جزء ۱۹

«چرا فرشتگان بر مردم نازل نشدند؟»

وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿۲۱﴾ 

و کسانى که امید دیدار ما را ندارند، مى گویند: چرا بر ما ملائکه نازل نشد یا چرا پروردگارمان را نمى بینیم؟ آنها در نفس خود قطعا تکبّر کردند و طغیان بزرگى نمودند. ﴿۲۱﴾

برداشت از آیه ۲۱

لقاء پروردگار

سالک الی اللّه باید لقاء و دیدار خدا منظور و هدف او باشد نه این که تکبّر کند و سرکشی نماید.

يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۲۲﴾ 

روزى که ملائکه را مى بینند، براى مجرمین در آن روز بشارتى نخواهد بود و مى گویند: (شما از بهشت) ممنوعید، ممنوع. ﴿۲۲﴾

«اعمال کفّار از بین می رود»

وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ﴿۲۳﴾ 

و ما متوجّه به عملى که آنها کرده اند مى شویم، پس تمام عملشان را همچون ذرّات در هوا نابود مى کنیم. ﴿۲۳﴾

«بهشتیها جای خوبی دارند»

أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا ﴿۲۴﴾ 

در آن روز بهشتیها بهترین جایگاه و نیکوترین استراحتگاه را دارند. ﴿۲۴﴾

وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا ﴿۲۵﴾ 

و روزى که آسمان با ابرى که دارد، شکافته مى شود و ملائکه نازل مى گردند. ﴿۲۵﴾

«سختی روز قیامت»

اَلْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا ﴿۲۶﴾ 

آن روز سلطنت، حقِّ (خداى) بخشنده است. و روزى است که بر کافران بسیار سخت است. ﴿۲۶﴾

«روز حسرت ستمگران»

وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿۲۷﴾ 

و روزى که ستمگر دست خود را (با دندان) مى جود، مى گوید: اى کاش راهى را با پیغمبر اتّخاذ مى کردم. ﴿۲۷﴾

يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿۲۸﴾ 

اى واى، کاش من فلانى را براى خود دوست انتخاب نمى کردم. ﴿۲۸﴾

لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا ﴿۲۹﴾ 

قطعا مرا از (حقایق قرآن) بعد از آن که قرآن براى من آمده بود، گمراه کرد و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است. ﴿۲۹﴾

«شکایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿۳۰﴾ 

و پیامبر گفت: اى پروردگار من، قطعا قوم من این قرآن را تنها گذاشتند. ﴿۳۰﴾

برداشت از آیات ۳۰ – ۲۷

معاشرت

سالک الی اللّه باید با افراد منحرف و کسانی که از قرآن و اهل بیت علیهم السلام روگردانند و قرآن را کنار گذاشته و به سخنان منحرفین توجّه می کنند معاشرت نکند زیرا در این صورت جزء ظالمین محسوب شده و روز قیامت بسیار تأسف می خورد.

«هر پیامبری دشمنی از گناهکاران دارد»

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا ﴿۳۱﴾ 

و این گونه براى هر پیامبرى از مجرمین دشمنى قرار دادیم، و براى تو همین کفایت مى کند که پروردگارت راهنما و یاور تو است. ﴿۳۱﴾

«چرا قرآن یک جا نازل نشد؟»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ﴿۳۲﴾‏

و کسانى که کافر شدند، مى گویند: چرا قرآن بر پیامبر یک دفعه نازل نشد؟ این براى آن است که قلب تو را بوسیله قرآن ثابت نگه داریم و آن را تدریجا بر تو بخوانیم. ﴿۳۲﴾

وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ﴿۳۳﴾ 

و آنها براى تو مثلى نمى آورند، مگر آنکه حقّش را و تفسیر بهترش را ما براى تو آورده ایم. ﴿۳۳﴾

«اهل جهنّم»

اَلَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۳۴﴾ 

کسانى که بر صورتهایشان به طرف جهنّم محشور مى شوند، آنها بدترین محل (زندگى) را دارند و گمراه ترین مردم اند. ﴿۳۴﴾

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا ﴿۳۵﴾ 

و قطعا ما به موسى کتاب دادیم و با او برادرش هارون را به عنوان وزیر قرار دادیم. ﴿۳۵﴾

فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا ﴿۳۶﴾ 

پس گفتیم: به طرف مردمى که آیات ما را تکذیب کرده اند بروید. پس ما آنها را به شدت درهم کوبیدیم. ﴿۳۶﴾

«قضیه ای از حضرت نوح علیه السلام»

وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۳۷﴾ 

و وقتى که قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند، غرقشان نمودیم و براى مردم آنها را نشانه اى قرار دادیم و براى ستمگران عذاب دردناکى آماده کرده ایم. ﴿۳۷﴾

«قضیه ای از عاد و ثمود»

وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا ﴿۳۸﴾ 

و عاد و ثمود و اصحاب رس [۱] و اقوام بسیار دیگری که بین اینها بودند، (از بین بردیم). ﴿۳۸﴾

[۱]  ــ مردمى که درخت صنوبر را مى پرستیدند.

وَكُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَكُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِيرًا ﴿۳۹﴾ 

و براى همه آنها مثلهایى زدیم و همه آنها را به شدت نابود کردیم.﴿۳۹﴾

«قریه ای که بر او باران بدی نازل شد»

وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا ﴿۴۰﴾ 

و قطعا بر قریه اى که باران بدى بر آنها باریده بود، عبور کردند. آیا پس آنها آن را نمى دیدند؟ بلکه اینها انتظار روز رستاخیز را نداشتند. ﴿۴۰﴾

«استهزاء پیامبر صلی الله علیه و آله»

وَإِذَا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا ﴿۴۱﴾ 

و وقتى که تو را مى بینند، جز به باد استهزاء تو را نمى گیرند. آیا همین است کسى که خدا او را به عنوان پیامبر مبعوث کرده است؟ ﴿۴۱﴾

إِنْ كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَنْ صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۴۲﴾ 

اگر ما در پرستش خدایانمان استقامت نمى کردیم، نزدیک بود ما را گمراه کند و به زودى مى دانند وقتى که عذاب پروردگار را ببینند، چه کسى گمراهتر است. ﴿۴۲﴾

أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا ﴿۴۳﴾‏

آیا دیدى کسى را که هواى نفس خود را خداى خود قرار داده است؟ آیا پس تو مى توانى وکیل او باشى؟ ﴿۴۳﴾

«گاهی انسان بدتر از حیوانات است»

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۴۴﴾ 

یا گمان کرده اى که اکثر اینها شنوا هستند یا عقل خود را به کار مى اندازند. اینها جز مانند چهارپایان بلکه گمراهتر از آنها چیزى نیستند. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۳

جهاد با نفس

سالک الی اللّه باید جهاد با هوای نفسش بکند والا رفته رفته خدای او هوای نفسش خواهد شد و از حیوانات در پستی گمراهتر خواهد بود.

«خدای تعالی سایه را به روی زمین پهن می کند»

أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا ﴿۴۵﴾ 

آیا ندیدى که پروردگارت چگونه سایه را روى زمین پهن مى کند؟ و اگر بخواهد آن را ساکن قرار مى دهد. سپس خورشید را بر آن راهنما قرار داده ایم. ﴿۴۵﴾

ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا ﴿۴۶﴾ 

سپس آن را به نرمى به طرف خودمان جمعش مى کنیم. ﴿۴۶﴾

«خدای تعالی خواب را دربرگیرنده قرار داده»

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا ﴿۴۷﴾ 

و خدا کسى است که شب را لباس و خواب را دربرگیرنده و روز را وسیله زندگى براى شما قرار داده است. ﴿۴۷﴾

«خدای تعالی باد را بشارت دهنده قرار داده»

وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا ﴿۴۸﴾ 

و خدا کسى است که باد را جلوى رحمتش بشارت دهنده قرار داده. و از آسمان آب پاک کننده نازل نمودیم. ﴿۴۸﴾

لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا ﴿۴۹﴾

به خاطر اینکه سرزمین مرده اى را زنده کنیم و چهارپایان و انسانهاى بسیارى که خلق کرده ایم، از آن بیاشامانیم. ﴿۴۹﴾

وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا ﴿۵۰﴾ 

و قطعا ما آب را بین مردم به جریان انداختیم تا متذکر شوند. پس اکثر مردم جز کفران، از کار دیگر اِبا مى کنند. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیه ۵۰

نعمت الهی

سالک الی اللّه باید نعمتهای الهی را متذکر شود و کفران نعمت الهی را نکند.

وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيرًا ﴿۵۱﴾ 

و اگر مى خواستیم در هر قریه اى پیامبر بیم دهنده اى مبعوث مى کردیم. ﴿۵۱﴾

فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿۵۲﴾ 

پس کافران را اطاعت نکن و بوسیله قرآن با آنها جهاد بزرگى بنما. ﴿۵۲﴾

«اظهار قدرت پروردگار در دریا»

وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۵۳﴾ 

و آن خدا کسى است که دو دریا را در مجاورت هم قرار داد. این یکى گوارا و شیرین و آن شور و تلخ است و بین این دو فاصله و مانعى که با یکدیگر مخلوط نشوند، قرار داده است. ﴿۵۳﴾

«بدن بشر را از آب خلق فرمود»

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿۵۴﴾

و آن خدا کسى است که از آب، بشرى را خلق فرمود. پس او را نسب و داماد قرار داد و پروردگار تو همیشه توانا بوده است. ﴿۵۴﴾

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا ﴿۵۵﴾‏

و غیر از خدا چیزى که نفع و ضررى براى آنها ندارد، عبادت مى کنند و کافر به پروردگار خود پشت مى کند. ﴿۵۵﴾

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۵۶﴾ 

و ما تو را جز بشارت دهنده و ترساننده نفرستادیم. ﴿۵۶﴾

«اجر رسالت»

قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا ﴿۵۷﴾ 

بگو: من در مقابل رسالتم هیچ مزدى نمى خواهم، مگر کسى که مى خواهد راهى به سوى پروردگارش اتّخاذ کند. ﴿۵۷﴾

وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ﴿۵۸﴾ 

و بر خداى زنده اى که نمى میرد، توکل کن و تسبیح با حمد او را بگو. و همین بس است که او به گناهان بندگان خود آگاه است. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیات ۵۸ – ۵۷

اجر رسالت

سالک الی اللّه باید بداند که اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اجری برای رسالتش به امر پروردگار درخواست کرد برای این بود که مردم راه راست را به سوی خدا پیدا کنند و باید به خدایی که همیشه هست توکل کند و تسبیح و حمد الهی را بگوید و بداند که خدا به گناهان بندگان آگاه است.

«آسمانها و زمین را در شش روز آفرید»

اَلَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا ﴿۵۹﴾ 

خدایى که آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است، در شش روز آفرید. سپس قدرتش بر عرش رحمان مستقر شد. از او سؤال کن که آگاه است. ﴿۵۹﴾

«سجده برای خدا»

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾ 

و زمانى که به آنها گفته شد: براى خداى رحمان سجده کنید، گفتند: و رحمان کیست؟! آیا ما براى کسى که تو به ما فرمان مى دهى، سجده کنیم؟ و نفرتشان زیادتر مى شود. ﴿۶۰﴾

تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا ﴿۶۱﴾ 

پر برکت است کسى که در آسمان مدارها و برجهایى و در آن چراغ روشن و ماه درخشنده اى قرار داد. ﴿۶۱﴾

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا ﴿۶۲﴾ 

و آن خدا کسى است که شب و روز را پشت سر هم براى کسى که مى خواهد به یاد خدا باشد یا کسى که مى خواهد شکرگزار او باشد، قرار داد. ﴿۶۲﴾

«بندگان خدایی که تزکیه نفس کرده اند»

وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿۶۳﴾ 

و بندگان خداى بخشنده کسانى هستند که بى تکبّر و بدون تشریفات به روى زمین راه مى روند و وقتى که نادانها (با حرف)، آنها را مخاطب قرار مى دهند، سلام مى گویند. ﴿۶۳﴾

وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا ﴿۶۴﴾ 

و کسانى هستند که شبها براى پروردگارشان سجده و قیام مى کنند. ﴿۶۴﴾

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا ﴿۶۵﴾ 

و کسانى هستند که مى گویند: پروردگار ما عذاب جهنّم را از ما بردار که قطعا عذاب جهنّم سختِ پر دوامى خواهد بود. ﴿۶۵﴾

إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿۶۶﴾ 

قطعا جهنّم جایگاه و محل اقامت بدی است. ﴿۶۶﴾

وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا ﴿۶۷﴾‏

و کسانى هستند که وقتى انفاق مى کنند، نه اسراف کرده و نه سخت گیرى مى کنند و در بین این دو، راه اعتدال را پیشه خود کرده اند. ﴿۶۷﴾

وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ﴿۶۸﴾ 

و کسانى هستند که خداى دیگرى را با خدا نمى خوانند و کسى را که خدا کشتنش را حرام کرده نمى کشند مگر به حق و زنا نمى کنند. که کسى که چنین کند، مجازات سختى خواهد داشت. ﴿۶۸﴾

يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا ﴿۶۹﴾ 

براى او در روز قیامت عذاب دوچندان مى گردد و همیشه با اهانت در آن عذاب خواهد بود. ﴿۶۹﴾

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۷۰﴾ 

مگر کسى که توبه کند و ایمان بیاورد و کارى که مى کند، عمل صالحى باشد، پس اینها هستند که خدا گناهانشان را به حسنات مبدّل مى کند و خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۷۰﴾

وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ﴿۷۱﴾ 

و کسى که توبه کند و عمل شایسته انجام دهد، پس قطعا او به سوى خدا بازگشت خوبى نموده است. ﴿۷۱﴾

وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا ﴿۷۲﴾ 

و کسانى هستند که به باطل و زور شهادت نمى دهند و زمانى که به بیهودگى برخورد مى کنند، کریمانه از آن مى گذرند. ﴿۷۲﴾

وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ﴿۷۳﴾ 

و کسانى هستند که وقتى آیات پروردگارشان به آنها یادآورى مى شود، در مقابل آن کر و کور فرود نمى آیند. ﴿۷۳﴾

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾ 

و کسانى هستند که مى گویند: پروردگار ما، از همسرانمان و فرزندانمان روشنى چشمى به ما عنایت کن و ما را براى متّقین پیشوا قرار بده. ﴿۷۴﴾

أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﴿۷۵﴾ 

آنها هستند که غرفه هاى بهشت را به خاطر صبرى که کرده اند، جزا داده مى شوند و در آن غرفه ها با تحیت و سلام برخورد مى کنند. ﴿۷۵﴾

خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿۷۶﴾ 

همیشه در آن خواهند بود، چه محل استقرار و جایگاه خوبى است. ﴿۷۶﴾

قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا ﴿۷۷﴾

بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنائى ندارد، پس قطعا شما تکذیب کردید، به زودى (عذاب) ملازم (شما) خواهد بود. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیات ۷۷ – ۶۳

عباد الرحمان

بندگان خدا و کسانی که تزکیه نفس کرده اند صفات زیر به خوبی از آنها مشاهده می شود:

اوّل: در روی زمین بدون تشریفات و بدون تکبّر سهل و ساده راه می روند.

دوّم: وقتی با دشمن و افراد جاهل روبرو می شوند برای آنها جز سلامتی نمی خواهند.

سوّم: در شبها وقتی همه به خواب رفته اند آنها در مقابل پروردگارشان سجده می کنند و یا ایستاده با او حرف می زنند.

چهارم: در مناجاتهایشان بیشتر درباره نجات از عذاب های جهنّم سخن می گویند.

پنجم: آنها وقتی انفاق می کنند دقیقا به قدر نیاز دیگران عمل می کنند و کم و زیادی در انفاقشان وجود ندارد.

ششم: آنها به هیچ قدرتی و هیچ وسیله ای مستقلاً توجّه ندارند و فقط و فقط همه چیز را اصالتا از خدا می خواهند.

هفتم: هیچ کس را بدون آن که مجوزی از جانب خدای تعالی داشته باشند نمی کشند و یا عِرض و حیات او را از دست او نمی گیرند.

هشتم: آنها هیچ گاه زنا نمی کنند زیرا کسی که زنا کند گناه بزرگی کرده و روز قیامت عذابش مضاعف می شود و در آن عذاب همیشه با ذلّت می ماند.

نهم: آنها برای گناهانشان توبه می کنند و اعمالشان را شایسته قرار می دهند که خدای تعالی در این صورت گناهان آنها را به حسنات مبّدل می کند. زیرا خدای تعالی به اینها مهربانی خاصّی دارد و به طور کلی کسی که توبه کند و تزکیه نفس نماید و عمل صالح انجام دهد خدای تعالی توبه اش را قبول می کند.

دهم: آنها هیچ گاه شهادت باطل و به ناحق نمی دهند.

یازدهم: آنها وقتی با گفتار و رفتار بیهوده برخورد می کنند به آنها توّجه نمی نمایند بلکه کریمانه از لغو اعراض می کنند.

دوازدهم: آنها وقتی که آیات الهی را متذکر می شوند با دقّت و چشم باز و گوش باز در مقابل آن سر فرود می آورند.

سیزدهم: آنها در مناجاتشان برای دنیایشان از خدای تعالی می خواهند که همسران و فرزندان خوبی داشته باشند تا روشنایی چشم آنها باشند.

چهاردهم: آنها در مناجاتشان از خدای تعالی می خواهند که مقام امامت و مربّی بودن را برای اهل تقوی پیدا کنند و آنها را در مراحل تقوی به پیش ببرند.

پانزدهم: خدای تعالی توجّه به دعاهای آنها می کند و بندگان خوب خودش را به خاطر تحمّل مشقّاتی که در راه بندگی کشیده اند به غرفه های بهشت وارد می نماید و تحیت و سلام برای آنها می فرستد و همیشه در این بهشت خوب استقرار پیدا می کنند.

سوره مبارکه شعراء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طسم ﴿۱﴾ 

طسم ﴿۱﴾

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ 

این آیات کتاب روشن است. ﴿۲﴾

«پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به خاطر ایمان مردم، خود را در فشار قرار می دهد»

لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾ 

(اى پیامبر) گویا تو مى خواهى جانت را از دست بدهى از این که آنها مؤمن نیستند؟ ﴿۳﴾

إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ﴿۴﴾ 

اگر ما بخواهیم از آسمان بر آنها نشانه اى نازل مى کنیم که گردنهایشان در مقابل آن خاضع گردد. ﴿۴﴾

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ ﴿۵﴾ 

و هیچ یادآورى تازه اى از جانب خداى بخشنده براى آنها نیامد، جز آنکه آنها از آن اعراض کننده بودند. ﴿۵﴾

فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۶﴾ 

پس قطعا تکذیب کردند و به زودى اخبار آنچه را که آنها آن را مسخره مى کردند، به آنها خواهد رسید. ﴿۶﴾

برداشت از آیات ۶ – ۱

استقامت

سالک الی اللّه نباید به خاطر اعراض و غفلت دیگران از دین مقدس اسلام، خود را ناراحت کند و متأثر باشد. بلکه فقط وظیفه او امر به معروف و نهی از منکر است. زیرا اگر آنها لیاقت می داشتند و خدای تعالی را منظور می کردند و رحمانیت خدا که شامل همه مخلوقات می شود را ندیده نمی گرفتند، خدای تعالی همه آنها را هدایت می فرمود و اهل تقوی می شدند.

«انواع گیاهان پر ارزش»

أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ﴿۷﴾ 

آیا آنها به زمین نگاه نمى کنند که چقدر از انواع گیاهان پر قیمت در آن رویانیده ایم؟ ﴿۷﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾ 

قطعا در آن نشانه اى است و(لى) بیشتر آنها مؤمن نیستند. ﴿۸﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۹﴾ 

و قطعا پروردگار تو عزیز مهربانی است. ﴿۹﴾

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰﴾ 

و زمانى که پروردگارت موسى را صدا زد بر اینکه به نزد قوم ستمگر باید بروى. ﴿۱۰﴾

قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا يَتَّقُونَ ﴿۱۱﴾ 

قوم فرعون، آیا (چرا) آنها تقوى ندارند. ﴿۱۱﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ ﴿۱۲﴾

موسى گفت: پروردگار من، من مى ترسم اینکه مرا تکذیب کنند. ﴿۱۲﴾

وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ ﴿۱۳﴾ 

و سینه ام تنگ شود و زبانم گویا نباشد. پس هارون را هم بفرست. ﴿۱۳﴾

وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ ﴿۱۴﴾ 

و از براى آنها بر عهده من گناهى است. پس مى ترسم اینکه مرا بکشند. ﴿۱۴﴾

قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ ﴿۱۵﴾ 

خدا فرمود: هرگز، بروید با نشانه هاى ما. قطعا ما با شمائیم و سخنان شما را مى شنویم. ﴿۱۵﴾

فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶﴾ 

پس به سراغ فرعون بروید، بگوئید: قطعا ما فرستاده پروردگار عالمیانیم. ﴿۱۶﴾

أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۷﴾ 

اینکه بنی اسرائیل را با ما بفرست. ﴿۱۷﴾

قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ ﴿۱۸﴾ 

فرعون گفت: آیا ما تو را در میان خودمان از کودکى تربیت نکردیم و سالهایى از عمرت در میان ما نبودى؟ ﴿۱۸﴾

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۱۹﴾‏

و انجام دادى آن کارى را که انجام دادى و تو از ناسپاسان بودى. ﴿۱۹﴾

قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ ﴿۲۰﴾ 

موسى گفت: من آن کار را انجام دادم و آن وقت من از گمراهان بودم. ﴿۲۰﴾

فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۲۱﴾ 

پس چون من از شما ترسیدم، فرار کردم. پروردگارم حکمت به من عنایت کرد و از پیامبران قرارم داده. ﴿۲۱﴾

وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۲۲﴾ 

و این نعمتى است که منّتش را بر من مى گذارى که بنى اسرائیل را بنده خود قرار داده اى. ﴿۲۲﴾

قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۲۳﴾

فرعون گفت: پروردگار جهانیان چیست؟ ﴿۲۳﴾

قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ ﴿۲۴﴾ 

موسى گفت: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است، اگر اهل یقین هستید. ﴿۲۴﴾

قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿۲۵﴾ 

فرعون به اطرافیانش گفت: آیا نمی شنوید؟ ﴿۲۵﴾

قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۶﴾ 

(موسى ادامه داد و) گفت: پروردگار شما و پروردگار پدران گذشته شما است. ﴿۲۶﴾

قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿۲۷﴾ 

فرعون گفت: قطعا این پیامبر شما که به طرف شما فرستاده شده، دیوانه است. ﴿۲۷﴾

قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲۸﴾ 

(موسى ادامه داد و) گفت: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در بین اینها است، اگر شما عقلتان را به کار بیندازید. ﴿۲۸﴾

قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ ﴿۲۹﴾ 

فرعون گفت: اگر غیر از من خدایى را انتخاب کنى، تو را از زندانیان قرار مى دهم. ﴿۲۹﴾

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ ﴿۳۰﴾ 

موسی گفت: حتّی اگر نشانه واضحی برای تو بیاورم؟ ﴿۳۰﴾

قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۳۱﴾ 

فرعون گفت: آن را بیاور، اگر از راستگویانی. ﴿۳۱﴾

فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ ﴿۳۲﴾ 

موسی عصایش را انداخت. ناگهان اژدهای آشکاری گردید. ﴿۳۲﴾

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ ﴿۳۳﴾ 

و دستش را بیرون آورد. پس ناگهان برای بینندگان سفید و روشن گردید. ﴿۳۳﴾

قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿۳۴﴾ 

فرعون به بزرگانى که در اطرافش بودند، گفت: قطعا این ساحر دانایى است. ﴿۳۴﴾

يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿۳۵﴾ 

مى خواهد شما را از سرزمینتان با سحرش خارج کند. پس چه دستور مى دهید؟ ﴿۳۵﴾

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۳۶﴾ 

گفتند: او و برادرش را مهلت بده و جمع کنندگان را در شهرها بفرست. ﴿۳۶﴾

يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ ﴿۳۷﴾

تا همه ساحران دانا را نزد تو بیاورند. ﴿۳۷﴾

فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۳۸﴾ 

بالاخره ساحران برای میعادگاه روز معینی جمع آوری شدند. ﴿۳۸﴾

وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ ﴿۳۹﴾‏

و به مردم گفته شد: آیا شما هم در آن میعادگاه اجتماع می کنید؟ ﴿۳۹﴾

لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿۴۰﴾ 

که اگر ساحران غلبه کردند، شاید ما آنها را تأیید و پیروی کنیم. ﴿۴۰﴾

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ﴿۴۱﴾ 

پس وقتى که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: اگر ما (بر آنها) غالب بودیم، آیا براى ما اجرى خواهد بود؟ ﴿۴۱﴾

قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۲﴾ 

فرعون گفت: بله و قطعا شما در آن وقت از مقرّبین خواهید بود. ﴿۴۲﴾

قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿۴۳﴾ 

موسی به ساحران گفت: بیندازید آنچه را که می خواهید بیندازید. ﴿۴۳﴾

فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾ 

آنها ریسمانها و عصاهاى خود را انداختند و گفتند: به عزّت فرعون قسم که قطعا ما غلبه مى کنیم.﴿۴۴﴾

فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿۴۵﴾ 

موسى عصایش را انداخت. ناگهان تمام آنچه را که آنها انداخته بودند و دروغ بود، بلعید. ﴿۴۵﴾

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿۴۶﴾ 

پس همه ساحران به سجده افتادند. ﴿۴۶﴾

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾ 

گفتند: ایمان آوردیم به پروردگار عالمیان. ﴿۴۷﴾

رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۴۸﴾ 

پروردگار موسی و هارون. ﴿۴۸﴾

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۹﴾ 

فرعون گفت: شما قبل از آنکه من اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ قطعا او بزرگ شما بوده که سحر را به شما تعلیم داده است، پس به زودى خواهید فهمید. از چپ و راست، دست و پاى شما را قطع مى کنم و همه شما را به دار مى زنم. ﴿۴۹﴾

قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿۵۰﴾ 

گفتند: مشکلی نیست. قطعا ما به طرف پروردگارمان بر می گردیم. ﴿۵۰﴾

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۱﴾ 

ما طمع داریم اینکه پروردگارمان، خطاهای ما را ببخشد و اینکه اوّل مؤمن باشیم. ﴿۵۱﴾

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ ﴿۵۲﴾ 

و ما وحى کردیم به موسى اینکه بندگان مرا شبانه حرکت بده که شما مورد تعقیب هستید. ﴿۵۲﴾

فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۵۳﴾ 

فرعون، مأمورین خود را در شهرها فرستاد. ﴿۵۳﴾

إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ ﴿۵۴﴾ 

که قطعا آن گروه (بنى اسرائیل) جمعیت کمى هستند. ﴿۵۴﴾

وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ﴿۵۵﴾ 

و قطعا آنها ما را وادار به غیظ و غضب کرده اند. ﴿۵۵﴾

وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ ﴿۵۶﴾ 

و قطعا ما همه مان جنگجو هستیم. ﴿۵۶﴾

فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۵۷﴾ 

پس ما آنها (فرعونیان) را از باغها و چشمه ها. ﴿۵۷﴾

وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ﴿۵۸﴾ 

و از گنجها و قصرهای خوب بیرونشان کردیم. ﴿۵۸﴾

كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۵۹﴾ 

این چنین بود و ما بنی اسرائیل را وارث آنها نمودیم. ﴿۵۹﴾

فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ ﴿۶۰﴾‏

پس موقع طلوع آفتاب بنى اسرائیل را تعقیب کردند. ﴿۶۰﴾

فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ ﴿۶۱﴾ 

وقتى آن دو دسته یکدیگر را دیدند، اصحاب موسى گفتند: قطعا ما به دست فرعونیان افتادیم. ﴿۶۱﴾

قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿۶۲﴾ 

موسى گفت: هرگز. قطعا خدا با من است. پروردگار من به زودى مرا راهنمائى خواهد کرد. ﴿۶۲﴾

فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ ﴿۶۳﴾ 

پس ما به موسى وحى کردیم که با عصایت به دریا بزن. پس دریا از هم جدا شد و هر بخشى از دریا مانند کوه بزرگى (دو طرف) قرار گرفت. ﴿۶۳﴾

وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ ﴿۶۴﴾ 

و آنجا (دو لشگر را) با یکدیگر نزدیک (دریا) کردیم. ﴿۶۴﴾

وَأَنْجَيْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ ﴿۶۵﴾ 

و موسی و کسی که با او بود همه شان را نجات دادیم. ﴿۶۵﴾

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿۶۶﴾ 

سپس آن دسته دیگر را غرق نمودیم. ﴿۶۶﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۶۷﴾ 

قطعا در آن نشانه ای بود ولی اکثر آنها ایمان نیاوردند. ﴿۶۷﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۶۸﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان خدای عزیز مهربان است. ﴿۶۸﴾

«قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾ 

و برای آنها قضیه حضرت ابراهیم را تلاوت کن. ﴿۶۹﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۷۰﴾ 

وقتی که به پدر و قومش گفت: چه چیز را می پرستید؟ ﴿۷۰﴾

قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ ﴿۷۱﴾ 

گفتند: بتها را می پرستیم و همیشه زیر سایه آنها بوده و هستیم. ﴿۷۱﴾

قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿۷۲﴾ 

ابراهیم گفت: آیا وقتی که آنها را می خوانید، می شنوند؟ ﴿۷۲﴾

أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ ﴿۷۳﴾ 

یا برای شما نفع و ضرری دارند؟ ﴿۷۳﴾

قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۷۴﴾ 

گفتند: بلکه ما پدرانمان را این گونه یافته ایم که این کار را می کرده اند. ﴿۷۴﴾

قَالَ أَفَرَأَيْتُمْ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿۷۵﴾ 

ابراهیم گفت: آیا می فهمید که چه چیز را می پرستید؟ ﴿۷۵﴾

أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿۷۶﴾ 

شما و پدران گذشته تان. ﴿۷۶﴾

فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۷﴾ 

پس قطعا آنها غیر از پروردگار جهانیان، همه دشمنان منند. ﴿۷۷﴾

اَلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ ﴿۷۸﴾ 

آن خدائی که مرا خلق کرد، پس او هدایتم می کند. ﴿۷۸﴾

وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ ﴿۷۹﴾ 

و کسی که او به من طعام می دهد و به من آب می دهد. ﴿۷۹﴾

وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ ﴿۸۰﴾ 

و وقتی که مریض شدم، او شفایم می دهد. ﴿۸۰﴾

وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ ﴿۸۱﴾ 

و کسی که مرا می میراند، سپس زنده ام می کند. ﴿۸۱﴾

وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ ﴿۸۲﴾ 

و کسی که طمع دارم اینکه گناهانم را روز جزا ببخشد. ﴿۸۲﴾

رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۸۳﴾‏

پروردگار من، به من حکمت عنایت کن و مرا به صالحین ملحق بفرما. ﴿۸۳﴾

وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ ﴿۸۴﴾ 

و برای من در میان دیگران زبان صادقی قرار بده. ﴿۸۴﴾

وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ ﴿۸۵﴾ 

و از وارثین بهشت پر نعمت قرارم بده. ﴿۸۵﴾

وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ ﴿۸۶﴾

و پدرم را بیامرز، زیرا قطعا او از گمراهان است. ﴿۸۶﴾

وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ ﴿۸۷﴾ 

و در روزی که همه مبعوث می شوند، مرا رسوا نکن. ﴿۸۷﴾

يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿۸۸﴾ 

روزی که مال و فرزندان برای انسان مفید نمی باشد. ﴿۸۸﴾

إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۹﴾ 

مگر کسی که با قلب سالم به درگاه خدا بیاید. ﴿۸۹﴾

برداشت از آیات ۸۹ – ۶۹

حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام پند بگیرد و به دستورات زیر عمل کند:

اوّل: آن چه را که مورد اطاعت خود قرار می دهد بداند که این لیاقت را آن چیز دارد.

دوّم: نفع و ضرر هر کاری را که می کند بسنجد و اگر برای دنیا و آخرتش مفید است انجام دهد.

سوّم: تنها به خاطر این که کاری رسم است و گذشتگان انجام داده اند آن را انجام ندهد بلکه با توجّه به آنچه مورد پرستش قرار می دهد آن را لایق این کار بداند.

چهارم: جز خدا و راه خدای تعالی و کسانی که از طرف خدا سخن می گویند بقیه را که راههای دیگر و پرستشهای دیگر را به او ارائه می دهند دشمن خود تصوّر کند.

پنجم: بداند خدایی که او را خلق کرده همه موفقیتها را به قلبش الهام می کند و هدایتش می فرماید.

ششم: باید بداند که خدای تعالی روزی او را می دهد آن چنان که همه جانداران عالم را آب و غذا داده است.

هفتم: باید بداند که وقتی خودش با ندانم کاریهایش مریض بدنی و یا روحی می شود خدای تعالی او را با راهنماییهایش شفا می دهد.

هشتم: باید بداند که اگر خدای تعالی او را در این دنیا می میراند حیات ابدی در آخرت به او عطا می فرماید.

نهم: سالک الی اللّه باید طمع به مغفرت خدای تعالی در روز قیامت داشته باشد و از رحمت الهی مأیوس نباشد.

دهم: باید با تزکیه نفس خودش را به اخلاص برساند تا خدای تعالی قلبش را پر از حکمت کند و او را به بندگان شایسته خود ملحق فرماید.

یازدهم: باید از خدای تعالی کمک بخواهد که در بین مردم با صداقت و درستی حرکت کند.

دوازدهم: باید از خدای تعالی بهشت پر نعمت را طلب کند که نهایت همه خوبیها آن می باشد.

سیزدهم: همیشه اقوام و نزدیکانش را باید دعا کند و برای آنها طلب آمرزش کند ولو آن که از گمراهان باشند.

چهاردهم: سالک الی اللّه باید عاقبت بین و دور اندیش باشد و دائما به فکر روز قیامت، روزی که مال و فرزند برای انسان مفید نیست و تنها قلب سالم و روح سالم مفید است، باشد.

«خصوصیات روز قیامت»

وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۹۰﴾ 

و بهشت برای پرهیزکاران نزدیک می گردد. ﴿۹۰﴾

وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ ﴿۹۱﴾ 

و جهنّم برای گمراهان ظاهر می شود. ﴿۹۱﴾

وَقِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿۹۲﴾ 

و به آنها گفته می شود: کجایند آنچه را که شما می پرستید؟ ﴿۹۲﴾

مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنْصُرُونَكُمْ أَوْ يَنْتَصِرُونَ ﴿۹۳﴾ 

غیر از خدا، آیا شما را یاری می کنند یا کسی آنها را یاری می کند؟ ﴿۹۳﴾

فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ ﴿۹۴﴾ 

پس همه آن بتها و گمراهان به دوزخ ریخته می شوند. ﴿۹۴﴾

وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ ﴿۹۵﴾ 

و (با) همه لشگر ابلیس. ﴿۹۵﴾

قَالُوا وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ ﴿۹۶﴾ 

آنها در جهنّم با یکدیگر دشمنی می کنند، می گویند: ﴿۹۶﴾

تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۹۷﴾ 

به خدا قسم که ما در ضلالت واضحی بودیم. ﴿۹۷﴾

إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۹۸﴾ 

آن وقتی که ما شما را با پروردگار جهانیان مساوی می دانستیم. ﴿۹۸﴾

وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ ﴿۹۹﴾ 

و کسی جز گنهکاران ما را گمراه نکردند. ﴿۹۹﴾

فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ ﴿۱۰۰﴾ 

پس برای ما شفاعت کننده ای نخواهد بود. ﴿۱۰۰﴾

وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ ﴿۱۰۱﴾ 

و برای ما دوست صدیقی نیست. ﴿۱۰۱﴾

فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۲﴾ 

پس اگر برای ما بازگشتی بود، ما از مؤمنین بودیم. ﴿۱۰۲﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۳﴾ 

قطعا در آن جریان نشانه ای است و اکثر اینها از مؤمنان نبوده اند. ﴿۱۰۳﴾

برداشت از آیات ۱۰۳ – ۹۰

نجات از جهنّم

سالک الی اللّه برای نجات از جهنّم و گمراهی و رسیدن به کمالات به مسائل زیر توجّه کاملی داشته باشد:

اوّل: باید رعایت تقوی را در مراحل تزکیه نفس بکند تا بتواند با اهل بهشت در بهشت زندگی کند.

دوّم: نباید جزء گمراهان باشد که به جهنّمی که در آن جهنّم همه لشگریان شیطان و بت پرستان در آن هستند خواهد رفت.

سوّم: باید تزکیه نفس کند تا با خوبان محشور شود والّا در جهنّمی که همه با هم اختلاف دارند و با یکدیگر خصومت می کنند، خواهد رفت.

چهارم: باید به طرف کارهایی که او را به گمراهی می کشاند نرود تا در نتیجه به گمراهی شدیدی برسد و از مجرمین محسوب بشود و شفیعی و دوست صدیقی نداشته باشد.

پنجم: همه کارهای خوب و تزکیه نفس را در همین دنیا انجام دهد. زیرا اگر بخواهد در قیامت تزکیه نفس کند به مشکلات زیادی برخورد می کند و آرزوی برگشتن به دنیا را می نماید.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۴﴾ 

و قطعا پروردگار تو، همان او عزیز مهربانی است. ﴿۱۰۴﴾

«قضیه حضرت نوح علیه السلام»

كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۰۵﴾ 

قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۰۵﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۰۶﴾ 

آن وقتی که برادرشان نوح به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۰۶﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۰۷﴾ 

قطعا من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۰۷﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۰۸﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۰۸﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰۹﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز به عهده پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۰۹﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۱۰﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۱۰﴾

قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ ﴿۱۱۱﴾‏

قومش گفتند: آیا ما ایمان به تو بیاوریم، در حالی که افراد رذل از تو پیروی کرده اند؟ ﴿۱۱۱﴾

قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۱۲﴾ 

نوح گفت: من چه علمی به آنچه آنها عمل کرده اند، داشته ام؟ ﴿۱۱۲﴾

برداشت از آیات ۱۱۲ – ۱۰۶

نصایح حضرت نوح علیه السلام

سالک الی اللّه باید از نصایح حضرت نوح علیه السلام که رسول امینی بود استفاده کند:

اوّل: او به قومش فرمود: چرا تقوی ندارید.

دوّم: باید با اطاعت از پیغمبران تقوی را پیشه کند و کارهایش تحت فرماندهی معصومین علیهم السلام باشد.

سوّم: اگر برای دیگران مسائلی را از قبیل راهنمایی آنها و یا هر کاری را که جنبه خدایی دارد انجام داد از مردم اجر و مزدی نخواسته باشد بلکه اجرش را بر عهده خدای تعالی بگذارد.

چهارم: اگر از رهبر معصومی خواست پیروی کند به پیروانش به چشم ظاهر نگاه نکند و ثروت و مکنت آنها را در نظر نگیرد و فقر و تنگدستی آنها او را به گفتن حرف نامربوط وادار ننماید.

إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿۱۱۳﴾ 

حساب آنها جز بر عهده پروردگارم نیست، اگر شما شعور می داشتید. ﴿۱۱۳﴾

وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۴﴾ 

و من مؤمنین را دور نخواهم کرد. ﴿۱۱۴﴾

إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۱۱۵﴾ 

من جز ترساننده آشکاری چیزی نیستم. ﴿۱۱۵﴾

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ ﴿۱۱۶﴾ 

گفتند: اگر بس نکنی ای نوح، سنگسار خواهی شد. ﴿۱۱۶﴾

قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ ﴿۱۱۷﴾

نوح گفت: پروردگار من، قطعا قوم من، مرا تکذیب کردند. ﴿۱۱۷﴾

فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۸﴾ 

پس بین من و بین آنها راهى باز کن و مرا و کسى که از مؤمنین با من است، نجات بده. ﴿۱۱۸﴾

فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۱۱۹﴾

پس ما او را و کسی که با او در کشتی پر جمعیت بود، نجاتش دادیم. ﴿۱۱۹﴾

ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ ﴿۱۲۰﴾ 

سپس بعد از آنها باقی مانده را غرق نمودیم. ﴿۱۲۰﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۲۱﴾ 

قطعا در آن نشانه ای است و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۲۱﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۲۲﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۲۲﴾

«قضیه حضرت هود علیه السلام»

كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۲۳﴾ 

قوم عاد (هم) پیغمبران را تکذیب کردند. ﴿۱۲۳﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۲۴﴾ 

آن وقتی که برادرشان هود به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۲۴﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۲۵﴾ 

من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۲۵﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۲۶﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۲۶﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۲۷﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۲۷﴾

أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ ﴿۱۲۸﴾ 

آیا شما بر هر جای مرتفعی بیهوده نشانه ای می سازید؟ ﴿۱۲۸﴾

وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ ﴿۱۲۹﴾ 

و قصرهای محکمی را برای خود اتّخاذ می کنید، شاید (در دنیا) همیشه بمانید؟ ﴿۱۲۹﴾

وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ ﴿۱۳۰﴾ 

و زمانی که مجازات می کنید، مانند جبّاران مجازات می نمائید. ﴿۱۳۰﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۳۱﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۳۱﴾

وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۳۲﴾ 

و از آن کسى که شما را به آنچه مى دانید مدد کرده است، بپرهیزید. ﴿۱۳۲﴾

أَمَدَّكُمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِينَ ﴿۱۳۳﴾ 

شما را به چهارپایان و فرزندانتان مدد فرمود. ﴿۱۳۳﴾

وَجَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۱۳۴﴾ 

و باغها و چشمه ها. ﴿۱۳۴﴾

إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۳۵﴾ 

قطعا من برای شما عذاب روز بزرگ را می ترسم. ﴿۱۳۵﴾

قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ ﴿۱۳۶﴾‏

آنها گفتند: فرقی برای ما نمی کند، چه تو ما را موعظه کنی یا هرگز از موعظه کنندگان نباشی. ﴿۱۳۶﴾

إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳۷﴾ 

قطعا این جز (همان) افسانه های قبلی ها چیزی نیست. ﴿۱۳۷﴾

وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۱۳۸﴾ 

و ما عذاب نخواهیم شد. ﴿۱۳۸﴾

فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۳۹﴾

آنها هود را تکذیب کردند. پس ما هلاکشان کردیم. قطعا در آن نشانه ای است و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۳۹﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۴۰﴾ 

و قطعا پروردگار تو عزیز مهربان است. ﴿۱۴۰﴾

برداشت از آیات ۱۴۰ – ۱۲۳

قضیه حضرت هود علیه السلام

سالک الی اللّه باید به مطالب زیر عمل کند:

اوّل: نباید بدون تحقیق هر چه را شنید تکذیب کند بخصوص اگر کلام معصومین علیهم السلام و انبیاء علیهم السلام باشد بلکه باید در مرحله اول مطالب انبیاء و پاکان را تحلیل کند و باز هم اگر نفهمید آن را تکذیب نکند.

دوّم: اگر دوستانه و برادر وار کسی او را امر به معروف کرد، با محبت بپذیرد.

سوّم: اگر شخص امینی بخصوص بدون مطالبه اجر و مزد، پیشنهادی به او داد مانند تقوی و بندگی خدا فورا بپذیرد.

چهارم: در زندگی مادی بلند پروازی نکند ونشانه ای از خود در این ارتباط به جای نگذارد.

پنجم: در عین آن که باید ساختمانها و بناها را محکم و ضدّ زلزله بسازد، در دنیا نیت ماندن همیشگی را در سر نداشته باشد.

ششم: اگر کسی را به خاطر اعمال زشتش مجازات خواست بکند مانند جبّارها و طاغوتها، مجازات ننماید.

هفتم: در همه کارها تقوی داشته باشد و بندگی کامل خدای تعالی را بکند.

هشتم: از خدایی که در همه کارها به او کمک کرده است و نعمتهایی از قبیل باغها و چشمه ها و حیوانات و فرزندان به او داده است، بپرهیزد و تقوای او را رعایت کند.

نهم: در شنیدن سخنان موعظه، انعطاف پذیر باشد و خود را به جهل مرکب متّصف ننماید.

دهم: به اعمال بیهوده خود مغرور نشود و فکر نکند که خدای تعالی او را به اعمال زشتش عذاب نمی کند زیرا خدای تعالی به خاطر این که اکثر اینها ایمان واقعی نیاورده اند در عین آن که خدای تعالی رحمت خاصه ای به مؤمنین دارد، این عدّه را هلاک خواهد کرد و به عذابهایی مبتلا خواهد فرمود.

«قضیه حضرت صالح علیه السلام»

كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۴۱﴾ 

قوم ثمود (هم) پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۴۱﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۴۲﴾ 

آن وقتی که برادرشان صالح به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۴۲﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۴۳﴾ 

قطعا من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۴۳﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۴۴﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۴۴﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۴۵﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۴۵﴾

أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ ﴿۱۴۶﴾ 

آیا ﴿فکر می کنید﴾ در کمال امنیت در آنچه اینجا هست، باقی خواهید ماند؟ ﴿۱۴۶﴾

فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۱۴۷﴾ 

در باغها و چشمه ها. ﴿۱۴۷﴾

وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ ﴿۱۴۸﴾

و زراعتها و درخت خرمائی که شکوفه هایش لطیف است. ﴿۱۴۸﴾

وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ ﴿۱۴۹﴾ 

و خانه هائی از کوهها می تراشید، پس به عیش مشغول می گردید. ﴿۱۴۹﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۵۰﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۵۰﴾

وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۱۵۱﴾ 

و دستور اسراف کنندگان را اطاعت نکنید. ﴿۱۵۱﴾

اَلَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿۱۵۲﴾ 

آن کسانی که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند. ﴿۱۵۲﴾

قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿۱۵۳﴾ 

گفتند: جز این نیست که تو جادو شده ای. ﴿۱۵۳﴾

مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۵۴﴾ 

تو جز بشری مثل ما نیستی، پس نشانه ای برای ما بیاور، اگر تو از راستگویانی. ﴿۱۵۴﴾

برداشت از آیات ۱۵۴ – ۱۵۱

قضیه حضرت صالح علیه السلام

سالک الی اللّه باید همیشه به فکر اصلاح جامعه و اصلاح نفس خود باشد و دنبال فساد در روی زمین نرود و باید از انبیاء و اساتید، دلائل علمی و عقلی در مسائل معنوی بخواهد و از آنها معجزه و کرامتی توقّع نداشته باشد تا بدین وسیله بخواهد به حقیقت برسد.

قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۱۵۵﴾ 

گفت: این شتر نشانه است. برای او سهمی از آب و برای شما روز معینی سهمی از آب است. ﴿۱۵۵﴾

وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵۶﴾ 

و با او به بدی برخورد نکنید که عذاب روز بزرگ شما را خواهد گرفت. ﴿۱۵۶﴾

فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ ﴿۱۵۷﴾ 

پس آن ناقه را پی کردند، پس بعد از آن پشیمان گردیدند. ﴿۱۵۷﴾

فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۵۸﴾ 

و عذاب خدا آنها را گرفت. قطعا در آن نشانه ای بود و اکثر اینها مؤمن نبودند. ﴿۱۵۸﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۵۹﴾‏

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۵۹﴾

برداشت از آیات ۱۵۹ – ۱۵۵

ناقه صالح علیه السلام

سالک الی اللّه نباید به خاطر امور مادی دست به جنایتی که خدای تعالی از آن نهی کرده بزند. زیرا در این صورت عذاب الهی او را می گیرد با این که خدای تعالی به سالکین الی اللّه مهربانی خاصّی دارد.

«قضیه حضرت لوط علیه السلام»

كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۶۰﴾ 

قوم لوط (هم) پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۶۰﴾

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۶۱﴾ 

آن وقتی که برادرشان لوط به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۶۱﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۶۲﴾ 

من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۶۲﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿۱۶۳﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۶۳﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶۴﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۶۴﴾

أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶۵﴾ 

آیا شما از میان جهانیان به طرف جنس ذکور می روید؟ ﴿۱۶۵﴾

وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ ﴿۱۶۶﴾ 

و آنچه را پروردگارتان برای شما از همسرانتان خلق کرده، رها می کنید؟ بلکه شما قوم تجاوزگری هستید. ﴿۱۶۶﴾

برداشت از آیات ۱۶۶ – ۱۶۰

قضیه حضرت لوط علیه السلام

سالک الی اللّه باید به دو مسئله مهم که مایه همه کمالات است توجّه داشته باشد:

اوّل: تقوی و دوّم: بندگی کامل انبیائی که از جانب خدای تعالی آمده اند، بخصوص که به خاطر تبلیغاتشان اجر و مزدی از کسی توقعّی ندارند و برای خدا کار می کنند.

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ ﴿۱۶۷﴾ 

گفتند: ای لوط، اگر بس نکنی، از اخراج شدگان خواهی بود. ﴿۱۶۷﴾

قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقَالِينَ ﴿۱۶۸﴾ 

لوط گفت: من دشمن عمل شما هستم. ﴿۱۶۸﴾

رَبِّ نَجِّنِی وَأَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ ﴿۱۶۹﴾ 

پروردگارِ من، مرا و اهلم را از آنچه اینها انجام می دهند، نجات مرحمت فرما. ﴿۱۶۹﴾

فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ﴿۱۷۰﴾ 

پس ما او و همه اهلش را نجات دادیم. ﴿۱۷۰﴾

إِلَّا عَجُوزاً فِی الْغَابِرِینَ ﴿۱۷۱﴾ 

مگر پیرزنی که در میان قوم باقی ماند. ﴿۱۷۱﴾

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿۱۷۲﴾ 

سپس دیگران را هلاک کردیم. ﴿۱۷۲﴾

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۱۷۳﴾ 

پس بر آنها بارانی باراندیم، باران انذارشدگان، بسیار بد بود. ﴿۱۷۳﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۷۴﴾ 

قطعا در آن نشانه ای بود و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۷۴﴾

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۷۵﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۷۵﴾

برداشت از آیات ۱۷۵ – ۱۶۷

جهاد با نفس

سالک الی اللّه باید با نفس خود جهاد کند و آن قدر نفس خود را آزاد نگذارد که برای خواسته نفس به بدترین کارها دست بزند و آن قدر خدا را به غضب بیاورد که خدا او را به عذاب سختی در دنیا و آخرت مبتلا می سازد.

«قضیه حضرت شعیب علیه السلام»

كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۷۶﴾ 

اصحاب ایکه [۱] هم پیامبران را تکذیب کردند. ﴿۱۷۶﴾

[۱]  ــ شهرى بوده است در نزدیکى مدین.

إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۷۷﴾ 

آن وقتی که شعیب به آنها گفت: چرا تقوی ندارید؟ ﴿۱۷۷﴾

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۷۸﴾ 

من برای شما پیامبر امینی هستم. ﴿۱۷۸﴾

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿۱۷۹﴾ 

پس تقوای خدا را داشته باشید و مرا اطاعت کنید. ﴿۱۷۹﴾

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۸۰﴾ 

و من از شما مزدی درخواست نمی کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نمی باشد. ﴿۱۸۰﴾

أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ ﴿۱۸۱﴾ 

پیمانه را کامل کنید و از ضرر زنندگان به دیگران نباشید. ﴿۱۸۱﴾

وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ﴿۱۸۲﴾ 

و با ترازوی درست وزن کنید. ﴿۱۸۲﴾

وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۱۸۳﴾‏

و به مردم چیزهائى که مى دهید، کم ندهید و بى باکانه در زمین فساد ننمائید. ﴿۱۸۳﴾

برداشت از آیات ۱۸۳ – ۱۷۶

قضیه حضرت شعیب علیه السلام

سالک الی اللّه باید به قدری در صراط مستقیم دقیقا حرکت کند که اگر چیزی به دیگری می فروشد کم ندهد و آن قدر هم افراط نکند که ضرر کند بلکه با ترازوی صحیحی جنس را بکشد و به مردم کم فروشی نکند که ممکن است به خاطر این عمل جزء فساد کنندگان در روی زمین باشد.

وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۸۴﴾ 

و تقواى خدائى را که شما و جمعیتهاى قبلى را خلق کرده، داشته باشید. ﴿۱۸۴﴾

قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿۱۸۵﴾ 

گفتند: جز این نیست که تو از سحر شده ها هستى. ﴿۱۸۵﴾

وَمَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَإِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۱۸۶﴾ 

و تو جز بشرى مثل ما نیستى و بلکه ما گمان مى کنیم که تو از دروغگویان باشى. ﴿۱۸۶﴾

فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۸۷﴾ 

پس از آسمان بر سر ما سنگهائى (قطعه هایى) ببار، اگر از راستگویانى. ﴿۱۸۷﴾

قَالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۸۸﴾ 

گفت: پروردگار من داناتر است به آنچه شما می کنید. ﴿۱۸۸﴾

فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۸۹﴾ 

پس او را تکذیب کردند و عذاب روز سایه (ابرى با صاعقه) آنها را گرفت. قطعا آن، عذابِ روز بزرگى بود. ﴿۱۸۹﴾

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۹۰﴾ 

قطعا در آن نشانه اى است و اکثر آنها مؤمن نبودند. ﴿۱۹۰﴾

برداشت از آیات ۱۹۰ – ۱۸۴

تقوای الهی

سالک الی اللّه باید تقوای الهی را در همه کار رعایت کند و به اولیاء خدا و انبیاء جسارت نکند و آنها را مانند سایرین که اکثرا دروغ می گویند نداند که به عذاب بزرگی مبتلا می شود.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۹۱﴾ 

و قطعا پروردگار تو همان عزیز مهربان است. ﴿۱۹۱﴾

«درباره نزول قرآن»

وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۹۲﴾ 

و قطعا قرآن از طرف پروردگار عالمیان نازل شده است. ﴿۱۹۲﴾

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ﴿۱۹۳﴾ 

روح الامین آن را نازل نموده است. ﴿۱۹۳﴾

عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۱۹۴﴾ 

بر قلب تو، تا تو از بیم دهندگان باشی. ﴿۱۹۴﴾

بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ ﴿۱۹۵﴾ 

به زبان عربی آشکاری ﴿نازل نموده﴾. ﴿۱۹۵﴾

وَإِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۹۶﴾ 

و قطعا وصف آن در کتابهای گذشتگان بوده است. ﴿۱۹۶﴾

أَوَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۹۷﴾ 

آیا آن براى آنها نشانه اى نبوده است که علماى بنى اسرائیل آن را مى دانند؟ ﴿۱۹۷﴾

وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ ﴿۱۹۸﴾ 

و اگر ما قرآن را بر بعضى از عجمها نازل مى کردیم. ﴿۱۹۸﴾

فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۹۹﴾ 

پس او آن را بر آنها مى خواند، آنها به او ایمان نمى آوردند. ﴿۱۹۹﴾

كَذَلِكَ سَلَكْنَاهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۲۰۰﴾ 

این چنین قرآن را در دلهاى گنهکاران وارد مى کنیم. ﴿۲۰۰﴾

لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿۲۰۱﴾ 

ولى آنها به (قرآن) ایمان نمى آورند تا عذاب دردناک را ببینند. ﴿۲۰۱﴾

«عذاب ناگهانی»

فَيَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۰۲﴾

پس آن (عذاب) ناگهان به آنها مى رسد و آنها فهمش را ندارند. ﴿۲۰۲﴾

فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ ﴿۲۰۳﴾ 

پس مى گویند: آیا به ما مهلتى داده مى شود؟ ﴿۲۰۳﴾

أَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ ﴿۲۰۴﴾ 

آیا به عذاب ما عجله می کنند؟ ﴿۲۰۴﴾

أَفَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ ﴿۲۰۵﴾ 

آیا مى بینى تو که اگر سالهائى از زندگى بهره مندشان کنیم. ﴿۲۰۵﴾

ثُمَّ جَاءَهُمْ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿۲۰۶﴾‏

سپس آنچه را که وعده داده شده اند برای آنها بیاید. ﴿۲۰۶﴾

مَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يُمَتَّعُونَ ﴿۲۰۷﴾ 

چیزى آنها را از آنچه بهره مند شده اند، بى نیاز نکرد. ﴿۲۰۷﴾

«هیچ جمعیتی هلاک نمی شوند، مگر اینکه پیغمبرانی برای آنها بوده است»

وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ ﴿۲۰۸﴾

و ما هیچ قریه اى را هلاک نکردیم، مگر آنکه براى آنها پیامبران ترساننده اى بوده است. ﴿۲۰۸﴾

ذِكْرَى وَمَا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۲۰۹﴾ 

تا متذکر شوند و ما هرگز ظالم نبودیم. ﴿۲۰۹﴾

«درباره قرآن»

وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ ﴿۲۱۰﴾ 

و شیاطین قرآن را نازل نکرده اند. ﴿۲۱۰﴾

وَمَا يَنْبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ ﴿۲۱۱﴾ 

و این کار برای آنها سزاوار نیست و استطاعتش را هم ندارند. ﴿۲۱۱﴾

إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ﴿۲۱۲﴾ 

قطعا آنها از شنیدن وحی معزولند. ﴿۲۱۲﴾

«دستوراتی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ ﴿۲۱۳﴾ 

هیچ خدای دیگری را با خدا نخوان که تو از عذاب شدگان خواهی بود. ﴿۲۱۳﴾

وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ ﴿۲۱۴﴾

و اقوام نزدیکت را ﴿از آینده بدشان که ممکن است داشته باشند﴾ بترسان. ﴿۲۱۴﴾

وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۱۵﴾ 

و برای مؤمنینی که از تو پیروی می کنند، خفض جناح و تواضع کن. ﴿۲۱۵﴾

فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۲۱۶﴾ 

پس اگر تو را عصیان کردند، بگو: من از آنچه می کنید، بیزارم. ﴿۲۱۶﴾

وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۲۱۷﴾ 

و بر عزیز مهربان توکل کن. ﴿۲۱۷﴾

برداشت از آیات ۲۱۷ – ۲۱۴

هدایت اقوام و نزدیکان

سالک الی اللّه باید در راه هدایت اقوام و نزدیکانش کوشا باشد و در مقابل کسانی که حرف او را گوش می دهند کوچکی کند و توکل بر خدای عزیز مهربان داشته باشد.

الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ ﴿۲۱۸﴾ 

آن کسی که وقتی می ایستی تو را می بیند. ﴿۲۱۸﴾

وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ ﴿۲۱۹﴾ 

و گذشت و گذار تو را در میان سجده کنندگان مشاهده می کند. ﴿۲۱۹﴾

إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۲۲۰﴾

قطعا او شنوای دانائی است. ﴿۲۲۰﴾

هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿۲۲۱﴾ 

آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می شوند؟ ﴿۲۲۱﴾

تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿۲۲۲﴾ 

بر هر تهمت زن گنهکاری نازل می گردند. ﴿۲۲۲﴾

يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ ﴿۲۲۳﴾ 

گوش به شنیدنیها می دهند و اکثر آنها دروغ می گویند. ﴿۲۲۳﴾

وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿۲۲۴﴾ 

و شاعران را گمراهان پیروی می کنند. ﴿۲۲۴﴾

أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ ﴿۲۲۵﴾ 

آیا ندیدى که قطعا آنها در هر وادى، سرگردان فرو مى روند؟ ﴿۲۲۵﴾

وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ ﴿۲۲۶﴾ 

و قطعا آنها آنچه را که می گویند، عمل نمی کنند. ﴿۲۲۶﴾

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ﴿۲۲۷﴾

مگر کسانى که ایمان آورده باشند و اعمال شایسته کرده باشند و یاد خدا را زیاد کرده باشند و بعد از آنکه ظلم به آنها شده باشد، طلب یارى کرده باشند و زود است کسانى که ظلم کرده اند، بدانند که آنها به چگونه بازگشتى بر مى گردند. ﴿۲۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۲۷ – ۲۲۱

اغوای شیطان

سالک الی اللّه باید با خبر باشد که شیطان بر چه افرادی نزول می کند و چه مردمی را بیشتر گول می زند:

اوّل: بر کسی که به دیگران تهمت می زند.

دوّم: بر کسی که به شنیدنی ها گوش می دهد که اکثر شنیدنیها دروغ است.

سوّم: شعرایی که از گمراهان پیروی می کنند و علامتش این است که آنها به هر وادی سرگردانی وارد می شوند.

چهارم: کسانی که به آن چه می گویند عمل نمی کنند و اگر ایمان به خدا و روز قیامت بیاورند و عمل صالح کنند و زیاد به یاد خدا باشند و از خدا در مقابل ظلمی که شیطان و شیطان سیرتان به آنها می کنند، کمک بخواهند، خدا ظالمین را منقلب می کند و خدا به آنها می فهماند که نتیجه ظلمشان چه بوده است.

سوره مبارکه نمل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾

«طس» این آیات قرآن و کتاب روشنگر است. ﴿۱﴾

«صفات مؤمنین»

هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾

هدایت و بشارت برای مؤمنین است. ﴿۲﴾

اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۳﴾

کسانى (مؤمنینى) که نماز را بر پا مى دارند و زکات را مى دهند و به آخرت، آنها یقین دارند.﴿۳﴾

«صفات غیر مؤمنین»

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ ﴿۴﴾

قطعا کسانى که ایمان به آخرت ندارند، اعمالشان را برایشان جلوه داده ایم. پس آنها در سرگردانى فرو رفته اند. ﴿۴﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۵﴾

آنها کسانی هستند که عذاب بدی برای آنها خواهد بود و در آخرت آنها زیانکارترند. ﴿۵﴾

«قرآن از جانب خدای حکیم نازل شده است»

وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ﴿۶﴾

و قطعا قرآن بر تو از جانب حکیم دانائی القاء می شود. ﴿۶﴾

برداشت از آیات ۵ – ۱

ایمان به قرآن

سالک الی اللّه باید آیات قرآن را روشنگر و راهنما و بشارت دهنده برای خود بداند و این اعتقاد حاصل نمی شود مگر با ایمان کامل و یقین به آخرت و اگر این گونه ایمانی برای او پیدا شود طبعا نماز را بر پا می دارد و زکات می دهد. ولی اگر ایمان به آخرت نداشته باشد اعمال بیهوده اش برایش جلوه می کند و در سرگردانی فرو می رود و عذاب بدی در دنیا برای او خواهد بود و در آخرت معلوم می شود که چه ضرری کرده است.

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۷﴾ 

وقتى موسى به اهلش گفت: من آتشى را احساس مى کنم، به زودى از آن خبرى یا گوله آتشى براى شما بیاورم، شاید شما گرم شوید. ﴿۷﴾

فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸﴾ 

پس وقتى موسى نزد آتش آمد، ندا داده شد که مبارک است بر کسى که در آتش است و کسى که اطراف آتش است و منزّه است خدائى که پروردگار عالمیان است. ﴿۸﴾

يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۹﴾

ای موسی، قطعا این است که من خدای عزیز حکیمی هستم. ﴿۹﴾

وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۰﴾

و عصایت را بینداز. پس موسى وقتى به آن نگاه کرد، دید مثل اینکه مارى است که حرکت مى کند. موسى پشت کرد و پشت سرش را هم نگاه نکرد. اى موسى، نترس. قطعا نزد من پیامبران نمى ترسند. ﴿۱۰﴾

إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱﴾

مگر کسى که ظلم کند، سپس بدى را به نیکى تبدیل کند، قطعا من بخشنده مهربانى هستم. ﴿۱۱﴾

وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۱۲﴾

و دستت را در گریبانت داخل کن که با درخشندگىِ سفیدى بدون آنکه ناراحتى داشته باشد، بیرون مى آید. (این) در نُه نشانه اى است که به سوى فرعون و قومش مى روى. قطعا آنها قوم فاسقى مى باشند. ﴿۱۲﴾

فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۱۳﴾

پس وقتى که آیاتِ بینش دهنده ما نزد آنها آمد، گفتند: این سحر آشکارى است. ﴿۱۳﴾

وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴﴾ 

و آن را به خاطر ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل آن را یقین داشتند. پس نگاه کن عاقبت فسادکنندگان چگونه بوده است. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیات ۱۴ – ۷

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قصه حضرت موسی علیه السلام برداشتهای زیر را داشته باشد:

۱ – نسبت به اهل و عیالش مهربان باشد و با کمال جدیت مسائل راحتی آنها را فراهم بیاورد.

۲ – وقتی که با خدای تعالی هم کلام شد همه چیز را فراموش کند و صددرصد متوجه پروردگارش باشد.

۳ – اوامر الهی را اطاعت کند و در این صورت و با توجه به این که در محضر پروردگار است از هیچ چیز نترسد.

۴ – در مقابل دشمنان خدا و فاسقین هر چند او را مسخره کنند و ساحرش بدانند محکم بایستد و از خود هیچ گونه ضعفی نشان ندهد.

۵ – کوشش کند که عاقبت بین باشد و از کارهای بد مردم گذشته عبرت بگیرد و از آن اعمال دوری کند.

«قضیه حضرت داود و سلیمان علیهماالسلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۵﴾

و قطعا به داود و سلیمان علم عنایت کردیم و گفتند: حمد و ستایش مال خدائى است که ما را بر بیشترى از بندگان مؤمنش فضیلت داده است. ﴿۱۵﴾

وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾ 

و سلیمان از داود ارث برد و گفت: اى مردم، سخن گفتن پرندگان به ما تعلیم داده شده است و از هر چیزى به ما (امکاناتى) داده شده است. قطعا این همان فضیلت آشکار است. ﴿۱۶﴾

وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۱۷﴾ 

و براى سلیمان لشگرهایش از جنّ و انس و پرندگان گرد یکدیگر جمع شدند. پس آنها هماهنگ و جمع مى شدند. ﴿۱۷﴾

حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۸﴾ 

تا وقتى که به بیابان مورچگان رسیدند. مورچه اى گفت: اى مورچه ها، به لانه هاى خود بروید، مبادا سلیمان و لشگریانش شما را پایمال کنند، زیرا آنها متوجّه نیستند. ﴿۱۸﴾

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۹﴾ 

پس سلیمان از سخن آن مورچه تبسّم کرد و خندید و گفت: پروردگار من، مرا موفّق کن نعمتى را که به من و بر پدر و مادرم داده اى، شکر کنم و اینکه عمل شایسته اى که تو را راضى کند، انجام دهم و به مهربانى خودت مرا در میان بندگان شایسته ات داخل فرما. ﴿۱۹﴾

وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾

و (سلیمان) فقدان پرنده را جویا شد. پس گفت: مرا چه شده که «هدهد» را نمى بینم؟ یا اینکه از پنهان شدگان است؟ ﴿۲۰﴾

لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾

قطعا او را به عذاب سختى مجازات مى کنم یا او را مى کشم یا باید دلیل واضحى براى من بیاورد. ﴿۲۱﴾

فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾‏

خیلی معطّل نشد که هدهد گفت: من بر چیزی احاطه پیدا کرده ام که تو بر آن احاطه نداری و من از «سبا»[۱] یک خبر یقینی برای تو آورده ام. ﴿۲۲﴾

[۱]  ــ شهر سبا در سرزمین یمن است.

برداشت از آیات ۲۲ – ۱۵

قضیه حضرت سلیمان علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه حضرت سلیمان علیه السلام مسائل زیر را استفاده کرده و عمل کند:

۱ – اگر از جانب پروردگار به خاطر تزکیه نفسش به او علم و حکمتی داده شد حمد و شکر خدا را بکند و از این نعمت قدردانی نماید.

۲ – سالک الی اللّه اگر بندگی خدا را بکند و دوران تزکیه نفس را بگذراند و متصف به صفات الهی بشود قدرت پروردگار پشتوانه او خواهد بود و جن و انس و حتّی پرندگان در خدمت او قرار خواهند گرفت.

۳ – باید قدرت الهی را آن قدر بی نهایت بداند که اگر خدا بخواهد او ارتباط جانداران را با یکدیگر می فهمد و سخنان آنها را درک می کند.

۴ – باید در مقابل تمام این نعمتها شاکر باشد و از خدای تعالی بخواهد که کارهایش مرضی پروردگار باشد و جزء بندگان صالح خدا واقع شود.

۵ – باید بکوشد که در تمام امور خودش و کارمندان و خدمتگذارانش منظم باشند و با قاطعیت با آنها برخورد کند.

۶ – اگر یکی از کارمندان و خدمتگذاران عذر موجّهی در بی نظمی اش داشته از او بپذیرد و او را مورد مؤاخذه قرار ندهد.

«قضیه بلقیس»

إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾

قطعا من زنى را دیدم که بر آنها سلطنت مى کند و از همه چیز به او داده شده بود و براى او تخت بزرگى است. ﴿۲۳﴾

وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۲۴﴾

من او و قومش را این چنین یافتم که براى خورشید، نه براى خدا، سجده مى کنند و شیطان اعمالشان را براى آنها جلوه داده و آنها را از راه بازداشته. پس آنها هدایت نخواهند شد. ﴿۲۴﴾

أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾

چرا براى خدائى که آنچه از پنهانى در آسمان و زمین است خارج مى کند و آنچه را که مخفى مى کنید و آشکار مى سازید مى داند، سجده نمى کنند؟ ﴿۲۵﴾

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۲۶﴾

خدائی که هیچ خدائی جز او که پروردگار عرش عظیمی است، نیست. ﴿۲۶﴾

قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾

سلیمان گفت: به زودی می بینیم که تو راست می گوئی یا از دروغگویانی. ﴿۲۷﴾

اِذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾

این نوشته مرا ببر، پس در میان آنها بینداز، سپس برگرد و نگاه کن ببین چه جوابى براى من برمى گردانند. ﴿۲۸﴾

قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾

(بلقیس) گفت: اى بزرگان، نامه خوبى پیش من افتاده شده است. ﴿۲۹﴾

إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾

آن نامه از سلیمان است و چنین نوشته است: به نام خداوند بخشنده مهربان. ﴿۳۰﴾

أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾ 

اینکه بر من برتری نجویید و به طرف من تسلیم شده، بیایید. ﴿۳۱﴾

قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ ﴿۳۲﴾

(بلقیس) گفت: اى بزرگان، نظر خود را براى من در این موضوع بگوئید. چون که من هیچ کارى را بدون حضور شما قطعى انجام نداده ام. ﴿۳۲﴾

قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ ﴿۳۳﴾

آنها گفتند: ما صاحبان قوّت و قدرت جنگى خوبى هستیم ولى دستور با تو است. ببین چه فرمان مى دهى؟ ﴿۳۳﴾

قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۳۴﴾

بلقیس گفت: پادشاهان وقتى که وارد قریه اى مى شوند، آن را به فساد مى کشانند و عزیزان اهل آن را ذلیل مى کنند و این چنین کارهائى انجام مى دهند. ﴿۳۴﴾

وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۵﴾‏

و من حتما نامه اى با هدیه اى به سوى آنها مى فرستم. سپس منتظر مى مانیم، ببینیم فرستادگان ما با چه چیز بر مى گردند. ﴿۳۵﴾

فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ﴿۳۶﴾

پس وقتى که فرستاده نزد سلیمان آمد، سلیمان گفت: مى خواهید به مال به من کمک کنید؟ آنچه را که خدا به من داده است، بهتر است از آنچه که شما به من داده اید. بلکه شما به این هدیه تان خوشحالید؟ ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۲۳

قضیه بلقیس

سالک الی اللّه باید از قضیه بلقیس استفاده های زیر را بکند:

۱  –  خانمها نباید در کارهایی که مخصوص مردها است دخالت کنند و سلطنت و حکومت را به عهده بگیرند و الا مملکت را به انحراف می کشانند.

۲  –  غیر خدا را نپرستد و نگذارد شیطان اعمال بدش را برای او زینت بدهد و راه او را به سوی خدای تعالی به بندد.

۳  –  آن قدر بصیرت داشته باشد که وحدانیت خدا را از پرندگان و بیرون آمدن گیاهان از زمین مشاهده کند و عبرت بگیرد.

۴  –  اگر خبری در مسائل مهم سیاسی و اجتماعی به او رسید درباره اش تحقیق کند تا راست و دروغ مطلب بر او واضح شود.

۵  –  اگر کسی به دیگری مطلب نامناسبی را نسبت داد اول از خود او بپرسد و یا به وسیله نامه از او سؤال کند و به شنیدنیهایش اکتفا نکند.

۶  –  هر که هست نباید با هر مسئله ای با غرور و تکبّر برخورد کند بلکه باید جوانب قضیه را بررسی کند که اگر آن مسئله از اهمیت خاصی برخوردار است به آن بی توجهی نکند.

۷  –  باید تا می تواند از بزرگان و عقلاء در کارهای مهم نظریه بگیرد و بدون مشورت با آنها مستبّدانه از خود قاطعیت نشان ندهد.

۸  –  اگر با اهل غرور مشورت کرد و آنها نظرات مغرورانه ای دادند به آنها حقایق را بفهماند و آنها را از عواقب غرور و تکبّر بترساند.

۹  –  باید در مقابل حرف حق و طرفداران حق کرنش کند و الا اگر عزیز باشد ذلیل خواهد شد.

۱۰  –  با قدرتمندان به خصوص طرفداران خدا و در زمان ما مجتهد قدرتمند مبسوط الید با خضوع و کرنش برخورد کند و نخواسته باشد با هدایا و اظهار محبت به اشتباهات خود پایبند باشد.

اِرْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۳۷﴾

برگرد به سوى آنها پس ما با لشگرى که براى آنها توان مقابله اى با آن نباشد، به سوى آنها خواهیم آمد و ما آنها را با ذلّت و خوارى از آن سرزمین بیرون خواهیم کرد. ﴿۳۷﴾

قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۸﴾ 

سلیمان گفت: اى بزرگان، کدامیکتان قبل از آنکه آنها تسلیم شده نزد من بیایند، تخت او (بلقیس) را نزد من مى آورد؟ ﴿۳۸﴾

قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾

شخصیت برجسته اى از جنّ گفت: من تخت او را مى آورم، قبل از آنکه از جایگاهت برخیزى و قطعا من بر این کار تواناى امینى هستم. ﴿۳۹﴾

قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴿۴۰﴾

کسى که بعضى از علم کتاب در نزد او بود، گفت: من براى تو قبل از آنکه چشمت را بر هم زنى آن را مى آورم. پس وقتى که تخت او را در نزد خودش گذاشته دید، گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا امتحان کند، آیا من شکر مى کنم یا کفران مى کنم؟ و کسى که شکر کند، جز این نیست که شکر کرده به نفع خودش و کسى که کفران کند، پس قطعا پروردگار من بى نیاز کریمى است. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ – ۳۷

انسان از اجنّه قویتر است

سالک الی اللّه باید بداند که اگر بنده واقعی خدا باشد از اجنّه قویتر خواهد بود و بیشتر می تواند اظهار قدرت کند. زیرا او با علمی که از جانب خدا به او داده شده کار می کند ولی اجنه شاید با علم کتاب صددرصد کار نکنند.

سالک الی اللّه باید تفضلات پروردگار را مایه امتحان خود بداند و بصیرت پیدا کند که آیا جزء شاکرین هست یا از کفران کنندگان خواهد بود.

قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۴۱﴾

سلیمان گفت: تخت او را به او معرّفى نکنید تا ببینیم آیا خودبخود به آن راهنمائى مى شود یا نمى تواند از کسانى باشد که آن را بشناسد؟ ﴿۴۱﴾

فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ ﴿۴۲﴾

پس وقتى که آمد به او گفته شد: آیا تخت تو این گونه است؟ گفت: مثل اینکه خود او است و براى ما قبل از این علمى حاصل شده بود و مسلمان شده بودیم. ﴿۴۲﴾

وَصَدَّهَا مَا كَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِنْ قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿۴۳﴾

و این عمل، او را از آنچه غیر از خدا را مى پرستید بازداشت. قطعا او از مردم کافر بود. ﴿۴۳﴾

قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۴﴾

به او گفته شد که داخل حیاط شو وقتى که آن را دید، گمان کرد آب بسیارى است، لذا پاهاى خود را برهنه کرد. سلیمان گفت: این زمینى از بلور صاف است. بلقیس گفت: پروردگار من، قطعا من به خودم ظلم کرده ام و من با سلیمان در مقابل پروردگار جهانیان تسلیمم. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۱

امر به معروف و نهی از منکر

سالک الی اللّه باید به هر وسیله ای که می تواند اظهار قدرت کند تا دیگران را هدایت نماید و به خصوص حکام و مدیران و سیاستمداران  منحرف را به راه راست وادار کند.

«قضیه حضرت صالح علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۵﴾

و قطعا به طرف قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدا را بپرستید. پس ناگهان آنها دو دسته شدند که به نزاع پرداختند. ﴿۴۵﴾

قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۶﴾

صالح گفت: اى قومِ من، چرا به بدى قبل از نیکى، عجله مى کنید؟ چرا از خدا تقاضاى بخشش نمى کنید تا شاید شما مشمول مهربانى گردید. ﴿۴۶﴾

قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿۴۷﴾

گفتند: ما تو و کسانى را که با تو هستند به فال بد گرفته ایم. صالح گفت: فال بد شما نزد خدا است. بلکه شما مردمى هستید که امتحان مى شوید. ﴿۴۷﴾

وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿۴۸﴾

و در آن شهر نُه جمعیت بودند که در زمین فساد مى کردند و صلح نمى کردند (طرفدار صلح نبودند). ﴿۴۸﴾

قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۴۹﴾

گفتند: به خدا هم قسم شوید که بر صالح و خانواده اش شبیخون زنیم. سپس به ولىّ او مى گوییم: ما از هلاکت خانواده او خبر نداریم و قطعا ما در گفتارمان راستگو هستیم. ﴿۴۹﴾

وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۰﴾

و آنها مکر مهمّى کردند و ما هم پنهانى براى آنها نقشه اى کشیدیم ولى آنها شعور نداشتند. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیات ۵۰ – ۴۵

قضیه حضرت صالح علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قضیه حضرت صالح علیه السلام استفاده های زیر را بکند:

۱  –  بندگی خدا را جدّی بگیرد و تفرقه و خصومت ایجاد نکند.

۲  –  به گناه قبل از نیکی کردن نپردازد و تا جائی که ممکن است بدی نکند.

۳  –  اگر می خواهد مورد مهربانی خدا واقع شود از خدا طلب بخشش کند.

۴  –  تا می تواند زبان به نیکی باز کند و هیچ چیز و هیچ کس را به فال بد نگیرد.

۵  –  در کارهای حرام و معصیت به دیگران کمک نکند و با مردم فاسد در کارهای بد هم قسم نشود تا مبتلا به دروغ گوئی و مکر و حیله نگردد.

فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۱﴾

پس نگاه کن که چگونه عاقبت مکرشان گردید. قطعا ما آنها و قومشان همگى را نابود کردیم. ﴿۵۱﴾

فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵۲﴾

این خانه هاى آنها است که به خاطر ظلمشان خالى مانده. قطعا در آن نشانه اى است براى مردمى که دانا هستند. ﴿۵۲﴾

وَأَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۵۳﴾

و ما نجات دادیم کسانى را که ایمان آورده و تقوى پیشه کرده بودند. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیات ۵۳ – ۵۱

عبرت گرفتن از تاریخ

سالک الی اللّه باید تاریخ گذشتگان را مطالعه کند و ببیند آنهایی که با خدا مکر و حیله کرده اند چگونه از بین رفته اند و خانه هایشان خالی مانده و یا از بین رفته است.

سالک الی اللّه باید نجات از هر بدی و عذاب را در ایمان و تقوی بداند و به هیچ وجه نزدیک معصیت نشود.

«قضیه حضرت لوط علیه السلام»

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۵۴﴾

و لوط را فرستادیم زمانى که به قومش گفت: آیا شما به طرف فحشاء مى روید و حال آنکه شما بینشى دارید؟ ﴿۵۴﴾

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۵۵﴾

آیا شما از روى شهوت به طرف مردها غیر از زنها مى روید؟ بلکه شما قومى هستید که خود را به نادانى مى زنید. ﴿۵۵﴾