۳ رمضان ۱۴۱۳ قمری- ۱ اسفند ۱۳۷۱ شمسی- بیدارشدن از خواب غفلت
بيدار شدن از خواب غفلت 1/12/1371
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي بقية الله في العالمين روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
اعوذوبالله من الشيطان الرجيم. شهر الرمضان الذي انزل فيه القرآن هدي الناس و بينات من الهدي و الفرقان.
شب جمعة اول ماه مبارك رمضان است، ماهي كه خداي تعالي در اين ماه قرآن را نازل فرموده، قرآني را كه هدايت است براي انسان، مطلبي كه امشب ميخوام عرض كنم دربارة اين يك كلمه است، هدي الناس قرآني براي انسان هدايته. در يك جاي ديگر از قرآن ميفرمايد هدي للمتقين، براي اهل تقوا قرآن هدايته.
اگر انسان، انسان نباشد قرآن را ميخواند، ولي ازش استفادهاي نميكند، اگر انسان اهل تقوا نباشد قرآن او را راهنمايي نميكند اول كاري كه انسان ميكند بايد اين باشد كه انسان بشه، تا وقتي كه در چاه طبيعت تن در چاه حيوانيت در ميان حجابهاي شيطاني و حيواني و در ميان ظلمات اين نوري كه يخرجنهم من النور الي الظلمات، كه بعضيها از نور به ظلمت رفتهاند اونقدر گناه كردن اونقدر دور يك سال معصيت كردهاند كه هر گناهي هر معصيتي يك ديوار ضخيمي دور اونها بوجود آورده كه اونها نميتوانند فضاي روشن را ببينند. اونهايي كه در ظلمات بسر ميبرند اونهايي كه از انسانيت دورند، اونهايي كه اهل تقوا نيستند قرآن براي اونها فايدهاي نداره گاهي هم خصم اونهاست.
و ينزل هو القرآن ما هو شفاء و رحمة للمونين و لا يزيد الظالمين الا خسارا، براي اونها خسرانه. رب قال القرآن و القرآن يلعنه، چه بسا افرادي هستند كه قرآن را تلاوت ميكنند ولي قرآن اونها را لعنت ميكنه. قرآن هدايته. عينا مثل اينكه يك آدرسي يك نقشهاي را به شما داده باشن به شما بگن اين آدرس فلان محله اين نقشة فلان شهره شما بنا نداشته باشي كه از اون آدرس يا از اون نقشه استفاده كني فايدهاي نداره. دربارة علماي يهود در قرآن مجيد آمده كه اينها كتاب را ميخونند تورات را ميخونن اما مثلهم كمثل الحمار، مثل اينها، مثل الاغه كه يحمل اسفارا. كتاب را به بارش كردند. و جز از بار كشي و خستگي از اين كتابها استفادة ديگري نميكنه. بعضي از علما كه اهل تزكية نفس نيستند و تزكية نفس نكردند در بين علماي مذاهب مختلف زياد و در بين علماي شيعه هم گاهي پيدا ميشود كه اينها كتاب زياد خوندهاند همة كتاب را هم حفظند ولي از اين بار كتاب جز همان مثل الاغ كه وقتي كه بار كتاب بارش ميكنن هيچي نميفهمه هم المستنفره، مثل اينها كه ميگن همون، اگر ترجمة خود آيات را براي شما بگم شما بگيد كه اين كلمات خوب نيست كه تو مجلس برده بشه خوب خدا گفته اينها مثل خرند، مستنفره گاهي ميشه يك الاغي خيلي هم زيباست نفرتانگيز نيست، اما بعضي وقتها هم خيلي نفرت انگيزه. كوشش بكنيد اگر ميخواد در ماه مبارك رمضان قرآن و خوندن قرآن براتون مفيد باشد اهل تقوا باشيد انسان باشيد هدي الناس و بينات من الهدي الفرقان.
قرآن هدايته. ما در شبانه روز ماه مبارك رمضان اكثرمون كمتر مسلماني است كه يك جزء قرآن لااقل نخوانه، اما قرآن اينكه بعضي از قسمتهاش را يا همة اقسامش را آيات اسمش را گذاشتن، آيات، شما ميگيد كه سورة حمد چند آيه داره سورة توحيد چند آيه داره؟ آيه. آيه ديديد ديگه. لذا شما ميگيد آيه يعني بندهايي كه شماره گذاشتن اما لفظ آيه يعني نشانه آيت الله يعني نشانة خدا، يعني اگر خدا را ميخواهي ببيني به اين نگاه كن. اگر ميخواي بفهمي كه خدا چه صفاتي داره به اين آيت الله نگاه كن. اگر ميخواي خدا را ببيني به اين آية قرآن نگاه كن آيه يعني نشانه. نشانة خدا هر يك از آيات قرآنه.
اون كسي از قرآن استفاده ميكنه كه از هر آيهاي از قرآن نشانهاي از حقيقت از خدا از واقعيت از حق در ذهنش بياد. شما ميگيد الحمدلله رب العالمين سورة حمد هفت آيه داره. كه يكيش بسم لله در شش آيه هم خود سورة حمده. الحمدلله رب العالمين، در همين يك كلمه خدا را به چند صفت نشان ميده، يكي اينكه تمام كرنشها بايد در مقابل پروردگار باشه، الحمد، الف و لام الحمد يعني جميع تواضعها، جميع فروتنيها، جميع كرنشها اين لله مال خداست در مقابل غير خدا نبايد انسان كرنش كنه. اين ملك خداست شما ملك خدا را، ملك ديگري را نبايد براي ديگري مصرف كنيد الحمد لله چه در دل و چه در ظاهر. در ظاهر در مقابل احدي به سجده نيافتيد در دل هم به هيچ كس غير از خدا متكي نباشيد، فقط خدا را معبود خودتون بدانيد، شريك براي خدا قايل نباشيد. شريك اون هم از دشمن خدا براي خدا شريك قائل شدن روز قيامت اعمالي را كه ريا شده درش خداي تعالي ميفرمايد كه من خوب شريكي هستم تمام حقم را به شريكم وا ميگذارم، برو مزدت را هم از همون شريك من بگير.
در باطن انسان به هيچ كس نبايد اتكا كنه. به هيچ چيز. از هيچ انسان نبايد بترسه. نه اعتماد به كسي نه ترس از كسي و لا تخافهم و خافون از اين لشگر عظيمي كه حمله كردهاند اين جمعيت نترسيد و لا نخافهم، پس از كه بترسم؟ از خدا. خدا هم اونطوري كه يك مظلوم از ظالم ميترسه نبايد ترسيد بايد از گناهانمون بترسيم از حاكم و قاضي كه وقتي كه به محكمة عدل مينشيند دقيق حكم ميكند بايد ترسيد از قاضي عادل كي انسان ميترسه وقتي كه خائن باشه. از قاضي عالم كه از دل تو اطلاع داره كي ميترسي؟ وقتي كه خيانت كرده باشي. وقتي كه خيانت نكردي چه ترسي داري. لذا در روايت ميفرمايد كه و لا يخافن احد منكم الا ذنبه، حتماو حتما احدي از شما از چيزي نترسد مگر از گناهش. وقتي انسان گناه كرد وقتي انسان معصيت كار بود وقتي انسان بر خلاف قوانين پروردگار عمل كرد اونوقت از خدا بايد بترسه. چرا؟ به جهت اينكه او عادل است او حكيم است او لا يقادر صغيرة و لا كبيرة الا احساحا، هيچ چيز كوچك و بزرگ نيست مگر به حساب ميياره. تو هم كه روي حساب تا بحال كار كردي گفتي خدايا من را مريض كن منهم معصيت تو را ميكنم يا تو من را سير كردي من ديگه خوب پول دارم و خونه دارم و زندگي دارم و حقوق دارم و شغلي دارم و ديگه يادت رفت از خدا فراموش كردي خداي تعالي را. اونوقت خدا مييارتت پاي حساب تو روي حساب با من برخورد كردي من هم با حساب با تو برخورد ميكنم والا مخلصين باهاشون حسابي نيست. اما تجزون الا ما كنتم تعملون الا عبادالله مخلصين كل نفس بما كسب ترحين الا اصحاب اليمين، ببينيد استثنا داره. هر كسي گرة عملشه چكار كردي يك مغازه دار ميگه هر جنس آوردي بيا بريز تو ترازو سنگ را ميزاره اون طرف خدمتون عرض شود در مقابل جنس و وزن جنست پول بهت ميده خيلي هم دقيقه اين ترازو اما بعضيها را همينطوري ميبره اونطرف ميگه اون دخله بره سرش هر چي پول ميخواي بردار برو. اين چرا؟ چرا به او يك همچين دقت نظر داري و براي اون اونطور سر دخل را باز ميگذاري؟ ميگه به اين اعتماد دارم اين آدم خوبيه. اين با من با صفا رفتار كرده هر چه من ازش خواستم به من داده، او حاضر بوده جانش را در راه من بده، من گفتم برو تو دخل هر چي پول ميخواي بردار. اما اين، اين كيسة برنج را كه آورده براي من، كيسه را جدا كشيده يك مشت آشغال هم قاطيش كرده و حالا ميخواد بياد پول برنج را بگيره. دقيق ما هما دقيق باهاش رفتار كرديم. برنجها رو ميريزيم در يك جايي آشغالاش را جدا ميكنيم آشغالاش مال خودت كيسهاش را هم وزن كرديم مال خودت، آخه تو كريمي، بله، بله من كريمم اما تو، تو اشكال داره كارت در عين حال خدا كريمه.
شما هيچ كس را ديديد كه وقتي كه از شما ميخواد بگذره يك گناهي كرده باشيد يك سيلي به صورتش زده باشيد ميگه از شما عفو كردم خوب ديگه ميگه اصلا فرض كن نكردي اين كار را، ديگه از اين بيشتر كه نميخواييد. يعني يك فرد كريم كه باهاش برخورد ميكنيد شما خيلي آزارش داديد و اذيتش كرديد اين نهايت كاري كه نسبت به شما بكند اين است كه ميگه گذشتم ازتون، گذشتم. هيچي اصلا شتر ديدي نديدي. اما بياد تبديل كند سيئات شما را به حسنات نه شما ديديد يك نفر تو دنيا پيدا نميشه كه شما سيلي زده باشيد اون بگه كه من از حالا اينجوري قرارش ميدم مثل اينكه يك كمكي هم به من كرديد. محبت كردي من اصلا فراموش ميكنم سيلي زدن تو رو و به نظر خودم مييارم كه تو كار خوبي هم نسبت به من كردي.
خداي تعالي يك عده از بندگان طاهرش را اونهايي كه اهل گناه و معصيتند و مييان توبه ميكنن اينهارا اولئك يبدلله سيئاتهم حسنات ميدوني يعني چه؟ يعني شب رفتي دنبال قمار و معصيت، بعد ميياد مينويسه كه نماز شب خونده. خيلي عجيبه و كم من ثناء جميل لست اهل له نشرته، اي خدا تو اينقدر مهرباني كه، من چقدر از كارهايي را كه اصلا اهلش نبودم در عمرم اصلا نماز شب نخوندم، تو مردم من را به عنوان يك نماز شب خون معرفي كردي، معناي اين جمله اينهها، دعاي كميله، و كم من ثناء جميل لست اهل له نشرته. من همش دروغ ميگم من را يك راستگو معرفي كردي من هميشه به فكر مردم آزاري هستم من را امين معرفي ميكنه. هر جا انسان ميره آقا، بزرگوار، آدم مورد اعتماد ميخواستي ايشانند، اين خداي مهربان را آدم معصيتش را بكنه اون وقت اين انسانه اين فردي كه اينطوري با خداي عزيز، با خداي مهربان با خداي كريم رفتار ميكنه اين را ميشه اسمش را انسان گذاشت.
اين ديگه قرآن هدايتش ميكنه به خدا قسم آدم معصيت كار دربارهاش بس كه تو معصيت كاري. همين كلمه. توي اين كلمه كه تو يك معصيت كردي و معصيت كاري همه چي، همة مسائل خوابيده اگر بتونيد صد تا بي، بي حيا، بي شرم، بي آبرو، بي شخصيت، هر چي بي هست بزاريد سر جملههاي خوب و به اين نسبت بديد حق داريد چون در همين كه يك گناه انسان بكنه همه هست. مگر اينكه بگيد خدا را نميشناسيد، از خدا فراموش كرده كه باز فراموشي از راه خدا هم خودش همة اون بيها را داره. آخه بي شرم، بي حيا، بي عاطفه تو با هر كس كه خيانت ميكني با خدا ديگه خيانت نكن، بخدا ديگه خيانت نكن. تو سر هر كسي را كه كلاه ميگذاري، خدا را نخواسته باش كلاه بگذاري. با خدا در اون هم، در ماه مبارك رمضان. يك همچين ايامي كه خداي تعالي قرآن را نازل كرده. براي چي نازل كرده؟ هدي الناس، براي هدايت مردم. تقواد داشته باش تا خدا هدايتت كنه. ميگي خدا چرا دست ما را نميگيره؟ براي اينكه تقوا نداري. چرا خدا من را هدايت نميكنه؟ بجهت اينكه انسان نيستي. خداي تعالي اينقدر با انسان كنار آمده كه هر چه ما داريم مال خداست، هر چه ما داريم مال خداست. جانمون، مالمون، تمام وجودمون مال خداست در عين حال خدا ميگه من خريدار تو فروشنده.
ان الله الشتري من المومنين انفسهم، جانتون را هم ميخرم اين جاني كه تو داري اين وجودي را كه تو داري بيخود مصرفش ميكني بشينيم حساب كنيم از اول عمرمون چقدر گذشته هر كسي مناسب عمرش، چقدرش در باطل مصرف شده، چقدرش در حق.
اين عمري كه تو در باطل داري مصرفش ميكني اين را بيا به من بفروش در مقابل خدا را چي ميگي. ثمرش چيه؟ چقدر تو ميارزي؟ الان اگر انسان زير ماشين بره يك وقتي ميگفتن هفصد هزار تومن ديه بده، صداي مردم در آمد هفتصد هزار تومن زياده، حالا ما ميگيم هفتصد تومن، يك ميليون، هفت ميليون، ده ميليون تومن، تو بيشتر نميارزي، ده ميليون تومن اگر بدي الان يك خونة دويست متري بيشتر نميدن اون هم كنار خيابان نه، تو كوچه پس كوچهها. خداي تعالي ميگه كه من اين جانت را ميخرم. نميخرم كه مثلا بگي برم زير ماشينت كنم، نه. ميخرم كه براي خودت باشي. شخصيت پيداكني، انسان باشي، ميخرم كه هر چه كه من ميگم عمل كني و در اون راه قدم برداري، كه چي بهم بدي؟ چيزي نبايد ازت بگيره يك معلم ميگه كه آقا، يك استاد ميگه كه آقا تو خودت را در اختيار من بگذار تا آدم بشي، تا با سواد بشي، تا به علم و دانش برسي، اين را وقتي گفت شما در مقابل چي به اون ميدي؟ هر چي به اين بدي غلطه،خدا وقتي كه ميگه ان الله الشتري من المومنين انفسهم، در مقابل اين كار چرا ميخره خدا شما را؟ براي اينكه به برنامههاي دينتون عمل كنيد از خودتون اختياري نداشته باشيد صد در صد اختيارتون را بديد به خدا تسليم در مقابل پروردگار باشيد، بندة پروردگار باشيد در عين اينكه شما را ميخواد به كمال برسونه و همين خريداري هم به نفع شماست در عين حال نه، پول ميديد، چقدر ده ميليون تومن، نه بيشتر صد ميليون تومن نه، و ان لهم الجنه.
بهشت رو بهتون ميده، بهشت آقا چقدر قيمتشه، زمينهاي خدمتون عرض شود كه كم قيمت هم كه بخواييم حساب كنيم متري دو سه هزار تومن قيمتشه. زمينهايي كه خدا، يك باغي، يك باغي، حيف كه ميترسم آب به دهنتون بيافته ماه رمضانم هست انوقت خداي نكرده دعا كنيد زودتر از اين دنيا بريد كه هيچ وقت همچين دعايي نخواهيد كرد از اين دنيا بريد، بريد تو اون بهشت هواي بهشت بيافته به دلتون. در بهشتيد بزرگ، خوب ميگي من جاي به اين بزرگي را ميخوام چكار كنم، ميخواييد به جهت اينكه روح اونقدر باصطلاح قوي ميشه يك حركت كه ميخواي بدي به خودت از زمين ميري به آسمان، از سرعت نور هم سريعتر، ميگن بچه در رحم مادر وقتي بود بهش گفتن كه، وقتي بهش بگن كه وقتي ميري در دنيا هر چي كم بهت بدن، يك جايي بهت ميدن كه صد برابر اينجاست، دويست برابر اينجاست هزار برابر اينجاست، يك خونة دويست متري تقريبا همينجورا ميشه كه پونصد برابره چون هر جايي كه انسان وايسته يعني هر متري ميشه سه، چهار نفر وايسته، خوب يك همچين جايي، هر متري شما بگيد چهار نفر، يك خونة دويست متري شما داشته باشيد، صد متري داشته باشيد ميشه چهار صد برابر مثلا، بهت ميدن. ميگه ميخوام چكار؟ يك غذاهاي خوب، اين خوني كه تو داري اينجا ميخوري كه اگر يك سر سوزن، چون اين خون مخصوص اين دماء سلاسه يك سر سوزنش هم در نماز به بدن انسان باشه نمازش باطله اون خونهاي ديگه است كه اشكال نداره. اين رو داري ميخوري يك غذاهاي خوبي هم هست، ميوههاي خوبي، نميدانم چند جور سر يك سفره خورشت و، ميگه، نميخوام، هيچي. ما هم به خدا قسم از اون بدتريم تو اين دنيا هستيم ميگيم ميخواييم چكار كنيم. خودمون را، الانمون را حساب ميكنيم ميگيم ما از چندتا پله كه ميخواييم بريم بالا بايد بين چهار تا پله كه رفتيم بالا، مهندسين اينجور ميگن بايد يك ايستگاهي بايد داشته باشه. يك خرده همچين آرام بگيريم قلبمون ميگيره دهتا پله را يكسر بريم بالا.
با اين بدن راسته همينجوره، اما روح انسان بقدري قويه كه طبق اطلاعات علمي صحيح، اينكه عرض ميكنم صحيح، تحقيق شده، كه صدها برابر نور سرعت داره و لطيفتره. با يك چنين روحي با يك بدن كوچك شما فكر كنيد مثلا عاصف بن برخيا كه ميگه به يك چشم بر هم زدن، با همين بدنه ديگه من تخت بلقيس را از شش ماه راه مييارم اين بقدري اين سرعت داره و بدنش هم همراه خودشه اگر انسان روحش تقويت شد بدن را حركت ميده يك كتابي من اخيرا ديدم برام فرستادن بنام پرواز جسم، تا حالا سه، چهار تا كتاب به نام پرواز روح نوشتن طبق اسم كتاب ما خوب ما ميگيم موثر نيست اين حالا شما ميخواييد به اين اسم كتابهاتون را بفروشيد. ولي پرواز جسم تو اين كتاب آمده گفته كه انسان ميتونه كاري بكنه كه جسمش هم به آسمان بره، راستهها، راسته. ميگفت كه من در مكه با يك نفر از اين سنيهاي وهابي متعصب، آخه چون بعضيها متعصبند بي خود، چه شيعه باشه، چه سني، حالا تعصب يعني چي؟ چرا تو با دين با من شريك نيستي؟ والا ميكشمت، كشتن نداره كه آقا نيستم. الان شما كه اينجا نشستيد چهار ميليارد از پنج ميليارد روي كرة زمين در دين با شما يكي نيستند، اگر انسان بخواد بكشه بايد همة اين چهار ميليار جمعيت كرة زمين را بكشه. به هر حال بعضيها متعصبند اين ميگد كه، مهماني من را دعوت كرد من وارد در خانهاش شدم گفت كه خلاصه اگر كاري وصيتي، من ميخوام تو را بكشمت، وصيتي چيزي داري بكن، گفتم من فقط دو ركعت نماز روي پشت بام اگر بشه بخونم ميخوام نهوه حركت سريع طي الارض را بهتون بگم، طي الارض از مسلمياتهها توي قرآن هم آمده چون اگر توي قرآن نيامده بود ممكن بود تشكيك بشه، ولي ما الان اگر بگيم شايد دروغ باشه كافريم چون قرآن را تكذيب كرديم. ميگه روي پشت بام من ازش اجازه گرفتم، خيالش راحت بود كه پشت بام بالاخره ميخواد من را بكشه، اگر از پشت بام خودش را پرت كنه پايين بدون تقصير به گردن من بيافته خودش اين كار را انجام داده، ميگه يك دو ركعت نماز خوندم سرم را به سجده گذاشتم گفتم: خدايا به فاطمة زهرا متوسل شدم گفتم مارا خودت نجات بده، راه فراري ظاهرا نداريم. ميگه سرم را از سجده برداشتم ساختمانهاي اطراف را نگاه كردم چون اهل يزد بود ديدم اين ساختمونهاي اطراف ما در يزد همين شكليه، پا شدم ديدم حياط هم حياط منزل ماست، دختر بچهاي هم كنار حوض ايستاده چشمش به من افتاد گفت بابا كي آمدي از مكه كه رفتي بالاي پشت بام. طي الارض اينطوره. خود اون كسي كه طي الارض ميكنه نميفهمه گاهي كه يك حركتي انجام شد يك لحظه.
و روح انسان به اون قدرت ميرسه كه بدن را، بدن را حركت بده و انسان نميتونه بفهمه كه حركت كرده سر رو سجده، سر را برداشته رو پشت بام منزلشه از مكه تا يزد.
يكي از بزرگان از علما را، حالا نميخوام در اين موضوع وارد بشم ميخواستم شرح زندگي بعد از مرگ را بهتون بگم كه ما هممون همينطور ميشيم، يكي از علما ميگفت كه چهل روزه كه نماز صبحم را در مكه تو مسجدالحرام ميخونم نماز ظهر و عصر را توي يزد ميخونم. البته خودش تنها نميگفت ديده بودند همه.
ماها اينجا توي قفس هستيم ما گرفتار قفس تن هستيم والا اولياء خدا اينطوري هستند به هر حال انسان وقتي توي بهشت رفت بهشتي خدا بهانسان ميده. ارضه السماوات و الارض، آسمانها و زمين، اين را شما بدونيد كه اقل مثالي كه دربارة آسمانها و زمين گفتهاند همين منظومة شمسي ماست، منظومة شمسيها. بعضيها گفتهاند آسمانها، آسمان هفتگانه اونچه كه شما از ستارهها ميبينيد آسمان اوله حالا اين را زياد نگيم اين از منظومة شمسي. شما منظومة شمسي ميدونيد چقدره خورشيد در وسط باشه اين ستارهها دورش دارن ميچرخن تمام اين محورها و باصطلاح مدارهايي كه دور كرة خورشيد هست اين يك بهشت ميشه براي من و شماها.
ببينيد جونتون چقدر قيمت داره، چقدر ارزش داره خدا اون را به اين قيمت ازتون ميخره و جنة الارض السموات و الارض، و ان لهم الجنه خوب اگر شما اين معامله را با خدا كرديد خداي تعالي به شما قرآن ميده هدي للمتقين، هدي لناس، اين قرآن هدايت ميشه براي شما. هدايت يعني چي؟ ما قرآن را براي چي بيشتر دوست داريم؟ قربون اين سورة حمد بشيم هر وقت كه مريض ميشيم فورا هفت تا كه ميخونيم خوب ميشيم. قرآن كه انسان ميخونه روزيش زياد ميشه، الان يك كتاب اگر من بنويسم دربارة خواص آيات كه اين خواص آيات اينكه چكار بكنيد قرضتون ادا بشه، چكار كنيد عمرتون زياد بشه، چكار كنيد مريضيتون رفع بشه، چكار كنيد خونه دار بشيد، چكار كنيد زندار بشيد، چكار كنيد شوهر دار بشيد به هر جهت يك كتابيه اينقدر مشتري داره، همه خط ميگيرند براي همين جور چيزها اما يك كتابي انسان بنويسه كه خوب طبعا من نوشتم چكار كنيد كه، حالا خلاصهاش انسان بشيد، چكار كنيم انسان، خوب ما انسانيم ديگه انسان كه شاخ و دم نداره كه. انسان مگه چي داره، تو آيينه هم صبح به صبح نگاه ميكنيد ميبينيد انسانيد. خوب الان كسي ميتونه به غير انسان تو اين مجلس باشه؟ نه. انسانيد. پس آقاي انسان چرا اينقدر گرفتاري؟ آخه ببينيد اخلاق چيه؟ او انسان بود يا تو؟علي بن ابيطالب انسان بود يا تو؟ سلمان فارسي انسان بود يا تو؟ يكيتون بالاخره يك اشكالي داريد و اون اشتباه رفته يا تو؟ انسان كه اينطوري نيست انسان كه اينقدر بي اعتناي به خدا نيست. خليفة الله ميتونه بي اعتنا به خدا باشه؟ بندة خدا ممكنه اينقدر معصيت كار باشه؟ نميدونم يك انسان آيا بايد بيشتر به فكر آخرش باشه يا به فكر معنوياتش، غذاي روح را در شبانه روز شما چكار ميكنيد؟ شما يك نوع باصطلاح مركب از روح و بدنيد. غذاي جسمتون كه معلومه ماه رمضان متاسفانه نميتونيم نهار بخوريم،عصرها هم گرسنه ميشيم و تشنه ميشيم و خوب اصلا، حالا الحمد لله روزها كوتاه است بالاخره تا افطار خودمون را ميرسونيم.
حالا روزهگيهاش، روزه نگير هاش هم كه هيچي بقية ماه رمضان هم كه صبحانه بايد مرتب باشه و ظهر و شب، تنقلاتي هم اون وسطها باشه كه اگر دلمون ضعف رفت خيلي مواظب صبح از توي خونه بعضيها را من ديدم كه چند تا شكلات توي جيبشون ميذارن يك چند تا بيسكوييت، ساعت ده، يازده خوب دلشون ضعف ميره يك چيزي بخورند. ببينيد كه به وضع آخرمون خوب ميرسيم اينجا خيالمون راحت. اما اگر به وضع روحمون رسيديم غذاي روح اصلا چي هست؟ اصلا غذاي روح را نميدونيم چي هست. ثانيا ما چند وعده غذاي روح ميخوريم؟ وقتي كسي نميدونه غذاي روح چي هست نميدونه چند وعده هم بايد بخوره. اصلا روح يعني چي؟ ببينيد حروم ميشهها اصلا انسانيت يعني چي؟ انسانيت يعني چي؟ اگر آدمي به چشم است زبان و حلق و بيني به گوش و چشم و ابرو چه ميان نقش ديوار و آدميت ما توي موزهاي در تهران وارد شديم يك نفر واقعا من باورم شد كه يك نفر اونجا ايستاده هيچ فرقي حتي موهاي روي صورتش را نقاش آورده بود مجسمه ساز آورده بود، واقعا هيچ فرقي بين يك انسان زيباي، خيلي هم خوش قد و قامتتر از همة ماها بود اونجا ايستاده بود فقط فرقش اين بود كه روح نداشت خوب بله اگر من و شماها هم روح نداشته باشيم مثل او هستيم منتهي از نوع پستش از نوع بد تركيبش اون خوش تبپه بالاخره مجسمه ساز خوش تيپ ميسازه، از نوع بد تيپش، حالا نميدونم بد تيپ هم ميگن يا نه خوش تيپ كه ميگن بد تيپ نميدونم ميگن يا نه؟
وقتي كه انسان ندونه كي هست؟ غذاش چي هست؟ كي سيره؟ كي گرسنه هست؟ ندانه كه انسان وقتي با خدا مناجات ميكنه چه حالي بهش دست ميده وقتي قرآن ميخونه چجوري ميشه وقتي دعاي ابوحمزة ثمالي را ميخونه چه حالي داره اين چه فرقي داره با مجسمه؟ مجسمه ضرري نداره تو ضرر هم داري. چند كيلو مواد غذايي را تبديل به چي ميكني؟ به ازره. نه واقعاها، بشينيم فكر كنيم همينهاست يقظهاي كه ميگن همين حرفها و تكاني كه انسان را ميده و بيدار ميكنه از خواب و اگر بيدار نشديم بايد به خودمون غصه بخوريم كه ما مرده هستيم. چرا اينطوريم؟ روح ما غذا ميخواد، يكي از بزرگان را من ديدم كه اين يك روز نمازش تاخير شده بود عينا شما كه در عصر تابستان در ماه رمضان چي ميپيچيد از گرسنگي او همينطور به خودش ميپيچيد. چيه؟ نماز نخوندم. نمازم را نخوندم.
نمازش را اول وقت نخونده به جهت اينكه صبح كه نماز خوندي يك غذايي براي روحت خوردي و بعد سر ظهر بايد غذا بخوري، گرسنه ميشي اما نه تو مسافرت خوشحاليم كه دو ركعتش كم شده. توي مثلا زنها خوشحالند كه ايام عادت نماز نميخونند، آقا اين مثل اينه كه شما بگي كه الحمد لله كه يك پرس چلوكباب ما نصف شد تو مسافرت غصه ميخوره آدم. بايد نميخوام بگم كه، با غصه جبران بكنيد بعضيها ميگن كه ما در مسافرت هم نماز درست ميخونيم، نه دو ركعت نماز نافله بخون الصلاة خير موضوع فمن شاء استقر و من شاء استكثر. نماز بهترين كاره هر كي ميخواد زياد بخونه هر كي ميخواد كم بخونه.
اينكه واجب كردن گفتن نماز صبح واجب، ببينيد صبحانه را واجب نكردن چرا؟ بجهت اينكه خودت ميخوري. نهار را هم واجب نكردن خودت ميخوري، جلوت را گاهي مثل روزه گرفتن، گرفتن، همينطور كه گاهي من مثال ميزنم براتون، چه ميدونم يادتون باشه كه انسان به طرف ماديات و جسمانيات و اينها به طرف سرازيريه خودش انجام ميده، ماشين تو سرازيري موتورش را هم خاموش كن خودش ميره، ولي در معنويات بايد هلش داد بايد، براي چي خدا واجب، اگر انسان انسان باشه واجب باشه يا واجب نباشه انسان نمازش را ميخونه. گرسنه نميمونه كه، روحش گرسنه است اما نه اينكه ما گرسنگي نميفهميم گرسنگي روحي را نميفهميم، اوليا خدا اينطورند توجه به اينكه يك چيزي واجبه ندارند نماز ظهر فطرت ميگه، نماز ظهر، نيازمندي انسان ميگه نماز بخوان. نماز شب را نياز انسان، نصف شب شما شام نخورديد يك شب حالا ميبينيد ميل نداريد شما نخورديد نصف شب از گرسنگي بيدار ميشيد، پا ميشي يخچال يك چيزي پيدا كني بخوري اين دل ضعفات كم بشه. اوني كه روح را، روحش زنده است روح را ميشناسه، روحش مريض نيست، نصف شب دل روح ضعف ميره براي مناجات با خدا نميتونه بخوابه نماز شب نخونه، نميتونه.
نميتواند، حالا ميگيد آقا ما كه هيچكدوممون اينطور نيستيم، من چكار كنم راسته ماها هيچكدممون اينجور نيستيم لذا به همين حساب هم من ميگم هيچ كدوممون سلمان فارسي نيستيم ماها هيچكدوممون آدم حسابي نيستيم، چي بگم؟ من خودم را ميگم، انسان والا مگر ميتونه؟ مكر ميتواند كه همين طور راحت شب تا صبح بخوابه نماز صبحش هم قضا بشه يك رفيقي ما داشتيم با ما آمده بود كربلا يك وقتي به من روز آخر سفر ميگفت كه يك روز صبح ما نشد نماز صبحمون را در وقت بخوانيم، راست هم ميگفت ما ميرفتيم قبل از اذان با بعضي از دوستان حرم حضرت سيدالشهدا، بعد از آفتاب ميآمديم اين هنوز خوابيده بود، خوب اين چيه؟ دل ضعفه نداره اين. دلش ضعف نميره. نه اينكه فكر كنيد گرسنه نميشه، نه اصلا مرده، مرده گرسنه نميشه انك لا تسمع الموت اي پيغمبر تو به مردهها نميتوني حرفي را بشنوني. در حمر المستنفره قرآن وقتي براي اونها قرائت ميشه اصلا دنبال اينند كه عبدالواسط بهتر ميخونه يا عبدالقادر كدام يكيشون بهتر ميخونه؟ تازه رفته رو آهنگش.
روي حقيقت قرآن نميره، من نميخوام بگم، قرآن يك دستوره با صوت حسن بخوانيد اما نه اينكه تمام فكر اين باشه كه كدوم يكي آهنگش بهتره، كدوم يكي صداشون بهتره؟ اينجوري نباشه به هر حال اميدواريم كه خداي تعالي ما را از خواب غفلت بيدار كنه. شبهاي ماه مبارك رمضانه تا كي ميخواييم مثل بچهها بازي كنيم؟ بازيهامون هم مثل خودمون بزرگ شده، بچه بوديم اونوقتها كه تو خيابونها خاك داشت حالا نيست، كنار خيابونها خاك زيادي داشت تو حياطها هم موزاييك نبود خاك بود، خاك بازي ميكردند خونه درست ميكردند خونة چند طبقه من خودم كه يك وقتي خونة چند طبقه درست ميكردم، حالا خودمون بزرگ شديم بازيهامون هم بزرگ شده، همونه هيچ فرقي نداره. بچه بودن دخترها عروسك درست ميكردند بزرگ ميشن باز همونطور ميگن يك شبه ديگه بايد بر خلاف خدا و پيغمبر و دين اين عروسك سازي را ما انجامبديم عروس را بايد درست كنن بشوننش تو ماشين جوانها بهش نگاه كنن براش سوت بزنن، نميدونم چي براش پرتاب كنند، اين داماد بي غيرت هم پهلوش نشسته، ديگه نميشه با برنامهها مخالفت كرد. عروس را ببرن توي زنها دومادم ببرن. تو يك مجلسي داشتن داماد رو ميبردن توي اطاق خانمها گفتم لابد عروس را هم براي توي اطاق مردها مييارن گفت نه، اين حرفها چيه آقا؟ گفتم چه فرقي ميكنه؟ اونها هم نامحرمند به اين داماد ما هم ميخواييم عروس را ببنيم، نه آنها ميخوان ببينن داماد چه تيپيه گفتم خوب ما هم ممكنه بخواييم ببينيم عروس چه تيپه؟ مگه چه فرقي ميكنه؟ نه واقعا اينها رسم شده، حيا رفته، تا اينجاش رفته تا اينجاش مونده. والا يقينا اين دسته از خانمهايي كه نامحرمند دارن به اين دوماد نگاه ميكنن اقلا چندتاشون روي شهوت نگاه ميكنن. متقي هم باشه اگر متقي باشه اينجا تو مجلسه معصيت نميشينه. نميدونم من دلم اين را ميخواد آخه دل تو مطرحه يا خدا، خدا به پيغمبرش ميفرمايد ولا تطبع اهوائكم اي پيغمبر، خوب تو طابع هواي نفسه مردم نباش همه ميگن يا رسول الله ما اينجوري ميخواييم پيغمبر ميگه هر چي خدا ميگه.
هر چه خدا بگه. بياييد توي اينهايي كه اهل هواي نفس هستند ببينيد چقدر اختلاف دارند رفع اختلاف وقتي ميشه كه همه تحت فرمان خداي عزيز باشيم. يكي روزه ميگيره معصيت ميكنه يكي ميخوره معصيت ميكنه، اونهم دلش ميخواد، اين هم دلش ميخواد. اينم دكتر بهش گفته مريض ميشي روزه بگيري، ميگه من نميتونم روزه نگيرم خوب بگير تو همون جهنمي كه اون روزه خورها را ميبرن تو رو هم ميبرن، يكي هم ميگه كهاي بابا روزه، تمام ارزش اصحاب سيدالشهداء عليه الصلاة والسلام به اين بود كه مطيع خدا و پيغمبر و ائمة اطهار بودند. دربارة حضرت ابوالفضل العباس كه جانمون به قربانش يك وقتي صحبت مقايسه بود من به يكي از علماي اهل سنت ميگفت، به من اعتراض ميكرد كه، شما ميگيد كه حضرت رضا بالاتر از حضرت موسي است گفتم حضرت موسي حضرت ابراهيمه تازه افتخارش اينه كه به علمه من شيعة، از شيعيان علي بن ابيطالب ابراهيم خليله، حالا اينجا بحثي داره كه چون وقت گذشت نميخوام زياد دربارهاش بحث كنم. مقايسه ميكنن مقايسه چون اين كار را خودشون هم كردن، حضرت آدم، پيغمبر و نكاتي هم دربارة ساير انبياء هم داره حتي حضرت موسي و حضرت ابراهيمش هم من اگر بخوام مقايسه كنم ميتونم منتهي يك خرده بايد توضيح داده بشه ولي اين خيلي واضحه حضرت آدم توي بهشت و خود علي بن ابيطالب، در بهشت حضرت آدم همة ميوهها همة غذاها همه چي در اختيارش بود بهش گفتن از اين درخت گندم نخور، هي يك قدري رفت نزديك درخت يك قدري برگشت شيطان آمد رفت با حضرت حوا اول صحبت و حضرت حوا را وادار به خوردن كرد و بعد اومد تعريف كردو خلاصه خورد اما ابوالفضل العباس، من نميگم علي بن ابيطالب ابوالفضل كه شاگرد خانة علي بن ابيطالبه، شاگرد عليه، ببينيد از روزي كه حضرت سيدالشهدا وارد كربلا شد چون ميدونست مسئلة آب اينها حتي از جهت حالا علم امامت هم لازم نيست باشه چون سابقه داشت، معاويه اين كار را كرد همين آب فرات را به روي لشگر عليبنابيطالب بست و وقتي علي بنابيطالب غالب بر آب فرات شد، اصحاب گفتند كه آقا ما هم همينكار را بكنيم حضرت فرمود نه آب را بگذاريد باشه. سابقه داشت و ميدونست سيدالشهداء كه يزيد جلوي آب را ميگيره.
يك فرد شجاع قويي براي اين كار لازمه و لذا از روز اول مسئلة آب را به عهدة حضرت ابوالفضل العباس گذاشت اينجا شما هم حالا ميگيد سقاي كربلا. مسئلة آب حل مسئلة آب، مسئوليت آب رساني به خيمهها بعهده حضرت ابوالفضل بود. خوب تا روزي كه آب بود مسئلهاي نبود يك عده رو حضرت ابوالفضل برمي داشت ميبرد با مشك آب ميآوردند براي خيمهها از روز هفتم كه آب را بر روي خيمهها بستند حضرت ابوالفضل خوب طبعا كارش به زحمت افتاد يكي از كارهايي كه خود ايشان ميكرد اين بود كه چون آب جيره بندي شد طبيعيه ديگه آب نميتونن زياد بيارن جيره بندي ميشه، آب جيره بندي شد، هر يك كسي يك سهمي يك كوزهاي آب داشت حضرت ابوالفضل خودش آبش را نميخورد تا اينكه يك وقتي بچهها، مييان پيش ابوالفضل اين آب را به اونها بده.
با اين حساب اين را عرض ميكنم كه ابوالفضل عليه الصلاة والسلام در كربلا زودتر از همه لب از آب برداشت و از همه بيشتر تشنه بود. بجهت اينكه اونها مسئوليت نداشتند ولي اين مسئول بود بايد اين كار را ميكرد روز عاشورا هم هر كس آب ميخواست باز هم خوب بايد به مسئول آب بايد مراجعه ميكرد، آقا آب داريد؟ آب هست؟ اولا تشنه است با زحمت زياد چهار هزار نفر شريعه را محافظت ميكنند يك نفر ميخواد بره شريعه را باز كنه، شريعه يعني يك راهي كه، چون خدا قستتون كنه بريد كربلا، شط فرات را، بهر فرات را ببينيد يك خرده آبش پايينه مخصوصا در تابستان آب پايين ميره يك راهي براي رفتن به لب آب باز ميكنن اون را بهش ميگن شريعه. راه آب برن پايين و آب بتونن بردارن. چهار هزار نفر مواظب شريعه هستند، شريعه البته يك راه نبوده چند تا راه بوده مواظب بودند حضرت اينها را شكست داد وارد شريعه شده رفته كنار آب نشسته طبيعي است يك آدم تشنه ماها باشيم ميگيم اول خودمون را سيراب كنيم قدرتي پيدا كنيم، شيطان هم ميگه حالا هر چي شايد شيطان هم نباشه نيرويي پيدا بكنيم بياييم اين آب را ببريم به خيمهها. اينه. خدا راضيه كه ابوالفضل آب بخوره، پيغمبر راضيه، امام حسين راضيه همه راضيند عبارتي كه ابوالفضل در اونجا ميگه دستش را برده زير آب، وقتي آدم تشنه است حالا اين روزها هم كه تشنه هم نميشه انسان در ماه رمضان تا اينكه بگم كه اين را آزمايش كنيد يك وقتي انسان خيلي تشنه است دست به آب كه ميزنه عطشش مثل اين كه زيادتر ميشه، آب را گرفته توي دستش نگاه ميكنه، ميدونيد چي گفت؟ گفت: يا نفس هوري. ببينيد با نفسش مبارزه ميكنه نفسش نميخواد اين درسه براي ما. همين كه نقل شده درسه براي ماكه شما اينطور مبارزة با نفس و جهاد با نفس بايد بكنيد.
يا نفس هو. چرا خوار شد؟ چرا اظهار عظش نكنه ميگه: والحسين عطشه حسين چون تشنه است. شما ببينيد اين وفاداري را اين اطاعت را، اين ولي خدا بودن را، حالا جاش هست كه خدا هم به حضرت ابوالفضل بگه كه ابوالفضل اين كليد بهشت مال تو، تو كه اينطور در راه ما در راه خليفة ما در راه امام زمان ما اينطور فداكاري ميكني كليد بهشت مال تو.
لذا و ماتجزون ما كنتم الا تعملون الا عباد الله المخلصون، بندگان خالص خدا هستند كه اينها به اونچه كه به اصطلاح عمل كردند جزا داده نميشن، اين معنا نداره بيا ابوالفضل، همينجاست فقط براي همين كارش. بيا ابوالفضل اين كليد در بهشت تو هر كي را ميخواي ببر تو. لذا روز قيامت حالا دربارة علي بن ابيطالب داره كه خداي تعالي بهشت و جهنم را اختيارش را ميده دست علي بن ابيطالب و سني و شيعه نقل كردند كه علي قصي الجنة و الناره كه وقتي مامون از علي بن موسي الرضا معناي اين را ميپرسه، حضرت يك جواب علمي بهش ميده كه محبت علي بن ابيطالب ايمانه، و بغضش كفره و كسي كه كافر بايد بره تو جهنم وكسي كه ايمان داره بايد بره تو بهشت پس اينجوريه كه قصي النار و الجنة. اباسلط با حضرت رضا آمد بيرون تو خيابان تو كوچه گفت: كه خيلي خوب جوابش را دادي بعضيها هستند كه مثلا خوشحال ميشن كه اون آقاشون، اون آخوندشون هر كي خوب جواب دشمن را بده خوشحال ميشن. حضرت فرمود اين را به او گفتم چون اهل استدلال و اينجوريه والا حقيقتش ميدوني چيه اباسلط، علي بين بهشت و جهنم ميايسته ميگه، هذه لي و هذه لك. اين آدمي كه اومد اين مال منه من با خودم ميبرمش تو بهشت جهنم اين هم مال تو، هر كاري علي بن ابيطالب بخواد بكنه ميكنه. هذه لي و هذه لك.
اونوقت جايي كه ما ميبينيم كه اگر به ابوالفضل اين سمت را بدن جاي دوري نرفته خدا ، خداي مهربان او، او در راه خدا يك چنين گذشتي كرده گفته يا نفس هوني، و الحسين معطشه خوب آب نخورد، همه نوشتهاند همة مورخين نوشتهاند كه شايد چند هزار چشم داشت ابوالفضل را نگاه ميكرد همه داشتند از اون بالاي شريعه داشتن نگاه ميكردند ببينن ابوالفضل داره چكار ميكنه. آب رو روي آب ريخت مشك رو پر از آب كرد با اون لبهاي تشنه از ميان شريعه بيرون آمد، امشب نام مقدس ابوالفضل العباس به زبانم جاري شد شب جمعة اول ماه رمضانه. آيا ميشه آقا حجة بن الحسن چون به اون مرحوم حاج محمد علي بشندي فرموده بودند در خيمة شما چون روضة حضرت ابوالفضل خوانده بشه من خواهم آمد ميشه آقا حجة بن الحسن تشريف بيارن؟ چراغها را هم خاموش كنيد شب جمعه است، شب اول جمعة اول ماه رمضانه انشاء لله بتوانيم كسب نيرويي از اين مجلس براي عباداتمون در اين ماه بكنيم.
آب را روي آب ريخت از شريعه خارج شد لبها مثل چوب خشك، تشنه راه خيمهها را در پيش گرفت، تمام كوشش اين است كه اين آب رو به خيمههاي حرم برساند لذا در مقتل نوشتهاند كه وقتي دست راست ابوالفضل قطع شد بند مشك رو به دست چپ انداخت وقتي كه دست چپش قطع شد بند مشك را به دندان گرفت ناگهان تيري آمد و آب را به روي زمين ريخت، از روي اسب به روي زمين افتاد صدا زد، صدا زد برادر، برادرت را درياب.
بسم الله الرحمن الرحيم. همه با توجه انشاء لله من روضه را كمتر خوندم حاجاقا يونسيان هستند انشاء لله به فيض كامل ميرسيم. طبق معمولمون رو به قبله همه بنشينيد اين دعايي كه دستور شده در اين مجلس البته در خواب در اين مجلس خونده شود كه سالهاست خونده ميشود، با توجه زيادتري با حال بهتري انشاء لله بخوانيم، زبان حال ما رو ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام بيان كردهاند.
بسم الله الرحمن الرحيم. الهي عظم البلاء و برح الخفاء و انكشف الغطاء و انقطع الرجاء ضاقت الارض و منعت السماء و انت المستعان و اليك المشتكي و عليك المعول في الشدة و الرخاء. اللهم صل علي محمد و آل محمد. اولي الامر الذين فرضت علينا طاعتهم و عرفتنا بذلك منزلتهم ففرج عنا بحق فرجا عاجلا قريبا كلمح البصر او هو اقرب من ذلك. يا محمد يا علي. يا علي و يا محمد اكفياني فانكما كافيان. فانصراني فانكما ناصران. يا مولا يا صاحب الزمان. يا مولا يا صاحب الزمان. يا مولا يا صاحب الزمان. الغوث الغوث الغوث ادركني ادركني ادركني الساعه الساعه الساعه العجل العجل العجل.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.