جزء ۱۳

وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵۳﴾

و من خود را تبرئه نمى کنم. قطعا نفس، انسان را بسیار به بدى امرکننده است، مگر آنکه را پروردگار من رحم کند. قطعا پروردگارم بخشنده مهربانى است. ﴿۵۳﴾

«یوسف علیه السلام از خواص شاه می شود»

وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ ﴿۵۴﴾

و پادشاه گفت: او را نزد من بیاورید تا او را از خواص خود گردانم. پس وقتى که با او حرف زد، به یوسف گفت: تو امروز نزد ما با قدرت و مورد اعتمادى. ﴿۵۴﴾

قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ ﴿۵۵﴾

یوسف گفت: مرا مدیر خزائن زمین قرار بده. قطعا من نگهدارنده دانائى هستم. ﴿۵۵﴾

وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۶﴾

و اینگونه ما براى یوسف در روى زمین قدرت و تمکن قرار دادیم. او هر کجا که مى خواست در زمین منزل مى کرد. ما رحمت خود را نصیب هر کس که بخواهیم مى کنیم و اجر نیکوکاران را ضایع نمى کنیم. ﴿۵۶﴾

وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۵۷﴾

و(لى) یقینا اجر آخرت براى کسانى که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده اند، بهتر است. ﴿۵۷﴾

«برادران، یوسف علیه السلام را نشناختند»

وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ ﴿۵۸﴾

برادران یوسف آمدند و بر او وارد شدند پس (یوسف) آنها را شناخت ولى آنها او را نشناختند. ﴿۵۸﴾

وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ ﴿۵۹﴾

و وقتى بارهاى آنها را مجهّز کرد، گفت: برادر پدریتان را نزد من بیاورید. آیا نمى بینید که من پیمانه را کامل مى دهم و من بهترین میزبانان هستم؟ ﴿۵۹﴾

فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿۶۰﴾

پس اگر او را نزد من نیاورید، پیمانه اى نزد من براى شما نخواهد بود و نزدیک من نشوید. ﴿۶۰﴾

قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿۶۱﴾

گفتند: ما به زودى با پدرش درباره او گفتگو مى کنیم و قطعا ما این کار را خواهیم کرد. ﴿۶۱﴾

«محبّت یوسف علیه السلام به برادرانش»

وَقَالَ لِفِتْيَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِي رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۶۲﴾

و یوسف به خدمتگزارانش گفت: مبلغشان را که پرداخته اند، در بارهایشان بگذارید. شاید آنها وقتى به نزد خانواده شان مى رسند، آن را (پیدا کنند) و شاید به این خاطر برگردند. ﴿۶۲﴾

برداشت از آیات ۶۲ ـ ۴۳

سالک الی اللّه باید امور زیر را که برداشتی از این آیات است، مورد توجّه قرار دهد:

اوّل: سالک الی اللّه باید نسبت به مردم و حتّی دشمنان، مهربان باشد، آنها را صحیح راهنمایی کند و نگذارد بی جهت به آنها صدمه ای وارد شود.

دوّم: سالک الی اللّه باید نفس اماره به سوء خود را با جهاد با نفس، به اماره به نیکی تغییر دهد و این کار فقط با تزکیه نفس انجام می گردد.

سوّم: سالک الی اللّه باید بکوشد که اگر به قدرتی دست یافت، خود را مقهور آن قدرت قرار ندهد و بخصوص با اقوام و نزدیکانش صله رحم کند و نگذارد آنها از اعمال زشت گذشته خود زیاد شرمنده گردند.

فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِيهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۶۳﴾‏

پس وقتى که به نزد پدرشان برگشتند، گفتند: اى پدر ما، پیمانه از ما منع شده است. پس برادرمان را با ما بفرست تا سهمى دریافت کنیم و قطعا ما برادرمان را محافظت مى کنیم. ﴿۶۳﴾

«یعقوب علیه السلام به فرزندان اعتماد نمی کند»

قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۶۴﴾

یعقوب گفت: آیا به شما درباره او اعتماد کنم، همان طورى که درباره برادرش قبلاً اعتماد کردم؟ پس خدا بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است. ﴿۶۴﴾

وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ ﴿۶۵﴾

و وقتى که بار خود را باز کردند، دیدند مبلغى که داده بودند، به آنها برگردانده شده. گفتند: اى پدر ما، چه مى خواهیم؟ این سرمایه اى است که ما داده بودیم و به ما برگردانده شده است و ما براى خانواده مان دوباره خوراکى مى آوریم و برادرمان را حفظ مى کنیم و یک بار شتر زیاد مى کنیم. این (که آورده ایم)، پیمانه کوچکى بود. ﴿۶۵﴾

«یعقوب علیه السلام از فرزندان برای سلامتی بنیامین تعهّد می گیرد»

قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ ﴿۶۶﴾

یعقوب گفت: هرگز فرزندم را با شما نخواهم فرستاد. مگر اینکه تعهّد مؤکدى از خدا به من بدهید که او را حتماً (صحیح و سالم) به من برگردانید، مگر آنکه مانعى به شما برسد. پس وقتى که تعهّد محکم خود را به او دادند، گفت: خدا بر آنچه مى گوئیم وکیل است. ﴿۶۶﴾

«سفارشات یعقوب علیه السلام به فرزندان»

وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿۶۷﴾

و یعقوب گفت: اى فرزندانم، از یک در با هم وارد نشوید و از درهاى متفرّقى داخل شوید و من نمى توانم چیزى که از جانب خدا به شما مى رسد، شما را از آن نگه دارم. حکم جز از براى خدا نیست. بر او توکل کردم و باید بر او توکل کنندگان توکل کنند. ﴿۶۷﴾

وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مَا كَانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶۸﴾

و وقتى که داخل شدند، از همان جائى که پدرشان به آنها امر کرده بود، این عمل هیچ ناراحتى را که از جانب خدا ممکن بود به آنها برسد از آنها دور نکرد، مگر حاجتى که در قلب یعقوب بود که انجام شد و او قطعا صاحب علمى بود که ما به او تعلیم داده بودیم ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۶۸﴾

«یوسف علیه السلام برادرش را نگه می دارد»

وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۶۹﴾‏

و چون بر یوسف وارد شدند، برادرش را نزد خود جا داد و گفت: من برادرت هستم. پس از آنچه اینها مى کردند، ناراحت نباش. ﴿۶۹﴾

فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ ﴿۷۰﴾

پس وقتى که بارهاى آنها را بست، ظرف آبخورى را در بار برادرش گذاشت. سپس منادى ندا داد که اى قافله، شما دزد هستید. ﴿۷۰﴾

قَالُوا وَأَقْبَلُوا عَلَيْهِمْ مَاذَا تَفْقِدُونَ ﴿۷۱﴾

برادران یوسف در حالى که رو به آنها کرده بودند، گفتند: چه چیز گم کرده اید؟ ﴿۷۱﴾

قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَلِمَنْ جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِيمٌ ﴿۷۲﴾

گفتند: جام زرّین مَلِک را گم کرده ایم و براى کسى که جام را بیاورد، یک بار شتر خواهد بود و من ضمانت آن را خواهم کرد. ﴿۷۲﴾

قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ ﴿۷۳﴾

برادران یوسف گفتند: قسم به خدا، قطعا شما مى دانید ما براى فساد در این سرزمین نیامده ایم و ما هرگز دزد نبوده ایم. ﴿۷۳﴾

قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ كُنْتُمْ كَاذِبِينَ ﴿۷۴﴾

خدمتگزاران یوسف گفتند: پس چه چیز است جزاى آن کس، اگر شما دروغگو باشید؟ ﴿۷۴﴾

قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ ﴿۷۵﴾

گفتند: جزاى آن کسى که در بارِ او پیمانه پیدا شود، خود او جزاى این عملش مى باشد. این چنین ما ظالمین را جزا مى دهیم. ﴿۷۵﴾

فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ ﴿۷۶﴾

پس ابتدا بارهاى آنها را قبل از بار برادرش دستور تجسّس داد. سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد. این چنین مخفى کارى را ما به یوسف یاد دادیم. او نمى توانست برادرش را مطابق دین شاه (نحوه دیگر) بگیرد. مگر اینکه خدا بخواهد. بالا مى بریم درجات کسى را که بخواهیم و فوق هر صاحب علمى، دانائى است. ﴿۷۶﴾

«یوسف علیه السلام از گفتار برادران ناراحت می شود»

قَالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ ﴿۷۷﴾

برادران یوسف گفتند: اگر دزدى مى کند، قطعا او برادرى قبلاً داشت که او هم دزدى کرد. پس یوسف این کلمه را در دلش پنهان کرد و براى آنها ظاهر نکرد. و گفت: شما بدترین منزلت را دارید و خدا بهتر مى داند آنچه را که توصیف مى کنید. ﴿۷۷﴾

قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَيْخًا كَبِيرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۷۸﴾

برادران یوسف گفتند: اى عزیز، او پدر پیرى دارد، یکى از ما برادران را به جاى او نگهدار. ما تو را از نیکوکاران مى بینیم. ﴿۷۸﴾

قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ ﴿۷۹﴾

یوسف گفت: پناه مى برم به خدا از اینکه کسى را غیر از همان کسى که وسیله مان را نزد او یافته ایم بگیریم. که اگر این چنین کنیم، قطعا ما در آن وقت از ستمگرانیم. ﴿۷۹﴾

«اثرات تعهّد الهی»

فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۸۰﴾

پس وقتى که از او مأیوس شدند، به کنارى رفتند و با یکدیگر آهسته صحبت کردند. بزرگترشان گفت: آیا نمى دانید که قطعا پدرتان از شما تعهّد الهى گرفته است و قبلاً آنچه را که درباره یوسف کوتاهى نموده اید؟ هرگز من از این سرزمین خارج نمى شوم تا پدرم به من اذن دهد یا خدا درباره من حکم کند که او بهترین حکم کنندگان است. ﴿۸۰﴾

«پسرت دزدی کرد»

ارْجِعُوا إِلَى أَبِيكُمْ فَقُولُوا يَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ ﴿۸۱﴾

برگردید به سوى پدرتان. پس بگویید: اى پدرمان، پسرت دزدى کرد و ما جز به آنچه مى دانستیم، شهادت ندادیم و ما از غیب اطّلاعى نداشتیم. ﴿۸۱﴾

وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَالْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنَا فِيهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۸۲﴾

و از قریه اى که ما در آن بوده ایم و قافله اى که همراهش آمده ایم، سؤال کن و ما قطعا راستگو هستیم. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ ـ ۶۳

سالک الی اللّه باید این آیات را مورد توجّه قرار دهد و برداشت های زیر را عمل کند:

اوّل: سالک الی اللّه باید شرح صدری داشته باشد که اگر در کمال قدرت بود و از طرف اقوام و خویشاوندان به او جسارتی شد، آن را ندیده بگیرد و آنها را مؤخذه نکند.

دوّم: سالک الی اللّه باید برای هر کاری که مهم است به خدا توکل کند و وثیقه ای از خدا بگیرد تا پشیمان نشود.

سوّم: سالک الی اللّه باید بکوشد که قدرت و اموال خود را در مقابل چشم افراد تنگ نظر قرار ندهد، که مبادا او را چشم بزنند.

چهارم: سالک الی اللّه می تواند برای مصالح مهمی مانند: صله رحم و نجات نزدیکان از بدبختی و گرفتاری، به توریه و خلاف واقع اظهار کردن، متوسل شود تا به مقصد برسد.

پنجم: سالک الی اللّه نباید به خاطر گناه یک فرد، دیگران را مورد مؤخذه قرار داده و یا آنها را به خاطر آن فرد که سرپیچی کرده مورد ظلم قرار دهد.

«صبر جمیلی خواهم کرد»

قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۸۳﴾

یعقوب گفت: بلکه هواهاى نفسانى شما، موضوعى را در نظر شما جلوه داده. پس من صبر خوبى خواهم کرد. امید است خدا همه آنها را به من برگرداند. قطعا او داناى حکیمى است. ﴿۸۳﴾

«چشمهای یعقوب علیه السلام از حزن سفید شد»

وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ ﴿۸۴﴾

و از آنها روبرگرداند و گفت: وا اسفاه بر یوسف و چشمان او از حزن سفید شد. امّا او کظم غیظ مى کرد. ﴿۸۴﴾

قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ ﴿۸۵﴾

گفتند: به خدا قسم، تو همیشه یوسف را (با ناله و گریه) یاد مى کنى تا آنکه لاغر و مریض شوى یا از هلاک شوندگان گردى. ﴿۸۵﴾

قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۸۶﴾‏

یعقوب گفت: قطعا من غم و اندوهم را تنها به خدا شکایت مى کنم و من از خدا آنچه را که شما نمى دانید مى دانم. ﴿۸۶﴾

«دستور تجسّس از یوسف علیه السلام و برادرش»

يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ﴿۸۷﴾

اى پسرانم، بروید و از یوسف و برادرش تجسّس کنید و از رحمت خدا مأیوس نشوید. قطعا از رحمت خدا، مگر گروه کافران مأیوس نمى شوند. ﴿۸۷﴾

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿۸۸﴾

پس زمانى که بر یوسف داخل شدند، گفتند: اى عزیز، ما و اهلمان را ناراحتى و ضرر فرا گرفته است و نزد تو با مبلغ کمى آمده ایم. پس پیمانه ما را پر کن و به ما صدقه بده که قطعا خدا جزاى صدقه دهندگان را مى دهد. ﴿۸۸﴾

«برادران، یوسف علیه السلام را شناختند»

قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ ﴿۸۹﴾

یوسف گفت: آیا مى دانید با یوسف و برادرش آن وقتى که شما نادان بودید چه کرده اید؟ ﴿۸۹﴾

قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۹۰﴾

برادران یوسف گفتند: آیا تو همان یوسفى؟! گفت: من یوسفم و این برادر من است. خدا بر ما منّت گذاشت. قطعا کسى که تقوا داشته باشد و صبر کند، پس خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمى کند. ﴿۹۰﴾

قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَإِنْ كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿۹۱﴾

گفتند: به خدا قسم، قطعا خدا تو را بر ما مزیت بخشیده و اگر چه ما خطاکار بوده ایم. ﴿۹۱﴾

«یوسف علیه السلام از تقصیر برادران می گذرد»

قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۹۲﴾

گفت: امروز ملامتى (باکى) بر شما نیست. خدا شما را مى آمرزد و او مهربانترین مهربانها است. ﴿۹۲﴾

اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۹۳﴾

این پیراهن مرا ببرید، پس بر صورت پدرم بیندازید تا چشمش بینا شود و همه خانوادتان را نزد من بیاورید. ﴿۹۳﴾

«من بوی یوسف علیه السلام را احساس می کنم»

وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ ﴿۹۴﴾

و وقتى که کاروان (از مصر) حرکت کرد، پدرشان گفت: من بوى یوسف را احساس مى کنم، اگر مرا به کم عقلى نسبت ندهید. ﴿۹۴﴾

قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَالِكَ الْقَدِيمِ ﴿۹۵﴾‏

گفتند: به خدا قسم، قطعا تو در همان گمراهى قدیمى ات هستى. ﴿۹۵﴾

فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾

پس وقتى که بشارت دهنده آمد و پیراهن را بر صورت او انداخت و او بینا گردید، گفت: آیا من به شما نگفتم که من از خدا آنچه را که شما نمى دانید مى دانم؟ ﴿۹۶﴾

«پدر برای فرزندانش از خدا طلب آمرزش می کند»

قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ ﴿۹۷﴾

گفتند: اى پدرمان، طلب بخشش کن براى ما گناهانمان را که قطعا ما از خطاکاران بوده ایم. ﴿۹۷﴾

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۹۸﴾

گفت: به زودى از پروردگارم براى شما طلب بخشش مى کنم. قطعا او همان بخشنده مهربان است. ﴿۹۸﴾

«یعقوب علیه السلام و فرزندانش بر یوسف علیه السلام وارد می شوند»

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ ﴿۹۹﴾

پس چون همه شان بر یوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در آغوش گرفت و گفت: داخل مصر شوید که انشاءاللّه در امانید. ﴿۹۹﴾

وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۱۰۰﴾

و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه براى او به سجده افتادند و یوسف به پدرش گفت: اى پدر، این تعبیر خوابى است که قبلاً دیده بودم. پروردگارم آن خواب را به حقیقت رساند و به من نیکویى کرد، وقتى که مرا از زندان بیرون آورد و شما را از بیابان نزد من آورد، بعد از آنکه شیطان بین من و بین برادرانم اختلاف انداخته بود. به درستى که پروردگارِ من به هر چیزى که بخواهد لطف مى کند. قطعا او عالم حکیمى است. ﴿۱۰۰﴾

«مناجات یوسف علیه السلام با پروردگارش»

رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۱۰۱﴾

پروردگار من، تو به من بخشى از سلطنت را عنایت کردى و به من تعبیر خوابها را یاد دادى، خالق آسمانها و زمینى، تو ولىّ من در دنیا و آخرتى، مرا مسلمان بمیران و به شایستگان ملحقم فرما. ﴿۱۰۱﴾

«روی سخن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله»

ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ ﴿۱۰۲﴾

آن از خبرهاى غیبى است که ما آن را به تو وحى کردیم. تو که نزد آنها نبودى وقتى که نظراتشان را یکى مى کردند و نقشه مى کشیدند. ﴿۱۰۲﴾

وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۳﴾

و بیشتر مردم هر چه تو حرص بزنى، مؤمن نخواهند بود. ﴿۱۰۳﴾

‏ وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۴﴾

و تو از آنها براى آن اجرى نمى خواهى. آن کار تو جز تذکرى براى جهانیان چیزى نیست. ﴿۱۰۴﴾

وَكَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴿۱۰۵﴾

و چه بسیار از نشانه اى که در آسمانها و زمین است که مردم از آن مى گذرند و آنها از آن رومى گردانند. ﴿۱۰۵﴾

وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ ﴿۱۰۶﴾

و اکثر آنها به خدا ایمان نمى آورند، بلکه آنها مشرکند. ﴿۱۰۶﴾

أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۰۷﴾

آیا پس خود را در امان مى بینند از اینکه عذاب فراگیر از جانب خدا به آنها برسد یا ساعت مرگ و قیامت ناگهان آنها را بگیرد؟ و حال آنکه آنها متوجّه نیستند. ﴿۱۰۷﴾

قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۰۸﴾

بگو: این راه من است. من و پیروانم با بصیرت کامل (همه مردم را) به سوى خدا دعوت مى کنیم و خدا پاک است و من از مشرکین نیستم. ﴿۱۰۸﴾

«خصوصیات پیامبران»

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۰۹﴾

و قبل از تو (کسى را) نفرستادیم، مگر مردانى از اهل آبادیها که به آنها وحى مى کردیم. آیا پس (چرا) در روى زمین سیر نمى کنند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بوده اند چگونه بوده است؟ و خانه آخرت براى کسانى که تقوى داشته باشند بهتر است. آیا پس چرا تعقّل نمى کنید؟ ﴿۱۰۹﴾

«پیامبران از ایمان مردم مأیوس شدند»

حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۱۰﴾

تا آن وقتى که پیامبران مأیوس شدند و مردم گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است، یارى ما به آنها رسید. پس هر که را که ما خواستیم، نجات یافت و عذاب ما از قوم گناهکار برداشته نمى شود. ﴿۱۱۰﴾

لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۱۱﴾

قطعا در قصّه هاى پیامبران پند و اندرزى براى صاحبان مغز است. اینها گفتار دروغین و بافتنى نیست، بلکه تصدیق کننده آنچه قبل از او بوده است، مى باشد و شرح و توضیح همه چیزها است و هدایت و مهربانى از براى قومى که ایمان آورده اند، مى باشد. ﴿۱۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱۱ ـ ۸۳

سالک الی اللّه باید آنچه از این آیات استفاده می شود مورد توجّه قرار دهد و به آنها عمل کند:

اوّل: آن که بداند وقتی کارها سخت می شود، خدای تعالی به او کمک می کند و همه انتظارات او انجام می گردد.

دوّم: به هیچ وجه نباید از رحمت خدا مأیوس شود. زیرا یأس از رحمت خدا کفرآور است.

سوّم: سالک الی اللّه باید کریم باشد و اگر بدی های دیگران را خواست به آنها خواست متذکر شود، باید برای آنها عذرشان را هم متذکر گردد.

چهارم: کسی که تقوا داشته باشد و صبر کند، جزء نیکوکاران است و خدای تعالی اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند.

پنجم: سالک الی اللّه باید از سر تقصیرات دیگران زود بگذرد و از خدا بخواهد که آنها را بیامرزد.

ششم: باید بین خود و خدایش واسطه آبرومندی قرار دهد تا او برای سالک الی اللّه، در وقتی که دعا مستجاب است، دعا کند.

هفتم: باید به پدر و مادرش احترام کند و نگذارد که آنها به او ولو دارای قدرت است، بیشتر احترام کنند.

هشتم: اگر خواست تبلیغ دینش را بکند، باید به مردم بفهماند که اجر و مزدی از آنها نمی خواهد، و به آنها نیازمند نمی باشد.

نهم: باید در روی زمین به خاطر عبرت گرفتن از زندگی گذشتگان سیر و سفر کند و بداند که آخرت برای کسانی که اهل تقوی هستند از آنچه در دنیا است بهتر است، اگر عقلش را به کار بیندازد.

دهم: باید بداند که خدای تعالی در قرآن قصّه های انبیاء علیهم السلام را بیان فرموده برای پند گرفتن او است، رمان دروغین نیست، بلکه هدایت و راهنمایی برای مؤمنین است.

سوره مبارکه رعد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾

«المر» اینها آیات کتاب است و آنچه به تو از جانب پروردگارت نازل شده حقّ است ولى اکثر مردم ایمان نمى آورند. ﴿۱﴾

«خدا بالائیها را بدون پایه آفریده است»

اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ ﴿۲﴾

خدا آن کسى است که آسمانها را بدون پایه اى که شما آن را ببینید بالا برده، سپس بر عرش استیلاء یافته و خورشید و ماه را مسخّر نموده که همه آنها تا وقت معینى حرکت مى کنند. تدبیر کار را مى کند، نشانه هاى خود را توضیح مى دهد، شاید شما به دیدار پروردگارتان یقین پیدا کنید. ﴿۲﴾

«اشاره به نعمتهای الهی»

وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۳﴾

و خدا آن کسى است که زمین را پهن کرد و در آن کوهها و نهرهایى قرار داد و از هر میوه اى دو جفت (و دو نوع) در آن قرار داد، شب را بر روز مى پوشاند، قطعا در آن آیاتى براى قومى که تفکر مى کنند مى باشد. ﴿۳﴾

وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۴﴾

و در روی زمین قطعه هائی کنار هم قرار گرفته و باغهائی از انگور و زراعت و درخت خرما که از دو ریشه درآمده و از غیر دو ریشه درآمده،[۱] همه از یک آب آبیاری می شوند. ولی بعض از آنها را در خوردن از بعضی دیگر بهتر قرار داده ایم. قطعا در آن نشانه هایی است برای مردمی که تعقّل می کنند. ﴿۴﴾

[۱] ــ مانند درختهاى پیوندى که دو نوع میوه دارد و از یک ریشه در آمده است.

«اشاره به معاد جسمانی»

وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۵﴾‏

و اگر تعجّب مى کنى، پس عجیب است سخن آنها که مى گویند: آیا وقتى که ما خاک شدیم، دوباره آیا ما به خلقت تازه اى بر مى گردیم؟ آنها کسانى هستند که به پروردگارشان کافر شده اند و آنها در گردنهایشان غل و زنجیرها است و آنها همیشه اهل آتش اند، آنها در آن مخلّدند. ﴿۵﴾

«قبل از خوبیها عذاب را می خواهند»

وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۶﴾

و آنها قبل از نیکى و خوبى، از تو بدى (و عذاب) را به عجله مى طلبند و قبل از آنها عقوبتهائى گذشته بود و قطعا پروردگار تو براى ظلم مردم، صاحب مغفرت است و قطعا پروردگار تو داراى عذاب سختى است. ﴿۶﴾

وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴿۷﴾

و کسانى که کافر شده اند، مى گویند: چرا از طرف پروردگارش نشانه اى بر او نازل نشد؟ جز این نیست که تو ترساننده اى و براى هر قومى هدایت کننده اى خواهد بود. ﴿۷﴾

«علم الهی به هر چیز»

اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ ﴿۸﴾

خدا مى داند که هر زنى به چه چیز حامله است و مى داند که رحمها چه چیز را کم مى کنند و چه چیز را زیاد مى کنند. و هر چیزى در نزد پروردگار به اندازه است. ﴿۸﴾

عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ ﴿۹﴾

عالم به پنهانى و علنى است، بزرگِ بلند مرتبه است. ﴿۹﴾

سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ﴿۱۰﴾

فرقى نمى کند که کسى از شما کلامش را پنهان نگه دارد و یا آن را علنى کند و کسى که در شب مخفى و یا در روشنائى روز حرکت کند. ﴿۱۰﴾

لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ﴿۱۱﴾

براى او تعقیب کنندگانى است که از پیش روى او و از پشت سر او به فرمان خدا او را حفظ مى کنند. قطعا خدا آنچه را از نعمت در قومى باشد تغییر نمى دهد، مگر آنکه آن قوم آنچه در خودشان بوده تغییر دهند و زمانى که خدا براى قومى بدى را بخواهد، هیچ چیز نمى تواند مانع آن شود و آنها جز خدا فرمانده با محبّتى نخواهند داشت. ﴿۱۱﴾

هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ﴿۱۲﴾

خدا کسى است که برق را که سبب ترس و مایه امید و طمع شما مى شود، به شما نشان مى دهد و ابرهاى سنگین را بوجود مى آورد. ﴿۱۲﴾

وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ ﴿۱۳﴾

و رعد و ملائکه از ترس خدا، تسبیح و حمد الهى را مى گویند و خدا صاعقه ها را مى فرستد. پس هر که را بخواهد به آن مبتلا مى کند و آنها درباره خدا به بحث و گفتگو نشسته اند و حال آنکه او داراى قدرت شدیدى است. ﴿۱۳﴾

«خدا مردم را به راستی دعوت می کند»

لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ ﴿۱۴﴾

دعوت حقّ مال او است و کسانى را که غیر از خدا مى خوانند، هیچ پاسخى به آنها نمى دهند، الاّ اینکه آنها مانند کسى هستند که کف دستهاى خود را به طرف آب دراز کرده باشد، براى اینکه آب را به دهانش برساند و حال آنکه به آن نخواهد رسید و خواندن کفّار جز در ضلالت چیزى نیست. ﴿۱۴﴾

وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿۱۵﴾

و هر کس در آسمانها و زمین است، خواهى نخواهى (با رغبت و اکراه) براى خدا سجده مى کنند و (حتّى) سایه هایشان در صبح و شام براى او سجده مى کنند. ﴿۱۵﴾

«گفتگوئی با مردم»

قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۱۶﴾

بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خدا است. بگو: آیا اولیائى غیر از خدا براى خود گرفته اید؟ آنها براى خودشان نفع و ضررى را مالک نیستند. بگو: آیا کور با بینا یا تاریکى با نور مساوى است یا آنها براى خدا شریکهائى قرار داده اند که خلق کنند مانند خلق خدا؟ پس خلقت بر آنها مشتبه شده. بگو: خدا خالق همه چیز است و او یکتاى قهّارى است. ﴿۱۶﴾

«مثالهای الهی برای حقّ و باطل»

أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ ﴿۱۷﴾

(خدا) از آسمان باران را نازل کرد. پس از هر درّه اى به اندازه آن، باران جارى شد. پس سیل بر روى خود کفى را حمل مى کند و نیز از آنچه در آتش براى زینت یا وسائل زندگى مى سوزانند، کفى مانند آن بوجود مى آید. این چنین خدا حقّ و باطل را مَثَل مى زند. و امّا کف، از بین مى رود (و فایده اى ندارد) ولى آنچه براى مردم نافع است، در زمین مى ماند. این چنین خدا مثالها را مى زند. ﴿۱۷﴾

«فوائد اجابت پروردگار»

لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۱۸﴾

براى کسانى که جواب پروردگارشان را داده اند، نیکى خواهد بود. و کسانى که پروردگارشان را اجابت نکرده اند، اگر همه آنچه در زمین است و بلکه مِثْل آن همه، یک برابر دیگر با آن فداء بدهند، (در عین حال) براى آنها حساب بدى خواهد بود و جایگاه آنها جهنّم است و جهنّم بد جایگاهى است. ﴿۱۸﴾

أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۹﴾

آیا کسى که مى داند قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حقّ است، مانند کسى است که کور باشد؟ جز این نیست که صاحبان عقل متذکر مى شوند. ﴿۱۹﴾

«وفای به عهد با پروردگار»

الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ ﴿۲۰﴾

کسانى که به عهد خدا وفا مى کنند و پیمان خود را نمى شکنند. ﴿۲۰﴾

وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿۲۱﴾

و کسانى که به آنچه خدا امر کرده وصل شوند، اطاعت مى کنند و از پروردگارشان در خشیت اند و از بدى حساب مى ترسند. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیات ۲۱ ـ ۱۹

عالم ذر

سالک الی اللّه باید به عالم قبل از این عالم معتقد باشد و بداند که خدای تعالی در عالم ارواح که دو هزار سال قبل از عالم ذر بوده، همه معارف را به بشر تعلیم داده و در عالم ذر که از زمان خلقت حضرت آدم علیه السلام می باشد، همه آنچه را که به او تعلیم داده است، از او عهد و میثاق گرفته که عمل کند و خود را مطابق آنچه خدای تعالی می خواهد بسازد. این است معنی وفای به عهد و میثاق الهی که باید سالکین الی اللّه به آن مقید بوده و به آن متعهد باشند.

وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۲۲﴾

و کسانى که به خاطر رضاى پروردگارشان صبر مى کنند و نماز را بر پاى مى دارند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، در خفا و علنى انفاق مى کنند و عوض بدى نیکى مى کنند، براى آنها عاقبت، خانه آخرت خواهد بود. ﴿۲۲﴾

جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ ﴿۲۳﴾

آنها و کسى که شایستگى داشته باشد از پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان، در بهشتهاى عدن داخل مى شوند و ملائکه بر آنها از هر درى وارد مى گردند. ﴿۲۳﴾

سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۲۴﴾

مى گویند: سلام علیکم، به خاطر آنچه که شما (براى آن) صبر کردید. پس عاقبت منزلتان چه نیکو است. ﴿۲۴﴾

برداشت از آیات ۲۴ ـ ۲۲

تعهدات عالم ذر

سالک الی اللّه باید در مقابل تعهدات عالم ذر مقید بوده و بردبار باشد، عبادت فردی و اجتماعی مانند: نماز و انفاق را صحیح و خوب انجام دهد و به جای گناه، کار خوب بکند تا خودش، پدر، همسر و فرزندانش وارد بهشت عدن گردند و ملائکه از هر دری که بر او وارد می شوند، به او سلام کنند و به بهشت بشارتش بدهند.

«عاقبت عهدشکنان و فسادگران»

وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿۲۵﴾

و کسانى که عهد خدا را بعد از محکم کردن آن مى شکنند و آنچه را خدا به آن امر کرده که باید وصل شود، قطع مى کنند و در روى زمین فساد مى کنند، براى آنها دورى از رحمت خدا است و از براى آنها بد جایگاهى خواهد بود. ﴿۲۵﴾

برداشت از آیه ۲۵

تعهدات با خدا

سالک الی اللّه باید تحقیق کند تا از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام بدست بیاورد که چه تعهداتی با خدا بسته، آنها را نقض نکند و آنچه خدای تعالی به او امر فرموده که صله کند؛ مانند صله رحم و ولایت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام و سایر اولیاء خدا را قطع نکند والاّ بداند که لعنت خدا بر او است و عاقبت بدی دارد.

«زندگی دنیا»

اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ ﴿۲۶﴾

خدا براى هر کس که بخواهد، درهاى روزى را باز مى کند و براى هر کس که بخواهد، روزیش را تنگ مى کند. و آنها به زندگى دنیا شاد شده اند و حال آنکه زندگى دنیا در مقابل آخرت، جز متاع کمى چیزى نیست. ﴿۲۶﴾

برداشت از آیه ۲۶

مزیت آخرت بر دنیا

سالک الی اللّه باید همیشه آخرت را با دنیا بسنجد، مزیت آخرت را بر دنیا بفهمد و بداند که دنیا چیزی که به آن توجّهی داشته باشد نیست و فقط امتحانی است که باید بگذراند.

«هدایت»

وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿۲۷﴾

و کسانى که کافر شده اند، مى گویند: چرا نشانه اى از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است؟ بگو: قطعا خدا گمراه مى کند کسى را که بخواهد و هدایت مى کند به سوى خودش، کسى را که إنابه (تضرّع) کند. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیه ۲۷

هدایت خاص پروردگار

سالک الی اللّه اگر بخواهد موفّق به هدایت خاص پروردگار بشود، باید به درگاه پروردگار انابه و توبه کند و کاری نکند که خدای تعالی او را به حال خود وا بگذارد تا گمراه شود.

«با نام خدا دلها آرامش پیدا می کند»

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿۲۸﴾

کسانى که ایمان آورده اند و دلهایشان با یاد خدا آرام شده است، (همه) آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام مى شود. ﴿۲۸﴾

الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿۲۹﴾

کسانى که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند، (خوشا به حالشان) پاکیزه ترین زندگى براى آنها خواهد بود و بهترین سرانجام را خواهند داشت. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ ـ ۲۸

یاد خدا مایه آرامش

سالک الی اللّه باید خود را از تمام تردیدها و چیزهایی که آرامش او را بهم می زنند دور کند و خود را صد در صد از همه چیز جز یاد خدا فارغ نماید و بداند که با یاد خدا آرامش پیدا می کند و سبب ایمان و عمل صالح او می گردد.

«توکل بر خدای تعالی»

كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ ﴿۳۰﴾

اینگونه ما تو را در میان امّتى فرستادیم که قبل از آنها، امّتهایى بودند تا آنچه را به تو وحى کرده ایم، براى آنها بخوانى و حال آنکه آنها به خداى بخشنده کافر مى شوند. بگو: او پروردگار من است، هیچ خدایى غیر از او نیست، بر او توکل کردم و بازگشت من به سوى او است. ﴿۳۰﴾

«اگر خدا بخواهد همه را هدایت می کند»

وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۳۱﴾

و اگر بوسیله قرآن کوهها حرکت داده شود یا زمین بوسیله آن قطعه قطعه شود و یا بوسیله قرآن با مرده ها حرف زده شود، ولى همه کارها در اختیار خدا است. آیا آنهائى که ایمان آورده اند، مأیوس نشده (و نمى دانند) که اگر خدا بخواهد همه مردم را هدایت مى کند؟ ولى دائما به کسانى که کافر شده اند، بلاى کوبنده اى به خاطر اعمالشان وارد مى شود یا نزدیک خانه هاى آنها فرود مى آید تا وعده الهى برسد. قطعا خدا هیچ وعده اى را تخلّف نمى کند. ﴿۳۱﴾

وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ﴿۳۲﴾

و قطعا قبل از تو پیامبرانى مسخره شدند. پس کسانى را که کافر گردیدند، مهلتشان دادم. سپس آنها را گرفتم. پس مجازات من چگونه بود؟ ﴿۳۲﴾

«خدای تعالی مراقب همه هست»

أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۳۳﴾

آیا پس چه کسى است آن که بر همه مردم به آنچه مى کنند ایستاده (و مراقب آنها) است و حال آنکه آنها براى خدا شریکهایى قرار دادند؟ بگو: آنها را نام ببرید. یا به او خبر مى دهید چیزى را که در زمین نمى داند یا به ظاهر از کلام اکتفا مى کنید؟ بلکه براى کفّار، مخفى کاریهایشان زینت داده شده است و آنها از راه خدا بازداشته شده اند و کسى را که خدا گمراه کند، پس براى او راهنمایى نخواهد بود. ﴿۳۳﴾

لَهُمْ عَذَابٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ ﴿۳۴﴾

براى آنها در زندگى دنیا عذاب خواهد بود و عذاب آخرت پر مشقّت تر است و کسى نمى تواند آنها را از عذاب خدا نگه دارد. ﴿۳۴﴾

«نعمتهای بهشت همیشگی است»

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ ﴿۳۵﴾

مَثَل بهشتى که به اهل تقوى وعده داده شده، از زیر درختهاى آن نهرها جارى است، خوردنیها و سایه اش همیشگى است. آن عاقبت کسانى است که تقوى داشته باشند و عاقبت کفّار آتش خواهد بود. ﴿۳۵﴾

«دعوت به خدای تعالی»

وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ ﴿۳۶﴾

و کسانى که به آنها کتاب داده ایم، به آنچه بر تو نازل گردیده خوشحالند و بعضى از جمعیتها، بعضى از آن کتاب را انکار مى کنند. بگو: قطعا به من امر شده که خدا را عبادت کنم و به او مشرک نشوم، مردم را به طرف خدا دعوت کنم و بازگشت من به سوى خدا است. ﴿۳۶﴾

«نزول قرآن به زبان عربی»

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿۳۷﴾

و این چنین قرآن را حکیمانه به زبان عربى نازل کردیم. و اگر هواهاى نفسانى آنها را بعد از آنچه از علم به تو رسیده است پیروى کنى، براى تو از جانب خدا حمایت کننده و جلوگیرى کننده اى نخواهد بود. ﴿۳۷﴾

«مسأله بداء و محو و اثبات»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴿۳۸﴾

و یقینا ما پیامبرانى قبل از تو فرستادیم و براى آنها همسران و فرزندانى قرار دادیم. و براى هیچ پیغمبرى این چنین نبوده است که نشانه اى بیاورد، مگر به اذن خدا. براى هر وقتى نوشته اى خواهد بود. ﴿۳۸﴾

يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴿۳۹﴾

خدا هر چه را بخواهد، محو مى کند و هر چه را بخواهد، اثبات مى کند و در نزد او امّ الکتاب است. ﴿۳۹﴾

وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ﴿۴۰﴾

و اگر بعضى از آنچه را که به آنها وعده داده ایم، به تو نشان بدهیم یا تو را بمیرانیم، پس جز این نیست که بر تو ابلاغ رسالت و بر ما حساب آنها است. ﴿۴۰﴾

«از اطراف زمین کم می شود»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۴۱﴾

و آیا ندیده اند که قطعا ما به سراغ زمین مى آییم، از اطراف آن کم مى کنیم؟. و خدا حکم مى کند و کسى از حکم او جلوگیرى نمى کند و او سریع الحساب است. ﴿۴۱﴾

وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۴۲﴾‏

و قطعا قبل از اینها کسانى بودند که نقشه هاى پنهانى مى کشیدند، ولى تمام نقشه هاى پنهانى مال خدا است. آنچه را که هر کس کسب مى کند، خدا مى داند و زود است که کفّار بدانند براى چه کسى عاقبت، خانه آخرت خواهد بود. ﴿۴۲﴾

«حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام دارای علم کتاب است»

وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴿۴۳﴾

و کسانى که کافر شده اند، مى گویند: تو فرستاده خدا نیستى. بگو: بین من و بین شما شهادت خدا و کسى که در نزد او علم کتاب است، کافى است. ﴿۴۳﴾

سوره مبارکه ابراهیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿۱﴾

«الر» این کتابى است که به تو نازل نموده ایم تا مردم را از ظلمات خارج کنى و به سوى نور به اذن پروردگارشان به طرف راه خداى عزیز حمید ببرى. ﴿۱﴾

اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَوَيْلٌ لِلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۲﴾

خدا آن کسى است که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال او است و واى بر کفّار به خاطر عذابى شدیدى (که در انتظار آنها است.) ﴿۲﴾

«گناهِ بستنِ راه خدای تعالی»

الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿۳﴾

کسانى که زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى دهند و راه خدا را مى بندند و مى خواهند آن را کج معرّفى کنند، آنها در گمراهى کاملى مى باشند. ﴿۳﴾

«پیامبران به زبان قومشان مبعوث شده اند»

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۴﴾

و ما پیامبرى را نفرستادیم، مگر با زبان قومش، براى آنکه (حقایق را) براى آنها بیان کند. پس خدا گمراه مى کند کسى را که بخواهد و هدایت مى کند کسى را که بخواهد. و او عزیز حکیمى است. ﴿۴﴾

«قسمت دیگری از قضیه حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴿۵﴾‏

و قطعا ما موسى را با نشانه هاى خودمان فرستادیم، به اینکه قومت را از ظلمات به سوى نور بیرون بیاور و آنها را به روزهاى خدا یادآورى کن. قطعا در آن براى هر صبرکننده شکرگزارى نشانه هائى خواهد بود. ﴿۵﴾

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۶﴾

و وقتى که موسى به قومش گفت: یاد بیاورید نعمت خدا را که بر شما بود، آن وقتى که شما را از آل فرعون که به بدترین عذاب شما را مبتلا مى کردند و پسرانتان را ذبح مى نمودند و زنهایتان را زنده نگه مى داشتند، نجات داد. و در آن براى شما از طرف پروردگارتان امتحان عظیمى بود. ﴿۶﴾

«شکر نعمت بر نعمت می افزاید»

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ﴿۷﴾

و زمانى که پروردگارتان اعلام کرد که اگر شکر کنید، حتما نعمتتان را زیاد مى کنم و اگر کفران کنید، قطعا عذاب من بسیار سخت است. ﴿۷﴾

برداشت از آیات ۷ ـ ۶

شکر نعمت

سالک الی اللّه باید همیشه به یاد نعمت های الهی باشد و بداند که اگر خدای تعالی را شکر کند، نعمتش زیاد می شود و اگر کفران کند، عذاب الهی برای او سخت خواهد بود.

وَقَالَ مُوسَى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿۸﴾

و موسى گفت: اگر شما و همه کسانى که در روى زمین هستند کافر شوید، قطعا خدا بى نیاز ستوده اى است. ﴿۸﴾

أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ ﴿۹﴾

آیا خبر کسانى که قبل از شما مانند قوم نوح و عاد و ثمود و کسانى که بعد از آنها بوده اند، به شما نرسیده که جز خدا کسى عالِم بر (حال) آنها نیست؟ پیامبرانشان نشانه هایى براى آنها آوردند. پس آنها دستهایشان را به دهانشان گرفتند و گفتند: قطعا ما به آنچه شما با آن فرستاده شده اید، کافریم و ما درباره آنچه شما ما را به طرف آن مى خوانید، در شکیم (و درباره آنها تردید داریم). ﴿۹﴾

«درباره خدای تعالی شکی نیست»

قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۱۰﴾‏

پیامبران آنها گفتند: آیا در خدا شکى هست؟ خدائى که ایجادکننده آسمانها و زمین است، شما را مى خواند براى آنکه گناهانتان را ببخشد و تا زمان مقرّرى، شما را باقى بگذارد. گفتند: شما جز بشرى مثل ما چیزى نیستید. مى خواهید ما را از آنچه پدرانمان مى پرستیدند مانع شوید. پس براى ما دلیل و معجزه آشکارى بیاورید. ﴿۱۰﴾

«توکل بر خدای تعالی»

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۱﴾

پیامبرانشان به آنها گفتند: درست است که ما جز بشرى مثل شما نیستیم، ولى خدا بر کسى از بندگانش که بخواهد منّت مى گذارد و بر ما نیست که براى شما معجزه اى مگر به اذن پروردگار بیاوریم. و مؤمنین باید بر خدا توکل کنند. ﴿۱۱﴾

وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿۱۲﴾

و براى ما (شایسته) نیست بر خدا توکل نکنیم و قطعا خدا ما را به راههایمان هدایت کرده. و بر اذیتهایى که شما بر ما وارد مى کنید، حتما صبر خواهیم کرد و باید توکل کنندگان بر خدا توکل کنند. ﴿۱۲﴾

برداشت از آیه ۱۲

توکل

یکی از صفاتی که باید سالک الی اللّه در خود ایجاد کند توکل است، توکل به معنی وکیل قرار دادن کسی است که کاری را که او نمی تواند انجام دهد دیگری بتواند انجام دهد. این روحیه اگر در کسی به وجود آمد، طبعاً به خدای تعالی هم به طریق اولی توکل می کند.

«هلاکت ظالمین»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ ﴿۱۳﴾

و کسانى که کافر شدند، به پیامبرانشان گفتند: ما حتما شما را از سرزمینمان بیرون مى کنیم یا آنکه شما باید به آئین ما برگردید. پس پروردگارشان به آنها وحى کرد که ما حتما ظالمین را هلاک خواهیم نمود. ﴿۱۳﴾

وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ ﴿۱۴﴾

و حتما شما را بعد از آنها، در آن سرزمین ساکن خواهیم کرد. آن براى کسى است که از موقعیت من بترسد و از وعده عذاب من بیمناک باشد. ﴿۱۴﴾

«هر جبّار سرکشی به جهنّم می رود»

وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ ﴿۱۵﴾

و آنها طلب فتح نمودند و هر جبّارِ سرکشى نابود شد. ﴿۱۵﴾

مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِيدٍ ﴿۱۶﴾

پشت سر او جهنّم است و از آب گندیده اى به او نوشانیده مى شود. ﴿۱۶﴾

يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ ﴿۱۷﴾

جرعه جرعه آن را مى آشامد و حال آنکه به میل خود حاضر نیست آن را بخورد و مرگ از هر جا به سوى او مى آید و او نمى میرد و پس از آن عذاب سختى خواهد بود. ﴿۱۷﴾

«مَثَلی برای اعمال کفّار»

مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿۱۸﴾

مَثَل کسانى که به پروردگارشان کافر شده اند، اعمالشان مانند خاکسترى است که در برابر باد تندى در روز طوفانى قرار بگیرد. قادر نیستند از آنچه انجام داده اند، چیزى بدست آورند. آن همان گمراهى کامل است. ﴿۱۸﴾

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ ﴿۱۹﴾

آیا ندیدى که قطعا خدا آسمانها و زمین را به حقّ خلق کرده؟ اگر بخواهد همه شما را از بین مى برد و خلق جدیدى مى آورد. ﴿۱۹﴾

وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ ﴿۲۰﴾

و آن بر خدا سخت نیست. ﴿۲۰﴾

«برای کفّار گمراه کننده، راه گریزی نیست»

وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ ﴿۲۱﴾

و همه آنها در مقابل خدا ظاهر مى گردند. پس افراد ضعیف به کسانى که خود را بزرگ مى دانستند، مى گویند: قطعا ما تابع شما بودیم. پس آیا شما مى توانید چیزى از عذاب خدا را از ما دور کنید؟ مى گویند: اگر خدا ما را هدایت مى کرد، ما هم شما را هدایت مى کردیم. چه جزع کنیم و چه صبر نمائیم، براى ما فرقى نمى کند و براى ما راه گریزى نیست. ﴿۲۱﴾

«گفتار شیطان در قیامت»

وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۲﴾

و زمانى که کار به پایان مى رسد، شیطان مى گوید: قطعا خدا به شما وعده حقّى داد و من به شما وعده دادم، پس تخلّف کردم و براى من بر شما تسلّطى نبود، جز اینکه شما را خواندم و شما مرا اجابت کردید. پس مرا ملامت نکنید و خودتان را ملامت کنید. من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید. قطعا من کافرم به آنچه از قبل مرا شریک قرار دادید. قطعا براى ظالمین عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ ـ ۲۱

وعده های شیطان

سالک الی اللّه نباید به غیر خدا متکی باشد. زیرا اگر این تکیه گاه ظاهراً در دنیا مفید باشد در آخرت از آن نمی تواند استفاده کند. حتّی شیطان در روز قیامت می گوید: خدای تعالی همه وعده هایش حق و راست بود ولی من همه را تخلف می کردم و شما گوش به حرف من دادید ولی تحت فرمان خدای تعالی نبودید. پس خودتان را سرزنش کنید. من هم نمی توانم امروز برای شما کاری بکنم و بدانید برای ظالمین عذاب دردناکی خواهد بود.

«سلام بر اهل بهشت»

وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ ﴿۲۳﴾

و کسانى را که ایمان آورده اند و عمل صالح نموده اند، وارد بهشتهائى مى کنند که از زیر درختان آن نهرها جارى است. همیشه به اذن پروردگارشان در آن هستند و خوشآمدگویى آنها در آن بهشت، سلام است. ﴿۲۳﴾

«کلمه طیبه، مانند شجره طیبه است»

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ ﴿۲۴﴾

آیا ندیدى که چگونه خدا کلمه طیبه اى را مانند درخت پاک و پاکیزه اى که اصل آن (در اعماق زمین) ثابت است و شاخه آن در آسمان است، مَثَل مى زند؟ ﴿۲۴﴾

تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۲۵﴾

در همه وقت خوردنى اش را (از میوه ها) به اذن پروردگارش مى دهد و خدا مَثَلها را براى مردم مى زند، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۲۵﴾

«مثل کلمه خبیثه، مانند درخت خبیثه است»

وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ﴿۲۶﴾

و مَثَل کلمه خبیثه مانند درخت خبیثه اى که از روى زمین بیرون آمده که براى آن قرارى نیست، مى باشد. ﴿۲۶﴾

يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ﴿۲۷﴾

خدا کسانى را که ایمان آورده اند، به گفتار ثابت در زندگانى دنیا و در آخرت، ثابت نگه مى دارد و خدا ستمگران را گمراه مى کند. و آنچه را خدا بخواهد، انجام مى دهد. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۷ ـ ۲۴

معاشرت با خوبان

سالک الی اللّه باید بداند افرادی که تزکیه نفس شده اند و روح و دلشان پاک است، همیشه و در هر حال مردم از آنها فایده علمی و معنوی می برند و کلام و اعمالشان برای دیگران درس و هدایت است. ولی آنهایی که باطنشان پلید است و تزکیه نفس نکرده اند، علاوه بر آنکه خودشان استقرار و ارزشی ندارند، مردم را گمراه می کنند و خدای تعالی هم این ستمگران را به حال خود وا می گذارد.

«رهبری کفّار»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ﴿۲۸﴾

آیا ندیدى کسانى را که نعمت خدا را به کفرى تبدیل کردند و قوم خود را به خانه نابودى کشاندند؟ ﴿۲۸﴾

جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۲۹﴾

به جهنّم که وارد آن مى شوند و بد قرارگاهى است. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ ـ ۲۸

کفران نعمت

سالک الی اللّه باید خودش و دوستانش را از کفران نعمت الهی نگه دارد. زیرا اگر این چنین نکند و کفر بورزد، خدای تعالی او را به جهنّم می برد.

وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ ﴿۳۰﴾

و براى خدا مانندهایى قرار دادند، به خاطر آنکه مردم را از راه خدا گمراه کنند. بگو: (فعلاً) لذّت ببرید. پس قطعا عاقبت کار شما به طرف آتش است. ﴿۳۰﴾

«دستور اقامه نماز و انفاق»

قُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ ﴿۳۱﴾

به بندگانم که ایمان آورده اند، بگو: اقامه نماز کنند و از آنچه روزى به آنها داده ایم، مخفى و علنى انفاق کنند، قبل از آنکه روزى بیاید که نه خرید و فروش و نه دوستى در آن هست. ﴿۳۱﴾

برداشت از آیه ۳۱

زندگی ابدی

سالک الی اللّه باید برای زندگی ابدی خود در دنیا اقامه نماز کند و از آنچه خدا به او عنایت کرده علنی و مخفی انفاق نماید.

«خلقت آسمان و زمین و مسخّر نمودن کشتی»

اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ  ﴿۳۲﴾

خدا کسى است که آسمانها و زمین را خلق کرد و از آسمان آبى نازل فرمود و بوسیله آن از میوه ها روزى براى شما خارج کرد و براى شما کشتى را مسخّر نمود، براى آنکه در دریا به امر خدا حرکت کند و براى شما نهرها را مسخّر فرموده است. ﴿۳۲﴾

«مسخّر نمودن ماه و خورشید»

وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ  ﴿۳۳﴾‏

و براى شما خورشید و ماه را که در حرکتند، مسخّر کرد و براى شما شب و روز را مسخّر فرمود. ﴿۳۳﴾

وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ ﴿۳۴﴾

و از هر چه از او درخواست کردید، به شما عنایت فرمود. و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را احصاء نمى توانید بکنید. قطعا انسان بسیار ظالم و کفران کننده است. ﴿۳۴﴾

«جریان حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿۳۵﴾

و زمانى که ابراهیم گفت: پروردگار من، این شهر را امن قرار بده و من و فرزندانم را از اینکه بندگى بتها را بکنیم، دور نگهدار. ﴿۳۵﴾

رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳۶﴾

پروردگار من، قطعا این بتها بسیارى از مردم را گمراه کرده اند. پس کسى که از من پیروى کند، او از من است و کسى که مرا معصیت کند، پس تو قطعا بخشنده مهربانى هستى. ﴿۳۶﴾

رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ﴿۳۷﴾

پروردگار ما، قطعا من بعضى از ذریه ام را به بیابانى که غیر قابل کشت بود، در کنار خانه محترم تو ساکن کردم. پروردگار ما، به خاطر اینکه نماز را برپا دارند. پس دلهاى بعضى از مردم را متوجّه آنان فرما و رزق آنها را از میوه هاى مختلف قرار بده. شاید آنها شکرگزار گردند. ﴿۳۷﴾

«علّت اسکان حضرت ابراهیم علیه السلام ذریه اش را در مکه»

رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ ﴿۳۸﴾

پروردگار ما، قطعا تو مى دانى هر چه را که ما مخفى کنیم و هر چه را که ما علنى انجام دهیم و چیزى بر خدا در زمین و در آسمان مخفى نیست. ﴿۳۸﴾

«تشکر حضرت ابراهیم علیه السلام از خدای تعالی»

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿۳۹﴾

حمد و ستایش براى خدایى است که به من در سنّ پیرى اسماعیل و اسحاق را عطا کرد. قطعا پروردگار من دعا را مى شنود. ﴿۳۹﴾

«دعای حضرت ابراهیم علیه السلام»

رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿۴۰﴾

پروردگار من، مرا برپا کننده نماز قرار بده و نیز از ذریه ام. پروردگار ما و دعایم را قبول فرما. ﴿۴۰﴾

رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ ﴿۴۱﴾

پروردگار ما، مرا و والدین مرا و مؤمنین را روزى که حساب برپا مى شود بیامرز. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیات ۴۱ ـ ۳۵

اقتدا به حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید از راه و روش حضرت ابراهیم علیه السلام پیروی کند. زیرا آن حضرت از زن و فرزندش برای اینکه اقامه نماز شود، خانه خدا رونق بگیرد و برای آنکه ذریه اش شاکر نعمت های پروردگار باشند، گذشت و عادت حضرت ابراهیم علیه السلام این بود که خدا را سپاس می گذاشت و خدای تعالی به او فرزندان صالحی عنایت کرده و دائماً برای خود و ذریه اش دعا می کرد که نمازگزار باشند، برای پدر و مادرش و مؤمنین طلب آمرزش می کرد و همیشه خیر و صلاح مردم را می خواست.

«خدای تعالی از اعمال ستمگران غافل نیست»

وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ ﴿۴۲﴾

و هرگز گمان نکن که خدا غافل است از آنچه ظالمین عمل مى کنند. جز این نیست که خدا مجازات آنها را عقب مى اندازد براى روزى که در آن روز چشمها از حرکت مى ایستد. ﴿۴۲﴾

‏ مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ ﴿۴۳﴾

گردنها را کشیده، سرهایشان را بالا گرفته، پلکهایشان از حرکت باز مانده و دلهایشان (از خواسته ها) خالى گردیده است. ﴿۴۳﴾

«و مردم را از عذاب بترسان»

وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ ﴿۴۴﴾

و بترسان مردم را از روزى که عذاب بر آنها مى آید. پس کسانى که ستمگرند، مى گویند: پروردگار ما، (مجازات) ما را مدّت کوتاهى عقب بیانداز تا دعوت تو را اجابت کنیم و پیامبران را پیروى کنیم. آیا شما نبودید که قبلاً قسم مى خوردید که زوال و فنایى براى شما نخواهد بود؟! ﴿۴۴﴾

وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ ﴿۴۵﴾

و حالا شما در مسکنهاى کسانى که به خودشان ظلم کرده اند، ساکن شده اید و براى شما آشکار شده که ما با آنها چگونه عمل کردیم و براى شما مثالهایى زده ایم. ﴿۴۵﴾

«مکر کفار هر چه قوی باشد نمی تواند کاری بکند»

وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴿۴۶﴾

و قطعا آنها پنهان کارى خود را انجام داده اند و پنهان کارى آنها نزد خدا است و اگر چه مکرشان آنچنان باشد که کوهها را از جا بکند. ﴿۴۶﴾

«خدای تعالی وعده هایش را تخلّف نمی کند»

فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿۴۷﴾

پس هرگز گمان نبر که خدا وعده هایى را که به رسولانش داده است، تخلّف کند. قطعا خدا عزیز صاحب انتقامى است. ﴿۴۷﴾

«تغییرات در زمین و آسمانها»

يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ﴿۴۸﴾

روزى که زمین به غیر از این زمین و آسمانها (به آسمانهاى دیگر) تبدیل شوند و در مقابل خداى واحد قهّار آشکار گردند. ﴿۴۸﴾

«عذاب گناه کاران در قیامت»

وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ﴿۴۹﴾

و گنهکاران را در آن روز در غُلها و زنجیرها خواهى دید. ﴿۴۹﴾

سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ ﴿۵۰﴾

لباسهایشان از مادّه بدبوى قابل اشتعال است و صورتهایشان را آتش فرا مى گیرد. ﴿۵۰﴾

لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۵۱﴾

به خاطر اینکه خدا جزا بدهد هر کسى را به آنچه کرده است. قطعا خدا سریع الحساب است. ﴿۵۱﴾

هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۵۲﴾

این مطالب ابلاغى است از براى مردم، تا (همه) بوسیله آن ترسانده شوند و بدانند جز این نیست که او خداى واحدى است و براى اینکه صاحبان مغز متذکر شوند. ﴿۵۲﴾