۲۲ جمادی الثانی۱۴۱۳ قمری – ۲۶ آذر ۱۳۷۱ شمسی – تفسیر سوره توحید

 سورة‌ توحيد 26 آذر ماه‌ 1371

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. قل‌ هو الله‌ احد الله‌ صمد لم‌ يلد و لم‌ يولد و لم‌ يكن‌ له‌ كفوا احد.

 سه‌ جمله‌ از اين‌ سورة‌ مباركه‌ باقي‌ ماند تا توضيح‌ داده‌ شود. يكي‌ كلمة‌ لم‌ يلد. دوم‌ كلمة‌ لم‌ يولد. سوم‌ هم‌ و لم‌ يكن‌ له‌ كفوا احد. جملة‌ اول‌، كلمة‌ اول‌ معناش‌ اينه‌ كه‌ خدا، ذات‌ مقدس‌ پروردگار از چيزي‌ توليد نميشود. از چيزي‌ گرفته‌ نميشود. از عصارة‌ چيزي‌ نيست‌. همة‌ چيزهايي‌ كه‌ در عالم‌ هست‌ بالاخره‌ از يك‌ جائي‌، از يك‌ مبدائي‌، از يك‌ مركزي‌ گرفته‌ شده‌. و بالاخره‌ همة‌ موجودات‌ مخلوق‌ آن‌ خالق‌ ازلي‌ هستند. غير از خداي‌ تعالي‌ كه‌ ازلا بوده‌ است‌ و اول‌ ندارد و زماني‌ يا وقتي‌ نبوده‌ كه‌ او نباشد. لم‌ يولد يعني‌ از او هم‌ چيزي‌ گرفته‌ نميشود. توليد نميشه‌. به‌ صورت‌ توليد از خدا چيزي‌ بيرون‌ نمي‌آيد. و سوم‌ هم‌ كفوي‌ ندارد. هم‌ پايه‌اي‌ ندارد. همدوشي‌ ندارد. مثل‌ و مانندي‌ ندارد. ايني‌ كه‌ بعضي‌ ترجمه‌ها نوشته‌اند كه‌ خدا نمي‌زاد و زاييده‌ هم‌ نشده‌ و زن‌ و اينها نداره‌، اين‌ خيلي‌ معناي‌ پست‌ و مبتذلي‌ است‌. معناي‌ آيه‌ اينطور نيست‌. لم‌ يلد.

 خدا، ببينيد يك‌ جمله‌ ولو سخته‌ اينجا پياده‌ كردنش‌. اين‌ عوالمي‌ كه‌ هست‌، اين‌ موجوداتي‌ كه‌ الان‌ هست‌، بالاخره‌ ما هستيم‌. يا بايد بگيم‌ كه‌ ماده‌ و انرژي‌ هميشه‌ بوده‌. يا بگيم‌ يك‌ چيزي‌ كه‌ هميشه‌ بوده‌ اين‌ را ايجاد و خلق‌ كرده‌. سوم‌ هم‌ ديگه‌ نداره‌. ما به‌ ازليتي‌ اجمالا معتقد هستيم‌. يا همين‌ عالم‌ يا يك‌ چيزي‌ كه‌ هميشه‌ بوده‌ اين‌ عالم‌ را خلق‌ كرده‌. نمي‌تونيم‌ بگيم‌ هيچ‌ نبوده‌. پس‌ اينهايي‌ كه‌ هست‌ از كجا بوجود آمده‌؟ نمي‌تونيم‌ بگيم‌ هيچي‌ اينها را بوجود آورده‌. پس‌ ازليت‌ قطعيه‌. و بحثهايي‌ است‌ كه‌ امشب‌ را من‌ نمي‌خوام‌ شب‌ جمعه‌ را به‌ بحثهاي‌ علمي‌ و فلسفي‌ اختصاص‌ بدم‌. انشاء الله‌ اگر در بحثهاي‌ كانون‌ بحث‌ و انتقاد اين‌ مطلب‌ پيش‌ آمد و سؤال‌ شد آنجا جواب‌ مي‌ديم‌. ببينيد، خداي‌ تعالي‌ موجودات‌ را خلق‌ كرده‌ و حتما هم‌ بايد معتقد باشيم‌ كه‌ موجودات‌ حادثند. يعني‌ نبودند بعد بود شدند. در دعاها زياد داريم‌. كساني‌ كه‌ ميگن‌ هميشه‌ موجودات‌ بودند، بيخود ميگن‌. در مقابل‌ ائمه‌ عليهم‌ السلام‌ اظهار نظر كردن‌ خيلي‌ حرف‌ بسيار، كار بسيار غلطي‌ است‌. كنت‌ اذ لم‌ تكن‌ سماء مبنيا و علي‌ ارض‌ مدحيا و چه‌ و چه‌. كنت‌ قبل‌ كل‌ شي‌ء و كرمت‌ كل‌ شي‌ء. تو قبل‌ از همة‌ چيزها، خدايا بودي‌ و همة‌ چيزها را تو تكوين‌ كردي‌. يك‌ وقتي‌ بچه‌ بوديم‌ ما، مي‌خواستند برامون‌ قصه‌ بگن‌ مي‌گفتند يكي‌ بود يكي‌ نبود غير از خدا هيچكس‌ نبود. اين‌ حرف‌ درسته‌. اين‌ حرف‌ مال‌ بچه‌ هاست‌. الان‌ هم‌ بگيد. بگيد اين‌ فكر را توي‌ بچه‌ها زياد كنيد كه‌ غير از خدا هيچي‌ نبود. بريد به‌ مبارزة‌ اين‌ فلاسفة‌ مادي‌ و اسما الهي‌ كه‌ آنها ميگند كه‌ نه‌، قبل‌ از خدا، اصلا خدا قبل‌ و بعد نداره‌، با خدا همه‌ چيز بود. همه‌ چيز هميشه‌ بوده‌. عالم‌ حادث‌ نبوده‌، عالم‌ قديم‌ بوده‌. نه‌. يكي‌ بود يكي‌ نبود. غير از خدا هيچي‌ نبود. هيچي‌ نبود. خدا بود. اين‌ خوب‌، واقعا حتي‌ در تعليمات‌ ديني‌ ما هم‌ خوب‌ تعليمي‌ بود. وقتي‌ مي‌خواستند برامون‌ قصه‌، اينجوري‌، اين‌ طرز قصه‌ گفتن‌ مال‌ بچه‌هاي‌ سه‌ ساله‌ و چهار ساله‌ بود كه‌ پدرها و مادرها مي‌خواستند خوابشون‌ كنند، اينجوري‌ حرف‌ مي‌زدند كه‌ يكي‌ بود يكي‌ نبود. متأسفانه‌، حالا حرف‌ خدا اصلا نيست‌ تا قدم‌ و حدوث‌ بحثي‌ باشه‌. و خداي‌ تعالي‌ هميشه‌ بوده‌. ازليست‌. چون‌ اگر بگيد كه‌ خدا، خدا را كي‌ خلق‌ كرده‌؟ بعضي‌ها اين‌ سؤالشونه‌ ديگه‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ را كي‌ خلق‌ كرده‌؟ ما ميگيم‌ كه‌ تو معني‌ خدا را نفهميدي‌ كه‌ ميگي‌ خدا را كي‌ خلق‌ كرده‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ اگر معناي‌ خدا را انسان‌ بفهمه‌، ازليت‌ و ابديت‌ باهاش‌ تؤامه‌. چون‌ انسان‌ فكرش‌ به‌ جائي‌ نميرسه‌. ما يا بايد بگيم‌ همين‌ عالم‌ هميشه‌ بوده‌. يا بايد بگيم‌ خدايي‌ هميشه‌ بوده‌ كه‌ اين‌ عالم‌ را خلق‌ كرده‌. سومي‌ هم‌ نداره‌.

 و خدا ازش‌ چيزي‌ توليد نميشه‌. فرق‌ بين‌ توليد و خلق‌. خلق‌ خيلي‌ ساده‌ و صريح‌ بهتون‌ بگم‌، يعني‌ از، از نداره‌ بازم‌، هيچي‌ نيست‌، اراده‌ ميكنه‌ كه‌ باشه‌، اذا اراد الله‌ لشي‌ء اذا قال‌ كن‌ فيكون‌. حالا خدا موجودات‌ را از چي‌ خلق‌ كرده‌، از نداره‌. اراده‌ كرده‌ كه‌ باشه‌ و هست‌. خيلي‌ ساده‌ است‌. اين‌ ما هستيم‌ كه‌…، عرض‌ كردم‌ هفتة‌ قبل‌ كه‌ اين‌ ما هستيم‌ كه‌ هميشه‌ مي‌خواهيم‌ يك‌ چيزي‌ را كه‌ مي‌خواهيم‌ بفهميم‌، بشناسيم‌، تصديقش‌ كنيم‌، بايد با يك‌ چيزي‌ كه‌ ديديم‌ مقايسه‌اش‌ كنيم‌. ما هميشه‌ ديده‌ايم‌ كه‌ يك‌ چيزي‌ از چيز ديگري‌ گرفته‌ شده‌. نجار يك‌ در را از چوب‌ مي‌سازه‌. بنا خانه‌ را از آهك‌ و آهن‌ و اينجور چيزها ميسازه‌. اينجوريه‌. ولي‌ خداي‌ تعالي‌ موجودات‌ را، ماده‌ را، انرژي‌ را اينها را از چي‌ ساخته‌؟ فرق‌ خدا و ما اينه‌. ما توليد مي‌كنيم‌. از چيزي‌ چيز ديگري‌ مي‌گيريم‌ و يك‌ چيزي‌ بوجود مي‌آوريم‌. توليدي‌ ما كار مي‌كنيم‌. خدا، لم‌ يلد. نه‌. كار توليدي‌ نميكنه‌. از هيچ‌ چيز هيچ‌ چيز را توليد نميكنه‌. از نابودي‌ محض‌، از نيستي‌ محض‌، همه‌ چيز بوجود آورده‌. و لم‌ يولد. من‌ بيشتر نمي‌تونم‌ دربارة‌، اينها مسائلش‌ خيلي‌ علميه‌. و لم‌ يولد. از خدا چيزي‌ زاييده‌ نميشه‌. گرفته‌ نميشه‌. دقت‌ كرديد. نه‌ خودش‌ از چيزي‌ بوجود آمده‌ و نه‌ هم‌ چيزي‌ از او بوجود آمده‌. يعني‌ از ذات‌ او بوجود آمده‌. بلكه‌ باز خلق‌ كرده‌ كه‌ معناش‌ را گفتم‌. و ذات‌ مقدس‌ پروردگار، جملة‌ آخر، كفوي‌ نداره‌. كفو يعني‌ هر خصوصيتي‌ كه‌ اين‌ خدا داره‌، يك‌ خداي‌ ديگه‌ هم‌ پهلوش‌ داشته‌ باشه‌. اينه‌ معناش‌. معناش‌ زن‌ نيست‌، خيلي‌ها هستند زن‌ ندارند. حضرت‌ يوسف‌ تا آخر عمرش‌ زن‌ نگرفت‌. كفو نداره‌. كفو حتي‌ ميگن‌ زن‌ و شوهر بايد كفو باشند يعني‌ هم‌ فكر، همسر، هم‌ عقيده‌، هم‌ شأن‌، اينها باشند. يعني‌ آنچه‌ كه‌ خدا داره‌ يك‌ خداي‌ ديگه‌ هم‌ پيدا بشه‌ همينها را داشته‌ باشه‌. خلق‌ نشده‌ باشه‌، ازلي‌ باشه‌، و خدا مثل‌ هم‌ نداره‌ بهمين‌ معناست‌. و خداي‌ تعالي‌ مَثَل‌ داره‌. از اينجا مي‌خوام‌ اين‌ مطلب‌ را بيشتر بگم‌.

 خدا مَثَل‌ داره‌. خداي‌ تعالي‌ مانند داره‌. مَثَل‌ يعني‌ مانند. خداي‌ تعالي‌، بعضي‌ها گفته‌اند مِثل‌ هم‌ به‌ معناي‌ مَثَله‌. فرقي‌ نميكنه‌. مثل‌ داره‌. ميگند ببيند من‌ زار عبد العظيم‌ بري‌ كمن‌ زار الحسين‌ بكربلا. كسي‌ كه‌ عبد العظيم‌ را در شهر ري‌ زيارت‌ كند مثل‌ كسي‌ است‌ كه‌ حسين‌ بن‌ علي‌ را در كربلا زيارت‌ كرده‌. آيا معناش‌ اين‌ است‌ كه‌ تمام‌ فضايلي‌ كه‌ به‌ شخص‌ زاير حضرت‌ سيد الشهدا ميدهند، همة‌ آنها را به‌ زائر حضرت‌ عبد العظيم‌ مي‌دهند؟ نه‌. اگر گفتند فلاني‌ مثل‌ فلانيه‌ نه‌ در جميع‌ خصوصيات‌، در بعضي‌ از خصوصيات‌. اين‌ را مي‌خواستم‌ عرض‌ كنم‌ كه‌، ببينيد. گاهي‌ ميشه‌ يك‌ چيزي‌ خيلي‌ نزديك‌ يك‌ چيز ديگه‌ است‌. اين‌ معصومين‌ ما عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌، چهارده‌ نور پاك‌، اينها مثل‌ اعلاي‌ پروردگارند. اينها مثل‌ خدا هستند. مَثَل‌ خدا هستند. نه‌ مثلي‌ كه‌ ما بخواهيم‌ تشبيه‌ كنيم‌. نه‌. ببينيد. در روايات‌ هست‌ من‌ عرفكم‌ فقد عرف‌ الله‌. كسي‌ كه‌ شما را دوست‌ داشته‌ باشه‌، بتحقيق‌ خدا را دوست‌ داره‌. كسي‌ كه‌ شما را بشناسه‌ بتحقيق‌ خدا را شناخته‌ و كسي‌ كه‌ شما را دوست‌ داشته‌ باشه‌ بتحقيق‌ خدا را دوست‌ داشته‌. معرفت‌ ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ همان‌ معرفت‌ خداست‌. بجاي‌ آن‌ هست‌. چرا اينطوره‌؟ براي‌ اينكه‌ لا فرق‌ بينك‌ و بينهم‌ الا هم‌ عبادك‌ و خلقك‌. دو تا فرق‌ بين‌ خدا و امام‌ زمان‌ ما عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ هست‌. يكي‌ اينكه‌ امام‌ زمان‌ مخلوق‌ خداست‌ و مربوط‌ به‌ گذشته‌ است‌. و دومي‌ اين‌ است‌ كه‌ بندة‌ خداست‌. يعني‌ مطيع‌ خداست‌، يعني‌ خدا فرمان‌ ميده‌، او فرمان‌ برميداره‌. اين‌ دو چيز. ولي‌ در صفات‌ افعال‌، دوم‌ پروردگار است‌. يعني‌ فرد دوم‌ است‌. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ يا هر يك‌ از ائمه‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌، اينها رحمانند، خدا الرحم‌ الراحمينه‌، رحيمند، خدا ارحم‌ الراحمينه‌. اينها خالقند، خدا احسن‌ الخالقينه‌. اينها ربند، خدا رب‌ الاربابه‌. هر يك‌ از معصومين‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ ناظرند، و تمام‌ صفات‌ افعال‌ پروردگار تا آخر و خداي‌ تعالي‌ با افعل‌ تفعيل‌ يعني‌. با كلمة‌ افعل‌ تفعيل‌ خدا هست‌ و اينها در مرحلة‌ دوم‌ هستند.

 و بالاخره‌ من‌ آنچه‌ كه‌ مي‌خوام‌ الان‌ عرض‌ كنم‌ خلاصة‌ اين‌ است‌ كه‌ اينها در هر مرحله‌اي‌ از مقام‌ و اتصالشون‌ به‌ پروردگار كه‌ باشند، مثل‌ خدا هستند، كفو خدا نيستند. كفو يعني‌ در تمام‌ صفات‌ بايد نظير هم‌ كفوش‌ باشه‌. هيچ‌ با هم‌ فرقي‌ نكنند. فرقي‌ نداشته‌ باشند. چه‌ در صفات‌ ذات‌، چه‌ در صفات‌ افعال‌. و الا كفيت‌ مطلق‌ نيست‌. اما مثل‌ چرا. مثلا ميگند فلاني‌ مثل‌ شيره‌. بعله‌؟ حالا واقعا اين‌ چهار دست‌ و پا راه‌ ميره‌؟ مو داره‌ بدنش‌؟ نه‌ در شجاعت‌ مثل‌ شيره‌. اگر گفتند ائمة‌ اطهار مثل‌ خدا هستند، مَثَل‌ خدا هستند، اين‌ معناش‌ اين‌ است‌ كه‌ در صفت‌ ذات‌، در صفات‌ ذات‌ با خدا فرق‌ مي‌كنند. يعني‌ خدا را كسي‌ خلق‌ نكرده‌ ولي‌ ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ را خدا خلق‌ كرده‌ و او معبود است‌ و اينها عابدند. اينها بندگي‌ خدا را مي‌كنند و او معبوده‌، بندگي‌ ميشه‌، يعني‌ عبادت‌ ميشه‌.

 خوب‌ اين‌ يك‌ مطلبي‌ بود كه‌ مربوط‌ به‌ و لم‌ يكن‌ له‌ كفوا احد به‌ همين‌ مناسبت‌ و در پيرو همين‌ حرف‌ تمام‌ معجزاتي‌ كه‌ شما از ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ مي‌بينيد، بعلت‌ اين‌ است‌ كه‌ اينها يد اللهند، دست‌ خدا هستند. چند روز قبل‌ به‌ يك‌ كسي‌ مي‌گفتم‌ يا علي‌، كلمة‌ يا علي‌ يك‌ اسمي‌ است‌ كه‌ هم‌ خطاب‌ ميشه‌ كرد به‌ حضرت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ و هم‌ ميشه‌ خطاب‌ كرد به‌ ذات‌ مقدس‌ پروردگار. به‌ هردو ميشه‌ خطاب‌ كرد. خوب‌ اينجا اگر ما گفتيم‌ يا علي‌، حاجتمون‌ را بده‌. يا مثلا حالا، به‌ امام‌ زمانمون‌ گفتيم‌ يا صاحب‌ الامر حاجت‌ ما را بده‌، آيا درسته‌ يا درست‌ نيست‌؟ رفتيد توي‌ حرم‌ حضرت‌ رضا. به‌ حضرت‌ رضا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ عرض‌ كرديد كه‌ آقا شما فلان‌ كسالت‌ ما را شفا بديد. اين‌ حرف‌ درسته‌ يا نه‌؟ يك‌ عده‌ هستند اينها يك‌ قدري‌ بوي‌ وهابيت‌ بهشون‌ خورده‌. ميگند بايد اينجوري‌ بگيد، يا علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا از خدا بخواه‌، خدا مثلا فلان‌ كسالت‌ من‌ را شفا بده‌. يا فلان‌ قرض‌ مرا ادا كنه‌. آيا اين‌ لازمه‌ يا لازم‌ نيست‌؟ من‌ ميگم‌ لازم‌ نيست‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ هر كسي‌ هر چه‌ در توانش‌ هست‌ و تحت‌ بندگي‌ پروردگار هم‌ اين‌ توانش‌ را اعمال‌ ميكنه‌، ديگه‌ معلومه‌ كه‌ با ارادة‌ الهي‌ اين‌ كار را ميكنه‌. من‌ در توانمه‌ كه‌ اين‌ كتاب‌ را از اينجا بردارم‌ و بدم‌ به‌ شما و حضرت‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا هم‌ در توانش‌ اين‌ است‌ كه‌ كور را شفا بده‌. بلكه‌ در توانش‌ اين‌ است‌ كه‌ موجودي‌ كه‌ وجود نداره‌، ايجاد كنه‌. همينطوري‌ كه‌ صحيح‌ نيست‌، يعني‌ لازم‌ نيست‌ لا اقل‌، كه‌ شما به‌ من‌ بگيد كه‌ از خدا بخواه‌ كه‌ خدا بهت‌ قدرت‌ بده‌ كه‌ اين‌ كتاب‌ را از توي‌ قفسه‌ برداري‌ به‌ من‌ بدي‌، همينطور لازم‌ نيست‌ به‌ حضرت‌ رضا شما بگيد كه‌ از خدا بخواه‌ كه‌ خدا اين‌ اجازه‌ را به‌ شما بده‌ كه‌ مثلا فلان‌ حاجت‌ من‌ برآورده‌ بشه‌. لازم‌ نيست‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ خودبخود انجام‌ ميشه‌. حضرت‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا از خصوصياتشون‌ و از خصوصيات‌ هر يك‌ از اين‌ چهارده‌ معصوم‌ پاك‌، ارواح‌ ما لهم‌ الفداء اين‌ است‌  كه‌ اينها بندة‌ خدا هستند يك‌ حركت‌ جزئي‌ بر خلاف‌ خواست‌ پروردگار نمي‌كنند مكرر گفتم‌، ايني‌ كه‌ مي‌گين‌ يك‌ كسي‌ بنا بود بميره‌ و حضرت‌ ابوالفضل‌ رفت‌ درگير شد با خدا و ائمه‌ و خلاصه‌ اينكه‌ مصلحت‌ نبود در دنيا بمانه‌، ايشان‌ شفاشو گرفت‌ و نگهش‌ داشت‌ تو دنيا. اينكه‌ بحث‌ بندگي‌ نيست‌ حضرت‌ ابوالفضل‌ عليه‌ الصلاة‌ والسلام‌ بندة‌ خداست‌. مي‌گيم‌ اسلام‌ عليك‌ يا عبد الصالح‌ المطيع‌ للله‌ سلام‌ بر تو اي‌ بندة‌ صالح‌ خدا كه‌ مطيع‌ خدا هستي‌ اگر بنا باشه‌ كه‌ خدا يك‌ كاري‌ را نخواسته‌ باشه‌، و ما به‌ زور از خدا بگيريم‌ من‌ مكرر به‌ دوستان‌ عرض‌ كردم‌، كه‌ در حوائجتون‌ دعا كنيد دعوا نكنيد، فرق‌ دعا و دعوا در همينه‌. كه‌ گاهي‌ انسان‌ مي‌ره‌ يك‌ ريسماني‌ را گردنش‌ مي‌بنده‌ يكي‌ را هم‌ مي‌بنده‌ به‌ ضريح‌ حضرت‌ رضا صلواة‌ لله‌ عليه‌ يا پشت‌ پنجره‌، به‌ هر تا صبح‌ دعوا بعد هم‌ شرش‌ را مي‌كنه‌ و مي‌گه‌ من‌ رفتم‌ ديگه‌ پامو تو حرم‌ نمي‌گذارم‌. اون‌ هم‌ مي‌گه‌ گر جمله‌ كائنات‌ كافر گردند بر دامن‌ كبرياش‌ ننشيند گردي‌. تو به‌ من‌ احتياج‌ دارم‌ من‌ كه‌ به‌ تو احتياجي‌ ندارم‌.

 اين‌ معناي‌ دعوا است‌ و لذا اكثرا اينها دعوا مي‌كنند، يك‌ فرقي‌ بين‌ بنده‌ و آقا هست‌. اين‌ را آقايون‌ دقت‌ كنند. بنده‌ اون‌ كسي‌ است‌ كه‌ هر چه‌ آقا گفت‌ گوش‌ كنه‌ بدونه‌ حرف‌ و فرق‌ بنده‌ هم‌ هر چه‌ به‌ مولا گفت‌ مولا خواست‌ گوش‌ كنه‌، خواست‌ گوش‌ نكنه‌. شما يك‌ نوكري‌ داشته‌ باشيد همين‌ نوكرهاي‌ معمولي‌ هر چه‌ شما به‌ او مي‌گوييد او بايد بگويد چشم‌، اما هر چه‌ او مي‌گه‌ شما لازم‌ نيست‌ بگيد چشم‌. مي‌گيد نه‌. يك‌ دست‌ كت‌ و شلوار براي‌ شب‌ عيد من‌ درست‌ كنيد، حقوق‌ من‌ را اضافه‌ كنيد، نمي‌ديد. نهار ظهرمون‌ را غذاي‌ بهتري‌ بديد، مي‌گيد نه‌. بعضيها وقتها هم‌ كه‌ مي‌بينن‌ كه‌ نه‌ مصلحت‌ نيستش‌ يك‌ دست‌ كت‌ و شلوار بهش‌ بدن‌. مصلحت‌ نيست‌ حقوقش‌ را اضافه‌ كنند. اينجوريه‌ رسمش‌ اينه‌. اصلا معناي‌ مولا و بنده‌ همينه‌.

 خداي‌ تعالي‌ است‌ كه‌ تمام‌ مصالح‌ را در نظر گرفته‌. مصلحت‌ شما را بهتر از خود شما منظور كرده‌ حالا شما مي‌گيد كه‌ خدايا اين‌ را حاجت‌ بده‌ خودش‌ هم‌ گفته‌ ادعوني‌ استجب‌ لكم‌، دعا كن‌ تا من‌ اجابت‌ كنم‌، و زمان‌ دعا و مكان‌ دعا را همه‌ را تعيين‌ كرده‌. اما همش‌ بدون‌ اونه‌. همش‌ اگر ببينه‌ مصلحت‌ هستش‌، يك‌ بچه‌ كه‌ دستش‌ مي‌شكنه‌ مي‌برنش‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ شكسته‌ بند، دو تا دست‌ به‌ طرف‌ شكسته‌ بند درازه‌ يكي‌ دستشو فشار بده‌، بكش‌ جا بنداز هر چقدر هم‌ دردش‌ بيايد بياد دست‌ پدره‌، يك‌ دست‌ هم‌ دست‌ خود بچه‌ است‌ مي‌گه‌ دست‌ به‌ دستم‌ نزن‌ خواهش‌ ميكنم‌، اين‌ دست‌ من‌ درد گرفته‌. مصلحت‌ كدومه‌؟ مصلحت‌ آني‌ است‌ كه‌ ميگه‌ بگير، بكش‌، هر چي‌ مي‌خواد بشه‌. ماها مصالحمون‌ را نمي‌دونيم‌. عسي‌ ان‌ تحبوا شيئا و هو شر لكم‌. چه‌ بسا خيلي‌ چيزهايي‌ را شما دوست‌ داريد اين‌ شره‌ براي‌ شما. اينقدر اتفاق‌ افتاده‌ براي‌ انسان‌ كه‌ انسان‌ دعاها كرده‌، سالها دعا كرده‌ كه‌ فلان‌ خانمي‌ كه‌ بهش‌ علاقه‌ داره‌، اين‌ زنش‌ بشه‌. بعد از همة‌ اينها كه‌ زنش‌ شده‌، ميگه‌ چه‌ غلطي‌ ما كرديم‌، اينقدر دعا كرديم‌، دنبال‌ اين‌ رفتيم‌. من‌ كه‌ زياد ديدم‌ اينجور افراد. و چه‌ بسا افرادي‌ انسان‌ ازشون‌ بدشون‌ مي‌آد، بعضي‌ها هستند و بعد پدر فشار مي‌آره‌، نمي‌دونم‌ مادر فشار مي‌آره‌. با اين‌ ازدواج‌ ميكنه‌ بعد مي‌بينه‌ عجب‌، درست‌ به‌ جا افتاد. فرض‌ كنيد خدا تخته‌ تراش‌ نيست‌ بهم‌ بندازه‌ ولي‌ واقعا در و تخته‌ را خوب‌ تنظيم‌ كرده‌. اين‌ معناي‌ عسي‌ ان‌ تحبوا شيئا و هم‌ شرا لكم‌ و عسي‌ ان‌ تكرهوا شيئا و هو خيرا لكم‌. اينجوريه‌. خداي‌ تعالي‌ مصالح‌ را ميدونه‌، ما اگر معتقد به‌ خدا باشيم‌ بايد بدونيم‌ كه‌ خدا مصالح‌ ما را بهتر ميدونه‌. و لذا دعا بكنيد، اصرار هم‌ اشكالي‌ نداره‌، انسان‌ دعا را چند مرتبه‌ بكنه‌. در روايتي‌ هم‌ هست‌ كه‌ اگر در يك‌ جا چهل‌ نفر جمع‌ شديد دعا كنيد مستجابه‌، اگر مصلحت‌ باشه‌. اگر بيست‌ نفر بوديد دو دفعه‌ اين‌ دعا را بكنيد. اگر ده‌ نفر بوديد چهار مرتبه‌ اين‌ دعا را بكنيد. تكرار كنيد. من‌ گاهي‌ ميگم‌ شايد چهل‌ نفر نباشيم‌، براي‌ فرج‌ امام‌ زمان‌ دو دفعه‌ يا سه‌ دفعه‌ دعا ميكنم‌ روي‌ همين‌ اصله‌. اگر يك‌ نفر بودي‌، چهل‌ مرتبه‌ بگو خدايا اين‌ حاجت‌ مرا بده‌، خدايا اين‌ حاجت‌ مرا بده‌. خدايا اين‌ حاجت‌ مرا بده‌. اين‌ برنامه‌ خيلي‌ نزديكتره‌ به‌ مستجاب‌ شدن‌. اما در تمام‌ اينها دعوا توش‌ نباشه‌. چهل‌ دفعه‌ گفتي‌، خدا مصلحت‌ ندونسته‌.خيلي‌ خوب‌ چشم‌. مصلحت‌ نمي‌دوني‌. تو بهتر از من‌ ميدوني‌. اصلا بهتر معنا نداره‌. فكر ما كجا و خدا كجا. فكرت‌ پروردگار كجا و عقل‌ ما كجا. ما چي‌ مي‌فهميم‌. ما از فردامون‌ اطلاع‌ نداريم‌ كه‌ چه‌ خواهد شد.

 و لذا آنچه‌ كه‌ از ائمة‌ اطهار مي‌خواهيد، بدونيد از خدا خواسته‌ايد و هر چه‌ آنها به‌ شما مي‌دهند، خدا داده‌. و هيچ‌ اختلافي‌ هم‌ با هم‌ ندارند. اينهمه‌ تشرفات‌ خدمت‌ حضرت‌ وليعصر صلواة‌ الله‌ عليه‌ پيدا شده‌. دوستاني‌ من‌ دارم‌ كه‌ خيلي‌ هم‌ بهشون‌ علاقه‌ دارم‌، اينها در قم‌ بعضي‌ هاشون‌ هستند، بعضي‌ هاشون‌ در كاشان‌ هستند، حتي‌ يك‌ نفر همين‌ ديروز اينجا بود از رفسنجان‌ هر شب‌ جمعه‌ حركت‌ ميكنه‌ كه‌ حدود شايد هفتصد كيلومتر راه‌ باشه‌، ميره‌ مسجد جمكران‌ و برميگرده‌. من‌ پرسيدم‌ شب‌ چندمته‌ گفت‌ كه‌ شب‌ سي‌ و پنجمه‌. يعني‌ سي‌ و پنج‌ هفته‌ پشت‌ سر هم‌ از آنجا حركت‌ كرده‌ رفته‌ مسجد جمكران‌ برگشته‌. بهش‌ سفارش‌ مي‌كردم‌، به‌ همشون‌ سفارش‌ مي‌كردم‌ كه‌ اگر آمد و شب‌ چهلم‌ خدمت‌ امام‌ زمان‌ نرسيدي‌، دعوا نكنيد. وظيفه‌ ات‌ را انجام‌ دادي‌، اصرارت‌ را كردي‌. چون‌ من‌ دق‌ باب‌ و لجر و لج‌. انسان‌ يك‌ دري‌ را هر چي‌، ميدوني‌ كسي‌ هست‌ بكوب‌ و بسيار هم‌ بكوب‌. ديگه‌ آن‌ كوبة‌ آخر را تق‌ بزني‌ به‌ در و بگي‌ من‌ ديگه‌ اصلا نمي‌آم‌، اينجاش‌ نه‌ ديگه‌. ببينيد طرز دعا كردن‌ را بلد باشيد. آن‌ آخريش‌ ديگه‌ توهينه‌. در را حالا ديرتر آمدند باز كردند. قدر نعمتي‌ كه‌ مي‌خوان‌ بهت‌ بدهند بداني‌. لااقل‌ اينه‌. حاجتت‌ را ديرتر دادند. اينطور نباش‌ كه‌، در خانة‌ شما بياند، شما مشغول‌ نمازيد مثلا. درب‌ زدند. خوب‌ نماز مي‌خوندي‌. نرفتي‌ در را باز كني‌. دفعة‌ دوم‌، دفعة‌ سوم‌، دفعة‌ آخر در را تق‌ زدند. حالا اگر فحش‌ داد كه‌ خيلي‌ بدتر، اگر هم‌ نداد بگه‌ ديگه‌ من‌ نمي‌آم‌ اينجا. اين‌ ديگه‌ دعوا ميشه‌. دعواست‌. دعوا نكنيد با خدا كه‌ خداي‌ نكرده‌ اگر انسان‌ با ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ و ذات‌ اقدس‌ پروردگار دعوا كرد و سر حاجتش‌ خيلي‌ فشار آورد، آنوقت‌ هلك‌. روايت‌ داره‌ كه‌ هلاك‌ ميشه‌. خداي‌ تعالي‌ به‌ انسان‌ با نظر بغض‌ نگاه‌ ميكنه‌. و لا تسرف‌ عني‌ وجهك‌. خدايا صورت‌ از من‌ برنگردان‌. خدايا با من‌ قهر نكن‌. خدايا من‌ هر چه‌ بيام‌ در خانة‌ تو، ولو تو حاجت‌ مرا نديد، در عين‌ حال‌ همينكه‌ به‌ من‌ اجازه‌ دادي‌ من‌ بيام‌ با تو حرف‌ بزنم‌ براي‌ من‌ خيلي‌ زياده‌. تو را بهت‌ اجازه‌ مي‌دهند بيائي‌ با خدا حرف‌ بزني‌. همينكه‌ به‌ من‌ اجازه‌ فرمودي‌ كه‌ با اوليائت‌ بنشينم‌ و از آنها حاجت‌ بخوام‌. و الاّ بعضي‌ از بزرگان‌ مي‌گفتند همينكه‌ خدا اجازه‌ داده‌ به‌ اين‌ زبان‌ معصيتكار ما نام‌ مقدس‌ امام‌ زمان‌ جاري‌ بشه‌، اين‌ خيلي‌ نعمته‌. اگر مي‌گفتند شماها لياقت‌ نداريد اسم‌ امام‌ زمان‌ را ببريد. اگر مي‌گفتند شماها حق‌ نداريد در خانة‌ خدا بيائيد. شماها كي‌ هستيد، تجربه‌ كنيد. يك‌ آدمي‌ كه‌ هيچ‌ شخصيت‌ نداره‌، پاشه‌ بره‌ در خانة‌ رئيس‌ جمهور مثلا، رئيس‌…، شاهي‌، كسي‌، در بزنه‌. ميگن‌ تو كي‌ هستي‌ كه‌ آمدي‌؟ من‌ كار دارم‌. برو. كارت‌ چيه‌؟ خداي‌ تعالي‌ در شبانه‌ روز پنج‌ مرتبه‌ شما را دعوت‌ كرده‌ بيا با هم‌ حرف‌ بزنيم‌. شماها اعتنا نمي‌كنيد، اهميت‌ براي‌ پروردگار قائل‌ نمي‌شويد. در شبانه‌ روز، من‌ يك‌ وقتي‌ اين‌ را مي‌گفتم‌ به‌ بعضي‌ از دوستان‌ كه‌ اگر رئيس‌ جمهور يك‌ مملكتي‌ هر روز صبح‌ يك‌ تلفن‌ به‌ انسان‌ بزنه‌ بگه‌ كه‌ شما تمام‌ كارهايي‌ كه‌ مي‌خواي‌ بكني‌ با من‌، من‌ پشتيبانت‌ هستم‌. هر كار بخواي‌ بكني‌، هر جا بخواي‌ بري‌، هر اداره‌اي‌، هر جا من‌ هستم‌. به‌ من‌ بگو من‌ كمكت‌ مي‌كنم‌. چه‌ آرامشي‌ داريد. نفس‌ مطمئنه‌ معناش‌ اينه‌. وقتي‌ انسان‌ اين‌ را باور بكنه‌، با اينكه‌ شايد تا وقتي‌ كه‌ شما كار داري‌ او عزل‌ بشه‌، ممكنه‌ بميره‌، ممكنه‌ يادش‌ بره‌، ممكنه‌ حالا مثلا باهات‌ خوبه‌ فردا باهات‌ بد بشه‌. همه‌ چيز داره‌. اما خداي‌ تعالي‌ لا تأخذه‌ سنة‌ و لا نوم‌. حتي‌ چرتش‌ هم‌ نميگيره‌، فراموش‌ هم‌ نميكنه‌، هميشه‌ هم‌ هست‌، هميشه‌ در سر خدمتش‌ هست‌. اگر همين‌ اندازه‌ كه‌ خيلي‌ توهين‌ به‌ خداست‌ در عين‌ حال‌، همين‌ اندازه‌ كه‌ يك‌ رئيس‌ جمهور هر روز صبح‌ به‌ انسان‌ تلفن‌ ميزنه‌ كه‌ من‌ دنبال‌ كارت‌ هستم‌، من‌ با تو هستم‌، من‌ پشتيبان‌ تو هستم‌، انسان‌ يك‌ آرامشي‌ داره‌، وقتي‌ توي‌ مثلا فرض‌ كنيد كه‌ توي‌ سپاه‌ وارد بشه‌، يك‌ جوري‌ وارد ميشه‌ كه‌ شخصيتي‌ است‌ ديگه‌، كسي‌ آمده‌. رئيس‌ سپاه‌ بهش‌ ميگه‌ تو. آقا تو خودتي‌. به‌ من‌ چرا ميگي‌ تو. الان‌ هيچكس‌ هم‌ نميدونه‌ اين‌ چيكاره‌ است‌، چه‌ ارتباطي‌ داره‌. ولي‌ در عين‌ حال‌ خودش‌ را ميگيره‌. يك‌ آرامشي‌ داره‌. معناي‌ نفس‌ مطمئنه‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ بهش‌ ميگه‌ يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌ ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌. معناي‌ نفس‌ مطمئنه‌ اينه‌. اين‌ اندازه‌ هست‌. بايد صدها برابر اين‌ ما اطمينان‌ داشته‌ باشيم‌. مطمئن‌ باشيم‌، آرامش‌ داشته‌ باشيم‌. تو به‌ من‌ توهين‌ ميكني‌، من‌ به‌ رئيس‌ جمهور فردا صبح‌ كه‌ تلفن‌ زد بهش‌ ميگم‌. جرأت‌ داره‌. خدا را دست‌ كم‌ نگرفته‌. خدا هر روز صبح‌ بهش‌ ميگه‌ اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌. كلمة‌ نستعين‌ يعني‌ خدايا تنها تو كمك‌ من‌ هستي‌. خودش‌ گفته‌. خود خدا پيشنهاد كرده‌ كه‌ من‌ معين‌ تو هستم‌، من‌ يار تو هستم‌، من‌ پشتيبان‌ تو هستم‌. ائمة‌ اطهار كلشون‌ مخصوصا حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحي‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء در دعاي‌ ندبه‌ مي‌خوانيم‌ خلقت‌ له‌ لنا عصمة‌ و ملاذا. خدايا تو او را براي‌ ما در دنيا خلق‌ كردي‌ كه‌ عصمت‌ ما باشه‌، نگه‌ دارندة‌ ما باشد از تمام‌ ناراحتيها و بلاها و از تمام‌ ضعفها. و ملاذ. پناهگاهمون‌ باشه‌. هر جا كسي‌ خواست‌ اذيتمون‌ كنه‌ بريم‌ طرف‌ او بگيم‌ يا صاحب‌ الزمان‌. هر جا فشاري‌ برمون‌ آمد بگيم‌ يا صاحب‌ الزمان‌.

 يكي‌ از علماء مي‌گفت‌ من‌ فلج‌ شده‌ بودم‌. تمام‌ اطباء به‌ من‌ گفتند كه‌ تو معالجه‌ نميشي‌. من‌ دوازده‌ مرتبه‌ گفتم‌ يا مهدي‌، پام‌ را بلند كردم‌ و پاشدم‌ و راه‌ رفتم‌ و خوب‌ شدم‌. بگو يا الله‌، بگو يا حجة‌ ابن‌ الحسن‌. چرا وقتي‌ انسان‌ گرفتار ميشه‌ نره‌ در خانة‌ فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها. بگه‌ يا مولاتي‌ يا فاطمة‌ اغيثيني‌. اي‌ مولاي‌ من‌، اي‌ فاطمة‌ زهرا، پناه‌ به‌ من‌ بده‌. تو كسي‌ هستي‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ آمد در خانة‌ تو، بصريح‌ حديث‌ كساء، صدا زد اني‌ لاجد في‌ بدني‌ ضعفا قلت‌ اعيذك‌ بالله‌ يا ابتي‌ من‌ الضعف‌. حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ از ضعف‌ شكايت‌ ميكنه‌. فاطمة‌ زهرا عبا را ميكشه‌ روي‌ بدن‌ پيغمبر. ميگه‌ برگشتم‌ نگاه‌ كردم‌ اذا وجه‌ يتلألأ كانه‌ البدر في‌ ليلة‌ تمامه‌ و كماله‌ و ما را اينطور مي‌فرستند در خانة‌ فاطمة‌ زهرا، ميگن‌ ما كه‌ پيغمبر هستيم‌، ما كه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ هستيم‌، ما كه‌ حسن‌ و حسين‌ هستيم‌، اينطور بايد بريم‌ در خانة‌ فاطمة‌ زهرا، آنوقت‌ فاطمة‌ زهرا خودش‌ شفيعة‌ ما باشه‌ و ما از او غافل‌ باشيم‌. ميريم‌ اينطرف‌، آنطرف‌، پيش‌ اين‌ طبيب‌، پيش‌ آن‌ طبيب‌، پيش‌ اين‌ دولتمند، پيش‌ آن‌… و آن‌ آخر آخرها كه‌ دستمون‌ از همه‌ جا كوتاه‌ ميشه‌، تازه‌ آيا خدا به‌ ما برسه‌ يا نرسه‌. به‌ خدا قسم‌ اين‌ اعتمادي‌ كه‌ ما به‌ خدا داريم‌، اين‌ توكلي‌ كه‌ ما به‌ خدا داريم‌، من‌ مكرر گفته‌ام‌ كه‌ اگر به‌ يك‌ معتاد هروئيني‌ بي‌ ارزش‌ بي‌ حال‌ اگر اين‌ اعتماد را داشته‌ باشي‌ بهش‌ برميخوره‌. فرستاديش‌ توي‌ دادگستري‌ گفتي‌ برو فلان‌ كار را بكن‌. هي‌ نگاه‌ ميكني‌ اين‌ كار را ميكنه‌ يا اين‌ كار را نميكنه‌. تو گفتي‌ خدايا اين‌ كار را براي‌ من‌ انجام‌ بده‌. آيا خدا ميكنه‌ يا نميكنه‌. و قلبمون‌ آرامش‌ نداره‌. اكثر ما، حتي‌ همين‌ افرادي‌ كه‌ خيلي‌ هم‌ در درجات‌ بالا هستند، مي‌بيني‌ آن‌ آرامشي‌ كه‌ بايد نسبت‌ به‌ خدا داشته‌ باشند ندارند. آن‌ اعتمادي‌ كه‌ بايد به‌ خدا داشته‌ باشند ندارند. وقتي‌ كه‌ مي‌گن‌ خدايا، همين‌ شما امشب‌، يك‌ نيازي‌ داريد. بگيد خدايا كار من‌ را درست‌ كن‌، دعوا هم‌ نكن‌، فقط‌ يك‌ كلمه‌، ادعوني‌ استجب‌ لكم‌. و اطمينان‌ داشته‌ باشيد كه‌ خدا ميكنه‌. هرچه‌ اطمينانتون‌ قوي‌تر باشه‌ يقين‌ بدونيد كه‌ زودتر حاجتتون‌ برآورده‌ ميشه‌ و درجة‌ اعتمادتون‌ و اطمينانتون‌ به‌ خدا هر چه‌ قوي‌تر بود، درجة‌ لطف‌ پروردگار هم‌ به‌ شما بيشتر خواهد بود. ولي‌ وقتي‌ آدم‌ به‌ خدا اطمينان‌ نداره‌، خداي‌ تعالي‌ ميگه‌ تو ده‌ تا در را بلدي‌ يكيش‌ هم‌ در خانة‌ من‌ بوده‌. خوب‌ حالا در خانة‌ ما را در نظر نگير. در روز قيامت‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد من‌ شريك‌ خوبي‌ هستم‌ تمام‌ حق‌ خودم‌ را به‌ شريكم‌ وا مي‌گذارم‌. اگر انسان‌ در عبادت‌ يا در بعضي‌ از چيزها، نيتش‌ را هم‌ مردم‌ قرار ميده‌ هم‌ خدا. خدا ميگه‌ من‌ شريك‌ خوبي‌ هستم‌ حق‌ خودم‌ را واگذار به‌ شريكم‌ مي‌كنم‌. حالا ما همة‌ كارهامون‌ وابستگيه‌. در عين‌ حال‌ نميگم‌ كه‌ اگر مريض‌ شديد پيش‌ طبيب‌ نريد. طبيب‌ هم‌ تازه‌ يك‌ وسيله‌اي‌ است‌ از وسايل‌ پروردگار. اينجوري‌ فكر كنيد. قدرتمند، هر كسي‌، همة‌ موجوداتي‌ كه‌ در عالم‌ هستند از خود حضرت‌ وليعصر صلوات‌ الله‌ عليه‌ گرفته‌ كه‌ قلب‌ عالم‌ امكانه‌، ما سوي‌ الله‌ تحت‌ نفوذشه‌، از ايشان‌ گرفته‌ تا يك‌ فرض‌ كنيد فرد كوچكي‌ كه‌ شما مي‌خوايد يك‌ كاري‌ براتون‌ انجام‌ بده‌، همه‌ بايد اسباب‌ و وسايل‌ پروردگار به‌ نظر شما باشند. يعني‌ خوبها، اينها را وسيله‌ قرار مي‌دهند و هستند. هيچ‌ شيعه‌اي‌ نيست‌ كه‌ يك‌ همچين‌ فكري‌ نداشته‌ باشه‌ از نظر اعتقادات‌. ولي‌ از نظر عمل‌ ماها خيلي‌ ضعيفيم‌.

 اميدوارم‌ پروردگار متعال‌ به‌ همه‌ امون‌ اين‌ حالت‌ آرامش‌ قلب‌ را عنايت‌ كنه‌. الهي‌ آمين‌. و اطمينان‌ به‌ خدا ما پيدا بكنيم‌. الهي‌ آمين‌. و از خدا بخواهيم‌ ما جزء، نفسمون‌، روحمون‌، جزء آن‌ ارواح‌ مطمئنه‌اي‌ باشد كه‌ اگر به‌ آن‌ مرحله‌ از كمال‌ رسيديد كه‌ آرامش‌ پيدا كرديد، راحت‌ باشيد. خداي‌ تعالي‌ به‌ ما خطاب‌ ميكنه‌ يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌ ارجعي‌ برگرد، بيا طرف‌ من‌. ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌. بيا هم‌ تو از من‌ خوشت‌ بياد، هم‌ من‌ از تو خوشم‌ بياد. هم‌ من‌ به‌ وجود تو خشنود باشم‌ هم‌ تو به‌ وجود من‌ خشنود باشي‌. رضي‌ الله‌ عنهم‌ و رضوا عنه‌. هم‌ آنها از خدا خشنودند هم‌ خدا از آنها خشنوده‌. يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌ ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌ فادخلي‌ في‌ عبادي‌. برو در رديف‌ بندگان‌ من‌ قرار بگير، حرفي‌ از خودت‌ نداشته‌ باش‌، تخلفي‌ با من‌ نداشته‌ باش‌، مخالفتي‌ با من‌ نداشته‌ باش‌، فكرت‌ خواستة‌ من‌ باشه‌. اعتقادت‌ آنچه‌ كه‌ از نظر من‌ حقيقته‌ و درسته‌، تو معتقد باش‌. و از نظر عمل‌ هم‌ آنچه‌ كه‌ ائمة‌ اطهار كه‌ اينها نمايندگان‌ من‌ هستند و عمل‌ مي‌كنند، تو هم‌ عملت‌ همانطور باشه‌. فادخلي‌ في‌ عبادي‌ و بعد هم‌ پشتش‌، فادخلي‌ جنتي‌. اگر انسان‌ از بندگان‌ خالص‌ خدا شد و حقيقت‌ عبوديت‌ را در خودش‌ ايجاد كرد وارد بهشت‌ ميشه‌، يعني‌ با بندگان‌ خدا وارد بهشت‌ ميشه‌. با امام‌ زمانش‌ وارد بهشت‌ ميشه‌. با علي‌ بن‌ ابيطالب‌ وارد بهشت‌ ميشه‌ و جايگاهش‌ بهشته‌.

 بهرحال‌ اميدواريم‌ اين‌ شب‌ جمعه‌ يكي‌ از الطافي‌ كه‌ پروردگار به‌ ما مي‌فرمايد اين‌ باشد كه‌ به‌ ما آرامش‌ دل‌ و روح‌ مطمئن‌ و نفس‌ مطمئنه‌ عنايت‌ بفرمايد.

 ايام‌ تعلق‌ دارد به‌ فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها. اين‌ ماه‌ جمادي‌ الثاني‌ بخصوص‌، هم‌ در اين‌ ماه‌ وفات‌ آن‌ حضرت‌ واقع‌ شده‌ هم‌ تولد آن‌ حضرت‌ و يك‌ روايتي‌ هست‌ كه‌ العجب‌ كل‌ العجب‌ ان‌ الجمادي‌ و الرجب‌ كه‌ همان‌ ماه‌ جمادي‌ الثانيه‌. خيلي‌ بايد انسان‌ انتظار ظهور حضرت‌ بقية‌ الله‌ را در ماه‌ جمادي‌ الثاني‌، بخصوص‌ اين‌ روزهاي‌ آخر ماه‌ داشته‌ باشه‌. خوشا به‌ حال‌ كساني‌ كه‌ اينها به‌ هر مناسبتي‌ انتظارشون‌ بيشتر ميشه‌، ارادتشون‌ نسبت‌ به‌ امام‌ زمانشون‌ بيشتر ميشه‌ و اظهار علاقه‌ اشون‌ به‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ بيشتر ميشه‌. سلام‌ الله‌ عليها هم‌ شفيعة‌ ما باشد. به‌ خودش‌ قسم‌ كه‌ خيلي‌ برمون‌ سخته‌ اين‌ زندگي‌ پر از رنج‌ و غم‌ را در فراق‌ امام‌ زمانمون‌ بگذرانيم‌. يا فاطمة‌ الزهرا. دو ماه‌ است‌ تقريبا براي‌ شما مردم‌ شيعه‌ عزاداري‌ مي‌كنند. بخاطر اجر اين‌ عزاداريها هم‌ كه‌ شده‌، بخاطر عيدي‌ كه‌ براي‌ تولد فاطمة‌ زهرا بنا بوده‌ به‌ ما بدهند، بخاطر اين‌ عيدي‌ هم‌ كه‌ شده‌، امشب‌ خودت‌ از خدا بخواه‌ كه‌ فرج‌ فرزندت‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ را خداي‌ تعالي‌ برسانه‌. الهي‌ آمين‌.

 فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها روزهاي‌ آخر عمرش‌ مي‌آمد كنار قبر پيغمبر اكرم‌. گاهي‌ از اوقات‌ هم‌ بدنش‌ عليل‌ بود نمي‌توانست‌ همان‌ چند قدم‌ راه‌، يعني‌ از خانه‌ تا مسجد، از خانه‌ تا كنار قبر پيغمبر، بيايد. لذا فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها خيلي‌ گريه‌ مي‌كرد. خيلي‌. اظهار محبت‌ به‌ پدر بزرگوارش‌ مي‌فرمود. معلومه‌ يك‌ دختري‌ كه‌ اينهمه‌ سفارش‌ از جانب‌ خدا، از جانب‌ پيغمبر، از جانب‌ عقل‌ حتي‌، درباره‌اش‌ شده‌ كه‌ مردم‌ بايد اين‌ دختر را دوست‌ داشته‌ باشند، به‌ او اظهار علاقه‌ بكنند. در مدت‌ 95 روز حداكثر، چقدر مصيبت‌ بر اين‌ بي‌بي‌ وارد شد. پهلويش‌ را شكستند، محسنش‌ را سقط‌ كردند، بازويش‌ را شكستند، سيلي‌ به‌ صورتش‌ زدند، جنازه‌اش‌ را تشييع‌ نكردند، مخفي‌ دفنش‌ كردند. اينهمه‌ مصيبت‌ كه‌ خودش‌ مي‌فرمود ثبت‌ علي‌ مصائب‌ لو انها صبت‌ علي‌ الايام‌ سر لياليا. چراغها را خاموش‌ كنيد حال‌ عزائي‌ اينجا بگيريم‌. صبت‌ علي‌ مصائب‌ لو انها صبت‌ علي‌ الايام‌ سر لياليا. يا بقية‌ الله‌، يا صاحب‌ الزمان‌، آقاجان‌. ما چطور در محضر شما مصائب‌ مادرتون‌ زهرا را بخوانيم‌. من‌ خيلي‌ كم‌ اتفاق‌ مي‌افتد كه‌ اين‌ جريان‌ در كوچه‌ با آن‌ شخص‌ خبيث‌، فاطمة‌ زهرا روبرو شد؛ به‌ زبان‌ بيارم‌. خيلي‌ عمل‌ زشتي‌ بود انجام‌ داد. من‌ نميدونم‌ چطور سيلي‌ بود كه‌ به‌ صورت‌ مادر ما زد كه‌ تا آخر عمر صورتش‌ كبود بود. خدا دستت‌ را بشكنه‌. خدا آن‌ به‌ آن‌ عذابش‌ را زياد كنه‌. الهي‌ آمين‌. وقتي‌ كه‌ متوجه‌ شد فاطمة‌ اطهر آن‌ سند را از اولي‌ گرفته‌، اول‌ گرفت‌ سند را پاره‌ كرد و بعد هم‌ سيلي‌ به‌ صورت‌ زهرا زد. يا الله‌، يا الله‌، يا الله‌. در بعضي‌ از مقاتل‌ دارد كه‌ فاطمه‌ به‌ زمين‌ خورد، از جا برخاست‌، به‌ خانه‌ رفت‌، چادرش‌ را روي‌ صورتش‌ گرفته‌. يا بقية‌ الله‌. يا صاحب‌ الزمان‌. آقاجان‌ آجرك‌ الله‌. اينقدر دل‌ امام‌ زمان‌ را آتش‌ زده‌ اين‌ مصائب‌ كه‌ در اولين‌ روزهاي‌ ظهورش‌ بيايد بدن‌ آنها را از ميان‌ قبر خارج‌ ميكنه‌، آتش‌ ميزنه‌. يا بقية‌ الله‌، يا صاحب‌ الزمان‌. همه‌ با توجه‌ رو به‌ قبله‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.  الهي‌ عظم‌ البلاء و برح‌ الخفاء و انكشف‌ الغطاء و انقطع‌ الرجاء ضاقت‌ الارض‌ و منعت‌ السماء و انت‌ المستعان‌ و اليك‌ المشتكي‌ و عليك‌ المعول‌ في‌ الشدة‌ و الرخاء. اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد. اولي‌ الامر الذين‌ فرضت‌ علينا طاعتهم‌ و عرفتنا بذلك‌ منزلتهم‌ ففرج‌ عنا بحق‌ فرجا عاجلا قريبا كلمح‌ البصر او هو اقرب‌ من‌ ذلك‌. يا محمد يا علي‌. يا علي‌ و يا محمد اكفياني‌ فانكما كافيان‌. فانصراني‌ فانكما ناصران‌. يا مولا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولا يا صاحب‌ الزمان‌. الغوث‌ الغوث‌ الغوث‌ ادركني‌ ادركني‌ ادركني‌ الساعه‌ الساعه‌ الساعه‌ العجل‌ العجل‌ العجل‌. رو به‌ قبله‌ ايستاده‌ايم‌. انشاء الله‌ آقامون‌ در ميان‌ ما هست‌. و انشاء الله‌ نظر لطفشون‌ به‌ ما خواهد بود. چند تا دعا مي‌كنم‌ با توجه‌ آمين‌ بگيد. خدايا به‌ آبروي‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ فرج‌ آقامون‌ را برسان‌. الهي‌ آمين‌. همة‌ ما را از ياران‌ خوب‌ آن‌ حضرت‌ قرار بده‌. الهي‌ آمين‌. خدايا يك‌ عده‌ از راههاي‌ دور در همين‌ مجلس‌ هم‌ هستند، حوائجي‌ دارند. خدايا ما دعوا نداريم‌، امر توست‌، اختيار هم‌ با توست‌، ما هم‌ بندگان‌ تو هستيم‌. اما خودت‌ فرموده‌اي‌ كه‌ دعا كنيد تا اجابت‌ كنم‌.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *