۱۶رمضان ۱۴۱۳ قمری – معرفت‌ امام‌ عليه‌ السلام‌ اخلاق‌ ۴۳

 معرفت‌ امام‌ عليه‌ السلام‌ اخلاق‌ 43

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 هفده‌ شب‌ بار ديگر به‌ بركت‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ در افطار، در لحظة‌ حساسي‌ كه‌ خوشحالي‌ براي‌ انسان‌ هست‌، روايتي‌ هست‌ كه‌ للصائم‌ فرحتان‌، براي‌ روزه‌دار دو خوشحالي‌ هست‌. يك‌ خوشحالي‌ دم‌ افطاره‌ كه‌ الحمدلله‌ امروز توانستم‌ يكي‌ از اوامر پروردگار را انجام‌ بدم‌. و در اين‌ بين‌ مريض‌ نشدم‌، شيطان‌ برم‌ مسلط‌ نشد روزه‌ام‌ را بخورم‌ و خلاصه‌ مؤمن‌ واقعي‌ خوشحاله‌ كه‌ روزه‌اش‌ را امروز صحيح‌ و سالم‌ به‌ پايان‌ رسونده‌. يك‌ خوشحالي‌ هم‌ در روز قيامته‌ كه‌ روزه‌خوراني‌ كه‌ مؤاخذه‌اشون‌ مي‌كنند، اين‌ خوشحال‌ است‌ كه‌ من‌ الحمدلله‌ بندگي‌ خدا را كردم‌ و هيفده‌ شب‌ در آن‌ لحظات‌ حساس‌ خوشحالي‌ و به‌ پايان‌ رسوندن‌ بندگي‌ خدا، بحمدالله‌ دور هم‌ بوديم‌. يك‌ برنامة‌ منظمي‌ الحمدلله‌ انجام‌ شد و اين‌ سرمشق‌ باشد براي‌ هميشگي‌ زندگيتون‌. افرادي‌ هم‌ كه‌ خواهي‌ نخواهي‌ نامنظم‌ بودند يا بهرحال‌ از اين‌ مجالس‌ استفادة‌ زيادي‌ نكردند، آنها، خوب‌ هر كسي‌ يك‌ ظرفي‌ داره‌. يك‌ نفر ظرفش‌ كوچكه‌، يكي‌ ظرفش‌ بزرگه‌، ظرفها را در ماه‌ رمضان‌ پر مي‌كنند. اگر ظرفيتتون‌ كم‌ بود، خوب‌ كمتر نصيبتون‌ ميشه‌. شما اگر از خونه‌ فرض‌ كنيد يك‌ جائي‌ دارند يك‌ فرض‌ كنيد يك‌ چيزي‌ تقسيم‌ مي‌كنند. شما يك‌ ظرف‌ كوچكي‌ برداشتيد، نبايد توقع‌ داشته‌ باشيد كه‌ به‌ شما بيشتر از ظرفتون‌ بدهند. شما به‌ همين‌ مقدار قانعيد. علي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ مي‌فرمايد كه‌ اين‌ دلها، ان‌ هذه‌ القلوب‌ اوعية‌، اين‌ دلهاي‌ مردم‌ ظرفه‌. بهترينش‌ آني‌ است‌ كه‌ فخيرها اوعاها. آني‌ كه‌ ظرفيتش‌ بيشتر باشه‌. در تمام‌ دوران‌ زندگيتون‌ ظرفيتتون‌ را بسنجيد. يكي‌ از نعمتهاي‌ بسيار بزرگ‌ پروردگار خداي‌ تعالي‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ منت‌ مي‌گذاره‌ و به‌ او تذكر ميدهد، شرح‌ صدره‌. مي‌فرمايد الم‌ نشرح‌ لك‌ صدرك‌، من‌ شرح‌ صدر به‌ تو ندادم‌. شرح‌ صدر يعني‌ ظرفيت‌ داشتنه‌. تنگ‌ نظر نبودنه‌. آنهايي‌ كه‌ از اين‌ گونه‌ مجالس‌ اكتفا بكنند به‌ همون‌ غذا خوردن‌ و چند جمله‌ شوخي‌ كردن‌ و با يكديگر حرف‌ زدن‌ و دور هم‌ جمع‌ شدن‌ كه‌ البته‌ خودش‌ خيلي‌ خوبه‌. امام‌ صادق‌ مي‌فرمايد كه‌ جلسه‌ ترتيب‌ بدهيد، دور يكديگر بنشينيد، منتهي‌ احياي‌ امر ما را بكنيد. امر آنها هم‌ مسئلة‌، آن‌ امر بسيار مهم‌، آن‌ مطلب‌ بسيار مهمي‌ كه‌ از ما خواسته‌اند احيائش‌ كنيم‌، آمادگي‌ براي‌ ظهور حضرت‌ وليعصر ارواحنا فداه‌ و دنيا پر از عدل‌ و داد شدنه‌. اين‌ مجالستها خيلي‌ خوبه‌ اما خوب‌ بعضي‌ها تعمدا به‌ همون‌ مقدار غذا و كيفيت‌ غذا و خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ خوشگذراني‌ ظاهري‌ و شوخي‌ كردنهاي‌ همينطور سطحي‌ به‌ همون‌ اكتفا مي‌كنند و از معنويات‌ جلسه‌ هيچ‌ استفاده‌اي‌ نمي‌كنند. اين‌ ظرفش‌، يك‌ ظرف‌ يك‌ مثقاليه‌. آورده‌ يك‌ مثقال‌ هم‌ از اين‌ مجالس‌ بهره‌ برداشته‌ و رفته‌. يكي‌ ظرفيتش‌ يك‌ قدحه‌. نه‌. اينها كافي‌ نيست‌. بايد از آن‌ اقيانوس‌ بي‌ نهايت‌ علوم‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ از او يك‌ جويي‌، يك‌ نهري‌، باز كنه‌ و توي‌ قدح‌ اين‌. و الا به‌ اين‌ آسونيها پر نميشه‌. بايد از سخنان‌ خاندان‌ عصمت‌ برايش‌ بگويند. از قرآن‌ براش‌ حرف‌ بزنند. سخن‌ خدا را براي‌ او بگند. تا اين‌ قدح‌ و اين‌ درياچة‌ قلب‌ اون‌ آدم‌ پر بشه‌. و الا اين‌ درياچه‌ يك‌ شرح‌ صدري‌ بعضي‌ها دارند كه‌ هر چه‌ از علوم‌ استفاده‌ ميكنند باز كمشونه‌. بايد اين‌ قلب‌ اينها را فقط‌ يك‌ رودخانة‌ بسيار پر آب‌ از اقيانوس‌ بي‌ نهايت‌ علوم‌ خاندان‌ عصمت‌ و قرآن‌ به‌ طرف‌ قلب‌ اين‌ سرازير كنند تا اين‌ خوب‌ پر بشه‌. و الاّ با شلنگ‌ و نميدونم‌، خدمت‌ شما عرض‌ شود پيمانه‌ و فرض‌ كنيد سطل‌ و اينها، اين‌ پر نميشه‌. يك‌ درياچة‌ بزرگي‌ را شما بخواهيد با سطل‌ آبش‌ بكنيد. با يك‌ پيمانه‌ پرش‌ كنيد. نميشه‌. از خدا شرح‌ صدر بخواهيد، يكي‌ از دعاهاتون‌ در شب‌ قدر اين‌ باشه‌ كه‌ خدايا به‌ من‌ شرح‌ صدر بده‌. قانع‌ نباشيد به‌ اينكه‌ آدم‌ خوبي‌ شديد ديگه‌ معصيت‌ نمي‌كنيد. گفتم‌ به‌ شماها عرض‌ ميكنم‌. و الاّ توي‌ مجالس‌ عمومي‌ ما تنها آرزومون‌ اينه‌ كه‌ اينها گناه‌ نكنند. شبهاي‌ احيا وقتي‌ كه‌ جمعيت‌ مي‌آمد سال‌ گذشته‌ يا حتي‌ امسال‌، ما فقط‌ خواهشمون‌ اينه‌ كه‌ تصميم‌ بگيريد، تعهد بكنيد كه‌ گناه‌ نكنيد. ولي‌ توي‌ اين‌ مجلس‌ به‌ شماها چي‌ ميگم‌؟ ميگم‌ حيوانات‌ هم‌ گناه‌ نمي‌كنند. كدوم‌ حيوان‌ را ديدي‌ گناه‌ بكنه‌؟ بچه‌ها قبل‌ از تكليف‌ گناه‌ نمي‌كنند. تازه‌ شماها اگر گناهان‌ را ترك‌ كرديد حالا تا حالا كه‌ گناه‌ مي‌كرديد مثلا يك‌ آدم‌ گنهكار تا اين‌ ساعت‌ كه‌ گناه‌ ميكرد از حيوانات‌ هم‌ بدتر بود. اولئك‌ كالانعام‌ بل‌ هم‌ اضل‌. شر الدواب‌. حالا كه‌ گناه‌ را ترك‌ كردي‌ شدي‌ مساوي‌ با حيوانات‌. اگر رشد فكري‌ پيدا كرديد، علم‌ و دانش‌ پيدا كرديد، آنوقت‌ مي‌آئيد از حيوانات‌ مي‌رويد بالاتر. البته‌ خداي‌ تعالي‌ قانعه‌ كه‌ شماها همون‌ گناه‌ نكنيد. همة‌ مبلغين‌ اولياء خدا هم‌ خواهششون‌ اينه‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ ما اهل‌ گناهيم‌. حال‌ اين‌ گناه‌ را نكن‌ اقلا. مثل‌ مريضي‌ كه‌ توي‌ بيمارستان‌، توي‌ آن‌ سالني‌ كه‌ همة‌ مريضها خوابيدند، اين‌ بهش‌ گفتند ناله‌ نكن‌، ديگران‌ را ناراحت‌ نكن‌. اين‌ آدم‌ خوبيه‌ كه‌ ناله‌ نميكنه‌.و الا مريض‌ مريضه‌. كسي‌ كه‌ دوست‌ داشته‌ باشه‌ كه‌ گناه‌ بكنه‌ و معصيت‌ بكنه‌، اين‌ شخص‌ مريضه‌. حالا معصيت‌ هم‌ نكنه‌ مثل‌ آن‌ مريضي‌ است‌ كه‌ ناله‌ نكرده‌.

 شرح‌ صدر انسان‌ بايد آنقدر باشه‌، ظرف‌ قلب‌ انسان‌ آنقدر وسيع‌ باشه‌ كه‌ هر چي‌ از عجائب‌ حتي‌، از مسائل‌ معنوي‌ در قلبش‌ ريختند اين‌ جا داشته‌ باشه‌. اين‌ جاي‌ پنهان‌ كردنش‌ را حتي‌ داشته‌ باشه‌. اگر آمدند بعضي‌ها آنقدر كم‌ ظرفيتند كه‌ خواب‌ ديده‌ مثلا حضرت‌ وليعصر صلواة‌ الله‌ عليه‌، ديگه‌ نميتونه‌ خودش‌ را كنترل‌ كنه‌. برفرض‌ محبت‌ هم‌ انسان‌ داشته‌ باشه‌، محبت‌ زيادي‌ هم‌ داشته‌ باشه‌، خيلي‌ هم‌ خوشحال‌ باشه‌، ولي‌ بايد خودش‌ را حفظ‌ كنه‌. بعضي‌ها در بيداري‌ مي‌بينند، بعضي‌ها شب‌ و روز با امام‌ زمان‌ مأنوسند، آنقدر ظرف‌ قلبشون‌ وسيعه‌ كه‌ احدي‌ متوجه‌ نيست‌. انسان‌ يك‌ چيزي‌، يك‌ خواب‌ مختصري‌ ديده‌، چشمش‌ به‌ انوار ملائكه‌ باز شده‌، يك‌ چيزهايي‌ ديده‌، داد فرياد، ديگه‌ از من‌ بهتر كسي‌ نيست‌، اگر بهترند چرا اين‌ مردم‌ باصطلاح‌ نمي‌بينند. تو از كجا مي‌دوني‌ كه‌ اين‌ مردم‌ نمي‌بينند؟ مرغ‌ يك‌ بيضه‌ داره‌ داد و فرياد ميزنه‌. يك‌ تخم‌ داره‌ هي‌ قاقا ميكنه‌ ولي‌ صدها مرواريد، صدف‌ داره‌ ولي‌ دم‌ نميزنه‌. هر كسي‌ را اسرار حق‌ آموختند مهر كردند و دهانش‌ دوختند. اين‌ معنايش‌ اين‌ است‌ كه‌ شرح‌ صدر داره‌. شما وارد يك‌ خانه‌اي‌ بشيد، اين‌ خانه‌هايي‌ كه‌ جديدا مي‌سازند نه‌ پستو داره‌ نه‌ بقول‌ سابقها دولابچه‌ داره‌، هيچي‌ هيچي‌، هر چي‌ هست‌ بايد توي‌ طاقچه‌ها آويزان‌ باشه‌. گنجه‌ و اينها نداره‌. ولي‌ خانه‌هاي‌ قديمي‌ خيلي‌ ديوارها قطور بود، مصالح‌ ارزان‌، ديوارها قطور، با خشت‌ خام‌ و آهن‌ و اينها هم‌ كه‌ نبود، با خشت‌ خام‌ و نهايتا آجر كه‌ مي‌خواستند بسازند، ديوارها را، جا داشت‌ كه‌ وسط‌ ديوار را بشكافند و يك‌ پستو برايش‌ بگذارند. يك‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود، باصطلاح‌ گنجه‌اي‌ تويش‌ دربيارند. آنوقت‌ توي‌ اينها همه‌ چيز بود. آذوقه‌اشون‌ را توي‌ همانجا جا مي‌كردند. يك‌ همچين‌ قلبي‌ مي‌خواد انسان‌ بايد داشته‌ باشه‌. خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ ميگفت‌ كه‌ در اين‌ كاروانسراي‌ محمديه‌، يك‌ كاروانسرايي‌ بود نميدونم‌ هست‌ يا نه‌، توي‌ فلكه‌ نيفتاده‌ باشه‌، كاروانسراي‌ محمديه‌ سه‌ تا كاروانسرا بود توي‌ هم‌. يك‌ طرفش‌ توي‌ كوچه‌ گرمآباد واز ميشد يك‌ طرفش‌ هم‌ توي‌ بازار بزرگ‌. يعني‌ اين‌ سه‌ تا كاروانسرا همينطور سرهم‌ بود، يك‌ درش‌ از آنور يك‌ درش‌ از اينور. من‌ ديده‌ بودم‌ آنجا را. طبقة‌ بالا اطاقهايي‌ بود كه‌ بعضي‌ از افراد اجاره‌ مي‌كردند و آنجا اجاره‌ ميكردند. در آنجا يك‌ آقاي‌ محمدي‌ بود كه‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ بعنوان‌ يكي‌ از اولياء خدا ميرفت‌ خدمت‌ ايشان‌. يعني‌ براي‌ ايشان‌ خيلي‌ احترام‌ قائل‌ بود. اوايل‌ من‌ ميرفت‌ پيش‌ ايشان‌. من‌ كوچيك‌ بودم‌، يك‌ دفعه‌ مرا هم‌ برد. اين‌ آقاي‌ آسيد جواد خامنه‌اي‌ كه‌ سال‌ قبل‌ از دنيا رفتند، مسجد صديقيها نماز مي‌خواندند ايشان‌ هم‌ از مريدهاي‌ همون‌ آقاي‌ محمدي‌ بود. اين‌ آقاي‌ محمدي‌ يك‌ برخوردي‌ را با يكي‌ از اولياء  خدا، فرماندار تبريز بوده‌ او، بعد يك‌ ولي‌ خدا بهش‌ ميگه‌ اين‌ كارها را ترك‌ كن‌ و برو يك‌ گوشه‌اي‌ مشغول‌ عبادت‌ باش‌، در اين‌ دستگاهها نباش‌. اين‌ استعفا ميده‌ و مي‌آيد اينجا توي‌ اين‌ كاروانسراي‌ محمديه‌ بود. من‌ تا روزي‌ كه‌ پدرم‌ من‌ را برده‌ بود آنجا، ايشان‌ رو به‌ قبله‌ نشسته‌ بود داشت‌ زيارت‌ عاشورا مي‌خوند. اين‌، همينطور كه‌ زيارت‌ عاشورا مي‌خوند، ما نشستيم‌، آن‌ گوشه‌ نشستيم‌. مزاحمش‌ پدر من‌ نشد. كه‌ وسط‌ زيارت‌ عاشورا باهاش‌ حرف‌ بزنه‌. بعضي‌ها اين‌ ادب‌ را ندارند كه‌ مثلا اين‌ شخص‌ يك‌ دعائي‌ ميخونه‌، داره‌ عبادت‌ ميكنه‌، يك‌ آداب‌ جزئي‌ را من‌ به‌ آقايون‌ بگم‌. من‌ گاهي‌ حيا مي‌كنم‌. چون‌ در بعضي‌ از آقايون‌ هست‌ بگم‌ خيال‌ ميكنه‌ به‌ او گفتم‌. توي‌ يك‌ مجلسي‌ مثلا الان‌ مشغول‌ صحبت‌ هستيم‌. كراهت‌ داره‌ وقتي‌ وارد ميشيد سلام‌ بكنيد. همين‌ اسلامي‌ كه‌ ميگه‌ توي‌ اطاق‌ خالي‌، هيچكس‌ نيست‌، وقتي‌ وارد شديد سلام‌ كنيد؛ در يك‌ همچين‌ جاهايي‌ سلام‌ نكنيد. سكوت‌ داشته‌ باشيد. الان‌ آقاي‌ جليلي‌ از من‌ سؤال‌ مي‌كردند كه‌ آيا اين‌ آقاي‌ كاشاني‌ براي‌ ما الگو هست‌ در اين‌ سكوتي‌ كه‌ داره‌ و.. گفتم‌ بعله‌. ايشان‌ زحمت‌ زياد كشيده‌ و بايد همه‌اتون‌ اينجوري‌ باشيد. اين‌ يك‌ روحاني‌ فاضل‌ تقريبا نيمه‌ مجتهده‌، مي‌آيد توي‌ ما اينجوري‌ مي‌نشينه‌. بعله‌. آقاي‌ نعمتي‌ كه‌ اهل‌ فن‌اند مي‌دوند كه‌ در چه‌ حدي‌ از علم‌ و فضل‌ و كمالاته‌. و بايد آرامش‌ را رعايت‌ كنيد. ظاهرا همين‌ امروز توي‌ مسجد، آقاي‌ نعمتي‌ وايستاده‌، داره‌ نماز ظهر و عصر را بلند ميخونه‌. كه‌ اصلا جائي‌ كه‌ دارند موعظه‌ مي‌كنند، جائي‌ كه‌ حتي‌ يك‌ جمعي‌ نماز مي‌خونند، شما ميريد در ركعت‌ دوم‌ شما و سوم‌ امام‌ اگر باشه‌، حمد و سورة‌ نماز مغرب‌ يا عشا را واجبه‌ آهسته‌ بخونيد. چون‌ در نماز جماعته‌. واجبه‌. اين‌ نشونگر اين‌ است‌ كه‌ بايد آرامش‌ را در اجتماعات‌ حفظ‌ كنيد. هر كسي‌ براي‌ خودش‌، همين‌ كار شما درست‌ نيست‌. در موقع‌ صحبت‌ بنشين‌ همونجا. نمي‌خواد به‌ همديگه‌ تعارف‌ كنيد. اين‌ از همون‌ قبيله‌ كه‌ حواس‌ يك‌ عده‌ پرت‌ ميشه‌. ميگم‌ ديگه‌. اگر من‌ آداب‌، يعني‌ كم‌كم‌ بايد گفت‌. منتهي‌ من‌ مي‌بينم‌ كه‌ يكدفعه‌ روي‌ سر يكي‌ خراب‌ ميشه‌. و الاّ همه‌امون‌ همينطوريم‌. الحمدلله‌ خيلي‌ جلسات‌ اين‌ شبها، الانش‌ با اوائلش‌ خيلي‌ فرق‌ كرده‌. با هم‌ شروع‌ ميكنيد غذا را به‌ خوردن‌، با هم‌ تعطيل‌ ميكنيد، با هم‌ دعا مي‌كنيد. خوب‌ اينها آداب‌ معاشرته‌. من‌ انشاء الله‌ دوست‌ دارم‌ كه‌ دوستانم‌ الگو باشند براي‌ سايرين‌. از فردا شب‌ كه‌ جلسة‌ منزل‌ شروع‌ ميشه‌ و عموما، اصلا مشخص‌ باشند اين‌ عده‌اي‌ كه‌ مثلا روضه‌ تمام‌ ميشه‌. مثل‌ زنها كه‌ حرفهايشون‌ تموم‌ نشده‌، گله‌ گله‌ واي‌ مي‌ايستند حالا، يك‌ بزرگتري‌ آنجا نشسته‌، يك‌ محترمي‌ آنجا نشسته‌. هم‌ واي‌ مي‌ايستند با هم‌ حرف‌ زدن‌. خوب‌ آقا بيائيد گوشه‌ بنشينيد حرفهايتون‌ را بزنيد. اين‌ از شماها توقع‌ نميره‌ كه‌ يك‌ جست‌ و خيزهاي‌ نامأنوسي‌ داشته‌ باشيد. يك‌ حركات‌ نامأنوسي‌ داشته‌ باشيد. توي‌ مجالس‌، آخه‌ اهل‌ باطن‌ در باطنشون‌ بهتر از اهل‌ حق‌ توي‌ حقشون‌. شما توي‌ جلسة‌ صوفيها كه‌ بريد ديديد يا نه‌؟ مي‌بينيد كه‌ چه‌ ادبي‌، چه‌ آدابي‌ رعايت‌ ميشه‌. كأنّ علي‌ رؤس‌ متحد. مثل‌ اينكه‌ روي‌ سر اينها، خدمت‌ شما عرض‌ شود، پرنده‌ نشسته‌. تكان‌ نمي‌خورند. يك‌ حالات‌ مخصوصي‌ كه‌ حالا خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ هميشه‌ كار خوب‌ از هر كسي‌ خوبه‌. حالا ولو اينكه‌ عقايدشون‌ را ما درست‌ ندونيم‌، ولو كارهايشون‌ را ما درست‌ ندونيم‌. ولي‌ خيلي‌ رعايت‌ اين‌ جهات‌ ميشه‌. بحمدالله‌ حالا خيلي‌ خوب‌ شده‌، منظم‌ شديد، انشاء الله‌ كوشش‌ بكنيد در يك‌ جمعي‌ كه‌ نشسته‌ايد از چيزهايي‌ كه‌ خيلي‌ بده‌، در گوشي‌ دو نفر با هم‌ صحبت‌ كردنه‌. انما النجوا من‌ الشيطان‌. چون‌ اين‌ آهسته‌ با هم‌ صحبت‌ كردن‌، اين‌ صاحبخانه‌ ميگه‌ چيه‌؟ آن‌ كسي‌ كه‌ شما چشمتون‌ تصادفا بهش‌ دوخته‌ شده‌ اون‌ ميگه‌ چمه‌؟ هر كسي‌ مي‌بينيد يك‌ ناراحتي‌ داره‌ و محزون‌ ميشوند. يك‌ چيزي‌ بوده‌ اينها با هم‌ حرف‌ زدند. با اينكه‌ هيچ‌ مسئله‌اي‌ نبوده‌، مربوط‌ به‌ خودشونه‌. ولي‌ از كارهاي‌ بسيار زشت‌ توي‌ مجلس‌ عمومي‌ اين‌ است‌ كه‌ دو نفر با هم‌ آهسته‌ حرف‌ بزنند، ولو حرفهاي‌ خودشون‌ باشه‌. آقا مربوط‌ به‌ كسي‌ نيست‌. ولي‌ نبايد اينجا بزنيد. صريح‌ قرآنه‌ كه‌ انما النجوا، اين‌ است‌ و جز اين‌ نيست‌ كه‌ نجوا از عمل‌ شيطانه‌. يعني‌ ليحضر الذين‌ آمنوا. براي‌ اينكه‌ افرادي‌ كه‌ مثلا ايمان‌ دارند، اينها محزون‌ ميشوند. نميخواستم‌ حالا اين‌ مطالب‌ را بگم‌. انشاء الله‌ بازهم‌ بايد با هم‌ خصوصي‌ بنشينيم‌. باز هم‌ بايد با هم‌ جلسه‌ تشكيل‌ بديم‌. وقتي‌ كه‌ افراد كم‌ ظرفيتي‌ توي‌ ما ممكنه‌ باشند كه‌ شما توي‌ مجلس‌ وقتي‌ كه‌ شوخي‌ كرديد، او ديگه‌ فرق‌ بين‌ بزرگتر و كوچكتر را نميگذاره‌. ميگه‌ شوخي‌ شوخيه‌ ديگه‌. ما هم‌ شوخي‌ مي‌كنيم‌، يك‌ بچة‌ كوچيك‌ با يك‌ آدم‌ ريش‌ سفيدي‌ ممكنه‌ شوخي‌ بكنه‌. من‌ خودم‌ يك‌ جريان‌ دارم‌.

 يك‌ شب‌ با آقاي‌ محرابي‌ بود، يك‌ جائي‌ نشسته‌ بوديم‌. ايني‌ كه‌ ميگند سالهاست‌ از مجالس‌ شب‌ نهم‌ ربيع‌ فرار ميكنم‌، فكر نكنيد عمري‌ هستم‌. آقاي‌ فاني‌ ميدونه‌ كه‌ ما عمري‌ نيستيم‌. ولي‌ از كارهايي‌ كه‌ در شب‌ نهم‌ ربيع‌ ميشه‌ كه‌ يقينا عمر را خوشحال‌ ميكنه‌ و علي‌ بن‌ ابيطالب‌ و فاطمة‌ زهرا را محزون‌ ميكنه‌. بخاطر اينكه‌ حرفهاي‌ بد زده‌ ميشه‌، شوخيهاي‌ بدي‌ انجام‌ ميشه‌. چون‌ اين‌ كارها، اين‌ حرف‌ بد گفتن‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود، گناه‌ كردن‌، اينها كارهاي‌ عمريه‌ ديگه‌. به‌ كمك‌ اوست‌، شيطان‌ را خوشحال‌ ميكنه‌. چون‌ آدمي‌ كه‌ بفهمه‌ گناه‌ يعني‌ چه‌، حالا بر فرض‌ گناه‌ را آزادش‌ كنند. مثل‌ اين‌ مي‌مانه‌ كه‌ گناه‌ مثل‌ زهره‌، روايت‌ هم‌ داريم‌. شما بهتون‌ بگند آقا سه‌ روز زهر خوردن‌ آزاده‌. شما بگيد الحمدلله‌ حالا كه‌ زهر خوردن‌ آزاده‌ من‌ زهر بخورم‌. ميشه‌ همچين‌ چيزي‌؟ گناه‌ گناهه‌. گناه‌ بده‌ يا خوب‌؟ اگر خوبه‌ بايد هميشه‌ خوب‌ باشه‌. اگر بده‌ بايد هميشه‌ بد باشه‌. حالا كه‌ آزاد شد من‌ زهر بخورم‌. يا اين‌ آقا گفته‌ امروز سيلي‌ زدن‌ به‌ من‌ مانعي‌ نداره‌. بگيم‌ الحمدلله‌، حالا دوست‌ ما اجازه‌ داده‌ يك‌ چند تا سيلي‌ بهش‌ بزنيم‌. خوب‌ گناه‌ يا مثل‌ سيلي‌ زدن‌ به‌ خداست‌ يا مثل‌ خوشحال‌ بودن‌ و لعن‌ كردن‌ و خدمت‌ شما عرض‌ شود، اينها دستوره‌. اما فكر نكنيد كه‌ لاطائلات‌ گفتن‌ دستور باشه‌. هيچ‌ يك‌ از ائمه‌ اسم‌ نميدونم‌ اسماء قبيحه‌ را توي‌ مجالسشون‌ نمي‌گفتند. ما هم‌ توي‌ صراط‌ مستقيميم‌. شما ببينيد امام‌ صادق‌ شب‌ نهم‌ ربيع‌ چيكار ميكرد؟ اگر اسم‌ نميدونم‌، چي‌ بگم‌، حالا بعضي‌ از حرفها، فحشها، خجالت‌ دادن‌ مردم‌ با ايمان‌، توي‌ مجلس‌ وارد بشه‌، دست‌ بزنند، آي‌ خودشه‌، بخندند به‌ هيكلش‌، او خجالت‌ بكشه‌ بره‌ يك‌ گوشه‌ بنشينه‌. ائمه‌ هم‌ اين‌ كار را مي‌كردند؟ اگر يك‌ جا سندي‌ بياريد كه‌ اين‌ كار را مي‌كردند، ما هم‌ از سال‌ آينده‌ مي‌كرديم‌. اگر انسان‌ بخواد مبارزه‌ بكنه‌ ميگند اين‌ ناجنس‌ سني‌ مسلكه‌. اگر هم‌ بخواد انسان‌ با اينها باشه‌ خوب‌ منهم‌ ميشم‌ مثل‌ اينها. اينها را ميدونم‌ الان‌ بعضي‌ طبايع‌ شايد خوششون‌ نياد، يعني‌ چه‌؟ نه‌. من‌ با شماها ميتونم‌ همة‌ حقايق‌ را بگم‌. همين‌ آقاي‌ فاني‌ جلساتي‌ اوايل‌ تشكيل‌ مي‌دادند. بهشون‌ گفتم‌ نكنيد اين‌ كار را. ايشون‌ گوش‌ كردند. همه‌اش‌ تفريح‌ و همه‌اش‌ باصطلاح‌ اينها، علامت‌ اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ ذاتا اينجوريه‌. حالا شما مي‌خواهيد بفهميد يكنفر چيكاره‌ است‌ يك‌ خورده‌ آزادش‌ بگذاريد ببينيد چيكار ميكنه‌؟ كدوم‌ طرف‌ ميره‌. شبهاي‌ نهم‌ ربيع‌ آزاد بگذارند اهل‌ گناه‌ برند گناه‌ بكنند. تا حالا چرا گناه‌ نميكردي‌؟ خوب‌ حالا، خدا راضي‌ نيست‌. پس‌ معلومه‌ تو ذاتا گناهكاري‌ منتهي‌ آنجا ملاحظة‌ خدا را ميكردي‌. در مجالس‌، ما يك‌ جلسه‌اي‌ بوديم‌، شب‌ نهم‌ ربيع‌. همه‌ شوخي‌ مي‌كردند، مي‌خنديدند. يك‌ بچه‌اي‌ هم‌ آنجا بود. بچه‌ هم‌ نبود، پانزده‌ سال‌ داشت‌ مثلا. آنجا خوب‌. او ميگفت‌ مي‌خنديد، مثل‌ همه‌، مثل‌ بقيه‌. ملاحظه‌ هم‌ البته‌ اهل‌ جلسه‌ نمي‌كردند كه‌ جلوي‌ بچه‌ نبايد اين‌ حرفها، اين‌ كارها را بكنند. نه‌ اينكه‌ فكر كنيد بچه‌ها نبايد چشم‌ و گوششون‌ باز بشه‌. اين‌ حرفها خوب‌ بعضي‌ از قسمتهايش‌ درست‌ نباشه‌. اما اين‌ ضررها را داره‌. چون‌ اين‌ ظرفيت‌ نداره‌. توي‌ منزل‌ آقاي‌ قمي‌ آنوقتها كه‌ مبارزه‌ بود، سال‌ چهل‌ و يك‌، من‌ خدمت‌ آقاي‌ قمي‌ نشسته‌ بوديم‌. خدمتتون‌ عرض‌ شود داشتيم‌ فكر سياسي‌ مي‌كردم‌ چه‌ بايد، با علماي‌ قم‌ بايد چه‌ ارتباطي‌، چون‌ من‌ واسطة‌ علماي‌ قم‌ و مشهد بودم‌، وحدت‌ ايجاد كنيم‌، آن‌ بچه‌ توي‌ مجلس‌ وسط‌ جمعيت‌ نشسته‌ بود. خوب‌ ما الان‌ يك‌ خورده‌اي‌ خودمان‌ را گرفتيم‌ كه‌ طرف‌ شاه‌ و آية‌ الله‌ قمي‌ و، اون‌ از آن‌ وسط‌ بلند ميشد هي‌ به‌ من‌ همچين‌ ميكرد. من‌ به‌ خودم‌ گفتم‌ اي‌ فلان‌ فلان‌ شده‌. اگر توي‌ اين‌ مجلس‌ تو شركت‌ نميكردي‌ اين‌ حالا، همه‌ هم‌ نگاه‌ مي‌كردند. از آن‌ مجلس‌ يادش‌ بود آنجا ديده‌ بود، خيال‌ ميكرد اين‌ مجلس‌ هم‌ مثل‌ همان‌ مجلسه‌.

 با افراد احمق‌، روايت‌ داره‌ در خلوت‌ شوخي‌ نكنيد كه‌ در جلوت‌ آبرويتون‌ را مي‌برند. بچه‌ هم‌ مثل‌ يك‌، عقلش‌ هنوز به‌ كمال‌ نرسيده‌، همينطوره‌. مني‌ كه‌ يك‌ خورده‌اي‌ نظرم‌ اينه‌ كه‌ افراد كم‌ ظرفيت‌ توي‌ مجالسمون‌ نباشند، بيشتر به‌ همين‌ جهته‌. خيال‌ ميكنند كه‌ مثلا اگر من‌ با آقاي‌ كرمانشاهي‌ مثلا يك‌ چيزي‌ گفتم‌ و خنديدم‌، او هم‌ به‌ من‌ ميتونه‌ يك‌ چيزي‌ بگه‌ و بخنده‌. من‌ اگر به‌ ايشان‌ شوخي‌ كردم‌ اينهم‌ ميتونه‌ با ايشان‌ شوخي‌ بكنه‌. نه‌. باصطلاح‌ خنديدن‌ و مزاح‌ كردن‌، مزاح‌ حلال‌ البته‌، از ناحية‌ بزرگتر به‌ كوچكتر، تواضع‌ اوست‌. يعني‌ بزرگتر تواضع‌ كرده‌. اما هر كوچكتري‌ نسبت‌ به‌ بزرگتر، بي‌ ادبي‌ كرده‌. همون‌. يك‌ عمل‌. اون‌ تواضع‌ كرده‌ اين‌ بي‌ ادبي‌ كرده‌. فرقي‌ هم‌ نميكنه‌ كه‌ اين‌ بچه‌ كه‌ توي‌ مجلس‌ هست‌ اين‌ هر چه‌ هم‌ مؤدب‌ باشه‌، شما خيلي‌ جلوي‌ او مؤدب‌ باشيد چون‌ الگو هستيد. يا بريد از مجلس‌ بيرونش‌ كنيد. بچه‌هاي‌ با ادب‌، پدرمادرها باادبند توي‌ خانه‌ كه‌ بچه‌هاشون‌ با ادبند. با حيا هستند پدرمادرشون‌ با حيا هستند كه‌ بچه‌ها، مگر اينكه‌ حالا گاهي‌ هم‌ ميشه‌ معكوس‌ ميشه‌، قبول‌ دارم‌. چون‌ گاهي‌ از هر چيزي‌ كه‌ زياد بود، انسان‌ سير ميشه‌ و به‌ طرف‌ مخالف‌ مي‌پيچه‌. گاهي‌ ميشه‌. اما خوب‌ اكثرا اينطوره‌. شرح‌ صدر شماها همه‌اتون‌ انشاءالله‌، يعني‌ تمام‌ دوستاني‌ كه‌ در اين‌ جلسه‌ الان‌ هستند بايد الگو براي‌ ديگران‌ باشند. يكوقت‌ خداي‌ نكرده‌ جوري‌ نباشد كه‌ بگند فلاني‌ از اولياء خداست‌. همينها اولياء خدا! يك‌ وقتي‌ يك‌ كسي‌ از اينهايي‌ كه‌ تسخير روح‌ ميكنه‌ و احضار ارواح‌ ميكنه‌ و خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ هيپنوتيزم‌ دارد و از اين‌ مسائل‌ مختلف‌ كه‌ كتابها هم‌ نوشته‌، خيلي‌ به‌ ما اظهار علاقه‌ ميكرد. خيلي‌ خدا رحمتش‌ كنه‌ اگر بهرحال‌ قابل‌ براي‌ رحمته‌. اين‌ يك‌ جائي‌ در خارج‌ شهر بود تقريبا، منزل‌ يك‌ دكتري‌ بود ما را هم‌ دعوت‌ كرده‌ بود. ميگفت‌ كه‌ يك‌ جلسه‌ مي‌خواهيم‌ ترتيب‌ بديم‌، دوستان‌ شما باشند من‌ ببينم‌. آنوقتها من‌ هنوز دلم‌ نمي‌خواست‌ دوستانم‌ را با آن‌ وضع‌ ببينم‌. يعني‌ او خيال‌ ميكرد حالا همه‌ ارتباط‌ با معنويات‌ و با روح‌ و با چه‌ و اينها هستند و بهش‌ گفتم‌ كه‌ ما هم‌ يك‌ جلسة‌ شب‌ جمعه‌ داريم‌، بيا. اما الحمدلله‌ خيلي‌ خوشحالم‌. از شما بايد يك‌ جوري‌ باشه‌، ببينيد آقايان‌ يك‌ جلسه‌اي‌ باشه‌ مثل‌ كر. هر آدم‌ نجسي‌ را بيندازند تويش‌ بياد بيرون‌، پاك‌ شده‌ باشه‌. الان‌ همين‌ مجلس‌ بايد اينطوري‌ باشه‌. يك‌ نفر آدم‌ معصيتكار بياد اينجا يك‌ جلسه‌ بنشينه‌ توي‌ يك‌ حوض‌، توي‌ يك‌ استخر كر كه‌ تميزه‌، اگر يك‌ نجسي‌ را بيندازند، بكشند بيرون‌، واردش‌ كنند و بيارندش‌ بيرون‌، پاكه‌. اينجوري‌ بايد باشه‌. و اين‌ را واقعا از آقايون‌ تقاضا دارم‌، بايد مشخص‌ بشه‌. بايد در تمام‌ جهات‌ مرتب‌ باشيد، منظم‌ باشيد، حتي‌ روي‌ همة‌ سر و صورت‌ شما، قيافة‌ شما كم‌ كم‌ امام‌ زمان‌ حساب‌ ميكنه‌. شما فكر نكنيد كه‌ امام‌ زمان‌ صلواة‌ الله‌ عليه‌، اصحابش‌، سيصد و سيزده‌ نفر، همه‌ فرض‌ كنيد كه‌، هر كدام‌ يك‌ جوري‌ هستند. هر كدام‌ يك‌ اداي‌ مخصوصي‌ براي‌ خودشون‌ دارند. آدابي‌ كه‌ از خونة‌ پدر مادرشون‌ آوردند، به‌ همان‌ آداب‌ رفتار ميكنند. اين‌ نيست‌. مطمئن‌ بدونيد اصحاب‌ امام‌ زمان‌ همه‌ طبق‌ يك‌ آداب‌ كه‌ حضرت‌ مي‌خواد عمل‌ مي‌كنند. و بايد كم‌كم‌ اين‌ ادب‌ را ياد بگيريد. چون‌ امام‌ زمان‌ در بدن‌ ظاهري‌ هستند ما ادب‌ ظاهري‌ را هم‌ بايد حفظ‌ كنيم‌. يعني‌ وقتي‌ كه‌ حتي‌ در يكي‌ از مكاشفات‌، نميدونم‌ اين‌ جريان‌ را عرض‌ كردم‌ متأسفانه‌ هنوز به‌ اون‌ حد نرسيديم‌ كه‌ بشود هر مطلبي‌ را گفت‌ در يكي‌ از مكاشفات‌ حالا چون‌ به‌ زبانم‌ آمد (قطع‌ نوار) ديده‌ بودند. اين‌ سيصد و سيزده‌ نفر كه‌ در محضر حضرت‌ بودند. از نظر نشستن‌، از نظر لباس‌ از نظر نگاه‌ كردن‌، يكي‌ از كارها اين‌ است‌ كه‌ وقتي‌ انسان‌ حالا يك‌ وقت‌ هست‌ من‌ دارم‌ صحبت‌ مي‌كنم‌ شما داريد به‌ من‌ نگاه‌ مي‌كنيد، يك‌ وقت‌ هستش‌ نه‌ بي‌ جهت‌ اين‌ طرف‌ و اون‌ طرف‌ را نگاه‌ مي‌كنيد. حضرت‌ سجاد از خصوصياتش‌ اينه‌ كه‌ يغضي‌ حياعا و يغضي‌ محابر. از روي‌ هوا چشمهاش‌ هميشه‌ جلوي‌ خودش‌ بود و از محابتش‌ و هيبتش‌ چشمها مي‌آمد روي‌ هم‌. جرأتي‌ داشت‌ نگاه‌ كنند بد بود. يغضي‌ حياء و يغضي‌ من‌ محابته‌. اصحاب‌ حضرت‌ را ديده‌ بودند با حضرت‌ جايي‌ مي‌رفتند. يك‌ مفصلي‌ بود كه‌ هر جا حضرت‌ مي‌ايستاد مي‌ايستادند، هر جا حضرت‌ مي‌نشست‌، مي‌نشستند. هر جا حضرت‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود هر جور حضرت‌ مي‌كرد، مي‌كردند. هر همة‌ اينها چون‌ حسابي‌  تنظيم‌ شدة‌ روي‌ برنامة‌ امام‌ زمان‌ بودند تنظيم‌ كه‌ آدم‌ مثلا يك‌ وقتي‌ مي‌گه‌ اينها ادا درمي‌آرن‌ شايد. نه‌. چون‌ قلبه‌، قلب‌ اين‌ را بدونيد، قلب‌ عالم‌ امكانه‌. اونهايي‌ كه‌ تحت‌ فرمان‌ قلب‌ هستند، تحت‌ تأثير قلب‌. چون‌ امام‌ قلب‌ عالم‌ امكانه‌. قلب‌ بشريت‌ ديگه‌، عالم‌ امكان‌ حالا تمام‌ كون‌ كه‌ خودشون‌ تحت‌ فرمانش‌ هستند ولي‌ تحت‌ شما دستتون‌ تحت‌ فرمان‌ قلبتونه‌. تا وقتي‌ تحت‌ فرمان‌ قلبتونه‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ دست‌ مال‌ شماست‌. اما آمد و فلج‌ شده‌ بود، اين‌ تحت‌ فرمان‌ قلبتون‌ نيست‌. دست‌ فلج‌ بار گرانيست‌ كشيدن‌ بدوش‌. يعني‌ اگر انسان‌ دستش‌ فلج‌ بشه‌ ميگه‌ اگه‌ نميداشتم‌ بهتر بود. ماها اگر بخواهيم‌ ياران‌ امام‌ زمان‌ بشيم‌ بايد تحت‌ فرمان‌. عمل‌ الگوست‌، گفتار الگوست‌. خدمتتون‌ عرض‌ شود تمام‌ كارهاي‌ حضرت‌، حضرت‌ اگر يك‌ مدتي‌ انشاء الله‌ در محضر امام‌ زمانتون‌ باشيد آنچنان‌ تربيت‌ ميشيد كه‌ صد سال‌ اگر با من‌ بنشينيد اينجور، منهم‌ بگم‌ هم‌ آنجور نميشه‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اينكه‌ او قلب‌ امكانه‌، قلب‌ عالم‌ امكانه‌. و ما هم‌ دوست‌ داريم‌ كه‌ انشاء الله‌ شماها عضو اضافي‌ عالم‌ امكان‌ نباشيد، عضو فلج‌ عالم‌ امكان‌ نباشيد. عضوي‌ باشيد كه‌ تحت‌ نفوذ قلب‌ عالم‌ امكان‌ هستيد. حالا شما هر كجا از بدنتون‌ كه‌ تحت‌ نفوذ قلبتون‌ نباشه‌، اين‌ عضو، عضو زياديه‌. بيفايده‌ است‌. عضو فاسده‌. تو هر وقت‌ مي‌خواي‌ تكانش‌ بدي‌، كجه‌، همينجوري‌. اين‌ انگشت‌ نباشه‌ بهتر از اينه‌ كه‌ باشه‌. عضو فلج‌ جامعه‌ است‌. ماها اگر قلب‌، قبول‌ داشته‌ باشيم‌، يعني‌ كسي‌ را قلب‌ عالم‌ امكان‌ بشناسيم‌، بايد همانجوري‌ كه‌ خورشيد ميليونها ساله‌، صبح‌ در مي‌آيد، شب‌ فرو ميره‌. تحت‌ فرمان‌ كامل‌. شما هم‌ بايد همانطور تحت‌ فرمان‌ باشيد. نفس‌ كشيدنمون‌ بايد تحت‌ فرمان‌ باشه‌. نگاه‌ كردنمون‌ تحت‌ فرمان‌ باشه‌. لباس‌ پوشيدنمون‌ تحت‌ فرمان‌ باشه‌. نشستنمون‌ تحت‌ فرمان‌ باشه‌. و الاّ هر مقدار كه‌ از تحت‌ فرمان‌ بودن‌ خارج‌ بشه‌، اين‌ عضو فلج‌ عالم‌ امكانيم‌ و ارتباطتمون‌ با قلب‌ قطع‌ شده‌. اگر ارتباط‌ داشته‌ باشه‌، اين‌ را شما بدونيد، اگر با قلب‌ عالم‌ امكان‌ ارتباط‌ داشته‌ باشيم‌، هر چه‌ او بخواد ما مي‌خواهيم‌، هر چه‌ او بكنه‌ ما مي‌كنيم‌، هر كاري‌ كه‌، هر جوري‌ كه‌ او حركت‌ ميكنه‌ ما حركت‌ مي‌كنيم‌.

 حالا انشاء الله‌ اميدواريم‌ كه‌ اين‌ جلسات‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ من‌ خيلي‌ از مطالب‌ را نميخوام‌ بگم‌ چون‌ افراد ضعيفي‌ هم‌ توي‌ جمعمون‌ هستند كه‌ من‌ بازم‌ بگم‌ كه‌ چطور بشينيد، چطور بلند شيد، چطور عمل‌ كنيد، ممكنه‌ بگند فلاني‌، ممكنه‌ حالا حرفي‌ به‌ زبان‌ مي‌آيد. من‌ خودم‌ را خدا ميدونه‌ خاك‌ پاي‌ همه‌اتون‌ مي‌دونم‌ و اين‌ از افتخارات‌ منه‌. شماهائي‌ كه‌ قدم‌ در راه‌ امام‌ زمان‌ برداشتيد من‌ خودم‌ را خاك‌ پاي‌ شماها ميدونم‌. دوستاني‌ كه‌ با من‌ مسافرت‌ كردند مي‌دونند شخصيتهايي‌ در سطح‌ خيلي‌ بالا، حتي‌ به‌ مرحلة‌ وزير و امثال‌ اينها رسيده‌، اينها دوست‌ دارند من‌ يك‌ ساعت‌ باهاشون‌ بنشينم‌. حالا كتابهاي‌ من‌ را مطالعه‌ كردند، چه‌ كردند، و من‌ اگر دنبال‌ اين‌ مسائل‌ بودم‌، اين‌ را براي‌ آن‌ نفوس‌ ضعيفه‌اي‌ كه‌ ممكنه‌ در گوشه‌ كنار مجلس‌ پيدا بشه‌ عرض‌ ميكنم‌. من‌ اگر دنبال‌ اين‌ مسائل‌ بودم‌ كه‌ براي‌ من‌ احترامي‌ قائل‌ بشيد، براي‌ من‌ نميدونم‌ اهميتي‌ قائل‌ بشيد شايد خوب‌ بهتر از اين‌ مي‌تونستم‌ برنامه‌اي‌ داشته‌ باشم‌. ولي‌ خدا ميدونه‌ دلم‌ مي‌خواد كه‌ انشاء الله‌ كم‌كم‌ اين‌ رگهاي‌ بدنتون‌ را، رگهاي‌ روحتون‌ را وصل‌ كنيد به‌ روح‌ مقدس‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ و آن‌ قلب‌ در شما نفوذ كامل‌ داشته‌ باشه‌ و تحت‌ فرمان‌ آن‌ قلب‌ باشيد. يعني‌ اين‌ دست‌ فلج‌ را، چرا فلج‌ شده‌؟ ميگيد رگي‌ ازش‌ قطع‌ شده‌. ارتباطش‌ با قلب‌ قطع‌ شده‌. اين‌ يك‌ پيوندي‌ بزنيم‌، يك‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ عمل‌ جراحي‌ قلبي‌، روحي‌ بكنيم‌ و اين‌ ارتباط‌ را برقرار بكنيد تا اين‌ دست‌ فلج‌ كار بيفته‌. با زحمت‌، با مثال‌ زدن‌، بالاخره‌ انشاء الله‌ راهش‌ خواهيم‌ انداخت‌. من‌ هم‌ يك‌ مأموريتي‌ دربارة‌ خودشون‌ كه‌ انشاء الله‌ اين‌ اعمالتون‌ را، افكارتون‌ را، حتي‌ افكارتون‌ را، باصطلاح‌ عقائدتون‌ را، اينها همه‌ را مرتبط‌ كنم‌ انشاء الله‌ با قلب‌ عالم‌ امكان‌ و تحت‌ فرمان‌ او باشيم‌. همانطوري‌ كه‌ خدمتتون‌ عرض‌ شود بدن‌ انسان‌ سرتاپاي‌ بدن‌ تحت‌ فرمانه‌. يك‌ سلول‌ از بدن‌ شما اگر خداي‌ نكرده‌ تحت‌ فرمان‌ نباشه‌، توي‌ برنامة‌ نظم‌ خودش‌ نباشه‌ و بي‌ حساب‌ تكثير بشه‌، افراط‌ بكنه‌ يا تفريط‌ بكنه‌، مي‌بينيد ميشه‌، غدة‌ سرطاني‌ و انسان‌ را مي‌كشه‌. يك‌ كار انسان‌ اگر، يك‌ عملتون‌، اگر شما را از امام‌ زمان‌ دور بكنه‌. يعني‌ ارتباطتون‌ را يك‌ عمل‌ قطع‌ بكنه‌. حالا اين‌ دروغي‌ كه‌ تو گفتي‌، امام‌ زمان‌ دروغ‌ نمي‌گه‌. اين‌ امروز از تحت‌ فرمان‌ قلب‌ خارج‌ شد، فلج‌ شد. اين‌ دروغي‌ كه‌ تو گفتي‌ امروز سبب‌ شد كه‌ تو ارتباطت‌ قطع‌ بشه‌.

 حالا ارتباطت‌ بقية‌ روز هر روز صبح‌ بري‌ جلوي‌ آيينه‌ بنشيني‌ ريشت‌ را بتراشي‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ يك‌ دروغ‌ شوخي‌ مي‌گه‌، هر روز يك‌ مسئلة‌ جزئي‌ را انجام‌ مي‌ده‌ اين‌ مثل‌ همان‌ سلول‌ كوچكه‌ كه‌ هي‌ هر روز داره‌ تكثير مي‌شه‌، هر روز تكثير مي‌شه‌، مي‌شه‌ غدة‌ سرطاني‌ مي‌كشه‌ آدم‌ را. خيلي‌ بايد كوشش‌ بكنيد كه‌ تمام‌ اعضاء وجودتون‌ تحت‌ فرمان‌ قلب‌ عالم‌ امكان‌ باشه‌ و وقتي‌ كه‌ تحت‌ فرمان‌ شديد بيمار نمي‌شيد. خوب‌ اين‌ دست‌ شما وقتي‌ تحت‌ فرمان‌ قلبتونه‌ مي‌شه‌ مال‌ شما. شما مي‌خواييد واقعا مال‌ امام‌ زمان‌ باشيد. بايد در اعمالتون‌ حتي‌ در ريزه‌ كاريتون‌، اين‌ را بدونيد اگر يك‌ نفر از رفقايي‌ كه‌، اين‌ قدر بدم‌ مي‌ياد. چرا، چرا اقا؟ چون‌ من‌ براشون‌ حرف‌ مي‌زنم‌. اين‌ رفته‌ تو باغ‌ وحش‌ خوب‌ به‌ جهتي‌ كه‌ چه‌ فرقي‌ مي‌كند اين‌ ريش‌ تو تحت‌ فرمان‌ قلب‌ نيست‌. دقت‌ كرديد. اين‌ تحت‌ فرمان‌ قلبت‌ نيست‌. ولي‌ اگر شماها باشيد نه‌ من‌ مي‌گم‌ كه‌، ببينيد گفتم‌ من‌ مثالهاي‌ مختلفي‌ زدم‌ و اين‌ مثال‌ خيلي‌ مثال‌ خوبي‌ است‌ كه‌ يك‌ سلول‌ اگر از محور خودش‌ خارج‌ بشه‌ اين‌ طور مي‌شه‌ يا همان‌ مثال‌ هميشگيمون‌ كه‌ براي‌ صراط‌ مستقيم‌ مي‌زنم‌. كه‌ پشت‌ فرمان‌، اون‌ كسي‌ كه‌ داره‌ با سرعت‌ مي‌ره‌ اگر فرمان‌ را بچرخونه‌، يك‌ سر سوزن‌ بچرخونه‌. ريش‌ تراشيدن‌ به‌ اندازة‌ يك‌ فرمان‌ چرخاندن‌ به‌ طرف‌ چپ‌ و راست‌ كه‌ بدي‌ داره‌ ديگه‌. بله‌ بدي‌ نداره‌، بعضيها نمي‌دونن‌ كه‌ فرمان‌ را به‌ طرف‌ راست‌ يا چپ‌ پيچوندن‌ بدي‌ داره‌. يك‌ كسي‌ هستش‌ كه‌ پشت‌ ماشين‌ نشسته‌، تو ماشين‌ نشسته‌ ماشين‌ هم‌ هست‌ ولي‌ ماشينش‌ كنار خيابانه‌، اصلا خاموشه‌. مرده‌ است‌. بنزين‌ هم‌ نداره‌، خاموشه‌. اين‌ حالا هي‌ فرمان‌ را از اين‌ ور بچرخونه‌، هر چي‌ از اون‌ ور بچرخونه‌، هيچ‌ طور نمي‌شه‌ فقط‌ اين‌ چرخ‌ زيرش‌ اين‌ جور، اين‌ جور مي‌شه‌. اما يك‌ كسي‌ صد و بيست‌ كيلومتر داره‌ با سرعت‌ مي‌ره‌. او هم‌ بگيره‌ بچرخونه‌! شماهايي‌ كه‌ مي‌خواييد به‌ راه‌ خدا بريد يك‌ دونه‌ از كارهاتون‌، نمي‌خوام‌، ديشب‌ كه‌ بهتون‌ گفتم‌ اگر بخوام‌ اون‌ وظيفة‌ واقعي‌ تون‌ را بگم‌ مي‌ترسم‌ بعضيها مأيوس‌ بشن‌.

 يك‌ سر سوزن‌ يك‌ كار كوچك‌ نبايد از شماها به‌ اصطلاح‌ بر خلاف‌ خواستة‌ امام‌ زمانتون‌ انجام‌ بگيره‌. چون‌ همان‌ به‌ اندازة‌ نيم‌ ميليمتر پيچاندن‌ فرمان‌، خلاصه‌ انشاءالله‌ همان‌ طور كه‌ ديشت‌ گفتيم‌ براي‌ آخرين‌ جلسة‌ افطار منزل‌ آقاي‌ مقدم‌ و يك‌ خانوادة‌ خوب‌ الحمد الله‌ اين‌ شب‌ آخر اين‌ جلسه‌ با اين‌ كه‌ تصادفي‌ بود اين‌ در اين‌ جلسه‌ نبودم‌ كه‌ اين‌ نسيب‌ ايشان‌ شد ولي‌ خوب‌ بود يعني‌ همه‌ را هفده‌ شب‌ در تمام‌ اين‌ جلسات‌ مثل‌ اين‌ كه‌ خود امام‌ رضا همش‌ نظر خاص‌ خودش‌ بود. اگر بنشينم‌ شرح‌ بدم‌ ممكنه‌ شماها خيال‌ كنيد كه‌ من‌ شده‌ بود. كه‌ در چه‌ شبي‌ باشه‌، كه‌ در چه‌ شبي‌ باشه‌. اگر جرأت‌ كنم‌ عرض‌ مي‌كنم‌ كه‌ خود آقا اين‌ كارها را تنظيم‌ كردن‌. و من‌ با اين‌ كه‌ مريض‌ بودم‌ الحمد الله‌ احتمال‌ مي‌دادم‌ كه‌ مجبور بشم‌ روزه‌ام‌ را بخورم‌، يعني‌ دستورشه‌ كه‌ روزه‌ام‌ را بخورم‌ ولي‌ خداي‌ تعالي‌ لطف‌ كرد من‌ تعطيل‌ نكردم‌. و اونهايي‌ هم‌ كه‌ تعطيل‌ كردن‌، اونها هم‌ خيلي‌، اين‌ جا يك‌ مجلسه‌ معمولي‌ كه‌ هر وقت‌ دلش‌ مي‌خواست‌ بيان‌، هر وقت‌ دلش‌ نخواست‌ نيان‌. اما نه‌ الحمد الله‌ از خداي‌ تعالي‌ ممنونم‌ و از امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ تشكر مي‌كنم‌ كه‌ هر شب‌ تونستم‌ تو اين‌ مجلس‌ باشم‌ حتي‌ يك‌ شب‌ صحبت‌ كه‌ داشتم‌ مي‌كردم‌ حالم‌ داشت‌ بهم‌ مي‌خورد، يعني‌ فشار عجيبي‌ آمد روم‌. مربوط‌ به‌ همان‌ كسالتم‌ هم‌ شايد بود. با خودم‌ فكر كردم‌ تصميم‌ گرفتم‌ كه‌ كجا برم‌، ولي‌ الان‌ مي‌بينيد كه‌ وقت‌ زيادي‌ هم‌ مي‌گذاريم‌ بيشتر هم‌ صحبت‌ مي‌كنيم‌ الحمد الله‌ و باز اين‌ توفيق‌ را هم‌ خداي‌ تعالي‌ از ما نگرفت‌.

 و انشاء الله‌ شماها هم‌ كوشش‌ بكنيد عرايض‌ امشب‌ را انشاء الله‌ گوش‌ بديد. شرح‌ صدري‌ براي‌ خودتون‌ به‌ وجود بياريد. چون‌ شرح‌ صدر مربوط‌ به‌ خود انسانه‌. انسان‌ يك‌ خرده‌ به‌ خودش‌ فشار بياره‌، يك‌ خرده‌اي‌ رياضت‌ بكشه‌. خدا مي‌دونه‌ من‌ در بنارس‌ هندوستان‌ يك‌ چيزهايي‌ ديدم‌ كه‌ شماها اگر، فكرش‌ را هم‌ نمي‌تونيد بكنيد. براي‌ شيطان‌، ببينيد براي‌ شيطان‌، يعني‌ از همان‌ رياضت‌ كشه‌ بگيد براي‌ خدا اين‌ كار را مي‌كنيد يا نه‌؟ براي‌ شيطان‌. براي‌ به‌ دست‌ آوردن‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ يك‌ نيروز شيطاني‌. يك‌ نفر، يك‌ نفرها اين‌ قدر اينجوري‌ مي‌ايسته‌ كه‌ حيوانات‌ خيال‌ مي‌كنند اين‌ مجسمه‌ است‌. روي‌ اين‌ لونه‌ مي‌كنند. اوني‌ را كه‌ من‌ خودم‌ ديدم‌ در يك‌ معبدي‌ از معبدهاي‌ هندو اسم‌ خداشون‌ رامه‌. اين‌ تو صداي‌ بلند گو مي‌آمد تو منزلي‌ كه‌ ما بوديم‌ همش‌ مي‌گفت‌، رام‌، رام‌، رام‌. من‌ گفتم‌، آخه‌ يك‌ شب‌ هم‌ اين‌ صدا مي‌آمد من‌ خيال‌ مي‌كردم‌ افراد عوض‌ مي‌شن‌، گفت‌ نه‌ آقا اين‌ نه‌ شبانه‌ روزه‌ اين‌ يك‌ سره‌ داره‌ مي‌گه‌ رام‌. نه‌ شبانه‌ روز. رفتم‌ ديدمش‌ ديدم‌ يك‌ نفر نشسته‌ و توجهي‌ به‌، بتش‌ كرده‌، بت‌ هم‌ جلوش‌. حالا ما اگر ما به‌ يك‌ نفر، همين‌ امرزو به‌ يك‌ نفر مي‌گفتم‌ هزار مرتبه‌ بگو يا تواب‌، گفت‌ آقا طول‌ مي‌كشه‌ خيلي‌. هزار مرتبه‌ يا تواب‌ گفتن‌ يك‌ روز بيشتر طول‌ نمي‌كشه‌. گفتم‌ تو به‌ درد ما نمي‌خوري‌ تو حواست‌ از، واقعا خيلي‌ عجيبه‌ها.

 اگر به‌ شما هر چه‌ را كه‌ تصور مي‌كنيد كه‌ خوبه‌ و مي‌دونيد خوبه‌ خودتون‌ را عادت‌ به‌ اون‌ خوبي‌ و انشاء الله‌ عمل‌ كنيد. اميدوارم‌ موفق‌ باشيد، اميدوارم‌ خداي‌ تعالي‌ به‌ همتون‌ خير و وسعت‌ عنايت‌ كنه‌ و همتون‌ از ياران‌ خوبه‌ امام‌ زمان‌ باشيد. 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *