۶ ربیع الثانی- نكات اخلاقی و تربیتی اخلاق خ ۲۷
نكات اخلاقی و تربیتی اخلاق خ 27
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمدلله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
يك مطلب مهمي كه تمام خانمها بايد دقت كنند و توجه به اين مطلب كه امروز عرض ميكنم داشته باشند اين است كه اين جلسه و برنامه هايي كه ما با شماها داريم مثل جلسات ديگر كه تشكيلي ميشه غالبا نيست. اكثرا جلسات ديگر خوب نشستيم و گفتيم و برخاستيم. مجالس روضه هايي كه تشكيل ميشه كه من حتي مجالس روز و شب جمعه را اين جور تنظيمش نكردم. اگر دقت كرده باشيد حتي در جلسات عمومي مثل شب بيست و يكم ماه رمضان يا شب عاشورا، يك مقدمهاي كه حرف ميزنم بعد بالاخره مردم را ملتزم به يك عملي يك ترك گناهي، به يك مسئلهاي ميكنم. بخاطر اين كه اين طور نباشه كه نشستيم و گفتيم و برخاستيم باشه. روزها جمعه هم كه خوب سؤالات را جواب ميديم دقيقا هر جملهاش، هر مطلبيش حساب شده است و نياز افراده. جلسة روز چهار شنبه كه در اينجا تشكيل ميشه و برنامة تزكية نفس كه زياد هم به ما مراجعه ميشه شايد در روز از خانمها ده نفر بيشتر حالا اونكه از شهرستانها بمانه اقلا مراجعة مستقيم داريم كه اينها اظهار ميكنند تزكية نفس. ما يكي يا دو تا از اينها را اگر بپذيريم. علتش هم اينه كه شرايط تزكية نفس را اكثرا دارا نيستند. و متوجه اين جلسه هم نيستند. من امروز ميخوام براتون يك بحث مهم هم دربارة اصل كار خودم هم و شغلم و اين همه زحماتي كه خداي تعالي منت بر گذاشته كه به ما داده تا ما بتونيم انشاء الله عند الله اجري داشته باشيم و اون اينه كه هدف اصلي دربارة همة اين زحمات اين است كه يك عدهاي در اين دنيايي كه به اصطلاح همه دنبال ماديات هستند همه دنبال درآمد و پول و زندگي حيواني هستند يك عدهاي هم به عنوان حجت بر اونها دنبال خدا و امام عصر و كمالات روحي باشند. من جدا به كساني كه فكر ميكنند اين جلسه حتي با جلسة شب جمعة ما مساوي است. شب جمعة خودمون كه باز من جلسة شب جمعمون را يا روز جمعمون را با جلسات ديگه مساوي نميدونم ولي حتي اگر فكر ميكنند اينجوري است خوب همان شب جمعه بيان و توي اين جلسه جدا ازشون تقاضا داريم كه شركت نكنند تا ما مانع اين كه بتونيم مطالب اساسي را براي، افرادي توي شماها الان هست كه يك ضرب به اصطلاح با كمال جديت هشت سال دارن كار ميكنند و حجتند بر حتي شماها. با تمام مشكلات دارن زحمت ميكشن و به كمالاتي هم خوب الحمد الله رسيدهاند. ولذا من ميخوام امروز توضيح بدم كه اينجا شما چرا ميياد و شما چرا توي اين برنامهها وارد شديد و اگر مثلا ميبينيد همساية شما يا فلان قوم و خويشتون توي اين برنامه هاست و شما هم هوس كرديد كه بياييد اينطوري نباشه. اين يك.
دوم اين كه بدونيد با عمل كار برايد به سخنراني نيست. شما هي بياييد و من حرف بزنم براي شماها و شما هم يك چيزهايي بلد بشيد يا بلد نشيد و بعد عمل نداشته باشيد. نه من دقيقا اگر شبهاي دو شنبه را بعضي از خانمها يكي دو نفري كه اينجا مييان من روي اشخاص نگاه ميكنم حتي اون كسي كه چشمش يك خرده ميخواد چرتش ببره اسمش را ميبرم و به اصطلاح از خواب ظاهري هم بيدارش ميكنم. و ازشون التزام ميگيرم كه تو برنامه اشون دقيق باشند. و شماها را متأسفانه نميتونم اونطور اگر الان زير چادر يكيتون خواب باشيد، مگر صداي خرخر بكنه كه ما بفهميم كه اين خوابه والا جور ديگهاي نميفهميم و حاضر و غايبتون هم نميتونيم بكنيم. خدمت شما عرض شود به بعضيها هم كه ارجاع داديم كه حاضر و غايب بكنند ببينيم كي ميياد، كي نميياد يك خردهاي يادشون نميشه. به هر حال ولي وجدانا اين را بدونيد كساني كه اينجا تشريف مييارن اين را بدانند كه ما ميخواييم قدم به قدم به سوي خدا حركت كنيم. بعد از اين كه تمام گناهان را ترك كرده باشيم. اگر يك كسي يك گناهي الان ميكنه اين محيط ما را آلوده ميكنه. يعني گناه تمام اون جمعيت به گردن اونه كه وقت را خراب كرده. و شماها هنوز غير از چند نفر به اون مرحله نرسيديد كه بدونيد وقتي يك گنه كار وارد يك مجلس ميشه چه تاريكي در اونجا به وجود ميياد. اون قدم اولش كه نه قدم اولش قدم ما قبل اول. اين است كه تمام گناهان را ترك بكنيد و تمام واجبات را هم كه بر شما واجبه انجام بدهيد. اين قبل از اينهها. يك وقتي يك نفر به من ميگفت يكي از شاگردان شما اينجور پشت سر من غيبت كرده. گفتم يا شاگرد من نيست يا غيبت نكرده. گفت چطور؟ گفتم كه اگر تو برنامة ما آمده باشه ديگه غيبت رفته. اگر هم نيامده كه چرا به من انتصابش ميدي. يكي از شاگردهاي شما نسبت به مادرش بي احترامي كرده. گفتم اون يا از من نيست يا تو دروغ ميگي او اين كار را نكرده. ببينيد اينجوري بايد باشند.
قدم اول پس تمام گناهان را، گناهان هم تنها شراب خوردن نيست. تنها خدمتون عرض شود كه غيبت كردن نيست. خداي تعالي در قرآن كه ميفرمايد و لا تقل لهما اف به مادر و پدر اف نگيد. من يك وقتي درس تفسير ميخوندم پيش استادم. به اين آيه رسيد هر چه خواست به من بفهمونه كه اف يعني چي اصلا. نميفهميدم. يك روز خودم فهميدم. يك جرياني برخورد كردم فهميدم. پدرمون صداشون يك خرده كم شده بود اواخر سنشون بالا بود يك قضيه را چند دفعه براي من گفت. شايد اون قضيه را حفظ من شده بودم. هر دفعه كه ايشان، يك روز يادمه كه يك كار فوق العاده زيادي داشتم و روحاني بودمها، حتي بچه داشتم و خدمت شما عرض شود كه يك شخصي بودم براي خود. كار فوق العادهاي هم داشتم اين قضيه هم طولاني بود. ايشان گفت كه اسم من را برد و گفت فلاني بيا بنشين يك قضيهاي را برات بگم اين برات خيلي مفيده. ما تا نشستيم اين قضية هميشگيه. تو سرم آمد اف بگم چقدر اين قضيه را ميگيد. يادم آمد از آية قرآن. لا تقل لهم اف اينجا معناش خوب معلوم ميشه. دو زانو نشستم دست ايشان را بوسيدم و قضيه را طوري گوش دادم مثل اين كه اولين دفعه است كه براي من ميگه. قضية خوبي هم بود. حفظ هم كردم. خدمت شما عرض شود كه بعضي وقتها هم ميگم. و ازش استفاده هم ميكنم و طوري با ايشان برخورد كردم كه ايشان فكر كرد كه واقعا هم فكر ميكرد، واگر نه نميگفت دفعة اولي است كه داره. و سري تكان ميدادم. عجب اينطوري شد با اين كه من حتي خود ايشان بعضي جاهاش را يادش ميرفت من يادم ميآمد كه نه اينجوري بوده كه قبلا براي من گفته و معناي اف را فهميدم. حالا شما ببينيد تا اين حد. تا اين حد بايد نسبت به پدر و مادر خصوصا مادر احترام بگذاريد والا شما معصيت كار ميشيد.
شما نبايد تو اين جلسه حاضر بشيد تا اين نسبت به پدر و مادر كه معلوم، نسبت به معلم، استاد اينها هم همين طورند. چون روايت داره كه الاداب ثلاثه. پدر و مادر اينها، شما سه تا پدر و مادر داريد. اب ولدك، يك پدر هست كه تو از او هستي. همين پدر و مادري كه خوب هست. اب زوجك، يك پدر و مادري هست كه به تو زن داده. پدر زن. پدر شوهر، مادر زن، مادر شوهر اينها هم پدر و مادر تو هستند. خدا لعنت كنه اونهايي را كه از روزي كه زن ازدواج ميكنه بايك مردي از همانجا اين شياطين معلون مه به صورت خانمهايي درآمدهاند كه تو مجلس دست ميزنند و ميگن كه شنيدم خودم كه من دعوا كردم كه يكي نميدونم چي ميگه، ميگه مادر شوهر دشمنته و القا ميكنند اينها را خدا لعنتشون كنه. كوشش بكنيد يك وقتي، مادرتون با مادرشوهرتون يكي باشه. مساوي احترامشون كنيد. پدر زن با پدر شوهرتون يكي باشه. اگر تو دلتون هم ازش كمتر خوشتون ميياد، از مادر شوهرتون كمتر خوشتون ميياد تا از مادر خودتون اون دلتون مريضه بايد درستش كنيد بايد اصلاحش كنيد. اين را شما بدونيدها
يعني هنوز مريضيد و اين مرضها با همين سير الي الله انشاء الله رفع ميشه. ولي مريضيد به هر حال. اگر يك وقتي يك جايي ديديد كه از مادر خودتون بيشتر خوشتون ميياد او هر چه باشه فحشتون هم بده، بدتون نميياد اما از مادر شوهرتون وقتي داره نصيحتتون ميكنه ميگيد چقدر تو حرف ميزني. اينجا مريضيدها. من نميگم يك تخم عداوتي در دل شما كاشتهاند كه اونها را خدا لعنتشون كنه و شماها هم تخم عداوت را بزرگش كرديد و امروز به صورت نگاههاي مختلف درش آورديد. و سومين پدر يا سومين مادر خدمتون عرض شود كه كسي است كه به شما چيزي ياد داده. اقل المك، يك پدر يا يك مادري هست كه به تو چيز ياد داده باشه. اون را هم بايد همين طور احترامش كنيد. و اگر ببينيد علي بن ابيطالب قدم را كجا گذاشته. ميگه من علمني حرفا. نميفرمايد من علمني كلمة يعني اگر شما رفتيد مدرسه، دبستان الف را به شما ياد دادند بعد هم ديگه نشد كه بريد دانشگاه، معلمي كه الف را بهتون ياد داده كه الف را اينجور خطي بكشيد اين شما را بندة خودش قرار داده. علي با اون عظمتش ميگه من را بندة خودش قرار داده. نه كلمهها يك حرفي را ميگه. يك كلمهاي داريم، يك كلامي داريم. حرف يعني يك الف، يك ب. فقد سيرني عبدا. شماها پيرو نمايشنامههاي راديويي، تلويزيوني كه تعليمات اون طوري كه پدر چقدر خوب، بچه اونقدر فاسد به پدر و مادر اين قدر بي احترامي ميكنه اينجوري نبايد باشيد. شما پيرو مكتب تهذيب نفس و تزكية نفسيد. اين گناهان را بايد اصلا قبل از اين كه مييايي اينجا هر چي هم خواستيد به من بعد از اين معرفي بكنيد كه متأسفانه خانمهايي كه جزء شاگردهاي ما هستند اينها بيشتر واسطشون به اصطلاح اسباب زحمت درست ميكنند. هر كي را خواستيد به من معرفي بكنيد بدونيد ما از اين به بعد شروع به برنامه داريم. قبلش را بايد خودتون درست كرده باشيد. يعني معصيت نكنيد. گناهان مختلف. خيلي از گناهان شما فكر هم نميكنيد گناهه. عادت كرديد بهش ولي گناهه. حالا من بخوام يك، يك از گناهان را ياد آوري كنم خدمتون، خودتون بايد تحقيق كنيد گناه را بسنجيد ببينيد گناه ميكنيد، نميكنيد اينها را خوب دقت كنيد و بعد دفتري زير بغلتون بگيريد و بياوريد بگيد كه آقا بيا براي ما مرحله بنويس. دقت فرموديد. ضمنا گاهي مينشينم ده تا دفتر جلومه همه را مينويسم با كمال خدمتون عرض شود دقت كه اگر خوب من هر دفتري يك صفحه مينويسم. بخوام يك صفحه كتاب بنويسم صدهزار نفر ممكنه بخونند. ديديد كتابهاي من بي مشتري نيست. كتابها مهلت براي چاپش نميرسه. خوب من اين را چرا اينجا ننويسم. بيام بنويسم تو دفتر شما كه اصلا اعتنا بهش نكنيد. البته اينجور ما الان نداريم. ولي اگر شما خدايي نكرده از يك طرف گناه كرديد از يك طرف برنامه انجام داديد اين مثل اين است كه يك جوالي را پر از جواهر بكنيد تهش را هم سوراخ بكنيد. تهش سوراخه خوب اين فايدهاش چيه. هي جواهرات را بريزيد اون تو از تهش هم بريزه. اين يك مطلب كه بدونيد قدمهايي كه ما ميخواييم برداريم رفتن و رسيدن به خداست و جدي بايد باشيد. مسامحه نكنيد. هيچ چيز مانعتون نباشه. مكرر من اين را گفتم كه شما روز اولي كه پيش من آمديد به هر حال مستقيما يا با واسطهاي مطلع شديد كه من ميگم خداي تعالي گفته است و جاهدوا باموالكم و انفسكم في سبيل الله. هم جانتون را بايد كف دست بگذاريد هم مالتون را. حالا بنابر اين شما راهتون براتون ارزشش بيشتره يا زندگيتون. مطلقا زندگي چيه در مقابل مال. فرزندتون چطور؟ فرزند در صورتي كه راه خدا را بپيمايه، چون تعلق به خدا داره دوستش داريد. حضرت يعقوب براي يوسفش چون نبي از ابنياء بود چهل سال گريه كرد خداي تعالي بهش نگفت كه چرا گريه كردي؟
ولي حضرت نوح با اينكه پيغمبر اولي العظم بود ديد بچهاش داره غرق ميشه، حضرت يعقوب نديده بود بچهاش كشته شده. ولي اين را ديد داره غرق ميشه و غرق هم شد گفت انه من اهلي. خداي تعالي با تندي گفت كه انه ليس من اهلي. تو نبايد علاقة پدر و فرزندي اصلا در بين باشه. علاقة خدا و بندهاش بايد در بين باشه. اني اعظك ان تكون من الجاهلين. تو را موعظه ميكنم خدا ميگهها، كه تو را موعظه ميكنم اي نوح كه خودت را قاطي جهال قرار ندي. اينهايي كه بچه اشون را ترجيح ميدن بر راهشون امروز بچهام از خارج آمده ما ديگه امروز حالا عيبي نداره چند تا گناهي بكنيم. امروز جشن ازدواج پسرمه. عيبي نداره حالا ديگه چكار كنيم، نميشه. خوب نميشه برو گم شو. تويي كه اين قدر درك نداري كه خدا را فداي پسرت ميكني، فداي دخترت ميكني، خداي تعالي هم خيلي دنبال تو ندويده. نه هيچ ارزشي تو براي خدا نداره. تو اصلا براي بندگي اگر هم تا حالا ميپذيرفت از حالا ديگه نميپذيره. نميدونم چه، همين طور چيزهايي از اين قبيل. البته من در وقتي كه يك همچين برخوردهايي ميكنم يك خردهاي سهل ميگيرم ميگم حالا يك كسي بنا است مرحلهاش عوض بشه. مرحلة بعدي مشكله مثلا ميبينم حالا موقع ازدواجشه مثلا. يك خردهاي همچين دست نگه ميدارم. همين جور نگهش ميدارم. البته نه اين كه يك وقت گناه بكنه، اگر گناه بكنه مسئول خدا و پيغمبر و امام زمانه ما هم انشاء الله بايد تابع اونها باشيم مسئول ما هم هست. ولي نه حالا مثلا كارش زياده، حواسش پرته اونجا يك خرده حتي عباداتش را كم ميكنم. همين ديروز به يكي از زوار بود، خانمي بود به اصطلاح يك برنامة سنگيني داشت. برنامههاي بالا بود. ديدم كه خوب با وضع بارداري ممكنه براش زحمت باشه، يك چند تا از كارش را كم كردم كه خودش گريه افتاد. اول فكر كرد كه من مثلا ميگم مثلا حالا يك اشتباهي كرده از نظر من گفت نه من بخاطر اين كه، آخه خيال ميكرد كه من نميدونم كه حالش چطوره. چون از خارج آمده بود مسافر بود. كسي اطلاع نداشت. گفتم نه من بخاطر اين كه يك خردهاي تو راحت باشي و اينها من از اين جهت گفتم ديرتر ميرسي، درسته. عقب افتادي يك خرده همچين سست حركت ميكني ولي مثل مسافريني كه يكي از اين مسافرين همسفرهايي كه پياده دارن مخصوصا دارن ميرن يكيشون يك خرده حال نداره خوب بقيه يا تحمل ميكنند با او حركت ميكنند يا يكي زير بغلش را ميگيره يا يكي هم يك خرده مثلا فرض كنيد بارش را كم ميكنند بالاخره كوشش ميكنند كه چيز نشه. والا گناه ابدا. و هر كس اينطوري، شماها همتون مأموريد به ما به اون را خبر بديد. نگيد غيبت ميشه. اگر يك نفر را ديديد كه بخاطر پسرش به خاطر شوهرش به خاطر پدر و مادرش به خاطر دخترش خدمت شما عرض شود يك دونه گناه كرد به من خبر بديد ما اون را لااقل ديگه برنامه بهش نميديم. ديگه دو مرتبه حالا تا همين جا كه آمده بسشه. و اين را بدونيد ما قدم به قدم ميخواييم بريم برسيم به خدا. اين را همه بدونيد. نه مكاشفات، نه ملائكه ديدن نه چرا خيلي هاتون هستيد اگر بخواييم تقسيم كنيد پنجاه صد در صد شما ارواح ملائكه را ميبينند، ارواح را ميبينيد نميدونم ارتباط با ارواح داريد ولي هيچ توي مجله اينها را مطرح نميكنم و حرفش را هم نميزنم. بخاطر اين كه شماها را معطل اين جور جاها نكنم.
عينا رانندهاي كه ماشين را تو خط كمربندي شهرها عبور ميده كه توي شهرها افراد پياده نشن و سرشون گرمه پشت ويترينهاي مغازهها نشه. من يك همچين حالتي را براي شماها دارم. اگر الان خوب همين امروز حتي يكي، دو نفر خانمها همين جور سر راهي عبوري ما مثلا انواري را ميبينيم ملائكه را ميبينيم خوب خوبه. يك وقتي يادمه خدمت استادمون نشسته بودم. يك جواني خيلي با شوق و شعف از همين شاگردهاي ايشان گفت كه ديشب انواري از ملائكه را ديديم. ايشان همچين با كمال خونسردي گفتند آدم خدمتگزاران خودشه. چون ملائكه خدام محبين آل محمد صلوات الله عيله و السلامند. كسي خدمتگزارهاي خودش را ببينه خيلي افتخار نداره. شما يك كلفتي داريد، نوكري داريد اينجا ديديدش.هاي آقا ما كلفتمون را ديديم اين افتخاري نداره. هر وقت كه با امام زمان نشستيد و امام زمان گفت كه من به وجود تو افتخار ميكنم ميدونيد به بعضيها گفتند كه ما به وجود شماها افتخار ميكنيم. اگر همه مثل شما بشن ما هيچ مانعي از غيبت نداريم و ظهور ميكنيم. و بعضيها كلمات حكمتآميزي بهشون گفتند كه اينها استفادهها كردند. حتي يكي از بزرگان، خيلي بزرگ بود. ميگفت كه امام زمان اين قدر مهربانه كه گاهي به بعضيها حالا ميگه قربانت گردم. امام زمان به اين ميگهها. ببينيد انسان تا اين حد ممكنه، چون ايشان مهربانند به هر حال. و حتي در مقابل شهداي كربلا امام سجاد ميگه و ابن انتم پدر و مادرم به فداي شما. خوب انسان براي رسيدن به اين مقام، به اين مرحله اين قدر سستي نبايد بكنه و انشاء الله اگر كوشش بكنيد هفت، هشت تا مرحله هست اگر جدي بپيماييد، با فداكاري بپيماييد كه بعضي از شماها پيمودند. يك دونه از صفات رزيله درتون باقي نميمونه. و روحتون پاك و در مصاحبت خاندان عصمت و طهارت خواهيد بود.
اين يك مطلب كه بهتون گفتم. مطلب دوم كه اينها همش درسهها بايد حواستون را جمع كنيد. افراد پاك و منزه همون مقدار از گناه بدشون ميياد كه يك انسان عاقل از سم بدش ميياد از نجاسات انسان بدش ميياد. دقت كرديد. از سم بدش ميياد. يك آدم عاقلي را بهش بگن كه شما يك كاسه اينجا سم هست بخور. يقينا ناراحت ميشه كه چرا تو همچين حرفي به من ميزني. ميخواي من را بكشي. يك مجلسي باشه همه ميخوان خودكشي كنند همه مرده هستند، خدمتون عرض شود شما هم كه زنده هستي و عاقل هم هستي اينها همه دارن سم ميخورند شما هم خدمتون عرض شود كه بگيد كه حالا چون توي اين مجلس هست ما هم بايد يك كاسه سم را بخوريم. ما يك وقتي توي يك زمانهاي ترياك آزاد بود يك مجلسي افتاده بوديم يك دوره همه داشتند ترياك ميكشيدند. و بعضي بعضي را مجبور ميكردند كه اينها هم ترياك بكشند. من جمله نزديك ما رسيد يك واسطه بود ديدم اون طرف داره اصرار ميكنه كه بايد تو هم بكشي. ديدم بعدش نوبته منه. من بخاطر اين كه نوبتي براي من نمونه سر اين شخص دعوا كردم با اونها. كسي كه نميخواد چرا شما، دعوا فلان. خيلي مجلس را بهم، خدمت شما عرض شود كه خوب ديگه به ما روشون نشد حرف بزنند. خوب حالا همه ترياك ميكشند شما هم بايد بكشيد. هم سم بخورند.اونها مرده هستند، مردهها هر كاري كه كردند شما كه نبايد بكنيد. اگر شما در راه تزكية نفس هستيد همانطور كه گفتم گناه كه نميكنيد. خوب حالا گفتم اين سه روز نهم ربيع را فرض حالا اين روايتش خيلي صحتي نداره، ضعيفه. حالا بر فرض هم روايت درستي باشه. سه روز نهم ربيع گناه نوشته نميشه. خيلي خوب. مثل اين است كه بگن آقا سه روز تو عيبي ندارد كه تو سم بخوري. اولياء خدا گناه را مثل سم ميدونند. يك دونه گناه كه ميكنند منتظر يك بلايي هستند. و بلا هم ثابت از نظر ما كه مثل سمه، عين سمه. دقت كرديد. شما اون سه روزي كه گناه آزاده، قطعه، قطعتون هم بكنيد گناه نكنيد. مخصوصا كسي كه در راهه. كسي داره مسافرت ميكنه بهش بگن آقا تو امروز اشكال ندار يك چند كيلومتري برگردي به عقب. برگردم به عقب چرا؟ آزاده، كاروانچي گفته عيبي نداره برگرديد. پس فردا بايد همين راه را بياييم. دقت كرديد. گناه كه به هيچ وجه، گناه به هيچ وجه. اين را بدونيد مثل سم و بدتر از سم است.
گناه را از كجا تشخيص ميديد. فلان خانه زني كه گفته اين گناه نداره اينها همه غلطه. فقط مرجع تقليدتون ميتونه بگه چي گناه، چي گناه نداره. دست زدن بدونيد، ببينيد مرجع تقليدتون ميگه گناهه، نزنيد. اِ پس ما چه جور خوشحال باشيم؟ اگر شما خوشحاليتون با دست زدن و گناه كردنه بدونيد كه روي سعادت را هيچ وقت نخواهيد ديد. و باطنا مريضيد. خوشحالي شما با انس با خدا. بايد شما اگر روز نهم ربيع اگر ميخواييد خيلي خوشحال بشيد بيشتر با خدا مأنوس بشيد. بنشينيد بگيد خدايا اين كسي كه فاطمة زهرا را اين همه اذيت كرد خدايا از رحمت خودت دورش كن. معناش اينه. لذا در دستورات جز لعن و اينها چيز ديگهاي هم ندادند. گناه در اين روزها، همين حرفهاي ترش گناهه. ولو شوخي باشه. حرف بد، يعني اسم بعضي از چيزهايي كه قبيحه معمولا برده نميشه. يك بچهاي اگر ببره بهش ميگيد اين حرفها چيه. ببخشيد نميفهمه. شما اون جور نافهم نشيد كه اون روز را الفاظ بد را براي اين كه ديگران بخندند ببريد. حضرت زهرا را شما با عمر دوتايي سيلي نزنيد. شما خيال ميكنيد امروز اگر يك غيبتي كرديد، يك فحشي داديد يك متلكي گفتيد خدمت شما حضرت زهرا، يك عده هم خنديدند، يكي هم خجالت كشيد حضرت زهرا خوشحال ميشه، حضرت زهرا اگر ميخواست خوشحال بشه خودش هم اين كارها را ميكرد. او عمر را شما خوشحال ميكنيد. به جهت اين كه كارهاي عمري، عمر را خوشحال ميكنه، كارهاي فاطمة زهرا، فاطمة زهرا را خوشحال ميكنه. اين قائدة كلي است. شما اگر آمديد توي اين خانه من از يك چيزهايي خوشم ميآمد، حضرت زهرا ميتونيد بگيد از گناه خوشش ميياد؟ كه نميتونيد بگيد. از گناهي كه من خوشم نميياد شما، خيلي خوب من را اذيت كرديد ديگه. گناهاني كه اين روزها ممكنه انجام بشه براتون ميگم با اين كه نبايد من بگم. گفتم هر چه مرجع تقليدتون ميگه. بعضيها مرجع تقليدها اشكال نميكنند، بعضيها اشكال ميكنند شما فعلا كه از حضرت آيت الله گلپايگاني كه تقليد ميكنيد ببينيد ايشان چي ميگن. مثلا دست زدن. موسيقي گوش دادن، مجلس عروسي كه نيست. به سطل زدن به خدمت شما عرض شود دايره زدن اينها مسلما گناهه. اگر نشستيد و رقصيدن گناهه. چون غير زن در مقابل شوهرش بقيه را اشكال ميگيرند. اگر نشستيد و راجع به تركها مثلا حرف زديد تمام تركها را غيبت كرديد. راجع به فارسها صحبت كرديد تمام فارسها را، راجع به نميدونم مازندرانيها، نميدونم گيلانيها، خدمتون عرض شود كه مشهديها هر چي از اينها باشه اينها گناهه و نبايد بگيد. جك گفتيم بخندند. شما بيخود كرديد همچي كاري كرديد. و اينها هم گناهه دقت كنيد خوب.
خدمت شما عرض شود كه غيبت كردن اينها را كه خودتون ميدونيد. گناهان به طور كلي اگر كسي كرد چه در روز نهم ربيع چه در غير نهم ربيع مثل زهر خوردنه و ديگه اين شخص مرده است و حتي يك كسي هم شما ديديد گناه كرد، شما خبرش را بديد تا ما بدونيم با مرده سر و كار داريم و مرده را ديگه به هيچ وجه حرفي باهاش نداريم. و اما يك عده از اولياء خدا هستند كه اينها با لغو هم معامله را ميكنند كه با گناه ميكنند. لغو. از امام سؤال ميشه كه در زيل آية شريفة قد افلح المؤمنون الذينهم عن الغو معرضون. لغو چيه؟ امام عليه الصلاة و السلام ميفرمايد، لغو اين است كه انسان يك كار بيفايدهاي بكنه. هيچ فايدهاي نداشته باشه. جلسه تشكيل بده مثلا نه استفادة مادي داشته باشه نه استفادة معنوي. و شما اين را بدونيد يك اشتباهي، خدا چه بكنه اينهايي را كه شماها را گمراه كردند و فكر ميكنيد روز نهم ربيع اگر چند تا معصيت كرديد حضرت زهرا را خوشحال كرديد. حضرت زهرا لعنت ميكنه اون كسي را كه گناه خدا را ميكنه. معصيت خدا را ميكنه. اين حرفها را بگذاريدش كنار. اين حرفها مال مردمي است كه يك سال مريض بودهاند، مثل يك مريضي كه تو بيمارستانه بهش گفتند ناله نكن، حالا گفتند طبق مثلا فلان روايت ضعيفي گفتند والا اگر روايت صحيح بود مراجع فتوا ميدادند تو كتابهاشون. و شما نميتونيد به روايت عمل كنيد بايد به فتوا عمل كنيد همين جا چون خدمت شما عرض شود كه دنبال بهانه ميگردند كه از دايرة صراط مستقيم خارج بشن و از اسلام خارج بشن. اينجا ديگه روايت را نه سندش را نگاه ميكنند نه هيچي ميگنه سه روز به اصطلاح گناه برداشته شده. والا ببينيد توي رسالهها خدمتون هست ميبينيد كه مرجع تقليد نيومده يك سري گناه، هر روز مثلا زنا حرام الا روز نهم ربيع دقت كرديد. پس بنابر اين حواستون را جمع كنيد. لغو هم براي بعضيها مثل گناهه. الذينهم عن الغو معرضون. لغو چيه؟ از امام سؤال ميشه لغو چيه؟ ميگه مثلا شما ميريد فلان شهر ميياييد ميگيد سيبهاي خوبي داشت. رفته بوديم لبنان، سيب. حالا يك وقت هست يك سيب فروشي است دنبال يك محلي ميگرده كه يك سيب خوبي داشته باشه ميخواد بره بخره بياره بفروشه مثلا شما گفتيد. يا اين شخص هم ميخود بره لبنان، فرض كنيد ميخواييد بهش بگيد كه سيبهاش فراموشت نشه. سيب هم بخور اونجا. اما نه وقتي كه فقط ميخواييد تعريف كنيد، يك نفر اين را در مكه بوديم هي اصرار ميكرد كه يك جايي را بريم ببينيم. گفتيم حالا تو چه اصراري داري، اونجا خطر داره چه اصراري به رفتن. گفت آقا ميخوام برم ايران بگم فلان جا رفتيم چه بگم؟ فقط بياييد بريم كه من رفتم فلان جا. و اينها لغوه. و مؤمن كسي است كه از لغو اعراض ميكنه.
اين روزها، اين سه روز ولو اين كه لغو ممكنه كه آزاد باشه. هميشه ممكنه آزاد باشه حتي. ولي بالاخره مكروهه، نهايتا. اينجا هم خدمتون عرض شود كه افراد پاك، اولياء خدا اونهايي كه اهل كمالند اونها هم اون روزها لغو را انجام نميدن و بقية شماها. يك عدهاي از شماها همين طورند و من ازشون ممنونم و خوب هم پيشرفت كردند ولي بقيتون اداي اون چند نفر را اقلا دربياريد كه به اون حد برسيد ديگه. بالاخره همه همسفريد. و لذا من به آقايون هم گفتم و الان هم عرض ميكنم به شما خانمها جلساتي كه تشكيل ميديد اولا، شما خيلي از عمر بدتون ميياد، اين را بدونيد من خيلي، حتي به شماها هم نميشه بعضيهاتون اعتماد كرد. يك وقت ممكنه بگيد كه فلاني روايتش ضعيفه ولي اين را بهتون عرض كنم كه در زير اين آسمان كبود منفورترين افراد از مخلوقات خدا عمره پيش من. من يك وقتي خواب ميديدم كه صحراي محشره و سادات يك صفي بستهاند، صف خيلي طولاني است. من از جلوييم پرسيدم اين صف مال چيه؟ گفتند خدا تمام عذابش را در اختيار سادات ميگذاره تا عمر را عذاب كنند تا عقدة دلشون خالي بشه بخاطر حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها. من خوب طبعا اون طرف به من گفت طول ميكشه. اون ديگه آزاده هر چقدر بخواي. شايد بعضيها يك سال بخوان اقلا انواع عذاب را به اين بكنند. اين خيلي صف طول ميكشه. گفتم هر چه باشه ميارزه و واقعا هم اين طور است. شماها كه اين را احساس از من كرده باشيد لااقل ديگران احساس نكرده باشند ولي دستور صراط مستقيم، دستور خاندان عصمت و طهارت اين است كه شما ميبينيد يك جا امام صادق فرموده يا خودش عملي اينطوري انجام داده باشه كه پاشده رقصيده باشه توي يك مجلس؟ يك جا امام صادق دست زده باشه! يك جا امام صادق عليه الصلاة و السلام خدمت شما عرض شود كه عجمها را خوب اوشان عرب بودند عجمها را دست انداخته باشه! يا يك نفر بر حضرت شده باشه حضرت او را مسخره كرده باشه! نه هيچ جا نيست و شما هم پيرو او بايد باشيد. چرا بنشينيد توي خونه اگر جلسهاي هم ميخواد تشكيل بديد من راضي نيستم بيشتر از همين كه ميگم تجاوز كنيد. يك برنامة لعني داشته باشيد كه بهترين چيزها لعن كردنه. لعني داشته باشيد و خدمتون عرض شود نفري، خيلي زياد هم چهل تا لعن چون چهل مرتبه اگر يك دعايي را كرديد يك نفريني را كرديد خدا مستجاب ميكنه. حالا نفري چهل تا لعن بكنيد و بعد هم غذايي باشه و همين حرف كمالاتتون باشه و اينها اگر ميخواييد تشكيل بديد والا اگر هم نميخواييد صبح زود بلند شيد. روز خوشنودي، خوشحالي فاطمة زهرا سلام الله عليهاست به حضرت زهرا يك سلامي عرض كنيد به بي بي يك تبريك بگيد اينها هستند ميشنوند، شماها اونها را نميبينيد اونها شما را ميبينند. بي بي تبريك عرض ميكنيم دشمنتون از دار دنيا رفته، به درك واصل شده. وقتي كه در به پهلوي فاطمة زهرا سلام الله عليها زد همانجا به درك واصل شد. يعني او هيچ وقت حيات نداشته، زندگي نداشته. شما تبريك را به حضرت زهرا بگيد. به حضرات معصومين عليه الصلاة و السلام بگيد و معقولانه عمل كنيد. معقولانه، خيلي معقول والا نميتونيد اين راه را بپيماييد. اين هم مطلب دوم كه يقين دارم انشاء الله عمل ميكنيد و در سالها گذشته من نميگفتم بخاطر اين كه هنوز در بين شما افرادي نبود كه صد در صد استوار باشه يا نبودم من، من چند ساله كه تو مشهد موقع ربيع نيستم. كارهايي ميكنند كه صحيح نيست. من يك نفري در يكي از شهرهاي، در كاشان شما نميشناسيد از اين رفقاي خودمون نبود از اين شاگردها نيست ولي خوب خيلي احترام ميكرد. هر وقت به من ميرسد واقعا يك وقت ديدم دو ساعت جلوي من دو زانو نشسته. خيلي احترام از ميكرد. كاشان بوديم طرف ابولؤلؤ، تبريك بگيم تحصين كنيم. بعد ديدم اونجا توي حرم ايشان يك دفعه داشتند ميآمدند داره بشكن ميزنه و ميرقصه و گفتيم چرا همچين ميكني؟ گفت كه خوب آدم خيلي مؤدبهها. اگر شماها بوديد شايد حتي هيچ كدام از شماها اين قدر ادب نداريد. اين يك دفعه گفتم آقا اين كارها درست نيست. دليلي نداره آدم خودش را از اون راهي كه داره بيخود، عبادات، حزن، گريه، خوشحالي همة اينها دستور داره اما ديگه انسان بياد خودش را از مرحلة ادب و شخصيتش را خراب بكنه و بخاطر اين كه حالا امروز، خوب من هم اتفاقا خوشحال ميشيم كه تو اين جور كارها را بكني. مگر ميخواي خيرات براش بفرستي كه، شما اين را بدونيد خيرات عمر اگر ميخواييد خيرات براش بفرستيد خوشحالش بكنيد، گناه بكنيد. چون با عمر رفيق ميشه. ميگه الحمد الله ما تو جهنم يك مشت دوست و رفيق ديگه هم پيدا كرديم. اينجور. خيرات، اگر ميخواييد عذابش را خدا زياد كنه ميخواييد خدا فشارش را روش زيادتر بكنه لعنتش كنيد. لعنت.
خيلي مهمه لعنت. الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد آخر و طابع له علي ذالك. و اگر هم ائمة اطهار عليهم الصلاة والسلام را اگر ميخواهيد خوشحالشون كنيد صلوات براشون بفرستيد و تبري يعني تبري معناش همينه كه اظهار بي زاري كردن از دشمنان اهل بيت عصمت و طهارت و ثوابش و اهميتش بيشتر از حتي صلواته. حتي صلوات و اين اندازه من به شما اجازه ميدم كه اگر جلساتي داريد از همين حد تجاوز نكنيد و انشاء الله خيلي معقولانه باشه و كوشش بكنيد كه انشاء الله شماخودتون قاطي دوستان عمر اونهايي كه گناه خدا و معصيت پروردگار را ميكنند بخاطر اين كه حضرت زهرا را خوشحال كنند و اشتباه ميكنند عمر را خوشحال ميكنند نباشيد. مسئلة ديگر با اين كه فرصت ندارم اين است كه هر كسي در هر مرحلهاي، كوشش كنيد كه تو همان مرحله باشيد و بدترين شما فرزندان خودم، بدترينشون اون كسي است كه از مرحلة ديگري بپرسه كه تو در چه مرحله هستي؟ چكار داريد شما. من اگر بنا باشه كه همه را مطلع كنم از وضع همديگه مطلع كنم كه سر نگهدار نيستم كه. خوب و بعد هم مييام همين جا روز چهارشنبه هر هفته براتون مرحله ميگم. بعضيها هستند توي شماها البته اكثرا روي جهل و ناداني است. والا مقرض نيستند و اين جهل را ميخوام رفع كنم پس از مرحلة يكديگر، تو، تو چه مرحلهاي هستي. شما چكار داريد. شايد او متوقف باشه. من بعضيها را اين را بدونيد شماها نميگذاريد بعضيها را بيشتر از اين كه، ديگه بيشتر از اين نميكشد. ميري ما مرحلة چي خوب اون ميفهمه كه مرحلهاي بعد از اين مرحله هست و من بهش ندادم و دلشكسته ميشه و يا طالب ميشه ولي شرايطش درش نيست و برنامهها را بهم ميزنيد. هيچ كس، هيچ كس حق نداره از هيچ كس مطلقا سؤال بكنه كه تو در چه مرحلهاي هستي. و يا كسي مرحلهاش را به ديگري، بگه اين كه بدتر. حتي من اگر يك چيزي را، يك دستوري را مينويسم شما سرت را نيار به تو چه دستوري دادن. يكي از خانمها آمده پيش من گريه ميكنه كه حاجاقا شما به فلاني اين دستور را داديد به من نداديد. خوب اتفاقا درست هم بود. اينطور گفتم، گفتم او بقدري كثيف بود كه لازم بود اين دستور را بدم تا پاك بشه. خودش هم ميدونست. چرا اين، اين خانم خيال ميكرد كه من به اين سه تا دستور دادم، به اون ده تا دستور دادم معلومه به اين بي اعتنايي كردم نه به او. آخه اين كارها را نكنيد. يعني ببينيد برنامة من را به هم ميزنيد.من حتي چند وقته فكر ميكنم يك طرحي بريزم شماها را از هم جداتون بكنم. يعني هر كس در هر مرحلهاي هست براي همان مرحله باهاش صحبت بكنم و در مثلا دسته بندي بشيد ولي اين جلسه براي كليات گويي و اين سنخ مسئلهاي كه امروز گفتم بود. و اونچه هم كه ما از قبل بنا داشتيم بهم خورد. ضمنا اين هم به هم خورده. ما بنا داشتيم كه راجع به اعتقادات و مسائل اعتقادي صحبت بكنيم. از همانجا هم شروع كرديم. خوب ميبينيم هر روز دو سه نفري اضافه ميشن و مطلب دستشون نيست، مجبوريم كه همان خدمت شما عرض شود به تذكرات بپردازيم. يعني در آقايون هم همين طوره و خوب اين مهم نيست. مهمش تذكراته كه انشاء الله عمل ميكنيد. و بگذاريد ما بتونيم برنامه هامون را صحيح انجام بديم و اين برنامه تعطيل نشه با تعطيل بشه به ضرر همتونهها. و اون اين است كه شماها به كار همديگر كاري نداشته باشيد چرا اگر كسي مرحلهاش پايين تره آمده يك سؤالي از يك كسي بكنه بگيد و احكام را براي همديگر بگيد و عقايد را براي يكديگر بگيد، اونهايي كه بالاترند براي اونها كه پايين ترند بگن. اينها هست اما خوب تو چه مرحله هستي، تو چي بهت گفتن، چي نوشتي، دفترت را ببينم. اگر يك كسي ديديد اين جور فضوليها ميكنه بدونيد كه از ناحية ما نيست و من هر كي باشه مطرودش ميدونم. و در ضمن اين كنار اين مطلب يك مطلبي را بهتون بگم كه بعضي خيلي ضعيفند. شرح صدر ندارند. مثلا يك چيزي را از ناحية خاندان عصمت و طهارت فهميدند. اين به هر صورتي هست ميخواد اظهارش كنند. ميخوان بگن، آخه تو چكارش داري؟ اگر كاري است كه مخفي باشه سره طرفه هي با گوشه و كنايه نميخواد بهش بفهموني كه من فهميدم من حاليم شده. آخه اين قدر كم ظرفيت نباشيد. من، من به شما گفتم كه توي دفترهاتون هر چه كه مكاشفه ميكنيد بنويسيد. ديگه حالا نميخواد به صورتهاي مختلف مقامتون، شخصيتهاي خودتون، ارتفاع شأنتون را به يكديگر، به رخ يكديگر بكشيد. كه مخصوصا اگر يك وقتي خدايي نكرده سر اون طرفه، اون طرف خجالت بكشه. و ناراحت بشه. اينجور نباشيد. اين هم در حاشيه اين مربوطه به شرح صدر انسانه. البته بعضيها شرح صدرشون هنوز ضعيفه انشاء الله خدا شرح صدر ميده. من كسي را ميشناختم كه واقعا چشمش را باز ميكرد مثلا توي اين جمعيت كه نشسته بود همة، اين را امتحانش كرده بودمها، همة حالت اين جمعيت را يك يك ميدونست. البته علي بن ابيطالب عليه الصلاة والسلام در خرابههاي كاخ كسري داشت عبور ميكرد مجير هم همراهشون بودند ميگفت رسيديم به يك وادي نمل. وادي نمل يعني يك بيابان مورچه. بيابان مورچه، شما مورچهها را در جاهاي گرمسير نديديد اين قدر زياد ميشن مثل اين كه قالي از مورچه انداختهاند. سياه شده يك بيابان. يك وقت ميگه كه من از علي بن ابيطالب پرسيدم كه آيا كسي هست كه عدد اين مورچهها را بدونه؟ حضرت فرمود كه كسي هست كه عدد اين مورچهها را كه ميدنه هيچ. ميدنه چندتاشون نرند، چندتاشون ماده، در قلب اينها چه خطور ميكنه. و بعد هم نشان داد علي بن ابيطالب اين ادعاش را. حالا اولياء خدا بعضيها هستند كه همه چيز را ميدونند. اما شما باهاشون صحبت ميكنيد. خدا رحمتش كنه شما باهاش صحبتها چي ميگي، گوشتون مثل اينكه سنگين شده. گفت خوردم گوشم سنگين شده. نميفهمه. و حال اينكه ما اينجوري ميدونيم، و آنجوري بودها. اينقدر شرح صدر. و شرح صدر داشته باشيد اگر از اسرار دوستتون، آشناتون، چيزي مطلع شديد يا اون روش نميشه بگه به شما يا تأييد بكنه. شما بگيد من از دل تو خبر دارم، من از باطن تو خبر دارم. خيليها هستند از شما بيشتر از دل شما و باطن شما بيشتر خبر دارند و حال اينكه كاري ميكنند كه تو فكر كني هيچ خبر ندارند. اين را هم ضمنا اشارتا عرض كنم يعني كنار اين خدمتتون عرض شود، مطالب.
بهرحال اميدواريم خداي تعالي همة شماها را در راه رسيدن به خودش كمك كنه و انشاء الله موفق باشيد و انشاء الله كاري بكنيد كه ما هر هفته بتونيم از عرفان و معارف حقه براتون بيشتر بگيم. بحث ما بحث روح بود و انشاء الله دربارة روح و خصوصيات روح انشاء الله براتون حرف ميزنيم.
خوب همه رو به قبله بنشينيد. انشاء الله اميدواريم كه…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.