۲۱ ربيع الاول ۱۴۱۴ – تفسير سوره همزه
تفسير سورة همزه. 21 ربيع 1414
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجة ابن الحسن روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
يك مطلبي را شايد باز هم گفته باشم ولي مشروحا امشب مايلم براتون عرض كنم، و يك حقيقتي براتون كاملا كشف بشه. تامي توانيد به خاطر اين جهتي كه ميخوام عرض كنم در تربيت فرزندانتون در دوران خردسالي امراض روحي را از اونها دفع كنيد يا رفع بكنيد. بطور كلي زمان زماني شده كه وقتي نوزادي متولد ميشود مثل سابق نيست كه مثلا در ميان خانه حتي بدون قابله، سابقا اينطوري بود. زن وقتي كه زمان وضع حملش ميرسيد قابله پيدا نميشد، اگر قابله هم پيدا ميشد يك فرد غير متخصص ميآمد و طبعا نوزاد را كه ميگرفت وضع بهداشتي را رعايت نميكرد و گاه گاهي به امراض مختلف ميشدند بچهها و بعضي از اوقات هم در اثر بي تجربگي پدر و مادر فرزندان اول و دوم ميمردند، كه معروف بود كه بچة اول مال كلاغهاست. بچه اول ميمرد دومي يك خرده تجربه پيدا ميكردند. كودك دومي آبله صورت و ناقص، سومي و چهارمي كم كم خوب يك چيزي تحويل جامعه داده ميشد. اما حالا خوب ديگه توي خانه زايمان كردن ممنوع در بيمارستان با چه تشريفاتي. همان روز اول واكسن نميدونم امراض مختلف را به او ميزنن لذا در زمان ما كمتر افراد آبله صورت، چون در اثر آبله بچه كور ميشد. كمتر افرادي كه با سرخك از دار دنيا برن سالكهاي مختلف و امثال اينها هست بخاطر اين واكسنها هست كه اينها در حقيقت دفع امراض است. واكسن كه بچه را ميزنند دفع امراض ميكنند اگر كه مرضي آمد وارد شد او را معالجه كردند رفع امراض كردند.
پس يك دفعي داريم يك رفعي. و اين امراض ناگريز ازش هست، چون ميكروب در همه جا هست و بچه هم لطيفه زودتر تحت تاثير ميكروبها واقع ميشود اگر چه در علم بهداشت ميگن بچه هايي كه اگر حالا در ميان همة اين ميكروبها يك بچه سالم در رفت، حالا چقدرش از دنيا ميرن اون يك دونهاي كه سالم در رفت سر حال و درشت و به اصطلاح مقاومه. و لذا سابقها بعضي از افراد عمرهاي زيادي ميكردند. ولي پاي اين يك نفر كه دويست سال عمر كرده صدها نفر مردهاند. خدا رحمت كنه پدر ما بيست تا بچه داشت شش تاش مانده. يعني چهارده تاش مرده بودند. و خيلي كم اتفاق ميافتاد كه از هر خانوادهاي چند تا بچه نمرده باشه. اينها را نميخوام براتون بگم اينها چيزهايي است كه فايدهاي ميگيد چرا داره؟ من نه، يك چيز ديگري ميخوام توجهتون بدم. ببينيد الان اگر كسي فرزندي ازش متولد بشه حتما بايد واكسن بزنه واجبه فكر نكنيد كه نه توكل به خدا ميكنيم، نه اون واكسن را هم خدا خلق كرده اون غذا را هم خدا خلق كرده، رعايت شما هم براي حفظ بچه واجب هيچ برو و برگرد نداره. و كار را ميكنيد يعني خيلي كم اتفاق ميافته كه يك فردي فرزندش را از آبله از فرض كنيد كزاز از سرخك از امثال اينها واكسن نزنه و نجات نده. اگر شما اين كار را نكرديد و فرزندتون مبتلا به اين امراض مختلف اين گونه شد خودتون را ملامت ميكنيد ميگيد خودم كردم كه تا آخر. و الا خوب مجاني بوده اينها خوب يك حركت بچة شيرخواره را از توي خانه بر دار ببر اونجا يك واكسن بزن بيار و اگر كسي اين كار را نكنه تحميقش ميكنيد.
در اين دنيا عرض كردم گاهي همين بچه هايي هم كه واكسن نميزننشون مثل سابق خوب توي اينها يك عده زنده ميموندند، يك عدهاي سالم بودند حتي گاهي به خاطر مبارزة گلوبلهاي بدن انسان با ميكروبها اين قويتر هم ميشدند اين در علم به اصطلاح پسيليوژي، نميدونم حالا بخوام اون حرفها را براتون بزنم من در كتاب پاسخ ما شرح اين را دادم. كه چطور اگر يك بچهاي در مقابل ميكروبهاي مختلف تونست طاقت بياره خيلي قويتر از سايرين خواهد شد. و هيچ استبعاد نداره اما خوب درصدش ضعيفه. يعني شما به اين اميد نميتونيد بچهها را واكسن نزنيد بگيد كه اون قويتر ميشه خوب ميميره هم عرض كردم توي بيست تا بچه خدمت شما عرض شود كه يك چهارده تاش مردند شيش تاش موند اينجوري ميشه. اين را اين مقدمه را عرض كردم و اهميت دادنمون براي خاطر اينكه فرزندانمون سالم باشند. فلج اطفال مثلا مبتلا نشن واكسنشون بزنيم و امراض مختلف حالا. تا جايي كه برامون ميسر باشه اينها را از امراض مختلف دفعشون بكنيم يعني مانعشون بشيم. اگر هم خداي نكرده يك كسالتي پيدا بكنه مثل مخصوصا بچههاي اول و دوم پدر و مادر چشمشون را دوختند امروز چرا بچمون جست و خيزش كمه. فورا ميبرنش دكتر و حتي اگر دكتر هم بگه كه نه آقا چيزيش نيست ميگيد نه اين مثل ديروز جست و خيز نداره. نشاط ديروزي را نداره، خيلي مواظب بچهها هستيد و خيلي هم خوب و صحيح و درست.
اما يك دهم يك صدم اين مواظبت را براي روح اينها داشته باشيد. چون بچه اين را شما بدونيد در سنين خردسالي كه بميره روحش ميره در ملكوت اعلي و هميشه هم هست وقتي هم كه بزرگ شد اگر بر فرض آبله صورت بشه خوب بالاخره ميگذرونه، دنياست تمام ميشه. هر جوري باشه تمام ميشه فلج هم باشه تمام ميشه، يك مدتي است و اين مدت، مدت كوتاهي هم هست فكر نكنيد دنيا خيلي طولاني است نه. شما انشاء الله عمر صدو بيست ساله پيدا كنيد ازتون ميپرسند كه كي متولد شديد؟ ميگيد همين مثل اينكه ديروز من متولد شدم. من خودم ديروز بعد از ظهر خوابيده بودم نميدونم چطوري بود از سن سه سالگي همة زندگي من داشت جلوي چشمم مثل پردة سينما ميگذشت واقعا سريع ميگذشت. به خدا قسم اونچنان سريع ميگذره وقتي كه انسان به پايان عمرش ميرسه خيال ميكنه ديروز متولد شده، ديروز بود كه داشتيم توي مدرسه توي دبستان، بازي ميكرديم.
اين عمر بالاخره يك جوري ميگذره، فلج هم باشه انسان تمام ميشه. آبله هم بگيره تمام ميشه، سالك هم بگيره تمام ميشه. اما ميدونيد روح انسان هميشه باقي است. تمام عمر عالم اين روح شما باقي است. روح باقي است. يعني شايد هزارها سال خدا اين روح را خلق كرده و ميلياردها سال هم اين روح شما باقي است به مناسبت عمر روحتون بايد به همان اندازه شما به سلامتيش كوشش كنيد. ببينيد انسان وقتي كه وارد اين دنيا ميشه ميكروبهاي مختلف روحي، كه اون بد نيست اسمش را ميكروب بگذاريم حالا چون اسم ديگهاي پيدا نميكنيم. ميكروبهاي مختلف روحي به روح انسان فشار بياره. و هيچ چيز هم دفع نميكندش هيچ چيز. وقتي انسان متولد ميشه. ببينيد الان يك بچة فرض كنيد چهار ساله، پنج ساله، ده ساله تا حتي چهارده ساله اون اعتقادي كه بايد به خدا داشته باشه كه براي خدا كار بد نكنه كار نقل نكنه، گناه نكنه دروغ نگه كه نداره. چيزي كه مانع او بشود از گناه و از كارهاي بد و از هجوم امراض روحي بر روحش اين را نداره. شما هم كه گذاشتيدش توي يك محيط آلوده. محيط هر چي هم محيط خوب باشه، آلوده است. يعني هيچ فردي از افراد بشر غير از معصومين عليهم الصلاة والسلام اينها نميشه كه آلوده نشن، نميشه. چون ورود تو دنيا با آلودگي شروع ميشه. حالا من ميگم چطور آلوده ميشه انسان. بچه است. نيازمندي داره يعني احتياج به چيزهايي داره. مثلا تا خردساله شير ميخواد، لباس ميخواد بعد اسباب بازي ميخواد، بعد غذا ميخواد بعد مثلا چيزهاي مختلف. تمام اينها را پدر و مادر دارن كمكش ميكنن و بهش ميدن. اين اقل مرض روحي كه پيدا ميكنه بايد بعدها معالجهاش بكنه وابستگي به غير خداست. يعني بچه شير خواسته، هر وقت شير خواسته مادر بهش داده، حالا فقط دامن مادر را ميشناسه، پستان مادر را ميشناسه، هر وقت نيازي داشته پدر بهش كمك ميكرده، لباس گرمش ميكرده، خانه معواي او بوده و امثال اينها اين يك حالت وابستگي به غير خداست و محبت به دنيا. ببينيد اول چيزي كه اين مرض وارد روح انسان ميشه اين است ديگره اين لااقلش است وابستگي به دنيا. عشق و علاقه به بازي به كارهاي لغظ. به كارهاي بيهوده به كارهاي سرگرم كننده در نتيجة اين وضع تضادي كه در منافع داره، يك بچه به عنوان مهمان آمده، خانة شما اسباب بازي بچتون را برداشته اين يك ساعتي به خاطر شما به خاطر مادرش تحمل ميكنه بالاخره ميره تو چه حقه دخالت در اسباب بازي من داشتي؟ اسباب بازي را ازش ميگيره دعواشون ميشه، حقظ و كينه و طمع و اينها از صفاتي است كه بر روح انسان هجوم ميياره، واقعا هجوم ميياره. انسان لاعلاجه از اينكه اين امراض را تحمل كنه. يعني انسان داراي اين امراض هست. خوب اين امراض در روحه و هيچ چيز هم نيست كه اين امراض را مانع بشه مثلا بگن كه بچه خدا را در نظر بگير گذشت كن، اين اسباب بازيت را بده به اين بچة مهمان، مهمان است. پيغمبر اكرم فرموده اكرم الضيف ولو كان كافرا اصلا اين حرفها سرش نميشه. هيچ، شما ميتونيد مثلا به فرزند سه سالتون بگيد كه پيغمبر گفته كه اكرم الضيف ولو كان كافرا تو حالا اين اسباب بازيت را بده به اون. ميگه نه.
بله ديگه اينطوري است ديگر. به هيچ وجه، هيچي از او اين صفات رزيله را دفع نميكنه و كم كم اين صفات رزيله درش پيدا ميشه. خوب خدا هم گفته ضروح يلعب بگذاريد بچه تا سن هفت سالگي بازي كنه. بگذاريد آزاد باشه بعدش شروع بكنيد به تربيتش از سن هفت سالگي بر پدر و مادر لازمه كه شروع كنند به ساختمان روح اين بچه. شروع بكنن، نه اينكه يك دفعه بخوان بچه اشان بهترين افراد باشه. ولي متاسفانه ما شروع ميكنيم ميگيم در سر سفره، مودب بنشين ميگيم از جلوي خودت غذا بخور، باريك الله پسر خوب. نميدونم توي ظرف غذاي ديگري دست نكن، چشم. دو زانو بنشين، چشم. سلام كن، چشم. اينها خوبه اما شما هر كاريش بكنيد اگر اين گرسنهاش باشه ظرف غذاش رو يكي ديگر برداره دادش ميره بالا. گذشت نداره، نميتونه هم گذشت داشته باشه و نميشه هم توقع داشت ازش، نه اينكه فكر كنيد حالا بچة ما چرا اينطوري؟ نه نداره. دعوا ميكنه، جنگ ميكنه، ناراحت ميشه و حق هم داره. لذا از دستورات اكيد اين است كه فرزندانتون را بر يكديگر ترجيح نديد. مثلا يكي را خيلي احترامش كنيد، خيلي اظهار محبت بكنيد به اون يكي كم. چون اين هجوم ميياره صفات رزيله در اين. خيلي خوب. پس همه در ورود در دنيا وقتي كه در دنيا وارد ميشن اين امراض ميياد به سراغشون بخوان يا نخوان، غير از انبياء، بعضي از انبياء اون هم و ائمة اطهار كه اونها اساسا جداست، خلقتشون جداست، حضرت عيسي در روز اول تولدش ميگه كه من پيغمبرم، آتني الكتاب و جعلني نبيا و جعلني مباركا عين ما كن تا آخر. پيغمبر اكرم همينطور، ائمة اطهار عليهم الصلاة والسلام همينطور. اما فرزندان امامها هم حتي توي اين دنيا وقتي وارد ميشن آلوده ميشن. لذا خداي تعالي بر تمام افراد حتي قبل از تكليف در ميان واجبات هيچ واجبي نيست كه قبل از تكليف بر انسان واجب بشه، جز تزكية نفس. كه حالا تعجبه، آدمهاي بزرگش ميگن آيا تزكية نفس واجبه يا واجب نيست؟
بعضيها اينقدر نادانند كه آدم ميگه كه اينها چي ميگن؟ از واجباتي كه حتما بايد انسان قبل از تكليف بهش بپردازه تزكية نفس است. تزكية نفس يعني چي؟ يعني شروع كردن به اين كه اين آلودگيهاي در دوران عمرش را يعني اين مثلا پانزده سال، اين نه سال اين آلودگيهايي كه بهش مبتلا شده اينها را از خودش رفع كنه. پدر و مادر يك مقدارش را ميتونن دفع كنن يعني كوشش كنند كه تضادي بين او و ديگران قرار نگيره. طمعشون زياد نشه. مثلا تو كه اسباب بازي ميخري براي بچهات اينها دو نفرند دوتا بگير. يكي بده به او يكي بده به اين. مهمان برات ميياد يك دونه هم بگير بذار كنار وقتي كه مهمان، بچة مهمان آمد به سراغ اسباب بازي بچة تو، تو يكي نوعش را بگذار جلوي بچة مهمان تا دعواشون نشه. چون همين كارها، همين كارهاي جزئيها ميرسه به جايي كه بجاي اينكه اين طبيعت اين دنيا صدام ميسازه. باور كنيدها يعني شروعش از همانجا بوده كه اون ميخواسته اسباب بازي خودش را بياره به طرف خودش، كم كم اين اسباب بازي شده يك خانه، كم كم يك شهر كم كم، حمله به كويت و كويت را ميخواد بگيره. اگر زورش ميرسيد خدمتون عرض شود كه ايران را هم ميخواست بگيره، و اون همه كشتار و اون همه گرفتاري اين ببينيد درخت توت را ديديد چقدر بزرگ است دانة توت را ميدونيد چقدره؟ به اندازة سر سوزن است. يك توت بخوريد ، توتهاي دالخور را ميخواييد از اين توتهاي رسمي بگيريد نرمش كنيد ببينيد دانة درخت توت چقدره. اين ميافته تو زير زمين ميياد بيرون، يك درخت ميشه كه چند تن وزنشه. اين صفات رزيلهاي كه در انسان ممكن است به وجود بياد در ابتدا سر همان اسباب بازي، خيلي ريز. اي بابا چيز نيست. نه خيلي چيزي است اين بعدها گرفتاري داره.
سر يك كار جزئي، يك كار جزئي سر سفره شما ظرف غذا را گذاشتيد اول جلوي اون بچة كوچكتر اين با خودش گفت من بزرگترم چرا ظرف غذا را اول پيش من نگذاشتند؟ از اينجا شروع ميشه بعد اين ريشه ميكنه بعد اين ميشه يك درخت بسيار بزرگ كه هيچ قابل تحمل نيست باور كنيد كوشش كنيد انشاء الله كه در مرحلة اول، چون دوتا كار را ما حتما بايد بكنيم يكي دفع يكي رفع.
يعني نگذاريم بعضي از امراض روحي در فرزندانمون بوجود بياد و از خودمون هم اون امراضي كه داريم رفع بكنيم. محبت دنيا بياد از همون زمانها، يعني وقتي كه بچه شير خواره است، به پستان مادر علاقهمند است همين جا تخم محبت غير خدا در دلش كاشته شد. راهي هم نداره اين وابستگي زياد ميشه، زياد ميشه، كم كم ميبينه نه مادر هم كاري ازش برنميياد، پدر بيشتر كار ازش برمي ياد. يك وابستگي به پدر پيدا ميكنه. پدر هم نه كاري ازش برنمي ياد خدمتون عرض شود كه بايد يك تحصيلاتي داشته باشه يك ادارهاي دست و پا كنه توي اداره هم خوب حقوق مناسب نيست. چون اون صفت هست رشوه ميگيره، دزدي ميكنه و كم كم خوب افراد هم غالبا دنياي ما فساد عالم ما ايجاب ميكنه كه موقعيتشون زياد بشه ، چون هر كه دزدتر پيشرفتش در مسائل دنيايي بيشتر. شما اين مردم به اصطلاح اسرائيلي را اين يهوديها را كه ميبينيد اينها اينقدر ثروتمندند اينها به خاطر اين است كه ماديند. يعني در كتاب تورات از آخرت اصلا حرفي نيست. از معنويت و تزكية نفس اصلا سخني نيست. در مسيحيت هست ولي در يهوديها نيست. همش دنيا، تمامش محبت دنيا و لذا اينها در امور دنياشون خيلي پيشرفت كردن و با همة اينكه ضربت عليهم الضلت والمسكنه خداي تعالي هي تو سرشون زده هي به اصطلاح ذليلشون كرده، مسكنت بهشون زده، يعني اينها يك سكونتي يك در جا زدني در امور مادي خداي تعالي نصيبشون كرده در عين حال ميببينيم كه اقتصاد آمريكا را گاهي ميگن كه مربوط به اسرائيله. يك وقتي ما در تركيه بوديم ديديم كه روز شنبه را تعطيل ميكنند، جمعه را هم تعطيل ميكنند يك شنبه را هم تعطيل ميكنند، گفتيم كه خوب جمعه به خاطر اينكه مسلمانيد، يك شنبه هم بخاطر اينكه پيرو از ممالك همجوار و مسيحيها و اينها ميكنيد، شنبه را چرا؟ گفتند اقتصاد بازار تركيه در دست يهوديهاست اونها چون تعطيل ميكنند ما هم تعطيله. مثل اينكه بانك مثلا تعطيل باشه شما ديگه رفتنتون به بازار ديگه معنا نداره، اينجوري. خوب اين حالت، يعني محبت دنيا اين در بين افراد از خردسالي به وجود ميياد بعد اگر هلش داديم به طرف دنيا ميره، بيشتر ميره. گفتم انسان در خصوص دنيا در سرازيري است. يك ماشيني را تو سرازيري بگذاريد هلش هم بديد اين ميره تا درجة نهايي و سقوط ميكنه. و انسان توي دنيا سقوط ميكنه. بايد يك خرده ترمز كرد، نگهش داشت مواظبش بود، مواظبت كرد لذا انبياء و اوليا و قرآن و روايات ما داد ميزنن انما الدنيا لعب و له، دنيا لعبه، محبت دنيا بدترين كارهاست. حب الدنيا رأس كل خطيئه.
محبت دنيا نداشته باشيد هي ترمز ميكنند كه ما به طرف معنويات و حقايق حركت كنيم، انبياء نخواستند شما را منزوي كنند حتي گفتن بگيد ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الآخرت الحسنه و قنا عذاب النار خدايا هم در دنيا به ما نيكي عنايت كن و هم در آخرت و هم ما را از آتش جهنم حفظ كن اما در عين حال در تمام جاها نسبت به دنيا و محبت به دنيا قرآن، روايات، اولياء خدا جلوي انسان را گرفتهاند براي اينكه هر چي هم ترمز كنه باز تو سرازيري خودش را ميكشونه. اما نسبت به آخرت بي ميلي، نسبت به معنويت بي علاقهاي. خيلي انسان خودش را حاضر كنه، شماها فكر ميكنيد كه بعضيها از خواب غفلت بيدار شدند و ديگه آماده براي پيشرفتهاي معنوي هستند به خدا قسم بعضيها اينطوريند كه اگر بدونند از اين ساعتي كه قدم در راه خدا گذاشتند، نمازشون را اول وقت ميخونند، نماز شب ميخونن، قرآن ميخونن، ذكر ميگن، بدونن از تا امروز اگر مثلا روزي هزار تومان، ده هزار تومان درآمدشون بوده حالا ميشه يك دهم من خيلي كم افرادي را پيدا ميكنم يعني خيلي كم پيدا ميشه كه اين را انسان بدانه و باز هم به معنويات ادامه بده.
ما خدا را كه دوست داريم براي اينكه خدا بهمون كمك بكنه. ائمه را كه دوست داريم براي اين است كه بهمون كمك بكنن، مثل انبياء باشيم كه اگر انسان توانست مانند انبياء كه اگر تمام دنيا را ازش ميگيرند ميگه من خدا را دارم.
شخصي آمد خدمت امام صادق عليه الصلات و السلام عرض كرد آقا خيلي فقيرم، خيلي بيچارهام هيچي ندارم، فرمود تو خيلي ثروت داري. آقا دروغ نميگم. فرمودند كه اگر تمام دنيا را بهت بدن ولايت و محبت ما را از تو بخوان بگيرن معاوضه ميكني گفت نه. گفتم پس بيشتر از دنيا تو داري. حالا واقعا يك افرادي پيدا بشن اينطوري. خدا دارن، مولايي مثل پروردگار دارن خدا خواسته تو فقير بشي. گفت يكي وصل و يكي هجران پسندند يكي درد و يكي درمان پسندند من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم اونچه را جانان پسندند. يك همچي حالتي اگر در انسان پيدا بشه، زبانن ميگيمها، خدا نياره امتحان سخت را براي ما. يك شخصي آمده بود نزد استاد ما ايشان هم خوب يك مطالبي يك برنامه هايي بهش گفته بودند، يك روز من ديدم از توي اطاق، حجرة مدرسه آمد بيرون رنگش خيلي، گفتم كسالتي داري؟ گفت نه، همينجور كه داشت با من حرف ميزد افتاد، يك حالت تقريبا نيمه بيهوشي پيدا كرد، من نميدونستم اين چشه؟ به يك كسي گفتم، افراد جمع شدند، گفتند اين گرسنهاش است. يك مقدار غذا آوردند خورد و سر حال شد. پرسيدم، گفت بله من سه روزه كه غذا نخوردم. آخه چرا به ما نگفتي؟ گفت استاد به من گفته بود كه به خدا توكل داشته باش. به خدا توجه داشته باش من هم ديگه، البته اين كار يك خردهاي نپخته بودهها، يعني اگر كسي تحت تربيت صحيح باشه رو برنامه پيش ميره اول بايد خودش را بسازه بعد اين اقدامات را بكنه.
منظور ببينيد ماها بعضيمون البته بعضي نه اينطور نيستند بعضيهامون اينطوري هستيم كه اگر بدونيم يقين بدونيم، حالا ميشه اين را در قلبتون آزمايش كنيد، كه از امروز كه شما وارد مراحل تزكية نفس شديد و قدم به سوي كمالات ميخواييد برداريد و تصميم داريد ديگه گناه نكنيد و واجباتتون را صحيح و اول وقت انجام بديد از امروز روزيتون كم ميشه از امروز درآمدتون پايين ميياد از امروز اگر تا حالا مثلا به حد كفاف داشتيد حالا بايد بدهكاري پيدا كنيد اگر يك همچين چيزي شد. باز هم ميمونيد؟ به خودتون باريك الله بگيد، احسن بگيد اما اگر اومديد خوب تزكية نفس ميكنيم خدا هم به ما محبت ميكنه خوب ما به خدا محبت ميكنيم خدا هم به ما محبت ميكنه ما ميشيم ثروتمند و وضع ماليمون خوب ميشه و اوضاعمون درست ميشه، من معتقدم ميشه اينها و خدا را شاهد ميگيرم كه صدها مورد من ديدم كه ميشه ولي اگر به اين نيت انسان قدم در راه تزكية نفس قدم بگذاره اين باز در اون باطنشها براي دنياست براي محبت دنياست براي خدا نيست.
باطن قضيه مال همون صفاتي است كه در كودكي در ما بوجود آمده و همان صفات رزيله است. اول كاري كه انسان بايد در راه تزكية نفس بكنه اين است كه جان و مالش را تقديم كنه. و جاهدوا و باموالكم و انفسكم في سبيل الله. راه خدا اين است خدايا من جانم و مالم را دادم. اين قدم اول، قدم اولهها. ان الله الشتري من المومنين انفسهم، خدا جان مردم را ميخره تو چي داري؟ زبان حالمون هم بايد اين باشه كه جان باشد كه نثار قدم دوست كنم، اين مطاعي است كه هر بي سر و پايي دارد. ائمة اطهار عليهم الصلات السلام چه ميكردند؟ بزرگان دين چه ميكردند؟ اين كه در روايت داره كه جنگ با دشمنان و كشته شدن و جانش را انسان كف دستش بگذارد و براي دينش اقدام بكند اين جهاد اصغره. و عليكم بجهاد اكبر ميدونيد يعني چه؟ يعني وقتي كه انسان در راه خدا قدم گذاشت يكي از كارهاي كوچكش اين است كه بره جبهه و در ركاب البته حالا جايي كه يقيني باشه، در ركاب معصوم مثلا، در ركاب معصوم كشته بشه. يكي از كارهاي كوچكش اين است. كارهاي بزرگش چيه؟ كارهاي بزرگش اين است كه ما هيچي جز اوامر پروردگار ندارم كار بزرگش اين است كه اصحاب حضرت سيد الشهداء عليه الصلات والسلام بعضيهاشون بلند شدن در شب عاشورا گفتند كه اگر ما را هفتاد مرتبه بكشند و ما را در آتش بسوزانند دو مرتبه زنده كنند دست از ياري تو برنمي داريم. ببينيد جدي ميگفت، اگر اينها دروغ ميگفتند حضرت سيدالشهدا اينها رانگه نميداشت. سيدالشهدا با آدمهاي دروغگو كاري نداشت اونها دروغ نميگفتند مبالغه هم نميكردند. مثل ماها هم نميخواستند خودشون را عزيز كنند. خودنمايي هم نميكردند هيچ. واقعيت بودند. و بايد انسان در راه خدا اينجور قدم برداره اين سورة مباركه اين را به ما ميگه اگر شما ميخواييد يكي از آرزوهاتون شايد همتون اين باشد شايد هم اكثرتون، يكي از آرزوهاتون اين است كه اگر امشب يا فردا صبح ندا دادند كه حضرت بقية الله ارواحنا فدا ايشان ظاهر شدند و فرج ايشان رسيده و سرباز ميگيرند و شما يكي از آرزوهاتون اين است كه سرباز امام عصر باشيد.
ديديد در شب عاشورا حضرت سيدالشهدا سرباز گرفت. اوني كه سرش را حاضره ببازه. بده. اونهايي كه به درد نميخوردند اونهايي كه وجودشون مفيد نبود اونهايي كه براي دنيا آمده بودند رفتند حتي اگر انسان برود در خيمة ابي عبدالله الحسين در خيمة امام زمان و لايق نباشد بايد برود بيرون. نمونهاش قضية كربلاست. اما اگر كه انسان خارج از خيمه باشه صداش ميزنند. در روايات داره كه اينها شبانه به امام عصر ارواحنا فدا ميرسونند. يك اصحابي دارد حجت ابن الحسن ارواحنا فدا عليه السلام كه در دعاي به اصطلاح الهم رب نور عظيم دعاي عهد اونجا وصفشون را ميكند و خداي تعالي هم در قرآن وصف كرده الذين نعت اهله في كتابك فقلت صفوا كانهم بنيان مرثوث. اگر انسان تزكية نفس نكرده باشه جهاد اكبر را انجام نداده باشه مثل اصحاب پيغمبر كه در احد جمع شده بودند. يك عدهشون اينطوري بودند در اون تنگه دستور آمد كه اونجا شما بمانيد و نگذاريد كه دشمن به ما حمله كنه. اونها هم اونجا ايستاده بودند يك وقت ديدند كه بله اينها دارن غنائم را جمع ميكنند لشگر اسلام كه در توي معركه بودند اينها دارن غنائم را جمع ميكنند. اينها هم آمدند براي غنيمت جمع كردن لشگر دشمن حمله كرد از همان طرف و كسي پيدا نشد از مردم مسلمان جز اينكه زخمي شده بودند. خيلي فاجعه بوجود آورد. محبت دنيا اين است. اينجور اصحاب هم امام زمان نميخواد. بايد يك افرادي باشند كه انهم بنيان مرثوث خيلي تشبيه جالبي است.
اينها يك صفي ميبندند مثل يك ديوار بتوني كه هم ديگران پشت او سنگر ميگيرند و محفوظ ميمانند هم خودش از حملات دشمن محفوظ است. اينطوري بايد باشيد. و لذا يكي از چيزهايي كه انسان را ميسازه و انسان را تزكيه ميكنه و انسان را كاملا در اون صف قرار ميده انتظار فرج است. اين معناي انتظار فرج است. يعني شماها اگر گفتيد كه ما منتظريم، منتظر، منتظر دروغي كه نميشه. بعضي از افراد هستند اسمشون را گذاشتند منتظر، خوب نتيجة عملي چي داريد؟ ما صبحهاي جمعه مشغول دعاي ندبه هستيم. گاهي هم كه صلوات ميفرستيم يك وعجل فرجهم هم پشت سرش ميگيم. همين شد منتظر. منتظر كسي است كه خودش را ساخته باشه، سرباز واقعي باشه. فداكار واقعي باشه و جزء اون صفي باشد كه خداي تعالي اونها را وصف كرده در قرآنش كه انهم بنيان مرثوث. اگر اينطوري شديم خوبه.
بنابر اين اگر كسي بخواد به اون مقام و اون مرحله برسه بايد از خردسالي شروع بكنه يك مشت امراض روحي را از خودش دفع بكنه. شما مثلا حالا باز برميگردم به مطالب اوليم عرض ميكنم بچه داريد به بچهتون بگيد كه اين غذايي كه ميخوري خدا به تو داده، تو مريض بودي شفا پيدا كردي خدا شفات داد. نگيد بچه نميفهمه، نخير ميفهمه. مشكلتري چيزها را خداي تعالي در روز اول تولد فرموده در گوشش بگيد. الله اكبر،اذان و اقامه ديگر كار بي فايده كه نيست. اين مثل يك ضبط صوتي است كه ضبط ميكند بي تفاوت خودش را نشان ميده ولي ضبط ميكنه. من مكرر هم گفتم دليلش هم اين است كه دو سال، سه سال بچه زبان را ياد ميگيره و ميشه زبان مادريش و حال اينكه اگر آدم بزرگي را بگذارند در يك جمعي كه زبان ديگري دارن دو سال، سه سال بمونه نميتونه درست حرف بزنه. ما بعضي از افراد داريم كه اينها خدمتتون عرض شود كه مثلا زبان مادريشون تركه، تركي است هنوز هم بعد از، خدا رحمت كنه آقاي تبريزي داشتيم از علماي بزرگ و اهل معنا بود واقعا مرد بزرگواري بود، آقا شيخ غلامحسين تبريزي ميگفتند ايشان شايد پنجاه سال توي مشهد بودند باز هم موقع دعا كردن همان لهجه فرقي نكرده بود. بچه در اون سن، ببينيد كه بهتر از آدم بزرگ حرف ياد ميگيرد. (قطع نوار).
ميگيد كه خدا شفات داد، بكنيدش از دكتر و به خدا وصلش كنيد. پدر كولش ميده، ما يك وقت يك بچهاي داشتيم بچة كوچكي كه الان هم داريم چون كوچك بود ما پول خرج ميكرديم ميگفت آقاجان شما اين پولها را از كجا ميياري؟ گفتيم خدا ميده. حالا بزرگ شده ميگه كه بله حالا ميفهمم كه راست گفتيد شما، اونوقتها خدا بهتون ميداد. بگيد خدا، همه جا اين بچه را قطعش كنيدش از ماديات و بچسبونيدش به خدا. اين را گوش بديدها اين حرف را عمل كنيد. به خدا قسم پنجاه درصد كمك تزكية نفس را به بچتون كرديد. پنجاه در صد را. پنجاه درصد ديگر را خودش بايد انجام بدهد.
ميخورد به زمين بلند ميشه ميگه بابا جان چيزي نشد خدا نگهت داشت خدا ملائكهاش را فرستاد نگهت داشت اينجوري بگيد. غذا ميخوره سير ميشه بهش بفهمونيد كه خدا سيرت كرد. الذي خلقني فهو يهدي و الذي هو يطعمني و يسقيه و اذا مرضت فهو يشفين ببينيد خدا در قرآن داره به ما دستور ميده، حضرت عيسي علي نبينا و آله عليه السلام وقتي كه متولد شده در همون سن خردسالي ميگه و جعلني مباركا عين ما كن، و اوساني بصلات و الزكات مادومت حيا تا وبرا بوالدتي و سلام علي يوم وردت و يوم عموت ببينيد خداي تعالي اين كار را كرده، سلامتي براي من داده، روزي كه متولدم كرده، روزي كه متولد ميشم، روزي كه ميميرم تمام اينها زير نظر خداست، و اين را به فرزندانتون بگيد اگر نگفتيد وقتي كه بزرگ شدن ميگيد كه چرا اين بچه خراب شده؟ بچه چرا اين جوريه؟ چرا همش به فكر مادياته؟ چرا هر چي من به كلش ميخونم اين از خواب غفلت بيدار نميشه؟ تو خودت خوابش كردي، تو خودت ميرونديش اصلا، كشتيش. خواب غفلت، تو خواب اينقدر لالايي براش گفتي، بچه جان درس بخون انشاء الله داراي ديپلم بشي بعد مدارك بگير دكتر بشو، مهندس بشو، يك درآمد خوبي داشته باشي ما را هم اداره كني ما هم افتخار كنيم اينها همش لالايي است كه اين بچه را خوابانديد، خوابش هم طولاني شد و مرد. حالا رفته همة كارهاش را هم كرده اروپا رفته و تخصصش را هم گرفته و آمده تو هم شدي پيرمرد مفلوك افتاده خيلي پسر خوبي باشه، شما را هم به عنوان نوكر ميبره خانه چون با زنش هم محرمي و اونجا خدمتگزارش باشي. من ديدم اينكه عرض ميكنم. خيلي پسر خوبي باشه والا پدر يعني چي. چرا؟ براي اينكه خودت خوابانديش. خودت لالايي براش گفتي. خودت ميرانديش از مرده چه توقعي داري؟ بيشتر از اين توقع نيست. اما اگر از همان روزهاي اول، همانطوري كه به ماگفتن اذان بگو در گوشش، در گوش راست اذان بگو، در گوش چپ اقامه بگو. بعد شير مادر ميده، در بين خاندان عصمت عليهم الصلاة والسلام بوده كه بچهاشان را وقتي كه روي دامنشون ميخواباندند و شير ميدادند لا اله الا الله براش ميگفتند. به جاي لالاي الحمد لله، سبحان الله، امثال اين كلماتي كه اون را متوجه خداش ميكرده. و بدونيد از روز اول تولد اطلب العلم من المهد از اول تولد بر پدر و مادر لازم و واجب، بلكه اگر ميخواد كمك به تزكية نفسش بكنيد و همانطوري كه او را واكسن ميزنيد از امراض مختلف ظاهري بايد بچه هاتون را از امراض مختلف روحي واكسينشون كنيد.
والا نميتونيد از عهدشون بربياد و بعد هم نوبت خودتون و يقين بدونيد آقايون اگر ما خودمون را نسازيم توي اين دنيا صفات رزيله را از خودمون دور نكنيم اين صفات رزيله در ما رشد ميكنه همانطوري كه مثل زدم، مثل شجرة خبيثت، مثل كلمت خبيثت كشجرة خبيثه، مثل درخت بي فايدة پست، پست. انسان بايد كلمت الله باشد انسان بايد فرمان الهي باشد. اين كلمه خيلي عجيبه، روح خدا باشد. كلمة الله باشد، كلمة الله ببينيد يك سربازي اگر توي ارتش باشه اينقدر اين سرباز مطيع فرمانده است كه تا احساس ميكنه كه فرمانده يك فرماني داره فورا انجام ميده همه ميفهمن كه اين سرباز كلمة فرمانده است. اينطوري از او احساس ميكنن كه فرمانده چي ميخواست. الگو است. و انسان بايد كلمت الله باشد و مثل كلمة طيبه كشجرة طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء تعطي اكلها كلهي.
اگر انسان به مقام اخلاص رسيد اگر انسان به مقام كمالات رسيد و از اولياء خدا شد تعطي اكلها كلهي. اين درخت اين شجرة طيبه اين وجود مقدس اونقدر پر ارزش ميشه كه در هر وقتي كه بهش مراجعه بكنيد ميبينيد كه اكلها دائم كل هي. هميشه خوردني داره، هميشه ميشه ازش استفاده كرد. از قلبش حكمت جاري ميشه به زبانش، خداي تعالي به او حكمت اراده ميكنه. ولقد آتينا لقمان الحكمه. ما به لقمان حكمت داديم و من يعطي الحكمه فقد اوتي خيرا كثيرا. كسي كه بهش حكمت داده شد، حكمت منظور فلسفه نيست. مكرر براتون گفتم فلسفه يعني شناخت حقايق اشياء متكيا به افكار بشر در رأسش سقراط و افلاطون بوده و بعدش هم همين افرادي كه هستند. اما حكمت شناخت حقايق اشياء است متكيا به وحي. متكيا به خدا. حكما مال خداست، حكمت مال پيغمبران است. و خدا به هر كس حكمت داد خير كثير عنايت كرده اون وقت من اخلص الله من اربعين صباحا اگر كسي چهل روز خودش را خالص كنه، يعني در مرحلة خلوص چهل روز قدم برداره، جرت يرابي الحكمه من قلبي الي نثاره منطقهم الثواب. زبانشون كه باز ميشه حرف حق ميزنند نطقشون ثوابه. نگاهشون انسان وقتي كه ميكنه ياد خدا ميافته. من مجالس من يذكر هم الله رويته و انسان به جايي ميرسه كه خداي تعالي در قرآن وصفش را ميكنه. لقمان نه پيغمبر اولي العظم بود تازه ترديده كه اصلا پيغمبر بود يا نبود؟ در مرحلة خلوص قدم برداشته، خداي تعالي بهش حكمت داده، يك سوره دربارة لقمان و به اسم لقمان نازل كرده كلمات او را در كتابش ذكر كرده، خيلي مهمهها اگر من يك كتابي بنويسم به عنوان اينكه فلان دانشمند اين جملات را گفته من نقل كنم اين خيلي اهميت داره. خداي با اون عظمت در كتاب جاويدانش كه بايد تا روز قيامت و بلكه در بهشت حتي از اين قرآن استفاده بشه ميفرمايد كه، اذ قال لقمان لابنه و هو يعظه يا بني تا آخر.
وقتي كه لقمان به پسرش در حال موعظه فرزندش به او گفت اي پسر من لا تشرك بالله، ان الشرك لظلم عظيم. و كلمات ديگر. ببينيد انسان به كجا ممكنه كه برسه. همين انسانهاي عادي به مقام لقمان. و داراي حكمت. به خدا قسم اگر سالها زحمت بكشيد همين اكثر روزها من با دوستاني كه برخورد ميكنيم اين مسئله مطرحه، اكثرا خوب دانشجو هستند تحصيلات عاليه كردند، طبيب شدند، فرض كنيد مهندس شدند و اينها. ازش ميپرسم آقا چند سال درس خوندي مهندس يا دبير شدي؟ بيست سال، بيست و پنج سال تا تخصصش را بگير بيست و پنج سال، بيست و شش سال، خوب ده سال بيا تزكية نفس بكن اين قلبت شرح صدر پيدا بكنه. تمام حقايق اشياء را ببين نه بفهم. انسان به جايي ميرسد كه چشمش چشم خدا ميشه، گوشش گوش خدا ميشه، زبانش زبان خدا ميشه انت اذا تقول لشي كن فيكون ان اذا يقول كن فيكون به اونجا ميرسه. حالا كي پس مانع ماست؟ شيطان حالا شيطان را خوب شناختيد ميبينيد شيطان را الان اگر به يك كسي بگن آقا براي اينكه تو طبيب بشي بايد بري خارج ميگه خيلي خوب، خرج سفر هر چي باشه و گذرنامه و تشكيلات و قربت و همة گرفتاريها حاضره. اما اگر بهش بگن كه پاشو برو نزد فلان عالم يك چيزي ياد بگير، يك سال روز، من كار و كاسبي دارم. روزي يك ساعت من برم بشينم مسائل و احكام دينم را ياد بگيرم. معارفم را ياد بگيرم. كيه الان بين شماها كه روزي يك ساعت وقف معارف و دينش خودش را بكنه؟ اين كار هم در اين دنيا به دردت ميخوره هم در شب اول قبر به دردت ميخوره هم در عالم برزخ هم در قيامت هم در بهشت، همه جا. نه حاضر نيستيد.
اينجا فقط من ميخواستم شيطان را معرفي كنم به شماها. شيطان ميياد ميگه نه بابا اين كارها مال آدمهاي بيكاره است ولش كن. كارت را بكن درست را بخون، علم ارزش داره، خيال ميكنند اينها جهل، علم ارزش داره، يك كسي بشو يك آدمي بشو، يك آدمي بشو. بله انسان گاهي چشمش را باز ميكند، چون از اولي كه چشم، ماها چشم باز كرديم آدم نديديم. ميگفتن يك نفر روز چراغ روشن كرده بود دور شهر ميگشت و ميگفت از ديو و دد ملولم وانسانم آرزوست. من يك چيزي خودم ديدم يك وقتي يك آقايي از علما از اهل معنا ميخواست بره توالت من گفتم اينجا آدمه، گفت الحمد الله يك آدم، ما البته منظورم اين بودكه اونجا يك شخصي هست يك كسي هست، گفت آدم تو آدم پيدا كردي؟ حالا واقعا ما بس كه آدم نديديم نميدونيم اصلا آدم يعني چي؟ روزي يك ساعت براي دينمون براي خدامون مسائل واجبمون اقدام نميكنيم. اونوقت توقع داريم كه خدا، تا گفتيم خدا بگه لبيك. بفرماييد، فرمايشتون. بله فلان بدهي را بديد، چشم. دست به سينه خداي تعالي در حضور ما ايستاده باشه كه اگر يك دونه از اوامر ما را اطاعت نكرد مورد مواخذه واقع بشه و از اون طرف هر چي خدا گفته ما گوش نكنيم. جامون را فقط با خدا عوض كرديم. قاعدتا اين است كه مولا هر چي ميگه بنده بايد اطاعت كنم ولي بنده هر چي به مولا ميگه مولا اگر صلاح دونست بگه بسيار خوب اگر صلاح ندونست. الان ماها همه همينطوريمها تو حرم حضرت رضا آقا من ديشب رفتم حرم حضرت رضا توسل كردم، چرا حضرت به ما جواب ندادن؟ چرا اينجوري شده؟ اونقدري كه ما به خدا و ائمة اطهار ميگيم خدا اونقدر به ما چرا نميگه. خدايا ما را بيامرز، خدايا ما را ببخش ما را از اين جهل و ناداني نجات بده، مرحمت بفرما.
السلام عليك يا اباعبدالله، السلام عليك يابن الرسول الله. صحبت اين بود كه حالا انسان ميتونه با توسلات خودش را از اين رزائل نجات بده. همين امروز با يكي از اين علما بحث و صحبتم بود من گفتم ميشه، توسلات خيلي موثره منتهي پنجاه در صد. اون هم پنجاه در صد دوم. يعني انسان بايد خودش اقدام بكنه، والذين جاهدوا فينا لنهدينهم صبورا. وقتي كه اقداماتش را خودش كرد بله خداي تعالي كمكش ميكنه. توسلات به خاندان عصمت و طهارت خيلي مفيده اما به شرط اينكه شما هم يك قدمي برداريد.
السلام عليك يا ثارالله و ابن ثاره. شب جمعه است، دلها روانه كنيد به سوي كربلا كنار اون قبر شش گوشه، براي اينكه تمركز بيشتري پيدا كنيد متوجه بيشتري پيدا كنيم چراغها را خاموش كنيد حال عزايي به خودمون بگيريم و حال توجهي به خاندان عصمت و ابي عبد الله الحسين عليه السلام، آقاجان گر چه دوريم به ياد تو سخن ميگوييم بعد منزل نبود در سفر روحاني. حالا كه شما رفتيد كنار اون قبر شش گوشه با سفر روحي يك قدم ديگري زمانا برداريد با هم بريم كنار گودي قتلگاه. اون ساعتي كه زينب كبري آمد. چشمش به بدن برادر انداخته ديد به روي زمين افتاده. دست برد زير بدن، بدن ابي عبد الله الحسين را به روي دست بلند كرد، خدايا اين قرباني را از آل محمد قبول بفرما.
بعد هم رو كرد به طرف مدينه يا ايها الرسول هذا حسينك معمر بدماء مقدمه المظلوم الامام والرضا اين كشتة فتاده به هامون حسين توست. اين صيد دست و پا زده در خون حسين توست. يا صاحب العصر. شما هم طبق اونچه نقل شده فرمودهايد كه هر صبح و شام براي جد بزرگوارم گريه ميكنم آيا ميشه امشب اون گريههاي عزيزتون را، اون اشكهاي چشم نازنينتون را در اين مجلس ما بريزيد. تا گريههاي ما هم مورد قبول خداي تعالي واقع شود. قربان دردهاي دلت يا صاحب الزمان آقا. يا بقية الله. كنار گودي قتلگاه نشسته، بدن برادر را پاره پاره ميبينه، فرزندش آمد صدا زد يا امتي هذا نعش؟ اين بدن كيست؟ حق دارد نشناسد چون بدن سر ندارد. لباس ندارد. يا بقيه الله به آبروي جدت حسين ابن علي از خدا خودت فرجت را طلب كن. همه با توجه. اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. اين زبان حالي است كه ما داريم ولي ائمه فرمودهاند ما وقتي ميگيم الهي عظم البلاء يعين خدايا بلا بر ما عظيم شده بلاي دوري از اماممون از امام زمانمون. همه با توجه، بسم الله الرحمن الرحيم. الهي عظم البلاء، الهي عظم البلاء و برح الخفاء و انكشف الغطاء و انقطع الرجاء ضاقت الارض خدايا دنيا بر ما تنگ شده و منعت السماء و انت المستعان و اليك المشتكي و عليك المعول في الشدة و الرخاء. اللهم صل علي محمد و آل محمد. اولي الامر الذين فرضت علينا طاعتهم و عرفتنا بذلك منزلتهم ففرج عنا بحق فرجا عاجلا قريبا كلمح البصر او هو اقرب من ذلك. يا محمد يا علي. يا علي و يا محمد اكفياني فانكما كافيان. فانصراني فانكما ناصران. يا مولا يا صاحب الزمان. يا مولا يا صاحب الزمان. يا مولا يا صاحب الزمان. الغوث الغوث الغوث ادركني ادركني ادركني الساعه الساعه الساعه العجل العجل العجل. يا بقية الله، يا صاحب الزمان، يك عده محتاج، فقير، مبتلا، گرفتار در خانة شما آمدهايم. به جان مادرتون زهرا همين امشب، در اين مجلس هر كس هر حاجتي دارد، با دست با كرامتتون به او حاجتش را مرحمت بفرمائيد. الهي آمين.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.