۲ محرم ۱۴۱۹ قمری – اكرام بنی آدم از جانب خدا
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لاسيما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
چرا خداي تعالي در ميان مخلوقاتش انسان را اكرام كرده، احترام كرده، و گرامي داشته است. و آيا هر انساني مكرم و محترم است در نزد پروردگار يا كه انسانهاي خاصي هستند كه احترام دارند. چون انسان را خداي تعالي در قرآن گاهي از حيوانات پستتر معرفي كرده و بعضي از انسانها را جهول و ظلوم معرفي فرموده. بعضي از انسانها را بلكه از ظاهر آيات استفاده ميشود كه كل انسانها را ظلوم و جهول و هلوع معرفي فرموده. چرا اين انساني كه اكثريتشون ظلومند، جهولند، هلوعند. هلوع به معناي كم ظرفيت. كم ظرفييتند اينها را خدا اكرامشون كرده. اين را بايد توجه داشته باشيد و براي يغظة شما و بيدار بودنتون از خواب غفلت ضرورت داره. چون اگر انسان مرحلة یقظه را خوب بگذرانه و در یقظه دائمي باشد و از اونچه خدا براي او قرار داده غافل نباشد متوجه يك حقايقي ميشود كه همان توجهش به حقايق او را به كمالات ميرساند. مسئلة یقظه و بيداري خيلي اهميت دارد. تمام انبياء كه آمدهاند و حتي قرآن كه نازل شده براي اين است كه شما را از خواب غفلت بيدار كنند. به پيغمبر اكرم پروردگار متعال خطاب ميفرمايد انما انت مذكر. اي پيغمبر تو جز يك تذكر دهنده، يك بيدار كننده، يك متوجه كننده، به تعبير ما بالاخره يك مردم را از خواب غفلت بيدار كنندهاي نيستي. انما عليك البلاغ تو بايد مردم را بيدار كني و به اونها حقايق را برساني. و ما علي الرسول الا البلاغ. بر پيغمبر بر فرستادة خدا جز بلاغ و رسوندن حقايق چيز ديگري نيست. پس بنابر اين بيداري از خواب غفلت وظيفة اول انبياء است. قرآن با اين عظمت را خداي تعالي اسمش را ذكر گذاشته. يكي از اسماء قرآن ذكر است. كه انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون. پس بيدار شدن از خواب غفلت خيلي اهميت داره.
علي عليه الصلاة و السلام ميفرمايد، ان الناس نيام. تمام مردم خوابند. منتهي بعضي خوابشون سنگينه، بعضي خوابشون يك خردهاي سبكتره، بعضيها در حال چرت و مثلا خواب نيمه خواب هستند و لذا اگر همين الان ما چون اونچه ميخواييم عرض كنيم براي جمعيت خودمون انشاء الله من نميخوام طوري باشم كه به اصطلاح سر بي صاحب بتراشيم. ميخوام طوري باشم كه با شما حرف بزنم. همتون را من، الا يكي دونفري كه من نميشناسم، ميشناسم و اكثر شماها را ميدونم در چه وضعي از روحيات هستيد. با اين توجه اگر يك حرفي زدم بهتون برخورد انشاءالله بربخوره و تكان بخوريد و يك حركتي بكنيد يا بدتون ميياد ول ميكنيد همه را چه بهتر و يا اين كه چون هر كس بدش بياد از حرف حق و از حرف صحيح اين بهتر همان است كه برود جزء حيوانات با اونها بچرد. و اگر كه نه تكاني خورديد مثل آيينه وقتي كه انسان در مقابل صورتش ميگيرد و آيينه به او ميگويد كه صورت تو كثيفه، آيينه را نميزنه زمين بشكنه به آيينه توهين نميكنه بلكه خوشحال هم از آيينه ميشه، تميزش ميكنه ممنون ميشه ازش و به فكر تميز كردن صورت خودش ميافته. و از آيينه ممنون ميشه. حالا اگر ما يك وقتي در اين شبها كه انشاء الله هستيم كه من دارم كه تا جايي كه مؤثر است و خلاف ادب اجتماعي نيست و از جهاتي ميتوانم بعضي از عيوب شما افرادي كه توي مجلس ما نشستيد و خيلي هم دوستتون دارم كه اگر دوستتون نداشتم بهتون اعتراض نميكردم اينها را اگر گفتم انشاء الله در مرحلة اول بايد خوشتون بياد چون المؤمن مرآت المؤمن. مؤمن بايد آيينة مؤمن باشد. روي اين اصل ما هنوز خوابيم. نگيد ما مرحلة یقظه را گذرونديم دو سه سال تو مرحلة یقظه بوديم ما یقظه را چه كرديم نه اين طور نيست. هر وقت يك علامتي بهتون ميگم كه اكثرمون اين علامت را هنوز در وجودمون پياده نكرديم. هر وقت راهتون، فكرتون، رسيدن به كمالاتتون، در متن كارتون قرار گرفت و همه چيز در حاشيه واقع شد اون وقت شما تازه مرحلة یقظه را وارد شديد. و از خواب غفلت بيدار شديد. توضيح اين مطلب براتون عرض كنم. انسان همين طوري كه دارد به سوي كمالات حركت ميكند طبعا يك موانع درشت و ريزي در سر راهش يا طبيعتا پيدا ميشود و يا شيطان ايجاد ميكنه. چون شيطان تنها كسي را كه تصميم قطعي دارد كه پا درش بيارد به انبياء كار نداره، به اولياء كار نداره به كفار، منحرفين، حتي به مقدسهاي پر عمل بي معرفت متهجم كاري ندارد. فقط و فقط به شما كار دارد. به جهتي كه ميدوند شما اگر قدمهاي استواري برداشتيد اين مرحلة یقظه را كاملا صحيح انجام داديد و بعد به سوي خدا حركت كرديد و استقامت در شما كاملا ظاهر شد و صفت استقامت در حد اعلا در شما پيدا شد ملائكه ديگه به كمكتون مييان و ديگه شيطان به هيچ وجه نميتواند راهي به شما پيدا كند.
تتنزل الملائكه الا تخافوا و لا تحزنوا. ملائكه نازل ميشن به شما ميگن كه نترسيد نه از شيطان بترسيد، نه از شيطان سيرتان. نه از حوادث بترسيد نه از طبيعت. ان لا تخافوا و لا تحزنوا. محزون هم نباشيد. چون يا انسان در مقابلش يك خطري را ميبينه ميترسه. اما يك خطري ممكن است براي آينده او را تهديد بكنه از حالا محزون ميشه. نه محزون باش، نه بترس. نحن اوليائكم في حياة والدنيا والاخره. از اين لحظه كه تو استقامت كردي، تو مسلمان شدي تو مسلمان واقعي شدي، واجباتت را انجام دادي، محرمات را ترك كردي، خود رأيي نكردي، در صراط مستقيم قرار گرفتي ما كمكت هستيم. ما يار تو هستيم. ما پشتيبان تو هستيم. ما وليت هستيم در دنيا و در آخرت. در دنيا خطرات را ازت دفع ميكنيم. روايات فراواني دارد كه انسان همين طور كه دارد ميرد خطراتي متوجهش هست و متوجهش ميشود، ملائكه مييان دفع ميكنند. خطرات را ازت دفع ميكنند. شيطان را با شهاب صاقب ردش ميكنند. شهاب صاقب. نميگذارند شيطان به طرف تو بياد. تو در آسمان كمال و استقامت قرار گرفتي. فاطبعهوا شهاب صاقب. ملائكه مييان بهت ميگن كه دلت را محكم نگه بدار. تا حالا چون يك چيزي كه همة ماها را، همة شماها را اذيت شايد بكنه و بسيار هم اهميت دارد اين است كه شيطان ميياد با شما حرف ميزنه ميگه بابا تو به درد اين كارها نميخوري. ما يك قربالي، يك وقتي از رفقا داشتيم اكثرشون بخاطر همين مسئله از توي قربال رد شدند. اون چيه؟ الشيطان يعدكم الفقر. شيطان به شما وعدة حق ميده. يعني ميگه آقا تو توبه با اون همه گناه، تو با اين همه گرفتاريها سيرو سلوك. تو با اين ضعف، با اين ضعف بدني، با اين حرف لغو، استقامت، تو با اين همه اقوام منحرف دور و برت. كه توي هر مجلسي ميري يا بايد مسخره ات كنند يا بايد تبعييت از اونها بكني تو در صراط مستقيم. تو كه همه چير را دوست داري جز خدا تو در محبت، تو كه يك پارچه هواي نفسي حتي حاضر نيستي كه اقلا قيافة ظاهرت را مطابق قيافههاي مسلمانهاي واقعي قرار بدي تو و جهاد با نفس؟ تو و بندگي خدا؟ تو و ولي خدا شدن؟ تو و بهشت؟ يعدكم الفقر. در همه جا فقر را به رختون ميكشه و شما را ناچيز ميكنه. خداي تعالي ميفرمايد در اين آيهاي كه تلاوت كردم و لقد كرمنا بني آدم. ما بني آدم را اكرام كرديم، احترامش كرديم دوستش داريم. خداي تعالي اون قدر شماها را دوست داره، اونقدر محبت بهتون داره كه والله يعدكم مغفره. ميگه هر چه كرديد بيا، هر چه كردهايد بيا من تو را دوستت دارم ميبخشمت، من رهمانم، من رحيمم، من رئوفم. سبقت رحمته غضبه. رحمت خدا بر غضبش سبقت داره. اين مسئله را بدونيد هيچ وقت خودتون را بيچاره تصور نكنيد. نگيد من نميتونم. اگر تحت تأثير شياطن واقع شديد و گفتيد من نميتونم و معتقد هم شديد كه نميتونيد بدونيد كه شيطان كار خودش را كرده. و واقعا هم نميتونيد.
از اون انسان ضعيف العقل بي سواد بهتون بگم ضعيف العقل، بي سواد گرفته تا سلمان فارسي و شخصيتهاي علمي بزرگ همه ميتونند اين راه را برن. كاري نيست. معصيت كردن مشكلتر از معصيت نكردنه. درست بودن آسانتر از نادرستي است. شما يك كلمه راست بگيد، يك كلمه هم دروغ ببينيد كدامش مشكل تره براتون. وقتي انسان دروغ ميگه يا غيبت ميكنه با خودش فكر ميكنه آيا اگر اين دروغم واضح شد، فهميدش طرف كه من دروغ گفتم چه ميشه؟ يا اگر غيبت كرد، ميگه اگر اون طرف، آقا بهش نگيد. اول سفارش ميكنه كه اين بدي او را كه من به تو گفتم تو بهش نگو. دلهره داره كه يا غيبت كرده، يا دروغ گفته اما اگر راست گفت و غيبت نكرد، چه دلهرهاي داره؟ و همين طور همة معصيتها همين طوره. معصيت نكردن آسانتر از معصيت كردنه. خدا شماها را دوست داره. منتهي شيطان نميگذاره. شما استقامت بكن. ملائكه را خدا ميفرسته. تتنزل عليهم الملائكه. نازل ميشن بر شما ملائكه. ان لا تخافوا و لا تحزنوا. خدا اون قدر نيرو براي حمايت تو خلق كرده و فرستاده كه اگر حساب بكني تعجب ميكني. نيروهاي بسيار مهم. هر كس توبه بكند در آيات قرآن هست كه كساني كه توبه ميكنند اينها و ان استغفروا ربكم ثم توبوا الیه اول يرسل السماء عليكم مدرارا . بركاتش را آسمان بر شما نازل ميكنه. در مرحلة توبه آسمان كمكتون ميكنه و يمددكم باموال و بنين. مالتون زياد ميشه. فرزندانتون بهتون كمك ميكنند. و آيات ديگر هم هست دربارة توبه و استغفار. خوب ما چرا پس اين قدر ميگيم استغفر الله ربي و اتوب عليه. روزيم زياد نشد، لذا شرط اول را گفتم، صريحا ميگم كه اكثر ماها توبه امون همان توبهاي كه اون شخص در مقابل علي بن ابيطالب كرد؟ علي عليه الصلاةو السلام فرمود، ثکلتک امك. مادرت پاي مرگت بنشينه و گريه بكنه. تو خدا را استهزا كردي. تو خدا را مسخره كردي؟ كدام يكي از ماها اون توبة واقعي كه حضرت آدم كرد اون توبه واقعي كه حضرت زكريا كرد، اون توبة واقعي كه زنون كرد يونس كرد كدام يكي از ماها اون توبه را كرديم؟ و لذا اگر شما فرزندي داشته باشيد هي بياد به شما بگه كه من را ببخشيد اين كار را كردم. همانجا باز بره اون كار را بكنه. شما ميگيد من را مسخره كردي؟ يك تكاني بخوريم و يك حركتي داشته باشيم. يك مقداري به خودمون بياييم. خداي من شاهده من به حضرت ابي عبد الله الحسين عرض كردم آقا من اين ميرم، خيلي كار داشتم براي تذكر نه شما مجبوريد بياييد اينجا بنشينيد نه من. هيچ چيز من و شما را مجبور نكرده كه بياييم و بنشينيم و وقتمون را در اين مجلس بگذرانيم. فقط و فقط خدا. حالا كه شما به طرف خدا حركت ميكنيد، حالا كه توبه ميكنيد چرا انسان بي اراده باشه، چرا كم اراده باشه، چرا درست و حسابي توبه نميكنيد. البته در بين شما افراد كمي هستند كه بهشون من واقعا معتقدم كه خوب كارشون را انجام ميدن و خدا خيرشون بده و يقينا مشمول دعاي حضرت بقية الله ارواحنا فدا هستند و يقينا اينها اگر امام عصر ارواحنا فدا تشريف بيارن مني كه از سر ضميرشون اطلاع ندارم البته. چون ممكنه در باطن يك چيز ديگه باشند. يك عده را معرفي به عنوان يار حجت ابن الحسن ميكنند. اما هممون چرا اينطور نباشيم. يقطي بغتة. هم در كتاب تورات هست هم در انجيل هست هم در قران. كه ناگهاني ميياد. از ده سال قبل به اصطلاح اعلام نميكنه كه من ده سال ديگه مييام تا تو كارهات را رديف كني و وضعت را جور كني. یاتی بغتة يعني دفعتا يعني ناگهاني.
خوب بايد انسان از نظر روحي لااقل آماده باشه. شما اگر از نظر روحي آماده بوديد ولو صد تا گرفتاري داشته باشيد، گرفتاريها را همه را ميريزيد پشت سر هم ميگيد فرض كن. من خدا رحمت كنه پدر من به من ميگفت اگر حضرت تشريف بيارن من فكر ميكنم اطرافيان من كه سكته كردهاند و مردهاند چكار ميكنند، همان كار را در اون موقع ميكنند.اينجوري ميشه. مرحوم استاد عزيزمون حاج ملا آقاجان خدا رحمتش كنه ايشان ميگفت از خونه آمدم بيرون بهم گفتندكه برو كربلا. گفتم زن و بچهام را چكارش كنم؟ گفتند مگر تو زن و بچه داري. زن و بچهات اگر اختيارش مال تو بود، يك وظايفي داري در مقابل اونها. اين دلبستگيها را بايد تمامش را كنار بگذاريد. وابستگيها را در مقابل حضرت بقية الله از بين ببريد. معناي یقظه اينه. تو مگر زن و بچه داري. گفتم نه، گفتند پس برو. بله. حالا شما اداي او را در نياريد حالا، خيال كنيد يك كسي بهتون گفت كه اين كار را بكن ممكنه شيطان باشه. ماها ممكنه شيطان بهمون بگه. تا انسان اون طور محسوص در مقابل پروردگار نشه، تا اون طور بندة خدانشود كه شيطان بهش كاري نداشته باشه و نتوانه و قدرت نداشته باشه كه برش مسلط باشد تا اون موقع شيطان هست. ولي خودت را آماده بكن. معني یقظه، اون یقظهاي كه حقيقي و واقعي است اين است كه اگر بنا باشه كه شغلت يا راهت؟ بگي راهم. زن و بچه ات يا راهت؟ بگي راهم معني در بطن قرار دادن اينه. حيست و آبروم يا راهم؟ راهم. سلامتي بدنم يا راهم؟ راهم. و بالاخره و جاهدوا باموالكم و انفسكم في سبيل الله. جهاد كنيد اگر ميخواييد جهاد كنيد بايد هم به وسيلة جانتون و هم به وسيلة مالتون در راه خدا جهاد كنيد. لذا در بين اصحاب سيد الشهدا قضيه را شنيديد ديگه براتون هم نقل كردم، از هزار و چند صد نفر كه در شب عاشورا بودهاند فقط هفتاد و دو نفر يار بودند بقيه خواب بودند. خيليه! هفتاد و دو نفر گفتند حسين. و نه چيز ديگر. بقيه گفتند نه همه چيز غير از حسين. همه چيز غير از خدا. اينجور نباشيد. والا خواب خوب با آدم خواب هم بنا نيست كه خدمتون عرض شود يك تخت خوابي براي جناب عالي بگذارند و چند نفر هم اين را روي دوششون بگيرند و ببرنت به طرف خدا. و سير كني به سوي خدا. آقا من چند وقته شما را نديديم. به خود من ميگن، چند وقته شما را ما، خيلي عقب مانديم. علتش اين است كه خواب بودي اون وقتها ما كشيك ميكشيديم. ما تذكراتي بهت ميداديم كه يك حركتي ميكردي، حالا ما نبوديم تو خوابت برده، در جا زدي.
اين معناي یقظه است، بيدار بايد بود. ماها اكثرمون، اكثر مردم البته اين جمله مال شما، شايد نباشه كه خوابمون منتهي به مرگمون شده. اصلا بيدار نميشن. محرم ميياد تكان نميخورند، ماه رمضان بر او گذشته تكان نخورده. يك كسي در يك جا خوابيده باشه، بالاي سرش بوق بزنند، بلند نشه، توپ در كنند بلند نشه، صداش بزنند بلند نشه. يك چاقو به بغلش بزنند باز بلند نشه ميگيد مرده ديگه. اين مرده است اين علامت مرده بودن اين. الناس موتا و اهل العلم احياء. مردم همه مردهاند. اهل علم، اهل علم كه ميگيم نه عمامه به سر. اون كسي كه علم واقعي داره. اون كسي كه ميفهمه، اون كه اين قدر شعور داره كه خدا را از دست نميده بخاطر دنياش. اين اندازه فهم داره. اون اهل علم ميدونيد كيه؟ اون كسي كه علم به خدا در، حقيقت راهش و صحت راهش و كمالاتش و رسيدن به كمالات و اين كه انسان است و اين كه انسان بايد در چه وضع خاصي باشد تا خدا اكرامش كنه و خدا حال محبت بهش بكنه اين شخص اهل علمه. والا خيلي از دانشمندان هستند كه از نظر ما دانشمندند ولي نه پيغمبر و نه خدا و نه هيچ يك از ائمه او را به عنوان عالم نميشناسند. پيغمبر اكرم وارد مسجد شد، ديد مردم مسلمان دور يك نفر جمع شدهاند خيلي هم سرش شلوغه. الان اگر شايد باشد سرش شلوغ ميشه. حتي به پيغمبر زياد توجه نميكنند. حضرت فرمود چه خبره؟ گفتند علامه است. علامه يعني كسي كه زياد علم داره. صفت مبالغه است. علامه است. حضرت فرمود و من علامه. آخه علمي كه از پيغمبر دور باشه و از اسلام دور باشه يك چيز نو درآمدي باشه كه در اسلام نباشه اين چيز نيست، اين علم نيست. لذا با كلمة ما، ما در عربي به غير ذوي العقلول اطلاغ ميشه. و من ذوي العقول اطلاغ ميشه. و من علامه. اين علامهاي كه شمايي كه مي گيد چه چيزه؟ كه كس هم حتي نفرمود. گفتند آقا اين تمام اشعار عرب را ميدونه. فرض كنيد حالا يك دانشمندي كه تمام مثلا شاهنامة فردوسي را حفظ باشه فرض بفرماييد سعدي، حافظ، خدمت شما عرض شود كه مثنوي مولانا اينها همه را حفظ باشه و امثال عرب را هم بدونه. يعني شما بگو من پسر كي هستم او تا اجدادت حضرت آدم برات بشمره. اين واقعا علامه است، اين استاد ادبياته. ما براش خيلي احترام قائليم. حضرت اونجا ايستاد فرمود انما العلم ثلاثه. همتون بدانيد كه جز اين نيست كه علم سه تاست. بقيه علم هست. ولي من جرأت نميكنم بگم علم نيست و بحث دربارهاش بكنم. رسما عرض ميكنم اگر الان بگم علم پزشكي علم نيست، خوب ميترسم بگم. نميدونم علم رياضي علم نيست، ميترسم بگم، ولي پيغمبر نترسيد و گفت. علم اون علمي است كه شما را بدرقه بكنه، شما را نگه بداره تو دنيا. شب اول قبر. چون ما اين دنيامون كه تنها نيست آقايون. همين دو روز كه در دنيا هستيم. همة اين علوم فقط مال همين دنياست. علمي كه دنياي ما را اصلاح بكنه ، عالم برزخ ما را اصلاح بكنه. تو بهشت هم به دردمون بخوره اون چه علمي است؟ ما مردني هستيم. صد سال ديگهها، من دست بالا ميگيرم كه عقب نمونم. صد سال ديگه يك نفر كه تو اين مجلس نشسته رو كرة زمين نيست. مرده، هممون مرديم. نگيد كه آقا همه به ما ميگن كه صد و بيست سال ديگه اونها تعارفتون ميكنند. هزار سال به اين عيدها برسيد. بله يك نمونه بيار كه هزار سال به اين عيدها رسيده. هزارها سال هم، هميشه ميگيم هزار سال پيرمرد هشتاد ساله را ميگن هزار سال ديگه شما به اين عيدها برسيد. اينها تعارفه. همه ميميريم.
يك، اتفاقا يك روايتي از حضرت سيد الشهدا شايد اين شبها رواياتي از حضرت سيد الشهدا براتون بخونم، يك روايت امروز نوشتم. حضرت مثل امروزي شايد بود يا مثل امروز يا چند روز جلوتر حالا من تاريخ بلد نيستم. ما نقدا هنوز از خواب غفلت و مسائل معنويمون بيدار نشديم تا تاريخ و اينها را بلد باشيم. حضرت ميخواد حركت كنه به طرف كربلا ميگه الحمد الله و ماشاء الله و ما حبت الا لالله و صل الله و آله و رسوله و صلم. ميفرمايد خط الموت علي ولد آدم قناد علي جيب. همانطوري كه گردنبند به گردن يك دختر جوان هست مرگ هم به گردن همة ما افتاده، همة ما. ولي اي كاش شما هم مثل امام حسين بوديد. ما ميدونيد چرا از مرگ ميترسيم؟ يك دعاي خوب اگر ما مؤمن واقعي باشيم، يك دعاي خوب براي ما اينه كه به ما بگن خدا مرگت بده. به كي ميشه گفت كه خدا مرگت بده كه نگه آقا چرا فحش ميدي؟ خودت را مرگ بده. چرا اينجوري؟ براي اين كه ما از اون ازش هيچ خبر نداريم. نرفتيم دنبالش. يك جايي كه بايد بريم نرفتيم ببينيم چي ميشه آخه. در بين ماها همين طور دارن راه ميرن، ميافتن ميميرند. اصلا به فكرش نيستيم. بعضيها ميگن ميكنن تو تاريكي قبر، اونجا خيلي تاريكه وقتي كه تو تاريكي واقع ميشن ميگن، نه هيچ كدومتون شايد اون تاريكهايي كه فكر ميكنيد واقع نشيد. من اگر بيام براتون نقل بكنم كه از روايات، نه از چيز ديگر. ولو اين كه اونهايي تغذية روح دارند وارد اين مسائل ميشن اونها هم ديدند. ولي از روايات. آخه اين روح اگر از بدن تو بيرون نياد تو نمردي. اگر هم بيرون آمده باشه كه ديگه تو تاريكي و اينها سرت نميشه. بعضي خيال ميكنند كه ديگه مرد تمام شد. آخرين منزل هستي اين است. هيچي. فلاني مرد تمام شد. ان حي الحيات الدنيا و موت و نفسا. جز همان زندگي دنيا چيز ديگهاي نيست. ولي امام حسين عليه الصلاة و السلام در همان روايت ميفرمايد در اون خطبهاي كه فرمود، ميفرمايد كه چقدر من شوق دارم، ببينيد چقدر اون طرف را بهتر ميدونه تا اين طرف. ببينيد ميفرمايد، من عين اون جملات حضرت را بخونم، و ما اونحني الا افلاك، چقدر من اشتياق دارم به اطرافم، پيغمبر اكرم، علي بن ابيطالب، فاطمة زهرا، امام حسن. آقا شما وقتي ميميريد اقلش اگر آدم خوبي باشي اول ملاقاتت با اين سيزده نفر هست. و امام زمانت هم حتما ميياد بالاي سرت كه هر امامي در هر زماني كه باشد او ميياد بالاي سر انسان. چهارده معصوم، حضرت ميفرمايد كه چقدر من اشتياق دارم. ميدونيد چقدر؟ اشتياق يعقوب الي يوسف. همانطوري كه يعقوب به يوسف شوق داشت من هم همانطور اشتياق دارم. و خير لي مصرف ان لا براي من يك امتياز اين است كه يك كشته بشم كه حتما با او ملاقات ميكنم. ميبينم كه من را قطعه، قطعه ميكنند. گرگان گرسنة نواحي و كربلا. حضرت براي من ميفرمايد. بعد ميفرمايد كه براي همه مرگ حتمي است، و ما رضايت پروردگار را، رضايت ما در رضايت پروردگاره. هر چي خدا دوست داره همان را ما دوست داريم. و به بلايي كه خدا فرستاده باشه ما صبر ميكنيم. نفس علي بلاء و يفينا علي صابرين و انتشد علي عن رسول الله و حي مجموع في حقيرة العمر. طوري نميشه، اين فرزند پيغمبر اين اولاد پيغمبر يك روزي در كه بهشته جمع ميشن اتقر بهم عيونه عينه، چشم پيغمبر به اينها روشن ميشه. حالامن كان فينا ببينيد اين جمله را حضرت فرمود هر كس، در بين شماها، شما جمعي كه دور حضرت سيد الشهدا هستيد و موتنا علي لقاء الله نفسه. ميخواد به لقاء پروردگار برسه و اونجا خودش قرار بده. فاليب المعنا. با ما حركت بكنه بياد بريم كربلا، و في انشاء الله. من صبح حركت ميكنم هر كس ميخواد بياد، بياد. حضرت سيد الشهدا اينطوري ميفرمايد. ببينيد من نميخوام اين خطبه را براتون خوب توضيح بدم. يك تكهاش را هم حتي نخوندم. اونچه كه من ميخواستم عرض كنم اينه كه حضرت سيد الشهدا ميگه كه من اشتياق يعقوب به يوسف بود چقدر بود؟ همان اندازه من به اكناف اشتياق دارم. تو اين دنيا بايد شماها را ببينم، اونجا اونها را ببينم. پاك، عزيز بدون افراد مختلف. توي يك جمعيتي چند تا آدم بد و خوب پيدا ميشه. بالاخره بايد بدها را هم به پاي خوبها تحمل بكنه انسان. اما اونجا همه خوبند، همه خوبند. حالا كه من كاغذ را در دستم گرفتم اينجا يكي، دو تا روايت ديگه نوشتم براتون بخونم.
حضرت فرمود فاني لا ارا الموت الا سعاده. من مرگ را جز سعادت چيز ديگهاي نميدونم. و الحيات مع الظالمين ان لا زندگي با ظالمين جز زحمت و ناراحتي چيز ديگهاي نيست. يا بالاخره بايد ظلم اينها را تو تحمل كني، ببيني ظلم داره ميكنه و تو چيزي نتوني بگي يا به خودت ظلم ميكنند. زندگي با ظالم كه نميشه صحيح انجام بشه. باز جملة ديگري داره و ان تكن الدنيا فعد نفيستا ثواب الله اعلا و ان اگر دنيا را شما خيال ميكنيد جاي خوبيه. خالي ثواب پروردگار كه بهتر است اگر اهل تقوا باشي و اهل و فهم باشي. و ان تكن البدان للموت… اگر اين بدنها براي مرگ خلق شدن كه بالاخره ميميرند پس انسان اگر با شمشير كشته بشه در جبهة جنگ عليه فساق كشته بشه اين كه بهتره! فان تكن الارضا اثم مقدره. اگر روزي انسان تقسيم شده و تقدير شده كه خدا در قرآن فرموده رزقه اكملوا. انسان زياد چرا حرص ميزنه. از حرام و حلال همه را جمع كنه. كمتر حرص بزنه. و روزيش را، از خدا بخواد كه اين بهتره و ان تكن الموال لترك فما به القر اگر كه اموال را خدا قرار داده براي اين كه بگذاري و بري پس چرا به چيزي كه ميخواي بگذاري بخل ميكني. اگر ميخواييم به كمالات برسيم بايد از خواب غفلت بيدار بشيم. يعني تمام كارهامون را بگذاريم و راهمون را اهميت بديم. اين يك مسئلهاي است كه تمام انبياء به اون اشاره كردهاند و قرآن اشاره داره و ائمة اطهار اشاره فرمودند و عرض كردم كه قران و پيغمبر اكرم و ائمة اطهار براي همين جهت نازل شدهاند و مبعوث شدند و تشريف آوردند. لذا عاشورا يكي از اون فريادهايي است كه انسان را از خواب بايد بيدار كنه. از اون فريادهاي بسيار بلنده. خيليها بيدار ميشن و اگر كسي بيدار نشد احتمال مردنش و مرده بودنش هست. در ابتداء تاريخ كه حضرت سيد الشهدا صلوات الله عليه شهيد شدند خيلي از خواب غفلت بيدار شدند. خيليها. اون روز نرفتند براي اين كه ياري كنند حضرت ابي عبد الله الحسين را اما بعدها اونقدر متأسف شدند، اون قدر متأثر شدند كه چرا يك چنين پيشامدي كرد، يك چنين موهبتي بود، شهادت در ركاب ابي عبد الله الحسين خيلي ارزش داشت. يك چنين وضعي. و همين طور تا امروز اين ايام محرم، اين دهة عاشورا انسان را بايد از خواب غفلت بيدار كنه. اگر يك وقت ديديد كه نه هنوز هم به فكر همان كارهاي قبل هستيد و معصيت هستيد و تكاني نميخوريد و تكاني نخورديد بدونيد كه قلبتون مرده يك فكري براش بكنيد. البته اين مرده را ميشه باز هم زندهاش كرد. البته دم مسيحا ميخواد. يعني يك معجزهاي ميخواد بشه. نگذاريد بميره روحتون! نگذاريد با معصيت روحتون از بين بره! يك روايتي دارد كه اگر كسي به سن چهل سالگي رسيد و در معصيت بود و امر معصيت بود و معصيت ميكرد شيطان ميياد روي دست و صورتش نوشته وجه لا يفلحوا ابدا. اين صورت بعيده كه رستگار بشه. و اگر اهل اطاعت و بندگي بود و به سن چهل سالگي رسيد ميگه من ديگه از تو مأيوسم. چهل سال آدم گناه نكنه، مصعيت نكنه،واجباتش را انجام بده. خيلي بعيده باز هم به معصيت برگرده. شب عاشورا شما نگيد كه اگر ما بوديم درست ميشديم. با حضرت ابي عبد الله الحسين بوديم. خيلي امتحان سختي بود. چون حضرت سيد الشهدا فرمود فردا هر كس اينجا باشه كشته ميشه. امام اين جمله را فرمودند. حتي قاسم ابن الحسن بلند شد گفت كه من هم كشته ميشم. حضرت ابي عبد الله الحسين فرمود: مرگ در ذائقهات چطوره؟ يك امتحاني است براي اين كه يغظة او را بفهمه. بيدار بودنش را متوجه بشه. دنيا متوجه بشن. بچة سيزده ساله است. از نظر ظاهر سني نداره. امام هم نيست كه ما بگيم حتما خيلي مقامش بالاست. نه فرزند امام حسن مجتبي است ولي خودش را درست كرده. در دامن پاك سيد الشهدا تربيت شده. بچة سيزده ساله ميشه اونچنان تربيت بشه كه از مردان كهن سال اولياء خدا بهتر بياد توي ميدان. گفت اهلا من العسل. مرگ براي من از عسل شيرين تره. اين ميگه اهلا من العسل. ولي يك جمعيتي شبانه مخفي از كنار خيام حضرت ابي عبد الله الحسين فرار ميكنند. حضرت فرمود تو هم ميشي. حتي اين طفل شيرخوار هم كه در گهواره هست اون هم كشته ميشه. از حضرت سؤال ميكنند كه چطور طفل شيرخوار كشته ميشه؟ فكر كردند كه ميريزند توي خيمهها و همه را قتله عام ميكنند. حضرت خودش توضيح داد. فرمود، من او را براي جرعة آبي ميبرم. ميخواييد گريه بكنيد بسيار لازمه چون اين گريه هاست كه انسان را ميشويه. پاك ميكنه. انسان را تميز ميكنه.
ديشب عرض كردم به قدر بال مگسي اگر پلك چشمتونتر بشه در حزن ابي عبد الله الحسين اگر حتي گريه اتون نياد، عينا كسي كه پر از كثافته ميره در حمام خودش را تميز ميكنه همين طور قلبش شست و شو ميشه. لذا حضرت ابي عبد الله الحسين اونقدر عطش بهش فشار آورده بود كه آسمان را وقتي نگاه ميكرد مثل اين بود كه دودي آسمان را گرفته. دربارة عطش سيد الشهدا عليه السلام خيلي روايات هست و ائمة اطهار هم خيلي اهميت دادند. بعضيها نميخوان قبول كنند عطش را ولي براي اين كه پستي بني اميه را خدا بيان بكنه به مردم بگويد كه اگر مردم بر سر شما افراد ظالم مسلط شدند با شما يك چنين عملي انجام ميدن همانطوري كه بر فرزند پيغمبر عمل كردند. آبي كه براي همه آزاده براي حتي حيوانات آزاده به فرزند فاطمة زهرانور چشم پيغمبر. كه پيغمبر اكرم مكرر اظهار محبت به ابي عبد الله الحسين ميفرمود. مردم مسلمان اون قدر آب ندن كه چشم سيد الشهدا روز عاشورا تار بشه. در ميان گودي قتلگاه كه افتاده بود اين شخص ميگه رفتم نزديك ديدم لبهاي مقدس ابي عبد الله الحسين به هم ميخوره. خوب گوش دادم ديدم ميفرمايد اي قوم… السلام عليك يا ابا عبد الله و علي ارواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جمع الله آخر اهل مني لزيارتكم. السلام عليك و علي علي ابن السحين و علي اولاد الحسين، و علي اصحاب الحسين و ابن سبيل ان كنت ما علي الحسين عليه السلام.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.