۲۸ جمادی الثانی ۱۴۱۳ قمری – ۲ دی ۱۳۷۱ شمسی – معناي عقل و عاقل كيست؟
معناي عقل و عاقل كيست؟ 28 جمادي2 1413
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
دربارة عقل كه آيا عقل چي هست؟ و چرا به انسان عاقل ميگن؟ و چرا حيوانات را عاقل نميگن؟ و آيا خداي تعالي عاقل است يا نه؟ موجوداتي كه در عالم هستند از خدا تا جمادات اينها چند تاشون عاقلند چند تاشون عاقل نيستند. اولا عقل را معنا بكنم براتون. عقل به معناي يك چيزي است كه انسان را محدود ميكنه و در يك خط مستقيمي ميگذاره. اگر انسان محدود نشه به هيچ وجه اين عاقل نيست. حالا دقت كنيد، مثلا شتر را وقتي كه پاشو ميبندند، وقتي كه شتر ميخوابه مييان يك ريسموني به پاي شتر ميبندند كه نتونه از جاش حركت كنه ميگن عقالش كردند، يعني الان داراي عقاله، عقال از همان عقل ميياد. انسان هم در اثر معرفت خدا و وقتي خدا شناس شد، مسلمان شد اين اسلام و شناختش خدا را مثل همان ريسماني ميمونه كه به پاش بستند. محدودش ميكنه. يعني مييارتش تو خط شرع. خط دين. و كسي كه تو خط دين واقع شد عاقله. شما مثلا فرض كنيد كه اينهايي را كه ميگم از نظر قرآن و رواياتهها نظر فرهنگ ما نيست، توي فرهنگ خودتون وارد نشيد، خودتون ميگم يعني فرهنگ مردم دنيا. از نظر روايات و احاديث مردم اونهايي كه در خط ديني قرار گرفتهاند. در خط شرعي قرار گرفتهاند و توي خط دين هستند اين دين مثل اون ريسماني است كه شتر را پا بند ميزنه نميگذاره از جاش حركت كنه، فرار كنه، بيراهه بره، همين طور انساني هم كه در راه خدا قرار گرفت در راه شرع قرار گرفت و مسلمان شد و ايمان واقعي پيدا كرد اين شخص هم ميشه محدود و كسي كه محدود به يك حدي هست اين را ميگن عاقل. البته اسلام عاقل را فقط به يك دسته ميگه و اونهايي كه خدا را خوب شناختن و از خواب غفلت بيدار شدهاند و چرتي نيستند. و پابندي به نام اسلام به پاشون زدهاند.
اما كساني كه خوابند اين خواب گاهي ميشه دستش از روي بدنش بلند ميشه اونور ميافته، ميگيم خوابه، كار بي جهت ميكنه، اعمال بي فايده انجام ميده. حتي گاهي ممكنه ديديد در بعضي از افراد خوابند ولي پا ميشن راه ميافتند از جايي به جايي ميرن. ارواح خبيثه مييان ازشون استفاده ميكنند از جانشون استفاده ميكنند، وارد بدنشون ميشن اونها را راه ميبرند اين طرف و اونطرف ميبرند حرفهاي بيخودي ميزنند اينها خوابند. اكثر مردمي كه بي بند و باري ميكنند اسمشون مسلمانه ولي در حقيقت طبق دستور اسلام عمل نميكنند، اينها افراد خواب هستند. آنهايي كه در صراطند، در راه راستند، در صراط مستقيمند. اينها همان پابند بهشون خورده اسم آنهم عقله.
پس بنابراين هر جانداري كه، هر انسان جانداري كه، هر حيوان جانداري كه، هر كسي كه جان داره، اين اگر پابند معرفت خدا، اگر پابند باصطلاح اطاعت پروردگار و معرفت خدا بهش خورده، اين شخص مسلما بدونيد كه عاقله. اما اگر نخورده، عاقل نيست. حالا معناي عقل را هم خوب فهميديد. برگرديم ببينيم توي اين موجوداتي كه در عالم هستند كدام يكيشون عاقلند و كدام يكيشون عاقل نيستند. خدا پابندي بهش نخورده كه تحت فرمان چيزي يا كسي باشه. پس عقل دربارة خدا معنا نداره. يكي از اسماء خدا عاقل نيست. او حكيمه. حكيم بالاتر از، خالق عقله خداي تعالي. خداي تعالي حكيمه. نگيد يك وقت خدا عاقله. خدا حكيمه. يعني يك معنايي بالاتر از عقل. تمام كارهايش، ببينيد عقل گفتيم از خارج يك پابندي بيايد اين را پابند بزنه. اينكه معنا نداره دربارة خدا. بگيم خدا بندة چيه كه پابند بهش بخوره. پس خداي تعالي بدون مصلحت هيچ كاري را نميكنه. حكيمه. حقايق اشياء را طبق آنچه كه ميداند براي آنها عمل ميكنه.
پس بنابراين اول خدا حكيم است ولي بهش نميشه گفت عاقل. دوم ملائكه هستند. ملائكه عقل دارند، عاقلند. به جهت اينكه بندة خدا هستند ديگه. خدا را شناختند، معرفت خدا را هم دارند و بندگي خدا را هم ميكنند. پابند محكمي هم بهشون خورده و عاقلند. سوم اجنه هستند. اينها هم بايد بندگي خدا را بكنند عاقلند. لذا فرق جن و ملك در اين است كه ملائكه خداي تعالي غضب و شهوت درشون قرار نداده لذا گناه نميكنند. يا خيلي كم گناه ميكنند اگر اهل گناه باشند. اما در اجنه قوة غضب و شهوت هست بنابراين اينها مثل ما هم ميتوانند گناهكار باشند هم ميتوانند خدمتتون عرض شود بندة خدا باشند. و اگر بندة خدا شدند عاقلند. و بعله، چهارم، انسانه. خدا، ملك، جن، چهارم انسان. كه انسانها اينها هم ممكنه عاقل باشند. طبق معنايي كه براي عقل كرديم. چطور ممكنه عاقل باشند؟ يعني فرض بفرمائيد كه اگر از معرفت خدا و درك حقايق و شناخت معصيت و زشتي معصيت اگر پابندي به اينها خورد، اينها ميشوند تازه عاقل. متوجه شديد؟ و اگر پابندي نخورد، عاقل نيستند. اگر محدود نشدند، عاقل نيستند. و پنجم حيوانات هستند كه حيوانات هم عقل ندارند. بجهت اينكه پابندي بعنوان بندگي خدا در ظاهر ندارند. البته باطنشون چيز ديگه است، ملكوتشون چيزهاي ديگه است كه همه عاقلند. عقل كمك ميكنه و به ملكوتشون كاري نداريم. و ششم گياهها هستند كه اينها هم معلومه ديگه بطريق اولي عاقل نيستند. و هفتم هم جماداته اينها هم عاقل نيستند.
خوب پس در اين وسط سه تا از موجوداتي كه هستند عاقلند، ممكنه كه عاقل باشند، يكي كه صددرصد عاقله، ملائكه است. دو تايشون هم ميتوانند عاقل باشند، اختيار دست خودشونه، ميتونند عاقل نباشند. بنابراين عقل چيه؟ در وجود افراد حق. عقل يك نيرويي است كه در انسان پيدا ميشه كه انسان را پابند ميزنه و نميگذاره كه از محدودة فرمان الهي خارج بشه. در ملائكه صددرصد تقريبا هست. در اجنه و انسانها باختيار خودشونه ميتوانند داشته باشند ميتوانند نداشته باشند.
بنابراين حالا مقدمه، كفار و آنهايي كه از دائرة اسلام خارجند، هيچ عاقل نيستند. به همين جهت حضرت صادق دربارة معاويه ميفرمايد كه معاويه عاقل نبود. و در يك روايت ديگر ميفرمايد العقل ما عبد به الرحمان. عقل آن چيزي است كه خدا باهاش بندگي بشه. يعني يك پابندي بهش زدند كه فقط در راه خدا ميره، راههاي انحرافي نميره. ما عبد به الرحمان و يوصل الي الجنان. بهشت انسان به وسيلة عقل ميرسه. دقت كرديد؟ پس بنابراين از امام سؤال ميشه كه پس آنچه در معاويه هست چيست؟ حضرت ميفرمايد كه انسان مطاع و الشيطنه، اين مطاع و شيطنت است. حالا شما بر اين حساب ميتونيد قياس بكنيد همة مسائل را، يعني همة افراد را، شريك تو نقص نداره، عقل نداره، نميدونم فلان خانم بدحجابي كه توي خيابان ميياد چطور، عقل نداره. فلان خانمي كه لباسهاي قيمتي و زيور آلاتش را براي زنهاي مجالس براي خودنمايي ميپوشه چطور، عقل نداره. كساني كه مثلا فرض كنيد بندگي خدا را نميكنند چطور؟ اينها عقل ندارند. اينها عقل را حساب نكردند. خدا در قرآن مكرر ميفرمايد افلا تعقلون، افلا تعقلون معناش همينه كه چرا از عقل استفاده نميكنيد. چرا از اين محدودة الهي از اين ساختة الهي چرا به اصطلاح پيروي نميكنيد، استفاده نميكنيد! افلا تعقلون، يعني چرا از محدودة اسلام استفاده نميكنيد اينه معناي افلا تعقلون. عقل اين نيست كه انسان بگه كه، خوب مثلا من زرنگم خيلي عاقلم، نه. شما به هر كسي را ديديد كه گناه ميكنه اون را شما عاقلش ندونيد. اگر، يك كلمة عقل كلمة عربيه در روايات آمده. شما بايد طبق معنايي كه روايات گفتهاند عقل را معنا بكنيد. عاقل كسي است كه بي بند و باره نيست، اين كه گفتند خانمها يك خرده عقلشون كمترهاين منظور حضرت زهرا سلام الله عليها نيست مسلما. خانمهاي متدينه نيستند. اكثرا چون خانمها بي بندو بارترند اكثرا چون اينها به يك چيزهاي خيلي جزيي دينشون را از دست ميدن، از اين جهت اكثريت را گفتهاند. اكثرا در اين سو عقل كمتر فعاله. كمتر فعاليت ميكنه، دقت كرديد. والا يك خانمي مثل حالا نمونهاش حضرت زهرا، حضرت زينب، حضرت سكينه، حضرت معصومه سلام الله عليهم اجمعين اينهايي كه نميگم، اينها در تحت به اصطلاح عقل كل حتي اينها قرار گرفتهاند. اينها برشون يك پابندي خورده كه در شب يازدهم محرم حضرت زينب سلام الله عليها نماز شبش، شب يازدهم خوب خيلي شب سختي بود بر حضرت زينب. دقيقا حدود هفتاد و چند نفر كشته اونطرف افتاده از عزيزانشون، هشتاد نفر زن و بچه هم سرپرستيش با حضرت زينبه، هيچ تزلزل در عبادت و بندگي خدا به خودش راه نميده. نماز شبش را حضرت سجاد ميفرمايد ديدم كه حضرت زينب سلام الله عليها شب يازدهم نشسته خوند. از ايشان سؤال كردند كه چرا نشسته ميخونيد؟ فرمود كه من ديگه بدنم طاقت ايستاده نماز خوندن نداره بله، اين، اين زن را نميگن كه، شما كوشش، شماها اين را بدونيد جنسيت زن و مرد كه اين همه از راه غير صريح وارد شدن و ميخوان بگن كه مساوي هستند من ميخوام بگم كه خداي تعالي به خانمها بيشتر اظهار محبت كرده اگر اينها بي بند و بار نباشند و عاقل باشند و محبتهايي كه خداي تعالي كرده اگر من بخوام براتون شرح بدم انشاء الله يك وقت ديگهاي شرح ميدم كه محبتهاي فوق العادهاي كرده. و اهميت بيشتري از مردها به اونها داده. البته با عاقلهاش، با غير عاقلهاشون نه.
اون زني كه توي خونه اونقدر ضعيفه كه حتي بچههاي خودش را و شوهر خودش را نميتونه آدم كنه و نميتونه تربيتشون بكنه اين زن خوب طبعا دين بهش نخورده عاقل نيست. من شماها را نميخوام بگم كه خدايي نكرده به بي بند و باري و معصيت، شما از اين مراحل گذشتيد من همة شماها را افراد پاك و بي گناه ميشناسم و هر كدامتون هم كه خدايي نكرده گناه ميكنيد بدونيد جاتون اينجا نيست عوضي آمديد اينجا. ولي اكثر شما و يا همة شما طبق برنامه آمديد جلو افرادي هستيد كه گناه نميكنيد. يك خانمي به من ميگفت كه، اونروز كه منزل خانم گنجي بوديم كه چقدر اين مجلس، شش هفت سال نشستيم اونجا يك كلمه غيبت نشده، يك كلمه خدمت شما عرض شود معصيت نشده. شما بريد تمام مشهد كه شهر مذهبيه، يك مجلسي، حتي بريد توي مجالس ديني ببينيد اينقدر پاك و اين قدر به اصطلاح بدون معصيت مجلسي از خانمها تشكيل ميشه؟ و دومي داره؟ انشاءالله داره ولي به هر حال اين مسلم ميشه، همش حرف خدا، همش حرف دين، همش حرف كمالات. من نميخوام به شما بگم كه معصيت نكنيد چون معصيت نيست اين قدر عقل داريد كه گناه نكنيد، اين قدر عقل داريد كه حتي گناه، خطور گناه در دلهاتون نگذره. ولي عقل شما ايجاب ميكنه امر به معروف و نهي از منكر بكنيد، فرزندانتون را خوب تربيت كنيد. فاميلتون، اطرافيانتون را خوب تربيت كنيد. يك وقت هستش يك كسي است مثل فرض كنيد ابوجهل، پيغمبر نتونست تربيتش كنه اين استثنا بود. حمر المستنفره، بعضي افراد هستند خدا در قرآن ميفرمايد اينها مثل خرهاي كه مورد تنفر هستند. مستنفره، تنفر. بعضي خرها هستند لااقل خوش قيافه هستند خر سفيد خوبي است آدم دوستش داره، بعضيها هستند كه، بعضي از خرها هستند كه تمام بدنشون هم پر از زخم و كثافته. اين را خداي تعالي تشبيه ميكنه، هيچ حرف به مغزشون فرو نميره، خواب باشند بالاخره يك تكاني ميخورند. يك آقايي به زنش گفته بود من كه اهل عبادت و معنويت و اينها نيستم تو برو، خوب اين باز ارزش داره، باز خوبه. بعضي هستند كه سد عن سبيل اللهند. اينها بايد آدم بشن، اينها تا كي ميخوان همينطور باقي بمانند؟ اينها حمر مستنفره هستند. اينها خرهايي هستند كه مورد تنفرند. بايد اول كاري كه شماها ميكنيد كه عقل شما ايجاب ميكنه، عقلتون به شما دستور ميده، همين راه خدا دستور ميده اين است كه و جاهدوا و اموالكم و انفسكم في سبيل الله. در راه خدا هم با اموالتون هم با جانتون. اگر جان خواست بديد، اگر مال خواست بديد، اين راه باز است، شما يك جادهاي را انتخاب كرديد توي اين جاده هفت، هشت تا سنگ بزرگ افتاده ميگيد كه خوب چون سنگ افتاده من نميرم، خوب پياده بشيد سنگ را بياندازيد كنار بريد.
گاهي ميشه كه چون ما، اوني كه ما روش كار ميكنيم روحمونه، گاهي ميشه كه آدم بايد يك پولي خرج بكنه تو اين راه بره، خوب خرج ميكنه. جدي بايد باشيد. الان شايد در به طور متوسط شايد هفت، هشت تا از خانمها هستند حالا آقايون كه بيشتر از خانمها مراجعت ميكنند ميگن ما ميخواييم شاگرد بشيم. مشكلاتي هم دارند و ضعيفند در خدمتون عرض شود كه در خانه و زندگي. خوب من نميتونم كه دست و پنجه با، يعني وقتش را هم ندارم، حوصلهاش را هم ندارم…(نامفهوم). اطرافيانتون را خودتون بايد هدايتشون كنيد، خودتون بايد راهنمايي بكنيد، خودتون بايد از خواب غفلت بيدارشون كنيد. اين يكي از وظايف لازم شماست. نگيد كه اي بابا به اينها بگيم اين را بكن، اين كار را نكن، بله. مگر حضرت زهرا سلام الله عليها يا حضرت زينب سلام الله عليها اينها مرد و زن براشون داشت، حضرت زهرا سلام الله عليها آمد توي مسجد يك طرزي با ابي بكر صحبت كرد كه واقعا بدن آدم ميلرزيد. اونجا ابي بكري كه در رأس قدرت قرار گرفته رئيس خدمت شما عرض شود قواي مسلمينه، اي پسر، وقتي عرب ميخواد يك كسي را كوچكش كنه ميگه پسر فلاني، اگر بخواد بزرگش كنه ميگه پدر فلاني. مثلا ما وقتي اسامي هم را نام ميبريم ميگيم يا ابوالحسن مثلا به حضرت امير بگو يا ابو الحسن اين را احترام كرديد. اگر گفتيم كه مثلا يابن الحسن به حضرت ولي عصر اين در واقع خوب درسته پدر حضرت ولي عصر حضرت عسگري است، خيلي مهمه اما در عين يعني كه خودت شخصيت نداري بخاطر پدرت بهت شخصيت ميديم. كوچك كردنه امام زمانه، لذا نديديم هيچ وقت دوستان بگن ياابن الحسن، را خوب بعضيها، و الا يا بقية الله، يا حجت الله يا صاحب الزمان اين كلمات را بگيد.
حالا خدمتتون عرض شود كه، دقت كرديد. يا حجت الله بگيد. حضرت زهرا به رئيس حكومت اون وقت كه كنارش يك ديوي نشسته مثل عمر ميگه يابن ابي وقاصهاي پسر ابي، اترس اباك…با اين تندي باهاش صحبت ميكنه و خوب اون يك الاغي است كه هيچي درك نميكنه يك مطلب ديگهاي است اما بايد قوي باشه. بايد خيلي شجاع باشه، نگه من زنم، نه در امور دينتون بايد خيلي قوي باشيد، خيلي عاقل باشيد، خيلي قدرتمند باشيد. بنا نيست كه حالا بريد كه مثلا دعوا بكنيد فرزندانتون با زباني خوش با زباني ملايم، يك دفعه گفتيد، دو دفعه گفتيد، ده دفعه گفتيد اين اگر بخواد با شما زندگي كنه بايد خودش را كنترل كنه، عاقل ميشه اون هم. و كوشش بكنيد كه هم خودتون را هم شوهر و فرزندانتون را از آتش جهنم نجات بديد. نگيد اون به راه خودش ما به راه خودمون. ما را تو قبر او نميگذارند. چرا! اين از حرفهاي بسيار غلطه من را تو قبر اون نميگذارند. اگر تو نهي از منكر نكردي تو را ميگذارند تو قبر او و بايد با آتش او بسوزي، روايت داره. خداي تعالي دستور داد به يك عده از ملائكه كه بريد فلان شهر را زير و روش كنيد از بين ببريدش، گفتند آخه يك مشت بندگان خدا در اونجا هستند اينها در يك گوشهاي، اطاق خلوتي در يك مسجدي اين همه دارن عبادت ميكنند. خداي تعالي فرمود بخاطر اين كه اونها هم در (قطع نوار).
خودت روحته، خودت را ميخوان نشون بدي روحت را نشون بده. اين خدمتون عرض شود لباس تو، زينت تو، اينها را كه ميخوان نشون بدي حتي آرايشت كه ميخواي نشون بدي تو نيستي كه، معلومه چيه؟ همه هم ميدونن. همه هم مربوط به مغازة زرگري است بايد بنشينه اونجا بلند هم نشي. مربوط به مغازة زرگري است، اين طلاهايي كه تو به مردم نشان ميدي، يك مغازة زرگري توش داره، هر چه كه تو طلا…اين لباست هم مربوط به لباس فروشي است و آرايشت هم مربوط به مغازة آرايشي فروشي است تو نيستي. اينها يك چيزهايي است كه به اصطلاح روي تو بار شده، گفت كه الاغي كه بهش بار گذاشتن و هي ميخواد خودش را بگيره و به اصطلاح شخصيتش را نشون بده بارش زعفرانه، چه باش چغندره از نظر مردم هيچ فرقي نميكنه. اين زعفرانها مال صاحبشه، چغندرها هم مال صاحبشه هيچ فرقي نميكنه. و اما اين يكي كه جز خودنمايي، خود هم نيست، جز زينت نمايي، جز اينجور چيزها هيچ چيز ديگهاي نيست. من اونچه هفتة گذشته گفتم كه خانمهايي كه چادرهاي گل گلي دارند اينها را عوض كنند، اينطوري نبودها، كه حتما به من گفته كه اين را عوض كنم، يك چادري كه از اين به بعد خواستيد بخريد سادهاش را بخريد دليلي نداره كه گرانتر هم پول بديد، بيشتر هم پول بديد، و چادرهاي گل گلي، چون خودنمايي، چادر نمايي است. خودنمايي اينه كه انسان روحش را نشان بده. انشاء الله همة كارهاتون را بايد نگاه كنيد همهاش راها. من بعضيها را كه تذكر ميدم ميبينم كه بعضيها خانمها، خدا انشاء الله با فاطمة زهرا محشورشون كنه، يكيشون ميگفت من پول ندارم الان چكار بكنم، ما از همة خانمها ممنونيم كه خوب گوش به حرف ما ميدن و اون لباس نمايي است و اينه بديش كه است كه براي خودنمايي است.
دوميش اينه كه توي يك مجلس خوب ميخواد نشون بده لباسش را، اوني كه نداره دلش ميسوزه، دلشكسته ميشه. من زياد ديدم ايني كه ميگم، زياد ديدم. يك آهي از نهادشون بيرون ميياد، چون اونها كه اهل تهذيب نفس نيستند، مثل شماها كه نيستند كه خودشون را مهذب كرده باشند اعتنايي به مال دنيا نداشته باشند. تو پاي گردنت، دستت، همه جات طلاست، لباست خوب پوشيدي و توي خونه خانمهاي ديگه هم احترامت ميكنند، ميگهاي كاش من هم ميداشتم، من هم مثل اين خانم ميبودم. اين دلشكستن اين يك طوفاني به وجود ميياره، عكس العملي نشان ميده كه وجود تويي كه اين كار را كردي تاريك ميكنه اين را بدونيد. من همچين سياهي دور وجود شما را ميگيره كه باعث اون دلشكستن اون ميشه خوب اون دومش.
سومش، سومش اين است كه وقتي شما خودتون را اينجور نشان داديد اون كسي كه، عرض كردم اكثر خانمها اينطوريند كه به هر حال دوست دارند كه مثل شما باشند، شمايي كه لباس خوب پوشيدي، تزئينات خوبي داري. اينها مييان به شوهرشون فشار مييارن كه بايد اين چيزهايي كه من ميگم بخري براي من بلكه اكثرا هم بهترش را ميخوان كه من وقتي وارد ميشم بايد بالاتر از او بنشينم. اين محترم از اون خانمي كه ميياد اونجا، زن فلاني را ببين چه هست، زن فلاني با اين كه شوهرش نميدونم شغلش كمتر از توست، او وضعش بهتر از من و توست فلان و اينها هيچي، دعوا به وجود ميياره توي خانه و اختلاف به هر حال شوهر هر چه هم پولدار باشه و هر چه هم چيز باشه از اين افراط كاريها خوشش نميياد. حالا چه مسلمان باشه چه غير مسلمان، چه متدين باشه چه غير متدين فرقي نميكنه. كه ميخواي تو اون مجلس ميخواي در جايي كه من نيستم حالت تفضلطلبي پيدا بكني، اگر هم نداشته باشه كه تمام زندگي اصلا تلخه، همش باعثش تو شدي كه از عقل خارج شدي. چطور از عقل خارج شدم؟ عقل ميگه، عقل چيه؟ خداست. عقل چيه؟ اون پابندي است كه به پاي انسان خداي تعالي زده. عقل چيه؟ عقل صفات حضرت زهرا و حضرت رسول اكرمه. اين از اين دايره تو خارج شدي حالا اين همه ضرر كردي، اين همه ضرر زدي، هم به خودت، تمام اينها برمي گرده ميياد مينشينه دودي دور شما را ميگيره و حجاب شما ميشه از رسيدن به كمالات. چرا من كُندم؟ چرا من حركت ندارم، چرا من پيشرفت ندارم؟ خوب علتش خودتي، همه جا خودت را بشكن. كسي كه تواضع بكنه براي خدا، خدا او را بالاش ميياره. اينها جزء عقله. اينها جزء عقله، جزء فهمه، جزء دركه، كوشش بكنيد كه، كوشش بكنيد كه عاقل باشيد، وقتي كه صبح ميخواييد از خونه بياييد بيرون يك نگاهي تو آيينه بياندازيد جوري نباشيد كه بر سايرين تفوق داشته باشيد. تميز بودن منافات نداره، پاك بودن منافات نداره، يك وضو بگيري و از خونه بري بيرون بهتر از اين است كه خدمتون عرض شود كه بهترين عطرها را به بدن بزنيد، يعني خدا به انسان وجه ميده، خدا به انسان كمالات ميده. اگر كه وضو گرفتي از خونه رفتي بيرون، اگر تو با نيت پاك از خونه رفتي بيرون، چشمت را پايين انداختي و به مردها نگاه نكردي و رفتي از خونه بيرون خدا يك عظمتي بهت ميده. مثل اين كه سر تا پات را طلا گرفتي. وقتي وارد اين مجلس ميشيد، من ديدم زياد اينطوري بوده، از توي آقايون، توي خانمها هم ميبينم اينطوريه، يك خانمي كه نه طلا داره، لباس داره، كمالات داره. يك وقتي در تهران بودم يك خانمي مجتهده بود، درس خونده بود مجتهد شده بود ايشان بنا بود توي اون مجلس بياد با ما يك ملاقاتي بكنه. يك عده از خانمها آمده بودند و همة اعيان و اشراف اونطرف بودند چند تا از آقايون هم اينطرف، مجلس از خانمها بود، بنا بود بياد با من راجع به يك مسائلي با من صحبت بكنه. اين خانم وقتي وارد اين مجلس شد اين خانمها مثل مجسمه بلند شدند، يقينا نه طلا داشت، نه لباس فوق العادهاي داشت، نه زينت و آلات و آرايش داشت نه هيچي، ايمان داشت، اجتهاد داشت، درس خونده بود، كمالاتي از ذات مقدس پروردگار تعليم گرفته بود. اهل گناه و معصيت نبود. كسي را اذيت نكرده بود كه مثلا متنفر باشند ازش، بايد اينجوري باشيم. بنابر اين اين مسئله را انشاء الله توجه كنيد و خيلي از كارهاتون بدونيد هست كه اينها حجاب ميشه براي انسان كه انسان اصلا فكرش را هم نميكنه، ما چه گناهي كرديم! لباس خوب پوشيدم، لباس خوب كه اشكال نداره، لباس خوب در صورتي اشكال نداره كه همة مردم بتونند مثل لباس تو را بپوشند. تو مجالسي كه حالا همه بهتر از تو پوشيدن تو، تو اون مجلس لباست را بپوش نه اين كه جايي كه مردمان مستمند و فقيري هستند كه نميتونن اين لباس را بپوشند و آه ميكشند و مخصوصا و بهتر از خانمهايي كه در اين مجلس هستند باشند، بهتر از همة ما كه با خانمهاي مهذب و پاك بنشينيد كه اگر يك وقتي لباس شما بهتر بود شما آه نكشيد و اگر يك وقت لباس اونها بهتر بود شما آه نكشيد و اگر همش به معنويات و هر چه داريد براي اين بكشيد كه چرا فلاني در كمالات از من بهتره.اين خوبه. براي اون هم خوبه براي شما هم خوبه. كه چرا فلان خانم كمالات بيشتري از من داره. حسادت نكنيدها، پيشرفت كنيد بگيد من چي كمتر از او دارم.
من چيم كمتر از اونه؟ جز او استقامت داشته و اتكاش خوب بوده و هفت، هشت، ده سال تو اين راه زحمت ميكشه و به اين مقام رسيده ما هم بايد كوشش بكنيم كه خودمون را به اين مقام برسونيم. اين خدمتون عرض شود كه هدف و به اصطلاح مسئلة نهايي موضوع است و شماها تا ميتونيد به، كم هم نيستيد الحمد الله هر كدوم بيشتر از اونهايي كه اينجا هستند. از قوم و خويش اينها براي شما بهترند، از خواهر براي شما بهترند از هر چه تصور كنيد اينها براي شما بهترند. به جهتي كه اينها هستند كه در بهشت هم باهاتونند. انشاء الله در بهشت همة شما براي اقوامتون شفاعت كنيد. شما شفيع باشيد و نگيد كه يك كسي بياد شفاعت، چون انسان طفيلي وارد يك جايي بشه اون هم جايي كه ميخواد دائمي بمونه اين خودش جهنم ميشه براي اين. شفاعت طفيليه. طفيلي شما دم در ايستاديد شما را راه نميدن يك كسي ميياد دست شما را ميگيره ميبره تو چقدر بهتون سخت ميگذره. براي اين كه خانمي باشيد كه تمام اونهايي كه دم در ايستادند تعظيم بكنند. بفرماييد، كارتتون را ميخواييد نشون بديد، ببخشيد شما؟ شما شناخته شده هستيد. شما شناخته، من چند نفر را ميخوام با خودم، شما همه را بيار، بفرماييد. اينجوري باهاتون برخورد ميكنند، ببينيد تا اينجا ملائكه يا دربان خانه به اصطلاح يك آدم محترمي ميياد ميگه كه من زورم نميرسه، دومي، سومي، چهارمي، بالاخره يك نفر ميياد خيلي شريفه. مثلا فاطمة زهرا در بهشت. ميياد و اين ملائكهاي كه دم در ايستادند زير چشمي همچين اخم به انسان نگاه ميكنند، حضرت فاطمة زهرا نيامده بود ما تو را راه نميداديم. اينجوري بريد تو خوبه؟ شما فكر نكنيد كه غير از فاطمة زهرا همه بايد با شفاعت برن، آية قرآنه ربنا ارجع لنا ستا يوم قبل الحساب، بنشين حساب كن، خوب عجله كن براي ما. كارت را بده، قطنا، يعني كارت چك يا كارت ما را بده، قبل از اين كه (نامفهوم). خوب حالا يك كسيه اينطوريه، بعضيها هستند مخلصينند به مقام خلوص رسيدن. اينها اصلا حسابي ندارند. هيچ كس سؤال نميكنه آيا تو كارت داري يا نداري؟ هر چند نفر هم ميخواي بردار همرات ببر، هر چي ميتوي، هر كس را هم ببري مانع نداره. اينجوري باشيد، انشاء الله اينجوري هم هستيد. بايد باشيد و هستيد و كوشش بكنيد كه در دنيا هم شفاعت بكنيد. بعضيها را دعا كنيد كه اينها افرادي باشند كه يك نحوه البته در دعا براي خوب شدن اشخاص پنجاه درصدش دعا مؤثره، پنجاه درصد ديگهاش فكر و فهم خود طرف داره و اينقدر درك نداره ميبينه همه دارن ميرن به طرف بهشت راه بيافته، اينقدر بي شعوره، همه دارن به طرف يك كمالات حركت ميكنند، الان شماها زياد داريد دور و برتون افرادي كه شماها را نميشناسن، بعضيها ميبينن دخترشون، خواهرشون، مادرشون دارن سوي كمالات ميرن حركت ميكنند، ميگن چرا او بره ما نريم؟ دير هم حركت كردن ولي حركت كردن، اونجا موندن وايستادن. ولي خوب ازشون بايد ممنون بود كه حركتي كردن اما يك عده هستند كه همانجا موندن، وايستادن. چقدر آدم بيشعور باشه كه اين را ميبينه، اگر از زنها باشه…او خودش ميبينه داره به بهشت در عين حال نگاه ميكنه لجش ميگيره ميشينه غيبتش را ميكنه اگر حسادتش را ميكنه، زياده روي كرده، زياد رفته، خوب زياد روي كردن در راه بهشت كه در راه پاكي كه اشكالي نداره و انشاء الله كوشش بكنيد اوني كه ميخواييم ما، نه خيلي علاقه دارم شما خوابهاي خوب ببينيد، نه خيلي علاقه دارم مكاشفه بكنيد نه خيلي حتي علاقه دارم كه شماها مثلا فرض كنيد ملائكه را ببينيد اين هم، بالاخره اگر اون راهي را كه من ميگم بريد اون راه كه من ميخوام كه شماها بريد براي رسيدن به خدا راه رسيدن كمالاته، رسيدن به بهشته، اين راه همة معصومين را خواهيد ديد، همة انبياء را خواهيد ديد، فاطمة زهرا همنشين شما خواهد بود. خدمتون عرض شود كه ملائكه كه نوكرها و خدمتگزاران شما هستند، كسي ملائكه را اين قدر اهميت نميده كه ببينه يا نبينه اينجوري باشيد و دست يك عده افرادي كه البته اين را بدونيد كساني كه حسادت ميكنند، لجبازي ميكنند، معاندت ميكنند اينها مشمول شفاعت هم نميشنها. اگر يك خانمي وقتي شما را ديد گفت اين چيه ديگه، اين چادر سرش كرده، اين نميدونم پوشيه زده، اين نميدونم نماز ميخونه، نميدونم نماز شب ميخونه، اين فلان فلان شده است مثلا اين معاندته،معاندين را خداي تعالي مشمول شفاعت نميكنه ولي… اين را بدونيد گاهي آدمهايي هستند كه وايستادن تماشا ميكنند هم ميخوان هم تنبلند، اينها حالا ممكنه كه شفاعت بشن اين هم عرض كردم شفاعت هم خودش خيلي عذابي است براي انسان كه انسان راه ندن و به زور ديگري بياد به سوي بهشت و هميشه توي بهشت هم كه هست هر وقت ملائكه هم ممكنه سرزنش بكنن كه به زور فلاني آمدي تو بهشت، خيلي حرف نزن، خيلي دستور نده مثلا عرض كردم اين را شايد هم نباشه. خدايا به آبروي خاندان عصمت و طهارت عقل كاملي به هممون مرحمت بفرما(الهي آمين).
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.