جزء ۱

 

سوره مبارکه حمد 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾

به نام خداوند بخشنده مهربان (۱)

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾

تمام ستایشها، (تمام کرنشها، تمام بندگیها و تمام شکرها) براى خداوندى است که پرورش دهنده (و تربیت‏ کننده و مربّى جهان و اهل جهان و به خصوص مردم جهان و بالأخره مربّى) جهانیان است. (۲)

اَلرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾

خدائی که به هر کسی و به هر چیزی از روی مهربانی، حیات و هستی و سایر نعمتهایش را بخشیده و نسبت به مؤمنین شدیدا مهربان و به آنها لطف خاصّی دارد. (۳)

مَالِكِ  يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾

خدائى که مالک و صاحب اختیار و فرمانده کلّ در عالم آخرت و روز جزا است (و جز او کس دیگرى مگر به اذن او نمى ‏تواند در امور مردم دخالت کند). (۴)

إِيَّاكَ نَعْبُدُ …

خدایا تنها تو را می پرستیم و بندگی می کنیم…

برداشت از آیات ۱ تا ۵

مرحله عبودیت 

از این آیات استفاده می شود که پروردگار متعال، صاحب، مالک و مربی تمام عوالم وجود است و همیشه دست در کار است. او به همه مخلوقاتش مهربانی می کند که با تکرار کلمه “الرحمن” این معنی را به ما فهمانده است، به مؤمنین و کسانی که راه تزکیه نفس را پیموده اند مهربانی خاصی دارد و آنها را از راهنمائی های خاصی برخوردار می کند که با تکرار کلمه “الرحیم” در این سوره این معنی را به ما می فهماند و انسان باید در مراحل تزکیه نفس قدم بردارد تا مشمول این مهربانی خاص واقع گردد و سپس زمینه عبودیت کامل که جز خدا را نپرستد و بنده رسمی خدا بشود و از شیطان و نفس امّاره بالسوء نجات پیدا کند، بوجود آورد که از کلمه “ایّاک نعبد” استفاده می شود.

وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾

و تنها از تو کمک می خواهیم. (۵)

برداشت از آیه ۵

مرحله استقامت و اعتماد به نفس

یکی از مراحل تزکیه نفس استقامت است و یکی از ارکان استقامت اعتماد به نفس است، یعنی انسان به غیر از خدای تعالی به هیچ کس و به هیچ چیز تکیه نکند. و لذا پروردگار متعال در قرآن فرموده و در هر نماز به ما دستور داده که بگوییم «اِیّاکَ نستَعین» یعنی تنها از تو کمک می خواهیم. و به هیچ کس مستقلاً اعتماد و تکیه نمی کنیم و اگر کسی این جمله را مکرر بگوید و اعتقاد به آن پیدا کند به مقام استقامت، ثبات و پایداری کامل می رسد.

اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۶﴾

ما را به راه راست و صراط مستقیم هدایت کن. (۶)

صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿۷﴾

(منظور) راه کسانى (است) که به آنها نعمت داده اى (و مورد لطف خاصّ خود قرارشان داده اى) نه آنهائى که مورد غضب تو قرار گرفته و نه آنهائى که گمراه شده اند. (۷)

برداشت از آیات ۶ تا ۷

مرحله صراط مستقیم

هدایت تنها در دست خدا است، زیرا او علم مطلق است، جهل در او راه ندارد و لذا مطلقاً او است که همه چیز و همه کس را هدایت می کند و هدایت کامل به دست او است.
راه راست آن راهی است که هیچ اشتباهی در آن وجود نداشته باشد و قطعاً و یقیناً انسان را به کمالات روحی برساند، آن چنان که خدای تعالی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام را هدایت فرموده و به آنها این نعمت را ارزانی داشته ولی گمراهان، معصیت کاران و منحرفان که مبغوض خدا هستند از هدایت الهی برخوردار نبودند و ما هم طالب آن نیستیم که خدای تعالی راه انحرافی آنها را پیش پای ما بگذارد، لذا از خدا می خواهیم که ما را به آن طرف راهنمایی نفرماید و ما را به حال خودمان وانگذارد.

 

سوره مبارکه بقره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

«مؤمنین اهل تقوی»

الم ﴿۱﴾

الم (۱)

ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ، هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴿۲﴾

قرآن آن کتاب پر اهمیّتی است که شکی در آن نیست، مایه هدایت اهل تقوی است. (۲)

اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾

آنهائى که به غیب و پنهانیها ایمان مى آورند و نماز را بر پا مى دارند و از نعمتهائى که ما به آنها روزى کرده ایم انفاق مى کنند. (۳)

وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾

و کسانى که به آنچه بر تو و بر پیامبران قبل از تو نازل گردیده، ایمان دارند و روز قیامت را باور کرده و به آن یقین دارند. (۴)

أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾

آنها همان کسانی هستند که از جانب پروردگارشان هدایت شده اند و آنها همان رستگارانند (۵)

برداشت از آیات ۱ – ۵

اهل تقوی

آن کتابی که از جانب خدا با تفسیر و تأویل به پیامبراکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله وحی شده و علی بن ابی‏طالب علیه ‏السلام با خط خود نوشته است، کتاب هدایت برای متّقین است. (منظور کتاب علی علیه‏ السلام است) {تفسیر العیاشى: عن سعدان بن مسلم ۲، عن بعض أصحابه، عن أبى عبداللّه علیه السلام فى قوله تعالى: ألم ذلک الکتاب لا ریب فیه. قال: کتاب على لا ریب فیه. هدى للمتقین. قال: المتقون شیعتنا الذین یؤمنون بالغیب، و یقیمون الصلاه، و مما رزقناهم ینفقون و مما علمناهم یبثون. بحارالانوار ـ العلامه المجلسى ـ ج ۲ ـ ص ۲۱ و مکاتیب الرسول ـ الأحمدى المیانجى ـ ج ۲ ـ صفحه ۸۳ . و تفسیر العیاشى ـ محمد بن مسعود العیاشى ـ ج ۱ ـ صفحه ۲۵٫ و تفسیر کنز الدقائق ـ المیرزا محمد المشهدى ـ ج ۱ ـ صفحه ۸۹ (پ). و الحق المبین فى معرفه المعصومین علیهم ‏السلام ـ الشیخ على الکورانی العاملی ـ صفحه ۲۱۲٫}

متّقین در این جا منظور اهل تقوایی هستند که مراحل تزکیه نفس را پیموده ‏اند و با عقل، استدلال و حکمت الهی (نه با چیزهای دیدنی) به غیب ایمان پیدا کرده ‏اند، نماز را بر پا می‏ دارند، از نعمت‏هایی که خدا به آنها داده انفاق می‏ کنند و به قرآن و تمام کتب آسمانی ایمان دارند. آنها یقین به آخرت و قیامت دارند. زیرا مهم‏ترین ثمره تزکیه نفس رسیدن به مقام عین ‏الیقینی نسبت به عالم آخرت است. اینها دسترسی به کتاب علی علیه ‏السلام که مقداری از آن در ضمن احادیث و روایات معصومین نقل شده پیدا کرده و آنها را می ‏فهمند و آنها مؤمنانی هستند که خدا قلبشان را به ایمان محکم نموده و امتحان کرده است. اینها کسانی هستند که خدای تعالی هدایت آنها را تأیید فرموده و رستگاری را مخصوص آنها قرار داده است.

امّا روایاتی که نام «کتاب علی» در آنها برده شده متجاوز از هفتاد حدیث است که در کتاب «بحارالانوار» و کتاب «جامع احادیث شیعه» مجموعه آنها ذکر شده است 

{فهرست بعضى از روایاتى که در آنها نامى از کتاب على علیه‏ السلام برده شده است:

«بحارالانوار جلد ۲ صفحه ۶۷ و جلد ۱۰ صفحه ۲۵۴ و جلد ۱۴ صفحه ۱۰ و جلد ۱۵ صفحه ۵۲ و جلد ۲۳ صفحه ۳۹۰ و جلد ۲۵ صفحه ۵۶ و جلد ۲۶ صفحه ۳۳ و جلد ۲۶ صفحه ۳۴ و جلد ۲۶ صفحه ۳۵ و جلد ۲۶ صفحه ۵۰ و جلد ۲۶ صفحه ۵۱ و جلد ۲۶ صفحه ۵۲ و جلد ۲۶ صفحه ۶۹ و جلد ۲۶ صفحه ۱۵۵ و جلد ۲۷ صفحه ۲۲۰ و جلد ۳۷ صفحه ۱۲۱ و…»}

و همچنین در منابع اهل‏ سنّت نیز روایاتی را نقل کرده ‏اند. 

{۱ ـ اخبرنا سعید بن سالم عن ابن جریح عن عطاء قال: فى کتاب على رضى اللّه عنه من لم یجد نعلین و وجد خفین فلیلبسهما. قلت أتتیقّن بأنه کتاب علی؟ قال ما اشکّ انه کتابه. کتاب الأم للشافعى ج ۲ باب ما تلبس المرأه من الثیاب ص ۱۶۱٫

۲ ـ من طریق عبد الرزاق عن سفیان بن عیینه عن جعفر بن محمد عن ابیه قال فى کتاب لعلى بن ابى طالب: من شاء أن یجمع بین الحج و العمره فلیسق هدیه معه. (المحلى ج ۷ ص ۱۰۳).

۳ ـ عن جعفر بن محمد عن ابیه قال: فى کتاب علی الجراد و الحیتان ذکی. (المصنف ج ۴ ص ۵۳۲ ح ۸۷۶۱).

۴ ـ عن عباس الدوری قال سمعت یحیى بن معین یقول حدث عمرو بن حزم أن النبى صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله کتب لهم کتابا فقال له رجل هذا مسند؟ قال لا و لکنه صالح قال الرجل لیحیى فکتاب على بن ابى طالب انه قال لیس عندى من رسول‏ اللّه صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله شیء الاّ هذا الکتاب فقال کتاب علی بن ابی طالب هذا اثبت من کتاب عمرو بن حزم. (کنز العمال ج ۵ ص ۸۷۰).

۵ ـ روی صخر بن جویریه عن نافع قال وجدت فى کتاب لعلی بن ابی طالب قال لا یصلح أکل ما قتلته البزاه. (احکام القرآن ج ۲ ص ۳۹۵).}

 

«کفّارِ مرده ‏دل»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ، لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾

قطعا کسانی که کافرند،[۱] برای آنها فرقی نمی‏ کند چه آنها را بترسانی یا آنها را نترسانی، ایمان نمی‏ آورند.(۶)

[۱] ــ یعنى کفّارى که در خواب عمیق غفلت فرو رفته ‏اند و بلکه خوابشان منتهى به مرگشان شده و در درجه بالاى کفرند.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ، وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۷﴾

خدا (به خاطر غفلت شان) بر دلهاشان مهر زده و بر شنوائیشان و بر بینائیهایشان پرده انداخته و (به خاطر بى توجّهیشان به قرآن و آیات الهى) براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. (۷)

برداشت از آیات ۶ – ۷

عدم یقظه

یک عده بخاطر توجّه نکردن به راهنمائی‏ های خدای تعالی، مواعظ انبیاء و اولیاء علیهم ‏السلام و کفر ورزیدن به نعمت هدایت، خوابشان به مرگشان منتهی شده و پروردگار، آنها را این گونه معرفی می‏ کند که چه آنها را هدایت و تبلیغ کنی و چه آنها را بترسانی و چه نترسانی فرقی نمی‏ کند، دل آنها مُهر خورده و جلوی چشم و گوش شان را پرده گرفته و روز قیامت که از این مرگ روحی برخیزند عذاب بزرگی در انتظار آنها است و لذا همه باید از عاقبت غفلت‏هایشان بترسند و نگذارند غفلتشان به بدبختی‏ شان منتهی گردد.

«منافقان و نیرنگ ‏بازان»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾

و بعضی از مردم کسانی هستند که (به زبان) می‏ گویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان آورده ‏ایم و حال آنکه آنها ایمان نیاورده‏ اند. (۸)

يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا، وَمَا يَخْدَعُونَ  إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾

می‏ خواهند خدا و مؤمنین را فریب دهند، این ها جز خودشان را فریب نمی‏ دهند ولی نمی‏ فهمند. (۹)

فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ  ﴿۱۰﴾

در روح و دل اینها مرض است و خدا (به خاطر این عمل زشتشان) مرض روحى آنها را زیاد کرده و براى آنها به خاطر دروغهائى که مى گویند عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۰)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ، قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿۱۱﴾

و وقتى به این دسته از مردم گفته مى شود که در روى زمین فساد نکنید، مى گویند: جز این نیست که ما اصلاح کننده ایم. (۱۱)

أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۲﴾

همه بدانند که قطعا آنها خودشان فسادکنندگانند ولى نمى فهمند. (۱۲)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ، قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ؟ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾

و وقتى که به آنها گفته مى شود: شما هم مثل مردمى که ایمان آورده اند، ایمان بیاورید. مى گویند: آیا ما همان طورى که مردمان ابله ایمان آورده اند، ایمان بیاوریم؟ همه بدانید که اینها خودشان ابله اند ولى نمى دانند. (۱۳)

وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا، وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۴﴾

و زمانى که آنها مؤمنین را ببینند، گویند: ما هم ایمان آورده ایم. ولى وقتى با دوستان شیطان سیرتشان خلوت کنند، مى گویند: قطعا ما با شمائیم، جز این نیست که ما آنها را مسخره مى کنیم. (۱۴)

اَللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۵﴾

خدا آنها را مسخره مى کند و آنها را به سوى تجاوز و طغیانشان مى کشاند تا سرگردان شوند. (۱۵)

أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ  ﴿۱۶﴾

آنها مردمى هستند که گمراهى را به هدایت خریده اند و این تجارتشان سودى ندارد و اینها هدایت شدگان نیستند. (۱۶)

«مَثل های قرآن برای منافقین»

مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا، فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ ﴿۱۷﴾

مَثَل اینها، مَثَل کسى است که آتشى را روشن مى کند. وقتى آتش اطرافش را نورانى کرد (ناگهان طوفانى مى آید و) خدا نور آنها را از بین مى برد و آنها را در تاریکى هایى که نبینند باقى مى گذارد. ﴿۱۷﴾

صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۱۸﴾

اینها کر و لال و کورند و آنها (به سوى حقیقت) برنمى گردند. (۱۸)

أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ، يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ، وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ ﴿۱۹﴾

یا مثل باران تندى است که در آن تاریکى باشد و با رعد و برق از آسمان ببارد و آنها از ترس مردن، انگشتانشان را در گوششان بگذارند تا صداى صاعقه را نشنوند ولى خدا بر کفّار احاطه دارد. (۱۹)

يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ، كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ، إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ  ﴿۲۰﴾

نزدیک است آن برق بینائیهایشان را از میان برد. هر زمان که (زمین را) براى آنها روشن شود، آنها در آن روشنائى راه مى روند ولى وقتى براى آنها تاریک شود، به جاى خود مى ایستند و اگر خدا بخواهد، شنوائى و بینائى آنها را از بین مى برد. زیرا خدا بر همه چیز توانا است. (۲۰)

«دستور بندگی و نصیحت»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۲۱﴾

اى مردم، پروردگارتان را بندگى کنید، آن خدائى که شما و کسانى که قبل از شما بوده اند را خلق کرده، شاید شما اهل تقوى شوید. (۲۱)

اَلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ، فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۲﴾

آن خدائى که زمین را براى شما فرش و آسمان را همچون سقف قرار داد و از آسمان آبى نازل کرد و به خاطر نزول باران از زمین میوه هائى که رزق شما مى باشد خارج فرمود. پس براى خدا ضدّ و شریکهائى قرار ندهید با اینکه شما (بدى این کار را) مى دانید. (۲۲)

برداشت از آیات ۸ – ۲۲

آنهایی که منافق ‏اند و در حقیقت دلشان مرده است و یا قلبی مریض دارند و به فکر علاج و حیات خود نیستند وقتی با مردم و اهل ایمان روبرو می‏ شوند به خُدعه و نیرنگ می‏ پردازند و می‏ گویند: ما هم به خدا و روز قیامت ایمان داریم! ولی مؤمن باید کنجکاو باشد و ادعای هر کسی را نپذیرد زیرا آنها در حقیقت ایمان به خدا ندارند و به مؤمنان نیرنگ می ‏زنند، اینها جز خودشان را گول نخواهند زد و شعور ندارند، روز بروز امراض قلبی آنها شدّت پیدا می‏ کند و بالأخره به عذاب دردناکی مبتلا خواهند شد. این نیرنگ‏ بازان به گمان آنکه مصلح ‏اند در زمین فساد می‏ کنند و درکی ندارند، هر چه مؤمنان اینها را از فساد نهی می‏ کنند آنها نمی‏ فهمند، آن قدر در جهلشان فرو رفته‏ اند که مردم با ایمان و متدین به ادیان را سفیه و نادان می‏ دانند، وقتی با همفکران خود و شیطان‏ سیرتان می‏ نشینند به آنها هم دروغ می‏ گویند و مؤمنان را استهزاء می‏ کنند، امّا روزی می ‏رسد که آنها در عذاب الهی و فشارهای روزگار آن چنان گرفتار می‏ شوند که از ترس مرگ به خود می‏ پیچند و نمی‏ دانند چه باید بکنند. خدای تعالی با کمال مهربانی برای آنها با مثال، با مواعظ، با راهنمائی‏های پی در پی انبیاء علیهم‏ السلام و قرآن سخن گفته، ولی آنها علاوه بر آنکه هدایت نشده ‏اند همین مواعظ و مثالها را وسیله گمراهی خود قرار داده ‏اند و این بخاطر هواهای نفسانی و فسق و عدم تزکیه نفسشان بوده است.

«اعجاز قرآن»

وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۲۳﴾

و اگر درباره آنچه ما بر بنده خود (حضرت محمّد صلى الله علیه و آله) نازل کرده ایم در شکید، (حدّاقل) پس یک سوره مانند آن را بیاورید و گواهانِ (درستى عمل) خود را غیر از خدا حاضر کنید (و آنها را شاهد بیاورید) اگر شما راستگوئید. (۲۳)

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿۲۴﴾

پس اگر این کار را نکردید که هرگز هم نمى توانید بکنید، پس بپرهیزید از آتشى که هیزمِ آن، بدنهاى مردم و سنگها است و آن براى کفّار آماده گردیده است. (۲۴)

«بشارت به بهشت»

وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ، كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ، وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵﴾

و (اى پیامبر) بشارت بده به کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته نموده اند قطعا براى آنها بهشتهائى است که از دامنه آنها نهرهائى جارى است، وقتى که به آنها از میوه آن باغ روزى مى شود (و مى خورند)، مى گویند: این رزقى است که از قبل براى ما آماده شده و میوه ها در خوبى همه مانند یکدیگرند و براى این مؤمنین در آن بهشتها، همسران پاک و پاکیزه اى مى باشد و اینها در آن بهشتها، جاودانه و دائمى هستند. (۲۵)

«مَثل به پشه و کمتر از پشه»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا؟ يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾

قطعا خدا از اینکه (به موجودات کوچکى) مانند پشه و بالاتر از پشه (در کوچکى) مثال بزند باکى ندارد و امّا کسانى که ایمان آورده اند مى دانند که قطعا آن از طرف پروردگارشان حقّ بوده است، ولى کسانى که کافرند پس مى گویند: منظور خدا از این مَثلها چیست؟ خدا جمع زیادى را بوسیله این مَثَلها گمراه و جمع زیادى را هدایت مى کند، ولى خدا جز نافرمانان را به آن گمراه نمى کند. (۲۶)

«عهد و پیمان‏ شکنی»

اَلَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ، أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾

فاسقان کسانى هستند که عهد و پیمان خدا را بعد از آنکه محکم بوده، نقض مى کنند و آنچه را که خدا به آن امر کرده که باید وصل شود، قطع مى کنند و در روى زمین فساد مى نمایند، اینها همان خسارت دیدگانند. (۲۷)

برداشت از آیه ۲۷

مرحله تعهّد

بزرگترین چیزی که برای سالک الی اللّه لازم است این است که عهدشکن نباشد و اوامر الهی را بخصوص در آنچه لازم است که با آن باشد متصل گردد و در روی زمین فساد نکند، زیرا اگر به عهدش وفا نکند مفسد است و اگر فساد کرد ضرر زیادی می‏ نماید.

كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۸﴾

چگونه به خدا کافر مى شوید و حال آنکه شما مرده بودید، پس خدا زنده تان کرد، سپس شما را مى میراند، باز زنده تان مى کند، سپس به سوى او برگردانده مى شوید. (۲۸)

«خلقت زمین و آسمانها»

هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۹﴾

خدا آن کسى است که هر چه در زمین است، همه اش را براى شما خلق فرموده، سپس به کار آسمان پرداخته و آنها را به هفت آسمان ترتیب داده و او به همه چیز دانا است. (۲۹)

«خلقت بشر در روی زمین»

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً، قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ؟ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ، قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾

و وقتى که پروردگارت به ملائکه فرمود: قطعا من در روى زمین جانشینى قرار خواهم داد، ملائکه گفتند: آیا همان کسى را که در زمین فساد و خونریزى ها خواهد کرد، همان را قرار مى دهى؟ و حال آنکه ما تسبیح و حمد تو را مى کنیم و تو را پاک معرّفى مى نمائیم. خدا فرمود: قطعا من دانا هستم به آنچه که شما نمى دانید. (۳۰)

«تعلیمات الهی به حضرت آدم علیه ‏السلام»

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا، ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۱﴾

و خدا تمام نامها و نشانه ها همه اش را به آدم تعلیم داد. سپس آنها را در معرض دید ملائکه قرار داد و فرمود: شما از نامهاى این جمع به من خبر بدهید، اگر شما از راستگویانید. (۳۱)

قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۳۲﴾

ملائکه گفتند: تو پاکى، ما هیچ علمى نداریم جز آنچه که تو به ما یاد داده اى، قطعا تو همان داناى حکیم هستى. (۳۲)

قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ، فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۳۳﴾

خدا فرمود: اى آدم از نامها و نشانه هاى آنها به ملائکه خبر بده، پس وقتى که آدم آنها را از نامها و نشانه هاى آنها آگاه نمود (و علم خود را ظاهر کرد) خدا به ملائکه فرمود: مگر به شما نگفتم که قطعا من پنهانیهاى آسمانها و زمین را مى دانم و به آنچه شما ظاهر مى کنید و آنچه را که پنهان نگه مى دارید دانا هستم؟ (۳۳)

«سجده ملائکه»

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ، أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۳۴﴾

و آن وقتى که به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید، پس سجده کردند مگر ابلیس که خوددارى کرد و تکبّر نمود و از کافرین بود. (۳۴)

«سکونت حضرت آدم علیه‏ السلام در بهشت»

وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۳۵﴾

و ما گفتیم: اى آدم تو و زنت در بهشت ساکن شوید و از همه خوردنیهاى بهشت از هر کجاى آن که مایلید بخورید، گوارایتان باد و به این درخت نزدیک نشوید که اگر این کار را بکنید از ظالمین خواهید بود. (۳۵)

«اغوای شیطان و توبه حضرت آدم علیه ‏السلام»

فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ، وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۳۶﴾

پس شیطان سبب گمراهى و لغزش آنها از بهشت شد و آنها را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد و ما به آنها گفتیم: از بهشت پائین بیائید در حالى که با یکدیگر دشمن خواهید بود و زمین تا مدّتى براى شما محلّ آرامش و بهره مندى خواهد بود. (۳۶)

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ، إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۳۷﴾

پس آدم از پروردگار خود سخنانى یاد گرفت (که به خاطر گفتن آن کلمات) خدا به سوى آدم برگشت. قطعا خدا همان توبه پذیر مهربان است. (۳۷)

«اخراج حضرت آدم علیه‏ السلام از بهشت»

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا، فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۳۸﴾

ما (به آدم و همسرش و شیطان) گفتیم: از بهشت همه تان پائین بیائید و اگر هدایتى از طرف من براى شما آمد، پس کسانى که از هدایت من پیروى کنند، پس خوفى براى آنها نبوده و آنها محزون نمى شوند. (۳۸)

برداشت از آیات ۳۷ – ۳۸

مرحله توبه

گناه‏کاران حتماً باید توبه کنند و توبه آنها باید به دستور پروردگار باشد که اگر این کار را بکنند و زیر نظر استاد و راهنمایی از دستورات الهی پیروی نمایند به مقام اولیای خدا که از هیچ چیز ترسی ندارند و هیچگاه محزون نمی‏ شوند خواهند رسید.

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۳۹﴾

و کسانى که کافر شده و نشانه هاى ما را تکذیب نمودند، آنها اهل آتش اند که همیشه در آن خواهند بود. (۳۹)

برداشت از آیه ۳۹

نتیجه کفر و عناد

علّت خلود در جهنّم، کفر و دشمنی به آیات خدا است، کسی که اعتقادات صحیحی نداشته باشد و تزکیه نفس نکند همیشه در آتش صفات رذیله و در نهایت در آتش جهنّم مخلّد خواهد بود.

«تذکر نعمتها به بنی ‏اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ ﴿۴۰﴾

اى بنى اسرائیل، به یاد بیاورید نعمتهایم را که به شما داده ام و به عهد من وفا کنید تا من هم به عهد شما وفا کنم و تنها از من بترسید. (۴۰)

برداشت از آیه ۴۰

وفای به عهد

یکی از وسائل رسیدن به کمالات، یادآوری نعمتهای الهی، تشکر کردن از پروردگار و وفای به تعهّدات، بخصوص تعهّداتی که در عالم «ذر» یا عالم «میثاق» با خدای تعالی بسته و ترسیدن از عقاب الهی است. زیرا اگر انسان در دنیا به عهدش که با خدای تعالی داشته وفا نکند خدا هم به عهدی که با بشر نموده وفا نخواهد کرد.

وَآمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ ﴿۴۱﴾

و ایمان بیاورید به آنچه من نازل نموده ام که با کتابهائى که با شما هست مطابقت دارد و آنها را تصدیق مى کند و اوّل کافر به آن نباشید و آیات مرا به قیمت کم نفروشید و تنها از من بپرهیزید. (۴۱)

برداشت از آیه ۴۱

تقوی و هدایت

سالک الی اللّه باید به آیات الهی که بالاترین نشانه‏ های الهی، وجود مقدّس معصومین علیهم السّلام‏ اند، توجّه داشته باشد، آنها را به قیمت کم نفروشد و تقوی الهی را رعایت کند.

«نصایحی به بنی ‏اسرائیل»

وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴۲﴾

و حقّ را به باطل نپوشانید و حقّ را کتمان نکنید و با آنکه شما (حقیقت را) مى دانید. (۴۲)

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿۴۳﴾

و نماز را بپا بدارید و زکات را بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید. (۴۳)

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ، أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۴۴﴾

آیا شما مردم را به خوبى امر مى کنید ولى خودتان را فراموش نموده اید و حال آنکه شما کتاب را تلاوت مى کنید، پس چرا عقلتان را به کار نمى اندازید؟! (۴۴)

برداشت از آیه ۴۴

تقوی و هدایت

سالک الی اللّه باید علاوه بر آنکه مردم را به نیکی دعوت می‏ کند و آنها را به کمال می‏ رساند خودش را فراموش نکند و از روی کتاب و راهنمائی‏های پیشوایان دین، به هدایت خود و دیگران بپردازد.

«خاشعین و حالات آنها»

وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ ﴿۴۵﴾

و از نماز و صبر (تحمّل مشقّات در راه رسیدن به اهداف عالیه) کمک بگیرید و قطعا این کار جز براى کسانى که در مقابل خدا خاشع اند بزرگ و سنگین است. (۴۵)

اَلَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿۴۶﴾

خاشعین آن کسانى هستند که یقین مى دانند که با پروردگارشان ملاقات مى کنند و قطعا آنها به نزد او بر مى گردند. (۴۶)

«باز هم تذکر نعمتها به بنی‏ اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾

اى بنى اسرائیل، به یاد بیاورید نعمتهایم را که به شما داده و اینکه من شما را بر اهل جهان برترى داده ام. (۴۷)

وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۴۸﴾

و بترسید از آن روزى که کسى چیزى از مجازات دیگرى را نمى پذیرد و شفاعت کسى از کسى پذیرفته نمى شود و غرامت از او قبول نخواهد شد و آنها یارى نمى شوند. (۴۸)

«نجات از فرعونیان»

وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ، يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۴۹﴾

و زمانى که ما شما را از فرعونیان نجات دادیم. آنها شما را سخت (به بدترین صورت) عذاب مى کردند، پسرانتان را سر مى بریدند و زنانتان را زنده نگه مى داشتند و در این گرفتاریتان، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان بود. (۴۹)

«شکافتن دریا»

وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۵۰﴾

و آن وقتى که دریا را براى شما از هم جدا کردیم (و شکافى در آن براى شما به وجود آوردیم) و نجاتتان دادیم و فرعونیان را غرق نمودیم و حال آنکه شما به آنها نگاه مى کردید. (۵۰)

برداشت از آیه ۵۰ ـ ۴۵

استقامت

سالک الی اللّه در مشکلات راهش، باید از نماز کمک بگیرد و از صبر که یکی از ارکان استقامت است نیز باید کمک بگیرد و بداند که بالأخره با پروردگارش ملاقات خواهد کرد، نعمت‏های الهی را یادآور باشد که اگر این اعمال را انجام داد خدای تعالی او را بر همه مردم جهان برتری می‏ دهد، او را از دشمنان سرسختش نجات می‏ دهد، از بلاهای بزرگ دورش می‏ کند و دشمنش را ذلیل می‏ نماید.

«حضرت موسی علیه‏ السلام و بنی ‏اسرائیل»

وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۵۱﴾

و وقتى که ما موسى را چهل شب وعده گذاشتیم. سپس شما بعد از او گوساله را براى خود در حالى که ظالم به خود بودید، اتّخاذ کردید. (۵۱)

ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۵۲﴾

ولى ما بعد از آن عفوتان کردیم، شاید شما شکر کنید. (۵۲)

برداشت از آیات ۵۲ ـ ۵۱

استاد و راهنما

سالک الی اللّه باید همیشه زیر سایه استاد و راهنمایی که از طرف پروردگار برای او تعیین شده باشد و از فرمان او چه در حضور و چه در غیاب، تخطی نکند، از انحرافاتی که به او تلقین شده دوری کند و به خود ظلم نکند که اگر این کارها را کرد و سپس توبه نمود، خدای تعالی او را عفو خواهد کرد، به شرط آن که از خدا تشکر کند و ممنون پروردگارش باشد.

وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۵۳﴾

و وقتى که کتاب و چیزى که مایه تشخیص حقیقت بود به موسى دادیم، شاید شما هدایت شوید. (۵۳)

«مجازات بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ، فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ، فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۵۴﴾

و هنگامى که موسى به قومش گفت: اى قومِ من، شما به خاطر اینکه گوساله را براى پرستیدن انتخاب کرده اید قطعا به خود ظلم نموده اید. پس توبه کنید و به سوى خالقتان برگردید. پس خودتان را بکشید. این کار شما نزد خالقتان برایتان بهتر است، پس خدا توبه شما را پذیرفت، قطعا او همان توبه پذیر مهربان است. (۵۴)

برداشت از آیه ۵۴

مرحله توبه

سالک الی اللّه در مرحله توبه اول باید به ظلم ‏هایی که به خود کرده اقرار کند و آنچه در دل خود از بت پرستی‏ها و دیگران پرستی‏ها، انجام داده پشیمان شود و بلکه نفسانیت خود را از بین ببرد تا پروردگارش که تواب و مهربان است توبه او را بپذیرد.

«درخواست دیدن خدا»

وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً، فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۵۵﴾

و زمانى که گفتید: اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آنکه خدا را علنى ببینیم. پس آن صاعقه شما را گرفت در حالى که شما نگاه مى کردید. (۵۵)

ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۵۶﴾

سپس ما شما را بعد از مردنتان زنده تان کردیم، شاید شما تشکر کنید. (۵۶)

«مائده آسمانی»

وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى، كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ، وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۵۷﴾

و ابر را فرمان دادیم تا (در میان آفتاب سوزان) بر شما سایه بیندازد و بر شما منّ و سلوی [۱] را نازل نمودیم (و گفتیم:) از روزیهای پاکی که به شما داده ‏ایم، بخورید. و آنها به ما ظلم نکردند، بلکه به خودشان ظلم می‏ نمودند.(۵۷)

[۱] ــ مرغ بریان و ترانگبین.

برداشت از آیه ۵۷

ظلم به نفس

پروردگار متعال همه‏ گونه نعمت به انسان داده و به هیچ وجه به کسی ظلم نکرده و سر سوزنی ظلم در ذاتش نبوده بلکه انسان است که خودش به خودش ظلم می‏ کند و از راهنمایی‏ های صد درصد صحیح الهی سرپیچی می‏ نماید.

«توبه بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾

و زمانی که گفتیم: داخل این قریه شوید و از خوردنیهای آن هر چه می‏ خواهید بدون زحمت بخورید و از در (معبد) سجده ‏کنان وارد شوید و بگوئید: «حطه» [۱] تا ما برای شما گناهانتان را ببخشیم و به نیکوکاران (محبّت) بیشتری خواهیم نمود. (۵۸)

[۱] ــ خدایا از گناهان ما درگذر.

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ، فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۵۹﴾

ولى افراد ظالم این کلام را به غیر جمله اى که به آنها گفته شده بود تبدیل کردند، پس بر ظالمین عذابى از آسمان به خاطر اینکه اینها گناه مى کردند نازل نمودیم. (۵۹)

برداشت از آیات ۵۹ ـ ۵۸

مرحله توبه

سالک الی اللّه نباید در مقام توبه جز دستورات الهی و یا لااقل دستورات استاد الهیش کاری بکند، اگر به رأی خود دعایی یا ذکری یا استغفاری را به جای آنچه که خدا دستور داده انجام دهد و خودسری بکند فاسق است و مورد عذاب پروردگار واقع می‏ گردد.

«چشمه‏ های آب»

وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ، فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ، كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۶۰﴾

و زمانى که موسى براى قومش طلب آب مى نمود و ما به او گفتیم که عصایت را به آن سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن سنگ بیرون آمد که قطعا هر کدام از دوازده فرقه قومش دانستند از کجا باید آب بنوشند. بخورید و بیاشامید از رزق خدا ولى در زمین فساد را توسعه ندهید. (۶۰)
«تقاضاهای بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ، فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا، قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ؟ اِهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ…

و زمانى که گفتید: اى موسى، ما بر یک نوع غذا هرگز صبر نمى کنیم، پس از پروردگارت بخواه تا گیاهانى براى ما از آنچه زمین مى رویاند بیرون بیاورد، از قبیل: سبزیجات زمین و خیار زمین و سیر زمین و عدس و پیاز زمین. موسى گفت: آیا شما غذاى پست ترى را به جاى غذاى بهتر تبدیل مى کنید؟ فرود آئید در شهر، زیرا در آن براى شما آنچه را که خواستید خواهد بود.

«ذلّت و عدم موفّقیّت»

… وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ، ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ، ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿۶۱﴾

و براى آنها ذلّت و عدم موفّقیت زده شده است و دوباره به غضبى از خدا مبتلا شدند. آن به خاطر این بود که آنها به آیات خدا کفر مى ورزیدند و بدون حقّى انبیاء را مى کشتند. این به خاطر آن بود که معصیت مى کردند و متجاوز بودند. (۶۱)

«فایده ایمان»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾

قطعا کسانی که ایمان آورده ‏اند و کسانی که یهودی و یا نصرانی و یا صابئین [۱] هستند، هر که (از آنها) به خدا و روز قیامت ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، پس اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ است و نه خوفی بر آنها است و نه آنها محزون می‏ شوند.(۶۲)

[۱] ــ ستاره ‏پرست.

«کوه طور بالای سر بنی ‏اسرائیل»

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۶۳﴾

و زمانی که از شما عهد و میثاق گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما بلند کردیم (و گفتیم:) با قدرت و قوّت آنچه را که به شما داده ‏ایم بگیرید [۱] و متذکر آنچه در آن هست باشید، شاید شما تقوی پیشه کنید. (۶۳)

[۱] ــ منظور تورات است.

ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۶۴﴾

سپس بعد از آن شما رو گرداندید، که اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، شما حتما از زیانکاران بودید. (۶۴)

«صید ماهی در روز شنبه»

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ، فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴿۶۵﴾

و شما حتما مى دانستید آنهائى که در روز شنبه از شما مردم از حدّ خود تجاوز کردند، پس ما به آنها گفتیم که به صورت بوزینه هاى مطرود درآئید. (۶۵)

فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿۶۶﴾

و ما آن را براى مردمِ آن وقت و نسلهاى بعد، عبرت و براى اهل تقوى، موعظه و پند قرار دادیم. (۶۶)

«قصّه گاو بنی ‏اسرائیل»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا؟ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۶۷﴾

و آن زمانى که موسى به قومش گفت: خدا به شما امر مى فرماید که ماده گاوى را بکشید. گفتند: آیا ما را به مسخره مى گیرى؟! موسى گفت: پناه مى برم به خدا از اینکه جزء نادانان باشم. (۶۷)

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ، قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ، عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ، فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ﴿۶۸﴾

گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه که ماهیت این ماده گاو را براى ما روشن کند. موسى گفت: خدا مى فرماید که آن گاو نه پیرِ از کار افتاده است و نه جوان کار نکرده است. بلکه بین اینها است، پس انجام بدهید آنچه را که امر مى شوید. (۶۸)

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا؟ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿۶۹﴾

گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه که برایمان بیان کند رنگش چگونه است؟ موسى گفت: خدا مى فرماید: این ماده گاو، گاو زردِ یک رنگى است که رنگش بیننده ها را مسرور مى کند. (۶۹)

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ، إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿۷۰﴾

گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه که ماهیت این گاو را برایمان کاملاً روشن کند. زیرا این ماده گاو براى ما مشتبه شده و ما ان شاءاللّه حتما هدایت خواهیم شد. (۷۰)

قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ، مُسَلَّمَةٌ لَا شِيَةَ فِيهَا، قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ، فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ ﴿۷۱﴾

موسى گفت: قطعا پروردگار مى فرماید: آن گاوى است که نه براى شخم زدن زمین رام شده و نه براى آب کشیدن جهت زراعت آماده شده است، از هر عیبى سالم است و هیچ گونه رنگ دیگرى در آن نیست. گفتند: حالا حرف صحیح و کامل را آوردى. پس آن گاو ماده را ذبح کردند و حال آنکه نزدیک بود این کار را انجام ندهند. (۷۱)

وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۷۲﴾

و زمانى که یکى را کشتید، سپس درباره آن به نزاع پرداختید (و یکدیگر را متّهم کردید) و خدا خارج مى کند آنچه را که کتمان مى نمودید. (۷۲)

فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا، كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۷۳﴾

پس ما گفتیم: بعضى از اجزاء گاو را به آن مقتول بزنید این چنین خدا مرده ها را زنده مى کند و نشانه هاى خودش را به شما نشان مى دهد. شاید شما عقلتان را به کار بیندازید. (۷۳)

«قساوت بنی ‏اسرائیل»

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً، وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۷۴﴾

سپس دلهاى شما پس از این واقعه سخت شد و دلها مانند سنگ یا از سنگها سخت تر گردید، زیرا سنگها گاهى مى شکافد و از آن نهرها جارى مى شود و بعضى از آنها منشق مى گردد و از آن آب بیرون مى آید و بعضى از آن سنگها از خوف خدا به زیر مى افتند و خدا از آنچه مى کنید غافل نیست. (۷۴)

أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾

آیا طمع دارید اینکه به شما ایمان بیاورند و حال آنکه قطعا جمعى از آنها کلام خدا را مى شنوند، سپس آن را بعد از آنکه تعقّل کرده اند، تحریف مى کنند و حال آنکه آنها مى دانند. (۷۵)

«دوروئی بنی ‏اسرائیل»

وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ؟ أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟ ﴿۷۶﴾

و وقتى مؤمنین را ملاقات کردند، مى گویند: ایمان آورده ایم. ولى وقتى با یکدیگر خلوت کنند، مى گویند: چرا مطالبى را که خدا (در خصوص اسلام و تأیید آن) براى شما باز کرده به مسلمانان مى گوئید؟ آیا مى خواهید آنها در پیشگاه پروردگارتان علیه شما استدلال کنند؟ آیا عقلتان را به کار نمى اندازید؟ (۷۶)

أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۷﴾

آیا اینها نمى دانند که قطعا خدا آنچه را پنهان و آشکار مى کنند مى داند؟ (۷۷)

برداشت از آیات ۷۷ ـ ۷۶

ضعف ایمان و عدم استقامت

سالک الی اللّه نباید آن قدر ضعیف باشد که با هر بادی بلغزد، در مقابل مؤمنان خود را مؤمن معرفی کند و در مقابل منافقان بگوید من با شمایم. خدای تعالی می‏ فرماید: همه بدانید، این به خاطر آن است که این افراد اعتقاد کاملی به خدای تعالی ندارند و استقامت که از لوازم زندگی بشر است و سالک الی اللّه باید داشته باشد آنها ندارند و حتّی روحشان مرده است و این دسته در زمره کفّار محسوب شده و از رحمت خدا دورند.

وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ﴿۷۸﴾

و جمعى از اینها بى سوادانى هستند که کتاب خدا را جز خیالات و توهّماتى نمى دانند، اینها جز به گمانهاى خود به چیز دیگرى دل نبسته اند. (۷۸)

فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا، فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ ﴿۷۹﴾

پس واى بر کسانى که نوشته اى را با دست خود مى نویسند بعد مى گویند این نوشته از جانب خدا است، براى آنکه آن را به قیمت کمى بفروشند. پس باز هم واى بر آنها از آنچه به دست خود نوشته اند و باز هم واى بر آنها از آنچه کسب مى کنند. (۷۹)

«ردّ گفتار ناصحیح بنی ‏اسرائیل»

وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَةً، قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ؟ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۸۰﴾

و مى گویند: هرگز آتش جهنّم به ما جز چند روزى بیشتر نخواهد رسید. بگو: آیا شما از نزد خدا در این خصوص عهدى گرفته اید و خدا هرگز عهدش را تخلّف نمى کند؟ یا آنچه را که نمى دانید به خدا نسبت مى دهید. (۸۰)

بَلَى مَنْ كَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ  فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۸۱﴾

بله، کسانى که گناه کنند و گناهشان بر آنها احاطه کند، آنها همراه آتش هستند و در آن براى همیشه مخلّدند. (۸۱)

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ  ﴿۸۲﴾

و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح کردند، آنها اهل بهشت اند و در آن براى همیشه مخلّد خواهند بود. (۸۲)

«عهد و میثاق از بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ، ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۸۳﴾

و زمانى که از بنى اسرائیل عهد و میثاق گرفتیم که جز خدا را عبادت نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمها و بیچارگان نیکى کنید و با مردم خوب و نیکو حرف بزنید و نماز را اقامه کنید و زکات بدهید، سپس جز عدّه کمى از شما روگرداندید و حال آنکه شما همه تان از حقیقت اعراض کردید. (۸۳)

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿۸۴﴾

و زمانى که از شما پیمان گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و یکدیگر را از شهرهایتان بیرون نکنید، سپس شما به این پیمان اقرار کردید و شاهد آن بودید. (۸۴)

ثُمَّ أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ، تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ، وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ، أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ؟ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ، وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۸۵﴾

سپس همین شما، آنهائى هستید که یکدیگر را مى کشید و جمعى از خودتان را از شهرهایشان بیرون مى کنید و علیه آنها به گناه و دشمنى کمک مى کنید و اگر آنها را به عنوان اسیر برایتان بیاورند، از آنها براى آزادیشان فدیه مى خواهید و حال آنکه بیرون کردن آنها از شهرشان براى شما حرام بوده. آیا پس شما به بعضى از مطالب کتاب ایمان مى آورید و به بعض دیگر کافر مى شوید؟! آیا جزاى کسى که از شما آن کارها را بکند، چیزى جز خوارى و پستى در زندگى دنیا هست؟! و اینان در روز قیامت به سخت ترین عذاب تحویل داده مى شوند و خدا از آنچه مى کنید غافل نیست. (۸۵)

أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۸۶﴾

این مردم، آنهائى هستند که زندگى دنیا را در مقابل آخرت خریدند و به هیچ وجه در عذابشان تخفیف داده نمى شود و آنها یارى نمى گردند. (۸۶)

«لجاجت بنی ‏اسرائیل»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ، أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ؟ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ ﴿۸۷﴾

و ما به موسى کتاب دادیم و پشت سر او پیامبران را فرستادیم و به عیسى بن مریم دلائل و بیناتى عنایت کردیم و او را به وسیله روح القدس کمک نمودیم، آیا باید نسبت به آنچه پیامبرى براى شما مى آورد و با هواى نفستان مخالفت دارد، تکبّر کنید؟! آن وقت یک دسته از شما پیامبران را تکذیب کردید و دسته دیگر پیامبران را کشتید. (۸۷)

«لعنت خدا بر بنی ‏اسرائیل»

وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾

و مى گویند: دلهاى ما در غلاف و در پرده است. بلکه خدا آنها را به خاطر کفرشان لعنت مى کند، پس کمى هستند که ایمان مى آورند. (۸۸)

وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا، فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ، فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ  ﴿۸۹﴾

و زمانى که از جانب خدا کتابى براى آنها فرستاده مى شود، با اینکه آن کتاب تصدیق کننده آن چیزى است که نزد آنها هست و آنها قبل از این به خود وعده پیروزى بر کفّار را مى دادند، با این همه وقتى آنچه را که مى شناختند نزد آنها آمد (و به آنها داده شد،) به آن کفر ورزیدند. پس لعنت خدا بر کافرین باد. (۸۹)

«مجازات کفّار»

بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ، فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۹۰﴾

آنان به قیمت بدى خود را فروختند، اینکه به آنچه خدا نازل کرده است تجاوزکارانه کافر شدند و اینکه خدا با فضلش بر هر که از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل مى کند و به همین جهت کافران به غضبى بعد از غضبى گرفتار شدند و براى کفّار مجازات ذلیل کننده اى خواهد بود. (۹۰)

«قرآن حقّ است»

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا، وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ، قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؟ ﴿۹۱﴾

و زمانى که به این کافران گفته مى شود، که ایمان بیاورید به آنچه خدا نازل فرموده مى گویند: ما ایمان داریم به آنچه که قبلاً بر ما نازل شده. آنها کافر مى شوند به آنچه که بعد از آن نازل گردیده و حال آنکه این حقّ است، تصدیق کننده آن کتابى است که با آنها است. بگو: پس چرا قبل از این، پیامبرانِ خدا را مى کشتید، اگر شما ایمان دارید؟ (۹۱)

«پرستیدن گوساله»

وَلَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۹۲﴾

و قطعا موسى با بینات و معجزات نزد شما آمد، سپس شما گوساله را بعد از او (براى پرستش) گرفتید و حال آنکه شما ظالم بودید. (۹۲)

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا، قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا، وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ، قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۹۳﴾

و وقتى که ما از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالاى سر شما قرار دادیم (و گفتیم:) با قوّت و قدرت آنچه را که به شما داده ایم بگیرید و بشنوید، گفتند: شنیدیم ولى عصیان کردیم. در دلهاى آنها در اثر کفرشان محبّت گوساله قرار گرفته. بگو: ایمانتان چه بد دستورى به شما داده اگر مؤمنید. (۹۳)

برداشت از آیات ۹۳ ـ ۸۹

امراض قلبی

منافقان دارای امراض قلبی هستند تا جایی که می‏ توانند انبیاء و پاکان روزگار را بکشند و به جای آنها بت ها و گوساله ‏ها را بپرستند و به هیچ وجه تعهدی نداشته باشند. آنها با عجب و کبر به راه و روش خود در اثر غفلت و بی ‏توجهی به حقیقت، مغرورند و حتّی فکر می‏ کنند که خدای تعالی به حساب آنها نمی‏ رسد. پس باید بندگی و اطاعت خدا را بنمایند و آنچه خدا امر کرده با قدرت و قوت بگیرند ولی متأسفانه دلهای آنها مملو از محبّت پرستیدن غیر خدا است و به نفاق خود ادامه می‏ دهند.

«تمنّای مرگ»

قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۹۴﴾

بگو: اگر تنها براى شما نزد خدا خانه آخرت هست و مردمِ دیگر از آن بهره اى ندارند، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى گوئید. (۹۴)

وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۹۵﴾

ولى هرگز آرزوى مرگ نخواهند کرد به خاطر آنچه که پیش فرستاده اند و خدا به اعمال ظالمین دانا است. (۹۵)

وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا، يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾

و آنها را از همه مردم و حتّى از کسانى که مشرکند بر زندگى دنیا حریص تر مى یابى. هر یک از آنها دوست دارد اگر ممکن باشد هزار سال عمر کند و حال آنکه این عمر طولانى از عذاب الهى او را نگه نمى دارد و خدا به آنچه مى کنند بینا است. (۹۶)

برداشت از آیات ۹۶ ـ ۹۴

کمالات انسانی

یکی از نشانه‏ های اولیاء خدا و کسانی که به کمالات روحی رسیده ‏اند این است که به آخرت یقین کامل و اعتقاد صحیح دارند و اگر معتقد به آخرت باشند نشانه ‏اش این است که آنها آماده برای مرگند بلکه درخواست مرگ می‏ کنند ولی آنهایی که به مراحل تزکیه نفس موفّق نشده و روی دلهایشان کفر و بی ‏اعتقادی به آخرت پرده انداخته، حریص ‏ترین مردم به زندگی دنیا هستند و مایلند که هر چه بیشتر در دنیا عمر کنند و هیچ گاه نمیرند. زیرا می‏ دانند که اگر آخرتی باشد با این اعمال زشت به عذاب الهی مبتلا خواهند شد لذا هیچ وقت تمنای مرگ نمی‏ کنند.

«دشمنی با جبرئیل»

قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ، مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۹۷﴾

بگو: کسى که دشمن جبرئیل باشد، پس جبرئیل قطعا به اذن خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده. این قرآن تصدیق کننده آن چیزى است که قبل از آن آمده و قرآن هدایت و بشارت است براى مؤمنین. (۹۷)

مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ  فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ ﴿۹۸﴾

کسى که دشمن خدا و ملائکه اش و رسولانش و جبرئیل و میکائیل باشد، پس قطعا خدا هم دشمن کافران است. (۹۸)

برداشت از آیات ۹۸ ـ ۹۷

دشمنی ‏های بی جا

سالک الی اللّه هیچ وقت نباید دارای صفات رذیله بغض و کینه نسبت به اولیاء خدا، انبیاء و ملائکه باشد، حتّی اگر کسی با حضرت جبرئیل دشمن باشد از کفّار و معاندین محسوب می ‏شود. جبرئیل فقط کارش این بوده که آیات قرآن را بر قلب پیامبر (صلی الله علیه و اله) با اجازه خدا نازل می‏ کرده است و لذا دشمنی با چنین فردی که جز پاکی و انجام وظیفه کاری نداشته است از صفت رذیله کینه و دشمنی بیجا برخواسته است.

«نزول آیات»

وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿۹۹﴾

قطعا ما نازل کردیم بر تو نشانه هاى واضح و آیات صریحى را که به آنها کافر نمى شود، مگر فاسقین. (۹۹)

أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ؟ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۰﴾

آیا این چنین نیست که آنها وقتى پیمانى بستند جمعى از آنها پیمان شکنى مى کنند؟ بلکه اکثر آنها ایمان نمى آورند. (۱۰۰)

وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِاللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۱﴾

و وقتى که فرستاده اى از جانب خدا نزد آنها آمد، با آنکه آنچه آنها از کتب آسمانى و اعتقاد به انبیاء دارند، این فرستاده آن را تصدیق مى کند، جمعى که به آنها کتاب داده شده، کتاب خدا را ندیده مى گیرند و پشت سر مى اندازند، مثل آنکه آنها هیچ نمى دانند. (۱۰۱)

«حضرت سلیمان علیه‏ السلام و سحر و جادو»

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ، وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا، يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ، وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ، فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۲﴾

و پیروى کردند از آنچه شیاطین در زمان سلطنت سلیمان مى خواندند و سلیمان کافر نشد ولى شیاطین کافر شدند. به مردم سحر و آنچه در بابِل بر دو ملک به نام هاروت و ماروت نازل شده بود تعلیم مى دادند و آنها به هیچ کس چیزى یاد نمى دادند، مگر آنکه به مردم، اوّل مى گفتند: جز این نیست که ما وسیله امتحانیم (و کوشش کنید) کافر نشوید. ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را یاد مى گرفتند تا بتوانند بین مرد و زنش جدائى بیندازند ولى آنها به هیچ وجه بوسیله آن نمى توانستند به کسى ضرر برسانند مگر به اذن خدا و بلکه آنها چیزى را یاد مى گرفتند که به خودشان ضرر مى رساند و نفعى به آنها نمى رساند و به طور قطع مى دانستند کسى که این گونه متاع را بخرد، در آخرت بهره اى نخواهد داشت و چقدر بد بود آنچه خود را به آن فروختند اگر مى دانستند. (۱۰۲)

وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۳﴾

و اگر آنها ایمان مى آوردند و تقوى پیشه مى کردند حتما اجر و مزدى که براى آنها نزد خدا بود بهتر بود اگر آنها مى دانستند. (۱۰۳)

برداشت از آیه ۱۰۳

ایمان و تقوی

کسی که می‏خواهد به سوی خدا برود و به لقاء پروردگار برسد اول باید سرمایه ایمانش را به خدا و روز قیامت تقویت کند و مراحل تقوی را به مناسبت مراحلش بپیماید تا به آنچه خدای تعالی به او می‏ دهد که بهترین چیزها خواهد بود برسد، به شرط آنکه این درک و شعور را داشته باشد و بفهمد که ایمان و تقوی چقدر ارزش دارد.

«اعمال و نیّات منافقین»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا، وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۰۴﴾

ای کسانی که ایمان آورده ‏اید، نگوئید «راعِنا» [۱] بلکه بگوئید «اُنْظُرْنا» [۲] و بشنوید و از برای کافرین عذاب دردناکی خواهد بود. (۱۰۴)

[۱] ــ یعنى رعایت ما را بکنید.

[۲] ــ یعنى مراقب ما باش و ما را هم منظور فرما.

برداشت از آیه ۱۰۴

رعایت ادب

یک سالک الی اللّه باید سخنانی را که می‏ گوید سنجیده باشد و کلامی را که بی‏ ادبانه باشد و یا دشمن سوء استفاده می ‏کند به زبان جاری نکند و بسیار رعایت ادب زبان را بکند.

مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۱۰۵﴾

کفّار از اهل کتاب و مشرکین دوست ندارند که بر شما خیرى از طرف پروردگارتان نازل شود. ولى خدا رحمت و مهربانیش را مختصّ کسى که مى خواهد قرار مى دهد و خدا صاحب فضل عظیمى است. (۱۰۵)

برداشت از آیه ۱۰۵

صفات رذیله

افرادی که ایمان ندارند و تزکیه نفس نکرده ‏اند این صفت رذیله در آنها هست که دوست ندارند حتّی به خوبان خیری برسد و آنها بخیل ‏تر از بخیل‏ اند زیرا بخیل آن کسی است که به کسی خیری نمی ‏رساند و بخیل‏ تر از آن کسی است که نمی‏ تواند ببیند دیگری به کسی خیری می‏ رساند.

مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا، أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؟ ﴿۱۰۶﴾

ما نشانه و یا آیه اى را از بین نمى بریم یا آن را به دست فراموشى نمى سپاریم مگر آنکه بهتر از آن یا مثل آن را مى آوریم. آیا نمى دانى که خدا بر هر چیزى قادر است؟ (۱۰۶)

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ؟ ﴿۱۰۷﴾

آیا نمى دانى که قطعا مُلک آسمانها و زمین مال خدا است و براى شما غیر از خدا ولىّ و یاورى نیست؟ (۱۰۷)

أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ؟ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿۱۰۸﴾

آیا مى خواهید شما همان سؤالى را که قبلاً از موسى شده از پیغمبرتان بپرسید؟ و کسى که ایمان را به کفر تبدیل کند، قطعا از راه راست گمراه شده است. (۱۰۸)

«حسادت اهل کتاب»

وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ، فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ، إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ  ﴿۱۰۹﴾

جمع زیادى از اهل کتاب از حسدى که از نزد خود دارند مایلند شما را از اسلام و ایمانتان به کفر برگردانند بعد از آنکه حق براى آنها کاملاً روشن شده، پس آنها را عفو کنید و از آنها بگذرید تا خدا فرمان خود را صادر کند. قطعا خدا بر همه چیز توانا است. (۱۰۹)

برداشت از آیه ۱۰۹

تزکیه نفس

حسادت یکی از امراض روحی انسان است که تا از نفس او تزکیه نشود موفّق به لقای پروردگار و ورود به بهشت نمی‏ گردد. این امراض به قدری خطرناک است که دین و دنیای انسان را به خطر می ‏اندازد و راه تزکیه و نجات از آن صفت، شرح صدر، توجّه به خدای تعالی، به کسانی که حسادت می‏ کنند اظهار محبّت کردن و تواضع در مقابل آنها است. ضمناً اگر حسودهایی را دیدید با آنها به عنوان مریض برخورد کنید و تا می ‏توانید آنها را از این مرض خطرناک نجات دهید.

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ  ﴿۱۱۰﴾

و نماز را اقامه کنید و زکات بدهید و آنچه از خوبى براى خود جلو بفرستید در نزد خدا آن را مى یابید. خدا به آنچه مى کنید بینا است. (۱۱۰)

«بهشت و یهود و نصاری»

وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى، تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ، قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۱۱﴾

و مى گویند: جز یهود و نصارى کس دیگرى هرگز به بهشت نخواهد رفت. این آرزوى آنها است. بگو: براى این ادّعا دلیلتان را بیاورید اگر راست مى گوئید. (۱۱۱)

بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۱۱۲﴾

بله، کسى که از همه جهت تسلیم خدا بوده و او نیکوکار باشد، پس براى او در نزد پروردگارش اجرش محفوظ است و آنها نه ترسى دارند و نه آنها محزون مى گردند. (۱۱۲)

برداشت از آیه ۱۱۲

یقظه و بیداری

سالک الی اللّه باید برای خدا رو به خدا کند، از خواب غفلت برخیزد، صفات رذیله و شیطانی خود را از بین ببرد و نیکوکار باشد، خدای تعالی او را از اولیاء خود قرارش می‏ دهد و مزد او این است که ترس از غیر خدا را از او برمی‏ دارد و آنها هیچگاه محزون نمی ‏شوند آن چنان که اولیاء خدا این‏گونه ‏اند.

«مطرود کردن یکدیگر»

وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ، كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۱۳﴾

یهود مى گویند: که مذهب نصارى بر پایه اى استوار نیست و نصرانیها مى گویند: که دین یهود بر اساسى استوار نمى باشد و حال آنکه آنها کتاب را مى خوانند. این سخنان مثل کلمات کسانى است که چیزى نمى دانند ولى خدا روز قیامت بین آنها درباره آنچه اختلاف کرده اند حکم مى کند. (۱۱۳)

«مانع از ذکر خدا می ‏شوند»

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا، أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ، لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۱۴﴾

و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که مانع ذکر نام خدا در مساجد شود و کوشش کند که مسجدها را خراب کند. این افراد حق ندارند داخل مسجد شوند مگر با ترس، براى آنها در دنیا ذلّت و خوارى بوده و در آخرت براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. (۱۱۴)

برداشت از آیه ۱۱۴

سدّ راه خدا

یکی از چیزهایی که ممکن است انسان را در جهنّم مخلّد کند دشمنی با خدای تعالی است و یکی از فروع دشمنی با حضرت حقّ «جلّ و علا» مانع شدن از عبادت در مساجد و اقامه نماز و آن را در اختیار دیگران قرار دادن است (چنانکه در استامبول در مسجد ایاصوفی نماز خواندن ممنوع است و تنها توریستهای غیر مسلمان می‏ توانند از آن دیدن کنند) امید است اسلامیّت ما، ما را مانع از این‏ گونه دشمنی‏ های ناخودآگاه کند.

«به هر طرف که رو کنید همان طرف خدا است»

وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ  ﴿۱۱۵﴾

و مشرق و مغرب مال خدا است و به هر طرف رو کنید پس خدا همان جا است. قطعا خدا به همه جا احاطه دارد و خدا دانا است. (۱۱۵)

«خدا از داشتن فرزند منزّه است»

وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ، بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ  ﴿۱۱۶﴾

و مى گویند: خدا فرزندى براى خود انتخاب کرده است (سبحان اللّه) خدا پاک و منزّه است، بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، مال او است. همه در برابر او کوچکى مى کنند. (۱۱۶)

بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۱۱۷﴾

او هستى بخش آسمانها و زمین است و وقتى که دستورى مى دهد که چیزى وجود داشته باشد فقط مى گوید وجود داشته باش! پس آن چیز فورا خواهد بود. (۱۱۷)

«چرا خدا با ما حرف نمی ‏زند؟»

وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ؟ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ، تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ، قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿۱۱۸﴾

و کسانى که نمى دانند، مى گویند: خدا چرا با ما حرف نمى زند یا چرا آیه اى بر خودمان نازل نمى شود؟ قبل از اینها هم کسانى بودند که مثل این حرفها را مى زدند. دلهاى آنها با یکدیگر شباهت دارد و قطعا ما آیات خود را براى کسانى که یقین بیاورند، بیان کرده ایم. (۱۱۸)

إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ ﴿۱۱۹﴾

ما تو را به حقّ، بشارت دهنده و ترساننده فرستاده ایم و از تو درباره جهنّمیان سؤال نمى شود. (۱۱۹)

«هدایت خوب از طرف خدا است»

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ، قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۱۲۰﴾

و هیچ وقت یهود و نصارى از تو راضى نمى شوند، مگر آنکه تو از دین و ملّت آنها پیروى کنى. به آنها بگو: قطعا هدایت (خوب)، آن هدایتى است که خدا بکند و اگر بعد از آنکه این همه از علم و دانش به تو رسیده است از هواى نفس آنها پیروى کنى، براى تو از طرف خدا سرپرست و یاورى نخواهد بود. (۱۲۰)

اَلَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۲۱﴾

کسانى که به آنها کتاب داده ایم، آنها آن را دقیق و درست مى خوانند، آنها به آن ایمان مى آورند و کسى که به آن کتابها کافر شود، پس آنها همان خسارت دیدگانند. (۱۲۱)

«تذکر نعمت به بنی‏ اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۱۲۲﴾

اى بنى اسرائیل، به یاد بیاورید نعمتهائى را که من به شما داده ام و قطعا من شما را بر جهانیان برترى داده ام. (۱۲۲)

برداشت از آیه ۱۲۲

مرحله شکر

اگر انسان بتواند نعمت ‏های الهی را شکر کند و آنها را فراموش نکند و خدای تعالی را از خود راضی کند بر همه مردم جهان برتری پیدا می ‏کند.

وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنْفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۱۲۳﴾

و بپرهیزید از روزى که کسى از کسى چیزى را دفع نمى کند و کسى در مقابل کسى براى مجازات قبول نمى شود و شفاعت کسى از کسى فائده اى ندارد و آنها یارى نمى شوند. (۱۲۳)

«آزمایش حضرت ابراهیم علیه ‏السلام»

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ، قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا، قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي  الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾

و زمانى که ابراهیم را پروردگارش با مسائل مختلف و کلماتى آزمایش کرد و او آن کلمات را به پایان رساند، خدا به او فرمود: من تو را براى مردم امام قرار دادم. ابراهیم عرض کرد: از ذریه و اولاد من هم (امام قرار بده). خدا فرمود: عهد من به ظالمین نمى رسد. (۱۲۴)

برداشت از آیه ۱۲۴

استاد لازم است

یکی از آرزوهای اولیاء خدا این است که بتوانند دیگران را رهبری کنند و استاد تزکیه نفس آنها باشند که عبادالرحمن می‏گویند: خدایا ما را برای اهل تقوی رهبر قرار بده، این آرزو وقتی تحقق پیدا می‏ کند که آنها به خود و به دیگران ظلم نکرده باشند و از ظالمین محسوب نشوند.

«خانه کعبه»

وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ  ﴿۱۲۵﴾

و آن وقتى که خانه کعبه را محلّ کسب ثواب و محلّ امنى براى مردم قرار دادیم و (گفتیم:) از مقام ابراهیم براى خود محلّ نمازى انتخاب کنید و با ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم که خانه مرا براى طواف کنندگان و معتکف شوندگان و رکوع و سجودکنندگان از هر آلودگى پاک کنید. (۱۲۵)

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ  ﴿۱۲۶﴾

و وقتى که ابراهیم گفت: پروردگار من، این شهر مکه را محلّ امنى قرار بده و به اهلش آن کسانى که ایمان به خدا و روز قیامت مى آورند، از میوه هاى مختلف روزى فرما. خدا گفت: و به کسى که کافر شود فائده کمى خواهم داد، سپس او را به سوى عذاب آتش مى کشانم و چه بد عاقبتى است. (۱۲۶)

«بنای خانه کعبه»

وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ، رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۲۷﴾

و آن زمان که ابراهیم پایه هاى خانه کعبه را بالا مى برد و اسماعیل (کمک مى کرد، گفتند:) پروردگارِ ما، از ما قبول کن که تو قطعا شنواى دانائى. (۱۲۷)

رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۲۸﴾

پروردگارِ ما، ما را دو تسلیم شده براى خود قرارمان بده و از ذریه ما امّتى که براى تو تسلیم باشند به وجود بیاور و راه بندگى و عبادت را به ما نشان بده و توبه ما را قبول کن، زیرا تو توبه پذیر مهربانى هستى. (۱۲۸)

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۲۹﴾

پروردگارِ ما، در میان آنها پیامبرى از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را براى آنها تلاوت کند و کتاب و حکمت را به آنها یاد بدهد و نفس آنها را (از رذائل پاک و) تزکیه کند، قطعا تو عزیز حکیمى هستى. (۱۲۹)

برداشت از آیات ۱۲۹ ـ ۱۲۸

تسلیم و توبه و استاد

یکی از خواسته‏ های سالکین الی اللّه این است که خودشان و فرزندانشان در مقابل اوامر الهی تسلیم باشند، خدای تعالی آنها را به حقایق راهنمایی کند، توبه آنها را قبول فرماید و برای آنها استادی بفرستد که کلمات الهی را برای آنها تلاوت کند و خواندن و نوشتن و حقایق و معارف حقّه را به آنها تعلیم دهد و آنها را از صفات رذیله تزکیه کند. زیرا خدای تعالی به سالکین الی اللّه مهربانی خاصّی دارد.

«ملّت ابراهیم علیه‏ السلام»

وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۳۰﴾

و چه کسى از دین ابراهیم جز کسى که خود را به سفاهت و نادانى مى زند روگردان است؟ و قطعا ما ابراهیم را در دنیا انتخاب کرده ایم و قطعا او در آخرت از صالحین خواهد بود. (۱۳۰)

إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۳۱﴾

زمانى که پروردگارش به او گفت: تسلیم شو، او گفت: در مقابل اوامر پروردگار جهانیان تسلیمم. (۱۳۱)

وَوَصَّى  بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۲﴾

و ابراهیم و یعقوب فرزندانشان را به تسلیم شدن وصیت کردند، (گفت:) اى پسرانم، قطعا خدا این دین را براى شما انتخاب فرموده و شما نباید جز آنکه مسلمان باشید از دنیا بروید. (۱۳۲)
«سؤال حضرت یعقوب علیه ‏السلام»

أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۳﴾

آیا شما شاهد بودید آن وقتى که مرگ به سراغ یعقوب آمد؟ آن وقتى که یعقوب به فرزندانش گفت: بعد از من چه چیز را عبادت مى کنید؟ گفتند: ما خداى تو و خداى پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، همان خداى یکتا را عبادت خواهیم کرد و ما در مقابل اوامر او تسلیمیم. (۱۳۳)

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۴﴾

آنها امّتى بودند که رفتند. اعمال آنها مربوط به خودشان بود و اعمال شما هم مربوط به خودتان است و از شما هیچگاه از آنچه آنها کرده اند، سؤال نمى شود. (۱۳۴)

«ملّت پاک حضرت ابراهیم علیه‏ السلام»

وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۳۵﴾

و گفتند: یهودى یا نصرانى بشوید تا هدایت گردید. بگو: بلکه ملّت و دین ابراهیم پاک است و او هرگز از مشرکین نبوده است. (۱۳۵)

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۶﴾

بگوئید: ما ایمان به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان آنها نازل گردیده و آنچه به موسى و عیسى داده شد و آنچه براى سائر پیامبران از طرف پروردگارشان داده شده، آوردیم. ما بین حتّى یکى از آنها فرقى نمى گذاریم و ما در برابر فرمان خدا تسلیمیم. (۱۳۶)

فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۳۷﴾

پس اگر آنها بمانند آنچه شما ایمان آورده اید ایمان آوردند، قطعا هدایت شده اند و اگر پشت کردند پس جز این نیست که (از حقیقت) جدا شده اند و زود است که خدا تو را از شرّ آنها حفظ کند و او شنواى دانائى است. (۱۳۷)

صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ﴿۱۳۸﴾

رنگ خدائى، و چه رنگى از رنگ الهى نیکوتر است؟ و ما تنها او را عبادت مى کنیم. (۱۳۸)

قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ ﴿۱۳۹﴾

بگو آیا درباره خدا با ما بحث مى کنید؟ و حال آنکه او پروردگار ما و پروردگار شما است و اعمال ما مربوط به خودمان بوده و اعمال شما مربوط به خود شما است و ما براى او خود را خالص کرده ایم. (۱۳۹)

برداشت از آیه ۱۳۹

قاطعیّت

از این آیه شریفه استفاده می‏ شود که اگر کسی بخواهد خود را برای خدای تعالی خالص کند باید با مخالفین با قاطعیّت برخورد کند و آنچه صحیح است و مورد پسند عقل است و لو او را از دیگران جدا می‏ کند مستقلاً انجام دهد و به دیگران کاری نداشته باشد.

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۴۰﴾

یا آنکه مى گوئید: قطعا ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط یهودى یا نصرانى بوده اند. بگو: آیا شما بهتر مى دانید یا خدا؟ و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که شهادت خدا را که در نزد او است بپوشاند؟ و خدا از کارى که مى کنید، غافل نمى باشد. (۱۴۰)

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۱﴾

آنها امّتى بودند که گذشتند و هر چه کردند، براى خود کردند و شما هم هر چه بکنید، براى خود کرده اید و از شما هیچگاه از آنچه آنها کرده اند، سؤال نمى شود. (۱۴۱)