۲۵ شوال ۱۴۱۴-معنای ایمان و تقوا
معناي ايمان و تقوا 25 شوال 1414
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجت ابن الحسن روحي و ارواحنا العالمين لتراب مقدمه الفدا. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم.يا ايها الذين اتقوا الله و كونوا مع الصابرين.
در دستورات اسلامي و قرآني از هر چيزي لازمتر ايمان به خداست. و ايمان اعتقاد به اسلام و حقايق اسلام است. اهميت ايمان اون قدر زياد است كه اگر ايمان نباشد اعمال انسان به هيچ فايدهاي مفيد نيست كه اگر ايمان بود خداي تعالي به انسان ولو عقل كمي داشته باشد، الطاف زيادي خواهد داشت. علتش هم واضح هست كه ايمان كه در حقيقت اعتقاد با آرامش است، علم با اطمينان، با آرامش. انسان گاهي مسلمان هست، اعتقادش هم خوبه اما آرامش نداره. يا ايمان مستقر نداره. ايمان خيلي اهميت داره، زير بناي همة كمالات انسان ايمانه. هر چند درجات ايمان بالا برود ارزش انسان بيشتر ميشود. همين نزديكيها بود، در شبهاي ماه رمضان بود يكي از اين شبها صحبت دربارة ايمان مفصلا كردم. خدا غالبا خطاباتي كه مربوط به كمالات انسانه به مؤمنين ميكنه. يا ايها الذين آمنوا مثلا هل عدلكم تجارة من عذاب اليم يا مثلا ان الذين آمنوا و عمل الصالحات، مكرر داريم. والعصر ان لانسان لفي خسر، ان الذين آمنوا و عمل الصالحات. ايمان خيلي مطرحه توي آيات قرآن و به عنوان زير بناي كمالات. لذا اگر ميخواييد انشاء الله موفق به كمالات روحي بشويد ايمانتون را تقويت كنيد. بايد ايمان داشته باشيد، ايمان خيلي اهميت داره. و ايمان ممكنه گاهي ضعيف باشه، ايمان داره ولي ضعيفه. همانجا هم خداي تعالي ميفرمايد يا ايها الذين آمنوا آمنوا بالله، ايمانتون را تقويت كنيد. مسئلة ايمان خيلي مهمه، ايمان در قلب قرار ميگيره بعد به اعضاء و اجزاي بدن سرايت ميكنه و همة اينها را تحت كنترل ميكنه و انساني كه ايمان داره نه با زبان، نه با گوش، نه چشم، نه با دست، نه با فكر حتي معصيت، با هيچ از اينها معصيت نميكنه.
در اين آيه هم خداي تعالي اول به مؤمنين خطاب ميكنه، يا ايها الذين آمنوا اي مؤمنين كساني كه آرامش پيدا كرديد. كساني كه اعتقاد پيدا كرديد. كساني كه خدا را قبول داريد، دين را قبول داريد، اسلام را قبول داريد. چون اسلام قبل از ايمانه. اول انسان مسلمان ميشه بعد مؤمن ميشه. اينهايي كه مسلمانند به زبان هم بگن لا اله الا الله و به هر حال شهادتين را بگن مسلمانند، اسمشون مسلمانه. و كسي كه قلبش تحت تأثير اين دو شهادت قرار بگيره مؤمنه. شما ميگيد المؤمن بالناس چي؟ با لا اله الا الله و محمد رسول الله صل الله عليه و آله و صلم( الهم صل علي محمد و آل محمد). اگر كسي رسالت پيغمبر اكرم را قبول بكنه نميتونه ولايت را قبول نكنه. حالا اينجا بحثي است. مهم اين دو شهادته، اين دو شهادت را بايد انسان بگه و قلبش تا مؤمن بشه و لذا به اين مؤمنين خداي تعالي خطاب ميكنه، يا ايها الذين آمنوا اتق الله تقوا داشته باشيد، تقوا خيلي مهمه. تقوا يك مسئلهاي است كه براي همة مردم بايد باشه. تقوا به كمالات روحي كاري ندارهها. شما كمالات روحي داشته باشيد بايد تقوا داشته باشيد، نداشته باشيد هم بايد تقوا داشته باشيد. تقوا يعني انسان خودش را از گناه كردن نگه بداره واجبات اسلامي را هم انجام بده. حالا چه قلبت بخواد يا نخواد. تو بخواهي نماز بخوني بايد بخوني، نخواهي هم بايد بخوني. روزه را بخواي يا نخواي بايد بگيري. مگر انسان ميشه نماز را نخواسته باشه بخونه، بله بعضيها تنبلند نميخوان نماز بخونند. ولي بايد بخونند. تحميل بكنه به خودش كه نماز بخونه. يعني نماز خوندن تحميليه؟ بله. بعضيها روي عشق نماز ميخونند، بعضيها در نماز دائمين هستند. خوشا آنان كه دائم در نمازند، هميشه با توجه به خدا هستند. گاهي ميشه انسان عبادتش نمازش، روزهاش، اينها روي عشقه، روي محبته. واقعا عشق به خدا داره و عبادت ميكنه.
هر وقت تنها ميمانه، به مقام انس انشاء الله اگر رسيديد هر وقت تنها ميمانيد فورا رو به قبله من ديده بودم بعضي از اولياء خدا يك اطاق مهيا و تميزي داشتند سجاده هم هميشه رو به قبله افتاده بود، مهري هم گذاشته بودند تا فارغ ميشدند ميرفتند روي سجاده مشغول عبادت و مناجات با خدا و توجه به پروردگار. مؤمن بايد اينطوري باشه. حالا يك كسي ميگفت آقا گناه نداره؟ گفتم چي گناه نداره؟ گفت سجاده پهن باشه، گفتم يكي از القائات شيطان هم همينه كه سجاده پهن باشه ميگن شيطان ميياد توش نماز ميخونه. شيطان اگر نماز ميخوند كه كار و بارش اينجور نبود. قرآن باز نباشه، شيطان ميخونه. اينها حرفهاي شيطانهها، خود شيطان اين حرفها را گفته. به جهتي كه وقتي سجاده پهن باشه، شما ميبينيد همه چيز مهياست هميشه با وضو باشيد. الوضوء سلاح المؤمن وضو اسلحة مؤمنه. شما اگر هميشه با وضو باشيد ديگه معطلي نداريد وارد مسجد كه شديد دو ركعت نماز، تهيت ميخونيد. سجادهاتون هم پهن باشه، گوشة اطاق (نامفهوم). شما را به ياد خدا مياندازه. سجاده پهن، رو به قبله هم پهنه، مؤمن هم كه هميشه با وضو است خوب ديگه من و شما كاري نداريم. يك روايتي نقل كنم براتون از امام صادق عليه الصلاة و السلام شب شهادت امام صادق عليه الصلاة و السلامه، فرمود از آباء بزرگوارش نقل ميكند از رسول اكرم، رسول اكرم از ذات مقدس پروردگار كه هر كس هدفي ازش سر بزنه از من دفاع كرده. خيلي دست و بال انسان را ميبنده و هر كس وضو بگيره و نماز بخوانه از من دفاع كرده. خدا ميگهها و هر كس دو ركعت نماز بخوانه و از من چيزي نخواد به من جفا كرده، و اين كارها را يك شخصي كرد و من حاجت او را ندم من به او جفا كردم و من خداي جفاكاري نيستم. اين كه ميگم دائما، حالا هم كه الحمد الله مثل زمان طفوليت ما كه نيست، اون وقتها ميخواستند آب از چاه بكشند و يخ بشكنند و وضو بگيرند حالا توي حال منزل كنار به اصطلاح دستشويي است، آب گرم همه چيز. شيطان همينجا ميگه ما حالش نداريم حالا حوصلهاش را نداريم. نه الوضو نور وضو نوره.
اگر وضو هم داري باز حالا رفتي سر خدمتون عرض شود دستشويي دندانهات را مسواك كني يك وضويي بگيريد. الوضو، الوضو نور علي نور. انسان يك چراغ پنجاه شمعي داره، خوب حالا بهش يك صد شمعي بهش ميدن خوب بهتر. دويست تايي بهش ميدن بهتر، هميشه با وضو باشيد. هر كس با وضو بخوابه ولو اين كه تا اذان صبح هم خواب باشه مثل اين است كه تا صبح عبادت كرده. يك وقتي سلمان نشسته بوده اصحاب پيغمبر اكرم هم نشسته بودند پيغمبر اكرم فرمود كيه در ميان شما كه هر شبي هزار ركعت نماز بخوانه، و تا صبح عبادت بكنه و روزها هم روزه بگيره؟ سلمان گفت من. هر كدوم را پيغمبر اكرم ميفرمود سلمان بلند ميشد و ميگفت من. يك عده از اين عربها گفتند اين فارسي زبان ميخواد بر ما شخصيت پيدا كنه. ما شبها ديديم اين خوابيده، هزار ركعت نماز اين خودش كلي طول ميكشه، روزه (نامفهوم). حضرت ميفرمايد كه سلمان خودش شرح بده. عرض كرد يا رسول الله من شنيدم اگر كسي با وضو بخوابه، وضوتون در همان چرت اول كه خوابتون نبره،وضوتون باطل ميشه ولي همين قبل از اين دست و صورتتون را بشوريد با وضو بخوابيد. خود همين عبادته. هر كس با وضو بره توي رختخواب، حتي تا توي رختخواب بره خوابت هم نبره، وضوت هم باطل بشه اشكالي نداره. با وضو بخوابه مثل اين است كه تا صبح عبادت كرده و هر كس سه مرتبه بگويد يسئل الله ما يشاء بقدرتك و يحكم ما يريد بعزت، بسم الله الرحمن الرحيم، يسئل الله ما يشاء بقدرتك و يحكم ما يريد بعزت،مثل اين است كه هزار ركعت نماز خونده و هر كس اول ماه و آخر ماه و وسط ماه روزه بگيره مثل اين است كه تمام ماه را روزه گرفته سلمان گفت. اينها هم ياد گرفتند. حالا همة شما هم ياد گرفتيد. خدا تعالي بندگانش را براي بهشت خلق كرده آقايون اين را شما بدونيد. اگر ديديد همين يزيد و شمر را براي جهنم از روز اول خلق كرده نكرده.
اين با اعمال خودش، خودش را جهنمي كرده. خودش خودش را جهنمي كرده، خدا، همه را يعني اونقدري كه به اصطلاح خداييش ايجاب ميكرد عمدا خواسته كه ما توي جهنم نريم. پيغمبر فرستاده، عقل بهمون داده، كتاب بهمون داده، مردم، همه گفتند راه حق چيه. خودش كج كرده. گمراه كرده. از صراط مستقيم خارج شده. خوب طبعا ميافته توي دره. خودش اينطور ميخواهد. (نامفهوم) اين آقا هوس كرده كه فرمان را بپيچه بره توي دره. خوب بره به جهنم. اينجوريه.
تقوي از چيزهايست كه همه بايد داشته باشند. هر كس كه ايمان داره و هر كس كه باصطلاح اسمش را گذاشته مسلمان. قوانين الهي بايد انجام بشه. توي مملكت، مملكت اسلامي يك چهار راه هست از دو طرف ماشين ميآيد. يك چراغي آنجا نصب كردند، چراغ قرمز، گاهي قرمز ميشه گاهي سبز. يهوديه بگه من يهوديم، عمل نميكنم. نه بايد عمل بكني. مسيحيه ميگه، آن يكي ميگه من استثنائم، من قرمزيش را نميدونم…، نه باشه. قانونه. قانون الهي بالاتر از اين قوانينه. همه بايد به قانون الهي عمل بكنند. چه مؤمن باشند. بالاخره اگر مسلماني بايد عمل بكني. من نميخواهم! نميتوني بگي من نميخواهم. تقوي معنايش اينه كه واجباتت را انجام بده محرماتت را هم ترك بكن. اين معناي تقواست. خوب اگر خواستي از اين مرحله هم برويد بالاتر. چيكار كنيم؟ يبقون مع الصادقين. پيرو صادقين باشيد. با صادقين باشيد. صادقين كيها هستند؟ ائمة اطهار. شما در دعاي ندبه ميگيد اين الصادق بعد الصادق. اين السبيل بعد السبيل. در همة ائمه صادقند. حضرت امام جعفر صادق عليه الصلاة و السلام تنها صادق نبود. همه. حتي در روايات به امام هادي صادق گفتهاند اينجور كه يادمه، به امير المؤمنين صادق گفتهاند. و حتي در تعبيرات بعنوان لقب گفتهاند. حالا چرا امام صادق اينجور معروفه. يك دو جهت در روايات نقل ميشه. شايد هم هر دو جهتش هم درست باشه. شايد هم، خدمت شما عرض شود يك جهتش درست باشه. يك روزي پيغمبر اكرم نشسته بودند. فرمودند در ميان فرزندان من دو تا جعفر هست كه اينها ادعاي امامت ميكنند. دو تا جعفر نام اينها ادعاي امامت ميكنند. يكيشون صادقه يكيشون كذابه. اينجا پيغمبر اكرم اين اسم را روي امام صادق گذاشتند. و جعفر كذاب هم معروف بود. جعفر كذاب عموي امام عصر ارواحنا فداه بود و برادر امام حسن عسگري. و بعد از وفات برادرش، ايشان ادعاي امامت كرد. آمد جاي حضرت عسگري نشست و مردم ميآمدند تعزيه ميگفتند به ايشان و براي حضرت عسگري. و حتي ميخواست نماز امام عسگري را هم بخوانه كه آقا تشريف آوردند و عقبش زدند و خودشون نماز خوندند. بعد يك توقيعي پيدا شد در مذمت جعفر براي اينكه مردم بهش گرايش پيدا نكنند. كه اين نمازش را اصلا نخوانده، چطور ميتونه امام بشه! اين شيشههاي مشروبش الان توي خونه هست. چطور ميشه اين امام باشه؟! ما همينطوري هر كسي كه ادعاي امامت كرد كه قبولش نميتونيم بكنيم.
هر كسي گفت من امام زمان شما هستم، ما يك روزي توي كانون نشسته بوديم يك فعلهاي بود، تقريبا شبيه فعلهها مثلا، آمده ميگه من امام زمانم. من گفتم اگر بلند بگي من ميگم يك دست كتكت بزنند. امام! آقاي نوراني در پشت بام در شيراز در مقابل آفتاب مدتي ديوانه شد و بعد هم گفت من امام زمانم. يك عده هم بعنوان بابي و بهائي پيرويش كردند. و همين در تاريخ نوشتند كه اين علي محمد باب ديوانه بود. امام زمان هر كسي كه نميتونه باشه. بعد اين توقيع را حضرت برايش فرستادند اين پشيمان شد. جعفر پشيمان شد. حضرت فرمودند كه ما كمتر از يوسف نيستيم. و ورثنا العفو من آل يعقوب. از آل يعقوب ما عفو و بخشش را ارث برديم. كه من عرض ميكنم آقا اينها شاگرد ابجدخوان بزرگواريهاي شما هستند. و او برادرهايش را عفو كرد. گفت كه لا تفريع عليكم اليوم يغفر الله لكم. هيچ باكي بر شما نيست. حالا كه پشيمان شديد و از كارتون پشيمان هستيد، هيچي بر شما نيست. خدا هم ميبخشدتون. منهم ميگم كه جعفر را ما بخشيديم. از اين به بعد از اين ساعت ديگه به او نگيد جعفر كذاب. بگيد جعفر تائب. جعفري كه توبه كرد. و حضرت بخشيدندش.
منظور اين بود كه روايات دربارة كلمة صادق و اطلاق صادق بر حضرت جعفر ابن محمد عليه الصلاة و السلام بود. يك روايت هم داره كه، يعني تاريخ نقل ميشه، يك روزي در آن زماني كه بين بني اميه و بني العباس اختلاف شده. بني اميه سرنگون شدند و حالا نشستند بني هاشم و بني العباس كه خلافت، كي لايق است براي اينكه پست خلافت را اشغال كنه. آنقدر امام مظلومه كه هيچكس حضرت صادق را كانديد نكرد. پسرعمو بودند، حالا اسمش بمانه، او خيلي چيز ميكرد كه باصطلاح، فعاليت ميكرد كه من، پدري هم داره كنارش نشسته. حضرت يك نگاهي به اطراف كردند، به منصور دوانيقي. منصور دوانيقي خيلي آدم فقيري بود. ميرفت در دهات مداحي اهل بيت عصمت را ميكرد. چون در آن زمان اهل بيت عصمت در مقابل بني اميه خيلي مظلوم بودند و مردم طرفدارش بودند. ميرفت مداحي علي و خاندان علي ابن ابيطالب را ميكرد و پول ميگرفت. اينهم آمده نشسته. حضرت نگاه كردند فرمودند كه اين خليفه ميشه. نگفتند كه اين لايقه براي خلافت، گفتند اين خليفه ميشه. آن عمو يا پسرعموي حضرت، به حضرت صادق گفتند كه تو از روي حسادت به ما اين حرف را ميزني. حضرت صادق فرمود كاش حسادت ميبود و شماها خليفه ميشديد. چون از بني هاشم بوديد. ولي اينطور نيست. حضرت پا شدند از مجلس آمدند بيرون. خود منصور دويد عقب امام عليه الصلاة و السلام و گفت آقا اين را واقعا راست گفتيد؟! حضرت فرمودند بله. ولي وقتي كه به مقام خلافت رسيدي اهل بيت عصمت و طهارت را، ذرية پيغمبر را اذيت نكن. گفتش كه چشم! ما كه نوكريم. اينهايي كه هنوز به جايي نرسيدهاند آنقدر بعله قربان و چشم و ما كه چه هستيم ميگويند كه حساب نداره. بعد كه رسيد به مقام خلافت، ميگويند در تاريخ نام حضرت را صادق گذاشت. گفت ايشان راست گفت. و حال اينكه هيچ زمينة خلافتي براي اين نبود لااقل. و او هم به اين سفارش امام صادق بايد بگيم خوب عمل كرد! آنقدر از سادات در ميان ديوارها، توي زندانها، كشت كه لكة ننگي براي خودش در تاريخ گذاشت.
شما با كي باشيد؟ با صادقين باشيد. صادقين كيها هستند؟ علي ابن ابيطالب، ائمة اطهار كه همة مردم اينها را صادق ميدونند. خدا ميدونه اگر انشاء الله اميدوارم همين امسال مشرف بشويد كنار قبرستان بقيع ببينيد سنيها ميگويند هذا قبر جعفر ابن الصادق. همه راستگويش ميدانند. در اسلام كسي مثل حضرت صادق معروفتر يا معروف به عنوان صادق نيست. هذا قبر جعفر ابن محمد الصادق. و دلهايتون را روانه كنيد امشب، شب شهادت آن حضرته. بيشتر بتونيم متوجه اين مقام مقدس بشويم. كنار قبرستان بقيع، بخدا قسم، خدايا تو لعنت كن وهابيت را كه قلوب شيعه را اينقدر جريحهدار كردند كه حساب نداره. اگر انسان بره كنار قبرستان بقيع ببينه چهار امام، قبري خرابتر در همان قبرستان بقيع از قبور اين چهار امام نيست. و قبري پر جمعيتتر و بيشتر از همه زائر داشته باشد از اين چهار قبر نيست. همه ميگويند اين امام صادقه. او زين العابدينه. يعني زينت بندگان خدا. عبادتهاي امام سجاد را در همان مكه و مدينه معروف. و اين يكي امام باقره كه باقر العلوم الاولين و الآخرين. آن يكي هم كه قبر مقدس حضرت امام مجتبي است سبط اكبر پيغمبر. پسر فاطمة زهرا. كسي كه پيغمبر اكرم مكرر دربارهاش فرمود كه الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنه. اين قبرها توي چي بگم؟ سنگي روي قبر نيست. يك سنگي آنجا انداخته باشه. يك علامتي، يك دونه سنگ نتراشيده، همينطوري اينجا، كاله به قول مشهديها، اين بالاي سر هر يك از اين علامتها معلوم ميشه اينجا چهار تا قبره. و قبر عباس عموي پيغمبر، همان كنار بستر اطرافش سنگ زدند. قبر فاطمة بنت اسد هم آنجاست كه بعضيها خيال ميكنند قبر فاطمة زهراست. نه قبر فاطمة بنت اسده. و آنهم باز بهتر از اين قبر چهار امامه. لج كردند با ما. خدا نيامرزه اينها را. و ما هم هيچكاري نميتوانيم بكنيم تا وقتي كه حضرت بقية الله تشريف بياوره. مگر يك مختصري. بخدا قسم اگر براي همين آتشي كه اينها به دل ما زدند از خدا بخواهيم كه امام زمان بيايد، جا داره.
امام صادق كه پنجاه درصد روايات ما و احكام ما و معارف ما از دو لب مقدس اين امام معصومه. در تمام رشتهها. چه شاگردان بزرگي تربيت كرده در تمام رشتهها. حتي در رشتههاي علوم مادي كه جزء برنامة ائمة عليهم السلام نبوده. معارفي كه از امام صادق رسيده. قال الصادق. قال الصادق. و شيعه از همين جهت بخاطر وجود مقدس امام باقر و امام صادق اينقدر عالم و دانشمند و پرشخصيت. شما گفت كه تو قدر آب چه داني كه در كنار فراتي. بخداي لا شريك له، به اصطلاح قسم، و الله قسم، عوام شيعه از علماي اهل سنت در مسائل اعتقادي از آنها بيشتر چيز ميفهمه. هيچ استدلال نميتوانند بكنند. من باهاشون صحبت كردم. سفسطه ميكنند، فلسفه بافي ميكنند، اما در اعتقاد صريح و اعتقاد با قرآن نميتونند. به جهت اين كه ما هر چه از امام صادق روايت داريم اونها از عايشه روايت دارن، خوب معلومه. از عايشه، از علي ابن ابيطالب كه خليفة اونها هم هست روايت نقل نميكنند. بخاطر عنادي كه حالا گذشتگانشون، پدرانشون داشتند. عايشه، خيلي از عايشه نقل ميكنند. روايات زيادي از عايشه نقل ميكنند از ابو حريه زياد روايت نقل ميكنند. از حنف ابن مالك و امثال اينها كه از نظر ما اينها اگر آدمهاي راستينشون بودند با علي ابن ابيطالب مركز فضيلت هيچ وقت، اقلا يك ذره نور ميداشتند كه، نوري انسان بايد داشته باشه كه با آدمهاي خوب درگير نشه. در نيافته.
افرادي كه با اهل تقوا و اهل كمالات درگير ميشند و به اصطلاح مبارزه ميكنند اينها يقين بدونيد نور ندارند لا اقل. و اينها اگر نور ميداشتند با علي ابن ابيطالب حالا بعضيهاشون ساكت بودند، ترسو بودند، استقامت نداشتند مثل خيليها بودن، مثل عباس عموي پيغمبر يا عقيل مثلا برادر علي ابن ابيطالب اينها آدمهاي ساكتي بودند نه آبي را ميآوردند نه كوزهاي را ميشكستند. اما افرادي كه اينها نور ندارند. پولشون بدي روايت جمع ميكنند ابو پول بهش ميدادند روايت جمع ميكرد يك كتابي نوشتن خدا طول عمر بده آيت الله عسگري نوشته دربارة اين جهت كه چقدر از اصحاب را اينها اصلا دروغي به وجود آوردند. بعضيهاشون روايت نقل ميكنند. امام صادق و امام باقر بودند كه امروز ما همة معارفمون را بلديم. الان شما رواياتي كه در صحيح بخاري نقل شده خدا ميدونه الان من براي شما بخونم شما ميخنديد. چه در احكام چه در عقايد و چه در كمالات روحي و تزكية نفس. يك حرفهايي كه اصلا، ميگم شب وفاته ميترسم زياد بخنديد، شب وفات نبود برات ميخوندم. يك حرفهايي، يك نسبتهايي به خدا ميدن، يك نسبتهايي به پيغمبر ميدن. امام صادق اين كلماتش را برداريد نگاه كنيد، خدا ميدونه هر كلامي از امام صادق، من يك وقتي با يك دانشمندي صحبت ميكردم يك روايت براش خوندم در اخلاق، گفتم امام صادق ميفرمايد البر يأمران البلاد و يزيدان في اعمال، اين به قدري تعجب كرد، همين كلمه ترجمهاش اينه كه نيك كردن، نيكو بودن، حالا هر چي و خوش اخلاق بودن اينها يأمران البلاد شهرها آباد ميكنه و عمر انسان را زياد ميكنه اين از نظر رواني و روانشناسي به قدري عجيبه، از نظر علوم اجتماعي به قدري عجيبه اين دو تاكلمه كه چطور حسن خلق و نيكي كردن اين شهرها را آباد ميكنه. بنشينيد روي همين فكر كنيد. شما الحمد الله شيعه هستيد فكر كنيد. و عمر انسان هم زياد ميشه. آدمي كه هميشه نيكي ميكني و خوش اخلاق باشه اين خودش عمرش زياد ميشه. با بداخلاقیها با عصبانيتها با جوش آوردنهايي كه بعضي وقتها يك دفعه جوش مييارن با اينها عمرش كم ميشه انسان. اول صدمه به خودش ميخوره. ميبينه بعد نشسته ميلرزه فشارش رفته نميدونم قلبش طپش پيدا كرده، گاهي هم سنكوب ميكنه ميافته ميميره. آدم خوش اخلاق هيچ وقت عصباني نميشه هيچ وقت اونجور لرزشي تو بدنش پيدا نميشه. يكي از توصيه هايي كه در روايات هم اشاره شده هميشه متبسم باشيد. حتي صبح از خواب پاشديد خيلي كسليد تو آيينه نگاه كنيد يك تبسمي به خودتون بكنيد يك نشاطي پيدا ميكنيد ديگران هم وقتي كه شما را ميبينند وقتي كه متبسم بوديد بهتون محبت پيدا ميكنند و خوشحال ميشن اخمو نباشيد. چرا؟ براي چي؟ متبسم، پيغمبر اكرم هر وقت صحبت ميكرد در صحبتش تبسم بود، هميشه متبسم بود.
خوب اين پيام امام صادق يك كلمه، يك كتاب خدا ميدونه ميشه دربارة اين موضوع نوشت يك كلمه كه نصف سطر بيشتر نيست. البر و حسن الخلق يأمران البلاد صدها، هزارها اينجور كلمات امام صادق عليه الصلاة و السلام داره و دنيا ازش استفاده كردند، حتي دشمنان برداشتند دربارة عظمت حضرت صادق عليه الصلاة و السلام نوشتهاند. همان قسمتهايي كه مربوط به خودشونه، جابر ابن حيان و جابر جوفي و افرادي مثل جابر جوعفي و جابر ابن حيان اينها در خدمت امام صادق بودند در علوم قليله. جابر ابن حيان در علوم معنوي اونچنا پيشرفت كرده كه كلماتش را و حرفهاش را نميتوشه تو مجلس خوند يك كارهاي عجيب و غريبي داشته، يك همچين شاگرداني تربيت كرده. جواني به نام هشام ابن حكم هنوز مو تو صورتش درنيامده اين ميره به فلاسفة بزرگ بحث ميكنه خيلي ساده و ميكوبه طرف را ميياد. حضرت صادق تشويقش ميكنه، شاگردان اينطوري داشته. ماها نميتونيم بفهميم قبل امام صادق يعني چه؟ واقعا همانطوري كه دربارة خدا، خودش در قرآن ميفرمايد الا حق الا قدره شما حق قدر خدا را نميتونيد بفهميد واقعا و ماقدر امام صادق حق قدره. اصلا نميتونيم حقش را بفهميم. اين قدر بزرگ، و ما اگر كه پيرو امام صادق عليه الصلاة و السلام نبوديم اين را آقايون بدونيد ما از هم بيشتر تو جهل بوديم. رئيس مذهب، يعني مكبر دين، چون از زمان پيغمبر اكرم، پيغمبر اكرم مطالبي فرموده بود بني اميه و بعضي خلفاي ثلاثة اولي و بعد هم خدمت شما عرض شود يك مشت افراد بي دين اينها ميخواستند علي ابن ابيطالب و خاندان عصمت را در انزواي كامل قرار بدن و اونهايي كه به نفع اينها روايت از پيغمبر اكرم نقل ميكنند اونها را بزرگشون كنند. تازه امام صادق هم صد در صد در اختيار مردم نبود. اون هم در فشار بود. تبعيد ميشده امام صادق، توي خانهاش محبوس ميشد، شنيديد ديگه، زياد هم شنيديد كه حضرت در خانهاش محبوس بود يك تاجري ميخواست چند تا سؤال از حضرت بكنه، يك طبق خيار خريد و گذاشت روي سرش و به عنوان خيار فروش امام هم كه از قلب همه اطلاع دارد، قلب عالم امكان است خودش آمد خيار بخره از اون خيار فروش در ضمن اين كه اون طرف كوچه يك پليس ايستاده، اون طرف يك پليس مخفي ايستاده در عين اين كه داره خيار جمع ميكنه اون سؤالش را كرد و حضرت هم جواب دادند. حضرت هم جواب داد. با اين زحمت بعضيها، هميشه شما خيال كنيد حضرت صادق نشسته و چهار هزار شاگرده هم پاي صحبتش نشسته و اينجور نبوده هميشه. اين چهار هزار هم در يك زمان جمع نبودند شاگردان تربيت شده امام صادق عليه الصلاة و السلام در طول مدت چهار هزار بودند و چهار صد جلد كتاب نوشتهاند اصول اربع كه بعضيهاش همان كتابهايي است كه به اصطلاح الان در اختيار ماست و مجموع اونچه كه باقي مانده چون از بين بردن بني العباس و اونها خدا لعنتشون كنه. اونچه كه باقي مانده همان كتاب بحار الانوار مرحوم مجلسي است كه صد و ده جلد شده كه البته با رواياتي كه از ائمة ديگر رسيده و خلاصه اونچه كه جامع همه هم اين كتاب بحار الانواره.
اصول اربع معه يعني يك اصولي نوشتن مفصل، بودند خيلي بودند، در محضر حضرت صادق صلوات الله عليه و مثل شايد امروزي بود يا امشب يا فردا، چون ساعتش را تعيين نكردهاند. حضرت صادق عليه الصلاة و السلام همانطور كه گفتم خيلي ضعيف شده بود. يعني راوي ميگم من ديدم جمجمهاي بيشتر از سر مقدسشون باقي نمانده بود. فقط استخوان تنها. توي بستر افتادند حالت ضعفي بهشون دست ميده، چشمها روي هم ميره، خوب سمه، سم تأثير كرده. تمام اونچه كه در وجود مقدسش بود همة اينها قطعه، قطعه شده. يك حالت فوق العاده عجيب كه هر بينندهاي را ناراحت ميكنه. و به قدري هم فشار زياده كه حضرت نميتونه وصيت بكنه كه بعد از من كي هست. البته شيعيان معلومه، روشنه كه كي هست. حضرت موسي ابن جعفر هم هستند و فرزندان امام صادق هم هستند و حضرت در ميان بستر افتاده از حال رفته چشمها را وا ميكرد يك نگاهي كرد ديد يك عدهاي هستند، حضرت فرمود تمام اقوام و خويشان و سادات و پسر عموها را اينها را جمع كنيد. جمع كردند، اين روايت خيلي مهمه، ببينيد در همچين موقعيتي در همچين حالي ميگن اقوام و خويشاوندان را جمع بكنه يك جمله وصيت داره و قطعا مهمترين مطلب را حضرت فرموده، و ما هم بايد به همين عنوان او را تلقي بكنيم. فرمود يا ينال شفاعتنا نفرمود شفاعتي (نامفهوم). از خود پيغبر را شامل ميشه تا امام زمان. المستخط بالصلاه كسي كه نمازش را كوچك نه، همچين اهميت نده، حالا مشتري را راه بياندازيم بعدا ميريم نماز ميخونيم همين اندازه. فكر نكنيد كه تارك الصلاة كه كافره، من ترك الصلاة عامدا، متعمدا، عامدا ميدونيد يعني چي؟ يعني شب دير ميخوابي ميدوني نماز صبحت قضا ميشه. يا بلند شدي اين شونه و اون شونه ميكني ميبيني هنوز هوا تاريكه خوب پا ميشم، بخوابي و بعد از آفتاب پاشي.
حضرت ولي عصر عليه الصلاة و السلام فرمود ملعون، ملعون، ملعون سه مرتبه كسي كه نماز مغربش را وقتي بخونه كه خدمت شما، ستارههاي آسمان شمرده نشه و نماز صبحش را وقتي بخونه كه ستارههاي آسمان شمرده بشه. متوجهيد. البته يك دفعه و دو دفعه را ممكنه كه ملعون نباشه، اما هميشه وقتي كه ميخواد بخوابه نماز ميخونه، بعضيها هستند من ديدم، شما نديديد. اين برنامهاشون اينه. شغلش را جوري انتخاب كرده كه اينجوري بايد باشه كه نبايد اين جور شغلي داشته باشيد. يا نمازش را هميشه اول آفتاب ميخونه. اگر هميشه باشه حالا لااقل ما خودمون لااقل بگم كه شما خيلي غصه نخوريد، با يك دفعه و دو دفعه بعيده اينقدر شدت داشته باشه. ولي اين كه اگر همان يك دفعه هم از اين روايت امام صادق استفاده ميشه كه همين يك دفعهاش هم حساب داره. فرمود شفاعت ما اهل بيت نميرسد به كسي كه نمازش را اهميت نده. اهميت نداده. خفيف بشماره، كار لازمتري دارم، الان گرسنمه ناهار بخورم بعد نماز ميخونم. تا اين حد. البته باز هم دائما اينطوري باشه، روحيهاش اين باشه. حالا با يك دفعه، دو دفعه انشاءالله اينجور نيست. اون وقت اين وصيت را فرمود بعد همه ديدند كه چشمها را آقا روي هم گذاشت چراغها را خاموش كنيد امشب شب عاشوراست. امشب براي شيعه مهمتر از شبهاي عزاداري ساير ائمه نباشه مسلما بايد بگيم كه مثل عزاداريهاي شب عاشورا و شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان چون فرقي بين اينها نيست.
آقا امام صادق چشمها را روي هم گذاشت يا بقية الله عاجرك الله آقاجان اين مجلس به نام شما تشكيل شده. اين مجلس هر وقت در اينجا تشكيل ميشه در خانة شماست، مال شماست، بايد شما طبق رسومات ما اگر عمل بكنيد بايد دم در بايستيد و…يا بقية الله اظهار محبت كنيد به اين مردم، تسليتي كه اينها ميگن و امشب عرض ادب به امام صادق ميكنند و اشك براي شهادت امام صادق ميريزند شما از اينها نظر لطفي بفرماييد. امام صادق از دار دنيا رفت مدينه يك پارچه ضجه شد. جنازة امام صادق را شبانه برداشتند، جنازه را آوردند كنار قبر پدر و جد و عموي بزرگوارشون يا جد بزرگوارشون امام مجتبي و اونجا حضرت موسي ابن جعفر اين بدن را دفن كرد. مردم همه اشك ميريختند گريه ميكردند، شهادت امام صادق را به فرزندان امام صادق تسليت ميگفتند. همانطوري كه شما امشب در محضر امام زمان عليه الصلاة و السلام به امام زمان داريد تسليت عرض ميكنيد و شهادت امام صادق را به ايشان تسليت ميگيد. اما روز عاشورا در ميان گودي قتلگاه چون خودشون فرمودند ان كنت، فابكي علي الحسين. اگر اين شعر را نسبت نميدادند به سيد الشهدا و بعيد هم نيست درست باشه حضرت فرمود ليسكم شيعتي اي شيعيان من، اي كاش ميبوديد روز عاشورا، ليس… ميبوديد من را ميديديد. من چطور براي طفلم طلب آب كردم و اونها به من رحم نكردند….من به خدا قسم نميتونم ترجمه كنم الان چه حالي دارم شب شهادت امام صادق در محضر حضرت بقية الله كه اين شعر را ترجمه كنم امام صادق عليه الصلاة و السلام خودش هم بعضي از دوستانش ميآمدند و دورش مينشستند ميديدند حضرت بلند ميشه يك صحنهاي را رسم ميكنه زنها را صدا ميزنه بياييد روضة ابي عبد الله الحسين…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.