۱۱ ذی قعده ۱۴۱۲ قمری – ميثاق الهي، صراط مستقيم۲
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سيما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم و اذ اخذنا ميثاقكم لاتسفكون دمائكم و لا تخرجون انفسكم من دياركم ثم اقررتم و انتم تشهدون.
هفته گذشته درباره همين آيه شريفه درباره اخذ ميثاق با اين كه پروردگار متعال از ما ميثاق گرفته. براي خيلي از چيزها. كه يكي از اونها همين مطلب اين آيه است. كه يك جملهاش را امشب دربارهاش صحبت ميكنيم و ان شاءالله براي هفتههاي بعد بقيه مطالب اين آيات را عرض خواهيم كرد. يكي از چيزهايي كه خدا از ما ميثاق گرفته اين است كه همديگر را نكشيم. لا تقتلون انفسكم. خودتون را نكشيد. براي هيچ چيز خودتون را نكشيد. خود كشي هم نكنيد. ميگيد كه ما نه خود كشي ميكنيم و نه هم كسي را ميكشيم. گاهي ميشه كه انسان خودش را ميكشه. من نميخوام اين حالا در ارتباط با اين جمله آيه اين عرايض را عرض كنم ولي ميخوام يك مطلبي را عرض كنم كه تنها خودكشي اين نيست كه يك مقداري انسان سم بخوره يا مثلا چاقويي به خودش بزنه يا هفت تيري مثلا در مغز خودش وارد كنه و بزنه اينها خودكشي هست اما بدتر از اون اين است كه انسان در دنيا اونچنان فرو برود كه مثل عنكبوت. عنكبوت يا پيله ؛ اونقدر دور خودش تار ميدوانه تا خودش در ميان اون پيلهاش در ميان اون تارش ميميره.
ماها در دنيا بايد كوشش كنيم كه به قدري واردش بشويم كه خودكشي نكنيم. در تفسير جمله سوره نباء كه خداي تعالي ميفرمايد و جعلنا نومكم سباتا خداي تعالي ميفرمايد كه ما خواب شما را براي شما سبات قرار داديم. سبات با سينه ، به معناي در برگيرنده. شما اگر يك بچهاي خيلي فعاليت كنه در بازي كردن و خودش را خسته كنه مادر مهربان او را در بر ميگيره و او را به خوابش ميكنه. معناي سبات اينه. يعني با مهرباني در بر ميگيره. اگر اين خواب كه از نعمتهاي پروردگاره نبود انسان اونقدر درباره دنياش كار ميكرد تا ميمرد. اين خواب مياد انسان را مياندازه يك مدتي حالا چند ساعت، پنج ساعت، هفت هشت ساعت. انسان در استراحت كامل قرار ميگيره باز دو مرتبه حركت ميكنه فعاليت ميكنه. هم ما بايد دنيامون را نگه داريم هم آخرتمون را. نه افراط و نه تفريط. يكي از مراحل كمالاتي كه بايد هر انساني بپيمايد و خداي تعالي در قرآن در سوره حمد كه از سورههاي بسيار پر عظمت قرآن است و در هر نماز واجب شده است كه ما اون سوره را بخوانيم و حتي روايتي هست كه فرمود لا صلاة الا بفاتحة الكتاب نماز جز با فاتحة الكتاب نميشه. يعني هر نمازي كه باشد بايد اين حمد لااقل باشه. نماز ميت دعاست، نماز نيست. هيچي نداره پنج تا تكبير اين دعاست، يك چند دعاست بايد براي مرده اون كسي كه به اصطلاح ميخواد از اين دنيا منتقل بشه به دنياي ديگر بايد انسان براش دعا كنه و الا اون نماز نيست. نماز هر نمازي را كه تصور كنيد فاتحة الكتاب داره. يكي از جملات فاتحة الكتاب اين است كه اهدنا الصراط المستقيم. خدايا ما را به راه راست هدايت كن. راه راستي كه اونهايي كه نعمت دادي، اونها را در اون راه قرار دادي، صراط الذين انعمت عليهم، اگر كسي در صراط مستقيم قرار بگيره از تمام افراط و تفريطها دور ميشه و اگر كسي در صراط مستقيم قرار نگيره هر مقدار هم بخواد آدم خوبي باشه باز فايده نداره. خيلي زيادي مقدسه، يك عده هم هستند اين طرف افتادند، يك عده هستند دنيا اونچنان اونها را فرا گرفته كه اصلا فكر آخرت خدا و دين نميكنند. درباره يهود ؛ از خصوصيات يهود اين است كه اينها زياد به فكر دنيا هستند و مسيحي هايي كه ميخوان به انجيلشون عمل كنند اونها هم زياد اونطرف افتادند به فكر دنيا نبايد باشند. رهبانيت داشته باشند. نه زن بگيرند، نه زندگي داشته باشند . نه اقتدا به حضرت عيسي، اونطوري كه خودشون ميگن، و كتاب تحميل شده اشون بيان ميكنه والا دين خدا در همه زمانها يكي بوده و ما در اين جملات اين سوره حمد ميگيم كه غير المغضوب عليهم. خدايا ما اونهايي كه بهشون غضب كردي راه اونها را ما نريم. اونهايي كه خدا بهشون غضب كرده يهودند.
ضربت عليهم الظلم و المسكنه. خداي تعالي ظلمت و مسكنة را بر اونها زده. هيچ وقت هم اونها عزيز نميشن، ارزش پيدا نميكنند، عظمت پيدا نميكنند، مگر يك چند سالي قبل از ظهور حجة ابن الحسن اون هم يك علوّ نسبي است كه خداي تعالي در سوره اسراء اشاره به اون كرده و بعد هم اصحاب حجة ابن الحسن ارواحنا فدا ميان و اينها را از بين ميبرند. اينها بهشون غضب شده، غير المغضوب عليهم و لاالضالين. اونهايي هم كه انحراف دارند ؛ اون طرف افتادند، گمراهند. اونها هم خدايا ما را، راه اونها را هم نميخواييم. راهي كه راه پيغمبر و اهل بيت عصمت و طهارت باشه ما راه يهودا و نصارا را چرا انتخاب كنيم! لباس اونها را چرا انتخاب كنيم، شكل و قيافة اونها را چرا انتخاب كنيم؟ طرز زندگي اونها را چرا انتخاب كنيم؟ يك نفر بره در اروپا يك چند روزي برگرده ميبينند، خودش هم احساس ميكنه كه راه زندگيش عوض شده. در اروپا من رفته بودم اونطور غذا ميخورند بايد همانطور غذا خورد. در اروپا اينجوري راه ميرفتند ما هم همينطور راه بريم. اين همين چيزي است كه در نماز هر روز ميگيد كه خدايا ما اونجوري نشيم. اين قدر انسان مقلد! اين قدر انسان مقلد كفار! لا تتخذ يهود و نصارا اولياء. اي مردم يهود و نصارا را براي خودتون الگو قرار نديد، وليّ خودتون قرار نديد، سرپرست خودتون قرار نديد. عقب سر اينها حركت نكنيد. صراط مستقيم معناش اين است كه نه افراط و نه تفريط. ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الاخرة حسنه هم دنيا و هم آخرت. اگر انسان از صراط مستقيم خارج شد فرقي نميكنه چه طرف راست بيافته، چه طرف چپ بيافته فرقي نميكنه. چه بي بند و بار باشه، چه وسواسي باشه. فرقي نميكنه اين انسان چه زياده روي در عبادتش و اعمال عباديش بكنه و چه دنيا پرست باشه چون هر دوش بالاخره انحرافه. ولي يك نفر را اگر ديديد خيلي مقدسه، كار و كسب و زندگي را ول كرده رفته گوشة مسجد را گرفته دائما مشغول عبادته و ذكر ميگه، يك طلبهاي زماني، همين چندي قبل به من ميگفت كه استاد من گفته به من كه ميري پنج هزار مرتبه قل هو الله احد را ميخوني. روزي دو جزء قرآن رامي خوني. يك چيزهايي، يك رقمهايي كه من يادم بود كه پنج هزار مرتبه قل هو الله. گفتم پس چرا تو درس ميخوني؟ گفت مدتي كه تو خدمت ايشان رسيديم ما ديگه درس نميخونيم.
خوب من يك وقتي يادمه خدمت يكي از اولياء خدا رسيده بودم فكر ميكردم خيلي ايشان با شخصيت و با عظمت و واقعا هم بود، سه روز، چهار، پنج روز عقب سرش راه افتادم كه يك چيزي به ما بگو روز آخر به من گفت كه تو روزي هفت مرتبه بگو كه لا حول و لا قوة الا بالله. خيلي براي من با خودم گفتم كه اين ميخواد من را از سر وا كنه. آخه هفت مرتبه اين همه پنج روز پشت سر اين راه ميرم، ازش خواهش ميكنم با اين اهميت، گفت كوچك به نظرت آمد؟ كوچكت به نظرت آمد. يك مرتبه اگر انسان بگه يا حول و و لا قوة الا بالله اين حالش بايد تغيير كنه. من يك مدتي روزي هفت مرتبه ميگفتم لا حول و لا قوة الا بالله يك حالتي بهم دست داد كه رفتم پيش ايشان گفتم يك همچين حالتي است، من دستم را اونجا گذاشته بودم ميخواستم بلند كنم ميگفتم اين حول و قوه مال خداست و من بدون اذن پروردگار حق ندارم در ملك خدا تصرف كنم پس اين دستم را حالا بلند كنم، براي خدا، يك حالتي تقريبا، كه بعد ايشان ولش كرد. اونچنان تحت نفوذ اين مسئله واقع شده بودم كه حول و قوه مال خداست. حالا اين حول و قوهاي كه ماها داريم مال خداست. در ملك خدا چطور تصرف ميكنيد بدون اذن پروردگار! وجودتون مال خداست. نفستون مال خداست. بايد در راه خدا قرارش داد، منظورم اين بود كه گاهي ميشه يك اعمال خيلي كم ولي اثر داره. در روايات زيادي داره كه خوبيهاي اشخاص را به كثرت سجده و كثرت عبادت ندونيد. يك عمل متوالي بهتر از شبهاست تا صبح، روزها تا شب مشغول عبادت باشيد و خسته بشيد و ول كنيد.
يادم ميياد در همين مشهد شايد هم براتون گفته باشم، ولي دوستاني كه در مجلس هستند يك عدهاي كه مسافرند حرفهاي من براشون تكراري چون صبح همين امروز هم رفتيم منبر براشون صحبت كرديم به هر حال واقعا ناراحتم كه اينها را ميگم ولي خوب گفت كه فذكر نفع المؤمنين به همان دليلي كه سوره الرحمن مكرر فباي آلاء ربكما تكذبان گفته ما هم ديگه چه كنيم حالا حرفهامون تكرار ميشه و معلومه كه شما هم بدتون نميياد كه حرفهاي تكراري ما را بشنويد. بله، يكي از بزرگان از اساتيد اهل معنا اينجا مشهد بود. يك آقايي رفته بود شب جمعه تا صبح توي حرم مانده بود. خوب كار همهمونه، اكثر ماها ميگيم كه اگر رفتيم تا صبح تو حرم مونديم ديگه هم خدا را از خودمون راضي كرديم هم امام رضا را هم خودمون را، نفسمون را. فردا شبش هم كه شب شنبه بود نماز صبحش هم قضا شده بود اون آقا آمده بود پيش اين استاد به ايشان ميگفت حاج آقا من با اين كه شب جمعه تا صبح عبادت كردم چرا نماز صبح روز شنبهام قضا شد؟ گفت هم، ايشان فرمود كه هم اينش غلط بوده هم اون غلط بوده. مثل اين ميمونه يك شب انسان ده پرس چلو كباب بخوره، يك شب هم هيچي نخوره. هر روز بايد غذا خورد. هم اون شب مريض ميشه هم امشب. تا صبح مشغول عبادت بودن، شايد خود ما هم يك وقتي همين طور بوديم. عبادتهاي بي رويه بدون دليل، عينا مثل اين كه يك كسي وارد داروخانه بشه بگه كه بله، من كه مريضم اين داروها هم كه شفا بخشه خوب از يك طرف شروع ميكنيم به خوردن بالاخره يكي از اينها به درد ما خواهد خورد. تا آخر داروها را ميخوره، ميافته اون كنار و ميميره. دعا داروست، و ذكره شفا، اينها داروست. شما تا صبح ميريد مشغول عبادت ميشيد در حرم مطهر حضرت رضا و جاي مردم را ميگيريد هي چرت ميزنيد صبح هم معلوم نيست كه اگر اين حرفها درست بود كه حالا ميخواست ما به همه جا رسيده باشيم. همين مريض شدن روح شماست كه بر اثر خستگي است. تو حرم زياد نشين. زيارت كن و برگرد.
ميرفتند خدمت پيغمبر اكرم مينشستند. در زمان حضورشون بعد از ناهار و شامي كه ميخوردند خدمت حضرت، ميگفتند خوب چه بهتر ما هم مينشينيم ولي دستور آمد فانتشروا، غذاتون را خورديد پاشيد بريد. چكار ميكنيد اينجا، چكار داريد. زيارتها حساب داره. توي حرم حضرت رضا خوب ما زياد ديديم بعضيها هستند كبوتر حرمند. نه اينطور انسان اين طرف بيافته كه خودش را روح خودش را بر اثر عبادت بكشه و لا تقتلوا انفسكم نه هم اونقدر ارتباطش را قطع كنه كه اصلا به ياد خدا نيافته. بايد در راه راست حركت كرد. حضرت رسول اكرم كه اُلگوي ماست و لكنتم رسول الله اسوة حسنه. ايشان زن داشتند، زندگي داشتند. نه تا زن رسول اكرم داشته. به جنگها ميرسيدند، نماز شبشون را هم ميخوندند، عبادتهاشون را هم ميكردند. ائمة اطهارمون همهاشون همين طور بودند. اون روشي كه ماها اكثرمون حالا متدينينمون و غير متدينينمون وقتي كه مقايسه ميكنيم با پيغمبر اكرم ميبينيم كه هيچ تطبيق نميكنه. بعضي افراد انچنان وسواسي هستند كه حساب نداره. من مكرر گفتم پيغمبر اكرم ايشان در مكه ده سال زندگي كردند يك چاه آب هم بيشتر در مكه نبوده و اون چاه آب هم با موتور آب را نميرساند. با سطل آب ميكشيدند. سگ در اون شهر بوده، كافر در اون شهر بوده، بچههاي بي مبالات بودهاند پيغمبر اكرم داد نميزده كه من چه كنم با اين نجاستها. صبح تا غروب مشغول شست و شو بودن. كه بيشتر وقتشون را به شست و شو ميگذرانند و همين افرادي كه مبتلا به وسوسه هستند كه ما خيال ميكنيم آدمهاي خوبي هستيم. يك مرد عاقلي ولي وسواس داره، حضرت فرمود كيف يكون عاقل و هو الشيطان، چطور اون شخص عاقله و اطاعت و بندگي شيطان را ميكنه! خوب خودت ميگي وسواس. بعضي افراد وسواسي بد مرض دارند. هميشه خيال ميكنند ما نجسيم. از يكي از دوستان خودش ميگه به من، ميگه چند روز يك دفعه اگر من تلفن نكنم و شما به من نگيد كه تو خيالات ميكني من مريضم تو بستر ميافتم. هر چند روز يك دفعه به من تلفن ميكنه ميگه آقا من مريض شدم، ميگم نه تو خوبي حالا من از مشهد تو يكي از شهرهاي اونطرف تهران، نه تو خوبي، سر حالي، فلان، ميگه خدا خيرتون بده، يك مدتي سر حاله، باز دو مرتبه مريض ميشه باز تلفن به ما ميكنه. فرقي نميكنه. شيطان، خودش ميگه وسوسه است، اين شيطان خدا قسمتتون نكنه حتي اين منظرهاي كه من ميگم ببينيد.
كه يك روح بسيار كريه و كثيف وقتي انسان اهل گناه و وسوسه بشه اين وارد بدن انسان ميشه. اي كاش ميديديد تا ميديديد كه افراد وسواسي، افرادي كه مطيع شيطانند، افراد گناه كار چه شكل و قيافهاي دارند. به قدري مورد تنفرند كه حساب نداره. افرادي كه عقايدشون خرابه، افرادي كه اهل گناه و معصيتند. حالا يك عده هستند عقايدشون خوبه از نظر صفات روحي هم خوبند اما از نظر گناه و معصيت اينها اهل گناه و معصيتند اينها همان مثالي كه امروز قبل از ظهر زدم براي شما كه مثل جواهري هستند كه كثيف شده. اما اگر خدايي نكرده عقايد خراب بود، اگر خدايي نكرده صفات روحي بد بود. اين به قدري كريهه به قدري قيافة زشتي انسان داره، اين ديگه جواهر هم نيستها. اينجا عرايض قبل از ظهرم اگر اين باشه بد نيست كه به همين جا رسيد كه اين ديگه مربوط به اين كه جواهري ميخواست حضرت رضا تميزش كنند وقتي كه وارد حرم علي ابن موسي الرضا ميشه اين نيست. اين يك حيواني است، يك به اصطلاح موجودي است بسيار پست. خداي تعالي دربارة اينهايي كه لا يفقهون بها و لهم آذان لا يسمعون بها بعد ميفرمايد اولئك كالانعام بل هم اضل. اينها مثل حيواناتند. يكي از علما در كتابشون نوشتند در خراسان ايشان تشريف داشند فرمودند كه شب در عالم رؤيا ديديم وارد حرم حضرت رضا عليه الصلاة و السلام شدم دور ضريح حيوانات دارن ميچرخند من هم جلو ايستادم. يك خوكي آمد عبور بكنه حضرت به من فرمودند كه اين خوك را تو سه روز ببر مهمانش كن. گفتم آقا، آخه من چطوري خوك را مهماني كنم؟ آقا فرمود اين همه حيوانات كه من دارم مهماني ميكنم يك خوك را هم تو سه روز ببر مهمانش كن. گفتم چشم. نگاه كردم ديدم يك خورجيني، تعبير خود اون كتاب را عرض ميكنم يك خورجيني روي شانة خوكه كه مثلا يك خصوصياتي داره كه از خواب بيدار شدم. نماز صبحم را كه خونده بودم، مشغول تعقيب بودم ديدم در خانهام را ميزنند.
رفتم در خونه ديدم يك نفري هست، يك آدم متدين، يك نفر معمولي. اين همان خورجيني كه روي دوش اون خوك بود روي دوش اين بود. به من گفت كه من آمدهام سه روز مهمان تو بشم. گفتم بله حواله ات رسيده. وارد منزل شد. اهل نماز و اهل عبادت بود. ولي يكي دو تا از صفات رذيله را داره. اين صفات رذيلهاي كه در ما هست خيلي كار دستمون ميده. شكل و قيافة ما را بر ميگردونه. سيرت ما را از حيوانات بدتر ميكنه. ميگم خدا را شكر كنيد كه چشمهاتون بسته است و اون سيرتها را نميبينيد. ميگه آمد منزلمون، خوب مهمانمون بود، حضرت رضا هم كه فرموده بودند مهمان تو باشه. من هر وقت يادم از اين خواب ميآمد خندهام ميخواست بگيره. ميگفت يك چيزي هست تو به من نميخواي بگي. گفتم حالا روز آخر بهت ميگم تو مهمان مني، الان بهت نميگم. روز آخر كه خواستي بري ميگم بهت. روز آخر گفت چيه؟ گفتم هميچين خوابي ديدم. گفت راسته. من يك صفت روحي دارم كه فرق بين حرام و حلال را نميگذارم. هر چي رسيد به دستم از هر كجا، مال مردمه، باشه. مال مردم ايرانه، من مكرر گفتم اونهايي كه به اصطلاح كارمند دولتند بايد بدونند كه اين مبلغ پولي كه به دستشون ميرسه ماهي مثلا چقدر پولي كه بهشون ميرسه اين پول مربوط به پنجاه و پنج ميليون جمعيته. كه اگر كوتاهي بكنند در خدمتشون در وظايفشون مديون پنجاه و پنج ميليون جمعيتند. خوب من فرق نميگذارم. هر چي رسيد، اين قدر از مردم نگن دزدي كردي مردم (قطع نوار).
اولئك كالانعام بل هم اضل. در بعضي از در يك آيهاي است ميفرمايد ان الشر الدواب، بدترين جنجالها و جانورها اون انساني است كه صُمّ است بكم است توي مجالس تنبه و تذكر ميياد، مينشينه، قبل از مجلس و بعد از مجلس هيچ فرقي نميكنه. علامت اين است كه اين شخص ايمان نداره. براي اين كه مؤمنين از علائمشون اين است كه خداي تعالي درباره اشون ميفرمايد ان المؤمنين لذي…مؤمنين كساني هستند وقتي كه بگن خدا، دلشون ميترسه. اگر بگيد دو نفر دارن دعوا ميكنند شما برسيد بگيد خدا را در نظر بگيريد. اگر ديديد اوني كه زده دست كشيد بدونيد او ايمان داره، الان غافل بوده. اما گفت برو، بدون نه اين ايمان نداره، همانجا امتحانش كرديد. وجدت قلوبهم و اذا تليت عليهم آية… وقتي كه بر اونها آيات خدا تلاوت ميشه، آيات خدا حالا ممكنه شما بگيد ما معناي قرآن را نميفهميم و درك نميكنيم ولي همين عرايضي كه داريم از قرآن و از صراط مستقيم از تفسير قرآن عرض ميكنيم اگر ايمانتون فرقي نكرد، تكان نخورديد، فرقي نكرد، شما بدونيد مؤمنين نيستيد. الذي ذكر الله وجدت قلوبهم. اگر صداي رساي پروردگار انسان را از خواب غفلت بيدار نكنه. او مرده است، چون قرآن يكي از خصوصياتش اين است كه انسان را از خواب غفلت بايد بيدار كنه. مرده است، فرق خواب و مرده همينه كه شما داد زدي بالاي سرش، تكانش دادي، توي مجالس آمد نشست هيچ تفاوتي پيدا نكرد اين معلومه مرده. خداي تعالي به پيغمبر ميگه خودت را معطل نكن. انك لا تسمع الموتا تو با مردهها نميتوني چيزي را بشنوني. و لا تسمع الصُّمَّ الدعاء با آدم كر كه نميتوني فريادت را بفهموني. خوب ما ديگه امروز هم خيلي حرف زديم و امروز هم خسته شديم و امشب هم ديگه از آقايون نقاضا كرديم كه تشريف بيارن و استفاده كنيم متاسفانه كم لطفي يا چه عرض كنم شايد ماها كم سعادت بوديم.
خوب امروز روز تولد علي ابن موسي الرضا بود. اميدواريم كه اين ميلاد مقدس و اين ميلاد پاك امروز ما را از خواب غفلت بيدار كرده باشه. اين قضيهاي است كه به خدا قسم ماها اگر از خواب بيدار بشيم، بياييم طرف ائمة اطهار، برويم به طرف اونها اين قدر به ما تفضل ميكنند، اين قدر به ما محبت ميكنند. حضرت بقية الله فرمودند كه ما هيچ وقت شما را فراموش نميكنيم و لا ناسين لذكركم، فراموشتون نميكنيم، هميشه به يادتون هستيم. اين جريان چند، شايد سال گذشته يا سال قبلش اتفاق افتاد ميخوام بگم تا اين حد مواظب ما هستند. و به خدا قسم از اين هم دقيقتر و انسان غصه ميخوره كه چرا يك عده با همة گرفتاريها توي دامن امام زمان عليه الصلاة و السلام و خاندان عصمت نميان، توي كشتي نجات وارد نميشن! مثل اهل بيتي كسفينة نوح، و من تخلف عنها غرق. انسان چيه اين قدر غافل. يك خانوادهاي اين را نقل كردند، خيلي هم چون دقيقه، خيلي ظريفه. با ماشين از تهران حركت ميكنند ميان براي مشهد يك خانمي در بين اونها بوده كه ظاهرا حامله بوده و هر غذايي ميخواسته بخوره حالت تهوع بهش دست ميداده فقط فسنجان دوست داشته بخوره. و دقت كنيد ميخوام به اصطلاح حالي پيدا كنيد انشاء الله و شب جمعه است امروز تولد بوده، فردا هم متعلق به حضرت بقية الله. نزديكهاي سبزوار ظاهرا يك دهي است اونجا يك نفر يك شماره ماشين را دستش گرفته كنار جاده ايستاده و با ماشينها تطبيق ميده. جلوي اين ماشين را گرفت. اونها ايستادند. گفت بفرماييد ناهار منزل ما، غذا براي شما درست كردم و فسنجان هم درست كردم. گفتم تو از كجا ميدوني؟ گفت من ديشب حضرت رضا عليه الصلاة و السلام را خواب ديدم آقا فرمودند يك ماشيني مياد با اين شماره، شماره را به من دادند، فلان ساعت از جاده ميخواد عبور كنه تو اين غذا را درست كن و از اونها دعوت كن بيان غذاي تو را بخورند. شما را به خدا يك چنين امامي اگر انسان داشته باشه، بازي نيست. اونقدر معجزات و كرامات از اين قبر مطهر ظهور كرده كه حساب نداره.
من يك وقتي سوال كردم از روابط عمومي آستانه گفتند به طور متوسط در ماه دو تا از معجزات حضرت رضا را ما قبول ميكنيم و درج ميكنيم در دفاترمون، وقتي كه اين همه لطف دارند، اين همه عنايت دارند، حضرت بقية الله ارواحنا فدا در تمام مجالس ما نظر لطف دارند. هر كسي هر جايي مجلسي تشكيل بده، حالا مجالس كوچك باشه، بزرگ باشه يك عده افراد با اخلاصي بالاخره باشند و توسل بكنند مسلما مورد لطف واقع خواهند شد. به هر حال شب جمعه است. السلام علي.. سلام ما بر اون آقايي كه پناه بيچارگانه. علي بن موسي الرضا پناه بيچارگانه. السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِيَالَهُ بِالنِّيَاحَةِ عليه سلام ما بر اون آقايي كه اولاد عيالش را در موقعي كه ميخواست از مدينه حركت كند اونها را دور خودش جمع كرد و فرمود بنشينيد بر من گريه كنيد. احتمالا روز بيست و سوم ماه ذي القعده باشد طبق بعضي از حدسهايي كه بعضي از علما گفتهاند كه روزي بوده است كه حضرت رضا صلوات الله عليه از مدينه ميخواست حركت كنه براي آمدن به طوس. سلام بر اون آقايي كه الذي هيّج احزان وقتي كه از دار دنيا رفت غصه و مسئلة روز عاشورا را زنده كرد. حضرت رضا صلوات الله عليه در ميان حجره افتاده، يتململ تململ السليم مثل مار گيزيده به خود ميپيچد. جواد الائمه تشريف آورد به خدمت پدر مشرف شد پدر را در بغل گرفت اباصلت ميگه من در خارج از حجره ايستاده بودم يك وقت ديدم امام جواد تشريف آورد اعلام كرد اباصلت پدرم از دار دنيا رفت. مردم وقتي كه شنيدند علي ابن موسي الرضا از دار دنيا رفته از طوس تا باغ حميد ابن قحطبه كه همين حرم مطهر علي ابن موسي الرضا عليه الصلاة و السلام باشد اين بدن مقدس را تشييع كردند. تشييع كردند، آوردند در اين محل دفن كردند. يا ابا عبد الله. كه روز سرور خاندان عصمت و طهارت براي اين كه حال توجهي پيدا كنيد چند نفر مريضند در مجلس آوردهاند من از شما مردم كه حال خوشي داريد التماس دعا ميكنم. چراغها خاموش بشود، انشاء الله اميدواريم كه حضرت بقية الله ارواحنا فدا امشب اين مجلس ما را به نور وجودشون منور كنند.
بدن مقدس سيد الشهدا سه شبانه روز در ميان گودي قتلگاه افتاده. بياييد امشب شب جمعه است برويم كربلا كنار قبر مطهر سيد الشهدا. السلام عليك يا ابا عبد الله يا حجة الله علي خلقه. يا سيدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بك الي الله و قدمناك بين يدي حاجاتنا يا وجيها عند الله اشفع لنا عند الله.
اگر حالش را داريد بريم كنار گودي قتلگاه. كنار زينب كبري بنشينيم و با اون حضرت گريه كنيم. زينب كبري دست برد زير بدن برادر، بدن برادر را روي دست بلند كرد، خدايا اين قرباني را از ما قبول كن.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.