۱۷ ربيع الاول ۱۴۱۴ – ۱۴شهريور ۱۳۷۲ – ۵ سپتامبر ۱۹۹۳- میلاد پیامبر اکرم و امام صادق علیهما السلام

 

@ متن سخنراني روز 17 ربيع الاول 1414 مصادف با 14 شهريور 1372 و 5 سپتامبر 1993

 

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَي اَشْرَفِ‌ الْاَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ‌ سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا اَبِي الْقَاسِمِ‌ مُحَمَّدٍ وَ عَلَي‌ آلِهِ‌ الطَّيبِينَ‌ الطَّاهِرِينَ‌ لَا سِيَّمَا عَلَي سَيِّدَنَا وَ مَوْلانَا حُجَّةِ‌ ابْنِ‌ الْحَسَنِ‌ رُوحِي وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.

 

«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»([1]).

 

روز ميلاد مسعود حضرت رسول اكرم و نبي معظم محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله و سلمو ميلاد مسعود حضرت امام صادق, امام ششم مسلمين به پيشگاه مقدس حضرت بقيةاللهارواحنافداهتبريك عرض مي‌كنيم. و به شما دوستان خاندان عصمت و طهارت كه با شوق و شعفي در اين مجلس حضور يافته‌ايد “شاد باش” مي‌گوييم. اميد است خداي تعالي عيد واقعي را نصيب همه‌مان بفرمايد و صبح ظهور حجت بن الحسن ارواحنافداهرا به ما نشان دهد و عيدي ما را امروز فرج آن حضرت قرار دهد و عيدي فرداً فرد و خصوصي ما را ارتباط و اقتدا و تشيع و پشت سر امام عصر قرار گرفتن‌مان قرار دهد. و ما را از ياران خوب آن حضرت قرار دهد. و ما را در اين روز عظيم و اين روز بزرگ جزء اولياء خودش قرار دهد.

امروز روز بسيار پر عظمت و بسيار پر اهميتي است كه شايد در دوره‌ي سال هيچ روزي شادتر از امروز وجود نداشته باشد. به خاطر اين كه خورشيد تابان نبوت؛ آن وجودي كه پروردگار متعال وقتي مي‌خواست شناخته شود؛ هنوز هيچ چيز را خلق نكرده بود يك اظهار قدرتي از خودكرد كه در ممكن امكان نداشت يك چنين موجودي به وجود آيد. من در همين جا مي‌خواهم يك مقدار مطلب را توضيح دهم.

اساس خلقت همه‌ي موجودات طبق روايات و دلائل زيادي از آيات قرآن اين بوده است كه خداي تعالي شناخته شود و بندگي شود. هم خدا شناخته شود و هم بندگي شود – دقت كنيد و شناختن يك موجود پر قدرت از راه اظهار قدرتش خواهد بود. مثلاً فرض كنيد يك قدرتمندي كه مي‌تواند در نقاشي مثلاً تابلويي بسازد كه از نظر هنر فوق العاده است، اين اظهار قدرتش را كرده، در يك محلي او را قرار مي‌دهد قبل از آن‌كه مردم به آن محل وارد بشوند. پرده‌اي روي اين تابلويي نقاشي مي‌اندازد. وقتي كه همه جمع شدند، اين پرده را عقب مي‌زنند. يك‌مرتبه چشم مردم به اين هنرنمايي كه مي‌افتد همه مبهوت مي‌گردند. خداي تعالي يك چنين كاري را انجام داده. اول چيزي كه خلق كرد قبل از آن‌كه موجودات ديگر ايجاد شوند و آن‌ها پا به عرصه وجود بگذارند در قدرت‌نمايي اوليه‌اش، آنچه ممكن بود – اين كلمه را دقت كنيد آنچه ممكن بود در قالب امكان خداي تعالي اعمال قدرت كند، در ساختمان روح مقدس خاتم انبياء صلي الله عليه و آله و سلماعمال قدرت كرد. از اين بيشتر ممكن نبود، نه خدا قادر نبود.

فرق بين اين‌كه خدا قادر نبود يا بين اين‌كه در اين ممكنِ محدود در عالم مخلوق، خدا بيشتر از اين امكان نداشت برايش كه اعمال قدرت بكند و قاعده يك هنرمند، يك قدرتمند هم همين است. وقتي مي‌خواهد به وسيله‌ي چيزي خودش را معرفي كند با يك چيزهاي معمولي معرفي نمي‌كند. اگر يك مهندسي مثلاً مي‌تواند يك سفينه فضانورد بسازد و به آسمان بفرستد و تمام كرات را دور بزند، اين شخص هيچ‌گاه با يك فرض كنيد بادبادكي كه ماها همه در مقابل قدرت پروردگار از بادبادك هم از يك به اصطلاح كاغذ باد مي‌گفتند، از اين هم پست‌تريم – اين‌هايي كه مي‌گويند: پيغمبر مثل ما بشري بوده نمي‌دانم جواب اين‌كه خدا مي‌خواسته كاملاً خودش را معرفي كند چه خواهند داد – خداي تعالي تمام قدرتش را كه ممكن بود در امكان پياده كند، اعمال كرد. و وجود مقدس پيغمبر اكرم را خلق كرد.

تمام صفات افعال خدا در او هست. تمام علم الهي كه در محدوده‌ي يك ممكن، ممكن است وجود پيدا كند, وجود پيدا كرد. لذا در دعاي ندبه مي‌گوييم: «وَ اَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ اِلَي انقِضَاءِ خَلقِكَ» در محدوده‌ي خلقت، در محدوده‌ي امكان هر چه علم بود خدا به او داد. هر چه رحم و مهرباني بود به او داد. هر چه پاكي و پاكيزي بود به او داد. همه‌ي آنچه را كه يك موجود با كمال بعد از ذات مقدس پروردگار بايد داشته باشد خداي تعالي به او داد و عقل هم همين را مي‌گويد. اين فكر را نكنيد من از آيات قرآن و روايات عرض مي‌كنم، عقل مي‌گويد كه اگر خدا بنا است خودش را معرفي كند، بايد هر چه امكان دارد كه در ممكن اظهار قدرت كند بكند تا خدا كاملاً معرفي بشود. و اين نور مقدس را در پرده قرار داد و هنوز هم پشت پرده است. هنوز پرده برداري از روي اين تابلو كه مُظهر و مَظهر قدرت خدا است برداشته نشده. پرده برداري نشده بايد يك بزرگي اول بيايد پرده را براي مردم بردارد. اجمالا بعضي از خواص گاهي رفتند گوشه‌ي پرده‌اي را عقب زدند و ديده‌اند جمال مقدسش را و شايد تا به امروز يازده نفر بيشتر پشت پرده را نديده باشند.

لذا آن روزي كه عمر مي‌خواست وارد بر رسول اكرم بشود و ابي‌ذر خارج مي‌شد، از ابي‌ذر سؤال كرد: كسي خدمت پيغمبر بود يا نه؟ ابي‌ذر گفت: يك نفر آن‌جا بود من او را نشناختم. عمر وارد شد ديد علي بن ابيطالب نشسته. ابي‌ذر علي را مي‌شناسد، چطور گفت: من او را نشناختم. به پيغمبر اكرم عرض كرد: يا رسول الله! شما دائماً مي‌گوييد كه آسمان بر سر كسي كه راستگوتر از ابي‌ذر باشد سايه نيفكنده. الآن يك دروغ گفت. گفت: كسي بود خدمت رسول اكرم كه من او را نشاختم. حضرت فرمود: ابي‌ذر راست گفته. ابي‌ذري كه در درجه نهم ايمان است، سلماني كه در درجه دهم ايمان است؛ در آن روايت معروف كه آمد خدمت اميرالمؤمنين در زمان خلافت اميرالمؤمنين دقت كنيد – ابي‌ذر آمده و سلمان عرض مي‌كنند: يا علي! معرفت شما چيست «بالنّورانيّه»، پشت پرده ما تو را شناختيم اما معرفت شما به نورانيت چيست؟

حضرت مي‌فرمايد: «معرفت من به نورانيت معرفت الله عزوجل». روايت مفصل است. مي‌خواهم عرض كنم: ابي‌ذر و سلمان هم نشناخته بودند. تنها كسي كه در آن‌جا حضرت رسول اكرم مي‌فرمايد: من را شناخت، علي بود. كسي من را نشناخت جز علي و خدا، خدا را كسي نشناخت جز من و علي و علي را كسي نشناخت جز من و خدا.

پس مي‌بينيد يازده نفر اين‌ها اجازه داشتند يا به هر حال از همان نور بودند از همان هنرنمايي بودند، پيغمبر اكرم را شناخته‌اند و اين پرده برداشته نشده. هيچ كس پيغمبر را نشناخت.

كميل بن زياد نخعي علي را نشناخته كه وقتي سوار اسب شده، پشت سر اميرالمؤمنين سوار اسب شده، علي را در بغل گرفته، عرض مي‌كند: يا علي! «مَا الْحَقِيقَةُ»: حقيقت‌ چيست‌؟ حضرت مي‌فرمايد: «مَالَكَ وَالْحَقِيقَةُ»([2]) تو را چه به حقيقت؛ مي‌خواهد كميل بيايد اين طرف پرده را نگاه كند. هنوز زود است بعد هم كلماتي مي‌فرمايد كه نه كميل آن روز فهميد نه امروز دانشمندان كنهش را درك كرده‌اند مگر خداي تعالي از راه حكمت به مردم بعضي از مطالب آن روايت عظيم «حقيقت» را بيان كند.

پس بنابراين دقت كنيد اين هنرنمايي را هنوز مردم نتوانسته‌اند ببينند، اين پرده‌برداري نشده، اين پرده‌برداري نشده، اين پرده برداشته نشده، نشده.

خوب، بگوييد كي پس اين پرده برداشته مي‌شود؟

اين تشريفاتي دارد, تشريفاتش به وسيله احدي چون مردم لايق نبودند انجام نشد. پرده جمال خاتم انبياء صلي الله عليه و آله و سلمتا به امروز برداشته نشده. نه سلمان ديده، نه ابي‌ذر ديده، نه كميل ديده، نه هيچ يك از اولياء خدا ديده. كي پرده برداري مي‌شود, كي اين پرده برداشته مي‌شود، مردم چقدر انتظار بكشند؟

وقتي كه مردم “چشم ملكوتي” پيدا كردند.آخر براي كورها كه پرده‌برداري نمي‌كنند, براي كسي كه چشمش را به ماديات دوخته پرده‌برداري نمي‌كنند, كار بي‌فايده است. بايد آن وجود مقدس يعني حضرت بقيةاللهارواحنافداهبيايد، پخش علوم كند، معارف را به مردم بفهماند، خدا را مردم بشناسند؛ تا بتوانند خاتم انبياء را بشناسند.

در آن دعا مي‌گوييم: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ » خدايا آن روز برسد كه ما تو را بشناسيم، اولياء خدا هم بايد بگويند: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ » خدايا! آن روز برسد كه ما تو را بشناسيم «فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ » اگر ما تو را نشناختيم پيغمبر را نمي‌شناسيم. همه بايد موحد بشوند, همه بايد خالص بشوند, همه بايد به كمال مطلق برسند، همه بايد خليفةاللهبشوند, همه بايد انسان بشوند. امام عصر بيايد هشت سال با آن‌هايي كه سد راهند بجنگند، موانع را بردارد، معارف را پخش كند كه در حديث است تمام انبياء و اولياء كه آمده‌اند تمامشان حتي ائمه اطهار عليهم الصلاه و السلامفقط دو حرف از بيست و هشت حرف علم را براي مردم گفته‌اند. با اين پرده برداشته نمي‌شود يعني يك شبهي ما مي‌بينيم زير اين پرده است.

بعضي‌ها مي‌گويند: پيغمبر سواد نداشت, يك دفعه سواد دار شد.

بعضي مي‌گويند: پيغمبر اكرم بشري است مثل ما، گاهي اشتباه مي‌كند.

بعضي يك نسبت‌هاي ناروايي به پيغمبر اكرم مي‌دهند. يك عده مي‌گويند: پيغمبر اكرم بشري است مثل ما و يك عده مردم دنيا غير از مسلمين هم كه اصلاً قبول ندارند.

هنوز پرده روي اين سيماي مقدس افتاده، يك شبهي زير پرده مي‌بينيم. حدس مي‌زنيم ما مسلمان‌ها حدس مي‌زنيم كه يك قيافه‌ي زيبايي زير اين پرده هست. امام عصر بيايد, انتظارش را اگر داريد بكشيد، هشت سال زحمت مي‌كشد تا مردم خدا را بشناسند. خدا را كه شناختند، پرده جمال رسول اكرم عقب مي‌رود، آن‌جا است كه مردم نيشابور پرده را علي بن موسي الرضا از روي صورت بدنيش، ظاهريش عقب زد همه ريختند، غش كردند وقتي آن جمال مقدس را ديدند. شما فكر مي‌كنيد با اين حال فعلي‌مان ما مي‌توانيم جمال پيغمبر را ببينيم؟ امام عصر مي‌آيد، او معرفت را به ما مي‌بخشد كه ما بتوانيم ولو براي لحظات آخر عمرمان يك لحظه هم كه شده جمال مقدس پيغمبر اكرم را ببينيم. او بايد بيايد پرده‌برداري بكند. او بايد بيايد خدا را به ما معرفي بكند.

پيغمبر را كه شناختيم بعد امامان را هم مي‌شناسيم. نوبت سوم، نوبت امام است در شناخت. عجب اين پيغمبر بوده بعد خودش مي‌فرمايد: اين يازده يا دوازده خليفه‌ي من هم مثل من خواهند بود مثل من‌اند و بعد «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ  …» يعني خدايا! اگر تو دستور ندهي اين پرده برداشته بشود، جمال زيباي رسول اكرم را كه و«لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»([3])تا او را ما نبينيم ما امام زمانمان را هم نخواهيم شناخت, «فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ » خدايا! حجتت را به ما معرفي كن كه «فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»([4]). اگر ما امام‌مان را نشناسيم از دين‌مان گمراهيم.

حالا اين‌جا جايش هست بگوييم: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا» خدايا! ما در چه زماني واقع شده‌ايم؟! اگر بخواهيم هم چشم باز كنيم چيزي نمي‌بينيم. در ميان كورها، در ميان كساني كه چشم‌شان را دوخته‌اند به مال دنيا، در ميان كساني كه چشم‌شان را دوخته‌اند به پول، به زندگي، به ظواهر دنيا؛ ما چطور مي‌توانيم اگر بخواهيم چشممان را باز كنيم باز بشود.

اين سرمان را مي‌گيرند مي‌گويند نگاه كن به پول، مجبورمان مي‌كنند؛ نگاه كن به مال دنيا، وادارمان مي‌كنند كه ما راه غير خدا را بپيماييم. خدايا! چطور ما مي‌توانيم, «نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا» آن پيغمبرمان كه پشت پرده است «وَ غَيْبَةَ إِمَامِنَا»: غيبت اماممان, اماممان هنوز ما را لايق نمي‌داند كه بيايد اقلاً براي دوستانش اين پرده را بردارد, «وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا»: همين ما هم تازه خيلي كم هستيم, «وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا»([5]): زمان هم كه بر عليه ما تظاهر كرده، پس ما هر چه درباره‌ي پيغمبر بگوييم از همان پشت پرده گفته‌ايم، ما نمي‌توانيم پيغمبرمان را بشناسيم. خداي با آن عظمت كه تمام نعمت‌هايش را رايگان براي بشر قرار داده مي‌فرمايد: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»([6])منت گذاشته بر مؤمنين؛ بله، بر مؤمنين منت گذاشته بر ساير مردم كه اصلاً خداي تعالي اعتنايي ندارد. مؤمنين، بر سلمان منت گذاشته، بر ابي‌ذر منت گذاشته, بر مقداد و كميل بن زياد نخعي منت گذاشته كه همين شبه زير پرده را در اختيارشان گذاشته و نويد داده است كه يك روز اين پرده برداشته مي‌شود به دست با كفايت حضرت بقيةاللهو ان‌شاءالله آن روز شما پيمغبرتان را مي‌شناسيد.

شخصي آمد خدمت حضرت علي بن موسي الرضا عرض كرد: «أَ اَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْاَمْرِ»([7])آيا تويي كه پرده بر مي‌داري آيا تويي كه مردم را به طرف اين جمال مقدس مي‌كشاني؟ فرمود: نه، من نمي‌توانم، من نيستم نمي‌توانم معنايش اين نيست كه قدرتش را ندارم، نه؛ زمان من ايجاب نمي‌كند. براي كورها كه نمي‌شود پرده برداشت. براي مأمون كور، براي پيروان بني‌العباس كور، براي كسي كه اگر يك فردي را ببينند لباسش خوب است تعظيم مي‌كنند, اگر ديدند لباسش بد است اعتنا به او نمي‌كنند؛ اين‌قدر كورند، براي مردمي كه چشم‌شان به قدرت، به جاه، به مقام، به پول، به رياست‌هاي ظاهري است؛ براي اين‌جور شخصي كه پرده‌برداري نمي‌كنند. مردم حالا اين‌طوري هستند. حضرت رضا مي‌فرمايند: – زبان علمي‌اش اين است كه – مردم لياقت ندارند من اين پرده را بردارم. كي آن‌كس، آن‌كس كي مي‌آيد؟ آن‌قدر با عظمت است، آن‌قدر با شخصيت است كه وقتي اسمش را پيش من مي‌بريد علي بن موسي الرضا اين طور بود دستش را مي‌گذاشت روي سرش اسم امام زمان كه برده مي‌شد، دستش را مي‌گذاشت روي سرش، بلند مي‌شد، تعظيم مي‌كرد، مي‌فرمود: «صلّي الله عليك, صلّي الله عليك, صلّي الله عليك» همين امام زماني كه امروز ما ننگمان مي‌كند كه اسمش و زياد ببريم، مبادا بگويند: «فلان طور» هستيم. مي‌ترسيم كه نام شريفش را روي سرمان بزنيم. حضرت صادق مي‌فرمايد: اگر من زمان او را درك مي‌كردم به خدا قسم! عجيب است اين جمله, من هر وقت خودم يادم مي‌آيد مي‌بينم كه تكان مي‌خورم اگر من زمان او را درك مي‌كردم «لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ عُمْرِي»([8]): من خدمتگزارش بودم در تمام عمرم. اي واي بر ما كه ما يك چنين امامي داريم كه امام صادقي كه امروز مذهب شيعه, مذهب حق، مذهب صحيح، لُبّ اسلام؛ اين به علم و دانش امام صادق وابسته است، رئيس مذهب شيعه است، يك چنين امامي مي‌گويد: من مي‌رفتم خدمتگزارش بودم. برايش چايي مي‌گذاشتم، پذيرايي‌اش مي‌كردم, دست به سينه در مقابلش مي‌ايستادم، چرا؟ مگر آقا! اين فرزند شما نيست؟ چرا. مگر شما علمتان از او كمتر است؟ نه. مگر شما عصمتـتان از آن كمتر است؟ نه. اما آن كسي است كه اين پرده را بر مي‌دارد از جمال پيغمبر اكرم و تمام ميلياردها جمعيت كره زمين را به سوي خدا، به سوي پيغمبر، به سوي اسلام دعوت مي‌كند «و قاتلوهم حتي ما تكون فتنه و يكون دينه كله لله» تمام دين مال خدا مي‌شود، او است كه اينچنين اظهار وجودي را مي‌كند، او است كه اينچنين اظهار قدرتي را مي‌كند من و تمام ائمه – چون در كلمات ساير ائمه هم هست – ما خدمتگزار او هستيم، او آقاي ما است، آن بزرگ ما است.

مردم! روز تولد رسول اكرم است عرض مي‌كنم, روز تولد امام صادق است عرض مي‌كنم، به خدا قسم! همه ما يا اكثر ما “آق” امام زمانيم. چرا؟ به جهت اين‌كه نام آن حضرت را نمي‌بريم، ياد آن حضرت نيستيم. اگر يك منبري، سخن از امام زمان نگويد اعتراض نمي‌كنيم. آخر ما چه چيز جز امام زمان داريم امروز. يا بقيةالله! ما را ببخش به جان رسول اكرم و به جان امام صادقي كه به تو عشق مي‌ورزيد. از تو طلب عفو مي‌كنيم و اميدواريم امروز به خاطر اين دو مولود بزرگ از كوتاهي‌هاي ما، از بي فكري‌هاي ما، از اين ننگ بودن‌مان، از اين‌كه ما به مال دنيا بيشتر مغروريم تا به نام شما، از اين كه به قدرت دنيا بيشتر خوشحاليم تا به نام شما، از اين جهت آقاجان! ما را عفو كن، ما را ببخش. خدايا، خدايا! به ما بصيرتي بده, ديده‌اي ده كه باشد مولا شناس، آقا شناس, امام شناس. خدايا! به ما محبت كن در اين روز بزرگ و معرفت كامل امام زمان را به ما مرحمت بفرما.

از همه آقايان عذر مي‌خواهم چون همه‌تان كم و بيش تاريخ تولد را مي‌دانيد و تاريخ تولد امام صادق را هم مي‌دانيد، من نخواستم حرفي را كه همه‌تان مي‌دانيد تكرار كنم. دعا كنيد كه اين وجود مقدس بيايد و آرزوي ديرينه‌ي همه‌ي انبياء و همه اولياء و تمام ائمه اطهار و تمام بندگان خوب خدا را برآورد و در زمان ما هم باشد و ما چشم‌مان به جمال آن حضرت روشن بشود و بايد عرض كنيم «وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا»([9])از همه آقايان تشكر مي‌كنيم با اين كه ما نتوانستيم قبلا اعلام بكنيم در عين حال اجتماع فرموديد. از كوتاهي در پذيرايي، كوتاهي در برنامه‌ها عذر مي‌خواهيم ان‌شاءالله همين نام مقدس حضرت ولي عصر برده شد و شما حالي پيدا كرديد بهترين پذيرايي ما باشد و اميدواريم از خداي تعالي بخواهيد همه آقايان كه عيدي ما را ظهور حجت ابن الحسن ارواحنافداهقرار بدهد. همه با توجه درست است مجلس جشن است ولي اين يك لحظات آخر مجلس با توجه كامل آقايان دعاها را آمين بگويند. ان‌شاءالله احساس مي‌كنم نظر لطف و توجهات خاصه امام عصر ارواحنافداهدر مجلس باشد با توجه

نسئلك اللهم و ندعوك باعظم اسماءك و بامام زماننا ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله

پروردگار! به آبروي امام زمان فرج آن حضرت را برسان

همه‌ي ما را از ياران خوب آن حضرت قرار بده

قلب مقدسش را از ما راضي بفرما

خدايا! گرفتاري‌هاي مسلمين برطرف بفرما

پروردگارا! به آبروي حجت ابن الحسن اين مملكت شيعه‌نشين، اين مملكتي كه نام مقدس امام عصر در آن بيشتر از ممالك ديگر برده مي‌شود، در پناه امام زمان از جميع خطرات و نا امني‌ها حفظ بفرما

اين عيد سعيد را بر همه ما مبارك قرار بده

پروردگارا! به آبروي امام زمان مسئولين اين مملكت، رهبر عزيز، تمام كساني كه زير سايه خدا و امام زمان به اين مملكت خدمت مي‌كنند در پناه امام زمان حفظ بفرما

پروردگارا! به آبروي حجت ابن الحسن قسمَت مي‌دهيم حوائج اين جمع برآور

مرض‌هاي روحي‌مان شفاي كامل عنايت بفرما

مريض‌هاي اسلام شفا مرحمت بفرما

اموات‌مان، شهدامان، امام راحل‌مان به آبروي امام زمان غريق رحمت بفرما

عاقبت امرمان ختم به خير بفرما

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته



[1]جمعه/2

[2]«كَمَا وَقَعَ فِي حَدِيثِ كُمِيلِ بْنِ زِيَادٍ لِاَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام، حَيْثُ قَالَ:يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا الْحَقِيقَةُ؟ فَقَالَ: مَالَكَ وَالْحَقِيقَةُ»؟ نور البراهين:1/221؛ «سَاَلَ كُمِيلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ عَلِىٍّ عليه السلام: مَا الْحَقِيقَةُ؟ فَقَالَ عليه السلام : مَالَكَ وَالْحَقِيقَةُ يَا كُمِيلُ» شرح الأسماء الحسنى:1/131

[3]أحزاب/21

[4]«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي» كافي: 1/337، بحار: 52/146، غيبه طوسي: 333، كمال‏الدين: 2/342

«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ أَعْرِفْهُ قَطُّ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي» كافي: 1/342، جمال‏الأسبوع: 520، كمال‏الدين: 2/512»

[5]«اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ إِمَامِنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا» تهذيب‏: 3/110، مستدرك‏الوسائل: 4/404، بحار: 53/189

[6]«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمْ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» آل عمران/164

[7]«عن الريان بن الصلت قال قلت للرضاعليه السلامأنت صاحب هذا الأمر فقال أنا صاحب هذا الأمر و لكني لست بالذي أملأها عدلا كما ملئت جورا و كيف أكون ذاك على ما ترى من ضعف بدني و إن القائم هو الذي إذا خرج كان في سن الشيوخ و منظر الشباب قويا في بدنه حتى لو مد يده إلى أعظم شجرة على وجه الأرض لقلعها و لو صاح بين الجبال لتدكدكت صخورها يكون معه عصا موسى و خاتم سليمان ذاك الرابع من ولدي يغيبه الله في ستره ما شاء الله ثم يظهره فيملأ به الأرض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما» بحار: 52/322، اعلام الورى: 434، كشف الغمه: 2/ 524

[8]«سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللهِ عليه السلام هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ قَالَ لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي» بحار: 51/148، غيبه نعمانى: 245

[9]بحار: 99/108 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *