۲۲ ربیع الثانی ۱۴۱۳ قمری – ۲۸ مهر ۱۳۷۱ شمسی – تفسیر سوره ی فلق

 

 تفسير سورة‌ فلق‌ 28 مهرماه‌ 1371

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. قل‌ اعوذ برب‌ الفق‌، من‌ شر ما خلق‌، و من‌ غاسق‌ اذا وقب‌ و من‌ شر النفاسات‌ في‌ العقد و من‌ شر حاسد اذا حسد.

 هفتة‌ قبل‌ دربارة‌ اين‌ سورة‌ مباركه‌ چند جمله‌اي‌ عرض‌ شد. جملة‌ بعد جمله‌اي‌ است‌ كه‌ بايد يك‌ مقداري‌ توضيح‌ داده‌ شود و اون‌ جمله‌ من‌ شر ما خلق‌. خداي‌ تعالي‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ و به‌ همة‌ مردم‌ و به‌ همة‌ كساني‌ كه‌ امت‌ پيغمبرند، اين‌ خطاب‌ را دارد كه‌ بگو اعوذ برب‌ الفلق‌. من‌ شر ما خلق‌. من‌ پناه‌ مي‌برم‌ از شر اونچه‌ كه‌ خدا خلق‌ كرده‌. خدا هر چه‌ خلق‌ كرده‌ خيليه‌. منتهي‌ وقتي‌ كه‌ اشياء جابجا مي‌شوند يعني‌ اونچه‌ بايد در جاي‌ خود باشد در محل‌ ديگري‌ قرار مي‌گيرد اين‌ وجودش‌ شر مي‌شه‌. مثلا چاقو را براي‌ ميوه‌ و امثال‌ اينها ساخته‌اند اگر براي‌ آدم‌ كشي‌ ازش‌ استفاده‌ شود شره‌. شما مي‌تونيد با اين‌ مثال‌ اين‌ مطلب‌ را كاملا برسي‌ كنيد. خداي‌ تعالي‌ در وجود انسان‌ شهوت‌ جنسي‌ را براي‌ بقاي‌ نسل‌ خلق‌ كرده‌. و فقط‌ بايد از همسر حلال‌ خود استفاده‌ كند اگر جاي‌ خود را به‌ يك‌ عمل‌ حرامي‌ واگذار كرد شره‌.

 غضب‌ را خداي‌ تعالي‌ خلق‌ كرده‌ در وجود انسان‌ كه‌ انسان‌ با كفار با اونهايي‌ كه‌ راه‌ كج‌ مي‌روند غضبش‌ را اظهار كنه‌. اشداء اللكفار. در مقابل‌ كفار شديد باشند غضب‌ داشته‌ باشند. اگر غضبش‌ را انسان‌ به‌ همسرش‌ به‌ دوستانش‌، به‌ ضعفا اظهار كرد اين‌ شره‌. بايد اولياء خدا مورد محبت‌ واقع‌ بشوند. خاندان‌ عصمت‌ كه‌ از شجرة‌ طيبة‌ اصلها ثابت‌ و فرعها في‌ السماء بايد مورد مودت‌ واقع‌ بشوند هم‌ اجر رسالت‌ است‌ كه‌ قل‌ لا اسئلكم‌ عليه‌ اجرا الا مودة‌ في‌ القربا و هم‌ محبت‌ به‌ اونها راه‌ به‌ سوي‌ بهشت‌ را، به‌ سوي‌ كمالات‌ است‌ كه‌ قل‌ لا اسئلكم‌ عليه‌ من‌ اجر، الا من‌ شاء ان‌ يتخذ الي‌ ربه‌ سبيلا. اگر اونها مورد محبت‌ واقع‌ شدند، انسان‌ به‌ كمال‌ مي‌رسد اگر غضبش‌ را نسبت‌ به‌ اينها اظهار كرد اين‌ شره‌.

 لذا وجود دشمنان‌ خاندان‌ عصمت‌ اونهايي‌ كه‌ غضبشون‌ را در جاي‌ خود استعمال‌ نمي‌كنند و مصرف‌ نمي‌كنند بايد از شر اينها به‌ خدا پناه‌ برد. از زماني‌ كه‌ پيعغمبر اكرم‌ مبعوث‌ شدند حالا بخصوص‌ در اون‌ لحظه‌اي‌ كه‌ مردم‌ به‌ صورت‌ ظاهر احساس‌ ضعف‌ كردند و اونهايي‌ كه‌ بنا بود به‌ پيغمبر اكرم‌ محبت‌ كنند ابراز دشمني‌ كردند، چون‌ پيغمبر به‌ اين‌ مهرباني‌ كه‌ انك‌ علي‌ خلق‌ عظيم‌. اين‌ پيغمبر بايد مورد محبت‌ واقع‌ بشه‌. و اظهار بغض‌ و عداوت‌ نسبت‌ به‌ اون‌ حضرت‌ نشود. اما يك‌ عده‌ كه‌ اين‌ مسئله‌ را نفهميدند غضبشون‌ را عليه‌ بهترين‌ خلق‌ خدا اظهار كردند. تا اونجا كه‌ نگذاشتند رسول‌ اكرم‌ با اينكه‌ حق‌ هر مريضي‌ است‌ در موقع‌ نزع‌، كه‌ وصيت‌ نامه‌ بنويسد مانع‌ شدند و گفتند قد غلب‌ عليه‌ الوجع‌ ان‌ الرجل‌ ليحجر. اينها ببنيد غضبشون‌ را كه‌ خداي‌ براي‌ كارهاي‌ خير در اونها خلق‌ كرده‌ اون‌ غضبي‌ كه‌ اگر بخواهيم‌ تشبيه‌ كنيم‌ مثل‌ گازي‌ است‌ كه‌ توي‌ لوله‌ است‌. شركت‌ گاز اين‌ را براي‌ گرم‌ شدن‌ و طبخ‌ غذا و استفاده‌هاي‌ مشروع‌ در لوله‌ قرار داده‌ اما يك‌ نفر ممكن‌ است‌ از همين‌ گاز استفادة‌ نا بجا بكند و لذا مي‌بينيد و تبليغ‌ مي‌كنند از شر استفادة‌ نابجاي‌ گاز بر حذر باشيد گاز اگر شر داره‌، يكي‌ ممكنه‌ كه‌ بگه‌ چرا ايجادش‌ كردند؟ چرا در ميان‌ خانه‌ها لوله‌ كشي‌ شد؟ در جواب‌ مي‌گن‌ استفادة‌ نابجاي‌ گاز شر داره‌. استفادة‌ نابجاي‌ غضب‌ شر داره‌ خدا مخلوقش‌ را براي‌ شرارت‌ خلق‌ نكرده‌. خلق‌ خدا شر نيستند اما وقتي‌ كه‌ استفادة‌ نابجا از يك‌ صفتي‌ از يك‌ حالتي‌ مي‌شود اين‌ شر مي‌شه‌. همانطوري‌ كه‌ مثال‌ زديم‌ و از غضبش‌ گاهي‌ انسان‌ استفادة‌ شر مي‌كنه‌.

 ادمي‌ است‌ به‌ ضعفا اظهار غضب‌ مي‌كنه‌ به‌ خوبان‌ اظهار غضب‌ مي‌كنه‌ شمر بن‌ زي‌ الجوشن‌ لعنت‌ لله‌ عليه‌ اين‌ چرا آدم‌ بدي‌ است‌؟ به‌ جهت‌ اينكه‌ از غضبش‌ استفادة‌ شر كرد. يعني‌ غضبش‌ را براي‌ رحمة‌ للعالمين‌ قرار داد نه‌ براي‌ شريفترين‌ مردم‌. چرا اونهايي‌ كه‌ پيغمبر را در بستر مرض‌ آزردند اينها شرند؟ بخاطر اينكه‌ از غضبشون‌ سوء استفاده‌ كردند و غضب‌ را در جاي‌ خودش‌ استفاده‌ نكردند. و در مقابل‌ شريفترين‌ و عظيم‌تري‌ خلق‌ خدا اظهار غضب‌ كردند. فاطمة‌ اطهر را به‌ غضب‌ در آوردند. غضب‌ فاطمة‌ زهرا نسبت‌ به‌ اونهايي‌ كه‌ غضب‌ فرمود خيلي‌ محو بود. چرا؟ بجهت‌ اينكه‌ با بدها بايد انسان‌ بدي‌ كنه‌ والا در مقابل‌ گرگ‌ انسان‌ نبايد بگويد كه‌ نبايد غضب‌ كرد. كساني‌ كه‌ خوي‌ گرگي‌ دارند بايد اظهار غضب‌ در اونجا نمود. مي‌بينيد در آية‌ شريفه‌ اصحاب‌ پيغمبر را كه‌ خلاصه‌ مي‌شود به‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ و فرزندش‌ و در مرحلة‌ اول‌ اونها بودند مي‌فرمايد اشدا اللكفار بينا، اينها آدمهاي‌ خوبي‌ هستند چون‌ در مقابل‌ كفار غضب‌ مي‌كنند ولي‌ در مقابل‌ دوستان‌، خوبان‌ ، مومنين‌ اظهار محبت‌ مي‌كنند. هر چيزي‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ در هر جا قرارش‌ داده‌ اگر انسان‌ جاش‌ را عوض‌ كنه‌ شره‌. و لذا يك‌ مشت‌ مخلوق‌ مخصوص‌ تا وقتي‌ كه‌ حجة‌ بن‌ الحسن‌ روحي‌  ارواحنا لتراب‌ مقدمه‌ الفداء ظاهر شوند اكثريت‌ مخلوق‌ خدا بخصوص‌ بشر در محل‌ خودشون‌ در صراط‌ مستقيم‌ در راه‌ راست‌ از نظر افكار، اعمال‌، عقايد قرار ندارند. و لذا دنيا پر از ظلم‌ و جوره‌، پر از شره‌. پيغمبر اكرم‌ فرموده‌اند بگو اي‌ رسول‌ ما ميان‌ همة‌ ما، ما همه‌ بايد اين‌ سعي‌ مباركه‌ را بخوانيم‌ قل‌ اعوذ برب‌ الفلق‌، من‌ شر ما خلق‌. شر كساني‌ كه‌ خلق‌ شدند و در صراط‌ مستقيم‌ نيستند بجاي‌ اينكه‌ از نيروي‌ وجوديش‌ در راه‌ حق‌ استفاده‌ كند در راه‌ باطل‌ استفاده‌ مي‌كند. بجاي‌ اينكه‌ در راه‌ ترويج‌ دين‌ حركت‌ كند در تخريب‌ دين‌ قيام‌ مي‌كند من‌ شر ما خلق‌. اين‌ بحث‌ كوتاه‌ را دربارة‌ اين‌ كلمه‌ گفتم‌ كه‌ يك‌ عده‌ نگن‌ خدا مگر شر خلق‌ مي‌كنه‌؟ خدا هر چه‌ خلق‌ كرده‌ حتي‌ اين‌ را بدونيد شمر را خدا براي‌ بهشت‌ خلق‌ كرده‌. بدترين‌ خلق‌ خدا را براي‌ بهشت‌ خلق‌ كرده‌. اين‌ خود ما هستيم‌ كه‌ خودمون‌ را از دائرة‌ حكمت‌ الهي‌ و از دائرة‌ مصلحت‌ الهي‌ خارج‌ مي‌كنيم‌ و جهنمي‌ مي‌شيم‌ و به‌ طرف‌ جهنم‌ حركت‌ مي‌كنيم‌.

 راه‌ بد را پيش‌ مي‌گيريم‌. صفات‌ باطني‌ كه‌ بايد كنترل‌ بشود اونها را كنترل‌ نمي‌كنيم‌ شهوت‌ بايد در انسان‌ باشد. شهوت‌ يعني‌ خواستن‌. اما در راهي‌ كه‌ خدا قرار داده‌. غضب‌ بايد در انسان‌ باشه‌، خدا غضب‌ داره‌، پيغمبر غضب‌ داره‌، فاطمة‌ زهرا غضب‌ داره‌. لذا در اون‌ حديث‌ داره‌ ان‌ الله‌ يغضب‌ لغضب‌ فاطمه‌. خدا غضب‌ مي‌كند، معلومه‌ غضب‌ داره‌. بخاطر غضب‌ فاطمة‌ زهرا. فاطمة‌ زهرا هم‌ غضب‌ داره‌. غضب‌ مطلقا زشت‌ نيست‌ بلكه‌ اگر از كنترل‌ خارج‌ شد اين‌ زشته‌. شهوت‌ بخصوص‌ شهوت‌ جنسي‌ اين‌ بد نيست‌ اما اگر از كنترل‌ خارج‌ شد اين‌ زشت‌ و بده‌. بنا براين‌ خداي‌ تعالي‌ هر چه‌ خلق‌ كرده‌ نيكوست‌ و هر چه‌ عمل‌ كرده‌ نيكوست‌ اين‌ ما هستيم‌ كه‌ برنامه‌ها را منحرف‌ مي‌كنيم‌ يا در جهت‌ افراط‌ قرار مي‌ديم‌ يا در جهت‌ تفريط‌ و از صراط‌ مستقيم‌ خارج‌ مي‌شيم‌ بنابر اين‌ بگو اي‌ پيغمبر اعوذ برب‌ الفلق‌ من‌ شر ما خلق‌ و من‌ شر غاسق‌ اذا وقعب‌ از شر شب‌، شب‌ يك‌ معناي‌ ظاهري‌ داره‌ كه‌ همة‌ خائنين‌ در شب‌ خيانت‌ مي‌كنند باز اين‌ هم‌ يك‌ جملة‌ عجيبي‌ است‌ گاهي‌ سياهي‌ مي‌ياد همه‌ جا را مي‌پوشونه‌. تاريكي‌ فضا را مي‌گيره‌ براي‌ يك‌ عده‌ تاريكي‌ خوبه‌. اونهايي‌ كه‌ از اولياء خدا هستند، به‌ خدا قسم‌ آقايون‌ من‌ يكي‌ از خوبان‌ را در قم‌ وقتي‌ كه‌ طلبه‌ بوديم‌ اونجا مي‌شناختم‌، اين‌ عاشق‌ شب‌ بود منتظر بود كه‌ روز شب‌ بشه‌ بعد از نماز مغرب‌ و عشاء چون‌ من‌ يك‌ خرده‌اي‌ باهاش‌ انس‌ داشتم‌ جوان‌ هم‌ بود اين‌ مي‌رفت‌ يك‌ گوشه‌اي‌ از بيابانهاي‌ اطراف‌ را انتخاب‌ مي‌كرد سر مي‌گذاشت‌ روي‌ زمين‌، روي‌ اون‌ خاكها با عزيزش‌، با محبوبش‌ خداي‌ عزيز، خداي‌ مهربان‌ خداي‌ رحمان‌، خداي‌ رحيم‌. ماها نمي‌دونيم‌ خدا يعني‌ چي‌. بخودش‌ قسم‌ اگر به‌ ما لذت‌ مناجاتش‌ را بده‌ و شايد هم‌ روي‌ مصلحتي‌ نمي‌ده‌ ما هيچ‌ كاري‌ جز مناجات‌ پروردگار را نمي‌تونيم‌ انجام‌ بديم‌. ما افراد ضعيفي‌ هستيم‌ دو بعدي‌ نيستيم‌. اولياء خدا دو بعدي‌ هستند. روزها با مردم‌ حرف‌ مي‌زنند شبها با خدا حرف‌ مي‌زنند در آية‌ شريفه‌ مي‌فرمايد خداي‌ تعالي‌ كه‌ يك‌ عده‌ از مومنين‌ هستند كه‌ تجارت‌ و بيع‌ اونها را از ياد خدا باز مي‌داره‌. لا تضيهم‌ تجارة‌ و الا بيع‌ عرضك‌ روزها ظاهرشون‌ با مردمه‌، كن‌ في‌ الناس‌ اما قلبشون‌ با خداست‌ و لا تكن‌ ناس‌، بشره‌ في‌ وجه‌ تبسمشون‌ در صورتشونه‌ اما حزنه‌ دوري‌ از پروردگار و يا در زمان‌ غيبت‌ دوري‌ از مظهر خدا، حجت‌ ابن‌ الحسن‌ در دلشونه‌. و حزنه‌ في‌ قلبه‌ اين‌ شخص‌ خدا رحمتش‌ كنه‌ واقعا دنيا براي‌ موندن‌ او ارزشي‌ نداشت‌.

 من‌ چون‌ اسم‌ بردم‌ در كتاب‌ يك‌ جواني‌ بود كه‌ وقتي‌ كه‌ حجت‌ ابن‌ الحسن‌ ارواحنا فداء به‌ يك‌ فردي‌ نظر لطف‌ مي‌كنه‌، من‌ خيلي‌ كنجكاو بودم‌ ببينم‌ اين‌ شخص‌ به‌ نام‌ مرحوم‌ شيخ‌ علي‌ كاشاني‌ كه‌ در كتاب‌ پرواز روح‌ من‌ شرح‌ خيلي‌ مختصري‌ درباره‌اش‌ نوشته‌ام‌ كه‌ اين‌ چطور شده‌ كه‌ اينقدر مورد لطفه‌. بعضي‌ وقتها انسان‌ روي‌ بعضي‌ افراد دقت‌ مي‌كنه‌ چه‌ شده‌؟ از كجا اين‌ همه‌ لطف‌ و عنايت‌ به‌ اينها شده‌؟ در سن‌ نه‌ سالگي‌ خوب‌ در اون‌ سن‌ طبعا مربوط‌ به‌ خودش‌ نيست‌، يك‌ ملاقاتي‌ با امام‌ زمان‌ داشته‌ آنان‌ كه‌ خاك‌ را به‌ نظر كيميا كنند، آيا شود كه‌ گوشه‌ چشمي‌ به‌ ما كنند. خوب‌ حالا چرا به‌ ايشان‌ نظر لطف‌ فرمودند؟ من‌ رفتم‌ كاشان‌ با پدرش‌ با مادرش‌ آشنا شدم‌ ديدم‌ اين‌ پدر و مادر يك‌ پارچه‌ اخلاصند. دامن‌ پاك‌ پدر و مادر بچه‌ را عوض‌ مي‌كنه‌. يك‌ پارچه‌ اخلاص‌. مادر اون‌ طرف‌ نشسته‌ مي‌گه‌ يا صاحب‌ الزمان‌، پدر اين‌ طرف‌ نشسته‌ مي‌گه‌ يا صاحب‌ الزمان‌. خدا مي‌دونه‌ من‌ اين‌ را علت‌ مورد لطف‌ واقع‌ شدن‌ اين‌ آقا را ديدم‌. خيلي‌ اهميت‌ بديد به‌ فرزندانتون‌، در حضور اونها گناه‌ نكنيد. هر چه‌ مي‌تونيد ياد خدا و ياد حجت‌ ابن‌ الحسن‌ باشيد. ما داريم‌ در ميان‌ خانواده‌ هايي‌ كه‌ همين‌ دور و بر ما هستند فرزندانشون‌ صاحب‌ الزماني‌ هستند و هميشه‌ به‌ ياد حجت‌ ابن‌ الحسن‌ هستند به‌ خاطر خوبي‌ پدر و مادر. اين‌ را آقايون‌ توجه‌ داشته‌ باشند خيلي‌ موثر است‌ طرز زندگي‌ پدر و مادر در روحيات‌ فرزند.

 شما نگيد كه‌ مدرسه‌ بايد او را تربيت‌ كنه‌. چهار ساعت‌ مي‌ره‌ مدرسه‌ بقيه‌اش‌ همش‌ خانه‌ است‌. اين‌ حرف‌ بسيار غلط‌ است‌ و اون‌ چهار ساعت‌ را شما بدونيد اگر روحيات‌ فرزندتون‌ را خراب‌ نكنند، من‌ الان‌ دارم‌ مي‌گم‌ با اينكه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ واقع‌ شده‌ و اين‌ حرفها اون‌ معلم‌ دلش‌ به‌ حال‌ فرزند شما نسوخته‌. در زمان‌ سابق‌ خيلي‌ بدتر و در حالا هم‌ يك‌ ظواهري‌ كه‌ بعضي‌ها را از آموزش‌ و پرورش‌ بيرون‌ نكنند يك‌ اسلام‌ دين‌ و اسلامي‌، ولي‌ از امام‌ زمان‌ خبري‌ نيست‌، از حقايق‌ خبري‌ نيست‌. يك‌ وقتي‌ مصاحبه‌اي‌ مي‌كردند در تلويزيون‌ از بچه‌هاي‌ مدرسه‌. من‌ گوش‌ مي‌دادم‌ ببينم‌، واقعا من‌ هم‌ بايد استفاده‌ كنم‌. بچه‌ هايي‌ كه‌ توي‌ مدرسه‌ هستند اينها مي‌خوان‌ چي‌ بشن‌؟ ازشون‌ سوال‌ مي‌كردن‌ شما هم‌ دوست‌ داريد گوش‌ بديد توي‌ اينها يك‌ نفر، شايد با پنجاه‌ نفر مصاحبه‌ شد سوال‌ مي‌شد چي‌ مي‌خواي‌ بشي‌؟ يك‌ نفر نگفت‌ من‌ مي‌خوام‌ انسان‌ بشم‌، من‌ مي‌خوام‌ مسلمان‌ واقعي‌ بشم‌. من‌ مي‌خوام‌ شيعة‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ بشم‌. اكثر گفتن‌ دكتر. چون‌ خيلي‌ ساده‌ است‌ يك‌ نسخه‌ مي‌خواد بنويسه‌ كسي‌ هم‌ مسوليتي‌ هم‌ نداره‌، پول‌ خوبي‌ هم‌ مي‌گيره‌. كاخها و  ماشينها و بهترين‌ مال‌ اينهاست‌. و خوب‌ دنياشون‌ درسته‌. اينكه‌ رقم‌ خيلي‌ بالاش‌ بود. يكي‌ مي‌گفت‌  مي‌خوام‌ مهندس‌ بشم‌، يكي‌ مي‌گفت‌ هر چي‌ پدرم‌ بگه‌ و همين‌ جور. يك‌ نفر، خدا مي‌دونه‌ من‌ گوش‌ دادم‌ فقط‌ براي‌ همين‌. ببينم‌ يك‌ نفر بچه‌ پيدا مي‌شه‌ كه‌ بگه‌ من‌ مي‌خوام‌ رضايت‌ امام‌ زمانم‌ را بدست‌ بيارم‌. شما  احتمال‌ مي‌ديد توي‌ يك‌ مدرسه‌، يكي‌ از همين‌ مدرسه‌هاي‌ مشهد را انتخاب‌ كنيد بريد از بچه‌ها بپرسيداز دبيرستانيهاشون‌ بپرسيد از دانشگاهيهاشون‌ بپرسيد يك‌ نفر توي‌ اينها پيدا نمي‌شه‌ بگه‌ من‌ مي‌خوام‌ رضايت‌ امام‌ زمان‌ را بدست‌ بيارم‌.

 اينها بدبختي‌ است‌. چرا؟ براي‌ اينكه‌ پدر و مادرها در اين‌ راه‌ نيستند. در اين‌ صراط‌ نبودند. همه‌ مي‌خوان‌ يك‌ حيوان‌ كه‌ آخرشون‌ پر از كاه‌ و جو باشه‌ و كنارشون‌ يك‌ همسري‌ باشه‌ حتي‌ بدتر از اين‌ حرفها. شخصي‌ در خواب‌ در مسجد جمكران‌ خدمت‌ امام‌ زمان‌ رسيد. حضرت‌ مي‌بينه‌ كه‌ اينها آمدند در جمران‌ اينها براي‌ من‌ نيامدند اينها هيچكدوم‌ براي‌ من‌ نيامدند اينها كارشون‌ به‌ يك‌ جايي‌ رسيده‌ از همه‌ جا موندن‌ حالا خيال‌ مي‌كنن‌ اينجا هم‌ بيان‌ ببينيم‌ چي‌ مي‌شه‌؟ مي‌گي‌ نه‌ بيا بريم‌ بپرسيم‌. از هر كي‌ پرسيديم‌؟ چرا آمدي‌ اينجا؟ مي‌گه‌ خوب‌ من‌ جوانم‌ وضع‌ ماليم‌ خوب‌ نيست‌ من‌ زن‌ مي‌خوام‌. تو چرا آمدي‌؟ براي‌ اينكه‌ خونه‌ نداريم‌، مستاجريم‌. تو چرا آمدي‌؟ قرض‌. نمي‌دونم‌ شوهرم‌ اذيتم‌ كرده‌، نمي‌دونم‌ زنم‌ اذيتم‌ كرده‌. نه‌، فرمود كدوم‌ يكي‌ براي‌ من‌ اومديد.  اين‌ پدر و مادر را من‌ ديده‌ بودم‌ دائما سر زبانشون‌ نام‌ مقدس‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ السلام‌ بود لذا بچه‌ نه‌ سالشون‌ با امام‌ زمان‌ ملاقات‌ مي‌كنه‌، حضرت‌ بهش‌ نظر لطفي‌ مي‌كنه‌. من‌ حالا من‌ نمي‌گم‌ از همون‌ موقع‌ شروع‌ به‌ تحصيل‌ كرده‌، در سن‌ يازده‌ سالگي‌ آقايون‌ اينها مبالغه‌ نيست‌ در اين‌ آستانة‌ مقدسه‌ حضرت‌ رضا در كتابخانه‌ اين‌ كتاب‌ هست‌ بريد ببينيد، الان‌ بريد مراجعه‌ كنيد در سن‌ يازده‌ سالگي‌ اشعاري‌ در دستور عربي‌ اين‌ جوان‌  گفته‌، شخصي‌ كه‌ فارسي‌ زبانه‌. به‌ شعر كه‌ يك‌ فرد شعرش‌ اينه‌ اينب‌ مالك‌ لينظر مانظمته‌ فيدرك‌ ما نظمته‌. اون‌ وقت‌ اديب‌ نيشابوري‌ مشهد بود اوقاتش‌ تلخ‌ شد كه‌ بچه‌ چرا جسارت‌ كرده‌ به‌ ابن‌ مالك‌. مي‌گه‌ كجاست‌ ابن‌ مالك‌ شعرهاي‌ من‌ را ببينه‌، شعرهاي‌ خودش‌ را ولش‌ كنه‌. كتاب‌ به‌ اصطلاح‌ سوئتي‌ كه‌ كتاب‌ اشعار ابن‌ مالكه‌ الان‌ هم‌ تو حوضه‌ها داره‌ تدريس‌ مي‌شه‌ مي‌گه‌ اينها. و در سن‌ بيست‌ سالگي‌ كه‌ ما خدمتش‌ رسيده‌ بوديم‌، بيست‌ سال‌ داشت‌. اين‌ مجتهد مطلق‌ بود يعني‌ علماي‌ بزرگ‌ مثل‌ مرحوم‌ آيت‌ الله‌ يثربي‌ كه‌ بعضيها معتقد بودند آيت‌ الله‌ بروجردي‌ اعلم‌. و در يك‌ فتوا آيت‌ لله‌ بروجردي‌ را از فتواشون‌ برگردوند، يعني‌ در كاشان‌ آمد آيت‌ الله‌ يثربي‌ در قم‌ ايشان‌ قائل‌ بودند كه‌ بقا بر تقليد ميت‌ جايز نيست‌ ايشان‌ آمد و بحث‌ كرد با آيت‌ الله‌ بروجردي‌ ايشان‌ قانع‌ شدند كه‌ جايز نيست‌. ايشان‌ به‌ او اجازة‌ اجتهاد داده‌ بودند و شعر در مدحش‌ گفته‌ بودند. كه‌ ايشان‌ دريايي‌ است‌ بايد ازش‌ استفاده‌ كنند، بخدا قسم‌ اين‌ كه‌ مي‌گم‌ آقايون‌، من‌ راه‌ زندگي‌ را مي‌خوام‌ بهتون‌ ياد بدم‌. اين‌ شب‌ كه‌ مي‌شد نماز مغرب‌ و عشاء را مي‌يامد توي‌ مسجد فيضيه‌ مي‌خوند همانجا طاقت‌ نداشت‌، اي‌ كاش‌ يك‌ افرادي‌ بودند كه‌ من‌ ديدم‌ اونها هم‌ مي‌ديدند. چون‌ خيلي‌ وقته‌ ايشان‌ فوت‌ شده‌ حدودا شايد سي‌ و پنج‌ ساله‌ قبل‌ فوت‌ شده‌. اين‌ بعد از نماز مغرب‌ و عشاء مي‌افتاد سر به‌ سجده‌، ذكر خدا را مي‌گفت‌. مردم‌ مي‌رفتند، طلبه‌ها مي‌رفتند، فرشها را جمع‌ مي‌كردند، چون‌ توي‌ صحن‌ حياط‌ فيضيه‌ فرشها را مي‌انداختند همين‌ آيت‌ الله‌ اراكي‌ كه‌ الان‌ در قم‌ هستند و مرحوم‌ آيت‌ الله‌ العظمي‌ خوانساري‌ كه‌ داماد ايشان‌ بودند كه‌ اينها يك‌ برنامه‌اي‌ داشتند كه‌ اينها هر كدام‌ زودتر مي‌آمدند اون‌ مي‌ايستاد براي‌ نماز در پشت‌ سر ايشان‌ خوب‌ علماي‌ بزرگي‌ مي‌آمدند براي‌ نماز و ايشان‌ همين‌ طور مشغول‌ مناجات‌ بودند، فرشها را جمع‌ مي‌كردند اين‌ دو طرف‌ ايشان‌، ايشان‌ مشغول‌ اصلا به‌ فكر اينكه‌ آدمي‌ وجود داره‌ نبودند. بعد كه‌ بلند مي‌شد پا مي‌شد براي‌، خدمت‌ شما عرض‌ شود براي‌ اونجايي‌ كه‌ من‌.

 يك‌ شب‌ من‌ عقب‌ سرشون‌ رفتم‌. ببينم‌ كجا مي‌ره‌ ايشون‌؟ اون‌ موقع‌ هنوز شهر قم‌ به‌ اين‌ وسعت‌ نبود، قبرستان‌ اون‌ طرف‌ الان‌ هم‌ هست‌ قبرستان‌ شيخ‌ مي‌گفتند ايشان‌ غالبا راهي‌ كه‌ نزديك‌ باشه‌ مي‌رفت‌ اونجا يك‌ مقبره‌اي‌ بود، كه‌ حالا اين‌ جمله‌اش‌ را نمي‌دونم‌ بگم‌ يا نه‌؟ با يك‌ روحي‌ از ارواح‌ اولياء خدا حرف‌ مي‌زد. و مناجاتها داشت‌ و عجيب‌ بود مكرر در مكرر همين‌ جايي‌ كه‌ الان‌ دفنش‌ كردند در همينجا مشغول‌ عبادت‌ بود تا صبح‌. گاهي‌ هم‌ در حجرة‌ مدرسه‌. كه‌ البته‌ ايشان‌ وصيت‌ نداشت‌ وقتي‌ كه‌ در اطراف‌ رودسر از دار دنيا رفت‌ جنازه‌اش‌ را آوردند در همينجا كه‌ مشغول‌ عبادت‌ بود توي‌ قبرستان‌ فقط‌ همينجا جا بود كه‌ ايشان‌ را دفن‌ كردند. اينجاست‌ كه‌ قبل‌ از فوتش‌ مشهد بود من‌ با مرحوم‌ شهيد هاشمي‌ نژاد خوب‌ ايشان‌ بيشتر و من‌ كمتر خوب‌ اون‌ موقع‌ من‌ با مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ آشنا بودم‌ و ايشان‌ استاد ما بود. بوديم‌ خدمت‌ ايشان‌، ايشان‌ گفت‌ كه‌ من‌ در عالم‌ رويا ديدم‌ كه‌ وارد شدم‌ در يك‌ اطاقي‌، ديدم‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا لتراب‌ مقدمه‌ الفدا، (الهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد) نشسته‌اند، سلام‌ كردم‌ فرمودند عليك‌ السلام‌ يا شيخ‌ الشهدا. خيلي‌ عجيب‌ خيلي‌. لقب‌ بزرگيه‌ها. شيخ‌ چون‌ به‌ معناي‌ عالمتر باشه‌، عالم‌ باشه‌. عالم‌ شهدا. به‌ معناي‌ پير مرد شهدا كه‌ نبود، خوب‌ سنش‌ حدودا بيست‌ و چهار سال‌ بود به‌ معناي‌ ديگه‌اي‌ هم‌ نبود. اي‌ عالم‌ شهدا كه‌ ما يك‌ وقتي‌ بحث‌ مي‌كرديم‌  دربارة‌ اين‌ جمله‌، چون‌ توام‌ با صدق‌ بود و يكي‌ از ائمة‌ جمعه‌اي‌ كه‌ الان‌ در يكي‌ از شهرهاست‌ ايشان‌ اونوقت‌ رفيق‌ بود، ايشان‌ به‌ من‌ فرمودندكه‌، ايشان‌ در بيداري‌ ديده‌ بود منتهي‌ بعيد هم‌ نيست‌ چون‌ او سنش‌ بيشتر از منه‌ و ما اونوقت‌ سنمون‌ كمتر بود ممكن‌ بود نخواسته‌ به‌ ما بگه‌ من‌ در بيداري‌ ديدم‌. وقتي‌ مي‌خواست‌ مطلبي‌ را بگه‌ مي‌گفت‌ من‌ در خواب‌ ديدم‌، من‌ به‌ ايشان‌ گفتم‌، به‌ اون‌ شخص‌ ديگه‌، شما كه‌ در بيداري‌ مي‌بينيد، اين‌ چيه‌؟ گفت‌ ماها هميشه‌ در خواب‌ غفلتيم‌ منظورم‌ خواب‌ غفلت‌ بود والا راست‌ مي‌گي‌ در بيداري‌ بوده‌. حالا ايشان‌ اينطور توجيح‌ كرده‌ بودند به‌ ما گفتند در خواب‌ ولي‌ ايشان‌ مي‌گفت‌ كه‌ در بيداري‌. وارد شدم‌ در اطاق‌ آقا فرمودند و عليك‌ السلام‌ يا شيخ‌ الشهدا وقتي‌ به‌ ما فرمودند گفتيم‌ شايد تعبيرش‌ اينكه‌ شما مثل‌ مرحوم‌ شيخ‌ فضل‌ الله‌ نوري‌ لابد آخر عمرتون‌ را قيام‌ مي‌كنيد و شيخ‌ هم‌ يعني‌ پيرمرد شهدا اونوقت‌ شما را دار مي‌زنند و از اين‌ حرفها. ايشان‌ تبسمي‌ كرد و چيزي‌ نگفت‌. بعضيها زود تعبير مي‌كنند خواب‌ را، خواب‌ را هميشه‌ خوب‌ تعبير كنيد و با دقت‌ تعبير كنيد. چون‌ خواب‌ در روايت‌ داره‌ دور سر انسان‌ مي‌چرخه‌ هر جور تعبير بشه‌ همنجور فرود مي‌ياد.

 آدمهاي‌ احمق‌ خوابتون‌ را نگيد. بعضيها آدمهاي‌ بد دهن‌، بد تعبير كن‌ خوابتون‌ را نگيد. خواب‌ ديدم‌، يك‌ كسي‌ مي‌گفت‌ خواب‌ ديدم‌ دندونم‌ افتاده‌ مي‌گفت‌ فلاني‌ گفته‌ يك‌ كسي‌ مي‌ميره‌ از نزدكانت‌. گفتم‌ نه‌ اين‌ دندان‌ طمعه‌ كنده‌ مي‌شه‌ يك‌ صفت‌ از صفات‌ رزيله‌ات‌ از بين‌ مي‌ره‌. بايد اينجوري‌ تعبير كرد. ما هم‌ هيچي‌ نگفتيم‌ ولي‌ بد تعبير نكرديم‌ ولي‌ اونقدر اين‌ را دوست‌ داشتيم‌ كه‌ دلمون‌ نمي‌خواست‌ بهش‌ بگيم‌ كه‌ تو الان‌ جز شهدا خواهي‌ بود. من‌ مات‌ في‌ طلب‌ العلم‌ مات‌ الشهيدا. هر كي‌ در راه‌ طلب‌ علم‌ بميرد ولو به‌ اجل‌ خودش‌ شهيد مرده‌. در راه‌ تبليغ‌ دين‌ اگر كسي‌ بميرد شهيد مرده‌. ايشان‌ رفته‌ بود در رودسر براي‌ تبليغ‌ دين‌. يا براي‌ منبر دوستاني‌ داشت‌ خصوصي‌ با اونها حرف‌ مي‌زد، تبيلغشون‌ مي‌كرد اينها را مي‌ساخت‌ در راه‌ امام‌ زمان‌ اينها را وادار به‌ اظهار علاقه‌ مي‌كرد اما يك‌ دفعه‌، صاحب‌ منزلشون‌ براي‌ من‌ تعريف‌ مي‌كرد، مي‌گفت‌ كه‌ سرش‌ به‌ سجده‌ بود همانطور كه‌ وقتش‌ به‌ نماز مغرب‌ و عشاء سرش‌ را مي‌زاشت‌ به‌ سجده‌ كم‌ كم‌ ديديم‌ صداش‌ كم‌ شد و كم‌ شد، ديديم‌ كه‌ ديگه‌ صداش‌ نمي‌ياد ما هم‌ شام‌ را حاضر كرده‌ بوديم‌ سفره‌ را انداخته‌ بوديم‌ رفتيم‌ كه‌ صداش‌ بزنيم‌ كه‌ ديديم‌ از دنيا رفته‌. خدا رحمتش‌ كنه‌. ببينيد اگر ما درست‌ حركت‌ كنيم‌ اينطوره‌. انشاء لله‌ بعد از ظهور حتما همه‌، همة‌ مخلوق‌ در جاي‌ خودشون‌ قرار مي‌گيرند.

 منظورم‌ اين‌ بود كه‌ شب‌ براي‌ اينجور افراد خيلي‌ مقتنم‌ است‌. اما گاهي‌ مي‌شه‌ كه‌ شب‌. شب‌ ظلماني‌ جهل‌ و غيبت‌، يكي‌ از تعبيرات‌ اين‌ آيه‌ و من‌ شر غاسق‌ اذا وقب‌، شب‌ ظلماني‌ غيبت‌ حجت‌ بن‌ الحسنه‌. شما نمي‌دونيد الان‌ چقدر پاكيد. يكي‌ از دوستان‌ مي‌گفت‌، ما آخوندها چون‌ عمامه‌ داريم‌ كلاه‌ سرمون‌ نمي‌ره‌. حالا باز هم‌ كلاه‌ سرمون‌ مي‌ره‌. آخه‌ تمام‌ مردم‌ مثل‌ اينكه‌ مي‌خوان‌ همديگر را بدزدند همه‌ به‌ همديگه‌ مي‌خوان‌ خيانت‌ كنند.صفا و صميميت‌ از بين‌ مردم‌ برداشته‌ شده‌ مرحوم‌ خواجه‌ نصير الدين‌ طوسي‌ در كتاب‌ اخلاق‌ ناصري‌ مي‌فرمايد كه‌ عدل‌ و داد بخاطر ظلم‌ و جوره‌. يعني‌ جامعه‌اي‌ اگر بهشون‌ ظلم‌ و جور بود، عدل‌ و داد بايد بياد اينها را سر جاشون‌ بنشونه‌. حضرت‌ ولي‌ عصر صلوات‌ الله‌ عليه‌ كه‌ تشريف‌ مي‌يارن‌ يملعل‌ الارض‌ قستا و عدلا و عظما ظلما و جورا. چون‌ بعد ما و جوراست‌. والا اسلام‌ عدالت‌ نياورده‌. اسلام‌ صفا آورده‌ صميت‌ آورده‌. انما المونون‌ اخوه‌ شما اگر من‌ يك‌ دو قلم‌ از دستورات‌ اسلام‌ را براتون‌ عرض‌ كنم‌ شما مي‌فهميد اسلام‌ چي‌ مي‌خواد از ما؟

 اسلام‌ عدالت‌ نمي‌خواد، انصاف‌ نمي‌خواد، انصاف‌ وقتي‌ يك‌ چيزي‌ مورد دعواست‌ يك‌ كسي‌ مي‌ياد نصفش‌ مي‌كنه‌ يك‌ نصف‌ مي‌ده‌ به‌ او يك‌ نصف‌ به‌ او. دعوا شده‌. عدالت‌ هم‌ همينطور اسلام‌ صفا مي‌خواد، صميميت‌ مي‌خواد، برادري‌ مي‌خواد در مستحبات‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ شما وقتي‌ كه‌ رفتيد در مغازة‌ مثلا فرض‌ كنيد كه‌ يك‌ چيزي‌ مي‌خواهيد بخريد ازش‌ تقاضا كنيد يك‌ خرده‌ سبك‌تر بكش‌ به‌ خودت‌ ضرر نكني‌، اين‌ كفة‌ ترازو را بره‌ پايين‌ اين‌ متاع‌ من‌ را سبكتر بكش‌، اون‌ هم‌ مستحب‌ است‌ كه‌ سنگين‌تر بكشد. اگر دعوايي‌ هست‌ سر اين‌ جهت‌ بايد باشه‌. نه‌ سر اونكه‌ كه‌ تو چرا سبك‌ كشيدي‌؟ او هم‌ بگه‌ كه‌ بيشتر از اين‌ حقت‌ نيست‌. اين‌ يك‌ قلم‌. در تمام‌ كارها همين‌ برنامه‌ است‌. ايثار و يعثرون‌ علي‌ انفسهم‌ ولو كان‌ بهم‌ خصاصهم‌، شما را بخدا قسم‌ اگر مردم‌ مسلمان‌ نسبت‌ به‌ يكديگر ايثاگر بوده‌ هيچ‌ دعوايي‌ بود؟ اين‌ همه‌ گرفتاري‌ اين‌ همه‌ مخارج‌، از پول‌ شما مردم‌ بايد خرج‌ بشه‌ دادگستري‌ تشكيل‌ بشه‌. سپاه‌ تشكيل‌ بشه‌، شهرباني‌ تشكيل‌ بشه‌، نمي‌دانم‌ عامر به‌ معروف‌، هر كس‌ از مردم‌ سر جاي‌ خودشون‌ بودند كارهاي‌ صحيح‌ انجام‌ مي‌دادن‌ اينطوري‌ نمي‌شد. اسلام‌ صفا را مي‌خواد. صميميت‌ را مي‌خواد و شب‌ ظلماني‌ غيبت‌ طوري‌ تاريكي‌ بوجود آورده‌ كه‌ انسان‌ جز ماديات‌ هيچ‌ چيز ديگه‌ نمي‌بينه‌. جز خود خواهي‌ و خود پرستي‌ و باصطلاح‌ منافع‌ را به‌ طرف‌ خودش‌ جلب‌ كردن‌ چيز ديگه‌اي‌ را متوجه‌ نمي‌شن‌.

 ومن‌ شر نفاسات‌ في‌ العقد يكي‌ از چيزهايي‌ كه‌ واقعا باعث‌ گرفتاري‌ شده‌ اين‌ است‌ كه‌ هر بيسوادي‌ ادعايي‌ داره‌. يك‌ عده‌ بودند اينها مردم‌ را دور خودشون‌ جمع‌ مي‌كردند، آقايون‌ يك‌ توصيه‌ بهتون‌ مي‌كنم‌ هر چي‌ مي‌خواهيد بفهميد و از كسي‌ استفاده‌ كنيد در راه‌ دين‌ باشه‌ مخصوصا به‌ خانمها اين‌ توصيه‌ را مي‌كنم‌، در احكام‌ دين‌ باشه‌ طبق‌ ميزان‌ دين‌ باشه‌، دليلي‌ از قرآن‌ باشه‌، هر بيسوادي‌ كه‌ ادعا كرد من‌ خدمت‌ امام‌ زمان‌ مي‌رسم‌، من‌ غيب‌ مي‌دونم‌ من‌ چه‌ مي‌كنم‌، اينها را قبول‌ نكنيد اينها ديوانه‌ان‌، حقه‌ بازند. عجيبه‌ تو اين‌ اوضاعي‌ كه‌ مردم‌ حرف‌ دينشون‌ را حالا به‌ زور دارن‌ قبول‌ مي‌كنن‌ يك‌ عده‌ پيدا مي‌شن‌ قطاء الطريق‌ و نسبت‌ به‌ امام‌ زمان‌ و كساني‌ كه‌ دوست‌ امام‌ زمان‌ هستند مردم‌ را بد بين‌ مي‌كنند، امام‌ زمان‌ اسباب‌ بازي‌ براي‌ شما كه‌ نشده‌. معلوم‌ نيست‌ اين‌، با يك‌ فراصتي‌، با يك‌ زرنگي‌ يك‌ چيزهايي‌ دربارة‌ انسان‌ مي‌گه‌ به‌ خدا قسم‌ من‌ كه‌ اينجا خدمتون‌ نشستم‌ اينقدر فراست‌ دارم‌ كه‌ صورت‌ افراد نگاه‌ كنم‌ مي‌تونم‌ يك‌ قدري‌ از زندگيشون‌ تو خونه‌ و اينور، اونور بگم‌. نه‌ اينكه‌ فكر كنيد من‌ مثلا علم‌ غيب‌ دارم‌ نمي‌دونم‌ از معنوياتي‌ برخوردارم‌، نه‌ اين‌ طبيعي‌ است‌ بس‌ كه‌ به‌ صورت‌ افراد نگاه‌ كرديم‌، و حقه‌ بازها را ديديم‌ چه‌ قيافه‌اي‌ دارن‌، خوبها را هم‌ ديديم‌ كه‌ چه‌ قيافه‌اي‌ دارن‌ بالاخره‌ تجربه‌ بدست‌ آورديم‌ كه‌ بعضيها چه‌ شكليند چه‌ جورين‌. داريم‌ تو مجلسمون‌ افرادي‌ بودند كه‌ همه‌ مي‌گفتن‌ اينها خائنند ولي‌ من‌ مي‌گفتم‌ كه‌ نه‌.  چون‌ از قيافه‌ معلوم‌ بود. يك‌ پير زن‌، چه‌ مي‌دونم‌، يك‌ بيسواد به‌ قول‌ خودش‌ هيچ‌ سواد نداره‌، به‌ قول‌  او خيال‌ مي‌كنه‌ هر بيسوادي‌ مي‌شه‌ پيغمبر اكرم‌. آخه‌ پيغمبر اكرم‌ بيسواد نبود، پيغمبر اكرم‌ با سواد بود امام‌ صادق‌ مي‌فرمايد به‌ خدا قسم‌ با هفتاد زبان‌ حرف‌ مي‌زد و با هفتاد زبان‌ مي‌نوشت‌، مكتب‌ نرفته‌ بود. استاد نديده‌ بود، نه‌ اينكه‌ بيسواد باشه‌ و حتي‌ اعمال‌ ظاهريشون‌ را هم‌ خوب‌ انجام‌ نمي‌دن‌، مردم‌ هم‌ ريختن‌ در خانه‌اش‌ بيا تو براي‌ ما از آينده‌ براي‌ ما بگو، از گذشته‌ بگو. مرض‌ من‌ را شفا بده‌، چه‌ بكن‌، چه‌ بكن‌. اين‌ كارها را نكنيد، خداي‌ تعالي‌ در اين‌ آيه‌  شريفه‌ مي‌فرمايد و من‌ شر نفاسات‌ في‌ العقد اونا شر دارن‌ يكي‌ از شرهاشون‌، يكي‌ از شرهاشون‌ اين‌ است‌ كه‌ مردم‌ را مدتي‌ معطل‌ مي‌كنند آقا مجلس‌ احضار ارواح‌ درست‌ مي‌كنن‌، فال‌ مي‌بينند، فال‌ قهوه‌، يكي‌ آمده‌ بود منزل‌ ما مي‌خواست‌ براي‌ ما فال‌ قهوه‌ بگيره‌، ما با اينكه‌ بهش‌ اجازه‌ نداديم‌ در عين‌ حال‌ فال‌ قهوه‌ را ديد، گفت‌ شماها چه‌ مي‌كنيد، نزديك‌ بود زندگي‌ ما را بهم‌ بريزه‌، همش‌ هم‌ شر مي‌گفت‌ اقلا خيرهاش‌ را نمي‌گفت‌. ما ازش‌ تقاضا كرديم‌ ديگه‌ اينجاها پيدات‌ نشه‌. فرمود من‌ شر نفاسات‌ في‌ العقد، يك‌ گره‌ مي‌زد مي‌گفت‌ كار تو بسته‌ شد حالا خودت‌ را بكش‌. آخه‌ خوب‌ طبيعيه‌ گرفتاري‌ پيش‌ مي‌ياد اين‌ گره‌ افتاده‌. آقا خواهش‌ مي‌كنم‌ اين‌ پول‌ را بگير اين‌ گره‌ را بازش‌ كن‌ .شما پول‌ خوب‌ دادي‌ اين‌ گره‌ را بازش‌ مي‌كرد. گرة‌ دومي‌ را مي‌زد براتون‌ يك‌ كاري‌ است‌ درآمد خوبي‌ هم‌ داره‌ هر كس‌ به‌ اصطلاح‌ بيكار حتي‌، افراد معمولي‌ اينها را گره‌ مي‌زد، مي‌گن‌ يك‌ نفر بيكار بود يك‌ محضري‌ باز كرده‌ بود كسي‌ به‌ او مراجعه‌ نمي‌كرد يك‌ نفر را از توي‌ خيابان‌ صدا زد گفت‌ شما با ايشان‌ دعوا داريد گفت‌ نه‌، من‌ اصلا ايشان‌ را نمي‌شناسم‌. شما چطور با ايشان‌ دعوا داري‌؟ گفت‌ نه‌ من‌ هم‌ نمي‌شناسم‌.گفت‌ بياييد يك‌ ترك‌ دعوا بنويسيد يك‌ حق‌ امضايي‌ به‌ ما بديد حالا دعوا كه‌ نداريد. حالا بعضيها اصلا خوب‌ كاري‌ براش‌، گره‌ مي‌زد پول‌ مي‌گرفت‌، گره‌ باز مي‌گرفت‌.

 به‌ خدا قسم‌ كسي‌ را سراغ‌ دارم‌ بيچاره‌ كرده‌ بود يك‌ نفر را، گفته‌ بود من‌ اگر اجنه‌ام‌ را بفرستم‌ تمام‌ زندگيتو بهم‌ مي‌ريزه‌ بيا اينقدر پول‌ به‌ من‌ بده‌ اينقدر مال‌ به‌ من‌ بده‌. اين‌ بيچاره‌ هم‌ كه‌ شب‌ مي‌خوابيد با هواس‌ پرتي‌ مي‌خوابيد، شايد راست‌ بگه‌. انسان‌ هر چه‌ باشه‌ يك‌ قدري‌ احتمال‌ مي‌ده‌ كه‌ نفس‌ نادرست‌ زده‌. آدماي‌، خوب‌ هستند ديگه‌ طلسم‌ و خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌. اگر كسي‌ راه‌ خدا را بگيره‌ آقايون‌، من‌ به‌ يك‌ عده‌ از دوستاني‌ كه‌ راه‌ خدا را گرفته‌اند اين‌ را گفتم‌ اين‌ را شما مطمئن‌ باشيد، نه‌ سحر، نه‌ جادو، نه‌ نكبت‌، نه‌ مرض‌، نه‌ هيچي‌ شمارا كار نداره‌. حالا چون‌ جلسة‌ عمومي‌ است‌ نمي‌خوام‌ بعضي‌ مسائل‌ را خيلي‌ دقيق‌ عرض‌ كنم‌. حيف‌ شد، نه‌ سحر، نه‌ جادو، حالا ممكن‌ است‌ اينها هم‌ باشه‌ ولي‌ هيچي‌، نه‌ جن‌، نه‌ شيطان‌. اگر بندة‌ خدا شديد مي‌گه‌ و ان‌ عبادي‌ ليس‌ لك‌ عليهم‌ سلطان‌. تو بر بندگان‌ من‌ تسلط‌ بكن‌ ديگه‌ از شيطان‌ قوي‌تر نيست‌. و من‌ شر نفاسات‌ في‌ العقد.  شرارت‌ آقا خيلي‌ زمان‌ پيغمبر اكرم‌ زياد بود همجور شرارت‌، همه‌ جور. مردمي‌ كه‌، من‌ با يكي‌ از دانشمندان‌ اهل‌ سنت‌ وقتي‌ راجع‌ به‌ فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليه‌ حرف‌ مي‌زدم‌ گفت‌ آخه‌ چطور مي‌شه‌ يك‌ دختر از پيغمبر مونده‌ باشه‌ و اصحاب‌ پيغمبر، درسته‌ كه‌ تو كتابها هم‌ نوشته‌، چون‌ اول‌ من‌ براش‌ شرح‌ دادم‌، بحث‌ كردم‌، كه‌ تو كتابهاي‌ خودتون‌ نوشته‌ و قبول‌ كرد، گفت‌ من‌ تعجبم‌ چطور مي‌شه‌، گفتم‌ راست‌ مي‌گي‌، من‌ شما اگر اونوقت‌ بوديم‌ يك‌ همچين‌ كارهايي‌ نمي‌كرديم‌ حتي‌ تو هم‌ نمي‌كردي‌. شايد شريف‌ترين‌ مردم‌ هم‌ نمي‌كردن‌ اما مي‌دوني‌ اونها كي‌ بودند؟ اونها كساني‌ بودند كه‌ دخترهاي‌ خودشون‌ تو تعصب‌ زنده‌ زير خاك‌ مي‌كردند يك‌ همچي‌ روحيه‌اي‌، يك‌ مدتي‌ پيغمبر اكرم‌ كشونده‌ توي‌ يك‌ مسير.

 آخه‌ يك‌ آدمهاي‌ معمولي‌ نبودند اينها عادت‌ كردند به‌ قصاوت‌. همين‌ خبيث‌ مي‌گه‌ كه‌ من‌ دخترم‌ را مخفي‌ كردند از من‌ و به‌ خيال‌ اينكه‌ همون‌ روز اول‌ بردن‌ دفنش‌ كردن‌ به‌ من‌ نگفتن‌ يك‌ روز ديدم‌ يك‌ دختر تقريبا خوب‌ بزرگ‌ شده‌اي‌ خوب‌ تقريبا مثلا پنج‌، شش‌ ساله‌اي‌ تو خانة‌ ماست‌، گفتم‌ اين‌ دختر كيه‌؟ چيه‌؟ گفتند كه‌ چون‌ فكر مي‌كردند وقتي‌ كه‌ بزرگ‌ شد ديگه‌ من‌ همچي‌ كاري‌ نمي‌كنم‌ گفتند دخترته‌. اين‌ را ما مخفيش‌ كرديم‌، دختر بسيار زيبا، خوب‌، گفتم‌ بسيار خوب‌. اذا بشر عهدهم‌ بالبشرا خيلي‌ عجيبه‌ اين‌ آيه‌ وقتي‌ كه‌ به‌ يكي‌ از اينها مي‌گفتند كه‌ دختر داري‌، ضل‌ وجه‌ مسوده‌ صورت‌ سياه‌ مي‌شد، اصلا متواري‌ مي‌شد از تو مردم‌ مي‌رفت‌، مدتي‌ من‌ سوء بشره‌ به‌، از بدي‌ خبري‌ كه‌ بهش‌ دادن‌.  مي‌رفت‌ مدتي‌ گم‌ مي‌شد تا بچه‌ را بكنن‌ زير خاك‌ بياد، يك‌ همچي‌ مردمي‌.

 دختر را برداشت‌ يك‌ مقطوعي‌ از مادرش‌ و اينها برداشت‌ برد، مي‌گه‌ داشتم‌ قبر مي‌كندم‌ كه‌ اين‌ را بكنمش‌ زير خاك‌، خاك‌ مي‌ريخت‌ روي‌ ريش‌ نفسش‌ مي‌گفت‌ اين‌ مي‌آمد با دست‌ كوچكش‌ صورت‌ من‌ را پاك‌ مي‌كرد من‌ اين‌ را گرفتم‌ خوابوندمش‌ زير خاك‌ و خاك‌ ريختم‌ روش‌. خوب‌ يك‌ همچين‌ آدمي‌ بود. اين‌ هم‌ آيه‌ در به‌ پهلوي‌ فاطمة‌ زهرا كه‌ اصلا خواري‌ بوده‌ است‌ در چشم‌ اونها كه‌ چرا پيغمبر دخترش‌ را نگه‌ داشته‌. اينها نمي‌دانن‌ وقتي‌ اينها را براش‌ گفتم‌ و آية‌ شريفه‌ را براش‌ خوندم‌ و اينها گفت‌ نه‌ بعيد نيست‌، بعله‌ حق‌ با شماست‌. گفت‌ كه‌ من‌ با خودم‌ مقايسه‌ مي‌كردم‌. چون‌ هر كسي‌ هر بدي‌  را و هر خوبي‌ را با خودش‌ مقايسه‌ مي‌كنه‌. مي‌گه‌ خوب‌ نمي‌شه‌ يك‌ همچين‌ چيزي‌ خوب‌ چطور مي‌شه‌؟ بفهمند فاطمة‌ زهرا پشت‌ دره‌ بيشتر غضب‌ كنند، بيشتر لج‌ كنن‌ ، گفت‌ نه‌ حق‌ باشماست‌. آقايون‌ سني‌ در مكه‌، به‌ من‌ گفتند شايد راسته‌، بله‌ من‌ متوجه‌ اين‌ نكته‌ نبودم‌. راستي‌ هم‌ نكته‌اي‌ است‌. اينها اصلا نگاه‌ نمي‌كردن‌ ببينند كي‌ هست‌؟ يك‌ كسي‌ از همين‌ مومنين‌ از خوبان‌ ولي‌ يك‌ خرده‌اي‌ جز. گفت‌ فيها فاطمه‌. گفت‌ توي‌ اين‌ خونه‌ فاطمه‌ است‌.  چرا در را آتش‌ مي‌زنيد؟ گفت‌ باشه‌، دنبال‌ اين‌ زمان‌ مي‌گشتيم‌، دنبال‌ اين‌ وقت‌ مي‌گشت‌. بنابر اين‌ فاطمه‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها، عرض‌ كردم‌ شما انشاء الله‌ اگر توانستيد در همين‌ كتاب‌ الغدير اونجاهايي‌ كه‌ احتمال‌ مي‌دن‌ قبر فاطمة‌ زهراست‌ بي‌ اعتنا. خدا لعنت‌ كنه‌ وهابيت‌ را اينها با همة‌ مقدسات‌ درگير هستند. اكثر بشر روي‌ كرة‌ زمين‌ امروز وهابيته‌.

 اكثر حتي‌ از يهوديها هم‌ كافرترند. باز اقلا، من‌ همين‌ امروز يكي‌ از علماي‌ اهل‌ سنت‌ آمده‌ بود توي‌ دفتر كار من‌، اول‌ پرسيدم‌ مي‌خواستم‌ ببينم‌ اگر وهابيه‌ اصلا باهاش‌ حرف‌ نزنم‌. ديدم‌ نه‌ من‌ با وهابيت‌ خوب‌ نيستم‌. اينها انسان‌ نيستند. حضرت‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها. اين‌ ايام‌ تعلق‌ به‌ بي‌ بي‌ داره‌ به‌ روايت‌ نود و پنج‌ روز شايد الان‌ فاطمة‌ زهرا در ميان‌ بستر افتاده‌ باشه‌. پهلويش‌ شكسته‌، بازويش‌ ورم‌ كرده‌، صورتش‌ سيلي‌ خرده‌، مي‌گويد ثبت‌ علي‌ المصائب‌ الو ثبت‌ علي‌ الايام‌ من‌ اليال‌ بر من‌ اونقدر مصيبت‌ وارد شد كه‌ اگر بر روزها وارد مي‌شد شب‌ مي‌شد و من‌ شر غاسق‌ اذا وقب‌. در تفسير آية‌ شريفه‌ واليل‌ كلمة‌ شب‌ بر اولي‌ و دومي‌ اطلاق‌ شده‌. اينها روزگار اسلام‌ را سياه‌ كردند، روزگار اسلام‌ را شب‌ كردند و لذا وقتي‌ كه‌ بقية‌ لله‌ تشريف‌ مي‌آورد اول‌ كاري‌ كه‌ مي‌كند اين‌ دو نفر را از قبر بيرون‌ مي‌آورد كنار قبر فاطمة‌ زهرا اونها را به‌ دار مي‌زند بدن‌ اونها را مي‌سوزاند. حالا مي‌خواهيد چراغها را خاموش‌ كنيد يك‌ حال‌ توجهي‌ پيدا كنيم‌، شما بدانيد هممون‌ مثل‌ فرزندان‌ مادر مرده‌ بايد صدامون‌ اين‌ روزها و اين‌ شبها به‌ يا فاطمه‌، يا فاطمه‌ بلند بشود.

 اي‌ مادر پهلو شكسته‌، امير المومنين‌ علي‌ عليه‌ السلام‌ چه‌ كند وصيته‌ پيغمبره‌. بندة‌ خداست‌ امر الهي‌ است‌ نبايد حرف‌ بزند عكس‌ العملي‌ داشته‌ باشد وقتي‌ كه‌ اون‌ خبيث‌ سيلي‌ به‌ صورت‌ فاطمة‌ زهرا زد فاطمه‌ آمد در ميان‌ خانه‌، مثل‌ بچه‌ها را در بغل‌ گرفت‌ چرا نشستي‌؟ چه‌ كند علي‌ بن‌ ابيطالب‌؟ وقتي‌ كه‌ جنازة‌ فاطمة‌ زهرا را باز مي‌كرد چند صورت‌ قبر در بقيع‌ درست‌ كرد خبر دادند به‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ مي‌خوان‌ اين‌ قبرها را نبش‌ كنند بدن‌ فاطمه‌ را از قبر خارج‌ كنند، شمشير به‌ دست‌ گرفت‌، پيغمبر اكرم‌ از اون‌ وقتي‌ كه‌ علي‌ عليه‌ السلام‌ لباس‌ جنگ‌ بپوشد فرمود اگر به‌ يكي‌ از اين‌ صورتهاي‌ قبر دست‌ بزنيد زمين‌ را از خونتون‌ سيراب‌ مي‌كنم‌، اينها رفتند به‌ منزل‌ علي‌ نشست‌،  هاي‌ هاي‌ گريه‌ كرد. يا بقية‌ لله‌ آقاجان‌ عاجركالله‌ فاطمة‌ الزهرا. حال‌ خوشي‌ داريد اميد است‌ مورد عنايت‌ امام‌ عصر واقع‌ شود.

 اعوذبالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌.

 بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الهي‌ عظم‌ البلا. آي‌ خدا، بر ما علي‌ اين‌ شب‌ تاريك‌ غيبت‌ امام‌ زمان‌ كه‌ چشم‌، چشم‌ را نمي‌بينه‌ اين‌ ما را حوصله‌ام‌ را سر آوردي‌، ديگه‌ طاقت‌ نداريم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الهي‌ عظم‌ البلاء و برح‌ الخفاء و انكشف‌ الغطاء و انقطع‌ الرجاء ضاقت‌ الارض‌ و منعت‌ السماء و انت‌ المستعان‌ و اليك‌ المشتكي‌ و عليك‌ المعول‌ في‌ الشدة‌ و الرخاء. اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد. اولي‌ الامر الذين‌ فرضت‌ علينا طاعتهم‌ و عرفتنا بذلك‌ منزلتهم‌ ففرج‌ عنا بحق‌ فرجا عاجلا قريبا كلمح‌ البصر او هو اقرب‌ من‌ ذلك‌. يا محمد يا علي‌. يا علي‌ و يا محمد اكفياني‌ فانكما كافيان‌. فانصراني‌ فانكما ناصران‌. يا مولا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولا يا صاحب‌ الزمان‌. الغوث‌ الغوث‌ الغوث‌ ادركني‌ ادركني‌ ادركني‌ الساعه‌ الساعه‌ الساعه‌ العجل‌ العجل‌ العجل‌.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *