۲۸ رجب ۱۴۱۶ – ۳۰ آذر ۱۳۷۴ – فضیلت ماه رجب
@ متن سخنراني شب 28 رجب 1416 مصادف با 30 آذر 1374 و 21 دسامبر 1995
1- خطبه
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي اَشْرَفِ الْاَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا اَبِي الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَي آلِهِ الطَّيبِينَ الطَّاهِرِينَ لَا سِيَّمَا عَلَي سَيِّدَنَا وَ مَوْلانَا حُجَّةِ ابْنِ الْحَسَنِ رُوحِي وَاَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.
2- عبارت قرآني آغازين (يس/1-3)
«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يس، وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ، إِنَّكَ لَمِنْ الْمُرْسَلِينَ»([1])
3- ويژگيهاي ماه رجب
اين آيات شريفه و مقداري از اين سورهي مباركه را تلاوت كردند در شب جمعه آخر ماه رجب.
ماه پر بركتي كه آن را با اظهار الطاف پروردگار و لطفهاي فوق العاده عظيمي كه در اين ماه خداي تعالي بر ما فرمود اميدوارم كه ماهي گذشته باشد بر شما كه گناهانتان را خداي تعالي بخشيده، سيئاتتان را تبديل به حسنات كرده و راه راست مستقيم به سوي خودش را به روي شما گشوده باشد.
ماه بسيار پر عظمتي بود كه از همه مهمتر در اين ماه، مبعث پيغمبر اكرم، آن شخصي كه وجودش رحمة للعالميناست
4- فضائل پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله
همان پيغمبري كه در اين سورهي مباركه در اول سوره خداي تعالي او را با اين جمله و با اين كلمه «يَاسِين»، كه بايد حجة ابن الحسنارواحنا فداهبيايد معناي «يَاسِين» را برايمان بگويد. از رموزي است كه معنايش را براي ما چون لياقتش را تا به حال بشر نداشته توضيح ندادهاند و لذا از اين جمله ميگذريم.
خداي تعالي ميفرمايد: اي پيغمبر! به قرآن قسم! تو از فرستادگان ما هستي. و تو در راه راست هستي. هم فرستادهي خدا است هم در راه راست است.
5- ظاهر و باطن قرآن سراسر حكمت است
قرآن هم حكيم است. قرآن حكيم؛ يعني سرتاپايش حكمت است. سر تا پاي قرآن و تمام كلماتش، چه ظاهرش و چه باطنش و چه باطن باطنش تا هفت بطن و در بعضي روايات تا هفتاد بطن وهفت و هفتاد در لسان عرب به معناي كثرت است؛ يعني در كثرت در بطون زياد. قرآن بطون زيادي دارد.
Cدرك ظاهر و باطن قرآن بر اساس رشد افكار بشر است
در يك روايت اينطوري كه الان به يادم ميآيد در كتاب “مجمع البحرين” امام عليه الصلاة و السلامميفرمايند: هر حرفي از قرآن هفتاد هزار معنا دارد. اين قرآن كتابي است كه به رشد افكار بشر بطونش باز ميشود؛ يعني مردم زمان پيغمبر اكرم فصاحت و بلاغت قرآن براي آنها معجزه بود. مردم زمان پيغمبر ظاهر قرآن برايشان مسألهي مهمي بود.
Cآنان كه در مكتب اهل بيت عليهم السلامتربيت شدند دانستند كه قرآن يعني آنچه از علم و حكمت در وجود مقدس علي عليه السلاماست
مردمي كه تربيت شدند در زير سايهي ائمهي اطهار عليهم الصلاة و السلاماگر چه عدهي قليلي بودند ولي همان چند نفر، همان چندين نفر، همان جمعيتي كه آن زمان به علي عليه السلامگرايش داشتند و بطني از قرآن فهميدند؛ فهميدند وقتي كه خدا ميگويد: «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ» “كتاب” منظور “علي” است و آنچه كه در قلب علي ابن ابيطالب از علم و حكمت كه اشاره به سينهاش به روح مقدسش ميكند و ميفرمايد: «هَاهُنَاِ لَعِلْمًا جَمًّا»([2]) علوم در اين دل خوابيده. در اين روح علومي مندمج شده كه «لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ»([3])، وقتي كه ميفرمايد: «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»([4]) منظور علي ابن ابيطالب عليه الصلاة و السلاماست كه در اين ماه آن حضرت آمد در لباس بشري.
6- برتري فاطمه بنت اسد، مادر حضرت علي، عليهما السلامبر حضرت مريم سلام الله عليها
آمد در اين بدن بشري منتهي خداي تعالي از يك جايي او را وارد دنيايش كرد كه خصوصيت او را با خودش به مردم معرفي كند.
يكي از دانشمندان اهل سنت يادم ميآيد كه مينويسد: حضرت مريم توي مسجد عبادت ميكرد، در مسجد زندگي ميكرد، «كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا»([5])، تنها زني كه نامش در قرآن برده شده حضرت مريم است. بقدري مقدس است، به قدري پاك است و به قدري معصومه است كه خداي تعالي شهادت داده بر پاكي او، بر ممتاز بودن او، بر برتر بودن او بر زنهاي زمانش. اين خانم وقتي كه ميخواهد عيسي مسيح را متولد كند با همهي آن پاكي كه مادر دارد و با همهي پاكي كه فرزند دارد به او ميفرمايند كه “مسجد جاي زايمان نيست”، رفت زير درخت خرماي خشكيده و آنجا فرزندش را با آن كيفيتي كه قطعاً شنيدهايد و در قرآن بيان شده متولد كرد. اما فاطمهي بنت اسد سلام الله عليهاآن هم اين خانم در مسجد زندگي نميكرده، از خانه به مسجد آن هم در مسجد الحرام آن هم در داخل كعبه، آن هم كعبهاي كه تا روز قيامت همهي اولياء خدا آرزوشان اين است و در هر سال حجة ابن الحسنلا اقل دور اين خانه طواف ميكند، خانهاي كه قبلهي همهي مسلمانها است و بعد از ظهور تمام مردم دنيا است، اينجا دعوتش ميكنند بيا، ديوار را ميشكافند بيا، فاطمهي بنت اسد! تو ميهمان ما هستي، تو پاكي، تو نفاس نداري، تو مرآت تمام نماي پروردگار را ميخواهي به بشريت تحويل بدهي. ديوار شكافته ميشود در روز سيزده اين ماه و فاطمهي بنت اسد وارد كعبه ميشود.
Cكعبه خانهي خاصِ خاص خدا است تا آنجا كه حتي نماز خواندن در داخل آن كراهت دارد
كعبه غير از مسجد الحرام است؛ يعني خانهي خاص خدا. در روي كرهي زمين خانهأي كه حتي كراهت دارد آنجا انسان نماز هم حتي بخواند، خانه خاصِ خاص خدا است، جايي جز داخل كعبه نيست. خانهأي كه تمام مردم در شبانه روز چون عمدهي زندگي بشر بعد از ظهور است، در شبانه روز پنج مرتبه رو به آن خانه بايستند و با خدا ارتباط پيدا كنند. در همين مطلب از نظر عرفان، نه عرفان اهل تصوف، عرفان اهل بيت عصمت و طهارت آنقدر حرف هست كه حساب ندارد كه من اگر بخواهم با همين بي بضاعتي علميام دربارهي همين مطلب كه علي در خانهي كعبه متولد شده و كعبه خانهي خاص خدا است و تا روز قيامت قبلهي همهي مسلمانها و بلكه همهي مردم دنيا است حرف بزنم شايد چند شبي لااقل بايد صحبت كنم. آمده وارد اين خانه شده، خوشا به حال فاطمهي بنت اسد! كه متأسفانه كم از
Cفاطمه بنت اسد در رديف زنان طراز اول كرهي زمين است
اين بانوي بزرگوار ياد ميشود. اين بانوي بزرگوار در رديف زنهاي معدود كرهي زمين است. يعني اگر بخواهيم بشماريم زنهاي بزرگوار طراز اول را، اول فاطمهي زهرا است بدون شك و ترديد، بعد حوّا و مريم و حضرت خديجهي كبري و حضرت فاطمهي بنت اسد؛ ايشان است. مادر علي ابن ابيطالب. و يكي هم «ثُلَّةٌ مِنْ الْآخَرِينَ» كه حضرت نرگس خاتون هم ايشان هم در رديف آن بزرگاني است كه بسيار پر ارزش است.
7- از غفلت نسبت به امام زمانمان خارج شويم چرا كه امام صادق و حضرت سيد الشهداء عليهما السلامنسبت به حضرت ولي عصر ارواحنا فداهميفرمايند:”اگر زممان او را درك ميكرديم تمام عمر خدمتگذارش بوديم”
آن كسي است كه قلب عالم امكان، آن كسي كه تمام انبياء و اولياء آرزوي ملاقاتش را ميكشيدند.
امام صادق و حضرت سيد الشهداء اين دو امام كلامشان الان هست كه ميگويند: اگر ما زمان او ميبوديم «لَوْ اَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اُيَّامَ حَيَاتِي»([6])، اگر دركش ميكرديم، ما زمان او ميبوديم.
حسين ابن علي! كم شخصيت نيست. امام صادق! اگر زمان او را ما درك ميكرديم خدمتگزارش بوديم تا آخر عمر. اين فرزند را كه انشاءالله در پيش داريم هر چه كه در ماه رجب تأسف ميخوريد كه چرا از اين ايام الله استفاده نكرديد خوشحال باشيد كه شب و روز نيمهي شعبان را در پيش داريد. به به! خداي تعالي چقدر مهربان است. ميخواهد شما را به ميهماني دعوت كند. يك لباس تقوايي بايد بپوشيد، خياط اين لباس تقوا حضرت “بقيةالله” را قرار داده در نيمهي ماه شعبان كه اينها “انشاءالله” همهاش بشارت اين است كه اگر كسي بيدار باشد، اگر انساني از خواب غفلت برخيزد، ماها همهي گرفتاريمان خواب غفلتمان است. هر كس هم در هر مقامي كه باشد باز نسبت به ديگران غافل است. ماها اصلاً غافليم، نميدانيم در چه وضعي هستيم و در چه خصوصيتي هستيم. اي كاش! ما يك سر سوزن از حقايقي كه علي ابن ابيطالب ميديد كه فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِينًا»([7]) اگر به همهي ما داده ميشد، ما نميتوانستيم راحت باشيم. نميتوانستيم آسوده بنشينيم. امام زمانمان تو اين كرهي كوچك زمين با ما زندگي بكند و به يادش نباشيم و به فكرش نباشيم! حالا در ارتباط با او نيستيم اين بماند، با او ملاقات نميكنيم بماند، به يادش هم نباشيم و اهميت هم برايمان نداشته باشد كه كِي ممكن است تشريف بياورد و چه روزي ممكن است مثلاً دنيا را پر از عدل و داد كند.
Cمردم آخرالزمان از نظر فكري رشد ميكنند
اين قرآن در كامل كاملش نه در الفاظ، از نظر علومي كه در اين قرآن خداي تعالي گنجانده كه هر حرفش هفتاد هزار معنا دارد و با رشد فكري مردم يك پرده از حقايق قرآن باز ميشود. يك وقتي با يكي از اولياء خدا نشسته بودم مرد بسيار خوبي بود، حكيم بود؛ حكيمي كه عرض ميكنم نه فيلسوف، حكيم؛ يعني به حقايق عالم هستي از راه قرآن و روايات خوب آشنا بود. ايشان، متأسفم كه از او در آن موقع خوب استفاده كنم، يك حقايقي را از پردههايي كه روي يك كلمه از قرآن بود برميداشت، خيلي عجيب است! شما مثلاً فرض كنيد، حالا به چه چيز تشبيه كنم، به يك چيزي كه هر پردهاي يك جواهري باشد كه آن قسمت بعدياش پر قيمتتر. مثل مثلاً پيازي كه تمام اين پوستهها تا مغز تمام جواهرات قيمتي هر يكي قيمتيتر از ديگري، آنها را باز بكنند، «رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ»([8]) حتي به اصحابش پيغمبر اكرم فرمود، امام صادق عليه الصلاة و السلامبه اصحابشان فرمودند كه يك عده در آخر الزمان ميآيند حقيقت سورهي «قُلْ هُوَ اللَّهُ»([9]) را ميفهمند. شماها نميفهميد. شماها درك نميكنيد. گفت حضرت رضا عليه الصلاة و السلامبراي من معني صمد را از سر شب تا اذان صبح گفتند و باز هم ديگر موقع نماز شد باز هم باقي ماند.
Cبايد دلبستگيها از بين برود تا صبح ظهور حضرت ولي عصر ارواحنا فداهفرابرسد و آن چراغ ازلي و خورشيد تابان روشن گردد
“كميل” كه يكي از معروفترين اصحاب علي ابن ابيطالب است. همين دعاي كميل را علي ابن ابيطالب عليه السلامبه او تعليم داده، روي اسب پشت سر علي نشسته، طبعاً وقتي كه انسان روي اسب با يك نفر كه مينشيند دست را مياندازد به كمر او، علي را در بغل گرفته ميگويد: “«مَا الْحَقِيقَةُ؟» حقيقت چيست؟” كسي كه به اين نزديكي است به علي. علي ابن ابيطالب عليه آلاف التحية و الثناءفرمود: «مَالَكَ وَالْحَقِيقَةُ»([10])، تو را چه به حقيقت؟ اين لُبّ قرآن را هنوز اين ظرف تو ظرفيت ندارد كه تو اين ظرف آن حقايق ريخته بشود. «مَالَكَ وَالْحَقِيقَةُ»؟ اصرار ميكند حضرت آخرش ميفرمايد كه «اَطْفِ السِّرَاجَ فَقَدْ طَلَعَ الصُّبْحُ»([11]) كه اينجا خدا رحمت كند مرحوم حاج ملا آقاجان در همين جملهأي كه گفتم آنقدر حرف ميزد، آنقدر مطلب ميگفت كه بايد انسان يك مقدار در خلوص و اخلاص كار كند تا حكمت از قلبش به زبانش جريان پيدا كند كه «مَنْ أَخْلَصَ لله أَرْبَعِينَ صَبَاحًا جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»([12])، تا بتواند مثل ايشان صحبت كند. چراغ را خاموش كن، صبح طلوع كرد. اين چراغهايي كه شماها روشن كرديد بايد خاموش كنيد تا امام زمانتان طلوع كند. اين دلبستگيهايي كه داريد بايد نديده بگيريد. «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»([13]) فقط از تو كمك ميخواهيم. هر چيزي غير از خدا و امام زمان باشد و شما به آن تكيه كرده باشيد، دلبستگي پيدا كرده باشيد، به خودشان قسم! اينها از بين رفتني است و بيخود اعتماد كرديد، بيخود اعتنا كرديد. بايد آن چراغ ازلي روشن بشود، آن خورشيد تاباني كه پيغمبر اكرم و ائمهي اطهار او را تشبيه كردند در زمان غيبت كبري به خورشيدي كه پشت ابر است؛
Cامام زمان ارواحنا فداهدر عصر غيبت به خورشيد پشت ابر تشبيه شدهاست
خورشيد پشت ابر نيست، ما پشت ابريم. يك اشتباهي است ما داريم كه ميگوييم خورشيد پشت ابر است، اين اصطلاحي شده والا خورشيد اين منظومهي شمسي را دارد نور ميدهد تازه ابر هم اگر باشد، اگر تمام كرهي زمين را هم گرفته باشد كه هيچ وقت يك همچين چيزي نيست، تازه خورشيد نصف ديگري از كرهي زمين را ممكن است كه روشن كند. مثل كسي كه لحاف را روي سرش كشيده ميگويد: دنيا زير لحاف است. امام زمان هم همينطور.
Cامام زمان ارواحنا فداهدر پشت ابر نسيت بلكه ما در پس ابر گناهان و صفات رذيله ناپديد شدهايم تا آنجا كه غيبت كبري را به وجود آوردهايم
خورشيد وجود مقدسش در غيبت نيست. يك هواپيما سوار بشو اين حجابها را برطرف بكن، قدمهاي تزكيهي نفس و كمالات را بردار برو آن طرف اين ابرهايي كه روي سرت هست ميبيني خورشيد چطور پشت ابر نيست، تا حالا تو پشت ابر بودي. گناهانت پاك بشود، صفات رذيلهات فرو بريزد، اين ابرهايي كه به اسم گناه، صفات رذيله اينها روي فكر تو، روي وجود تو، روي روح تو سياه گرفته اينها را بشكاف. هواپيما سوار شديد ديگر لابد، وقتي آدم ميرود آن طرف هواپيما ميگويد: عجب آفتاب خوبي! خورشيد هم كاملاً نور ميدهد، اينجوري است همين الان ها! چون امام زمان غايب نيست شما غايبيد. امام زمان صلوات الله عليهدر غيبت كبري نيست ماها در غيبت كبري هستيم؛ لياقت ميخواهد.
cبايد از ابرها عبور كرد و بر آنها سوار شد
يك لياقتي ميخواهد كه اين مردم از اين دنياي دني، از اين پستي، از اين پاييني بيايند بالا. بيايند بالا روي ابر، لذا اصحاب اصحاب وقتي كه حضرت ظهور ميكنند همه بر “ابر” سواراند، بر “ابرها” سوار بشويد هم خورشيد را ببينيد، هم سواري بخوريد، هم كيف كنيد، هم لذت ببريد، هم از اين دودهاي گازوئيل و اين دودهاي ماشينها و هواي كثيف نجات پيدا ميكنيد. به خدا همهاش تطبيق ميكند!. فكر كنيد. تطبيق ميكند.
c“ان شاء الله” تا آن وقتي كه حضرت بقيهالله دنيا را پر از نور ميكنند باشيم
بزرگترين تشبيه را حضرت رسول اكرم راجع به فرزند عزيزش حضرت بقيةالله كرده و انشاءالله از خدا ميخواهيم، از حضرت علي بن موسي الرضا كه در كنار قبرش هستيم ميخواهيم كه براي نيمهي شعبان ديگر هوا را صاف كند خدا. براي نيمهي شعبان خورشيد خودش را به ما نشان بدهد، دنيا را پر از نور كند. دنيا را پر از عدل و داد كند و “انشاءالله” اميدواريم ما باشيم تا وقتي كه آقا حجة بن الحسندنيا را پر از عدل و داد كند «وَ أَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لا رَيْبَ فِيهَا يَوْمَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً»([14]).
Cبايد پردهها را برداريم تا صبح طلوع كند و بفهميم كه “نور” يعني چه
قرآن حكيم است. آن پردهها را بايد برداشت. اگر برسيد به آنجا كه خورشيد از يك طرف بتابد، از يك طرف هم قلب شما مثل آيينه نور خورشيد را جذب كند و پخش كند، عين همين انشاءالله وقتي به آنجا رسيديد آن وقت ميفهميد معني “نور” يعني چه؟ هيچ چراغي، هيچ پرژكتوري، هيچ نورافكني به اين نور نميرسد. همهي نورها را بايد بگذاريد كنار «اَطْفِ السِّرَاجَ فَقَدْ طَلَعَ الصُّبْحُ» چراغ را خاموش كن كميل! صبح طلوع كرد. خورشيد تابان توي بغلش است ميگويد: «مَا الْحَقِيقَةُ؟»
Cاگر چشم باطنمان رامعالجه نكنيم براي ما نور و تاريكي فرقي نميكند تا آنجا كه از يك كور ظاهري هم بدتر ميشويم
واي به آن كه ماها باشيم! ماها ببينيد چي هستيم. كميل يك چيزي احساس كرده بود در عين حال اما ما افرادي كه چشمشان را معالجه نميكنند «وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا»([15])، يك عده هستند چشم دارند ولي نميبينند. الان شما يك كوري را وارد كنيد تو اين محفل، اين چراغ باشد چراغ نباشد فرقي برايش نميكند، روز و شب فرقي نميكند. براي چي؟ براي اين كه نميبيند. ما بايد قلبمان را، چشم قلبمان را معالجه كنيم. اين صريح قرآن است كه «وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا» آنها چشم دارند اما نميبينند. هر چي هم شما بخواهيد براي يك كور رنگها و زيباييها و چمنزارها و جنگلها و باغها و بوستانها را توضيح بدهيد اصلاً نميفهمد نميفهمد و بلكه آن كور باطن از اين هم بدتر است، معاندت هم ميكند، دشمني هم ميكند. اينقدر كرامات و معجزات از ناحيهي اهل بيت عصمت و طهارت امروز بخصوص ظاهر شده كه انسان واقعاً ميبيند، زيادياش شده؛
Cآنقدر نسبت به حضرت بقيهالله ارواحنا فداهكوتاهي كرديم تا اهل بيت عليهم السلامخودشان دست به كار شدند
من چند روز قبل به يكي از دوستان در تهران گفتم كه اهل بيت ديدند كه ماها كاري براي توجه مردم به وجود مقدس حضرت بقيةالله ارواحنا فداهنميكنيم خودشان دست به كار شدند. خودشان! چطور؟ كرامات، معجزات؛ در ظرف دو روز در هفتهي گذشته دو تا بچهي كم سن، حدود سن ده سال، متفرق ها! نه با اين كه با هم قراري داشته باشند جداًجداً آوردند پيش من كه در حضور من اينها ارتباط با ائمهي اطهار ميگرفتند اين بچهها و مطالبي براي من ميگفتند كه واقعيت داشت. چرا اين طور است؟ براي اين كه ماها اقلاً دو تا بچه در پرتغال در آن قريهاي كه بعدش اسمش “فاطيما” شد، دو تا بچه اينها در ششصد سال قبل اينها فاطمهي زهرا را ديدند حالا مردم هنوز قبول دارند. ببينيد ما چقدر قسي القلبايم كه ما اين اندازه ارتباط. همين چندي قبل بود، باجناق ما بچهاش را آورده بود اينجا بچهاش كوچك است، چهار سالش بود، پنج سالش بود ميگويد: من در توي ضريح، حضرت رضا را ديدم با او صحبت كردم. من نميخواهم بگويم حالا اينها مدرك براي زندگي ما بشود ولي اين هست. ماها كاري نكرديم براي امام زمان. براي معرفي حجة بن الحسن،براي توجه مردم به حضرت بقيةالله ماها كاري نكرديم، نميگويم هم ماها، از خودم شروع ميكنم، شماها را هم شامل بشود، بشود، كاري نكرديم، چه كار كرديم؟ تا يك كلمه به شما ميگويند: شما “حجتي” هستيد، اصلاً نميدانيد “حجتي” يعني چي؟ پس بايد ملاحظه كرد اسم امام زمان را نبرد. خاك بر سرت كنم اگر شماها انشاءالله اين حرفها را نميزنيد. انسان اسم اربابش را به همين اندازه ديگر نبرد.
Cامام زمان كسي است كه به بركت وجود مقدسش تمام خلائق روزي ميخورند
امام زمان آقايان! آن كسي است كه «بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ»([16]). الان من و شما اينجا نشستهايم نفس ميكشيم بخاطر امام زمان. «نَزِيلُكَحَيْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِكَابِي»([17])اصلاً هر كجا هستم زير سايهي تو هستم. دست مقدسش رو سرمان است. آن وقت براي اين مختصر از حرفها كه
Cمحتاطانه در صراط مستقيم با تمام تلاش به زمينه سازي ظهور ميپردازيم
الحمد الله ما در، اين را من جدي ميگويم آقايان! ميدانيد اهل به اصطلاح حتي شايد كلمهي سخنان من در كتابهايم حتي اينطور است، ميخواستم احتياط كنم و بدتر شده تصادفاً. اول كتابها نوشتهام اگر يك قدري من در قلم بعضي از جملات را كم و زياد ميكنم آقايان! بدانيد كه به اندازهي شرعي من ملاحظه كردهام، منتهي مثلاً فرض كنيد مرحوم حاجي نوري، حالا يا ايشان همانطور كه ميخواسته از طرف شنيده نقل كند، مثلاً ميگويد: “حضرت مهدي” ،اينجور؛ من نتوانستم اينجوري مطرح كنم، نوشتم حضرت بقيةاللهروحي و ارواح العالمين له الفداء اينطور. يك همچين چيزهايي با اين احتياط من حرف ميزنم و دلم ميخواهد حرفي كه، خدا ميداند در دو هفته قبل در تهران من يك اشتباهي، يك حرفي را من زير و رويش را اشتباه خواندم اعلام هم كردم نواري كه از من گرفتيد بياييد درستش كنيد فلان، اينها خوب انسان ميخواهد يك خردهاي روز قيامت جواب بدهد.
با احتياط ميخواهم صحبت كنم و حتي يك كلمه هم “انشاءالله” به ياري پروردگار نميخواهم كوچكترين حرفي كه خدا يا پيغمبر نگفته باشد و يا نتوانم اين را هم به شما بگويم، نتوانم اثبات كنم كه خدا يا پيغمبر گفته انشاءالله نميگويم. ولي خوب چهكار ميشود كرد؛ اين همه بي حالي، در عين حال خدا ميداند با همهي دوندگيها كه بعضي از علماء به من ميگويند: تو اين همه زحمت چرا ميكشي؟ بعضيهايشان روي محبت، بعضيهايشان رو حسادت، بعضيهايشان روي بعضي از مسائل؛ با همهي اينها خدا ميداند من كوچكترين خدمتي براي امام زمان خدا ميداند نميتوانم بگويم كردم.
Cحال كه افتخار عالَم بشريت نصيب ما شيعيان شده، ترويج نام مقدس ايشان و آمادهسازي جامعه براي ظهور مقدسشان را بر خود واجب بدانيم كه امام زمان ارواحنا فداهشكور ميباشند
انسان بايد كار بكند، آقايش را آن هم يك آقايي كه مايهي افتخار همهي عالم بشريت است، مسيحيها هم به او افتخار ميكنند، زرتشتيها هم به او افتخار ميكنند، يهوديها هم به او افتخار ميكنند آن وقت اين مال شما شده، شماها كوتاهي ميكنيد. هر كجا هستيد بر شماها واجب است تو اين مملكت اسلامي، واجب است؛ اگر گفتن كي گفته؟ بگوييد فلاني گفته، كه ترويج نام مقدس امام عصر را بكنيد مردم را مهيا كنيد براي ظهور. در يك مملكتي هستيم، اين را ميخواستم عرض كنم كه الحمد الله از مقام رهبري گرفته تا سايرين همه مروج امام زماناند. الان با چند سال قبل فرق كرده حتي، چند سال قبل با چند سال قبلش فرق كرده و همينطور برويد جلو، آن زمانهايي كه بهاييها تو اين ممكلت همه كاره بودند، در زمان هويداي ملعون كه پدرش بهايي بود يقيناً چون در “اُكا” دفن است و خودش هم كه از بهايي بدتر در آن زمان ما به حول پروردگار ما اين ميدان “صاحب الزمان” اين خيابان “صاحب الزمان” را در محلهي بهاييها شب تولد حضرت وليعصر نامگذاري كرديم، اينقدر آقا مظلوم است، آنقدر آقا بيكس است كه من در آن شب ديدم آقا به وسيلهي يك شخصي كه خدمتش رسيده بود فرموده بودند كه از زحمات فلاني از قول ما قدرداني كن، آقا ما كاري نكرديم، قربانت برويم. ما جان چه باشد، چيزي ما نداريم كه نثار قدم دوست كنيم. شما بياييد، همينها، همينها بياييد ببينيد با شما چه ميكنند اين جوانهايي كه در اول انقلاب به خاطر اين كه نايب شما، نايب عام شما گفت: “براي امام زمان از مملكتتان دفاع كنيد”، خدا ميداند من عدهاي از جوانها را ميشناختم از همين مشهد حركت ميكردند از همينجا گريه ميكردند تا توي جبهه و شهيد ميشدند و در آن لحظات آخر عمرشان به دوستانشان ميگفتند كه آقا ميآمد بالاي سرشان از ايشان تشكر ميكرد. ما كي هستيم كه تو مولاي عزيزمان از ما تشكر بكني.
Cامام زمان ارواحنا فداهداد غربت سر ميدهند
يكي از دوستان آقا وليعصر ميگفت كه خدمت آقا مشرف شدم حضرت سرشان را گذاشتند روي شانهي من، اينقدر گريه كردند كه اين لباس من تر شد. اين در عالم رؤيا، آقاي نعمتي خودمان كه خدا انشاءالله صحت و سلامتيش را تأييد كند و حفظشان كند كه اين چند روزي كه مريض بودند من خيلي ناراحت بودم. آقا وليعصر صلوات الله عليهدر خواب اين شخص ميآيد ايشان را برمي دارد ميبرد روي يك بلندي ميگويد: اينجا بايست به مردم ميگويد، ميگويد: ديدم تمام مردم زير پاي من هستند زير پاي حضرت هستند. فرمودند: “به اين مردم بگو كه من غريبم، كسي به ياد من نيست”. ما بايد اينقدر پست باشيم كه آقا داد غربت بزند! ولي اين مردم آقا حجة بن الحسنبه خودت قسم! اگر همين امشب در خواب شما را ببينند تا چند روز سر حالاند، خوشاند. ميآيند نقل ميكنند. البته براي چند نفر و يك عدهي خاص آقا تشريف نميآورند، ايشان براي اين كه تمام دنيا را پر از عدل و داد كنند.
Cامام زمان ارواحنا فداههمه جا تشريف دارند و از تمام آنچه حتي در قلب مردم ميگذرد نيز مطلع ميباشند اما آنچه ما را از ايشان دور ميكرده ناپاكي ما است
اين شخص ميگويد: من در حرم حضرت موسيبنجعفر – معلوم است آقا زياد به زيارت جد بزرگوارش حضرت موسيبنجعفر تشريف ميبرد – ميگويد: كسي نبود توي حرم، ديدم من هم يك حوائجي داشتم ديدم يك آقايي آمد براي همهي ائمه سلام كرد به امام زمان كه رسيد سلام نكرد. ميگويد: من با خودم گفتم: ايشان چه جوري است، ديدم آمد طرف امام جواد، باز زيارت امام جواد را كه ميخواست بخواند همهي ائمه را سلام كرد به امام زمان سلام نكرد. نزديكش رفتم گفت: فلان حاجت را داري؟ اين دعاي «يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ»([18]) را فرمود بخوان حاجتت برآورده ميشود، مشروح نوشته شده نميخواهم قضيه را نقل كنيم. ميگويد: تا برگشتم ديدم آقا حالا با سرعت تشريف بردند و ديگر تشريف ندارند، وقتي كه برگشتم ديدم درها هم بسته است. حاج علي بغدادي وقتي كه ميآيد با حضرت تا توي حرم ميفرمايد كه زيارت بخوان، زيارت ميخواند بعد ميگويد كه سلام بكن به يك يك از ائمه ميرسد به نام مقدس آقا حجةبنالحسنارواحنا فداهميفرمايد: امام زمانت را ميشناسي؟ ميگويد: بله آقا، سلام كن به او، ميگويد:”اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ“. حضرت ميفرمايند: “وَ عَلَيْكَ السَّلامُ وَ عَلَيْكَ السَّلامُ“.
يك نفر ديگري براي من نقل ميكرد ميگفت، قسم ميخورد، حالا خصوصياتش بماند چون يكي از همين دوستان شما است، ميگفت: زيارت آلياسين را ميخواندم، هر يك از سلامها را كه ميگفتم در گوشم ميگفتند: «وَ عَلَيْكَ السَّلامُ».
امام زمانتان هستند، همهجا هم هستند. يك خرده گوش ميخواهد، يك خرده چشم ميخواهد، يك خرده قلب ميخواهد، يك خردهاي پاكي ميخواهد اينها را درستش كنيم، آقايان! ديگر بس است، هر چي زودتر هم بهتر، هر چه سريعتر هم بهتر. نگوييد: ما حالا جوانيم براي ما بس نيست، نه؛ تا جواني بهتر. پيرها هم كه خوب بس است ديگر. ديگر تا كي ميخواهيم به ياد همه چيز باشيم جز به ياد امام زمانمان. ماه رجب هم تمام شد، آرزو ميكشيم دورهي سال انسان يك «اَلْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ بَيْنَ الْجَمَادِى وَ رَجَبٍ»([19]) يك خبري ميشد، خوب نشد. ماه رجب ماه بسيار خوبي است، رحمت پروردگار نازل ميشود اين هم نشد
8- فضائل ماه معظم شعبان
حالا انشاءالله ماه شعبان كوشش بكنيد انشاءالله خيلي اهميت بدهيد؛ سوم شعبان هست، ماه شعبان ماه پاكيزگي است همهاش هم با سرور و خوشحالي. من يك وقتي ميگفتم به بعضيها كه انسان كه همهاش نبايد با گريه حاجت از خدا بگيرد، با خوشحالي هم ميشود، خدا بيشتر هم دوست دارد. تو پاك باش، گناه نكن، خوشحال باش، بخند و با خدا حرف بزن. «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»([20])، سون شعبان تولد حضرت ابيعبداللهالحسين – جانمان به قربانش – آن كسي كه همهي انبياء و اولياء در مخمصهها با توسل به ابيعبداللهالحسين و گريهي بر آن حضرت نجات پيدا ميكردند حتي ملائكه.
Cمقام حضرت ابوالفضلالعباس عليه السلام
حضرت ابوالفضلالعباس، حضرت اباالفضل عليه الصلاة و السلام، يك جمله به شما بگويم كه اين جمله فكر ميكنم در شأن و مقام اباالفضل سنگ تمام را امام عليه الصلاة و السلامگذاشته. فرمود كه خدا روز قيامت به عمويم عباس يك مقامي ميدهد «يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ»([21]) تمام شهداء غبطه ميخوردند. ميگويند: كاش! ما جاي ابوالفضل بوديم، كاش! ما هم مثل ابوالفضل بوديم، “جميع شهدا”! حتي حمزهي سيد الشهدا، حتي شايد اينجوري جميع شهداء حضرت علي اكبر يك حال اينجوري دارد. حالا حضرت علي اكبر – جانمان به قربانش – از جهاتي ديگر فضايلي دارد كه خود حضرت ابوالفضل هم براي ايشان احترام قائل است ولي اينجور است از اين جمله خيلي جملهي عجيبي است! بزرگترين جمله است كه گاهي انسان احتياط ميكند ميگويد: آخر اين، خود حضرت سيد الشهدا جزء شهداء هست ولي نه، اين سيد الشهداء است، حتي بعضيها ميگويند: علي اكبر هم منظور نيست.
اباالفضل العباس كه باب حسينبنعلي است يك قضيهاي – خدا رحمت كند - مرحوم حاج ملا آقاجان نقل ميكرد در كتاب پرواز روح من نوشتم، يك كسي مورد غضب حضرت ابوالفضل عليه الصلاة و السلامواقع شده بود اين را آورده بودند درِ حرم حضرت سيد الشهداء انداخته بودند كه شفا پيدا بكند. خوب آن شفا پيدا كرد، خودش نقل ميكرده كه آن شب سوم كه من شفا پيدا كردم ديدم ملائكه دارند مردم را با يك تشريفاتي عقب و جلو ميكنند و راه را باز ميكنند براي حضرت ابوالفضل كه بيايد برود حرم حضرت سيد الشهداء. من وقتي كه رسيد نزديك من دامنش را گرفتم، آقا! من اينجا افتادم، ايشان يك نوك پايي به من زدند فرمودند: “درِ خانهاي آمدي كه اگر جن و انس بيايند در اين خانه نا اميد بر نميگردند”. حضرت سجاد تولدشان توي همين ماه است.
Cبرتر از تمام اعياد، عيد نيمه شعبان است
روز پانزدهم از همه بالاتر، از همه. اين كه ميگويم از همه بالاتر نه من بگويم، تمام انبياء و اولياء همين را ميگويند، از همه بالاتر. وقتي كه از حضرت رضا عليه الصلاة و السلامسؤال ميكنند: «أَ أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ؟»([22]) تو هستي كه ميخواهي بر دنيا عدل و داد كني؟ ميگويد: نه، من! اين يك چيز ديگر است. ايشان در نيمهي شعبان متولد ميشود. روي بازوي راستش نوشته شده «جَاءَ الْحَقُّ» حق، تمام حق آمد و طرف چپ نوشته «زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»([23]) و انشاءالله اميدواريم كه از حالا خودتان را مهيا كنيد هر جوري كه ميتوانيد تجليل كنيد از روز نيمهي شعبان و نيتتان اين باشد كه انشاءالله حضرت خودشان امسال تشريف داشته باشند. عيدي را از دست خودشان بگيريم.
9- كلاس عالي و پر اهميت ماه رجب مربوط به معرفت امام عليه السلاماست
ماه رجب تمام شد، شب جمعهي آخر ماه رجب است، در ماه رجب يك كلاسي براي ما باز كردهاند كه خيلي اهميت دارد. دعاهايي كه در اين ماه رجب هست اكثرش مربوط به “معرفت ائمه” عليهم الصلاة السلاماست كه يكي همان «اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ» تا ميرسد به اينجا«لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَبَيْنَهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ»([24])، در يك دعاي ديگر ميفرمايد: «يَا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعَادِنِهَا»([25]) من اين جمله را چندين سال قبل چون در بعضي از كتابهايم نوشتم، چندين سال قبل برخورد كردم يك دفعه مثل يك ماشيني كه يك مانعي جلويش بيايد چطور ترمز ميكند همانطور من را تكان داد، ايستادم آنجا «يَا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعَادِنِهَا»، خيلي عجيب است!، همين را برايتان توضيح ميدهم و عرايضم را تمام ميكنم.
اي خدايي كه رحمتت را از معدنش نازل ميكني! اسن كه چيزي نبود كه ميگوييم: “معدن”. هر چيزي طبعاً از معدنش ميآيد. فيروزهاي كه از معدن نباشد فيروزه نيست. پس رحمت خدا، در يك جا ميفرمايد كه «وَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ»([26]) رحمت خدا همه چيز را گرفته؛ يعني هر چيزي كه موجود شده با رحمت پروردگار موجود شده. در زيارت جامعه ميگوييم كه «اَلسَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ» تا ميرسيم «وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ» معدن رحمت اهل بيت پيغمبراند. خداي تعالي هم از معدنش؛ يعني اصل از رحمت اصلي از معدنش بر ما رحمتش را ميفرستد. نتيجه چي ميشود؟ يعني شما هر رحمتي از جانب خدا به شما نازل ميشود و يا ميرسد اعم از ايجادتان اعم از رزقتان اعم از هر چيزي كه داريد، حتي بهشتتان، حتي نعمتهاي قيامتتان تمام آنها از ناحيهي اهل بيت پيغمبر عليهم الصلاة و السلاماست چون از معدنش است ديگر، معدنش هم آنها هستند. خيلي من را نگه داشت، كلي من رويش فكر كردم. «اَلسَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ» تا «وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ»، «يَا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعَادِنِهَا» «وَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ»، اين سه جمله را كسي پهلوي هم بگذارد خيلي مطلب استفاده ميكند. اميدواريم خداي تعالي ما را توي اين معدن رحمت غوطهورمان كند. ما را با اين خاندان محشورمان كند. از خدا بخواهيد آقايان! كه اعمالتان با اينها، افكارتان با اينها، عقايدتان با اينها تطبيق بكند. اين را از خدا بخواهيد تطبيق بكند. نمازي كه علي خواند بخوانيد، اعتقاداتي كه علي داشت، داشته باشيد و افكاري كه او داشت، رسوماتي كه او داشت شما هم داشته باشيد و رسم ديگري نميخواهد داشته باشيد. محل ما اينجور رسم دارند، شهر شما آنجور رسم دارند، اينها را بريزيد دور. رسوماتتان، رسومات خاندان عصمت باشد. عقايدتان، عقايد خاندان عصمت باشد. اعمالتان هم اعمال آنها باشد تا اين جمله دربارهي شما هم تطبيق كند كه «إِنَّكَ لَمِنْ الْمُرْسَلِينَ، عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»([27]). پيغمبر اكرم را خدا شهادت ميدهد «إِنَّكَ لَمِنْ الْمُرْسَلِينَ، عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» ايشان هم بگويند شما «عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»ايد. اميدواريم “انشاءالله” اينطوري باشد.
10- ذكر مصيبت حضرت ابو الفضل عليه السلام
خوب شب جمعهي آخر ماه رجب است، در اين ماه رجب زيارت سيدالشهداء مخصوصاً شب جمعهاش وارد شده. دلها را روانه كنيد به كربلا برويم آنجا حالا انتخاب ميخواهيد با مشورت باشد كه كجا برويم؟ كنار گودي قتلگاه برويم، كنار قبر ابوالفضل العباس برويم؟ كنار قبور شهداي كربلا برويم؟ ولي چون اول ياد حضرت ابوالفضل بوديم و شب جمعه است شايد در يكي دو تا قضيه هست كه حضرت بقيةالله ارواحنا فداه اينطوري فرمودند: “چون روضهي عمويم اباالفضل در اين مجلس خوانده ميشود من ميآيم”. حالا به اين اميد آقا شايد آقا يك نظر لطفي به اين مجلسمان بكند. اگر با بدن مقدسشان تشريف نميآورند لااقل توجه خاصي به اين مجلس داشته باشند. ماها را لااقل بپذيرند، نام ما را امشب درج كنند در زمرهي اصحابشان، در زمرهييارانشان، در زمرهي كساني كه از آنها راضي هستند. حالا ميخواهيد چراغها را خاموش كنيد مانعي ندارد. يا ابوالفضل! برويم كنار نهر “علقمه” وقتي كه سيد الشهداء صداي برادرش را شنيد كه «يَا اَخِي اَدْرِكَ اَخَاكَ»، راوي ميگويد: ديدم سيد الشهداء با عجله دست از جنگ كشيد به طرف صداي برادر حركت كرد، با شتاب دارد ميرود به آنطرف ولي در وسط راه دو جا پياده شد از اسب يك چيزي را از روي زمين برداشت بوسيد نگاه كردم ديدم دستهاي ابوالفضل العباس…
[1]يس/1-3
[2]«هَاه هَاه إِنَّ هَاهُنَا عِلْمًا جَمًّا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ»إرشاد:1/227؛ بحار:75/75؛ أعلامالدين: 79
[3]«بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ»نهجالبلاغه: 52؛ إرشادالقلوب:2/212؛بحار:28/233 و 35/4
[4]بقره/2
[5]آل عمران/37
[6]بحار:51/148؛ غيبت نعماني: 245
[7]غررالحكم: 118؛ بحار:84/304؛ ارشادالقلوب:1/124؛ طرائف:2/512؛ شرحنهجالبلاغه:7/253
[8]كافي:1/403؛ وسائل:27/89؛ مستدرك:11/45؛ بحار:2/158 و 21/91؛ احتجاج:1/152؛ امالي صدوق:350؛ تفسيرقمي:1/173؛ كتابسليمبنقيس:654
[9]إخلاص/1
[10]«كَمَا وَقَعَ فِي حَدِيثِ كُمِيلِ بْنِ زِيَادٍ لِاَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام، حَيْثُ قَالَ:يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا الْحَقِيقَةُ؟ فَقَالَ: مَالَكَ وَالْحَقِيقَةُ»؟ نور البراهين:1/221؛ «سَاَلَ كُمِيلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ عَلِىٍّ عليه السلام: مَا الْحَقِيقَةُ؟ فَقَالَ عليه السلام : مَالَكَ وَالْحَقِيقَةُ يَا كُمِيلُ» شرح الأسماء الحسنى:1/131
[11]شرح الأسماء الحسنى:2/99
[12]شرح الأسماء الحسنى :1/262؛ «مَنْ أَخْلَصَ لله أَرْبَعِينَ صَبَاحًا ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» جامعالأخبار:94، رواشح السماويه:200، الذريعه:12/284
[13]حمد/5
[14]بحار:53/117؛ احتجاج:2/492
[15]أعراف/179
[16]مفاتيح الجنان، دعاي عديله
[17]مفاتيح الجنان: 108
[18]كافي:2/578، مكارمالأخلاق:343، مصباحالمتهجد:330، مصباحكفعمي:571
[19]وَ قَوْلُهُ عليه السلام فِي الْخُطْبَةِ الْقَصِيَّةِ مِنْ قَوْلِهِ «اَلْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ بَيْنَ الْجَمَادِى وَ رَجَبٍ» بحار:41/320
[20]يونس/62
[21]«اِنَّ لِلْعَبَّاسَ عِنْدَ اللهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةٌ يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» بحار:22/274، امال صدوق:462، خصال:1/68
[22]«قُلْتُ لِلرِّضَا عليه السلام أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَأَهَا عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَاكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي وَ إِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ كَانَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ قَوِيًّا فِي بَدَنِهِ حَتَّى لَوْ مَدَّ يَدَهُ إلِىَ أَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَقَلْعَهَا وَ لَوْ صَاحَ بَيْنَ الْجِبَالِ لَتَدَكْدَكَتْ صُخُورُهَا يَكُونُ مَعَهُ عَصَا مُوسَى وَ خَاتَمُ سُلَيْمَانَ ذَاكَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي يَغِيبُهُ الله فِي سِتْرِهِ مَا شَاءَ الله ثُمَّ يُظْهِرَهُ فَيَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطًا وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا وَ ظُلْمًا» بحار:52/322
و من عجيب روايه ابن قتيبه في الجزء الأول من كتاب عيون الأخبار كتب مسيلمه بن عبد الملك إلى يزيد بن المهلب«وَ اللهِ مَا أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ مَغْمُورٌ مَوتُورٌ وَ أَنْتَ مَشْهُورٌ مَوْثُورٌ». صراط مستقيم:2/262
[23]اسراء/81
[24]«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اُدْعُ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَيَّامِ رَجَبَ: اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلَاةُ أَمْرِكَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّكَ الْمُسْتَبْشِرُونَ بِأَمْرِكَ الْوَاصِفُونَ لِقُدْرَتِكَ اَلْمَعْلُنُونَ لِعَظَمَتِكَ، أَسْأَلُكَ بِمَا نَطَقَ فِيهِمْ مِنْ مَشِيَّتِكَ فَجَعَلْتَهُمْ مَعَادِنَ لِكَلَمَاتِكَ وَأَرْكَانًا لِتَوْحِيدِكَ وَآيَاتِكَ وَ مَقَامَاتِكَ الَّتِي لَا تَعْطِيلَ لَهَا فِي كُلِّ مَكَانٍ، يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا [بَيْنَهُمْ] إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ» مصباح المتهجد:803، بحار:95/392، إقبالالأعمال:646، مصباح كفعمي:529
[25]اقبالالأعمال:657 «يَا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعَادِنِهَا وَ مُنْشِئَ الْبَرَكَةِ مِنْ مَوَاضِعِهَا …»
[26]كافي:4/72، فقيه:2/102، تهذيب:3/106، بحار:94/340، اقبالالأعمال:45، بلدالأمين:191، مصباحكفعمي:607، مصباحالمتهجد:604
[27]يس/3-4
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.