جزء ۱۱

«ثروتمندان متخلّف»

إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۹۳﴾‏

ایراد فقط بر کسانى است که ثروتمند هستند و از تو اجازه ترک جهاد مى خواهند. آنها راضى شده اند که با مخالفین باشند و خدا بر دلهایشان مُهرى زده، پس آنها نمى دانند. ﴿۹۳﴾

يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لَا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۴﴾

وقتى که شما از جنگ به طرف آنها بر مى گردید، از شما عذرخواهى مى کنند. بگو: عذر نیاورید، ما هرگز سخن شما را باور نمى کنیم، قطعا خدا ما را از احوالات (اسرار) شما آگاه کرده و خدا و رسولش اعمال شما را خواهند دید، سپس به طرف خدائى برگردانده مى شوید که از پنهان و آشکار آگاه است و او شما را از آنچه انجام مى دادید آگاه مى نماید. ﴿۹۴﴾

سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۹۵﴾

وقتى به سوى آنها برگردید، براى شما به خدا قسم خواهند خورد تا از آنها صرفنظر نمائید. به آنها بى اعتنائى کنید، براى اینکه آنها پلید و نجس اند و به سزاى آنچه مى کنند، جایشان جهنّم خواهد بود. ﴿۹۵﴾

يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۹۶﴾

براى شما قسم مى خورند تا شما از آنها راضى شوید، پس اگر شما از آنها راضى شوید، قطعا خدا از گروه فاسقان راضى نخواهد شد. ﴿۹۶﴾

برداشت از آيات ۹۶ ـ ۹۱

انفاق

مردم مسلمان دو دسته هستند: يک دسته پولی ندارند ولی مايلند کارهای خيری انجام دهند، انفاق کنند و به جهاد بروند و حتّی اگر آنها را از انفاق و جهاد نمودن مانع شوند، از غم و اندوه اشکشان می ريزد و ناراحت می شوند و از آن طرف دسته ديگری هستند که ثروتمندند ولی دوست دارند که با زن و فرزندشان در خانه بنشينند، دلهايشان مرده است، انفاق نمی کنند، فقط معذرت خواهی می کنند و اصرار دارند که خدا و رسولش از آنها راضی شوند. آنها دروغ می گويند، اگر چه قسم بخورند که اين گونه نيستيم. اينها پليدند و جهنمی هستند و خدا از فساق راضی نمی شود. بنابراين سالک الی اللّه نبايد خود را از دسته دوم قرار دهد. بلکه بايد کوشش کند که از مال دنيا خود را ثروتمند نمايد و انفاق کند و اگر نمی تواند اين کار را بکند بايد لااقل آرزوی کارهای خوب را داشته باشد.

«کفر عربهای بيابانی»

الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۹۷﴾

عربهاى بیابانى، کفر و نفاقشان از دیگران بیشتر است و در ناآگاهى از حدود و احکامى که خدا بر پیامبرش نازل کرده، سزاوارترند و خدا داناى حکیمى است. ﴿۹۷﴾

وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۹۸﴾

و گروهى از اعراب بادیه نشین آنچه را که در راه خدا خرج مى کنند، غرامت و خسارت مى دانند و منتظر حوادث ناگوارى براى شما هستند. حوادث ناگوار بر خود آنها باشد و خدا شنواى دانائى است. ﴿۹۸﴾

«راه نزديکی به خدا»

وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۹۹﴾‏

و گروهى دیگر از اعراب بادیه نشین به خدا و روز قیامت ایمان دارند و آنچه را در راه خدا انفاق مى کنند، سبب تقرّب به خدا و دعاهاى پیغمبر مى دانند. بدانید که این انفاق آنها سبب نزدیکى به خدا براى آنها است. به زودى خدا آنها را در رحمتش وارد مى کند. قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۹۹﴾

برداشت از آيات ۹۹ ـ ۹۷

تعصبات جاهلانه

سالک الی اللّه بايد خود را از تعصبات جاهلانه بيرون بياورد تا از کفر و نفاق خارج شود، حدود الهی را بفهمد و فکر نکند که آنچه انفاق می کند ضرر کرده و در جايی حساب نمی شود، بلکه بايد بداند که آنچه را انفاق می کند وسيله قرب به خدا و دعای رسول و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام خواهد بود و خدا او را در رحمت خاص خود وارد خواهد فرمود.

«خدا از مهاجر و انصار که در اوائل بودند راضی است»

وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۰۰﴾

و آنهائى که در اوائل از مهاجرین و انصار و کسانى که به خوبى از آنها پیروى کردند، بر دیگران سبقت گرفتند، خدا از آنها راضى است و آنها نیز از خدا راضى هستند و براى آنها خدا بهشتهائى آماده کرده که از زیر درختان آنها نهرهائى جارى است و همیشه در آنها خواهند بود. و آن موفّقیت بزرگى است. ﴿۱۰۰﴾

«منافقين از اعراب و اهل مدينه»

وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۱﴾

و جمعى از میان اعراب که در اطراف شما هستند، منافقند و جمعى از اهل مدینه بر نفاق خوى گرفته اند. تو از آنها آگاه نیستى (ولى) ما از آنها آگاهیم. به زودى آنها را دو بار مجازات مى کنیم، سپس به عذاب عظیمى برگردانده مى شوند. ﴿۱۰۱﴾

برداشت از آيات ۱۰۱ ـ ۱۰۰

اعمال انسان ارزش دارد

سالک الی اللّه بايد فکر نکند که اگر جمعی در کنار اولياء خدا، يا در مکان های خوب و مقدّس هستند، خوبند. زيرا گاهی ممکن است آنها منافق باشند، چنان که بعضی از عرب هايی که در مدينه و در کنار پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله بودند منافق بودند و جمعی هم از مهاجر و انصار با نيکوکاری خدا را از خود راضی کردند و آنها هم از خدای تعالی راضی بودند. بنابراين معيار خوبی، نيکوکاری است. نه آنکه با قرب جوار با اولياء خدا انسان بخواهد خود را خوب معرفی کند.

«اعتراف به گناه در محضر پيغمبر صلی الله عليه و آله»

وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۰۲﴾

و گروه دیگرى که به گناهان خود اعتراف کردند و عمل خوب و بد را با هم مخلوط نمودند، امید است که خدا توبه آنها را بپذیرد. قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۰۲﴾

«قضيه ابولبابه و توبه او»

خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۰۳﴾

از اموال آنها صدقه بگیر تا به وسیله آن (روح) آنها را از رذائل اخلاقى پاک و پاکیزه گردانى و بر آنها صلوات بفرست، چون صلوات تو براى آنها مایه آرامش است و خدا شنواى دانائى است. ﴿۱۰۳﴾

أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۴﴾

آیا نمى دانستند که قطعا تنها خدا توبه بندگانش را مى پذیرد و صدقات را مى گیرد و قطعا خدا است که او توبه پذیر مهربانى است؟ ﴿۱۰۴﴾

«احاطه علمی خدا و رسول و ائمه اطهار عليهم السلام»

وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۰۵﴾

و بگو: هر عملى که مى خواهید انجام دهید. به زودى خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را مى بینند و به زودى به سوى خدائى که از پنهان و آشکار آگاه است، برگردانده مى شوید و شما را به آنچه انجام مى دادید، آگاهتان خواهد کرد. ﴿۱۰۵﴾

وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰۶﴾

و گروه دیگرى هستند که کارشان به فرمان خدا واگذار شده یا آنها را عذاب مى کند و یا توبه آنها را مى پذیرد و خدا داناى حکیمى است. ﴿۱۰۶﴾

برداشت از آيات ۱۰۶ ـ ۱۰۲

مرحله توبه

سالک الی اللّه بايد به دو موضوع که ظاهراً از خاطره ها رفته ولی از دستورات اسلام است، در مرحله توبه متوجّه باشد:

اول آنکه: بايد به کوتاهی های خود در امر دين نزد استادش اعتراف کند تا استادش بتواند دستورات توبه را صحيح و کامل به او بگويد.

دوم آنکه: از اعمالش صدقه بدهد تا از گناهان پاک گردد و تزکيه شود و مورد رحمت خاص خدای تعالی و رسولش واقع گردد، آرامش پيدا کند و خدای تعالی توبه اش را بپذيرد.

«مسجد ضرار»

وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۰۷﴾

و کسانى که مسجدى ساختند براى ضرر رساندن به مسلمانان و تقویت کفر و براى تفرقه بین مؤمنین و کمینگاهى براى کسى که با خدا و پیامبرش قبلاً به جنگ برخاسته بود. و آنها سخت قسم مى خوردند که ما جز نیکى قصدى نداریم و خدا شهادت مى دهد که آنها حتماً دروغ مى گویند. ﴿۱۰۷﴾

«اهميّت مسجد قبا»

لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ ﴿۱۰۸﴾

در آن مسجد به هیچ وجه (به عبادت) نایست، زیرا مسجدى که از روز اوّل بر اساس تقوى بنا شده، بهتر است که در آن عبادت کنى. در آن مسجد مردانى هستند که دوست دارند (روح) خود را پاک و تزکیه کنند و خدا پاکیزه ها را دوست مى دارد. ﴿۱۰۸﴾

«ريشه کار بر اساس تقوی»

أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰۹﴾

آیا کسى که ریشه و اصل کار خود را بر پایه تقوى و رضایت خدا قرار داده بهتر است یا کسى که بناى کار خود را بر کنار پرتگاه سستى بنا کرده که با آن در آتش جهنّم مى افتد؟ و خدا گروه ستمگران را هدایت نمى کند. ﴿۱۰۹﴾

لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۱۰﴾

هیچ وقت شک و تردید از دل کسانى که آن مسجد را بنا کرده اند بیرون نمى رود، مگر آنکه دلهایشان پاره پاره شود و خدا داناى حکیمى است. ﴿۱۱۰﴾

برداشت از آيات ۱۱۰ ـ ۱۰۷

نفاق

سالک الی اللّه بايد بيشتر از هر چيز از نفاق و تفرقه بين مسلمانان بترسد. زيرا خدای تعالی مسجدی را که جمعی از منافقين برای تفرقه بين مسلمانان درست کرده بودند، مسجد ضرار گذاشته و دستور خراب کردنش را داده است. بنابراين بايد مسلمانان خود را از صفات رذيله پاک کنند و اعمالشان را بر اساس تقوا انجام دهند تا خدای تعالی آن پاکان را دوست داشته باشد و آنها را با هدايت خاص خود راهنمايی فرمايد.

«معامله خدا با مؤمنين»

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۱۱﴾‏

قطعا خدا جان و مال مردم با ایمان را در مقابل بهشتى که نصیب آنها خواهد کرد، خریدارى مى کند. همان مردمى که در راه خدا جنگ مى کنند و مى کشند و کشته مى شوند. این وعده حقّى است بر خدا که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟ بشارت باد بر شما به خاطر خرید و فروشى که با خدا انجام داده اید و این همان موفّقیت بزرگ است. ﴿۱۱۱﴾

التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۲﴾

(آن مؤمنان همان) توبه کنندگان، پرستش کنندگان، سپاسگزارها، سیاحت کنندگان، رکوع کنندگان، سجده کنندگان، امرکنندگان به معروف و نهى کنندگان از منکر و حافظان حدود الهى هستند و بشارت بده به این مؤمنین. ﴿۱۱۲﴾

برداشت از آيات ۱۱۲ ـ ۱۱۱

فروش جان و مال

سالک الی اللّه بايد حضرت اميرالمؤمنین عليه السلام را برای خود الگو قرار دهد، آنچنان که آن حضرت در راه حفظ مقام نبوت و امامت جان خود را در معرض خطر قرار داد و در آن شب حساس ﴿ليلة المبيت﴾ در رختخواب پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله خوابيد و با خدای تعالی معامله کرد، سالک الی اللّه هم بايد جان و مال خود را در اختيار اوامر الهی قرار دهد تا خدای تعالی در مقابل اين متاع ناچيز، بهشت جاودان را به او بدهد و از اين خريد و فروش کمال استفاده را بکند. زيرا اين بزرگترين پيروزی است.

اين دسته از سالکين الی اللّه مراحل تزکيه نفس از توبه تا عبوديت را گذرانده و آنچنان معرفت پروردگار را در دل جا داده اند که می توانند حمد، تسبيح، تعظيم و سجده ای کنند که خدای تعالی آنها را تأييد کند و از آنها راضی شود. آنها لايقند که مربی مردم باشند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، حدود الهی را حفظ نمايند و بر اينها بشارت باد.

«برای مشرکين نبايد طلب آمرزش شود»

مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۱۱۳﴾

پیامبر و آنهائى که ایمان آورده اند، حقّ ندارند براى مشرکین بعد از آنکه براى آنها روشن شد که آنها اهل جهنّم اند از خدا طلب آمرزش کنند، هر چند از خویشان نزدیک آنها باشند. ﴿۱۱۳﴾

وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ ﴿۱۱۴﴾

و طلب آمرزش ابراهيم برای پدرش [۱] جز برای وعده ای که به او داده بود، نبود ولی زمانی که برای او روشن شد که او دشمن خدا است، از او بيزاری جست. قطعا ابراهيم دلسوز بردباری بود. ﴿۱۱۴﴾

[۱]ــ «آذر» پدر حضرت ابراهيم نبود، بلكه عمويش بود. ولى چون كفالتش را به عهده داشت، به او پدر مى‏ گفت و خداى تعالى هم همان را نقل فرموده است.

«خدا کسی را بی جهت گمراه نمی کند»

وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۱۵﴾

و این طور نیست که خدا بعد از اینکه مردمى را هدایت کرد، آنها را گمراه کند؛ مگر آنکه، آنچه را که از آن باید پرهیز کنند و براى آنها بیان کند، آنها مخالفت کنند. قطعا خدا بر همه چیز دانا و آگاه است. ﴿۱۱۵﴾

إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۱۱۶﴾

قطعا فرمانروائى آسمانها و زمین تنها مال خدا است، زنده مى کند و مى میراند. و براى شما جز خدا یار و یاورى نیست. ﴿۱۱۶﴾

«ساعت سخت در جنگ تبوک»

لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱۷﴾

قطعا خدا رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجرین و انصارى که در آن ساعت دشوار بعد از آنکه نزدیک بود دلهاى گروهى از آنها از حقّ منحرف شود از او پیروى کردند، نمود. سپس خدا توبه آنها را پذیرفت که او نسبت به آنها رئوف مهربانى است. ﴿۱۱۷﴾

«با قطع رابطه، زمين برای تخلّف کنندگان تنگ شد»

وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۱۸﴾

و بر آن سه نفرى که از جنگ تخلّف کردند تا آنجا که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد و نیز روح و جانشان بر آنها تنگ گردید و یقین کردند که پناهگاهى از خدا جز به طرف خدا نیست، سپس خدا به آنها توفیق توبه داد (برگشت) تا توبه کنند. قطعا خدا همان توبه پذیر مهربان است. ﴿۱۱۸﴾

«با راستگويان باشيد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۱۹﴾

اى کسانى که ایمان آوردید، از خدا بپرهیزید و با راستگویان باشید. ﴿۱۱۹﴾

برداشت از آيه ۱۱۹

همنشينی

سالک الی اللّه بايد تقوا را دائماً به خود تلقين کند و با راستگويان همنشين باشد.

«ثواب اعمال صالحه»

مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲۰﴾

اهل مدینه و اعراب اطرافِ آنها حقّ ندارند از دستورات پیامبر خدا سرپیچى کنند و نباید جان خودشان را عزیزتر از جان پیامبر بدانند. آن به خاطر این است که قطعا هیچ تشنگى و رنج و گرسنگى در راه خدا به آنها نمى رسد و هیچ قدمى که موجب خشم کافران مى شود، بر نمى دارند و ضربه اى از دشمن نمى خورند، مگر آنکه به خاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته مى شود. زیرا قطعا خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمى کند. ﴿۱۲۰﴾

وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۱﴾

و هیچ چیز کوچک و بزرگى را انفاق نمى کنند و هیچ سرزمینى را نمى پیمایند، مگر اینکه به حساب آنها نوشته مى شود تا خدا آنها را به بهتر از آنچه مى کردند، جزا دهد. ﴿۱۲۱﴾

برداشت از آيه ۱۲۰ ـ ۱۲۱

متابعت از رسول اکرم صلی الله عليه و آله

سالک الی اللّه بايد از فرمان رسول خدا صلی الله عليه و آله سرپيچی نکند و اميال خود را بر دستورات اسلام ترجيح ندهد تا به ناراحتی، تشنگی و گرسنگی نيفتد و حتّی نبايد سالک الی اللّه با دشمن طوری رفتار کند که خشم او را تحريک نمايد و اموال او را بی جهت به تاراج ببرد. زيرا خدای تعالی اجر نيکوکاران را ضايع نمی کند.

سالک الی اللّه بايد بداند که خدای تعالی بر همه چيز آگاه است و انفاق و گذشت او را چه کوچک باشد و يا بزرگ جزا می دهد.

«بايد جمعی برای تفقّه در دين بروند»

وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﴿۱۲۲﴾

و مؤمنین نباید همه با هم به یک طرف کوچ کنند. چرا از هر دسته اى از آنها طایفه اى کوچ نمى کنند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهى کسب کنند و در وقتى که به طرف مردمشان بر مى گردند، آنها را از آینده بدشان بترسانند؟ شاید آنها از اعمال ناپسند دورى کنند. ﴿۱۲۲﴾

«خشونت بيشتر»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۲۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، با کافرانى که به شما نزدیکتر هستند بجنگید و تا آنها در شما خشونت و شدّت عمل ببینند. و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. ﴿۱۲۳﴾

وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۱۲۴﴾

و وقتى که سوره اى نازل مى شود، بعضى از آنها مى گویند: که این سوره ایمان کدام یک از شما را زیاد کرد؟ امّا آنهائى که ایمان آورده اند، آن سوره ایمانشان را زیاد مى کند و آنها شادمانند. ﴿۱۲۴﴾

«دلهای مريض»

وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿۱۲۵﴾

و امّا کسانى را که در دلهایشان مرض است، پلیدى بر پلیدیشان اضافه مى کند و در حالى که آنها کافرند، مى میرند. ﴿۱۲۵﴾

أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۲۶﴾

آیا آنها نمى بینند که در هر سال یک یا دو بار امتحان مى شوند؟ باز هم آنها توبه نمى کنند و متذکر نمى شوند. ﴿۱۲۶﴾

برداشت از آيات ۱۲۶ ـ ۱۲۵

معالجه امراض روحی

سالک الی اللّه بايد بداند که امراض روحی را اگر فوراً معالجه نکند روز بروز مرضش شدت پيدا می کند، به رجس و پليدی مضاعفی می رسد و با کفر و بی دينی از دنيا می رود. و اينها در دنيا فساد می کنند، آنچنان مرضشان شدت پيدا می کند که بازگشتی ندارند و متذکر هم نمی شوند.

وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۱۲۷﴾

و زمانى که سوره اى نازل مى شود، جمعى از منافقین به جمع دیگر نگاه مى کنند (و مى گویند:) آیا کسى شما را مى بیند؟ سپس مخفیانه از حضور پیامبر بر مى گردند. خدا دلهایشان را از حقّ برگرداند، چون آنها گروهى هستند که نمى فهمند. ﴿۱۲۷﴾

«پيغمبر صلی الله عليه و آله دلسوز و مهربان»

لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲۸﴾

قطعا پیامبرى از خود شما براى شما آمده است که ناراحتى شما بر او سخت است و براى هدایت شما به خود فشار مى آورد و حرص مى زند و به مؤمنان رئوف و مهربان است. ﴿۱۲۸﴾

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۱۲۹﴾‏

پس اگر آنها از حقّ روى برگردانند، بگو: خدا مرا کفایت مى کند، هیچ معبودى جز او نیست، بر او توکل کردم و او پروردگار عرش عظیم است. ﴿۱۲۹﴾

برداشت از آيات ۱۲۹ ـ ۱۲۸

الگو بودن رسول اکرم صلی الله عليه و آله

سالک الی اللّه بايد حضرت رسول اکرم صلی الله عليه و آله را صد در صد الگوی خود بداند. يعنی علاوه بر آنکه نبايد بدخواه مردم باشد، ناراحتی مردم را هم ناراحتی خود بداند، ناراحتی آنها بر او سخت بگذرد و با مؤمنین و اهل تزکيه نفس رأفت و مهربانی خاصی داشته باشد، بر خدا توکل کند و خدای تعالی را برای خود کافی بداند.

سوره مبارکه یونس 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ ﴿۱﴾

«الر» این آیات کتاب حکیم است. ﴿۱﴾

«بعثت پیغمبر صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله برای مردم است»

أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ  مُبِينٌ ﴿۲﴾

آیا براى مردم تعجّب آور است که به مردى از خودشان وحى کنیم که مردم را از آینده بدشان بترسان و به آنهائى که ایمان آورده اند، مژده بده که قطعا براى آنها نزد پروردگارشان سابقه نیکى خواهد بود؟ کافران گفتند: قطعا این مرد، ساحر آشکارائى است. ﴿۲﴾

«خلقت آسمانها و زمین»

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۳﴾

قطعا پروردگار شما آن خدائى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس اراده اش بر عرش قرار گرفت. او کار آفرینش را تدبیر مى کند. هیچ شفاعت کننده اى جز با اجازه او نمى تواند شفاعت کند. این خداى شما، پروردگار شما است، پس او را پرستش کنید. آیا متذکر نمى شوید؟ ﴿۳﴾

إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۴﴾

بازگشت همه شما به سوى او خواهد بود. وعده خدا حقّ است. قطعا او آفرینش را آغاز مى کند، سپس آن را بر مى گرداند تا آنهائى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند، با عدالت پاداششان دهد و آنهائى که کافر شده، به سزاى کفرشان براى آنها آشامیدنى از آب جوشان و عذابى دردناک خواهد بود. ﴿۴﴾

«ماه و خورشید»

هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵﴾

او کسى است که خورشید را درخشنده و ماه را نورانى قرار داد و منزلهائى براى ماه قرار داد تا شماره سالها و حساب (کارها) را بدانید. خدا آنها را جز به حقّ نیافرید. او آیات خود را براى مردمى که (مى خواهند) بدانند، شرح مى دهد. ﴿۵﴾

إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ ﴿۶﴾‏

قطعا در رفت و آمد شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمین آفریده، آیات و نشانه هائى است براى گروهى که پرهیزگارند. ﴿۶﴾

«جزای آنهائی که امید دیدار خدا را ندارند»

إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ ﴿۷﴾

قطعا کسانى که امید ملاقات ما را ندارند و به زندگى دنیا راضى شده اند و به آن اطمینان پیدا کرده اند و آنهائى که از آیات ما غافلند. ﴿۷﴾

أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸﴾

جایگاه همه آنها آتش است، به سبب کارهائى که انجام مى دادند. ﴿۸﴾

برداشت از آيات ۸ ـ ۷

ديدار خدای تعالی

سالک الی اللّه بايد تمام فکرش به مقصد حقيقی که ديدار پروردگار است باشد و اگر تنها به زندگی دنيا راضی گردد، کاملاً از حقيقت غافل است.

«جزای آنهائی که امیدوارند»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۹﴾

قطعا کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را به سبب ایمانشان هدایت مى کند، از زیر (قصرهاى) آنها در باغهاى بهشت نهرهائى جارى است. ﴿۹﴾

دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰﴾

در آنجا دعایشان این است که خدایا، تو از هر عیب و نقصى، پاک و منزّهى و تحیت و درود آنها در آنجا سلام است. و آخرین گفتار و دعایشان این است که حمد و ستایش مخصوص خدایى است که پروردگار عالمها است. ﴿۱۰﴾

برداشت از آيات ۱۰ ـ ۹

تقويت ايمان

سالک الی اللّه بايد بيشتر از هر چيز ايمانش را با تفکر در آيات پروردگار تقويت کند تا آن ايمان او را به زندگی دائمی و بهشت خلد هدايت نمايد. بهشتی که پر از نعمت است، بهشتی که اهلش با زبان شوق خدا را تسبيح می‏ کنند، تحيت آنها به يکديگر سلام است و آخرين سخنانشان ستايش پروردگار جهانيان است.

«مهر و عطوفت خدای تعالی»

وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۱﴾

و اگر آن طورى که مردم براى بدست آوردن خیر و خوبى عجله مى کنند، خدا هم در بدى دادنشان تعجیل مى کرد، یقینا عمرشان به پایان مى رسید (و همه نابود مى شدند). ما آنهائى را که به دیدار ما امید ندارند، به حال خود رها مى کنیم تا در طغیانشان سرگردان بمانند. ﴿۱۱﴾

وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲﴾

و زمانى که به انسان زیان و آسیبى برسد، ما را در هر حال چه به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده باشد، مى خواند و چون گرفتاریش را از او برطرف کنیم، چنان مى رود که گوئى هرگز ما را براى برطرف نمودن آن ناراحتى که دچارش شده بود، نخوانده است. آن گونه براى اسرافکاران آنچه مى کنند، زینت داده شده است. ﴿۱۲﴾

«هلاک امّتهای قبل»

وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۳﴾

و ما امّتهاى قرنهاى قبل از شما را در حالى که پیامبرانشان دلائل روشن و آشکارا براى آنها آوردند، هنگامى که آنها ظلم کردند، هلاک کردیم و آنها ایمان نیاوردند. ما گروه مجرمین را این گونه جزا مى دهیم. ﴿۱۳﴾

ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ ﴿۱۴﴾‏

سپس شما را بعد از آنها در زمین جانشینان آنها قرار دادیم، تا ببینیم چگونه عمل مى کنید. ﴿۱۴﴾

برداشت از آيات ۱۴ ـ ۱۱

ياد خدا

سالک الی اللّه بايد در هر حال چه در سختی، چه در رفاه و آسايش به ياد خدا باشد و هميشه از زندگی گذشتگان عبرت بگيرد. زيرا خدای تعالی او را پس از گذشت قرن‏ها خلق کرده تا ببيند او با اين اطلاعات و عبرت چگونه عمل می‏ کند.

«آنهائی که ملاقات خدا را نمی‏ خواهند»

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵﴾

و وقتى که آیات روشن ما بر آنها تلاوت مى شود، آنهائى که امید دیدار ما را ندارند، مى گویند: قرآن دیگرى (براى ما) غیر از این قرآن بیاور یا اینکه آن را تغییر بده. بگو: من حقّ ندارم از پیش خود آن را تغییر دهم. من جز آنچه را که به من وحى مى شود پیروى نمى کنم. قطعا من اگر نافرمانى پروردگارم را بکنم، از عذاب روز بزرگ مى ترسم. ﴿۱۵﴾

قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۶﴾

بگو: اگر خدا مى خواست، من این آیات را براى شما نمى خواندم و خدا شما را از آن آگاه نمى کرد. من پیش از این عمرى را در میان شما بسر بردم. پس چرا عاقلانه فکر نمى کنید؟ ﴿۱۶﴾

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۱۷﴾

پس چه کسى ستمکارتر از آن کسى است که به خدا دروغ ببندد یا آیات او را تکذیب کند؟ قطعا این گونه است که گناهکاران رستگار نخواهند شد. ﴿۱۷﴾

«عبادت غیر خدا»

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۱۸﴾

و آنها غیر از خدا چیزهائى را مى پرستند که نه به آنها ضرر مى رساند و نه به آنها نفع مى دهد و مى گویند: اینها شفیعان ما نزد خدا هستند. بگو: آیا خدا را به چیزى که در آسمانها و در زمین به آن علم ندارد خبر مى دهید؟ خدا پاک و منزّه از هر عیب و نقصى است و برتر است از آنچه شریک او قرار مى دهند. ﴿۱۸﴾

وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۹﴾

و مردم جز امّت واحدى نبودند، پس اختلاف کردند و اگر دستورى از طرف پروردگارت صادر نشده بود، در آنچه اختلاف داشتند در میان آنها داورى مى شد. ﴿۱۹﴾

«خدای تعالی هم منتظر است»

وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ﴿۲۰﴾

و مى گویند: چرا معجزه اى از طرف پروردگارش بر او نازل نمى شود؟ پس بگو: جز این نیست غیب تنها به خدا اختصاص دارد. شما منتظر باشید، من هم با شما از منتظرینم. ﴿۲۰﴾

وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ ﴿۲۱﴾

و وقتى که به مردم بعد از زیان و آسیبى که به آنها رسیده است رحمت و آسایش را بچشانیم، آنگاه در آیات ما مکر و حیله مى کنند. بگو: نیرنگ خدا سریع تر است. قطعا فرستادگان ما آنچه را که شما مکر و حیله مى کنید، مى نویسند. ﴿۲۱﴾

«خدا بشر را در دریا و خشکی سیر می‏ دهد»

هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۲۲﴾

خدا کسى است که شما را در خشکى و دریا سیر مى دهد تا وقتى که در کشتى قرارمى گیرید و بادهاى موافق کشتیها را به سوى مقصد مى برند و بوسیله آن خوشحال مى شوند، ناگاه باد تندى مى وزد و آنها از هر طرف با امواج خطرناک مواجه مى گردند و گمان مى کنند که امواج آنها را احاطه کرده (و هلاک مى شوند). در آن وقت خدا را مى خوانند، در حالى که دینشان را خالصانه براى او قرار مى دهند که اگر ما را از این گرفتارى نجات دهى، قطعا از شاکرین خواهیم بود. ﴿۲۲﴾

فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۳﴾

امّا وقتى که خدا آنها را نجات داد، باز هم به ناحقّ در زمین ستم مى کنند. اى مردم، قطعا جز این نیست که تجاوزتان بر ضرر خود شما است، بهره اى از زندگى دنیا است، سپس بازگشت شما به سوى ما خواهد بود، پس شما را از آن اعمال که انجام مى دادید با خبر خواهیم کرد. ﴿۲۳﴾

«مَثَل زندگی دنیا»

إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾

جز این نیست که مَثل زندگى دنیا مانند آبى است که ما آن را از آسمان نازل مى کنیم، پس بوسیله آن آب گیاهان مختلفى از زمین مى روید که مردم و چهارپایان از آن مى خورند تا اینکه زمین زیبائى و آراستگى خود را دریافت مى کند و زینت مى شود و اهل زمین گمان مى کنند که آنها مى توانند از آن بهره مند شوند و بر آن قدرت یافته اند. ناگهان فرمان ما در شب یا در روز مى رسد و تمام آن را خشک و درو شده قرار مى دهیم، مثل اینکه دیروز چنین چیزى نبوده است. این چنین ما آیات خود را براى مردمى که فکر مى کنند، شرح مى دهیم. ﴿۲۴﴾

«دعوت الهی از مردم»

وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۲۵﴾

و خدا (همه را) به منزل سعادت و سلامت دعوت مى کند و هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى نماید. ﴿۲۵﴾

لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۶﴾

براى کسانى که نیکى کردند، پاداش نیکوتر و بیشترى خواهد بود و تاریکى و ذلّت، چهره آنها را نمى پوشاند. آنها اهل بهشتند و همیشه در آن خواهند بود. ﴿۲۶﴾

وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷﴾

و آنهائى که مرتکب اعمال زشت شده اند، به قدر همان اعمال مجازات خواهند شد و ذلّت و خوارى آنها را فرا مى گیرد. آنها کسى را ندارند که از مجازات خدا نگاهشان دارد. گویا صورتهایشان با پاره هائى از شبِ تاریک پوشیده شده است. آنها اهل جهنّم اند و براى همیشه آنها در آن خواهند ماند. ﴿۲۷﴾

«روز قیامت و گفتگو با خدای تعالی»

وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنْتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُمْ مَا كُنْتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿۲۸﴾

و روزى که همه آنها را جمع مى کنیم، سپس به مشرکین مى گوئیم: شما و معبودهایتان در جاى خود قرار گیرید، پس آنها را از یکدیگر جدا مى کنیم و معبودهایشان به آنها مى گویند: شما هرگز ما را عبادت نمى کردید. ﴿۲۸﴾

«شهادت خدا»

فَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿۲۹﴾

پس شهادت خدا میان ما و شما بس است، اگر ما از پرستش شما غافل و بى خبر بودیم. ﴿۲۹﴾

هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَا أَسْلَفَتْ وَرُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۳۰﴾

در آن وقت است که یک یک انسانها اعمالى را که از پیش فرستاده اند (با محک خدائى) مورد بررسى قرار مى دهند و همگى به سوى خدا و مولا و سرپرست حقیقى خود باز گردانده مى شوند. و آنچه را که به دروغ همتاى خدا قرار داده بودند، نابود مى شود. ﴿۳۰﴾

«چه کسی به انسان روزی می دهد؟»

قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۳۱﴾

بگو: کیست که شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد یا کیست که مالک گوش و چشمها است و کیست که زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون مى آورد و کیست که امور عالم را تدبیر مى کند؟ پس به زودى خواهند گفت: خدا. پس بگو: چرا تقوى پیشه نمى کنید؟ ﴿۳۱﴾

فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿۳۲﴾

پس آن است خداى شما، پروردگار بر حقّ شما، پس چه چیز بعد از حقّ جز گمراهى وجود دارد؟ پس چرا (از راه حقّ) روى مى گردانید؟ ﴿۳۲﴾

كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۳﴾‏

این چنین سخن پروردگارت بر آنهائى که نافرمانى کردند، به حقیقت پیوست که قطعا آنها ایمان نمى آورند. ﴿۳۳﴾

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۳۴﴾

بگو: آیا از معبودهاى شما کسى هست که آفرینش را ایجاد کند و سپس آن را برگرداند؟ بگو: خدا است که آفرینش را ایجاد مى کند، سپس آن را باز مى گرداند. پس چرا از حقّ روى گردان مى شوید؟ ﴿۳۴﴾

«هدایت به حقّ از طرف چه کسی است؟»

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۳۵﴾

بگو: آیا هیچ یک از معبودهاى شما هست که (انسان را) به سوى حقّ هدایت کند؟ بگو: خدا است که (انسان را) به سوى حقّ هدایت مى کند. آیا کسى که (مردم را) به طرف حقّ هدایت مى نماید، سزاوارتر است که از او پیروى شود یا آن کسى که هدایت نمى شود، مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه حکم مى کنید؟ ﴿۳۵﴾

«پیروی از گمان بی ‏اساس، صحیح نیست»

وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾

و بیشتر آنها جز از گمان پیروى نمى کنند و حال آنکه قطعا گمان، انسان را از حقّ بى نیاز نمى کند. قطعا خدا به آنچه انجام مى دهند دانا و آگاه است. ﴿۳۶﴾

«قرآن صحیح و راست است»

وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۷﴾

و چنان نیست که این قرآن از جانب غیر خدا و به دروغ به خدا نسبت داده شده باشد، بلکه تصدیقى براى کتب آسمانى قبل از خود مى باشد و شرح و تفصیلى بر آن کتابها است. شکى در آن نیست، که از طرف پروردگار جهانیان است. ﴿۳۷﴾

«تحدّی قرآن»

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۸﴾

یا اینکه مى گویند: او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است. بگو: اگر راست مى گوئید، یک سوره مانند آن را بیاورید و غیر از خدا، هر که را مى توانید به یارى بطلبید. ﴿۳۸﴾

بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿۳۹﴾

بلکه آنها چیزى را تکذیب کردند که آگاهى کامل و علم آن را نداشتند و هنوز تأویل قرآن براى آنها نیامده است. آنهائى که قبل از اینها بودند، همین طور تکذیب کردند. پس ببین عاقبت کار ستمگران چگونه مى باشد. ﴿۳۹﴾

«تکذیب بعضی و ایمان بعضی به قرآن»

وَمِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿۴۰﴾

و بعضى از آنها به قرآن ایمان مى آورند و بعضى از آنها به آن ایمان نمى آورند و پروردگار تو به حال مفسدان آگاه تر است. ﴿۴۰﴾

وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۴۱﴾

و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: عمل من براى من و عمل شما براى شما است. شما از آنچه من انجام مى دهم، بیزارید و من از آنچه شما انجام مى دهید، بیزارم. ﴿۴۱﴾

وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ ﴿۴۲﴾

و بعضى از آنها به حرف تو گوش مى دهند. آیا تو مى توانى کرانى را ولو آنکه تعقّلى نکنند، چیزى بشنوانى؟ ﴿۴۲﴾

‏ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُونَ ﴿۴۳﴾

و از آنها کسى است که به سوى تو نگاه مى کند. آیا تو مى توانى کورها را هدایت کنى، اگر چه نتوانند ببینند؟ ﴿۴۳﴾

إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۴۴﴾

قطعا خدا هیچ ظلمى به مردم نمى کند ولى این مردم هستند که به خود ظلم مى کنند. ﴿۴۴﴾

«عالم برزخ زودگذر است»

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ ﴿۴۵﴾

و روزى که خدا آنها را جمع آورى کند، گوئى جز ساعتى از روز را توقّف نکرده اند. در آن وقت یکدیگر را به خوبى مى شناسند. قطعا آنهائى که دیدار خدا را تکذیب کرده اند، ضرر نموده و هدایت نشده اند. ﴿۴۵﴾

وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ ﴿۴۶﴾

و اگر ما بعضى از آن عذابهائى را که به آنها وعده داده ایم به تو نشان دهیم یا تو را از دنیا ببریم، پس بازگشت آنها به سوى ما خواهد بود. سپس خدا بر آنچه انجام مى دهند ناظر و آگاه است. ﴿۴۶﴾

«هر جمعیتی پیامبری دارند»

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۴۷﴾

و براى هر امّتى پیامبرى است و وقتى که پیامبرشان بیاید، میان آنها به درستى حکم مى شود و ستمى به آنها نخواهد شد. ﴿۴۷﴾

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾

و مى گویند: اگر راست مى گوئید، این وعده مجازات کى خواهد بود؟ ﴿۴۸﴾

قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ ﴿۴۹﴾

بگو: من مالک زیان و سود خود نیستم، مگر آنچه خدا بخواهد. براى هر امّتى زمان معینى است. چون اجل آنها برسد، پس ساعتى از آن تأخیر نمى کنند و از آن پیشى نمى گیرند. ﴿۴۹﴾

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَاتًا أَوْ نَهَارًا مَاذَا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۰﴾

بگو: چگونه مى بینید، اگر عذاب خدا در شب و یا روزى به سراغتان بیاید (چه مى کنید)؟ پس چرا گناهکارها براى آمدن عذاب عجله مى کنند؟ ﴿۵۰﴾

أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَقَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۵۱﴾

آیا پس از آنکه عذاب واقع شد، الآن به آن ایمان مى آورید؟ و شما بودید که قطعا به آن عجله مى کردید. ﴿۵۱﴾

ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۵۲﴾

سپس به افرادى که ظلم کرده اند، گفته مى شود: عذاب دائمى را بچشید. آیا غیر از آنچه انجام مى داده اید جزا داده مى شوید؟ ﴿۵۲﴾

«وعده عذاب الهی حقیقت دارد»

وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۵۳﴾‏

و از تو کسب اطّلاع مى کنند که آیا وعده مجازات خدا حقیقت دارد؟ بگو: بله و به پروردگارم قسم که آن کاملاً حقیقت دارد و شما نمى توانید از آن مانع شوید. ﴿۵۳﴾

وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۵۴﴾

و اگر براى هر کسى که ظلم و ستم کرده، تمام آنچه در روى زمین است، مال او باشد براى نجات خودش آن را فدا کند و چون عذاب را ببینند پشیمانى خود را کتمان کنند و میان آنها به عدالت قضاوت شود و به آنها ظلم و ستمى نخواهد شد. ﴿۵۴﴾

«وعده خدا حقّ است»

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَلَا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۵﴾

آگاه باشید، هر چه در آسمانها و زمین است، همه متعلّق به خدا است. آگاه باشید که وعده خدا حقّ است ولى بیشتر آنها نمى دانند. ﴿۵۵﴾

هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۵۶﴾

او است که زنده مى کند و مى میراند و به سوى او باز گردانده مى شوید. ﴿۵۶﴾

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۷﴾

اى مردم، براى شما پند و اندرزى از طرف پروردگارتان آمده که آن شفا و درمانى است براى آنچه در دلها و سینه ها است و هدایت و رحمتى است براى مؤمنین. ﴿۵۷﴾

«فضل و رحمت خدا از همه چیز بهتر است»

قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۵۸﴾

بگو: به فضل خدا و به رحمت او است که (مؤمنان) باید به آن خوشحال شوند، زیرا آن از تمام آنچه جمع آورى مى کنند، بهتر است. ﴿۵۸﴾

«جمعی، بعضی از رزق خدا را حرام و بعضی را حلال می‏ کنند»

قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ ﴿۵۹﴾

بگو: آیا دیدید آن رزقى که خدا براى شما فرستاد، پس بعضى از آن را حرام و بعضى از آن را حلال کردید؟ بگو: آیا خدا به شما چنین دستورى داده بود یا اینکه به خدا دروغ مى بندید؟ ﴿۵۹﴾

وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۶۰﴾

و آنهائى که به خدا دروغ مى بندند، درباره روز قیامت چه گمان کرده اند؟ قطعا خدا نسبت به همه مردم فضل و بخشش دارد، ولى بیشتر آنها شکرگزارى نمى کنند. ﴿۶۰﴾

وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۶۱﴾‏

و تو در هیچ حالتى نیستى و هیچ آیه اى از قرآن را تلاوت نمى کنى و هیچ عملى را انجام نمى دهید وقتى که وارد آن مى شوید، مگر آنکه ما شاهد بر شما هستیم و هیچ چیز در آسمان و در زمین از پروردگارت مخفى نمى نماند، حتّى به اندازه سنگینى ذرّه اى و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن، مگر اینکه همه آنها در کتاب آشکارى وجود دارد. ﴿۶۱﴾

«خصوصیات اولیاء خدا»

أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾

آگاه باشید که قطعا دوستان و اولیاى خدا آنهائى هستند که نه ترسى دارند و نه آنها غمگین مى شوند. ﴿۶۲﴾

الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۶۳﴾

آنهائى که ایمان آوردند و پرهیزکار بودند. ﴿۶۳﴾

لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۶۴﴾

براى آنها در زندگى دنیا و در آخرت مژده است. وعده ها و (کلمات) خدا تخلّف پذیر نیستند. آن سعادت و پیروزى بزرگى است. ﴿۶۴﴾

برداشت از آيات ۶۴ ـ ۶۱

علم کتاب

سالک الی اللّه بايد بداند که خدای تعالی بر همه چيز احاطه علمی دارد و حتّی همه آنها در کتابی که از علم او منعکس شده و به نام علم کتاب در قلب پيامبراکرم صلی ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و ائمه اطهار عليهم ‏السلام قرار گرفته، می ‏باشد که اگر اينها را سالک الی اللّه معتقد شد، از اولياء خدا است که نه خوفی در او از چيزی هست و نه او را حزن می‏ گيرد و اين حالت بيشتر زير سايه تقوا به دست می ‏آيد، به اين افراد در دنيا و در آخرت بشارت داده شده و از پيروزی بزرگی برخوردارند.

«عزّت و قدرت مال خدا است»

وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶۵﴾

و سخن آنها تو را غمگین نکند، زیرا تمام عزّت و قدرت مال خدا است. او شنواى دانائى است. ﴿۶۵﴾

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۶۶﴾

آگاه باشید، قطعا هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است، متعلّق به خدا است و آنچه کسانى که غیر از خدا شریکهایى براى خدا مى خوانند، پیروى مى کنند آنها جز از گمان خود پیروى نمى کنند و جز دروغ نمى گویند. ﴿۶۶﴾

برداشت از آيات ۶۶ ـ ۶۵

ظنّ و گمان

سالک الی اللّه نبايد از ظنّ و گمان بخصوص در عقايد پيروی کند. زيرا کسی که به چيزی يقين کاملی ندارد، مانند گنگ‏ ها می ‏ماند، نمی‏ تواند کاملاً بر کلامش مسلط باشد و ديگران را تبليغ نمايد.

«شب برای آرامش است»

هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿۶۷﴾

خدا آن کسى است که شب را براى شما قرار داد تا در آن آرامش داشته باشید و روز را روشنى بخش قرار داد. قطعا در اینها نشانه هائى است براى آنهائى که گوش شنوا دارند. ﴿۶۷﴾

«خدای تعالی فرزندی ندارد»

قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۸﴾

گفتند: خدا براى خود فرزندى گرفته. او پاک و منزّه است. او بى نیاز است. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مال او است. نزد شما هیچ دلیلى و تسلّطى براى این ادّعا نیست. آیا چیزى را که نمى دانید، درباره خدا مى گوئید؟ ﴿۶۸﴾

قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿۶۹﴾

بگو: آنهائى که به خدا نسبت دروغ مى دهند، رستگار نمى شوند. ﴿۶۹﴾

مَتَاعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذَابَ الشَّدِيدَ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۷۰﴾‏

بهره و نصیب ناچیزى در دنیا دارند، سپس بازگشتشان به سوى ما خواهد بود، سپس به خاطر اینکه کافر شده اند، عذاب شدیدى به آنها مى چشانیم. ﴿۷۰﴾

«سرگذشت حضرت نوح علیه‏ السلام»

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ ﴿۷۱﴾

و براى آنها سرگذشت نوح را بخوان، آن وقتى که به قوم خود گفت: اى قومِ من، اگر موقعیت و مقام من و تذکرات من نسبت به آیات الهى بر شما سنگین (و غیرقابل تحمّل) است، بدانید که من بر خدا توکل کرده ام و شما هم به اتّفاق معبودانتان هرگونه تدبیرى (براى قتل من) دارید، آنها را جمع کنید و این کارتان براى شما مجهول و پوشیده نباشد، سپس درباره من هر چه مى خواهید قضاوت کنید و به من مهلت ندهید. ﴿۷۱﴾

فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۷۲﴾

و اگر روى بگردانید، من که از شما مزدى نخواسته ام، مزد من جز بر عهده خدا نیست و به من امر شده که از مسلمانان باشم. ﴿۷۲﴾

فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۷۳﴾

امّا آنها او را تکذیب کردند و ما او و افرادى که با او در کشتى بودند، نجات دادیم و آنها را جانشینان کفّار قرار دادیم و آنهائى را که آیات ما را تکذیب مى کردند، غرق نمودیم. پس نگاه کن عاقبت مردمى که از آینده بدشان ترسیده شدند، چگونه بوده است. ﴿۷۳﴾

«پیامبرانی بعد از حضرت نوح علیه ‏السلام»

ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ ﴿۷۴﴾

سپس بعد از نوح پیامبرانى را به سوى قومشان فرستادیم. آنان دلائل روشنى براى آنها آوردند. امّا آنها به خاطر آنچه از قبل تکذیب کرده بودند، ایمان نیاوردند. این چنین بر قلوب تجاوزگران مُهر مى زنیم. ﴿۷۴﴾

«رسالت حضرت موسی و هارون علیهماالسلام»

ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿۷۵﴾

سپس بعد از آنها موسى و هارون را با آیات خود به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستادیم. ولى آنها سرکشى و تکبّر کردند و آنها مردم مجرمى بودند. ﴿۷۵﴾

فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷۶﴾

پس همین که حقّ از جانب ما براى آنها آمد، گفتند: این سحر آشکارائى است. ﴿۷۶﴾

«ساحران رستگار نمی‏ شوند»

قَالَ مُوسَى أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ ﴿۷۷﴾

موسى گفت: آیا حالا که حقّ براى شما آمده، درباره آن مى گوئید: آیا این سحر است؟ و حال آنکه ساحران هرگز رستگار نمى شوند. ﴿۷۷﴾

قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ ﴿۷۸﴾‏

گفتند: آیا تو نزد ما آمده اى که ما را از آئینى که پدرانمان را بر آن یافته ایم برگردانى و بزرگى و ریاست در روى زمین براى شما دو تن باشد؟ و ما این چنین نیستیم که فورا به شما ایمان بیاوریم. ﴿۷۸﴾

وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ ﴿۷۹﴾

و فرعون گفت: همه ساحران دانا را نزد من بیاورید. ﴿۷۹﴾

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿۸۰﴾

چون ساحران آمدند، موسى به آنها گفت: بیندازید آنچه را که مى خواهید بیندازید. ﴿۸۰﴾

فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۸۱﴾

وقتى انداختند، موسى گفت: آنچه که شما آورده اید سحر است و قطعا به زودى خدا آن را باطل خواهد کرد. قطعا خدا عمل مفسدان را اصلاح نمى کند. ﴿۸۱﴾

وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸۲﴾

و خدا حقّ را با کلمات و آیات خود ثابت و استوار مى گرداند، هر چند که مجرمین کراهت داشته باشند. ﴿۸۲﴾

«قوم موسی علیه ‏السلام از ترس فرعون ایمان آوردند»

فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۸۳﴾

پس در آغاز کسى به موسى ایمان نیاورد، مگر جمعى از فرزندان قوم او، آن هم با ترس از فرعون و سران از فرعونیان که مبادا آنها را آزار دهند. و قطعا فرعون در روى زمین برترى خواه و او از اسراف کاران بود. ﴿۸۳﴾

وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ ﴿۸۴﴾

و موسى گفت: اى قومِ من، اگر به خدا ایمان آورده اید، پس بر او توکل کنید، اگر تسلیم فرمان او هستید. ﴿۸۴﴾

فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۸۵﴾

پس گفتند: ما بر خدا توکل کردیم. پروردگارا، ما را وسیله آزمایشى براى گروه ستمگران قرار مده. ﴿۸۵﴾

وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾

و ما را به رحمت خود از گروه کافران نجات بده. ﴿۸۶﴾

«ساختن خانه‏ هائی در مصر»

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَنْ تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۷﴾

و به موسى و برادرش وحى کردیم که خانه هائى در سرزمین مصر براى قوم خود مهیا کنید و خانه هایتان را روبرو قرار دهید و نماز را بر پا دارید و به مؤمنان بشارت بده. ﴿۸۷﴾

«نفرین حضرت موسی علیه‏ السلام»

وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۸۸﴾

و موسى گفت: پروردگار ما، قطعا تو به فرعون و بزرگان قومش در زندگى دنیا زینت و ثروت فراوانى داده اى. پروردگار ما، تا (آنها بندگان تو را) از راه تو منحرف و گمراه سازند. پروردگار ما، اموالشان را نابود کن و دلهایشان را سخت کن که ایمان نیاورند تا عذاب دردناکى را ببینند. ﴿۸۸﴾

قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾

خدا فرمود: دعاى شما مستجاب شد، پس شما استقامت کنید و از راه کسانى که نمى دانند پیروى نکنید. ﴿۸۹﴾

«فرعون ایمان می‏ آورد»

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۰﴾

و ما بنى اسرائیل را از دریا عبور دادیم و فرعون و سپاهیانش از روى ظلم و دشمنى آنها را دنبال کردند تا زمانى که فرعون را غرقاب گرفت. گفت: من ایمان آوردم به اینکه قطعا خدائى جز آن خدائى که بنى اسرائیل به او ایمان آورده اند، نیست و من نیز از مسلمانان هستم. ﴿۹۰﴾

آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۹۱﴾

آیا الان؟! در حالى که پیش از این نافرمانى مى کردى و از مفسدین بودى؟ ﴿۹۱﴾

فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ ﴿۹۲﴾

امروز بدن (بى جان) تو را نجات مى دهیم تا عبرتى براى آیندگان و بازماندگان باشى. و قطعا بیشتر مردم از آیات و نشانه هاى ما غافلند. ﴿۹۲﴾

«محبّت به بنی‏ اسرائیل»

وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۹۳﴾

و قطعا ما بنى اسرائیل را در جایگاه صدق و راستى منزل دادیم و رزق و روزیهاى پاکیزه به آنها عطا کردیم و آنها اختلاف نکردند، مگر بعد از اینکه علم و آگاهى براى آنها حاصل شد. قطعا پروردگارت روز قیامت در آنچه اختلاف مى کردند، میان آنها قضاوت خواهد کرد. ﴿۹۳﴾

«در قرآن شک نکنید»

فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۹۴﴾

و اگر در آنچه بر تو نازل کرده ‏ایم شک داری،[۱] پس از آنهائی که پیش از تو کتاب می ‏خواندند، بپرس. یقینا حقّ و حقیقت از طرف پروردگارت به طرف تو آمده است، پس هرگز از تردیدکنندگان مباش. ﴿۹۴﴾

[۱]   ــ آياتی كه به پيغمبر اكرم صلی ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله خطاب شده و مناسب شأن رسول اكرم صلی‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله نيست، در حقيقت خطاب به امّت آن حضرت است و از باب «ايّاك اعنی و اسمعی يا جاره» است.

وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۹۵﴾

و هرگز از آنهائى که آیات خدا را تکذیب کردند مباش که از زیانکاران خواهى بود. ﴿۹۵﴾

إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۹۶﴾

قطعا آنهائی که کلمه [۱] پروردگارت درباره آنها تحقّق یافته، ایمان نخواهند آورد. ﴿۹۶﴾

[۱]   ــ «كلمه» در اينجا به معنی اراده و بی ‏توفيقی از طرف پروردگار است برای كسانی كه اعتنائی به راهنمائيهای الهی ندارند، هدايت خاص از طرف پروردگار نصيبشان نمی‏ شود.

وَلَوْ جَاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۹۷﴾‏

هر چند، هرگونه معجزه اى براى آنها بیاید، تا وقتى که عذاب دردناک را ببینند. ﴿۹۷﴾

«ایمان قوم یونس برایشان مفید بود»

فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿۹۸﴾

پس این چنین نبوده که مردم هیچ شهر و دیارى ایمان بیاورند و ایمانشان به حال آنها نفعى داشته باشد، مگر قوم «یونس» وقتى که ایمان آوردند، عذاب رسواکننده اى را در زندگى دنیا از آنها برطرف کردیم و تا مدّت معینى آنها را بهره مند نمودیم. ﴿۹۸﴾

«ایمان به خدا اجباری نیست»

وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۹۹﴾

و اگر پروردگارت مى خواست، یقینا تمام مردم روى زمین ایمان مى آوردند. آیا پس تو مى خواهى مردم را مجبور کنى تا ایمان بیاورند؟ ﴿۹۹﴾

وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۱۰۰﴾

و هیچ کس ایمان نمى آورد، مگر به اجازه و فرمان خدا و پلیدى را بر کسانى قرار مى دهد که تعقّل نمى کنند. ﴿۱۰۰﴾

«دقّت در آسمانها و زمین»

قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۱﴾

بگو: با دقّت به آسمانها و زمین نگاه کنید، ببینید چه (نشانه هائى را از قدرت خدا در آنها) مى بینید. امّا این آیات و هشدارها براى قومى که ایمان نمى آورند، مفید نخواهد بود. ﴿۱۰۱﴾

فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ﴿۱۰۲﴾

آیا آنها جز مانند روزهاى (مصیبت بارى) را که گذشتگان داشتند انتظار مى کشند؟ بگو: پس انتظار بکشید، قطعا من هم با شما انتظار مى کشم. ﴿۱۰۲﴾

ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۳﴾

سپس پیامبران خود را با آنهائى که ایمان آورده بودند، نجات مى دهیم. این گونه حقّ است و لازم است بر ما که مؤمنین را نجات دهیم. ﴿۱۰۳﴾

«قاطعیت در مقابل کفّار»

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۴﴾

بگو: اى مردم، اگر در عقیده و دین من شک دارید، پس من آنچه را که شما غیر از خدا مى پرستید، نمى پرستم. بلکه تنها خدائى را مى پرستم که شما را مى میراند و من امر شده ام که از مؤمنان باشم. ﴿۱۰۴﴾

وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۰۵﴾

و به اینکه روى خود را متوجّه دینى کن که از هرگونه شرکى خالى باشد و از مشرکین نباش. ﴿۱۰۵﴾

وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰۶﴾‏

و غیر از خدا آنچه را که نه به تو سودى مى رساند و نه زیانى، نخوان که اگر این چنین کنى، حتما از ستمکاران خواهى بود. ﴿۱۰۶﴾

«کسی ضررها را جز خدا جبران نمی‏ کند»

وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۷﴾

و اگر خدا زیانى به تو برساند، کسى جز او نمى تواند آن را برطرف کند و اگر بخواهد خیرى به تو برسد، کسى نمى تواند از فضل او جلوگیرى کند. خدا فضل خود را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى رساند و او آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۰۷﴾

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ ﴿۱۰۸﴾

بگو: اى مردم، حقّ و حقیقت از سوى پروردگارتان براى (هدایت و ارشاد) شما آمده است. پس هر که (بوسیله آن) هدایت شود، جز این نیست که به نفع خود هدایت شده است و هر که گمراه شود، جز این نیست که به ضرر خود گمراه شده است و من وکیل براى شما نیستم. ﴿۱۰۸﴾

وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۱۰۹﴾

و از آنچه به تو وحى مى شود، پیروى کن و صبر کن تا خدا حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است. ﴿۱۰۹﴾

سوره مبارکه هود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ  ﴿۱﴾

«الر» کتابى است که آیاتش محکم و استوار است، سپس تشریح و توصیف شده و از نزد خداى حکیم آگاهى نازل گردیده است. ﴿۱﴾

«جز خدا را نپرستید»

أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ ﴿۲﴾

اینکه جز خدا را نپرستید، قطعا من از طرف او براى شما بیم دهنده و بشارت دهنده هستم. ﴿۲﴾

«استغفار و توبه»

وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ ﴿۳﴾

و اینکه از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او برگردید که شما را تا وقت معینى از مواهب زندگى به خوبى بهره مند سازد و هر صاحب فضلى را به اندازه فضیلتش عطا فرماید و اگر رو بگردانید، پس من قطعا براى شما از عذاب روز بزرگى مى ترسم. ﴿۳﴾

إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴﴾

بازگشت شما به سوى خدا است و او بر هر چیزى توانا است. ﴿۴﴾

برداشت از آیات ۴ ـ ۳

مرحله توبه

سالک الی اللّه باید دائماً از خدای تعالی طلب آمرزش کند و به سوی خدا توبه کند تا خدای تعالی لذّت و شادمانی های نیکویی را به او تا وقتی در دنیا است بدهد و به هر صاحب فضیلتی تفضل فرماید و اگر این کارها را نکند، بیم آن هست که به عذاب بزرگی مبتلا شود.

«خدا بر همه چیز آگاه است»

أَلَا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلَا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۵﴾‏

آگاه باش که آنها دلهاى خود را با هم یکى مى کنند تا (خودشان را) از پیامبر پنهان کنند. آگاه باشید، وقتى که لباسهاى خود را بر سر مى کشند، خدا آنچه را که پنهان مى کنند و آنچه را که آشکار مى کنند مى داند. قطعا خدا از اسرار درون دلها اطّلاع دارد. ﴿۵﴾