شب ۷ محرم ۱۴۲۰ قمری – آمادگی برای ظهور

اعوذ بالله‌ من‌ الشیطان‌ الرجیم

‌بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم‌

الحمد لله‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علی رسول‌ الله‌ و علی آله‌ آل‌ الله‌ لا سیما علی بقیة‌ الله‌ روحی و ارواح‌ العالمین‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء‌ و اللعنة‌ الدائمة علی اعدائهم‌ اجمعین‌ من‌ الان‌ الی قیام‌ یوم‌ الدین‌.

اعوذ بالله‌ من‌ الشیطان‌ الرجیم‌ وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ وَنُمَکنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کانُوا یحْذَرُونَ (قصص/5 و 6).

امروز جمعه‌ بوده‌ است‌ و روز انتظار ظهور حضرت‌ بقیة‌ الله‌ ارواحنا فداه، طبق‌ آنچه‌ که‌ در زیارت‌ آن‌ حضرت‌ هست‌ در روز جمعه‌ میخوانیم‌: «هذا یوم‌ الجمعة و هو یومک»، این‌ روز جمعه‌ است‌ و این‌ روز جمعه‌ روز توست‌، «المتوقع‌ فیه‌ ظهورک»، ما انتظار داریم‌، توقع‌ داریم‌ که‌ در این‌ روز، ظهور تو انجام‌ شود، و فرجی برای مؤمنین‌ بوجود بیاید «و الفرج‌ فیه‌ للمؤمنین‌ علی یدیک» به‌ دست‌ تو، به‌ وسیله‌ی‌ تو. مسئله‌ی‌ وجود مقدس‌ حضرت‌ بقیة‌ الله‌ ارواحنا فداه از مسائلی است‌ که‌ شیطان‌ خیلی فعالیت‌ دارد که‌ این‌ مسئله‌ را به‌ دست‌ فراموشی بسپارد. شیاطین‌ بر دو قسمند: شیاطین‌ جنی هستند، و شیاطین‌ انسی. هر دو دسته‌ با هم‌ متحدند که‌ نامی از امام‌ عصر علیه‌ الصلاة‌ و السلام‌ در دنیا برده‌ نشود. آن‌ روزی که‌ خدا حضرت‌ آدم‌ را خلق‌ فرمود و ملائکه‌ سؤال‌ کردند که‌ «اتجعل‌ فیها من‌ یفسد فیها و یسفک الدماء» آیا در روزی زمین‌ می خواهی بشری را خلق‌ کنی که‌ خونریزی کند؟ فساد کند؟ ما هستیم‌، تسبیح‌ تو را می کنیم‌، تقدیس‌ تو را می کنیم‌، حمد تو را می کنیم‌ و پاکیم‌، فرمود: «انی اعلم‌ ما لا تعلمون»‌، من‌ چیزی را می دانم‌ که‌ شما نمی دانید، «و علم‌ آدم‌ الاسماء کلها»، خدای تعالی اسماء – طبق‌ تفاسیر، اسماء به‌ معنای نشانه‌ و معرفی جمعی است‌ که‌ در آیه‌ی‌ بعد معرفی می کند و اشاره‌ فرموده‌ است‌، خدا آنها را، نشانه‌ هایشان‌ و خصوصیاتشان ‌- را برای حضرت‌ آدم‌ بیان‌ کرد و به‌ او تعلیم‌ داد، بعد او را به‌ عنوان‌ یک استاد در کرسی درس‌ نشاند و ملائکه‌ را به‌ عنوان‌ شاگرد پای سخن‌ حضرت‌ آدم‌ نشاند و به‌ آدم‌ فرمود که‌ برای ملائکه‌ بیان‌ کن‌ که‌ چه‌ خواهد شد. «ثم‌ عرضهم‌ علی الملائکه‌»،  اول‌ از ملائکه‌ پرسید: «انبئونی باسماء هؤلاء ان‌ کنتم‌ صادقین»‌، اگر شما راست‌ میگویید، ارزش‌ آنچنانی دارید، معرفی کنید این‌ نشانه‌های الهی را؟ که‌ همه‌ی‌ روایات‌ دارد منظور، ائمه‌ی‌ اطهار علیهم‌ الصلاة‌ و السلامند، «قالوا لا علم‌ لنا الا ما علمتنا»، پروردگارا تو خود می دانی که‌ برای ما علمی نیست‌ مگر آنچه‌ را که‌ تو تعلیم‌ فرموده‌ای. بعد خدای تعالی به‌ ملائکه‌ خطاب‌ کرد که‌ حالا پس‌ گوش‌ بدهید ببینید این‌ استادتان‌، این‌ بشری – که‌ اگر بشر باشد، اگر انسان‌ باشد، اگر خلیفة‌ الله‌ باشد این‌ چه‌ ارزشی دارد و باید استاد ملائکه‌ گردد – «قلنا یا آدم‌» ما گفتیم‌ به‌ آدم‌، «انبئهم‌ باسمائهم‌» برای ملائکه‌ بیان‌ کن‌ معرفت‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ را، برای اینها شرح‌ حالات‌ آنها را بگو، حضرت‌ آدم‌ شروع‌ کرد یک یک از ائمه‌ را معرفی کردن‌ تا رسید به‌ نور مقدس‌ حضرت‌ بقیة‌ الله‌ ارواحنا لتراب‌ مقدمه‌ الفداء، او را که‌ معرفی کرد، در حالات‌ آن‌ حضرت‌ – ملائکه‌ دارند‌ گوش‌ می دهند -‌ حضرت‌ آدم‌ فرمود که‌ او می آید، دنیا را پر از عدل‌ و داد می کند، ظلم‌ را از روی زمین‌ برمی چیند، او می آید تمام‌ اعمال‌ خوب‌، عقاید خوب‌، رفتار خوب‌، اخلاق‌ خوب‌ را به‌ مردم‌ یاد می دهد و مردم‌ را وادار به‌ عمل‌ هم‌ می کند، در نتیجه‌ دنیا پر از عدل‌ و داد می شود اگر چه‌ قبلش‌ پر از ظلم‌ و جور شده‌ باشد. این‌ مطلب‌ را آن‌ روز که‌ بیان‌ شد، – از آیات‌ و روایات‌ استفاده‌ می شود که‌ – ارواح‌ بشر هم‌ در آن‌ وقت‌ وجود داشتند و این‌ جریان‌ را دیدند، یعنی من‌ و شما روحمان‌ در آن‌ وقت‌ حیات‌ داشت‌ و این‌ مسئله‌ را می دیدیم‌، در فطرتمان طبعا گذاشته‌ شد. ما یک تعلیماتی در عالم‌ ارواح‌ گرفته‌ایم‌ – که‌ الان‌ در اینجا نمیخواهم‌ شرحش‌ را عرض‌ کنم‌ ولی در کتاب‌ در محضر استاد مطلب‌ را توضیح‌ دادم‌، مفصل‌ هم‌ توضیح‌ دادم‌ – در آنجا تعلیماتی گرفتیم،‌ چیزهایی یاد گرفتیم‌، من‌جمله‌ این‌ تعلیم‌، این‌ مطلب‌ را در آن‌ روز فهمیدیم‌ که‌ این‌ دوره‌ از زندگی بشر مثل‌ دوران‌ گذشته‌ که‌ ملائکه‌ دیده‌ بودند نیست‌. دوران‌ گذشته‌ی‌ از خلقت‌ انسانها در کره‌ی‌ زمین‌ اینطور بوده‌ که‌ خدای تعالی بشر را خلق‌ می کرده‌، کم‌ کم‌ بالطبع‌ بشر به‌ طرف‌ مادیات‌ حرکت‌ می کرده‌، چون‌ انسان‌ طبعش‌ این‌ است‌ که‌ به‌ طرف‌ مادیات‌ حرکت‌ می کند. اینکه‌ عرض‌ می کنیم‌ به‌ طرف‌ مادیات‌ حرکت‌ می کند علتش‌ این‌ است‌ که‌ آنچه‌ حس‌ می کند و محسوس‌ اوست‌ مادیات است، شما هر چه‌ می بینید مادیات است‌، هر چه‌ می شنوید مادیات است‌، هر چه‌ که‌ لمس‌ می کنید مادیات است،‌ خواهی نخواهی مخصوصا در سنین‌ کودکی که‌ همان‌ رشد می کند در وجود انسان‌، متوجه‌ مادیات‌ می شود‌، چون‌ در سنین‌ کودکی، کودک عقلش‌ نمی رسد که‌ به‌ معنویات‌ و حقایق‌ و روحیات‌ توجه‌ کند‌، مثل‌ خیلی از بزرگترها هم‌ اینطورند که‌ فکرشان‌ نمی رسد که‌ به‌ معنویات‌ فکر کنند، طبعا عادتشان‌ می شود‌، وقتی هم‌ که‌ بزرگ‌ می شوند همان‌ مادیات‌ بزرگ‌ می شود‌، همان‌ اسباب‌ بازیها با آنها‌ بزرگ‌ می شود،‌ اگر در کودکی با ماشین‌ پلاستیکی مثلا بازی می کردند حالا با ماشینهای بزرگ‌ و زندگیهای همان‌ سنخی و بزرگتر، ولی هوای نفس‌ و خواسته‌های نفسانی است‌. به‌ هر حال‌ در دورانهای گذشته‌ طبق‌ آنچه‌ که‌ از روایات‌ استفاده‌ می شود بشر به‌ طرف‌ مادیات‌ می رفته‌، همانطوری که‌ ما هم‌ میرویم،‌ و چون‌ به‌ طرف‌ مادیات‌ میرفته‌، طبعا با یکدیگر تعارض‌ می کردند، تضاد منافع‌ به‌ وجود می آمد، تضاد منافع‌ یعنی یک دسته‌ هستند یک چیزی میخواهند‌ که‌ دسته‌ی‌ دیگر هم‌ همان‌ چیز را میخواهند‌. الان‌ اکثر نزاعهایی که‌ در ممالک دنیا با یکدیگر هست‌ سر تضاد منافع است‌، این‌ تضاد منافع‌ کم‌ کم‌ منجر به‌ دعوا و نزاع‌ و خونریزی و فساد می شد و عاقبت‌ امر در خلقت‌ بشرهای گذشته‌ اینطور بود که‌ منتهی می شد به‌ وضعی که‌ ما الان‌ رسیده‌ایم‌، یعنی می توانیم‌ تمام‌ حیات‌ را از روی کره‌ی‌ زمین‌ برداریم‌ – همانطوری که‌ زیاد اینها را شنیدید من‌ نمیخواهم‌ توضیحاتی بدهم‌ – می رسیدند به‌ این‌ حد و حیات‌ را از روی کره‌ی‌ زمین‌ برمی داشتند.

«اتجعل‌ فیها من‌ یفسد فیها و یسفک الدماء» ملائکه‌ می دیدند که‌ اینطوری منتهی می شود‌ و زندگی بشر در دنیا آخرش‌ خونریزی است‌، فساد است‌، خونریزی عمومی و فساد عمومی که‌ حیات‌ را از روی کره‌ی‌ زمین‌ برمی چیند. خدای تعالی جواب‌ آنها را اینطور داد: اول‌ اجمالا «انی اعلم‌ ما لا تعلمون»‌ من‌ یک چیزی میدانم‌ که‌ شما نمی دانید! وقتی که‌ حالات‌ اسماء الهی که‌ ائمه‌ی‌ اطهار بودند، حضرت‌ آدم‌ برای ملائکه‌ بیان‌ کرد، ملائکه‌ تازه‌ متوجه‌ شدند که‌ نه‌! این‌ دوره‌ از آن‌ دوره‌ها نیست‌! این‌ دوره‌ منتهی به‌ فساد و خونریزی همگانی نمی شود! این‌ دوره‌ منتهی به‌ عدل‌ و داد می شود، لذا آنها تسلیم‌ شدند در مقابل‌ پروردگار و متوجه‌ حقیقت‌ شدند.

نکته‌ای که‌ میخواستم‌ عرض‌ کنم‌، حدودا شاید دو هزار روایت‌ و آیات‌ قرآنی تصریح‌ دارد که‌ عالم‌ ذر آن‌ وقتی انجام‌ شد که‌ حضرت‌ آدم‌ در این‌ جریان‌ قرار گرفته‌، تمام‌ ارواح‌ فرزندان‌ حضرت‌ آدم‌ آنجا بودند و در ذهنشان‌ این‌ مسئله‌ ثبت‌ شد که‌ این‌ زندگی بشر به‌ عدل‌ و داد و ظهور حضرت‌ بقیة‌ الله‌ ارواحنا فداه منتهی خواهد شد، این‌ فطرت‌ انسان است. شاید در مجلس‌ ما کسانی باشند که‌ بگویند‌ کجای دنیا این‌ مسئله‌ ثبت‌ شده‌؟ این‌ را بدانید، ممکن‌ است‌ اسم‌ حضرت‌ را ندانند، ممکن‌ است خصوصیات‌ و حالات‌ حجت‌ ابن‌ الحسن‌ ارواحنا فداه را متوجه‌ نباشند، اما از هر کدامشان‌ که‌ بپرسید، حتی مذاهب‌ به‌ نحو عموم،‌ ولی افراد مختلفی که‌ در دنیا هستند، دانشمندان،‌ همه‌ می گویند:‌ خدای تعالی هیچ‌ گاه‌ اینطور بشر را در روی کره‌ی‌ زمین‌ قرار نمی دهد‌ که‌ صاحبی نداشته‌ باشد، که‌ رهبری نداشته‌ باشد، که‌ قوانینی برای او که‌ منافع‌ تمام‌ مردم‌ در آن باشد‌ پروردگار برایشان‌ قرار نداده‌ باشد‌. و لذا شما در کتاب‌ تورات‌، انجیل‌، مذاهب‌ بزرگ‌ عالم‌، مذهب‌ زرتشت‌، مذهب‌ بودا، حتی هندوها و مذهب‌ هندو، تمام‌ اینها درباره‌ی‌ حضرت‌ ولی عصر، -منتها اسم‌ خاص‌ آن‌ حضرت‌ را نمیدانند – در کتابهایشان‌ آمده‌، اما اسم‌ خاص‌ به‌ نام‌ – مثلا فرض‌ کنید حجت‌ ابن‌ الحسن -‌ شاید نباشد‌، اما خصوصیات،‌ همان‌ خصوصیاتی است‌ که‌ شیعه‌ معتقد است‌. من‌ در کتاب‌ مصلح‌ آخرالزمان‌ این‌ مطلب‌ را از کتاب‌ انجیل نوشتم‌، کتاب‌ انجیل‌ الان‌ کتابی است‌ که‌ شاید یک میلیارد و چند صد میلیون‌ جمعیت‌ پیرو دارد‌، یعنی مساوی با اسلام‌. در اسلام‌ مذهب‌ سنی و شیعه‌ که‌ معتقدند به‌ وجود مقدس‌ امام‌ عصر بماند‌، مسیحیها عین‌ آنچه‌ را که‌ ما معتقدیم معتقدند‌، حتی بعضی از چیزها هست‌ که‌ ماها هنوز برایمان مشکوک است که‌ آیا هست‌ یا نیست؟‌ و در قرآن‌ آمده،‌ در آنجا به‌ فارسی صراحت‌ دارد‌ که‌ این‌ شخص‌ می آید، دنیا را پر از عدل‌ و داد می کند‌. الان‌ اگر آمار بگیرید مردم‌ دنیا در مقابل‌ این‌ مسئله‌ خاضعند. ما اینجا نشستیم‌ گاهی هم‌ از حضرت‌ ولی عصر فراموش‌ می کنیم‌ و گاهی می شود که‌ ماها هم‌ بعضی از مسائل‌ را منکریم‌، اما دنیای غرب‌ دارد‌ یک طرحی می ریزد‌ که‌ جلوی این‌ پدیده‌ای که‌ بزودی انجام‌ خواهد شد شاید بتواند بگیرد.

یک فیلمی بود چند سال‌ قبل‌ در آمریکا درست‌ شده‌ بود که‌ شخصی – حالا اصل‌ ادعایش‌ را نمیخواهم‌ توضیح‌ بدهم‌ – به‌ نام‌ داموس‌ که‌ پیش‌ بینی هایی تا چهار صد سال‌ کرده‌ بود، پیش‌ بینی هایش‌ را که‌ شرح‌ داده‌ بودند، آخرین‌ پیش‌ بینی که‌ کرده‌ بود این‌ بود‌ که‌ یک شخصی از فرزندان‌ پیغمبر آخرالزمان‌ ظهور می کند‌ و او دنیا را – البته‌ آن‌ شخص اینطوری نوشته‌ بود، یعنی اینطوری شرح‌ داده‌ بود که‌ دنیا را – به‌ جنگ‌ و خونریزی می کشاند و بعد عدل‌ و داد بوجود می آید. یک عده‌ای را آورده‌ بود در همان‌ فیلم،‌ که‌ آیا می شود‌ این‌ پیش‌ بینی که‌ ایشان‌ کرده‌ و این‌ کاری که‌ می خواهد واقع‌ بشود‌، می شود‌ جلویش‌ را گرفت‌ یا نه‌؟ و عده‌ای گفته‌ بودند که‌ می شود‌ جلویش‌ را گرفت‌ و از حالا به‌ فکر جلوگیری این‌ مسئله‌ باشیم‌! خیلی عجیب است که‌ آنها به‌ فکرند! اصل‌ مسئله‌ را قبول‌ دارند، به‌ فکر این‌ افتاده‌اند که‌ جلوی این‌ کار را بگیرند، بخاطر این‌که‌ تمام‌ کاخهای آمریکا و نیویورک و امثال‌ اینها را از بین‌ می برد‌ و حکومتها و ابرقدرتها را مضمحل‌ می کند. آنها به‌ فکر از بین‌ بردنش‌ افتادند ما هنوز به‌ فکر اصلش‌ نیفتادیم‌. در این‌ آیه‌ای که‌ تلاوت‌ کردم‌ -آقایان‌- در صد و سی و سه‌ آیه‌ و احتمالا – چون‌ یک آیه‌ مورد تردید است- صد و سی و چهار آیه‌ خدای تعالی در قرآن‌ این‌ مسئله‌ را وعده‌ کرده‌ و این‌ موضوع‌ را قطعی دانسته‌ و این‌ آیه‌ای که‌ تلاوت‌ کردم‌ یکی از آن‌ آیات است، می فرماید: «و نرید» ما اراده‌ کرده‌ایم‌. اراده‌ی‌ الهی مسئله‌ی‌ کوچکی نیست‌، همانطوری که‌ اراده‌ کرده‌ که‌ آسمان‌ و زمین‌ باشد، همانطوری که‌ اراده‌ کرده‌ است‌ مخلوقی به‌ نام‌ بشر یا سایر موجودات‌ در کره‌ی‌ زمین‌ باشند، همان‌ طور اراده‌ کرده‌ «و نرید» با کلمه‌ی‌ جمع‌ هم‌ فرموده‌، نمی گوید:‌ «اردت» یا «ارید»، می گوید:‌ «نرید» یعنی ما اراده‌ کردیم‌! وقتی که‌ با کلمه‌ی‌ جمع‌ گفته‌ می شود یا برای تعظیم است، یعنی شخصیت‌ ما با همه‌ی‌ قدرتمان و همه‌ی‌ عظمتمان پشت‌ این‌ کار را داریم‌، یا این‌ که‌ از تفاسیر استفاده‌ می شود‌ که‌ اراده‌ی‌ پروردگار – وقتی که‌ جمع‌ می گوید-‌ همه‌ی‌ وسایل‌ و وسائط‌ را هم‌ پروردگار در نظر می گیرد‌، یعنی من‌ با ملائکه‌ام‌، با خلقتم‌، بر اینیم‌ که‌ «ان نمن‌ علی الذین استضعفوا فی الارض‌» منت‌ بگذاریم‌! و واقعا خدا منت‌ می گذارد‌، خدایا این‌ منت‌ را هر چه‌ زودتر به‌ مرحله‌ی‌ ظهور قرارش‌ بده‌، (الهی آمین‌) منت‌ می گذاریم‌، بر که؟ بر مردمان‌ مستضعف‌.

مردم‌ کره‌ی‌ زمین‌ امروز دو دسته‌ هستند: یک دسته‌ حیوان‌ سیرت‌، مغرور، فقط‌ دنیا را در نظر دارند، نه‌ به‌ فکر ثوابند و نه‌ به‌ فکر عقابند و نه‌ به‌ فکر خدا، می خورند و می خوابند و معصیت‌ خدا را می کنند، واجبات‌ را ترک می کنند، محرمات‌ را انجام‌ می دهند‌، عینا حیوان‌ بلکه‌ از حیوان‌ هم‌ بدتر، «اولئک کالانعام‌ بل‌ هم‌ اضل»، ابدا هم‌ به‌ فکر معنویت‌ نمی افتند، حالا یک وقتی اگر ایام‌ محرمی باشد در خانه‌ نشسته‌ باشند، می گویند‌ بد است‌ که‌ ما در خانه‌ نشسته‌ باشیم‌ و به‌ مجلس‌ روضه‌ نرفته‌ باشیم!‌ یک روضه‌ای می روند‌ گوش‌ می دهند‌ و از بعضیها هم‌ شنیده‌اند که‌ اگر یک قطره‌ اشک برای سیدالشهداء بریزند گناهانشان‌ بخشیده‌ می شود‌ و بهشت‌ بر آنها‌ واجب‌ می شود‌، اما آیا قطرات‌ اشک بر سیدالشهداء رذائل‌ اخلاقی‌ تو را هم‌ از بین‌ می برد‌؟ تو دیگر‌ فعالیتی برای انسان‌ شدن‌ نباید بکنی؟ یک آدم‌ حسود، یک آدم‌ بخیل‌، یک آدم‌ بی اعتقاد به‌ حقایق‌، یک انسان‌ حیوان‌ سیرت‌، یک انسانی که‌ تمام‌ فکرش‌ خوردن‌ و خوابیدن‌ و استراحت‌ کردن است،‌ این‌ با گریه‌ کردن‌ بر ابی عبد الله‌ الحسین‌ علیه‌ الصلاة‌ و السلام‌ تغییر می کند‌؟ این‌ را ما می گوییم‌ باید انجام‌ بدهد‌، خدا شاید همه‌ی‌ مردم‌ را ببخشد و وارد بهشت‌ هم‌ بکند‌، ولی انسان‌ شدن‌ مسئله‌ی‌ دیگری است‌.

خدای تعالی می فرماید: «و نرید ان نمن‌ علی الذین‌ استضعفوا»، مستضعف‌ و ضعیف‌. ما بعد از انقلاب،‌ مستضعف‌ را فکر می کنیم‌ یعنی فقیر! نخیر آقا! الحمدلله‌ مستضعف‌ نیست‌ و ثروت‌ زیادی هم‌ دارد‌! اتفاقا مستضعفترین‌ مردم‌، همان‌ احمقی است‌ که‌ به‌ ثروتش‌ متکی باشد و به‌ خدا اعتنا نداشته‌ باشد، این‌ ضعف‌ عقلی دارد، حضرت‌ صادق‌ صلوات‌ الله‌ علیه‌ می فرماید که‌ معاویه‌ عقل‌ ندارد‌، هیچ‌ وقت‌ می شود‌ یک عاقل،‌ یک ریال را بگیرد‌ صدها میلیون‌ تومان‌ را در مقابل‌ یک ریال‌ بدهد‌؟ می شود‌ چنین‌ چیزی؟ معاویه‌ دنیای محدود چند روز را گرفته‌، زندگی ابدی بهشت‌ را ترک کرده‌، از این‌ جهت‌ عقل‌ ندارد‌. آدم‌ عاقل‌ که‌ همه‌اش‌ به‌ فکر خوردن‌ و خوابیدن‌ و استراحت‌ کردن‌ و معصیت‌ خدا را نمودن‌ و واجبات‌ را مسامحه‌ کردن‌ و ترک کردن‌ که‌ نیست‌! مستضعف‌ آنهایی هستند، مستضعف‌ واقعی آنهایی هستند که‌ اینها در مقابل‌ مستکبرین‌ قرار گرفته‌اند، یعنی مادیات‌ این مستضعفین را گرفته‌اند، اختیار اینها را در دست‌ گرفته‌اند، تمام‌ علوم‌ را جلویش‌ را گرفته‌اند. اول‌ مستکبری که‌ همه‌ی‌ مردم‌ کره‌ی‌ زمین‌ را مستضعف‌ کرد همان‌ کسی بود که‌ در خانه‌ی‌ علی ابن‌ ابیطالب‌ را بست‌، چون‌ علی اگر دستش‌ باز بود، اگر در میان‌ جامعه‌ بود…، چهار سال‌ نمونه‌ داریم‌، چهار سال‌ علی ابن‌ ابیطالب‌ علیه‌ الصلاة‌ و السلام‌ دستش‌ به‌ صورت‌ ظاهر باز بود، در عین‌ این‌ که‌ سه‌ جنگ‌ بسیار وقت‌ گیر جلوی راه علی ابن‌ ابیطالب‌ قرار گرفته‌ بود، جنگ‌ صفین‌ و نهروان‌ و جمل‌ در مدت‌ این‌ چهار سال‌ رخ داد، در عین‌ حال‌ سخنان‌ حضرت‌ علی ابن‌ ابیطالب‌ آنچنان‌ دنیا را متوجه‌ خودش‌ کرده‌ که‌ دانشمندان‌ غیر مسلمان‌ در وصف‌ علی ابن‌ ابیطالب‌ مطالبی نوشته‌اند! اگر بیست‌ و پنج‌ سال‌ دیگر‌ هم‌ ایشان‌ آزاد بود، اگر ائمه‌ی‌ دیگر‌ هم‌ آزاد بودند می توانستند کلمات‌ حکمت‌ آمیزشان‌ را بیان‌ کنند، اگر بعد از وفات‌ امام‌ عسگری تا به‌ حال‌، امام‌ عزیز ما حضرت‌ بقیة‌ الله‌ ارواحنا فداه در میان‌ مردم‌ بود، حالا ببینید بشریت‌ به‌ کجا از نظر علم‌ و دانش‌ و از نظر اخلاق‌ و انسانیت‌ رسیده‌ بود. همه‌ را مستضعف‌ کردند. در مقابل،‌ یک عمل‌ جنایتکارانه‌ که‌ نااهل‌ را برای یک مقام‌ بسیار بالایی انتخاب‌ کردند. خیلی در انتخاب‌ کردنتان‌ آقایان‌ متوجه‌ باشید و دقت‌ کنید. به‌ هر حال‌.

مستضعف‌! یک عده‌ مستضعفان‌ علمی هستند که‌ ظاهرا شامل‌ همه‌ی‌ مردم‌ می شود‌، یک عده‌ هم‌ مستضعف‌ مالی هستند، البته‌ اینها هم در مقابل آنهایی که اموال اینها را چپاول کردند واقع شدند، اینها هم هستند. یک کسی شعری گفته‌ بود که‌: برو قوی شو اگر راحت‌ جهان‌ طلبی/ که‌ در نظام‌ طبیعت‌، ضعیف‌ پامال‌ است‌. ظاهرش‌ این است که نظام‌ طبیعت‌ این‌ کار را می کند‌، اما در نظام‌ الهی اینطور نیست‌. ضعیف،‌ آقا خواهد شد! خدا پشتیبانش هست‌. وقتی که‌ یک ضعیفی در اثر ضعف‌ نتوانست‌ وظیفه‌اش‌ را آنطوری که‌ هست‌ انجام‌ بدهد،‌ مثلا حالا از باب‌ مثال،‌ یک مریضی یک کسالتی دارد که‌ همه‌ی‌ اطباء جوابش‌ کرده‌اند، اینجا شده‌ ضعیف‌، یعنی دیگر‌ نمی تواند‌ این‌ مرض‌ را از خودش‌ به‌ هر وسیله‌ای که‌ هست‌ دفع‌ کند‌، اینجا می رود‌ مثلا متوسل به‌ خاندان‌ عصمت‌ یا توسل‌ به‌ مسائل‌ روحی و معنوی می کند،‌ یک دفعه‌ معجزه‌ می شود‌ و این‌ شخص‌ شفا پیدا می کند‌، زیاد داشتیم‌. در نظام‌ طبیعت‌، ضعیف‌ پامال‌ می شود‌ اما در نظام‌ خلقت‌، خدای تعالی می فرماید: «و نرید ان نمن‌ علی الذین‌ استضعفوا» آنهایی که‌ خودشان‌، خودشان‌ را ضعیف‌ نکرده‌ باشند، آنهایی که‌ به‌ خاطر ندانم‌ کاری هایشان‌ ضعیف‌ نشده‌ باشند، آنهایی که‌ همت‌ خودشان‌ را کرده‌اند ولی چه‌ کنند! در مقابل‌ قدرتمندانی واقع‌ شده‌اند که‌ آنها آنچه‌ که‌ از امکانات‌ مال‌ اینها بوده‌ از بین‌ برده‌اند، اینها ضعیفند، ضعیفی که‌ به‌ خاطر خدا ضعیف‌ شده‌، به‌ خاطر خدا تضعیف‌ شده‌، که‌ در رأس‌ این‌ ضعیفهای ظاهری، امروز وجود مقدس‌ حضرت‌ ولی عصر است، با آن‌ قدرتی که‌ خدا به او‌ داده‌، آنچنان‌ باید در گوشه‌ و کنار باشد که‌ آنهایی که‌ جاه‌ طلبی هایشان‌، آنهایی که‌ دنیا پرستیدنشان‌ مانع‌ از وجود ایشان است‌ و وجود ایشان‌ مانع‌ از قدرتهایی است‌ که‌ آنها دارند، ولی مردم‌ رشد ندارند، همان‌ نداشتن‌ رشدی که‌ مردم‌ زمان‌ امیرالمؤمنین‌ نداشتند. علی را کسی رها میکند برود‌ دور و بر معاویه‌؟ برای مال‌ دنیا، برای شکم‌، برای ریاست‌؟ همان‌ وضع‌ الان‌ هم‌ هست‌، یعنی اگر یک روزی حضرت‌ ولی عصر صلوات‌ الله‌ علیه‌ تشریف‌ بیاورند‌ خوب‌ طلحه‌ و زبیرها می آیند‌ خدمتش‌، حق‌ ما چه هست‌ آقا؟ حضرت‌ چراغی که‌ برای حساب‌ بیت‌ المال‌ روشن‌ کرده‌ خاموش‌ کند و چراغی را روشن‌ کند‌ که‌ حالا بنشینیم‌ حرفهای خصوصیمان را بزنیم‌، عجب‌ آدمی است‌ این‌! این‌ قدر دقیق‌! این‌ قدر حساب‌گر! این‌ نماینده‌ی‌ آن‌ خدایی است‌ که‌ «فمن‌ یعمل‌ مثقال‌ ذرة‌ خیرا یره»‌، «لا یغادر صغیرة‌ و لا کبیرة‌ الا احصاها» حساب دارد، این‌ روشنایی، این‌ یک قطره‌ روغن‌ چراغ،‌ این‌ یک لحظه‌ چراغ‌ برق‌ روشن‌ بودن،‌ این‌ یک کیلو نانی که‌ اضافه‌ گرفتی و بعد باید بدهی به‌ نمکی بازار که‌ بعد آن‌ هم‌ ببرد‌ به‌ حیوانات‌ بدهد‌ اینها را حساب‌ می کنند، این‌ امام‌ زمانی است‌ که‌ طبعا و یقینا طرفداران‌ شیطان‌ را، آنهایی که‌ شیطان‌ سیرتند که‌ « إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ»، آنهایی که‌ بی جهت‌ پولی را خرج‌ می کنند، اسراف‌ می کنند، اینها برادران‌ شیطانند، امام‌ زمان‌ صلوات‌ الله‌ علیه‌ اینطور نیست که‌ نستجیر‌ بالله‌ حتی یارانش‌ این طور باشند. لذا افرادی که‌ پول‌ پرستند… خودتان‌ را آقایان عادت‌ بدهید به‌ این‌ یک قدری محبت‌ دنیا را از دلتان‌ بیرون‌ کنید، نمی گویم‌ پول‌ نداشته‌ باشید، داشته‌ باشید، ولی محبتش‌ را نداشته‌ باشید، محبت‌ دنیا را نداشته‌ باشید، تمرین‌ این‌ جهت‌ را لااقل‌ داشته‌ باشید که‌ اگر امام‌ عصر علیه‌ الصلاة‌ و السلام‌ آمد… من‌ مکرر این‌ جمله‌ را گفتم،‌ دو چیز یقینی از نظر تمام‌ مردم‌ دنیا و بخصوص‌ مسلمانها و بالاخص‌ شیعه‌ وجود دارد‌، یکی این‌ که‌ امام‌ زمان‌ هست‌، یکی هم‌ اینکه خواهد آمد، حتما، چون‌ نمی شود‌ آیات قرآن نستجیربالله باطل باشد، همه سخنانی که خاندان عصمت فرمودند درست نباشد، اگر یک کسی صد چیز گفت تمامش راست بود یک جریان‌ آخری را ما می گوییم‌ دیگر‌ آن‌ هم‌ راست است‌، این‌ همه‌ پیش‌ بینی، این‌ همه‌ مطالب‌ در قرآن‌ و در روایات‌ هست‌، همه اش‌ درست‌ بوده‌، این‌ یکی ممکن است که‌ درست‌ نباشد‌؟ که تمام‌ مردم‌ دنیا قبول‌ دارند. پس‌ دو چیز یقینی ما اینجا داریم‌: یکی اینکه او هست‌، یکی هم‌ اینکه خواهد آمد، یک چیز احتمالی که‌ همین‌ چیز احتمالی ما را باید وادار کند‌ به‌ خودسازی و آن‌ چیز احتمالی چه هست‌؟ این است‌ که‌ ممکن‌ است‌، احتمال‌ دارد‌ که‌ در زمان‌ ما باشد‌، احتمال‌ دارد‌ که‌ ده‌ روز دیگر، یک سال‌ دیگر یا بیشتر – دلم‌ نمی خواهد بگویم‌- احتمال‌ که‌ دارد‌! خوب‌ برای این‌ کار احتمالی، باید چکار کرد؟ باید انسان خودش‌ را آماده‌ بکند، خودش‌ را بسازد‌، تمرین‌ کنید. یک وقتی یک عده‌ بودند خیلی خودشان‌ را می خواستند بسازند! رفته‌ بودند در خارج‌ شهر تیر و کمانی برده بودند، اسب‌ سواری می کردند که‌ مثلا اگر حضرت‌ تشریف‌ آوردند تیر و کمان‌ انداختن‌ را بلد باشند! خوب‌ حتما همه‌ را حضرت‌ نمی خواهد برای سربازی و این‌ کارها، آنچه‌ که‌ مسلم است‌ این است‌ که‌ بنده‌ بشویم‌، مطیع‌ باشیم‌، می آیند‌ می فرمایند شما به‌ درد این‌ کار می خورید، این‌ رابکن‌! شما به‌ درد آن‌ کار می خورید، برو آن‌ کار را بکن‌! تو هم‌ به‌ درد این‌ می خوری که‌ اسطبل‌ را تمیز کنی، برو بکن‌! فرقی نمی کند‌، به‌ من‌ اگر این‌ را بگویند‌، ظاهرا هم بیشتر از این‌ کاری از من برنمی آید، می رویم‌ اسطبل‌ تمیز می کنیم!‌ مسئله‌ای نیست‌، آقا هر چه بخواهد! این‌ روحیه‌ باید در تو‌ پیدا بشود‌، برو برگرد هم‌ ندارد،‌ که‌ هر چه‌ گفتند بدون‌ هیچ‌ مقایسه‌ای…، ای آقا! ما مدتی روحانی بودیم‌! آخوند بودیم‌! چه‌، چه،‌ حالا برویم‌ اسطبل‌ تمیز کنیم‌؟!!! اگر گفتی نمره‌ات‌ صفر است‌، توی دلت‌ هم‌ حتی بیاید نمره‌ ات‌ صفر است‌، امام‌ است‌، هر چه‌ بفرماید باید اطاعت‌ کرد، «اطیعوا‌ الله‌ و اطیعوا الرسول‌ و اولی‌ الامر منکم»‌، این‌ روحیه‌ را باید داشته‌ باشید، حالا تیر اندازی بلد باشید یا مثلا هیچ‌ کاری از شما‌ برنیاید بالاخره‌ روحیه‌اش‌ باشد‌ باز هم‌ تو را قبول‌ دارند، تو از یاران‌ حضرت‌ ولی عصر ارواحنا لتراب‌ مقدمه‌ الفداء هستی، چه‌ بهتر که‌ بهتر باشی، چه‌ بهتر که‌ هر کار مهمی را بتوانی انجام‌ بدهی، خب‌ به تو‌ یک خدمات‌ بالاتری را میدهند که انجام بدهی‌، چه‌ بهتر که‌ محبت‌ آن‌ حضرت‌ را داشته‌ باشی و سنخیت‌ روحی با آن‌ حضرت‌ داشته‌ باشی و حضرت‌ تو را بیاورد‌ کنار خودش‌ قرار بدهد‌، تو وزیر دست‌ راست‌ حضرت‌ باشی، چه‌ از این‌ بهتر! پس‌ بالاخره‌ باید همت‌ کرد و ان شاء الله…‌، یعنی در نظام‌ خلقت‌ ضعفاء چه می شوند‌؟ از ضعف‌ می آیند‌ بیرون‌؟ بالاتر! «و نرید ان نمن‌ علی الذین‌ استضعفوا فی الارض‌ و نجعلهم‌ ائمه‌» اینها را ما پیشوایان‌ مردم‌ قرار می دهیم، فرماندهان‌ مردم‌ قرار می دهیم‌، اینها فرماندهان‌ لشگر حجت‌ ابن‌ الحسن‌ خواهند بود. هر کسی فعالیتش‌ بیشتر باشد طبعا در این‌ نظام‌ طبیعت‌، ضعیف‌ هم‌ باشد‌ بیشتر فشار بر او می آورند‌، بیشتر اذیتش‌ می کنند ولی همین‌ شخص‌ ضعیف،‌ «نجعلهم‌ ائمه‌ و نجعلهم‌ الوارثین»‌ یک وقت‌ می بینید جای آن‌ قدرتمندی که‌‌ تمام‌ کره‌ی‌ زمین‌ را‌ دوست‌ داشت تحت‌ اختیارش‌ باشد،‌ به‌ جای او یک فرد متدین‌ با فکر با فراستی نشسته‌ و عدالت‌ را در روی زمین‌ برپا می کند‌. «و نرید ان نمن‌ علی الذین‌ استضعفوا فی الارض‌ و نجعلهم‌ ائمه‌ و نجعلهم‌ الوارثین»‌.

این‌ آیه‌ را که‌ خدای تعالی به‌ پیغمبر اکرم‌ فرموده‌ و این‌ اراده‌ را بیان‌ کرده‌ بعد یک نمونه‌ می گوید که‌ «و نری فرعون‌ و هامان‌» فرعون‌ را که‌ می شناسید، هامان‌ هم‌ که‌ وزیرش بود‌ می شناسید، «و جنودهما» و لشگر فرعون‌ و هامان‌، لشگر فرعون‌ و هامان‌، فرعون‌ کیست‌؟ آن‌ کسی است‌ که‌ امروز بی اعتنا به‌ خدا و پیغمبر و ائمه‌ اطهار و همه‌ باشد‌، همانطوری که‌ فرعون‌ بود، نور مقدس‌ اسلام‌ را زیر پا بگذارد و ضایع‌ کند‌، همانطوری که‌ فرعون‌ بود، فرزندان‌ اسلام‌ را، جوانان‌ اسلام‌ را ذبح‌ کند‌ و روحشان‌ را بکشد،‌ این‌ هجومی که‌ از طرف‌ غرب‌ از نظر فرهنگی دارد‌ به‌ ما می شود‌، جوانهای ما از بین‌ دارند‌ می روند‌، کشتن‌ بدن‌ خیلی ساده‌تر از کشتن‌ روح‌ افراد است، این‌ کاری که‌ دنیای غرب‌ و دنیا دارد امروز علیه‌ جوانان‌ مسلمان‌ و متدین‌ می کند‌ این‌ بدتر از آن‌ کاری بود که‌ فرعون‌ می کرد. جای فرعون‌ که نشست‌؟ فرعون‌ با کمال‌ قدرت‌ می گوید:‌ «انا ربکم‌ الاعلی» حاضر هم‌ نیست‌ یک خدای معمولی باشد‌، خدای اعلی است‌! بالاتر! در میان‌ آب‌ غرق‌ شد و حضرت‌ موسی جای او نشست‌ و بنی اسرائیل‌، آقای روی زمین‌ شدند. حضرت‌ صادق‌ در اینجا می فرماید که‌ طابق‌ النعل‌ بالنعل،‌ این‌ کارها در اسلام‌ هم‌ انجام‌ خواهد شد، یعنی قدرتمندان‌ دنیا، اینها می خواهند‌ نور حضرت‌ ولی عصر را از بین‌ ببرند. به‌ خدا قسم‌ آقایان!‌ آن‌ قدری که‌ مسئله‌ی‌ مصلح‌ آخر الزمان‌، – به‌ این‌ عنوان‌ بگویم‌ که‌ شامل‌ همه‌ بشود -‌ از نظر دانشمندان‌ دنیا در هر مذهبی مسلم است‌ شاید هیچ‌ مسئله‌ای این قدر مسلم‌ نباشد‌، اما بنا دارند‌ از بین‌ ببرند، بنا دارند، حتی شروع‌ می کنند از اطفال‌ خردسال‌، از سنین‌ کوچکی. حالا یک دایره‌ای بیست‌ سال است بحمدالله‌ در ایران‌ ما به‌ وجود آمده‌ که‌ اینها تا حدی حفظ‌ می شوند،‌ – اگر که‌ فیلمها و مسائل‌ مختلف‌ ارتباط‌ جمعی که‌ از اروپا برای تهاجم‌ فرهنگی به‌ وجود می آید اینها نباشد – در ایران‌ دارند بچه‌ها یک خرده‌ای تحت‌ تعلیماتی قرار می گیرند، شما دیدید بچه‌ هایی در سنین‌ پنج‌ سالگی چه‌ استعدادهای عظیمی از نظر حفظ‌ قرآن‌ و حقایق‌ قرآن‌ و بیان‌ حقایق‌ قرآن‌ دارند! اینکه‌ می بینید دنیا به‌ این‌ چیزها متوجه‌ نشده،‌ از استعدادهای اطفال‌ و خردسالها استفاده‌ نمی کنند برای این‌ است که‌ اینها را کشته‌اند، بچه‌ در سنین‌ چهار سالگی، پنج‌ سالگی به‌ فکر این‌ است‌ که‌ مثلا فرض‌ کنید یک روزی دانشگاهش‌ را تمام‌ بکند و یک مدرکی بگیرد‌ و یک حقوقی به او بدهند‌ تا آخر، سی سالی این‌ حقوقش‌ را بگیرد،‌ بعد هم‌ حقوق‌ بازنشستگی، بعد هم‌ بمیرد!‌ این‌ کشته‌ شدن است!‌ اما اگر به‌ یک بچه‌ گفتند‌: قرآن‌ حقیقت همه‌ی‌ اشیاء است‌، قرآن‌ علمی است‌ که‌ این‌ را خود قرآن‌ بیان‌ می کند‌ و همه‌ هم‌ قبول‌ دارند، دنیا امروز قبول‌ کرده‌ این‌ مسئله‌ را که‌ «تبیان‌ کل‌ شیء» است، اگر به‌ این‌ حقیقت‌ توانستند برسند، روی قرآن‌ فکر می کنند. من‌ در کتابی نوشته‌ام‌ – که‌ ظاهرا کتاب‌ عوامل‌ پیشرفت است -‌ که‌ اگر ما ایمان‌ به‌ قرآن‌ می داشتیم‌، هزار و چهارصد سال‌ قبل،‌ حرکت‌ زمین‌ و کرویت‌ زمین‌ و اینها را به‌ نام‌ اسلام‌ ثبت‌ می کردیم‌، چون‌ صریح‌ قرآن است‌ این‌ مسائل‌، نه‌ این‌ که‌ دیگران‌ بیایند‌ بعد از هزار و دویست‌ سال‌ بعد، بیایند‌ و اینها را به‌ نام‌ خودشان‌ ثبت‌ کنند‌، اگر ما ایمان‌ به‌ قرآن‌ می داشتیم‌ امروز اینکه‌ مصلح‌ آخرالزمان‌ چه‌ خصوصیاتی دارد این‌ را به‌ نام‌ خودمان ثبت‌ می کردیم‌ تا این‌ که‌ دیگران‌ فکر نکنند که‌ آنها کشفش کرده‌اند و باید بروند‌ جلویش‌ را بگیرند!

« وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ وَنُمَکنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ »‌ و ما نشان‌ بدهیم‌ به‌ فرعون،‌ چون‌ نشان‌ داد خدا به‌ فرعون‌، ولی می خواهد بعدا هم‌ به‌ فرعون‌ نشان‌ بدهد‌، اسم نمی برد به‌ جهت این که‌ هر کس‌ مثل‌ فرعون‌ بود، فرعون است‌! هر کس‌ کمک به‌ فرعون‌ کرد، به‌ این‌ فرعون‌ آخرالزمان،‌ یعنی این‌ ابرقدرتهایی که‌ دین‌ ندارند، ایمان‌ ندارند و می خواهند‌ خون‌ مردم‌ دنیا را توی شیشه‌ کنند، اگر به‌ این‌ فرعون‌ کمک کرد می شود‌ هامان‌، «و جنودهما»، از چه‌؟ «ما کانوا‌ یحذرون»‌، از آنچه‌ که‌ می ترسیدند. امروز دنیا فقط‌ از یک چیز می ترسد!‌ اینکه یک وقت‌ دین‌ بر دنیا حاکم‌ بشود‌ و کلک این‌ فساق‌ و فجار و کفار را بکند‌! فقط‌ از این‌ می ترسند. شما می بینید در تمام‌ دنیا، در الجزایر، – شماها شاید بهتر از من‌ اخبار دنیا را اطلاع‌ داشته‌ باشید – چرا نمی گذارند مسلمانها بیایند‌ روی کار؟ چرا نمی گذارند شیعه‌ موفق‌ بشود‌؟ چرا حاضر نیستند این‌ انقلابی که‌ در ایران‌ شده‌ این‌ گسترش‌ پیدا بکند‌ و تمام‌ دنیا را فرا بگیرد؟‌ برای این‌ که‌ می ترسند، و خدا این‌ کار را خواهد کرد، «و نری فرعون‌ و هامان‌ و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون»‌. مطلبی که‌ می خواهم‌ – چون‌ مجلس‌ ما مجلس‌ نشستیم‌ و گفتیم‌ و برخاستیم‌ نیست‌ ان شاء الله‌ و من‌ هم‌ به‌ این‌ نیت‌ نمی آیم‌، مطلبی که‌ میخواستم‌ – امشب‌ از این‌ مقدمه‌ استفاده‌ کنم‌ و ان شاء الله‌ شماها هم‌ استفاده‌ کنید، همین‌ جمله‌ی‌ آخری بود، که‌ حتما حضرت‌ ولی عصر تشریف‌ خواهد آورد، و شاید در زمان‌ ما باشد، و اگر در زمان‌ ما باشد… حالا نباشد هم‌ باز خودش‌ قربی است‌ به‌ پروردگار که‌ اهمیت‌ دارد که‌ خودمان را آماده‌ کنیم‌، بسازیم‌. آمادگی هم‌ این‌ نیست‌ که‌ تیر و کمان‌ را برداریم‌ یا شغلمان را تعطیل‌ کنیم! یک وقتی یک آقایی گفته‌ بود فلان‌ روز – که تعیین‌ وقت‌ هم‌ خودش‌ حرام است -‌ امام‌ زمان‌ می آید! یک عده‌ هم‌ ارادت‌ داشتند به‌ ایشان‌، همه‌ی‌ کار و کسبشان‌ را ترک کرده‌ بودند، در خانه‌ نشسته‌ بودند منتظر اعلام‌ ظهور بودند! نه،‌ شما کارهایت‌ را رو به‌ راه‌ کن‌، مرتب‌ باش،‌ پشت‌ مغازه‌ باشی از همانجا می روی، مسئله‌ای نیست‌ اصلا شاید نروی، رفتن‌ در کار نیست‌! شما کارَت‌ را به تو می گویند‌، باید بکنی! همه‌ هم‌ شهردار و نمیدانم‌ استاندار و فرماندار و اینها نمی شوند، هر کسی را بهر کاری ساختند، و مشغول‌ کار خودش‌ می شود‌، آنچه که‌ مهم است بنده‌ شدن است، بنده‌ بشوید.

ان شاء الله‌ امیدواریم‌ همه‌مان همانطوری که‌ اصحاب‌ سیدالشهدا علیه‌ السلام‌ بنده‌ی‌ خدا بودند بنده‌ باشیم‌ و محکم‌ بایستیم‌. در دعای عهد می خوانید که‌ خدایا! من‌ را جزء آن‌ کسانی قرار بده‌ که‌ «وصفت اهله‌ فی کتابک» وصف‌ کردی اهلش‌ را در قرآنت‌ و فرموده‌ای: «صفا کانهم‌ بنیان‌ مرصوص‌» یک صفی که‌ مثل‌ دیوار بتنی در مقابل‌ حوادث‌ قرار گرفته‌ علاوه‌ی‌ بر این‌ که‌ خودش‌ هیچ‌ فشاری رویش‌ نمی آید سنگری برای دیگران‌ هم‌ هست‌، پشت‌ او می روند‌ می ایستند که‌ از خطرات‌ محفوظ‌ باشند. شما ان شاء الله‌ طوری باشید که‌ در زیر سایه‌ی‌ هر یک از شما جمعی از خطرات‌ آخرالزمان‌ محفوظ‌ باشند. آنقدر انسان‌ پست‌ می شود‌ اگر این‌ راه‌ را حرکت‌ نکند، که‌ به‌ طفل‌ شیرخوار هم‌ رحم‌ نمی کند. می گویند‌ یک نفر از سلاطین،‌ از شاهان، به‌ لشگریانش‌ گفت‌ که‌ در بین‌ شماها این‌ همه‌ جنگ‌ کردید کسی هست‌ که‌ به‌ دلش‌ یک رحمی در یک لحظه‌ پیدا شده‌ باشد‌؟ یکی گفت‌: من‌! چه بود؟ یک بچه‌ی‌ شیر خواری افتاده‌ بود من‌ سرنیزه‌ را کردم‌ توی دهانش‌، این‌ خیال‌ کرد پستان است، مشغول‌ مکیدن‌ شد، اینجا دلم‌ سوخت‌! گفت:‌ تو سرباز به‌ درد من‌ نمیخوری! ببینید چه می شود‌ انسان‌! آقایان،‌ راه‌ خدا را پیش‌ بگیرید تا به‌ اینجا نرسید! این‌ آخر راههای حیوانی است، و همه اش‌ به‌ فکر خود بودن‌ و همه اش‌ به‌ فکر این‌ بودن‌ که‌ دنیای من‌ درست‌ بشود هر چه می خواهد بشود بشود‌! و الا این‌ سرباز دلیلی نداشت‌ که‌ این‌ کار را بکند‌، هدفش‌ این‌ بود که‌ پیش‌ افسرش‌ مقرب‌ باشد.

روز عاشورا خودشان‌ را نشان‌ دادند، همه‌ی‌ مردم‌ مسلمان‌ نشان‌ دادند رحم‌ در وجودشان‌ نبود. یک دانشمند آلمانی است‌‌ یک کتابی نوشته‌ که‌ ترجمه‌اش‌ شده‌ «حسین‌ و یارانش‌»، در این‌ کتاب‌ نوشته‌ که‌ اگر جریان‌ علی اصغر سیدالشهداء نبود ما یک جور دیگر‌ قضاوت‌ می کردیم‌ درباره‌ی‌ جریان‌ کربلا، و من‌ این‌ کتاب‌ را نمی نوشتم‌، فکر می کردم‌ دو دسته‌ با هم‌ جنگ‌ کرده‌اند، خواهی نخواهی یک دسته‌ مغلوب‌ می شود‌ یک دسته‌ هم‌ موفق‌ می شود‌! اما حسین‌ ابن‌ علی با آوردن‌ طفل‌ شیرخوارش‌ در میان‌ صحرای کربلا به‌ من‌ و تمام‌ دنیا گفت‌ که‌ من‌ با انسان‌ جنگ‌ نمی کردم!‌ من‌ با حیوانات‌، درنده‌ها – که‌ روز قیامت‌ بعید نیست‌ حیوانات‌ هم‌ گله‌ کنند که‌ چرا ما را تشبیه‌ به‌ آنها کردید؟ – من‌ با حیوانات‌ داشتم‌ جنگ‌ می کردم‌. هیچ‌ حیوانی حاضر نیست‌ لبهای تشنه‌ی‌ طفل‌ شیرخوار را ببیند‌، مخصوصا با آن‌ خصوصیتی که‌ حضرت‌ سیدالشهداء برای مردم‌ بیان‌ می کند‌ «اما ترونه‌ کیف‌ یتلذی عطشا»، آیا نمی بینید این‌ طفل‌ چگونه‌ دارد‌ در اثر کثرت‌ عطش‌ زبانش‌ را دور دهن‌ می گرداند‌، دهان‌ باز می کند‌ و می بندد‌، «فبینما هو یخاطبهم»‌ همین‌ طوری  که‌ دارد سیدالشهداء با مردم‌ حرف‌ می زند، « فأتاه سهم محدد مسموم له ثلاث شعب»، یک تیر سه‌ شعبه‌ی‌ زهر آلود آمد به‌ حلقوم‌ علی اصغر وارد شد. لا حول‌ و لا قوة‌ الا بالله …

أللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمُّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.

نسئلک و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحب الزمان یا الله ….

یا رحمان یا رحیم یا قاضی الحاجات یا کافی المهمات

عجل لولیک الفرج

عجل لمولانا العزیز الفرج

خدایا فرج آقای ما را برسان

همه ما را از بهترین اصحاب و یارانش قرار بده

قلب مقدسش را از ما راضی بفرما

ایمان کامل به همه مان مرحمت بفرما

خدایا این عزاداری را قبول بفرما

پروردگارا به آبروی آقایمان حجة بن الحسن امراض روحی را از ما دور بفرما

مریضهای اسلام شفا مرحمت بفرما

امواتمان غریق رحمت بفرما

شهدایمان امام راحلمان غریق رحمت بفرما

عاقبتمان ختم بخیر بفرما

و عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

جهت دانلود صوت کلیک کنید

جهت دانلود فیلم جلسه کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *