جزء ۲۳

وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ ﴿۲۸﴾

و ما بر قوم او بعد از او لشگرى از آسمان نازل نکردیم و ما هرگز از فرستندگان نبوده ایم. ﴿۲۸﴾

إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿۲۹﴾

جز یک فریاد چیزی نبود، پس ناگهان همه آنها خاموش شدند. ﴿۲۹﴾

«حسرت خدا بر عمل بندگانش»

يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۳۰﴾

اى حسرت بر بندگان. پیامبرى نزد آنها نیامد، مگر آنکه آنها او را مسخره مى کردند. ﴿۳۰﴾

أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۳۱﴾

 آیا ندیدند چقدر از جمعیتهائى قبل از آنها را هلاک کردیم؟ قطعا آنها به سوى اینها بر نمى گردند. ﴿۳۱﴾

وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۳۲﴾

و اینکه همه آنها به نزد ما احضار خواهند شد. ﴿۳۲﴾

برداشت از آیات ۳۲ – ۳۰

استهزاء

سالک الی اللّه علاوه بر این که ناصحین و پیامبران را استهزاء نمی کند، به سخنان آنها باید دقیقا گوش دهد تا هدایت شود و گمراه نگردد که روز قیامت وقتی به محضر پروردگارش رسید سرافراز باشد.

«زمین مرده زنده می شود»

وَآيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ﴿۳۳﴾

و نشانه اى براى آنها، زمین مرده اى است که آن را زنده مى کنیم و از آن دانه اى بیرون مى آوریم که مردم از آن مى خورند. ﴿۳۳﴾

وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ ﴿۳۴﴾

و در آن باغهائى از درختان خرما و درختان انگور قرار دادیم و در آن باغها چشمه هائى جارى نمودیم. ﴿۳۴﴾

لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿۳۵﴾

براى اینکه از میوه هاى آن و آنچه را که با دستهایشان در آن باغها کار کرده اند، بخورند. آیا پس (چرا) تشکر نمى کنند؟ ﴿۳۵﴾

سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۶﴾

منزّه است خدائى که همه زوجها را از آنچه زمین مى رویاند و از (دسترنج) خودشان و از آنچه نمى دانند، آفرید. ﴿۳۶﴾

وَآيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ ﴿۳۷﴾

و نشانه دیگر براى آنها شب است که ما روز را از آن مى گیریم، ناگهان آنها در ظلمت قرار مى گیرند. ﴿۳۷﴾

«حرکت خورشید»

وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۳۸﴾

و (آیه دیگر) خورشیدى که براى رسیدن به قرارگاهش در حرکت است. این تقدیر خداى قادر دانا است. ﴿۳۸﴾

وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿۳۹﴾

و براى ماه منزلهائى تقدیر کردیم تا به صورت شاخه خشکیده قوسى شکل درخت خرما برگردد. ﴿۳۹﴾

لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾

نه براى خورشید سزاوار است اینکه به ماه برسد و نه شب بر روز پیشى مى گیرد و هر کدام در مدار خود شناورند. ﴿۴۰﴾

«کشتی یکی از نشانه های خدا است»

وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾

و نشانه (دیگرى) براى آنها این است که نسل آنها را در کشتیهائى که پر از بارها است، حمل مى کنیم. ﴿۴۱﴾

وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ ﴿۴۲﴾

و براى آنها مِثل آن (کشتى) مرکبهائى که سوار مى شوند، خلق کردیم. ﴿۴۲﴾

وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنْقَذُونَ ﴿۴۳﴾

و اگر بخواهیم آنها را به طورى که نه فریادرسى داشته باشند و نه نجات داده شوند، غرقشان مى کنیم. ﴿۴۳﴾

إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿۴۴﴾

مگر آنکه رحمتى از طرف ما شامل حالشان شود و (بنا شود که) مدّتى در دنیا بهره مند گردند. ﴿۴۴﴾

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۵﴾

و وقتى که به آنها گفته مى شود: به خاطر آنچه که پیش روى شما و آنچه که پشت سر شما قرار گرفته، تقوى داشته باشید تا شاید مورد رحمت پروردگار واقع شوید. ﴿۴۵﴾

وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۴۶﴾

و هیچ نشانه اى از نشانه هاى پروردگارشان براى آنها نمى آید، مگر آنکه آنها از آن اعراض مى کنند. ﴿۴۶﴾

«دستور انفاق»

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۷﴾

و وقتى که به آنها گفته مى شود: از آنچه خدا روزیتان کرده انفاق کنید، کسانى که کافر شده اند، به کسانى که ایمان آورده اند، مى گویند: آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا بخواهد، او را اطعام مى کند؟ شما جز در گمراهى آشکارى نیستید. ﴿۴۷﴾

برداشت از آیات ۴۷ – ۴۵

صفات حسنه

سالک الی اللّه باید به خاطر آن چه برایش پیش خواهد آمد از اعمال گذشته اش بترسد، شاید مورد مهربانی خدا واقع گردد و از آیات الهی اعراض نکند و به آنها دقّت عملی نماید و از آن چه خدای تعالی به او روزی فرموده انفاق کند و عاطفه انسانی داشته باشد و چون در این جهت باید امتحان بدهد، با خود نگوید که اگر خدا می خواست به فقرا هم خودش روزی کاملی عنایت می کرد که اگر این چنین فکری کرد، در گمراهی و اشتباه کاملی خواهد بود.

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾

و مى گویند: اگر شما راست مى گویید، این وعده چه وقت انجام خواهد شد؟ ﴿۴۸﴾

مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾

انتظارى نمى کشند، مگر اینکه یک صیحه آنها را مى گیرد، در حالى که آنها مشغول مخاصمه و جنجال هستند. ﴿۴۹﴾

فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ﴿۵۰﴾

آنها نمى توانند وصیتى کنند و نه به خانواده شان برگردند. ﴿۵۰﴾

«درباره روز قیامت»

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ ﴿۵۱﴾

و در صور دمیده مى شود. پس ناگهان آنها از قبرهاى خود به محضر پروردگارشان با شتاب مى آیند. ﴿۵۱﴾

قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۲﴾

مى گویند: اى واى بر ما، چه کسى ما را از مرقدمان (خوابگاه مان) بیرون آورد؟ این همان وعده خداى رحمان است و پیغمبران راست گفتند. ﴿۵۲﴾

إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۵۳﴾

چیزى جز یک صیحه نبود. ناگهان همه آنها نزد ما احضار مى شوند. ﴿۵۳﴾

فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۴﴾

پس امروز چیزى از ظلم به کسى نمى رسد و جزا داده نمى شوید مگر آنچه که عمل مى کردید. ﴿۵۴﴾

إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ ﴿۵۵﴾

قطعا اهل بهشت امروز مشغول و مسرورند. ﴿۵۵﴾

هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ ﴿۵۶﴾

آنها و همسرانشان در سایه ها روی تختها تکیه زده اند. ﴿۵۶﴾

لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ ﴿۵۷﴾

براى آنها در آن بهشتها میوه هاى خوبى است و هر چه بخواهند در اختیارشان خواهد بود. ﴿۵۷﴾

سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ ﴿۵۸﴾

سلام کلامی است از طرف پروردگار مهربان. ﴿۵۸﴾

وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹﴾

و اى گناه کاران، امروز (از میان مردم) شما جدا شوید. ﴿۵۹﴾

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۶۰﴾

آیا من با شما، اى فرزندان آدم، (در عالم ذر) عهد نبستم که شیطان را عبادت نکنید؟ که قطعا او براى شما دشمن آشکارى است. ﴿۶۰﴾

وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾

و اینکه مرا عبادت کنید که راه راست همین است. ﴿۶۱﴾

وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ﴿۶۲﴾

و قطعا شیطان از شما گروه زیادی را گمراه کرد. آیا شما تعقّل نمی کنید؟ ﴿۶۲﴾

برداشت از آیات ۶۲ – ۶۰

تعهّدات

سالک الی اللّه باید به تعهّداتی که در عالم میثاق و عالم ذر با خدا بسته عمل کند که من جمله بندگی خدا که همان صراط مستقیم است و ترک بندگی شیطان که پیروی از دشمن است، می باشد.

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۶۳﴾

این جهنّمی است که شما وعده داده می شدید. ﴿۶۳﴾

اِصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۶۴﴾

به خاطر آنچه که کفران می کردید، امروز داخل آن شوید. ﴿۶۴﴾

«روز قیامت دست و پای انسان شهادت می دهند»

اَلْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۶۵﴾

امروز ما بر دهانهاى آنها مُهر مى زنیم و دستهایشان با ما سخن مى گویند و پاهایشان به آنچه که به دست آورده بودند، شهادت مى دهند. ﴿۶۵﴾

وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ ﴿۶۶﴾

و اگر ما بخواهیم چشمهاى آنها را کور مى کنیم. پس در راه پیشى بگیرید. پس آیا آنها چگونه مى بینند (که پیشى بگیرند)؟ ﴿۶۶﴾

وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ ﴿۶۷﴾

و اگر بخواهیم، در جاى خودشان آنها را مسخ مى کنیم تا نتوانند بروند و نه برگردند. ﴿۶۷﴾

وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ ﴿۶۸﴾

و کسى را که عمر طولانى مى دهیم، در خلقت او را مى شکنیم. آیا پس (چرا) تعقّل نمى کنند؟ ﴿۶۸﴾

«شعر گفتن برای پیامبر صلی الله علیه و آله سزاوار نیست»

وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ ﴿۶۹﴾

و ما به او (پیغمبر) شعر تعلیم ندادیم و شعر سزاوار او نیست. این چیزى جز یادآورى و قرآن آشکارى نیست. ﴿۶۹﴾

لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۷۰﴾

به خاطر آنکه بترساند کسى را که زنده است و بر کافران عذاب الهى تحقّق پیدا کند. ﴿۷۰﴾

«خلقت چهارپایان»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ ﴿۷۱﴾

آیا ندیدند که ما براى آنها با قدرت خود چهارپایان را خلق کردیم، پس آنها آن چهارپایان را مالک شدند؟ ﴿۷۱﴾

وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ ﴿۷۲﴾

و چهارپایان را براى آنها رام کردیم تا بعضى از آنها مرکبشان باشد و بعضى از آنها را بخورند. ﴿۷۲﴾

وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و در این چهارپایان براى آنها منفعتها و نوشیدنیهائى است (شیر). آیا پس (چرا) شکر نمى کنند؟ ﴿۷۳﴾

«خدا یکی است»

وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۷۴﴾

و غیر از خدا، خدایانى را براى عبادت مى گیرند که شاید آنها یارى شوند. ﴿۷۴﴾

لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ ﴿۷۵﴾

آنها نمى توانند اینها را یارى کنند و حال آنکه اینها براى آنها لشگر آماده اى هستند. ﴿۷۵﴾

فَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۶﴾

پس کلام آنها تو را محزون نکند. قطعا ما آنچه را که پنهان مى کنند و آنچه را که علنى مى کنند، مى دانیم. ﴿۷۶﴾

«خلقت انسان»

أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ ﴿۷۷﴾

آیا انسان نمى بیند که ما قطعا او را از نطفه خلق کردیم، پس ناگهان او دشمن آشکارى مى گردد. ﴿۷۷﴾

«معاد جسمانی»

وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ﴿۷۸﴾

و براى ما مثالى زد و خلقت خودش را فراموش کرد. گفت: چه کسى استخوان ها را زنده مى کند و حال آنکه این پوسیده است؟ ﴿۷۸﴾

قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ﴿۷۹﴾

بگو: آن کسى که اوّل مرتبه آن را بوجود آورد، زنده اش مى کند و او به هر خلقتى دانا است. ﴿۷۹﴾

برداشت از آیات ۷۹ – ۷۶

سرزنش دشمنان

سالک الی اللّه نباید از سخنان بیهوده دشمنان دین و راه و مسلکش ناراحت شود، بلکه باید آنها را به خدای تعالی وابگذارد. زیرا خدای تعالی پاسخ او را خواهد داد.

اَلَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ ﴿۸۰﴾

آن کسى که از درخت سبز براى شما آتشى قرار مى دهد پس شما از آن درخت آتش روشن مى کنید. ﴿۸۰﴾

أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿۸۱﴾

آیا خدائى که آسمانها و زمین را خلق کرد، قادر نیست بر اینکه مثل آنها را خلق کند؟ چرا و حال آنکه او خالق دانائى است. ﴿۸۱﴾

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۸۲﴾

جز این نیست که امر او وقتى چیزى را اراده کند، اینکه بگوید به او که باش، پس مى باشد. ﴿۸۲﴾

فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾

پس منزّه است آن کسى که بدست او ملکوت هر چیزى است و به سوى او شما برگردانده مى شوید. ﴿۸۳﴾

سوره مبارکه صافات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

وَالصَّافَّاتِ صَفّاً ﴿۱﴾

قسم به ملائکه ای که صف در صف ایستاده اند. ﴿۱﴾

فَالزَّاجِرَاتِ زَجْراً ﴿۲﴾

و قسم به بازدارندگان که به اجبار باز می دارند. ﴿۲﴾

فَالتَّالِیاتِ ذِکْراً ﴿۳﴾

پس تلاوت کنندگان ذکر (قرآن). ﴿۳﴾

إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ ﴿۴﴾

قطعا خدای شما یکی است. ﴿۴﴾

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ ﴿۵﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است و پروردگار مشرقها است. ﴿۵﴾

«آسمان دنیا به ستارگان زینت شده است»

إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿۶﴾

قطعا ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان زینت کرده ایم. ﴿۶﴾

وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ ﴿۷﴾

و آن را از هر شیطان سرکشی نگاه داشته ایم. ﴿۷﴾

لَا يَسَّمَّعُونَ  إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ ﴿۸﴾

که نمى توانند به ملأ اعلى گوش دهند و به سوى آنها از هر طرف پرتاب مى شوند. ﴿۸﴾

برداشت از آیات ۸ – ۱

مقّدمات ظهور

سالک الی اللّه باید به مسائل زیر توجّهی کامل هم از نظر اعتقادی و هم از نظر اخلاقی داشته باشد:

۱ – باید بداند که خدای تعالی امور دنیا را در آسمانها که خالی از شیاطین است، با ملائکه تدبیر می فرماید.

۲ – برای این که شیاطین مبادا به آسمانها بروند و به تدبیرات الهی گوش دهند، از هر طرف به آنها سنگهای آسمانی پرتاب می شود.

۳ – آن چه برای شیاطین از اهمیت زیادتری برخوردار است، مسأله ظهور حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه که با تدبیر الهی چه وقت انجام خواهد شد، می باشد.

۴ – خدای تعالی زمان ظهور حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه را به کسی جز به اولیاء خودش اطلاع نمی دهد.

۵ – اگر نزدیک ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه خدای تعالی به خاطر آماده شدن مقدمات ظهور به اولیاء خود اطلاع دهد، با الهامات قلبی خواهد بود و آنها حقّ ندارند به یکدیگر آن را بگویند.

دُحُوراً وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿۹﴾

دور می شوند و برای آنها عذاب دائمی است. ﴿۹﴾

إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿۱۰﴾

مگر کسی که بخواهد استراق سمع کند که شهاب ثاقب پشت سر او می رود. ﴿۱۰﴾

«خلقت انسان از گِل چسبنده»

فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ ﴿۱۱﴾

پس از آنها بپرس، آیا خلقت آنها سخت تر است یا کسانى را که (ما) آفریدیم؟ قطعا ما آنها را از گِل چسبنده خلق نمودیم. ﴿۱۱﴾

بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ ﴿۱۲﴾

بلکه تو تعجّب نمودی و آنها مسخره کردند. ﴿۱۲﴾

وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ ﴿۱۳﴾

و زمانی که یادآوری می شوند، متذکر نمی گردند. ﴿۱۳﴾

وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ ﴿۱۴﴾

و زمانی که نشانه ای را می بینند، به مسخره می گیرند. ﴿۱۴﴾

وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾

و می گویند: این جز سِحر آشکاری نیست. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیات ۱۵ – ۱۱

عظمت خلقت

سالک الی اللّه باید به عظمت خلقت و کهکشانها نگاه کند و آنها را با خلقت بدن خود بسنجد و بداند که همه عظمت او و اکرام پروردگار به خاطر روح تزکیه شده او خواهد بود. بنابراین از مسخره کردن اهل معنی بپرهیزد و از کسانی که به روح و اهمیت آن بی توجه اند، دوری کند. زیرا آنها با همه تذکرات الهی متوجّه به حقیقت روح نمی شوند و حتی ممکن است حقایق را سحر و جادو تصوّر نمایند.

«معاد و روز قیامت»

أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۱۶﴾

مى گویند: آیا ما وقتى مُردیم و خاک شدیم و استخوانهایمان از بین رفت، آیا ما دوباره برگردانده مى شویم؟ ﴿۱۶﴾

أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۱۷﴾

و آیا پدران گذشته ما نیز (بر مى گردند)؟ ﴿۱۷﴾

قُلْ نَعَمْ وَأَنْتُمْ دَاخِرُونَ ﴿۱۸﴾

بگو: بله و شما در آن موقع خوار و ذلیلید. ﴿۱۸﴾

فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۱۹﴾

پس جز این نیست که آن صیحه واحده است، پس ناگهان همه آنها نگاه می کنند. ﴿۱۹﴾

وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ ﴿۲۰﴾

و می گویند: ای وای بر ما، این روز جزا است. ﴿۲۰﴾

هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿۲۱﴾

این همان روز جدائی است که شما آن را تکذیب می کردید. ﴿۲۱﴾

اُحْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿۲۲﴾

محشور کنید کسانی را که ظلم کردند و همدوشانشان را و آنچه را که عبادت می کردند. ﴿۲۲﴾

مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿۲۳﴾

غیر از خدا و آنها را به طرف راه جهنّم راهنمائی کنید. ﴿۲۳﴾

وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ ﴿۲۴﴾

و آنها را متوقّف کنید، باید آنها بازپرسی شوند. ﴿۲۴﴾

مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿۲۵﴾

شما را چه شده که از یکدیگر کمک نمی گیرید؟ ﴿۲۵﴾

بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿۲۶﴾

بلکه آنها در آن روز تسلیم خواهند بود. ﴿۲۶﴾

وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۲۷﴾

و بعضی از آنها بر بعضی رو می کنند و از هم سؤال می نمایند. ﴿۲۷﴾

قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ ﴿۲۸﴾

جمعی از آنها می گویند: شما بودید که از طرف راست بر ما وارد شدید. ﴿۲۸﴾

قَالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۲۹﴾

می گویند: بلکه شما مؤمن نبودید. ﴿۲۹﴾

وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ ﴿۳۰﴾

و ما بر شما تسلّطی نداشتیم، بلکه شما جمعیت طغیانگری بودید. ﴿۳۰﴾

فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿۳۱﴾

پس سخن (و فرمان او بر عذاب) پروردگارمان بر ما تحقّق پیدا کرد و قطعا همه ما (آن عذاب را) مى چشیم. ﴿۳۱﴾

فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ ﴿۳۲﴾

پس ما شما را گمراه کردیم و ما حتما (خودمان هم) گول خورده بودیم. ﴿۳۲﴾

فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿۳۳﴾

پس آنها در آن روز در عذاب با یکدیگر شریکند. ﴿۳۳﴾

إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ ﴿۳۴﴾

ما این چنین با مجرمین عمل می کنیم. ﴿۳۴﴾

إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۳۵﴾

آنها کسانی بودند که وقتی به آنها گفته می شد: خدائی جز خدای یکتا نیست، تکبّر می کردند. ﴿۳۵﴾

وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿۳۶﴾

و می گفتند: آیا ما خدایانمان را به خاطر شاعر دیوانه ای ترک کنیم؟ ﴿۳۶﴾

بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳۷﴾

ولى (پیامبر) به حقّ آمده است و پیامبران را تصدیق مى کند. ﴿۳۷﴾

إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ ﴿۳۸﴾

قطعا شما عذاب دردناکی را خواهید چشید. ﴿۳۸﴾

«همه جزای عمل خود را می بینند»

وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۳۹﴾

و شما جزا داده نمی شوید، جز در مقابل آنچه عمل کرده اید. ﴿۳۹﴾

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰﴾

مگر بندگان خالص شده خدا. ﴿۴۰﴾

أُولَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ ﴿۴۱﴾

که آنها دارای رزق معلومی هستند. ﴿۴۱﴾

فَوَاكِهُ وَهُمْ مُكْرَمُونَ ﴿۴۲﴾

میوه هایی و آنها محترمند. ﴿۴۲﴾

فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿۴۳﴾

در باغهای پر نعمتند. ﴿۴۳﴾

عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۴۴﴾

بر تختهائى که روبروى یکدیگر قرار گرفته، (نشسته اند). ﴿۴۴﴾

يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ ﴿۴۵﴾

به دور آنها با پیاله هائی از شراب طواف می شود. ﴿۴۵﴾

بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ ﴿۴۶﴾

سفید و لذّت بخش برای نوشندگان است. ﴿۴۶﴾

لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنْزَفُونَ ﴿۴۷﴾

شرابی که زائل کننده عقل نیست و آنها از آشامیدن آن مست نمی شوند. ﴿۴۷﴾

وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ ﴿۴۸﴾

و در کنار آنها همسران زیباچشمی است که نگاه خود را محدود ﴿به ازواجشان﴾ کرده اند. ﴿۴۸﴾

كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ ﴿۴۹﴾

آنها در سفیدی مثل تخم مرغ دست نخورده اند. ﴿۴۹﴾

فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۵۰﴾

بعضی از آنها بر بعضی رو می کنند و از یکدیگر می پرسند. ﴿۵۰﴾

قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ ﴿۵۱﴾

گوینده ای از آنها می گوید: حتما برای من همنشینی بود. ﴿۵۱﴾

يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ ﴿۵۲﴾

می گفت: آیا تو از تصدیق کنندگانی؟ ﴿۵۲﴾

أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ ﴿۵۳﴾

که وقتی ما مردیم و خاک و استخوانهایی شدیم، آیا ما جزا داده می شویم؟ ﴿۵۳﴾

قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ ﴿۵۴﴾

می گوید: آیا شما از آن اطّلاع دارید؟ ﴿۵۴﴾

فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ ﴿۵۵﴾

پس مطّلع می شود و او را نگاه می کند که در میان جهنّم است. ﴿۵۵﴾

قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ ﴿۵۶﴾

می گوید: به خدا قسم، چیزی نمانده بود که تو مرا به هلاکت بیندازی. ﴿۵۶﴾

وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۵۷﴾

و اگر نعمت پروردگارم نبود، من هم از احضارشدگان بودم. ﴿۵۷﴾

أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ ﴿۵۸﴾

آیا پس ما دیگر نمی میریم؟ ﴿۵۸﴾

إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۵۹﴾

بجز همان مرگ اوّلی، و دیگر ما عذاب نخواهیم شد؟ ﴿۵۹﴾

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿۶۰﴾

حتما این همان فوز عظیم است. ﴿۶۰﴾

لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ ﴿۶۱﴾

برای مثل این باید عمل کنندگان عمل کنند. ﴿۶۱﴾

أَذَلِكَ خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿۶۲﴾

آیا آن برای پذیرائی بهتر است یا درخت زقوم؟ ﴿۶۲﴾

إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ ﴿۶۳﴾

قطعا ما آن را برای ستمگران عذابی قرار داده ایم. ﴿۶۳﴾

إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ ﴿۶۴﴾

آن درختی است که از قعر جهنّم بیرون می آید. ﴿۶۴﴾

طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ ﴿۶۵﴾

شکوفه اش گوئی که سرهای شیاطین است. ﴿۶۵﴾

فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۶۶﴾

پس حتما اهل دوزخ از آن می خورند و شکمهای خود را از آن پر می کنند. ﴿۶۶﴾

ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِيمٍ ﴿۶۷﴾

سپس برای آنها روی آن خوراک، آب داغ متعفّنی خواهد بود. ﴿۶۷﴾

ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ ﴿۶۸﴾

سپس حتما برگشت آنها به سوی جهنّم است. ﴿۶۸﴾

إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ ﴿۶۹﴾

قطعا اینها پدران خود را گمراه یافتند. ﴿۶۹﴾

فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ ﴿۷۰﴾

پس آنها به دنبال پدرانشان کشانده می شوند. ﴿۷۰﴾

وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۷۱﴾

و قطعا قبل از آنها بیشتر گذشتگان گمراه شدند. ﴿۷۱﴾

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ ﴿۷۲﴾

و قطعا ما در میان آنها پیامبران ترساننده ای فرستاده بودیم. ﴿۷۲﴾

فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۷۳﴾

پس نگاه کن عاقبت مردمی را که ترسانده شده بودند، چگونه شد. ﴿۷۳﴾

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿۷۴﴾

مگر بندگان خالص شده خدا. ﴿۷۴﴾

«سلام بر حضرت نوح علیه السلام»

وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ ﴿۷۵﴾

و قطعا نوح ما را ندا داد و ما چه خوب اجابت کننده ای بودیم. ﴿۷۵﴾

وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۷۶﴾

و ما او و اهلش را از حزن و اندوه بزرگی نجات دادیم. ﴿۷۶﴾

وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿۷۷﴾

و ما ذریه او را آنچنان قرار دادیم که باقی بمانند. ﴿۷۷﴾

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۷۸﴾

و در میان آیندگان (نام) او را نگه داشتیم. ﴿۷۸﴾

سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ ﴿۷۹﴾

سلام بر نوح در میان همه جهانیان. ﴿۷۹﴾

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۰﴾

قطعا ما اینگونه نیکوکاران را پاداش می دهیم. ﴿۸۰﴾

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿۸۱﴾

حقیقتا او از بندگان مؤمن ما بود. ﴿۸۱﴾

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿۸۲﴾

سپس دیگران را غرق کردیم. ﴿۸۲﴾

«سلام بر حضرت ابراهیم علیه السلام»

وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ ﴿۸۳﴾

و حقیقتا از شیعیان او ابراهیم بوده است. ﴿۸۳﴾

إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۴﴾

آن وقتی که با قلبی سالم نزد پروردگارش آمد. ﴿۸۴﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿۸۵﴾

آن وقتی که به پدرش و قومش گفت: چه چیزی را عبادت می کنید؟ ﴿۸۵﴾

أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ ﴿۸۶﴾

آیا به دروغ خدایانی غیر از خدا را اراده کرده اید؟ ﴿۸۶﴾

فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۷﴾

گمان شما به پروردگار جهانیان چیست؟ ﴿۸۷﴾

فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ ﴿۸۸﴾

پس نظری به ستارگان انداخت. ﴿۸۸﴾

فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ﴿۸۹﴾

و گفت: من کسالت دارم. ﴿۸۹﴾

فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ﴿۹۰﴾

پس آنها در حالی که پشت به او کرده بودند، رفتند. ﴿۹۰﴾

برداشت از آیات ۹۰ – ۷۵

قضیه حضرت نوح و حضرت ابراهیم علیهم السلام

سالک الی اللّه باید از آیات فوق این برداشتها را داشته باشد:

۱ – اگر انسان با اخلاص به سوی خدا حرکت کند و تزکیه نفس نماید، خدا پاسخ او را در نیازمندی هایش بسیار خوب می دهد.

۲ – خدای تعالی اهل تزکیه نفس و متعلقینش را از حزن و اندوه بزرگ در دنیا و آخرت نجات می دهد.

۳ – اگر به دستورات الهی عمل کند و تزکیه نفسش را به کمال برساند، نامش و ذریه اش و خوبیهایش باقی می ماند.

۴ – سلامتی از ناحیه پروردگار برای روح او می رسد و با قلب سلیم خدا را ملاقات می کند.

۵ – اگر بنده واقعی و مؤمن به خدا باشد، خدای تعالی جزای خوبی به او عنایت می کند.

۶ – دشمنانش را از بین می برد و آنها را نابود می کند.

۷ – اگر با دلی پاک و تزکیه شده و سالم به محضر پروردگار برسد، خدای تعالی او را به عنوان مربّی و رهبر برای اقوام و خویشاوندان و نزدیکانش قرار می دهد.

۸ – اگر از مؤمنان تزکیه شده که دارای قلب سالمی هستند باشد، خدا او را موفّق به امر به معروف و نهی از منکر و شکستن بتها و استدلال بر وحدانیت خدا می فرماید.

فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿۹۱﴾

او مخفیانه به طرف خدایان آنها رفت. به خدایان آنها گفت: آیا (غذا) نمی خورید؟ ﴿۹۱﴾

مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿۹۲﴾

شما را چه شده که حرف نمی زنید؟ ﴿۹۲﴾

فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ ﴿۹۳﴾

پس به طرف آنها رفت، با دست راستش ضربتی بر آنها زد. ﴿۹۳﴾

فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ ﴿۹۴﴾

مردم با شتاب به طرف او رفتند. ﴿۹۴﴾

قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿۹۵﴾

(ابراهیم) گفت: آیا آنچه را که مى تراشید، عبادت مى کنید؟ ﴿۹۵﴾

وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾

و حال آنکه خدا شما و آنچه را که می سازید، خلق فرموده است. ﴿۹۶﴾

قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ ﴿۹۷﴾

گفتند: کوره ای از آتش برای او بنا کنید و او را در آن جهنّم بیندازید. ﴿۹۷﴾

فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ ﴿۹۸﴾

و خواستند به او نیرنگی بزنند، ما آنها را از پست ترینها قرارشان دادیم. ﴿۹۸﴾

وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿۹۹﴾

و ابراهیم گفت: من به سوى پروردگارم مى روم. (پروردگارم) به زودى مرا راهنمایى مى کند. ﴿۹۹﴾

رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿۱۰۰﴾

پروردگارِ من! به من فرزندی عنایت کن که از صالحین باشد. ﴿۱۰۰﴾

فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿۱۰۱﴾

پس ما او را به پسری بردبار بشارت دادیم. ﴿۱۰۱﴾

فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۰۲﴾

و چون (ابراهیم) با فرزندش به «سعى» رسید، گفت: اى پسرم، من در خواب دیده ام که تو را ذبح مى کنم. پس دقّت کن، نظر و رأى تو چیست؟ پسر گفت: اى پدرم، آنچه را که امر شده اى، انجام بده. به زودى مرا، انشاءاللّه از بردباران خواهى یافت. ﴿۱۰۲﴾

فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿۱۰۳﴾

پس وقتى که هر دو تسلیم شدند و (ابراهیم) پیشانى او را به خاک گذاشت. ﴿۱۰۳﴾

وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۱۰۴﴾

و ما او را ندا دادیم که ای ابراهیم! ﴿۱۰۴﴾

قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۰۵﴾

قطعا تو به رؤیایت تحقّق بخشیدی. ما نیکوکاران را اینگونه جزا می دهیم. ﴿۱۰۵﴾

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ ﴿۱۰۶﴾

قطعا این همان امتحان آشکار بود. ﴿۱۰۶﴾

وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۷﴾

و فدای او قربانی بزرگی کردیم. ﴿۱۰۷﴾

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۰۸﴾

و او را برای آیندگان باقی گذاشتیم. ﴿۱۰۸﴾

سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿۱۰۹﴾

سلام بر ابراهیم. ﴿۱۰۹﴾

كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۱۰﴾

این گونه ما نیکوکاران را جزا می دهیم. ﴿۱۱۰﴾

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿۱۱۱﴾

قطعا او از بندگان مؤمن ما بود. ﴿۱۱۱﴾

وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۱۲﴾

و ما او را به اسحاق، پیغمبری که از شایستگان بود، بشارت دادیم. ﴿۱۱۲﴾

وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿۱۱۳﴾

و به او و به اسحاق برکت دادیم. و از نسل ابراهیم و اسحاق، نیکوکار و ستمگر به خود، آشکار بودند. ﴿۱۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۱۳ – ۹۱

بقیه قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه حضرت ابراهیم علیه السلام پندهایی بیاموزد:

۱ – حضرت ابراهیم علیه السلام آن چنان استقامتی داشت که وارد بتخانه شد و بتها را درهم کوبید با آن که می دانست همه مردم علیه او قیام می کنند.

۲ – سالک الی اللّه باید در مقابل دشمنان انبوه آن چنان استقامتی داشته باشد که امر به معروف و نهی از منکرش را ترک نکند.

۳ – در مقابل دشمنان باید عقایدی که برای او قطعی شده اظهار کند و برای آنها استدلال نماید و از هیچ چیز نترسد.

۴ – سالک الی اللّه باید در مقابل محکومیت های قضاوت جور، خود را به خدا واگذار کند تا خدا کید آنها را به خود آنها برگرداند.

۵ – سالک الی اللّه باید همیشه به سوی خدا برود و خود را از شایستگان قرار دهد.

۶ – اگر سالک الی اللّه کاملاً توانست استقامت کند و به راه انحرافی نرود و از خدای تعالی خواست که به او در رسیدن مقام صالحین کمک کند، خدا به او دوستان و فرزندان صالحی عنایت می فرماید.

۷ – سالک الی اللّه اگر به مقام صالحین رسید و رشد کاملی کرد، برای این که به خود او خدای تعالی بفهماند که به مقام خوبی رسیده، امتحان سختی برای او قرار می دهد.

۸ – سالک الی اللّه اوامر الهی را با جدیت و دقّت ولو آن که حکمتش را نفهمد انجام می دهد.

۹ – وقتی که سالک الی اللّه از امتحان خوب بیرون آمد، خدای تعالی کارها را برای او آسان می کند و آن قدر به او مقام و درجه می دهد که از نیکوکاران محسوب شود.

۱۰ – سالک الی اللّه اگر از امتحان خوب بیرون آمد، خدای تعالی سلامتی او را از جهت روح و بدن تأمین می کند و او را می ستاید. زیرا خدای تعالی شکور است.

۱۱ – سالک الی اللّه اگر از امتحان خوب بیرون بیاید، خدای تعالی حتی به فرزندانش توفیق بیشتری عنایت می کند تا آنها از خوبان باشند.

«سلام بر حضرت موسی و هارون علیهماالسلام»

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۱۱۴﴾

و قطعا ما به موسی و هارون منّت گذاشتیم. ﴿۱۱۴﴾

وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۱۱۵﴾

که آنها و قومشان را از اندوهی بزرگ نجات دادیم. ﴿۱۱۵﴾

وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿۱۱۶﴾

و آنها را یاری کردیم تا آنها غلبه کنند. ﴿۱۱۶﴾

وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ ﴿۱۱۷﴾

و به آن دو کتاب روشنگرى عنایت کردیم. ﴿۱۱۷﴾

وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۱۱۸﴾

و آن دو را به راه راست هدایت نمودیم. ﴿۱۱۸﴾

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۱۹﴾

و آن دو را برای مردم باقی گذاشتیم. ﴿۱۱۹﴾

سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۱۲۰﴾

سلام بر موسی و هارون ﴿۱۲۰﴾

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲۱﴾

ما این چنین نیکوکاران را جزا می دهیم. ﴿۱۲۱﴾

إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿۱۲۲﴾

آن دو از بندگان مؤمن ما بودند. ﴿۱۲۲﴾

برداشت از آیات ۱۲۲ – ۱۲۰

سلام الهی

خدای تعالی برای پیامبران اولوالعزم آن چنان احترامی قائل است که به آنها سلام گفته و همیشه باید سلام از بزرگتر به کوچکتر باشد، چنان که به حضرت موسی و هارون علیهم السلام خدای تعالی در این آیات عمل فرموده است. زیرا آنها از بندگان مؤمن خدای تعالی بودند.

«حضرت الیاس علیه السلام از پیامبران بود»

وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۲۳﴾

و قطعا الیاس از پیامبران بوده است. ﴿۱۲۳﴾

إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۲۴﴾

زمانی که به قومش گفت: آیا تقوی پیشه نمی کنید؟ ﴿۱۲۴﴾

أَتَدْعُونَ بَعْلاً وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ ﴿۱۲۵﴾

آیا بعل [۱] را می خوانید و بهترین خلقت کنندگان را از دست می دهید؟ ﴿۱۲۵﴾

[۱]      ــ اسم بتى است که قوم الیاس مى ‏پرستیدند.

اَللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۲۶﴾

خدایی که پروردگار شما و پروردگار پدران گذشته تان بوده است. ﴿۱۲۶﴾

فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۲۷﴾

پس او را تکذیب کردند. همه آنها ﴿در قیامت﴾ حاضر می شوند. ﴿۱۲۷﴾

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿۱۲۸﴾

مگر بندگان خالص شده خدا. ﴿۱۲۸﴾

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۲۹﴾

و ما او را برای مردم باقی گذاشتیم. ﴿۱۲۹﴾

برداشت از آیات ۱۲۹ – ۱۲۳

قضیه حضرت الیاس علیه السلام

سالک الی اللّه باید معتقد باشد که حضرت الیاس علیه السلام از پیامبران بود و قومش را وادار به تزکیه نفس می کرد و در مرحله اول تقوی را به آنها پیشنهاد می نمود و اعتقادات صحیح را به آنها راهنمایی می کرد و خدای تعالی به خاطر این که او از بندگان خالص شده خدا بود، او را برای دیگران باقی گذاشت.

«سلام خدا بر آل محمّد صلی الله علیه و آله»

سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ ﴿۱۳۰﴾

سلام بر آل یاسین. ﴿۱۳۰﴾

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۳۱﴾

این گونه ما نیکوکاران را جزا می دهیم. ﴿۱۳۱﴾

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿۱۳۲﴾

قطعا او از بندگان مؤمن ما بود. ﴿۱۳۲﴾

برداشت از آیات ۱۳۲ – ۱۳۰

سلام بر آل محمد صلی الله علیه و آله

سالک الی اللّه باید بداند که آل پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی ذریه آن حضرت از نسل حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به قدری مورد لطف پروردگارند که در ردیف پیامبران اولوالعزم به آنها سلام گفته تا این گونه جزای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اجر رسالت او را عنایت کند. زیرا آن حضرت از بندگان مؤمن خدای تعالی بود. آنجا که فرموده: «آمن الرسول بما انزل الیه من ربّه».

«حضرت لوط علیه السلام از فرستادگان الهی بود»

وَإِنَّ لُوطًا لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۳﴾

و حتما لوط از رسولان بود. ﴿۱۳۳﴾

إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿۱۳۴﴾

آن وقتی که ما او و همه اهلش را نجات دادیم. ﴿۱۳۴﴾

إِلَّا عَجُوزاً فِی الْغَابِرِینَ ﴿۱۳۵﴾

مگر پیرزنی را که از بازماندگان بود. ﴿۱۳۵﴾

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿۱۳۶﴾

سپس دیگران را هلاک کردیم. ﴿۱۳۶﴾

وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ ﴿۱۳۷﴾

و قطعا شما بر آنها صبحگاهان می گذرید. ﴿۱۳۷﴾

وَبِاللَّیلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۳۸﴾

و (همچنین) شب. پس (چرا) تعقّل نمى کنید؟ ﴿۱۳۸﴾

«حضرت یونس علیه السلام از فرستادگان الهی بود»

وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۹﴾

و قطعا یونس از پیامبران بود. ﴿۱۳۹﴾

إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۱۴۰﴾

آن وقتى که به طرف کشتى پر (از مسافر) فرار کرد. ﴿۱۴۰﴾

فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿۱۴۱﴾

آنها قرعه انداختند، پس یونس بیرون انداختنی شد. ﴿۱۴۱﴾

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ ﴿۱۴۲﴾

پس ماهی بزرگی او را بلعید و او خود را ملامت می کرد. ﴿۱۴۲﴾

فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿۱۴۳﴾

و اگر او غیر از این بود که از تسبیح کنندگان بود، ﴿۱۴۳﴾

لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۴۴﴾

تا روز قیامت در شکم آن ماهی می ماند. ﴿۱۴۴﴾

فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ ﴿۱۴۵﴾

پس ما او را در حالی که بیمار بود، به زمین خشکی انداختیم. ﴿۱۴۵﴾

وَأَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ ﴿۱۴۶﴾

و بر او درختی از کدو رویاندیم. ﴿۱۴۶﴾

وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ ﴿۱۴۷﴾

و ما او را به طرف صد هزار نفر یا بیشتر فرستادیم. ﴿۱۴۷﴾

فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿۱۴۸﴾

پس آنها ایمان آوردند و ما تا مدّتی آنها را از زندگی بهره مند نمودیم. ﴿۱۴۸﴾

برداشت از آیات ۱۴۸ – ۱۳۹

قضیه حضرت یونس علیه السلام

سالک الی اللّه باید از آیاتی که خدای تعالی درباره حضرت یونس علیه السلام در اینجا بیان فرموده استفاده های زیر را بکند:

۱ – کوچکترین کوتاهی درباره انجام وظایفی که به او محوّل شده ننماید.

۲ – با خود فکر نکند که خدای تعالی ممکن است از همه تقصیرات انسان بگذرد و او را به هیچ وجه مؤاخذه نکند.

۳ – گناهان خود را به گردن بگیرد و به دیگران نسبت ندهد.

۴ – خدای تعالی قادر است که همه نوع عذابی را برای انسانی که ظلم به صدها هزار جمعیت ولو ناخود آگاه کرده، انجام دهد.

۵ – با تسبیح پروردگار و توجّه به حقیقت تسبیح می تواند از عذابهای بسیار سخت الهی نجات پیدا کند.

۶ – اگر خدا را از هر عیبی و هر ظلمی منّزه نمود و به آن اعتقاد پیدا کرد، خدا او را از عذابهای سخت نجات می دهد و بلکه به او مهربانی می کند و حتی از ناراحتی های بدنی او را حفظ می فرماید.

۷ – اگر با نیکوکاری و با عهده گرفتن ظلمها و با سلامت نفس خواست زندگی کند. باید تبلیغات و راهنمایی های مردم را نیز به عهده بگیرد. زیرا خدای تعالی مهربان است.

«برای خدا دختر و پسری نیست»

فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ﴿۱۴۹﴾

از آنها سؤال کن آیا برای پروردگارت دخترانی و برای آنها پسرانی هست؟ ﴿۱۴۹﴾

أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿۱۵۰﴾

یا ما ملائکه را زن خلق کردیم و آنها شاهد بودند؟ ﴿۱۵۰﴾

أَلَا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿۱۵۱﴾

همه بدانید، آنها با این تهمتشان می گویند: ﴿۱۵۱﴾

وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۵۲﴾

خدا فرزند آورده و قطعا آنها دروغگویند. ﴿۱۵۲﴾

أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿۱۵۳﴾

آیا خدا دختران را بر پسران ترجیح داده؟ ﴿۱۵۳﴾

مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۱۵۴﴾

شما را چه شده؟ چگونه قضاوت می کنید؟ ﴿۱۵۴﴾

أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۱۵۵﴾

آیا پس چرا متذکر نمی شوید؟ ﴿۱۵۵﴾

أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُبِينٌ ﴿۱۵۶﴾

آیا برای شما دلیل آشکاری هست؟ ﴿۱۵۶﴾

فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۵۷﴾

پس اگر راستگو هستید، نوشته تان را بیاورید. ﴿۱۵۷﴾

«انتساب نداشتن خدا به اجنّه»

وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۵۸﴾

و بین خدا و جنّها نسبى قرار دادند و حال آنکه قطعا جنّها مى دانند که آنها احضار خواهند شد. ﴿۱۵۸﴾

سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۵۹﴾

پاک است خدا از آنچه آنها توصیف می کنند. ﴿۱۵۹﴾

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿۱۶۰﴾

مگر بندگان پاک و خالص شده خدا. ﴿۱۶۰﴾

فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿۱۶۱﴾

پس حتما شما و آنچه را می پرستید. ﴿۱۶۱﴾

مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ ﴿۱۶۲﴾

نمی توانید آنها را گمراه کنید. ﴿۱۶۲﴾

إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِیمِ ﴿۱۶۳﴾

مگر کسی که خود به سوی جهنّم می رود. ﴿۱۶۳﴾

وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾

و هیچ کس از ما نیست، مگر اینکه برای او مقام معلومی است. ﴿۱۶۴﴾

وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ﴿۱۶۵﴾

و ما همگی به صف ایستاده ایم. ﴿۱۶۵﴾

وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ﴿۱۶۶﴾

و قطعا ما تسبیح کنندگان هستیم. ﴿۱۶۶﴾

وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ ﴿۱۶۷﴾

و اگر چه آنها می گفتند: ﴿۱۶۷﴾

لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِكْرًا مِنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۶۸﴾

اگر در نزد ما کتابی از گذشتگان می بود، ﴿۱۶۸﴾

لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۹﴾

حتما ما بندگان پاک و خالص خدا بودیم. ﴿۱۶۹﴾

فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۱۷۰﴾

پس به آن کافر شدند و به زودی خواهند دانست. ﴿۱۷۰﴾

وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۷۱﴾

و قطعا سخن ما برای بندگان فرستاده شده مان از پیش مسلّم گردیده. ﴿۱۷۱﴾

إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ ﴿۱۷۲﴾

که قطعا آنها همان یاری شدگانند. ﴿۱۷۲﴾

وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۱۷۳﴾

و حتما لشگر ما غلبه کنندگانند. ﴿۱۷۳﴾

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ ﴿۱۷۴﴾

پس از آنها تا مدّتی رو بگردان. ﴿۱۷۴﴾

وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۵﴾

و آنها را نگاه کن که آنها هم به زودی خواهند دید. ﴿۱۷۵﴾

أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ ﴿۱۷۶﴾

آیا برای عذاب ما عجله می کنند؟ ﴿۱۷۶﴾

فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۱۷۷﴾

پس وقتى که عذاب ما به ساحت آنها فرود آمد، پس بدصبحى انذارشدگان دارند. ﴿۱۷۷﴾

وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ ﴿۱۷۸﴾

از آنها تا مدّتی رو بگردان. ﴿۱۷۸﴾

وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۹﴾

و (آنها را) نگاه کن که به زودى آنها هم خواهند دید. ﴿۱۷۹﴾

سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۸۰﴾

منزّه است پروردگار تو، پروردگار عزّت، از آنچه وصف مى کنند. ﴿۱۸۰﴾

وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ ﴿۱۸۱﴾

و سلام بر پیامبران. ﴿۱۸۱﴾

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۱۸۲﴾

و حمد برای خدایی که پروردگارِ جهانیان است. ﴿۱۸۲﴾

سوره مبارکه ص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قرآن مایه یادآوری است»

ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿۱﴾

«ص» قسم به قرآنی که دارای تذکراتی است. ﴿۱﴾

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿۲﴾

ولی کسانی که کافر شده اند، خود را در عزّت و جدائی می دانند. ﴿۲﴾

كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿۳﴾

چقدر ما از مردم را قبل از آنها هلاک کردیم، که آنها فریاد زدند و دیگر وقتى براى نجات آنها نبود. ﴿۳﴾

«پیامبران را تکذیب کردند»

وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ﴿۴﴾

و تعجّب کردند که از خود آنها پیامبرى برایشان آمده است و کافران گفتند: این ساحر دروغگوئى است. ﴿۴﴾

أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ ﴿۵﴾

آیا خدایان را یک خدا قرار داده؟ قطعا این چیز عجیبى است. ﴿۵﴾

وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ﴿۶﴾

و بزرگانشان رفتند (و گفتند:) که بروید و بر خدایان خود ایستادگى (را تحمّل)کنید، حتما این همان چیزى است که هدف است. ﴿۶﴾

مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿۷﴾

ما این نحوه چیزى در آیین جدیدمان نشنیده ایم، این جز (یک دین) ساختگى (چیزى) نیست. ﴿۷﴾

أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ ﴿۸﴾

آیا از میان ما فقط بر او قرآن نازل شده؟ بلکه آنها درباره قرآن من در شکند. بلکه هنوز عذابم را نچشیده اند. ﴿۸﴾

أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ ﴿۹﴾

یا مگر خزائن رحمت پروردگارت که عزیز وهّابى است، نزد آنها است؟ ﴿۹﴾

أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ﴿۱۰﴾

یا براى آنها مالکیت آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است مى باشد؟ پس با هر وسیله اى به بالا (آسمانها) بروند. ﴿۱۰﴾

جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ﴿۱۱﴾

لشگر کوچک شکست خورده اى، از حزبها در آنجا (در جنگ بدر) هستند؟ ﴿۱۱﴾

برداشت از آیات ۱۱ – ۱

تکذیب انبیاء

از آیات فوق که بیشتر درباره تکذیب پیامبران الهی است مطالب زیر برداشت می شود:

۱ – قرآن دارای تذکراتی است که باید انسان از آنها متذکر شود.

۲ – کفار مغرور، خود را در عزت، متفاوت و برتر از سایر مردم می دانند.

۳ – آنهایی که تزکیه نفس نکرده اند و تنها به دنیا فکر می کنند و آخرت را فراموش کرده اند ناگهان هلاک می شوند و فرصتی برای نجات آنها وجود ندارد.

۴ – افراد ظاهر بین، به تقوی و معنویت انسانها که اصل انسان همان است فکر نمی کنند و اگر کار خارق العاده ای از آنها ببینند آنرا سحر و جادو تصور می کنند.

۵ – این افراد خداهای دروغین را قبول دارند و از خدای احد و واحد که انبیاء معرفی می کنند تعجب می نمایند.

۶ – آنهایی که با زور و قلدری خودشان را بزرگتر از دیگران می دانند و به مستضعفین فرمان می دهند به آنها می گویند که همین کارهای باطل را انجام دهید، هدف همین دنیا است و آخرتی در کار نیست.

۷ – آنها خدا و دین را تکذیب می کنند و دین را ساخته دست بشر می دانند.

۸ – آنهایی که تزکیه نفس نکرده اند حسادت و غرورشان مانع از اعتقاد به قرآن می شود و در اعتقاداتشان دچار شک و تردید می گردند.

۹ – غرور آنها نباید به حدی برسد که گمان کنند رحمت پروردگار فقط مخصوص آنها است و مالکیت آسمانها و زمین متعلّق به آنها است و حال آن که آنها بیچاره اند.

۱۰ – نباید غرور آنها باعث گردد که وقتی از طریق اسباب به آسمانها پرواز کردند خود را مستقل بدانند و خدا را منظور نکنند زیرا گاهی از چیزهای بسیار ضعیف و کوچک ضربه می خورند و حتی گاهی از بین می روند.

«قبل از اینها انبیاء را تکذیب کردند»

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿۱۲﴾

قبل از اینها قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب میخها (که با آنها شکنجه مى کرد) تکذیب کردند. ﴿۱۲﴾

وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ ﴿۱۳﴾

و ثمود و قوم لوط و اهل ایکه، آنها هم حزبهائى بودند. ﴿۱۳﴾

إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿۱۴﴾

هیچ یک از اینها نبودند جز آنکه پیامبران را تکذیب کردند، پس عقوبتِ من بر آنها تحقّق پیدا کرد. ﴿۱۴﴾

وَمَا يَنْظُرُ هَؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ﴿۱۵﴾

و این گروه انتظارى نمى کشند، جز آنکه صیحه واحده اى (که به آنها برسد، و) براى آن بازگشتى وجود ندارد. ﴿۱۵﴾

وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۱۶﴾

و گفتند: پروردگار ما، کارنامه ما را براى ما تعجیل کن قبل از آنکه روز حساب برسد. ﴿۱۶﴾

«یادی از حضرت داوود علیه السلام»

اِصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۷﴾

بر آنچه مى گویند صبر کن و یاد کن بنده ما داوود را، او صاحب قدرت بود و قطعا او بسیار توبه کننده بود. ﴿۱۷﴾

إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿۱۸﴾

ما کوهها را براى او مسخّر کردیم که شب و صبح تسبیح مى گفتند. ﴿۱۸﴾

وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ﴿۱۹﴾

و پرنده ها (با او) محشور بودند و همه (در همه کارها) به او مراجعه مى کردند. ﴿۱۹﴾

وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿۲۰﴾

و سلطنتش را محکم کردیم و به او حکمت و فصل الخطاب عنایت فرمودیم. ﴿۲۰﴾

برداشت از آیات ۲۰ – ۱۲

مقام اولیاء خدا

سالک الی اللّه باید از آیات فوق کاملاً استفاده کند که تکذیب انبیاء به ضرر او است و او را از موفقیت باز می دارد و به مطالب زیر توجه کند:

۱ – عقوبت پروردگار بر انسان به خاطر تکذیب انبیاء و عمل نکردن به دستورات آنها تحقق پیدا می کند.

۲ – عقوبت پروردگار به زودی می رسد و کارنامه آنها قبلاً برای آنها روشن می گردد.

۳ – سالک الی اللّه باید به حرفهای نامربوط دشمنان توجه نکند و از اذیتی که دیگران به او می کنند رنج نبرد و بردبار باشد.

۴ – اگر انسان مراحل تزکیه نفس را بگذراند و توبه و انابه نزد پروردگار بکند و از اولیاء خدا شود خدای تعالی اگر صلاح بداند کوهها را مسخر او می کند که صبح و شام برای او تسبیح کنند.

۵ – حتی پرندگان را با او مأنوس می کند و در خدمت او قرار می دهد.

۶ – سلطه و حکمفرمایی او را محکم می کند و به او حکمت و فصل الخطاب عنایت می فرماید.

«قضیه قضاوت حضرت داوود علیه السلام»

وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿۲۱﴾

و آیا جریان شاکیانى که از محراب بالا رفتند، به تو رسیده است؟ ﴿۲۱﴾

إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ ﴿۲۲﴾

که ناگهان بر داوود وارد شدند. (داوود) از آنها وحشت کرد. گفتند: نترس، دو نفر دعوائى هستیم که یکى بر دیگرى تجاوز کرده، پس بین ما به حقّ قضاوت کن و ظلم نکن و ما را به راه راست هدایت فرما. ﴿۲۲﴾

إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿۲۳﴾

این برادر من است که داراى نود و نه میش است و براى من یک رأس میش بیشتر نیست. او گفته است که آن یک میش را هم به من بده و با سخن و خطابش به من فشار آورده است. ﴿۲۳﴾

قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ﴿۲۴﴾

داوود گفت: قطعا با این درخواست که یک میش تو را بر میشهاى خودش بیفزاید، به تو ظلم نموده و بسیارى از دوستان بعضیشان بر بعض دیگر تجاوز مى کنند، مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند. و چقدر عدّه آنها کم است. و داوود گمان کرد که جز این نیست که ما او را امتحان کردیم، پس از پروردگارش طلب بخشش کرد و خاشعانه به رکوع رفت و توبه نمود. ﴿۲۴﴾

فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾

پس ما آن را بر او بخشیدیم و او نزد ما داراى مقام خوبى است و عاقبت خوبى خواهد داشت. ﴿۲۵﴾

يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ﴿۲۶﴾

اى داوود، قطعا ما تو را خلیفه در روى زمین قرار دادیم، پس بین مردم به حقّ داورى کن و از هواى نفس خود پیروى نکن که تو را از راه خدا گمراه مى کند. حتما کسانى که از راه خدا گمراه شوند، براى آنها عذاب سختى به خاطر آنکه روز حساب را فراموش کرده اند، خواهد بود. ﴿۲۶﴾

«آسمان و زمین بیهوده خلق نشده اند»

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿۲۷﴾

و ما آسمان و زمین و آنچه در بین اینها است، بیهوده خلق نکرده ایم. این گمان کسانى است که کافر شده اند، پس واى بر کسانى که کافر شده اند از آتش. ﴿۲۷﴾

أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ﴿۲۸﴾

آیا ما کسانى را که ایمان آوردند و عمل صالح انجام داده اند، مانند فسادکنندگان در زمین قرارشان مى دهیم؟ یا اهل تقوى را مانند معصیت کاران قرار مى دهیم؟ ﴿۲۸﴾

«تدبّر در قرآن»

كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۹﴾

کتابى که آن را به تو نازل کردیم، مبارک است براى این است که آیات او را تدبّر کنند و صاحبان مغزها متذکر شوند. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ – ۲۱

قضیه حضرت داود علیه السلام

از قضیه حضرت داود علیه السلام این مطالب برداشت می شود:

۱ – سالک الی اللّه باید همیشه در بین دو دست که نزاع می کنند به حق قضاوت کند و به یکی از دو طرف ظلم نکند و عادلانه به آنها رفتار کند.

۲ – سالک الی اللّه باید با دقت بیشتری در قضاوتهایش عمل کند و حرف ناپسند نزند.

۳ – خدای تعالی را باید بخشنده و مهربان بداند و اگر درست در راه کمالات حرکت کند عاقبت خوبی خواهد داشت.

۴ – از هوای نفس پیروی نکند زیرا پیروی از هوای نفس انسان را گمراه می کند و دچار عذاب سختی از جانب پروردگارش می گردد.

۵ – سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی آسمان و زمین را بیهوده خلق نکرده و خود را به خاطر این فکر جهنّمی نکند.

۶ – سالک الی اللّه باید بداند که شخص مؤمن و کسی که دارای اعمال شایسته است مانند اهل فساد نیست.

۷ – سالک الی اللّه باید بین افراد فاجر و اهل تقوی فرق بگذارد و تا می تواند با متقین زندگی کند.

۸ – سالک الی اللّه باید در قرآن و آیات الهی تدبر کند تا جزء صاحبان مغز و دل و روح سالم محسوب شود.

«خدا حضرت سلیمان علیه السلام را به حضرت داوود علیه السلام عنایت کرد»

وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾

و ما سلیمان را به داوود عنایت کردیم. چه بنده خوبى بود. قطعا او به سوى خدا بازگشت مى کرد. ﴿۳۰﴾

إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾

آن وقتى که نزدیک غروب اسبهاى چابک تندرو بر او عرضه داشته شد. ﴿۳۱﴾

فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾

گفت: قطعا من محبّت اسبها را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم (تا وقت نماز گذشت و خورشید) در حجاب رفت. ﴿۳۲﴾

رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿۳۳﴾

اسبها را بار دیگر براى من بیاورید. پس دست به پاها و گردنهاى آنها کشید. ﴿۳۳﴾

«امتحان حضرت سلیمان علیه السلام»

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿۳۴﴾

و قطعا ما سلیمان را امتحان کردیم و بر تخت او جسدى را انداختیم، سپس او توبه کرد. ﴿۳۴﴾

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۳۵﴾

گفت: پروردگارِ من، مرا ببخش و سلطنتى به من عطا کن که بعد از من براى احدى سزاوار نباشد، قطعا تنها تو بسیار عطاکننده هستى. ﴿۳۵﴾

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ ﴿۳۶﴾

پس ما باد را مسخّر او کردیم. به فرمان او به آرامى حرکت مى کرد که به هر جا مى خواهد برود. ﴿۳۶﴾

وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿۳۷﴾

و شیاطین را مسخّر او کردیم. همه بنّا و غوّاص بودند. ﴿۳۷﴾

وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ﴿۳۸﴾

و بقیه شیاطین در غل و زنجیر بودند. ﴿۳۸﴾

هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۹﴾

این عطاى ما است. پس مى خواهى منّت گذار و ببخش یا اگر مى خواهى بدون حساب نگهدار. ﴿۳۹﴾

وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۰﴾

و حتما براى او در نزد ما قرب و منزلت و عاقبت خوبى خواهد بود. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ – ۳۰

حضرت سلیمان علیه السلام

سالک الی اللّه باید مانند حضرت سلیمان آن چنان مورد لطف پروردگار قرار بگیرد که خدای تعالی بگوید او چه بنده خوبی بوده است و او به سوی خدا برگردد. و اگر متوجه دنیا و مادیات شد و امتحان گردید و در امتحان کوتاهی نمود از خدا طلب بخشش کند و خدا را آن قدر کریم و عطوف بداند که از او هر حاجتی را که می خواهد بتواند طلب کند تا خدای تعالی به او همه چیز را عنایت فرماید، باد را مسخّر او گرداند، شیاطین را برای بنایی و غوّاصی در اختیار او قرار دهد و شیاطین سرکش را در غل و زنجیر برای او ببندد و در نزد پروردگار مقرب و عاقبت بخیر باشد.

«یادی از حضرت ایوب علیه السلام»

وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴۱﴾

و به یاد بیاور بنده ما ایوب را آن وقتى که پروردگارش را صدا زد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا نموده است. ﴿۴۱﴾

اُرْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿۴۲﴾

با پاى خود به زمین بکوب. این چشمه اى است براى شستشو، سرد و آشامیدنى است. ﴿۴۲﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۴۳﴾

و خانواده اش را و مانند آنها را با آنها به خاطر مهربانیمان بر او عنایت کردیم و این تذکرى براى صاحبان مغزها بود. ﴿۴۳﴾

وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۴۴﴾

و دسته اى از ساقه ها(ى گندم) را به دستت بگیر، پس با آن بزن و قسم خود را نشکن. حتما ما ایوب را صابر یافتیم. خوب بنده اى بود. قطعا او توبه کننده است. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۱

جدّیت سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید آن قدر جدی به سوی خدا حرکت کند تا خدا در کتاب جاویدانش از او یادی کند و او را از امراض بدنی و روحی نجات دهد و اهل و عیالش را در کنارش با مهربانی قرار دهد و پروردگار متعال او را مدح کند و بگوید: خوب بنده ای است زیرا او توبه کننده بوده.

«یادی از حضرت ابراهیم و اسحاق و یعقوب علیهم السلام»

وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ ﴿۴۵﴾

و یاد کن بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که صاحبان قدرت و بینش بودند. ﴿۴۵﴾

إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ ﴿۴۶﴾

ما آنها را بوسیله مرحله خلوص، خالصشان کردیم و آن یادآورى خانه آخرت بود. ﴿۴۶﴾

وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ ﴿۴۷﴾

و قطعا آنها در نزد ما از انتخاب شدگان و خوبان بودند. ﴿۴۷﴾

برداشت از آیات ۴۷ – ۴۵

ارتباط با خدا

سالک الی اللّه باید آن چنان با خدا در ارتباط باشد که خدای تعالی به او قدرت و بینش عنایت فرماید و خود را به این وسیله به مرحله خلوص برساند و به یاد خانه آخرتش باشد و از اختیار شدگان و خوبان گردد.

«یادی از اسماعیل و یسع و ذوالکفل علیهم السلام»

وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ ﴿۴۸﴾

و یاد کن اسماعیل و یسع و ذوالکفل را که همه آنها از اخیار بودند. ﴿۴۸﴾

«نعمتهای اهل بهشت»

هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۹﴾

این یادآوری است و قطعا برای اهل تقوی نیکو بازگشتی خواهد بود. ﴿۴۹﴾

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿۵۰﴾

درهای بهشتهای دائمی برای آنها باز است. ﴿۵۰﴾

مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ ﴿۵۱﴾

در آن بهشتها تکیه مى کنند (و) میوه هاى زیادى و آشامیدنیهائى را در آن مى خواهند. ﴿۵۱﴾

وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿۵۲﴾

و در کنار آنها همسران خمارچشم و هم سنّ و سالی هستند. ﴿۵۲﴾

هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۵۳﴾

این چیزی است که برای روز حساب به شما وعده داده می شود. ﴿۵۳﴾

إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ ﴿۵۴﴾

قطعا این روزی ما است که برای آن پایانی نیست. ﴿۵۴﴾

«عذابهای اهل جهنّم»

هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿۵۵﴾

این است. و قطعا برای طغیانگران بد بازگشتی است. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیات ۵۵ – ۴۸

تقوی

سالک الی اللّه باید تقوی را پیشه کند تا دارای بازگشت خوبی به سوی خدا باشد، درهای بهشتی که همیشگی است به روی او باز شود و او وارد آن بهشتها گردد. و از میوه ها و آشامیدنی های آن استفاده کند و از همسران خمار چشم و هم سنّ و سال بهره ببرد و وعده های الهی را دریافت کند و از روزی معنوی بی پایان استفاده نماید.

جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۵۶﴾

به جهنّم می افتند. پس چه بد آسایشگاهی است. ﴿۵۶﴾

هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿۵۷﴾

این آب سوزان و خون و چرکی است، پس باید آن را بچشند. ﴿۵۷﴾

وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿۵۸﴾

و به این شکل مجازاتهای دیگری دارند. ﴿۵۸﴾

«مخاصمه اهل جهنّم»

هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿۵۹﴾

اینها گروهی هستند که با شما وارد جهنّم می شوند. خوشامدی برای آنها نیست. قطعا همه آنها به آتش می روند. ﴿۵۹﴾

قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾

آنها مى گویند: بلکه خوشامد بر شما نباشد، شما آن (عذاب) را براى ما از پیش بوجود آوردید، پس چه بد قرارگاهى است. ﴿۶۰﴾

قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿۶۱﴾

مى گویند: پروردگار ما، کسى که این عذاب را براى ما مقدّم داشته، در آتش عذابش را چندین برابر زیاد کن. ﴿۶۱﴾

وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾

و آنها مى گویند: چرا مردانى را که ما آنها را از اشرار حسابشان مى کردیم، نمى بینیم؟ ﴿۶۲﴾

أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾

آیا ما آنها را به مسخره گرفتیم یا چشمها آنها را نمی بیند؟ ﴿۶۳﴾

إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾

حتما آن حقیقت است که اهل آتش خصمانه با هم گفتگو مى کنند. ﴿۶۴﴾

«خدا یکی است»

قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۶۵﴾

بگو: جز این نیست که من یک بیم دهنده هستم و خدائی جز خدای واحد قهّار نیست. ﴿۶۵﴾

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿۶۶﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است که او عزیز بخشنده ای است. ﴿۶۶﴾

قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾

بگو: آن خبر بزرگی است. ﴿۶۷﴾

أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾

که شما از آن اعراض می کنید. ﴿۶۸﴾

مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾

من علمی به ملأ اعلی وقتی که آنها مخاصمه می کردند، ندارم. ﴿۶۹﴾

إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۷۰﴾

به من چیزی جز آنکه من ترساننده آشکاری هستم، وحی نمی شود. ﴿۷۰﴾

«جریانی از خلقت حضرت آدم علیه السلام»

إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ ﴿۷۱﴾

آن وقتى که پروردگار تو به ملائکه گفت: قطعا من خالق بشرى که از گِل است، مى باشم. ﴿۷۱﴾

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۷۲﴾

پس زمانى که او را درست کردم و در او از روحم دمیدم، براى او به سجده بیفتید. ﴿۷۲﴾

فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۷۳﴾

پس ملائکه، همه آنها با هم سجده کردند. ﴿۷۳﴾

إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۷۴﴾

مگر ابلیس که تکبّر کرد و از کافران بود. ﴿۷۴﴾

قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ ﴿۷۵﴾

(خدا) گفت: اى ابلیس، چه چیز تو را مانع شد از اینکه سجده کنى براى چیزى که من با دو دستم خلقش کرده ام؟ آیا تکبّر کردى یا از برترى جویان بودى؟ ﴿۷۵﴾

قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ﴿۷۶﴾

(ابلیس) گفت: من بهتر از او هستم، تو مرا از آتش خلق کردى ولى او را از گِل آفریدى. ﴿۷۶﴾

قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿۷۷﴾

(خدا) فرمود: از اینجا خارج شو، قطعا تو رانده شده اى. ﴿۷۷﴾

وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿۷۸﴾

و بر تو لعنت من تا روز جزا خواهد بود. ﴿۷۸﴾

برداشت از آیات ۸۸ – ۷۱

جریان حضرت آدم علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه خلقت انسان و جریان حضرت آدم علیه السلام و مخالفت ابلیس با خدای تعالی چند پند بگیرد:

۱ – آن که خدای تعالی با بندگان پاکش کارهایی را که می خواهد بکند در میان می گذارد.

۲ – آن که به آنها اجازه می دهد اظهار نظر بکنند و آن چه می فهمند اظهار نمایند.

۳ – آن که روح مستقلاً خلق شده و قبل از بدن دارای صفات الهی بوده است.

۴ – آن که شیطان و ابلیس به خاطر تکبّرش در زمره کفار قرار گرفت.

۵ – کبر و برتری جویی انسان را از خدا دور می کند.

۶ – سالک الی اللّه نباید به ظاهر ملکی بیشتر از علم و دانش و معنویات ملکوتی توجه داشته باشد.

۷ – اگر کبر و برتری جویی و به ظاهر ملکی انسان توجه داشت علاوه بر آن که رانده درگاه پروردگار می شود لعنت خدا بر او خواهد بود و از رحمت خدا دور می گردد.

۸ – اگر انسان عبادتی انجام داد مزدش در نزد خدا محفوظ می ماند.

۹ – تا می تواند در مقابل پروردگار تسلیم باشد و با خدای تعالی لجبازی نکند زیرا همه قدرت در دست خدا است و اگر این چنین کند خدای تعالی او را در روز قیامت به عذابهای دردناکی معذّب می کند.

۱۰ – اگر بخواهد سخنش در دیگران تأثیر بکند باید برای اجر و مزدی سخن نگوید و چیزی بر دیگران تحمیل نکند.

قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۷۹﴾

(ابلیس) گفت: پروردگارِ من، مرا تا روزى که (مردم در قیامت) مبعوث مى شوند، مهلت بده. ﴿۷۹﴾

قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۸۰﴾

خدا فرمود: تو حتما از مهلت داده شده ها هستی. ﴿۸۰﴾

إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۸۱﴾

تا روز وقت معلوم. ﴿۸۱﴾

قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۸۲﴾

(شیطان) گفت: به عزّتت قسم، حتما همه آنها را گمراه مى کنم. ﴿۸۲﴾

إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۸۳﴾

مگر بندگان تو را، از بین آنها، عدّه ای که پاک و منزّه اند. ﴿۸۳﴾

قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿۸۴﴾

(خدا) فرمود: پس حقّ است و حقّ را مى گویم. ﴿۸۴﴾

لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۸۵﴾

جهنّم را از تو و از همگى آنها که از تو پیروى کنند پُر خواهم کرد. ﴿۸۵﴾

«پیغمبر صلی الله علیه و آله اجر و مزدی نمی خواهد»

قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿۸۶﴾

بگو: من بر این کارم از شما اجرى سؤال نمى کنم و من از تحمیل کنندگان نیستم. ﴿۸۶﴾

إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۸۷﴾

آن ﴿قرآن﴾ جز تذکری برای جهانیان نیست. ﴿۸۷﴾

وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ﴿۸۸﴾

و قطعا خبر آن (توضیح مطالبش) را بعد از مدّتى خواهید دانست. ﴿۸۸﴾

سوره مبارکه زمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿۱﴾

کتابی که از جانب خدای عزیز حکیم نازل شده است. ﴿۱﴾

إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ ﴿۲﴾

حتما ما به سوى تو این کتاب را به حقّ نازل نمودیم. پس عبادت کن خدا را در حالى که براى او دین را خالص کرده باشى. ﴿۲﴾

«اخلاص برای خدا»

أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿۳﴾

آگاه باش، دین خالص مال خدا است. و کسانى که غیر از او (خدا) اولیائى براى خود مى گیرند، (مى گویند:) آنها را عبادت نمى کنیم، مگر به خاطر اینکه ما را (آنها) در مرتبه قرب به خدا نزدیک کنند. قطعا خدا بینشان در آنچه آنها درباره آن اختلاف دارند، حکم مى کند. حتما خدا کسى را که دروغگوى کافرى است، هدایت نمى کند. ﴿۳﴾

برداشت از آیات ۳ – ۱

بندگی با اخلاص

سالک الی اللّه باید بداند که وقتی از قرآن می تواند کمال استفاده را کند که بندگی خدا را رسما انجام دهد و راه و روش و دینش را برای خدا خالص قرار دهد. زیرا دین خالص تنها برای خدا باید باشد و نباید غیر خدا را ولو به عنوان رابط بین خدا و خلق و بدون اذن پروردگار ولی خود بداند و بداند که خدا کافر دروغگو را هدایت نمی کند.

«خدا فرزندی برای خود نگرفته است»

لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۴﴾

اگر خدا مى خواست براى خود فرزندى بگیرد، از آنچه خلق کرده، هر چه مى خواست انتخاب مى کرد. منزّه است خدا، او خداى یکتاى قهّارى است. ﴿۴﴾

«ماه و خورشید در حرکتند»

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿۵﴾

خدا آسمانها و زمین را به حقّ خلق فرموده. شب را بر روز و روز را بر شب مى پیچاند و خورشید و ماه را مسخّر فرموده که هر یک از آنها تا وقت معینى حرکت مى کنند. آگاه باش که او (خدا) همان عزیز آمرزنده است. ﴿۵﴾

«خلقت انسان در شکم مادر»

خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿۶﴾

شما را از یک نفر آفرید، سپس از (جنس) او همسرش را قرار داد و براى شما هشت جفت از چهارپایان نازل فرمود. شما را در شکمهاى مادرهایتان خلقتى بعد از خلقتى در تاریکیهاى سه گانه مى آفریند. این خداى شما است که پروردگارتان است. براى او سلطنت است. هیچ خدائى جز او نیست. پس چگونه منحرف مى شوید؟ ﴿۶﴾

«خدا کفر را برای بندگانش نمی پسندد»

إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۷﴾

اگر کافر شوید، خدا از شما بى نیاز است و براى بندگانش کفر را رضایت نمى دهد و اگر شکر کنید، او (خدا) براى شما از آن (شکر) راضى مى شود و هیچ گناهکارى گناه دیگرى را به دوش نمى کشد. سپس برگشت شما به سوى پروردگارتان خواهد بود. پس شما را به آنچه کرده اید خبر مى دهد. قطعا خدا دانا است به آنچه در دلها مى گذرد. ﴿۷﴾

«و وقتی ضرری به انسان می رسد خدا را می خواند»

وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ﴿۸﴾

و زمانى که به انسان ضررى مى رسد، پروردگارش را مى خواند، در حالى که به طرف او بر مى گردد. سپس وقتى که او (خدا) نعمتى از نزد خود به او مى دهد، آنچه را که قبلاً به خاطر آن مى خوانده، فراموش مى کند و براى خدا اضدادى قرار مى دهد، براى اینکه از راه خدا منحرف کند. بگو: کمى از کفرت بهره بگیر، حتما تو از اهل آتشى. ﴿۸﴾

«کسانی که در نیمه های شب سجده و قیام می کنند»

أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۹﴾

آیا چه کسى است که او لحظات شب را به عبادت مشغول است، در حال سجده و در حال قیام از آخرت مى ترسد و امید رحمت پروردگارش را دارد؟ بگو: آیا کسانى که مى دانند و کسانى که نمى دانند با هم مساوى هستند؟ جز این نیست که صاحبان مغز متذکر مى شوند. ﴿۹﴾

«کسی که نیکی کند برای او نیکی خواهد بود»

قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۱۰﴾

بگو: اى بندگان من که ایمان آورده اید، تقواى پروردگارتان را داشته باشید، براى کسانى که در این دنیا نیکى کرده اند نیکى است و زمین خدا وسیع است. جز این نیست که صابران اجرشان کامل و بى حساب داده مى شود. ﴿۱۰﴾

«مأموریتهای رسول اکرم صلی الله علیه و آله»

قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ ﴿۱۱﴾

بگو: قطعا به من فرمان داده شده که خدا را بندگى کنم در حالى که دین را براى او خالص کرده باشم. ﴿۱۱﴾

وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۲﴾

و مأموریت دارم که من اوّل مسلمانان باشم. ﴿۱۲﴾

قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۳﴾

بگو: اگر من معصیت پروردگارم را بکنم، از عذاب روز بزرگ مى ترسم. ﴿۱۳﴾

قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي ﴿۱۴﴾

بگو: من بندگى خدا را در حالى که براى او دینم را خالص کرده ام، مى کنم. ﴿۱۴﴾

فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿۱۵﴾

پس شما هر چه را مى خواهید، غیر از خدا عبادت کنید. بگو: زیانکاران کسانى هستند که به خود و خویشاوندانشان روز قیامت ضرر مى زنند. آگاه باشید که همین است آن ضرر آشکار. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیات ۱۵ – ۷

نکات قابل توّجه

سالک الی اللّه باید نکات زیر را کاملاً به خاطر بسپارد و در راه سیر و سلوکش به آنها عمل کند:

۱ – باید بداند که خدای تعالی بی نیاز از اعمال و عبادات او است.

۲ – باید بداند که خدا برای بندگانش کفر و کفران نعمت را رضایت نمی دهد.

۳ – باید بداند که خدای تعالی می خواهد بندگانش شاکر باشند تا از آنها راضی شود.

۴ – باید بداند که بار گناه کسی را دیگری به دوش نمی کشد.

۵ – باید بداند که برگشت همه به سوی خدا است و خدای تعالی او را آگاه می کند به آنچه که عمل کرده و آنچه که در قلبش گذشته است.

۶ – نباید وقتی دارای نعمت است خدا را فراموش کند و برای خدا شریک قرار دهد ولی وقتی که کمبود و ناراحتی بر او فشار می آورد دست به دامن پروردگار بزند و دعا کند. زیرا خدا از این گونه افراد منافق بیزار است و آنها را جهنمی می داند.

۷ – باید با کمال استقامت در نیمه های شب لحظاتی مشغول عبادت باشد، سجده کند و در حال قیام با خدا مناجات کند و از روز قیامت بترسد و در عین حال امیدوار به رحمت پروردگار باشد.

۸ – باید بداند و متذکر این معنی همیشه باشد که شخص دانا و نادان در پیشرفتهای روحی مساوی نیستند.

۹ – سالک الی اللّه باید تقوی و نگهداری خود از معصیت پروردگارش را رعایت کند.

۱۰ – باید به کسانی که در این دنیا به او خوبی می کنند خوبی کند.

۱۱ – بداند که زمین خدا وسعت دارد و می تواند برای جلب خوبیها در آن سفر کند.

۱۲ – بداند که خدای تعالی جزای صابرین و کسانی که دارای استقامت اند را بی حساب عنایت می کند.

۱۳ – باید عبادت و دینش روی اخلاص باشد و تنها خدا را عبادت کند.

۱۴ – باید به قدری در سیر و سلوکش جدی باشد که در بین همه از همه تسلیم تر در برابر اوامر الهی باشد.

۱۵ – باید برای معصیتش از عذاب روز قیامت بترسد.

۱۶ – باید معتقد باشد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بنده خالص خدا بوده است.

۱۷ – نباید هر چه نفس اماره اش می خواهد، آن را بپرستد.

۱۸ – کسانی که این راه و روش و الگو بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را برای خود قرار ندهند، به خودشان و اهل بیت شان ضرر رسانده اند و بسیار ضرر آشکاری نموده اند.

لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ﴿۱۶﴾

براى آنها از بالاى سرشان سایه بانهائى از آتش است و از زیرشان سایه بانهائى (از آتش است). آن به خاطر این است که خدا بندگانش را بترساند. اى بندگان من، پس تقواى مرا داشته باشید. ﴿۱۶﴾

«بشارتی به بندگان خدا»

وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿۱۷﴾

و کسانى که از بندگى طاغوت اجتناب مى کنند و به سوى خدا بر مى گردند، بر آنها بشارت باد، پس به بندگان من بشارت بده. ﴿۱۷﴾

«انتخاب کلمات خوب»

اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾

کسانى که سخن را مى شنوند و از نیکوترینش پیروى مى کنند، آنها کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها همان صاحبان مغزند. ﴿۱۸﴾

«پیغمبر صلی الله علیه و آله نمی تواند کسی را از آتش نجات دهد»

أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ ﴿۱۹﴾

آیا کسى که فرمان عذاب بر او تحقّق پیدا کرده، آیا پس تو مى توانى کسى را که در آتش است نجات دهى؟ ﴿۱۹﴾

«اهل تقوی در قصرهای بهشتند»

لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ ﴿۲۰﴾

ولى کسانى که تقواى پروردگارشان را پیشه کرده اند، براى آنها قصرهائى است که بالاى آن (قصرها)، قصرهاى بنا شده دیگرى است و از زیر آن (قصرها) نهرهائى جارى است. (این) وعده خدا است. خدا وعده را تخلّف نمى کند. ﴿۲۰﴾

«فایده نزول باران»

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۲۱﴾

آیا ندیدى که قطعا خدا از آسمان آب را نازل کرد، پس آن را به طرف چشمه هائى در زمین روان کرد، سپس بوسیله آن زراعتهائى به رنگهاى مختلف خارج مى نماید، سپس خشک مى شود، پس آن را زرد شده مى بینى، سپس آن را خُرد قرار مى دهد؟ حتما در آن یادآورى براى صاحبان مغزها است. ﴿۲۱﴾

«شرح صدر»

أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۲﴾

پس آیا چه کسى است که خدا به او شرح صدر براى پذیرش اسلام داده است، پس او بر نورى از پروردگارش واقع شده است؟ پس واى بر آنهائى که قلوبشان در برابر ذکر خدا قساوت گرفته، اینها در گمراهى آشکارى هستند. ﴿۲۲﴾

«قرآن احسن الحدیث است»

اَللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۲۳﴾

خدا بهترین حدیث را نازل کرده به صورت کتابى که آیاتش مشابه یکدیگرند، آیاتى مکرّر دارد. پوستهاى کسانى که از پروردگارشان مى ترسند، از شنیدن آن به لرزه مى افتد. سپس بدنشان و روحشان در مقابل ذکر خدا نرم مى گردد. آن هدایت خدا است که بوسیله آن کسى را که بخواهد هدایت مى کند و کسى را که خدا گمراه کند، پس براى او راهنمائى نیست. ﴿۲۳﴾

أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۲۴﴾

آیا چه کسى است که بتواند بوسیله وجهه خود بدى عذاب روز قیامت را از خود دور کند؟ و به ستمگران گفته مى شود: بچشید آنچه را که بدست آورده اید. ﴿۲۴﴾

برداشت از آیات ۲۴ – ۱۷

دوازده مورد از نکات مهّم

سالک الی اللّه باید با توجه به مسائل زیر خودش را اصلاح کند:

۱ – اگر بخواهد به حقیقت برسد، باید خودش را از هرگونه پرستش غیر خدا دور نگه دارد.

۲ – اگر بخواهد خدای تعالی به او بشارت بهشت بدهد، باید درِ خانه خدا انابه و توبه کند.

۳ – اگر بخواهد از جانب خدا هدایت شود و صاحب عقل و مغز و معرفت گردد. باید سخنان را بشنود و بهترین آن را انتخاب کند.

۴ – اگر بخواهد وظیفه اش را انجام بدهد، باید به آنهایی که امر به معروف و نهی از منکر را می پذیرند، امر به معروف و نهی از منکر کند و آنهایی که نمی پذیرند، خودش را به زحمت برای آنها نیندازد.

۵ – اگر بخواهد در غرفه های بهشتی که از دامن آنها نهرها جاری است برسد، باید تا می تواند تقوی را رعایت کند.

۶ – اگر بخواهد اعتقاداتش صحیح باشد، باید معتقد به این که خدا خلف وعده نمی کند، باشد.

۷ – اگر بخواهد از صاحبان مغز و عقل محسوب شود، باید به نشانه های خدا در آسمانها و زمین تفکر کند و چگونگی بیرون آمدن زراعت را از زمین بفهمد.

۸ – اگر بخواهد از طرف پروردگارش نوری به قلبش بتابد، باید شرح صدری در مقابل دستورات اسلام داشته باشد.

۹ – اگر بخواهد گمراه نشود باید از قساوت قلب با یاد خدا دوری کند.

۱۰ – اگر بخواهد در مقابل آیات الهی بدنش بلرزد، باید کتاب خدا را با تدبر بخواند.

۱۱ – اگر بخواهد خدا او را هدایت کند، باید از هدایت غیر خدا دوری کند تا گمراه نشود.

۱۲ – اگر بخواهد از عذابهای سخت روز قیامت دور شود، به مسائل بالا عمل کند تا به او گفته نشود که عذابهای سخت را بچشید به خاطر آن چه که انجام داده اید.

كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۵﴾

کسانى که از قبل بوده اند تکذیب کرده اند، پس از جائى که فکر نمى کردند عذاب براى آنها رسید. ﴿۲۵﴾

فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾

پس خدا رسوائى را در زندگى دنیا به آنها چشاند و عذاب آخرت بزرگتر است، اگر آنها مى دانستند. ﴿۲۶﴾

«درباره قرآن»

وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۲۷﴾

و قطعا ما براى مردم در این قرآن هر مثلى را زده ایم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۲۷﴾

قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۲۸﴾

قرآنی عربی که انحرافی ندارد، شاید آنها تقوی پیشه کنند. ﴿۲۸﴾

«غلامی که چند نفر در مالکیت او شریکند»

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۹﴾

خدا مَثَلى مى زند مردى که در مالکیت او چند نفر که با هم دعوا دارند شریکند و مردى که تنها تسلیم یک نفر است. آیا این دو مَثلشان مساوى است؟ الحمدللّه، بلکه بیشتر اینها نمى دانند. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ – ۲۷

انتخاب راه

سالک الی اللّه باید با تدبر در قرآن و مثلهایی که خدا در آن زده است از خواب غفلت بیدار شود و متذکر حقایق الهی گردد و به دستورات قرآن عمل کند تا تقوای حقیقی را بدست آورد و تا می تواند تسلیم یک استاد و یک راه بشود و درباره راهش و استادش تحقیق کند و هر روز به مسلک های مختلف با همه اختلافی که اقطاب مختلف صوفیه دارند، تسلیم نشود.

«همه حتّی پیغمبر صلی الله علیه و آله می میرند»

إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ ﴿۳۰﴾

قطعا تو می میری و قطعا آنها هم می میرند. ﴿۳۰﴾

ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ ﴿۳۱﴾

سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان با هم خصمانه نزاع می کنید. ﴿۳۱﴾