۲۸ صفر ۱۴۱۶ – فضائل‌ و مظلوميت‌ رسول‌ خدا (صلی الله علیه و آله)

 فضائل‌ و مظلوميت‌ رسول‌ خدا (ص‌) 28 صفر 1416

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الحمد لله‌ و السلام‌ و الصلاة‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌. لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفدا. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌ و ما محمد الا رسول‌ (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) قد خلت‌ من‌ قلبه‌ الرسل‌. اف‌ ان‌ مات‌ او قتلتم‌ علي‌ اعقاب‌.

 شب‌ شهادت‌ رسول‌ اكرم‌ و امام‌ مجتبي‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ و علي‌ آلهم‌ اجمعين‌ است‌. شب‌ بسيار پر اهميت‌ و پر عظمت‌ كه‌ مصيبت‌ اسلام‌ از فردايي‌ شروع‌ ميشود. در زيارت‌ آن‌ حضرت‌ كه‌ فردا وارد است‌ مي‌خوانيم‌ اصبنا بك‌ يا رسول‌ الله‌. ما مصيبت‌ زده‌ شديم‌ اي‌ پيغمبر حيث‌ قطع‌ ان‌ الوحي‌. آنوقتي‌ كه‌ وحي‌ از ما قطع‌ شد. ارتباط‌ بين‌ ما و خدا در امور معارف‌ و حقايق‌ اسلام‌ قطع‌ شد. و حيث‌ فقدناك‌ فانا لله‌ و انا اليه‌ راجعون‌. در اين‌ آية‌ شريفه‌ هم‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد پيغمبر اكرم‌ مثل‌ همة‌ پيغمبران‌ است‌. قد خلت‌ من‌ قبله‌ الرسل‌. قبل‌ از او پيغمبراني‌ گذشته‌اند و بوده‌اند، يكصد و بيست‌ و چهار هزار پيغمبر آمده‌. اگر او بميرد يا كشته‌ شود شما به‌ اعقابتون‌ بر مي‌گرديد. و اين‌ مطلب‌ در همين‌ امروز گذشته‌ تقريبا بوده‌ كه‌ يك‌ عده‌اي‌ كه‌ منتظر فرصت‌ بودند هميشه‌ دور انسانهاي‌ بزرگ‌ افراد مختلفي‌ جمع‌ مي‌شوند. يك‌ عده‌ واقعا از وجود اين‌ فرد بزرگ‌ استفاده‌ ميكنند و ظرف‌ وجودشون‌ را در مقابل‌ بزرگان‌ علم‌ و دانش‌ و رسالت‌ و نبوت‌ آنچنان‌ باز مي‌كنند كه‌ لبريز از علوم‌ و معارف‌ مي‌شوند. مثل‌ سلمان‌ و ابي‌ ذر و مقداد و عمار و اصحاب‌ كباري‌ كه‌ در محضر حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ بوده‌اند.

 آيت‌ وحي‌، آيات‌ قرآن‌ كه‌ نازل‌ ميشد اينها فورا حفظ‌ مي‌كردند، تفسيرش‌ را از پيغمبر اكرم‌ مي‌پرسيدند و دربارة‌ او آن‌ آيه‌ تفكر و تدبر مي‌كردند و به‌ آن‌ آيه‌ عمل‌ مي‌كردند. يك‌ عده‌ اينطوري‌ بودند. مثل‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ السلام‌ كه‌ از روز اول‌ كه‌ خدا روح‌ مقدسش‌ را خلق‌ كرد با رسول‌ اكرم‌ يك‌ نور بودند. دو تا ظرف‌ كه‌ تمام‌ علم‌ و حكمت‌ پروردگار كه‌ بشر به‌ آن‌ نيازمند بود در اين‌ دو ظرف‌ ريخته‌ شد به‌ يكي‌ گفته‌ شد كه‌ كن‌ نبيا به‌ ديگري‌ گفته‌ شد كن‌ وصيا. يكي‌ نبي‌ شد، يكي‌ وصي‌ شد. يكي‌ پيغمبر اكرم‌ شد يكي‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ شد. يكي‌ آن‌ كسي‌ شد كه‌ تمام‌ علم‌ كتاب‌ و قرآن‌ بر قلب‌ مقدسش‌ نازل‌ شد و ديگري‌ از آن‌ افرادي‌ بود كه‌ خداي‌ تعالي‌ درباره‌اش‌ فرموده‌ و من‌ عنده‌ علم‌ الكتاب‌. تمام‌ علم‌ كتاب‌ را كه‌ ما فرطنا في‌ الكتاب‌ من‌ شي‌ء. هيچ‌ چيز فروگذار نكرديم‌ در قرآن‌. تبيان‌ كل‌ شي‌ء و بالاخره‌ و لا رطب‌ و لا يابس‌ الا في‌ كتاب‌ مبين‌. همة‌ اينها در قلب‌ مقدس‌ امير المؤمنين‌ كه‌ قل‌ كفي‌ بالله‌ شهيدا بيني‌ و بينكم‌ و من‌ علم‌ الكتاب‌. آصف‌ بن‌ برخيايي‌ كه‌ به‌ يك‌ چشم‌ بر هم‌ زدن‌ بوسيلة‌ بعضي‌ از علم‌ كتاب‌، تخت‌ بلقيس‌ را از شش‌ ماه‌ را در مقابل‌ سليمان‌ حاضر ميكنه‌، از امام‌ صادق‌ مي‌پرسند كه‌ چقدر از علم‌ كتابي‌ كه‌ همه‌اش‌ را علي‌ بن‌ ابيطالب‌ مي‌دانست‌، دارا بود؟ حضرت‌ مي‌فرمايد به‌ اندازة‌ بال‌ پشه‌اي‌ كه‌ در اقيانوسي‌ بخورد، چقدر آب‌ به‌ خودش‌ جذب‌ ميكنه‌؟ عاصف‌ بن‌ برخيا همان‌ مقدار از علم‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ جذب‌ كرده‌ بود و اينچنين‌ قدرتي‌ داشت‌. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ در عين‌ حال‌ در كنار اين‌ پيغمبر بزرگوار قرار گرفته‌ و ظرفش‌ را دائما از علوم‌ رسول‌ اكرم‌ پر ميكنه‌. اما در مقابل‌ افراد كوردلي‌ بودند. افرادي‌ در اصحاب‌ پيغمبر اكرم‌ بودند كه‌ خداي‌ تعالي‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ مي‌فرمايد كه‌ انك‌ لا تسمع‌ الموتي‌. مرده‌هايي‌ بودند كه‌ كنار رسول‌ اكرم‌ افتاده‌ بودند. اينها تا وقتي‌ پيغمبر اكرم‌ بود بوي‌ عطر رسول‌ اكرم‌ نمي‌گذاشت‌ تعفن‌ اين‌ جسدهاي‌ كثيف‌ ميتة‌ اين‌ افراد مردم‌ را متأذي‌ كنه‌. اما بمجردي‌ كه‌ پيغمبر از دار دنيا رفت‌، آن‌ بوي‌ عطر از بين‌ مردم‌ برداشته‌ شد، حيث‌ قطع‌ ان‌ الوحي‌. وحي‌ منقطع‌ شد. بوي‌ تعفن‌ آنها آنچنان‌ عالم‌ را گرفت‌ كه‌ حتي‌ امروز ما بايد اگر مي‌خوايم‌ راحت‌ باشيم‌، مغزمون‌، سرمون‌، بيني‌امون‌ بخواد از اين‌ بوي‌ تعفن‌ راحت‌ باشه‌ بايد بيني‌ را بگيريم‌ و از كنار اينها فرار كنيم‌. اينها يك‌ تعفني‌ داشتند. بلكه‌ هنوز پيغمبر از دار دنيا نرفته‌ بود اينها منقلب‌ شدند. انقلبتم‌ علي‌ اعقابكم‌. شايد مثل‌ امروزي‌ بوده‌. امروزي‌ كه‌ گذشت‌. پيغمبر اكرم‌ در بستر افتاده‌، اطرافش‌ اصحابش‌ جمع‌ شدند. پيغمبر اكرم‌ مي‌خواست‌ آن‌ لحظات‌ آخر از بوي‌ تعفن‌ اينها مردم‌ راحت‌ باشند. به‌ همه‌ فرمود لعن‌ الله‌ ان‌ تخلف‌ من‌ جيش‌ الاسامه‌. خدا لعنت‌ كند كسي‌ را كه‌ از لشگر اسامه‌ تخلف‌ كنه‌. بريد همه‌ در تحت‌ فرماندهي‌ اسامه‌ و در جبهة‌ جنگ‌ و اينجا نباشيد. فقط‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ باشه‌. اما اين‌ مرده‌ها، بترسيد از آن‌ روزي‌ كه‌ دلهاتون‌ خداي‌ نكرده‌ در مقابل‌ آيات‌ قرآن‌ تكون‌ نخوره‌. انما المؤمنون‌ الذين‌ اذا ذكر الله‌ وجدت‌ قلوبهم‌ و اذا تليت‌ عليهم‌ آياته‌ زادتهم‌ ايمانا. وقتي‌ كه‌ آيات‌ خدا بر آنها خونده‌ ميشه‌ ايمانشون‌ زياد ميشه‌. انسان‌ نبايد درجا بزنه‌. اگر يك‌ وقتي‌ ديد دو روزتون‌ مساوي‌ بود، كه‌ من‌ ساوا يوماه‌ فهو مغبون‌، اگر دو روزتون‌ مساوي‌ بود بترسيد كه‌ مبادا مرده‌ باشد روح‌ شما. البته‌ احتمال‌ خواب‌ غفلت‌ هم‌ هست‌. اما يك‌ فرقي‌ بين‌ خواب‌ و مرده‌ هست‌ كه‌ خواب‌ را به‌ يكي‌ دو تا تكان‌ دادن‌ بيدرا ميشه‌ كرد. اما مرده‌ بيدار نميشه‌. اگر ديديد مجالس‌ وضع‌، سخنان‌ قرآن‌، سخنان‌ رسول‌ اكرم‌، سخنان‌ ائمة‌ اطهار در شما تأثيري‌ ديگه‌ نميكنه‌ بترسيد از اينكه‌ دلتون‌ مرده‌ باشه‌ و مرده‌ بودن‌ هم‌ تعفن‌ داره‌. حتي‌ همانطوري‌ كه‌ بعضي‌ از اولياء خدا بعضي‌ از آنهايي‌ كه‌ شامه‌اشون‌ باز شده‌، بوي‌ عطر اولياء خدا را استشمام‌ مي‌كنند، آنها بوي‌ گند مرده‌هاي‌ غافل‌ از ياد خدا را هم‌ استشمام‌ مي‌كنند. منتهي‌ خداي‌ تعالي‌ نمي‌خواد بندگانش‌ خيلي‌ مفتضح‌ بشه‌. ستار العيوبه‌. ستار العيوبه‌ پروردگار. نمي‌گذاره‌ خيلي‌ مردم‌ اين‌ را بفهمند. و الا هستند. امروز پيغمبر اكرم‌ توي‌ بستر كسالت‌ افتاده‌. اطرافش‌ اينها جمع‌ شدند. پيغمبر نگاه‌ كرد ديد از همين‌ الان‌ دارند تخلف‌ مي‌كنند. دستورات‌ پيغمبر را عمل‌ نمي‌كنند. ما چطور راضي‌ بشويم‌ در جبهة‌ جنگ‌ برويم‌ و پيغمبر مريض‌ باشه‌، توي‌ خانه‌ افتاده‌ باشه‌. هر كدام‌ به‌ يك‌ عنواني‌. من‌ پدر زنم‌، آن‌ يكي‌ گفت‌ من‌ خيلي‌ نزديكم‌. و امثال‌ اينها. اطراف‌ پيغمبر جمع‌ شدند. پيغمبر اكرم‌ يك‌ نگاهي‌ به‌ اين‌ افراد كرد. فرمود ايتوني‌ بدوات‌ و بياض‌. اين‌ را همة‌ اهل‌ حديث‌ نوشتند. حتي‌ در صحيح‌ بخاري‌ اهل‌ سنت‌ نوشتند كه‌ فرمود براي‌ من‌ قلم‌ و كاغذ بياريد.

 يك‌ شخصي‌ است‌ بنام‌ شهرستاني‌ كه‌ كتابي‌ داره‌ كه‌ ششصد يا هفتصد سال‌ قبل‌ نوشته‌ شده‌ بنام‌ ملل‌ و نحل‌، فارسي‌ هم‌ هست‌ منتهي‌ فارسي‌ قديمي‌ است‌. در آنجا مي‌نويسه‌ اول‌ اختلافي‌ كه‌ بين‌ مسلمانها اتفاق‌ افتاد، اينجا بود كه‌ بوسيلة‌ چون‌ سني‌ است‌ اينطوري‌ ميگه‌. بوسيلة‌ فاروق‌ حق‌ و ثواب‌، عمر بن‌ خطاب‌ انجام‌ شد. با همين‌ تعبير. كه‌ پيغمبر فرمود برام‌ قلم‌ و كاغذ بياريد تا وصيت‌ نامه‌ بنويسم‌. اين‌ كتاب‌ ملل‌ و نحل‌ معروفه‌، فارسي‌ هم‌ هست‌. در همين‌ صفحات‌ اول‌ كتاب‌ هم‌ هست‌. مي‌تونيد مراجعه‌ كنيد. فرمود من‌ مي‌خوام‌ وصيتنامه‌ بنويسم‌، وصيت‌ كنم‌. اين‌ يك‌ حق‌ هر كسي‌ است‌ كه‌ از دار دنيا مي‌خواد بره‌ مخصوصا كسي‌ كه‌ مي‌خواد عالمي‌ را عوض‌ كنه‌. يك‌ وصيت‌ نامه‌ مي‌نويسم‌. قلم‌ و كاغذ برام‌ بياريد. پيغمبر اكرم‌ تا امروز يا ننوشته‌ يا خيلي‌ كم‌ نوشته‌. اگر اين‌ نامه‌ نوشته‌ ميشد در موزه‌ها نگه‌ داشته‌ ميشد. چون‌ خط‌ منحصر به‌ فرد پيغمبر اكرم‌ بوده‌ و اگر پيغمبر مي‌نوشت‌ كه‌ بعد از من‌ جانشين‌ من‌ كيه‌، اين‌ همه‌جا ثبت‌ ميشد. توي‌ كتابها ثبت‌ ميشد، در ميان‌ موزه‌ها باقي‌ مي‌ماند.

 من‌ يك‌ وقتي‌ رفته‌ بودم‌ موزة‌ بزرگ‌ استانبول‌ يا اسلامبول‌. آن‌جا ديدم‌ قباي‌ پيغمر را نگه‌ داشتند با چه‌ عظمتي‌، در خانة‌ پيغمبر اكرم‌ را نگه‌ داشتند، شمشير ابابكر و عمر و عثمان‌ و علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را نگه‌ داشتند. خوب‌، يكي‌ دو تا نامه‌ هم‌ از پيغمبر، يكي‌ نامه‌اي‌ است‌ كه‌ به‌ قيصر روم‌ مي‌نويسد و يك‌ نامة‌ ديگر را هم‌ نگه‌ داشته‌ بودند. آنوقتي‌ كه‌ عثمانيها مسلط‌ شده‌ بودند بر عربستان‌ سعودي‌ فعلي‌، آنها را از آنجا براي‌ موزة‌ پايتخت‌ منتقل‌ كردند. الان‌ هم‌ هست‌. آنوقت‌ اگر يك‌ نامه‌اي‌ موقع‌ وفاتش‌، وصيتنامه‌اي‌ موقع‌ وفات‌ مي‌نوشت‌ در اين‌ جملة‌ حديث‌ مي‌فرمايد لاكتب‌ يعني‌ خودم‌ با دست‌ خودم‌ بنويسم‌. ديگري‌ منظور نبود كه‌ بنويسد. چون‌ فايده‌اي‌ هم‌ نداشت‌. اگر علي‌ بن‌ ابيطالب‌ كه‌ هميشه‌ آثار پيغمبر را مي‌نوشت‌، او مي‌نوشت‌؛ مردم‌ منكر مي‌شدند. اما اينجا مي‌فرمايد ايتوني‌ بدوات‌ و بياض‌ لاكتب‌ براي‌ اينكه‌ من‌ خودم‌ بنويسم‌. اين‌ مي‌ماند. بعضي‌ها خيلي‌ حواسشون‌ جمعه‌. در مواقع‌ حساس‌ مي‌آيند جلو را مي‌گيرند. مي‌دونند چيكار بكنند. نمي‌گذارند كارهايي‌ كه‌ آينده‌اشون‌ را خراب‌ ميكنه‌ و هدفشون‌ را از بين‌ ميبره‌، اين‌ كارها انجام‌ بشه‌. چه‌ بكند كه‌ اين‌ نامه‌ نوشته‌ نشه‌. بايد يك‌ دعوايي‌ ايجاد بكنه‌، يك‌ سر و صدايي‌ راه‌ بيندازه‌، جوري‌ بشه‌ كه‌ پيغمبر اينها را بيرون‌ كنه‌ كه‌ اگر هم‌ نوشت‌ ديگه‌ فايده‌ نداشته‌ باشه‌. لذا اين‌ جمله‌ را گفت‌ ان‌ الرجل‌ ليهجر. مصيبت‌ بارترين‌ كلمات‌ و حتي‌ مصيبت‌ بارترين‌ مسائل‌ روزگار همين‌ جمله‌ بود. اگر اين‌ جمله‌ گفته‌ نميشد، حسين‌ بن‌ علي‌ كشته‌ نميشد، اگر اين‌ جمله‌ گفته‌ نميشد در به‌ پهلوي‌ فاطمة‌ زهرا زده‌ نميشد، اگر اين‌ جمله‌ گفته‌ نميشد امام‌ مجتبي‌ مثل‌ فردايي‌ آنطور از دار دنيا نمي‌رفت‌ و ساير ائمه‌ و حتي‌ امروز ما مبتلا به‌ غيبت‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ كه‌ و ضاقت‌ الارض‌، عظم‌ البلاء اينطور مبتلا نمي‌شديم‌. يك‌ كلمه‌ گاهي‌ يك‌ اثراتي‌ در عالم‌ داره‌ كه‌ اگر روز قيامت‌ خداي‌ تعالي‌ جهنم‌ را بخواد از بين‌ ببره‌، من‌ فكر مي‌كنم‌ بخاطر همين‌ جمله‌ بايد نگهداره‌. آخه‌ چقدر اين‌ جمله‌ تأثير داشت‌. خيلي‌ مواظب‌ حرفهاتون‌ باشيد. گاهي‌ يك‌ كلمه‌، يك‌ لحظه‌ انسان‌ از دهانش‌ خارج‌ ميشه‌ دنيايي‌ را بهم‌ مي‌ريزه‌. ان‌ الرجل‌ ليهجر قد غلب‌ الوجع‌. درد برش‌ فشار آورده‌. نمي‌فهمه‌ چي‌ ميگه‌. خيلي‌ عجيبه‌ اين‌ جمله‌. اگر فقط‌ شيعه‌ نوشته‌ بود ما شايد اينطور عنوان‌ نمي‌كرديم‌. زنها از پشت‌ پرده‌ قلم‌ و كاغذ دادند، نگرفتند. سر و صدا راه‌ افتاد. يك‌ پيغمبر بيست‌ و سه‌ سال‌ زحمت‌ كشيده‌ بگذاريدش‌ چيزي‌ بنويسه‌. دعوا شد. ابن‌ عباس‌ مي‌گفت‌ الرضيه‌ كل‌ الرضيه‌. تمام‌ مصيبت‌ آن‌ وقتي‌ بود كه‌ كنار بستر پيغمبر دعوا شد. پيغمبر اكرم‌ فرمود سزاوار نيست‌ كنار بستر من‌ دعوا كنيد. اينقدر به‌ شما از اتحاد حرف‌ زدم‌، از وحدت‌ حرف‌ زدم‌، تا اينهمه‌ من‌ به‌ شما توصيه‌ كردم‌ كه‌ با هم‌ يكي‌ باشيد، صفا داشته‌ باشيد، و اعتصموا بحبل‌ الله‌ جميعا و لا تفرقوا و اذكروا نعمة‌ الله‌ عليكم‌ اذ كنتم‌ اعدائا و الف‌ بين‌ قلوبكم‌ و اصبحتم‌ بنعمتي‌ اخوانا. نخير دعوا بالا گرفت‌. كم‌ كم‌ مي‌خواست‌ كتك‌كاري‌ بشه‌. پيغمبر دستور داد همه‌ را بيرون‌ كنند و اون‌ هم‌ همين‌ را مي‌خواست‌ كه‌ همه‌ بيايند بيرون‌. خوب‌ اين‌ لكة‌ ننگ‌ را از خودش‌ چطور پاك‌ كنه‌؟ مي‌رند مردم‌ پخش‌ مي‌كنند كه‌ اين‌ يك‌ همچين‌ حرفي‌ زده‌ و بعد به‌ درد خلافت‌ نميخوره‌. وقتي‌ همه‌ را بيرون‌ كردند، پيغمبر هم‌ از دار دنيا رفت‌، دو تا دستش‌ را گذاشت‌ دو طرف‌ در خانه‌ نمي‌گذاشت‌ كسي‌ وارد خانه‌ بشه‌. ميگفت‌ پيغمبر نمرده‌. چطور شد حضرت‌ عيسي‌ به‌ آسمان‌ بره‌ پيغمبر ما بميره‌. نمرد. نمي‌گذارم‌ كسي‌ وارد بشه‌. ابي‌ بكر در مسجد نشسته‌ بود. خبر به‌ ابي‌ بكر دادند كه‌ ايشان‌ يك‌ همچنين‌ ادعائي‌ داره‌. گفت‌ بياريدش‌ پيش‌ من‌ تا من‌ حاليش‌ كنم‌. آوردند. جمعيت‌ هم‌ حالا مسئله‌اي‌ است‌ جديد. اطرافش‌ را گرفتند. پيغمبر را ديگه‌ ول‌ كردند. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ مشغول‌ غسل‌ و كفن‌ و دفنه‌. رفتند مسجد. ابي‌ بكر گفت‌ مگر تو نشنيدي‌ اين‌ آية‌ شريفه‌ را كه‌ و من‌ محمد الا رسول‌ قد خلت‌ من‌ قبله‌ الرسل‌ افمن‌ مات‌ او قتل‌ انقلبتم‌ علي‌ اعقابكم‌ يا انك‌ ميت‌ و انهم‌ ميتون‌. تو اي‌ پيغمبر مي‌ميري‌ و همه‌ هم‌ مي‌ميرند. گفت‌ عجب‌ تو مرد دانشمندي‌ هستي‌. دستت‌ را بده‌ باهات‌ بيعت‌ كنم‌. تو به‌ درد، قرآن‌ را اينجور خوب‌ بلدي‌. سياست‌ عجيب‌. بده‌ دستت‌ را. بيعت‌ كرد. احتياج‌ به‌ سقيفه‌ و اين‌ حرفها نبود. اصلا اين‌ برنامه‌ براي‌ همين‌ بود.

 ايني‌ هم‌ كه‌ اول‌ خودش‌ خليفه‌ نشد، مي‌تونست‌ خليفه‌ بشه‌. هر كاري‌ كه‌ بر خلاف‌ صراط‌ مستقيم‌ و برنامة‌ صحيح‌ باشه‌، اولش‌ فحش‌ داره‌. گفت‌ باشه‌ اول‌ فحشهايش‌ را به‌ اين‌ بدهند بعد نوبت‌ ما ميشه‌. حضرت‌ فاطمة‌ زهرا مي‌فرمايد كه‌ يا ابتا هذه‌ السامري‌ و عجله‌. از اين‌ جمله‌ خيلي‌ ميشه‌ استفاده‌ كرد. پدر اين‌ سامري‌ است‌ اينهم‌ گوساله‌اش‌ است‌.

 پيغمبر با دلي‌ پر از خون‌ از دار دنيا رفت‌. پيغمبر اكرم‌ وقتي‌ از دار دنيا رفت‌ نگاهي‌ ميكرد مي‌ديد كه‌ فاطمه‌اش‌ نشسته‌ و داره‌ اشك‌ مي‌ريزه‌، صداش‌ زد. يك‌ چيزي‌ در گوشش‌ گفت‌. اف‌ بر اين‌ دنيا. كه‌ آنقدر دنيا پست‌ باشه‌ كه‌ وقتي‌ به‌ فاطمه‌ خبر شهادتش‌ را مي‌دهند، خوشحال‌ بشه‌. آنهم‌ خانمي‌ كه‌ در سن‌ هيجده‌ سالگي‌ است‌. اف‌ بر اين‌ دنيا كه‌ زهرا هيجده‌ سال‌ توي‌ اين‌ دنيا بمانه‌ اما عايشه‌ هشتاد سال‌. اف‌ بر اين‌ دنيا كه‌ فاطمة‌ زهرا بگويد صبت‌ علي‌ مصائب‌ لو انها صبت‌ علي‌ الايام‌ سرن‌ لياليا. اف‌ بر اين‌ دنيايي‌ كه‌ مثل‌ فردائي‌ امام‌ مجتبي‌ سرش‌ را در ميان‌ طشت‌ ببرد و خون‌ از حلق‌ مباركش‌ بريزد و حسين‌ بن‌ علي‌ بيايد و عمامه‌ از سر بردارد و مصيبت‌ زده‌ بشود و بخواهد از آن‌ كوزة‌ زهر بخوره‌. حضرت‌ امام‌ مجتبي‌ به‌ او بفرمايد لا يوم‌ كيومك‌ يا ابا عبد الله‌. اف‌ بر اين‌ دنيا. پيغمبر از دار دنيا رفته‌. بدن‌ مقدسش‌ در ميان‌ خانه‌ گذاشته‌ شده‌، قبائل‌ مختلف‌ مي‌آيند بر اين‌ بدن‌ مطهر و پاك‌ و پاكيزه‌ نماز مي‌خوانند. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ غسلش‌ داده‌. وقتي‌ كه‌ چشمش‌ به‌ ناف‌ مبارك‌ حضرت‌ مي‌افته‌ صدا ميزنه‌ بابي‌ انت‌ و امي‌ و نفسي‌ يا رسول‌ الله‌ فزت‌ و الله‌ فوزا عظيما. ولي‌ آنها در ميان‌ سقيفه‌ نشستند و براي‌ پيغمبر خليفه‌ تعيين‌ كردند و نگذاشتند دين‌ مقدس‌ اسلام‌ در صراط‌ مستقيم‌ خودش‌ حركت‌ كنه‌ كه‌ به‌ خدا قسم‌ اگر در خانة‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ باز بود، شما از همين‌ مقداري‌ كه‌ در خانة‌ آن‌ حضرت‌ باز بوده‌، استفاده‌هاي‌ علمي‌ كه‌ مي‌كنيد ببينيد چقدره‌؟ علي‌ چهار سال‌ زبانش‌ باز بود در عين‌ اينكه‌ سه‌ تا جنگ‌ براش‌ بوجود آوردند. در عين‌ حال‌ نهج‌ البلاغة‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌، كلمات‌ قصار علي‌ بن‌ ابيطالب‌، سخنان‌ آن‌ حضرت‌ كه‌ شايد ده‌ برابر نهج‌ البلاغه‌ ميشه‌، در اختيار مردم‌ گذاشته‌ ميشد، بقية‌ عمرمان‌ و و بقية‌ عمر اسلام‌ در خانة‌ ائمة‌ اطهار باز بود، اگر امروز حجة‌ ابن‌ الحسن‌ غائب‌ نبود، شما ببينيد از نظر علمي‌، از نظر فرهنگي‌ بشريت‌ كجا بود؟

 متأسفانه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ كتابي‌ نوشته‌، پيغمبر بيان‌ كرده‌ و علي‌ نوشته‌ است‌. كتابي‌ است‌ كه‌ به‌ قطر ران‌ شتر، خيلي‌ها به‌ خدمت‌ امام‌ باقر و امام‌ صادق‌ آن‌ را ديده‌اند. پيغمبر فرموده‌ در تفسير قرآن‌ و علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ هم‌ نوشته‌. تمام‌ احكام‌ آنجا هست‌. مشروح‌ تمام‌ مسائل‌ در آنجا به‌ وضوح‌ بيان‌ شده‌. لقد يسرنا (قطع‌ صداي‌ نوار)

 زمان‌ ما، زمان‌ ظهور حجة‌ ابن‌ الحسن‌ باشه‌، آن‌ قرآن‌، آن‌ كتاب‌، آن‌ تفسير قرآن‌ را خواهيم‌ ديد. آورد در ميان‌ مسجد گفت‌ من‌ اين‌ را نوشته‌ام‌ از جانب‌ پيغمبر اكرمه‌ نگاه‌ كنيد. كلمات‌ پيغمبر اكرمه‌. خط‌ هم‌ خط‌ منه‌. گفتند ما به‌ قرآن‌ و كتاب‌ تو احتياج‌ نداريم‌ يا علي‌. ازش‌ قبول‌ نكردند. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ هم‌ گفت‌ ما مي‌گذاريم‌ اين‌ كتاب‌ به‌ درد شما نميخوره‌. شما هنوز بچة‌ دبستانيد. مي‌گذارم‌ معلم‌ قرآن‌، معلم‌ اين‌ كتاب‌ وقتي‌ كه‌ مردم‌ رشد فكري‌ پيدا كردند، بشريت‌ كلاسهاي‌ مختلفش‌ را گذروند، سرش‌ به‌ سنگ‌ خورد، رشد فرهنگي‌ پيدا كرد، رشد علمي‌ پيدا كرد، آنجا ميدم‌ به‌ استادش‌ بياره‌. لذا لن‌ يفترقا حتي‌ يردا علي‌ الحوض‌. كتاب‌ خدا و عترت‌ اينها با همند. اين‌ را بدونيد. قرآني‌ كه‌ مجمل‌ باشه‌ هر كسي‌ به‌ رأي‌ خودش‌ تفسير بكنه‌، اين‌ قرآن‌ زياد نميتونه‌ هادي‌ همه‌ باشه‌. قرآني‌ كه‌ پيغمبر تفسير كنه‌، انما يعرف‌ القرآن‌ من‌ خوطب‌ به‌ قرآن‌ را كسي‌ مي‌فهمد كه‌ خطاب‌ بهش‌ شده‌ و او پيغمبر اكرمه‌. او بيان‌ كرده‌ و علي‌ بن‌ ابيطالب‌ هم‌ كه‌ معصومه‌ يك‌ دونه‌ غلط‌ نمي‌نويسه‌، اونهم‌ نوشته‌. اين‌ كتاب‌ روي‌ دست‌ حجة‌ ابن‌ الحسنه‌. ما همه‌اش‌ وقت‌ ظهور فكر مي‌كنيم‌ حضرت‌ مي‌آد يك‌ چند كلمه‌ خودش‌ را معرفي‌ ميكنه‌ و يك‌ چند كلمه‌ هم‌ روضه‌ ميخوانه‌ و تمام‌ ميشه‌. نه‌. اول‌ كلاسه‌، اول‌ درسه‌، اول‌ رشد فرهنگ‌ و علم‌ بشريته‌. مي‌آد با آن‌ كتاب‌ كه‌ هر صفحه‌ايش‌ به‌ خدا قسم‌ از سالها تحصيلات‌ علمي‌ و ديني‌ ارزشش‌ بيشتره‌. رشد علمي‌ ميده‌ به‌ همه‌. تمام‌ يكصد و بيست‌ و چهار هزار پيغمبر و ائمة‌ اطهار و علما تا زمان‌ ظهور، هر چه‌ آمدند از بيست‌ و هشت‌ حرف‌ علم‌، دو حرفش‌ را بيان‌ كردند. يعني‌ از علوم‌ قرآن‌ دو حرفش‌ را بيان‌ كردند، شش‌ بخش‌ ديگري‌ را حجة‌ ابن‌ الحسن‌ ارواحنا فداه‌ بيان‌ ميكنه‌. ما اگر امام‌ زمان‌ را براي‌ هيچ‌ چيز نخواسته‌ باشيم‌ جز براي‌ اينكه‌ فهممون‌ بالا بره‌، علممون‌ بالا بره‌، رشد فكريمون‌ بالا بره‌، هم‌ در علوم‌ مادي‌ هم‌ در علوم‌ معنوي‌، هم‌ در ارتباط‌ با اعتقادات‌، هم‌ در ارتباط‌ با اخلاق‌ و تزكية‌ نفس‌، هم‌ در ارتباط‌ با علوم‌ جوي‌ و افلاك‌ و زمين‌ و معادن‌ و همة‌ مسائل‌، رشد فكري‌ و علمي‌ بالا ميره‌ و ما بايد دست‌ به‌ دعا برداريم‌ بگيم‌ يا الله‌.

 اي‌ خدا عظم‌ البلاء، برح‌ الخفاء خدايا ضاقت‌ الارض‌ دنياي‌ بي‌ امام‌ زمان‌ اين‌ تنگه‌. امام‌ زمان‌ هست‌ آنجايي‌ كه‌ ما اماممون‌ را نبينيم‌ آدرسش‌ را نداشته‌ باشيم‌، از علومش‌ استفاده‌ نكنيد، مرده‌اي‌ باشيم‌ كه‌ نتونيم‌ بفهميم‌ كه‌ امام‌ يعني‌ چه‌؟ اين‌ دنيا بر ما تنگه‌. ضاقت‌ الارض‌. به‌ آسمان‌ هم‌ كه‌ نمي‌گذارند بريم‌. و منعت‌ السماء. خدايا تو يار ما باش‌، كمك‌ ما باش‌ انت‌ المستعان‌ خدايا ما به‌ تو شكايت‌ مي‌كنيم‌. آخر ما چه‌ كرديم‌ كه‌ همه‌ پيغمبرشون‌ را مي‌ديدند، امامشون‌ را مي‌ديدند اشكوا اليك‌ فقد نبينا و غيبت‌ امامنا. اشكوا اليك‌ كثرة‌ عدونا و قلة‌ عددنا. شب‌ شهادت‌ رسول‌ اكرمه‌. ما فردا شب‌ انشاء الله‌ براي‌ امام‌ مجتبي‌ عزاداري‌ مي‌كنيم‌. امشب‌ چراغها را خاموش‌ كنند. حال‌ عزايي‌ انشاء الله‌ پيدا كنيم‌. يا بقية‌ الله‌ آيا نمي‌خواهيد براي‌ مجلس‌ عزايي‌ كه‌ ولو در شأن‌ شما خاندان‌ نيست‌ ولي‌ بزرگواري‌ شما، عنايات‌ شما ايجاب‌ ميكنه‌ كه‌ از اين‌ مجالس‌ كوچك‌ هم‌ يك‌ سري‌ بزنيد و مي‌خواهيم‌ تسليتي‌ به‌ محضرتون‌ عرض‌ كنيم‌. پيغمبر اكرم‌ از دار دنيا رفت‌. اي‌ كاش‌ ما مي‌بوديم‌ در آن‌ كنار بدن‌ مطهر آن‌ حضرت‌ و با فاطمة‌ زهرا شما زنها و با علي‌ بن‌ ابيطالب‌ شما مردها هم‌ ناله‌ مي‌شديد. حالا امشب‌ بد نيست‌ با امام‌ زمانتون‌ هم‌ ناله‌ بشيد. يا رسول‌ الله‌ بزرگترين‌ مصيبت‌ براي‌ ما شهادت‌ شما بود. شما از اين‌ مردم‌ اجر و مزدي‌ نخواستيد جز محبت‌ به‌ ذوي‌ القرباتون‌. اما بدانيد، بدانيد كه‌ هنوز آب‌ غسل‌ شما خشك‌ نشده‌ بود، آمدند در خانة‌ وحي‌، آن‌ خانه‌اي‌ كه‌ شما وقتي‌ مي‌آمديد دستتون‌ را به‌ طرف‌ در مي‌زديد مي‌گفتيد السلام‌ عليكم‌ يا اهل‌ بيت‌ النبوة‌ اينها بدون‌ اجازه‌ ريختند، در را آتش‌ زدند، پهلوي‌ دخترت‌ فاطمة‌ زهرا را شكستند، ريسمان‌ به‌. ريسمان‌ آوردند. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را به‌ طرف‌ مسجد كشيدند. فاطمة‌ زهرا خواست‌ مانع‌ شود. با غلاف‌ شمشير آنچنان‌ به‌ بازويش‌ زدند كه‌ بازويش‌ را شكستند.

 همه‌ با توجه‌ يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌ يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌ يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌ يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌، يا رسول‌ الله‌

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *