۶ صفر ۱۴۱۴- ۵ مرداد ۱۳۷۲- کظم غیظ و داشتن محبت
كظم غيظ و داشتن محبت اخلاق خ 55
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
يكي از كارهايي كه ما در دنيا بايد انشاء الله انجام بدهيم كه خيلي اهميت داره و مسير ما از همينجا بواسطة آن كار روشن ميشه، حركت در صراط مستقيم دينه. كه همة اين كار اخلاقیات اسلاميست. رعايت اخلاقیات اسلامي را بايد انشاء الله در دنيا بكنيم تا در آخرت برايمون مفيد واقع بشود. يك جملهاي در كانون بعضي از رفقا بودند، عرض كردم. ما تمريناتي كه الان داريم تمرينات اهل جهنمه. بايد تمريناتمون را تمرينات اهل بهشت قرار بدهيم. هر چه در دنيا مردمان خودخواه و متكبر و رياست طلب جاه طلب كينهدل اهل دعوا و نزاع و فحاشي و اينها هستند، اينها در جهنمند. افراد با گذشت، داراي اخلاق حسنه، افراد با ايمان، اينها اهل بهشتند. اگر ميخواهيد كه انشاء الله همين دنيا بهشتتون شروع بشه و يا لااقل تمرينات بهشت را انجام بدهيد كه آنجا كارها بر خلاف برنامه و سابقه برايتون نباشه، بايد در اين دنيا تمرينات اهل بهشت را انشاء الله شروع كنيد. هر كاري كه انسان ميخواهد بكنه بايد يك تمريني داشته باشه. در بعضي از رواياته، حالا يا جملاتي است كه بعضي از بزرگان گفتند كه المجاز جسر علي الحقيقه. مجاز يك پلي است براي رسيدن به حقيقت. در دنيا هر كاري را كه انسان ميخواهد بكنه كار مهم اگر باشه، مخصوصا در انظار مردم بخواهد قرار بگيره؛ قبل از اينكه در منظر مرئي مردم واقع بشه، بايد انسان آن كار را تنظيم بكنه كه مبادا در آنجا اشتباه بكنه. من يادمه در يك وقتي شاه ميخواست تاجگذاري بكنه. گفتند سه روز، روزي پنج نوبت ميرفت توي كاخ، اين برنامة تاجگذاري را تمرين ميكرد، يك تاجي ميخواست بگذاره روي سرش، اين برنامة تاجگذاري را تمرين ميكرد كه وقتي ميخواهد در مقابل تلويزيون بگذاره سرش، چپه نگذاره سرش. يك كار جزئي. افرادي كه ميخواهند حيثيتشون پيش خدا و ائمه و مردم كرة زمين از زمان حضرت آدم تا خاتم، بلكه تا قيامت، همه جمعاند دارند تماشا ميكنند، انسان ميخواهد خودش را مشخص كنه بايد در دنيا يك تمريناتي داشته باشه. و الاّ روز قيامت روز تبلي السرائره. يعني اگر آنجا انسان بي ادب بود، روز قيامت بي ادبيش ظاهر ميشه. اگر بي حيا بود، بي حيائيش آنجا ظاهر ميشه. سرائر يعني باطنها. روز قيامت باطنها ظاهر ميشه. و اگر بخواهيد شيعه بودنتون آن روز ظاهر بشه كه و شيعتك علي منابر من النور مبيضت وجوههم علي حولي من الجنه. شيعه بايد اول ثابت بشه كه شيعه هست، بعد بر منبر نور بنشينه و در مقابل چشم همة مردم كرة زمين، مشهود و مشاهده بشه. اگر ميخواهيد شيعه بودنش تثبيت بشه. بايد در اين دنيا تمرين داشته باشه. حالا بگه كه من معصيت ميكنم، ما از كلمة شفاعت هم يك چيزي شنيديم، هر كاري را انجام بدم، هر صفت رذيلهاي را دارا باشم، بعد درست ميشه. خدا بوسيلة انبياء ما را شفاعت ميكنه و ميبخشد ما را. اين حرف درست نيست. بايد تمرين بكنيم. شما اگر تمرين كارها را نكرده باشيد در دنيا تشيع را تمرين نكرده باشيد لااقل، آنجا قافيه را از دست ميدهيد. نميتونيد خودتون را كنترل كنيد. يك سخنراني بعضيها كه اهل سخنراني نيستند بخواهند بكنند، من يك وقتي رفته بودم در اطاق، ديدم يك آقايي تنها نشسته يك آينه هم گذاشته جلوي خودش، از منبريهاي معروف ايران، همانموقع هم بود، ولي بعدا بيشتر معروف شد. مثل اينكه در مقابل صد هزار نفر جمعيت داره سخنراني ميكنه، همانطور داشت سخنراني ميكرد. تمرين ميكرد. تمرين داره. هر كاري تمرين داره. تشيع هم، ورود به بهشت هم تمرين داره. شما اگر از اول عمرتون تا آخر عمرتون توي دنيا با زنتون دعوا كرديد، با فرزندتون دعوا كرديد، با مردم دعوا كرديد، با هر كسي كه رسيديد مثل خدمت شما عرض شود گرگ درنده بوديد، خوب اين حالت را نميشه يك دفعه عوضش كرد. توي بهشت هم تمرين بهشت را نكرديد ديگه. توي بهشت شما را راه نميدهند برويد تو. اين را يقين بدونيد. چون كسي كه تمرين خدمت شما عرض شود، توي زندان مثلا. يك نفر ميگفت يك دزدي را من ديدم توي زندان تمرين دزدي ميكرد. توي زندان تمرين ميكرد كه وقتي رفت بيرون چه جوري دزدي كنه. خدا رحمت كنه يكي از علماي بزرگ ميگفت يك ديواري آنجا بود اين ديوار را گاهي ميگرفت ميرفت بالا. گفتم چرا اينجوري ميكني؟ گفت تو خيال ميكني اين از ديوار زندان، من ميخواهم تمرين از ديوار بالا رفتن را در اينجا بكنم. حالا ماها توي اين دنيا داريم تمريني كه غالبا ميكنيم، خيانتهايي كه داريم، دروغگوئيهايي كه داريم، عداوتهايي كه نسبت به يكديگر داريم، صفا و صميميتي كه نداريم، اينها همهاش تمرين افراد جهنميه. چون همة اينها توي جهنم، اين كارها توي جهنم قبول ميشه. يعني هر كي دزده ميره سراغش، بفرما. هر چي خائنه آنجاست، با اينهاست. دستهبندي ميخواهند بكنند خائنين و دزدها و خدمتتون عرض شود كه كينهدلها و غيبت كنندگان و دروغگويان و رياست طلبها و اينها را ميكنند توي جهنم. اين دسته آنطرفند. و افرادي كه غير دين و علي ابن ابيطالب و اسمشون شيعه است، اينها را يكطرف. شيعه نه دروغ ميگه، نه غيبت ميكنه، نه خدمت شما عرض شود كينة كسي را در دل نگه ميداره، صفا داره، صميميت داره، با صفاست، با محبت بدون اينكه كوچكترين حتي صفت زشت حيواني درش باشه يا كوچكترين وسوسة شيطان درش باشه، خوب اين شخص اگر تونست خودش را در اين دنيا به اين مسائل عادت بده، خوب معلومه جايش توي بهشته. جاش توي آن دسته است. اما اگر نتونست. عادت كرده به خيانت. عادت كرده به دروغگوئي، عادت كرده به غيبت، خوب اين از خودش راه خودش را انتخاب كرده. عرض كردم از روايت استفاده ميشه كه امام صادق ميفرمايد الصراط صراطتان، صراط في الدنيا و صراط في الآخره. نميدونم شماها ديديد؟ من ديدم. قطاري از ريلش با ريل خدمتتون عرض شود تركيه يكي بود. اين از توي ايران راه افتاده بود، رسيد به مرز تركيه. پليس تركيه آمد گذرنامه را كنترل كرد. و الاّ هيچ فرقي با قبلش نكرد. وصل به هم بود. ريل وصل به هم بود. شما اگر توي دنيا روي خط امام زمان و خاندان عصمت و تشيع و صفات حميده قرار گرفتيد، فقط يك گذرنامه كنترل كردن و همان نذير و منذر، بشير و مبشر، اينها فقط ميآيند جوازتون را كنترل كنند و ميگويند بفرمائيد. شما ميرويد وارد بهشت ميشويد. يعني روايت ميگهها. كه طريق في الدنيا و طريق في الآخره. و اين از روي جهنم هم رد ميشه. همين قطار از توي دنيا كشيده شده به عالم برزخ. از عالم برزخ به عالم آخرت، در قيامت هم روي جهنم و از روي جهنم و ميره توي بهشت. اين يك خط.
يك خط هم از آنطرف. اين خط اينطرفي ميآيد ميرسه به خدمتتون عرض شود كه، بعله، سر مرز دنيا و آخرت. اينجا پيادهات ميكنند. ميگويند تو به درد رفتن نميخوري. همينجا در قبر بايد معذب باشي كه القبر حفرة من حفر النيران. همانجا نگهش ميدارند و از همينجا او را ميگذراند رندان و اذيت و شكنجه، تا برسه اين را كه ميگويند در جهنم مخلدند، من اين را در كتاب پاسخ ما نوشتند كه چرا كفاري كه شصت سال توي دنيا بيشتر معصيت نكردند، گناه نكردند، كافر نبودند، بايد الي الابد در جهنم باشند. خوب شصت سال در مقابل شصت سال. ميگند كه اگر اين انگور فاسد شد، انگور فاسد را اين را مياندازند توي زباله دان. اين ديگه به درد بشقاب توي مجلس نميخوره. اگر شما عادت كرديد وجودتون سرتاپا كفر شد، وجود شما سرتاپا دروغ و كذب شد. وجود شما سرتاپا خدمتتون عرض شود خيانت و تقلب همين صفات رذيله شد، بدونيد شما به درد بهشت نميخوريد. يعني مثل انگور پوسيده ميمانيد. كجا بايد بيفتيد؟ و تا كي؟ تا ابد. انگور پوسيده مگر…، تا وقتي پوسيده است لااقل. تا وقتي به درد نميخوره، تا وقتي كه لايق براي مجلس خدمتتون عرض شود كه شخصيتهاي بزرگ عالم وجود مثل ائمة اطهار و خدمتتون عرض شود كه انبياء نيستيد. خوب اين بدرد نميخوره. در مقابل مهمان عزيزتون يك انگور پوسيده گذاشتيد. آني كه خائنه، آني كه خدمتتون عرض شود كه صفات رذيله داره، عينا اين انگور پوسيده است. عينا اين گلابي پوسيده است. گلابي، ايني كه عرض كردم كه يك وقتي بعضي از صفات انسان در وجود انسان هست. همانطوري كه افراد خوب يك بوي عطر خوبي معنوي دارند، افراد بد هم بوي تعفن ميدهند. يك تعفن عجيبيها، كه انسان در بعضي روايات داره كه از چقدر بگم راه؟ اهل جهنم را از راه دور، يعني بوي بهشت نزديكشون نميشه به جهت اينكه بوي تعفن مردم بهشت را معذب ميكنه. و واقعا آنهايي كه بهشتي هستند واقعا در همين دنيا از بوي تعفن اينها بدشون ميآيد. خوب يك آدم اينجور متعفني را، شما فكر نكنيد متعفن مثل بوي گوسفنده. هر كسي به اندازة خودش شمره، هر كسي به اندازة خودش خدمتتون عرض شود كه عمر سعده. عمر سعد عمر سعد بود براي اينكه دنيا را بر آخرت ترجيح داد. شما منتهي اينجا اينقدر شخصيت عمر سعدي را نداريد كه ارزان دينش را نفروشه. شماها را نميگم، شماها الحمد لله سربازهاي امام زمانيد. ولي خوب يك وقت شيطان ممكنه اين كار را بكنه. شمر چيكار كرد؟ امام حسين صلواة الله عليه را كشت. روايت داره يك گناه تقريبا گناه صغيره است. نميخواهم حالا اينجا اسمش را ببرم، اينجا درست نيست، حضرت امير ميفرمايد هر كس اين گناه را بكنه كأنه سبعين مره. مثل اين است كه علي را هفتاد مرتبه كشته است. تا چه برسه به گناه كبيره. خوب در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان ميگويند اللهم العن قتلت امير المؤمنين. كشندگان امير المؤمنين را خدا لعنت كنه. حضرت امير لااقل توي ائمه يك نفر بيشتر قاتل نداشته. چرا كشندگان؟ براي اينكه آنهايي هم كه گناه ميكنند، آنهايي كه تشيع را زير پا ميگذارند و لگدمال ميكنند؛ اينها هم قاتلان علي ابن ابيطالب هستند. حتما نبايد ماها شمر (نامفهوم) نه هر كسي به اندازة خودش. به مقدار خودش.
كوشش بكنيد كوچكترين كاري كه شبيه به كار دشمنان خاندان عصمت و طهارته، نكنيد. كوچكترينش را، و كاري كه شبيه به كارهاي خاندان عصمت هست، تا ميتونيد خودتون را تطبيق بديد و انجام بديد. امروز روز تولد حضرت موسي ابن جعفر عليه الصلاة و السلامه. امام كاظم. كاظم يعني كظم غيظ ميكنه. انسان غضب را بايد داشته باشه. غضب از صفات رذيله بذاته نيست. چون خدا هم غضب داره. ان الله يغضب بغضب فاطمه. فاطمة زهرا هم معلومه غضب داره كه خدا به غضب فاطمة زهرا غضب ميكنه. اما غضب از صفاتي است كه بايد كنترل بشه. كنترل بشه. توي خونه هم غضب نكنيد. به بچهات هم غضب نكني. به دوستت هم غضب نكني. و خلاصه غضب را بايد كنترل كرد. بايد غضب را كنترل كرد. اگر كنترل داشت غضب شما، شما خوبيد. اگر نداشتيد كه…
حضرت كاظم عليه الصلاة و السلام، جد ما حضرت موسي ابن جعفر، ايشان غضبش را كنترل ميكرد. اين خيلي مهمهها. همين امروز صحبت بود كه بعضيها عصباني ميشوند فحش به خدا و پيغمبر… بعله ميشه. شما خدا نصيبتون نكنه كه اگر نصيبتون كرده خداي تعالي ببخشدتون و الان هم اگر غضب داريد بي كنترل، خدا هدايتتون كنه و اصلاحتون كنه. خيلي بده. خيلي بده. و آنچه كه حضرت موسي ابن جعفر ميديد اگر ماها ميديديم كه نميتونستيم كنترل كنيم. چون اين باصطلاح لولة گازي كه مال ماست، خدمت شما عرض شود، (نامفهوم) منفجر ميشه. شيرها هم خيلي محكم نيست. ولي چيزهايي حضرت موسي ابن جعفر ميديدند. من يك نمونه به شماها اين را بتونيد لمس كنيد يا نه. خداي تعالي به حضرت موسي ابن جعفر فرموده يقينا فرموده، كه بايد در مقابل هارون به مصالحي تو غضبت را كنترل كني. اخبث مردم، خبيثترين مردم، اين امام را حاضر كرده. شما ببينيد چقدر كنترل لازم داره كه او جسارت ميكنه، تعبيرات خيلي تندتر از اين هم هست، بيشتر از ايني كه من بتونم بگم. يا موسي از ريش سفيدت خجالت نميكشي؟ تقريبا اين تعبيرات، حضرت ميگه يا امير المؤمنين جعلني الله فداك. خدا مرا قربانت كنه. ببينيد چقدر كنترل داشت. خدا ميدونه ما نميتونيم خودمون را كنترل كنيم. ما توي مجلس بوديم حاليت ميكرديم!
حضرت امير ميدونه كه فاطمة زهرا را كتك زدند، روي زمين انداختند، خودش غضبش را كنترل ميكنه. امام حسن و امام حسين غضبشون را كنترل ميكنند. سلمان و ابيذر غضبشون را كنترل ميكنند. ما اگر آنجا بوديم نميتوانستيم خودمون را كنترل كنيم. ديوانه ميشديم. ببينيد چقدر كنترل داره غضب و چقدر پر ارزشه كه امامي را خداي تعالي لقب داده كاظم. يعني كسي كه ميتونه غضبش را خوب كنترل بكنه. ماها امتحانهاي شديد برايمون پيش نيامده. شما خودتون را بگذاريد جاي سلمان. كنار در خانة فاطمة زهرا ايستاده، ميبينه اينها را، همه كار هم ميتونه بكنه. ولي خداست، كه به تكوينيات اشاره كه ميكنه آنها تحت فرمانشند.
يك وقتي سلمان را فرستادند در مدائن براي اينكه آنجا استاندار باشه. ايشان رفت توي مسجد مشغول عبادت شد. بعد از ميگفت كه مردم مسلمانها دزدي نميكنند. درهاي خانههايتون را باز بگذاريد بريد توي خونهها من قول ميدهم بهتون هيچكس دزدي نكنه. خودش هم توي مسجد. معناي توكل لله را متوجه باشيد. مردم هم گفتند چشم. دزدها هم خيلي خوشحال شدند كه عجب استاندار خوبي داريم. قدرتي كه نداره از اينور هم مغازهها كه باز است و ميرويم راحت. مشغول شدند دزدي كردند. داره كه حضرت سلمان دستور به سگها داد كه پاسباني شهر به عهدة شما. نگذاشتند كوچكترين دزدي بشه. در حيوانات اين تأثير را داره.
يك قصابي كم فروشي كرده بود آمدند شكايت پيش جناب سلمان در مدائن. سلمان نصيحتش كرد. هر چي كرد يعني كسي را فرستاد پيشش كه چرا اينكار را كردي؟ اين اعتنا نكرد. گفت چه بكنم؟ حضرت سلمان دستور داد به همان سنگي كه كم ميده گفت او را بردار، قصاب را بردار بياور. با حيوان. سنگ بلند شد خورد به سر قصاب. قصاب دويد خورد به سرش. دواندش تا توي مسجد. و توي مسجد گفت آقا عذر ميخواهم.كسي كه به تكوينيات و حيوانات اينجور ميتونه امر و نهي كنه، سلمان آنجا بود كه ديد حضرت زهرا سلام الله عليها را زدند. ولي غضبش را كنترل كرد. چرا؟ به جهت اينكه حضرت امير المؤمنين غضب را كنترل كرده. همه با هم شيرهاي گاز را به تعبير من، به اصطلاح من، بستند. وقتي او ميبنده همه بايد ببندند. وقتي او باز ميكنه، ديگه نميدونم من نميتونم ببينم نداره. هر چه به علي ابن ابيطالب نزديكتر باشه انسان بايد مثل علي ابن ابيطالب باشه. بعضيها ايراد ميگيرند به زيد ابن علي ابن الحسين كه چرا ايشان غضب كرد به هشام ابن عبد الملك مروان و حال اينكه امام صادق اين غضب را نكرد. ما ميگيم درسته. اگر صددرصد مثل ولي اون غيرت سيادتش كه ديد هشام نشسته و در مجلسش به فاطمة زهرا جسارت كردند و او خم به ابرو نياورد از اين جهت… اما سلمان جوري و خودش را كنترل كرد، غضبش را كنترل كرد.
حضرت موسي ابن جعفر عليه الصلاة و السلام هارون الرشيد به خودش قسم، اگر اراده ميكرد موسي ابن جعفر، هارون الرشيد مسخ ميشد، بصورت سگي در ميآمد. اراده ميكرد. اما ميگه يا امير المؤمنين، خدا مرا به قربانت بكنه. دستت را بده با هم مصافحه بكنيم. چون من از پيغمبر شنيدم كه هر كس با قوم و خويش خودش گرم بگذاره، گرمي و حرارت دستش به دستش برسه گرمي و محبت زياد ميشه. بعد ميگيره دست هارون الرشيد را و مصافحه ميكنه و بعد هارون الرشيد ميگه راست گفتي، من الان يك خوردهاي بهت محبت پيدا كردم. خيلي عجيبه.
آنوقت ببينيد فرق ما كه شيعة حضرت موسي ابن جعفر هستيم با خود موسي ابن جعفر چيه؟ ما نميتونيم خودمون را در بعضي از چيزهايي خيلي كوچك، غضب آمده، با اينكه انسان گاهي نصيحت ميكنه طرف را. ميگه آقا ول كن. ميگه نه نميتونم. يكي دو روز حتما بايد اوقات خودش و زن و بچهاش را، يا زن اگر هست شوهرش را، تلخ بكنه كه چي، آقا مثل بچهها كهاي كاش مثل بچهها بود. چون حضرت امير ميفرمايد من بچهها را دوست دارم بخاطر اينكه اگر قهر بكنند فورا آشتي ميكنند. مثل بچهها نه، مثل هيچ، اصلا حتي حيوانات هم اينجور نيستند. حتي فقط دشمنان اهل بيت عصمت و طهارت اينطوريند. شيطان اينطوريه. شيطان لج كرد. اين از صفات شيطانيهها. غضب از نظر ديگه از صفات شيطانيه. غضب نسبت به ضعفاء، كساني كه زيردستند، از صفات شيطانيه. لج كردن از صفات شيطانيه كه چرا من سجده به حضرت آدم نكردم. چون بما اغويتني خدايا چون بخاطر اينكه تو با من دعوا كردي، ديگه من تا روز قيامت با بندگانت درگير هستم و آنها را اذيتشون ميكنم و آنها را گمراهشون ميكنم.
پس انشاء الله درسي كه ما از تولد امام كاظم عليه الصلاة و السلام ميگيريم همين صفتي باشه كه از آن حضرت معروفه. كظم غيظ. همينطوري كه باصطلاح تا ديديد غضب آمد، الان نبايد بيايد. بگذاريد اينقدر اين شير قرص باشه كه هيچ بيرون نيايد. حالا اگر آمد، يك چيزي بردار دورش بپيچ كه آتيش نزنه همه جا را. اينها راه علاجه، و الاّ مرض هستها. كسي كه بگه من علاج ميكنم. علاج آدم مريض خودش را علاج ميكنه. نبايد تو مريض باشي. حالا مريضي، راه علاجش اين است كه داراي استقامت باشي، در استقامت غضب كنترل كني. اين را شما بدونيد. چه جوري كنترلش كنيم؟ كنترلش اين است كه تا غضب آمد ايستاده باشيد، يك كاري بكنيد، منظور از اينكه ايستاده باشي، بنشين، بلند شو، يك كاري بكن كه خودت را از غضب دور كني. به يك كسي من گفته بودم هر وقت خواستي فحش بدهي، اول يك صلوات بفرست بعد فحش بده. توي كتاب چيز نوشتم. اين بندة خدا فردايش آمد گفت من اصلا نميتوانم فحش بدهم. چون اگر بخواهم صلوات بفرستم بعد فحش بدهم، اصلا نميشه. ديگه دست از ما بردار. گفتم نه تو يك كاري بكن. بيا اينجا بشين هر چي ميخواهي به من فحش بده. روزي يك ساعت بيا بشين پيش من هر چي ميخواهي به من فحش بده، به مردم فحش نده. منهم، گفت حاج آقا دهنم لال بشه اگر به شما فحش بدهم. گفتم پس بيا قراردادمون را به هم نگيم. يك قرارداد آنجا نوشتهام بسيار مفصل. يك صلوات بفرست، يك لا حول و لا قوة الا بالله بگو، يك كاري بكن كه خودت را از اين حالت بيرون بياوري. و زود هم تصميمت را عوض كن. نگو كه نه، غرورم بهم ميخوره. آخه اصلا آدم حسابي غرور نداره، نبايد داشته باشه كه حالا بشكنه. اگر تو داراي شخصيت تا وقتي هستي كه مثل امام كاظم عليه الصلاة و السلام باشي. اون شخصيت ارزش داره. نه مثل هارون الرشيد. شما ببينيد هارون الرشيد غرور خودش را نشكست يا موسي ابن جعفر؟ و تو پيرو موسي ابن جعفر باش.
و انشاء الله اين درس را ما به مناسبت امروز در محضر حضرت موسي ابن جعفر تعهد كنيم كه به هيچوجه غضب بيجا نداشته باشيم. مخصوصا نسبت به ضعفا. زنها را ميگم، نسبت به شوهرهايتون. شما ميگيد شوهرها ضعيف نيستند. نخير، ضعيفند. خانمي كه غضب ميكنه و دعوا ميكنه و داد ميزنه، شوهرش ضعيفه. حالا ميخواهد هيچي نگه، ميخواهد خودش را تهذيب نفس بكنه، يكي از خانمها به من تلفن زد خدا خيرتون بده، اين شوهر ما از وقتي ميآيد پيش شما، هر چي فحشش ميدهم هيچي نميگه. گفتم خدا پدر تو را بيامرزه كه براي ما زمينة فحش دادن به شوهرت را، شوهرت ضعيف نشده. ميخواهي يادش بدهم هر چي فحش تابحال بهش دادي بهت بده با يك دست كتك؟! آخه اينهم ميشه ديگه. خانمها فكر نكنند كه، صداي مرا خانمها ميشنوند، فكر نكنند كه ما ضعيفيم و… نه. الان بخواهيم محاسبه كنيم شوهرها ضعيفتر از خانمها هستند. شما هم مواظب باشيد به شوهرانتون يك وقتي خداي نكرده ظلم نكنيد، غضب نكنيد. يكي از انحاء غضب و غضب تند همان حرف نزدنه. گاهي ميشه خانم قهر ميكنه حرف نميزنه مثلا. اين خيلي غضب تنديهها. شما فكر نكنيد كه اين غضب نيست، من خودم را كنترل ميكنم. نه. اگر راست ميگيد خودتون را كنترل ميكنيد مثل آن وقتي باشيد كه خيلي هم با هم شاديد و خوبيد. اصلا هيچي نباشه. و شما آقايون هم كه انشاء الله بيشتر به حرف ما ميدهيد و نسبت به زنهايتون كوشش بكنيد غضب نكنيد. فرزندانتون را با آداب اسلامي تربيت كنيد. اگر شما امروز جلوي فرزندتون، زن و شوهر دعوا كرديد، اين را يقين بدونيد كه اين بچة شما ياد ميگيره. ولي اينكه نبايد غضب كرد اين سنش ايجاب نميكنه و ياد نميگيره و بعد همة گناهان غضبش به گردن شماست. اين دستور را انشاء الله از حضرت موسي ابن جعفر ياد بگيريد و زن و مرد هم بيشتر از امر بمعروف و نهي از منكر، اگر منكري از زنش ديد، يا زن از شوهرش ديد، بيشتر وظيفه نداره. اگر راست ميگيد زنتون را دوست داريد و خيلي غيرت داريد، زنتون را تربيت به آداب اسلام و تزكية نفس و وادار به تزكية نفس بكنيد. و بعد هم فكرتون راحت باشه. اگر كه تزكية نفس نكنه هر چي هم جلوي شما خودش را مواظب باشه، پشت سر ممكنه كه مواظب نباشه. چون از خدا نميترسه از شما ميترسه. اينطوريه. ولي كاري بكنيد از خدا بترسه كه هم در حضور شما مؤمنه، هم در غياب شما. اينطور باشيد. و الا كار بديه. زنم مثلا فرض كنيد كه چه با مانتو و روسري و اينها رفته توي كوچه، چرا اينطوري شده؟ چرا…، اينها همهاش غصه هايي است كه بايد بخوريد و آنهم هيچ فرقي نميكنه مگر اينكه شروع به تزكية نفس بكنه. چون وقتي كه بهتر از آني كه تو ميخواهي خواهد بود. زن هم بهتر از آني كه ميخواهد، شوهرش خواهد بود. انشاء الله اين را رعايت كنيد و وظايفتون را انجام بديد. اميدواريم خداي تعالي به ما كمالات روحي را مرحمت بفرمايد و زن و فرزندمون، يا زنها، شوهر و فرزندانشون را خداي تعالي در صراط مستقيم قرار بده و اين وحدتتون، اين دوستيتون، اين صميميتتون، كه امروز همه دور هم جمعيد قدر بدانيد. انشاء الله همه دسته جمعي بايد لايق محضر حجة ابن الحسن عليه الصلاة و السلام بشويم. هر وقت ديديد كه ديگه بهشتي هستيد، يعني ديگه نه حسدي، نه غضبي، نه محبت دنيايي، نه كينة هيچي از آنهايي كه توي بهشت نبايد باشه در شما نيست، بدونيد انشاء الله در بهشت سربازان امام زمان هم هستيد و چه اسمتون را بگذارند از ياران امام چه نگذارند، شما هستيد. و يقينا انشاء الله حضرت بقية الله اگر ظاهر بشوند و انشاء الله به همين زودي ظاهر بشوند، اميدواريم كه جمعي از اين دوستان را هم انتخاب بكنند براي محضرشون و انشاء الله ما تا آنموقع، ولو هر چه، انشاء الله زودتر بايد باشه، هر چه خودمون را آماده بكنيم براي اينكه بتونيم انتخاب بشويم انشاء الله.
نسئلك الله و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان يا الله يا الله يا الله… خدايا به آبروي امام هفتم موسي ابن جعفر، كه جان همهامون به قربانش، ما را موفق به تزكية نفس بفرما. الهي آمين. خدايا غضب ما را در اختيار خود ما قرار بده. الهي آمين. خدايا شهوت ما را در اختيار خودمون قرار بده. الهي آمين. خدايا خود ما را در تحت فرمان خودت قرار بده. الهي آمين. پرودگارا به آبروي حجة ابن الحسن اين دوستي و صميمتي كه بين اين دوستان در اين مجلس و دوستاني كه در خارج از اين مجلسند، در شهرهايشون هستند، بوجود آمده، لحظه به لحظه و روزبروز زيادتر بفرما. الهي آمين. محبت ما را نسبت به يكديگر زيادتر بفرما. الهي آمين. صفا و صميميتمون را نسبت به يكديگر زيادتر بفرما. الهي آمين. خدايا به آبروي آقا حجة ابن الحسن همة ما را حتي يك فرد ما رفوزه نشه و از اين جمع خارج نشه، همة ما را در خيمة، خيمة همة ما را در كنار خيمة حجة ابن الحسن قرار بده. الهي آمين. و اجعل له مستقرا له مستقرا و مقاما. الهي آمين. خدايا و اصل نعمتك بتقدير اياك امانا. خدايا امام زمان ما را امام ما قرار بده. الهي آمين. پيشواي ما قرار بده. الهي آمين. ما را در تحت فرمان آن حضرت قرار بده. الهي آمين. پروردگارا به آبروي موسي ابن جعفر به همة ما عيدي كامل مرحمت بفرما. الهي آمين.
يك تقاضايي كه از همة رفقا دارم كه ديشب خودم به اين، مدتهاست اين كار را ميكنند ولي اين مسئله باعث شد كه بگم، اين است كه تعداد دويست نفر، آقايون دويست مرتبه، اين تعبيري كه ميكنم فراموش نشه، يك گوشهاي توي حرم بنشينند وقتي كه به حرم مشرف ميشوند، دويست مرتبه به حضرت رضا از طرف دويست نفر از دوستان اينجا و شهرستانها، بگيد السلام عليك يا مولاي. دويست مرتبه السلام عليك يا مولاي. اين ثواب حضرت رضا را به اين دوستمون كه اهل اين جلسه هست، اهل تزكية نفس هست، خداي تعالي عنايت بكنه كه من بعد بلند ميخونم كه تعدادش را انشاء الله بايد بعدا اضافه بكنيد. حالا فعلا تا دويست تا برويد بگيد به حضرت رضا تا مرحلة بعد. خودشون ميدونند كه اين دويستتا مال كياست. چون اينها محاسباتشون كامپيوتريه، مرتب، تحويل داده ميشه و از ثواب هزار حج و هزار عمره براي آن كسي كه از طرف او ميگيد السلام عليك يا مولاي، مخصوصا اگر توي حرم باشد و جلوي ضريح، بهتره. اين را همهاتون براي هم و ببينيد كه خيلي انشاء الله اين براي زيارت حضرت رضا، چه نيابت داشته باشيم چه مستقيم باشه، هزار حج و هزار عمره است. شما انشاء الله اگر همهاتون اين كار را بكنيد، شايد روزي دويست تا هزار حج و هزار عمره نصيبتون ميشه. مردها بعله ديگه دويست نفر، چند نفر، خلاصه دويست تا. من توي ذهنم آمده. من تعداد زياد ندارم ولي بيشتر از دويست تا چند تايي، تعدادش را چند وقت ديگه اضافه ميكنيم يا كم ميكنيم. چون اينها كمك به هم. تعاون، تعاونوا علي البر و التقوي. تعاونه، به هم كمك ميدهيد انشاء الله همهاتون زودتر به كمالات ميرسيد. اينهم عيديتون. فكر ميكنم عيدي خوبي است. نگيد كه اِ من زحمت بكشم بروم توي حرم بنشينم شايد ده دقيقه طول بكشه، اين عيدي چي شد؟ نخير. دويست نفر از طرف شما هر وقت حرم بروند زيارت ميكنند. چون آنها هم هستند ديگه، آنها هم اينكار را ميكنند. اين را يادتون نره، جزء برنامه باشه، حروم باشه بر آنهايي كه آنها ميگويند و اين نميگه. يعني شامل اين شخص نميشه. هر كس گفت شاملش ميشه. اين مال اينكه ميگيم دويست تا و بيشترند، براي اينكه بعضيها ممكنه تنبلي بكنند آنوقت آنها نصيبشون نميشه. ضرر ميكنند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.