۵ رمضان ۱۴۱۴- آداب رفتن به مهماني خدا اخلاق خ ۴۳
آداب رفتن به مهماني خدا اخلاق خ 43
بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمدلله و صلاة و سلام علي رسول الله و علي آله آله الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الا´ن الي قيام يوم الدين.
در آخرين جمعهاي كه پيغمبر اكرم در ماه شعبان خطبه خواندند، فرمودند قد اقبل عليكم شهر الله. اي مردم، رو كرده است و دارد ميياد ماه خدا. في البركته و رحمة و المغفره. ماهي كه پر از بركته. پر از رحمت است و پر از مغفرته. اين ماه ماية بركت است. ماية رحمت و مهرباني خدا هست. و ماية مغفرت ذات اقدس متعال است. براي اولياء خدا اونهايي كه گناه ندارند اين ماه، ماه بركت و رحمت است. اگر انسان از اولياء خدا شد، گناه نكرد، و معصيتها را ترك كرده بود قبل از ماه رمضان. از رحمت و بركت اين ماه استفاده ميكند.
معناي بركت اين است كه شماها در ضمن كلماتت ميگوييد به يكديگر كه فلان چيز مباركت باشه، روز عيد مباركتون باشه. فلان لباس مباركت باشه، فلان عملي كه انجام دادي مباركت باشه. مبارك يعني هيچ ناراحتي نداشته باشيد اين لباس هر وقت كه، اين لباس را ميپوشيد در اين لباس هيچ وقت مريض نشيد، مورد احترام مردم باشيد و لباس هم خودش به اين زوديها پاره نشه. روزي كه امروز مباركه، انسان هيچ ناراحت نشه در اون روز. روز خوشي و خرمي و شادي باشه. والا روزي كه براي انسان همش مصيبته اون روز مبارك نيست. اين كه در زيارت عاشورا ميگيم يوم تبركت به بني اميه و ابن آكلت اكبد. بني اميه روز عاشورا را براي خودشون مبارك تصور كردند يعني روز شادماني روز خوشحالي براي خودشون قرار دادند. روزي كه خوشحال بودند، شاد بودند. والا براي شيعه روز عاشورا مبارك نيست. براي اولياء خدا ماه رمضان خوشحالي ميياره. خرمي ميياره. بايد ماه رمضان اگر از اولياء خدا بوديد يك پارچه خوشحال باشيد. چرا خوشحاليد براي اين كه هر عبادتي كه شما انجام بديد نميتونيد صبح از اذان صبح تا غروب مشغول اون عبادت باشيد. و يك لحظه از اون عبادت خارج نشيد. نماز اين طور نيست. نماز نهايتا پنج دقيقه طول ميكشه. حتي دعاها، اذكار نميتوني در مثلا فرض كنيد از اذان صبح تا غروب يكسره قرآن بخونيد، يكسره فرض كنيد نماز بخوانيد. به جهت اين كه در اين وسط كسل ميشيد، خوابتون ميگيره. بالاخره خستگي ميگيريد. اما روزه از عبادتهايي است كه يك لحظه انسان از عبادت خارج نشده و با خواب و استراحت هم منافات نداره. به جهت اين كه از اذان صبح كه مشغول روزه ميشيد تا اذان مغرب يك سره شما مشغول عبادتيد بدون وقفه ولو اين كه در اين روز پنج ساعت هم بخوابيد.و چون حتي خوابتون هم عبادته. بركت از اين بيشتر نميشه. هيچ عبادتي اين اندازه بركت نداره. لذا فرمود يومكم فيه عباده. حتي خوابتون عبادته. شما خوابيديد روزه دار، و نفس ميكشيد مشغلول عبادتيد نفستون هم تسبيح است، سبحان الله است.
اين البته مال كساني است كه از روزه خشنودند ميفهمند روزه يعني چي. يك نوكر كه در خانه ايستاده باشه يك كاري بهش بدن كه هم آسون باشه كه هم بتونه در وسط اون كار هم بخوابه، استراحت كنه و هم مزد خوابيدنش را هم حتي بهش بدن. يعني پاش حساب نكنن كه تو چند ساعتي خوابيدي. دقيقه و لحظه شماري خوابش براي انسان پول ميدن و انسان ده ساعت، پنج ساعت خوابيده در عين حال ميگن ما خوابت را به حساب ميياريم و خوابت را استثنا نميكنيم ومزد صبح تا غروبت را لحظه به لحظه ميديم. اين ببينيد چقدر بركت داره. براي اولياء خدا كساني كه به مقام بندگي و به مقام كمال انساني رسيدن و يا عمل تزكية نفس كردن اينها فقط بركت دارند، خيلي هم خوشحالند. خيلي خوشحالند مثلا فرض كنيد شما بخواييد بريد يك جا مزد بخواييد بگيريد بگن هر دقيقهاي هر ثانيهاي مثلا هزار تومن بهتون ميدن و شما حتي در موقع خوابيدن هم اون لحظان خوابيدن ولو ده ساعت هم باشه مزد دقيقهها و ثانيهها را بهتون بدن. خيلي بركت ميياره. وقتي خوابيديد در ماه رمضان در دامن لطف پروردگار خوابيديد. وقتي بيدار ميشيد در آغوش مهر پروردگاريد. البته اين مال كساني است كه از اولياء خدا باشند اينها اين مطالب را درك بكنند. بفهمند. اما كساني كه اين را درك نميكنند. با خدا زياد رابطه ندارند اهل گناه و معصيتند، افراد گناه كار. براي اونها مغفرت. مغفرت بخشش گناهان، در هر شبانه روز يك ميليون نفر را خدا در ماه رمضان ميبخشه و در شب و روز جمعه در هر ساعت يك ميليون. البته اين مربوط به كساني است كه اهل گناهند و اهل معصيتند. پس ببينيد بالبركتة و الرحمة و المغفره. بركت مال اولياء خداست. مباركشونه. گاهي به بعضي از اولياء خدا كه در ماه رمضان كه انسان تلفن ميزنه و تماس ميگيره اول كلامشون اين است كه آقا ماه رمضان مبارك باشه. براي ماها روز عيد نوروز مباركه خداي نكرده. اون روز خوشحاليم.
براي افراد حواس پرت توي خط اولياء خدا نباشند روزي كه دخترشون را يا پسرشون را عروس يا داماد ميكنند يك جشن مفصلي گرفتهاند و ده گناه توش شده اون روز را ما مبارك ميدونند. و حال اين كه روز مصيبتمونه ما نميدونيم. چون مصيبت اون روزي است كه انسان بار گناهش سنگين ميشه. شما اگر يك ده كيلو بار را روي دوشتون گذاشتيد داريد ميريد جايي به يك محلي رسيديد كه يك ده كيلو، بيست كيلو هم باز بذارن روش. اينجا كجاش ماية خوشحاليه؟ ماها نميفهميم ما به اصطلاح بدنمون اون پشتمون ديگه خم شده از فشار گناه. خيال ميكنيم كه امشب نشستيم در اون مجلس غيبت كرديم، يا اقوام و خويشاوندان با زن و مرد نامحرم عجب خوش گذشت، خيلي هم بد گذشت. منتهي درك نداريم، ماها نميفهميم. اون روزي كه تبلي السرائره ميفهميم كه بد گذشته. روزي براين انسان مباركه كه انسان در اون روز گناه نكنه. كل يوم هر روزي كه در اون معصيت خدا را نكنيد اون روز براي شما عيده اين مضمون روايته. هر روزي كه گناه بكنيد اون روز روز مصيبته. پس ماه رمضان گناهتون بار سنگين دوشتون سبك ميشه. سبك ميشيد. يك مقدار از بارها را تخفيفش ميدن.
شماها كه انشاء الله اهل گناه نيستيد براي شماها بايد بركت باشه. مهرباني پروردگار را احساس كنيد. هم كساني كه از اولياء خدا هستند كه ماه رمضان براشون بركته و مباركه بايد مهرباني پروردگار را احساس كنند و هم كساني كه گناهانشون بخشيده ميشه. اونها هم خوب بهشون مهرباني شده اونها هم بايد مهرباني پروردگار را احساس كنند. بعد فرمود دعويتم في الي ضيافة الله. مردم دعوت شديد در اين ماه به مهماني خدا. خدا مهمانيتون ميكنه. مهماني معناش اينه كه انسان وقتي كه وارد يك مهماني ميشود ميزبان اكرام ميكنه مهمان را. خود پيغمبر اكرم فرمودند كه اكرم الضيف ولو كان كافرا. اكرام كنيد، گرامي بداريد مهمان را ولو اين كه كافر باشه. هر كاري مهمان در مهماني بكنه زياد به روش نمييارن. منتهي توي ذهنها گذشته ميشه كه اين عجب مهمان بيتربیتیه. اگر كار بد بكنه. يك مهماني ممكنه وارد منزل انسان بشود، رعايت دستورات ميزبان را نكند. ميزبان مستحب است وقتي كه وارد مهماني ميشيد هر جا صاحب خانه ميگه بنشينيد. نه اونجا بالاست من نميشينم. اينجا ميشينم. اين روايت داره كه صاحب خانه هر جايي را به شما پيشنهاد ميكنه بنشينيد، بنشينيد. هر چي را جلوتون گذاشت به همان غنائت كن.
مثلا وارد خانة كسي شديد موقع افطار اين نان و پنير و چايي جلوي شما گذاشته شما منتظر بقيهاش نباشيد مگر اين كه احساس بكنيد بقيهاي داره به هر حال. لذا در دستورات اسلامي وارد شده كه همين قدر كه نان و نمك آمد سر سفره شروع كنيد. گاهي هم ميشه كه اين برخلاف اخلاقه. بعضي از مقدسها، مطلقها شروع به خوردن ميكنند، صاحب خانه هم دست تنهاست تا غذا را بكشه بياره اين ميبيني نون و نمك را خورد اين از نظر اخلاقی درست نيست. معلومه كه مثلا شما را با اين تشريفات دعوت كردن با نون و نمك تنها نميخوان ازتون پذيرايي كنند. اما اگر ديديد كه ديگه چيزي نيست. يك كاري نكنيد كه صاحب خانه فكر كنه كه اين كمتونه. اوني كه گفتن شروع بكنيد و به اين ور و اون ور به در نگاه نكنيد كه ببينيد كه صاحب خانه چي ديگه ميياره! هر يك كلامي كه در سر سفره ادا ميكنيد بايد يك جوري باشه كه اين غذايي را كه آورد زيادتونه. حتي گاهي ميشه كه يك كلماتي انسان ميگه كه اون كلمات معناش اينه كه اين كه تو آوردي من كممه.
بله الحمد الله از سرمون هم زياده. خوبه ديگه چي ميخواد باشه. مثلا يك كلماتي كه از نظر ظاهر. از سرش هم به قول خودش زياده ولي اين نشون گر اين است كه نه غذات كم بود. كيفيت غذات كم بود. در اينجور وقتها يا حرف نزن يا اين كه يك جوري فكر ميكردي كه بيشتر از اين تو فكر نميكردي كه غذا در اينجا باشه. حالا اينها يك مطالبي است كه نه من وقت شما را براي اينجور چيزها ميخوام بگيرم نه هم شماها الحمد الله به اين آدات مؤدب نباشيد كه، هستيد الحمد الله به اين آداب مؤدبيد. احتياج به گفتن نداره.
در دستورات ميزبان وقتي كه يك كسي، يك كسي را مهمان ميكنه، تا ميتوانيد سر وقت بريد وقتي غذا خورديد، در قرآن صريحا دستور داده شده كه اذا تعمتم فانتشروا، بعد از غذاتون ديگه كم كم پاشيد بريد. ناهار خورديد بعد تا شب تا غروب نشستيد اين كه مهماني نشد. مگر اين كه صاحب خانه بخواد از وجود شما استفاده بكنه. ميزبان احترام مي كنه. ميزبان نبايد به ساعتش هي نگاه كنه. ميزبان نبايد كاري بكنه كه مهمان فكر بكنه زياد نشسته. ميزبان بايد هر كاري كه به نظرش ميياد اكرام مهمانه اون كار را براي مهمان انجام بده. مهمان هم بايد تكليف خودش را بدونه. يكي اين كه هر جا گفت بنشينه، هر غذايي را براش آورد با شادماني و خوشحالي بخوره. اگر يك غذايي را دوست نداره نگه من دوست ندارم. من يك وقت خودم چايي را ترك كرده بودم. منزل بعضي از افراد ميرفتم خوب چايي نميخوردم اون بندة خدا هم ميخواست بالاخره، من مهمانش هستم، براي من يك وسيلة پذيرايي بياره مجبور ميشه به زحمت بيافته. ميوهاي پذيرايي كنه، شيريني تهيه بكنه ولي اگر من همين چايي را ميخوردم ديگه به زحمت نميافتاد. لذا چايي را باز دو مرتبه شروع كرديم به خوردن كه يكي دو مورد ديدم ميزبان به زحمت افتاد ديگه دو مرتبه باز شروع كرديم به چايي خوردن. همان چايي كافيه. چون براي ما زياد اينجور چيزها پيش ميياد. كوشش كنيد مهمان را، مهماني اگر رفتيد ميزبان را به زحمت نياندازيد. خوب اينها يك چند جملهاي در آداب مهماني و ضيافت عرض كردم اين وسط.
حالا من مهمان خدا هستم. همين الان كه شما نشستيد اون وسط اونجا خدا داره پذيراييتون ميكنه. غذاي روح منتهي خوب ماها غالبا ذائقهاي نداريم از غذاي روح استفادهاي نميكنيم. در حديث هم هست كه يك عده از روحها جز از گرسنگي و شتنگي چيزي استفاده نميكنند. به ما گفتند چيزي نخوريد نه اين كه فكر كنيد از خزانة پروردگار كم ميشه كه ما چيزي بخوريم. به ما گفتن چيزي نخوريد براي اين كه روحمون را بسازند. ما هر روز صبح عادت كرديم كه از خواب كه پامي شيم صبحانه بخوريم. اين عادت را به هم بزن. يك ولي خدا نبايد به هيچ چيز عادت كنه. به هيچ چيز. چون اگر يك وقت بنا شد توي سربازخانة حضرت بقية الله قرار بگيره حالا يك ورز صبحانه نبود اگر ما، در اين ارتش نميخواييم باشيم. بايد زمينة همة چيزها را فراهم كنيم. عادت به سيگار نداشته باشيم. يك سربازي ميگفت در همان جبة جنگ كه بود ميگفت كه من توي سنگر بودم سيگار ميكشيدم. معمولا عادت به سيگار داشتم اونجا سيگار گيرم نيامده بود سرم گيج ميرفت. دشمن آمده بود بالاي سر من، من نفهميدم بس كه گيج بودم. خوب اين، ببينيد عادت انسان را اينجوري قرارش ميده. به هيچ چيز نبايد عادت بكنيد، هيچ چيز. ماه رمضان عادتها را ميشكنه. عادتهاي ظاهري را. صبحانه هر روز ميخورديد ديگه از امروز نخوريد. عصرها چايي ميخورديد ديگه نخور. شبها از ساعت چه تا ساعت چه ميخوابيديد از حالا خوابت بهم ميخوره. خلاصه انسان با يك روزه گرفتن همة برنامه هاش بهم ميخوره. عادت نداشته باشيد. يك وزنهاي قرار بديد براي ماه رمضانتون چه ساعتي بخوريد، چه ساعتي كار بكنيد و روي وزن خاص مربوط به خاصه خودشه. منظم بودن منافاتي با عادت نداشتن نداره.
اين عادت، اين نظمي كه از روي عادت به وجود بياد. اين نظم نيست اين عادته. عادتها را بهم بزنيد. لذا ما يكي از مراحلي كه داريم استقامته. در استقامت بايد عادتها بهم بخوره و در عين حال انسان منظم باشه. مهماني خدا شما حالا كه آمديد يكي از غذاهاي خوبي كه سر اين سفره هست اين است كه شما را از عادتها نجات ميده و يك روح مستقلي براي شما به وجود ميياره. مستقل. غذاي ديگري كه توي اين سفرة پروردگار هست اينه كه شما را داراي استقامت بكنه. شما ميگيد مقاوم، يك روز عصري چايي نميخورديد سرتون درد ميگرفت. حالا صبح تا غروب، مقاوميد. چايي نميخوريد، سيگار نميكشيد. همين تمام مردم اين طورند. ببينيد مقاوم ميشه انسان داراي اراده ميشه. اين غذا را وقتي ميخوره اراده ميكنه، اراده داره. خودتون را بسازيد كه اراده داشته باشيد. هر جوري كه ميخواييد بتونيد اين بدنتون را قرار بديد. بعضيها هستند كه عادت نكردن به اين كه فرض كنيد چادر سرشون كنند. بعضيها هستند كه عادت نكردن فرض كنيد كه حجابشون را خوب رعايت كنند. در ماه رمضان انساه به هر حال هر چقدر هم به فكر نباشه يك مقداري مقاوم ميشه. با مقاومت خواهيد شد. يعني روحتون مقاوم ميشه. يكي ديگه از غذاهايي كه در سفرة احسان پروردگار هست در ماه رمضان اين است كه شما با نفستون مبارزه ميكنيد و نفس را به زمينش هم ميزنيد.
الان كه شما اينجا نشستيد شايد، حال تابستان مخصوصا باشه همتون آب بخواييد بخوريد. نفستون ميگه آب بخور. يك شكلات خوشمزهاي را شايد نفس ميگه بخور. به وسيلة روزه و اين ضيافت الهي توي دهن نفس ميزنيد. جهاد با نفس خيلي مهمه كه الان اكثر شما هنوز نميتونيد با نفستون مجاهده كنيد. هنوز ما داريم كار ميكنيم با شماها كه انشاء الله بعد از طي مراحلي بتونيد جهاد با نفس بكنيد. در ماه رمضان خدا همه را وادار به جهاد نفس كرده. يك ميليارد و پانصد ميليون مسلمان همه وارد به جهاد نفس شدن. منتهي خوب بعضي نفسشون را آزاد ميگذارند بعضيها خوب نفسه ميياد مسلط ميشه والا جهاد با نفسه. همين الاني كه مجلسي تشكيل داديد نه چايي داريد خدمتون عرض شود كه نه ميوهاي تقسيم ميكنيد نه شيرني ميديد اين خودش جهاد با نفسه. خداي تعالي ترتيب داده. اونهايي كه اهل شكمند. اونهايي كه آخوري هستند به اصطلاح. اونهايي كه حيوانند. ممكنه ما توش غذا نخوريم. هيچ مهماني شده كه صاحب خانه توش انسان را دعوت كنه و بهش بگه هيچي نخور. آب هم نخور. ميگن آقا اينجا شما عوضي آمديد. اگر ميخواييد چيزي بخوري توي آخُر بخور. اسبت را نيار اينجا. اينجا مهماني انسانهاست مهماني خداست از انسان. از روح انسان. اشتباه كرديد كه مهماني خدا را با مهماني حيواني قاطي كرديد. از روح خدا مهماني، از انسان خدا مهماني كرده نه از حيوان. منتهاش بالاتر از اين است كه حيوانيتت را دعوت كنه. برو ببندش و هر شكمت را، جنبههاي بدنيت را، در آخُر ببند بيا خودت توي اين تالار مهماني پروردگار. با الاغ كه كسي توي مهماني پروردگار وارد نميشه. اين بعد بدنيت بعد حيوانيته. و هر كاري كه ما ميكنيم. سحري كه ما ميخوريم بدنمون را بهش سير ميديم تو ديگه مزاحم ما نباش. ما رفتيم توي مهماني خدا و آنجا ميبنديدش. ميگي اين غذاي تو، خوب بخور سير بشو، تا شب هم ديگه خبري نيست. به همين آخور بسته باش. ما رفتيم براي مهماني خدا. كوشش كنيد اينجوري باشيد. باز الاغتون را با خودتون بر نداريد بياريد كه هي توي تالار مهماني پروردگار از شما آب و كاه و جو بخواد. نه. خودتون را بكنيد. اگر تا امروز اين كار را نكرديد، از امشب انشاء الله قرارتون اين باشه. سحري كه ميخوريد، كاه و جوي مركبتون را بهش داديد و باهاش خداحافظي كرديد، آمديد توي مهماني خدا. كاري هم بهش نداريد. هيچ نميخواد سري هم بهش بزنيد. اينها معناي مهماني خداست كه دعيتم فيه ضيافة الله. اگر اينجوري آمديد به مهماني آنوقت امام زمان عليه الصلاة و السلام را هم توي اين مهماني ميبينيد. چون حضرت وليعصر ارواحنا فداه، ايشان ديگه بزرگترين فرديست كه خداي تعالي مهماني را بخاطر او ترتيب داده. بخاطر او اين مهماني و ضيافت را خداي تعالي مقرر كرده. اگر اينطوري آمديد توي اين مهماني، راهتون ميدهند اولا، و ثانيا اولياء خدا را ميبينيد. و از همه بالاتر شايد كنار دست حضرت بقية الله بنشينيد. چون هر كس مرتبتر باشه، آن بالا جاشه. و آن بالاتر از همه جاي امام زمانه. هر كس، توئي كه با الاغت آمدي ميخواي وارد مهماني بشي، اولا راهت نميدهند. با آن لباس كثيف، با آن فكر كثيف، با آن مغز پوكي كه تو داري، اگر هم راهت بدهند، ميگند دم همين كفشها بشين اگر غذا از همه زياد آمد به تو هم خواهيم داد. نكنه كه خداي نكرده اينطوري باشيد كه خداي تعالي بفرمايد اي بندة من، تو آمدهاي به مهماني، منهم دعوتت كردم اما نگفتم با اين لباس بيا. با لباس پارة چركين كثيف كه تقوي نداره. با لباسي كه محبت دنيا او را پاره پاره كرده. تو با اين لباس نگفتم يك دست لباس، تو بايد ارزش براي اين مهماني قائل باشي. ما شخصيتهاي بزرگي را در اين مهماني دعوت كرديم. تو با اين لباس چيه كه آمدي؟! يك گوشة لباست را يك كف دست چرك، سياهي ماليده شده بنام كينه. نسبت به افراد كينه داري. اين يك كثافت. اينطرف لباست يك پارگي داره بنام غيبت، غيبت كردن. آنطرف لباست يك كثافت نجاستي چسبيده كه بوي تعفنش، شما حساب بكنيد، همچين فردي؛ بوي تعفنش اهل مجلس را ناراحت ميكنه بنام حسد. حسوديت ميكنه كه چرا فلان خانم فلانطور باشه و چرا فلانكس فلانجور باشه. حتي در كمالات روحي نبايد حسادت داشته باشيد. نگيد فلاني، نه، ميگند فلان خانم در كمالات خيلي از تو بالاتره. نه، اون! شروع ميكنيد برايش يك بدي بيان كنيد خداي نكرده و يا لااقل زشتيتون به او بيفته و او را نتونيد ببينيدش. اين كثافتي است كه روي لباس شماست. فرض كنيد يك بچهاي كثافت كرده شما هم ماليده باشيد به لباستون. ميشه؟ شما فرض كنيد يك همچين مهماني را راه ميدهيد؟! يك كثافت ديگري به بدنتون يا به لباستون باشه بنام بيعفتي. فرقي براتون نكنه كه يك جواني چشمش را دوخته به شما و خيلي هم اگر نفهم باشيد كه فكر كنيد كه اين بقصد، براي خدا داره بهتون نگاه ميكنه. يك جوان معصيتكار ريش تراشيده، چشمهايش را دوخته، به همان اندازهاي كه مثلا مرجع تقليدتون گفته كه صورت، باز بودنش اشكال نداره؛ داره نگاهتون ميكنه. شما هم داريد صحبت ميكنيد، شيرين زباني ميكنيد. يك كثافتي كه توي روح شما هست، توي آن مغز شما هست، توي آن قلب شما هست، اين در ضيافت خدا ظاهر ميشه. ظاهر ميشه. يعني مثل يك نجاست سگي است كه روي لباس شما باشه آنوقت پرتوقع هم هستيم. ميگيم ما بريم با همين لباس كنار امام زمان هم بنشينيم.
بخدا قسم، من زبان روزه دارم عرض ميكنم، بخدا قسم حسادت، نمامي، يك كثافت ديگه بنام نمامي، نمامي، بي عفتي، حتي صدات را طوري قرار بدي كه ميفهمي اين مرد خوشش ميآيد، آنطور حرف زدن، اينها بخدا قسم، زبان روزه عرض ميكنم، اينها از اينكه نجاست سگ را به بدنتون بماليد و توي مجلس مهماني باشكوهي وارد بشيد و همه از بوي تعفنش بدشون بياد، در ضيافة الله بدتره. حالا ميخواهيد، اينها را كه انشاء الله شماها نداريد. ولي گاهي ممكنه آلوده بشيد. كوشش بكنيد آلوده نشيد. اين دنيا پر از اين كثافتهاست. اگر يك جائي وارد بشيد، تمام كثافت كرده باشند. شما ميخواهيد آنجا عبور بكنيد. لباستون را بالا ميگيريد كه آلوده نشه. پاتون را جايي ميگذاريد كه آلوده نشه. اما اگر برداشتيد از اين كثافتها به خودتون ماليديد عمدا، خيلي اين انسان بي ارزشه. يعني اصلا انسان نيست. حالا يك همچين مهماني، شما مثلا فرض كنيد خانمهاي بسيار متشخص و پاكي را دعوت كرديد، همه با بهترين لباسها آمدند آنجا نشستهاند. يك خانمي هم از در وارد شده، يك طرف لباسش پر از نجاست سگه، يك طرف لباسش پر از نجاست آدمه، يك طرف چرك و گريس ماليده به بدنش. يك ديوانة محض! با اين لباس، اين را اجازه ميديد وارد بشه؟ ايني كه ما از روزه هيچي نميفهميم، ايني كه ما از ماه رمضان هيچي نميفهميم. كجا اجازه ميديد وارد بشيم. اولا نميگذاريد قدم از قدم برداريم. بعد هم اگر بياد ميگيد اين بدبخت و بيچاره است. همون دم در بشينه يك چيزي بديد بخوره بره. هر كدامتون خداي نكرده يكي از اين صفات درتون هست، فرقي نميكنه، يك دونهاش هم باشه بده. يكي از اين صفات در شما هست بدونيد خدا راهتون نداده توي، مخصوصا حسادت. مخصوصا كينهدل بود. مخصوصا غيبت كردن. اينها از آن كثافتهاي خيلي بده، خيلي.
خوب توي اين مهماني انشاء الله خداي تعالي شما را پذيرفته. امام زمان عليه الصلاة و السلام را هم دعوت كرده. ما از خداي تعالي تقاضامون اين است كه ما را در كنار امام زمان جا بده. چقدر خوبه كه وقتي انسان وارد يك مهماني ميشه، دم در خودش ميشينه، بگند نه، برو آن بالا. آن جاي بالا را براي تو گذاشتهاند. جا برات گرفتند. نگذاشتيم هر كسي آنجا بنشينه، منتظر تو بوديم. اگر يك وقتي خداي نكرده ميبينيد كثيفيد، خودتون را تميز كنيد. يك روز از ماه رمضان را آنطور كه من ميگم، اگر درك كنيد بهتر از اين است كه تمام ماه رمضان روزه و شبها مشغول عبادت و روزها روزه بگيريد. چرا ميگن كسي كه بغض اهل بيت عصمت و طهارت را داره، اگر تمام عمر روزه بگيره، تمام شبها عبادت بكنه و هر سال پياده به مكه بره، خدا او را به رو توي آتش جهنم مياندازه، چرا؟ به جهت اينكه اين بغض آل محمد عليه الصلاة و السلام يك كثافتي است كه به هيچ وجه قابل پذيرفتن نيست. باز اگر حسادتي باشه، باز اگر كينهاي باشه، باز اين صفاتي كه من گفتم از نجاست سگ بدتره، اينها را ممكنه همينطور كه گفتم دم در يك لقمه غذايي بهش بدهند و ردش كنند. اما خود سگ را كه ديگه راه نميدهند آن تو. يك مأمور ميگذارند از آن دورها اينجور جرثومههاي كثافت اصلا وارد نشوند. حالا هر كاري هم ميخواد بكنه. حالا يك سگي را آرايش كرده باشند، بهترين جواهرات را هم به گردنش انداخته باشند، بهترين لباسها را هم بهش پوشانده باشند. بگند اين حالا چون لباسش خوبه، جواهراتش خوبه، بياد توي مجلس مردم زندگي كنه. ميگن نه اينجا جاي سگها نيست. بهشت جاي دشمنان اهل بيت عصمت و طهارت نيست. اون ذاتش ديگه خراب شده. ايني كه من تابحال هر چي گفتم مال كساني بود كه مؤمنند، شيعهاند، دوستدار خاندان عصمت و طهارتند. ميخوان خوب بشوند. ولي حالا مسامحه كردند. اما اگر خداي نكرده دشمن خاندان عصمت و طهارت بودند، اينها انسان نيستند. اصلا خدا هم دعوتشون نكرده. دعوت هم كرده باشه، راهشون نميده. حق هم داره كه راه نده. حالا ما با اينها كاري نداريم. اينها الحمدلله دوروبر ما نيستند كه دربارهاشون بحث بكنيم. ولي شماها حواستون جمع باشه. چون لازم بود يك جلسة دربارة روزه و ضيافت الله حرف بزنم و انشاء الله كوشش بكنيد كه ولو اين كه ميخواسته قبل از ماه رمضان اين لباس تقوا را بپوشيد و بعضيهاتون هم پوشيديد. لباس تقوا اون لباسي است كه پاك و پاكيزه باشه و هيچ آلودگي نداشته باشه. نه حسود باشيد نه كينه دل باشيد، نه نمام باشيد. همين كه يك حرفي بزنيد طرف را از يك نفر ديگه كدرش كنيد اين نمامي است. فلاني چرا براي تو احترام قائل نشد توي مجلسش. حالا حواسش نبوده. اون كسي كه گفت چرا احترام براي تو قائل نشد، اين نمامه و خداي تعالي او را عذاب ميكنه و توي مجلس ضيافت الله راهش نميده.
آقا شما، زياد ميگن به من ميگن آقا شما با فلاني ناراحتي داريد. خيلي از راه صحيحي هم به اصلاح خودشون مييان جلو. خدا شيطان را لعنت كنه. شما با فلاني ناراحتي داريد؟ چطور؟ نه. نه ميپرسم. نه آخه براي چي. وارد شديد توي اطاق خيلي همچين احترام نكرد به شما، اِ، بله. اين خودش را جهنمي كرده. و همين كلام حتي بلكه اگر گفت كه من ميخواستم اگر ناراحتي داريد من رفعش كنم. دروغ ميگه اين شخص. تو اگر راست ميگي برو به اون كه بي احترامي كرده از اون بپرس نه از ايني كه بهش بي احترامي شده. تو نمامي. يك شخصي آمد به من گفت كه فلاني من خيلي ناراحت شدم از فلاني به شما فحش داد جسارت كرد. او را من شك دارم چون تو فاسقي. خدا ميدونه با همين صراحت. به اگر كسي روم باز باشه همين جور بهش خواهم گفت. گفتم تو فاسقي كه داري نمامي ميكني. چون او يا پشت سر من فحش داده يا نداده. اگر داده باشه تو نمامي و اگر چون آمدي داري به من ميگي. و اگر نداده باشه فحش پشت سر من تو هم دروغ گو هستي هم نمام. و شماها آق منيد اگر اين جوري فكر نكنيد نسبت به افرادي كه مييان اينجوري با شما حرف ميزنن. اين را بهتون گفتم. ياد بگيريد ايني كه بهتون ميگم. چون خيلي جديم دربارة اين موضوع.
شخصي آمد به شما ميگه كه فلاني به شما جسارت كرد پشت سرتون. شما اين آدم را فاسقش بدونيد. فاسق. آقا از كجا معلوم كه فاسق باشه؟ همين الان داره فسق ميكنه به فسقهاي ديگهاش كار نداريم. به جهتي كه يا راست ميگه يا دروغ ميگه. اگر راست بگه هم نمامه. اگر راست بگه نمامه. و اگر دروغ بگه هم نمامه هم دروغگو. خوب او چي؟ اوني كه پشت سر من ايشان به اصطلاح فحش داده. او شايد، او شايد چون آدم نمام، آدم فاسق را خداي تعالي ميگه به حرفش اعتنا نكنيد. ميگه ان جائكم فاسق بنبا فتبين. به حرفش اعتنا نكنيد. شايد او فحش داده باشه، شايد فحش نداده باشه. اوني كه مشكوكه انشاء الله نزده، و اين را از حالا به بعد فاسقش بدون و به خودش هم اگر روتون ميشه بگيد تا اين گناه را ترك كنه. و عمدة ناراحتيها و عدم اعتمادها و عدم ارتباطها و عدم وحدتها كه بين مردم مسلمان به وجود ميياد در همين رعايت نكردن اين قضيه است. انشاء الله خوب گوش داديدها. من شايد امتحانتون بكنم. از اين به بعد اون كسي كه ميياد ميگه فلاني پشت سر شما به شما بد گفت، براي شما ارزشي قائل نيست به شما حرف بدي زد. كه شما از او بدتون خواهي نخواهي بياد از اين كه جلوتون ايستاده و داره اين حرفها را ميزنه بدتون بياد و اين را از اين به بعد فاسقش بدونيد. و او مشكوكه و اگر فحش داده باشه پشت سر من خوب فاسقه اگر فحش نداده باشه كه، اين دروغ بگه كه خوب فاسق هم نيست. و حمل بر صحت ميكنيد با حسن نيت با او برخورد ميكنيد بگيد انشاء الله اين دروغ ميگه چون اين فاسقه و اين بيشتر مورد اتهمامه. بگيد بارك الله خوش، ديگه چي گفت؟ تا رسيد ديگه چي گفت شيطون را، اون پالون شيطون را گرفتيد خودتون بستيد به پشتتون. شيطون هم سوار ميشه. از همين جا شيطان ديگه كار خودش را ميكنه. بهش بگيد كه خوب تو نمامي. من، من اون موقع كه، من خير خواه تو هستم. نخير تو خير خواه من نيستي. تو خير خواه جامعة من نيستي. خوشحال نشيد كه عجب خانم خوبي است دوست منه، نميتونه پشت من ببينه كه بدي من را بگن.
راست ميگه او بدي گفتي در همانجا بهش بگو كه، وقتي كه اون داره بدي اين خانم را ميگه، بهش بگو كه او كه تعريف تو را ميكرد تو چرا بدي او را ميگي! او كه اين قدر به تو محبت داره تو چرا بدي او را ميگي؟ اِ او به من محبت داره پس، من هم او را خوبش ميدونم .حالا اون من هم او را خوبش ميدونم من اون خانم خوبي است. خوب حالا يك كار اشتباهي شده فلان اينها را برو بهش بگو، بگو ايشان شما را خوب ميدونه. دروغ در اين جور جاها واجبه. در ايجاد وحدت دروغ واجبه نه اين كه مستحب هم باشه. شما ميبيني دو نفر با هم اختلاف دارن بيا به اين بگو كه او پشت سر تو تعريف تو را ميكرد چقدر پشت سر تو اظهار علاقه ميكرد از اين ور برو به او هم عينا اين دروغها را بگو تا اينها را به هم مهربانشون كن. با هم گرم بشن، با هم با محبت بشن. و خدا لعنت كنه و لعنت كرده اون كساني را كه ماية تفرقه بين دو مسلمان را ميشن. مخصوصا اگر فاميل باشند، مخصوصا اگر رحم باشند. هر چي را كه انسان ديد مگر ميتونه بگه. هر چي را كه فهميد مگر ميتونه بگه؟ هر چي را كه شنيد مگر ميتونه بگه؟ و همة گرفتاريها از همين جاها شروع ميشه و انشاء الله اين كثافت را هم كه من مطمئنم اكثر شماها متوجه اين معنا نبوديد. و انشاء الله اگر،چون اگر نباشيد متوجه اين معنا و خوشتون بياد از اون خانمي كه نمامي كرده آمده به شما گفته فلاني پشت سر شما حرف زده و از اين خوشتون آمده و از اون بدتون آمده اين از همان كثافتهاي خيلي كثيفي است كه در لباستون باشه و شما وارد ضيافت الله و مهماني خدا باشيد. خوب اين عرايض امروزمون. انشاء الله ما اين جلسات را كه تشكيل ميديم براي اين است كه شما توي اين هواي سرد، توي اين برف من متوجهام كه با چه زحماتي تشريف ميياريد اينجا. خدا خيرتون بده انشاء الله و خدا انشاء الله همين طور كه خودتون را اينجا ميرسونيد به امام زمان انشاء الله برسيد. و خودتون را به امام زمان برسانيد و انشاء الله جاي شما جايي باشيد كه كنار دست فاطمة زهرا و امام زمان نشسته باشيد. و خدا ميدونه من اگر اين اميد را از شما نميداشتم حاضر نبودم بيام با اين خستگي براتون حرف بزنم و اين اميد را دارم بلكه دارم ميبينم كه انشاءالله به همين زودي چشمتون را باز ميكنيد ميبينيد پهلوي دست شما در ضيافت الله حجت ابن الحسن نشسته شما الان ممكن است ندونيد با اين كار تزكية نفس كجا ميبرنتون. چه ميكنيد. ولي گاهي ميشه انسان را توي يك مهماني شلوغه، ميبرن يك جايي مينشونن. آدم اولش متوجه نيست كجا بردنش، وقتي مجلس مرتب ميشه و غذاها را ميياره ميبينه عجب جايي نشونده صاحب خونه او را. يك طرفش اول شخصيتي كه تمام مجلس به خاطر او دعوت شده نشسته، به به چه جايي ما را نشوندن. من نميدونستم صاحب خانه اين قدر به من علاقه داره. بهترين غذاها را اول آوردن جلوي شما و كساني كه در اطراف شما نشستهاند گذاشتند. خدا را شكر چقدر صاحب خانه براي من اهميت قائله. چرا اين قدر اهميت قائله؟ بخاطر اين كه تو بندة او بودي، مطيع او بودي، هر چه او فرموده عمل كردي.
با همة مشكلاتي كه داشته اين راه مبارزه كرديد. آمدي به اين مهماني به اين ضيافت الله. بايد احترامت كنند و ميكنند بخدا قسم ماها نميفهميم حالا چه احترامي برامون قائل هستند. يك احترامي قائلند كه براي اولياء خدا قائل بودند. شما قدم اول را كه برمي داريد ديگه توي رديف اولياء خدا قرار گرفتيد. حالا اون عقبها باشيد بر فرض توي اين راه قرار گرفتيد. كسي كه توبه ميكنه، ميگه پروردگارا من دارم مييام به طرف تو، اتوب الي الله . خدايا از گذشتهها بخشش ميخوام و از اين به بعد به سوي تو مييام من ميخوام برسم به امام زمانم، من ميخوام برسم به حسين ابن علي. من ميخوام مثل زينب كبري باشم، من ميخوام مثل فاطمة زهرا باشم. من ميخوام مثل حضرت معصومه كه حتي اوائل سنشون اونچنان عظمت روحي پيدا كرده كه علي بن موسي الرضا ميفرمايد من زار وجدت له الجنه. هر كس معصومة ما را زيارت كنه در قم بهشت برش واجبه. شما خيال ميكنيد حضرت موسي ابن جعفر دختر زياد داشت. چرا اين دختر اين اندازه مورد توجه خدا و علي بن موسي الرضا واقع شده؟ بخاطر تقواش، بخاطر اون لباس تقواي تميزي كه پوشيده ولو سنش كم باشه. كه ما در زيارتي كه امام دستور داده دربارة حضرت معصومه ميگيد يا فاطمة اشفعي لي في الجنه. اي فاطمة معصومه، شما خيال نكنيد شما ميگيد حتي اولياء خدا ميگن. اشفعي لي في الجنه من را شفاعت كن در بهشت.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.