۲۲ رمضان ۱۴۱۲ قمری- هدف‌ از خلقت‌ بشر عبوديت‌ است‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌ لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداه‌ و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. و اذ قلن‌ الملائكه‌ اني‌ جائل‌ في‌ الارض‌ خليفه‌. قالي‌، اتجعل‌ فيها من‌ يفسد فيها و يفسك‌ الدما.

 بشر در عالم‌ براي‌ اين‌ كه‌ خلفة‌ الله‌ باشد خلق‌ شده‌. علت‌ خلقت‌ انسان‌ و بلكه‌ تجربه‌ هم‌ اين‌ بوده‌ است‌ كه‌ خودشون‌ را به‌ مقصد خليفت‌ اللهي‌ و عبوديت‌ كامل‌ برسانند و ما خلقت‌ الجن‌ و انس‌ الا ليعبدون‌. ما خلق‌ نكرديم‌ جن‌ و انس‌ را مگر براي‌ بندگي‌ و عبادت‌. پيغمبر اكرم‌ كه‌ تشريف‌ آورده‌ و مبعوث‌ شده‌ در روايات‌ داره‌ كه‌ فرمود من‌ المكارم‌ الاخلاق‌. من‌ مبعوث‌ شدم‌ براي‌ اين‌ كه‌ مكارم‌ اخلاق‌، مكارم‌ اخلاق‌ يعني‌ صفات‌ حميده‌، صفات‌ كماليه‌، صفاتي‌ كه‌ با اون‌ صفات‌ انسان‌، انسان‌ مي‌شود اونها را تكميل‌ كنم‌. بنابر اين‌ انسان‌ در اين‌ دنيا يك‌ مقصد نهايي‌ دارد و اون‌ مقصد نهايي‌ همان‌ متخلق‌ به‌ اخلاق‌ الله‌ شدنه‌. انسان‌ بايد داراي‌ صفات‌ فعل‌ خدا باشد. خدايي‌ كه‌ حالا داراي‌ هر صفتي‌ هست‌ صفات‌ فعلش‌، در انسان‌ هم‌ بايد به‌ وجود بياد. تا جايي‌ برسد كه‌ ما رأي‌ يتقرب‌ عليه‌ بالنوافل‌ بندة‌ من‌ به‌ وسيلة‌ اعمال‌ الهي‌ به‌ من‌ نزديك‌ مي‌شود تا اونكه‌ من‌ چشم‌ او مي‌شوم‌. تا بوسيلة‌ اون‌ چشم‌ همة‌ حقايق‌ را ببينيد. گوش‌ او مي‌شوم‌، تا بوسيلة‌ اون‌ گوش‌ همة‌ حقيقتها را درك‌ كند. زبان‌ او مي‌شون‌، تا بوسيلة‌ اون‌ زبان‌ حقايق‌ را براي‌ مردم‌ بيان‌ كند و در اون‌ حديث‌ فرمود من‌ اخلص‌ لالله‌ اربيعن‌ صباحا، كسي‌ كه‌ چهل‌ روز خودش‌ را خالص‌ كنه‌، با خدا يكي‌ بشه‌، خالص‌ هر چيزي‌، اون‌ چيزي‌ است‌ كه‌ هيچ‌ قشري‌ درش‌ نباشد. هيچ‌ چيز با اون‌ مخلوط‌ نباشد. انسان‌ خالص‌، انساني‌ كه‌ به‌ مرحلة‌ خلوص‌ برسد اونقدر با خدا يكي‌ مي‌شود كه‌ هيچ‌ چيز جز مخلوق‌ بودن‌ و بندة‌ خدا بودن‌ در او وجود ندارد. لا فرق‌ بينك‌ و بينهم‌ الا انهم‌ عبادك‌ الخلقك‌. جدايي‌ بين‌ تو اي‌ خدا و ولات‌ امر تو، به‌ جهان‌ هستي‌ اونهايي‌ كه‌ بايد همه‌امون‌ به‌ اونها اقتدا كنيم‌. و لكم‌ في‌ رسول‌ الله‌ اسوة‌ حسنه‌. وقتي‌ كه‌ حرم‌ علي‌ ابن‌ موسي‌ الرضا مشرف‌ مي‌شويد در ضمن‌ زيارت‌ با اين‌ كلمه‌ كه‌ يا مقتداي‌ اي‌ آقايي‌ كه‌ ما به‌ تو اقتدا كرديم‌ و خود كلمة‌ امام‌ يعني‌ رهبر و پيشواي‌ فكري‌، مقصد اصلي‌ همين‌ است‌ كه‌ انسان‌ به‌ اين‌ مقام‌ برسد، يعني‌ يك‌ انسان‌ كامل‌، يك‌ يقين‌ خداست‌ كه‌ داراي‌ هيچ‌ يك‌ از صفات‌ رزيله‌ نباشد و تمام‌ صفات‌ حميده‌ در او وجود داشته‌ باشد اين‌ مقصد انسانه‌. انسان‌ بايد اين‌ مقصد را تعقيب‌ كنه‌. اگر در يك‌ بياباني‌ شما بخواب‌ غفلت‌ بخواب‌ رفته‌ باشيد يك‌ دفعه‌ از خواب‌ برخيزيد ببينيد اطرافتون‌ خطرات‌ و درنده‌ها هستند شما از جا مي‌پريد، از خواب‌ بيرون‌ مي‌ياييد حركتي‌ مي‌كنيد ولي‌ اول‌ كاري‌ كه‌ بايد بكنيد اين‌ است‌ كه‌ مقصدتون‌ را تعيين‌ كنيد. كجا مي‌خواييد بريد؟ چه‌ بسا انسان‌ اگر بي‌ توجه‌ به‌ مقصد حركت‌ كنه‌ از مقصد واقعي‌ و از نجات‌ از خطرات‌ ممكن‌ است‌ دور نشود و بلكه‌ بيشتر به‌ طرف‌ خطرات‌ برود. مقصدش‌ را انسان‌ بايد تعيين‌ بكند. البته‌ اگر شما الان‌ برويد تو ترمينال‌ مقصدتون‌ معلوم‌ نباشد كه‌ كجا مي‌خواييد بريد! هيچ‌ وسيله‌اي‌ شما را سوار نمي‌كنه‌ بايد مقصد تعيين‌ بشه‌. خداي‌ تعالي‌ مقصد بشر را تعيين‌ كرده‌. اني‌ جائل‌ في‌ الارض‌ خليفه‌. من‌ مي‌خوام‌ خليفة‌ خودم‌، جانشين‌ خودم‌، مظهر صفات‌ و اسماء خودم‌ اون‌ كسي‌ كه‌ كار من‌ را در زمين‌ انجام‌ اون‌ را خلق‌ كنم‌. اين‌ كلام‌ اولي‌ است‌ كه‌ از اون‌ مكون‌ روحش‌ و از اولين‌ جمعيتي‌ كه‌ اعلام‌ كرد كه‌ ملائكه‌ باشند فرمود اني‌ جائل‌ في‌ الارض‌ خليفه‌.

 بعضي‌ يقين‌ كرده‌اند كه‌ منظور حضرت‌ آدم‌ بوده‌، نه‌. همة‌ افراد بشر. به‌ دليله‌ خود آية‌ شريفه‌. كه‌ مي‌فرمايد وقتي‌ كه‌ ملائكه‌ اين‌ را شنيدند گفتند كه‌ اتجعل‌ فيها من‌ يفسدها فيها لك‌ الدما مي‌خواي‌ بشري‌ را در دنيا خلق‌ كني‌ كه‌ خونريزي‌ كنند و فساد كنند. حضرت‌ آدم‌ كه‌ خونريزي‌ و فساد نمي‌كرد. قبل‌ مي‌گفتند كه‌ انبياء و اولياء فساد نمي‌كنند من‌ كه‌ براي‌ اصطلاح‌ جامعه‌ آدم‌. مسلما هم‌ نظر پروردگار همين‌ بوده‌ و هم‌ ملائكه‌ اين‌ را فهميده‌اند كه‌ اين‌ جواب‌ را دادند. خداي‌ تعالي‌ هم‌ نفرمود كه‌ منظورم‌ انبياء مثلا اولي‌ العظمند يا بعضي‌ از اولياء خدا هستند. فرمود اني‌ تعلم‌ ما لا تعلمون‌ پس‌ مقصد انسان‌ رسيدن‌ به‌ مقام‌ خليفة‌ اللهي‌ است‌ همة‌ ماها بايد به‌ اين‌ مقام‌ برسيم‌. همه‌امون‌ بايد خليفة‌ الله‌ بشيم‌. همه‌امون‌ بايد به‌ جايي‌ خودمون‌ را برسانيم‌ كه‌ كارهاي‌ خدايي‌ بكنيم‌. ارادة‌ ما ارادة‌ الهي‌ بشه‌. در همان‌ روايتي‌ كه‌ عرض‌ كردم‌ در روايت‌ كه‌ حديث‌ قدسي‌ است‌ مي‌فرمايد اراد فان‌ كن‌ فيكون‌ انت‌ لا تقول‌ لشي‌ كن‌ فيكون‌. من‌ وقتي‌ كه‌ به‌ چيزي‌ كه‌ مي‌گم‌ باش‌، هست‌.  هر چي‌ مي‌خواد باشه‌، تو هم‌ اي‌ بندة‌ من‌ وقتي‌ كه‌ به‌ كمال‌ رسيدي‌ و خليفة‌ الله‌ شدي‌ به‌ هر چه‌ بگويي‌ باش‌، خواهد بود. پس‌ مقصد اصلي‌ از خلقت‌ بشر اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ خودش‌ را به‌ كمال‌ برساند. اين‌ مقصد.

 بعد از اين‌ كه‌ مقصد تعيين‌ شد انسان‌ دنبال‌ وسيله‌ مي‌گرده‌. شما مقصدتون‌ معلومه‌ كه‌ كجا مي‌خواييد بريد به‌ اون‌ مقصد چه‌ وسيله‌اي‌ سريعتر، مطمئنتر و بهتر شما را مي‌رسانه‌ اين‌ هم‌ مسئلة‌ دومي‌ است‌ كه‌ انسان‌ بايد حتما در نظر بگيره‌، و در اسلام‌ اين‌ را بدونيد كه‌ دين‌ سالمي‌ كه‌ الان‌ از نظر تمام‌ مردم‌ دنيا باقي‌ مانده‌، دين‌ مقدس‌ اسلامه‌. چون‌ مسيحيت‌ هست‌ اما سالم‌ نيست‌. شما كتاب‌ انجيل‌ عيسي‌ را پيدا نمي‌كنيد. انجيل‌ يا مال‌ يوحنا است‌، يا مال‌ يوغي‌ است‌ يا مال‌ مرقوسه‌، يا مال‌ متي‌، شما چهار انجيل‌ در كتاب‌ مقدس‌ مي‌بينيد كه‌ از همين‌ چهار نفر پخش‌ شده‌، انجيل‌ عيسي‌ وجود نداره‌ و اين‌ چهار انجيل‌ هم‌ با هم‌ تفاوت‌ زيادي‌  داره‌. تورات‌ هم‌ به‌ گفتة‌ خود يهوديها و حتي‌ خود مسيحي‌ها، تا به‌ حال‌ سيصد نفر درش‌ دست‌ تحريف‌ بردن‌ و تورات‌ را از بين‌ بردن‌. تنها كتاب‌ ديني‌ و آسماني‌ كه‌ به‌ تصديق‌ مردم‌ تمام‌ دنيا ائم‌ از مسلمان‌ و غير مسلمان‌ وجود داره‌ قرآنه‌ كه‌ هيچ‌ در كلماتش‌ در آياتش‌ تصرف‌ نشده‌ و همانطوري‌ كه‌ از دو لب‌ پيغمبر صل‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و صلم‌( الهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). به‌ مردم‌ مسلمان‌ رسيده‌ همانطور تا زمان‌ ما باقي‌ مانده‌ است‌. لا يعطيه‌ باطل‌ من‌ بين‌ يده‌ و لا من‌ خلفه‌، هيچي‌ چيزي‌ اون‌ را باطل‌ نكرده‌ و لذا من‌ عرض‌ مي‌كنم‌ كه‌ وسيله‌اي‌ كه‌ ما بايد با توجه‌ به‌ اين‌ مسلمانيم‌ اون‌ وسيله‌ را انتخاب‌ بكنيم‌ قرآن‌ است‌ و سخنان‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌. قرآن‌ معصومه‌، لا يعطيه‌ الباطل‌ ان‌ هو الا وحي‌ يوحي‌ انا نحن‌ نزلنا الذكر و انا له‌ لحافظون‌. خدا حافظ‌ قرآن‌ بوده‌ و قرآن‌ دست‌ نخورده‌ معصومه‌، معجزه‌ است‌  قرآن‌. اعجاز قرآن‌ را اگر من‌ بخوام‌ براتون‌ بحث‌ كنم‌ ساعتها لازم‌ است‌ كه‌ درباره‌اش‌ صحبت‌ بشه‌ و من‌ در يك‌ كتابي‌ كه‌ آخرين‌ كتابي‌ است‌ كه‌ چاپ‌ شده‌ به‌ نام‌ دو مقاله‌ در اونجا اعجاز قرآن‌ را ثابت‌ كردم‌ كه‌ اگر جن‌ و انس‌ واقعا اينطوره‌، اگر جن‌ و انس‌ پشت‌ به‌ پشت‌ هم‌ بدن‌ بخوان‌ اين‌ قرآن‌ را بيارن‌ ممكن‌ نيست‌. وقتي‌ كه‌ اعجاز قرآن‌ ثابت‌ شد و ثابت‌ شد كه‌ اين‌ قرآن‌ از جانب‌ خداست‌ پس‌ معصومه‌. پس‌ از خطر محفوظه‌. پس‌ از اين‌ كه‌ ما را حركت‌ داد و به‌ مقصد خواست‌ برسانه‌ در راه‌ ما را نمي‌گذاره‌ معصومه‌، مطمئنه‌، بهترين‌ وسيلة‌ مورد اعتماد براي‌ رسيدن‌ به‌ اين‌ مقصد اول‌ قرآن‌، و بعد فرموده‌اند كه‌ اين‌ قرآن‌ به‌ تنهايي‌ براي‌ ما مشغول‌ نيست‌ اين‌ را بدونيد، انما يعرف‌ القرآن‌ منقوط‌ به‌ كسي‌ قرآن‌ را مي‌فهمد كه‌ بهش‌ خطاب‌ شده‌ چون‌ قرآني‌ با اين‌ حجمي‌ كه‌ شما در يك‌ ماه‌ رمضان‌ روزي‌ يك‌ ساعت‌ اگر بخوانيدش‌ تمام‌ مي‌شه‌ اين‌ نمي‌شه‌ در ظاهرش‌ تمام‌ علوم‌ اولين‌ و آخرين‌ وجود داشته‌ باشه‌، طبيان‌ كل‌ شي‌ باشه‌. و لا يصف‌ و لا الا كتاب‌ مبين‌ باشه‌، اين‌ نمي‌شه‌، حتما اين‌ كتاب‌ عظيم‌ تأويل‌ داره‌ همين‌ طوري‌ كه‌ مفسرين‌ بزرگ‌ از هزار و چهار صد سال‌ قبل‌ تا به‌ حال‌ نشستند و گفتند باز هم‌ يك‌ صدم‌ يك‌ هزارم‌ از حقايق‌ قرآن‌ گفته‌ نشده‌ و انشاء الله‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواح‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفدا( الهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) وقتي‌ بيايد بقية‌ معارف‌ قرآن‌ را كه‌ حتي‌ ائمة‌ اطهار اونها را بيان‌ نكرده‌اند بيان‌ خواهند فرمود. و بايد حتما منتظر اين‌ جهت‌ باشيم‌ براي‌ پخش‌ حقايق‌ قرآن‌.

 خوب‌ اين‌ قرآن‌ داراي‌ بتوني‌ است‌. داراي‌ تأويل‌ و تفسيري‌ است‌ و تنها كسي‌ كه‌ حقايق‌ قرآن‌ را درك‌ مي‌كنه‌ اول‌ پيغمبر اكرم‌ و بعد هم‌ ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلامند. پس‌ گفتار اونها ضميمة‌ قرآن‌ بايد بشه‌. اگر گفتار اونها ضميمة‌ قرآن‌ نشد اين‌ را بدونيد كه‌ قرآن‌ براي‌ ما خيلي‌ كم‌ فايده‌ مي‌شه‌. لذا پيغمبر اكرم‌ در مكرر از مجالسي‌ كه‌ داشت‌ با اصحابش‌ فرمود اني‌ تاركم‌ فيكم‌ الثقلين‌ كتاب‌ الله‌ و عترتي‌. من‌ در ميان‌ شما، من‌ در ميان‌ شما دو  چيز بزرگ‌، سنگين‌، ثقيل‌، پر قيمت‌، معاني‌ زيادي‌ دربارة‌ ثقلين‌ گفته‌اند دو تا چيز، مسئلة‌ بسيار پر اهميت‌، اني‌ تاركم‌ فيكم‌ اثقلين‌، ثقلين‌. كتاب‌ خدا، كه‌ ثقل‌ اكبر، و اهل‌ بيت‌ من‌ اهل‌ بيت‌ پيغمبر، اهل‌ بيت‌ پيغمبر به‌ اتفاق‌ همة‌ مسلمين‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ است‌ و اون‌ يازده‌ فرزندش‌. حضرت‌ صادق‌ عليه‌ الصلام‌ به‌ ابوحنيفه‌ اون‌ دانشمند عصر خودش‌ كه‌ حتي‌ بعضي‌ از نمك‌ نشناسها از عرفايي‌ كه‌ درس‌ هر چه‌ دارند از خاندان‌ عصمته‌ ولي‌ نمك‌ نشناسي‌ كردن‌ اونقدر ابوحنيفه‌ را عظمت‌ دادن‌ همين‌ شيخ‌ عطار نيشابوري‌ كه‌ در اينجا هست‌، در نيشابور دفنه‌، در تذكر الاولياء مي‌گه‌ ابوحنيفه‌ اعلم‌ زمان‌ خودش‌ بوده‌. با اين‌ كه‌ امام‌ صادق‌ در زمان‌ ابوحنيفه‌ بوده‌، حضرت‌ موسي‌ ابن‌ جعفر هم‌ بوده‌. البته‌ مرد دانشمندي‌ است‌، مرد بسيار با فقاهت‌، البته‌ فقاهت‌ اصطلاحي‌ كه‌ ما يك‌ فقيه‌ اصطلاحي‌ داريم‌، يك‌ فقيه‌ واقعي‌، فقيه‌ واقعي‌ اون‌ كسي‌ است‌ كه‌ حقايق‌ اسلام‌ را بفهمه‌. فقيه‌ اصطلاحي‌ اون‌ كسي‌ است‌ كه‌ مسائل‌ اصولي‌ را بلد باشه‌ و از بين‌ آيات‌ و روايات‌ با همين‌ فنون‌ بعضي‌ مسائل‌ را استخراج‌ كنه‌ اين‌ را هم‌ مي‌گن‌ فقيه‌. اين‌ مرد فقيهي‌ است‌، فقيه‌ اصطلاحي‌ است‌. اونقدر دانشش‌ عجيبه‌ كه‌ هنوز هم‌ شايد متجاوز از دويست‌ ميليون‌ جمعيت‌ مسلمان‌ از او تقليد مي‌كنند. اين‌ مرد با همة‌ اين‌ خصوصيات‌ در حضور امام‌ صادق‌ كه‌ رسيد حضرت‌ فرمود يك‌ حرف‌ از قرآن‌ را تو نمي‌فهمي‌. عربه‌، فقيهه‌، مرجع‌ تقليد ميليونها و صدها ميليون‌ مسلمانه‌ اما يك‌ حرف‌ از قرآن‌ را نمي‌فهمه‌. امتحانش‌ هم‌ كرد و در امتحان‌ همم‌ رفوزه‌ شد. خودش‌ فهميد كه‌ از قرآن‌ چيزي‌ درك‌ نمي‌كنه‌. بنابر اين‌ كلام‌ رسول‌ الله‌ را ما بايد در نظر بگيريم‌ كه‌ اينها اين‌ ثقل‌، لم‌ يفترقا، هرگز از هم‌ جدا نمي‌شن‌. هر كس‌ بگه‌ قرآن‌ به‌ تنهايي‌ مي‌توند بشر را هدايت‌ كنه‌ اشتباه‌ كرده‌. و اون‌ عده‌اي‌ هم‌ كه‌ مي‌گن‌ قرآن‌ نه‌ كنار تنها روايات‌ اونها هم‌ اشتباه‌ مي‌كنند. دو چيز، اينها توأما لم‌ يفترقا اين‌ كلمة‌ لم‌ يفترقا از نظر دانشمندان‌ خيلي‌ اهميت‌ داره‌، هرگز لم‌ براي‌ نفي‌ ابد، هرگز اينها از هم‌ جدا نمي‌شن‌، هرگز. استاد دانشگاه‌ از كتاب‌ دانشگاه‌ نبايد جدا بشه‌ و الا اگر كتاب‌ باشه‌ استاد نباشه‌ مي‌شه‌ كتابخونه‌. اگر استاد باشه‌ كتاب‌ نباشه‌ مي‌شه‌ خانة‌ استاد. ولي‌ استاد بدون‌ كتاب‌ ممكنه‌ كاري‌ انجام‌ بده‌ اما كتاب‌ بدون‌ استاد كاري‌ انجام‌ نمي‌ده‌.

 قرآن‌ بدون‌ اهل‌ بيت‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ كاري‌ انجام‌ نمي‌تونه‌ بده‌. تمام‌ اين‌ فِرَق‌ مختلف‌ مسلمان‌ كه‌ در دنيا هستند همه‌ قرآن‌ را قبول‌ دارند و همه‌ به‌ قرآن‌ استدلال‌ مي‌كنند. همه‌ با قرآن‌ حقايق‌ و مطالبي‌ كه‌ به‌ اصطلاح‌ خودشون‌ دارند شرح‌ مي‌دن‌. اما اختلاف‌ زياده‌! تنها قرآني‌ كه‌ از دو لب‌ خاندان‌ عصمت‌ و تفسير قرآني‌ كه‌ از دو لب‌ اينها خارج‌ مي‌شه‌ اين‌ ارزش‌ داره‌.  بنابر اين‌ وسيله‌اي‌ كه‌ ما براي‌ رسيدن‌ به‌ خدا، رسيدن‌ براي‌ خليفة‌ اللهي‌ شدن‌ وسيله‌اي‌ كه‌ ما براي‌ بندگي‌ كامل‌ خدا كه‌ فطب‌ في‌ نفسك‌ اول‌ حقيقة‌ العبوديه‌ اگر انسان‌ مي‌خواد انسان‌ باشه‌ بايد حتما در نفس‌ خودش‌ حقيقت‌ عبوديت‌ را به‌ وجود بياره‌ تنها از دو لب‌ خاندان‌ عصمت‌ باشه‌ پس‌ اين‌ هم‌ وسيلة‌ مطمئن‌، صراط‌ مستقيم‌، راه‌ راست‌. در يك‌ آيه‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد ان‌ ربي‌ از قول‌ يكي‌ از پيغمبران‌ ان‌ ربي‌ علي‌ صراط‌ مستقيم‌. خدا در صراط‌ مستقيمه‌. در سورة‌ ياسين‌ در يك‌ آيه‌ اگر اين‌ طور صحيح‌ باشد قرائتش‌ صراط‌ علي‌ مستقيم‌. يك‌ روز عمر آمد خدمت‌ رسول‌ اكرم‌ عرض‌ كرد يا رسول‌ الله‌ اينقدر شما مي‌گيد علي‌، علي‌، شب‌ شام‌ قريبان‌ امير المؤمنينه‌ بد نيست‌ اين‌ جمله‌ را عرض‌ كنم‌ در قرآن‌ چرا اسم‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ نيامده‌؟ شما اينقدر دم‌ از علي‌ مي‌زنيد. به‌ تعبير ما. فرمود يا اعرابي‌، شما مراجعه‌ كنيد به‌ اين‌ كلمة‌ اعرابي‌، اعرابي‌ يعني‌ بعضي‌ از مثلا بيابان‌ نشينها هستند كه‌ هيچ‌ چيز حاليشون‌ نيست‌، سواد ندارند اينها را در ميان‌ عربها اگر باشه‌ مي‌گن‌ اعرابي‌. الاعراب‌ اشد كفرا فرمود يا اعرابي‌ اما ورعت‌ القرآن‌؟ آيا قرآن‌ نخوندي‌؟ خداي‌ تعالي‌ در قرآن‌ مي‌فرمايد صراط‌ علي‌ مستقيم‌. شما مي‌گيد اين‌ كجاي‌ قرآنه‌؟ تو قرآنها برداشتند نوشتن‌ صراط‌ عَلَيه‌ يك‌، آخه‌ اين‌ حركات‌ را بعدها مردم‌ گذاشتند و منافات‌ با تحريم‌ قرآن‌ و عدم‌ تحريف‌ قرآن‌ هم‌ نداره‌. چون‌ قرائته‌، قرائت‌ سني‌ و شيعه‌ متفقتند كه‌ قرائتها مختلفه‌. چون‌ هفت‌ نفر قُراء بعد پيدا شدند به‌ اصطلاح‌ حركات‌ قرآن‌ را نوشتند. اين‌ از اون‌ وقت‌ اين‌ به‌ اصطلاح‌ حركات‌ روي‌ كلمات‌ گذاشته‌ شد. والا حركاتي‌ نداشت‌. عَلَي‌ با عَلي‌ هيچ‌ فرقي‌ در حروف‌ نداره‌، از نظر حركات‌. صراط‌ علي‌ مستقيم‌. حالا اگر اين‌ آيه‌ هم‌ همان‌ صراط‌ علي‌ مستقيم‌ باشه‌ اونقدر روايت‌ داريم‌ كه‌ چهل‌ جاي‌ قرآن‌ صراط‌ مستقيم‌ ذكر شده‌ و همه‌ جا سني‌ و شيعه‌ تفسير كرده‌اند و اهل‌ بيت‌ پيغمبر عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌، پس‌ بنابر اين‌ مي‌بينيم‌ كه‌ خدا، پيغمبر، ائمه‌ عليهم‌ السلام‌ اينها وسيلة‌ نجات‌ ما هستند. اگر توي‌ دريا غرق‌ شده‌ باشيد كه‌ كشتي‌ نجاتند. اگر كه‌ در تاريكي‌ فرو رفته‌ باشيد اينها چراغ‌ هدايتند. اگر در ظلمت‌ محبت‌ دنيا فرو رفته‌ باشيد اينها به‌ اصطلاح‌ شمع‌ جمعند و شمع‌ هدايتند. ان‌ الحسين‌ مصباح‌ الهدي‌ و سفينة‌ النجات‌ دربارة‌ ساير ائمه‌ هم‌ اين‌ كلمات‌ هست‌.

 دربارة‌ امام‌ زمان‌ خودمون‌، آقايون‌ بياييم‌ امام‌ زمان‌ را قبول‌ كنيم‌. به‌ خدا قسم‌ ما خيال‌ مي‌كنيم‌ ما امام‌ نداريم‌. در ميان‌ مسلمانها زمان‌ امير المؤمنين‌ امامشون‌ علي‌ بود در زمان‌ امام‌ حسن‌ مجتبي‌ امام‌ حسن‌ مجتبي‌ بود، هر يك‌ از ائمه‌ امامشون‌، چون‌ محسوسشون‌ بود، حس‌ مي‌كردند قبولش‌ داشتند. ما چون‌ همة‌ عقلمون‌ تو چشممونه‌. همة‌ عقلمونه‌ تو چشممونه‌ و چون‌ گاه‌ گاهي‌ هم‌ حضرتش‌ را نمي‌بينيم‌ قبولش‌ نداريم‌ فكر نكنيم‌ همه‌ قبول‌ دارند نه‌، تعارف‌ نداره‌، اون‌ طوري‌ كه‌ بايد قبول‌ داشته‌ باشيم‌ قبول‌ نداريم‌. اين‌ آقايي‌ كه‌ در بين‌ ما هست‌  مواظب‌ ماست‌. شما مي‌گيد چطور مواظب‌ ماست‌؟ يك‌ بچه‌اي‌ را كه‌ دستش‌ را مي‌گيره‌ پدر از ميان‌ خطرات‌ عبورش‌ مي‌ده‌ اين‌ بچه‌ خيال‌ مي‌كنه‌ كه‌ خودش‌ از تو خطرات‌ عبور كرده‌. نمي‌دونه‌ كه‌ پدر است‌ كه‌ مواظبشه‌. ما هم‌ نمي‌دانيم‌ كه‌ امام‌ زمان‌ مواظب‌ اين‌ خطراتي‌ است‌ كه‌ در دنيا هست‌ والا امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ و يا خود امام‌ زمان‌ چون‌ دعاي‌ ندبه‌ به‌ سند معتبر از امام‌ صادق‌ هم‌ نقل‌ شده‌ و از حضرت‌ بقية‌ الله‌ هم‌ نقل‌ شده‌، در اونجا مي‌گيم‌ كه‌ خلقته‌ و لنا عصمتا و ملازا خدايا تو امام‌ زمان‌ را براي‌ ما نگهدار ما خلق‌ كردي‌، ما را حفظ‌ مي‌كنه‌. عصمت‌ و ملاز يعني‌ پناهگاه‌، ملاز ما هست‌، همين‌ الان‌ ملاز ماست‌، همين‌ الان‌ ما را حفظ‌ مي‌كنه‌. بعضي‌ خيال‌ مي‌كنند وقتي‌ كه‌ مي‌گيم‌ عين‌ معز الاولياء و اعلي‌ اين‌ مال‌ زمانه‌ ظهوره‌، نخير همين‌ الان‌، تو ارتباطت‌ را با امام‌ زمانت‌ تقويت‌ كن‌ و از اولياء امام‌ بشو ببين‌ عزيز مي‌شي‌ يا نه‌؟ خود امام‌ زمان‌ تو را عزيزت‌ مي‌كنه‌ و با امام‌ زمان‌ دشمني‌ بكن‌ ببين‌ ذليل‌ مي‌شي‌ يا نه‌؟ ماها اكثرا ذلتمون‌ بخاطر اين‌ است‌ كه‌ با امام‌ زمان‌ ارتباطمون‌ كمه‌. اين‌ امام‌ زمان‌ سفينة‌ نجاته‌. السلام‌ عليك‌ يا سفينة‌ النجات‌. السلام‌ عليك‌ يا عين‌ الحيات‌ سلام‌ بر تو اي‌ كشتي‌ نجات‌، كشتي‌ نجات‌ مي‌دنيد چيه‌؟ يك‌ كشتي‌ بزرگ‌ غرق‌ داره‌ مي‌شه‌، غرق‌ شده‌ مردم‌ مي‌خوان‌ غرق‌ بشن‌ يك‌ كشتي‌ نجات‌ مي‌ياد همة‌  اينها را جمع‌ مي‌كنه‌ نجاتشون‌ مي‌ده‌ اين‌ اسمش‌ را مي‌گذارن‌ كشتي‌ نجات‌. شمع‌ هدايت‌، چراغ‌ هدايت‌، خدا در قرآن‌ اينها را به‌ چراغ‌ هدايت‌ كرده‌ الله‌ نور السموات‌ و الارض‌ خدا نور آسمان‌ و زمينه‌ مي‌خواييد مثلش‌ را پيدا كنيد مثل‌ نوره‌ كمشكات‌، فرمود المشكات‌ محمد صل‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ (الهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) و المصباح‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ بعد امام‌ يك‌ يك‌ كلمات‌ اين‌ آيه‌ را با ائمة‌ اطهار تطبيق‌ مي‌كند تا اين‌ كه‌ مي‌رسد يهب‌ الله‌ بنوري‌ من‌ يشاء اين‌ بنوره‌ يعني‌ امام‌ زمان‌. هر چه‌ را كه‌ خدا بخواد، خدا هم‌ بي‌ جهت‌ هر كسي‌ را انتخاب‌ نمي‌كنه‌، فكر نكنيد كه‌ همين‌ طور بي‌ حساب‌ هر كاري‌ را خدا انجام‌ مي‌ده‌. يك‌ عاقل‌ حتي‌ بي‌ جهت‌ هيچ‌ كاري‌ را انجام‌ نمي‌ده‌. تا چه‌ رسد به‌ خداي‌ حكيم‌. يهدي‌ الله‌ بنوره‌ من‌ يشاء اين‌ دلتون‌ كه‌ به‌ امام‌ زمان‌ متوجه‌ شده‌ اين‌ صنع‌ اللهه‌، شكر كنيد در مقابل‌ اين‌ نعمت‌. بگيد كه‌ الحمد الله‌ الذي‌ هدانا لهذا و ما كل‌ و هدانا الله‌. اگر هدايت‌ پروردگار نبود ما كجا؟ امام‌ زمان‌ كجا؟

 اون‌ اقايي‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ در قرآن‌ دربارة‌ متقين‌ مي‌فرمايد ذالك‌ الكتاب‌ لا ريب‌ فيه‌ هدا للمتقين‌ الذين‌ يومنون‌ بالغيب‌. در تفسير اين‌ آيه‌ هست‌ كه‌ منظور از غيب‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ است‌. ايمان‌ به‌ غيب‌ دارند، ايمان‌ به‌ امام‌ زمان‌ دارند و پيغمبر اكرم‌ نشست‌  هاي‌، هاي‌ گريه‌ كرد گفت‌ شوق‌ علي‌ اخواني‌ چقدر به‌ برادرانم‌ شوق‌ دارم‌ كه‌ اينها را ببينم‌. سلمان‌ گفت‌ آقا مگر ما برادر شما نيستيم‌؟ فرمود شما اصحاب‌ منيد، برادران‌ من‌ اونهايي‌ هستند كه‌ ايمان‌ به‌ غيب‌ دارند در آخر الزمان‌ مي‌يان‌ و به‌ تعبير من‌ اين‌ جمله‌ از منه‌ و بلكه‌ تصحيح‌ كلام‌ رسول‌ اكرمه‌ كه‌ به‌ امام‌ زمانشون‌ دلبسته‌اند. يا ايها الذين‌ آمنوا اصبروا و آمنوا و رابطوا در همين‌ كتاب‌ تفسير برهان‌ هست‌ اي‌ رابطون‌ امامكم‌ المنتظر با امام‌ منتظرتون‌ رابطه‌ پيدا كنيد. همش‌ به‌ فكر خوردن‌ و خوابيدن‌ و استراحت‌ و چه‌ عرض‌ كنم‌ اينها نباشيد. در شبانه‌ روز يك‌ ساعت‌ نيمه‌هاي‌ شب‌ فرش‌ را كنار بزنيد پيشانيتون‌ را بگذاريد زمين‌ و در مقابل‌ امام‌ زمانتون‌ بگيد آقا ما ارادت‌ به‌ تو داريم‌ به‌ زبان‌ خودت‌ به‌ خدا قسم‌ هم‌ عزيز مي‌شي‌، هم‌ پول‌ دار مي‌شي‌، هم‌ دنيات‌ اصلاح‌ مي‌شه‌، هم‌ آخرتت‌. شب‌ جمعه‌ است‌ قصه‌اي‌ يادم‌ آمد اسماعيل‌ حرقلي‌ شايد قضيه‌اش‌ را شنيده‌ باشيد ولي‌ هر چه‌ از اين‌ كلمات‌ گفته‌ بشه‌ مجلس‌ را پر نور مي‌كنه‌. من‌ گفتم‌ پريشب‌ اول‌ كه‌ مي‌خواستم‌ منبر برم‌ يك‌ جوري‌ بود چون‌ افراد متفرق‌ گاهي‌ در اين‌ شبها در مجلس‌ مي‌يان‌، مخصوصا شبهايي‌ كه‌ شلوغ‌ مي‌شه‌. وقتي‌ كه‌ نام‌ مقدس‌ امام‌ زمان‌ اونها در اين‌ مجلس‌ برده‌ شد و انشاءالله‌ من‌ و تمام‌ كساني‌ كه‌ با من‌ هستند يعني‌ از آقايون‌ اهل‌ علم‌ هم‌ اينطور بوده‌ من‌ تا به‌ حال‌ شايد سيصد نفر از جوانهاي‌ با استعداد را عمامه‌ رو سرشون‌ گذاشتم‌ و دوستان‌ ديگرم‌، خدايا نياره‌ براشون‌، بهشون‌ گفته‌ام‌ عاق‌ امام‌ زمانيد اگر روي‌ منبر بريد و از امام‌ زمان‌ نام‌ نبريد. خود من‌ هم‌ اينه‌ عقيده‌ام‌ كه‌ ما نمك‌ نشناسيم‌ اگر در مجالسمون‌ از مولامون‌ اسم‌ نبريم‌. حتي‌ خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ استاد ما حاج‌ ملا آقا جان‌  را ايشان‌ وقتي‌ كه‌ سه‌ چهار نفر مي‌نشستند دور هم‌ شروع‌ مي‌كرد به‌ دو مسئله‌ را هميشه‌ مطرح‌ مي‌كرد، يك‌ نام‌ مقدس‌ امام‌ زمان‌ را و يكي‌ روضة‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ را. و لذا بد نيست‌ شب‌ جمعه‌ است‌ بخصوص‌ اين‌ شبها قضاياي‌ زيادي‌ از تشرفات‌ به‌ محضر حجت‌ ابن‌ الحسن‌ نقل‌ كردم‌ امشب‌ دلم‌ مي‌خواد قضية‌ اسماعيل‌ هرقلي‌ را عرض‌ كنم‌.

 اسماعيل‌ هرقلي‌ اهل‌ هرقله‌، هر قل‌ يكي‌ از دهات‌ اطراف‌ هله‌ است‌. اين‌ روي‌ پاش‌ يك‌ غده‌اي‌ در آمده‌ بود اين‌ غالبا پاش‌ مجروح‌ بود، چرك‌ مي‌آمد اذيتش‌ مي‌كرد درد زيادي‌ داشت‌ خيلي‌ هم‌ در فشار بود، آمد به‌ هل‌ خدمت‌ سيد ابن‌ طاوس‌. از خدا بخواييد علماي‌ خوب‌ در بين‌ شما زياد باشند. عالمي‌ كه‌ همه‌اش‌ به‌ فكر دنياست‌ در بين‌ شما نباشد. چون‌ مثل‌ سيد ابن‌ طاوسه‌ كه‌ مثل‌ مرحوم‌ آميرزا مهدي‌ اصفهاني‌ است‌ كه‌ چند شب‌ قبل‌ قضية‌ مرحوم‌ آسد باقر را براتون‌ نقل‌ كردم‌. اينها هستند كه‌ انسان‌ را به‌ طرف‌ امام‌ زمان‌ راهنمايي‌ مي‌كنند. سيد ابن‌ طاوس‌ از علماي‌ بسيار خوبي‌ است‌. رضي‌ الدين‌، سيد ابن‌ طاوس‌ كه‌ در همين‌ قضيه‌ حجت‌ ابن‌ الحسن‌ او را فرزند خودش‌ مي‌دونه‌. مي‌گه‌ آمدم‌ خدمت‌ ايشان‌، ايشان‌ اطباء را جمع‌ كرد، طبق‌ برنامه‌هايي‌ كه‌ خوب‌ هر انساني‌ بايد داشته‌ باشه‌. اطباء را جمع‌ كردن‌ آمدند زخم‌ من‌ را ديدند گفتند اين‌ جايي‌ واقع‌ شده‌ كه‌ اگر ما عمل‌ كنيم‌ احتمال‌ خطر زيادي‌ براي‌ او داره‌ و خلاصه‌ زير عمل‌ از بين‌ مي‌ره‌. بايد همانطور بسوزد و بسازد تا آخر عمرش‌ هم‌ هست‌ اين‌ به‌ اصطلاح‌ خوب‌ شدني‌ هم‌ نيست‌ حالا چي‌ بوده‌؟ احتمالا زمان‌ ما سرطان‌ بوده‌، سرطان‌ يك‌ همچين‌ مرض‌ سختي‌. سيد ابن‌ طاوس‌ بعد از اين‌ شوراي‌ پزشكي‌ به‌ اسماعيل‌ هرقلي‌ مي‌گه‌ كه‌ من‌ چند روز ديگه‌ مي‌خوام‌ برم‌ بغداد، اون‌ زمان‌ هم‌ بغداد مركز اطباء قوي‌ بوده‌. تو را با خودم‌ مي‌برم‌ اونها شايد كاري‌ بتونند بكنند. با ايشان‌ رفتند بغداد و باز اونجا با نفوذي‌ كه‌ سيد ابن‌ طاوس‌ داشت‌ اطباء را جمع‌ كرد اونها پاي‌ اسماعيل‌ را ديدند همان‌ نظرية‌ اطباء هله‌ را تأييد كردند. نمي‌شه‌ دست‌ بهش‌ زد. خوب‌ هم‌ اطباء بغداد گفتند هم‌ اطباء هله‌، ديگه‌ طبعا يك‌ معالجة‌ طبيعي‌ اينجا وجود نداره‌. سيد ابن‌ طاوس‌ جدي‌ نشست‌ و به‌ قول‌ در بعضي‌ از روايات‌ داره‌ كه‌ وقتي‌ كه‌ امام‌ صادق‌ مي‌خواست‌ مثلا جدي‌ حرف‌ بزنه‌ همة‌ فرمايشاتشون‌ جدي‌ بود ولي‌ بعضي‌ از اوقات‌ بايد به‌ طرف‌ يك‌ جديتي‌ نشان‌ داد كه‌ او را حركت‌ داد. گفت‌ تو امام‌ زمان‌ داري‌، يك‌ شخصي‌ كه‌ امام‌ زمان‌ داره‌ هيچ‌ وقت‌ مأيوس‌ نمي‌شه‌. برخيز برو خدمت‌ امام‌ زمانت‌ و مرضت‌ را و شفاي‌ مرضت‌ را از امام‌ زمانت‌ بگير. اسماعيل‌ با خودش‌ فكر كرد خوب‌ از بغداد كجا بره‌! حركت‌ كرد رفت‌ سامراء خدا قسمتتون‌ كنه‌ بريد سامراء سرداب‌ مطهر را ببينيد. خانه‌اي‌ را كه‌ حجت‌ ابن‌ الحسن‌ اونجا متولد شده‌ اون‌ را مشاهده‌ كنيد يك‌ نوري‌، در سامرا دو سه‌ روزي‌ اونجا مونده‌ هر روز حركت‌ مي‌كنه‌ مي‌ره‌ كنار دجله‌ چون‌ رودخانة‌ عظيم‌ دجله‌ از كنار سامراء عبور مي‌كنه‌ و اونجا خودش‌ را شست‌ و شو مي‌كنه‌ پانسمان‌ به‌ اصطلاح‌ ما مي‌كنه‌ مي‌ياد براي‌ خود شهر مي‌ياد سامرا.

 درد هم‌ فشار آورده‌، شخصي‌ است‌ در اون‌ شهر غريب‌. خوب‌ مردم‌ هم‌ ديدند كه‌ ايشان‌ داراي‌ كسالتي‌ است‌ به‌ هر حال‌. يك‌ روز مي‌گه‌ من‌ خودم‌ را شست‌ و شو كرده‌ بودم‌، زخمم‌ را بسته‌ بودم‌ ديدم‌ چهار نفر سوار از مقابل‌ دارن‌ مي‌يان‌ دو تا جوانند يك‌ پيرمرد و يك‌ آقايي‌ هم‌ وسط‌ كه‌ نيزه‌اي‌ هم‌ در دست‌ داره‌ وقتي‌ كه‌ آمدند رسيدند به‌ من‌ اون‌ آقا گفت‌ سلام‌ اسماعيل‌. عجيبه‌ هر كس‌ كه‌ من‌ به‌ همه‌ سلام‌ مي‌كنم‌ فقط‌ به‌ زنهاي‌ جوان‌ سلام‌ نمي‌كنم‌ به‌ جهتي‌ كه‌ اينها كه‌ سلام‌ مي‌كنند صداشون‌ ممكنه‌ كه‌ خوب‌، نبايد من‌ بشنوم‌ اين‌ هم‌ البته‌ درسه‌ براي‌ ما. حالا ما با زنهاي‌ جوان‌ خدايي‌ نكرده‌ بيشتر حرف‌ مي‌زنيم‌. بيشتر طول‌ مي‌ديم‌ حرف‌ زدنها را. سلام‌ اسماعيل‌. گفت‌ آقا سلام‌، جواب‌ داد. همان‌ آقا فرمود بياد جلو. مي‌گه‌ من‌ نمي‌خواستم‌ برم‌، فرمود كه‌ زخمت‌ چطوره‌؟ بالاخره‌ رفتم‌ جلو.ايشان‌ از روي‌ اسب‌ خم‌ شد دست‌ گذاشت‌ روي‌ ران‌ من‌ يك‌ فشاري‌ هم‌ داد بعد دو مرتبه‌ روي‌ اسب‌ نشست‌، اون‌ پيرمرد گفت‌ كه‌ اصلح‌، درستگار شدي‌ اسماعيل‌، گفتم‌ خدا شما را رستگار كنه‌ جواب‌ دادم‌. باز دو مرتبه‌ اون‌ پيرمرد فرمود كه‌ ابلح‌، رستگار شدي‌، مي‌دني‌ اين‌ آقا كيه‌؟ گفتم‌ اين‌ آقا كيه‌؟ گفت‌ اين‌ امام‌ زمان‌ توست‌. اينجا به‌ مجرد اين‌ كه‌ شنيدم‌ او حجت‌ ابن‌ الحسنه‌ افتادم‌ به‌ پاي‌ اسبش‌. گريه‌ مي‌كنم‌، اشك‌ مي‌ريزم‌، آقا من‌ ديگه‌ شما را ول‌ نمي‌كنم‌. چرا؟ همة‌ شما اينطوريدها. اگر به‌ امام‌ زمانتون‌ رسيديد قطعا همين‌ حالت‌ را داريد من‌ ديگه‌ دست‌ از شما برنمي‌ دارم‌. حضرت‌ فرمود برگرد گفت‌ ابدا، هر كجا بريد بايد، سالها مدت‌ عمر انتظار اين‌ لحظه‌ را مي‌كشيدم‌، آقا فرمود به‌ تو مي‌گم‌ برگرد. گفتم‌ ابدا اون‌ پيرمرد به‌ من‌ گفت‌ كه‌ حيا نمي‌كني‌، دو مرتبه‌ امام‌ زمانت‌ بهت‌ گفته‌ برگرد تو باز هم‌ مقاومت‌ مي‌كني‌! مي‌گه‌ من‌ ديگه‌ بي‌ حال‌ كنار جاده‌ افتادم‌ اونها حركت‌ كردند و رفتند و من‌ گريه‌ كردم‌ اشك‌ ريختم‌. اگر به‌ دست‌ من‌ افتاد فراق‌ را بكشم‌. به‌ خدا فراق‌ امام‌ زمان‌ براي‌ اونهايي‌ كه‌ يك‌ مرتبه‌ خدمت‌ رسيدن‌ خيلي‌ مشكله‌. مي‌گه‌ بعد از يكي‌ دو ساعت‌ از جا بلند شدم‌، وارد شهر سامراء شدم‌. از بعضي‌ پرسيدم‌ اين‌ چند نفري‌ كه‌ عبور كردند شما ديديد؟ گفتند بله‌، خيلي‌ انسان‌ ممكنه‌ امام‌ زمان‌ را ببينه‌ ولي‌ نشناسه‌. مي‌گه‌ گفتم‌ اينها كه‌ بودند، گفتند شايد از اشراف‌ و شخصيتهاي‌ سامراء هستند. گفتم‌ نه‌ اون‌ يكي‌ امام‌ زمان‌ بود. گفتند اگر امام‌ زمان‌ بود زخمت‌ را خوب‌ كرد؟ گفتم‌ دست‌ زدند ولي‌ به‌ قدري‌ مبهوت‌ اون‌ نور مقدس‌ بودم‌ كه‌ اون‌ رو به‌ فكرش‌ نيافتادم‌. مي‌گه‌ پام‌ را بالا زدم‌ ديدم‌ اثري‌ از آثار زخم‌ نيست‌. خودم‌ به‌ شك‌ افتادم‌ كه‌ شايد اين‌ پام‌ بوده‌، اين‌ پام‌ را هم‌ بالا زدم‌ ديدم‌ اثري‌ نيست‌. آقا در همان‌ موقع‌ فرمود از طرف‌ خليفة‌ عباسي‌ براي‌ تو وقتي‌ كه‌ به‌ بغداد رفتي‌ پول‌ مي‌فرستند، پول‌ اونها را نگير، من‌ به‌ پسرم‌ رضي‌ همان‌ سيد ابن‌ طاووس‌ مي‌گم‌ به‌ تو پول‌ بده‌ تو را تأمين‌ كنه‌. مي‌گه‌ وقتي‌ كه‌ مردم‌ فهميدند كه‌ من‌ مورد لطف‌ امام‌ زمان‌ واقع‌ شدند ريختند لباسهاي‌ من‌ را پاره‌ كردند، نزديك‌ بود من‌ را هلاك‌ كنند و بعد از اونها خدا حافظي‌ كردم‌ آمدم‌ طرف‌ بغداد هنوز نرسيده‌ بودم‌ به‌ بغداد ديدم‌ مردم‌ بغداد شنيدن‌ قضيه‌ را همه‌ به‌ خارج‌ شهر آمده‌اند و استقبال‌ از من‌ كردند سيد ابن‌ طاووس‌ هم‌ آمده‌ به‌ من‌ گفت‌ اين‌ كسي‌ كه‌ مي‌گن‌ مورد لطف‌ امام‌ زمان‌ واقع‌ شده‌ تو هستي‌؟ گفتم‌ آقا بله‌.

 فرمود زخمت‌ را ببينم‌؟ نشون‌ دادم‌. سيد ابن‌ طاوس‌ اطباء را جمع‌ كرد همه‌ آمدند گفتند شما زخم‌ ايشان‌ را ديديد. همه‌ گفتند بله‌. گفتند حالا مي‌شه‌ معالجه‌اش‌ كنيد، گفتند نه‌ آقا معالجه‌ نمي‌شه‌. ايشان‌ زخمش‌ طوري‌ است‌ كه‌ اگر ما بخواييم‌ معالجه‌اش‌ كنيم‌ بايد عمل‌ كنيم‌ و عمل‌ كردن‌ هم‌ ايشان‌ از بين‌ مي‌ره‌. فرمود كه‌ اگر حالا خوب‌ بشه‌ چقدر طول‌ مي‌كشه‌ كه‌ جاش‌ خوب‌ بشه‌، گفتند چند ماهي‌ طول‌ مي‌كشه‌. بعد هم‌ يك‌ سفيدي‌ روي‌ جاي‌ زخم‌ باقي‌ مي‌مانه‌ بعد سيد ابن‌ طاووس‌ رو كرد به‌ اسماعيل‌، اسماعيل‌ پات‌ را به‌ اينها نشون‌ بده‌. معجزة‌ آقا حجت‌ ابن‌ الحسن‌ را به‌ اينها بگو. پاهاش‌ را نشون‌ داد يك‌ نفر از اطباء مسيحي‌ بود گفت‌ اين‌ كار حضرت‌ عيسي‌ است‌. او گفت‌ كه‌ نه‌ كار امام‌ زمان‌ ماست‌. به‌ تعبير من‌ اون‌ امام‌ زماني‌ كه‌ حضرت‌ عيسي‌ افتخار مي‌كنه‌ به‌ نوكري‌ امام‌ زمان‌ و مي‌ياد پشت‌ سرش‌ اقتدا مي‌كنه‌.

 شب‌ جمعه‌ است‌، آقا حجت‌ ابن‌ الحسن‌ شب‌ شام‌ غريبان‌ امير المؤمنينه‌. امروز شما آقايون‌ فكر مي‌كنيد وضع‌ كوفه‌ چگونه‌ بوده‌؟ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ مورد علاقة‌ تمام‌ مردمان‌ كوفه‌ بود. چراغها را خاموش‌ كنيد انشاء الله‌ اميدوارم‌ امشب‌ كه‌ يكي‌ از الطاف‌ پروردگار همينه‌ كه‌ شبهاي‌ احياء در دو طرف‌ شب‌ جمعه‌ واقع‌ شده‌ يعني‌ امشب‌ هم‌ كم‌ از شبهاي‌ قدر نيست‌، كم‌ از شبهاي‌ عزيز قدر نيست‌. امروز مسجد كوفه‌ چه‌ حالي‌ داشت‌؟ امروز مردم‌ كوفه‌ چه‌ حالي‌ داشتند. مردم‌ داراي‌ حالتي‌ بودند از نظر عزاداري‌ كه‌ مثل‌ روزي‌ كه‌ پيغمبر از دار دنيا رفته‌ بود. در روايت‌ دارد در تاريخ‌ است‌ كه‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ بيست‌ و هشت‌ نفر اولاد داشت‌. دوازده‌ تا پسر و شانزده‌ تا دختر، اينها فرزندان‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ بودند. در اون‌ خانة‌ محقري‌ كه‌ هر كس‌ به‌ كوفه‌ رفته‌ اون‌ خانة‌ محقر را ديده‌. اونها همه‌ در اونجا جمع‌ شده‌ بودند جاي‌ خالي‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را مي‌ديدند. يا علي‌ شب‌ جمعه‌ است‌ مي‌دانيم‌ خودت‌ هم‌ دلت‌ متوجه‌ كربلاست‌. جملاتي‌ از زيارت‌ ناحيه‌ را خوندن‌ براي‌ شما. قلب‌ مقدس‌ امام‌ زمانتون‌ اونقدر براي‌ كربلا و مصائب‌ كربلا به‌ درد آمده‌ كه‌ مي‌فرمايد و ابكيا علي‌ صباء و مصاعا هر صبح‌ و شام‌ دارد گريه‌ مي‌كند. اگر اشك‌ چشمم‌ تمام‌ شود بجان‌ اشك‌ خون‌ گريه‌ خواهم‌ كرد. وقتي‌ هم‌ كه‌ ظهور كند مي‌فرمايد علي‌ يا اهل‌ العالم‌ ان‌ جدي‌ الحسين‌ .

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *