جزء ۹

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ ﴿۸۸﴾

جمعى از بزرگان مستکبر قومش به او گفتند که حتماً ما تو را اى شعیب و کسانى که با تو ایمان آورده اند، از قریه و شهرمان بیرون مى کنیم، مگر آنکه به دین ما برگردید. شعیب گفت: ما با این کراهتى که داریم (محال است که برگردیم). (۸۸)

قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ﴿۸۹﴾

(در این صورت) قطعا بر خدا دروغ بسته ایم، اگر به دین شما برگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن (دین پست) نجاتمان داده و ما هرگز به آن دین بر نمى گردیم، مگر خدا که پروردگار ما است بخواهد. پروردگار ما بر هر چیزى علمش توسعه دارد، تنها بر خدا توکل مى کنیم. پروردگار ما، بین ما و بین قوممان راهى به حقّ باز کن و تو بهترین راه بازکنندگانى. (۸۹)

وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ ﴿۹۰﴾

و اشراف قومش که کافر بودند، گفتند: اگر شما از شعیب پیروى کنید، در آن موقع قطعا شما از ضرر کنندگانید. (۹۰)

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۹۱﴾

پس آنها را زلزله شدیدى گرفت. اینها وقتى صبح کردند، پس در خانه هاشان از پاى در آمدند. (۹۱)

الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ ﴿۹۲﴾

کسانى که شعیب را تکذیب کردند، گویا هرگز در آن دیار سکونت نداشته اند، کسانى که شعیب را تکذیب مى کردند، آنها ضرر کردگان بودند. (۹۲)

فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿۹۳﴾

شعیب از آنها روى گرداند و به آنها گفت: اى قومِ من، حتماً من رسالتهاى پروردگارم را به شما رساندم و خیرخواهى براى شما کردم. پس چرا بر قوم کافر تأسّف بخورم؟ (۹۳)

«برای همه آبادیها پیامبرانی فرستاده شده است»

وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ﴿۹۴﴾

و ما در قریه اى پیغمبرى را نفرستادیم، مگر آنکه اهل آن قریه را به ناراحتى و خسارت و رنج گرفتارشان کردیم، شاید آنها تضرّع و زارى کنند. (۹۴)

ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۹۵﴾

سپس به جاى بدى، نیکى را براى آنها تبدیل کردیم تا جائى که آنها آن را فراموش کردند و گفتند که پدران ما از این ناراحتیها و گرفتاریها و رفاه و راحتى داشته اند. پس ما آنها را به طور ناگهانى گرفتارشان کردیم و حال اینکه آنها نمى فهمیدند. (۹۵)

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۹۶﴾

و اگر اهل قریه ها و شهرها ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند، (درهاى) برکات را از آسمان و زمین به روى آنها باز مى کنیم. ولى آنها تکذیب کردند. ما هم به خاطر کارى که کرده اند، آنها را گرفتارشان نمودیم. (۹۶)

أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿۹۷﴾

آیا اهل آبادیها در امان اند از اینکه شبانه عذاب ما آنها را بگیرد، در حالى که همه آنها در خواب باشند؟ (۹۷)

أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ ﴿۹۸﴾

آیا اهل این آبادیها در امانند که عذاب ما در روز به سراغشان بیاید، در حالى که سرگرم کارهاى لهو و لعب اند. (۹۸)

أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۹۹﴾

آیا آنها خود را از مکر [۱] الهی در امان می دانند؟ در حالی که جز ضررکنندگان، کسی خود را از مکر خدا ایمن نمی داند. (۹۹)

[۱] ــ «مكر» به معنى كارى است كه طورى انجام شود كه طرف مقابل متوجّه مقدّماتش نشود و «مكر» خدا به معنى نيرنگ خدا نيست، بلكه به معنى اين است كه خداى تعالى به نحوى عليه كفّار مقدّمات كارهائى را انجام مى‏ دهد كه آنها غافلگير مى‏ شوند و ناگهان خود را در عذاب الهى مشاهده مى‏ كنند.

برداشت از آیات ۹۹ ـ ۹۶

برکات الهی

سالک الی اللّه اگر با ایمان کامل تزکیه نفس کند و خود را به مقام تقوی برساند، برکات خدا از آسمان و زمین بر او باز می شود، که هم دنیای خوبی داشته باشد و هم آخرت خوبی برای او باشد. ولی اگر سالکین الی اللّه در سیر و سلوک به دروغ متوسل شوند و ریاکار گردند خدای تعالی آنها را مؤخذه می کند و این افراد ناگهان حتّی وقتی که در خواب اند یا مشغول بازی دنیایی هستند، مورد عذاب الهی واقع می گردند. ولی اگر قدم در راه حقیقت برندارند و از پنهان کاری های خدای تعالی خود را در امان بدانند زیانکارند.

أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِهَا أَنْ لَوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ﴿۱۰۰﴾

آیا خدا کسانى که زمین را بعد از اهلش به ارث مى برند، راهنمائى نکرده که اگر ما بخواهیم، آنها را به کیفر گناهانشان مى رسانیم و دلهاى آنها را مهر مى کنیم؟ پس در این صورت آنها شنوائى را از دست مى دهند. (۱۰۰)

تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْكَافِرِينَ ﴿۱۰۱﴾

اینها شهرها و آبادیهائى بود که بعضى از اخبارشان را براى تو حکایت نمودیم و قطعا پیامبرانشان براى آنها با دلائل روشنى آمدند. ولى آنها این چنین نبودند که ایمان بیاورند به آنچه قبلاً تکذیب کرده بودند. این چنین خدا بر قلوب کافران مُهر مى زند. (۱۰۱)

وَمَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَإِنْ وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَاسِقِينَ ﴿۱۰۲﴾

و ما بیشتر آنها را بر سر پیمانى که داشتند، نیافتیم و بلکه اکثر آنها را فاسق و گناهکار یافتیم. (۱۰۲)

«تبلیغات حضرت موسی علیه السلام»

ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۰۳﴾

سپس بعد از آنها موسى را با نشانه ها و آیاتمان به طرف فرعون و اطرافیانش فرستادیم. امّا آنها به آیات ما ظلم کردند. پس ببین عاقبت مفسدین چگونه است. (۱۰۳)

وَقَالَ مُوسَى يَا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰۴﴾

و موسى گفت: اى فرعون، من فرستاده اى از طرف پروردگار عالمیانم. (۱۰۴)

حَقِيقٌ عَلَى أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۰۵﴾

سزاوار است که بر خدا جز به حقّ نگویم. من نشانه روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آورده ام. پس بنى اسرائیل را با من بفرست (و آزادشان کن). (۱۰۵)

قَالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۰۶﴾

فرعون گفت: اگر نشانه اى آورده اى، آن را نشان بده، اگر از راستگویانى. (۱۰۶)

فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ ﴿۱۰۷﴾

پس موسى عصاى خود را انداخت، ناگهان آن عصا اژدهاى آشکارى شد. (۱۰۷)

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ ﴿۱۰۸﴾

و دست خود را بیرون آورد، در حالى که (نور) سفیدى براى تماشاچیان بود. (۱۰۸)

قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿۱۰۹﴾

بزرگان از طرفداران فرعون گفتند: قطعا این ساحر دانائى است. (۱۰۹)

يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿۱۱۰﴾

مى خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند. در برابر او چه فرمان مى دهید؟ (۱۱۰)

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۱۱۱﴾

گفتند: او و برادرش را معطّل کن و به سوى شهرها کسى که بتواند ساحران را جمع کند، بفرست. (۱۱۱)

يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ ﴿۱۱۲﴾

تا همه ساحران دانا را به خدمت تو بیاورند. (۱۱۲)

وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ﴿۱۱۳﴾

و ساحران نزد فرعون آمدند، گفتند: آیا اگر ما پیروز شویم، اجر و پاداش مهمّى نزد تو خواهیم داشت؟ (۱۱۳)

قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۱۱۴﴾

فرعون گفت: بله و شما از مقرّبان خواهید بود. (۱۱۴)

قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ ﴿۱۱۵﴾

ساحران گفتند: اى موسى، یا تو بینداز و یا ما مى اندازیم. (۱۱۵)

قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ ﴿۱۱۶﴾

موسى گفت: شما بیندازید. وقتى که آنها (آنچه در دست داشتند) انداختند، مردم را چشم بندى کردند و آنها را ترساندند و سحر بزرگى آوردند. (۱۱۶)

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿۱۱۷﴾

و ما به موسى وحى کردیم که عصاى خود را بینداز. پس ناگهان عصا وسائل دروغى آنها را با سرعت بلعید. (۱۱۷)

فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۱۸﴾

پس آنچه حقّ بود، واقع شد و آنچه آنها عمل کرده بودند، باطل گردید. (۱۱۸)

فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِينَ ﴿۱۱۹﴾

و در آنجا همه مغلوب شدند و خوار و کوچک گردیدند. (۱۱۹)

وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿۱۲۰﴾

و ساحرها همه به سجده افتادند. (۱۲۰)

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۲۱﴾

گفتند: ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم. (۱۲۱)

رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۱۲۲﴾

پروردگار موسى و هارون. (۱۲۲)

قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۱۲۳﴾

فرعون گفت: آیا قبل از آنکه من به شما اجازه بدهم، به او ایمان آورده اید؟ قطعا این کار شما مکرى بوده که در شهر با هم توطئه کرده اید، براى اینکه مردمش را از آن بیرون بیاورید. پس به همین زودى شما خواهید دانست. (۱۲۳)

لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۱۲۴﴾

من حتما دست و پاهاى شما را به طور مخالف قطع مى کنم و بعد از آن همگى شما را به دار مى آویزم. (۱۲۴)

قَالُوا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿۱۲۵﴾

ساحران گفتند: ما به سوى پروردگارمان بر مى گردیم. (۱۲۵)

وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ ﴿۱۲۶﴾

و تو از ما انتقام نمى گیرى، مگر براى آنکه ما به آیات پروردگارمان هنگامى که به سراغمان آمد، ایمان آوردیم. پروردگار ما، صبر و استقامت به ما عنایت کن و ما را از این دنیا مسلمان ببر. (۱۲۶)

وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ ﴿۱۲۷﴾

و شخصیتهاى قوم فرعون گفتند: آیا مى خواهى موسى و قومش را به حال خود بگذارى تا در زمین فساد کنند و تو و خدایانت را ترک نمایند؟ (فرعون) گفت: به زودى پسرانشان را خواهیم کشت و دخترانشان را (براى کنیزى) زنده نگه مى داریم و ما بر آنها کاملاً مسلّطیم. (۱۲۷)

قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۱۲۸﴾

موسى به (اصحابش و) قومش گفت: از خدا یارى بخواهید و صبر کنید. زمین مال خدا است، به هر کس از بندگانش بخواهد آن را به ارث خواهد داد و عاقبت مال متّقین است. (۱۲۸)

قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ ﴿۱۲۹﴾

قوم موسى گفتند: آنها ما را قبل از آمدن تو به طرف ما، اذیت مى کردند و بعد از آمدن تو به سوى ما هم باز اذیت مى کنند. موسى گفت: امید است که پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند و شما را جانشین آنها در روى زمین قرار دهد، آن وقت نگاه کند ببیند شما چگونه عمل مى کنید. (۱۲۹)

برداشت از آیات ۱۲۹ ـ ۱۲۸

مراحل تقوی

بزرگترین کاری که سالک الی اللّه باید تا آخر سیر و سلوکش انجام دهد گذراندن مراحل تقوا است و باید از استقامت و صبر کمک بگیرد تا عاقبت خوبی برای او در دنیا باشد، ضمناً خدای تعالی به او کمک می کند، دشمنانش را هلاک می کند و او را به مقام خلیفه اللّهی می رساند و نگاه می کند تا ببیند او چگونه عمل خواهد کرد.

وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۳۰﴾

و ما نزدیکان فرعون را به خشکسالى و کمبود میوه جات گرفتار نمودیم، شاید آنها متذکر شوند. (۱۳۰)

فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳۱﴾

پس وقتى که به آنها خوبى مى رسید، مى گفتند: این به خاطر خود ما است. ولى وقتى به آنها بدى مى رسید، فال بد به موسى و کسانى که با او بودند مى زدند. همه آگاه باشید، جز این نیست که فال بد آنها نزد خدا است ولى بیشتر آنها نمى دانند. (۱۳۱)

وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۱۳۲﴾

و آنها مى گفتند: هر چه نشانه اى براى سحر کردن ما بیاورى، ما به تو ایمان نمى آوریم. (۱۳۲)

فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿۱۳۳﴾

پس ما (به خاطر این گفتارشان،) طوفان و ملخ و (جانورانى مثل) شپش و قورباغه و خون را که هر یک نشانه هایى از هم جدا بودند، بر آنها فرستادیم. امّا آنها تکبّر کردند و مردم گناهکارى بودند. (۱۳۳)

وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۳۴﴾

و وقتى که بلا بر آنها واقع شد، گفتند: اى موسى، از پروردگارت براى ما بخواه که به آن عهدى که با تو دارد، (مقرّر فرماید.) اگر این بلا را از ما دور کنى، ما به تو ایمان مى آوریم و بنى اسرائیل را همراه تو (آزاد) مى فرستیم. (۱۳۴)

فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ ﴿۱۳۵﴾

پس وقتى بلا را براى مدّت معینى که به آنها رسیده بود از آنها برداشتیم، آنها عهد و پیمان خود را شکستند. (۱۳۵)

فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿۱۳۶﴾

بالاخره از آنها انتقام گرفتیم، پس آنها را در دریا غرق کردیم، به خاطر آنکه نشانه هاى ما را تکذیب کردند و از آنها غافل بودند. (۱۳۶)

«کمک خدا به مستضعفین»

وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ ﴿۱۳۷﴾

و ما مشرقها و مغربهاى پر برکت زمین را به قومى که ضعیف شده بودند، به ارث دادیم و وعده خوب پروردگارت بر بنى اسرائیل به خاطر صبرشان (که در آن مدّت به خرج دادند)، تمام شد و آنچه فرعون و اطرافیانش مى ساختند و آنچه از قصرها و باغهاى دار بست دار ساخته بودند، درهم کوبیدیم. (۱۳۷)

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۱۳۸﴾

و بنى اسرائیل را از دریا گذراندیم. ولى آنها به گروهى رسیدند که اطراف بتهائى که مال آنها بود، گرد آمده بودند. به موسى گفتند: اى موسى، تو هم براى ما خدائى قرار بده، همان طور که براى آنها خدایانى است. موسى گفت: شما مردمى هستید که خود را به نادانى مى زنید. (۱۳۸)

إِنَّ هَؤُلَاءِ مُتَبَّرٌ مَا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۹﴾

قطعا (عاقبت) کارى که اینها در آن هستند، نابودى است و هر چه عمل مى کنند باطل است. (۱۳۹)

قَالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۱۴۰﴾

(موسى) گفت: آیا غیر از خدا، خدائى را براى شما بطلبم؟ و او شما را بر تمام مردم جهانیان (در زمان خودتان) برترى داده است. (۱۴۰)

وَإِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۱۴۱﴾

و آن زمانى را که از فرعون و اطرافیانش نجاتتان دادیم، آنها دائما شما را به بدترین عذاب شکنجه مى دادند، پسران شما را مى کشتند و زنهایتان را زنده نگه مى داشتند و در آن براى شما، امتحان بزرگى از طرف پروردگارتان بود. (۱۴۱)

«حضرت موسی علیه السلام در کوه طور»

وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴۲﴾

و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم. و پس از آن، با ده شب اضافه تکمیلش نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگار او به چهل شب تمام شد و موسى به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان مردمم باش، و (آنها را) اصلاح کن و از روش مفسدان پیروى نکن. (۱۴۲)

وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾

و زمانى که موسى به وعده گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، موسى عرض کرد: پروردگارا، خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم. خدا گفت: هرگز مرا نخواهى دید ولى به کوه نگاه کن، اگر در جاى خودش ثابت ماند، پس بزودى مرا خواهى دید. وقتى که پروردگارش بر کوه تجلّى کرد، آن را مانند خاک قرار داد و موسى بیهوش به روى زمین افتاد. وقتى از بى هوشى نجات یافت، عرض کرد: خدایا تو منزّهى، من به سوى تو برگشتم و من اوّل مؤمن هستم. (۱۴۳)

قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۱۴۴﴾

خدا فرمود: اى موسى، من تو را با رسالتهاى خود و با سخن گفتنم با تو، بر مردم برترى دادم و انتخاب کردم. پس آنچه را به تو داده ام، بگیر و از شاکرین باش. (۱۴۴)

وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ ﴿۱۴۵﴾

و ما در الواح از هر چیزى موعظه اى براى او نوشتیم و همه چیزها را براى او تفصیلى و توضیح دادیم، پس با قدرت آن را بگیر و امر کن مردمت را که بهترینش را بگیرند. زود است که جایگاه فاسقان را به شما نشان دهم. (۱۴۵)

سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿۱۴۶﴾

به همین زودى کسانى را که در روى زمین بدون حقّى تکبّر مى کنند، از آیات خود منصرف مى سازم و آنها هر آیه و نشانه اى را که ببینند، به آن ایمان نمى آورند و اگر آنها راه کمال و رشد را ببینند، آن را راهى صحیح براى خود انتخاب نمى کنند و اگر طریق گمراهى را ببینند، آن را براى خود راهى انتخاب مى کنند. آن به خاطر این است که آنها آیات ما را تکذیب کرده اند و از آن غافل بوده اند. (۱۴۶)

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۷﴾

و کسانى که آیات ما را تکذیب مى کنند و دیدار روز قیامت را باور نمى کنند، اعمال آنها نابود مى شود. آیا جز آنچه را عمل مى کردند، پاداش داده مى شوند؟ (۱۴۷)

«گوساله پرستی قوم موسی علیه السلام»

وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۱۴۸﴾

و قوم موسى بعد از رفتن او از زینت و آلات خود، گوساله اى ساختند. جسد بى جانى (بود) که صدا داشت. آیا آنها نمى دیدند که او با آنها سخن نمى گوید و آنها را به راهى هدایت نمى کند؟ (ولى) آنها او را انتخاب کردند و ظالم بودند. (۱۴۸)

وَلَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قَالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۱۴۹﴾

و وقتى که (حقیقت به دست آنها رسید) پشیمان شدند و دیدند که آنها گمراه شده اند، گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نیامرزد، ما قطعا از زیانکاران خواهیم بود. (۱۴۹)

«خشم حضرت موسی علیه السلام»

وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۱۵۰﴾

و وقتى موسى به طرف قومش خشمگین و اندوهناک برگشت. گفت: در نبود من بد جانشینانى برایم بودید. آیا در مورد فرمان پروردگارتان عجله نمودید؟ سپس الواح را (که در دستش بود،) انداخت و سر برادرش را گرفت و به طرف خود کشید. برادرش گفت: فرزند مادرم، این گروه مرا تضعیف کردند و حتّى نزدیک بود مرا بکشند. کارى نکن که دشمنان، مرا شماتت کنند و مرا با مردم ستمکار و ظالم قرار نده. (۱۵۰)

«دعای حضرت موسی علیه السلام»

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۱۵۱﴾

(موسى دست به دعا برداشت) گفت: پروردگار من، مرا و برادرم را ببخش و ما را در رحمت خود وارد فرما، و تو مهربانترین مهربانانى. (۱۵۱)

«ماجرای گوساله پرستان»

إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ ﴿۱۵۲﴾

کسانى که گوساله را انتخاب کردند، به همین زودى به خشمى از پروردگارشان و ذلّتى در زندگى دنیا خواهند رسید و این چنین کسانى را که افترا مى زنند، جزا خواهیم داد. (۱۵۲)

وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۵۳﴾

و کسانى که کارهاى گناه مى کنند و سپس توبه مى نمایند و ایمان مى آورند، حتما پروردگار تو بعد از آن بخشنده مهربانى خواهد بود. (۱۵۳)

«نوشته های تورات»

وَلَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْوَاحَ وَفِي نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ ﴿۱۵۴﴾

و وقتى که از موسى خشم و غضب فرو نشست، الواح را گرفت و در نوشته هاى آن الواح هدایت و رحمتى براى کسانى بود که از پروردگارشان مى ترسند. (۱۵۴)

«انتخاب حضرت موسی علیه السلام از میان قومش برای رفتن به کوه طور»

وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ ﴿۱۵۵﴾

و موسى از میان قومش هفتاد نفر از مردان را براى میعادگاه ما انتخاب کرد و وقتى که زمین لرزه آنها را گرفت، گفت: پروردگار من، اگر مى خواستى آنها و مرا قبل از این به هلاکت مى رساندى. آیا ما را به کارى که ابلهانمان انجام دادند، هلاک مى کنى؟ این جز امتحان تو چیز دیگرى نیست. هر کس را بخواهى، به وسیله آن گمراه مى کنى و هر کس را بخواهى، هدایت مى کنى. تو ولىّ مائى پس ما را بیامرز و بر ما رحم کن که تو بهترین آمرزندگانى. (۱۵۵)

وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۵۶﴾

و براى ما در این دنیا و جهان دیگر نیکى بنویس، به خاطر اینکه ما به طرف تو هدایت شده ایم. خدا گفت: عذابم را به هر کس بخواهم، مى رسانم و رحمتم همه چیز را فرا مى گیرد، پس آن را براى آنهائى که تقوا دارند و زکات را مى پردازند و آنهائى که به آیات ما ایمان مى آورند، خواهم نوشت. (۱۵۶)
«پیروی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و نور علی بن ابیطالب علیه السلام»

الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۵۷﴾

آن کسانى که از پیامبرى که از جانب خدا همه حقایق به او خبر داده شده و درس نخوانده، آنکه صفاتش در تورات و انجیل نوشته شده و در نزد آنها هست و آنها آن را یافته اند، پیروى میکنند، او آنها را امر به معروف و نهى از منکر مى کند و چیزهائى را که پاکیزه است، براى آنها حلال مى کند و ناپاکیها را براى آنها حرام مى نماید و بارهاى سنگین و غل و زنجیرها را که بر آنها بود، از آنها بر مى دارد. پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش دانستند و کمک و یاریش کردند و از نورى که با او نازل شده[۱] پیروى نمودند، آنها رستگارانند. (۱۵۷)

[۱] ــ طبق تفاسیر و روایات سنّى و شیعه منظور «از نورى که با او نازل شده» حضرت على بن ابیطالب علیه ‏السلام است.

 

برداشت از آیه ۱۵۷

پیروی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله

سالک الی اللّه باید کوشش کند که صد در صد از پیغمبری که امر به معروف و نهی از منکر کرده و همه خوراکی ها و پوشاک های پاک و پاکیزه را حلال فرموده، هر چیز بد و پلیدی را برای مسلمان ها حرام کرده، قید و بندهای زمان جاهلیت را از آنها برداشته و از کلمات و قرآنی که بر آن حضرت نازل شده پیروی کند. زیرا اگر این چنین کرد موفّق و رستگار خواهد شد.

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۵۸﴾

بگو: اى مردم، من رسول خدا به سوى همه شما هستم. آن خدائى که ملک آسمانها و زمین مال او است، خدائى جز او نیست، زنده مى کند و مى میراند. پس به آن خدا و رسولش که نبى درس نخوانده است، آنکه ایمان به خدا و کلمات خدا دارد، ایمان بیاورید و از او پیروى کنید، شاید شما هدایت شوید. (۱۵۸)

«هدایت یافتگان از قوم حضرت موسی علیه السلام»

وَمِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ﴿۱۵۹﴾

و از قوم موسى جمعى هستند که دیگران را به سوى حقّ هدایت مى کنند و به حقّ و به عدالت حکم مى نمایند. (۱۵۹)

وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۱۶۰﴾

و ما قوم موسى را به دوازده دسته از منسوبین اسرائیل که هر یک امّتى بودند، تقسیم کردیم و به موسى وحى نمودیم که وقتى قومش از او آب خواستند، عصایت را بر سنگ بزن تا دوازده چشمه از آن سنگ بیرون آمد. پس هر یک از گروهى محلّ آشامیدن خود را شناختند و ابر را بر سر آنها سایبان قرار دادیم و براى آنها منّ و سلوى نازل نمودیم. از روزیهاى پاکیزه اى که به شما داده ایم، بخورید و آنها به ما ظلم نکردند ولى به خودشان ظلم نمودند. (۱۶۰)

«ورود به بیت المقدّس»

وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَغْفِرْ  لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۶۱﴾

و زمانى که به آنها گفته شد: در این قریه (بیت المقدّس) سکونت کنید و از هر جا و هر چه مى خواهید بخورید و بگوئید «حطّة»[۱] و از در بیت المقدس با سجده وارد شوید، آن وقت گناهان شما را مى بخشیم، به زودى نیکوکاران (از شما) را بیشتر پاداش خواهیم داد. (۱۶۱)

[۱] ــ یعنى خدایا گناهان ما را بریز.

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَظْلِمُونَ ﴿۱۶۲﴾

امّا ظالمین آنها این کلام را به غیر آنچه به آنها گفته شده بود، تغییر دادند و به خاطر (همین) ظلمى که کرده بودند، بلائى از آسمان بر آنها فرستادیم. (۱۶۲)

«سؤال از قریه ای که کنار دریا بود»

وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۱۶۳﴾

و از آنها درباره قریه اى که در کنار دریا بود، سؤال کن. آن وقتى که آنها در روز شنبه تجاوز مى کردند. آن وقتى که ماهیهایشان روز شنبه آنها ظاهر مى شدند، امّا در غیر روز شنبه به سراغ آنها نمى آمدند. این چنین آنها را به چیزى که نافرمانى مى کردند، امتحان کردیم. (۱۶۳)

«برای اتمام حجّت»

وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۱۶۴﴾

و زمانى که جمعى از آنها گفتند: چرا موعظه مى کنید مردمى را که خدا هلاکشان مى کند یا عذاب سختى آنها را مى نماید؟ گفتند: براى (اتمام حجّت و) عذر در پیشگاه پروردگار شما و شاید هم آنها تقوا پیشه کنند. (۱۶۴)

فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۱۶۵﴾

امّا وقتى که تذکراتى را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، آنهائى که (مردم) را از بدى نهى مى کردند، رهائى بخشیدیم (نجات دادیم) و کسانى که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب بدى گرفتارشان نمودیم. (۱۶۵)

«آنها به صورت میمون مسخ شدند»

فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴿۱۶۶﴾

و وقتى که در برابر آنچه از آن نهى شده بودند سرکشى کردند، به آنها گفتیم: به شکل میمونهاى طرد شده درآئید. (۱۶۶)

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۶۷﴾

و وقتى که پروردگارت اعلام کرد تا دامنه قیامت کسى را بر آنها مسلّط خواهد ساخت که دائما آنها را در عذاب بدى قرار دهد. و قطعا پروردگارت مجازاتش سریع و او آمرزنده مهربانى است. (۱۶۷)

وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۱۶۸﴾

و ما آنها را در زمین به صورت گروههاى پراکنده قرار دادیم. جمعى از آنها صالح و جمعى غیر صالح اند و آنها را با نیکیها و بدیها آزمایش کردیم، شاید برگردند. (۱۶۸)

«جانشینان بدعمل»

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لَا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِيهِ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۶۹﴾ 

ولى بعد از آنها جانشینانى جاى آنها را گرفتند که وارث کتاب شدند، متاع این دنیاى پست را گرفته و مى گویند: به زودى بخشیده خواهیم شد. و اگر متاع دیگرى هم مانند آن به دستشان بیفتد، آن را هم مى گیرند. آیا عهد کتاب از آنها گرفته نشده که بر خدا جز حقّ نگویند؟ و آنها بارها آنچه در آن کتاب (بود) را خوانده اند و خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است. آیا تعقّل نمى کنید؟ (۱۶۹)

وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ ﴿۱۷۰﴾

و کسانى که به کتاب تمسّک مى کنند و نماز را بر پا مى دارند، ما اجر اصلاح کنندگان را ضایع نخواهیم کرد. (۱۷۰)

«مجبور شدن بنی اسرائیل به گرفتن کتاب»

وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۷۱﴾

و (همچنین) زمانى که کوه را مانند سایبان بر بالاى سر آنها قرار دادیم، آن گونه که گمان کردند آن بر سرشان فرود مى آید. آنچه را به شما داده ایم با قوّت بگیرید و آنچه در آن هست به یاد داشته باشید، شاید پرهیزگار شوید. (۱۷۱)

«اشاره به عالم ذر»

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ ﴿۱۷۲﴾

و زمانى که پروردگارت از صلب و پشت فرزندان آدم ذرّیه آنها را گرفت و آنها را گواه بر وجود خودشان قرار داد (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، شهادت مى دهیم. (تا این که) مبادا روز قیامت (شما ذرّیه آدم) بگوئید: ما از این (میثاق و عالم ذر) غافل بودیم. (۱۷۲)

أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ ﴿۱۷۳﴾

یا بگوئید پدرانمان قبل از ما مشرک بوده اند، ما هم فرزندانى بعد از آنها بوده ایم. آیا ما را به آنچه باطل اندیشان انجام داده اند، مجازات مى کنى؟ (۱۷۳)

وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۱۷۴﴾

و این چنین آیات خود را توضیح مى دهیم، شاید آنها به طرف ما برگردند. (۱۷۴)

«قضیه بلعم بن باعور»

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۱۷۵﴾

و براى آنها تلاوت کن خبر کسى را که آیات و نشانه هاى خود را به او ارائه دادیم ولى او خود را از آن آیات دور کرد و شیطان در پى او افتاد و از گمراهان گردید. (۱۷۵)

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۱۷۶﴾

و اگر مى خواستیم، او را با این آیات بالا مى بردیم. ولى او خود را در زمین پایبند کرد و از هواى نفس خود پیروى کرد. پس مَثَل او مانند مَثَل سگ است که اگر به او حمله کنى، دهانش را باز مى کند و اگر او را به حال خود بگذارى، باز هم دهانش را باز مى کند. آن مَثَل گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند. این داستان را نقل کن، شاید آنها تفکر کنند. (۱۷۶)

سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ ﴿۱۷۷﴾

بد است مَثَل گروهى که آیات ما را تکذیب مى کردند و آنها به خودشان ظلم کرده اند. (۱۷۷)

برداشت از آیات ۱۷۷ ـ ۱۷۵

بلعم باعورا

سالک الی اللّه باید از قضیه بلعم باعورا عبرت بگیرد که اگر هر چه در سیر الی اللّه پیشرفت کند، ممکن است باز هم در خطر باشد و شیطان او را فریب دهد و گمراه گردد و ممکن است در اثر پیروی از هوای نفس آن قدر پست شود که خدای تعالی او را از سگ هار پست تر بداند و این برای کسانی که نشانه های خدا را تکذیب می کنند و به نفس خود ظلم می کنند بدترین چیز است.

مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۷۸﴾

کسى را که خدا هدایت کند، هدایت شده (واقعى) است و کسى را که خدا گمراه کند، پس آنها همان جمعیت زیانکارند. (۱۷۸)

«به خاطر دلهای مرده شان جهنّمی هستند»

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿۱۷۹﴾

و حتما گروه زیادى از جنّ و انس را براى جهنّم ساختیم. آنها دلهائى دارند که با آن نمى فهمند و آنها چشمهائى دارند که با آن نمى بینند و آنها گوشهائى دارند که با آن نمى شنوند. آنها در حقیقت مِثل چهارپایان اند بلکه گمراه ترند. آنها همان غافلان اند. (۱۷۹)

برداشت از آیات ۱۷۹ ـ ۱۷۸

هدایت پروردگار

خدا جمعی را به خاطر اعمال خوبشان و به خاطر پیروی از قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله هدایت می کند و کسی که خدا او را به حال خود وا بگذارد ضرر زیادی کرده است، این دسته دلهایی دارند که با آن نمی فهمند، چشمی دارند که با آن حقایق را نمی بینند و گوشی دارند که با آن حقیقت را نمی شنوند؛ اینها در غفلت کامل به سر می برند و به هیچ وجه راهی به سوی خدا پیدا نمی کنند بلکه از حیوانات هم پست ترند.

«اسماء حسنای پروردگار»

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۸۰﴾

و براى خدا اسماء حسنائى (و نیکوترین نامها) است. پس با آنها او را بخوانید و کسانى را که اسماء خدا را به الحاد مى کشانند، به حال خود وابگذارید. به زودى به خاطر آنچه که عمل مى کنند، جزا داده مى شوند. (۱۸۰)

«هدایت به حقّ»

وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ﴿۱۸۱﴾

و از کسانى که خلقشان کرده ایم، جمعى هستند که مردم را به حقّ هدایت مى کنند و به حقّ اجراى عدالت مى نمایند. (۱۸۱)

برداشت از آیات ۱۸۱ ـ ۱۸۰

ذکر خدا

سالک الی اللّه باید همیشه با ذکر خدا و خواندن خدای تعالی با اسم های نیکویش به یاد خدا باشد و از ملحدین و کسانی که در غفلت کاملند، یا خوابشان به مرگشان منتهی شده دوری کنند و جمعی از مردم که در رأس آنها ائمه اطهار علیهم السلام قرار دارند؛ مردم را به حقایق اشیاء و با تأیید خدای تعالی هدایت می کنند و تنها جمعیتی که در قیامت نجات پیدا می کنند همین ها هستند.

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۸۲﴾

و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، به زودى، تدریجا از جائى که نمى دانند، گرفتارشان مى کنیم. (۱۸۲)

وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ ﴿۱۸۳﴾

و به آنها مهلت مى دهم، زیرا نقشه من پابرجا است. (۱۸۳)

«پیامبر صلی الله علیه و آله مجنون نبوده است»

أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۱۸۴﴾

آیا آنها فکر نمى کنند به کسى که همیشه با آنها بوده جنونى ندارد؟ (بلکه) او تنها ترساننده آشکارى از آینده بد آنها است. (۱۸۴)

«نظر در ملکوت آسمان و زمین»

أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۸۵﴾

آیا آنها در ملکوت آسمانها و زمین و آنچه خدا از هر چیزى خلق فرموده، نگاه نمى کنند و اینکه شاید اجلشان نزدیک شده باشد؟ پس به چه مطلب تازه اى بعد از این ایمان مى آورند؟ (۱۸۵)

«هدایت و ضلالت»

مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِيَ لَهُ وَيَذَرُهُمْ  فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۸۶﴾

کسى را که خدا گمراه کند، راهنمائى براى او نخواهد بود. و آنها را در طغیانشان به حال خودشان آنچنان وامى گذارد که حیران شوند. (۱۸۶)

برداشت از آیه ۱۸۶

هدایت

سالک الی اللّه باید بداند اصل هدایت در دست خدا است و کسی که خدا او را هدایت نکند در بدبختی و سرکشی باقی می ماند. توضیح آن که: خدای تعالی در ابتداء به وسیله قرآن و انبیاء علیهم السلام همه مردم را هدایت کرده و اگر مردم از این هدایت با اختیار خودشان پیروی کردند هدایت خاص از جانب پروردگار نصیب آنها می گردد والاّ به هیچ وجه هدایت نمی شوند.

«درباره ساعت قیامت»

يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۸۷﴾

از تو مى پرسند که ساعت قیامت چه وقت واقع مى شود؟ بگو: جز این نیست که علمش نزد پروردگار من است. کسى نمى تواند وقت آن را آشکار کند مگر خدا. (قضیه قیامت) در آسمانها و زمین اهمیت و سنگینى زیادى دارد. قیامت براى شما نمى آید، مگر دفعتا. از تو (آنها) آنچنان سؤال مى کنند، مثل اینکه تو از لحظه وقوع آن با خبرى. بگو: جز این نیست که علم آن نزد خدا است ولى اکثر مردم نمى دانند. (۱۸۷)

«من علم غیب نمی دانم»

قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۸۸﴾

بگو: (من) مالک نفع و ضررى براى خود نیستم، مگر آنچه را که خدا بخواهد و اگر من غیب مى دانستم، خیر زیادى براى خود بدست مى آوردم و هیچ گونه بدى به من نمى رسید. من کسى جز ترساننده از آینده بد و بشارت دهنده اى براى مردم با ایمان نیستم. (۱۸۸)

«خلقت انسان»

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۱۸۹﴾

(خدا) او آن کسى است که شما را از یک نفر خلق فرمود و همسرش را از جنس خود او قرار داد تا کنار او آرامش داشته باشد. وقتى با او آمیزش جنسى کرد، حامله شد به حمل سبکى که مى توانست با آن راه برود. ولى وقتى حملش سنگین شد، دو نفرى خدائى را که پروردگارشان بود، خواندند (و گفتند): اگر فرزند صالحى به ما بدهى، ما از شکرکنندگان خواهیم بود. (۱۸۹)

فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ  فِيمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۱۹۰﴾

پس وقتى خدا فرزند شایسته اى به آنها داد، آنها در آنچه که خدا به آنها داده بود، شریکهایى براى خدا قرار دادند. پس خدا بالاتر از آن است که آنها براى او شریک قرار مى دهند. (۱۹۰)

أَيُشْرِكُونَ مَا لَا يَخْلُقُ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿۱۹۱﴾

آیا آنها چیزهایى را که خلق نمى کنند بلکه خلق مى شوند، شریک خدا قرار مى دهند؟ (۱۹۱)

وَلَا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَلَا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ ﴿۱۹۲﴾

و آنها نمى توانند به مشرکان و بلکه به خودشان کمک کنند. (۱۹۲)

«اثبات ناتوانی بتها»

وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَتَّبِعُوكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صَامِتُونَ ﴿۱۹۳﴾

و اگر آنها را به هدایت دعوت کنید، آنها از شما پیروى نمى کنند. براى شما مساوى است، چه آنها را دعوت کنید یا در مقابلشان ساکت باشید. (۱۹۳)

إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۹۴﴾

قطعا کسانى را که غیر از خدا مى خوانید، بندگانى مثل شما هستند. پس اگر راست مى گوئید، آنها را بخوانید تا جوابتان را بدهند. (۱۹۴)

أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ ﴿۱۹۵﴾

آیا براى آنها پاهائى است تا با آنها راه بروند یا دستهائى دارند که چیزى را با آنها بگیرند یا براى آنها چشمهائى است که با آن ببینند یا براى آنها گوشهائى است که با آن بشنوند؟ بگو: (شریکان خود را) بخوانید بتهائى را که شریک خداى خود قرار داده اید، سپس براى من نقشه بکشید و به من مهلت ندهید. (۱۹۵)

«خدا ولی شایستگان است»

إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ ﴿۱۹۶﴾ 

قطعا فرمانده با محبّت من خدائى است که قرآن را نازل کرده و او صالحان را با محبّت سرپرستى مى کند. (۱۹۶)

«باز هم ناتوانی بتها»

وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلَا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ ﴿۱۹۷﴾

و(لى) کسانى را که شما غیر از خدا مى خوانید، نمى توانند شما را یارى کنند و (حتّى) به خودشان هم نمى توانند کمک برسانند. (۱۹۷)

وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ﴿۱۹۸﴾

و اگر شما آنها را به هدایت دعوت کنید، نمى شنوند و آنها را مى بینى که به تو نگاه مى کنند، امّا آنها نمى بینند. (۱۹۸)

برداشت از آیه ۱۹۸

عفو و گذشت

سالک الی اللّه باید خود را به مقامی برساند که شعارش در مقابل بدکاران و بدگویان عفو و گذشت باشد و بعلاوه آنها را به خوبی ها دعوت کند ولی از جهالی که خوبی را نمی فهمند و در عین حال بدی برای او می خواهند دوری کند.

«عفو و گذشت»

خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ ﴿۱۹۹﴾

عفو و گذشت را پیشه کن و امر به خوبى کن و از نادانان اعراض کن. (۱۹۹)

وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۰۰﴾

و هر زمان شیطان وسوسه اى به تو بکند، پس از خدا پناهندگى بطلب، زیرا او شنواى دانایى است. (۲۰۰)

«متّقین و شیاطین»

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ ﴿۲۰۱﴾

قطعا کسانى که تقوى دارند، وقتى که وسوسه هاى شیطان را احساس مى کنند، متوجّه آن مى شوند، ناگهان (چشم را باز مى کنند) و بینا مى گردند. (۲۰۱)

وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ  فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ ﴿۲۰۲﴾

و برادرانشان آنها را در گمراهى مى کشند، سپس کوتاهى نمى کنند. (۲۰۲)

«وسوسه شیاطین انسی»

وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۰۳﴾

و زمانى که براى آنها آیه اى نیاورى، مى گویند: چرا خودت آیه اى انتخاب نمى کنى؟ بگو: تنها از آنچه به من از طرف پروردگارم وحى مى شود پیروى مى کنم. این قرآن مایه بینائیهائى است از طرف پروردگارتان و هدایت و رحمتى است براى مردمى که ایمان مى آورند. (۲۰۳)

برداشت از آیات ۲۰۳ ـ ۲۰۰

دوری از شیطان

سالک الی اللّه باید بکوشد که خود را در معرض طمع شیطان قرار ندهد و در عین حال از شر شیطان به خدای تعالی پناه ببرد و اهل تقوی باشد تا با یاد خدا و با یاد دستورات پروردگار از شیطان دوری کند و به این وسیله بصیرت در رشد و کمال در او بوجود آید ولی اگر انسان چشم دلش را باز نکند شیطان او را به سوی تجاوز به حقوق الهی و مردم سوق می دهد و باید سالک الی اللّه در این گونه موارد به پیامبر اکرم   صلی الله علیه و آله اقتدا کند و تنها پیرو وحی باشد، بینش کاملی از خدای تعالی بخواهد و بداند که هدایت و مهربانی خاص او، تنها برای مردم با ایمان است.

«آداب استماع قرآن و ذکر خدا»

وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۲۰۴﴾

و وقتى که قرآن خوانده مى شود، پس آن را بشنوید و ساکت باشید، شاید مورد مهربانى واقع گردید. (۲۰۴)

وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ ﴿۲۰۵﴾

و پروردگارت را در دل خود با تضرّع و ترس و بدون آنکه کلامت بلند باشد در صبح و شام یاد کن و از غفلت کنندگان مباش. (۲۰۵)

«کسانی که نزد پروردگار روزی می خورند»

إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ ﴿۲۰۶﴾

قطعا کسانى که در نزد پروردگار توأند، از عبادت پروردگار تکبّر نمى کنند و او را تسبیح مى کنند و براى او سجده مى نمایند. (۲۰۶)

برداشت از آیات ۲۰۶ ـ ۲۰۴

استماع قرآن

سالک الی اللّه با سایر مردم فرق دارد. ممکن است دیگران به قرآن توجّه نکنند و وقتی که قرآن خوانده می شود تنها برای قرائت و یا صدای قاری به آن گوش بدهند و هیچ گونه ادبی را در مقابل قرآن و استماع قرآن رعایت ننمایند؛ ولی سالک الی اللّه وقتی قرآن می خواند و یا قرآن برایش خوانده می شود به خاطر آن که مورد مهربانی و محبّت خاص خدای تعالی واقع شود به آن گوش می دهد و سخنی نمی گوید و چون خدای تعالی با او حرف می زند کمال ادب را رعایت می کند، صبح و شب در دل به یاد خدا است و نمی گذارد که از غافلین محسوب شود و بلکه آنچنان خود را نزد خدا مقرب می داند که به هیچ وجه از عبادت و بندگی او کوتاهی نمی کند، دائما تسبیح او را می گوید و برای او کمال تواضع را به وسیله سجده انجام می دهد.

سوره مبارکه انفال

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«حکم انفال»

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱﴾

از تو درباره غنائم و هر مال بدون صاحب (انفال) سؤال مى کنند، بگو: انفال مال خدا و پیامبر است. پس تقواى الهى را رعایت کنید و بین خودتان را اصلاح کنید و از خدا و پیامبرش اطاعت نمائید، اگر ایمان دارید. ﴿۱﴾

«خصوصیات مؤمنین»

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۲﴾

قطعا مؤمنین کسانى هستند که هر وقت نام خدا ذکر مى شود، قلبشان ترسان مى گردد و زمانى که آیات خدا بر آنها خوانده مى شود، ایمانشان زیاد مى گردد و بر پروردگارشان توکل مى کنند. ﴿۲﴾

الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾

آن کسانى که نماز را بر پا مى دارند و از آنچه روزیشان کرده ایم، انفاق مى کنند. ﴿۳﴾

أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۴﴾

اینها همان مؤمنان حقیقى هستند. براى آنها نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزى نیکوئى خواهد بود. ﴿۴﴾

برداشت از آیات ۴ ـ ۲

مؤمن واقعی

برای سالک الی اللّه ایمان اساس هر کاری است و علامت مؤمن این است که وقتی خودش و یا به وسیله دیگران به یاد خدا می افتد در دل از عذاب الهی، از هیبت پروردگار می ترسد، نشانه های خدا ایمانش را زیاد می کند و بر خدای تعالی توکل می نماید، نماز را به پا می دارد و از آنچه خدای تعالی به او داده است انفاق می کند. کسانی که این صفات را دارند مؤمن واقعی هستند و در نزد خدای تعالی دارای درجه می باشند، خدای تعالی کوتاهی های آنها را می بخشد و روزی مادی و معنوی دائمی به آنها عنایت می فرماید.

«جدال درباره حقّ»

كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ ﴿۵﴾

همان طورى که پروردگارت به حقّ و درستى تو را از خانه ات بیرون فرستاد، در حالى که جمعى از مؤمنان به شدّت کراهت داشتند. ﴿۵﴾

يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۶﴾

با تو درباره حقّ، پس از اینکه (حقّ) آشکار شده است، مجادله مى کنند. (گویى) مثل آن کسانى که آنها را به سوى مرگ سوق مى دهند و آنها (با چشم خود) نگاه مى کنند. ﴿۶﴾

«اثبات حقّ»

وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ﴿۷﴾

و زمانى که خدا به شما وعده داد که یکى از دو طائفه نصیب شما خواهد شد و شما دوست داشتید گروهى که صاحب شوکت و قدرت نبودند، براى شما باشد ولى خدا اراده فرمود که بوسیله کلماتش حقّ را ثابت نماید و دنباله کفّار را قطع کند. ﴿۷﴾

لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸﴾‏

تا اینکه حقّ را ثابت کند و باطل را نابود نماید و اگر چه گناهکاران کراهت داشته باشند. ﴿۸﴾

«کمک ملائکه»

إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ ﴿۹﴾

هنگامى که به پروردگارتان پناهنده شدید پس شما را اجابت کرد، اینکه من شما را به هزار فرشته که پشت سر هم فرود مى آیند، کمک مى کنم. ﴿۹﴾

وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾

و آن را خدا جز بشارتى براى شما قرار نداده بود و براى اینکه دلهاى شما به وسیله آن مطمئن و آرام شود و هیچ کمک و یارى نیست مگر از جانب خدا که قطعا خدا عزیز حکیمى است. ﴿۱۰﴾

«خواب سبک در جنگ»

إِذْ يُغشِيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ ﴿۱۱﴾

زمانى که خواب سبکى شما را فرا گرفت که آن مایه آرامشى از طرف خدا بود و آبى از آسمان برایتان فرستاد تا شما را با آن پاک کند و از شما پلیدى شیطان را دور سازد و براى آنکه دلهاى شما را به هم پیوند دهد و قدمهایتان را با آن استوار گرداند. ﴿۱۱﴾

«کمک فرشتگان از طرف خدا»

إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ ﴿۱۲﴾

آن زمانى که پروردگارت به فرشتگان وحى کرد که من با شمایم، پس مؤمنان را ثابت قدم کنید. به زودى در دل کافران ترس و وحشت مى اندازم، پس ضربه ها را بر بالاتر از گردنها (یعنى سر آنها) بزنید و همه انگشتانشان را قطع نمائید. ﴿۱۲﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۳﴾

آن براى این است که آنها با خدا و پیامبرش مخالفت کردند و هر کس با خدا و پیامبرش مخالفت کند، پس مجازات خدا بسیار شدید است. ﴿۱۳﴾

ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۴﴾

این است براى شما، پس بچشید آن را و قطعا عذاب آتش براى کافران است. ﴿۱۴﴾

«در جنگ به کافران پشت نکنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ ﴿۱۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که با کافران که انبوه اند روبرو شدید، پس به آنها پشت نکنید. ﴿۱۵﴾

وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۶﴾‏

و هر کس در آن روز به آنها پشت کند، مگر براى حمله مجدّد و یا براى پیوستن به گروه دیگر باشد، پس قطعا به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جایگاه او جهنّم و آن بد جایگاهى است. ﴿۱۶﴾

«همه کارها در دست خدا است»

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۷﴾

پس شما آنها را نکشتید، و بلکه خدا آنها را کشت و تو نبودى که تیر انداختى، بلکه خدا تیر انداخت و خدا مى خواست مؤمنان را آزمایش کند، آزمایش نیکوئى و خدا شنواى دانائى است. ﴿۱۷﴾

ذَلِكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ ﴿۱۸﴾

جریان آن بود و قطعا خداوند سست کننده حیله کافران است. ﴿۱۸﴾

«فتح و پیروزی به سراغ مؤمنان آمد»

إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۹﴾

اگر شما فتح و پیروزى مى خواستید، پس پیروزى به سراغ شما آمد و اگر بس کنید، پس آن براى شما بهتر است و اگر برگردید، ما نیز بر مى گردیم. و جمعیت شما هر چند زیاد باشد، شما را از خدا بى نیاز نخواهد کرد و خدا با مؤمنین است. ﴿۱۹﴾

«اطاعت خدا و رسول صلی الله علیه و آله»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ ﴿۲۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا و رسولش را اطاعت کنید و از او سرپیچى نکنید، در حالى که شما (گفتار او را) مى شنوید. ﴿۲۰﴾

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ﴿۲۱﴾

و مثل کسانى نباشید که مى گفتند: شنیدیم، ولى در حقیقت آنها نمى شنوند. ﴿۲۱﴾

«بدترین جانداران»

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۲۲﴾

بدترین جانداران نزد خدا افراد کر و لالى هستند که تعقّل نمى کنند. ﴿۲۲﴾

وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾

و اگر خدا خیرى در آنها مى دانست، آنها را شنوا مى کرد و اگر هم آنها را شنوا کرده بود، سرپیچى کرده و اعراض کننده بودند. ﴿۲۳﴾

برداشت از آیات ۲۳ ـ ۲۰

بدترین حیوانات

سالک الی اللّه نباید از دستورات خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله سرپیچی کند و در میان مردم خود را مطیع خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله معرفی نماید ولی در واقع حرف آنها را گوش ندهد. زیرا بدترین جانوران کسانی هستند که در مقابل حقایق کر و کورند و عقلشان را به کار نمی اندازند و اگر خدا در این میان با انتخاب خودشان خیری را مشاهده می فرمود به آنها کمک می کرد و گوش شنوا به آنها می داد تا آنها پشت به حقایق نکنند و از آن رو نگردانند.

«دعوت به حیات»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که خدا و پیامبر شما را به چیزى که حیات مى بخشد مى خوانند، قبول کنید و بدانید که خدا میان انسان و قلبش قرار مى گیرد و همه شما نزد او جمع آورى مى شوید. ﴿۲۴﴾

«از فتنه و آشوب بپرهیزید»

وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲۵﴾‏

و از فتنه و آشوبى که تنها مخصوص ستمکاران از شما نمى باشد، بپرهیزید و بدانید که مجازات خدا بسیار سخت است. ﴿۲۵﴾

«خدای تعالی پناه می دهد»

وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۲۶﴾

و به یاد آورید زمانى را که شما گروه کم و ضعیفى در روى زمین بودید، مى ترسیدید که مردم به شما هجوم بیاورند، ولى او شما را پناه داد و با یارى خود شما را تأیید کرد و روزیهاى پاکى به شما عطا نمود تا شاید شما شکرگزار باشید. ﴿۲۶﴾

برداشت از آیات ۲۶ ـ ۲۴

عبرت گرفتن از قضایای گذشتگان

سالک الی اللّه باید همیشه در مقابل خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله آماده برای انجام دستورات آنها باشد و در مقابل امتحاناتی که برای او می رسد کاملاً حواسش جمع باشد و از اشتباهاتی که ممکن است انجام دهد بپرهیزد و آنچه خدا با مردمان ضعیفی که در مقابل دشمنان قرار گرفته بودند و در طول تاریخ در قرآن و روایات از آنها یاد شده و امتحانات خوبی داده بودند و به همین جهت خدای تعالی آنها را یاری کرد و از زندگی و روزی خوبی آنها را برخوردار کرد، عبرت بگیرد و متذکر باشد.

«خیانت به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، به خدا و پیامبر خیانت نکنید و در امانات خودتان خیانت نکنید، در حالى که شما مى دانید. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیه ۲۷

خیانت به خدا

سالک الی اللّه باید آنچنان صفات رذیله را در خود نیست و نابود کند که به احدی خیانت نکند و امانتدار باشد که اگر این چنین نبود، کارش به جایی می رسد که می خواهد به خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خیانت کند.

«اولاد و اموال وسیله امتحان اند»

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۲۸﴾

و بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است و قطعا در نزد خدا پاداش بزرگى است. ﴿۲۸﴾

برداشت از آیه ۲۸

امتحان

سالک الی اللّه باید بداند که اگر دارای اموال و اولادی شد و خدای تعالی محبّت آنها را برای حفظ و تربیت آنها در دل او انداخت اینها برای او امتحان اند.

«لازمه تقوی»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر تقواى الهى را پیشه کنید، خدا براى شما تشخیص حقّ از باطل را قرار مى دهد و گناهان شما را جبران مى کند و شما را مى آمرزد و خدا صاحب فضل بزرگى است. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیه ۲۹

فواید تقوی

سالک الی الله باید تقوایش را کامل کند تا به نتایج زیر برسد:

۱ – دریچه دلش به سوی حقایق و حکمت باز شود.

۲ – گناهانش جبران شود.

۳ – خدا بدی هایش را بپوشاند.

«مکر کفّار»

وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿۳۰﴾

و هنگامى که کافران براى تو نقشه مى کشیدند که تو را زندانى کنند یا به قتل برسانند یا بیرونت کنند. و آنها مکر کردند و خدا مکر کرد. و خدا بهترین مکرکنندگان است. ﴿۳۰﴾

«نادانی کفّار»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۱﴾

و هنگامى که آیات ما بر آنها خوانده شود، مى گویند: حتما شنیدیم، ما هم اگر بخواهیم مثل این را مى گوئیم، اینها جز افسانه گذشتگان چیزى نیست. ﴿۳۱﴾

وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳۲﴾

و زمانى که گفتند: خدایا، اگر این آیات حقّ است که از جانب تو است، پس بارانى از سنگها از آسمان بر ما فرود آور یا بر ما عذاب دردناکى بفرست. ﴿۳۲﴾

برداشت از آیات ۳۲ ـ ۳۰

آنهایی که تزکیه نفس نکرده اند

انسان یقیناً در دوران کودکی صفات رذیله ای را به خاطر معاشرت ها، دیدن زرق و برق دنیا و نداشتن ایمانی که او را به خدا و آخرت نزدیک کند در خود به وجود می آورد و اگر آنها را در دوران زندگی تزکیه نکند، عاقبت آنچنان پلید، قسی القلب و کافر می شود که می خواهد با خدای تعالی و پیغمبرش مکر و خیانت کند و تمام آنچه بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده دروغ می پندارد و حتّی از خدا طلب عذاب می کند. اگر چه خدای تعالی آنها را به برکت وجود پیغمبر رحمت، در دنیا عذاب نخواهد کرد.

«برکت وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿۳۳﴾‏ ‏

و تا تو در میان آنها هستى، خدا آنها را عذاب نخواهد کرد و تا طلب آمرزش مى کنند، خدا عذابشان نمى کند. ﴿۳۳﴾

برداشت از آیه ۳۳

استغفار

سالک الی اللّه باید برای پیشرفت روحیاتش برکات وجودی رسول اکرم صلی الله علیه و آله را منظور نماید و همیشه استغفار کند تا به عذاب الهی مبتلا نشود.

وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۴﴾

و چرا خدا آنها را عذاب نکند و حال آنکه آنها مردم را از مسجدالحرام منع مى کنند و آنها سرپرست مسجدالحرام نیستند، بلکه سرپرست آن فقط پرهیزگارانند، ولى بیشترِ آنها نمى دانند. ﴿۳۴﴾

برداشت از آیه ۳۴

سد عن سبیل اللّه

خدای تعالی چگونه آنهایی را که سیر الی اللّه نمی کنند و قسی القلب اند عذاب نکند و حال آنکه آنها مانع از عبادت مردم و رفتن به مسجدالحرام می گردند، علت این قساوت این است که آنها تزکیه نفس نکرده و از اولیاء خدا نشده اند. ولی اگر تقوی داشته باشند و تزکیه نفس کنند، از اولیاء خدایند.

وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۳۵﴾

و نمازشان در کنار خانه خدا چیزى جز سوت کشیدن و کف زدن نبود. پس عذاب را بچشید به خاطر آنکه کافر شدید. ﴿۳۵﴾

«جداسازی پاکان از ناپاکان»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ ﴿۳۶﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند، اموالشان را براى آنکه مانع از راه خدا شوند خرج مى کنند، پس به زودى همه آن را خرج مى کنند، سپس برایشان حسرتى خواهد شد و بعد شکست خواهند خورد و کافران به سوى جهنّم محشور مى شوند. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیه ۳۶

انفاق

سالک الی اللّه باید در انفاقش به مردم دقیق باشد که مبادا کسی را به این وسیله به گناه و انحراف تشویق کند و از کسانی گردد که راه خدا را به این وسیله بسته باشد که اگر این چنین شد، حسرت و سرافکندگی نصیبش می گردد و اگر شدید باشد در قیامت روانه جهنّم خواهد شد.

لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۳۷﴾

براى اینکه خدا ناپاک را از پاک جدا کند و بعضى ناپاکان را با بعضى دیگر روى هم قرار دهد و همه را جمع کند و پس آنها را (یک جا) در جهنّم بگذارد. آنها همان زیانکارانند. ﴿۳۷﴾

قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۸﴾

به آنهائى که کافر شده اند، بگو: اگر دست از مخالفت بردارند، گذشته آنها بخشیده مى شود و اگر برگردند، قطعا روشى است که در گذشته بوده است. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیه ۳۸

توبه

خدای تعالی به قدری به بندگانش مهربان است که اگر کفّار و معاندین از اعتقادات و کارهای بدشان دست بکشند و تزکیه نفس کنند، آنها را می بخشد و قبولشان می کند.

«باید تمام دین مال خدا باشد»

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۳۹﴾

و با آنها جنگ کنید تا فتنه اى نباشد و همه دین مخصوص خدا باشد و اگر بس کنند، قطعا خدا به آنچه انجام مى دهند بینا است. ﴿۳۹﴾

وَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿۴۰﴾‏

و اگر پشت کنند، بدانید که قطعا خدا مولاى شما است، او بهترین سرپرست و بهترین یاور است. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ ـ ۳۹

بعد از ظهور

سالک الی اللّه بعد از ظهور حضرت بقیه اللّه ﴿ارواحنافداه﴾ راحت تر می تواند به تزکیه نفس ادامه دهد. زیرا همه شیطان سیرتان کشته و معدوم می گردند، فتنه ای باقی نمی ماند و تنها راه و روش صحیح باقی خواهد ماند. اگر چه؛ در زمان غیبت ارزش تزکیه نفس بیشتر است ولی در آن زمان این کار آسان تر می شود.