جزء ۱۵

سوره مبارکه اسراء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»

سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ﴿۱﴾

منزّه است خدائى که بنده اش را یک شب از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى سیر داد. آن مسجد اقصائى که اطرافش را برکت دادیم، براى اینکه به او بعضى از آیاتمان را نشان بدهیم. قطعا آن خدا شنونده بینائى است. ﴿۱﴾

«کتاب حضرت موسی علیه السلام هدایت بود»

وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا ﴿۲﴾

و ما به موسى کتاب دادیم و آن را هدایتى براى بنى اسرائیل قرار دادیم، اینکه غیر از من براى خود وکیلى نگیرید. ﴿۲﴾

ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا ﴿۳﴾

ذرّیه کسى که با نوح سوار کشتى کردیم. قطعا نوح بنده شکرگزارى بود. ﴿۳﴾

«پیشگوئی درباره ظهور مصلح غیبی»

وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴﴾

و ما در كتاب به بنى‏ اسرائيل خاطرنشان كرديم كه شما حتماً دو مرتبه در روى زمين فساد مى‏ كنيد و سركشى مى‏ كنيد، سركشى بزرگى. ﴿۴﴾

فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿۵﴾

پس زمانی که قرار اوّلی آنها برسد، گروهی از بندگانمان که صاحب قدرت زیادی هستند، علیه شما بر می انگیزیم تا خانه ها را جستجو کنند ﴿و شما را سخت سرکوب نمایند﴾ و این قراری است که انجام شده است. ﴿۵﴾

ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴿۶﴾

سپس شما را دوباره بر آنها غلبه می دهیم و بوسیله اموال و فرزندان کمکتان می کنیم و افراد شما را زیاد خواهیم کرد. ﴿۶﴾

إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا ﴿۷﴾‏

اگر نیکویی کنید، به خود نیکویی کرده اید و اگر بدی کنید، به خود بدی کرده اید. پس وقتی که قرار دوّمی برسد، آثار بدی در صورتهایتان ظاهر می گردد و همان طوری که در اوّل مرتبه داخل مسجد شدند، دوباره داخل مسجد می شوند و بر آنچه تسلّط پیدا کردند، آن را نابود می کنند. ﴿۷﴾

عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا ﴿۸﴾

امید است پروردگارتان به شما مهربانی کند و اگر برگردید، ما هم بر می گردیم و جهنّم را برای کافرین تنگنا قرار داده ایم. ﴿۸﴾

«قرآن استوارترین هادی است»

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿۹﴾

قطعا این قرآن هدایت می کند به آنچه که محکمتر است و بشارت می دهد مؤمنینی را که کارهای شایسته می کنند که قطعا برای آنها اجر بزرگی است. ﴿۹﴾

وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۰﴾

و قطعا کسانی که ایمان به آخرت نمی آورند، برای آنها عذاب دردناکی آماده کرده ایم. ﴿۱۰﴾

«انسان، عجول است»

وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا ﴿۱۱﴾

و انسان درخواست بدى مى کند، آنچنان که درخواست خوبى را مى نماید و انسان بسیار عجله کننده است. ﴿۱۱﴾

برداشت از آیه ۱۱

عجله

سالک الی اللّه باید در بدست آوردن هر چه که می خواهد خوب و با دقّت آن را قبلاً بررسی کند تا در اثر شتابزدگی چیزهایی را که نفسش می طلبد، بدون تحقیق درخواست نکند.

«شب و روز نشانه های الهی هستند»

وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا ﴿۱۲﴾

و شب و روز را دو نشانه قرار داده ایم و نشانه شب را پس محو کردیم و نشانه روز را دیدنى قرار دادیم تا از پروردگارتان فضل و برترى بجوئید و براى اینکه عدد سالها و حساب را یاد بگیرید. و هر چیزى را مفصّلاً بیان نمودیم. ﴿۱۲﴾

«نامه اعمال انسان»

وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا ﴿۱۳﴾

و نیک و بد هر انسانى را ملازم گردنش قرار دادیم و روز قیامت براى او کتابى را که آن را باز ببیند، خارج خواهیم نمود. ﴿۱۳﴾

اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴿۱۴﴾

کتابت رابخوان. امروز حسابرسى خودت علیه تو کفایت مى کند. ﴿۱۴﴾

«گناه کسی به گردن دیگری نخواهد بود»

مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿۱۵﴾

کسى که هدایت شود پس جز این نیست که به نفع خودش هدایت شده است و کسى که گمراه شود، پس جز این نیست که به ضرر خودش گمراه شده است و هیچ کس گناه دیگرى را بر عهده نخواهد گرفت و ما عذاب کننده نیستیم، مگر اینکه پیغمبرى را مبعوث کرده باشیم. ﴿۱۵﴾

برداشت از آیه ۱۵

مجازات

سالک الی اللّه باید بداند که اگر راه هدایت را پیش گرفت به نفع خود اقدام کرده و اگر به ندانم کاری هایش ادامه داد بر ضرر خودش اقدام نموده، کسی نباید بار گناه دیگری را تحمل کند و هیچگاه بی دلیل خدای تعالی کسی را مجازات نمی کند.

«پیشگامان در فسق و فجور»

وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا ﴿۱۶﴾

و وقتى که اراده کنیم اینکه قریه اى را هلاک نمائیم، مرفّه هاى آنها را دستور مى دهیم، پس آنها در آن قریه نافرمانى مى کنند، پس عذاب بر آنها تحقّق پیدا مى کند، سپس ما آن را درهم مى کوبیم. ﴿۱۶﴾

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۱۷﴾‏

و چه بسیار ما از مردمِ قرون بعد از نوح را هلاک کردیم و کفایت می کند پروردگار تو که به گناهان بندگانش خبیرِ بصیری باشد. ﴿۱۷﴾

«دنیا طلبان»

مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا ﴿۱۸﴾

کسی که زندگی زودگذر دنیا را می خواهد ما هم تعجیل می کنیم برای او در دنیا آنچه را که بخواهیم برای کسی که اراده کرده ایم. سپس جهنّم را برای او قرار خواهیم داد که در آتش سوزان جهنّم بسوزد، در حالی که پست و رانده شده است. ﴿۱۸﴾

«زحمات مؤمنین مشکور است»

وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا ﴿۱۹﴾

و کسی که آخرت را بخواهد و تمام سعی اش را برای آن قرار دهد و او مؤمن باشد، پس از سعی این گروه سپاسگزاری خواهد شد. ﴿۱۹﴾

كُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا ﴿۲۰﴾

هر یک از این گروه و آن گروه را کمک از عطاى پروردگارت مى دهیم. و عطاى پروردگارت محرومى ندارد. ﴿۲۰﴾

«بعضی بر بعضی برتری دارند»

انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا ﴿۲۱﴾

نگاه کن چگونه بعضى را بر بعضى فضیلت دادیم. و براى آخرت درجات بالاترى است و فضیلتش بزرگتر است. ﴿۲۱﴾

«با داشتن خدا، خدای دیگری انتخاب نکنید»

لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا ﴿۲۲﴾

با خدا، خداى دیگرى قرار نده تا گوشه نشین گردى، در حالى که مورد مذمّت واقع شده باشى و پست گردیده باشى. ﴿۲۲﴾

«به پدر و مادر احسان کنید»

وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﴿۲۳﴾

و پروردگارت حکم کرده اینکه خدائى را جز او نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. اگر یکى از آنها یا هر دوى آنها در نزد تو به سنّ بزرگى و پیرى برسند، پس به آنها «اُف» نگو و صدایت را بر آنها بلند نکن و به آنها سخن کریمانه اى بگو. ﴿۲۳﴾

وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿۲۴﴾

و در مقابل آنها با تواضع از روى مهربانى، خفض جناح کن و بگو: پروردگارا، به آنها مهربانى فرما آنچنان که آنها در کوچکى مرا تربیت کردند. ﴿۲۴﴾

رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورًا ﴿۲۵﴾

خداى شما بهتر مى داند آنچه را که در قلبتان هست. اگر شما شایسته باشید، پس قطعا او توبه کنندگان را مى بخشد. ﴿۲۵﴾

«حقوق دیگران را ادا کن و اسراف نکن»

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﴿۲۶﴾

و حقّ صاحب قرابت و بیچارگان و در راه ماندگان را ادا کن و هیچ گونه اسراف و خرج بیهوده اى نکن. ﴿۲۶﴾

إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ﴿۲۷﴾

قطعا بیهوده خرج کنندگان، برادران شیطانند و شیطان در مقابل پروردگارش ناسپاس بود. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۷ ـ ۲۲

اسراف

سالک الی اللّه باید بداند که اگر برای خدای تعالی در کارهایی که انجام می شود شریک قرار دهد و حول و قوه را تنها برای خدای تعالی معتقد نباشد مورد تهمت و مذمّت دیگران واقع می شود، در بین مردم پست می گردد و باید بعد از توحید و ترک شرک، به پدر و مادر نیکی کند و حتّی به آنان «اُف» نگوید، صدایش را بر صدای آنان بلند نکند، همیشه با محبّت با آنها روبرو شود، آنها را دعا کند، حقوق نزدیکان و محتاجان را بپردازد، اسراف نکند و خود را از برادران شیطان قرار ندهد.

«از مردم با ملایمت جدا شو و سخاوت داشته باش»

وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا ﴿۲۸﴾

و اگر از آنها به خاطر امید رحمتى از پروردگارت که امید آن رحمت را از او دارى، بخواهى اعراض کنى، پس با آنها با ملایمت و نرمى سخن بگو. ﴿۲۸﴾

وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا ﴿۲۹﴾

و دستت را بر گردنت قفل مکن و به طور کلّى دستت را هم باز منما تا در گوشه اى بنشینى و مورد ملامت قرارگیرى و حسرت زده برجاى مانى از (فعّالیت بمانى). ﴿۲۹﴾

برداشت از آیه ۲۹

بذل و بخشش

سالک الی اللّه باید در بذل و بخشش میانه رو باشد، حقوق واجب النفقه و فقراء را بپردازد، خودش هم از آنچه دارد استفاده کند و کاری نکند که برشکست و بیچاره شود.

«وسعت رزق»

إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۳۰﴾

قطعا پروردگارت روزى را براى کسى که بخواهد، وسعت مى دهد و براى کسى که بخواهد، تنگ مى نماید. قطعا او به بندگانش داناى بینایى است. ﴿۳۰﴾

«کشتن فرزندان در اثر تنگدستی»

وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا ﴿۳۱﴾

و فرزندانتان را از ترس تنگدستى نکشید، ما آنها و شما را روزى مى دهیم، قطعا کشتن آنها خطاى بزرگى است. ﴿۳۱﴾

«زشتی زنا»

وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا ﴿۳۲﴾

و نزدیک زنا نشوید، زیرا قطعا آن کار بسیار زشتى است و راه بدى است. ﴿۳۲﴾

برداشت از آیات ۳۲ ـ ۳۱

کشتن فرزندان

سالک الی اللّه نباید به خاطر درآمدها و فقری که ممکن است او و اولادش را تهدید کند، روح فرزندش را با فرستادن در مراکز فساد بکشد، زیرا خدای تعالی روزی آنها را می دهد و نیز به زنا و فحشاء نزدیک نشود.

«کشتن دیگران»

وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا ﴿۳۳﴾

و کسى را که خدا بر شما حرام کرده است مگر به حقّ نکشید و کسى که مظلومى را بکشد، پس قطعا ما براى ولیش تسلّط قرار داده ایم، ولى در کشتن اسراف نکند، قطعا او یارى شده خواهد بود. ﴿۳۳﴾

«حکم مال یتیم»

وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا ﴿۳۴﴾

و به مال یتیم مگر به آنچه آن بهتر است، نزدیک نشوید تا به حدّ بلوغش برسد. و به عهد وفا کنید که قطعا عهد مورد سؤال واقع مى شود. ﴿۳۴﴾

«کم فروشی نکنید»

وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۳۵﴾

و وقتى که پیمانه مى کنید، کاملش کنید و با ترازوى درست وزن کنید. آن بهتر است و عاقبت نیکوترى دارد. ﴿۳۵﴾

«سخن روی نادانی نگویید»

وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿۳۶﴾

و از آنچه براى تو معلوم نیست، پیروى نکن. قطعا گوش و چشم و دل همه اینها مورد سؤال واقع خواهند شد. ﴿۳۶﴾

«در زمین با تکبّر راه نروید»

وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا ﴿۳۷﴾

و روى زمین با تبختر و تکبّر راه نرو. قطعا تو هرگز نمى توانى زمین را بشکافى و طول قدّت هرگز نمى تواند به کوهها برسد. ﴿۳۷﴾

كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا ﴿۳۸﴾‏

همه آنها بد و گناه است و نزد پروردگارت پسندیده نیست. ﴿۳۸﴾

برداشت از آیات ۳۸ ـ ۳۴

اموال ایتام

سالک الی اللّه نباید به مال یتیم نزدیک شود مگر آنکه بخواهد وضع او را بهتر از آنچه هست سامان دهد و باید به عهد و پیمان خود وفادار باشد. در معامله کیل و میزان را رعایت کند و به چیزی که علم ندارد اقدام نکند، روی زمین با نخوت و تکبر راه نرود که اینها، همه گناه است و خدای تعالی به این کارها راضی نمی باشد.

«حکمت از طرف پروردگار وحی می شود»

ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا ﴿۳۹﴾

آنها از چیزهایى است که پروردگارت به تو از حکمت وحى کرده است. و با خدا، خداى دیگرى را قرار نده که در جهنّم، ملامت شده و رانده شده خواهى افتاد. ﴿۳۹﴾

«ملائکه مؤنّث نیستند»

أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِنَاثًا إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيمًا ﴿۴۰﴾

پس آیا پروردگار شما به داشتن پسران شما را برگزیده و خودش از ملائکه دخترانى را اتّخاذ کرده است؟ قطعا شما کلام بسیار بزرگى را مى گوئید. ﴿۴۰﴾

«درباره قرآن»

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا ﴿۴۱﴾

و قطعا ما در این قرآن کلمات گوناگونى را بیان کردیم تا متذکر شوند، ولى در آنها جز نفرت چیزى زیاد نگردید. ﴿۴۱﴾

«درباره وحدانیت خدا»

قُلْ لَوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لَابْتَغَوْا إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا ﴿۴۲﴾

بگو: اگر با خدا، خدایانی می بود همان طور که می گویند، در آن وقت به خدایی که صاحب عرش است، راهی پیدا کرده بودند.[۱] ﴿۴۲﴾

[۱] ــ که او را از بین ببرند و فرماندهى را از او بگیرند.

سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴۳﴾

منزّه و برتر است خدا از آنچه مى گویند، برترى بسیار بزرگى ﴿۴۳﴾

«تسبیح اشیاء را مردم نمی فهمند»

تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿۴۴﴾

آسمانهاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها است، خدا را تسبیح مى کنند. و بلکه چیزى نیست، مگر آنکه خدا را تسبیح و حمد مى گوید، ولى شما تسبیح آنها را نمى فهمید. قطعا خدا بردبارِ غفورى است. ﴿۴۴﴾

«قرآن بین کفّار و مؤمنین فاصله می اندازد»

وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا ﴿۴۵﴾

و وقتى که قرآن را مى خوانى، بین تو و بین کسانى که به آخرت ایمان نمى آورند، حجاب سترکننده اى (پرده اى پوشیده) قرار مى دهیم. ﴿۴۵﴾

وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا ﴿۴۶﴾

و ما بر دلهایشان پوششهایى که قرآن را نفهمند، و در گوشهایشان سنگینى قرار دادیم. و وقتى که پروردگارت را در قرآن به وحدانیت یاد مى کنى، پشت مى کنند در حالى که نفرت دارند. ﴿۴۶﴾

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا ﴿۴۷﴾

ما بهتر مى دانیم آنچه را مى شنوند، وقتى که به سخنان تو گوش مى دهند و وقتى که آنها با هم نجوا مى کنند، زمانى که ستمگران مى گویند: شما جز از مردى که سِحر شده است، پیروى نمى کنید. ﴿۴۷﴾

اُنْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ﴿۴۸﴾

نگاه کن چگونه براى تو مَثلهایى مى زنند، پس گمراه شدند پس آنها نمى توانند راه را پیدا کنند. ﴿۴۸﴾

برداشت از آیات ۴۸ ـ ۴۵

جدایی از کفّار

سالک الی اللّه می تواند با خواندن قرآن و عمل به آن، خود را از کسانی که ایمان به خدا ندارند جدا کند و خود را با آنها در دنیا و آخرت محشور ننماید. زیرا آنها دلهایشان حجابی دارد که قرآن را نمی فهمند و نمی توانند وحدانیت خدا را درک کنند، اینها منافقند و برای تو مثال هایی می زنند، نهایت کارشان این است که به تو فحش می دهند و تو را سحر شده معرّفی می کنند.

«انکار معاد توسّط کفّار»

وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿۴۹﴾

و مى گویند: آیا وقتى که ما استخوانهائى شدیم و پراکنده شدیم، آیا ما بار دیگر برانگیخته مى شویم و خلقت جدیدى خواهیم داشت؟ ﴿۴۹﴾

‏قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا ﴿۵۰﴾

بگو: سنگ باشید یا آهن گردید. ﴿۵۰﴾

أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا ﴿۵۱﴾

یا خلقى از آنچه که در دلهایتان بزرگ مى نماید باشید، (مبعوث خواهید شد.) پس به زودى مى گویند: چه کسى ما را بر مى گرداند؟ بگو: همان کسى که در مرتبه اوّل شما را خلق کرد. پس به زودى آنها سر خود را به طرف تو خم مى کنند و مى گویند: آن چه زمانى خواهد بود؟ بگو: امید است اینکه آن نزدیک باشد. ﴿۵۱﴾

«قیامت از نظر مردگان فوری است»

يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۵۲﴾

روزى که (خدا) شما را مى خواند، پس با کرنش به او جواب مى دهید و گمان مى کنید جز کمى (در عالم برزخ) نمانده اید. ﴿۵۲﴾

«بهتر سخن بگوئید»

وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا ﴿۵۳﴾

و بگو به بندگانم: سخنى بگویند که آن بهتر باشد. قطعا شیطان بین آنها فتنه مى کند. قطعا شیطان براى انسان دشمن آشکارایى است. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیه ۵۳

تفرقه

سالک الی اللّه باید بهترین کلام را به زبان جاری کند. زیرا شیطان می خواهد در بین شما دعوا به وجود آورد، چون او دشمن شما است.

رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِنْ يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا ﴿۵۴﴾

پروردگارتان داناتر است به (حال) شما اگر بخواهد به شما مهربانى مى کند یا اگر بخواهد عذابتان مى کند. و ما تو را براى آنها وکیل نفرستادیم. ﴿۵۴﴾

«زبور حضرت داوود علیه السلام»

وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿۵۵﴾

و پروردگار تو به آنکه در آسمانها و زمین است، داناتر است. و قطعا ما بعضى از پیامبران را بر بعضى فضیلت دادیم و به داوود زبور عطا کردیم. ﴿۵۵﴾

«خدایانِ دیگر مشکلی را حل نمی کنند»

قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿۵۶﴾

بگو: کسانى را که از غیر خدا گمان کرده اید، بخوانید. پس صاحب اختیار از بین بردن مشکلى از شما نیستند و تغییرى در آن ایجاد نمى کنند. ﴿۵۶﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا ﴿۵۷﴾

آن کسانى را که ایشان مى خوانند (خودشان) وسیله اى به سوى پروردگارشان مى طلبند. کدامشان نزدیکترند و امید رحمت او و ترس از عذاب او را دارند؟ قطعا عذاب پرورگارت در خور پرهیز است. ﴿۵۷﴾

«همه قبل از قیامت هلاک می شوند»

وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿۵۸﴾‏

و هیچ قریه اى نیست مگر آنکه قبل از روز قیامت آن را از بین خواهیم برد یا به عذاب شدیدى مبتلا مى شوند. این در کتاب ثبت شده است. ﴿۵۸﴾

«تکذیب انبیاء»

وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا ﴿۵۹﴾

و چیزى مانع ما نشد از اینکه آیاتمان را بفرستیم، جز این که پیشینیان آن را تکذیب کردند. و ما به قومِ ثمود ناقه دادیم، در حالى که روشنگر بود، پس به آن ظلم کردند. و ما آیاتمان را جز براى ترساندن نفرستادیم. ﴿۵۹﴾

«خواب دیدن پیغمبر صلی الله علیه و آله امتحان مردم بود»

وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا ﴿۶۰﴾

و زمانى که به تو گفتیم: قطعا پروردگارت به مردم احاطه دارد. و ما قرار ندادیم خوابى را که به تو نشان دادیم مگر امتحانى براى مردم باشد و درخت ملعونه اى را که در قرآن ذکر کردیم. و آنها را مى ترسانیم، امّا براى آنها جز طغیان بزرگى چیزى زیاد نخواهد کرد. ﴿۶۰﴾

«سرکشی ابلیس»

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا ﴿۶۱﴾

و زمانى که به ملائکه گفتیم: آدم را سجده کنید، پس همه سجده کردند مگر ابلیس. گفت: آیا من به کسى که از خاک خلقش کرده اى سجده کنم؟ ﴿۶۱﴾

قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۶۲﴾

شیطان گفت: آیا دیدى تو چه کسى را بر من برترى دادى؟ اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهى، همه ذرّیه اش جز کمى از آنها را ریشه کن خواهم ساخت. ﴿۶۲﴾

قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا ﴿۶۳﴾

خدا فرمود: برو، پس کسى که از آنها تو را پیروى کند، پس قطعا جهنّم جزاى شما خواهد بود که جزاى کاملى مى باشد. ﴿۶۳﴾

«شیطان بر بندگان خدا تسلّط پیدا نمی کند»

وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۶۴﴾

و از آنها هر کس را که مى توانى با صدایت تحریک کن و با لشگر سواره و پیاده ات آنها را جلب کن و در اموال و اولادشان شرکت کن و به آنها وعده بده. ولى شیطان جز فریب به آنها وعده اى نمى دهد. ﴿۶۴﴾

إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا ﴿۶۵﴾

قطعا براى تو بر بندگانم تسلّطى نیست. و بوسیله پروردگارت حفاظت تو براى آنها کفایت مى کند. ﴿۶۵﴾

برداشت از آیه ۶۵

تسلّط شیطان

سالک الی اللّه اگر مراحل تزکیه نفس را بگذراند و خود را به حقیقت عبودیت برساند، شیطان نمی تواند بر او مسلّط شود.

«خدا کشتی را در دریا می راند»

رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۶۶﴾

پروردگارتان آن کسى است که کشتى را در دریا براى شما مى برد، تا فضل و کرم او را بدست آورید. قطعا خدا به شما مهربان بوده است. ﴿۶۶﴾

وَإِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا ﴿۶۷﴾

و زمانى که به شما در دریا ناراحتى مى رسد، هر که را جز پروردگارتان مى خواندید فراموش مى کنید و چون شما را خدا به سوى خشکى نجات مى دهد، از (خدا) اعراض مى کنید. و انسان کفران کننده مى باشد. ﴿۶۷﴾

أَفَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا ﴿۶۸﴾

پس آیا در امانید از اینکه در خشکى، زمین شما را فرو ببرد یا طوفانى از شن و سنگریزه بر شما ببارد، سپس شما (حافظى و) وکیلى براى خودتان نیابید؟ ﴿۶۸﴾

أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفًا مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا ﴿۶۹﴾

یا در امانید از اینکه دوباره خدا شما را به دریا برگرداند و بر شما طوفان کوبنده اى بفرستد و به خاطر کفرانتان شما را غرق کند، سپس شما علیه ما دادخواهى نیابید؟ ﴿۶۹﴾

«ارزش و اهمّیت انسان»

وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ﴿۷۰﴾

و قطعا ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا حمل کردیم و از پاکیزه ها به آنها رزق دادیم و بر بیشترى از کسانى که خلقشان کردیم، آنها را یک نوع برترى دادیم. ﴿۷۰﴾

برداشت از آیه ۷۰

اکرام بنی آدم

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی فرزندان حضرت آدم را محترم شمرده، غذاهای خوبی را روزی آنها کرده و آنها را بر سایر مخلوقاتی که در دنیا خلق فرموده برتری داده است، به شرط آنکه تقوا داشته باشند و تهذیب نفس کنند.

«در قیامت مردم را با امامشان می خوانند»

يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۷۱﴾

روزى که هر مردمى را با امامشان مى خوانیم. پس کسى که نامه اعمالش بدست راستش داده شود، پس آنها نامه اعمال خود را مى خوانند و به آنها به قدر رشته شکافِ هسته خرمایى ظلم نمى شود. ﴿۷۱﴾

«حالات کفّار در قیامت»

وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۷۲﴾

و کسى که در این دنیا کور (دل) باشد، پس در آخرت هم کور خواهد بود و گمراهتر است. ﴿۷۲﴾

برداشت از آیه ۷۲

چشم بصیرت

سالک الی اللّه باید کوشش کند که دارای چشم بصیرت باشد و از هر چیزی عبرت بگیرد والاّ گمراه خواهد شد.

«فریب کفّار»

وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ﴿۷۳﴾

و بسیار (اگر چه) نزدیک بود تو را از آنچه به تو وحى کرده ایم، بلغزانند (و گمراه کنند). شاید به ما غیر آن را تهمت بزنى و آن وقت تو را براى خود دوست بگیرند. ﴿۷۳﴾

وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا ﴿۷۴﴾

و اگر ما تو را ثابت قدم نگه نمى داشتیم، قطعا نزدیک بود به آنها تمایل کمى پیدا کنى. ﴿۷۴﴾

إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ﴿۷۵﴾

در این صورت ما تو را دو برابر عذاب زندگى و دو برابر عذاب مردن مى چشانیدم، سپس تو براى خودت بر ما یاورى نمى یافتى. ﴿۷۵﴾

وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۷۶﴾

و نزدیک بود تو را از این سرزمین سستت کنند، براى اینکه از آن اخراجت کنند، که اگر این چنین مى شد، آنها بعد از تو جز کمى باقى نمى ماندند. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیات ۷۶ ـ ۷۴

شیطان سیرتان

سالک الی اللّه باید بداند که شیطان سیرتان همیشه در کمین او نشسته اند که اگر به خدای تعالی تکیه نکند، خدا او را ثابت قدم نگه ندارد و آنها را پیروی کند خدا او را دو برابر در دنیا و در آخرت به عذاب مبتلا می کند و کسی به او کمک نمی کند. و ضمناً شیطان سیرتان می خواهند که او در کنارشان نباشد و حال آنکه وجود اولیاء خدا مایه برکت و بقاء آنها است.

«سنّت خدا تغییرناپذیر است»

سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا ﴿۷۷﴾

سنّتى است که قبل از تو درباره پیامبرانمان که آنها را فرستادیم  بوده و هرگز براى سنّت ما دگرگونى نخواهى یافت. ﴿۷۷﴾

«اوقات نماز»

أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ﴿۷۸﴾

برپا دار نماز را از زوال خورشید تا تاریکى شب و خواندن نماز صبح. که قطعا خواندن نماز صبح، مشهود (ملائکه) است. ﴿۷۸﴾

«نماز شب و تلاوت قرآن»

وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا ﴿۷۹﴾

و بخشى از شب را برخیز، (پس نماز شب و قرآن بخوان،) این یک وظیفه اضافى براى تو خواهد بود. امید است اینکه پروردگارت تو را به مقام پسندیده اى برساند. ﴿۷۹﴾

وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا ﴿۸۰﴾

و بگو: پروردگار من، مرا با صداقت در هر کارى وارد کن و با صداقت از هر کارى بیرون بیاور و براى من از نزد خودت تسلّطى یارى کننده قرار بده. ﴿۸۰﴾

برداشت از آیات ۸۰ ـ ۷۹

تهجّد

سالک الی اللّه باید تهجّد داشته باشد و نافله شب را ترک نکند. زیرا اگر مقید به نماز شب بود، به مقامی که خدا برای او پسندیده است می رسد. او باید در آن موقع دعا کند و از خدا بخواهد که همیشه با صداقت با خدا روبرو شود و با کمک او بر همه چیز تسلط پیدا کند.

وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا ﴿۸۱﴾

و بگو: حقّ آمد و باطل نابود شد. قطعا باطل نابود شدنى است. ﴿۸۱﴾

«قرآن شفا و رحمت است»

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا ﴿۸۲﴾

و ما از قرآن آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنین، نازل کردیم و بر ستمگران جز خسارت و زیان چیزى اضافه نمى کند. ﴿۸۲﴾

برداشت از آیات ۸۲ ـ ۸۱

حق باقی است

سالک الی اللّه باید بداند که همیشه حق و حقیقت باقی است و باطل از بین رفتنی است و قرآن برای اهل ایمان اگر به آن عمل کنند، وسیله سلامتی روحی است. ولی ممکن است برای ستمگران و کسانی که به قرآن عمل نمی کنند، ضرر داشته باشد.

«کفران نعمت»

وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا ﴿۸۳﴾

و زمانى که به انسان نعمت دادیم، اعراض کرد و با تکبّر دور شد و زمانى که بدى به او مى رسد، مأیوس مى شود. ﴿۸۳﴾

قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا ﴿۸۴﴾

بگو: هر کسى بر حقیقت شکل و شمایل خود عمل مى کند، پس پروردگارت به کسى که او بهتر به راه هدایت شده، داناتر است. ﴿۸۴﴾

برداشت از آیات ۸۴ ـ ۸۳

یأس

سالک الی اللّه باید از نعمت های الهی اعراض نکند، از رحمت پروردگار مأیوس نشود و بداند که هر کسی آن گونه که تربیت شده است، عمل می کند.

«روح از عالم امر و ملکوت است»

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۵﴾

و از روح، از تو سؤال مى کنند. بگو: روح از امر پروردگار من است و جز کمى از علم به شما داده نشده است. ﴿۸۵﴾

«عنایت پروردگار به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا ﴿۸۶﴾‏

و اگر بخواهیم همه آنچه را که به تو وحى کردیم از تو مى گیریم، سپس کسى را براى خود در برابر ما دفاع کننده پیدا نمى کنى. ﴿۸۶﴾

إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا ﴿۸۷﴾

الاّ آنکه رحمتى از پروردگارت به تو برسد، قطعا فضل پروردگارت بر تو بسیار بوده است. ﴿۸۷﴾

«قرآن معجزه است»

قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴿۸۸﴾

بگو: اگر انس و جنّ اجتماع کنند و بخواهند مِثل این قرآن را بیاورند، اگر چه پشت به پشت هم بدهند، نمى توانند مثل آن را بیاورند. ﴿۸۸﴾

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا ﴿۸۹﴾

و قطعا ما براى مردم در این قرآن از هر چیزى مَثلى آوردیم، امّا اکثر مردم جز کفران از بقیه ابا کردند. ﴿۸۹﴾

«خواسته های بهانه گیران»

وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا ﴿۹۰﴾

و گفتند: هرگز به تو ایمان نمى آوریم تا آنکه از زمین براى ما چشمه آبى بشکافى. ﴿۹۰﴾

أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا ﴿۹۱﴾

یا اینکه براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد پس نهرهایى در لابلاى آن درختان جارى کنى که روان گردد. ﴿۹۱﴾

أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿۹۲﴾

یا آنچنان که گمان مى کنى، قطعه هایى از آسمان را بر سر ما فرود آورى یا خدا و ملائکه را در برابر ما قرار دهى. ﴿۹۲﴾

أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا ﴿۹۳﴾

یا براى تو خانه اى از طلا و نقش و نگار باشد یا به آسمان بالا روى و ما هرگز به بالا رفتن تو ایمان نمى آوریم، مگر آنکه بر ما کتابى نازل کنى تا ما آن را بخوانیم. بگو: منزّه است پروردگار من، مگر من جز بشرى فرستاده شده هستم، چیز دیگرى مى باشم؟ ﴿۹۳﴾

برداشت از آیات ۹۳ ـ ۸۹

مصالح

سالک الی اللّه باید در مقابل مصالحی که پروردگار برای او منظور فرموده چون و چرا نداشته باشد و تسلیم محض باشد. زیرا آن کفّارند که از پیامبر و اولیاء خدا در دل خود ترسیمی کرده اند، سپس آنها را می خواهند با آنچه در دل ترسیم کرده اند تطبیق دهند و از تحت فرمان آنها خارج شوند.

وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا ﴿۹۴﴾

و چیزى مانعِ مردم نشد که ایمان بیاورند وقتى که هدایت براى آنها آمد، جز اینکه گفتند: آیا خدا بشرى را به عنوان رسول مبعوث نموده است؟ ﴿۹۴﴾

قُلْ لَوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَسُولًا ﴿۹۵﴾

بگو: اگر در روى زمین ملائکه اى بودند که به آرامش راه مى رفتند (و زندگى مى کردند)، ما بر آنها از آسمان ملکى را به عنوان رسول نازل مى کردیم. ﴿۹۵﴾

قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۹۶﴾

بگو: شهادت خدا بین من و بین شما کفایت مى کند. قطعا او به بندگانش آگاه بینایى بوده است. ﴿۹۶﴾

برداشت از آیات ۹۶ ـ ۹۴

پیامبران از جنس همان مردمند

انسان ها همیشه مایلند خدای تعالی چیزهای غیر عادی را برای آنها انجام دهد. مثلاً به عنوان پیامبر، ملکی را برای آنها بفرستد. ولی خدای تعالی طبق مصالحی که برای بشر بیشتر مورد نیاز است عمل می کند که اگر در روی کره زمین ملائکه زندگی می کردند، پیامبر آنها از ملائکه می بود و حالا که بشر زندگی می کند، باید برای انس آنها با پیامبرشان، از جنس خودشان پیامبری برای آنها بفرستد. زیرا خدا بر بندگانش بصیرت بیشتری دارد.

«هدایت و گمراهی»

وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا ﴿۹۷﴾

و کسى را که خدا هدایت کند، او هدایت شده است و کسى را که خدا گمراه کند، پس هرگز براى آنها سرپرستانى غیر از خدا نمى یابى و ما آنها را روز قیامت بر صورتهایشان در حالى که کور و گنگ و کر هستند، محشور مى کنیم. جایگاه آنها جهنّم است. هر زمان شعله هاى آتش فرو بنشیند، شعله اى را برایشان زیاد مى کنیم. ﴿۹۷﴾

ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿۹۸﴾

آن جزاى آنها است به خاطر آنکه قطعا آنها به نشانه هاى ما کافر شدند و گفتند: آیا زمانى که ما استخوان و خاک پراکنده اى شدیم، آیا ما قطعا با خلقت جدیدى زنده مى شویم؟ ﴿۹۸﴾

برداشت از آیات ۹۸ ـ ۹۷

هدایت واقعی

سالک الی اللّه باید بداند که راهنمایی خدا بوسیله انبیاء و قرآن هدایت واقعی است و کسی را که خدا به حال خودش وا بگذارد و او را هدایت نکند، در دنیا و آخرت کور و کر و لال است، جهنّم جایگاه او است و این واگذاشتن به خاطر این است که آنها به قیامت و نشانه های پروردگار توجّه نکرده اند و کافر شده اند.

«خدا بر همه چیز قادر است»

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لَا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُورًا ﴿۹۹﴾

و آیا نمى بینند که قطعا خدا کسى است که آسمانها و زمین را خلق کرده، او قادر است بر اینکه مثل آنها را خلق کند و براى آنها وقت معینى که تردیدى در آن نیست قرار بدهد؟ امّا ظالمین جز کفر (چیز دیگرى) نمى پذیرند. ﴿۹۹﴾

«تنگ نظری انسان»

قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفَاقِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورًا ﴿۱۰۰﴾

بگو: اگر شما خزائن رحمت پروردگار مرا مالک مى بودید، در آن وقت به خاطر تنگ نظرى از انفاق امساک مى کردید. و انسان تنگ نظر است. ﴿۱۰۰﴾

برداشت از آیات ۱۰۰ ـ ۹۹

سخاوت

سالک الی اللّه باید بداند که انفاق و سخاوت مایه برکت و ثروت است، غالباً انسان ها روی طمع به جمع آوری مال، بخل می ورزند و از انفاق خودداری می کنند.

«معجزات واضح حضرت موسی علیه السلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا ﴿۱۰۱﴾

و یقینا ما به حضرت موسى  علیه السلام نُه نشانه روشن عنایت کردیم. پس از بنى اسرائیل سؤال کن آن وقتى که (این نشانه ها براى آنها) آمد، پس فرعون به موسى گفت: قطعا من تو را اى موسى، سِحر شده گمان مى کنم. ﴿۱۰۱﴾

قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا ﴿۱۰۲﴾

موسى گفت: قطعا تو مى دانى که این آیات را جز پروردگار آسمانها و زمین براى بینش مردم نفرستاده و قطعا من گمان مى کنم اى فرعون، تو هلاک شده اى. ﴿۱۰۲﴾

فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ جَمِيعًا ﴿۱۰۳﴾

پس فرعون اراده کرد که آنها را از آن سرزمین خارجشان کند ولى ما او و کسانى که با او بودند، همه شان را غرق کردیم. ﴿۱۰۳﴾

وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا ﴿۱۰۴﴾

و به بنى اسرائیل بعد از او (فرعون) گفتیم: در این سرزمین ساکن شوید. پس زمانى که وعده آخرت رسید، همه شما را با هم خواهیم آورد. ﴿۱۰۴﴾

«قرآن به حقّ نازل شده است»

وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۱۰۵﴾

و به حقّ نازل کردیم ما قرآن را و به حقّ نازل شد و ما تو را جز براى بشارت دادن و ترساندن نفرستادیم. ﴿۱۰۵﴾

وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا ﴿۱۰۶﴾

و قرآنى را که بخش بخش (بر تو) نازل کردیم براى آنکه بر مردم با تأمّل آن را بخوانى و آن را تدریجا نازل نمودیم. ﴿۱۰۶﴾

«بندگان ما به سجده می افتند و گریه می کنند»

قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا ﴿۱۰۷﴾

بگو: اگر به قرآن ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید، قطعا کسانى که قبل از آن به آنها علم داده شده، وقتى که این آیات بر آنها خوانده مى شود، به صورت روى خاک سجده کنان مى افتند. ﴿۱۰۷﴾

وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا ﴿۱۰۸﴾

و مى گویند: منزّه است پروردگار ما، اینکه قطعا وعده پروردگار ما انجام شدنى است. ﴿۱۰۸﴾

وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا ۩ ﴿۱۰۹﴾

و با صورت به زمین مى افتند و گریه مى کنند و بر خشوعشان افزوده مى شود. ﴿۱۰۹﴾

«اسماء حسنای پروردگار»

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۱۰﴾

بگو: چه «اللّه» را بخوانید، یا «رحمان» را بخوانید، پس هر چه را بخوانید براى او اسماء نیکوئى است. و نمازت را بلند نخوان و آهسته هم نخوان و بین این دو راهى را انتخاب کن. ﴿۱۱۰﴾

وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿۱۱۱﴾

و بگو: حمد مخصوص خدائى است که فرزندى براى خود نگرفته و براى او شریکى در مُلکش نبوده و براى او سرپرستى که او را از ذلّت نجات دهد، نخواهد بود و او را بسیار بزرگ بدان. ﴿۱۱۱﴾

سوره مبارکه کهف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«قرآن انحرافی ندارد»

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ﴿۱﴾

ستایش و حمد براى خدائى است که بر بنده اش کتاب نازل فرمود و هیچ گونه انحرافى در آن قرار نداد. ﴿۱﴾

قَيِّمًا لِيُنْذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِنْ لَدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا ﴿۲﴾

در حالى که پابرجا است و براى آنکه بترساند عذاب شدیدى را که از جانب او مى رسد و بشارت دهد مؤمنینى را که اعمال شایسته مى کنند، به اینکه قطعا براى آنها اجر نیکوئى خواهد بود. ﴿۲﴾

مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَدًا ﴿۳﴾

همیشه در آن باقی می مانند. ﴿۳﴾

وَيُنْذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ﴿۴﴾‏

و کسانی را که می گویند: «خدا برای خود فرزندی گرفته است،» بترساند. ﴿۴﴾

مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا ﴿۵﴾

آنها و پدرانشان علمى به این سخن ندارند، بزرگ است کلمه اى که از دهانشان بیرون مى آید، آنها جز دروغ (چیزى) نمى گویند. ﴿۵﴾

«کوشش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای نجات مردم»

فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا ﴿۶﴾

پس شاید تو مى خواهى (از شدّت غم و تأسّف) به خاطر اعمال (زشت) آنها خود را هلاک کنى اگر آنها به این قرآن ایمان نیاورند؟ ﴿۶﴾

إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ﴿۷﴾

قطعا ما آنچه روى زمین است، براى زمین زینتى قرار دادیم تا آنها را امتحان کنیم که کدام یک از آنها عملشان بهتر است. ﴿۷﴾

وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا ﴿۸﴾

و قطعا ما آنچه روى زمین است، خاکى بدون گیاه قرار خواهیم داد. ﴿۸﴾

«قصّه اصحاب کهف»

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾

آیا گمان کرده ای که اصحاب کهف [۱] و رقیم از نشانه های شگفت انگیز ما بوده اند؟ ﴿۹﴾

[۱] ــ «کهف» به معنى پناهگاه است نه به معنى غار، ولى ممکن است غار پناهگاه باشد.

إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ﴿۱۰﴾

آن وقتى که جوانانى در پناهگاهى مأوا گرفتند، پس گفتند: پروردگار ما، از جانب خود رحمتى به ما عطا فرما و براى ما در کارمان رشدى مهیا ساز. ﴿۱۰﴾

فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا ﴿۱۱﴾

پس (ما) بر گوشهاى آنها در آن پناهگاهِ (غار، خواب) را زدیم که از نظر عدد، سالها در آن فرو رفتند. ﴿۱۱﴾

ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا ﴿۱۲﴾

سپس آنها را بیدار کردیم تا بدانیم کدام یک از این دو دسته مدّت خواب خود را بهتر حساب کرده اند. ﴿۱۲﴾

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿۱۳﴾

ما بر تو جریان آنها را به حقّ نقل مى کنیم. قطعا آنها جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما هدایت آنها را زیاد کردیم. ﴿۱۳﴾

وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا ﴿۱۴﴾

و وقتى که (به کارشان) قیام کردند، دلهایشان را (با یکدیگر) محکم نمودیم، پس گفتند: پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است. ما خداى دیگرى را هرگز غیر او نمى خوانیم که اگر غیر از این انجام دهیم، قطعا سخن بیهوده اى گفته ایم. ﴿۱۴﴾

هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ﴿۱۵﴾

اینها مردمِ ما هستند که معبودهایى را غیر از خدا انتخاب کردند. چرا براى آنها دلیل آشکارائى نمى آورند، پس چه کسى ظالم تر از آن کسى است که به خدا دروغ مى بندد؟ ﴿۱۵﴾

وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا ﴿۱۶﴾

و زمانى که از آنها و از آنچه غیر از خدا را مى پرستیدند کناره گیرى کردید، پس به پناهگاه غار وارد شوید، تا پروردگارتان رحمتش را بر شما قرار دهد و در کارتان براى شما گشایشى مقرّر بفرماید. ﴿۱۶﴾

وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا ﴿۱۷﴾

و خورشید را چنین مى بینى که وقتى طلوع مى کند، از طرف راست غارشان بر آنها مى تابد و وقتى که غروب مى کند، در طرف چپِ آنها فرود مى آید در حالى که آنها در محلّ وسیعى از آن (غار) هستند. آن از نشانه هاى خدا است. کسى را که خدا هدایت مى کند، او هدایت شده واقعى است و کسى را که خدا گمراه کند، پس هیچگاه براى او سرپرست ارشادکننده اى نخواهى یافت. ﴿۱۷﴾

وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿۱۸﴾

و گمان مى کنى که آنها بیدارند و حال آنکه آنها در خواب (عمیقى) فرو رفته اند. و ما آنها را به طرف راست و به طرف چپ مى گردانیم و سگِ آنها به در غار دو دستش را باز کرده، اگر بر آنها اطّلاع پیدا کنى (و نگاهشان نمایى)، به آنها پشت کرده و فرار مى نمایى و تمام وجودت را ترس از آنها مى گیرد. ﴿۱۸﴾

وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿۱۹﴾

و این چنین آنها را بیدارشان کردیم تا از یکدیگر سؤال کنند. گوینده اى از آنها گفت: چقدر خوابیده اید؟ آنها گفتند: یک روز یا مقدارى از روز را خوابیده ایم. (جمعى از آنها) گفتند: پروردگارتان داناتر است به مقدارى که خوابیده اید، پس یک نفرتان را با این پولى که دارید به شهر بفرستید تا ببیند کدام یک (از مغازه ها) غذاى بهترى (پاکترى) دارد، تا غذایى براى شما از آن بیاورد و باید متوجّه باشد و احدى را به شما آگاه نسازد. ﴿۱۹﴾

«وسط قرآن»

إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿۲۰﴾

قطعا اگر آنها به شما دسترسى پیدا کنند، شما را سنگباران مى کنند یا شما را به آئین خود بر مى گردانند. در آن وقت هرگز رستگار نخواهید شد. ﴿۲۰﴾

وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا ﴿۲۱﴾

و ما این چنین مردم را متوجّه آنها کردیم، براى اینکه آنها بدانند، قطعا وعده خدا حقّ است و قطعا اینکه قیامت، شکى در آن نیست. زیرا آنها بین خود درباره اعتقادشان نزاع مى کردند پس گفتند: بنائى بر روى آنها بسازید. پروردگارشان داناتر به آنها است، ولى کسانى که بر کار آنها اطّلاع داشتند گفتند: حتما بر روى آنها مسجدى را بنا خواهیم کرد. ﴿۲۱﴾

سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲﴾

به زودى گروهى خواهند گفت: آنها سه نفرند، چهارمین آنها سگشان بوده است و جمع دیگرى مى گویند: پنج نفرند، ششمین آنها سگشان بوده است. این تیر به تاریکى انداختن است و جمع دیگرى مى گویند: هفت نفرند و هشتمین آنها سگشان بوده است. بگو: پروردگار من به عدد آنها داناتر است. از تعداد آنها جز کمى اطّلاع ندارند و تو درباره آنها جز با دلیل واضحى حرف نزن و از احدى از این مردم درباره آنها نظرخواهى نکن. ﴿۲۲﴾

برداشت از آیات ۲۲ ـ ۹

اصحاب کهف

سالک الی اللّه باید بداند که هر کاری برای خدا آسان است. زیرا وقتی که پروردگار اراده ای می کند، همان جا آن کار انجام می شود. از قضایای مهم قرآن برای اینکه مردم به قیامت اعتقاد پیدا کنند، «قصه اصحاب کهف» است. خصوصیاتی که در اصحاب کهف بود، سالک الی اللّه باید در خود ایجاد کند تا در بیداری، خواب و بعد از مرگ خدای تعالی او را تحت حمایت خود قرار دهد.

اوّل: آنکه جوانمرد و شجاع باشد و در مقابل کفّار و دشمنان دین اراده خود را از دست ندهد.

دوّم: آنکه از خدا کمک بخواهد که کارهایش مایه رشد و کمالش باشد.

سوّم: آنکه خدای تعالی او را مایه هدایت مردم به حقایقی قرار دهد.

اصحاب کهف جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و با امپراطور روم که خود را پروردگار جهانیان می دانست، مخالفت کردند، برای مردمی که معتقد به قیامت نبودند، مایه هدایت شدند و لذا پروردگار متعال آنها را تا زمانی که بیدار بودند، حمایتشان کرد و سیصد سال آنها را در خواب نگهداری فرمود و پس از آنکه بیدار شدند، مایه اعتقاد مردم به قیامت گردیدند و پس از مردن آنها را خدا در بهشت برزخی نگهداری کرد، تا از یاران حضرت بقیه اللّه ﴿ارواحنافداه﴾ باشند.

«هر چه خدا می خواهد همان خواهد شد»

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا ﴿۲۳﴾

و هرگز چیزی را نگو که قطعا من فردا، کننده ی آن خواهم بود. ﴿۲۳﴾

إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا ﴿۲۴﴾

مگر آنکه خواست خدا باشد. و وقتى پروردگارت را فراموش کردى، به یاد بیاور و بگو: امید است اینکه هدایت کند پروردگارم مرا به چیزى که از این، رشدش نزدیکتر باشد. ﴿۲۴﴾

«تعیین مدّت خواب اصحاب کهف»

وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا ﴿۲۵﴾

و آنها در پناهگاه و غارشان سیصد سال خوابیدند و (جمعى) نُه سال بر آن افزودند. ﴿۲۵﴾

قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ﴿۲۶﴾

بگو: خدا داناتر است به مدّتى که آنها خوابیده اند. براى او پنهانى آسمانها و زمین است. چقدر بینا و شنوا است. براى آنها غیر از خدا سرپرستى نیست و او احدى را در دستور کار خود شریک نمى کند. ﴿۲۶﴾

«دستور خواندن کتاب خدا و بودن با مؤمنین»

وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴿۲۷﴾‏

و بخوان آنچه را به تو از کتاب پروردگارت وحى شده. هیچ تبدیل کننده اى براى کلمات او نخواهد بود و هرگز جز او (براى خود) پناهگاهى نخواهى یافت. ﴿۲۷﴾

برداشت از آیات ۲۷ ـ ۲۳

بداء

سالک الی اللّه باید خود را معتقد به بداء که علمش منحصراً در اختیار خدا است، قرار دهد. زیرا خدای تعالی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که دانا به آنچه بوده و هست و خواهد بود، فرموده: هرگز نگویی که من فردا فلان کار را می کنم، مگر آنکه بگویی اگر خدا بخواهد، یعنی اگر خدا نخواست، من هم نمی توانم کاری بکنم، نباید هیچ گاه خدا را فراموش کند، همیشه به امید هدایت پروردگارش باشد و در خصوص اصحاب کهف که سیصد سال در آن پناهگاه ماندند، تنها با اراده پروردگار این کار انجام شد، خدا می داند که چند سال آنها در آن غار مانده و یا تعدادشان چند نفر بوده است و نباید هیچ گاه فکر کند که قوانین دیگری در مقابل قوانین الهی می تواند وجود داشته باشد.

وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿۲۸﴾

و خود را با کسانى که پروردگارشان را صبح و شام مى خوانند و رضاى پروردگارشان را مى طلبند، با صبر و استقامت نگهدار و از آنها به خاطر اینکه زینت زندگى دنیا را بخواهى، چشم پوشى نکن و از کسى که قلب او را ما از یاد خود غافل کرده ایم و پیرو خواسته خود شده است و کارهایش افراطى است، اطاعت نکن. ﴿۲۸﴾

وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿۲۹﴾

و بگو: آنچه حقّ است از طرف پروردگار شما است. پس کسى که مى خواهد ایمان بیاورد و کسى که مى خواهد کافر شود. قطعا ما براى ستمگران آتشى را که پرده شعله هایش آنها را از هر طرف احاطه کرده، آماده کرده ایم. و اگر آنها تقاضاى آب کنند، به آنها آبى داده مى شود که مانند مسِ گداخته صورتها را بریان مى کند. نوشیدنى بد و چه بد منزلى است. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیات ۲۹ ـ ۲۸

با دعا گویان باشید

سالک الی اللّه باید خود را با کسانی که برای خدا صبح و شام دعا می کنند، قرار دهد و اطاعت کسانی که از یاد خدا غافلند و پیروی از هوای نفس می کنند، نکند و حق را بگوید. هر کس می خواهد اعتقاد به آن داشته باشد و هر کس می خواهد اعتقاد نداشته باشد؛ ولی خدای تعالی آنها را به عذاب سختی مبتلا می کند.

«اجر مؤمنین»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ﴿۳۰﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته انجام داده اند، قطعا ما اجر کسى را که عمل نیکویى انجام دهد، ضایع نمى کنیم. ﴿۳۰﴾

أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا ﴿۳۱﴾

گروهى هستند که براى آنها بهشتهاى جاویدان است که از دامنِ آن بهشتها نهرهائى جارى است، با دستبندهایى از طلا در آن بهشتها زینت مى شوند و لباسهاى سبزى از سندس و استبرق به تن مى کنند، در آن (بهشتها) به روى تختهایى تکیه داده اند. این خوب اجرى است و نیکو استراحتگاهى است. ﴿۳۱﴾

«قصّه مردِ مؤمن و غیر مؤمن»

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ﴿۳۲﴾

و براى آنها مَثَل دو مردى را بزن که ما براى یکى از آنها دو باغ از درختان انگور قرار داده بودیم که پوشانده بودیم آن دو باغ را از درخت خرما و بین این دو باغ را زراعتى قرار داده بودیم. ﴿۳۲﴾

كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا ﴿۳۳﴾

هر دو باغ میوه هاى خوردنى آورده بودند و چیزى از آن کسر نگذاشته بودند. و در بین آن دو (باغ) نهرى جارى کرده بودیم. ﴿۳۳﴾

وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ﴿۳۴﴾‏

و براى صاحب باغ درآمد خوبى بود پس به رفیقش در حالى که با او گفتگو مى کرد، گفت: من از تو بیشتر مال دارم و از نظر افراد از تو قدرتمندترم. ﴿۳۴﴾

وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا ﴿۳۵﴾

و وارد باغش شد در حالى که او به خودش ستمکار بود، گفت: (من) گمان نمى کنم این (باغ و نعمت) هرگز نابود شود. ﴿۳۵﴾

وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا ﴿۳۶﴾

و (من) گمان نمى کنم که قیامت بر پا شود و اگر (من) به سوى پروردگارم برگردانده شوم، حتما جایگاهى بهتر از این را در بازگشت خواهم داشت. ﴿۳۶﴾

قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا ﴿۳۷﴾

رفیقش در حالى که با او گفتگو مى کرد به او گفت: آیا به کسى که تو را از خاک سپس از نطفه خلق کرده ، سپس تو را به صورت مردى کامل درآورده، کافر شدى؟ ﴿۳۷﴾

لَكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا ﴿۳۸﴾

امّا (من معتقدم که)او، خدا پروردگار من است و احدى را با پروردگارم شریک قرار نمى دهم. ﴿۳۸﴾

وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا ﴿۳۹﴾

و چطور شد وقتى داخل باغت شدى، نگفتى: ماشاءاللّه، لاقوّة الاّ باللّه، اگر مى بینى که من کمتر از تو مال و فرزند دارم. ﴿۳۹﴾

فَعَسَى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا ﴿۴۰﴾

پس امید است که پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و بر باغ تو از آسمان صاعقه اى بفرستد، پس تو صبح کنى در حالى که باغت جز زمین صاف و لغزنده اى نباشد. ﴿۴۰﴾

أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا ﴿۴۱﴾

یا اینکه صبح که بر مى خیزى، آب باغت فرو رفته باشد و هرگز نتوانى آن (آب) را دوباره بدست آورى. ﴿۴۱﴾

وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا ﴿۴۲﴾

و (تمام) میوه هاى باغ نابود شده باشد. پس صبح کرد در حالى که به خاطر مخارجى که در آن (باغ) کرده بود، دو دستش را بالا و پائین مى کرد و به هم مى مالید و آن باغ تمام داربستهایش فرو ریخته بود و با خود مى گفت: اى کاش من احدى را با پروردگارم شریک قرار نمى دادم. ﴿۴۲﴾

وَلَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنْتَصِرًا ﴿۴۳﴾

و برایش جمعیتى غیر از خدا نبودند که او را یارى کنند و یا او از کسى یارى بطلبد. ﴿۴۳﴾

هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا ﴿۴۴﴾

اینجا است که ولایت، مال خدایى است که حقّ مى باشد. او بهترین ثواب و بهترین عاقبت را (براى مؤمنین) دارد. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ ـ ۳۲

یکی مؤمن و دیگری کافر

سالک الی اللّه باید از جریان دو مردی که یکی مؤمن و دیگری کفران کننده نعمت پروردگار بودند عبرت بگیرد. کفران کننده وقتی چشمش به باغها و ثروتش افتاد، از خدا غافل شد، منکر قیامت گردید، خدا را فراموش کرد و هر چه آن مرد مؤمن خواست او را متذکر پروردگار کند، از خواب غفلتش بیدار نشد تا آنکه وقتی تمام ثروتش از بین رفت، گفت: ای کاش من از پروردگارم غافل نمی شدم و اموالم را شریک خدایم قرار نمی دادم.

«مَثَل زندگی دنیا»

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا ﴿۴۵﴾‏

و مَثَل زندگى دنیا را مانند آبى که آن را از آسمان نازل کردیم براى مردم بزن که بوسیله آن گیاههاى زمین با هم مخلوط مى شوند، امّا (پس از زمانى) خاشاکى مى شوند که بادها آن را به هر طرف پراکنده مى نمایند و خدا بر همه چیز مقتدر است. ﴿۴۵﴾

«مال و فرزند زینت دنیا است»

اَلْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا ﴿۴۶﴾

مال و فرزندان زینت زندگى دنیا هستند و ارزشهاى ماندنى در نزد پرورگارت از جهت ثواب بهتر است و امیدواریش بیشتر است. ﴿۴۶﴾

برداشت از آیات ۴۶ ـ ۴۵

زندگی دنیا

سالک الی اللّه باید بداند که زندگی دنیا بسیار بی ارزش است و مال و فرزندان اگر صالح باشند، سبب شیرینی زندگی دنیا است. ولی اگر کسی بتواند کار پر ارزشی در دنیا برای خود باقی بگذارد، ارزشش بهتر، شیرینی اش لذّت بخش تر و بقائش بیشتر خواهد بود.

«روز قیامت»

وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۴۷﴾

و روزى که (ما) کوهها را حرکت مى دهیم و زمین را مسطّح و ظاهر مى بینى و همه شان را زنده مى کنیم و احدى از آنها را فروگذار نخواهیم کرد. ﴿۴۷﴾

وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِدًا ﴿۴۸﴾

و همه در یک صف به پروردگارت عرضه مى شوند. قطعا همه شما نزد ما آمدید، همان طورى که ما شما را در اوّل مرتبه خلق کردیم. امّا شما گمان مى کردید که هرگز برایتان موعدى قرار نخواهیم داد. ﴿۴۸﴾

وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا ﴿۴۹﴾

و دفتر کلّ گذاشته مى شود. پس گنهکاران را مى بینى که از آنچه در آن (کتاب) است، ترسان و نگرانند و مى گویند: اى واى بر ما، این چه نوشته اى است که کوچک و بزرگى را فروگذار نکرده مگر آنکه آن را احصاء نموده است. و آنچه را که عمل کرده اند، حاضر (در مقابل خود) مى یابند و پروردگارت به احدى ظلم نمى کند. ﴿۴۹﴾

«سجده ملائکه به آدم علیه السلام»

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا ﴿۵۰﴾

و وقتى که ما به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید. پس همه سجده کردند مگر ابلیس، او از جنّ بود، پس از امر پروردگارش سرپیچى کرد. آیا پس شما او و ذرّیه او را اولیاء خود غیر از من قرار مى دهید؟ و حال آنکه آنها دشمن شمایند. چه بد بدلى براى ستمگران است. ﴿۵۰﴾

مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا ﴿۵۱﴾

من آنها را شاهد بر خلقت آسمانها و زمین قرار ندادم و نه بر خلقت خودشان و من هرگز گمراهان را یار و مددکار خود نگرفتم. ﴿۵۱﴾

«باز هم آیاتی مربوط به قیامت»

وَيَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَكَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ مَوْبِقًا ﴿۵۲﴾

و روزى که خدا مى گوید: شریکهایى که شما براى من گمان مى کردید، صدا بزنید، پس اینها، آنها را صدا مى زنند، پس آنها جواب اینها را نمى دهند و ما بین آنها هلاکتى قرار مى دهیم. ﴿۵۲﴾

وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا ﴿۵۳﴾‏

و گنهکاران آتش را مى بینند، پس یقین مى کنند که قطعا آنها در آتش قرار خواهند گرفت و هیچ گونه راه فرارى از آن نخواهند یافت. ﴿۵۳﴾

«قرآن دارای مَثَلهایی است»

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا ﴿۵۴﴾

و قطعا در این قرآن براى مردم از هر مَثلى زده ایم. ولى انسان بیشتر از هر چیزى به مجادله بر مى خیزد. ﴿۵۴﴾

وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا ﴿۵۵﴾

و چیزى مردم را مانع نشد از اینکه ایمان بیاورند زمانى که هدایت براى آنها آمد و (چیزى مانع آنها نشد از اینکه) از پروردگارشان طلب بخشش کنند، مگر اینکه سنّت پیشینیان در موردشان اجرا شود یا عذاب در مقابلشان قرار گیرد. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیات ۵۵ ـ ۵۴

مجادله

سالک الی اللّه باید کوشش کند که در موضوعاتی که خدای تعالی در قرآن با توضیحات و مثل ها بیان فرموده مجادله نکند، هر چه بیشتر آنها را بپذیرد و از هدایت الهی استقبال کند و از خدای تعالی طلب بخشش نماید نیکوتر است والاّ خدای تعالی در دنیا و آخرت او را عذاب خواهد کرد.

«علّت فرستادن پیامبران»

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا ﴿۵۶﴾

و (ما) نفرستادیم پیامبران را مگر به عنوان بشارت دهنده و ترساننده. ولى کافرین به باطل مجادله مى کنند تا حقّ را بوسیله این مجادله از بین ببرند و آیات مرا و آنچه را که از آن ترسانیده شده اند، به مسخره گرفتند. ﴿۵۶﴾

«اعراض از آیات خدا»

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ﴿۵۷﴾

و چه کسى ظالمتر از کسى است که آیات پروردگارش به او تذکر داده مى شود پس از آن رو برمى گرداند و آنچه را که پیش فرستاده فراموش مى کند؟ ما بر دلهاى اینها پرده هایى انداخته ایم تا آن را نفهمند و در گوشهاى آنها سنگینى قرار دادیم و اگر آنها را به طرف هدایت دعوت کنى، پس هرگز در این وقت هیچگاه هدایت نمى شوند. ﴿۵۷﴾

«خدا بخشنده مهربان است»

وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُمْ بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلًا ﴿۵۸﴾

و پروردگار تو بخشنده صاحب رحمت است. اگر آنها را به آنچه کرده اند مؤاخذه کند، حتما عذاب را براى آنها زودتر مى فرستاد. ولى براى آنها موعدى است که هرگز از آن راه فرارى نخواهند یافت. ﴿۵۸﴾

وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا ﴿۵۹﴾

و آن شهرهایى بوده است که ما وقتى که ظلم کرده اند، هلاکشان کرده ایم و براى هلاکتشان موعدى قرار داده ایم. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ ـ ۵۶

کلمات معصومین

سالک الی اللّه باید جدال و بحث های بی فایده را بخصوص در مقابل انبیاء و معصومین علیهم السلام کنار بگذارد و آیات الهی را به مسخره نگیرد و بداند که اگر کسی آیات پروردگار را سبک بشمارد، آنچنان توفیقاتش کم می شود که به هیچ وجه هدایت نخواهد شد. ولی پروردگار در عین حال مهربان است. اگر این مهربانی را نمی داشت، همه مردم مورد عذاب واقع می شدند، آنچنان که بعضی از گذشتگان که ظلم را به نهایت رسانده بودند هلاک شدند.

«قصّه حضرت موسی و خضر علیهماالسلام»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا ﴿۶۰﴾

و زمانى که موسى به (دوست) جوان همراه خود گفت: (از رفتن) باز نخواهم ایستاد تا به مجمع البحرین (محل برخورد دو دریا) برسم یا مدّت زیادى راه بروم. ﴿۶۰﴾

فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا ﴿۶۱﴾

پس وقتى که به مجمع البحرین (محل برخورد دو دریا) رسیدند، ماهى خود را فراموش کردند و ماهى راه خود را سرازیر در دریا پیش گرفت و رفت. ﴿۶۱﴾

فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا ﴿۶۲﴾

پس زمانى که از مجمع البحرین گذشتند، موسى به دوست جوانش گفت: غذاى ما را بیاور که قطعا ما از این سفرمان، سخت خستگى را احساس مى کنیم. ﴿۶۲﴾

قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا ﴿۶۳﴾

دوست جوانش گفت: دیدى چه شد؟ وقتى که ما در کنار آن صخره استراحت کرده بودیم، پس من ماهى را فراموش کردم و جز شیطان این فراموشى را که من به یاد او باشم، بر من مستولى نکرده. و او راه خود را در دریا با کمال تعجّب گرفت و رفت. ﴿۶۳﴾

قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا ﴿۶۴﴾

موسى گفت: آن همان چیزى بود که ما مى خواستیم. پس از همان راهى که رفته بودند، برگشتند در حالى که به تحقیق خود ادامه مى دادند. ﴿۶۴﴾

فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا ﴿۶۵﴾

پس (در آنجا) بنده اى از بندگان ما را، که ما رحمتى از طرف خودمان به او داده بودیم و علمى از ناحیه خودمان به او آموخته بودیم، پیدا کردند. ﴿۶۵﴾

قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴿۶۶﴾

موسى به او گفت: آیا ممکن است من از تو پیروى کنم تا آنکه از آنچه مى دانى که مایه رشد است، به من تعلیم دهى؟ ﴿۶۶﴾

قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿۶۷﴾

گفت: قطعا تو هرگز نمى توانى با من صبر کنى. ﴿۶۷﴾

وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ﴿۶۸﴾

و چگونه مى توانى صبر کنى بر چیزى که از آن اطّلاع کاملى ندارى؟ ﴿۶۸﴾

قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا ﴿۶۹﴾

(موسى) گفت: ان شاءاللّه خواهى دید که من صبر مى کنم و هیچ دستور تو را مخالفت نمى کنم. ﴿۶۹﴾

قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿۷۰﴾

(خضر) گفت: پس اگر مایلى پیروى مرا بکنى، پس از هیچ چیز از من سؤال نکن تا اینکه خودم براى تو آن را یادآورى کنم. ﴿۷۰﴾

فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا ﴿۷۱﴾

پس آن دو نفر براه افتادند تا وقتى که سوار کشتى شدند. (خضر) کشتى را سوراخ کرد. (موسى) گفت: آیا کشتى را سوراخ کردى براى اینکه مسافرین آن را غرق کنى؟ قطعا کار تعجّب آورى را انجام دادى. ﴿۷۱﴾

قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿۷۲﴾

گفت: آیا من نگفتم که تو هرگز نمى توانى با من صبر کنى؟ ﴿۷۲﴾

قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا ﴿۷۳﴾

(موسى) گفت: مرا به آنچه که فراموش کردم، مؤاخذه نکن و به خاطر این کارم بر من سخت نگیر. ﴿۷۳﴾

فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا ﴿۷۴﴾‏

پس براه افتادند، تا آنکه نوجوانى را دیدند. پس خضر او را کشت. (موسى) گفت: آیا کشتى شخص بى گناهى را بدون آنکه او کسى را بکشد؟ قطعا کار منکرى انجام دادى. ﴿۷۴﴾