حال خود وا بگذارد ضرر زیادی کرده است، این دسته دلهایی دارند که با آن نمی فهمند، چشمی دارند که با آن حقایق را نمی بینند و گوشی دارند که با آن حقیقت را نمی شنوند؛ اینها در غفلت کامل به سر می برند و به هیچ وجه راهی به سوی خدا پیدا نمی کنند بلکه از حیوانات هم پست ترند.

«اسماء حسنای پروردگار»

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۸۰﴾

و براى خدا اسماء حسنائى (و نیکوترین نامها) است. پس با آنها او را بخوانید و کسانى را که اسماء خدا را به الحاد مى کشانند، به حال خود وابگذارید. به زودى به خاطر آنچه که عمل مى کنند، جزا داده مى شوند. (۱۸۰)

«هدایت به حقّ»

وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ﴿۱۸۱﴾

و از کسانى که خلقشان کرده ایم، جمعى هستند که مردم را به حقّ هدایت مى کنند و به حقّ اجراى عدالت مى نمایند. (۱۸۱)

برداشت از آیات ۱۸۱ ـ ۱۸۰

ذکر خدا

سالک الی اللّه باید همیشه با ذکر خدا و خواندن خدای تعالی با اسم های نیکویش به یاد خدا باشد و از ملحدین و کسانی که در غفلت کاملند، یا خوابشان به مرگشان منتهی شده دوری کنند و جمعی از مردم که در رأس آنها ائمه اطهار علیهم السلام قرار دارند؛ مردم را به حقایق اشیاء و با تأیید خدای تعالی هدایت می کنند و تنها جمعیتی که در قیامت نجات پیدا می کنند همین ها هستند.

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۸۲﴾

و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، به زودى، تدریجا از جائى که نمى دانند، گرفتارشان مى کنیم. (۱۸۲)

وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ ﴿۱۸۳﴾

و به آنها مهلت مى دهم، زیرا نقشه من پابرجا است. (۱۸۳)

«پیامبر صلی الله علیه و آله مجنون نبوده است»

أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۱۸۴﴾

آیا آنها فکر نمى کنند به کسى که همیشه با آنها بوده جنونى ندارد؟ (بلکه) او تنها ترساننده آشکارى از آینده بد آنها است. (۱۸۴)

«نظر در ملکوت آسمان و زمین»

أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۸۵﴾

آیا آنها در ملکوت آسمانها و زمین و آنچه خدا از هر چیزى خلق فرموده، نگاه نمى کنند و اینکه شاید اجلشان نزدیک شده باشد؟ پس به چه مطلب تازه اى بعد از این ایمان مى آورند؟ (۱۸۵)

«هدایت و ضلالت»

مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِيَ لَهُ وَيَذَرُهُمْ  فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۸۶﴾

کسى را که خدا گمراه کند، راهنمائى براى او نخواهد بود. و آنها را در طغیانشان به حال خودشان آنچنان وامى گذارد که حیران شوند. (۱۸۶)

برداشت از آیه ۱۸۶

هدایت

سالک الی اللّه باید بداند اصل هدایت در دست خدا است و کسی که خدا او را هدایت نکند در بدبختی و سرکشی باقی می ماند. توضیح آن که: خدای تعالی در ابتداء به وسیله قرآن و انبیاء علیهم السلام همه مردم را هدایت کرده و اگر مردم از این هدایت با اختیار خودشان پیروی کردند هدایت خاص از جانب پروردگار نصیب آنها می گردد والاّ به هیچ وجه هدایت نمی شوند.

«درباره ساعت قیامت»

يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۸۷﴾

از تو مى پرسند که ساعت قیامت چه وقت واقع مى شود؟ بگو: جز این نیست که علمش نزد پروردگار من است. کسى نمى تواند وقت آن را آشکار کند مگر خدا. (قضیه قیامت) در آسمانها و زمین اهمیت و سنگینى زیادى دارد. قیامت براى شما نمى آید، مگر دفعتا. از تو (آنها) آنچنان سؤال مى کنند، مثل اینکه تو از لحظه وقوع آن با خبرى. بگو: جز این نیست که علم آن نزد خدا است ولى اکثر مردم نمى دانند. (۱۸۷)

«من علم غیب نمی دانم»

قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۸۸﴾

بگو: (من) مالک نفع و ضررى براى خود نیستم، مگر آنچه را که خدا بخواهد و اگر من غیب مى دانستم، خیر زیادى براى خود بدست مى آوردم و هیچ گونه بدى به من نمى رسید. من کسى جز ترساننده از آینده بد و بشارت دهنده اى براى مردم با ایمان نیستم. (۱۸۸)

«خلقت انسان»

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۱۸۹﴾

(خدا) او آن کسى است که شما را از یک نفر خلق فرمود و همسرش را از جنس خود او قرار داد تا کنار او آرامش داشته باشد. وقتى با او آمیزش جنسى کرد، حامله شد به حمل سبکى که مى توانست با آن راه برود. ولى وقتى حملش سنگین شد، دو نفرى خدائى را که پروردگارشان بود، خواندند (و گفتند): اگر فرزند صالحى به ما بدهى، ما از شکرکنندگان خواهیم بود. (۱۸۹)

فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ  فِيمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۱۹۰﴾

پس وقتى خدا فرزند شایسته اى به آنها داد، آنها در آنچه که خدا به آنها داده بود، شریکهایى براى خدا قرار دادند. پس خدا بالاتر از آن است که آنها براى او شریک قرار مى دهند. (۱۹۰)

أَيُشْرِكُونَ مَا لَا يَخْلُقُ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿۱۹۱﴾

آیا آنها چیزهایى را که خلق نمى کنند بلکه خلق مى شوند، شریک خدا قرار مى دهند؟ (۱۹۱)

وَلَا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَلَا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ ﴿۱۹۲﴾

و آنها نمى توانند به مشرکان و بلکه به خودشان کمک کنند. (۱۹۲)

«اثبات ناتوانی بتها»

وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَتَّبِعُوكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صَامِتُونَ ﴿۱۹۳﴾

و اگر آنها را به هدایت دعوت کنید، آنها از شما پیروى نمى کنند. براى شما مساوى است، چه آنها را دعوت کنید یا در مقابلشان ساکت باشید. (۱۹۳)

إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۹۴﴾

قطعا کسانى را که غیر از خدا مى خوانید، بندگانى مثل شما هستند. پس اگر راست مى گوئید، آنها را بخوانید تا جوابتان را بدهند. (۱۹۴)

أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ ﴿۱۹۵﴾

آیا براى آنها پاهائى است تا با آنها راه بروند یا دستهائى دارند که چیزى را با آنها بگیرند یا براى آنها چشمهائى است که با آن ببینند یا براى آنها گوشهائى است که با آن بشنوند؟ بگو: (شریکان خود را) بخوانید بتهائى را که شریک خداى خود قرار داده اید، سپس براى من نقشه بکشید و به من مهلت ندهید. (۱۹۵)

«خدا ولی شایستگان است»

إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ ﴿۱۹۶﴾ 

قطعا فرمانده با محبّت من خدائى است که قرآن را نازل کرده و او صالحان را با محبّت سرپرستى مى کند. (۱۹۶)

«باز هم ناتوانی بتها»

وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلَا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ ﴿۱۹۷﴾

و(لى) کسانى را که شما غیر از خدا مى خوانید، نمى توانند شما را یارى کنند و (حتّى) به خودشان هم نمى توانند کمک برسانند. (۱۹۷)

وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ﴿۱۹۸﴾

و اگر شما آنها را به هدایت دعوت کنید، نمى شنوند و آنها را مى بینى که به تو نگاه مى کنند، امّا آنها نمى بینند. (۱۹۸)

برداشت از آیه ۱۹۸

عفو و گذشت

سالک الی اللّه باید خود را به مقامی برساند که شعارش در مقابل بدکاران و بدگویان عفو و گذشت باشد و بعلاوه آنها را به خوبی ها دعوت کند ولی از جهالی که خوبی را نمی فهمند و در عین حال بدی برای او می خواهند دوری کند.

«عفو و گذشت»

خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ ﴿۱۹۹﴾

عفو و گذشت را پیشه کن و امر به خوبى کن و از نادانان اعراض کن. (۱۹۹)

وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۰۰﴾

و هر زمان شیطان وسوسه اى به تو بکند، پس از خدا پناهندگى بطلب، زیرا او شنواى دانایى است. (۲۰۰)

«متّقین و شیاطین»

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ ﴿۲۰۱﴾

قطعا کسانى که تقوى دارند، وقتى که وسوسه هاى شیطان را احساس مى کنند، متوجّه آن مى شوند، ناگهان (چشم را باز مى کنند) و بینا مى گردند. (۲۰۱)

وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ  فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ ﴿۲۰۲﴾

و برادرانشان آنها را در گمراهى مى کشند، سپس کوتاهى نمى کنند. (۲۰۲)

«وسوسه شیاطین انسی»

وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۰۳﴾

و زمانى که براى آنها آیه اى نیاورى، مى گویند: چرا خودت آیه اى انتخاب نمى کنى؟ بگو: تنها از آنچه به من از طرف پروردگارم وحى مى شود پیروى مى کنم. این قرآن مایه بینائیهائى است از طرف پروردگارتان و هدایت و رحمتى است براى مردمى که ایمان مى آورند. (۲۰۳)

برداشت از آیات ۲۰۳ ـ ۲۰۰

دوری از شیطان

سالک الی اللّه باید بکوشد که خود را در معرض طمع شیطان قرار ندهد و در عین حال از شر شیطان به خدای تعالی پناه ببرد و اهل تقوی باشد تا با یاد خدا و با یاد دستورات پروردگار از شیطان دوری کند و به این وسیله بصیرت در رشد و کمال در او بوجود آید ولی اگر انسان چشم دلش را باز نکند شیطان او را به سوی تجاوز به حقوق الهی و مردم سوق می دهد و باید سالک الی اللّه در این گونه موارد به پیامبر اکرم   صلی الله علیه و آله اقتدا کند و تنها پیرو وحی باشد، بینش کاملی از خدای تعالی بخواهد و بداند که هدایت و مهربانی خاص او، تنها برای مردم با ایمان است.

«آداب استماع قرآن و ذکر خدا»

وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۲۰۴﴾

و وقتى که قرآن خوانده مى شود، پس آن را بشنوید و ساکت باشید، شاید مورد مهربانى واقع گردید. (۲۰۴)

وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ ﴿۲۰۵﴾

و پروردگارت را در دل خود با تضرّع و ترس و بدون آنکه کلامت بلند باشد در صبح و شام یاد کن و از غفلت کنندگان مباش. (۲۰۵)

«کسانی که نزد پروردگار روزی می خورند»

إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ ﴿۲۰۶﴾

قطعا کسانى که در نزد پروردگار توأند، از عبادت پروردگار تکبّر نمى کنند و او را تسبیح مى کنند و براى او سجده مى نمایند. (۲۰۶)

برداشت از آیات ۲۰۶ ـ ۲۰۴

استماع قرآن

سالک الی اللّه با سایر مردم فرق دارد. ممکن است دیگران به قرآن توجّه نکنند و وقتی که قرآن خوانده می شود تنها برای قرائت و یا صدای قاری به آن گوش بدهند و هیچ گونه ادبی را در مقابل قرآن و استماع قرآن رعایت ننمایند؛ ولی سالک الی اللّه وقتی قرآن می خواند و یا قرآن برایش خوانده می شود به خاطر آن که مورد مهربانی و محبّت خاص خدای تعالی واقع شود به آن گوش می دهد و سخنی نمی گوید و چون خدای تعالی با او حرف می زند کمال ادب را رعایت می کند، صبح و شب در دل به یاد خدا است و نمی گذارد که از غافلین محسوب شود و بلکه آنچنان خود را نزد خدا مقرب می داند که به هیچ وجه از عبادت و بندگی او کوتاهی نمی کند، دائما تسبیح او را می گوید و برای او کمال تواضع را به وسیله سجده انجام می دهد.

سوره مبارکه انفال

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«حکم انفال»

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱﴾

از تو درباره غنائم و هر مال بدون صاحب (انفال) سؤال مى کنند، بگو: انفال مال خدا و پیامبر است. پس تقواى الهى را رعایت کنید و بین خودتان را اصلاح کنید و از خدا و پیامبرش اطاعت نمائید، اگر ایمان دارید. ﴿۱﴾

«خصوصیات مؤمنین»

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۲﴾

قطعا مؤمنین کسانى هستند که هر وقت نام خدا ذکر مى شود، قلبشان ترسان مى گردد و زمانى که آیات خدا بر آنها خوانده مى شود، ایمانشان زیاد مى گردد و بر پروردگارشان توکل مى کنند. ﴿۲﴾

الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾

آن کسانى که نماز را بر پا مى دارند و از آنچه روزیشان کرده ایم، انفاق مى کنند. ﴿۳﴾

أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۴﴾

اینها همان مؤمنان حقیقى هستند. براى آنها نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزى نیکوئى خواهد بود. ﴿۴﴾

برداشت از آیات ۴ ـ ۲

مؤمن واقعی

برای سالک الی اللّه ایمان اساس هر کاری است و علامت مؤمن این است که وقتی خودش و یا به وسیله دیگران به یاد خدا می افتد در دل از عذاب الهی، از هیبت پروردگار می ترسد، نشانه های خدا ایمانش را زیاد می کند و بر خدای تعالی توکل می نماید، نماز را به پا می دارد و از آنچه خدای تعالی به او داده است انفاق می کند. کسانی که این صفات را دارند مؤمن واقعی هستند و در نزد خدای تعالی دارای درجه می باشند، خدای تعالی کوتاهی های آنها را می بخشد و روزی مادی و معنوی دائمی به آنها عنایت می فرماید.

«جدال درباره حقّ»

كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ ﴿۵﴾

همان طورى که پروردگارت به حقّ و درستى تو را از خانه ات بیرون فرستاد، در حالى که جمعى از مؤمنان به شدّت کراهت داشتند. ﴿۵﴾

يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۶﴾

با تو درباره حقّ، پس از اینکه (حقّ) آشکار شده است، مجادله مى کنند. (گویى) مثل آن کسانى که آنها را به سوى مرگ سوق مى دهند و آنها (با چشم خود) نگاه مى کنند. ﴿۶﴾

«اثبات حقّ»

وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ﴿۷﴾

و زمانى که خدا به شما وعده داد که یکى از دو طائفه نصیب شما خواهد شد و شما دوست داشتید گروهى که صاحب شوکت و قدرت نبودند، براى شما باشد ولى خدا اراده فرمود که بوسیله کلماتش حقّ را ثابت نماید و دنباله کفّار را قطع کند. ﴿۷﴾

لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸﴾‏

تا اینکه حقّ را ثابت کند و باطل را نابود نماید و اگر چه گناهکاران کراهت داشته باشند. ﴿۸﴾

«کمک ملائکه»

إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ ﴿۹﴾

هنگامى که به پروردگارتان پناهنده شدید پس شما را اجابت کرد، اینکه من شما را به هزار فرشته که پشت سر هم فرود مى آیند، کمک مى کنم. ﴿۹﴾

وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾

و آن را خدا جز بشارتى براى شما قرار نداده بود و براى اینکه دلهاى شما به وسیله آن مطمئن و آرام شود و هیچ کمک و یارى نیست مگر از جانب خدا که قطعا خدا عزیز حکیمى است. ﴿۱۰﴾

«خواب سبک در جنگ»

إِذْ يُغشِيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ ﴿۱۱﴾

زمانى که خواب سبکى شما را فرا گرفت که آن مایه آرامشى از طرف خدا بود و آبى از آسمان برایتان فرستاد تا شما را با آن پاک کند و از شما پلیدى شیطان را دور سازد و براى آنکه دلهاى شما را به هم پیوند دهد و قدمهایتان را با آن استوار گرداند. ﴿۱۱﴾

«کمک فرشتگان از طرف خدا»

إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ ﴿۱۲﴾

آن زمانى که پروردگارت به فرشتگان وحى کرد که من با شمایم، پس مؤمنان را ثابت قدم کنید. به زودى در دل کافران ترس و وحشت مى اندازم، پس ضربه ها را بر بالاتر از گردنها (یعنى سر آنها) بزنید و همه انگشتانشان را قطع نمائید. ﴿۱۲﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۳﴾

آن براى این است که آنها با خدا و پیامبرش مخالفت کردند و هر کس با خدا و پیامبرش مخالفت کند، پس مجازات خدا بسیار شدید است. ﴿۱۳﴾

ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۴﴾

این است براى شما، پس بچشید آن را و قطعا عذاب آتش براى کافران است. ﴿۱۴﴾

«در جنگ به کافران پشت نکنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ ﴿۱۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که با کافران که انبوه اند روبرو شدید، پس به آنها پشت نکنید. ﴿۱۵﴾

وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۶﴾‏

و هر کس در آن روز به آنها پشت کند، مگر براى حمله مجدّد و یا براى پیوستن به گروه دیگر باشد، پس قطعا به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جایگاه او جهنّم و آن بد جایگاهى است. ﴿۱۶﴾

«همه کارها در دست خدا است»

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۷﴾

پس شما آنها را نکشتید، و بلکه خدا آنها را کشت و تو نبودى که تیر انداختى، بلکه خدا تیر انداخت و خدا مى خواست مؤمنان را آزمایش کند، آزمایش نیکوئى و خدا شنواى دانائى است. ﴿۱۷﴾

ذَلِكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ ﴿۱۸﴾

جریان آن بود و قطعا خداوند سست کننده حیله کافران است. ﴿۱۸﴾

«فتح و پیروزی به سراغ مؤمنان آمد»

إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۹﴾

اگر شما فتح و پیروزى مى خواستید، پس پیروزى به سراغ شما آمد و اگر بس کنید، پس آن براى شما بهتر است و اگر برگردید، ما نیز بر مى گردیم. و جمعیت شما هر چند زیاد باشد، شما را از خدا بى نیاز نخواهد کرد و خدا با مؤمنین است. ﴿۱۹﴾

«اطاعت خدا و رسول صلی الله علیه و آله»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ ﴿۲۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا و رسولش را اطاعت کنید و از او سرپیچى نکنید، در حالى که شما (گفتار او را) مى شنوید. ﴿۲۰﴾

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ﴿۲۱﴾

و مثل کسانى نباشید که مى گفتند: شنیدیم، ولى در حقیقت آنها نمى شنوند. ﴿۲۱﴾

«بدترین جانداران»

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۲۲﴾

بدترین جانداران نزد خدا افراد کر و لالى هستند که تعقّل نمى کنند. ﴿۲۲﴾

وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾

و اگر خدا خیرى در آنها مى دانست، آنها را شنوا مى کرد و اگر هم آنها را شنوا کرده بود، سرپیچى کرده و اعراض کننده بودند. ﴿۲۳﴾

برداشت از آیات ۲۳ ـ ۲۰

بدترین حیوانات

سالک الی اللّه نباید از دستورات خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله سرپیچی کند و در میان مردم خود را مطیع خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله معرفی نماید ولی در واقع حرف آنها را گوش ندهد. زیرا بدترین جانوران کسانی هستند که در مقابل حقایق کر و کورند و عقلشان را به کار نمی اندازند و اگر خدا در این میان با انتخاب خودشان خیری را مشاهده می فرمود به آنها کمک می کرد و گوش شنوا به آنها می داد تا آنها پشت به حقایق نکنند و از آن رو نگردانند.

«دعوت به حیات»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که خدا و پیامبر شما را به چیزى که حیات مى بخشد مى خوانند، قبول کنید و بدانید که خدا میان انسان و قلبش قرار مى گیرد و همه شما نزد او جمع آورى مى شوید. ﴿۲۴﴾

«از فتنه و آشوب بپرهیزید»

وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲۵﴾‏

و از فتنه و آشوبى که تنها مخصوص ستمکاران از شما نمى باشد، بپرهیزید و بدانید که مجازات خدا بسیار سخت است. ﴿۲۵﴾

«خدای تعالی پناه می دهد»

وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۲۶﴾

و به یاد آورید زمانى را که شما گروه کم و ضعیفى در روى زمین بودید، مى ترسیدید که مردم به شما هجوم بیاورند، ولى او شما را پناه داد و با یارى خود شما را تأیید کرد و روزیهاى پاکى به شما عطا نمود تا شاید شما شکرگزار باشید. ﴿۲۶﴾

برداشت از آیات ۲۶ ـ ۲۴

عبرت گرفتن از قضایای گذشتگان

سالک الی اللّه باید همیشه در مقابل خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله آماده برای انجام دستورات آنها باشد و در مقابل امتحاناتی که برای او می رسد کاملاً حواسش جمع باشد و از اشتباهاتی که ممکن است انجام دهد بپرهیزد و آنچه خدا با مردمان ضعیفی که در مقابل دشمنان قرار گرفته بودند و در طول تاریخ در قرآن و روایات از آنها یاد شده و امتحانات خوبی داده بودند و به همین جهت خدای تعالی آنها را یاری کرد و از زندگی و روزی خوبی آنها را برخوردار کرد، عبرت بگیرد و متذکر باشد.

«خیانت به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، به خدا و پیامبر خیانت نکنید و در امانات خودتان خیانت نکنید، در حالى که شما مى دانید. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیه ۲۷

خیانت به خدا

سالک الی اللّه باید آنچنان صفات رذیله را در خود نیست و نابود کند که به احدی خیانت نکند و امانتدار باشد که اگر این چنین نبود، کارش به جایی می رسد که می خواهد به خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خیانت کند.

«اولاد و اموال وسیله امتحان اند»

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۲۸﴾

و بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است و قطعا در نزد خدا پاداش بزرگى است. ﴿۲۸﴾

برداشت از آیه ۲۸

امتحان

سالک الی اللّه باید بداند که اگر دارای اموال و اولادی شد و خدای تعالی محبّت آنها را برای حفظ و تربیت آنها در دل او انداخت اینها برای او امتحان اند.

«لازمه تقوی»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر تقواى الهى را پیشه کنید، خدا براى شما تشخیص حقّ از باطل را قرار مى دهد و گناهان شما را جبران مى کند و شما را مى آمرزد و خدا صاحب فضل بزرگى است. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیه ۲۹

فواید تقوی

سالک الی الله باید تقوایش را کامل کند تا به نتایج زیر برسد:

۱ – دریچه دلش به سوی حقایق و حکمت باز شود.

۲ – گناهانش جبران شود.

۳ – خدا بدی هایش را بپوشاند.

«مکر کفّار»

وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿۳۰﴾

و هنگامى که کافران براى تو نقشه مى کشیدند که تو را زندانى کنند یا به قتل برسانند یا بیرونت کنند. و آنها مکر کردند و خدا مکر کرد. و خدا بهترین مکرکنندگان است. ﴿۳۰﴾

«نادانی کفّار»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۱﴾

و هنگامى که آیات ما بر آنها خوانده شود، مى گویند: حتما شنیدیم، ما هم اگر بخواهیم مثل این را مى گوئیم، اینها جز افسانه گذشتگان چیزى نیست. ﴿۳۱﴾

وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳۲﴾

و زمانى که گفتند: خدایا، اگر این آیات حقّ است که از جانب تو است، پس بارانى از سنگها از آسمان بر ما فرود آور یا بر ما عذاب دردناکى بفرست. ﴿۳۲﴾

برداشت از آیات ۳۲ ـ ۳۰

آنهایی که تزکیه نفس نکرده اند

انسان یقیناً در دوران کودکی صفات رذیله ای را به خاطر معاشرت ها، دیدن زرق و برق دنیا و نداشتن ایمانی که او را به خدا و آخرت نزدیک کند در خود به وجود می آورد و اگر آنها را در دوران زندگی تزکیه نکند، عاقبت آنچنان پلید، قسی القلب و کافر می شود که می خواهد با خدای تعالی و پیغمبرش مکر و خیانت کند و تمام آنچه بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده دروغ می پندارد و حتّی از خدا طلب عذاب می کند. اگر چه خدای تعالی آنها را به برکت وجود پیغمبر رحمت، در دنیا عذاب نخواهد کرد.

«برکت وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿۳۳﴾‏ ‏

و تا تو در میان آنها هستى، خدا آنها را عذاب نخواهد کرد و تا طلب آمرزش مى کنند، خدا عذابشان نمى کند. ﴿۳۳﴾

برداشت از آیه ۳۳

استغفار

سالک الی اللّه باید برای پیشرفت روحیاتش برکات وجودی رسول اکرم صلی الله علیه و آله را منظور نماید و همیشه استغفار کند تا به عذاب الهی مبتلا نشود.

وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۴﴾

و چرا خدا آنها را عذاب نکند و حال آنکه آنها مردم را از مسجدالحرام منع مى کنند و آنها سرپرست مسجدالحرام نیستند، بلکه سرپرست آن فقط پرهیزگارانند، ولى بیشترِ آنها نمى دانند. ﴿۳۴﴾

برداشت از آیه ۳۴

سد عن سبیل اللّه

خدای تعالی چگونه آنهایی را که سیر الی اللّه نمی کنند و قسی القلب اند عذاب نکند و حال آنکه آنها مانع از عبادت مردم و رفتن به مسجدالحرام می گردند، علت این قساوت این است که آنها تزکیه نفس نکرده و از اولیاء خدا نشده اند. ولی اگر تقوی داشته باشند و تزکیه نفس کنند، از اولیاء خدایند.

وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۳۵﴾

و نمازشان در کنار خانه خدا چیزى جز سوت کشیدن و کف زدن نبود. پس عذاب را بچشید به خاطر آنکه کافر شدید. ﴿۳۵﴾

«جداسازی پاکان از ناپاکان»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ ﴿۳۶﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند، اموالشان را براى آنکه مانع از راه خدا شوند خرج مى کنند، پس به زودى همه آن را خرج مى کنند، سپس برایشان حسرتى خواهد شد و بعد شکست خواهند خورد و کافران به سوى جهنّم محشور مى شوند. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیه ۳۶

انفاق

سالک الی اللّه باید در انفاقش به مردم دقیق باشد که مبادا کسی را به این وسیله به گناه و انحراف تشویق کند و از کسانی گردد که راه خدا را به این وسیله بسته باشد که اگر این چنین شد، حسرت و سرافکندگی نصیبش می گردد و اگر شدید باشد در قیامت روانه جهنّم خواهد شد.

لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۳۷﴾

براى اینکه خدا ناپاک را از پاک جدا کند و بعضى ناپاکان را با بعضى دیگر روى هم قرار دهد و همه را جمع کند و پس آنها را (یک جا) در جهنّم بگذارد. آنها همان زیانکارانند. ﴿۳۷﴾

قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۸﴾

به آنهائى که کافر شده اند، بگو: اگر دست از مخالفت بردارند، گذشته آنها بخشیده مى شود و اگر برگردند، قطعا روشى است که در گذشته بوده است. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیه ۳۸

توبه

خدای تعالی به قدری به بندگانش مهربان است که اگر کفّار و معاندین از اعتقادات و کارهای بدشان دست بکشند و تزکیه نفس کنند، آنها را می بخشد و قبولشان می کند.

«باید تمام دین مال خدا باشد»

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۳۹﴾

و با آنها جنگ کنید تا فتنه اى نباشد و همه دین مخصوص خدا باشد و اگر بس کنند، قطعا خدا به آنچه انجام مى دهند بینا است. ﴿۳۹﴾

وَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿۴۰﴾‏

و اگر پشت کنند، بدانید که قطعا خدا مولاى شما است، او بهترین سرپرست و بهترین یاور است. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ ـ ۳۹

بعد از ظهور

سالک الی اللّه بعد از ظهور حضرت بقیه اللّه ﴿ارواحنافداه﴾ راحت تر می تواند به تزکیه نفس ادامه دهد. زیرا همه شیطان سیرتان کشته و معدوم می گردند، فتنه ای باقی نمی ماند و تنها راه و روش صحیح باقی خواهد ماند. اگر چه؛ در زمان غیبت ارزش تزکیه نفس بیشتر است ولی در آن زمان این کار آسان تر می شود.

جزء ۸

«اگر ملائکه را هم بر آنها نازل می کرديم، ايمان نمی آوردند»

وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ﴿۱۱۱﴾

و اگر ما ملائکه را بر آنها نازل مى نمودیم و مرده ها با آنها سخن مى گفتند و همه چیز را روبروى آنها جمع مى نمودیم، آنها هرگز ایمان نمى آوردند، مگر آنکه خدا بخواهد ولى بیشتر آنها اظهار نادانى مى کنند. ﴿۱۱۱﴾

برداشت از آيات ۱۱۱ ـ ۱۰۹

ايمان راسخ

سالک الی اللّه بايد به همه نشانه های الهی ايمان راسخ و مستقر داشته باشد، ايمانش را تقويت کند، توجّه به معجزات و نشانه های الهی بکند و به اين وسيله درجات ايمانش را بالا ببرد و جهل و نادانی را از خود دور کند.

«دشمنان پيامبران»

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿۱۱۲﴾

و این گونه در مقابل هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انسى و جنّى قرار دادیم. آنها به طور درگوشى سخنان فریبنده و بى اساسى به یکدیگر مى گفتند و اگر پروردگارت مى خواست، آنها این گونه انجام نمى دادند. پس آنها و افتراهایشان را به حال خود وابگذار. ﴿۱۱۲﴾

وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ ﴿۱۱۳﴾

و براى اینکه دلهاى کسانى که ایمان به قیامت ندارند، به آنها متمایل شود و به آن راضى گردند و هر معصیتى که بخواهند انجام دهند. ﴿۱۱۳﴾

«غير خدا را حاکم قرار ندهيد»

أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۱۱۴﴾

آیا من غیر خدا را به عنوان حَکم بطلبم؟ و او کسى است که بر شما کتاب مفصّلى را نازل کرده و کسانى که کتاب بر آنها نازل کردیم، مى دانند که آن از جانب پروردگارت به حقّ نازل شده. پس هرگز تو از تردیدکنندگان نباش. ﴿۱۱۴﴾

وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۱۵﴾

و کلام پروردگار تو با راستى و درستى تمام شد. هیچ کس نمى تواند کلمات او را زیرورو کند و او شنونده دانائى است.  ﴿۱۱۵﴾

«اطاعت از مردم ممنوع است»

وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾

و اگر تو از بیشتر این مردمى که در روى زمین هستند اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه مى کنند. زیرا آنها جز از گمانشان و ظنّشان پیروى نمى کنند و اینها جز به سوى فکر باطل و حدسشان نمى روند. ﴿۱۱۶﴾

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۱۱۷﴾

قطعا پروردگارت به حال کسانى که از راه او گمراه مى شوند، داناتر است و او آنهائى را که هدایت شده اند، بهتر مى شناسد. ﴿۱۱۷﴾

برداشت از آيات ۱۱۷ ـ ۱۱۶

پيروی از ظن و گمان

سالک الی اللّه بايد خود را از اطاعت و پيروی مدّعيان دروغين سير و سلوک نجات دهد زيرا اکثر آنها به خاطر اينکه از ظن و گمان پيروی می کنند او را از راه صحيح گمراه می نمايند و فقط بايد از وحی و الهام و قرآن پيروی کند زيرا خدای تعالی بهتر می داند که چه کسی از آنها هدايت را دريافته است.

«از گوشت حيواناتی که نام خدا بر آنها برده شده بخوريد»

فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآيَاتِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۸﴾‏

پس از آنچه نام خدا بر او برده شده بخورید، اگر شما به آیات خدا ایمان دارید. ﴿۱۱۸﴾

وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ كَثِيرًا لَيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ ﴿۱۱۹﴾

و شما را چه شده که از چیزهائى که اسم خدا بر آن برده شده نمى خورید؟ در حالى که قطعا آنچه بر شما حرام بوده، بیان شده است. مگر آنکه براى آن ناچار باشید و بسیارى از مردم به خاطر هواى نفسشان و نادانى (دیگران را) گمراه مى کنند و پروردگار تو از متجاوزین بهتر آگاه است. ﴿۱۱۹﴾

وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ ﴿۱۲۰﴾

گناهان علنى و (گناهان) مخفى را ترک کنید. قطعا کسانى که گناه مى کنند، به زودى به خاطر آنچه که کرده اند، مؤاخذه می شوند. ﴿۱۲۰﴾

وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿۱۲۱﴾

و از آن چیزى که نام خدا بر آن برده نشده نخورید، زیرا آن فسق است و قطعا شیاطین به دوستان خود وحى مى کنند تا با شما به مجادله برخیزند و اگر از آنها اطاعت کنید، قطعا شما هم مشرکید. ﴿۱۲۱﴾

«کسانی که زندگی خوبی دارند»

أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۲﴾

آیا کسى که مرده بود بعد ما او را زنده کردیم و نورى برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، مثل کسى است که در تاریکیها باشد و از آن خارج نشود؟ این چنین براى کافران اعمال بدى که انجام مى دادند زینت داده شده است. ﴿۱۲۲﴾

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۲۳﴾

و این گونه در هر آبادى بزرگان گنهکارشان را قرار دادیم تا در آن آبادى مکر کنند، ولى اینها مکر نمى کنند مگر نسبت به خودشان و نمى فهمند. ﴿۱۲۳﴾

«خدا بهتر می داند که رسالتش را به چه کسی بدهد»

وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ ﴿۱۲۴﴾‏

و وقتى که براى آنها نشانه اى مى آید، مى گویند: ما هرگز ایمان نمى آوریم، مگر اینکه براى ما مثل چیزى که به پیامبران خدا داده شده بیاید. خدا داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد. به همین زودى کسانى که مرتکب گناه شده اند، در مقابل مکرى که مى کرده اند، گرفتار پستى و حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید (الهى) خواهند شد. ﴿۱۲۴﴾

برداشت از آيات ۱۲۴ ـ ۱۲۳

ايمان به آيات الهی

کسانی که تزکيه نفس می کنند بايد بدانند که کار بد از هر کسی بد است ولی از آنها بدتر است و اگر بزرگان و آنهايی که به عنوان علماء و پاکان معرفی شده اند غرور خود را کنار بگذارند و به آيات الهی ايمان کامل بياورند از عذاب شديد پروردگار محفوظ خواهند بود. 

«شرح صدر، علامت هدايت است»

فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۲۵﴾

پس کسى را که خدا بخواهد هدایت کند، شرح صدر براى پذیرفتن اسلام به او مى دهد و کسى را که خدا بخواهد گمراهش کند، آنچنان سینه اش را تنگ مى کند که گویا مى خواهد به آسمان بالا برود. این گونه خدا پلیدى را براى افرادى که ایمان نمى آورند قرار داده است. ﴿۱۲۵﴾

برداشت از آيه ۱۲۵

شرح صدر

سالک الی اللّه بايد ايمان خود را آنچنان تقويت کند که به اين وسيله دارای شرح صدر بشود و خدای تعالی او را هدايت کند که اگر اين چنين نباشد خدای تعالی او را به حال خود وا می گذارد و پليدی ها متوجّه او می شود.

وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۲۶﴾

و این راه پروردگار تو است که مستقیم است. قطعا ما آیات خود را براى مردمى که متذکر بشوند توضیح داده ایم. ﴿۱۲۶﴾

«بهشت خانه سلامتی است»

لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۷﴾

براى آنها خانه سلامتى و امن و امان در نزد پروردگارشان مى باشد. و او ولىّ آنها است به خاطر اعمالى که انجام مى دادند. ﴿۱۲۷﴾

برداشت از آيات ۱۲۷ ـ ۱۲۶

صراط مستقيم

صراط مستقيم همين قرآن است که خدای تعالی آياتش را برای کسانی که در غفلت نيستند و متذکرند با تفصيل بيان کرده و خانه سلامتی را مختص آنها قرار داده و خدای تعالی به خاطر کارهای خوبی که کرده اند ولی آنها است.

«اجنّه بر انسانها غلبه دارند»

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۱۲۸﴾

و روزى که خدا همه آنها را محشور مى کند، (مى گوید:) اى جمعیت جنّ! شما خود را بیشتر از انسانها قرار دادید (و بر آنها غلبه کردید.) و دوستان و اولیاء آنها از انسانها مى گویند: پروردگار ما! هر یک از ما، از دیگرى بهره بردیم و به اجلى که براى ما مقرّر داشته بودى رسیدیم. (خدا) مى گوید: آتش جایگاه شما است. در آن همیشه خواهید بود، مگر آنچه خدا بخواهد. قطعا پروردگار تو حکیم دانائى است. ﴿۱۲۸﴾

وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۱۲۹﴾

و ما این چنین سرپرستى بعضى از ستمگران را بر بعض دیگر به خاطر کارهائى که کرده اند، واگذار مى کنیم. ﴿۱۲۹﴾

يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿۱۳۰﴾

اى گروه جنّ و انس، آیا فرستادگانى از خود شما براى شما نیامد که آیات مرا براى شما نقل کنند و از دیدن (و ملاقات) این روز شما را بترسانند؟ مى گویند: ما علیه خودمان شهادت مى دهیم. آنها را زندگى دنیا مغرور کرد و علیه خودشان گواهى دادند، زیرا آنها کافر بودند. ﴿۱۳۰﴾

«خدا شهرها و آباديها را غفلتا خراب نمی کند»

ذَلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ ﴿۱۳۱﴾‏

آن به خاطر این است که پروردگار تو هیچ گاه شهرها و آبادیها را به خاطر ستمهائى که اهلش کرده اند، بدون خبر و غفلتا هلاک نمى کند. ﴿۱۳۱﴾

وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۲﴾

و براى هر یک از اینها به خاطر آنچه که عمل کرده اند درجاتى است و پروردگار تو از آنچه مى کنند غافل نیست. ﴿۱۳۲﴾

«خدا صاحب رحمت است»

وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ ﴿۱۳۳﴾

و پروردگار تو بى نیاز و صاحب مهربانى است. اگر بخواهد همه شما را از بین مى برد و بعد از شما هر کس را بخواهد جاى شما مى گذارد، همان طور که شما را از نسل قوم دیگرى بوجود آورده است. ﴿۱۳۳﴾

إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۱۳۴﴾

قطعا آنچه به شما وعده داده مى شود، حتما (عملى خواهد شد و به شما) خواهد رسید و شما نمى توانید خدا را ناتوان سازید. ﴿۱۳۴﴾

قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۱۳۵﴾

بگو: اى مردمِ من، هر کس از شما هر کارى را که قدرت دارید بکنید، من هم عمل مى کنم. امّا به زودى خواهید دانست، عاقبت منزلگاه مال چه کسى است. به یقین ظالمان رستگار نخواهند شد. ﴿۱۳۵﴾

«اظهار ارادت به بتها»

وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلَا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۱۳۶﴾

و سهمى از آنچه خدا از زراعت و چهارپایان آفریده، براى خدا قرار دادند. پس به گمان خود گفتند: این مال خدا است و این هم مال شرکاء ما است و آنچه مال شرکاء آنها بود، به خدا نمى رسید ولى آنچه مال خدا بود، به شرکائشان مى رسید. چه بد حکم مى کنند. ﴿۱۳۶﴾

وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳۷﴾

و همین گونه بتهاى آنها براى بیشتر مشرکین، کشتن فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند تا آنکه آنها را به هلاکت بیاندازند و دینشان را بر آنها مشتبه سازند و اگر خدا مى خواست، چنین نمى کردند. بنابراین آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار. ﴿۱۳۷﴾

برداشت از آيه ۱۳۷

عادت به رسومات

بشر در اثر تزکيه نفس نکردن و به رسومات و عادت ها عمل کردن به جايی می رسد که فرزند کشتن برای او کاری عادی می شود، آنها را به جايی می رساند که دين و روششان را برايشان مشتبه می کند و خدا آنها را به حال خود وا می گذارد.

وَقَالُوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لَا يَطْعَمُهَا إِلَّا مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لَا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳۸﴾

و مى گویند: این چهارپایان و زراعت محدود و ممنوع است و به گمان خود جز کسانى که ما منظور نموده ایم، نباید از آن بخورند و چهارپایانى است که سوار شدن بر آنها حرام شده است و چهارپایانى هست که نام خدا را بر آن نمى بردند در حالى که به او دروغ مى بندند. و خدا به زودى کیفر افتراها و تهمتهاى آنها را مى دهد. ﴿۱۳۸﴾

«احکام نادرست بت پرستان»

وَقَالُوا مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الْأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۱۳۹﴾

و مى گویند: آنچه در شکم این حیوانات است، مخصوص مردان ما است و بر همسران ما حرام است. امّا اگر مرده باشد، پس (همه) آنها در آن شریکند. (خدا) به زودى جزاى این توصیف و این احکام نادرست آنها را مى دهد. او حکیم دانائى است. ﴿۱۳۹﴾

«فرزندکشی از روی جهل»

قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ ﴿۱۴۰﴾

کسانى که فرزندان خود را از روى جهل و دیوانگى کشتند، ضرر کردند و آنچه را خدا به آنها روزى داده بود، بر خود حرام کردند، در حالى که بر خدا افترا بستند. آنها حتما گمراه شدند و هدایت نیافتند. ﴿۱۴۰﴾

برداشت از آيه ۱۴۰

گمراهی کامل

کسانی که به رسومات پايبندند و تزکيه نفس نکرده اند گمراهند و هيچ گاه به راه صحيح هدايت نمی شوند.

«از باغهای پر درخت بخوريد»

وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ﴿۱۴۱﴾

و او آن کسى است که باغهائى سقف دار شده بوسیله درختان و باغهاى غیر مسقّف را آفرید و همچنین نخلها و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و نیز درخت زیتون و انار را که (از جهتى) به هم شبیه و از جهتى با هم تفاوت دارند. از میوه آنها هنگامى که به ثمر مى رسد، بخورید و حقّ آن را در موقع برداشت و درو کردن بپردازید و اسراف نکنید که قطعا خداوند اسراف کنندگان را دوست نمى دارد. ﴿۱۴۱﴾

«چهارپايان باربر»

وَمِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۱۴۲﴾

و از چهارپایان براى شما باربرانى قرار داده ایم و حیوانات کوچکى آفریدیم. از آنچه خدا به شما روزى داده است، بخورید و از فریبهاى شیطان پیروى ننمائید. که قطعا او دشمن آشکاراى شما است. ﴿۱۴۲﴾

«گوشت حيوانات حلال گوشت را حرام نکرده»

‏ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۴۳﴾

هشت جفت از چهارپایان، از میش یک جفت و از بُز یک جفت. بگو: آیا خدا نرهاى اینها را براى شما حرام کرده یا ماده ها یا آنچه در شکم ماده ها است؟ به من با دانائى خبر دهید، اگر راست مى گوئید. ﴿۱۴۳﴾

وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۴۴﴾

و از شتر یک جفت و از گاو هم یک جفت. بگو: کدام یک از آنها را خدا حرام کرده است؟ نرها یا ماده ها یا آنچه را شکم ماده ها در بر گرفته است یا هنگامى که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد، شما گواه بودید؟ پس چه کسى ستمکارتر است از آنکه بر خدا دروغ مى بندد تا مردم را از روى جهل گمراه سازد؟ خداوند هیچگاه ستمگران را هدایت نمى کند. ﴿۱۴۴﴾

«گوشتهای حرام و نجس»

قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۴۵﴾

بگو: در آنچه که به من وحى شده، هیچ غذائى را بر خورنده اى که بخورد آن را، حرام نیافته ام جز آنکه مردارى یا خون ریخته شده یا گوشت خوکى باشد که اینها همه پلید و نجس اند یا حیوانى که با فسق در وقت سر بریدن نام غیر خدا بر آن برده شده است. امّا کسى که مجبور باشد، بى آنکه خواهان زیاده روى و سرکشى باشد (خوردنش مانعى ندارد)، زیرا پروردگارت آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۴۵﴾

«مجازات يهود»

وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۱۴۶﴾

و بر کسانى که یهودى بودند، هر حیوان صاحب ناخنى را حرام کردیم و از گاو و گوسفند، (تنها) پیه و چربیشان را بر آنها حرام نمودیم، مگر چربیهائى که بر پشت آنها باشد و یا در دو طرف پهلویشان باشد و یا چربیهائى که به استخوان آنها چسبیده باشد. آن جزائى بود براى آنها بخاطر ظلم و تجاوزى که مى کردند و قطعا ما راست مى گوئیم. ﴿۱۴۶﴾

فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۴۷﴾

پس اگر تو را تکذیب مى کنند، به آنها بگو: پروردگار شما رحمتش واسعه است، امّا مجازات و عذاب او از قوم مجرمین برداشته نخواهد شد. ﴿۱۴۷﴾

برداشت از آيه ۱۴۷

تکذيب پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله

کسانی که تزکيه نفس نمی کنند، و به صفات رذيله مبتلا هستند همه معتقدات دينی را دروغ می پندارند، حتّی رسالت رسول اکرم صلی الله عليه و آله را تکذيب می کنند و رحمت واسعه خدای تعالی را ناديده می گيرند و خدای تعالی از مجرمين به خاطر اين اعمالشان نمی گذرد.

«مشرکين قائل به جبر بودند»

سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ ﴿۱۴۸﴾

به زودى آنهائى که مشرکند، مى گویند: اگر خدا مى خواست، ما و پدرانمان مشرک نمى شدیم و چیزى را حرام نمى کردیم. کسانى که قبل از اینها بودند، همین گونه تکذیب مى کردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند. بگو: آیا نزد شما علمى هست؟ پس آن را براى ما اظهار کنید. شما جز از گمان پیروى نمى کنید و شما جز بیهوده حرف نمى زنید. ﴿۱۴۸﴾

قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۱۴۹﴾

بگو: پس براى خدا دلیل کاملى است، اگر بخواهد همه شما را هدایت مى کند. ﴿۱۴۹﴾

قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿۱۵۰﴾

بگو: شاهدان خود را که شهادت مى دهند خدا اینها را حتما حرام کرده است، بیاورید. اگر آنها گواهى دهند، تو با آنها گواهى نده و از هواى نفس کسانى که آیات ما را تکذیب کرده اند و کسانى که به عالم آخرت ایمان ندارند و براى پروردگارشان همتائى قائلند، متابعت نکن. ﴿۱۵۰﴾

«توصيه هائی از طرف خدا»

قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۵۱﴾

بگو: بیائید آنچه را که پروردگارتان بر شما حرام کرده، برایتان بخوانم.

(اوّل) اینکه چیزى را شریک خدا قرار ندهید.

(دوّم) و به پدر و مادر نیکى کنید.

(سوّم) و کودکانتان را از ترس فقر نکشید، ما شما و آنها را روزى مى دهیم.

(چهارم) و به کارهاى زشت نزدیک نشوید، چه این کارهاى زشت، علنى و چه پنهانى باشد.

(پنجم) و انسانى را که خداوند محترم شمرده به قتل نرسانید، مگر به حقّ باشد. این وصیتى است که خدا به شما فرموده، شاید شما عقلتان را به کار بیندازید. ﴿۱۵۱﴾

‏وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱۵۲﴾

(ششم) و به مال یتیم نزدیک نشوید، مگر به طریقى که نیکوتر است تا زمانى که آن یتیم به حدّ بلوغ و رشد خود برسد.

(هفتم) و پیمانه و وزن را کامل کنید و با عدالت آن را انجام بدهید. ما هیچ کس را مگر به اندازه وسعش تکلیف نکرده ایم.

(هشتم) و وقتى که سخنى مى گوئید، ولو براى اقوام و نزدیکان باشد، به عدالت بگوئید.

(نهم) و به عهد خدا وفا کنید. این وصیت خدا به شما است، شاید شما متذکر شوید. ﴿۱۵۲﴾

وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۵۳﴾

(دهم) و این است صراط من که مستقیم است، پس از آن پیروى کنید.

(یازدهم) و از راههاى مختلف دیگر پیروى نکنید، زیرا شما را از راه خدا جدا مى کند. این وصیت خدا به شما است، شاید شما تقوا پیشه کنید. ﴿۱۵۳﴾

برداشت از آيات ۱۵۳ ـ ۱۵۱

ده وظيفه سالک الی اللّه

سالک الی اللّه بايد از رسوماتی که معمولاً مردم به آن مبتلا هستند که بعضی از آنها در قديم مرسوم بوده و بعضی از آنها در زمان ما مرسوم است بپرهيزد:

اوّل: آنکه در هيچ چيز و هيچ کار، کسی و چيزی را شريک خدای تعالی قرار ندهد.

دوّم: آنکه به پدر و مادر نيکی کند.

سوّم: آنکه روح و بدن فرزندانشان را با تعليمات زشت به خاطر آن که ثروتمند بشود نکشد زيرا روزی آنها و پدر و مادرشان را خدای تعالی مقدر فرمود.

چهارم: به فواحش چه در ظاهر و چه در پنهان نزديک نشود.

پنجم: کسی که خدا کشتنش را حرام کرده نکشد.

ششم: به مال يتيم برای تصرف بيجا و بيهوده نزديک نشود.

هفتم: کيل و ترازو را با عدالت انجام دهد.

هشتم: عدالت را در بين مردم ولو آن که آنها از اقوام و خويشاوندانش باشند رعايت کند.

نهم: به عهدی که خدای تعالی با آنها چه در عالم ذر و چه در دنيا بسته وفا کند.

دهم: از راه هايی که ديگران برای تفرقه انداختن از راه حق، بوجود آورده اند پيروی نکند.

اين است شرايط صراط مستقيم که بايد سالک الی اللّه از آن پيروی کند. اينها را خدا فرموده که شايد شما عقلتان را به کار بيندازيد، از خواب غفلت بيرون بياييد و تقوی را پيشه کنيد.

«به حضرت موسی عليه السلام کتاب داده شده است»

ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۵۴﴾

بعد از آن به موسى کتاب دادیم و بر کسى که نیکوئى کند، نعمت را تمام نمودیم و (کتاب را) بیان کننده همه چیز و هدایت و رحمت را براى آنها قرار دادیم، شاید آنها به دیدار پروردگارشان ایمان بیاورند. ﴿۱۵۴﴾

وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۵۵﴾

و این کتابى که نازل کرده ایم، مبارک و پر برکت است. پس از آن پیروى کنید و تقوا داشته باشید، شاید شما مورد مهربانى پروردگار قرار گیرید. ﴿۱۵۵﴾

«علّت نزول قرآن»

أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَى طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿۱۵۶﴾

به خاطر اینکه نگوئید جز این نیست که کتاب فقط بر دو دسته از امّت قبل از ما نازل شده بود و اگر چه ما هم که از خواندن آن و درس آن غافل بودیم. ﴿۱۵۶﴾

أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿۱۵۷﴾‏

یا بگوئید که اگر بر ما کتاب نازل مى شد، حتماً ما از آنها بهتر هدایت مى شدیم. پس قطعا بینات و دلائل و هدایت و رحمتى از طرف پروردگارتان براى شما آمد. پس چه کسى ستمکارتر از آن کسى است که آیات خدا را تکذیب کرده و از آنها روى مى گرداند؟ ولى به زودى کسانى را که از آیات ما رو مى گردانند، به خاطر همین اعراض بى دلیلشان، آنها را عذاب و مجازات شدیدى خواهیم کرد. ﴿۱۵۷﴾

«انتظار خدا با انتظار مردم»

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿۱۵۸﴾

آیا غیر از این انتظار دارند که فرشتگان به سراغشان بیایند یا پروردگارت خودش به سوى آنها بیاید یا بعضى از آیات پروردگارت به طرف آنها بیاید؟ روزى که بعضى از آیات پروردگارت برسد، ایمان کسى که قبلاً ایمان نیاورده است یا (قبلاً) عمل نیکى از ناحیه ایمانش انجام نداده است، سودى به حالش نخواهد داشت. بگو: پس انتظار بکشید، ما هم انتظار مى کشیم. ﴿۱۵۸﴾

«بدی تفرقه در دين»

إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾

قطعا کسانى که دین خود را به تفرقه کشانده اند و به دسته هاى گوناگون و مسلکهاى مختلف تقسیم کرده اند، تو هیچ گونه ارتباطى با آنها نخواهى داشت. سروکار آنها تنها با خدا است، پس خدا آنها را از آنچه انجام مى داده اند، با خبر مى کند. ﴿۱۵۹﴾

برداشت از آيه ۱۵۹

وحدت و يگانگی

سالک الی اللّه بايد تمام کوشش خود را برای وحدت و عدم تفرقه بين همسفران خود قرار دهد والاّ خدای تعالی او را از خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام جدا می کند و روز قيامت پروردگار متعال به خاطر تفرقه ای که بين دوستان انداخته عذابش می نمايد.

«اجر نيکی، ده برابر است»

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۱۶۰﴾

کسى که کار خوبى را بیاورد، براى او ده برابر مثل آن خواهد بود و کسى که کار بدى بیاورد، به جز مثل آن کار مجازات نخواهد شد و به آنها ظلم نمى شود. ﴿۱۶۰﴾

برداشت از آيه ۱۶۰

مهربانی خدای تعالی

خدای تعالی آن قدر مهربان است که اگر کسی کار خوب بکند ده برابر به او حسنه می دهد ولی اگر کسی کار بدی بکند جزايش همان يک بدی است که انجام داده است و هيچ گاه خدای تعالی به کسی ظلم نمی کند.

قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۶۱﴾

بگو: قطعا مرا پروردگارم به راه راست هدایت کرده است، دین پا برجائى که (مطابق) ملّت پاک ابراهیم است و ابراهیم از مشرکین نبود. ﴿۱۶۱﴾

قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي  لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶۲﴾

بگو: نماز و تمام عبادات و (حتّى) زندگى و مرگ من همه براى خدا است که پروردگار جهانیان است. ﴿۱۶۲﴾

لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۶۳﴾

شریکى براى او نیست و به همین موضوع امر شده ام و من اوّل مسلمانم. ﴿۱۶۳﴾

برداشت از آيات ۱۶۳ ـ ۱۶۱

پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله الگو است

خدای تعالی پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله را که مقتدا و الگوی سالکين الی اللّه است در همان راه مستقيمی که دين پابرجا و ملت حضرت ابراهيم عليه السلام بوده يعنی توحيد کامل قرارش داده و نماز، سلوک، زندگی و مردنش تنها برای خدای جهانيان بوده و برای خدا در هيچ چيز و هيچ کار چيزی را و کاری را شريک قرار نداده و او اوّل تسليم پروردگار است.

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۱۶۴﴾

بگو: آیا غیر خدا پروردگارى را طلب کنم؟ در حالى که او آفریدگار همه چیز است. هیچ کس (عمل بدى) جز به زیان خودش انجام نمى دهد و هیچ گنهکارى گناه دیگرى را بر دوش نمى کشد، سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان مى باشد پس ، شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید با خبر خواهد ساخت. ﴿۱۶۴﴾

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۶۵﴾

و او کسى است که شما را جانشینانى در زمین قرار داد و درجات بعضى از شما را فوق بعضى بالا برد، تا شما را بوسیله آنچه در اختیارتان قرار داده، امتحان کند. قطعا پروردگار تو سریع العقاب و آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۶۵﴾

سوره مبارکه اعراف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«فایده کتابی که نازل شده است»

المص ﴿۱﴾

المص (۱)

كِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾

کتابى است که بر تو نازل شده است، پس در سینه ات از آن ناراحتى نباشد. (این کتاب) براى این است که بوسیله آن مردم را از آینده بدشان بترسانى و براى مؤمنین یادآورى باشد. (۲)

اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۳﴾ 

از چیزى که بر شما از طرف پروردگارتان نازل شده، پیروى کنید و از سرپرستان دیگرى غیر از پروردگار پیروى نکنید. (امّا) شما کمتر متذکر مى شوید. (۳)

برداشت از آیه ۳

پیروی از قرآن

سالک الی اللّه باید فقط از قرآن و احادیث نقل شده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با کوشش و اجتهاد، دقیقاً پیروی کند و از سخنان دیگران بخصوص که آنها را ولی خود قرار دهد پیروی نکند.

وَكَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ قَائِلُونَ ﴿۴﴾

و چه زیاد از آبادیهائى که ما آنها را هلاک کردیم، پس ناگهان عذاب ما به آنها شبانه یا (نیمروز) در حالى که آنها در خواب قیلوله بودند، رسید. (۴)

فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا إِلَّا أَنْ قَالُوا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۵﴾

پس در وقتى که عذاب ما بر آنها نازل شد، حرفى نداشتند بگویند، جز اینکه گفتند: ما ظالم بودیم. (۵)

«روز قیامت»

فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ ﴿۶﴾

و حتما ما از کسانى که براى آنها پیامبر فرستاده شد، سؤال خواهیم کرد و حتما از پیامبران (هم) سؤال مى کنیم. (۶)

فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَمَا كُنَّا غَائِبِينَ ﴿۷﴾

و مسلّما با علم خود براى آنها شرح خواهیم داد و ما به هیچ وجه پنهان نبودیم و (نیستیم). (۷)

وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۸﴾

وزن کردن و سنجیدن در آن روز حقّ است، پس کسانى که وزن و میزان آنها سنگین باشد، پس آنها رستگارند. (۸)

وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ ﴿۹﴾

و کسانى که میزانهاى آنها سبک است، آنها افرادى هستند که سرمایه خود را به خاطر ظلم و ستمى که نسبت به آیات ما کرده اند، از دست داده و خسارت برداشته اند. (۹)

«قدرت دادن خدا به بشر»

وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿۱۰﴾

و ما شما را داراى تمکن و حکومت در روى زمین قرار دادیم و انواع وسائل زندگى را براى شما در آن فراهم ساختیم، امّا شما کمتر تشکر مى کنید. (۱۰)

برداشت از آیه ۱۰

شکر خدا

یکی از وظایف سالکین الی اللّه شکر کردن خدای تعالی است زیرا خدا به انسان نعمت داده، در زمین او را متمکن کرده و برای او معیشتش را قرار داده است.

«اشاره به عالم ذر و خلقت حضرت آدم علیه السلام»

وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ ﴿۱۱﴾

و قطعا ما شما را خلق نمودیم، سپس صورت بندیتان کردیم، بعد از آن به ملائکه گفتیم: براى آدم سجده کنید. همه سجده کردند، مگر ابلیس که از سجده کنندگان نبود. (۱۱)

«گفتگوی خدا با شیطان»

قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ﴿۱۲﴾

خدا به ابلیس گفت: چه چیز مانعت شد وقتى که من تو را امر کردم سجده نکردى؟

گفت: من بهتر از او هستم. تو مرا از آتش خلق کردى ولى او را از گِل خلق فرمودى. (۱۲)

قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ ﴿۱۳﴾

خدا گفت: پس از اینجا پائین برو. به تو نمى رسد که در اینجا تکبّر کنى، پس بیرون شو زیرا تو از افراد پست و کوچکى هستى. (۱۳)

قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۴﴾

گفت: مرا تا روزى که مردم بر انگیخته مى شوند براى قیامت مهلت بده. (۱۴)

قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۱۵﴾

خدا فرمود: تو از مهلت داده شدگانى. (۱۵)

قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۱۶﴾

گفت: پس حالا به خاطر آنکه مرا گول زدى، حتما من بر سر راه راست تو در جلو مردم مى نشینم. (۱۶)

ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ ﴿۱۷﴾

سپس از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان به نزد آنها مى روم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت. (۱۷)

قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۱۸﴾

خدا فرمود: از آن (مقام و مرتبت خود) با ننگ و عار و خوارى بیرون شو. هر کس از آنها از تو پیروى کند، جهنّم را از همگى شما پر مى کنم. (۱۸)

«زندگی حضرت آدم علیه السلام»

وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۹﴾

و اى آدم، تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و از هر جا (و از هر میوه اى) که خواستید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ظالمین خواهید بود. (۱۹)

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ ﴿۲۰﴾

شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را که از بدنشان پوشیده بود، آشکار نماید و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهى نکرده، مگر آنکه مبادا شما دو فرشته شوید یا (در بهشت) جاودانه بمانید. (۲۰)

وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ ﴿۲۱﴾

و براى آنها قسم خورد که من براى شما از نصیحت کنندگانم. (۲۱)

فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۲۲﴾

پس آنها را با گول زدن و مغرور کردن (به خوردن از آن درخت) دلالت کرد. پس وقتى که از آن درخت چشیدند، تمام اندامشان و عورتشان براى آنها آشکار شد و آنها مشغول شدند که از برگهاى درخت آن باغ بر خود بگذارند و در این موقع پروردگارشان آنها را صدا زد که مگر من شما را از خوردن آن درخت نهى نکرده بودم و مگر من به شما نگفته بودم که شیطان دشمن آشکارى براى شما است؟ (۲۲)

«پشیمانی حضرت آدم و حوّا»

قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۲۳﴾

(آدم و حوّاء) گفتند: پروردگار ما، به خود ظلم کردیم و اگر ما را نبخشى و بر ما مهربانى نکنى، حتماً از ضررکنندگان خواهیم بود. (۲۳)

برداشت از آیات ۲۳ ـ ۱۹

ظلم به نفس

سالک الی اللّه باید از جریان حضرت آدم علیه السلام عبرت بگیرد و بداند که اگر کار مکروه و یا ترک اولایی انجام داد از ظالمین به خود محسوب می شود.

قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۲۴﴾

خدا فرمود: (از جائى و موقعیتى که هستید) پائین بیائید، در حالى که بعضى از شما دشمن دیگرى باشید و براى شما در زمین استقرار و وسیله بهره گیرى وجود دارد و تا زمان معینى در آنجا خواهید ماند. (۲۴)

قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ ﴿۲۵﴾

(خدا) فرمود: در آنجا (روح به بدنتان وارد مى شود) و زنده مى شوید (و در آنجا روح از بدنتان جدا مى شود) و مى میرید و از آن خارج خواهید شد. (۲۵)

يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿۲۶﴾

اى فرزندان آدم، لباسى براى شما نازل کردیم که اندام شما را مى پوشاند و زینت براى شما است، ولى لباس پرهیزگارى و تقوى از آن بهتر است. آن از آیات خدا است، شاید آنها متذکر شوند. (۲۶)

«شیطان شما را گول نزند»

يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾

اى فرزندان آدم، شیطان شما را آن گونه که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد و لباسشان را از تنشان بیرون آورد براى آنکه عورتشان را به آنها نشان دهد، گول نزند. قطعا او و جمعیتش شما را از جائى که شما آنها را نمى بینید، مى بینند. ما شیاطین را اولیاء کسانى که ایمان نمى آورند، قرار دادیم. (۲۷)

برداشت از آیات ۲۷ ـ ۲۶

تقوی

سالک الی اللّه باید بداند که بهترین پوشش برای او تقوی است و کوشش کند که شیطان او را اغوا نکند، او را از تقوی دور ننماید زیرا شیطان دیده نمی شود و وسوسه هایش در دل کسانی که ایمانشان کامل نیست و شیطان را ولی خود قرار داده اند زیاد است.

«سرپوش برای کارهای بدشان»

وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾

و وقتى که کار بدى انجام مى دهند، مى گویند: ما پدرانمان را همین طورى یافته ایم و خدا ما را به این امر کرده است، بگو: قطعا خدا (هیچ کس را) به فحشا امر نمى کند. آیا چیزى درباره خدا مى گوئید که علمش را ندارید؟ (۲۸)

قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ﴿۲۹﴾

بگو: پروردگار من به عدالت و قسط امر کرده است و در هر مسجدى توجّه خود را مستقیما به او قرار دهید و او را بخوانید در حالى که دینتان را براى او خالص کرده باشید. همان گونه که شما را در ابتداء آفرید، بار دیگر در قیامت بر مى گرداند. (۲۹)

فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۳۰﴾

جمعى را هدایت کرده و جمعى گمراهى حقّ آنها شده است. قطعا آنها شیاطین را به جاى خدا اولیاء خود انتخاب کرده اند و گمان مى کنند، هدایت شده اند. (۳۰)

برداشت از آیات ۳۰ ـ ۲۸

رسومات بد گذشتگان

آنهایی که تزکیه نفس نکرده اند و به رسومات بد گذشتگان عادت کرده اند و حتّی این رسومات غلط را به خدا نسبت می دهند، باید بدانند که خدا هیچ گاه مردم را به بدیها امر نمی کند بلکه دستور فرموده که با عدالت و کارهای صحیح حرکت کنند، در هر مسجدی که بر اساس تقوی ساخته شده بایستند و خدا را با روش پاک بخوانند که یک عدّه ای این کار را می کنند موفّق و هدایت می شوند و آنهایی که تخلف کنند گمراهی حق آنها است زیرا تخلّف از اوامر پروردگار در حقیقت پیروی از شیطان است اگر چه فکر کنند آنها هدایت شدگانند.

«درباره زینت کردن»

يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ﴿۳۱﴾

اى فرزندان آدم، در وقت رفتن به مسجد زینت خود را با خود بردارید و بخورید و بیاشامید ولى اسراف نکنید. قطعا خدا اسراف کنندگان را دوست نمى دارد. (۳۱)

قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً  يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۳۲﴾

بگو: چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود خلق فرموده و روزیهاى پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: اینها در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده اند و در قیامت اینها براى آنها خالص خواهد بود. این گونه آیات را براى کسانى که مى دانند شرح مى دهیم. (۳۲)

«چیزهائی که خدا حرام کرده است»

قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۳﴾

بگو: پروردگار من تنها اعمال زشت چه آشکار باشد و چه پنهان و گناه و تجاوز به ناحقّ را و اینکه چیزى را که خدا دلیلى براى آن نازل نکرده شریک خدا قرار دهید و درباره خدا مطلبى را که نمى دانید بگوئید، حرام کرده است. (۳۳)

برداشت از آیات ۳۳ ـ ۳۱

دستورات الهی

سالک الی اللّه باید اعمال زیر را که از اوامر الهی است انجام دهد:

اوّل: وقتی به مسجد می رود لباس تمیز بپوشد و زینت هایش را با خود بردارد.

دوّم: غذایی حلال بخورد، آشامیدنیهای حلال بیاشامد ولی اسراف نکند زیرا خدای تعالی اسراف کنند گان را دوست نمی دارد.

سوّم: بداند خدای تعالی هر چه زینت خوب، غذای خوب، ثروت پاک و پاکیزه است برای او قرار داده و هیچ چیز را بر او حرام نکرده است. فقط چند چیز را بر او حرام فرموده است:

اوّل: فواحش، چه علنی باشد و چه در خفا انجام گردد.

دوّم: گناهانی که در دین به عنوان گناه توضیح داده شده است بر او حرام است.

سوّم: تجاوز به حقوق دیگران.

چهارم: شرک به خدای تعالی.

پنجم: کلام و یا چیزی را به خدای تعالی نسبت بدهد که نمی داند خدا فرموده است یا خیر.

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ ﴿۳۴﴾

و براى هر قومى، زمان و وقتى است و زمانى که اجل آنها برسد، ساعتى تأخیر نمى کنند و زودتر هم انجام نمى دهند. (۳۴)
«نتیجه پیروی از انبیاء»

يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۳۵﴾

اى پسران آدم، اگر پیامبرانى از خود شما به سراغ شما بیایند که آیات مرا براى شما نقل کنند، پس کسى که تقوى پیشه کند و خود را اصلاح نماید، پس نه ترسى بر آنها هست و نه محزون مى شوند. (۳۵)

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۳۶﴾

و آنهائى که آیات ما را تکذیب کنند و در مقابل آنها تکبّر نمایند، آنها اهل آتش اند که همیشه در آن خواهند ماند. (۳۶)

«ظالمترین انسانها»

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ أُولَئِكَ يَنَالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتَابِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُوا أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿۳۷﴾

چه کسى ظالم تر از آن کسى است که به خدا دروغ مى بندد یا آیات خدا را تکذیب مى کند؟ آنها نصیبشان از آنچه براى آنها نوشته شده تا زمانى که فرستادگان ما به سراغشان بروند و جانشان را بگیرند، به آنها مى رسد. ملائکه مى گویند: کجایند معبودها و خدایانى که غیر از خدا آنها را مى خواندید؟ در جواب مى گویند: آنها را ما گم کرده ایم و بر ضدّ خود گواهى مى دهند، قطعا آنها کافر بوده اند. (۳۷)

«اهل جهنّم با هم دشمن اند»

قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۸﴾

(خدا) مى گوید: شما هم در صف افرادى که در گذشته قبل از شما از جنّ و انس بودند، وارد آتش شوید. هر وقت جمعى وارد مى شوند، جمع دیگرى را که مثل خودشان هستند لعنت مى کنند تا آنکه همه شان با ذلّت در آن قرار گیرند. پیروان درباره پیشوایان خود مى گویند: پروردگار ما، اینها بودند که ما را گمراه کردند، پس عذاب آنها را از آتش دو برابر بده. خدا مى فرماید: براى هر کدام عذابى مضاعف است ولى شما نمى دانید. (۳۸)

وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۳۹﴾

اولیاء آنها به پیروان خود مى گویند: شما چه امتیازى و فضیلتى بر ما داشتید؟ پس بچشید عذاب پروردگار را در برابر آنچه که کسب مى کردید. (۳۹)

«راه بهشت بر مستکبرین بسته است»

إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ ﴿۴۰﴾

قطعا کسانى که آیات ما را دروغ معرّفى کردند و با تکبّر از آن رو گرداندند، هرگز درهاى آسمان به رویشان باز نمى شود و داخل بهشت نخواهند شد، مگر آنکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد وما اینگونه معصیتکاران را جزا مى دهیم. (۴۰)

برداشت از آیه ۴۰

تکبّر

سالک الی اللّه باید نشانه های خدا را جدّی بگیرد، از آنها خدا را بشناسد و با کبر و نخوت با آنها روبرو نشود والاّ خدای تعالی درهای رفعت و پیشرفت را به روی او باز نمی کند و در قیامت وارد بهشت نمی شود و به قدری این مطلب جدّی است که اگر شتر از سوراخ سوزن عبور کند، ممکن است این کار هم انجام شود. خدا این گونه مجرمین را جزا می دهد.

لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِنْ فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ ﴿۴۱﴾

براى آنها از جهنّم جایگاهى است و از بالاى سر آنها پوششهائى است و ما این چنین ظالمین را جزا مى دهیم. (۴۱)

برداشت از آیه ۴۱

تکلیف مالایطاق

خدای تعالی هیچ کس را بیشتر از طاقتش تکلیف نمی کند. اگر سالک الی اللّه ایمانش را محکم کند و عمل شایسته انجام دهد به بهشتی که همیشه در آن خواهد بود وارد می شود.

«هر کسی به قدر وسعش تکلیف می شود»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۴۲﴾

و کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته کردند، ما کسى را مگر به قدر وسعش تکلیف نمى کنیم. آنها اهل بهشتند که در آن بهشت همیشه خواهند بود. (۴۲)

«اگر خدا هدایت نمی کرد ما هدایت نمی شدیم»

وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۴۳﴾

و ما از دل آنها هر چه از کینه و صفات رذیله هست، مى بریم و مى کنیم و از زیر قصرهاى آنها نهرهائى جریان دارد و مى گویند: حمد خدائى را که ما را به این (بهشت) راهنمائى کرد و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود، ما راه را نمى یافتیم. قطعا فرستادگان پروردگار ما حقّ را آوردند و در این موقع به آنها ندا داده مى شود که این بهشت را در برابر اعمالى که انجام مى داده اید، به ارث بردید. (۴۳)

برداشت از آیه ۴۳

الطاف پروردگار

از الطاف پروردگار برای سالکین الی اللّه و آنهایی که دارای ایمان اند و عمل شایسته می کنند این است که هر چه در دل کینه و حسد دارند از آنها برمی دارد تا بتوانند در صفا و صمیمیت کامل زندگی کنند، در بهشتی که دائماً در آن خواهند بود بمانند و اعتراف کنند که اگر هدایت پروردگار نبود ما خودمان نمی توانستیم به این موفّقیت برسیم.

«گفتگوی اهل بهشت با اهل جهنّم»

وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿۴۴﴾

و اهل بهشت، اهل جهنّم را صدا مى زنند و مى گویند: آنچه پروردگارمان به ما وعده داده بود، حقّ یافتیم. آیا شما هم آنچه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود، حقّ یافتید؟ مى گویند: بله. در این موقع در میان آنها نداکننده اى ندا مى کند که لعنت خدا بر ستمگران و بر ظالمین باد. (۴۴)

الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ ﴿۴۵﴾

 آن کسانى که راه خدا را مى بندند و مى خواهند آن را منحرف نشان دهند و آنها به روز قیامت کافرند. (۴۵)

برداشت از آیه ۴۵

اهمیت اعمال سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید آنچنان در صراط مستقیم حرکت کند که مردم او را الگوی خود قرار دهند نه آنکه با عملش راه خدا را به روی مردم ببندد، آن را کج و منحرف نشان دهد و به آخرت کافر باشد.

«مردانی که در اعراف هستند»

وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ ﴿۴۶﴾

و در میان آن دو دسته (یعنى بهشتیها و جهنّمیها) پرده اى خواهد بود و بر اعراف مردانى هستند که هر یک از آن دو دسته را از چهره هایشان مى شناسند و اهل بهشت را صدا مى زنند که درود بر شما باد. (امّا مردانى که در اعراف هستند، خودشان) داخل بهشت نمى شوند، در حالى که امید آن را دارند. (۴۶)

وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۴۷﴾

و وقتى که چشمشان به اهل جهنّم مى افتد، مى گویند: پروردگار ما، ما را با گروه ظالمین قرار مده. (۴۷)

وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۴۸﴾

و اهل اعراف مردانى را که به سیمایشان آنها را مى شناسند، صدا مى زنند و مى گویند: دیدید که اجتماعتان و گرد یکدیگر نشستنتان و تکبّرتان شما را بى نیاز نکرد. (۴۸)

أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿۴۹﴾

آیا اینها همانهائى هستند که شما قسم مى خوردید رحمت خدا هرگز شامل حال آنها نخواهد شد؟ (به ایشان گفته مى شود) داخل بهشت شوید که نه ترسى بر شما است و نه شما محزون مى شوید. (۴۹)

«سخن اهل بهشت با اهل جهنّم»

وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۵۰﴾

و اهل جهنّم، اهل بهشت را صدا مى زنند که مقدارى آب یا از آنچه خدا به شما روزى داده، به ما هم بدهید. آنها مى گویند: قطعا خدا اینها را بر کافران حرام کرده است. (۵۰)

الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنْسَاهُمْ كَمَا نَسُوا لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ﴿۵۱﴾

کسانى که دین خود را بازیچه و بیهوده گرفته بودند و زندگى دنیا آنها را مغرور نموده بود، پس امروز ما آنها را فراموش مى کنیم، همان گونه که آنها دیدار امروزشان را فراموش کردند و این گونه بودند که آیات ما را انکار مى کردند. (۵۱)

وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾

و ما قطعا کتابى براى آنها آوردیم و آن را با آگاهى شرح دادیم. کتابى که مایه هدایت و رحمت براى جمعیتى که ایمان مى آورند بود. (۵۲)

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۵۳﴾

آیا آنها به غیر از تأویل آیات انتظارى دارند؟ آن روز که تأویل آنها بیاید، کسانى که قبلاً آن را فراموش کرده بودند، مى گویند: فرستادگان پروردگارمان حقّ را آوردند. آیا شفیعانى براى ما وجود دارند که ما را شفاعت کنند یا اجازه هست براى آنکه به دنیا برگردانده شویم و اعمالى غیر از آنچه انجام داده بودیم، انجام دهیم؟ آنها قطعا به خودشان ضرر زدند و معبودهائى را که به دروغ ساخته بودند، همگى از نظرشان گم مى شوند. (۵۳)

«خدا آسمان و زمین را در شش روز خلق کرد»

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۵۴﴾

قطعا پروردگار شما خدائى است که آسمانها و زمین را در شش روز خلق کرد، سپس به خلقت عرش پرداخت. خدا بوسیله شب، روز را مى پوشاند و شب به دنبال روز به سرعت در حرکت است و خورشید و ماه و ستارگان را آفریده که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که خلقت و فرمان از او است. پر برکت است خدائى که پروردگار جهانیان است. (۵۴)

ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴿۵۵﴾

پروردگار خود را با تضرّع و در پنهانى بخوانید. قطعا او تجاوزکاران را دوست نمى دارد. (۵۵)

«در روی زمین فساد نکنید»

وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۶﴾

و در روى زمین بعد از آنکه آن اصلاح شده است، فساد نکنید و خدا را با ترس و امید بخوانید. قطعا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. (۵۶)

برداشت از آیه ۵۶ ـ ۵۵

وظایف سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید دائماً خدا را با تضرع و زاری، آهسته بخواند و تجاوزگر نباشد زیرا خدا تجاوزگران را دوست نمی دارد.

سالک الی اللّه باید بکوشد که در روی زمین فساد نکند و با خوف و رجاء؛ مساوی با خدا مناجات کند زیرا رحمت پروردگار به نیکوکاران نزدیک است.

وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۵۷﴾

و خدا آن کسى است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش مى فرستد تا ابرهاى سنگین را بکشند. ما آنها را براى سیراب کردن به سوى زمینهاى مرده مى فرستیم و به وسیله آنها آب را نازل مى کنیم و با آن (آب) از هرگونه و هر نوع میوه بیرون مى آوریم. این گونه مرده ها را هم زنده مى کنیم، شاید متذکر شوید. (۵۷)

«علامت زمینهای پاک و بد»

وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ ﴿۵۸﴾

و اراضى پاک و پاکیزه، به فرمان پروردگارش، گیاهش مى روید و امّا سرزمینهاى بد خاک، جز ناچیزى از آن بیرون نمى آید. این گونه ما آیات خود را براى آنهائى که شکرگزارند، بیان مى کنیم. (۵۸)

«تبلیغات حضرت نوح علیه السلام»

لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۵۹﴾

قطعا ما نوح را به طرف مردمش فرستادیم. او به آنها گفت: اى مردمِ من، خدا را بندگى کنید، براى شما خدائى جز او وجود ندارد، من براى شما از عذاب روز بزرگى مى ترسم. (۵۹)

قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۶۰﴾

بزرگان قومش به او گفتند: ما تو را در گمراهى و ضلالت آشکارى مى بینیم. (۶۰)

قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلَالَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۶۱﴾

گفت: اى مردمِ من، هیچ گونه گمراهى در من نیست ولکن من فرستاده اى از طرف پروردگار جهانیانم. (۶۱)

أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۲﴾

رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى کنم و شما را نصیحت مى کنم و از خدا چیزهائى مى دانم که شما نمى دانید. (۶۲)

أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۶۳﴾

آیا تعجّب مى کنید از اینکه دستورات بیدارکننده اى به وسیله مردى از شما از طرف پروردگارتان برسد تا شما را از آینده بدتان بترساند و شما پرهیزگار شوید و در نتیجه شاید مشمول رحمت واقع گردید؟ (۶۳)

فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا عَمِينَ ﴿۶۴﴾

بالاخره او را تکذیب کردند و ما او و کسانى را که با او در کشتى بودند، نجات دادیم و کسانى که آیات ما را دروغ و تکذیب کردند، غرق نمودیم. آنها قوم نابینا و کوردلى بودند. (۶۴)

«تبلیغات حضرت هود علیه السلام»

وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۶۵﴾

و به سوى قوم عاد، برادر خود آنها را که «هود» بود فرستادیم. گفت: اى مردمِ من، خدا را پرستش کنید که جز او معبودى و خدائى براى شما نیست. آیا تقوى را پیشه نمى کنید؟ (۶۵)

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۶۶﴾

بزرگان از قوم او که کافر شده بودند، گفتند: قطعا ما تو را در حماقت و دیوانگى مى بینیم و ما تو را از دروغگویان گمان مى کنیم. (۶۶)

قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۶۷﴾

او گفت: اى قومِ من، سفاهتى در من نیست. ولى من فرستاده اى از طرف پروردگار عالمیانم. (۶۷)

أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ ﴿۶۸﴾

من رسالتهاى پروردگارم را به شما مى رسانم و من خیرخواه امینى براى شما هستم. (۶۸)

أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۶۹﴾

آیا تعجّب مى کنید که از طرف پروردگارتان مطالب آگاه کننده اى به وسیله مردى که از خود شما است به شما برسد تا او از آینده بدتان شما را بترساند؟ به یاد بیاورید وقتى که خدا شما را جانشینان قوم نوح بعد از آنها قرار داد و شما را از جهت خلقت پر قدرت تر قرار داد. پس انواع نعمتهاى خدا را به یاد بیاورید، شاید شما رستگار شوید. (۶۹)

قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۷۰﴾

آنها گفتند: آیا به سوى ما آمده اى که ما فقط خداى یگانه را بپرستیم و آنچه را که پدرانمان عبادت مى کرده اند، از دست بدهیم؟ آنچه را که به ما وعده مى دهى، براى ما بیاور، اگر راست مى گوئى. (۷۰)

قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ﴿۷۱﴾

گفت: قطعا پلیدى و غضب پروردگارتان شما را گرفته است. آیا با من در مورد اسمهائى که شما و پدرانتان نامگذارى کرده اید، مجادله مى کنید؟ در حالى که خدا هیچ دلیلى درباره آن نازل نکرده است.پس شما منتظر باشید، من هم با شما انتظار مى کشم. (۷۱)

فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَمَا كَانُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۷۲﴾

بالاخره او و کسانى را که با او بودند به وسیله رحمتمان نجات دادیم. ولى کسانى را که آیات ما را تکذیب کردند، گردن زدیم(ریشه کن کردیم). زیرا آنها مؤمن نبودند. (۷۲)

«تبلیغات حضرت صالح علیه السلام»

وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۷۳﴾

و به طرف قوم ثمود، برادرشان «صالح» را فرستادیم. صالح گفت: اى قومِ من، خدا را بپرستید که براى شما خدائى جز او (خدائى) وجود ندارد. دلیل واضحى از طرف پروردگارتان برایتان آمده، این شتر خدا است، براى شما نشانه است، پس او را به حال خود وا بگذارید تا در زمین خدا بخورد و به او بدى نکنید که عذاب دردناکى شما را خواهد گرفت. (۷۳)

وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۷۴﴾

و به یاد بیاورید آن وقتى که شما را بعد از قوم عاد جانشینان آنها قرارتان داد و در زمین مستقرّتان کرد. شما در زمینهاى مسطّح قصرها بنا کردید و در کوهها خانه هائى از سنگ تراشیدید. بنابراین نعمتهاى خدا را به یاد بیاورید و در زمین خود را به فساد نکشانید. (۷۴)

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿۷۵﴾

بزرگان متکبّر از قوم او به افراد مستضعفى که از آنها ایمان آورده بودند، گفتند: آیا شما مى دانید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ آنها گفتند: ما به آنچه او براى آن فرستاده شده، ایمان داریم. (۷۵)

قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ﴿۷۶﴾

کسانى که متکبّر بودند، گفتند: ما به آنچه شما ایمان آورده اید، کافریم. (۷۶)

فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۷۷﴾

و آنها شتر را مجروح کردند و از فرمان پروردگارشان سرپیچى نمودند و گفتند: اى صالح، اگر تو از فرستادگان خدا هستى، براى ما بیاور آنچه به ما وعده مى دهى. (۷۷)

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۷۸﴾

زمین لرزه شدیدى آنها را فرا گرفت. صبح که شد، پس در خانه هایشان از پاى درآمدند. (۷۸)

فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ ﴿۷۹﴾

صالح از آنها رو گرداند و گفت: اى مردمِ من، قطعا رسالت پروردگارم را به شما رساندم و شما را نصیحت کردم ولى شما نصیحت کنندگان را دوست نمى دارید. (۷۹)

«تبلیغات حضرت لوط علیه السلام»

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾

و زمانى که «لوط» به مردمش گفت: آیا شما به طرف کارهاى زشتى که قبل از شما احدى از مردم جهانیان آن را انجام نداده است مى روید؟ (۸۰)

إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿۸۱﴾

شما به طرف مردان از روى شهوت حرکت مى کنید و زنها را ترک کرده اید، بلکه شما مردم اسراف کار و تجاوزگرى هستید. (۸۱)

وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ﴿۸۲﴾

و جواب قومش جز این نبود که گفتند: اینها را از قریه و شهرتان بیرون کنید. اینها مردمى هستند که مایلند خود را پاک معرّفى کنند و طرفدار پاکدامنى هستند. (۸۲)

فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۸۳﴾

پس ما او و اهلش را به جز همسرش، نجات دادیم، همسرش از باقى ماندگان بود. (۸۳)

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۸۴﴾

و بارانى بر آنها فرستادیم، باران سختى. پس حالا نگاه کن ببین چگونه است عاقبت گناهکاران. (۸۴)

«تبلیغات حضرت شعیب علیه السلام»

وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۸۵﴾

و به «مَدْین» برادرشان شعیب را فرستادیم. شعیب گفت: اى مردمِ من، خدا را بندگى کنید. براى شما خدائى غیر از او وجود ندارد. قطعا از طرف پروردگارتان دلائلى براى شما آمده است، پس کیل و میزان را کامل کنید و از اموال مردم چیزى کم نکنید و در روى زمین بعد از اینکه زمین اصلاح شده، فساد نکنید. آن براى شما بهتر است، اگر ایمان داشته باشید. (۸۵)

وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ﴿۸۶﴾

و بر سر همه راههاى مردمى که ایمان به خدا آورده اند، ننشینید و آنها را وعده بد ندهید و راه خدا را بر آنها نبندید و آن را کج و منحرف نشان ندهید و به خاطر بیاورید وقتى را که کم بودید، خدا شما را زیاد کرد و نگاه کنید، ببینید عاقبت مفسدین چگونه بوده است. (۸۶)

وَإِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۸۷﴾

و اگر گروهى از شما به آنچه من از جانب خدا براى آن فرستاده شده ام ایمان بیاورند و جمعى از شما ایمان نیاورند، پس شما صبر کنید تا خدا میان ما داورى کند. و او بهترین داوران است. (۸۷)

جزء ۷

«نصاری دوستان مسلمانان اند»

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۸۲﴾

حتماً دشمن ترین مردم نسبت به کسانى که ایمان آورده اند، یهود و کسانى که مشرک اند را خواهى یافت و حتماً نزدیکترین مردم از نظر محبّت به مؤمنین، کسانى را مى یابى که مى گویند: ما نصارا هستیم. آن به خاطر این است که جمعى از آنها عالم و رهبان اند و اینها تکبّر نمى کنند. (۸۲)

وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۸۳﴾

و وقتى آنها مى شنوند که چیزى بر پیامبر نازل شده، مى بینى که اشک از چشمهاى آنها مى ریزد، به خاطر آنچه که از حقّ شناخته اند. آنها مى گویند: پروردگار ما، ایمان آوردیم، پس ما را با شهادت دهندگان بنویس. (۸۳)

وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ ﴿۸۴﴾

و ما را چه شده که ایمان به خدا و آنچه از حقّ به ما رسیده است، نیاوریم و طمع داشته باشیم که خدا ما را با قوم صالحین در یک جا وارد کند؟ (۸۴)

فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۵﴾

پس خدا به خاطر آنچه که گفته اند، بهشتهائى را که از زیر آن بهشتها نهرها جارى است به آنها مى دهد. آنها در آن بهشتها همیشه خواهند بود و این است جزاى نیکوکاران. (۸۵)

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۸۶﴾

و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، آنها اهل جهنّم اند. (۸۶)

«غذای پاک و حلال»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴿۸۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، غذاهاى پاکى که خدا براى شما حلال کرده حرام نکنید و تجاوز نکنید. قطعا خدا متجاوزین را دوست ندارد. (۸۷)

وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ﴿۸۸﴾

و بخورید از آنچه که خدا حلال و رزقِ پاک شما قرار داده و تقواى خدائى را که شما به او ایمان دارید، رعایت کنید.  (۸۸)

«احکام قسمهای بیهوده»

لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۸۹﴾

خدا شما را مؤاخذه نمى کند به خاطر قسمهاى بیهوده اى که خورده اید، ولى مؤاخذه تان مى کند به آنچه که با اعتقاد قلبى قسم خورده اید. در این صورت کفّاره این قَسَم، اطعام ده مسکین از غذاهاى متوسطى که به خانواده تان مى خورانید، یا پوشاندن این ده مسکین از لباسها یا آزاد کردن یک برده مى باشد. پس اگر کسى اینها را نیافت و نداشت، سه روز روزه بگیرد. آن کفّاره قسمهاى شما است وقتى که قسم مى خورید. (حرمت و حدود) قسم هایتان را حفظ کنید. این چنین خدا آیاتش را براى شما بیان مى کند، شاید شما شکرگزار باشید. (۸۹)

«حرمت شراب و قمار»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۹۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، جز این نیست که شراب و قمار و بتها و «ازلام» پلیدند، پست اند، نجس اند، از عمل شیطانند. پس از آن دورى کنید، شاید رستگار شوید. (۹۰)

إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ ﴿۹۱﴾

جز این نیست که شیطان مى خواهد در بین شما دشمنى و کینه بوسیله شراب و قمار بوجود بیاورد و شما را از یاد خدا و نماز مانع شود، پس آیا شما هم خوددارى خواهید کرد؟ (۹۱)

وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۹۲﴾

و خدا و رسولش را اطاعت کنید و بترسید. پس اگر پشت کنید، پس بدانید که بر پیغمبر ما جز ابلاغ صریح رسالت چیزى نیست. (۹۲)

لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۹۳﴾

براى کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح کرده اند، اشکالى در آنچه خورده اند نیست. بخصوص وقتى که تقوا داشته و ایمان به خدا آورده و عمل صالح کرده باشند، بعد از آن هم باز تقوا را ادامه بدهند و ایمان بیاورند، باز هم تقوا را ادامه بدهند و نیکوئى بکنند و خدا نیکوکاران را دوست مى دارد. (۹۳)

برداشت از آیه ۹۳

تقوی در کارها

سالک الی اللّه باید در تمام کارها تقوای آن کار را رعایت کند. زیرا هر کاری تقوایی دارد. مثلاً تقوای مال و خوراک و ثروت این است که از راه حلال بدست آورده باشد. عمل صالح و ایمان هم باید توأم با تقوی باشد و نیکی به مردم باید با تقوی انجام گردد تا خدای تعالی آن نیکوکار را دوست داشته باشد.

«شکار در حال احرام»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۹۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا بوسیله چیزى از صید که در دسترس شما و تیررس شما است، امتحانتان مى کند تا خدا بداند چه کسى از او در پنهانى مى ترسد. پس کسى که بعد از آن تجاوز کند، پس براى او عذاب دردناکى است. (۹۴)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ وَمَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَلِكَ صِيَامًا لِيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَمَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ﴿۹۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، در حال احرام صید را نکشید و کسى که از شما عمدا صید را بکشد، جزایش این است که مثل آن صید را از چهارپایان که دو عادل از خودتان حکم کنند که (این چهارپا،) همپایه آن صید است، به صورت قربانى و هَدْى به کعبه برساند یا آنکه به عنوان کفّاره (به مقدار قیمت آن) مساکینى را اطعام کند یا معادل آن روزه بگیرد. این به خاطر آن است که عقوبت مخالفتش را بچشد و خدا از آنچه گذشته عفو مى کند و کسى که دوباره آن کار را بکند، خدا از او انتقام مى گیرد و خدا مقتدرى صاحب انتقام است. (۹۵)

أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۹۶﴾

شکار دریا براى شما حلال شده است و خوردنش براى شما و براى کاروانیانتان بهره است. ولى مادامى که محرم هستید، شکار بیابان بر شما حرام است و از خدائى که به سوى او محشور مى شوید، بپرهیزید. (۹۶)

«خانه کعبه موجب حرکت مردم به سوی حقّ است»

جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۹۷﴾

خدا کعبه را که همان بیت اللّه الحرام است و ماه حرام را و قربانى بدون نشان را و قربانى با نشان را به خاطر اینکه مردم قیام کنند (و به وظائف اجتماعى خود عمل نمایند،) قرار داده است. آن به خاطر این است که بدانید قطعا خدا مى داند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و خدا به هر چیزى دانا است. (۹۷)

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۹۸﴾

بدانید که خدا داراى عقاب سختى است و خدا بخشنده مهربانى است. (۹۸)

«پاکی و ناپاکی مساوی نیستند»

مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ ﴿۹۹﴾

بر پیامبر جز رساندن حقایق به مردم (چیزى) نیست و خدا آنچه را که اظهار مى کنید و آنچه را که پنهان مى کنید، همه را مى داند. (۹۹)

قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴿۱۰۰﴾

بگو پاکى و ناپاکى مساوى نیستند ولو آنکه زیادى ناپاکان تو را به تعجّب بیندازد. پس تقواى الهى را پیشه کنید اى صاحبان مغز، شاید رستگار شوید. (۱۰۰)

«سؤالات بی فائده نکنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿۱۰۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از چیزهاى مختلف سؤال نکنید، زیرا اگر آنها براى شما واضح شود، شما را ناراحت مى کند و اگر خواستید از آنها سؤال کنید، وقتى که قرآن نازل مى شود بپرسید تا براى شما مطالب از ناحیه وحى روشن شود. خدا از آنها گذشته است و خدا بخشنده حلیمى است. (۱۰۱)

قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ ﴿۱۰۲﴾

قطعا جمعى قبل از شما از آن سؤال کردند، سپس به آنها کافر گردیدند. (۱۰۲)

برداشت از آیات ۱۰۲ ـ ۱۰۱

کم حرف زدن

یکی از چیزهایی که سالک الی اللّه باید کاملاً رعایت کند صمت و کم حرف زدن است، بخصوص سؤلات بی مورد که اکثراً اگر حقیقت آنها ظاهر شود ناخوشایند است و اگر بتواند تنها به آنچه در قرآن نازل شده اکتفا کند و توضیح آن را از راسخین در علم و اهلش سؤل کند برایش بهتر است. زیرا تجربه از عمل گذشتگان که سؤلات بیجایی می کردند و سبب کفرشان می شد برای آنها باید کافی باشد.

«بدعتهای زمان جاهلیت»

مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۱۰۳﴾

خدا هیچ گونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» [۱] را قرار نداده است ولی کسانی که کافر شده اند، بر خدا دروغ می بندند و اکثرشان تعقّل نمی کنند. (۱۰۳)

[۱]  ــ «بحيره» حيوانى بود كه پنج بار زائيده بود و پنجمين آنها مادّه بود. گوش اين حيوان را می شكافتند و او را آزاد می ‏گذاشتند و اسم او را بحيره می گفتند و كسى حقّ نداشت او را محدود كند.

«سائبه» شترى بود كه دوازده بار زائيده بود، آن را هم آزاد می ‏گذاشتند و كسى حقّ كشتن و سوار شدنش را نداشت.

«وصيله» به گوسفندى می گفتند كه هفت بار زائيده بود و يا دوقلو زائيده بود. كشتن اين گوسفند را هم حرام می ‏دانستند.

«حام» به حيوان نرى می ‏گفتند كه بوسيله آن، حيوانات ماده باردار می ‏شدند. وقتى ده بار حيوانات ماده را باردار می ‏كرد، كسى حقّ سوار شدن آن را نداشت و آزاد بود. اينها رسوم زمان جاهليّت بود.

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ ﴿۱۰۴﴾

و وقتى که به آنها گفته مى شود که به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیغمبر بیائید، مى گویند: براى ما آنچه را یافته ایم که پدرانمان بر آن بوده اند، کافى است. اگر چه پدران آنها هیچ چیز ندانند و هدایت نشده باشند. (۱۰۴)

برداشت از آیات ۱۰۴ ـ ۱۰۳

عقل و خرد

عقل همان معارف و حقایقی است که در عالم ارواح از ارواح عقل کل یعنی خاتم الانبیاء و ائمّه اطهار علیهم السلام یاد گرفته ایم می باشد. این علوم و حقایق ما را عقال می کند و نمی گذارد به طرف گناه و صفات رذیله برویم ولی شیطان و نفس امّاره ما را به سوی بدی ها می کشانند، به ما دروغ تعلیم می دهند و ما را از عقل دور می کنند. لذا کسانی که به خدای تعالی کافرند و بر او دروغ می بندند عقلشان را به کار نمی اندازند و به آنچه خدای تعالی بر پیامبرش نازل فرموده پشت می کنند و می گویند: «آنچه پدرانمان به ما داده اند برای ما کافی است» با آنکه می دانند پدرانشان علمی نداشته اند و راهی را بلد نبوده اند.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۰۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید! خودتان را مواظب باشید. اگر دیگران گمراه شوند و شما هدایت شده باشید، به شما ضررى نمى خورد. برگشت همه شما به سوى خدا است. خدا آنجا به شما مى فهماند که چگونه عمل کرده اید. (۱۰۵)

«شهادت دو عادل برای وصیت کردن»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ﴿۱۰۶﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، در موقعى که مرگ یکى از شما مى رسد و موقع وصیت مى شود، دو نفر را که عادل باشند از خودتان، براى وصیتتان شاهد بگیرید و یا اگر شما در مسافرت بودید و مصیبت مرگ به شما رسید، از دیگران که غیر از شما هستند شاهد بگیرید. و اگر (در وقت اداى شهادت در راستگوئى آنها) شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه دارید تا به خدا قسم بخورند که ما حاضر نیستیم حقّ را به هیچ قیمتى بفروشیم ولو اینکه در مورد اقواممان باشد و شهادت الهى را کتمان نمى کنیم، زیرا در این صورت از گنهکاران خواهیم بود. (۱۰۶)

فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيَانِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِنْ شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴿۱۰۷﴾

و اگر اطّلاعى پیدا کردید بر اینکه آن دو نفر مرتکب گناهى شده اند، دو نفر از کسانى که نسبت به میت اولى باشند، به جاى آن دو قرار مى گیرند و قسم به خدا مى خورند که قطعا شهادت و گواهى ما از گواهى آن دو نفر به حقّ نزدیکتر باشد و ما تجاوز نخواهیم کرد که اگر این چنین کردیم، از ظالمین خواهیم بود. (۱۰۷)

ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهَادَةِ عَلَى وَجْهِهَا أَوْ يَخَافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمَانٌ بَعْدَ أَيْمَانِهِمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاسْمَعُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿۱۰۸﴾

آن (کار) نزدیکتر است به اینکه گواهى به حقّ دهند و یا بترسند که سوگندها و قسمهاى دیگران جاى سوگندهاى آنها را بگیرد و از خدا بپرهیزید و گوش دهید و خدا قوم فاسق را هدایت نمى کند. (۱۰۸)

«اجتماع پیامبران در محضر خدا»

يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿۱۰۹﴾

روزى که خدا پیامبران را جمع کند و بفرماید: چه پاسخى به شما داده شد؟ مى گویند: ما را هیچ علمى نیست. توئى که به همه پنهانیها بسیار دانا هستى. (۱۰۹)

«نعمتهای خدا بر حضرت عیسی علیه السلام»

إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴿۱۱۰﴾

وقتى که خدا فرمود: اى عیسى بن مریم، بیاد بیاور نعمت مرا که براى تو و براى مادرت دادم آن وقتى که تو را بوسیله روح القدس تأیید کردم، در گهواره و در میانسالى با مردم سخن گفتى و آن وقتى که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل تعلیم دادم و آن وقتى که به اذن من از گِل به شکل پرنده اى مى ساختى، بعد در آن مى دمیدى، ناگهان او با اذن من پرنده اى مى شد و تو کور مادرزاد و مبتلاى به بیمارى پیسى را به اذن من شفا مى دادى و آن وقتى که مردگان را به اذن من بیرون مى آوردى (و زنده مى کردى) و وقتى که بنى اسرائیل را مانع شدم از (اینکه به) تو آسیبى برسانند، در آن موقع دلائل روشنى براى آنها آوردى ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر واضحى چیزى نیست. (۱۱۰)

وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ ﴿۱۱۱﴾

و آن زمانى را که به حواریون وحى کردم که به من و به فرستاده من ایمان بیاورید، آنها گفتند: ایمان آوردیم و شاهد باش که قطعا ما مسلمانیم. (۱۱۱)

«نزول مائده آسمانی»

إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۲﴾

وقتى که حواریون گفتند: اى عیسى بن مریم، آیا پروردگارت مى تواند غذاى آماده اى از آسمان براى ما نازل کند؟ او در جواب گفت: از خدا بپرهیزید اگر با ایمانید. (۱۱۲)

قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۱۱۳﴾

آنها گفتند: مى خواهیم از آن بخوریم و دلهاى ما مطمئن گردد و بدانیم که تو به ما راست گفته اى و ما بر آن از شهادت دهندگان باشیم. (۱۱۳)

قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۱۱۴﴾

عیسى بن مریم عرض کرد: خدایا، پروردگار ما، از آسمان غذائى براى ما بفرست تا براى اوّل و آخر ما عیدى باشد و نشانه اى از تو باشد و روزى ده ما را و تو بهترین روزى دهندگانى. (۱۱۴)

قَالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۱۱۵﴾

خدا فرمود: من آن را نازل مى کنم بر شما، ولى کسى که بعد از آن از شما کافر شود، پس من او را عذابى مى کنم که احدى از جهانیان را آن گونه عذاب نکرده باشم. (۱۱۵)

«توبیخ خدای تعالی»

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿۱۱۶﴾

و آن وقتى که خدا فرمود: اى عیسى بن مریم، آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را به عنوان دو خدا غیر از خدا انتخاب کنید؟ او گفت: تو منزّهى. من حقّ ندارم آنچه را که حقّ من نیست بگویم. اگر این گونه سخنى گفته باشم، تو آن را مى دانى. تو از آنچه در قلب من است آگاهى، ولى من آنچه را که در ذات تو است نمى دانم. قطعا تو از تمام پنهانیها بسیار بسیار با خبرى. (۱۱۶)

مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۱۱۷﴾

من چیزى جز آنچه تو آن را به من دستور داده اى، به آنها نگفته ام (من فقط گفته ام) که عبادت کنید خدا را که پروردگار من و پروردگار شما است و من خودم بر آنها تا مدّتى که در بین آنها بودم، شاهد بودم، ولى وقتى که مرا از میانشان بردى، تو خودت مراقب آنها بودى و تو بر هر چیزى گواهى. (۱۱۷)

إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۱۸﴾

اگر آنها را مجازات و عذاب کنى، پس آنها بندگان تواَند و اگر آنان را ببخشى، قطعا تو عزیز حکیمى هستى. (۱۱۸)

قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۱۹﴾

خدا فرمود: امروز روزى است که راستى راستگویان به آنها نفع مى بخشد. براى آنها بهشتهائى است که از زیر درختان آن بهشتها نهرها جارى است و دائما در آن باقى هستند و خدا از آنها راضى است و آنها از خدا راضى هستند. آن فوز و رستگارى عظیمى است. (۱۱۹)

لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۲۰﴾

مالکیت آسمانها و زمین و آنچه در بین اینها است، مال خدا است و او بر هر چیزى قادر است. ﴿۱۲۰﴾

برداشت از آیات ۱۲۰ ـ ۱۱۹

عادت به درستی و صداقت

سالک الی اللّه باید تا می تواند خود را به راستی و درستی و صداقت و سلامت نفس عادت دهد. زیرا برای او از صداقت و درستی چیزی در دنیا و آخرت بهتر نخواهد بود، بزرگترین فایده ای که از صداقتش می برد اولاً بهشتی است که همیشه در آن خواهد بود و هم خدا از او راضی است و هم او از خدا راضی می شود و این بزرگترین پیروزی برای او است.

سوره مبارکه انعام

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«ستايش خدای تعالی»

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿۱﴾ 

حمد و ستایش مال خدائى است که آسمانها و زمین را خلق کرده و ظلمات و نور را قرار داده است، سپس کسانى که کافرند از پروردگارشان صرف نظر و عدول مى کنند. ﴿۱﴾

«خلقت انسان»

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ ﴿۲﴾

او کسى است که شما را از گِل آفرید، سپس مدّتى از آن وقت گذشت و وقت حتمى نزد خدا است پس (و با این همه،) شما تردید مى کنید. ﴿۲﴾

وَهُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ ﴿۳﴾

و او خدا است در آسمانها و در زمین، مى داند پنهان و آشکاراى شما را و مى داند آنچه را که کسب مى کنید. ﴿۳﴾

«گِله های پروردگار از مردم»

وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۴﴾

و آیه اى از آیات پروردگارشان براى آنها نیامد، مگر آنکه از آن اعراض کردند. ﴿۴﴾

فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۵﴾

سپس قطعا آنها حقّ را (در) وقتى که به سراغشان آمد، تکذیب کردند. ولى به زودى خبرهاى آنچه را به مسخره مى گرفتند به آنها خواهد رسید. ﴿۵﴾

أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ ﴿۶﴾

آیا ندیدند که چقدر از اقوام قبل از آنها را ما هلاک کردیم؟ (جمعى بودند که) ما قدرتهائى به آنها در زمین دادیم که آن قدرت را به شما ندادیم و بارانهاى پى درپى براى آنها از آسمان مى فرستادیم و نهرهائى که از زیر پاى آنها جارى بود براى آنها قرار دادیم ولى آنها را به خاطر گناهانشان هلاک کردیم و جمعیت دیگرى بعد از آنها ایجاد کردیم. ﴿۶﴾

وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷﴾

و اگر ما نوشته اى در کاغذى بر تو نازل کنیم و آن را با دستهاى خود احساس کنند، باز آنهائى که کافرند مى گویند: این چیزى جز یک سحر آشکارى نیست. ﴿۷﴾

وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكًا لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنْظَرُونَ ﴿۸﴾

و گفتند: چه مى شد که بر او ملکى نازل مى شد؟ و اگر ما ملکى را نازل کنیم، کار تمام است. بعد به آنها مهلت داده نمى شود. ﴿۸﴾

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ ﴿۹﴾

و اگر ما او را ملکى قرار مى دادیم، حتما او را به صورت مردى درمى آوردیم و امر را همان گونه که آنها اشتباه مى کرده اند، بر اینها مشتبه مى نمودیم. ﴿۹﴾

وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۰﴾

و قطعا قبل از تو پیامبرانى استهزاء شده اند ولى عاقبت آنچه را کسانى که از آنها مسخره کردند دامنشان را گرفت. ﴿۱۰﴾

«دستور سير و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۱﴾

بگو: در روى زمین سفر کنید، سپس ببینید چگونه است سرانجام کار تکذیب کنندگان. ﴿۱۱﴾

برداشت از آيه ۱۱

سير و سفر

سالک الی اللّه بايد چشم عبرت داشته باشد، در زمين سير و سفر کند، به آثار گذشتگان دقت نمايد و ببيند عاقبت تکذيب کنندگان چه بوده است.

«خدای تعالی به بندگانش لطف دارد»

قُلْ لِمَنْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۲﴾

بگو: (آیا) آنچه در آسمانها و زمین است مال کیست؟ بگو: مال خدا است، او رحمت و مهربانى را بر خودش حتمى قرار داده است و به طور قطع همه شما را در روز قیامت که در آن شک و تردیدى نیست، دور هم جمع مى کند. (فقط) کسانى که سرمایه وجود خود را از دست داده و گرفتار زیان شدند، پس آنها ایمان نمى آورند. ﴿۱۲﴾

وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۳﴾

و براى خدا است آنچه در شب و روز سکنى گرفتند و او شنواى دانائى است. ﴿۱۳﴾

«غير خدا را سرپرست خود قرار ندهيد»

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۴﴾

بگو: آیا غیر خدا را براى خود سرپرست انتخاب کنم؟ (خدا) آفریننده آسمانها و زمین است و او روزى مى دهد ولى از کسى روزى نمى گیرد. بگو: من دستور دارم اوّل کسى باشم که اسلام آورده و هرگز از مشرکین نباش. ﴿۱۴﴾

قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵﴾

بگو: اگر پروردگارم را معصیت کنم، قطعا من از عذاب روز بزرگى مى ترسم. ﴿۱۵﴾

مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾

کسى که در آن روز مجازات پروردگار به او نرسد، خدا او را مشمول رحمت خود ساخته و آن همان موفّقیت آشکار است. ﴿۱۶﴾

«خير و زيان در دست خدا است»

وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۷﴾

و اگر خدا زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمى تواند آن را برطرف کند و اگر خیرى به تو برساند، پس او بر همه چیز توانا و قادر است. ﴿۱۷﴾

وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۱۸﴾

و او بر بندگان خود مسلّط است و او حکیم آگاهى است. ﴿۱۸﴾

«بالاترين شهادت»

قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۱۹﴾

بگو: بالاترین شهادت، چگونه شهادتى است؟ بگو: خدا گواه میان من و شما است. و این قرآن بر من وحى شده تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها مى رسد، بوسیله آن از عاقبت بدى آنها را بترسانم. آیا راستى شما گواهى مى دهید که معبودان دیگرى با خدا باشد؟ بگو: من (چنین) شهادتى نمى دهم. بگو: جز این نیست که او است تنها خداى یکتا. و قطعا من از آنچه براى او شما شریک قرار مى دهید بیزارم. ﴿۱۹﴾

«پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله را همه می شناسند»

الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۲۰﴾

کسانى که کتاب را به آنها داده ایم، پیغمبر را همان طور مى شناسند که فرزندانشان را مى شناسند. آنها کسانى هستند که به خودشان ضرر مى زنند، پس اینها ایمان نمى آورند. ﴿۲۰﴾

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۱﴾

و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که بر خدا دروغ مى بندد یا آیات پروردگار را تکذیب مى کند؟ حتما خدا قوم ظالم را رستگار نمى کند. ﴿۲۱﴾

«در روز محشر چه می گذرد؟»

وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكَاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۲۲﴾

و روزى که همه آنها را با هم محشورشان کنیم سپس به کسانى که مشرک شده اند بگوئیم: شریکهائى که شما آنها را گمان مى کردید، کجایند؟ ﴿۲۲﴾  

ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ  إِلَّا أَنْ قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ ﴿۲۳﴾

پس در آن روز آنها عذرشان چیزى جز این نیست که مى گویند: قسم به خدایى که پروردگار ما است، ما از مشرکین نبودیم. ﴿۲۳﴾  

اُنْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۴﴾

نگاه کن چطور بر خودشان دروغ مى گویند و از دست آنها مى رود آنچه را به عنوان شریک به خدا افتراء مى بستند. ﴿۲۴﴾

برداشت از آيه ۲۴ ـ ۲۱

تکذيب برداشت از آيات الهی

بعض از مردم چون به صفات رذيله گرفتار هستند و نفس خود را تزکيه نکرده اند به خود ظلم می کنند، آيات الهی را که برای هدايت آنها نازل شده تکذيب می کنند و به خدای تعالی دروغ می بندند؛ اينها هيچگاه رستگار نشده و به حقيقت نمی رسند و روز قيامت وقتی از آنها سؤل می شود آنهايی را که شما به آنها اعتماد کرده بوديد و در مقابل خدای تعالی برای آنها قدرت مستقلی قائل بوديد کجايند، آنها اين را هم منکر می شوند و می گويند ما مشرک نبوده ايم ببينيد که آنها چگونه به خودشان دروغ می بندند و راه را عوضی می روند.

«مشرکين به آيات الهی ايمان نمی آورند»

وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۵﴾

و از آنها کسانى هستند که گوش به سخنان تو مى دهند و حال آنکه بر دلهاى آنها یک تاریکى قرار دادیم که حرفهاى تو را نمى فهمند و در گوشهاى آنها سنگینى قرار دادیم و اگر همه نشانه ها را ببینند به آن ایمان نمى آورند تا وقتى که نزد تو بیایند و با تو بحث کنند. کسانى که کافر شدند مى گویند: این همان مطالب و افسانه هائى است که گذشته ها آوردند. ﴿۲۵﴾

وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۶﴾

و اينها از شنيدن آيات خدا مردم را منع می کنند و خودشان هم دوری می کنند و اينها کسی را جز خودشان هلاک نمی کنند ولی شعور ندارند. ﴿۲۶﴾

برداشت از آيات ۲۶ ـ ۲۵

يقظه و بيداری

سالک الی اللّه بايد حواسش را جمع کند و سخنان حکمت آميزی که پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله از جانب خدای تعالی آورده با دقت گوش دهد، خوب بفهمد، گوشش را باز کند و به هر نشانه ای که خدای تعالی او را راهنمايی کرده ايمان داشته باشد، با خدای تعالی و پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و اولياء خدا عليهم السلام مجادله نکند و با بی توجهی به اين کلمات گران قيمت روبرو نشود؛ بلکه اين کفّارند که مردم را از حقايق باز می دارند و خودشان هم از آنها استفاده نمی کنند و شعور ندارند.

«برگشت به دنيا»

وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ  مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۷﴾

و اگر آنها را مى دیدى وقتى که در مقابل آتش نگه داشته شدند و مى گویند: اى کاش ما به دنیا برگردانده مى شدیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمى کردیم و از مؤمنین مى شدیم. ﴿۲۷﴾

بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۲۸﴾

بلکه براى آنها آنچه را که قبلاً مخفى مى کردند، آشکار مى شود و اگر به دنیا برگردانده شوند، همان کارهائى را که از آن نهى شده بودند دوباره انجام مى دهند و قطعا اینها دروغگویانند. ﴿۲۸﴾

«تکذيب قيامت»

وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۲۹﴾

و اینها مى گویند: (چیزى) جز همین زندگى دنیاى ما نیست و ما (دوباره) مبعوث و زنده نخواهیم شد. ﴿۲۹﴾

وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۳۰﴾

و اگر آنها را وقتى در مقابل پروردگارشان نگه داشتند، مى دیدى، (خدا) به آنها مى گوید: آیا این حقّ نیست؟ همه مى گویند: به پروردگارمان قسم، چرا حقّ است. خدا به آنها مى گوید: پس بچشید عذاب را به خاطر آنچه که کافر شدید. ﴿۳۰﴾

«تکذيب ملاقات با پروردگار»

قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا يَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿۳۱﴾

قطعا کسانى که ملاقات با پروردگارشان را تکذیب مى کنند ضرر کرده اند تا آن وقتى که مرگ آنها دفعتا مى رسد، آنها مى گویند: اى افسوس بر ما که درباره آن کوتاهى مى کردیم. و آنها گناهانشان را بر دوششان مى کشند، آگاه باشید، (آنها) بار بسیار بدى را بر دوش مى کشند. ﴿۳۱﴾

«حقيقت زندگی دنيا»

وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۳۲﴾

و زندگى دنیا چیزى جز بازى و کارى بیهوده نیست و حتما خانه آخرت براى کسانى که تقوا دارند بهتر است. آیا عقلتان را به کار نمى اندازید؟ ﴿۳۲﴾

برداشت از آيات ۳۲ ـ ۳۱

لقاء اللّه

سالک الی اللّه بايد هدفش لقاء خدای تعالی باشد و نفس خود را برای رسيدن به اين مقام تزکيه کند، کمالات روحی را کسب نمايد والاّ روز به روز ضرر کرده و قيامت ناگهان می رسد و حسرت می برد که چرا خود را برای امروز مهيّا نکرده ام تا از لقاء پروردگارم بهره بردارم و بايد امروز بار گناه و غفلت خود را به دوش بکشم.

سالک الی اللّه بايد بداند که دنيا اگر مقدمه برای بندگی و رسيدن به لقاء اللّه نباشد جز بازی بيهوده چيزی نيست و تنها زندگی اخروی است که برای اهل تقوی ارزش دارد؛ چرا اين مردم از عقلشان استفاده نمی کنند؟!

«محزون شدن پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله»

قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ﴿۳۳﴾

ما مى دانیم که سخنان آنها تو را محزون مى کند. پس آنها تو را تکذیب نمى کنند ولى ظالمین آیات خدا را انکار مى نمایند. ﴿۳۳﴾

وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳۴﴾

و قطعا قبل از تو هم پیغمبرانى تکذیب شدند. آنها در برابر تکذیب آنها صبر و استقامت نمودند و اذیتهائى دیدند تا یارى ما به آنها رسید. و براى کلمات خدا تغییردهنده اى نیست. و بعضى از اخبار پیغمبرها به تو رسیده است. ﴿۳۴﴾

«اعراض مردم»

وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۳۵﴾‏

و اگر اعراض آنها براى تو مشکل است، اگر مى توانى سوراخى در زمین بزن یا نردبانى به آسمان بگذار تا آیه اى براى آنها بیاورى. امّا اگر خدا بخواهد آنها را در هدایت جمع مى کند، پس تو به هیچ وجه از جاهلین مباش. ﴿۳۵﴾

إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿۳۶﴾

تنها کسانى که گوش شنوا دارند (تو را) اجابت مى کنند و مردگان را خدا روز قیامت مبعوث مى کند، سپس به سوى او بر گردانده مى شوند. ﴿۳۶﴾

وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۷﴾

و گفتند: چرا از طرف پروردگارش بر او نشانه اى یا معجزه اى نازل نمى شود؟ بگو قطعا خدا قادر است که نشانه اى نازل کند ولى اکثر آنها نمى دانند. ﴿۳۷﴾

«حيوانات هم امّتهائی هستند»

وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ ﴿۳۸﴾

و هیچ جنبنده اى در روى زمین و هیچ پرنده اى که با دو بال خود پرواز مى کند وجود ندارد، مگر آنکه آنها هم مثل شما امّتهائى هستند. ما در این کتاب هیچ چیز را فرو گذار نکرده ایم. سپس همه به طرف پروردگارشان محشور مى شوند. ﴿۳۸﴾

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَنْ يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۳۹﴾

و کسانى که آیات ما را تکذیب مى کنند، کر و لال اند که در ظلمات قرار گرفته اند. خدا کسى را که بخواهد گمراهش مى کند و کسى را که بخواهد در راه راست قرارش مى دهد. ﴿۳۹﴾

برداشت از آيه ۳۹

صراط مستقيم

سالک الی اللّه اگر می خواهد خدای تعالی او را دوست داشته باشد و او را در صراط مستقيم راهنما باشد، بايد خود را از تاريکی جهل و انحراف نجات دهد و به راه راست که همان تمسّک به قرآن و عترت است برساند.

«عذاب الهی»

قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۰﴾

بگو: چطور مى بینید اگر عذاب خدا به طرف شما بیاید یا ساعت قیامت به شما برسد؟ آیا غیر خدا را مى خوانید اگر راست مى گوئید؟ ﴿۴۰﴾

بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاءَ وَتَنْسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ ﴿۴۱﴾

بلکه تنها او را مى خوانید و او اگر بخواهد، مشکل شما را که خدا را به آن جهت خوانده اید حل مى کند و آنچه را که شما شریک خدا قرار مى دهید فراموش خواهید کرد. ﴿۴۱﴾

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ ﴿۴۲﴾

و قطعا ما به طرف امّتهائى که قبل از تو بوده اند پیامبرانى فرستاده ایم. آنها را با ناراحتى و شدّت و رنج مواجه نمودیم، شاید آنها تضرّع کنند. ﴿۴۲﴾

فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۴۳﴾

پس چرا وقتى که مجازات ما به آنها رسید تسلیم نشده و تضرّع نکردند؟ بلکه دلهاى آنها را قساوت گرفت و شیطان براى آنها آنچه را مى کردند، زینت داد. ﴿۴۳﴾

«عذاب ناگهانی»

فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ ﴿۴۴﴾

وقتى که آنچه را به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى هر چیزى را به روى آنها باز کردیم، تا زمانى که خوشحال شدند به آنچه به آنها داده شده است. ناگهان آنها را گرفتیم. در این موقع همگى مأیوس گردیدند. ﴿۴۴﴾

فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۵﴾

و به این نحوه دنباله کسانى که ستم کردند قطع شد و ستایش و حمد مخصوص خدائى است که پروردگار جهانیان است. ﴿۴۵﴾

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ ﴿۴۶﴾

بگو: چطور مى بینید اگر خدا گوش و چشم شما را بگیرد و بر دلهایتان مُهر بزند، کیست خدائى غیر از خدا که آنها را به شما برگرداند؟ ببین چگونه آیات مختلف را براى آنها شرح مى دهیم، سپس آنها پشت مى کنند. ﴿۴۶﴾

قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ ﴿۴۷﴾

بگو: چگونه مى بینید اگر عذاب خدا بطور ناگهانى یا آشکار به سراغتان بیاید؟ آیا جز جمعیت ظالم هلاک مى شوند؟ ﴿۴۷﴾

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۴۸﴾

و ما پیامبران را نفرستاده ایم، جز آنکه آنها بشارت دهنده و ترساننده بودند. پس کسى که ایمان بیاورد و خود را اصلاح کند، نه خوفى بر آنها هست و نه محزون مى شوند. ﴿۴۸﴾

برداشت از آيه ۴۸

رسيدن به مقام اولياء خدا

مبلّغين الهی و تمام انبياء عليهم السلام برای آنکه مردم را به ثواب ها بشارت دهند و از عذاب ها بترسانند مبعوث شده و فعاليت می کنند که اگر کسی راه ايمان، اعتقادات، تزکيه نفس، اصلاح روح و اعمال خود را در پيش بگيرد حتماً به مقام اولياء خدا که نه خوفی آنها را می گيرد و نه محزون می شوند، خواهد رسيد.

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۴۹﴾

و کسانى که آیات ما را تکذیب مى کنند، به خاطر فسقى که مى نمایند، عذاب آنها را خواهد گرفت. ﴿۴۹﴾

«من غيب نمی دانم، من فقط از وحی پيروی می کنم»

قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ ﴿۵۰﴾

بگو: من به شما نمى گویم که در نزد من خزائن خدا هست و من از غیب آگاه نیستم و من به شما نمى گویم که ملک هستم. من فقط از آنچه به من وحى شده، پیروى مى کنم. بگو: آیا کور با بینا یکسان است؟ پس چرا فکر نمى کنید؟ ﴿۵۰﴾

«ترس از قيامت»

وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۵۱﴾

و بوسیله قرآن بترسان کسانى را که مى ترسند که روز قیامت به سوى پروردگارشان محشور شوند و براى آنها غیر از خدا ولىّ و شفیعى نیست، شاید اینها داراى تقوا شوند. ﴿۵۱﴾

«افراد با خدا را از خود دور نکن»

وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۲﴾‏

و کسانى را که صبح و شب پروردگارشان را مى خوانند و جز ذات مقدّس پروردگار چیز دیگرى را منظور نکرده اند، از خود دور و طرد نکن. از حساب آنها چیزى بر تو نیست و از حساب تو هم چیزى بر آنها نیست. پس اگر آنها را مطرود کنى، از ظالمین خواهى بود. ﴿۵۲﴾

«امتحان بعضی بوسيله بعضی»

وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ ﴿۵۳﴾

و این چنین بعضى از آنها را بوسیله بعض دیگر امتحان کردیم تا آنها بگویند: آیا اینها هستند که خداوند از میان ما بر آنها منّت گذارده (و نعمت ایمان را به آنها داده است)؟ آیا خدا شاکران را بهتر نمى شناسد؟ ﴿۵۳﴾

«خدا بر ذاتش مهربانی را ثبت کرده است»

وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵۴﴾

و وقتى کسانى که به آیات ما ایمان آورده اند نزد تو آمدند، به آنها بگو: سلام علیکم. پروردگار شما بر ذات خودش رحمت را نوشته (واجب کرده) است. قطعا کسى که از شما روى نادانى عمل بدى بکند، سپس بعد از آن توبه نماید و خود را اصلاح کند، پس خدا محقّقا بخشنده مهربانى است. ﴿۵۴﴾

وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۵۵﴾

و این چنین ما آیاتمان را براى اینکه راه مجرمین روشن شود توضیح مى دهیم. ﴿۵۵﴾

برداشت از آيات ۵۵ ـ ۵۲

ترک حسادت

سالک الی اللّه بايد بداند که خدای تعالی به هر کس که نعمت عنايت می کند برای امتحان او است و بر مؤمنين به خاطر نعمت هايی که به آنها داده حسادت نکند، بلکه به آنها سلام بگويد و اين را بداند که خدای تعالی برای خودش نسبت به بندگانش رحمت و مهربانی را واجب قرار داده. لذا کسی که روی نادانی کار بد بکند بخصوص در دوران جهالت و طفوليّت، صفات رذيله را در روح خود بوجود بياورد و بخواهد تزکيه نفس کند و توبه نصوح نمايد؛ بايد خود را با استقامت در صراط مستقيم قرار دهد و اعمال و صفات رذيله خود را اصلاح نمايد چون خدای تعالی بخشنده و مهربانی خاصّی به آنها دارد و آنها به کمالات روحی موفّق خواهند شد.

«پيامبر صلی الله عليه و آله پيروی از هوای نفس مردم نمی کند»

قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾

بگو: قطعا من نهى شده ام از اینکه بندگى کسانى را که غیر از خدا مى خوانید بکنم. بگو: من پیروى هواهاى نفسانى شما را نمى کنم که در این صورت گمراه شده ام و من از هدایت شدگان نیستم. ﴿۵۶﴾

قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ﴿۵۷﴾

بگو: قطعا من داراى دلیل و بینه اى از طرف پروردگارم هستم و شما آن را تکذیب کردید، و آنچه شما به آن عجله دارید، نزد من نیست. حکم و فرمانى نیست، مگر براى خدا. (تنها او است که) حقّ را بیان مى کند و او بهترین تعیین کنندگان است. ﴿۵۷﴾

قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ ﴿۵۸﴾

بگو: اگر آنچه که شما به آن عجله مى کنید در اختیار من بود، کار در بین من و شما تمام مى شد و خدا به احوال ظالمین داناتر است. ﴿۵۸﴾

«علم غيب در اختيار خدا است»

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۵۹﴾‏

و در نزد او است کلیدهاى پنهانیها که دیگرى جز او آنها را نمى داند. و خدا مى داند آنچه در بیابان و دریا است و برگ درختى نمى افتد، مگر آنکه آن را مى داند و دانه اى در تاریکیهاى دل زمین وتر و خشکى در زمین نیست، مگر آنکه در کتاب آشکارى ثبت شده است. ﴿۵۹﴾

«خدا در شب روح را قبض می کند»

وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۶۰﴾

و او کسى است که در شب روح شما را مى گیرد و مى داند در روز چه به دست آورده اید و شما را در روز از خواب بیدار مى کند تا زمانى که قرار است در دنیا زنده باشید بگذرد. سپس برگشت شما به سوى او است تا پس از آن به شما خبر دهد آنچه را که عمل مى نمودید. ﴿۶۰﴾

«قبض روح بوسيله ملائکه»

وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ ﴿۶۱﴾

و او بر بندگانش تسلّط دارد و نگه دارندگانى (از ملائکه) به سوى شما مى فرستد، تا زمانى که براى یکى از شماها وقت مرگ برسد، فرستادگان ما روح او را مى گیرند و آنها زیاده روى نمى کنند. ﴿۶۱﴾

ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ ﴿۶۲﴾

سپس آنها برگردانده مى شوند به سوى خدائى که سرپرست حقیقى و واقعى آنها است. آگاه باشید که حکومت مال خدا است و او سریعترین حساب کنندگان است. ﴿۶۲﴾

«نجات در دست خدا است»

قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۶۳﴾

بگو: چه کسى شما را از تاریکیهاى بیابان و دریا نجات مى دهد، وقتى که او را در حال تضرّع و پنهانى مى خوانید که اگر ما را از این گرفتارى نجات بدهد، ما حتما از شاکرین خواهیم بود. ﴿۶۳﴾

قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ ﴿۶۴﴾

بگو: خدا است که شما را از آنها و از هر ناراحتى نجات مى دهد، سپس شما شرک مى آورید. ﴿۶۴﴾

قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ ﴿۶۵﴾

بگو: خدا قادر است که عذابى از بالاى سر شما یا از زیر پاى شما بر شما بفرستد یا به صورت دسته هاى پراکنده شما را پوشش دهد (و اختلاف کلمه پیدا کنید) و خدا بوسیله بعضى از شما به بعضى دیگر ناراحتى را بچشاند. نگاه کن که چگونه نشانه ها را توضیح مى دهیم، شاید آنها بفهمند. ﴿۶۵﴾

وَكَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَهُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ ﴿۶۶﴾

و قوم تو آن را تکذیب کردند و حال آنکه حقیقت و راستى همان بوده است. بگو: من براى شما وکیل نیستم. ﴿۶۶﴾

لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۶۷﴾

براى هر خبرى قرارى است و به زودى خواهید دانست. ﴿۶۷﴾

«بحث در آيات خدا نکنيد»

وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۶۸﴾

و زمانى که دیدى کسانى را که در آیات ما فرو مى روند، از آنها اعراض کن تا در مطالب تازه دیگرى بحث کنند و (امّا) اگر شیطان تو را به فراموشى انداخت، پس با قوم ظالم بعد از آنکه متذکر کلام خدا شدى، ننشین. ﴿۶۸﴾

وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَلَكِنْ ذِكْرَى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۶۹﴾

و بر کسانى که تقوى دارند، جرمى و حسابى از آنها به اینها تعلّق نمى گیرد. ولى (براى آنها) تذکر است، شاید آنها تقوى پیشه کنند. ﴿۶۹﴾

«دين نبايد بازيچه قرار گيرد»

وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۷۰﴾

و ترک کن آنهائى را که دینشان را بازیچه و بیهوده گرفته اند و زندگى دنیا آنها را مغرور کرده و بوسیله این قرآن آنها را متذکر کن تا گرفتار عواقب بد اعمال خود نشوند (و آنها بدانند که) جز خدا نه یارى و نه شفاعت کننده اى دارند و در مقابل اعمال بدشان هر قیمتى را بپردازند، از آنها پذیرفته نخواهد شد. آنها کسانى هستند که گرفتار اعمال خودشان شده اند. براى آنها آشامیدنى از آب سوزانى است (که در قیامت به آنها داده مى شود) و عذاب دردناکى به خاطر آنکه کافر شده اند در انتظارشان خواهد بود. ﴿۷۰﴾

برداشت از آيات ۷۰ ـ ۶۸

جدّی گرفتن دين

سالک الی اللّه اگر می خواهد به خدا نزديک شود بايد دينش را به بازی نگيرد و زندگی دنيا او را مغرور نکند و اگر بخواهد خدای تعالی ولی و شفيع او باشد نفس خود را به آنچه می کند به اشتباه نيندازد والاّ به عذاب الهی در دنيا و آخرت مبتلا می گردد؛ لازم است که پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام از آنها دوری کنند تا دين خدا را به بازی نگيرند و به هيچ وجه خاندان عصمت عليهم السلام از جانب خدا اجازه ندارند که با او همنشين باشند.

«چيزی که نه سودی و نه ضرری دارد عبادت نکنيد»

قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾

بگو: آیا غیر از خدا چیزى را که نه سودى و نه ضررى براى ما دارند بخوانیم و عبادت کنیم و به عقبمان برگردیم بعد از آنکه خدا ما را هدایت کرده است؟ (این) مانند کسى است که بر اثر وسوسه هاى شیطان ها در روى زمین راه را گم کرده و سرگردان مانده است، در حالى که یارانى دارد که او را به هدایت مى خوانند و مى گویند: به سوى ما بیا. بگو: تنها هدایت خدا هدایت واقعى است و ما دستور داریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم. ﴿۷۱﴾

وَأَنْ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۲﴾

و اینکه نماز را اقامه کنید و تقواى الهى را حفظ کنید. و (تنها) خدا است که به سوى او محشور مى شوید. ﴿۷۲﴾

برداشت از آيه ۷۲

اهميّت نماز

سالک الی اللّه بايد به نماز اهميّت بدهد و تقوای الهی را جدّی بگيرد و بداند که روزی بسوی پروردگارش محشور می شود.

«خالق آسمانها و زمين خدا است»

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۷۳﴾

و خدا آن کسى است که آسمانها و زمین را به حق خلق فرموده و روزى که بگوید: باش، خواهد بود. کلام او حقّ است. و براى او سلطنت و پادشاهى در روزى که در صور دمیده مى شود، خواهد بود. (خدا) عالم به پنهانیها و مشهودات است. و او حکیم دانائى است. ﴿۷۳﴾

«جريان حضرت ابراهيم عليه السلام و عمويش آزر»

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۷۴﴾

و آن زمانى که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتهائى را خداى خود قرار مى دهى؟ من، تو و قومت را در گمراهى آشکارا مى بینم. ﴿۷۴﴾

وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿۷۵﴾

و این چنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم و تا از اهل یقین باشد. ﴿۷۵﴾

«مقابله حضرت ابراهيم عليه السلام با قومش»

فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿۷۶﴾

هنگامى که تاریکى شب او را پوشاند، ستاره اى را دید، گفت: این پروردگار من است و چون غروب کرد، گفت: من غروب کنندگان را دوست نمى دارم. ﴿۷۶﴾

فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿۷۷﴾

و زمانى که ماه تابان را در افق دید، گفت: این پروردگار من است و وقتى که او هم غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکند، من از گمراهان خواهم بود. ﴿۷۷﴾

فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۷۸﴾

و وقتى خورشید درخشان را در افق دید، گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و وقتى او (هم) غروب کرد، گفت: اى مردم، من بیزارم از آنچه که شما (براى خدا) شریک قرار مى دهید. ﴿۷۸﴾

إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۷۹﴾

قطعا من روى خود را به سوى کسى که آسمانها و زمین را خلق کرده مى کنم. من در این اعتقاد خالصم و من از مشرکین نخواهم بود. ﴿۷۹﴾

وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿۸۰﴾

و قوم او با او به گفتگو و بحث برخواستند. (ابراهیم) گفت: آیا شما درباره خدا با من گفتگو و بحث مى کنید؟ در حالى که خدا مرا هدایت کرده. و من از آنچه شما براى خدا شریک قرار مى دهید نمى ترسم، مگر چیزى که پروردگارم بخواهد و وسعت دانائى پروردگارم شامل همه چیز مى شود. آیا شما متذکر نمى شوید؟ ﴿۸۰﴾

وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۸۱﴾‏

و من چگونه از بتهاى شما که شریک پروردگارم قرارشان داده اید بترسم؟ و حال آنکه شما از اینکه براى خدا شریک قرار داده اید نمى ترسید (و شما هیچگونه دلیلى درباره اعتقادتان ندارید) و بر شما دلیلى نازل نکرده است. پس کدام یک از این دو دسته شایسته تر به اعتماد و ایمنى هستند، اگر شما دانا هستید؟ ﴿۸۱﴾

«امنيّت مال کيست؟»

الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۸۲﴾

کسانى که ایمان آورده اند و ایمان خود را آلوده به شرک و ظلم نکرده اند، براى آنها امنیت خواهد بود و آنها هدایت شدگانند. ﴿۸۲﴾

برداشت از آيه ۸۲

تقويت ايمان

سالک الی اللّه بايد ايمانش را به قدری تقويت کند که خود را به مقام اعتصام برساند و ايمانش را ملبّس به ظلم به خود و ظلم به ديگران نکند تا خدای تعالی برای او در دنيا و آخرت آرامش و امنيّت عنايت کند و او را هدايت نمايد.

وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۸۳﴾

و اینها حجّت ما براى ابراهیم در مقابل قومش بود که آن را به او دادیم. ما درجات هر کس را که بخواهیم بالا مى بریم. قطعا پروردگار تو حکیم دانائى است. ﴿۸۳﴾

«هدايت الهی»

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَ مُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۴﴾

و ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را دادیم، همه آنها را هدایت کردیم و نوح را قبل از آنها هدایت نمودیم و از فرزندان نوح، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون بودند. و ما این طورى نیکوکاران را جزا مى دهیم. ﴿۸۴﴾

«بقيه فرزندان حضرت نوح عليه السلام»

وَزَكَرِيَّاءَ وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۵﴾

و (همچنین از فرزندان نوح) زکریا و یحیى و عیسى و الیاس، همه اینها از صالحین بودند. ﴿۸۵﴾

وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۸۶﴾

و نیز اسماعیل و یسع و یونس و لوط  و همه را بر مردم دنیا برترى دادیم. ﴿۸۶﴾

وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَ هَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۸۷﴾

و از پدران و از فرزندان و از برادران اینها افرادى را انتخاب نموده ایم و آنها را به راه راست هدایت کردیم. ﴿۸۷﴾

ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۸۸﴾

آن است هدایت خدا، هر که را بخواهد از بندگانش به آن هدایت مى کند. و اگر اینها مشرک مى شدند، اعمالى که مى کردند از بین مى رفت. ﴿۸۸﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ ﴿۸۹﴾

آنها کسانى بودند که کتاب و حکمت و نبوّت را به آنها دادیم، پس اگر آنها نسبت به آن کافر شوند، ما حتما بر آنها کسان دیگرى را که کافر به آن نباشند، موکل قرار مى دهیم. ﴿۸۹﴾

«اقتدا به هدايت يافتگان»

أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۰﴾‏

آنها کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده. پس (تو هم) به هدایت آنها اقتدا کن. بگو: من براى این زحماتم از شما اجرى سؤال نمى کنم. این نیست مگر یادآورى براى مردم جهان. ﴿۹۰﴾

«آنها خدا را نشناخته اند»

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ﴿۹۱﴾

و آنها وقتى مى گویند که خدا چیزى بر بشر نازل نکرده است، حقّ خدا را درست نشناختند. بگو: چه کسى کتابى را نازل کرد، که موسى آن را آورد؟ آن کتاب نور و هدایت براى مردم بود، شما آن را در کاغذهائى قرارش دادید. بعضى (از مطالبش) را اظهار کردید و(لى) بیشتر (مطالبش) را مخفى نمودید. و به شما چیزهائى را که نمى دانستید و حتّى پدران شما نمى دانستند، تعلیم داده شد. (تو اى پیغمبر،) بگو: خدا، سپس آنها را رها کن تا در فرو رفتن خود بازى کنند. ﴿۹۱﴾

«قرآن برای هدايت اهل مکه و اطراف آن»

وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿۹۲﴾

و این کتابى است که ما (بر تو) آن را نازل کرده ایم. مبارک است، تصدیق کننده کسى است که قبلاً بوده. و به خاطر اینکه بوسیله آن مردمى را که در مکه و اطراف مکه هستند بترسانى و کسانى که ایمان به آخرت آورده اند، به این کتاب ایمان دارند و اینها بر نمازشان محافظت مى کنند. ﴿۹۲﴾

«ظالمترين مردم»

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۹۳﴾

و چه کسى ظالمتر از کسى است که به خدا دروغ مى بندد؟ یا مى گوید: به من وحى شده و حال آنکه به او چیزى وحى نشده است و کسى که بگوید: من هم مثل آنچه را که خدا نازل کرده است، به زودى نازل مى کنم. اگر زمانى را مى دیدى که چگونه ظالمین در شدائد مرگ قرار گرفته اند و ملائکه دستهایشان را باز کرده اند که جان بکنید و (به آنها مى گویند:) امروز مجازات خوارکننده اى خواهید شد به خاطر آنچه که به ناحقّ به خدا مى گفتید و نسبت مى دادید و شما بودید که به آیات الهى با نخوت برخورد مى کردید و تکبّر مى نمودید. ﴿۹۳﴾

وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۹۴﴾‏

و قطعا امروز تنها نزد ما آمده اید، همان طورى که اوّل مرتبه تنها خلقتان کردیم. و آنچه را به شما بخشیده بودیم ترک کردید و پشت سر انداختید و ما شفیعانتان را که با شما باشند نمى بینیم. آن شفعائى که گمان مى کردید آنها همیشه در میان شما شریک شفاعتتان خواهند بود، قطعا بین شما فاصله افتاده و روابط قطع گردیده و آنچه را که تکیه گاه خود تصوّر مى کردید، از شما دور شده است. ﴿۹۴﴾

«قدرت الهی»

إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۹۵﴾

قطعا خدا شکافنده دانه و هسته میوه است. زنده را از مرده خارج مى کند و مرده را از زنده بیرون مى آورد. آن است خداى شما. پس چگونه از حقّ دور مى شوید؟ ﴿۹۵﴾

فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۹۶﴾

(او) شکافنده صبح است و (او) شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است. آن اندازه گیرى خداى عزیز دانا است. ﴿۹۶﴾

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۹۷﴾

و او است که ستارگان را در تاریکیهاى بیابان و دریا براى اینکه به وسیله آن هدایت شوید، قرار داده. قطعا ما نشانه هاى خود را براى مردمى که مى دانند بیان نموده ایم. ﴿۹۷﴾

«خلقت انسان از يک نفر»

وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ ﴿۹۸﴾

و او کسى است که همه شما را از شخص واحدى بوجود آورد. بعضى از شماها مستقر و پایدارید و بعضى از شماها ناپایدارید. ما آیات خودمان را براى کسانى که مى فهمند، توضیح و تشریح مى نمائیم. ﴿۹۸﴾

«گياهان مختلف بوسيله باران»

وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۹۹﴾

و خدا آن کسى است که از آسمان آب را نازل فرمود و بوسیله آن (آب)، همه نوع گیاه را خارج کردیم و (نیز) از زمین، سبزى را و از آنها دانه هاى متراکم و از نخل، شکوفه هائى با رشته هاى باریکى و باغهائى از انواع انگور و زیتون و انار شبیه به یکدیگر و گاه بى شباهت به یکدیگر بیرون آوردیم. نگاه کنید به میوه آن، وقتى که میوه مى دهد و موقع رسیدنش. که در آن نشانه هائى براى مردم با ایمان است. ﴿۹۹﴾

«شريک خدا از جنّ»

وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۰۰﴾

و براى خدا شریکهائى از جنّ قرار داده اند و حال آنکه خدا آنها را خلق کرده و بدون علم براى خدا پسران و دخترانى ساخته اند. منزّه است خدا و بالاتر است خدا از آنچه که اینها وصف مى کنند. ﴿۱۰۰﴾

«اوصاف خدای تعالی»

بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۰۱﴾‏

او پدیدآورنده آسمانها و زمین است. چگونه ممکن است فرزندى داشته باشد و حال آنکه او همسرى نداشته و همه چیز را آفریده است و او بر همه چیز دانا است. ﴿۱۰۱﴾

ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿۱۰۲﴾

این است خدا، پروردگار شما. هیچ خدائى جز او نیست. آفریننده همه چیز است. او را عبادت کنید و او نگهبان و اداره کننده همه موجودات است. ﴿۱۰۲﴾

لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿۱۰۳﴾

بینشها او را درک نمى کند و او همه بینائیها را درک مى کند و او لطف کننده آگاهى است. ﴿۱۰۳﴾

«بينش و غفلت»

قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ ﴿۱۰۴﴾

براى شما روشنائى و بینشهائى از جانب پروردگارتان آمده است. پس کسى که بینش داشته باشد، به نفع خود او است و کسى که از دیدن آن چشم پوشى کند و نبیند، به ضرر خود او خواهد بود و من نگه دارنده شما و حافظ شما نیستم. ﴿۱۰۴﴾

«پيغمبر صلی الله عليه و آله درس نخوانده است»

وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۵﴾

و ما این چنین آیات خود را توضیح مى دهیم. تا مبادا بگویند: تو درس خوانده اى، ولى ما آن را براى کسانى که مایلند حقایق را درک نمایند، روشن مى نمائیم. ﴿۱۰۵﴾

اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۰۶﴾

آنچه از طرف پروردگارت به تو وحى شده، متابعت کن. هیچ معبودى جز خدا نیست و از مشرکین دورى نما. ﴿۱۰۶﴾

وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ ﴿۱۰۷﴾

و اگر خدا مى خواست، آنها مشرک نمى شدند و ما تو را محافظ آنها قرار نداده ایم و تو وکیل آنها نیستى. ﴿۱۰۷﴾

«فحش به مشرکين ندهيد»

وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۰۸﴾

و به (معبود) کسانى که غیر خدا را مى خوانند و عبادت مى کنند، فحش ندهید که مبادا آنها هم از روى دشمنى و نادانى خدا را فحش دهند. این گونه براى هر امّتى عملشان را زینت دادیم، سپس بازگشت همه به سوى پروردگارشان هست. پس آنها را به آنچه عمل مى کرده اند آگاه خواهد فرمود. ﴿۱۰۸﴾

برداشت از آيه ۱۰۸

حُسن برخورد با ديگران

سالک الی اللّه بايد حتّی با دشمنان دين با خوبی و سلامت نفس برخورد کند، به آنها فحّاشی نکند زيرا عکس العمل آدم های بد، بدی و فحّاشی است و غالباً اظهار بدی ها و دشمنی ها از سوی معاندين به خاطر عدم رعايت اخلاق اسلامی از طرف مسلمانان است. آنها فحاشی و دشمنی را خوب می دانند ولی تو که سالک الی اللّه هستی فحّاشی را زشت و غير صحيح می دانی، آنها حتّی حاضرند به خدای تعالی و پاکان عالم مثل ائمّه معصومين عليهم السلام فحّاشی کنند پس به آنها فحش ندهيد تا آنها به شما و خدای تعالی و پيشوايانتان فحش ندهند.

«نشانه ها از جانب خدا است»

وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۹﴾

و با اصرار (و تأکید) زیاد به خدا قسم خوردند که اگر نشانه اى براى آنها (از طرف خدا) بیاید، حتما به آن ایمان خواهند آورد. بگو: جز این نیست که نشانه ها فقط نزد خدا است و شما از کجا مى دانید که وقتى آن نشانه ها بیاید، آنها ایمان نمى آورند؟ ﴿۱۰۹﴾

وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۱۰﴾

و ما دلها و چشمهاى آنها را واژگون مى کنیم، همان طورى که اوّل به آن ایمان نیاوردند و آنها را در طغیانشان سرگردان مى گذاریم. ﴿۱۱۰﴾

جزء ۶

«صدا را بلند نکنيد مگر به شما ظلم شده باشد»

لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا ﴿۱۴۸﴾

خدا دوست ندارد که صدا به بدى در کلام بلند شود، مگر کسى که به او ظلم شده باشد و خدا شنواى دانائى است. (۱۴۸)

إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا ﴿۱۴۹﴾

اگر خوبى را آشکار یا مخفى نمائید یا از بدى گذشت نمائید، پس خداوند بخشنده توانائى است. (۱۴۹)

برداشت از آيات ۱۴۹ ـ ۱۴۸

غيبت و بدگويی

يکی از گناهان کبيره غيبت و بدگويی نسبت به مؤمنين است. مگر آنکه به انسان ظلم شده باشد که در نزد قاضی می تواند کارهای بد ظالم را برای دادخواهی بگويد و اگر نسبت به مردم علنی خوبی کند، يا با آنها در خفا محبّت نمايد يا از بدی های آنها بگذرد متّصف به صفتی از صفات الهی شده است. زيرا خدای تعالی در عين آنکه بی نهايت قدرت دارد، از ديگران و بدی های آنها می گذرد.

«فرق مؤمن و کافر»

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۵۰﴾

قطعا کسانى که به خدا و پیامبران او کافر مى شوند و مى خواهند میان خدا و پیامبرانش جدائى بیندازند و مى گویند: به بعضى از پیامبران ایمان مى آوریم و بعضى را منکریم و مى خواهند در میان آن دو، راهى براى خود انتخاب کنند. (۱۵۰)

أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۱۵۱﴾

آنها کافران (واقعى و) حقیقى هستند و ما براى کفّار عذاب خوارکننده اى آماده کرده ایم. (۱۵۱)

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولَئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۵۲﴾

و کسانى که ایمان به خدا و رسولانش آورده اند و بین یکى از آنها را جدائى نمى اندازند، خدا به زودى اجرشان را مى دهد و خدا غفور رحیمى است. (۱۵۲)

برداشت از آيات ۱۵۲ ـ ۱۵۰

دلی صاف و قلبی سليم

سالک الی اللّه بايد با دلی صاف و قلبی سليم به سوی خدا برود و نبايد به بعضی از دستورات دين که به نفع او است ايمان داشته باشد و به بعضی ديگر کافر باشد و يا بخواهد راهی در اين وسط برای خود انتخاب کند که راحتّی او در آن باشد.

«سؤال اهل کتاب»

يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَكْبَرَ مِنْ ذَلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۱۵۳﴾

اهل کتاب از تو درخواست مى کنند که بر آنها کتابى از آسمان نازل کنى. قطعا اینها از موسى بزرگتر از آن را تقاضا کردند و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده. صاعقه آنها را به خاطر این ظلمشان گرفت، سپس گوساله را پس از آن همه دلائل روشن که براى آنها آمد، (براى پرستش) اتّخاذ کردند. ولى ما از آن اعمال بدشان درگذشتیم و به موسى برهان و سلطه آشکارى دادیم.  (۱۵۳)

«سجده بنی اسرائيل»

وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا  فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا ﴿۱۵۴﴾

و کوه طور را بالاى سر آنها بلند کردیم و در آن حال از آنها پیمان گرفتیم و به آنها گفتیم که در حال سجده از در (بیت المقدّس) داخل بشوید و گفتیم به آنها که در روز شنبه تجاوز نکنید و از آنها میثاق محکمى گرفتیم. (۱۵۴)

«عذاب خدا به خاطر اعمال زشت بنی اسرائيل»

فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۵۵﴾

ولى به خاطر پیمان شکنى آنها و کفرشان به آیات خدا و کشتن آنها، انبیاء را، بدون حقّى و به خاطر گفتنشان که بر قلوب ما پرده افتاده، بلکه خدا دلهاى آنها را به کفرشان مُهر کرده و جز کمى از آنها ایمان نمى آورند. (۱۵۵)

وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا ﴿۱۵۶﴾

و به خاطر کفرشان و به خاطر گفتارشان که تهمت بزرگى بر مریم زدند. (۱۵۶)

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا ﴿۱۵۷﴾

و به خاطر گفتارشان که ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم، در حالى که نه او را کشتند و نه او را به دار آویختند، بلکه (حقیقت) بر آنها مشتبه شد و قطعا کسانى که در مورد او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم آن را ندارند و تنها از گمان خود پیروى مى کنند و یقینا اورا نکشتند. (۱۵۷)

بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿۱۵۸﴾

بلکه خدا او را به سوى خود بالا برد. و خدا عزیز حکیمى است. (۱۵۸)

وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ﴿۱۵۹﴾

و هیچ یک از اهل کتاب نبوده، مگر اینکه قبل از مرگش حتماً به آن کتاب ایمان مى آورد و روز قیامت بر آنها شاهد خواهد بود. (۱۵۹)

فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا ﴿۱۶۰﴾

پس به خاطر ظلمى از طرف کسانى که یهودى هستند و به خاطر اینکه آنها راه خدا را بسیار مانع شدند، ما حرام کردیم بر آنها، چیزهاى پاکیزه اى را که براى آنها حلال بود. (۱۶۰)

وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۶۱﴾

و به خاطر آنکه ربا مى گرفتند و حال آنکه از آن نهى شده بودند و به خاطر اینکه اموال مردم را به باطل (و بدون جهت) مى خوردند و ما آماده کرده ایم براى کافرین آنها عذاب دردناکى را. (۱۶۱)

«خوبان از بنی اسرائيل»

لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۶۲﴾

ولى راسخین در علم از آنها و مؤمنینى که ایمان مى آورند به آنچه بر تو نازل شده و آنچه قبل از تو نازل گردیده و به پاى دارندگان نماز و زکات دهندگان و ایمان آورندگان به خدا و روز قیامت، به همه آنها به زودى پاداش عظیمى خواهیم داد. (۱۶۲)

«وحی به پيامبران»

إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿۱۶۳﴾

قطعا ما به تو وحى کردیم همان طورى که به نوح و پیغمبرانى که بعد از او بودند وحى نمودیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان نیز وحى نمودیم و به داود، زبور دادیم. (۱۶۳)

وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا ﴿۱۶۴﴾

و پیامبرانى که قطعا سرگذشت آنها را پیش از این براى تو گفته ایم و پیامبرانى که سرگذشت آنها را بیان نکرده ایم و خداوند با موسى به نحو واضحى سخن گفت. (۱۶۴)

«اتمام حجّت برای مردم»

رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿۱۶۵﴾

فرستادگانى که بشارت دهنده و ترساننده از عاقبت بدى بودند، (ما آنها را فرستادیم) براى اینکه مردم بر خدا حجّتى بعد از (آمدن) پیامبران نداشته باشند و خدا عزیز حکیمى است. (۱۶۵)

لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴿۱۶۶﴾

ولى خدا شهادت مى دهد بر اینکه آنچه بر تو نازل کرده است از علمش سرچشمه گرفته و ملائکه هم شهادت مى دهند، ولى شهادت خدا کافى است. (۱۶۶)

«گمراهی کفّار»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۱۶۷﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند و راه خدا را سدّ کرده اند، حتما گمراهند، آنچنان گمراهى که آنها را از هدایت دور انداخته است. (۱۶۷)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا ﴿۱۶۸﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند و ظلم کرده اند، هرگز این طور نیست که خدا آنها را ببخشد و خدا آنها را به راه (صحیحى) هدایتشان نمى کند. (۱۶۸)

إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۱۶۹﴾

مگر راه جهنّم که همیشه و ابدى در آن خواهند بود و آن بر خدا آسان است. (۱۶۹)

برداشت از آيات ۱۶۹ ـ ۱۶۷

اعتقادات

سالک الی اللّه بايد بکوشد که اعتقاداتش را به عنوان زيربنای سير و سلوکش تصحيح کند و به هيچ وجه در هيچ چيز کافر نباشد و بدتر از آن اين، است که راه خدا را سد کند و به مردم ظلم کند که در اين صورت خدای تعالی نه او را می آمرزد و نه او را به راه راست هدايت می کند و تنها او را به راه جهنّم که هميشه در آن خواهد ماند، می فرستد.

«نعمت وجود پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۱۷۰﴾

اى مردم، قطعا پیامبرى به سوى شما آمده که حق را از جانب پروردگارتان براى شما آورده است. پس ایمان بیاورید، آن براى شما بهتر است و اگر کافر شوید، پس قطعا آنچه در آسمانها و زمین است، مال خدا است و خدا داناى حکیمى است. (۱۷۰)

«غلوّ نکنيد»

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۱۷۱﴾

اى اهل کتاب، در دین خود غلوّ نکنید و درباره خدا غیر از آنچه حقّ است نگوئید. جز این نیست که مسیح، عیسى بن مریم، رسول خدا و کلمه او است که به مریم القاء شده است و روحى از او است. پس ایمان بیاورید به خدا و رسولان خدا و نگوئید خدا سه تا است. بس کنید، براى شما بهتر است. جز این نیست که خدا واحد است، او پاک است از اینکه براى او فرزندى باشد، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مال او است. و کفایت مى کند که خدا وکیل باشد. (۱۷۱)

لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا ﴿۱۷۲﴾

مسیح از اینکه بنده خدا باشد هرگز سرپیچى نکرده و همچنین فرشتگان مقرّب (خدا) از این موضوع سرپیچى نکرده اند و آنهائى که از بندگى خدا رو مى گردانند و کسانى که تکبّر مى کنند، (خدا) همه آنها را روز قیامت نزد خود محشورشان مى کند. (۱۷۲)

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۱۷۳﴾

و امّا کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح کرده اند، پس خدا اجر آنها را کاملاً مى دهد، بلکه از فضلش زیادتر (از آنچه مزد آنها است) به آنها خواهد داد و امّا کسانى که از عبادت و بندگى سرپیچى کرده اند و کسانى که تکبّر کرده اند، پس خدا آنها را عذاب دردناکى خواهد نمود و اینها غیر از خدا دوست و یاورى براى خود نخواهند یافت. (۱۷۳)

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا ﴿۱۷۴﴾

اى مردم، براى شما دلیلى از طرف پروردگارتان آمد و ما نازل کردیم به سوى شما نور آشکارى. (۱۷۴)

«اعتصام باللّه»

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿۱۷۵﴾

پس امّا کسانى که به خدا ایمان آوردند و طلب عصمت بوسیله معرفت او کردند، خدا به زودى آنها را داخل رحمت و فضلش خواهد کرد و خدا در صراط مستقیم به سوى خودش هدایتشان مى کند. (۱۷۵)

برداشت از آيه ۱۷۵

اعتصام

سالک الی اللّه بايد به مسأله اعتصام کاملاً توجّه داشته باشد و همان طوری که از کلمه «اعتصام» استفاده می شود، اين کلمه از عصمت به معنای پاکی کامل که از معرفت خدا و شناختن حقيقت گناه بدست می آيد گرفته شده، بايد بکوشد که خود را به اين مرحله برساند تا مهربانی و فضل خدا شامل حالش گردد و خدای تعالی او را در صراط مستقيم به مقصد برساند.

«پاسخ درباره کلاله»

يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۷۶﴾

از تو نظرخواهی می کنند. بگو: خدا جواب شما را درباره «کلاله» [۱] می دهد. اگر مردی از دنيا برود که فرزند نداشته باشد و تنها برای او يک خواهر باشد، نصف اموالی را که بعد از خود گذاشته به او می رسد.

و اگر خواهر (بميرد و برادر داشته باشد و) او فرزندی نداشته باشد، (تمام اموالی را که گذاشته است، به برادر می رسد.)

و اگر دو خواهر داشته باشد، دو سوّم اموالی را که گذاشته، آن دو خواهر ارث می برند.

و اگر برادران و خواهران با هم باشند، (تمام اموال را ميان خود تقسيم می کنند) و برای هر مردی دو برابر سهم زنها خواهد بود. خدا برای شما (حقايق را) بيان می کند تا گمراه نشويد و خدا به همه چيز دانا است.(۱۷۶)

[۱]  ــ خواهران و برادران.

 

 

سوره مبارکه مائده

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«وفای به عهد و پیمان»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ ﴿۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، به عقدها و قراردادها وفا کنید.

گوشت حیوانات چهارپا براى شما حلال شده است، مگر آنچه براى شما (بعدا حکمش) تلاوت خواهد شد و در وقتى که احرام بسته اید، صید را حلال ندانید. قطعا خدا حکم مى کند هر چه را بخواهد. (۱)

«احکام احرام و غیره»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، مخالفت با شعائر خدا و ماه حرام و قربانى بى قلاده و با قلاده نکنید و همچنین با حرمت آنهائى که به قصد خانه خدا براى بدست آوردن فضل پروردگارشان و خشنودى او مى آیند، (مخالفت نکنید. امّا) و وقتى از احرام بیرون آمدید، صید بکنید مانعى ندارد.

و دشمنى جمعیتى که از آمدن به مسجدالحرام (در گذشته) مانعتان شدند، نباید شما را وادار به ظلم (و تعدّى و تجاوزتان) نماید و (همیشه در راه خدا) به یکدیگر با نیکى و پرهیزکارى کمک کنید و در (راه) گناه و تعدّى با هم همکارى ننمائید. و از خدا بپرهیزید که قطعا خدا داراى مجازات سختى است. (۲)

«گوشتهای حرام»

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳﴾

گوشت مردار و خون و گوشت خوک و (گوشت) حیواناتى که اسم خدا در موقع ذبح بر آنها برده نشده و (گوشت) حیواناتى که خفه شده اند یا به زجر کشته شده اند و آن حیواناتى که در اثر پرت شدن از بلندى مرده اند و آنهائى که به ضرب شاخ حیوان دیگرى کشته شده اند و باقى مانده صید حیوان درنده، مگر آنکه آن را سر ببرید و حیواناتى که در مقابل بتها ذبح مى شوند، همه بر شما حرام شده است و قسمت کردن گوشت حیوانات بوسیله چوبهاى تیز براى بخت آزمائى، تمام این اعمال فسق و گناه است.

«روز عید غدیرخم»

امروز کافران از (دستبرد به) دینتان مأیوس شده اند. بنابراین از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را براى شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و راضى شدم که اسلام دین شما باشد. پس کسى که مضطر باشد و به غذائى دسترسى پیدا نکند و اهل گناه نباشد (مى تواند از آن گوشتها بخورد). قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۳)

«چه چیز حلال است؟»

يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴿۴﴾

از تو سؤال مى کنند که چه چیز براى آنها حلال شده است؟ بگو آنچه پاکیزه است، طیب است، براى شما حلال گردیده است و از شکار سگهائى که آنها را تعلیم داده اید و طبق دستور و تعلیم پروردگار آنها را تربیت کرده اید و یاد مى دهید و از آنچه این حیوانات براى شما نگه مى دارند بخورید و نام خدا را بر آن ببرید و از خدا پرهیز کنید که قطعا خدا سریع الحساب است. (۴)

الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۵﴾

امروز براى شما چیزهاى پاکیزه حلال شده است و طعام اهل کتاب براى شما حلال است و غذاى شما هم براى آنها حلال است و زنان پاکدامن از مؤمنان و زنان پاکدامن از اهل کتاب که قبل از شما بوده اند، وقتى که مَهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید و نه زناکار و نه داراى دوست پنهانى (و نامشروع) باشید، براى شما حلال است و کسى که انکار کند و کافر شود به آنچه که باید به آن ایمان بیاورد، قطعا عمل او از بین مى رود و او در روز قیامت از زیانکاران خواهد بود. (۵)

«آداب وضو و تیمّم»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۶﴾

ای کسانی که ایمان آورده اید، وقتی به نماز می ایستید، صورتتان و دستهایتان را تا مرفق بشوئید و سر و پاهایتان را تا بلندی پا مسح کنید و اگر جُنب بودید، (خود را) پاک نمائید و اگر مریض بودید یا در سفر بودید یا یکی از شما از محلّ پستی آمده [۱] یا با زنها تماس گرفته [۲] و آب (برای غسل و وضو) پیدا نکردید، با خاک پاک تیمّم کنید و از آن صورت و دستها را مسح کنید. خدا نمی خواهد مشکلی برای شما بوجود بیاورد، بلکه می خواهد شما را پاکتان کند و نعمتش را بر شما تمام کند، شاید شما شکر کنید. (۶)

[۱]  ــ منظور بيت الخلاء است.

[۲]  ــ منظور آميزش جنسى است.

«به یاد نعمت و عهد الهی باشید»

وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۷﴾

به یاد بیاورید نعمتهاى خدا را که به شما عنایت کرده و پیمانى را که با تأکید از شما گرفته، آن وقتى که گفتید: شنیدیم و اطاعت کردیم و از خدا بپرهیزید که قطعا خدا از (آنچه در) درون سینه ها (است)، آگاه است. (۷)

برداشت از آیه ۷

نعمت های الهی

سالک الی اللّه اگر بخواهد همیشه خوشحال و بانشاط به سیر و سلوکش ادامه.دهد،

اوّل: باید نعمت های الهی را در همه وقت متذکر باشد.

دوّم: آن که عهد و پیمانی که در عالم ذر با خدا بسته است و گفته است: شنیدیم و اطاعت می کنیم، را فراموش نکند و بکوشد که مراحل تقوی را بپیماید.

«عدالت را رعایت کنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، براى خدا قیام کنید و با عدالت و قسط شهادت دهید و نباید دشمنى جمعى، شما را وادار کند که عدالت نکنید، (بلکه در هر حال) عدالت کنید، قطعا عدالت به پرهیزکارى نزدیکتر است. و از (معصیت) خدا بپرهیزید که قطعا خدا از آنچه انجام مى دهید با خبر است. (۸)

برداشت از آیه ۸

استقامت

سالک الی اللّه باید آنچنان دارای استقامت و پایداری باشد و حقایق را محکم حفظ کند که دشمنی های دیگران او را روی تعصب به بی عدالتی، ظلم به آنها و اعتراف نکردن به حق، وادار نکند.

سالک الی اللّه باید آنچنان عادل و میانه رو باشد که به هیچ وجه انحراف نداشته باشد که این به تقوی نزدیکتر است.

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ﴿۹﴾

خدا براى کسانى که ایمان آورده و عمل صالح کرده اند، بخشش و اجر عظیمى را وعده کرده است. (۹)

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۱۰﴾

و کسانى که کافر شده اند و آیات ما را تکذیب کرده اند، آنها اهل جهنّمند. (۱۰)

«دست دشمن کوتاه شد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، نعمت خدا را بر خودتان به یاد بیاورید، آن زمانى که جمعى قصد داشتند به طرف شما دست درازى کنند و خدا دست آنها را از شما کوتاه کرد و از خدا بپرهیزید. و مؤمنان فقط بر خدا توکل مى کنند. (۱۱)

برداشت از آیه ۱۱

نعمت های الهی

سالک الی اللّه باید نعمت های الهی را دائماً متذکر باشد، بخصوص نعمت نجات از بلاها و دشمن هایی که متوجّه او بوده اند و خدا او را از آنها نجات داده است. لذا به شکرانه آن نعمت ها باید تقوی را اهمیت بیشتری بدهد و در تمام امور به خدا توکل کند.

«دوازده بزرگ از بنی اسرائیل مبعوث شد»

وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿۱۲﴾

و قطعا خدا از بنى اسرائیل پیمان گرفت و دوازده نقیب از بنى اسرائیل مبعوث نمودیم و خدا فرمود: من با شما هستم اگر اقامه نماز کنید و زکات بدهید و ایمان به پیامبران من بیاورید و آنها را یارى کنید و به خدا قرض نیکوئى بدهید، قطعا گناهان شما را مى پوشانم و به بهشتى که از زیر درختان آن نهرها جارى است، حتما داخلتان مى کنم و کسى که بعد از این از شما کافر بشود، قطعا راه راست را گم کرده است. (۱۲)

فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۳﴾

ولى به خاطر پیمان شکنى شان، آنها را لعنت کردیم و دلهاى آنها را سخت نمودیم. آنها سخنان خدا را از جایگاه خود منحرف مى کنند و حظّى از آنچه را که به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند و تو همیشه از خیانت آنها آگاه مى شوى، مگر عدّه کمى از آنها که خیانت نمى کنند. پس (به هر حال) آنها را عفو کن و (از اعمال آنها) صرف نظر نما که قطعا خدا نیکوکاران را دوست مى دارد. (۱۳)

برداشت از آیه ۱۳

عهد و پیمان

سالک الی اللّه باید همیشه متوجّه عهد و پیمانی که با خدا بسته باشد والاّ خدای تعالی او را از رحمت خود دور می کند، او را لعنت می نماید و دل او را آنچنان مبتلا به قساوت می کند که کلام خدا را به نفع خود تحریف می کند و از آن لذتی که باید مؤمنان از کلام خدا ببرند او را بی نصیب می فرماید و آنها آنچنان خیانتکار می گردند که آبرویشان می رود. امّا آنهایی که رعایت عهد و پیمان خدا را می کنند، مورد عفو و گذشت الهی واقع می شوند که قطعاً خدا محسنین و نیکوکاران را دوست می دارد.

«عهد و پیمان از بنی اسرائیل»

وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ ﴿۱۴﴾

و از کسانى که گفتند: ما نصرانى هستیم، پیمانشان را گرفتیم ولى آنها بخش مهمّى از آنچه به آنها تذکر داده شده بود را فراموش کردند. لذا در میان آنها تا روز قیامت دشمنى و کینه انداختیم. و به زودى خدا آنها را از آنچه انجام مى دادند آگاه مى سازد. (۱۴)

«نور هدایت به سوی شما آمد»

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ﴿۱۵﴾

اى اهل کتاب، قطعا پیامبر ما به سوى شما آمد. (او) بسیارى از حقایق کتاب آسمانى را که شما آنها را کتمان مى کردید، براى شما روشن نمود و از بسیارى از مطالب آن صرف نظر کرده. قطعا از طرف خدا نور و کتاب واضحى براى شما آمده است. (۱۵)

يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۱۶﴾

خدا کسانى را که در کارها رضایت الهى را مى طلبند، بوسیله کتاب به سوى راههاى سلامتى (و درستى) هدایت مى کند و آنها را از تاریکیها به سوى نور با خواست خودش خارج مى نماید و آنها را به راه راست هدایت مى کند. (۱۶)

برداشت از آیات ۱۶ ـ ۱۵

صراط مستقیم

خدای تعالی برای عموم مردم پیامبرانی که آنها را هدایت کنند و آنچه از کلام خدا را بعضی از دشمنان مخفی نموده اند واضح نماید بخصوص رسول اکرم   صلی الله علیه و آلهو قرآن کریم که نور است و معلوم است که کلام خدا است نازل فرموده. پس باید سالک الی اللّه رضایت خدای تعالی را با تبعیت از قرآن و مفسران آن یعنی اهل بیت عصمت   علیهم السلامبدست بیاورد و قلب سلیم پیدا کند، از تاریکی های جهل و نادانی طبق برنامه الهی به سوی نور، علم و حکمت بیرون بیاید و به صراط مستقیم هدایت شود.

«مسیح پسر خدا نیست»

لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۷﴾

قطعا کسانى که مى گویند: خدا همان مسیح، پسر مریم است، کافرند. بگو: اگر خدا اراده کند که مسیح، پسر مریم و مادرش و همه کسانى را که در روى زمین اند هلاک کند، و چه کسى مى تواند مالک اراده خدا در چیزى بشود؟ و مُلک آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است، مال خدا است. هر چه را بخواهد خلق مى کند. و خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۱۷)

وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿۱۸﴾

یهود و نصارا گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم. بگو: پس چرا به خاطر گناهانتان عذابتان مى کند؟ بلکه شما هم بشرى هستید از آنچه خدا خلق کرده است. کسى را که بخواهد مى بخشد و هر که را بخواهد عذاب مى کند و مُلک آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است، مال خدا است و برگشت به سوى خدا است. (۱۸)

«فاصله بین انبیاء علیهم السلام»

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۹﴾

اى اهل کتاب، رسول ما بعد از آنکه فاصله اى بین پیامبران واقع شده بود، نزد شما آمد تا براى شما (مطالب را) بیان کند و به خاطر اینکه نگوئید: پیغمبرى که بشارت دهنده و ترساننده باشد براى ما نیامده است. (حالا) قطعا ترساننده و بشارت دهنده براى شما آمده است. و خدا بر هر چیزى قادر است. (۱۹)

«نعمتهای الهی به بنی اسرائیل»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا وَآتَاكُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۲۰﴾

و وقتى که موسى به قومش گفت: اى قوم من، به یاد بیاورید نعمت خدا را که به شما عنایت کرد. آن وقتى که در بین شما انبیائى را قرار داد و خدا شما را حاکم و صاحب اختیار قرار داد و به شما چیزهائى داد که به هیچ یک از مردم جهان (آنها را) نداده است. (۲۰)

يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ ﴿۲۱﴾

اى قوم من، به زمین مقدّسى که خدا براى شما مقدّر فرموده است، وارد شوید و به عقب برنگردید که از ضررکرده ها قرار مى گیرید. (۲۱)

قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ﴿۲۲﴾

گفتند: اى موسى، قطعا در این (زمین مقدّس،) یک دسته مردم ظالم و جبّارى هستند و ما هرگز داخل آنجا نمى شویم تا آنها از آنجا خارج شوند. پس اگر از آن خارج شدند، ما داخل خواهیم شد. (۲۲)

«بنی اسرائیل در تیه»

قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۳﴾

دو مرد [۱] از کسانی که می ترسیدند نعمت خدا از دستشان برود، گفتند که وارد بر آنها از این «در» بشوید. وقتی که داخل شدید، شما غلبه پیدا خواهید کرد و بر خدا توکل کنید، اگر ایمان دارید.(۲۳)

[۱]  ــ منظور «يوشع» و «كاليب» است.

قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿۲۴﴾

گفتند: اى موسى، قطعا ما تا وقتى که آنها در آن سرزمین هستند، داخل آن درب هرگز و ابدا نمى شویم. پس تو و پروردگارت بروید و جنگ کنید، ما اینجا نشسته ایم. (۲۴)

قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۵﴾

موسى گفت: پروردگار من، قطعا من جز مالک نفس خود و برادرم نیستم، بین ما و بین قوم فاسق جدائى بینداز. (۲۵)

قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾

خدا به موسى فرمود: قطعا این سرزمین تا چهل سال براى آنها حرام است، دائما در زمین سرگردان خواهند بود و درباره این جمعیت فاسق، (غمگین مباش و) تأسّف مخور. (۲۶)

«قصّه پسران حضرت آدم  علیه السلام»

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿۲۷﴾

و نقل کن براى مردم قضیه راستى که براى پسران حضرت آدم اتّفاق افتاد. زمانى که هر کدامشان کارى براى تقرّب به خدا انجام دادند. پس، از یک نفر آنها پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد.(آن یکى) گفت: من حتما تو را مى کشم. (این یکى) گفت: جز این نیست که خدا کارها را فقط از اهل تقوى قبول مى کند. (۲۷)

لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿۲۸﴾

اگر تو براى کشتن من دست به طرف من دراز کنى، من براى کشتن تو دستم را به طرف تو دراز نمى کنم، (چون) من قطعا از پروردگار عالمیان مى ترسم. (۲۸)

إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ ﴿۲۹﴾

قطعا من مى خواهم تو با گناه من و گناه خودت به سوى خدا برگردى و از اصحاب آتش باشى و آن جزاى ستمکاران است. (۲۹)

فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۳۰﴾

بالاخره نفس سرکش او، او را به کشتن برادرش وادار کرد و او را کشت. پس (عاقبت، او) از ضرردیدگان گردید. (۳۰)

فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ ﴿۳۱﴾

خدا کلاغى را فرستاد که زمین را گود مى کرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را دفن کند. (او) گفت: واى بر من، آیا من ناتوانترم از اینکه مثل این کلاغ باشم که جسد برادرم را دفن کنم؟ و بالاخره روز بعد، از کار خود پشیمان شد و از نادمین گردید. (۳۱)

برداشت از آیات ۳۱ ـ ۲۷

حسادت

سالک الی اللّه باید از جریان پسران حضرت آدم علیه السلام عبرت بگیرد و به هیچ کس حسادت نکند. زیرا بعضی از مردم که مورد لطف الهی واقع شده اند ممکن است با قلبی پاک و تقوای کامل بوده و این لطف به آنها شده است که اگر با دشمن و حتّی با قاتل خود روبرو شدند به طرف دشمن برای کشتن او نروند مگر آنکه خدای تعالی راضی باشد و دستور دفاع داده باشد، زیرا بالاخره دشمن هر چه بکند ضرر کرده و خدای تعالی او را عذاب می کند، عاقبت پشیمان خواهد شد و نامش تا ابد از ستمگران محسوب می شود.

«حکم قصاص در بنی اسرائیل»

مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ﴿۳۲﴾

به همین جهت براى بنى اسرائیل نوشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، مثل این است که همه انسانها را کشته و هر کس انسانى را زنده کند، قطعا مثل این است که همه مردم را زنده کرده است. و قطعا پیامبران ما با دلائل روشنى براى بنى اسرائیل آمدند، سپس بیشتر آنها پس از آن در روى زمین (تعدّى و) اسراف کردند. (۳۲)

«حکم جنگ با خدا»

إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴿۳۳﴾

جز این نیست جزاى کسانى که با خدا و پیامبرش به جنگ بر مى خیزند و در روى زمین سعى در فساد مى کنند، این که کشته شوند یا به دار آویخته شوند یا دست و پاى آنها بعکس یکدیگر بریده شوند یا از محل خود تبعید گردند. این عذاب و رسوائى آنها در دنیا است و در آخرت براى آنها مجازات عظیمى خواهد بود. (۳۳)

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴿۳۴﴾

مگر کسانى که قبل از آنکه بر آنها مسلّط شوید، توبه کنند. پس بدانید که قطعا خدا بخشنده مهربانى است. (۳۴)

برداشت از آیات ۳۴ ـ ۳۳

جلسه امتحان

سالک الی اللّه در زمین که در حقیقت جلسه امتحانی برای او است، باید تمام فکر و هوشش را به امتحانش بدهد و اگر بخواهد با خدای تعالی و رسولش جنگ کند و فساد کند، باید او را از جلسه امتحان بیرون کرد و به دار آویخت و یا از آن مکانی که امکان فساد کردن برای او هست دورش نمود تا در دنیا او پست بماند و در عالم دیگر هم برای او عذاب بزرگی خواهد بود. مگر آنکه توبه کند که در این صورت خدای تعالی بخشنده و مهربان است.

«تقوی و جهاد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از خدا بپرهیزید و وسیله اى براى تقرّب به او داشته باشید و در راه خدا جهاد کنید، شاید شما رستگار شوید. (۳۵)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۳۶﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند، اگر تمام آنچه در روى زمین است، دو برابر آن با آن، مال آنها باشد (و همه آنها را) براى نجات از عذاب قیامت بدهند، از آنها قبول نخواهد شد و براى آنها مجازات دردناکى خواهد بود. (۳۶)

برداشت از آیات ۳۶ ـ ۳۵

توسل به اهل بیت علیهم السلام

سالک الی اللّه باید همیشه متوسل به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و سخنان آنها برای رسیدن به مقصد و سیر الی اللّه باشد و کسانی که از این وسیله نمی خواهند استفاده کنند، این را بدانند که اگر آنچه در زمین هست مال آنها باشد و یک برابر هم بر آن اضافه کنند و فدا بدهند و بخواهند از عذاب قیامت نجات پیدا کنند، به خاطر این کارشان از آنها قبول نمی شود و بلکه عذاب دردناکی هم در انتظار آنها خواهد بود.

يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ ﴿۳۷﴾

آنها دوست دارند (مى خواهند) از آتش خارج شوند و حال آنکه آنها هرگز از آتش خارج نمى شوند و براى آنها عذاب پایدارى خواهد بود. (۳۷)

«حکم دزد و توبه او»

وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۳۸﴾

دستهاى مرد دزد و زن دزد را قطع کنید. (این) به خاطر عملى است که انجام داده اند. این به خاطر مجازاتى است از طرف خدا و خدا عزیز حکیمى است. (۳۸)

فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴿۳۹﴾

امّا کسى که پس از ظلمش توبه کند و خود را اصلاح نماید، پس قطعا خدا توبه او را مى پذیرد، زیرا خدا بخشنده مهربانى است. (۳۹)

«همه کارها و حکومتها از خدا است»

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴۰﴾

آیا نمى دانى که سلطنت آسمانها و زمین قطعا مال خدا است؟ کسى را که بخواهد عذاب مى کند و کسى را که بخواهد مى بخشد و خدا بر هر چیزى قادر است. (۴۰)

«جاسوسی برای دیگران»

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۴۱﴾

اى رسول، آنهائى که در مسیر کفر شتاب مى کنند، از میان کسانى که با زبان مى گویند: ایمان آورده ایم و حال آنکه به دل ایمان نیاورده اند، تو را اندوهگین و محزون نکنند و همچنین گروهى از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش مى دهند تا بتوانند وسیله اى براى تکذیب تو پیدا کنند. آنها خوب گوش داده اند که جاسوسانى براى گروه دیگرى که خودشان نزد تو نیامده اند، باشند. آنها سخنان تو را از معناى اصلیش تحریف مى کنند. آنها مى گویند: اگر مطالب این گونه آورده شد، آن را بگیرید والاّ اگر آن گونه نبود، قبول نکنید و دورى نمائید. و کسى را که خدا بخواهد او را مبتلا کند، تو هرگز نمى توانى از او در مقابل خدا دفاع کنى. آنها کسانى هستند که خدا نمى خواهد دلشان را پاک کند. براى آنها در دنیا رسوائى و ذلّت است و در آخرت براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. (۴۱)

سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۴۲﴾

آنها سخنان تو را خوب و زیاد گوش مى دهند، براى آنکه تو را تکذیب کنند. آنها زیاد حرام مى خورند. پس اگر نزد تو آمدند، بین آنها حکم کن و یا از آنها دورى نما. ولى اگر از آنها اعراض کنى، هرگز به تو هیچ ضررى نمى رسانند و اگر خواستى بین آنها قضاوت کنى، با عدالت داورى کن. قطعا خدا عادلها را دوست مى دارد. (۴۲)

«اهمیت تورات»

وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۳﴾

و چگونه تو را به قضاوت مى خواهند و حال آنکه در نزد آنها توراتى است که در آن حکم خدا است. پس از حکم تو نیز بعد از آن رو مى گردانند و آنها داراى ایمان نیستند. (۴۳)

إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ﴿۴۴﴾

قطعا ما تورات را که در آن راهنمائى و نور بود، نازل کردیم تا بوسیله آن پیامبرانى که در مقابل خدا تسلیم بودند، براى کسانى که یهودى بودند، حکم کنند و نیز براى دانشمندان و علماى یهود به آنچه از کتاب خدا حفظ شده و بر حقّانیت آن شهادت داده اند. پس از مردم نترسید و از من بترسید و آیات مرا به قیمت کمى نفروشید و کسى که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکند، پس آنها همان کافرانند. (۴۴)

«حکم قصاص»

وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴿۴۵﴾

و در تورات براى بنى اسرائیل نوشتیم که نفس را در مقابل نفس قصاص کنید و چشم را در مقابل چشم و بینى را در مقابل بینى و گوش را در مقابل گوش و دندان را در مقابل دندان و هر جراحتى را قصاصى خواهد بود. پس اگر کسى پولى و یا چیزى عوض بدهد، کفّاره براى عمل قاتل و غیره خواهد بود و کسى که به آنچه خدا نازل کرده، حکم نکند، پس آنها همان ظالمانند. (۴۵)

«حضرت عیسی علیه السلام تصدیق کننده تورات قبل از خود بود»

وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۶﴾

و پشت سر آثار آنها عیسى بن مریم را که تصدیق کننده کتاب توراتى بود که قبل از او آمده بود فرستادیم و به او کتاب انجیل را که در او هدایت و نور و تأییدکننده و تصدیق کننده کتاب تورات بود، دادیم و (کتاب تورات) هدایت و موعظه اى براى اهل تقوا است. (۴۶)

وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴۷﴾

و اهل انجیل باید به آنچه خدا در آن نازل کرده، حکم کنند و کسى که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکند، پس آنها همان فاسقین اند. (۴۷)

«قرآن نگهبان کتب آسمانی است»

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾

و ما بر تو قرآن را به حقّ نازل کردیم، در حالى که تصدیق کننده و تأییدکننده بعضى از آن کتابها است که در قبل بوده اند و حاکم بر آنها است. پس بین آنها به آنچه خدا نازل کرده است، حکم کن و هواى نفس آنها را در مقابل آنچه از حقّ و حقیقت به تو رسیده است، پیروى نکن.

«بر خوبیها سبقت بگیرید»

ما براى هر کدام از شما آئین و دینى و طریقه اى قرار داده ایم. و اگر خدا بخواهد، حتماً همه شما را امّت واحده اى قرار مى دهد. ولى خدا مى خواهد با آنچه که بر شما نازل کرده است امتحانتان کند. پس به سوى خوبیها بر یکدیگر سبقت بگیرید. برگشت همه شما به طرف خدا است که در آن موقع خدا به شما خبر مى دهد به آنچه در آن اختلاف داشته اید. (۴۸)

برداشت از آیه ۴۸

قرآن راهنمای سالکان

قرآن برای سالک الی اللّه بهترین راهنما به سوی حق و حقیقت است به شرط آنکه از آن به خوبی پیروی شود و به وسیله آن به حق حکومت شود، از خواسته ها و هوای نفس مردم پیروی نشود، بر همه خوبی هایی که قرآن راهنمایی کرده بر دیگران سبقت گیرد و به هیچ وجه اختلاف ایجاد نکند.

«از هوای نفسانی مردم پرهیز کنید»

وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿۴۹﴾

و اینکه در میان اهل کتاب طبق آنچه خدا نازل کرده است، حکم کن و از هواهاى نفسانى آنها متابعت نکن و از آنها بر حذر باش. مبادا تو را از بعضى احکامى که خدا بر تو نازل کرده، دور نمایند. و اگر روگردان شدند و اعتنائى نکردند، پس بدان جز این نیست که خدا مى خواهد آنها را به خاطر بعضى از گناهانشان مجازات کند و قطعا بیشترى از مردم فاسقند. (۴۹)

أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴿۵۰﴾

آیا آنها حکم زمان جاهلیت را مى خواهند؟ چه کسى بهتر از خدا براى کسانى که اهل یقینند، حکم مى کند؟ (۵۰)

«کفّار نباید سرپرست مسلمانان باشند»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴿۵۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، یهود و نصارا را سرپرست و فرمانده خود قرار ندهید. آنها بعضى شان سرپرست و فرمانده بعضى دیگرند و کسى که از شما آنها را سرپرست و فرمانده خود قرار دهد، پس قطعا او از آنها است. قطعا خدا هیچگاه مردم ستمگر را هدایت نمى کند. (۵۱)

«دلهای مریض»

فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴿۵۲﴾

تو مى بینى کسانى را که در دلهاشان مرضى است، بر یکدیگر در ارتباط با آنها پیشى مى گیرند. مى گویند: مى ترسیم حادثه اى براى ما اتّفاق بیفتد. شاید خدا پیروزى و فتح یا حادثه دیگرى از سوى خود پیش بیاورد و این دسته از آنچه در دلهایشان پنهان داشته اند، پشیمان شوند. (۵۲)

وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ ﴿۵۳﴾

و کسانى که ایمان آورده اند مى گویند: آیا اینها همان کسانى هستند که با تأکید به خدا قسم یاد کرده اند که با شما باشند؟ اعمال آنها بى فایده شد پس زمانى براى آنها پیش آمد که خسارت و زیان کردند. (۵۳)

برداشت از آیات ۵۳ ـ ۵۱

دل های مریض

اگر انسان تزکیه نفس نکند و دلش مریض باشد، غرب زده می شود، یهود و نصاری را سرپرست خود قرار می دهد، از آنها می ترسد، خدا را در نظر نمی گیرد و حتّی اگر زمامدار باشد، جامعه اسلامی را به آنها می سپارد و فتح و پیروزی را از وابستگی به آنها می خواهد، خدا را نمی شناسد و آنها به او قطعاً خیانت می کنند و بالاخره پشیمان می شود.

«یاران امام عصر روحی فداه»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۵۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، کسى که از شما در دینش مرتد شود، خدا به زودى جمعیتى را مى آورد که آنها را خدا دوست مى دارد و آنها هم خدا را دوست مى دارند، در مقابل مؤمنین، متواضع و در مقابل کفّار، سرسخت و قدرتمندند، آنها در راه خدا جهاد مى کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى ترسند. آن فضل خدا است که به هر کس بخواهد، مى دهد و فضل خدا شامل همه مى شود و او دانا است. (۵۴)

برداشت از آیه ۵۴

جدیت کامل

سالک الی اللّه به هیچ وجه نباید از خود سستی نشان ندهد و با جدیت به سوی خدا برود والاّ ممکن است از دینش برگردد و مبغوض خدا شود که در این صورت خدای تعالی دیگران را که هم آنها خدا را دوست دارند و هم خدا آنها را دوست دارد و در مقابل مردمان با ایمان فروتن هستند و در مقابل کفّار از خود عزّت نشان می دهند، می آورد.

سالک الی اللّه باید در راه خدای تعالی قدم در مرحله جهاد بگذارد و از ملامت مردم نترسد که این قدرت و شرح صدر فضل الهی است که به هر کس بخواهد می دهد.

«سرپرست شما خدا و رسول صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و على بن ابيطالب عليه ‏السلام است»

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿۵۵﴾

جز این نیست که ولىّ شما خدا و رسول او و کسانى که ایمان آورده و نماز را بپا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند، (یعنى على بن ابیطالب) مى باشند. (۵۵)

وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۵۶﴾

و کسى که ولایت خدا و رسول او و کسانى که ایمان آورده اند (یعنى على بن ابیطالب) را قبول کند، پس قطعا حزب خدا همانها غلبه کنندگانند. (۵۶)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴿۵۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از آنهائى که قبل از شما به آنها کتاب داده شده که دینتان را به مسخره و بازى مى گیرند و کفّار را براى خود سرپرست انتخاب نکنید و از خدا بپرهیزید، اگر ایمان دارید. (۵۷)

وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ﴿۵۸﴾

و وقتى که شما مردم را براى نماز مى خوانید، آنها این کار شما را به مسخره و بازى مى گیرند. این عمل آنها به خاطر آن است که آنها جمعیتى هستند که عقلشان را به کار نمى اندازند. (۵۸)

برداشت از آیات ۵۸ ـ ۵۷

با کفّار دوستی نکنید

سالک الی اللّه اگر بخواهد دوستی برای خود انتخاب کند، بخصوص اگر آن دوست حالت برتری و فرماندهی بر این داشته باشد، باید از کسانی باشد که راه و روش او را بی ارزش و بازی تصور نکند و منکر راه صحیح او نباشد و تقوی را پیشه کند. اینها رفتن به مسجد و نماز و عبادت را مسخره و بازی تصور می کنند و ارتباط با خدا را اهمیت نمی دهند. این به خاطر آن است که تعقّل و تفکر نمی کنند.

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ﴿۵۹﴾

بگو: اى اهل کتاب، شما از ما انتقام مى گیرید؟ آیا غیر از این است که ما به خداى یگانه و به آنچه بر ما از طرف او نازل شده و به آنچه قبل از این نازل گردیده، ایمان آورده ایم؟ و قطعا بیشتر شما فاسقید. (۵۹)

«بدترین مجازاتها»

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ ﴿۶۰﴾

بگو: آیا به شما خبر دهم بدتر از آن پاداش در نزد خدا چیست؟ کسى که خدا لعنتش کرده باشد و بر او غضب نموده باشد و از آنها میمونها و خوکهاى مسخ کرده باشد و آنها پرستش طاغوت نموده باشند، آنها موقعیتشان بدتر است و از راه راست گمراهترند. (۶۰)

«اعمال منافقانه بنی اسرائیل»

وَإِذَا جَاءُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَقَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَهُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا يَكْتُمُونَ ﴿۶۱﴾

و زمانى که نزد شما مى آیند، مى گویند: ما ایمان آورده ایم و حال آنکه اینها قطعا با کفر نزد شما وارد شده اند و قطعا با کفر خارج مى شوند و خدا داناتر است به آنچه که آنها کتمان مى کنند. (۶۱)

وَتَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۶۲﴾

و زیادى از اینها را مى بینى که بر یکدیگر در گناه و اظهار دشمنى و خوردن مال حرام سرعت مى گیرند. قطعا چقدر اینها بد عمل مى کنند. (۶۲)

برداشت از آیه ۶۲

پرهیز از بدی ها

افرادی که اعتقادات صحیحی ندارند و تزکیه نفس نکرده اند با سرعت عجیبی به طرف گناه، دشمنی با یکدیگر و صفات رذیله می روند، به خوردن مال حرام می پردازند و طبعاً اعمال بدی می کنند. مسلمانان بخصوص سالکین الی اللّه باید از این کارها بپرهیزند.

لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ ﴿۶۳﴾

چرا دانشمندان نصارا و دانشمندان یهود آنها را از سخنان گناهشان و خوردن مال حرامشان نهى نمى کنند؟ قطعا چه بد کارهائى مى کنند. (۶۳)

«دست خدا باز است»

وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿۶۴﴾

و یهود مى گوید: دست خدا بسته است. دست خودشان بسته باد و لعنت بر آنها به خاطر این گفتارشان باد. بلکه دستان خدا باز است، هر طور بخواهد انفاق مى کند. ولى قطعا این آیات که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیارى از آنها مى افزاید و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و بغض و کینه را قرار داده ایم. هر زمان آتش جنگى مى افروزند، خدا آن را خاموش مى کند و آنها براى فساد در زمین سعى مى کنند. و خدا فسادکنندگان را دوست نمى دارد. (۶۴)

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۶۵﴾

و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند، ما گناهان آنها را جبران مى کنیم و در بهشت پر نعمت آنها را وارد مى سازیم. (۶۵)

«احکام تورات و انجیل واقعی درست است»

وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ﴿۶۶﴾

و اگر آنها احکام تورات و انجیل و آنچه را که براى آنها از جانب پروردگارشان نازل شده بر پا بدارند، از آسمان و زمین روزى خواهند خورد. جمعى از اینها مقتصد و میانه رو هستند ولى بیشتر اینها اعمال بدى انجام مى دهند. (۶۶)

«اهمیت تبلیغ ولایت علی علیه السلام»

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿۶۷﴾

اى فرستاده، تبلیغ کن آنچه بر تو از جانب پروردگارت (درباره خلافت على بن ابیطالب  علیه السلام) نازل شده است که اگر این کار را نکنى، تبلیغ رسالتت را (از جانب خدا) نکرده اى و خدا تو را از (شرّ) مردم نگه مى دارد، قطعا خدا مردم کافر را هدایت نمى کند. (۶۷)

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۶۸﴾

بگو: اى اهل کتاب، شما پایبند به چیزى و بر چیزى استوار نیستید، تا زمانى که احکام تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده را (فعّال کنید و) بر پا بدارید. ولى آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر بیشتر آنها چیزى جز طغیان و کفر نمى افزاید. پس تأسّف بر قوم کافر مخور. (۶۸)

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۹﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده اند و کسانى که یهودى و ستاره پرست و نصارا هستند، از اینها کسانى که ایمان به خدا و روز قیامت بیاورند و عمل شایسته کنند، پس خوفى بر آنها نخواهد بود و محزون نمى شوند. (۶۹)

«عهد و پیمان از بنی اسرائیل»

لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ ﴿۷۰﴾

قطعا ما عهد و پیمان بنى اسرائیل را گرفتیم و به سوى  آنها پیامبرانى فرستادیم. ولى هر وقت پیغمبرى نزد آنها مى آمد و بر خلاف هواى نفس آنها سخنى مى گفت، جمعى (او را) تکذیب مى کردند و جمعى (او را) مى کشتند. (۷۰)

وَحَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَصَمُّوا ثُمَّ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَصَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿۷۱﴾

فکر مى کردند که امتحانى (که سبب مجازات شود،) در کار نخواهد بود. آنها کور و کر شدند، سپس خدا توبه آنها را قبول کرد، سپس بیشترى از آنها کر و کور شدند و خدا به آنچه مى کنند، بینا است. (۷۱)

لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۷۲﴾

کسانى که گفتند: خدا همان مسیح بن مریم است، حتما کافر شده اند و حال آنکه مسیح گفت: اى بنى اسرائیل، خدا را بندگى کنید که پروردگار من و پروردگار شما است. قطعا کسى که به خدا شرک بیاورد، قطعا خدا بهشت را بر او حرام مى کند و جایگاه او آتش است و براى ستمگران، از یارى کنندگان کسى نیست. (۷۲)

«تثلیث باطل و غلط است»

لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۷۳﴾

قطعا کسانى که گفتند: خدا یکى از سه خدا است، کافر شده اند و حال آنکه خدائى جز خداى واحد نیست و اگر از آنچه مى گویند دست نکشند، حتما عذاب دردناکى به کافران آنها خواهد رسید. (۷۳)

أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۷۴﴾

چرا اینها به طرف خدا بر نمى گردند و توبه نمى کنند و از او طلب بخشش نمى نمایند؟ و (حال آنکه) خدا بخشنده مهربانى است. (۷۴)

«مسیح کیست؟»

مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴿۷۵﴾

مسیح پسر مریم، جز رسولى که قبل از او پیامبرانى گذشته اند چیزى نبوده و مادرش زن درستى بوده. اینها غذا مى خوردند. نگاه کن، ببین چطور ما براى آنها آیاتمان را بیان مى کنیم سپس ببین آنها چگونه از حقّ رو برمى گردانند. (۷۵)

قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۷۶﴾

بگو: آیا غیر از خدا چیزى را مى پرستید که مالک ضرر و نفعى براى شما نیست؟ و خدا شنواى دانائى است. (۷۶)

«غلوّ در دین»

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ ﴿۷۷﴾

بگو: اى اهل کتاب در دینتان بدون حقّى غلو نکنید و از هواهاى نفسانى جمعیتى که قبلاً قطعا گمراه شده اند و بسیارى از دیگران را گمراه کرده اند و از راه راست منحرف شده اند، پیروى نکنید. (۷۷)

لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ﴿۷۸﴾

لعنت شده اند کافران بنى اسرائیل به زبان داود و عیسى بن مریم. آن بخاطر این است که معصیت کردند و متجاوز بودند. (۷۸)

«نهی از منکر»

كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۷۹﴾

اینها یکدیگر را از منکرى که انجام مى دادند، نهى نمى کردند. چه بد کارى انجام مى دادند. (۷۹)

تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ ﴿۸۰﴾

بیشتر آنها را مى بینى که کافران را ولىّ خود قرار مى دهند. آنها چه بد چیزى را براى خودشان جلو فرستاده اند. سِخط خدا بر آنها باد و آنها در عذاب، همیشه خواهند بود. (۸۰)

«ولایت مشرکین»

وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۸۱﴾

و اگر اینها ایمان به خدا و پیغمبر و آنچه بر پیغمبر نازل شده است مى آوردند، مشرکین را صاحب اختیار خود قرار نمى دادند، ولى بیشترى از آنها فاسقند. (۸۱)

جزء ۵

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۲۴﴾

و زنان شوهردار، مگر آنهائى را که مالک شده اید نیز بر شما حرام است. اینها احکامى است که خداوند براى شما مقرّر داشته است. امّا زنهاى دیگر غیر از این دسته براى شما حلال شده است که با اموال خودتان آنها را اختیار کنید، در حالى که شما پاکدامن باشید و از زِنا خوددارى کنید و زنانى را که متعه مى کنید، واجب است مَهر آنها را نیز بپردازید و گناهى براى شما نیست در آنچه بعد از تعیین مَهر با یکدیگر توافق کرده اید. قطعا خدا داناى حکیمى است. (۲۴)

«ازدواج با کنيزان»

وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴿۲۵﴾

و از شما کسانى که نمى توانند با زنان پاک و با ایمان بخاطر تنگدستى ازدواج کنند، مى توانند با زنهائى که پاکند از میان بردگان و کنیزان با ایمان که خریده اید و در اختیار دارید ازدواج نمایند و خدا به ایمان شما آگاهتر است و همه شما از اعضاى یکدیگرید و با آنها با اجازه صاحبانشان ازدواج کنید و مَهرشان را با خوبى به خودشان بدهید، به شرط آنکه پاکدامن باشند و به طور آشکارا مرتکب زنا نشوند و دوست پنهانى نگرفته باشند. پس در صورتى که شوهر انتخاب کرده باشند و مرتکب عمل زشتى بشوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (حکم ازدواج با کنیزان) براى کسانى است از شما که مى ترسند به زحمت بیفتند. ولى اگر از ازدواج خوددارى کنید، براى شما بهتر است. و خداوند آمرزنده مهربانى است. (۲۵)

«پذيرش توبه»

يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶﴾

خدا مى خواهد راههاى سعادت را براى شما بیان کند و به سنّتهاى کسانى که قبل از شما بوده اند راهنمائى تان نماید و توبه تان را بپذیرد و خدا داناى حکیمى است. (۲۶)

«قبولی توبه»

وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا ﴿۲۷﴾

و خدا مى خواهد توبه شما را قبول کند. ولى کسانى که مى خواهند پیروى از شهوات بکنند، مایلند شما کاملاً منحرف شوید. (۲۷)

يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا ﴿۲۸﴾

خدا مى خواهد کار را براى شما آسان کند و تخفیف دهد. و انسان ضعیف آفریده شده است. (۲۸)

برداشت از آيات ۲۸ ـ ۲۶

بيان حقايق و توبه

خدای تعالی به قدری به سالکين الی اللّه مهربان است که اراده فرموده همه حقايق را برای آنها بيان کند، آنها را به راه راست هدايت فرمايد و توبه آنها را قبول کند ولی شيطان سيرتانی که پيرو شهوت رانی ها هستند مايلند که آنها را به خود گرايش دهند تا گمراه نمايند که نبايد به آنها توجّه نمود ولی خدای تعالی به سالکين الی اللّه کمک می کند و برای آنها مشکلات را تخفيف می دهد.

«مال مردم را نخوريد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴿۲۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را بین خود به نادرستى نخورید. مگر اینکه تجارتى در میان باشد که با رضایت طرفین شما انجام گیرد. و خودکشى نکنید. قطعا خدا نسبت به شما مهربان است. (۲۹)

وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾

و کسى که این عمل را از روى دشمنى و ظلم انجام دهد، به زودى او را در آتشى قرارش مى دهیم. و این کار براى خدا آسان است. (۳۰)

«کفّاره گناهان بزرگ»

إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا  كَرِيمًا ﴿۳۱﴾

اگر از گناهان بزرگى که نهى شده اید پرهیز و اجتناب نمائید، ما گناهان کوچک شما را جبران مى کنیم و شما را در محلّ خوبى وارد مى سازیم. (۳۱)

برداشت از آيه ۳۱

جبران گناهان

خدای تعالی به قدری مهربان است که اگر مردم با ايمان بخواهند به سوی خدا حرکت کنند و توبه نمايند، اگر از گناهان کبيره دوری کنند خدای تعالی علاوه بر آن که از گناهانشان می گذرد به آنها اجازه ورود به مراحل کمالات را می دهد و آنها را موفّق به سير و سلوک می نمايد.

«آرزوهای بی جا»

وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۳۲﴾

و فضیلتهائى را که خدا براى بعضى از شما نسبت به بعضى قرار داده، آرزو نکنید. براى مردان از آنچه کسب مى کنند نصیبى است و براى زنان از آنچه کسب مى کنند نیز نصیبى است و از فضل خدا سؤال کنید. قطعا خدا به هر چیزى دانا است. (۳۲)

برداشت از آيه ۳۲

نتيجه جديّت

سالک الی اللّه بايد بداند که هر کسی به قدر فعّاليّت و جدّيتش دارای فضيلت و کمال می شود و کسی نبايد بدون آن که زحمتی بکشد آرزوی کمالاتی که به ديگران داده شده داشته باشد ولی در عين حال پس از جديّت از فضل خدای تعالی هم درخواست کند که او را موفّق به تزکيه نفس و کمالات بفرمايد.

«برای هر کسی بايد سرپرستی باشد»

وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا ﴿۳۳﴾

براى هر کسى سرپرستها و وارثهائى قرار داده ایم که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث ببرند و کسانى که با آنها پیمان بسته اید، پس نصیبشان و حقّشان را بپردازید، قطعا خدا بر هر چیزى شاهد خواهد بود. (۳۳)

«مردان سرپرست زنانند»

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ﴿۳۴﴾

مردان سرپرست زنان اند و تسلّط بر آنها دارند. این به خاطر برتریهائى است که بعضى شان بر بعضى داشته و به خاطر این است که مردان از اموالشان به آنها انفاق مى کنند. زنهاى صالح آنهائى هستند که متواضع اند. در پنهان، آبروى شوهرهایشان را حفظ مى کنند و حقوقى را که خدا براى آنان منظور کرده، نگهدارى مى نمایند. و آن دسته از زنان که از سرکشى و مخالفتشان مى ترسید، اوّل آنها را پند دهید و موعظه کنید (و اگر گوش نکردند)، از بستر آنها دورى کنید و آنها را (تنبیه کنید)، بزنید و اگر از شما اطاعت کردند، راه دیگرى براى تجاوز بر آنها و تعدّى بر آنها لازم نیست پیدا کنید. قطعا خدا بلند مرتبه بزرگى است. (۳۴)

وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا ﴿۳۵﴾

و اگر ترسیدید که بین آنها جدائى بیفتد، یک حَکم از خانواده آن شوهر و یک حَکم از خانواده آن زن انتخاب کنید. البتّه اگر این دو تصمیم داشته باشند که اصلاح کنند، خدا هم به آنها کمک مى کند و توفیق مى دهد چون قطعا خداوند، داناى آگاهى است. (۳۵)

«احسان به پدر و مادر و ديگران»

وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ﴿۳۶﴾

و خدا را بندگى کنید و با او چیزى را شریک قرار ندهید و به پدر و مادر و ذوى القربى و یتیمها و مسکینها و همسایه هاى نزدیک و صاحب قرابت و همسایه هاى بیگانه و دوست و همنشین خودتان و آنهائى که در سفر مانده اند و بردگانى که مالک آنها هستید، احسان کنید. چون قطعا خدا، کسى که متکبّر و فخرفروش باشد، دوست نمى دارد. (۳۶)

الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۳۷﴾

کسانى که بخل مى کنند و مردم را به بخل وادار مى نمایند و آنچه را که خدا از فضلش به آنها داده است کتمان مى کنند و ما براى کافرین عذاب خوارکننده اى آماده کرده ایم. (۳۷)

برداشت از آيات ۳۷ ـ ۳۶

دستوراتی برای موفّقيّت

سالک الی اللّه برای موفّقيّت خود بايد اين دستورات را عمل کند:

اوّل: خود را به مقام بندگی کامل برساند، آن گونه ای که در اعتقاد و در عمل کسی را شريک خدای تعالی قرار ندهد.

دوّم: به پدر و مادر نيکی کند.

سوّم: به اقوام و يتيم ها، کسانی که بيچاره اند، همسايگان، دوستان هم مسلک و در راه ماندگان محبّت کند زيرا خدای تعالی افراد خودخواه متکبر را دوست نمی دارد.

چهارم: آن که سالک الی اللّه با جديّت کوشش کند که مردم از گفتار و اعمال او بخل را ياد نگيرند تا به ديگران انفاق نکنند.

پنجم: الطاف الهی را که خدا از فضلش به او داده برای مردم نقل کند و کفران نعمت های الهی را ننمايد. زيرا خدای تعالی او را به عذاب خوارکننده ای مبتلا می کند. 

«ريا در انفاق کردن»

وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا ﴿۳۸﴾

و کسانى که اموالشان را به خاطر نشان دادن به مردم انفاق مى کنند (یعنى ریا مى کنند) و به خدا و به روز قیامت ایمان ندارند. و کسى که شیطان قرین او باشد پس بد قرینى دارد. (۳۸)

وَمَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَكَانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيمًا ﴿۳۹﴾

و براى آنها چه مى شد اگر به خدا و روز قیامت ایمان مى آوردند و از آنچه خدا به آنها رزق داده است انفاق مى کردند؟ و خدا به اینها (و اعمال اینها) دانا است. (۳۹)

برداشت از آيات ۳۹ ـ ۳۸

ريا

سالک الی اللّه بيشتر از هر چيز بايد از رياکاری که به عبارت ديگر بی اعتنايی و توهين به خدا است بترسد. زيرا اگر کسی اعتقاد به خدا و روز قيامت داشته باشد به هيچ وجه ريا نمی کند و اعمال خود را برای جلب توجّه مردم انجام نمی دهد و شيطان را با خود همراه نمی نمايد.

إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۴۰﴾

قطعا خدا به اندازه سنگینى ذرّه اى ستم نمى کند و اگر کار نیکى انجام دهند، آن را مضاعف مى سازد و از جانب خود اجر عظیمى به آنها مى دهد. (۴۰)

برداشت از آيه ۴۰

ظلم

به طور کلی ظلم مال شخص ضعيف است و کسی که ظلم می کند می ترسد که مظلوم از دست او فرار کند و يا روزی بر او غلبه نمايد. بنابراين خدای تعالی به وزن ذره ای به کسی ظلم نمی کند بلکه اگر سالک الی اللّه نيکوکار باشد خدای تعالی به او بسيار کمک هم خواهد کرد و او را موفّق خواهد فرمود.

«روز قيامت يا روز گواهی»

فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا ﴿۴۱﴾

پس چگونه است آن روزى که از هر امّتى شاهد و گواهى بیاوریم و تو را بر اینها گواه قرار دهیم؟ (۴۱)

يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا ﴿۴۲﴾

در آن روز آنها که کافرند و با پیامبر به مخالفت برخواسته اند، آرزو مى کنند که اى کاش خاک آنها با زمینهاى اطراف یکسان مى شد (و به طور کلّى محو مى گردیدند.) و سخنى را نمى توانند از خدا پنهان کنند. (۴۲)

«دستور تيمّم»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا ﴿۴۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، در حال مستى به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه مى گوئید و همین طور وقتى که جُنب هستید (به نماز نزدیک نشوید) مگر اینکه رهگذر باشید تا غسل کنید و اگر بیمارید یا مسافرید یا قضاى حاجت کرده اید یا با زنان آمیزش جنسى داشته اید و آب پیدا نکرده اید با خاک پاکى تیمّم کنید، پس صورتها و دستهایتان را با آن مسح کنید. قطعا خدا عفوکننده آمرزنده اى است. (۴۳)

«اظهارنظر مردم بی سواد»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ ﴿۴۴﴾

آیا ندیدى کسانى را که از کتاب بهره جزئى به آنها داده شده بود، گمراهى را مى خرند و مى خواهند شما نیز از راه منحرف شوید. (۴۴)

برداشت از آيه ۴۴

حجاب علم

بعضی از مردم با مختصر سوادی از خواندن و يا نوشتن و يا جمع آوری سخنان ديگران آنچنان به خود مغرور می شوند و خود را با سواد و عالم می دانند که حاضر نيستند در صراط مستقيم و راه هدايت حقيقی حرکت کنند و حتّی مردم را به گمراهی می کشانند. اين افراد در حجاب علم که حجاب ضخيمی است قرار گرفته اند و با اين حال محال است که به کمالات روحی برسند.

وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا ﴿۴۵﴾

و خدا به دشمنان شما داناتر است و کفایت مى کند که خدا ولىّ شما باشد و کفایت مى کند که خدا یاور شما باشد. (۴۵)

«يهوديان و تحريف کلام»

مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۴۶﴾

بعضى از کسانى که یهودى هستند، سخنها را از محلهاى خود تحریف مى کنند و مى گویند: شنیدیم و مخالفت کردیم (و مى گویند:) بشنو چیزى را که غیر قابل شنیدن است (و به طور مسخره) مى گویند: «راعنا» تا با زبان خود حقایق را بگردانند و در دین خدا طعنه بزنند ولى اگر آنها مى گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم و سخنان ما را بشنو و به ما نگاه کن، براى آنان بهتر بود و با واقعیت استوارتر (سازگارتر) بود. ولى خدا آنها را به خاطر کفرشان لعنت کرده، به این جهت است که جز عدّه کمى ایمان نمى آورند. (۴۶)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۴۷﴾

اى کسانى که به شما کتاب داده شده، ایمان بیاورید به آنچه نازل کرده ایم که آنها با نشانه هائى که نزد شما است هماهنگ است و آنها را تصدیق مى کند، قبل از آنکه صورتهائى را محو کنیم و به پشت سر برگردانیم یا آنها را لعنت کنیم، همان گونه که اصحاب «روز شنبه» را از رحمت خود دور نمودیم. و فرمان خدا (در هر حال) انجام شدنى است. (۴۷)

«بخشش گناهان غير از شرک»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا ﴿۴۸﴾

قطعا خدا از شرک به او نمى گذرد ولى پائین تر از آن را براى کسى که بخواهد مى بخشد و کسى که براى خدا شریکى قائل شود، قطعا مرتکب گناه بزرگى شده است. (۴۸)

برداشت از آيه ۴۸

شرک

سالک الی اللّه بايد بکوشد که دل خود را از صفت شرک صد در صد پاک کند. زيرا خدا ممکن است هر گناهی را ببخشد ولی شرک را به خاطر آن که گناه بسيار بزرگی است و اهانت به پروردگار است هرگز نمی بخشد.

«خودستائی»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۴۹﴾

آیا ندیدى کسانى را که خودستائى مى کنند و خودشان را پاک معرّفى مى کنند؟ بلکه خدا کسى را که بخواهد پاک مى کند (و تزکیه مى نماید) و به اندازه رشته شکاف هسته خرما به آنها ستم نمى شود. (۴۹)

برداشت از آيه ۴۹

تزکيه نفس

بعضی از افراد خود را اهل تزکيه نفس می دانند و حال آنکه نه اعتقادات صحيحی دارند و نه در صراط مستقيم اند بلکه منکر تزکيه نفس واقعی هستند و مراحل تزکيه نفس را انجام نمی دهند تا خدا به آنها کمک کند و آنها را موفّق به تزکيه نفس نمايد.

انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَكَفَى بِهِ إِثْمًا مُبِينًا ﴿۵۰﴾

ببین چگونه به خدا دروغ مى بندند و همین گناه آشکارا براى (مجازات) آنها کفایت مى کند. (۵۰)

«اظهارنظر غلط»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا ﴿۵۱﴾

آیا ندیدى کسانى را که بهره مختصرى از کتاب به آنها داده شده، ایمان به جبت و طاغوت مى آورند و به کافران مى گویند: اینها از کسانى که مؤمنند راه را بهتر نشان مى دهند و هدایت مى کنند. (۵۱)

أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا ﴿۵۲﴾

آنها کسانى هستند که خدا آنها را لعنت کرده و کسى را که خدا از رحمتش دور نماید، هرگز یاورى براى او نخواهى یافت. (۵۲)

أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا ﴿۵۳﴾

یا براى آنها اگر سهمى در حکومت و سلطنت باشد، در این صورت کمترین حقّى را به مردم نمى دادند. (۵۳)

برداشت از آيات ۵۳ ـ ۵۱

غرور علمی

جمعی که به اصطلاح باسواد و عالم نما هستند و چيزی ياد گرفته اند با غرور علم و دانش به هر چيزی مانند «جبت» و «طاغوت» که زرق و برقی دارند خود را مؤمن نشان می دهند و مردمان ضعيف النفس و کافر را گمراه کرده و به آنها می گويند: جبت و طاغوت بهتر از کسانی که آنها ايمان واقعی دارند می توانند راه هدايت را به مردم نشان بدهند (شايد منظور در اينجا از مؤمنين ائمه اطهار عليهم السلام باشند.)

أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا ﴿۵۴﴾

یا آنکه نسبت به مردم به آنچه خدا از فضلش به آنها بخشیده، حسادت مى کنند. قطعا ما به فرزندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت و سلطنت عظیمى در اختیارشان گذاشتیم. (۵۴)

برداشت از آيه ۵۴

مرض حسادت

آنهايی که تزکيه نفس نکرده اند دائماً نسبت به کسانی که تزکيه نفس کرده و پاک اند و در نتيجه خدا به آنها تفضلاتی داشته، حسادت می کنند و حتّی نسبت به اولاد حضرت ابراهيم عليه السلام مانند رسول اکرم صلی الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام که خدا در خاندانشان قرآن و حکمت را نازل فرموده و سلطنت بزرگی به وسيله حجت بن الحسن عليه السلام به آنها خواهد داد، حسادت می ورزند.

فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا ﴿۵۵﴾

پس جمعى از آنها به آن ایمان آوردند و جمعى راه را بر آن بستند و شعله هاى آتش جهنّم براى آنها کافى است. (۵۵)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا﴿۵۶﴾

قطعا کسانى که به آیات ما کافر شدند، به همین زودى آنها را در آتشى وارد خواهیم کرد که هر مرتبه پوستشان بسوزد، پوستهاى دیگرى بدل از آن قرار مى دهیم تا عذاب را بچشند. قطعا خدا عزیز حکیمى است. (۵۶)

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا ﴿۵۷﴾

و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح کردند، به زودى آنها را در بهشتهائى که از زیر درختان آنها نهرها جارى است داخل مى کنیم و در آن بهشتها همیشه جاودان خواهند بود و از براى آنها همسران پاکیزه اى مى باشد و آنان را در سایه هاى گسترده جاى مى دهیم. (۵۷)

«ردّ امانت و قضاوت عادلانه»

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴿۵۸﴾

قطعا خدا به شما امر مى کند که امانتها را به صاحبانش برگردانید و زمانى که در بین مردم قضاوت و حکم مى کنید، به عدالت و درستى قضاوت کنید. قطعا خدا پندها و موعظه هاى خوبى به شما مى دهد. قطعا خدا شنواى بینائى است. (۵۸)

برداشت از آيه ۵۸

امانتداری

سالک الی اللّه بايد امانتدار باشد، بايد امين مردم باشد و اگر خواست قضاوت کند با عدالت سخن بگويد يا اگر خواست بين مردم حکومت کند بايد با عدالت حکومت کند.

«اطاعت از خدا و رسول و اولوالأمر»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و رسولش را اطاعت کنید و صاحبان امرى که از خود شما هستند را اطاعت کنید و اگر در چیزى نزاع کردید، آن را به خدا و رسول برگردانید، اگر شما ایمان به خدا و روز آخرت دارید. آن براى شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است. (۵۹)

برداشت از آيه ۵۹

اطاعت خدا و اولياء خدا

سالک الی اللّه بايد صد در صد مطيع خدا باشد و راه اطاعت خدای تعالی اين  است که مطيع پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و کسانی که می توانند حتّی به مؤمنين امر کنند و خدا آنها را در رأس امور مردم قرار داده (يعنی ائمه اطهار عليهم السلام) باشند و اگر مردم در استنباط حکمی اختلاف پيدا کردند به خدا و پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله مراجعه کنند، هميشه ميزان اصلی را مد نظر داشته باشند و از صراط مستقيم منحرف نشوند.

«نکوهش مراجعه به حکام باطل»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۶۰﴾

آیا ندیدى کسانى را که گمان مى کنند به آنچه بر تو و بر کسانى که قبل از تو بوده اند نازل شده، ایمان آورده اند؟ ولى مى خواهند براى قضاوت نزد طاغوت و (حکام باطل) بروند، با اینکه قطعا به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان مى خواهد آنها را گمراه کند و در گمراهى دورى آنها را بیندازد. (۶۰)

برداشت از آيه ۶۰

تبعيّت طاغوت

سالک الی اللّه نبايد با غرور خود را مسلمان بداند و حال آنکه طبق دستور طغيانگران، ظالمين و کسانی که مسلمانان از تبعيّت آنها نهی شده اند حکومت کند و بگذارد شيطان او را گمراه نمايد.

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا ﴿۶۱﴾

و وقتى به آنها گفته شد به طرف آنچه خدا نازل کرده و به طرف پیامبر بیائید، منافقان را مى بینى که مانع آمدن افراد نزد تو مى شوند و نمى گذارند کسى به سوى تو بیاید. (۶۱)

«حالات منافقين»

فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا ﴿۶۲﴾

پس چگونه وقتى به خاطر اعمالشان و آنچه جلو فرستاده اند گرفتار مصیبتى مى شوند، آن وقت به سراغ تو مى آیند، قسم به خدا مى خورند که منظور ما جز کار خوب کردن و توافق با شما، چیز دیگرى نبوده است. (۶۲)

أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا ﴿۶۳﴾

آنها کسانى هستند که خدا مى داند در قلبهایشان چیست. پس از آنها اعراض کن و موعظه شان کن و با بیانى بلیغ که با جان و دل قبول کنند، نتائج اعمالشان را به آنها گوشزد نما. (۶۳)

برداشت از آيات ۶۳ ـ ۶۱

تبعيّت از قرآن

سالک الی اللّه بايد تنها به آنچه خدا به رسولش نازل فرموده توجّه داشته باشد و خود را از منافقانی که نمی گذارند راه و روش پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله پيشرفت کند قرار ندهد و از آنهايی نباشد که پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله و اهل بيت آن حضرت از او در دنيا و آخرت رو بگردانند.

«شرط قبولی توبه»

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا﴿۶۴﴾

و ما هیچ پیامبرى را نفرستاده ایم، مگر اینکه به اذن خدا از او اطاعت شود و اگر آنها وقتى به خودشان ظلم کردند  (معصیت نمودند) نزد تو آمدند، پس از خدا طلب بخشش نمودند و پیغمبر از خدا براى آنها طلب بخشش کرد، آن وقت خدا را توّاب رحیمى خواهند یافت. (۶۴)

«ايمان واقعی»

فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿۶۵﴾

ولى نه، به پروردگارت قسم که اینها ایمان نمى آورند، مگر آنکه وقتى تو را در اختلافات (و دعوا و نزاعِ) خود به قضاوت بطلبند و وقتى تو در اختلافات آنها قضاوت کردى، در دل خود احساس ناراحتى نکنند و کاملاً تسلیم باشند. (۶۵)

برداشت از آيات ۶۵ ـ ۶۴

توسل

بدون ترديد خدای تعالی خواسته که مردم در حوائج شان به واسطه هايی که خودش تعيين فرموده مراجعه کنند و آنها را واسطه گرفتن حوائجشان قرار دهند. لذا در اين آيه خدای تعالی شرط توبه پذيری و مهربانی خود را واسطه شدن پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله در طلب آمرزش ديگران قرار داده است.

«گوش به حرف ندادن کفّار»

وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا﴿۶۶﴾

و اگر ما به آنها دستور مى دادیم که یکدیگر را بکشید یا از وطن و خانه خود خارج شوید. جز عدّه کمى از آنها به این دستور عمل نمى کردند و اگر موعظه هائى را که به آنها گفته مى شد انجام مى دادند، براى آنها نیکوتر بود و سبب تقویت و ثبات شدید (ایمان) آنها مى شد. (۶۶)

وَإِذًا لَآتَيْنَاهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۶۷﴾

و در این وقت حتماً پاداش بزرگى از طرف خودمان به آنها مى دادیم. (۶۷)

وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿۶۸﴾

و حتما آنها را به راه راست هدایت مى کردیم. (۶۸)

برداشت از آيات ۶۸ ـ ۶۶

گذشت در راه خدا

سالک الی اللّه بايد صد در صد تحت فرمان خدا باشد حتّی اگر خدا به او بگويد بايد خود را بکشی يا بايد از شهر و ديارت خارج شوی بپذيرد. زيرا اگر اين گونه بود برای استقامت او بهتر است، خدای تعالی کمکش می کند و به صراط مستقيم هدايتش می فرمايد.

«نتيجه اطاعت از خدا و رسول اکرم صلی الله عليه و آله»

وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا ﴿۶۹﴾

و کسى که خدا و رسولش را اطاعت کند، پس آنها با کسانى هستند که خدا به آنها نعمت داده است، از قبیل پیامبران و صدّیقین و شهدا و صالحین و آنها خوب رفیقهائى هستند. (۶۹)

ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا ﴿۷۰﴾

آن فضیلتى است از جانب خدا و کفایت مى کند که خدا به همه چیز دانا است. (۷۰)

برداشت از آيات ۷۰ ـ ۶۹

رفقای سالک الی اللّه

سالک الی اللّه به مجرد آنکه قدم به مرحله يقظه و توبه گذاشت و واجباتش را دقيقاً انجام داد، محرمات را دقيقاً ترک کرد و مطيع خدا و رسول خدا شد ولی در اين بين از دنيا رفت، ولو آنکه مراحل تزکيه نفسش تمام نشده باشد؛ خدای تعالی او را می پذيرد، تزکيه نفسش را تکميل می کند و او را با انبياء و صديقين و شهداء و صالحين در بهشت آسمان چهارم قرارش می دهد و اينها چه خوب رفقايی برای او هستند. اين هم تفضل ديگری از جانب خدای تعالی برای سالکين الی اللّه است.

«دستور بسيج عمومی»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا ﴿۷۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، (آمادگى خود را حفظ کنید و) اسلحه تان را بگیرید و در دسته هاى متعدّد یا به صورت یک دسته به سوى دشمن حرکت نمائید. (۷۱)

«جنگ و افراد منافق»

وَإِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيدًا ﴿۷۲﴾

و قطعا در میان شما کسى است که حتماً مردم را به سستى تلقین مى کند. پس اگر مصیبتى به شما برسد، مى گوید: خدا به من نعمت داد که من با آن مجاهدان نبودم تا شاهد آن مصیبت باشم. (۷۲)

وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا ﴿۷۳﴾

و اگر فضیلتى از جانب پروردگار به شما برسد، مثل اینکه بین شما و بین او آشنائى و دوستى نیست. حتما مى گوید: اى کاش من هم با آنها بودم و به رستگارى بزرگى مى رسیدم. (۷۳)

فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۷۴﴾

باید کسانى که زندگى دنیا را در مقابل آخرت مى فروشند، در راه خدا جنگ کنند و کسى که در راه خدا جنگ کند، چه کشته شود و چه غلبه کند، ما به زودى اجر بزرگى به او خواهیم داد. (۷۴)

«جنگ در راه خدا و به نفع مردم ضعيف»

وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا ﴿۷۵﴾

شما را چه شده که در راه خدا و تضعیف شدگان از مردها و زنها و فرزندانى که مى گویند: پروردگار ما، از این قریه اى که اهلش ظالمند ما را خارج کن، جنگ نمى کنید؟ (آنها مى گویند:) خدایا، براى ما از طرف خودت سرپرستى قرار بده و از طرف خودت براى ما یاورى قرار بده. (۷۵)

«فرق بين مؤمن و کافر»

الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا ﴿۷۶﴾

کسانى که ایمان آورده اند، در راه خدا جنگ مى کنند و کسانى که کافر شده اند، در راه طاغوت جنگ مى نمایند. پس بکشید پیروان و محبّین شیطان را، قطعا کید شیطان ضعیف است. (۷۶)

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۷۷﴾

آیا ندیدى کسانى را که به آنها گفته شد: (فعلاً) دست از جهاد بردارید و نماز را بر پا بدارید و زکات را بپردازید؟ ولى وقتى که دستور جهاد براى آنها نوشته شد، در این وقت جمعى از آنها از مردم مى ترسیدند، همان طورى که باید از خدا ترسید، بلکه ترسشان بیشتر بود و گفتند: پروردگار ما، چرا براى ما جنگ را نوشته اى؟! چه مى شد که ما را تا زمان نزدیک دیگرى عقب مى انداختى؟ به آنها بگو: سرمایه زندگى دنیا بسیار کم است و آخرت براى کسى که پرهیزکار باشد، بهتر است و به اندازه رشته شکاف هسته خرمائى به شما ظلم نخواهد شد. (۷۷)

«هر کجا باشيد مرگ شما را می گيرد»

أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا﴿۷۸﴾

هر جا که باشید مرگ شما را مى گیرد ولو آنکه در برجها و قصرهاى محکمى باشید و اگر به آنها نیکى برسد، مى گویند: این از نزد خدا است ولى اگر بدى به آنها برسد، مى گویند: این از طرف تو است. بگو: همه آنها از طرف خدا است. این مردم را چه شده که نمى خواهند (حوادث را بفهمند و) کلمات جدید را درک کنند؟ (۷۸)

«همه کارها از جانب خدا است»

مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴿۷۹﴾

هر چه از خوبى به تو مى رسد، از طرف خدا است و هر چه بدى به تو مى رسد، از طرف خودت هست و ما تو را براى مردم به عنوان رسول فرستاده ایم. و شهادت خدا کافى است. (۷۹)

برداشت از آيات ۷۹ ـ ۷۸

ذکر يونسيه

سالک الی اللّه بايد خود را به مقامی برساند که اگر مصيبتی يا ناراحتی چه روحی و چه بدنی به او رسيد بداند که يا به خاطر کار خلافی است که کرده يا امتحانش را خوب نداده و يا به ظاهر فقط برای بينندگان مصيبت است ولی برای او که وليّ خدا است لذّت بخش است و اينها همه از نظری از جانب خدا است ولی به خاطر کاری است که خودش کرده و يا ديگران انجام داده اند قضای الهی اين گونه درباره او قضاوت فرموده است. لذا بايد با گفتن «ذکر يونسيه» که خدا وعده فرمود مؤمنين را با گفتن آن نجات می دهد از خدای تعالی معذرت بخواهد و ظلم به خود را به خود نسبت دهد و از طرف ديگر هر چه نيکی به او می رسد مستقيماً از جانب خدای تعالی بداند. زيرا محال است که خدای تعالی بشر را خلق کند و او را اذيت کند و بدی ها را برای او بی جهت بخواهد.

«اطاعت رسول، اطاعت خدا است»

مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿۸۰﴾

کسى که رسول را اطاعت مى کند، قطعا خدا را اطاعت کرده و کسى که پشت کند و بى توجّهى نماید، ما تو را براى آنها به عنوان حفظ کننده (منافعشان) نفرستاده ایم. (۸۰)

«جلسات سرّی منافقان»

وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۸۱﴾

و (آنها در مقابل تو) مى گویند: مطیعیم. ولى وقتى از نزد تو بیرون مى روند، جمعى از آنها جلسات سرّى در شب تشکیل مى دهند و غیر آنچه تو گفته اى مى گویند و آنچه را که در این جلسات مى گویند، خدا مى نویسد. پس از آنها اعراض کن و بر خدا توکل کن و خدا کافى است که وکیل باشد. (۸۱)

«تدبّر در قرآن»

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿۸۲﴾

آیا درباره قرآن تدبّر نمى کنند؟ و اگر آن از طرف غیر خدا مى بود، حتماً در آن اختلاف زیادى پیدا مى کردند. (۸۲)

وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۳﴾

و وقتى که خبرى از امنیت یا از ناامنى و ترس به آنها برسد، آن را شایع مى کنند. در حالى که اگر آن را به پیامبر و به فرماندهان خود (که قدرت تشخیص کافى دارند) بگویند، حتماً آنها با آگاهى کامل آن را از زبان آنان استنباط مى کنند و اگر فضل و رحمت خدا براى شما نبود، حتماً همگى از شیطان جز عدّه کمى متابعت مى کردید. (۸۳)

«در راه خدا جنگ کن»

فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا ﴿۸۴﴾

پس در راه خدا جنگ کن. تو تنها مسئول وظیفه خودت هستى و مؤمنان را (به جنگ) تشویق کن. امید است خدا از قدرت کسانى که کافر شده اند جلوگیرى کند و خدا قدرتش بیشتر و مجازاتش شدیدتر است. (۸۴)

«واسطه برای خوبيها باشيد»

مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا ﴿۸۵﴾

کسى که واسطه کار نیکى شود براى او هم نصیبى از آن خواهد بود و کسى که واسطه کار بدى گردد، براى او نیز سهمى از آن خواهد بود و خدا حسابرس و نگهدار بر هر چیزى است. (۸۵)

برداشت از آيه ۸۵

شفاعت

بدون ترديد شفاعت از شفع گرفته شده و شفع به معنی جفت و يا جفت کردن است. بنابراين کسی که بتواند چيزی را که مناسب با چيز ديگری نيست آنها را با هم جفت کند يعنی اين را به آن برساند و مناسب کند شفيع است، پس اگر کسی توانست صفات رذيله ديگری را با دستوراتش از بين ببرد او را شفاعت خوبی کرده و از طرف خدای تعالی به او کمک و اجری داده می شود ولی اگر کسی ديگری را به صفات رذيله وادار کند و او را با بديها جفت نمايد او را شفاعت بدی کرده و خودش نيز به بدی ها مبتلا می شود. بنابراين سالک الی اللّه برای موفقيّت خودش هم که شده واسطه رفع صفات رذيله و رساندن خوبيها به مردم باشد تا به کمالات موفّق گردد.

«جواب تحيّت و سلام»

وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا ﴿۸۶﴾

و هر وقت با سلامى و اظهار محبّتى ستایش شوید، پس شما در مقابل، بهتر از آن ستایش را بکنید و یا لااقل همان را (که به شما گفته شده) برگردانید. قطعا خدا بر هر چیزى حسابى دارد. (۸۶)

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا ﴿۸۷﴾

خدا، که جز او خدائى نیست، همه شما را روز قیامت که شکى در آن نیست، جمع مى کند. کیست که از خدا در بیان حوادث راستگوتر باشد؟ (۸۷)

«گمراهی ابدی»

فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ﴿۸۸﴾

شما را چه شده که درباره منافقین دو دسته شده اید؟ در حالى که خدا به خاطر اعمالشان آنها را کاملاً وارونه کرده است. آیا شما مى خواهید کسانى را که خدا گمراه کرده هدایت کنید؟ و کسى را که خدا گمراه کند، پس هرگز راهى براى او نخواهى یافت. (۸۸)

«خواسته کفّار»

وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۸۹﴾

آنها دوست دارند شما هم مانند آنها که کافرند، شاید کافر شوید، پس شما با آنها یکسان باشید. بنابراین از آنها سرپرست انتخاب نکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند. اگر این کار را نکردند (و در کفر خود باقى ماندند)، آنها را بگیرید و بکشید هر جا پیدایشان کردید و از آنها سرپرست و یار براى خود انتخاب نکنید. (۸۹)

«اهميّت تعهّد و پيمان»

إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا ﴿۹۰﴾

مگر آنهائى که متّصل شوند به قومى که بین شما و بین آنها پیمانى است (و با شما پیمان بسته اند) یا آنهائى که به طرف شما مى آیند و از جنگ با شما یا جنگ با افراد خود دل گرفته (و ناتوان شده اند) و اگر خدا بخواهد حتماً آنها را بر شما مسلّط مى کند تا حتماً با شما جنگ کنند. پس اگر از شما کناره گیرى کرده و با شما جنگ ننمودند و پیشنهاد سلم و صلح کردند، پس خدا به شما اجازه نمى دهد که به آنها متعرّض شوید. (۹۰)

سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۹۱﴾

به زودى جمعیت دیگرى را خواهید یافت که مى خواهند هم از طرف شما در امان باشند و هم از طرف جمعیت خودشان در امان باشند. هر وقت آنان به طرف فتنه برگردانده شوند، باز در آن فرو مى روند. پس اگر از درگیرى با شما کنار نرفتند و پیشنهاد صلح با شما نکردند و دست از شما برنداشتند، آنها را هر جا که دیدید، بگیرید و به قتل برسانید. و آنها کسانى هستند که ما تسلّط آشکاراى شما را بر آنها قرار داده ایم. (۹۱)

«اهميّت قتل مؤمن و ديه آن»

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۹۲﴾

هیچ فرد با ایمانى اجازه ندارد که مؤمنى را به قتل برساند، مگر اینکه خطائى باشد. در این صورت کسى که مؤمنى را از روى خطا بکشد، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبها به کسان او بپردازد، مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند و اگر مقتول از گروهى باشد که آنها از دشمنان شما هستند ولى خود مقتول مؤمن باشد، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و اگر از جمعیتى باشد که بین شما و آنها پیمانى برقرار است، خونبهاى او را باید قاتل به اهلش تسلیم کند و یک برده مؤمن هم آزاد نماید و اگر نداشته باشد، پس دو ماه پشت سر هم، به خاطر توبه و بازگشت به سوى خدا روزه بگیرد و خدا داناى حکیمى است. (۹۲)

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا ﴿۹۳﴾

و کسى که مؤمنى را عمدا بکشد، پس مجازات او جهنّم است و او در آن جهنّم همیشه خواهد بود و خدا بر او غضب مى کند و او را از رحمتش دور مى سازد و عذاب عظیمى براى او آماده کرده است. (۹۳)

«تحقيق و حسن ظنّ»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۹۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که در راه خدا مسافرت مى کنید، تحقیق کنید و به کسى که به شما اظهار صلح و اسلام مى کند، شما به خاطر بدست آوردن بهره زندگى دنیا به او نگوئید: تو مؤمن نیستى، زیرا در نزد خدا غنیمتهاى زیادى هست. شما هم قبلاً همین طور بودید، خدا بر شما منّت گذاشته، پس تحقیق کنید. قطعا خدا به آنچه مى کنید آگاه است. (۹۴)

«فضيلت مجاهد بر غير مجاهد»

لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ  أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۹۵﴾

افراد با ایمانى که بدون بیمارى و ناراحتى از جهاد دست کشیده اند، با مجاهدینى که در راه خدا با مال و جان خودشان جهاد کرده اند، یکسان نیستند. خدا مجاهدینى را که با مال و جان خود جنگ مى کنند، بر خانه نشینان برترى و درجه مهمّى بخشیده است و به هر یک از این دو دسته خداوند وعده پاداش نیکوئى داده و مجاهدان را بر قاعدین با اجر عظیمى برترى بخشیده است. (۹۵)

دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۹۶﴾

درجات و آمرزش و رحمتى از جانب خدا براى آنها است و خدا آمرزنده مهربانى است. (۹۶)

برداشت از آيات ۹۶ ـ ۹۵

جهاد با نفس

سالک الی اللّه بايد بداند که نزد خدای تعالی از هر چيز مهمتر جهاد با نفس است، حتّی وقتی جهاد با نفس را با جنگ با کفّار مقايسه می کنند اين را جهاد اکبر و جهاد با کفّار را جهاد اصغر می نامند، خدای تعالی رکود و قعود را مذمّت فرموده و مجاهدين را بر قاعدين فضيلت داده است. لذا بايد سالک الی اللّه با مقدماتی که در مراحل تزکيه نفس انجام می دهد هر چه جدّی تر خود را به مرحله جهاد با نفس برساند تا دارای فضيلت شود و اجر بزرگی دريافت نمايد؛ يعنی مورد مغفرت و مهربانی خدای تعالی واقع گردد.

«وظائف مستضعفين»

إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿۹۷﴾

قطعا کسانى که (به خاطر معصیت)، به خود ظلم کرده اند، وقتى فرشتگان روح آنها را قبض مى کنند، به آنها مى گویند: شما در چه حال بودید؟ آنها مى گویند: ما در زمین ضعیف شده بودیم. فرشتگان مى گویند: مگر سرزمین خدا پهناور نبود؟ از آنجا مهاجرت مى کردید. پس جایگاه آنها دوزخ است که عاقبت بدى است. (۹۷)

إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا ﴿۹۸﴾

مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانى که مستضعف باشند و چاره اى نمى توانند بکنند و نه راهى پیدا مى نمایند. (۹۸)

فَأُولَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا ﴿۹۹﴾

پس این گروه اند که امید است خدا آنها را مورد عفو قرار دهد و خدا عفوکننده آمرزنده اى است. (۹۹)

«مهاجرت برای خدا»

وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۰۰﴾

و کسى که در راه خدا از وطن خود مهاجرت مى کند، جاهاى امن و پهناور زیادى در زمین پیدا مى کند و کسى که به عنوان مهاجرت براى خدا و پیامبرش از خانه خود بیرون رود، سپس مرگ او برسد، قطعا اجر او بر عهده خدا است و خدا آمرزنده مهربانى است. (۱۰۰)

برداشت از آيات ۱۰۰ ـ ۹۷

سؤال ملائکه

جمعی از مردم که به سوی خدا نرفته اند و تزکيه نفس نکرده اند و به خود ظلم نموده اند وقتی بميرند ملائکه از آنها در اين ارتباط سؤلاتی می کنند، آنها در جواب ملائکه می گويند: ما در وطن ضعيف بوديم، پدر و مادر و ديگر اقوام به ما خُرده می گرفتند و نمی گذاشتند دنبال تزکيه نفس و دينمان برويم ملائکه به آنها می گويند: مگر زمين خدا توسعه نداشت؟! می خواست از وطنتان مهاجرت کنيد و به جای امنی برويد و بالاخره بد راهی را انتخاب کرده ايد و مأوای شما جهنّم خواهد بود. اما کسی که به خاطر رسيدن به خدا و گشايش امورش در امر تزکيه نفس هجرت کند و در پی خدا و رسول خدا باشد اگر چه مرگ هم به او مهلت ندهد و در ميان راه تزکيه نفس بميرد؛ خدای تعالی او را به کمالات روحی و تزکيه نفس می رساند. زيرا خدا بخشنده و مهربان است.

«نماز مسافر»

وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا﴿۱۰۱﴾

و وقتى که در زمین مسافرت مى کنید، اگر از خطر آنهائى که کافر شده اند نسبت به خودتان مى ترسید که علیه شما فتنه اى کنند، اشکالى براى شما نیست که نمازتان را قصر بخوانید. قطعا کفّار براى شما دشمنان آشکارى هستند. (۱۰۱)

«نماز خوف»

وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۱۰۲﴾

و وقتى که در میان مسلمانها (در جبهه جنگ) هستى و براى آنها نماز را بر پا مى دارى، باید دسته اى از آنها با تو نماز بخوانند و باید اسلحه شان را با خود برداشته باشند و وقتى که سجده کردند، باید پشت سر شما نماز را تمام کنند (و بروند) و آن دسته دیگر که نماز نخوانده اند بیایند و حتماً با تو نماز بخوانند. آنها باید وسائل دفاعى و اسلحه هایشان را (در حال نماز) با خود داشته باشند، چون کافران آرزو دارند که اگر شما از اسلحه ها و آذوقه خود غافل شدید، یک مرتبه به شما هجوم بیاورند و اگر از باران ناراحتید یا بیمار هستید، اشکالى ندارد که اسلحه هاى خود را بگذارید ولى وسائل دفاعى را با خود بردارید. قطعا خدا عذاب خوارکننده اى براى کافران فراهم ساخته است. (۱۰۲)

فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا ﴿۱۰۳﴾

و وقتى که نماز را به آخر رساندید، خدا را یاد کنید، در حال ایستاده و در حال نشسته و در حالى که خوابیده اید و وقتى که آرامش پیدا کردید، پس نماز را معمولى انجام دهید. قطعا نماز وظیفه ثابتى است که براى مؤمنین به وقت خاصّى نوشته شده است. (۱۰۳)

«تعقيب دشمن»

وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۰۴﴾

در تعقیب دشمن سست نشوید. اگر شما درد و رنج مى بینید (مى کشید)، آنها نیز مثل شما درد و ناراحتى را مى بینند (مى کشند) ولى با این تفاوت که شما امیدى به خدا دارید ولى آنها این امید را ندارند و خدا داناى حکیمى است. (۱۰۴)

إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا ﴿۱۰۵﴾

ما کتاب را به حق بر تو نازل نمودیم تا به آنچه خدا به تو نشان داده، در میان مردم قضاوت کنى و از کسانى که به خاطر خائنین (با مردم) دشمنى مى کنند، نباش. (۱۰۵)

«طلب آمرزش»

وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۰۶﴾

و از خدا طلب آمرزش کن که قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۱۰۶)

وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا ﴿۱۰۷﴾

و از آنهائى که به خود خیانت مى کنند، دفاع نکن. زیرا خدا افراد خیانتکار و گناهکار را دوست نمى دارد. (۱۰۷)

«خدای تعالی با همه هست»

يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا ﴿۱۰۸﴾

آنها (بدیهاى خود را) از مردم مخفى مى کنند، امّا از خدا که نمى توانند پنهان کنند و خدا با آنها هست وقتى که در شب نشینیها، سخنانى که خدا راضى نیست، مى گویند و خدا به آنچه انجام مى دهند احاطه دارد. (۱۰۸)

برداشت از آيات ۱۰۸ ـ ۱۰۵

دستوراتی برای کمالات

سالک الی اللّه بايد اين دستورات را برای موفّقيّت خود و رسيدن به کمالات عمل کند:

اوّل: آنکه بايد بين مردم به حقّ و درستی حکم کند و آنچه برای خود می خواهد برای مردم نيز همان را بخواهد و از دستور قرآن و اهل بيت عليهم السلام تجاوز نکند.

دوم: نبايد به نفع خيانتکاران با مردم خوب و مؤمن دشمنی کند.

سوم: هميشه حالت استغفار و طلب بخشش از خدای تعالی را داشته باشد.

چهارم: طرفدار خائنين نباشد و در اين جهت کاملاً دقت کند. آنها از مردم می ترسند ولی از خدا نمی ترسند.

پنجم: سالک الی اللّه نبايد سخنی را که خدا دوست نمی دارد به زبان جاری کند و بکوشد صمت و سکوت را بيشتر رعايت کند.

هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا ﴿۱۰۹﴾

آرى شما همانهائى هستید که در زندگى این دنیا از آنها دفاع کرده اید. امّا کیست که در برابر خداوند در روز قیامت از آنها دفاع کند و یا چه کسى ممکن است وکیل آنها باشد؟ (۱۰۹)

«فائده استغفار»

وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا﴿۱۱۰﴾

و کسى که کار بدى انجام دهد یا به خودش ظلم کند، سپس از خدا طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. (۱۱۰)

وَمَنْ يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۱۱۱﴾

و کسى که گناهى مرتکب شود، جز این نیست که به ضرر خودش مرتکب شده و خدا داناى حکیمى است. (۱۱۱)

برداشت از آيات ۱۱۱ ـ ۱۱۰

استغفار

سالک الی اللّه بايد هميشه در حال استغفار باشد و از خدای تعالی طلب آمرزش از کوتاهی هايی که در راه دارد بکند و بداند که اگر کار بدی يا گناهی انجام داد، بر ضرر خود انجام داده و نگذارد اين ضرر دوام پيدا کند و بلکه با استغفار آن را جبران نمايد. 

وَمَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا ﴿۱۱۲﴾

و کسى که کار بدى و یا گناهى انجام دهد، سپس آن را به گردن دیگرى بیندازد، قطعا بهتان و گناه آشکارى را به عهده گرفته است. (۱۱۲)

برداشت از آيه ۱۱۲

پيروی از حق

سالک الی اللّه بايد هميشه پيرو حق باشد و از آن عادتی که مردم اکثراً دارند که گناه خود را به گردن ديگری می اندازند دوری کند که اگر کسی گناه خود را به ديگری نسبت داد بهتان زده، گناه آشکاری کرده و توفيقاتش کم می شود.

«فضل و رحمت الهی»

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا ﴿۱۱۳﴾

و اگر فضل و رحمت خدا شامل حالت نمى شد، حتماً جمعى از دشمنان همّت بر آن داشتند که تو را گمراه کنند. و(لى) آنها غیر از خودشان را گمراه نمى کنند و هیچ ضررى به تو نمى رسانند و خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل کرده و آنچه را که نمى دانستى، به تو تعلیم داده. و فضل خدا همیشه بر تو بزرگ بوده است. (۱۱۳)

«مذمّت نجوا و سر به گوشی»

لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۱۴﴾

در بسیارى از سخنان درگوشى آنها خیر و سودى نیست. مگر کسى که امر بر کمک به دیگران یا امر به کار نیک یا اصلاح در میان مردم بکند و کسى که براى خشنودى پروردگار چنین کند، پس بزودى پاداش بزرگى به او خواهیم داد. (۱۱۴)

برداشت از آيه ۱۱۴

سربگوشی کردن

سالک الی اللّه بايد در ميان جمع از سربگوشی کردن با ديگران بپرهيزد. زيرا ممکن است آنها فکر کنند که اينها مذمّت آنها را می کنند و محزون گردند. مگر آنکه فايده اهمی در اين کار باشد مثلاً می خواهد به رفيقش بفهماند که به يکی از آنها صدقه ای بدهد يا راهنمايی خوبی به او بکند و يا اصلاح بين دو مسلمان منظور باشد که همه اينها مورد پسند خدای تعالی باشد و در اين صورت سربگوشی کردن اشکالی ندارد، به علاوه ممکن است خدای تعالی اجر بزرگی هم به او عنايت فرمايد.

«مخالفت با پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله»

وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿۱۱۵﴾

و کسى که بعد از روشن شدن حقّ و هدایت براى او، پیغمبر را به زحمت بیندازد (و با او مخالفت کند) و از راهى غیر از راه مؤمنان پیروى نماید، ما او را به همان راه که مى رود مى بریم و او را به جهنّم داخل مى کنیم و جهنّم بد جایگاهى خواهد بود. (۱۱۵)

«گناه شرک به خدای تعالی»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۱۱۶﴾

قطعا خدا گناه شرک به او را نمى بخشد. ولى کمتر از آن، هر گناهى را، براى هر کس که بخواهد، مى بخشد و هر کس براى خدا شریکى قرار دهد، قطعا در گمراهى بعیدى قرار گرفته است. (۱۱۶)

برداشت از آيه ۱۱۶

شرک گناه بزرگی است

سالک الی اللّه بايد بکوشد که مبادا سرسوزنی قلبش آلوده به شرک گردد. زيرا شرک مانند نجاستی است که اگر در ظرفی باشد، هر چه در او بريزند نجس می شود. لذا تا وقتی که نجاست شرک در قلب انسان باشد، خدای تعالی هدايت را نصيب او نمی کند و در وادی دوری، گمراه می شود.

«فعّاليتهای شيطان»

إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَإِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَانًا مَرِيدًا ﴿۱۱۷﴾

آنچه را که غیر از خدا مى خوانند، چیزى جز بتهائى نیست که به صورت زنها (ساخته شده است) و آنچه مى خوانند، جز شیطان ویرانگر، چیزى نیست. (۱۱۷)

لَعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا ﴿۱۱۸﴾

خدا شیطان را لعنت کرده و او گفته است: حتماً از بندگان تو سهم لازمى خواهم گرفت. (۱۱۸)

وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا ﴿۱۱۹﴾

و حتماً آنها را گمراه مى کنم و به آرزوها سرگرمشان مى نمایم و به آنها فرمان مى دهم، پس حتماً گوش چهارپایان را بشکافند و به آنها دستور مى دهم، پس آنها آفرینش خدا را تغییر مى دهند. و هر کس شیطان را عوض خدا سرپرست خود و فرمانده خود قرار دهد، قطعا ضرر آشکارى کرده است. (۱۱۹)

يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۱۲۰﴾

شیطان به آنها وعده مى دهد و به آرزوها سرگرمشان مى کند و در حالى که شیطان جز فریب و نیرنگ چیز دیگرى به آنها وعده نمى دهد. (۱۲۰)

أُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلَا يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا ﴿۱۲۱﴾

آنها جایگاهشان جهنّم است و هیچ راه فرارى از آن پیدا نمى کنند. (۱۲۱)

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا ﴿۱۲۲﴾

و کسانى که ایمان آورده و عمل صالح کرده اند، به همین زودى در بهشتهائى که از دامن آنها نهرهائى جارى است و همیشه در آنها خواهند ماند، داخلشان مى کنیم. وعده خدا حقّ است و چه کسى راستگوتر از خدا در سخن گفتن هست؟ (۱۲۲)

«هر کس به جزای عمل خود می رسد»

لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۱۲۳﴾

مربوط به آرزوهاى شما یا آرزوهاى اهل کتاب نیست، کسى که عمل بدى انجام بدهد، به آن عمل جزا داده مى شود و غیر از خدا سرپرست و یاورى نمى یابند. (۱۲۳)

وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا ﴿۱۲۴﴾

و کسى که چیزى از اعمال صالح را انجام دهد، مرد باشد یا زن، در صورتى که ایمان داشته باشد، پس آنها داخل بهشت مى شوند و کمترین ستمى و ظلمى به آنها نمى شود. (۱۲۴)

«بهترين دينها»

وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا ﴿۱۲۵﴾

و دین چه کسى نیکوتر از دین آن انسانى است که خودش را تسلیم خدا کرده باشد و او نیکوکار باشد و از ملّت پاک ابراهیم تبعیت کرده باشد؟ و خدا ابراهیم را براى خود خلیل و دوست گرفته است. (۱۲۵)

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطًا ﴿۱۲۶﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و خدا بر هر چیزى احاطه دارد. (۱۲۶)

«مسائلی درباره زنها»

وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا ﴿۱۲۷﴾

و از تو درباره زنها نظرخواهى مى کنند، بگو: خدا نظر خود را درباره آنها به شما اظهار مى کند و آنچه در قرآن درباره زنان یتیمى که حقوقشان براى آنها تعیین شده به آنها نمى دهید و مى خواهید با آنها ازدواج کنید و همچنین آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما تلاوت شده است و اینکه به نفع یتیمها به عدالت قیام کنید و آنچه از عمل خیر انجام دهید، پس قطعا خدا به آن دانا است. (۱۲۷)

وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۱۲۸﴾

اگر زنى از سرکشى و طغیان یا اعراض شوهرش ترس داشته باشد، مانعى ندارد براى آن دو، اینکه، بین خودشان را صلح دهند، یک نوع صلحى. و صلح به هر حال بهتر است، و اگر چه مردم بخل مى ورزند. و اگر نیکى کنید و تقوا داشته باشید، قطعا خدا به آنچه انجام مى دهید دانا است. (۱۲۸)

وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا﴿۱۲۹﴾

و شما هرگز نمى توانید در میان زنها عدالت برقرار کنید، هر چند زحمت هم بکشید. ولى تمایل خود را به طور کلّى متوجّه یک طرف نکنید که زن دیگرتان را به صورت زنى که شوهرش را از دست داده درآورید. و اگر راه صلاح و پرهیزگارى و تقوا پیشه کنید، پس قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۱۲۹)

وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا ﴿۱۳۰﴾

و  (امّا) اگر از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم واسعه خود بى نیاز مى کند و خدا داراى رحمت واسعه و حکیم است. (۱۳۰)

«آنچه در آسمانها و زمين است مال خدا است»

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا ﴿۱۳۱﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و قطعا ما وصیت کرده ایم کسانى را که به آنها قبل از شما کتاب داده شده و همچنین شما را که تقواى الهى را پیشه کنید و اگر کافر شوید، قطعا آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است. و خدا غنى ستوده اى است. (۱۳۱)

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۱۳۲﴾

و براى خدا است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و کفایت مى کند (به اینکه انسان) وکیلى چون خدا داشته باشد. (۱۳۲)

إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَيَأْتِ بِآخَرِينَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى ذَلِكَ قَدِيرًا﴿۱۳۳﴾

اى مردم اگر خدا بخواهد، شما را از میان بر مى دارد و افراد دیگرى را به جاى شما مى آورد و خدا بر آن کار قادر است. (۱۳۳)

برداشت از آيات ۱۳۳ ـ ۱۳۲

توکل

سالک الی اللّه بايد توکل به خدای تعالی را تمرين کند و معتقد باشد که وکالت پروردگار برای او کافی است. زيرا اگر کسی در امور سير و سلوکش به خدای تعالی توکل کند و کارها را جدّی بگيرد خدای تعالی او را کاملاً هدايت می کند.

سالک الی اللّه نبايد آن قدر از خود کوتاهی و بی همّتی در راه رسيدن به لقاء پروردگار نشان بدهد که خدای تعالی نسبت به او بی اعتناء شود و بگويد ممکن است به جای شما ديگران را برای رسيدن به کمالات خلق کنم.

«اجر دنيا و آخرت در دست خدا است»

مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا ﴿۱۳۴﴾

کسى که اجر دنیوى را بخواهد، (بداند) که پاداش دنیا و آخرت نزد خدا است و خدا شنواى بینائى است. (۱۳۴)

«قيام به قسط و عدل»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴿۱۳۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، براى قسط و عدالت قیام کنید، براى خدا شهادت بدهید، اگر چه به ضرر خود شما باشد، یا به ضرر پدر و مادر و نزدیکان شما باشد. اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است (که از آنها حمایت کند). بنابراین تبعیت از هواى نفس نکنید که از حقّ منحرف خواهید شد و اگر حقّ را تحریف کنید یا از اظهار آن اعراض نمائید، قطعا خدا به آنچه انجام مى دهید آگاه است. (۱۳۵)

برداشت از آيه ۱۳۵

طرفداری از عدالت

سالک الی اللّه بايد طرفدار عدالت باشد. اگر چه به ضرر او، يا پدر و مادر و يا نزديکانش تمام شود. طرف مقابل او چه ثروتمند باشد چه فقير، نبايد برای او در طرفداری از حق فرقی کند. بنابراين سالک الی اللّه نبايد پيرو هوای نفسش باشد و عدالت را رعايت نکند و بايد زبانش را به گفتن حق عادت دهد. زيرا خدای تعالی به آنچه می کنيد آگاه است.

«ايمان خود را تقويت کنيد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۱۳۶﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، ایمان (واقعى) به خدا و رسولش و کتابى که خدا بر رسولش نازل کرده و کتابى که نازل فرموده به کسانى که قبل از (پیغمبر) بوده اند بیاورید و کسى که به خدا و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش و روز آخرت کافر بشود، پس حتما گمراه شده است، گمراهى بسیار دورى. (۱۳۶)

برداشت از آيه ۱۳۶

مراتب ايمان

بدون ترديد ايمان مراتبی دارد. لذا بايد سالک الی اللّه تا می تواند ايمان خود را به خدا و پيامبران و کتب آسمانی و قيامت تقويت کند که اگر اين کار را نکند، ايمانش رو به ضعف می گذارد و گمراه می شود.

«ايمان بعضی قبول نمی شود»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا ﴿۱۳۷﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده اند، سپس کافر شده اند، باز ایمان آورده اند، بعد از آن باز کافر شده اند و سپس کفرشان را زیاد کرده اند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید و هرگز آنها را به راهى هدایت نمى کند. (۱۳۷)

بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۳۸﴾

به منافقین بشارت بده به اینکه براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۳۸)

برداشت از آيات ۱۳۸ ـ ۱۳۷

ايمان مستقر

سالک الی اللّه بايد بکوشد که ايمانش مستقر شود. زيرا اگر مانند کف روی آب بود و هر روزی به چيزی گرويد، يک روز کافر بود و يک روز مسلمان و ايمان عاريه ای داشت، خدای تعالی او را نمی بخشد و به صراط مستقيم راه پيدا نمی کند و بلکه خدا او را به عذاب سختی مبتلا می کند.

«کفّار را سرپرست خود قرار ندهيد»

الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا ﴿۱۳۹﴾

کسانى که کفّار را (براى خود)، غیر از مؤمنین سرپرست قرار مى دهند، آیا عزّت را نزد آنها مى طلبند؟ قطعا همه عزّت مال خدا است. (۱۳۹)

«مجالست با کفّار و منافقين»

وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ﴿۱۴۰﴾

و قطعا خدا در قرآن براى شما نازل کرده که هرگاه بشنوید آیات خدا انکار مى شود و استهزاء مى گردد. پس با آنها مجالست نکنید تا به سخن جدید دیگرى بپردازند والاّ قطعا شما هم مثل آنها خواهید بود. خدا در جهنّم منافقین و کافرین، همه را با هم جمع مى کند. (۱۴۰)

«خصوصيّات منافقين»

الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا ﴿۱۴۱﴾

منافقان آنهائى هستند که مراقب شمایند؛ اگر فتح و پیروزى از طرف خدا نصیب شما شود، مى گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ و اگر بهره اى نصیب کافران شود، (به آنها) گویند: مگر ما بر شما تسلط نداشتیم و شما را از مؤمنان باز نمى داشتیم؟ خدا در روز قیامت میان شما حکم مى کند و خدا هرگز راهى براى کافرین علیه مؤمنین قرار نداده است.  (۱۴۱)

إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۴۲﴾

قطعا منافقین مى خواهند خدا را (هم) فریب دهند در حالى که خدا آنها را فریب مى دهد و زمانى که به نماز مى ایستند، با کسالت بر مى خیزند و در برابر مردم ریا مى کنند و خدا را جز اندکى یاد نمى نمایند. (۱۴۲)

مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ﴿۱۴۳﴾

افراد دو دل (مذبذب) در این بین بى هدف هستند، نه این طرفى هستند و نه به سوى آن دسته دیگر هستند و کسى را که خدا گمراهش کند، هرگز راهى براى او پیدا نخواهى کرد. (۱۴۳)

برداشت از آيات ۱۴۳ ـ ۱۴۲

شناختن منافقين

سالک الی اللّه بايد منافقين را بشناسد. آنها می خواهند به خدا خدعه کنند، وقتی نماز می خوانند دل به نماز نمی دهند و با کسالت می خوانند، رياکار می کنند و جز اندکی به ياد خدا نيستند، گاهی با مردم مسلمانند و گاهی با کفّار و فساق همنشينند؛ اينها هم چون دارای استقامت و ثباتی نيستند به صراط مستقيم راهی پيدا نمی کنند.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۱۴۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، کفّار را براى خود غیر از مؤمنین سرپرست قرار ندهید. آیا مى خواهید دلیل آشکارى بر ضدّ خود در پیش خدا داشته باشید؟ (۱۴۴)

إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا ﴿۱۴۵﴾

قطعا منافقین در پائین ترین طبقات آتش خواهند بود و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت. (۱۴۵)

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۴۶﴾

مگر آنها که توبه کنند (و جبران گذشته را بنمایند) و (خودشان را) اصلاح کنند و بوسیله معرفت خدا، خود را از گناه نگه دارند و دینشان را براى خدا خالص نمایند. پس آنها با مؤمنین هستند و به زودى خدا مؤمنین را اجر عظیمى عنایت خواهد فرمود. (۱۴۶)

برداشت از آيات ۱۴۶ ـ ۱۴۵

نفاق

سالک الی اللّه بايد بکوشد که نفاق و دورويی را از خود دور کند. زيرا بدترين مردم کسانی هستند که منافقند و در پايين ترين طبقه آتش زندگی می کنند و هيچگاه ياور و دوست واقعی پيدا نمی کنند مگر آنکه به سوی خدا برگردند، خود را اصلاح کنند، در دل صفايی به وجود آورند و مراحل تقوی را بگذرانند، به مرحله اعتصام برسند و دينشان را برای خدا خالص کنند؛ اينها طبعاً با اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلامخواهند بود و خدای تعالی به آنها پاداش بزرگی خواهد داد.

مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا﴿۱۴۷﴾

خدا با عذاب شما چه مى خواهد بکند، اگر شما شکر کنید و ایمان بیاورید؟ و خدا شاکرى دانا است. (۱۴۷)

برداشت از آيه ۱۴۷

تشکر از خدای تعالی

خدای تعالی آن قدر مهربان است که اگر شما از او و نعمت هايش تشکر کنيد و به او ايمان بياوريد به هيچ وجه عذابی را متوجّه شما نمی کند. زيرا خدا شاکر دانايی است.

جزء ۴

كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۹۳﴾

همه غذاها براى بنى اسرائیل حلال بود، مگر آنچه را که اسرائیل قبل از نازل شدن تورات بر خود حرام کرده بود. بگو: پس تورات را بیاورید و آن را بخوانید اگر راست مى گوئید. (۹۳)

فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹۴﴾

پس کسى که بعد از آن به خدا بهتان دروغگوئى بزند، پس آنها همان ستمگران هستند. (۹۴)

قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۹۵﴾

بگو: خدا راست گفته است. پس از دین پاک ابراهیم پیروى کنید و او از مشرکین نبوده است. (۹۵)

«اوّل بناء برای مردم در دنيا»

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۶﴾

قطعا اوّل خانه اى که براى مردم گذاشته و ساخته شد، همان خانه اى بود که در سرزمین «بکه» (منظور شهر مکه) است، پر برکت و هدایت براى مردم جهان است. (۹۶)

فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۹۷﴾

در آن خانه نشانه هاى واضحى است، مقام ابراهیم است و کسى که داخل آن خانه شود، در امان است و بر عهده مردم است که براى خدا البتّه آنهائى که توانائى و استطاعت دارند، به سوى خانه خدا بروند و کسى که کافر شود، بداند که قطعا خدا از همه مردم جهان بى نیاز است. (۹۷)

«خطاب به اهل کتاب»

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ ﴿۹۸﴾

بگو: اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر مى شوید؟ و حال آنکه خدا بر آنچه مى کنید شاهد است. (۹۸)

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۹۹﴾

بگو: اى اهل کتاب! چرا مانع راه خدا براى کسانى که ایمان آورده اند مى شوید و شما با اینکه شاهد (حقیقت) هستید، مى خواهید راه را کج نشان دهید؟ و خدا به آنچه مى کنید غافل نیست. (۹۹)

برداشت از آيه ۹۹

سدّ راه خدا

بدترين کارها سدّ راه خدا است، يعنی کسانی که نگذارند مردم به حقيقت دين برسند و افکار باطل را به آنها تزريق کنند، از چهارچوب آيات قرآن و روايات خارج شوند و مطالب نادرست را به خورد مردم بدهند. سدّ راه خدا کرده ‏اند.

«از اطاعت اهل کتاب برحذر باشيد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ ﴿۱۰۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر از بعضى از آنهائى که کتاب به آنها داده شده اطاعت کنید، شما را بعد از آنکه ایمان آورده اید به کفر برمى گردانند. (۱۰۰)

وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۱۰۱﴾

و چگونه کافر مى شوید؟ و حال آنکه آیات خدا براى شما خوانده مى شود و رسول خدا در میان شما است. و کسى که خود را به وسیله معرفت خدا نگه دارد، قطعا به راه راست هدایت شده است. (۱۰۱)

«تقوای کامل و حقيقی»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۰۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از خدا بپرهیزید و حقیقت تقواى الهى را در خود ایجاد کنید و هرگز نمیرید، مگر آنکه شما مسلمان باشید. (۱۰۲)

«دستور اتّحاد و وحدت»

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۰۳﴾

و همه خود را به وسیله ریسمان الهى نگه دارید و متفرّق نشوید و به یاد بیاورید نعمت خدا را برایتان آن وقتى که با هم دشمن بودید، خدا بین دلهاى شما را الفت داد و شما صبح کردید در حالى که همه با هم به نعمت الهى برادر شدید و شما بر لب گودى از آتش بودید، خدا شما را از آنجا نجات داد. این چنین خدا آیاتش را براى شما بیان مى کند، شاید شما هدایت شوید. (۱۰۳)

برداشت از آيات ۱۰۱ ـ ۱۰۳

 مرحله صراط مستقيم

سالک الی اللّه بايد در تقوا آن قدر پيشرفت و تمرين کند که خود را به مقام اعتصام برساند اعتصام در حقيقت امتناع است و از (عصم) گرفته شده؛ يعنی فرد با تقوا آن قدر خود را از گناه نگه می‏ دارد و معرفت خدا، رسول خدا و پيشوايان دين يعنی ائمّه اطهار عليهم ‏السلام به او کمک می ‏کنند تا او از همه بدی‏ها نگه داشته می‏ شود و به مرحله ضعيف عصمت انبياء می‏ رسد؛ يعنی خودبخود گناه نمی‏ کند و بلکه گناه را دوست نمی ‏دارد و اگر همه مردم اين گونه شدند، تفرقه و جدايی در بين آنها نبوده و از لب گودال آتش هواهای نفسانی نجات پيدا می ‏کنند و اين معنی در زمان ظهور حضرت ولی عصر روحی فداه صد درصد تحقّق پيدا می‏ کند زيرا همه اهل تزکيه نفس می ‏شوند، و همه در صراط مستقيم قرار می‏ گيرند و به تقوای حقيقی و اعتصام واقعی موفّق می‏ گردند.

«امر به معروف و نهی از منکر»

وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۰۴﴾

و باید جمعى از شما باشند که مردم را به خوبیها دعوت کنند و امر به معروف و نهى از منکر نمایند. و این جمع همان رستگارانند. (۱۰۴)

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۰۵﴾

و مانند آنهائى که بعد از آنکه دلائل و براهین برایشان آمد تفرقه و اختلاف ایجاد کردند، نباشید. و براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. (۱۰۵)

برداشت از آيات ۱۰۵ ـ ۱۰۴

هدايت مردم

بدون ترديد همه افراد نمی ‏توانند مربی ديگران باشند. حتّی علمايی را ديده‏ ايم با اينکه اهل معنی بوده ‏اند ولی مربی نبوده ‏اند اما لازم است جمعی راه و روش تربيت ديگران را ياد گرفته و از خدای تعالی کمک بگيرند، مردم را به تزکيه نفس و عقايد صحيح دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمايند تا از ياران امام عصر روحی فداه شوند؛ در اين صورت حتّی اگر از دنيا رفتند روح آنها معين خواهد بود.

«روسفيدان و روسياهان در قيامت»

يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۱۰۶﴾

آن روزى که صورتهائى سفید و صورتهائى سیاه مى شود، پس امّا کسانى که صورتشان سیاه مى شود (به آنها گفته مى شود:) آیا شما کافر شدید بعد از آنکه ایمان آوردید؟ پس عذاب الهى را بچشید به خاطر کفرى که ورزیده اید. (۱۰۶)

وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۱۰۷﴾

و امّا آن کسانى که صورتشان سفید است، پس در رحمت خدا همیشه خواهند بود. (۱۰۷)

«آيات الهی»

تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۸﴾

این آیات خدا است که ما به حقّ بر تو تلاوت مى کنیم و خدا اراده ظلم به مردم جهان را ندارد. (۱۰۸)

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۱۰۹﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و همه کارها به سوى او برگردانده مى شود. (۱۰۹)

«بهترين امّتها»

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۱۱۰﴾

شما بهترین امّتى هستید که براى مردم بیرون آمده است. زیرا امر به معروف و نهى از منکر مى کنید و به خدا ایمان آورده اید و اگر اهل کتاب ایمان مى آوردند، براى آنها بهتر بود. جمعى از آنها مؤمن اند ولى بیشتر آنها فاسق اند. (۱۱۰)

برداشت از آيه ۱۱۰

امر به معروف و نهی از منکر

سالک الی اللّه بايد به نحوی خود را بسازد که بتواند رهبری مردم را عهده ‏دار باشد، مردم را به لقاء خدا برساند، آنها را از بدی ‏ها نهی کند و به سوی خوبی ‏ها بکشاند و خودش ايمان کاملی داشته باشد که اگر عهده ‏دار اين کارها شود، هم برای او و هم برای پيروانش بهترين چيزها در دنيا و آخرت خواهد بود.

«نمی‏ توانند ضرر بزنند»

لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۱۱۱﴾

آنها هرگز نمى توانند به شما ضرر برسانند، مگر اذیتهائى. و اگر با شما جنگ کنند (شکست خواهند خورد و) به شما پشت کرده و فرار مى کنند و بعد هم آنها یارى نمى شوند. (۱۱۱)

ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿۱۱۲﴾

هر جا باشند بر آنها ذلّت زده شده، مگر آنکه با ریسمانى از خدا و ریسمانى از مردم (در ارتباط باشند) و آنها به غضبى از خدا گرفتار شده اند و مسکنت بر آنها زده شده. آن براى این است که آنها به آیات خدا کافر شده و انبیاء را به ناحقّ مى کشند. آن به خاطر این است که گناه مى کنند و از حدّ خود تجاوز مى کنند. (۱۱۲)

«بعضی از اهل کتاب خوبند»

لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ ﴿۱۱۳﴾

همه اهل کتاب مثل هم نیستند. جمعى از آنها (به حقّ و حقیقت) قیام مى کنند، آیات خدا را در اوقاتى از شب مى خوانند در حالى که سجده مى کنند. (۱۱۳)

يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۱۴﴾

به خدا و روز آخرت ایمان آورده و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و در کارهاى خوب بر یکدیگر سرعت مى گیرند و آنها از صالحین اند. (۱۱۴)

وَمَا يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ  وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ ﴿۱۱۵﴾

و آنچه از خوبى انجام مى دهند، پس هرگز ندیده گرفته نمى شوند و خدا به (حالات) متّقین دانا است. (۱۱۵)

برداشت از آيات ۱۱۵ ـ ۱۱۲

سحر خيزی

يکی از کارهايی که سالک الی اللّه بايد انجام دهد سحرخيزی و تهجد است. بايد در آن موقع قرآن بخواند و در آيات الهی تدبر کند و در تمام خوبی‏ ها بر همه سبقت بگيرد، با سرعت به طرف کمالات برود، از مردم هم دستگيری کند و بداند که به جزای اعمال نيکش خواهد رسيد.

«کفّار و مجازات الهی»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۱۱۶﴾

کسانى که کافر شده اند، اموال و اولادشان هرگز آنها را از مجازات الهى بى نیاز نمى کند و در امان نگه نمى دارد و آنها اهل جهنّم اند که در آن همیشه مخلّدند. (۱۱۶)

مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِي هَذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۱۱۷﴾

مَثَل آنچه را که در این زندگى دنیا انفاق مى کنند، مانند باد سوزانى است که به زراعت مردمى که به خود ظلم کرده اند اصابت کند و آن را نابود نماید و خدا به آنها ظلم نکرده است، بلکه آنها به خودشان ظلم مى کنند. (۱۱۷)

«از کفّار دوست نگيريد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۱۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از غیر خودتان (یعنى کفّار و غیر مسلمانان) دوست و محرم اسرار براى خود نگیرید. آنها از هیچ اذیتى درباره شما کوتاهى نمى کنند بلکه آنها دوست دارند شما ناراحت باشید. بغض و دشمنى از زبانشان آشکار شده است و آن دشمنى را که در دل مخفى مى کنند، بیشتر از آن چیزى است که ظاهر مى کنند. قطعا ما براى شما آیات خود را بیان مى کنیم، اگر شما تعقّل کنید. (۱۱۸)

هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۱۱۹﴾

بله، این شمائید که آنها را دوست مى دارید، ولى آنها شما را دوست نمى دارند. شما ایمان به همه کتابهاى آسمانى آورده اید و وقتى که آنها شما را ملاقات مى کنند، به شما مى گویند: ایمان آورده ایم. ولى وقتى که تنها مى شوند، از شدّت غیظى که نسبت به شما دارند، سر انگشتان خود را با دندان مى جوند (و اظهار ناراحتى مى کنند).

بگو: با همین غیظ و غضب بمیرید. قطعا خدا به آنچه در دلها مى گذرد عالم است. (۱۱۹)

إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴿۱۲۰﴾

اگر نیکى به شما برسد، بدشان مى آید و اگر بدى به شما برسد، به خاطر آن خوشحال مى شوند. و اگر شما بردبارى کنید و تقوى داشته باشید، نقشه ها و کید آنها به هیچ وجه به شما ضرر نمى زند. قطعا خدا به آنچه مى کنند احاطه دارد. (۱۲۰)

وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۲۱﴾

و آن وقت صبحى که از میان اهلت براى پیدا کردن اردوگاه جنگ براى مؤمنین بیرون رفتى و خدا شنواى دانائى است. (۱۲۱)

برداشت از آيات ۱۲۱ ـ ۱۱۶

کفّار و نادان‏ها

کفّار و بعضی نادان ‏هايی که مثل کفّارند گمان می‏ کنند که مال و اولاد آنها را از همه چيز بی‏ نياز می‏ کند. با تجربه ثابت شده که اين فکر بسيار غلط است. زيرا تنها و تنها خدا است که انسان را در دنيا و آخرت بی‏ نياز می‏ کند و خدا آنها را در آتش نادانی و جهلشان مخلّد می ‏فرمايد. اينها در راه رسيدن به اهداف غلطشان مخارجی را به عهده می‏ گيرند ولی به جای آن که استفاده کنند خدای تعالی به خاطر ظلمی که به خود کرده‏ اند و کافر شده ‏اند اموال آنها را از بين می‏ برد و سودی نصيب آنها نمی‏ شود و بدانيد که خدا به آنها ظلم نمی‏ کند، بلکه آنها خودشان هستند که به خود ظلم کرده ‏اند.

سالک الی اللّه نبايد با اين دسته از کفّار دوست صميمی شود؛ آنها چون باطنشان به صفات رذيله آلوده است، در کارهايشان خلل و فساد ايجاد می‏ کنند، آنها در دل بغض شما را دارند و گاهی هم ظاهر می ‏شود، شما چون پاکيد آنها را با صفای دل دوست داريد و به آنها اعتماد می‏ کنيد ولی آنها در باطن شما را دوست ندارند، اگر به شما نعمت خوبی برسد ناراحت می‏ شوند و اگر ناراحت شويد آنها خوشحال می‏ شوند. مرگ بر آنها باد. بگذاريد با آن عداوت و دشمنی ‏شان بميرند. زيرا اگر شما صبر کنيد و تقوا داشته باشيد ضرری از آنها به شما نمی‏ رسد.

إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۲۲﴾

آن وقتى که دو دسته از مسلمانان از میان شما تصمیم گرفتند سستى کنند، ولى خدا بر آنها ولایت داشت و باید بر خدا مؤمنین توکل کنند. (۱۲۲)

«ياری خدا در جنگ بدر»

وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۲۳﴾

و قطعا خدا در جنگ بدر با آنکه ناتوان بودید، شما را یارى کرد. پس از خدا بپرهیزید، شاید شکرکننده باشید. (۱۲۳)

إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ ﴿۱۲۴﴾

آن وقتى که به مؤمنین مى گفتى: آیا کفایت نمى کند شما را که پروردگارتان سه هزار از ملائکه، براى کمک شما بفرستد؟ (۱۲۴)

بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ  ﴿۱۲۵﴾

چرا، اگر صبر کنید و تقوى داشته باشید و دشمن به سراغتان به همین زودى بیاید، پروردگارتان به وسیله پنج هزار از ملائکه اى که نشانه اى دارند کمکتان خواهد کرد. (۱۲۵)

«ياری تنها از جانب خدا است»

وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿۱۲۶﴾

و این را خدا جز براى بشارت و اطمینان قلبتان (نگفته و) قرار نداده و کمکى جز از جانب خداى عزیز حکیم براى شما نخواهد بود. (۱۲۶)

لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خَائِبِينَ ﴿۱۲۷﴾

براى آنکه خدا بخشى از قدرت کسانى که کافر شده اند را قطع کند و یا سرکوبشان نماید تا با یأس و ناامیدى برگردند. (۱۲۷)

«اختيار در دست خدا است»

لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۲۸﴾

براى تو هیچ گونه اختیارى در چیزى نیست، چه آنکه خدا توبه آنها را قبول کند یا عذابشان نماید زیرا قطعا آنها ظالم اند. (۱۲۸)

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲۹﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است. هر که را بخواهد مى بخشد و هر که را بخواهد عذاب مى کند و خدا بخشنده مهربانى است. (۱۲۹)

«ربا نخوريد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۳۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، ربا نخورید براى آنکه سود دائما مضاعف شود و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار گردید. (۱۳۰)

وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿۱۳۱﴾

و از آتشى که براى کافران آماده شده است، بپرهیزید. (۱۳۱)

وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۳۲﴾

و اطاعت از خدا و رسول را کنید، شاید مورد ترحّم واقع گردید. (۱۳۲)

«سرعت به سوی خيرات»

وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۱۳۳﴾

و براى آمرزشى از طرف پروردگارتان و بهشتى که وسعت آن به اندازه آسمانها و زمین است و آماده شده براى متّقین، شتاب کنید. (۱۳۳)

الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۳۴﴾

کسانى که در حال قدرت و در حال تنگدستى انفاق مى کنند و غیظ خود را فرو مى نشانند و مردم را عفو مى کنند. و خدا نیکوکاران را دوست مى دارد. (۱۳۴)

وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۱۳۵﴾

و کسانى که وقتى کار بدى مى کنند یا به خودشان ظلم مى نمایند، به یاد خدا مى افتند و طلب بخشش براى گناهانشان مى کنند. و چه کسى گناهان را غیر از خدا مى بخشد؟ و اصرار در گناه نکرده اند و حال آنکه آنها (حقیقت را) مى دانند. (۱۳۵)

أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ﴿۱۳۶﴾

این گروه، جزاى آنها مغفرتى از طرف پروردگارشان هست و بهشتهائى که از پائین آنها نهرهائى جارى است و همیشه در آن مى مانند که این نیکو اجرى است براى عمل کنندگان. (۱۳۶)

برداشت از آيات ۱۳۶ ـ ۱۳۳

بهشت، زندگی ابدی است

سالک الی اللّه نبايد زندگی را تنها منحصر به زندگی دنيا بداند. زيرا زندگی حقيقی و پردوام او از اين به بعد شروع می‏ شود و خدای تعالی برای او باغ و بوستانی که به وسعت آسمان‏ها و زمين است آماده کرده، پس بايد به طرف آن همه نعمت با سرعت حرکت کند؛ يعنی در حال داشتن و نداشتن روحيه انفاق داشته باشد، غضبش را کنترل کند، از بدی‏های مردم بگذرد و اگر خدايی نکرده گناهی انجام داد و به خود ظلم کرد، فوراً به ياد خدا بيفتد و از او عذرخواهی کند و بلکه توبه نصوح نمايد که اگر اين کارها را کرد خدا او را می ‏بخشد و چون او از نيکوکاران است، خدا او را دوست می‏ دارد و او را به آن باغ و بوستان جاودانی می‏ رساند.

«سير و سفر»

قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۳۷﴾

قطعا قبل از شما سنّتهائى بوده که گذشته است. پس شما روى زمین سیر و سفر کنید، پس ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده است. (۱۳۷)

هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۱۳۸﴾

این مطالب بیانى است براى همه مردم و راهنمائى و موعظه اى است براى اهل تقوى. (۱۳۸)

برداشت از آيات ۱۳۸ ـ ۱۳۷

استحباب مسافرت کردن

برای سالک الی اللّه مستحب است که در روی زمين بسيار مسافرت کند و ببيند که عاقبت دروغ گويان و ديگران که قبلاً بوده ‏اند چه شده است. سالک الی اللّه اگر می‏ خواهد به خدا نزديک شود و او را ملاقات کند بايد قرآن زياد بخواند. زيرا قرآن راهنمای سالکين الی اللّه است او را موعظه می‏ کند به شرط آن که او اهل تقوا باشد.

«ايمان مايه استقامت است»

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴿۱۳۹﴾

و سست نشوید و محزون نگردید و حال آنکه شما از همه برتر و بالاترید، اگر ایمان داشته باشید. (۱۳۹)

برداشت از آيه ۱۳۹

استقامت

سالک الی اللّه نبايد به هيچ وجه ضعف و سستی در مشکلات به خود راه دهد و با توجّه به خدای تعالی نبايد به هيچ وجه محزون شود که اگر اين چنين شد و ايمان داشت از همه برتر و بهتر است.

إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ﴿۱۴۰﴾

اگر به شما جراحتى وارد شده، پس قطعا به جمعیت مقابل شما هم همان طور جراحتى وارد شده است و این روزها را بین مردم قرار مى دهیم و تا خدا مؤمنین را معلوم کند و معرّفى نماید و از میان شما شاهدهائى بگیرد. و خدا ظالمین را دوست نمى دارد. (۱۴۰)

وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ ﴿۱۴۱﴾

و براى آنکه خدا مؤمنین را از هر عیب و نقصى پاک کند و کافران را نابود نماید. (۱۴۱)

«ورود به بهشت»

أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۴۲﴾

آیا شما گمان کرده اید که وارد بهشت مى شوید، بدون آنکه خدا معلوم کند چه کسانى از شما جهاد کرده اند و چه کسانى (در مقابل سختى ها) بردبار بوده اند؟ (۱۴۲)

وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۱۴۳﴾

و قطعا شما بودید که تقاضاى مرگ مى کردید، قبل از آنکه با مردن (در جنگ) روبرو شوید. سپس مرگ را دیدید و حال آنکه شما نگاه مى کردید. (۱۴۳)

برداشت از آيات ۱۴۳ ـ ۱۴۲

امتحان خدای تعالی

جمعی که اهميّت به تزکيه نفس نمی ‏دهند و می‏ خواهند خود را جزو تزکيه شدگان و پاکان معرفی کنند، در ميان مردم تظاهر به خوبی می‏ کنند و خود را از اولياء خدا می ‏دانند و فکر می‏ کنند که اهل بهشت‏ اند ولی وقتی خدای تعالی امتحانی برای آنها پيش می‏ آورد، آنها معرفی می ‏شوند و خود را ضايع می‏ کنند.

«حضرت محمّد صلی ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله اگر از دنيا برود شما از اسلام بر می‏ گرديد»

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ﴿۱۴۴﴾

و «محمّد» جز پیامبرى که قبل از او پیامبرانى گذشته اند، نبوده است. پس اگر بمیرد یا کشته شود، شما به اعقابتان بر مى گردید و کسى که به عقب خودش برگردد، هرگز به خدا هیچ ضررى نمى رساند. و زود است که خدا شاکرین را جزا دهد. (۱۴۴)

«مرگ در دست خدا است»

وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ ﴿۱۴۵﴾

و براى هیچ کس جز به اذن خدا مردن نخواهد بود. اجل هر کسى نوشته شده است و کسى که ثواب دنیا را بخواهد، ما به او از آن ثواب خواهیم داد و کسى که ثواب آخرت را بخواهد، به او هم از آن ثواب خواهیم داد. و زود است که شاکرین را جزا دهیم. (۱۴۵)

«خداپرستان»

وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ ﴿۱۴۶﴾

و چه بسیار از پیامبرانى بوده اند که با او و کمک به او عدّه زیادى از خداپرستان جنگ کرده اند. پس هیچگاه آنها سست نشده به خاطر آنچه که در راه خدا به آنها رسیده است و ضعف پیدا نکرده اند و زیر بار دشمن نرفته اند و خدا صابرین را دوست مى دارد. (۱۴۶)

«دعای خداپرستان»

وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۱۴۷﴾

و سخن آنها نبود جز آنکه مى گفتند: پروردگار ما، گناهان و اسراف ما را در امور (زندگى)مان ببخش و قدمهایمان را ثابت نگهدار و ما را بر مردمان کافر یارى کن. (۱۴۷)

فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۴۸﴾

پس خدا ثواب دنیا و ثواب نیکوى آخرت را به آنها داد. و خدا محسنین را دوست مى دارد. (۱۴۸)

برداشت از آيات ۱۴۸ ـ ۱۴۷

استقامت

سالک الی اللّه بايد با تمام نيرو مراحل تزکيه نفس را بگذراند و بتواند جهاد اصغر و اکبر را انجام دهد، از خدای تعالی بخواهد گناهان او را بيامرزد و اگر در امور زندگی اسراف کرده بر او سخت نگيرد، او را محکم و پابرجا در مقابل مشکلات نگه دارد و او را در تمام امور ياری فرمايد.

«نتيجه اطاعت از کفّار»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ ﴿۱۴۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر کسانى را که کافر شده اند اطاعت کنید، آنها شما را به اعقابتان (یعنى به زمان جاهلیت) بر مى گردانند و شما هم بر مى گردید، در حالى که بسیار ضرر کرده اید. (۱۴۹)

بَلِ اللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ ﴿۱۵۰﴾

بلکه خدا مولاى شما است و او بهترین یارى کننده است. (۱۵۰)

«رعب و ترس»

سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ ﴿۱۵۱﴾

به زودى ما در قلوب کسانى که کافر شده اند، رعب و ترس مى اندازیم. به خاطر آنکه براى خدا شریک قرار داده اند،  آنچه را که خدا براى آن سلطه اى نازل نکرده است. و مأواى آنها آتش است و آتش براى ظالمین بد جایگاهى است. (۱۵۱)

وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۵۲﴾

و قطعا خدا وعده خود را به شما راست قرار داد، آن وقتى که شما دشمنان را به اجازه خدا به قتل رساندید تا آنکه سست شدید و در آن کار با یکدیگر نزاع کردید و بعد از آنکه آنچه را دوست داشتید به شما نشان داد، شما نافرمانى کردید. بعضى از شما کسانى هستند که فقط دنیا را مى خواهند و بعضى از شما کسانى هستند که آخرت را مى خواهند. سپس خدا شما را از آنها منصرف فرمود تا شما را امتحان کند و قطعا او شما را بخشید و خدا نسبت به مؤمنین با فضل است. (۱۵۲)

«کمک های الهی»

إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴿۱۵۳﴾

آن وقتى که (از کوه) بالا مى رفتید و به احدى (از عقب ماندگان) نگاه نمى کردید و پیغمبر، شما را درباره عقب افتادگان صدا مى زد، (پس به خاطر این بى توجّهى) غمهاى شما یکى پس از دیگرى به شما رسید. این به خاطر آن بود که (دیگر) براى از دست رفتن غنائم غمگین و محزون نشوید و (همچنین) به خاطر مصیبتهائى که به شما وارد مى گردد، محزون نگردید و خدا به آنچه مى کنید آگاه است. (۱۵۳)

ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۱۵۴﴾

سپس بر شما بعد از آن غم و حزن و ناراحتى، آرامش و امنیت را نازل کرد که این آرامش به صورت خواب سبکى بود که جمعى از شما را گرفت امّا جمع دیگرى که در فکر جان خود بودند، آنها گمانهاى نادرستى مانند گمانهاى دوران جاهلیت درباره خدا مى کردند. مى گفتند: آیا چیزى از پیروزى نصیب ما مى شود؟ بگو: قطعا همه کارها در دست خدا است. آنها در دل خود چیزى را پنهان مى کنند که براى تو روشن نمى کنند. آنها مى گویند: اگر براى ما در کار اختیار چیزى مى بود، در اینجا ما کشته نمى شدیم. بگو: اگر شما در خانه هایتان هم بودید، آنهائى که برایشان کشته شدن نوشته شده بود، در رختخوابهایشان کشته مى شدند و تا به آنچه در دلهایتان هست، خدا مبتلایتان کند و آنچه را در دلهاى شما از ایمان است، خالص گرداند و خدا به آنچه در درون دلها است دانا است. (۱۵۴)

«فرار از جنگ»

إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿۱۵۵﴾

قطعا کسانى که از شما روز ملاقات دو جمعیت با یکدیگر فرار کردند، جز این نیست که شیطان آنها را به خاطر بعضى از کارهائى که کرده بودند گمراهشان کرد و خدا قطعا آنها را بخشید و عفوشان فرمود.قطعا خدا غفور حلیمى است. (۱۵۵)

«مسلمان نبايد مانند کافر باشد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴿۱۵۶﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، مانند کسانى که کافر شدند نباشید که به برادرانشان مى گویند وقتى که در روى زمین مسافرت مى کنند و یا جنگجو مى شوند اگر آنها با ما مى بودند، نمى مردند و کشته نمى شدند. این حسرت و آرزوئى است که خدا در دل آنها قرار داده است و خدا زنده مى کند و مى میراند و خدا به آنچه مى کنید بینا است. (۱۵۶)

وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۱۵۷﴾

و اگر در راه خدا کشته شدید یا مردید، البته مغفرت و رحمت خدا بهتر است از آنچه که آنها از اموال جمع مى کنند. (۱۵۷)

وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ ﴿۱۵۸﴾

و اگر بمیرید یا کشته شوید، البتّه به سوى خدا محشور خواهید شد. (۱۵۸)

«مهربانی پيغمبر صلی ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله به مردم»

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ﴿۱۵۹﴾

(اى پیغمبر) پس به خاطر رحمتى از جانب خدا، تو در مقابل مردم نرم و مهربانى و اگر تو یک شخص خشن و سخت دلى مى بودى، حتماً مردم از دورت متفرّق مى شدند. پس آنها را عفو کن و براى آنها (از خدا) طلب بخشش کن و با آنها در کارها مشورت کن و زمانى که تصمیم گرفتى، پس توکل بر خدا کن. چون قطعا خدا کسانى را که توکل مى کنند، دوست مى دارد. (۱۵۹)

برداشت از آيه ۱۵۹

مهربانی

سالک الی اللّه بايد به همه مهربان باشد و بايد با مؤمنين الفت داشته باشد، به نحوی سخت دل نباشد که مردم از او دوری کنند، عفو و گذشت را شعار خود قرار دهد، برای مردم طلب مغفرت کند، در کارهای مهم با اهلش که نزد او امينند مشورت کند و به خدای تعالی توکل نمايد زيرا خدا توکل کنندگان را دوست می‏ دارد.

«ياری خدا»

إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۶۰﴾

اگر خدا شما را یارى کند، هیچ کس بر شما غلبه نخواهد کرد و اگر از کمک به شما دست بردارد، کیست که بعد از او شما را یارى کند؟ و مؤمنین باید بر خدا توکل کنند. (۱۶۰)

وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴿۱۶۱﴾

و این چنین نبوده است که براى پیغمبرى جایز باشد که خیانت کند و کسى که خیانت کند، با همان خیانت روز قیامت حاضر مى شود، سپس کاملاً جزاى هر کسى به آنچه کرده داده مى شود و به آنها ظلم نمى شود. (۱۶۱)

أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۶۲﴾

آیا کسى که دنبال رضوان خدا مى رود، مثل کسى است که سخط و غضب خدا را به دست آورده و جایگاهش در روز قیامت جهنّم است؟ و این (بد مسیرى و) بد پایان کارى است. (۱۶۲)

هُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴿۱۶۳﴾

آنها درجات و مقاماتى در نزد خدا دارند و خدا به آنچه مى کنند بینا است. (۱۶۳)

«بعثت رسول اکرم صلی‏ الله ‏عليه ‏و‏ آله»

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۱۶۴﴾

قطعا خدا منّت گذاشته است بر مؤمنین، آن وقتى که در میان آنها پیامبرى از خود آنها مبعوث کرده که آیات خدا را بر آنها مى خواند و آنها را تزکیه نفس مى کند و خواندن و نوشتن و (حقایق) کتاب را به آنها تعلیم مى دهد و حکمت را به آنها یاد مى دهد و اگر چه آنها قبل از این البتّه در ضلالت و گمراهى آشکارى بوده اند. (۱۶۴)

برداشت از آيه ۱۶۴

نقش پيامبر اکرم صلی‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله در پيشرفت سالک الی اللّه

سالک الی اللّه بايد از خدای تعالی که برای هدايت او پيامبری از بهترين پيامبران فرستاده ممنون باشد. آن پيامبر صلی ‏الله عليه‏ و‏ آله برای رشد و سير او به سوی کمالات، اول آيات قرآن را برای او می ‏خواند و به او راه تزکيه نفس را نشان می‏ دهد، حقيقت قرآن، تفسير و تأويل آن را به او تعليم می ‏دهد و در نتيجه حکمت و شناخت حقايق اشياء را به او ياد می‏ دهد و اگر اين نبود مردم در گمراهی کاملی بودند.

«سخن منافقين در موقع جنگ»

أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۶۵﴾

آیا وقتى که به شما مصیبتى رسید و قطعا شما دو برابر آن را بر دشمنتان وارد کردید، گفتید: این مصیبت براى ما از کجا است؟ بگو: آن از جانب خود شما است. قطعا خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۱۶۵)

وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۶۶﴾

و آنچه به شما در روزى که دو دسته با یکدیگر روبرو شدند رسید، پس به اذن خدا بود و به خاطر این بود که مؤمنین را بشناسد. (۱۶۶)

وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ ﴿۱۶۷﴾

و براى آنکه خدا کسانى را که نفاق دارند بشناسد و به آنها گفته شد که بیائید در راه خدا جنگ کنید یا اینکه دفاع کنید. مى گویند: اگر ما مى دانستیم که جنگى پیش خواهد آمد، حتماً از شما تبعیت مى کردیم. اینها به کفر در آن روز نزدیکترند تا به ایمان، به زبانشان چیزى مى گویند که در دلهایشان نیست و خدا به آنچه کتمان مى کنند داناتر است. (۱۶۷)

الَّذِينَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴿۱۶۸﴾

کسانى که به برادران خود مى گویند (و از کمک به آنها در عین حال دست کشیده اند) و در خانه نشستند که اگر آنها ما را اطاعت مى کردند، کشته نمى شدند، بگو: (اى پیغمبر،) پس مرگ را از خودتان دور کنید، اگر راست مى گوئید. (۱۶۸)

«حيات شهداء»

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿۱۶۹﴾

و هرگز فکر نکن آنهائى که در راه خدا کشته مى شوند، مرده اند، بلکه زنده هستند و در نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. (۱۶۹)

فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۱۷۰﴾

خوشحالند به آنچه که خدا از فضلش به آنها داده است و آنها بشارت مى دهند به کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده اند و بعد از آنها مى آیند که نه خوفى بر آنها است و نه محزون مى شوند. (۱۷۰)

يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۷۱﴾

آنها را به نعمت و فضلى از جانب خدا بشارت مى دهند و قطعا خدا اجر مؤمنین را ضایع نمى کند. (۱۷۱)

برداشت از آيات ۱۷۱ ـ ۱۶۹

سالک الی اللّه همدوش شهداء است

سالک الی اللّه اگر تزکيه نفس کند مانند شهداء در آسمان چهارم در بهشت برزخی زنده است و در نزد پروردگارش روزی می‏ خورد و مانند اولياء خدا ترسی ندارد و محزون نمی‏ شود، به نعمت‏ های خدا و تفضّلش بشارت داده می‏ شود و خدا اجر او را ضايع نمی‏ کند.

«مجروحين در جنگ»

الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ﴿۱۷۲﴾

آنهائى که دعوت خدا و پیغمبر را بعد از آنکه آن همه جراحت به آنها رسیده است، اجابت کردند. براى آنهائى که نیکى کردند و تقوا داشتند، پاداش بزرگى خواهد بود. (۱۷۲)

الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ﴿۱۷۳﴾

کسانى که مردم به آنها گفتند که همه مردم (اهل مکه) براى شما و مبارزه با شما اجتماع کرده اند، پس از آنها بترسید، پس ایمان آنها افزوده شد و گفتند: ما را خدا کافى است که خوب وکیلى است. (۱۷۳)

فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ ﴿۱۷۴﴾

پس به همین جهت آنها به نعمت و فضلى از جانب خدا برگشتند. هیچ ناراحتى به آنها نرسید و از رضوان خدا پیروى کردند. و خدا صاحب فضل بزرگى است. (۱۷۴)

«فعّاليت شيطان»

إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۷۵﴾

جز این نیست که اینها (سخنان) شیطان است که دوستانش را مى ترساند. پس شما از آنها نترسید و از من بترسید، اگر ایمان دارید. (۱۷۵)

برداشت از آيات ۱۷۵ ـ ۱۷۲

استقامت

سالکين الی اللّه چون دارای استقامت ‏اند اگر به آنها گفته شود که همه مردم عليه شما قيام کرده‏ اند از آنها بترسيد. آن قدر با ايمان و محکمند که می‏ گويند: «حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکيلُ» يعنی خدا برای ما کافی است او خوب وکيلی است، خدای تعالی نمی‏ گذارد به آنها بدی برسد و در عوض نعمت و فضيلت به آنها عنايت می‏ کند و به رضوان الهی می رسند. همه بدانيد اين ترساندن‏ ها کار شيطان است که تنها و تنها فرمانبردارانش را از مردم می‏ ترساند. اما سالک الی اللّه و مردم با ايمان نبايد از هيچ چيز بترسند و بلکه تنها از خدا بايد بترسند اگر ايمان دارند.

وَلَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۷۶﴾

و تو را محزون نکنند کسانى که به کفر شتاب مى کنند. اینها هرگز چیزى به خدا ضرر نمى رسانند، خدا مى خواهد که براى اینها حظّى و ثوابى در آخرت نباشد و براى اینها عذاب بزرگى است. (۱۷۶)

إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۷۷﴾

قطعا کسانى که کفر را در مقابل ایمان (انتخاب کرده و) مى خرند، آنها هرگز چیزى به خدا ضرر نمى زنند و از براى آنها عذاب دردناکى است. (۱۷۷)

«مهلت به کفّار»

وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۱۷۸﴾

و گمان نکنند کسانى که کافر شده اند اینکه ما به آنها مهلت داده ایم، برایشان خوب است. جز این نیست که ما به آنها مهلت داده ایم، براى اینکه (روزبروز) گناهانشان را زیادتر کنند تا براى آنها عذاب خوارکننده اى باشد. (۱۷۸)

برداشت از آيه ۱۷۸

کفر

آنهايی که در دنيا دلی خوش و خرم و عمر طولانی دارند ولی کافر و يا فاسقند  نبايد فکر کنند که خدا آنها را دوست داشته و به آنها مهلت داده است بلکه لازمه اين کفر و آن آسايش، اين بی‏ توجّهی آنها به حقايق اين است که گناه بيشتری بکنند تا به عذاب بيشتری مبتلا گردند.

مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ﴿۱۷۹﴾

خدا این گونه نیست که بگذارد مؤمنین بر آنچه که شما هستید، باشند تا آنکه جدا کند ناپاک و خبیث را از پاک و طیب. و خدا این گونه نیست که شما را بر پنهانیها مطّلع تان کند ولى خدا از میان فرستادگانش هر کس را که بخواهد انتخاب مى کند. پس ایمان بیاورید به خدا و رسولانش و اگر ایمان بیاورید و تقوى پیشه کنید، پس براى شما اجر عظیمى خواهد بود. (۱۷۹)

برداشت از آيه ۱۷۹

امتحان

مهم‏ترين مسأله ‏ای که در دنيا برای مؤمنين و سالکين الی اللّه از جانب خدای تعالی وجود دارد امتحان آنها است. لذا خدای تعالی در دنيا افراد خبيث را از پاکان جدا می‏ کند و هيچ کس را از آينده نامعلوم امتحان آنها مطلع نمی‏ کند تا بهتر امتحان بدهند ولی اين اصل مسلم است که اگر کسی ايمان داشته باشد و تقوی پيشه کند در امتحان موفّق خواهد بود و خدای تعالی به او کمک بزرگی خواهد فرمود.

وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۱۸۰﴾

و گمان نکنند کسانى که بخل مى کنند به آنچه خدا به آنها از فضلش عنایت کرده آن براى آنها بهتر است. بلکه این کار براى آنها بدتر است. به زودى در روز قیامت آنچه را که نسبت به آن بخل کرده اند، مانند طوقى به گردنشان مى افتد. و میراث آسمانها و زمین مال خدا است و خدا از آنچه شما مى کنید آگاه است. (۱۸۰)

برداشت از آيه ۱۸۰

بخل

سالک الی اللّه و يا هر کس ديگر که خدا به او اموالی داده نبايد فکر کند که اگر از انفاق آنها بخل نمايد برای او بهتر است بلکه برای او بدتر است زيرا علاوه بر آن که از صفت زشت بخل نجات پيدا نکرده اموالش مانند درختی که هرس نشده کم ثمر می ‏شود و روز قيامت هم وبال گردن او می‏ گردد. مگر نمی‏ داند که همه چيز مال خدا است و بايد رضايت خدای تعالی را جلب کند تا خدا همه چيز به او بدهد.

«خدا غنی است»

لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿۱۸۱﴾

قطعا خدا سخن آنهائى را که گفتند: خدا فقیر است و ما غنى هستیم، شنید. به زودى آنچه را که گفته اند و کشتنشان پیغمبران را به ناحق، مى نویسیم و به آنها خواهیم گفت که بچشید عذاب سوزنده را. (۱۸۱)

ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۱۸۲﴾

این به خاطر آن چیزى است که شما پیش فرستاده اید و قطعا خدا به بندگانش ظلم نمى کند. (۱۸۲)

«شکستن عهد با خدا»

الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۸۳﴾

کسانى که گفتند: قطعا خدا با ما عهد بسته است که ما ایمان به پیغمبرى نیاوریم تا آنکه براى ما قربانى بیاورد که آتش آن را بخورد (بسوزاند). بگو: قطعا قبل از من پیامبرانى براى شما آمدند با دلائلى واضح و با آنچه که گفتید، پس چرا آنها را کشتید، اگر راست مى گوئید؟ (۱۸۳)

«تکذيب پيامبران»

فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ ﴿۱۸۴﴾

پس اگر تو را تکذیب کردند، قطعا قبل از تو فرستادگان ما تکذیب شدند. آنها با دلائل روشن و نوشته هاى متین و محکم و کتاب نوردهنده اى آمده بودند. (۱۸۴)

«همه می‏ ميرند»

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿۱۸۵﴾

هر کسى مرگ را مى چشد و جز این نیست که پاداش شما، به طور کامل، در روز قیامت داده خواهد شد. پس کسى که از آتش جهنّم دور شده و داخل بهشت شده است، حتما به فوز و نجات رسیده است. و زندگى دنیا جز سرمایه فریب دهنده اى بیش نیست. (۱۸۵)

«امتحان خدا»

لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴿۱۸۶﴾

حتماً شما بوسیله اموالتان و جانهایتان امتحان مى شوید و حتماً از کسانى که قبل از شما به آنها کتاب داده شده و از مشرکین، سخنان آزاردهنده زیادى خواهید شنید و اگر استقامت و صبر کنید و تقوى پیشه نمائید، پس آن از ثبات و تصمیم در کارهاى مهم است. (۱۸۶)

برداشت از آيه ۱۸۶

امتحان

سالک الی اللّه بايد به وسيله مال و جانش امتحان بدهد زيرا هميشه در دنيا مردمانی بوده ‏اند که ديگران بخصوص مؤمنان را اذيت زيادی می‏کرده ‏اند. اگر سالک الی اللّه به وسيله استقامتش توانست صبر کند و تقوايش را حفظ نمايد موفّق است.

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ ﴿۱۸۷﴾

و آن وقتى که خدا از آنهائى که کتاب به آنها داده شده، میثاق و پیمان گرفت که حتما آن کتاب را براى مردم بیان کنید و آن را کتمان نکنید. ولى آنها آن کتاب را پشت سرشان انداختند و به قیمت کمى آن را فروختند، پس بد، فروشى کرده اند. (۱۸۷)

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۸۸﴾

هرگز گمان نکن کسانى که خوشحال اند به آنچه به آنها داده شده و دوست دارند به آنچه که عمل نکرده اند ستایش شوند، پس هرگز آنها را گمان نکن که از عذاب نجات یافته اند و براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۸۸)

برداشت از آيه ۱۸۸

ستايش بيجا

برای سالک الی اللّه پرخطرترين صفتی که نبايد داشته باشد و الاّ او را از پای درمی‏ آورد صفت حب جاه و مقام است. سالک الی اللّه نبايد دوست داشته باشد که مردم بخصوص به آنچه در او نيست او را ستايش کنند. زيرا او با اين صفت به هيچ وجه از عدم موفّقيّت نجات پيدا نمی‏ کند و عذاب دردناکی در انتظار او است.

وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۸۹﴾

و مُلک آسمانها و زمین مال خدا است و خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۱۸۹)

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۱۹۰﴾

قطعا در خلقت آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز حتماً نشانه هائى براى صاحبان مغز و عقل است. (۱۹۰)

«مناجات با خدا»

الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۹۱﴾

آنهائى که خدا را در حال ایستاده و نشسته و (حتّى) بر پهلو خوابیده یاد مى کنند و در خلقت آسمانها و زمین فکر مى کنند (و مى گویند:) پروردگار ما، اینها را بیهوده خلق نکرده اى، تو پاکى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار. (۱۹۱)

رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۱۹۲﴾

پروردگار ما، قطعا کسى را که تو داخل آتش کنى، حتماً او را خوار نموده اى و براى ظالمین یاورى نیست. (۱۹۲)

رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴿۱۹۳﴾

پروردگار ما، قطعا ما شنیدیم که منادى براى ایمان آوردن ندا مى داد که به پروردگارتان ایمان بیاورید. پس ما هم ایمان آوردیم. پروردگار ما، پس گناهان ما را ببخش و سیئات ما را بپوشان و ما را با نیکان از دنیا ببر. (۱۹۳)

رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۱۹۴﴾

پروردگار ما، آنچه را که بوسیله پیامبرانت به ما وعده کرده اى، به ما عنایت کن و ما را در روز قیامت رسوا نکن. قطعا تو هیچگاه وعده هایت را تخلّف نمى کنى. (۱۹۴)

«استجابت دعا»

فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ ﴿۱۹۵﴾

پس پروردگارشان درخواست آنها را پذیرفت که قطعا من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را چه زن باشد و چه مرد، ضایع نخواهم کرد. شما از (جنس) یکدیگرید. پس (من) کسانى را که مهاجرت کرده اند و از خانه و زندگیشان بیرون شده اند و در راه من اذیت کشیده اند و کشته اند و کشته شده اند، حتما سیئات آنها را جبران مى کنم و حتما در بهشتهائى که در زیر درختهاى آنها نهرها جارى است، آنها را داخل مى کنم. این ثوابى است که از طرف خدا به آنها مى رسد و در نزد خدا ثواب نیکوئى خواهد بود. (۱۹۵)

برداشت از آيه ۱۹۵

هجرت

سالک الی اللّه بايد از محلی که نمی‏ تواند در آنجا به راهش ادامه دهد مهاجرت کند و اگر در راه خدا او را تبعيد کردند يا او را اذيت نمودند يا با او جنگ کردند و او اينها را تحمل نمود، خدای تعالی گناهان او را جبران می‏ کند، او را در راهش موفّق می ‏نمايد، او را در باغ و بوستان‏ های مُلکی و ملکوتی در دنيا و آخرت وارد می‏ کند و بهترين ثواب‏ ها را به او می‏ دهد.

«تحرّک کفّار»

لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ ﴿۱۹۶﴾

تو را رفت و آمد کفّار در شهرها نفریبد. (۱۹۶)

مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۱۹۷﴾

این بهره کمى است ولى سپس مسکن آنها جهنّم است و بد جایگاهى است. (۱۹۷)

لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرَارِ ﴿۱۹۸﴾

ولى براى افرادى که از پروردگارشان مى ترسند و تقواى او را رعایت مى کنند، بهشتهائى است که از دامنه آنها نهرها جارى است. آنها همیشه در آن بهشتها مى مانند. این (اوّلین) پذیرائى است که از طرف خدا انجام مى شود و آنچه در نزد خدا است، براى خوبان بهتر است. (۱۹۸)

برداشت از آيات ۱۹۸ ـ ۱۹۶

دنيای کفّار

سالک الی اللّه نبايد ظاهربين باشد و اگر ديد کفّار چند روزی که در دنيا هستند وضع مالی خوبی دارند بداند که دنيا در مقابل زندگی ابدی آخرت که خدای تعالی به بشر وعده فرموده بسيار ناچيز است. اينها اگر دنيا دارند آخرت را از دست داده و جايگاهشان جهنّم است که بسيار بد جايگاهی است ولی اگر اهل تقوی به راهشان ادامه دهند، دنيای زودگذر می‏ گذرد ولی در زندگی ابدی قرار می‏ گيرند آن هم در باغ و بوستان ‏های سرسبزی که از زير قصرهای آنها آب جاری است و اين هديه را از جانب خدای تعالی دريافت می ‏نمايند.

«مدح اهل کتاب»

وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹۹﴾

و قطعا جمعى از اهل کتاب کسانى هستند که به خدا و به آنچه به شما نازل شده و به آنچه به خود آنها نازل گردیده، حتماً ایمان دارند، در مقابل خدا خاشع اند، آیات خدا را به قیمت کمى نمى فروشند. این گروه براى آنها اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ است. قطعا خدا به سرعت به حسابها مى رسد. (۱۹۹)

«صبر در زمان غيبت»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۲۰۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، صبر کنید و یکدیگر را وادار به صبر کنید و رابطه داشته باشید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید. (۲۰۰)

برداشت از آيه ۲۰۰

صبر و ارتباط

سالک الی اللّه بايد صبر را که يکی از ارکان مهم استقامت است در تمام دوران زندگی در رأس امور خود قرار دهد و راهنمای ديگران هم در اين موضوع باشد و با هم ‏مسلکانش و بخصوص با امام زمانش که صلوات خدا بر او باد ارتباط داشته باشد تا موفّق شود.

 

سوره مبارکه نساء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«خلقت انسان»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم، از پروردگارتان که شما را از یک انسان خلق کرد، بپرهیزید. و از جنس همان انسان همسرش را خلق فرمود و از آن دو نفر، مردان و زنان زیادى (در زمین) منتشر ساخت و از خدائى که وقتى از یکدیگر چیزى مى خواهید، نام او را مى برید و از قطع رحم بپرهیزید. قطعا خدا مراقب شما است. (۱)

برداشت از آيه ۱

مراحل تقوی
تقوی داری سه مرحله است؛ يعنی با پيمودن مراحل تزکيه نفس تقوی رشد می کند.
در مرحله اول واجب و لازم است که انسان در رديف يقظه و توبه خود را مجبور به ترک گناه و انجام واجبات کند.
در مرحله دوم در رديف استقامت و صراط مستقيم تقوی تقويت می شود و سالک الی اللّه با کمال استقامت در صراط مستقيم به سوی تزکيه نفس می رود و به همين ترتيب وقتی هفت مرحله تزکيه نفس تمام شود به هر سه مرحله تقوی موفّق شده. يعنی به مقام اعتصام که مرحله کامل تقوی است رسيده که ترک گناه نه آن که تنها برای او مشکل نيست بلکه نمی تواند گناه بکند؛ يعنی معرفتش و کمالاتش به او اجازه نمی دهد که گناهی انجام دهد و از ترک گناه لذّت می برد.

«سفارش درباره يتيمها»

وَآتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا ﴿۲﴾

و به یتیمها اموالشان را بدهید و مال بد خود را با مال خوب آنها عوض نکنید و اموال آنها را با اموال خودتان نخورید. قطعا این عمل، گناه بزرگى است. (۲)

وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا ﴿۳﴾

و اگر ترسیدید که عدالت را در خصوص یتیمها رعایت نکنید، پس با زنانى که براى شما پاک اند با دو یا سه یا چهار همسر مى توانید ازدواج کنید و اگر مى ترسید در بین آنها عدالت را رعایت نکنید، پس تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانى که مالک آنهائید، استفاده کنید. آن کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى کند. (۳)

«ازدواج با همسران و مَهر آنها»

وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا ﴿۴﴾

و مَهر زنان را به عنوان یک بدهى بپردازید و اگر آنها چیزى از مَهر خود را با رضایت خاطر به شما بخشیدند بخورید، براى شما گوارا و پاکیزه است. (۴)

وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴿۵﴾

و اموال خود را که خدا آن را وسیله استحکام زندگى شما قرار داده، بدست سفیه ها (و احمقها) نسپارید ولى از آن به آنها غذا و لباس بدهید و آنها را بپوشانید و با آنها حرف خوب بزنید و خوب صحبت کنید. (۵)

«اموال يتيمها»

وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا ﴿۶﴾

و یتیمها را وقتى به حدّ بلوغ و ازدواج رسیدند، امتحان کنید. اگر در آنها رشد و عقل یافتید، پس اموالشان را به آنها بدهید و قبل از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف و عجله نخورید. و کسى که ثروتمند است، حتماً از برداشتن حقّ الزحمه خوددارى کند و کسى که فقیر است، پس مطابق عرف از اموال آنها به عنوان حقّ الزحمه بخورد. و وقتى که اموالشان را به آنها رد کردید، پس بر آنها شاهد بگیرید و خدا براى حساب نگه داشتن کفایت مى کند. (۶)

«سهم ارث»

لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا ﴿۷﴾

براى مردها از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث مى گذارند، سهمى است و براى زنها از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث مى گذارند، سهمى خواهد بود. فرقى نمى کند آن اموال کم باشد یا زیاد، سهمى است که تعیین شده است و باید پرداخت شود. (۷)

وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴿۸﴾

و وقتى که ارث تقسیم مى شود، خویشاوندان و یتیمان و مستمندان حضور دارند، چیزى از آن اموال را به آنها بدهید و با آنها (خوب حرف بزنید و) خوب صحبت کنید. (۸)

وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ﴿۹﴾

و باید (از روى محبّت) بترسند، کسانى که از آینده فرزندان ناتوان خود که به یادگار بعد از خود مى گذارند، اگر بر آنها مى ترسند، پس باید تقواى الهى را پیشه کنند و حتماً سخن محکمى (درباره آنها) بگویند. (۹)

إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا ﴿۱۰﴾

قطعا کسانى که اموال یتیمها را به ظلم مى خورند، جز این نیست که آنها در شکمهایشان آتشى را مى خورند و به همین زودى آنها به سوى آتش جهنّم روانه خواهند شد. (۱۰)

يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۱﴾

خدا درباره فرزندانتان به شما توصیه مى کند که سهم پسر به اندازه سهم دو دختر است و اگر فرزندان شما بیش از دو دختر باشد، دو سوّم میراث مال آنها است و اگر یک دختر باشد، نیمى از میراث مال او است. و براى هر یک از پدر و مادر یک ششم میراث است. این در صورتى است که میت فرزند داشته باشد و اگر فرزندى نداشته باشد و تنها پدر و مادر وارث او باشند، براى مادرش یک سوّم (و بقیه مال پدر است) و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش یک ششم از ارث را مى برد. (این) بعد از انجام وصیتى است که او کرده و بعد از اداى دِین او، (اینها هست.) شما نمى دانید پدران و فرزندانتان، کدام یک نفعشان به شما نزدیک تر است. این فریضه الهى است و قطعا خدا داناى حکیمى است. (۱۱)

وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴿۱۲﴾

و براى شما نصف آنچه زنهایتان مى گذارند، مى باشد. این در صورتى است که براى همسران شما فرزندى نباشد. پس اگر براى آنها فرزند باشد، یک چهارم از ماترک زنهایتان مال شما است، بعد از وصیتى که کرده اند یا دِین (که باید ادا شود) و براى زنهایتان هم یک چهارم از آن چیزى است که گذاشته اید. این در صورتى است که شما فرزندى نداشته باشید ولى اگر شما فرزندى داشته باشید، براى زنهایتان یک هشتم از آنچه که مى گذارید بعد از آن که به وصیت هایتان عمل کرده باشند یا دِین (که بایستى ادا شود)، مى باشد. و اگر مردى باشد که خواهر یا برادر از او ارث مى برند، یا زنى که برادر یا خواهرى دارد، سهم هر کدام یک ششم است و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوّم شریک اند، پس از انجام وصیتى که شده و اداى دِین که باید ادا شود. این به آنها ضررى نمى زند. این سفارش از جانب خدا است و خدا داناى حلیمى است. (۱۲)

تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۳﴾

اینها حدود الهى است و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، خدا او را در بهشتهائى که از زیر درختان آنها نهرها جارى است و همیشه در آن بهشتها خواهند بود، داخل مى کند و این موفّقیت و فوز عظیمى است. (۱۳)

وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۱۴﴾

و کسى که خدا و رسولش را معصیت کند و به حدود الهى تعدّى نماید، خدا او را در آتشى که همیشه در او خواهد بود داخل مى کند و براى او عذاب خوارکننده اى است. (۱۴)

«حکم زِنا و عذاب آن»

وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا ﴿۱۵﴾

و کسانى که از زنان شما مرتکب زنا مى شوند، پس چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد باید براى آنها حاضر کنید و اگر گواهى دادند، پس آنها را در خانه ها حبس کنید تا وقتى که مرگ آنها را از بین ببرد، یا اینکه خدا براى آنها راهى باز کند. (۱۵)

وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا ﴿۱۶﴾

و از میان شما مردان و زنانى که مرتکب آن کار مى شوند، آنها را اذیت کنید. پس اگر توبه کردند و خود را اصلاح کردند، پس از آنها بگذرید. قطعا خدا توبه پذیر مهربانى است. (۱۶)

«توبه برای کيست؟»

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۷﴾

جز این نیست که توبه از طرف خدا تنها براى کسانى خواهد بود که کار بد را از روى جهالت و نادانى انجام مى دهند، بعد زود توبه مى کنند پس خدا توبه چنین افرادى را مى پذیرد و خدا داناى حکیمى است. (۱۷)

وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۸﴾

و توبه اى نیست براى کسانى که کارهاى بد مى کنند و تنها وقتى که مرگ یکى از آنها مى رسد، مى گوید: من الآن توبه کردم و نه براى کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند. اینها را ما عذاب دردناکى برایشان فراهم کرده ایم. (۱۸)

برداشت از آيات ۱۸ ـ ۱۷

مرحله توبه

مرحله توبه مرحله کليدی سير الی اللّه است و بهترين توبه ها توبه نصوح است؛ يعنی شخص تائب نبايد دوباره به سوی گناه برود. يا لااقل تصميم بر ترک گناه صد در صد داشته باشد و به مجرد آن که گناهی روی جهالت مرتکب شد فوراً توبه کند تا خدای تعالی توبه او را بپذيرد ولی اگر تا دم مرگ توبه نکرد و وقتی احساس سکرات موت را نمود به فکر توبه کردن بيفتد خدای تعالی از او نمی پذيرد، زيرا ديگر نمی تواند به سوی تزکيه نفس حرکت کند.

«سفارش در خصوص زنها»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا ﴿۱۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، حلال نیست براى شما که از زنان از روى اکراه ارث ببرید. و آنها را تحت فشار قرار ندهید که بتوانید قسمتى از آنچه به آنها داده اید (از مَهر و غیره) را ببرید، مگر اینکه آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند. و با آنان خوب معاشرت و رفتار کنید. پس اگر از آنها کراهت داشتید، چه بسا امید است اینکه چیزى را شما اکراه داشته باشید ولى خدا در آن خیر زیادى قرار داده باشد. (۱۹)

«ازدواج مجدّد و مَهر زنها»

وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا ﴿۲۰﴾

و اگر اراده کردید که همسر دیگرى به جاى همسر قبلى انتخاب کنید و مال فراوانى به یکى از آنها پرداختید، چیزى از آن را نباید پس بگیرید. آیا شما براى پس گرفتن مهر از زنانتان به تهمت و گناه آشکارا متوسّل خواهید شد؟ (۲۰)

وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا ﴿۲۱﴾

و چگونه آن مهر را پس مى گیرید؟ و حال آنکه شما با یکدیگر تماس و آمیزش کاملى داشته اید و آنها از شما پیمان محکمى گرفته اند. (۲۱)

«ازدواج با نامادری»

وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا ﴿۲۲﴾

با زنهائى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند ازدواج نکنید، مگر آنچه در قبل انجام شده است. قطعا این کار، عمل زشت و تنفّرآور و راه بد و ناصحیحى است. (۲۲)

«زنهائی که ازدواج با آنها بر مردان حرام است»

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۲۳﴾

حرام شده است بر شما، مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمّه هایتان و خاله هایتان و دختران برادرتان و دختران خواهرتان و مادرانى که شما را شیر داده اند و خواهران رضاعى شما و مادران همسرتان و دختران همسرتان که در دامن شما پرورش یافته از همسرانى که (با آنها آمیزش جنسى داشته اید و) دخول انجام داده اید و اگر (با آنها آمیزش جنسى نکرده و) دخول انجام نداده اید، براى شما (ازدواج با آنها) مانعى ندارد. و همین طور همسران پسرانتان که از نسل شما هستند، حرام است و جمع میان دو خواهر، مگر آنچه در گذشته واقع شده نیز حرام است. و قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۲۳)

جزء ۳

«درباره فضیلت انبیاء»

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿۲۵۳﴾

این فرستادگان را بعضى شان را بر بعضى دیگر فضیلت داده ایم. بعضى از آنها کسى است که خدا با او سخن گفته و خدا درجات بعضى از آنها را بالا برده و ما به عیسى بن مریم دلائل و بیناتى عنایت کردیم و او را بوسیله روح القدس تأیید نمودیم و کسانى که بعد از آنها آمدند پس از آن همه نشانه هاى واضحى که براى آنها آمد اگر خدا مى خواست نباید با هم جنگ مى کردند ولى آنها با هم اختلاف پیدا کردند. بعضى از آنها ایمان آوردند و بعضى از آنها کافر شدند و اگر خدا مى خواست آنها با یکدیگر جنگ نمى کردند ولى خدا آنچه را که اراده کند انجام خواهد داد. (۲۵۳)

«انفاق قبل از قیامت»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۵۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید از آنچه ما شما را روزى کرده ایم انفاق کنید قبل از آنکه روزى بیاید که در آن خرید و فروش و دوستى و شفاعت نباشد و کافرین همان ظالمین هستند. (۲۵۴)

برداشت از آیه ۲۵۴

انفاق

سالک الی اللّه باید بتواند در دنیا فعالیتی کند که از رزق الهی کاملاً برخوردار باشد و خدای تعالی نعمتش را فراوان به او عنایت کند تا محتاج دیگران نباشد و از هر گونه تنبلی و انزوا دوری کند بلکه باید بتواند از آنچه خدا به او داده انفاق کند. زیرا روزی خواهد رسید که هیچ چیز جز همین انفاق برای او فایده ندارد و آنهایی که از رزق خود انفاق نمی‏ کنند و کفران می‏ کنند ظالمند.

«آیة ‏الکرسی»

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿۲۵۵﴾

خدائى که هیچ خدائى جز او نیست حىّ است پاینده است او را چرت و خواب نمى گیرد آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مال او است. چه کسى نزد او مى تواند بدون اذن او شفاعت دیگرى را بکند؟ آنچه پیش روى آنها و آنچه پشت سر آنها است مى داند (یعنى گذشته و آینده را مى داند) و آنها به چیزى از علم او احاطه ندارند مگر آنچه را که خود او بخواهد و کرسى (حکومت) او آسمانها و زمین را فرا گرفته است و نگهدارى آن دو (بالائیها و پایین) بر او سخت نیست و او را خسته نمى کند و او برتر با عظمت است. (۲۵۵)

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵۶﴾

در (پذیرفتن) دین بر کسى اجبار و فشارى نیست. قطعا راه رشد و کمال از راه انحرافى و گمراهى روشن شده است پس کسى که به طاغوت کافر شود و ایمان به خدا بیاورد قطعا متمسّک به ریسمان محکمى شده که هیچگاه پاره نمى شود و خدا شنواى دانائى است. (۲۵۶)

اَللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵۷﴾

خدا سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند. آنها را از ظلمات و تاریکیها به سوى نور بیرون مى آورد و کسانى که کافر شده اند، سرپرستان آنها طاغوتها هستند که آنها را از نور به سوى ظلمات و تاریکیها خارج مى کنند. آنها اهل آتش اند که همیشه در آن خواهند ماند. (۲۵۷)

برداشت از آیات ۲۵۷ ـ ۲۵۶

هدایت

خدای تعالی فقط ما را به کمالات روحی راهنمایی کرده ما را از راه انحرافی بر حذر داشته و هیچ کس را با اراده خود اجبار به داشتن دین مقدّس اسلام نکرده، بشر به قدری اختیار دارد که می ‏تواند پشت به خدا کند و طاغوت‏ها را بپرستد ولی خوبان و مؤمنان طاغوت را ترک کرده، به خدا ایمان آورده و به ریسمان محکم الهی ارتباطی که هیچ گاه پاره نمی‏ شود و بین خدا و خلق قرار گرفته و قطعاً مراد چهارده معصوم علیهم ‏السّلام‏ اند متوسل شده و به این وسیله به رشد و کمالات می‏ رسند.

سالک الی اللّه باید ولایت الهی را بپذیرد تا آن‏که خدا او را از ظلمات صفات رذیله و جهل به سوی نور هدایت و تزکیه نفس بیرون ببرد ولی کفّار و کسانی که اهمّیّت به سیر و سلوک نمی ‏دهند و طاغوت‏ها را سرپرست خود قرار می‏ دهند اگر جزیی علم و دانش و یا صفات حمیده ‏ای داشته باشند آنها را هم از دست می ‏دهند و آن قدر بی‏ ارزش می شوند که در آتش همیشه می ‏مانند.

«قضیّه مباحثه حضرت ابراهیم علیه‏ السلام با نمرود»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵۸﴾

آیا به سوى کسى که با ابراهیم درباره پروردگارش گفتگو و بحث مى کرد نگاه نمى کنى؟ آن وقتى که خدا به او مُلک و پادشاهى عنایت کرده بود، وقتى که ابراهیم به او گفت: پروردگار من کسى است که زنده مى کند و مى میراند، او گفت: من هم زنده مى کنم و مى میرانم. ابراهیم گفت: قطعا خداى من خورشید را از مشرق بیرون مى آورد، پس تو اگر مى توانى آن را از مغرب بیرون بیاور. آن کسى که کافر بود، مبهوت شد و خدا قوم ظالم را هدایت نمى کند. (۲۵۸)

«قضیّه حضرت عزیر یا ارمیا علیه‏ السلام»

أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۵۹﴾

یا مثل کسى که از قریه اى گذشت، در حالى که دیوارها و سقفها و پایه هایش روى هم ریخته بود (یعنى همه ساختمانهایش بر سر اهلش خراب شده بود)، گفت: چه وقت و چگونه خدا این را بعد از مردنش زنده مى کند؟ پس خدا او را صد سال میراند، سپس او را زنده کرد، به او گفت: چقدر در اینجا مانده اى؟ گفت: در اینجا روزى یا مقدارى از روز را مانده ام. خدا به او گفت: بلکه تو صد سال در اینجا مانده اى. پس به غذا و طعام و آشامیدنیت نگاه کن که تغییر نیافته ولى به اُلاغت نگاه کن و ما تو را نشانه اى براى مردم قرار خواهیم داد. به استخوانهاى آن نگاه کن، ببین که چگونه آنها را جمع مى کنیم، بهم مى چسبانیم، سپس به آنها گوشت مى پوشانیم. وقتى حقیقت براى او روشن شد، گفت: من مى دانم که قطعا خدا بر هر چیزى قادر است. (۲۵۹)

«اطمینان حضرت ابراهیم علیه ‏السلام»

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶۰﴾

و وقتى که ابراهیم گفت: پروردگار من، به من نشان بده که چگونه مرده ها را زنده مى کنى. خدا گفت: آیا ایمان ندارى؟ ابراهیم گفت: چرا، ولى براى آنکه دلم آرام بگیرد. خدا گفت: چهار پرنده را بگیر و آنها را در نزد خودت قطعه قطعه کن. سپس بر هر کوهى (که در اطرافت هست) قطعه اى از آنها را بگذار و بعد آنها را صدا بزن. آنها با سرعت به طرف تو مى آیند و بدان که قطعا خدا عزیز حکیمى است. (۲۶۰)

«انفاق در راه خدا»

مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۶۱﴾

مَثَل کسانى که اموالشان را در راه خدا انفاق مى کنند، مانند مَثَل بذر و دانه اى است که از آن هفت خوشه بروید، در هر خوشه یکصد دانه وجود داشته باشد. و خدا براى کسانى که بخواهد مضاعف مى کند و خدا رحمتش توسعه دارد و دانا است. (۲۶۱)

اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۶۲﴾

کسانى که اموالشان را در راه خدا انفاق مى کنند و بعد از انفاق به آنها منّت نمى گذارند و اذیتشان نمى کنند، اجرشان نزد پروردگارشان محفوظ است و خوف بر آنها نیست و آنها محزون نمى شوند. (۲۶۲)

قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ ﴿۲۶۳﴾

گفتار نیک و گذشت، از صدقه اى که پشت سرش اذیت باشد، بهتر است و خدا بى نیاز حلیمى است. (۲۶۳)

برداشت از آیات ۲۶۳ ـ ۲۶۱

انفاق

سالک الی اللّه باید بداند که بزرگترین وسیله ‏ای که به او در پیشرفت‏های معنوی کمک می‏ کند انفاق در راه خدا است و از خصوصیات انفاق این است علاوه بر آن که از مال انسان در واقع چیزی کم نمی‏ شود بلکه هر مقدار خلوص بیشتری در انفاق داشته باشد خدای تعالی بیشتر آن را اضافه می‏ کند. کسانی که انفاق می‏ کنند و منتی به طرف نداشته و او را اذیت نمی‏ کنند به مقام اولیاء خدا که آنها خوفی ندارند و هیچ گاه محزون نمی‏ شوند خواهند رسید.و همه بدانیم که گفتن مواعظ و دادن غذای روحی به دیگران و به رشد آنها کمک کردن بهتر از صدقه دادنی است که انسان طرف را اذیت کند و به او منت بگذارد.

«انفاق برای ریا»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿۲۶۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، صدقات خود را با منّت گذاشتن و اذیت کردن باطل نکنید. مثل کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى کند و ایمان به خدا و روز قیامت نمى آورد. پس مَثَل این فرد مانند مَثَل سنگ ساده و لغزنده اى است که خاک بر آن نشسته. آن وقت باران تندى به روى آن بریزد و آن را صاف و بدون خاک و بذر بگذارد. آنها نمى توانند کارى کنند و چیزى از آنچه کاشته اند بدست بیاورند. و خدا مردم کافر را هدایت نمى کند. (۲۶۴)

«انفاق برای رضای خدا و تزکیه نفس»

وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۶۵﴾

ولى مَثَل کسانى که اموال خود را براى بدست آوردن رضاى خدا و پابرجا نمودن صفات حمیده خود انفاق مى کنند، مانند باغى است که در ارتفاعى واقع شده باشد که بارانهاى تندى بر آن بریزد و میوه هاى خوردنى آن دو برابر گردد و اگر باران تندى هم به آن نرسد، لااقل باران نم نمى مى رسد. و خدا به آنچه انجام مى دهید، بینا است. (۲۶۵)

«مَثَلی برای ریاکاران»

أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۶۶﴾

آیا یکى از شما دوست دارد اینکه براى او باغى باشد پر از درختان خرما و انگور که از پایین آن باغ نهرهائى جارى و در آن از همه میوه ها باشد و صاحب باغ پیر شده و فرزندان ضعیف و خردسالى براى او باشد، در این موقع طوفان که همراه با آتشى باشد به آن باغ بوزد و باغ بسوزد؟! خدا این چنین آیات خود را براى شما بیان مى کند، شاید شما تفکر کنید. (۲۶۶)

«انفاق از اموال پاک»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿۲۶۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از اموال پاکتان که کسب کرده اید و از آنچه ما براى شما از زمین بیرون آورده ایم، انفاق کنید و براى انفاق کردن، به طرف اموال ناپاکى که خود شما آنها را بدون چشم پوشى قبول نمى کنید، نروید. و بدانید قطعا خدا بى نیاز و سزاوار ستایش است. (۲۶۷)

برداشت از آیات ۲۶۷ ـ ۲۶۴

انفاق بدون منت

سالک الی اللّه وقتی صفات رذیله ‏اش تهذیب شد اگر به کسی محبتی چه مادی و چه معنوی نمود نباید به او کاری که مایه اذیت او باشد دستور دهد و منت بگذارد. زیرا می ‏داند که منّت گذاشتن و اذیّت کردن صدقه او را باطل می‏ کند و او هیچ گاه ریا نمی‏ کند. زیرا می‏ داند که ریا مال کسی است که به ثوابی که در نزد خدای تعالی در روز قیامت است اعتقاد ندارد.سالک الی اللّه انفاقش فقط و فقط برای رضای پروردگار است و می‏ داند که خدا ثوابش را برایش ثابت نگه می‏ دارد و بلکه سودش را چندین برابر کرده و به حسابش واریز می‏ نماید تا برای خودش و فرزندانش در دنیا و آخرت باقی بماند.

«بزرگترین وسیله اغوای شیطان»

اَلشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۶۸﴾

شیطان شما را به فقر (و کمبود و تهى دستى) وعده مى دهد و به کارهاى زشت، شما را امر مى کند و خدا به شما وعده بخشش و تفضّل از جانب خود مى دهد. و خدا رحمتش وسیع و دانا است. (۲۶۸)

«اهمیّت حکمت»

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۶۹﴾

خدا حکمت را به کسى که بخواهد مى دهد و به کسى که حکمت داده شد، قطعا خوبى زیادى به او داده شده است. و متوجّه نمى شوند، مگر صاحبان مغز و عقل. (۲۶۹)

«صدقات و نذر»

وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۲۷۰﴾

و آنچه را انفاق کرده اید و یا چیزهائى را که نذر کرده اید، قطعا همه را خدا مى داند و براى ظالمین یارانى وجود ندارد. (۲۷۰)

إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ  عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۲۷۱﴾

اگر صدقاتى را آشکار بدهید، پس چقدر این خوب است ولى اگر آنها را پنهان کنید و به فقراء بدهید، پس آن براى شما بهتر است و خدا بعضى از گناهان شما رامى پوشاند و خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. (۲۷۱)

«هدایت و ثواب انفاق»

لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿۲۷۲﴾

بر عهده تو هدایت آنها نیست. ولى خدا هر که را بخواهد هدایت مى کند و آنچه از خوبیها را که انفاق مى کنید، پس به نفع خود شما و براى خود شما است و جز براى بدست آوردن رضاى خدا نباید چیزى را انفاق کنید و آنچه از خوبیها را انفاق مى کنید، (ثواب آن) کاملاً به شما داده مى شود و به شما ظلم نخواهد شد. (۲۷۲)

برداشت از آیات ۲۷۲ ـ ۲۶۷

فواید انفاق

سالک الی اللّه باید از اموالی که از راه حلال به دست آورده انفاق کند و از مال حرام و مال مردم بخصوص اگر مردم او را امین اموال خود قرار داده ‏اند بیجا انفاق نکند.سالک الی اللّه باید بداند که شیطان به او وعده فقر و ناتوانی می‏ دهد و او را همیشه به کوتاهی در پیشرفت‏های مادی و معنوی سرزنش می‏ کند و به خاطر آن که او را تضعیف نموده، به فحشاء و منکرات می‏ کشاند ولی خدا به شما وعده کمک داده و لغزش‏های شما را می‏ بخشد، به شما تفضل نموده و اگر اهل تزکیه نفس شوید حکمت را که همان شناخت حقایق اشیاء است به شما الهام کرده و مرحمت می‏ فرماید که در این صورت به شما خیر کثیری عنایت فرموده است.نذرهایی که می‏کنید ادا نمایید، صدقه را علنی یا در خفا به فقراء بدهید. این اعمال برای شما و کمالاتتان بهتر است زیرا گناهان شما را پاک می‏ کند. نفستان را تزکیه می ‏کند و به هدایت دیگران بیشتر از آنچه وظیفه ‏تان هست کاری نداشته باشید. زیرا خدای تعالی خودش عهده ‏دار هدایت کامل آنها است و انفاق شما را منظور و به آنچه وعده فرموده وفا می‏ کند و کوچکترین ظلمی به کسی نمی‏ نماید.

«فقرائی که صدقه به آنها داده می ‏شود»

لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۲۷۳﴾

براى فقرائى که در راه خدا در تنگنا قرار گرفته اند، نمى توانند حرکتى و مسافرتى در روى زمین بکنند (و پولى بدست بیاورند و) از بس عفّت نفس دارند آنها را افراد بى اطّلاع، ثروتمند تصوّر مى کنند، امّا تو آنها را از چهره هایشان مى شناسى. آنها از مردم با اصرار چیزى سؤال نمى کنند و آنچه از خوبیها انفاق مى کنید، پس قطعا خدا به آن دانا است. (۲۷۳)

برداشت از آیه ۲۷۳

عفت نفس

سالک الی اللّه باید عفت نفس داشته باشد و جز به پروردگارش اعتماد نکند، چشم‏ داشتی به مال مردم نداشته باشد هر چند فقیر و مستمند باشد، به اصطلاح تا می ‏تواند صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد و از مردم در امور مالی سؤال نکند، همیشه به پایین ‏تر از خود در مادیات نگاه کند و معتقد باشد که خدا او را می‏ بیند و به مشکلاتش رسیدگی می‏ کند.

اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۷۴﴾

کسانى که اموالشان را شب و روز مخفى و علنى انفاق مى کنند، براى آنها اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ خواهد بود و بر آنها خوفى نیست و آنها محزون نخواهند شد. (۲۷۴)

برداشت از آیه ۲۷۴

فایده انفاق

یکی از فواید انفاق این است که سالک الی اللّه را از رذایل پاک می‏ کند، نفسش را تزکیه می‏ کند، خدای تعالی به او کمک می‏ کند تا به مقام اولیاء خدا برسد که برای اولیاء خدا نه خوفی هست و نه برای چیزی محزون می‏ شوند.

«حرمت ربا»

اَلَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷۵﴾

کسانى که ربا مى خورند، از جا بر نمى خیزند مگر مانند برخاستن آن کسى که شیطان او را در اثر تماس دیوانه کرده باشد. این به خاطر آن است که مى گویند: جز این نیست که خرید و فروش، مثل ربا است و حال آنکه خدا خرید و فروش را حلال کرده و ربا را حرام فرموده است. و کسى که موعظه اى از پروردگارش به او برسد و خود را از رباخوارى نگه دارد، آنچه در گذشته کرده، معفوّ است و کارش به خدا واگذار مى شود و کسى که به کارش برگردد، پس این قبیل افراد اصحاب آتش اند و آنها در آن آتش همیشه خواهند بود. (۲۷۵)

يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ ﴿۲۷۶﴾

خدا ربا را از بین مى برد ولى صدقات را زیاد مى کند و خدا هیچ فرد ناشکر گناهکارى را دوست ندارد. (۲۷۶)

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۷۷﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح نموده و نماز را بپا داشته و زکات را دادند براى آنها اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ است و بر آنها خوفى نیست و آنها محزون نمى شوند. (۲۷۷)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۷۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، تقواى الهى را رعایت کنید و آنچه از «ربا» باقى مانده است ترک کنید، اگر شما ایمان دارید. (۲۷۸)

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ ﴿۲۷۹﴾

پس اگر این کار را نمى کنید، پس به خدا و رسولش اعلام جنگ کنید و اگر توبه کنید، سرمایه اموالتان مال شما باشد که نه شما ظلم کرده باشید و نه به شما ظلم شده باشد. (۲۷۹)

وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ  وَأَنْ تَصَدَّقُوا  خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸۰﴾

و اگر بدهکار در فشار و سختى باشد، به او تا وقتى که قدرت پیدا کند مهلت بدهید و اگر به او تصدّق بدهید، براى شما بهتر است اگر مى دانستید. (۲۸۰)

وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ  ﴿۲۸۱﴾

و بپرهیزید از روزى که در آن روز به سوى خدا برگردانده مى شوید، سپس در آن روز به هر کسى مزد کاملى در مقابل آنچه عمل کرده است داده مى شود و به آنها ظلم نمى شود. (۲۸۱)

«نوشتن سند برای بدهکاری ها»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۸۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر دِین مدّت دارى با یکدیگر پیدا کردید. پس آن را بنویسید و بلکه باید نویسنده اى با عدالت بین شما آن را بنویسد و آن کاتب نباید از نوشتن سند آن گونه که خدا به او تعلیم داده، خوددارى نماید. پس باید بنویسد و آن کسى که بدهکار و حقّ بر عهده او است، باید خودش املاء (و یا امضاء) کند و از خدا که پروردگار او است بپرهیزد و چیزى را از آن کم نگذارد. و اگر کسى که حقّ بر عهده او است (یعنى بدهکار) دیوانه یا ضعیف باشد یا نتواند خودش املاء و یا امضاء کند، سرپرست او با عدالت برایش املاء و یا امضاء نماید. و دو نفر از مردان (آشنایتان) را شاهد بگیرید و اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن از آنهائى که راضى مى شوید شهادت بدهند، شاهد بگیرید براى اینکه اگر یکى از آنها انحرافى پیدا کرد، دیگرى به او تذکر دهد و نباید وقتى شاهدها را براى شهادت خواستند، آنها از شهادت خوددارى کنند و از نوشتن سند چه کم باشد و یا زیاد، تا وقت خودش خسته نشوید. این کارتان نزد خدا به عدالت نزدیکتر و براى شهادت مقاوم تر و براى اینکه به شک نیفتید، نزدیکتر است. مگر آنکه داد و ستد نقدى باشد و در بین خود بگردانید (یعنى با این دست بدهید و با آن دست بگیرید) در این صورت بر شما اشکالى نیست که سند را ننویسید ولى زمانى که خرید و فروش نقدى مى کنید، شاهد داشته باشید و به طور کلّى نباید به نویسنده سند و یا شاهد ضررى وارد شود و اگر این گونه عمل کنید (یعنى به شاهد و نویسنده ضرر بزنید)، نافرمانى نموده اید. و از خدا بپرهیزید و خدا به شما تعلیم مى دهد و خدا به هر چیزى دانا است. (۲۸۲)

وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۲۸۳﴾

و اگر شما در سفر بودید و نویسنده اى پیدا نکردید، پس چیزى به عنوان رهن گرفته شود. پس اگر به یکدیگر اطمینان دارید، پس باید به کسى که مورد اطمینان است، امانت او را بدهد و از خدائى که پروردگار او است بپرهیزد. و کتمان شهادت نکنید. و کسى که شهادت را کتمان کند، قطعا او دلش گناهکار است و خدا به آنچه مى کنید، دانا است. (۲۸۳)

«خدا به ضمائر آگاه است»

لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ  لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ  مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۸۴﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و اگر آنچه در دل دارید ظاهر کنید و یا آن را مخفى نگه دارید، خدا شما را مطابق آن حساب مى کند. پس کسى را که بخواهد مى بخشد و کسى را که بخواهد عذاب مى کند و خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۲۸۴)

«ایمان پیامبر و مؤمنین»

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿۲۸۵﴾

پیامبر به آنچه از طرف پروردگارش بر او نازل شده ایمان دارد و مؤمنین همه شان به خدا و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان آورده اند. (اینها مى گویند:) ما میان هیچ یک از پیامبران خدا فرقى نمى گذاریم و مى گویند: (ما آنچه را که پیامبران آورده اند) شنیدیم و اطاعت کردیم، ما بخشش تو را پروردگارمان، مى خواهیم و بازگشت به سوى تو است. (۲۸۵)

برداشت از آیه ۲۸۵

ایمان

سالک الی اللّه باید دائماً در آیات الهی تفکر کند تا ایمانش به خدا، رسول و ملائکه تقویت شود، اطاعت و بندگی ‏اش به خدای تعالی زیاد شود و پیغمبراکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله را که اوّل مؤمن به قرآن و دستورات الهی است الگوی خود قرار دهد و بداند که بازگشتش به سوی پروردگارش خواهد بود.

لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ …

خدا کسى را جز به قدر وسعش تکلیف نمى کند. آنچه انسان کسب مى کند، براى خود انجام داده و آنچه از بدى کسب مى کند، بر ضرر خود اقدام نموده است.

رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾

«دعای مؤمنین»

پروردگار ما، اگر ما فراموش کردیم یا خطا نمودیم، ما را مؤاخذه نکن. پروردگار ما، کارهاى سختى را بر ما تحمیل نکن، آنچنان که آن را بر گذشتگان قبل از ما تحمیل فرمودى. پروردگار ما، آنچه را که ما طاقت تحمّلش را نداریم، بر ما قرار مده و ما را عفو کن و ما را ببخش و به ما مهربانى کن. تو مولاى ما هستى، پس ما را بر جمعیت کفّار یارى فرما. (۲۸۶)

برداشت از آیه ۲۸۶

مناجات با خدا

سالک الی اللّه باید در معرفت خدا آن چنان عمیق باشد که بداند پروردگارش به قدر وُسع او بیشتر بر او تکلیف نمی‏ کند و با ذات مقدّس پروردگار با پیمودن مراحل تزکیه نفس، انس بگیرد، مناجات کند، خود را از امت مرحومه که رحمت خاص خدا شامل آنها شده بداند و در همه حال عفو، مغفرت و رحمت را از پروردگارش مطالبه کند و خود را آن چنان بسازد که بتواند با یاری پروردگار بر کفّار بخصوص شیطان غلبه نماید.

سوره مبارکه آل عمران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الم ﴿۱﴾

«الم» (۱)

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴿۲﴾

خدا، هيچ خدائی جز او وجود ندارد، او زنده و قائم بر کارها است. (۲)

«نزول قرآن»

نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿۳﴾

او کتاب را به حقّ بر تو نازل کرده و اين کتاب تصديق‏ کننده کتب قبلی است و خدا تورات و انجيل را (۳)

مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿۴﴾

قبل از اين برای هدايت مردم نازل فرموده بود و نيز خدا قرآن که حقّ و باطل را از هم جدا می‏ کند، نازل نموده است. قطعا کسانی که به آيات خدا کافر شدند، عذاب سختی برای آنها خواهد بود و خدا عزيز صاحب انتقامی است. (۴)

«خدا در رحم مادران، بشر را صورت ‏بندی می‏ کند»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ﴿۵﴾

قطعا بر خدا چيزی در زمين و آسمان مخفی نيست. (۵)

هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶﴾

او کسی است که شما را در رحم (مادرهايتان)، آن طوری که می‏ خواهد صورت‏ بندی می‏ کند. خدائی جز او که عزيز حکيمی است وجود ندارد. (۶)

«آيات محکم و متشابه»

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾

آن خدا کسى است که کتابى را بر تو نازل کرده که بخشى از آن کتاب آیات صریح و واضح است و آنها اصل کتاب اند و بخش دیگر آیاتى است که با نظر اوّل احتمالات مختلفى در معنى آنها داده مى شود، امّا کسانى که (تزکیه نفس نکرده اند و) هنوز در دلهایشان صفات رذیله و انحرافى هست، به دنبال آیات متشابه مى روند تا فتنه انگیزى و تفسیر و تأویل به رأى نمایند و حال آنکه تأویل آن را جز خدا و کسانى که (از طرف پروردگار) در علم فرو رفته اند دیگرى نمى داند.  و راسخین در علم مى گویند: ما به قرآن ایمان آورده ایم همه آیات قرآن از طرف پروردگارمان است و جز صاحبان مغز کس دیگرى متذکر (آن نکته ها) نمى شود. (۷)

«درخواست هدايت»

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۸﴾

اى پروردگار ما، بعد از آنکه ما را هدایت کرده اى، دلهاى ما را منحرف مگردان و از طرف خودت رحمتى را بر ما عطا کن. زیرا تو خودت عطاکننده هستى. (۸)

رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۹﴾

پروردگار ما، قطعا تو مردم را براى روزى که شکى در آن روز نیست (یعنى روز قیامت) جمع مى کنى. قطعا خدا وعده اش را تخلّف نخواهد کرد. (۹)

«اموال و اولاد کفّار»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ ﴿۱۰﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند، هرگز اموال و اولادشان نمى توانند آنها را در چیزى از خدا (و عذاب الهى) نگه دارند و آنها خود آتشگیره جهنّم اند. (۱۰)

كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۱﴾

مانند عادت آل فرعون و کسانى که قبل از آنها بودند که آیات ما را تکذیب کردند. پس خدا آنها را به خاطر گناهانشان مؤاخذه کرد و خدا شدیدالعقاب است. (۱۱)

قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۱۲﴾

بگو به کسانى که کافر شده اند: به زودى مغلوب مى شوید و در جهنّم (با یکدیگر) محشور مى گردید و جهنّم بد جایگاهى است. (۱۲)

«دو برابر ديدن در جنگ»

قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۱۳﴾

قطعا براى شما نشانه اى بود در دو گروهى که با هم روبرو شدند. یک دسته در راه خدا جهاد مى کردند و دسته دیگر کافر بودند. دسته دوّم، دسته اوّل را دو برابر آنچه بودند، با چشم مى دیدند (و چون آنها از دسته اوّل وحشت کردند، مغلوب شدند) و خدا تأیید مى کند با یارى خودش کسى را که بخواهد. قطعا در این کار عبرتى است براى صاحبان بصیرت. (۱۳)

«مظاهر دنيا جلوه داده شده»

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿۱۴﴾

محبّت به خواسته هاى نفسانى از قبیل زنها و فرزندان و اموال زیاد از طلا و نقره و اسبهاى سوارى نشان دار و چهارپایان و زراعتهاى مزارع در نظر مردم جلوه داده شده است. اینها کالاى زندگى دنیا است، امّا خدا است که در نزد او عاقبت خوبى خواهد بود. (۱۴)

«بندگان خوب خدا»

قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۱۵﴾

بگو: آیا به شما خبر دهم از آنچه بهتر از اینها است؟ براى کسانى که تقوى داشته باشند، نزد پروردگارشان بهشتهائى است که از پائین آنها نهرهائى جارى است، همیشه در آن مى مانند و همسران پاکیزه اى و رضوان خدا است و خدا به (حالات) بندگانش بینا است. (۱۵)

برداشت از آيات ۱۵ ـ ۱۴

ترک شهوات

طبيعتاً برای انسان شهوت‏ های جنسی، محبّت به فرزند و ظروف طلا و نقره و اموال فراوان از کشاورزی و دامداری و به طور کلی آنچه انسان از زندگی دنيا لذّت می‏ برد، او را از همه چيز غافل می‏ کند ولی سالک الی اللّه بايد حواسش جمع باشد و بداند که تقوا، بهشت، همسران پاک و پاکيزه در بهشت و رضايت پروردگار از همه آنچه در دنيا از لذائذ وجود دارد بهتر است و خدا به قلوب بندگانش و آنچه می‏ کنند بينا است.

الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۶﴾

آن کسانى که مى گویند: پروردگار ما، قطعا ما ایمان آورده ایم، پس گناهان ما را بیامرز و ما را از عذاب آتش نگه دار. (۱۶)

الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾

آنهائى که صابرند، راستگویند، خاضع اند و انفاق کننده هستند و در سحرها استغفار مى کنند. (۱۷)

برداشت از آيات ۱۷ ـ ۱۶

توبه

سالک الی اللّه در مقام مناجات با پروردگار بيشتر از هر چيز به ايمانش تکيه کرده و بخشش خدا را از لغزش‏ هايش طلب می‏ کند و مهمترين آرزويش اين است که از عذاب آتش حفظ شود. سالک الی اللّه در مقابل رسيدن به خدا مشکلات را تحمل می‏ کند، صداقت به خرج می‏ دهد، در مقابل پروردگارش خضوع و خشوع می‏ کند، به ديگران انفاق می ‏نمايد و در سحرها از خدای تعالی طلب بخشش می‏ کند.

«شهادت خدا و ملائکه و علماء»

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۸﴾

(وجود) خدا شهادت مى دهد که قطعا خدائى جز او وجود ندارد و ملائکه و صاحبان علم هم این شهادت را مى دهند. او نگهبان عدل و داد است. خدائى جز او که عزیز حکیمى است، وجود ندارد. (۱۸)

«دين صحيح»

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹﴾

قطعا دین (صحیح) در نزد خدا «اسلام» است. و به آنهائى که کتاب داده شده، (آنها) اختلاف ایجاد نکردند، مگر بعد از آنکه به آنها علم داده شد، در حالى که بین خودشان ظلم و تجاوز بود و کسى که به آیات خدا کافر شود، قطعا بداند که خدا زود به حسابها مى رسد. (۱۹)

«بحث و گفتگو»

فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۲۰﴾

اگر با تو به بحث و گفتگو پرداختند، پس بگو: من با تمام وجود و پیروانم در مقابل خدا تسلیمیم و به آنهائى که کتاب داده شد و به بى سوادان بگو: آیا شما تسلیمید؟ پس اگر تسلیم باشند، قطعا هدایت مى شوند و اگر بى اعتنائى کنند، پس جز این نیست که تو وظیفه ات ابلاغ دستورات خدا است و خدا به (احوال) بندگانش بینا است. (۲۰)

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۱﴾

قطعا کسانى که به آیات الهى کافر مى شوند و انبیاء را بى جهت مى کشند و کسانى از مردم را که امر به عدالت و درستى مى کنند به قتل مى رسانند، پس آنها را به عذاب دردناکى بشارت بده. (۲۱)

أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۲﴾

آنها کسانى هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و یاورانى ندارند. (۲۲)

برداشت از آيات ۲۲ ـ ۲۱

نتيجه کفر

کفران هدايت‏ های الهی آن قدر انسان را به بدبختی می‏ کشاند که بدون جهت دست به کشتن اولياء خدا و انبياء که مردم را به عدل و قسط دعوت نموده دراز می‏ کنند. اينها بدانند که اعمال خوبشان هم در دنيا و آخرت از بين می ‏رود و هيچ کس به آنها کمک نمی‏ کند.

«باز هم اهل کتاب»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾

آیا ندیدى کسانى را که مختصرى از علم کتاب به آنان رسیده و آنها به همان کتاب خدا دعوت شدند تا بین آنان کتاب حکومت کند، سپس بعضى از آنها قبول نکردند و از آن روگرداندند؟ (۲۳)

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۴﴾

این به خاطر آن است که آنها مى گویند: آتش جهنّم جز چند روزى ما را مسّ نخواهد کرد و این فکر و افتراء آنها را در روش و دینشان گول زده است. (۲۴)

فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۲۵﴾

پس چگونه خواهند بود وقتى که ما آنها را براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمعشان کنیم و هر کسى به آنچه عمل کرده، بطور کامل جزا داده شود و به هیچ وجه به آنها ظلم نمى شود. (۲۵)

«ستايش خدای تعالی»

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۶﴾

بگو: خدایا، مالک سلطنتها توئى، به هر کس بخواهى حکومت و سلطنت مى دهى و از هر که بخواهى آن را مى گیرى، هر کس را بخواهى عزیز مى کنى و هر کسى را که بخواهى ذلیل مى کنى، خوبیها در دست تو است قطعا تو بر هر چیزى قادرى. (۲۶)

تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۲۷﴾

شب را در روز قرار مى دهى و روز را در شب داخل مى کنى و زنده را از مرده بیرون مى آورى و مرده را از زنده خارج مى کنى و هر که را بخواهى بى حساب روزى مى دهى. (۲۷)

«سرپرستی مؤمنين را کفّار نبايد داشته باشند»

لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿۲۸﴾

مؤمنین نباید کفّار را بجاى مؤمنین سرپرست خود قرار دهند و هر کس این کار را بکند، با خدا براى او رابطه اى نخواهد بود، مگر آنکه بخواهید از آنها تقیه کنید و خدا شما را از خود مى ترساند و برگشت به سوى خدا است. (۲۸)

قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۹﴾

بگو: اگر آنچه را که در دلهایتان است مخفى کنید و یا آن را اظهار نمائید، همه را خدا مى داند. بلکه هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است، خدا مى داند و خدا بر هر چیزى قادر است. (۲۹)

«روز قيامت»

يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿۳۰﴾

روزى که هر کسى آنچه را از خوبى انجام داده است، آن را حاضر شده مى یابد و آنچه از کار بد کرده، دوست دارد که اى کاش بین او و بین آن کار فاصله زیادى بود. و خدا شما را از خودش مى ترساند و خدا به بندگانش رئوف است. (۳۰)

«علامت محبّت به خدا»

قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳۱﴾

بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خدا بخشنده مهربانى است. (۳۱)

قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴿۳۲﴾

بگو: خدا و رسول را اطاعت کنید. پس اگر قبول نکردند، پس قطعا خدا کفّار را دوست ندارد. (۳۲)

برداشت از آيات ۳۲ ـ ۳۱

محبّت

سالک الی اللّه بايد در مرحله محبّت، آن چنان خدا را دوست داشته باشد که محبّت ديگری در دلش راه پيدا نکند و از خدا بخواهد تا خدای تعالی هم او را دوست بدارد، گناهان او را نديده بگيرد و راه بدست آوردن اين محبّت تنها و تنها اطاعت از رسول خدا است و بايد بداند که خدا کفران کنندگان را دوست نمی ‏دارد.

«انتخاب الهی»

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۳۳﴾

قطعا خدا آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزیده است. (۳۳)

ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۳۴﴾

فرزندان و دودمانى که فضیلت و برترى را بعضى از آنها از بعض دیگر گرفته اند و خدا شنواى دانائى است. (۳۴)

«قضيه زن حضرت عمران عليه ‏السلام»

إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴿۳۵﴾

وقتى که زن عمران گفت: پروردگار من، قطعا من آنچه را که در شکم دارم نذر مى کنم که براى تو آزاد باشد. (این را) از من قبول کن زیرا تو همان شنواى دانائى. (۳۵)

فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿۳۶﴾

پس وقتى که آن را زائید، گفت: پروردگار من، قطعا من دختر زائیده ام و خدا داناتر بود به آنچه از او متولّد شده بود و پسر مثل دختر نیست و حتماً من او را مریم مى نامم و حتماً من او و ذریه او را از شرّ شیطان رجیم به تو پناه مى دهم. (۳۶)

فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّاءُ الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۷﴾

پس پروردگارش همان دختر را به خوبى قبول کرد و او را به نیکى رشد داد و زکریا سرپرستى او را عهده دار شد. (او آنچنان به کمال رسید که) هر وقت زکریا نزد او کنار محراب مى رفت، نزد او غذائى مى دید. زکریا گفت: اى مریم، این از کجا براى تو آمده است؟ مریم گفت: این غذا از طرف خدا آمده. قطعا خدا هر که را بخواهد، بى حساب روزى مى دهد. (۳۷)

«قضيه حضرت زکريّا عليه ‏السلام»

هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّاءُ رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿۳۸﴾

آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند، گفت: اى پروردگار من، به من از طرف خودت فرزندان پاکى عنایت کن. زیرا تو دعا را مى شنوى. (۳۸)

فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۳۹﴾

ملائکه او را در حالى که در محراب ایستاده بود، نماز مى خواند، صدا زدند و گفتند: قطعا خدا بخاطر (دادن فرزندى به نام) یحیى به تو بشارت مى دهد، در حالى که او تصدیق کننده کلمه اى از خدا است (یعنى مسیح) و او آقا است و از ناپاکیها دور است و پیامبرى از صالحین است. (۳۹)

قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿۴۰﴾

زکریا گفت: پروردگار من، چطور ممکن است من فرزندى داشته باشم و حال آنکه من به پیرى رسیده ام و زنم نازا است؟! گفت: خدا همین طورى هر کارى را که بخواهد انجام مى دهد. (۴۰)

قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿۴۱﴾

زکریا گفت: پروردگار من، براى من نشانه اى قرار بده. خدا فرمود: نشانه تو این است که سه روز نمى توانى جز با اشاره و رمز با مردم حرف بزنى. و پروردگارت را زیاد به یاد بیاور و صبح و شام او را تسبیح بگو. (۴۱)

«قضيه‏ ای از حضرت مريم عليها السلام»

وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿۴۲﴾

و آن وقتى که ملائکه گفتند: اى مریم، قطعا خدا تو را انتخاب کرده و پاکت کرده و بر همه زنان عالم (در این زمان) تو را برگزیده است. (۴۲)

يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ﴿۴۳﴾

اى مریم، در مقابل پروردگارت خضوع کن و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع کن. (۴۳)

«خبر غيبی»

ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۴﴾

این از خبرهاى غیبى است که به تو وحى مى کنیم و تو که در آنجا نزد آن مردم نبودى آن وقتى که قلمهاى خود را (براى قرعه کشى) مى انداختند تا ببینند کدامشان باید مریم را تکفّل کنند و نزد ایشان نبودى آن وقتى که (براى به عهده گرفتن سرپرستى مریم) با هم دعوا مى کردند. (۴۴)

«خبر تولّد حضرت مسيح»

إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۵﴾

آن وقتى که ملائکه به مریم گفتند: اى مریم، قطعا خدا به تو بخاطر دادن کلمه اى از خودش که اسمش مسیح، عیسى پسر مریم است، بشارت مى دهد. او در دنیا و آخرت (باشخصیت و) با وجهه و از مقرّبین خدا خواهد بود. (۴۵)

وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ﴿۴۶﴾

و با مردم در گهواره و در پیرى حرف مى زند و از شایستگان و صالحین است. (۴۶)

قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۴۷﴾

مریم گفت: اى پروردگار من، چگونه ممکن است من فرزند داشته باشم، در حالى که هیچ بشرى مرا مسّ نکرده است؟!

(مَلَک) گفت: خدا همین طورى هر چه را بخواهد خلق مى کند. خدا وقتى کارى را مقرّر بفرماید، فقط به آنچه مقرّر فرموده مى گوید: باش، او وجود پیدا مى کند. (۴۷)

وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿۴۸﴾

و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل را تعلیم مى دهد. (۴۸)

«خبر از معجزه ‏های حضرت عيسی عليه ‏السلام»

وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۴۹﴾

و او را به عنوان پیامبرى به سوى بنى اسرائیل مى فرستد (و به آنها مى گوید:) قطعا من از طرف پروردگارتان با نشانه اى براى شما آمده ام (و آن نشانه این است که) قطعا من براى شما از گِل، چیزى به شکل و هیئت پرنده مى سازم، بعد در آن مى دمم، او به اذن خدا پرنده (درست و حسابى) مى شود.

و من به اذن خدا کور مادرزاد و کسى را که پیسى گرفته است، شفا مى دهم و به اذن خدا مرده را زنده مى کنم.

و (حتّى) به شما از آنچه مى خورید و آنچه که در خانه هایتان ذخیره مى کنید، خبر مى دهم. قطعا در این کارها نشانه اى براى شما است، اگر شما ایمان داشته باشید. (۴۹)

وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۵۰﴾

و من (در عین حال) کتاب تورات را که در مقابلم هست، تصدیق مى کنم و بعضى از چیزهائى که بر شما حرام شده است، براى شما حلال مى نمایم و من براى شما آمده ام با نشانه اى از طرف پروردگارتان. پس از خدا بپرهیزید و از من اطاعت کنید. (۵۰)

إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴿۵۱﴾

قطعا خدا پروردگار من و شما است. پس او را بندگى کنید که همین است راه راست. (۵۱)

«حضرت عيسی عليه ‏السلام و حواريين»

فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۵۲﴾

پس وقتى که عیسى از آنها کفر را احساس کرد، به آنها گفت: چه کسانى یاوران من در حرکت به سوى خدا هستند؟ حواریون گفتند: ما انصار خدائیم، ما به خدا ایمان آورده ایم و تو شهادت بده که ما در مقابل اوامر الهى تسلیمیم. (۵۲)

رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۳﴾

پروردگار ما، به آنچه تو نازل فرموده اى، ایمان آورده ایم و از این رسول پیروى مى کنیم. پس نام ما را در زمره شهادت دهندگان بنویس. (۵۳)

وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿۵۴﴾

ولى آنها مکر کردند و خدا هم علیه آنها نقشه کشید و خدا بهتر از همه مى تواند نقشه بکشد. (۵۴)

«وعده الهی به حضرت عيسی عليه ‏السلام»

إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۵۵﴾

آن وقتى که خدا فرمود: اى عیسى، حتماً من تو را مى گیرم و به سوى خود بالا مى برم و تو را از میان کسانى که کافر شده اند پاکت مى کنم و کسانى را که از تو پیروى کرده اند تا روز قیامت برتر و بالاتر از کسانى که کافر شده اند قرار مى دهم. سپس بازگشت شما به سوى من است و من در بین شما در خصوص آنچه که با هم، در آن اختلاف داشته اید حکم مى کنم. (۵۵)

فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۵۶﴾

پس آن وقت؛ کسانى را که کافر شده اند، عذاب سختى در دنیا و آخرت خواهم نمود و براى آنها یاور و کمکى نخواهد بود. (۵۶)

وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿۵۷﴾

و امّا کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته کرده اند، پس اجر آنها کاملاً داده مى شود و خدا ظالمین را دوست ندارد. (۵۷)

ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ ﴿۵۸﴾

اینها را که براى تو مى خوانیم، از نشانه ها و آیات الهى است و یادآورى حکیمانه است. (۵۸)

برداشت از آيات ۵۸ ـ ۵۶

نتيجه کفر و ايمان

کسی که حق را بپوشاند و حقوق الهی را کفران کند در دنيا و آخرت وجدانش او را به عذاب سختی مبتلا می‏ کند و هيچ کس به کمک او نمی‏ آيد اما کسی که الطاف پروردگار را منظور کند و به خدای تعالی ايمان داشته باشد و کارهای شايسته کند در دنيا و آخرت به پاداش‏های خوبی خواهد رسيد. اين حقيقتی است که خدا در قرآن به عنوان حکمت بيان فرموده است.

«خلقت حضرت عيسی عليه ‏السلام»

إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾

قطعا مَثَل عیسى در نزد خدا مانند مَثَل آدم است. خدا او را از خاک خلق نمود، سپس به او گفت: وجود داشته باش. او هم وجود پیدا کرد. (۵۹)

الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾

حقّ از طرف پروردگار تو است، پس از تردیدکنندگان نباش. (۶۰)

«مباهله با نصاری»

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴿۶۱﴾

پس اگر کسى (در خصوص قصّه عیسى) بعد از آنکه علم و دانشش به تو رسیده با تو محاجه و بحث کند، پس به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت مى کنیم و شما هم فرزندان خود را (دعوت کنید) و ما زنان خود را (دعوت مى کنیم) و شما هم زنان خود را (دعوت کنید) و ما کسى را که مانند جان خودمان هست (دعوت مى کنیم) و شما هم کسى را که مانند جان خودتان هست (دعوت کنید)، آن وقت مباهله مى کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار مى دهیم. (۶۱)

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶۲﴾

قطعا این همان سرگذشتهاى حقیقى و واقعى است و هیچ خدائى جز خداى یکتا وجود ندارد و قطعا خدا همان عزیز حکیم است. (۶۲)

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿۶۳﴾

و اگر روگرداندند، پس خدا بر احوال فسادکنندگان آگاه است. (۶۳)

«دستور اتّحاد با اهل کتاب»

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۶۴﴾

بگو: اى اهل کتاب، بیائید در کلمه اى که ما و شما با هم اتّفاق داریم، متّحد شویم. آنکه جز خدا را نپرستیم و براى او چیزى را شریک قرار ندهیم و بعضى مان بعض دیگر را پروردگارانى به جاى خدا نگیریم. پس اگر آنها قبول نکردند، پس بگوئید: شاهد باشید به اینکه ما مسلمانیم. (۶۴)

برداشت از آيه ۶۴

اتحاد و دوستی

سالک الی اللّه تا می تواند بايد با مردم ائتلاف و ارتباط داشته باشد و در مقابل دشمن مشترک وحدت خود را با ديگران حفظ کند تا جايی که خدای تعالی يهود و نصاری را برای مبارزه با دشمنان مشترکشان با مسلمان‏ها دعوت به اتّحاد فرموده و آنها را در مقابل معاندين و کفّار بسيج فرموده است.

«بحث درباره حضرت ابراهيم عليه ‏السلام»

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۵﴾

اى اهل کتاب، چرا درباره ابراهیم (این قدر) بحث مى کنید و حال آنکه آنچه از تورات و انجیل نازل شده، بعد از او بوده است. آیا عقلتان را به کار نمى اندازید؟ (۶۵)

هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۶﴾

بله شما همانهائى هستید که درباره آنچه مى دانستید، بحث و گفتگو مى کردید. پس چرا درباره آنچه حقیقتش را نمى دانید، حرف مى زنید و نزاع مى کنید؟ و خدا حقایق را مى داند ولى شما نمى دانید. (۶۶)

مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۶۷﴾

ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى، بلکه مسلمان پاک و خالصى بود و از مشرکین نبود. (۶۷)

إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۶۸﴾

قطعا نزدیکتر و سزاوارترین مردم به ابراهیم کسانى هستند که او را تبعیت کرده اند و این پیغمبر و کسانى که ایمان آورده اند مى باشند. و خداوند سرپرست مؤمنین است. (۶۸)

«خواسته ‏های اهل کتاب»

وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۶۹﴾

جمعى از اهل کتاب دوست دارند که شاید شما را گمراه کنند. آنها جز خودشان کس دیگرى را گمراه نمى کنند ولى شعور ندارند. (۶۹)

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿۷۰﴾

اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر مى شوید؟ و حال آنکه شما شهادت (به حقّانیت آن) مى دهید. (۷۰)

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۷۱﴾

اى اهل کتاب، چرا حق را بوسیله باطل مى پوشانید و حق را کتمان مى کنید و حال آنکه شما (همه چیز را) مى دانید. (۷۱)

برداشت از آيات ۷۱ ـ ۶۹

اظهار حقيقت

سالک الی اللّه بايد هميشه هدايت ديگران را بخواهد و اگر گمراهی مردم را دوست داشته باشد به هيچ وجه موفّق به کمالات نمی ‏شود. سالک الی اللّه بايد نشانه ‏های خدا را دقيقاً درک کند و روی حق پرده نيندازد و آنچه حقيقت دارد همان را اظهار کند.

وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۷۲﴾

و جمعى از اهل کتاب گفتند: در اوّل روز به آنچه بر اهل ایمان نازل شده ایمان بیاورید ولى آخر روز به آنها کافر شوید، شاید آنها (از عقائد خود) برگردند. (۷۲)

وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتَى أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۷۳﴾

و ایمان نیاورید، مگر به کسى که از دین شما پیروى کند. (به آنها) بگو: قطعا هدایت حقیقى، آن هدایتى است که خدا مى کند. (اهل کتاب مى گویند:) به کسى مثل آنچه به شما داده شده (کتابى) داده نشده، یا اینکه مى توانند با شما در نزد پروردگارتان بحث و گفتگو کنند. بگو: قطعا فضیلت در دست خدا است، آن را به کسى که بخواهد مى دهد و خدا داراى رحمت و مهربانى گسترده و دانا است. (۷۳)

يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴿۷۴﴾

هر کس را بخواهد به رحمت خود اختصاص مى دهد و خدا داراى فضل بزرگى است. (۷۴)

وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾

و در میان اهل کتاب کسانى هستند که اگر آنها را بر ثروت و پول زیادى اَمینشان قرار دهى، آن را به تو بر مى گردانند (و امانتدارى مى کنند) ولى اگر به بعضى از آنها یک دینار بسپارى، به تو بر نمى گردانند، مگر تا وقتى که بالاى سر آنها ایستاده باشى (و اِعمال قدرت کنى)، آن به خاطر این است که مى گویند: ما در مقابل اهل مکه مسئول نیستیم و به خدا دروغ مى بندند و حال آنکه آنها مى دانند (چه مى کنند). (۷۵)

بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿۷۶﴾

بله کسى که به عهد خود وفا کند و تقوى داشته باشد، پس قطعا خدا متّقین را دوست مى دارد. (۷۶)

«عهد و قسم»

إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۷۷﴾

قطعا کسانى که عهد با خدا و قسمهاى خود را به قیمت کمى مى فروشند، آنها هیچ فائده اى در آخرت نخواهند بُرد و خدا با آنها در روز قیامت حرف نمى زند و (حتّى) به آنها نگاه نمى کند و آنها را تزکیه نمى نماید و براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. (۷۷)

برداشت از آيات ۷۷ ـ ۷۵

بعضی از مردم روز قيامت تزکيه نمی‏ شوند

سالک الی اللّه بايد اعمالی انجام دهد که مردم او را امين خود بدانند و اگر چيزی به او سپردند لازم نباشد که با زحمت از او بگيرند. سالک الی اللّه بايد به عهدش وفا کند و تقوا داشته باشد زيرا خدا متّقين را دوست دارد. سالک الی اللّه بايد در عهدی که با خدا بسته و برای ايمانش ارزش زيادی قايل باشد زيرا اگر اين چنين نبود خدای تعالی در روز قيامت به او محبّت نمی‏ کند، با او حرف نمی‏ زند، به او نگاه نمی ‏کند و او را از صفات رذيله تزکيه نمی‏ نمايد و طبعاً در عذاب دردناکی باقی خواهد ماند.

«بر خدا دروغ می‏ بندند»

وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۸﴾

و قطعا جمعى از آن مردم آنچنان در خواندن کتاب زبان خود را مى گردانند که شما گمان کنید آنچه مى خوانند از کتاب است و حال آنکه از کتاب نیست و (حتّى) مى گویند: این از نزد خدا است و حال آنکه آن از جانب خدا نیست و بر خدا دروغ مى بندند و حال آنکه (حقیقت را) مى دانند. (۷۸)

«سوء استفاده از علم و قدرت»

مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿۷۹﴾

خدا به هیچ بشرى کتاب و حکومت و نبوّت را نمى دهد سپس به مردم بگوید: بنده من باشید و خدا را کنار بگذارید، ولى به خاطر آنچه از کتاب یاد گرفته و به خاطر آنچه خودتان درس مى گرفتید، باید تربیت کننده دیگران باشید. (۷۹)

وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۰﴾

و به شما امر نمى کند که ملائکه و انبیاء را پروردگاران خود بدانید. آیا ممکن است خدا شما را به کفر، بعد از آنکه مسلمان بوده اید دستور دهد؟ (۸۰)

برداشت از آيات ۸۰ ـ ۷۸

عجب و غرور

سالک الی اللّه بايد از هر چيزی مهمتر و بدتر دروغ بستن به خدا و کتاب خدا را بداند و از آن پرهيز کند. سالک الی اللّه برای حکمتی که خدا در قلب او قرار داده نبايد مغرور شود و مردم را به بندگی خود دعوت کند فقط بايد بداند که زمانی ارزش وجودی پيدا می‏ کند که خود را رابط بين خدا و خلق در تعليم کتاب بشناسد. سالک الی اللّه بايد بداند که هيچ کس در رديف خدای تعالی حتّی ملائکه و انبياء ربوبيت مستقلی ندارند بلکه تنها آنها واسطه فيوضات الهی هستند.

«پيمان بستن انبياء با خدای تعالی»

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۸۱﴾

و آن زمان که خدا پیمانى از پیامبران گرفت که وقتى هرگونه کتاب و حکمتى براى شما آمد (و بنا بود) که پس از شما رسولى بیاید که تصدیق کننده باشد آن کتاب و حکمتى را که نزد شما است، شما باید به او ایمان بیاورید و او را یارى کنید. خدا به آنها گفت: آیا این موضوع را قبول دارید و تعهّدتان بر آن محکم است؟ گفتند: بلى، اقرار مى کنیم. خدا به آنها گفت: پس شاهد (جریان) باشید و من هم با شما از شهادت دهندگانم. (۸۱)

فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۸۲﴾

و کسانى که بعد از این عهد و میثاق بى توجّهى کنند و روگردان باشند، پس آنها همان فاسقانند. (۸۲)

«دين خدا»

أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾

آیا آنها غیر از دین خدا را مى خواهند؟ و حال آنکه همه کسانى که در آسمانها و زمین اند، یا اختیارى و (یا) اجبارى در مقابل پروردگار تسلیمند و به سوى او برگردانده مى شوند. (۸۳)

قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۸۴﴾

بگو: ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده، ایمان داریم و به آنچه به موسى و عیسى و پیامبران دیگر از جانب پروردگارشان داده شده، مؤمنیم. ما فرقى بین احدى از آنها نمى گذاریم و ما در مقابل خدا تسلیمیم. (۸۴)

«دينی جز اسلام قبول نيست»

وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۸۵﴾

و کسى که غیر از اسلام دینى براى خود قرار دهد، از او هرگز قبول نمى شود و او در آخرت از ضررکرده ها خواهد بود.  (۸۵)

«کفر بعد از ايمان»

كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۶﴾

چگونه خدا مردمى را که بعد از ایمان آوردنشان کافر شده اند، هدایت کند؟ و حال آنکه آنها مى دانند و شاهد بوده اند که قطعا این رسول حقّ است و براى آنها دلائل روشنى بر این موضوع آمده است و خدا مردم ظالم را هدایت نمى کند. (۸۶)

أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿۸۷﴾

اینها جزایشان این است که لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر آنها خواهد بود. (۸۷)

خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۸۸﴾

آنها در آن لعنتِ خدا، همیشه خواهند بود و از عذابشان تخفیف داده نمى شود و به آنها مهلت داده نمى شود. (۸۸)

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۸۹﴾

مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و خود را اصلاح نمایند، پس در این صورت خدا بخشنده اى مهربان است. (۸۹)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ ﴿۹۰﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند بعد از آنکه ایمان داشته اند و سپس بـر کفرشان افزوده اند، هرگز خدا توبه آنها را قبول نمى کند و آنها همان گمراهانند. (۹۰)

برداشت از آيات ۹۰ ـ ۸۶

توبه

سالک الی اللّه نبايد در ايمان و اعتقاداتش متزلزل باشد و به خود ظلم کرده از راه حق منحرف شود که اگر اين چنين شد از رحمت و مهربانی خدا ملائکه و همه مردم دور است. هميشه در عذاب الهی باقی خواهد ماند و به هيچ وجه موفّق به کمالات نخواهد شد. خدا و ملائکه و اوليای او، او را مورد توجّه قرار نخواهند داد مگر آن که قدم در مرحله توبه نصوح بگذارد، خود را از صفات رذيله پاک کند و اعمال شايسته انجام دهد که خدا در اين صورت بخشنده و مهربان است. اما اگر باز هم به اين تزلزل ادامه داد ديگر خدا توبه او را قبول نمی ‏کند زيرا معنی توبه نصوح اين است که به گناه و کفر به هيچ وجه برنگردد.

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۹۱﴾

قطعا کسانى که کافرند و با همان کفر مردند، هرگز از احدى از آنها اگر به اندازه کره زمینِ پر از طلا فدیه بدهند، پذیرفته نمى شود و براى آنها عذاب دردناکى هست و آنها به هیچ وجه یاورانى ندارند. (۹۱)

برداشت از آيه ۹۱

اهميّت عقايد قبل از تزکيه نفس

سالک الی اللّه بايد کوشش کند که قبل از تزکيه نفس و قبل از مرگ، خود را از کفر و ناسپاسی نجات دهد و الاّ اگر اعتقادات صحيحی نداشته باشد و کافر بميرد در عالم برزخ و قيامت خدای تعالی آنها را نمی ‏بخشد و کمکی به او نمی ‏کند؛ اگر چه تمام کره زمين را پر از طلا کرده و تقديم نمايد و يا آنها را انفاق کند. از اينجا معلوم می ‏شود که اگر کسی اصول عقايدش صحيح نباشد انفاقش بی‏ فايده و پس از مرگ راهش مشخص است، برای آنها عذاب دردناکی آماده شده و کسی نمی‏ تواند به آنها کمک معنوی کند.

«انفاق از آنچه دوست داريد»

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۹۲﴾

هرگز به نیکى نمى رسید تا آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید. و هر چه را از هر چیز انفاق کنید، پس قطعا خدا به آن عالم است. (۹۲)

برداشت از آيه ۹۲

انفاق شايسته

سالک الی اللّه بايد خود را به نحوی تربيت کند که از آنچه خودش دوست دارد به ديگران انفاق نمايد. زيرا کيفيت انفاق و کميت آن هر دو نزد خدا محفوظ است.

جزء ۲

«سؤال ابلهان از قبله»

سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۱۴۲﴾

به زودى ابلهان از مردم مى گویند: چه چیز مسلمانان را از قبله شان که به طرف آن مى ایستادند(بر آن بودند)، برگرداند؟ بگو: مشرق و مغرب مال خدا است. هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى کند. (۱۴۲)

«تغییر قبله برای امتحان مردم بود»

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۴۳﴾

و این چنین ما شما را امّت وسط و میانه قرار دادیم تا شما گواه بر مردم باشید و پیامبر بر (احوال) شما گواه باشد و ما قبله اى را که تو به سوى آن مى ایستادى براى تو قرار نداده بودیم، مگر بخاطر آنکه بدانیم چه کسى از پیامبر تبعیت مى کند و چه کسى به عقب و سابقه اش برمى گردد،  و اگر چه این دستور بر غیر کسانى که خدا هدایتشان کرده سخت بود و خدا ایمان شما را ضایع نمى کند و خدا نسبت به مردم رأفت و مهربانى دارد. (۱۴۳)

قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۴﴾

قطعا ما مى بینیم صورتت را که به سوى آسمان برگردانده اى پس حتما ما هم تو را به طرف قبله اى که از آن خشنودى، بر مى گردانیم. پس رویت را برگردان به طرف مسجدالحرام و شما هم در هر کجا که هستید، رویتان را به طرف مسجدالحرام برگردانید و قطعا کسانى که به آنها کتاب داده شده، حتما مى دانند که قطعا همین حقّ است از طرف پروردگارشان و خدا از آنچه مى کنند غافل نیست. (۱۴۴)

وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۴۵﴾

و به خدا قسم، [۱] اگر برای آنهائی که کتاب داده شده هر دلیل و نشانه ‏ای بیاوری، آنها از قبله تو تبعیّت نمی کنند و تو هم که از قبله آنها پیروی نمی‏ کنی و هیچ یک از آنها از قبله دیگری تبعیّت نمی ‏نمایند. و اگر تو پس از آنکه این علم را پیدا کردی از هوای نفس آنها پیروی کنی، قطعا تو آن وقت از ظالمین خواهی بود.(۱۴۵)

[۱] ــ جمله «لَئِنِ اتَّبَعْتَ اَهْوائَهُمْ» مفهوم قسم در بردارد.

اَلَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۱۴۶﴾

کسانى که به آنها کتاب داده ایم، او (رسول اکرم) را مى شناسند آنچنان که فرزندان خود را مى شناسند و قطعا عدّه اى از آنها البتّه حقّ را کتمان مى کنند و حال آنکه مى دانند. (۱۴۶)

اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۱۴۷﴾

این کلام حقّى است که از طرف پروردگارت مى رسد و تو به هیچ وجه از شک کنندگان مباش. (۱۴۷)

«تعیین قبله»

وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۴۸﴾

و براى هر دسته اى از مردم قبله اى است که رو به سوى آن مى کنند. پس در خوبیها بر یکدیگر سبقت بگیرید. هر کجا که باشید، خدا همه شما را مى آورد. قطعا خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۱۴۸)

برداشت از آیات ۱۴۸ ـ ۱۴۶

کتمان حق

سالک الی اللّه نباید حقی را که به آن معتقد است کتمان کند، باید همیشه پیرو راستی و درستی باشد، شک و تردیدی به خود راه ندهد، در همه خوبی ها گوی مسابقه را بر سایرین ببرد و بکوشد همیشه از بهترین ‏ها باشد.

وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۴۹﴾

و از هر کجا که خارج شدى، پس روى خود را به طرف مسجدالحرام برگردان و قطعا این دستور حقّ صحیحى از طرف پروردگار تو است. و خدا از آنچه مى کنید غافل نیست. (۱۴۹)

وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۵۰﴾

و از هر کجا رفتى، روى خود را به طرف مسجدالحرام کن و هر کجا که باشید، صورتتان را (در نماز) به طرف مسجدالحرام برگردانید تا مبادا براى مردم دلیلى علیه شما وجود داشته باشد، غیر از کسانى از آنها که ظالم اند (که آنها به هر حال علیه شما حرف مى زنند). پس از آنها نترسید و تنها از من بترسید و براى اینکه من مى خواهم نعمت خود را بر شما تمام کنم. و شاید شما هدایت شوید. (۱۵۰)

«پیامبر صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله برای تزکیه نفس»

كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿۱۵۱﴾

آنچنان رسولى که از خود شما بود، ما در میان شما فرستادیم تا آیات ما را براى شما تلاوت کند و شما را تزکیه نفس کند و به شما کتاب و حکمت را تعلیم دهد و به شما یاد بدهد آنچه را که نمى دانید. (۱۵۱)

فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ ﴿۱۵۲﴾

پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و از من تشکر کنید و کفران نکنید. (۱۵۲)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از صبر و نماز کمک بگیرید. قطعا خدا با صابرین است. (۱۵۳)

«شهداء زنده ‏اند»

وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۱۵۴﴾

و به کسانى که در راه خدا کشته مى شوند، نگوئید مرده اند، بلکه آنها زنده اند ولى شما درکش را ندارید. (۱۵۴)

«امتحانات الهی»

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۵﴾

و قطعا ما شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کم شدن از اموال و از جانها و از محصولها امتحان مى کنیم و بشارت بده به صبر کنندگان. (۱۵۵)

اَلَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿۱۵۶﴾

آنهائى که وقتى به آنها مصیبتى مى رسد، گویند: ما ملک خدائیم و ما به سوى او برمى گردیم. (۱۵۶)

أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿۱۵۷﴾

بر اینها از طرف پروردگارشان صلوات و رحمت است و آنها هدایت شدگانند. (۱۵۷)

برداشت از آیات ۱۵۷ ـ ۱۵۱

صبر و استقامت

برداشت ‏هایی از این آیات که باید سالکین الی اللّه به آن متوجّه باشند:

۱ – انبیاء و اولیاء خدا برای تعلیم کتاب خدا و تذکر نشانه ‏های خدا آمده ‏اند.
۲ – آنها برای تزکیه نفس مردم و معرفی حقایق کتاب الهی مبعوث شده ‏اند.
۳ – آنها حکمت را که همان شناخت حقایق اشیاء است و مردم آنها را نمی‏ دانستند به مردم تعلیم می ‏دهند، آمده ‏اند.
۴ – آنها به مردم باید بگویند که اگر می ‏خواهید خدا شما را منظور کند باید به یاد او باشید و نعمت ‏های او را تشکر کنید و هیچ گاه کفران نکنید.
۵ – اگر این کارها را کردید یعنی کتاب را یاد گرفتید و نشانه‏ های خدا را مشاهده کردید، تزکیه نفس نمودید، حقایق کتاب را فهمیدید، در قلب تان نور علم و حکمت تابید، نعمت‏ های خدا را شکر کردید، از خواندن نماز و گرفتن روزه کمک گرفتید و در تمام ابتلائات استقامت نمودید از طرف پروردگار به شما بشارتی خواهد رسید و معرفت اینکه آنها مال خدا هستند و به سوی او بر می ‏گردند به آنها داده خواهد شد. از همه مهم تر در ردیف پیامبر اکرم صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله و آل او خدای تعالی بر آنها هم صلوات که رحمت خاص الخاص او است و نیز رحمت خاصش را که در معنی رحیمیّت گنجانده شده می‏ فرستد و نام آنها را در زمره هدایت شدگان وارد می‏ کند.
«کوه صفا و مروه»

إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ ﴿۱۵۸﴾

قطعا صفا و مروه از نشانه هاى خدا است، پس کسى که به حجّ خانه خدا رود و یا عمره اى انجام دهد و براى او عیبى ندارد که بر آنها طواف و بین آنها سعى کند و کسى که کار خیر را با رغبت انجام دهد، پس قطعا خدا شاکر دانائى است. (۱۵۸)

«کتمان حقّ»

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴿۱۵۹﴾

قطعا کسانى که آنچه را ما از دلائل و راهنمائیها نازل کرده ایم کتمان مى کنند، بعد از آنکه ما در کتاب آن را براى مردم بیان نموده بودیم، آن گروه را خدا لعنت مى کند و همه لعنت کنندگان، آنان را لعنت مى کنند. (۱۵۹)

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶۰﴾

مگر کسانى که توبه کنند و خود را اصلاح نمایند و (آنچه را که مى دانند براى مردم) بیان کنند، پس من توبه آنها را مى پذیرم، و من توبه پذیر مهربانى هستم. (۱۶۰)

برداشت از آیات ۱۶۰ ـ ۱۵۹

توبه

سالک الی اللّه باید حقایق و دلایلی را که از جانب خدای تعالی نازل شده کتمان نکند و تنها آنها را وسیله هدایت مردم قرار دهد و اگر بخواهد با دلایل و سخنانی که از طرف خدا نازل نشده مردم را به حقیقت تصوری خود برساند و مردم را منحرف کند بالاخره روزی می ‏رسد که خدا و همه مردم او را لعنت کنند مگر آن که از این کار توبه کند و آنهایی را که منحرف کرده از انحراف نجات دهد، کارهای گذشته ‏اش را اصلاح کند و حقیقت را بگوید که خدای تعالی در این صورت توبه او را قبول می‏ کند زیرا فرموده من بسیار بسیار توبه پذیر و مهربانم.

«لعنت خدا بر کافران»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿۱۶۱﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند و با همان کفر مرده اند، لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر آنها خواهد بود. (۱۶۱)

خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۱۶۲﴾

همیشه در آن لعنت باقى مى مانند و در عذاب آنها تخفیف داده نخواهد شد و به آنها مهلت داده نمى شود. (۱۶۲)
«خدای یکتا»

وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶۳﴾

و خداى شما همان خداى یکتا است که خدائى جز او وجود ندارد. او بخشنده و مهربان است. (۱۶۳)

«نشانه ‏های پروردگار»

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۱۶۴﴾

قطعا در خلقت آسمانها و زمین و پشت سر هم آمدن شب و روز و کشتیهائى که در دریا به نفع مردم در حرکت اند و آنچه خدا از آسمان آب نازل کرده است که بوسیله آن زمین را زنده کرده بعد از آنکه (در زمستان) مرده بود و آنچه در زمین از همه جانداران پخش کرده است و در گردش بادها و ابرهائى که بین آسمان و زمین مسخّر شده اند، قطعا نشانه هایى است براى مردمى که عقلشان را بکار مى اندازند. (۱۶۴)

«محبّت به خدا»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿۱۶۵﴾

و از میان مردم کسانى هستند که غیر از خدا، خدایانى براى خود اتّخاذ مى کنند و آنها را مانند محبّتشان به خدا دوست دارند. ولى کسانى که ایمان آورده اند، محبّتشان به خدا شدیدتر است. و اگر ستمگران ببینند وقتى که عذاب را مشاهده مى کنند، قطعا همه قدرت و قوّت مال خدا است و قطعا خدا داراى عذاب سختى است. (۱۶۵)

برداشت از آیه ۱۶۵

مرحله محبّت

سالک الی اللّه پس از مراحل یقظه و توبه، استقامت و صراط مستقیم باید روی مرحله محبّت به خدا کار کند و محبّت غیر خدا را در دل نداشته باشد و هر قدر درجه ایمانش بالا می‏ رود محبتش به خدا بیشتر بشود. بلکه باید تنها و تنها خدا را دوست داشته باشد و اگر به هر چه غیر از خدا محبّت دارد برای خدا باشد.

إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ  ﴿۱۶۶﴾

آن زمان کسانى که فرمانده بوده اند، از فرمانبرداران خود بیزارى مى جویند، و عذاب را مى بینند و از همه وسیله ها، دستشان بریده شده است. (۱۶۶)

وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ﴿۱۶۷﴾

و فرمانبرداران مى گویند: اگر براى ما به دنیا باز گشتنى مى بود، پس ما هم از آنها ابراز بیزارى مى کردیم، همان گونه که آنها از ما اظهار بیزارى مى کنند. این چنین پروردگار اعمال آنها را که مایه حسرتشان هست، به آنها نشان مى دهد و اینها به هیچ وجه از آتش خارج نمى شوند. (۱۶۷)

«خوردنی های پاک»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ  الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۱۶۸﴾

اى مردم، از آنچه در زمین از خوردنیها است، حلال و طیب و طاهر بخورید. و پیروى از گامهائى که شیطان (به طرف بدبختى) بر مى دارد نکنید. زیرا او دشمن آشکاراى شما است. (۱۶۸)

«فعّالیّت شیطان»

إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۶۹﴾

جز این نیست، شیطان شما را به بدى و فحشاء امر مى کند و از شما مى خواهد که آنچه را درباره خدا نمى دانید، بگوئید. (۱۶۹)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ ﴿۱۷۰﴾

و زمانى که به آنها گفته شد که از آنچه خدا براى شما نازل فرموده، پیروى کنید، گفتند: بلکه ما از راه و روش پدرانمان که ما بر آن مأنوسیم،  پیروى مى کنیم. اگر چه پدرانشان تعقّل چیزى را نکرده و هدایت نشده باشند؟! (۱۷۰)

برداشت از آیات ۱۷۰ ـ ۱۶۸

پیروی نکردن از شیطان

سالک الی اللّه نباید از شیطان به هیچ وجه پیروی کند زیرا هیچ گاه دشمن به انسان راه خیر و خوبی را نشان نمی‏ دهد بلکه او همیشه به بدی و کارهای زشت فرمان می‏ دهد و شما را وادار می‏ کند که وقتی درباره خدا و معارف حقّه می‏ خواهید بحث کنید چیزی را بگویید که از آن اطّلاعی ندارید بلکه به گفته‏ های پدران و سنتهای قدیمی و حتّی دانشمندان گذشته که از قرآن استفاده نکرده و معصوم از خطا نبوده و راهنمایشان عقل و معصومین نبوده ‏اند اکتفا کنید که واضح است این عمل سالک الی اللّه را از صراط مستقیم منحرف می‏ کند و به لقای پروردگار نمی‏ رسد.

وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۱۷۱﴾

و مَثَل کسانى که کافرند، مانند کسى است که حیوان را صدا مى زند، ولى او چیزى جز خواندن و صدا نمى فهمد. کران، گنگان، کورانند و آنها تعقّل نمى کنند. (۱۷۱)

«رزق حلال و حرام»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿۱۷۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از رزق پاکى که ما به شما داده ایم بخورید و خدا را شکر کنید اگر فقط او را بندگى مى کنید. (۱۷۲)

برداشت از آیه ۱۷۲

مرحله شکر

وقتی سالک الی اللّه مراحل تزکیه نفس را به پایان رساند و مرحله عبودیت را کامل کرد باید برای نجات از صفات رذیله که خدا به او توفیقش را مرحمت فرموده شکر کند و در مرحله شکر مدتی را بگذراند و از غذاهای بدنی و روحی استفاده کند.

«گوشت های حرام»

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۷۳﴾

جز این نیست که خدا بر شما گوشت مرده و خون و گوشت خوک و آنچه از حیوانات حلال گوشت که در وقت ذبح اسم غیر خدا بر آنها برده مى شود، حرام کرده است. و کسى که مضطر باشد و تجاوزگر و ستمگر نباشد پس گناهى بر او نیست، قطعا خدا با گذشتِ مهربانى است. (۱۷۳)

«کتمان حقّ»

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۷۴﴾

قطعا کسانى که آنچه خدا از کتاب نازل فرموده کتمان مى کنند و آنها را به قیمت کمى مى فروشند، آنها چیزى نمى خورند و در شکمشان جز آتش نخواهد بود و خدا روز قیامت با آنها حرف نمى زند و آنها را در آن روز تزکیه نفس نمى کند و براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۷۴)

برداشت از آیه ۱۷۴

شرط تزکیه نفس

یکی از شرایط برای آن‏که خدای تعالی روز قیامت در تزکیه نفس به آنهایی که در دنیا تزکیه نفس نکرده ‏اند کمک کند این است که آنچه خدا از حقایق در قرآن نازل فرموده برای مردم بگویند که اگر این حقایق را نگویند خدا روز قیامت با آنها حرف نمی‏ زند و تزکیه‏ شان نمی‏ کند بلکه عذاب دردناکی متوجّه آنها خواهد فرمود.

أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ﴿۱۷۵﴾

اینها کسانى هستند که گمراهى را به هدایت و عذاب را به بخشش خریده اند. پس آیا آنها را چه چیز در مقابل آتش متحمّل و صبور نموده است؟ (۱۷۵)

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۱۷۶﴾

آن بخاطر این است که قطعا خدا کتاب را به حقّ و راستى و درستى نازل فرموده و قطعا کسانى که در(باره) کتاب اختلاف مى کنند در پراکندگى و دورى از حقّ اند. (۱۷۶)

«خوبی در چیست؟»

لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ  مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿۱۷۷﴾

نیکى در این نیست که صورت به طرف مشرق و مغرب بگردانید. ولى خوبى و نیکى این است که کسى ایمان به خدا و روز قیامت و ملائکه و کتابهاى آسمانى و پیامبران بیاورد و از مال خود با همه محبّتى که به آن مال دارد، به نزدیکان و یتیمها و شکست خوردگان و در راه ماندگان و سؤال کنندگان و در راه آزادى غلام و کنیزها بدهد و نماز را بپا دارد و زکات بدهد و وقتى که عهدى با کسى بستند، وفا کنند و در مقابل محرومیتها و مریضیها و در میدان جنگ، صبر و استقامت داشته باشند. اینها کسانى هستند که راستگو و اینها همان اهل تقوایند. (۱۷۷)

«مسأله حیاتی قصاص»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۷۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، براى شما حکم قصاص در قتل نوشته شده است که هر شخص آزاد در مقابل آزاد و برده در مقابل برده و زن در مقابل زن مى باشد. و اگر به کسى از طرف برادر دینیش چیزى داده شود، باید از راه خوبى پیروى شود و او به نیکى به این بپردازد. حکم دیه، تخفیف (در مجازات قاتل) و رحمتى از طرف پروردگارتان بوده و کسى که بعد از آن باز هم تجاوز کند، پس براى او عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۷۸)

وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۷۹﴾

و براى شما اى صاحبان مغز، در قصاص زندگى و حیات است، شاید شما تقوى پیشه کنید. (۱۷۹)

«دستور وصیّت کردن»

كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿۱۸۰﴾

براى شما نوشته شده است که وقتى براى یکى از شما زمان مرگ مى رسد، اگر چیز خوبى از خود باقى گذاشته است، آن را براى پدر و مادر و نزدیکان به طور نیکوئى وصیت کند. این حقّى است که بر عهده متّقین است. (۱۸۰)

فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۸۱﴾

پس کسى که آن وصیت را بعد از آنکه شنیده است تبدیل کند، پس جز این نیست که گناهش به گردن کسانى است که آن را عوض مى کنند. قطعا خدا شنواى دانائى است. (۱۸۱)

فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۸۲﴾

پس کسى که از انحراف یا گناه وصیت کننده در قوانین الهى بترسد، پس بین آنها را اصلاح کند و گناهى بر او نیست. قطعا خدا بخشنده مهربانى است. (۱۸۲)

«دستور روزه در ماه رمضان»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۸۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، بر شما روزه نوشته شده، آنچنان که بر مردم قبل از شما نوشته شده بود. شاید شما اهل تقوى گردید. (۱۸۳)

أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ  فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۴﴾

چند روز معلوم و شمرده شده اى و اگر کسى از شما مریض یا در سفر باشد، همان تعداد در زمان دیگر روزه بگیرد و کسانى که روزه براى آنها طاقت فرسا است، فدیه بدهند، مسکینى را اطعام کنند و کسى که کار خوبى انجام دهد، براى او بهتر است و اگر روزه بگیرید، براى شما بهتر است اگر مى دانستید. (۱۸۴)

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۸۵﴾

ماه رمضانى که قرآن در آن نازل شده، آن قرآن که هدایت است براى مردم و بیناتى از هدایت است و جداکننده حقّ و باطل است و هر کس از شما در وطن بود و ماه رمضان را درک کرد، پس آن ماه را روزه بگیرد و کسى که مریض یا در مسافرت است، پس روزه هایش را در روزهاى دیگرى بگیرد. خدا براى شما آسانى را خواسته و براى شما سختى را نخواسته است. به هر حال عدد روزه ها را تکمیل کنید و به خاطر آنکه خدا شما را هدایت کرده است، تکبیر بگوئید  (و بزرگى او را متوجّه باشید) و شاید شما تشکر کنید. (۱۸۵)

«دستور دعا کردن»

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶﴾

و زمانى که بندگان من درباره من از تو سؤال کردند، پس قطعا من نزدیکم و جواب کسى را که دعا کند و مرا بخواند مى دهم. پس باید مرا اجابت کنند و به من ایمان بیاورند، شاید ارشاد شوند. (۱۸۶)

«بقیّه قوانین ماه رمضان»

أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۱۸۷﴾

در شبِ روزه، آمیزش جنسى با زنهایتان براى شما حلال است. آنها لباس (مایه حفظ و زینت) شمایند و شما لباس (مایه حفظ و زینت) آنهائید. خدا مى دانست که شما به خودتان خیانت مى کنید. پس خدا توبه شما را قبول کرد و از شما گذشت. پس حالا با زنهایتان آمیزش کنید و آنچه را خدا براى شما مقدّر فرموده، همان را بخواهید و بخورید و بیاشامید تا براى شما در وقت طلوع فجر، خط سفید از خط سیاه روشن گردد. سپس روزه را تا شب نگه دارید و با زنهایتان همبستر نشوید در حالى که شما در مساجد معتکفید. این حدود خدا است، پس به آن حدود نزدیک نشوید. این چنین خدا نشانه هاى خود را براى مردم بیان مى کند. شاید آنها بپرهیزند. (۱۸۷)

«دستور اخلاقی»

وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۸﴾

و اموال یکدیگر را بین خودتان به باطل نخورید تا براى خوردن قسمتى از اموال مردم به گناه، مجبور شوید آن اموال را به (حکومتها و) قاضیها بدهید و حال آنکه شما مى دانید. (۱۸۸)

«هلال ماه ‏ها»

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ  مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۸۹﴾

مردم درباره هلالها از تو سؤال مى کنند. بگو: آنها براى تعیین وقتهاى مردم و حج است. و کار خوبى نیست آنکه از پشت خانه ها وارد شوید. ولى خوبى در کسى است که تقوى داشته باشد و از درهاى خانه ها وارد شوید و از خدا بپرهیزید، شاید شما رستگار گردید. (۱۸۹)

«دستورات جنگ با کفّار»

وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴿۱۹۰﴾

و جنگ کنید در راه خدا با کسانى که با شما در جنگ اند. و تجاوز نکنید. قطعا خدا متجاوزین را دوست نمى دارد. (۱۹۰)

وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ ﴿۱۹۱﴾

و آنها را هر جا که پیدایشان کردید، بکشید و همان گونه که بیرونتان کردند، شما هم آنها را بیرونشان کنید. و فتنه بدتر از قتل است. و با آنها در کنار مسجدالحرام جنگ نکنید، مگر آنکه آنها با شما همان جا جنگ کنند. پس اگر آنها با شما در آنجا جنگ کردند، پس با آنها جنگ کنید که جزاى کافرین این چنین است. (۱۹۱)

فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۹۲﴾

پس اگر خود را از این کار نگه داشتند، قطعا خدا بخشنده مهربانى است. (۱۹۲)

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿۱۹۳﴾

و با کفّار جنگ کنید تا فتنه اى وجود نداشته باشد و دین (در سراسر جهان) مال خدا باشد. پس اگر از عمل زشتشان دست کشیدند، پس تعدّى و دشمنى جز براى ظالمین روا نمى باشد. (۱۹۳)

اَلشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۹۴﴾

ماه حرام در مقابل ماه حرام قرار مى گیرد و تمام کارهاى حرام قصاص مى شود. پس کسى که بر شما تجاوز کرد، شما بر او تجاوز کنید، مانند تجاوزى که بر شما کرده است و از خدا بپرهیزید و بدانید که قطعا خدا با اهل تقوى است. (۱۹۴)

وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۹۵﴾

و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت نیندازید و نیکى کنید که قطعا خدا نیکوکاران را دوست مى دارد. (۱۹۵)

برداشت از آیه ۱۹۵

جلب محبّت خدای تعالی

سالک الی اللّه باید تا می‏ تواند در راه خدا انفاق کند و خود را به مهلکه نیندازد، به مردم نیکی کند تا به این وسیله خود را به خدای تعالی نزدیک کند و به جایی برساند که خدا او را بیش از دیگران دوست داشته باشد.

«دستورات حجّ و عمره»

وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۹۶﴾

و حجّ و عمره را براى خدا تمام کنید و اگر محدود و محصور شدید، آنچه از قربانى ممکن شود بکشید و سر خود را تا قربانى به محلّش نرسیده نتراشید. پس کسى که از شما مریض و یا در سرش ناراحتى باشد، باید کفّاره اى از قبیل روزه یا صدقه یا قربانى بدهد. پس وقتى راحت و آرام شدید، پس کسى که با تمام کردن عمره به حج مشغول شده، آنچه از قربانى براى او میسّر است بکشد و کسى که قربانى پیدا نکرد، سه روز در حجّ و هفت روز در وقتى که به وطن برگشتید، روزه بگیرد که آن ده روز کامل مى شود. آن دستور مال کسى است که اهل و عیال او در مسجدالحرام و اطراف آن حاضر نباشند (یعنى اهل مکه نباشد). و بپرهیزید از خدا و بدانید که قطعا خدا عقابش سخت است. (۱۹۶)

اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۱۹۷﴾

حجّ در ماههاى معلومى است. پس بر کسى که در این ماهها حج واجب شده است، پس فحش و فسق و جدال و نزاعى در حجّ نیست و هر چه از کارهاى خوب انجام بدهید، خدا آن را مى داند و مخارج سفر آخرت را تهیه کنید و قطعا بهترین زاد و توشه تقوى است. پس اى صاحبان مغز، از من بپرهیزید. (۱۹۷)

لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ ﴿۱۹۸﴾

براى شما اشکالى ندارد اینکه (در حج) از فضل پروردگارتان چیزى طلب کنید و دعا نمائید. و زمانى که از عرفات کوچ کردید، در مشعرالحرام به یاد خدا باشید و آنچنان که خدا شما را هدایت کرده، پس او را به یاد بیاورید، اگر چه قبل از این هدایت، شما از گمراهان بودید. (۱۹۸)

ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۹۹﴾

سپس از همان جا که مردم کوچ مى کنند، شما هم کوچ کنید و از خدا طلب بخشش کنید. قطعا خدا بخشنده مهربانى است. (۱۹۹)

فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ﴿۲۰۰﴾

و وقتى که مناسکتان را ادا کردید، پس خدا را یاد کنید آنچنان که پدرانتان را یاد مى کنید و یا بیشتر از آن یاد کنید. پس بعضى از مردم کسانى هستند که مى گویند: پروردگار ما، در دنیا به ما بده و براى این چنین کسى در آخرت بهره اى نخواهد بود. (۲۰۰)

وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ  ﴿۲۰۱﴾

و بعضى از مردم کسانى هستند که مى گویند: پروردگار ما، به ما در دنیا نیکى و خوبى عطا کن و در آخرت هم نیکى و خوبى عطا کن و ما را از عذاب آتش نگهدار. (۲۰۱)

أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۲۰۲﴾

اینها هستند که براى آنها از آنچه بدست مى آورند، نصیب و بهره اى خواهد بود. و خدا سریعا به حسابها رسیدگى مى کند. (۲۰۲)

وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۰۳﴾

و در روزهای شمرده شده و معلوم [۱] خدا را به یاد بیاورید. پس کسی که عجله کند و در دو روز [۲] اذکار و اعمال را انجام دهد، بر او گناهی نیست و بر کسی که تأخیر بیندازد و اهل تقوی باشد، نیز گناهی نخواهد بود. و از خدا بپرهیزید و بدانید که قطعا شما به سوی او محشور می‏ شوید.(۲۰۳)

[۱] ــ منظور سه روز تشریق است.

[۲] ــ یعنى روز اوّل و دوّم.

«حالات بد قدرتمندان»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ﴿۲۰۴﴾

و از مردم کسانى هستند که حرفها و سخنانشان در زندگى دنیا تو را به تعجّب مى اندازد. و خدا را به آنچه در دل دارد شاهد مى گیرد و او سرسخت ترین دشمنان است. (۲۰۴)

وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ ﴿۲۰۵﴾

و زمانى که او در پشت سر وقتى رو مى گرداند و یا ولىّ مردم مى شود، (و قدرت را به دست مى گیرد) سعى مى کند که در زمین فساد کند و زراعتها و دامها را از بین ببرد و حال آنکه خدا فساد را دوست نمى دارد. (۲۰۵)

وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۲۰۶﴾

و زمانى که به او گفته شد: از خدا بپرهیز، او را عزّت طلبى وادار به گناه مى کند. پس او را جهنّم کافى است و جهنّم بد جایگاهى است. (۲۰۶)

«علی علیه ‏السلام تنها مرد خدا است»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿۲۰۷﴾

و از میان مردم کسى هست که جان خود را در راه بدست آوردن رضایت خدا مى دهد. و خدا به بندگان مهربانى و رأفت دارد. (۲۰۷)

برداشت از آیات ۲۰۷ ـ ۲۰۳

یقظه

کسانی که می ‏خواهند به کمالات روحی برسند باید قلب و دلشان با ظاهرشان یکی باشد، نه آنکه در دل با کسی دشمن سرسخت بوده و در ظاهر با او اظهار دوستی کنند. ولی اگر این ‏گونه نبودند و مایه فساد و از بین بردن منافع مردم شدند هیچ گاه به کمالات روحی نمی ‏رسند زیرا خدا فساد و مردم مفسد را دوست ندارد و به آنها برای رسیدن به کمالات کمک نمی‏ کند. اینها به سخنان و مواعظ صحیح توجّه ندارند و آن قدر نادانند که با راهنمایی‏ های صحیح به سوی تقوی که در همه جا گفته شده آن را رعایت کنید لجاجت می‏ کنند و این لجاجت، آنها را به گناه می‏ کشاند و از حقیقت دورشان می‏ نماید.کسانی که بخواهند در راه کمالات موفّق شوند باید از حضرت امیرالمؤمنین علیه‏ السلام پیروی کنند و جان خود را در راه رضایت خدا تقدیم نمایند چنان که آن حضرت در «لیله المبیت» این کار را انجام دادند.

«دستور تسلیم در مقابل اوامر الهی»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۲۰۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، همه در مقام تسلیم وارد شوید و از گامهاى شیطان پیروى نکنید، قطعا او براى شما دشمن آشکارى است. (۲۰۸)

فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ  ﴿۲۰۹﴾

پس اگر بعد از آنکه دلائل واضحى براى شما آمد لغزش پیدا کردید، پس بدانید که قطعا خدا عزیز حکیمى است. (۲۰۹)

برداشت از آیات ۲۰۹ ـ ۲۰۸

مرحله تسلیم

بر همه مردم واجب است که تزکیه نفس کنند و خود را به مقام تسلیم برسانند، با یکدیگر صلح و محبّت داشته باشند، از وسوسه‏ های شیطان که دشمنی او با بشر واضح است بپرهیزند و از هدایت‏های الهی دور نشوند تا موفّق به تزکیه نفس گردند.

«انتظارات بی‏ جا»

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ  ﴿۲۱۰﴾

آیا آنها غیر از این انتظار دارند که خدا و ملائکه در پرده هائى از ابرها بر آنها نازل شوند و کار تمام شود؟ ولى به سوى خدا همه کارها بر مى گردد. (۲۱۰)

«گله از بنی ‏اسرائیل»

سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَمَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲۱۱﴾

از بنى اسرائیل سؤال کن که ما چقدر براى آنها از نشانه هاى روشن و واضح فرستادیم؟ و کسى که نعمت الهى را پس از آنکه آن را دریافت نموده تبدیل کند، پس قطعا خدا عقاب سختى دارد. (۲۱۱)

«زندگی دنیا برای کفّار»

زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۲۱۲﴾

زندگى دنیا براى کفّار زینت داده شده است و آنها مؤمنین را مسخره مى کنند. و کسانى که تقوى دارند، در روز قیامت بالاتر از آنها هستند. و خدا هر کس را بخواهد، بدون حساب روزى مى دهد. (۲۱۲)

برداشت از آیه ۲۱۲

تقوی

برای سالک الی اللّه نباید دنیا و زندگی در دنیا زیباتر از تقوی و زندگی در آخرت باشد که اگر این چنین نباشد خدای تعالی بی‏ حساب روزی مادی و معنوی او را می ‏رساند.

«اختلافات مردم»

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۲۱۳﴾

مردم همه یکى بودند (یعنى از حقیقت و معنویت چیزى درک نمى کردند و همه فقط به همان چه که مى دیدند، معتقد بودند) پس خدا پیامبرانى را که بشارت دهنده و ترساننده بودند، مبعوث فرمود و با آنها کتابى که به حقّ و حقیقت دعوت مى کرد، نازل نمود تا در میان مردم در اختلافاتشان حکم کند. و کسى در آن اختلاف نکرد، مگر کسانى که کتاب به آنها داده شد، بعد از آنکه دلائلى بر حقّانیت آن برایشان آمد، به خاطر تجاوزاتى که بین خودشان بود اختلاف کردند. ولى خدا به فرمان خودش کسانى را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف آنها بود هدایت نمود و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى کند. (۲۱۳)

«یاری خدا»

أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ  الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ ﴿۲۱۴﴾

آیا شما گمان کرده اید وارد بهشت مى شوید و مثل آنچه از حوادث به مردمى که قبل از شما بودند رسید به شما نمى رسد؟ به آنها به قدرى گرفتارى و ناراحتى رسید و متزلزل شدند، تا جائى که پیامبر و آنهائى که به او ایمان آورده بودند گفتند: پس کى کمک و یارى خدا خواهد بود؟ همه بدانند که قطعا یارى خدا نزدیک است. (۲۱۴)

«چه چیز و به چه کسی انفاق کنیم؟»

يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۲۱۵﴾

از تو سؤال مى کنند که چه چیز را انفاق کنند؟ بگو: آنچه از خوبى انفاق مى کنید، پس به پدر و مادر و اقوام و نزدیکان و یتیمها و مسکینها و در راه ماندگان باشد و آنچه از کارهاى خوب را که شما انجام مى دهید، پس قطعا خدا به آن علم دارد. (۲۱۵)

«دستوراتی در خصوص جنگ»

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۱۶﴾

جنگ با دشمنان براى شما نوشته شده است و آن را شما کراهت دارید و چه بسا چیزى را شما کراهت دارید و حال آنکه آن برایتان بهتر است و چه بسا شما چیزى را دوست دارید و حال آنکه براى شما شرّ است. و خدا مى داند ولى شما نمى دانید. (۲۱۶)

برداشت از آیات ۲۱۶ ـ ۲۱۴

استقامت

سالک الی اللّه باید آن‏ قدر برای مشکلات دنیا خود را مهیا کند که اگر همه عالم بلا شود و بر سر او فرود آید تکان نخورد و حوادث غیر مترقبه برای او مترقبه باشد، تمرین کند که بتواند آنها را تحمل نماید و از خدای تعالی یاری بخواهد که در این صورت یاری خدا به او نزدیک است.

سالک الی اللّه باید برای خیرخواهی و کمک به مردم خود را بسازد و بخصوص به نزدیکان، یتیمها، شکست خورده ‏ها و در راه ماندگان کمک بیشتری بکند.

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۱۷﴾

از تو سؤال مى کنند: جنگ، در ماه حرام چگونه است؟ بگو: جنگ در آن گناه بزرگى است، ولى سدّ کردن راه خدا و کفر به خدا و مسجدالحرام و بیرون کردن اهل آن از آن، در نزد خدا بزرگتر است و فتنه و ایجاد آشوب از کشتن بالاتر است و مشرکین دائما با شما مى جنگند تا اگر بتوانند، شما را از دین و آئینتان برگردانند و کسى که از شما مسلمانان مرتدّ شود و از دینش برگردد و او بمیرد در حالى که کافر باشد، پس آنها تمام اعمال نیکشان در دنیا و آخرت از بین مى رود و این افراد اهل آتش اند، آنها همیشه در آن خواهند بود. (۲۱۷)

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۱۸﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده اند و کسانى که هجرت کرده و جهاد در راه خدا نموده اند، اینها امید رحمت خدا را دارند و خدا بخشنده مهربانى است. (۲۱۸)

برداشت از آیه ۲۱۸

استقامت

علامت کسانی که به سوی خدا حرکت می‏ کنند و امید دیدار خدای تعالی و رحمت او را دارند این است که می‏ توانند اگر لازم باشد از وطن خود مهاجرت کنند و در راه خدا جهاد نمایند. اینها مورد بخشش و مهربانی خاص خدای تعالی هستند.

«حرمت خمر و قمار»

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱۹﴾

از تو سؤال مى کنند از خمر و قمار. بگو: در این دو گناه بزرگى است و منافعى (ممکن است) براى مردم داشته باشند. ولى گناه آنها از منفعتشان بزرگتر است و از تو سؤال مى کنند که چه چیز انفاق کنند؟ بگو: مازاد بر احتیاجاتتان را انفاق کنید. خدا این چنین نشانه هاى خود را براى شما بیان مى کند، شاید فکرتان را بکار بیندازید. (۲۱۹)

«در خصوص ایتام»

فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۲۰﴾

براى آسایش دنیا و آخرت انفاق کنید. و از تو سؤال مى کنند از یتیمها. بگو: اصلاح امورشان برایشان بهتر است و اگر با آنها مخلوط شدید، پس آنها برادران شما هستند (مثل برادر با آنها رفتار کنید) و خدا مفسد را از اصلاح کننده مى شناسد و اگر خدا مى خواست، بر شما سخت مى گرفت. قطعا خدا عزیز حکیمى است. (۲۲۰)

«ازدواج مسلمان با غیر مسلمان»

وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۲۲۱﴾

و با زنهاى مشرک ازدواج نکنید تا آنکه ایمان بیاورند. و همان زن کنیزى که مؤمنه باشد، بهتر از زن مشرک است، اگر چه  (زیبائیش) شما را متعجّب کند و شما زنهاى خود را به ازدواج مردان مشرک درنیاورید، مگر آنکه ایمان بیاورند و بنده مؤمن بهتر از مشرک است ولو آنکه (آن قدر خوش قیافه باشد که) شما را متعجّب کند. این مشرکین به آتش دعوتتان مى کنند ولى خدا با اراده خودش شما را به بهشت و بخشش دعوت مى کند و آیات و نشانه هاى خود را براى مردم بیان مى فرماید، شاید آنها متذکر شوند. (۲۲۱)
«حکم زن حائض»

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ﴿۲۲۲﴾

و از تو سؤال مى کنند از حیض. بگو: آن ناراحتى و کسالتى است پس در حال حیض از زنان کناره گیرى کنید و به آنها تا پاک نشده اند، نزدیک نشوید. پس وقتى که پاک شدند، از آنجا که خدا شما را دستور داده به نزد آنها بروید.قطعا خدا توبه کنندگان و پاک کنندگان (روح) را دوست مى دارد. (۲۲۲)

نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۲۳﴾

زنان شما مزرعه شمایند. پس به مزرعه خود در هر زمان که خواستید بیائید و براى خود پیش بفرستید و از خدا بپرهیزید و بدانید که قطعا با او ملاقات مى کنید و به مؤمنین بشارت بده. (۲۲۳)

«قسم خوردن»

وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۲۴﴾

و خدا را در معرض قسمهاى خود براى آنکه نیکى کنید و تقوى پیشه نمائید و بین مردم اصلاح کنید، قرار ندهید و خداوند شنواى دانائى است. (۲۲۴)

لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿۲۲۵﴾

خدا شما را به خاطر قسمهائى که بدون توجّه مى خورید، مؤاخذه تان نمى کند. ولى به خاطر آنچه از دلتان قسم بخورید، مؤاخذه تان مى کند و خدا بخشنده بردبارى است. (۲۲۵)

«درباره ایلاء زنها»

لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۲۶﴾

براى کسانى که همسران خود را «ایلاء» مى نمایند (یعنى قسم مى خورند که با آنها همبستر نشوند) تا مدّت چهار ماه مى توانند منتظر بمانند. پس اگر به زندگى خود برگشتند، قطعا خدا بخشنده مهربانى است. (۲۲۶)

وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۲۷﴾

و اگر تصمیم به طلاق گرفتند، (بدانند که) پس قطعا خدا شنواى دانائى است. (۲۲۷)

«درباره طلاق»

وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۲۸﴾

و زنانى که طلاق گرفته اند، باید خود را تا مدّت سه مرتبه پاک شدن از حیض، نگه دارند (یعنى با دیگرى ازدواج نکنند) و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند، براى آنها حلال نیست که آنچه خدا در رحمهایشان خلق فرموده، مخفى کنند و شوهرهایشان در این مدّت ذیحقّ تر از دیگرانند که به سوى آنها برگردند اگر بناى اصلاح داشتند و براى زنها مانند آنچه بر دوششان از وظائف هست، حقوق خوبى باید باشد و براى مردها بر زنها برترى و درجه اى مى باشد و خدا عزیز حکیمى است. (۲۲۸)

اَلطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۲۹﴾

طلاق دو بار است. پس در این مدّت مرد زنش را یا به خوبى نگه مى دارد و یا او را به نیکى رها مى کند و براى شما حلال نیست که چیزى از آنچه به آنها داده اید پس بگیرید، مگر آنکه آن زن و شوهر بترسند، حدود الهى را حفظ نکنند. پس اگر ترسیدید که آنها حدود الهى را حفظ نکنند، مانعى براى آنها نیست که زن به شوهر از مهر خود ببخشد. این حدود الهى است، از آن تجاوز نکنید و کسى که از حدود الهى تجاوز کند، پس آنها همان ظالمین اند. (۲۲۹)

فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۲۳۰﴾

پس اگر زن را (براى بار سوّم) طلاق داد، بعد از آن براى او حلال نمى شود، مگر آنکه آن زن با مرد دیگرى ازدواج کند و اگر بعد از ازدواج آن زن را طلاق داد، براى آنها اشکالى ندارد که دوباره با یکدیگر ازدواج و رجوع کنند، در صورتى که آنها امیدوار باشند که این بار حدود الهى را حفظ مى نمایند و بالاخره این حدود الهى است که خدا آن را براى قومى که دانا هستند، بیان مى کند. (۲۳۰)

وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۳۱﴾

و زمانى که زنها را طلاق دادید و عدّه را گذراندند، از آن به بعد یا خوب از آنها نگهدارى کنید و یا آنها را با مهربانى و نیکى رهایشان نمائید و هیچگاه آنها را به قصد ظلم کردن و ضرر زدن نگاه ندارید و کسى که این کار را بکند، پس به خودش ظلم کرده و آیات خدا را به مسخره نگیرید و به یاد بیاورید نعمتهاى الهى را که براى شما بوده و آنچه خدا بر شما از کتاب و حکمت نازل کرده و به وسیله کتاب، خدا موعظه تان مى کند و تقواى الهى را پیشه کنید و بدانید که قطعا خدا به هر چیزى دانا است. (۲۳۱)

وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۳۲﴾

و وقتى زنانتان را طلاق دادید و عدّه آنها تمام شد، آنها را از ازدواج با شوهران خود مانع نشوید، اگر به نحو خوبى بین آنها رضایت برقرار شود. آن چیزى است که بوسیله آن کسى که از شما به خدا و روز قیامت ایمان دارد، موعظه مى گردد. این دستور براى تزکیه بیشتر و طهارت نفس شما مؤثّرتر است و خدا مى داند ولى شما نمى دانید. (۲۳۲)

«شیر دادن به فرزند»

وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۳۳﴾

و مادرها به فرزندان خود دو سال کامل شیر مى دهند. این براى کسى است که مى خواهد دوران شیر دادن را کامل کند و بر عهده کسى که فرزند براى او تولّد یافته (یعنى پدر) مى باشد که آذوقه و لباس به طور شایسته و مطابق شئونات زنها به آنها بدهد. هیچ کس جز به قدر وسعش تکلیف نمى شود. مادر نباید به فرزندش ضرر برساند (و یا از طریق فرزند ضرر بکشد) و همچنین آن کسى که فرزند براى او متولّد شده است (یعنى پدر) نباید به فرزندش ضرر برساند (و یا از طریق فرزند ضررى ببیند) و بر وارث او نیز لازم است که این کار را انجام دهد (و این احکام را عملى کند) و اگر آن دو تصمیم گرفتند که فرزندشان را از شیر بگیرند، باید با رضایت طرفین و مشورت از یکدیگر باشد که در این صورت بر آنها اشکالى نیست. و اگر خواستید فرزندانتان را به دایه بدهید که آنها را شیر دهد، پس اشکالى بر شما نیست. این در صورتى است که حقّ مادرش را به نحو صحیح و شایسته بپردازید. و تقواى الهى را رعایت کنید و بدانید که قطعا خدا به آنچه مى کنید، بینا است. (۲۳۳)
«عدّه وفات»

وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۲۳۴﴾

و کسانى که از شما فوت مى کنند و زنهائى را مى گذارند، باید آن زنها چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارند. و وقتى عدّه آنها پایان یافت، بر شما گناهى نیست در آنچه آنها در حقّ خودشان از کارهاى خوب مى کنند و خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. (۲۳۴)

«پیشنهاد ازدواج به زنهای شوهر مرده»

وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿۲۳۵﴾

و بر شما گناهى نیست اگر بطور کنایه بگوئید و یا در دل تصمیم بگیرید که از زنها خواستگارى کنید. خدا مى داند که شما بالاخره به یاد آنها خواهید افتاد. ولى با آنها مخفیانه قرارى نگذارید، مگر آنکه با آنها به نحو خوبى حرف بزنید. و تصمیم و عزم بر ازدواج با آنها نگیرید تا آنکه زمان عدّه به سر آید. و بدانید که قطعا خدا مى داند آنچه را که در دل دارید. پس از مخالفت با خدا حذر کنید و بدانید که قطعا خدا بخشنده بردبارى است. (۲۳۵)

«حکم طلاق قبل از عمل زناشوئی»

لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ  وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ  مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ ﴿۲۳۶﴾

بر شما دِینى و چیزى نیست اگر خواستید زنانتان را قبل از عمل زناشوئى و یا قبل از آنکه، براى آنها به چیزى خود را ملزم کرده باشید، طلاق دهید. ولى آنها را بهره مند کنید، کسانى که در وسعت اند به قدر وُسْع خود و کسانى که در تنگدستى هستند به قدر امکانات خود، هدیه خوبى به آنها بدهند و این کار براى نیکوکاران الزامى است. (۲۳۶)

وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ  ﴿۲۳۷﴾

و اگر زنهاى خود را قبل از آنکه عمل زناشوئى با آنها بکنید طلاق دادید، در حالى که براى آنها چیزى بر خود واجب کرده بودید (مثل مَهْر) که به آنها بدهید، باید نصف آن را بدهید. مگر آنکه آنها خودشان یا کسى که عقد نکاح در دست او است (یعنى ولىّ شان) گذشت کند و اینکه گذشت کنید، به تقوى و پرهیزگارى نزدیک تر است و بزرگى و فضیلت را در بین خودتان هیچگاه فراموش نکنید.قطعا خدا به آنچه مى کنید، بینا است. (۲۳۷)

«سفارش به نماز»

حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ ﴿۲۳۸﴾

بکوشید بر حفظ نمازها و بخصوص «نماز وسط» و با خضوع و خشوع براى خدا برخیزید. (۲۳۸)

برداشت از آیه ۲۳۸

خشوع در نماز

سالک الی اللّه باید نمازش را صحیح و اول وقت بخواند و قلبش را متوجّه خدا کند، بخصوص نماز عصر را بیشتر مواظب باشد و در نماز که وسیله تقرب به خدا است و بلکه معراج مؤمن است خضوع و خشوع کامل داشته باشد تا موفّق به کمالات روحی گردد.

فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿۲۳۹﴾

و اگر ترسیدید پس پیاده و یا سواره (همان گونه که حرکت مى کنید، نماز را بخوانید) و وقتى امنیت خود را بدست آوردید، خدا را یاد کنید (و نماز بخوانید)، همان گونه که خدا به شما تعلیم داد آنچه را که نمى دانستید. (۲۳۹)

«دستوراتی برای زن بعد از وفات شوهر»

وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۴۰﴾

و کسانى که از شما مى میرند و همسران خود را باقى مى گذارند، براى آنها باید وصیت کنند که مخارج یک سال آنها را ورثه بدهند، به شرط آنکه آنها را از خانه شوهر خارج نکنند و اگر خارج شوند، بر شما گناهى نیست در آنچه آنها درباره خود از کارهاى خوب مى کنند و خدا عزیز حکیمى است. (۲۴۰)

«توصیه مجدّد برای زنهای طلاق داده شده»

وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿۲۴۱﴾

و براى زنهائى که طلاق داده شده اند، هدیه خوبى لازم است که به آنها داده شود. این حقّى است براى آنهائى که پرهیزکارند. (۲۴۱)

كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲۴۲﴾

این چنین خدا آیات خود را براى شما بیان مى کند، شاید شما تعقّل کنید. (۲۴۲)

«فرار از ترس مرگ»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۲۴۳﴾

آیا ندیدى کسانى را که از ترس مرگ از دیار خود خارج شدند؟! در حالى که آنها هزاران نفر بودند، خدا به آنها فرمود: بمیرید (مُردند). سپس آنها را خدا زنده کرد. قطعا خدا صاحب تفضّل بر مردم است ولى اکثر مردم از خدا تشکر نمى کنند. (۲۴۳)

«دستور جهاد»

وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۴۴﴾

و در راه خدا مقاتله و جهاد کنید و بدانید که قطعا خدا شنواى دانائى است. (۲۴۴)

«فوائد قرض ‏الحسنه»

مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۴۵﴾

چه کسى از شما مردم به خدا قرض الحسنه اى مى دهد تا خدا آن را براى او چندین برابر زیادش کند؟ و خدا قبض و بسط مى کند و همه به سوى او برگردانده مى شوید. (۲۴۵)

برداشت از آیه ۲۴۵

قبض و بسط

از این آیه استفاده می‏ شود با اینکه همه چیز حقیقتاً ملک خدا است ولی خدای تعالی با بشر مانند کسی که مستقلاً در مقابل او قرار گرفته عمل فرموده و از او قرض الحسنه می‏ خواهد این به خاطر کرامتی است که خدای تعالی به او فرموده و او را یک موجود مستقل قرار داده و ضمناً به سالک الی اللّه فهمانده که قبض و بسط در دست خدا است تا انسان به خاطر این قبض و بسط به خدا برسد و با او ملاقات کند.

«قضیه طالوت»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۲۴۶﴾

آیا ندیدى جمعى از بنى اسرائیل را که بعد از موسى وقتى که به پیامبر خود گفتند: براى ما پادشاهى را تعیین کن که ما زیر نظر او در راه خدا جنگ کنیم، آن پیامبر گفت: آیا امیدى دارید که اگر به شما دستور جهاد داده شود، شما به دستور جهاد عمل نکنید؟ گفتند: مگر ما را چه شده که در راه خدا جنگ نکنیم؟ و حال آنکه ما و فرزندانمان از شهر و دیارمان بیرون شده ایم. ولى وقتى براى آنها دستور جنگ نوشته شد، به جز اندکى از آنها، بقیه نافرمانى کردند و خدا دانا به احوال ظالمین است. (۲۴۶)

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۴۷﴾

و پیامبرشان به آنان گفت: قطعا خدا «طالوت» را سلطان و فرمانروا براى شما تعیین فرموده. آنها گفتند: چطور او مى تواند بر ما حکومت کند؟ و حال آنکه ما براى این کار از او بهتریم و حال آنکه به او ثروت و پول زیادى داده نشده است. پیامبرشان گفت: قطعا خدا او را براى حکومت و سلطنت بر شما انتخاب کرده و به او علم زیاد و بدن قدرتمندى داده و خدا به هر کس بخواهد، سلطنتش را عنایت مى کند و خدا فضل و رحمتش وسیع است و دانا است. (۲۴۷)

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۴۸﴾

و پیامبرشان به آنها گفت: قطعا نشانه پادشاهى او این است که صندوقى براى شما مى آید که در آن آرامشى از طرف پروردگارتان خواهد بود. در آن صندوق آنچه را که خاندان موسى و هارون باقى گذاشته و ملائکه آن را حمل کرده اند، وجود دارد و در آن نشانه اى براى شما خواهد بود، اگر ایمان داشته باشید. (۲۴۸)

فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۲۴۹﴾

پس زمانى که طالوت لشگر را بیرون برد، به آنها گفت: قطعا خدا شما را با نهر آبى آزمایش مى کند. هر کس از آن آب بخورد، از من نیست و کسى که از آن آب نخورد، از من خواهد بود. مگر کسى که به اندازه کف دستش از آن آب بخورد. ولى همه الاّ کمى از آنها از آن آب خوردند. پس وقتى که او و کسانى که با او ایمان آورده بودند از نهر آب گذشتند، گفتند: ما امروز در مقابل جالوت و لشگرش طاقت نداریم. کسانى که یقین مى دانند که با خدا ملاقات مى کنند، گفتند: چقدر جمعیتهاى کمى بوده اند که بر جمعیتهاى زیادى به اذن پروردگار غلبه کرده اند و خدا با صابرین است. (۲۴۹)

وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۵۰﴾

و چون با جالوت و لشگرش در مبارزه روبرو شدند، گفتند: پروردگارمان، به ما بردبارى و صبر عنایت کن و قدمهاى ما را (در راهمان) ثابت نگهدار و ما را بر جمعیت کفّار یارى فرما. (۲۵۰)

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾

بالاخره آنها با اذن پروردگار، جالوت و لشگرش را درهم کوبیدند و داوود جالوت را کشت و خدا به او پادشاهى داد و به او حکمت آموخت و هر چه را که مى خواست، خدا به او تعلیم داد. و اگر این چنین مقدّر نبود که خدا بعضى از مردم را بوسیله بعضى دفع کند (یا جمعى را بوسیله جمعى از بین ببرد)، حتما زمین فاسد مى شد. ولى خدا صاحب تفضّل بر جهانیان است. (۲۵۱)

تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۲۵۲﴾

این آیات خدا است که آن را بر تو به حقّ تلاوت مى کنیم و قطعا تو از رسولان هستى. (۲۵۲)

 

جزء ۱

 

سوره مبارکه حمد 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾

به نام خداوند بخشنده مهربان (۱)

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾

تمام ستایشها، (تمام کرنشها، تمام بندگیها و تمام شکرها) براى خداوندى است که پرورش دهنده (و تربیت‏ کننده و مربّى جهان و اهل جهان و به خصوص مردم جهان و بالأخره مربّى) جهانیان است. (۲)

اَلرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾

خدائی که به هر کسی و به هر چیزی از روی مهربانی، حیات و هستی و سایر نعمتهایش را بخشیده و نسبت به مؤمنین شدیدا مهربان و به آنها لطف خاصّی دارد. (۳)

مَالِكِ  يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾

خدائى که مالک و صاحب اختیار و فرمانده کلّ در عالم آخرت و روز جزا است (و جز او کس دیگرى مگر به اذن او نمى ‏تواند در امور مردم دخالت کند). (۴)

إِيَّاكَ نَعْبُدُ …

خدایا تنها تو را می پرستیم و بندگی می کنیم…

برداشت از آیات ۱ تا ۵

مرحله عبودیت 

از این آیات استفاده می شود که پروردگار متعال، صاحب، مالک و مربی تمام عوالم وجود است و همیشه دست در کار است. او به همه مخلوقاتش مهربانی می کند که با تکرار کلمه “الرحمن” این معنی را به ما فهمانده است، به مؤمنین و کسانی که راه تزکیه نفس را پیموده اند مهربانی خاصی دارد و آنها را از راهنمائی های خاصی برخوردار می کند که با تکرار کلمه “الرحیم” در این سوره این معنی را به ما می فهماند و انسان باید در مراحل تزکیه نفس قدم بردارد تا مشمول این مهربانی خاص واقع گردد و سپس زمینه عبودیت کامل که جز خدا را نپرستد و بنده رسمی خدا بشود و از شیطان و نفس امّاره بالسوء نجات پیدا کند، بوجود آورد که از کلمه “ایّاک نعبد” استفاده می شود.

وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾

و تنها از تو کمک می خواهیم. (۵)

برداشت از آیه ۵

مرحله استقامت و اعتماد به نفس

یکی از مراحل تزکیه نفس استقامت است و یکی از ارکان استقامت اعتماد به نفس است، یعنی انسان به غیر از خدای تعالی به هیچ کس و به هیچ چیز تکیه نکند. و لذا پروردگار متعال در قرآن فرموده و در هر نماز به ما دستور داده که بگوییم «اِیّاکَ نستَعین» یعنی تنها از تو کمک می خواهیم. و به هیچ کس مستقلاً اعتماد و تکیه نمی کنیم و اگر کسی این جمله را مکرر بگوید و اعتقاد به آن پیدا کند به مقام استقامت، ثبات و پایداری کامل می رسد.

اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۶﴾

ما را به راه راست و صراط مستقیم هدایت کن. (۶)

صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿۷﴾

(منظور) راه کسانى (است) که به آنها نعمت داده اى (و مورد لطف خاصّ خود قرارشان داده اى) نه آنهائى که مورد غضب تو قرار گرفته و نه آنهائى که گمراه شده اند. (۷)

برداشت از آیات ۶ تا ۷

مرحله صراط مستقیم

هدایت تنها در دست خدا است، زیرا او علم مطلق است، جهل در او راه ندارد و لذا مطلقاً او است که همه چیز و همه کس را هدایت می کند و هدایت کامل به دست او است.
راه راست آن راهی است که هیچ اشتباهی در آن وجود نداشته باشد و قطعاً و یقیناً انسان را به کمالات روحی برساند، آن چنان که خدای تعالی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام را هدایت فرموده و به آنها این نعمت را ارزانی داشته ولی گمراهان، معصیت کاران و منحرفان که مبغوض خدا هستند از هدایت الهی برخوردار نبودند و ما هم طالب آن نیستیم که خدای تعالی راه انحرافی آنها را پیش پای ما بگذارد، لذا از خدا می خواهیم که ما را به آن طرف راهنمایی نفرماید و ما را به حال خودمان وانگذارد.

 

سوره مبارکه بقره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

«مؤمنین اهل تقوی»

الم ﴿۱﴾

الم (۱)

ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ، هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴿۲﴾

قرآن آن کتاب پر اهمیّتی است که شکی در آن نیست، مایه هدایت اهل تقوی است. (۲)

اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾

آنهائى که به غیب و پنهانیها ایمان مى آورند و نماز را بر پا مى دارند و از نعمتهائى که ما به آنها روزى کرده ایم انفاق مى کنند. (۳)

وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾

و کسانى که به آنچه بر تو و بر پیامبران قبل از تو نازل گردیده، ایمان دارند و روز قیامت را باور کرده و به آن یقین دارند. (۴)

أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾

آنها همان کسانی هستند که از جانب پروردگارشان هدایت شده اند و آنها همان رستگارانند (۵)

برداشت از آیات ۱ – ۵

اهل تقوی

آن کتابی که از جانب خدا با تفسیر و تأویل به پیامبراکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله وحی شده و علی بن ابی‏طالب علیه ‏السلام با خط خود نوشته است، کتاب هدایت برای متّقین است. (منظور کتاب علی علیه‏ السلام است) {تفسیر العیاشى: عن سعدان بن مسلم ۲، عن بعض أصحابه، عن أبى عبداللّه علیه السلام فى قوله تعالى: ألم ذلک الکتاب لا ریب فیه. قال: کتاب على لا ریب فیه. هدى للمتقین. قال: المتقون شیعتنا الذین یؤمنون بالغیب، و یقیمون الصلاه، و مما رزقناهم ینفقون و مما علمناهم یبثون. بحارالانوار ـ العلامه المجلسى ـ ج ۲ ـ ص ۲۱ و مکاتیب الرسول ـ الأحمدى المیانجى ـ ج ۲ ـ صفحه ۸۳ . و تفسیر العیاشى ـ محمد بن مسعود العیاشى ـ ج ۱ ـ صفحه ۲۵٫ و تفسیر کنز الدقائق ـ المیرزا محمد المشهدى ـ ج ۱ ـ صفحه ۸۹ (پ). و الحق المبین فى معرفه المعصومین علیهم ‏السلام ـ الشیخ على الکورانی العاملی ـ صفحه ۲۱۲٫}

متّقین در این جا منظور اهل تقوایی هستند که مراحل تزکیه نفس را پیموده ‏اند و با عقل، استدلال و حکمت الهی (نه با چیزهای دیدنی) به غیب ایمان پیدا کرده ‏اند، نماز را بر پا می‏ دارند، از نعمت‏هایی که خدا به آنها داده انفاق می‏ کنند و به قرآن و تمام کتب آسمانی ایمان دارند. آنها یقین به آخرت و قیامت دارند. زیرا مهم‏ترین ثمره تزکیه نفس رسیدن به مقام عین ‏الیقینی نسبت به عالم آخرت است. اینها دسترسی به کتاب علی علیه ‏السلام که مقداری از آن در ضمن احادیث و روایات معصومین نقل شده پیدا کرده و آنها را می ‏فهمند و آنها مؤمنانی هستند که خدا قلبشان را به ایمان محکم نموده و امتحان کرده است. اینها کسانی هستند که خدای تعالی هدایت آنها را تأیید فرموده و رستگاری را مخصوص آنها قرار داده است.

امّا روایاتی که نام «کتاب علی» در آنها برده شده متجاوز از هفتاد حدیث است که در کتاب «بحارالانوار» و کتاب «جامع احادیث شیعه» مجموعه آنها ذکر شده است 

{فهرست بعضى از روایاتى که در آنها نامى از کتاب على علیه‏ السلام برده شده است:

«بحارالانوار جلد ۲ صفحه ۶۷ و جلد ۱۰ صفحه ۲۵۴ و جلد ۱۴ صفحه ۱۰ و جلد ۱۵ صفحه ۵۲ و جلد ۲۳ صفحه ۳۹۰ و جلد ۲۵ صفحه ۵۶ و جلد ۲۶ صفحه ۳۳ و جلد ۲۶ صفحه ۳۴ و جلد ۲۶ صفحه ۳۵ و جلد ۲۶ صفحه ۵۰ و جلد ۲۶ صفحه ۵۱ و جلد ۲۶ صفحه ۵۲ و جلد ۲۶ صفحه ۶۹ و جلد ۲۶ صفحه ۱۵۵ و جلد ۲۷ صفحه ۲۲۰ و جلد ۳۷ صفحه ۱۲۱ و…»}

و همچنین در منابع اهل‏ سنّت نیز روایاتی را نقل کرده ‏اند. 

{۱ ـ اخبرنا سعید بن سالم عن ابن جریح عن عطاء قال: فى کتاب على رضى اللّه عنه من لم یجد نعلین و وجد خفین فلیلبسهما. قلت أتتیقّن بأنه کتاب علی؟ قال ما اشکّ انه کتابه. کتاب الأم للشافعى ج ۲ باب ما تلبس المرأه من الثیاب ص ۱۶۱٫

۲ ـ من طریق عبد الرزاق عن سفیان بن عیینه عن جعفر بن محمد عن ابیه قال فى کتاب لعلى بن ابى طالب: من شاء أن یجمع بین الحج و العمره فلیسق هدیه معه. (المحلى ج ۷ ص ۱۰۳).

۳ ـ عن جعفر بن محمد عن ابیه قال: فى کتاب علی الجراد و الحیتان ذکی. (المصنف ج ۴ ص ۵۳۲ ح ۸۷۶۱).

۴ ـ عن عباس الدوری قال سمعت یحیى بن معین یقول حدث عمرو بن حزم أن النبى صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله کتب لهم کتابا فقال له رجل هذا مسند؟ قال لا و لکنه صالح قال الرجل لیحیى فکتاب على بن ابى طالب انه قال لیس عندى من رسول‏ اللّه صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله شیء الاّ هذا الکتاب فقال کتاب علی بن ابی طالب هذا اثبت من کتاب عمرو بن حزم. (کنز العمال ج ۵ ص ۸۷۰).

۵ ـ روی صخر بن جویریه عن نافع قال وجدت فى کتاب لعلی بن ابی طالب قال لا یصلح أکل ما قتلته البزاه. (احکام القرآن ج ۲ ص ۳۹۵).}

 

«کفّارِ مرده ‏دل»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ، لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾

قطعا کسانی که کافرند،[۱] برای آنها فرقی نمی‏ کند چه آنها را بترسانی یا آنها را نترسانی، ایمان نمی‏ آورند.(۶)

[۱] ــ یعنى کفّارى که در خواب عمیق غفلت فرو رفته ‏اند و بلکه خوابشان منتهى به مرگشان شده و در درجه بالاى کفرند.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ، وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۷﴾

خدا (به خاطر غفلت شان) بر دلهاشان مهر زده و بر شنوائیشان و بر بینائیهایشان پرده انداخته و (به خاطر بى توجّهیشان به قرآن و آیات الهى) براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. (۷)

برداشت از آیات ۶ – ۷

عدم یقظه

یک عده بخاطر توجّه نکردن به راهنمائی‏ های خدای تعالی، مواعظ انبیاء و اولیاء علیهم ‏السلام و کفر ورزیدن به نعمت هدایت، خوابشان به مرگشان منتهی شده و پروردگار، آنها را این گونه معرفی می‏ کند که چه آنها را هدایت و تبلیغ کنی و چه آنها را بترسانی و چه نترسانی فرقی نمی‏ کند، دل آنها مُهر خورده و جلوی چشم و گوش شان را پرده گرفته و روز قیامت که از این مرگ روحی برخیزند عذاب بزرگی در انتظار آنها است و لذا همه باید از عاقبت غفلت‏هایشان بترسند و نگذارند غفلتشان به بدبختی‏ شان منتهی گردد.

«منافقان و نیرنگ ‏بازان»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾

و بعضی از مردم کسانی هستند که (به زبان) می‏ گویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان آورده ‏ایم و حال آنکه آنها ایمان نیاورده‏ اند. (۸)

يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا، وَمَا يَخْدَعُونَ  إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾

می‏ خواهند خدا و مؤمنین را فریب دهند، این ها جز خودشان را فریب نمی‏ دهند ولی نمی‏ فهمند. (۹)

فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ  ﴿۱۰﴾

در روح و دل اینها مرض است و خدا (به خاطر این عمل زشتشان) مرض روحى آنها را زیاد کرده و براى آنها به خاطر دروغهائى که مى گویند عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۰)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ، قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿۱۱﴾

و وقتى به این دسته از مردم گفته مى شود که در روى زمین فساد نکنید، مى گویند: جز این نیست که ما اصلاح کننده ایم. (۱۱)

أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۲﴾

همه بدانند که قطعا آنها خودشان فسادکنندگانند ولى نمى فهمند. (۱۲)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ، قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ؟ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾

و وقتى که به آنها گفته مى شود: شما هم مثل مردمى که ایمان آورده اند، ایمان بیاورید. مى گویند: آیا ما همان طورى که مردمان ابله ایمان آورده اند، ایمان بیاوریم؟ همه بدانید که اینها خودشان ابله اند ولى نمى دانند. (۱۳)

وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا، وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۴﴾

و زمانى که آنها مؤمنین را ببینند، گویند: ما هم ایمان آورده ایم. ولى وقتى با دوستان شیطان سیرتشان خلوت کنند، مى گویند: قطعا ما با شمائیم، جز این نیست که ما آنها را مسخره مى کنیم. (۱۴)

اَللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۵﴾

خدا آنها را مسخره مى کند و آنها را به سوى تجاوز و طغیانشان مى کشاند تا سرگردان شوند. (۱۵)

أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ  ﴿۱۶﴾

آنها مردمى هستند که گمراهى را به هدایت خریده اند و این تجارتشان سودى ندارد و اینها هدایت شدگان نیستند. (۱۶)

«مَثل های قرآن برای منافقین»

مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا، فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ ﴿۱۷﴾

مَثَل اینها، مَثَل کسى است که آتشى را روشن مى کند. وقتى آتش اطرافش را نورانى کرد (ناگهان طوفانى مى آید و) خدا نور آنها را از بین مى برد و آنها را در تاریکى هایى که نبینند باقى مى گذارد. ﴿۱۷﴾

صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۱۸﴾

اینها کر و لال و کورند و آنها (به سوى حقیقت) برنمى گردند. (۱۸)

أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ، يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ، وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ ﴿۱۹﴾

یا مثل باران تندى است که در آن تاریکى باشد و با رعد و برق از آسمان ببارد و آنها از ترس مردن، انگشتانشان را در گوششان بگذارند تا صداى صاعقه را نشنوند ولى خدا بر کفّار احاطه دارد. (۱۹)

يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ، كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ، إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ  ﴿۲۰﴾

نزدیک است آن برق بینائیهایشان را از میان برد. هر زمان که (زمین را) براى آنها روشن شود، آنها در آن روشنائى راه مى روند ولى وقتى براى آنها تاریک شود، به جاى خود مى ایستند و اگر خدا بخواهد، شنوائى و بینائى آنها را از بین مى برد. زیرا خدا بر همه چیز توانا است. (۲۰)

«دستور بندگی و نصیحت»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۲۱﴾

اى مردم، پروردگارتان را بندگى کنید، آن خدائى که شما و کسانى که قبل از شما بوده اند را خلق کرده، شاید شما اهل تقوى شوید. (۲۱)

اَلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ، فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۲﴾

آن خدائى که زمین را براى شما فرش و آسمان را همچون سقف قرار داد و از آسمان آبى نازل کرد و به خاطر نزول باران از زمین میوه هائى که رزق شما مى باشد خارج فرمود. پس براى خدا ضدّ و شریکهائى قرار ندهید با اینکه شما (بدى این کار را) مى دانید. (۲۲)

برداشت از آیات ۸ – ۲۲

آنهایی که منافق ‏اند و در حقیقت دلشان مرده است و یا قلبی مریض دارند و به فکر علاج و حیات خود نیستند وقتی با مردم و اهل ایمان روبرو می‏ شوند به خُدعه و نیرنگ می‏ پردازند و می‏ گویند: ما هم به خدا و روز قیامت ایمان داریم! ولی مؤمن باید کنجکاو باشد و ادعای هر کسی را نپذیرد زیرا آنها در حقیقت ایمان به خدا ندارند و به مؤمنان نیرنگ می ‏زنند، اینها جز خودشان را گول نخواهند زد و شعور ندارند، روز بروز امراض قلبی آنها شدّت پیدا می‏ کند و بالأخره به عذاب دردناکی مبتلا خواهند شد. این نیرنگ‏ بازان به گمان آنکه مصلح ‏اند در زمین فساد می‏ کنند و درکی ندارند، هر چه مؤمنان اینها را از فساد نهی می‏ کنند آنها نمی‏ فهمند، آن قدر در جهلشان فرو رفته‏ اند که مردم با ایمان و متدین به ادیان را سفیه و نادان می‏ دانند، وقتی با همفکران خود و شیطان‏ سیرتان می‏ نشینند به آنها هم دروغ می‏ گویند و مؤمنان را استهزاء می‏ کنند، امّا روزی می ‏رسد که آنها در عذاب الهی و فشارهای روزگار آن چنان گرفتار می‏ شوند که از ترس مرگ به خود می‏ پیچند و نمی‏ دانند چه باید بکنند. خدای تعالی با کمال مهربانی برای آنها با مثال، با مواعظ، با راهنمائی‏های پی در پی انبیاء علیهم‏ السلام و قرآن سخن گفته، ولی آنها علاوه بر آنکه هدایت نشده ‏اند همین مواعظ و مثالها را وسیله گمراهی خود قرار داده ‏اند و این بخاطر هواهای نفسانی و فسق و عدم تزکیه نفسشان بوده است.

«اعجاز قرآن»

وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۲۳﴾

و اگر درباره آنچه ما بر بنده خود (حضرت محمّد صلى الله علیه و آله) نازل کرده ایم در شکید، (حدّاقل) پس یک سوره مانند آن را بیاورید و گواهانِ (درستى عمل) خود را غیر از خدا حاضر کنید (و آنها را شاهد بیاورید) اگر شما راستگوئید. (۲۳)

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿۲۴﴾

پس اگر این کار را نکردید که هرگز هم نمى توانید بکنید، پس بپرهیزید از آتشى که هیزمِ آن، بدنهاى مردم و سنگها است و آن براى کفّار آماده گردیده است. (۲۴)

«بشارت به بهشت»

وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ، كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ، وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵﴾

و (اى پیامبر) بشارت بده به کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته نموده اند قطعا براى آنها بهشتهائى است که از دامنه آنها نهرهائى جارى است، وقتى که به آنها از میوه آن باغ روزى مى شود (و مى خورند)، مى گویند: این رزقى است که از قبل براى ما آماده شده و میوه ها در خوبى همه مانند یکدیگرند و براى این مؤمنین در آن بهشتها، همسران پاک و پاکیزه اى مى باشد و اینها در آن بهشتها، جاودانه و دائمى هستند. (۲۵)

«مَثل به پشه و کمتر از پشه»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا؟ يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾

قطعا خدا از اینکه (به موجودات کوچکى) مانند پشه و بالاتر از پشه (در کوچکى) مثال بزند باکى ندارد و امّا کسانى که ایمان آورده اند مى دانند که قطعا آن از طرف پروردگارشان حقّ بوده است، ولى کسانى که کافرند پس مى گویند: منظور خدا از این مَثلها چیست؟ خدا جمع زیادى را بوسیله این مَثَلها گمراه و جمع زیادى را هدایت مى کند، ولى خدا جز نافرمانان را به آن گمراه نمى کند. (۲۶)

«عهد و پیمان‏ شکنی»

اَلَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ، أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾

فاسقان کسانى هستند که عهد و پیمان خدا را بعد از آنکه محکم بوده، نقض مى کنند و آنچه را که خدا به آن امر کرده که باید وصل شود، قطع مى کنند و در روى زمین فساد مى نمایند، اینها همان خسارت دیدگانند. (۲۷)

برداشت از آیه ۲۷

مرحله تعهّد

بزرگترین چیزی که برای سالک الی اللّه لازم است این است که عهدشکن نباشد و اوامر الهی را بخصوص در آنچه لازم است که با آن باشد متصل گردد و در روی زمین فساد نکند، زیرا اگر به عهدش وفا نکند مفسد است و اگر فساد کرد ضرر زیادی می‏ نماید.

كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۸﴾

چگونه به خدا کافر مى شوید و حال آنکه شما مرده بودید، پس خدا زنده تان کرد، سپس شما را مى میراند، باز زنده تان مى کند، سپس به سوى او برگردانده مى شوید. (۲۸)

«خلقت زمین و آسمانها»

هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۹﴾

خدا آن کسى است که هر چه در زمین است، همه اش را براى شما خلق فرموده، سپس به کار آسمان پرداخته و آنها را به هفت آسمان ترتیب داده و او به همه چیز دانا است. (۲۹)

«خلقت بشر در روی زمین»

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً، قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ؟ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ، قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾

و وقتى که پروردگارت به ملائکه فرمود: قطعا من در روى زمین جانشینى قرار خواهم داد، ملائکه گفتند: آیا همان کسى را که در زمین فساد و خونریزى ها خواهد کرد، همان را قرار مى دهى؟ و حال آنکه ما تسبیح و حمد تو را مى کنیم و تو را پاک معرّفى مى نمائیم. خدا فرمود: قطعا من دانا هستم به آنچه که شما نمى دانید. (۳۰)

«تعلیمات الهی به حضرت آدم علیه ‏السلام»

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا، ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۱﴾

و خدا تمام نامها و نشانه ها همه اش را به آدم تعلیم داد. سپس آنها را در معرض دید ملائکه قرار داد و فرمود: شما از نامهاى این جمع به من خبر بدهید، اگر شما از راستگویانید. (۳۱)

قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۳۲﴾

ملائکه گفتند: تو پاکى، ما هیچ علمى نداریم جز آنچه که تو به ما یاد داده اى، قطعا تو همان داناى حکیم هستى. (۳۲)

قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ، فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۳۳﴾

خدا فرمود: اى آدم از نامها و نشانه هاى آنها به ملائکه خبر بده، پس وقتى که آدم آنها را از نامها و نشانه هاى آنها آگاه نمود (و علم خود را ظاهر کرد) خدا به ملائکه فرمود: مگر به شما نگفتم که قطعا من پنهانیهاى آسمانها و زمین را مى دانم و به آنچه شما ظاهر مى کنید و آنچه را که پنهان نگه مى دارید دانا هستم؟ (۳۳)

«سجده ملائکه»

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ، أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۳۴﴾

و آن وقتى که به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید، پس سجده کردند مگر ابلیس که خوددارى کرد و تکبّر نمود و از کافرین بود. (۳۴)

«سکونت حضرت آدم علیه‏ السلام در بهشت»

وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۳۵﴾

و ما گفتیم: اى آدم تو و زنت در بهشت ساکن شوید و از همه خوردنیهاى بهشت از هر کجاى آن که مایلید بخورید، گوارایتان باد و به این درخت نزدیک نشوید که اگر این کار را بکنید از ظالمین خواهید بود. (۳۵)

«اغوای شیطان و توبه حضرت آدم علیه ‏السلام»

فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ، وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۳۶﴾

پس شیطان سبب گمراهى و لغزش آنها از بهشت شد و آنها را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد و ما به آنها گفتیم: از بهشت پائین بیائید در حالى که با یکدیگر دشمن خواهید بود و زمین تا مدّتى براى شما محلّ آرامش و بهره مندى خواهد بود. (۳۶)

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ، إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۳۷﴾

پس آدم از پروردگار خود سخنانى یاد گرفت (که به خاطر گفتن آن کلمات) خدا به سوى آدم برگشت. قطعا خدا همان توبه پذیر مهربان است. (۳۷)

«اخراج حضرت آدم علیه‏ السلام از بهشت»

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا، فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۳۸﴾

ما (به آدم و همسرش و شیطان) گفتیم: از بهشت همه تان پائین بیائید و اگر هدایتى از طرف من براى شما آمد، پس کسانى که از هدایت من پیروى کنند، پس خوفى براى آنها نبوده و آنها محزون نمى شوند. (۳۸)

برداشت از آیات ۳۷ – ۳۸

مرحله توبه

گناه‏کاران حتماً باید توبه کنند و توبه آنها باید به دستور پروردگار باشد که اگر این کار را بکنند و زیر نظر استاد و راهنمایی از دستورات الهی پیروی نمایند به مقام اولیای خدا که از هیچ چیز ترسی ندارند و هیچگاه محزون نمی‏ شوند خواهند رسید.

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۳۹﴾

و کسانى که کافر شده و نشانه هاى ما را تکذیب نمودند، آنها اهل آتش اند که همیشه در آن خواهند بود. (۳۹)

برداشت از آیه ۳۹

نتیجه کفر و عناد

علّت خلود در جهنّم، کفر و دشمنی به آیات خدا است، کسی که اعتقادات صحیحی نداشته باشد و تزکیه نفس نکند همیشه در آتش صفات رذیله و در نهایت در آتش جهنّم مخلّد خواهد بود.

«تذکر نعمتها به بنی ‏اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ ﴿۴۰﴾

اى بنى اسرائیل، به یاد بیاورید نعمتهایم را که به شما داده ام و به عهد من وفا کنید تا من هم به عهد شما وفا کنم و تنها از من بترسید. (۴۰)

برداشت از آیه ۴۰

وفای به عهد

یکی از وسائل رسیدن به کمالات، یادآوری نعمتهای الهی، تشکر کردن از پروردگار و وفای به تعهّدات، بخصوص تعهّداتی که در عالم «ذر» یا عالم «میثاق» با خدای تعالی بسته و ترسیدن از عقاب الهی است. زیرا اگر انسان در دنیا به عهدش که با خدای تعالی داشته وفا نکند خدا هم به عهدی که با بشر نموده وفا نخواهد کرد.

وَآمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ ﴿۴۱﴾

و ایمان بیاورید به آنچه من نازل نموده ام که با کتابهائى که با شما هست مطابقت دارد و آنها را تصدیق مى کند و اوّل کافر به آن نباشید و آیات مرا به قیمت کم نفروشید و تنها از من بپرهیزید. (۴۱)

برداشت از آیه ۴۱

تقوی و هدایت

سالک الی اللّه باید به آیات الهی که بالاترین نشانه‏ های الهی، وجود مقدّس معصومین علیهم السّلام‏ اند، توجّه داشته باشد، آنها را به قیمت کم نفروشد و تقوی الهی را رعایت کند.

«نصایحی به بنی ‏اسرائیل»

وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴۲﴾

و حقّ را به باطل نپوشانید و حقّ را کتمان نکنید و با آنکه شما (حقیقت را) مى دانید. (۴۲)

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿۴۳﴾

و نماز را بپا بدارید و زکات را بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید. (۴۳)

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ، أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۴۴﴾

آیا شما مردم را به خوبى امر مى کنید ولى خودتان را فراموش نموده اید و حال آنکه شما کتاب را تلاوت مى کنید، پس چرا عقلتان را به کار نمى اندازید؟! (۴۴)

برداشت از آیه ۴۴

تقوی و هدایت

سالک الی اللّه باید علاوه بر آنکه مردم را به نیکی دعوت می‏ کند و آنها را به کمال می‏ رساند خودش را فراموش نکند و از روی کتاب و راهنمائی‏های پیشوایان دین، به هدایت خود و دیگران بپردازد.

«خاشعین و حالات آنها»

وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ ﴿۴۵﴾

و از نماز و صبر (تحمّل مشقّات در راه رسیدن به اهداف عالیه) کمک بگیرید و قطعا این کار جز براى کسانى که در مقابل خدا خاشع اند بزرگ و سنگین است. (۴۵)

اَلَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿۴۶﴾

خاشعین آن کسانى هستند که یقین مى دانند که با پروردگارشان ملاقات مى کنند و قطعا آنها به نزد او بر مى گردند. (۴۶)

«باز هم تذکر نعمتها به بنی‏ اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾

اى بنى اسرائیل، به یاد بیاورید نعمتهایم را که به شما داده و اینکه من شما را بر اهل جهان برترى داده ام. (۴۷)

وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۴۸﴾

و بترسید از آن روزى که کسى چیزى از مجازات دیگرى را نمى پذیرد و شفاعت کسى از کسى پذیرفته نمى شود و غرامت از او قبول نخواهد شد و آنها یارى نمى شوند. (۴۸)

«نجات از فرعونیان»

وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ، يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۴۹﴾

و زمانى که ما شما را از فرعونیان نجات دادیم. آنها شما را سخت (به بدترین صورت) عذاب مى کردند، پسرانتان را سر مى بریدند و زنانتان را زنده نگه مى داشتند و در این گرفتاریتان، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان بود. (۴۹)

«شکافتن دریا»

وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۵۰﴾

و آن وقتى که دریا را براى شما از هم جدا کردیم (و شکافى در آن براى شما به وجود آوردیم) و نجاتتان دادیم و فرعونیان را غرق نمودیم و حال آنکه شما به آنها نگاه مى کردید. (۵۰)

برداشت از آیه ۵۰ ـ ۴۵

استقامت

سالک الی اللّه در مشکلات راهش، باید از نماز کمک بگیرد و از صبر که یکی از ارکان استقامت است نیز باید کمک بگیرد و بداند که بالأخره با پروردگارش ملاقات خواهد کرد، نعمت‏های الهی را یادآور باشد که اگر این اعمال را انجام داد خدای تعالی او را بر همه مردم جهان برتری می‏ دهد، او را از دشمنان سرسختش نجات می‏ دهد، از بلاهای بزرگ دورش می‏ کند و دشمنش را ذلیل می‏ نماید.

«حضرت موسی علیه‏ السلام و بنی ‏اسرائیل»

وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۵۱﴾

و وقتى که ما موسى را چهل شب وعده گذاشتیم. سپس شما بعد از او گوساله را براى خود در حالى که ظالم به خود بودید، اتّخاذ کردید. (۵۱)

ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۵۲﴾

ولى ما بعد از آن عفوتان کردیم، شاید شما شکر کنید. (۵۲)

برداشت از آیات ۵۲ ـ ۵۱

استاد و راهنما

سالک الی اللّه باید همیشه زیر سایه استاد و راهنمایی که از طرف پروردگار برای او تعیین شده باشد و از فرمان او چه در حضور و چه در غیاب، تخطی نکند، از انحرافاتی که به او تلقین شده دوری کند و به خود ظلم نکند که اگر این کارها را کرد و سپس توبه نمود، خدای تعالی او را عفو خواهد کرد، به شرط آن که از خدا تشکر کند و ممنون پروردگارش باشد.

وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۵۳﴾

و وقتى که کتاب و چیزى که مایه تشخیص حقیقت بود به موسى دادیم، شاید شما هدایت شوید. (۵۳)

«مجازات بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ، فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ، فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۵۴﴾

و هنگامى که موسى به قومش گفت: اى قومِ من، شما به خاطر اینکه گوساله را براى پرستیدن انتخاب کرده اید قطعا به خود ظلم نموده اید. پس توبه کنید و به سوى خالقتان برگردید. پس خودتان را بکشید. این کار شما نزد خالقتان برایتان بهتر است، پس خدا توبه شما را پذیرفت، قطعا او همان توبه پذیر مهربان است. (۵۴)

برداشت از آیه ۵۴

مرحله توبه

سالک الی اللّه در مرحله توبه اول باید به ظلم ‏هایی که به خود کرده اقرار کند و آنچه در دل خود از بت پرستی‏ها و دیگران پرستی‏ها، انجام داده پشیمان شود و بلکه نفسانیت خود را از بین ببرد تا پروردگارش که تواب و مهربان است توبه او را بپذیرد.

«درخواست دیدن خدا»

وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً، فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۵۵﴾

و زمانى که گفتید: اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آنکه خدا را علنى ببینیم. پس آن صاعقه شما را گرفت در حالى که شما نگاه مى کردید. (۵۵)

ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۵۶﴾

سپس ما شما را بعد از مردنتان زنده تان کردیم، شاید شما تشکر کنید. (۵۶)

«مائده آسمانی»

وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى، كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ، وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۵۷﴾

و ابر را فرمان دادیم تا (در میان آفتاب سوزان) بر شما سایه بیندازد و بر شما منّ و سلوی [۱] را نازل نمودیم (و گفتیم:) از روزیهای پاکی که به شما داده ‏ایم، بخورید. و آنها به ما ظلم نکردند، بلکه به خودشان ظلم می‏ نمودند.(۵۷)

[۱] ــ مرغ بریان و ترانگبین.

برداشت از آیه ۵۷

ظلم به نفس

پروردگار متعال همه‏ گونه نعمت به انسان داده و به هیچ وجه به کسی ظلم نکرده و سر سوزنی ظلم در ذاتش نبوده بلکه انسان است که خودش به خودش ظلم می‏ کند و از راهنمایی‏ های صد درصد صحیح الهی سرپیچی می‏ نماید.

«توبه بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾

و زمانی که گفتیم: داخل این قریه شوید و از خوردنیهای آن هر چه می‏ خواهید بدون زحمت بخورید و از در (معبد) سجده ‏کنان وارد شوید و بگوئید: «حطه» [۱] تا ما برای شما گناهانتان را ببخشیم و به نیکوکاران (محبّت) بیشتری خواهیم نمود. (۵۸)

[۱] ــ خدایا از گناهان ما درگذر.

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ، فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۵۹﴾

ولى افراد ظالم این کلام را به غیر جمله اى که به آنها گفته شده بود تبدیل کردند، پس بر ظالمین عذابى از آسمان به خاطر اینکه اینها گناه مى کردند نازل نمودیم. (۵۹)

برداشت از آیات ۵۹ ـ ۵۸

مرحله توبه

سالک الی اللّه نباید در مقام توبه جز دستورات الهی و یا لااقل دستورات استاد الهیش کاری بکند، اگر به رأی خود دعایی یا ذکری یا استغفاری را به جای آنچه که خدا دستور داده انجام دهد و خودسری بکند فاسق است و مورد عذاب پروردگار واقع می‏ گردد.

«چشمه‏ های آب»

وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ، فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ، كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۶۰﴾

و زمانى که موسى براى قومش طلب آب مى نمود و ما به او گفتیم که عصایت را به آن سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن سنگ بیرون آمد که قطعا هر کدام از دوازده فرقه قومش دانستند از کجا باید آب بنوشند. بخورید و بیاشامید از رزق خدا ولى در زمین فساد را توسعه ندهید. (۶۰)
«تقاضاهای بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ، فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا، قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ؟ اِهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ…

و زمانى که گفتید: اى موسى، ما بر یک نوع غذا هرگز صبر نمى کنیم، پس از پروردگارت بخواه تا گیاهانى براى ما از آنچه زمین مى رویاند بیرون بیاورد، از قبیل: سبزیجات زمین و خیار زمین و سیر زمین و عدس و پیاز زمین. موسى گفت: آیا شما غذاى پست ترى را به جاى غذاى بهتر تبدیل مى کنید؟ فرود آئید در شهر، زیرا در آن براى شما آنچه را که خواستید خواهد بود.

«ذلّت و عدم موفّقیّت»

… وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ، ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ، ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿۶۱﴾

و براى آنها ذلّت و عدم موفّقیت زده شده است و دوباره به غضبى از خدا مبتلا شدند. آن به خاطر این بود که آنها به آیات خدا کفر مى ورزیدند و بدون حقّى انبیاء را مى کشتند. این به خاطر آن بود که معصیت مى کردند و متجاوز بودند. (۶۱)

«فایده ایمان»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾

قطعا کسانی که ایمان آورده ‏اند و کسانی که یهودی و یا نصرانی و یا صابئین [۱] هستند، هر که (از آنها) به خدا و روز قیامت ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، پس اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ است و نه خوفی بر آنها است و نه آنها محزون می‏ شوند.(۶۲)

[۱] ــ ستاره ‏پرست.

«کوه طور بالای سر بنی ‏اسرائیل»

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۶۳﴾

و زمانی که از شما عهد و میثاق گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما بلند کردیم (و گفتیم:) با قدرت و قوّت آنچه را که به شما داده ‏ایم بگیرید [۱] و متذکر آنچه در آن هست باشید، شاید شما تقوی پیشه کنید. (۶۳)

[۱] ــ منظور تورات است.

ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۶۴﴾

سپس بعد از آن شما رو گرداندید، که اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، شما حتما از زیانکاران بودید. (۶۴)

«صید ماهی در روز شنبه»

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ، فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴿۶۵﴾

و شما حتما مى دانستید آنهائى که در روز شنبه از شما مردم از حدّ خود تجاوز کردند، پس ما به آنها گفتیم که به صورت بوزینه هاى مطرود درآئید. (۶۵)

فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿۶۶﴾

و ما آن را براى مردمِ آن وقت و نسلهاى بعد، عبرت و براى اهل تقوى، موعظه و پند قرار دادیم. (۶۶)

«قصّه گاو بنی ‏اسرائیل»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا؟ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۶۷﴾

و آن زمانى که موسى به قومش گفت: خدا به شما امر مى فرماید که ماده گاوى را بکشید. گفتند: آیا ما را به مسخره مى گیرى؟! موسى گفت: پناه مى برم به خدا از اینکه جزء نادانان باشم. (۶۷)

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ، قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ، عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ، فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ﴿۶۸﴾

گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه که ماهیت این ماده گاو را براى ما روشن کند. موسى گفت: خدا مى فرماید که آن گاو نه پیرِ از کار افتاده است و نه جوان کار نکرده است. بلکه بین اینها است، پس انجام بدهید آنچه را که امر مى شوید. (۶۸)

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا؟ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿۶۹﴾

گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه که برایمان بیان کند رنگش چگونه است؟ موسى گفت: خدا مى فرماید: این ماده گاو، گاو زردِ یک رنگى است که رنگش بیننده ها را مسرور مى کند. (۶۹)

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ، إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿۷۰﴾

گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه که ماهیت این گاو را برایمان کاملاً روشن کند. زیرا این ماده گاو براى ما مشتبه شده و ما ان شاءاللّه حتما هدایت خواهیم شد. (۷۰)

قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ، مُسَلَّمَةٌ لَا شِيَةَ فِيهَا، قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ، فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ ﴿۷۱﴾

موسى گفت: قطعا پروردگار مى فرماید: آن گاوى است که نه براى شخم زدن زمین رام شده و نه براى آب کشیدن جهت زراعت آماده شده است، از هر عیبى سالم است و هیچ گونه رنگ دیگرى در آن نیست. گفتند: حالا حرف صحیح و کامل را آوردى. پس آن گاو ماده را ذبح کردند و حال آنکه نزدیک بود این کار را انجام ندهند. (۷۱)

وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۷۲﴾

و زمانى که یکى را کشتید، سپس درباره آن به نزاع پرداختید (و یکدیگر را متّهم کردید) و خدا خارج مى کند آنچه را که کتمان مى نمودید. (۷۲)

فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا، كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۷۳﴾

پس ما گفتیم: بعضى از اجزاء گاو را به آن مقتول بزنید این چنین خدا مرده ها را زنده مى کند و نشانه هاى خودش را به شما نشان مى دهد. شاید شما عقلتان را به کار بیندازید. (۷۳)

«قساوت بنی ‏اسرائیل»

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً، وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۷۴﴾

سپس دلهاى شما پس از این واقعه سخت شد و دلها مانند سنگ یا از سنگها سخت تر گردید، زیرا سنگها گاهى مى شکافد و از آن نهرها جارى مى شود و بعضى از آنها منشق مى گردد و از آن آب بیرون مى آید و بعضى از آن سنگها از خوف خدا به زیر مى افتند و خدا از آنچه مى کنید غافل نیست. (۷۴)

أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾

آیا طمع دارید اینکه به شما ایمان بیاورند و حال آنکه قطعا جمعى از آنها کلام خدا را مى شنوند، سپس آن را بعد از آنکه تعقّل کرده اند، تحریف مى کنند و حال آنکه آنها مى دانند. (۷۵)

«دوروئی بنی ‏اسرائیل»

وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ؟ أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟ ﴿۷۶﴾

و وقتى مؤمنین را ملاقات کردند، مى گویند: ایمان آورده ایم. ولى وقتى با یکدیگر خلوت کنند، مى گویند: چرا مطالبى را که خدا (در خصوص اسلام و تأیید آن) براى شما باز کرده به مسلمانان مى گوئید؟ آیا مى خواهید آنها در پیشگاه پروردگارتان علیه شما استدلال کنند؟ آیا عقلتان را به کار نمى اندازید؟ (۷۶)

أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۷﴾

آیا اینها نمى دانند که قطعا خدا آنچه را پنهان و آشکار مى کنند مى داند؟ (۷۷)

برداشت از آیات ۷۷ ـ ۷۶

ضعف ایمان و عدم استقامت

سالک الی اللّه نباید آن قدر ضعیف باشد که با هر بادی بلغزد، در مقابل مؤمنان خود را مؤمن معرفی کند و در مقابل منافقان بگوید من با شمایم. خدای تعالی می‏ فرماید: همه بدانید، این به خاطر آن است که این افراد اعتقاد کاملی به خدای تعالی ندارند و استقامت که از لوازم زندگی بشر است و سالک الی اللّه باید داشته باشد آنها ندارند و حتّی روحشان مرده است و این دسته در زمره کفّار محسوب شده و از رحمت خدا دورند.

وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ﴿۷۸﴾

و جمعى از اینها بى سوادانى هستند که کتاب خدا را جز خیالات و توهّماتى نمى دانند، اینها جز به گمانهاى خود به چیز دیگرى دل نبسته اند. (۷۸)

فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا، فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ ﴿۷۹﴾

پس واى بر کسانى که نوشته اى را با دست خود مى نویسند بعد مى گویند این نوشته از جانب خدا است، براى آنکه آن را به قیمت کمى بفروشند. پس باز هم واى بر آنها از آنچه به دست خود نوشته اند و باز هم واى بر آنها از آنچه کسب مى کنند. (۷۹)

«ردّ گفتار ناصحیح بنی ‏اسرائیل»

وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَةً، قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ؟ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۸۰﴾

و مى گویند: هرگز آتش جهنّم به ما جز چند روزى بیشتر نخواهد رسید. بگو: آیا شما از نزد خدا در این خصوص عهدى گرفته اید و خدا هرگز عهدش را تخلّف نمى کند؟ یا آنچه را که نمى دانید به خدا نسبت مى دهید. (۸۰)

بَلَى مَنْ كَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ  فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۸۱﴾

بله، کسانى که گناه کنند و گناهشان بر آنها احاطه کند، آنها همراه آتش هستند و در آن براى همیشه مخلّدند. (۸۱)

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ  ﴿۸۲﴾

و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح کردند، آنها اهل بهشت اند و در آن براى همیشه مخلّد خواهند بود. (۸۲)

«عهد و میثاق از بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ، ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۸۳﴾

و زمانى که از بنى اسرائیل عهد و میثاق گرفتیم که جز خدا را عبادت نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمها و بیچارگان نیکى کنید و با مردم خوب و نیکو حرف بزنید و نماز را اقامه کنید و زکات بدهید، سپس جز عدّه کمى از شما روگرداندید و حال آنکه شما همه تان از حقیقت اعراض کردید. (۸۳)

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿۸۴﴾

و زمانى که از شما پیمان گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و یکدیگر را از شهرهایتان بیرون نکنید، سپس شما به این پیمان اقرار کردید و شاهد آن بودید. (۸۴)

ثُمَّ أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ، تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ، وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ، أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ؟ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ، وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۸۵﴾

سپس همین شما، آنهائى هستید که یکدیگر را مى کشید و جمعى از خودتان را از شهرهایشان بیرون مى کنید و علیه آنها به گناه و دشمنى کمک مى کنید و اگر آنها را به عنوان اسیر برایتان بیاورند، از آنها براى آزادیشان فدیه مى خواهید و حال آنکه بیرون کردن آنها از شهرشان براى شما حرام بوده. آیا پس شما به بعضى از مطالب کتاب ایمان مى آورید و به بعض دیگر کافر مى شوید؟! آیا جزاى کسى که از شما آن کارها را بکند، چیزى جز خوارى و پستى در زندگى دنیا هست؟! و اینان در روز قیامت به سخت ترین عذاب تحویل داده مى شوند و خدا از آنچه مى کنید غافل نیست. (۸۵)

أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۸۶﴾

این مردم، آنهائى هستند که زندگى دنیا را در مقابل آخرت خریدند و به هیچ وجه در عذابشان تخفیف داده نمى شود و آنها یارى نمى گردند. (۸۶)

«لجاجت بنی ‏اسرائیل»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ، أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ؟ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ ﴿۸۷﴾

و ما به موسى کتاب دادیم و پشت سر او پیامبران را فرستادیم و به عیسى بن مریم دلائل و بیناتى عنایت کردیم و او را به وسیله روح القدس کمک نمودیم، آیا باید نسبت به آنچه پیامبرى براى شما مى آورد و با هواى نفستان مخالفت دارد، تکبّر کنید؟! آن وقت یک دسته از شما پیامبران را تکذیب کردید و دسته دیگر پیامبران را کشتید. (۸۷)

«لعنت خدا بر بنی ‏اسرائیل»

وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾

و مى گویند: دلهاى ما در غلاف و در پرده است. بلکه خدا آنها را به خاطر کفرشان لعنت مى کند، پس کمى هستند که ایمان مى آورند. (۸۸)

وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا، فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ، فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ  ﴿۸۹﴾

و زمانى که از جانب خدا کتابى براى آنها فرستاده مى شود، با اینکه آن کتاب تصدیق کننده آن چیزى است که نزد آنها هست و آنها قبل از این به خود وعده پیروزى بر کفّار را مى دادند، با این همه وقتى آنچه را که مى شناختند نزد آنها آمد (و به آنها داده شد،) به آن کفر ورزیدند. پس لعنت خدا بر کافرین باد. (۸۹)

«مجازات کفّار»

بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ، فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۹۰﴾

آنان به قیمت بدى خود را فروختند، اینکه به آنچه خدا نازل کرده است تجاوزکارانه کافر شدند و اینکه خدا با فضلش بر هر که از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل مى کند و به همین جهت کافران به غضبى بعد از غضبى گرفتار شدند و براى کفّار مجازات ذلیل کننده اى خواهد بود. (۹۰)

«قرآن حقّ است»

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا، وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ، قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؟ ﴿۹۱﴾

و زمانى که به این کافران گفته مى شود، که ایمان بیاورید به آنچه خدا نازل فرموده مى گویند: ما ایمان داریم به آنچه که قبلاً بر ما نازل شده. آنها کافر مى شوند به آنچه که بعد از آن نازل گردیده و حال آنکه این حقّ است، تصدیق کننده آن کتابى است که با آنها است. بگو: پس چرا قبل از این، پیامبرانِ خدا را مى کشتید، اگر شما ایمان دارید؟ (۹۱)

«پرستیدن گوساله»

وَلَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۹۲﴾

و قطعا موسى با بینات و معجزات نزد شما آمد، سپس شما گوساله را بعد از او (براى پرستش) گرفتید و حال آنکه شما ظالم بودید. (۹۲)

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا، قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا، وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ، قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۹۳﴾

و وقتى که ما از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالاى سر شما قرار دادیم (و گفتیم:) با قوّت و قدرت آنچه را که به شما داده ایم بگیرید و بشنوید، گفتند: شنیدیم ولى عصیان کردیم. در دلهاى آنها در اثر کفرشان محبّت گوساله قرار گرفته. بگو: ایمانتان چه بد دستورى به شما داده اگر مؤمنید. (۹۳)

برداشت از آیات ۹۳ ـ ۸۹

امراض قلبی

منافقان دارای امراض قلبی هستند تا جایی که می‏ توانند انبیاء و پاکان روزگار را بکشند و به جای آنها بت ها و گوساله ‏ها را بپرستند و به هیچ وجه تعهدی نداشته باشند. آنها با عجب و کبر به راه و روش خود در اثر غفلت و بی ‏توجهی به حقیقت، مغرورند و حتّی فکر می‏ کنند که خدای تعالی به حساب آنها نمی‏ رسد. پس باید بندگی و اطاعت خدا را بنمایند و آنچه خدا امر کرده با قدرت و قوت بگیرند ولی متأسفانه دلهای آنها مملو از محبّت پرستیدن غیر خدا است و به نفاق خود ادامه می‏ دهند.

«تمنّای مرگ»

قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۹۴﴾

بگو: اگر تنها براى شما نزد خدا خانه آخرت هست و مردمِ دیگر از آن بهره اى ندارند، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى گوئید. (۹۴)

وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۹۵﴾

ولى هرگز آرزوى مرگ نخواهند کرد به خاطر آنچه که پیش فرستاده اند و خدا به اعمال ظالمین دانا است. (۹۵)

وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا، يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾

و آنها را از همه مردم و حتّى از کسانى که مشرکند بر زندگى دنیا حریص تر مى یابى. هر یک از آنها دوست دارد اگر ممکن باشد هزار سال عمر کند و حال آنکه این عمر طولانى از عذاب الهى او را نگه نمى دارد و خدا به آنچه مى کنند بینا است. (۹۶)

برداشت از آیات ۹۶ ـ ۹۴

کمالات انسانی

یکی از نشانه‏ های اولیاء خدا و کسانی که به کمالات روحی رسیده ‏اند این است که به آخرت یقین کامل و اعتقاد صحیح دارند و اگر معتقد به آخرت باشند نشانه ‏اش این است که آنها آماده برای مرگند بلکه درخواست مرگ می‏ کنند ولی آنهایی که به مراحل تزکیه نفس موفّق نشده و روی دلهایشان کفر و بی ‏اعتقادی به آخرت پرده انداخته، حریص ‏ترین مردم به زندگی دنیا هستند و مایلند که هر چه بیشتر در دنیا عمر کنند و هیچ گاه نمیرند. زیرا می‏ دانند که اگر آخرتی باشد با این اعمال زشت به عذاب الهی مبتلا خواهند شد لذا هیچ وقت تمنای مرگ نمی‏ کنند.

«دشمنی با جبرئیل»

قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ، مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۹۷﴾

بگو: کسى که دشمن جبرئیل باشد، پس جبرئیل قطعا به اذن خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده. این قرآن تصدیق کننده آن چیزى است که قبل از آن آمده و قرآن هدایت و بشارت است براى مؤمنین. (۹۷)

مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ  فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ ﴿۹۸﴾

کسى که دشمن خدا و ملائکه اش و رسولانش و جبرئیل و میکائیل باشد، پس قطعا خدا هم دشمن کافران است. (۹۸)

برداشت از آیات ۹۸ ـ ۹۷

دشمنی ‏های بی جا

سالک الی اللّه هیچ وقت نباید دارای صفات رذیله بغض و کینه نسبت به اولیاء خدا، انبیاء و ملائکه باشد، حتّی اگر کسی با حضرت جبرئیل دشمن باشد از کفّار و معاندین محسوب می ‏شود. جبرئیل فقط کارش این بوده که آیات قرآن را بر قلب پیامبر (صلی الله علیه و اله) با اجازه خدا نازل می‏ کرده است و لذا دشمنی با چنین فردی که جز پاکی و انجام وظیفه کاری نداشته است از صفت رذیله کینه و دشمنی بیجا برخواسته است.

«نزول آیات»

وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿۹۹﴾

قطعا ما نازل کردیم بر تو نشانه هاى واضح و آیات صریحى را که به آنها کافر نمى شود، مگر فاسقین. (۹۹)

أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ؟ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۰﴾

آیا این چنین نیست که آنها وقتى پیمانى بستند جمعى از آنها پیمان شکنى مى کنند؟ بلکه اکثر آنها ایمان نمى آورند. (۱۰۰)

وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِاللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۱﴾

و وقتى که فرستاده اى از جانب خدا نزد آنها آمد، با آنکه آنچه آنها از کتب آسمانى و اعتقاد به انبیاء دارند، این فرستاده آن را تصدیق مى کند، جمعى که به آنها کتاب داده شده، کتاب خدا را ندیده مى گیرند و پشت سر مى اندازند، مثل آنکه آنها هیچ نمى دانند. (۱۰۱)

«حضرت سلیمان علیه‏ السلام و سحر و جادو»

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ، وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا، يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ، وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ، فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۲﴾

و پیروى کردند از آنچه شیاطین در زمان سلطنت سلیمان مى خواندند و سلیمان کافر نشد ولى شیاطین کافر شدند. به مردم سحر و آنچه در بابِل بر دو ملک به نام هاروت و ماروت نازل شده بود تعلیم مى دادند و آنها به هیچ کس چیزى یاد نمى دادند، مگر آنکه به مردم، اوّل مى گفتند: جز این نیست که ما وسیله امتحانیم (و کوشش کنید) کافر نشوید. ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را یاد مى گرفتند تا بتوانند بین مرد و زنش جدائى بیندازند ولى آنها به هیچ وجه بوسیله آن نمى توانستند به کسى ضرر برسانند مگر به اذن خدا و بلکه آنها چیزى را یاد مى گرفتند که به خودشان ضرر مى رساند و نفعى به آنها نمى رساند و به طور قطع مى دانستند کسى که این گونه متاع را بخرد، در آخرت بهره اى نخواهد داشت و چقدر بد بود آنچه خود را به آن فروختند اگر مى دانستند. (۱۰۲)

وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۳﴾

و اگر آنها ایمان مى آوردند و تقوى پیشه مى کردند حتما اجر و مزدى که براى آنها نزد خدا بود بهتر بود اگر آنها مى دانستند. (۱۰۳)

برداشت از آیه ۱۰۳

ایمان و تقوی

کسی که می‏خواهد به سوی خدا برود و به لقاء پروردگار برسد اول باید سرمایه ایمانش را به خدا و روز قیامت تقویت کند و مراحل تقوی را به مناسبت مراحلش بپیماید تا به آنچه خدای تعالی به او می‏ دهد که بهترین چیزها خواهد بود برسد، به شرط آنکه این درک و شعور را داشته باشد و بفهمد که ایمان و تقوی چقدر ارزش دارد.

«اعمال و نیّات منافقین»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا، وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۰۴﴾

ای کسانی که ایمان آورده ‏اید، نگوئید «راعِنا» [۱] بلکه بگوئید «اُنْظُرْنا» [۲] و بشنوید و از برای کافرین عذاب دردناکی خواهد بود. (۱۰۴)

[۱] ــ یعنى رعایت ما را بکنید.

[۲] ــ یعنى مراقب ما باش و ما را هم منظور فرما.

برداشت از آیه ۱۰۴

رعایت ادب

یک سالک الی اللّه باید سخنانی را که می‏ گوید سنجیده باشد و کلامی را که بی‏ ادبانه باشد و یا دشمن سوء استفاده می ‏کند به زبان جاری نکند و بسیار رعایت ادب زبان را بکند.

مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۱۰۵﴾

کفّار از اهل کتاب و مشرکین دوست ندارند که بر شما خیرى از طرف پروردگارتان نازل شود. ولى خدا رحمت و مهربانیش را مختصّ کسى که مى خواهد قرار مى دهد و خدا صاحب فضل عظیمى است. (۱۰۵)

برداشت از آیه ۱۰۵

صفات رذیله

افرادی که ایمان ندارند و تزکیه نفس نکرده ‏اند این صفت رذیله در آنها هست که دوست ندارند حتّی به خوبان خیری برسد و آنها بخیل ‏تر از بخیل‏ اند زیرا بخیل آن کسی است که به کسی خیری نمی ‏رساند و بخیل‏ تر از آن کسی است که نمی‏ تواند ببیند دیگری به کسی خیری می‏ رساند.

مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا، أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؟ ﴿۱۰۶﴾

ما نشانه و یا آیه اى را از بین نمى بریم یا آن را به دست فراموشى نمى سپاریم مگر آنکه بهتر از آن یا مثل آن را مى آوریم. آیا نمى دانى که خدا بر هر چیزى قادر است؟ (۱۰۶)

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ؟ ﴿۱۰۷﴾

آیا نمى دانى که قطعا مُلک آسمانها و زمین مال خدا است و براى شما غیر از خدا ولىّ و یاورى نیست؟ (۱۰۷)

أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ؟ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿۱۰۸﴾

آیا مى خواهید شما همان سؤالى را که قبلاً از موسى شده از پیغمبرتان بپرسید؟ و کسى که ایمان را به کفر تبدیل کند، قطعا از راه راست گمراه شده است. (۱۰۸)

«حسادت اهل کتاب»

وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ، فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ، إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ  ﴿۱۰۹﴾

جمع زیادى از اهل کتاب از حسدى که از نزد خود دارند مایلند شما را از اسلام و ایمانتان به کفر برگردانند بعد از آنکه حق براى آنها کاملاً روشن شده، پس آنها را عفو کنید و از آنها بگذرید تا خدا فرمان خود را صادر کند. قطعا خدا بر همه چیز توانا است. (۱۰۹)

برداشت از آیه ۱۰۹

تزکیه نفس

حسادت یکی از امراض روحی انسان است که تا از نفس او تزکیه نشود موفّق به لقای پروردگار و ورود به بهشت نمی‏ گردد. این امراض به قدری خطرناک است که دین و دنیای انسان را به خطر می ‏اندازد و راه تزکیه و نجات از آن صفت، شرح صدر، توجّه به خدای تعالی، به کسانی که حسادت می‏ کنند اظهار محبّت کردن و تواضع در مقابل آنها است. ضمناً اگر حسودهایی را دیدید با آنها به عنوان مریض برخورد کنید و تا می ‏توانید آنها را از این مرض خطرناک نجات دهید.

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ  ﴿۱۱۰﴾

و نماز را اقامه کنید و زکات بدهید و آنچه از خوبى براى خود جلو بفرستید در نزد خدا آن را مى یابید. خدا به آنچه مى کنید بینا است. (۱۱۰)

«بهشت و یهود و نصاری»

وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى، تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ، قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۱۱﴾

و مى گویند: جز یهود و نصارى کس دیگرى هرگز به بهشت نخواهد رفت. این آرزوى آنها است. بگو: براى این ادّعا دلیلتان را بیاورید اگر راست مى گوئید. (۱۱۱)

بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۱۱۲﴾

بله، کسى که از همه جهت تسلیم خدا بوده و او نیکوکار باشد، پس براى او در نزد پروردگارش اجرش محفوظ است و آنها نه ترسى دارند و نه آنها محزون مى گردند. (۱۱۲)

برداشت از آیه ۱۱۲

یقظه و بیداری

سالک الی اللّه باید برای خدا رو به خدا کند، از خواب غفلت برخیزد، صفات رذیله و شیطانی خود را از بین ببرد و نیکوکار باشد، خدای تعالی او را از اولیاء خود قرارش می‏ دهد و مزد او این است که ترس از غیر خدا را از او برمی‏ دارد و آنها هیچگاه محزون نمی ‏شوند آن چنان که اولیاء خدا این‏گونه ‏اند.

«مطرود کردن یکدیگر»

وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ، كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۱۳﴾

یهود مى گویند: که مذهب نصارى بر پایه اى استوار نیست و نصرانیها مى گویند: که دین یهود بر اساسى استوار نمى باشد و حال آنکه آنها کتاب را مى خوانند. این سخنان مثل کلمات کسانى است که چیزى نمى دانند ولى خدا روز قیامت بین آنها درباره آنچه اختلاف کرده اند حکم مى کند. (۱۱۳)

«مانع از ذکر خدا می ‏شوند»

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا، أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ، لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۱۴﴾

و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که مانع ذکر نام خدا در مساجد شود و کوشش کند که مسجدها را خراب کند. این افراد حق ندارند داخل مسجد شوند مگر با ترس، براى آنها در دنیا ذلّت و خوارى بوده و در آخرت براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. (۱۱۴)

برداشت از آیه ۱۱۴

سدّ راه خدا

یکی از چیزهایی که ممکن است انسان را در جهنّم مخلّد کند دشمنی با خدای تعالی است و یکی از فروع دشمنی با حضرت حقّ «جلّ و علا» مانع شدن از عبادت در مساجد و اقامه نماز و آن را در اختیار دیگران قرار دادن است (چنانکه در استامبول در مسجد ایاصوفی نماز خواندن ممنوع است و تنها توریستهای غیر مسلمان می‏ توانند از آن دیدن کنند) امید است اسلامیّت ما، ما را مانع از این‏ گونه دشمنی‏ های ناخودآگاه کند.

«به هر طرف که رو کنید همان طرف خدا است»

وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ  ﴿۱۱۵﴾

و مشرق و مغرب مال خدا است و به هر طرف رو کنید پس خدا همان جا است. قطعا خدا به همه جا احاطه دارد و خدا دانا است. (۱۱۵)

«خدا از داشتن فرزند منزّه است»

وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ، بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ  ﴿۱۱۶﴾

و مى گویند: خدا فرزندى براى خود انتخاب کرده است (سبحان اللّه) خدا پاک و منزّه است، بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، مال او است. همه در برابر او کوچکى مى کنند. (۱۱۶)

بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۱۱۷﴾

او هستى بخش آسمانها و زمین است و وقتى که دستورى مى دهد که چیزى وجود داشته باشد فقط مى گوید وجود داشته باش! پس آن چیز فورا خواهد بود. (۱۱۷)

«چرا خدا با ما حرف نمی ‏زند؟»

وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ؟ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ، تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ، قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿۱۱۸﴾

و کسانى که نمى دانند، مى گویند: خدا چرا با ما حرف نمى زند یا چرا آیه اى بر خودمان نازل نمى شود؟ قبل از اینها هم کسانى بودند که مثل این حرفها را مى زدند. دلهاى آنها با یکدیگر شباهت دارد و قطعا ما آیات خود را براى کسانى که یقین بیاورند، بیان کرده ایم. (۱۱۸)

إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ ﴿۱۱۹﴾

ما تو را به حقّ، بشارت دهنده و ترساننده فرستاده ایم و از تو درباره جهنّمیان سؤال نمى شود. (۱۱۹)

«هدایت خوب از طرف خدا است»

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ، قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۱۲۰﴾

و هیچ وقت یهود و نصارى از تو راضى نمى شوند، مگر آنکه تو از دین و ملّت آنها پیروى کنى. به آنها بگو: قطعا هدایت (خوب)، آن هدایتى است که خدا بکند و اگر بعد از آنکه این همه از علم و دانش به تو رسیده است از هواى نفس آنها پیروى کنى، براى تو از طرف خدا سرپرست و یاورى نخواهد بود. (۱۲۰)

اَلَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۲۱﴾

کسانى که به آنها کتاب داده ایم، آنها آن را دقیق و درست مى خوانند، آنها به آن ایمان مى آورند و کسى که به آن کتابها کافر شود، پس آنها همان خسارت دیدگانند. (۱۲۱)

«تذکر نعمت به بنی‏ اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۱۲۲﴾

اى بنى اسرائیل، به یاد بیاورید نعمتهائى را که من به شما داده ام و قطعا من شما را بر جهانیان برترى داده ام. (۱۲۲)

برداشت از آیه ۱۲۲

مرحله شکر

اگر انسان بتواند نعمت ‏های الهی را شکر کند و آنها را فراموش نکند و خدای تعالی را از خود راضی کند بر همه مردم جهان برتری پیدا می ‏کند.

وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنْفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۱۲۳﴾

و بپرهیزید از روزى که کسى از کسى چیزى را دفع نمى کند و کسى در مقابل کسى براى مجازات قبول نمى شود و شفاعت کسى از کسى فائده اى ندارد و آنها یارى نمى شوند. (۱۲۳)

«آزمایش حضرت ابراهیم علیه ‏السلام»

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ، قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا، قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي  الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾

و زمانى که ابراهیم را پروردگارش با مسائل مختلف و کلماتى آزمایش کرد و او آن کلمات را به پایان رساند، خدا به او فرمود: من تو را براى مردم امام قرار دادم. ابراهیم عرض کرد: از ذریه و اولاد من هم (امام قرار بده). خدا فرمود: عهد من به ظالمین نمى رسد. (۱۲۴)

برداشت از آیه ۱۲۴

استاد لازم است

یکی از آرزوهای اولیاء خدا این است که بتوانند دیگران را رهبری کنند و استاد تزکیه نفس آنها باشند که عبادالرحمن می‏گویند: خدایا ما را برای اهل تقوی رهبر قرار بده، این آرزو وقتی تحقق پیدا می‏ کند که آنها به خود و به دیگران ظلم نکرده باشند و از ظالمین محسوب نشوند.

«خانه کعبه»

وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ  ﴿۱۲۵﴾

و آن وقتى که خانه کعبه را محلّ کسب ثواب و محلّ امنى براى مردم قرار دادیم و (گفتیم:) از مقام ابراهیم براى خود محلّ نمازى انتخاب کنید و با ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم که خانه مرا براى طواف کنندگان و معتکف شوندگان و رکوع و سجودکنندگان از هر آلودگى پاک کنید. (۱۲۵)

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ  ﴿۱۲۶﴾

و وقتى که ابراهیم گفت: پروردگار من، این شهر مکه را محلّ امنى قرار بده و به اهلش آن کسانى که ایمان به خدا و روز قیامت مى آورند، از میوه هاى مختلف روزى فرما. خدا گفت: و به کسى که کافر شود فائده کمى خواهم داد، سپس او را به سوى عذاب آتش مى کشانم و چه بد عاقبتى است. (۱۲۶)

«بنای خانه کعبه»

وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ، رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۲۷﴾

و آن زمان که ابراهیم پایه هاى خانه کعبه را بالا مى برد و اسماعیل (کمک مى کرد، گفتند:) پروردگارِ ما، از ما قبول کن که تو قطعا شنواى دانائى. (۱۲۷)

رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۲۸﴾

پروردگارِ ما، ما را دو تسلیم شده براى خود قرارمان بده و از ذریه ما امّتى که براى تو تسلیم باشند به وجود بیاور و راه بندگى و عبادت را به ما نشان بده و توبه ما را قبول کن، زیرا تو توبه پذیر مهربانى هستى. (۱۲۸)

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۲۹﴾

پروردگارِ ما، در میان آنها پیامبرى از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را براى آنها تلاوت کند و کتاب و حکمت را به آنها یاد بدهد و نفس آنها را (از رذائل پاک و) تزکیه کند، قطعا تو عزیز حکیمى هستى. (۱۲۹)

برداشت از آیات ۱۲۹ ـ ۱۲۸

تسلیم و توبه و استاد

یکی از خواسته‏ های سالکین الی اللّه این است که خودشان و فرزندانشان در مقابل اوامر الهی تسلیم باشند، خدای تعالی آنها را به حقایق راهنمایی کند، توبه آنها را قبول فرماید و برای آنها استادی بفرستد که کلمات الهی را برای آنها تلاوت کند و خواندن و نوشتن و حقایق و معارف حقّه را به آنها تعلیم دهد و آنها را از صفات رذیله تزکیه کند. زیرا خدای تعالی به سالکین الی اللّه مهربانی خاصّی دارد.

«ملّت ابراهیم علیه‏ السلام»

وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۳۰﴾

و چه کسى از دین ابراهیم جز کسى که خود را به سفاهت و نادانى مى زند روگردان است؟ و قطعا ما ابراهیم را در دنیا انتخاب کرده ایم و قطعا او در آخرت از صالحین خواهد بود. (۱۳۰)

إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۳۱﴾

زمانى که پروردگارش به او گفت: تسلیم شو، او گفت: در مقابل اوامر پروردگار جهانیان تسلیمم. (۱۳۱)

وَوَصَّى  بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۲﴾

و ابراهیم و یعقوب فرزندانشان را به تسلیم شدن وصیت کردند، (گفت:) اى پسرانم، قطعا خدا این دین را براى شما انتخاب فرموده و شما نباید جز آنکه مسلمان باشید از دنیا بروید. (۱۳۲)
«سؤال حضرت یعقوب علیه ‏السلام»

أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۳﴾

آیا شما شاهد بودید آن وقتى که مرگ به سراغ یعقوب آمد؟ آن وقتى که یعقوب به فرزندانش گفت: بعد از من چه چیز را عبادت مى کنید؟ گفتند: ما خداى تو و خداى پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، همان خداى یکتا را عبادت خواهیم کرد و ما در مقابل اوامر او تسلیمیم. (۱۳۳)

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۴﴾

آنها امّتى بودند که رفتند. اعمال آنها مربوط به خودشان بود و اعمال شما هم مربوط به خودتان است و از شما هیچگاه از آنچه آنها کرده اند، سؤال نمى شود. (۱۳۴)

«ملّت پاک حضرت ابراهیم علیه‏ السلام»

وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۳۵﴾

و گفتند: یهودى یا نصرانى بشوید تا هدایت گردید. بگو: بلکه ملّت و دین ابراهیم پاک است و او هرگز از مشرکین نبوده است. (۱۳۵)

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۶﴾

بگوئید: ما ایمان به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان آنها نازل گردیده و آنچه به موسى و عیسى داده شد و آنچه براى سائر پیامبران از طرف پروردگارشان داده شده، آوردیم. ما بین حتّى یکى از آنها فرقى نمى گذاریم و ما در برابر فرمان خدا تسلیمیم. (۱۳۶)

فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۳۷﴾

پس اگر آنها بمانند آنچه شما ایمان آورده اید ایمان آوردند، قطعا هدایت شده اند و اگر پشت کردند پس جز این نیست که (از حقیقت) جدا شده اند و زود است که خدا تو را از شرّ آنها حفظ کند و او شنواى دانائى است. (۱۳۷)

صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ﴿۱۳۸﴾

رنگ خدائى، و چه رنگى از رنگ الهى نیکوتر است؟ و ما تنها او را عبادت مى کنیم. (۱۳۸)

قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ ﴿۱۳۹﴾

بگو آیا درباره خدا با ما بحث مى کنید؟ و حال آنکه او پروردگار ما و پروردگار شما است و اعمال ما مربوط به خودمان بوده و اعمال شما مربوط به خود شما است و ما براى او خود را خالص کرده ایم. (۱۳۹)

برداشت از آیه ۱۳۹

قاطعیّت

از این آیه شریفه استفاده می‏ شود که اگر کسی بخواهد خود را برای خدای تعالی خالص کند باید با مخالفین با قاطعیّت برخورد کند و آنچه صحیح است و مورد پسند عقل است و لو او را از دیگران جدا می‏ کند مستقلاً انجام دهد و به دیگران کاری نداشته باشد.

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۴۰﴾

یا آنکه مى گوئید: قطعا ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط یهودى یا نصرانى بوده اند. بگو: آیا شما بهتر مى دانید یا خدا؟ و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که شهادت خدا را که در نزد او است بپوشاند؟ و خدا از کارى که مى کنید، غافل نمى باشد. (۱۴۰)

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۱﴾

آنها امّتى بودند که گذشتند و هر چه کردند، براى خود کردند و شما هم هر چه بکنید، براى خود کرده اید و از شما هیچگاه از آنچه آنها کرده اند، سؤال نمى شود. (۱۴۱)