۲ جمادی الثانی ۱۴۱۴ – فضائل حضرت زهرا (سلام الله علیها)
فضائل حضرت زهرا (س) 2 ج 2 1414
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم). و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجة ابن الحسن روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
هر فردي كه از دار دنيا ميرود چه يك رجل معنوي باشد چه يك مرد مادي يا سياسي، يا هر كسي كه برنامهاي، بنائي گذاشته باشد، دوست دارد آثارش باقي بماند. ان آثارنا تدور علينا. آثار ما بعد از ما دلالت بر ما ميكند. تنظروا بعدنا الي الاثار. فرزند انسان اگر صالح باشد، بهترين اثر انسانه. كتاب اگر نويسندهاي باشد، بهترين اثري است كه از انسان باقي ميماند. اين دو چيز از هر چيزي اهميتش بيشتره و آثار بعدي از قبيل بناها، مسجدها، اينها در رتبة دوم قرار گرفته. كه البته اينها هم بعضيهايش هم خيلي شاخصيت داره. مثلا گوهرشاد مسجدي ساخته كنار مرقد مطهر علي بن موسي الرضا، اين اثر خيلي مفيد واقع شده، دلالت بر يك شخصي ميكنه به اين نام كه در آن زمان براي عبادت مردم مسجدي ساخته. و بطور كلي بعضي افراد هستند كه آثارشون مفيد واقع ميشه. بعضيها هم هستند كه آثارشون زياد مفيد واقع نميشه.
يكي از الطاف الهي به بندهاش اين است كه آثارش فرزندانش، بعد از خودش مفيد واقع بشوند. مسجد توي دنيا زياد ساخته شده. ولي آنقدري كه نماز، نماز صحيح، نمازي كه شيعه ميخواند با برنامة صحيح، در مسجد گوهرشاد خونده ميشه، شايد در بين مساجد شيعه، مسجدي اين مقدار پر فايده نبوده. كه يادمه يك وقتي كه مرحوم آية الله العظمي بروجردي رضوان الله تعالي عليه به مشهد آمده بودند قبل از آنكه در قم ساكن بشوند، من آنوقت خردسال بودم، ايشان به يكي از علماي بزرگ، مرحوم آية الله نهاوندي گفته بودند كه چقدر اين گوهرشاد معلومه با اخلاص اين مسجد را ساخته كه اين اندازه مفيد واقع شده. ايشان در ايوان مقصوره ميايستادند براي نماز، تمام مسجد گوهرشاد پر ميشد و مرحوم آية الله نهاوندي، ايشان نقل ميكردند كه من وقتي كه آقاي بروجردي آمدند مشهد، من جاي نمازم را دادم به ايشان و يك ماه رمضان مرحوم آية الله بروجردي در مشهد نماز جماعت ميخوند. ايشان نقل ميكردند، براي بعضي از بزرگان نقل كرده بودند، من با يك واسطه نقل ميكنم كه بعد از اينكه ايشان تشرف بردند براي قم، بيبي فاطمة زهرا را در بيداري بوده يا در خواب فرقي نميكنه، فرموده بودند اكرمت ولدي اكرمك، تو به فرزند من احترام گذاشتي، جاي نمازت را به او دادي، من اكرامت ميكنم من به تو محبت خواهم كرد.
و لذا يكي از نويسندگاني كه آثارش باقيمانده و هنوز هم مفيد براي همه هست، مرحوم آية الله نهاوندي است. كتابهاي بسيار خوب، شايد كتابي وافرتر و بزرگتر دربارة امام عصر ارواحنا فداه از كتاب عبقري الحسان ما نداشته باشيم. يك اخلاص عجيبي به امام عصر داشت. يك مرد با اخلاصي بود. فكر نميكنم توي مجلس ما كسي باشه كه مگر دو سه نفر كه از مرحوم آية الله نهاوندي يادشون باشه. من يادمه، من اونموقع ولو سنم كم بود ولي نماز در اين شبستان اسم شبستان هم به اسم مرحوم نهاوندي بود و مكرر افراد خدمت حضرت وليعصر زير ساية ايشان رسيده بودند.
پيغمبر اكرم هم دو اثر بسيار مفيد بعد از خودش، از خودش باقي گذاشته و در وصيتهايش بيان كرده. يكي كتاب، كتاب خدا. اني تاركم فيكم الثقلين. اول كتاب خدا. اين كتاب آنقدر مفيد، آنقدر با عظمت و بهترين كتاب هم آن كتابي است كه انسان از خودش چيزي درش ننوشته باشه، دخالت فكر ناقص خودش را درش نكنه، ولو آنكه پيغمبر لا ينطق عن الهوي الا وحي يوحي. آنچه كه پيغمبر بوسيلة قرآن براي مردم گذاشته يعني كلام خدا، اينها جاي خودش، كلام خداست، كتابست. اما احاديثي كه از ناحية پيغمبر اكرم صادر شده، هر حديثي كه از پيغمبر رسيده باشه و ثابت باشد كه از پيغمبر رسيده، اين وحيه بازهم. يك وقتي فكر نكنيد كه ما ينطق عن الهوي بعضي از علما با كمال تعجب فكر كردند كه منظور از ما ينطق عن الهوي الا وحي يوحي، خود قرآنه. اين اشتباهه. به جهت اينكه اين كلام داره حجيت ميده به كلمات پيغمبر و خودش حجت هست. از اين راه نميخواد حجيت خودش را ثابت كنه. بلكه حجيت قرآن از راه ديگري ثابت ميشه از راه اعجاز قرآن. حالا كه قرآن معجزه است و داره حجيت كلمات رسول اكرم را باصطلاح اثبات ميكنه.
بنابراين هر چي از دو لب پيغمبر صادر ميشه، اينها وحيه. حتي بعضي از علما و بزرگان گفتند كه طبق اين آية شريفه، حتي اگر پيغمبر اكرم به همسرش ميگه به من آب بده، اينهم بايد وحي بشه. به جهت اينكه نفي تكلم را از پيغمبر ميكنه مگر در ظرف وحي. كه اين بعيده. چون انصرافي هم هست. بعيده كه اينطور باشه. ولي قدر مسلم آنچه كه دربارة دين، دربارة معارف، دربارة احكام، دربارة اخلاقیات از دو لب پيغمبر صادر ميشه در ضمن روايات و احاديث، وحي است، از جانب خداست و بخاطر هواي نفس نيست. ان هو الا وحي يوحي. اين يك مطلب علمي است. البته ممكنه جمعي درست متوجه نشده باشند. زياد هم اصراري نيست. ولي اين جمله را همة آقايان بدانند كه هر روايتي در معارف، در احكام، در حقايق، در عقايد، از دو لب پيغمبر اكرم صادر شده حالا به وسيلة روايت صحيح به ما رسيده باشد يا بوسيلة تواتر يا از لحن كلام انسان آن را بشناسد، اينها همهاش صحيح است و درسته.
دربارة فاطمة زهرا كلماتي دارد پيغمبر اكرم علاوة بر آنكه در قرآن خداي تعالي دربارة فاطمه آياتي نازل فرموده كه بر غير فاطمة زهرا نميشه دلالت بكند يا لااقل قدر مسلم فاطمة زهرا را شامل ميشه. كلمات رسول اكرم دربارة فاطمه زياده. حتي اهل سنت يك بابي در كتابهاشون دارند، صحيح بخاري يك فصلي بيان كرده، صحيح مسلم يك فصلي بيان كرده، اكثر كتاب صحاح اهل سنت كه زياد ما اهميت نميديم به كتب اهل سنت. به جهت اينكه براي شيعيان و براي دوستان سخن دشمن زياد اهميت نداره و نورانيت هم نداره. ولو روايت نقل كنند. يك وقت هست در مقام استدلال در بين يك عده افراد اهل سنت انسان قرار گرفته، بايد از كتب آنها استفاده بكنه. اما اگر بخواد براي شيعه بيان بكنه، ابو هريره گفته كه فاطمة زهرا از قول پيغمبر كه فاطمة زهرا پارة تن منه، ابو هريره صد تا دروغ گفته و حرف راستش هم براي ما نورانيتي نداره. ولي در روايات كتب شيعه كه يك پارچه نوره، كتب شيعه چون نويسندة شيعه، آن عالم بزرگ شيعه، مثل مرحوم علامة حلي رضوان الله تعالي عليه، علامة مجلسي، دانشمنداني از اين قبيل، اينها هم قلبشون پر از نوره، هم قلمشون پر از نوره، شما در دعاي زيارت آل ياسين ميخونيد كه در اون اول كه خدايا نور يقين به من بده و قلبي نور اليقين و صدري نور الايمان و فكري نور النيات. همه چي بايد نور داشته باشه. علم اگر نور نداشته باشه ارزش نداره. ولايتتون اگر نور نداشته باشه ارزش نداره. كتابتون اگر نور نداشته باشه ارزش نداره. ميگيد اين نور چيه؟ چراغ وسطش روشن كنيم؟ نه. يك اخلاص، يك ارتباطي، شما ممكنه صدها لامپ توي اين اطاق بزنيد اما فيوز كنتورتون بزنه بالا، نور شما با مركز قطع بشه. شما چراغ داريد، خيلي هم داريد. در شمع خيلي بالا هم داريد اما نور نداريد. اي كاش اين نورانيت را ما ميفهميديم. اما اگر كوري توي اطاق باشدها براش فرقي نميكنه چه چراغها روشن باشه، چه چراغها خاموش باشه. او دست ميزنه ميبينه لامپها همه مثلا هست. افرادي كه چشم باطن دارند، چشمشون بازه، كتاب شيعه را كه ميگذارند يك طرف، كتاب اهل سنت را هم كه ميگذارند يك طرف، ميبينند اين كتاب درسته چراغ زياد داره. ولي سيمش قطع از ولايته. قطع از مركز نوره. قلب داره ولي نور نداره. يقين هم حتي داره ولي نور نداره. ميشهها. من يقين به خدا داشته باشم ولي نورانيت نداشته باشم. خدا را قبول دارم. خوب چي بيشتر از اين ميخواي؟ قلبي نور اليقين. قلب دارم، يقين هم دارم خدا هست. اما نورانيت نداره. از اين اعتقاد من استفاده نميتونم بكنم. فكر دارم، خيلي هم فكور. نيت هم دارم. اما نور ندارم. و فكري نور النيات. عزم دارم، تصميم دارم، ميخوام كاري را جدي انجام بدم و عزمي نور العلم. آدم تصميم داره، جدي حركت ميكنه، خيلي راسخ، پابرجا، با استقامت. اما نورش را نداره. خيلي حالا اين بحثي است. نميخوام دربارة اين موضوع بحث كنم.
كتاب گاهي انسان مينويسه نور نداره. خيلي كتاب علمي است، خيلي خوبه. من اين را ديدم. الان شما فكر نكنيد در رديف مفاتيح الجنان كتابهاي زيادي در دعا نوشته شده، هم از نظر قلم بهترند هم از نظر ترتيبي كه براي دعاها داده بهتر است. حالا چه حسابي داره، حالا ظاهرا نورش يقينا نور مفاتيح بيشتر از ساير كتابهاست. حالا آنها هم نور داره. نميخوام بگم آنها نور نداره. ولي مفاتيح انسان بالاخره يك مفاتيح بايد توي خانهاش باشه. هر كجا قرآن هست، مفاتيح هست. توي حرمها، توي هر كجا. چرا ميگن آن مرد بزرگ با اخلاص اين مفاتيح را نوشته. كلمات پيغمبر كه از طريق ائمة اطهار به ما رسيده اين نورانيه. عين همان ما نميگيم كلماتي كه مال اهل سنته توي كتبشون نوشته شده، اينها از پيغمبر نيست. اينها ممكن هم هست از پيغمبر باشه. اما اين راهي كه، اين سيمي كه ميخواسته از كارخانه به چراغها وصل باشه، اين وسط قطع شده، از طريق ابو هريره نقل شده. ابو هريره يك فاسد اين رابط نميتونه باشه. دقت فرموديد؟ انس بن مالك نميتونه رابط باشه، ابو حنيفه نميتونه رابط باشه. به جهت اينكه اين انس بن مالك و ابو هريره يك فاصله، اين رابط نميتونه باشه. دقت كرديد. انس بن مالك نميتونه رابط باشه. ابو حنيفه نميتونه رابط باشه. به جهت اينكه اين انس بن مالك و ابو هريره و ابو حنيفه و محمد بن ادريس شافعي، اينها برق را رد نميكنند. اگر برق را رد ميكردند، قلب خودشون اول روشن ميشد و بعد ميآمد اينطرف. خوب دقت كنيد. اينها قلبشون روشن نيست، دلهاشون پاك نيست، مثل اينكه يك سيمي را شما از كارخانه بكشيد تا خونهاتون، وسط راه يك تكهاش را مثلا يك تكه پلاستيك بزنيد. سيمي كه باصطلاح برق را رد كنه، اين وسط قطع شده باشه. كلامكم نور، خود كلمات خاندان عصمت نوره. روايتي از نظر ما درسته، صحيحه و ما قبول داريم و نورانيت داره كه از پيغمبر اكرم رسيده باشه كه از اين سلسله سند به ما رسيده باشه. يعني علي نقل كرده باشه. شما كتب اهل سنت را نگاه كنيد. حضرت امير خيلي كم روايت داره توي كتب اهل سنت. و حال اينكه باب علم پيغمبره. اما شايد پنجاه يا شصت درصد روايات اهل سنت از عايشه است. عايشهاي كه اينقدر، عايشه حالا هر كه بوده، اينقدر نور نداشت كه بتونه علي بن ابيطالب را تشخيص بده كه اين براي خدا كار ميكنه. باهاش در جنگ شد. ايني كه همة مورخين نوشتند. از فاطمة زهرا دختر پيغمبر شما ببينيد چقدر روايت اهل سنت نقل كردند. خيلي كم. استاد علم رجال جناب آقاي حسيني توي مجلس هستند ديگه. احتياج به بحث نداره. اين رابطه، روايتي از نظر ما صحيحه و درسته كه از پيغمبر به علي بن ابيطالب، از علي بن ابيطالب به امام حسن، از امام حسن به امام حسين، ببينيد سيم مرتبطه، قطع نشده. شما يك جا ميبينيد چراغتون روشن نشده. ميريد ميبينيد از كجا سيم قطعه. ميريد ميبينيد كه سيم مرتبه، امام حسن، امام حسين، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، زراره، شيعيان آمدند رسوندند به امروز به دست علماي شيعه. اين نوره. اين اگر يك وقت هم ديدي نميفهميد، قلب خودتون را بايد اصلاح كنيد. يك مجتهد، يك مرجع تقليد ديد اين را نميفهمه، چون روايات را هر كسي كه نميفهمه، هر كسي كه ولو اينكه تمام دورة كتابهاي ادبي را انسان حفظ كنه، تمام دورة فقه و اصول را انسان حفظ كنه، مگر روايات را ميفهمه؟ شما مراجعه كنيد به روايات ببينيد چي ميگه. رواياتنا صعب مستصعب. احاديثنا صعب مستصعب. احاديث ما صعبه، مشكله هر كسي نميفهمه. مگر ملك مقرب و نبي مرسل و مؤمن قد امتحن الله قلبه للايمان. آن مؤمني كه قلبش را خداي تعالي به ايمان امتحان كرده، او ميفهمه. او يك روايت ميخونه ميبينيد كه، من بودم بعضي از مجتهدين اينها اهل تزكية نفس بودند، اهل كمالات بودند، روايت را ميگذاشتيم پيششون فورا مطلب را جواب ميدادند كه بعضي از مراجع تقليد كه بعضي از مراجع تقليد كه اهل تزكية نفس نبودند اينطوري بگيم، چون اكثر مراجع تقليد اهل تزكية نفس هستند. سالها معطل بودند كه اين روايت معناش چيه؟ ما بعنوان تجربه. بايد يك چراغ هم در باطن انسان روشن كرده باشه كه از آنجا كه ميآد تا اينجا، همه جاش نور باشه. كلام پيغمبر و الاّ نوره. كلامكم نور و امركم رشد و وصيتكم التقوي و فعلكم الخير و عادتكم الاحسان. دربارة فاطمة زهرا پيغمبر اكرم در كتب نوراني شيعه روايات زيادي بيان كرده. شيعه هم با نورانيت خودش خوب فاطمة زهرا را شناخته. ولي دشمنان نتونستند بشناسند. نتونستند. يكي از آن روايات كه در همين حديث كساء، امشب به من الهام شد كه بگم يك حديث كسائي بخونند. شايد انشاء الله مشكلاتمون به اين وسيله رفع بشه و در رأس مشكلاتمون، دوري از اماممون، از حجة ابن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداست و امشب شب شهادت مادرش زهراست. شايد براي اينكه ما بتوانيم عرض تسليتي به پيشگاهش بكنيم، مجلس ما را منور بفرمايد. روي اين اصل، با اين نيت گفتم حديث كساء را بخونند. در اين حديث كساء اين جمله هست. در روايات هم هست كه فاطمة بضعة منه. فاطمه پارة تن منه. فاطمه جان منه. فاطمه عزيز منه. اين بضعة مني خيلي معنا داره. فاطمه از منه. و من از فاطمة زهرا هستم. بعد از پيغمبر اكرم اين سيم قطع شد. ارتباط از خدا و پيغمبر و مردم، اين سيم ميخواست قطع بشه. تنها كسي كه سيم را وصل كرد، مثل يك سيم بان، شروع كرد گرفت سيم را و با هر زحمت و هر قيمتي بود نگذاشت اين سيم پاره بشه، علي بن ابيطالب و فاطمة زهرا بودند. اگر علي عليه الصلاة و السلام دست به شمشير ميكرد آنروز، به دفاع از فاطمة زهرا سلام الله عليها، قطع ميشد و بكلي قطع ميشد و اين را فاطمة زهرا سلام الله عليها حفظ كرد. پارة تن منه، كسي كه او را اذيت كرده مرا اذيت كرده. اينها تعارف نيست
بچهامون خوشحال بشه. ميگيم بچهامون اينطوره، خوبه، من دوستش دارم، حالا توي دل باصطلاح دوستش نداره، ولي اين كلمات را ميگه براي تشويقش. ولي پيغمبر اكرم اينطور نبود. پيغمبر اكرم واقعيت را ميفرمود. به حسب بعضي از روايات كه بعيده درست باشه، فاطمة زهرا تنها دختر پيغمبر نبوده. دو تا دختر ديگه هم پيغمبر داشته كه بعضي از علما مخصوصا مرحوم علامة اميني رضوان الله تعالي عليه اصرار داشت كه اين دو تا دختر كه به عثمان داد، اينها دختر خود پيغمبر نبودند، يا دختر خديجه بودند از شوهر قبل و يا دخترخوندههاي پيغمبر اكرم بودند. حالا بهرحال دربارة آنها يك همچين تجليلي نداره. فقط و فقط دربارة زهراست. وسيلة ماست بين خود و خدا. شما بدونيد در همين حديث كساء پيغمبر اكرم فاطمة زهرا را معرفي ميكنه. خدا هم معرفي ميكنه. پيغمبر معرفي ميكنه همانطوري كه شرح دادم براتون كه وقتي كه اني لاجد في بدني ضعفا وقتي كه در بدنش ضعفي احساس ميكنه، جبران ضعف را پناه بردن به فاطمه براي ما بيان ميكنه و فاطمة زهرا كمك كردن فاطمة زهرا و حاجت گرفتن از آن بيبي معرفي ميكنه. چون خودش ميگه اني لاجد في بدنا ضعفا. وقتي هم كه تشريف ميآورد حضرت زهرا كساء را كه مياندازه روي پيغمبر اكرم، صورتش مثل ماه ميدرخشه. ميگه فسرت انظر اليه يتلألؤ وجها. صورتش مثل ماه ميدرخشيد. حالش خوب ميشه. اين ضعف بدني پيغمبر رفع ميشه. و خداي تعالي هم معرفي ميكنه. خداي تعالي هم ميفرمايد. ببينيد خيلي جمله مهمه. هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها. محور فاطمه است. كيه زير كساء؟ فاطمه است و پدر فاطمه. فاطمه است و شوهر فاطمه، فاطمه است و دو فرزند فاطمه. ببينيد خدا هم معرفي ميكنه و به جان فاطمة زهرا قسم كه اگر فاطمه نبود، امروز اسمي از اسلام نبود. اديان زيادي آمدند و رفتند. حتي ادياني اساميشون باقي مانده ولي نه كتاب دارند، نه قوانيني دارند. چرا يك مذهب بزرگ دنيا. شما خيال ميكنيد مسيحيت كتابي داره، قوانيني داره، دستوراتي داره، آخه دين باشه نه قانوني داشته باشه، نه كتابي، نه دستوراتي. فقط خوشحال باشند روزهاي يكشنبه ميرند توي كليسا يك مقدار شعر ميخونند و برمي گردند. نه كتاب دارند، نه قوانيني دارند نه هيچي هيچي. شما بگرديد پيدا كنيد. ده تا كلام از حضرت عيسي مستقيما از كلام حضرت عيسي نوشته باشند و قطعي باشه و رسيده باشه به شما. اگر شما ده تا كلام اينجوري پيدا كرديد، ما دين اسلام را ميگيم خوب شايد اونهم يك ديني باشه و من يبتقي غير الاسلام دينا. توي جلسهاي نميدونم كجا بود گفتم غير از اسلام ديني نيست اصلا. شما بگرديد پيدا كنيد. ديني نيست. ديني كه اگر اسم كه اسم نبايد به اسم قانع باشه. يك ديني كه كتابي داشته باشه، چند تا دستورات، قوانين، اينها داشته باشه وجود نداره جز اسلام. نميخواد بريد بگرديد ببينيد كدوم دين حقه. كدام نيست. يك دونه دين توي دنيا الان كه از پيغمبرش مطالبش باقيمانده وجود داره و آن اسلامه و يك خورده هم بخوايم تحقيق بيشتري بكنيم و دقت بيشتري بكنيم، باز ميبينيم جز مذهب شيعه ديني در عالم نيست و هر چه هست زير ساية فاطمة زهراست. اگر فاطمه نبود فرزندان با اينهمه عظمت كه هر يكيشون، هر جور كه براشون ممكن بوده، خيلي عجيبه، هر طور كه براشون ممكن بوده، خدمتتون عرض شود كه از دين حمايت كردند. با كشته شدنشون حمايت كردند. با مظلوميتشون و نشستن پاي منبر خطيب لعيني كه داره به علي بن ابيطالب جسارت ميكنه و تحمل كردنشون حمايت ميكردند. اينها خيلي مشكله. با دعا خوندن امام سجاد، امام سجاد حمايت كرد. يك وقت هم زمينه پيدا شد. معارف و حقايق را بوسيلة احاديث پيغمبر، بوسيلة امام صادق و امام باقر پخش كردند. زير بار اين ذلت كه بياد ولايتعهدي مأمون را قبول بكنه، امام رضا قبول كرد. اين براي علي بن موسي الرضا كمال ذلت بود از نظر ظاهر كه مأمون خليفة جدش پيغمبر باشه و ايشان منتظر باشه كه او به درك واصل بشه بعد ايشان خلافت را به عهده بگيره. ببينيد چقدر ذلته. در عين حال قبول كرد. موسي بن جعفر چهارده سال يا هفت سال توي زندانها را پذيرفت. اينها همه فرزندان فاطمة زهرا بودند. حضرت جواد الائمه در سن جواني شهيد شد، حضرت امام هادي در كنار زندانهاي سامرا از دار دنيا رفت. حضرت عسگري همينطور، امام زمان هم غايب شده، همه براي اين است كه دين خدا را نگه بدارند، اين رابطه را قطع نگذارند بشه. حالا به هر وسيلهاي. هر كسي يك جور.
و حضرت زهرا سلام الله عليها. آقا عجيبه. انسان تعجب ميكنه. ايني كه ارتدت الناس بعد النبي الا ثلاث، بعد از پيغمبر اكرم همه مرتد شدند، خدا نياره همچين امتحاني براي ما. بعضي امتحانها خيلي مشكله. و لولا انت يا علي لم يعرف المؤمنون بعدي. اگر علي تو نبودي مؤمن شناخته نميشد. الانش هم بوسيلة علي شناخته ميشه كه مؤمن كيه و منافق كيه؟ ميزان اعمال عليست. صراط مستقيم عليست. و لولا انت يا علي لم يعرفون مؤمنون بعدي و لولا انت يا فاطمه لم يعرف المؤمنون بعد الرسول. واقعا شناخته نميشدند. بعد از وفات رسول اكرم تنها چند نفر بيشتر مؤمن واقعي نبودند. مؤمن واقعي چند نفر بيشتر نبودند. سلمان بود و ابيذر، و مقداد، و عمار و يك چند نفر اينطوري. بقيه در اين امتحان مردود شدند. خيلي مشكله. يك امتحان عجيب، مشكل، اينها ايستاده بودند. آخه چرا علي كاري نميكنه؟ آخه چرا ترسش اينقدر گرفته. ماها باشيم كه فكر همه چيز را نميتوانيم بكنيم. هجوم آوردند به خانة علي بن ابيطالب. آنقدر حقه بازي كرد ملعون دومي كه واقعا انسان دچار حيرت ميشه.
ببيند اينها را در كتب، يك كتابي هست منهم دارم در اين كتابهام، بنام ملل و نحل مال شهرستانيه، فارسي هم هست. منتهي فارسي قديمه. شهرستاني يكي از علماي اهل سنته. اين ملل و نحل را كه نوشته بخاطر تفرقه بين مسلمانها كه چطور شد بين مسلمانها تفرقه شد و ملل مختلفي بوجود آمد. چطور شد كه مثلا يك عده شيعه شدند، يك عده سني شدند، يك عده مثلا فرض كنيد شش امامي شدند، سه امامي شدند، اختلاف از آن ريشة اختلاف، آن سنگ اول را كي انداخت؟ خيلي جالبه. طرف هم خيلي با احترام اسم عمر را برده. شما برداريد نگاه كنيد. ميگه اول اختلافي كه بين مسلمين ايجاد شد، بوسيلة فاروق حق و الثواب، با همين تعبير، فاروق حق و الثواب، امير المؤمنين خليفه عمر بن خطاب بود. عجيبهها. با همين تعبيرات. كه وقتي كه پيغمبر گفت ايتوني بدوات و بياض، براي من دوات و كاغذ بياوريد، اين گفت حسبنا كتاب الله. كتاب خدا كافيه براي ما. ان الرجل ليهجر. اين مرد هذيان ميگه. قد غلب عليه اينها را نقل ميكنه ايشان، قد غلب عليه الوجع درد برش غلبه كرده و لذا كاغذ و قلم نياريد. دعوا شد. آنقدر نزاع شد كه پيغمبر فرمود كه بيرون بشيد اين اختلاف كنار بستر من جايز نيست. همه را بيرون كرد. كه ابن عباس بعدها ميگفت كه الرضيه كل رضيه بالاترين مصيبت همان روزي بود كه سر بستر پيغمبر بين مسلمين دعوا شد. ميگه دوم خودش مينويسه، دوم، دوم اختلافي كه بوسيلة باز فاروق حق و الثواب، كي، كه اسمش را نبريم، نه از باب تقيه، توي شماها سني نيست. ولي خدمتتون عرض شود كه تاريكي ميآره اسم نحس اين ملعون را انسان بياره، از اين جهت اسم نميآورم. بوسيلة ايشان خدمتتون عرض شود كه تفرقه ايجاد شد و آن اين بود كه پيغمبر فرمود دور من جمع نشيد. باسامه كمك كنيد و لعن الله من تخلف عن جيش الاسامه خدا لعنت كنه كسي كه تخلف بكنه از جيش اسامه و جمعي از اصحاب منجمله فاروق حق و الثواب، ايشان هم ماندند و نرفتند. سوم ميگه پيغمبر اكرم وقتي از دار دنيا رفت، باز بوسيلة ايشان، باز با همان تعبيرات، خيلي تعبيرات پر آب و تاب كه اين آمد از توي خانة پيغمبر بيرون، دستش را گذاشت دو طرف در خانة پيغمبر گفت چطور شد عيسي بره به آسمان پيغمبر ما بميره؟ نه پيغمبر نمرده. هر كي بگه پيغمبر مرده من ميكشمش. گفتند آقا بيا ريم ابي بكر منتظرته. رفتند با جمع به محضر ابي بكر. ابي بكر گفت مگر تو عمر اين آيه را نخواندي كه انك ميت و انكم ميتون. تو اي پيغمبر ميميري مردم هم ميميرند. گفت عجب تو مرد دانشمندي هستي. دستت را بده با هم بيعت كنيم. تو به درد خلافت پيغمبر اكرم ميخوري و اختلاف ايجاد كرد. اختلافات را تا هفت هشت ده تا ميشماره كه همه را بوسيلة ايشان بوجود آمده. از آن طرف ميگه پيغمبر هذيان ميگه از اينطرف ميگه ميخواد جبران كنه ميگه پيغمبر نميميره. از آنطرف خدمت شما عرض شود كه ميآد عايشه را كتك ميزنه كه چرا گريه ميكني. از آنطرف ميآد در خانة فاطمة زهرا را آتش ميزنه بخاطر اينكه چرا تفرقه علي بين مردم مياندازه. خودش سبب تفرقه است، خودش اين كارها را ميكنه. شما ببينيد اين چقدر اين بازيگر ميدان اول بعد از پيغمبر اكرم چقدر بازيگره. چقدر هنرپيشة تمام عيار بوده. چقدر كارها كه انجام نداد. و خودش خلافت را قبول نكرد. چون هر كاري اولش فحش داره. هر كار خلافي اولش خيلي فحش داره. فحشها را آن پيرمرد بخوره. لذا فاطمة زهرا ميگه هذا سامري و عجله. عمر را سامري ميدونه ميگه اين بت را درست كرده، فحشها را اين بخوره بالاخره پيرمرد هم هست، ميميره، فحش و غصه و اينها، چند دفعه هم اين ملعون ضعيف كم اراده گفت عقيلوني، من را ول كنيد. وقتي تنها خودش را ميديد با مردم ميگفتم عقيلوني و لست خير فيكم و علي بينكم من بهتر از شما نيستم. علي با آن عظمتش در بين شما هست. من را ول كنيد. تا عمر ميرسيد ميگفت كي گفته تو با اجازة كي تو ميخواي از خلافت خلع بشي تو؟ كي گفته؟ تو زمينه ساز من هستي. تو البته اين تعبيرات را من ميگم. تو زمينهساز آيندة من هستي.
فاطمة زهرا در يك چنين وضعي دين مقدس اسلام را حفظ كرد. آن رابطة بين ما و خدا و پيغمبر را حفظ كرد. توسل به فاطمة زهرا از همة توسلات، خدا ميدونه قويتره. تنها براي دنياتون متوسل به حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها نشيد. براي تا توي بهشت بلكه در داخل بهشت، رواياتي هست كه در داخل بهشت هم ما نيازمند به فاطمة زهرا سلام الله عليها هستيم.
خوب امشب به احتمال قويتر، چون روايت چهل و پنج روز ضعيفه، روايت هفتاد و پنج روز همچين متوسطه. ولي روايت نود و پنج روز خيلي محكمه تقريبا. بيشتر علما و بزرگان هم فردا را وفات فاطمة زهرا ميدونند. در يك شبي من خودم مثل همين امشب يا مثل فردا شبي بود، يك خواب عجيبي ديدم كه ميديدم يك تاريكي است. چراغها خاموشه، آن زمان مرحوم آية الله بروجردي بود من در قم بودم و توي اين تاريكي جمعيت زيادي كه غير از فرزندان فاطمة زهرا كسي نبودند. البته خوب توي ذهنم ميآمد كه سادات هستند. يك شمعي روشنه. تمام صورت علي بن ابيطالب روشن ديده ميشه. دستها را بالا زده حضرت و بدن فاطمة زهرا را روي يك تختهاي خوابانده و اين شمع طوري قرار گرفته كه تمام صورت علي بن ابيطالب ديده ميشه و نيمرخي هم از فاطمة زهرا ديده ميشه. فقط صورت مباركشون ديده ميشد. و تمام اين جمعيتي كه اينجا توي تاريكي ايستادند، همه آهسته آهسته گريه ميكنند. و علي بن ابيطالب هم آهسته گريه ميكنه هم مشغول غسل دادن. چراغها را خاموش كنيد حالي انشاء الله امشب پيدا كنيم. يا فاطمة الزهرا. علي بن ابيطالب با تأني غسل ميداد. خيلي آرام. گاهي هم خودش گريه ميكرد ولي خيلي آرام. تا غسل فاطمة زهرا تمام شد. بدن فاطمة زهرا را كفن كرد. اين تيكه را من از خوابم عرض نميكنم. اين تيكه روايت داره. از اينجا بعد باز تذكر ميدم كه چه خوابي ديدم بقية خواب را. اينجا وقتي بدن فاطمه را غسل داد و كفن كرد، صدا زد حسن و حسين و زينب و ام كلثوم را هلموا تزودوا. بيائيد بيائيد و از مادرتون زهرا توشه بگيريد. تزودوا. امام حسن آمد روي بدن مادر افتاد، امام حسين آمد روي بدن مادر افتاد. علي بن ابيطالب قسم ميخوره، ميدونه ما مردم ضعيف الايمان باور نميكنيم. اين بخش از كلام را بايد علي بگه. براي اينكه بوسيلة فاطمة زهرا در همين لحظه ارتباط با پيغمبر بين شيعه و پيغمبر اكرم برقرار ميشه. قسم ميخوره. ميگه به خدا قسم ديدم كه فاطمه نالهاي كرد هنت و عنت و دستهايش را از ميان كفن بيرون آورد و مدت يديها. حسن و حسين را در بغل گرفت. يك وقتي هم جبرئيل نازل شد يا علي ارفعهما اين دو فرزند را از روي بدن مادر بلند كن. ملائكة آسمان به گريه درآمدند. من در خواب ميديدم بدن فاطمه كه غسل داده شد و كفن شد، علي بن ابيطالب صدا زد فرزندان فاطمه بيائيد از مادرتون وداع كنيد. ريختيم ما من هم يكي از آنها بودم كه خدا را شكر كردم كه منهم يك چنين لطفي بهم شد. آمديم ريختيم روي بدن فاطمة زهرا. من يادمه صدا ميزدم اي مادر پهلو شكسته، بعد امير المؤمنين بدن فاطمه را در همان خانه دفن كردند كه من روي قبرشون نشسته بودم و اين جمله را ميگفتم و اشك ميريختم كه از خواب بيدار شدم. مثل همچين شبي بود. يا فاطمه. جانمون به قربانت حبيبي. امشب شب بسيار پر اهميتي است. علي بن ابيطالب راضي نميشوند من يك جرياني داريم. يك وقتي اول ماه جمادي رفته بوديم نجف. دنبال منزل ميگشتيم براي ماندن براي تحصيل. متوسل به علي بن ابيطالب شدم شب اول ماه. خواب ديدم. حضرت فرمود اين سه روز عزاي فاطمة زهراست. شما اگر خونه بهتون بديم خوشحال ميشيد، اين سه روز بهتون خونه نميديم. روز چهارم جمادي خونه درست شد و همينطور هم بود. اين روزها خوشحال نباشيد. مثل روز عاشوراست. مخصوصا فردا حالت حزن داشته باشيد. خدا نكنه يك وقتي براي زندگيتون چيزي تهيه كنيد، مغازهها بايد تعطيل باشه، مشغول عزاداري در مجالس عزاداري براي فاطمة زهرا سلام الله عليها باشيد. همه به سينه بزنيد امشب. فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه.
فاطمه جان فاطمه، فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه فاطمه جان فاطمه.
مادر ما فاطمه مادر ما فاطمه. فاطمه جان فاطمه فاطمه جان فاطمه.
غريب ما فاطمه شهيد ما فاطمه. فاطمه جان فاطمه، فاطمه جان فاطمه
معين ما فاطمه مجيب ما فاطمه. فاطمه جان فاطمه، فاطمه جان فاطمه
فاطمه جان فاطمه، فاطمه جان فاطمه. فاطمه جان فاطمه، فاطمه جان فاطمه
انيس ما فاطمه مونس ما فاطمه. فاطمه جان فاطمه، فاطمه جان فاطمه
مادر ما فاطمه عزيز ما فاطمه. فاطمه جان فاطمه، فاطمه جان فاطمه
مادر ما فاطمه عزيز ما فاطمه. فاطمه جان فاطمه، فاطمه جان فاطمه
ظلم اشرار و كجا فاطمة زار كجا. ظلم اشرار و كجا و فاطمة زار كجا. ضرب مسمار و كجار ضرب مسمار و كجا مخزن اسرار كجا. ضرب مسمار و كجا مخزن اسرار و كجا. آتش كينه كجا آتش كينه كجا محسن شش ماهه كجا آتش كينه كجا و محسن شش ماهه كجا. در خور سنگ جفا در خور سنگ جفا شاخة پر بار كجا. يا زهرا يا زهرا يا زهرا يا زهرا.
ظلم اشرار كجا ظلم اشرار و كجا فاطمة زار كجا. ظلم اشرار كجا فاطمة زار و كجا. ضرب مسمار و كجا مخزن اسرار كجا. ضرب مسمار و كجا مخزن اسرار و كجا.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.