جزء ۲۰

فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ﴿۵۶﴾

جواب قومش چیزى جز این نبود که گفتند: آل لوط را از قریه خود بیرون کنید. قطعا آنها مردمى هستند که خود را پاک نگه مى دارند. ﴿۵۶﴾

فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۵۷﴾ 

پس ما او و اهلش را نجات دادیم به جز زنش که مقدّر کردیم تا او از باقى ماندگان باشد. ﴿۵۷﴾

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۵۸﴾

بر آنها بارانى باراندیم. پس باران آن اِنذارشدگان، بسیار بد بود. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیات ۵۸ – ۵۴

قضیه حضرت لوط علیه السلام

سالک الی اللّه باید مردم را که علنا گناه می کنند با جدّیت بیشتری آنها را نهی از منکر کند و به هر نحوی که ممکن است مانع انجام گناهان علنی دیگران شود به خصوص گناهانی که در ارتباط با جنبه های شهوانی و فساد است که مردمان جاهل انجام می دهند. والا اگر نهی از منکر نکرد و بلکه در گناهان با گنه کاران خود را شریک قرار داد خدا او را هلاک می کند و از بین می برد.

«سلام خدا بر محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله»

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۵۹﴾

بگو: ستایش براى خدا است و سلام بر بندگان انتخاب شده خدا. آیا خدا بهتر است یا آنهائى را که شریک خدا قرارشان مى دهند؟ ﴿۵۹﴾

«توجّه به وحدانیت خدا بوسیله تذکر آیات»

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ ﴿۶۰﴾

آیا کسى که آسمانها و زمین را خلق کرده و از آسمان براى شما آب نازل فرموده، و بوسیله آن باغهائى را که (درختانش سر به هم آورده) و داراى خرّمى و سبزى است براى شما رویانیده ایم و شما نمى توانستید درختانش را برویانید، آیا با خدا، خدائى است؟ بلکه آنها قومى هستند که خدا را با دیگران مساوى قرار مى دهند. ﴿۶۰﴾

أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾

یا کسى که زمین را آرام قرار داده و در میان آن زمین نهرهائى قرار داده و براى آن زمین کوههاى ثابتى قرار داده و بین دو دریا فاصله اى قرار داده، آیا با خدا، خدائى است؟ بلکه اکثر آنها نمى دانند. ﴿۶۱﴾

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۶۲﴾ 

آیا چه کسى مضطر را وقتى که دعا مى کند، اجابت نموده و بدى را از او برطرف فرموده و شما را خلفاى زمین قرار مى دهد؟ آیا با خدا، خدائى است؟ چه کم متذکر مى شوند. ﴿۶۲﴾

أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۳﴾‏

آیا چه کسى شما را در تاریکیهاى بیابان و دریا هدایت مى کند؟ و چه کسى باد را بشارت دهنده قبل از (باران) رحمتش مى فرستد؟ آیا با خدا، خدائى است؟ بالاتر است خدا از آنچه براى او شریک قرار مى دهند. ﴿۶۳﴾

أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶۴﴾

آیا چه کسى خلقت را آغاز نموده، سپس آن را تجدید کرده است و چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد؟ آیا با خدا خدائى است؟ بگو: دلیلتان را بیاورید، اگر راستگو هستید. ﴿۶۴﴾

«غیب را جز خدا نمی داند»

قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿۶۵﴾

بگو: کسى که در آسمانها و زمین است، جز خدا غیب را نمى داند و آنها نمى فهمند چه وقت مبعوث خواهند شد. ﴿۶۵﴾

«مطالبی درباره آخرت»

بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ ﴿۶۶﴾

آنها علم درستى درباره آخرت ندارند، بلکه آنها درباره آخرت در تردیدند، بلکه آنها نسبت به آخرت نابینا هستند. ﴿۶۶﴾

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿۶۷﴾

و کسانى که کافر شدند، مى گویند: آیا وقتى که ما و پدرانمان خاک شدیم، آیا ما از قبرها خارج مى شویم؟ ﴿۶۷﴾

لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾ 

قطعا ما و پدرانمان از قبل به این مطالب وعده داده شده بودیم. این مطالب جز همان خرافات پیشینیان چیزى نیست. ﴿۶۸﴾

«دستور سیر و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۶۹﴾

بگو: در روى زمین سیر و سفر کنید، پس نگاه کنید که چگونه بوده است عاقبت مجرمین؟ ﴿۶۹﴾

برداشت از آیه ۶۹

سیر و سفر

سالک الی اللّه باید روی زمین بسیار مسافرت کند و چشم بصیرت داشته باشد که عاقبت معصیت کاران را ببیند.

«سفارشاتی به پیامبر صلی الله علیه و آله درباره کفّار»

وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ ﴿۷۰﴾

و بر آنها محزون نشو و از آنچه مکر مى کنند، در تنگنا قرار نگیر. ﴿۷۰﴾

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۷۱﴾

و مى گویند: این وعده چه وقت انجام مى شود اگر شما راستگو هستید؟ ﴿۷۱﴾

قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۷۲﴾ 

بگو: امید است بعضى از آنچه را که شما درباره اش عجله مى کنید، در کنار شما بوده باشد. ﴿۷۲﴾

«خدا بر مردم مهربان است»

وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و قطعا پروردگار تو بر مردم داراى تفضّل و مهربانى است ولى اکثر مردم شکر نمى کنند. ﴿۷۳﴾

«خدا آنچه در دلها است، می داند»

وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۴﴾ 

و قطعا پروردگار تو آنچه را که (در) دلهایشان مخفى مى کنند و آنچه را که علنى مى نمایند، مى داند. ﴿۷۴﴾

وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۷۵﴾

و هیچ چیز پنهانى در آسمان و زمین نیست، مگر آنکه در کتاب آشکارى درج شده است. ﴿۷۵﴾

«قرآن بیانی است برای بنی اسرائیل»

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۷۶﴾‏

قطعا این قرآن اکثر چیزهائى را که بنى اسرائیل در آن اختلاف دارند، حکایت مى کند. ﴿۷۶﴾

وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۷۷﴾

و قطعا این قرآن هدایت و رحمت برای مؤمنین است. ﴿۷۷﴾

إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿۷۸﴾

قطعا پروردگار تو بین آنها (بنى اسرائیل) به فرمان خود قضاوت مى کند و او عزیز دانائى است. ﴿۷۸﴾

«دستور توکل»

فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ﴿۷۹﴾

پس بر خدا توکل کن. قطعا تو بر حقّ آشکاری هستی. ﴿۷۹﴾

برداشت از آیات ۷۹ – ۷۰

وظایف سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید به این سفارشات عمل کند:

۱  –  از سخنان بیهوده و مکر مردم محزون نشود.

۲  –  فکر نکند که اگر معصیت کرد عذابهای الهی او را تعقیب نمی کند.

۳  –  بداند که خدا به همه مردم تفضلاتی دارد و مهربان است.

۴  –  هر چه می تواند نعمتهای الهی را به یاد بیاورد و شکر کند.

۵  –  باید بداند که همه چیز را خدای تعالی می داند و همه آنها در قلب معصومین علیهم السلام ثبت و ضبط می شود.

۶  –  قرآن برای هدایت و رحمت به مؤمنین نازل گردیده است.

۷  –  خدای تعالی به وسیله قرآن بین همه مردم با حکمتش قضاوت می کند و او به هر چیزی دانا است.

۸  –  باید بر خدای که حق است توکل کند و خدا را در هر حال آشکارا مشاهده نماید.

«مرده چیزی درک نمی کند»

إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۸۰﴾

قطعا تو به مردگان نمى توانى چیزى بشنوانى و به افراد کر هم نمى توانى چیزى بشنوانى، زمانى که برگشته و پشت مى کنند. ﴿۸۰﴾

وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۱﴾

و تو کوران را از گمراهیشان نمى توانى هدایت کنى. تنها تو مى توانى کسانى که به آیات ما ایمان آورده است و آنها مسلمانند، بشنوانى. ﴿۸۱﴾

برداشت از آیات ۸۱ – ۸۰

خواب غفلت

سالک الی اللّه باید بداند که بعضی از مردم خواب غفلت شان منتهی به مرگ روحی شان شده است و آنها نمی توانند به هدایت آنها از گمراهی شان بپردازند زیرا تنها کسی که به نشانه های الهی ایمان داشته باشد سخن حق را می شنود و در مقابلش تسلیم می گردد.

«خروج دابه الارض»

وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ﴿۸۲﴾

و زمانى که فرمان بر آنها قرار بگیرد، ما براى آنها جنبنده اى (فرد متحرّکى) را از زمین بیرون مى آوریم که با آنها سخن بگوید. قطعا مردم به نشانه هاى ما یقین نداشتند. ﴿۸۲﴾

«آیاتی مربوط به قیامت»

وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۸۳﴾ 

و روزى که از هر امّتى فوجى از آن کسانى که آیات ما را تکذیب کرده اند محشور کنیم، پس آنها نگه داشته مى شوند. ﴿۸۳﴾

حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَكَذَّبْتُمْ بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾ 

تا زمانى که مى آیند. خدا مى گوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید، در حالى که به آن احاطه علمى نداشتید؟ آیا چه کارى بود که شما انجام مى دادید؟ ﴿۸۴﴾

وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنْطِقُونَ ﴿۸۵﴾

و فرمان بر آنها به خاطر آنچه ظلم کردند، به وقوع پیوست. پس آنها سخنى نداشتند که بگویند. ﴿۸۵﴾

«شب برای استراحت است»

أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۸۶﴾

آیا نمى بینند که ما شب را براى آنکه در آن آرامش بگیرند و روز را مایه بینش قرار داده ایم؟ قطعا در این نشانه اى است براى مردمى که ایمان مى آورند. ﴿۸۶﴾

«روز قیامت همه به وحشت می افتند»

وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ ﴿۸۷﴾

و روزى که در صور دمیده مى شود، پس کسى که در آسمانها و کسى که در زمین است فزع مى کند (به هراس مى افتد)، مگر کسى را که خدا بخواهد. و همه مردم با خضوع به محضر پروردگارشان مى رسند. ﴿۸۷﴾

«کوهها حرکت می کنند»

وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿۸۸﴾‏

و کوهها را چنان مى بینى که گمان مى کنى آنها حرکت ندارند و حال آنکه مانند حرکت ابر مى روند. آفرینش خدائى است که هر چیزى را محکم نموده. قطعا او به آنچه مى کنید، دانا است. ﴿۸۸﴾

«نتیجه کار خوب و کار بد»

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿۸۹﴾ 

کسى که با نیکى بیاید، پس براى او بهتر از آن خواهد بود و آنها از وحشت روز قیامت در امانند. ﴿۸۹﴾

وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۰﴾

و کسى که با بدى بیاید، به صورت در آتش مى افتد. آیا جز آنچه کرده اید جزا داده مى شوید؟ ﴿۹۰﴾

«مأموریتم برای بندگی خدا»

إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۱﴾

جز این نیست به من دستور داده شده که پروردگار این شهرى را که حرمت داده شده عبادت کنم، در حالى که همه چیز از او است و من مأمورم اینکه از مسلمانان باشم. ﴿۹۱﴾

«تلاوت قرآن برای مردم»

وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۹۲﴾

و اینکه قرآن را تلاوت کنم. پس کسى که هدایت شود، جز این نیست که به نفع خود هدایت شده و کسى که گمراه شده، پس بگو: جز این نیست که من از ترسانندگانم. ﴿۹۲﴾

«به زودی نشانه های خدا را می شناسید»

وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾

و بگو: حمد و ستایش مال خدا است. به زودى آیاتش را به شما نشان مى دهد، پس آن را خواهید شناخت و پروردگار تو از آنچه مى کنید، غافل نیست. ﴿۹۳﴾

برداشت از آیات ۹۳ – ۸۹

اعمال صالحه

سالک الی اللّه باید متوجه مطالب زیر باشد:

اول: آن که همیشه کارهای خوب انجام بدهد تا از وحشت روز قیامت در امان باشد.

دوم: به هیچ وجه کار بد نکند زیرا اگر کار بد بکند خدای تعالی جزای او را خواهد داد.

سوم: خدای تعالی بیشتر از آن چه که عمل کرده است گرفتارش نمی کند.

چهارم: این که بنده پروردگارش باشد و خدای کعبه را اطاعت کند.

پنجم: باید بداند همه چیز مال خدا است و در مقابل او تسلیم باشد.

ششم: قرآن را تلاوت کند و برای هدایت خود از آن برداشتی داشته باشد.

هفتم: راهنمائی های پروردگار را سپاس بگذارد و بداند که خدای تعالی از آنچه می کند غافل نیست.

سوره مبارکه قصص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طسم ﴿۱﴾ 

طسم ﴿۱﴾

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ 

این آیات کتاب روشن و آشکار است. ﴿۲﴾

«جریان مفصّل حضرت موسی علیه السلام»

نَتْلُو عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳﴾ 

ما بخشى از خبر مهمّ موسى و فرعون را به حقّ و درستى بر تو مى خوانیم تا براى مردمى که ایمان مى آورند، مفید باشد. ﴿۳﴾

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾ 

قطعا فرعون در زمین برترى مى جست و اهل آن را به قسمتهاى مختلفى قرار داد. جمعى از آنها را مستضعفى که پسرانشان را ذبح مى کرد و زنهایشان را زنده نگه مى داشت، قرار مى داد. قطعا او از فسادکنندگان بود. ﴿۴﴾

«قانون کلّی الهی»

وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿۵﴾‏

و ما اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارث (زمین) قرار دهیم. ﴿۵﴾

وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿۶﴾ 

و آنها را در زمین متمکن سازیم و به فرعون و هامان و لشگریانشان از آنچه آنها مى ترسیدند، به آنها نشان دهیم. ﴿۶﴾

«به مادر موسی وحی شد»

وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۷﴾ 

و ما به مادر موسى وحى نمودیم که موسى را شیر بده، پس وقتى که بر (جان) او ترسیدى، او را در دریا بینداز و نترس و محزون نباش، قطعا ما او را به تو بر مى گردانیم و از پیامبران قرارش مى دهیم. ﴿۷﴾

«حضرت موسی علیه السلام در خانه فرعون»

فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ ﴿۸﴾

پس او را خاندان فرعون از دریا گرفتند تا آنکه دشمن آنها و مایه حزن آنها گردد. قطعا فرعون و هامان و لشگریانشان خطاکار بودند. ﴿۸﴾

وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾

و زن فرعون گفت: نورچشمى براى من و تو باشد. او را نکشید، شاید نفعى به ما بدهد یا او را به عنوان فرزندى بگیریم و آنها شعور نداشتند. ﴿۹﴾

«حضرت موسی علیه السلام به مادرش بر می گردد»

وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰﴾

و زمانى شد که تمام قلب مادر موسى متوجّه فرزندش گردید و اگر ما رابطه اى با قلب او نداشتیم تا از مؤمنین شود، نزدیک بود حقیقت را آشکار کند. ﴿۱۰﴾

وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۱﴾ 

و مادر موسى به خواهر موسى گفت: او را پیگیرى کن. پس او از کنارى موسى را زیرنظر گرفت، در حالى که آنها نمى فهمیدند. ﴿۱۱﴾

وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿۱۲﴾

ما همه زنان شیرده را از قبل بر او حرام کردیم. پس خواهر موسى گفت: آیا (مایلید) شما را به خانواده اى دلالت کنم که او را براى شما کفالت کنند و آنها براى فرزندتان خیرخواه باشند؟ ﴿۱۲﴾

فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾‏

پس ما موسى را به مادرش برگرداندیم تا چشمش روشن گردد و غمگین نباشد و اینکه بداند قطعا وعده خدا حقّ است ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۳ – ۱

پند و اندرز از قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید مطالب قرآن را در تمام موضوعات آشکارا مشاهده کند. از قضیه حضرت موسی علیه السلام و فرعون حقایقی را برای زندگی خود استفاده کند:

اول: در روی زمین که محل امتحان و زود گذر است به فکر برتری جویی ظاهری بر دیگران نشود.

دوم: بین افراد بشر تبعیض قائل نشود مگر بخاطر ایمان و علم آنها که از امتیازات واقعی است.

سوم: بی جهت کسی را از زندگی در دنیا محروم نسازد.

چهارم: بداند که خدای تعالی همیشه طرفدار مستضعفین است و آنها را پیشوایان و وارث زمین قرار می دهد و امکانات خوبی در اختیارشان می گذارد.

پنجم: مستکبرین را خدای تعالی به جزای اعمال بدشان می رساند.

ششم: بداند که وعده خدا حق است ولو از نظر ظاهر با جریانات طبیعی منافات داشته باشد.

هفتم: زنها بدانند که اگر تزکیه نفس کنند خدای تعالی اسرار آنها را حفظ می کند و می توانند با پروردگار مأنوس باشند.

هشتم: وعده خدا حق است و اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد همه آن چه که خدای تعالی در قرآن وعده داده به آنها خواهد رسید.

«حضرت موسی علیه السلام بزرگ می شود»

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۴﴾ 

و چون موسى به حدّ بلوغ رسید و نیرومند شد، ما به او حکمت و علم عنایت کردیم. و نیکوکاران را این چنین جزا مى دهیم. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیه ۱۴

عالم ذر

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی انبیاء را در عالم ذر تزکیه نفس کرده و آنها را به علم و حکمت مزین فرموده است.

وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾

و وقتى که مردم متوجّه نبودند، وارد شهر شد. دید که دو مرد در شهر به قصد کشتن یکدیگر را کتک مى زنند. این یکى، از پیروان او است و آن دیگرى، از دشمنان او است. و کسى که از پیروان او بود، بر کسى که از دشمنان او بود، از او کمک خواست. پس موسى مشتى به او زد و کار او را ساخت و او مُرد. موسى گفت: این (کشته شدن) از کار شیطان است. قطعا او دشمن گمراه کننده آشکارى است. ﴿۱۵﴾

«حضرت موسی علیه السلام توبه می کند»

قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶﴾ 

موسى گفت: پروردگارِ من، قطعا بر خودم ظلم کردم. مرا بیامرز. پس خدا او را آمرزید. قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۶﴾

قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ ﴿۱۷﴾

موسى گفت: پروردگارِ من، به خاطر نعمت(هائى) که به من داده اى، من هرگز براى گنهکاران پشتیبان نخواهم شد. ﴿۱۷﴾

فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ ﴿۱۸﴾

پس روز بعد موسى در شهر ترسان و در انتظار هر حادثه اى بود که ناگهان دید، کسى که روز قبل او را به یارى مى طلبید، فریاد مى زند و او را به یارى مى طلبد. موسى به او گفت: قطعا تو گول خورده آشکارى هستى. ﴿۱۸﴾

فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ ﴿۱۹﴾

پس وقتى که خواست با کسى که دشمن هر دوى آنها بود، با قدرت مانع او گردد، گفت: اى موسى، آیا مى خواهى مرا بکشى، آنچنان که دیروز یکى را کشتى؟ تو (چیزى) نمى خواهى جز آنکه جبّارى در روى زمین باشى و نمى خواهى از صالحین گردى. ﴿۱۹﴾

«مؤمن آل فرعون»

وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ ﴿۲۰﴾ 

و مردى با سرعت از دورترین نقطه شهر نزد موسى آمد (و) گفت: اى موسى، بزرگان براى کشتن تو به شور نشسته اند. پس خارج شو که من از خیرخواهان تواَم. ﴿۲۰﴾

فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۱﴾‏

پس موسى از شهر خارج شد، در حالى که مى ترسید و مواظب خود بود. گفت: پروردگارِ من، مرا از قوم ستمگر نجات مرحمت فرما. ﴿۲۱﴾

وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿۲۲﴾

و وقتى که متوجّه کنار شهر مدین شد، گفت: امید است اینکه پروردگار من، مرا به راه راست هدایت کند. ﴿۲۲﴾

«حضرت موسی علیه السلام برای دختران شعیب آب می کشد»

وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ ﴿۲۳﴾ 

و وقتى که به آب مدین رسید، دید جمعیتى از مردم آب مى خواهند و احساس کرد که کنار آن مردم، دو زن گوسفندان خود را دور نگه داشته اند. موسى گفت: کار شما دو نفر چیست؟ آنها گفتند: ما گوسفندان خود را آب نمى دهیم تا چوپانان همگى بروند و پدر ما پیرمرد بزرگى است. ﴿۲۳﴾

فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ ﴿۲۴﴾

موسى براى آن دو زن آب کشید. سپس به طرف سایه رفت و گفت: پروردگارِ من، قطعا به آنچه براى من از خوبى نازل کردى فقیرم. ﴿۲۴﴾

فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵﴾

پس یکى از آن دو زن در حالى که با حیا راه مى رفت، نزد او آمد و گفت: پدرم تو را دعوت مى کند که مزد آبى که براى ما کشیده اى، به تو بدهد.

«حضرت موسی علیه السلام قصّه خود را نقل می کند»

پس وقتى موسى نزد او رفت و قصّه خود را براى او حکایت کرد، گفت: نترس، از جمعیت ستمگر نجات پیدا کرده اى. ﴿۲۵﴾

قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ ﴿۲۶﴾ 

یکى از آن دو دختر گفت: اى پدر، او را اجیر کن. قطعا او بهترین کسى است که اجیر کرده اى، توانا و امین است. ﴿۲۶﴾

«پیشنهاد ازدواج با دختر حضرت شعیب علیه السلام»

قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۲۷﴾

گفت: من مى خواهم یکى از این دو دخترم را براى تو نکاح کنم، به شرط آنکه تو هشت سال اجیر من باشى و اگر بخواهى ده سال را تمام کنى، در اختیار تو است و من نمى خواهم بر تو مشقّتى وارد کنم. انشاءاللّه خواهى یافت که من از صالحینم. ﴿۲۷﴾

قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ ﴿۲۸﴾‏

موسى گفت: آن قراردادى است میان من و تو. هر کدام از این دو زمان را انجام دهم، تعدّى بر من نخواهد شد و خدا بر آنچه ما مى گوئیم، وکیل است. ﴿۲۸﴾

برداشت از آیات ۲۸ – ۱۵

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قضیه حضرت موسی علیه السلام استفاده های زیر را بکند:

اول: در نزاع ها و دعواها تا می تواند دخالت نکند و اگر دخالت کرد متوجه پیامد آن باشد.

دوم: اگر در دخالت آن دعوا ضرری کرد به درگاه پروردگار بر اشتباه خودش اقرار کند و از خدای تعالی طلب آمرزش کند تا خدای تعالی او را بیامرزد.

سوم: به هیچ وجه خودش را برای افراد بد پشتیبان قرار ندهد.

چهارم: باید به قول معروف از یک سوراخ دو مرتبه گزیده نشود و اگر کاری را اشتباه کرد دوباره به طرف آن کار نرود.

پنجم: تا می تواند جان دیگران را از مهلکه نجات دهد.

ششم: در موقع احساس خطر از خدای تعالی بخواهد که خدا او را پناه دهد.

هفتم: تا می تواند به ضعفا و محبوبهای الهی که زنها باشند کمک کند.

هشتم: در کمکهایی که به دیگران می کند برای خدا باشد و برای پاداشی از آنها نباشد.

نهم: در فقر و درماندگی از خدای تعالی کمک بخواهد.

دهم: خانمهایی که سالک الی اللّه اند باید در راه رفتن و بین مردم حرکت کردن با حیا باشند.

یازدهم: کار و زحمت کسی که برای او انجام داده به هیچ وجه بی مزد نگذارد.

دوازدهم: تا می تواند واسطه خیر برای دیگران باشد.

سیزدهم: تا می تواند وسیله ازدواج دختران و پسران جوان را با سهولت فراهم کند و کارهای شایسته ای در این ارتباط انجام دهد.

«حضرت موسی علیه السلام به رسالت مبعوث می شود»

فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۲۹﴾

پس وقتى که موسى مدّتش را به پایان رساند و با خانواده اش سفر کرد. از طرف «کوه طور» آتشى را احساس کرد، به خانواده اش گفت: بمانید، قطعا من آتشى را احساس مى کنم، شاید بتوانم از آن خبرى یا گوله اى از آتش براى شما بیاورم، شاید شما گرم شوید. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیه ۲۹

رفاه و آسایش خانواده

سالک الی اللّه باید همیشه به فکر رفاه و آسایش همسر و فرزندانش باشد و با هر زحمتی که هست وسیله راحتی آنها را فراهم بیاورد.

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۰﴾

پس وقتى نزد آتش رفت، از کنار راست وادى در آن بقعه مبارکه از درخت ندا داده شد که اى موسى، قطعا من خدا، مربّى جهانیانم. ﴿۳۰﴾

وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ ﴿۳۱﴾ 

و اینکه عصایت را بینداز. پس وقتى آن را دید که حرکت مى کند، مثل آنکه مارى است، برگشت و پشت کرد و عقب خود را نگاه نکرد. اى موسى، رو کن و نترس. قطعا تو در امانى. ﴿۳۱﴾

اُسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۳۲﴾ 

دستت را در جیبت کن تا پر نور و سفید بدون ناراحتى آن را خارج کنى و بازوهایت را به سینه ات بچسبان تا وحشتت از بین برود. پس این دو دلیل از جانب پروردگارت به سوى فرعون و بزرگان قومش باشد. قطعا آنها قوم گنهکارى بودند. ﴿۳۲﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ ﴿۳۳﴾ 

موسى گفت: پروردگارِ من، من از آنها شخصى را کشته ام، پس مى ترسم آنها مرا بکشند. ﴿۳۳﴾

برداشت از آیات ۳۳ – ۳۰

استقامت

سالک الی اللّه در حال مناجات با پروردگار و خواند قرآن که در حقیقت خدا با او صحبت می کند و دیدن کرامات و معجزات از جانب پروردگار از هیچ چیز نترسد و در مقابل همه ناملایمات استقامت داشته باشد و خدای تعالی را پشتیبان خود بداند تا به دریافت حقایق نائل گردد.

«خدا حضرت هارون را کمک حضرت موسی علیه السلام قرار می دهد»

وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ ﴿۳۴﴾ 

و برادرم هارون را که او زبانش از من گویاتر است با من بفرست تا کمکم کند و مرا تصدیق نماید، زیرا من مى ترسم اینکه آنها تکذیبم کنند. ﴿۳۴﴾

قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ ﴿۳۵﴾‏

خدا فرمود: بازویت را به کمک برادرت محکم مى کنیم و براى شما دو نفر تسلّطى قرار مى دهیم و بوسیله آیاتمان به شما دسترسى پیدا نمى کنند. شما و کسانى که پیرو شما هستند، بر آنها غلبه خواهید کرد. ﴿۳۵﴾

فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿۳۶﴾ 

پس وقتى که موسى با نشانه هاى روشن ما به نزد آنها (قوم فرعون) آمد، گفتند: این جز سحرى که افترا بسته است چیزى نیست و ما این گونه چیزهائى را از پدران گذشته مان نشنیده ایم. ﴿۳۶﴾

وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۳۷﴾

و موسى گفت: پروردگار من داناتر است به کسى که براى هدایت از نزد او آمده است و کسى که براى او دار عقبى خواهد بود. قطعا ستمگران رستگار نخواهند شد. ﴿۳۷﴾

وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۳۸﴾ 

و فرعون گفت: اى بزرگان، من براى شما خدائى غیر از خودم نمى دانم. اى هامان، براى من آتشى بر گِل بیفروز (آجر بساز) و براى من برج بلندى بساز، شاید من از خداى موسى اطّلاعى پیدا کنم و قطعا من او را از دروغگویان فکر مى کنم. ﴿۳۸﴾

وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ ﴿۳۹﴾ 

و فرعون و لشگرش بدون داشتن حقّى در روى زمین تکبّر کردند و آنها گمان مى کردند به طرف ما برگردانده نمى شوند. ﴿۳۹﴾

فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿۴۰﴾

ما او و لشگریانش را گرفتیم و آنها را به دریا انداختیم. پس نگاه کن ببین عاقبت ستمگران چگونه بوده است. ﴿۴۰﴾

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۴۱﴾ 

و ما فرعونیان راپیشوایانى قرار داده ایم که مردم را به طرف آتش رهبرى مى کنند و روز قیامت یارى نمى شوند. ﴿۴۱﴾

وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ ﴿۴۲﴾ 

و در این دنیا لعنتى در پى آنها قرار دادیم و روز قیامت آنها از پلیدانند. ﴿۴۲﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۳﴾‏

و قطعا ما بعد از آنکه جمعیتهاى قرنهاى اوّلیه را هلاک کردیم، به موسى کتابى که براى مردم بینش آور و هدایت و رحمت بود دادیم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۴۳﴾

«خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۴۴﴾

و تو در جانب غربى (کوه طور) نبودى وقتى که ما دستور امر (نبوّت) را به موسى مى دادیم و تو از مشاهده کنندگان نبودى. ﴿۴۴﴾

وَلَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنْتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۴۵﴾ 

ولى ما ملّتهائى را ایجاد کردیم. پس عمر آنها طولانى شد. و تو در میان اهل مدین اقامت نداشتى که بر آنها آیات ما را تلاوت کنى، ولى ما بودیم که (تو را) فرستاده ایم. ﴿۴۵﴾

وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۶﴾

و تو در جانب طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم، ولى رحمتى از طرف پروردگارت بود تا بوسیله آن مردمى را که قبل از تو براى آنها ترساننده اى نبوده است، بترسانى. شاید آنها متذکر شوند. ﴿۴۶﴾

«تقاضای آمدن پیامبران از جانب مردم»

وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾ 

و اگر این چنین نبود که مصیبتى به خاطر آنچه جلو فرستاده اند به آنها مى رسید، پس مى گفتند: پروردگار ما، چرا رسولى بسوى ما نفرستادى تا ما آیات تو را پیروى کنیم و از مؤمنین باشیم؟ ﴿۴۷﴾

فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿۴۸﴾ 

پس وقتى که حقّ از جانب ما به آنها رسید، گفتند: چرا مثل آنچه به موسى داده شده، (حالا) داده نشده است؟ مگر قبلاً به آنچه به موسى داده شده بود، آنها کافر نشدند؟ حتّى گفتند: آنها دو ساحرى هستند که ظاهر شده اند و گفتند: قطعا ما به همه کافریم. ﴿۴۸﴾

قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۹﴾

بگو: پس کتابى از جانب خدا بیاورید که او بهتر از قرآن و تورات هدایت کند تا من هم آن را تبعیت کنم، اگر شما راست مى گوئید. ﴿۴۹﴾

فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۰﴾‏

پس اگر تو را اجابت نکردند، بدان که جز این نیست که آنها از هواهاى نفسانیشان تبعیت مى کنند. و چه کسى گمراهتر است از آن کسى که پیروى هواى نفسش را بدون هدایتى که از جانب خدا باشد، بکند؟ قطعا خدا مردم ظالم را هدایت نخواهد کرد. ﴿۵۰﴾

وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾

و قطعا ما براى آنها سخن را متّصل آورده ایم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۵۱﴾

اَلَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾ 

کسانى که قبل از این به آنها کتاب دادیم، آنها به این کتاب ایمان مى آورند. ﴿۵۲﴾

وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ ﴿۵۳﴾ 

و زمانى که بر آنها کتاب تلاوت مى شود، مى گویند: به آن ایمان آوردیم. قطعا آن از طرف پروردگار ما به حقّ آمده. قطعا ما قبل از این مسلمان بوده ایم. ﴿۵۳﴾

«اجر صبر، مضاعف است»

أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۵۴﴾ 

آنها کسانى هستند که به خاطر صبرشان، اجرشان دو برابر داده مى شود و بوسیله کارهاى نیکشان، بدیهایشان را از بین مى برند و از آنچه ما به آنها روزى داده ایم، انفاق مى کنند. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ – ۵۳

ایمان به آیات الهی

سالک الی اللّه وقتی که آیات الهی بر او تلاوت می شود به آنها ایمان می آورد و حقیقت را تصدیق می کند و تسلیم اوامر الهی می گردد و از آن چه خدای تعالی به او داده است انفاق می کند. لذا خدای تعالی به خاطر این عملش اجرش را دو برابر می دهد و بدیهای او را به خاطر اعمال خویش از بین می برد.

وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ﴿۵۵﴾

و وقتى که لغوى را مى شنوند، از آن اعراض مى کنند و مى گویند: اعمال ما براى ما باشد و اعمال شما براى شما باشد. سلام بر شما. ما طرفدار نادانان نیستیم. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیه ۵۵

دوری از لغو و بیهودگی

سالک الی اللّه از اعمال و گفتار لغو و بیهوده دوری می کند و به کار کسی جز در مقام امر به معروف و نهی از منکر کاری ندارد و شعار او برای مردم سلام و سلامتی است و هیچ گاه طرفدار نادان نمی باشد.

«هدایت فقط دست خدا است»

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾ 

قطعا تو نمى توانى کسى را که دوست دارى، هدایت کنى. ولى خداى تعالى هر که را بخواهد، هدایت مى کند و او به کسانى که هدایت پذیرند، داناتر است. ﴿۵۶﴾

وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۷﴾ 

و مى گویند: اگر ما با تو از هدایت پیروى کنیم، ما را از سرزمینمان به گروگان مى گیرند. آیا ما امکان داشتن حرم امنى براى آنها قرار نداده ایم؟ که ثمره هر چیزى به طرف آن آورده مى شود، رزقى است از جانب ما ولى اکثر آنها نمى دانند. ﴿۵۷﴾

برداشت از آیات ۵۷ – ۵۶

هدایت

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی اختیار هدایتش را به دست خودش داده و حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نمی تواند از او سلب اختیار کند و با اکراه او را به سوی هدایت بکشاند و مجبورش نماید و نباید به جهل خود اصرار ورزد و برای دنیای خود دست از موفقیتهای معنوی بکشد.

«فراوانی نعمت، انسان را مغرور می کند»

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ ﴿۵۸﴾

و چقدر از قریه ها را که به خاطر فراوانى نعمت مغرور شده بودند، ما هلاک کردیم. پس این محل زندگى آنها است که بعد از آنها جز کمى سکونت ندارند و ما وارث آنها بوده ایم. ﴿۵۸﴾

وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿۵۹﴾‏

و پروردگار تو این گونه نیست که قریه ها را هلاک کند، مگر آنکه پیامبرانى که آیات ما را بر آنها تلاوت مى کنند، در مرکز آن قریه ها مبعوث نماید و ما این چنین نیستیم که هلاک کننده قریه ها باشیم، مگر آنکه اهل آن قریه ها ستمگر باشند. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ – ۵۸

غرور بیجا

سالک الی اللّه باید به نعمتهای فراوانی که خدای تعالی به او داده است مغرور نشود و این را بداند که خدای تعالی هیچ فرد و یا جمعیتی را بدون دلیل هلاک نمی کند و بلکه ابتدا برای آنها به وسیله پیامبران آیات و نشانه های خود را بیان می کند و وقتی آنها بی اعتنایی کردند، عذابش را بر آنها نازل می فرماید.

«آنچه در نزد خدا است بهتر و باقی تر است»

وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۰﴾ 

و آنچه به شما از چیزى داده شده است، پس متاع زندگى دنیا و زینت آن است و آنچه نزد خدا است، بهتر و باقى تر است. آیا پس تعقّل نمى کنید؟ ﴿۶۰﴾

أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۶۱﴾ 

آیا کسى را که ما به او وعده نیکو داده ایم و او آن را دریافت نموده، مانند کسى است که بهره اى از متاع زندگى دنیا داده باشیم سپس او روز قیامت از احضارشدگان باشد؟ ﴿۶۱﴾

«احضار مشرکین در روز قیامت»

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾

و روزى که خدا آنها را ندا مى کند، پس مى گوید: کجایند آنهائى که شما آنها را شریک من گمان مى کردید؟ ﴿۶۲﴾

قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ 

کسانى که فرمان عذاب بر آنها تحقّق یافته، مى گویند: پروردگارِ ما، اینها کسانى بودند که فریبشان دادیم. فریب دادن ما آنها را همان گونه بود که خودمان فریب خوردیم. ما براى تو از آنها بیزارى مى جوییم. آنها این چنین نبودند که ما را بندگى کنند. ﴿۶۳﴾

وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾ 

و به آنها گفته مى شود: خدایانتان را که شما شریک خدا مى دانستید، بخوانید. آنها معبودهاى خود را مى خوانند. پس به آنها جواب نمى دهند و عذاب را مى بینند. و آرزو مى کنند که از هدایت شدگان مى بودند. ﴿۶۴﴾

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۶۵﴾ 

و روزى که خدا آنها را ندا کند، پس مى گوید: چه جوابى به پیامبران دادید؟ ﴿۶۵﴾

فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۶۶﴾ 

پس تمام خبرها در آن روز به روى آنها بسته مى شود، آنچنان که نمى توانند از یکدیگر سؤال کنند. ﴿۶۶﴾

«توبه و ایمان وسیله رستگاری است»

فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ ﴿۶۷﴾ 

و امّا کسى که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل شایسته اى انجام دهد، پس امید است اینکه از رستگاران باشد. ﴿۶۷﴾

برداشت از آیه ۶۷

توبه و ایمان

سالک الی اللّه اگر می خواهد جزء رستگاران باشد، باید توبه کند و ایمان بیاورد و اعتقاداتش را تصحیح نماید و اعمال شایسته انجام دهد.

«خدا هر که را بخواهد انتخاب می کند»

وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۸﴾ 

و پروردگار تو هر چه را بخواهد، خلق مى کند و انتخاب مى کند. براى آنها حقّ انتخاب و اختیارى نیست. منزّه است خدا و بالاتر است از آنچه آنها براى او شریک قرار مى دهند. ﴿۶۸﴾

وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۶۹﴾ 

و پروردگار تو مى داند آنچه را در سینه هایشان پنهان مى کنند و آنچه را که آشکار مى نمایند. ﴿۶۹﴾

وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۷۰﴾‏

و او خدائى است که خدائى جز او نیست. براى او حمد و کرنش در عوالم قبل و در آخرت است و براى او حاکمیت است و همه بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۷۰﴾

«شب و روز از نشانه های خدا است»

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿۷۱﴾ 

بگو: آیا شما چه مى بینید که اگر خدا شب را براى شما دائمى تا روز قیامت قرار مى داد کدام خدا غیر از خداى یکتا روشنى را براى شما مى آورد؟ آیا پس شما (چرا) نمى شنوید؟ ﴿۷۱﴾

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۷۲﴾ 

بگو: آیا شما چه مى بینید که اگر خدا روز را براى شما دائمى تا روز قیامت قرار مى داد (چه مى شد)؟ کدام خدا غیر از خداى یکتا شب را که در آن آرامش بگیرید، براى شما مى آورد؟ پس شما (چرا) نمى بینید؟ ﴿۷۲﴾

وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و یکى از مهربانیهاى خدا این است که براى شما شب و روز را قرار داد به خاطر اینکه در آن آرامش بگیرید و از فضل خدا بهره ببرید و شاید شما شکرگزار باشید. ﴿۷۳﴾

«مطلبی درباره قیامت»

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۷۴﴾

و روزى که خدا آنها را ندا مى دهد و مى فرماید: کجایند شریکهائى که شما براى من تصوّر مى کردید؟ ﴿۷۴﴾

وَنَزَعْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۷۵﴾

و از هر امّتى شاهدى مى آوریم. پس مى گوییم: اى مشرکین، دلیلتان را بیاورید. پس آنجا است که مى دانند قطعا حقّ با خدا است و همه آنچه را که افتراء مى زدند از آنها نابود شده است. ﴿۷۵﴾

«قضیه قارون»

إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ ﴿۷۶﴾

قطعا قارون از قوم موسى بود. پس بر آنها تجاوز کرد و ما به او از گنجها، آن قدر دادیم که حمل کلیدهاى آنها براى جمعى که صاحب قوّت بودند، مشکل بود. آن وقتى که قومش به او گفتند: خوشحال نباش که قطعا خدا شادهاى (به زخارف دنیا را) دوست ندارد. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیه ۷۶

ثروت زیاد

سالک الی اللّه باید به خاطر ثروت زیادی که خدا به او داده آنها را در راه خدا قرار دهد و به خاطر داشتن ثروت و جمع آوری آن خوشحال نباشد. زیرا خدا این چنین خوشحالی ها را دوست نمی دارد.

وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿۷۷﴾

و بوسیله آنچه خدا به تو داده است، خانه آخرت را طلب کن. و (البتّه) بهره ات را از دنیا فراموش نکن و نیکى کن، همان طورى که خدا به تو نیکى کرده است و دنبال فساد در روى زمین نرو که قطعا خدا فسادکنندگان را دوست نمى دارد. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیه ۷۷

احیاء حیات ابدی

سالک الی اللّه باید کوشش کند که حیات ابدی و عالم آخرت خود را احیاء کند و ضمنا دنیای خود را هم فراموش نکند و صفت رحمانیت خدا را در خود ایجاد نماید و به مردم نیکی کند و در روی زمین فساد نکند تا خدا او را دوست داشته باشد.

قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۷۸﴾

قارون گفت: جز این نیست که با علمى که نزد من بوده، این ثروت را بدست آورده ام. آیا نمى دانست که قطعا خدا قبل از او، اقوامى را که از قارون قدرت بیشترى داشته و مال بیشترى جمع کرده بودند، هلاک کرده است؟ و از گناه مجرمین سؤال نمى شود. ﴿۷۸﴾

فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿۷۹﴾

پس قارون با تمام زینتى که داشت، به میان قومش بیرون آمد. کسانى که زندگى دنیا را مى خواستند، گفتند: اى کاش براى ما هم مثل آنچه براى قارون داده شده، مى بود. قطعا او داراى حظ و لذّت عظیمى است. ﴿۷۹﴾

وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿۸۰﴾

و کسانى که به آنها علم و آگاهى داده شده بود، گفتند: واى بر شما، ثواب خدا براى کسى که ایمان بیاورد و عمل صالح کند، بهتر است. و کسى جز صابرین به آن نمى رسند. ﴿۸۰﴾

برداشت از آیه ۸۰

ایمان

سالک الی اللّه اگر می خواهد به ثواب الهی برسد، باید دارای ایمان باشد و عمل صالح کند تا از صابرین محسوب شود.

فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ ﴿۸۱﴾

پس ما او و خانه و زندگیش را به زمین فرو بردیم و براى او کسى که یاریش کند، غیر از خدا نبود و خودش هم نمى توانست از یارى کنندگان خود باشد. ﴿۸۱﴾

وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿۸۲﴾

و فردا کسانى که آرزو مى کردند که در جاى او دیروز مى بودند، گفتند: واى، گویا خدا روزى را براى کسى که از بندگانش بخواهد، پهن مى کند و براى کسى که بخواهد تنگ مى نماید اگر این چنین نبود که خدا بر ما منّت گذاشته، ما را هم در زمین فرو مى برد واى، گویا کافران رستگار نمى شوند. ﴿۸۲﴾

«در زمین برتری نجوئید و فساد نکنید»

تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۸۳﴾

این خانه آخرت را براى کسانى که در زمین برترى و فساد را نخواسته باشند، قرار داده ایم. و عاقبت براى متّقین است. ﴿۸۳﴾

برداشت از آیه ۸۳

برتری جویی

سالک الی اللّه نباید در روی زمین برای خود برتری بجوید و فساد کند و باید بداند که اگر از متّقین باشد موفقیتی خواهد داشت.

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾

کسى که با نیکى بیاید، براى او بهتر از آن خواهد بود و کسى که با بدى بیاید، جزا داده نمى شوند کسانى که کارهاى بد مى کنند، مگر آنچه را که عمل مى کردند. ﴿۸۴﴾

«ای پیامبر، خدا تو را به مکه بر می گرداند»

إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۸۵﴾

قطعا کسى که قرآن را براى تو قرار داده (واجب کرد) تو را به محل زندگیت برمى گرداند. بگو: پروردگار من بهتر مى داند کسى را که با هدایت بیاید و کسى را که او در ضلالت آشکارى باشد. ﴿۸۵﴾

وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾

و تو امیدوار نبودى بر اینکه بر تو کتاب القاء شود، مگر آنکه مهربانى از جانب پروردگارت بود. پس هرگز پشتیبان کفّار نباش. ﴿۸۶﴾

وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۸۷﴾

و هرگز تو را از آیات خدا بعد از آنکه آنها بر تو نازل شده، باز ندارند و مردم را به سوى پروردگارت دعوت کن و هرگز از مشرکین نباش. ﴿۸۷﴾

وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۸﴾

و با خدا، خداى دیگرى را نخوان. هیچ خدائى جز او نیست. هر چیزى بجز وجه خدا نابود مى شود. حاکمیت مال او است و همه بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۸۸﴾

سوره مبارکه عنکبوت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«همه در دنیا امتحان می شوند»

الم ﴿۱﴾

الم ﴿۱﴾

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲﴾

آیا مردم گمان کرده اند که به حال خود واگذار مى شوند که تنها بگویند: ایمان آورده ایم و امتحان نشوند؟ ﴿۲﴾

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾

و قطعا ما کسانى را که قبل از اینها بوده اند، امتحان کرده ایم. پس حتما خدا کسانى را که راست مى گویند و کسانى را که دروغ مى گویند، مى شناسد. ﴿۳﴾

أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۴﴾

یا کسانى که کارهاى بد مى کنند، گمان کرده اند که بر ما سبقت مى گیرند؟ چه بد حکم مى کنند. ﴿۴﴾

«امید لقای پروردگار»

مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۵﴾ 

کسى که امید دیدار خدا را دارد، قطعا وقت (دیدار) خدا مى رسد و آن خدا شنواى دانائى است. ﴿۵﴾

وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۶﴾‏

و کسى که کوشش کند، جز این نیست که براى خود کوشش کرده است. و قطعا خدا از همه جهانیان بى نیاز است. ﴿۶﴾

«جبران گناهان بوسیله عمل صالح»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۷﴾

و کسانى که ایمان بیاورند و اعمال صالحه کنند، قطعا ما گناهان آنها را جبران مى کنیم و ما قطعا جزاى آنها را بهتر از آنچه کرده اند، عنایت مى نمائیم. ﴿۷﴾

«نیکی به پدر و مادر»

وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾ 

و ما انسان را توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند و اگر آن دو بر تو فشار آوردند که به من چیزى را که براى تو به آن علمى نیست مشرک شوى، اطاعتشان را نکن. برگشت همه شما بسوى من خواهد بود. آن وقت شما را به آنچه مى کرده اید، آگاه خواهم ساخت. ﴿۸﴾

«ایمان و عمل صالح انسان را به صالحین ملحق می کند»

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ ﴿۹﴾ 

و کسانى که ایمان آورده اند و اعمال شایسته اى کرده اند، ما آنها را قطعا در میان صالحین داخلشان مى کنیم. ﴿۹﴾

برداشت از آیات ۹ – ۱

دستورات مفید

سالک الی اللّه اگر می خواهد موفّق به کمالات بشود، باید مسائل زیر را کاملاً رعایت کند:

۱  –  بداند که امتحان از جانب پروردگار برای او  حتمی خواهد بود.

۲  –  این امتحان در گذشتگان برای این جهت بوده که راستگویان و درستکاران از دروغگویان و مفسدین تشخیص داده شوند و جدا گردند.

۳  –  کسانی که کار بد می کنند، نمی توانند بر خدای تعالی در موفقیت پیشی بگیرند.

۴  –  کسانی که ملاقات با پروردگار را امید دارند به آن خواهند رسید.

۵  –  کسی که کوشش در راه خیر بکند، تمام فایده اش به خودش می رسد. زیرا خدای تعالی بی نیاز از همه کس و همه چیز است.

۶  –  کسانی که اعتقادات خود را درست کنند و به آن ایمان داشته باشند و تزکیه نفس نمایند، خدای تعالی گناهان قبلی آنها را جبران می کند و اجر آنها را بهتر از آن چه کرده اند مرحمت می فرماید.

۷  –  سالک الی اللّه باید به پدر و مادرش نیکی کند ولی اگر به او اصرار کردند که گناه بکند و یا مشرک شود، نباید از آنها اطاعت کند.

۸  –  اگر سالک الی اللّه اعتقاداتش را تصحیح کند و تزکیه نفسش را کامل نماید، خدای تعالی او را جزء صالحین قرار می دهد.

«منافقان»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰﴾ 

و بعضى از مردم کسانى هستند که مى گویند: به خدا ایمان آوردیم، ولى وقتى که در راه خدا اذیت مى شوند، ناراحتیهائى را که از مردم به آنها مى رسد مثل عذاب خدا قرار مى دهند و وقتى که از طرف پروردگارت یارى مى رسد، حتماً آنها مى گویند که ما هم با شما بودیم. آیا خدا به آنچه در دلهاى مردم جهانیان است، داناتر نیست؟ ﴿۱۰﴾

برداشت از آیه ۱۰

نفاق و دوروئی

سالک الی اللّه نباید به هیچ وجه نفاق و دوروئی در روحش وجود داشته باشد و به حقیقت آن چه سبب ناراحتی ها و خوشی ها است معترف باشد. زیرا خدای تعالی آن چه در قلب مردم می گذرد می داند.

وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ ﴿۱۱﴾

و خدا قطعا کسانى را که ایمان آورده اند و کسانى را که منافق هستند، مى شناسد. ﴿۱۱﴾

«گفتار کفّار به مؤمنین»

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۲﴾

و کسانى که کافر شده اند، به کسانى که ایمان آورده اند، مى گویند: از راه ما پیروى کنید و گناهانتان به گردن ما باشد. ولى کفّار از گناهان آنها هیچ چیزى را به عهده نمى گیرند. قطعا آنها دروغگو هستند. ﴿۱۲﴾

برداشت از آیه ۱۲

مرشد دروغین

سالک الی اللّه نباید از مرشدان و راهنمایان دروغین پیروی کند و باید روی این مسئله کاملاً دقت نماید.

وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳﴾ 

و قطعا آنها بار سنگین گناهان خود و سنگینى دیگرى را اضافه بر بار سنگین خودشان حمل مى کنند و حتما روز قیامت از آنچه تهمت مى زدند، سؤال مى شوند. ﴿۱۳﴾

«قضیه ای از حضرت نوح علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۴﴾‏

و ما نوح را به طرف قومش فرستادیم. پس در میان آنها هزار سال، پنجاه سال کمتر زندگى کرد. پس از آن، طوفان آنها را گرفت، در حالى که آنها ستمگر بودند. ﴿۱۴﴾

فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۵﴾ 

پس ما او و کشتى نشینان را نجات دادیم و آنها را نشانه اى براى جهانیان قرارشان دادیم. ﴿۱۵﴾

«قضیه ای از حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۶﴾

و ابراهیم، وقتى به قومش گفت: خدا را بندگى کنید و تقواى او را پیشه کنید، این براى شما بهتر است، اگر (چیزى) مى دانستید. ﴿۱۶﴾

إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۱۷﴾

جز این نیست که غیر از خدا بتهائى را مى پرستید و تهمتهائى ایجاد مى کنید. قطعا کسانى را که غیر از خدا مى پرستید، براى شما مالک رزقى نیستند. پس روزى را از جانب خدا طلب کنید و او را عبادت کنید و او را شکر کنید که به سوى او برگردانده خواهید شد. ﴿۱۷﴾

وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۱۸﴾

و اگر تکذیب کنید، پس قطعا امّتهاى قبل از شما نیز تکذیب نمودند و بر عهده رسول جز ابلاغ آشکار چیزى نیست. ﴿۱۸﴾

أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۱۹﴾

آیا آنها نمى بینند که چگونه خدا خلقت را آغاز فرموده، سپس آن را برمى گرداند؟ که قطعا آن بر خدا آسان است. ﴿۱۹﴾

«دستور سیر و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۰﴾

بگو: در زمین سیر و سفر کنید، پس ببینید که خدا چگونه خلقت را شروع کرده، سپس خدا عالم آخرت را ایجاد مى کند. خدا بر همه چیز قدرت دارد. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیه ۲۰

سیر و سفر

سالک الی اللّه باید روی زمین سیر و سفر کند تا شروع خلقت را بفهمد و به ذات مقدس پروردگار معتقد شود.

يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَرْحَمُ مَنْ يَشَاءُ وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ ﴿۲۱﴾

هر که را بخواهد، عذاب مى کند و به هر که بخواهد، مهربانى مى کند و بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۲۱﴾

«کفّار از رحمت خدا ناامیدند»

وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۲۲﴾ 

و شما نمى توانید خدا را نه در زمین و نه در آسمان عاجز کنید و براى شما غیر از خدا نه سرپرستى و نه یاورى خواهد بود. ﴿۲۲﴾

وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۳﴾‏

و کسانى که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، آنها از رحمت من مأیوسند و براى آن گروه عذاب دردناکى خواهد بود. ﴿۲۳﴾

برداشت از آیه ۲۳

یأس از رحمت خدا

سالک الی اللّه اگر بخواهد همیشه امید ملاقات با پروردگارش را داشته باشد، باید از رحمت خدا مأیوس نگردد.

«برگشت به قضیه حضرت ابراهیم»

فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۴﴾

پس جواب قوم ابراهیم جز اینکه آنها گفتند: او را بکشید یا او را آتش بزنید، چیزى نبود. پس خدا او را از آتش نجات داد. قطعا در آن نشانه هائى براى قومى که ایمان آورده اند، مى باشد. ﴿۲۴﴾

وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۵﴾

و ابراهیم گفت: جز این نیست که غیر خدا بتهائى را براى دوستى بین خودتان در زندگى دنیا گرفته اید، سپس روز قیامت بعضى از شما به بعض دیگر کافر مى شود و بعضى از شما بعض دیگر را لعنت مى کند و مأواى شما آتش است و براى شما یارى دهنده اى نیست. ﴿۲۵﴾

فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۶﴾

پس لوط به ابراهیم ایمان آورد و (ابراهیم) گفت: قطعا من بسوى پروردگارم هجرت مى کنم. که او همان خداى عزیز حکیم است. ﴿۲۶﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۲۷﴾ 

و ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را عنایت کردیم و در ذریه او نبوّت و کتاب را قرار دادیم و اجر او را در دنیا به او عنایت کردیم و قطعا او در آخرت از صالحین است. ﴿۲۷﴾

«قضیه ای از حضرت لوط علیه السلام»

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۲۸﴾

و وقتى که لوط به قومش گفت: شما کار زشتى را که احدى از مردم جهانیان قبل از شما آن را انجام نداده اند، پیشه کرده اید. ﴿۲۸﴾

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۲۹﴾

آیا شما به طرف مردها مى روید و راه را قطع مى کنید و در نشستتان اعمال ناصحیحى انجام مى دهید؟ امّا جواب قومش جز این نبود که گفتند: عذاب خدا را براى ما بیاور، اگر از راستگویانى. ﴿۲۹﴾

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ ﴿۳۰﴾

لوط گفت: پروردگارِ من، مرا بر قوم فسادکار یارى نما. ﴿۳۰﴾

وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۳۱﴾ 

و وقتى که فرستادگان ما براى ابراهیم بشارتى آوردند و گفتند: ما اهل این قریه را هلاک مى کنیم، زیرا اهل آن ستمگرانند. ﴿۳۱﴾

قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۲﴾

ابراهیم گفت: در آن قریه لوط هست. گفتند: ما بهتر مى دانیم چه کسى در آن قریه هست.ما او و اهلش را نجات مى دهیم، مگر زنش که از باقى ماندگان خواهد بود. ﴿۳۲﴾

وَلَمَّا أَنْ جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۳﴾ 

و وقتى که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به خاطر آنها بدحال شد و به خاطر آنها دلتنگ گردید و گفتند: نترس و محزون نباش. حتما ما تو و اهلت را نجات خواهیم داد، مگر زنت که از باقى ماندگان خواهد بود. ﴿۳۳﴾

إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۳۴﴾

ما بر اهل این قریه از آسمان به خاطر اینکه آنها گناهکارند، عذاب مى فرستیم. ﴿۳۴﴾

وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۳۵﴾

و قطعا ما نشانه روشنى براى مردمى که تعقّل کنند از آن قریه باقى گذاشتیم. ﴿۳۵﴾

«قضیه حضرت شعیب علیه السلام»

وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۳۶﴾ 

و بسوى مدین برادرشان شعیب را فرستادیم. پس او گفت: اى قومِ من، خدا را بندگى کنید و به روز قیامت امیدوار باشید و در زمین از مفسدین نباشید. ﴿۳۶﴾

فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۳۷﴾ 

امّا او را تکذیب کردند پس آنها را زلزله شدیدى گرفت. ناگهان در خانه هایشان افتادند و مُردند. ﴿۳۷﴾

«قضیه ای از هلاکت عاد و ثمود»

وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ ﴿۳۸﴾‏

و (نیز هلاک کردیم) قوم عاد و ثمود را و براى شما مساکن آنها آشکار است و شیطان اعمالشان را برایشان زینت داد و از راه (صحیح) آنها را مانع شد و حال آنکه بصیرت داشتند. ﴿۳۸﴾

«تکبّر قارون و فرعون و هامان و هلاکت آنها»

وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ ﴿۳۹﴾ 

و قارون و فرعون و هامان را (هلاک کردیم) و قطعا موسى با دلائل واضحى نزد آنها رفت. آنها در زمین تکبّر کردند و این چنین نبودند که پیشى بگیرند. ﴿۳۹﴾

فَكُلًّا أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۴۰﴾ 

پس هر یک آنها را به خاطر گناهش مؤاخذه نمودیم. پس بعضى از آنها کسى بود که بادى همراه با سنگریزه بر سرش ریختیم و بعضى از آنها کسى بود که صداى آسمانى او را گرفت و بعضى از آنها کسى بود که به زمین فرو بردیم و بعضى از آنها کسى بود که غرقش کردیم. و خدا این چنین نبوده است که به آنها ظلم کند، ولى خودشان بوده اند که به خود ظلم کرده اند. ﴿۴۰﴾

«خانه عنکبوت سست است»

مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾

مَثَل کسانى که غیر از خدا را براى خود سرپرستانى مى گرفتند، مانند مَثَل عنکبوتى است که خانه اى براى خودش مى گیرد و اگر مى دانستند، سست ترین خانه ها، خانه عنکبوت است. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیه ۴۱

ولی مطلق

سالک الی اللّه نباید غیر از خدا را ولی مطلق خود بداند. زیرا اگر ولایت غیر خدایی را بپذیرد، مانند عنکبوتی است که خانه سستی را پذیرفته است.

إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۴۲﴾ 

قطعا خدا آنچه را غیر از او از چیزى مى خوانند، آن را مى داند. و او عزیز حکیمى است. ﴿۴۲﴾

وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ ﴿۴۳﴾ 

و این مثلهائى است که آنها را براى مردم مى زنیم ولى جز دانشمندان آن را تعقّل نمى کنند. ﴿۴۳﴾

«خلقت آسمانها و زمین»

خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۴﴾

خدا آسمانها و زمین را به حقّ خلق فرمود. قطعا در آن نشانه اى است براى مؤمنین. ﴿۴۴﴾

«نماز، انسان را از فحشاء و منکر باز می دارد»

اُتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿۴۵﴾‏

بخوان آنچه را که از کتاب به تو وحى شده است و نماز را برپاى دار. قطعا نماز از فحشاء و منکر نهى مى کند و یاد خدا بزرگتر است و خدا مى داند آنچه شما مى سازید. ﴿۴۵﴾

برداشت از آیه ۴۵

قرائت قرآن و نماز

سالک الی اللّه باید قرآن بخواند و نماز را بر پا دارد. زیرا نماز او را از فحشاء و منکر باز می دارد.