جزء ۳

«درباره فضیلت انبیاء»

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿۲۵۳﴾

این فرستادگان را بعضى شان را بر بعضى دیگر فضیلت داده ایم. بعضى از آنها کسى است که خدا با او سخن گفته و خدا درجات بعضى از آنها را بالا برده و ما به عیسى بن مریم دلائل و بیناتى عنایت کردیم و او را بوسیله روح القدس تأیید نمودیم و کسانى که بعد از آنها آمدند پس از آن همه نشانه هاى واضحى که براى آنها آمد اگر خدا مى خواست نباید با هم جنگ مى کردند ولى آنها با هم اختلاف پیدا کردند. بعضى از آنها ایمان آوردند و بعضى از آنها کافر شدند و اگر خدا مى خواست آنها با یکدیگر جنگ نمى کردند ولى خدا آنچه را که اراده کند انجام خواهد داد. (۲۵۳)

«انفاق قبل از قیامت»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۵۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید از آنچه ما شما را روزى کرده ایم انفاق کنید قبل از آنکه روزى بیاید که در آن خرید و فروش و دوستى و شفاعت نباشد و کافرین همان ظالمین هستند. (۲۵۴)

برداشت از آیه ۲۵۴

انفاق

سالک الی اللّه باید بتواند در دنیا فعالیتی کند که از رزق الهی کاملاً برخوردار باشد و خدای تعالی نعمتش را فراوان به او عنایت کند تا محتاج دیگران نباشد و از هر گونه تنبلی و انزوا دوری کند بلکه باید بتواند از آنچه خدا به او داده انفاق کند. زیرا روزی خواهد رسید که هیچ چیز جز همین انفاق برای او فایده ندارد و آنهایی که از رزق خود انفاق نمی‏ کنند و کفران می‏ کنند ظالمند.

«آیة ‏الکرسی»

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿۲۵۵﴾

خدائى که هیچ خدائى جز او نیست حىّ است پاینده است او را چرت و خواب نمى گیرد آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مال او است. چه کسى نزد او مى تواند بدون اذن او شفاعت دیگرى را بکند؟ آنچه پیش روى آنها و آنچه پشت سر آنها است مى داند (یعنى گذشته و آینده را مى داند) و آنها به چیزى از علم او احاطه ندارند مگر آنچه را که خود او بخواهد و کرسى (حکومت) او آسمانها و زمین را فرا گرفته است و نگهدارى آن دو (بالائیها و پایین) بر او سخت نیست و او را خسته نمى کند و او برتر با عظمت است. (۲۵۵)

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵۶﴾

در (پذیرفتن) دین بر کسى اجبار و فشارى نیست. قطعا راه رشد و کمال از راه انحرافى و گمراهى روشن شده است پس کسى که به طاغوت کافر شود و ایمان به خدا بیاورد قطعا متمسّک به ریسمان محکمى شده که هیچگاه پاره نمى شود و خدا شنواى دانائى است. (۲۵۶)

اَللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵۷﴾

خدا سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند. آنها را از ظلمات و تاریکیها به سوى نور بیرون مى آورد و کسانى که کافر شده اند، سرپرستان آنها طاغوتها هستند که آنها را از نور به سوى ظلمات و تاریکیها خارج مى کنند. آنها اهل آتش اند که همیشه در آن خواهند ماند. (۲۵۷)

برداشت از آیات ۲۵۷ ـ ۲۵۶

هدایت

خدای تعالی فقط ما را به کمالات روحی راهنمایی کرده ما را از راه انحرافی بر حذر داشته و هیچ کس را با اراده خود اجبار به داشتن دین مقدّس اسلام نکرده، بشر به قدری اختیار دارد که می ‏تواند پشت به خدا کند و طاغوت‏ها را بپرستد ولی خوبان و مؤمنان طاغوت را ترک کرده، به خدا ایمان آورده و به ریسمان محکم الهی ارتباطی که هیچ گاه پاره نمی‏ شود و بین خدا و خلق قرار گرفته و قطعاً مراد چهارده معصوم علیهم ‏السّلام‏ اند متوسل شده و به این وسیله به رشد و کمالات می‏ رسند.

سالک الی اللّه باید ولایت الهی را بپذیرد تا آن‏که خدا او را از ظلمات صفات رذیله و جهل به سوی نور هدایت و تزکیه نفس بیرون ببرد ولی کفّار و کسانی که اهمّیّت به سیر و سلوک نمی ‏دهند و طاغوت‏ها را سرپرست خود قرار می‏ دهند اگر جزیی علم و دانش و یا صفات حمیده ‏ای داشته باشند آنها را هم از دست می ‏دهند و آن قدر بی‏ ارزش می شوند که در آتش همیشه می ‏مانند.

«قضیّه مباحثه حضرت ابراهیم علیه‏ السلام با نمرود»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵۸﴾

آیا به سوى کسى که با ابراهیم درباره پروردگارش گفتگو و بحث مى کرد نگاه نمى کنى؟ آن وقتى که خدا به او مُلک و پادشاهى عنایت کرده بود، وقتى که ابراهیم به او گفت: پروردگار من کسى است که زنده مى کند و مى میراند، او گفت: من هم زنده مى کنم و مى میرانم. ابراهیم گفت: قطعا خداى من خورشید را از مشرق بیرون مى آورد، پس تو اگر مى توانى آن را از مغرب بیرون بیاور. آن کسى که کافر بود، مبهوت شد و خدا قوم ظالم را هدایت نمى کند. (۲۵۸)

«قضیّه حضرت عزیر یا ارمیا علیه‏ السلام»

أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۵۹﴾

یا مثل کسى که از قریه اى گذشت، در حالى که دیوارها و سقفها و پایه هایش روى هم ریخته بود (یعنى همه ساختمانهایش بر سر اهلش خراب شده بود)، گفت: چه وقت و چگونه خدا این را بعد از مردنش زنده مى کند؟ پس خدا او را صد سال میراند، سپس او را زنده کرد، به او گفت: چقدر در اینجا مانده اى؟ گفت: در اینجا روزى یا مقدارى از روز را مانده ام. خدا به او گفت: بلکه تو صد سال در اینجا مانده اى. پس به غذا و طعام و آشامیدنیت نگاه کن که تغییر نیافته ولى به اُلاغت نگاه کن و ما تو را نشانه اى براى مردم قرار خواهیم داد. به استخوانهاى آن نگاه کن، ببین که چگونه آنها را جمع مى کنیم، بهم مى چسبانیم، سپس به آنها گوشت مى پوشانیم. وقتى حقیقت براى او روشن شد، گفت: من مى دانم که قطعا خدا بر هر چیزى قادر است. (۲۵۹)

«اطمینان حضرت ابراهیم علیه ‏السلام»

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶۰﴾

و وقتى که ابراهیم گفت: پروردگار من، به من نشان بده که چگونه مرده ها را زنده مى کنى. خدا گفت: آیا ایمان ندارى؟ ابراهیم گفت: چرا، ولى براى آنکه دلم آرام بگیرد. خدا گفت: چهار پرنده را بگیر و آنها را در نزد خودت قطعه قطعه کن. سپس بر هر کوهى (که در اطرافت هست) قطعه اى از آنها را بگذار و بعد آنها را صدا بزن. آنها با سرعت به طرف تو مى آیند و بدان که قطعا خدا عزیز حکیمى است. (۲۶۰)

«انفاق در راه خدا»

مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۶۱﴾

مَثَل کسانى که اموالشان را در راه خدا انفاق مى کنند، مانند مَثَل بذر و دانه اى است که از آن هفت خوشه بروید، در هر خوشه یکصد دانه وجود داشته باشد. و خدا براى کسانى که بخواهد مضاعف مى کند و خدا رحمتش توسعه دارد و دانا است. (۲۶۱)

اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۶۲﴾

کسانى که اموالشان را در راه خدا انفاق مى کنند و بعد از انفاق به آنها منّت نمى گذارند و اذیتشان نمى کنند، اجرشان نزد پروردگارشان محفوظ است و خوف بر آنها نیست و آنها محزون نمى شوند. (۲۶۲)

قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ ﴿۲۶۳﴾

گفتار نیک و گذشت، از صدقه اى که پشت سرش اذیت باشد، بهتر است و خدا بى نیاز حلیمى است. (۲۶۳)

برداشت از آیات ۲۶۳ ـ ۲۶۱

انفاق

سالک الی اللّه باید بداند که بزرگترین وسیله ‏ای که به او در پیشرفت‏های معنوی کمک می‏ کند انفاق در راه خدا است و از خصوصیات انفاق این است علاوه بر آن که از مال انسان در واقع چیزی کم نمی‏ شود بلکه هر مقدار خلوص بیشتری در انفاق داشته باشد خدای تعالی بیشتر آن را اضافه می‏ کند. کسانی که انفاق می‏ کنند و منتی به طرف نداشته و او را اذیت نمی‏ کنند به مقام اولیاء خدا که آنها خوفی ندارند و هیچ گاه محزون نمی‏ شوند خواهند رسید.و همه بدانیم که گفتن مواعظ و دادن غذای روحی به دیگران و به رشد آنها کمک کردن بهتر از صدقه دادنی است که انسان طرف را اذیت کند و به او منت بگذارد.

«انفاق برای ریا»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿۲۶۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، صدقات خود را با منّت گذاشتن و اذیت کردن باطل نکنید. مثل کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى کند و ایمان به خدا و روز قیامت نمى آورد. پس مَثَل این فرد مانند مَثَل سنگ ساده و لغزنده اى است که خاک بر آن نشسته. آن وقت باران تندى به روى آن بریزد و آن را صاف و بدون خاک و بذر بگذارد. آنها نمى توانند کارى کنند و چیزى از آنچه کاشته اند بدست بیاورند. و خدا مردم کافر را هدایت نمى کند. (۲۶۴)

«انفاق برای رضای خدا و تزکیه نفس»

وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۶۵﴾

ولى مَثَل کسانى که اموال خود را براى بدست آوردن رضاى خدا و پابرجا نمودن صفات حمیده خود انفاق مى کنند، مانند باغى است که در ارتفاعى واقع شده باشد که بارانهاى تندى بر آن بریزد و میوه هاى خوردنى آن دو برابر گردد و اگر باران تندى هم به آن نرسد، لااقل باران نم نمى مى رسد. و خدا به آنچه انجام مى دهید، بینا است. (۲۶۵)

«مَثَلی برای ریاکاران»

أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۶۶﴾

آیا یکى از شما دوست دارد اینکه براى او باغى باشد پر از درختان خرما و انگور که از پایین آن باغ نهرهائى جارى و در آن از همه میوه ها باشد و صاحب باغ پیر شده و فرزندان ضعیف و خردسالى براى او باشد، در این موقع طوفان که همراه با آتشى باشد به آن باغ بوزد و باغ بسوزد؟! خدا این چنین آیات خود را براى شما بیان مى کند، شاید شما تفکر کنید. (۲۶۶)

«انفاق از اموال پاک»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿۲۶۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از اموال پاکتان که کسب کرده اید و از آنچه ما براى شما از زمین بیرون آورده ایم، انفاق کنید و براى انفاق کردن، به طرف اموال ناپاکى که خود شما آنها را بدون چشم پوشى قبول نمى کنید، نروید. و بدانید قطعا خدا بى نیاز و سزاوار ستایش است. (۲۶۷)

برداشت از آیات ۲۶۷ ـ ۲۶۴

انفاق بدون منت

سالک الی اللّه وقتی صفات رذیله ‏اش تهذیب شد اگر به کسی محبتی چه مادی و چه معنوی نمود نباید به او کاری که مایه اذیت او باشد دستور دهد و منت بگذارد. زیرا می ‏داند که منّت گذاشتن و اذیّت کردن صدقه او را باطل می‏ کند و او هیچ گاه ریا نمی‏ کند. زیرا می‏ داند که ریا مال کسی است که به ثوابی که در نزد خدای تعالی در روز قیامت است اعتقاد ندارد.سالک الی اللّه انفاقش فقط و فقط برای رضای پروردگار است و می‏ داند که خدا ثوابش را برایش ثابت نگه می‏ دارد و بلکه سودش را چندین برابر کرده و به حسابش واریز می‏ نماید تا برای خودش و فرزندانش در دنیا و آخرت باقی بماند.

«بزرگترین وسیله اغوای شیطان»

اَلشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۶۸﴾

شیطان شما را به فقر (و کمبود و تهى دستى) وعده مى دهد و به کارهاى زشت، شما را امر مى کند و خدا به شما وعده بخشش و تفضّل از جانب خود مى دهد. و خدا رحمتش وسیع و دانا است. (۲۶۸)

«اهمیّت حکمت»

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۶۹﴾

خدا حکمت را به کسى که بخواهد مى دهد و به کسى که حکمت داده شد، قطعا خوبى زیادى به او داده شده است. و متوجّه نمى شوند، مگر صاحبان مغز و عقل. (۲۶۹)

«صدقات و نذر»

وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۲۷۰﴾

و آنچه را انفاق کرده اید و یا چیزهائى را که نذر کرده اید، قطعا همه را خدا مى داند و براى ظالمین یارانى وجود ندارد. (۲۷۰)

إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ  عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۲۷۱﴾

اگر صدقاتى را آشکار بدهید، پس چقدر این خوب است ولى اگر آنها را پنهان کنید و به فقراء بدهید، پس آن براى شما بهتر است و خدا بعضى از گناهان شما رامى پوشاند و خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. (۲۷۱)

«هدایت و ثواب انفاق»

لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿۲۷۲﴾

بر عهده تو هدایت آنها نیست. ولى خدا هر که را بخواهد هدایت مى کند و آنچه از خوبیها را که انفاق مى کنید، پس به نفع خود شما و براى خود شما است و جز براى بدست آوردن رضاى خدا نباید چیزى را انفاق کنید و آنچه از خوبیها را انفاق مى کنید، (ثواب آن) کاملاً به شما داده مى شود و به شما ظلم نخواهد شد. (۲۷۲)

برداشت از آیات ۲۷۲ ـ ۲۶۷

فواید انفاق

سالک الی اللّه باید از اموالی که از راه حلال به دست آورده انفاق کند و از مال حرام و مال مردم بخصوص اگر مردم او را امین اموال خود قرار داده ‏اند بیجا انفاق نکند.سالک الی اللّه باید بداند که شیطان به او وعده فقر و ناتوانی می‏ دهد و او را همیشه به کوتاهی در پیشرفت‏های مادی و معنوی سرزنش می‏ کند و به خاطر آن که او را تضعیف نموده، به فحشاء و منکرات می‏ کشاند ولی خدا به شما وعده کمک داده و لغزش‏های شما را می‏ بخشد، به شما تفضل نموده و اگر اهل تزکیه نفس شوید حکمت را که همان شناخت حقایق اشیاء است به شما الهام کرده و مرحمت می‏ فرماید که در این صورت به شما خیر کثیری عنایت فرموده است.نذرهایی که می‏کنید ادا نمایید، صدقه را علنی یا در خفا به فقراء بدهید. این اعمال برای شما و کمالاتتان بهتر است زیرا گناهان شما را پاک می‏ کند. نفستان را تزکیه می ‏کند و به هدایت دیگران بیشتر از آنچه وظیفه ‏تان هست کاری نداشته باشید. زیرا خدای تعالی خودش عهده ‏دار هدایت کامل آنها است و انفاق شما را منظور و به آنچه وعده فرموده وفا می‏ کند و کوچکترین ظلمی به کسی نمی‏ نماید.

«فقرائی که صدقه به آنها داده می ‏شود»

لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۲۷۳﴾

براى فقرائى که در راه خدا در تنگنا قرار گرفته اند، نمى توانند حرکتى و مسافرتى در روى زمین بکنند (و پولى بدست بیاورند و) از بس عفّت نفس دارند آنها را افراد بى اطّلاع، ثروتمند تصوّر مى کنند، امّا تو آنها را از چهره هایشان مى شناسى. آنها از مردم با اصرار چیزى سؤال نمى کنند و آنچه از خوبیها انفاق مى کنید، پس قطعا خدا به آن دانا است. (۲۷۳)

برداشت از آیه ۲۷۳

عفت نفس

سالک الی اللّه باید عفت نفس داشته باشد و جز به پروردگارش اعتماد نکند، چشم‏ داشتی به مال مردم نداشته باشد هر چند فقیر و مستمند باشد، به اصطلاح تا می ‏تواند صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد و از مردم در امور مالی سؤال نکند، همیشه به پایین ‏تر از خود در مادیات نگاه کند و معتقد باشد که خدا او را می‏ بیند و به مشکلاتش رسیدگی می‏ کند.

اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۷۴﴾

کسانى که اموالشان را شب و روز مخفى و علنى انفاق مى کنند، براى آنها اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ خواهد بود و بر آنها خوفى نیست و آنها محزون نخواهند شد. (۲۷۴)

برداشت از آیه ۲۷۴

فایده انفاق

یکی از فواید انفاق این است که سالک الی اللّه را از رذایل پاک می‏ کند، نفسش را تزکیه می‏ کند، خدای تعالی به او کمک می‏ کند تا به مقام اولیاء خدا برسد که برای اولیاء خدا نه خوفی هست و نه برای چیزی محزون می‏ شوند.

«حرمت ربا»

اَلَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷۵﴾

کسانى که ربا مى خورند، از جا بر نمى خیزند مگر مانند برخاستن آن کسى که شیطان او را در اثر تماس دیوانه کرده باشد. این به خاطر آن است که مى گویند: جز این نیست که خرید و فروش، مثل ربا است و حال آنکه خدا خرید و فروش را حلال کرده و ربا را حرام فرموده است. و کسى که موعظه اى از پروردگارش به او برسد و خود را از رباخوارى نگه دارد، آنچه در گذشته کرده، معفوّ است و کارش به خدا واگذار مى شود و کسى که به کارش برگردد، پس این قبیل افراد اصحاب آتش اند و آنها در آن آتش همیشه خواهند بود. (۲۷۵)

يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ ﴿۲۷۶﴾

خدا ربا را از بین مى برد ولى صدقات را زیاد مى کند و خدا هیچ فرد ناشکر گناهکارى را دوست ندارد. (۲۷۶)

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۷۷﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح نموده و نماز را بپا داشته و زکات را دادند براى آنها اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ است و بر آنها خوفى نیست و آنها محزون نمى شوند. (۲۷۷)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۷۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، تقواى الهى را رعایت کنید و آنچه از «ربا» باقى مانده است ترک کنید، اگر شما ایمان دارید. (۲۷۸)

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ ﴿۲۷۹﴾

پس اگر این کار را نمى کنید، پس به خدا و رسولش اعلام جنگ کنید و اگر توبه کنید، سرمایه اموالتان مال شما باشد که نه شما ظلم کرده باشید و نه به شما ظلم شده باشد. (۲۷۹)

وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ  وَأَنْ تَصَدَّقُوا  خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸۰﴾

و اگر بدهکار در فشار و سختى باشد، به او تا وقتى که قدرت پیدا کند مهلت بدهید و اگر به او تصدّق بدهید، براى شما بهتر است اگر مى دانستید. (۲۸۰)

وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ  ﴿۲۸۱﴾

و بپرهیزید از روزى که در آن روز به سوى خدا برگردانده مى شوید، سپس در آن روز به هر کسى مزد کاملى در مقابل آنچه عمل کرده است داده مى شود و به آنها ظلم نمى شود. (۲۸۱)

«نوشتن سند برای بدهکاری ها»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۸۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر دِین مدّت دارى با یکدیگر پیدا کردید. پس آن را بنویسید و بلکه باید نویسنده اى با عدالت بین شما آن را بنویسد و آن کاتب نباید از نوشتن سند آن گونه که خدا به او تعلیم داده، خوددارى نماید. پس باید بنویسد و آن کسى که بدهکار و حقّ بر عهده او است، باید خودش املاء (و یا امضاء) کند و از خدا که پروردگار او است بپرهیزد و چیزى را از آن کم نگذارد. و اگر کسى که حقّ بر عهده او است (یعنى بدهکار) دیوانه یا ضعیف باشد یا نتواند خودش املاء و یا امضاء کند، سرپرست او با عدالت برایش املاء و یا امضاء نماید. و دو نفر از مردان (آشنایتان) را شاهد بگیرید و اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن از آنهائى که راضى مى شوید شهادت بدهند، شاهد بگیرید براى اینکه اگر یکى از آنها انحرافى پیدا کرد، دیگرى به او تذکر دهد و نباید وقتى شاهدها را براى شهادت خواستند، آنها از شهادت خوددارى کنند و از نوشتن سند چه کم باشد و یا زیاد، تا وقت خودش خسته نشوید. این کارتان نزد خدا به عدالت نزدیکتر و براى شهادت مقاوم تر و براى اینکه به شک نیفتید، نزدیکتر است. مگر آنکه داد و ستد نقدى باشد و در بین خود بگردانید (یعنى با این دست بدهید و با آن دست بگیرید) در این صورت بر شما اشکالى نیست که سند را ننویسید ولى زمانى که خرید و فروش نقدى مى کنید، شاهد داشته باشید و به طور کلّى نباید به نویسنده سند و یا شاهد ضررى وارد شود و اگر این گونه عمل کنید (یعنى به شاهد و نویسنده ضرر بزنید)، نافرمانى نموده اید. و از خدا بپرهیزید و خدا به شما تعلیم مى دهد و خدا به هر چیزى دانا است. (۲۸۲)

وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۲۸۳﴾

و اگر شما در سفر بودید و نویسنده اى پیدا نکردید، پس چیزى به عنوان رهن گرفته شود. پس اگر به یکدیگر اطمینان دارید، پس باید به کسى که مورد اطمینان است، امانت او را بدهد و از خدائى که پروردگار او است بپرهیزد. و کتمان شهادت نکنید. و کسى که شهادت را کتمان کند، قطعا او دلش گناهکار است و خدا به آنچه مى کنید، دانا است. (۲۸۳)

«خدا به ضمائر آگاه است»

لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ  لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ  مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۸۴﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و اگر آنچه در دل دارید ظاهر کنید و یا آن را مخفى نگه دارید، خدا شما را مطابق آن حساب مى کند. پس کسى را که بخواهد مى بخشد و کسى را که بخواهد عذاب مى کند و خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۲۸۴)

«ایمان پیامبر و مؤمنین»

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿۲۸۵﴾

پیامبر به آنچه از طرف پروردگارش بر او نازل شده ایمان دارد و مؤمنین همه شان به خدا و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان آورده اند. (اینها مى گویند:) ما میان هیچ یک از پیامبران خدا فرقى نمى گذاریم و مى گویند: (ما آنچه را که پیامبران آورده اند) شنیدیم و اطاعت کردیم، ما بخشش تو را پروردگارمان، مى خواهیم و بازگشت به سوى تو است. (۲۸۵)

برداشت از آیه ۲۸۵

ایمان

سالک الی اللّه باید دائماً در آیات الهی تفکر کند تا ایمانش به خدا، رسول و ملائکه تقویت شود، اطاعت و بندگی ‏اش به خدای تعالی زیاد شود و پیغمبراکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله را که اوّل مؤمن به قرآن و دستورات الهی است الگوی خود قرار دهد و بداند که بازگشتش به سوی پروردگارش خواهد بود.

لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ …

خدا کسى را جز به قدر وسعش تکلیف نمى کند. آنچه انسان کسب مى کند، براى خود انجام داده و آنچه از بدى کسب مى کند، بر ضرر خود اقدام نموده است.

رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾

«دعای مؤمنین»

پروردگار ما، اگر ما فراموش کردیم یا خطا نمودیم، ما را مؤاخذه نکن. پروردگار ما، کارهاى سختى را بر ما تحمیل نکن، آنچنان که آن را بر گذشتگان قبل از ما تحمیل فرمودى. پروردگار ما، آنچه را که ما طاقت تحمّلش را نداریم، بر ما قرار مده و ما را عفو کن و ما را ببخش و به ما مهربانى کن. تو مولاى ما هستى، پس ما را بر جمعیت کفّار یارى فرما. (۲۸۶)

برداشت از آیه ۲۸۶

مناجات با خدا

سالک الی اللّه باید در معرفت خدا آن چنان عمیق باشد که بداند پروردگارش به قدر وُسع او بیشتر بر او تکلیف نمی‏ کند و با ذات مقدّس پروردگار با پیمودن مراحل تزکیه نفس، انس بگیرد، مناجات کند، خود را از امت مرحومه که رحمت خاص خدا شامل آنها شده بداند و در همه حال عفو، مغفرت و رحمت را از پروردگارش مطالبه کند و خود را آن چنان بسازد که بتواند با یاری پروردگار بر کفّار بخصوص شیطان غلبه نماید.

سوره مبارکه آل عمران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الم ﴿۱﴾

«الم» (۱)

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴿۲﴾

خدا، هيچ خدائی جز او وجود ندارد، او زنده و قائم بر کارها است. (۲)

«نزول قرآن»

نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿۳﴾

او کتاب را به حقّ بر تو نازل کرده و اين کتاب تصديق‏ کننده کتب قبلی است و خدا تورات و انجيل را (۳)

مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿۴﴾

قبل از اين برای هدايت مردم نازل فرموده بود و نيز خدا قرآن که حقّ و باطل را از هم جدا می‏ کند، نازل نموده است. قطعا کسانی که به آيات خدا کافر شدند، عذاب سختی برای آنها خواهد بود و خدا عزيز صاحب انتقامی است. (۴)

«خدا در رحم مادران، بشر را صورت ‏بندی می‏ کند»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ﴿۵﴾

قطعا بر خدا چيزی در زمين و آسمان مخفی نيست. (۵)

هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶﴾

او کسی است که شما را در رحم (مادرهايتان)، آن طوری که می‏ خواهد صورت‏ بندی می‏ کند. خدائی جز او که عزيز حکيمی است وجود ندارد. (۶)

«آيات محکم و متشابه»

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾

آن خدا کسى است که کتابى را بر تو نازل کرده که بخشى از آن کتاب آیات صریح و واضح است و آنها اصل کتاب اند و بخش دیگر آیاتى است که با نظر اوّل احتمالات مختلفى در معنى آنها داده مى شود، امّا کسانى که (تزکیه نفس نکرده اند و) هنوز در دلهایشان صفات رذیله و انحرافى هست، به دنبال آیات متشابه مى روند تا فتنه انگیزى و تفسیر و تأویل به رأى نمایند و حال آنکه تأویل آن را جز خدا و کسانى که (از طرف پروردگار) در علم فرو رفته اند دیگرى نمى داند.  و راسخین در علم مى گویند: ما به قرآن ایمان آورده ایم همه آیات قرآن از طرف پروردگارمان است و جز صاحبان مغز کس دیگرى متذکر (آن نکته ها) نمى شود. (۷)

«درخواست هدايت»

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۸﴾

اى پروردگار ما، بعد از آنکه ما را هدایت کرده اى، دلهاى ما را منحرف مگردان و از طرف خودت رحمتى را بر ما عطا کن. زیرا تو خودت عطاکننده هستى. (۸)

رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۹﴾

پروردگار ما، قطعا تو مردم را براى روزى که شکى در آن روز نیست (یعنى روز قیامت) جمع مى کنى. قطعا خدا وعده اش را تخلّف نخواهد کرد. (۹)

«اموال و اولاد کفّار»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ ﴿۱۰﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند، هرگز اموال و اولادشان نمى توانند آنها را در چیزى از خدا (و عذاب الهى) نگه دارند و آنها خود آتشگیره جهنّم اند. (۱۰)

كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۱﴾

مانند عادت آل فرعون و کسانى که قبل از آنها بودند که آیات ما را تکذیب کردند. پس خدا آنها را به خاطر گناهانشان مؤاخذه کرد و خدا شدیدالعقاب است. (۱۱)

قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۱۲﴾

بگو به کسانى که کافر شده اند: به زودى مغلوب مى شوید و در جهنّم (با یکدیگر) محشور مى گردید و جهنّم بد جایگاهى است. (۱۲)

«دو برابر ديدن در جنگ»

قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۱۳﴾

قطعا براى شما نشانه اى بود در دو گروهى که با هم روبرو شدند. یک دسته در راه خدا جهاد مى کردند و دسته دیگر کافر بودند. دسته دوّم، دسته اوّل را دو برابر آنچه بودند، با چشم مى دیدند (و چون آنها از دسته اوّل وحشت کردند، مغلوب شدند) و خدا تأیید مى کند با یارى خودش کسى را که بخواهد. قطعا در این کار عبرتى است براى صاحبان بصیرت. (۱۳)

«مظاهر دنيا جلوه داده شده»

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿۱۴﴾

محبّت به خواسته هاى نفسانى از قبیل زنها و فرزندان و اموال زیاد از طلا و نقره و اسبهاى سوارى نشان دار و چهارپایان و زراعتهاى مزارع در نظر مردم جلوه داده شده است. اینها کالاى زندگى دنیا است، امّا خدا است که در نزد او عاقبت خوبى خواهد بود. (۱۴)

«بندگان خوب خدا»

قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۱۵﴾

بگو: آیا به شما خبر دهم از آنچه بهتر از اینها است؟ براى کسانى که تقوى داشته باشند، نزد پروردگارشان بهشتهائى است که از پائین آنها نهرهائى جارى است، همیشه در آن مى مانند و همسران پاکیزه اى و رضوان خدا است و خدا به (حالات) بندگانش بینا است. (۱۵)

برداشت از آيات ۱۵ ـ ۱۴

ترک شهوات

طبيعتاً برای انسان شهوت‏ های جنسی، محبّت به فرزند و ظروف طلا و نقره و اموال فراوان از کشاورزی و دامداری و به طور کلی آنچه انسان از زندگی دنيا لذّت می‏ برد، او را از همه چيز غافل می‏ کند ولی سالک الی اللّه بايد حواسش جمع باشد و بداند که تقوا، بهشت، همسران پاک و پاکيزه در بهشت و رضايت پروردگار از همه آنچه در دنيا از لذائذ وجود دارد بهتر است و خدا به قلوب بندگانش و آنچه می‏ کنند بينا است.

الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۶﴾

آن کسانى که مى گویند: پروردگار ما، قطعا ما ایمان آورده ایم، پس گناهان ما را بیامرز و ما را از عذاب آتش نگه دار. (۱۶)

الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾

آنهائى که صابرند، راستگویند، خاضع اند و انفاق کننده هستند و در سحرها استغفار مى کنند. (۱۷)

برداشت از آيات ۱۷ ـ ۱۶

توبه

سالک الی اللّه در مقام مناجات با پروردگار بيشتر از هر چيز به ايمانش تکيه کرده و بخشش خدا را از لغزش‏ هايش طلب می‏ کند و مهمترين آرزويش اين است که از عذاب آتش حفظ شود. سالک الی اللّه در مقابل رسيدن به خدا مشکلات را تحمل می‏ کند، صداقت به خرج می‏ دهد، در مقابل پروردگارش خضوع و خشوع می‏ کند، به ديگران انفاق می ‏نمايد و در سحرها از خدای تعالی طلب بخشش می‏ کند.

«شهادت خدا و ملائکه و علماء»

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۸﴾

(وجود) خدا شهادت مى دهد که قطعا خدائى جز او وجود ندارد و ملائکه و صاحبان علم هم این شهادت را مى دهند. او نگهبان عدل و داد است. خدائى جز او که عزیز حکیمى است، وجود ندارد. (۱۸)

«دين صحيح»

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹﴾

قطعا دین (صحیح) در نزد خدا «اسلام» است. و به آنهائى که کتاب داده شده، (آنها) اختلاف ایجاد نکردند، مگر بعد از آنکه به آنها علم داده شد، در حالى که بین خودشان ظلم و تجاوز بود و کسى که به آیات خدا کافر شود، قطعا بداند که خدا زود به حسابها مى رسد. (۱۹)

«بحث و گفتگو»

فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۲۰﴾

اگر با تو به بحث و گفتگو پرداختند، پس بگو: من با تمام وجود و پیروانم در مقابل خدا تسلیمیم و به آنهائى که کتاب داده شد و به بى سوادان بگو: آیا شما تسلیمید؟ پس اگر تسلیم باشند، قطعا هدایت مى شوند و اگر بى اعتنائى کنند، پس جز این نیست که تو وظیفه ات ابلاغ دستورات خدا است و خدا به (احوال) بندگانش بینا است. (۲۰)

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۱﴾

قطعا کسانى که به آیات الهى کافر مى شوند و انبیاء را بى جهت مى کشند و کسانى از مردم را که امر به عدالت و درستى مى کنند به قتل مى رسانند، پس آنها را به عذاب دردناکى بشارت بده. (۲۱)

أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۲﴾

آنها کسانى هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و یاورانى ندارند. (۲۲)

برداشت از آيات ۲۲ ـ ۲۱

نتيجه کفر

کفران هدايت‏ های الهی آن قدر انسان را به بدبختی می‏ کشاند که بدون جهت دست به کشتن اولياء خدا و انبياء که مردم را به عدل و قسط دعوت نموده دراز می‏ کنند. اينها بدانند که اعمال خوبشان هم در دنيا و آخرت از بين می ‏رود و هيچ کس به آنها کمک نمی‏ کند.

«باز هم اهل کتاب»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾

آیا ندیدى کسانى را که مختصرى از علم کتاب به آنان رسیده و آنها به همان کتاب خدا دعوت شدند تا بین آنان کتاب حکومت کند، سپس بعضى از آنها قبول نکردند و از آن روگرداندند؟ (۲۳)

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۴﴾

این به خاطر آن است که آنها مى گویند: آتش جهنّم جز چند روزى ما را مسّ نخواهد کرد و این فکر و افتراء آنها را در روش و دینشان گول زده است. (۲۴)

فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۲۵﴾

پس چگونه خواهند بود وقتى که ما آنها را براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمعشان کنیم و هر کسى به آنچه عمل کرده، بطور کامل جزا داده شود و به هیچ وجه به آنها ظلم نمى شود. (۲۵)

«ستايش خدای تعالی»

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۶﴾

بگو: خدایا، مالک سلطنتها توئى، به هر کس بخواهى حکومت و سلطنت مى دهى و از هر که بخواهى آن را مى گیرى، هر کس را بخواهى عزیز مى کنى و هر کسى را که بخواهى ذلیل مى کنى، خوبیها در دست تو است قطعا تو بر هر چیزى قادرى. (۲۶)

تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۲۷﴾

شب را در روز قرار مى دهى و روز را در شب داخل مى کنى و زنده را از مرده بیرون مى آورى و مرده را از زنده خارج مى کنى و هر که را بخواهى بى حساب روزى مى دهى. (۲۷)

«سرپرستی مؤمنين را کفّار نبايد داشته باشند»

لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿۲۸﴾

مؤمنین نباید کفّار را بجاى مؤمنین سرپرست خود قرار دهند و هر کس این کار را بکند، با خدا براى او رابطه اى نخواهد بود، مگر آنکه بخواهید از آنها تقیه کنید و خدا شما را از خود مى ترساند و برگشت به سوى خدا است. (۲۸)

قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۹﴾

بگو: اگر آنچه را که در دلهایتان است مخفى کنید و یا آن را اظهار نمائید، همه را خدا مى داند. بلکه هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است، خدا مى داند و خدا بر هر چیزى قادر است. (۲۹)

«روز قيامت»

يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿۳۰﴾

روزى که هر کسى آنچه را از خوبى انجام داده است، آن را حاضر شده مى یابد و آنچه از کار بد کرده، دوست دارد که اى کاش بین او و بین آن کار فاصله زیادى بود. و خدا شما را از خودش مى ترساند و خدا به بندگانش رئوف است. (۳۰)

«علامت محبّت به خدا»

قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳۱﴾

بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خدا بخشنده مهربانى است. (۳۱)

قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴿۳۲﴾

بگو: خدا و رسول را اطاعت کنید. پس اگر قبول نکردند، پس قطعا خدا کفّار را دوست ندارد. (۳۲)

برداشت از آيات ۳۲ ـ ۳۱

محبّت

سالک الی اللّه بايد در مرحله محبّت، آن چنان خدا را دوست داشته باشد که محبّت ديگری در دلش راه پيدا نکند و از خدا بخواهد تا خدای تعالی هم او را دوست بدارد، گناهان او را نديده بگيرد و راه بدست آوردن اين محبّت تنها و تنها اطاعت از رسول خدا است و بايد بداند که خدا کفران کنندگان را دوست نمی ‏دارد.

«انتخاب الهی»

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۳۳﴾

قطعا خدا آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزیده است. (۳۳)

ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۳۴﴾

فرزندان و دودمانى که فضیلت و برترى را بعضى از آنها از بعض دیگر گرفته اند و خدا شنواى دانائى است. (۳۴)

«قضيه زن حضرت عمران عليه ‏السلام»

إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴿۳۵﴾

وقتى که زن عمران گفت: پروردگار من، قطعا من آنچه را که در شکم دارم نذر مى کنم که براى تو آزاد باشد. (این را) از من قبول کن زیرا تو همان شنواى دانائى. (۳۵)

فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿۳۶﴾

پس وقتى که آن را زائید، گفت: پروردگار من، قطعا من دختر زائیده ام و خدا داناتر بود به آنچه از او متولّد شده بود و پسر مثل دختر نیست و حتماً من او را مریم مى نامم و حتماً من او و ذریه او را از شرّ شیطان رجیم به تو پناه مى دهم. (۳۶)

فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّاءُ الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۷﴾

پس پروردگارش همان دختر را به خوبى قبول کرد و او را به نیکى رشد داد و زکریا سرپرستى او را عهده دار شد. (او آنچنان به کمال رسید که) هر وقت زکریا نزد او کنار محراب مى رفت، نزد او غذائى مى دید. زکریا گفت: اى مریم، این از کجا براى تو آمده است؟ مریم گفت: این غذا از طرف خدا آمده. قطعا خدا هر که را بخواهد، بى حساب روزى مى دهد. (۳۷)

«قضيه حضرت زکريّا عليه ‏السلام»

هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّاءُ رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿۳۸﴾

آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند، گفت: اى پروردگار من، به من از طرف خودت فرزندان پاکى عنایت کن. زیرا تو دعا را مى شنوى. (۳۸)

فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۳۹﴾

ملائکه او را در حالى که در محراب ایستاده بود، نماز مى خواند، صدا زدند و گفتند: قطعا خدا بخاطر (دادن فرزندى به نام) یحیى به تو بشارت مى دهد، در حالى که او تصدیق کننده کلمه اى از خدا است (یعنى مسیح) و او آقا است و از ناپاکیها دور است و پیامبرى از صالحین است. (۳۹)

قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿۴۰﴾

زکریا گفت: پروردگار من، چطور ممکن است من فرزندى داشته باشم و حال آنکه من به پیرى رسیده ام و زنم نازا است؟! گفت: خدا همین طورى هر کارى را که بخواهد انجام مى دهد. (۴۰)

قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿۴۱﴾

زکریا گفت: پروردگار من، براى من نشانه اى قرار بده. خدا فرمود: نشانه تو این است که سه روز نمى توانى جز با اشاره و رمز با مردم حرف بزنى. و پروردگارت را زیاد به یاد بیاور و صبح و شام او را تسبیح بگو. (۴۱)

«قضيه‏ ای از حضرت مريم عليها السلام»

وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿۴۲﴾

و آن وقتى که ملائکه گفتند: اى مریم، قطعا خدا تو را انتخاب کرده و پاکت کرده و بر همه زنان عالم (در این زمان) تو را برگزیده است. (۴۲)

يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ﴿۴۳﴾

اى مریم، در مقابل پروردگارت خضوع کن و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع کن. (۴۳)

«خبر غيبی»

ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۴﴾

این از خبرهاى غیبى است که به تو وحى مى کنیم و تو که در آنجا نزد آن مردم نبودى آن وقتى که قلمهاى خود را (براى قرعه کشى) مى انداختند تا ببینند کدامشان باید مریم را تکفّل کنند و نزد ایشان نبودى آن وقتى که (براى به عهده گرفتن سرپرستى مریم) با هم دعوا مى کردند. (۴۴)

«خبر تولّد حضرت مسيح»

إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۵﴾

آن وقتى که ملائکه به مریم گفتند: اى مریم، قطعا خدا به تو بخاطر دادن کلمه اى از خودش که اسمش مسیح، عیسى پسر مریم است، بشارت مى دهد. او در دنیا و آخرت (باشخصیت و) با وجهه و از مقرّبین خدا خواهد بود. (۴۵)

وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ﴿۴۶﴾

و با مردم در گهواره و در پیرى حرف مى زند و از شایستگان و صالحین است. (۴۶)

قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۴۷﴾

مریم گفت: اى پروردگار من، چگونه ممکن است من فرزند داشته باشم، در حالى که هیچ بشرى مرا مسّ نکرده است؟!

(مَلَک) گفت: خدا همین طورى هر چه را بخواهد خلق مى کند. خدا وقتى کارى را مقرّر بفرماید، فقط به آنچه مقرّر فرموده مى گوید: باش، او وجود پیدا مى کند. (۴۷)

وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿۴۸﴾

و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل را تعلیم مى دهد. (۴۸)

«خبر از معجزه ‏های حضرت عيسی عليه ‏السلام»

وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۴۹﴾

و او را به عنوان پیامبرى به سوى بنى اسرائیل مى فرستد (و به آنها مى گوید:) قطعا من از طرف پروردگارتان با نشانه اى براى شما آمده ام (و آن نشانه این است که) قطعا من براى شما از گِل، چیزى به شکل و هیئت پرنده مى سازم، بعد در آن مى دمم، او به اذن خدا پرنده (درست و حسابى) مى شود.

و من به اذن خدا کور مادرزاد و کسى را که پیسى گرفته است، شفا مى دهم و به اذن خدا مرده را زنده مى کنم.

و (حتّى) به شما از آنچه مى خورید و آنچه که در خانه هایتان ذخیره مى کنید، خبر مى دهم. قطعا در این کارها نشانه اى براى شما است، اگر شما ایمان داشته باشید. (۴۹)

وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۵۰﴾

و من (در عین حال) کتاب تورات را که در مقابلم هست، تصدیق مى کنم و بعضى از چیزهائى که بر شما حرام شده است، براى شما حلال مى نمایم و من براى شما آمده ام با نشانه اى از طرف پروردگارتان. پس از خدا بپرهیزید و از من اطاعت کنید. (۵۰)

إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴿۵۱﴾

قطعا خدا پروردگار من و شما است. پس او را بندگى کنید که همین است راه راست. (۵۱)

«حضرت عيسی عليه ‏السلام و حواريين»

فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۵۲﴾

پس وقتى که عیسى از آنها کفر را احساس کرد، به آنها گفت: چه کسانى یاوران من در حرکت به سوى خدا هستند؟ حواریون گفتند: ما انصار خدائیم، ما به خدا ایمان آورده ایم و تو شهادت بده که ما در مقابل اوامر الهى تسلیمیم. (۵۲)

رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۳﴾

پروردگار ما، به آنچه تو نازل فرموده اى، ایمان آورده ایم و از این رسول پیروى مى کنیم. پس نام ما را در زمره شهادت دهندگان بنویس. (۵۳)

وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿۵۴﴾

ولى آنها مکر کردند و خدا هم علیه آنها نقشه کشید و خدا بهتر از همه مى تواند نقشه بکشد. (۵۴)

«وعده الهی به حضرت عيسی عليه ‏السلام»

إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۵۵﴾

آن وقتى که خدا فرمود: اى عیسى، حتماً من تو را مى گیرم و به سوى خود بالا مى برم و تو را از میان کسانى که کافر شده اند پاکت مى کنم و کسانى را که از تو پیروى کرده اند تا روز قیامت برتر و بالاتر از کسانى که کافر شده اند قرار مى دهم. سپس بازگشت شما به سوى من است و من در بین شما در خصوص آنچه که با هم، در آن اختلاف داشته اید حکم مى کنم. (۵۵)

فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۵۶﴾

پس آن وقت؛ کسانى را که کافر شده اند، عذاب سختى در دنیا و آخرت خواهم نمود و براى آنها یاور و کمکى نخواهد بود. (۵۶)

وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿۵۷﴾

و امّا کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته کرده اند، پس اجر آنها کاملاً داده مى شود و خدا ظالمین را دوست ندارد. (۵۷)

ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ ﴿۵۸﴾

اینها را که براى تو مى خوانیم، از نشانه ها و آیات الهى است و یادآورى حکیمانه است. (۵۸)

برداشت از آيات ۵۸ ـ ۵۶

نتيجه کفر و ايمان

کسی که حق را بپوشاند و حقوق الهی را کفران کند در دنيا و آخرت وجدانش او را به عذاب سختی مبتلا می‏ کند و هيچ کس به کمک او نمی‏ آيد اما کسی که الطاف پروردگار را منظور کند و به خدای تعالی ايمان داشته باشد و کارهای شايسته کند در دنيا و آخرت به پاداش‏های خوبی خواهد رسيد. اين حقيقتی است که خدا در قرآن به عنوان حکمت بيان فرموده است.

«خلقت حضرت عيسی عليه ‏السلام»

إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾

قطعا مَثَل عیسى در نزد خدا مانند مَثَل آدم است. خدا او را از خاک خلق نمود، سپس به او گفت: وجود داشته باش. او هم وجود پیدا کرد. (۵۹)

الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾

حقّ از طرف پروردگار تو است، پس از تردیدکنندگان نباش. (۶۰)

«مباهله با نصاری»

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴿۶۱﴾

پس اگر کسى (در خصوص قصّه عیسى) بعد از آنکه علم و دانشش به تو رسیده با تو محاجه و بحث کند، پس به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت مى کنیم و شما هم فرزندان خود را (دعوت کنید) و ما زنان خود را (دعوت مى کنیم) و شما هم زنان خود را (دعوت کنید) و ما کسى را که مانند جان خودمان هست (دعوت مى کنیم) و شما هم کسى را که مانند جان خودتان هست (دعوت کنید)، آن وقت مباهله مى کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار مى دهیم. (۶۱)

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶۲﴾

قطعا این همان سرگذشتهاى حقیقى و واقعى است و هیچ خدائى جز خداى یکتا وجود ندارد و قطعا خدا همان عزیز حکیم است. (۶۲)

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿۶۳﴾

و اگر روگرداندند، پس خدا بر احوال فسادکنندگان آگاه است. (۶۳)

«دستور اتّحاد با اهل کتاب»

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۶۴﴾

بگو: اى اهل کتاب، بیائید در کلمه اى که ما و شما با هم اتّفاق داریم، متّحد شویم. آنکه جز خدا را نپرستیم و براى او چیزى را شریک قرار ندهیم و بعضى مان بعض دیگر را پروردگارانى به جاى خدا نگیریم. پس اگر آنها قبول نکردند، پس بگوئید: شاهد باشید به اینکه ما مسلمانیم. (۶۴)

برداشت از آيه ۶۴

اتحاد و دوستی

سالک الی اللّه تا می تواند بايد با مردم ائتلاف و ارتباط داشته باشد و در مقابل دشمن مشترک وحدت خود را با ديگران حفظ کند تا جايی که خدای تعالی يهود و نصاری را برای مبارزه با دشمنان مشترکشان با مسلمان‏ها دعوت به اتّحاد فرموده و آنها را در مقابل معاندين و کفّار بسيج فرموده است.

«بحث درباره حضرت ابراهيم عليه ‏السلام»

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۵﴾

اى اهل کتاب، چرا درباره ابراهیم (این قدر) بحث مى کنید و حال آنکه آنچه از تورات و انجیل نازل شده، بعد از او بوده است. آیا عقلتان را به کار نمى اندازید؟ (۶۵)

هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۶﴾

بله شما همانهائى هستید که درباره آنچه مى دانستید، بحث و گفتگو مى کردید. پس چرا درباره آنچه حقیقتش را نمى دانید، حرف مى زنید و نزاع مى کنید؟ و خدا حقایق را مى داند ولى شما نمى دانید. (۶۶)

مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۶۷﴾

ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى، بلکه مسلمان پاک و خالصى بود و از مشرکین نبود. (۶۷)

إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۶۸﴾

قطعا نزدیکتر و سزاوارترین مردم به ابراهیم کسانى هستند که او را تبعیت کرده اند و این پیغمبر و کسانى که ایمان آورده اند مى باشند. و خداوند سرپرست مؤمنین است. (۶۸)

«خواسته ‏های اهل کتاب»

وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۶۹﴾

جمعى از اهل کتاب دوست دارند که شاید شما را گمراه کنند. آنها جز خودشان کس دیگرى را گمراه نمى کنند ولى شعور ندارند. (۶۹)

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿۷۰﴾

اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر مى شوید؟ و حال آنکه شما شهادت (به حقّانیت آن) مى دهید. (۷۰)

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۷۱﴾

اى اهل کتاب، چرا حق را بوسیله باطل مى پوشانید و حق را کتمان مى کنید و حال آنکه شما (همه چیز را) مى دانید. (۷۱)

برداشت از آيات ۷۱ ـ ۶۹

اظهار حقيقت

سالک الی اللّه بايد هميشه هدايت ديگران را بخواهد و اگر گمراهی مردم را دوست داشته باشد به هيچ وجه موفّق به کمالات نمی ‏شود. سالک الی اللّه بايد نشانه ‏های خدا را دقيقاً درک کند و روی حق پرده نيندازد و آنچه حقيقت دارد همان را اظهار کند.

وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۷۲﴾

و جمعى از اهل کتاب گفتند: در اوّل روز به آنچه بر اهل ایمان نازل شده ایمان بیاورید ولى آخر روز به آنها کافر شوید، شاید آنها (از عقائد خود) برگردند. (۷۲)

وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتَى أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۷۳﴾

و ایمان نیاورید، مگر به کسى که از دین شما پیروى کند. (به آنها) بگو: قطعا هدایت حقیقى، آن هدایتى است که خدا مى کند. (اهل کتاب مى گویند:) به کسى مثل آنچه به شما داده شده (کتابى) داده نشده، یا اینکه مى توانند با شما در نزد پروردگارتان بحث و گفتگو کنند. بگو: قطعا فضیلت در دست خدا است، آن را به کسى که بخواهد مى دهد و خدا داراى رحمت و مهربانى گسترده و دانا است. (۷۳)

يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴿۷۴﴾

هر کس را بخواهد به رحمت خود اختصاص مى دهد و خدا داراى فضل بزرگى است. (۷۴)

وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾

و در میان اهل کتاب کسانى هستند که اگر آنها را بر ثروت و پول زیادى اَمینشان قرار دهى، آن را به تو بر مى گردانند (و امانتدارى مى کنند) ولى اگر به بعضى از آنها یک دینار بسپارى، به تو بر نمى گردانند، مگر تا وقتى که بالاى سر آنها ایستاده باشى (و اِعمال قدرت کنى)، آن به خاطر این است که مى گویند: ما در مقابل اهل مکه مسئول نیستیم و به خدا دروغ مى بندند و حال آنکه آنها مى دانند (چه مى کنند). (۷۵)

بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿۷۶﴾

بله کسى که به عهد خود وفا کند و تقوى داشته باشد، پس قطعا خدا متّقین را دوست مى دارد. (۷۶)

«عهد و قسم»

إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۷۷﴾

قطعا کسانى که عهد با خدا و قسمهاى خود را به قیمت کمى مى فروشند، آنها هیچ فائده اى در آخرت نخواهند بُرد و خدا با آنها در روز قیامت حرف نمى زند و (حتّى) به آنها نگاه نمى کند و آنها را تزکیه نمى نماید و براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. (۷۷)

برداشت از آيات ۷۷ ـ ۷۵

بعضی از مردم روز قيامت تزکيه نمی‏ شوند

سالک الی اللّه بايد اعمالی انجام دهد که مردم او را امين خود بدانند و اگر چيزی به او سپردند لازم نباشد که با زحمت از او بگيرند. سالک الی اللّه بايد به عهدش وفا کند و تقوا داشته باشد زيرا خدا متّقين را دوست دارد. سالک الی اللّه بايد در عهدی که با خدا بسته و برای ايمانش ارزش زيادی قايل باشد زيرا اگر اين چنين نبود خدای تعالی در روز قيامت به او محبّت نمی‏ کند، با او حرف نمی‏ زند، به او نگاه نمی ‏کند و او را از صفات رذيله تزکيه نمی‏ نمايد و طبعاً در عذاب دردناکی باقی خواهد ماند.

«بر خدا دروغ می‏ بندند»

وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۸﴾

و قطعا جمعى از آن مردم آنچنان در خواندن کتاب زبان خود را مى گردانند که شما گمان کنید آنچه مى خوانند از کتاب است و حال آنکه از کتاب نیست و (حتّى) مى گویند: این از نزد خدا است و حال آنکه آن از جانب خدا نیست و بر خدا دروغ مى بندند و حال آنکه (حقیقت را) مى دانند. (۷۸)

«سوء استفاده از علم و قدرت»

مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿۷۹﴾

خدا به هیچ بشرى کتاب و حکومت و نبوّت را نمى دهد سپس به مردم بگوید: بنده من باشید و خدا را کنار بگذارید، ولى به خاطر آنچه از کتاب یاد گرفته و به خاطر آنچه خودتان درس مى گرفتید، باید تربیت کننده دیگران باشید. (۷۹)

وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۰﴾

و به شما امر نمى کند که ملائکه و انبیاء را پروردگاران خود بدانید. آیا ممکن است خدا شما را به کفر، بعد از آنکه مسلمان بوده اید دستور دهد؟ (۸۰)

برداشت از آيات ۸۰ ـ ۷۸

عجب و غرور

سالک الی اللّه بايد از هر چيزی مهمتر و بدتر دروغ بستن به خدا و کتاب خدا را بداند و از آن پرهيز کند. سالک الی اللّه برای حکمتی که خدا در قلب او قرار داده نبايد مغرور شود و مردم را به بندگی خود دعوت کند فقط بايد بداند که زمانی ارزش وجودی پيدا می‏ کند که خود را رابط بين خدا و خلق در تعليم کتاب بشناسد. سالک الی اللّه بايد بداند که هيچ کس در رديف خدای تعالی حتّی ملائکه و انبياء ربوبيت مستقلی ندارند بلکه تنها آنها واسطه فيوضات الهی هستند.

«پيمان بستن انبياء با خدای تعالی»

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۸۱﴾

و آن زمان که خدا پیمانى از پیامبران گرفت که وقتى هرگونه کتاب و حکمتى براى شما آمد (و بنا بود) که پس از شما رسولى بیاید که تصدیق کننده باشد آن کتاب و حکمتى را که نزد شما است، شما باید به او ایمان بیاورید و او را یارى کنید. خدا به آنها گفت: آیا این موضوع را قبول دارید و تعهّدتان بر آن محکم است؟ گفتند: بلى، اقرار مى کنیم. خدا به آنها گفت: پس شاهد (جریان) باشید و من هم با شما از شهادت دهندگانم. (۸۱)

فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۸۲﴾

و کسانى که بعد از این عهد و میثاق بى توجّهى کنند و روگردان باشند، پس آنها همان فاسقانند. (۸۲)

«دين خدا»

أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾

آیا آنها غیر از دین خدا را مى خواهند؟ و حال آنکه همه کسانى که در آسمانها و زمین اند، یا اختیارى و (یا) اجبارى در مقابل پروردگار تسلیمند و به سوى او برگردانده مى شوند. (۸۳)

قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۸۴﴾

بگو: ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده، ایمان داریم و به آنچه به موسى و عیسى و پیامبران دیگر از جانب پروردگارشان داده شده، مؤمنیم. ما فرقى بین احدى از آنها نمى گذاریم و ما در مقابل خدا تسلیمیم. (۸۴)

«دينی جز اسلام قبول نيست»

وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۸۵﴾

و کسى که غیر از اسلام دینى براى خود قرار دهد، از او هرگز قبول نمى شود و او در آخرت از ضررکرده ها خواهد بود.  (۸۵)

«کفر بعد از ايمان»

كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۶﴾

چگونه خدا مردمى را که بعد از ایمان آوردنشان کافر شده اند، هدایت کند؟ و حال آنکه آنها مى دانند و شاهد بوده اند که قطعا این رسول حقّ است و براى آنها دلائل روشنى بر این موضوع آمده است و خدا مردم ظالم را هدایت نمى کند. (۸۶)

أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿۸۷﴾

اینها جزایشان این است که لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر آنها خواهد بود. (۸۷)

خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۸۸﴾

آنها در آن لعنتِ خدا، همیشه خواهند بود و از عذابشان تخفیف داده نمى شود و به آنها مهلت داده نمى شود. (۸۸)

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۸۹﴾

مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و خود را اصلاح نمایند، پس در این صورت خدا بخشنده اى مهربان است. (۸۹)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ ﴿۹۰﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند بعد از آنکه ایمان داشته اند و سپس بـر کفرشان افزوده اند، هرگز خدا توبه آنها را قبول نمى کند و آنها همان گمراهانند. (۹۰)

برداشت از آيات ۹۰ ـ ۸۶

توبه

سالک الی اللّه نبايد در ايمان و اعتقاداتش متزلزل باشد و به خود ظلم کرده از راه حق منحرف شود که اگر اين چنين شد از رحمت و مهربانی خدا ملائکه و همه مردم دور است. هميشه در عذاب الهی باقی خواهد ماند و به هيچ وجه موفّق به کمالات نخواهد شد. خدا و ملائکه و اوليای او، او را مورد توجّه قرار نخواهند داد مگر آن که قدم در مرحله توبه نصوح بگذارد، خود را از صفات رذيله پاک کند و اعمال شايسته انجام دهد که خدا در اين صورت بخشنده و مهربان است. اما اگر باز هم به اين تزلزل ادامه داد ديگر خدا توبه او را قبول نمی ‏کند زيرا معنی توبه نصوح اين است که به گناه و کفر به هيچ وجه برنگردد.

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۹۱﴾

قطعا کسانى که کافرند و با همان کفر مردند، هرگز از احدى از آنها اگر به اندازه کره زمینِ پر از طلا فدیه بدهند، پذیرفته نمى شود و براى آنها عذاب دردناکى هست و آنها به هیچ وجه یاورانى ندارند. (۹۱)

برداشت از آيه ۹۱

اهميّت عقايد قبل از تزکيه نفس

سالک الی اللّه بايد کوشش کند که قبل از تزکيه نفس و قبل از مرگ، خود را از کفر و ناسپاسی نجات دهد و الاّ اگر اعتقادات صحيحی نداشته باشد و کافر بميرد در عالم برزخ و قيامت خدای تعالی آنها را نمی ‏بخشد و کمکی به او نمی ‏کند؛ اگر چه تمام کره زمين را پر از طلا کرده و تقديم نمايد و يا آنها را انفاق کند. از اينجا معلوم می ‏شود که اگر کسی اصول عقايدش صحيح نباشد انفاقش بی‏ فايده و پس از مرگ راهش مشخص است، برای آنها عذاب دردناکی آماده شده و کسی نمی‏ تواند به آنها کمک معنوی کند.

«انفاق از آنچه دوست داريد»

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۹۲﴾

هرگز به نیکى نمى رسید تا آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید. و هر چه را از هر چیز انفاق کنید، پس قطعا خدا به آن عالم است. (۹۲)

برداشت از آيه ۹۲

انفاق شايسته

سالک الی اللّه بايد خود را به نحوی تربيت کند که از آنچه خودش دوست دارد به ديگران انفاق نمايد. زيرا کيفيت انفاق و کميت آن هر دو نزد خدا محفوظ است.