جزء ۱۶

قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿۷۵﴾

(خضر) گفت: آیا من به تو نگفتم که تو هرگز نمى توانى با من صبر کنى؟ ﴿۷۵﴾

قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا ﴿۷۶﴾

(موسى) گفت: اگر بعد از این، من از چیزى از تو سؤال کردم، پس با من رفاقت نکن. چون از ناحیه من، تو معذور خواهى بود. ﴿۷۶﴾

فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا ﴿۷۷﴾

پس باز راه افتادند، تا آنجا که به اهل قریه اى رسیدند. آنها از اهل آن قریه غذا خواستند. پس اهل قریه اِبا کردند از اینکه آنها را مهمانى کنند. در این حال دیوارى را در آن قریه یافتند که مى خواست خراب شود، پس آن دیوار را سرپا کردند. (موسى) گفت: مگر مى خواستى بر این کار مزدى بگیرى؟ ﴿۷۷﴾

قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا ﴿۷۸﴾

(خضر) گفت: این جدایى بین من و تو است، به زودى تأویل آنچه را که نتوانستى بر آن صبر کنى، به تو خبر مى دهم. ﴿۷۸﴾

أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا ﴿۷۹﴾

امّا کشتى؛ پس مالِ مساکینى بود که با آن در دریا کار مى کردند و من تصمیم گرفتم که معیوبش کنم، زیرا پشت سر آنها پادشاهى بود که غاصبانه هر کشتى را مى گرفت. ﴿۷۹﴾

وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا ﴿۸۰﴾

و امّا آن جوانک؛ پس پدر و مادر او مؤمن بودند، پس ما ترسیدیم که آنها را به سوى تجاوزگرى و کفر بکشاند. ﴿۸۰﴾

فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿۸۱﴾

و ما اراده کردیم اینکه پروردگار آنها بجاى این پسر، بهتر و پاکتر و مهربانتر به آنها بدهد. ﴿۸۱﴾

وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا ﴿۸۲﴾

و امّا آن دیوار؛ پس مال دو نوجوان یتیمى در آن شهر بود و زیر این دیوار گنجى براى آنها بود و پدر و مادر آنها صالح بودند. پس پروردگارت اراده کرد که اینها به حدّ بلوغشان برسند و خودشان گنجشان را خارج کنند. این رحمتى از جانب پروردگارت بود و من این کارها را از پیش خود نکردم. این تأویل آنچه که نتوانستى بر آن صبر کنى، مى باشد. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ ـ ۶۰

قصه حضرت موسی و حضرت خضر علیهماالسلام

سالک الی اللّه باید از قصه حضرت موسی و خضر علیهماالسلام برداشت های زیر را استفاده کند:

۱ ـ باید اول در پی تحقیق از استاد و کسی که او را به رشد و کمال برساند، آن قدر حرکت کند تا خسته شود. این به خاطر آن است که بعدها قدر این زحمتش را بداند و استاد را به آسانی از دست ندهد.

۲ ـ نشانه ای، به هر وسیله ای که ممکن است از جانب خدای تعالی برای حقانیت استاد بجوید، تا مطمئن شود.

۳ ـ باید در مقابل استادش چون و چرا نداشته باشد و هر چه او می کند و یا به او دستور می دهد عملی نماید.

۴ ـ اگر روی عادت یا به خاطر تعلیمات گذشته، ایرادی به استاد گرفت، فوراً عذر خواهی کند.

۵ ـ زیاد اشتباه نکند تا بخواهد زیاد عذر خواهی کند که فرموده اند مؤمن گناه نمی کند تا بخواهد عذرخواهی کند.

۶ ـ سالک الی اللّه باید از اعمال و رفتار و گفتار استادش درس بگیرد و خود را مانند او و طبق دستور او بسازد و تربیت کند.

۷ ـ سالک الی اللّه باید خیرخواه صالحین و مؤمنین باشد و نگذارد اموال ایتام و فقراء از بین برود.

۸ ـ سالک الی اللّه باید با مردم ولو آنکه به او مهربانی نکنند، با شرح صدر برخورد کند و به آنها کمک نماید.

۹ ـ سالک الی اللّه با تعلیماتی که این سوره به او می دهد، استقامت را بفهمد و تجربه کند و همیشه در مقابل استاد و دستورات او استقامت داشته باشد.

«قصّه ذوالقرنین»

وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿۸۳﴾

و از تو، از ذوالقرنین مى پرسند. بگو: زود است که براى شما از او یادى تلاوت کنم. ﴿۸۳﴾

إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿۸۴﴾

قطعا ما براى او در روى زمین امکاناتى دادیم و از هر چیزى وسیله اى به او عنایت کردیم. ﴿۸۴﴾

فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۸۵﴾

پس او از (این) وسائل (استفاده) و پیروى کرد. ﴿۸۵﴾

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿۸۶﴾

تا وقتى که به محل غروب آفتاب رسید. خورشید را یافت که در چشمه گل آلودى غروب مى کند و در کنار آن، قومى را یافت که ما به او گفتیم: اى ذوالقرنین، یا آنها را عذاب مى کنى و یا در میان آنها نیکویى برقرار مى کنى؟ ﴿۸۶﴾

قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا ﴿۸۷﴾

ذوالقرنین گفت: امّا کسى که ظلم کرده باشد، پس به زودى عذابش مى کنیم سپس به سوى پروردگارش رد مى شود. پس او را عذاب مى کند، عذابى که شناخته نشده باشد. ﴿۸۷﴾

وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿۸۸﴾

و امّا کسى که ایمان آورده باشد و عمل صالح کند، پس براى او جزاى نیکوترى خواهد بود و ما براى او از کارهاى آسانمان فرمان مى دهیم. ﴿۸۸﴾

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۸۹﴾

سپس از وسائلى (که داشت)، پیروى کرد. ﴿۸۹﴾

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا ﴿۹۰﴾

تا آنکه رسید به محل طلوع خورشید. خورشید را این چنین یافت که بر جمعیتى طلوع مى کند که براى آنها در برابر خورشید پوششى قرار نداده بودیم. ﴿۹۰﴾

كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ﴿۹۱﴾

این چنین بود و ما به خوبى از امکاناتى که نزد ذوالقرنین بود، اطّلاع داشتیم. ﴿۹۱﴾

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۹۲﴾

سپس از وسائلى (که در اختیارش بود)، پیروى کرد. ﴿۹۲﴾

حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا ﴿۹۳﴾

تا آنجا که بین دو کوه رسید. در کنار آن دو کوه جمعیتى را دید که هیچ حرفى را نمى فهمیدند. ﴿۹۳﴾

قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ﴿۹۴﴾

گفتند: اى ذوالقرنین، قطعا یأجوج و مأجوج فسادکنندگان در زمین اند. پس آیا ممکن است ما براى تو مخارج را بدهیم تا اینکه تو بین ما و بین آنها سدّى بسازى؟ ﴿۹۴﴾

قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴿۹۵﴾

ذوالقرنین گفت: آن امکاناتى که پروردگارم در این خصوص در اختیار من قرار داده، بهتر است. پس شما به من با نیرویتان کمک کنید تا من بین شما و بین آنها سدّ محکمى بسازم. ﴿۹۵﴾

آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا ﴿۹۶﴾

قطعات بزرگ آهن را براى من بیاورید تا آنجا که بین دو کوه مساوى شود. گفت: آن قدر بدمید تا وقتى که دمیدن شما آن آهن را آتش نماید. گفت: مس گداخته برایم بیاورید تا روى آن بریزم. ﴿۹۶﴾

فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿۹۷﴾‏

پس آنها نتوانستند بر آن بالا بروند و نتوانستند که او را سوراخ کنند. ﴿۹۷﴾

قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿۹۸﴾

ذوالقرنین گفت: این رحمتى است از طرف پروردگارم. پس زمانى که وعده پروردگارم برسد، خدا آن را درهم مى کوبد و وعده پروردگارم حقّ است. ﴿۹۸﴾

برداشت از آیات ۹۸ ـ ۸۳

قضیه ذوالقرنین

سالک الی اللّه باید از قضیه ذوالقرنین برداشت ها و پندهای زیر را بیاموزد:

۱ – نباید فکر کند که تنها آخرت را باید آباد کند و به فکر دنیایش نباشد، بلکه اگر می تواند از شرق تا غرب عالم را مانند ذوالقرنین تسخیر کند و به امور مردم رسیدگی نماید.

۲ – باید مفسدین و مردم آزارها را سرکوب کند و نگذارد آنها در دنیا بیش از حد تجاوز کنند.

۳ – باید در همه امور بخصوص کارهای سخت دارای استقامت باشد و نگذارد شکست بخورد.

۴ – نباید فکر کند که همه کارها باید غیر عادی انجام شود و از وسیله ها و اسباب ها استفاده نکند.

۵ – باید به مردم مؤمن مهربان باشد تا به او کمک کنند و کارهایی که او می خواهد انجام دهد آنها هم با او باشند.

۶ – باید همه کارها را از رحمت الهی بداند و هیچگاه به خود مغرور نشود.

۷ – باید از این قضیه و قضیه اصحاب کهف این گونه برداشت کند که اگر اقتضاء کرد؛ باید برای خدا از همه چیز بگذرد، چنانکه اصحاب کهف گذشتند و اگر اقتضاء کرد باید از همه وسایل برای خدا و در راه او استفاده کند، چنانکه ذوالقرنین انجام داد.

وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿۹۹﴾

و ما در روز قیامت آنها را رها مى کنیم که بعضیشان در بعضى موج زنند و در صور دمیده مى شود، پس همه آنها را جمع خواهیم کرد. ﴿۹۹﴾

«نشان دادن جهنّم به کفّار»

وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿۱۰۰﴾

و براى کفّار روز قیامت جهنّم را عرضه مى کنیم تا آن را ببینند. ﴿۱۰۰﴾

الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿۱۰۱﴾

کسانى که چشمهایشان در پرده اى از ذکر ما بود و قدرت شنوائى نداشتند. ﴿۱۰۱﴾

أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِنْ دُونِي أَوْلِيَاءَ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا ﴿۱۰۲﴾

آیا پس کسانى که کافرند، گمان مى کنند که بندگان من غیر از من را براى خود اولیاء مى گیرند؟ قطعا ما جهنّم را براى کافران محلّ پذیرائى، آماده کرده ایم. ﴿۱۰۲﴾

«زیانکارترین انسانها»

قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا ﴿۱۰۳﴾

بگو: آیا به شما خبر بدهیم که زیانکارترین مردم در جهت اعمال کیست؟ ﴿۱۰۳﴾

الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا ﴿۱۰۴﴾

کسانى هستند که سعى آنها در زندگى دنیا، نابود شده و حال اینکه آنها گمان مى کنند که قطعا آنها کار نیک انجام مى دهند. ﴿۱۰۴﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا ﴿۱۰۵﴾

اینها کسانى هستند که به نشانه هاى پروردگارشان و ملاقات او کافر شدند، پس اعمالشان حبط و نابود شد و ما براى آنها روز قیامت میزانى برپا نمى کنیم. ﴿۱۰۵﴾

ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا ﴿۱۰۶﴾

این جزاى آنها است، جهنّم به خاطر آنچه که کافر شدند و نشانه ها و پیامبران مرا به مسخره گرفتند خواهد بود. ﴿۱۰۶﴾

«بهشت فردوس»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا ﴿۱۰۷﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، براى آنها بهشتهاى فردوس منزلگاه خواهد بود. ﴿۱۰۷﴾

خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ﴿۱۰۸﴾

در آن همیشه هستند و هرگز نمى خواهند که از آن بهشت جدا شوند. ﴿۱۰۸﴾

برداشت از آیات ۱۰۸ ـ ۱۰۳

اهمیت زندگی در عالم آخرت

سالک الی اللّه باید بداند، اگر از زندگی دنیا فقط برای رفاه و آسایش دنیایش استفاده کند و فکر کند که خدای تعالی او را تنها برای همان زندگی خلق کرده است، از همه مردم زیانکارتر، اعمال خوبش بی ارزش و در روز قیامت برای اعمال نیکش چیزی از اجر نخواهد بود و اگر نشانه ها و دین خدا را به بازی بگیرد و به آنها کافر شود، در جهنّم قرار خواهد گرفت. ولی اگر راه و روش صحیحی را انتخاب کند و به آخرت ایمان کامل داشته باشد، در بهشت عدن دائماً می ماند و هیچ گاه از آن جدا نمی شود.

«کلمات خدا پایان ناپذیر است»

قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ﴿۱۰۹﴾

بگو: اگر دریا براى کلمات پروردگارم مرکب شود، دریا قبل از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد، تمام مى شود، اگر چه مانند آن دریا را به کمک بیاوریم. ﴿۱۰۹﴾

«فرق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با سایر افراد بشر»

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴿۱۱۰﴾

بگو: جز این نیست که من بشرى مثل شما هستم، فقط به من وحى مى شود، جز این نیست که خداى شما خداى یکتایى است. پس کسى که دیدار پروردگارش را امیدوار است، باید عمل کند عمل شایسته اى، و احدى را در عبادت پروردگارش شریک قرار ندهد. ﴿۱۱۰﴾

برداشت از آیه ۱۱۰

دیدار با خدا

سالک الی اللّه باید بداند که آنچه سبب ملاقات با پروردگار می شود، اول اعمال صالحه است و دوم اینکه، هیچ کس و هیچ چیز را با خدای تعالی شریک قرار ندهد.

سوره مبارکه مریم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

كهيعص ﴿۱﴾

کهیعص ﴿۱﴾

«قصّه حضرت زکریا علیه السلام»

ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ﴿۲﴾

یادی از رحمت پروردگار تو به عبد خود زکریا است. ﴿۲﴾

إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا ﴿۳﴾

آن وقتی که پروردگارش را با صدایی آهسته خواند. ﴿۳﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا ﴿۴﴾

گفت: پروردگار من، قطعا استخوان من سست شده و موهاى سرم سفید شده و من به خاطر خواندن تو هرگز از اجابت محروم نبوده ام. ﴿۴﴾

وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا ﴿۵﴾

و قطعا من مى ترسم از وارثینم بعد از خودم و زنم نازا است پس تو از جانب خودت براى من سرپرستى عطا کن. ﴿۵﴾

يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا ﴿۶﴾

که وارث من باشد و از آل یعقوب ارث ببرد و پروردگارا، او را مورد رضایت قرارش بده. ﴿۶﴾

يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا ﴿۷﴾

اى زکریا، ما قطعا به پسرى که اسم او یحیى خواهد بود، تو را بشارت مى دهیم، قبل از این همنامى براى او قرار نداده ایم. ﴿۷﴾

قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا ﴿۸﴾

زکریا گفت: پروردگار من، چگونه براى من پسرى خواهد بود، در حالى که زنم عقیم است و من به حدّى از پیرى رسیده که افتاده شده ام؟! ﴿۸﴾

قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا ﴿۹﴾

(خدا) فرمود: همین طور است، پروردگارت گفته که آن بر من آسان است و من تو را قبلاً خلق کرده ام، در حالى که چیزى نبودى. ﴿۹﴾

قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا ﴿۱۰﴾

زکریا گفت: پروردگار من، براى من نشانه اى قرار بده. (خدا) فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه روز کامل نمى توانى با مردم حرف بزنى. ﴿۱۰﴾

فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ﴿۱۱﴾‏

پس او از محراب عبادتش به طرف مردمش بیرون رفت. پس به آنها با اشاره گفت: صبح و شام خدا را تسبیح بگویید. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۱

قضیه حضرت زکریا علیه السلام

سالک الی اللّه باید هر مقدار هم که ناراحت است، در مناجات با خدای تعالی با صدای بلند داد و فریاد دعا نکند و از ذکر خفی تا می تواند استفاده کند و باید بداند که هر مقدار پیر شده باشد، باز هم ممکن است خدای تعالی به او فرزندی عنایت بفرماید.

چنان که به حضرت زکریا علیه السلام عنایت فرمود. و چون آن چه به قلب انسان در امور شخصی الهام می شود ممکن است با وسوسه اشتباه شود، باید انسان متوسل به نشانه واثقی از جانب خدای تعالی در الهاماتش بشود.

«قصّه حضرت یحیی علیه السلام»

يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا ﴿۱۲﴾

اى یحیى، کتاب را با کمال قدرت بگیر. و ما نبوّت و حکمت را در کودکى به او دادیم. ﴿۱۲﴾

وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا ﴿۱۳﴾

و از طرف خود محبّتى (به او بخشیدیم) و پاکى دل به او دادیم و او با تقوى بود. ﴿۱۳﴾

وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا ﴿۱۴﴾

و او نسبت به پدر و مادرش نیکویى مى کرد و او جبّار معصیتکارى نبود. ﴿۱۴﴾

وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا ﴿۱۵﴾

و سلام بر او روزى که متولّد شد و روزى که مى میرد و روزى که زنده برانگیخته خواهد شد. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیات ۱۵ – ۱۲

قضیه حضرت یحیی علیه السلام

سالک الی اللّه باید تقوی داشته باشد تا به مقامات عالیه برسد. زیرا خدای تعالی به حضرت یحیی علیه السلام در کودکی نبوت و حکمت را داد و محبت او را در دل مردم انداخت و پاکی را به او عنایت فرمود. زیرا او با تقوی بود. یعنی در «عالم ذر» تعهّد تقوی و زهد را با خدای تعالی بسته بود و خدا می دانست که او به این تعهّد عمل می کند. لذا خدای تعالی او را در هر حال در دنیا و آخرت از همه بدیها سلامت نگه داشته بود و او جبار معصیتکاری طبق تعهّدی که بسته بود، نبود.

«قصّه حضرت مریم علیهاالسلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا ﴿۱۶﴾

و در این کتاب مریم را یاد کن، آن وقتى که از میان خانواده اش جدا شد و در ناحیه شرقى قرار گرفت. ﴿۱۶﴾

فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا ﴿۱۷﴾

و در مقابل قومش پرده اى انداخت. پس ما روح خود را به سوى او فرستادیم. پس او در شکل انسانى بى عیب در مقابل او قرار گرفت. ﴿۱۷﴾

قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا ﴿۱۸﴾

مریم گفت: من به خداى بخشنده از تو پناه مى برم، اگر تو پرهیزکار باشى. ﴿۱۸﴾

قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا ﴿۱۹﴾

گفت: جز این نیست که من فرستاده پروردگار تواَم تا به تو پسر تزکیه شده اى ببخشم. ﴿۱۹﴾

قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا ﴿۲۰﴾

مریم گفت: من چگونه ممکن است پسرى داشته باشم و حال اینکه بشرى با من تماس نگرفته و من زن تجاوزگرى نبوده ام. ﴿۲۰﴾

قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَقْضِيًّا ﴿۲۱﴾

گفت: همین طور است. پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است و به خاطر آنکه ما او را نشانه اى براى مردم و رحمتى از طرف خودمان قرار دهیم و این کارى مقرّر گردیده است. ﴿۲۱﴾

فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا ﴿۲۲﴾

بالاخره مریم به آن پسر حامله شد و او را به جاى دورى برد. ﴿۲۲﴾

فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا ﴿۲۳﴾

و درد زایمان او را به طرف تنه درخت خرمایى کشاند. مریم گفت: اى کاش من قبل از این مرده بودم و به کلّى فراموش شده بودم. ﴿۲۳﴾

فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا ﴿۲۴﴾

پس، از زیر پایش او را صدا زد که (اى مادر،) محزون نباش. قطعا پروردگار تو زیر پایت نهرى قرار داده است. ﴿۲۴﴾

وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ﴿۲۵﴾‏

و تنه درخت خرما را به طرف خود تکان بده، رطب تازه اى برایت مى ریزد. ﴿۲۵﴾

فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا ﴿۲۶﴾

پس بخور و بیاشام و چشمت را روشن کن، پس اگر کسى از بشر را دیدى بگو: قطعا من براى خداى بخشنده روزه نذر کرده ام و هرگز با انسانى امروز صحبت نمى کنم. ﴿۲۶﴾

فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا ﴿۲۷﴾

پس مریم پسرش را که در بغل گرفته بود به سوى قومش برد. قومش گفتند: اى مریم، قطعا تو کار بسیار بدى انجام داده اى. ﴿۲۷﴾

يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا ﴿۲۸﴾

اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت تجاوزکار نبود. ﴿۲۸﴾

فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ﴿۲۹﴾

مریم به پسرش اشاره کرد. آنها گفتند: چگونه ما با کودکى که در گهواره است حرف بزنیم. ﴿۲۹﴾

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ﴿۳۰﴾

پسر گفت: قطعا من بنده خدایم، او به من کتاب داده و مرا پیغمبر قرار داده است. ﴿۳۰﴾

وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿۳۱﴾

و مرا هر جا که باشم با برکت قرار داده و مرا به نماز و زکات تا زنده باشم توصیه فرموده است. ﴿۳۱﴾

وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴿۳۲﴾

و مرا نیکوکار نسبت به مادرم قرار داده و مرا جبّار بدبختى قرار نداده است. ﴿۳۲﴾

وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ﴿۳۳﴾

و سلام بر من است، روزى که متولّد شده ام و روزى که مى میرم و روزى که زنده برانگیخته خواهم شد. ﴿۳۳﴾

ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۳۴﴾

این است عیسى بن مریم سخن حقّى که درباره آن شک مى کنند. ﴿۳۴﴾

مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۳۵﴾

هرگز براى خدا شایسته نبوده است که فرزندى اتّخاذ کند. او منزّه است. هر زمان که چیزى را فرمان دهد، پس جز این نیست که مى گوید به آن باش، پس مى باشد. ﴿۳۵﴾

«بندگی خدا صراط مستقیم است»

وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۳۶﴾

و قطعا خدا پروردگار من و پروردگار شما است، پس او را عبادت کنید، این است صراط مستقیم. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۱۶

قصه حضرت مریم علیهاالسلام

سالک الی اللّه اگر دامنش را از بدیها و فحشاء پاک نگه بدارد، خدای تعالی بهترین پاداش را به او عنایت می فرماید. چنان که حضرت مریم علیهاالسلام دامن خود را پاک نگه داشت و تقوی را پیشه کرد و همیشه با خدا مأنوس بود. اگر چه امتحان سختی را داد ولی خدای تعالی به او فرزند پاکی عنایت کرد که از کودکی حرف می زد، پیامبر خدا بود، خدای تعالی کتاب را به او عنایت فرموده بود، مقدمش مبارک بود، به معجزه او چشمه آب از زیر پای مریم علیهاالسلام بیرون آمد و درخت خشک خرما به او خرمای تازه داد و همین پسر که مسیح علیه السلام نام داشت از او و پاکی او در کودکی دفاع کرد و دین حضرت عیسی علیه السلام تا زمان بعثت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مردم را هدایت می کرد و دین خدا را به صاحب اصلیش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رساند و به نماز و روزه و زکات مقید بود و نیکوکاری را شعار خود قرار داده بود و بالاخره یک فرد بدبختی که جبار باشد، نبود و اگر سالکین الی اللّه بخصوص خانم ها بتوانند مانند حضرت مریم علیهاالسلام فقط خدمتگزار دستورات خدای تعالی باشند، خدای تعالی به آن ها لطف و عنایت خاص خواهد فرمود.

«اختلاف گروههای مسیحی»

فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۳۷﴾

پس اختلاف کردند گروههایى از میان آنها. پس واى بر کسانى که کافر شدند از مشاهده روزى بزرگ. ﴿۳۷﴾

أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۳۸﴾

در روزى که نزد ما مى آیند، چه گوشهاى شنوا و چه چشمهاى بینایى پیدا مى کنند، ولى ستمگران امروز در گمراهى آشکارایى هستند. ﴿۳۸﴾

«روز قیامت»

‏وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۹﴾

و بترسان آنها را از روز حسرت، در آن وقتى که همه چیز تمام مى شود و حال آنکه آنها در غفلت اند و آنها ایمان نمى آورند. ﴿۳۹﴾

«وارث زمین خدا است»

إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ ﴿۴۰﴾

قطعا ما زمین و کسى که به روى زمین است را به ارث مى بریم و همه به سوى ما برگردانده مى شوند. ﴿۴۰﴾

«قصّه حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا ﴿۴۱﴾

و در این کتاب ابراهیم را یاد کن. که او قطعا پیغمبر بسیار راستگویى بود. ﴿۴۱﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا ﴿۴۲﴾

آن وقتى که به پدرش گفت: اى پدر من، چرا بندگى مى کنى چیزى را که نمى شنود و نمى بیند و هیچ مشکلى را از تو حل نمى کند؟ ﴿۴۲﴾

يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا ﴿۴۳﴾

اى پدر من، قطعا براى من علمى آمده که براى تو آن علم نیامده است، پس از من پیروى کن تا من تو را به راه راست هدایت کنم. ﴿۴۳﴾

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا ﴿۴۴﴾

اى پدر من، بندگى شیطان را نکن. قطعا شیطان نسبت به خداى بخشنده، معصیتکار بود. ﴿۴۴﴾

يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴿۴۵﴾

اى پدر من، قطعا من مى ترسم عذابى به تو از طرف خداى بخشنده برسد، پس تو فرمانبردار شیطان باشى. ﴿۴۵﴾

قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا ﴿۴۶﴾

پدر گفت: آیا تو از خدایان من، اى ابراهیم، روگردانى؟ اگر بس نکنى، حتما تو را سنگسار مى کنم و (حالا) براى مدّت زیادى از من دور شو. ﴿۴۶﴾

قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا ﴿۴۷﴾

ابراهیم گفت: سلام بر تو. من به زودى براى تو از پروردگارم طلب بخشش مى کنم. قطعا پروردگارم به من مهربان بوده است. ﴿۴۷﴾

وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا ﴿۴۸﴾

و من از شما و آنچه غیر از خدا را مى خوانید، دورى مى کنم و پروردگارم را مى خوانم. امید است اینکه بدبخت نباشم به خاطر دعاى من، پروردگارم را. ﴿۴۸﴾

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴿۴۹﴾

پس وقتى که ابراهیم از آنها و آنچه غیر از خدا را مى پرستیدند دورى کرد، ما به او اسحاق و یعقوب را دادیم که همه آنها را پیغمبر قرار دادیم. ﴿۴۹﴾

وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا ﴿۵۰﴾

و از رحمت خود به آنها عطا کردیم و براى آنها زبان راستگوى بلندمرتبه اى قرار دادیم. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیات ۵۰ – ۴۱

قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید بکوشد امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکند تا خدای تعالی او را از صدیقین قرار دهد چنان که درباره حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن می خوانیم که با مهربانی پدرش ﴿یا عمویش﴾ را نهی از منکر می کرد و او را به راه راست راهنمایی می نمود و از او می خواست که بندگی شیطان را نکند تا مبادی به عذاب پروردگار مبتلا گردد.

سالک الی اللّه باید با شیطان و شیطان سیرتان زندگی نکند و تحت تأثیر آنها قرار نگیرند.

سالک الی اللّه باید اگر چه مورد تهدید دوستان و نزدیکانش قرار می گیرد برای آن ها از خـدا، طلب آمرزش کند و سلامتی آنها را از خدا بخواهد که اگر این چنین بود خدا به او برکت و رحمت عنایت می فرماید و راه امر به معروف و نهی از منکر را بهتر پیدا می کند.

«موسی را هم در کتاب یاد کن»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ﴿۵۱﴾‏

و موسى را در کتاب یاد کن. قطعا او خالص شده و پیامبر فرستاده شده اى بوده است. ﴿۵۱﴾

وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا ﴿۵۲﴾

و ما او را از طرف راست طور صدا زدیم و در حالى که با او آهسته صحبت مى کردیم، به خود نزدیکش نمودیم. ﴿۵۲﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا ﴿۵۳﴾

و ما به او از رحمت خودمان برادرش هارون را که پیامبر بود، عطا کردیم. ﴿۵۳﴾

«قصّه حضرت اسماعیل صادق الوعد علیه السلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ﴿۵۴﴾

و در کتاب اسماعیل را یاد کن. قطعا او صادق الوعد و پیامبر فرستاده شده اى بوده است. ﴿۵۴﴾

وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا ﴿۵۵﴾

و اهلش را به نماز و زکات دستور مى داد و در نزد پروردگارش مورد رضایت بود. ﴿۵۵﴾

«حضرت ادریس علیه السلام»

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا ﴿۵۶﴾

و یاد کن در کتاب، ادریس را. قطعا او پیامبر بسیار راستگویى بود. ﴿۵۶﴾

وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا ﴿۵۷﴾

و ما او را به مقام بلندى ارتقاء دادیم. ﴿۵۷﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ﴿۵۸﴾

اینها کسانى هستند که خدا به آنها نعمت داد از پیامبران که از فرزندان آدم اند و از کسانى که ما با نوح حملشان کردیم و از ذرّیه ابراهیم و اسرائیل اند و از کسانى هستند که هدایت کردیم و انتخاب نمودیم. وقتى که آیات خداى بخشنده بر آنها خوانده مى شد، مى افتند در حالى که سجده مى کنند و گریانند. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیات ۵۸ – ۵۱

دریافت نعمت الهی

سالک الی اللّه باید اعمال و افکار خود را برای خدا خالص کند تا خدای تعالی با او مأنوس شود و نعمتهایش را به او عنایت کند.

سالک الی اللّه باید به وعده هایش دقیق عمل کند و اهل بیتش را به نماز و واجبات دینی وادار نماید تا مورد رضایت پروردگار واقع گردد.

سالک الی اللّه باید در همه کار صداقت را شعار خود قرار دهد تا خدای تعالی او را به مقام بالائی برساند و او را در کنار انبیائی که خدا به آنها نعمت زندگی پاک عنایت فرموده قرار دهد.

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا ﴿۵۹﴾

پس به جاى ماندند بعد از آنها بازماندگانى که نماز را ضایع کردند و پیرو شهوات بودند که زود است گمراهى خود را ببینند. ﴿۵۹﴾

«وعده بهشت عملی خواهد شد»

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا ﴿۶۰﴾

مگر کسى که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح نماید که اینها داخل بهشت مى شوند و جزئى ترین ستمى به آنها نخواهد شد.  ﴿۶۰

جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا ﴿۶۱﴾

بهشتهاى جاودانى که خداوند بخشنده به بندگانش به غیب وعده فرموده. قطعا خدا وعده اش خواهد رسید. ﴿۶۱﴾

لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ﴿۶۲﴾

در آن بهشتها سخن لغو و بیهوده مگر سلامى نمى شنوند و براى آنها روزیشان در آن بهشتها صبح و شام مقرّر است. ﴿۶۲﴾

تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيًّا ﴿۶۳﴾

این بهشتى است که به بندگانمان، کسى که پرهیزگار باشد، به ارث مى دهیم. ﴿۶۳﴾

برداشت از آیات ۶۳ – ۵۹

وظایف سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید بکوشد به نماز اهمیت بدهد و آن را ضایع نکند و بدون قید و شرط خواسته های دلش را انجام ندهد والا گمراهی خود را مشاهده خواهد کرد و اگر این چنین بود نمی تواند بسوی خدا حرکت کند مگر توبه کند و ایمان داشته باشد و مراحل سیر و سلوک را بگذراند تا خدای تعالی به وعده خود که برای این اشخاص بهشت جاودانی که در آن سخن و کار بیهوده ای نیست و در هر شبانه روز، رزق آنها آماده خواهد بود و او را وعده کرده، عملی نماید.

«گفتار جبرئیل به رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره تأخیر وحی»

وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴿۶۴﴾

و ما جز به فرمان پروردگار تو فرود نمى آئیم. آنچه پیش روى ما است و آنچه پشت سر ما است و آنچه بین اینها است، همه از آنِ خدا است و پروردگار تو هیچگاه فراموشکار نیست. ﴿۶۴﴾

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا ﴿۶۵﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین اینها است. پس او را بندگى کن و در بندگى او استوار باش. آیا براى او همنامى مى دانى؟ ﴿۶۵﴾

«انکار قیامت»

وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا ﴿۶۶﴾

و انسان مى گوید: آیا وقتى که من مُردم، باز به زودى زنده بیرون آورده مى شوم؟ ﴿۶۶﴾

أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا ﴿۶۷﴾

و آیا انسان به یاد نمى آورد که قطعا ما قبلاً او را خلق کردیم در حالى که چیزى نبود؟ ﴿۶۷﴾

فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ﴿۶۸﴾

پس قسم به پروردگارت، حتما آنها را با شیطانها زنده خواهیم کرد. سپس همه آنها را در حالى که به زانو درآمده اند دور جهنّم حتماً حاضر خواهیم کرد. ﴿۶۸﴾

ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ﴿۶۹﴾

سپس از هر گروهى کسانى را که در مقابل خداى رحمان سرکش تر و سخت تر بوده اند، جدا مى کنیم. ﴿۶۹﴾

ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا ﴿۷۰﴾

سپس ما داناتریم به کسانى که آنها اولى به سوختن در آتش جهنّم اند. ﴿۷۰﴾

«ورود به جهنّم»

وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ﴿۷۱﴾

و هیچ یک از شما نیست مگر آنکه به جهنّم وارد مى شود. این کارى حتمى و امضا شده از جانب پروردگارت مى باشد. ﴿۷۱﴾

ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿۷۲﴾

سپس ما کسانى را که پرهیزگار باشند، از جهنّم نجات مى دهیم و ستمگران را در حالى که به زانو درآمده اند در آن باقى مى گذاریم. ﴿۷۲﴾

«آیا کدام یک مقامشان بالاتر است؟»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا ﴿۷۳﴾

و وقتى که آیات روشن ما بر آنها خوانده مى شود، کسانى که کافر شده اند به کسانى که ایمان آورده اند مى گویند: از این دو دسته کدام مقامشان بهتر و خوش مجلس ترند؟ ﴿۷۳﴾

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا ﴿۷۴﴾

و چه بسیار از اقوامى که قبل از اینها هلاک کردیم که آنها هم مالشان نیکوتر و هم ظاهرشان بهتر بود. ﴿۷۴﴾

«گمراهان در عالم برزخ و قیامت»

قُلْ مَنْ كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضْعَفُ جُنْدًا ﴿۷۵﴾

بگو: کسى که در گمراهى باشد، خداى بخشنده حتما به او مهلت مى دهد. تا زمانى که ببینند آنچه را به آنها وعده داده شده که یا عذاب و یا قیامت خواهد بود. پس به زودى خواهند دانست که چه کسى مکانش بدتر است و چه کسى لشگرش ضعیف تر است. ﴿۷۵﴾

«باقیات الصالحات بهتر است»

وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا ﴿۷۶﴾

و کسانى که هدایت شده اند، خدا بر هدایتشان مى افزاید و باقیات الصالحات در نزد پروردگارت ثوابش بهتر و عاقبتش نیکوتر است. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیات ۷۶ – ۷۵

هدایت

سالک الی اللّه باید بداند که اگر در راهی و یا کاری ضلالت و گمراهی را انتخاب کرد و فورا جبران ننمود خدای تعالی او را به حال خود وامی گذارد و کارش به جای بسیار بدی می کشد ولی اگر محاسبه و مراقبت دقیقی داشته باشد و نگذارد در راهی به اشتباه برود خدا بر هدایتش می افزاید و عاقبتش به خیر می انجامد.

«گفتار عاص بن وائل»

أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا ﴿۷۷﴾

پس آیا دیدى کسى را که به آیات ما کافر است و مى گوید: حتما مال و فرزند زیادى به من داده مى شود. ﴿۷۷﴾

أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا ﴿۷۸﴾

آیا از غیب اطّلاع دارد یا از نزد خداى بخشنده عهد و پیمانى گرفته است؟ ﴿۷۸﴾

كَلَّا سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا ﴿۷۹﴾

هرگز این چنین نیست. ما به زودى آنچه را که مى گوید، مى نویسیم و عذاب را براى او طولانى مى نمائیم. ﴿۷۹﴾

وَنَرِثُهُ مَا يَقُولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا ﴿۸۰﴾

و آنچه را مى گوید ما به ارث مى بریم و تنها نزد ما خواهد آمد. ﴿۸۰﴾

«خدایان را به خاطر عزّت خود می پرستند»

وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا ﴿۸۱﴾

و خدایانى غیر از خدا به خاطر آنکه براى آنها عزّتى باشند، گرفته اند. ﴿۸۱﴾

كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا ﴿۸۲﴾

هرگز این چنین نیست، به زودى به این عبادتهایشان کافر مى شوند و بر ضرر آنها، دشمن آنها خواهند بود. ﴿۸۲﴾

«شیاطین کفّار را تحریک می کنند»

أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا ﴿۸۳﴾

آیا ندیدى که ما شیاطین را به سوى کفّار قطعا فرستادیم تا آنها را کاملاً تحریک کنند؟ ﴿۸۳﴾

فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا ﴿۸۴﴾

پس بر آنها عجله نکن جز این نیست که ما (اعمالشان را) برایشان کاملاً مى شماریم. ﴿۸۴﴾

برداشت از آیات ۸۴ – ۸۳

گمراهی

سالک الی اللّه باید بداند که اگر خدا انسان را به حال خود وابگذارد شیطان او را تحریک می کند و به گمراهی بیشتری می کشاند.

«روز قیامت»

يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا ﴿۸۵﴾

روزى که پرهیزکاران را دسته جمعى به میهمانى خداى رحمان محشور مى کنیم. ﴿۸۵﴾

وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا ﴿۸۶﴾

و معصیتکاران را تشنه به طرف جهنّم مى رانیم. ﴿۸۶﴾

لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا ﴿۸۷﴾

آنها مالک شفاعت نیستند، مگر کسى که در نزد خداى بخشنده عهد و پیمانى گرفته باشد. ﴿۸۷﴾

«خدا فرزندی ندارد»

وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا ﴿۸۸﴾

و گفتند: خداى بخشنده فرزندى براى خود گرفته است. ﴿۸۸﴾

لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا ﴿۸۹﴾

قطعا شما حرف زشتى به زبان جارى کرده اید. ﴿۸۹﴾

تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا ﴿۹۰﴾

نزدیک است به خاطر این سخن، آسمانها از هم جدا شوند و زمین شکاف بردارد و کوهها کاملاً فرو ریزند. ﴿۹۰﴾

أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا ﴿۹۱﴾

از اینکه براى خداى بخشنده فرزندى قائل شدند. ﴿۹۱﴾

وَمَا يَنْبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا ﴿۹۲﴾

و براى خداى رحمان سزاوار نیست که فرزندى بگیرد. ﴿۹۲﴾

إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا ﴿۹۳﴾

هیچ کس در آسمان و زمین نیست، جز آنکه به نزد خدا به عنوان بندگى مى آید. ﴿۹۳﴾

لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا ﴿۹۴﴾

قطعا خدا آنها را احصاء کرده و کاملاً شمرده است. ﴿۹۴﴾

وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا ﴿۹۵﴾‏

و همه آنها روز قیامت به نزد او تنها مى آیند. ﴿۹۵﴾

«خدا محبّت مؤمنین را به دلهای مردم می اندازد»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ﴿۹۶﴾

قطعا کسانى که ایمان آوردند و عمل شایسته کردند، به زودى خداى بخشنده براى آنها در دلها محبّتى قرار مى دهد. ﴿۹۶﴾

برداشت از آیه ۹۶

محبّت

سالک الی اللّه اگر ایمان و عمل صالح داشته باشد محبتش را خدای تعالی در دلهای مردم قرار می دهد.

«قرآن به زبان آسان است»

فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا ﴿۹۷﴾

پس جز این نیست که ما قرآن را به زبان تو ساده و آسان قرار دادیم تا با آن پرهیزکاران را بشارت داده و دشمنان سرسخت را بوسیله قرآن بترسانى. ﴿۹۷﴾

«اثری از هلاک شدگان باقی نمانده است»

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا ﴿۹۸﴾

و چه بسیار قبل از اینها اقوامى را هلاک کردیم. آیا احدى از آنها را تو احساس مى کنى یا کمترین صدائى از آنها مى شنوى؟ ﴿۹۸﴾

سوره مبارکه طه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«وظائف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

طه ﴿۱﴾ 

ای پیامبر، ﴿۱﴾

مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ﴿۲﴾

ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به مشقّت بیفتی. ﴿۲﴾

إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَى ﴿۳﴾ 

جز این نیست که قرآن براى یادآورى کسى است که (از خدا) مى ترسد. ﴿۳﴾

تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ﴿۴﴾ 

نازل شده است از طرف کسى که زمین و آسمانهاى مرتفع را خلق فرموده است. ﴿۴﴾

الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿۵﴾ 

آن بخشنده ای که بر عرش احاطه دارد. ﴿۵﴾

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿۶﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه در بین اینها و آنچه در زیر زمین است، مال او است. ﴿۶﴾

وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ﴿۷﴾

و اگر سخنت را آشکار کنى، پس قطعا او سِرّ را و پنهانترش را مى داند. ﴿۷﴾

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ﴿۸﴾ 

خدا که خدائی جز او نیست، برای او نیکوترین نامها است. ﴿۸﴾

«قصّه حضرت موسی علیه السلام»

وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿۹﴾ 

و آیا جریان حضرت موسی به تو رسیده است؟ ﴿۹﴾

إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿۱۰﴾

آن وقتى که آتشى را دید، پس به خانواده اش گفت: بمانید. حتما من آتشى را احساس کردم. شاید از آن پاره اى براى شما بیاورم یا از کنار آن آتش راهنمائى پیدا کنم. ﴿۱۰﴾

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَى ﴿۱۱﴾ 

پس وقتی که نزدیک آن آتش رسید، ندا داده شد: ای موسی! ﴿۱۱﴾

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿۱۲﴾‏

من قطعا پروردگار تواَم. کفشت را بکن. تو قطعا در بیابان مقدّس «طوى» هستى. ﴿۱۲﴾

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى ﴿۱۳﴾ 

و من تو را انتخاب کرده ام. پس گوش بده به آنچه وحی می شود. ﴿۱۳﴾

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ﴿۱۴﴾ 

قطعا من خدائى هستم که خدائى جز من نیست. پس مرا عبادت کن و براى یاد من نماز را اقامه کن. ﴿۱۴﴾

إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿۱۵﴾ 

قطعا قیامت خواهد آمد. مى خواهم آن را پنهانش کنم تا هر کسى به آنچه کوشش مى کند، جزا داده شود. ﴿۱۵﴾

فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿۱۶﴾ 

پس تو را کسى که ایمان به قیامت ندارد و پیرو هواى نفس خود است، از قیامت باز ندارد که مطرود خواهى شد. ﴿۱۶﴾

وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى ﴿۱۷﴾ 

و ای موسی، آن چیست در دست تو؟ ﴿۱۷﴾

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾ 

(موسى) گفت: این عصاى من است. بر آن تکیه مى کنم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تکانم و براى من در این عصا کارهاى دیگرى هم هست. ﴿۱۸﴾

قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى ﴿۱۹﴾ 

خدا گفت: آن را بینداز ای موسی. ﴿۱۹﴾

فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى ﴿۲۰﴾ 

پس آن را انداخت. ناگهان آن ماری شد که حرکت می کرد. ﴿۲۰﴾

قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى ﴿۲۱﴾

خدا گفت: بگیر آن را و نترس. به زودی ما آن را به صورت اوّلش بر می گردانیم.﴿۲۱﴾

وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى ﴿۲۲﴾ 

دستت را در بغلت کن تا سفید و بی عیب بیرون آید که نشانه دیگری باشد. ﴿۲۲﴾

لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى ﴿۲۳﴾ 

تا به تو نشان دهیم از آیات بزرگ خود. ﴿۲۳﴾

اِذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۲۴﴾ 

به سوی فرعون برو که قطعا او طغیان کرده است. ﴿۲۴﴾

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿۲۵﴾ 

(موسى) گفت: پروردگار من، شرح صدر به من عنایت کن. ﴿۲۵﴾

وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ﴿۲۶﴾ 

و کارم را برایم آسان کن. ﴿۲۶﴾

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي ﴿۲۷﴾

و گره را از زبانم باز کن. ﴿۲۷﴾

يَفْقَهُوا قَوْلِي ﴿۲۸﴾ 

تا سخن مرا بفهمند. ﴿۲۸﴾

وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي ﴿۲۹﴾ 

و برای من از اهل خودم وزیری قرار بده. ﴿۲۹﴾

هَارُونَ أَخِي ﴿۳۰﴾ 

برادرم هارون باشد. ﴿۳۰﴾

اُشْدُدْ بِهِ أَزْرِي ﴿۳۱﴾ 

بوسیله او پشتم را محکم کن. ﴿۳۱﴾

وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي ﴿۳۲﴾ 

و او را در کار من شریک فرما. ﴿۳۲﴾

كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا ﴿۳۳﴾ 

تا ما تو را زیاد تسبیح کنیم. ﴿۳۳﴾

وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا ﴿۳۴﴾ 

و تو را زیاد یاد کنیم. ﴿۳۴﴾

إِنَّكَ كُنْتَ بِنَا بَصِيرًا ﴿۳۵﴾ 

قطعا تو بر حال ما بینائی. ﴿۳۵﴾

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى ﴿۳۶﴾ 

خدا گفت: ای موسی، قطعا آنچه را که خواستی به تو داده شد. ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۹

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید بکوشد وسائل رفاه و آسایش زن و فرزندش را کاملاً تهیه کند و اگر در این بین با مأموریتهای الهی برخورد نمود خدا را بر آنها مقدم بدارد تا خدای تعالی هم او را بر دیگران برگزیند و اگر بخواهد مورد توجه بیشتری از جانب خدای تعالی واقع گردد نماز بخواند و بندگی خدا را دقیقا انجام دهد و معتقد به مرگ و قیامت و روز جزا باشد تا خدای تعالی دوستانه با او حرف بزند و او هم با خدا با محبت شدید تکلم کند. و خدای تعالی با کارهای غیر عادی از قبیل معجزه و یا کرامت او را اکرام کند و ترس و وحشت را از او بردارد تا بتواند کاملاً امر به معروف و نهی از منکر نماید و در مقابل پرقدرت ترین مردم بایستد و آن چنان به کمالات روحی برسد که خواسته اش، خواست خدا باشد و همه حوائجش در راستای بندگی و یاد خدا واقع گردد و خدای تعالی دعاهای او را مستجاب فرماید و باید سالک الی اللّه کوشش کند که آن چه از خدا می خواهد بیشتر در راه بندگی و دعوت مردم به سوی خدا و سیر الی اللّه باشد چنان که حضرت موسی علیه السلام وقتی مأموریت برای هدایت قومش پیدا کرد و در مقابلش قدرتمندی مثل فرعون طغیانگر قرار گرفت اول چیزی که از خدا خواست شرح صدر و سپس آن گونه تبلیغی را که بتواند حرفش را به مردم بفهماند بود و دیگر چیزی که باز از خدا می خواهد همکار و هم راز و یاوری که از اهل خودش باشد که صددرصد به او اعتماد کند و در موفقیتش شریکش باشد بوده است.

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى ﴿۳۷﴾‏

و قطعا ما یک بار دیگر بر تو منّت گذاشته ایم. ﴿۳۷﴾

إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى ﴿۳۸﴾ 

آن وقتی که به مادرت آنچه وحی کردنی بود، وحی کردیم. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ – ۳۷

ممنون بودن از خدا

سالک الی اللّه باید ممنون همه نعمتهای الهی باشد و آنها را به یاد بیاورد و با خود بگوید که اگر این نعمت را نمی داشتم چه می شد و چقدر مشکلات برایم به وجود می آمد.

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي ﴿۳۹﴾ 

که او را در جعبه اى بیفکن و آن جعبه را در دریا بینداز تا دریا آن را به ساحل برساند و دشمن من و دشمن او، آن را بگیرد. و من محبّتى از خودم به تو انداختم تا در مقابل چشم من، تو ساخته شوى. ﴿۳۹﴾

برداشت از آیه ۳۹

ایمان

سالک الی اللّه باید همه کارهای غیر عادی که از جانب خدا انجام می شود باور کند و آنها را از قدرت پروردگارش خارج نداند زیرا قضایائی در قرآن مانند قصّه حضرت موسی علیه السلام و بزرگ شدن او به وسیله فرعون، ممکن است برای افراد ضعیف غیر قابل هضم باشد ولی باید باور کند.

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى ﴿۴۰﴾

در آن زمان که خواهرت راه مى رفت و مى گفت: آیا شما را راهنمائى کنم بر کسى که تکفّل او را بکند؟ پس ما تو را به مادرت برگرداندیم تا چشمش روشن شود و محزون نگردد. و تو کسى را کشتى، پس ما از غم نجاتت دادیم و کاملاً تو را آزمایش کردیم. پس سالها در میان اهل مدین بودى. سپس اى موسى، حالا اینجا براى تقدیرت (تقدیر نبوّت) آمده اى. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیه ۴۰

وعده الهی

سالک الی اللّه باید بداند که وعده های پروردگار هر چند غیر قابل هضم باشد، انجام خواهد شد ولو از نظر بعضی افراد فوق العاده مشکل باشد.

وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي ﴿۴۱﴾ 

و من تو را برای خودم ساخته ام. ﴿۴۱﴾

برداشت از آیه ۴۱

یاری خدا

سالک الی اللّه باید بکوشد که لسان اللّه و ید اللّه گردد و خدای تعالی را یاری کند و کوشش کند که خدای تعالی او را به خدمتگزاری بپذیرد.

اِذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي ﴿۴۲﴾ 

برو تو و برادرت با نشانه های من و در یاد من کوتاهی نکنید. ﴿۴۲﴾

اِذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۴۳﴾

بروید به سوی فرعون، که او طغیان کرده است. ﴿۴۳﴾

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى ﴿۴۴﴾ 

پس با ملایمت با او سخن بگوئید، شاید متذکر شود یا از روی محبّت از خدا بترسد. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۲

نرمی و محبّت

سالک الی اللّه باید حتّی با دشمنان دین با نرمی حرف بزند، شاید کلامش تأثیر کند و او هدایت شود و ترسی در دلش از خدا پیدا شود.

قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَنْ يَطْغَى ﴿۴۵﴾ 

موسی و هارون گفتند: پروردگار ما، قطعا ما می ترسیم که در خصوص ما افراط کند یا اینکه طغیان نماید. ﴿۴۵﴾

قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى ﴿۴۶﴾ 

خدا فرمود: نترسید، قطعا من با شما دو نفر هستم، هم می شنوم و هم می بینم. ﴿۴۶﴾

برداشت از آیات ۴۶ – ۴۵

قاطعیت

سالک الی اللّه باید در صراط مستقیم حرکت کند که در این صورت از هیچ قدرتی نباید بترسد. زیرا خدای تعالی با او همراه خواهد بود و سخنان او را می شنود و کار او را می بیند.

فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ﴿۴۷﴾ 

پس به طرف او بروید و بگوئید: حتما ما پیامبران پروردگار تو هستیم. بنى اسرائیل را با ما بفرست و عذابشان نکن، که ما با نشانه اى از طرف پروردگارت به نزد تو آمده ایم و سلام بر کسى که هدایت را پیروى مى کند. ﴿۴۷﴾

إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۴۸﴾ 

قطعا بر ما وحى شده است که عذاب بر کسى واقع خواهد شد که تکذیب کند و روبگرداند. ﴿۴۸﴾

قَالَ فَمَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَى ﴿۴۹﴾ 

فرعون گفت: ای موسی، پروردگار شما کیست؟ ﴿۴۹﴾

قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ﴿۵۰﴾ 

موسى گفت: پروردگار ما کسى است که خلقت هر موجودى را به او عطا فرموده، سپس او را هدایت کرده است. ﴿۵۰﴾

قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى ﴿۵۱﴾‏

فرعون گفت: پس تکلیف نسلهای گذشته چه خواهد شد؟ ﴿۵۱﴾

قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى ﴿۵۲﴾ 

موسى گفت: علم آن نزد پروردگارم در کتابى است که پروردگار من نه گمراه مى شود و نه فراموش مى کند. ﴿۵۲﴾

اَلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى ﴿۵۳﴾ 

کسى که زمین را براى شما گهواره اى قرار داد و در آن براى شما راههایى ایجاد کرد و از آسمان آب نازل فرمود که خارج کنیم بوسیله آن آب زوجهایى از انواع گیاهان مختلف را. ﴿۵۳﴾

كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى ﴿۵۴﴾ 

بخورید و چهارپایانتان را بچرانید که در آن نشانه هایی است برای صاحبان عقل. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ – ۴۷

برخورد بد دشمن

سالک الی اللّه باید به پیروی از انبیاء علیهم السلام بدون هیچ گونه ترسی قاطعیت داشته باشد و حقایق را اظهار کند.

سالک الی اللّه باید هر قدر که دشمنان او را فحش می دهند و او را سرزنش می کنند، از راه و حرکت خود به سوی خدای تعالی دست نکشد و به راه خود ادامه دهد.

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى ﴿۵۵﴾ 

از این خاک خلقتان کردیم و در این خاک شما را بر مى گردانیم و از این خاک شما را بار دیگر خارجتان مى کنیم. ﴿۵۵﴾

وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى ﴿۵۶﴾ 

و قطعا ما همه آیات خود را به او نشان دادیم ولی او تکذیب کرد و روگرداند. ﴿۵۶﴾

برداشت از آیات ۵۶ – ۵۵

دنیا و آخرت

سالک الی اللّه باید اعتقادش را به قیامت محکم کند و بداند این بدن جز لباسی که از خاک ساخته شده و باز به همین خاک بر می گردد چیز دیگری نیست و خود را پابند این بدن نکند.

سالک الی اللّه باید با سعادت خود لجبازی نکند و حقایق را اگر چه بر ضرر او است، بپذیرد و قبول داشته باشد.

قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى ﴿۵۷﴾ 

فرعون گفت: ای موسی، آیا تو نزد ما آمده ای، برای اینکه ما را از زمین مان با سحرت خارج کنی؟ ﴿۵۷﴾

برداشت از آیه ۵۷

سوء ظن

سالک الی اللّه باید به کسانی که روی خلوص نیت او را راهنمایی می کنند سوء ظن نداشته باشد و به آنها تهمت نزند.

فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنْتَ مَكَانًا سُوًى ﴿۵۸﴾ 

ما هم سحرى مانند آن براى تو حتما خواهیم آورد. پس موعدى بین ما و بین خودت قرار بده که ما و تو آن را تخلّف نکنیم، در محلّى هموار باشند. ﴿۵۸﴾

قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى ﴿۵۹﴾

(موسى) گفت: وعده شما روز عید زینت باشد و (همه) مردم در وقتى که روز بالا مى آید، حضور داشته باشند. ﴿۵۹﴾

فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى ﴿۶۰﴾ 

پس فرعون رفت و کارهاى نیرنگ خود را جمع کرد، سپس آمد. ﴿۶۰﴾

برداشت از آیات ۶۰ – ۵۸

تعهّدات

سالک الی اللّه باید در وعده ها و تعهّدات خود صادق باشد ولو در مقابلش دشمنان قرار گرفته باشد.

قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى ﴿۶۱﴾ 

موسى به آنها گفت: واى بر شما، بر خدا دروغ نبندید که شما را بوسیله عذابى نابودتان مى کند و کسى که به خدا دروغ ببندد، ناامید مى شود. ﴿۶۱﴾

فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى ﴿۶۲﴾ 

پس آنها درباره کارشان بین خود نزاع کردند و مخفیانه با یکدیگر نجوا نمودند. ﴿۶۲﴾

قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى ﴿۶۳﴾ 

گفتند: موسى و هارون دو ساحرند، مى خواهند شما را از سرزمینتان با سحرشان بیرون کنند و رسومات نمونه شما را از بین ببرند. ﴿۶۳﴾

فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى ﴿۶۴﴾‏

پس تمام کارها و نقشه هاى خود را جمع کنید. سپس همه تان در یک صف قرار بگیرید. و امروز رستگارى مال کسى است که برتر باشد. ﴿۶۴﴾

قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى ﴿۶۵﴾ 

گفتند: اى موسى، آیا تو مى اندازى یا ما اوّل کسى باشیم که مى اندازیم؟ ﴿۶۵﴾

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى ﴿۶۶﴾ 

موسى گفت: بلکه اوّل شما بیندازید. پس ناگهان ریسمانهاى آنها و عصاهاى آنها در اثر سحرشان چنان خیال مى شد که آنها حرکت مى کند. ﴿۶۶﴾

برداشت از آیات ۶۶ – ۶۱

اخلاقیات

سالک الی اللّه باید کوشش کند که به خدای تعالی دروغ نبندد و سر بگوشی در میان جمع نکند و تهمت به اولیاء خدا نزند.

فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى ﴿۶۷﴾ 

پس موسی در خودش ترسی احساس کرد. ﴿۶۷﴾

قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى ﴿۶۸﴾ 

ما گفتیم: نترس، قطعا تو برتر خواهی بود. ﴿۶۸﴾

وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى ﴿۶۹﴾

و آنچه در دستت هست، بینداز. (عصاى تو) تمام آنچه را که آنها ساخته اند، مى بلعد. جز این نیست آنچه که ساخته اند، مکر ساحر است و ساحر هر جا برود رستگار نخواهد شد. ﴿۶۹﴾

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى ﴿۷۰﴾ 

پس همه ساحران به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ایمان آوردیم. ﴿۷۰﴾

برداشت از آیات ۷۰ – ۶۷

نترسیدن

سالک الی اللّه باید اگر در راه خدا قدم بر می دارد و می داند خدا با او همراه است، به هیچ وجه ترس و وحشتی در دل از دشمن راه ندهد و محکم در صراط مستقیم با استقامت کامل حرکت کند که در این صورت به اثبات حق موفّق می شود و دشمن را در این صورت دیر یا زود خاضع می کند.

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى ﴿۷۱﴾ 

فرعون گفت: آیا قبل از آنکه من به شما اذن بدهم، به او ایمان آوردید؟ قطعا او بزرگ شما است. او کسى است که به شما سحر را تعلیم داده. پس حتما دستها و پاهاى شما را بر خلاف یکدیگر قطع مى کنم و حتما شما را بر تنه هاى درخت خرما به دار مى آویزم، تا بدانید که کدام یک از ما عذابش شدیدتر و ماندنى تر است. ﴿۷۱﴾

برداشت از آیه ۷۱

غرور

سالک الی اللّه نباید غرور داشته باشد، نباید به طرفداران حقّ ظلم کند و آنها را با غرورش از بین ببرد و از قدرتش سوء استفاده کند.

قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿۷۲﴾ 

گفتند: به خدائى که ما را خلق کرده، هرگز تو را بر دلائل روشنى که براى ما آمده، مقدّم نمى داریم. پس هر قضاوتى که تو قاضى آن هستى، (درباره ما) بکن. جز این نیست که قضاوت تو فقط در این زندگى دنیا است. ﴿۷۲﴾

إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿۷۳﴾ 

قطعا ما به پروردگارمان ایمان آورده ایم، براى آنکه خطاهاى ما را و آنچه را که تو بر آن از سحر مجبورمان کردى ببخشد و خدا بهتر و ماندنى تر است. ﴿۷۳﴾

برداشت از آیات ۷۳ – ۷۲

حقّ را در آغوش بگیرید

سالک الی اللّه اگر حقّ و حقیقت را شناخت، نباید آن را به آسانی از دست بدهد و باید در مقابل زورگویان و قدرتمندان بایستد و در مقابل قضاوتهای بیجای آنها تحمّل و صبر داشته باشد و باید بداند که دشمنان دین هر چه بکنند، بیشتر از این نمی شود که دنیای او را از او بگیرند. لذا اگر کسی این گونه فکر کند و عمل نماید، خدای تعالی او را می بخشد و قدرت و محبّت پروردگار برای او بهتر و ماندنی تر است.

إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى ﴿۷۴﴾ 

قطعا کسى که در حال گناه به نزد پروردگارش برود، براى او جهنّمى خواهد بود که در آن نه مى میرد و نه زنده مى شود. ﴿۷۴﴾

وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى ﴿۷۵﴾ 

و کسى که با ایمان نزد خدا برود، قطعا اعمال صالح انجام داده است پس براى آنها درجات بالائى خواهد بود. ﴿۷۵﴾

جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى ﴿۷۶﴾‏

بهشتهاى دائمى که از دامنه آنها نهرها جارى است، همیشه در آن مى مانند. و این جزاى کسى است که تزکیه نفس کرده باشد. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیات ۷۶ – ۷۴

گناه

سالک الی اللّه باید بکوشد که به هیچ وجه خود را به گناه آلوده نکند تا درجاتش بالا رود و به خاطر تزکیه نفسی که می کند، در بهشت دائما زندگی کند و خدای تعالی او را از جهنّمی که در آن نه می میرد و نه زنده است و فقط می سوزد، محفوظ نگه می دارد.

«فرعون و پیروانش در دریا غرق می شوند»

وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى ﴿۷۷﴾ 

و ما به موسى وحى کردیم که بندگانم را شبانه با خود ببر و راهى را براى آنها در دریا باز کن در حالى که زمین دریا خشک شده باشد. در این صورت نه از تعقیب و از غرق شدن ترسى نخواهى داشت. ﴿۷۷﴾

فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ ﴿۷۸﴾ 

فرعون با لشگرش آنها را تعقیب کرد. پس دریا آنها را در برگرفت و همه را به طور کامل غرق کرد. ﴿۷۸﴾

وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى ﴿۷۹﴾ 

و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هرگز آنها را هدایت نکرد. ﴿۷۹﴾

برداشت از آیات ۷۹ – ۷۷

محبّت خدای تعالی

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی بندگانش را آن قدر دوست دارد که دشمنان آنها را غرق می کند ولی باید این اظهار محبّت به وسیله اولیائش انجام شود چنان که خدای تعالی بنی اسرائیل را در مدّتی که حضرت موسی علیه السلام نیامده بود آنها را از چنگال فرعون نجات نداد ولی وقتی حضرت موسی علیه السلام آمد و آن ها مطیع آن حضرت شدند به رهبری حضرت موسی علیه السلام دشمنان آنها را خدا در دریا غرق کرد و آن دشمنان را از بین برد.

«تذکر نعمتها به بنی اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى ﴿۸۰﴾ 

اى بنى اسرائیل، قطعا ما شما را از دشمنتان نجات دادیم و دعوتتان کردیم به جانب طور ایمن و بر شما «منّ» و «سلوى» نازل نمودیم. ﴿۸۰﴾

كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى ﴿۸۱﴾ 

بخورید از چیزهاى پاکیزه اى که ما رزقتان قرار داده ایم و در آن طغیان نکنید که غضب من بر شما وارد شود و کسى که بر او غضب من وارد شود، پس به تحقیق از بین رفته است. ﴿۸۱﴾

«محبّت خدا به حضرت موسی علیه السلام»

وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى ﴿۸۲﴾ 

و حتما من آمرزنده ام کسى را که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت گردد. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ – ۸۰

غفلت و طغیان

سالک الی اللّه باید همیشه نعمتهای الهی را متذکر باشد و از آن ها استفاده کند و از خدای تعالی غفلت نکند و طغیان و تجاوز از حدّ خود نکند زیرا در غیر این صورت غضب خدای تعالی بر او خواهد بود و سعادت او از بین می رود.

وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَى ﴿۸۳﴾ 

و ای موسی، چه چیز تو را به عجله واداشت که از قومت زودتر بیایی؟ ﴿۸۳﴾

«محبّت حضرت موسی علیه السلام به خدای تعالی»

قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى ﴿۸۴﴾ 

موسى گفت: آنها پشت سر من مى آیند و من عجله کردم پروردگارم که به خدمتت برسم تا (از من) راضى شوى. ﴿۸۴﴾

برداشت از آیات ۸۴ – ۸۳

رضایت خدا

سالک الی اللّه اگر محبت شدیدی به خدای تعالی پیدا کند باید در بدست آوردن رضایت پروردگار عجله نماید و در این کار بر همه سبقیت بگیرد.

«سامری بنی اسرائیل را گمراه می کند»

قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ ﴿۸۵﴾ 

(خدا) فرمود: پس بدان که قطعا ما بعد از تو قومت را امتحان کردیم و سامرى آنها را گمراه کرد. ﴿۸۵﴾

فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي ﴿۸۶﴾ 

پس موسى با غضب و تأسّف به سوى قومش برگشت. گفت: اى قوم من، آیا پروردگارتان وعده خوبى به شما نداد؟ پس آیا آن عهد و پیمان بر شما طولانى شد؟ یا اینکه مى خواستید از طرف پروردگارتان بر شما غضبى نازل شود که قراردادم را تخلّف کردید؟ ﴿۸۶﴾

قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ ﴿۸۷﴾‏

گفتند: ما به اختیار خود از وعده اى که با تو داشتیم، تخلّف نکردیم. ولى ما مقدارى از زیورهاى قوم را که حمل کرده بودیم، انداختیم. پس سامرى این چنین القاء کرد. ﴿۸۷﴾

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ ﴿۸۸﴾ 

پس سامرى مجسّمه گوساله اى را که داراى صدایى بود، براى آنها بوجود آورد. پس آنها گفتند: این خداى شما و خداى موسى است که موسى فراموش کرده است. ﴿۸۸﴾

أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ﴿۸۹﴾ 

پس آیا نمى بینند که گوساله کلامى را به آنها بر نمى گرداند و براى آنها مالک نفع و ضررى نیست. ﴿۸۹﴾

وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ﴿۹۰﴾ 

و قطعا هارون به آنها از پیش گفته بود: اى قومِ من، جز این نیست که بوسیله این گوساله مورد امتحان قرار گرفته اید و قطعا پروردگار شما خداى رحمان است. پس از من پیروى کنید و امر مرا اطاعت نمایید. ﴿۹۰﴾

قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى ﴿۹۱﴾ 

آنها گفتند: ما هرگز از کنار این گوساله جدا نمى شویم تا موسى به طرف ما برگردد. ﴿۹۱﴾

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ﴿۹۲﴾ 

موسى به هارون گفت: اى هارون، چه چیز مانعت شد وقتى که دیدى آنها گمراه شدند؟ ﴿۹۲﴾

أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ﴿۹۳﴾ 

که تو تبعیت مرا نکردی آیا از دستور من سرپیچی نمودی؟ ﴿۹۳﴾

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ﴿۹۴﴾ 

هارون گفت: اى پسر مادر، ریش مرا نگیر و سرم را نگیر. من ترسیدم که بگوئى بین بنى اسرائیل تفرقه انداخته و دستور مرا مراقبت نکرده اى. ﴿۹۴﴾

قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ﴿۹۵﴾

موسی گفت: این چه کاری بود که تو کردی ای سامری؟ ﴿۹۵﴾

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﴿۹۶﴾ 

سامرى گفت: من چیزى را دیدم که آنها آن را ندیدند، من از جاى پاى آن فرستاده (الهى) مشتى گرفتم. پس آن را (در شکم گوساله) ریختم و این گونه نفسم برایم جلوه داد. ﴿۹۶﴾

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ﴿۹۷﴾ 

موسى گفت: پس برو، قطعا براى تو در زندگى دنیا این خواهد بود که بگوئى: کسى با من تماس نگیرد و براى تو موعدى است که آن هرگز تخلّف نمى پذیرد و به خدایت که دائما به آن معتکف بودى نگاه کن، ما حتما آن را مى سوزانیم. سپس آن را در دریا به شدت پراکنده مى کنیم. ﴿۹۷﴾

إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿۹۸﴾‏

جز این نیست که خداى شما خدائى است که هیچ خدائى جز او نیست، علم او بر همه چیز توسعه دارد. ﴿۹۸﴾

كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْرًا ﴿۹۹﴾ 

این چنین ما از اخبار گذشتگان براى تو نقل مى کنیم. و قطعا ما از جانب خود ذکرى (قرآنى) به تو داده ایم. ﴿۹۹﴾

برداشت از آیات ۹۹ – ۸۵

رهبر و استاد

سالک الی اللّه نباید خود را آن چنان متّکی به رهبر و استاد و یا امامش قرار دهد که اگر چند روزی از میان آنها بیرون رفت تمام برنامه های خود را از دست بدهد و عهد و پیمان خود را بشکند و غضب الهی را متوجه خود سازد.

سالک الی اللّه نباید مسائلی از قبیل طلا و زیورها و رسومات گذشتگان او را آن چنان تسخیر کند که او را به پرستش بتها و غیر خدا وادار نماید و در امتحان رفوزه شود.

سالک الی اللّه نباید از فرمان رهبر و استاد خود سرپیچی کند و باید از نماینده او مانند خود او اطاعت کند.

سالک الی اللّه نباید بگذارد که رهبر و استاد او آن قدر به غضب در بیاید که او را طرد کند و وسائل انحرافی، او را از بین ببرند.

«جریانی از قیامت»

مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا ﴿۱۰۰﴾ 

کسى که از قرآن روبگرداند، پس حتما روز قیامت، گناه سنگینى را بر دوش خواهد داشت. ﴿۱۰۰﴾

خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا ﴿۱۰۱﴾ 

در حالى که همیشه در آن بوده و بار بدى بر دوش آنها، روز قیامت (براى آنها) خواهد بود. ﴿۱۰۱﴾

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا ﴿۱۰۲﴾ 

روزى که در صور دمیده مى شود. و ما گنهکاران را در آن روز با چشمان کبود محشور مى کنیم. ﴿۱۰۲﴾

«عالم برزخ بر گناهکاران مقداری طولانی تر می گذرد»

يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا ﴿۱۰۳﴾ 

بین خودشان آهسته گفتگو مى کنند که جز ده روز بیشتر نمانده اید. ﴿۱۰۳﴾

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا ﴿۱۰۴﴾ 

ما داناتریم به آنچه که آنها مى گویند، آن وقتى که جمعى از آنان که راه و روش بهترى داشته اند گفتند: شما جز یک روز بیشتر نمانده اید. ﴿۱۰۴﴾

«پاسخی درباره کوهها و زمین در قیامت»

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنْسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا ﴿۱۰۵﴾ 

و از تو درباره کوهها مى پرسند، بگو: پروردگارم آنها را کاملاً متلاشى مى کند. ﴿۱۰۵﴾

فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا ﴿۱۰۶﴾ 

پس آنها را هموار و صاف می نماید. ﴿۱۰۶﴾

لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا ﴿۱۰۷﴾ 

آنچنان که در آن پستی و بلندی نخواهی دید. ﴿۱۰۷﴾

يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا ﴿۱۰۸﴾

در آن روز همه از دعوت کننده پیروى مى کنند و از او عدولى نیست و همه صداها در مقابل خداى بخشنده خاضع مى گردد و تو در آن روز جز صداى آهسته اى چیزى نمى شنوى. ﴿۱۰۸﴾

يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا ﴿۱۰۹﴾ 

شفاعت در آن روز جز براى کسى که خداى رحمان اذنش داده و راضى باشد که او سخنى بگوید، فایده اى ندارد. ﴿۱۰۹﴾

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا ﴿۱۱۰﴾ 

خدا آنچه را که در مقابل آنها و آنچه را که پشت سر آنها است مى داند ولى آنها به او احاطه علمى ندارند. ﴿۱۱۰﴾

وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا ﴿۱۱۱﴾ 

و در آن روز صورتها در مقابل خداى حىِّ قیوم خاضع مى شود و قطعا کسى که ستم را بر دوش کشیده، ناامید مى گردد. ﴿۱۱۱﴾

«صالحین از شکست نمی ترسند»

وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا ﴿۱۱۲﴾ 

و کسى که از کارهاى شایسته چیزى را عمل کند و او مؤمن باشد، از هیچ ظلمى و شکستى نمى ترسد. ﴿۱۱۲﴾

برداشت از آیه ۱۱۲

نترسیدن

سالک الی اللّه به خاطر ایمانی که دارد نباید از ظلم و شکست بترسد و باید به سیر خود در هر حال ادامه دهد.

«قرآن عربی»

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا ﴿۱۱۳﴾‏

و این چنین ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم و در آن وعیدهاى مختلفى را قرار دادیم، شاید آنها تقوا پیشه کنند یا تذکر را براى آنها تازه کند. ﴿۱۱۳﴾

«عجله در خواندن قرآن نکن»

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا ﴿۱۱۴﴾ 

پس بلندمرتبه است خدائى که سلطان حقّى است و قبل از آنکه وحى قرآن تماما به تو برسد، در خواندنش عجله نکن و بگو: پروردگار من، علم مرا زیاد فرما. ﴿۱۱۴﴾

«حضرت آدم علیه السلام پیامبر اولوالعزم نشد»

وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ﴿۱۱۵﴾ 

و قطعا ما قبلاً با آدم عهد بستیم، پس او فراموش کرد و عزمى براى او نیافتیم. ﴿۱۱۵﴾

«قصّه حضرت آدم علیه السلام و ابلیس»

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى ﴿۱۱۶﴾ 

و آن وقتى که به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید، پس ملائکه همه سجده کردند، مگر ابلیس که سرپیچى کرد. ﴿۱۱۶﴾

فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ﴿۱۱۷﴾

ما به آدم گفتیم که قطعا این دشمن تو و دشمن همسر تو است، شما را از بهشت بیرون نکند که به زحمت مى افتى. ﴿۱۱۷﴾

إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى ﴿۱۱۸﴾ 

قطعا براى تو این هست که در این بهشت نه گرسنه مى شوى و نه برهنه مى گردى. ﴿۱۱۸﴾

وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾ 

و حتما تو در این بهشت تشنه نمى شوى و آفتاب زده نمى گردى. ﴿۱۱۹﴾

فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى ﴿۱۲۰﴾ 

شیطان او را وسوسه کرد و گفت: اى آدم، آیا من تو را به درخت زندگى همیشگى و سلطنتى که کهنه نمى شود، راهنمائیت کنم؟ ﴿۱۲۰﴾

فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱﴾ 

پس آن دو از آن درخت خوردند، پس عورتشان براى خودشان ظاهر شد آنها مشغول شدند که از برگهاى درخت آن باغ بر خود بگذارند. و آدم پروردگارش را معصیت کرد و گول خورد. ﴿۱۲۱﴾

ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى ﴿۱۲۲﴾ 

سپس پروردگارش او را انتخاب کرد و توبه اش را قبول کرد و هدایتش فرمود. ﴿۱۲۲﴾

قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى ﴿۱۲۳﴾ 

(خدا) گفت: از بهشت همه تان پایین بیایید، که بعضى از شما با بعض دیگر دشمن باشید. پس اگر از طرف من هدایتى براى شما آمد، پس کسى که هدایت مرا پیروى کند، نه گمراه مى شود و نه بدبخت خواهد بود. ﴿۱۲۳﴾

برداشت از آیات ۱۲۳ – ۱۱۵

شیطان

سالک الی اللّه باید بکوشد به هیچ وجه از دستورات خدای تعالی سرپیچی نکند بخصوص در منظر عام و الا مانند شیطان دشمن خدا خواهد بود.

سالک الی اللّه باید بداند که شیطان دشمن خود او و دشمن خانواده او است. زیرا شیطان دوست دارد نگذارد شما به بهشت وارد شوید.

سالک الی اللّه باید بداند که خدا او را برای بهشت خلق کرده و هیچ گاه نمی خواهد بندگانش ناراحت باشند.

سالک الی اللّه باید از وسوسه شیطان بپرهیزد و به هیچ وجه گناه نکند. زیرا شیطان حضرت آدم علیه السلام را فریب داد و سالها او توبه می کرد تا بالاخره خدای تعالی او را بخشید.

سالک الی اللّه اگر توبه نصوح کند خدا او را انتخاب می کند و هدایتش می فرماید.

سالک الی اللّه باید بداند که اگر ضعیف ترین صفت رذیله در روح او باشد او را به بهشت راه نمی دهند و اگر در بهشت هم باشد او را اخراجش می کنند.

«غفلت از یاد خدا روزی را تنگ می کند»

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى ﴿۱۲۴﴾ 

و کسى که از یاد من اعراض کند، پس حتما براى او معیشت تنگى خواهد بود و روز قیامت ما او را کور محشور مى کنیم. ﴿۱۲۴﴾

«نتیجه فراموشی از یاد خدا»

قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا ﴿۱۲۵﴾‏

مى گوید: پروردگارِ من، چرا مرا کور محشور کردى و حال آنکه من (در دنیا) بینا بودم؟ ﴿۱۲۵﴾

قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى ﴿۱۲۶﴾ 

(خدا) مى فرماید: همان طورى که آیات ما براى تو آمد، پس تو آنها را فراموش کردى همان گونه تو امروز فراموش مى شوى. ﴿۱۲۶﴾

وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى ﴿۱۲۷﴾ 

و این چنین ما جزا مى دهیم کسى را که اسراف مى کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورده. و قطعا عذاب آخرت شدیدتر و باقى تر است. ﴿۱۲۷﴾

برداشت از آیات ۱۲۷ – ۱۲۴

یاد خدا

سالک الی اللّه باید بداند که اگر خدای تعالی را فراموش کند رزق مادی و معنویش تنگ می شود و روز قیامت کور محشور می شود و خدا او را ندیده می گیرد.

سالک الی اللّه باید از اسراف کاملاً بپرهیزد و ایمانش را تقویت کند تا خدای تعالی او را به کمالات روحی برساند.

«هلاکت امّتهای قبل»

أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى ﴿۱۲۸﴾ 

آیا براى هدایت آنها کافى نیست که بسیارى از امّتهایى که قبل از آنها بوده اند و در خانه هایشان راه مى رفتند هلاک نمودیم؟ قطعا در این جریان نشانه هایى است براى خردمندان. ﴿۱۲۸﴾

وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى ﴿۱۲۹﴾ 

و اگر اراده پروردگارت که پیشى گرفته است نبود و (هلاکت در) وقت نامبرده اى تعیین نشده بود همین حالا عذاب ملازم آنها بود. ﴿۱۲۹﴾

«خدا را صبح و شام تسبیح کن»

فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى ﴿۱۳۰﴾ 

پس بر آنچه مى گویند، صبر کن و پروردگارت را قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب خورشید تسبیح و حمد بگو و از ساعات شب و اطراف روز تسبیح بگو تا شاید خشنود گردى. ﴿۱۳۰﴾

وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿۱۳۱﴾ 

و چشمان خود را به سوى آنچه ما جمعى از آنها را از آن بهره مند نموده ایم، نینداز. آنها تجمّل زندگى دنیایى است، براى اینکه ما آنها را در این خصوص امتحان کنیم. و روزى پروردگارت بهتر و باقى تر است. ﴿۱۳۱﴾

برداشت از آیات ۱۳۱ – ۱۳۰

بیداری بین الطلوعین

سالک الی اللّه باید قبل از طلوع خورشید بیدار باشد و خدای تعالی را تسبیح بگوید و قبل از غروب نیز خدا را از همه ظلمها و بدی ها و ضعف و ناتوانی ها پاک بداند و او را تسبیح بگوید و در همه حال او را ستایش کند تا خشنود شود و به فرحی که اولیاء خدا در آن هستند برسد.

سالک الی اللّه نباید چشم خود را به تجمّلاتی که دیگران دارا هستند بدوزد و آمال و آرزوهای زیادی داشته باشد.

«دستور نماز به خانواده»

وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲﴾ 

و امر کن اهلت را به نماز و در انجام این کار صبور باش. ما از تو روزى نمى خواهیم، بلکه ما به تو روزى مى دهیم و عاقبت مال پرهیزکارى است. ﴿۱۳۲﴾

برداشت از آیه ۱۳۲

نماز

سالک الی اللّه باید به اهل و عیالش دستور بدهد که نماز بخوانند و تحمّل و بردباری خاصّی در این خصوص داشته باشد و بداند که دوام زندگی خوب، متعلّق به اهل تقوی است.

«چرا معجزه ای از طرف پروردگار برای ما نیامده است؟»

وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى ﴿۱۳۳﴾ 

و گفتند: چرا نشانه اى از طرف پروردگارش براى ما نیاورده است؟ آیا براى آنها دلیل روشنى که در کتابهاى اوّلیه  (پیامبران) بوده نیامده است؟ ﴿۱۳۳﴾

وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى ﴿۱۳۴﴾ 

و اگر ما آنها را قبل از آن به عذابى هلاک مى کردیم، مى گفتند: پروردگار ما چرا پیامبرى براى ما نفرستادى تا از نشانه هاى تو پیروى کنیم، قبل از آنکه ذلیل و رسوا شویم؟ ﴿۱۳۴﴾

قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى ﴿۱۳۵﴾

بگو: همه ما چشم براهیم. پس شما هم منتظر باشید. به زودى خواهید دانست که چه کسى همراه راه راست است و چه کسى هدایت شده است. ﴿۱۳۵﴾