۹ رجب ۱۴۱۳ قمری – ۱۳ دی ۱۳۷۱ شمسی – صراط مستقيم – مطيع بودن، اخلاق ۳۳
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم). و علي اهل البيت الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجة ابن الحسن روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
و انعبدوني هذه صراط مستقيم. يك مسئلهاي كه در تمام مراحل كمالات بايد دقيقا رعايت بشود مسئلة صراط مستقيم است. يعني صد در صد در چهار چوب يك دين حركت كردن. صد در صد مطابق دستورات دين راه رفتن. از هر گونه افراط و تفريطي روح انسان مبري بودن. كوچكترين انحراف براي سالكين الي الله مفاسد بسيار زيادي به بار ميآورد. مكرر مثال زدهام مثل رانندهاي كه پشت فرمان ماشين نشسته اگر يك سر سورن انحراف از راه دين داشته باشد از راه جاده يا مسيري كه داشته باشد هر چه سرعتش هم بخصوص زياد باشد زودتر سقوط ميكند. اما اگر ماشين يك جا پارك شده باشد هر چه فرمان را انسان به طرف راست يا چپ بگردونه فرقي نميكنه. يعني انسان سقوط نميكنه.
اگر شما ميبينيد يك عده از افراد مقدس خيلي هم حالت عبادت و بندگيشون زياده. گاهي شب تا صبح مشغول عبادت هستند. روزها روزه ميگيرند و انحرافاتي دارند و طوريشون هم نميشه اينها قصد پيشرفت ندارند ديگه رسيدهاند مثل اينكه به مقصد. بعضي مقصدشون همينكه كه ترك گناهان را بكنند و واجباتشون را انجام بدن. بيشتر از اين چيزي نميخوان خيلي زياد از افراد سوال ميشه كه شما فكر ميكنيد مقصد اصلي از دين و مقصود دين از ارسال كتب و ارسال رسل چه بوده؟ ميگن براي اينكه ما واجباتمون را انجام بديم و محرماتمون را ترك كنيم. و حال اينكه اين مقصد نيست، اين مقصود نيست. اگر اين باشد حيوانات اهلي هم همينطوريند. هيچ حيواني كار حرام نميكنه. تكليف هم نداره، هيچ حيواني ترك واجب نميكنه.
اين انسان است كه ميگه حالا عصر اتم است و عصر فضا است و ما ديگه نماز نبايد بخونيم نه اينطور در حيوانات نيست. اما كمالي هم انسان پيدا نميكنه اگر تنها به ترك واجبات و انجام به ترك محرمات و انجام واجبات پرداخت كند. بايد به فكر پيشرفت باشه. اينكه ميگن من ساوا يالله. هر كي دو روزش مساوي باشه خوب كسي كه نمازهاش اول وقت باشه و روزي يك جز هم قرآن بخونه و تمام دعاهاي مفاتيح را هم دور ميكنه اين ديگه روز بعد هم همين كار را ميكنه اين ديگه مساوي است هر روزش. اين يومها كه در روايت داره كه مساوي نباشه، اين منظور از نظر روحي است كه ديروز روح تو يك قدم برداشته به طرف كمال امروز يك قدم ديگر بايد برداره. والا از نظر عبادي كه عبادت به هر حال محدوده. شما فرض از اذان صبح شروع ميكنيد به عبادت بيست و چهار ساعت تا فردا صبح، صبح اول اذان صبح اين ديگه آخرشه ديگه روز هم روزه. خوب اين در اين محدوده با توجه كامل اين در اين محدوده توقف ميكنه ديگه. شما به اين مرحله كه رسيديد هر روزتون مساوي است. اونوقت مغضوب يعني چه؟ معلومه كه يك سيري است يك راهي است كه بايد انسان بره و اگر نرفت دو روزش مساوي شد در جا زد اين ضرر كرده. نميدونم خوب دقت كرديد اين مطلب را يا نه.
و اگر ميبينيد يك عده هستند در ادعيه در واجبات در محرمات در هر كاري كه ميكنند افراط و تفريط دارند هيچيشون هم نميشه همان مسلمان كه بودند هستند اينها علتش اين هست كه پارك كردند يك جا متوقف شدن. آدم متوقف هم كه حالا اين ور و اون ورش خيلي مهم نيست. مثل همين ماشين. از لحظة اولي كه انسان قدم برمي داره انسان بايد تو جاده باشه تا وقتي ميرسه به مقصد. حتي تا اين حد. اگر امام نفرموده بود من نميگفتم به جهتي كه به خيلي از افراد به خيلي از جلسات ممكنه اين اعتراض باشه ولي امام گفته من چه كنم. در همين مفاتيح هست در شرح دعاي حوبي كه مرحوم آشيخ عباس قمي يك مطالبي ميگه اونجا روايت ميكنه. مورد وسوق هم هست اين روايت كه امام عليه الصلاة والسلام به طرف عدهاي ميگه بگو يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينك. اين از اين مقدسهاي دو آتيشه بوده. گفته يا مقلب القلوب و البصار ثبت قلبنا حضرت ميگه كه ابصار را از كجا آوردي؟ يا مقلب القلوب ثبت قلبنا. ابصار را چرا گفتي؟ چرا تو دعاي كميل سه دفعه گفتن كه يارب، يارب، يارب شما هم نه مرتبه ميگيد آخه از كجا ميگيد اينها را. اين شش تاي ديگهاش. تو دعاي ندبه الهم و والدا والا و سه دفعه ننوشته كه شما چرا سه دفعه؟ ما ميخواييم حال بهتري خوب اين را امام بهتر ميفهمه. صراط مستقيم معناش اينه خدا، حضرت فرمود مقلب القلوب والبصار خدا هست. اما هر چي من ميگم اطاعت كنيد.
بندگي خدا در اين نيست كه انسان بيشتر از اون چيزي كه خدا گفته انجام بده. بهت ميگن يك ليوان آب بيار تو ميري يك خم آب ميياري. معلومه. بهت ميگن نماز ظهر چهار ركعته تو ميگي من حالا كه حالي دارم يك ده بيست ركعت نماز بخونم. ميشه؟ يك كلمه تو نماز، نمازهاي واجب فرقي نميكنه نمازهاي واجب و مستحب هيچيش فرقي نميكنه، چون صراط مستقيم است. به هر حال استحبابش در حد استحباب و واجبش در حد واجب شما يك كلمه به قصد ورود مخصوصا اضافه بكنيد در نماز بگيد چون مثلا سه تا قل هو الله جاي ختم قرآنه من در هر ركعت بعد از حمد سه نا قل هو الله بخونم. نمازتون باطله. در نماز حضرت امير پنجاه تا قل هو الله هست شما پنجاه و يكي بخونيد نمازت باطله فرقي نميكنه. هر چي كه اونها گفتن بايد عمل بشه. يعني ما به هر حال از خودمون در هيچ موضوعي ابراز سليقه نكنيم.
در احكام دين كه واجبات است، مستحبات است و مكروهات هست و محرمات هست و مباحات. احكام خمسه. اگر خودتون مجتهديد معناش اينه كه مراجعه ميكنيد به روايات و آيات قرآن قوة اثتنبات داريد و احكام دين را از توي آيات و روايات در ميآوريد و خوب متوجه ميشيد كه حكم خدا حالا لااقل روي ظن يا يقين اين است. اما اگر مجتهد نيستيد دقيقا بايد اونچه كه توي رسالهها نوشته است عمل بشه. در زماني كه ما در قم بوديم اين استفتاء خيلي معروف شد بين مردم. با اينكه خيلي مسئلة مهمي نبود، حقيقتي است كه از مرحوم آيت الله بروجردي سؤال كرده بودند. شما از هر كدام از مراجع هم كه سؤال كنيد همين را جواب خواهند داد. كه آيا دعاهاي مفاتيح را ما ميتونيم به قصد استحباب بخونيم؟ فرمودند، نه. شما ببينيد خيلي مسئله ساده است، دعاي كميل شب جمعه چيه حكمش؟ دعاي كميل الان بپرسند ميگيد مستحبه. ما ميپرسيم از كجا ميگيد مستحبه؟ اجتهاد كرديد؟ ميگيد كه نه من مجتهد نيستم. پس از كجا ميگيد؟ تو مفاتيح نوشته. صاحب مفاتيح كيه؟ آقا آشيخ عباس قمي. ايشان مجتهد اعلم مرجع تقليده؟ ميگيد نه. والا اين مجتهد بودن و مرجعيت بودن ايشان ثابت نشده بر فرض هم ثابت بشه هيچ عالمي هيچ مجتهدي اجازه نميده كه ابتداعا از ميت شما تقليد بكنيد. مستحبه.كجا ميگيد مستحبه؟
ببينيد اول كتاب توضيح المسائل نوشته كه هر مكلفي واجبه كه در عباداتش و معاملاتش چه مستحب، چه واجب، چه حرام، چه مكروه. يا مقلد بشد يا مجتهد يا محطاط. اجتهاد كه نداريد، تقليد هم كه از آشيخ عباس قمي جايز نيست، خوب از كجا ميگيد دعاي كميل مستحبه شب جمعه انجام بشه از كجا ميگي كه دعاي ندبه مستحبه كه صبح جمعه خونده بشه؟ نماز شب از كجا ميدونيد مستحبه خوندنش، غسل جمعه از ميگيد كه مستحبه كه عمل بشه؟ شما ميگيد كه من در توضيح المسائلم ديدم. آهان اون ميشه درسته. تو توضيح المسائل اگر گفته باشند كه غسل جمعه مستحبه درسته. يعني مرجع تقليدتون گفته باشه. مرجع تقليد شما گفته شب جمعه دعاي كميل بخون. چشم. مرجع تقليدي كه در مسائل حجتون مخصوصا خدمتتون عرض شود كه نماز طواف نساء. آخه چون در حج اين حاجيها همة اعمال را با مسامحه ميگذرونن موقع نماز طواف نساء كه ميافته به دست و پا ميافتند. هيچ فرقي نميكنه نماز خودتون با طواف نساء. اين رو علاقة به خانمشه. به جهتي كه اگر طواف نساء را خوب انجام نداد و نمازش را با قرائت صحيح انجام نداد زن به خانهاش حرامه. نه اينكه محرم و نامحرم باشه. حق عمل زناشويي ديگه نداره. يعني مهر ميشه. تا وقتي كه دومرتبه بياد و نماز طواف نساء در صحيح بخونه. خوب اينجا كه ميرسه. چون محبت به، تا حالا كه مربوط به خدا بود و دين و به اينها كه علاقهاي نداشت اينجا چون به خانمش علاقه داره خوب برگرده با خانمش هيچ احوال پرسي هم نكنه و هيچي، اين خيلي سخت ميشه. اينجا من مكرر ديدم مثلا يك روحاني پيدا، آقا يك نماز طواف نساء، ميگم نماز طواف خودت را چكار كردي؟ ميگه خوب خوندم، ميگه خيلي خوب، ميگه ميترسم. انسان در تمام كارهاش همان طوري كه نماز طواف نساء را بايد با تقليد طبق برنامه دقيق انجام بده دعاي كميل هم همينطور.
دعاي ندبه هم همين طور. زيارت آل ياسين هم همين طور. شما ميگيد اينجوري اگر باشه همهاش را توي توضيح المسائل نوشته. از آقا بروجردي اين را سؤال كرده بودند. آقاي بروجردي فرموده بود در مستحبات انسان به قصد رجاء بخونه. رجا ميدونيد يعني چه؟ يعني اگر نباشه، از طرف معصومين نرسيده باشه با خوندن يقين ميدونن كه گناه نكردن و اگر هم رسيده باشه اميد ثواب داره. مثل اين ميمونه كه شما الان مولايي داريد، آقايي داريد يك ليوان آب، احتمال ميديد اين تشنهاش باشه. ميريد يك ليوان آب ميياريد. ايشان ميگه چرا آب براي من آوردي؟ ميگيد احتمال دادم شما تشنتون باشه. اين را بهش ميگن باريك الله دقت ميكنيد. اما نميتونه اين شخص بگه به مولاش كه چون شما آب خواستيد من آب آوردم. به جهتي كه نه شنيده با گوشش، كه شنيدن با گوش مثل اجتهاد كردنهها. نه هم كسي كه مورد وسوقش بوده آمده گفته كه آقا آب ميخوان. كه اين مثل تقليده دقت فرموديد اينها را خوب روشن بشيد. به قصد رجاء من ديدم آقا دهنش را مزه مزه ميكنه غالبا هم اينجوري است كه اينجور وقتها يا يك نفري كه من نميدونم راست ميگه يا دروغ ميگه آمده گفته كه آقا آب ميخواد. خوب آب آوردن كه ضرري نداره اگر نخواست كه برمي گردوني و اگر هم كه خواست كه خيلي خوشحال مشه ممنوع ميشه از من آب را ميياره. اين به معناي قصد به رجاء است. شما دعاهاي مفاتيح را به طور كلي به قصد رجاء ميتونيد بخونيد. زيارت عاشورا جزء زيارتهايي است كه صحيحترين زيارتهاست توي روايات من خودم اين تعقيبش را كردم سندش آل الآله. گفت شما كه نميدونيد اينجا نوشته زيارت عاشورا. شما كه نرفتيد سندش را ببينيد. سند درسته آل الآل اما كي اين را ميدونه؟ اون كه رفته تحقيق كرده به رجال سند نگاه كرده، اجتهاد كرده ميگه آل الآله.
ميتونه به قصد ورود بخوني. اما شما كه تحقيق نكردي، مفاتيح را باز كردي، شما ميدونيد تو همين مفاتيح يك اذكاري هست كه به نظر من تعجبه ميخواد از اعتبار مثلا چيز باشه. اعتبار زيادي برخوردار نيست. از شيخ مغربي، بدون اينكه مغربي هم از كسي نقل كرده باشه ايشان يك ذكري يك مطلبي، اسم اعظم را نقل كرده. اين در همين مفاتيح هم هست. شيخ مغربي كيه؟ شيح مغربي يك شيخ سني صوفي بي ربتي است. پس بنابر اين براي شما كه مفاتيح را باز ميكنيد، شيخ مغربي معروفه از صوفياي به اصطلاح سني معروف هم هست. از اون صوفيهاي درجه يك. خوب نقل كرده. و شما ميتونيد بگيد كه مستحبه. براي شما چه فرقي ميكنه كه زيارت عاشورا را از توي مفاتيح بخونيد يا دستور شيخ مغربي را. شما كه به سندش نگاه نميكنيد. بنابر اين بايد با اين توجه باشه كه شما يا اجتهاد بايد بكنيد كه نميكنيد، پس بايد تقليد كنيد، تقليد از كي؟ از مرجع حي و اعلم. اوني كه توي اين دعاها را توي كتاب خودش ننوشته. حالا پس چه كار كنيم؟ به قصد رجاء.
تازه فكر نكنيد كه به قصد رجاء اگر خونديد هر كاري بتونيد بكنيد. هر كاري نه. چيزي كه يقين داريد كه نگفته امام نبايد انجام بديد. مثلا همين مثالي كه زدم. يا رب، يا رب، يارب حالي پيدا شده، يا رب، يارب، يارب خوب اين را ما يقين داريم كه هيچ كتاب دعايي، در دعاي كميل نگفته كه نه مرتبه شما بگيد يارب، هيچ جا شما ديديد؟ نه. چرا ميگن؟ ميگن من دارم عرض ميكنم شماها نبايد بگيد. اين از چيزهايي است كه نبايد بگيد براي اينكه اين شش تا يارب به اندازة اين فرمان را به اندازة شش ميليمتر فرمان را به طرف راست يا چپ پيچوندن مؤثره. لا اقل به اندازة والبصاري كه اون آقا گفت مؤثره. شخصي خدمت امام صادق عليه الصلاة والسلام از كليب، از كليبي كه در كوفه بودش تعريف ميكند ميگه كه اين هر وقت كه روايتي از شما ميرسه تحقيق ميكنه، اگر بدانه كه از جانب شماست ميگه كه تسليمم. اسمش بوده كليب تسليم. بايد اينطوري بود در مقابل امام عليه السلام در مقابل مرجع تقليدش انسان. ام خالد معبديه يك خانمي است آمده خدمت امام صادق عليه السلام، ابي وصي هم خدمت حضرت نشسته، عرض ميكنه آقا اطباي عراق اون وقت در عراق مركز اطباي مهم بود همانطور كه حالا مثلا ميرن براي خارج اون وقتها هم از مدينه ميآمدند عراق براي اينكه اطباي عراق حاذقتر بودند. اطباي عراق گفتند براي اين كسالت درد دل كهنة تو شراب تجويز بشه، شراب بخوري خوبه. شما چي ميفرماييد؟ حضرت فرمود: چرا آمدي از من ميپرسي؟گفت اقّلدك دين. من در دين از شما پيروي ميكنم قلادة فرمان شما را به گردن انداختم. ميخوام روز قيامت كه ميشه امام، يا خداي تعالي فرمود به من كه چرا شراب خوردي؟ بگم امام صادق گفت، بياندازم گردن شما. چرا نخوردي و مرض كشتت؟ بگم امام صادق گفت. حضرت خوشحال ميشه. رو ميكنه به ابوبصير ميگه ببين چه زن با كمالي است. اينها درسه براي ما. چقدر با كماله. نه خداي تعالي در حرام شفا قرار نداده و من اجازه نميدم تو يك قطره شراب بخوري ولو اينكه جانت به لبت بياد. گفت چشم. پاشد رفت. اينها دستوره.
اينها برنامه است. ميگيد پس چرا توي اين همه مجالس ميخورند. اونها با شما كاري ندارند. اين عرايضي كه من كردم دو دو تا چهار تاست به نظر خودم و انشاء الله براي شما هم همين طور شده و چرا اينها اين كارها را ميكنند، و هيچ طور هم نيست و همه هم آدمهاي خوبي هستند. خوب بله ما هم قبولش داريم بسيار ماشين، بسيار خوب مرتب آخرين سيستم همه جورش منظم منتهي يك كم راه نميره، هر چي ميخواي فرمانش را از اين ور بپيچون از اون ور بپيچون اين طوري نميشه. صاف و ساده و راحت هم وايستاده. اما ماشين تو خوب باشه، بد باشه چون داره تو جاده ميره مواظب فرمانت باش. كوچكترين انحراف نداشته باش. تو غير از اونهايي. اين كه من ميگم همة اين حرفها را نبايد تو مجلس، شب جمعه شايد اين حرفها را توي مجلس به اين دقت نزنن به خاطر اينكه مردم خوب متوجه اين مسائل نيستند. و ماشينشون هم پارك هست و به هر حال بگذار بازي كنن با اين فرمان مسئلهاي نيست. اما تويي كه ميخواي قدم برداري بايد توي جادة راست قدم برداري. بدون كوچكترين انحراف. هر چه گفتند. هر چه كه دستور رسيد. خيلي بايد مواظبت كرد.و اين ملكتون هم بايد بشه. ملكه يعني چي؟ ملكه معناش اينه شما پشت فرمان نشستيد درسته، خدمتتون عرض شود كه بيست ساله داري رانندگي ميكني بغل دستت هم يك نفر نشسته البته تا حد المقدور نبايد با بغل دستي صحبت كنه ولي ملكش شده راه راست رفتن. فرمان را مواظب بودن اين ملكش شده يعني با اين داره صحبت ميكنه و هواسش را خيلي به جاده نداده و اينها در عين حال راه را ميره. اما يك كسي كه تازه پشت فرمان نشسته اين چقدر بايد حواسش را جمع كنه. بايد خيلي مواظب باشه. حالا من نميگم شماها تازه پشت فرمان نشستيد نه. اما بايد ملكتون باشه. ملكه اونچه كه يك كلمه يك جمله، يك حرف حتي بر خلاف اونچه كه دستور رسيده. اگر مجتهدي در قرآن و روايات اگر مقلدي در رسالهها انحراف نداشته باشه. شما اين جملاتي كه تكرار ميكنيد در دعا چرا تكرار ميكنيد؟ به قصد رجا كه نميتوني كه بگي به قصد رجاء. چون رجاء معناش اينه كه احتمال ميدم كه خدا دوست داشته باشه اگر خدا دوست ميداشت ائمه عليه السلام ميفرمودند ديگه.
خيلي جاها هست توي دعاي عشرات، اصلا عشرات كه ميگن يعني ده تا ده تا بگيد. لا اله الا الله ده تا بگيد نميدونم چه را ده تا بگيد. دعاي عشرات خوب هستش. در بعضي از دعاها هستش به، به، به، به. خوب اينجا چند دفعه اين تازه داري به قصد رجاء ميگي. متوجهاي تازه بايد همين به را، چون شما نميدونيد كه آيا مرجع تقليدتون اين را مستحب ميدونه يا نميدونه. تازه اين را ميشه به قصد رجا بگيد. اما در دعاي كميل نه مرتبه يارب را ميتوني بگي به قصد رجا ميگم. و احتمال ميدم مولا خواسته باشه، نه من كه احتمال نميدم. ميتوانيد بگيد كه مثلا اين انحراف نيست. خوب چطور شد يا مقلب القلوب و البصار يك كلمه بود اون انحراف بود اما من اشكه اين انحراف نيست. من نميخوام بگم بايد همه شما توي هر مجلسي ديديد مثلا يك همچين برنامهاي انجام شد بايد دعوا كنيد و امر به معروف و نهي از منكر چه فلان. نه ،نه كاري نداشته باشيد اما شماها بايد دقيق تو چارچوبة دين باشيد. والا از تو جاده پرت ميشيد سقوط ميكنيد. برو برگرد هم نداره.
دعاهايي كه دستور داده شده، از من پرسيدند يك وقتي كه شبهاي چهار شنبه آيا مسجد جمكران مستحبه؟ گفتم: نه. خود مسجد جمكران رفتن طبق اون جرياني كه امام زمان عليه الصلاة والسلام فرمودند، اون هم تازه اجتهادا اگر من بگم شما بايد ببينيد مرجع تقليدتون چي ميگه. رفتن به مسجد جمكران و اون اعمال را انجام دادن، رجاعا لااقل. يا طبق فتواي مرجع ممكنه مستحب باشه. اما شب چهار شنبهاش را كه نگفتن. شب جمعهاش را كه نگفتن. هر وقت كه رفتيد اونجا اين اندازه هست. حالا پس چرا اين همه مردم ميرن؟ خوب برن. مسئلهاي نيست. ولي اگر گفتيم كه مستحبه و كاري كرديم كه اين استحباب يك جنبة عمومي داره، كم كم مردم گفتن شب جمعه رفتن به مسجد جمكران مستحبه، و اين سببش مثلا من شدم بدعت گذار در دينم و كافرم.
من بدعت گذارم. چون بدعت معناش همينه. دقت كنيد بدعت يعني چي؟ يعني انسان در دين چيزي را قرار بده كه در دين نيست. شب چهار شنبه رفتن به مسجد جمكران را از كجا آورديد؟ آخه كي گفت؟ خود آقا كه نفرمودند. بعد از آقا هم كه ديگه به اصطلاح امامي پيغمبري كه نبوده و بر فرض در يك ملاقات با حضرت هم اگر گفته باشند باز خوبه. باز انسان به قصد رجاء ميتونه. اما ديگه از اينها كه بگذري ديگه چي ميمونه. دقت كرديد. تا چه برسه به اينكه، اينها را من ميگم براي اينكه شماها انشاء الله يك خردهاي وضعتون رو به راه بشهها. تا چه برسه به اينكه شما مثلا هر شب چهار شنبه پاشديد رفتيد مسجد جمكران. خيلي خوب، از راه دور، از نزديك حالا ما نميخواييم راه دور و نزديكش را، شب چهارشنبة آخر هم خدمت امام زمان نرسيديد. دعواست با خدا، با پيغمبر، من ديگه دين را بوسيدم گذاشتم كنار اصلا به اين، ببينيد اينها همان پرت شدن به ته دره است. اين ماشين ته دره رفته و تكه پاره هم شده. چون پرت شدن شاخ و دم هم نداره. ازش ميپرسن آخه كي گفته بود كه چهل شب چهارشنبه بري مسجد جمكران بر فرض گفتن، كي گفته بود خدمت امام زمان ميرسي؟ كجا گفته بودن؟ ميگه من اين همه زحمت كشيدم، تو بيخود كشيدي. اگر شما يك عملهاي را بياريد توي خونه بگيد آقا اين ديوار را خراب كن، اين بايد ديوار را خراب كنه اون را ميگذاره سر جاش، شب مزد ميخواد، بهش مزد ميديد؟ توي يك اداره يك كسي وارد بشه يك اطاق مخصوصي را ميدن ميگن آقا بايگاني مال تو، اين بايگاني را كه نكرده هيچ رفته يك كار ديگهاي كرده. بهش دعوا ميكنيد كي به شما گفته كه اين كار را بكن. و بعد كي گفته كه چهل شب چهار شنبه بري، چهطلبي تو داري كه امام زمان نداده.
نه واقعا حالا خودمان باشيم، چهل شب چهارشنبه اشخاص زيادي ديدم كه رفتن از مشهد من ديدم رفتن شب چهار شنبهها چهل شب چهارشنبه. از يك جاي ديگهاي ديدم رفتن. از تهران و قم و اينها كه زياد. خوب و خدمت حضرت هم نرسيدن هم چين صريح عرض كنم. چون اگر برسن مگر خدا ترحمش بياد. حالا روي نفهمي يك كاري كرده والا اگر بخواد روي فهم و بخواد اين مسئله بدعت بشه خدا هم تأييد كرده اين بدعت را. ونبايد بگذاره اين به خدمت امام زمان برسه. اگر يك فردي باشد كه به اصطلاح كارهاش روي حساب باشه بايد تنبيهش كنيم نرسه خدمت حضرت. خوب زياد هم هستند كه نرسيدن از علما هم من ديدم. دعوا. كه چرا من اين همه زحمت كشيدم تو بيخود زحمت كشيدي. من آخه از اين همه راه، آقا يك قدم آقا از تو بيزاره. تو بهت گفتن اونچه كه قرآن و روايات ميگه ببينيد ان ربي علي صراط المستقيم. انك لمن المرسل علي صراط المستقيم. الائمه علي صراط المستقيم طبق تفاسير. خوب اونها درست معصومند ولي گفتن ولا تطبع الصبر. اصلا نهي كرده كه راههاي بيخود را نريد. ممنوعه. خوب شما بيخود از خودت اختراع كردي يا ديگري برات اختراع كرده فرقي نميكنه. چه فرقي ميكنه.
من سفرة حضرت ابوالفضل انداختم بايد حاجتم برآورده بشه، نشد. كي گفته بود. من نميدونم ختم انعام گرفتم. همين چيزهايي كه خوب تحقيق نكرديم و نه مرجع تقليدمون گفته نه امام معصومي فرموده است نه به قصد رجاء نه به قصد خدمتتون عرض شود كه استحباب. هيچ كدوم نيستش. خوب چرا؟ يك نفري نقل ميكرد ميگفت كه در يكي از قطارها در خارج از كشور من داشتم ميرفتم يك نفر خارجي اونجا نشسته بود. خوب اونجا همه خارجي بودند، او سرش درد ميكرد، گفتم سرت درد ميكنه گفت، بله. يك قرص فورا آسپريني چيزي بود از جيبم در آوردم بهش دادم گفتم بيا بخور خوب ميشي. اون خرد و خوب هم شد. خيلي تشكر كرد از من آقا ممنون. شما كجا درس خونديد در كدوم دانشكده در كدون دانشگاه. گفت من بقالم در شهرمون. گفت تو بقالي؟ پس چرا قرص را به من دادي گفتم اين مهم نيست. براي چي مهم نيست؟ وقتي رسيديم به پاسگاه اون فورا ما را تحويل داد. اين ميخواسته من را بكشه، هيچ فرقي نميكنه ديگه. اگر اين قرص از نظر، تو كه تحقيق نكردي. تو كه وضع من را نسنجيدي. ببيني اين قرص در وجود من چه اثر مثبت يا منفي داره. روي جهل بود. چرا اين كار را كردي؟ تمام حق را به او دادند. در مسئلة دين هم همين طوره ديگه. چطور شد مسئلة دين هيچ حسابي نداشته باشه، هيچ خيلي دقت بكنيد كه تا ميتونيد متعبع باشيد بنده باشيد تحت فرمان باشيد و بندگي خدا را به عهده بگيريد. نه اينكه خود رأي و خود خواه و خود بين باشيد.
من زياد ديدم من در اين سنم با اينكه ميشه عرض كنم از سن شونزده سالگي تا به حال تو همين مسائل بودم. اون قدر افراد مختلف را ديدم كه اينها به خاطر كارهايي كه بر خلاف دستور بوده، و خيال ميكردن عباديه و خيال ميكردن بندگي خدا را كردن طلب كاري از خدا ميكردند خدا هم اعتنا بهشون نميكرده و كم كم به كفر منتهي شده. اين كه دستوره كه شما يا خودتون يا مجتهد باشيد يا از يك مجتهدي تقليد بكنيد اين براي همينه. يا لااقل اون هم با اذن مجتهد به قصد رجاء. حالا هر چيزي را هم نميشه به قصد رجا خوند. شما الان همين مطلبي كه ايشان از شيخ مغربي نقل كرده، چه رجائي. شيخ مغربي چه كاره است؟ كه من طبق دستور او اين كار را عمل بكنم مثلا. يا همين تكرار در بعضي از جملات ادعيه. اين را كه من ميدنم امام نفرموده چرا اين را من بايد انجام بدم. و لذا اين درس امشب و مطلب امشب بايد در تمام امور زندگيتون انشاء الله دخالت داشته باشه. و الا بدونيد موفق نميشيد ميگم ديگه. ديگه از اين كار سختتر نميشه، چهل شب چهار شنبه، حدودا شايد نزديك يك سال ميشه از مشهد پاشه انسان بره جمكران و شب تا صبح اونجا بيدار باشه. زمستان بره، تابستان بره. زمستان مسجد جمكران مثل تابستانه، تابستانش هم مثل تابستانه هر دوش، فقط بهار و پاييزش ممكنه يك خردهاي مناسب باشه هواش والا هردوش فشار ميياد اذيت داره. نيتش هم اين بوده كه خدمت امام زمان صلوات الله عليه برسه. من دارم عرض ميكنم كه اگر خدا دوستش داشته باشه و يا يك عدهاي به او نگاه ميكنند اونها را دوست داشته باشه نميگذاره خدا، بنا هم بوده كه برسه نميگذاره برسه خداي تعالي. و حالا يك نفري تصادفا اين كار را كرده و اين جور شده و حالا مسجد سهله را، چون بعضي از بزرگان گتفتهاند كه بايد سيرة بزرگاني بوده من اون را عرض نميكنم. ولي مسجد جمكران هيچ نداره، و حتي زماني كه ما بوديم شبهاي چهار شنبهاش با شبهاي غير چهار شنبهاش فرقي نميكرد. شب جمعهاش هم همين طور بود. شب جمعه البته خوب شب رحمته، انسان در مكان رحمت باشه. اين يك مطلب اين را توجه داشته باشيد و دقيق هم روش كار بكنيد.
يكي از مراحل كمالات انشاء الله اونهايي كه نرسيدن ميرسن و اونهايي كه رسيدن متوجه شدن، اونهايي كه عبور كردن باز احساس كردن، يكي از مراحل كمالات اين مطلبه. يك مطلب ديگهاي كه ميخوام عرض كنم اين است كه مكان، غذا، دقت كنيد، غذا مكان و حتي زمان هيچ تأثيري در روح انسان خودش نداره. خوب دقت كنيد من همة مطالب را ميخوام دقيق بگم. خودش هيچي نداره مگر اينكه خداي تعالي به يك مكاني، به يك زماني، به يك غذايي يك عنايتي كرده باشه. شما فكر كنيد كه با اينكه يك پارچه معصيت انسان هست يك مكاني اگر باشه حتما در اون مكان ميره به بهشت. نه. اگر كسي بگه يك مكان يا يك زمان يا يك غذا در انسان در روح انسان مؤثره، در انسان در روح انسان مؤثره، مستقلا منهاي ارادة پروردگار اين مشركه.
دقت كرديد. اثر وضعي غذا دروغه هيچ اثر وضعي نداره. اون كاري بوده كه دراويش درست كردند چون اين را بدونيد ادعاي رهبري خدمت شما عرض شود ارشاد را خيليها دارن. و موفقيت هم خيلي كمه. يعني مثل همان شماها نيست كه لحظه به لحظه احساس موفقيت بكنيد. نه كمه. و موفق هم نميشن. بعد مياندازن اون به اصطلاح مرشدها به گردن غذا. خوب شما كه نميدونيد كه غذا صد در صد كه يقين، يقين داشته باشيد كه حلاله. نميتوني همچين كاري را بكني، ميگه غذات خراب بوده تو نرسيدي به مقصود نرسيدي. با كي حرف ميزني؟ با كي زندگي ميكني؟ تو خونة كي؟ بين دوستان تفرقه مياندازند. بين زن و شوهر را تفرقه مياندازند بين خودشون و زندگيشون و اجتماعشون تفرقه مياندازند كه ميخواد آقا بگه كه من تقصير نداشتم و حال اونكه من تقصير نداشتم. دقت كرديد. نه غذا، يعني صراط مستقيم هم همينه معناش. نه غذا، نه مكان، نه زمان مستقلا هيچ اثري در هيچ كس نداره. خدا ممكنه در بعضي از امكنه اثر بگذاره. يعني شما تو حرم حضرت رضا نماز بخوني يا تو مسجد نماز بخوني خدا چون بيشتر دوست داره يك اثري خدا ميگذاره. دقت كرديد؟ يك غذايي را كه شما از راه حلال بدست آوردي، اين غذا خدا اثر ميگذاره در شما كه شما محبوب خدا بشيد. غذاي حلال. يك زماني كه مثل شب قدر، كه خدا تعيين كرده و بار عام داده به باصطلاح همة مردم. ليلة قدره. خداي تعالي در آن شب اثر ميگذاره.دقت كرديد. اين اثرات از خداست. و گاهي ميشه خدا جاهاش را هم عوض ميكنه. گاهي ميشه شما توي حرم سيد الشهدا هيچ فايدهاي نميبري. يكي هم ممكنه توي يك، چي بگم، توي خانة خودش پر از فايده باشه براش. چون از قرآن كه بالاتر نيست كه. و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمني. ببيند. قرآن شفا و رحمت است از براي مؤمنين. كي شفا و رحمت را گذاشته؟ خدا. و لا يزيد الظالمين الا خسارا. ظالم جز خسارت چيزي ديگهاي نميبره. ديگه قرآنه! قرآن خوندن. از قرآن خوندن و خود قرآن، چيزي بالاتر و بقصد معرفته يعني در يك پائينترين درجة معرفته كه العلم بانه امام مفترض الطاعه. علم به اينكه اين آقايي كه اينجا هست مفرض الطاعه هست. شما يك دفعه هم حرم اينجوري بريد. ببينيد چند نفر توي اين مردمي كه دور حرم ميگردند اينجور معرفتي، حتي درجة اخص معرفته. يعني درجة پائينترين درجة معرفته كه شما بدونيد امام مفترض الطاعه است و حي و حاضره. و الا آني كه تمام عالم وجود در اختيارش است و همة امكانات در اختيارش است، آنكه مقام بالاتري است كه اگر خدا بنا بود مجسم بشه ميشد امام هشتم عليه السلام. اين اندازه. شما ببينيد چند تا؟ چند تا اينجوري اعتقاد دارند. همينهايي كه زيارت ميكنند. همينها. حرم حضرت رضا، گاهي ميشه انسان ميره توي حرم برميگرده خسارت زده برش. يك شخص ميگفت كه من در خواب ديدم كه توي حرم حضرت رضا هستم، هر چه دور ضريح هست حيواناتند. همينجور دارند دور ميچرخند. واقعا انسان اگر ماها هم بريم با چشم دقت نگاه بكنيم ميبينيم اينها اعمالشون اعمال حيواني است. بچه را گذاشته سر شونهاش و خودش و بچه ميپره روي سر مردم، يك عده مردم زير پاش دارند له ميشند. ميخواد چيكار كنه؟ ميخواد ضريح را ماچ كنه. حالا ما نبايد به افراد، گاهي ميشه به قلب اشخاص انسان بايد مراجعه بكنه و ما هم كه به قلوب مطلع نيستيم. خلاصه ميشه كه گاهي پول زيادي دادند يك جنازهاي را بردند توي حرم دفن كردند و ملك نقاله، حالا ملك نقاله به هر معنايي هست، اينها را در آوردند بردند توي بيابان و بجاش يك مؤمني را آوردند اينجا. تا اين حد. مكان مؤثر نيست. خدا بخاطر ايمان تو و بخاطر ارزشي كه صاحب آن مكان داره، نه باز خود مكان، اين ارزش را به انسان ميده، اين محبت را به انسان ميده.
زمان همينطور. ليلة القدر خير من الف شهر. شب قدر بهتر از هزار ماهه. خودش؟ بعد ميفرمايد تنزل الملائكة و الروح. نه بخاطر تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر.حتي مطلع الفجر. نه اين بخاطر اينه. از دائرة قدرت پروردگار خارج شده باشه. يك شب خيلي پر ارزش باشه، خيلي پر قيمت باشه. اين نه. چون خدا ارزش بهش داده. اينم يكي. و اگر يك وقتي فكر كرديد كه حالا مثلا اين انگشتر را دستتون كرديد، اين انگشتر از حالا ديگه ضمانت سعادت شما را ميكنه. من حرز جواد، حرز جواد ديگه من اگه داشتم هر چي هم آدم بدي باشم، هر چي باشم، من را ديگه گلوله بهم كار نميكنه. هيچي. نه اينطور نيست. اگر حرز جواد مورد توجه پروردگار باشه، چون مال جواد الائمه است، چون از امام جواد رسيده و گفتند اين را داشته باش تا متوجه به خدا باشي، متوجه به امام جواد باشي، بعله. ارزش داره. و حفظ هم ميشي. و اما اگر كه نه. بگي اين را من ميبندم هر كاري هم شد ميكنم. ديگه راحت شدم. ميرم گناه ميكنم، معصيت ميكنم، چه ميكنم. نه همة اينها ممكنه سبب خطراتي براي تو باشه و تو را، غذا چطور؟ غذايي كه شما ميدونيد حرامه چون با خدا مخالفت كرديد تاريكي ميياره براتون.
نه اينكه غذا تاريكي ميياره، غذا كارهاي نيست. مخالفت با پروردگار چون كردي و غذاي حرام قطعي را خوردي خوب معلومه از خدا دور ميشي. اما يا غذاي حلاله يا غذاي مشتمل، يعني نميدوني غذاي حلاله يا حرامه. روز ظواهر حلاله برات خدا گفته ميتوني بخوري. اين غذا را رو خوردي هيچ اثري در روح شما نداره. حتي زياد هم خوردي، زياد خوردي چون مكروهه غذاي زياد بخوري ممكنه چون با خدا باز در حد كراهت رفتار كردي. ولي اگر معدهات سنگين شد، ترش كردي دلت درد گرفت. اينها اثرات طبيعي است. اثرات نه مربوط به خداست، نه مربوط به گناه توست و نه مربوط به خدمتتون عرض شود نه مربوط به ثواب توست. اينها را بايد دقت كنيد معتقد هم باشيد والا از صراط مستقيم منحرف خواهيد شد. امشب شب تولد حضرت جواد الائمه عليه الصلاة والسلام است. همة ارزش امامهاي ما در يك مسئله است و اون اينه كه اينها بندة خدا هستند. و اشهد ان محمد (الهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) عبده و رسول اون گاهي در تشهدها ميگم عبده خيلي تأسف ميخورم كه چرا من عبد، عبد يعني نه افراط نه تفريط. بر خلاف و خواست معبود نميكنم. خوش به حال پيغمبر. خوشا به حال اونهايي كه بندة واقعي خدا هستند. بنده.
روز قيامت بهت ميگن آقا چرا اين كار را كردي. جزئي و كلي. ميگي چون تو گفتي. هر چي را نتونيد بگيد خدايا چون تو گفتي ما انجام داديم او از بندگي ما را خارج كرده. چون تو گفتي، خدايا. خوب خدا ميپرسه چرا من گفتم؟ ميگيد كه من كه خودم خوب مشغول كار ديگهاي بودم براي حفظ نظام اجتماع شما هم كه واجب نكرديد كه خودم برم اجتهاد كنم من مقلد بودم آقاي مثلا فلان مرجع را من از اين از اون سؤال كردم به عنوان اعلم به من معرفي كردند يا به عنوان مجتهد او گفت. كجا نوشته؟ تو رسالهاش. اينها را بايد جواب بديمها. نگيم كه درست ميشه، يك جوري ميشه. نه هيچ جوري نميشه. شما فردا اگر خداي نكرده دادگاه داشته باشيد ميشينيد اين قدر با خودتون حساب ميكنيد كه اگر اينجوري پرسيدند من چي بگم. نميگيد درست ميشه. تو رساله نوشته. كو رساله؟ اونها اونجاست. خدا هم رساله را خونده، باريك الله، يك باريك الله بهتون ميگه ميبرنت بهشت ميرن مرجع تقليد، آقا تو از كجا گفتي اين كار را بكن؟ ميگه كه من از فلان روايت و از فلان آيه و از فلان چيز استفاده كردم. اگر درست استفاده كرده باشه ميگن باريك الله. دو تا اجر هم بهش ميدن. يكي بخاطر اينكه اين زحمت را كشيده و زحمت مردم را كم كرده يكي هم بخاطر اينكه به همين دستور خودش هم عمل كرده. اگر نه حالا زحمتش را كشيده ولي اشتباه كرده. اينجا فقط يك اجري به اين زحمتش ميدن. البته صادقانه اشتباه، يعني اشتباه كرده باشه واقعا. يك وقت هستش كه نه هواي نفس گفته كه اينجوري. اينجا پدرش را در ميآورند. امام جواد عليه الصلاة والسلام، يعني همة معصومين ما اينطور بودند. اين طوري بودند يك كلمه از ناحية خودشون نميگفتند. تا راوي سؤال ميكرد آقا اين روايتي كه فرموديد در كجاست؟ از امام ميآمدند، امام معصومهها، از اونها ميپرسيدند حضرت ميرفت يك كتاب ميآورد به قطر ران شتر. تقريبا يك همچين كتاب قطوري داشت. ميگذاشت جلوش، خط علي بن ابيطالب نوشته شده، و انشاء پيغمبر. پيغمبر كنارش نشسته گفته علي نوشته توش همة مسائل هست. حضرت خط را ميديد اين بود حرفي كه من زدم. اينجاست. اين شايد صد تا روايت اينجوري داريمها. اون كتاب خدمت شما عرض شود آيت الله بروجردي كردند جمع احاديث شيعه در جلد اولش اين روايت هست. هيچ حضرت بدش نميآمد. آقا تو مگه من را معصوم نميدوني حرف من را گوش كن. يكي از اقطام صوفي را شما ببينيد آقا اين را شما از كجا؟ خوب فضولي به تو نيامده. حضرت البته، ادب در مقابل معصوم ايجاب ميكنه كه انسان هر چه معصوم ميفرمايد بگه چشم. اما چون آدم كه كارش درستهها هيچ ناراحت نميشه كه، چون بعضيها زحمت آوردن و برداشتن كتاب را اينجا نوشتن آه اينه. حضرت ميفرمايد
اين دربارة اكثر ائمة عليه السلامه. اون شخص ميگه كه، مردم هم البته انسان هزار جور، انسان اگر بخواد از راه راست بره خيال نكنيد اينها كه تو دره افتادند انسان اعتراض ميكنه، ميگن چرا از اون بالا ميري؟ تو دره افتاده و ميگه چرا از اون بالا ميري. بيا تو هم پايين. بله اينقدر حرف هست، اينقدر دعوا هست. يك شخصي ميگه كه من رفتم در بغداد ظاهرا يك نفر معروف شده بود كه اين ادعاي پيغمبري كرده چيزي كه نبوده به انسان نسبت ميدن. ادعاي پيغمبري كرده. و اين را گرفتن كردنش زندان. من رفتم پيشش گفتم برم ملاقاتش كنم گفتم آقا حرف بيخود چرا زدي مگر نميدوني پيغمبر اسلام خاتم پيغمبرانه؟ ايشون گفت من خدا ميدونه من ادعاي پيغمبري نكردم. من يك شب، ببخشيد در شام بوده. يك شب در مسجد رأس الحسين در شام، در مسجد رأس الحسين خدا قسمتتون كنه كنار مسجد اموي است. اونجا نشسته بودم يك آقايي آمد بعد از احوال پرسي و اينها من را برداشت برد يك زيارت جامع، مكه مدينه، كاظمين، خدمتتون عرض شود كه زيارت حضرت سيد الشهد، نجف، ويك دوره زيارت ائمه را، زيارت اماكن مقدسه بعد اورد گذاشت همانجا و رفت. من خيلي ناراحت شدم چرا نپرسيدم اين آقا كي بوده. يك شب تا صبح هم با هم بوديم اين همه زيارتگاهها را رفتيم و با طي الارض رفتيم. سال بعد همان شب باز آمد. ما را برداشت و برد باز همان زيارتها را كرديم و دامنش را گرفتم گفتم نميگذارم از من جدا بشي، شما بگيد شما كي هستيد ما دوساله با هم همسفريم، نشناسم. فرمود من امام زمان تو جواد الائمهام. ما اين قضيه را براي يك عده نقل كرديم. اينكه ميگن بعضي از چيزها را نقل نكنيد براي قيل اهله. يك افراد نادان، نافهم. اينها ما نقل كرديم، يكي گفت عجب ادعايي، دومي گفت اُ، سومي گفت اِ. و از اين حرفها كم كم گفتند او ادعاي پيغمبري كرده و رفت رسيد به گوش حاكم و حاكم هم كه حاكم طاغوتي بود و بدون تحقيق گفتند كه ادعاي پيغمبري كرده و او هم ما را گرفت و انداخت زندان. اينه جريان.
ميگه من برداشتم آمدم بيرون ديدم اين بيچاره راست ميگه اين چرا بيخود توي زندان باشه. نوشتم براي اون حاكم كه قضية ايشان اينه و اين بيچاره را بيخود انداختيد زندان. ديدم زير نامة من نوشته، همون كسي كه يك شب او را از شام ميبره به مكه و مدينه و همه جا، بياد از زندان نجاتش بده. جواب سربالائي تقريبا. خيلي ناراحت شدم. آمدم بهش دلداري بدم در زندان. صبح اول وقت رفتم در زندان ديدم زندانبانها متوحشند. ميگن اين زنداني كه ادعاي پيغمبري ميكرد يا به آسمانها رفته يا به زمين فرو رفته. من فهميدم كه آقا امام جواد، جان همهامون به قربانش، به غيرتش برخورده. واقعا اينطوره.
در جريان اباصلت داره. اباصلت توي زندان افتاده بود بعد از جريان حضرت رضا. يادش آمد كه آقا امام جواد از در بسته آمد تو از مدينه به طوس، يك چشم بهم زدن آمد. من چرا توي زندان به او متوسل نشم. بياد مرا نجات بده. اينجا، تا اين را فكر كردم ديدم آقا جواد الائمه پيدا شد. من گفتم من آقا يكسال توي زندان هستم. حضرت فرمودند تو حالا من را خواستي. گاهي انسان خودش مسامحه ميكنه. تو الان من را خواستي من اومدم. بخدا قسم ما هم نسبت به امام زمانمون همينطور بايد باشيم. اگر با اعتقاد، همة هدفها از اين جلسات و تشكيلات و زحمات و اينها اين است كه انسان برسه به يك جائي كه بگه آقا اين كار را اگر صلاح ميدونيد بكنيد. آقا هم بگه بعله، ميكنم. حتي ممكنه بگه اگر صلاح هم نباشه بخاطر تو ميكنيم. تو را ما دوست داريم. تو بندة ما هستي، تو مطيع ما هستي.
آن شخص، يه سياهي ديدم توي كشتي دراز كشيده، كشتي هم افتاده توي دستانداز و باصطلاح توي تلاطم و طوفان. داره غرق ميشه. همه متوحش. آمدم بهش گفتم كه تو چرا ناراحت نيستي؟ گفت چيه مگه؟ گفتم كشتي داره غرق ميشه. گفت خدايا يك عمر گفتي بكن كرديم. حالا ما ميگيم خدايا اين كشتي را تو از غرق شدن نجات بده. كشتي فورا، طوفان خوابيد. نه عالم بود، نه مجتهد بود، يك سياه.
سعيد بن مصيب ميگه من نگاه ميكردم مردم مدينه رفتند در بيابان هر چي دعاي باران خوندند باران نيامد. فردا صبح يك غلام سياهي رفت سرش را گذاشت روي زمين گفت خدايا باران رحمتت بر اين مردم فرو بريز. يك دفعه هوا پر از ابر شد، باران ميآد. من گفتم تو كي هستي؟ رفتم عقب سرش. ديدم غلام امام سجاد. بايد اينجور در مقابل ائمه بود.
خوب امشب شب تولد امام جواد عليه الصلاة و السلام هست و كنار قبر پدرش علي بن موسي الرضا هستيم. اللهم اني اسئلك بالمولدين في رجب. اين دعا را امام زمان ما به ما… علي بن محمد، علي بن محمد الثاني و ابنه علي بن محمد المنجب. محمد بن علي الثاني امام جواده. كه خدا حضرت بقية الله، خدا را قسم داده به امام جواد و امام هادي كه دعاش مستجاب بشه. حالا امشب ما بعضي از اين دعاهاي ماه رجب را بخونيم و انشاء الله اميدواريم كه مورد لطف حضرت امام جواد كه از اين جهت نام مقدس حضرت به جواد معروف شد كه جود و سخاوت ايشان خيلي زياد بود. ما كه گدا هستيم در خانة اينها، مسلّم، حرفي نيست. گدايي هم ميكنيم. اما اينقدر آنها آقا هستند كه گاهي گداها ميرفتند در خانة ائمه عليهم السلام، حضرت روشون را به آنها نشون نميدادند. حضرت سيد الشهدا ميآمد در خانه، دق الباب كرد. حضرت از درز در بهش كيسة پول را دادند. براي اينكه چشم فقير توي صورت اين آقاي بخشندة مهربان نيفته كه خجالت بكشه. اين را يقين بدونيد كه حوائجتون را آني كه صلاح باشه، قبل از ايني كه شما بگيد بهتون ميدهند. در همين دعاهاي ماه رجب هست. يا من يعطي من سئله، يك عده هستند كه سؤال ميكنند و خدا بهشون عنايت ميكنه. يا من يعطي من لم يسئله و من لم يعرفه تهنن منه و رحمه. نه سؤال كرده، نه ميشناسه اصلا خدا را، خدا بهش ميده. انشاء الله امشب شب بسيار خوبيست و بايد حوائجمون را از، بايد نگيدها، روز عيد انسان اگر برود پيش بزرگتر يا شب عيد، هيچ لازم نيست كه، آنهم امام جواد، هيچ لازم نيست انسان تقاضا و خواهش و اينها بكنه.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.