۲۵ صفر ۱۴۱۴- عبوديت ۷ راه بنده شدن اخلاق ۵۶
عبوديت 7 راه بنده شدن اخلاق 56
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم). و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجة ابن الحسن روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. و ما كان لبشر يكلمه الله الا وحيا او من وراء الحجاب او يرسل رسولا.
در هفتههاي گذشته دربارة عبوديت و مقام شامخ بندگي خدا و اينكه انسان لايق انس با پروردگار ميشود و بوسيلة الهام خداي تعالي با او حرف ميزند؛ بحثهايي شد. هرچه مقام و كمالات انسان بالا برود، ارتباط ذات مقدس پروردگار با انسان زيادتر ميشود. ارتباط خدا با انسان همانطوري كه در هفتههاي گذشته گفتم يك وقت هست با واسطه است. يرسل رسولا. بوسيلة رسول، بوسيلة حتي پيامبران اين مال عموم مردمه. از اين مرحله بگذريم هر چه كمالات بالا ميرود و به مرحلة كاملتري انسان قدم ميگذارد بهش الهام ميشه. الهامات شدت پيدا ميكند، شدت پيدا ميكند تا اينكه خدا دائما با انسان حرف ميزند. منتهي الهام من رب حجابه. يعني انسان ممكن است بين الهام و وسوسه را فرق نگذاره. بعد كمالات انسان بشتر ميشود، عدهاي از اولياء خدا هستند كه فرق بين الهام و وسوسه را نميگذارند. كه اين خيلي مرحلة بالايي است. از اين مرحله بالاتر مرحلهاي است كه انسان با خدا اونچنان انس ميگيرد كه خئاي تعالي به او وحي ميكند. اينجا يكي دو مطلب را راجب به وحي عرض كنم و يك مقداري دربارة وحي شرح بدم از قرآن و روايات. تعريف وحي اينه. يعني انسان بخواد بگه وحي چيه؟ وحي ارتباط مخصوصي است كه يك از جانب خدا ارسال ميشه. ماها كاري نميتونيم بكنيم كه خدا به ما وحي كنه. اختيارش دست خداست. چرا انسان به يك كمال فوق العادهاي اگر رسيد اون وقت خدا اختيار ميكنه افرادي را كه به اونها وحي كنه. دو قطع آوره. يعني وقتي وحي ميشه قطعاو يقينا انسان ميدونه از جانب خداست ديگه مثل الهام نيست كه انسان احتمال بده وسوسه بشه يا مثلا الهامه. نه وقتي وحي شد قطعا از جانب خداست.
ولو اينكه انسان را وادار به كار خلاف شرع به صورت ظاهر بكنه. مثلا به حضرت ابراهيم وحي ميشه كه فرزندت را بكش. اين كار فرزند كشتن خلاف شرعه. در عين حال حضرت اسماعيل ميگه كه يا ابتت المع توطمه اونچه كه بهت امر شده فورا انجام بده. پس اول ارتباط از ناحية پروردگار برقرار ميشه. دوم قطع آوره. از ناحية شيطان هم اگر وحي شد يقين انسان ميتونه بگه از ناحية شيطانه. يعني هر دو جنبهاش هست. هم شيطان به انسان وحي ميكنه. هم خدا.
اما انسان ديگه تكليفش روشنه، در مرحلة پايينتر كه هست بين وسوسه و الهام ممكنه انسان فرق نگذاره. مگر با تطبيق با قوانين اسلام. مثلا اسلام گفته كه دستت اگر نجسه يك دفعه اگر آبش بكشي پاكه. ولي شيطان به انسان ميگه كه نه ده دفعه بايد دستت را بشوري. اين معلومه كه وسوسه است. اما در وحي اين طور نيست. اگر شيطان به انسان وحي كرد انسان ميدونه از ناحية شيطانه. اگر خدا هم وحي كرد ميدونه كه از ناحية خداست. و يقين براش ميياد قطعي ميشه. سوم وحي هيچ پيغمبري نيست كه بهش وحي نشه. همة پيغمبران بهشون وحي شده. منتهي وحيشون در احكام و دستوراته و در قوانين دينشون هست. همة پيغمبران بهشون وحي ميشه. چهارم وحي مخصوص پيغمبران نيست. يعني ميشه پيغمبر نباشه انسان ولي بهش وحي بشه. يعني انسان داراي يك كمالاتي بشه كه خدا بهش وحي كنه. يا يك كار مهمي باشه كه بايد اون شخص انجام بده، خداي تعالي بهش وحي ميكنه. مثل مادر موسي. مادر موسي وقتي كه فرزندش را وضع حمل كرد خداي تعالي و اوحينا الي ام موسي ما وحي كرديم به مادر موسي كه شيرش بده و اذا خفت عليه فلقيه في اليمل و وقتي كه ترسيدي از جان او ترسيدي، بياندازش توي دريا. ولا تخافوا، و لا تحزنوا انا عليه و جاهلوا الي المرسلين. ببينيد از همين آيه استفادة خيلي مطالب ميشه.
اينكه وحي قطع آوره و انسان يقينا ميدونه از جانب خداست. آخه بچه را بكنن توي جعبه، جعبهاي كه جاي نفس كشيدن نداره. البته اگر جاي نفس كشيدن ميگذاشت خوب يك سوراخ ميگذاشت آب ميرفت توش. توي يك جعبة در بستة بدون سوراخ و بدون در. اين را انداخته توي دريا، اين از نظر عقلي كار درستي نيست از نظر احكام شرع هم، شرع ميگه كه اين جان بچه را به هدر دادن و اشكال شرعي داره. اما چون وحي آمده اين اين كار را ميكنه. قطعي است. و از همين آيه استفاده ميشه وحي مخصوص انبياء نيست! چون مادر موسي پيغمبر نبود. و از همين آيه استفاده ميشه كه وحي در كارهاي مهمه كه خدا ارتباط را برقرار ميكنه. در هيچ جاي قران و روايات نيست كه وحي را ما بتونيم خودمون زحمت بكشيم تا به مقام اين مقام برسيم كه خدا حتما به ما وحي ميكنه. همه جا وحي انبساط داده شده به خدا.
و خداست كه وحي ميكنه. و ما اختيار وحي را نداريم. دقت كرديد. چرا انسان به مقامي ممكنه برسه كه ضمينة وحي الهي را در خودش ايجاد كنه. ضمينه ايجاد كنه. يعني يك جوري بشه كه خدا اين را لايق براي وحي بدونه. البته در امر مهمي اگر پيش بياد، يك جريان فوق العادهاي بخواد پيش بياد، اين ضمينه را هم لازم نداره خدا به هر جايي كه اراده بكنه وحي ميكنه. حتي به زنبور عسل هم خدا وحي ميكنه. وحي البته بعضي ميگن وحي تكويني. وحي تكويني از اين حرفهاي درست نيست من مسائل تكويني و تشريعي را براتون توضيح دادم در هفتههاي گذشته. اين وحي، وحي به اصطلاح ارتباط خاصه است. كه مجبور ميكنه طرف را به اينكه وظايفي انجام بده. از ناحية شيطان هم وحي ميشه. يعني وحي مخصوص خدا با بندهگانش نيست. اگر يك كسي گفت كه به من وحي شده كه اين كار را بكنم، احتمال داره شيطان بهش وحي كرده باشه. ميشه درسته چون ان الشياطين و يوحون الا اوليائهم. خدا در قرآن ميفرمايد كه شياطين به اوليائشون به دوستانشون وحي ميكنند. حتي همين شرايط وحي در اون هم هست. يعني اولا قطع آوره. يعني وحي شيطان به اوليائش به دوستان خودش براي اونها هم قطع آوره، يقين ميدونن شيطان بهشون وحي كرده. شك ندارند. دوم اينكه ارتباط مخصوصي است كه از ناحية شيطان برقرار ميشه. عين همان وحي الهي است. سوم اينكه انسان نميتونه ضمينهاي بسازه كه شيطان بهش وحي كنه. چون شيطان هم به هر كسي وحي نميكنه يك آدمهاي حسابيتري را گير ميياره. مثلا يك عده متصوفه را پيدا ميكنه كه از هزارها نفر را بتونه منحرف كنه.
به ماها وحي نميكنه شيطان. شيطان چرا وسوسه ميكنه ولي وحي نميكنه. وحي را ميبره به يك كسي وحي ميكنه. لذا ميگه ان الشياطين اوحينا اوليائهم ولايت شيطان را انسان بايد بپذيره. شيطان هم به هر كسي، ميگن مرحوم شيخ انصاري را يك شخصي خواب ديد كه، شيطان را خواب ديد كه يك مقدار ريسمون روي دوشش هست داره ميره. يك ريسمون ضخيمي هم انداخته روي اين دوشش داره ميبره. ازش پرسيد كه اين ريسمون ضخيم را براي چي ميخواي؟ گفت كه شيخ انصاري را ميخواستم به طرف انحراف بكشونم، يك ريسموني بوده به اين ضخيمي اين را پاره كرده، امشب ميخوام با اين ريسمون بكشم. گفته بود كه پس ريسمون من كو؟ گفت كه تو ريسمون نميخواي، تو خودت ميياي. ما، خدا نكنه ماها هم، ما انشاء الله ريسمونهاش را هم پاره ميكنيم ولي عموم مردم اينطوري هستند كه ريسمون نميخوان خودشون به دنبال شيطان ميرن. شيطان اين قدر اعتنا نداره كه بهشون وحي بكه. وحي را شيطان فقط و فقط به اوليائش ميكنه. اينهايي كه ولايتش را قبول كرده باشند. دست بيعت داده باشند. بنگان خدا را شيطان نميتونه فريب بده. و بهشون هم وحي نميكنه، وسوسه هم نميكنه. اگر يك كسي ببينيد وسواس داره بدونيد بندة خدا نيست. الا عبادي ليس لك عليهم شيطان. شيطان تو بر بندگان من تسلط پيدا نميكني. انما سلطانه علي الذين يتوله تسلط شيطان بر كسي است كه ولايت شيطان را قبول كرده باشه و روي محبت فرمان او را برداره ولايت را براتون مكرر بيان كردم. يعني فرمان بردار با محبت. شما ميگيد كه مگر كسي هست تو دنيا كه شيطان را دوست داشته باشه اين قدر كه فرمان برداريش را بكنه و حالا شما شايد قبول نكنيد بعضي از اين اقطاع صوفيه اينطوريند. ولي شيطانند. شيطان همان شيطان مخصوص، ابليس. نه اينكه ما بهشون بگيم ولي شيطان، شيخ محمود شبستري يكي از اقسام متصوفه است، من نميخوام حالا كنايه به اونها بزنم ميخوام مطلبم را بحث كنم. يك كتابي داره من دارم اون كتاب را. تو همين كتابها هست به نام درس دين. شيخ محمود شبستري درس دين ميده. يك بخش از درس دين اين شخص كه از اقطام متصوفه است اين است كه شيطان بالاتر از، مقامش بالاتر از حضرت موسي است. يك شعري داره، آخرش ميگه كه يك روز، حضرت موسي به شيطان گفت تو چرا سجده نكردي كه اينقدر مطرود بشي؟ گفت من سجده نكردم كه مثل تو نشم. گفت خوب من مگه چمه؟ گفت خدا وقتي كه بهت گفت كه، تو وقتي گفتي كه فارب انظر عليك. خدايا خودت را به من نشان بده تا من به تو نگاه كنم و ببينمت. خدا گفت نگاه كن به كوه چرا روي از خدا برگردوندي و نگاه كردي به كوه تا، عاشق هيچ وقت حاضر نيستش كه گوش به حرف معشوقش بده و روش را بگردونه.من پيشاني كه براي خدا روي زمين گذاشتم براي آدم ولو خدا بگه من نميكنم. به اين دليل من بهتر از توهتسم او داره ميره تأييد ميكنه، حالا مهم نيست مسئله معلومه روشنه كه چقدر ربطه. و در اشعارش شيخ محمود شبستري ميگه كه شيطان خداي تعالي اين از افسران ارتش و شخصيتهاي مهم دربار پروردگاره. ولي بخاطر اينكه هر شاهي كه خوب شاهي بداند اين يك تكه شعرشه. يكي افسر به درگاه خود نشاند.
اين افسر را مينشونه كه غريبهها را راه نده. خوديها را راه بده. لذا شيطان هم گفت لاغوينهم اجمعين الا عبادك المخلصين. ببينيد چقدر شيطان خوب بهش وحي ميكنه و اينجور طرفدار شيطانه. يك هستند الان شيطان پرست. شيطان مريدش الان در زمان ما كرة زمين بيشتر از خداست. بندگان شيطان بيشتر از بندگان خدا هستند. البته به همه هم اعتنا نميگذارهها. شيطان به مثل شيخ محمود شبستري كه امروز حتي گاه گاهي در راديو و تلويزيون ما هم متأسفانه ازش تعريف ميشه و تمجيد ميشه بعد از چند صد سال كه به درك واسل شده در عين حال كه ما ازش تجليل ميكنيم از او، به او ميره وحي ميكنه. به هر كسي كه وحي، ان الشياطين يوحون الي اوليائهم.
اولياء خودش را، اولياء. ولي شيطان تا نشي بهت وحي نميكنه. ولي خدا هم تا نشي خدا بهت وحي نميكنه. و همين آيه دلالت دارد بر اينكه حضرت، مادر حضرت موسي پيغمبر نبود. بر غير پيغمبر هم ممكنه وحي بشه. منتهي وحي نه در مسئلة دين شما اين را بدونيد در بعضي از روايات هست كه وقتي كه پيغمبر اكرم از دار دنيا رفت، انقطع الوحي. وحي از ما قطع شد. بعضي از افراد كم سواد بايد بگيم يا خيلي متعجب و از كساني كه به روايات مراجعه نميكنند ميگن ديگه معنا نداره بر علي بن ابيطالب و امام حسن و امام حسين و امثال اينها وحي بشه جمع بين اين انقطع ان الوحي و اينكه به اونها وحي شده زياد هم داريم. ميفهميد چيه؟ چطوري اين را درستش كنيم؟ وحي در امور اسلام و دين گوش بديد خوب، در احكام، در احكام دين، در معارف دين، در دستورات دين همش به پيغبر وحي شده، يك كلمه بر غير پيغمبر وحي نميشه. قطع ميشه. يعني وحي خاص قطع ميشه. ديگه بعد از پيغمبر يك مسئلهاي كه به پيغمبر گفته نشده باشه به علي بن ابيطالب وحي نميشه. چون اگر كه وحي شد ايشان ميشه پيغمبر بعد از اون پيغمبر. او خاتم الانبياء است. و لذا در تمام احكام اسلام و معارف اسلام و تمام قوانين اسلام به حضرت رسول اكرم وحي شد و تمام هم شد. هيچي باقي نماند.
اينجا وقتي كه پيغمبر از دار دنيا ميرود ميگه من قطع ان الوحي يعني وحي در احكام و معارف و حقايق اسلام، اما وحي به اولياء خدا دائمي است. به علي ابن ابيطالب دائما وحي ميشده. به ائمة اطهار دائما وحي ميشده. در علوم مختلف خودشون، بله يك خردهاي منظم باشند دوستان سر ساعت بيان دوستان و هر كس كه دير بياد نبايد تو اين مجلس وارد بشه. دقت كنيد، حواسها پرت نشه.
وحي، پس وحي در احكام و معارف و حقايق اسلام قطع شده اما وحي در توضيح معارف اسلام در توضيح معارف اسلام وحي ميشه. از طريق حكمت. يعني حكمت الهي براتون توضيح دادم چون بعضيها بودند كه در جلسات نبودند چون حكمت و با فلسفه فرقش اين است، كه حكمت اون چيزهايي است كه انساني را پروردگار در شناخت حقايق اشياء به انسان ميده. دقت ميكنيد. فلسفه شناخت حقايق اشياء متكيا به افكار بشر. اون متكيا به افكار، به وحي و خداي تعالي. فلسفه متكيا به افكار بشر. اون وقت اگر انسان به مقام بندگي كامل برسه، به مقام خليفت اللهي برسه بهش وحي ميشه. چي وحي ميشه، حكمت. و من يعطي الحكمه فقد اوتي خيرا كثيرا. لقمان بعضيها ميگن پيغمبر نبوده و لقد آتينا لقمان الحكمه. به حضرت لقمان خداي تعالي حكمت تعليم كرد. گاهي يك مطالبي خيلي عالي در سطح فوق العاده عالي اين به زبان اولياء خدا ميياد كه حتي در كتابها هم وحي ميشه. ممكنه عرض كردم امكان داره وحي بشه. و حكمت الهي كه همان الهم حالا اين دعا، معنا نداره ما دعا كنيم الهم علنا الاشياء كما هي. خدايا اشياء را اون چنان كه هست به ما نشان بده. خدايا اشياء را اون چنان كه هست به ما نشان بده. دقت كرديد. اين در حقيقت همان حكمته كه خدا حقايق اشياء را به شما نشان داده. چشم شما را به ملكوت عالم باز كنه. چشم شما را به حقايق باز كنه. به حقايق باز كنه. اين از ناحية وحي ممكنه. عرض كردم حالا شما ميگيد وحي چطوري ميشه خدا. خوب اين مطلب را داشته باشيد. يك وقتي انشاء الله همين راهي را كه داريد ميريد ميرسيد انشاءالله به جايي كه اين مطلب خيلي به دردتون ميخوره. خيلي زياد هم به دردتون ميخورهها. شما يك مسافريني هستيد كه داريد به سوي كمالات ميريد. قدمهايي به سوي كمالات برداشتيد. اين حرفهاي ما الان برايش شماها مثل اين است كه توي ترمينال ماشين تهران را نشستيد داريد ميريد يكي بلند ميشه ميگه تهران آب و هواش اينه.
خدمت شما عرض شود هتلهاش اينجوري است. نميدونم چطوري بايد تو اين خيابانهاش حركت بكنيد اينها مطالبي است كه براي اون وقت ما داريم ميگيم. والا حالا نه به شما وحي ميشه، ميگيم اينها، نه هم خدمتون عرض شود كه لازمه ولي اينها يك مطلب هست اينهايي كه من ميگم براتون در اين جلسات اينها را شما را واكسينتون ميكنن. استدلالي كه چون غالبا شماها برخورد با افرادي كه هيچ اطلاعي وحي و اينها مثلا ندارند، برخورد ميكنيد. ممكنه پاي يك منبر بنشينيد بگن اصلا وحي غلطه تا علي بن ابيطالب مثلا وحي ميداشته. استدلال هم داره كه وحي قطع ميباشه. استدلال ميكند. يك كسي هم ممكنه بياد يك آدم چي عرض كنم به اصطلاح افرادي بي ربط بگن به ما وحي شده. من براتون اين مطالب را براتون شرح ميدم در اين شبها بيشتر جنبة واكسينه كردن شماهاست كه وقتي كه ميريد به اوجا بدونيد جريان از چه قراره. چه عالم برزخ كه مطالبي دربارهاش گفتم، چه دربارة مقامات عالية انساني اينها را كه ميگم براي اين جهته. حالا شما همين تا امشب به فكر اين نباشيد كه رو به قبله بخوابيد و خداي تعالي بهتون وحي كنه. نه. اين مسائل نيست به اين زوديها و الهام چرا بهتون ميشه. زياد هم ميشه اما شما بين الهام و وسوسه هنوز نميتونيد اكثرتون، بعضيهاتون چرا الحمد الله ما چند نفري داريم كه به اين مقام رسيدن كه از اولياء خدا باشند و بين الهام و وسوسه را تا حدي فرق بگذارند. اما اكثرا بين الهام و وسوسه را فرق نميگذاريد. ميزان در اينكه آيا اين الهامه، و اين را بهش توجه كنيد به جهت اينكه هر چه بيشتر توجه كنيد بهتر اين مسائل براتون روشنه. فرق بين الهام و وسوسه را چطور بگذاريم؟ عرض كردم هر چه با دين با احكام شرع تطبيق كرد الهام بدونيد. مثلا فرض كنيد كه نمازت را اول وقت بخون خوب اين وسوسه هم باشه خوبه، هر چه ميخواد باشه، باشه.
اگر بهتون يك كاري شري پيشنهاد شد اين را به حساب وسوسه بگذاريد ولو الهام باشه چون شما معذوريد. دقت ميكنيد. شما به حساب وسوسه بگذاريد. تا انشاء الله شما به جايي برسيد كه جزء كساني بشيد كه يك مرحله از اولياء خدا يعني اولياء خدا به مرحلهاي ميرسند كه فرق بين الهام و وسوسه را ميدونن. فرق ميگذارند و يك مقام بالاتري هست كه ضمينهاش اگر فراهم بكنند و بعد خدا اراده بكنه، و خدا بخواهد ممكنه بهش وحي بشه و بودند بزرگاني كه اينها از طريق وحي حكمت را دريافت كردهاند و كسي كه بهش حكمت داده بشه خير كثير فاعدوا خيرا كثيرا. خير كثير كوثره. كوثر را تفسير كردن به خير كثير. و كوثر روح مقدس فاطمة زهرا سلام الله عليها و ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلامه. يعني اين قطره متصل ميشه به درياي ولايت دقت كرديد. شما يك قطرهاي هستيد متصل ميشيد به درياي ولايت و درياي ولايت خير كثيره، و دريايي از حكمته و وقتي كه شما متصل به اين درياي حكمت و خير كثير شديد اون وقت از قلبتون حكمت جريان پيدا ميكنه. از قلب شماها جريان پيدا ميكنه حكمت.
كه اگر انشاء الله به مقام خلوص و اخلاص رسيديد كه اين مرحلهاي است از مراحل بالاي كمالات از همين امشب به فكر اين كه اعمالتون را خالص كنيد تا از قلبتون و نادي الحكمه، نباشيد. نه تا اين مراحل ده، دوازده گانه را شايد هم بيشتر شانزده تا مرحله است اگر طي نكنيد به مقام خلوص نميتونيد برسيد. وقتي كه به مقام خلوص تازه رسيديد اون وقت چهل روز كه ازش بگذره، شما متصل به درياي حكمت ميشيد، خير كثير ميشيد به درياي حكمت متصل ميشيد اون وقت جرت ينوبي الحكمه. از قلب شما كه متصل به اون درياي حكمت است از قلبتون اين چشمه جريان پيدا ميكنه ميياد به زبانتون اون وقت من قلبه و لسانه، و از زبان شما هر چي ميگيد مثل حضرت لقمان داراي حكمته. و لقد آتينا لقمان الحكمه. اگر خوب فهميديد صلوات بفرستيد.
چند تا تذكر، تذكر اول هر كس در هر مراحلهاي از مراحل كمالات هست بعضيها حواسشون پرت ميشه نميتوم تك تك بهشون بگم اگر تمركز در همان مرحله داشته باشند موفق ميشن. اگر بخوان حواسشون را پرت كنن موفق نميشن. مثلا اگر كسي در مرحلة توبه است فقط و فقط شب و روز حاجتش، خواستش، فكرش، هوشش، حواسش تو همين مرحلة توبه باشه. اگر بگه كه من تكبر را از خودم دور كنم اخلاص داشته باشم. مبارزه با هواي نفس بكنم چه بكنم، نه اين را ميتونه، نه اون را. شما سه تا چهار تا اطاق را ميخواييد جارو كنيد، يك ذره اينجا را جارو كنيد يك ذره اون جا آخرش هم زحمت كشيديد هيچ كار هم نكرديد. اين اطاق را جارو كنيد تمامش كنيد بعد اطاق ديگه. اين جزء شرايط ماستها. حواستون پرت اين طرف و اون طرف نشه. هر كس در مرحلهاي هست همان مرحله را انس بگيره، توسل ميكنه از ائمه مرحله كمال معرفت. بعضيها مييان مينشينن ميگن ما چقدر زحمت كشيديم روي اين جهت كه، حالا هنوز مثلا قدم اول را برداشته. از اين جهت كه محبتمون تنها به خدا باشه. حالا خيلي مونده. لااقل قدم به قدم. چرا اون وقت ممكنه شما اين را نقل كنيد پيش كسي بگيد كه عجب فلاني اخلاص نداشته. نميتونيد. من نميگم نداشته باش. ميتوني داشته باش. شما تا پلة اول را برنداريد، پاتون را پلة دوم نگذاريد نميتونيد پلة دهمي را طي كنيد اين كه ميبينيد اين همه روي منبرها حرف زدن و موفق هيچ كس نشده تقريبا از اين جهت به جايي برسه مال اينه همة حرفهايي كه من به شماها ميگم دستور ميدم، بهتون مرحله ميدم و اينها همة اينها را گفتن توي كتابها گفتن، تو منبرها گفتم همه جا گفتن.
اين كه شما الحمد الله كه خدا را شكر ميكنم شايد كمتر اتفاق بيافته يك جمعي كه دارن ميرن تا خودشون را برسونن به مقام خلفت اللهي، مقام عبوديت كامل خودشون را مقامي كه تا امام زمان عليه الصلاة و السلام فرمود كه بياييد آماده باشند و به مقامي كه اونها كانهم بنيان مرثوث مثل ديوار بتني محكمند كه علاوه بر اين كه خودشون را در مقابل حوادث حفظ ميكنند، ديگران را هم حفظ ميكنند، و سنگرند براي ديگران اينها جمعي كه الحمد الله شماها همتون، شايد يكي، دونفرتون به اصطلاح تو اين مجلس تو مرحله نباشند ولي همتون الحمد الله داريد ميريد حالا يكي در پلة اوله، يكي در پلة دومه، يكي در پلة دهمه به هر حال ما داريم كه افرادي كه الحمد الله، ولي همتون الحمد الله گناه نميكنيد. يك همچنين جمعي باشند شصت، هفتاد نفر كه يك دونه گناه نكنن. شما اگر توي جاي ديگه پيدا كرديد و اين را بدونيد خداي تعالي از شماها ممنونه. و آماده بشيد انشاء الله براي اينكه اگر، ما وقت تعيين نميكنيم اگر امام زمان همين امشب گفت كه يك عده سرباز ميخوام به من گفت ابطحي تو، يك سرباز ما ميخواهيم شما يكي دو تاتون را استثنا نكنيم، شل نباشيد انشاء الله همتون آماده باشيد. يك چند تا خوابهاي بدي ديده شده من دلم نميخواد نقل كنم. و نمودار سستيهاي شماهاست. كه فكر ميكنم امام زمان صلوات الله عليه بيشتر از اين دوست دارد كه جدي باشيد. ببينيد خداي تعالي از شما. ما اينجا مجلس روضه كه نيست اگر روضه بود خوب در را باز ميگذاشتيم همه بيان ديگه.
مجلس منبر و موعظه هم نيست. شماها همتون، تك تكتون روتون حساب شده، بعد از بيدار شدن از خواب غفلت تونستيد بياييد تو اين مجلس. يعني تذكر و موعظه و بيدار كردنتون از خواب غفلت پروندنتون اين برنامهها نيست. خوب. بنابر اين اينجا بايد به فكر كارهاي اساسي باشيد جدي. چند تا خواب عجيبهها در رأس همين يك هفتة گذشته ديدن براي شماها. كه به طور اجمال سستيهاي شماها را در راهتون مثل غافلهاي كه انسان حركت كرده پياده داريم ميريم حالا فرض كنيد يكي اون عقبها واقع شده. حواسش پرت شده داره به يك مثلا فرض كنيد يك منظرهاي به يك باغي داره نگاه ميكنه، غافله داره ميرهها. بعضيهاتون اين طوري نباشيد. من از خوابهاتون تعجب كردم من فكر نميكرم اينطوري باشيد. ولي در بين تون افراد اينجوري نباشد. چون اسباب زحمت خودش و ديگران ميشه. يك نفر عقب مانده باشه ما مجبوريم همه وايستيم تا او بياد. يا بيرونش كنيم از توي غافله. انشاء الله كوشش بكنيد كه خداي نكرده.
بعضيها مييان به ما ميگن كه آقا ما، مراحلي را گذاروندن ميگن آقا ما گناه كرديم. باور كنيد من دوست دارم همانجا با مشت بزنم تو سر اون آدم. تو حالا بعد از اين همه زحمت بعد از مرحلة توبه چرا حالا گناه كردي تو؟ اين دليل بر چيه؟ بعضيها ميگن نه آقا ما در مقابل افراد خيلي جدي هم داريمها. من بعضيهاتون را گاهي تمركز ميكنم ميبينم بعضيهاتون اعمالتون را هم درست انجام نميديد. يك شخصي آمد پيش من ديدم خيلي گريه ميكنه. گفتم چيه؟ گفت يك روز، يكي از آن دستوراتت را عمل نكردم. از شما عذرخواهي ميكنم. اينجور افرادي هم داريم. افرادي هم داريم كه متأسفانه، خوبند، همة جهاتشون خوبه. الا اينكه همين كارها را مقدم بر اين كار ميدونند. شما روز اول بهتون گفتم ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم. جانتون را خدا به خدا فروختيد از خودتون هيچي نداريد. و جاهدوا باموالكم في سبيل الله بوسيلة اموالتون و انفستون بايد در راه خدا جهاد كنيد. يعني هم جانتون را بديد هم مالتون را. اين ديگه اين حرفها را نداره. كارم مانع شد، حقوقم مانع شد، نميدونم اين حرفها اصلا نيست. جدي بايد باشيد. در هر مرحلهاي هستيد بدونيد خداي تعالي براي شما ارزش قائله. و اگر جدي بوديد اين را بدونيد اگر جدي بوديد و (قطع نوار).
بعضيها خيلي سستيد. خيلي ضعيفيد، كوشش كنيد ديگران را معطل خودتون نكنيد و انشاء الله دسته جمعي ما، من دوست ندارم يك نفر شما استثنا بشه و حذف بشه از وقتي كه حضرت بقيه الله صدا ميزنه كه انا امام المنتظر من امامي هستم كه شما انتظار من را داشتيد همتون بگيد بله ما انتظار شما را داشتيم. و علامت انتظار هم اين است كه هيچ مانعي براي اينكه بريد به طرف امام زمان عليه الصلاة والسلام نداشته باشيد. نه وابستگي نه دلبستگي. نه زن، نه بچه. نه مال. هيچي. آقا فرمودند بيابگيد چشم. ميگفتن به يك نفري گفتن بيا اين برنگشت ببينه پشت سرش كيه همين جور رفت. خدا رحمت كنه استاد ما حاج ملا آقا جان ميگفت كه من از خونه بيرون آمده بودم بهم گفتن برو كربلا. بدون اين كه خبر به زن و بچهام بدم رفتم. بايد انسان خودش را اين طور بسازه. اين يك، دو تا تذكر بود، يكي اين كه سست نباشيد، يكي ديگهاي اين كه در هر مرحلهاي كه هستيد تمركز در همان مرحله داشته باشيد. و اين دو تا كار را انشاء الله انجام بديد. حالا اگر مقتضي بود انشاء الله هفتههاي بعد براتون راجع به اين كه چرا اين خوابها ديده شده اميدواريم انشاء الله با دعاهايي كه شماها براي همديگر ميكنيد و من گاهي ميكنم رفع بشه.
مطلبي كه اين هفته عرض كردم انشاء الله عمل كنيد خيلي مؤثره. هر وقت حرم مشرف ميشيد براي دويست نفر لااقل، در مرحلة اول هم اونهايي كه خارج از مشهد هستند از رفقاتون زيارت كنيد، زيارت كنيد براشون. از طرف اونها زيارت كنيد. اين را بعضيها ممكنه ندونن. بعضيها نبودن توي اين مجلس هر وقت حرم ميريد دويست مرتبه از طرف همسفرهاتون، دوستانتون اونهايي كه در سير الي الله با شما هستند خدا ميدونه كيا هستند. دويست مرتبه از طرف اونها بگيد السلام عليك يا مولاي و رحمت الله و بركات. يا السلام عليك يابن رسول الله. يكي از اين دو جمله. دويست مرتبه السلام عليك يا مولاي، السلام عليك يا مولاي اين جوري هم ميتونيد بگيد. لابد انجام داديد در اين مدت. خيلي خوب. بقيه هم كه نميدونستن انجام بدن انشاء الله. و حرم هم زياد بريدها. البته الان موقع شلوغي زواره كه كمتر رفتيد عذرتون موجهه ولي در وقتهايي كه شلوغ نيست و زواري نيست لااقل دو روز يك دفعه را زيارت بريد حتما. و در مرحلة اول هم نظرتون دوستان باشد از همسفرهاتون كه تو اين مراحل هستند در خارج از مشهد چون اونها دسترسي به زيارت ندارند. فردا شب، شب شهادت رسول اكرم و شب شهادت امام مجتبي است. انشاء الله تشريف ميياريد اينجا و مجلس روضه و عزاداري خواهد بود. تا شب جمعه.
پيغمبر اكرم خيلي مظلوم بود. يعني مظلومتر از رسول اكرم و علي بن ابيطالب شايد در عالم نبوده. در وقت وفاتش نگاه به اطراف كه ميكند افرادي را ميبيند كه كاملا نسبت به اونها بعض دارد. از بودن اونها ناراحت است. و اينها آمدهاند پيغمبر اكرم را اذيت كنند. فرمود ما اوضي النبي مثل اوضي. هيچ پيغمبري به مثل اذيتي كه من از امتم كشيدم نكشيد. شما همان روز ظاهرا دو شنبه بوده كه سر بستر پيغمبر اكرم نزاع كردن. فرمود ايطوني بقلم و دوات. كاغذ و قلم برايم بياوريد تا وصيتي بنويسم كه بعد از من گمراه نشويد. قال عمر: خدا لعنتش كنه. يك خوابي من ديدم كه بشارتي است براي اونهايي كه دلشون درد آمده و به پدرشون اين جسارت را او كرده و مادرشون را سيلي زده. درب به پهلويش زده. محسنش را سقط كرده. در عالم رؤيا ميديدم يك صف طولاني است روز قيامت است. من پرسيدم اين صف مال چيه؟ گفتند خداي تعالي عذابش را در اختيار فرزندان فاطمة زهرا ميگذاره تا جايي كه دلشون خنك بشه عمر را عذاب كنند. من اونجا يادم گفتم. ارزش داره هر چه بايستيم در اين صحراي محشر. صحرايي كه اين مقدار حرارت دارد و جاي نامناسبي است. خيلي اذيت كرد. گفت ان الرجل ليهجر. اين مرد هذيان ميگه. خدا لعنتت كنه. خدا آن به آن عذابش را بر تو بيافزايه. اگر اون روز به پيغمبر اكرم اين جسارت را نميكردند. كجا امت پيغمبر ميتوانستند جمع بشوند حسين ابن علي، حسن ابن علي را با اون وضع شهيد كنند. حضرت امام محتبي سرش را در ميان تشت برده جناده ميگه نگاه كردم ديدم خون از حلق امام مجتبي در ميان تشت ميريزه.
عرض كردم آقا جان چرا خودتون را معالجه نميكنيد. فرمود بميعالج الموت، مرگ را با چه چيز ميشه معالجه كرد؟ اون شخص ميگه كنار گودي قتلگاه ايستاده بودم، بدن حسين ابن علي پاره پاره. لبهاي نازنينش بهم ميخورد. گوش دادم ميگويد اي قوم جگرم از تشنگي. رفتم آب آوردم وقتي كه كنار گودي قتلگاه رسيدم ديدم سر مقدس سيد الشهدا را شمر از بدن جدا كرده.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.