شب ۱۰ محرم ۱۴۲۰ قمری- ۱۷ اردیبهشت ۱۳۷۸ شمسی – شب عاشورا

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آل الله لَاسِیَّمَا عَلَی بَقِیَّةِاللهِ رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفِدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الْآنِ اِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرْ الصَّابِرِینَ، الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ، أُوْلَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» (و قطعاً ما شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کم شدن از اموال و از جانها و از محصولها امتحان می‌کنیم و بشارت بده به صبرکنندگان. آنهائی که وقتی به آنها مصیبتی می‌رسد، می‌گویند: ما ملک خدائیم و ما به سوی او برمی‌گردیم. بر اینها از طرف پروردگارشان صلوات و رحمت است و آنها هدایت شدگانند.سوره بقره(2)، آیات155-157)

 شب عاشورا شب محک و امتحان است

شب‌ عاشورای‌ حضرت‌ ابا عبدالله‌ الحسین‌ است‌، شب‌ محک‌ زدن‌ و محک‌ خوردن‌ مؤمنین‌ و مؤمنات‌ است‌. من‌ هر سال‌ این‌ مسئله را تکرار می‌کنم‌ و امشب‌ هم‌ باید بگویم‌، شما قطعاً اگر امشب‌ در کربلا بودید، در خیمه‌های‌ ابی ‌عبدالله‌ الحسین‌ بودید، و برای‌ یاری‌ سید الشهداء آن‌جا که‌ صدا می‌زد: «هَلْ مِنْ‌ نَاصِرٍ یَنْصُرُنِی‌» (و لمّا فجع الحسین علیه‌السلام بأهل بیته و ولده، و لم یبق غیره و غیر النساء و الذراری نادى: هل من ذابّ یذبّ عن حرم رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌و‌آله؟ هل من موحّد یخاف اللّه فینا؟ هل من مغیث یرجو اللّه فی إغاثتنا؟ [هل من معین یرجو ما عند اللّه فی إعانتنا]؟ تسلیة المجالس و زینة المجالس(مقتل الحسین علیه‌السلام)، ج2، ص314 و هل من ناصر ینصر ذرّیة الأطهار؟فرهنگ عاشورا، ص472 به نقل از ذریعة النجاة، ص126)؛ آیا کسی‌ هست‌ مرا یاری‌ کند؟ آیا کسی‌ هست‌ که‌ دین‌ اسلام‌ را یاری‌ کند؟ آیا کسی‌ هست‌ که‌ حقیقت‌ را، حق‌ را، در مقابل‌ باطل‌ یاری‌ کند؟ شما می‌گفتید: «لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ»‌(کامل الزیارات، ص218 و بحارالانوار، ج98 صص 169، 179، 337)؛ ای‌ کسی‌ که‌ از طرف‌ خدا ما را به رسیدن‌ به‌ حقیقت‌ و دفع‌ ظلم‌ دعوت‌ می‌کنی،‌ «لَبَّیْکَ». نهایت‌ شاید یک‌ امتحانی‌ پیش‌ بیاید چنان‌که‌ برای‌ اصحاب‌ ابی‌ عبدالله ‌الحسین‌ پیش‌ آمد. امشب‌ شب‌ امتحان است،‌ امشب‌ باید ما امتحان‌ پس‌ بدهیم‌. فرض‌ کنید که‌ در خیمه‌های‌ سیدالشهداء هستید، هیچ‌ فرقی‌ نمی‌کند، همیشه‌ همه‌ جا می‌شود‌ کربلا باشد و همیشه‌ و همه‌ وقت‌ می‌شود شب‌ عاشورا باشد.

اصحاب سید ‌الشهداء علیه‌السلام در شب عاشورا دو گروه بودند

اصحاب‌ ابی ‌عبدالله‌ الحسین‌ اطراف‌ سید‌الشهداء نشسته‌اند، این‌ها امشب‌ دو دسته‌ هستند:

یک‌ دسته‌ کسانی‌ که‌ خالص‌ نشده‌اند، به‌ مقام‌ خلوص‌ نرسیده‌اند، افرادی‌ که‌ امراض‌ روحی‌ دارند، در بین‌ ما هم‌ هست و‌ شاید بیشتر از آن‌هایی‌ که‌ امشب‌ در خیمه‌های‌ سیدالشهداء علیه‌السلام‌ بودند بیشتر هم‌ باشند، در همه‌ جا هم‌ هستند، در همه‌ وقت‌ هم‌ این‌ها در بین‌ مردم‌ بوده‌اند.

یک‌ [دسته هم] افراد خالص‌، پاک‌، افرادی‌ که‌ آن‌قدر یقظه‌ و بیداری‌شان‌ قوی است‌ که‌ همان‌طوری‌ که‌ پروردگار متعال‌ در قرآن‌ فرموده‌: «وَ جَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» (سوره توبه(9)، آیه41)؛ در راه‌ خدا، هم‌ با جانتان هم‌ با مالتان‌ جهاد کنید و برای‌ رسیدن‌ به‌ حق‌ و حقیقت‌ این‌ها جانشان‌ را می‌دهند، مالشان‌ را می‌دهند، و راه‌ و روش‌ رسیدن‌ به‌ کمالات‌شان‌ را در متن‌ گذاشته‌اند و همه‌ چیز زندگی‌شان‌ را در حاشیه؛‌ یعنی‌ همه‌ چیز‌ را فدای‌ راهشان‌ می‌کنند، فدای‌ کمالات‌شان‌ می‌کنند، فدای‌ این‌ می‌کنند که‌ خون‌شان‌ با خون‌ ابی ‌عبدالله ‌الحسین‌ یکی‌ بشود، جان‌شان‌ با جان‌ آن حضرت‌ یکی‌ بشود، به‌ جایی‌ برسند که‌ وقتی‌ زیارت‌ می‌خوانید در روز عاشورا و می‌گویید: «اَلسَّلامُ عَلَی‌ الْحُسَیْنِ‌»، بعد می‌گویید: «وَ عَلَی‌ عَلِیِّ‌ بْنِ‌ الْحُسَینِ‌ وَ عَلَی‌ اَوْلَادِ الْحُسَیْنِ‌ وَ عَلَی‌ اَصْحَابِ‌ الْحُسَیْنِ‌» (بحارالانوار، ج98، ص296 و مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا)، در ردیف‌ خود سیدالشهداء به‌ آن‌ها هم‌ عرض‌ ادب و سلام می‌کنیم‌. آن‌هایی‌ که‌ با یک دوره‌ پا روی‌ هوای‌ نفس‌ گذاشتن، بنده‌ی کامل‌ خدا شدن، به‌ مقام‌ عبودیت‌ رسیدن، آن‌چنان‌ خالص‌ می‌شوند که‌ وقتی‌ امشب حسین‌ بن‌ علی‌ به‌ آن‌ها فرمود: شما هم‌ بروید این‌ها با من‌ کار دارند، گفتند: آقا من و شما نداریم‌؛ اگر ما را هفتاد مرتبه‌ بکشند، آتش‌ بزنند، زنده‌مان‌ کنند، دست‌ از تو بر نمی‌داریم‌ (امام حسین علیه‌السلام فرمودند: یاران من متوجه باشید یک امشب بیش در این عالم بسر نمى بریم و ما فردا از دست این مردم به سلامت نخواهیم بود، من بشما اجازه می‌دهم که همه تان دسته جمعى از این سرزمین خارج شوید و من بیعت خود را از شما برداشتم و اینک شب و تاریک است مى توانید با کمال آسودگى خود را از چنگال دشمنان برهانید. پس از این بیان، برادران و فرزندان و برادرزادگان و فرزندان عبد اللَّه جعفر اظهار داشتند ما چنین کارى نمى کنیم و نمى خواهیم پس از شما بجا بمانیم و هیچ گاه خدا ما را به چنین کیفیتى نبیند. مقدم بر همه در این اظهاریه حضرت ابو الفضل علیه‌السلام بود و پس از او دیگران از وى پیروى کرده و نظیر این مقال را به عرض رسانیدند. پس از این حضرت امام حسین علیه‌السلام فرزندان مسلم بن عقیل را مخاطب ساخته فرمود شهادت مسلم براى شما کافى است شما مأذونید و هر کجا بخواهید مى توانید رهسپار شوید . نامبردگان تعجب کرده به عرض رسانیدند هر گاه ما از حضور شما مفارقت کنیم مردم چه خواهند گفت؟ آرى مردم خواهند گفت ما از بزرگ و آقا و بهترین عموزادگانمان دست برداشتیم و در رکاب او تیر و نیزه و شمشیر به کار نبردیم و بالاخره نمی‌دانیم چه پاسخى به آنها بدهیم به خدا سوگند هیچ گاه از شما جدا نمى شویم و خود و مالیه و کسانى که در اختیار ماست همه را فداى شما خواهیم کرد و پا به پاى شما مى جنگیم تا تو را از خویش خرسند سازیم و در رکاب تو به فیض شهادت نائل گردیم و دوست نمی‌داریم پس از شما بمانیم، خدا زشت سازد زندگى پس از شما را. مسلم بن عوسجه پس از این از جا برخاست معروض داشت هر گاه ما از شما دست برداریم فرداى قیامت چگونه خداى متعال پوزش ما را که حق تو را ادا نکردیم خواهد پذیرفت به خدا سوگند از شما دست برنمی‌دارم تا نیزه ام را به سینه‌ی پر از کینه‌ی دشمنان فروبرم و تا وقتى قائمه‌ی شمشیر در دست من است با آنان نبرد کنم و هر گاه اسلحه‌ی حاضر نداشته باشم با سنگ آنها را نابود سازم و سوگند به خدا دست از تو برنمی‌دارم تا خدا بداند و امضا فرماید که ما وصیت رسول او را درباره‌ی شما به کار بردیم و سوگند به خدا اگر بدانم کشته مى شوم سپس زنده مى گردم باز سوخته مى شوم باز زنده مى گردم و بالاخره همین عمل هفتاد مرتبه با من مکرر مى شود دست از تو برنمی‌دارم تا در برابر شما شربت مرگ را بیاشامم و اینک چگونه دست از یارى تو بردارم با اینکه یک کشتن بیش نیست و معتقدم که براى همیشه زنده و از این کرامت برخوردارم. پس از او زهیر بن قین عرضه داشت سوگند به خدا دوست می‌داشتم کشته شوم دوباره زنده گردم و به همین کیفیت هزار مرتبه کشته شوم و زنده گردم و خداى متعال بدین وسیله، تو و جوانان اهل بیتت را از آسیب دشمنان نگهدارى فرماید.الارشاد للمفید، ترجمه ساعدی، ص442- 444). ما هم‌ آن‌قدر به‌ این‌ها ارادت‌ پیدا کرده‌ایم‌ که‌ در همین‌ زیارت‌ عاشورا می‌گوییم: «وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ‌» (مستدرک ‏الوسائل، ج10، ص413، بحارالانوار، ج 98، ص200)؛ خدا در دنیا و آخرت‌ ما را با شما قرار بدهد و قدم‌ ما را ثابت‌ نگه‌ بدارد‌ و ما در زیر سایه‌ی‌ حضرت‌ مهدی‌ ارواحنا فداه‌ طلب‌ خون‌ شما را ما بکنیم (أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ إِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلّى الله عَلَیْهِ وَآلِهِ.بحارالانوار، ج98، ص294.أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ‏ ثَارِی‏ مَعَ إِمَامٍ مَهْدِیٍّ ظَاهِرٍ نَاطِقٍ مِنْکُم‏.همان، ص295)‌، ما با شما باشیم‌ «وَ أَنْ یَجْعَلَنَا مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ‌».

تمام‌ سعادت‌ در این‌ است‌ که‌ انسان‌ با حضرت‌ ابی ‌عبدالله ‌الحسین‌ و اصحابش‌ باشد. لذا آن‌هایی‌ که‌ خالص‌ نیستند؛ یعنی‌ قلبشان‌ پاک‌ نیست‌ [نمی‌توانند با حضرت ابی عبدالله و اصحابش باشند]؛ چون‌ خدای‌ تعالی‌ در قرآن‌ می‌فرماید که‌ ما کسی‌ را دوست‌ داریم‌ که‌ با قلب‌ سلیم‌، با قلب‌ سالم‌ نزد ما بیاید (إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیم‏.سوره شعراء(26)، آیه89)، قلب‌ پاک‌ می‌خواهد. رستگاری‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ این‌ مقام‌ بزرگ‌، تزکیه‌ی‌ نفس‌ است‌ که‌ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» (سوره شمس(91)، آیه9)؛ کسی‌ با حسین‌ و با امام‌ عصر علیهماالسلام‌ می‌تواند بماند که‌ رستگار باشد و خدای‌ تعالی‌ رستگاری‌ را در تزکیه‌‌ی نفس‌ بیان‌ فرموده‌.

در خیمه‌های‌ ابی‌ عبدالله ‌الحسین‌ امشب‌ دو دسته‌ مردم‌ بودند: یک‌ دسته‌ خالص‌، یک‌ دسته‌ افرادی‌ که‌ در دلشان‌ هنوز بعضی‌ از صفات‌ رذیله‌ بود.

 امام علیه‌السلام با افراد ناخالص همگام و هماهنگ نمی‌شود

فردا که‌ کربلا برنامه‌اش‌ شروع‌ می‌شود، حسین‌ بن‌ علی‌ علیه‌السلام نمی‌تواند با افراد ناخالص‌ همگام‌ بشود، همان‌طوری‌ که‌ حضرت‌ بقیة‌الله‌ ارواحنا فداه‌ هیچ‌گاه‌ با افراد ناخالص‌ هماهنگ‌ و یکی‌ نمی‌شود.

امتحان و غربال شب عاشورا

لذا [حضرت ابی عبدالله الحسین] برای‌ این‌که‌ افراد ناخالص‌ را از میان‌ اصحابش‌ جدا کند، امشب ‌با یک‌ قاطعیت‌ تمامی‌ نشست‌ برای این‌ها صحبت‌ کرد، فرمود: امشب‌ هر کس‌ از مَردها در خیمه‌های‌ من‌ باشد، فردا کشته‌ می‌شود (الارشاد للمفید، ترجمه ساعدی، ص442- 444)؛ یعنی‌ آن‌هایی‌ که‌ به خاطر دنیا عقب‌ سر پسر پیغمبر راه‌ افتاده‌اند امشب‌ حواس‌شان‌ جمع‌ باشد و امام‌ زمان‌ شما هم‌ به‌ شما همین‌ را می‌گوید؛ آن‌هایی‌ که‌ برای‌ دنیا، ظهور حضرت‌ بقیة‌الله‌ را می‌خواهند حواس‌شان‌ جمع‌ باشد که‌ از دنیا خبری‌ نیست‌.

حضرت‌ فرمود: مرگ‌ مثل‌ قلاده‌ به‌ گردن‌ انسان‌ افتاده؛‌ همه‌ باید بمیرند، همه‌ باید این‌ دنیا را وداع‌ بگویند، لذا ما روز عاشورا را برای‌ شهادت‌انتخاب‌ کردیم‌ (وَ رُوِیَ أَنَّهُ صلوات الله علیه لَمَّا عَزَمَ عَلَى الْخُرُوجِ إِلَى الْعَرَاقِ قَامَ خَطِیبًا فَقَالَ الْحَمْدُ للهِ وَ مَا شَاءَ اللهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ سَلَّمَ خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وَلَدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلَّادَةِ عَلَى جِیْدِ الْفَتَاةِ.اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه فهرى، ص61، بحارالانوار، ج44، ص366، کشف الغمه، ج2، ص29). فردا، در کربلا‌ همه‌ی‌ مردهایی‌ که‌ در این‌ خیمه‌ها هستند از دنیا می‌روند، شهید می‌شوند مگر فرزندم‌ امام‌ سجاد. قاسم‌ بن‌ الحسن‌ که‌ سؤال‌ می‌کند: آیا من‌ هم‌ کشته‌ می‌شوم؟ می‌فرماید: بله!‌ تو که‌ سهل است! حتی‌ این‌ طفل‌ شیرخوارم‌ هم‌ فردا کشته‌ می‌شود، عبدالله‌ بن‌ الحسن‌ هم‌ کشته‌ می‌شود، به‌ بچه‌های‌ خردسال‌ هم‌ رحمی‌ نمی‌کنند (روى أبو حمزة الثمالی، قال: سمعت علی بن‏ الحسین زین العابدین علیه‌السلام، یقول: لمّا کان الیوم الذی استشهد فیه أبی علیه‌السلام، جمع أهله و أصحابه فی لیلة ذلک الیوم، فقال لهم: یا أهلی و شیعتی اتّخذوا هذا اللیل جملا لکم، فانهجوا بأنفسکم، فلیس المطلوب غیری، و لو قتلونی ما فکّروا فیکم، فانجوا رحمکم اللّه، فأنتم فی حلّ و سعة من بیعتی و عهدی الذی عاهدتمونی. فقال إخوته و أهله و أنصاره بلسان واحد: و اللّه یا سیّدنا یا أبا عبد اللّه، لا خذلناک أبدا، و اللّه لا قال الناس: ترکوا إمامهم، و کبیرهم و سیّدهم وحده، حتّى قتل، و نبلو بیننا و بین اللّه عذرا و لا نخلّیک أو نقتل دونک. فقال لهم علیه‌السلام: یا قوم إنّی فی غد اقتل و تقتلون کلکم معی، و لا یبقى منکم واحد. فقالوا: الحمد للّه الذی أکرمنا بنصرک، و شرّفنا بالقتل معک، أو لا نرضى أن نکون معک فی درجتک یا ابن رسول اللّه؟ فقال جزاکم اللّه خیرا، و دعا لهم بخیر فأصبح و قتل و قتلوا معه أجمعون. فقال له القاسم بن الحسن: و أنا فیمن یقتل، فاشفق علیه. فقال له: یا بنیّ کیف الموت عندک؟! قال: یا عمّ‏ أحلى‏ من‏ العسل‏. فقال: أی و اللّه فداک عمّک إنّک لأحد من یقتل من الرجال معی، بعد أن تبلو ببلاء عظیم، و ابنی عبد اللّه… .مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج‏4، ص214-215).

چرا بعضی مسلمان‌ها حضرت  سید الشهداء را در شب عاشورا ترک‌ کردند؟!

این‌ اندازه‌ همه‌ اعتقاد به‌ حسین‌ بن‌ علی‌ داشتند که‌ یک فرد راستگویی است‌، امام‌ معصومی است‌، منتها‌ بعضی‌ از مردم‌ -در بین‌ ماها هم‌ زیادند- حاضر نیستند دنیا‌ی‌شان‌ را ترک‌ کنند! حب‌ جاه‌ و ریاست‌ و دنیا دارند، در عین‌ این‌که‌ اعتقاد به‌ همه‌ چیز هم‌ دارند! فکر نکنید آن‌هایی‌ که‌ امشب‌ در خیمه‌های‌ ابی ‌عبدالله‌ بودند یک عده‌ افراد منافق‌ فاسق‌ جمع‌ شده‌ بودند، نه‌، همه‌شان‌ اهل‌ عبادت‌ بودند، همه‌شان‌ اهل‌ قرآن‌ بودند و الا در این‌ مدت‌ ده‌ روز یا بیشتر با حسین‌ بن‌ علی‌ نمی‌توانستند زندگی‌ کنند، اما امشب‌ چرا این‌ها سیدالشهداء را ترک‌ کردند؟! فقط‌ به‌ خاطر یکی‌ دو تا صفت‌ رذیله‌؛ به‌ خاطر این‌که‌ خودشان‌ را در آب‌ توبه‌ خوب‌ شستشو نکرده‌ بودند و چون‌ شستشو نکرده‌ بودند، طبعاً دارای‌ استقامت‌ نبودند، امشب‌ پا بر جا کنار ابی ‌عبدالله ‌الحسین‌ نماندند و چون‌ استقامت‌ نداشتند از صراط‌ مستقیمی‌ که‌ در چهل‌ جای‌ قرآن‌ وقتی‌ که‌ کلمه‌ی صراط‌ مستقیم‌ را پروردگار فرموده‌ به‌ ائمه‌ی‌ اطهار تأویل شده‌، منحرف‌ ‌شدند. این‌ها چون‌ از صراط‌ مستقیم‌ منحرف‌ شدند و اهمیت‌ به‌ صراط‌ مستقیم‌ ندادند طبعاً آن محبتی‌ که‌ باید به‌ خاطر خدا به‌ ابی ‌عبدالله ‌الحسین‌ داشته‌ باشند نداشتند. این‌ها اگر محبت‌ می‌داشتند، جان‌شان‌ را فدای‌ سیدالشهداء می‌کردند و نفس‌شان‌ نگذاشت‌ این‌ها برای‌ محبت‌ دنیا در کنار ابی ‌عبدالله ‌الحسین‌ باشند لذا از میان‌ بندگان‌ خدا خارج‌ شدند، نفس‌ آرامی‌ نداشتند، مورد خطاب‌ «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً، فَادْخُلِی فِی عِبَادِی، وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» (سوره فجر(89)، آیات27-30) نبودند. لذا حرکت‌ کردند، بدبخت‌ هم‌ شدند، در دنیای‌شان‌ هم‌ بدبخت‌ شدند، با این‌که‌ همه‌شان‌ معتقد و شیعه‌ [بودند]، حتی‌ به‌ نظر من‌ در شب‌ تاسوعا و شب‌ هفتم‌ و شب هشتم و این‌ شب‌هایی‌ که‌ در کربلا کنار ابی ‌عبدالله‌ الحسین‌ بودند، فسق‌ و فجوری‌ نمی‌کردند، این‌ها مردمان‌ متدینی‌ بودند‌ اما یک‌ صفت‌ رذیله‌ی نداشتن‌ استقامت‌، نداشتن‌ محبت‌، نبودن‌ در صراط‌ مستقیم‌، این‌ها را امشب‌ از حسین‌ جدا کرد.

تجدید عهد و بیعت با امام زمان ارواحنا فداه در شب عاشورا

امشب‌ بیاییم‌ به‌ خودمان‌ فکر کنیم‌، امشب‌ درباره‌ی‌ خودمان حرف‌ بزنیم‌. حسین‌ ما حجة ‌بن‌ الحسن‌ است. مجلس‌ عزاداری‌ ابی‌ عبدالله ‌الحسین‌، خیمه‌های‌ امام‌ زمان است،‌ شما هم‌ همه‌ معتقدید. وقتی‌ که‌ سیدالشهداء صحبت‌هایش را کرد، اتمام‌ حجتش‌ را نمود، فرمود: «چراغ‌ها را خاموش‌ کنید». می‌خواهید ما هم‌ چراغ‌ها را خاموش‌ کنیم‌؟ امام‌ زمان‌مان‌ در مجلس‌مان‌ باشد و وجدان‌تان‌ از قول‌ امام‌ زمان‌تان‌ حرف‌های‌تان‌ را بشنود و شما با این‌ فکر که‌ الآن‌ حضرت‌ بقیة‌الله‌ در مجلس‌ است، امام‌ زمان‌ در عالَم‌ هست، هر جا امشب ‌شیعه‌ای‌ هست‌ باید این‌طور فکر کند که‌ همه‌ی‌ کره‌ی‌ زمین خیمه‌ی‌ حجة ‌بن ‌الحسن‌ است‌ و امام‌ شما هم‌ آن بزرگوار است‌ و خطبه‌ها و سخنان‌ سید‌الشهداء هم‌ از ناحیه‌‌ی ایشان‌ برای‌ شما گفته‌ می‌شود. تصمیم‌تان‌ را بگیرید، تعهدتان‌ را تجدید کنید، بیعت‌تان‌ را با امام‌ زمان‌تان‌ تجدید کنید. دعای‌ عهد را خوانده‌اید، دست‌تان‌ را به‌ دست‌ راست‌تان‌ بدهید، اگر فردا بنا شود جان‌تان‌ را در راه‌ خدا بدهید، با این‌ فکر دریغ‌ نکنید، مال‌تان‌ را در راه‌ خدا بدهید دریغ‌ نکنید. خدا به‌ مال‌ و جان‌ شما نیازی‌ ندارد بلکه‌ اگر کسی‌ در راه‌ خدا قدم‌ بردارد خدای‌ تعالی‌ به‌ او کمک‌ هم‌ می‌کند اما اگر بنا بشود یک‌ امتحانی‌ برای‌ شما فردا پیش‌ بیاید، یک امتحان‌ این‌طوری‌، هیچ‌ فکر نمی‌‌کردند سیدالشهداء با این‌ وضع‌ برخورد کند، با این‌ قاطعیت‌ با آن‌ها حرف‌ بزند. در میان‌ عده‌ای‌ که‌ رفتند [تعدادی] با خودشان‌ این‌ افکار را قطعاً داشتند که‌ اگر فردا حضرت‌ حسین‌ بن‌ علی‌ بر دشمن‌ غالب‌ شد و کوفه‌ را گرفت‌ و عالَم‌ اسلام‌ تحت‌ فرمان‌ آن حضرت‌ قرار گرفت،‌ طبعاً هر یک‌ از این‌ها را فرماندار، والی‌ یک‌ شهر [می‌کند] و زندگی‌ مرتبی‌ خواهند داشت‌، اگر احساس‌ کردند دارد غلبه‌ با دشمن‌ می‌شود ممکن‌ است‌ بعضی‌ از این‌ها این‌طور گفته‌ باشند که‌ می‌رویم‌ طرف‌ دشمن!‌ مسئله‌ای‌ نیست! اگر هم‌ کشته‌ شدند ما فرار می‌کنیم‌. ولی‌ امام‌ حسین‌ کارهایش‌ جدی است،‌ شما دوستان‌ حضرت‌ سیدالشهداء هم‌ باید جدی‌ باشید، تعهد داشته‌ باشید، باید خودتان‌ را امشب‌ در بوته‌ی‌ آزمایش‌ قرار بدهید، در رکاب‌ امام‌ زمان‌تان‌ هستید؟ تا آخرین‌ نفَس‌ با امام‌ زمان‌تان‌ هستید؟ خوشا به‌ حال‌تان‌، شما را با حبیب‌ بن‌ مظاهر، با اباالفضل ‌العباس‌، با مسلم‌ بن‌ عوسجه‌، با تمام‌ اصحاب‌ ابی‌ عبدالله‌ قرارتان‌ می‌دهند.

خصوصیات اصحاب حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه و یاوری آن حضرت

اصحاب‌ امام‌ زمان‌، آن اصحاب‌ خالصش‌، اگر از اصحاب‌ سیدالشهداء پرارزش‌تر نباشند کمتر نیستند. می‌خواهی‌ در این‌ وادی‌ وارد بشوی‌؟ دوست‌ داری‌ که‌ جزء آن‌هایی‌ که‌ «نَعَتَّ اَهْلَهُ‌ فِی‌ کِتَابِکَ‌ فَقُلْتَ‌ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنیَانٌ مَرْصُوصٌ» (المزار الکبیر، ابن مشهدی، ص663 و بحارالانوار، ج99، ص110 و مفاتیح الجنان، زیارتی که هر روز مولای ما صاحب الزمان علیه‌السلام با آن زیارت می‌شود) باشی‌؟ حالا آقا ولی‌ عصر ظهور بکنند یا نکنند.

یکی‌ از اشتباهات‌ این‌ فکر است‌ که‌ خب‌ حالا که‌ امام‌ زمان‌ به‌ این‌ زودی‌ها ظهور نمی‌کند! مگر امام‌ عصر در زمان‌ غیبتش‌ یار نمی‌خواهد؟ مگر نمی‌خواهد یک عده‌ نام‌ او را، هدف‌ او را، خدای‌ او را و دینی‌ که‌ اجدادش‌ آن‌قدر خون‌ در راهش‌ داده‌اند حفظ‌ کند؟ می‌خواهد! به‌ وسیله‌ی چه کسی‌ باید این‌ کارها انجام‌ بشود؟ به‌ وسیله‌ی شما دوستانی‌ که‌ امشب‌ به‌ خاطر شب‌ عاشورا این‌جا جمع‌ شده‌اید.

 فایده‌ی عمده و اصلی در شب عاشورا، تعهد بر وفاداری با امام زمان است

به‌ خدا قسم‌، به‌ جان‌ خود ابی ‌عبدالله ‌الحسین‌ قسم‌! اگر امشب‌ تا صبح،‌ فردا تا غروب‌، یکسره‌ اشک‌ بریزید و تمام‌ زنجیرها را به‌ بدن‌تان‌ خرد کنید و تمام‌ شرائط‌ عزاداری‌ را انجام‌ بدهید و جزء این‌ تعهد نباشید؛ یعنی‌ تعهد با امام‌ زمان‌تان‌ و با حسین‌ بن‌ علی‌ نکنید که‌ من‌ همیشه‌ با شما هستم‌، من‌ نمی‌گویم فایده‌ای‌ ندارد ولی‌ تو زیاد از این‌ شب‌ و روز بهره‌مند نشده‌ای‌. عقل‌ خودتان‌ هم‌ همین‌ را می‌گوید. عقل‌ شما چه‌ می‌گوید؟ -ما نمی‌خواهیم‌ بر شما تحمیل‌ کنیم‌- عقل‌ شما می‌گوید که‌ اگر عزاداری‌های‌ تندی‌ بکنید که‌ واقعاً بزرگ‌ترین‌ چیزها همین‌ عزاداری است‌، یک‌ بال‌ مگس‌ اشک‌ از دیدگان‌تان‌ اگر بریزد، فرق‌ هم‌ نمی‌کند امشب‌ باشد، فردا باشد، یا ایام‌ دیگر، روز قیامت‌ می‌آورند در کفه‌ی‌ ترازو و میزان‌ می‌گذارند، بر تمام‌ اعمال‌ حسنه‌تان‌ ترجیح‌ پیدا می‌کند، بر تمام‌ گناهان‌تان‌ ترجیح‌ پیدا می‌کند. این‌ روایت‌ هم‌ دارد‌، من‌ خودم‌ معتقدم.‌ شاید کمتر یک شخص‌ روحانی‌ پیدا بشود که‌ به «مَنْ بَکَى اَوْ أَبْکَى اَوْ تَبَاکَى» صد در صد اعتقاد داشته‌ باشد ولی من‌ اعتقاد دارم‌، من‌ اعتقاد دارم‌ که‌ به‌ مقدار یک‌ بال‌ مگس‌ اگر اشک‌ از چشم‌تان‌ بیرون‌ بیاید، روز قیامت‌ به‌ دردتان‌ می‌خورد‌ و شما را وارد بهشت‌ می‌کند. این‌ها حرفی‌ درش‌ نیست (مرحوم علامه‌ی مجلسی روایاتی را در این ارتباط در جلد44، باب34 نقل فرموده است که تعدادی از آنها در اینجا ذکر می‌گردد:

  1. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْر.بحارالانوار، ج‏44، ص285.
  2. قَالَ ابْنُ طَاوُسٍ رُوِیَ عَنْ آلِ الرَّسُولِ علیهم‌السلام أَنَّهُمْ قَالُوا مَنْ بَکَى وَ أَبْکَى فِینَا مِائَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَکَى وَ أَبْکَى خَمْسِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَکَى وَ أَبْکَى ثَلَاثِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَکَى وَ أَبْکَى عِشْرِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَکَى وَ أَبْکَى عَشَرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَکَى وَ أَبْکَى وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ تَبَاکَى فَلَهُ الْجَنَّةُ.همان، ص288.
  3. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ‏ وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنَیْهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ.همان، ص291.
  4. عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: حَجَجْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَوْ نُبِشَ قَبْرُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه‌السلام هَلْ کَانَ یُصَابُ فِی قَبْرِهِ شَیْ‏ءٌ فَقَالَ یَا ابْنَ بُکَیْرٍ مَا أَعْظَمَ مَسَائِلَکَ إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیه‌السلام مَعَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ فِی مَنْزِلِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعَهُ یُرْزَقُونَ وَ یُحْبَرُونَ وَ إِنَّهُ لَعَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مُتَعَلِّقٌ بِهِ یَقُولُ یَا رَبِّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ فَهُوَ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ مَا فِی رِحَالِهِمْ مِنْ أَحَدِهِمْ بِوُلْدِهِ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ یَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یَقُولُ أَیُّهَا الْبَاکِی لَوْ عَلِمْتَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَکَ لَفَرِحْتَ أَکْثَرَ مِمَّا حَزِنْتَ وَ إِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِیئَة.همان، ص292.
  5. کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام یَقُولُ‏ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ دَمْعَةً حَتَّى تَسِیلَ عَلَى خَدِّهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِی الْجَنَّةِ غُرَفاً یَسْکُنُهَا أَحْقَاباً وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ دَمْعاً حَتَّى یَسِیلَ عَلَى خَدِّهِ لِأَذًى مَسَّنَا مِنْ عَدُوِّنَا فِی الدُّنْیَا بَوَّأَهُ اللَّهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ فِی الْجَنَّةِ وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَسَّهُ أَذًى فِینَا فَدَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّى یَسِیلَ دَمْعُهُ عَلَى خَدَّیْهِ مِنْ مَضَاضَةِ مَا أُوذِیَ فِینَا صَرَفَ اللَّهُ عَنْ وَجْهِهِ الْأَذَى وَ آمَنَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ سَخَطِهِ وَ النَّار.همان، ص281)‌.

مرحوم‌ شیخ‌ جعفر شوشتری‌ در [مقدمه‌ی] کتاب‌ «خصائص الحسینیه» می‌گوید که‌ تمام‌ اعمال‌ انسان‌ ممکن‌ است‌ اشکال‌ داشته‌ باشد، ممکن است‌ توأم‌ با ریا باشد ولی‌ می‌دانید که‌ ریای در گریه‌ کردن‌ بر ابی‌عبدالله‌ ثواب‌ دارد‌؟ یعنی‌ تظاهر بکنید که‌ من‌ دارم‌ گریه‌ می‌کنم‌! وقتی‌ که‌ یک‌ مجلس‌ روضه‌ای‌ برپا می‌شود سرتان‌ را راست‌ نگه‌ ندارید، بگویید: «من‌ اشکی‌ ندارم‌، گریه‌ام‌ نمی‌آید»! این‌ دلیل‌ بر نادانی‌ و کم‌ درکی‌ است،‌ سرت را بینداز پائین‌ -الآن‌ چراغ‌ها خاموش است،‌ من ‌کسی‌ را نمی‌بینم‌ که‌ بخواهم‌ منظوری‌ داشته‌ باشم‌- سرت را بینداز پایین، خودت‌ را شبیه‌ گریه‌ کنندگان‌ قرار بده‌؛ این‌ خیلی‌ مهم است، همین‌ تو را به‌ بهشت‌ می‌برد، همین‌ مسئله بهشت‌ را بر تو واجب‌ می‌کند. این‌ها را من‌ می‌دانم‌ و امیدوارم‌ که‌ وجود من‌، خون‌ من‌، تمام‌ حیثیت‌ من،‌ آمیخته‌ی‌ با این‌ اعتقاد باشد. اما بدانید اگر گریه‌ی بر ابی ‌عبدالله ‌الحسین‌ نتیجه‌ای‌ به‌ شما ندهد، خیلی‌ کم‌ استفاده‌ کرده‌اید. اگر امشب‌ همان‌ کاری‌ که‌ حسین‌ به‌ عنوان‌ درس‌ به‌ ما آموخت‌، ما در مقابل‌ امام‌ زمان‌مان‌ انجام‌ ندهیم‌، بهره‌ای‌ از شب‌ عاشورا نبرده‌ایم‌. شب‌ عاشوراء است،‌ هر سال‌ هم‌ من‌ این‌ مطلب‌ را همین‌گونه به‌ انحاء مختلف‌ می‌گویم. سالی‌ یک دفعه‌ باید -لااقل‌ شب‌ عاشورا- تعهدتان‌ را تجدید کنید، تعهد بکنید، نیستید بروید! کسی‌ دنبال‌تان‌ نفرستاده‌، هفتاد و دو نفر هم بمانند، سیصد و سیزده‌ نفر هم‌ برای‌ امام‌ زمان‌ از تمام‌ کره‌ی‌ زمین‌ بمانند، همان‌ها بهترند برای‌ امام‌ زمان‌ تا افراد ضعیف‌ ناتوانی‌ که‌ با هر بادی‌ می‌لغزند، تحت‌ تأثیر هر سخنی‌ قرار می‌گیرند؛ یک روز صوفی‌اند، یک روز کوفی‌اند، یک روز مسلمانند، یک روز کافرند، هر روزی‌ یک‌طوری‌ هستند، هر روزی‌ یک‌ برنامه‌ای‌ دارند؛ یک روز فاسق‌اند، یک روز متدین‌اند، یک‌ مدتی‌ بلند می‌شوند نماز شب‌ می‌خوانند، یک مدتی‌ باز نماز صبح‌شان‌ هم‌ قضاء می‌شود! این‌ آدم‌ها به‌ درد زندگی‌ زمان‌ ظهور که‌ سهل‌ است، قبل‌ از ظهور هم‌ نمی‌خورند، ارزشی‌ ندارند؛ علی‌ بن‌ ابی طالب‌ فرمود: «هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ»؛ یعنی‌ به‌ وسیله‌ی‌ باد این‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ می‌شوند،‌ تابع‌ هر صدایی‌ هستند، تابع‌ هر آهنگی‌ هستند، هر روزی‌ یک‌طوری‌ می‌خواهند دین‌شان‌ را ملعبه‌ی‌ خودشان‌ قرار بدهند (حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا احْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ‏ کُلِ‏ نَاعِقٍ‏ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ فَیَهْتَدُوا وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ.نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت147، ص496 و بحارالانوار، ج‏23، ص45)! کسی‌ نگفته‌ که‌ شما امشب‌ در این‌ جلسه‌ بیایید! در این‌ ده‌ شب‌ هم‌ متوجه‌ شده‌اید‌ که‌ این‌جا مجلس‌ آن عزاداری‌ پر سر و صدا نیست‌، آن‌طوری‌ که‌ سینه‌ بزنید که‌ امشب‌ ان‌شاءالله آن‌هایی‌ که‌ می‌مانند، آن‌هایی‌ که‌ هستند، آن‌هایی‌ که‌ تعهد دارند، سینه‌ هم‌ خواهند زد، اظهار ارادت‌شان‌ را به‌ ابی ‌عبدالله ‌الحسین‌ خواهند کرد، اما دیگر در این‌ مدت‌ متوجه‌ شده‌اید. حالا که‌ ما ‌ می‌خواهیم‌ شماها ان‌شاءالله‌ در صراط‌ مستقیم‌ جدی قرار بگیرید، جداً می‌خواهیم تابع‌ سید ‌الشهداء باشید، پشت‌ سر ابی ‌عبدالله ‌الحسین‌ باشید، جداً می‌خواهیم که‌ ان‌شاءالله‌ جزء اصحاب‌ ابی ‌عبدالله‌؛ آن‌هایی‌ که‌ امشب‌ باقی‌ ماندند، شماها هم‌ باشید، جزء اصحاب‌ حضرت‌ ولی‌عصر باشید. کمتر پیش‌ می‌آید که‌ همه‌ی‌ دعای‌ یک‌ مجلس‌ این‌ باشد که‌ از خدا فرج‌ بخواهد و از خدای تعالی بخواهیم‌ که‌ ما را از بهترین‌ اصحاب‌ حضرت‌ سیدالشهداء یا حضرت‌ ولی‌عصر قرار بدهد. ما این‌ را هر شب‌ خواستیم.‌ لذا کسانی‌ که‌ نمی‌توانند امشب‌ با امام‌ زمان‌شان‌ تعهدی‌ داشته‌ باشند، من‌ نمی‌گویم بلند شوند‌ از مجلس‌ بیرون بروند، خب‌ مشخص‌ می‌شوند، ولی‌ در دل‌ بگویند: آقا، یا صاحب‌ الزمان‌! ما با این‌ قرارداد، با این‌ تعهد، موافق‌ نیستیم‌. التماس‌ دعا! بروند‌. «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» (سوره بقره (2) آیه256)؛ اکراهی‌ نیست‌ در دین.‌ ولی‌ من‌ مطمئنم،‌ رشد و کمالات‌ شما مردم‌ این‌ زمان‌ با مردم‌ زمان‌ ائمه‌ی‌ اطهار علیهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ فرق‌ می‌کند، من‌ مطمئنم‌ که‌ همه‌تان‌ تعهد می‌کنید، همه‌تان‌ با حجة ‌بن ‌الحسن دست‌ بیعت‌ می‌دهید، همه‌تان‌ پشت‌ سر سیدالشهداء و امام‌ زمان‌ حرکت‌ می‌کنید.

من‌ بچه‌های‌ کم‌ سن‌ این‌ مجلس‌ را دیدم‌ که‌ چه حالی‌، چه‌ روحیاتی‌ دارند؛ جوان‌های‌ این‌ مجلس‌ را دیدم‌ که‌ خدا می‌داند گاهی‌ غبطه‌ می‌برم‌ که‌ چرا این‌ها این‌طور خوب‌اند و من‌ این‌طوری‌ هستم؟‌! شماها همه‌تان‌ بحمدلله‌ خوبید، من‌ فکر نمی‌کنم‌ اگر آن‌جا هفتاد دو نفر ماندند، تو این‌ مجلس‌ ما هفتاد دو نفر بروند، ان‌شاءالله‌ همه‌تان‌ هستید. چرا نباشید؟!

 دنیا و آخرت زیر سایه‌ی امام زمان ارواحنا فداه است

چه می‌خواهید؟ دنیا می‌خواهید، زیر سایه‌ی‌ امام‌ زمان‌ است. آخرت‌ می‌خواهید، زیر سایه‌ی‌ حجة ‌بن ‌الحسن‌ است. نعمت‌ می‌خواهید، آن هم‌ در مملکتی‌ که‌ الحمدلله‌ به‌ تمام‌ معنا برای‌ رسیدن‌ به‌ کمالات‌، آزادی‌ هست‌. چرا این‌ طور نباشید؟! هیچ‌ کس‌ از میان‌ این‌ جمعیت‌ عقلش را از دست‌ نداده‌ که‌ راه‌ صحیح‌ را انتخاب‌ نکند، پشت‌ سر حجة ‌بن ‌الحسن‌ را انتخاب‌ نکند، با حسین‌ بن‌ علی‌ نباشد و به‌ خاطر زنش،‌ به‌ خاطر فرزندش‌، به‌ خاطر مالش،‌ از این‌ چراغ‌ هدایت‌ دور بشود، از این‌ سفینه‌ی‌ نجات‌ دور بشود، من‌ فکر نمی‌کنم‌. حالا حُسن‌ ظن‌ است یا حقیقت‌ است و فکر هم می‌کنم‌ در اثر معاشرت‌ با اکثر شماها حقیقت‌ هم‌ باشد.

 تعهد با امام زمان ارواحنا فداه و هدایت مردم به صراط مستقیم، فلسفه‌ی عزاداری بر سید‌ الشهداء علیه‌السلام است

پس‌ بیاییم‌ امشب‌ با امام‌ زمان‌مان‌ تعهد ببندیم‌؛ آقا، ولی‌عصر! می‌دانیم‌ صدای‌ ما را می‌شنوی‌، می‌دانیم‌ که‌ از دل‌مان‌ مطلع‌اید، می‌دانیم‌ که‌ شب‌ عاشورا امشب‌، خودت‌ هم‌ عزاداری‌، ولی‌ از عزاداری‌ و فلسفه‌ی‌ عزاداری‌ این‌ را می‌خواهی‌ که‌ مردم‌ به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌ شوند.

حضرت‌ سیدالشهداء روز عاشورا فرمود: اگر دین‌ جدم‌ به‌ وسیله ی کشته‌ شدن‌ من‌ پا بر جا می‌ماند: «فیَا سُیُوفُ خُذِینِی» (ان کان دین محمّد لم یستقم الاّ بقتلى یا سیوف خذینى.فرهنگ عاشورا، ص150)؛ شمشیرها بیاید مرا بگیرید و هر چه‌ زودتر مرا بکشید تا دین‌ جدم‌ باقی‌ بماند.

معنای پرچم سرخ گنبد حرم سید ‌الشهداء علیه‌السلام

این‌ پرچمی‌ را که‌ امشب‌ یکی‌ از آقایان‌ آوردند این‌جا نصب‌ کردند -واقعش از دوستانند ولی‌ من اسم‌شان‌ را نمی‌دانم-‌ ایشان‌ می‌گویند: من‌ کربلا بودم‌، پرچم‌ حضرت‌ رضا را خدّام‌ حضرت‌ رضا برای‌ حضرت‌ سید‌الشهداء آوردند، و متبرکش‌ کردند و می‌خواستند برگردانند ولی‌ این‌ پرچم‌ را هم آوردند پائین‌ که‌ آن را برای‌ یک‌ شبانه‌ روز نصب‌ کنند، من‌ خریدم‌، خیلی‌ هم‌ با قیمت‌ بالایی‌ ایشان‌ این را خریده‌اند، چون‌ عوض‌ می‌کنند با یک پرچم‌ دیگری‌.

خب‌، از دوست‌ یک نشانه‌ای‌ آمده‌، از کربلا یک نشانه‌ای‌ آمده،‌ از خیمه‌های‌ ابی ‌عبدالله‌ یک نشانه‌ای‌ آمده‌، از طلب‌ خون‌ سیدالشهداء به‌ وسیله‌ی‌ امام‌ زمان‌مان‌ یک نشانه‌ای‌ آمده‌. می‌دانید چرا این‌ پرچم‌ قرمز است؟! شنیده‌اید، می‌گویند: اگر یک‌ نفر مظلوم‌ کشته‌ بشود و طلب‌ خونش‌ نشود، عرب‌ها یک پرچم‌ قرمز می‌آورند روی‌ خانه‌اش‌ نصب‌ می‌کنند که‌ فرزندان‌ این‌ مرد بعدها بدانند که هنوز طلب‌ خون‌ صاحب‌ این‌ خانه‌‌ نشده‌. این‌ پرچم‌ قرمز به‌ امام‌ زمان‌ دارد‌ «ندا» می‌دهد که‌ «یا صاحب ‌الزمان‌!» طلب‌ خون‌ ابی‌ عبدالله ‌الحسین‌ هنوز نشده‌! طلب‌ خون‌ علی‌ اصغر نشده‌! هنوز طلب‌ خون‌ علی‌ اکبر و اباالفضل ‌العباس‌ و سایر شهداء نشده‌! آقا بیا. این‌ پرچم‌ را به‌ من‌ گفتند، گفتم: داخل مجلس‌ نصب‌ کنید‌، همه‌تان‌ بدانید که‌ ان‌شاءالله‌ این‌ عزاداری‌تان‌ قبول‌ درگاه‌ ابی ‌عبدالله‌ شده‌.

کلمه‌ی‌ آخر سخن‌ من است -ان‌شاءالله‌ امشب‌ عزاداری‌ می‌کنید- و آن کلمه‌ این‌ است‌ که‌ همه‌تان‌ رو به‌ قبله‌ بنشینید؛ مؤدب‌، دو زانو، بعد از این‌که‌ این‌ چند جمله‌ تمام‌ شد خودتان‌ می‌دانید هر طور می‌خواهید بنشینید مانعی‌ ندارد‌.

یا بقیة‌الله‌! من از قول‌ این‌ جمع‌ می‌گویم، عرض‌ کردم‌ هر کدام‌تان‌ هم‌ این‌طور نیستید خودتان‌ می‌دانید، می‌توانید نگویید، هر کس‌ می‌خواهد از فردا باز هم‌ معصیت‌ بکند بکند، مسئله‌ای‌ نیست‌.

گر جمله ی کائنات‌ کافر گردند      بر دامن‌ کبریاش‌ ننشیند گرد

تعهدات با امام زمان ارواحنا فداه در شب عاشورا و ملاک پذیرش تعهدات از ناحیه‌ی آن حضرت

ولی‌ هر کدام‌ از شماها که‌ آماده‌اید جزء هفتاد و دو نفر باشید به‌ من‌ وکالت‌ بدهید، خودتان‌ هم‌ بگویید که‌ این‌ جملات‌ را من‌ از قول‌ شما به‌ امام‌ زمان‌تان‌ عرض‌ کنم‌:

یا بقیة‌الله‌! اگر ما را هفتاد مرتبه‌ بکشند، قطعه ‌قطعه‌مان‌ کنند، دست‌ از دامان‌ تو بر نخواهیم‌ داشت‌.

یا حجة ‌بن ‌الحسن!‌ یا بقیة‌الله‌! از خدا می‌خواهیم‌ که‌ ما را همیشه‌ با شما قرار بدهد و اگر مرگ‌ هم‌ به‌ سراغ‌مان‌ آمد از خدا می‌خواهیم‌ که‌ ما را برگرداند‌ و باز هم‌ در خدمت‌ شما باشیم‌. ما دست‌مان‌ را از دامن‌ شما در دنیا و آخرت‌ قطع‌ نمی‌کنیم‌. اگر مسئله‌ این است‌ که‌ شما می‌خواهید در این‌ جهت‌ قبول‌ کنید که‌ ما تعهد می‌کنیم‌، مسئله‌ای‌ نیست‌، و آن این‌که‌ باید تمام‌ گناهان‌ را ترک‌ کنیم‌، خیلی‌ کار آسانی است‌، برای‌ رسیدن‌ به‌ شما این‌ کار خیلی‌ آسان است‌ آقا! یک لحظه‌ در خدمت‌ شما بودن‌ بهتر از این‌ است‌ که‌ هزار سال‌ در عیش‌ و نوش‌ باشیم‌ و در معصیت‌ باشیم‌ و خوش‌گذرانی‌ باشیم‌. آقاجان‌! اگر واجبات‌ است‌ که‌ ما ان‌شاءالله از این‌ به‌ بعد واجبات‌مان‌ را صریحاً انجام‌ می‌دهیم‌. یک جوان عصری به‌ من‌ می‌گفت‌، پدرم‌ گفته‌: «امشب‌ جلسه‌ نرو» من‌ چه‌ کار کنم‌؟‌ یک حالی‌ داشت‌. گفتم‌: پدرت‌ گفته‌ نرو تو نباید بروی‌ و در‌ خانه ‌ماند. ببینید در شب عاشورا یک جوان‌ بسیار متدین‌ که‌ من‌ فوق‌العاده‌ دوستش‌ دارم‌، برای‌ این‌که‌ پدرش‌ و اطاعت‌ امر پدرش‌ را بکند، در‌ خانه‌ ماند و نیامد! این‌ معنای‌ اطاعت‌ و بندگی است‌.

یا بقیة‌الله‌! ان‌شاءالله‌ همه‌مان‌ این‌طوری‌ هستیم‌، شما قبول‌ می‌کنید؟ از دلت‌ بپرس‌، ببین‌ امام‌ زمانت‌ قبول‌ کرده‌ یا نه‌؟ خوب شما  چطور بپرسید؟! اگر دیگر گناهان‌ گذشته‌ که‌ می‌کردی‌ حالا برایت‌ تنفرآور است، بارک الله! قبولت‌ کرده‌. اگر از این‌ به‌ بعد کمالات‌ را در پیش‌ می‌گیری‌ قبولت‌ کرده‌، اگر دستت‌ را از دامن‌ امام‌ زمانت‌ کوتاه‌ نمی‌کنی‌ قبولت‌ کرده‌. همین‌ چند جمله‌ بود. حالا می‌توانید راحت‌ بنشینید. حالا می‌خواهید عزاداری‌ بکنید مسئله‌ای‌ نیست‌.

 روضه‌ی ابی ‌عبدالله ‌الحسین علیه‌السلام از لسان جبرئیل برای حضرت آدم

نام‌ مقدس‌ ابی ‌عبدالله ‌الحسین‌ وقتی‌ که‌ جبرئیل‌ برای‌ حضرت‌ آدم‌ آورد حضرت‌ آدم‌ دویست‌ سال‌ گریه‌ می‌کرد؛ خدایا من‌ اشتباه‌ کردم‌! نمی‌دانست از چه راهی رضایت خدا را کسب کند. جبرئیل آمد گفت بگو: «یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ‌ فَاطِمَةَ‌ یَا مُحْسِنُ‌ بِحَقِّ‌ الْحَسَنِ‌» تا این‌جا گفت‌ و گفت‌: بگو: «یَا قَدیِمَ‌ الْاِحْسَانِ‌ بِحَقِّ‌ الْحُسَیْنِ» حضرت‌ آدم‌ تا کلمه‌ی‌ حسین‌ را گفت‌ دلش‌ شکست،‌ اشکش‌ جاری‌ شد، گفت‌: یا جبرئیل چرا من‌ این‌طور حالی‌ پیدا کردم‌؟ حضرت‌ جبرئیل‌ نشست‌ برای‌ آدم‌ ابوالبشر روضه‌ی‌ کربلا را خواند؛ این‌ فرزندت‌ در کربلا کنار دو نهر آب‌ با لب‌‌های تشنه‌ شهید می‌شود! و خدا او را بخشید. (رَوَى صَاحِبُ الدُّرِّ الثَّمِینِ‏ فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَى «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ‏» أَنَّهُ رَأَى سَاقَ الْعَرْشِ وَ أَسْمَاءَ النَّبِیِّ وَ الْأَئِمَّةِ علیه‌السلام فَلَقَّنَهُ جَبْرَئِیلُ قُلْ یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ الْإِحْسَانُ فَلَمَّا ذَکَرَ الْحُسَیْنَ سَالَتْ دُمُوعُهُ وَ انْخَشَعَ قَلْبُهُ وَ قَالَ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ فِی ذِکْرِ الْخَامِسِ یَنْکَسِرُ قَلْبِی وَ تَسِیلُ عَبْرَتِی قَالَ جَبْرَئِیلُ وَلَدُکَ هَذَا یُصَابُ بِمُصِیبَةٍ تَصْغُرُ عِنْدَهَا الْمَصَائِبُ فَقَالَ یَا أَخِی وَ مَا هِیَ قَالَ یُقْتَلُ عَطْشَاناً غَرِیباً وَحِیداً فَرِیداً لَیْسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لَا مُعِینٌ وَ لَوْ تَرَاهُ یَا آدَمُ وَ هُوَ یَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ حَتَّى یَحُولَ الْعَطَشُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ السَّمَاءِ کَالدُّخَانِ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّیُوفِ وَ شُرْبِ الْحُتُوفِ فَیُذْبَحُ ذَبْحَ الشَّاةِ مِنْ قَفَاهُ وَ یَنْهَبُ رَحْلَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ تُشْهَرُ رُءُوسُهُمْ هُوَ وَ أَنْصَارُهُ فِی الْبُلْدَانِ وَ مَعَهُمُ النِّسْوَانُ کَذَلِکَ سَبَقَ فِی عِلْمِ الْوَاحِدِ الْمَنَّانِ فَبَکَى آدَمُ وَ جَبْرَئِیلُ بُکَاءَ الثَّکْلَى.بحارالانوار، ج‏44، ص245).

«حسین» اسم اعظم پروردگار است

بعضی‌ معتقدند – خدا رحمت‌ کند مرحوم‌ دربندی‌ معتقد بود – که‌ اسم‌ یا حسین‌ از اسماء اعظم‌ پروردگار است که اگر کسی چند مرتبه یا حسین بگوید و از حضرت چیزی بخواهد هر چیزی باشد خدای تعالی به او خواهد داد.

در این‌ مجلس‌ مریض‌های مختلف داریم، در این مجلس حاجتمندانی‌ داریم‌، در این‌ مجلس‌ گاهی مشکلاتی‌ را آورده‌اند‌ به‌ من‌ گفته‌اند، من‌ امشب‌ از همه‌تان‌ می‌خواهم‌، هر کس‌ هر چه می‌خواهد نوحه‌ بخواند‌، عزاداری‌ کند حالا که‌ مجلس‌ ما برخلاف‌ همه‌ی‌ برنامه‌ها و نظم‌هاست‌، حالا این‌ یکی‌ را هم‌ همین‌طوری‌ فقط‌ بگویید: «یا حسین‌»! به‌ سینه‌تان‌ که‌ می‌زنید بگویید: «یا حسین»‌! حاجت‌ می‌خواهید از خدا بگویید: «یا حسین‌»!

حسینم‌ وا حسینم‌ وا حسینا!‌ حسینم‌ وا حسینم‌ وا حسینا‌!

جهت دانلود صوت این جلسه کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *