۷ رمضان۱۴۱۳ قمری -محاسبه و مراقبه اخلاق ۳۹
محاسبه و مراقبه اخلاق 39
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم). و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجة ابن الحسن روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
مراقبت اين است كه انسان در شبانه روز دائما مواظب اين جهت باشه كه كاري بي فايده نكنه. در مرحلة اول كارهاي عمدهاش، مراقبت بكنه كه در كارهاي مهم لااقل كاري كه يا براي دنياش يا براي آخرتش فايدهاي نداره انجام نده. به جهتي كه وقت انسان خيلي گرانه، خيلي گرانقيمته و آدمي كه وقتش را اتلاف ميكنه جزء مبذرين و از اخوان شياطين است. ان المبذرين كان من اخوان الشياطين. شما هر چيزي را كه اسراف بكنيد كه پاية اسراف در وقت نميرسه. به جهتي كه هر چه كه از بين ببريد باز جاش ممكنه كه انسان به هر حال يك قدري تلاش بيشتري بكنه يا پولش را از بين ببره يا تلاش بيشتري بكنه اون پول را به دست بياره جاش. اما وقتتون را به هيچ وجه نميتونيد تأمين كنيد. به خاطر اين كه وقت گذشت ديگه و اسراف در وقت، ولو اينكه يك لحظه باشه اين بسيار بده و از گناهان بسيار زشتي است كه انسان را از رسيدن به كمالات عقب مياندازه.
مثلا شما يك روز بي جهت يك جايي بيكار نشستيد هيچ كاري نميكرديد. اين از كساني كه به طرف خدا ميخوان حركت كنند اتلاف وقته. در شبانه روز هر كاري كه ميكنيد. حالا عرض ميكنم جزييش را هم بعد عرض ميكنم خدمتتون. هر كاري كه ميكنيد بايد مراقبت كنيد كه كار با فايدهاي باشه. يا فايدة اخروي داشته باشه، ثوابي داشته باشه خدا دوست داشته باشه مثلا. يا فايدة دنيايي داشته باشه. يعني مثلا البته فايدة دنيايي منظور فايدة دنيايي حلال.
اگر شما فرض كنيد كه ده دقيقه در يك جا بيكار، بيكار نشستيد. از خودتون هم سؤال كرديد خوب من در اين مدتي كاري كه فايدهاي براي دنيا و آخرتم داشته باشه كردم؟ جواب خودتون اين است كه هيچي. اون شخص در اين ده دقيقه فرسخها از رسيدن به كمالات عقب افتاده. مخصوصا اونهايي كه يك خرده هم سنشون كمتره، پايين تره بيشتر مراقب باشند كه ضررشون در آينده كم باشه و اونهايي هم كه سنشون بيشتره چون فرصتشون كمتره باز بيشتر بايد مواظب باشند كه از وقتشون استفاده بكنند و مراقبت كامل. حالا مثلا من يك شبانه روز را براتون مراقبتش را عرض ميكنم كه يك فرد سائر الي الله كسي كه ميخواد به سوي خدا سير بكنه در يك شبانه روز چكار بايد بكنه. بقيهاش را ديگه خودتون قياس بكنيد. از اول مغرب مثلا. خوب اول مغرب مراقبت داشته باشه كه نماز مغرب و عشائش را اول وقت بخونه. بعد يك مطالعهاي، اگر در منزل با زن و بچهاش يك جوري صحبت كنه كه اينها ازش لذت ببرند از معاشرت بااو استفاده بكنند. اخلاق خوشي توي خانه داشته باشه. به شماها آقايون توصيه ميكنم. اين را هم به شما آقايون ميگم به خانمها هم گفتهام كه جوري رفتار بكنيد توي خانه تون، توي زندگيتون كه همه بگن از وقتي كه ايشان جزء سالكين الي الله شده خيلي عوض شده. خيلي خوب شده. الحمد الله اكثرا همين طورند.ولي گاهي مراقبت نيست يعني مثلا فرض كنيد كه توي كوچه و بازار با رفقا خيلي خوب، خيلي خوش اخلاق، بي حوصلگيها را ميبره خونه، بي حاليها را ميبره خونه. بد اخلاقیها را ميبره خونه. اين بر خلاف دستور اسلامه و مراقبت بايد داشته باشه كه وقتي بره خونه اگر بد اخلاق هم هست خوش اخلاق بشه. اگر بي حوصله هم هست حوصله دار بشه. خدمتون عرض شود كه دلش ميخواد امر و نهي بكنه اينجا را استثنا كنه.
هيچ وظيفه شما نداريد اين را جدي ميگم اگر مراقبت كنيد و طبق دستور اسلام عمل بكنيد و تو صراط مستقيم باشيد هيچ وظيفه نداريد به زنتون بگيد كه بيا مثلا اين لباسم را درآوردم بگير بذار سر جا لباسي. يك وقت هست خودش محبت ميكنه ميياد ميگيره، خوب. محبته، گذشته. هيچ وظيفه نداريد بگيد غذا درست كردي يا نه؟ اينهايي كه ميگم اقلا يك جوري نباشه كه مثلا فرض كنيد كه بلد باشيد و عمل نكنيد ونه. هيچ وظيفة امر يا نهي يا بداخلاقی يا تندي نسبت به زن و بچه اتون به هيچ وجه نداريد. آنها لوس ميشن خوب بشن. يعني چه؟ تو چرا لوس بشي اشكال نداره اما آنها لوس بشن اشكال داره! چطور تو كه ميري اونجا باصطلاح تنبل مياندازي و ميافتي و خدمتتون عرض شود بايد بيان پذيرائيت بكنند، تو زن و بچه لوست كردند، اين اشكال نداره. آنها لوس بشن اشكال داره؟! يك وقت هست، گذشته، صفاست، محبته، اين با قربون صدقه رفتن شما همة كار شما را ميكنه. شما هم همة كار او را انجام ميديد. اين حسابش، دو تا رفيق هم همينطورند. اما زن انسان، توي خونة انسان، شريك زندگي شماست نه اسير شما. دربارة زن بهتون عرض كنم يك شريك زندگي شماست با اين فرق كه شما واجب است غذاي او را بدي، لباس او را بدي، مسكن او را بدي، مطابق شئوناتش همها، و هيچ دستوري هم بهش ندي. ايني هم گفتند اگر از خونه رفت بيرون بدون اجازة شما اين علتش علت داره. يه علتي داره. اينكه زن در اجارة شما فرض كنيد، در مقابل مهر و غذا و لباس و مسكن، يك برنامه بايد شما داشته باشيد كه هر وقت شما اراده كرديد كه مثلا از او تمتع بگيريد، او آماده باشه. خوب با رفتنش بيرون از خونه آمادگيش را از دست ميده. فقط از اين جهت. و الا علت ديگهاي نداره. اگر اين جهت نبود، مثل اين فرض كنيد كارگري كه شما آورديد پول هم بهش داديد ميگيد آقا از حالا تا دو ساعت ديگه بايد تحت اختيار من باشي. اين در اين دو ساعت حق اينكه از اختيار شما خارج بشه نداره. منتهي او تمام عمرش را اگر ازدواج دائم باشه تمام عمرش را در اختيار شما قرار داده اگر موقت باشه همان ساعت، همان روري كه، سالي كه تعيين ميشه.
خيلي بايد اين جهت را انشاء الله بايد كوشش بكنيد مراقبت اينطوري. خواب را هيچ وقت، شما تا ميتونيد به سراغ خواب نريد. يعني مثلا ساعت ده دراز كشيديد. همين ديروز خود من بعد از نماز صبح هر چي چشمهام را روي هم گذاشتم، اين برنامة هر روزه منه، خوب خوابم نميبره.گفتم بهتر. پا شدم يك كتابي بود ميخواستم تصحيحش كنم تمامش كردم. امروز صبح باز به عكس شد تا ساعت نه من خوابم برده بود. خوب نه از ديروز ناراحت بودم كه چرا خوابم نبرده، نه از امروز ناراحت بودم كه چرا خوابم برده. خواب بايد مثل غذاست. به ندازة نياز بدن انسان بايد انسان بخوابه. هيچ غصه هم نخوريد. چند چيز را شماها ديگه نبايد غصه بخوريد. يكي اينكه چرا من خوابم ببره زياد. يكي ديگه اينكه چرا اشكم نميياد. بعضيها ميگن چرا ما اشكمون نميياد تو روضه. دلت ميشكنه؟ بله ولي اشكم نميياد. خوب نياد. ميخواي اشكت بياد يك خردهاي پياز خدمت شما عرض شود آب پيار ميزنند به چشم زود اشكت ميياد. آخه وقتي اشكي كه، يا دل نشكسته اشك بياد فايدهاي نداره دل بشكنه اشك هم نياد فايده داره. اينطوري. خدمتون عرض شود كه بعد هم پس ميخوابيد. يك جوري هم ميخوابيد كه براي نماز شب بلند بشيد. چون نماز شب خيلي مهمه. نماز شبتون را بخونيد، نماز صبحتون را هم بخونيد و بعد هم مشغول كارهاي روزانهتون بشيد و دقيقا مراقب داشته باشيد كه در يك لحظه حتي كم كم به اينجا ميرسه كه يك لحظه كار بي فايده نكنه.
بعضيها را من ديدم يك كلمه را، آدم خوب فهميده ديگه، فهمش همراهشه ده دفعه يك كلمه را تكرار ميكنه. اين يك دفعهاش لازم نه مرتبة ديگهاش بيخود. اين كه ميگن سمت داشته باشيد كم حرف بزنيد براي اينه. پر حرف، حرف بيخود زياد ميزنه. حرفهاي بي فايده زياد ميزنه. يك كسي ميگفت به من كه من نميدونم به مادر شوهرم يك خانمي بود چند روز قبل، هميشه دعوا ميكنيم. با خواهر شوهرم هم همين طور هر كس پيش من مينشينه بدش ميياد. گفتم كه گوش ميكني به حرف من يا نه؟ گفت، بله. گفتم كم حرف بزن. وقتي انسان با مادر شوهرش زياد حرف زد بالاخره توي حرفها يك حرفي ميزنه ميگه به من داشت، كنايه به من داشت. كم حرف بزن. كم حرف زدن خودش عزت ميياره. قرآن ميگه و قولو لناس حسني. براي مردم حرف نيك بزنيد حرف خوب زيادي. يعني اگر شما زياد حرف زديد، هر چيزي كه زياد باشه ارزش نداره. شما حرف زياد كه زديديد حرفهاتون بي ارزش ميشه. نيكو حرف بزنيد، حرف نيكو بزنيد. حساب بكنيد كه حرفهايي كه ميزنيد روي چه حسابي، چي ميگيد. و مراقبت شديد خلاصهاش. هر كسي مربوط به خودشه. مراقبت شديد كه يك كار بيفايده، يك كلمه اضاغه نگيد. يك كلمه گفتي طرف هم فهميد، تكرار ديگه نكنيد. اين كه تكرار بده مال اينه كه خوب يك كلمه گفتي فهميد ديگه ديگه نميخواد اصرار بكنيد.
حرفها را روي حساب بزنيد كارها را روي حساب بكنيد. و مراقبت. ببينيد يك مثالي براي مراقبت بزنم براتون، كه بايد مراقبتتون اين طور عادت و ملكتون بشه. يك راننده پشت فرمان ماشين نشسته، اين داره مسافرتي ميره، مراقبت داره كه از جاده منحرف نشه. حالا در عين اين كه داره با رفيقش هم صحبت ميكنه. اما در عين حال علائم راهنمايي را رعايت ميكنه. ميبينيد همين جور كه داره صحبت ميكنه ميبينيم ميايسته. چرا وايستاد ميگيم چيه چرا وايستادي؟ ميگه چراغ قرمزه. ميبينيد فرمان را پيچوند. ميگيد چيه؟ ميگه اينجا گردش به چپ يا گردش به راسته. اطراف را نگاه ميكنه. ميگيم چرا نگاه ميكني؟ ميگه اين جا چهار راه مثلا احتمال آمدن ماشينه. در عين اين كه ممكنه غافل بشه، در عين حال مراقبت داره. اگر مراقبت نداشته باشه پشت فرمان نشسته، نهصد كيلومتر راهه تا تهران مثلا اين يك جايي بالاخره تصادف ميكنه. مراقبت اينه. مثل يك راننده كه پشت فرمان ماشين نشسته و نيم ميليمتر فرمون را حتي به طرف راست يا چپ نميپيچونه. دوم محاسبه چيزي كه خيلي باز ضروريه. حساب بكنيد محاسبه. حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا. از صبح تا حالا موقع خوابتون هست تا حالا چند تا كار بيفايده كرديد چند تا كار با فايده؟ شما انشاء الله گناه كه نميكنيد. ما كارهاي پر فايده و بي فايده تون را حساب ميكنيم. فلان كار ما بي فايده بود. چرا، چه فايدهاي داشت؟ فردا نكنيد ديگه. محاسبه معناش اينه.
فلان حرف را من بيخود زدم، ديگه نزن. فلان جا بيخود نگاه كردم، ديگه نكن. فلان صدا را بيخود شنيدم، ديگه نشنو. همين طور. وقتي انسان محاسبه كنه ميبينه هفت، هشت كار بيخود، همين بخود كلمة منقولي است. من اين كار را بي خود كردم. ضررش زياد باشه ميگهاي كاش نكرده بودم. خوب اين كارهاي بيخود را از زندگيت جمع كن. اينها براي يك سالك الي الله گناهه. يعني مثل كسي ميمونه كه با يك غافلهاي حركت كرده و داره به طرف يك مسافرتي ميره مثلا يك نيم ساعتي بيخود كنار جاده خواسته بنشينه. حالا همه دارن ميرن اين نشسته. همان يك لحظه غافل شدم صد سال راهم دور شده.
همان من را از راه انداخت. اين ديگه از برنامه خارج شد. محاسبه بكنيد مبادا كار بيخود، كار بي فايده، كار كم فايده. آخه گاهي ميشه انسان ميگه نه فايده داشته. چه فايده داشته اين كارت. يك جواني را ازش پرسيدم تو چكار ميكني؟ گفته كه اتوبوسهاي شهري بود يك قران ميگرفتند، از دم بست ميبردنتون كنار خيابون بهش گفتم تو چكار ميكني؟ گفت من كمك راننده هستم. خوب روزي چقدر بهت ميدن؟ گفت روزي هشت قران. گفتم پس اينجا چكار ميكني، گفت كه پول كه بهم نميدن من يك قران از دم بست سوار ميشم تا اون ور خيابان. ايني كه پاي ركاب ماشين وايمي ايستاد و داد ميزد اينها را حساب ميكرد من كه پول ازش نميگرفتم باز يك قران از سوار ميشم مييام اينجا. همين جور يك قرآنهارا حساب كرده بود و يك چيزي شده بود. اينجوري. اين فايدهها اينها فايدههاي موهومه. وقتش را انسان بايد حساب كنه، چقدر قيمت داره. خرجي كه كرده بايد حساب كنه ببينه چقدر خرج كرده. خدمت شما عرض شود كه اگر همين كار را يك جور ديگه انجام ميداد، محاسبه ميكنه. محاسبه و مراقبت هر دو با هم باشه. آقا تو الان اين جوان، اين هر كس تو الان صبح تا غروب بري، فرض كنيم يك با همين موقعيت يك كار ديگهاي بكني چقدر درآمد داري؟ اين قدر. حالا اينجا يك چيزي داري. حساب داشته باشه. خرجش و دخلش و اهل كمال.
اصلا ببينيد علي بن ابيطالب ميفرمايد كه الكمال كل الكمال.همة كمال. اتفقه في الدين. اين معناش خيلي، انسان در دينش فهم داشته باشه، بفهمه دينش را. يعني فكر بكنه توي دينش. و تقدير المعيشه. آقا تقدير بكنه معيشتش را. معيشت تنها پول نيست. يعني تمام زندگيش را تقدير بكنه، اندازهگيري بكنه. الان شما شروع ميكنيد به يك كاري اين كار دو ساعت طول ميكشه شما يك ساعت بيشتر وقت نداريد. بيخود كردي كه اين چيزي را كه دو ساعت وقت ميخواد تو در ظرف يك ساعت، اگر يك وقت ديگهاي انجام ميدي نصفش را الان شروع كن ولي نه يك ساعت بيشتر وقت نداري، تو دو ساعت بايد روي اون كار بكني. اين را ولش كني بري يك كار ديگهاي بكني. يا تقدير معيشت نكردي. معيشت از به اصطلاح عيش ميياد معناي زندگي. يعني به اندازة زندگي را بلد نبودي. يا سه ساعت وقت داري يك كاري را نيم ساعته ميكني بقيهاش را بيكار مينشيني. اين هم غلطه. حساب بكنه انسان، نظم بده به كارهاش. اين كار من يك ساعت طول ميكشه يك ساعت هم وقت دارم دقت بكنيد خوب اين جا ميافته توي اين. يك ساعت، اين كار قايدهاش اين است كه طول ميكشه. دو ساعت من وقت دارم. يك ساعت ديگهاش را ميخواي چكار كني؟ ميگه حالا. بيكار ميشينيم، خوب اين بده. بايد تو دو كار يك ساعتي بكني. يك ساعت كار دارم ولي دو ساعت، ولي نيم ساعت وقت دارم. خوب اين جا نمييافته توي اين كار. اين را نكن. خيلي بايد انسان دقيق باشه و اگر اين جور دقت كنيد هم دنياتون پيش ميره هم آخرتتون. هم محاسبه داشته باشيد هم مراقبه. شبها بنشينيد حساب بكنيد. آقا از صبح كه پا شدي تو چكار كردي براي دنيات يا براي آخرتت؟ آقا ميگه كه من مثلا فرض كنيد كه معلم بودم. دبير بودم. رفتم توي دبيرستان پنج ساعت درس دادم. بقيهاش را چكار ميكني آقا؟ نميدونم، بيكارم. اين آقاي گنجي را ازش بپرسند بقيهاش چي، بقيهاش را چكا ميكني. بايد بگه كه من بقيهاش را فلان كار، مطالعه ميكنم كه خوب البته ايشان همين طورند. گفتم آقاي گنجي ماشالله كارش زياده بزار همين جوري. اگر با ديگران بود ليلي. بله خوب.
شما كارمنديد همين قدر كه يك حقوقي در بياريد و به اندازة زندگيتون تأمين بشيد درسته؟ نه بيكار ننشين. يك كار عصرانهاي براي خودت در نظر بگير، يك كاري كه بهت محول كردن در نظر بگير. خدمت شما عرض شود كه يا فايدهاي براي آخرتت داشته باشه، يا فايدهاي براي دنيات. به من استادم ميگفت كه، به من، خدا رحمت كنه مرحوم حاج ملا آقاجان را خيلي دوست داشتم در زنجان بمونم پيش ايشان، خيلي به ايشان علاقه داشتم. ايشان ميگفت كه اگر يك درس اينجا به اصطلاح تعطيل بشه بخاطر موندن اينجات فعل حرام كردي. گناه تو اين نيست كه زنا بكني، نه خوب نميتوني. يا مثلا بري سينما. اون وقتها سينما مثل حالا خيلي، خدمت شما عرض شود كه بد بود. چون اگر بگم حالا خوب شده، نيست. الان قبحش فقط رفته چون اون وقتها خيلي بد بود. و هيچ فرقي نداره تو كه نميتوني بري سينما، تو كه نميتوني چه بكني، تو كه نميتوني هم چين كارهايي بكني. گناه تو درس نخوندن است. گناه تو يك روز درست تعطيل شدنه. گناه تو وقتت را هدر دادنه. شماها اين بعضيها چون طلبه هستند بهشون ميگم. سال چهل و يك براي سال و سن من يك ببينيد چند ساله من ميشم. من اون موقع دورة درس خارجم را ديده بودم و تقريبا حالا چيز نباشه، مجتهد تقريبا. دورة درس خارج را كه انسان ببينه انسان مجتهده. برگردم مشهد. در عين اينكه ميرفتم زنجان در سير و سلوك كار ميكردم چون و تقريبا سال چهل و يك سي سال قبل خدمت شما عرض شود من بيست و پنج ساله تقريبا، بيست و شش ساله بودم. همين جور ميشه سي سال، بيست و هشت سال. حالا خدمتتون عرض شود كه همش به خاطر برخورد و سفارشات ايشان بود. شما اون موقع اگر، اينها را من براي شماها ميگم. دوست ندارم قايم بگم كه، بعضيها نوارها را پخش نكنيد براي همين اين جهته كه بعضي فكر نكنن ما حالا ميخواييم ادعايي چيزي بكنيم. در اون زمان كه يك وجب زمينهاي جادهها اسفالت نبود، شما حساب بكنيد از قم، ماشين هم كم بود من ميرفتم گاهي زنجان، خيلي راههها. الان ميشه صبح حركت كرد ظهر رسيد ولي اون وقتها اقلش يك صبح زود تا آخر شبي راه بود. بعضي وقتها دو روز ميرفتيم. ميرسيدم ميگفت كه فردا درس داري؟ ميگفتم بله ميگفت خوب همين الان بايد پاشي بري. هر چي ميگفتم خوب رفيقم درسها را خوب گوش ميده بعد به من ميگه، ميگفت نميشه بايد خودت بري. يادم يك وقتي مرحوم علامه اميني آمده بودن مشهد و منبر ميرفتند درسها به مناسبت، مثل اين كه وفات حضرت زهرا بود تعطيل بود. من هم از اين تعطيلي استفاده كردم رفتم مازندران خدمت مرحوم آيت الله كوهستاني. اين آيت الله كوهستاني خيلي به من علاقه داشت، ديديد كه حتي پسرش ميگفت كه شما از من نزديكتر بوديد به ايشان. خيلي به من علاقه داشت. از من پرسيد كه مشهد چه خبر بود؟ گفتيم علامة اميني آمده بودند منبر ميرفتند، خوب اخبار را بهش. گفت: پس شما چرا آمدي اينجا؟ با همة محبت كه من هنوز روم نشه به يك نفر از شما اين جور تند بگم. چرا شما اومديد، چرا اومدي اينجا؟ گفتم مگر چيه؟ گفت از منبر ايشان بايد استفاده ميكردي. ايشان تخصص داره در مسئلة ولايت. پيدا نميشه ديگه.
گفتم حالا چكار كنم؟ گفت: چقدر ديگه مونده؟ گفتم: سه شب منبر رفته بودن، هفت شب مونده، ده شب بوده. گفت برگرد. ما را برگردوند كه باز دو، سه شب ديگه هم از منبر ايشان ما استفاده كرديم. هر چي گفتم از خودتون بيشتر گفت، گفت من نه، اينجا معلوم نيست حالش را داشته باشم اينجا محيا شده، مجهز شده براي اين كار. حساب داره كار. وقتهاتون را بايد براش ارزش قائل باشيد. به هر حال انشاء الله اميدواريم كه به همتون كمك كنه و به محاسبه و مراقبه. چون از مرحلة توبه كه انسان شروع ميكنه تا آخرين مرحله اين دو چيز بايد حتما در انسان وجود داشته باشه. يكي محاسبه يكي هم مراقبه. مخصوصا در وقتي كه انسان از صراط مستقيم ميخواد عبور كنه. ميخواد تو صراط مستقيم باشه. اينجا ديگه اگر يك سر سوزن مراقبتش كم بشه، مثل همان كسي ميشه كه پشت فرمون ماشين نشسته هيچي چشمهاش را گذاشته روي هم. فرمون را بي جهت پيچونده. توي دره ميافته و از بين ميره.
الهم صل علي محمد و آله محمد و عجل فرجهم. بسم الله الرحمن الرحيم. ما كه لب تشنة ديدار توييم. ما كه لب تشنة ديدار توييم. ما كه ناديده خريدار توييم. نخريدار گرفتار توييم. نه گرفتار، كه بيمار توييم. مولا جان. چهره بگشاي كه رخسار تو ديدن دارد، سخن از لعل تو اي دوست شنيدن دارد. ما كه سرگشته و حيران توييم. چون گدايان به سر خان توييم. جز به كف در خط فرمان توييم. جمله شرمندة احسان توييم. گيسويت سورة واليل، كلامت ميكرد. چهره ات سورة والشمس حكايت ميكرد. حالا كه دلهاتون متوجه به ساحت مقدس حضرت بقية الله الاعظم امام زمانتون گرديد، بياد بياورد اون وقت و ساعتي را كه اهل بيت امام حسين عليه السلام، دارن امام زمانشون را در يك صحراي دشمن ميبينند. تمام ياران كشته شدن، تمام اصحاب و فرزندان شهيد شدن. صداي امام زمانشون به هل من ناصر ينصرني ميشنوند. از طرفي جهاد به اونها حرامه، از طرفي ديگه مولا اونها را امر به صبر ميكنه. ميفرمايد راضي نيستم صداتون را به ناله و گريه بلند كنيد. دشمنهاي صداي شماها را ميشنوند، نامحرمان صداي شما را ميشنوند. دلهاشون آتش گرفته، نفسها تو سينه هاشون حبس شده. اطراف امام زمانشون را گرفتند. هشتاد و چهار زن و بچة بي سرپرست. هر كدام از عرض ارادتي ميكنند. ميگه اقا ما غير شما كسي را نداريم يكي ميگه آقا ما بجز شما محرم ديگهاي نداريم. يكي ميگه ما را برگردان به مدينه. مدينة جدمون رسول خدا. هر كدام عرضة ادبي ميكنند. اما مولا همة اونها را امر به صبر فرمود علي الخصوص عمة سادات، زينب كبري سلام الله عليها برآوردن حاجات و رفع موانع ظهور امام زمانمون، جان خواهر در غمم زاري مكن، با صدا بهرم عزاداري مكن. جان خواهر با تو هستم همسفر، تو به پايت راه كوبي من به سر. خان رسول الله تو صاحبخانه باش، با زنان در همرهي مردانه باش. گر خورد سيلي سكينه دم مزن، عالمي زين دم زدن برهم مزن. هر چه باشد تو علي را دختري، ماده شيرا كي كم از شير نري. و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.