۳ جمادی الثانی ۱۴۲۵
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه و الصّلوه و السلام علی رسولاللّه و علی آله آلاللّه لاسیما علی بقیةاللّه روحی و ارواحالعالمین لتراب مقدمه فداه و لعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.
« اعوذ باللّه من الشیطان رجیم » « فآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّه » (روم/38)
شهادت حضرت فاطمهی زهرا را به همهی پیروان آن حضرت تسلیت عرض میکنم. امیدواریم در دنیا و آخرت دستتان از دامن آن بیبی کوتاه نشود. و به پیشگاه مقدّس حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه که صاحب عزای اصلی است، آن وجودی که همهی ما هدفمان رسیدن به معرفت آن حضرت است، تسلیت عرض میکنم و امیدوارم در دنیا و آخرت دست پرمحبت آن حضرت بر سر ما مستدام باشد.
زن و مرد از یک ریشه و از یک اصل به وجود آمدهاند
در جلسه قبل که حدوداً یک ماه گذشته، با شما خواهران و محبوبههای الهی صحبت کردم، مطالبی در ارتباط با عظمت زن و امتیازاتی که پروردگار متعال به زنها در مقابل مردها عنایت کرده، سخنانی عرض شد. من در آن سخنان نمیخواستم مطلب را آنگونه عرض کنم که دنیای غرب یا مسلمانان امروزی دوست دارند که زنها را به اصطلاح خودشان در مساوی با مردها قرار بدهند، که ای کاش این کار را نمیکردند و امتیازات خانمها را با همین شعار از بین نمیبردند. من نمیخواهم عرض کنم زن مساوی با مرد یا مرد مساوی با زن است. زن یک موقعیت خاص خودش را دارد و مرد هم موقعیت خاص خودش را دارد. هر کدام در نزد خدای تعالی یک محبوبیت خاصّی دارند. در اکثر سورههای قرآن که به عقیدهی من همهی آیات و سورههای قرآن با « بسم اللّه الرحمن الرحیم » شروع میشود و همه آیات قرآن شامل این دو لفظ هست. هم رحمان به معنای مهربانی خداست و هم رحیم به معنی مهربانی خداست. از امام سوال میشود که چرا این کلمه تکرار شده است؟ چون این دو کلمه ریشهاش یک مطلب و یک کلمه است. ریشه رحمان و رحیم مهربانی خداست به معنی رحمت و مهربانیست. این کلمه در همهی جاهایی که « بسم اللّه الرحمن الرحیم » است به دو عنوان مطرح شده است: یکی « رحمان » و یکی « رحیم ». رحمان به معنی مهربانی عامی است که پروردگار به همهی مخلوقاتش دارد. درست است معنی رحمان همان مهربانی است، امّا از امام که سوال میشود که چرا این مطلب به دو لفظ تکرار شده، میفرماید رحمان برای مهربانی خداست و اسم مهربانی خدا بر همهی موجوداتی است که در عالم خلقت باشند، کافر باشد، مسلمان باشد، شیطان و شیطانسیرت باشد و یا مرد الهی باشد، همه را مهربانی به معنای رحمانیت و با لفظ رحمانیت شامل میشود. حتی شیطان الآن مشمول رحمانیت خداست، خدای تعالی به او عمر داده زندگی داده و حتی سایر افرادی که دشمن با خاندان عصمت و طهارت بودهاند، اینها مشمول مهربانی رحمانیت خدا هستند. ولی رحیمیت برای مؤمنین خاصّه است، یعنی مخصوص مؤمنین است. شما اگر مسلمان بودید، اعتقادات صحیح داشتید، به قرآن عمل کردید، هدایت قرآن را برای خود شعار قرار دادید و حتی وارد مراحل تزکیهی نفس شدید، رحیمیت پروردگار که همان مهربانی خاص است به سراغتان میآید. میبینید که در یکجا خدای تعالی میفرماید: « وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا » (عنکبوت/69) اگر کسی یا کسانی در راه رسیدن به ما کوشش کنند و به اموال و به انفسشان جهاد نمایند ما آنها را هدایت خاص میکنیم که در بحث عقاید این مسئله گفته شد و انشاءاللّه فراموش نکردهاید که هدایت، هدایت عام و هدایت خاص و هدایت خاصالخاص است. این مطلب و این مقدمه را عرض کردم برای این بود که بگویم درست است که زن و مرد بشرند، از یک جنساند، « خَلَقَ مِنْها زَوْجَها » (نساء/1) حضرت آدم را که خدا خلق کرد، زنش را هم از جنس خودش خلق فرمود. زن و مرد هر دو بشرند، هر دو انسانند، هر دو مورد خطاب پروردگارند، هر دو از یک ریشه و از یک اصل بوجود آمدهاند. لذا پروردگار متعال در بارهی خلقت انسان میفرماید: « رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً » (نساء/1) از این زن و شوهر یعنی حضرت آدم و حوّا خدای تعالی مردها و زنهای زیادی خلق فرمود و روی زمین قرارشان داد، پس ببینید تا اینجا فرقی بین زن و مرد نیست.
چرا زن، زن شد و چرا مرد، مرد شد؟
از اینجا به بعد چرا زن، زن شد و چرا مرد، مرد شد؟ چرا فاطمه زن شد و چرا علیبن ابیطالب مرد شد؟ از اینجا مصالحی پروردگار متعال در نظر گرفته که این کار پر مصلحتش بیجهت نبوده است. یکی برای عموم کارهاست، برای کار کردن در دنیا، برای کارهای سنگین و سبک، برای عمران و آبادی دنیا، که خدای تعالی میفرماید: ما شما را در کرهی زمین قرار دادهایم تا زمین را آباد کنید، خطاب به مردهاست. یک دسته اینگونه هستند، مانند رحمانیت خدا همه کارها و همه موجودات را باید اینها متصدی باشند و تعمیر زمین را بکنند و کارهای مشکل، کارهای فنی، اکتشافات، اختراعات، وسیلهی رفاه حال مردم باشند و اینها را اسمشان را با شرایط خاصی مرد گذاشت. بدن قویتر، حوصله بیشتر، و قدرت نیز بیشتر، چون برای کارهای سخت و سنگین اینها را خدا خلق کرده است. برای همهی کارها، هم میتوانند کارهای داخلی خانه را انجام بدهند و هم کارهای بیرونی را، عیناً کلمه رحمانند، مظهر رحمانیت خدا هستند. همه چیز را باید آنها تأمین کنند، شامل همهی چیزها و همهی کارها میشود. یک دستهی دیگر که زنها هستند اینها مظهر رحیمیت خدایند. زن باید مثل فاطمهی زهرا دربارهاش فکر کرد. فاطمهی اطهر مطالبی دارد که با اشاره به مردم مسلمان آن مطالب را فهماندهاند. شاید همهی زنها بفهمند، متأسفانه آنقدر بیتوجهند زنهای مسلمان که شاید ما بخواهیم خانمهایی که تزکیهی نفس میکنند کمکم متوجه مقام مقدس فاطمه و بعد هم مقام پرعظمت زن مسلمان را درک کنند. اگر مردی کار زنانه کرد و اگر زنی کار مردانه کرد، هر دو اشتباه کردند هر دو از مسیر صراط مستقیم انحراف پیدا کردهاند. چرا؟ به خاطر اینکه دو موجود، دو با فضیلت مثل کلمه رحمان و رحیم هر دو به جای خود لازم، نهایت این یکی جای آن یکی آمده است و آن یکی جای این یکی آمده است. اینها را باید از هم جدا کرد. اسلام کوشش کرده تا ممکن است و تا هوای نفس مرد و زن به آنها اجازه بدهد- که نباید هوای نفس داشته باشند- اینها را به کار خودشان دستور بدهد. دستوراتی که صادر شده، یک بخشش مربوط به خانمهاست و یک بخشش مربوط به آقایان است و یک بخشش مشترک. در نماز مشترک، در عبادات مشترک، ولی یک خصیصههایی زنها دارند که مردها ندارند و یک خصیصههایی مردها دارند که زنها ندارند. اگر تزکیهی نفس کنید، اگر پاک بشوید، اگر از هوای نفس و شیطان که متأسفانه به خاطر مهربانی و رحیمیت زن، شیطان و شیطانسیرتان خیلی استفاده از آنها میکنند، اگر بتوانید خودتان را به مرحله عبودیت و بندگی رسمی پروردگار برسانید که خیلی مشکل است خانمها به چنین مقامی برسند و باید برسند اگر رسیدند آنوقت است که شیطان از زن دست میکشد، شیطانسیرتان دست میکشند.
تبلیغات شیطانی علیه زنان
شیطانسیرتان به زنها میگویند در دنیا الآن این جهت غلبه پیدا کرده، تو با این زیبایی در زیر چادر چه معنا دارد. تو باید کالاهای ما را بفروشی، تو باید در منظر و مرآی مردها قرار بگیری تا از تو لذت ببرند، تو باید مورد توجه واقع شوی و گمان کردهاند- یعنی از ضعف فکر زنها استفاده میکنند، نه هر زنی! از ضعف فکر زنهایی که شیطان بر آنها مسلط شده و هوای نفس بر آنها غلبه پیدا کرده استفاده میکنند- خوبرویان گشادهرو باشند، تو که روبستهای مگر زشتی؟ این شعار آنهاست. حقیقت را هم شما میدانید، هم من میدانم و هر فردی که عاقل باشد میفهمد که مقصد اینها نیست! شهرت به باز بودن صورت و حجم بدن نشان دادن به مردها و آرایش کردن نیست. شهرت و عظمت در داشتن علم و دانش و حقیقت است. ۱۴۰۰ سال تقریباً از زمان فاطمهی زهرا و زینب کبری میگذرد. فاطمه زهرا هجده سال یا نوزده سال در دنیا زندگی کرده، شهرتش، علمش، عظمتش بعد از ۱۴۰۰ سال میبینیم که در دنیا طنین انداخته است. نه صورت به مردها نشان داده، نه زینتش را به مردم نشان داده، بلکه از علم و دانش و عظمتش مردم استفاده میکنند. یک خطبهی کوتاه خوانده، در مقابل دشمن چند جمله بیان فرموده، آنچنان که به صورت ظاهر علیبن ابیطالب و پیغمبر اکرم را متحیّر کرده است. شما اگر اهل تزکیهی نفسید که هستید و انشاءاللّه با جدّیت بیشتری خواهید بود، باید اینطوری فکر کنید که شهرت، عظمت، بزرگی در دنیا و آخرت آن چیزی است که در فاطمه است. فاطمه زهرا آنقدر عظمت در زمان خودش دارد که پیغمبر اکرم میآید هر روز صبح دستش را در دو طرف خانهی فاطمه میزند: « السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ». سلام بر شما ای خاندان پیغمبر. بعد وارد میشود دست فاطمه را میبوسد میگوید من بوی بهشت از او استشمام میکنم. در میان چه مردمی این کار را میکرد؟ در میان مردمی که زن را در ردیف حیوانات تصور میکردند. اگر کسی امروز شما را آنقدر پست کرد که برای فروش کالاها، برای لذت بردن جوانها، برای اینکه در مجلس از صدای شما خوششان بیاید، آنقدر پستتان کرد که وادارتان به این کارها کرد،
بد حجابی نماد جاهلیت امروز
شوهری که وادار میکند زنش با بدحجابی یا با روی باز میان مردها برود، این با همان اولی که دخترش را از ننگ زیر خاک کرد فرقی نمیکند، همان راه است. پدری که دخترش را حاضر شد در بین جوانهای دانشگاهی برود، آنها از قیافهی او از روی او از زینت او لذت ببرند، این مرد این پدر جزء افراد زمان جاهلیت است، چرا؟ روایت داریم: اگر کسی امامش را نشناسد، راه و روش امامش را نداند. امام ما علیبن ابیطالب است. راه و روشش در خصوص نگهداری زن و دختر در تمام تواریخ، حتی در تواریخ اهل سنّت نوشته شده، زنش را کسی ندید، نامحرمی ندید، دخترش وقتی به حرم حضرت رسول اکرم میخواهد مشرّف شود، امام حسن را جلو میفرستد، امام حسین پشت سرش، مبادا چشم خائنی به قد و قامت زینب کبری بیفتد. این را حتماً شنیدهاید. اگر در تمام تاریخ اسلام نه، در تمام تواریخ غیر مسلمانها یک جا پیدا کردید که علیبن ابیطالب به زنش بگوید: که با من اگر میخواهی راه بروی باید صورتت باز باشد، چادر نپوشی خودت را به مردها نشان بدهی، هر چه میخواهید به من بگویید. یکجا اگر پیدا کردید که علیبن ابیطالب زینب و امّکلثوم را وادار کرده باشد که صورتش در مقابل مردها باز باشد و الّا ننگ من است تو با من راه بروی، اگر پیدا کردید هر چه میخواهید بگویید. اگر این بودید، پدر و شوهرتان این بود، در صراط مستقیمی که علی فرمود و وجود علیبن ابیطالب هست قرار گرفتهاید. و الّا بدانید، چه شما به دختران بگویید، چه دخترتان به شما بگوید، چه شوهرتان بگوید چه مادرتان و چه پدرتان، هر کدام بگویند که این لباسی که الان به حمداللّه پس از بیست سال زحمت نسبت به بعضی، موفق شدهاید اینطور در جلسه حاضر شوید که من بحمداللّه در مقابل علمای بزرگ افتخار میکنم که در جلسهی ما یک خانم بدحجاب یا یک خانمی که از نظر شرعی از صراط مستقیم خارج باشد نداریم، خدا را شکر. شاید باور نکنید از وقتی که آن ورقهی تعهد را به اهل تزکیهی نفس دادهام، شاید صد نفر از خانمهای کارمند بسیار پرکار جای خودشان را در ادارات به مردها دادهاند و استعفا دادند. تبریک به شما میگویم و فاطمهی زهرا با اینکه امروز روز شهادتش است بدانید که دست مهربانیش بر سر شماست و به شما تبریک میگوید. این معنی صراط مستقیم است، این معنی راه راست است. خانمهایی هم که در این ارتباط نق دارند ما مجبورشان نکردهایم که بیایند در این برنامهها وارد شوند. برای خدا منّت گذاشته بر شماها که شماها را اینگونه قرارتان داده و در این راه قرار داده است. به پیغمبر اکرم میفرماید خدای تعالی، مردم منت میگذارند بر تو ای پیامبر که مسلمان شدهاند، به آنها بگو : « بَلِ اللّه يَمُنُّ عَلَيْكُم أَنْ هَداكُم » (حجرات/17) خدا بر شما منت گذاشته که هدایتتان کرده، چه منتی؟ بعضی به من میگویند من به خاطر شما رفتم استعفا دادم و چند تا مرد بیکاری که در جامعه بودند اینها مشغول کار شدند. میگویم چرا بخاطر من؟ من کیم؟ بخاطر خدا! تازه منتی نباید بر خدا داشته باشید،
زن محبوبه الهی است
خدا شما را در یک وضع خاصی قرار داده، میگوید ای عزیز من ای محبوبهی من! این کلمهی محبوبهی خدا را من اختراع نکردهام این در همه جا با همین لفظ و با الفاظ دیگر به زن خطاب کرده. آنچنان که پیغمبر اکرم با همهی عظمتش که جان همهمان به قربانش میفرماید: « من از دنیای شما سه چیز را انتخاب کردم » (الخصال/ج۱-ص۱۶۷) بعضی از احمقها فکر میکنند، انتخاب جنبههای مادی است، خیر. وگرنه نماز را کنارش نمیگذاشت، نمازی که خیر موضوع است کنارش نمیگذاشت. از دنیای شما من سه چیز، اول: زن، چرا زن را انتخاب کرده؟ برای ازدواج؟ هر کس این را بگوید، خدا دهنش را بشکند، انتخاب پیغمبر؛ زن را برای اینکه محبوبهی خداست و خواهی نخواهی محبوبهی پیغمبر اکرم است و نماز را و عطر را.
امتیازدادن خدای متعال به خانمها در عالم ذر
من میترسم به مردها توهین شود، بالاخره صدای ما را مردها اگر مستقیما نشنوند، به وسیلهی شماها خواهند شنید. و الّا میگفتم که در ردیف چه چیزی پیغمبر اکرم، زن را انتخاب کرده و در ردیف چه چیزی مرد را انتخاب کرده، عطر است و نماز است و زن، خدا هم همینطور. در عالم ذر من گفتم آن هفته که زن را که خدا دید خیلی مهربان است، تعهدش در مهربانی این دسته از ارواح زیادند، ربوبیّت را به آنها مرحمت فرمود، حوصله پرورش فرزند و پرورش دیگران و بعد هم اینها را در آن عالم انتخاب کرد و در قالب زنها قرارشان داد. و این مهربانی ذاتی را در مردها ندید، ربوبیّت هم آنها نداشتند، حوصلهاش را نداشتند. اینکه اگر میبینید یک مردی میآید روی منبر صحبت میکند، اولاً اکثراً مربی نیستند، یک مطالبی را از کتاب حفظ کردهاند. خدا رحمت کند استاد ما، به من میفرمود که وقتی که در اتاق تنها نشستی فکر نکن که حالا هرچه گفتی درست است، مثل یک طبیبی که در یک اتاق تنها برود صدتا نسخه جورواجور بنویسد و بعد بیاید برای مردم بخواند، اینجوری نباش! مریضت را ببین، بررسی کن، ببین چه کسالتی دارد، بعد با او صحبت کن و مرضش را تشخیص بده و بعد معالجهاش کن. اکثر این سخنرانیهای من با بررسی کاملی بوده که سالها من بررسی کردم. دیدم از نظر اعتقادات دوستان کمی ضعیفاند. یک دوره عقاید گفتم و بعد دیدم تزکیهی نفس را باید رویش کار کنند، درست است که همهاش را میدانید، ولی شروع کردم به برنامههای تزکیهی نفس در روز جمعه و به هرحال در هر مجلسی هم که صحبت میکنم، خیلی از علما به من گفتهاند که تو منبر نرو! مخصوصاً روضهخوانی در بین زنها مثل اینکه برای بعضی ننگ است. من در مشهد نگفتم که آقایان یک روز جمع بشوند، برایشان من صحبت کنم. ولی این دفعه دوم است و انشاءاللّه اگر توفیقاتی برایم پیدا شود و همینطور زیاد بیاییم مشهد، زیادتر صحبت میکنم، برای اینکه میخواهم آنطوری که شما خانمها لیاقتش را دارید و باید باشید آنطوری انشاءاللّه ترقّی کنید. اکثراً مجالس و محافل ما متأسفانه جنبهی تربیتی نداریم.
مربی دیگران غیر از فرزندانتان هم باشید
ولی یک توصیهای میخواهم این هفته برایتان بکنم، در این جلسه میخواهم برایتان یک مطلبی بگویم، باید و باید از همین الآن به فکر این باشید که امر به معروف و نهی از منکر و مربی دیگران غیر از فرزندانتان هم باشید. حالا در یک جلسه عمومی یا در جلسه خصوصی یا با یک نفر یا با دهها نفر. « قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَة » (سبأ/46) من امروز به یک مطلب شما را موعظه میکنم و آن همین « أَنْ تَقُومُوا للّه مَثْنى وَ فُرادى » برای خدا قیام کنید. تنهایی با کسی صحبت کنید، یک نفر پیدا کردید، میبینید از نظر انسانیت و اخلاق و اعتقادات خیلی دور است با او صحبت کنید، حرف بزنید. چرا این بیحیاهایی که حجاب ندارند، در کوچه و بازار راه میروند و شیطان و شیطانسیرتند، اینها اینقدر رویشان باز باشد و پُررو باشند و به شما بخندند و شما آنها را نهی از منکر نکنید. « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنات » (توبه/71) اینجا جایی است که خدای تعالی مرد و زن را شریک با هم قرار داده است. « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنات » مؤمنین نسبت به هم، مؤمنات نسبت به هم، « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْض » بعضی از اینها ولی بعضی هستند صاحب اختیارند محبت دارند امر میکنند. نهی میکنند. چه کار میکنند؟ « يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر » امر به معروف میکنند نهی از منکر میکنند. شما هم همین کار را کنید. خدا شما را رب قرار داده، مربی قرارتان داده، تربیتکننده هستید، در مرحلهی اول فرزندانتان و در مرحله بعد نزدیکانتان، این آیهای که خواندم به پیغمبر اکرم گفته میشود: « فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّه » (روم/38) به صاحب قرابتت حقش را بده. حق آن چیست؟ اینکه اول باید عشیرهاش را، نزدیکانش را که نزدیکتر از همه به پیغمبر، فاطمهی زهرا بود، که بحمداللّه هم فاطمهی اطهر خودش هم مربی است و برای همه مربی است، او را تربیتش کرد. خدا تربیتش کرد، بلکه فاطمهی زهرا بقیه را تربیت کرد و حالا اینجا یک بحثی است که حالا چه کسی، چه کسی را تربیت کرده؟ این بماند شاید بیانش درخور فکر همه نباشد، حقش را به او بدهید شما هم حقش را به او بدهید.
در مقابل انحراف فرزندانتان تند باشید
اگر میبینید فرزندتان راه انحراف میرود، بچهم را نمیشود با او تند صحبت کنم، نمیتوانم از خودم برنجانمش، نمیرنجد، اگر هم برنجد موقّت است، وقتی بزرگ شد میگوید خداوند پدرم و مادرم را رحمت کند که من را تربیت کردهاند در راه راست قرار دادهاند، نمیرنجد! برنجد. شخصی آمد خدمت رسول اکرم گفت پسرم هشت سالش است نماز را نمیخواند، من با دعوا هم به او گفتم، برای اینکه نماز را یاد بگیرد، ولی نخوانده است، آیا کتکش بزنم؟ حضرت فرمود: میپرسی؟ هشت ساله!- گناه میکند دعوایش کنم؟- میپرسی؟ یک مسلمان خودش نباید بفهمد؟ بچهاش را بیست سال در دبستان و دبیرستان و همه جا فرستاده و از همهی مرضها و از همهی میکروبها در بدنش در روحش بوجود آمده، حالا آمده پیش من حاج آقا دعا کنید این بچهام خوب بشود. بیست سال اقلّاً باید دعا کرد. چون خراب کردن آسانتر از درست کردن است. اگر شما بخواهید این ساختمان را خراب کنید در ظرف ده روز میشود خرابش کرد با خاک یکسانش کرد. اما چند روز طول میکشد این را درستش کنید؟ تو بیست سال این را خراب کردی، اقلّاً باید صد سال زحمت بکشی تا درستش کنی. چرا از اول به فکرش نیستید؟ مربی باشید، تربیت کنید، همهتان باید انشاءاللّه یک روزی همینطوری که من امروز به آرزوی روز اولم رسیدم، حتی اگر یک خانم باحجاب حسابی بعضی جاها میبینم، مثلاً مشهد، تهران که خیلی عجیب است میگویند اینها از دوستان فلانی هستند. الحمدللّه که این جمعیت که من همین الآن که من سرم را بالا کردم جز چشمهاشان چیز دیگری دیده نمیشود.
مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
بهبه! یا فاطمه روز وفات توست اینها به تو اقتدا کردند به جان محسن سقط شدهات، قسمت میدهیم دست اینها را بگیر، اینها را از خودت جدا نکن، همیشه با تو باشند و من لیاقت ندارم که بگویم اینها را به تو سپردم، ولی عرض میکنم اینها دوست دارند با تو مأنوس باشند، بیبی مادر عزیز همهمان.
سربلندی یک خانم این است که در کنار فاطمهی زهرا باشد
مربی باشید. یک روز پیغمبر اکرم با علیبن ابیطالب دو نفری نشسته بودند، معلوم است بزرگان وقتی باهم مینشینند حرف کوچکی نمیزنند، حرفهای بزرگ میزنند، علمی، مهم، قطعی. رسول اکرم فرمود: یا علی! ای علیبن ابیطالب! « لَأَنْ يَهْدِيَ اللّه بِكَ رَجُلًا وَاحِداً خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا » (منیة المریب/ ص۱۰۱) یک جوانمرد، یک انسان اگر به وسیلهی تو هدایت شود- ای خانمی که به طلاآلاتت مینازی، ای خانمی که به زندگی خوبت مینازی، به این جمله گوش بده، « لَأَنْ يَهْدِيَ اللّه بِكَ رَجُلًا وَاحِداً خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا »- برای تو بهتر از دنیا و آنچه در دنیاست که همهاش طلا و نقره باشد. پس یک نفر را هدایت کنید، نکند خدای نکرده کسی شما را گمراه کند. محبوبههای خدا، محبوبههای پیغمبر، عزیز دل فاطمهی زهرا، به شما توصیه میکنم، کوشش کنید کسی شما را این همه راه آمدید به خاطر دنیاتان، به خاطر چند روز دنیا به خاطر مادیّاتتان منحرفتان نکند. به شما نگوید در جامعه تو فلان نحوه باشی و فلان مدرک و فلان شغل را داشته باشی، سربلندی! به خدا قسم دروغ میگوید سربلندی یک خانم این است که در کنار فاطمهی زهرا باشد، همان مرد، پدر و شوهرهایی که بیدیناند، فاسقند، منحرفند، وقتی که میبینند زنشان از وقتی که در راه تزکیهی نفس قدم گذاشته، دروغ نمیگوید، غیبت نمیکند، امانتدار است، به او خیانت نمیکند، به خدا قسم آنچنان فکرشان راحت میشود، ولو اینکه نفهمند. خانمی برای من میگفت: شوهر من خیلی منحرف است، حتی معتاد است در مشهد نبود. خیلی هم با آمدن به جلسات، بخاطر اینکه من پاپیچش میشدم، مخالف بود. گوش نکرده بود، چون این امر تزکیهی نفس یک امر واجبی است، که در واجبات نه پدر نه مادر نه شوهر، هیچ کس نمیتواند مخالفت کند. من هم کارم را انجام دادم، حالا در به در دنبال شما میگرده که دست شما را ببوسد، تشکر کند گفتم من کارهای نبودم. « بلاللّه » بلکه خدا هدایتت کرده است، هدایت را شما فکر نکنید، من یا بعضی از دوستان به عهده دارند، نه خدا این دل خوب و پاک شما را میبیند. یکی آمد خدمت امام صادق عرض کرد، آقا من شما را دوست دارم، راه و روش شما را دوست دارم. فرمود: به اولین نعمتی که خدا به تو داده است شکر کن. سؤال کرد اولین نعمت چه بوده است؟ فرمود: « طیب الولاده ». از اول پاک متولد شدی، از اول دامن مادرت پاک بود از اول تو درست بودی « طیب الولاده » یعنی همه چیزت با پاکی توأم بود.
کوشش کنید در کنار فاطمه باشید، محبت فاطمهی زهرا را در دلتان پرورش دهید
لذا شما قدر این وضعتان را بدانید و امروز در خانه فاطمهی زهرا رفتهاید، من شما را به فاطمهی زهرا سپردم، دستتان از دامن فاطمهی زهرا کوتاه نشود. هر وقتی که مشکلی روحی برایتان پیش آمد منتظر شوید، شب شود، نصف شب در اتاق تنها سرتان را برهنه کنید، به سجده بیفتید، در مقابل عظمت فاطمهی زهرا علیهاسلام بگویید « یا مولاتی یا فاطمة اغیثینی » ای مولای من، ای خانم من، ای سیدهی من، ای فاطمه عزیز، « اغیثینی ». این همهاش برای مرض و درد و درمان نیست! این « اغیثینی »، یعنی به من پناه بده، من بیایم کنار شما باشم. من بیایم طوری در کنار شما باشم که اگر با دشمن سرسختی مثل آنهایی که در به پهلویش زدند، روبرو میشود، بگوید: « يا ابن ابى قحافة أفي كتاب اللّه ان ترث أباك و لا أرث ابى » (تفسیرثقلین/ج۲-ص۱۷۲) ای پسر ابی قحافه من از پدرم ارث نبرم، تو از پدرت ارث ببری؟ با این قاطعیت صحبت کنید، اگر هم در محراب عبادت ایستادهاید، آنقدر عبادت کنید، « حتى تورّمت قدماه » (الخرائجوالجرائح/ج2-ص۹۱۷) کوشش کنید در کنار فاطمه باشید، محبت فاطمهی زهرا را در دلتان پرورش دهید، راه پرورش محبت هم این است که انسان اظهار محبت به آن حضرت کند، چه اشکالی دارد صبح به صبح، بعد از نماز، مکرر در مکرر بگویید یا فاطمه قربانت شوم. پیغمبر اکرم میفرمود: « فداها ابوها » (بحارالانوار/ج۴۳-ص۲۰) پدرش به قربانش. چه اشکالی دارد؟ خیلی هم در فکر این نباشید که مصیبتهای تیز و تند خوانده شود، آنها هم مال افرادی است که جز همین جنبههای ظاهری را نمیبینند و نمیفهمند و مصیبت برایشان فقط اینها است، برای آنها خوانده شود.
مصیبت فاطمهی زهرا
مصیبت ما میدانید چیست؟ مصیبت فاطمهی زهرا میدانید چیست؟ وقتی که زن قدر خودش را نداند. حد خودش را نداند، بخواهد فقط و فقط وسیلهی فروش کالای تجّار شیطانسیرت شود، حد خودش را نداند، از کنار فاطمهی زهرا برود، کنار آن زنی که حرکت کرد با علیبن ابیطالب جنگ کرد، حالا هر کس که بود. کوشش کنید که کنار فاطمه باشید، اگر جدا شدید، شما شاید زیاد دیده باشید، من هم دیدهام. در روز عاشورا خانمی خیلی گریه میکرد، بیحد، از او سوال کردیم چی شده؟ گفت بچهام را گم کردم، خیال کردیم برای امام حسین است. یعنی شما، محبوب، مثل یک فرزند برای فاطمهی زهرا نیستید؟ آن هم در امر معنوی. فاطمهی زهرا همین امروز، علیبن ابیطالب به تمام دستوراتش عمل میکند. « من را شب غسل بده، شب کفن کن، شب به خاک بسپار، هیچکس مطلع نشود » حضرت امیرالمؤمنین هم تمام این برنامهها را با کمال جدّیت انجام داد. این برای یک عده مصیبت است، میبینید که به در و دیوار هم نوشتهاند، که فرمود: من را شب غسل بده، شب کفن کن، شب به مرا به خاک بسپار.
مصیبت بالاتر میدانید این است که شما از کنار فاطمه زهرا سلام الله علیها جدا شوید
مصیبت هم هست، واقعاً هم برای مردم دنیا مصیبت است، اما مصیبت بالاتر میدانید چیست؟ این است که شما از کنار او جدا شوید. برای حضرت مصیبت است، به همان دلیلی که وقتی بچهتان را گم میکنید که شما مثل آن بچه هم نیستید برای فاطمهی زهرا، وقتی بچهتان از شما جدا میشود، حالا روز عاشورا باشد، برای فقدان او گریه میکنید، فاطمهی زهرا میتواند ببیند دخترش با موی باز در کوچه و بازار راه میرود؟ و یا خودش را زینت میکند؟ که جوانها سربهسرش بگذارند، به خدا قسم اینها مصیبت است، مصیبت متأسفانه همیشه برای زهرا هست که در احادیث دارد که فاطمهی زهرا مادر همه است، همهتان میتوانید بگویید: مادرجان ما را از خودت جدا نکن؛ اعمال ما با اعمال شما یکی باشد. خدا رحمت کند، مرحوم حاج ملّاآقاجان که سکته کرد در کنار بازار، در همان لحظه در تهران یکی از دوستان دیده بود، که اعمال حاج ملّاآقاجان با اعمال ائمه عرضه کردند، باهم یکی بود. شما را به خدا قسمتان میدهم، خانمها کاری کنید که اعمال شما با اعمال فاطمهی زهرا یکی شود تا با آن حضرت در دنیا و آخرت باشید.
ذکر مصیبت
« السلام علیک یا امّاه » سلام بر تو ای مادر. تقریباً شاید چهل سال قبل مثل دیشب من یک خوابی دیدم که اکثراً نقل کردهام و برای خودم هم افتخار میدانم. فاطمهی زهرا وقتی که از دار دنیا رفت، هم زباناً به علیبن ابیطالب وصیت کرد و هم نامهای نوشت، که وقتی علی علیهالسلام بستر فاطمه را کنار زد، دید این نامه زیر بستر فاطمه است، معمولاً نوشته اهمّیتی بیشتر از گفتار در وصیت دارد. نگاه کرد دید همان مطالب است، « حَنِّطْنِي وَ غَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي بِاللَّيْلِ وَ صَلِّ عَلَيَّ وَ ادْفِنِّي بِاللَّيْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللّه » (بحارالانوار/ج۴۳-ص۲۱۴) تا اینجا زبانی هم فرموده بود، « وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِيَ السَّلَامَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة » سادات مجلس در مرحلهی اول، آنهایی که مثل فرزندید برای فاطمهی زهرا در مرحله دوم، امروز نامهی فاطمهی زهرا را علیبن ابیطالب باز کرد، به همه سلام او را رساند و به ما دستور فرموده که سلامشان را به شما برسانیم، همه بگویید « و علیکالسلام یا امّاه ». جواب سلام واجب است سلام بر تو « السلام علیکِ ایّتها الصدّیقة الشّهیده » سلام بر تو ای صدیقه، پاک، راست، درست، که شهیدت کردند در به پهلویت زدند، علیلهات کردند در میان بستر انداختند. در چهل سال قبل تقریباً مثل دیشب یک خواب میدیدم یا مثل امشبی بوده، خواب میدیدم که حضرت زهرا علیهاسلام را روی یک تختی خواباندهاند، یک شمعی روشن است، صورت علیبنابیطالب دیده میشود و یک بخشی از بدن فاطمهی زهرا هم دیده میشود، تمام فرزندانش، که من فکر میکردم که آنقدری جمعیت زیاد است که همهی سادات تا روز قیامت جمعاند، تمام فرزندانش آنجا هستند. علیبنابیطالب هم دستور داد آرام گریه کنید، آهسته گریه کنید. همهی ما آرام گریه میکردیم، ولی نگاه میکردیم ببینیم، چه وقت غسل علیبنابیطالب برای فاطمهی زهرا تمام میشود، یک وقت دیدم که غسل تمام شد، امیرالمؤمنین کفن کرد، صدا زد فرزندان فاطمه بیایید با مادرتان وداع کنید، تمام این جمعیت همه صدا میزدند: پهلو شکسته یا فاطمه.
جهت دانلود صوت اینجا کلیک کنید