سوره مبارکه روم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«مغلوب شدن رومیها»

الم ﴿۱﴾ 

الم ﴿۱﴾

غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾

روم مغلوب شد. ﴿۲﴾

فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ ﴿۳﴾

در نزدیک ترین سرزمین و آنها بعد از مغلوب شدنشان به زودى غلبه مى کنند. ﴿۳﴾

فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۴﴾

در مدّت چند سال. همه کار از قبل و بعد در دست خدا است. و در آن روز مؤمنین خوشحال مى شوند. ﴿۴﴾

بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۵﴾‏

به خاطر یارى خدا. که او هر که را بخواهد، یارى مى کند و او عزیز مهربانى است. ﴿۵﴾

وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶﴾ 

وعده خدا است که خدا وعده اش را تخلّف نمی کند، ولی اکثر مردم نمی دانند. ﴿۶﴾

يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ﴿۷﴾ 

(مردم) فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مى دانند و آنها از آخرت غافلند. ﴿۷﴾

«اهمیت تفکر در خلقت»

أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ ﴿۸﴾ 

آیا (چرا) در وجود خود تفکر نمى کنند؟ خدا آسمانها و زمین و آنچه در بین اینها است، جز به حقّ و براى زمان معینى خلق نفرموده و قطعا بیشتر مردم به دیدار پروردگارشان کافرند. ﴿۸﴾

«سیر و سفر در زمین»

أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۹﴾ 

آیا (چرا) در زمین سیر نمى کنند که ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بوده اند، چگونه است؟ آنها از این مردم قدرتشان بیشتر و زمین را شخم کرده و آبادش نموده و آبادیهاشان در زمین از آنچه اینها آباد مى کنند، بیشتر بوده است. و پیامبرانشان با دلایل روشن (واقعى) براى آنها آمدند. پس خدا این چنین نبوده است که به آنها ظلم کند. ولى خود آنها به خود ظلم کرده اند. ﴿۹﴾

«عاقبت گناهکاران»

ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۰﴾ 

سپس عاقبت کسانى که کارهاى بدى انجام مى دهند، این است که نشانه هاى خدا را تکذیب مى کنند و آنها آن نشانه ها را مسخره مى نمایند. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیات ۱۰ – ۸

اعمال نیک

سالک الی اللّه باید این اعمال را انجام دهد:

۱  –  در وجود خود و در آنچه خدا در آسمانها و زمین و آن چه بین آنها است خلق کرده که جز حق و حقیقت چیزی نیست، تفکر کند.

۲  –  جزء اکثریت مردمی که به ملاقات خدای تعالی کافرند نباشد.

۳  –  سیر و سفر در روی زمین بکند و ببیند عاقبت کسانی که قبل از او بوده اند با این که قوی تر و اثراتشان در روی زمین بیشتر و عمرشان طولانی تر بوده و پیامبرانشان آنها را موعظه کرده اند ولی آنها به دستورات آنها عمل نکرده اند، چگونه بوده است.

۴  –  بداند که نتیجه کارهای بد تکذیب آیات الهی است و در عاقبت آیات الهی را مسخره می کند.

اَللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۱۱﴾

خدا خلقت را شروع مى کند، سپس آن را به (حال اوّل) برمى گرداند، و بعد به سوى او برگردانده مى شوید. ﴿۱۱﴾

«روز قیامت»

وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۱۲﴾ 

و روزى که قیامت بر پا مى شود، گنهکاران ناامید مى گردند. ﴿۱۲﴾

وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاءُ وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ ﴿۱۳﴾

و براى آنها از بتهایشان شفیعى نمى باشد و آنها به بتهایشان کافرند. ﴿۱۳﴾

وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ ﴿۱۴﴾

و روزى که قیامت بر پا مى شود، آن روز آنها از یکدیگر جدا مى شوند. ﴿۱۴﴾

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ ﴿۱۵﴾‏

پس کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته انجام داده اند، آنها در باغى از بهشت شاد و مسرور مى گردند. ﴿۱۵﴾

وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ فَأُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ ﴿۱۶﴾

و امّا کسانى که کافر شدند و آیات ما و دیدار آخرت را تکذیب کردند، پس آنها براى عذاب احضار مى گردند. ﴿۱۶﴾

«حمد و تسبیح پروردگار»

فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿۱۷﴾ 

پس منزّه است خدا وقتى که شب مى کنید و هنگامى که صبح مى نمائید. ﴿۱۷﴾

وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ ﴿۱۸﴾ 

و براى او حمد و سپاس در آسمانها و زمین و شب و وقتى که ظهر مى کنید، مى باشد. ﴿۱۸﴾

«خدا زنده را از مرده بیرون می آورد»

يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ﴿۱۹﴾

خدا زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون مى آورد و زمین را بعد از آنکه مرده بود، زنده مى کند. و این چنین (شما در قیامت) بیرون آورده مى شوید. ﴿۱۹﴾

«خلقت بدن انسان»

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ ﴿۲۰﴾ 

و از نشانه هاى خدا این است که شما را از خاک خلق فرمود، سپس ناگهان شما بشرى شدید که در روى زمین پراکنده گردیدید. ﴿۲۰﴾

«محبّت و مهربانی بین زن و شوهر»

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱﴾

و از نشانه هاى او این است که براى شما از جنس خودتان همسرانى که در کنار آنها آرامش بگیرید، خلق فرمود و بین شما محبّت و مهربانى را قرار داد. قطعا در آن نشانه هائى است براى مردمى که تفکر مى کنند. ﴿۲۱﴾

«اختلاف زبانها و رنگها»

وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ ﴿۲۲﴾ 

و از نشانه هاى خدا خلقت آسمانها و زمین و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شما است. قطعا در آن براى دانشمندان نشانه هائى است. ﴿۲۲﴾

«خواب شب و روز»

وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿۲۳﴾

و از نشانه هاى خدا خواب شما در شب و روز و کوشش شما براى بهره گیرى از فضل پروردگار است. قطعا در آن نشانه هائى است براى مردمى که شنوایند. ﴿۲۳﴾

«نزول باران از آسمان»

وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۲۴﴾‏

و از نشانه هاى خدا این است که برق را در حالى که مایه ترس و مایه امید است، به شما نشان مى دهد و از آسمان آب نازل مى کند. پس بوسیله آن آب، زمین را بعد از آنکه مرده بود، زنده مى کند. که در آن نشانه هائى است براى مردمى که تعقّل مى کنند. ﴿۲۴﴾

«آسمان و زمین به فرمان خدا برپا است»

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ ﴿۲۵﴾ 

و از نشانه هاى خدا این است که آسمان و زمین به امر او برپا است. سپس وقتى که شما را از زمین دعوت مى کند، ناگهان همه تان از زمین بیرون مى آیید. ﴿۲۵﴾

وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ ﴿۲۶﴾

و هر کسى که در آسمانها و زمین است، مال خدا است. همه در مقابل او خاضع اند. ﴿۲۶﴾

«برای خدا مَثَل اعلائی است»

وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۷﴾

و او کسى است که خلقت را آغاز مى کند، سپس آن را بر مى گرداند و این کار براى او آسان تر است. و براى او مَثَل اعلائى در آسمانها و زمین است. و او عزیز حکیمى است. ﴿۲۷﴾

«مثالی از زندگی انسانها»

ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۲۸﴾

خدا براى شما مثلى از خودتان زده است. آیا بردگان شما در روزیهائى که ما به شما داده ایم شریک شمایند، آنچنان که شما در آن با هم مساوى باشید که بترسید براى آنها همان طورى که براى خود مى ترسید؟ این چنین ما آیات خود را براى مردمى که تعقّل مى کنند، توضیح مى دهیم. ﴿۲۸﴾

«ظالمین از هوای نفس خود پیروی می کنند»

بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۹﴾

بلکه کسانى که ستمگرند، از هواى نفس خود بدون داشتن علمى پیروى مى کنند. پس چه کسى مى تواند کسى را که خدا گمراه کرده، هدایت کند؟ و براى آنها یاورى نخواهد بود. ﴿۲۹﴾

«دین خدا فطری است»

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾

پس روى خود را براى دین خالص، مستقیم نگهدار. فطرتى است که خدا انسان را بر آن خلق کرده است. هیچ تغییرى براى خلقت خدا نیست. آن دین پا برجائى است، ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۳۰﴾

مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۳۱﴾

در حالى است که شما بازگشت کننده به سوى او هستید و تقواى او را داشته باشید و نماز را برپا بدارید و از مشرکین نباشید. ﴿۳۱﴾

«هر جمعیتی به آنچه دارد خوشحال است»

مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۳۲﴾

از کسانى که دین خود را از هم جدا کردند و به دسته هاى مختلف تقسیم شدند (نباشید). هر جمعیتى به آنچه نزد آنها است، خوشحالند. ﴿۳۲﴾

«در وقت فشار، انسان به سوی خدا می رود»

وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾

و زمانى که به مردم ضررى مى رسد، پروردگارشان را مى خوانند و با تضرّع به سوى او بر مى گردند. سپس وقتى که از جانب پروردگارشان مهربانى را به آنها مى چشاند، ناگهان جمعى از آنها به پروردگارشان مشرک مى شوند. ﴿۳۳﴾

لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۳۴﴾

تا نعمتهائى را که ما به آنها عنایت کرده ایم کفران کنند. و از آن نعمتها استفاده نمائید، پس به زودى خواهید دانست. ﴿۳۴﴾

برداشت از آیات ۳۴ – ۲۹

مسائلی که باید توجّه شود

سالک الی اللّه باید دقیقا به مسائل زیر توجّه کند:

۱  –  باید از هوای نفس بدون علم پیروی نکند و کارهایی را که می کند، باید با تحقیق و اطمینان به صحّت و درستی آن باشد.

۲  –  دینش را طبق فطرتی که خدای تعالی در عالم ارواح او را تربیت کرده قرار دهد.

۳  –  در مقابل پروردگارش دائما انابه کند.

۴  –  حدود الهی را رعایت کند و تقوی داشته باشد.

۵  –  نماز بخواند که اگر اقامه نماز نکند، جزء مشرکین خواهد بود.

۶  –  در دین خدا تفرقه نیندازد و به آن چه روی ندانستگی متمسّک شده است، خوشحال نباشد.

۷  –  همیشه به یاد خدا باشد و تنها وقتی که ضرری به او می رسد به در خانه خدا نرود، بلکه همیشه خود را در محضر پروردگار بداند.

۸  –  نعمتهای الهی را کفران نکند و بلکه از آن نعمتها استفاده نماید.

أَمْ أَنْزَلْنَا عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ ﴿۳۵﴾

یا ما بر آنها قدرت تسلّطى را نازل کردیم، پس او سخن مى گوید به آنچه که آنها به آن شرک ورزیده اند. ﴿۳۵﴾

وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ ﴿۳۶﴾

و زمانى که مهربانى خود را به مردم مى چشانیم، به آن خوشحال مى شوند و اگر به آنها به خاطر آنچه که پیش فرستاده اند بدى برسد، ناگهان آنها مأیوس مى گردند. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیه ۳۶

یأس از رحمت خدا

سالک الی اللّه باید از هر گونه افراط و تفریط خودداری کند و بداند هر چه به او می رسد از جانب خدا است. اگر مهربانی از جانب خدا به او رسید امیدوار و خوشحال شود، اگر بدی به او رسید بداند که به خاطر بدیهایی است که کرده است ولی از رحمت خدا مأیوس نشود و بلکه خوشحال باشد که خدای تعالی به این وسیله بدیهای او را جبران می کند.

«خدا روزی را برای هر که بخواهد زیاد می کند»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳۷﴾

آیا ندیده اند که قطعا خدا روزى را براى هر که بخواهد وسعت مى دهد و براى هر که بخواهد تنگ مى کند؟ قطعا در آن نشانه هائى است براى مردمى که ایمان بیاورند. ﴿۳۷﴾

«حقوق خویشاوندان را بپردازید»

فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۳۸﴾

پس حقّ خویشاوند و مسکین و در راه مانده را بده. آن براى کسانى که رضایت خدا را مى طلبند، بهتر است و اینها هستند که رستگارند. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۷

وسعت رزق

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی روزی اهل تقوی و کسانی را که دوست می دارد زیاد می کند و به قدر کفاف به آنها عنایت می کند. این نشانه لطف خدا است برای مردم با ایمان.

سالک الی اللّه باید حقوق خویشاوندان و درماندگان و در راه ماندگان را بپردازد، اگر می خواهد به کمالات و رستگاری و ملاقات با خدا برسد.

«ربا مایه زیادی مال نمی شود»

وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ ﴿۳۹﴾

و آنچه از ربا مى دهید براى آنکه اموال مردم را زیاد کنید، پس در نزد خدا چیزى افزوده نمى شود. ولى آنچه از زکات مى پردازید و رضایت پروردگار را مى خواهید، اینها همان کسانى هستند که مضاعف مى کنند. ﴿۳۹﴾

«خدا انسان را خلق کرده و به او روزی داده است»

اَللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذَلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۴۰﴾

خدا کسى است که شما را خلق کرده، سپس روزیتان داده و سپس مى میراندتان و سپس زنده تان مى کند. آیا از بتهاى شما  (که شریک خدا قرارشان داده اید) کسى هست که چیزى از این کارها را انجام دهد؟ منزّه است خدا و برتر است از آنچه شریک براى او قرار مى دهند. ﴿۴۰﴾

«فساد در دریا و خشکی ظاهر شده»

ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۴۱﴾

در دریا و خشکى به خاطر آنچه مردم کردند فساد ظاهر شد، براى آنکه به آنها خدا بچشاند بعضى از آنچه را که عمل کرده اند. شاید آنها به طرف حقّ برگردند. ﴿۴۱﴾

«دستور سیر و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ ﴿۴۲﴾

بگو: در زمین سیر و سفر کنید. پس با دقّت ببینید عاقبت کسانى را که قبلاً بوده اند، چگونه بوده است، اکثر آنها مشرک بوده اند. ﴿۴۲﴾

برداشت از آیات ۴۲ – ۴۱

ظهور امام زمان علیه السلام

سالک الی اللّه باید برای ظهور حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه دعا کند و فکر نکند که اگر دنیا فاسد شود امام زمانش زودتر می آید، بلکه اگر مردم آمادگی بیشتری برای پذیرش عدل و داد پیدا کنند و ظلم و جور از ناحیه قدرتمندان در زمین و دریا زیاد شود امام عصر ارواحنا فداه برای نجات مستضعفین زودتر ظهور می کند.

سالک الی اللّه باید در روی زمین سیر و سفر کند تا عاقبت کسانی که قبلاً بوده و بیشترشان مشرک بوده اند را ببیند چه شده است.

«دین و آیین مستقیم»

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ ﴿۴۳﴾

دین و آیین پابرجا را در مقابل خود قبل از آنکه روزى بیاید که هیچ بازگشتى از جانب خدا براى آن نیست، قرار بده. در آن روز آنها به گروههائى تقسیم مى شوند. ﴿۴۳﴾

مَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ ﴿۴۴﴾

کسى که کافر شود، کفرش به ضرر خودش خواهد بود و کسى که عمل صالح کند، پس به نفع خودشان آن را آماده ساخته اند. ﴿۴۴﴾

لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴿۴۵﴾

براى آنکه کسانى که ایمان آورده اند و اعمال شایسته کرده اند، خدا از فضل خودش به آنها جزا بدهد. حتما خدا کافران را دوست نمى دارد. ﴿۴۵﴾

برداشت از آیات ۴۵ – ۴۴

سپاس خدا

سالک الی اللّه نباید کفر و ناسپاسی داشته باشد زیرا به ضرر خود او خواهد بود و خدای تعالی کفار و ناسپاسان را دوست نمی دارد.

«فوائد باد»

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۴۶﴾

و از نشانه هاى خدا این است که بادها را بشارت دهنده مى فرستد و براى اینکه از رحمت خودش به شما بچشاند و به خاطر اینکه به فرمان او کشتى حرکت کند و به خاطر اینکه شما از فضل او بهره مند گردید و به خاطر اینکه شما شاید تشکر کنید. ﴿۴۶﴾

«انتقام خدا از گناهکاران»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾

و قطعا ما قبل از تو پیامبرانى به طرف قومشان فرستادیم. پس آنها با نشانه هائى به سوى قومشان رفتند. پس ما از کسانى که گناه کردند انتقام گرفتیم و یارى مؤمنان حقّى است که بر عهده ما خواهد بود. ﴿۴۷﴾

«تشکیل ابر در آسمان»

اَللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۴۸﴾

خدا آن کسى است که بادها را مى فرستد تا ابرها را به حرکت درآورند. پس آنها را در آسمان هر طور بخواهد، پهن و متراکم مى کند. پس دانه هاى باران را مى بینى که از لابلاى ابرها خارج مى شوند. پس آن باران را ناگهان به کسى که از بندگانش بخواهد، مى فرستد. آنها یک دفعه خوشحال مى شوند. ﴿۴۸﴾

وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ ﴿۴۹﴾

و اگر چه قبل از نازل شدن آن باران بر آنها، مأیوس بودند. ﴿۴۹﴾

فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۵۰﴾

پس نگاه کن به آثار رحمت خدا که چگونه زمین را بعد از مردنش، زنده مى کند. قطعا خدا این چنین زنده کننده مردگان است و او بر هر چیزى قدرت دارد. ﴿۵۰﴾

وَلَئِنْ أَرْسَلْنَا رِيحًا فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ ﴿۵۱﴾

و اگر ما بادى را بفرستیم که آنها ببینند زراعتشان زرد شده، بعد از آن راه کفر را در پیش مى گیرند. ﴿۵۱﴾

«مرده ها نمی شنوند»

فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۵۲﴾

پس حتما تو نمى توانى به مرده ها صدائى را بشنوانى و همچنین نمى توانى خواندنت را وقتى که کرها پشت مى کنند و مى روند، بشنوانى. ﴿۵۲﴾

وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۵۳﴾

و تو این چنین نیستى که بتوانى کورها را از گمراهیشان هدایت کنى. تو سخنت را جز به کسى که ایمان به آیات ما آورده پس آنها مسلمانانند، نمى توانى بشنوانى. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیات ۵۳ – ۵۲

غفلت از حقایق

سالک الی اللّه باید بکوشد غفلتی از حقایق نداشته باشد والا ممکن است روحش بمیرد و دیگر قابل هدایت نباشد.

«اشاره به ضعف و قدرت انسان»

اَللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ ﴿۵۴﴾

خدا آن کسى است که شما را از ضعف خلق فرمود، سپس بعد از ضعف قدرتى قرار داد، سپس بعد از قدرت ضعف و پیرى را قرار داده است. آنچه را بخواهد، خلق مى کند. و او داناى توانائى است. ﴿۵۴﴾

«عالم برزخ بر گناهکاران زود می گذرد»

وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ ﴿۵۵﴾

و روزى که ساعت قیامت برپا شود، گناهکاران قسم مى خورند که جز ساعتى (در عالم برزخ) نمانده اند. این چنین برگردانده مى شوند. ﴿۵۵﴾

وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَلَكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۵۶﴾

و کسانى که علم و ایمان به آنها داده شده، مى گویند که قطعا شما در دستور نوشته خدا تا روز قیامت مانده اید. امروز روز قیامت است ولى شما این چنین بودید که نمى دانستید. ﴿۵۶﴾

فَيَوْمَئِذٍ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ ﴿۵۷﴾

پس آن روز معذرت خواهى ستمکاران براى آنها نفعى ندارد و توبه آنها قبول نخواهد شد. ﴿۵۷﴾

«و از هرگونه مثلی در این قرآن زده شده است»

وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَلَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ ﴿۵۸﴾

و قطعا ما براى مردم در این قرآن از هرگونه مثلى زده ایم و اگر براى آنها آیه اى بیاورى، حتما کسانى که کافرند، مى گویند: شما جز اهل باطل چیزى نیستید. ﴿۵۸﴾

كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۹﴾

این چنین خدا بر دلهاى کسانى که نمى دانند، مُهر مى زند. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ – ۵۸

مثلهای قرآن

سالک الی اللّه باید بداند که قرآن مثلهایی برای او زده است و با آنها لجاجت نکند و از آنها پند بگیرد. زیرا اگر این چنین نباشد، دریچه قلبش به سوی حقایق بسته می شود و از علوم الهی استفاده نمی کند.

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ ﴿۶۰﴾

پس صبر کن. حتما وعده خدا حقّ است و کسانى که یقین ندارند، تو را سبک نکنند. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیه ۶۰

صبر

سالک الی اللّه باید برای رسیدن به وعده های الهی صبور و بردبار باشد و اگر مورد مسخره و سبکی کفار قرار گرفت از پا در نیاید.

سوره مبارکه عنکبوت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«همه در دنیا امتحان می شوند»

الم ﴿۱﴾

الم ﴿۱﴾

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲﴾

آیا مردم گمان کرده اند که به حال خود واگذار مى شوند که تنها بگویند: ایمان آورده ایم و امتحان نشوند؟ ﴿۲﴾

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾

و قطعا ما کسانى را که قبل از اینها بوده اند، امتحان کرده ایم. پس حتما خدا کسانى را که راست مى گویند و کسانى را که دروغ مى گویند، مى شناسد. ﴿۳﴾

أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۴﴾

یا کسانى که کارهاى بد مى کنند، گمان کرده اند که بر ما سبقت مى گیرند؟ چه بد حکم مى کنند. ﴿۴﴾

«امید لقای پروردگار»

مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۵﴾ 

کسى که امید دیدار خدا را دارد، قطعا وقت (دیدار) خدا مى رسد و آن خدا شنواى دانائى است. ﴿۵﴾

وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۶﴾‏

و کسى که کوشش کند، جز این نیست که براى خود کوشش کرده است. و قطعا خدا از همه جهانیان بى نیاز است. ﴿۶﴾

«جبران گناهان بوسیله عمل صالح»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۷﴾

و کسانى که ایمان بیاورند و اعمال صالحه کنند، قطعا ما گناهان آنها را جبران مى کنیم و ما قطعا جزاى آنها را بهتر از آنچه کرده اند، عنایت مى نمائیم. ﴿۷﴾

«نیکی به پدر و مادر»

وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾ 

و ما انسان را توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند و اگر آن دو بر تو فشار آوردند که به من چیزى را که براى تو به آن علمى نیست مشرک شوى، اطاعتشان را نکن. برگشت همه شما بسوى من خواهد بود. آن وقت شما را به آنچه مى کرده اید، آگاه خواهم ساخت. ﴿۸﴾

«ایمان و عمل صالح انسان را به صالحین ملحق می کند»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ ﴿۹﴾ 

و کسانى که ایمان آورده اند و اعمال شایسته اى کرده اند، ما آنها را قطعا در میان صالحین داخلشان مى کنیم. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۱

دستورات مفید

سالک الی اللّه اگر می خواهد موفّق به کمالات بشود، باید مسائل زیر را کاملاً رعایت کند:

۱  –  بداند که امتحان از جانب پروردگار برای او  حتمی خواهد بود.

۲  –  این امتحان در گذشتگان برای این جهت بوده که راستگویان و درستکاران از دروغگویان و مفسدین تشخیص داده شوند و جدا گردند.

۳  –  کسانی که کار بد می کنند، نمی توانند بر خدای تعالی در موفقیت پیشی بگیرند.

۴  –  کسانی که ملاقات با پروردگار را امید دارند به آن خواهند رسید.

۵  –  کسی که کوشش در راه خیر بکند، تمام فایده اش به خودش می رسد. زیرا خدای تعالی بی نیاز از همه کس و همه چیز است.

۶  –  کسانی که اعتقادات خود را درست کنند و به آن ایمان داشته باشند و تزکیه نفس نمایند، خدای تعالی گناهان قبلی آنها را جبران می کند و اجر آنها را بهتر از آن چه کرده اند مرحمت می فرماید.

۷  –  سالک الی اللّه باید به پدر و مادرش نیکی کند ولی اگر به او اصرار کردند که گناه بکند و یا مشرک شود، نباید از آنها اطاعت کند.

۸  –  اگر سالک الی اللّه اعتقاداتش را تصحیح کند و تزکیه نفسش را کامل نماید، خدای تعالی او را جزء صالحین قرار می دهد.

«منافقان»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰﴾ 

و بعضى از مردم کسانى هستند که مى گویند: به خدا ایمان آوردیم، ولى وقتى که در راه خدا اذیت مى شوند، ناراحتیهائى را که از مردم به آنها مى رسد مثل عذاب خدا قرار مى دهند و وقتى که از طرف پروردگارت یارى مى رسد، حتماً آنها مى گویند که ما هم با شما بودیم. آیا خدا به آنچه در دلهاى مردم جهانیان است، داناتر نیست؟ ﴿۱۰﴾

برداشت از آیه ۱۰

نفاق و دوروئی

سالک الی اللّه نباید به هیچ وجه نفاق و دوروئی در روحش وجود داشته باشد و به حقیقت آن چه سبب ناراحتی ها و خوشی ها است معترف باشد. زیرا خدای تعالی آن چه در قلب مردم می گذرد می داند.

وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ ﴿۱۱﴾

و خدا قطعا کسانى را که ایمان آورده اند و کسانى را که منافق هستند، مى شناسد. ﴿۱۱﴾

«گفتار کفّار به مؤمنین»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۲﴾

و کسانى که کافر شده اند، به کسانى که ایمان آورده اند، مى گویند: از راه ما پیروى کنید و گناهانتان به گردن ما باشد. ولى کفّار از گناهان آنها هیچ چیزى را به عهده نمى گیرند. قطعا آنها دروغگو هستند. ﴿۱۲﴾

برداشت از آیه ۱۲

مرشد دروغین

سالک الی اللّه نباید از مرشدان و راهنمایان دروغین پیروی کند و باید روی این مسئله کاملاً دقت نماید.

وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳﴾ 

و قطعا آنها بار سنگین گناهان خود و سنگینى دیگرى را اضافه بر بار سنگین خودشان حمل مى کنند و حتما روز قیامت از آنچه تهمت مى زدند، سؤال مى شوند. ﴿۱۳﴾

«قضیه ای از حضرت نوح علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۴﴾‏

و ما نوح را به طرف قومش فرستادیم. پس در میان آنها هزار سال، پنجاه سال کمتر زندگى کرد. پس از آن، طوفان آنها را گرفت، در حالى که آنها ستمگر بودند. ﴿۱۴﴾

فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۵﴾ 

پس ما او و کشتى نشینان را نجات دادیم و آنها را نشانه اى براى جهانیان قرارشان دادیم. ﴿۱۵﴾

«قضیه ای از حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۶﴾

و ابراهیم، وقتى به قومش گفت: خدا را بندگى کنید و تقواى او را پیشه کنید، این براى شما بهتر است، اگر (چیزى) مى دانستید. ﴿۱۶﴾

إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۱۷﴾

جز این نیست که غیر از خدا بتهائى را مى پرستید و تهمتهائى ایجاد مى کنید. قطعا کسانى را که غیر از خدا مى پرستید، براى شما مالک رزقى نیستند. پس روزى را از جانب خدا طلب کنید و او را عبادت کنید و او را شکر کنید که به سوى او برگردانده خواهید شد. ﴿۱۷﴾

وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۱۸﴾

و اگر تکذیب کنید، پس قطعا امّتهاى قبل از شما نیز تکذیب نمودند و بر عهده رسول جز ابلاغ آشکار چیزى نیست. ﴿۱۸﴾

أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۱۹﴾

آیا آنها نمى بینند که چگونه خدا خلقت را آغاز فرموده، سپس آن را برمى گرداند؟ که قطعا آن بر خدا آسان است. ﴿۱۹﴾

«دستور سیر و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۰﴾

بگو: در زمین سیر و سفر کنید، پس ببینید که خدا چگونه خلقت را شروع کرده، سپس خدا عالم آخرت را ایجاد مى کند. خدا بر همه چیز قدرت دارد. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیه ۲۰

سیر و سفر

سالک الی اللّه باید روی زمین سیر و سفر کند تا شروع خلقت را بفهمد و به ذات مقدس پروردگار معتقد شود.

يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَرْحَمُ مَنْ يَشَاءُ وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ ﴿۲۱﴾

هر که را بخواهد، عذاب مى کند و به هر که بخواهد، مهربانى مى کند و بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۲۱﴾

«کفّار از رحمت خدا ناامیدند»

وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۲۲﴾ 

و شما نمى توانید خدا را نه در زمین و نه در آسمان عاجز کنید و براى شما غیر از خدا نه سرپرستى و نه یاورى خواهد بود. ﴿۲۲﴾

وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۳﴾‏

و کسانى که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، آنها از رحمت من مأیوسند و براى آن گروه عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۲۳﴾

برداشت از آیه ۲۳

یأس از رحمت خدا

سالک الی اللّه اگر بخواهد همیشه امید ملاقات با پروردگارش را داشته باشد، باید از رحمت خدا مأیوس نگردد.

«برگشت به قضیه حضرت ابراهیم»

فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۴﴾

پس جواب قوم ابراهیم جز اینکه آنها گفتند: او را بکشید یا او را آتش بزنید، چیزى نبود. پس خدا او را از آتش نجات داد. قطعا در آن نشانه هائى براى قومى که ایمان آورده اند، مى باشد. ﴿۲۴﴾

وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۵﴾

و ابراهیم گفت: جز این نیست که غیر خدا بتهائى را براى دوستى بین خودتان در زندگى دنیا گرفته اید، سپس روز قیامت بعضى از شما به بعض دیگر کافر مى شود و بعضى از شما بعض دیگر را لعنت مى کند و مأواى شما آتش است و براى شما یارى دهنده اى نیست. ﴿۲۵﴾

فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۶﴾

پس لوط به ابراهیم ایمان آورد و (ابراهیم) گفت: قطعا من بسوى پروردگارم هجرت مى کنم. که او همان خداى عزیز حکیم است. ﴿۲۶﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۲۷﴾ 

و ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را عنایت کردیم و در ذریه او نبوّت و کتاب را قرار دادیم و اجر او را در دنیا به او عنایت کردیم و قطعا او در آخرت از صالحین است. ﴿۲۷﴾

«قضیه ای از حضرت لوط علیه السلام»

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۲۸﴾

و وقتى که لوط به قومش گفت: شما کار زشتى را که احدى از مردم جهانیان قبل از شما آن را انجام نداده اند، پیشه کرده اید. ﴿۲۸﴾

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۲۹﴾

آیا شما به طرف مردها مى روید و راه را قطع مى کنید و در نشستتان اعمال ناصحیحى انجام مى دهید؟ امّا جواب قومش جز این نبود که گفتند: عذاب خدا را براى ما بیاور، اگر از راستگویانى. ﴿۲۹﴾

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ ﴿۳۰﴾

لوط گفت: پروردگارِ من، مرا بر قوم فسادکار یارى نما. ﴿۳۰﴾

وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۳۱﴾ 

و وقتى که فرستادگان ما براى ابراهیم بشارتى آوردند و گفتند: ما اهل این قریه را هلاک مى کنیم، زیرا اهل آن ستمگرانند. ﴿۳۱﴾

قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۲﴾

ابراهیم گفت: در آن قریه لوط هست. گفتند: ما بهتر مى دانیم چه کسى در آن قریه هست.ما او و اهلش را نجات مى دهیم، مگر زنش که از باقى ماندگان خواهد بود. ﴿۳۲﴾

وَلَمَّا أَنْ جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۳﴾ 

و وقتى که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به خاطر آنها بدحال شد و به خاطر آنها دلتنگ گردید و گفتند: نترس و محزون نباش. حتما ما تو و اهلت را نجات خواهیم داد، مگر زنت که از باقى ماندگان خواهد بود. ﴿۳۳﴾

إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۳۴﴾

ما بر اهل این قریه از آسمان به خاطر اینکه آنها گناهکارند، عذاب مى فرستیم. ﴿۳۴﴾

وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۳۵﴾

و قطعا ما نشانه روشنى براى مردمى که تعقّل کنند از آن قریه باقى گذاشتیم. ﴿۳۵﴾

«قضیه حضرت شعیب علیه السلام»

وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۳۶﴾ 

و بسوى مدین برادرشان شعیب را فرستادیم. پس او گفت: اى قومِ من، خدا را بندگى کنید و به روز قیامت امیدوار باشید و در زمین از مفسدین نباشید. ﴿۳۶﴾

فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۳۷﴾ 

امّا او را تکذیب کردند پس آنها را زلزله شدیدى گرفت. ناگهان در خانه هایشان افتادند و مُردند. ﴿۳۷﴾

«قضیه ای از هلاکت عاد و ثمود»

وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ ﴿۳۸﴾‏

و (نیز هلاک کردیم) قوم عاد و ثمود را و براى شما مساکن آنها آشکار است و شیطان اعمالشان را برایشان زینت داد و از راه (صحیح) آنها را مانع شد و حال آنکه بصیرت داشتند. ﴿۳۸﴾

«تکبّر قارون و فرعون و هامان و هلاکت آنها»

وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ ﴿۳۹﴾ 

و قارون و فرعون و هامان را (هلاک کردیم) و قطعا موسى با دلائل واضحى نزد آنها رفت. آنها در زمین تکبّر کردند و این چنین نبودند که پیشى بگیرند. ﴿۳۹﴾

فَكُلًّا أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۴۰﴾ 

پس هر یک آنها را به خاطر گناهش مؤاخذه نمودیم. پس بعضى از آنها کسى بود که بادى همراه با سنگریزه بر سرش ریختیم و بعضى از آنها کسى بود که صداى آسمانى او را گرفت و بعضى از آنها کسى بود که به زمین فرو بردیم و بعضى از آنها کسى بود که غرقش کردیم. و خدا این چنین نبوده است که به آنها ظلم کند، ولى خودشان بوده اند که به خود ظلم کرده اند. ﴿۴۰﴾

«خانه عنکبوت سست است»

مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾

مَثَل کسانى که غیر از خدا را براى خود سرپرستانى مى گرفتند، مانند مَثَل عنکبوتى است که خانه اى براى خودش مى گیرد و اگر مى دانستند، سست ترین خانه ها، خانه عنکبوت است. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیه ۴۱

ولی مطلق

سالک الی اللّه نباید غیر از خدا را ولی مطلق خود بداند. زیرا اگر ولایت غیر خدایی را بپذیرد، مانند عنکبوتی است که خانه سستی را پذیرفته است.

إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۴۲﴾ 

قطعا خدا آنچه را غیر از او از چیزى مى خوانند، آن را مى داند. و او عزیز حکیمى است. ﴿۴۲﴾

وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ ﴿۴۳﴾ 

و این مثلهائى است که آنها را براى مردم مى زنیم ولى جز دانشمندان آن را تعقّل نمى کنند. ﴿۴۳﴾

«خلقت آسمانها و زمین»

خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۴﴾

خدا آسمانها و زمین را به حقّ خلق فرمود. قطعا در آن نشانه اى است براى مؤمنین. ﴿۴۴﴾

«نماز، انسان را از فحشاء و منکر باز می دارد»

اُتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿۴۵﴾‏

بخوان آنچه را که از کتاب به تو وحى شده است و نماز را برپاى دار. قطعا نماز از فحشاء و منکر نهى مى کند و یاد خدا بزرگتر است و خدا مى داند آنچه شما مى سازید. ﴿۴۵﴾

برداشت از آیه ۴۵

قرائت قرآن و نماز

سالک الی اللّه باید قرآن بخواند و نماز را بر پا دارد. زیرا نماز او را از فحشاء و منکر باز می دارد.

«با اهل کتاب به خوبی مباحثه کن»

وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۴۶﴾

و با اهل کتاب جز به بهترین صورت مباحثه نکنید، مگر کسانى که از آنها ستمگرند و بگوئید به آنچه بر ما نازل شده و بر شما نازل شده است، ایمان آوردیم و خداى ما و خداى شما یکى است و ما در مقابل او تسلیمیم. ﴿۴۶﴾

برداشت از آیه ۴۶

با همه نیک حرف بزنید

سالک الی اللّه باید با کفّار و اهل کتاب با خوبی بحث کند و حرف بزند، مگر کسانی که فهم و درک خوبی را ندارند و نمی توانند خوبیها را بفهمند.

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمِنْ هَؤُلَاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ ﴿۴۷﴾

و این چنین کتاب را بر تو نازل نمودیم. پس کسانى که به آنها کتاب دادیم، ایمان به آن مى آورند و بعضى از این مشرکین، کسى است که ایمان به آن مى آورد. و جز کفّار، کسى آیات ما را انکار نمى کنند. ﴿۴۷﴾

«پیغمبر درس نخواند و خطّی ننوشت»

وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿۴۸﴾

و تو هرگز این چنین نبودى که قبل از این، کتابى خوانده باشى و با دست خود خطّى نوشته باشى که آن وقت کسانى که باطل کننده هستند، به شک و تردید بیفتند. ﴿۴۸﴾

بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ ﴿۴۹﴾

بلکه این (قرآن) آیات روشنى است که در قلب کسانى که علم به آنها داده شده، قرار گرفته و جز ظالمین آیات ما را کسى انکار نمى کند. ﴿۴۹﴾

وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۵۰﴾

و گفتند که چرا از جانب پروردگارش نشانه هائى بر او نازل نمى شود؟ بگو: جز این نیست که نشانه ها در نزد خدا است و من جز ترساننده آشکارى نیستم. ﴿۵۰﴾

أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۱﴾ 

آیا اینکه بر تو کتابى را نازل کرده ایم که بر آنها تلاوت مى شود آنها را کفایت نمى کند؟ قطعا در آن رحمت و تذکرى است براى کسانى که ایمان مى آورند. ﴿۵۱﴾

قُلْ كَفَى بِاللَّهِ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًا يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۵۲﴾‏

بگو: شهادت خدا بین من و شما کفایت مى کند. آنچه در آسمانها و زمین است، مى داند و کسانى که ایمان به باطل آورده اند و به خدا کافر شده اند، اینها همان زیانکارانند. ﴿۵۲﴾

وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَوْلَا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجَاءَهُمُ الْعَذَابُ وَلَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۳﴾

و با عجله از تو عذاب را مى خواهند و اگر وقت معینى براى آن نبود، عذاب براى آنها مى آمد. و ناگهان آنها را مى گیرد، در حالى که آنها متوجّه نیستند. ﴿۵۳﴾

يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ ﴿۵۴﴾

آنها با عجله از تو عذاب را مى خواهند، در حالى که قطعا جهنّم بر کافران احاطه دارد. ﴿۵۴﴾

يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَيَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۵﴾

روزى که عذاب از بالاى سرشان و از زیر پاهایشان آنها را در برگیرد و به آنها (خدا) مى گوید: بچشید (عذاب) آنچه را که انجام مى داده اید. ﴿۵۵﴾

«زمین خدا وسیع است»

يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾ 

اى بندگان من که ایمان آورده اید، قطعا زمین من وسیع است، پس تنها مرا عبادت کنید. ﴿۵۶﴾

«هر انسانی می میرد»

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿۵۷﴾ 

هر کسى مرگ را مى چشد. سپس به سوى ما برگردانده مى شوید. ﴿۵۷﴾

«مؤمنین در غرفه های بهشتند»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿۵۸﴾ 

و کسانى که ایمان بیاورند و عمل صالح کنند، آنها را در غرفه هاى بهشتى که از دامن آن نهرها جارى است و در آن همیشه هستند، جا مى دهیم. چه نیکو است اجر عمل کنندگان. ﴿۵۸﴾

اَلَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۵۹﴾ 

آن مؤمنینى که بردبارى کرده اند و بر پروردگارشان توکل مى کنند. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ – ۵۸

جزای سالک الی اللّه

سالک الی اللّه اگر اعتقاداتش را تصحیح کند و به آنها ایمان داشته باشد و تزکیه نفس کامل کند، خدا در آخرت غرفه هایی که از دامن آنها نهرهای آب جاری است و همیشه در آن بهشتهای پر غرفه هستند، به آنها عنایت خواهد فرمود و خدای تعالی صبر و توکل را به آنها به خاطر ایمان و تزکیه نفسشان مرحمت می فرماید.

«روزی هر جنبنده ای با خدا است»

وَكَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶۰﴾

و چه بسا جنبنده اى که طاقت حمل رزق خود را ندارد، خدا او و شما را روزى مى دهد. و او شنواى دانائى است. ﴿۶۰﴾

«خدا خالق و مسخّرکننده همه چیز است»

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۶۱﴾ 

و اگر از آنها سؤال کنى: چه کسى آسمانها و زمین را خلق کرده و خورشید و ماه را مسخّر فرموده؟ حتما مى گویند: خدا. پس چگونه منحرف مى شوند؟ ﴿۶۱﴾

«خدا روزی را تقدیر می کند»

اَللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۶۲﴾ 

خدا روزى را براى کسى از بندگانش که بخواهد، وسعت مى دهد و (مى تواند آن را) براى او تنگ کند. قطعا خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۶۲﴾

«خدا از آسمان باران را نازل می کند»

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۶۳﴾

و اگر از آنها سؤال کنى: چه کسى از آسمان آب را نازل مى کند و بوسیله آن زمین را بعد از مُردنش زنده مى نماید؟ حتما مى گویند: خدا. بگو: الحمدللّه، بلکه اکثر آنها تعقّل نمى کنند. ﴿۶۳﴾

«زندگی دنیا بازی بیهوده ای است»

وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۶۴﴾ 

و این زندگى دنیا جز بازى بیهوده چیزى نیست. و قطعا اگر بدانند خانه آخرت، زندگى واقعى است. ﴿۶۴﴾

«در کشتی خدا را با اخلاص می خوانند»

فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ ﴿۶۵﴾ 

و وقتى که سوار کشتى مى شوند، خدا را در حالى که دینشان را براى او خالص کرده اند مى خوانند. ولى وقتى که به بیابان نجاتشان مى دهد، ناگهان باز آنها مشرک مى شوند. ﴿۶۵﴾

لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ وَلِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۶۶﴾

براى آنکه آنچه را به آنها داده ایم کفران کرده و بهره گیرى مى کنند، پس زود است بدانند. ﴿۶۶﴾

«حرم امن الهی»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ ﴿۶۷﴾ 

آیا ندیدند که ما حرم امنى قرار داده ایم در حالى که مردم از اطرافش به گروگان گرفته مى شوند؟ آیا به باطل ایمان آورده اند و نعمت خدا را کفران مى کنند؟ ﴿۶۷﴾

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ ﴿۶۸﴾

و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که بر خدا دروغ مى بندد یا حقّ را وقتى که براى او آمده است، تکذیب مى کند؟ آیا در جهنّم جایگاهى براى کافران نیست؟ ﴿۶۸﴾

برداشت از آیه ۶۸

تهمت

سالک الی اللّه نباید به خدا و به حق و حقیقت تهمت دروغ بزند، زیرا این چنین کسی ظالم ترین مردم است.

«کسی که جهاد کند، خدا هدایتش می کند»

وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۶۹﴾

و کسانى که در راه ما جهاد کنند، ما آنها را به راههایمان هدایت مى کنیم. و خدا با نیکوکاران است. ﴿۶۹﴾

برداشت از آیه ۶۹

جهاد با نفس

سالک الی اللّه اگر در راه خدا جهاد با نفس امّاره خود کرد، خدای تعالی او را کمک می کند و راهنمایی می فرماید و خدا همیشه با نیکوکاران خواهد بود.

سوره مبارکه قصص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طسم ﴿۱﴾ 

طسم ﴿۱﴾

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ 

این آیات کتاب روشن و آشکار است. ﴿۲﴾

«جریان مفصّل حضرت موسی علیه السلام»

نَتْلُو عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳﴾ 

ما بخشى از خبر مهمّ موسى و فرعون را به حقّ و درستى بر تو مى خوانیم تا براى مردمى که ایمان مى آورند، مفید باشد. ﴿۳﴾

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾ 

قطعا فرعون در زمین برترى مى جست و اهل آن را به قسمتهاى مختلفى قرار داد. جمعى از آنها را مستضعفى که پسرانشان را ذبح مى کرد و زنهایشان را زنده نگه مى داشت، قرار مى داد. قطعا او از فسادکنندگان بود. ﴿۴﴾

«قانون کلّی الهی»

وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿۵﴾‏

و ما اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارث (زمین) قرار دهیم. ﴿۵﴾

وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿۶﴾ 

و آنها را در زمین متمکن سازیم و به فرعون و هامان و لشگریانشان از آنچه آنها مى ترسیدند، به آنها نشان دهیم. ﴿۶﴾

«به مادر موسی وحی شد»

وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۷﴾ 

و ما به مادر موسى وحى نمودیم که موسى را شیر بده، پس وقتى که بر (جان) او ترسیدى، او را در دریا بینداز و نترس و محزون نباش، قطعا ما او را به تو بر مى گردانیم و از پیامبران قرارش مى دهیم. ﴿۷﴾

«حضرت موسی علیه السلام در خانه فرعون»

فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ ﴿۸﴾

پس او را خاندان فرعون از دریا گرفتند تا آنکه دشمن آنها و مایه حزن آنها گردد. قطعا فرعون و هامان و لشگریانشان خطاکار بودند. ﴿۸﴾

وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾

و زن فرعون گفت: نورچشمى براى من و تو باشد. او را نکشید، شاید نفعى به ما بدهد یا او را به عنوان فرزندى بگیریم و آنها شعور نداشتند. ﴿۹﴾

«حضرت موسی علیه السلام به مادرش بر می گردد»

وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰﴾

و زمانى شد که تمام قلب مادر موسى متوجّه فرزندش گردید و اگر ما رابطه اى با قلب او نداشتیم تا از مؤمنین شود، نزدیک بود حقیقت را آشکار کند. ﴿۱۰﴾

وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۱﴾ 

و مادر موسى به خواهر موسى گفت: او را پیگیرى کن. پس او از کنارى موسى را زیرنظر گرفت، در حالى که آنها نمى فهمیدند. ﴿۱۱﴾

وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿۱۲﴾

ما همه زنان شیرده را از قبل بر او حرام کردیم. پس خواهر موسى گفت: آیا (مایلید) شما را به خانواده اى دلالت کنم که او را براى شما کفالت کنند و آنها براى فرزندتان خیرخواه باشند؟ ﴿۱۲﴾

فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾‏

پس ما موسى را به مادرش برگرداندیم تا چشمش روشن گردد و غمگین نباشد و اینکه بداند قطعا وعده خدا حقّ است ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۳ – ۱

پند و اندرز از قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید مطالب قرآن را در تمام موضوعات آشکارا مشاهده کند. از قضیه حضرت موسی علیه السلام و فرعون حقایقی را برای زندگی خود استفاده کند:

اول: در روی زمین که محل امتحان و زود گذر است به فکر برتری جویی ظاهری بر دیگران نشود.

دوم: بین افراد بشر تبعیض قائل نشود مگر بخاطر ایمان و علم آنها که از امتیازات واقعی است.

سوم: بی جهت کسی را از زندگی در دنیا محروم نسازد.

چهارم: بداند که خدای تعالی همیشه طرفدار مستضعفین است و آنها را پیشوایان و وارث زمین قرار می دهد و امکانات خوبی در اختیارشان می گذارد.

پنجم: مستکبرین را خدای تعالی به جزای اعمال بدشان می رساند.

ششم: بداند که وعده خدا حق است ولو از نظر ظاهر با جریانات طبیعی منافات داشته باشد.

هفتم: زنها بدانند که اگر تزکیه نفس کنند خدای تعالی اسرار آنها را حفظ می کند و می توانند با پروردگار مأنوس باشند.

هشتم: وعده خدا حق است و اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد همه آن چه که خدای تعالی در قرآن وعده داده به آنها خواهد رسید.

«حضرت موسی علیه السلام بزرگ می شود»

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۴﴾ 

و چون موسى به حدّ بلوغ رسید و نیرومند شد، ما به او حکمت و علم عنایت کردیم. و نیکوکاران را این چنین جزا مى دهیم. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیه ۱۴

عالم ذر

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی انبیاء را در عالم ذر تزکیه نفس کرده و آنها را به علم و حکمت مزین فرموده است.

وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾

و وقتى که مردم متوجّه نبودند، وارد شهر شد. دید که دو مرد در شهر به قصد کشتن یکدیگر را کتک مى زنند. این یکى، از پیروان او است و آن دیگرى، از دشمنان او است. و کسى که از پیروان او بود، بر کسى که از دشمنان او بود، از او کمک خواست. پس موسى مشتى به او زد و کار او را ساخت و او مُرد. موسى گفت: این (کشته شدن) از کار شیطان است. قطعا او دشمن گمراه کننده آشکارى است. ﴿۱۵﴾

«حضرت موسی علیه السلام توبه می کند»

قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶﴾ 

موسى گفت: پروردگارِ من، قطعا بر خودم ظلم کردم. مرا بیامرز. پس خدا او را آمرزید. قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۶﴾

قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ ﴿۱۷﴾

موسى گفت: پروردگارِ من، به خاطر نعمت(هائى) که به من داده اى، من هرگز براى گنهکاران پشتیبان نخواهم شد. ﴿۱۷﴾

فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ ﴿۱۸﴾

پس روز بعد موسى در شهر ترسان و در انتظار هر حادثه اى بود که ناگهان دید، کسى که روز قبل او را به یارى مى طلبید، فریاد مى زند و او را به یارى مى طلبد. موسى به او گفت: قطعا تو گول خورده آشکارى هستى. ﴿۱۸﴾

فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ ﴿۱۹﴾

پس وقتى که خواست با کسى که دشمن هر دوى آنها بود، با قدرت مانع او گردد، گفت: اى موسى، آیا مى خواهى مرا بکشى، آنچنان که دیروز یکى را کشتى؟ تو (چیزى) نمى خواهى جز آنکه جبّارى در روى زمین باشى و نمى خواهى از صالحین گردى. ﴿۱۹﴾

«مؤمن آل فرعون»

وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ ﴿۲۰﴾ 

و مردى با سرعت از دورترین نقطه شهر نزد موسى آمد (و) گفت: اى موسى، بزرگان براى کشتن تو به شور نشسته اند. پس خارج شو که من از خیرخواهان تواَم. ﴿۲۰﴾

فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۱﴾‏

پس موسى از شهر خارج شد، در حالى که مى ترسید و مواظب خود بود. گفت: پروردگارِ من، مرا از قوم ستمگر نجات مرحمت فرما. ﴿۲۱﴾

وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿۲۲﴾

و وقتى که متوجّه کنار شهر مدین شد، گفت: امید است اینکه پروردگار من، مرا به راه راست هدایت کند. ﴿۲۲﴾

«حضرت موسی علیه السلام برای دختران شعیب آب می کشد»

وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ ﴿۲۳﴾ 

و وقتى که به آب مدین رسید، دید جمعیتى از مردم آب مى خواهند و احساس کرد که کنار آن مردم، دو زن گوسفندان خود را دور نگه داشته اند. موسى گفت: کار شما دو نفر چیست؟ آنها گفتند: ما گوسفندان خود را آب نمى دهیم تا چوپانان همگى بروند و پدر ما پیرمرد بزرگى است. ﴿۲۳﴾

فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ ﴿۲۴﴾

موسى براى آن دو زن آب کشید. سپس به طرف سایه رفت و گفت: پروردگارِ من، قطعا به آنچه براى من از خوبى نازل کردى فقیرم. ﴿۲۴﴾

فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵﴾

پس یکى از آن دو زن در حالى که با حیا راه مى رفت، نزد او آمد و گفت: پدرم تو را دعوت مى کند که مزد آبى که براى ما کشیده اى، به تو بدهد.

«حضرت موسی علیه السلام قصّه خود را نقل می کند»

پس وقتى موسى نزد او رفت و قصّه خود را براى او حکایت کرد، گفت: نترس، از جمعیت ستمگر نجات پیدا کرده اى. ﴿۲۵﴾

قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ ﴿۲۶﴾ 

یکى از آن دو دختر گفت: اى پدر، او را اجیر کن. قطعا او بهترین کسى است که اجیر کرده اى، توانا و امین است. ﴿۲۶﴾

«پیشنهاد ازدواج با دختر حضرت شعیب علیه السلام»

قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۲۷﴾

گفت: من مى خواهم یکى از این دو دخترم را براى تو نکاح کنم، به شرط آنکه تو هشت سال اجیر من باشى و اگر بخواهى ده سال را تمام کنى، در اختیار تو است و من نمى خواهم بر تو مشقّتى وارد کنم. انشاءاللّه خواهى یافت که من از صالحینم. ﴿۲۷﴾

قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ ﴿۲۸﴾‏

موسى گفت: آن قراردادى است میان من و تو. هر کدام از این دو زمان را انجام دهم، تعدّى بر من نخواهد شد و خدا بر آنچه ما مى گوئیم، وکیل است. ﴿۲۸﴾

برداشت از آیات ۲۸ – ۱۵

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قضیه حضرت موسی علیه السلام استفاده های زیر را بکند:

اول: در نزاع ها و دعواها تا می تواند دخالت نکند و اگر دخالت کرد متوجه پیامد آن باشد.

دوم: اگر در دخالت آن دعوا ضرری کرد به درگاه پروردگار بر اشتباه خودش اقرار کند و از خدای تعالی طلب آمرزش کند تا خدای تعالی او را بیامرزد.

سوم: به هیچ وجه خودش را برای افراد بد پشتیبان قرار ندهد.

چهارم: باید به قول معروف از یک سوراخ دو مرتبه گزیده نشود و اگر کاری را اشتباه کرد دوباره به طرف آن کار نرود.

پنجم: تا می تواند جان دیگران را از مهلکه نجات دهد.

ششم: در موقع احساس خطر از خدای تعالی بخواهد که خدا او را پناه دهد.

هفتم: تا می تواند به ضعفا و محبوبهای الهی که زنها باشند کمک کند.

هشتم: در کمکهایی که به دیگران می کند برای خدا باشد و برای پاداشی از آنها نباشد.

نهم: در فقر و درماندگی از خدای تعالی کمک بخواهد.

دهم: خانمهایی که سالک الی اللّه اند باید در راه رفتن و بین مردم حرکت کردن با حیا باشند.

یازدهم: کار و زحمت کسی که برای او انجام داده به هیچ وجه بی مزد نگذارد.

دوازدهم: تا می تواند واسطه خیر برای دیگران باشد.

سیزدهم: تا می تواند وسیله ازدواج دختران و پسران جوان را با سهولت فراهم کند و کارهای شایسته ای در این ارتباط انجام دهد.

«حضرت موسی علیه السلام به رسالت مبعوث می شود»

فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۲۹﴾

پس وقتى که موسى مدّتش را به پایان رساند و با خانواده اش سفر کرد. از طرف «کوه طور» آتشى را احساس کرد، به خانواده اش گفت: بمانید، قطعا من آتشى را احساس مى کنم، شاید بتوانم از آن خبرى یا گوله اى از آتش براى شما بیاورم، شاید شما گرم شوید. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیه ۲۹

رفاه و آسایش خانواده

سالک الی اللّه باید همیشه به فکر رفاه و آسایش همسر و فرزندانش باشد و با هر زحمتی که هست وسیله راحتی آنها را فراهم بیاورد.

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۰﴾

پس وقتى نزد آتش رفت، از کنار راست وادى در آن بقعه مبارکه از درخت ندا داده شد که اى موسى، قطعا من خدا، مربّى جهانیانم. ﴿۳۰﴾

وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ ﴿۳۱﴾ 

و اینکه عصایت را بینداز. پس وقتى آن را دید که حرکت مى کند، مثل آنکه مارى است، برگشت و پشت کرد و عقب خود را نگاه نکرد. اى موسى، رو کن و نترس. قطعا تو در امانى. ﴿۳۱﴾

اُسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۳۲﴾ 

دستت را در جیبت کن تا پر نور و سفید بدون ناراحتى آن را خارج کنى و بازوهایت را به سینه ات بچسبان تا وحشتت از بین برود. پس این دو دلیل از جانب پروردگارت به سوى فرعون و بزرگان قومش باشد. قطعا آنها قوم گنهکارى بودند. ﴿۳۲﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ ﴿۳۳﴾ 

موسى گفت: پروردگارِ من، من از آنها شخصى را کشته ام، پس مى ترسم آنها مرا بکشند. ﴿۳۳﴾

 

«خدا حضرت هارون را کمک حضرت موسی علیه السلام قرار می دهد»

وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ ﴿۳۴﴾ 

و برادرم هارون را که او زبانش از من گویاتر است با من بفرست تا کمکم کند و مرا تصدیق نماید، زیرا من مى ترسم اینکه آنها تکذیبم کنند. ﴿۳۴﴾

قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ ﴿۳۵﴾‏

خدا فرمود: بازویت را به کمک برادرت محکم مى کنیم و براى شما دو نفر تسلّطى قرار مى دهیم و بوسیله آیاتمان به شما دسترسى پیدا نمى کنند. شما و کسانى که پیرو شما هستند، بر آنها غلبه خواهید کرد. ﴿۳۵﴾

برداشت از آیات ۳۵ – ۳۰

استقامت

سالک الی اللّه در حال مناجات با پروردگار و خواندن قرآن که در حقیقت خدا با او صحبت می کند و دیدن کرامات و معجزات از جانب پروردگار از هیچ چیز نترسد و در مقابل همه ناملایمات استقامت داشته باشد و خدای تعالی را پشتیبان خود بداند تا به دریافت حقایق نائل گردد.

فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿۳۶﴾ 

پس وقتى که موسى با نشانه هاى روشن ما به نزد آنها (قوم فرعون) آمد، گفتند: این جز سحرى که افترا بسته است چیزى نیست و ما این گونه چیزهائى را از پدران گذشته مان نشنیده ایم. ﴿۳۶﴾

وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۳۷﴾

و موسى گفت: پروردگار من داناتر است به کسى که براى هدایت از نزد او آمده است و کسى که براى او دار عقبى خواهد بود. قطعا ستمگران رستگار نخواهند شد. ﴿۳۷﴾

وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۳۸﴾ 

و فرعون گفت: اى بزرگان، من براى شما خدائى غیر از خودم نمى دانم. اى هامان، براى من آتشى بر گِل بیفروز (آجر بساز) و براى من برج بلندى بساز، شاید من از خداى موسى اطّلاعى پیدا کنم و قطعا من او را از دروغگویان فکر مى کنم. ﴿۳۸﴾

وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ ﴿۳۹﴾ 

و فرعون و لشگرش بدون داشتن حقّى در روى زمین تکبّر کردند و آنها گمان مى کردند به طرف ما برگردانده نمى شوند. ﴿۳۹﴾

فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿۴۰﴾

ما او و لشگریانش را گرفتیم و آنها را به دریا انداختیم. پس نگاه کن ببین عاقبت ستمگران چگونه بوده است. ﴿۴۰﴾

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۴۱﴾ 

و ما فرعونیان راپیشوایانى قرار داده ایم که مردم را به طرف آتش رهبرى مى کنند و روز قیامت یارى نمى شوند. ﴿۴۱﴾

وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ ﴿۴۲﴾ 

و در این دنیا لعنتى در پى آنها قرار دادیم و روز قیامت آنها از پلیدانند. ﴿۴۲﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۳﴾‏

و قطعا ما بعد از آنکه جمعیتهاى قرنهاى اوّلیه را هلاک کردیم، به موسى کتابى که براى مردم بینش آور و هدایت و رحمت بود دادیم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۴۳﴾

«خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۴۴﴾

و تو در جانب غربى (کوه طور) نبودى وقتى که ما دستور امر (نبوّت) را به موسى مى دادیم و تو از مشاهده کنندگان نبودى. ﴿۴۴﴾

وَلَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنْتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۴۵﴾ 

ولى ما ملّتهائى را ایجاد کردیم. پس عمر آنها طولانى شد. و تو در میان اهل مدین اقامت نداشتى که بر آنها آیات ما را تلاوت کنى، ولى ما بودیم که (تو را) فرستاده ایم. ﴿۴۵﴾

وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۶﴾

و تو در جانب طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم، ولى رحمتى از طرف پروردگارت بود تا بوسیله آن مردمى را که قبل از تو براى آنها ترساننده اى نبوده است، بترسانى. شاید آنها متذکر شوند. ﴿۴۶﴾

«تقاضای آمدن پیامبران از جانب مردم»

وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾ 

و اگر این چنین نبود که مصیبتى به خاطر آنچه جلو فرستاده اند به آنها مى رسید، پس مى گفتند: پروردگار ما، چرا رسولى بسوى ما نفرستادى تا ما آیات تو را پیروى کنیم و از مؤمنین باشیم؟ ﴿۴۷﴾

فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿۴۸﴾ 

پس وقتى که حقّ از جانب ما به آنها رسید، گفتند: چرا مثل آنچه به موسى داده شده، (حالا) داده نشده است؟ مگر قبلاً به آنچه به موسى داده شده بود، آنها کافر نشدند؟ حتّى گفتند: آنها دو ساحرى هستند که ظاهر شده اند و گفتند: قطعا ما به همه کافریم. ﴿۴۸﴾

قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۹﴾

بگو: پس کتابى از جانب خدا بیاورید که او بهتر از قرآن و تورات هدایت کند تا من هم آن را تبعیت کنم، اگر شما راست مى گوئید. ﴿۴۹﴾

فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۰﴾‏

پس اگر تو را اجابت نکردند، بدان که جز این نیست که آنها از هواهاى نفسانیشان تبعیت مى کنند. و چه کسى گمراهتر است از آن کسى که پیروى هواى نفسش را بدون هدایتى که از جانب خدا باشد، بکند؟ قطعا خدا مردم ظالم را هدایت نخواهد کرد. ﴿۵۰﴾

وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾

و قطعا ما براى آنها سخن را متّصل آورده ایم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۵۱﴾

اَلَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾ 

کسانى که قبل از این به آنها کتاب دادیم، آنها به این کتاب ایمان مى آورند. ﴿۵۲﴾

وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ ﴿۵۳﴾ 

و زمانى که بر آنها کتاب تلاوت مى شود، مى گویند: به آن ایمان آوردیم. قطعا آن از طرف پروردگار ما به حقّ آمده. قطعا ما قبل از این مسلمان بوده ایم. ﴿۵۳﴾

«اجر صبر، مضاعف است»

أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۵۴﴾ 

آنها کسانى هستند که به خاطر صبرشان، اجرشان دو برابر داده مى شود و بوسیله کارهاى نیکشان، بدیهایشان را از بین مى برند و از آنچه ما به آنها روزى داده ایم، انفاق مى کنند. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ – ۵۳

ایمان به آیات الهی

سالک الی اللّه وقتی که آیات الهی بر او تلاوت می شود به آنها ایمان می آورد و حقیقت را تصدیق می کند و تسلیم اوامر الهی می گردد و از آن چه خدای تعالی به او داده است انفاق می کند. لذا خدای تعالی به خاطر این عملش اجرش را دو برابر می دهد و بدیهای او را به خاطر اعمال خویش از بین می برد.

وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ﴿۵۵﴾

و وقتى که لغوى را مى شنوند، از آن اعراض مى کنند و مى گویند: اعمال ما براى ما باشد و اعمال شما براى شما باشد. سلام بر شما. ما طرفدار نادانان نیستیم. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیه ۵۵

دوری از لغو و بیهودگی

سالک الی اللّه از اعمال و گفتار لغو و بیهوده دوری می کند و به کار کسی جز در مقام امر به معروف و نهی از منکر کاری ندارد و شعار او برای مردم سلام و سلامتی است و هیچ گاه طرفدار نادان نمی باشد.

«هدایت فقط دست خدا است»

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾ 

قطعا تو نمى توانى کسى را که دوست دارى، هدایت کنى. ولى خداى تعالى هر که را بخواهد، هدایت مى کند و او به کسانى که هدایت پذیرند، داناتر است. ﴿۵۶﴾

وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۷﴾ 

و مى گویند: اگر ما با تو از هدایت پیروى کنیم، ما را از سرزمینمان به گروگان مى گیرند. آیا ما امکان داشتن حرم امنى براى آنها قرار نداده ایم؟ که ثمره هر چیزى به طرف آن آورده مى شود، رزقى است از جانب ما ولى اکثر آنها نمى دانند. ﴿۵۷﴾

برداشت از آیات ۵۷ – ۵۶

هدایت

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی اختیار هدایتش را به دست خودش داده و حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نمی تواند از او سلب اختیار کند و با اکراه او را به سوی هدایت بکشاند و مجبورش نماید و نباید به جهل خود اصرار ورزد و برای دنیای خود دست از موفقیتهای معنوی بکشد.

«فراوانی نعمت، انسان را مغرور می کند»

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ ﴿۵۸﴾

و چقدر از قریه ها را که به خاطر فراوانى نعمت مغرور شده بودند، ما هلاک کردیم. پس این محل زندگى آنها است که بعد از آنها جز کمى سکونت ندارند و ما وارث آنها بوده ایم. ﴿۵۸﴾

وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿۵۹﴾‏

و پروردگار تو این گونه نیست که قریه ها را هلاک کند، مگر آنکه پیامبرانى که آیات ما را بر آنها تلاوت مى کنند، در مرکز آن قریه ها مبعوث نماید و ما این چنین نیستیم که هلاک کننده قریه ها باشیم، مگر آنکه اهل آن قریه ها ستمگر باشند. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ – ۵۸

غرور بیجا

سالک الی اللّه باید به نعمتهای فراوانی که خدای تعالی به او داده است مغرور نشود و این را بداند که خدای تعالی هیچ فرد و یا جمعیتی را بدون دلیل هلاک نمی کند و بلکه ابتدا برای آنها به وسیله پیامبران آیات و نشانه های خود را بیان می کند و وقتی آنها بی اعتنایی کردند، عذابش را بر آنها نازل می فرماید.

«آنچه در نزد خدا است بهتر و باقی تر است»

وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۰﴾ 

و آنچه به شما از چیزى داده شده است، پس متاع زندگى دنیا و زینت آن است و آنچه نزد خدا است، بهتر و باقى تر است. آیا پس تعقّل نمى کنید؟ ﴿۶۰﴾

أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۶۱﴾ 

آیا کسى را که ما به او وعده نیکو داده ایم و او آن را دریافت نموده، مانند کسى است که بهره اى از متاع زندگى دنیا داده باشیم سپس او روز قیامت از احضارشدگان باشد؟ ﴿۶۱﴾

«احضار مشرکین در روز قیامت»

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾

و روزى که خدا آنها را ندا مى کند، پس مى گوید: کجایند آنهائى که شما آنها را شریک من گمان مى کردید؟ ﴿۶۲﴾

قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ 

کسانى که فرمان عذاب بر آنها تحقّق یافته، مى گویند: پروردگارِ ما، اینها کسانى بودند که فریبشان دادیم. فریب دادن ما آنها را همان گونه بود که خودمان فریب خوردیم. ما براى تو از آنها بیزارى مى جوییم. آنها این چنین نبودند که ما را بندگى کنند. ﴿۶۳﴾

وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾ 

و به آنها گفته مى شود: خدایانتان را که شما شریک خدا مى دانستید، بخوانید. آنها معبودهاى خود را مى خوانند. پس به آنها جواب نمى دهند و عذاب را مى بینند. و آرزو مى کنند که از هدایت شدگان مى بودند. ﴿۶۴﴾

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۶۵﴾ 

و روزى که خدا آنها را ندا کند، پس مى گوید: چه جوابى به پیامبران دادید؟ ﴿۶۵﴾

فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۶۶﴾ 

پس تمام خبرها در آن روز به روى آنها بسته مى شود، آنچنان که نمى توانند از یکدیگر سؤال کنند. ﴿۶۶﴾

«توبه و ایمان وسیله رستگاری است»

فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ ﴿۶۷﴾ 

و امّا کسى که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل شایسته اى انجام دهد، پس امید است اینکه از رستگاران باشد. ﴿۶۷﴾

برداشت از آیه ۶۷

توبه و ایمان

سالک الی اللّه اگر می خواهد جزء رستگاران باشد، باید توبه کند و ایمان بیاورد و اعتقاداتش را تصحیح نماید و اعمال شایسته انجام دهد.

«خدا هر که را بخواهد انتخاب می کند»

وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۸﴾ 

و پروردگار تو هر چه را بخواهد، خلق مى کند و انتخاب مى کند. براى آنها حقّ انتخاب و اختیارى نیست. منزّه است خدا و بالاتر است از آنچه آنها براى او شریک قرار مى دهند. ﴿۶۸﴾

وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۶۹﴾ 

و پروردگار تو مى داند آنچه را در سینه هایشان پنهان مى کنند و آنچه را که آشکار مى نمایند. ﴿۶۹﴾

وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۷۰﴾‏

و او خدائى است که خدائى جز او نیست. براى او حمد و کرنش در عوالم قبل و در آخرت است و براى او حاکمیت است و همه بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۷۰﴾

«شب و روز از نشانه های خدا است»

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿۷۱﴾ 

بگو: آیا شما چه مى بینید که اگر خدا شب را براى شما دائمى تا روز قیامت قرار مى داد کدام خدا غیر از خداى یکتا روشنى را براى شما مى آورد؟ آیا پس شما (چرا) نمى شنوید؟ ﴿۷۱﴾

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۷۲﴾ 

بگو: آیا شما چه مى بینید که اگر خدا روز را براى شما دائمى تا روز قیامت قرار مى داد (چه مى شد)؟ کدام خدا غیر از خداى یکتا شب را که در آن آرامش بگیرید، براى شما مى آورد؟ پس شما (چرا) نمى بینید؟ ﴿۷۲﴾

وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و یکى از مهربانیهاى خدا این است که براى شما شب و روز را قرار داد به خاطر اینکه در آن آرامش بگیرید و از فضل خدا بهره ببرید و شاید شما شکرگزار باشید. ﴿۷۳﴾

«مطلبی درباره قیامت»

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۷۴﴾

و روزى که خدا آنها را ندا مى دهد و مى فرماید: کجایند شریکهائى که شما براى من تصوّر مى کردید؟ ﴿۷۴﴾

وَنَزَعْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۷۵﴾

و از هر امّتى شاهدى مى آوریم. پس مى گوییم: اى مشرکین، دلیلتان را بیاورید. پس آنجا است که مى دانند قطعا حقّ با خدا است و همه آنچه را که افتراء مى زدند از آنها نابود شده است. ﴿۷۵﴾

«قضیه قارون»

إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ ﴿۷۶﴾

قطعا قارون از قوم موسى بود. پس بر آنها تجاوز کرد و ما به او از گنجها، آن قدر دادیم که حمل کلیدهاى آنها براى جمعى که صاحب قوّت بودند، مشکل بود. آن وقتى که قومش به او گفتند: خوشحال نباش که قطعا خدا شادهاى (به زخارف دنیا را) دوست ندارد. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیه ۷۶

ثروت زیاد

سالک الی اللّه باید به خاطر ثروت زیادی که خدا به او داده آنها را در راه خدا قرار دهد و به خاطر داشتن ثروت و جمع آوری آن خوشحال نباشد. زیرا خدا این چنین خوشحالی ها را دوست نمی دارد.

وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿۷۷﴾

و بوسیله آنچه خدا به تو داده است، خانه آخرت را طلب کن. و (البتّه) بهره ات را از دنیا فراموش نکن و نیکى کن، همان طورى که خدا به تو نیکى کرده است و دنبال فساد در روى زمین نرو که قطعا خدا فسادکنندگان را دوست نمى دارد. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیه ۷۷

احیاء حیات ابدی

سالک الی اللّه باید کوشش کند که حیات ابدی و عالم آخرت خود را احیاء کند و ضمنا دنیای خود را هم فراموش نکند و صفت رحمانیت خدا را در خود ایجاد نماید و به مردم نیکی کند و در روی زمین فساد نکند تا خدا او را دوست داشته باشد.

قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۷۸﴾

قارون گفت: جز این نیست که با علمى که نزد من بوده، این ثروت را بدست آورده ام. آیا نمى دانست که قطعا خدا قبل از او، اقوامى را که از قارون قدرت بیشترى داشته و مال بیشترى جمع کرده بودند، هلاک کرده است؟ و از گناه مجرمین سؤال نمى شود. ﴿۷۸﴾

فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿۷۹﴾

پس قارون با تمام زینتى که داشت، به میان قومش بیرون آمد. کسانى که زندگى دنیا را مى خواستند، گفتند: اى کاش براى ما هم مثل آنچه براى قارون داده شده، مى بود. قطعا او داراى حظ و لذّت عظیمى است. ﴿۷۹﴾

وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿۸۰﴾

و کسانى که به آنها علم و آگاهى داده شده بود، گفتند: واى بر شما، ثواب خدا براى کسى که ایمان بیاورد و عمل صالح کند، بهتر است. و کسى جز صابرین به آن نمى رسند. ﴿۸۰﴾

برداشت از آیه ۸۰

ایمان

سالک الی اللّه اگر می خواهد به ثواب الهی برسد، باید دارای ایمان باشد و عمل صالح کند تا از صابرین محسوب شود.

فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ ﴿۸۱﴾

پس ما او و خانه و زندگیش را به زمین فرو بردیم و براى او کسى که یاریش کند، غیر از خدا نبود و خودش هم نمى توانست از یارى کنندگان خود باشد. ﴿۸۱﴾

وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿۸۲﴾

و فردا کسانى که آرزو مى کردند که در جاى او دیروز مى بودند، گفتند: واى، گویا خدا روزى را براى کسى که از بندگانش بخواهد، پهن مى کند و براى کسى که بخواهد تنگ مى نماید اگر این چنین نبود که خدا بر ما منّت گذاشته، ما را هم در زمین فرو مى برد واى، گویا کافران رستگار نمى شوند. ﴿۸۲﴾

«در زمین برتری نجوئید و فساد نکنید»

تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۸۳﴾

این خانه آخرت را براى کسانى که در زمین برترى و فساد را نخواسته باشند، قرار داده ایم. و عاقبت براى متّقین است. ﴿۸۳﴾

برداشت از آیه ۸۳

برتری جویی

سالک الی اللّه نباید در روی زمین برای خود برتری بجوید و فساد کند و باید بداند که اگر از متّقین باشد موفقیتی خواهد داشت.

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾

کسى که با نیکى بیاید، براى او بهتر از آن خواهد بود و کسى که با بدى بیاید، جزا داده نمى شوند کسانى که کارهاى بد مى کنند، مگر آنچه را که عمل مى کردند. ﴿۸۴﴾

«ای پیامبر، خدا تو را به مکه بر می گرداند»

إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۸۵﴾

قطعا کسى که قرآن را براى تو قرار داده (واجب کرد) تو را به محل زندگیت برمى گرداند. بگو: پروردگار من بهتر مى داند کسى را که با هدایت بیاید و کسى را که او در ضلالت آشکارى باشد. ﴿۸۵﴾

وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾

و تو امیدوار نبودى بر اینکه بر تو کتاب القاء شود، مگر آنکه مهربانى از جانب پروردگارت بود. پس هرگز پشتیبان کفّار نباش. ﴿۸۶﴾

وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۸۷﴾

و هرگز تو را از آیات خدا بعد از آنکه آنها بر تو نازل شده، باز ندارند و مردم را به سوى پروردگارت دعوت کن و هرگز از مشرکین نباش. ﴿۸۷﴾

وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۸﴾

و با خدا، خداى دیگرى را نخوان. هیچ خدائى جز او نیست. هر چیزى بجز وجه خدا نابود مى شود. حاکمیت مال او است و همه بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۸۸﴾

سوره مبارکه نمل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾

«طس» این آیات قرآن و کتاب روشنگر است. ﴿۱﴾

«صفات مؤمنین»

هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾

هدایت و بشارت برای مؤمنین است. ﴿۲﴾

اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۳﴾

کسانى (مؤمنینى) که نماز را بر پا مى دارند و زکات را مى دهند و به آخرت، آنها یقین دارند.﴿۳﴾

«صفات غیر مؤمنین»

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ ﴿۴﴾

قطعا کسانى که ایمان به آخرت ندارند، اعمالشان را برایشان جلوه داده ایم. پس آنها در سرگردانى فرو رفته اند. ﴿۴﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۵﴾

آنها کسانی هستند که عذاب بدی برای آنها خواهد بود و در آخرت آنها زیانکارترند. ﴿۵﴾

«قرآن از جانب خدای حکیم نازل شده است»

وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ﴿۶﴾

و قطعا قرآن بر تو از جانب حکیم دانائی القاء می شود. ﴿۶﴾

برداشت از آیات ۵ – ۱

ایمان به قرآن

سالک الی اللّه باید آیات قرآن را روشنگر و راهنما و بشارت دهنده برای خود بداند و این اعتقاد حاصل نمی شود مگر با ایمان کامل و یقین به آخرت و اگر این گونه ایمانی برای او پیدا شود طبعا نماز را بر پا می دارد و زکات می دهد. ولی اگر ایمان به آخرت نداشته باشد اعمال بیهوده اش برایش جلوه می کند و در سرگردانی فرو می رود و عذاب بدی در دنیا برای او خواهد بود و در آخرت معلوم می شود که چه ضرری کرده است.

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۷﴾ 

وقتى موسى به اهلش گفت: من آتشى را احساس مى کنم، به زودى از آن خبرى یا گوله آتشى براى شما بیاورم، شاید شما گرم شوید. ﴿۷﴾

فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸﴾ 

پس وقتى موسى نزد آتش آمد، ندا داده شد که مبارک است بر کسى که در آتش است و کسى که اطراف آتش است و منزّه است خدائى که پروردگار عالمیان است. ﴿۸﴾

يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۹﴾

ای موسی، قطعا این است که من خدای عزیز حکیمی هستم. ﴿۹﴾

وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۰﴾

و عصایت را بینداز. پس موسى وقتى به آن نگاه کرد، دید مثل اینکه مارى است که حرکت مى کند. موسى پشت کرد و پشت سرش را هم نگاه نکرد. اى موسى، نترس. قطعا نزد من پیامبران نمى ترسند. ﴿۱۰﴾

إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱﴾

مگر کسى که ظلم کند، سپس بدى را به نیکى تبدیل کند، قطعا من بخشنده مهربانى هستم. ﴿۱۱﴾

وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۱۲﴾

و دستت را در گریبانت داخل کن که با درخشندگىِ سفیدى بدون آنکه ناراحتى داشته باشد، بیرون مى آید. (این) در نُه نشانه اى است که به سوى فرعون و قومش مى روى. قطعا آنها قوم فاسقى مى باشند. ﴿۱۲﴾

فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۱۳﴾

پس وقتى که آیاتِ بینش دهنده ما نزد آنها آمد، گفتند: این سحر آشکارى است. ﴿۱۳﴾

وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴﴾ 

و آن را به خاطر ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل آن را یقین داشتند. پس نگاه کن عاقبت فسادکنندگان چگونه بوده است. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیات ۱۴ – ۷

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قصه حضرت موسی علیه السلام برداشتهای زیر را داشته باشد:

۱ – نسبت به اهل و عیالش مهربان باشد و با کمال جدیت مسائل راحتی آنها را فراهم بیاورد.

۲ – وقتی که با خدای تعالی هم کلام شد همه چیز را فراموش کند و صددرصد متوجه پروردگارش باشد.

۳ – اوامر الهی را اطاعت کند و در این صورت و با توجه به این که در محضر پروردگار است از هیچ چیز نترسد.

۴ – در مقابل دشمنان خدا و فاسقین هر چند او را مسخره کنند و ساحرش بدانند محکم بایستد و از خود هیچ گونه ضعفی نشان ندهد.

۵ – کوشش کند که عاقبت بین باشد و از کارهای بد مردم گذشته عبرت بگیرد و از آن اعمال دوری کند.

«قضیه حضرت داود و سلیمان علیهماالسلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۵﴾

و قطعا به داود و سلیمان علم عنایت کردیم و گفتند: حمد و ستایش مال خدائى است که ما را بر بیشترى از بندگان مؤمنش فضیلت داده است. ﴿۱۵﴾

وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾ 

و سلیمان از داود ارث برد و گفت: اى مردم، سخن گفتن پرندگان به ما تعلیم داده شده است و از هر چیزى به ما (امکاناتى) داده شده است. قطعا این همان فضیلت آشکار است. ﴿۱۶﴾

وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۱۷﴾ 

و براى سلیمان لشگرهایش از جنّ و انس و پرندگان گرد یکدیگر جمع شدند. پس آنها هماهنگ و جمع مى شدند. ﴿۱۷﴾

حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۸﴾ 

تا وقتى که به بیابان مورچگان رسیدند. مورچه اى گفت: اى مورچه ها، به لانه هاى خود بروید، مبادا سلیمان و لشگریانش شما را پایمال کنند، زیرا آنها متوجّه نیستند. ﴿۱۸﴾

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۹﴾ 

پس سلیمان از سخن آن مورچه تبسّم کرد و خندید و گفت: پروردگار من، مرا موفّق کن نعمتى را که به من و بر پدر و مادرم داده اى، شکر کنم و اینکه عمل شایسته اى که تو را راضى کند، انجام دهم و به مهربانى خودت مرا در میان بندگان شایسته ات داخل فرما. ﴿۱۹﴾

وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾

و (سلیمان) فقدان پرنده را جویا شد. پس گفت: مرا چه شده که «هدهد» را نمى بینم؟ یا اینکه از پنهان شدگان است؟ ﴿۲۰﴾

لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾

قطعا او را به عذاب سختى مجازات مى کنم یا او را مى کشم یا باید دلیل واضحى براى من بیاورد. ﴿۲۱﴾

فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾‏

خیلی معطّل نشد که هدهد گفت: من بر چیزی احاطه پیدا کرده ام که تو بر آن احاطه نداری و من از «سبا»[۱] یک خبر یقینی برای تو آورده ام. ﴿۲۲﴾

[۱]  ــ شهر سبا در سرزمین یمن است.

برداشت از آیات ۲۲ – ۱۵

قضیه حضرت سلیمان علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه حضرت سلیمان علیه السلام مسائل زیر را استفاده کرده و عمل کند:

۱ – اگر از جانب پروردگار به خاطر تزکیه نفسش به او علم و حکمتی داده شد حمد و شکر خدا را بکند و از این نعمت قدردانی نماید.

۲ – سالک الی اللّه اگر بندگی خدا را بکند و دوران تزکیه نفس را بگذراند و متصف به صفات الهی بشود قدرت پروردگار پشتوانه او خواهد بود و جن و انس و حتّی پرندگان در خدمت او قرار خواهند گرفت.

۳ – باید قدرت الهی را آن قدر بی نهایت بداند که اگر خدا بخواهد او ارتباط جانداران را با یکدیگر می فهمد و سخنان آنها را درک می کند.

۴ – باید در مقابل تمام این نعمتها شاکر باشد و از خدای تعالی بخواهد که کارهایش مرضی پروردگار باشد و جزء بندگان صالح خدا واقع شود.

۵ – باید بکوشد که در تمام امور خودش و کارمندان و خدمتگذارانش منظم باشند و با قاطعیت با آنها برخورد کند.

۶ – اگر یکی از کارمندان و خدمتگذاران عذر موجّهی در بی نظمی اش داشته از او بپذیرد و او را مورد مؤاخذه قرار ندهد.

«قضیه بلقیس»

إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾

قطعا من زنى را دیدم که بر آنها سلطنت مى کند و از همه چیز به او داده شده بود و براى او تخت بزرگى است. ﴿۲۳﴾

وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۲۴﴾

من او و قومش را این چنین یافتم که براى خورشید، نه براى خدا، سجده مى کنند و شیطان اعمالشان را براى آنها جلوه داده و آنها را از راه بازداشته. پس آنها هدایت نخواهند شد. ﴿۲۴﴾

أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾

چرا براى خدائى که آنچه از پنهانى در آسمان و زمین است خارج مى کند و آنچه را که مخفى مى کنید و آشکار مى سازید مى داند، سجده نمى کنند؟ ﴿۲۵﴾

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۲۶﴾

خدائی که هیچ خدائی جز او که پروردگار عرش عظیمی است، نیست. ﴿۲۶﴾

قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾

سلیمان گفت: به زودی می بینیم که تو راست می گوئی یا از دروغگویانی. ﴿۲۷﴾

اِذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾

این نوشته مرا ببر، پس در میان آنها بینداز، سپس برگرد و نگاه کن ببین چه جوابى براى من برمى گردانند. ﴿۲۸﴾

قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾

(بلقیس) گفت: اى بزرگان، نامه خوبى پیش من افتاده شده است. ﴿۲۹﴾

إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾

آن نامه از سلیمان است و چنین نوشته است: به نام خداوند بخشنده مهربان. ﴿۳۰﴾

أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾ 

اینکه بر من برتری نجویید و به طرف من تسلیم شده، بیایید. ﴿۳۱﴾

قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ ﴿۳۲﴾

(بلقیس) گفت: اى بزرگان، نظر خود را براى من در این موضوع بگوئید. چون که من هیچ کارى را بدون حضور شما قطعى انجام نداده ام. ﴿۳۲﴾

قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ ﴿۳۳﴾

آنها گفتند: ما صاحبان قوّت و قدرت جنگى خوبى هستیم ولى دستور با تو است. ببین چه فرمان مى دهى؟ ﴿۳۳﴾

قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۳۴﴾

بلقیس گفت: پادشاهان وقتى که وارد قریه اى مى شوند، آن را به فساد مى کشانند و عزیزان اهل آن را ذلیل مى کنند و این چنین کارهائى انجام مى دهند. ﴿۳۴﴾

وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۵﴾‏

و من حتما نامه اى با هدیه اى به سوى آنها مى فرستم. سپس منتظر مى مانیم، ببینیم فرستادگان ما با چه چیز بر مى گردند. ﴿۳۵﴾

فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ﴿۳۶﴾

پس وقتى که فرستاده نزد سلیمان آمد، سلیمان گفت: مى خواهید به مال به من کمک کنید؟ آنچه را که خدا به من داده است، بهتر است از آنچه که شما به من داده اید. بلکه شما به این هدیه تان خوشحالید؟ ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۲۳

قضیه بلقیس

سالک الی اللّه باید از قضیه بلقیس استفاده های زیر را بکند:

۱  –  خانمها نباید در کارهایی که مخصوص مردها است دخالت کنند و سلطنت و حکومت را به عهده بگیرند و الا مملکت را به انحراف می کشانند.

۲  –  غیر خدا را نپرستد و نگذارد شیطان اعمال بدش را برای او زینت بدهد و راه او را به سوی خدای تعالی به بندد.

۳  –  آن قدر بصیرت داشته باشد که وحدانیت خدا را از پرندگان و بیرون آمدن گیاهان از زمین مشاهده کند و عبرت بگیرد.

۴  –  اگر خبری در مسائل مهم سیاسی و اجتماعی به او رسید درباره اش تحقیق کند تا راست و دروغ مطلب بر او واضح شود.

۵  –  اگر کسی به دیگری مطلب نامناسبی را نسبت داد اول از خود او بپرسد و یا به وسیله نامه از او سؤال کند و به شنیدنیهایش اکتفا نکند.

۶  –  هر که هست نباید با هر مسئله ای با غرور و تکبّر برخورد کند بلکه باید جوانب قضیه را بررسی کند که اگر آن مسئله از اهمیت خاصی برخوردار است به آن بی توجهی نکند.

۷  –  باید تا می تواند از بزرگان و عقلاء در کارهای مهم نظریه بگیرد و بدون مشورت با آنها مستبّدانه از خود قاطعیت نشان ندهد.

۸  –  اگر با اهل غرور مشورت کرد و آنها نظرات مغرورانه ای دادند به آنها حقایق را بفهماند و آنها را از عواقب غرور و تکبّر بترساند.

۹  –  باید در مقابل حرف حق و طرفداران حق کرنش کند و الا اگر عزیز باشد ذلیل خواهد شد.

۱۰  –  با قدرتمندان به خصوص طرفداران خدا و در زمان ما مجتهد قدرتمند مبسوط الید با خضوع و کرنش برخورد کند و نخواسته باشد با هدایا و اظهار محبت به اشتباهات خود پایبند باشد.

اِرْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۳۷﴾

برگرد به سوى آنها پس ما با لشگرى که براى آنها توان مقابله اى با آن نباشد، به سوى آنها خواهیم آمد و ما آنها را با ذلّت و خوارى از آن سرزمین بیرون خواهیم کرد. ﴿۳۷﴾

قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۸﴾ 

سلیمان گفت: اى بزرگان، کدامیکتان قبل از آنکه آنها تسلیم شده نزد من بیایند، تخت او (بلقیس) را نزد من مى آورد؟ ﴿۳۸﴾

قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾

شخصیت برجسته اى از جنّ گفت: من تخت او را مى آورم، قبل از آنکه از جایگاهت برخیزى و قطعا من بر این کار تواناى امینى هستم. ﴿۳۹﴾

قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴿۴۰﴾

کسى که بعضى از علم کتاب در نزد او بود، گفت: من براى تو قبل از آنکه چشمت را بر هم زنى آن را مى آورم. پس وقتى که تخت او را در نزد خودش گذاشته دید، گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا امتحان کند، آیا من شکر مى کنم یا کفران مى کنم؟ و کسى که شکر کند، جز این نیست که شکر کرده به نفع خودش و کسى که کفران کند، پس قطعا پروردگار من بى نیاز کریمى است. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ – ۳۷

انسان از اجنّه قویتر است

سالک الی اللّه باید بداند که اگر بنده واقعی خدا باشد از اجنّه قویتر خواهد بود و بیشتر می تواند اظهار قدرت کند. زیرا او با علمی که از جانب خدا به او داده شده کار می کند ولی اجنه شاید با علم کتاب صددرصد کار نکنند.

سالک الی اللّه باید تفضلات پروردگار را مایه امتحان خود بداند و بصیرت پیدا کند که آیا جزء شاکرین هست یا از کفران کنندگان خواهد بود.

قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۴۱﴾

سلیمان گفت: تخت او را به او معرّفى نکنید تا ببینیم آیا خودبخود به آن راهنمائى مى شود یا نمى تواند از کسانى باشد که آن را بشناسد؟ ﴿۴۱﴾

فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ ﴿۴۲﴾

پس وقتى که آمد به او گفته شد: آیا تخت تو این گونه است؟ گفت: مثل اینکه خود او است و براى ما قبل از این علمى حاصل شده بود و مسلمان شده بودیم. ﴿۴۲﴾

وَصَدَّهَا مَا كَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِنْ قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿۴۳﴾

و این عمل، او را از آنچه غیر از خدا را مى پرستید بازداشت. قطعا او از مردم کافر بود. ﴿۴۳﴾

قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۴﴾

به او گفته شد که داخل حیاط شو وقتى که آن را دید، گمان کرد آب بسیارى است، لذا پاهاى خود را برهنه کرد. سلیمان گفت: این زمینى از بلور صاف است. بلقیس گفت: پروردگار من، قطعا من به خودم ظلم کرده ام و من با سلیمان در مقابل پروردگار جهانیان تسلیمم. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۱

امر به معروف و نهی از منکر

سالک الی اللّه باید به هر وسیله ای که می تواند اظهار قدرت کند تا دیگران را هدایت نماید و به خصوص حکام و مدیران و سیاستمداران  منحرف را به راه راست وادار کند.

«قضیه حضرت صالح علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۵﴾

و قطعا به طرف قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدا را بپرستید. پس ناگهان آنها دو دسته شدند که به نزاع پرداختند. ﴿۴۵﴾

قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۶﴾

صالح گفت: اى قومِ من، چرا به بدى قبل از نیکى، عجله مى کنید؟ چرا از خدا تقاضاى بخشش نمى کنید تا شاید شما مشمول مهربانى گردید. ﴿۴۶﴾

قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿۴۷﴾

گفتند: ما تو و کسانى را که با تو هستند به فال بد گرفته ایم. صالح گفت: فال بد شما نزد خدا است. بلکه شما مردمى هستید که امتحان مى شوید. ﴿۴۷﴾

وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿۴۸﴾

و در آن شهر نُه جمعیت بودند که در زمین فساد مى کردند و صلح نمى کردند (طرفدار صلح نبودند). ﴿۴۸﴾

قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۴۹﴾

گفتند: به خدا هم قسم شوید که بر صالح و خانواده اش شبیخون زنیم. سپس به ولىّ او مى گوییم: ما از هلاکت خانواده او خبر نداریم و قطعا ما در گفتارمان راستگو هستیم. ﴿۴۹﴾

وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۰﴾

و آنها مکر مهمّى کردند و ما هم پنهانى براى آنها نقشه اى کشیدیم ولى آنها شعور نداشتند. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیات ۵۰ – ۴۵

قضیه حضرت صالح علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قضیه حضرت صالح علیه السلام استفاده های زیر را بکند:

۱  –  بندگی خدا را جدّی بگیرد و تفرقه و خصومت ایجاد نکند.

۲  –  به گناه قبل از نیکی کردن نپردازد و تا جائی که ممکن است بدی نکند.

۳  –  اگر می خواهد مورد مهربانی خدا واقع شود از خدا طلب بخشش کند.

۴  –  تا می تواند زبان به نیکی باز کند و هیچ چیز و هیچ کس را به فال بد نگیرد.

۵  –  در کارهای حرام و معصیت به دیگران کمک نکند و با مردم فاسد در کارهای بد هم قسم نشود تا مبتلا به دروغ گوئی و مکر و حیله نگردد.

فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۱﴾

پس نگاه کن که چگونه عاقبت مکرشان گردید. قطعا ما آنها و قومشان همگى را نابود کردیم. ﴿۵۱﴾

فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵۲﴾

این خانه هاى آنها است که به خاطر ظلمشان خالى مانده. قطعا در آن نشانه اى است براى مردمى که دانا هستند. ﴿۵۲﴾

وَأَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۵۳﴾

و ما نجات دادیم کسانى را که ایمان آورده و تقوى پیشه کرده بودند. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیات ۵۳ – ۵۱

عبرت گرفتن از تاریخ

سالک الی اللّه باید تاریخ گذشتگان را مطالعه کند و ببیند آنهایی که با خدا مکر و حیله کرده اند چگونه از بین رفته اند و خانه هایشان خالی مانده و یا از بین رفته است.

سالک الی اللّه باید نجات از هر بدی و عذاب را در ایمان و تقوی بداند و به هیچ وجه نزدیک معصیت نشود.

«قضیه حضرت لوط علیه السلام»

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۵۴﴾

و لوط را فرستادیم زمانى که به قومش گفت: آیا شما به طرف فحشاء مى روید و حال آنکه شما بینشى دارید؟ ﴿۵۴﴾

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۵۵﴾

آیا شما از روى شهوت به طرف مردها غیر از زنها مى روید؟ بلکه شما قومى هستید که خود را به نادانى مى زنید. ﴿۵۵﴾

فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ﴿۵۶﴾

جواب قومش چیزى جز این نبود که گفتند: آل لوط را از قریه خود بیرون کنید. قطعا آنها مردمى هستند که خود را پاک نگه مى دارند. ﴿۵۶﴾

فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۵۷﴾ 

پس ما او و اهلش را نجات دادیم به جز زنش که مقدّر کردیم تا او از باقى ماندگان باشد. ﴿۵۷﴾

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۵۸﴾

بر آنها بارانى باراندیم. پس باران آن اِنذارشدگان، بسیار بد بود. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیات ۵۸ – ۵۴

قضیه حضرت لوط علیه السلام

سالک الی اللّه باید مردم را که علنا گناه می کنند با جدّیت بیشتری آنها را نهی از منکر کند و به هر نحوی که ممکن است مانع انجام گناهان علنی دیگران شود به خصوص گناهانی که در ارتباط با جنبه های شهوانی و فساد است که مردمان جاهل انجام می دهند. والا اگر نهی از منکر نکرد و بلکه در گناهان با گنه کاران خود را شریک قرار داد خدا او را هلاک می کند و از بین می برد.

«سلام خدا بر محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله»

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۵۹﴾

بگو: ستایش براى خدا است و سلام بر بندگان انتخاب شده خدا. آیا خدا بهتر است یا آنهائى را که شریک خدا قرارشان مى دهند؟ ﴿۵۹﴾

«توجّه به وحدانیت خدا بوسیله تذکر آیات»

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ ﴿۶۰﴾

آیا کسى که آسمانها و زمین را خلق کرده و از آسمان براى شما آب نازل فرموده، و بوسیله آن باغهائى را که (درختانش سر به هم آورده) و داراى خرّمى و سبزى است براى شما رویانیده ایم و شما نمى توانستید درختانش را برویانید، آیا با خدا، خدائى است؟ بلکه آنها قومى هستند که خدا را با دیگران مساوى قرار مى دهند. ﴿۶۰﴾

أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾

یا کسى که زمین را آرام قرار داده و در میان آن زمین نهرهائى قرار داده و براى آن زمین کوههاى ثابتى قرار داده و بین دو دریا فاصله اى قرار داده، آیا با خدا، خدائى است؟ بلکه اکثر آنها نمى دانند. ﴿۶۱﴾

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۶۲﴾ 

آیا چه کسى مضطر را وقتى که دعا مى کند، اجابت نموده و بدى را از او برطرف فرموده و شما را خلفاى زمین قرار مى دهد؟ آیا با خدا، خدائى است؟ چه کم متذکر مى شوند. ﴿۶۲﴾

أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۳﴾‏

آیا چه کسى شما را در تاریکیهاى بیابان و دریا هدایت مى کند؟ و چه کسى باد را بشارت دهنده قبل از (باران) رحمتش مى فرستد؟ آیا با خدا، خدائى است؟ بالاتر است خدا از آنچه براى او شریک قرار مى دهند. ﴿۶۳﴾

أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶۴﴾

آیا چه کسى خلقت را آغاز نموده، سپس آن را تجدید کرده است و چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد؟ آیا با خدا خدائى است؟ بگو: دلیلتان را بیاورید، اگر راستگو هستید. ﴿۶۴﴾

«غیب را جز خدا نمی داند»

قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿۶۵﴾

بگو: کسى که در آسمانها و زمین است، جز خدا غیب را نمى داند و آنها نمى فهمند چه وقت مبعوث خواهند شد. ﴿۶۵﴾

«مطالبی درباره آخرت»

بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ ﴿۶۶﴾

آنها علم درستى درباره آخرت ندارند، بلکه آنها درباره آخرت در تردیدند، بلکه آنها نسبت به آخرت نابینا هستند. ﴿۶۶﴾

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿۶۷﴾

و کسانى که کافر شدند، مى گویند: آیا وقتى که ما و پدرانمان خاک شدیم، آیا ما از قبرها خارج مى شویم؟ ﴿۶۷﴾

لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾ 

قطعا ما و پدرانمان از قبل به این مطالب وعده داده شده بودیم. این مطالب جز همان خرافات پیشینیان چیزى نیست. ﴿۶۸﴾

«دستور سیر و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۶۹﴾

بگو: در روى زمین سیر و سفر کنید، پس نگاه کنید که چگونه بوده است عاقبت مجرمین؟ ﴿۶۹﴾

برداشت از آیه ۶۹

سیر و سفر

سالک الی اللّه باید روی زمین بسیار مسافرت کند و چشم بصیرت داشته باشد که عاقبت معصیت کاران را ببیند.

«سفارشاتی به پیامبر صلی الله علیه و آله درباره کفّار»

وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ ﴿۷۰﴾

و بر آنها محزون نشو و از آنچه مکر مى کنند، در تنگنا قرار نگیر. ﴿۷۰﴾

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۷۱﴾

و مى گویند: این وعده چه وقت انجام مى شود اگر شما راستگو هستید؟ ﴿۷۱﴾

قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۷۲﴾ 

بگو: امید است بعضى از آنچه را که شما درباره اش عجله مى کنید، در کنار شما بوده باشد. ﴿۷۲﴾

«خدا بر مردم مهربان است»

وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و قطعا پروردگار تو بر مردم داراى تفضّل و مهربانى است ولى اکثر مردم شکر نمى کنند. ﴿۷۳﴾

«خدا آنچه در دلها است، می داند»

وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۴﴾ 

و قطعا پروردگار تو آنچه را که (در) دلهایشان مخفى مى کنند و آنچه را که علنى مى نمایند، مى داند. ﴿۷۴﴾

وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۷۵﴾

و هیچ چیز پنهانى در آسمان و زمین نیست، مگر آنکه در کتاب آشکارى درج شده است. ﴿۷۵﴾

«قرآن بیانی است برای بنی اسرائیل»

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۷۶﴾‏

قطعا این قرآن اکثر چیزهائى را که بنى اسرائیل در آن اختلاف دارند، حکایت مى کند. ﴿۷۶﴾

وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۷۷﴾

و قطعا این قرآن هدایت و رحمت برای مؤمنین است. ﴿۷۷﴾

إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿۷۸﴾

قطعا پروردگار تو بین آنها (بنى اسرائیل) به فرمان خود قضاوت مى کند و او عزیز دانائى است. ﴿۷۸﴾

«دستور توکل»

فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ﴿۷۹﴾

پس بر خدا توکل کن. قطعا تو بر حقّ آشکاری هستی. ﴿۷۹﴾

برداشت از آیات ۷۹ – ۷۰

وظایف سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید به این سفارشات عمل کند:

۱  –  از سخنان بیهوده و مکر مردم محزون نشود.

۲  –  فکر نکند که اگر معصیت کرد عذابهای الهی او را تعقیب نمی کند.

۳  –  بداند که خدا به همه مردم تفضلاتی دارد و مهربان است.

۴  –  هر چه می تواند نعمتهای الهی را به یاد بیاورد و شکر کند.

۵  –  باید بداند که همه چیز را خدای تعالی می داند و همه آنها در قلب معصومین علیهم السلام ثبت و ضبط می شود.

۶  –  قرآن برای هدایت و رحمت به مؤمنین نازل گردیده است.

۷  –  خدای تعالی به وسیله قرآن بین همه مردم با حکمتش قضاوت می کند و او به هر چیزی دانا است.

۸  –  باید بر خدای که حق است توکل کند و خدا را در هر حال آشکارا مشاهده نماید.

«مرده چیزی درک نمی کند»

إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۸۰﴾

قطعا تو به مردگان نمى توانى چیزى بشنوانى و به افراد کر هم نمى توانى چیزى بشنوانى، زمانى که برگشته و پشت مى کنند. ﴿۸۰﴾

وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۱﴾

و تو کوران را از گمراهیشان نمى توانى هدایت کنى. تنها تو مى توانى کسانى که به آیات ما ایمان آورده است و آنها مسلمانند، بشنوانى. ﴿۸۱﴾

برداشت از آیات ۸۱ – ۸۰

خواب غفلت

سالک الی اللّه باید بداند که بعضی از مردم خواب غفلت شان منتهی به مرگ روحی شان شده است و آنها نمی توانند به هدایت آنها از گمراهی شان بپردازند زیرا تنها کسی که به نشانه های الهی ایمان داشته باشد سخن حق را می شنود و در مقابلش تسلیم می گردد.

«خروج دابه الارض»

وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ﴿۸۲﴾

و زمانى که فرمان بر آنها قرار بگیرد، ما براى آنها جنبنده اى (فرد متحرّکى) را از زمین بیرون مى آوریم که با آنها سخن بگوید. قطعا مردم به نشانه هاى ما یقین نداشتند. ﴿۸۲﴾

«آیاتی مربوط به قیامت»

وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۸۳﴾ 

و روزى که از هر امّتى فوجى از آن کسانى که آیات ما را تکذیب کرده اند محشور کنیم، پس آنها نگه داشته مى شوند. ﴿۸۳﴾

حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَكَذَّبْتُمْ بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾ 

تا زمانى که مى آیند. خدا مى گوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید، در حالى که به آن احاطه علمى نداشتید؟ آیا چه کارى بود که شما انجام مى دادید؟ ﴿۸۴﴾

وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنْطِقُونَ ﴿۸۵﴾

و فرمان بر آنها به خاطر آنچه ظلم کردند، به وقوع پیوست. پس آنها سخنى نداشتند که بگویند. ﴿۸۵﴾

«شب برای استراحت است»

أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۸۶﴾

آیا نمى بینند که ما شب را براى آنکه در آن آرامش بگیرند و روز را مایه بینش قرار داده ایم؟ قطعا در این نشانه اى است براى مردمى که ایمان مى آورند. ﴿۸۶﴾

«روز قیامت همه به وحشت می افتند»

وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ ﴿۸۷﴾

و روزى که در صور دمیده مى شود، پس کسى که در آسمانها و کسى که در زمین است فزع مى کند (به هراس مى افتد)، مگر کسى را که خدا بخواهد. و همه مردم با خضوع به محضر پروردگارشان مى رسند. ﴿۸۷﴾

«کوهها حرکت می کنند»

وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿۸۸﴾‏

و کوهها را چنان مى بینى که گمان مى کنى آنها حرکت ندارند و حال آنکه مانند حرکت ابر مى روند. آفرینش خدائى است که هر چیزى را محکم نموده. قطعا او به آنچه مى کنید، دانا است. ﴿۸۸﴾

«نتیجه کار خوب و کار بد»

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿۸۹﴾ 

کسى که با نیکى بیاید، پس براى او بهتر از آن خواهد بود و آنها از وحشت روز قیامت در امانند. ﴿۸۹﴾

وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۰﴾

و کسى که با بدى بیاید، به صورت در آتش مى افتد. آیا جز آنچه کرده اید جزا داده مى شوید؟ ﴿۹۰﴾

«مأموریتم برای بندگی خدا»

إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۱﴾

جز این نیست به من دستور داده شده که پروردگار این شهرى را که حرمت داده شده عبادت کنم، در حالى که همه چیز از او است و من مأمورم اینکه از مسلمانان باشم. ﴿۹۱﴾

«تلاوت قرآن برای مردم»

وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۹۲﴾

و اینکه قرآن را تلاوت کنم. پس کسى که هدایت شود، جز این نیست که به نفع خود هدایت شده و کسى که گمراه شده، پس بگو: جز این نیست که من از ترسانندگانم. ﴿۹۲﴾

«به زودی نشانه های خدا را می شناسید»

وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾

و بگو: حمد و ستایش مال خدا است. به زودى آیاتش را به شما نشان مى دهد، پس آن را خواهید شناخت و پروردگار تو از آنچه مى کنید، غافل نیست. ﴿۹۳﴾

برداشت از آیات ۹۳ – ۸۹

اعمال صالحه

سالک الی اللّه باید متوجه مطالب زیر باشد:

اول: آن که همیشه کارهای خوب انجام بدهد تا از وحشت روز قیامت در امان باشد.

دوم: به هیچ وجه کار بد نکند زیرا اگر کار بد بکند خدای تعالی جزای او را خواهد داد.

سوم: خدای تعالی بیشتر از آن چه که عمل کرده است گرفتارش نمی کند.

چهارم: این که بنده پروردگارش باشد و خدای کعبه را اطاعت کند.

پنجم: باید بداند همه چیز مال خدا است و در مقابل او تسلیم باشد.

ششم: قرآن را تلاوت کند و برای هدایت خود از آن برداشتی داشته باشد.

هفتم: راهنمائی های پروردگار را سپاس بگذارد و بداند که خدای تعالی از آنچه می کند غافل نیست.

سوره مبارکه شعراء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طسم ﴿۱﴾ 

طسم ﴿۱﴾

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ 

این آیات کتاب روشن است. ﴿۲﴾

«پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به خاطر ایمان مردم، خود را در فشار قرار می دهد»

لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾ 

(اى پیامبر) گویا تو مى خواهى جانت را از دست بدهى از این که آنها مؤمن نیستند؟ ﴿۳﴾

إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ﴿۴﴾ 

اگر ما بخواهیم از آسمان بر آنها نشانه اى نازل مى کنیم که گردنهایشان در مقابل آن خاضع گردد. ﴿۴﴾

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ ﴿۵﴾ 

و هیچ یادآورى تازه اى از جانب خداى بخشنده براى آنها نیامد، جز آنکه آنها از آن اعراض کننده بودند. ﴿۵﴾

فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۶﴾ 

پس قطعا تکذیب کردند و به زودى اخبار آنچه را که آنها آن را مسخره مى کردند، به آنها خواهد رسید. ﴿۶﴾

برداشت از آیات ۶ – ۱

استقامت

سالک الی اللّه نباید به خاطر اعراض و غفلت دیگران از دین مقدس اسلام، خود را ناراحت کند و متأثر باشد. بلکه فقط وظیفه او امر به معروف و نهی از منکر است. زیرا اگر آنها لیاقت می داشتند و خدای تعالی را منظور می کردند و رحمانیت خدا که شامل همه مخلوقات می شود را ندیده نمی گرفتند، خدای تعالی همه آنها را هدایت می فرمود و اهل تقوی می شدند.

«انواع گیاهان پر ارزش»

أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ﴿۷﴾ 

آیا آنها به زمین نگاه نمى کنند که چقدر از انواع گیاهان پر قیمت در آن رویانیده ایم؟ ﴿۷﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾ 

قطعا در آن نشانه اى است و(لى) بیشتر آنها مؤمن نیستند. ﴿۸﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۹﴾ 

و قطعا پروردگار تو عزیز مهربانی است. ﴿۹﴾

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰﴾ 

و زمانى که پروردگارت موسى را صدا زد بر اینکه به نزد قوم ستمگر باید بروى. ﴿۱۰﴾

قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا يَتَّقُونَ ﴿۱۱﴾ 

قوم فرعون، آیا (چرا) آنها تقوى ندارند. ﴿۱۱﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ ﴿۱۲﴾

موسى گفت: پروردگار من، من مى ترسم اینکه مرا تکذیب کنند. ﴿۱۲﴾

وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ ﴿۱۳﴾ 

و سینه ام تنگ شود و زبانم گویا نباشد. پس هارون را هم بفرست. ﴿۱۳﴾

وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ ﴿۱۴﴾ 

و از براى آنها بر عهده من گناهى است. پس مى ترسم اینکه مرا بکشند. ﴿۱۴﴾

قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ ﴿۱۵﴾ 

خدا فرمود: هرگز، بروید با نشانه هاى ما. قطعا ما با شمائیم و سخنان شما را مى شنویم. ﴿۱۵﴾

فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶﴾ 

پس به سراغ فرعون بروید، بگوئید: قطعا ما فرستاده پروردگار عالمیانیم. ﴿۱۶﴾

أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۷﴾ 

اینکه بنی اسرائیل را با ما بفرست. ﴿۱۷﴾

قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ ﴿۱۸﴾ 

فرعون گفت: آیا ما تو را در میان خودمان از کودکى تربیت نکردیم و سالهایى از عمرت در میان ما نبودى؟ ﴿۱۸﴾

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۱۹﴾‏

و انجام دادى آن کارى را که انجام دادى و تو از ناسپاسان بودى. ﴿۱۹﴾

قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ ﴿۲۰﴾ 

موسى گفت: من آن کار را انجام دادم و آن وقت من از گمراهان بودم. ﴿۲۰﴾

فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۲۱﴾ 

پس چون من از شما ترسیدم، فرار کردم. پروردگارم حکمت به من عنایت کرد و از پیامبران قرارم داده. ﴿۲۱﴾

وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۲۲﴾ 

و این نعمتى است که منّتش را بر من مى گذارى که بنى اسرائیل را بنده خود قرار داده اى. ﴿۲۲﴾

قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۲۳﴾

فرعون گفت: پروردگار جهانیان چیست؟ ﴿۲۳﴾

قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ ﴿۲۴﴾ 

موسى گفت: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است، اگر اهل یقین هستید. ﴿۲۴﴾

قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿۲۵﴾ 

فرعون به اطرافیانش گفت: آیا نمی شنوید؟ ﴿۲۵﴾

قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۶﴾ 

(موسى ادامه داد و) گفت: پروردگار شما و پروردگار پدران گذشته شما است. ﴿۲۶﴾

قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿۲۷﴾ 

فرعون گفت: قطعا این پیامبر شما که به طرف شما فرستاده شده، دیوانه است. ﴿۲۷﴾

قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲۸﴾ 

(موسى ادامه داد و) گفت: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در بین اینها است، اگر شما عقلتان را به کار بیندازید. ﴿۲۸﴾

قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ ﴿۲۹﴾ 

فرعون گفت: اگر غیر از من خدایى را انتخاب کنى، تو را از زندانیان قرار مى دهم. ﴿۲۹﴾

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ ﴿۳۰﴾ 

موسی گفت: حتّی اگر نشانه واضحی برای تو بیاورم؟ ﴿۳۰﴾

قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۳۱﴾ 

فرعون گفت: آن را بیاور، اگر از راستگویانی. ﴿۳۱﴾

فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ ﴿۳۲﴾ 

موسی عصایش را انداخت. ناگهان اژدهای آشکاری گردید. ﴿۳۲﴾

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ ﴿۳۳﴾ 

و دستش را بیرون آورد. پس ناگهان برای بینندگان سفید و روشن گردید. ﴿۳۳﴾

قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿۳۴﴾ 

فرعون به بزرگانى که در اطرافش بودند، گفت: قطعا این ساحر دانایى است. ﴿۳۴﴾

يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿۳۵﴾ 

مى خواهد شما را از سرزمینتان با سحرش خارج کند. پس چه دستور مى دهید؟ ﴿۳۵﴾

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۳۶﴾ 

گفتند: او و برادرش را مهلت بده و جمع کنندگان را در شهرها بفرست. ﴿۳۶﴾

يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ ﴿۳۷﴾

تا همه ساحران دانا را نزد تو بیاورند. ﴿۳۷﴾

فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۳۸﴾ 

بالاخره ساحران برای میعادگاه روز معینی جمع آوری شدند. ﴿۳۸﴾

وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ ﴿۳۹﴾‏

و به مردم گفته شد: آیا شما هم در آن میعادگاه اجتماع می کنید؟ ﴿۳۹﴾

لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿۴۰﴾ 

که اگر ساحران غلبه کردند، شاید ما آنها را تأیید و پیروی کنیم. ﴿۴۰﴾

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ﴿۴۱﴾ 

پس وقتى که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: اگر ما (بر آنها) غالب بودیم، آیا براى ما اجرى خواهد بود؟ ﴿۴۱﴾

قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۲﴾ 

فرعون گفت: بله و قطعا شما در آن وقت از مقرّبین خواهید بود. ﴿۴۲﴾

قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿۴۳﴾ 

موسی به ساحران گفت: بیندازید آنچه را که می خواهید بیندازید. ﴿۴۳﴾

فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾ 

آنها ریسمانها و عصاهاى خود را انداختند و گفتند: به عزّت فرعون قسم که قطعا ما غلبه مى کنیم.﴿۴۴﴾

فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿۴۵﴾ 

موسى عصایش را انداخت. ناگهان تمام آنچه را که آنها انداخته بودند و دروغ بود، بلعید. ﴿۴۵﴾

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿۴۶﴾ 

پس همه ساحران به سجده افتادند. ﴿۴۶﴾

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾ 

گفتند: ایمان آوردیم به پروردگار عالمیان. ﴿۴۷﴾

رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۴۸﴾ 

پروردگار موسی و هارون. ﴿۴۸﴾

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۹﴾ 

فرعون گفت: شما قبل از آنکه من اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ قطعا او بزرگ شما بوده که سحر را به شما تعلیم داده است، پس به زودى خواهید فهمید. از چپ و راست، دست و پاى شما را قطع مى کنم و همه شما را به دار مى زنم. ﴿۴۹﴾

قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿۵۰﴾ 

گفتند: مشکلی نیست. قطعا ما به طرف پروردگارمان بر می گردیم. ﴿۵۰﴾

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۱﴾ 

ما طمع داریم اینکه پروردگارمان، خطاهای ما را ببخشد و اینکه اوّل مؤمن باشیم. ﴿۵۱﴾

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ ﴿۵۲﴾ 

و ما وحى کردیم به موسى اینکه بندگان مرا شبانه حرکت بده که شما مورد تعقیب هستید. ﴿۵۲﴾

فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۵۳﴾ 

فرعون، مأمورین خود را در شهرها فرستاد. ﴿۵۳﴾

إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ ﴿۵۴﴾ 

که قطعا آن گروه (بنى اسرائیل) جمعیت کمى هستند. ﴿۵۴﴾

وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ﴿۵۵﴾ 

و قطعا آنها ما را وادار به غیظ و غضب کرده اند. ﴿۵۵﴾

وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ ﴿۵۶﴾ 

و قطعا ما همه مان جنگجو هستیم. ﴿۵۶﴾

فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۵۷﴾ 

پس ما آنها (فرعونیان) را از باغها و چشمه ها. ﴿۵۷﴾

وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ﴿۵۸﴾ 

و از گنجها و قصرهای خوب بیرونشان کردیم. ﴿۵۸﴾

كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۵۹﴾ 

این چنین بود و ما بنی اسرائیل را وارث آنها نمودیم. ﴿۵۹﴾

فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ ﴿۶۰﴾‏

پس موقع طلوع آفتاب بنى اسرائیل را تعقیب کردند. ﴿۶۰﴾

فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ ﴿۶۱﴾ 

وقتى آن دو دسته یکدیگر را دیدند، اصحاب موسى گفتند: قطعا ما به دست فرعونیان افتادیم. ﴿۶۱﴾

قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿۶۲﴾ 

موسى گفت: هرگز. قطعا خدا با من است. پروردگار من به زودى مرا راهنمائى خواهد کرد. ﴿۶۲﴾

فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ ﴿۶۳﴾ 

پس ما به موسى وحى کردیم که با عصایت به دریا بزن. پس دریا از هم جدا شد و هر بخشى از دریا مانند کوه بزرگى (دو طرف) قرار گرفت. ﴿۶۳﴾

وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ ﴿۶۴﴾ 

و آنجا (دو لشگر را) با یکدیگر نزدیک (دریا) کردیم. ﴿۶۴﴾

وَأَنْجَيْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ ﴿۶۵﴾ 

و موسی و کسی که با او بود همه شان را نجات دادیم. ﴿۶۵﴾

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿۶۶﴾ 

سپس آن دسته دیگر را غرق نمودیم. ﴿۶۶﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۶۷﴾ 

قطعا در آن نشانه ای بود ولی اکثر آنها ایمان نیاوردند. ﴿۶۷﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۶۸﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان خدای عزیز مهربان است. ﴿۶۸﴾

«قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾ 

و برای آنها قضیه حضرت ابراهیم را تلاوت کن. ﴿۶۹﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۷۰﴾ 

وقتی که به پدر و قومش گفت: چه چیز را می پرستید؟ ﴿۷۰﴾

قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ ﴿۷۱﴾ 

گفتند: بتها را می پرستیم و همیشه زیر سایه آنها بوده و هستیم. ﴿۷۱﴾

قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿۷۲﴾ 

ابراهیم گفت: آیا وقتی که آنها را می خوانید، می شنوند؟ ﴿۷۲﴾

أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ ﴿۷۳﴾ 

یا برای شما نفع و ضرری دارند؟ ﴿۷۳﴾

قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۷۴﴾ 

گفتند: بلکه ما پدرانمان را این گونه یافته ایم که این کار را می کرده اند. ﴿۷۴﴾

قَالَ أَفَرَأَيْتُمْ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿۷۵﴾ 

ابراهیم گفت: آیا می فهمید که چه چیز را می پرستید؟ ﴿۷۵﴾

أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿۷۶﴾ 

شما و پدران گذشته تان. ﴿۷۶﴾

فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۷﴾ 

پس قطعا آنها غیر از پروردگار جهانیان، همه دشمنان منند. ﴿۷۷﴾

اَلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ ﴿۷۸﴾ 

آن خدائی که مرا خلق کرد، پس او هدایتم می کند. ﴿۷۸﴾

وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ ﴿۷۹﴾ 

و کسی که او به من طعام می دهد و به من آب می دهد. ﴿۷۹﴾

وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ ﴿۸۰﴾ 

و وقتی که مریض شدم، او شفایم می دهد. ﴿۸۰﴾

وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ ﴿۸۱﴾ 

و کسی که مرا می میراند، سپس زنده ام می کند. ﴿۸۱﴾

وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ ﴿۸۲﴾ 

و کسی که طمع دارم اینکه گناهانم را روز جزا ببخشد. ﴿۸۲﴾

رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۸۳﴾‏

پروردگار من، به من حکمت عنایت کن و مرا به صالحین ملحق بفرما. ﴿۸۳﴾

وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ ﴿۸۴﴾ 

و برای من در میان دیگران زبان صادقی قرار بده. ﴿۸۴﴾

وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ ﴿۸۵﴾ 

و از وارثین بهشت پر نعمت قرارم بده. ﴿۸۵﴾

وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ ﴿۸۶﴾

و پدرم را بیامرز، زیرا قطعا او از گمراهان است. ﴿۸۶﴾

وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ ﴿۸۷﴾ 

و در روزی که همه مبعوث می شوند، مرا رسوا نکن. ﴿۸۷﴾

يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿۸۸﴾ 

روزی که مال و فرزندان برای انسان مفید نمی باشد. ﴿۸۸﴾

إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۹﴾ 

مگر کسی که با قلب سالم به درگاه خدا بیاید. ﴿۸۹﴾

برداشت از آیات ۸۹ – ۶۹

حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام پند بگیرد و به دستورات زیر عمل کند:

اوّل: آن چه را که مورد اطاعت خود قرار می دهد بداند که این لیاقت را آن چیز دارد.

دوّم: نفع و ضرر هر کاری را که می کند بسنجد و اگر برای دنیا و آخرتش مفید است انجام دهد.

سوّم: تنها به خاطر این که کاری رسم است و گذشتگان انجام داده اند آن را انجام ندهد بلکه با توجّه به آنچه مورد پرستش قرار می دهد آن را لایق این کار بداند.

چهارم: جز خدا و راه خدای تعالی و کسانی که از طرف خدا سخن می گویند بقیه را که راههای دیگر و پرستشهای دیگر را به او ارائه می دهند دشمن خود تصوّر کند.

پنجم: بداند خدایی که او را خلق کرده همه موفقیتها را به قلبش الهام می کند و هدایتش می فرماید.

ششم: باید بداند که خدای تعالی روزی او را می دهد آن چنان که همه جانداران عالم را آب و غذا داده است.

هفتم: باید بداند که وقتی خودش با ندانم کاریهایش مریض بدنی و یا روحی می شود خدای تعالی او را با راهنماییهایش شفا می دهد.

هشتم: باید بداند که اگر خدای تعالی او را در این دنیا می میراند حیات ابدی در آخرت به او عطا می فرماید.

نهم: سالک الی اللّه باید طمع به مغفرت خدای تعالی در روز قیامت داشته باشد و از رحمت الهی مأیوس نباشد.

دهم: باید با تزکیه نفس خودش را به اخلاص برساند تا خدای تعالی قلبش را پر از حکمت کند و او را به بندگان شایسته خود ملحق فرماید.

یازدهم: باید از خدای تعالی کمک بخواهد که در بین مردم با صداقت و درستی حرکت کند.

دوازدهم: باید از خدای تعالی بهشت پر نعمت را طلب کند که نهایت همه خوبیها آن می باشد.

سیزدهم: همیشه اقوام و نزدیکانش را باید دعا کند و برای آنها طلب آمرزش کند ولو آن که از گمراهان باشند.

چهاردهم: سالک الی اللّه باید عاقبت بین و دور اندیش باشد و دائما به فکر روز قیامت، روزی که مال و فرزند برای انسان مفید نیست و تنها قلب سالم و روح سالم مفید است، باشد.

«خصوصیات روز قیامت»

وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۹۰﴾ 

و بهشت برای پرهیزکاران نزدیک می گردد. ﴿۹۰﴾

وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ ﴿۹۱﴾ 

و جهنّم برای گمراهان ظاهر می شود. ﴿۹۱﴾

وَقِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿۹۲﴾ 

و به آنها گفته می شود: کجایند آنچه را که شما می پرستید؟ ﴿۹۲﴾

مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنْصُرُونَكُمْ أَوْ يَنْتَصِرُونَ ﴿۹۳﴾ 

غیر از خدا، آیا شما را یاری می کنند یا کسی آنها را یاری می کند؟ ﴿۹۳﴾

فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ ﴿۹۴﴾ 

پس همه آن بتها و گمراهان به دوزخ ریخته می شوند. ﴿۹۴﴾

وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ ﴿۹۵﴾ 

و (با) همه لشگر ابلیس. ﴿۹۵﴾

قَالُوا وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ ﴿۹۶﴾ 

آنها در جهنّم با یکدیگر دشمنی می کنند، می گویند: ﴿۹۶﴾

تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۹۷﴾ 

به خدا قسم که ما در ضلالت واضحی بودیم. ﴿۹۷﴾

إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۹۸﴾ 

آن وقتی که ما شما را با پروردگار جهانیان مساوی می دانستیم. ﴿۹۸﴾

وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ ﴿۹۹﴾ 

و کسی جز گنهکاران ما را گمراه نکردند. ﴿۹۹﴾

فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ ﴿۱۰۰﴾ 

پس برای ما شفاعت کننده ای نخواهد بود. ﴿۱۰۰﴾

وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ ﴿۱۰۱﴾ 

و برای ما دوست صدیقی نیست. ﴿۱۰۱﴾

فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۲﴾ 

پس اگر برای ما بازگشتی بود، ما از مؤمنین بودیم. ﴿۱۰۲﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۳﴾ 

قطعا در آن جریان نشانه ای است و اکثر اینها از مؤمنان نبوده اند. ﴿۱۰۳﴾

برداشت از آیات ۱۰۳ – ۹۰

نجات از جهنّم

سالک الی اللّه برای نجات از جهنّم و گمراهی و رسیدن به کمالات به مسائل زیر توجّه کاملی داشته باشد:

اوّل: باید رعایت تقوی را در مراحل تزکیه نفس بکند تا بتواند با اهل بهشت در بهشت زندگی کند.

دوّم: نباید جزء گمراهان باشد که به جهنّمی که در آن جهنّم همه لشگریان شیطان و بت پرستان در آن هستند خواهد رفت.

سوّم: باید تزکیه نفس کند تا با خوبان محشور شود والّا در جهنّمی که همه با هم اختلاف دارند و با یکدیگر خصومت می کنند، خواهد رفت.

چهارم: باید به طرف کارهایی که او را به گمراهی می کشاند نرود تا در نتیجه به گمراهی شدیدی برسد و از مجرمین محسوب بشود و شفیعی و دوست صدیقی نداشته باشد.

پنجم: همه کارهای خوب و تزکیه نفس را در همین دنیا انجام دهد. زیرا اگر بخواهد در قیامت تزکیه نفس کند به مشکلات زیادی برخورد می کند و آرزوی برگشتن به دنیا را می نماید.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۴﴾ 

و قطعا پروردگار تو، همان او عزیز مهربانی است. ﴿۱۰۴﴾

«قضیه حضرت نوح علیه السلام»

كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۰۵﴾ 

قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۰۵﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۰۶﴾ 

آن وقتی که برادرشان نوح به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۰۶﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۰۷﴾ 

قطعا من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۰۷﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۰۸﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۰۸﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰۹﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز به عهده پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۰۹﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۱۰﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۱۰﴾

قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ ﴿۱۱۱﴾‏

قومش گفتند: آیا ما ایمان به تو بیاوریم، در حالی که افراد رذل از تو پیروی کرده اند؟ ﴿۱۱۱﴾

قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۱۲﴾ 

نوح گفت: من چه علمی به آنچه آنها عمل کرده اند، داشته ام؟ ﴿۱۱۲﴾

برداشت از آیات ۱۱۲ – ۱۰۶

نصایح حضرت نوح علیه السلام

سالک الی اللّه باید از نصایح حضرت نوح علیه السلام که رسول امینی بود استفاده کند:

اوّل: او به قومش فرمود: چرا تقوی ندارید.

دوّم: باید با اطاعت از پیغمبران تقوی را پیشه کند و کارهایش تحت فرماندهی معصومین علیهم السلام باشد.

سوّم: اگر برای دیگران مسائلی را از قبیل راهنمایی آنها و یا هر کاری را که جنبه خدایی دارد انجام داد از مردم اجر و مزدی نخواسته باشد بلکه اجرش را بر عهده خدای تعالی بگذارد.

چهارم: اگر از رهبر معصومی خواست پیروی کند به پیروانش به چشم ظاهر نگاه نکند و ثروت و مکنت آنها را در نظر نگیرد و فقر و تنگدستی آنها او را به گفتن حرف نامربوط وادار ننماید.

إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿۱۱۳﴾ 

حساب آنها جز بر عهده پروردگارم نیست، اگر شما شعور می داشتید. ﴿۱۱۳﴾

وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۴﴾ 

و من مؤمنین را دور نخواهم کرد. ﴿۱۱۴﴾

إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۱۱۵﴾ 

من جز ترساننده آشکاری چیزی نیستم. ﴿۱۱۵﴾

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ ﴿۱۱۶﴾ 

گفتند: اگر بس نکنی ای نوح، سنگسار خواهی شد. ﴿۱۱۶﴾

قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ ﴿۱۱۷﴾

نوح گفت: پروردگار من، قطعا قوم من، مرا تکذیب کردند. ﴿۱۱۷﴾

فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۸﴾ 

پس بین من و بین آنها راهى باز کن و مرا و کسى که از مؤمنین با من است، نجات بده. ﴿۱۱۸﴾

فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۱۱۹﴾

پس ما او را و کسی که با او در کشتی پر جمعیت بود، نجاتش دادیم. ﴿۱۱۹﴾

ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ ﴿۱۲۰﴾ 

سپس بعد از آنها باقی مانده را غرق نمودیم. ﴿۱۲۰﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۲۱﴾ 

قطعا در آن نشانه ای است و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۲۱﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۲۲﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۲۲﴾

«قضیه حضرت هود علیه السلام»

كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۲۳﴾ 

قوم عاد (هم) پیغمبران را تکذیب کردند. ﴿۱۲۳﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۲۴﴾ 

آن وقتی که برادرشان هود به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۲۴﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۲۵﴾ 

من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۲۵﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۲۶﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۲۶﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۲۷﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۲۷﴾

أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ ﴿۱۲۸﴾ 

آیا شما بر هر جای مرتفعی بیهوده نشانه ای می سازید؟ ﴿۱۲۸﴾

وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ ﴿۱۲۹﴾ 

و قصرهای محکمی را برای خود اتّخاذ می کنید، شاید (در دنیا) همیشه بمانید؟ ﴿۱۲۹﴾

وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ ﴿۱۳۰﴾ 

و زمانی که مجازات می کنید، مانند جبّاران مجازات می نمائید. ﴿۱۳۰﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۳۱﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۳۱﴾

وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۳۲﴾ 

و از آن کسى که شما را به آنچه مى دانید مدد کرده است، بپرهیزید. ﴿۱۳۲﴾

أَمَدَّكُمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِينَ ﴿۱۳۳﴾ 

شما را به چهارپایان و فرزندانتان مدد فرمود. ﴿۱۳۳﴾

وَجَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۱۳۴﴾ 

و باغها و چشمه ها. ﴿۱۳۴﴾

إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۳۵﴾ 

قطعا من برای شما عذاب روز بزرگ را می ترسم. ﴿۱۳۵﴾

قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ ﴿۱۳۶﴾‏

آنها گفتند: فرقی برای ما نمی کند، چه تو ما را موعظه کنی یا هرگز از موعظه کنندگان نباشی. ﴿۱۳۶﴾

إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳۷﴾ 

قطعا این جز (همان) افسانه های قبلی ها چیزی نیست. ﴿۱۳۷﴾

وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۱۳۸﴾ 

و ما عذاب نخواهیم شد. ﴿۱۳۸﴾

فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۳۹﴾

آنها هود را تکذیب کردند. پس ما هلاکشان کردیم. قطعا در آن نشانه ای است و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۳۹﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۴۰﴾ 

و قطعا پروردگار تو عزیز مهربان است. ﴿۱۴۰﴾

برداشت از آیات ۱۴۰ – ۱۲۳

قضیه حضرت هود علیه السلام

سالک الی اللّه باید به مطالب زیر عمل کند:

اوّل: نباید بدون تحقیق هر چه را شنید تکذیب کند بخصوص اگر کلام معصومین علیهم السلام و انبیاء علیهم السلام باشد بلکه باید در مرحله اول مطالب انبیاء و پاکان را تحلیل کند و باز هم اگر نفهمید آن را تکذیب نکند.

دوّم: اگر دوستانه و برادر وار کسی او را امر به معروف کرد، با محبت بپذیرد.

سوّم: اگر شخص امینی بخصوص بدون مطالبه اجر و مزد، پیشنهادی به او داد مانند تقوی و بندگی خدا فورا بپذیرد.

چهارم: در زندگی مادی بلند پروازی نکند ونشانه ای از خود در این ارتباط به جای نگذارد.

پنجم: در عین آن که باید ساختمانها و بناها را محکم و ضدّ زلزله بسازد، در دنیا نیت ماندن همیشگی را در سر نداشته باشد.

ششم: اگر کسی را به خاطر اعمال زشتش مجازات خواست بکند مانند جبّارها و طاغوتها، مجازات ننماید.

هفتم: در همه کارها تقوی داشته باشد و بندگی کامل خدای تعالی را بکند.

هشتم: از خدایی که در همه کارها به او کمک کرده است و نعمتهایی از قبیل باغها و چشمه ها و حیوانات و فرزندان به او داده است، بپرهیزد و تقوای او را رعایت کند.

نهم: در شنیدن سخنان موعظه، انعطاف پذیر باشد و خود را به جهل مرکب متّصف ننماید.

دهم: به اعمال بیهوده خود مغرور نشود و فکر نکند که خدای تعالی او را به اعمال زشتش عذاب نمی کند زیرا خدای تعالی به خاطر این که اکثر اینها ایمان واقعی نیاورده اند در عین آن که خدای تعالی رحمت خاصه ای به مؤمنین دارد، این عدّه را هلاک خواهد کرد و به عذابهایی مبتلا خواهد فرمود.

«قضیه حضرت صالح علیه السلام»

كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۴۱﴾ 

قوم ثمود (هم) پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۴۱﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۴۲﴾ 

آن وقتی که برادرشان صالح به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۴۲﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۴۳﴾ 

قطعا من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۴۳﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۴۴﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۴۴﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۴۵﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۴۵﴾

أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ ﴿۱۴۶﴾ 

آیا ﴿فکر می کنید﴾ در کمال امنیت در آنچه اینجا هست، باقی خواهید ماند؟ ﴿۱۴۶﴾

فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۱۴۷﴾ 

در باغها و چشمه ها. ﴿۱۴۷﴾

وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ ﴿۱۴۸﴾

و زراعتها و درخت خرمائی که شکوفه هایش لطیف است. ﴿۱۴۸﴾

وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ ﴿۱۴۹﴾ 

و خانه هائی از کوهها می تراشید، پس به عیش مشغول می گردید. ﴿۱۴۹﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۵۰﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۵۰﴾

وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۱۵۱﴾ 

و دستور اسراف کنندگان را اطاعت نکنید. ﴿۱۵۱﴾

اَلَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿۱۵۲﴾ 

آن کسانی که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند. ﴿۱۵۲﴾

قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿۱۵۳﴾ 

گفتند: جز این نیست که تو جادو شده ای. ﴿۱۵۳﴾

مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۵۴﴾ 

تو جز بشری مثل ما نیستی، پس نشانه ای برای ما بیاور، اگر تو از راستگویانی. ﴿۱۵۴﴾

برداشت از آیات ۱۵۴ – ۱۵۱

قضیه حضرت صالح علیه السلام

سالک الی اللّه باید همیشه به فکر اصلاح جامعه و اصلاح نفس خود باشد و دنبال فساد در روی زمین نرود و باید از انبیاء و اساتید، دلائل علمی و عقلی در مسائل معنوی بخواهد و از آنها معجزه و کرامتی توقّع نداشته باشد تا بدین وسیله بخواهد به حقیقت برسد.

قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۱۵۵﴾ 

گفت: این شتر نشانه است. برای او سهمی از آب و برای شما روز معینی سهمی از آب است. ﴿۱۵۵﴾

وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵۶﴾ 

و با او به بدی برخورد نکنید که عذاب روز بزرگ شما را خواهد گرفت. ﴿۱۵۶﴾

فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ ﴿۱۵۷﴾ 

پس آن ناقه را پی کردند، پس بعد از آن پشیمان گردیدند. ﴿۱۵۷﴾

فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۵۸﴾ 

و عذاب خدا آنها را گرفت. قطعا در آن نشانه ای بود و اکثر اینها مؤمن نبودند. ﴿۱۵۸﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۵۹﴾‏

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۵۹﴾

برداشت از آیات ۱۵۹ – ۱۵۵

ناقه صالح علیه السلام

سالک الی اللّه نباید به خاطر امور مادی دست به جنایتی که خدای تعالی از آن نهی کرده بزند. زیرا در این صورت عذاب الهی او را می گیرد با این که خدای تعالی به سالکین الی اللّه مهربانی خاصّی دارد.

«قضیه حضرت لوط علیه السلام»

كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۶۰﴾ 

قوم لوط (هم) پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۶۰﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۶۱﴾ 

آن وقتی که برادرشان لوط به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۶۱﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۶۲﴾ 

من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۶۲﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿۱۶۳﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۶۳﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶۴﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۶۴﴾

أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶۵﴾ 

آیا شما از میان جهانیان به طرف جنس ذکور می روید؟ ﴿۱۶۵﴾

وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ ﴿۱۶۶﴾ 

و آنچه را پروردگارتان برای شما از همسرانتان خلق کرده، رها می کنید؟ بلکه شما قوم تجاوزگری هستید. ﴿۱۶۶﴾

برداشت از آیات ۱۶۶ – ۱۶۰

قضیه حضرت لوط علیه السلام

سالک الی اللّه باید به دو مسئله مهم که مایه همه کمالات است توجّه داشته باشد:

اوّل: تقوی و دوّم: بندگی کامل انبیائی که از جانب خدای تعالی آمده اند، بخصوص که به خاطر تبلیغاتشان اجر و مزدی از کسی توقعّی ندارند و برای خدا کار می کنند.

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ ﴿۱۶۷﴾ 

گفتند: ای لوط، اگر بس نکنی، از اخراج شدگان خواهی بود. ﴿۱۶۷﴾

قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقَالِينَ ﴿۱۶۸﴾ 

لوط گفت: من دشمن عمل شما هستم. ﴿۱۶۸﴾

رَبِّ نَجِّنِی وَأَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ ﴿۱۶۹﴾ 

پروردگارِ من، مرا و اهلم را از آنچه اینها انجام می دهند، نجات مرحمت فرما. ﴿۱۶۹﴾

فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ﴿۱۷۰﴾ 

پس ما او و همه اهلش را نجات دادیم. ﴿۱۷۰﴾

إِلَّا عَجُوزاً فِی الْغَابِرِینَ ﴿۱۷۱﴾ 

مگر پیرزنی که در میان قوم باقی ماند. ﴿۱۷۱﴾

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿۱۷۲﴾ 

سپس دیگران را هلاک کردیم. ﴿۱۷۲﴾

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۱۷۳﴾ 

پس بر آنها بارانی باراندیم، باران انذارشدگان، بسیار بد بود. ﴿۱۷۳﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۷۴﴾ 

قطعا در آن نشانه ای بود و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۷۴﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۷۵﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۷۵﴾

برداشت از آیات ۱۷۵ – ۱۶۷

جهاد با نفس

سالک الی اللّه باید با نفس خود جهاد کند و آن قدر نفس خود را آزاد نگذارد که برای خواسته نفس به بدترین کارها دست بزند و آن قدر خدا را به غضب بیاورد که خدا او را به عذاب سختی در دنیا و آخرت مبتلا می سازد.

«قضیه حضرت شعیب علیه السلام»

كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۷۶﴾ 

اصحاب ایکه [۱] هم پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۷۶﴾

[۱]  ــ شهرى بوده است در نزدیکى مدین.

إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۷۷﴾ 

آن وقتی که شعیب به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۷۷﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۷۸﴾ 

من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۷۸﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿۱۷۹﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۷۹﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۸۰﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۸۰﴾

أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ ﴿۱۸۱﴾ 

پیمانه را کامل کنید و از ضرر زنندگان به دیگران نباشید. ﴿۱۸۱﴾

وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ﴿۱۸۲﴾ 

و با ترازوی درست وزن کنید. ﴿۱۸۲﴾

وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۱۸۳﴾‏

و به مردم چیزهائى که مى دهید، کم ندهید و بى باکانه در زمین فساد ننمائید. ﴿۱۸۳﴾

برداشت از آیات ۱۸۳ – ۱۷۶

قضیه حضرت شعیب علیه السلام

سالک الی اللّه باید به قدری در صراط مستقیم دقیقا حرکت کند که اگر چیزی به دیگری می فروشد کم ندهد و آن قدر هم افراط نکند که ضرر کند بلکه با ترازوی صحیحی جنس را بکشد و به مردم کم فروشی نکند که ممکن است به خاطر این عمل جزء فساد کنندگان در روی زمین باشد.

وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۸۴﴾ 

و تقواى خدائى را که شما و جمعیتهاى قبلى را خلق کرده، داشته باشید. ﴿۱۸۴﴾

قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿۱۸۵﴾ 

گفتند: جز این نیست که تو از سحر شده ها هستى. ﴿۱۸۵﴾

وَمَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَإِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۱۸۶﴾ 

و تو جز بشرى مثل ما نیستى و بلکه ما گمان مى کنیم که تو از دروغگویان باشى. ﴿۱۸۶﴾

فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۸۷﴾ 

پس از آسمان بر سر ما سنگهائى (قطعه هایى) ببار، اگر از راستگویانى. ﴿۱۸۷﴾

قَالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۸۸﴾ 

گفت: پروردگار من داناتر است به آنچه شما می کنید. ﴿۱۸۸﴾

فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۸۹﴾ 

پس او را تکذیب کردند و عذاب روز سایه (ابرى با صاعقه) آنها را گرفت. قطعا آن، عذابِ روز بزرگى بود. ﴿۱۸۹﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۹۰﴾ 

قطعا در آن نشانه اى است و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۹۰﴾

برداشت از آیات ۱۹۰ – ۱۸۴

تقوای الهی

سالک الی اللّه باید تقوای الهی را در همه کار رعایت کند و به اولیاء خدا و انبیاء جسارت نکند و آنها را مانند سایرین که اکثرا دروغ می گویند نداند که به عذاب بزرگی مبتلا می شود.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۹۱﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۹۱﴾

«درباره نزول قرآن»

وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۹۲﴾ 

و قطعا قرآن از طرف پروردگار عالمیان نازل شده است. ﴿۱۹۲﴾

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ﴿۱۹۳﴾ 

روح الامین آن را نازل نموده است. ﴿۱۹۳﴾

عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۱۹۴﴾ 

بر قلب تو، تا تو از بیم دهندگان باشی. ﴿۱۹۴﴾

بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ ﴿۱۹۵﴾ 

به زبان عربی آشکاری ﴿نازل نموده﴾. ﴿۱۹۵﴾

وَإِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۹۶﴾ 

و قطعا وصف آن در کتابهای گذشتگان بوده است. ﴿۱۹۶﴾

أَوَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۹۷﴾ 

آیا آن براى آنها نشانه اى نبوده است که علماى بنى اسرائیل آن را مى دانند؟ ﴿۱۹۷﴾

وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ ﴿۱۹۸﴾ 

و اگر ما قرآن را بر بعضى از عجمها نازل مى کردیم. ﴿۱۹۸﴾

فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۹۹﴾ 

پس او آن را بر آنها مى خواند، آنها به او ایمان نمى آوردند. ﴿۱۹۹﴾

كَذَلِكَ سَلَكْنَاهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۲۰۰﴾ 

این چنین قرآن را در دلهاى گنهکاران وارد مى کنیم. ﴿۲۰۰﴾

لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿۲۰۱﴾ 

ولى آنها به (قرآن) ایمان نمى آورند تا عذاب دردناک را ببینند. ﴿۲۰۱﴾

«عذاب ناگهانی»

فَيَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۰۲﴾

پس آن (عذاب) ناگهان به آنها مى رسد و آنها فهمش را ندارند. ﴿۲۰۲﴾

فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ ﴿۲۰۳﴾ 

پس مى گویند: آیا به ما مهلتى داده مى شود؟ ﴿۲۰۳﴾

أَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ ﴿۲۰۴﴾ 

آیا به عذاب ما عجله می کنند؟ ﴿۲۰۴﴾

أَفَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ ﴿۲۰۵﴾ 

آیا مى بینى تو که اگر سالهائى از زندگى بهره مندشان کنیم. ﴿۲۰۵﴾

ثُمَّ جَاءَهُمْ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿۲۰۶﴾‏

سپس آنچه را که وعده داده شده اند برای آنها بیاید. ﴿۲۰۶﴾

مَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يُمَتَّعُونَ ﴿۲۰۷﴾ 

چیزى آنها را از آنچه بهره مند شده اند، بى نیاز نکرد. ﴿۲۰۷﴾

«هیچ جمعیتی هلاک نمی شوند، مگر اینکه پیغمبرانی برای آنها بوده است»

وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ ﴿۲۰۸﴾

و ما هیچ قریه اى را هلاک نکردیم، مگر آنکه براى آنها پیامبران ترساننده اى بوده است. ﴿۲۰۸﴾

ذِكْرَى وَمَا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۲۰۹﴾ 

تا متذکر شوند و ما هرگز ظالم نبودیم. ﴿۲۰۹﴾

«درباره قرآن»

وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ ﴿۲۱۰﴾ 

و شیاطین قرآن را نازل نکرده اند. ﴿۲۱۰﴾

وَمَا يَنْبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ ﴿۲۱۱﴾ 

و این کار برای آنها سزاوار نیست و استطاعتش را هم ندارند. ﴿۲۱۱﴾

إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ﴿۲۱۲﴾ 

قطعا آنها از شنیدن وحی معزولند. ﴿۲۱۲﴾

«دستوراتی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ ﴿۲۱۳﴾ 

هیچ خدای دیگری را با خدا نخوان که تو از عذاب شدگان خواهی بود. ﴿۲۱۳﴾

وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ ﴿۲۱۴﴾

و اقوام نزدیکت را ﴿از آینده بدشان که ممکن است داشته باشند﴾ بترسان. ﴿۲۱۴﴾

وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۱۵﴾ 

و برای مؤمنینی که از تو پیروی می کنند، خفض جناح و تواضع کن. ﴿۲۱۵﴾

فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۲۱۶﴾ 

پس اگر تو را عصیان کردند، بگو: من از آنچه می کنید، بیزارم. ﴿۲۱۶﴾

وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۲۱۷﴾ 

و بر عزیز مهربان توکل کن. ﴿۲۱۷﴾

برداشت از آیات ۲۱۷ – ۲۱۴

هدایت اقوام و نزدیکان

سالک الی اللّه باید در راه هدایت اقوام و نزدیکانش کوشا باشد و در مقابل کسانی که حرف او را گوش می دهند کوچکی کند و توکل بر خدای عزیز مهربان داشته باشد.

الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ ﴿۲۱۸﴾ 

آن کسی که وقتی می ایستی تو را می بیند. ﴿۲۱۸﴾

وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ ﴿۲۱۹﴾ 

و گذشت و گذار تو را در میان سجده کنندگان مشاهده می کند. ﴿۲۱۹﴾

إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۲۲۰﴾

قطعا او شنوای دانائی است. ﴿۲۲۰﴾

هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿۲۲۱﴾ 

آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می شوند؟ ﴿۲۲۱﴾

تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿۲۲۲﴾ 

بر هر تهمت زن گنهکاری نازل می گردند. ﴿۲۲۲﴾

يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ ﴿۲۲۳﴾ 

گوش به شنیدنیها می دهند و اکثر آنها دروغ می گویند. ﴿۲۲۳﴾

وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿۲۲۴﴾ 

و شاعران را گمراهان پیروی می کنند. ﴿۲۲۴﴾

أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ ﴿۲۲۵﴾ 

آیا ندیدى که قطعا آنها در هر وادى، سرگردان فرو مى روند؟ ﴿۲۲۵﴾

وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ ﴿۲۲۶﴾ 

و قطعا آنها آنچه را که می گویند، عمل نمی کنند. ﴿۲۲۶﴾

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ﴿۲۲۷﴾

مگر کسانى که ایمان آورده باشند و اعمال شایسته کرده باشند و یاد خدا را زیاد کرده باشند و بعد از آنکه ظلم به آنها شده باشد، طلب یارى کرده باشند و زود است کسانى که ظلم کرده اند، بدانند که آنها به چگونه بازگشتى بر مى گردند. ﴿۲۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۲۷ – ۲۲۱

اغوای شیطان

سالک الی اللّه باید با خبر باشد که شیطان بر چه افرادی نزول می کند و چه مردمی را بیشتر گول می زند:

اوّل: بر کسی که به دیگران تهمت می زند.

دوّم: بر کسی که به شنیدنی ها گوش می دهد که اکثر شنیدنیها دروغ است.

سوّم: شعرایی که از گمراهان پیروی می کنند و علامتش این است که آنها به هر وادی سرگردانی وارد می شوند.

چهارم: کسانی که به آن چه می گویند عمل نمی کنند و اگر ایمان به خدا و روز قیامت بیاورند و عمل صالح کنند و زیاد به یاد خدا باشند و از خدا در مقابل ظلمی که شیطان و شیطان سیرتان به آنها می کنند، کمک بخواهند، خدا ظالمین را منقلب می کند و خدا به آنها می فهماند که نتیجه ظلمشان چه بوده است.

سوره مبارکه فرقان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿۱﴾ 

پر برکت است خدایى که بر بنده اش قرآن را نازل فرمود، تا آنکه براى جهانیان بیم دهنده باشد. ﴿۱﴾

«همه چیز را خدا خلق کرده است»

اَلَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا ﴿۲﴾‏

آن کسى که حکومت آسمانها و زمین مال او است، نه فرزندى براى خود انتخاب کرده و نه شریکى در مُلکش براى او هست و همه چیز را او خلق کرده و دقیقا اندازه گیرى کرده است. ﴿۲﴾

وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا ﴿۳﴾ 

ولى آنها غیر از خدا، خدایانى را که نمى توانند چیزى را خلق کنند و بلکه خودشان خلق شده اند و نفع و ضررى یا مرگ و حیات و رستاخیزى را براى خود مالک نیستند، اتّخاذ نمودند. ﴿۳﴾

«افتراء به پیامبر صلی الله علیه و آله»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا ﴿۴﴾ 

و کسانى که کافر شده اند، گفتند: این قرآن جز تهمتى که از خود درآورده است و در تنظیمش گروهى از دیگران به او کمک کرده اند، چیزى نیست. پس قطعا کفّار ظلم کرده و سخن دروغى را گفته اند. ﴿۴﴾

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿۵﴾ 

و گفتند که این همان قصّه هاى قدیمى است که آنها را او نوشته و هر صبح و شام بر او دیکته مى شود. ﴿۵﴾

قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۶﴾ 

بگو: قرآن را کسى که اسرارِ آسمانها و زمین را مى داند، نازل فرموده است. قطعا او آمرزنده مهربانى بوده است. ﴿۶﴾

وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا ﴿۷﴾ 

و مى گویند: این چگونه پیامبرى است که غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟ چه مى شد که بر او مَلَکى نازل مى شد تا با او مردم را انذار مى کرد؟ ﴿۷﴾

أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا ﴿۸﴾ 

یا گنجى به او نشان داده مى شد یا براى او باغى مى بود که از آن بخورد. و (بالأخره) ظالمین گفتند: شما جز از مرد سحر شده اى تبعیت نمى کنید. ﴿۸﴾

اُنْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ﴿۹﴾ 

ببین آنها چگونه براى تو مثالها را مى زنند؟ پس آنها گمراه شدند و نمى توانند راه را پیدا کنند. ﴿۹﴾

تَبَارَكَ الَّذِي إِنْ شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرًا مِنْ ذَلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَيَجْعَلْ لَكَ قُصُورًا ﴿۱۰﴾ 

پر برکت است کسى که اگر بخواهد براى تو بهتر از آن را قرار مى دهد، بهشتهایى که از زیر درختهاى آن نهرها جارى است و براى تو قصرهایى قرار مى دهد. ﴿۱۰﴾

برداشت از آیات ۱۰ – ۴

تهمت به بزرگان

سالک الی اللّه نباید به دیگران مخصوصا به بزرگان و پیامبران تهمت بزند. زیرا این چنین شخصی ملحق به کسانی می شود که به پیغمبر تهمت زدند و گفتند: در تدوین قرآن دیگران به او کمک کرده اند و حال این که همه شرائط گویای آن بود که قرآن را خدایی که همه حقایق را می داند بر پیغمبر نازل فرموده است. یا می گفتند که این پیامبر چگونه است که غذا می خورد و در بازار راه می رود؟! چرا خدا ملکی را برای رهبری ما نازل نفرموده است؟ یا چرا به پیغمبر گنجی و پولی یا باغ بزرگی که از میوه اش مردم بخورند عنایت نکرده است؟ سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی طبق افکار مردم و تصوّرات آنها کارها را انجام نمی دهد. بلکه روی مصالح و حقایق کارها را می کند. مثلاً خدایی که بهشت دائمی دارد به باغها و گنجهای دنیایی که زودگذر است نمی خواهد بهترین بندگانش را مفتخر کند.

«تکذیب قیامت»

بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا ﴿۱۱﴾‏

بلکه آنها قیامت را تکذیب کردند و ما براى کسى که قیامت را تکذیب کند، آتش شعله ور را آماده کرده ایم. ﴿۱۱﴾

إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا ﴿۱۲﴾ 

زمانى که آتش از جاى دور آنها را ببیند، صداى او را با غیظ و شعله کشیدن مى شنوند. ﴿۱۲﴾

وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا ﴿۱۳﴾ 

و وقتى که در جاى تنگ و محدودى از جهنّم در حالى که دست و پا بسته اند، انداخته مى شوند، مرگ خود را طلب مى کنند. ﴿۱۳﴾

لَا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا كَثِيرًا ﴿۱۴﴾ 

امروز یک بار مرگ خود را نخواهید، بلکه زیاد طلب مرگ بکنید. ﴿۱۴﴾

«بهشتی که به متّقین وعده داده شده است»

قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِيرًا ﴿۱۵﴾

بگو: آیا آن بهتر است یا بهشت خلدى که به اهل تقوى وعده داده شده است؟ (بهشتى که) مال آنها است، پاداش و قرارگاهشان خواهد بود. ﴿۱۵﴾

لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْدًا مَسْئُولًا ﴿۱۶﴾ 

در آن بهشت براى آنها هر چه بخواهند جاودانه خواهد بود. این وعده اى است که پروردگارت مسئولیتش را بر عهده گرفته است. ﴿۱۶﴾

«عقاب پروردگار به مدّعیان خدایی»

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿۱۷﴾ 

و روزى که مردم و آنچه را که غیر از خدا عبادت مى کردند جمع مى کند، پس به آنها مى گوید: آیا شما بودید که این بندگان مرا گمراه نمودید یا خود آنها بودند که راه را گم کرده بودند؟ ﴿۱۷﴾

قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿۱۸﴾ 

آنها مى گویند: تو پاکى. براى ما سزاوار نبود اینکه غیر از تو را براى خود صاحب اختیار بگیریم. ولى تو آنها و پدرانشان را از بهره هاى دنیا برخوردار نمودى تا جائى که یاد تو را فراموش کردند و قومى بودند که به تباهى و هلاکت رسیدند. ﴿۱۸﴾

فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿۱۹﴾ 

پس قطعا آنچه را که مى گوئید، تکذیب کردند. پس نمى توانید عذاب خدا را از خود برطرف سازید یا یارى بطلبید. و کسى که از شما ستمگرى کند، به او عذاب بزرگى مى چشانیم. ﴿۱۹﴾

«پیغمبران غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند»

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا ﴿۲۰﴾‏

و ما قبل از تو پیغمبرانى را نفرستادیم، مگر آنکه قطعا آنها غذا مى خوردند و در بازارها راه مى رفتند و ما بعضى از شما را براى بعضى دیگر وسیله امتحان قرار دادیم. آیا صبر مى کنید؟ و پروردگار تو بینا است. ﴿۲۰﴾

«چرا فرشتگان بر مردم نازل نشدند؟»

وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿۲۱﴾ 

و کسانى که امید دیدار ما را ندارند، مى گویند: چرا بر ما ملائکه نازل نشد یا چرا پروردگارمان را نمى بینیم؟ آنها در نفس خود قطعا تکبّر کردند و طغیان بزرگى نمودند. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیه ۲۱

لقاء پروردگار

سالک الی اللّه باید لقاء و دیدار خدا منظور و هدف او باشد نه این که تکبّر کند و سرکشی نماید.

يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۲۲﴾ 

روزى که ملائکه را مى بینند، براى مجرمین در آن روز بشارتى نخواهد بود و مى گویند: (شما از بهشت) ممنوعید، ممنوع. ﴿۲۲﴾

«اعمال کفّار از بین می رود»

وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ﴿۲۳﴾ 

و ما متوجّه به عملى که آنها کرده اند مى شویم، پس تمام عملشان را همچون ذرّات در هوا نابود مى کنیم. ﴿۲۳﴾

«بهشتیها جای خوبی دارند»

أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا ﴿۲۴﴾ 

در آن روز بهشتیها بهترین جایگاه و نیکوترین استراحتگاه را دارند. ﴿۲۴﴾

وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا ﴿۲۵﴾ 

و روزى که آسمان با ابرى که دارد، شکافته مى شود و ملائکه نازل مى گردند. ﴿۲۵﴾

«سختی روز قیامت»

اَلْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا ﴿۲۶﴾ 

آن روز سلطنت، حقِّ (خداى) بخشنده است. و روزى است که بر کافران بسیار سخت است. ﴿۲۶﴾

«روز حسرت ستمگران»

وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿۲۷﴾ 

و روزى که ستمگر دست خود را (با دندان) مى جود، مى گوید: اى کاش راهى را با پیغمبر اتّخاذ مى کردم. ﴿۲۷﴾

يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿۲۸﴾ 

اى واى، کاش من فلانى را براى خود دوست انتخاب نمى کردم. ﴿۲۸﴾

لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا ﴿۲۹﴾ 

قطعا مرا از (حقایق قرآن) بعد از آن که قرآن براى من آمده بود، گمراه کرد و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است. ﴿۲۹﴾

«شکایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿۳۰﴾ 

و پیامبر گفت: اى پروردگار من، قطعا قوم من این قرآن را تنها گذاشتند. ﴿۳۰﴾

برداشت از آیات ۳۰ – ۲۷

معاشرت

سالک الی اللّه باید با افراد منحرف و کسانی که از قرآن و اهل بیت علیهم السلام روگردانند و قرآن را کنار گذاشته و به سخنان منحرفین توجّه می کنند معاشرت نکند زیرا در این صورت جزء ظالمین محسوب شده و روز قیامت بسیار تأسف می خورد.

«هر پیامبری دشمنی از گناهکاران دارد»

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا ﴿۳۱﴾ 

و این گونه براى هر پیامبرى از مجرمین دشمنى قرار دادیم، و براى تو همین کفایت مى کند که پروردگارت راهنما و یاور تو است. ﴿۳۱﴾

«چرا قرآن یک جا نازل نشد؟»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ﴿۳۲﴾‏

و کسانى که کافر شدند، مى گویند: چرا قرآن بر پیامبر یک دفعه نازل نشد؟ این براى آن است که قلب تو را بوسیله قرآن ثابت نگه داریم و آن را تدریجا بر تو بخوانیم. ﴿۳۲﴾

وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ﴿۳۳﴾ 

و آنها براى تو مثلى نمى آورند، مگر آنکه حقّش را و تفسیر بهترش را ما براى تو آورده ایم. ﴿۳۳﴾

«اهل جهنّم»

اَلَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۳۴﴾ 

کسانى که بر صورتهایشان به طرف جهنّم محشور مى شوند، آنها بدترین محل (زندگى) را دارند و گمراه ترین مردم اند. ﴿۳۴﴾

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا ﴿۳۵﴾ 

و قطعا ما به موسى کتاب دادیم و با او برادرش هارون را به عنوان وزیر قرار دادیم. ﴿۳۵﴾

فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا ﴿۳۶﴾ 

پس گفتیم: به طرف مردمى که آیات ما را تکذیب کرده اند بروید. پس ما آنها را به شدت درهم کوبیدیم. ﴿۳۶﴾

«قضیه ای از حضرت نوح علیه السلام»

وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۳۷﴾ 

و وقتى که قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند، غرقشان نمودیم و براى مردم آنها را نشانه اى قرار دادیم و براى ستمگران عذاب دردناکى آماده کرده ایم. ﴿۳۷﴾

«قضیه ای از عاد و ثمود»

وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا ﴿۳۸﴾ 

و عاد و ثمود و اصحاب رس [۱] و اقوام بسیار دیگری که بین اینها بودند، (از بین بردیم). ﴿۳۸﴾

[۱]  ــ مردمى که درخت صنوبر را مى پرستیدند.

وَكُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَكُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِيرًا ﴿۳۹﴾ 

و براى همه آنها مثلهایى زدیم و همه آنها را به شدت نابود کردیم.﴿۳۹﴾

«قریه ای که بر او باران بدی نازل شد»

وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا ﴿۴۰﴾ 

و قطعا بر قریه اى که باران بدى بر آنها باریده بود، عبور کردند. آیا پس آنها آن را نمى دیدند؟ بلکه اینها انتظار روز رستاخیز را نداشتند. ﴿۴۰﴾

«استهزاء پیامبر صلی الله علیه و آله»

وَإِذَا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا ﴿۴۱﴾ 

و وقتى که تو را مى بینند، جز به باد استهزاء تو را نمى گیرند. آیا همین است کسى که خدا او را به عنوان پیامبر مبعوث کرده است؟ ﴿۴۱﴾

إِنْ كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَنْ صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۴۲﴾ 

اگر ما در پرستش خدایانمان استقامت نمى کردیم، نزدیک بود ما را گمراه کند و به زودى مى دانند وقتى که عذاب پروردگار را ببینند، چه کسى گمراهتر است. ﴿۴۲﴾

أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا ﴿۴۳﴾‏

آیا دیدى کسى را که هواى نفس خود را خداى خود قرار داده است؟ آیا پس تو مى توانى وکیل او باشى؟ ﴿۴۳﴾

«گاهی انسان بدتر از حیوانات است»

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۴۴﴾ 

یا گمان کرده اى که اکثر اینها شنوا هستند یا عقل خود را به کار مى اندازند. اینها جز مانند چهارپایان بلکه گمراهتر از آنها چیزى نیستند. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۳

جهاد با نفس

سالک الی اللّه باید جهاد با هوای نفسش بکند والا رفته رفته خدای او هوای نفسش خواهد شد و از حیوانات در پستی گمراهتر خواهد بود.

«خدای تعالی سایه را به روی زمین پهن می کند»

أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا ﴿۴۵﴾ 

آیا ندیدى که پروردگارت چگونه سایه را روى زمین پهن مى کند؟ و اگر بخواهد آن را ساکن قرار مى دهد. سپس خورشید را بر آن راهنما قرار داده ایم. ﴿۴۵﴾

ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا ﴿۴۶﴾ 

سپس آن را به نرمى به طرف خودمان جمعش مى کنیم. ﴿۴۶﴾

«خدای تعالی خواب را دربرگیرنده قرار داده»

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا ﴿۴۷﴾ 

و خدا کسى است که شب را لباس و خواب را دربرگیرنده و روز را وسیله زندگى براى شما قرار داده است. ﴿۴۷﴾

«خدای تعالی باد را بشارت دهنده قرار داده»

وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا ﴿۴۸﴾ 

و خدا کسى است که باد را جلوى رحمتش بشارت دهنده قرار داده. و از آسمان آب پاک کننده نازل نمودیم. ﴿۴۸﴾

لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا ﴿۴۹﴾

به خاطر اینکه سرزمین مرده اى را زنده کنیم و چهارپایان و انسانهاى بسیارى که خلق کرده ایم، از آن بیاشامانیم. ﴿۴۹﴾

وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا ﴿۵۰﴾ 

و قطعا ما آب را بین مردم به جریان انداختیم تا متذکر شوند. پس اکثر مردم جز کفران، از کار دیگر اِبا مى کنند. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیه ۵۰

نعمت الهی

سالک الی اللّه باید نعمتهای الهی را متذکر شود و کفران نعمت الهی را نکند.

وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيرًا ﴿۵۱﴾ 

و اگر مى خواستیم در هر قریه اى پیامبر بیم دهنده اى مبعوث مى کردیم. ﴿۵۱﴾

فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿۵۲﴾ 

پس کافران را اطاعت نکن و بوسیله قرآن با آنها جهاد بزرگى بنما. ﴿۵۲﴾

«اظهار قدرت پروردگار در دریا»

وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۵۳﴾ 

و آن خدا کسى است که دو دریا را در مجاورت هم قرار داد. این یکى گوارا و شیرین و آن شور و تلخ است و بین این دو فاصله و مانعى که با یکدیگر مخلوط نشوند، قرار داده است. ﴿۵۳﴾

«بدن بشر را از آب خلق فرمود»

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿۵۴﴾

و آن خدا کسى است که از آب، بشرى را خلق فرمود. پس او را نسب و داماد قرار داد و پروردگار تو همیشه توانا بوده است. ﴿۵۴﴾

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا ﴿۵۵﴾‏

و غیر از خدا چیزى که نفع و ضررى براى آنها ندارد، عبادت مى کنند و کافر به پروردگار خود پشت مى کند. ﴿۵۵﴾

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۵۶﴾ 

و ما تو را جز بشارت دهنده و ترساننده نفرستادیم. ﴿۵۶﴾

«اجر رسالت»

قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا ﴿۵۷﴾ 

بگو: من در مقابل رسالتم هیچ مزدى نمى خواهم، مگر کسى که مى خواهد راهى به سوى پروردگارش اتّخاذ کند. ﴿۵۷﴾

وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ﴿۵۸﴾ 

و بر خداى زنده اى که نمى میرد، توکل کن و تسبیح با حمد او را بگو. و همین بس است که او به گناهان بندگان خود آگاه است. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیات ۵۸ – ۵۷

اجر رسالت

سالک الی اللّه باید بداند که اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اجری برای رسالتش به امر پروردگار درخواست کرد برای این بود که مردم راه راست را به سوی خدا پیدا کنند و باید به خدایی که همیشه هست توکل کند و تسبیح و حمد الهی را بگوید و بداند که خدا به گناهان بندگان آگاه است.

«آسمانها و زمین را در شش روز آفرید»

اَلَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا ﴿۵۹﴾ 

خدایى که آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است، در شش روز آفرید. سپس قدرتش بر عرش رحمان مستقر شد. از او سؤال کن که آگاه است. ﴿۵۹﴾

«سجده برای خدا»

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾ 

و زمانى که به آنها گفته شد: براى خداى رحمان سجده کنید، گفتند: و رحمان کیست؟! آیا ما براى کسى که تو به ما فرمان مى دهى، سجده کنیم؟ و نفرتشان زیادتر مى شود. ﴿۶۰﴾

تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا ﴿۶۱﴾ 

پر برکت است کسى که در آسمان مدارها و برجهایى و در آن چراغ روشن و ماه درخشنده اى قرار داد. ﴿۶۱﴾

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا ﴿۶۲﴾ 

و آن خدا کسى است که شب و روز را پشت سر هم براى کسى که مى خواهد به یاد خدا باشد یا کسى که مى خواهد شکرگزار او باشد، قرار داد. ﴿۶۲﴾

«بندگان خدایی که تزکیه نفس کرده اند»

وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿۶۳﴾ 

و بندگان خداى بخشنده کسانى هستند که بى تکبّر و بدون تشریفات به روى زمین راه مى روند و وقتى که نادانها (با حرف)، آنها را مخاطب قرار مى دهند، سلام مى گویند. ﴿۶۳﴾

وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا ﴿۶۴﴾ 

و کسانى هستند که شبها براى پروردگارشان سجده و قیام مى کنند. ﴿۶۴﴾

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا ﴿۶۵﴾ 

و کسانى هستند که مى گویند: پروردگار ما عذاب جهنّم را از ما بردار که قطعا عذاب جهنّم سختِ پر دوامى خواهد بود. ﴿۶۵﴾

إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿۶۶﴾ 

قطعا جهنّم جایگاه و محل اقامت بدی است. ﴿۶۶﴾

وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا ﴿۶۷﴾‏

و کسانى هستند که وقتى انفاق مى کنند، نه اسراف کرده و نه سخت گیرى مى کنند و در بین این دو، راه اعتدال را پیشه خود کرده اند. ﴿۶۷﴾

وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ﴿۶۸﴾ 

و کسانى هستند که خداى دیگرى را با خدا نمى خوانند و کسى را که خدا کشتنش را حرام کرده نمى کشند مگر به حق و زنا نمى کنند. که کسى که چنین کند، مجازات سختى خواهد داشت. ﴿۶۸﴾

يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا ﴿۶۹﴾ 

براى او در روز قیامت عذاب دوچندان مى گردد و همیشه با اهانت در آن عذاب خواهد بود. ﴿۶۹﴾

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۷۰﴾ 

مگر کسى که توبه کند و ایمان بیاورد و کارى که مى کند، عمل صالحى باشد، پس اینها هستند که خدا گناهانشان را به حسنات مبدّل مى کند و خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۷۰﴾

وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ﴿۷۱﴾ 

و کسى که توبه کند و عمل شایسته انجام دهد، پس قطعا او به سوى خدا بازگشت خوبى نموده است. ﴿۷۱﴾

وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا ﴿۷۲﴾ 

و کسانى هستند که به باطل و زور شهادت نمى دهند و زمانى که به بیهودگى برخورد مى کنند، کریمانه از آن مى گذرند. ﴿۷۲﴾

وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ﴿۷۳﴾ 

و کسانى هستند که وقتى آیات پروردگارشان به آنها یادآورى مى شود، در مقابل آن کر و کور فرود نمى آیند. ﴿۷۳﴾

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾ 

و کسانى هستند که مى گویند: پروردگار ما، از همسرانمان و فرزندانمان روشنى چشمى به ما عنایت کن و ما را براى متّقین پیشوا قرار بده. ﴿۷۴﴾

أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﴿۷۵﴾ 

آنها هستند که غرفه هاى بهشت را به خاطر صبرى که کرده اند، جزا داده مى شوند و در آن غرفه ها با تحیت و سلام برخورد مى کنند. ﴿۷۵﴾

خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿۷۶﴾ 

همیشه در آن خواهند بود، چه محل استقرار و جایگاه خوبى است. ﴿۷۶﴾

قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا ﴿۷۷﴾

بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنائى ندارد، پس قطعا شما تکذیب کردید، به زودى (عذاب) ملازم (شما) خواهد بود. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیات ۷۷ – ۶۳

عباد الرحمان

بندگان خدا و کسانی که تزکیه نفس کرده اند صفات زیر به خوبی از آنها مشاهده می شود:

اوّل: در روی زمین بدون تشریفات و بدون تکبّر سهل و ساده راه می روند.

دوّم: وقتی با دشمن و افراد جاهل روبرو می شوند برای آنها جز سلامتی نمی خواهند.

سوّم: در شبها وقتی همه به خواب رفته اند آنها در مقابل پروردگارشان سجده می کنند و یا ایستاده با او حرف می زنند.

چهارم: در مناجاتهایشان بیشتر درباره نجات از عذاب های جهنّم سخن می گویند.

پنجم: آنها وقتی انفاق می کنند دقیقا به قدر نیاز دیگران عمل می کنند و کم و زیادی در انفاقشان وجود ندارد.

ششم: آنها به هیچ قدرتی و هیچ وسیله ای مستقلاً توجّه ندارند و فقط و فقط همه چیز را اصالتا از خدا می خواهند.

هفتم: هیچ کس را بدون آن که مجوزی از جانب خدای تعالی داشته باشند نمی کشند و یا عِرض و حیات او را از دست او نمی گیرند.

هشتم: آنها هیچ گاه زنا نمی کنند زیرا کسی که زنا کند گناه بزرگی کرده و روز قیامت عذابش مضاعف می شود و در آن عذاب همیشه با ذلّت می ماند.

نهم: آنها برای گناهانشان توبه می کنند و اعمالشان را شایسته قرار می دهند که خدای تعالی در این صورت گناهان آنها را به حسنات مبّدل می کند. زیرا خدای تعالی به اینها مهربانی خاصّی دارد و به طور کلی کسی که توبه کند و تزکیه نفس نماید و عمل صالح انجام دهد خدای تعالی توبه اش را قبول می کند.

دهم: آنها هیچ گاه شهادت باطل و به ناحق نمی دهند.

یازدهم: آنها وقتی با گفتار و رفتار بیهوده برخورد می کنند به آنها توّجه نمی نمایند بلکه کریمانه از لغو اعراض می کنند.

دوازدهم: آنها وقتی که آیات الهی را متذکر می شوند با دقّت و چشم باز و گوش باز در مقابل آن سر فرود می آورند.

سیزدهم: آنها در مناجاتشان برای دنیایشان از خدای تعالی می خواهند که همسران و فرزندان خوبی داشته باشند تا روشنایی چشم آنها باشند.

چهاردهم: آنها در مناجاتشان از خدای تعالی می خواهند که مقام امامت و مربّی بودن را برای اهل تقوی پیدا کنند و آنها را در مراحل تقوی به پیش ببرند.

پانزدهم: خدای تعالی توجّه به دعاهای آنها می کند و بندگان خوب خودش را به خاطر تحمّل مشقّاتی که در راه بندگی کشیده اند به غرفه های بهشت وارد می نماید و تحیت و سلام برای آنها می فرستد و همیشه در این بهشت خوب استقرار پیدا می کنند.

سوره مبارکه نور

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ 

سوره اى است که آن را نازل کرده و واجبش نموده ایم و در آن آیات روشنى نازل نموده ایم، شاید شما متذکر شوید. ﴿۱﴾

«حدّ زنا»

الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾ 

هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و رأفت در دین خدا براى آنها اتّخاذ نکنید، اگر ایمان به خدا و روز قیامت دارید و باید گروهى از مؤمنین مجازات آنها را شاهد باشند. ﴿۲﴾

الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾ 

مرد زناکار، جز با زن زناکار یا زن مشرک ازدواج نمى کند و زن زناکار جز مرد زناکار یا مرد مشرک را به نکاح خود در نمى آورد. و آن بر مؤمنان حرام شده است. ﴿۳﴾

«حدّ تهمت به زنهای پاک»

وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴﴾ 

و کسانى که زنهاى پاک را متّهم مى کنند، سپس چهار شاهد نمى آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و هیچ وقت شهادتشان را قبول نکنید. و اینها همان فاسقانند. ﴿۴﴾

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵﴾ 

مگر کسانى که بعد از آن، توبه کنند و خود را اصلاح نمایند. پس در این صورت قطعا خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۵﴾

برداشت از آیات ۵ – ۴

تهمت

سالک الی اللّه نباید به هیچ وجه به زنهای مؤمنه تهمت بزند و الا قول و شهادتش قبول نمی شود و جزء فاسقین محسوب خواهد شد ولی اگر توبه کند و خودش را اصلاح نماید پروردگار مهربان او را می بخشد.

وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۶﴾

و کسانى که همسران خود را متّهم مى کنند و براى آنها شاهدانى نیست جز خودشان، پس هر یک از آنها چهار مرتبه باید به نام خدا شهادت دهد و قسم بخورد. که قطعا او از راستگویان است. ﴿۶﴾

وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۷﴾ 

و در مرتبه پنجم بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. ﴿۷﴾

وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۸﴾ 

و به این طریق عذاب و کیفر (زنا) از آن زن دفع مى شود که چهار بار به خدا قسم بخورد و خدا را شاهد بگیرد که آن مرد از دروغگویان است. ﴿۸﴾

وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۹﴾ 

و در مرحله پنجم غضب خدا بر آن زن باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. ﴿۹﴾

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾‏

و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود و قطعا خدا توبه پذیر حکیمی است. ﴿۱۰﴾

«قضیه افک»

إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۱﴾ 

قطعا کسانى که آن تهمت را درآوردند، جمعى از شما بودند. ولى گمان نکنید این جریان براى شما بد بود، بلکه آن براى شما خیر بود. براى هر کسى از آنها سهمى از گناهى که کسب کرده، خواهد بود. و کسى که عهده دار بزرگتر آن گناه از این جمعیت است، براى او عذاب عظیمى خواهد بود. ﴿۱۱﴾

لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ ﴿۱۲﴾

چرا وقتى که این تهمت را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود گمان خوب نبردند و نگفتند که این تهمت آشکارایى است؟ ﴿۱۲﴾

لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿۱۳﴾ 

چرا چهار شاهد بر آن نیاوردند؟ پس وقتى که این چهار شاهد را نیاورند، آن گروه در نزد خدا همان دروغگویانند. ﴿۱۳﴾

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۴﴾ 

و اگر فضل خدا و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما نبود، به خاطر این تهمتى که زدید، عذاب سختى به شما مى رسید. ﴿۱۴﴾

إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ ﴿۱۵﴾ 

آن وقتى که این تهمت را از زبان یکدیگر با آن برخورد مى کردید و با دهانتان آنچه را که به آن علم نداشتید مى گفتید و گمان مى کردید که این مطلب کوچکى است، حال آنکه آن در نزد خدا بزرگ بود. ﴿۱۵﴾

وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ ﴿۱۶﴾ 

چرا وقتى که آن را شنیدید نگفتید، ما حقّ نداریم که درباره این تهمت حرف بزنیم؟ خدایا تو پاکیزه اى، این بهتان بزرگى است. ﴿۱۶﴾

يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۷﴾ 

خدا موعظه تان مى کند. هیچ وقت مثل این را تکرار نکنید، اگر مؤمن هستید. ﴿۱۷﴾

وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۸﴾ 

و خدا براى شما آیات را بیان مى کند و خدا داناى حکیمى است. ﴿۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۸ – ۱۱

حفظ آبروی مسلمانان

سالک الی اللّه نباید وقتی تهمتی را از کسی و یا کسانی شنید آن را قبول نماید بلکه حتّی دستور این است که به یکدیگر حسن ظنّ داشته باشند مگر آن که چهار شاهد عادل آن تهمت را شهادت دهند. و اگر کلامی را درباره کسی شنیدند بدون علم، کلمه و یا سخنی بر زبان جاری نسازند. زیرا پروردگار مهربان برای آبروی مسلمانان اهمیت زیادی قائل شده است. و دوست ندارد آبروی مردم مسلمان در نزد دیگران ریخته شود.

«مذمّت شایع کردن کارهای زشت»

إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۹﴾

قطعا کسانى که دوست دارند اینکه کارهاى زشت را در کسانى که ایمان آورده اند شایع کنند، براى آنها در دنیا و آخرت عذاب دردناکى خواهد بود. و خدا مى داند و شما نمى دانید. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیه ۱۹

نهی از تشییع فاحشه

سالک الی اللّه باید بکوشد تا به هیچ وجه، چه به وسیله گفتار و چه به وسیله اعمالش کارهای زشت را در بین اهل ایمان اشاعه ندهد. زیرا پروردگار مهربان شدیدا از این کار نهی فرموده و کسانی که مرتکب چنین عملی شوند را عذاب سختی در دنیا و آخرت خواهد فرمود.

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۲۰﴾‏

و اگر فضل خدا و مهربانى او شامل حال شما نبود، (مجازات سختى داشتید) و قطعا خدا رئوفِ مهربانى است. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیه ۲۰

مهربانی خدای تعالی

سالک الی اللّه باید بداند که در هر لحظه از زندگی اش زیر سایه فضل و مهربانی پروردگار مهربان قرار دارد و پروردگارش را باید رئوف و مهربان بداند.

«از وساوس شیطان پیروی نکنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۱﴾ 

اى کسانى که ایمان آورده اید، از قدمهاى شیطان پیروى نکنید. و کسى که از گامهاى شیطان پیروى کند، پس قطعا او را به فحشاء و منکر امر خواهد کرد. و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، هیچ یک از شما هیچ وقت تزکیه نمى شد ولى خدا هر کس را بخواهد تزکیه مى کند و خدا شنواى دانائى است. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیه ۲۱

موفقیت در تزکیه نفس

سالک الی اللّه نباید از وسوسه ها و خواسته های شیطان پیروی کند. زیرا شیطان با وسوسه ها و گامهایش می خواهد انسان را به طرف فحشاء و منکرات سوق دهد و باید موفقیتهایی که در تزکیه نفس شاملش می شود را از فضل و رحمت خدای تعالی بداند. و در حقیقت خدای تعالی او را موفّق به تزکیه نفس می فرماید.

وَلَا يَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۲﴾

و کسانى که داراى برترى و وسعت رزق از میان شما هستند، نباید از انفاق به خویشاوندان و مساکین و آنهائى که در راه خدا هجرت کرده اند، کوتاهى کنند. پس عفو کنند و گذشت نمایند. مگر شما دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد و خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیه ۲۲

عفو و گذشت

سالک الی اللّه انفاق به خویشاوندان و مساکین و مهاجرین در راه خدای تعالی باید داشته باشد و باید عفو و گذشت کند اگر دوست دارد خدای تعالی او را ببخشد و مورد مهربانی خاصش قرار دهد.

«عذاب کسانی که زنهای پاک را متّهم می کنند»

إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾ 

قطعا کسانى که زنان با ایمان پاک و بى خبر از کارهاى بد را تهمت مى زنند، در دنیا و آخرت لعنت شده اند و براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. ﴿۲۳﴾

يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾ 

روزى که علیه آنها زبانهایشان و دستهایشان و پاهایشان به آنچه عمل کرده اند شهادت خواهد داد. ﴿۲۴﴾

يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ ﴿۲۵﴾ 

آن روز، خدا، حقّ جزاى آنها را کاملاً ادا خواهد کرد و آنها مى دانند که قطعا خدا همان حقّ آشکارایى است. ﴿۲۵﴾

«پاکان، برای پاکان»

اَلْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۲۶﴾ 

زنان ناپاک مال مردان ناپاک اند و مردان ناپاک مال زنان ناپاک اند و زنان پاک مال مردان پاک اند و مردان پاک مال زنان پاک اند، اینها مبرّا هستند از آنچه درباره شان مى گویند. براى آنها مغفرت و روزى خوبى خواهد بود. ﴿۲۶﴾

«در ورود به خانه غیر، سلام کنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۲۷﴾‏

اى کسانى که ایمان آورده اید، به غیر خانه هاى خودتان داخل نشوید، مگر آنکه انسى با اهل آن داشته باشید و به اهل خانه سلام کنید، این کار شما براى شما بهتر است، شاید متذکر شوید. ﴿۲۷﴾

فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۲۸﴾ 

پس اگر در آن خانه ها کسى را نیافتید، پس داخل نشوید تا اذن به شما داده شود و اگر به شما گفتند: برگردید، پس برگردید. این براى شما پاکیزه تر است. و خدا به آنچه مى کنید دانا است. ﴿۲۸﴾

لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ ﴿۲۹﴾ 

بر شما باکى نیست اگر به خانه غیر مسکونى که براى شما در آن استفاده اى است، وارد شوید. و خدا مى داند آنچه را که اظهار و آنچه را که کتمان مى کنید. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ – ۲۷

نکاتی مهّم برای اهل ایمان

سالک الی اللّه باید این چند نکته را دقیقا رعایت کند:

اوّل: با کسانی که انس و الفتی دارد، رفت و آمد داشته باشد.

دوّم: وقتی وارد خانه ای شد به اهل آن خانه سلام کند.

سوّم: اگر داخل خانه، کسی نبود وارد نشود تا به او اجازه ورود بدهند.

چهارم: اگر مقتضی نبود که به او اجازه ورود دهند و بگویند برگرد، اطاعت کند و برگردد.

پنجم: خانه و جایی که محل سکونت کسی نیست مانعی ندارد که در آن جا وارد شود.

«به زنهای مؤمنه نگاه نکنید»

قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿۳۰﴾ 

به مؤمنین بگو: چشم خود را بپوشانند و فروج خود را حفظ کنند. این براى آنها پاکتر است. خدا به آنچه مى کنند، آگاه است. ﴿۳۰﴾

«به مردان مؤمن نگاه نکنید»

وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۱﴾‏

به زنهاى مؤمنه بگو که چشمهاى خود را بپوشانند و فرجهاى خود را حفظ کنند و زینتهاى خود را ظاهر نکنند مگر آنچه از آنها ظاهر است و روسریهاى خود را بر سینه هاى خود بیندازند و زینت خود را مگر براى شوهرهاى خود یا پدران خود یا پدران شوهرهاى خود یا پسران خود یا پسران شوهران خود یا برادران خود یا پسران برادران خود یا پسران خواهرهاى خود یا زنان خود یا بردگان خود یا افراد سفیهى از مردها که به زن تمایلى ندارند یا کودکانى که بر عورت زنها اطّلاعى ندارند ظاهر نکنند و پاى خود را آنچنان به زمین نزنند که زینتهائى را که مخفى کرده اند معلوم شود. و اى مؤمنین، همه تان به سوى خدا توبه کنید، شاید رستگار شوید. ﴿۳۱﴾

«دستور ازدواج»

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۳۲﴾ 

مجرّدهاى از خود را و غلامان و کنیزان صالحتان را همسر بدهید. اگر تنگدست باشند، خدا از فضل خودش آنها را بى نیاز مى کند و خدا گشایش دهنده دانایى است. ﴿۳۲﴾

وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳۳﴾ 

و کسانى که نمى توانند ازدواج کنند، باید پاکدامنى را پیشه نمایند تا خدا از فضل خودش آنها را بى نیاز کند. و کسانى از بردگان شما که مایلند مکاتبه شوند، پس اگر در آنها خیرى مى دانید با آنها مکاتبه کنید و از مالى که خدا به شما داده است، به آنها بدهید. و کنیزان خود را براى دستیابى به زندگى دنیا اگر آنها پاکى را مى خواهند، وادار به تجاوزگرى ننمایید. و کسى که آنها را مجبور کند، پس قطعا خدا بعد از اجبار آنها بخشنده مهربانى است. ﴿۳۳﴾

وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَمَثَلًا مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿۳۴﴾ 

و قطعا ما براى شما آیات بیان کننده اى و مَثَلى از کسانى که قبل از شما بودند و همچنین موعظه از براى پرهیزکاران نازل نموده ایم. ﴿۳۴﴾

«آیه نور و تمجید از اهل بیت عصمت علیهم السلام»

اَللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳۵﴾ 

خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَل نور خدا مانند ظرف چراغى است که در آن چراغى باشد. آن چراغ در حبابى باشد. آن حباب مانند یک ستاره درخشانى باشد. (آن چراغ) با روغنى که از درخت پر برکت زیتونى که نه شرقى و نه غربى باشد، روشن مى شود. نزدیک است روغنش اگر چه تماس با آتش نگرفته باشد، شعله ور گردد، نورى بر نور. خدا هدایت مى کند با نورش کسى را که بخواهد. و خدا مَثَلهایى براى مردم مى زند و خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۳۵﴾

فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿۳۶﴾‏

در خانه هایى است که خدا اذن فرموده، اینکه نام خدا بلند شود و یاد شود و براى خدا در آن صبح و شام تسبیح گردد. ﴿۳۶﴾

رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿۳۷﴾ 

مردانى که تجارت و معامله آنها را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات باز نمى دارد، آنها از روزى که دلها و دیده ها، زیر و رو مى شود، مى ترسند. ﴿۳۷﴾

لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۸﴾ 

تا خدا به نیکوترین چیزى که عمل کردند، آنها را جزا دهد و از فضلش براى آنها بیفزاید و خدا بدون حساب هر که را بخواهد روزى مى دهد. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۷

تجارت سودمند

سالک الی اللّه نباید تجارت و معامله و کسب و کارش او را از یاد پروردگار غافل کند و از بر پاداشتن نماز و دادن زکات دورش نماید. و همیشه باید به یاد قیامت باشد. زیرا خدای تعالی در آخرت به بهترین نحو جزای اعمالش را می دهد و کسانی که برای رضای پروردگار کاری می کنند، بدون حساب مورد لطف و مهربانی خدای تعالی قرار می گیرند.

«اعمال کفّار مانند سراب است»

وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۳۹﴾ 

و کسانى که کافر شدند، اعمالشان مانند سرابى که در کویر باشد و انسان تشنه لب گمان مى کند که آن آب است و وقتى که نزد آن مى رود آن را چیزى نمى یابد و(لى) خدا را نزد آن مى یابد که حساب او را کاملاً مى دهد و خدا سریع الحساب است. ﴿۳۹﴾

أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ ﴿۴۰﴾ 

یا مانند تاریکى شدیدى در دریاى عمیق و پهناورى که موج بالاى آن موج دیگرى، آن را پوشانده، بالاى آن ابرى (سیاه). تاریکى هایى که بر روى یکدیگر قرار گرفته (و حتّى) وقتى که دست خود را بیرون مى آورد، ممکن نیست آن را ببیند و کسى را که خدا براى او نورى قرار ندهد، نورى براى او نخواهد بود. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ – ۳۹

اعمال کفّار

سالک الی اللّه باید بداند که کفر ﴿در هر درجه ای که باشد﴾ نمی گذارد که او به حقیقت دست یابد و اعمالش مثل سراب است که ظاهری دارد ولی واقعیت ندارد لب تشنه او را سیراب نمی کند. و یا مثل تاریکی شدیدی است که در دریای عمیق و پهناوری باشد که آب روی هم انباشته شده و ابر سیاهی نیز بالای آن را گرفته باشد و حتی دست خود را در آن تاریکی نبیند. این سراب و این تاریکی وحشتناک در حقیقت شبیه اعمال کفّار است که نور ندارند، حقیقت ندارند، و انسان باید حقیقت و نور را از پروردگار تقاضا کند.

«همه چیز خدا را تسبیح می کنند»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿۴۱﴾ 

آیا ندیدى که قطعا کسى که در آسمانها و زمین است و پرنده ها وقتى که بال پهن کرده اند، خدا را تسبیح مى کنند؟ همه آنها نماز و تسبیح خود را مى دانند و خدا به آنچه مى کنند، دانا است. ﴿۴۱﴾

وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿۴۲﴾ 

و برای خدا مالکیت آسمانها و زمین است و برگشت همه به سوی خدا است. ﴿۴۲﴾

«کیفیت نزول باران»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِيهَا مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ ﴿۴۳﴾‏

آیا ندیدى که قطعا خدا ابرها را مى راند، سپس میان آنها را با هم جمع مى کند و بعد آن را متراکم قرار مى دهد؟ پس مى بینى که از لابلاى آن، دانه هاى باران خارج مى شود و از آسمان از کوههایى که در آن آسمان است، دانه هاى تگرگ را نازل مى کند و هر کس را که بخواهد بوسیله آن آسیب مى رساند و از هر کس که بخواهد، آن آسیب را برطرف مى کند. نزدیک است درخشندگى برق آن ابرها نور چشمها را ببرد. ﴿۴۳﴾

يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۴۴﴾ 

خدا شب و روز را می چرخاند. قطعا در آن برای صاحبان بصیرت عبرتی خواهد بود. ﴿۴۴﴾

«تقسیم بندی حیوانات»

وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴۵﴾ 

و خدا هر جنبنده اى را از آب خلق کرد، پس بعضى از آنها بر شکم راه مى روند و بعضى از آنها روى دو پا راه مى روند و بعضى از آنها روى چهارپا راه مى روند. خدا هر چیزى را بخواهد خلق مى کند. قطعا خدا بر هر چیزى قادر است. ﴿۴۵﴾

لَقَدْ أَنْزَلْنَا آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۴۶﴾ 

قطعا ما آیات روشن کننده اى را نازل نمودیم. و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى کند. ﴿۴۶﴾

برداشت از آیه ۴۶

صراط مستقیم

سالک الی اللّه باید بداند که آیات الهی روشن و واضح است و باید هدایت به راه راست و صراط مستقیم را از خدای تعالی تقاضا کند تا به او این نعمت عظمی داده شود.

«دوروئی منافقان»

وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾ 

و مى گویند: به خدا و به رسول ایمان آورده و اطاعت مى کنیم. سپس بعد از این ادّعا جمعى از آنها رو مى گردانند و اینها مؤمن نیستند. ﴿۴۷﴾

وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۴۸﴾ 

و وقتى که به طرف خدا و رسولش دعوت مى شوند که خدا بین آنها حکم کند، ناگهان جمعى از آنها اعراض مى کنند. ﴿۴۸﴾

وَإِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ ﴿۴۹﴾ 

و اگر حقّ به آنها داده شود، آنها به سوی او با فرمانبرداری می آیند. ﴿۴۹﴾

برداشت از آیات ۴۹ – ۴۷

نفاق

سالک الی اللّه اگر می خواهد از نفاق و دوروئی دور باشد باید در اطاعت و ایمان به خدا و رسولش صادق باشد و باید وقتی خدا و رسولش حکمی می کنند آن را قبول داشته باشد و همیشه طالب حق باشد چه به نفع او و چه به ضررش باشد.

أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۵۰﴾ 

 آیا در دلهاشان مرض است یا شک کرده اند یا مى ترسند خدا و رسولش بر آنها ظلم کنند؟ بلکه اینها خودشان ستمگرانند. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیه ۵۰

امراض روحی

سالک الی اللّه باید خود را از امراض روحی پاک کند، به خدا و رسولش شک و تردید نداشته باشد و یقین داشته باشد که خدا و رسولش هیچ وقت به هیچ موجود و بشری ظلم نمی کنند.

«سخن مؤمنین در مقابل دعوت خدا»

إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵۱﴾ 

جز این نیست که سخن مؤمنین زمانى که به سوى خدا و رسولش براى اینکه بین آنها حکم کند دعوت مى شوند، مى گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم. و اینها همان رستگارانند. ﴿۵۱﴾

وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿۵۲﴾

و کسى که خدا و رسولش را اطاعت کند و از او بترسد و تقواى او را پیشه کند، پس اینها همان رستگارانند. ﴿۵۲﴾

وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لَا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۵۳﴾‏

و آنها به خدا قسم یاد کردند و در قسمشان تأکید نمودند که اگر فرمان دهى، خارج مى شوند. بگو: قسم نخورید. اطاعت شناخته شده اى نشان دهید. قطعا خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیات ۵۳ – ۵۱

رستگار کیست؟

سالک الی اللّه باید بداند که مؤمن و رستگار کسی است که وقتی خدای تعالی و رسولش حکمی می کنند فورا باید قبول کرده و اطاعت کند و از خدای تعالی بترسد و خشیت داشته باشد و تقوای الهی را رعایت کند و به جای قسم بیهوده خوردن، اطاعتش را نشان دهد. زیرا خدای تعالی به آن چه انجام می شود آگاه است.

قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۵۴﴾ 

بگو: خدا را اطاعت کنید و رسولش را اطاعت کنید. پس اگر روبگردانند، جز این نخواهد بود که بر عهده پیامبر آن چیزى است که به دوش کشیده و بر عهده شما آن چیزى است که مکلّف شده و عهده دار شده اید و اگر او را اطاعت کنید، هدایت مى شوید. و بر رسول جز رساندن حقایق به طور آشکار چیزى نیست. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیه ۵۴

انجام وظیفه

سالک الی اللّه باید در آن چیزهایی که مسئولیت انجامش را بر عهده گرفته متعهدانه عمل کند و مهمترینش اطاعت خدا و رسولش می باشد.

«وعده نجات مستضعفین»

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۵۵﴾ 

خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و عمل صالح کردند، وعده داده است که قطعا آنها را جانشینان در روى زمین قرار خواهد داد، همان طورى که قبل از اینها کسانى جانشین بودند و دینى را که خدا براى آنها راضى شده بود، داراى امکانات براى آنها قرار خواهد داد و بعد از خوفى که آنها داشتند، خدا آن را به امنیت و عدالت مبدّل خواهد کرد، به نحوى که تمام مردم مرا عبادت کنند و چیزى را شریک من قرار ندهند و کسى که بعد از آن کافر شود، آنها همان فاسقانند. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیه ۵۵

وعده الهی تحقق می پذیرد

سالک الی اللّه باید بداند و یقین داشته باشد که خدای تعالی به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده جانشینی آنها را در زمین داده است. همان گونه که با گذشتگان انجام داده است و به آنها امکانات و امنیت و عدالت بخشیده است و باید همه مردم فقط خدا را عبادت کنند و چیزی را شریک خدا قرار ندهند.

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۵۶﴾ 

و نماز را بپا دارید و زکات بدهید و از پیامبر اطاعت کنید، شاید به شما مهربانی گردد. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیه ۵۶

مهربانی خدای تعالی

سالک الی اللّه باید نماز را برپا دارد و زکات بدهد و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اطاعت کند تا شاید مورد مهربانی خدای تعالی قرار گیرد.

«از عذاب خدا نمی توان فرار کرد»

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۵۷﴾ 

هرگز گمان مبر کسانى که کافر شدند، مى توانند در روى زمین (ما را) به ستوه درآورند. و مأواى آنها آتش است و چه بد جایگاهى است. ﴿۵۷﴾

«اجازه گرفتنِ کودکان و نوجوانان از بزرگترها»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۸﴾‏

اى کسانى که ایمان آورده اید، بردگان شما و نوجوانانتان که به حدّ بلوغ نرسیده اند، در سه نوبت باید از شما اجازه بگیرند. قبل از نماز صبح و وسط روز، آن وقتى که لباسهاى خود را در مى آورید و بعد از نماز عشاء. سه نوبتى که وقتِ خلوت شما است، غیر از این سه نوبت گناهى بر شما و بر آنها نیست که بعضى از شما بر بعض دیگر وارد شوید (و با هم بنشینید). این چنین خدا براى شما نشانه ها را بیان مى کند و خدا داناى حکیمی است.[۱] ﴿۵۸﴾

[۱]  ــ طبق روایات منظور از این اذن که در این آیه آمده که باید کودکان و غلامان سه نوبت اذن بگیرند، در سه وقتى است که انسانها غالبا در اتاقهاى خلوت خود با همسرانشان هستند و با آنها خلوت کرده اند، زیرا اعراب آن وقت باکى نداشتند که غلامان و بچّه هاى ممیّز، آنها را با همسرانشان در اتاق خلوت عریان ببینند.

وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۹﴾ 

و زمانى که نوجوانان شما به حدّ بلوغ رسیدند، همان طورى که قبل از اینها بودند، اجازه مى گرفتند، اینها هم باید اجازه بگیرند. خدا این چنین آیاتش را براى شما بیان مى کند و خدا داناى حکیمى است. ﴿۵۹﴾

«درباره زنهای یائسه»

وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۶۰﴾ 

و زنان بازنشسته و یائسه اى که امید ازدواج ندارند، گناهى بر آنها نیست که لباس روى خود را بیرون بیاورند، به شرط آنکه خودنمایى با زینت و آرایش نکنند و اگر عفّت خود را حفظ کنند، براى آنها بهتر است و خدا شنواى دانائى است. ﴿۶۰﴾

«از خانه هائی که می توان بدون اذن صاحبش چیزی تصرّف کرد»

لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۶۱﴾‏

بر نابینا و افراد فلج و بر مریض گناهى نیست و نه بر شما که بخورید از (آنچه در) خانه هاتان یا (آنچه در) خانه هاى پدرانتان یا (آنچه در) خانه هاى مادرانتان یا (آنچه در) خانه هاى برادرانتان یا (آنچه در) خانه هاى خواهرانتان یا (آنچه در) خانه هاى عموهایتان یا (آنچه در) خانه هاى عمه هایتان یا (آنچه در) خانه هاى خاله هایتان یا (آنچه در) خانه هاى داییهایتان یا (آنچه در) خانه هائى که کلیدش را دارید یا (آنچه در) خانه هاى صدیقتان (دوستانتان) است. بر شما باکى نیست که همه با هم غذا بخورید و یا جدا جدا غذا بخورید. و وقتى که در خانه ها داخل مى شوید، پس بر خودتان سلام کنید که تحیتى است پر برکت و پاکیزه از طرف خدا. این چنین خدا براى شما نشانه هاى خود را بیان مى کند، شاید تعقّل کنید. ﴿۶۱﴾

«مؤمنین در کارهای مهمّ از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اجازه می گیرند»

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۶۲﴾ 

جز این نیست که مؤمنین واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند و وقتى که با پیامبر اکرم  صلى الله علیه و آله در یک امر مهمّى قرار مى گیرند، حرکتى نمى کنند، مگر آنکه از او اجازه مى گیرند. قطعا کسانى که از تو اذن مى گیرند، آنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند. پس وقتى که آنها از تو براى بعضى از کارهایشان اجازه گرفتند، به هر کس از آنها که مى خواهى اجازه بده و براى آنها از خدا طلب آمرزش کن. که قطعا خدا بخشنده مهربانى است. ﴿۶۲﴾

«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را معمولی صدا نزنید»

لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۶۳﴾ 

آنچنان که بین خودتان یکدیگر را صدا مى زنید، پیامبر را صدا نزنید. خدا مى شناسد کسانى را که پشت سر دیگران پنهان شده و فرار مى کنند. پس باید بترسند کسانى که امر او را مخالفت مى کنند، اینکه فتنه اى یا عذاب دردناکى به آنها برسد. ﴿۶۳﴾

برداشت از آیات ۶۳ – ۶۲

مؤمنین واقعی

سالک الی اللّه باید بداند مؤمنین واقعی کسانی هستند که:

اوّل: ایمان به خدا و رسولش دارند.

دوّم: قبل از هر کاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اجازه می گیرند.

سوّم: پیامبر را با احترام صدا می زنند.

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ يَعْلَمُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ وَيَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۶۴﴾

آگاه باشید که قطعا آنچه در آسمانها و زمین است، مال خدا است. قطعا خدا مى داند آنچه را که شما بر آن هستید و روزى که به سوى او برگردند به آنچه کرده اند آگاهشان مى کند و خدا به هر چیزى دانا است. ﴿۶۴﴾

سوره مبارکه مؤمنون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾

قطعا مؤمنین رستگار شدند. ﴿۱﴾

«اوصاف مؤمنین تزکیه نفس شده»

اَلَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿۲﴾

کسانی که آنها در نمازشان خاشع ‏اند. ﴿۲﴾

وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿۳﴾

و کسانی که آنها از لغو دوری می‏ کنند. ﴿۳﴾

وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿۴﴾

و کسانی که آنها زکات را عمل می‏ کنند. ﴿۴﴾

وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۵﴾

و کسانی که آنها فرج های خود را نگه می‏ دارند. ﴿۵﴾

إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿۶﴾

مگر برای همسران خود و کنیزانشان که قطعا آنها ﴿در استفاده از اینها﴾ ملامت نمی ‏شوند. ﴿۶﴾

فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿۷﴾

پس کسی که غیر از این را انجام دهد، آنها همان ها تجاوزکارانند. ﴿۷﴾

برداشت از آیات ۷ – ۱

رستگاری

سالک الی اللّه باید بداند که رستگاری فقط مال مؤمنینی است که صفات زیر را دارند:

۱ –  کسانی که با خضوع و خشوع و عشق و محبت نماز می ‏خوانند.

۲ –  کسانی که از بیهوده بودن و بیهودگی دوری می‏ کنند.

۳ –  کسانی که به دستور زکات عمل می‏ کنند و حقوق الهی را می‏ پردازند.

۴ –  کسانی که دامن خود را پاک نگه می‏ دارند و تنها به همسران خود اکتفا می‏ کنند و از حدود خود در این خصوص تجاوز نمی‏ کنند.

وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿۸﴾

و کسانی که آنها امانتها و پیمانهای خود را رعایت می‏ کنند. ﴿۸﴾

وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ ﴿۹﴾

و کسانی که آنها نمازهایشان را مواظبت می‏ کنند. ﴿۹﴾

أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ ﴿۱۰﴾

اینها همان وارثانند. ﴿۱۰﴾

اَلَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿۱۱﴾

آنها که بهشت فردوس را به ارث می‏ برند، آنها در آن جاودانند. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۸

مظاهر تزکیه نفس

سالک الی اللّه باید بداند که رستگار کسی است که امانت مردم را حفظ کند و عهد و پیمان خود را مواظبت کند و اوقات نماز را دقت نماید تا بتواند نمازش را اول وقت بخواند و به خاطر آن که تزکیه نفس کرده این کارها را بدون تکلف خود بخود انجام می ‏دهد و به همین جهت این افراد بهشتی هستند و در آن بهشت همیشه زندگی می‏ کنند.

«خلقت بدن انسان»

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ ﴿۱۲﴾

و قطعا ﴿بدن﴾ انسان را از گِل خالص آفریدیم. ﴿۱۲﴾

ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ﴿۱۳﴾

سپس او را نطفه ‏ای در قرارگاه مطمئنی قرار دادیم. ﴿۱۳﴾

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ﴿۱۴﴾

سپس نطفه را علقه خلق کردیم. پس علقه را مضغه قرار دادیم. بعد مضغه را استخوان خلق کردیم. پس بر استخوان گوشت پوشاندیم. سپس در او خلقت دیگرى ایجاد کردیم. پس پر برکت است خدایى که نیکوترین آفریننده است. ﴿۱۴﴾

ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ ﴿۱۵﴾

سپس شما قطعا بعد از آن می‏ میرید. ﴿۱۵﴾

ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ ﴿۱۶﴾

سپس شما قطعا روز قیامت مبعوث می ‏شوید. ﴿۱۶﴾

«آسمان هفتگانه»

وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ ﴿۱۷﴾

و قطعا بالاى سر شما هفت آسمانى که به هم راه دارند، خلق کردیم و ما از آفرینش غافل نبوده ایم. ﴿۱۷﴾

«باران رحمت به اندازه می ‏بارد»

وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ ﴿۱۸﴾

و ما از آسمان آب را به اندازه نازل کردیم. پس آن را در زمین ساکن نمودیم و قطعا ما بر از بین بردنش قدرت داریم. ﴿۱۸﴾

فَأَنْشَأْنَا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ لَكُمْ فِيهَا فَوَاكِهُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۱۹﴾

پس ما براى شما بوسیله آن آب باغهائى از درختان خرما و انگور ایجاد کردیم که در آن باغها براى شما میوه هاى زیادى است و بعضى از آنها را مى خورید. ﴿۱۹﴾

وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ ﴿۲۰﴾

و درختى که از طور سینا بیرون مى آید، روغن و خورشى براى خورندگان است. ﴿۲۰﴾

«منافع چهارپایان»

وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۲۱﴾

و قطعا در چهارپایان براى شما مایه پندى است. شما را از آنچه آنها در شکم دارند، سیراب مى کنیم و براى شما در آنها منفعتهاى بسیارى است و از گوشت آنها مى خورید. ﴿۲۱﴾

وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ ﴿۲۲﴾

و بر آنها و بر کشتیها سوار می ‏شوید. ﴿۲۲﴾

«جریان حضرت نوح علیه ‏السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۲۳﴾

و قطعا ما نوح را به سوى قومش فرستادیم. نوح گفت: اى قوم من، خدا را عبادت کنید. براى شما خدایى غیر از او نیست. آیا پس (چرا) تقوا پیشه نمى کنید؟ ﴿۲۳﴾

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿۲۴﴾

پس بزرگان قومش که کافر بودند، گفتند: این نوح جز بشرى مثل خودتان نیست. مى خواهد بر شما تفوّق طلبى کند. و اگر خدا مى خواست، ملائکه اى نازل مى فرمود. ما چنین چیزى را در پدران گذشته مان نشنیده ایم. ﴿۲۴﴾

إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ ﴿۲۵﴾

نوح جز مردى که به جنون مبتلا شده، چیزى نیست. پس مدّتى با او صبر کنید، (تمام مى شود.) ﴿۲۵﴾

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿۲۶﴾

نوح عرض کرد: پروردگار من، مرا به آنچه تکذیب می‏ کنند، یاری فرما. ﴿۲۶﴾

«حضرت نوح علیه ‏السلام کشتی را می‏ سازد»

فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿۲۷﴾

پس ما به او وحى کردیم که کشتى را زیر نظر ما و با وحى ما بساز، پس وقتى که فرمان ما آمد و آب از تنور فوران کرد، پس در کشتى از هر دسته یک جفتِ نر و ماده وارد کن و همچنین اهلت را، مگر کسى که وعده عذابشان از قبل از میان اهلت داده شده و مرا درباره کسانى که ظلم کرده اند، مورد خطاب قرار نده. قطعا آنها غرق خواهند شد. ﴿۲۷﴾

فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَمَنْ مَعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۸﴾

پس زمانى که تو و کسانى که با تو هستند سوار کشتى شدید، بگو: سپاس براى خدائى است که ما را از قوم ستمگر نجات داد. ﴿۲۸﴾

وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ ﴿۲۹﴾ 

و بگو: پروردگارا، مرا در منزلگاه پر برکتى فرود بیاور، زیرا تو بهترین فرودآورندگانى. ﴿۲۹﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ وَإِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ ﴿۳۰﴾ 

قطعا در آن جریان نشانه هایى بوده است، اگر چه ما آزمایش کننده بودیم. ﴿۳۰﴾

«خدای تعالی در هر زمانی پیامبرانی فرستاده است»

ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ ﴿۳۱﴾

سپس بعد از آنها جمع دیگری را آفریدیم. ﴿۳۱﴾

فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۳۲﴾

پس ما از خود آنها رسولى میان آنها فرستادیم، اینکه بپرستید خدا را، براى شما غیر از خدا معبودى نیست، آیا پس (چرا) تقوا پیشه نمى کنید؟ ﴿۳۲﴾

وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ ﴿۳۳﴾

و بزرگان از قومش آن کسانى که کافر شدند و لقاء آخرت را تکذیب کردند و ما آنها را در زندگى دنیا متنعّمشان کردیم، گفتند: این پیامبر جز بشرى مثل خودتان نیست، (زیرا) از آنچه شما مى خورید، او هم مى خورد و از آنچه شما مى آشامید، او هم مى آشامد. ﴿۳۳﴾

وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ ﴿۳۴﴾

و اگر بشری مثل خودتان را اطاعت کنید، قطعا آن وقت شما از زیانکارانید. ﴿۳۴﴾

«انکار قیامت»

أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنْتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ ﴿۳۵﴾

آیا (غیر از این است که) به شما وعده مى دهد که وقتى مردید و خاک و استخوانهایى شدید، شما (از قبرتان) بیرون آورده مى شوید؟ ﴿۳۵﴾

هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ ﴿۳۶﴾ 

هیهات، هیهات از این وعده ‏هائی که به شما داده می‏ شود. ﴿۳۶﴾

إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۳۷﴾

این نیست مگر همین زندگى دنیا که مى میریم و زنده مى شویم و ما هرگز (در قیامت) مبعوث نخواهیم شد. ﴿۳۷﴾

إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۳۸﴾

او جز مردى که بر خدا دروغ بسته است، نیست و ما هرگز به او ایمان نمى آوریم. ﴿۳۸﴾

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿۳۹﴾

گفت: پروردگارا، به من در مقابل آنچه آنها مرا تکذیب مى کنند، نصرت عنایت فرما. ﴿۳۹﴾

قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ ﴿۴۰﴾

گفت: در زمان کوتاهی پشیمان خواهند شد. ﴿۴۰﴾

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۴۱﴾

پس ناگهان صیحه آسمانى به حقّ آنها را گرفت، پس ما آنها را مانند کف و خاشاک روى آب قرار دادیم. پس براى قوم ستمگر دورى (و پستى) باد. ﴿۴۱﴾

ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُونًا آخَرِينَ ﴿۴۲﴾‏

سپس بعد از آنها جمعیت های دیگری را بوجود آوردیم. ﴿۴۲﴾

مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿۴۳﴾

هیچ مردمی اجلشان جلو نمی‏ افتد و تأخیر هم نمی‏ شود. ﴿۴۳﴾

«پیامبران پشت سر هم فرستاده شدند»

ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۴۴﴾

سپس پیامبرانمان را پشت سر هم فرستادیم. هر زمان که براى مردمى پیامبرانشان مى آمد، تکذیبش مى کردند. پس در پى بعضى از آنها، بعضى دیگر را مى فرستادیم و آنها را حکایاتى براى عبرت قرار مى دادیم. پس براى قومى که ایمان نمى آورند، دورى (و پستى) باد. ﴿۴۴﴾

«سرگذشت دیگری از حضرت موسی علیه ‏السلام»

ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۴۵﴾

سپس موسى و برادرش هارون را با نشانه هایمان و تسلّط آشکارایى فرستادیم. ﴿۴۵﴾

إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ ﴿۴۶﴾ 

به طرف فرعون و بزرگان از اطرافیانش، پس آنها تکبّر کردند و قوم برترى جویى بودند. ﴿۴۶﴾

فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ ﴿۴۷﴾

فرعون و اطرافیانش گفتند: آیا ما به دو بشرى که مثل خود ما هستند ایمان بیاوریم و حال آنکه خویشاوندانشان بندگان ما بوده اند. ﴿۴۷﴾

فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ ﴿۴۸﴾ 

پس موسی و هارون را تکذیب کردند و آنها از هلاک ‏شوندگان گردیدند. ﴿۴۸﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۴۹﴾ 

و قطعا ما به موسی کتاب دادیم که شاید آنها هدایت شوند. ﴿۴۹﴾

«یادی از عیسی بن مریم علیه السلام»

وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ ﴿۵۰﴾

و ما پسر مریم و مادرش را نشانه اى قرار دادیم و آنها را در محل مرتفعى که صاحب چشمه و آب جارى بود، مأوایشان دادیم. ﴿۵۰﴾

«خطاب به پیامبران»

يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۵۱﴾

اى پیامبران! از غذاهاى خوب و پاکیزه بخورید و شایسته عمل بکنید. قطعا من به آنچه عمل مى کنید دانایم. ﴿۵۱﴾

«همه امّتها یکی بودند»

وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ ﴿۵۲﴾

و قطعا این امّت شما هستند که امّت واحده اى مى باشند و من پروردگار شمایم، پس تقواى مرا پیشه کنید. ﴿۵۲﴾

«دین خود را بوسیله کتابهایی جدا کردند»

فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۵۳﴾

پس کارشان را جدا کرده و حزبهایى تشکیل دادند، هر حزبى به آنچه دارد خوشحال است. ﴿۵۳﴾

فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۵۴﴾

پس آنها را در آنچه فرو رفته ‏اند تا مدّتی به حال خود بگذار. ﴿۵۴﴾

أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ ﴿۵۵﴾

آیا گمان مى کنند که جز این نیست که ما به آنها بوسیله مال و پسران کمک مى کنیم؟ ﴿۵۵﴾

نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَلْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۶﴾ 

(به این جهت است که) براى آنها در خوبیها تسریع مى کنیم؟ بلکه اینها شعور ندارند.﴿۵۶﴾

«بازگشت به صفات مؤمنین تزکیه شده»

إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ﴿۵۷﴾

قطعا آنها کسانى هستند که از ترس به پروردگارشان همراه با تعظیم توجّه مى کنند. ﴿۵۷﴾

وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۸﴾

و کسانی که آنها به نشانه ‏های پروردگارشان ایمان می ‏آورند. ﴿۵۸﴾

وَالَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ ﴿۵۹﴾‏

و کسانی که آنها به پروردگارشان مشرک نمی‏ شوند. ﴿۵۹﴾

وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ ﴿۶۰﴾

و کسانى که (به آنها) آنچه باید (در راه خدا) بدهند، عطا مى کنند و (با این حال) دلهایشان ترسان است از اینکه قطعا آنها به سوى پروردگارشان بر مى گردند. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیات ۶۰ – ۵۷

ترس از خدا

سالک الی اللّه باید به خاطر محبتّش به خدا از خدا بترسد و به همه نشانه‏ های الهی ایمان داشته باشد و هیچ چیز را به هیچ نحو شریک خدا قرار ندهد و در راه خدا به خاطر ترس از خدا به دیگران انفاق کند و وقتی که به سوی خدا برگشت اجرش را از خدا دریافت نماید.

أُولَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ﴿۶۱﴾ 

اینها هستند که به طرف خوبیها سرعت دارند و آنها به آن خوبیها پیشى گیرنده اند. ﴿۶۱﴾

وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۶۲﴾

و ما هیچ کس را مگر به قدر وسعش تکلیف نمى کنیم. و در نزد ما کتابى است که به حقّ نطق مى کند و به آنها ظلم نمى شود. ﴿۶۲﴾

برداشت از آیات ۶۲ – ۶۱

سبقت در خوبی‏ها

سالک الی اللّه باید به شرایط فوق عمل کند تا در همه خوبیها بر دیگران سبقت گرفته باشد و این را بداند که خدای تعالی از او بیشتر از ظرفیتش توّقع ندارد و هیچ گاه خدای تعالی بر کسی ظلم نمی‏ کند.

«غفلت کفّار»

بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِنْ هَذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِنْ دُونِ ذَلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ ﴿۶۳﴾

بلکه دلهاى آنها از این (قرآن) در غفلت کامل است و آنها اعمالِ دیگرى غیر از آن دارند که دائما آنها را انجام مى دهند. ﴿۶۳﴾

حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ ﴿۶۴﴾

تا زمانى که ثروتمندانِ مغرورشان را به عذاب گرفتار کنیم، آن وقت است که آنها ناله هاى دردناکى مى کنند. ﴿۶۴﴾

لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لَا تُنْصَرُونَ ﴿۶۵﴾ 

امروز فریاد نکنید، زیرا قطعا شما از طرف ما یاری نخواهید شد. ﴿۶۵﴾

برداشت از آیات ۶۵ – ۶۳

عمل به قرآن

سالک الی اللّه باید از قرآن غفلت نکند و کاری غیر از عمل به قرآن و دستورات آن انجام ندهد و الا خدای تعالی ولو آن که آنها ثروتمند هم باشند به عذاب مبتلایشان می‏ کند و به هیچ وجه آنها را یاری نمی‏ نماید.

قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ ﴿۶۶﴾ 

قطعا آیات من بر شما تلاوت شد، پس شما به اعقابتان برمی‏ گشتید. ﴿۶۶﴾

برداشت از آیه ۶۶

آیات الهی

سالک الی اللّه باید بداند پروردگار مهربان همه آیات و نشانه ‏هایش را برای مردم بیان کرده است پس باید از این آیات و نشانه‏ ها بهره ببرد و هیچ وقت رضایت پروردگار را فدای رسم و رسومات غلط گذشتگانش نکند.

مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ ﴿۶۷﴾ 

در حالى که به او تکبّر مى کردید و شبها در جلسات خودتان بدگویى مى نمودید. ﴿۶۷﴾

برداشت از آیه ۶۷

تزکیه نفس

سالک الی اللّه باید از تکبّر دوری کند و از بدگویی کردن پشت سر دیگران خودداری نماید و اگر مبتلا به این صفات رذیله است باید با تزکیه نفس خود را از این صفات نجات دهد.

«تدبّر در سخن خدا و مذمّت کفّار»

أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾

آیا در کلام تدبّر نکرده اند؟ یا آنکه چیزى براى آنها آمده که براى پدران گذشته شان نیامده است؟ ﴿۶۸﴾

أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ ﴿۶۹﴾ 

یا آنکه پیامبرشان را نشناخته اند، در نتیجه آنها او را منکر مى شوند. ﴿۶۹﴾

أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ ﴿۷۰﴾ 

یا آنکه مى گویند: او دیوانه است، بلکه او حقّ را براى آنها آورده و اکثرشان از حقّ کراهت دارند. ﴿۷۰﴾

برداشت از آیات ۷۰ – ۶۸

اهمیت تدبّر کردن

سالک الی اللّه باید قوّه تفکر و تدبّرش را در آیات و کلام الهی بکار بیندازد تا بتواند کمال استفاده را از آیات الهی ببرد و بتواند سخنان پیامبران را که کلام الهی را بر زبان جاری می‏ کنند و کلام پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله را که جز حق و حقیقت را نمی‏ گفت، بپذیرد و منکر آنها نشود زیرا انکار سخنان پیامبران سبب نابودی روح انسان می‏ شود و مانع رشد و رسیدن انسان به حقایق می‏ گردد.

وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ ﴿۷۱﴾

و اگر حقّ از هواى نفس آنها پیروى مى کرد، آسمانها و زمین و هر کس که در آنها بود، فاسد مى شد. ولى ما چیزى به آنها دادیم که مایه یادآورى براى آنها است، امّا آنها از یادآورىِ خودشان روگردانند. ﴿۷۱﴾

برداشت از آیه ۷۱

هوای نفس

پیروی از هوای نفس، آسمانها و زمین و هر چه در آنها است را ممکن است به فساد بکشاند ولی خدای تعالی انسان را راهنمایی کرده تا این کار انجام نشود امّا آنهایی که اهل تزکیه نفس نیستند یادآوری های پروردگار را بدست فراموشی سپردند.

أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۷۲﴾

آیا تو از آنها مخارجى را مى خواهى؟ با اینکه هزینه پروردگارت بهتر است و او بهترین روزى دهندگان است. ﴿۷۲﴾

برداشت از آیه ۷۲

رزق همه در دست خداست

سالک الی اللّه باید بداند روزی هر موجودی دست پروردگار است و او بهترین روزی دهندگان است و پیامبران و مبلّغین اجرشان به عهده خدای تعالی است.

«پیامبر صلی ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله مردم را به راه راست دعوت می‏ کند»

وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۷۳﴾

و قطعا تو آنها را به راه راست دعوت می‏ کنی. ﴿۷۳﴾

وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ ﴿۷۴﴾

و حتما کسانی که ایمان به آخرت نمی‏ آورند، از آن راه منحرف ‏اند. ﴿۷۴﴾

وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۷۵﴾

و اگر به آنها مهربانى کنیم و ناراحتیها و ضررهایشان را برطرف نماییم، در طغیانشان لجاجت مى کنند تا حیران شوند. ﴿۷۵﴾

وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ ﴿۷۶﴾

و قطعا ما آنها را به عذاب گرفتار کردیم. پس در مقابل پروردگارشان، نه فروتنى کرده و نه تضرّع مى نمایند. ﴿۷۶﴾

حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿۷۷﴾

تا زمانى که از عذاب شدید درى به روى آنها بگشاییم. ناگهان آنها در آن حال ناامید مى شوند. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیات ۷۷ – ۷۵

ایمان

سالک الی اللّه باید ایمان به آخرت داشته باشد ولی آنهایی که ایمان به آخرت ندارند و در انحراف قرار گرفته‏ اند اگر به آنها مهربانی شود لجاجت‏شان و طغیان‏شان بیشتر می‏ شود و اگر عذاب و سختی بکشند نا امید می‏ شوند آنها کسانی هستند که در مقابل پروردگارشان فروتنی و تضرّع نمی‏ کنند. بنابراین باید سالک الی اللّه بکوشد تا ایمانش را تقویت کند و در مقابل پروردگار فروتنی و تضّرع داشته باشد.

«تذکر نعمتهای الهی»

وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿۷۸﴾

و آن خدا کسى است که براى شما شنوایى و بینائیها و دلهائى ایجاد فرمود. امّا شما کمتر شکر (او را) بجا مى آورید. ﴿۷۸﴾

وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۹﴾

و آن خدا کسى است که شما را در زمین بوجود آورد و به سوى او محشور مى شوید. ﴿۷۹﴾

وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۸۰﴾

و آن خدا کسى است که زنده مى کند و مى میراند و اختلاف شب و روز از او است. آیا پس تعقّل نمى کنید؟ ﴿۸۰﴾

«مذمّت کفّار»

بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿۸۱﴾

ولى آنها مثل آنچه را که گذشتگان گفته بودند، گفتند. ﴿۸۱﴾

قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۸۲﴾

آنها گفتند: آیا ما وقتى مُردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا دوباره برانگیخته خواهیم شد؟ ﴿۸۲﴾

لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸۳﴾

قطعا ما و پدرانمان قبلاً به این وعده داده شده بودیم، این نیست مگر (همان) افسانه هاى پیشینیان. ﴿۸۳﴾

«زمین و آنچه در آن است مال خدا است»

قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۸۴﴾

بگو: زمین و کسی که در زمین است مال کیست اگر شما می ‏دانید؟ ﴿۸۴﴾

سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۸۵﴾

به زودی می‏ گویند: مال خدا است. بگو: آیا پس متذکر نمی ‏شوید؟ ﴿۸۵﴾

«پروردگار آسمانها و عرش کیست؟»

قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۸۶﴾ 

بگو: پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش عظیم کیست؟ ﴿۸۶﴾

سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۸۷﴾ 

به زودی می‏ گویند: خدا است. بگو: آیا پس (چرا) تقوی پیشه نمی‏ کنید؟ ﴿۸۷﴾

برداشت از آیات ۸۷ – ۸۶

تقوی

فطرت همه انسانها و بشریت معترف به وجود پروردگار می ‏باشد. امّا این علم و دانایی باید همراه با تقوی باشد تا سبب گردد انسانها رشد کنند و از انحرافات مختلف و بدبختی‏های روحی نجات یابند.

«ملکوت همه چیز دست خدا است»

قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۸۸﴾

بگو: کیست که ملکوت هر چیزى بدست او است و او پناه مى دهد و براى او پناهى لازم نیست که داده شود، اگر شما مى دانید؟ ﴿۸۸﴾

سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿۸۹﴾

به زودی می‏ گویند: مال خدا است. بگو: پس چگونه سحر می‏ شوید؟ ﴿۸۹﴾

بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۹۰﴾

بلکه ما حقّ را برای آنها آوردیم و آنها قطعا دروغ گویانی هستند. ﴿۹۰﴾

«ممکن نیست با خدای تعالی خدایی باشد»

مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۹۱﴾

خدا هیچ فرزندى براى خود نگرفته و با او خداى دیگرى نمى باشد، زیرا در آن وقت هر خدایى به سوى آنچه خلق کرده است مى رود و بعضى از اینها بر بعض دیگر تفوّق پیدا مى کنند. خدا منزّه است از آنچه آنها وصف مى کنند. ﴿۹۱﴾

عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۹۲﴾

عالِم به پنهانى و آشکار است. پس بالاتر از آن است که براى او شریک قائل مى شوند. ﴿۹۲﴾

«عذابها را به من نشان بده»

قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ ﴿۹۳﴾

بگو: پروردگارِ من، چه مى شود که آن عذابهایى را که آنها وعده داده مى شوند، به من نشان دهى؟ ﴿۹۳﴾

رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۹۴﴾

پروردگارِ من، پس مرا در میان قوم ظالم قرار نده. ﴿۹۴﴾

وَإِنَّا عَلَى أَنْ نُرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ﴿۹۵﴾

و قطعا ما قادریم که آنچه را به آنها وعده داده ایم، به تو نشان دهیم. ﴿۹۵﴾

«بدیها را به خوبی پاسخ بگویید»

اِدْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ ﴿۹۶﴾

بدى را به آنچه نیکوتر است دفع کن. ما به آنچه وصف مى کنند داناتریم. ﴿۹۶﴾

برداشت از آیه ۹۶

نیکی

سالک الی اللّه باید با قاطعیت بکوشد آن چنان روحیه ‏ای در خود ایجاد کند که در مقابل بدیهای دیگران با نیکویی نمودن، بدی و زشتی را دور کند و بداند که پروردگار مهربان، دانا است به آن چه بشر انجام می‏ دهد و علم پروردگار به اعمال ما باید سبب آرامش و کسب ایمان واقعی ما گردد.

«پناه به خدا از وسوسه شیاطین»

وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ﴿۹۷﴾

و بگو: پروردگارِ من، به تو پناه می‏ برم از وسوسه‏ های شیاطین. ﴿۹۷﴾

وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ ﴿۹۸﴾

و پروردگارِ من، به تو پناه می‏ برم از اینکه آنها نزد من حاضر شوند. ﴿۹۸﴾

برداشت از آیات ۹۸ – ۹۷

شرّ شیطان

سالک الی اللّه همیشه و در همه وقت باید از شرّ شیطان و وسوسه ‏هایش به پروردگار مهربان پناه ببرد.

«درخواست مردگان»

حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿۹۹﴾

تا آن وقتى که یکى از آنها را مرگ برسد، مى گوید: پروردگارِ من، مرا برگردان. ﴿۹۹﴾

لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۰۰﴾

شاید عمل صالحى که ترک کرده ام، انجام دهم. این چنین نیست، قطعا آن کلمه اى است که گوینده اش همان شخص است و پشت سر آنها برزخى است تا روزى که مبعوث شوند. ﴿۱۰۰﴾

«نَسَب در روز قیامت فایده ندارد»

فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۱۰۱﴾

پس زمانى که در صور دمیده مى شود، در آن روز نسبها از بین آنها برداشته مى شود و از یکدیگر چیزى سؤال نمى کنند. ﴿۱۰۱﴾

فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۰۲﴾

پس کسانى که میزانشان سنگین است، آنها همان رستگارانند. ﴿۱۰۲﴾

وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿۱۰۳﴾ 

و آنهائى که میزانشان سبک است، پس آنها کسانى هستند که به خود ضرر زده و در جهنّم جاودانه خواهند ماند. ﴿۱۰۳﴾

تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ ﴿۱۰۴﴾‏

آتش صورت آنها را مى سوزاند و آنها در جهنّم صورت درهم کشیده اند. ﴿۱۰۴﴾

«سؤال و جواب با اهل جهنّم»

أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿۱۰۵﴾

آیا شما نبودید که آیات من بر شما خوانده مى شد، پس شما آن را تکذیب مى کردید؟ ﴿۱۰۵﴾

قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿۱۰۶﴾ 

مى گویند: پروردگار ما، شقاوتمان بر ما غلبه کرد و ما مردم گمراهى بودیم. ﴿۱۰۶﴾

رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿۱۰۷﴾

پروردگار ما، ما را از آتش بیرون بیاور. اگر دوباره این کار را کردیم، پس ما حتما ستمکار مى باشیم. ﴿۱۰۷﴾

قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿۱۰۸﴾ 

خدا به آنها می‏ گوید: دور شوید [۱] و در آن (جهنّم) بمانید و با من حرف نزنید. ﴿۱۰۸﴾

[۱]  ــ معمولاً این کلمه را عرب «خسأ» به سگ مى‏گوید و در فارسى معناى این کلمه «چِخه» است.

إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ ﴿۱۰۹﴾

قطعا جمعى از بندگان من بودند که مى گفتند: پروردگار ما، ما ایمان آورده ایم. پس ما را ببخش و به ما مهربان باش و تو بهترین مهربانان هستى.﴿۱۰۹﴾

فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ ﴿۱۱۰﴾

و شما آنها را به مسخره گرفتید تا از یاد من شما را غافل کردند [۱] و شما بودید که به آنها می‏ خندیدید. ﴿۱۱۰﴾

[۱]  ــ به خاطر آنکه مسخره کردن مؤمنین، تاریکى دل مى‏ آورد و انسان از یاد خدا غافل مى‏ شود، لذا خداى تعالى غفلت از یاد خودش را به مؤمنین نسبت داده و فرموده: «تا از یاد من شما را غافل کردند».

إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿۱۱۱﴾

من امروز به خاطر آنچه آنها صبر کردند، جزاى آنها را مى دهم. قطعا آنها پیروزند. ﴿۱۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱۱ – ۱۰۹

استقامت

سالک الی اللّه باید بداند که دنیا برای کسانی که دارای استقامت هستند و صبر را پیشه می‏ کنند و هم چنین برای کسانی که انسانهای با ایمان و توبه کار را مسخره می‏ کنند، گذرا و محلّ امتحان می ‏باشد ولی قطعا چون بازگشت همه انسانها به سوی پروردگار است، خدای تعالی به کسانی که برای رضایت او صبر کرده ‏اند اجر و جزای ویژه ‏ای عنایت می‏ فرماید و پیروزی و موفقیت مال صابرین است.

«مدّت زودگذر عالم دنیا»

قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ ﴿۱۱۲﴾

خدا به آنها می ‏گوید: آیا چند سال در روی زمین ماندید؟ ﴿۱۱۲﴾

قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ ﴿۱۱۳﴾

مى گویند: یک روز یا بعضى از روز را (در زمین) ماندیم. پس از آنهایى که مى شمارند، بپرس. ﴿۱۱۳﴾

قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۱۴﴾ 

خدا مى گوید: جز کمى (در دنیا) نمانده اید، اگر شما مى دانستید. ﴿۱۱۴﴾

«خلقت انسان بیهوده نیست»

أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ ﴿۱۱۵﴾

آیا پس گمان کردید که ما شما را بیهوده خلق کردیم و شما به سوى ما بر گردانده نمى شوید؟ ﴿۱۱۵﴾

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ ﴿۱۱۶﴾

پس خداى فرمانرواى حقّ که معبودى جز او نیست، برتر است. او پروردگار عرش کریم است. ﴿۱۱۶﴾

وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿۱۱۷﴾

و کسى که با خدا، خداى دیگرى را بخواند، دلیلى براى او در این کارش نمى باشد. بنابراین جز این نیست که حساب او نزد پروردگارش خواهد بود. قطعا کفّار رستگار نمى شوند. ﴿۱۱۷﴾

وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ ﴿۱۱۸﴾

و بگو: پروردگار من، بیامرز و مهربانی کن که تو بهترین مهربانانی. ﴿۱۱۸﴾

برداشت از آیات ۱۱۸ – ۱۱۵

بیهوده بودن

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی حکیم است و هیچ موجودی را بیهوده نیافریده مخصوصا انسانها را که اشرف مخلوقات ‏اند و کسانی که غیر خدا را شریک خدا قرار می‏ دهند دلیلی برای اثبات آن ندارند.

سالک الی اللّه باید بگوید خدایا مرا ببخش و به من مهربانی کن زیرا تو بهترین مهربانها هستی.

سوره مبارکه حج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«زلزله روز قیامت»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ ﴿۱﴾

اى مردم، تقواى پروردگارتان را رعایت کنید. زیرا قطعا زلزله روز قیامت چیز بزرگى است. ﴿۱﴾

يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ ﴿۲﴾

روزى که آن زلزله را مى بینید که هر زن شیردهى فرزند شیرخوارش را فراموش مى کند و هر زن حامله اى فرزندش را مى زاید و مردم را حیرت زده و مست مى بینى و حال آنکه آنها مست نیستند ولى عذاب خدا شدید است. ﴿۲﴾

برداشت از آیات ۲ – ۱

تقوی

سالک الی اللّه اگر تقوی را رعایت کند، مبتلا به عذابهای روز قیامت نمی شود و در آن روز ناراحتی ندارد.

«مجادله بدون علم درباره خدای تعالی»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ ﴿۳﴾

و بعضى از مردم کسانى هستند که بدون علم و دانشى درباره خدا مجادله مى کنند و از هر شیطان گمراه کننده اى پیروى مى نمایند. ﴿۳﴾

كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿۴﴾

بر او نوشته شده است کسى که ولایت او را قبول کند، پس قطعا آن شیطان گمراهش خواهد نمود و او را به عذاب سوزانى راهنمائیش مى نماید. ﴿۴﴾

برداشت از آیات ۴ – ۳

قول به غیر علم

سالک الی اللّه نباید در مسائلی که به آن علمی ندارد وارد شود و به خصوص درباره آن ها بحث و جدل کند که در این صورت پیرو شیطان خواهد شد و مسلم است که اگر کسی از شیطان پیروی کند، شیطان او را به عذاب سوزنده ای راهنمایی می کند.

«استدلال برای اثبات قیامت»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴿۵﴾‏

ای مردم، اگر شما درباره روز قیامت که زنده می شوید شک دارید، پس قطعا ما شما را از خاک خلقتان کردیم، سپس از نطفه،[۱] سپس از علقه،[۲] سپس از گوشتی صورت گرفته و صورت نگرفته [۳] آفریدیم، تا برای شما بیان کنیم. و تا وقت معینی هر چه را بخواهیم، در رحمها نگه می داریم. سپس شما را کودکی بیرون می آوریم. سپس به حدّ بلوغ و رشد بدنى خود مى رسید و بعضى از شما مى میرند و بعضى از شما (آن قدر مى مانند تا) به پست ترین مرحله عمر مى رسند. آنچنان که بعد از علم و دانش چیزى نمى دانند. و زمین را مى بینى که خشک و مرده است. پس وقتى که آب را بر آن نازل مى کنیم، به حرکت در مى آید و (گیاهانش رشد مى کند) و زمین از هرگونه گیاه خوبى مى رویاند. ﴿۵﴾

[۱] ــ منظور نطفه زن و مرد است، یعنى اسپرم و اوول.

[۲] ــ علقه یعنى خون بسته شده.

[۳] ــ مضغه مخلقه یعنى طفل بعد از آنکه روح در او دمیده شود و در عالم ذر وجود داشته است و معنى مضغه غیر مخلقه گوشت بوجود آمده از نطفه و علقه ‏اى است که قبل از آنکه در او روح دمیده بشود، سقط می گردد و روحى براى او در عالم ذر نبوده است. این چنین معنائى از روایات استفاده می شود.

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۶﴾

آن به خاطر این است که قطعا آن خدا حقّ است و قطعا او مردگان را زنده مى کند و حتما خدا بر هر چیزى قدرت دارد. ﴿۶﴾

وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ ﴿۷﴾

و قطعا قیامت مى رسد، شکى در آن نیست و حتما خدا کسى را که در قبرها است، مبعوثش مى کند. ﴿۷﴾

«مجادله بدون علم درباره خدای تعالی»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ ﴿۸﴾

و بعضى از مردم کسى است که درباره خدا بدون علم و بدون راهنما و بدون کتاب نوردهنده اى مجادله مى کند. ﴿۸﴾

ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿۹﴾

در حالى که با تکبّر کمر را گردانده به خاطر آنکه مى خواهد مردم را از راه خدا گمراه کند، براى او در دنیا رسوائى است و در روز قیامت عذاب سوزنده اى به او مى چشانیم. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۸

دلیل و برهان

سالک الی اللّه اگر می خواهد در مسأله اعتقادی وارد بحث شود، باید حتما علم و دانش کاملی خودش داشته باشد و راهنمایی ائمه اطهار علیهم السلام و کتاب الهی را مورد توجّه قرار دهد تا از صراط مستقیم خارج نشود. و اگر این چنین نبود و تکبّر کرد و مردم را از راه خدا باز داشت هم در دنیا رسوایی ببار می آورد و هم در روز قیامت به عذاب سوزنده ای مبتلا می گردد.

ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۱۰﴾

این به خاطر آن چیزى است که پیش فرستاده اى و قطعا خدا ظلم کننده به بندگانش نخواهد بود. ﴿۱۰﴾

«بعضی خدا را به زبان عبادت می کنند»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿۱۱﴾

و از مردم کسى است که خدا را به زبان عبادت مى کند. پس اگر به او خیرى برسد، به آن آرامش پیدا مى کند و اگر بلائى و آزمایشى به او برسد، صورتش دگرگون مى گردد. دنیا و آخرت را ضرر کرده است. آن همان ضرر آشکارى است. ﴿۱۱﴾

يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنْفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿۱۲﴾

او غیر از خدا چیزى را مى خواند که ضررى و نفعى به او نمى رساند، این همان گمراهى دور است. ﴿۱۲﴾

يَدْعُو لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ ﴿۱۳﴾

او کسى را مى خواند که ضررش از نفعش نزدیکتر است، چه بد فرماندهى و چه بد معاشرى است. ﴿۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۳ – ۱۱

بندگی واقعی

سالک الی اللّه باید بندگی خدا را روی حقیقت انجام دهد نه آن که اگر نیکی به او رسید آرامش داشته باشد ولی اگر امتحانی برای او منظور شد روی برگرداند که در این صورت هم در دنیا ضرر می کند و هم در آخرت خسران بر می دارد. بلکه باید همه کارهایش مفید باشد و کاری که ضرر دارد نکند.

«خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد»

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿۱۴﴾

قطعا خدا کسانى را که ایمان آوردند و عمل صالح نمودند، به بهشتهائى که از دامن آن نهرهایى جارى است داخل مى کند. قطعا خدا آنچه را بخواهد، انجام مى دهد. ﴿۱۴﴾

«خدا همه را یاری می کند»

مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ ﴿۱۵﴾‏

کسى که گمان مى کند که خدا هرگز او را در دنیا و آخرت یارى نمى کند، ریسمانى به جاى بلندى ببندد. سپس (زیر پاى خود را خالى کند و) ریسمان را قطع کند، آن وقت نگاه کند که آیا (این خودکشى و) مکرش غیظ و ناراحتى او را از بین مى برد؟ ﴿۱۵﴾

برداشت از آیه ۱۵

یأس از رحمت خدا

سالک الی اللّه نباید از رحمت خدا مأیوس باشد و باید همیشه خدا را یار و یاور خود بداند و الا مثل کسی است که خود را حلق آویز کرده و زیر پای خود را خالی کرده باشد.

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يُرِيدُ ﴿۱۶﴾

و این چنین ما نازل کردیم آیات روشن قرآن را و قطعا خدا هدایت مى کند کسى را که مى خواهد. ﴿۱۶﴾

«خدا روز قیامت بین فِرَق مختلف جدائی می اندازد»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۱۷﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده اند و کسانى که یهودى هستند و ستاره پرستان و مسیحیها و زرتشتیان و مشرکان، حتما خدا بین آنها روز قیامت فرق مى گذارد. قطعا خدا بر هر چیزى شاهد است. ﴿۱۷﴾

«سجده همه موجودات برای خدا»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿۱۸﴾

آیا ندیدى قطعا خدا است که براى او کسى که در آسمانها و کسى که در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درخت و جنبندگان و بیشترى از مردم سجده مى کنند؟ و زیادى هم هستند که عذاب، حقّ او است و کسى که به خدا اهانت کند، براى او اکرام کننده اى نخواهد بود. قطعا خدا هر چه را که بخواهد انجام خواهد داد. ﴿۱۸﴾

«عذاب مخالفین خدای تعالی»

هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ ﴿۱۹﴾

این دو دسته که دشمنان یکدیگرند، درباره پروردگارشان مخاصمه مى کنند. پس کسانى که کافر شدند، براى آنها لباسهائى از آتش بریده شده است و از بالاى سرشان مایع گداخته اى ریخته مى شود. ﴿۱۹﴾

يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿۲۰﴾

این مایع گداخته آنچه را که در شکمشان است و پوست بدنشان را آب مى کند. ﴿۲۰﴾

وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ ﴿۲۱﴾

و برای آنها گرزهائی از آهن است. ﴿۲۱﴾

كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿۲۲﴾

هر وقت مى خواهند از غم و ناراحتى جهنّم خارج شوند، آنها به جهنّم برگردانده مى شوند و (گفته مى شود) بچشید عذاب سوزنده را. ﴿۲۲﴾

«لباس اهل بهشت»

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ﴿۲۳﴾‏

قطعا خدا کسانى را که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، در بهشتهائى که از دامن آن بهشتها نهرها جارى است داخلشان مى کند. آنها در آن بهشت ها با دستبندهایى از طلا و مروارید زینت شده اند و لباس آنها در بهشت حریر است. ﴿۲۳﴾

وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ ﴿۲۴﴾

و به سخن پاک هدایت شده اند و آنها به راه پسندیده ای هدایت گردیده اند. ﴿۲۴﴾

«اهمیت مسجدالحرام»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۵﴾

قطعا کسانى که کافر شدند و راه خدا را بسته اند و مسجدالحرامى که ما براى همه مردم قرار دادیم، چه آنهائى که در آنجا زندگى مى کنند و چه کسانى که از جاى دیگر به آنجا مى آیند، مانع مى گردند. و هر کس بخواهد در این مسجدالحرام با ظلم منحرف گردد، ما به او از عذاب دردناکى مى چشانیم. ﴿۲۵﴾

«دستوراتی از جانب خدای تعالی به حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿۲۶﴾

و زمانى که براى ابراهیم جاى خانه را مساوى و آماده کردیم بر اینکه چیزى را با من شریک قرار نده و خانه مرا براى طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع و سجودکنندگان پاک کن. ﴿۲۶﴾

«اعلام برای حجّ»

وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ﴿۲۷﴾

و در میان مردم براى حج اعلام کن، پیاده و بر هر شتر لاغرى به سوى تو بیایند. آنها از هر راه دورى به طرف تو خواهند آمد. ﴿۲۷﴾

لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ ﴿۲۸﴾

تا شاهد منافعى که براى آنها هست، باشند به خاطر آنکه از گوشت حیوانات چهارپا، آنها را روزى فرمود، نام خدا را در روزهاى معلومى یاد کنند. پس بخورید از آنها و به فقیر بیچاره هم اطعام کنید. ﴿۲۸﴾

ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿۲۹﴾

سپس آلودگیهاى خود را از بین ببرند و به نذرهایشان وفا کنند و به خانه قدیمى کعبه طواف نمایند. ﴿۲۹﴾

«مناسک حج»

ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ ﴿۳۰﴾

(مناسک حج) آن است و کسى که حُرُمات خدا را بزرگ بشمارد، پس آن براى او نزد پروردگارش بهتر است. و براى شما چهارپایان حلال شده است، مگر آنچه بر شما (ممنوعیتش) خوانده مى شود. پس از پلیدیهاى بتها اجتناب کنید و از حرف بیهوده بپرهیزید. ﴿۳۰﴾

حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ ﴿۳۱﴾

(همگى شما) خالص براى خدا باشید. و به او مشرک نگردید و کسى که به خدا مشرک شود، مثل این است که از آسمان افتاده، پس پرندگان او را مى ربایند و یا باد تندى او را به جاى دوردستى پرتاب کند. ﴿۳۱﴾

برداشت از آیات ۳۱ – ۲۵

وظیفه حج

سالک الی اللّه باید به خاطر انجام وظیفه حج به مسائل زیر توّجه کاملی داشته باشد:

۱ – با گفتار و اعمالش مردم را از رفتن به حج دلسرد نکند.

۲ – در مسجد الحرام کارهای ملحدانه انجام ندهد.

۳ – از قربانی خود، هم خودش بخورد و هم به فقراء بدهد.

۴ – تعظیم شعائر الهی را رعایت کند.

۵ – از سخنان بیهوده مخصوصا در آن مکان مقدس بپرهیزد.

«تعظیم شعائر الهی»

ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿۳۲﴾

(مناسک حج) آن است و کسى که شعائر الهى را بزرگ بشمارد، پس قطعا این عمل از تقواى دلها است. ﴿۳۲﴾

لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿۳۳﴾

در آن براى شما منافعى تا زمان معینى است. سپس پایان احرام خانه قدیمى (کعبه) است. ﴿۳۳﴾

«همه امّتها مناسکی داشتند»

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ ﴿۳۴﴾

و از براى هر امّتى منسکى قرار داده ایم، براى اینکه اسم خدا را بر آنچه از چهارپایان روزیشان کرده یاد کنند. پس خداى شما خداى واحدى است، پس در مقابل او تسلیم باشید و به تسلیم شدگان متواضع بشارت بده. ﴿۳۴﴾

«اوصاف مخبتین»

اَلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳۵﴾

مخبتین آنهائى هستند که وقتى یاد خدا مى شود، دلهایشان مى ترسد و بر آنچه به آنها مى رسد، صبر مى کنند و برپادارندگان نمازند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، انفاق مى کنند. ﴿۳۵﴾

برداشت از آیات ۳۵ – ۳۲

شعائر الهی

سالک الی اللّه باید شعائر الهی را اهمیت بدهد که این علامت تقوای قلب او است.

سالک الی اللّه باید در مقابل خدای تعالی متواضع باشد و زمانی که خدای تعالی را کسی نزد او یاد می کند دلش بترسد و بر مصائب صبور باشد و نماز را تنها بخواندنش اکتفا نکند. بلکه آن را بپا دارد و برای رشد بیشتر روحی اش از آن چه دارد انفاق کند.

«قربانی شتر در حج»

وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۳۶﴾

و قربانى شترهاى چاق را براى شما از شعائر خدا قرار داده ایم. براى شما در آن خیر و برکت است. پس اسم خدا را در وقت قربانى، آن زمان که همه در صف ایستاده اند، بر آنها یاد کنید و زمانى که آنها به پهلو افتادند، از گوشت آنها بخورید و افراد قانع و فقیر را اطعام کنید. این چنین ما شترها را براى شما رام کرده ایم، شاید شما شکرگزار باشید. ﴿۳۶﴾

لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۷﴾

گوشتها و خونهاى آنها هرگز به خدا نمى رسد و لکن تقواى شما به خدا مى رسد. این چنین آنها را خدا مسخّر شما کرده و به خاطر آنکه (خدا) شما را هدایت کرده خدا را تکبیر بگویید و به نیکوکاران بشارت بده. ﴿۳۷﴾

«خدای تعالی مدافع مؤمنین است»

إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ﴿۳۸﴾‏

قطعا خدا از کسانى که ایمان آورده اند، دفاع مى کند. حتما خدا هیچ خیانتکار ناشکرى را دوست ندارد. ﴿۳۸﴾

«اجازه جهاد برای مظلومین»

أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ﴿۳۹﴾ 

براى کسانى که جنگ بر آنها تحمیل شده، اذن داده شده (که بجنگند)، زیرا قطعا به آنها ظلم شده و قطعا خدا بر یارى آنها قادر است. ﴿۳۹﴾

برداشت از آیات ۳۹ – ۳۸

ایمان

سالک الی اللّه باید بداند که اگر ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشد و خیانتکار و نا شکر نباشد خدا در هر صورت از او دفاع می کند و او را از مشکلات حفظ می فرماید.

اَلَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۴۰﴾ 

آن کسانى که از شهر و دیارشان به ناحق اخراج شدند، (علّتش) چیزى جز آن نبود که مى گفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا بعضى از مردم را بوسیله بعض دیگر دفع نمى کرد، صومعه ها و دیرها و معابد یهودیان و مسجدهائى که در آن اسم خدا بسیار برده مى شود، خراب مى شد و خدا حتما کسى که او را یارى کند، یارى خواهد کرد. خدا تواناى عزیزى است. ﴿۴۰﴾

اَلَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿۴۱﴾

آنها کسانى هستند که اگر امکاناتى در روى زمین به آنها بدهیم، نماز را بر پاى مى دارند و زکات را مى دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و عاقبت کارها بدست خدا است. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیات ۴۱ – ۴۰

کمک پروردگار

سالک الی اللّه اگر مورد طرد مردم واقع شود و مردم او را اذیت کنند خدای قوی عزیز او را یاری می کند و به او در روی زمین امکاناتی می دهد که بتواند نماز را بر پا دارد و زکات بدهد و امر به معروف و نهی از منکر کند زیرا همه کارها در دست خدا است.

«تکذیب پیامبران الهی»

وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ ﴿۴۲﴾

و اگر تو را تکذیب می کنند، قبل از اینها هم قوم نوح و قوم عاد و ثمود ﴿۴۲﴾

وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ ﴿۴۳﴾

و قوم ابراهیم و قوم لوط. ﴿۴۳﴾

وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿۴۴﴾

و اصحاب مدین (پیامبرانشان) را تکذیب کردند و نیز موسى تکذیب شد. و من به کفّار مهلت دادم، سپس آنها را گرفتم. پس (آیا) چگونه است انتقام من؟ ﴿۴۴﴾

فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ ﴿۴۵﴾

پس چه بسیار قریه هایى را که هلاکشان کردیم در حالى که آنها ستمگر بودند، به طورى که سقف فرود آمد و دیوارها بر آن ریخت و چه بسیار چاهى که معطّل مانده و چه قصرهاى محکمى (که بى صاحب مانده است). ﴿۴۵﴾

«استحباب سیر و سفر»

أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ﴿۴۶﴾

آیا آنها در زمین سیر نمى کنند تا براى آنها دلهایى باشد که با آن تعقّل کنند یا گوشهایى باشد که با آن (حقیقت را) بشنوند؟ پس چشمهاى آنها نابینا نمى شود ولى دلهایى که در سینه ها است، کور مى گردد. ﴿۴۶﴾

«خدا وعده خود را تخلّف نمی کند»

وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ ﴿۴۷﴾

و تو را در عذاب وادار به عجله مى کنند و خدا هرگز وعده خود را تخلّف نخواهد کرد. و قطعا روزى که نزد پروردگار تو هست، مانند هزار سال به حساب شما خواهد بود. ﴿۴۷﴾

وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴿۴۸﴾

و چه بسیار از قریه هایى که به آنها مهلت دادم و حال آنکه ستمگر بودند، سپس آنها را گرفتم. و بازگشت تنها به سوى من خواهد بود. ﴿۴۸﴾

برداشت از آیات ۴۸ – ۴۵

سیر و سفر

سالک الی اللّه با چشمی باز و گوشی شنوا و دلی آگاه باید در روی زمین مسافرت کند و ببیند که چگونه خدای تعالی مردم ظالم قدرتمند را هلاک فرموده و چگونه قصرهای مستحکم و چاههای پر آب را معطّل و بی صاحب گذاشته است ولی بعضی از مردم چشمهایشان به ظاهر بینا است ولی دلهایشان فهم و درک و بینایی ندارد و آن قدر بدبخت اند که برای عذاب عجله می کنند و خدای تعالی به آنها مهلت داده ولی بالاخره برگشت همه به سوی خدا است.

«پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله ترساننده آشکارایی است»

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۴۹﴾

بگو: اى مردم، جز این نیست که من براى شما ترساننده آشکارى هستم. ﴿۴۹﴾

فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۵۰﴾

پس کسانى که ایمان بیاورند و اعمال شایسته کنند، براى آنها آمرزش و رزق خوبى خواهد بود. ﴿۵۰﴾

وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۵۱﴾

و کسانى که سعى مى کنند در آیات ما که آنها را ناتوان کنند، اینها اصحاب جهنّمند. ﴿۵۱﴾

برداشت از آیات ۵۱ – ۴۹

آیات الهی

سالک الی اللّه اگر ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشد و عمل شایسته مقام انسانیت را دقیقا انجام دهد خدای تعالی او را می بخشد و روزی خوبی به او خواهد داد و بالعکس کسانی که فکر می کنند آیات الهی نمی توانند مردم را هدایت کنند و آنها را ضعیف تصوّر می کنند، جهنّمی هستند.

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾

و ما قبل از تو رسول و نبیى را نفرستادیم، مگر آنکه وقتى که آرزوئى مى کرد، شیطان در آرزوهاى او القائاتى مى نمود. ولى خدا القائات شیطان را از بین مى برد، سپس خدا آیات خود را محکم مى فرماید و خدا داناى حکیمى است. ﴿۵۲﴾

برداشت از آیه ۵۲

طمع شیطان

سالک الی اللّه باید بداند که شیطان به قدری طمّاع است که اگر خدای تعالی از انبیاء و اولیائش دفاع نمی کرد و وسوسه های او را به آنها نمی فهماند شیطان در آرزوهای انبیاء وسوسه می نمود و آنها را در موفقیت شان تضعیف می کرد.

«القائات شیطان برای امتحان است»

لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾

به خاطر اینکه آنچه را که شیطان القاء کرده، امتحانى براى کسانى که در دلهایشان مرض است و قلبشان را قساوت گرفته قرار دهد و قطعا ستمگران در دشمنى شدید و جدائى دورى خواهند بود. ﴿۵۳﴾

وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾

و براى اینکه دانشمندان بدانند که قطعا آن حقّى است از جانب پروردگارت که پس باید به آن ایمان بیاورند و در مقابل آن دلهایشان تسلیم و خاضع شود و حتما خدا هدایت کننده کسانى که ایمان آوردند، به راه راست مى باشد. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ – ۵۳

امراض روحی

سالک الی اللّه باید از امراض روحی و قساوت قلب که شیطان ممکن است به او القاء کند بپرهیزد و الا به شقاوت عجیبی مبتلا می شود.

سالک الی اللّه باید علم به حقایق اشیاء را از جانب پروردگار دریافت کند و ایمان به آن داشته باشد و دلش در مقابل پروردگارش خاضع باشد تا خدای تعالی او را در راه راست حفظ کند.

وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾

و(لى) کسانى که کافر شدند، دائما درباره آن در شک اند تا آنکه لحظه قیامت براى آنها ناگهان برسد یا عذاب روزى که فردا ندارد، به سراغشان بیاید. ﴿۵۵﴾

«سلطنت روز قیامت مال خدا است»

اَلْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾

فرمانروائى روز قیامت مال خدا است. خدا در بین آنها حکم مى کند. پس کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح نمودند، در باغهاى پر نعمت اند. ﴿۵۶﴾

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۵۷﴾

و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب نمودند، پس براى آنها عذاب خوارکننده اى خواهد بود. ﴿۵۷﴾

«هجرت و جنگ در راه خدا»

وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۵۸﴾

و کسانى که در راه خدا هجرت کرده اند، سپس کشته شوند یا بمیرند، خداى تعالى رزق نیکویى براى آنها روزى خواهد فرمود. و قطعا خدا، آن خدا بهترین روزى دهندگان است. ﴿۵۸﴾

لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴿۵۹﴾

قطعا خدا آنها را در جایى داخل مى کند که از آن خشنود گردند. و قطعا خدا داناى بردبارى است. ﴿۵۹﴾

ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ﴿۶۰﴾

این چنین است، کسى که مجازات کند به مثل آنچه که به او ستم شده است، سپس بر او تعدّى گردد، خدا او را یارى مى کند. حتما خدا عفوکننده آمرزنده اى است. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیات ۶۰ – ۵۸

جهاد و هجرت

سالک الی اللّه باید در راه خدا تا آخرین نفس جهاد کند و هجرت نماید تا خدای تعالی در آخرت رزق نیکویی به او بدهد و او را در جایی که خشنودی خدای تعالی در آن است واردش نماید.

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۶۱﴾

آن یارى به خاطر این است که خدا شب را در روز و روز را در شب داخل مى کند و قطعا خدا شنواى بینایى است. ﴿۶۱﴾

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿۶۲﴾

آن به خاطر این است که قطعا خدا حقّ است و آنچه را که غیر از خدا مى خوانند، باطل است و قطعا خدا، آن خداى بلندمرتبه بزرگى است. ﴿۶۲﴾

«بوسیله باران زمین سبز می شود»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ﴿۶۳﴾

آیا ندیدى که خدا از آسمان آب را نازل فرمود، پس زمین سرسبز گردید؟ حتما خدا لطف کننده آگاهى است. ﴿۶۳﴾

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۶۴﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و قطعا خدا همان بى نیاز ستوده است. ﴿۶۴﴾

«آنچه در زمین است مسخّر بشر است»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۶۵﴾

آیا ندیدى که خدا براى شما آنچه در زمین است و کشتیهایى که به امر پروردگار در دریا راه مى روند، مسخّر شما قرار داد و آسمان را نگه داشته که به روى زمین مگر به اذن او نیفتد؟ حتما خدا به مردم رئوف مهربانى است. ﴿۶۵﴾

«انسان ناسپاس است»

وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ ﴿۶۶﴾

و خدا آن کسى است که شما را زنده کرد، سپس شما را مى میراند، سپس زنده تان مى کند. قطعا انسان بسیار ناسپاس است. ﴿۶۶﴾

«برای هر مردمی یک نوع عبادتی است»

لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ ﴿۶۷﴾

براى هر امّتى عبادتى را که آنها آن عبادت را انجام مى دهند، قرار دادیم. پس نباید در این موضوع با تو نزاع کنند. و تو مردم را به طرف پروردگارت دعوت کن. قطعا تو بر هدایت صحیحى هستى. ﴿۶۷﴾

وَإِنْ جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۶۸﴾

و اگر با تو جدل کردند، پس بگو: خدا به آنچه مى کنید، داناتر است. ﴿۶۸﴾

اَللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۶۹﴾

خدا روز قیامت بین شما در آنچه که در آن اختلاف مى کردید، حکم خواهد کرد. ﴿۶۹﴾

«خدا آنچه در آسمان و زمین است می داند»

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۷۰﴾

آیا نمى دانى که خدا آنچه که در آسمان و آنچه که در زمین است، مى داند. قطعا آن در کتابى ثبت است. حتما آن بر خدا آسان است. ﴿۷۰﴾

«ستمگران یاوری ندارند»

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ ﴿۷۱﴾

و آنها غیر از خدا چیزى را که هیچ گونه دلیلى براى آن نازل نشده، عبادت مى کنند و چیزى را که براى آنها به آن علمى نیست، مى پرستند و براى ظالمین یاورى نخواهد بود. ﴿۷۱﴾

«کفّار آیات خدا را انکار می کنند»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۷۲﴾‏

و وقتى که آیات روشن ما بر آنها تلاوت مى شود، از صورت کسانى که کافرند، انکارشان را مى شناسى. آن چنانکه نزدیک است در مقابل کسانى که آیات ما را بر آنها تلاوت مى کنند، برخیزند و حمله کنند. بگو: آیا شما را به بدتر از این خبر دهم؟ آتش وعده خدا است به کسانى که کافر شده اند و آن بد جایگاهى است. ﴿۷۲﴾

«بتها حتّی مگسی را نمی توانند خلق کنند»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿۷۳﴾

اى مردم، مَثلى زده شده است، به آن گوش بدهید. قطعا کسانى را که شما آنها را غیر از خدا مى خوانید، نمى توانند مگسى را خلق کنند ولو آنکه همه شان با هم براى خلقت آن جمع شوند و اگر مگسى چیزى را از آنها ببرد، نمى توانند آن را از او پس بگیرند. طالب و مطلوب هر دو ضعیف اند. ﴿۷۳﴾

مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۷۴﴾

عظمت حقّ خدا را ادا نمى کنند. حتما خدا قوىّ عزیزى است. ﴿۷۴﴾

«پیامبران الهی از ملائکه و مردم»

اَللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۷۵﴾

خدا از میان ملائکه و از میان مردم پیامبرانى اختیار مى کند، قطعا خدا شنواى بینائى است. ﴿۷۵﴾

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۷۶﴾

مى داند آنچه را که در جلوى آنها است و آنچه را که پشت سر آنها است و به سوى خدا همه امور بر مى گردد. ﴿۷۶﴾

«آنچه مایه رستگاری است»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۷۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، رکوع کنید و سجده کنید و پروردگارتان را عبادت کنید و کارهاى خیر انجام دهید، شاید شما رستگار شوید. ﴿۷۷﴾

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿۷۸﴾

و در راه خدا آن چنانکه حقّ جهاد است، جهاد کنید. او شما را انتخاب کرده و براى شما در دین هیچ تنگنایى قرار نداده است. این دین پدرتان ابراهیم است. او شما را از قبل و الآن مسلمان نامیده تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید. پس نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و بوسیله (معرفت) خدا، خود را (از بدیها) نگه دارید. آن خدا مولاى شما است. پس چه مولاى خوبى و چه یار خوبى است. ﴿۷۸﴾

برداشت از آیات ۷۸ – ۷۷

بندگی خدا

سالک الی اللّه باید ایمانش را تقویت کند رکوع و سجود را برای خدا انجام بدهد و بالاخره بنده خدا باشد و کارهای خوب انجام بدهد که در این صورت امید است به رستگاری کامل برسد.

سالک الی اللّه باید مرحله جهاد با نفس را جدّی بگیرد تا جزو افراد ممتاز که از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام نامش در زمره مسلمانان واقعی نوشته شده باشد و اقامه نماز کند و زکات بدهد و به وسیله معرفت خدای تعالی و شناخت حقیقت گناه خود را به مقام عصمت برساند. زیرا خدای تعالی در این صورت خوب فرمانده ای است و بسیار خوب یاری کننده است.

سوره مبارکه انبیاء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«نزدیک بودن قیامت»

اِقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ ﴿۱﴾

نزدیک شده است براى مردم حسابشان و حال آنکه آنها در غفلت اند و روى گردانند. ﴿۱﴾

«بی توجّهی ستمگران به حقایق»

مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ ﴿۲﴾

هیچ یادى که تازه باشد از طرف پرودگارشان براى آنها نمى آید، مگر آنکه آن را شنیدند و آنها مشغول بازى بودند. ﴿۲﴾

لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۳﴾

در حالى که دلهاشان مشغول بود و آنهائى که ظالم بودند در پنهانى نجوا مى کردند که آیا این جز بشرى مانند شما است؟ آیا به طرف سِحر و جادو مى روید و حال اینکه شما بینشى دارید؟ ﴿۳﴾

«خدا سخنان را می داند»

قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۴﴾

پیامبر فرمود: پروردگار من در آسمان و زمین همه سخنان را مى داند و او شنواى دانا است. ﴿۴﴾

«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شاعر نبوده است»

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ﴿۵﴾

بلکه آنها گفتند: خوابهاى آشفته اى است. بلکه آن را (به خدا) افترا زده است. بلکه او شاعر است. پس همان گونه که پیامبران پیشین فرستاده شدند براى ما هم نشانه اى بیاورد. ﴿۵﴾

مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾

تمام آبادیهائى که قبل از اینها هلاک کردیم، ایمان نیاورده بودند. آیا اینها ایمان مى آورند؟ ﴿۶﴾

«از اهل قرآن سؤال کنید»

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۷﴾

و ما قبل از تو نفرستادیم، مگر مردانى که به آنها وحى مى کردیم. پس اگر نمى دانید، از اهل ذکر سؤال کنید. ﴿۷﴾

«خصوصیات پیامبران»

وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ﴿۸﴾

و ما آنها را جسدى که غذا نخورند، قرار ندادیم و آنها جاویدان نبودند. ﴿۸﴾

ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ ﴿۹﴾

سپس وعده را براى آنها راست قرار دادیم، پس آنها را و کسى را که مى خواستیم نجات دادیم و اسراف کنندگان را هلاک نمودیم. ﴿۹﴾

«نزول کتابی که یادی از انبیاء شده بود»

لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۰﴾

قطعا بر شما کتابى را که در آن کتاب یادى از شما هست نازل کردیم. آیا تعقّل نمى کنید؟ ﴿۱۰﴾

«درهم شکسته شدن ستمگران»

وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ ﴿۱۱﴾

و ما چه آبادیهاى بسیارى که ستمگر بوده است، درهم شکستیم و بعد از آنها قوم دیگرى را بوجود آوردیم. ﴿۱۱﴾

فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَرْكُضُونَ ﴿۱۲﴾

پس وقتى که ستمگران عذاب ما را احساس کردند، ناگهان آنها از آن عذاب فرار نمودند. ﴿۱۲﴾

لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ ﴿۱۳﴾

فرار نکنید و به سوى زندگى که در آن ناز و نعمت داشتید و به خانه هایتان برگردید، شاید شما سؤال شوید. ﴿۱۳﴾

قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۱۴﴾

گفتند: ای وای بر ما، قطعا ما ستمگر بوده ایم. ﴿۱۴﴾

فَمَا زَالَتْ تِلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿۱۵﴾

پس دائما این سخن را مى گویند تا وقتى که آنها را درو شده و خاموش قرار دهیم. ﴿۱۵﴾

«آسمان و زمین بیهوده خلق نشده است»

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ﴿۱۶﴾

و ما آسمان و زمین و آنچه بین آنها است را در حالى که بازى کرده باشیم خلق نکرده ایم. ﴿۱۶﴾

لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۱۷﴾

اگر ما می خواستیم سرگرمی برای خود بگیریم، آن را از جانب خود انتخاب می کردیم، اگر کننده این کار بودیم.[۱] ﴿۱۷﴾

[۱] ــ منظور انتخاب زن و فرزند است براى خدا.

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ﴿۱۸﴾

بلکه ما حقّ را بر باطل مى کوبیم و حقّ باطل را هلاک مى نماید. پس ناگهان آن باطل محو و نابود مى شود. و واى بر شما از آنچه توصیف مى کنید. ﴿۱۸﴾

«فرشتگان در بندگی خدا تکبّر نمی کنند و خسته نمی شوند»

وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ ﴿۱۹﴾

و هر کس در آسمانها و زمین است، مال خدا است و کسانى که نزد او هستند، از عبادت پروردگار تکبّر نمى کنند و خسته نمى شوند. ﴿۱۹﴾

يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ ﴿۲۰﴾

آنها شب و روز تسبیح می کنند و سست نمی شوند. ﴿۲۰﴾

أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ ﴿۲۱﴾

آیا آنها خدایانى را از زمین (براى خود) گرفته اند که آنها مردم را (در قیامت زنده و) نشر مى کنند؟ ﴿۲۱﴾

«دلیل وحدانیت خدا»

لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۲۲﴾

اگر در زمین و آسمان خدایانى غیر از خداى یکتا مى بود، زمین و آسمان فاسد مى شدند. پس پاک است خدا پروردگار عرش، از آنچه که آنها توصیف مى کنند. ﴿۲۲﴾

لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ ﴿۲۳﴾

از آنچه (خدا) مى کند، سؤال نمى شود ولى آنها از آنچه مى کنند، سؤال خواهند شد. ﴿۲۳﴾

أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۴﴾

آیا آنها غیر از خدا خدایانى (براى خود) گرفته اند؟ بگو: دلیلتان را بیاورید. این مطالب یادآورنده مال کسى است که با من بوده و کسى که قبل از من بوده است، بلکه اکثر اینها حقّ را نمى دانند، پس آنها از حقّ اعراض مى کنند. ﴿۲۴﴾

«خدا را عبادت کنید»

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿۲۵﴾

و ما نفرستادیم قبل از تو پیامبرى را مگر آنکه به او وحى کردیم که خدائى جز من نیست، پس مرا عبادت کنید. ﴿۲۵﴾

«ملائکه بندگان محترم خدایند»

وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ ﴿۲۶﴾

و آنها مى گویند: خداى رحمان فرزندى انتخاب کرده است. منزّه است خدا، بلکه آنها بندگان محترم و شایسته خدایند. ﴿۲۶﴾

لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ ﴿۲۷﴾

در کلام بر او پیشى نمى گیرند و آنها به فرمان او عمل مى کنند. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۷ – ۲۵

تسبیح خدا

سالک الی اللّه باید خدا را تسبیح کند و از هر عیب و نقصی پاک بداند و خود را بنده محترم خدای تعالی قرار دهد. زیرا وقتی ملائکه که خدّام سالکین الی اللّهند بندگان محترم الهی می باشند و وقتی آنها در کلام بر خدای تعالی پیشی نگیرند و طبق دستور او عمل می کنند سالکین الی اللّه که مخدوم آنها هستند به طریق اولی باید این گونه باشند.

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴿۲۸﴾

خدا آنچه را که در جلو آنها است و آنچه را که در پشت سر آنها است، مى داند و آنها جز براى کسى که خدا راضى است، شفاعت نمى کنند و آنها از هیبت او ترس آمیخته با تعظیم دارند. ﴿۲۸﴾

«جزای مدّعیان خدائی، جهنّم است»

وَمَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ ﴿۲۹﴾

و کسى که از آنها بگوید: قطعا من خدائى غیر از خدا، هستم، پس جزاى او را جهنّم قرار مى دهیم. این چنین ستمگران را جزا خواهیم داد. ﴿۲۹﴾

أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۰﴾

آیا کسانى که کافرند ندیدند که قطعا ما آسمانها و زمین را که به هم چسبیده بودند، پس از هم جدایشان کردیم و هر چیز زنده اى را از آب، قرار دادیم؟ آیا پس ایمان نمى آورند؟ ﴿۳۰﴾

«فایده کوهها در زمین»

وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۳۱﴾

و در زمین کوههایى قرار دادیم که مبادا زمین آنها (مردم) را بلرزاند و در زمین راههاى پهنى قرار دادیم، شاید آنها هدایت شوند. ﴿۳۱﴾

وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ ﴿۳۲﴾

و آسمان را (مانند) سقف نگهبانى قرار دادیم ولى آنها از نشانه هاى آسمان روگردانند. ﴿۳۲﴾

«ماه و خورشید به امر خدا در حرکتند»

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۳۳﴾

و آن خدا کسى است که شب و روز و خورشید و ماه را که هر یک در مدارى در حرکتند، خلق فرمود. ﴿۳۳﴾

«بشر در دنیا جاودان نخواهد بود»

وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ ﴿۳۴﴾

و ما براى بشرى قبل از تو مخلّد بودن (در دنیا) را قرار ندادیم. پس چگونه تو بمیرى و آنها جاودان باشند؟ ﴿۳۴﴾

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿۳۵﴾‏

هر انسانى مرگ را مى چشد و ما شما را با آزمایش به بدى و خوبى امتحان مى کنیم و عاقبت به سوى ما برگردانده مى شوید. ﴿۳۵﴾

«کافران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را استهزاء کردند»

وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۳۶﴾

و زمانى که تو را کسانى که کافر شده اند مى بینند، تو را جز به مسخره نمى گیرند. (آنها مى گویند:) آیا این است کسى که حرف از خدایان شما مى زند؟ در حالى که آنها یاد خداى رحمان را انکار مى کنند. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیه ۳۶

مسخره کردن

سالک الی اللّه نباید کسانی را که خیرخواه اویند مسخره کند و احیانا دستورات آنها را به بازی بگیرد زیرا این چنین کاری خدای تعالی را به غضب می آورد.

«انسان از عجله خلق شده است»

خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ﴿۳۷﴾

انسان از عجله خلق شده است. به زودى آیات خودم را به شما نشان خواهم داد، پس عجله نکنید. ﴿۳۷﴾

برداشت از آیه ۳۷

عجله

سالک الی اللّه باید در خود صفت عجله را که از شیطان است کنترل کند و منتظر نشانه های خدای تعالی باشد.

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۸﴾

و مى گویند: چه وقت این وعده انجام مى شود اگر شما راست مى گفتید؟ ﴿۳۸﴾

لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۳۹﴾

اگر کسانى که کافر شده اند، بدانند وقتى مى رسد که نمى توانند از صورتها و از پشتشان، آتش را دور کنند و نه آنها یارى مى شوند. ﴿۳۹﴾

بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۴۰﴾

بلکه آتش ناگهانى به سراغشان مى آید. پس مبهوتشان مى کند و توانائى رد آن را ندارند و به آنها مهلت داده نمى شود. ﴿۴۰﴾

وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۴۱﴾

و قطعا پیامبران قبل از تو هم استهزاء شدند. پس کسانى که از آنها مسخره مى کردند، آنچه را استهزاء مى کردند دامنگیرشان گردید. ﴿۴۱﴾

«چه کسی شما را از عذاب الهی نگه می دارد؟»

قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ ﴿۴۲﴾

بگو: چه کسى در شب و روز شما را از خداى بخشنده نگه مى دارد؟ ولى آنها از یاد پروردگارشان اعراض مى کنند. ﴿۴۲﴾

أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَلَا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ ﴿۴۳﴾

آیا آنها خدایانى غیر از ما دارند که (آنها مى توانند) آنان را (از عذاب) نگه دارند؟ آنها که نمى توانند خودشان را کمک کنند و نه آنها از طرف ما پناه داده مى شوند. ﴿۴۳﴾

بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾

بلکه ما آنها و پدرانشان را بهره مند ساختیم تا آنکه عمرشان طولانى شد. آیا پس نمى بینند که قطعا ما به سراغ زمین آمده (که) از اطراف آن کم مى کنیم؟ آیا آنها غلبه کننده هستند؟ ﴿۴۴﴾

«آنچه پیغمبر صلی الله علیه و آله می گوید وحی است»

قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ ﴿۴۵﴾

بگو: جز این نیست که من بوسیله وحى شما را از آینده خطرناکتان مى ترسانم. و(لى) آنهائى که گوشهایشان کر است، وقتى که از آینده خطرناکشان ترسانده مى شوند، گفتار را نمى شنوند. ﴿۴۵﴾

وَلَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۴۶﴾

و اگر کمى از عذاب پروردگارت به آنها برسد، قطعا مى گویند: اى واى بر ما، همگى ظالم بوده ایم. ﴿۴۶﴾

«روز قیامت به هیچ کس ظلم نمی شود»

وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ ﴿۴۷﴾

و ما میزانهاى عدالت را در روز قیامت مى گذاریم، پس به کسى چیزى ظلم نمى شود و اگر به مقدار سنگینى یک دانه خردل باشد، ما آن را مى آوریم و کفایت مى کند که ما حسابرس باشیم. ﴿۴۷﴾

«به حضرت موسی و هارون علیهماالسلام فرقان عطا شد»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۸﴾

و قطعا ما به موسى و هارون «فرقان» و نور و ذکرى براى پرهیزکاران عنایت کردیم. ﴿۴۸﴾

اَلَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَهُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ ﴿۴۹﴾

آنهائى که از پروردگارشان در پنهانى مى ترسند و آنها از قیامت با محبّتى که دارند مى ترسند. ﴿۴۹﴾

«قرآن ذکر مبارکی است»

وَهَذَا ذِكْرٌ مُبَارَكٌ أَنْزَلْنَاهُ أَفَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ ﴿۵۰﴾

و این قرآن ذکر مبارکى است که آن را نازل نمودیم. آیا پس شما آن را منکر مى شوید؟ ﴿۵۰﴾

«قصّه حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ ﴿۵۱﴾

و قطعا ما به ابراهیم رشدش را از قبل دادیم و به او دانا بودیم. ﴿۵۱﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿۵۲﴾

زمانى که ابراهیم به پدرش و قومش گفت: این مجسمه هایى که شما در کنار آنها معتکف شده اید چیست؟ ﴿۵۲﴾

قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿۵۳﴾

گفتند: پدرانمان را مى دیدیم که آنها را عبادت مى کردند. ﴿۵۳﴾

قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۵۴﴾

ابراهیم گفت: قطعا شما و پدرانتان در گمراهى آشکارائى بوده اید. ﴿۵۴﴾

قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿۵۵﴾

گفتند: آیا تو به حقّ نزد ما آمده ای، یا تو از بازیگرانی؟ ﴿۵۵﴾

قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۶﴾

گفت: بلکه پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمین است، آن کسى که آنها را خلق کرد و من بر این کارتان از گواهانم. ﴿۵۶﴾

وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ ﴿۵۷﴾‏

و به خدا قسم، بعد از اینکه پشت کردید و بیرون رفتید، حتما براى بتهاى شما نقشه اى مى کشم. ﴿۵۷﴾

فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ﴿۵۸﴾

پس همه آنها را قطعه قطعه کرد مگر بزرگترشان را، شاید آنها به او مراجعه کنند. ﴿۵۸﴾

قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۹﴾

گفتند: چه کسى با خدایان ما چنین عملى انجام داده؟ قطعا او از ستمگران است. ﴿۵۹﴾

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ ﴿۶۰﴾

گفتند: جوانى را شنیده ایم که درباره بتها (چیزى) مى گفت که گفته مى شود نام او ابراهیم است. ﴿۶۰﴾

قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ﴿۶۱﴾

گفتند: او را در مقابل چشمهای مردم بیاورید، شاید آنها شهادت دهند. ﴿۶۱﴾

قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۶۲﴾

گفتند: ای ابراهیم، آیا تو این کار را با خدایان ما کرده ای؟ ﴿۶۲﴾

قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ ﴿۶۳﴾

گفت: بلکه این کار را بزرگشان کرده است. از آنها سؤال کنید اگر آنها می توانند حرف بزنند. ﴿۶۳﴾

فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۶۴﴾

پس آنها به خودشان مراجعه کردند، پس گفتند: قطعا شما همان ظالمین هستید. ﴿۶۴﴾

ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ يَنْطِقُونَ ﴿۶۵﴾

سپس سرافکنده شدند ﴿و گفتند﴾ که تو می دانی اینها حرف نمی زنند. ﴿۶۵﴾

قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ ﴿۶۶﴾

ابراهیم گفت: آیا پس عبادت مى کنید غیر از خدا چیزى را که نه نفعى براى شما دارد و نه ضررى براى شما خواهد داشت؟ ﴿۶۶﴾

أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾

اُف بر شما و به آن چه را که غیر از خدا عبادت می کنید. پس آیا تعقّل نمی کنید؟ ﴿۶۷﴾

قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۶۸﴾

گفتند: او را بسوزانید و خداهای خود را یاری کنید، اگر شما کننده هستید. ﴿۶۸﴾

قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾

ما گفتیم: ای آتش، بر ابراهیم سرد و سلامت باش. ﴿۶۹﴾

وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ ﴿۷۰﴾

و آنها خواستند برای او نقشه ای بکشند، پس ما آنها را زیانکارتر قرار دادیم. ﴿۷۰﴾

وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾

و ما ابراهیم و لوط را به زمینى که در آن براى همه جهانیان برکت دادیم، نجات دادیم. ﴿۷۱﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ﴿۷۲﴾‏

و اسحاق و یعقوب را به عنوان عطیه اى افزون به او عنایت کردیم و همه آنها را صالح قرار دادیم. ﴿۷۲﴾

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿۷۳﴾

و آنها را امامانى که به دستور ما هدایت مى کنند، قرارشان دادیم و به آنها انجام کارهاى خوب و اقامه نماز و دادن زکات را وحى نمودیم و آنها بندگان ما بودند. ﴿۷۳﴾

برداشت از آیات ۷۳ – ۵۱

حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید به حضرت ابراهیم علیه السلام و آن چه آن حضرت عمل کرد توجه کند تا از این الگو بتواند راه و روش صحیح خود را انتخاب نماید و به این چند مورد توجه داشته باشد:

۱ – باید خودش و مردم را از عادات و رسوماتی که پیشینیان انجام داده اند و برخلاف حقّ است برحذر دارد و تا می تواند از آنها پیروی نکند.

۲ – باید کوشش کند که سخنان حقّش آن چنان قاطعانه باشد که کسی فکر نکند که او می خواهد با آنها بازی کند.

۳ – نباید در مقابل افراد منحرف دست از مبارزه بکشد، بلکه باید به هر وسیله ای که شده با آنها مبارزه کند.

۴ – سالک الی اللّه باید ریشه فساد را از جامعه نابود کند و از تهدیدهای دشمنان نترسد.

۵ – باید در میان جامعه به آن چه معقول است سخن بگوید و آنها را به رشد و کمال برساند.

۶ – سالک الی اللّه باید بداند که اگر دل به کمک خدای تعالی ببندد خدا او را دستگیری می کند و از میان آتش نجاتش می دهد.

۷ – سالک الی اللّه اگر دقیقا به سیرش ادامه دهد و با خدای تعالی سازش کند و اوامر او را انجام دهد خدای تعالی او و حتّی فرزندان او را توفیق هدایت شدن و کارهای خوب انجام دادن و نماز خواندن و زکات دادن و بنده واقعی خدا شدن را به آنها عنایت می کند.

«قضیه حضرت لوط علیه السلام»

وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ ﴿۷۴﴾

و ما به لوط شناخت حقایق اشیاء و علم عطا کردیم و از شهرى که مردمش اعمال بدى مى کردند، نجاتش دادیم. قطعا قوم لوط قوم بدِ فاسقى بودند. ﴿۷۴﴾

وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۷۵﴾

و ما لوط را در رحمت خود وارد کردیم. قطعا او از صالحین بود. ﴿۷۵﴾

برداشت از آیات ۷۵ – ۷۴

صراط مستقیم

سالک الی اللّه اگر درست حرکت کند و از صراط مستقیم خارج نشود، خدای تعالی او را از میان مردم فاسق نجات می دهد و او را با آنها عذاب نمی کند.

«قضیه حضرت نوح علیه السلام»

وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۷۶﴾

و وقتى که نوح قبل از این خواند، پس ما اجابتش کردیم و او و اهلش را از غمى بزرگ نجات دادیم. ﴿۷۶﴾

وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۷۷﴾

و بر مردمى که آیات ما را تکذیب مى کردند، یاریش نمودیم. قطعا قوم نوح، قوم بدى بودند. پس همه آنها را غرق نمودیم. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیات ۷۷ – ۷۶

استقامت

سالک الی اللّه باید بسیار صبور و با استقامت باشد تا خدای تعالی او را یاری کند و همراهان او را نیز از ناراحتی نجات دهد.

«قضیه حضرت داوود و سلیمان علیهماالسلام»

وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ﴿۷۸﴾

و داوود و سلیمان آن وقتى که درباره زراعتى که گوسفندان قوم در آن چریده بودند، حکم مى کردند و ما بر حکمشان شاهد بودیم. ﴿۷۸﴾

فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۷۹﴾

ما حکم را به سلیمان فهماندیم. و به همه آنها حکمت و علم دادیم. و با «داوود» کوهها و پرندگان را که تسبیح مى کردند، مسخّر نمودیم. و ما کننده این کار بودیم. ﴿۷۹﴾

وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ ﴿۸۰﴾

و به داوود ساختن لباس جنگ را به نفع شما تعلیم دادیم تا شما را در (خطرات) جنگ تان نگه دارد. پس آیا شما شکرگزارید؟ ﴿۸۰﴾

وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ ﴿۸۱﴾‏

و براى سلیمان باد تند را مسخّر کردیم که به فرمان او به سوى زمینى که در آن زمین برکت قرار دادیم، حرکت کند و ما به هر چیزى دانائیم. ﴿۸۱﴾

وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿۸۲﴾

و از شیاطین کسانى بودند که براى سلیمان غوّاصى مى کردند و غیر از این کارهایى براى او انجام مى دادند و ما آنها را حفظ مى کردیم. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ – ۷۸

تسلّط بر همه چیز

سالک الی اللّه اگر طبق دستور الهی عمل کند و بنده واقعی خدای تعالی باشد، خدا او را بر همه چیز مسلّط می کند و دست خدا و چشم خدا و مظهر قدرت الهی می شود و علم و حکمت به او تعلیم می دهد. کوهها مسخّر او می شوند، پرنده ها با او حرف می زنند، آهن در دستش ملایم می شود، باد در اختیارش قرار می گیرد و خدا حافظ او می شود.

«قضیه حضرت ایوب علیه السلام»

وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۸۳﴾

و ایوب آن وقتى که به درگاه پروردگارش عرضه داشت که مرا ناراحتى و بدحالى گرفته است و تو مهربانترین مهربانهائى. ﴿۸۳﴾

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ ﴿۸۴﴾

پس ما (دعاى) او را اجابت کردیم و آنچه از ناراحتى در او بود، برطرف نمودیم و اهلش را به او برگرداندیم و مِثل آنها را همراه آنها، به او برگرداندیم تا از جانب ما مهربانى و یادى براى عبادت کنندگان باشد. ﴿۸۴﴾

برداشت از آیات ۸۴ – ۸۳

مبارزه

سالک الی اللّه اگر با شیطان مبارزه کند و صبور باشد خدای تعالی ناراحتی های او را برطرف می کند و نعمتهای از دست رفته اش را به او باز می گرداند.

«قضیه اسماعیل و ادریس و ذوالکفل علیهم السلام»

وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۸۵﴾

و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل، همه اینها از بردباران و صابرین بودند. ﴿۸۵﴾

وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۶﴾

و ما همه آنها را در رحمت خود داخل کردیم. آنها از شایستگان بودند. ﴿۸۶﴾

برداشت از آیات ۸۶ – ۸۵

مقام انسانیت

سالک الی اللّه باید دارای صبر باشد و باید بکوشد که اعمال و رفتارش شایسته مقام انسانیت باشد تا با انبیاء محشور شود.

«قضیه حضرت یونس علیه السلام»

وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾

و ذاالنون (حضرت یونس) در آن وقتى که در حال غضب رفت، پس گمان مى کرد که ما هرگز بر او تنگ نخواهیم گرفت. پس در تاریکى صدا زد اینکه خدائى جز تو نیست، تو پاکى، قطعا من از ظالمین بوده ام. ﴿۸۷﴾

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾

پس ما (دعاى) او را اجابت کردیم و از غم نجاتش دادیم. و این گونه مؤمنین را هم نجات مى دهیم. ﴿۸۸﴾

برداشت از آیات ۸۸ – ۸۷

نجات از غم

سالک الی اللّه باید همه مصائبی را که به او می رسد از جانب خودش بداند و خدا را پاک و منزه بشناسد و دائما بگوید:«» تا خدای تعالی او را از غم نجات دهد.

«قضیه حضرت زکریا علیه السلام»

وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿۸۹﴾

و آن وقتى که زکریا پروردگارش را خواند که پروردگارِ من، مرا تنها نگذار و تو بهترین دریافت کننده چیزى هستى که از دیگرى باقى مانده است. ﴿۸۹﴾

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿۹۰﴾

پس ما دعاى او را اجابت کردیم و به او یحیى را عنایت نمودیم و زنش را براى او شایسته نمودیم. قطعا آنها در خوبیها سرعت داشتند و با ترس و امید ما را مى خواندند و در مقابل ما خاضع و خاشع بودند. ﴿۹۰﴾

برداشت از آیات ۹۰ – ۸۹

دعا

سالک الی اللّه باید هر چه می خواهد چه مادی باشد و چه معنوی از خدای تعالی بخواهد و با دعا همه خوبیها را برای خود اختصاص دهد و در مقابل پروردگارش خاشع باشد.

«قضیه حضرت مریم علیهاالسلام»

وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۱﴾

و آن خانمى که دامنش را پاک نگه داشت، پس ما از روح خودمان در او دمیدیم و او و پسرش را نشانه اى براى جهانیان قرار دادیم. ﴿۹۱﴾

برداشت از آیه ۹۱

عفّت

خانم هایی که سالکین الی اللّهند باید بدانند که اگر عفّت خود را حفظ کنند و دامن خود را پاک نگه دارند خدای تعالی آنها را الگوی دیگران قرار می دهد و بهتر از مردها می توانند به کمالات برسند.

«همه پیغمبران یکی بودند»

إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ ﴿۹۲﴾

قطعا این دین شما، دین واحدى است و من پروردگارتان هستم، پس مرا عبادت کنید. ﴿۹۲﴾

«بعضی از پیروان ناآگاه پیامبران»

وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ ﴿۹۳﴾

و آنها کار خود را به جدائى در میان خود رساندند. همه آنها به سوى ما بر مى گردند. ﴿۹۳﴾

فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ ﴿۹۴﴾

پس کسى که کارى از اعمال شایسته انجام دهد و او مؤمن باشد، سعى و کوشش او را کفران نمى کنیم و حتما ما نویسنده اعمال او هستیم. ﴿۹۴﴾

برداشت از آیات ۹۴ – ۹۲

عبودیت

سالکین الی اللّه باید خود را به مقام عبودیت برسانند و بدانند که همه به طرف خدای تعالی بر می گردند و اگر کارهای شایسته کنند اجرشان ندیده گرفته نمی شود و همه آنها در حسابشان واریز می شود.

«حرام است که مهلکین به دنیا برگردند»

وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۹۵﴾

و بر قریه اى که ما آن را هلاک کردیم، حرام است (که به دنیا برگردند) زیرا قطعا آنها بر نمى گردند. ﴿۹۵﴾

حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ ﴿۹۶﴾

تا آن وقتى که یأجوج و مأجوج (راهشان) باز شود و آنها از هر ارتفاعى با شتاب بیرون مى آیند (سرازیر مى شوند). ﴿۹۶﴾

«قیامت نزدیک است»

وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۹۷﴾

و وعده حقّ نزدیک شد. پس در آن زمان چشمهاى کسانى که کافر شدند، از حرکت مى ایستد. اى واى بر ما، ما از این غافل بودیم، بلکه ما از ستمگران بودیم. ﴿۹۷﴾

إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ ﴿۹۸﴾

شما و آنچه را که غیر از خدا عبادت مى کنید، هیزم جهنّمید. شما وارد آن جهنّم خواهید شد. ﴿۹۸﴾

لَوْ كَانَ هَؤُلَاءِ آلِهَةً مَا وَرَدُوهَا وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۹۹﴾

اگر اینها خدایانى مى بودند، وارد جهنّم نمى شدند ولى همه در آن جهنّم جاودان خواهند بود. ﴿۹۹﴾

لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ ﴿۱۰۰﴾

براى آنها در جهنّم ناله و فریادهائى است و آنها در جهنّم چیزى نمى شنوند. ﴿۱۰۰﴾

إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿۱۰۱﴾‏

قطعا کسانى که براى آنها از جانب ما نیکى پیشى گرفته است، آنها از جهنّم دورند. ﴿۱۰۱﴾

لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿۱۰۲﴾

آنها صداى جهنّم را نمى شنوند و آنها در آنچه دلشان مى خواهد دائمى هستند. ﴿۱۰۲﴾

لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۱۰۳﴾

وحشت بزرگ روز قیامت آنها را محزون نمى کند و ملائکه با آنها ملاقات مى کنند که امروز روز شما است که به شما وعده داده شده بود. ﴿۱۰۳﴾

«حالت آسمانها در قیامت»

يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۱۰۴﴾

روزى که آسمان را مى پیچیم، آنچنان که ورق کتابها پیچیده مى شود. همان طورى که خلقت را در ابتدا ایجاد کردیم، آن را برمى گردانیم. این وعده اى است که بر عهده ما است. حتما ما کننده این کاریم. ﴿۱۰۴﴾

«دنیا متعلّق به صالحین خواهد بود»

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿۱۰۵﴾

و قطعا در زَبُور بعد از تورات نوشتیم که زمین را بندگان صالحمان به ارث خواهند برد. ﴿۱۰۵﴾

إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ ﴿۱۰۶﴾

قطعا در این ابلاغی است برای گروهی که عبادت کننده اند. ﴿۱۰۶﴾

«پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله رحمت برای جهانیان است»

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۷﴾

و ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم. ﴿۱۰۷﴾

برداشت از آیات ۱۰۷ – ۱۰۵

جدیت و شایستگی

سالک الی اللّه باید مراحل سیر و سلوک را با جدیت کامل بگذراند تا جزء صالحین محسوب بشود که در این صورت از یاران امام عصر روحی فداه خواهد بود و جزء بندگان واقعی خدا و مورد مهربانی خدای تعالی و رسول اکرم صلی الله علیه و آله خواهد بود.

قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۰۸﴾

بگو: جز این نیست که به من وحى مى شود که جز این نیست خداى شما خداى واحدى است. آیا شما تسلیم هستید؟ ﴿۱۰۸﴾

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ ﴿۱۰۹﴾

پس اگر پشت کردند، بگو: من بر همه شما یکسان اعلام مى کنم و نمى دانم که آیا آنچه به شما وعده داده شده است، نزدیک یا دور است؟ ﴿۱۰۹﴾

إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ ﴿۱۱۰﴾

حتما او سخنان بلند شما را مى داند و نیز آنچه را که شما کتمان مى کنید مى داند. ﴿۱۱۰﴾

وَإِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۱۱۱﴾

و من نمى دانم، شاید آن آزمایشى براى شما باشد و تا مدّتى براى شما بهره اى داشته باشد. ﴿۱۱۱﴾

قَالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۱۲﴾

عرض کرد: پروردگارِ من، حکم به حقّ فرما و پروردگار ما خداى رحمان است که بر آنچه شما و در مقابل آنچه توصیف مى کنید، از خدا یارى گرفته خواهد شد. ﴿۱۱۲﴾

سوره مبارکه طه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«وظائف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

طه ﴿۱﴾ 

ای پیامبر، ﴿۱﴾

مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ﴿۲﴾

ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به مشقّت بیفتی. ﴿۲﴾

إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَى ﴿۳﴾ 

جز این نیست که قرآن براى یادآورى کسى است که (از خدا) مى ترسد. ﴿۳﴾

تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ﴿۴﴾ 

نازل شده است از طرف کسى که زمین و آسمانهاى مرتفع را خلق فرموده است. ﴿۴﴾

الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿۵﴾ 

آن بخشنده ای که بر عرش احاطه دارد. ﴿۵﴾

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿۶﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه در بین اینها و آنچه در زیر زمین است، مال او است. ﴿۶﴾

وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ﴿۷﴾

و اگر سخنت را آشکار کنى، پس قطعا او سِرّ را و پنهانترش را مى داند. ﴿۷﴾

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ﴿۸﴾ 

خدا که خدائی جز او نیست، برای او نیکوترین نامها است. ﴿۸﴾

«قصّه حضرت موسی علیه السلام»

وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿۹﴾ 

و آیا جریان حضرت موسی به تو رسیده است؟ ﴿۹﴾

إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿۱۰﴾

آن وقتى که آتشى را دید، پس به خانواده اش گفت: بمانید. حتما من آتشى را احساس کردم. شاید از آن پاره اى براى شما بیاورم یا از کنار آن آتش راهنمائى پیدا کنم. ﴿۱۰﴾

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَى ﴿۱۱﴾ 

پس وقتی که نزدیک آن آتش رسید، ندا داده شد: ای موسی! ﴿۱۱﴾

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿۱۲﴾‏

من قطعا پروردگار تواَم. کفشت را بکن. تو قطعا در بیابان مقدّس «طوى» هستى. ﴿۱۲﴾

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى ﴿۱۳﴾ 

و من تو را انتخاب کرده ام. پس گوش بده به آنچه وحی می شود. ﴿۱۳﴾

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ﴿۱۴﴾ 

قطعا من خدائى هستم که خدائى جز من نیست. پس مرا عبادت کن و براى یاد من نماز را اقامه کن. ﴿۱۴﴾

إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿۱۵﴾ 

قطعا قیامت خواهد آمد. مى خواهم آن را پنهانش کنم تا هر کسى به آنچه کوشش مى کند، جزا داده شود. ﴿۱۵﴾

فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿۱۶﴾ 

پس تو را کسى که ایمان به قیامت ندارد و پیرو هواى نفس خود است، از قیامت باز ندارد که مطرود خواهى شد. ﴿۱۶﴾

وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى ﴿۱۷﴾ 

و ای موسی، آن چیست در دست تو؟ ﴿۱۷﴾

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾ 

(موسى) گفت: این عصاى من است. بر آن تکیه مى کنم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تکانم و براى من در این عصا کارهاى دیگرى هم هست. ﴿۱۸﴾

قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى ﴿۱۹﴾ 

خدا گفت: آن را بینداز ای موسی. ﴿۱۹﴾

فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى ﴿۲۰﴾ 

پس آن را انداخت. ناگهان آن ماری شد که حرکت می کرد. ﴿۲۰﴾

قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى ﴿۲۱﴾

خدا گفت: بگیر آن را و نترس. به زودی ما آن را به صورت اوّلش بر می گردانیم.﴿۲۱﴾

وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى ﴿۲۲﴾ 

دستت را در بغلت کن تا سفید و بی عیب بیرون آید که نشانه دیگری باشد. ﴿۲۲﴾

لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى ﴿۲۳﴾ 

تا به تو نشان دهیم از آیات بزرگ خود. ﴿۲۳﴾

اِذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۲۴﴾ 

به سوی فرعون برو که قطعا او طغیان کرده است. ﴿۲۴﴾

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿۲۵﴾ 

(موسى) گفت: پروردگار من، شرح صدر به من عنایت کن. ﴿۲۵﴾

وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ﴿۲۶﴾ 

و کارم را برایم آسان کن. ﴿۲۶﴾

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي ﴿۲۷﴾

و گره را از زبانم باز کن. ﴿۲۷﴾

يَفْقَهُوا قَوْلِي ﴿۲۸﴾ 

تا سخن مرا بفهمند. ﴿۲۸﴾

وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي ﴿۲۹﴾ 

و برای من از اهل خودم وزیری قرار بده. ﴿۲۹﴾

هَارُونَ أَخِي ﴿۳۰﴾ 

برادرم هارون باشد. ﴿۳۰﴾

اُشْدُدْ بِهِ أَزْرِي ﴿۳۱﴾ 

بوسیله او پشتم را محکم کن. ﴿۳۱﴾

وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي ﴿۳۲﴾ 

و او را در کار من شریک فرما. ﴿۳۲﴾

كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا ﴿۳۳﴾ 

تا ما تو را زیاد تسبیح کنیم. ﴿۳۳﴾

وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا ﴿۳۴﴾ 

و تو را زیاد یاد کنیم. ﴿۳۴﴾

إِنَّكَ كُنْتَ بِنَا بَصِيرًا ﴿۳۵﴾ 

قطعا تو بر حال ما بینائی. ﴿۳۵﴾

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى ﴿۳۶﴾ 

خدا گفت: ای موسی، قطعا آنچه را که خواستی به تو داده شد. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۹

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید بکوشد وسائل رفاه و آسایش زن و فرزندش را کاملاً تهیه کند و اگر در این بین با مأموریتهای الهی برخورد نمود خدا را بر آنها مقدم بدارد تا خدای تعالی هم او را بر دیگران برگزیند و اگر بخواهد مورد توجه بیشتری از جانب خدای تعالی واقع گردد نماز بخواند و بندگی خدا را دقیقا انجام دهد و معتقد به مرگ و قیامت و روز جزا باشد تا خدای تعالی دوستانه با او حرف بزند و او هم با خدا با محبت شدید تکلم کند. و خدای تعالی با کارهای غیر عادی از قبیل معجزه و یا کرامت او را اکرام کند و ترس و وحشت را از او بردارد تا بتواند کاملاً امر به معروف و نهی از منکر نماید و در مقابل پرقدرت ترین مردم بایستد و آن چنان به کمالات روحی برسد که خواسته اش، خواست خدا باشد و همه حوائجش در راستای بندگی و یاد خدا واقع گردد و خدای تعالی دعاهای او را مستجاب فرماید و باید سالک الی اللّه کوشش کند که آن چه از خدا می خواهد بیشتر در راه بندگی و دعوت مردم به سوی خدا و سیر الی اللّه باشد چنان که حضرت موسی علیه السلام وقتی مأموریت برای هدایت قومش پیدا کرد و در مقابلش قدرتمندی مثل فرعون طغیانگر قرار گرفت اول چیزی که از خدا خواست شرح صدر و سپس آن گونه تبلیغی را که بتواند حرفش را به مردم بفهماند بود و دیگر چیزی که باز از خدا می خواهد همکار و هم راز و یاوری که از اهل خودش باشد که صددرصد به او اعتماد کند و در موفقیتش شریکش باشد بوده است.

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى ﴿۳۷﴾‏

و قطعا ما یک بار دیگر بر تو منّت گذاشته ایم. ﴿۳۷﴾

إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى ﴿۳۸﴾ 

آن وقتی که به مادرت آنچه وحی کردنی بود، وحی کردیم. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۷

ممنون بودن از خدا

سالک الی اللّه باید ممنون همه نعمتهای الهی باشد و آنها را به یاد بیاورد و با خود بگوید که اگر این نعمت را نمی داشتم چه می شد و چقدر مشکلات برایم به وجود می آمد.

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي ﴿۳۹﴾ 

که او را در جعبه اى بیفکن و آن جعبه را در دریا بینداز تا دریا آن را به ساحل برساند و دشمن من و دشمن او، آن را بگیرد. و من محبّتى از خودم به تو انداختم تا در مقابل چشم من، تو ساخته شوى. ﴿۳۹﴾

برداشت از آیه ۳۹

ایمان

سالک الی اللّه باید همه کارهای غیر عادی که از جانب خدا انجام می شود باور کند و آنها را از قدرت پروردگارش خارج نداند زیرا قضایائی در قرآن مانند قصّه حضرت موسی علیه السلام و بزرگ شدن او به وسیله فرعون، ممکن است برای افراد ضعیف غیر قابل هضم باشد ولی باید باور کند.

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى ﴿۴۰﴾

در آن زمان که خواهرت راه مى رفت و مى گفت: آیا شما را راهنمائى کنم بر کسى که تکفّل او را بکند؟ پس ما تو را به مادرت برگرداندیم تا چشمش روشن شود و محزون نگردد. و تو کسى را کشتى، پس ما از غم نجاتت دادیم و کاملاً تو را آزمایش کردیم. پس سالها در میان اهل مدین بودى. سپس اى موسى، حالا اینجا براى تقدیرت (تقدیر نبوّت) آمده اى. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیه ۴۰

وعده الهی

سالک الی اللّه باید بداند که وعده های پروردگار هر چند غیر قابل هضم باشد، انجام خواهد شد ولو از نظر بعضی افراد فوق العاده مشکل باشد.

وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي ﴿۴۱﴾ 

و من تو را برای خودم ساخته ام. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیه ۴۱

یاری خدا

سالک الی اللّه باید بکوشد که لسان اللّه و ید اللّه گردد و خدای تعالی را یاری کند و کوشش کند که خدای تعالی او را به خدمتگزاری بپذیرد.

اِذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي ﴿۴۲﴾ 

برو تو و برادرت با نشانه های من و در یاد من کوتاهی نکنید. ﴿۴۲﴾

اِذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۴۳﴾

بروید به سوی فرعون، که او طغیان کرده است. ﴿۴۳﴾

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى ﴿۴۴﴾ 

پس با ملایمت با او سخن بگوئید، شاید متذکر شود یا از روی محبّت از خدا بترسد. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۲

نرمی و محبّت

سالک الی اللّه باید حتّی با دشمنان دین با نرمی حرف بزند، شاید کلامش تأثیر کند و او هدایت شود و ترسی در دلش از خدا پیدا شود.

قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَنْ يَطْغَى ﴿۴۵﴾ 

موسی و هارون گفتند: پروردگار ما، قطعا ما می ترسیم که در خصوص ما افراط کند یا اینکه طغیان نماید. ﴿۴۵﴾

قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى ﴿۴۶﴾ 

خدا فرمود: نترسید، قطعا من با شما دو نفر هستم، هم می شنوم و هم می بینم. ﴿۴۶﴾

برداشت از آیات ۴۶ – ۴۵

قاطعیت

سالک الی اللّه باید در صراط مستقیم حرکت کند که در این صورت از هیچ قدرتی نباید بترسد. زیرا خدای تعالی با او همراه خواهد بود و سخنان او را می شنود و کار او را می بیند.

فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ﴿۴۷﴾ 

پس به طرف او بروید و بگوئید: حتما ما پیامبران پروردگار تو هستیم. بنى اسرائیل را با ما بفرست و عذابشان نکن، که ما با نشانه اى از طرف پروردگارت به نزد تو آمده ایم و سلام بر کسى که هدایت را پیروى مى کند. ﴿۴۷﴾

إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۴۸﴾ 

قطعا بر ما وحى شده است که عذاب بر کسى واقع خواهد شد که تکذیب کند و روبگرداند. ﴿۴۸﴾

قَالَ فَمَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَى ﴿۴۹﴾ 

فرعون گفت: ای موسی، پروردگار شما کیست؟ ﴿۴۹﴾

قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ﴿۵۰﴾ 

موسى گفت: پروردگار ما کسى است که خلقت هر موجودى را به او عطا فرموده، سپس او را هدایت کرده است. ﴿۵۰﴾

قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى ﴿۵۱﴾‏

فرعون گفت: پس تکلیف نسلهای گذشته چه خواهد شد؟ ﴿۵۱﴾

قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى ﴿۵۲﴾ 

موسى گفت: علم آن نزد پروردگارم در کتابى است که پروردگار من نه گمراه مى شود و نه فراموش مى کند. ﴿۵۲﴾

اَلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى ﴿۵۳﴾ 

کسى که زمین را براى شما گهواره اى قرار داد و در آن براى شما راههایى ایجاد کرد و از آسمان آب نازل فرمود که خارج کنیم بوسیله آن آب زوجهایى از انواع گیاهان مختلف را. ﴿۵۳﴾

كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى ﴿۵۴﴾ 

بخورید و چهارپایانتان را بچرانید که در آن نشانه هایی است برای صاحبان عقل. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ – ۴۷

برخورد بد دشمن

سالک الی اللّه باید به پیروی از انبیاء علیهم السلام بدون هیچ گونه ترسی قاطعیت داشته باشد و حقایق را اظهار کند.

سالک الی اللّه باید هر قدر که دشمنان او را فحش می دهند و او را سرزنش می کنند، از راه و حرکت خود به سوی خدای تعالی دست نکشد و به راه خود ادامه دهد.

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى ﴿۵۵﴾ 

از این خاک خلقتان کردیم و در این خاک شما را بر مى گردانیم و از این خاک شما را بار دیگر خارجتان مى کنیم. ﴿۵۵﴾

وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى ﴿۵۶﴾ 

و قطعا ما همه آیات خود را به او نشان دادیم ولی او تکذیب کرد و روگرداند. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیات ۵۶ – ۵۵

دنیا و آخرت

سالک الی اللّه باید اعتقادش را به قیامت محکم کند و بداند این بدن جز لباسی که از خاک ساخته شده و باز به همین خاک بر می گردد چیز دیگری نیست و خود را پابند این بدن نکند.

سالک الی اللّه باید با سعادت خود لجبازی نکند و حقایق را اگر چه بر ضرر او است، بپذیرد و قبول داشته باشد.

قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى ﴿۵۷﴾ 

فرعون گفت: ای موسی، آیا تو نزد ما آمده ای، برای اینکه ما را از زمین مان با سحرت خارج کنی؟ ﴿۵۷﴾

برداشت از آیه ۵۷

سوء ظن

سالک الی اللّه باید به کسانی که روی خلوص نیت او را راهنمایی می کنند سوء ظن نداشته باشد و به آنها تهمت نزند.

فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنْتَ مَكَانًا سُوًى ﴿۵۸﴾ 

ما هم سحرى مانند آن براى تو حتما خواهیم آورد. پس موعدى بین ما و بین خودت قرار بده که ما و تو آن را تخلّف نکنیم، در محلّى هموار باشند. ﴿۵۸﴾

قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى ﴿۵۹﴾

(موسى) گفت: وعده شما روز عید زینت باشد و (همه) مردم در وقتى که روز بالا مى آید، حضور داشته باشند. ﴿۵۹﴾

فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى ﴿۶۰﴾ 

پس فرعون رفت و کارهاى نیرنگ خود را جمع کرد، سپس آمد. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیات ۶۰ – ۵۸

تعهّدات

سالک الی اللّه باید در وعده ها و تعهّدات خود صادق باشد ولو در مقابلش دشمنان قرار گرفته باشد.

قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى ﴿۶۱﴾ 

موسى به آنها گفت: واى بر شما، بر خدا دروغ نبندید که شما را بوسیله عذابى نابودتان مى کند و کسى که به خدا دروغ ببندد، ناامید مى شود. ﴿۶۱﴾

فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى ﴿۶۲﴾ 

پس آنها درباره کارشان بین خود نزاع کردند و مخفیانه با یکدیگر نجوا نمودند. ﴿۶۲﴾

قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى ﴿۶۳﴾ 

گفتند: موسى و هارون دو ساحرند، مى خواهند شما را از سرزمینتان با سحرشان بیرون کنند و رسومات نمونه شما را از بین ببرند. ﴿۶۳﴾

فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى ﴿۶۴﴾‏

پس تمام کارها و نقشه هاى خود را جمع کنید. سپس همه تان در یک صف قرار بگیرید. و امروز رستگارى مال کسى است که برتر باشد. ﴿۶۴﴾

قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى ﴿۶۵﴾ 

گفتند: اى موسى، آیا تو مى اندازى یا ما اوّل کسى باشیم که مى اندازیم؟ ﴿۶۵﴾

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى ﴿۶۶﴾ 

موسى گفت: بلکه اوّل شما بیندازید. پس ناگهان ریسمانهاى آنها و عصاهاى آنها در اثر سحرشان چنان خیال مى شد که آنها حرکت مى کند. ﴿۶۶﴾

برداشت از آیات ۶۶ – ۶۱

اخلاقیات

سالک الی اللّه باید کوشش کند که به خدای تعالی دروغ نبندد و سر بگوشی در میان جمع نکند و تهمت به اولیاء خدا نزند.

فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى ﴿۶۷﴾ 

پس موسی در خودش ترسی احساس کرد. ﴿۶۷﴾

قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى ﴿۶۸﴾ 

ما گفتیم: نترس، قطعا تو برتر خواهی بود. ﴿۶۸﴾

وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى ﴿۶۹﴾

و آنچه در دستت هست، بینداز. (عصاى تو) تمام آنچه را که آنها ساخته اند، مى بلعد. جز این نیست آنچه که ساخته اند، مکر ساحر است و ساحر هر جا برود رستگار نخواهد شد. ﴿۶۹﴾

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى ﴿۷۰﴾ 

پس همه ساحران به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ایمان آوردیم. ﴿۷۰﴾

برداشت از آیات ۷۰ – ۶۷

نترسیدن

سالک الی اللّه باید اگر در راه خدا قدم بر می دارد و می داند خدا با او همراه است، به هیچ وجه ترس و وحشتی در دل از دشمن راه ندهد و محکم در صراط مستقیم با استقامت کامل حرکت کند که در این صورت به اثبات حق موفّق می شود و دشمن را در این صورت دیر یا زود خاضع می کند.

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى ﴿۷۱﴾ 

فرعون گفت: آیا قبل از آنکه من به شما اذن بدهم، به او ایمان آوردید؟ قطعا او بزرگ شما است. او کسى است که به شما سحر را تعلیم داده. پس حتما دستها و پاهاى شما را بر خلاف یکدیگر قطع مى کنم و حتما شما را بر تنه هاى درخت خرما به دار مى آویزم، تا بدانید که کدام یک از ما عذابش شدیدتر و ماندنى تر است. ﴿۷۱﴾

برداشت از آیه ۷۱

غرور

سالک الی اللّه نباید غرور داشته باشد، نباید به طرفداران حقّ ظلم کند و آنها را با غرورش از بین ببرد و از قدرتش سوء استفاده کند.

قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿۷۲﴾ 

گفتند: به خدائى که ما را خلق کرده، هرگز تو را بر دلائل روشنى که براى ما آمده، مقدّم نمى داریم. پس هر قضاوتى که تو قاضى آن هستى، (درباره ما) بکن. جز این نیست که قضاوت تو فقط در این زندگى دنیا است. ﴿۷۲﴾

إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿۷۳﴾ 

قطعا ما به پروردگارمان ایمان آورده ایم، براى آنکه خطاهاى ما را و آنچه را که تو بر آن از سحر مجبورمان کردى ببخشد و خدا بهتر و ماندنى تر است. ﴿۷۳﴾

برداشت از آیات ۷۳ – ۷۲

حقّ را در آغوش بگیرید

سالک الی اللّه اگر حقّ و حقیقت را شناخت، نباید آن را به آسانی از دست بدهد و باید در مقابل زورگویان و قدرتمندان بایستد و در مقابل قضاوتهای بیجای آنها تحمّل و صبر داشته باشد و باید بداند که دشمنان دین هر چه بکنند، بیشتر از این نمی شود که دنیای او را از او بگیرند. لذا اگر کسی این گونه فکر کند و عمل نماید، خدای تعالی او را می بخشد و قدرت و محبّت پروردگار برای او بهتر و ماندنی تر است.

إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى ﴿۷۴﴾ 

قطعا کسى که در حال گناه به نزد پروردگارش برود، براى او جهنّمى خواهد بود که در آن نه مى میرد و نه زنده مى شود. ﴿۷۴﴾

وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى ﴿۷۵﴾ 

و کسى که با ایمان نزد خدا برود، قطعا اعمال صالح انجام داده است پس براى آنها درجات بالائى خواهد بود. ﴿۷۵﴾

جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى ﴿۷۶﴾‏

بهشتهاى دائمى که از دامنه آنها نهرها جارى است، همیشه در آن مى مانند. و این جزاى کسى است که تزکیه نفس کرده باشد. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیات ۷۶ – ۷۴

گناه

سالک الی اللّه باید بکوشد که به هیچ وجه خود را به گناه آلوده نکند تا درجاتش بالا رود و به خاطر تزکیه نفسی که می کند، در بهشت دائما زندگی کند و خدای تعالی او را از جهنّمی که در آن نه می میرد و نه زنده است و فقط می سوزد، محفوظ نگه می دارد.

«فرعون و پیروانش در دریا غرق می شوند»

وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى ﴿۷۷﴾ 

و ما به موسى وحى کردیم که بندگانم را شبانه با خود ببر و راهى را براى آنها در دریا باز کن در حالى که زمین دریا خشک شده باشد. در این صورت نه از تعقیب و از غرق شدن ترسى نخواهى داشت. ﴿۷۷﴾

فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ ﴿۷۸﴾ 

فرعون با لشگرش آنها را تعقیب کرد. پس دریا آنها را در برگرفت و همه را به طور کامل غرق کرد. ﴿۷۸﴾

وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى ﴿۷۹﴾ 

و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هرگز آنها را هدایت نکرد. ﴿۷۹﴾

برداشت از آیات ۷۹ – ۷۷

محبّت خدای تعالی

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی بندگانش را آن قدر دوست دارد که دشمنان آنها را غرق می کند ولی باید این اظهار محبّت به وسیله اولیائش انجام شود چنان که خدای تعالی بنی اسرائیل را در مدّتی که حضرت موسی علیه السلام نیامده بود آنها را از چنگال فرعون نجات نداد ولی وقتی حضرت موسی علیه السلام آمد و آن ها مطیع آن حضرت شدند به رهبری حضرت موسی علیه السلام دشمنان آنها را خدا در دریا غرق کرد و آن دشمنان را از بین برد.

«تذکر نعمتها به بنی اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى ﴿۸۰﴾ 

اى بنى اسرائیل، قطعا ما شما را از دشمنتان نجات دادیم و دعوتتان کردیم به جانب طور ایمن و بر شما «منّ» و «سلوى» نازل نمودیم. ﴿۸۰﴾

كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى ﴿۸۱﴾ 

بخورید از چیزهاى پاکیزه اى که ما رزقتان قرار داده ایم و در آن طغیان نکنید که غضب من بر شما وارد شود و کسى که بر او غضب من وارد شود، پس به تحقیق از بین رفته است. ﴿۸۱﴾

«محبّت خدا به حضرت موسی علیه السلام»

وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى ﴿۸۲﴾ 

و حتما من آمرزنده ام کسى را که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت گردد. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ – ۸۰

غفلت و طغیان

سالک الی اللّه باید همیشه نعمتهای الهی را متذکر باشد و از آن ها استفاده کند و از خدای تعالی غفلت نکند و طغیان و تجاوز از حدّ خود نکند زیرا در غیر این صورت غضب خدای تعالی بر او خواهد بود و سعادت او از بین می رود.

وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَى ﴿۸۳﴾ 

و ای موسی، چه چیز تو را به عجله واداشت که از قومت زودتر بیایی؟ ﴿۸۳﴾

«محبّت حضرت موسی علیه السلام به خدای تعالی»

قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى ﴿۸۴﴾ 

موسى گفت: آنها پشت سر من مى آیند و من عجله کردم پروردگارم که به خدمتت برسم تا (از من) راضى شوى. ﴿۸۴﴾

برداشت از آیات ۸۴ – ۸۳

رضایت خدا

سالک الی اللّه اگر محبت شدیدی به خدای تعالی پیدا کند باید در بدست آوردن رضایت پروردگار عجله نماید و در این کار بر همه سبقیت بگیرد.

«سامری بنی اسرائیل را گمراه می کند»

قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ ﴿۸۵﴾ 

(خدا) فرمود: پس بدان که قطعا ما بعد از تو قومت را امتحان کردیم و سامرى آنها را گمراه کرد. ﴿۸۵﴾

فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي ﴿۸۶﴾ 

پس موسى با غضب و تأسّف به سوى قومش برگشت. گفت: اى قوم من، آیا پروردگارتان وعده خوبى به شما نداد؟ پس آیا آن عهد و پیمان بر شما طولانى شد؟ یا اینکه مى خواستید از طرف پروردگارتان بر شما غضبى نازل شود که قراردادم را تخلّف کردید؟ ﴿۸۶﴾

قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ ﴿۸۷﴾‏

گفتند: ما به اختیار خود از وعده اى که با تو داشتیم، تخلّف نکردیم. ولى ما مقدارى از زیورهاى قوم را که حمل کرده بودیم، انداختیم. پس سامرى این چنین القاء کرد. ﴿۸۷﴾

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ ﴿۸۸﴾ 

پس سامرى مجسّمه گوساله اى را که داراى صدایى بود، براى آنها بوجود آورد. پس آنها گفتند: این خداى شما و خداى موسى است که موسى فراموش کرده است. ﴿۸۸﴾

أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ﴿۸۹﴾ 

پس آیا نمى بینند که گوساله کلامى را به آنها بر نمى گرداند و براى آنها مالک نفع و ضررى نیست. ﴿۸۹﴾

وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ﴿۹۰﴾ 

و قطعا هارون به آنها از پیش گفته بود: اى قومِ من، جز این نیست که بوسیله این گوساله مورد امتحان قرار گرفته اید و قطعا پروردگار شما خداى رحمان است. پس از من پیروى کنید و امر مرا اطاعت نمایید. ﴿۹۰﴾

قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى ﴿۹۱﴾ 

آنها گفتند: ما هرگز از کنار این گوساله جدا نمى شویم تا موسى به طرف ما برگردد. ﴿۹۱﴾

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ﴿۹۲﴾ 

موسى به هارون گفت: اى هارون، چه چیز مانعت شد وقتى که دیدى آنها گمراه شدند؟ ﴿۹۲﴾

أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ﴿۹۳﴾ 

که تو تبعیت مرا نکردی آیا از دستور من سرپیچی نمودی؟ ﴿۹۳﴾

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ﴿۹۴﴾ 

هارون گفت: اى پسر مادر، ریش مرا نگیر و سرم را نگیر. من ترسیدم که بگوئى بین بنى اسرائیل تفرقه انداخته و دستور مرا مراقبت نکرده اى. ﴿۹۴﴾

قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ﴿۹۵﴾

موسی گفت: این چه کاری بود که تو کردی ای سامری؟ ﴿۹۵﴾

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﴿۹۶﴾ 

سامرى گفت: من چیزى را دیدم که آنها آن را ندیدند، من از جاى پاى آن فرستاده (الهى) مشتى گرفتم. پس آن را (در شکم گوساله) ریختم و این گونه نفسم برایم جلوه داد. ﴿۹۶﴾

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ﴿۹۷﴾ 

موسى گفت: پس برو، قطعا براى تو در زندگى دنیا این خواهد بود که بگوئى: کسى با من تماس نگیرد و براى تو موعدى است که آن هرگز تخلّف نمى پذیرد و به خدایت که دائما به آن معتکف بودى نگاه کن، ما حتما آن را مى سوزانیم. سپس آن را در دریا به شدت پراکنده مى کنیم. ﴿۹۷﴾

إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿۹۸﴾‏

جز این نیست که خداى شما خدائى است که هیچ خدائى جز او نیست، علم او بر همه چیز توسعه دارد. ﴿۹۸﴾

كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْرًا ﴿۹۹﴾ 

این چنین ما از اخبار گذشتگان براى تو نقل مى کنیم. و قطعا ما از جانب خود ذکرى (قرآنى) به تو داده ایم. ﴿۹۹﴾

برداشت از آیات ۹۹ – ۸۵

رهبر و استاد

سالک الی اللّه نباید خود را آن چنان متّکی به رهبر و استاد و یا امامش قرار دهد که اگر چند روزی از میان آنها بیرون رفت تمام برنامه های خود را از دست بدهد و عهد و پیمان خود را بشکند و غضب الهی را متوجه خود سازد.

سالک الی اللّه نباید مسائلی از قبیل طلا و زیورها و رسومات گذشتگان او را آن چنان تسخیر کند که او را به پرستش بتها و غیر خدا وادار نماید و در امتحان رفوزه شود.

سالک الی اللّه نباید از فرمان رهبر و استاد خود سرپیچی کند و باید از نماینده او مانند خود او اطاعت کند.

سالک الی اللّه نباید بگذارد که رهبر و استاد او آن قدر به غضب در بیاید که او را طرد کند و وسائل انحرافی، او را از بین ببرند.

«جریانی از قیامت»

مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا ﴿۱۰۰﴾ 

کسى که از قرآن روبگرداند، پس حتما روز قیامت، گناه سنگینى را بر دوش خواهد داشت. ﴿۱۰۰﴾

خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا ﴿۱۰۱﴾ 

در حالى که همیشه در آن بوده و بار بدى بر دوش آنها، روز قیامت (براى آنها) خواهد بود. ﴿۱۰۱﴾

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا ﴿۱۰۲﴾ 

روزى که در صور دمیده مى شود. و ما گنهکاران را در آن روز با چشمان کبود محشور مى کنیم. ﴿۱۰۲﴾

«عالم برزخ بر گناهکاران مقداری طولانی تر می گذرد»

يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا ﴿۱۰۳﴾ 

بین خودشان آهسته گفتگو مى کنند که جز ده روز بیشتر نمانده اید. ﴿۱۰۳﴾

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا ﴿۱۰۴﴾ 

ما داناتریم به آنچه که آنها مى گویند، آن وقتى که جمعى از آنان که راه و روش بهترى داشته اند گفتند: شما جز یک روز بیشتر نمانده اید. ﴿۱۰۴﴾

«پاسخی درباره کوهها و زمین در قیامت»

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنْسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا ﴿۱۰۵﴾ 

و از تو درباره کوهها مى پرسند، بگو: پروردگارم آنها را کاملاً متلاشى مى کند. ﴿۱۰۵﴾

فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا ﴿۱۰۶﴾ 

پس آنها را هموار و صاف می نماید. ﴿۱۰۶﴾

لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا ﴿۱۰۷﴾ 

آنچنان که در آن پستی و بلندی نخواهی دید. ﴿۱۰۷﴾

يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا ﴿۱۰۸﴾

در آن روز همه از دعوت کننده پیروى مى کنند و از او عدولى نیست و همه صداها در مقابل خداى بخشنده خاضع مى گردد و تو در آن روز جز صداى آهسته اى چیزى نمى شنوى. ﴿۱۰۸﴾

يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا ﴿۱۰۹﴾ 

شفاعت در آن روز جز براى کسى که خداى رحمان اذنش داده و راضى باشد که او سخنى بگوید، فایده اى ندارد. ﴿۱۰۹﴾

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا ﴿۱۱۰﴾ 

خدا آنچه را که در مقابل آنها و آنچه را که پشت سر آنها است مى داند ولى آنها به او احاطه علمى ندارند. ﴿۱۱۰﴾

وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا ﴿۱۱۱﴾ 

و در آن روز صورتها در مقابل خداى حىِّ قیوم خاضع مى شود و قطعا کسى که ستم را بر دوش کشیده، ناامید مى گردد. ﴿۱۱۱﴾

«صالحین از شکست نمی ترسند»

وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا ﴿۱۱۲﴾ 

و کسى که از کارهاى شایسته چیزى را عمل کند و او مؤمن باشد، از هیچ ظلمى و شکستى نمى ترسد. ﴿۱۱۲﴾

برداشت از آیه ۱۱۲

نترسیدن

سالک الی اللّه به خاطر ایمانی که دارد نباید از ظلم و شکست بترسد و باید به سیر خود در هر حال ادامه دهد.

«قرآن عربی»

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا ﴿۱۱۳﴾‏

و این چنین ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم و در آن وعیدهاى مختلفى را قرار دادیم، شاید آنها تقوا پیشه کنند یا تذکر را براى آنها تازه کند. ﴿۱۱۳﴾

«عجله در خواندن قرآن نکن»

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا ﴿۱۱۴﴾ 

پس بلندمرتبه است خدائى که سلطان حقّى است و قبل از آنکه وحى قرآن تماما به تو برسد، در خواندنش عجله نکن و بگو: پروردگار من، علم مرا زیاد فرما. ﴿۱۱۴﴾

«حضرت آدم علیه السلام پیامبر اولوالعزم نشد»

وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ﴿۱۱۵﴾ 

و قطعا ما قبلاً با آدم عهد بستیم، پس او فراموش کرد و عزمى براى او نیافتیم. ﴿۱۱۵﴾

«قصّه حضرت آدم علیه السلام و ابلیس»

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى ﴿۱۱۶﴾ 

و آن وقتى که به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید، پس ملائکه همه سجده کردند، مگر ابلیس که سرپیچى کرد. ﴿۱۱۶﴾

فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ﴿۱۱۷﴾

ما به آدم گفتیم که قطعا این دشمن تو و دشمن همسر تو است، شما را از بهشت بیرون نکند که به زحمت مى افتى. ﴿۱۱۷﴾

إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى ﴿۱۱۸﴾ 

قطعا براى تو این هست که در این بهشت نه گرسنه مى شوى و نه برهنه مى گردى. ﴿۱۱۸﴾

وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾ 

و حتما تو در این بهشت تشنه نمى شوى و آفتاب زده نمى گردى. ﴿۱۱۹﴾

فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى ﴿۱۲۰﴾ 

شیطان او را وسوسه کرد و گفت: اى آدم، آیا من تو را به درخت زندگى همیشگى و سلطنتى که کهنه نمى شود، راهنمائیت کنم؟ ﴿۱۲۰﴾

فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱﴾ 

پس آن دو از آن درخت خوردند، پس عورتشان براى خودشان ظاهر شد آنها مشغول شدند که از برگهاى درخت آن باغ بر خود بگذارند. و آدم پروردگارش را معصیت کرد و گول خورد. ﴿۱۲۱﴾

ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى ﴿۱۲۲﴾ 

سپس پروردگارش او را انتخاب کرد و توبه اش را قبول کرد و هدایتش فرمود. ﴿۱۲۲﴾

قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى ﴿۱۲۳﴾ 

(خدا) گفت: از بهشت همه تان پایین بیایید، که بعضى از شما با بعض دیگر دشمن باشید. پس اگر از طرف من هدایتى براى شما آمد، پس کسى که هدایت مرا پیروى کند، نه گمراه مى شود و نه بدبخت خواهد بود. ﴿۱۲۳﴾

برداشت از آیات ۱۲۳ – ۱۱۵

شیطان

سالک الی اللّه باید بکوشد به هیچ وجه از دستورات خدای تعالی سرپیچی نکند بخصوص در منظر عام و الا مانند شیطان دشمن خدا خواهد بود.

سالک الی اللّه باید بداند که شیطان دشمن خود او و دشمن خانواده او است. زیرا شیطان دوست دارد نگذارد شما به بهشت وارد شوید.

سالک الی اللّه باید بداند که خدا او را برای بهشت خلق کرده و هیچ گاه نمی خواهد بندگانش ناراحت باشند.

سالک الی اللّه باید از وسوسه شیطان بپرهیزد و به هیچ وجه گناه نکند. زیرا شیطان حضرت آدم علیه السلام را فریب داد و سالها او توبه می کرد تا بالاخره خدای تعالی او را بخشید.

سالک الی اللّه اگر توبه نصوح کند خدا او را انتخاب می کند و هدایتش می فرماید.

سالک الی اللّه باید بداند که اگر ضعیف ترین صفت رذیله در روح او باشد او را به بهشت راه نمی دهند و اگر در بهشت هم باشد او را اخراجش می کنند.

«غفلت از یاد خدا روزی را تنگ می کند»

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى ﴿۱۲۴﴾ 

و کسى که از یاد من اعراض کند، پس حتما براى او معیشت تنگى خواهد بود و روز قیامت ما او را کور محشور مى کنیم. ﴿۱۲۴﴾

«نتیجه فراموشی از یاد خدا»

قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا ﴿۱۲۵﴾‏

مى گوید: پروردگارِ من، چرا مرا کور محشور کردى و حال آنکه من (در دنیا) بینا بودم؟ ﴿۱۲۵﴾

قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى ﴿۱۲۶﴾ 

(خدا) مى فرماید: همان طورى که آیات ما براى تو آمد، پس تو آنها را فراموش کردى همان گونه تو امروز فراموش مى شوى. ﴿۱۲۶﴾

وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى ﴿۱۲۷﴾ 

و این چنین ما جزا مى دهیم کسى را که اسراف مى کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورده. و قطعا عذاب آخرت شدیدتر و باقى تر است. ﴿۱۲۷﴾

برداشت از آیات ۱۲۷ – ۱۲۴

یاد خدا

سالک الی اللّه باید بداند که اگر خدای تعالی را فراموش کند رزق مادی و معنویش تنگ می شود و روز قیامت کور محشور می شود و خدا او را ندیده می گیرد.

سالک الی اللّه باید از اسراف کاملاً بپرهیزد و ایمانش را تقویت کند تا خدای تعالی او را به کمالات روحی برساند.

«هلاکت امّتهای قبل»

أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى ﴿۱۲۸﴾ 

آیا براى هدایت آنها کافى نیست که بسیارى از امّتهایى که قبل از آنها بوده اند و در خانه هایشان راه مى رفتند هلاک نمودیم؟ قطعا در این جریان نشانه هایى است براى خردمندان. ﴿۱۲۸﴾

وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى ﴿۱۲۹﴾ 

و اگر اراده پروردگارت که پیشى گرفته است نبود و (هلاکت در) وقت نامبرده اى تعیین نشده بود همین حالا عذاب ملازم آنها بود. ﴿۱۲۹﴾

«خدا را صبح و شام تسبیح کن»

فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى ﴿۱۳۰﴾ 

پس بر آنچه مى گویند، صبر کن و پروردگارت را قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب خورشید تسبیح و حمد بگو و از ساعات شب و اطراف روز تسبیح بگو تا شاید خشنود گردى. ﴿۱۳۰﴾

وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿۱۳۱﴾ 

و چشمان خود را به سوى آنچه ما جمعى از آنها را از آن بهره مند نموده ایم، نینداز. آنها تجمّل زندگى دنیایى است، براى اینکه ما آنها را در این خصوص امتحان کنیم. و روزى پروردگارت بهتر و باقى تر است. ﴿۱۳۱﴾

برداشت از آیات ۱۳۱ – ۱۳۰

بیداری بین الطلوعین

سالک الی اللّه باید قبل از طلوع خورشید بیدار باشد و خدای تعالی را تسبیح بگوید و قبل از غروب نیز خدا را از همه ظلمها و بدی ها و ضعف و ناتوانی ها پاک بداند و او را تسبیح بگوید و در همه حال او را ستایش کند تا خشنود شود و به فرحی که اولیاء خدا در آن هستند برسد.

سالک الی اللّه نباید چشم خود را به تجمّلاتی که دیگران دارا هستند بدوزد و آمال و آرزوهای زیادی داشته باشد.

«دستور نماز به خانواده»

وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲﴾ 

و امر کن اهلت را به نماز و در انجام این کار صبور باش. ما از تو روزى نمى خواهیم، بلکه ما به تو روزى مى دهیم و عاقبت مال پرهیزکارى است. ﴿۱۳۲﴾

برداشت از آیه ۱۳۲

نماز

سالک الی اللّه باید به اهل و عیالش دستور بدهد که نماز بخوانند و تحمّل و بردباری خاصّی در این خصوص داشته باشد و بداند که دوام زندگی خوب، متعلّق به اهل تقوی است.

«چرا معجزه ای از طرف پروردگار برای ما نیامده است؟»

وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى ﴿۱۳۳﴾ 

و گفتند: چرا نشانه اى از طرف پروردگارش براى ما نیاورده است؟ آیا براى آنها دلیل روشنى که در کتابهاى اوّلیه  (پیامبران) بوده نیامده است؟ ﴿۱۳۳﴾

وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى ﴿۱۳۴﴾ 

و اگر ما آنها را قبل از آن به عذابى هلاک مى کردیم، مى گفتند: پروردگار ما چرا پیامبرى براى ما نفرستادى تا از نشانه هاى تو پیروى کنیم، قبل از آنکه ذلیل و رسوا شویم؟ ﴿۱۳۴﴾

قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى ﴿۱۳۵﴾

بگو: همه ما چشم براهیم. پس شما هم منتظر باشید. به زودى خواهید دانست که چه کسى همراه راه راست است و چه کسى هدایت شده است. ﴿۱۳۵﴾

سوره مبارکه مریم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

كهيعص ﴿۱﴾

کهیعص ﴿۱﴾

«قصّه حضرت زکریا علیه السلام»

ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ﴿۲﴾

یادی از رحمت پروردگار تو به عبد خود زکریا است. ﴿۲﴾

إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا ﴿۳﴾

آن وقتی که پروردگارش را با صدایی آهسته خواند. ﴿۳﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا ﴿۴﴾

گفت: پروردگار من، قطعا استخوان من سست شده و موهاى سرم سفید شده و من به خاطر خواندن تو هرگز از اجابت محروم نبوده ام. ﴿۴﴾

وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا ﴿۵﴾

و قطعا من مى ترسم از وارثینم بعد از خودم و زنم نازا است پس تو از جانب خودت براى من سرپرستى عطا کن. ﴿۵﴾

يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا ﴿۶﴾

که وارث من باشد و از آل یعقوب ارث ببرد و پروردگارا، او را مورد رضایت قرارش بده. ﴿۶﴾

يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا ﴿۷﴾

اى زکریا، ما قطعا به پسرى که اسم او یحیى خواهد بود، تو را بشارت مى دهیم، قبل از این همنامى براى او قرار نداده ایم. ﴿۷﴾

قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا ﴿۸﴾

زکریا گفت: پروردگار من، چگونه براى من پسرى خواهد بود، در حالى که زنم عقیم است و من به حدّى از پیرى رسیده که افتاده شده ام؟! ﴿۸﴾

قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا ﴿۹﴾

(خدا) فرمود: همین طور است، پروردگارت گفته که آن بر من آسان است و من تو را قبلاً خلق کرده ام، در حالى که چیزى نبودى. ﴿۹﴾

قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا ﴿۱۰﴾

زکریا گفت: پروردگار من، براى من نشانه اى قرار بده. (خدا) فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه روز کامل نمى توانى با مردم حرف بزنى. ﴿۱۰﴾

فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ﴿۱۱﴾‏

پس او از محراب عبادتش به طرف مردمش بیرون رفت. پس به آنها با اشاره گفت: صبح و شام خدا را تسبیح بگویید. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۱

قضیه حضرت زکریا علیه السلام

سالک الی اللّه باید هر مقدار هم که ناراحت است، در مناجات با خدای تعالی با صدای بلند داد و فریاد دعا نکند و از ذکر خفی تا می تواند استفاده کند و باید بداند که هر مقدار پیر شده باشد، باز هم ممکن است خدای تعالی به او فرزندی عنایت بفرماید.

چنان که به حضرت زکریا علیه السلام عنایت فرمود. و چون آن چه به قلب انسان در امور شخصی الهام می شود ممکن است با وسوسه اشتباه شود، باید انسان متوسل به نشانه واثقی از جانب خدای تعالی در الهاماتش بشود.

«قصّه حضرت یحیی علیه السلام»

يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا ﴿۱۲﴾

اى یحیى، کتاب را با کمال قدرت بگیر. و ما نبوّت و حکمت را در کودکى به او دادیم. ﴿۱۲﴾

وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا ﴿۱۳﴾

و از طرف خود محبّتى (به او بخشیدیم) و پاکى دل به او دادیم و او با تقوى بود. ﴿۱۳﴾

وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا ﴿۱۴﴾

و او نسبت به پدر و مادرش نیکویى مى کرد و او جبّار معصیتکارى نبود. ﴿۱۴﴾

وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا ﴿۱۵﴾

و سلام بر او روزى که متولّد شد و روزى که مى میرد و روزى که زنده برانگیخته خواهد شد. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیات ۱۵ – ۱۲

قضیه حضرت یحیی علیه السلام

سالک الی اللّه باید تقوی داشته باشد تا به مقامات عالیه برسد. زیرا خدای تعالی به حضرت یحیی علیه السلام در کودکی نبوت و حکمت را داد و محبت او را در دل مردم انداخت و پاکی را به او عنایت فرمود. زیرا او با تقوی بود. یعنی در «عالم ذر» تعهّد تقوی و زهد را با خدای تعالی بسته بود و خدا می دانست که او به این تعهّد عمل می کند. لذا خدای تعالی او را در هر حال در دنیا و آخرت از همه بدیها سلامت نگه داشته بود و او جبار معصیتکاری طبق تعهّدی که بسته بود، نبود.

«قصّه حضرت مریم علیهاالسلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا ﴿۱۶﴾

و در این کتاب مریم را یاد کن، آن وقتى که از میان خانواده اش جدا شد و در ناحیه شرقى قرار گرفت. ﴿۱۶﴾

فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا ﴿۱۷﴾

و در مقابل قومش پرده اى انداخت. پس ما روح خود را به سوى او فرستادیم. پس او در شکل انسانى بى عیب در مقابل او قرار گرفت. ﴿۱۷﴾

قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا ﴿۱۸﴾

مریم گفت: من به خداى بخشنده از تو پناه مى برم، اگر تو پرهیزکار باشى. ﴿۱۸﴾

قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا ﴿۱۹﴾

گفت: جز این نیست که من فرستاده پروردگار تواَم تا به تو پسر تزکیه شده اى ببخشم. ﴿۱۹﴾

قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا ﴿۲۰﴾

مریم گفت: من چگونه ممکن است پسرى داشته باشم و حال اینکه بشرى با من تماس نگرفته و من زن تجاوزگرى نبوده ام. ﴿۲۰﴾

قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَقْضِيًّا ﴿۲۱﴾

گفت: همین طور است. پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است و به خاطر آنکه ما او را نشانه اى براى مردم و رحمتى از طرف خودمان قرار دهیم و این کارى مقرّر گردیده است. ﴿۲۱﴾

فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا ﴿۲۲﴾

بالاخره مریم به آن پسر حامله شد و او را به جاى دورى برد. ﴿۲۲﴾

فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا ﴿۲۳﴾

و درد زایمان او را به طرف تنه درخت خرمایى کشاند. مریم گفت: اى کاش من قبل از این مرده بودم و به کلّى فراموش شده بودم. ﴿۲۳﴾

فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا ﴿۲۴﴾

پس، از زیر پایش او را صدا زد که (اى مادر،) محزون نباش. قطعا پروردگار تو زیر پایت نهرى قرار داده است. ﴿۲۴﴾

وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ﴿۲۵﴾‏

و تنه درخت خرما را به طرف خود تکان بده، رطب تازه اى برایت مى ریزد. ﴿۲۵﴾

فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا ﴿۲۶﴾

پس بخور و بیاشام و چشمت را روشن کن، پس اگر کسى از بشر را دیدى بگو: قطعا من براى خداى بخشنده روزه نذر کرده ام و هرگز با انسانى امروز صحبت نمى کنم. ﴿۲۶﴾

فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا ﴿۲۷﴾

پس مریم پسرش را که در بغل گرفته بود به سوى قومش برد. قومش گفتند: اى مریم، قطعا تو کار بسیار بدى انجام داده اى. ﴿۲۷﴾

يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا ﴿۲۸﴾

اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت تجاوزکار نبود. ﴿۲۸﴾

فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ﴿۲۹﴾

مریم به پسرش اشاره کرد. آنها گفتند: چگونه ما با کودکى که در گهواره است حرف بزنیم. ﴿۲۹﴾

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ﴿۳۰﴾

پسر گفت: قطعا من بنده خدایم، او به من کتاب داده و مرا پیغمبر قرار داده است. ﴿۳۰﴾

وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿۳۱﴾

و مرا هر جا که باشم با برکت قرار داده و مرا به نماز و زکات تا زنده باشم توصیه فرموده است. ﴿۳۱﴾

وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴿۳۲﴾

و مرا نیکوکار نسبت به مادرم قرار داده و مرا جبّار بدبختى قرار نداده است. ﴿۳۲﴾

وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ﴿۳۳﴾

و سلام بر من است، روزى که متولّد شده ام و روزى که مى میرم و روزى که زنده برانگیخته خواهم شد. ﴿۳۳﴾

ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۳۴﴾

این است عیسى بن مریم سخن حقّى که درباره آن شک مى کنند. ﴿۳۴﴾

مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۳۵﴾

هرگز براى خدا شایسته نبوده است که فرزندى اتّخاذ کند. او منزّه است. هر زمان که چیزى را فرمان دهد، پس جز این نیست که مى گوید به آن باش، پس مى باشد. ﴿۳۵﴾

«بندگی خدا صراط مستقیم است»

وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۳۶﴾

و قطعا خدا پروردگار من و پروردگار شما است، پس او را عبادت کنید، این است صراط مستقیم. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۱۶

قصه حضرت مریم علیهاالسلام

سالک الی اللّه اگر دامنش را از بدیها و فحشاء پاک نگه بدارد، خدای تعالی بهترین پاداش را به او عنایت می فرماید. چنان که حضرت مریم علیهاالسلام دامن خود را پاک نگه داشت و تقوی را پیشه کرد و همیشه با خدا مأنوس بود. اگر چه امتحان سختی را داد ولی خدای تعالی به او فرزند پاکی عنایت کرد که از کودکی حرف می زد، پیامبر خدا بود، خدای تعالی کتاب را به او عنایت فرموده بود، مقدمش مبارک بود، به معجزه او چشمه آب از زیر پای مریم علیهاالسلام بیرون آمد و درخت خشک خرما به او خرمای تازه داد و همین پسر که مسیح علیه السلام نام داشت از او و پاکی او در کودکی دفاع کرد و دین حضرت عیسی علیه السلام تا زمان بعثت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مردم را هدایت می کرد و دین خدا را به صاحب اصلیش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رساند و به نماز و روزه و زکات مقید بود و نیکوکاری را شعار خود قرار داده بود و بالاخره یک فرد بدبختی که جبار باشد، نبود و اگر سالکین الی اللّه بخصوص خانم ها بتوانند مانند حضرت مریم علیهاالسلام فقط خدمتگزار دستورات خدای تعالی باشند، خدای تعالی به آن ها لطف و عنایت خاص خواهد فرمود.

«اختلاف گروههای مسیحی»

فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۳۷﴾

پس اختلاف کردند گروههایى از میان آنها. پس واى بر کسانى که کافر شدند از مشاهده روزى بزرگ. ﴿۳۷﴾

أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۳۸﴾

در روزى که نزد ما مى آیند، چه گوشهاى شنوا و چه چشمهاى بینایى پیدا مى کنند، ولى ستمگران امروز در گمراهى آشکارایى هستند. ﴿۳۸﴾

«روز قیامت»

‏وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۹﴾

و بترسان آنها را از روز حسرت، در آن وقتى که همه چیز تمام مى شود و حال آنکه آنها در غفلت اند و آنها ایمان نمى آورند. ﴿۳۹﴾

«وارث زمین خدا است»

إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ ﴿۴۰﴾

قطعا ما زمین و کسى که به روى زمین است را به ارث مى بریم و همه به سوى ما برگردانده مى شوند. ﴿۴۰﴾

«قصّه حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا ﴿۴۱﴾

و در این کتاب ابراهیم را یاد کن. که او قطعا پیغمبر بسیار راستگویى بود. ﴿۴۱﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا ﴿۴۲﴾

آن وقتى که به پدرش گفت: اى پدر من، چرا بندگى مى کنى چیزى را که نمى شنود و نمى بیند و هیچ مشکلى را از تو حل نمى کند؟ ﴿۴۲﴾

يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا ﴿۴۳﴾

اى پدر من، قطعا براى من علمى آمده که براى تو آن علم نیامده است، پس از من پیروى کن تا من تو را به راه راست هدایت کنم. ﴿۴۳﴾

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا ﴿۴۴﴾

اى پدر من، بندگى شیطان را نکن. قطعا شیطان نسبت به خداى بخشنده، معصیتکار بود. ﴿۴۴﴾

يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴿۴۵﴾

اى پدر من، قطعا من مى ترسم عذابى به تو از طرف خداى بخشنده برسد، پس تو فرمانبردار شیطان باشى. ﴿۴۵﴾

قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا ﴿۴۶﴾

پدر گفت: آیا تو از خدایان من، اى ابراهیم، روگردانى؟ اگر بس نکنى، حتما تو را سنگسار مى کنم و (حالا) براى مدّت زیادى از من دور شو. ﴿۴۶﴾

قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا ﴿۴۷﴾

ابراهیم گفت: سلام بر تو. من به زودى براى تو از پروردگارم طلب بخشش مى کنم. قطعا پروردگارم به من مهربان بوده است. ﴿۴۷﴾

وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا ﴿۴۸﴾

و من از شما و آنچه غیر از خدا را مى خوانید، دورى مى کنم و پروردگارم را مى خوانم. امید است اینکه بدبخت نباشم به خاطر دعاى من، پروردگارم را. ﴿۴۸﴾

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴿۴۹﴾

پس وقتى که ابراهیم از آنها و آنچه غیر از خدا را مى پرستیدند دورى کرد، ما به او اسحاق و یعقوب را دادیم که همه آنها را پیغمبر قرار دادیم. ﴿۴۹﴾

وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا ﴿۵۰﴾

و از رحمت خود به آنها عطا کردیم و براى آنها زبان راستگوى بلندمرتبه اى قرار دادیم. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیات ۵۰ – ۴۱

قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید بکوشد امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکند تا خدای تعالی او را از صدیقین قرار دهد چنان که درباره حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن می خوانیم که با مهربانی پدرش ﴿یا عمویش﴾ را نهی از منکر می کرد و او را به راه راست راهنمایی می نمود و از او می خواست که بندگی شیطان را نکند تا مبادی به عذاب پروردگار مبتلا گردد.

سالک الی اللّه باید با شیطان و شیطان سیرتان زندگی نکند و تحت تأثیر آنها قرار نگیرند.

سالک الی اللّه باید اگر چه مورد تهدید دوستان و نزدیکانش قرار می گیرد برای آن ها از خـدا، طلب آمرزش کند و سلامتی آنها را از خدا بخواهد که اگر این چنین بود خدا به او برکت و رحمت عنایت می فرماید و راه امر به معروف و نهی از منکر را بهتر پیدا می کند.

«موسی را هم در کتاب یاد کن»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ﴿۵۱﴾‏

و موسى را در کتاب یاد کن. قطعا او خالص شده و پیامبر فرستاده شده اى بوده است. ﴿۵۱﴾

وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا ﴿۵۲﴾

و ما او را از طرف راست طور صدا زدیم و در حالى که با او آهسته صحبت مى کردیم، به خود نزدیکش نمودیم. ﴿۵۲﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا ﴿۵۳﴾

و ما به او از رحمت خودمان برادرش هارون را که پیامبر بود، عطا کردیم. ﴿۵۳﴾

«قصّه حضرت اسماعیل صادق الوعد علیه السلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ﴿۵۴﴾

و در کتاب اسماعیل را یاد کن. قطعا او صادق الوعد و پیامبر فرستاده شده اى بوده است. ﴿۵۴﴾

وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا ﴿۵۵﴾

و اهلش را به نماز و زکات دستور مى داد و در نزد پروردگارش مورد رضایت بود. ﴿۵۵﴾

«حضرت ادریس علیه السلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا ﴿۵۶﴾

و یاد کن در کتاب، ادریس را. قطعا او پیامبر بسیار راستگویى بود. ﴿۵۶﴾

وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا ﴿۵۷﴾

و ما او را به مقام بلندى ارتقاء دادیم. ﴿۵۷﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ﴿۵۸﴾

اینها کسانى هستند که خدا به آنها نعمت داد از پیامبران که از فرزندان آدم اند و از کسانى که ما با نوح حملشان کردیم و از ذرّیه ابراهیم و اسرائیل اند و از کسانى هستند که هدایت کردیم و انتخاب نمودیم. وقتى که آیات خداى بخشنده بر آنها خوانده مى شد، مى افتند در حالى که سجده مى کنند و گریانند. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیات ۵۸ – ۵۱

دریافت نعمت الهی

سالک الی اللّه باید اعمال و افکار خود را برای خدا خالص کند تا خدای تعالی با او مأنوس شود و نعمتهایش را به او عنایت کند.

سالک الی اللّه باید به وعده هایش دقیق عمل کند و اهل بیتش را به نماز و واجبات دینی وادار نماید تا مورد رضایت پروردگار واقع گردد.

سالک الی اللّه باید در همه کار صداقت را شعار خود قرار دهد تا خدای تعالی او را به مقام بالائی برساند و او را در کنار انبیائی که خدا به آنها نعمت زندگی پاک عنایت فرموده قرار دهد.

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا ﴿۵۹﴾

پس به جاى ماندند بعد از آنها بازماندگانى که نماز را ضایع کردند و پیرو شهوات بودند که زود است گمراهى خود را ببینند. ﴿۵۹﴾

«وعده بهشت عملی خواهد شد»

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا ﴿۶۰﴾

مگر کسى که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح نماید که اینها داخل بهشت مى شوند و جزئى ترین ستمى به آنها نخواهد شد.  ﴿۶۰

جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا ﴿۶۱﴾

بهشتهاى جاودانى که خداوند بخشنده به بندگانش به غیب وعده فرموده. قطعا خدا وعده اش خواهد رسید. ﴿۶۱﴾

لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ﴿۶۲﴾

در آن بهشتها سخن لغو و بیهوده مگر سلامى نمى شنوند و براى آنها روزیشان در آن بهشتها صبح و شام مقرّر است. ﴿۶۲﴾

تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيًّا ﴿۶۳﴾

این بهشتى است که به بندگانمان، کسى که پرهیزگار باشد، به ارث مى دهیم. ﴿۶۳﴾

برداشت از آیات ۶۳ – ۵۹

وظایف سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید بکوشد به نماز اهمیت بدهد و آن را ضایع نکند و بدون قید و شرط خواسته های دلش را انجام ندهد والا گمراهی خود را مشاهده خواهد کرد و اگر این چنین بود نمی تواند بسوی خدا حرکت کند مگر توبه کند و ایمان داشته باشد و مراحل سیر و سلوک را بگذراند تا خدای تعالی به وعده خود که برای این اشخاص بهشت جاودانی که در آن سخن و کار بیهوده ای نیست و در هر شبانه روز، رزق آنها آماده خواهد بود و او را وعده کرده، عملی نماید.

«گفتار جبرئیل به رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره تأخیر وحی»

وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴿۶۴﴾

و ما جز به فرمان پروردگار تو فرود نمى آئیم. آنچه پیش روى ما است و آنچه پشت سر ما است و آنچه بین اینها است، همه از آنِ خدا است و پروردگار تو هیچگاه فراموشکار نیست. ﴿۶۴﴾

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا ﴿۶۵﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین اینها است. پس او را بندگى کن و در بندگى او استوار باش. آیا براى او همنامى مى دانى؟ ﴿۶۵﴾

«انکار قیامت»

وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا ﴿۶۶﴾

و انسان مى گوید: آیا وقتى که من مُردم، باز به زودى زنده بیرون آورده مى شوم؟ ﴿۶۶﴾

أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا ﴿۶۷﴾

و آیا انسان به یاد نمى آورد که قطعا ما قبلاً او را خلق کردیم در حالى که چیزى نبود؟ ﴿۶۷﴾

فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ﴿۶۸﴾

پس قسم به پروردگارت، حتما آنها را با شیطانها زنده خواهیم کرد. سپس همه آنها را در حالى که به زانو درآمده اند دور جهنّم حتماً حاضر خواهیم کرد. ﴿۶۸﴾

ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ﴿۶۹﴾

سپس از هر گروهى کسانى را که در مقابل خداى رحمان سرکش تر و سخت تر بوده اند، جدا مى کنیم. ﴿۶۹﴾

ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا ﴿۷۰﴾

سپس ما داناتریم به کسانى که آنها اولى به سوختن در آتش جهنّم اند. ﴿۷۰﴾

«ورود به جهنّم»

وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ﴿۷۱﴾

و هیچ یک از شما نیست مگر آنکه به جهنّم وارد مى شود. این کارى حتمى و امضا شده از جانب پروردگارت مى باشد. ﴿۷۱﴾

ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿۷۲﴾

سپس ما کسانى را که پرهیزگار باشند، از جهنّم نجات مى دهیم و ستمگران را در حالى که به زانو درآمده اند در آن باقى مى گذاریم. ﴿۷۲﴾

«آیا کدام یک مقامشان بالاتر است؟»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا ﴿۷۳﴾

و وقتى که آیات روشن ما بر آنها خوانده مى شود، کسانى که کافر شده اند به کسانى که ایمان آورده اند مى گویند: از این دو دسته کدام مقامشان بهتر و خوش مجلس ترند؟ ﴿۷۳﴾

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا ﴿۷۴﴾

و چه بسیار از اقوامى که قبل از اینها هلاک کردیم که آنها هم مالشان نیکوتر و هم ظاهرشان بهتر بود. ﴿۷۴﴾

«گمراهان در عالم برزخ و قیامت»

قُلْ مَنْ كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضْعَفُ جُنْدًا ﴿۷۵﴾

بگو: کسى که در گمراهى باشد، خداى بخشنده حتما به او مهلت مى دهد. تا زمانى که ببینند آنچه را به آنها وعده داده شده که یا عذاب و یا قیامت خواهد بود. پس به زودى خواهند دانست که چه کسى مکانش بدتر است و چه کسى لشگرش ضعیف تر است. ﴿۷۵﴾

«باقیات الصالحات بهتر است»

وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا ﴿۷۶﴾

و کسانى که هدایت شده اند، خدا بر هدایتشان مى افزاید و باقیات الصالحات در نزد پروردگارت ثوابش بهتر و عاقبتش نیکوتر است. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیات ۷۶ – ۷۵

هدایت

سالک الی اللّه باید بداند که اگر در راهی و یا کاری ضلالت و گمراهی را انتخاب کرد و فورا جبران ننمود خدای تعالی او را به حال خود وامی گذارد و کارش به جای بسیار بدی می کشد ولی اگر محاسبه و مراقبت دقیقی داشته باشد و نگذارد در راهی به اشتباه برود خدا بر هدایتش می افزاید و عاقبتش به خیر می انجامد.

«گفتار عاص بن وائل»

أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا ﴿۷۷﴾

پس آیا دیدى کسى را که به آیات ما کافر است و مى گوید: حتما مال و فرزند زیادى به من داده مى شود. ﴿۷۷﴾

أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا ﴿۷۸﴾

آیا از غیب اطّلاع دارد یا از نزد خداى بخشنده عهد و پیمانى گرفته است؟ ﴿۷۸﴾

كَلَّا سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا ﴿۷۹﴾

هرگز این چنین نیست. ما به زودى آنچه را که مى گوید، مى نویسیم و عذاب را براى او طولانى مى نمائیم. ﴿۷۹﴾

وَنَرِثُهُ مَا يَقُولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا ﴿۸۰﴾

و آنچه را مى گوید ما به ارث مى بریم و تنها نزد ما خواهد آمد. ﴿۸۰﴾

«خدایان را به خاطر عزّت خود می پرستند»

وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا ﴿۸۱﴾

و خدایانى غیر از خدا به خاطر آنکه براى آنها عزّتى باشند، گرفته اند. ﴿۸۱﴾

كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا ﴿۸۲﴾

هرگز این چنین نیست، به زودى به این عبادتهایشان کافر مى شوند و بر ضرر آنها، دشمن آنها خواهند بود. ﴿۸۲﴾

«شیاطین کفّار را تحریک می کنند»

أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا ﴿۸۳﴾

آیا ندیدى که ما شیاطین را به سوى کفّار قطعا فرستادیم تا آنها را کاملاً تحریک کنند؟ ﴿۸۳﴾

فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا ﴿۸۴﴾

پس بر آنها عجله نکن جز این نیست که ما (اعمالشان را) برایشان کاملاً مى شماریم. ﴿۸۴﴾

برداشت از آیات ۸۴ – ۸۳

گمراهی

سالک الی اللّه باید بداند که اگر خدا انسان را به حال خود وابگذارد شیطان او را تحریک می کند و به گمراهی بیشتری می کشاند.

«روز قیامت»

يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا ﴿۸۵﴾

روزى که پرهیزکاران را دسته جمعى به میهمانى خداى رحمان محشور مى کنیم. ﴿۸۵﴾

وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا ﴿۸۶﴾

و معصیتکاران را تشنه به طرف جهنّم مى رانیم. ﴿۸۶﴾

لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا ﴿۸۷﴾

آنها مالک شفاعت نیستند، مگر کسى که در نزد خداى بخشنده عهد و پیمانى گرفته باشد. ﴿۸۷﴾

«خدا فرزندی ندارد»

وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا ﴿۸۸﴾

و گفتند: خداى بخشنده فرزندى براى خود گرفته است. ﴿۸۸﴾

لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا ﴿۸۹﴾

قطعا شما حرف زشتى به زبان جارى کرده اید. ﴿۸۹﴾

تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا ﴿۹۰﴾

نزدیک است به خاطر این سخن، آسمانها از هم جدا شوند و زمین شکاف بردارد و کوهها کاملاً فرو ریزند. ﴿۹۰﴾

أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا ﴿۹۱﴾

از اینکه براى خداى بخشنده فرزندى قائل شدند. ﴿۹۱﴾

وَمَا يَنْبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا ﴿۹۲﴾

و براى خداى رحمان سزاوار نیست که فرزندى بگیرد. ﴿۹۲﴾

إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا ﴿۹۳﴾

هیچ کس در آسمان و زمین نیست، جز آنکه به نزد خدا به عنوان بندگى مى آید. ﴿۹۳﴾

لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا ﴿۹۴﴾

قطعا خدا آنها را احصاء کرده و کاملاً شمرده است. ﴿۹۴﴾

وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا ﴿۹۵﴾‏

و همه آنها روز قیامت به نزد او تنها مى آیند. ﴿۹۵﴾

«خدا محبّت مؤمنین را به دلهای مردم می اندازد»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ﴿۹۶﴾

قطعا کسانى که ایمان آوردند و عمل شایسته کردند، به زودى خداى بخشنده براى آنها در دلها محبّتى قرار مى دهد. ﴿۹۶﴾

برداشت از آیه ۹۶

محبّت

سالک الی اللّه اگر ایمان و عمل صالح داشته باشد محبتش را خدای تعالی در دلهای مردم قرار می دهد.

«قرآن به زبان آسان است»

فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا ﴿۹۷﴾

پس جز این نیست که ما قرآن را به زبان تو ساده و آسان قرار دادیم تا با آن پرهیزکاران را بشارت داده و دشمنان سرسخت را بوسیله قرآن بترسانى. ﴿۹۷﴾

«اثری از هلاک شدگان باقی نمانده است»

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا ﴿۹۸﴾

و چه بسیار قبل از اینها اقوامى را هلاک کردیم. آیا احدى از آنها را تو احساس مى کنى یا کمترین صدائى از آنها مى شنوى؟ ﴿۹۸﴾

سوره مبارکه شرح

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« نعمتهای الهی به رسول اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله »

أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ﴿۱﴾

آیا ما برای تو شرح صدر قرار ندادیم؟ (۱)

وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ ﴿۲﴾

و وِزرت را از تو برنداشتیم؟ (۲)

الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ ﴿۳﴾

همان چیزی که بر پشت تو سنگینی می ‏نمود. (۳)

وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ﴿۴﴾

و آوازه تو را برایت بلند نمودیم. (۴)

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾

پس قطعا با هر سختی آسانی است. (۵)

« با هر سختی آسانی خواهد بود »

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾

قطعا با هر سختی آسانی است. (۶)

فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿۷﴾

پس زمانی که فارغ می ‏شوی به کار مهمّ دیگری بپرداز. (۷)

وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ ﴿۸﴾

و به پروردگارت رغبت و توجه داشته باش. (۸)

برداشت از آیات ۸ – ۱

شرح صدر

سالک الى اللّه باید از خداى تعالى تقاضاى شرح صدر کند و همه ناراحتى ‏هایى که متوجه او شده با توکل بر پروردگار از خود دور کند و یا صبر کند تا خداى تعالى وزر و وبالى که متوجه او شده و مانند بار سنگینى بر دوش می ‏کشد بردارد و او را به خوبى در بین مردم معروف کند و بداند که هر سختى آسانى ‏هایى پشت سر دارد و هیچ گاه خود را از کارهاى مهم اجتماعى و غیر اجتماعى فارغ نکند و دائما به کارهاى مهم بپردازد و در تمام اینها به خداى تعالى توجه داشته باشد.

 

سوره مبارکه تین

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« انسان در بهترین سیما آفریده شده »

وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ ﴿۱﴾

قسم به انجیر و زیتون (۱)

وَطُورِ سِینِینَ ﴿۲﴾

و قسم به طور سینین (۲)

وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ ﴿۳﴾

و قسم به این شهر امن. (۳)

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ﴿۴﴾

که قطعا انسان را در بهترین صورت آفریدیم. (۴)

ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ ﴿۵﴾

سپس او را به پایین ‏ترین مرحله‏ ها برگرداندیم. (۵)

إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ﴿۶﴾

مگر کسانى که ایمان آوردند و کارهاى نیک انجام دادند که براى آنها اجرى بدون منّت خواهد بود. (۶)

«  بدترین چیزها تکذیب دین است »

فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ ﴿۷﴾

پس چه چیز سبب می شود که بعد از این همه، دین را تکذیب کنی؟ (۷)

أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ ﴿۸﴾

آیا خدا بهترین حکم‏ کنندگان نیست؟ (۸)

برداشت از آیات ۸ – ۱

انسان در بهترین سیرت

سالک الى اللّه باید بداند که خداى تعالى گاهى براى اهمیت مطالبى که می ‏فرماید مکرر قسم می خورد تا شاید مردم کوردل باور کنند. در این سوره سه مرتبه قسم خورده که انسان را در بهترین سیرت و صورت آفریده و او را در ضعیف‏ ترین بدن قرارش داده تا مورد امتحان قرار بگیرد اگر با اختیار خودش ایمان به حقایق آورد و اعمال صحیح و شایسته انجام داد اجر بدون منتى به او داده خواهد شد. ولى کسى که دین را تکذیب کند خدا بهترین حکم کنندگان درباره او خواهد بود.

 

سوره مبارکه علق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«خلقت بدن انسان»

اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿۱﴾

بخوان بنام پروردگارت که خلق کرد. ﴿۱﴾

خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿۲﴾

انسان را از خون بسته خلق فرمود. ﴿۲﴾

اِقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿۳﴾

بخوان که پروردگارت گرامی ‏تر است. ﴿۳﴾

اَلَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿۴﴾

آن کسی که بوسیله قلم تعلیم داد. ﴿۴﴾

عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿۵﴾

آنچه را که انسان نمی‏ دانست، تعلیم داد. ﴿۵﴾

«گاهی ثروت انسان را طغیانگر می ‏سازد»

كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى ﴿۶﴾

هرگز، قطعا انسان طغیان می‏ کند. ﴿۶﴾

أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿۷﴾

وقتی که خود را بی ‏نیاز ببیند. ﴿۷﴾

إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى ﴿۸﴾

قطعا بازگشت به سوی پروردگار تو است. ﴿۸﴾

«بعضی امر به منکر می‏ کنند»

أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى ﴿۹﴾

آیا می‏ بینی کسی را که نهی می‏ کند، ﴿۹﴾

عَبْدًا إِذَا صَلَّى ﴿۱۰﴾

بنده ‏ای را وقتی که نماز می‏ خواند؟ ﴿۱۰﴾

أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى ﴿۱۱﴾

آیا دیده ‏ای اگر بر هدایت باشد، ﴿۱۱﴾

أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى ﴿۱۲﴾

یا امر به تقوی کند؟ ﴿۱۲﴾

أَرَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۳﴾

آیا دیده ‏ای آنکه تکذیب کرده و پشت می‏ کند؟ ﴿۱۳﴾

أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى ﴿۱۴﴾

آیا نمی ‏داند که قطعا خدا می‏ بیند؟ ﴿۱۴﴾

كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ ﴿۱۵﴾

هرگز، اگر از (کار خود) دست بر ندارد موى سرش را گرفته. ﴿۱۵﴾

نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿۱۶﴾

همان موی سر دروغگوی خطاکار را. ﴿۱۶﴾

فَلْيَدْعُ نَادِيَهُ ﴿۱۷﴾

پس هر که را می‏ خواهد، صدا بزند. ﴿۱۷﴾

سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ ﴿۱۸﴾

به زودی ما هم مأموران دوزخ را صدا می ‏زنیم. ﴿۱۸﴾

«سجده واجب»

كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ ﴿۱۹﴾ 

هرگز، او را اطاعت نکن و سجده نما و نزدیک شو. ﴿۱۹﴾

برداشت از آیات ۱۹ – ۱

پندهائی از قرآن

سالک الی اللّه باید از سوره علق موارد زیر را دائما در نظر داشته باشد:

۱  –  همیشه به یاد خدا باشد و بداند که خدا بدن او را از خون بسته خلق کرده است.

۲  –  قرآن بخواند و پروردگارش را گرامی‏ ترین چیزها بداند.

۳  –  به وسیله قلم و نوشته همه چیزها را یاد بگیرد.

۴  –  هیچ گاه طغیان نکند به خصوص وقتی که بی‏ نیازی را در خود مشاهده می ‏کند.

۵  –  بداند که بازگشت همه انسانها به سوی خدا است.

۶  –  امر به معروف و نهی از منکر کند.

۷  –  میان کسی که بندگی خدا را می‏ کند و امر به تقوی می ‏نماید با کسی که تکذیب می ‏کند فرق بگذارد.

۸  –  باید بداند که خدا در هر حال او را می‏ بیند و اعمالش را مشاهده می‏ کند.

۹  –  اگر گناه کند خدا او را در عذاب سختی قرار می ‏دهد و اگر این گناهکار کسی را صدا بزند و به کمک بخواهد خدا هم مأموران دوزخ را صدا می ‏زند و او را به عذاب مبتلا می‏ کند.

۱۰  –  از این گونه افراد شیطان سیرت نباید اطاعت کند.

۱۱  –  اگر می‏ خواهد به خدا نزدیک شود باید سجده کند و در کمال خضوع با خدای تعالی روبرو شود.