۲ جمادی الثانی ۱۴۱۳ – موجودات آسماني اخلاق خواهران ۳۶
موجودات آسماني اخلاق خ 36
بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمدلله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
يكي از چيزهايي كه دليل بر اين كه قرآن از جانب شخص بشري معمولي حتي بشري دانشمند هم نيامده، اين است كه در زمان ما بااين فرستادنهاي بشر امواج زمين را به آسمانها و سفينههاي فضانورد و حتي تا ماه هم كه شنيديد رفتهاند به اين مسئله هنوز كاملا نرسيدهاند كه در اين كرات بالا در اين آسمانها آيا موجودات زندهاي هم هست يا نيست؟ ولي كم كم دارند يك چيزهايي كشف ميكنند. از نظر عقل بايد يك چيزهايي حتما وجود داشته باشه. اينهمه خدمتتون عرض شود كه ستارهها نميشه بدون خدمتتون عرض شود يك راه بدون جان باشند. حتما كرات كه سه بخش يا چهار بخش از نظر عقل تقسيم ميشه. يك دسته از كرات هستند كه اينها… در آسمانها ستارههايي كه هست شايد از تعداد بينهايت هم خارج باشه. يعني اگر شما بخواهيد بشماريد از شمارش خارجه. اينها به چهار بخش تقسيم ميشوند. يك دستهاشون هنوز شرايط حيات رويش بوجود نيامده. مثل كرة ماه كه شرايط حيات روش بوجود نيامده. يعني آبي، هوايي، هيچي نيست. يك دسته از اين كرات هستند كه تازه شرايط حيات رويشون بوجود آمده. يعني اگر به دو بخش تقسيم بكنيم زندگي موجودات زنده را در آن كرات در نيمة اول هنوز هستند. يك دستهاشون در نيمة دوم هستند. اين سه دسته. يك دستهاشون باز شرايط حيات از رويش برچيده شده. مثل ستارههاي دنبالهدار كه در فضا زيادند يا هنوز دنبالهدار نشدند. چون ستارههاي دنبالهدار در اثر خورد شدن آن ستاره و تكههايي كه اطرافش هست، اينها جذب او ميشوند و عقب سرش راه ميافتند و اينجوري بنظر ميرسه كه اين دنبالهاي داره.
دستة اول و چهارم، اينها خدمتتون عرض شود كه آنقدر بحثي ندارند دربارهاشون بحث كنيم. يك وقتي هم در آينده كرة زمين ما هم همانطوري ميشه. يعني شرايط حيات درش تمام ميشه. شرايط حيات در كرة زمين حالا، مثل كرة زمين، حالا چه بخش اولش باشه چه در بخش دومش. در بخش دوم كرة زمين اينجا عين دنيا امام زمانشون ظهور كرده و همين دوازده امام، همين چهارده معصوم در تمام اين كرات كه حياتي درش بوده، حياتي الان هست، اين را شما بدونيد. حالا به شكلهاي مختلف. شكل ظاهري، گفتيم بهتون، بدن مثل لباسه. هيچوقت لباس را كسي در محلي مطرح نميكنه. كه مثلا اگر كسي با لباس سياه توي يك مجلسي آمد بگيم كه فلاني در فلان مجلس بوده اگر سفيد بود، بگيم نبوده. اينجوري نيست. بدن مثل لباسه. عينا لباس. كه اگر مثلا امام عليه الصلاة و السلام به بدن مناسبتري مثلا بدن كوچكه، حالا مردم كرة فرض كنيد، يكي از اين كرات بالا، اينها بدنهايشون كوچيك بود. خوب بايد به همين قد و قواره امامشون هم باشه. يك جاهايي باشه كه بدنها بسيار بزرگ باشه. اين هم باز امامشون در همين قد و قواره باشه. بعضي از اين كرات مثلا ممكنه باشه كه پاهاشون انگشت نداشته باشه. خوب امامشون هم بايد همانجوري باشه. اگر بخواد غير از اين باشه، مسلما، خدمتتون عرض شود كه اين اشتباهه ديگه، يعني اشتباه در خلقته. شما يقين بدونيد كه در هر كرهاي، اولا شرايط هر كرهاي فرق ميكنه. اگر مثلا جاذبه كمتر باشه، جاذبه زيادتر باشه، خدمتتون عرض شود سرماي آن كره زيادتر باشه، سرمايش كمتر باشه، شرايط بدني انسان فرق ميكنه. طبعا بايد امامم هم براي خودش يك بدني در آنجا ايجاد بكنه كه به شكل و قيافة مردم همان محل باشه.
اينها يك مسائلي است كه درش حرفي نيست و فقط يك مطلب را بايد خانمها متوجه باشند. اگر ميخواهند انشاء الله به كمال برسند از اين تصورات خودشون بيرون بيايند. غالبا يك موانعي كه ماها داريم براي پيشرفتهاي روحيمون، خودمونيم. حافظ ميگه كه حافظ تو خود حجاب خودي، حافظ از ميان برخيز. ايني كه «حافظ تو خود حجاب خودي، حافظ از ميان برخيز» معناش اينه كه هميشه اين تصورات خودمون ما را خدمتتون عرض شود كه رهبري ميكنه و تصورات غلطمون هم بخصوص. مثلا فرض كنيد كه اول با خودمون فكر ميكنيم كه زاهد يعني يك كسي كه هيچي نداشته باشه. بعد هر كس كه هيچي نداشت خوبش ميدونيم، زاهدش ميدونيم. هر كس كه ثروت خيلي زيادي داشت اين را غير زاهدش ميدونيم و آدم بدش ميدونيم. يك تصور هم كرديم كه زاهد بايد چيزي نداشته باشه و حال اينكه از اول اشتباه كرديم. يا مثلا فكر كرديم صبر يعني تنبلي. پس هر كس تنبله، آدم صبوريه. هر كس بي تفاوته آدم صبوريه. هر كس كه نه، اهل تفاوت و حساسيت و اينهاست، اين آدم صبوري نيست. خوب توجه كنيد چي ميگم كه امام در همة كرات، امام زمان ما، همه به همين ترتيب آمدند. اوائل شرايط حيات كه در كرة زمين از كرات ديگه بوجود آمده، اينها آمدند زحمت كشيدند بشريت را به يك جائي رسوندند با بعضيها هم برخورد كردند و آخرين فرد هم آمده و آن كره را پر از عدل و داد كرده و الان هم ائمه عليهم السلام يكي بعد از ديگري آنجا حكومت ميكنند و وقتي هم كه ظهور شد، فكر نكنيد كه حالا چه ظهور شده، امام سيد الشهدا كه آمد در رجعت، حضرت سيد الشهدا را كي ميكشه؟ اگر يا بايد بكشندشون يا بايد هميشه باشند. اگر هميشه باشند نوبت به ائمة ديگه نميرسه. اگر هم بكشندشون، كي ميكشه؟ نه. كشتن در كار نيست. همانطور كه حضرت عيسي را خداي تعالي از جايي به جاي ديگه منتقلش كرد، همانطور هم خداي تعالي اين امام را، شما بفرمائيد بريد توي آن كره. امام ديگه هم بروند تو آن كره. خدمتتون عرض شود تقسيم بندي ميشه، شيفتي كار ميكنند. اينطوريه. نه اينكه مثلا فرض كنيد چهارده نور پاك در تمام كرات بودهاند. در تمام كرات. و هميشه امام و رهبر همة خدمتتون عرض شود كه امام و رهبر همه بودهاند. همة مخلوقات در تحت رهبري همينها بوده. منتهي الان در خيلي از كرات هست كه ائمه برنامه هايشون را مسجل كردند، مرتب كردند و زمين عدل و داد برقرار شده، حكومت الهي برقرار شده و در بعضي از كرات هم هست كه مثل كرة ما، هنوز توي مراحل مقدماتي هستيم. و از اين جهت ميگيم آنها در بخش دوم از زندگي قرار گرفتهاند. ما در بخش اول از زندگي قرار گرفتهايم. خوب اين مطلب را دقت كنيد.
اين مطلب يك چيزي نيست كه با همينجور فكر كردن و خيال كردن و تصور كردن خدمتتون عرض شود، بگذره. اين مطلب، مطلبي است كه بايد حتما انسان اطلاع از عوالم بالا داشته باشه. قرآن اين مطلب را صريحا تقريبا با يكي دو آيه بيان كرده. يكي از آيات اينه كه و من آياته خلق السماوات و الارض و ما بس فيهما من دابه و هو علي جمعهم ان يشاء قريب. خدا آن كسي است كه بالا و پائين را خلق كرد. آسمان و زمين را خلق كرد. آسمان به معناي بالا، زمين به معناي ارض به معناي پائين. اين را شما بدونيد ارض به معناي پائينه و سماء به معناي بالاست. در اينجا ميفرمايد كه خدا بالا و پائين را خلق كرده. تمام، در اينجا تمام بالائيها و تمام پائين شامل ميشه. و آنچه كه در اين بالا و پائين از جاندار، دابه، يعني يك چيزي كه جانداره، تكان ميخوره. هيچوقت به روح نميگويند دابه، اين را شما بدونيد. به ارواح نميگويند دابه. جاندار. آني كه روح و بدن داره، اين را ميگند دابه. و در بين اين بالائيها و پائينيها خداي تعالي از جاندارها را پخش كرده. و هر وقت هم بخواد اينها را جمعشون بكنه قدرت داره. خوب. اين مطلب فقط بايد خدا بگه ديگه. معجزه است. مخصوصا بعد از اگر بشر يك روزي موفق بشه كه بره به آسمانها و ببينه كه افرادي در آنجاها هستند. در هزار و سيصد سال قبل، چهارصد سال قبل، گفتن اين مطلب از معجزات قرآنه. يعني اگر تمام مردم كرة زمين پشت به پشت هم بدهند نميتونند اين مطلب را بفهمند كه آيا اين ستارههايي كه، اولا نميدونستند كه اصلا ستارة يعني چي سابقا. خيال ميكردند اينها چراغ آسمون نصب كردند براي زينتش و براي زيبائيش. بعدها كه نميدونم با علم و پيشرفتهاي علمي و چه و فلان و اينها، موفق شدند كه مثلا متوجه بشوند اين آسمانها و زمين، اين آسمانها و در آسمانها و در آسمان بالا كه خوب، خدمتتون عرض شود كه ستارههاي زيادي هست، اينها بعضيهايشون بزرگتر از كرة زمينند، بلكه صدها برابر بزرگتر از كرة زمين. اينها را بعد فهميدند. و بعد متوجه شدند كه در اين كرات موجوداتي وجود داره. موجوداتي هستند. آنهم موجودات زنده. دقت كرديد؟
بنابراين يكي از معجزات قرآن همين مسئله است كه براي بشر بيان كرده خداي تعالي كه در كرات بالا موجودات زندهاي هستند. اين يك مطلب. مطلبي بود كه خيلي اهميت داشت. متأسفانه من امروز ميخواستم حاضر نشوم. منتهي يك خوردهاي حاج خانم توي تلفن ديگران را گفت بيايند. يك خوردهاي هم چون واقعش اينه من فكر ميكردم شماها مشتاقتر از اين مسائل باشيد. اگر اينجوري باشه، تعطيلش ميكنيم. براي كسي كه سر وقتش نيايد يا بخاطر اينكه من چند هفته درس داشتم ديرتر آمدم، اينها به همين دليل ديگه حالا ديرتر از من ميآيند، اينها معلومه مشتاق نيستند، بيخود ما وقتمون را ميگذاريم. اين امروز امتحان بدي بود براي خانمها.اين يك مطلب كه عرض شد راجع به موجودات در كرات بالا و اين را شما بدونيد كه غير از قرآن و اعجاز قرآن، كس ديگهاي نميتونه بيان بكنه.
مطلب ديگهاي كه انشاء الله حالا گوش بديد. اين را دقت بيشتري بشه درش. راجع به عمر زمين. عمر زمين امروز كشف شده كه عمر زمين خيلي زياده. البته زمين از چيزهايي است، از بخشهايي است كه از خورشيد جدا شده و بعد سرد شده و بعد كمكم آب رويش پيدا شده، تمام زمين را آب گرفته. اينها البته نميخوام در اين مطالب امشب باهاتون صحبت كنم. و بعد كمكم خشكي پيدا شده. و وقتي كه خشكي و آب با هم باشند، هوا پيدا ميشه و كرة زمين قابل براي زندگي ميشه. از روزي كه زندگي در كرة زمين بوجود آمده، از كتاب تورات استفاده ميشه كه دوازده هزار سال بيشتر نگذشته. تاريخ هم بيشتر از همينها براي ما چيزي بيان نكرده. يعني شما كتابي پيدا كنيد كه از دوازده هزار سال قبل به بعد را، بيشتر را معرفي كرده باشه وجود نداره. خوب طبيعي است كه وقتي كه بشر برنامه را حساب ميكنه، خوب دقت كنيد به مطلب. ببينيد اين اندازهها دست نرسيده، دست بشريت نرسيده. خوب اين مطلب را خوب دقت كنيد كه اقلا اين مطلب دوم را بفهميد. اين مطلب از اين قراره. در قرآن يك آيه است كه خداي تعالي ميفرمايد كه وقتي كه ما خواستيم حضرت آدم را خلق كنيم به ملائكه گفتيم كه ما ميخواهيم بشر خلق كنيم. اني جاعل في الارض خليفه. اي ملائكه من در روي زمين ميخواهم جانشين و خليفة خودم را خلق كنم. خدا هم با اينكه گفته من ميخوام خليفه خلق كنم. نفرموده است كه مثلا ميخوام بشر خلق كنم. ميخوام خليفه خلق كنم. اني جاعل في الارض خليفه. وقتي كه خداي تعالي اين جمله را فرمود، ملائكه گفتند كه اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء. خوب دقت كنيد. ملائكه ميشناختند بشر را. خدا كه نگفت كه من ميخوام چي خلق كنم. خليفه يعني جانشين خدا. يك موجودي كه شبيه من باشه از نظر ظاهري. اين ديگه اين سؤال، اين اعتراض اصلا جايز نيست. به جهت اينكه اگر همة مردم واقعا مثل پيغمبران بودند، اينها نه خونريزي ميكردند نه فساد ميكردند و خليفة الله هم مثل پيغمبران خواهند شد، اقلش ديگه، مثل پيغمبران. چرا با اينكه خداي تعالي فرمود اني جاعل في الارض خليفه، من (قطع صداي نوار)
يا اينكه بايد ملائكه سابقة اين نحوه خليفه خلق كردن را بدونند و دهها روايت داره كه اينها ميدونستند كه خدا اين نحوه خليفه خلق كردنش چه نحوه است. چون خليفه، خوب دقت كنيد اين مطلب حساسه. چون خليفهاي كه خدا بخواد خلق كنه اگر مجبورشون بكنه به اينكه خوب باشند، بشري كه در كرة زمين خلق ميكنه پروردگار، اگر مجبورشون بكنه كه اينها همه آدمهاي خوبي باشند و همه سربه راه، مثل گوسفندان، مثل پشهها، مثل حيوانات ديگه، همه سربراه. اين خليفة الله نميشه، يعني ارزشي پيدا نميكنه. اگر بنا بشه كه اختياري بهش داده بشه اين تا رشد بكنه، يك مشت فساد ميكنه. متوجه شديد؟ تا رشد بكنه يعني تا به كمال برسه. به كمال هم بايد دستهجمعي برسه. بشر دويست سال قبل نسبت به مثلا دويست سال بعد كه الان باشه. شما حساب بكنيد مردمي كه دويست سال قبل بودند رشدشون كمتر از ما بوده. نه وسايل ماشين داشتند، نه وسايل راحتي، نه وسايل گرم كننده، نه وسايل بهداشتي، هيچي نداشتند. الان بشر رشد كرده، دويست سال بعده، بهمين مناسبت دويست سال ديگه هم رشد بكنه. خوب ميبينيم بشر رشد ميكنه. وقتي كه رشد كرد و به كمالاتي رسيد چه از نظر مادي چه از نظر روحي، كه از نظر روحي مهمتره به مقام خليفة اللهي رسيد، آنوقت ميشه دربارهاش حساب كرد. پس قبل از اينكه به اين رشد و به اين كمال برسه، بشر چون اختيار داره فساد ميكنه. فساد ميكنه. يعني كم داره، كمبود داره، الان عمدة فساد مربوط به اينه كه انسان طماع، كمبود هم داشته باشه. خوب به جان و مال ديگران تجاوز ميكنه. خوب دقت كرديد؟ و فساد روي زمين بوجود ميآيد. خونريزي بوجود ميآيد. بشر قاعدهاش اينه.
پس از اين نحوه خليفه خلق كردن خدا اطلاع داشتند. ميدونستند خدا بهش اختيار ميده. اين را از كجا ميدانستند؟ از تجربيات قبليشون. چون اساسا اين نحوه از امور از تجربيات بدست ميآيد. از تجربيات قبليشون. و از اينجا پيداست كه قبل از خلقت اين عالم و آدم، قبل از خلقت حضرت آدم كه دوازده هزار سال مثلا بوده، يك عالم و آدم ديگهاي هم بوده. يعني يك، ولو يك دفعة ديگه. از امام سؤال ميشه كه قبل از اين بشر، آيا بشري در كرة زمين بوده يا نبوده؟ ميگه بوده. ميگه قبلش؟ ميگه قبلش هم بوده. ميگه قبلش؟ حضرت ميگه خودت را معطل نكن. تا صبح بگي قبلش، ميگم قبلش هم بوده. ببينيد. عمر كرة زمين پس خيلي بالاست، خيلي زياده. ولي در كتابهاي آسماني ديگر، تحريف شده البته و الا خدا در هيچ كتابي مطلب را غلط بيان نميكنه. اما در كتاب تورات دوازده هزار سال بيشتر از عمر زمين نميگذره از نظر تورات. پيغمبر اكرم اگر ميخواست باصطلاح حالا دانشمند هم ميبود و تحصيلاتي هم كرده بود و استاد هم ديده بود، ميخواست مطلبي را بيان كنه، همانچه را كه در كتابهاي گذشتگان بوده بيان ميكرده. اما وقتي كه در قرآن مراجعه ميكنيد كه اينهم از اعجاز قرآنه، ميبينيد عمر زمين را از بي نهايت خارج ميدونه. از روزي كه حيات درش بوجود آمده. همانطوري كه امروز اين را، اين مطلب را درج كرده. يعني الان علم هم ميگه عمر كرة زمين از اين مسائل خيلي بالاتره. تا مقدار خدمتتون عرض شود مقدار زيادي براي عمر كرة زمين بيان كردهاند. بعله. در اينجا يك مطلبي را من اشاره ميكنم و آن اينكه از نظر علمي وقتي كه انسان هي كم بكنه بشر، چون هر سي سال بشر دو برابر ميشه، از صد سال سابق بود ولي الان بهداشت بهتر شده هر سي سال ميگويند. يعني اگر الان جمعيت كرة زمين پنج ميليارده، سي سال ديگه ميشه ده ميليارد. سابقها اگر مثلا صد سال ديگه ميشد ده ميليارد. اما الان چون بهداشت را باصطلاح تكميلش كردند تا حدي، هر سي سال دو برابر ميشه. مثلا سي سال ديگه ميشه ده ميليارد. و همينطور اين را كسرش بديم. يعني سي سال قبل جمعيت كرة زمين چقدر بوده؟ دو ميليارد و نيم. سي سال قبلترش، يعني شصت سال قبل، حالا فرض كنيد دويست سال قبل، سيصد سال قبل، هي كم بكنيم كم بكنيم ميبينيم كه از عمر بشر در كرة زمين زياد نميگذره، اين نوع بشر، زياد نميگذره. نهايت همون ده دوازده هزار سال. خيلي كه بگذره ده دوازده هزار سال. اين مسلمه. خوب. حالا اين فسيلهايي كه الان پيدا ميشه يا مثلا خدمت شما عرض شود كشفياتي كه ميكنند، بعضيها را ميگويند عمر بشر در كرة زمين صد هزار سال، يك ميليون سال قبل خدمت شما عرض شود بوده، اين مال چيه؟ اين را در قرآن ميگيم كه، اين را خوب دقت كنيد، چون همين را بعضيها دليل تكامل بشر ميدونند. ميگويند از حيوانات ديگه تكامل پيدا كرده. ما ميگيم نه. بشرهايي آمدند در كرة زمين وخدمتتون عرض شود زندگي كردند و در اثر تجربيات مادي كه داشتند، خودشون را به مرحلة كمال رسوندند و رسيدند به جائي كه اتم را مثلا كشف كردند و بعد بوسيلة كشف اتم، مثل امروز ما، خودشون خودشون را از بين بردند. اين مكرر در عالم انجام شده و اين آثاري كه مانده، از آن بشرهايي بوده كه خودشون خودشون را از بين بردند. دقت كرديد؟ ملائكه هم به همين اعتراض ميكردند. ميگند اتجعل فيها و يفسد فيها و يسفك الدماء. آيا در كرة زمين كسي باشه كه فساد بكنه، و يفسد فيها و يسفك الدماء و سفك دماء بكنه، يعني خونريزي دستهجمعي. خوب ببينيد اگر واقعا اينجا اگر بشر به مرحلة كمال مادي كه ميرسيد خودش خودش را از بين ببره، خوب اين كار بيفايده است. حالا موقع بهره برداريش چرا اينطوري بشه؟ اينجا مورد اعتراض ملائكه است. خداي تعالي فرمود كه اني اعلم مالا تعلم. بعد كه حضرت آدم معرفت ائمه عليهم الصلاة و السلام را عنايت كرد و فرمود كه اين معرفت را براي ملائكه بگو. اين شناخت را براي ملائكه بگو. وقتي كه معرفي كرد يك يك از ائمه را كه اينها چه كارهايي ميكنند و به امام زمان عليه الصلاة والسلام رسيد كه اين حضرت، اين وجود مقدس دنيا را پر از عدل و داد ميكنه و اين برنامه، طبعا وقتي كه دنيا پر از عدل و داد شد تا روز قيامت خدمتون عرض شود كه اين حكومت باقي ميمانه. وقتي كه اين را خوب توضيح داد خدمتون عرض شود كه حضرت آدم و خداي تعالي و خوب اين مطلب را براي ملائكه بيان كرد خوب ملائكه ديگه خدمتون عرض شود قانع شدند. گفتند كه لا علم لنا انا معلمنا. گفتند كه، عذرخواهي كردند گفتند كه خدايا ما را ببخش، ما اونچه كه خودت به ما تعليم دادي ما هيچي بلد نبوديم. دقت كرديد.
پس منتهي ميشه مطلب به اينجا، منتهي ميشه به اينجا كه ما دو موضوع را در قرآن ديديم كه اگر يك بشر ميخواست اين دو موضوع را كه امروز شرح دادم ميخواست مثلا فرض كنيد براي كتابش بيان بكنه اين خدمتون عرض شود كه نميتونست ولو اينكه جن و انس پشت به پشت هم بدن. خوب امروز بسه ديگه. خدمتون عرض شود كه اين دو تا موضوع را يادتون باشه توي دو مقاله هم به طور خيلي مختصر اشاره شده. و چون اينجا مختصره من ميخواستم اينجا براتون شرح بهتري بدم كه بي نظميهاي شما امروز سبب شد كه ما نتونيم خوب اين مطالب را شرح بديم و بحث كنيم. خوب حالا اين مطلب تمام شد امشب شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها است. ما امشب در اين جهات خوشحال ميبوديم كه شماها منظم اگر تشريف ميآورديد و مرتب سر وقت ما خوشحال ميشديم و به طور تقريبا نزديك به يقين وفات حضرت زهرا سوم جمادي الثانيه يعني همين فردا سوم جمادي الثاني.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.