۲۲ رمضان ۱۴۱۴- ايمان‌ به‌ غيب‌ و شهود

 ايمان‌ به‌ غيب‌ و شهود 22 رمضان‌ 1414

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌ لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداه‌ و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. الذين‌ يؤمنون‌ بالغيب‌. و يقيمون‌ الصلاة‌ و مما رزقناهم‌ ينفقون‌.

 ديشب‌ يك‌ چند جمله‌اي‌ دربارة‌ اين‌ آية‌ شريفه‌ عرض‌ كردم‌ كه‌ اهل‌ تقوي‌ آنهايي‌ هستند كه‌ ايمان‌ به‌ غيب‌ دارند. خيلي‌ از ايمانها از راه‌ چشم‌، از راه‌ گوش‌، از راه‌ ذائقه‌، از حواس‌ ظاهري‌ وارد قلب‌ ميشه‌. اين‌ ايمان‌ كه‌ از اين‌ طريق‌ وارد قلب‌ ميشه‌ زياد ارزش‌ نداره‌ و دوامي‌ هم‌ نداره‌. به‌ همين‌ دليل‌ اگر شما ايماني‌ به‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ داشته‌ باشيد و بخواهيد ايمانتون‌ از راه‌ ديدن‌ حضرت‌ در قلبتون‌ مستقر بشود، اين‌ ايمان‌ خوب‌ هست‌، ولي‌ زياد عميق‌ نيست‌. ممكن‌ است‌ مثلا با خودتون‌ فكر كنيد كه‌ اگر يك‌ تشرف‌ براي‌ من‌ حاصل‌ شد من‌ يك‌ ساعت‌ خدمت‌ امام‌ زمان‌ نشستم‌، ايمان‌ به‌ آن‌ حضرت‌ پيدا ميكنم‌. اين‌ ايمان‌ به‌ غيب‌ نيست‌، ايمان‌ به‌ شهوده‌. يا اگر خدا را ما مي‌ديديم‌. بهتر ايمان‌ به‌ او پيدا مي‌كرديم‌. يا اگر ما در زمان‌ پيغمبر اكرم‌ مي‌بوديم‌، اون‌ معجزات‌ را مي‌ديديدم‌، شق‌ القمر را مي‌ديديم‌، اينها، ايمانمون‌ بهتر بود.

 از نظر اهل‌ كمال‌ اينها اشتباهه‌. ايمان‌ مستقر، ايمان‌ پر ارزش‌ ايمان‌ به‌ غيبه‌. ايماني‌ است‌ كه‌ از راه‌ چشمو گوش‌ و زبان‌ و حواس‌ ظاهري‌ وارد قلب‌ نشه‌. يك‌ شب‌ همين‌ بحث‌ را در جلساتمون‌ دربارة‌ محبت‌ كردم‌. عده‌اي‌ شما بوديد و شنيديد. امشب‌ مي‌خواهم‌ با تأويل‌ و تفسير اين‌ آية‌ شريفه‌ دربارة‌ ايمان‌ همان‌ حرفها را بزنم‌ كه‌ اگر ايمان‌ ايمان‌ به‌ غيب‌ بود، اين‌ از راه‌ عقل‌ وارد قلب‌ ميشه‌. يعني‌ مي‌نشينيد فكر مي‌كنيد، تعقل‌ مي‌كنيد. البته‌ شايد طرفدار اين‌ نحوه‌ ايمان‌ و موفقين‌ به‌ اين‌ نحوه‌ از ايمان‌ كم‌ باشند. اما خيلي‌ عالي‌ هستند. و كسي‌ كه‌ بخواهد به‌ كمال‌ برسد بايد از اين‌ طريق‌ ايمانش‌ در قلبش‌ بوجود بيايد. شما امام‌ عصر ارواحنا فداه‌ را نديده‌ايد. خدا را نديده‌ايد. پيغمبر را نديده‌ايد. خوب‌ از چه‌ راهي‌ ايمان‌ پيدا مي‌كنيد؟ از راه‌ فكر، عقل‌، تحقيق‌، علم‌ و دانش‌. و هر ايماني‌ كه‌ از طريق‌ عقل‌ و فكر و علم‌ و دانش‌ در قلب‌ انسان‌ مستقر شد كه‌ در عقائد بايد از همين‌ طريق‌ انسان‌ اعتقاداتش‌ را تصحيح‌ كنه‌، اين‌ ايمان‌ ميشه‌ مستقر. يعني‌ سابق‌ گفته‌اند حافظه‌اي‌ كه‌ با كندر بيايد، كندر مي‌خوردند حافظه‌اشون‌ زياد بشه‌. ميگفتند كه‌ اين‌ حافظه‌ با ماست‌ هم‌ از بين‌ ميره‌. يك‌ كاسه‌ ماست‌ مي‌خوردي‌ باز ميشد مثل‌ اول‌. ايماني‌ كه‌ از راه‌ چشم‌ وارد بشه‌ از همان‌ راه‌ چشم‌ هم‌ از بين‌ ميره‌. ايمان‌ مستودع‌ ميشه‌. ايمان‌ عاريتي‌ ميشه‌. ولي‌ اگر ايمانتون‌ را از راه‌ عقل‌ در قلبتون‌ بوجود آورديد، اين‌ ايمان‌ ميشه‌ مستقر.

 و لذا در دين‌ مقدس‌ اسلام‌ زياد به‌ اين‌ مسئله‌ توجه‌ شده‌ كه‌ شايد در متجاوز از چهل‌ آيه‌ اين‌ كلمه‌ و كلماتي‌ به‌ همين‌ معني‌ تكرار شده‌. افلا تعقلون‌. افلا تدبرون‌. چرا عقلتون‌ را به‌ كار نمي‌اندازيد؟ چون‌ ايماني‌ كه‌ از طريق‌ عقل‌ بيايد، ايماني‌ كه‌ از راه‌ چشم‌ نباشه‌، از راه‌ گوش‌ نباشه‌، از راه‌ باصطلاح‌ حواس‌ ظاهري‌ نباشه‌، از راه‌ فكر باشه‌، اون‌ ايمان‌ خيلي‌ ارزش‌ داره‌. همة‌ افراد مؤمن‌، شايد شما اين‌ را عرض‌ كنم‌، من‌ خودم‌ مي‌توانم‌ براي‌ شما يك‌ برنامه‌اي‌ بدهم‌ كه‌ شما در عرض‌ چهل‌ روز نصف‌ شب‌ يك‌ ذكري‌ را بگيد، ارواح‌ را ببينيد، مشتري‌ پيدا نشه‌ها. به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ من‌ نمي‌كنم‌ اين‌ كار را. ارواح‌ را ببينيد، ملائكه‌ را ببينيد، خدمتون‌ عرض‌ شود كه‌ خيلي‌ از مسائل‌ براتون‌ روشن‌ بشه‌. مكاشفاتي‌ پيدا مي‌كنيد. در ظرف‌ مدت‌ چهل‌ روز. اذكاري‌ هست‌. بعضي‌ از رفقا هم‌ گاهي‌ يك‌ مقداري‌ مراجعه‌ كردند و ماديديدم‌ اصرار مي‌كنند گاهي‌ بهشون‌ گفتيم‌ گاهي‌ موفق‌ شدند، گاهي‌ هم‌ موفق‌ نشده‌اند.و اين‌ چيزها را مي‌بينيد. خدا رحمت‌ كنه‌ استاد ما را و باز خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ آيت‌ الله‌ كوهستاني‌ من‌ شايد در اون‌ موقع‌ شايد بيست‌ سال‌، من‌ بيست‌ تا بيست‌ و پنج‌ سال‌ بيشتر نداشتم‌. يك‌ چيزهايي‌ جلوي‌ چشمم‌ آمده‌ بود. يك‌ مشاهدات‌ و مكاشفاتي‌ كه‌ شايد الان‌ هم‌ براي‌ شماها بگم‌، براي‌ شماها هم‌ خيلي‌ مهم‌ باشه‌. و براي‌ من‌ هم‌ خيلي‌ مهم‌ بود. رفتم‌ يك‌ ساعتي‌ در شب‌ هم‌ بود يادمه‌ خدمت‌ ايشان‌ توي‌ همان‌ كوهستان‌ نشستم‌ براي‌ ايشان‌ اين‌ حرفها را زدم‌ و ايشان‌ نگاهي‌ همين‌ طور، بله‌ بچه‌ بوديم‌ براي‌ ما زياد از اين‌ جور چيزها آنچنان‌ گفت‌ من‌ بچه‌ بودم‌ و اينجور چيزها زياد بود كه‌ مثل‌ اينكه‌ مثلا فرض‌ كنيد كه‌ ما مثلا بچه‌ بوديم‌ نخود كشمش‌ زياد داشتيم‌ مثلا. ما هم‌ همچين‌ آب‌ سردي‌ به‌ سرمون‌ ريختند. آخر يعني‌ چي‌؟ بعله‌. بعدها من‌ فهميدم‌ كه‌ واقعا سلام‌ الله‌ عليه‌، واقعا خدا رحمتش‌ كنه‌. اين‌ نمي‌خواست‌ ما را اينجا نگه‌ بداره‌، سر اين‌ مسائل‌. بعضي‌ از افراد اهل‌ معنا هستند كه‌ يك‌ مقدار تزكيه‌ مي‌كنند به‌ همين‌ مسائل‌ مي‌رسند. به‌ همين‌ مقدار همانجا متوقف‌ مي‌شوند. مثال‌ زنده‌اي‌ كه‌ بخواهم‌ برايتون‌ عرض‌ كنم‌ اينه‌. سوار ماشين‌ مي‌شويد شمايي‌ كه‌ مثلا شهري‌ نديده‌ايد. از يكي‌ از دهات‌ مثلا مي‌خواهيد برويد به‌ تهران‌ مثلا. مقصدتون‌ تهرانه‌. اين‌ ماشين‌ مي‌آره‌ در همان‌ شهر اول‌ پر از چراغ‌، ويترينها، اجناس‌ برقي‌، خيلي‌ زيبا، اگر اين‌ راننده‌ يك‌ رانندة‌ استادي‌ باشه‌ شما را در اين‌ شهر پياده‌ كه‌ نميكنه‌ هيچ‌. از خط‌ كمربندي‌ هم‌ مي‌بردتون‌ كه‌ اصلا شما نبينيد. چون‌ مقصد هدفه‌. بعضي‌ از دوستان‌ خيلي‌ اصرار دارند كه‌ يك‌ چيزي‌ ببينند. حالا ديديد. از وجود مقدس‌ پيغمبر اكرم‌ ديدني‌تر وجود نداره‌. وجود داره‌؟ يعني‌ در تمام‌ عالم‌ هستي‌ خداي‌ تعالي‌ يك‌ مخلوق‌ برازندة‌ كامل‌ دارد بنام‌ رسول‌ اكرم‌. و از همه‌ ديدني‌تر، از همه‌ پر ارزشتر، شايد هر روز يك‌ مرتبه‌ لااقل‌ ابي‌ بكر و عمر خدمت‌ رسول‌ اكرم‌ مي‌رسيدندو آن‌ حضرت‌ را مي‌ديدند. معجزات‌ حضرت‌ را هم‌ مي‌ديدند. فكر نكنيد كه‌ اينها، ابوسفيان‌، معاويه‌، اينها معجزات‌، و اكثر منافقين‌، معجزات‌ پيغمبر اكرم‌ را نمي‌ديدند. همة‌ معجزات‌ را مي‌ديدند. اما چون‌، حتي‌ اينها از راه‌ چشم‌ هم‌ ايمان‌ توي‌ قلبشون‌ وارد نشد. كه‌ در حديث‌ دارد اگر كسي‌ معتقد باشه‌ كه‌ اينها يك‌ چشم‌ به‌ هم‌ زدن‌ ايمان‌ به‌ خدا و پيغمبر آوردند، بايد در نطفة‌ اين‌ شخصي‌ كه‌ يك‌ همچين‌ احتمال‌ ميده‌، يك‌ خورده‌اي‌ شك‌ كرد. چون‌ ميشه‌ مگر كسي‌ ايمان‌ به‌ خدا و پيغمبر داشته‌ باشه‌ ولو براي‌ يك‌ لحظه‌ و آنهمه‌ ظلم‌ نسبت‌ به‌ فاطمة‌ زهرا و علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ و خود پيغمبر اكرم‌ بكنه‌؟! مگر ميشه‌؟! تازه‌ آنهايي‌ كه‌ از راه‌ چشم‌ ايمان‌ آوردند. بقدري‌ اين‌ ايمانها سسته‌، چون‌ به‌ كمال‌ نميرسه‌ انسان‌.

 ما داريم‌ بعضي‌ از افراد كه‌ به‌ گرية‌، به‌ گريه‌اشون‌، به‌ اشك‌ چشمشون‌، به‌ عبادتشون‌، به‌ حتي‌ علم‌ و دانششون‌ مغرور ميشوند و همانجا متوقف‌ ميشوند. من‌ مكرر گفته‌ام‌. مرده‌هاي‌ بشري‌ در مراحل‌ مختلف‌ مرده‌اند. يكي‌ در جهل‌ مرده‌ كه‌ زياد داريم‌. آن‌ كس‌ كه‌ نداند و نداند كه‌ نداند در جهل‌ مركب‌ ابد الدهر بماند. اين‌ را مي‌فهميم‌ معناي‌ مردة‌ اينطوري‌ چيه‌. يكي‌ در مال‌ دنيا مرده‌. همانجا متوقفه‌. هر كس‌ در هر كجا متوقف‌ شد همانجا مرده‌. يكي‌ در علمش‌ مرده‌. من‌ عالم‌ دانشمند بيايم‌ حالا تازه‌ شروع‌ كنم‌ به‌ تزكية‌ نفس‌. آنهم‌ تازه‌ اولش‌ توبه‌ بكنم‌! از چي‌ توبه‌ بكنم‌؟! ما به‌ يك‌ كسي‌ گفته‌ بوديم‌ توبه‌ بكن‌. يك‌ نفر بهش‌ گفته‌ بود تو كه‌ اينقدر گناه‌ نداري‌ كه‌ چهل‌ روز توبه‌ بكني‌. يكي‌ ديگه‌ گفته‌ بود اصلا شخصيت‌ تو ايجاب‌ ميكنه‌ كه‌ بروي‌ پيش‌ فلاني‌ او هم‌ بهت‌ بگه‌ توبه‌ بكن‌! اين‌ بدبختي‌ خودته‌ كه‌ تو به‌ اين‌ ذلت‌ افتاده‌اي‌! امثال‌ اينها. ببينيد اينها همينجا مرده‌. اين‌ آدم‌، اين‌ آدمي‌ كه‌ ميگه‌ من‌ عالم‌، من‌ مجتهد، من‌ خدمتتون‌ عرض‌ شود دانشمند، من‌ دكتر، من‌ مهندس‌، و همينطور در رشته‌هاي‌ ديگر. اينكه‌ ميگه‌ من‌ ديگه‌ حالا اين‌ شخص‌ در همان‌ منش‌ مرده‌. در همان‌ علمش‌ مرده‌. حتي‌ گاهي‌ در عبادت‌ انسان‌ مي‌ميره‌. يك‌ مشت‌ عبادتهاي‌ تكراري‌ بي‌ ارزش‌. عادت‌ كرده‌ به‌ اين‌ عبادتها. نمازش‌ را اول‌ وقت‌ مي‌خونه‌. خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ تسبيح‌ حضرت‌ زهرا را بعدش‌ ميگه‌. دعاي‌ روزانه‌ را ميخوانه‌. صبح‌ تا غروب‌ مشغول‌ دعا و عبادت‌. شبهاي‌ ماه‌ رمضان‌ دعاي‌ ابو حمزة‌ ثمالي‌ را بخونه‌. همين‌ امشب‌ من‌ يك‌ برخوردي‌ داشتم‌. روايتي‌ هست‌ كه‌ امام‌ مي‌فرمايد دعا مثل‌ نمك‌ كنار سفره‌ است‌. نمك‌ كنار سفره‌. نمك‌ كنار سفره‌ چقدر آقا لازمه‌ باشه‌؟ اگر شما يك‌ سفره‌اي‌ انداختيد رفتيد مثلا ده‌ من‌ نمك‌ گذاشتيد اينقدر هم‌ نون‌. ميگند اين‌ ديوونه‌ است‌. عبادت‌، نميريم‌ توي‌ عبادت‌. از شب‌ قدر در ميان‌ شبهاي‌ دورة‌ سال‌ شبي‌ بالاتر نيست‌. بلكه‌ در عالم‌ خدا بالاتر از شب‌ قدر نيافريده‌. از امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ سؤال‌ ميشه‌ كه‌ ما در شب‌ قدر چه‌ عملي‌ انجام‌ بدهيم‌ كه‌ بهتر باشه‌؟ حضرت‌ فرمود تحصيل‌ علم‌. يك‌ چيزي‌ بفهم‌. چيزي‌ كه‌ نميدوني‌ بفهم‌. نگو هر چي‌ كه‌ من‌ مي‌فهمم‌ درسته‌. گاهي‌ انسان‌ در عبادت‌ مي‌ميره‌. شب‌ قدر نشسته‌ توي‌ اطاق‌ و تمام‌ دعاهاي‌ مفاتيح‌ را خونده‌. خيال‌ ميكنه‌ كه‌ ديگه‌ خدا چه‌ طلبي‌ داره‌ از ما؟! صد ركعت‌ نماز، دعاي‌ جوشن‌ كبير، هزار تا انا انزلناه‌، صد تا سورة‌ دخان‌، خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ و دعاهاي‌ ديگه‌، من‌ همه‌ را خوندم‌. كه‌ نميتونه‌ بخونه‌. من‌ دهنم‌ كف‌ كرد و خسته‌ شدم‌. چه‌ چه‌. من‌ ديگه‌ بعله‌، غرور گرفتش‌ و بخدا قسم‌ اگر شما دو دقيقه‌ اين‌ را كه‌ ميگم‌ حتميه‌ها، از روايات‌ تأييد شده‌. اگر دو دقيقه‌ مي‌نشستي‌ فكر مي‌كردي‌ يك‌ چيزي‌ را كه‌ نمي‌دونستي‌ يا از طريق‌ فكر خودت‌ وارد قلبت‌ ميكردي‌ يا اينكه‌ از كسي‌ چيزي‌ ياد مي‌گرفتي‌، بخدا قسم‌، اين‌ ثوابش‌ بيشتر، ارزشش‌ بيشتر از همة‌ آن‌ دعاهايي‌ بود كه‌ خوندي‌. روايت‌ داره‌ كه‌ تفكر الساعه‌، ساعت‌ در اينجا شصت‌ دقيقه‌ منظور نيست‌ها. ساعت‌ در اصطلاح‌ عرب‌ در يك‌ چنين‌ جاهايي‌ يعني‌ لحظه‌، تفكر. حالا مي‌خواهد يك‌ دقيقه‌ طول‌ بكشه‌، ده‌ دقيقه‌ طول‌ بكشه‌، يك‌ تفكر وقتي‌، انسان‌ در يك‌ وقت‌ تفكر ميكنه‌، افضل‌ من‌ عبادة‌ السبع‌ سنه‌. من‌ سبع‌ سنه‌ را توي‌ روايات‌ ديده‌ام‌ كه‌ هفت‌ سال‌ شما عبادت‌ كنيد. سبعين‌ سنه‌ هم‌ نقل‌ شده‌. من‌ مرسلا هم‌ توي‌ كتابها ديده‌ام‌. هفتاد سال‌. عبادتها، عبادت‌ نه‌ اينكه‌ شما چند ساعت‌ عبادت‌ كنيد بريد باقيش‌ را بخوابيد. نه‌. يعني‌ عبادتهاي‌ هر روزت‌ را، چند ساعت‌ عبادت‌ مي‌كني‌؟ چهار ساعت‌ عبادت‌ ميكني‌، اين‌ چهارساعت‌ها را سرهم‌ بكني‌ بشه‌ هفت‌ سال‌. اين‌ يك‌ ساعت‌ تفكر بهتره‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اينكه‌ اين‌ ايماني‌ كه‌ از راه‌ تفكر وارد قلبت‌ ميشه‌، اين‌ ايمان‌ به‌ غيبه‌. ولي‌ اون‌ ايمان‌ به‌ غيب‌ نيست‌. و مرده‌ ميشه‌، انسان‌ مي‌ميره‌.

 من‌ خودم‌ يك‌ روزي‌ جوان‌ بودم‌، مسجد بالا سر حضرت‌ معصومه‌ نشسته‌ بودم‌. يك‌ مرد مقدس‌ از همينهايي‌ كه‌ دعا مي‌خونند، نشسته‌ بود. داشت‌ دعايش‌ را مي‌خوند. ما هم‌ خدمتتون‌ عرض‌ شود نماز شبمون‌ را آنوقت‌ خونده‌ بوديم‌ و منتظر اذان‌ صبح‌ بوديم‌ كه‌ امام‌ جماعت‌ بيايد. آمد و ما اين‌ پا آن‌ پا مي‌كرديم‌ كه‌ پاشيم‌ بريم‌ نماز بخونيم‌. به‌ من‌ گفت‌ كه‌ تو نري‌ پشت‌ سر اين‌ گردن‌ كلفت‌ نماز بخواني‌. من‌ بهتم‌ زد. گفت‌ من‌ و تو الان‌ دو ساعته‌ اينجا نشسته‌ايم‌ داريم‌ دعا و نماز و نماز شب‌ مي‌خونيم‌. اين‌ خوابيده‌ حالا آمده‌، ما بريم‌ پشت‌ سر او نماز بخوانيم‌؟! خيلي‌ ناراحت‌ شدم‌. گفتم‌ اين‌ شايد توي‌ خونه‌ نماز شبش‌ را خونده‌. گفت‌ نه‌ چشمهايش‌ را نگاه‌ كن‌، باد كرده‌ از خواب‌. آقا يك‌ حرفهايي‌، خدا ميدونه‌. گفت‌ خدا يعني‌ اين‌. ايني‌ كه‌ تو داري‌، به‌ من‌ مي‌خواست‌ حالا، خودم‌ مي‌دانم‌ تقوايم‌ به‌ درد هيچي‌ نميخوره‌، اين‌ حالا يكي‌ از علماء و مراجع‌ را ميگفت‌ كه‌ اگر من‌ بگم‌ همه‌اتون‌ مي‌شناسيد به‌ تقوي‌ معروفه‌. اين‌ آدم‌ مرده‌ توي‌ همين‌ حالش‌. همينجا مونده‌. نه‌ كرنشي‌ داره‌، نه‌ تواضعي‌ در مقابل‌ هيچي‌ داره‌، نه‌ خدا را مي‌شناسه‌، نه‌ غيبت‌ را مي‌شناسه‌ چيه‌. گفتم‌ اين‌ حرفها غيبته‌. من‌ عصباني‌ شدم‌. گاهي‌ ميشه‌ يك‌ فاسقي‌ كه‌ هيچ‌ عبادت‌ نكرده‌ ولي‌ شب‌ بيست‌ و يكم‌ آمده‌ توي‌ اين‌ مجلس‌ اشكي‌ ريخته‌ و گناهانش‌ را توبه‌ كرده‌ و ميگه‌ خدايا من‌ تا حالا گناه‌ كردم‌. از اين‌ ساعت‌ ديگه‌ به‌ طرف‌ تو مي‌آيم‌ و از طريق‌ فكر و مغز يك‌ ايماني‌ در قلبش‌ پيدا شده‌. از اين‌ آدم‌ مقدس‌ اينطوري‌ صدبرابر بهتره‌. ايمان‌ به‌ غيب‌ همان‌ ايماني‌ است‌ كه‌ انسان‌ لحظه‌ به‌ لحظه‌ چيز ياد مي‌گيره‌. هر ساعت‌ قدم‌ برميداره‌. شما امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ و جان‌ همه‌امون‌ به‌ قربانشون‌، ايشون‌ را نديده‌ايد. شما درباره‌، اگر حضرتش‌ توي‌ ماها بودند، هر روز هم‌ مي‌رفتيم‌ خدمتشون‌. تحقيقي‌ دربارة‌ وجود مقدسش‌ نداشتيم‌، معرفتي‌ هم‌ دربارة‌ وجود مقدسش‌ نداشتيم‌ مثل‌ همانهايي‌ كه‌ اطراف‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ بودند و از زمان‌ ائمه‌ عليهم‌ السلام‌ بودند، مثل‌ همانها بوديم‌. براي‌ امام‌ تكليف‌ تعيين‌ مي‌كرديم‌. تو چرا با معاويه‌ صلح‌ كردي‌؟ صلح‌ نميكرد، چرا صلح‌ نكردي‌. حتي‌ مي‌آمدند سجاده‌ از زير پاي‌ امام‌ حسن‌ مجتبي‌ مي‌كشيدند. همان‌ دوستانش‌. بهش‌ مي‌گفتند اي‌ كسي‌ كه‌ مؤمنين‌ را ذليل‌ كردي‌. يا مذل‌ المؤمنين‌. اينها بودند. اصحاب‌ ائمة‌ ديگه‌. ما توي‌ اصحاب‌ همان‌ رواة‌ خوب‌ حتي‌، كه‌ بعضي‌ها مي‌نشينند توجيه‌ مي‌كنند من‌ ميگم‌ توجيه‌ نداره‌، خيلي‌ از رواة‌ هستند وقتي‌ خدمت‌ امام‌ مي‌رسيدند ميگفتند اصلحك‌ الله‌، خدا اصلاحت‌ كنه‌. حضرت‌ هم‌ به‌ روي‌ خودش‌ نمي‌آوره‌. حالا يكي‌ از علماء ميگفت‌ كه‌ آنجا رسم‌ بوده‌، مثل‌ صبحكم‌ الله‌ كه‌ ما معنايش‌ را نمي‌فهميم‌ اينهم‌ رسم‌ بوده‌ هر كس‌ به‌ هر كس‌ مي‌رسيده‌ ميگفته‌ اصلحك‌ الله‌. ولي‌ خيلي‌ از رواة‌، همين‌ روايتهايي‌ كه‌ شده‌ ميگه‌ من‌ رسيدم‌ خدمت‌ امام‌ و گفتم‌ اصلحك‌ الله‌، خدا تو را اصلاحت‌ كنه‌ و بعد سؤالاتم‌ را كردم‌ حضرت‌ جواب‌ فرمودند. معرفت‌ اينطور بود. الان‌ هم‌ يقين‌ بدونيد امام‌ زمان‌ صلواة‌ الله‌ عليه‌ يك‌ مدتي‌ بيايد در بين‌ ماها زندگي‌ بكنه‌ يك‌ خورده‌ هم‌ مخصوصا به‌ كارمون‌ كار داشته‌ باشه‌، كم‌كم‌ همچين‌ يك‌ خورده‌اي‌ ازش‌ فاصله‌ مي‌گيريم‌، زندگيمون‌ را ازش‌ مخفي‌ مي‌كنيم‌. خدمتتون‌ عرض‌ شود مي‌بينيد معرفتمون‌ هم‌ كم‌كم‌ كاسته‌ شد.

 ايمان‌ به‌ غيب‌ خيلي‌ اهميت‌ داره‌. ارزش‌ ايمان‌ به‌ غيب‌، يعني‌ در اثر ايمان‌ به‌ غيبه‌ كه‌ ما امروز حضرت‌ وليعصر را آنچنان‌ بهش‌ محبت‌ داريم‌، ايمان‌ داريم‌، همين‌ ديشب‌ گفتم‌ ديشب‌ به‌ شما گفتم‌ خبرهايش‌ فردا شب‌ و پس‌ فردا شب‌ ميرسه‌. امروز صبح‌ يك‌ فرد پاك‌ كه‌ من‌ اعتقاد با پاكيش‌ دارم‌. گفت‌ براي‌ يك‌ لحظه‌ ديدم‌ كه‌ تمام‌ اين‌ مسجد شده‌ كوچك‌ و حضرت‌ بقيد الله‌ بزرگ‌، تمام‌ مردم‌ اين‌ مجلس‌ را و خود مسجد را ايشان‌ در بغل‌ گرفته‌اند و دارند اظهار محبت‌ بهش‌ مي‌كنند. حالا مطالب‌ ديگه‌ هم‌ گفت‌ كه‌ من‌ بعضي‌هايش‌ را صلاح‌ نميدونم‌ اينجا بگويم‌. چون‌ به‌ حد كافي‌ گفتم‌ اين‌ آقاي‌ افشار، به‌ رفيقمون‌ گفتم‌ از كسانيه‌ كه‌ گوش‌ به‌ حرف‌ ما نميده‌ پريشب‌ ما گفتيم‌… ولي‌ خوب‌ حالا ايشان‌ لطف‌ دارند. چشمشون‌ به‌ اصطلاح‌ يك‌ جاي‌ ديگه‌ را نگاه‌ ميكنه‌ آنوقت‌ خيال‌ مي‌كنند ما هستيم‌. و الاّ من‌ يكي‌ از افتخاراتم‌ اينه‌ كه‌ خادم‌ شماها باشم‌ و خدمتگزار شماها باشم‌ و اگر خدا قبول‌ بكنه‌ و من‌ بتونم‌، كه‌ واقعا از همه‌اتون‌ شرمنده‌ هستم‌ كه‌ وقتي‌ كه‌ شما مرا يك‌ كاري‌ داريد من‌ نمي‌تونم‌ فورا در خدمتتون‌ باشم‌. بعله‌. امام‌ زمان‌ را حالا مي‌بينيد كتابها نوشته‌، حدودا هزار جلد كتاب‌ دربارة‌ امام‌ زمان‌ نوشته‌ شده‌. يكي‌ نشسته‌ طول‌ عمر ايشان‌ را باصطلاح‌ بحث‌ كرده‌ و ثابت‌ كرده‌. يكي‌ ديگه‌ نشسته‌ خصوصيات‌ ايشان‌ را، صفات‌ ايشان‌ را، فايدة‌ وجوديش‌ را در زمان‌ غيبت‌، آخه‌ وقتي‌ توي‌ انسان‌ باشه‌ و بگه‌ اينكار را بكنيد و آن‌ كار را نكنيد، آنچه‌ با چشم‌ مي‌بينه‌ فايده‌ را فكر ميكنه‌. اما وقتي‌ كه‌ در غيبته‌، بايد بنشينيد فكر كنيد كه‌، تحقيق‌ كنيد كه‌ وجود مقدس‌ امام‌ زمان‌ چه‌ فايده‌اي‌ براي‌ عالم‌ داره‌. آنوقت‌ برخورد ميكنيد لولا الحجه‌ لساخط‌ الارض‌. اگر امام‌ زمان‌ نباشد دنيا، حالا اين‌ روايت‌ ميگه‌ لساخط‌ الارض‌. اما بيمنه‌ رزق‌ الوري‌. وري‌ يعني‌ ما سوي‌ الله‌ همه‌ به‌ يمن‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ روزي‌ مي‌خورند. و بوجوده‌ ثبتت‌ الارض‌ و السماء. بوجود حجة‌ ابن‌ الحسن‌ بالا و هستي‌ ثابت‌ مي‌مانه‌ و هست‌. دربارة‌ اين‌ شما تحقيق‌ ميكنيد. بعد دربارة‌ اينكه‌ اين‌ وجود مقدس‌ در غيبت‌ كه‌ هست‌، آنوقت‌ رسول‌ اكرم‌، ائمة‌ اطهار ايشون‌ را تشبيه‌ مي‌كنند به‌ خورشيد پشت‌ ابر. كه‌ من‌ يك‌ روز نشستم‌، حالا معلوم‌ نيست‌ كه‌ حافظه‌ام‌ ياري‌ كنه‌ كه‌ بخواهم‌ همة‌ آنها را بگويم‌. نشستم‌ حدود ده‌ تا وجه‌ تشبيه‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ اين‌ وجود مقدس‌ را تشبيه‌ به‌ خورشيد كرده‌، ده‌ تا تقريبا وجه‌ تشبيه‌ نوشتم‌ ظاهرا. فكر ميكنم‌ توي‌ كتاب‌ مصلح‌ غيبي‌ هم‌ اشاره‌ كرده‌ام‌. حالا هر ده‌ تا باشه‌ يا يك‌ مقداريش‌ باشه‌. بهرحال‌ امام‌ زمان‌ را نشستيم‌ فكر كرديم‌ كه‌ اين‌ وجود مقدس‌ چه‌ فايده‌اي‌ داره‌ و چرا تشبيه‌ به‌ خورشيد شده‌. همانطوري‌ كه‌ خورشيد، يكي‌ از چيزهايي‌ كه‌ رفع‌ اشتباه‌ ما بشه‌، همانطوري‌ كه‌ خورشيد در آسمانها نورفشاني‌ ميكنه‌، و تمام‌ جاها را منور كرده‌، تنها روي‌ آسمان‌ مشهد يك‌ مقدار ابره‌، ما ميگيم‌ خورشيد پشت‌ ابره‌. تو پشت‌ ابري‌. مثل‌ اينكه‌ يك‌ كسي‌ توي‌ روز بره‌ زير لحاف‌. بگه‌ آقا دنيا تاريك‌ شد. بابا تو زير لحاف‌ رفتي‌. خورشيد تمام‌ عالم‌ هستي‌ را، اقلا منظومة‌ شمسي‌ را داره‌ روشن‌ كرده‌. تازه‌ اين‌ زير ابر هم‌ روشنايي‌ مال‌ اونه‌. تو ميگي‌ كه‌ خورشيد زير ابره‌. ما هم‌ ميگيم‌ حالا امام‌ زمان‌ غايبه‌. همون‌، تو غايبي‌. تو زير ساية‌ گناهانت‌، زير ساية‌ نافهمي‌هايت‌ هستي‌. زير ساية‌ عدم‌ قابليت‌، عدم‌ آمادگي‌ براي‌ ظهور آن‌ حضرت‌ هستي‌. تو هستي‌ و الا امام‌ زمان‌، آسمانها، افلاك‌، تمام‌ جاها را داره‌ نورفشاني‌ ميكنه‌ و تمام‌ عالم‌ هستي‌ بخاطر وجود مقدس‌ امام‌ زمان‌ هست‌ و زنده‌ است‌. ما هم‌ حتي‌ از وجود مقدسش‌ داريم‌ استفاده‌ مي‌كنيم‌، منتهي‌ نمي‌بينمش‌. ببينيد ابر آمده‌، حالا فرض‌ كنيد روي‌ نيمكرة‌ زمين‌ كه‌ باصطلاح‌ روز هست‌ تمامش‌ را ابر گرفته‌ باشه‌. اين‌ چي‌ هست‌ در مقابل‌ منظومة‌ شمسي‌، ستاره‌ها، آنجاهايي‌ كه‌ نور خورشيد داره‌ ميره‌. پس‌ ببينيد يك‌ تشبيه‌ خيلي‌ عالي‌. اينجا ما مي‌فهميم‌ كه‌ ما پشت‌ ابريم‌. البته‌ نميگم‌ حالا اصطلاح‌ را همين‌ غلط‌ را ما نگيم‌. امام‌ زمان‌ غايبه‌. همانطوري‌ كه‌ ما ميگيم‌ خورشيد پشت‌ ابره‌. ولي‌ حقيقتش‌ اين‌ نيست‌. يكي‌ از وجه‌ تشبيه‌ امام‌ زمان‌ به‌ خورشيد .

  يكي‌ ديگه‌اش‌ اينكه‌ خورشيد وقتي‌ مي‌خواهد طلوع‌ كنه‌، يكي‌ دو ساعت‌ تقريبا، هوا را روشن‌ ميكنه‌. كم‌كم‌ هوا روشن‌ ميشه‌. يا وقتي‌ كه‌ غروب‌ ميكنه‌ كم‌كم‌ تاريك‌ ميشه‌. حضرت‌ بقية‌ الله‌ براي‌ حفظ‌ وضع‌ مردم‌، شما اين‌ را بدونيد، اگر يك‌ دفعه‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ غايب‌ مي‌شدند، شيعه‌ نمي‌دانست‌ چيكار بكنه‌. يعني‌ يكدفعه‌ همانطوري‌ كه‌، خورشيد اگر نورش‌ را جمع‌ بكنه‌، انسان‌ دچار ناراحتي‌ فوق‌ العاده‌اي‌ ميشه‌، شيعيان‌ در مدت‌ غيبت‌ صغري‌ مثل‌ مثلا مرحوم‌ شيخ‌ كليني‌، شيخ‌ صدوق‌، اينها نشستند احكام‌ و روايات‌ را جمع‌ كردند، براي‌ مردم‌ رساله‌ نوشتند، كتاب‌ من‌ لا يحضره‌ الفقيه‌ يكي‌ از رساله‌هايي‌ است‌ كه‌ شيخ‌ صدوق‌ نوشته‌. ميگه‌ كسي‌ كه‌ فقيه‌ در نزدش‌ حاضر نيست‌ و از اين‌ كتاب‌ استفاده‌ بكنه‌ و يا امام‌ در نزد او حاضر نيست‌. شيخ‌ كليني‌ كتاب‌ نوشت‌ و خودشون‌ را آماده‌ كردند براي‌ غيبت‌ كبري‌. و لذا غيبت‌ كبري‌ پيش‌ آمد. الان‌ هم‌ كه‌ انشاء الله‌ طبق‌ حدسياتمون‌ زمان‌ ظهور صغري‌ است‌. الان‌ هم‌ مي‌بينيد كه‌ هوا روشن‌ شده‌. و به‌ شما عرض‌ ميكنم‌ اين‌ يقينيه‌. باز دو مرتبه‌ هوا تاريك‌ بشه‌ من‌ نميدونم‌. چون‌ به‌ ما گفته‌اند كه‌ وقت‌ تعيين‌ نكنيد و نبايد هم‌ تعيين‌ كنيم‌. و هر كس‌ هم‌ وقت‌ تعيين‌ بكنه‌ دروغگوئه‌. ولي‌ آخر مشاهداتش‌ را كه‌ انسان‌ نميتونه‌ نديده‌ بگيره‌. خدا ميدونه‌ در سال‌ چهل‌ و شش‌ من‌ مكه‌ مشرف‌ بودم‌ كه‌ اولين‌ سفر حج‌ واجب‌ شخص‌ خودم‌ در سال‌ هزار و سيصد و چهل‌ و شش‌ بود. من‌ در آنوقت‌ با اين‌ عربها كه‌ صحبت‌ مي‌كردم‌ اصلا شيعه‌ را نمي‌شناختند. تا چه‌ برسه‌ به‌ امام‌ زمان‌ شيعه‌ و مثلا، اصلا من‌ به‌ يك‌ سوداني‌ گفتم‌ كه‌ ما شيعه‌ هستيم‌. اين‌ نفهميد. بعد كه‌ شرح‌ برايش‌ دادم‌ گفت‌ شما جعفري‌ هستيد. من‌ مقيد بودم‌ بگم‌ شيعه‌ هستيم‌. چون‌ بعنوان‌ جعفري‌ يك‌ مذهب‌ خيلي‌ كوچك‌ كم‌ ارزشي‌ مي‌شناختند گوشه‌ و كنار. نشناخت‌ شيعه‌. و بعكس‌، در اثر يكي‌ از چيزها اين‌ مسئلة‌ انقلاب‌ بود. در اثر همين‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌، چون‌ يكي‌ از افرادي‌ كه‌ باصطلاح‌ مدير صداي‌ ايران‌ بود براي‌ من‌ نقل‌ ميكرد، ميگفت‌ چهل‌ و پنج‌ درصد اخبار دنيا، چهل‌ و پنج‌ درصد اخبار دنيا مال‌ ايرانه‌ در زمان‌ جنگ‌. تحت‌ اين‌ عنوان‌ كه‌ يك‌ فردي‌ قيام‌ كرده‌ و شاه‌ را سرنگون‌ كرده‌ و مدعي‌ است‌ كه‌ من‌ نايب‌ امام‌ زمانم‌. خيلي‌ عجيبه‌ها! و اين‌ در دنيا پخش‌ شده‌. خوب‌ من‌ خودم‌ دلم‌ مي‌خواست‌ كه‌ بازتابش‌ را ببينم‌. در سال‌ شصت‌ و سه‌ مشرف‌ بودم‌ به‌ مكه‌. توي‌ هر مغازة‌ كتابفروشي‌ هفت‌ هشت‌ تا كتاب‌ دربارة‌ امام‌ زمان‌ مي‌ديدم‌ كه‌ يا رد كرده‌ بودند يا اثبات‌ كرده‌ بودند. كنفرانس‌ مهمي‌ در آن‌ سال‌ تشكيل‌ شد در رابطة‌ با عالم‌ اسلامي‌ كه‌ من‌ باز حضور داشتم‌. متفقا، خيلي‌ عجيبه‌ها، تمام‌ عالمهاي‌ سني‌ تمام‌ دنيا، در آنجا برداشتند قطعنامه‌اي‌ نوشتند كه‌ حضرت‌ مهدي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ امام‌ زمان‌ اين‌ شخص‌ هست‌ و خواهد آمد با همين‌ خصوصياتي‌ كه‌ ما نوشتيم‌، ما معتقديم‌ و امضاء، رابطة‌ اسلامي‌ كه‌ من‌ در كتاب‌ مصلح‌ غيبي‌ اين‌ را ترجمه‌اش‌ را نوشته‌ام‌. و همين‌ چندي‌ قبل‌ كه‌ من‌ رفته‌ بودم‌ مشرف‌ شده‌ بودم‌، اصلا مسئلة‌ امام‌ زمان‌ مطرح‌ بود. ابن‌ باز، آقا يك‌ مرد خبيث‌ از آنهايي‌ است‌ كه‌ وقتي‌ قبرستان‌ بقيع‌ را خراب‌ كردند از علماي‌ آن‌ وقت‌ بود و باقي‌ مانده‌. شايد متجاوز از صد سال‌ داره‌ و يك‌ شخص‌ كوري‌ هم‌ هست‌. ايشان‌ يك‌ كتاب‌، الان‌ من‌ دارم‌، در روزنامه‌ها هم‌ پخش‌ شد. يك‌ كتاب‌ نوشته‌ دربارة‌ اثبات‌ وجود مقدس‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ السلام‌. شما فكر مي‌كنيد اين‌ چي‌ ما اسم‌ اين‌ را بگذاريم‌؟ اسم‌ اين‌ را چي‌ بگذاريم‌؟ اگر بخواهيم‌ مثل‌ خورشيد حضرت‌ را قرار بديم‌، آيا اين‌ نورفشاني‌ مثل‌ بين‌ الطلوعين‌ نيست‌ كه‌ نورش‌ تمام‌ دنيا را گرفته‌ ولي‌ خودش‌ هنوز ظاهر نشده‌؟! و دلائل‌ ديگه‌.

 شما از دويست‌ سال‌ قبل‌ يك‌ مسجد غير از مسجد جمكران‌، كه‌ آنهم‌ به‌ اسم‌ مسجد جمكرانه‌، يك‌ مسجد، يك‌ محل‌، يك‌ خيابان‌، يك‌ حسينيه‌، بنام‌ صاحب‌ الزمان‌ پيدا بكنيد. در دويست‌ سال‌ پيش‌. و در زمان‌ ما شايد توي‌ دهي‌ حتي‌ نباشه‌ كه‌ مسجدي‌ يك‌ محلي‌ بنام‌ امام‌ زمان‌ اسمگذاري‌ شده‌. اين‌ تنها مال‌ ايران‌ نيست‌ها. من‌ در لبنان‌ هم‌ رفتم‌ ديدم‌ همينطوره‌. در بعضي‌ از ممالك‌ شيعه‌ نشين‌ همينطوره‌. توي‌ مسجد النبي‌ نشسته‌ بوديم‌. اين‌ دور مسجد النبي‌ انشاء الله‌ قسمتتون‌ شد امسال‌ يا سال‌ ديگه‌ رفتيد، نگاه‌ كنيد. دو تا حياط‌ داره‌ مسجد النبي‌ كه‌ سقفش‌ بازه‌. حياط‌ اول‌ مال‌ زمان‌ باصطلاح‌ عثمانيهاست‌ كه‌ ساختند. حياط‌ دوم‌ مال‌ همين‌ آل‌ سعوده‌. اين‌ دوره‌ اسامي‌ نوشته‌. همه‌ اسامي‌ مال‌ اصحاب‌ پيغمبره‌. طلحه‌، زبير، عمر، ابابكر، علي‌ابن‌ ابياطالب‌ همين‌ طور نوشته‌. تنها اسامي‌ كه‌ مال‌ اصحاب‌ نيست‌ اين‌ را توجه‌ داشته‌ باشيدها. نگيد خوب‌ اينها همه‌ اسمي‌ بوده‌ نوشته‌. مال‌ اصحاب‌ نيست‌. حضرت‌ امام‌ سجاد. حضرت‌ امام‌ سجاد جزء اصحاب‌ پيغمبر نبود. حضرت‌ امام‌ باقر، امام‌ صادق‌ تا مي‌رسه‌ در اون‌ وسط‌، يعني‌ چشم‌ اندازترين‌ جاهاي‌ مسجد النبي‌، منتهي‌ ماها متوجه‌ نمي‌شيم‌ چون‌ معتقديم‌ كه‌ همه‌ چيز را ما نمي‌تانيم‌ بخوانيم‌ لذا نگاه‌ نمي‌كنيم‌. اونجا نوشته‌ اسم‌ خواص‌ را نوشته‌. م‌ ح‌ م‌ د ابن‌ الحسن‌ العسگري‌. المهدي‌ اون‌ بالا نوشته‌. ما آقا دسته‌، دسته‌ شيعيان‌ مي‌برديم‌ اينجوري‌، نوري‌ از اين‌ روشنتر. حالا اين‌ را آل‌ سعود نوشته‌، وهابيها نوشتن‌ها. جالبش‌ اينه‌. اگر عثمانيها، چون‌ عثمانيها يك‌ مطالب‌ ديگه‌ هم‌ نوشتن‌ اونجاها. اما آل‌ سعود وهابي‌ اون‌ سنگي‌ كه‌ اون‌ بالا هست‌ داده‌ تراشيده‌ اسم‌ حضرت‌ را با اين‌ خصوصيات‌ كه‌ پسر حسن‌ عسگري‌ يكي‌ از اختلافاتي‌ كه‌ بين‌ خود علماي‌ سني‌ هست‌ اين‌ است‌ كه‌ آيا حضرت‌ مهدي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ متولد شده‌ يا نشده‌؟ كه‌ اگر متولد شده‌ باشه‌ و الان‌ وجود مقدسش‌ باشه‌ بايد ابن‌ الحسن‌ العسگري‌ باشه‌ والا ديگه‌ بعدها بخواد متولد بشه‌ كه‌ پسر امام‌ حسن‌ عسگري‌ نخواهد بود. و اونجا اين‌ را نوشته‌ انشاء الله‌ بريد، من‌ آدرس‌ دادم‌ بهتون‌. ببينيد دو تا حياط‌ داره‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ مسجد النبي‌. حياط‌ جلويي‌ نه‌، حياط‌ دومي‌ كه‌ آل‌ سعود ساختند و نو است‌ جديده‌. وقتي‌ رو به‌ قبله‌ مي‌ايستيد اون‌ وسط‌ جلوي‌ چشمتون‌. يعني‌ تعدادي‌ اين‌ طرف‌ از اسامي‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ هست‌ تعدادي‌ هم‌ اون‌ طرف‌ اين‌ نام‌ مقدس‌ در وسط‌ قرار گرفته‌ و من‌ معتقدم‌ خود آقا نوشته‌. مي‌گيد آخه‌ چطور؟ وادار كرده‌ اين‌ سنگ‌ تراش‌ را يا هر كسي‌ را كه‌ بنويس‌ بگذار اون‌ وسط‌. مناسبت‌ هم‌ نداره‌ وسط‌ باشه‌ها. يعني‌ رو رديفش‌ بايد بره‌ آخر. اما همين‌ طور آمده‌ وسط‌. انشاء الله‌ به‌ اين‌ نيت‌ بريم‌ اونجا را ببينيم‌ تصميم‌ بگيريد بريد مكه‌. و از خدا امشب‌ و فردا شب‌ بخواهيد كه‌ حج‌  خانه‌اش‌ را نصيبتون‌ بفرمايد. اينها همش‌ طريق‌ ايمان‌ به‌ غيره‌. كه‌ الذين‌ يؤمنون‌ بالغيب‌.

 شما نگيد كه‌ الهم‌ انا نشكوه‌ عليك‌ فقر نبينا و غيبت‌ و الامامنا خيال‌ كنيد اين‌ به‌ ضرر شماست‌، شكايت‌ داره‌. حرفي‌ درش‌ نيست‌. اكثريت‌ غريب‌ به‌ اتفاق‌ مردم‌ بايد از طريق‌ چشم‌ و گوش‌ بايد در قلبشون‌ ايمان‌ به‌ وجود بياد. اما اين‌ مال‌ خواصه‌. خواصه‌ چقدر خوب‌ شد كه‌ ما در زماني‌ واقع‌ شديم‌ كه‌ ايمان‌ به‌ غيب‌ پيدا كرديم‌. كه‌ پيغمبر اكرم‌ بفرمايد با شوقا الي‌ اخوان‌. چون‌ ايمان‌ به‌ غيب‌ عميقه‌. مستقره‌، ايمان‌ به‌ غيب‌ پر ارزشه‌، ايمان‌ به‌ غيب‌ مال‌ اولياء خداست‌. مال‌ كساني‌ است‌ كه‌ بسيار عميقند و از راه‌ عقل‌ و دانش‌ ايمان‌ كسب‌ كرده‌اند. اميدواريم‌ ما اولا زياد انتظار اين‌ معنا را نداشته‌ باشيم‌ كه‌ در ظاهر خدمت‌ حضرت‌ برسيم‌. البته‌ امروز مي‌گن‌ كه‌ ما اگر يك‌ دفعه‌ امام‌ زمان‌ را ببينيم‌ ما ايمانمون‌ تقويت‌ مي‌شه‌. نه‌ كوشش‌ بكن‌ از راه‌ عقل‌، از راه‌ ايمان‌، دين‌، از راه‌ دانش‌، از راه‌ سعي‌ ايمان‌ به‌ غيب‌ پيدا بكني‌. و غيب‌ خداست‌ اول‌. مي‌دونيد همين‌ طوري‌ كه‌ فرمودند واقعا انسان‌ بنشينه‌ فكر كنه‌. همه‌ جا خداي‌ تعالي‌ هست‌. خداي‌ تعالي‌ در همه‌ چيز هست‌. سنريد آياتنا في‌ الآفاق‌. هر ذره‌اي‌ كه‌ بيشتر بشكافي‌ آفتاب‌ بيشتر مي‌ياد بيرون‌. برگ‌ درختان‌ سبز در نظر هوشيار هر ورقش‌ دفتري‌ است‌ معرفت‌ كردگار و في‌ انفسكم‌. در روح‌ خودتون‌، عظمت‌ روحيتون‌ شما عظمت‌ روحيتون‌ را فكر كنيد، اگر روح‌ انسان‌ نمرده‌ باشه‌ اونچنان‌ با عظمته‌ كه‌ واقعا من‌ عرف‌ نفسه‌ فقد.

 خوب‌ شب‌ شام‌ غريبان‌ حضرت‌ اميرالمؤمنين‌ علي‌ عليه‌ السلامه‌. با خودتون‌ فكر مي‌كنيد، من‌ با يك‌ سني‌ بحث‌ مي‌كردم‌ كه‌ چطور مي‌شه‌ كه‌ تنها يك‌ دختر از پيغمبر باقي‌ مانده‌ باشه‌ وصي‌ پيغمبر را كه‌ هم‌ ما قبول‌ داريم‌ هم‌ شما قبول‌ داريد اون‌ همه‌ فضائل‌ شما بگيد كه‌ بدنش‌ را شب‌ دفن‌ كردن‌، مخفي‌ دفن‌ كردند، كه‌ اگر ظاهر بود مي‌رفتند نبش‌ قبر مي‌كردند و جسارت‌ به‌ بدن‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ مي‌كردند. چطور مي‌شه‌؟ راسته‌ از نظر وضع‌ فعلي‌ ما محاله‌. اما مي‌دونيد اينها كيا بودند؟ اينها كساني‌ بودند تا وقتي‌ كه‌ پيغمبر را مي‌ديدند شايد ايمان‌ به‌ او. از راه‌ چشم‌ از راه‌ شهود، ايمان‌ پيدا كرده‌ بودند نه‌ از راه‌ فكر و عقل‌. يك‌ مختصري‌ ايمان‌ داشتند در دلشون‌ حالا بعضيهاشون‌ كه‌ حالا، چون‌ ارتد الناس‌  بعد النبي‌ الا. اون‌ سه‌ نفر اينها نيستند. از راه‌ چشم‌ اگر انسان‌ ايمان‌ آورد. ايمانش‌ گاهي‌ مي‌ره‌، گاهي‌ مي‌ياد. اقرار نداره‌. و لذا تا پيغمبر را مي‌ديدند همه‌ ايمان‌ داشتند. واقعا هم‌ نمي‌شه‌ گفت‌ بعضيهاشون‌ ايمان‌ نداشتند. اون‌ جنگهايي‌ كه‌ مي‌كردند اون‌ جان‌ فشانيهايي‌ كه‌ در محضر پيغمبر مي‌كردند نمي‌شه‌ گفت‌ بعضيهاشون‌ ايمان‌ نداشتند. چرا يك‌ عده‌ اشون‌ ايمان‌ نداشتند ولي‌ واقعا نمي‌شه‌ به‌ اصحاب‌ پيغمبر گفت‌ هيچ‌ كدومشون‌ ايمان‌ نداشتند. ايمانشون‌ مستقر نبود. فقط‌ همين‌ سه‌ نفر بودند كه‌ از راه‌ فكر، لذا شما سلمان‌ و ابيذر و مغداد را بريد تحقيق‌ كنيد در حالاتشون‌. اينها هيچ‌ وقت‌ با معجزه‌، خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ با مشاهداتي‌ كه‌ داشته‌ باشند ايمان‌ به‌ پيغمبر نياوردند با تحقيق‌ ايمان‌ به‌ پيغمبر آوردند. تا پيغمبر از دار دنيا رفت‌ ديگه‌ تمام‌ شد. باز افان‌ مات‌، ببينيد صريحه‌ قرآنه‌ افان‌ مات‌ او قتل‌ ان‌ غلبتم‌ علي‌ اعقابهم‌. اگر پيغمبر بميره‌ يا كشته‌ بشه‌ شما به‌ عقب‌ برمي‌گرديد. چرا؟ به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ ديگه‌ چيزي‌ نيست‌ كه‌ ببينيد. معجزه‌اي‌ نيست‌ كه‌ ببينيد. اما شماها انشاء الله‌ شما ياوران‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ چه‌ امام‌ زمان‌ را ببينيد، چه‌ نبينيد همين‌ طور كه‌ الان‌ هستيد ايمان‌ داريد. جانتون‌ را تقديم‌ مي‌كنيد. علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ تنها بود. خيلي‌ عجيبه‌. اين‌ را در همة‌ تواريخ‌ نوشته‌اند كه‌ اگر قبر مطهر علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را تا حدود شايد صد سال‌ بعد قبر ايشان‌ معلوم‌ نبود. تا زمان‌ هارون‌ الرشيد حالا. اگر قبر علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را پيدا مي‌كردند نبش‌ مي‌كردند و بدن‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را بيرون‌ مي‌انداختند. حالا البته‌ چيزي‌ اونجا گيرشون‌ نمي‌آمد ولي‌ همين‌ نبش‌ كردنش‌، توهين‌ به‌ مقام‌ مقدس‌ علي‌ بود. هفتاد سال‌ مردم‌ سبع‌ و لعن‌ مي‌كردند علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را. اين‌ مردمي‌ بودند كه‌ خوب‌ چند روزي‌، شايد هم‌ حمل‌ را بعضي‌ از مسائل‌ مي‌كردند و تمام‌ شد. ايمانشون‌ تمام‌ شد. كوشش‌ كنيد ايمانتون‌ را مستقر كنيد. من‌ سفارش‌ مي‌كنم‌ جدا اينطور نباشه‌ كه‌ تا وقتي‌ كه‌ پاي‌ منبر مي‌نشينيد تو ماه‌ رمضان‌ هستيد يا مثلا، من‌ به‌ آقاي‌ نعمتي‌ مي‌گفتم‌ تو ماه‌ رمضان‌ خيلي‌  به‌ بيداري‌ افراد اهميت‌ نده‌ اين‌ بيداري‌ ماه‌ رمضانه‌ ديگه‌. يك‌ عده‌ مسلمانهاي‌ ماه‌ رمضانند. اگر بعدش‌ ماند درسته‌. چون‌ شيطان‌ آزادش‌ مي‌كنه‌ و او با كمال‌ جديت‌ باز مشغول‌ كار مي‌شه‌. ايمان‌ به‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را اين‌ چند نفر داشتند واقعا.

 حضرت‌ امير مي‌فرمايد اگر به‌ جاي‌ حمزه‌ و عقيل‌، بجاي‌ عقيل‌ و عباس‌ همزه‌ و جعفر مي‌بودند. اونها هم‌ آخه‌ يكيش‌ عموي‌ پيغمبره‌ يكيش‌ برادر علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ نمي‌گذاشتند. اين‌ دو نفر اگر بودند نمي‌گذاشتند كه‌ خلافت‌ غصب‌ بشه‌. حضرت‌ جعفر طيار برادر علي‌ ابن‌ ابيطالب‌. اين‌ بجاي‌ عقيل‌ مي‌بود. عقيلي‌ كه‌ براي‌ يك‌ لقمه‌ نون‌ پا مي‌شه‌ مي‌ره‌ پيش‌ معاويه‌. عباسي‌ كه‌ بخاطر ناودانش‌ آبش‌ بريزه‌ توي‌  خدمتون‌ عرض‌ شود بريزه‌ توي‌ مسجد اين‌ دلگرم‌ به‌ ابي‌ بكره‌. اين‌ ناودانش‌ را هم‌ بالاخره‌ كندن‌ انداختند دور. حالا شما ببينيد. ايمان‌ بايد مستقر باشه‌. قوي‌ باشيد در ايمانتون‌. هيچ‌ بادي‌ شما را نلرزونه‌. هيچ‌ طوفاني‌ حتي‌ نلرزونه‌. هيچ‌. ولو لا انت‌ يا علي‌ لم‌ يعرف‌ اصلا بقيه‌ را پيغمبر اكرم‌ مؤمن‌ نمي‌دونست‌. مي‌فرمايد و لو لا انت‌ يا علي‌ چون‌ ايمان‌، حالا يك‌ كبوتري‌ آمده‌ باشه‌ يكي‌ دو روز اينجا بعد هم‌ حتما مي‌ره‌. اين‌ را مي‌گيد لونة‌ كبوتر! اگر يك‌ كبوتري‌ آمده‌ باشه‌، اينجا تخم‌ گذاري‌ كرده‌ باشه‌ و هر جا هم‌ برن‌، سر ده‌ فرسخي‌ هم‌ ولش‌ كنند باز مي‌ياد اينجا، اينجا بله‌ مي‌شه‌ لونه‌اش‌. لانة‌ ايمان‌ شما وقتي‌ در قلب‌ شما به‌ وجود مي‌ياد كه‌ اين‌ خونه‌اش‌ اونجا باشه‌. مستقر باشه‌. هميشگي‌ باشه‌. ولي‌ حالا دو روز اينجا چيزي‌ ديديد ايماني‌ پيدا كرديد خوب‌ همان‌ مثل‌ حافظة‌ كندري‌ با ماست‌ رفتن‌ مي‌شه‌. ايمانتون‌ را مستقر كنيد. با فكر با تعمق‌، با تحقيق‌. منتظر نمي‌دونم‌ معجزه‌ و كرامات‌ و بعضي‌ نباشيد. اينها خوبه‌ ولي‌ به‌ هر حال‌ اصل‌ معجزات‌ در انبياء براي‌ اين‌ بوده‌ كه‌ مردم‌ را جمعشون‌ بكنند والا بيشتر از اين‌ نبود. بيان‌ تا حرف‌ را بهشون‌ بزنند تا توي‌ اينها چند تايي‌ كه‌ حرف‌ را مي‌فهمند و درك‌ مي‌كنند اون‌ وقت‌ اينها را بگيرنشون‌ و انتخابشون‌ كنند و بقيه‌ برن‌. علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ امروز جنازه‌ اشون‌ را تشييع‌ كردند.

 من‌ يك‌ وقتي‌ در كوفه‌ بودم‌ در روز بيست‌ و يكم‌ ماه‌ رمضان‌. الان‌ شبيه‌ اون‌ وضع‌ را در مي‌يارن‌. منتها خوب‌ مردم‌ كوفه‌ جنازه‌ را تشييع‌ مي‌كنند مي‌برن‌ به‌ طرف‌، اما ظاهرا علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ وصيت‌ كرده‌ بود به‌ امام‌ حسن‌ و امام‌ حسين‌ كه‌ شما عقب‌ جنازه‌ را بگيريد، جنازه‌ خودش‌ حركت‌ مي‌كنه‌. هر جا رفت‌ و فرود آمد همانجا من‌ را دفن‌ كنيد. از مسجد كوفه‌ و خانة‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ هم‌ كه‌ الان‌ آثارش‌ هست‌ پشت‌ مسجد كوفه‌ تا جايي‌ كه‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را دفن‌ كردند حدودا ده‌ كيلومتر راهه‌، شايد هم‌ بيشتر. حضرت‌، حضرت‌ امام‌ حسن‌ فرمود پدرم‌ اينطور وصيت‌ كرده‌. هيچ‌ كس‌ حق‌ آمدن‌ براي‌ تشييع‌ جنازة‌ امير المؤمنين‌ را نداره‌. جنازه‌ را تشييع‌ كردند.آوردند در همين‌ محلي‌ كه‌ الان‌ قبر  مطهرشه‌ كه‌ خدايا به‌ آبروي‌ آقا امير المؤمنين‌ همين‌ امسال‌ با از بين‌ رفتن‌ صدام‌ زيارتش‌ را نصيب‌ هممون‌ بفرما. جلوي‌ جنازه‌ آمد پايين‌. ظاهرا يك‌ طرف‌ جنازه‌ را جبرئيل‌  گرفته‌ يك‌ طرف‌ جنازه‌ را ميكائيل‌ گرفته‌. آمدند ديدند يك‌ قبري‌ اونجا ساخته‌ و پرداخته‌، لوحي‌ در اونجا هست‌ نوشته‌ كه‌ اين‌ قبر را نوح‌، نوح‌ پيغمبر اينجا حفر كرده‌. بدن‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را امروز در ميان‌ قبر گذاشتند وقتي‌ كه‌ لهد را چيدند از اون‌ طرف‌ كه‌ نگاه‌ كردند ديدند بدن‌ در ميان‌ قبر نيست‌ رواياتي‌ دارد كه‌ بدن‌ ائمه‌ عليهم‌ السلام‌ را حتي‌ بعظمه‌ و لحنه‌ و دمه‌ مي‌برند در عرش‌ و در زير خاك‌ باقي‌ نمي‌ماند ولي‌ در بين‌ راه‌ كه‌ مي‌آمدند هر درختي‌، هر ديواري‌ كه‌ خدا قسمتتون‌ كنه‌ يك‌ مسجدي‌ است‌ به‌ نام‌ مسجد حنانه‌ نزديك‌ دروازة‌ نجف‌، ديواره‌ اين‌ مسجد در جايي‌ ساخته‌ شده‌ كه‌ وقتي‌ كه‌ جنازة‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را از اونجا عبور مي‌دادن‌ ناله‌ كرد خم‌ شد تعظيم‌ كرد. به‌ خدا قسم‌ ما مقام‌ ولايت‌ را درست‌ متوجه‌ نيستيم‌. اگر بدانيم‌ كه‌ مقام‌ ولايت‌ چيست‌ تمام‌ موجوادات‌ عالم‌ در مقابل‌ ولايت‌ تعظيم‌ مي‌كنند. همانطوري‌ كه‌ و ان‌ من‌ شي‌ الا يسبحه‌ و بحمده‌. همينطور در مقابل‌ عظمت‌ ولايت‌ تعظيم‌ مي‌كنند. اما امروز هر سنگي‌ را كه‌ برداشتند خون‌ تازه‌ مثل‌ روز عاشورا در زير آن‌ سنگها ديدند. چراغها را خاموش‌ كنيد. شب‌ شام‌ غريبان‌ مولا امير المؤمنينه‌، با توجه‌ برويم‌ امشب‌ در خانة‌ امير المؤمنين‌. شايد آقا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ را بتوانيم‌ از خودمون‌ امشب‌ راضي‌ كنيم‌ و تسليتي‌ خدمتش‌ عرض‌ كنيم‌. السلام‌ عليك‌ يا مولاي‌ يا اباالحسن‌ يا امير المؤمنين‌. يا اخ‌ الرسول‌. يا زوج‌ البتول‌. يا ابا السبطين‌. يا سيدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بك‌ الي‌ الله‌. و قدمناك‌ بين‌ يدي‌ حاجاتنا. يا وجيه‌ عند الله‌ اشفع‌ لنا عند الله‌.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *