۲۰ جمادی الاول ۱۴۱۲ قمری – ۷ آذر ۱۳۷۰ شمسی – شرح آیاتی از سوره بقره

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 و اذ واعدنا موسي‌ اربعين‌ ليله‌ ثم‌ اتخذتم‌ العجل‌ من‌ بعده‌ و انتم‌ ظالمون‌، آيات‌ خطاب‌ به‌ بني‌ اسرائيله‌ ولي‌ چون‌ در قرآن‌ آمده‌ يك‌ بعدش‌ خطاب‌ به‌ ماست‌، و در حقيقت‌ در يك‌ حديث‌ هم‌ دارد اتفاقا در همين‌ آياتي‌ است‌ كه‌ در همين‌ جا نقل‌ شده‌ كه‌ هر چه‌ در امت‌ حضرت‌ موسي‌ بوده‌ طابق‌ نعل‌ بالنعل‌ در امّت‌ پيغمبر هم‌ خواهد بود حالا اون‌ يكي‌ دو آيه‌اي‌ كه‌ شايد امشب‌ مورد بحث‌ واقع‌ بشود و فرصتي‌ اگر باشد اين‌ است‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد كه‌ اذ فرقتنا بكم‌ البحر و انجيناكم‌ و اغرقنا آل‌ فرعون‌ و انتم‌ تنظرون‌. اون‌ آيه‌ شريفه‌ اشارة‌ به‌ يكي‌ از مسائل‌ مهم‌ قرآنه‌ كه‌ من‌ يك‌ وقتي‌ گفتم‌ كه‌ در قرآن‌ آياتي‌ هست‌ كه‌ هضمش‌ براي‌ مردم‌ مريض‌ كساني‌ كه‌ از شجرة‌ طيبة‌ كلمة‌ طيبه‌ نمي‌توانند استفاده‌ بكنند بعضي‌ از آيات‌ خيلي‌ هضمش‌ مشكله‌ يكي‌ از آنها همين‌ آيه‌ است‌ خيلي‌ زياد داريم‌ از اول‌ قرآن‌ تا آخر قرآن‌ شايد متجاوز از صد مورد مطالبي‌ هست‌ كه‌ هضمش‌ براي‌ اكثر مردم‌ مشكله‌.

 حضرت‌ موسي‌ با بني‌ اسرائيل‌ وقتي‌ كه‌ بني‌ اسرائيل‌ دور حضرت‌ موسي‌ را گرفتند و حضرت‌ موسي‌ يك‌ عده‌اي‌ را دور خودش‌ جمع‌ كرد و در واقع‌ دو دسته‌ شدند، رود نيل‌ البته‌ رود نيل‌ يك‌ رودخانة‌ معمولي‌ نيست‌ كشتيها در ميان‌ رود نيل‌ حركت‌ مي‌كنند، در قرآن‌ هم‌ از رود نيل‌ تعريف‌ به‌ بحر شده‌، دريا مثل‌ اين‌ رودهاي‌ بسيار بزرگي‌ كه‌ وصل‌ به‌ درياست‌ در حقيقت‌ آب‌ دريا در آنها، اگر كسي‌ آبادان‌ رفته‌ باشد اين‌ شط‌ العرب‌ تقريبا اينطور چيزيه‌ كه‌ وقتي‌ كه‌ دريا مي‌آيد بالا در حال‌ مده‌، آب‌ اون‌ رود هم‌ مي‌آيد بالا وقتي‌ كه‌ مي‌ره‌ پايين‌ در حال‌ جزره‌، اون‌ رود هم‌ آبش‌ پايين‌ مي‌ره‌ و در واقع‌ يك‌، بايد گفت‌ يك‌ خليجي‌ است‌ از دريا كه‌ همان‌ آب‌ دريا را هم‌ داراست‌. اين‌ رود نيل‌، در كنار اين‌ رود نيل‌ فرعونيان‌ و حضرت‌ موسي‌ قرار گرفته‌ بودند و از طرف‌ فرعون‌ دستور حمله‌ داده‌ شد كه‌ تعقيب‌ كنند بني‌ اسرائيل‌ و حضرت‌ موسي‌ را.

 انبيا عليهم‌ الصلاة‌ والسلام‌ هم‌ هر كاري‌ كه‌ مي‌كنند با دستور پروردگاره‌. بندة‌ خدا هستند خداي‌ تعالي‌ به‌ حضرت‌ موسي‌ امر فرمود كه‌ تو حركت‌ كن‌ به‌ طرف‌ رود و هيچ‌ نترس‌. وارد اين‌ دريا بشو، طبق‌ تعبير خود قرآن‌ ما كار را درست‌ مي‌كنيم‌. حضرت‌ موسي‌ هم‌ مقام‌ بندگيش‌ ايجاب‌ مي‌كنه‌ كه‌ هر چه‌ پروردگار دستور مي‌دهد او عمل‌ بكند، لذا حركت‌ كرد حضرت‌ موسي‌ آمد كنار اين‌ دريا. دريا شكافته‌ شد، و اذ فرقنا بكم‌ البحر وقتي‌ كه‌ ما فرق‌ دريا را باز كرديم‌. يك‌ فرقي‌ تشبيه‌ شده‌ به‌ فرق‌ سر يعني‌ وسط‌ دريا را براي‌ شما باز كرديم‌ يعني‌ جدا كرديم‌ اين‌ دو دسته‌ آب‌ را از هم‌، يك‌ بخش‌ از آب‌ اين‌ طرف‌ قرار گرفت‌ و يك‌ بخش‌ اون‌ طرف‌، طبعا زمين‌ دريا هم‌ حالا هر طوري‌ بود محكم‌ شد و حضرت‌ موسي‌ و لشكرش‌ وارد اين‌ دريا شدند. اينها وارد شدند و ديوارهاي‌ آبي‌ دو طرف‌ بالا رفته‌ به‌ مجرد اينكه‌ آخرين‌ نفر بني‌ اسرائيل‌ از دريا خارج‌ شد فرعونيان‌ هم‌ وارد شدند.

 فرعون‌ از اين‌ موقعيت‌ سوء استفاده‌ كرد گفت‌ كه‌ اين‌ دريا بخاطر ارادة‌ ما، ببين‌ افراد باصطلاح‌ متكبر چيزهاي‌ خوب‌ ديگران‌ را به‌ خودشان‌ نسبت‌ مي‌دهند. ديگران‌ كار را كرده‌اند آنها مي‌گن‌ ما هستيم‌ كه‌ اين‌ كار را كرديم‌، با ارادة‌ ما دريا باز شده‌. وارد بشيد. خوب‌ آنها تجربه‌ ديده‌ بودند كه‌ اون‌ جمعيت‌ جلو از دريا خارج‌ شدن‌ و آب‌ روي‌ سر اونها نريخت‌. اينها هم‌ به‌ فكر اينكه‌ به‌ هر حال‌ فرقي‌ بين‌ ما و اونها نيست‌ وارد دريا شدند وسط‌ دريا، بله‌ ديوارهاي‌ آبي‌ خراب‌ شد. و اذ فرقنا بكم‌ البحر وقتي‌ كه‌ ما جدا كرديم‌ به‌ خاطر شما دريا را، و اذ فرقنا بكم‌ البحر و انجناكم‌ من‌ ال‌ فرعون‌ و شما را از آل‌ فرعون‌ از اطرافيان‌ فرعون‌ از طابعين‌ فرعون‌ نجات‌ داديم‌ و انتم‌ تنذرون‌ و شما داشتيد نگاه‌ مي‌كرديد اينها آمدند روي‌ بلندي‌ كنار ساحل‌ ايستادند و نگاه‌ مي‌كردند كه‌ چطور اين‌ فرعونيان‌ در ميان‌ دريا دارن‌ غرق‌ مي‌شن‌ و اغرقناهم‌ در آيه‌اي‌ ديگه‌ هست‌ كه‌ ما اينها را غرقشان‌ كرديم‌ عين‌ اين‌ مطلب‌ در امت‌ پيعمبر هم‌ بايد باشد منتهي‌ نحوش‌ عوض‌ باشد نحوه‌اش‌ فرق‌ مي‌كند يك‌ عده‌ دعوه‌ النجات‌ يك‌ عده‌ غرق‌ شده‌، اونهايي‌ كه‌ اهل‌ معنويات‌ و كمالات‌ هستند آنهايي‌ كه‌ پيرو خاندان‌ عصمت‌ عليهم‌ الصلاة‌ والسلام‌ هستند آنهايي‌ كه‌ امام‌ دارند آنهايي‌ كه‌ پيرو امام‌ زمانشون‌ هستند و در صراط‌ مستقيم‌ هستند اينها اگر يك‌ مقداري‌ فكر كنند به‌ خدا قسم‌ خودشان‌ را مي‌بينند كه‌ در يك‌ ارتفاعي‌ ايستاده‌اند و اهل‌ دنيا در ميان‌ درياي‌ بدبختي‌ دارن‌ غرق‌ مي‌شن‌، در اين‌ زمان‌ اين‌ شايد مربوط‌ به‌ زمانهاي‌ سابق‌ نبوده‌ چون‌ ظاهر قضيه‌ اين‌ است‌ كه‌ مردم‌ صد سال‌ قبل‌ شايد حتي‌ پنجاه‌ سال‌  قبل‌ اين‌ طور نبودند كه‌ مثل‌ زمان‌ توي‌ دنيا غرق‌ شده‌ باشند.

 من‌ خودم‌ يادمه‌ كه‌ در مثلا چهل‌ ساله‌ قبل‌ مردم‌ در تابستان‌ كار مي‌كردند آزوقة‌ خودشان‌ را بااصطلاح‌ ذخيره‌ مي‌كردند زمستان‌ مشغول‌ مطالعه‌ و عبادت‌ و باصطلاح‌ روزه‌هاي‌ قضا و امثال‌ اينها مي‌شدند اين‌ بحثها نبود اين‌ تلويزيونها نبود اين‌ برنامه‌ها نبود، خوش‌ انصافها برنامه‌ هايي‌ كه‌ مي‌دونند بيشتر مشتري‌ داره‌ مي‌گذارند آخر شب‌ كه‌ حتما مردم‌ بيدار بمونند تا اونوقت‌، و كسي‌ كه‌ ساعت‌ يازده‌ و يازده‌ و نيم‌ خوابيده‌ اين‌ نماز شب‌ نمي‌تونه‌ بخونه‌، نمي‌تونه‌.

 تجربه‌ ثابت‌ كرده‌ نماز صبحش‌ را هم‌ به‌ زحمت‌ مي‌خونه‌، كسي‌ كه‌ مي‌خواد نماز شب‌ بخونه‌ بايد ساعت‌ نه‌ شب‌ بخوابه‌ لااقل‌ اين‌ مردم‌ دهات‌ اونجاهايي‌ كه‌ هنوز برق‌ نرفته‌ نماز مغربشون‌ كه‌ همين‌ شبها كه‌ تا ساعت‌ تقريبا پنج‌ ديگه‌ نماز مغرب‌ و عشاشون‌ تمام‌ مي‌شه‌ تا شش‌ هم‌ شامشون‌ را مي‌خورند كارهاشون‌ را انجام‌ مي‌دن‌ تا هفت‌ ديگه‌ بيشتر بيدار نيستن‌ از هفت‌ بگيرند بخوابند مي‌خوابندها، مي‌گفت‌ تا وقتي‌ برق‌ توي‌ ده‌ ما نيامده‌ بود ما تا ساعت‌ تو زمستان‌ تا ساعت‌ هشت‌ ديگه‌ بيشتر نمي‌تونستيم‌ بيدار باشيم‌ و واقعا هم‌ همينطوره‌ و بعد كه‌ ساعت‌ هفت‌ و هشت‌ بخوابند چقدر انسان‌ مي‌خواد بخوابه‌؟ هفت‌ ساعت‌ بيشتر مي‌خوابه‌؟ هشت‌ ساعت‌ بيشتر مي‌خوابه‌؟ ساعت‌ هشت‌ هم‌ كه‌ باشه‌ چهار بيدار مي‌شه‌، چهار هنوز سه‌ ربع‌ وقت‌ دارن‌ براي‌ نماز شبشون‌، نماز شب‌ بيشتر از سه‌ ربع‌ طول‌ نمي‌كشه‌ بعد هم‌ نماز صبح‌ مي‌خوانن‌ بعد هم‌ يك‌ جزء قرآن‌ مي‌خوانن‌ بعد هم‌ عباداتشون‌ را انجام‌ مي‌دن‌ بعد هم‌ هشت‌ ساعت‌ هم‌ خوابيدن‌ خيلي‌ هم‌ سر حال‌، اما ساعت‌ يازده‌ و نيم‌ شب‌ كه‌ تلويزيون‌ را نگاه‌ كردند و برنامه‌هاي‌ مهيّج‌ يا مهيّج‌ شهوت‌، يا محرّك‌ اعصاب‌ يا يك‌ خاطرات‌ نامطلوب‌ نود درصد اين‌ برنامه‌هاي‌ تلويزيون‌ كه‌ در ايران‌ اسلامي‌ متاسفانه‌ با همة‌ كنترل‌ و با همة‌ مسائل‌ پياده‌ مي‌شه‌ جنبه‌هاي‌ اخلاقی‌ و تربیتی‌ نداره‌ اونوقت‌ اينها را مي‌دونند چشمها ضعيف‌ شده‌، خواب‌ از چشم‌ انسان‌ در رفته‌ ناراحتي‌ اعصاب‌ بوجود آمده‌ اونوقت‌ استراحت‌ مي‌كنند صبح‌ كه‌ قبل‌ از آفتاب‌ بيدار مي‌شوند از خواب‌ چشمها پف‌ كرده‌ و خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ با يك‌ حالت‌ كسالت‌ انسان‌ نماز صبحش‌ را با زحمت‌ مي‌خونه‌ اونوقت‌ هم‌ باز به‌ خواب‌ مي‌ره‌ تا ساعت‌ هر وقتي‌ كه‌ ديگه‌ فشار اداره‌ يا فشار درس‌ يا فشار پدر و مادر يكي‌ از اين‌ فشارها روش‌ مي‌آيد از جا بلند مي‌شود.

 زمان‌ ما مردم‌ درسته‌ ما با علم‌ و صنعت‌ و اكتشافات‌ و اينها نه‌ مخالفيم‌ بلكه‌ بسيار هم‌ خوبه‌ اگر در راه‌ صحيح‌ استفاده‌ بشه‌، والاّ مردم‌ سابق‌ اينها از جهت‌ ايمان‌ جلوتر بودند جدا شما فكر مي‌كنيد كه‌ مردم‌ صد سال‌ قبل‌ اينها چي‌ مي‌كردند؟ اينها در تابستان‌ الان‌ هم‌ در دهاتي‌ كه‌ رفت‌ و آمد ماشين‌ نيست‌ همينطوره‌ در تابستان‌ كار مي‌كردند يك‌ مقدار فشار زيادتري‌ روي‌ خودشان‌ مي‌آوردند انبارها را پر از گندم‌ و پر از آذوقه‌ مي‌كردند و سرتا سر زمستان‌ مشغول‌ عبادت‌ و مطالعه‌ و ارتباط‌ به‌ خدا و سالم‌ بدون‌ هيچ‌ ناراحتي‌ و بدون‌ هيچ‌ دغدغه‌ زندگيشون‌ را مي‌گذروندن‌ اهل‌ معنا، من‌ حالا به‌ اين‌ مسائل‌ كار ندارم‌ اينها مي‌خوام‌ عرض‌ كنم‌ كه‌ هر چه‌ دنيا تشريفاتش‌ زيادتر بشه‌ ما بيشتر توي‌ اين‌ دريا غرق‌ مي‌شيم‌، در درياي‌ فشار زندگي‌ و ماديّت‌ بيشتر غرق‌ مي‌شيم‌ حالا اگر شما بخواييد يك‌ ترسيمي‌ از بني‌ اسرائيل‌ را از فرعونيان‌ در زمان‌ خودمان‌ بااصطلاح‌ درست‌ كنيد بايد عرض‌ كنيم‌ كه‌ اونهايي‌ كه‌ اهل‌ كمالات‌ و معنويات‌ هستند، اونهايي‌ كه‌ عقب‌ امام‌ زمانشون‌ حركت‌ مي‌كنن‌، اونيكه‌ من‌ مي‌گم‌ گاه‌ گاهي‌ عقب‌ امام‌ زمان‌ شما براتون‌ بقراض‌ نشه‌ كه‌ چطور مي‌شه‌ انسان‌ عقب‌ امام‌ زمانش‌ حركت‌ كنه‌؟

 تمام‌ گفته‌هاي‌ قرآن‌ و كلمات‌ خاندان‌ عصمت‌ از پيغمبر اكرم‌ گرفته‌ تا امام‌ يازدهم‌ همة‌ اين‌ كلمات‌، كلمات‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ والسلام‌ هست‌ و پيروي‌ از اين‌ كلمات‌ پيروي‌ از امام‌ عصر ارواحنا فدا است‌ اونهايي‌ كه‌ عقب‌ سر امام‌ زمانشون‌ حركت‌ مي‌كنند در صراط‌ مستقيم‌ دين‌ حركت‌ مي‌كنند اينها مي‌آيند از اين‌ درياي‌ پر از بااصطلاح‌ بلا و عرق‌ شدن‌ بيرون‌ مي‌آيند همين‌ شي‌ء الي‌ اللّه‌، همين‌ راه‌ كمالات‌ همين‌ دستوراتي‌ كه‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ عليهم‌ الصلاة‌ والسلام‌ دادند همين‌ ترك‌ محرمات‌ و انجام‌ واجبات‌، همين‌ تزكية‌ نفس‌ و صفات‌ رذيله‌ را به‌ دور ريختن‌ و صفات‌ كماليه‌ در خود به‌ وجود آوردن‌ همين‌ صراط‌ مستقيمه‌ همين‌، همين‌ جاست‌ كه‌ فرقنا بكم‌ البحر خداي‌ تعالي‌ مي‌توند به‌ ما خطاب‌ كند اي‌ كساني‌ كه‌ توفيق‌ پيمودن‌ راه‌ كمالات‌ و تزكيه‌ نفس‌ را بهتون‌ عنايت‌ كرديم‌ فرقنا بكم‌ البحر، اين‌ آب‌ دريا را ما كنار زديم‌ اين‌ درياي‌ پر از فشار و محنت‌ و گرفتاري‌ و بااصطلاح‌ دار بالبلاء محفوس‌ اين‌ بلاهايي‌ كه‌ كشنده‌ است‌ اينها را براي‌ شما و به‌ خاطر شما ما اينها را كنار زديم‌ فرقنا بكم‌ البحر و انجناكم‌، و شما را نجات‌ داديم‌ و اقرقنا ال‌ فرعون‌، اونهايي‌  كه‌ پيرو خاندان‌  عصمت‌ و طهارت‌ نبودند در صراط‌ مستقيم‌ نبودند اونهايي‌ كه‌ راه‌ كمالات‌ را نپيمودند اونهايي‌ كه‌ عقب‌ سر امام‌ زمانشون‌ حركت‌ نكردند اونهايي‌  كه‌ پيرو خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ نبودند و در دنيا و محبت‌ دنيا فرو رفتند اقرقنا و اقرقناهم‌ غرقشان‌ كرديم‌ شما گاه‌ گاهي‌ بريد پهلوي‌ اهل‌ دنيا بنشينيد ببينيد اينها چي‌ مي‌گن‌؟

 توي‌ يك‌ مجلسي‌ من‌ نشسته‌ بودم‌ مداحا مثل‌ فاتحه‌ معمولا مخصوصا شب‌ چهلم‌ يك‌ نفر، سال‌ يك‌ نفر تمام‌ فاميل‌ را دعوت‌ مي‌كنند و افراد مختلفي‌ هم‌ تو هر فاميلي‌ آدمهاي‌ مختلفي‌ هستند من‌ تنها بودم‌ چون‌ جزء فاميل‌ اون‌ صاحب‌ مرده‌ نبوديم‌ ما و باصطلاح‌ به‌ عنوان‌ اينكه‌ يك‌ نفر آخوندي‌ هستيم‌ دعوتمان‌ كرده‌ بودند خيلي‌ غريب‌ يك‌ گوشه‌اي‌ نشسته‌ بوديم‌ گوش‌ مي‌دادم‌ ببينم‌ اينها چي‌ مي‌گن‌ بهم‌؟ بعضي‌ها كه‌ اهل‌ دنيا بودند همهشون‌ راجع‌ به‌ تجارت‌ و مال‌ دنيا و باصطلاح‌ دلار چند هست‌ طلا چقدر ترقي‌ كرده‌، گندم‌ چه‌ شده‌، برنج‌ چه‌ شده‌ از اين‌ حرفها بود واقعا غرق‌ بودند تو مجلس‌ فاتحه‌، كفا بلموت‌ واعضا اگر انسان‌، انسان‌ باشد مرگ‌ بهترين‌ واعضه‌ براش‌ تو مجلس‌ موعضه‌ كه‌ در و ديوارش‌ پر از موعظه‌ بايد باشد اينها نشسته‌اند و حرف‌ دنيا را مي‌زنند، تجارت‌ مي‌كنند، اقرقنا كم‌ يا اقرقنا آل‌ فرعون‌ اينها غرق‌ شدن‌ توي‌ مسجد مي‌نشينند حرف‌ دنيا توي‌ حرم‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا حرف‌ دنيا توي‌ مجلس‌ عزاداري‌ حرف‌ دنيا شب‌ جمعه‌ كنار خانة‌ خدا در مسجد الحرام‌، من‌ خودم‌ ديدم‌ در مسجد الحرام‌ جمعي‌ نشسته‌ بودند و كنار مقام‌ حضرت‌ ابراهيم‌ نماز حضرت‌ ابراهيم‌ را خوانده‌ بودند كه‌ من‌ خيلي‌ ناراحت‌ شدم‌، دربارة‌ اينكه‌ چه‌ چيزي‌ از اينجا از مكه‌ ما بخريم‌ ببريم‌ ايران‌ استفاده‌ داره‌ دقيقا يك‌ ساعت‌ دربارة‌ اين‌ توي‌ مسجد الحرام‌ كنار مقام‌ حضرت‌ ابراهيم‌ كه‌ وتّخذ من‌ مقام‌ ابراهيم‌ مصّلا از مقام‌ ابراهيم‌ جايي‌ براي‌ نماز انتخاب‌ كنيد و اتخاذ كنيد اينها دربارة‌ تجارتشون‌ حالا تجارتي‌ هم‌ نيست‌ به‌ خدا قسم‌ هم‌ گرانتر مي‌خرند هم‌ زحمت‌ بيشتري‌ مي‌كشند هم‌ اينكه‌ تو راه‌ ممكنه‌ خراب‌ بشه‌، يكي‌ از رفقا مي‌گفت‌ ما نشسته‌ بوديم‌ كنار اين‌ اهل‌ دنياي‌ غرق‌ شده‌ ديد هر كسي‌ يك‌ چيزي‌ مي‌خره‌، خدا رحمتش‌ كنه‌ يكي‌ از روحانيون‌ محترم‌ بود من‌ گفتم‌ معمولا چي‌ بايد خريد؟ او اون‌ موقع‌ گفت‌ چي‌ نداري‌ خونه‌ از اينجا بخر اينجا ارزونتره‌ ما حساب‌ كرديم‌ فكر كرديم‌ چي‌ نداريم‌ توي‌ خونه‌؟ يادم‌ اومد شلنگ‌ ما نداريم‌ توي‌ خونه‌ شايد اين‌ شلنگهاي‌ خونمون‌ هم‌ بزرگ‌ و گفتيم‌ خوب‌ يك‌ پنجاه‌ متري‌ شلنگ‌ مي‌خريم‌ من‌ پنجاه‌ متر شلنگ‌ خريدم‌ و حالا چقدر اضافه‌ بار داديم‌ و تا آورديم‌ خانه‌ فاميل‌ ريختند گفتند چي‌ آوردي‌؟ شلنگ‌. هر نفري‌ مي‌خواست‌ يك‌ متر شلنگ‌ بهش‌ بديم‌، بعد اين‌ جور مي‌شه‌ آدم‌ وقتي‌ غرق‌ مي‌شه‌ توي‌ دنيا چي‌ خريدي‌؟ خدا مي‌دونه‌ يك‌ آدم‌ محترم‌ همين‌ چندي‌ قبل‌ كه‌ سوريه‌ بوديم‌ ديدم‌ از سوريه‌ رفته‌ يك‌ يخچال‌ خريده‌، يخچال‌ خيلي‌ مشكله‌ آوردنش‌ اين‌ قدر عرق‌ مي‌ريزه‌ خجالت‌ مي‌كشه‌ خوب‌ مگه‌ چه‌ مرض‌ داريد؟ حالا يخچال‌ نداشته‌ باش‌.

 من‌ خودم‌ حاضر نبودم‌ كه‌ با اون‌ همه‌ خجالت‌ و عرق‌ اصلا يخچال‌ داشته‌ باشم‌ يخچال‌ كه‌ واقعا اصلا بهتش‌ مي‌زنه‌ چنان‌ ما غرق‌ شديم‌ كه‌ ما خودمان‌ نمي‌فهميم‌ خوشا به‌ حال‌ آنهايي‌ كه‌ كنار ساحل‌ دارند اينها را نگاه‌ مي‌كنند و اقرقنا آل‌ فرعون‌ و انتم‌ تنذرون‌ و شما داشتيد نگاه‌ مي‌كرديد. يك‌ قضيه‌اي‌ در ظاهرا حيات‌ القوب‌ مرحوم‌ مجلسيه‌ نمي‌دانم‌ يا حلية‌ المتقينه‌ تو كتابهاي‌ مرحوم‌ مجلسي‌ از كتب‌ فارسيش‌ ديدم‌ قضية‌ بلوهر و يوضاسف‌، بلوهر و يوضاسف‌ خيلي‌ قضية‌ آموزنده‌اي‌ است‌ اي‌ كاش‌ به‌ قلم‌ روز بشه‌ اين‌ را ترجمه‌ كنند و رمان‌ خيلي‌ خوبيست‌ و زيباست‌ و آموزنده‌ هم‌ هست‌ يوضاسف‌ يك‌ شاه‌ هواس‌ پرست‌ فرعون‌ سيرته‌ اينطوري‌، بلوهر وزيرشه‌ منتهي‌ خيلي‌ باهوش‌ و با عقل‌ اين‌ دو نفر، بلوهر هر چي‌ فكر مي‌كنه‌ كه‌ از چه‌ راهي‌ من‌ وارد بشم‌ كه‌ يوضاسف‌ را متوجه‌ حقيقت‌ كنم‌ و از اين‌ خواب‌ غفلت‌ نجاتش‌ بدهم‌ و از اين‌ زندگي‌ حيواني‌ او را برهانم‌ و يك‌ خرده‌اي‌ متوجه‌ خدا او را بكنم‌ هيچ‌ راهي‌ به‌ نظرش‌ نمي‌رسه‌، يك‌ شب‌ پا مي‌شن‌ گردش‌ كنان‌ چون‌ يكي‌ از چيزهايي‌ كه‌ از آرزوهاي‌ آنهايي‌ كه‌ قدرتمندند و در فشارند يكي‌ وقتي‌ هوس‌ رياست‌ و قدرت‌ و اينها را زياد نكيند گرفتاري‌ داره‌ انسان‌ گاهي‌ ممكنه‌ در يك‌ پستي‌ وارد بشه‌ كه‌ نتونه‌ از در خونه‌ آزاد تا سر خيابان‌ همچين‌ تنها با خودش‌ بره‌ يك‌ نفر مسلح‌ وايسته‌ سر پيچ‌ جلو يكي‌ چپ‌ يكي‌ راست‌ حواسشون‌ جمع‌ باشه‌ كسي‌ اين‌ آقا را نزنه‌ و بااصطلاح‌ ماشينش‌ تحت‌ كنترل‌ و زندگيش‌ تحت‌ كنترل‌ و اين‌ طوري‌ با او آن‌ آزادي‌ كه‌ مطلوبترين‌ چيزهاست‌ براي‌ انسان‌ آن‌ آزادي‌ را از انسان‌ سلب‌ كنند خلاصه‌ اينها اكثرا است‌ كه‌ لااقل‌ همة‌ سلاطين‌ همة‌ رئيس‌ جمهورها دلشان‌ مي‌خواد پاشن‌ يك‌ وقتي‌ آزاد توي‌ خيابان‌ راه‌ بروند كسي‌ هم‌ نگاشون‌ نكنه‌ و كسي‌ هم‌ متوجة‌ اونها نباشه‌ و گاه‌ گاهي‌ هم‌ دوست‌ دارند كه‌ لباس‌ مبدل‌ حتي‌ بپوشند لباس‌ فقرا را بپوشند كه‌ مردم‌ اصلا توجهي‌ بهشون‌ نداشته‌ باشند.

 يك‌ شب‌ اين‌ دو نفر حركت‌ كردند آمدند توي‌ شهر گشتند تا رسيدند به‌ يك‌ خرابه‌اي‌ سابقها كه‌ وضع‌ مردم‌ از اين‌ هم‌ بااصطلاح‌ از اين‌ هم‌ مستضعفانه‌تر بود خوب‌ مردم‌ خانه‌هايي‌ درست‌ مي‌كردند يك‌ دخمه‌ هايي‌ درست‌ مي‌كردند اون‌ در اون‌ زير زمين‌ توي‌ اون‌ دخمه‌ زندگي‌ مي‌كردند بلوهر و يوضاسف‌ مي‌آين‌ كنار يك‌ دخمه‌اي‌ در يك‌ مقابل‌ يك‌ خرابه‌اي‌ مي‌بينند كه‌ يك‌ مرد و يك‌ زن‌ تو اين‌ خرابه‌ هستند سرگين‌ حيوانات‌ را جمع‌ كردند يك‌ پشتي‌ براي‌ خودشون‌ درست‌ كرده‌اند يك‌ كاسة‌ شكستة‌ كثيف‌ توي‌ يك‌ كوزة‌ پر از كثافت‌ شراب‌ ريختند و اون‌ زن‌ كثيفي‌ كه‌ سر تا پاش‌ پر از كثافته‌ اون‌ مي‌رخسه‌ و اون‌ آقا هم‌ به‌ اون‌ سرگين‌ حيوانات‌ تكيه‌ داده‌ و داره‌ مي‌خنده‌ و خوشه‌، يوضاسف‌ به‌ بلوهر گفت‌ اينها ديگه‌ به‌ چي‌ خوشن‌؟ اينجا بلوهر مي‌گه‌ كه‌ يك‌ عده‌ هم‌ هستند كه‌ من‌ تو را همانجور كه‌ ما اونها را مي‌بينيم‌ اونها ما را مي‌بينند، و اينجا مواعضش‌ را شروع‌ كرد و موعظه‌ها را پشت‌ سر هم‌ كه‌ اونچنان‌ از خدا بخواهيد كه‌ خداي‌ تعالي‌ خواب‌ ما ( قطع‌ نوار).

 اينجا غرق‌ مي‌شه‌ نجات‌ پيدا نمي‌كنه‌ و اوليا خدا مي‌ايستند و به‌ او نگاه‌ مي‌كنند و اقرقنا آل‌ فرعون‌ انتم‌ تنذرون‌ در زمان‌ ما اين‌ مسئله‌ خيلي‌ بيشتر شده‌ يعني‌ همانطوري‌ كه‌ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ والسلام‌ فرمود كه‌ هر چه‌ در بني‌ اسرائيل‌ اتفاق‌ مي‌افتد و افتاده‌ در بين‌ امت‌ پيغمبر اكرم‌ اتفاق‌ خواهد افتاد شما مي‌گيد كه‌ كي‌ دريا را براي‌ ما باز كردند كه‌ ما نجات‌ پيدا كنيم‌ و آل‌ فرعون‌ را در دريا غرقشون‌ كنه‌؟ مي‌بينيد كه‌ خيلي‌ روشن‌ اهل‌ دنيا در دريا غرق‌ شدند و حاضر هم‌ نيستند كه‌، اونها باز اقلا وقتي‌ كه‌ احساس‌ كردند دارند غرق‌ مي‌شن‌ يك‌ يا اللّهي‌ گفتند اين‌ بدبختها كه‌ اهل‌ دنيا و جاه‌ و رياست‌ هستند و به‌ ياد خدا نمي‌افتند و پشت‌ سر امام‌ زمانشون‌ حركت‌ نمي‌كنند و در صراط‌ مستقيم‌ دين‌ راه‌ نمي‌رفتند و معصيت‌ خدا را مي‌كنند و واجباتشون‌ را انجام‌ نمي‌دهند اينها اين‌ بدبختها به‌ فكر اينكه‌ غرق‌ هم‌ شدند نمي‌افتند.

 واقرقنا آل‌ فرعون‌ انتم‌ تنذرون‌، خدايا به‌ آبروي‌ خاندان‌ عصمت‌ عليهم‌ الصلاة‌ والسلام‌ و به‌ آبروي‌ فاطمة‌ مرضيه‌ سلام‌ اللّه‌ عليها، ما را از خواب‌ غفلت‌ بيدار كن‌ و ما را پشت‌ سر امام‌ زمانمون‌ قرار بده‌ و در صراط‌ مستقيم‌ دين‌ قرار بده‌ و خداي‌ تعالي‌ اينجا كه‌ خطاب‌ به‌ بني‌ اسرائيل‌ مي‌كنه‌ از باب‌ گله‌ است‌ اي‌ بني‌ اسرائيل‌ ما اين‌ برنامه‌ها را براي‌ شما پياده‌ كرديم‌ و اذ واعظناموسي‌ اربعين‌ ليله‌ چهل‌ روز حضرت‌ موسي‌ را دعوت‌ كرديم‌ كه‌ براي‌ شما كتاب‌ بياره‌ انجيل‌ بياره‌ ثم‌ التخذتم‌ العجل‌ بعد از چهل‌ روز كه‌ حضرت‌ موسي‌ آمد ديد كه‌ هم‌ شما مردمي‌ كه‌ از دريا نجات‌ پيدا كرديد و از اين‌ گرفتاريها نجاتتون‌ داديم‌ شما اجل‌ را گوساله‌ را به‌ عنوان‌ خدا انتخاب‌ كرديد ثم‌ التخذتم‌ العجل‌ من‌ بعده‌ و انتم‌ ظالمون‌ من‌ چون‌ نمي‌دانستم‌ و يادم‌ نبود بعد چيه‌ ايشون‌ گفتن‌ نه‌ اينكه‌ من‌ مي‌خواستم‌ از ايشون‌ سوال‌ كنم‌ نه‌ من‌ خودم‌ يادم‌ رفته‌ بود وانتم‌ ظالمون‌، و شما ظالم‌ بوديد خيلي‌ بده‌ چند روز اماممون‌ پيش‌ ما نباشه‌، چند روز تو سر ما پتك‌ نزنن‌، مي‌گن‌ اين‌ فيلها را وقتي‌ مي‌خواهند ياد هندوستان‌ نكنند مرتب‌ هي‌ تو سرشون‌ با چكش‌ بزنن‌ تا هواسشون‌ مواظب‌ راه‌ خودشون‌ باشند باز در اون‌ آدمي‌ كه‌ همهش‌ بايد تو سرش‌ بزنن‌، بعضيها را واقعا بايد كتك‌ زد تا آدم‌ بشوند تا نباشد چوب‌تر فرمان‌ نيارد، واقعا بعضيها اينجوريند آخر چرا ما بايد اينطور باشيم‌؟ چرا بايد حتما از يك‌ كسي‌ بترسيم‌ تا با ترس‌ به‌ طرف‌ خدا بريم‌؟ ثم‌ التّخذتم‌ العجل‌ كرم‌ تربيت‌ موسي‌ نبود هارون‌ بود حضرت‌ هارون‌ هر چي‌ گفت‌، گفتن‌ ما خودش‌ را قبول‌ مي‌كنيم‌ به‌ زور داشتيم‌ از روي‌ ترس‌ قبولش‌ داشتيم‌، تو كه‌ ديگه‌ حالا نمايندة‌ او هستي‌ و جانشين‌ او هستي‌ و بهت‌ اعتنا نمي‌كنيم‌.

 عين‌ همين‌ جريان‌ دربارة‌ حضرت‌ امير المومنين‌ عليه‌ الصلاة‌ والسلام‌ شد، حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ فرمود حضرت‌ علي‌ بن‌ ابي‌ طالب‌ عليهم‌ السلام‌ ايشان‌ به‌ منزلت‌ هارون‌ من‌ موسي‌ علي‌ براي‌ من‌ به‌ منزلة‌ هارون‌ از موسي‌ است‌، الا انّه‌ لا نبي‌ بعدي‌ فرق‌ من‌ و حضرت‌ موسي‌ اين‌ است‌ كه‌ حضرت‌ موسي‌ بعدش‌ پيغمبر بود بعد از من‌ پيغمبري‌ نخواهد آمد الا انّه‌ لا نبي‌، حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ كه‌ از دار دنيا رفت‌ اگر مردم‌ بني‌ اسرائيل‌ سي‌ روز صبر كردند آخه‌ بني‌ اسرائيل‌ سي‌ روز صبر كردند حضرت‌ موسي‌ هم‌ بنا بود سي‌ روزه‌ برگرده‌، ولي‌ يك‌ ده‌ روز خدا اضافه‌ كرد خوشا به‌ حال‌ مهماني‌ كه‌ به‌ مهماني‌ رفت‌ صاحبخانه‌ هي‌ اين‌ پا اون‌ پا مي‌كنه‌ كه‌ كي‌ پا مي‌شه‌ بره‌ حالا اينكه‌ به‌ بااصطلاح‌ اون‌ مهمانش‌ را دوست‌ نداره‌ مي‌گه‌ زودتر بره‌ چرا نشسته‌؟ چرا معتطل‌ كرده‌؟ اما يك‌ مهمان‌ عزيزي‌ اگر آمد توي‌ خانه‌اتان‌ و شما خيلي‌ او را دوست‌ داشتيد يك‌ ناهار دعوتش‌ كرديد شب‌ هم‌ نگهش‌ مي‌داريد فردا شب‌ نگهش‌ مي‌داريد حضرت‌ موسي‌ را خدا سي‌ روز دعوت‌ كرده‌ ولي‌ وهاربنا موسي‌ سلاسين‌ ليله‌ و اتمناه‌ بالعرش‌ مي‌خواست‌ خداي‌ تعالي‌ محبتش‌ را به‌ حضرت‌ موسي‌ برسانه‌ ده‌ روز هم‌ نگهش‌ داشت‌ ده‌ روز اضافه‌، در روز دهم‌ سوژه‌ دست‌ سامري‌ آمد كه‌ بله‌ اگر حضرت‌ موسي‌ راست‌ مي‌گفت‌ فرار مي‌كرد اگر راست‌ مي‌گفت‌ آمده‌ بود، پس‌ بياييد من‌ يك‌ برنامه‌اي‌ براتان‌ پياده‌ كنم‌ و در اين‌ ده‌ روز باقي‌ مانده‌ كه‌ حضرت‌ موسي‌ دير كرد اينها گوساله‌ پرست‌ شدند.

 اما اين‌ امت‌ پيغمبر اكرم‌ خدا بعضيهاشان‌ را لعنت‌ كند بعد از پيغمبر اكرم‌ سه‌ روز هم‌ طاقت‌ نياوردند، سه‌ روز طاقت‌ نياوردند، بلكه‌ بعضي‌ مي‌گن‌ هنوز جنازة‌ پيغمبر اكرم‌ توي‌ خانه‌ بود كه‌ اينها رفتند و سامري‌ امت‌ كه‌ خدا لعنتش‌ كنه‌، هذا السامري‌ و العجل‌، فاطمة‌ زهرا سلام‌ اللّه‌ عليها خطاب‌ مي‌كنه‌ كه‌اي‌ مردم‌ مسلمان‌ اين‌ سامري‌ است‌ ابي‌ بكر هم‌ گوسالشه‌ هذا السامري‌ و العجل‌ يك‌ وقتي‌ با علماي‌ معروف‌ در يك‌ مجلسي‌ در تهران‌ بوديم‌ اوشان‌ معتقد بود كه‌ اولي‌ بدتر از دوميه‌ گفتم‌ نه‌ طبق‌ كلام‌ فاطمة‌ زهرا سلام‌ اللّه‌ عليها دومي‌ بدتر از اولي‌ است‌ چون‌ تشبيه‌ حضرت‌ زهرا اين‌ طوريه‌ كه‌ اين‌ سامريه‌ و او گوسالشه‌ و  مردم‌ را به‌ اين‌ گوساله‌ دعوت‌ مي‌كنه‌ و روز سوم‌ گوساله‌ را به‌ عنوان‌ خليفة‌ پيغمبر معرفي‌ كردن‌ و آمدند در خانة‌ فاطمة‌ زهرا سلام‌ اللّه‌ عليها را آتش‌ زدند و علي‌ بن‌ ابي‌ طالب‌ را براي‌ پرستش‌ گوساله‌ دعوت‌ كردند خيلي‌ عجيبه‌، به‌ خدا قسم‌ مصيبتي‌ بالاتر از مصيبت‌ فاطمة‌ زهرا در عالم‌ نبوده‌، من‌ گفتم‌ شما فكر نكنيد براي‌ سيلي‌ خوردن‌ و براي‌ بازو شكستن‌ و براي‌ پهلو شكستن‌ اين‌ همه‌ فاطمة‌ زهرا در مقابل‌ دشمنان‌ مي‌ايسته‌ و حرف‌ مي‌زنه‌ نه‌، اين‌ صورت‌، صورت‌ خداست‌ وجه‌ اللّه‌ الاكبر اين‌ پهلو جنب‌ اللّه‌ بود، اين‌ دست‌ يد اللّه‌ بود دست‌ خدا را شكستند به‌ صورت‌ خدا سيلي‌ زدند پهلوي‌ خدا را به‌ درد آوردن‌  اينها جمع‌ شدن‌ دين‌ مقدس‌ اسلام‌ را مي‌خوان‌ از بين‌ ببرند لذا فاطمة‌ اطهر با همة‌ اون‌ فشارهايي‌ كه‌ روش‌ آمده‌، آمده‌ در ميان‌ مسجد ايستاده‌ صدا مي‌زند خطبه‌ مي‌خواند كه‌ اون‌ خطبة‌ غرا را فاطمة‌ زهرا خواند اترس‌ اباك‌ و الا ارث‌ تو مي‌گي‌ كه‌ پيغمبر ارث‌ نمي‌گذاره‌ اولا اين‌ ارث‌ نبود فدك‌ ارث‌ نبود وقتي‌ كه‌ آية‌ شريفة‌ و حاف‌ ذي‌ القربا وحق‌ نازل‌ شد كه‌ به‌ ذي‌ القربا حقش‌ را بهش‌ بديد، پيغمبر اكرم‌ فدك‌ را به‌ فاطمة‌ زهرا بخشيد ارث‌ نبود اينيكه‌ حضرت‌ زهرا روي‌ ارث‌ صحبت‌ مي‌كرد چون‌ مي‌خواست‌ اين‌ را به‌ عنوان‌ ارث‌ و همة‌ مالميك‌ را به‌ فاطمة‌ زهرا سلام‌ اللّه‌ عليها را مصادره‌ كنه‌، و لذا فاطمة‌ زهرا سلام‌ اللّه‌ عليها روي‌ ارث‌ رفته‌ صحبت‌ مي‌كنه‌ يك‌ روايتي‌ جعل‌ كرد در منبر ابي‌ بكر كه‌ من‌ از پيغمبر پدر شما شنيدم‌ به‌ فاطمة‌ زهرا گفت‌ كه‌ نحن‌ معاشر الانبيا لا نورث‌ ما جمع‌ انبيا ارثي‌ براي‌ بچه‌ هامون‌ باقي‌ نمي‌گذاريم‌ وما تركناه‌ صدقه‌ هر چه‌ داريم‌ صدقه‌ است‌ و بايد در راه‌ خدا به‌ مردم‌ داد بايد مصادره‌ بشه‌ حضرت‌ زهرا چند آيه‌ از قرآن‌ براي‌ ابي‌ بكر كه‌ مي‌خواند كه‌ ورث‌ سليمان‌ داود حضرت‌ سليمان‌ از حضرت‌ داود ارث‌ برد كي‌ از كي‌ ارث‌ برد اينها چيه‌ آخه‌؟ بعد مي‌فرمايد تو از پدرت‌ ارث‌ مي‌بري‌ من‌ از پدرم‌ ارث‌ نبرم‌، و بعد هم‌ اين‌ زمين‌ را به‌ من‌ بخشيده‌ است‌ پيغمبر اكرم‌ گفت‌ شاهد بيار يك‌ نفر پيدا نشد كه‌ جرأت‌ اين‌ را بكنه‌ كه‌ بياد شهادت‌ بده‌ كه‌ بله‌ من‌ شاهدم‌ كه‌ رسول‌ اكرم‌ اين‌ زمين‌ را به‌ فاطمة‌ زهرا بخشيد، شاهدهايي‌ كه‌ حضرت‌ زهرا آورد حضرت‌ علي‌ بن‌ ابي‌ طالب‌ و امام‌ حسن‌ و امام‌ حسين‌ يك‌ جسارتي‌ ابي‌ بكر اونجا به‌ فاطمة‌ زهرا مي‌كنه‌ كه‌ چون‌ كسي‌ جرات‌ نمي‌كنه‌ روي‌ منبر بگه‌ شماها نشنيديد ولي‌ توي‌ كتابها نوشته‌ شده‌ بنده‌ هم‌ نمي‌توانم‌ بگم‌ به‌ خدا قسم‌ اين‌ بالاترين‌ مصيبتهاست‌ كه‌ روز سوم‌ پيغمبر در مسجد فاطمة‌ زهرا در مقابل‌ اين‌ مردم‌ ايستاده‌ داره‌ اولا فاطمة‌ معصومه‌ كسي‌ كه‌ آية‌ تطهير برش‌ نازل‌ شده‌ كسي‌ كه‌ يك‌ كلمه‌ بر خلاف‌ حق‌ يا بر طبق‌ ميل‌ نفسش‌ نمي‌گه‌ اين‌ شخص‌ بياد يك‌ حرفي‌ بزنه‌ يك‌ پيشنهادي‌ يك‌ مسئله‌اي‌ را مطرح‌ بكنه‌ اون‌ از خدا بي‌ خبر اون‌ گوسالة‌ نافهم‌ اون‌ حيوان‌ بي‌ شعور اون‌ جسارت‌ را به‌ فاطمة‌ زهرا كرد كه‌ فاطمة‌ زهرا آنچنان‌ متاثر بشه‌ كه‌ جراحات‌ السلاله‌ التيام‌ و لا يرتاما جرح‌ السان‌ گاهي‌ زخم‌ شمشير التيام‌ پذيره‌ اما زخم‌ زبان‌ التيام‌ پذير نيست‌، حالا نمي‌دانم‌ مني‌ كه‌ مي‌بينيد متاثر شدم‌ و حالم‌ منقلب‌ شد چون‌ ديده‌ام‌ در كتاب‌ كه‌ اون‌ ملعون‌ چه‌ جسارتي‌ كرد به‌ فاطمة‌ زهرا. فاطمه‌ آمد در ميان‌ خانه‌ نشست‌ دائما با حال‌ گريان‌ و ناراحتي‌ بود اون‌ هم‌ براي‌ اينكه‌ چرا بايد بعد از پيغمبر اكرم‌ اينچنين‌ و به‌ اين‌ سرعت‌ مردم‌ از خليفه‌ به‌ جانشين‌ او دست‌ بكشند و گوساله‌ پرست‌ بشن‌.

 شايد همين‌ ايام‌ بوده‌ كه‌ ديگه‌ فاطمه‌ در ميان‌ خانه‌ از پا در مي‌آيد شايد در اين‌ ايام‌ ديگه‌ نمي‌تواند از منزل‌ خارج‌ بشه‌، برود در خارج‌ از شهر بنشيند و گريه‌ كند و اشك‌ بريزد و صداي‌ مظلوميتش‌ را بعد از هزار و چهار صد سال‌ به‌ گوش‌ ما مردم‌ امسال‌ برساند يا فاطمة‌ الزهرا شب‌ جمعه‌ است‌ امشب‌ مي‌خوايم‌ همتون‌ با حوائج‌ از اين‌ مجلس‌ خارج‌ بشيد چراغها را خاموش‌ كنيد حال‌ عزايي‌ به‌ خودمون‌ بگيريم‌، اينها توقع‌ دارند يك‌ قدمي‌ يك‌ كرمي‌ نمايي‌ آقا جان‌ كرم‌ بفرما تخلل‌ كني‌، در مجلس‌ ما تشريف‌ بياوري‌ خانه‌ خانة‌ توست‌، آقا جان‌ ما از خودمان‌ چيزي‌ نداريم‌ ما هر چه‌ داريم‌ از شماست‌ اطرفيانمون‌ حتي‌ وجودمون‌ هستيمون‌ مربوط‌ به‌ شماست‌ يا صاحب‌ العصر يا صاحب‌ الزمان‌ .

 بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحيم‌ الهي‌ عظم‌ البلا شب‌ جمعه‌ است‌ مي‌خوام‌ امشب‌ بعد از اينكه‌ چندين‌ هفته‌ يا چند ماه‌ اين‌ مجلس‌ تعطيل‌ بوده‌ شما عاشقان‌ حضرت‌ بقيه‌ اللّه‌ اصرار كرديد و اين‌ مجلس‌ را برپا كرديد بياييم‌ از اين‌ هفته‌ انشاء اللّه‌ يك‌ جايي‌ ديگه‌ اين‌ مجلس‌ را برپا كنيم‌ از اول‌ مجلس‌ دلم‌ مي‌خواد دوستان‌ زودتر بيان‌ اينكه‌ فكر كنند در هفته‌ يك‌ شب‌ مي‌خوان‌ در كنار امام‌ زمانشون‌ بنشينند اگر يك‌ چنين‌ فكر كنيد سخت‌ شما كه‌ شب‌ جمعه‌ برسد و من‌ بروم‌ و كنار امام‌ زمان‌ و به‌ خدا قسم‌ اگر با اين‌ فكر در دورة‌ هفته‌ باشيد آقا اينقدر بي‌ توجه‌ و كم‌ لطف‌ و كم‌ محبت‌ نيستند بلكه‌ بسيار بيشتر از شما توجه‌ به‌ شما دارند و شايد اين‌ مجلس‌ ما منور به‌ جمال‌ آقامون‌ حجة‌ بن‌ الحسن‌ روحي‌ بشود اما اگر سستي‌ كرديد من‌ مي‌دونيد اخلاقم‌ اين‌ نيست‌ كه‌ اصرار داشته‌ باشم‌ خيلي‌ جمعيت‌ داشته‌ باشد مجلسمون‌ يكي‌ مرد جنگي‌ به‌ از پدر ولي‌ با حال‌ باشيد با اخلاص‌ باشيد با توجه‌ باشيد يا بقية‌ اللّه‌، من‌ گاهي‌ از شماها را مي‌شناسم‌ كه‌ اين‌ طوري‌ هستيد اگر همتون‌ را نشناسم‌ كه‌ اين‌ طور پا حرف‌ من‌ باشيد ولي‌ جمعي‌ از شماها را مي‌شناسم‌ كه‌ همين‌ طوريد يا بقية‌ اللّه‌. بزرگترين‌ آرزومان‌ اين‌ است‌ كه‌ يك‌ لحظه‌ چشممون‌ به‌ جمال‌ شما بيافتد به‌ حق‌ حق‌ قسم‌ بعضي‌ از اين‌ مرد و زن‌ اينطوري‌ هستند كه‌ اگر ميلياردها ثروت‌ داشته‌ باشند حاضرند همه‌اش‌ را بدهند يك‌ لحظه‌ نيم‌ ثانيه‌ جمالش‌ را ببينند به‌ خدا قسم‌ خودتان‌ بهتر از مي‌دانيد كه‌ جمعي‌ از اين‌ جمع‌ اين‌ طور هستند آقا جان‌ كرم‌ نما مولاي‌ كرم‌ نماو فرود آي‌ كه‌ خانه‌ خانة‌ توست‌، ما چيزي‌ از خودمون‌ آقاجان‌ نداريم‌.جانمون‌ به‌ فدات‌.

 بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الهي‌ عظم‌ البلاء. و برح‌ الخفاء و انكشف‌ الغطاء و انقطع‌ الرجاء و ضاقت‌ الارض‌ و منعت‌ السماء و انت‌ المستعان‌ و اليك‌ المشتكي‌. و عليك‌ المعول‌ في‌ الشدة‌ و الرخاء اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد اولي‌ الامر الذين‌ فرضت‌ علينا طاعتهم‌ و عرفتنا بذلك‌ منزلتهم‌ و فرج‌ عنا بحقهم‌ فرجا عاجلا قريبا كلمح‌ البصر او هو اقرب‌ من‌ ذلك‌. يا محمد يا علي‌. يا علي‌ يا محمد. اكفياني‌ فانكما كافيان‌. و انصراني‌ فانكما ناصران‌. يا مولانا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولانا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولانا يا صاحب‌ الزمان‌. الغوث‌ الغوث‌ الغوث‌. ادركني‌ ادركني‌ ادركني‌. الساعه‌ الساعه‌ الساعه‌. العجل‌ العجل‌ العجل‌.

          

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *