۳۰ ربیع الثانی ۱۴۱۴- فرح و نشاط سالك الي الله اخلاق ۶۱
فرح و نشاط سالك الي الله اخلاق 61
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم). و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجة ابن الحسن روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
فرحين بما آتاهم الله من فضله. يكي از صفاتي كه انسان در اين دنيا بايد بر روحش عارض بشه و از صفات حميده است ودر همين مرحلة استقامت هم يك مقداريش در انسان به وجود بايد بيايد مسئلة فرح و خوشحالي است. نشاط. حزن و اندوه و ناراحتي مال ضعفه. افراد ضعيف، از هر ناملايماتي محزون ميشن. شكست روحي ميخورند. افراد قوي اونهايي كه داراي مقاومت كامل هستند، اينها هيچ وقت حزن درشون پيدا نميشه. ايني كه ميگن الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون. اين يك آگهي است از طرف پروردگار روي جريان طبيعي. طبيعت ولي خدا شدن، اين است كه نه خوفي در انسان پيدا ميشه نه حزني. هميشه خوشحاله. هميشه شاده. يكي از چيزهايي كه زندگي به او بستگي داره و بسيار هم اهمييت داره خوشحال بودن و شاد بودنه. يك مقداريش را ميشه كه بوجود آورد. يعني براي هر كسي ممكن است كه شادي و خوشحالي را به وسيلة بعضي از اعمال بوجود بياره. مثلا وقتي كه خيلي دلتون گرفته و گرفته هستيد يك آيينهاي جلوتون بگيريد يك تبسمي بكنيد. ميبينيد يك خردهاي خوشحال شديد. يك آيينه جلوتون يك تبسم هم بكنيد. آيينه جلوتون اخم بكنيد. به عكس. با افراد اخموي بد اخلاق روبرو بشيد. همين خاصيت را داره. معاشرت با افراد در هم كشيدة عبوس لازمهاش اين است كه انسان محزون بشه. گرفته بشه. و لذا مؤمن هميشه بايد بشاش باشه.
پيغمبر اكرم از خصوصياتش اين بود كه هميشه متبسم بودند. تبسم مستحبه. ولو خندة قهقهه كه به اصطلاح انسان را يك آدم بي ارزش سبكي معرفي ميكنه اين كراهت داره اما تبسم خوبه. علتش اين است كه وقتي شما تبسم كرديد هر كي شما را ببينه او هم يك خوشحالي پيدا ميكنه. شما به افراد متبسم برخورد بكنيد ببينيد وقتي كه يك چند كلمه باهاشون صحبت ميكنيد ولو اينكه حرفي نزدي كه شما را خوشحال كنه اما خوشحال ميشيد. خوشحال ميشيد. تو آيينه هم همين خاصيت را داره. تو آيينه هم وقتي كه نگاه بكنيد و به خودتون تبسم بكنيد. يك تبسم بكنيد خيلي مانعي نداره تو اطاق تنها، حالا كسي هم نگاتون نكنه بگه اين ديونه شده. نه. ديونگي هم نداره متبسم بودن خوبه. اينها با يك كارهايي مثلا فرض كنيد با يك تفريح هايي با يك مسائلي انسان تا حدي ميتونه خودش را خوشحال كنه. ولي اگر بخواهيد اساسي خوشحال بشيد. هميشه خوشحال باشيد، هميشه متبسم باشيد، بايد استقامتتون را زياد كنيد. مقام باشيد. شما در شبانه روز چيزهايي كه ممكنه شما را محزون بكنه چند چيزه. يكي مثلا فرض كنيد فقره. فقر، آدم چيزي نداره، پولي نداره. زندگيش را تأمين كنه اين انسان را خوشحال نميكنه محزونش ميكنه. اين يك.
دوم آيندة مجهولشه. بعدا چه خواهد شد. آينده چه خواهد شد مخصوصا بعضيها كه آرزوهاي درازي دارند، آمال و آرزو دارند و ضمينه هم براي رسيدن به اين آرزوها را ندارند. اين هم انسان را محزون ميكنه. سوم مسائل دنياست كه انسان را محزون ميكنه. خداي نكرده مصيبتي بر انسان وارد بشه انسان محزون ميشه. چهارم اگر ايماني داشته باشه، آخرتشه. آيا خدا از من راضي هست، راضي نيست. من مردم چه خواهد شد. عذابهاي جهنم و اينها را كه ميشنوه انسان محزون ميشه. اينها چيزهايي است كه انسان را محزون ميكنه. شخصي كه مؤمن شد داعي ايمان شد، و استقامت هم داشت همة اين حزنها ازش برداشته ميشه. فقر سبب حزنش نميشه. يك آدم مقاوم در مقابل تمام مشكلات. مقاوم مثل كوه. المؤمن كالجبل الراسخ. مؤمن مانند كوه محكمه. هيچ بادي او را نميلغزونه. ابيذر در بيابان ربذه از دار دنيا، از گرسنگي تقريبا و از فقر رفت ولي تا لحظة آخر سرحال و خوشحال بود.
به قدري هم خوشحال بود كه حساب نداشت. انسان اگر توكل به خدا داشته باشه. به خدا اعتماد داشته باشه فقر او را محزون نميكنه. يعني خدا اينطوري خواسته. ميگه يكي وصل و يك هجران پسندد، يكي درد و يكي درمان پسندد من از درمان و درد و وصل هجران پسندم اونچه را جانان پسندد.خدا براي من فقر خواسته من هم هماني را كه خدا ميخواد ميخوام. و هيچ گاه حتي به دلش خطور نميكنه كه چرا من فقيرم. چرا من مريضم. چرا من اينطورم. من محبوبم اينطوري خواسته من هم همانطور ميخوام. من هم همان را ميخوام. دقت كرديد. مسائل دنيا او را ناراحت نميكنه. محزونش نميكنه. عزيزترين محبوبهاي انسان فرض كنيد از دار دنيا رفته خيلي خوب. انتقال از اين دنياست به دنياي ديگر. انتقال روح است از اين بدن به عالم بهتر. ديگه انسان محزون نبايد بشه. هيچ تكان هم نميخوره.
يك وقت هست حزن به خاطر آيندة مجهوله. حضرت امير المؤمنين عليه الصلاة والسلام ميفرمايد كه ما مزا و مزا و ما سيعتك فعي فقتل من فرصت بين العدنين. گذشتهها كه گذشته. آينده هم كه كجاست؟ فعين؟ بله. آينده آيا كي از آينده مثلا اطلاع داره. دست خداست. ذات مقدس پروردگار آيندهها را در اختيار گرفته و اون چه كه مصلحت توست انجام ميده. گذشتهات ضعيفتر بودي خدا كمكت كرد. وقتي كه از مادر انسان متولد ميشه خيلي ضعيفتر از دوران پيريش است.
خداي تعالي شير از پستان مادر بهت داد و مادر و پدر را اون چنان مهربان بهت كرد، كه به هيچ موجودي در عالم اون قدر مهربان نبودند. خودشون را گاهي فداي تو ميكردند. و تو را به رشد رسوندند. خوب آينده هم همان خدا هست. به فكر آيندهات تو نباش و اين را هم بدونيد هر چه ما بيشتر به فكر خودمون باشيم كمتر خدا به فكر ماست. هر مقداري كه ما خودمون، خودمون را پذيرايي كنيم خدا كمتر ما را پذيرايي ميكنه. هر مقدار ما به خدا كارمون را وابگذاريم خدا بيشتر بهمون ميرسه ميگيد نه تجربه كنيد، دل تجربه كردنش را نداريد. دنيا همين مال دنيا، همين زندگي دنيا مثل ساية انسانه. انسان اگر پشت بهش بكنه عقب انسان ميدوه. اگر كه رو بهش كرد، از انسان فرار ميكنه. بايد انسان در آيندهاش به فكر اين نباشه كه من آيندهام. مخصوصا آمال و آرزوهاي بزرگتر و دراز من بايد نميدونم داراي فلان مقام باشم، فلان پست باشم، فلان ثروت باشم. بايد من متمكن باشم. اگر خدا دوست داشته باشه كه تو داراي پست و مقام باشي كه بهت ميده. و اين را بدونيد كه صريحا خداي تعالي در قرآن ميفرمايد يعني ما بايد خطاب به خدا بكنيم ولي آية قرآنه كلام الهي است. تعزل من تشاء. و تزل من تشاء. تويي كه عزيز ميكني هر كي را كه بخواي. و عزتا در قرآن گفته شده. ان العزت لالله. اول عزت مال خداست بعد مال رسوله بعد هم مال مؤمنين.
اين عزت دائمي، عزت چند روزي كه دور انسان را بگيرند بگن تو رئيس جمهوري، تو نميدونم چه هستي، تو چه هستي و بعد هم يك باد بياد همة اين حرفها تبديل ميشه به فحش. نمونهاش را ديديد ديگه. در همين دوران خودمون ديديد. كه روز قبل چي ميگفتن مثلا دربارة شاه، و امثال اينها. حتي رئيس جمهورها و بني صدر و اينها چي ميگفتن و فرداش چي ميگفتن. تعز من تشاء و تزل من تشاء. ذليل ميكني هر كي را كه بخواي. كوشش بكنيد كه عزت و ارزش را از خدا بخواهيد. بنابر اين اگر كار دست خداست دلهره نداره ديگه آينده چي ميشه. شما وظيفه اتون را انجام داديد. وظايف واجبتون را از نظر زندگي، نظمي در زندگي، كار و كوشش ، فعاليت، انجام داديد. خداي تعالي بهتون كمك ميكنه. پس اينجا نداره. و اگر انسان، انسان باشه، و تزكية نفس بكنه يا لااقل در راه تزكية نفس باشه آخرت و قيامت هم دلهره نداره. ما يك اشتباهي در تبليغات ما در گذشتهها شده. مردم رشد نداشتند. داراي فرهنگ صحيحي نبودند. داراي سواد و معلومات نبودند. انبياء و اولياء و مبلغين مجبور بودند از راه ترسوندن مردم را وادار به كار بكنند. از راه ترسوندن.
و لذا اون چه گفته شده تا به حال كه الان در زمان نتيجة معكوس داره. هر چي گفته شده، ترسه از شب اول قبر. از اول قبر هم شروع ميشه. شب اول قبر. عالم برزخ. اين قدر عالم برزخ را بد جور معرفي كردن كه اصلا ما هر وقت ميگيم فلاني چرا برزخه. برزخ اصلا معناش اينها نيست. برزخ يعني ميانه. بين دو چيز را ميگن برزخ.
بين دنيا و آخرت را ميگن برزخ. ولي خيال كرديم برزخ يعني جايي كه همش انسان ناراحتي داشته باشه. خداي تعالي اين قدر مهربانه. اين را بدونيد، اون قدر مهربانه كه چند دسته را مثل افراد بيهوش در عالم برزخ قرارشون ميده تا اينها به روز قيامت كارشون بيافته. و روز قيامت شفاعت بشن. چند دسته هستند. يك دسته مستضعفين، مستضعفين عالم. مسيحي نميدونسته، نميتونسته بفهمه كه مسلماني حقه. اسلام حقه. مسيحيهاي عوام، يهوديهاي عوام. بت پرستهاي عوام كه نميتونستن درك كنند. مستضعف باشند، غاصر باشند نه مقصر. يك دسته شيعيان معصيت كاري كه اعتقاداتشون خوبه اما اعتقاد خوب دارند محب علي بن ابيطالبند اما معصيت كار و اهل تزكية نفس هم نبودند. اين دو دسته. دستة سوم افرادي كه عقل درستي ندارند. ديونهها، افراد كم استعداد، افراد عقب افتاده اينها هم هستند. اين سه دسته را پروردگار متعال وقتي كه ميميرند سخت بهشون نميگيرند چون اگر به هوش باشند خيلي فشار ميبينند. يك كسي كه محبت دنيا را داره اگر هوش و حواسش به جا باشه و بخوان با همان حال بدنش را ببينه توي قبر داره از بين ميره. خدمت شما عرض شود اموالش را ازش گرفتند، ثروتش را ازش گرفتند؛ اين ناراحتي داره براش. خداي عزيز اينقدر مهربانه كه اين سه دسته را، اينها را مثل يك فردي كه از هوش رفته، البته قيامتشون هست، فردي كه از هوش رفته و هيچي نميفهمه، بعضيها كه تصادف كردند و ضربة مغزي بهشون وارد شده، آنجا احساس ميكنند. با اينكه كاملا وقتي كه بهوش ميآيند، درد احساس ميكنند. ولي آنوقت را يك حالت تقريبا بي تفاوتي، شايد بيشتر دوست داشته باشند آن حالت را تا حالت بهوش آمدن بعدي را كه مثلا بدنشون زخم و اينها داره و درد ميكنه. يك همچين حالتي. تا روز قيامت. اينقدر خدا مهربانه. ميخوام بگم آيندة شماها لااقل نگراني نداره. نگران آيندهاتون نباشيد. يعني اگر شما همين راهي كه الان داريد ميريد، ادامه بديد، سستي و ضعف در خودتون راه ندهيد، قوي باشيد، پر قدرت باشيد، من جدا از بعضي از دوستان گلهمندم كه همة كارهايشون را جلوتر و مقدم بر برنامههاي دينيشون و تزكية نفسشون مياندازند. خدا از ما روز اول، يعني به همهاتون دارم عرض ميكنم، روز اول كه شما قدم توي اين راه گذاشتيد خدا گفته شايد منهم گفته باشم از زبان خدا كه بايد جان و مالتون را فداي اين راه بكنيد. آقا كجا بودي؟ كار داشتم. كدوم كاره كه بالاتر از اينه. من يك وقتي در، الان شماها الحمدلله راحتيد. رسيديد ميآئيد. نرسيديد نميآئيد. تأخير حالا اينها. اگر بنا شد عصر جلسه باشه و يك جلسه را تأخير كردي، سستي كردي. يك هفته يك جلسه است. و من يك قدري اگر شرح حالات رفقاي خودم را در ابتداي كار بگم براتون، واقعا ميبينيد كه اكثرتون خودتون را رفوزه ميدونيد. جديت خيلي مهمه. پشتكارداري خيلي مهمه. ميخواستم يك جرياني را از خودم نقل كنم. باز گفتم كه حالا شماها ممكنه كه بعضيهاتون ناراحت بشيد. و الاّ…
انسان اگر اين راهي را كه انتخاب كرده ميگه جان و مالم را دادم، ديگه نه شغلش، نه فرض كنيد كه پدر و مادرش، نه زنش، نه شوهرش، نه بچهاش، هيچ چي نبايد مانعش بشه از اينكه اين راه را تعقيب بكنه. پشتش را بايد بگيره قرص و محكم و سستيها گاهي ميشه كه سبب ميشه كه نگراني برايتون بوجود بياد. اگر قرص باشيد، اگر محكم باشيد، اگر جدي باشيد هيچ نگراني نداشته باشيد. چون يا هنوز به كمال نرسيده خداي نكرده يا خداي كرده، فرقي نميكنه، خدا صلاح دونست شما را از دنيا ببره كه من مات في طلب العلم، اين روايت همه نقل كردهاند، كسي كه در راه تحصيل علم، تحصيل علم هم بخدا قسم، از روايت هم استفاده ميشه، دبيرستان و دانشگاه نيست. تحصيل علم، تحصيل معارف حقه است. من مات في طلب العلم مات شهيدا. شهيد مرده. شهيد را هم اين را بدونيد امتياز شهيد در اين است كه وقتي انسان شهيد شد كه خدا قبول داشته باشه شهيد را، شهيد اصطلاحي را نميگم. هر كي در جنگ كشته بشه ميگن شهيد ولو مسيحي باشه. موسيو شهيد، مثلا موسيو فلان، اينكه شهيد نيست. حتي سربازي كه بخاطر اين رفته باشه و به جبهه كه بعد كه برگشت، بگه من در جبهه زياد بودم و كار بهتر بهش بدهند، اين اگر كشته شد شهيد نيست. شهيد آن كسي است كه صددرصد، من خودم چند تا سراغ داشتم، صددرصد براي خدا باشه. از همون از توي خونه كه ميره بيرون قدم براي خدا برداره تا وقتي كه به خاك ميافته. حالا در ركاب پيغمبر باشه، در ركاب امام مثلا، امير المؤمنين و ائمة معصومين باشه. يا در ركاب مرجع تقليد باشه يا اينكه حتي اگر در جبهة باطل باشه، اين خيال ميكنه حقه و براي خدا تونسته حركت بكنه، حالا تا اين حد. اين شهيده. آنوقت شهيد چيه؟ شهيد از خصوصياتش اينه تا كشته شد تمام صفات رذيله را خدا يكدفعه ازش برميداره و صفات كماليه را بهش عطا ميكنه. مردم دو دسته هستند. يك دسته هستند رفتند به كمال رسيدند كه مقامشون از شهيد هم بالاتره. اولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين، چون اينهايي كه به مرحلة كمال ميرسند از صديقين ميرسند كه مرحلهاش از شهيد بالاتره. و كسي كه در راه كمال، همينقدر شروع كرده، با كمال جديت، مرحلة توبه را گذرونده و داره ميره جلو و خداي نكرده، يا خداي كرده، از بس گفتيم عادت شده برامون، ميترسم شما بدتون بياد و الاّ خدا بالاخره اگر انسان را برد، خداي كرده ميشه. خدا اين كار را كرده ديگه بهرحال. بعله اگر انسان مرد. اين چون در راه تحصيل علمه، شهيده و تمام مراحل كمال را بهش ميدهند. بهش ميدهند. ولذا يكي از آرزوهاي تمام اين شيعيان علي بن ابيطالب اين بوده كه خدايا ما را با شهادت از دنيا ببر. به جهت اينكه كم و زيادها همه يكسره ميشه. مثل كسي كه با يك كسي حساب داره. او اينقدر بزرگه ميگه تو يك كاري كردي كه، او آنقدر بزرگه ميگه حالا كه تو اين كار را كردي، من تمام حسابهايت را خط ميزنم. بدهيهايت را همه را نديده ميگيرم. از حالا تو بعله، از نزديكان من هستي بخاطر اين كار مهمي كه كردي. و اگر كسي در راه باشه مثل شهيده. مات شهيدا. نميگه كالشهيد. يعني مثل شهيد نيستها. خودش اصلا شهيده. و اگر هم كه به مقام كمال رسيد، به كمال رسيد، اينهم خدمتتون عرض شود كه از اولياء خداست، نگراني نداره.
خوب ميبينيد هر چهار بخش نگراني كه ممكنه براي يك انسان وجود داشته باشه، از بين ميره. الان شماها، اگر يك وقتي يك حزني، اندوهي در دلتون پيدا شد ببينيد مال چه مرضي است كه در شماها پيدا شده. اگر، براي هر چي ميخواد باشه. همچين بطور كلي. البته اينهايي كه تازه وارد شدهاند را نميگم. به جهت اينكه اقلا چند مرحلهاي را گذرونده باشند. اقلا مرحلة استقامت را گذرونده باشند. تا اين حد. خوب. الفقر فخري. پيغمبر اكرم فرمود فقر فخر منه. مريضم، خوب. مريض باش. درد دارم. تو درد را خدا داده يا كفارة گناهانته. هر كدومش باشه بايد خوشحال باشي. دوستانم مثلا از دار دنيا رفتند، محزونم. نه محزون نباش. اينها انا انشاء الله، دم قبرستان كه ميريم، ميگيم انا انشاء الله بكم لاحقون. معناش را اگر بعضيها بدونند نميگند. ما انشاء الله خدمتتون يعني به همين زودي ميرسيم. شما جلوتر رفتيد، ما پشت سر داريم ميآئيم. اينجوريه. هيچي. بلكه فرحين بما آتاهم الله من فضله. خوشحال باشيد. شما الان نعمتهايي كه مسيحيها ندارند، من اگر بخوام بشمارم، شايد متجاوز از بيست سي تا بشه. شما پيغمبري داريد مثل پيغمبر اسلام. امامي داريد مثل علي بن ابيطالب. محبت علي بن ابيطالب در دلتون هست. امام حي داريد كه هيچ يك از مذاهب عالم ندارند. حتي بعضي از مذاهب اسلامي. مثل حضرت بقية الله امام زمان. كه گاهگاهي هم ميبينيدشون. گاهگاهي هم يك جلوهاي از خودش بهتون نشون ميده. اعتقادات پاكي داريد. خدا بهتون اجازه داده كه در راه رسيدن به او قدم برداريد. به خدا قسم اگر بخواهيد همينها را شكر كنيد، بگيد الحمد لله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله. ما خودمون نبوديم كه هدايت بشيم. شما خيلي ساده است كه بخواهيد بفهميد در همين راهي كه قدم برداشتيد چقدر خدا بهتون نعمت داده. يا خودتون را با قبل مقايسه كنيد يا با مردم ديگه مقايسه كنيد. شما الان اكثرتون الحمدلله جوانهايي هستيد در سنين زير بهرحال چهل سال. اكثريت اينطوريد. شما بريد ببينيد جوانهاي در اين سن چيكار دارند ميكنند؟ به چي فكر ميكنند و شما به چي داريد فكر ميكنيد؟ شماها مقيديد اينها را نميگم بخاطر اينكه شما را بخوام تعريف كنم. اينها چيزيست كه هم شما ميدونيد هم من ميدونم. و اگر غير از اين باشه، اصلا توي اين مجلس هم نبايد باشيد. در آن مرحلة توبه كه تمام شد، انسان عادل ميشه. يعني واجباتش را انجام ميده، محرمات را ترك ميكنه، و دربارة مرجع تقليد، تمام رسالهها، اكثرا آقايون نوشتهاند بايد عادل باشه. يعني به همين مرحلة شما رسيده باشه. اين شرط را بايد داشته باشه. جوانها داريم توي شماها كه يك دونه گناه نميكنند. اين خيلي ارزش داره. اينها را يك وقت فكر نكنيد چيز كوچكيه. اگر ميخواهيد اين زياد بشه شكر بكنيد پروردگارتون را. شكر بكنيد. فرحين بما آتاهم الله من فضله. خداي تعالي به شما اين عنايت را كرده كه بهتون اشاره كرده بيا. توبه معناش همينه كه شما يك قدم برداشتيد. متأسفانه اكثر دوستان ما بعد از اينكه آمدند، باز خوابشون برده. غافلند. من به يكي ميگم كه شما برو از علي بن ابيطالب و حضرت وليعصر امام اول و امام آخر تقاضا كن كه از خدا بخواهند، خدا تبديل كنه سيئات شما را به حسنات. اين خيال ميكنه ذكر بايد بگه. كه خدايا تبديل كن… نه اين حقيقتي است. خدا خودش توي قرآن وعده كرده. اولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات. شما ببينيد اين اولئك به كي برميگرده؟ به كساني كه توبه ميكنند و جدي دست از كارهاي زشت ميكشند و معصيت خدا را ديگه نميكنند. و حالا شما بنشينيد حساب بكنيد كه اين چقدر فايده داره؟ چقدر ارزش داره؟ چقدر ارزش داره؟ مثلا شما گناه كرديد، يك مشت گناهان زيادي كرديد. خدا يك دونه، اين طومار اعمالتون هست، يك دونه دونه برميداره، آن شب رفتيد عروسي، خدمت شما عرض شود، نشستيد آنجا گناه كرديد. اين را برميداره ميگه آن شب شما نماز شب خونديد. ثواب نماز شب را ميده به شما. غيبت كرديد، برميداره خدمتتون عرض شود بجاش، به همون مناسبت، شما يك فردي بوديد كمك به برادر مسلمانتون كرديد. البته اين كار يكدفعه ميشهها. به آقايون بگم، دو دفعه و سه دفعه نيست. چون اين هم به تجربه ثابت شده، افراد سست بدونند، يكدفعه! اين در يك دفعه باز ميشه. صد بار اگر توبه شكستي باز آ، اون شعره. توبه اونجوري نيست. استغفار چرا. استغفار گاهي انسان ميگه خدايا ببخشيد. چرا. اما توبه اينطوري نيست. توبه كردي باز برگشتي، ديگه فلن، با لن تأكيد. ان الذين آمنوا ثم كفروا، ثم آمنوا ثم كفروا، ثم ازدادوا كفرا، چون اين كفران نعمته ديگه، خداي تعالي آورده شما را. خيال ميكنيد ان الذين كفروا كه ما ميگيم، يعني اگر كساني كه مسيحي هستند يا بت پرست هستند، نه. هم اونها را شامل ميشه هم آن كسي كه خدا در توبه را به رويش باز كرده و چهل روز زحمت كشيده و همة كارها را انجام داده. اين از كفر، يعني وقتي انسان معصيت خدا را ميكنه، در حقيقت كافره. كفران نعمت ميكنه. اين را شما بدونيد. من ترك الصلاة عامدا متعمدا فقد كفر ولوا بركعة. اين يك مرحلة از كفره. حتي نعمت الهي را شكر نكنيد كافره. ان شكرتم لازيدنكم و ان كفرتم ان عذابي لشديد. خوب. ان الذين كفروا ثم آمنوا، حالا آمده، ثم كفروا، اگر توبه را شكستيد. بگيد بابا اين كارها يعني چي؟ يكنفر البته من بحمدالله توي مردها تابحال ما نداريم يكنفري برگشته باشه. بگه كه ديگه توبه يعني چي؟ همه الحمدلله محكم، مرتب ميآيند. شل هستند بعضيها، عقب ميافتند. ديگران را هم بعضي وقتها معطل ميكنند. خوب قافله است ديگه، يكي تند ميره، يكي ما يك وقتي از نجف به كربلا پياده ميرفتيم، با يك عدهاي بوديم. آن جوانهايي كه بودند تند ميرفتند جلو بودند. يك عده وسط ميرفتند. يك عده هم عقب افتاده بودند. خوب قافله وقتي انسان پياده بره اين حرفها هم هست. و انشاء الله يعني اگر توي يك ماشيني باشند همه با هم ميروند. اوني كه چرت ميزنه هست، اوني هم كه انشاء الله ما اين كار را خواهيم داشت. يعني همه با هم بايد باشيم و همديگه را نبايد ترك بكنيم. اما اگر آمد و از ماشين پياده شد. از قافله اصلا عقب ماند. ديگه قبولش نميكنند. ان الذين كفروا، ان الذين آمنوا ثم كفروا ثم ازدادوا كفرا. وقتي انسان، اين را بدونيد، تا كفران كرد روزبروز دوريش از خدا زيادتر ميشه. آنوقت ديگه توبه نصوحه. يعني از امام سؤال كردند كه نصوح يعني چي؟ فرمود ان لا تعود فيه ابدا. به هيچ وجه ديگه به آن كارهاي قبليت نبايد برگردي. شرطش اينه.
خوب. اگر اينطوري بشه، چه حكمي داره انسان؟ خداي تعالي به انسان كمك ميكنه و از راه محبت بيائيد به خداي تعالي از اين به بعد وارد بشيد. شما گفتيد خدا من اومدم. خدا هم با سرعت خودش را به شما رسوند و شما را در بغل گرفت. شما تائب شديد خدا تواب شد. تائب به معناي اين است كه من اومدم، با پاي لنگ و خدمت شما عرض شود، نداشتن پول و وسيله و همه چيز. خدايي كه غني مطلقه ميگه منهم اومدم. تو هنوز از در خونه بيرون نرفتي او از هر جا بوده خودش را ميرسونه تو را ميگيره در آغوش. ميبيني كه البته درهاي رحمت الهي به رويت باز ميشه. و دليلي نداره كه انسان حزن داشته باشه. من بيشتر ميخوام راجع به اين جهت صحبت كنم. اگر يك وقت حزن و اندوهي خداي نكرده در دلهاتون بود يك اشكالي توي كارتون هست. يك اشكال. مخصوصا آنها كه اقلا مرحلة استقامت را گذروندند. چرا اينجوري؟ نگرانيت براي چيه؟ ناراحتيت براي چيه؟ علي ان اولياء الله و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون. اولياء خدا نه خوفي دارند نه حزني دارند. راحت. مردم اذيتشون ميكنند. يكي از چيزهايي كه ممكنه انسان بگه، آقا مردم اذيت. خوب اذيت كنند. اگر كوه بخاطر اينكه يكي يك لگد بهش زده تكان ميخوره؟ اين درخت كدوئه كه اگر لگد بهش بزنند ميافته از آن بالا پائين. كوه هيچوقت، درخت چنار، چنار و كدو با هم يك بحثي داشتند. لابد شنيديد. هيچوقت كوه تكان نميخوره. اي بابا مردم بدند. تو خوبي كه. خوش به حال تو. خوشحال باش كه من الحمدلله خوبم. مردم دزدند. تو كه دزد نيستي. خوشحال باش كه الحمدلله من دزد نيستم. يك كسي كور بود شفا پيدا كرده بود. يك جمعي هم دورش بودند. گفتند خوش به حالش. گفتم چي خوش به حالش؟ خوش به حال آنها كه اصلا از اول كور نشديم. بعله. همينجوري بيائيد جلو. فكر بكنيد. آن كسي كه كور شده و بعد خوب شده و شفاش دادند خوش به حالش يا آن كسي كه اصلا از اول نگذاشتند كور بشه. شما دو تا بچه داشته باشيد. يكيش را مثلا بي توجهي كرده باشيد. اين مريض شده باشه بعد هم برده باشيد دكتر و شفاش، معالجهاش كرده باشيد. اين را بيشتر مورد لطف قرار داديد يا آنكه اصلا نگذاشتيد مريض بشه. اصلا نگذاشتيد مرض درش وارد بشه. خوش به حال شماها كه كور نشديد، كر نشديد، مريض نشديد، خوش به حالش، سرطان داشت خوب شد. خوش به حال ما كه سرطان نگرفتيم. خوش به حالش كه نميدونم لال بود، زباندار شد. نه خوش به حال ما كه سرطان نگرفتيم. خوش به حالش كه نميدونم لال بود زبان دار شد. نه خوش به حال ما كه لال نشديم از اول. اينجوري فكر كنيد. نه واقعا اينها يك حقايقي است كه عرض ميكنم. فرهين بما آتاهم الله به اگر در شبانه روز بنشينيد روي همين حرفهايي كه من امشب ميزنم فكر بكنيد هيچ وقت ناراحت نميشيد. هيچ حزني. علي بن ابيطالب عليه الصلاة و السلام بهش فحش ميدن ميگه كه و لقد امر الي الذين يسدني يك لعيني عبور كردم داشت به من فحش ميداد گفت من را قصد نكرده بود يك علي ديگهاي بود. حالا اين به ما تعليم ميده والا اين قدر بگه تا خسته بشه.
فحشي كه افراد به شما ميدن، طعنهاي كه ميزنن، ناراحتتون ميكنند اين را شما بدونيد براي شما كماله براي او صدمه است. همين را اگر فكر كنيد خوشحال ميشيد كه دشمن من داره خودش، خودش را از بين ميبره. شما با يكي دعوا بكنيد اين خودش را بزنه. هي بزنه به سرش به صورتش. شما هم راحت ايستاده باشيد. خوب بزن تا بميري. حسود روايت داره اول به خودش صدمه ميزنه بعد اگر دستش بياد به ديگري. اينجوريه. تو خوب باش، تو خائن نباش چكار داري به مردم. خوب بعضي از رفقا همين يكي دو روزي ديدم كه نگران بعضي از مسائل جزئي دارند ناراحتي براي خودشون، ول كنيد. مسئلة مهمتري شما در پيش داريد. خونه چي؟ زن چي؟ مرد چي؟ همه را روي يك برنامة صحيحي اگر حركت كنيد همش درست ميشه. همش درست هست. اصلا درست هست به تو چه. براي اينكه انسان بچه دار نشده. محزونهاي عجيبه كه هم مرد و زن. زنه بيچاره خيال ميكنه هر روز اين ميره زنش را طلاق ميده مخصوصا اگر تقصير زن هم باشه. اين تقصير نيستها، فكر نكنيد تقصيره، نه. زنها مثلا نازاست. زن حضرت ابراهيم نازا بود. واليعطي آقف. خوب. اين عيب داره. خدا نميخواد از اين بطن فرزندي متولد بشه. نه اينكه بطن بد باشه، نه. حضرت ساره زن بسيار بزرگواري بود. خوب نميخواد. فليعطي اين چيزي نبوده، مسئلهاي نبوده. اصلا به تو چه كه تو بچه دار ميشي، يا نميشي. اصلا يكي از چيزهايي كه خيلي بيچاره ميكنه بعضيها را من سه چهار تا دوست دارم، رفيق دارم اينها راه كمالات را نميپيمايند براي اين كه بچه دار نميشن. و اينها در مشهد نيستندها، توي رفقا نيستند. در خارج از مشهد. به من يك دفعه گفته بود كه ما وقتي خوب اين راه را ميپيماييم كه خدا يك بچه بهمون بده.
دو نفر را الان من ميشناسم اينجوري. گفتم خدا هم چين اصراري نداره كه تو اين راه را بپيمايي. يكي از حزنهاي مهم اينه. اصلا به من و شما چه. اون جور زنت را ناراحت هميشه دلهره داشته باشه كه خدمت شما عرض شود تو بالاخره يك زن ديگه خواهي گرفت، تو بالاخره اين را طلاقش خواهي داد. يا اگر تقصير خودت باشه، حالا مثلا زن به طبق اصطلاح عرض ميكنم والا اصلا تقصير هيچ كدام نيست. اگر مثلا اشكال در شوهر باشه زنه مثلا هر جوري هست باهاش سر ميكنه دندون روي جگر، اين حرفها چيه؟ به شماها چه. ما بندگان خدا هستيم. حضرت عيسي با همة ارزشي كه پيش خدا داره، كه ميدونيد ديگه خداي تعالي اون قدر تعريفش را ميكنه، ايشان داراي فرزند نشد. صلاح خدا نميدونه كه فرزند دار بشي. به جهتي كه اگر بچههاي عيسي ميموندند همه بچههاي خدا بودند. چون مسيحيها اينها را به عنوان بچة خدا ميپرستيدند. خدا گفت كه تو نميخواد بچه دار بشي. حالا خودت را هم بجاي خدا پرستيدند بسته ديگه بچه هات، چون بچة خدا، خداست ديگه. خوب مصلحت دونسته. خوشحالي بايد داشته باشيد. بنشينيد به نعمتهاي خدا فكر كنيد. هميشه ناراحتيها را فكر نكنيد. ناراحتي اصلا نيست توي دنيا براي مؤمن. به خدا قسم نفستون از جاي گرمي بلند نميشه، آقاي فلاني نفسش از جاي گرمي، خوب بله راست ميگه نه دشمني داره، نه فقري و خدمتتون عرض شود كه مثلا چه فلان و اينها، نه. همش را هم ديدم. همة اينها را ديدم. اين آقاي كاظمي شاهده كه من دشمن ديدم كه آمدند زير گوشم ميخواسته من را بكشه. در همان وقتي كه مجاهدين خلق اينها بعضيها را ترور ميكردند. همه جورش را ديدم. نميخوام بگم من خوبم. نه. ولي خوشحال باشيد. تجربه دارم همش را.
و بدهي هم داشتم، خدمت شما عرض شود طلب كاري كه پول بدهي را نداشتم داشتم، هيچ كدومش ماية حزن براي انسان نبايد باشه. نعمتها را هميشه به ياد بياريد. نعمتهاي الهي را.
آقا به تو چند قلم نعمت داده چند قلم نعمت ازت كسر كرده. اگر رفته باشيد يك جايي مجاني. مثلا فرض كنيد كه يك جا مهماني رفته انسان، خدمتون عرض شود مرغ هست، قيمه، قورمه سبزي هست، برنج هست همه چيز هست تو دلتون گرفته، غصه تون گرفته كه چرا سوپ نيست تو اين مجلس.به خدا قسم ماها اينطوريم. بدبختيمون همينه. تو همه چيز خدا بهت داده. يك چيزي كسر گذاشته ببينه چند مرده حلاجي به اصطلاح. چه جوري هستي؟ همين جور كه شما داريد به اين آدم ميگيد كه چرا سوپ سر، اين غصهاش گرفته و ناراحته به خدا قسم اولياء خدا به شما كه ميگيد چرا من بچه دار نشدم؟ اولياء خدا نسبت به شمايي كه ميگيد چرا من بدهكاري دارم؟ چرا خونه ندارم؟ چرا زن ندارم؟ زنها چرا شوهر ندارم؟ چرا بچه ندارم؟ همين جور، همين چيزهاست. چرا درد دارم، چرا مرض دارم همين جور به شما ميخندند. و سوپ مهمتره در سر اين سفره تا اين تسبيح هايي كه شماها در مقابل اين همه نعمت الهي داريد. اون مهمتره چون بالاخره ميگه ده تا قلم بيشتر چينديم سر سفره. از ده تا يكيش كم بشه خوب زياده اما از ده هزار تا و ان تعدوا نعمة الله الا تحصوها، از هزار تا اگر يكي كم شد، اين اصلا بايد به حساب بياد؟!
بنابراين يكي از صفاتي كه بايد از همين الان تحصيلش بكنيد و راهش هم تذكر نعمتهاست، اين است كه هميشه شاكر باشيد. مؤمن بايد خوشحال باشه. شاد باشه. مبادا در وقتي كه وارد اين راه شديد مردم بگن اين آدم عبوسي شده، آدم بد اخلاقی شده، آدم منزوي و گوشهگيري شده، يك آدم خدمتتون عرض شود كه دل گرفته و محزوني شده. اينها هيچكدامش در راه اسلام نيست. شما خوشحال، خرم، از آن وقتي كه ما بعضي از اين دوستان را قبولشون ميكنيم، ميبينيم با يك خوشحالي، شيريني برميدارند ميآورند خيال ميكنند منهم بخاطر شيريني خوشحال ميشم. ولو اينكه شيريني بخوريم خوشحال ميشمها. از اين شيريني بيشتر شماها ميخوريد. ولي خوشحال ميشم كه اين خوشحاله از اينكه در اين راه قرار گرفته. و واقعا ارزش داره. واقعا درسته.
بنابراين اين صفت را در خودتون بوجود بياريد. خوشحال، باطنا خوشحال. ظاهرا خوشحال. گرفتگي نبايد در قيافهاتون باشه. البته تا جائي كه براتون مقدوره. بعضيها خوب طبعا نميتونند تبسم بكنند. اما عادت بديد كمكم خودتون را تاجائي كه براتون ميسره خودتون را متبسم باشيد. وقتي حرف ميزنيد متبسم باشيد.خوشحال باشيد. خوشحال باشيد به نعمتهاي الهي و همه روزه، همه روزه اگر ميتونيد سر به سجده بگذاريد كه چه بهتر. اگر نميتونيد همينطوري بشينيد. يك يك نعمتهاي الهي را بشماريد و در مقابل همهاش بگيد الحمدلله. خدايا ممنونيم، خدايا متشكريم. چقدر به ما لطف كردي! اينقدر هست نعمتهاي الهي كه اگر يك ساعت خداميدونه، بنشينيد و در مقابل هر نعمت يك الحمد لله بگيد وقت كم ميآوريد. چشم سالم داريد. چشمتون كم نور نيست. چشمتون كلاج نيست. چشمتون نميدونم درد نميكنه. چشمتون فرض كنيد كور نيست. و همينطور. ده تا الحمدلله براي يك چشم بايد گفت. اين موهاي ابرو همهاش ميريخت، چقدر بدتركيب بود. مژه نميداشتيد. چقدر زشت بود. بعله؟ دماغتون گرفته بود نميتونستيد نفس بكشيد ميخواست با دهن همهاش نفس بكشيد. گوشتون كر بود. چقدر بد بود. همينجور ببينيد سرتاپاتون را اگر حساب بكنيد، ميبينيد خوب آنهايي كه كسر دارند ديگه. خدا در مقابل قرار داده كه ميشه اينجوري باشه. الان مثلا فرض كنيد كه چشمهايتون كم نور باشه و خدا شفا بده و چشمهايتون پر نور بشه. چقدر خوشحال ميشيد. خوب الان كه پرنور هست خوب خوشحال باشيد همان اندازه ديگه. زبانتون لال باشه يك دفعه باز بشه. چقدر خوشحال ميشيد. خوب الان كه لال نشديد، بعله، زبانت بازه خوشحال باشيد. موهاتون بريزه بعد از دو ماه دو باره در بياد. جدا چقدر انسان خوشحال ميشه. اقلا يكي دو ماه خوشحاله. بعد زماني كه پير هم ميشه نقل ميكنه. من يك ماه نميدونم در اثر چه مرضي موهام ريخت. خيلي زشت شده بودم. بعدا در دو ماه، مثلا يك دارويي پيدا شد يا همينطور خودش درآمد. همين را نقل ميكنيد. خوب شما الان كه اصلا نريخته خوشحالتر باش. بگو الحمد لله. و همينطور. بعد بيائيد نعمتهاي خارج. ايمان بخدا، شيعة علي بن ابيطالب قرار داده. توي مشهد زندگي ميكنيد. الان شما بدونيد افرادي هستند يكي از آرزوهايشون اين است كه بيان در مشهد زندگي بكنند. مثل شماها. خوب اين. خدمتتون عرض شود كه اين نعمتها را، همينجور به ياد بياريد. خيلي هم ساده است. هر روزي هم همينجور زيادش كنيد. هي زيادتر. و در مقابلش بگيد الحمدلله. خدايا شكرت. اين دو تا فايده داره. يكي اينكه خوشحالتون ميكنه. هميشه خوشحاليد. بهبه من همه چيز دارم. يكي ديگه اينكه صريح قرآنه، ان شكرتم لازيدنكم، اگر شكر كرديد خدا زيادش ميكنه. يعني شما، خدمتتون عرض شود كه وقتي شكر كرديد، نعمتش را پروردگار بر شما افزايش ميده. شكر نعمت نعمتت افزون كند. كفر نعمت از كفت بيرون كند. فكر نكنيد كفر نعمت همينكه انسان بي اعتنا به نعمتهاي الهي باشه، همين كفران نعمته. همين كار را اگر شما نكرديد كفران نعمت كرديد. كفران نعمت نكنيد. و هميشه خوشحال باشيد. تا يك ناراحتي، يك چيز كسر داشتيد. در مقابل فكر كنيد اينهمه چيز در مقابلش دارم. حالا يكيش مهم نيستش. فورا ميبينيد جبران ناراحتيتون را ميكنه. ببينيد موسي بن جعفر عليه الصلاة و السلام وقتي كه ميافته توي زندان ميگه خدايا، خيلي حرفهها، خدايا يك جاي خلوتي ميخواستم از تو به من دادي. اين را توي نعمتها واردش ميكنه. زندان، آنهم زندان تنگ و تاريكهاي آن زمان كه توي زندان هم باز چاه ميكندند، آن ته چاه ميگذاشتند انسان را، ميگه من يك جاي خلوتي ميخواستم تو بهم عنايت كردي.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.