۲۴ صفر ۱۴۱۵ قمری – شناخت خدا از آثار وجودي او اخلاق خ ۵۶
شناخت خدا از آثار وجودي او اخلاق خ 56
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الله لا اله الا هو الحي القيوم. لا تأخذه سنة و لا نوم. له ما في السماوات و ما في الارض.
وحدانيت پروردگار را برايتون در برنامههاي گذشته شرح دادم. و اينكه خداي تعالي يكيست و مفهومي ندارد كه خدا متعدد باشد. به جهت اينكه تعدد علامت جسمانيته. يك موجود مجرد نميتونه متعدد باشه. تعدد درش فرض نميشه، تصور نميشه. اين يك معناي مشكلي است كه شايد اكثر و بيشتر شماها متوجه نشيد. ولي اين مقدار بهتون عرض كنم كه ما دربارة ذات مقدس پروردگار نبايد اصلا فكري بكنيم. دربارة مخلوق خدا و آثار وجودي خدا ميتوانيم فكر كنيم. شما حقيقت هوا را مثلا نميتوانيد بشناسيد. حقيقت جاذبة زمين را يا جاذبة خورشيد را نميتوانيد بفهميد. اما ميتوانيد آثارش را متوجه بشويد. يعني جايي كه نيست ميتوانيد از آنجا هستيش را متوجه بشويد. مثلا چطور؟ شما را يك جائي بگذارند كه هوا نباشه، آنوقت ميفهميد كه هوا چه آثار وجوديي داره. معروفه كه ميگويند ماهيها ميخواستند آب را ببينند، آب را نديده بودند. رفتند پيش ماهي بزرگ. ماهي بزرگ گفت غير از آب به من نشان بدهيد تا من آب را به شما نشان بدهم. هر چيزي با ضدش شناخته ميشه. شب با روز شناخته ميشه، روز با شب شناخته ميشه. اگر يكسره روز بود شما شب را نميدونستيد چي هست. يا اگر يكسره شب بود، روز را نميدونستيد كه چي هست. هميشه هر چيزي با ضدش شناخته ميشه. خدا چون ضد نداره، جائي نيست كه خدا نباشه و آثار وجودي پروردگار نباشه، شما ممكنه خوب و زود نشناسيد خدا را. اما اگر از اين راهي كه من ميگويم وارد شديد، خداي تعالي را زود ميشناسيد. و آن اين است كه، آثار وجودي پروردگار اين است كه، خوب دقت كنيد به عرضم، هر چيزي را گفتيم كه با ضدش شناخته ميشه. يعني با نبودش شناخته ميشه. همانطور كه عرض كردم خداي تعالي چون همه جا هست و موجوديتش در همه چيز ظاهره، ما فقط و فقط بايد از آثار پروردگار خدا را بشناسيم. يك مثالي برايتون بزنم. مثلا اگر يك چيزي در بين زمين و آسمان معلق وايسته، معلق بايسته. شما يقين داريد كه جاذبة زمين بايد اين را به طرف خودش بكشه. اما اينجا يك نيرويي آمده هم جاذبه را خنثي كرده و هم او را مثلا سر يك متري، دو متري نگه داشته. اينجا يقين ميكنيد به وجود اينچنين چيزي كه هست، ولي نميبينيدش، حقيقتش را نميتوانيد درك بكنيد. من اگر آمدم گفتم اينجا چيزي نيست ميگيد پس چرا اين سنگ مثلا، اين شيء سنگين بين زمين و آسمان معلق ايستاده. پس از اين اثر، يعني از اين كار آن چيزي كه غير مرئيه، شما به وجود آن چيزي كه غير مرئيه پي ميبريد. حالا شما در تمام عالم وجود نگاه كنيد ميبينيد كه همينطور چيزهايي در عالم هست. خلقتهايي در عالم هست. اين گلها را خداي تعالي خلق كرده، اين گلهاي رنگارنگي كه در ميان باغچة منزل هست، اينها آثار وجودي پروردگاره. اين موجوداتي كه در عالم خلقت شده اعم از حشرات كه ما اگر يك عينك ذرهبيني روي چشممون بگذاريم و با چشم مسلح نگاه كنيم به اين موجودات واقعا شگفت انگيزه اينها را خدا خلق كرده. چشمهاي به اون ريزي، از چشمهاي ما صد برابر بهتر ميبينه، گوشهاي به اون كوچكي صد برابر از گوشهاي ما بيشتر ميشنوه و بهتر ميشنوه.شامة به اون كوچكي به اون ظريفي صد برابر از شامة ما بهتر استشمام ميكنه. حيواناتي هستند كه اينها چشمهاشون حتي ميكروبهاي توي فضا را ميبينند. حيواناتي هستند كه با شامه، با بو كشيدن از سر چند كيلومتري شكار را متوجه ميشن كه در چه جهتي هست. همين خفاش به وسيلة شنيدن يك صدايي از خودش خارج ميكنه كه مافوق صوت معمولي است كه گوش ما بس كه صدا بلنده نميشنونه و خودش ميشنوه و امواج هوا را ميشكافه ميره ميخوره به مانع و اين مانع را تشخيص ميده در شب تاريك.
اينها روي يك نظم خاصي پروردگار متعال در موجودات ايجاد كرده و خودش را به اين وسيله نشون داده. مثل اين ميمونه كه شما يك نفري را نميبينيد ولي آثار وجوديش را ميبينيد و او را تشخيص ميديد. مثلا فرض كنيد شما بناي اين ساختمان را نديديد. معمارش را هم نديديد، مهندسش را هم نديديد. اما آثار وجودي اينها را ديديد. اگر يكي به شما بگه كه اين ساختمان نه بنا داشته نه معمار داشته، نه كارگر داشته، هيچي نداشته قبول نميكنيد. ميگيم تو از كجا مگر ديدي كه اون ساختمان را بنا ساخت ميگيم نديده باشم عقل كه دارم. عقلم به من ميگه كه اين ساختمان را يك بنا ساخته. در مجموع اونچه كه تا به حال دربارة خداشناسي بحث كرديم همينها بود كه ما بايد يقين بكنيم به وجود خدا و خدا را از راه گفتار قرآن و ائمة اطهار عليهم الصلاةو السلام بشناسيم، گفتار پيغمبر بايد خدا را بشناسيم. و اين از صراط مستقيم. اگر ما رفتيم گفتار متصوفه يا گفتار فلاسفه را دربارة خداشناسي ميگفتيم و خواستيم از اين راه خدا را بشناسيم اين را شما يقين بدونيد كه صراط مستقيم نيست. به جهت اين كه همة اونهايي كه بت پرستند، گاو پرستند، خورشيد پرستند، ماه پرستند، ستاره پرستند، همة اينها عاقلند يعني آدمهاي با شعوري هستند ديوانهها نيستند. نميشه كه پانصد ميليون بت پرست اينها همهاشون ديوانه باشند. ممكن نيست كه يك ميليارد مسيحي اينها همه ديوانه باشند. اينها همه عاقلند منتهي عقلشون ناقصه، نتونستند به عقل كامل برسند. و روي همين عقل گفتهاند ما در مورد خداشناسي معلم ميخواهيم. البته خدا را خودش بايد معرفي بكنه. خدا خودش بايد خودش را معرفي بكنه. يا من علي ذاته ذاته. منتهي به پيغمبرش خودش را معرفي كرده. پيغمبر به ائمة اطهار و علما معرفي كردهاند و علماء هم براي شما توضيح ميدهند. توضيح ميدهند كه شما خدا را چگونه بشناسيد. چگونه دربارة خدا فكر بكنيد.
بنابراين فلاسفه هر چه هم بزرگ باشند هر چه هم معروف باشند، هر چه هم شخصيت داشته باشند، اگر گفتار ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام را ميگويند، خوب ما چرا بعنوان فلسفه و فلاسفه اين گفتار را گوش بدهيم. اگر كه غير از آنها را ميگويند، غير از آنها اشتباهه، هر چه باشه. به جهت اينكه خدا خودش خودش را ميشناسه و خودش بايد خودش را معرفي بكنه و به كسي هم وحي نكرده و خودش را معرفي نكرده مگر به پيغمبر اكرم. پيغمبر اكرم هم به ائمة اطهار، پس بنابراين قرآن است معرف خدا، پيغمبر است معرف خدا و ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام. و آن مقداري هم كه مربوط به عقل بود ما در بحث اعجاز قرآن برايتون گفتيم. آنچه كه تا به اينجا دربارة خداشناسي براي شما گفتيم، آنهايي هم كه تازه آمدهاند يا نوارش را بگيرند يا نوشتههايش را تهيه بكنند و يا بالاخره بايد از آنهايي كه از اول بودهاند درس بگيرند و راه خدا بدون خداشناسي ممكن نيست. يكي از اين سه كار را بايد بكنند. كه البته بهترينش همين است كه درس بگيرند از كساني كه از اول بودهاند و همه را يادداشت كردهاند درس بگيرند. ما از اين انجماد بايد انشاء الله شما را بيرون بياوريم. شما بايد مبلغ امام عصر ارواحنا فداه باشيد. يك عده از خانمها كه ميتوانند صحبت بكنند، رويش را دارند، تحقيق كردند فكر نكنند كه از اول بودند، فكر نكنند كه فقط نماز بر آنها واجبه. بر آنها واجب است كه آنچه كه بلدند به ديگران بگويند. جلسات تشكيل بديد. ماه محرم و صفر و ماه ربيع الاول و ربيع الثاني هم نداره. بايد كوشش بكنيد كه انشاء الله مبلغ باشيد. حضرت امام صادق عليه الصلاة و السلام فرمود زكات العلم بذله. زكات علم اين است كه انسان بذل كنه. شما همانطوري كه اگر زكات برتون واجب شد، بايد وقتي به حد نصاب رسيد بايد زكات بدهيد و واجبه كه زكات بدهيد، اگر سه چيز در شما وجود داشته باشه، واجب است كه براي ديگران حرف بزنيد، صحبت كنيد. و آن سه چيز، نميخواهم بگويم شماها شاگرد قبول كنيد دستگيري كنيد. اقلا ديگران را از خواب غفلت بيدار كنيد. چون دستگيري شاگرد قبول كردن يك مرحلهاي داره كه بايد از طرف پروردگار اجازه صادر بشه. ولي تبليغ مؤثره. يك عدهاي خوابند، بيدارشون كنيد. از خواب غفلت بيدار كنيد. سه تا شرط داره. همانطوري كه مال انسان سه شرط داره كه زكات برش واجب بشه شماها هم سه شرط داريد. علمتون سه شرط داره كه زكاتش را بايد بدهيد.
يكي اينكه هواي نفس نداشته باشيد. يعني به فكر اين نباشيد كه من حرف بزنم يك سري توي سرها پيدا بكنم، شخصيتي توي مردم پيدا بكنم. چون عمدة اينكه توي مجلس مثلا همه حرف ميزنند براي اين جهته. اين داره حرف ميزنه، اون خانم هم داره از اينور حرف ميزنه، اينهم حرف ميزنه، همه ميخواهند مطلبشون را مطرح كنند. اين هواي نفس نباشه. اين يك.
دوم اينكه بتونيد حرف بزنيد. يعني طرز تكلم را بلد باشيد. گاهي ميشه انسان حرف خوب ميزنه اما جوري حرف ميزنه كه از يك ساعت صحبتش ده تا اشكال براي شنونده پيدا شده كه يك اشكال شنونده را حل نكرده. اكثر و بيشتر آن سؤالاتي كه در كانون بحث و انتقاد ديني از ما ميشه مال آن منبريهايي ناشيه كه مينشينند مطالب را ناجور مطرح ميكنند. مثلا دربارة همين نهم ربيع نتونستند آن مذاق اسلام را خوب درك بكنند كه مردم بفهمند كه اسلام و دين چي از آنها خواسته؟ خوشي و شادماني با فحاشي كردن و با اذيت مردم و با لودهگري كردن، اينها ممكنه منافات داشته باشه. ممكنه خوشي، شما خوش باشيد، شاد باشيد در بدرك واصل شدن يك خبيث. اما دليلي نداره كه ده نفر را اذيت بكنيد كه ميخواهيد بخنديد يا به هزارها نفر توهين بكنيد كه ميخواهيد بخنديد. بخدا قسم آنهايي كه در شب و روز نهم ربيع به گروههايي، مثلا تركها اينجوري گفتند، فارسها اينجوري گفتند، يك شهري را يا يك مملكتي را يا يك گروهي را به باد مسخره بگيرند كه بخندند، اينها به عمر نزديكترند تا به علي ابن ابيطالب يا فاطمة زهرا. چون عمر مردمآزار بود، عمر اهل توهين بود. ولي علي اهل توهين و مردمآزاري نبود. آنهايي كه حرفهاي بيربط ميزنند، حرفهاي فحش و ولو به شوخي، يا دروغ ميگويند كه فرمود لا يذوق المرء طعم الايمان حتي يترك الكذب جده و هزله. انسان طعم ايمان را نميچشد مگر اينكه دروغ را ترك كند چه جديش و چه شوخيش را. اينها با عمر نزديكترند تا به علي ابن ابيطالب. چون علي يقينا دروغ شوخي هم نميگفت.
كوشش بكنند انشاء الله ديگه من به هيچ خانمي از خانمهايي كه توي اين جلسه ميآيند اجازه نميدهم كوچكترين لودگي، كوچكترين حرف بد، كوچكترين مزاح اهانتآميز، كوچكترين كاري كه بر خلاف شئون يك زن با كمال اهل تزكية نفس باشه، انجام بدهند. و همهاتون مأموريد اگر ديديد يكي از اينها انجام داد بر شماها واجبه به من بگيد تا من تكليفم را با آنها بفهمم. بهيچ وجه و هيچ هم منافات نداره كه شما همان برنامهاي كه روز نهم ربيع نبايد شادي شما بيشتر از شب نيمة شعبان باشه. همان كاري كه شب نيمة شعبان ميكنيد، روز نيمة شعبان ميكنيد، همان كارها را روز و شب نهم ربيع انجام بدهيد. شما ميگيد كه روايتي دارد كه رفع القلم، خدا ديگه معصيت را دربارة ما نمينويسه. خوب حالا برفرض ننوشت. اصلا فرض كنيد، به شما دارم اين حرفها را ميزنم، اين حرفها مال شماهاست. آنها كه خوابند با آنها كاري ندارم. آنها يك عده آمدند توي اين دنيا و يك مدتي هستند و يك احساساتي دارند و بعد ميميرند و حالا خدا باهاشون چه رفتاري ميكنه بمانه. شماها كه بيداريد دارم عرض ميكنم اگر خداي تعالي اساسا اعلام كرد كه شماها يعني بايد اينطوري باشيد گوش بديد به حرف من اگر خدا الان يك پيغمبري يا به وسيلة امام زمان اعلام كرد كه ما جهنم را از مسئله خارج كرديم، جهنمي نداريم. عذابي هم براي هيچ كس نيست. اين نعمتها هم از طرف پروردگار به شما عنايت ميشه ولي از دروغ من بدم ميياد از غيبت بدم و از اين معاصي كه بيان شده خدا اعلام كرد كه من بدم ميياد. فقط بدم ميياد و به اصطلاح به غضب درميياد. كاري هم انجام نميده خدا. شماها بايد بگيد كه ما باز هم انجام نميديم. چرا؟ يك مثل براتون ميزنم، خيلي مثلش ساده و روشن من يقين دارم كه براي شخص من كه نه خداي شما هستم و نعمتي براي شما دادم نه هيچي. حالا فرض كنيد يك سفرهاي من اينجا بياندازم پر از نعمت و يك ناهار شما را دعوت كنم. دم در به شما بگم كه من عكس العملي ندارم اما از چند قلم كار بدم ميياد. اگر دوست داريد نكنيد، اگر من رادوست داريد نكنيد. كارهايي هم باشه كه بد هم باشه. شما وارد اين مجلس بشيد قطعا اين سه چهار تا كاري كه من بدم ميياد نميكنيد. چرا نميكنيد؟ بخاطر محبتتون، به خاطر اين كه شكر نعمتتون، بخاطر اين كه يقين به وجود من داريد، ميبينيد من را. حالا ما فرض ميكنيم سه روز خدا اصلا گناهان را بخشيده. آيا در اين سه روز ما بايد گناه بكنيم؟ اگر سمي جلومون گذاشته باشند بگن سه روز شما جايزه ميتونيد سم بخوريد. شما سم را ميخوريد. اگر نجاستي را جلومون گذاشته باشند بگن سه روز آزاديد اين نجاستها را بخوريد. ما ميگيم چون آزاده هر چي ميتونيم نجاست بخوريم. گناه مثل نجاسته، گناه مثل سمه، روح انسان را ميكشه. كوشش بكنيد انشاء الله تا جايي كه براتون ميسره و بايد انجام بشه انشاء الله كاري كه گناه هم باشه نكنيد.
پس دروغ، اذيت ديگران، امثال اينها را بايد ترك كنيد. در حزن اونها محزون باشيد كه خوب از فردا شب تقريبا اين جلسات خود ما هم شروع ميشه انشاء الله تا شب سه شنبه و نهايت درجة حزن بخاطر وفات رسول اكرم بخاطر وفات امام مجتبي، بخاطر وفات حضرت علي ابن موسي الرضا، و بخاطر وفات حضرت امام حسن عسگري و چند روز ديگهاش هم شاديتون شروع ميشه بخاطر به درك واصل شدن خبيثترين خبيثها و شقيترين، شقيها. ولي شما خوشحاليتون مثل خوشحالي نيمة شعبان باشه. يك كاري نكنيد كه خودتون را ضايع كنيد و جوهرتون را نشان بديد كه معناش اين باشه كه خدايا اگر تو جلوي ما را نگرفته بودي ما همهاش گناه ميكرديم. ما كار بد ميكرديم، ما بديم در واقع و ظاهري به خاطر تو ساختيم كه گناه نكنيم. نتيجة تبليغات اشتباه مبلغين با كارهاي اساسي و زير بنايي همينه كه وقتي به انسان ميگن اگر ميخواي تزكية نفس بكني گناه نكن تو اگر گناه نكردي، تزكية نفس كردي. اين را به انسان ميگن نتيجهاش اين ميشه كه هر وقت گناه آزاد بشه، اين با اشتهاي خيلي زياد گناه ميكنه. ولي اگر ما گفتيم تزكية نفس كن، زير بنايي كار كن وقتي كه خودش را ساخت و فهميد كه سم انسان را ميكشه هيچ وقت حاضر نيست كه اگر آزادش هم بگذارند سم را برداره بخوره. اونهايي كه معصيت ميكنند در ايام آزادي، ايام نهم ربيع مثل بچهاي هستند كه نه معني سم، نه معني سيم لخت برق نه معني مار هيچي را نميدونه، يك مدتي مادر و پدر جلوش را گرفتهاند كه دست به اينها نزنه و وقتي ولش كنند ميره فورا با اشتهاي زياد دست به برق لخت ميزنه، چاقو را برميداره توي دستش و دستش را ميبره و امثال اينها. به هر حال يكي از شرايط مبلغ اين است كه تزكية نفس كرده باشه، پاك شده باشه كه اگر يك جا ضمينة گناهي براش فراهم شد، با اين كه هواي نفس فشار ميياره، شهوت روش فشار ميياره، شيطان بهش فشار ميياره، در عين حال گناه به هيچ وجه نكنه. به جهت اين كه خودش را ساخته و پاك كرده. سومين از شرايط اين زكات علم اين است كه خودتون يك تحقيقاتي كرده باشيد. بتونيد مطالبي در اختيار ديگران بگذاريد. هر چي شنيديد نگيد. هر چي ديديد بگيد اون هم از كلام خدا و ائمة اطهار و خاندان عصمت و طهارت. هر چه مطالعه كرديد بگيد. چون شنيدنيها از همين قبيله. منبرها از همين قبيله. من يك وقت ممكنه يك حرفي را بزنم شما هم همان حرف را ياد بگيريد كم كم در غالب شعر در بياد. وقتي در غالب شعر درآمد مسلم ميشه. مثلا روي منبرها گفتند علي اكبر عليه الصلاة و السلام هنوز داماد نشده بود. كم كم به صورت شعر درآمد و گفتند كه يقين دانم كه در دل آرزويي به جز دامادي اكبر نداري. و ديگه ثابت شد كه حضرت علي اكبر ازدواج نكرده و حال اين كه او بزرگتر از حضرت سجاد بوده و هيچ وقت نميشه از اين سنت الهي علي اكبر سيد الشهدا كه اشبه الناس خلقا و خلقا به رسول اللهه اين به اصطلاح سر باز بزنه و حضرت سجاد فرزندي مثل امام باقر كه پنج ساله بود داشته باشه.
اينها ديدم ديگه يك شاعر پيدا ميشه همان جفنگهاي يك سخنگو را به شعر درمي ياره وقتي هم كه شعر شد ثابت ميمانه و بدعت گزارهايي هستند در عالم كه مطالبي چون دقت نشده، مطرح ميشه و كم كم شايع ميشه و كم كم ثابت ميشه. بعضي به ما ميگن كه شما چرا در صحبتهاتون همچين تندتر، صريحتر صحبت ميكنيد، البته بعضي از خيلي نزديكان، دوستان من ميگم كه من فكر ميكنم و حرف ميزنم. بعضيها حرف ميزنند و بعد فكر ميكنند. انسان بايد اول فكر كنه، دقيق بالاي سرش خداي تعالي ايستاده، بالا سرش پيغمبر و ائمة اطهار ايستادند. بايد انسان همين طوري كه اين بلندگو به هيچ وجه خيانت نميكنه حتي تن صدا را همانجور تحويل ميده، ما كلمات خاندان عصمت را بايد همانطوري كه گفتن ما تحويل بديم. حتي تن صداشون را اگر ميتونيم حفظ كنيم. ما يك بلندگويي براي اونها بايد باشيم. ما از خودمون نبايد چيزي داشته باشيم. زكات را كه ميدن از همان جنس كه تعلق زكات بهش تعلق گرفته زكات بهش تعلق گرفته از همان جنس ميدن. بايد ما اگر بخواييم تبليغ بكنيم از همان كلمات خاندان عصمت عليهم الصلاة و السلام تبليغ بكنيم. خيلي از مطالب ما از شعرا گرفته شده. هيچ جاي ديگر جز كتب اهل سنت و جز ملاي رومي نگفته است كه امر ابن عدود وقتي كه حضرت امير ميخواسته سرش را از بدن جدا كنند او تف انداخت تو صورت امير المؤمنين و امير المؤمنين يك خردهاي راه رفت، شما ميگيد مگر اين چه عيبي داره؟ عيبش اين است كه معناي اين كار، معناي اين عمل اينه كه امير المؤمنين اگر همانجا سر امر ابن عبدود را ميبريد طبق گفتة نقلي كه از خود ايشان گفتهاند روي هواي نفس ممكن بود، رو غضب كنترل نشده بود. علي عليه الصلاةو السلام غضبش كنترل شده، تف كه سهله، اگر شمشير تو صورت علي ابن ابيطالب بزنند علي ابن ابيطالب روي هواي نفس كاري نميكنه. اين در ضمن تعريف ملاي رومي در ضمن تعريف از علي ابن ابيطالب بزرگترين اهانت را به علي ابن ابيطالب كرده. يعني اگر علي چند قدم در بين مردم، در بين بيابان راه نميرفت نميتونست خودش را كنترل كنه و يا بايد حتما راه بره و كنترل كنه و الا مثل شير گاز اين بالاخره اين نشتي داره. بايد بيارند كنترلش كنند و يا اين كه بايد با غضب يعني توأم با غضب فرمان الهي را توأم با هواي نفس فرمان الهي را انجام بده. اين توهينه به علي ابن ابيطالب. علي ابن ابيطالب اگر بزرگترين اهانت را بهش بكنند. در زيارتها داريم در روايتها داريم كه علي را لا يخافن في الله يوم اگر ملامتش ميكردند، فحشش ميدادند اصلا از هيچي نميترسيد و كار خودش را ميكرد. خوب از كلام شاعري شما استفاده كرديد شاعر بي سواد، بي شعور بلكه اونچه را كه در شرح حالات ملاي رومي نوشتهاند خيلي آدم بيشعوري هم بوده. اينقدر ما مريدش شديم، بعد از چهارده معصومي كه ما داريم. و بهترين كلمات را از اين معصومين ما در اختيار داريم. حالا بايد توي راديو و تلويزيون و تو خونه هامون مثنوي خونده بشه.
اونجوري كه نوشتن ايشان بر خلاف روش اسلام حركت ميكرده. شمس تبريزي وقتي كه رسيد در شهر قونيه در همان تركيه به ملاي رومي، از ملاي رومي پرسيد كه مصطفي بالاتر بود يا بايزيد؟ يعني پيغمبر اكرم مقامش بالاتر بود يا ابايزيد؟ ملاي رومي گفت كه پيغمبر را بايزيد نبايد اصلا مقايسه كرد. پيغمبر خيلي بالاتر از بايزيد بصتامي صوفي بود. شمس بهش گفت كه پس بنابراين پيغمبر چرا گفت كه ما عرفناك حق معرفتي. يعني خدايا ما تو را نشناختيم اما بايزيد گفت كه ليس في جبتي سوالله در باطن من هيچ چيز ديگه نيست. او خوب شناخت ولي پيغمبر نشناخت. خوب شما ببينيد همين حرف كفره در واقع. ملاي رومي از الاغش پياده شد و دامن شمس تبريزي را به عنوان استاد گرفت. استادها اينطوريند. وقتي كه انسان مقياس نداشته باشه، ميزان نداشته باشه هر احمقي را به عنوان استاد انتخاب ميكنه. رفتند در خلوت نشستند سه روز با هم بودند كه به قول شيخ عطار در خلوتشون كسي را بهره نبود كه درآيد. كسي جرأت نميكرد كه بره اونجا. بعد از سه روز شمس تبريزي گفت من شراب ميخوام ملاي رومي هم در اين سه روز اونچنان خر شده بود كه رفت از محلة يهوديها براش شراب آورد. مردم ريختند و به اصطلاح شيشة شراب او را شكستند و ديگه از اونجا ملاي رومي، ملاي رومي شد كه يك ديوان بزرگ دربارة در خيلي كار هم عجيبه، يك ديوان بزرگ دربارة استادش شمس تبريزي به نام ديوان شمس تبريزي ملاي ملاي رومي يعني شعرهاش را ملاي رومي گفته به نام او ثبتش كرده. ببينيد اون وقت يك همچين آدمي كه توي كتاب مثنوي، همهاش اون كلمات خوبي كه شما شنيديد نيست. يك حرفهاي بسيار بي ربط كه من حتي توي مردها شرم ميكنم كه نقل بكنم بعضي از اشعار را. خوب پس شما از راه خاندان عصمت بايد چيز ياد بگيريد. يك وقتي پاي سخنراني يك خانمي نشستيد نتيجهاش همين ميشه كه با امام زمان رابطهاشون را قطع ميكنند خدا لعنتشون كنه ولو شيعه باشند و با ملاي رومي رابطه اشون را زياد ميكنند. امام زمان ديدن و امام زمان حرف زدن دربارة حضرت را اين را بد ميدونند اما همان مكتب، همان مجلس، همان جمعيت اگر يك نفر بياد از مثنوي تعريف كنه خدا ميدانه اين احمقها سخنراني او را تجويز ميكنند براي شاگردان مكتبشون.
اينها اينقدر دور از صراط مستقيمند. خدا نياره كه يك انسان از صراط مستقيم خارج بشه. از راه راست خارج بشه. يكي بياد بگه كه در توقي مبارك از ناحية حضرت بقية الله روحي فدا اين مطلب گفته شده، خوب نميپذيرند يا ميگن تو باز معلومه كه امام زماني شدي و حجتي شدي و امثال اينها اما اگر تو همان وقت در همان مجلس كلمات ملاي رومي را، كلمات سهروردي را، كلمات شيخ محمود شبستري را نقل كنند اينها به به عجب سخنراني كرد كه خدا انشاء الله گوينده و شنونده و كسي كه مجلس را ترتيب داده همه را با عمر ابن خطاب محشور كنه. اينها دين خدا را ضايع كردند. ضرر اينها براي دين خدا بيشتر از همان كساني است كه در ابتدا شروع كردن اين كار را. نشينيد پاي سخنراني هر كسي. سخنان، شما ميدونيد همين شيخ محمود شبستري كه يكي از اخطاب اين گروهه دربارة شيطان چي ميگه؟ ميگه شيطان مقامش بالاتر از حضرت موسي است. براي اين كه اربابش شيطانه، سهرودي بدتر از اين ميگه، ملاي رومي ميگه هر كه را خلق نيكو، خواه از نسل علي خواه از عمر. محي الدين عربي بدتر از همة اينها. يك خرده حواستون را جمع كنيد پاي هر سخني نشينيد. كلمات خاندان عصمت و طهارت را گوش بديد. آخه چه بدي ديديد شما از امام صادق، چه بدي ديديد از علي ابن موسي الرضا؟ آونقدر ضعف نشان داديد تا اين كه يك عده از جوانهاي شما همين ملعوني كه بمب گذاشته توي حرم علي ابن موسي الرضا خوب اسمش مهدي بوده معلومه بچه مسلمانه، پدر و مادرش مسلمانند اون قدر ما دور شديم از خاندان عصمت، اون قدر بي اعتنايي كرديم به كلمات اهل بيت عصمت و طهارت كه بچه هامون اين اندازه دشمن شدند با خاندان عصمت و طهارت. اثرات اعمال مادر و پدرها اين واكنش را اين اثر را در فرزندان داره. انشاءالله كوشش بكنيد پاتون را از اين راه راست بيرون نگذاريد. از اين صراط مسقتيم قدمتون را خارج نكنيد. اگر يك وقتي پدرها كه با شما همراه نيستند يك چنين اعمالي را انجام دادند گناهش گردنش شما نيست، شما ناراحت هم نباشيد، وظيفتون امر به معروف و نهي از منكره و گناهش به گردن اون پدرهايي است كه فرزندانشون را توي هر مجلسي، توي هر مدرسهاي توي هر دانشكدهاي، توي هر دبيرستاني ميفرستند و براي روح فرزندشون هيچ ارزش قائل نيستند بلكه براي سعادت و شقاوت خودشون هم هيچ ارزش قائل نيستند.
افراد مرده، افراد خواب ارزشي ندارند كه ارزشي براي ديگران قائل باشند. شما فكر ميكنيد توي اين مدرسهها چي ترويج ميشه؟ بيشتر كلام امام صادق يا كلام ملاي رومي؟ من حيف كه روم نميشه خجالت ميكشم كه كلمات ملاي رومي را براي شما نقل كنم كه چه مثالهاي بد و مبتذل و چه بد آموزيها از نظر اعتقاد و از نظر اخلاق داره. يك شيطان مجسمي بوده، منتهي خوب چه ميشه كرد. جو امروز چون تا به حال ما زياد بدي لابد از خاندان عصمت ديديم كه اينها را ترك كرديم، فقط بلديم براشون گريه بكنيم يا بلديم براشون در سرورشون يك اظهار خوشحالي اون هم در هواي نفس، هر دوش هم روي هواي نفس. هر دوش بر خلاف اونچه كه اونها دستور دادهاند انجام ميديم. اونها كجا گفتهاند كه شما وقتي كه ميخواييد عزاداري كنيد اين همه مجسمه و اين همه مسائلي كه حالا گفتنش هم ضرورت نداره در عزاداريتون وارد كنيد. در شاديشون هم از همين قبيل. ما حق نداريم حتي يك دعا را بدون دستور واقعي خاندان عصمت، يعني اگر روز قيامت از ما پرسيدند كه دعاي ندبه را چرا خوندي، چي ميگيد؟ ميگيد چون خوب بوده، خدا پرسيده از كجا فهميدي خوب بوده؟ بايد بتونيد بگيد امام صادق چون دعاي ندبه را دستور داده در، چون در كتب معتبره دستور داده امام زمان در كتب معتبره دستور داده من خوندم. يعني بايد بلد باشيد والا نميتونيد از حساب دقيق پروردگار نجات پيدا كنيد. چطور وقتي ميخوايي يك غذا بخوريد يك سرشيري را مثلا خريديد ميخوايي بخوريد برمي داريد تاريخش را نگاه ميكنيد ببينيد اين مونده نباشه، فاسد نباشه، شما را مزاجتون را خراب نكنه خوب همين كار را دربارة كلمات ديگران هم بكنيد. انشاء الله اميدواريم كه اين دستورات را همهاتون و يا اكثرتون لااقل عمل كنيد تا بتونيد سخنگوي اسلام و دين و قرآن و پيغمبر اكرم و خداي تعالي باشيد. و تنها خودتون تك و تنها به طرف كمالات نخواسته باشيد حركت كنيد. استقامت داشته باشيد، قوي باشيد، قاطع باشيد. اگر من به بعضيها مييان ميگن فلاني پوشيه بزنه يا نزنه؟ ميگم اگر هميشه ميزنه بزنه اگر نه همين طور صورتش را بگيره. بعضيها شنيدم گاهي ميزنند، گاهي نميزنند و اين كار از نظر من درست نيست. يعني برخلاف استقامتشونه. يك جا ميترسه نميزنه، يك جا يك سر و گردن بلندتر از ديگران ميشه ميزنه. اينها براي خدا نيست براي هواي نفسه. اگر يك خانمي را ديديد كه گاهي ميزنه، گاهي نميزنه به من بگيد كه تا لااقل بفهميم كه اين مرحلة استقامتش را نگذرونده و اگر هست كه يك مقداري بيشتر تو مرحلة استقامتش بمونه اگر كه بالاتره كه برش گردونيم به همان مرحلة استقامت. فلان كس بدش ميياد من پوشيهام را برداشتم، فلان كس خوشش ميياد پوشيه زدم. اين عمل، عمل آدمهاي بي اراده و بي استقامت و ضعيفه. ظاهرا روز يك شنبه روز وفات رسول اكرم، نميدونم حالا دو شنبه است وفات علي ابن موسي الرضا يا سه شنبه. سه شنبه نبايد باشه، حالا هر چه، سه شنبه اگر وفات علي ابن موسي الرضا باشه كه خيلي بعيده چون الان ما سه چهار ماه است سي روز تمامه. يك شنبه وفات پيغمبر اكرم و حالا انشاء الله از شب جمعه تا شب سه شنبه اينجا مجلس هست انشاء الله حرفهاي لازم را اونجا خواهيم زد.
اما الان دوران اسارت خاندان عصمت و طهارت هنوز تمام نشده. اگر روز اربعين هم از كربلا حركت كرده باشند تازه نزديك مدينه رسيدهاند. حضرت سجاد به بشير فرمود، بشير پدرت مرد شاعري بود، گوينده بود، سخنگو بود تو هم چيزي بلدي از شعر؟ گفت بله قربانت گردم. فرمود ما در خارج شهر مدينه ميمانيم تو برو در مدينه خبر بده كه ما آمديم. بشير سوار اسب شد كوچههاي مدينه راه ميرفت صدا ميزد يا اهل يثرب لا مقام لكم فيه. اي اهل مدينه ديگه توي مدينه نمانيد. همهاتون خاك بر سر كنيد و لباس عزا بپوشيد. قتل الحسين لكربلا. حسين را در كربلا با لبهاي تشنه شهيد كردند. مردم مدينه ريختند خارج شهر امام سجاد از ميان خيمه بيرون آمده، گريه مهلتش نميدهد وقتي چشمش به مردم مدينه افتاده. حضرت ام كلثوم خطاب به شهر مدينه ميكنه مدينه جدنا لا تقبلينا اي مدينة جد ما ما را ديگه قبول نكن. مع الحسرات و الحزان زينا ما با يك مشت حسرت و حزن ميخواييم وارد تو بشيم. روزي كه از تو خارج شديم اطراف ما ابي عبد الله الحسين بود، ابوالفضل العباس بود، علي اكبر بود، عون و جعفر و اصحاب و با وفاي ابي عبد الله الحسين بودند. الان كه برگشتهايم يك مشت زن و بچة بي سرپرست، لا حول و لا قوة الا بالله علي العظيم. پروردگارا به آبروي ولي عصر توفيق عزاداري كاملي در اين چند روز به ما مرحمت بفرما. نسئلك و ندعوك باعظم اسمائك و بامام زماننا يا الله، يا الله، ياالله…
خدايا به آبروي آقامون حجت ابن الحسن فرج اون حضرت را برسان (الهي آمين). همة ما را از بهترين اصحاب و يارانش قرار بده(الهي آمين). خدايا ما را در صراط مستقيم دينت قرار بده،(الهي آمين). پروردگارا ما را پيرو ائمة اطهار و قرآنت قرار بده(الهي آمين). خدايا قلب مقدس آقامون امام زمان را از ما راضي بفرما(الهي آمين). پروردگارا گرفتاريها و موانع راهمون را به سوي خودت به آبروي آقامون حجت ابن الحسن برطرف بفرما(الهي آمين). پروردگارا به آبروي آقامون ولي عصر تا ما را نيامرزيدهاي از اين دنيا مبر(الهي آمين). مرضهاي روحيمون شفا مرحمت بفرما( الهي آمين). خدايا زبانمون، قلممون، قدممون را در راه خدمت به امام عصر و دينت قرار بده (الهي آمين). مريضهاي اسلام شفا عنايت بفرما( الهي آمين). امواتمون غريق رحمت بفرما(الهي آمين). عاقبتمون ختم به خير بفرما( الهي آمين). و صل الله علي سيدنا محمد و آله و اجمعين.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.