۲۹ جمادی الثانی ۱۴۱۳ قمری – ۳ دی ۱۳۷۱ شمسی – تفسير سورة‌ تبت‌ يدا ابي‌ لهب‌

 تفسير سورة‌ تبت‌ يدا ابي‌ لهب‌1 3 ديماه‌ 1371

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌ لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداه‌ و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. تبت‌ يدا ابي‌ لهب‌ و تب‌. ما اغني‌ عنه‌ ماله‌ و ما كسب‌. سيصلي‌ نارا ذات‌ لهب‌. و امراتها حمالة‌ الحطب‌. في‌ جيدها حبل‌ من‌ مسد.

  اين‌ سورة‌ مباركه‌ دربارة‌ ابي‌ لهب‌ نازل‌ شده‌. بطور كلي‌ بدانيد كه‌ هر چه‌ در آيات‌ قرآن‌ هست‌، اينها اگر چه‌ در مورد خاصي‌ نازل‌ شده‌است‌ ولي‌ منظور همة‌ مردم‌ بوده‌. ابي‌ لهب‌ بعنوان‌ يك‌ نمونه‌، هر كه‌ كار ابي‌ لهب‌ را بكند او هم‌ دستش‌ قطع‌ باد. و حتي‌ تا روز قيامت‌ اين‌ سورة‌ مباركه‌ براي‌ همة‌ مردم‌ در دورانهاي‌ مختلف‌…

 يكي‌ از كارهايي‌ كه‌ ابي‌ لهب‌ ميكرد، ابي‌ لهب‌ يعني‌ صاحب‌ شعله‌. لهيب‌ به‌ معناي‌ شعلة‌ آتشه‌. اب‌ هم‌ در لسان‌ عرب‌ به‌ معناي‌ صاحبه‌. گاهي‌ مثلا مي‌گويند اب‌ البيت‌، گاهي‌ توي‌ عربها كه‌ راه‌ مي‌رفتيم‌ مي‌گفتيم‌ كه‌ اب‌ البيت‌ كو؟ يعني‌ پدر خانه‌، يعني‌ صاحب‌ خانه‌. گاهي‌ يك‌ كسي‌ باصطلاح‌ چهارپادار بود، بهش‌ مي‌گفتند ابو الحمار. شايد اين‌ لفظ‌ براي‌ ما بد نبود. ولي‌ خودش‌ ميگفت‌ لبيك‌، بعله‌. ابو، مثلا ابو الفرش‌، اينها هست‌. در معاني‌ بالا هم‌ هست‌ كه‌ ابوالفضل‌، يعني‌ صاحب‌ فضيلت‌. اينجا به‌ معناي‌ اين‌ نيست‌ كه‌ پدر فضله‌. نه‌. حضرت‌ ابو الفضل‌ العباس‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ ايشان‌ فرزندي‌ بنام‌ فضل‌ نداشتند. حتي‌ كنيه‌ از چيزهايي‌ بود كه‌ بچه‌ وقتي‌ متولد مي‌شد براش‌ مي‌گذاشتند. چنين‌ فرزندي‌ داشته‌ باشه‌ يا نداشته‌ باشه‌. مثلا حضرت‌ رضا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ كنيه‌ اشون‌ ابوالحسنه‌ و حال‌ اين‌ كه‌ فرزندي‌ به‌ نام‌ حسن‌ ندارند. روزي‌ كه‌ امام‌ عصر ارواحنا فدا متولد شد كنيه‌ اشون‌ ابوالقاسم‌ بود قاسمي‌ هم‌ نداشتند. عرب‌ رسمشه‌ يك‌ كسي‌ را مي‌خواد بزرگش‌ كنه‌ با كنيه‌ كه‌ اولش‌ ابه‌ اسم‌ مي‌گذارند. ابوالفضل‌ يعني‌ صاحب‌ فضيلت‌. به‌ معني‌ صاحب‌ هم‌ هست‌ و ابو لهب‌ يعني‌ كسي‌ كه‌ داراي‌ شعله‌هاي‌ آتشه‌. گفته‌اند درباره‌اش‌ كه‌ گونه‌ هاش‌ خيلي‌ قرمز بود و بخاطر اين‌ مثل‌ شعلة‌ آتش‌ صورتش‌ برافروخته‌ بود مي‌گفتنش‌ ابولهب‌. معاني‌ ديگه‌ هم‌ هست‌ حالا نمي‌خوام‌ دربارة‌ اين‌ موضوع‌ زياد حرف‌ بزنم‌. ولي‌ به‌ طور كلي‌ اين‌ شخص‌ و زنش‌. بسيار پيغمبر اكرم‌ را اذيت‌ كردند. اين‌ كه‌ شنيديد وقتي‌ پيغمبر اكرم‌ تشريف‌ آوردند و فرياد زدند قولوا لا اله‌ الا الله‌ تفلحوا و بعضي‌ از افراد قريش‌ سنگ‌ به‌ طرف‌ حضرت‌ پرتاب‌ كردند كه‌ پاهاي‌ مباركش‌ پر از خون‌ شد، سردستة‌ اينها ابي‌ لهب‌ بود. و زنش‌ هم‌ باصطلاح‌ هيزم‌ ميبرد در روي‌ پشت‌ بام‌ سر راه‌ پيغمبر اكرم‌ آتش‌ مي‌زد و مي‌انداخت‌ روي‌ بدن‌ پيغمبر اكرم‌. حمالة‌ الحطب‌ بود. يعني‌ اينقدر هيزم‌ را ميبرد كه‌ اسمش‌ حمالة‌ الحطب‌. خيلي‌ پيغمبر را اذيت‌ كردند اينها. و كساني‌ كه‌ معصيت‌ مي‌كنند، چون‌ بدانيد اين‌ مطلب‌ را. يك‌ مسئلة‌ كلي‌ در عالم‌ هست‌ كه‌ گاهي‌ ميشه‌ آنهايي‌ كه‌ داراي‌ هدف‌ هستند و مربي‌ هستند و يا مثل‌ پيغمبر ديني‌ آورده‌اند از جانب‌ خدا، اينها را اگر قطعه‌ قطعه‌اشون‌ بكنند برايشون‌ آسانه‌. اما اگر دين‌ آنها را، دستورات‌ آنها را، روش‌ تربیتی‌ آنها را كسي‌ پايمال‌ بكنه‌ بهشون‌ خيلي‌ سخت‌ ميگذره‌. يا اگر به‌ مذهب‌ اسلام‌ كسي‌ توهين‌ بكنه‌ پيغمبر اكرم‌ نمي‌تونه‌ ازش‌ بگذره‌. لذا در وقتي‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ وارد شهر مكه‌ مي‌خواهد بشود، در خارج‌ از شهر اردو زده‌اند مسلمانها. ابوسفيان‌ رفت‌ عباس‌ عموي‌ پيغمبر اكرم‌ را ديد و دو نفري‌ خدمت‌ رسول‌ اكرم‌ رسيدند. پيغمبر اكرم‌ فرمود كه‌ ابوسفيان‌ آيا باز هم‌ دربارة‌ وجود خدا شك‌ داري‌؟ گفت‌ نه‌. من‌ خدا را قبول‌ كردم‌. و الا اگر خدائي‌ نبود و بتها بودند خدايان‌ ما، طبعا من‌ مي‌خواست‌ پيروز باشم‌ و تو شكست‌ بخوري‌. و علت‌ اينكه‌ قدرت‌ دست‌ من‌، مردم‌ و هواي‌ نفس‌ مردم‌ و شيطان‌ با من‌، و تو هيچي‌ نداشتي‌. و معلوم‌ است‌ كه‌ خدايان‌ ما كاري‌ از پيش‌ نمي‌برند و تنها خداي‌ توست‌ كه‌ تو را اينهمه‌ عظمت‌ داده‌ و همين‌ دليل‌ براي‌ من‌ كافيه‌ كه‌ معتقد به‌ وجود خداي‌ تو باشم‌. پيغمبر اكرم‌ فرمود دربارة‌ رسالت‌ من‌ چيه‌ نظرت‌؟ گفت‌ او را شك‌ دارم‌. نميدونم‌ تو فرستادة‌ خدا باشي‌ يا نه‌. و حال‌ اينكه‌ اگر اولي‌ را قبول‌ كرده‌ باشه‌، دومي‌ را هم‌ مي‌خواست‌ قبول‌ بكنه‌. اولي‌، خداي‌ تعالي‌ اگر باشد، چون‌ يكي‌ از مطالبي‌ كه‌ در قرآن‌ زياد بهش‌ توجه‌ شده‌، شهادت‌ خداست‌ بر حقانيت‌ پيغمبر اكرم‌. مثلا ميگه‌ قل‌ كفي‌ بالله‌ شهيدا بيني‌ و بينكم‌. شهادت‌ خدا براي‌ من‌ كافيست‌. خدا شهادت‌ ميده‌ براي‌ پيغمبر. حالا خدا چطور شهادت‌ ميده‌؟ ما فكر مي‌كنيم‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ كه‌ شهادت‌ ميده‌ بر رسالت‌ رسول‌ اكرم‌ اينطوري‌ كه‌ يا توي‌ خواب‌ كسي‌ خدا بيايد يا وحي‌ بكنه‌ به‌ اين‌ يا الهام‌ بكنه‌، از اين‌ قبيل‌. نه‌. خداي‌ قادر متعالي‌ كه‌ ما بهش‌ معتقديم‌، اگر اعتقاد داشته‌ باشيم‌، و دستش‌ هم‌ بازه‌. يك‌ نفر آمده‌ ادعا ميكند كه‌ من‌ فرستادة‌ اون‌ خدا هستم‌ و خدا هم‌ به‌ دستش‌ معجزاتي‌ صادر ميكنه‌. اين‌ خود همين‌ عمل‌ و اينكه‌ جلوي‌ او را نميگيرد، شهادت‌ پروردگاره‌. يعني‌ مثلا حالا فرض‌ كنيد اگر شخصي‌ در اينجا با كمال‌ قدرت‌ نشسته‌ و زبانش‌ باز و داراي‌ قدرت‌ و از هيچ‌ نيرويي‌ نمي‌ترسه‌. يكنفر آمد آقا اينطوري‌ گفتند مثلا. به‌ همة‌ شما يك‌ چنين‌ ادعايي‌ كرد و گفت‌ فلاني‌ كه‌ در اينجا نشسته‌ اين‌ مطلب‌ را گفته‌اند. اينهم‌ كه‌ اينجا نشسته‌ يك‌ سري‌ تكان‌ داد. اين‌ شهادتشه‌. خداي‌ تعالي‌ اينطور دربارة‌ رسول‌ اكرم‌ شهادت‌ داده‌ كه‌ مي‌فرمايد قل‌ كفي‌ بالله‌ شهيدا بيني‌ و بينكم‌. و الا اگر خداي‌ تعالي‌ مثلا نمي‌خواست‌ شهادت‌ بده‌، كارهايي‌ انجام‌ ميداد كه‌ آبروي‌ اين‌ پيغمبر برود. مدعيان‌ پيامبري‌ در رديف‌ پيغمبر اكرم‌ و بعدها ادعاي‌ پيغمبري‌ كردند و اگر عاقل‌ باشد انسان‌، در كتب‌ خود همانها يك‌ مطالبي‌ را به‌ زبانشون‌ خداي‌ تعالي‌ داده‌ كه‌ خط‌ قرمزي‌ است‌ روي‌ كتابهاي‌ آنها كشيده‌ شده‌. يك‌ وقتي‌ يادمه‌ يك‌ مبلغ‌ بهائي‌ از من‌ پرسيد شما معتقديد كه‌ هيچيك‌ از مطالب‌ كتاب‌ بيان‌ از جانب‌ خدا نيست‌؟ گفتم‌ چرا بعضي‌هايش‌ را ميگويم‌ از جانب‌ خداست‌. گفت‌ مثلا چه‌ جمله‌؟ گفتم‌ مثلا آنجا كه‌ ميگه‌ لا تضربن‌ البيضه‌ علي‌ شيئا و ما فيه‌. ببينيد عبارت‌ شايد شماها متوجه‌ نشيد يعني‌ چي‌؟ ميگه‌ تخم‌ مرغ‌ را به‌ جائي‌ نزنيد به‌ جهت‌ اينكه‌ مي‌شكنه‌. شما ببينيد اين‌ كلام‌ توي‌ كتابي‌ آمده‌ كه‌ قرآن‌ را باصطلاح‌ مي‌خواهد كنار بزنه‌، اين‌ خط‌ قرمزي‌ است‌ كه‌ روي‌ كتاب‌ بيان‌ كشيده‌ شده‌. آخه‌ تخم‌ مرغ‌ را به‌ جائي‌ نزنيد، اين‌ از احكام‌ اين‌ كتابيست‌ كه‌ ميگه‌ تمام‌ كتابها را به‌ دور بريزيد و فقط‌ همين‌ كتاب‌ را نگه‌ بداريد. و مطالب‌ زيادي‌، فكر نكنيد كه‌ همين‌ يك‌ مطلبه‌، آدم‌ عاقل‌ حالا شما بخواهيد كتاب‌ بنويسيد، يا هر كسي‌، اصلا اين‌ حرف‌ را مي‌نويسه‌ توي‌ كتاب‌؟ تا برسد به‌ اينكه‌ ادعاي‌ پيغمبري‌ هم‌ بكنه‌. تا برسد به‌ اينكه‌ بگويد اين‌ كتاب‌ بالاتر از قرآنه‌. اين‌ جمله‌ خط‌ قرمزي‌ است‌ كه‌ روي‌ تمام‌ مطالبش‌ كشيده‌.

 يا مثلا فرض‌ كنيد كه‌ مسيلمة‌ كذاب‌ يك‌ كتاب‌ آورد در مقابل‌ قرآن‌. در آنجا مثلا مطالبي‌ داره‌. خدا در قرآن‌ فرموده‌ است‌ كه‌ القارعة‌ ما القارعة‌ و ما ادراك‌ ماالقارعه‌. قارعه‌ است‌. قارعه‌ يعني‌ چيزي‌ كه‌ كوبنده‌ است‌. چه‌ ميداني‌ آنكه‌ كه‌ كوبنده‌ است‌ چي‌ هست‌؟ كي‌ ميدونه‌ كه‌ كوبنده‌ چيه‌؟ بعد مي‌فرمايد، خودش‌ شرح‌ ميده‌، اين‌ مسيلمة‌ كذاب‌ ميگه‌ الفيل‌ و مالفيل‌. فيل‌ چيه‌؟ و ما ادراك‌ ما الفيل‌؟ كسي‌ چه‌ ميدونه‌ كه‌ فيل‌ چيه‌؟ بابا بالاخره‌ يا ديده‌اند خود فيل‌ را، يا عكس‌ فيل‌ را ديده‌اند. آخه‌ اين‌ چه‌ حرفيه‌. بعد هم‌ شرح‌ ميده‌ كه‌ فيل‌ چيه‌. له‌ خرطوم‌ طويل‌. يك‌ خرطوم‌ بلندي‌ داره‌. امثال‌ اينها. اينها خط‌ قرمزي‌ است‌ كه‌ خدا روي‌ اين‌ كتابها كشيده‌ و كتابها را از بين‌ برده‌. اينها را متوجه‌ بشيد. سرتاسر قرآن‌ را شما بگرديد يك‌ كلمة‌ سست‌ درش‌ نيست‌. يك‌ كلمه‌اي‌ كه‌ امروز مثلا بگويند كه‌ چه‌ لزومي‌ داشت‌ اين‌ كلام‌ را خدا در قرآن‌ بفرمايد، نيستش‌. دقت‌ كرديد؟ همين‌ معناي‌ اين‌ است‌ كه‌ اينها را به‌ حقانيتش‌ شهادت‌ نداده‌ و بلكه‌ قطع‌ وطينشون‌ كرده‌. خداي‌ تعالي‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ مي‌فرمايد كه‌ اگر يك‌ كلمه‌ به‌ من‌ دروغ‌ نسبت‌ بدهي‌، قطع‌ وطينت‌ مي‌كنم‌. يعني‌ رگ‌ حياتت‌ را مي‌زنم‌. اين‌ نه‌ بخاطر اين‌ است‌ كه‌ پيغمبر ممكن‌ است‌ يك‌ همچين‌ كاري‌ كرده‌ باشه‌. انسان‌ وقتي‌ يك‌ رفيقي‌ داره‌، اين‌ را دوست‌ داره‌ خيلي‌ نزديكه‌ بهش‌، ممكنه‌ با او دعوا بكنه‌. از باب‌ به‌ در ميگن‌ ديوار تو گوش‌ كن‌! از باب‌ واسمعي‌ باصطلاح‌ واسمعي‌ يا جارا. كه‌ در به‌ تو بگويم‌ تا همسايه‌ بشنوه‌. و خداي‌ تعالي‌ به‌ پيغمبر مي‌فرمايد كه‌ اگر يك‌ كلمه‌ بر خلاف‌ آنچه‌ كه‌ من‌ گفته‌ام‌ بگي‌، قطع‌ وطينت‌ مي‌كنم‌ و آبرويت‌ را جلوي‌ مردم‌ مي‌برم‌. و خداي‌ تعالي‌ اين‌ كار را دربارة‌ انبيائي‌ كه‌ اين‌ ادعاها را بعد از پيغمبر اكرم‌ كردند عمل‌ نموده‌. حتي‌ عجيب‌تر اينكه‌ دربارة‌ پيغمبران‌ حقيقي‌ گذشته‌ كه‌ مدتشون‌ تمام‌ شده‌، مثل‌ حضرت‌ موسي‌، حضرت‌ عيسي‌، با اينكه‌ خدا اونها را فرستاده‌ و تورات‌ را هم‌ به‌ آنها داده‌ و انجيل‌ را به‌ حضرت‌ عيسي‌ داده‌، شايد اوستا را هم‌ به‌ زرتشت‌ داده‌ باشد، حالا هر چي‌ هست‌، ولي‌ مدتش‌ تمام‌ شده‌. خدا يك‌ خط‌ بطلاني‌ رويش‌ كشيده‌ و گذاشتدش‌ كنار. مثلا مثل‌ بچه‌اي‌ كه‌ ميره‌ مدرسه‌. كلاس‌ اولش‌ تمام‌ شده‌. لازم‌ هم‌ بوده‌ كه‌ توي‌ اين‌ كلاس‌ اول‌ باشه‌. بعد كتاب‌ كلاس‌ اول‌ را ازش‌ مي‌گيرند مي‌گذارندش‌ كنار. اگر خيلي‌ اصرار داشته‌ باشه‌ كه‌ اين‌ كتاب‌ كلاس‌ اول‌ را، مي‌خواهد وفايش‌ را نسبت‌ به‌ كلاس‌ اول‌ حفظ‌ كنه‌! ميگه‌ تا بيست‌ ساله‌ بشوم‌، پنجاه‌ ساله‌ هم‌ بشوم‌، بايد همين‌ كلاس‌ اول‌ باشم‌. مثل‌ اين‌ نادانهايي‌ ك‌ به‌ اين‌ اديان‌ قديمي‌ با وجود قرآن‌ مجيد، با وجود اسلام‌، پابندند، اينها مثل‌ آن‌ بچه‌هايي‌ هستند كه‌ توي‌ آن‌ كلاس‌ اول‌، خيلي‌ باوفا به‌ آن‌ ميز و كلاس‌ و استاد و همه‌ اظهار وفا مي‌كنند. اين‌ را چيكارش‌ كنند كه‌ اين‌ كلاس‌ را ول‌ كنه‌؟ بشريت‌ را چه‌ كنند كه‌ كلاس‌ يهوديت‌ را ترك‌ بكنه‌؟ كلاس‌ مسيحيت‌ را ترك‌ بكنه‌ و به‌ كلاس‌ اسلام‌ وارد بشه‌؟ اين‌ كتاب‌ را از دستش‌ بگيرند. يك‌ خط‌ قرمزي‌ هم‌ رويش‌ بكشند، پاره‌اش‌ هم‌ بكنند، بيندازندش‌ كنار. بگن‌ اين‌ كتاب‌ را نمي‌خواد بخوني‌، باندازة‌ ضرورت‌ اين‌ كتاب‌ را خوندي‌. اينكار را پروردگار متعال‌ با تورات‌ و انجيل‌ كرده‌. شما شايد ندونيد كه‌ الان‌ انجيل‌ حضرت‌ عيسي‌ وجود نداره‌. اينهايي‌ كه‌ هست‌ يا مربوط‌ به‌ يوحني‌ است‌، يا متي‌ است‌ يا لوقا است‌. يا بعضي‌ را برداشتند بعدها نوشتند. انجيل‌ را از دست‌ مردم‌ مسيحي‌ گرفت‌ ذات‌ مقدس‌ پروردگار و بعد هم‌ يك‌ خط‌ قرمزي‌ روي‌ اين‌ كتاب‌ انجيل‌ كشيده‌. باور كنيد من‌ در اين‌ كتابي‌ كه‌ اخيرا بنام‌ مصلح‌ آخر الزمان‌ الان‌ زير چاپه‌، در اين‌ كتاب‌ من‌ برداشتم‌ حالات‌ تولد حضرت‌ عيسي‌، ديگه‌ از همه‌ بهتر تولد حضرت‌ عيسي‌ است‌. از نظر انجيل‌ و قرآن‌. بين‌ اين‌ دو تا كتاب‌ را كنار يكديگر بگذاريم‌، ببينيم‌ آيا شأن‌ حضرت‌ عيسي‌ آيا آن‌ چيزهايي‌ است‌ كه‌ قرآن‌ ميگه‌ يا اين‌ چيزهايي‌ است‌ كه‌ انجيل‌ ميگه‌؟ اين‌ را من‌ عمل‌ كردم‌ و هيچ‌ اظهار نظري‌ هم‌ نكردم‌. خود مسيحيها هم‌ بخونند مسلمانها هم‌ بخونند. كدام‌ يكي‌؟ من‌ يك‌ وقتي‌ در آتن‌ اين‌ را مطرح‌ كردم‌ با يك‌ كشيش‌ مسيحي‌. گفتم‌ من‌ دربارة‌ حضرت‌ عيسي‌ از نظر قرآن‌ ميگم‌. دربارة‌ حضرت‌ عيسي‌ از نظر انجيل‌ هم‌ برايتون‌ ميگم‌. ببينيد يك‌ مختصري‌ انجيل‌ دربارة‌ حضرت‌ عيسي‌ مناسبت‌ هم‌ داره‌، اين‌ ايام‌ شب‌ تولد حضرت‌ عيسي‌ است‌ و جشن‌ كريسمس‌ است‌ و خوب‌ انشاء الله‌ حضرت‌ عيسي‌ خودش‌ تشريف‌ مي‌آورد در ركاب‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ و انشاء الله‌ خودش‌ حقانيت‌ مطلب‌ را بيان‌ ميكنه‌. حالا آنچه‌ كه‌ هست‌. در انجيل‌ ميگه‌ كه‌ حضرت‌ مريم‌ توي‌ جمعي‌، توي‌ كارونسرايي‌ بود، اولا نامزد يوسف‌ نجار بود، و يا نامزد باصطلاح‌ اسمي‌ تنها نبودندها، ازدواج‌ كرده‌ بودند. منتهي‌ هنوز عقد نكرده‌ بودند، هنوز حضرت‌ مريم‌ باكره‌ بود. و اينها توي‌ يك‌ جمعي‌ بودند توي‌ يك‌ كاروانسراي‌ شلوغ‌. حضرت‌ مريم‌ حامله‌ شد. كه‌ هيچ‌ معلوم‌ نيست‌ حامله‌ شدن‌ حضرت‌ مريم‌ از چه‌ طريقي‌ بوده‌. بعضي‌ جاها اشاره‌ كرده‌اند كه‌ ملكي‌ ايشان‌ را حامله‌ كرد. حالا هر چي‌. تمام‌ شد. بعد آمد توي‌ آخور الاغ‌، اين‌ را حتي‌ در تفسير انجيل‌ عكس‌ هم‌ كشيده‌، يك‌ الاغي‌ در اين‌ قسمت‌ داره‌ جو ميخوره‌، در آن‌ آخور آنطرفي‌ حضرت‌ عيسي‌ متولد شد. و بعد چوپانها ديدند يك‌ بچه‌اي‌ آنجا هست‌ و مردم‌ را خبر كردند و آمدند و با يك‌ افتضاحي‌ بالاخره‌ توي‌ آخور اين‌ بچه‌ را پيدا كردند و برداشتند بردند. اما خداي‌ تعالي‌، يا قرآن‌. قرآن‌ ميگه‌ حضرت‌ مريم‌ در محراب‌ عبادت‌ دائما مشغول‌ بود. به‌ نفع‌ آنهاست‌ كه‌ اين‌ را قبول‌ بكنند. و انما دخل‌ زكريا المحراب‌ وجدوا عنده‌ رزقا. هر وقت‌ حضرت‌ ذكريا كه‌ استاد حضرت‌ مريم‌ بود، متكفل‌ امور حضرت‌ مريم‌ بود. خوب‌ يك‌ دختر در مسجد بايد زندگي‌ بكند، عبادت‌ بكند، متصدي‌ مسجد، يك‌ مردي‌ بايد متكفل‌ او باشد. هر وقت‌ حضرت‌ زكريا وارد ميشد بر حضرت‌ مريم‌ مي‌ديد كه‌ كنارش‌ يك‌ مجمعة‌ غذا گذاشته‌ شده‌. ازش‌ مي‌پرسيد كه‌ اين‌ از كجاست‌؟ آخه‌ من‌ متكفل‌ زندگي‌ تو هستم‌. قالت‌ هي‌ من‌ الله‌. خدا مستقيما براي‌ من‌ فرستاده‌. مائده‌ است‌. اين‌ قبل‌ از جريان‌ تولد حضرت‌ عيسي‌. موقعي‌ كه‌ مي‌خواهد حضرت‌ عيسي‌ متولد بشه‌، روح‌ ما مي‌فرمايد، خدا مي‌فرمايد من‌ روحم‌ را، روح‌ خودش‌ را فرستاده‌ است‌. روح‌ خودم‌ را. حالا حضرت‌ جبرئيل‌ بوده‌، قل‌ انا بشرا صبيا. بصورت‌ يك‌ بشري‌ مستقيم‌ القامت‌، صددرصد مثل‌ يك‌ بشر اين‌ آمده‌ خدمت‌ حضرت‌ مريم‌ بدون‌ اينكه‌ نزديك‌ بشه‌ به‌ حضرت‌ مريم‌. فقط‌ بشارت‌ ميده‌ كه‌ تو داراي‌ فرزند خواهي‌ شد. و خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد كه‌ همانطوري‌ كه‌ حضرت‌ آدم‌ را خدا بدون‌ پدر و مادر خلق‌ كرد، حضرت‌ عيسي‌ را هم‌ همينطور خلق‌ كرد. و حضرت‌ مريم‌ وقتي‌ كه‌ غذا را هم‌ نخورد الي‌ جذع‌ النخله‌ وقتي‌ كه‌ درد زايمانش‌ مي‌گيره‌، حضرت‌ مريم‌ مي‌آيد در زير درخت‌ خشك‌ خرما، درخت‌ خرما يك‌ مرتبه‌ پربار ميشه‌ و پر از خرما. و وقتي‌ كه‌ فرزندش‌ متولد ميشه‌، فرزند بهش‌ ميگه‌ كه‌اي‌ مادر تو از اين‌ رطب‌ تازه‌ بخور و از اين‌ آب‌ كه‌ زير پاي‌ من‌ به‌ معجزة‌ ذات‌ مقدس‌ پروردگار اين‌ جاري‌ شده‌، صورت‌ بشوي‌. چشمهايت‌ را باصطلاح‌ روشن‌ كن‌ و بعد هم‌ حضرت‌ مريم‌ حضرت‌ عيسي‌ را در بغل‌ گرفت‌ و مي‌آره‌ در ميان‌ مردم‌ و همان‌ روز اول‌ ميگه‌ كه‌ اني‌ عبد الله‌ آتاني‌ الكتاب‌ و جعلني‌ نبيا و جعلني‌ مباركا. من‌ بندة‌ خدا هستم‌، روز اول‌ تولد حرف‌ ميزنه‌. و من‌ پيغمبرم‌ خدا به‌ من‌ كتاب‌ داده‌ و جعلني‌ مباركا. من‌ يك‌ موجود بابركتي‌ هستم‌ تا آخر.

 خوب‌ حالا نگاه‌ كنيد. دو تا ترجمه‌ برايتون‌ بيان‌ كردم‌. شما ببينيد انجيل‌ راست‌ ميگه‌، انجيلي‌ كه‌ هست‌. يعني‌ بنا باشه‌ يكي‌ از اين‌ دو تا كتاب‌ درست‌ باشه‌، نه‌ اينكه‌ من‌ با شما حرف‌ ميزنم‌، با بعضي‌ از كشيشها صحبت‌ كردم‌، اسقفها صحبت‌ كردم‌. كدوم‌ يكي‌ بهتره‌ كه‌ دربارة‌ حضرت‌ عيسي‌ باشه‌؟ كه‌ وقتي‌ من‌ اين‌ آيات‌ را خوندم‌، انجيل‌ را هم‌ كه‌ آنها بهتر از ما بلد بودند، خودشون‌ در نظر گرفتند گفت‌ نه‌، قبوله‌، اين‌ بهتر از انجيل‌ ما بيان‌ كرده‌ تولد حضرت‌ عيسي‌ را. و همچنين‌ مطالب‌ ديگه‌. هر مطلبي‌ كه‌ مقايسه‌ بشه‌ با وجود، با آن‌ مطلبي‌ كه‌ در قرآن‌ هست‌. كه‌ قابل‌ مقايسه‌ باشه‌، يعني‌ اين‌ مطلب‌ باشه‌، قرآن‌ خيلي‌ بهتر اين‌ را بيان‌ كرده‌ و اين‌ مطلب‌ همان‌ موضوع‌ وجود مقدس‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ را، خوب‌ اينها معتقدند كه‌ در آخر الزمان‌ يك‌ نفر خواهد آمد و دنيا را پر از عدل‌ و داد خواهد كرد و حكومت‌ عدل‌ را در جهان‌ مستقر خواهد فرمود. آنها هم‌ معتقدند ما هم‌ معتقديم‌. ولي‌ آنچه‌ كه‌ در كتب‌ ما هست‌ بقدري‌ دقيقه‌، بقدري‌ روشنه‌ كه‌ حساب‌ نداره‌. ولي‌ آنچه‌ كه‌ در كتب‌ مسيحي‌ها هست‌، نه‌، آنقدر دقيق‌ نيست‌.

 بهرحال‌ اين‌ را مي‌خواستم‌ عرض‌ كنم‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ روي‌ كتاب‌ انجيل‌ يك‌ خط‌ قرمز كشيده‌، يك‌ خط‌ باطلي‌ كشيده‌ و باصطلاح‌ آن‌ كتاب‌ را گذاشتند كنار. تورات‌ هم‌ همينطور. شما تورات‌ را برداريد نگاه‌ كنيد. عجيبه‌. تورات‌ را اگر من‌ بخواهم‌ شرح‌ بدهم‌ برايتون‌ خيلي‌ مشكله‌. حضرت‌ آدم‌ را خدا خلق‌ كرده‌، اصلا شعور نداشته‌. هيچي‌ نمي‌فهميده‌. حتي‌ نوشته‌اند كه‌ لخت‌ لخت‌ بود. هيچي‌ پايش‌ نبود. ولي‌ خجالت‌ نمي‌كشيد. وقتي‌ كه‌ از درخت‌ معرفت‌ خورد، يك‌ درختي‌ آنجا بود، يك‌ درختي‌ بنام‌ درخت‌ معرفت‌. وقتي‌ از درخت‌ معرفت‌ خورد تازه‌ فهميد اين‌ بده‌، برگ‌ درخت‌ انگور را جلوي‌ خودش‌ گرفت‌ كه‌ خجالت‌ نكشه‌. يا خدا با حضرت‌ يعقوب‌ كشتي‌ مي‌گيره‌، مي‌خوره‌ به‌ زمين‌، يك‌ گرفتاري‌ بوجود مي‌آره‌. نه‌ خدا را براي‌ انسان‌ از اينها فكر نكنيد كه‌ آخه‌ چطور ميشه‌ كه‌ اينها را بنويسند؟ اينها را خدا به‌ اينها داده‌ كه‌ بنويسند. اينها خطهاي‌ قرمزه‌ ضربدر روي‌ صفحات‌ كتاب‌ تورات‌ و انجيله‌ كه‌ ديگه‌ نخونندش‌. اين‌ بشر اينقدر لجباز، يك‌ عده‌ معلم‌ هستند توي‌ مجلس‌. آن‌ها كه‌ معلمند ميدونند. يك‌ بچه‌ هست‌ لجبازي‌ ميكنه‌. عين‌ همان‌ كلاس‌ اول‌، يك‌ ميليارد انسان‌ ميگه‌ همون‌ كلاس‌ اول‌. كتاب‌ نيست‌. باشه‌. معلم‌ نيست‌. باشه‌. من‌ مي‌روم‌ سر جاي‌ خودم‌ مي‌نشينم‌. قرآن‌ با اين‌ عظمت‌ كه‌ لا يأتيهم‌ باطلا من‌ بين‌ يدي‌ و لا من‌ خلفه‌، اين‌ قرآن‌ ما طرد شد. بدتر از اين‌، بعضي‌ از انسانها هستند كه‌ آخه‌ تو مي‌خواهي‌ دعا بخوني‌، تو مي‌خواهي‌ ذكر بگوئي‌، تو مي‌خواهي‌ باصطلاح‌ ختمي‌، توي‌ اين‌ كتابهاي‌ ادعيه‌ ما هست‌، امامها فرمودند. اين‌ را از خودش‌ اختراع‌ ميكنه‌. حتما بايد از مخترعات‌ خود من‌ باشه‌. اختراع‌، بدعت‌ كه‌ نه‌ سندي‌ داره‌، نه‌ باصطلاح‌ فايده‌اي‌ داره‌ و گناه‌ هم‌ ميكنه‌. اختراع‌ يعني‌ چي‌؟ هر چه‌ كه‌ از امام‌ صادق‌ و امام‌ باقر رسيده‌، تنها آنها را ما حق‌ داريم‌، صراط‌ مستقيم‌ ما ايجاب‌ ميكنه‌ كه‌ تنها آنها را عمل‌ كنيم‌. چرا حالا يك‌ خصوصياتي‌ گاهي‌ ميشه‌ خوب‌ يك‌ نفر گناهكاره‌، شب‌ جمعه‌ است‌، دعاي‌ كميل‌ مي‌خواهد بخونه‌، يكي‌ عاشقه‌ دعاي‌ ندبه‌ ميخونه‌. ميگه‌ تو فعلا دعاي‌ كميل‌ بخون‌ به‌ تو كه‌ گناهكاري‌ و به‌ آن‌ فردي‌ كه‌ عاشق‌ امام‌ زمانه‌، ميگه‌ دعاي‌ ندبه‌ بخون‌. ممكنه‌ در انتخاب‌ دعا انسان‌ اظهار نظري‌ داشته‌ باشه‌ و اينكه‌ مي‌بينيد من‌ در بعضي‌ كتابهايم‌ مي‌نويسم‌ استاد داشته‌ باشيد، علت‌ عمده‌اش‌ اينه‌ كه‌ روحيات‌ طرف‌ را انسان‌ بدست‌ بياره‌ و يكي‌ از اين‌ دعاها را، اذكار و اينها را با روحيات‌ او تطبيق‌ بده‌ كه‌ نمونه‌اش‌ را عرض‌ كردم‌، آنوقت‌ بگه‌ كه‌ اين‌ كارها را بكن‌. يكي‌ در مرحلة‌ عشق‌ به‌ پروردگاره‌. بايد اينجا ميگه‌ يا قهار، ميبينه‌ اصلا جور در نمي‌آيد. اسم‌ خدا قهار هست‌، اسم‌ ذات‌ مقدس‌ پروردگار ديان‌ است‌، اما با محبت‌ سازش‌ نداره‌، ميگه‌ يا محبوب‌. يك‌ نفر معصيتكاره‌. بايد يا تواب‌ بگو، يا غفار بگو. يكنفر از خدا نمي‌ترسه‌. ميگه‌ يا قهار بگو، يا ديان‌ بگو كه‌ من‌ يادمه‌ يك‌ وقتي‌ از مرحوم‌ حاج‌ ملاآقاجان‌ رحمة‌ الله‌ عليه‌ سؤال‌ كردم‌ يا ديان‌ چيه‌؟ اين‌ بدنش‌ بنا كرد لرزيدن‌، رنگش‌ پريد. گفت‌ چرا اين‌ سؤال‌ را كردي‌؟ گفتم‌ خوب‌ يكي‌ از اسماء پروردگاره‌. گفت‌ خدا نكنه‌ خدا با كسي‌ با اين‌ اسم‌ رفتار كنه‌. ديان‌ يعني‌ جزا دهنده‌. دقيق‌. فمن‌ يعمل‌ مثقال‌ ذرة‌ خيرا يره‌ و من‌ مثقال‌ ذرة‌ شرا يره‌. حساب‌ را دقيق‌ خداي‌ تعالي‌ ميكنه‌. لا يقادر صغيرة‌ و لا كبيرة‌ الا احصاها. ما لهذا الكتاب‌. از خدا بخواهيد كه‌ خدا با عفو و رحمتش‌ با شما رفتار كنه‌. الهنا عاملنا بفضلك‌ و لا تعاملنا بعدلك‌. عدل‌ الهي‌ اگر بيايد خيلي‌ ما باقي‌ داريم‌. يك‌ شخصي‌ ميگفت‌ در عالم‌ مكاشفه‌ من‌ قيامت‌ را ديدم‌. و قيامت‌ هم‌ يك‌ جائي‌ است‌ ما آمده‌ايم‌ دو تا گوني‌ باصطلاح‌ جنس‌ آورده‌ايم‌ بفروشيم‌ و يك‌ تكه‌اي‌ از بهشت‌ را بخريم‌. بار ما را روي‌ ترازو گذاشتند گفتند خوبه‌، بارش‌ سنگينه‌.

 حالا بياريد ببينيم‌ اين‌ بدرد مشتري‌ ميخوره‌ يا نه‌. يكي‌ را باز كردند سيب‌ بود. اين‌ را ميگفت‌ در عالم‌ مكاشفه‌ و خوابم‌ يك‌ مقدار سيبه‌. سيبهاي‌ پوسيده‌، اينها را يكي‌ يكي‌ درآورد، در آورد، درآورد، تا نصف‌ كيسه‌ تقريبا خالي‌ شد. بعد هم‌ ته‌ كيسه‌ را گرفت‌ تكان‌ داد آنطرف‌ و گفت‌ اينها به‌ درد نميخوره‌. كيسة‌ دوم‌ آن‌ يكي‌ هم‌ همينجور، همه‌ پوسيده‌، كرمو، بعله‌، دندان‌ زده‌، كي‌ دندان‌ زده‌؟ شيطان‌. اينها را بيرون‌ ريخت‌. گفتم‌ بابا چكار مي‌كني‌. گفتم‌ اينها اگر تمام‌ بشه‌ ديگه‌ هيچ‌ ندارم‌. گفت‌ خوب‌ بيا اينها را مي‌خواي‌ بردار ببر. يك‌ همچين‌ حالتي‌. اين‌ نمازت‌ كه‌ مي‌خوني‌. اين‌ نمازهايي‌ كه‌ همش‌ توش‌ وسوسة‌ شيطانه‌. يك‌ نفر به‌ من‌ مي‌گفت‌ آقا من‌ يك‌ نماز خوندم‌ اين‌ نماز باطله‌ يا نه‌؟گفتم‌ چكار كردي‌؟ گفت‌ اول‌ نماز چشمم‌ به‌ يك‌ خانمي‌ افتاد تا آخر نماز تو فكر اون‌ بودم‌. و اصلا يادم‌ رفته‌ بود كه‌ دارم‌ نماز مي‌خونه‌. روي‌ عادت‌ نماز خوندم‌. خوب‌ اين‌ همين‌ كرمي‌ كه‌ توي‌ نماز وارد شده‌ اين‌ نماز قبول‌ نيست‌. اين‌ سيب‌ كرمويي‌ كه‌ توش‌ پر از كرمه‌، سيب‌ هست‌ ممكنه‌ باطنش‌ امابه‌ درد هم‌ نمي‌خوره‌. نمازي‌ كه‌ حواس‌ هم‌ جمع‌ نباشه‌ به‌ درد نمي‌خوره‌. زيارتي‌ كه‌ حواست‌ به‌ اين‌ طرف‌ و اون‌ طرف‌ باشه‌ و امام‌ رضا را توي‌ حرم‌ نبيني‌ خوب‌ درسته‌، يك‌ زيارت‌ علي‌ ابن‌ موسي‌ الرضا عليه‌ السلام‌ هزار حج‌، هزار عمره‌ و دارد روز قيامت‌ اين‌، اما زيارت‌ سالم‌ ديگه‌! زيارتي‌ كه‌ توش‌ شيطان‌ دخالت‌ كرده‌، درش‌ چشم‌ چرانيها كرده‌، افكار مختلف‌ دخالت‌ كرده‌، اين‌ هم‌ قبوله‌. شما باشيد قبول‌ مي‌كنيد. شما الان‌ يك‌ كيلو سيب‌ براتون‌ بيارند پول‌ هم‌ بخواهند بگيرند. خيلي‌ خوب‌ اين‌ آقا اين‌ سيبها تو خونه‌اش‌ مونده‌ آورده‌ به‌ ما داده‌. اما پول‌ مي‌خواد بگيره‌ از شما. آورده‌ به‌ شما مي‌ده‌ هفت‌ هشت‌ برابر معمول‌ بازارش‌ را هم‌ مي‌خواد بگيره‌. آخه‌ اين‌ نمازهايي‌ كه‌ ما خوب‌، خوب‌ درست‌ هم‌ كه‌ مي‌خونيم‌ يك‌ سال‌ نماز و روزه‌ صحيح‌ با قرائت‌ صحيح‌ به‌ نظر من‌ الان‌ درست‌ نمي‌دونم‌ حدودا، پانزده‌ الي‌ بيست‌ هزار تومن‌ ارزش‌ داره‌. حالا تو خونه‌ كسي‌ داريد كه‌ فوت‌ كرده‌ حالا از اين‌ به‌ بعد بگيد يك‌ سال‌ نماز صحيحي‌ براتون‌ مي‌خونم‌. با حمد و سورة‌ صحيح‌ خوب‌ اين‌ شما از خدا چقدر مي‌خواييد بگيريد؟ بيست‌ هزار تومن‌، سي‌ هزار تومن‌، چهل‌ هزار تومن‌، صد هزار تومن‌ هر چه‌ نه‌ اينها به‌ درد ما نمي‌خوره‌. چون‌ روز قيامت‌ مي‌خواييم‌ تا ابد زندگي‌ كنيم‌. شصت‌ سال‌ نماز و روزه‌ خونديم‌ و گرفتيم‌ الي‌ ابد مي‌خواييم‌ يك‌ باغي‌ كه‌ هر مترش‌ شايد ميليونها اصلا با پول‌ دنيا نمي‌شه‌ سنجيدش‌، بخواييم‌ با پول‌ دنيا حسابش‌ بكنيم‌ هر متري‌ از باغهاي‌ بهشت‌ ميليونها قيمتشه‌. و از اون‌ طرف‌ هم‌ يك‌ باغ‌ مفصلي‌ به‌ شما مي‌دن‌ يعني‌ يك‌ هكتار، نه‌ خيلي‌ بيشتر، صد هكتار، هزار هكتار نه‌ و جنة‌ عرضها السموات‌ لا ارض‌. به‌ اندازة‌ اين‌ منظومة‌ شمسي‌ مي‌خوان‌ به‌ شخص‌ شما مي‌خوان‌ خونه‌ بدن‌ و باغ‌ بدن‌ و جوي‌ آب‌ و همه‌ چيز. هيچ‌ كسري‌ آب‌ هم‌ نداريد. خوب‌ اون‌ وقت‌ شما با همين‌ خواستيد چند سال‌ نماز و روزه‌ خونديد. گفتيد شصت‌ سال‌. شصت‌ تا بيست‌ هزار تومن‌ چقدر مي‌شه‌؟ اين‌ چقدر طلب‌ كاره‌ از خدا. همين‌ تو اين‌ دنيا بهت‌ داده‌ روزي‌ كه‌ متولد شدي‌ هيچي‌ نداشتي‌ ولي‌ خدا بهت‌ داد حالا خونه‌ داري‌، زندگي‌ داري‌ همه‌ چي‌ داري‌. آخه‌ اون‌ وقت‌ هم‌ تازه‌ وقتي‌ آورده‌ اين‌ جنسهاي‌ پوسيده‌ را. ما مي‌خريم‌، اين‌ سيبها را هر دونه‌اي‌ را مي‌خريم‌. اما پوسيده‌ نباشه‌، بشه‌ توي‌ ديسي‌ چيد اينها را آورد در محضر خداي‌ با اون‌ عظمت‌. ولي‌ نه‌ ماها اين‌ برنامه‌ها را نداريم‌. به‌ هر حال‌ به‌ انسان‌ مي‌گن‌، انسان‌ لج‌ باز بيا تو كلاس‌ دين‌، تو اين‌ كلاس‌ مي‌گه‌ نه‌. من‌ مسيحي‌ مي‌خوام‌ باشم‌. من‌ مي‌خوام‌ يهودي‌ باشم‌. من‌ مسلمان‌ هم‌ اگر هستم‌ مسلمان‌ حسابي‌ نمي‌شم‌. تكان‌ هم‌ نمي‌خورم‌، هيچ‌ حركتي‌ هم‌ نمي‌كنم‌. دائما با لج‌ بازي‌ با خدا رو به‌ رو هستم‌.

 خوب‌ خداي‌ تعالي‌ هم‌ مي‌گه‌ كه‌ تو از حكومت‌ من‌ كه‌ نمي‌توني‌ فرار كني‌. به‌ هر حال‌ دعاي‌ كميل‌ را شبهاي‌ جمعه‌ مي‌خونيد. كه‌ الهم‌ اغفر لي‌ الذنوب‌ التي‌ تحت‌ الاثم‌. حتك‌ عصمت‌ مي‌كنه‌، بعضي‌ از گناهان‌ هست‌ كه‌ آبروي‌ انسان‌ را مي‌بره‌. تحتك‌ الاثم‌. انسان‌ تا حالا شريف‌ بوده‌، محترم‌ بوده‌، كسي‌ هم‌ نمي‌دونسته‌. حضرت‌ علي‌ صلوات‌ الله‌ عليه‌ يك‌ دزدي‌ را آوردند خدمتش‌. ثابت‌ شد كه‌ دزدي‌ كرده‌ حضرت‌ بهش‌ فرمود چند دفعه‌ دزدي‌ كرده‌؟ گفت‌ دفعة‌ اوله‌.حضرت‌ تأمل‌ كرد، گفت‌ ببريد كه‌ دستش‌ را قطع‌ كنيد وقتي‌ كه‌ خواستند دستش‌ را قطع‌ كنند عرض‌ كرد كه‌ يا اميرالمؤمنين‌ من‌ دفعة‌ هفتادم‌. حضرت‌ فرمود تعجب‌ كردم‌ كه‌ چطور خدا دفعة‌ اول‌ خدا تو را مفتضحت‌ كرد. خدا هفتاد مرتبه‌ تو را حفظ‌ مي‌كنه‌. گناه‌، انسان‌ هر كس‌ خوب‌ مي‌دونه‌ چقدر گناه‌ كرده‌. در اين‌ دعاي‌ بعد از زيارت‌ حضرت‌ رضا صلوات‌ الله‌ عليه‌ مي‌خونيم‌ كه‌ لو علمت‌ الارض‌ بذنوبي‌ لساخت‌ اگر زمين‌ بدونه‌ من‌ چقدر گناهكارم‌ من‌ را در خودش‌ فرو مي‌بره‌. اب‌ الجبا، او السموات‌ خداي‌ با اون‌ عظمت‌ حتي‌ نمي‌گذاره‌ ملائكه‌اش‌ بفهمند. تا هفت‌ ساعت‌ مانع‌ مي‌شه‌ كه‌ ملائكه‌اي‌ موكل‌ بر ما هستند اين‌ گناه‌ قلبي‌ ما را متوجه‌ بشن‌. و حفظ‌ مي‌كنه‌. ستار العيوبه‌ پررودرگار. يا ستار العيوب‌. بلكه‌ در همين‌ دعاي‌ كميله‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد يعني‌ حضرت‌ امير صلوات‌ الله‌ عليه‌ مي‌فرمايد كه‌ اينجوري‌ مي‌خونيد و هست‌ خدا، همه‌ هم‌ مي‌دونند كه‌ اينطوري‌ است‌ خداي‌ تعالي‌ كه‌ و كم‌ من‌ ثناء جميع‌ لست‌ اهل‌ له‌ نشرته‌. ما اي‌ خدا بعضي‌ از چيزها را اهلش‌ نبودم‌. اهل‌ نبودم‌، نماز شب‌ من‌ اصلا نخوندم‌. يك‌ نفر را خود من‌ نماز شبش‌ خون‌ مي‌دونستم‌. بهش‌ گفتم‌ آقا تو نماز شبت‌، گفت‌ نماز شب‌ چيه‌؟ بد ما نشستيم‌ بهش‌ گفتيم‌. يك‌ آدم‌ خوبي‌ بوده‌ها. خوب‌ اصلا نماز شب‌ نخونده‌. خدا معرفيش‌ كرده‌، چون‌ آدم‌ درستي‌ است‌ معرفيش‌ كرده‌ نماز شب‌ خونه‌. آدم‌ در باطن‌ دزده‌ خدا معرفيش‌ كرده‌ كه‌ امينه‌. رعايت‌ شؤنات‌ و اخلاق‌ و همه‌ چيز را كرده‌ و كم‌ من‌ ثناء جميل‌ لست‌ اهلا له‌ نشرته‌. خدايي‌ به‌ اين‌ مهرباني‌ را اون‌ وقت‌ ما باهاش‌ مبارزه‌ مي‌كنيم‌. خودمون‌ به‌ دست‌ خودمون‌، آبروي‌ خودمون‌ را مي‌بريم‌. در غيبت‌ مومن‌ غيبتش‌ حرامه‌. شايد از گناهان‌ كبيره‌ است‌ و شايد از بدترين‌ گناهان‌ هم‌ باشه‌، غيبت‌ كردن‌. حتي‌ تعبير ذات‌ مقدس‌ پروردگار در قرآن‌ اين‌ است‌ اي‌ يحب‌ يأكل‌ ان‌ اخيه‌ موتا، مثل‌ اينه‌ كه‌ گوشت‌ برادر مؤمنتون‌ را در وقتي‌ كه‌ مرده‌ مي‌خوريد. چقدر بده‌. فكرهتموه‌. اين‌ غيبت‌. غيبت‌ اشد من‌ الزنا در بعضي‌ از روايات‌ هست‌ كه‌ حتي‌ انسان‌ با مادرش‌ در خانة‌ كعبه‌ زنا بكه‌ اين‌ قدر بد نيست‌ كه‌ غيبت‌ بكنه‌. خوب‌ غيبت‌ اين‌ همه‌ اهميت‌ دارد و اين‌ همه‌ مهمه‌. گاهي‌ مي‌شه‌ انسان‌ اگر غيبت‌ بكنه‌ همة‌ گناهان‌ اون‌ شخص‌ مي‌ياد رو دوش‌ اين‌ شخص‌. داره‌ كه‌ شيخ‌ بهايي‌ يك‌ شخصي‌ غيبتش‌ را كرده‌ بود. شيخ‌ بهايي‌ يك‌ طبقي‌ يك‌ سيني‌ بزرگي‌ پر از ميوه‌ و شيريني‌ و اينها كرد و فرستاد در خونه‌اش‌. گفت‌ اين‌ به‌ چه‌ مناسبت‌؟ ايشان‌ پيغام‌ داد كه‌ تو هر چه‌ اعمال‌ خوب‌ داشتي‌ تا حالا براي‌ ما هديه‌ فرستادي‌ من‌ اين‌ را داشتم‌ براي‌ شما هديه‌ فرستادم‌. به‌ به‌.

 غيبت‌ اينطوره‌. اما شخصي‌ كه‌ خودش‌، آبروي‌ خودش‌ را ببره‌ يا گناه‌ علني‌ بكنه‌. اين‌ شخص‌ ديگه‌ غيبت‌ نداره‌. مي‌شه‌ كرد. چرا خدا حفظت‌ كرده‌، خدا آبروت‌ را نگه‌ داشته‌ تو چرا آبروي‌ خودت‌ را مي‌بري‌. انسان‌ تو خونة‌ خلوت‌ مي‌نشينه‌ روزة‌ ماه‌ رمضان‌ را بخوره‌ يك‌ گناه‌ كرده‌ اما اگر آمد در كوچه‌ و بازار روزه‌ را خورد اين‌ خيلي‌ ده‌ برابر گناهش‌ بيشتره‌. براي‌ چي‌؟ براي‌ اين‌ كه‌ خدا دوستت‌ داره‌ مي‌گه‌ من‌ ممكنه‌ تو را ببخشم‌ اما مردم‌ نمي‌بخشند. و واقعا اينطوره‌. من‌ يك‌ نفر را مي‌شناختم‌ يك‌ آدم‌ معصيت‌ كار، گناهكاري‌ بود، اين‌ بعدا توبه‌ كرد و خيلي‌ آدم‌ خوبي‌ شده‌ بود ولي‌ در عين‌ حال‌ مردم‌ يادشون‌ بود كه‌ اون‌ وقت‌ اين‌ دزدي‌ كرده‌. اون‌ وقت‌ اين‌ خيانت‌ كرده‌. يك‌ وقتي‌ جوان‌ بوده‌ يك‌ كاري‌ كرده‌ مردم‌ نمي‌بخشند. خدا مي‌گه‌ كه‌ عزيزم‌، محبوبم‌، باور كنيد اينها را خدا مي‌گه‌، عزيزم‌ محبوبم‌ تو هر كاري‌ مي‌خواي‌ بكني‌ نگذار مردم‌ بفهمند. تشييع‌ فاحشه‌ نكن‌. من‌ تو را مي‌بخشم‌ مردم‌ تو را نمي‌بخشند. آبروي‌ خودت‌ را نبر. اين‌ كلام‌ را باور كنيد همين‌ جمله‌اي‌ كه‌ گفتم‌ در اساسة‌ قرآنه‌ از سراسر روايات‌ استفاده‌ مي‌شه‌. اگر گناه‌ كرديد يك‌ كاري‌ بكنيد كه‌ آبروي‌ خودتون‌ را لااقل‌ توي‌ مردم‌ نبريد. خوب‌ اساسا چرا انسان‌ به‌ خداي‌ به‌ اين‌ خوبي‌ را مخالفت‌ باهاش‌ بكنه‌. خدايي‌ كه‌ عزيزترينه‌، عزيزترين‌ موجوداتش‌ را و مرأت‌ تمام‌ نماش‌ را اين‌ را فرستاده‌ تو كرة‌ زمين‌ هزار و صد و پنجاه‌ و چند سال‌ اين‌ منتظره‌ كه‌ ماها آدم‌ بشيم‌ بياد با ما حرف‌ بزنه‌. يك‌ همچين‌ محبتي‌ كرده‌. شما فكر مي‌كنيد امام‌ زمان‌ جاش‌ تو كرة‌ زمينه‌. امام‌ زمان‌ هم‌ مثل‌ ماست‌ كه‌ كرة‌ زمين‌ براش‌ ارزش‌ داشته‌ باشه‌. براي‌ مؤمن‌ دنيا زندانه‌. الدنيا سكر مؤمن‌ در قرآن‌ مي‌گيم‌ اولياء خدا قل‌ يا ايها الذين‌ هادوا ان‌ انكم‌ اولياء الله‌ من‌ دون‌ الناس‌ يتمنوا الموت‌. اگر شما از اولياء خدا هستيد پس‌ چرا به‌ اين‌ زندان‌ دنيا، تمناي‌ مرگ‌ بكنيد. اون‌ وقت‌ اين‌ عزيز را آورده‌ توي‌ زندان‌ دنيا كه‌ براي‌ ما اگر دنيا زندان‌ باشه‌ براي‌ او سلوله‌ تنگ‌ و تاريكه‌ اين‌ را آورده‌ در اين‌ دنيا. ناظر اعمال‌ ما قرارش‌ داده‌. معصيتهاي‌ ما را مي‌بينه‌، جسارتهاي‌ ما را مي‌بينه‌. ناراحتيهايي‌ كه‌ ما ايجاد مي‌كنيم‌ مي‌بينه‌ كه‌ هر گناهي‌ اين‌ را مسلمان‌ها، كه‌ هر گناهي‌ كه‌ از انسان‌ صادر مي‌شه‌ مثل‌ تيري‌ است‌ كه‌ به‌ بدن‌ امام‌ مي‌خوره‌. اون‌ شخص‌ ديده‌ بود حضرت‌ رضا صلوات‌ الله‌ عليه‌ در توي‌ حرم‌ مطهر كه‌ جسد مطهرشون‌ را باز كردند، يك‌ پارچة‌ سفيد هم‌ روش‌ انداختند. مي‌گه‌ باد آمد پارچه‌ عقب‌ افتاد تمام‌ بدن‌ امام‌ عليه‌ السلام‌ سوراخ‌، سوراخه‌. گفتم‌ آقا شما را كه‌ با سم‌ كشتند اين‌ جاي‌ تير چيه‌؟ حضرت‌ فرمود اين‌ زواري‌ كه‌ مي‌يان‌ توي‌ حرم‌ من‌ و معصيت‌ مي‌كنند تيري‌ است‌ كه‌ به‌ مي‌خوره‌ اين‌ جاي‌ اون‌ تيرهاست‌. اون‌ وقت‌ اين‌ امام‌ عزيز را آورده‌ توي‌، خداي‌ تعالي‌ و لا عصمت‌ و ملازا آورده‌ توي‌ دنيا خدا نگه‌ داشته‌ كه‌ ما در تير هم‌ بياندازيم‌ بهش‌ و در عين‌ حال‌ هيچ‌ وقت‌ دنبالش‌ هم‌ نباشيم‌ و هيچ‌ تكاني‌ هم‌ نخوريم‌. اعمال‌ زشت‌ و معصيت‌ و اينها هم‌ انجام‌ بديم‌. خوب‌ اين‌ بعدا توقع‌ داشته‌ باشيم‌ كه‌ هر وقت‌ در خدمتم‌. اينجوريم‌ ما ديگه‌. يك‌ لحظه‌ دير بشه‌ خلاف‌ توقع‌ ما باشه‌. يك‌ خرده‌ به‌ خودمون‌ بياييم‌. يك‌ چه‌ كسي‌ چرا اينقدر گناه‌ مي‌كنيم‌. نزديكه‌ حالا طبق‌ اونچه‌ كه‌ خوب‌ حالا از علائم‌ گفته‌اند. خيلي‌ نزديكه‌ خيلي‌ خوب‌ روشنه‌ كه‌ ديگه‌ از لحاظ‌، اگر به‌ ما قضاوت‌ را بسپارند ديگه‌ وقتي‌ باقي‌ نمانده‌ همة‌ كارها شده‌. خوب‌ نزديكه‌ ظهوره‌. الان‌ امام‌ زمان‌ صلوات‌ الله‌ عليه‌ ظهور كنه‌ همين‌ امشب‌ و صبح‌ شماها انشاء الله‌ بريد به‌ محضرش‌ و سربازان‌ ايشان‌ باشيد. آيا آمادگي‌ داريد. آماده‌ هستيد؟ آقاجان‌ يك‌ خرده‌ صبر كن‌، امروز و فردا كه‌ جمعه‌ است‌ و روز تعطيل‌، يعني‌ اگر بناي‌ اين‌ كارها باشه‌ بايد هزارها سال‌ ديگر امام‌ زمان‌ تشريف‌ نيارن‌. منتظر شما باشند. بياييم‌ يك‌ خرده‌ تكان‌ بخوريم‌. اين‌ مجالس‌ چرا تشكيل‌ مي‌شه‌. يك‌ نفر از شماها براي‌ خاطر اين‌ كه‌ صاحب‌ مجلس‌ توقع‌ داشته‌ از شماها. اين‌ را مي‌دونم‌ براي‌ اين‌ مجلس‌ نمي‌يان‌ چون‌ توقعي‌ از هيچ‌ ندارم‌. و من‌ هم‌ خدا مي‌دونه‌ كه‌ اگر فايده‌اي‌ نداشته‌ باشه‌ اينجور مجالس‌ اين‌ مجلس‌ ما من‌ دوست‌ ندارم‌ تشكيل‌ بشه‌، فايده‌ نداشته‌ باشه‌. دليلي‌ نداره‌ كه‌ شب‌ جمعه‌ به‌ اصطلاح‌ حرم‌ حضرت‌ رضا را آدم‌ بگذاره‌ بياد اينجا بنشينه‌، بيخود. و وقتي‌ اين‌ مجلس‌ پر ارزشتر است‌ حتي‌ حرم‌ حضرت‌ رضا باشه‌ كه‌ حرف‌ در شما تأثير كنه‌. همين‌ الان‌ تصميم‌ بگيريد اگر گناه‌ كاريد گناه‌ ديگه‌ نكنيد. اگر پيشرفتي‌ در كمالاتتون‌ كنديد از حالا تصميم‌ بگيريد پيشرفتمون‌ سريع‌ باشه‌. اگر اهل‌ مثلا ضرر و كامل‌ هر كسي‌ در هر مرحله‌اي‌ هست‌ جلوتر يك‌ قدمي‌ برداره‌ به‌ جلو و هر حركتي‌ به‌ خودش‌ بده‌، يك‌ تكاني‌ به‌ خودش‌ بده‌. لا مقابلكم‌. هميشه‌ آدم‌ نماز صبحش‌ را اول‌ وقت‌، نماز ظهرش‌ را اول‌ وقت‌، نماز عصرش‌ را هم‌ بخونه‌ تعقيبات‌ بخونه‌. هميشه‌ در يك‌ انجماد، من‌ نمي‌گم‌ حالا اهل‌ گناه‌ باشيد نه‌ منجمد بودن‌ هم‌ خودش‌ بدبختي‌ است‌. آقا بيست‌ ساله‌ كه‌ ما همين‌ طور بودم‌. بعضيها افتخار مي‌كنند فلاني‌ به‌ به‌ قدري‌ آدم‌ خوبي‌، به‌ قدري‌ آدم‌ خوبيه‌ از بيست‌ سال‌ قبل‌ تا حالا هيچ‌ فرقي‌ نكرده‌. اين‌ بده‌ من‌ ثار، كسي‌ كه‌ دو روزش‌ مساوي‌ باشه‌ مثل‌ اين‌ است‌ كه‌ مال‌ التجاره‌اي‌، يك‌ پول‌ زيادي‌ برداشته‌ باشه‌ رفته‌ باشه‌ به‌ يك‌ محل‌ تجارت‌ و دويست‌ تومني‌ كار نكرده‌ نه‌ خرج‌ كرده‌ ونه‌ هم‌ به‌ اصطلاح‌ منفعتي‌ كرده‌. اين‌ سرماية‌ زندگي‌ براي‌ ما اين‌ عمر ما سرماية‌ زندگي‌ انفساس‌ شما بايد تسبيح‌ براي‌ شما باشد. من‌ اصلا معصيت‌ نكردم‌. من‌ در سطح‌ بالاتري‌ مي‌خوام‌ صحبت‌ كنم‌ براتون‌. من‌ گناهكار نيستم‌. بيست‌ سال‌ قبل‌ تا حالا گناه‌ نكردم‌. شما ميگيد كه‌ خوب‌ عمل‌ كرده‌. البته‌ ترقي‌ اگر كرده‌ باشه‌ خوبه‌. اما تنها گناه‌ نكردن‌ نه‌. بيست‌ سال‌ قبل‌ تا حالا گناه‌ نكردي‌. پيشرفتت‌ چي‌ بوده‌. نه‌ همانجايي‌ كه‌ بودم‌ هستم‌. ملائكه‌، اقلا جسارت‌ نشه‌ چون‌ مي‌خواستم‌ بگم‌ حيوانات‌ هم‌ همين‌ جورند چون‌ حيوانات‌ هم‌ هيچ‌ گناه‌ نمي‌كنند و اين‌ را نخواستم‌ بگم‌ براي‌ اين‌ كه‌ جسارت‌ يك‌ وقت‌ نشه‌، ملائكه‌ كه‌ هم‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌، ملائكه‌ هم‌ همين‌ طورند. اين‌ ملائكه‌ از پنجاه‌ سال‌ قبل‌، صد سال‌ قبل‌، تا حالا هيچ‌ فرقي‌ نكرده‌اند. فقط‌ مشغول‌ تقديس‌ و تهييت‌ و همين‌ جور هستند. ولي‌ بدونيد تو نبايد ملك‌ باشي‌. تو از ملك‌ پروا مي‌شوي‌. ملائكه‌ خادم‌ شما بايد باشند. تو خيلي‌ افتخار نكن‌ كه‌ در مرحلة‌ خدمتگزاران‌ خودت‌ هستي‌. ان‌ الملائكة‌ لخدمنا، لخدامنا محبينا، ملائكه‌ خدمتگزاران‌ ما هستند و خدمتگزاران‌ دوستان‌ ما نه‌ شيعتنا. دوستا ما هستند. من‌ يك‌ وقتي‌ در روايت‌، ان‌ الملائكة‌ لخدامنا شيعتنا مثلا باشه‌. بعضي‌ از مراجع‌ گفتند نه‌ همه‌ محبينا بايد باشه‌. دوستان‌ ما خدمتگزارند. اينها خدمتگزاران‌ شما هستند. شما اگر مي‌خواييد ملائكه‌ گفتند كه‌ خدايا چرا حضرت‌ آدم‌ به‌ زبان‌ ما البته‌ ترجمه‌ داره‌ در تفسير من‌، چرا حضرت‌ آدم‌ مي‌خوايي‌ ما هم‌ تسبيحت‌ را مي‌كنيم‌، هم‌ تقديست‌ را مي‌كنيم‌ و هم‌ حمدت‌ را مي‌كنيم‌ خوب‌ اگر عبادت‌ مي‌خواي‌ ما هستيم‌. فرمود اني‌ اعلم‌ مالا تعلم‌. خدا آدم‌ مي‌خواد. آدم‌ بشو. صفات‌ رزيله‌ را بيانداز كنار. پيشرفت‌ كن‌. تو اگر ده‌ سال‌ قبل‌ از مثلا فرض‌ كنيد تزكية‌ نفس‌ كردي‌ حالا بايد از اولياء خدا باشي‌. سلمان‌ مگر چه‌ كرده‌. سلمان‌ هم‌ چه‌ كرده‌، سلمان‌ از معصومين‌ بود؟ ابيذر از معصومين‌ بود. اون‌ همه‌ بزرگان‌ دين‌ اين‌ همه‌ كمالات‌ داشتند غير از شماها بودند. هميشه‌ در جا زدند، همش‌ كار داشتند. چه‌ عرض‌ كنم‌. من‌ يك‌ كلماتي‌ تو زبانم‌ مي‌ياد نمي‌گم‌ براي‌ اين‌ كه‌ جسارت‌ مي‌شه‌. درجا زدن‌ فايده‌اي‌ نداره‌. و كوشش‌ كنيد كه‌ انشاء الله‌ پيشرفتهايي‌ روحي‌ داشته‌ باشيد و، واي‌، واي‌ به‌ حال‌ كسي‌ كه‌ روز بعدش‌ بدتر از روز قبلش‌ باشه‌. من‌ جوان‌ بودم‌، اهل‌ عبادت‌  مي‌بينم‌ حالا هنوز به‌ فكر دنيا هستم‌. من‌ جوان‌ بودم‌، چه‌ بودم‌، چه‌ بودم‌ حالا نيستم‌. من‌ بچه‌ بودم‌ خوابهاي‌ خوب‌ مي‌ديدم‌ شما فكر نكنيد اين‌ هايي‌ كه‌ مي‌گم‌ از خودم‌ مي‌گم‌. ما هيچ‌ كدامش‌. ولي‌ خيلي‌ هر روز به‌ من‌ مراجعه‌ مي‌شه‌. توي‌ شايد ده‌ نفر كه‌ مي‌يان‌ با صحبت‌ مي‌كنند سه‌، چهار تاشون‌ اينجورند. آقا ما يك‌ وقتي‌ حالي‌ داشتيم‌، توجهي‌ داشتيم‌، خوابهاي‌ خوبي‌ مي‌ديديم‌. ملاقات‌ با امام‌ زمان‌ داشتيم‌. ولي‌ حالا همة‌ درها بسته‌ شده‌. زياد داريم‌ها اينطور. و اين‌ بدبختيها. اين‌ ديگه‌ قابل‌ تحمل‌ نيست‌. كه‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد كسي‌ كه‌ يعني‌ روايت‌ هم‌ هستها كسي‌ كه‌ روز بعدش‌ بدتر از روز قبلش‌ باشه‌ اين‌ ملعونه‌. ملعون‌ يعني‌ دور از رحمت‌ خدا. اصحاب‌ منافقيني‌ كه‌ اطراف‌ پيغمبر اكرم‌ بودند اينها هم‌ ملعونند، اين‌ شخص‌ هم‌ ملعونه‌. ملعون‌. كسي‌ كه‌ روز بعدش‌ بدتر از روز قبلش‌ باشه‌ ملعونه‌. نكنه‌ يك‌ وقتي‌ خدايي‌ نكرده‌ ما ملعون‌ باشيم‌. ماه‌ رجب‌ همانطوري‌ كه‌ فرمودند ماهي‌ است‌ كه‌ بسيار اهميت‌ داره‌. يعني‌  ماه‌ رجب‌ و شعبان‌ و رمضان‌ اين‌ سه‌ ماه‌ پشت‌ سر هم‌ ديگه‌ ماههاي‌ عبادته‌. معصومين‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ اين‌ دو ماه‌ را روزه‌ مي‌گرفتند و متصل‌ به‌ ماه‌ رمضانش‌ مي‌كردند. حالا روزه‌ گرفتن‌ شرايطي‌ داره‌ هر كس‌ كه‌ شرايطش‌ را مي‌تونه‌ روزه‌ بگيره‌ مسئله‌اي‌ نيست‌ مخصوصا روزهاي‌ به‌ اين‌ كوتاهي‌ در سالهاي‌ بعد هم‌ گيرتون‌ نياد. در گذشته‌ هم‌ گيرتون‌ نمي‌آمد در سالهاي‌ بعد هم‌. حضرت‌ رسول‌ در ماه‌ شعبان‌ مي‌فرمايد هذا شهر نبيك‌ سيد الرسلك‌ شعبانه‌ الذي‌ باچه‌ تا مي‌رسه‌ به‌ اين‌ كه‌ مي‌فرمايد و كان‌ رسول‌ الله‌ صل‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ يدعب‌ في‌ صيامه‌ و قيامه‌، اصلا دردش‌ اين‌ بود، عادتش‌ اين‌ بود كه‌ روزها را روزه‌ مي‌گرفت‌ شبها را به‌ عبادت‌ مي‌پرداخت‌. ماه‌ رجب‌ هم‌ كه‌ ماه‌ بسيار با عظمتي‌ است‌ كه‌ ماه‌ علي‌ ابن‌ ابيطالبه‌ و با شادي‌ هم‌ تأمه‌. يعني‌ من‌ يك‌ وقتي‌ حساب‌ مي‌كردم‌ محرم‌ و صفر ماه‌ عزاست‌ بعد خدمت‌ شما، ربيع‌ الاول‌ و ربيع‌ الثاني‌ ماه‌ شادي‌، جمادي‌ الاول‌ و جمادي‌ الثاني‌ ماه‌ عزاست‌، رجب‌ و شعبان‌ ماه‌ شادي‌. اگر دقت‌ بكنيد اين‌ ماهها توهاش‌، جشنهاش‌ بيشتر از خدمتون‌ عرض‌ شود كه‌ عزاشه‌ و اينها هم‌ هست‌. و ماه‌ رمضان‌ و شوال‌ باز به‌ مناسبتهاي‌ عزاست‌. ذي‌ قعد و ذي‌ حج‌ باز ماه‌ شاديه‌ و خداي‌ تعالي‌ هم‌ در اين‌ ماههاي‌ شادي‌ بيشتر فروزاتش‌ را فرو ريخته‌. اين‌ دو ماه‌، دو ماه‌ شاديه‌ تقريبا، يعني‌ شما فكر كنيد در ماه‌ رجب‌ از اين‌ دعا استفاده‌ مي‌شه‌ كه‌ هم‌ تولد امام‌ جواد هست‌ هم‌ تولد امام‌ هادي‌. الهم‌ اني‌ اسئك‌ بالمولدين‌ في‌ رجب‌ محمد علي‌ ابن‌ ثاني‌ و ابن‌ علي‌ ابن‌ محمد المنتجب‌. اين‌ دو تا به‌ اصطلاح‌ تولد در اين‌ دو ماه‌ هست‌ كه‌ كمتر هم‌ ذكر شده‌. تولد امام‌ هادي‌ و تولد امام‌ جواد. تولد امام‌ باقر هم‌ كه‌ نوشته‌اند. بعد تولد اميرالمؤمنين‌ كه‌ ديگه‌ گفت‌ اسد الله‌ في‌ الوجد زهر، ما كان‌ خلف‌ كله‌ زهر اين‌ شعر عربي‌ است‌ ترجمه‌ اينه‌ كه‌ مي‌گه‌ اسد الله‌ در وجود آمد در پس‌ پرده‌ هر چه‌ بود آمد. و مبعث‌ رسول‌ اكرم‌ كه‌ البته‌ وفات‌ موسي‌ ابن‌ جعفر عليه‌ الصلاة‌ والسلام‌ هم‌ در اين‌ ماه‌ هست‌. البته‌ شاديهاش‌ خيلي‌ زيادتره‌. و ماه‌ شعبان‌ سوم‌ ماه‌ شعبان‌ تولد سيد الشهداست‌. چهارم‌ ماه‌ شعبان‌ تولد حضرت‌ ابوالفضله‌، پنجم‌ ماه‌ شعبان‌ تولد حضرت‌ سجاده‌، نيمة‌ شعبان‌ كه‌ باز هر چه‌ در پس‌ پرده‌ هر كه‌ بود آمد. كه‌ خداي‌ تعالي‌ فرموده‌ است‌ در قرآن‌ مجيد جاء الحق‌ و ذحق‌ الباطل‌ ان‌ الباطل‌ كان‌ ذهوقا. و اين‌ دو ماهي‌ است‌ كه‌ با كمال‌ شادي‌ و خوشي‌ و انسان‌ با تبسم‌ و با عيدي‌ گرفتن‌ اونها بهتر مي‌تونه‌ به‌ اصطلاح‌ پيشرفت‌ كنه‌ تا با عزاداريها. البته‌ عزاداري‌ خودش‌ باز همش‌ رحمته‌. فرقي‌ نمي‌كنه‌ تمامش‌ رحمته‌، تمامش‌ لطفه‌ و انشاء الله‌ ماه‌ رجب‌ را خيلي‌ قدر بدانيد يكي‌ از ماههاي‌ بسيار محترمه‌. و خيلي‌ احترام‌ داره‌. و در ماه‌ رجب‌ دعاهايي‌ وارد شده‌ بخوانيد. اين‌ دعاها خيلي‌ اهميت‌ داره‌، اين‌ دعاهايي‌ است‌ اكثرش‌ مربوط‌ به‌ حضرت‌ بقية‌الله‌ است‌. الهم‌ اني‌ اسئلك‌ بجميع‌ ما يدعوك‌ به‌ قدري‌ اين‌ دعا سطحش‌ بالاست‌ كه‌ معتقدم‌ با شخص‌ خودم‌ با همين‌ كم‌ سواديم‌ و كم‌ علميم‌ اگر بخوام‌ همين‌ دعا را تفسير كنم‌ و شرح‌ بدم‌ شايد يك‌ جلد قطور كتاب‌ بشه‌. خيلي‌ عجيبه‌ تمام‌ معارف‌ توش‌ ريخته‌ شده‌. همين‌ دعايي‌ كه‌ خوندم‌، زيارت‌ رجبيه‌، زيارت‌ مخصوصي‌ داره‌ كه‌ الحمد الله‌ الذي‌ اشهدنا مشهدا اوليائه‌ في‌ رجب‌ خدا را شكر مي‌كنيم‌ كه‌ ما در مشهديم‌ يكي‌ از اولياء خدا هستيم‌ در ماه‌ رجب‌ و اين‌ مال‌ ماست‌. خيلي‌ مهمه‌. اشهدنا مشهدا اوليائه‌ في‌ رجب‌. اونهايي‌ كه‌ در كربلا هستند، اونهايي‌ كه‌ در سامراء هستند اونهايي‌ كه‌ در كاظمين‌ هستند، اونهايي‌ كه‌ در نجف‌ هستند، اونهايي‌ كه‌ در مشهد هستند كه‌ اين‌ زيارت‌ خوب‌ بخونند و خيلي‌ مهمه‌، دعاهاي‌ شعبان‌، ماه‌ شعبان‌ هم‌ همينطور. دعاهاي‌ خيلي‌ عميق‌ و اكثرش‌ هم‌ معلمش‌، آخرين‌ معلم‌ بقية‌ الله‌ حضرت‌ ولي‌ عصر كه‌ بقية‌ الهي‌ كه‌ بقية‌ عمر الهي‌ كه‌ بناست‌ توي‌ بشر پخش‌  بشه‌ به‌ وسيلة‌ ايشان‌ باشه‌ و من‌ حساب‌ كردم‌ در دعاها و كلمات‌ از ائمه‌ مثل‌ كلاسها بوده‌، اونچه‌ كه‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ فرموده‌اند در سطح‌ خيلي‌ عالي‌، خيلي‌ بالاست‌، كلاس‌ آخره‌ و اين‌ دعاها را بخونيد اقلا ظواهرش‌ را حفظ‌ كنيد. دعاها در اين‌ ماه‌ رجب‌ بخونيد و انشاء الله‌ اميدواريم‌ كه‌ امام‌ زمانمون‌ در اول‌ ماه‌ رجب‌، يك‌ رواياتي‌ هست‌ كه‌ حضرت‌ ظاهر مي‌شن‌. چون‌ يك‌ جمله‌ العجب‌ كل‌ العجب‌ همين‌ روزهاي‌ آخر ماه‌ جمادي‌ و اول‌ رجب‌، فردا شب‌، حالا احتمالا هم‌ امشب‌ باشه‌ ولي‌ اختلاف‌ ايجاد نكنيم‌ چون‌ سي‌ روز تمام‌ بوده‌ جمادي‌ الثاني‌ حالا به‌ هر حال‌ فردا شب‌ طبق‌ تقويم‌ شب‌ اول‌ ماه‌ رجبه‌ و انشاء الله‌ دعا كنيد. روز اول‌ ماه‌ رجب‌ روزي‌ است‌ كه‌ حتي‌ روزه‌اش‌ مستحبه‌ و انشاء الله‌ كوشش‌ بكنيد كه‌ اعمال‌ ماه‌ رجب‌ را صحيح‌ انجام‌ بديد.

 آقا ولي‌ عصر جان‌ هممون‌ به‌ قربانت‌. ماه‌ جمادي‌ الاول‌ و جمادي‌ الثاني‌ هم‌ تمام‌ شد و خبري‌ از شما نشد. البته‌ اگر يك‌ لحظه‌ ماها به‌ خودمون‌ بياييم‌ و امام‌ زمانمون‌ را واقعا بخواييم‌ حضرت‌ تأخير نمي‌اندازند در ظهورشون‌. دليلي‌ نداره‌ كه‌ تأخير بياندازند. ما غيبته‌ منا، غيبت‌ امام‌ زمان‌ از ناحية‌ ماست‌. يا بقية‌ الله‌ يا صاحب‌ الزمان‌. اين‌ ماه‌ براي‌ مادرت‌ فاطمة‌ زهرا عزاداري‌ كن‌. در اين‌ دو ماه‌ گرد يكديگر نشستيم‌ و دربارة‌ پهلوي‌ شكستة‌ مادرت‌، دربارة‌ بازوي‌ ورم‌ كردة‌ مادرت‌، دربارة‌ اونچه‌ مادرت‌ در سن‌ هيجده‌ سالگي‌ از دار دنيا رفت‌. شهيد شد. دربارة‌ اين‌ كه‌ شب‌ او را غسل‌ دادند، شب‌ كفنش‌ كردند، شب‌ او را به‌ خاك‌ سپردند، نشستيم‌ و گريه‌ كرديم‌ و اشك‌ ريختيم‌. اجر اين‌ گريه‌ هامون‌ اگر ثوابي‌ دارد در مقابلش‌ يك‌ خواهش‌ از خودت‌ داريم‌. شب‌ جمعه‌ است‌ شب‌ آخر ماه‌ جمادي‌ الثاني‌ در حديث‌ است‌ كه‌ اگر وقت‌ ظهورش‌ فرا برسد شب‌ جمعه‌اي‌ خواهد بود. پس‌ مي‌رود در مسجد سهله‌ سر به‌ سجده‌ مي‌گذارد و مكرر مي‌گويد امن‌ يجيب‌ المضطر اذا دعا و يكشف‌ سوء. كيست‌ كه‌ جواب‌ مضطر. خداي‌ تعالي‌ به‌ او عرض‌ مي‌كنم‌، عزيزم‌، محبوبم‌ برخيز كه‌ ما فرجت‌ را به‌ تو عنايت‌ كرديم‌. امشب‌ اون‌ شب‌ جمعه‌ باشه‌ اين‌ خواهش‌ را دارم‌. يا بقية‌ الله‌. مزد عزاداريهاي‌ ما از شما خواهشمون‌ اين‌ است‌ كه‌ چراغها را خاموش‌ كنيد حال‌ عزايي‌ پيدا كنيم‌، يا حجت‌ الله‌. آقاجون‌ انشاء الله‌ اميدوارم‌ امشب‌ امام‌ زمانتون‌ در كنارتون‌ باشد و يقينا صداي‌ ناله‌ را مي‌شنود. يا حجت‌ الله‌ يا صاحب‌ الزمان‌، آقاجان‌. بدون‌ امشب‌ بر كه‌ نظر داري‌. بدونيد اونهايي‌ كه‌ آمدند اونهايي‌ كه‌ آمدند در خانة‌ مادرتون‌ را آتش‌ زدند. در به‌ پهلوش‌ زدند. اينها رفتند بيرون‌. صداي‌ دلنوازت‌  را بشنويم‌ فردا صبح‌ الا يا اهل‌ العالم‌، اين‌ مردم‌ دنيا

 جد من‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ را در كنار نهر فرات‌ با لبهاي‌ تشنه‌ كشتند. يا بقية‌الله‌. (نامفهوم‌).

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *