۲۱ رمضان ۱۴۱۶ قمری – ۲۲ بهمن ۱۳۷۴ شمسی – معرفت امام زمان (علیه السلام)
معرفت امام زمان روحي فداء 21 رمضان 1416
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. انما ولي كم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يعطوني الزكاه و هم راكعون.
شب بيست و يك ماه مبارك رمضان، شب شهادت حضرت امير المؤمنان و احتمال قوي دارد كه شب قدر باشد و شما دوستان خاندان عصمت و طهارت خواب را بر خودتون تحريم كردهايد با اميد بسيار زياد به در خانة خدا آمدهايد. خداي مهربان، خداي رئوف خداي رحمن، خدايي كه اون قدر بندگانش مهربانه كه اگر به آيات قرآن مراجعه كنيد، دقت كنيد انسان احتمال داره كه مغرور بشه به رأفت خدا. ولي بخاطر اين كه ما به اون حد مغرور نشيم خداي تعالي ميفرمايد ما غرك بربك الكريم. اي بشر كه مغرورت كرده كه خدا كريمه؟ يكي از علما و اولياء خدا به من ميگفت كه من يك وقت اين آيه را خوندم به خداي تعالي عرض كردم خودت. چون فورا بعدش ميگه كه الذي خلقك فسواك فعدلك. راضي نميشه پروردگار كه اينجا تند صحبت كنه. ميگه اون خدايي كه تو را خلق كرده، اون خدايي كه به تو همه چيز داده، خلقك فسويك فعدلك. اين خدا غرور نبايد انسان پيدا كنه. گول نبايد انسان بخوره. هر چه هست مربوط به اراداه، مربوط به عمل، مربوط به تهذيب نفس خود انسانه. ولي خدا خيلي مهربانه آقايون. خدا خيلي شماها را دوست داره. من يك وقتي، حتي همين امشب هم يك قدري مشغول اعمال امشب شده بوديم، به پروردگار ميگفتم كه خدايا تو اگر ما را دوست نميداشتي خلقمون نميكردي. كي مجبورت كرده بود كه خلقمون كني. دوستمون داره. دوستي، دوستي ميياره، محبت، محبت ميياره. اگر اين را بفهميم كه خدا خيلي ما را دوست داره، ما هم به خدا محبت خواهيم كرد. در يك چونين شبي دور هم جمع شدهايم. اول تسليت عرض ميكنيم به پيشگاه مقدس حضرت بقية الله آقا عاجرك الله. في مصيبت جدك اميرالمؤمنين كه جهان بشريت يكي از اشكالاتش همينه كه بايد نقطة حساس فضيلت اون قدر مظلوم بر اين دنيا واقع بشه كه در زيارتش بخوانيم السلام علي اول المظلوم. اول مظلومه آقا امير المؤمنين. اين را متوجه باشيد. احتمال قوي داره امشب شب قدر باشه. چون رواياتي هست كه خدمت امام صادق يا بعضي از ائمه ميرسند. افرادي بودند وضع كارشون، شغلشون طوري بوده كه نميتوانستند هر سه شب را در احياها در اجتماعات در عبادت حاضر بشن، اصرار داشتند كه شب قدر را امام عيله الصلاة و السلام تعيي كنه.
حضرت به اين مضامين ميفرمودهاند اين همه ثواب اين همه اجر، چه اشكال داره دو شب، يكي شب بيست و يكم و يكي هم شب بيست و سوم تو عبادت كني. دو شب خودت را در دورة سال وادار كني اون كاري كه اولياء خدا هر شب ميكنند. بعضي از اولياء خدا هستند كه اون قدر خدا را دوست دارند كه منتظرند به مجرد اين كه شب ميشه و مردم به خواب ميرن مينشينند در مقابل قبله و با ذات مقدس پروردگار مناجات ميكنند. اين دعاي ابوحمزة ثمالي كه واقعا بزرگترين ذخيرهاي است كه خداي تعالي به ما عنايت كرده. اين دعا و دعاهاي خاندان عصمت و طهارت. صحيفة سجاديه. دعاهاي خسمة عشر كه در مفاتيح هست كه هر يكيش براي يكي از مراحل سالكين الي الله مفيده، مطالبي دارد. حقايقي دارد همين دعاي افتتاحي كه ميخوندند من نشسته بودم بعضي از جملاتش را كه گوش ميدادم واقعا عجيب عميقه. اين را به طور كلي عرض كنم. كه دعاهايي كه از ناحية مقدسه حضرت بقية الله ارواحنا فدا رسيده، در سطح بسيار عالي است. هم از نظر علمي و هم از نظر عرفاني هم از نظر اعتقادي. ما طبق برنامهاي كه شبهاي گذشته داشتيم و اعمال خوب امشب كه در روايت دارد و در كلام بعضي از علما مثل سيد ابن طاوس رضوان الله تعالي عليه هم هست كه اگر در شب قدر انسان به مذاكرة علم و دانش بپردازه از همة عبادات افضله. عبادت بيشتر تو ذهن ما ميياد كه انسان نماز بخوانه، دعا بخوانه، مثلا ذكر بگه اما در رتبة اول از نظر اهل بيت عصمت و طهارت و از نظر قرآن و بالاخره از نظر ذات مقدس پروردگار طلب علم و دانشه. پس روحتون را بالا ببريد. فكرتون را رشد بديد. همة معطلي و انتظاري كه خداي تعالي دارد و ائمة اطهار داشتند و خود حجت ابن الحسن دارد اين است كه مردم آماده بشن براي ظهور و كسب علم و دانش از محضر حضرت بقية الله. امام عصر ارواحنا فدا تشريف نمييارد براي اين كه دنياي ما را فقط اصلاح كند. اين كه در روايات زيادي دارد. يملئوا الارض قسطا و عدلا بعد اماما من. اين بخاطر رفعه مانعه. هدف اصلي اين نيست. هدف اصلي اين نيست كه دنيا پر از عدل و داد بشه. چون در وقتي كه پر از ظلم و جوره، انسان نميتواند رشد خودش را بكنه. ظالمين ستمگران، طاغوتيها مانع از رشد انسان ميشن. از صراط مستقيم ميشن. ميياد كه اين ظلم و جور را دفن كنه، عدل و داد به وجود بياره، جاده را صاف كنه تا شما بعد حركت كنيد. من يك وقتي به بعضي از دوستان در همين كانون بحث و انتقاد ديني در زمان طاغوت همين را ميگفتند. ميگفتند در زمان قبل از انقلاب ما هشتاد در صد كارمون دفع مانع بود. جاده صاف كردن بود. بيست درصد حركت بود. مثل اين كه يك ماشيني، يك رانندهاي ميبينه تو جاده سنگ زياد ريخته هر چند قدمي كه ميره بياد پايين اين سنگها را از تو جاده به اون طرف بريزه يك مقدار حركت كنه.
ما الان گرفتاري كه همين الان ما مردم كرة زمين داريم اين است كه موانع زياده. تا يك عده شروع ميكنند به اين كه راه خدا را بگيرند برن دقيقا طبق آيات قرآن حركت كنند و تهذيب نفس كنند. تهذيب نفسي كه همة علما، تمام دانشمندان قرآن مجيد و ائمة اطهار و تمام يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر همه براي اين آمدند و صريحا قرآن ميفرمايد كه ليذيكهم و يعلم هم الكتاب و الحكمه. اينها چي ميگن. حرف تازهاي دارند، چكار ميكنند و صدها مانع ديگر. اين مسئله است كه سبب ميشه حضرت ولي عصر، اول ميفرمايد كه جاده را صاف ميكنه، يملئوا الارض قسطا و عدلا. والا به قول يكي از دانشمندان ظاهرا” در اخلاق ناصري مربوط به خواجه نصير الدين طوسي است كه در كتاب اتحاد، دوستي من اين جمله را از ايشان نوشتم. اسلام براي ايجاد عدل نيامده، اين را بدونيد. عدل و داد وقتي بايد باشه كه ظلم و جور هست. شما كي به دادگستري مراجعه ميكنيد؟ وقتي دعوا داريد. دعوا نداشته باشيد به دادگستري كاري نداريد. كي يك دادخواه ميخواهيد كه بياد عظمت را پياده كنه، وقتي كه ظلمي در كنارتون باشه. اسلام آمده، اخوت اسلامي به وجود بياره و بعد از به وجود آمدن عدل و داد كه حضرت بقية الله ارواحنا فدا با امامتشون با رهبريشون به وجود مييارن اونجا تازه نوبت زندگي صحيحه. عدل و داد فقط براي اين كه جاده را صاف كنند. عدل و داد براي اين كه دست ظالم را قطع كنند. عدل و داد براي اين كه مردم ايران مثل يك چنين شبي، مثل فردايي جمع شدند و جديت كردند و خواستة خودشون را پياده كردند و يك ظالم را بيرون كردند، اين كار را كردند. خوب ميخوان داشته باشند اين انقلاب را. ببينيد در آمريكا تصويب ميكنند بوجهاي را براي اين كه اين انقلاب را ضايع كنند. از اون طرف ممالك دنيا، خدا ميدونه گاهي انسان با مردم دنيا كه برخورد ميكنه خيال ميكنند ما يك دشمن اونها هستيم. اگر گفتيم انقلابمون را صادر كنيم، يعني براي شما هم ما دلسوزيم، براي مردم دنيا هم دلسوزيم. مردم مسلمان ساير دنيا هم بايد از اين نعمت الهي كه الحمد لله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي ان هدانا الله استفاده كنند. و الاّ كسي نميخواد بياد مملكت ديگهاي را تصرف بكنه. اما شما هم بيائيد آنچه كه ما تجربه كرديم شما هم استفاده كنيد. خيلي خوبه در زندگي آقايون كه از تجربيات ديگران انسان استفاده بكنه. او ضررش را كرده، او جوانش كشته شده است، او بودجه خرج كرده، استفاده بكنيم. اين را ما ميگيم هر چي هم ميگيم به اين جهت ميگيم. ميگيم آقاي خدمتتون عرض شود كه فلان مملكت اسلامي كه اسمت را اسلامي گذاشتي و در بازار و كوچه و حتي بساط پهن ميكني براي مشروبات خارجي كه به خورد مردم مسلمان بدهي. من يك وقتي رفته بودم در يكي از اين ممالك همجوار، حالا اسم نبرم، عصر هر روز كه من عبور ميكردم ميديدم تمام اين مردم مستند. مشروب خوردند. يا تجربه داريم از، تجربه را شما هم استفاده كنيد. اين حرف بديه؟ اين لطف پروردگار به ما كرده. امام عصر ارواحنا فداه ميآيد اين ظلمها را دفع ميكنه. ميگه آقا تو خودت هم بايد آدم بشي. حالا يك عده درست شدند، يك عده رفتهاند به طرف دين، تو كه نبايد مانعشون بشي بمانه، خودت هم بايد آدم بشي. تا كي ميخواهيم يك جمعيتي روي كرة زمين، حدود شش ميليارد جمعيت، همه بدبخت! همه بيچاره! روح دارند اما به روحشون رسيدگي نميشه. لهم اعين لا يبصرون بها. و لهم آذانن لا يسمعون بها. اولئك كالانعام. مثل حيوانات همهاش به فكر مردمآزاري، همهاش به فكر توسعهطلبي و جاهطلبي. اين را اسلام ميگه كه نباشه، ظلم را دفع ميكنه. شما بعد از همة اين گرفتاريها و زحماتي كه خدا انشاء الله رحمت كنه مؤسس اين انقلاب را و آنهايي كه بهش كمك كردند، آنهايي كه بعد پيرو راهشون بودند، همهاشون را خدا حفظ بكنه. حالا يك زندگي ما شروع كرديم، زندگي آرام و حق، شايد جوانهاي ما چون شانزده سال، هفده سال كه از انقلاب ميگذره، اطلاعي از وضع ما در آن زمان نداشته باشند. در همين كانون، ما جلسه داشتيم ريختند سربازها همهامون را بيرون كردند. اينها ظلمه. اين ظلمها را امام زمان صلواة الله و سلام عليه ميآيد در سراسر عالم برطرف ميكنه. و يملأ الارض قسطا و عدلا. بعد از اينكه قسط و عدل روي كرة زمين پر شد، باصطلاح عوامانة ما، جاده صاف شد، راه باز شد، موانع برطرف شد، آنجا تازه شروع ميشه عمل شدن به اسلام. اسلام چي ميگه؟ انما المؤمنون اخوه. همة مؤمنين با هم برادرند. اخوه، دستورات اسلام پياده ميشه. يك كسي ميخواد جنسي بفروشه، فروشنده اصرار ميكنه يك خوردهاي بيشتر، خدا بركتش را ميده. خريدار ميگه آقا تو ضرر نكني، يك خورده كمتر، سبكتر بكش. روي عدالت، روي رحم، روي صفا، روي صميميت مردم پيش ميروند. هيچوقت شده با يك رفيق صميمي كه همه چيتون مال اوست يا همه چيزش مال شماست، بگيد يك عادلي بياد در بين ما قضاوت بكنه كه چي مال من چي مال تو! اسلام صفا آورده، صميميت آورده، وحدت آورده، اتحاد آورده. شما اگر در سراسر آيات قرآن دقت كنيد بزرگترين مسئلهاي كه از همه بيشتره اهميتش، مسئلة اتحاده. آقا مردم بايد اتحاد داشته باشند. و اعتصموا بحبل الله جميعا. وجود امام حتي براي وحدت مردمه. همه يك كار بكنند. همه يك فكر داشته باشند، همه يك عقيده داشته باشند. همه دوستان و مردم را مثل برادر خودشون بدونند. ديگه صريحتر از اين نميشه. انما المؤمنون اخوه. همه برادر. همه به تزكية نفس بپردازند. به هم دروغ نگويند، پشت سر يكديگر حرف نزنند، اين كارهاست.
بنابراين اسلام صفا آورده و اگر كسي ميخواهد، من مطلبي را كه اين مقدمه را عرض كردم براي اين مطلب، كسي كه ميخواهد همين الان، قبل از ظهور، از ياران امام زمان باشه. اين آرزوي ماست. در دعاهامون هم زياد ميگيم كه خدايا ما را از اصحاب و ياران حجة ابن الحسن قرار بده. اين ببينيد ناخودآگاه ميگويند الهي آمين، ما با اينكه دعا نميكرديم، داشتيم نقل دعا ميكرديم. بعله، اين واقعا خواستة خيلي بالايي است براي ما. اين خواسته ميدونيد چه جوري عمل ميشه؟ اين خواستة ما اگر دو تا كار بكنيد همين الان شما از اصحاب و ياران خوب امام زمان هستيد. اين دو تا كار. خيلي ساده هم هست. شما ميگيد لابد حالا ميگي شب تا صبح مشغول عبادت باش. نه. لابد ميگي كه دروغ نگو. نه اينهم نميگم. نميگم دروغ بگو ولي نميگم دروغ نگو. لابد گناه نكن. اينهم نميگم. پس چي؟ همهاتون الان ميگيد پس چي. يك كاري بكنيد كه گناه خودبخود نكنيد، گناه بده. دروغ خودبخود نگيد. تزكية نفس كنيد. آقايون اين كلام جديدي نيست كه شما از من يا از رهبر عظيم القدرمون ميشنويد. اين كلامي است كه حضرت آدمها، حضرت آدم توي بهشت، حضرت آدم آدم پاكي بود ديگه. ديگه آدم به تمام معني حضرت آدم بود. پاك، پاكيزه، يك چه عرض كنم، يك تار بقدر تار مويي يك چيزي توي قلبش پيدا شد. وقتي كه خداي تعالي اسماء خاندان عصمت و نشانههاي خاندان عصمت و خصوصيات و معرفت، شما اين را بدونيد، معرفت امام براي همه كس واجبه حتي بر حضرت آدم. اول كاري كه پروردگار نسبت به حضرت آدم انجام داد علم الآدم اسماء كلها. همة نشانههاي هؤلاء چون بعدش داره، اين عده را، يعني چهارده معصوم را خدا به حضرت آدم تعليم داد. و بعد به ملائكه گفت حالا اين را من ميخواهم خلق كنم. علم الآدم اسماء كلها ثم عرضهم علي الملائكه و قال انبئوني بأسماء هؤلاء. از اين كلمة هؤلاء اهل ادب ميفهمند كه منظور جمعي بودهاند كه اسماء و نشانهها و خصوصياتشون را به حضرت آدم، خداي تعالي تعليم داده. خوب. اين ايندفعه گفت عجب بچههايي من دارم! پدرها اينجوريند. بچهها بدونند تا پدر نشوند نميفهمند. هم خيلي بچهاشون را دوست دارند و هم ميخواهند يك تفوقي بر بچه داشته باشند. بالاخره پدره ديگه. حضرت آدم گفت علي كجا و من كجا! خيليهها. فاصله خيلي زياده. من يك شبي ثابت كردم كه ابوالفضل كجا و حضرت آدم كجا؟! تا چه برسه به علي. توي دلش، اين روايت دارهها، توي دلش يك چيزي، زود هم خودش را منصرف كرد ولي خداي تعالي ميخواد آدم به تمام معني بسازه. تزكية نفس صددرصد داشته باشه حضرت آدم. چيكار كرد؟ تمام اين ميوههايي كه توي اين باغ هست بخور، راحت باش، مشغول باش، آزاد. آن درخت آن گوشه هست، اون گياه نهي شد. چون كلام قرآن اينه، ميگه شجره ما ميگيم درخت. از اون نخور. ايشان روز اول نخورد، روز دوم نخورد، اما گاهي نگاه ميكرد مثلا، طبيعيه ديگه. اين چيه كه ما نبايد بخوريم؟ الانسان حريص علي ما منع. اگر به بچهات گفتي كه آقا ديگه اين ماست دست نزن. اين از همان اول ميدونه كه بايد دست بزنه. اگر ميخواهيد دست نزنه چيزي نگيد، بگذاريد كنار. گفتيد دست نزن دست ميزنه اينجوريه، انسانه، انسان اينطوريه. اين چيه كه ما نبايد از اين بخوريم. شيطان هم آمد گفت كه قاسمهما، اني، نقطة ضعفي كه حضرت آدم داشت وارد شد. حضرت آدم دل توي دلش نبود كه از اينجا بايد اين را بيرونش كنند. از اين باغ بيرونش خواهند كرد. اين حالا كي ميشه اين انسان، از همين راه وارد شد. گفت هل ادلكم علي شجرة الخلد و ملك لا يفني. ميخواي من تو را به يك درختي كه هميشه توي اين بهشت بموني ديگه، راحت باشي، به درازا بكشه، هميشه بموني و زندگي كه درازا داشته باشه هميشه باشي اينجا. گفت چيه؟ گفت از اين درخت بخور. گفت نه، خدا گفته نخور. حالا رفت خدمت حضرت حوا، حضرت حوا را خلاصه به اصطلاح اغوا كرد، بالاخره خوردند. تمام شد. حضرت امير همين امروز اين كلام را به صعصعه فرمود، همين امروز كه روز بيستم ماه رمضان بود. صعصعه آمده خدمت حضرت، ميگه آقا شما بالاتريد يا حضرت آدم؟ قدر زمانتون را بدانيد. اصحاب خاص حضرت امير درست امير المؤمنين را نميشناختند. آمده مقايسه بين علي و حضرت آدم. حضرت فرمود تعريف از خودم نميخواهم بكنم اما چون جزء معارف توست، بايد بگم. حضرت آدم همة نعمتها در اختيارش بود توي بهشت، همة نعمتها، بهش گفتند گندم نخور. گندم هم طبعا خام خورده، بقول استاد بزرگوار ما، نان كه درست نكرده، حالا چند دونهاي گذاشته دهنش. گندم نخور. حضرت آدم رفت خورد. اما من كه من اين را مقام براي علي بن ابيطالب نميدونم. چون، چونكه، من به صعصعه نميخواهم جسارت كنم ولي زمانش ايجاب ميكنه، با اون زبان باز شده براي صعصعه و الا سؤال نميكرد. حضرت فرمود من كسي بهم نگفته بود گندم نخور. من فكر كردم ممكن است در حكومت اسلامي، رهبر اسلامي هستم من، امام مؤمنين هستم، امير المؤمنين هستم، من يك جور غذا نخورم كه يك نفر در ميان مردم حسرت به من بخوره. كاشكي ما به جاي علي بوديم، ما هم گندم ميخورديم. شما اينجا گاهي كه ميرسند ميگم آقا امير المؤمنين، ابوالفضل تو صدها مرتبه بالاتر از حضرت آدمه. به جهت اينكه حضرت ابوالفضل با آن تشنگي وارد شريعه ميشه آب نميخوره، فذكر عطش الحسين عليه السلام.
خدا به حضرت آدم فهموند كه آن يك خاطره چرا كه حضرت امير هم اشاره ميفرمايند. كه تو چرا مقامت پائينتر از حضرت اميرالمؤمنينه. ما به روح شما توجه داريم. همة گرفتاري شيطان هم از اينجا بود كه به بدن توجه ميكرد. شيطان در كلماتش ميگه كه خلقتني من نار و خلقته من طين. به روح كار نداره. تو او را از خاك خلق كردي، مرا از آتش خلق كردي. آتش بهتر از خاكه، چون نورانيت داره، پس بنابراين خداي تعالي ميفرمايد استكبرت ام كنت من الكافرين. شماها هم اگر به بدن، به ماديات، به علوم مادي بيشتر توجه كرديد، همينه قضيه. روح مهمه. حضرت آدم، علم الآدم اسماء كلها، تمام ملائكه در مقابل حضرت آدم خضوع كردند، به سجده افتادند، و سجد الملائكة كلهم اجمعون. حتي جبرئيل در مقابل حضرت آدم سجده كرد. ميكائيل سجده كرد، اسرافيل سجده كرد. آنوقت مربوط به روحش بود. روحتون را بسازيد. يك كلمه، تزكية نفس. من خدايا تو را شاهد ميگيريم شب شهادت اميرالمؤمنين اين وظيفهاي كه از نظر عقلي به عهدة من گذاشته شده به اين آقايون رسوندم. تزكية نفس، حسادتها را بگذاريد كنار، ضعفها را بگذاريد كنار، ايمانتون را تكميل كنيد، از باطن خودتون را بسازيد. ديگه كسي به شما نميگه گناه نكنيد، خودتون از گناه بدتون ميآيد. ديگه كسي نميگه دروغ نگيد، خودتون از دروغ بدتون ميآيد. نميگند عبادت بكنيد، شب قدر يا شب بيست و يكم ماه رمضان يا شبهاي ديگه، كي به شما گفته بيائيد اينجا عبادت بكنيد؟ همين پاكي باطنتونه. منتهي صددرصد بشه اين. يك مختصر هم مثل حضرت آدم حتي، چون دويست سال حضرت آدم براي همان مختصر گريه كرد. اهميت كار اين است.
امشب شبشه ديگه. در دورة سال، همانطوري كه امام عليه الصلاة و السلام فرموده، يكي امشبه يكي هم شب بيست و سوم. امشب در مرحلة پائينتر و شب بيست و سوم در مرحلة بالاتر. البته امشب بخاطر ضميمه شدن وجود مقدس و نام مقدس اميرالمؤمنين و عزاي آنحضرت، شايد آن ضعفش هم اگر در روايات هست، برطرف بشه. امشب شبشه. يك تصميم بگيريد. من بنا ندارم زياد وقتتون را بگيرم. يك خوردهاي معطل شديد تا موقع قرآن سر گرفتن و تا از نيمه، نيمة شب بگذره. حالا تقريبا حدود نيمة شبه. يك كلمه آقايون. تزكية نفس، تهذيب نفس، قرآن يازده قسم ميخوره كه قد افلح من زكيها. من ديشب گفتم مفصل دربارة اينكه اگر مسئولين ما همهاشون تزكية نفس كرده بودند خدا ميدونه الان اين مملكت همانطوري كه آنهايي كه در رأس هستند بحمدالله موفقند، و هستند، اينطوري هستند. اگر بقيه هم اينطوري بودند، الان اين مملكت مدينة فاضله بود و اگر كسي خلاف اين را حركت بكنه، اين را بدونيد، سد عن سبيل الله كرده. يعني دنيا نگاه ميكنند، خوب ايران چيكار كرده؟ چون ظاهر را ميبينند. بعد ميگويند كه حالا چرا ما خودمون را به زحمت بيندازيم. و الحمد الله اين مسئله تا حدي در دنيا معرفي شده. وقتي ميآيند توي ايران عجب، يك قطره شراب در ايران علني فروخته نميشه؟ نه. يك زن صددرصد بي حجاب نيست؟ نه. از ما سؤال ميكنند. من اين اوائل ماه رمضان بودم. روز ماه رمضان جوانها هم روزه نميخورند توي كوچه و بازار؟ نه. مردم ايران همه نماز ميخونند؟ بعله. انشاء الله توي ادارات هم كم كاري نميكنند؟ بشه بگيم نه. روابط بر ضوابط حاكم نيست؟ بشه بگيم نه. اينها ميشه انشاء الله، بخواهيد يا نخواهيد اين راهي كه انشاء الله اين مملكت پيش گرفته ميرسه به آنجا. و الاّ پرچم را به دست حجة ابن الحسن نميتونيم بديم. آيا در اين مملكت دروغ گفته نميشه؟ مخصوصا در جوامع عمومي؟ انشاء الله بگيم نه. ضديتهاي بي چه عرض كنم؟، بي حساب در اين مملكت نيست؟ بتونيم بگيم نه. سخنرانيهايي كه خداي نكرده مردم را از يك حقيقتي سست ميكنه در اين مملكت ديگه انجام نميشه؟ انشاء الله نه. كتابهاي ضد امام زمان و ضد تزكية نفس و ضد كمالات روحي نوشته نميشه؟ بتونيم بگيم نه. بتونيم بگيم نه. فرهنگمون، آموزش و پرورشمون، دانشگاهمون انشاء الله داراي فضائل صددرصد اسلامي و انساني هست؟ بتونيم صددرصد بگيم بعله. اينها را بايد شماها همت كنيد. اقدام كنيد آقايون. تقاضا كنيد، نه بخاطر اينكه كار خودتون راه بيفته. به خاطر اينكه امام زمان را راضي كنيد. به خاطر اينكه خدا را از خودتون راضي كنيد. من يك كاري يك گوشهاي مشغول باشم. اون يكي بدون اطلاع بيايد اعتراض كنه. گاهي يك چيزهايي به من نسبت ميدهند كه توي كتابها ميگويند نوشته كه من خودم اصلا نشنيدهام. ميگم اولين دفعه است من دارم از شما ميشنوم. يك آقائي به من ميگه من كتابهاي شما را اصلا يك صفحهاش را هم نخوندهام اما شنيدهام كتابهاي بدي نوشتهايد. گفتم حالا شما بخوانيد بعدش اين مطلب را بفرمائيد. من حالا نميخواهم حرفهاي مربوط به خودم را چيز بگم. ما يك دورانهايي را گذرونديم كه الحمدلله همه جا خدا حفظ كرده و همه جا پروردگار متعال دست با كفايت حجة ابن الحسن را نه دربارة شخص من، دربارة همين چيزها، من خدا ميدونه تمام اين مملكت را، قدم به قدمش را ميبينم، اينكه ميگم ميبينم تقريبا من ادعاي ديدن امام زمان را كردم. نه. با چشم دل ميبينم، ميفهمم، اينجوري بگم بهتره، كه امام زمان همه جا دستش هست. و الا شماها اينجور راحت بوديد؟! اينهمه دشمن در دنيا داريد اينطور راحت ميتونستيد زندگي كنيد؟ اوائل انقلاب ما هنوز هيچي از مسائل جنگ و اين مسائل نميدونستيم. حمله كردند تا تهران رسيدند. چطور خداي تعالي صدام را مفتضح كرد و تمام گناهان هم در آخر معلوم شد به گردن اونه. مگر توي دنيا شما ميتونستيد اين را ثابت كنيد؟ آقايان ان شكرتم لازيدنكم. اگر شكر كرديد خدا زيادش ميكنه. شكر كنيد نعمتهاي پروردگار را. قدر بدانيد اين نعمت عظماي الهي را. آزاد ميتونه انسان حرفهايش را بزنه. البته يك عده هميشه بودهاند، خواهند هم بود. آقا توي اطاقش نشسته ميگه شنيدهام فلاني اينجوري گفته، آن يكي هم بگه بعله اينجوري شده. پس آدم منحرفيست. خوب ما يك كلمه من بيايم حرف بزنم، الان هم دلم نميخواهد اينجوري ضبط بشه، اينجور فيلمبرداري بشه، در اختيار مردم قرار بگيره. ولي ميگم كسي را كه حساب پاك است از محاسبه چه باك است. اينها ضبط بشه، گفته بشه. اين جلسات روزهاي جمعة كانون، بحمدالله با آزادي با راحتي داريم موفق ميشويم، حرفهايمون را ميزنيم. حالا تو توي خونه نشستهاي، توي شهر كوچك مثلا فلان شهر نشستي، نميدونم توي اطاقت نشستي يك چيزي نوشتي، كتاب پرواز روح كتاب بديست. چرا؟ به جهت اينكه آقاي ابطحي گفته من مستجاب الدعوه هستم. آقا شما كتاب را خونديد؟ من جائي نوشتهام مستجاب الدعوه هستم؟! از اين قبيل حرفها. و همهاش هم خدا ميدونه مربوط به من نيستش، مربوط به يك چيز ديگه است كه من ديگه اينجا نميگم. متأسفانه امام زمانمون مظلومه، غريبه. تا يك كسي ميآيد، من بحمدالله با كمال افتخار چهار جلد يا پنج جلد كتاب دربارة امام زمان و مطالب مربوط به آن حضرت نوشتهام و تا اينجا هم ايستادهام كه اگر خداي تعالي شهادتم را در راه اين مسئله قرار بده، از خداي تعالي متشكرم. اما تو هم بيا شريك بشو.
يكي از علماي بزرگ مشهد كه هنوز مردم مشهد آثار عظيم او را دارند و يادشون هست، مرحوم آية الله نهاوندي. در مسجد گوهرشاد نماز ميخوند. يكي از اوتاد بود، از بزرگان بود. من بچه بودم آنموقع. ميشنيدم ميگفتند كتابهاي ايشان كتابهاي سستيه، راست نيست، دروغه، از اين حرفها. به قيافة آيت الله نهاوندي من نگاه ميكردم توي مسجد گوهرشاد، دلم از حال ميرفت. بسكه اين مرد نوراني بود. من آنوقت نميفهميدم. ميگفتم خوب اينها بزرگانند، بهتر از ما ميفهمند. بعدها فهميدم نه، تمام اين مسائل براي اينه كه ايشان عبقري الحسان نوشته. دربارة حجة ابن الحسن چند جلد كتاب نوشته. همه اينه.
امام زمان دو دسته دشمن، يك دسته دشمن، يك دسته دشمننما، داره. كه گفت كه اون جملة حضرت، حالا البته زياد مربوط نيست، دو دسته هستند كه انسان را اذيت ميكنند و دستة دوم بدترند. دستة اول دشمنان متفكر، دانا كه از راه وارد ميشوند و طرف را ميكوبند. دستة دوم دوستان نادان، دوستان نادان. كه اينها بدترند. تو از كجا ميگي كه امام زمان را نميشه ديد؟ يعني چي اين حرف. اين را كي به تو القاء كرده؟ توي كدوم كتاب نوشته؟ آني كه نميشه اينه كه انسان ادعاي بابيت و نيابت بكنه. بگه كاري داريد به من بگيد تا من به حضرت بگم. اين نميشه. ولي نميشه ديد، ببينيد چه ضرري داره. و اون دشمن دانا از چه راهي القاء ميكنه به اين شخص. خودش را نميشه بياد توي جمعيت بگه كه امام زمان را نميشه ديد. ميگند فلان فلان شدة پدر و مادر بهائي، تو آمدهاي حالا براي ما تكليف تعيين ميكني؟ ميآيد در گوش اين دوست نادون ميگه آقا مقام مقدس امام زمان خيلي بالاتر است از اينكه هر چشمي او را ببينه. پس هيچ چشمي لايق نيست، پس او را نميشه ديد. ميگيم پيغمبر اكرم، پيغمبر اكرم بالاتر بود يا امام زمان؟ پيغمبر اكرم ديگه. پيغمبر اكرم را هر روز ابوسفيان و منافقيني كه در كنارش بودند ميديدند. نميديدند؟ گاهي حضرت طوري در بين مردم مينشست كه با ابوسفيان و امثال اينها فرقي از نظر لباس و قيافه نداشت. يكي ميآمد ميگفت پيغمبر كدوم يكيتونه؟ اين را ميآيد القاء ميكنه. آنوقت نتيجه اين ميشه. نتيجه اين ميشه كه سيد ابن طاووس هر چي گفته دروغه. يك مشت كتاب داره سيد ابن طاووس. كتابهايش هم طبعا دروغه. سيد بحر العلومي كه افتخار شيعه است از ابتدا تا انتها، ايني كه گفته حضرت مرا در بغل گرفت، اين دروغ گفته. مرحوم آسيد ابوالحسن اصفهاني كه مرجع تقليد مردم بوده دروغ گفته. مرحوم آية الله بروجردي دروغ گفته. مرحوم، همة علما دروغ گفتند. اين نتيجه را ميگيره. ميشه يك دين دروغي. لااقل اگر ميخواهيد اين حرفها را بزنيد آقايون، مخصوصا دوستان، دوستان امام زمان، كتابها را جمع كنيد، اين مفاتيح را از توي دست مردم برداريد. تويش كتاب دعاست، كتاب تاريخ كه نيست. توش سه تا قضيه از تشرف به محضرت امام زمان نقل كرده كه هيچ مربوط نيست. بحار الانوار مرحوم مجلسي را جمع كنيد. نجم الثاقب را جمع كنيد و هر چي كتاب هست در اعتقادات نوشته و همه وقتي به امام عصر ارواحنا فداه رسيدند چند تا قضيه از اينها كه به خدمت حضرت رسيدند و حضرت را در همان موقع شناختند و باهاش بودند، نقل كرده. ببينيد دشمن چيكار ميكنه؟ بزرگترين دليل بر وجود حضرت همون ديدنشه. همون نقلهايي است كه كردند. چون جزء دلائل محكمه كه آوردند. آخه يك خوردهاي تزكية نفس كنيم.
فرمود علي بن ابيطالب كه از چشمتون تا گوشتون حق تا باطل، چهار انگشته. هر چي با گوشت شنيدي قبول نكن، تحقيق كن. هر چي با چشمت ديدي تازه اگر پشت سر اين طرف كار بدي كرده باشه بگه غيبت كردي. اون ديگه نميتوني معتقد نباشي. كتاب را نخوندم، فلاني را نميشناسم، ولي چون اسم امام زمان را زياد ميبره معلومه يك چيزيش هست! هر چي ميخوايد بگيد. خدا رحمت كنه مرحوم استادمون، استاد اخلاقمون، اين شعر را زياد ميخوند. ميگفت نيست در لوح دلم جز الف قامت يار، چه كنم، چه كنم. ما هم اداي او را در ميآوريم. لياقت اينكه حتي اسم حضرت را به زبان جاري كنيم نداريم. واقعا خودم را لايق نميدونم، اما چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم. مينشست ميگفت يا صاحب الزمان. شما هم اينطور باشيد. اگر ميخواهيد عزت توي دنيا داشته باشيد، همينطوري كه من ميگم باشيد. برمي خيزيد بگيد يا صاحب الزمان. من بيدارش ميكردم، معلوم بود از طرز نفس كشيدنش كه در خواب عميقيه. بيدارش ميكردم، چشمهايش را باز ميكرد ميگفت يا صاحب الزمان. عادت كرده بود. شب، انشاء الله برايتون شب بيست و سوم خواهم گفت. اين دعاي اللهم كن لوليك حجة ابن الحسن، براي شب قدره، شب بيست و سومه، دستورش مال آن شبه، زياد هم ميخوند. چون اون شب شبي است كه تنها دعاي شما بايد سلامتي وجود مقدس حضرت بقية الله باشه. فكرتون آن حضرت باشه، به آن حضرت بگيد اي دنياي من، اي آخرت من، اي نعمت من، اي بهشت من، اي نعيم من. همه چيزتون حضرت باشه. شما فكر ميكنيد اگر امام عصر ارواحنا فداه دستش پشت سر ما نبود ما مثل همين امشب، مثل فردايي، ما توي اين مملكت ميتونستيم زندگي بكنيم؟! با اينهمه دشمن؟! اين انقلاب را من معتقدم، خدايا تو شاهدي كه براي هيچ جهتي نميگم. معتقدم كه دست با كفايت حضرت، هر چه هم نواقص داره مربوط به ماست، دست با كفايت حضرت اصول انقلاب را راه انداخته. و چي بگم؟ بعضي مطالب توي ذهنم ميآيد، ميترسم حمل بر يك مسائلي بشه. من در بحثهاي حساس وقتي بهم يك جوري تحميل ميكردند ميگفتند اينجوري حرف بزن روي منبر، ميگفتم خودم ميدونم چه جوري حرف بزنم. و هيچوقت نشد اين بالا، يعني اينجا، در اين مركز كه به نظر من جاي پيغمبره و ما نالايقها در اين عصر تاريكي كه خوبان نيستند مينشينيم، لااقل بر خلاف اعتقادمون حرف نزنيم. ولي شما خداست. ولي شما پيغمبر اكرمه. ولي شما مؤمنينند. مؤمنون علي بن ابيطالب، حضرت مجتبي، حضرت سيد الشهداء، حضرت امام سجاد، حضرت امام باقر، حضرت امام صادق، حضرت موسي بن جعفر، حضرت علي بن موسي الرضا كه در زير سايهاش هستيم و خدا اين نعمت عظمي را به ما مشهديها و خراسانيها عنايت كرده، و حضرت امام جواد، و حضرت امام هادي، و حضرت امام عسگري، ميتونستم بگم دوازده امام، خواستم مجلس متبرك بشه به نام مقدس اينها، و حضرت بقية الله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء. نميخواهيد صلوات بفرستيد؟ اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ما در اين شبها اميدواريم كه حتي توي مجلسمون حضرت تشريف بياورند. يكي از علماي مشهد به من اعتراض ميكنه ميگه شما شب بيست و سوم گفتيد آقا تشريف بياوريد توي مجلس ما. اين يعني چه؟! شما بگيد چي بگيم آقا. امشب خوب بالاخره حضرت در يك جائي از اين كرة زمين هستند. يك جائي بايد باشند. خوب چه اشكال داره؟ شأنشون نيست؟ هيچ جاي اين كرة زمين شأن ايشون نيست كه تشريف داشته باشند. مقامشون ايجاب نميكنه؟ هيچ جاي كرة زمين كه نه، تمام افلاك، خلقكم الله انوارا و جعلكم بعرشه مهدقين حتي من علينا بكم. خوب اين منت را هر چه يك جمعيتي ضعيفتر باشند، كمتر باشند، كم شخصيتتر باشند، پستتر باشند، خوب يك بزرگي وارد بشه توي آن مجلس تواضع بيشتري كرده، مهرباني بيشتري كرده، محبت بيشتري كرده. ما نميگيم لياقت ما ايجاب ميكنه شما تشريف بياوريد آقا. آقائي شما ايجاب ميكنه.
من بچه بودم به يكي از اولياء خدا يك جملهاي گفتم. او يك جوابي داد. من يك جوابي بهش دادم. خيلي تعجب ميكرد. من چطور اين حرف را زدم. من گفتم من دوست دارم امام زمان را ببينم. ايشان گفت كه تو هنوز بچهاي. گفتم كه اگر به لطف ايشان باشه، اگر به لطف آقا باشه، به سنگي هم ممكنه اين لياقت را بدهند. اگر به بزرگواري ايشان باشه، به شخصيت ايشان باشه، هيچكس لياقت محضرش را نداره. آن امامي كه حضرت سيد الشهداء، حضرت صادق ميفرمايد لو ادركته لخدمته ايام حياتي. اگر من زمانش را درك ميكردم خدمتگزارش بودم تمام زندگيم را در خدمت او ميگذراندم. بعله. كي لياقت داره؟ اما آقا خيلي مهربانه. يك جاهايي تشريف بردند، با كساني ملاقات كردند كه اصلا اينها حضرت را نميشناختند. توي اين قضايايي كه نقل شده. مهربانيهايي كردند كه انسان تعجب ميكنه. حاج علي بغدادي، توي مفاتيح ديگه، مفاتيح را كه همه قبول داريد ديگه. حاج علي بغدادي داره ميره براي كارگاهش، مزد كارگرهايش را بده. شب جمعه است. حضرت دستش را ميگيرند برش ميگردونند بهش محبت ميكنند، اظهار لطف ميكنند. ديگه بخونيد. توي مفاتيح. بعد برايش زيارتنامه ميخونند. من الان اگر كسي بهم بگه آقا برام زيارتنامه بخون، هر چي هم آدم محترمي باشه، ميگم من زيارتنامهخونم مگه؟! آقا زيارتنامه برايش ميخونند. آخرش ميگويند كه امام زمانت را ميشناسي؟ ميگه بعله. ميگه سلام كن. سلام ميكنه حضرت جوابش را ميدهند. كجائيد؟ چرا اين مردمي كه با اميدي با محبتي، ولو با بار گناه آمدهايم، ولي اين موقع شب يك نفر چرتي نداريم، يك نفر كسل نداريم. همه نشستهاند. امام عصر ارواحنا فداه، خوب چرا تشريف نياورند. چرا اميدوار نباشيم لااقل. چرا ما مردم اينقدر تيشه به ريشة سعادتمون ميزنيم. خداي تعالي ميفرمايد كه ما منت گذاشتيم كه يك چنين پيغمبري به مردم داديم، يك چنين امامي به مردم داديم. منت گذاشتيم، حتي من علينا بكم و جعلكم في بيوت عظم الله ان تصدر في اسماء. منت گذاشتند به ما. كجا اين لياقت ماست. خدا ميدونه سلمانش هم لياقت نداره كه يك نگاه به صورت امام زمان بكنه. اين اعتقاد منه. اما آقائي آنهاست. ميآمدند، همين فردا شب كه جنازة علي بن ابيطالب را دفن كردند امام حسن و امام حسين وقتي برميگشتند به مناظري كه نقل شده بايد برخورد بكنند. كوري توي خرابه ميگه آي آقاي ما، اي عزيز ما چي شده كه چند روزي از ما خبر نميگيري؟ توي خيابان داره، توي كوچه علي بن ابيطالب داره ميره كه من تحقيق كردم اين زن از زنهاي خوارج بوده كه در جنگ با علي بن ابيطالب شوهرش كشته شده. اين ميگه خدايا داد مرا از علي بن ابيطالب بگير. حضرت ميفرمايد چيه؟ ميگه من اينجوره وضعم. ميآيد خونه. ميگه تو بچهها را نگه ميداري من نان بپزم يا تو نان ميپزي من بچهها را نگه دارم؟ ميگه نه بچهها با من مأنوسترند. نميشه علي بن ابيطالب را. اين مرد كيه كه آمده نان براي من ميپزه. ميبينه حضرت سرش را گرفته در مقابل آتش تنور. ميگه يا علي، آنوقت امام زمان نميآيد از ما خبري بگيره؟! خدايا اين ايمان و اعتماد را از ما نگير. چرا نياد؟ حضرت خودش ميفرمايد و ورثنا العفو من آل يعقوب. ميدونيد اين جمله يعني چه؟ يعني برادران يوسف حضرت يوسف را انداختند توي چاه، ميخواستند بكشندش. بعد وقتي آمدند ديدند زنده است به غلامي فروختندش. آنهمه اذيت كردند. وقتي آمدند خدمت حضرت يوسف. حضرت يوسف فرمود كه لا تسليم عليكم اليوم. باكيتون نيست. من گذشتم. حضرت ميفرمايد، اي واي بر ما كه نميفهميم، حضرت ميفرمايد ما همان عفو و همان رحمت را از حضرت يوسف ما ارث برديم. من عرض ميكنم آقا، حضرت يوسف شاگرد ابجد خوان مكتب شما در عفو و رحمت بود. آقا لطف دارند. شما توي اين قضايايي كه حضرت تشرف خدمت حضرت پيدا شده بخونيد ببينيد چقدر مهربانند، چقدر لطيفند، چقدر بزرگوارند. مطمئن باشيد اگر بدن مقدسشون توي اين مجلس تشريف نياورد كه ما خودمون را لايق نميدونيم، امااحاطة روحي در اين مجلس هست. نه در اين مجلس، در همة مجالسي كه امشب بنام علي بن ابيطالب برپا ميشه. هست. خودتون را در محضر امام زمانتون بدونيد. خودتون را متوجه حجة ابن الحسن بدونيد. ليلة القدر خير من الف شهر. شب قدر بهتر از هزار ماهه. بخاطر اينكه كارها دست حجة ابن الحسن ارواحنا فداهه. امشب كارتون اين باشه. توي همان عالم تصورتون، همين پريشب، ايني كه من گفتم اين جمله را هم امشب تكرار ميكنم. بعضيها گفتند ما در همون عالم تصور كمكم منتهي شد به يك مشاهدهاي. ديديم دستمون به دامن امام زمانمونه. توي عالم تصور كه اشكال نداره. در عالم تصورتون دستتون به دامن حجة ابن الحسن باشه. از آقا بخواهيد كه امشب نام شما را در زمرة سعدا بنويسه. شقي نباشيد كه خداي نكرده مردم آزار، زبانتون كه باز ميشه مردم بترسند از زبانتون. نگاهتون مردم بترسند از نگاهتون. وجودتون يك طوري باشه كه مردم وحشت كنند از وجودتون، از حضورتون. اينجور نباشيد.
اميدوارم همة ماها امشب مورد لطف حضرت حجة ابن الحسن قرار بگيريم. الهي آمين. اميدوارم تك تك شماها امشب براتون محسوس بشه كه امام عصر ارواحنا فداه چه لطف و چه عنايتي به شيعيانش داره. علي بن ابيطالب امشب شب آخر عمرشه. كمكم فرزندان علي بن ابيطالب از زنده ماندن علي (قطع صداي نوار)
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.