۱۱ ذيقعده‌ ۱۴۱۸ قمری – ۱۸ اسفند ۱۳۷۶ شمسی – مخالفت با نفس اماره

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة‌ علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. و ما ابري‌ء نفسی ان النفس لامارة‌ بالسوء الا ما رحم‌ ربي‌. شب‌ ميلاد مسعود حضرت‌ علي‌ ابن‌ موسي‌ الرضا، عليه‌ الآف‌ التحية‌ السلام‌. به‌ پيشگاه‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فدا تبريك‌ عرض‌ مي‌كنيم‌ اميدواريم‌ خداي‌ تعالي‌ به‌ بركت‌ اين‌ مولود مسعود حوائج‌ مشترك‌ همة‌ ما را بر آورد. و حوائج‌ فردا فردمون‌ را انشاء الله‌ برآورده‌ به‌ خير بفرمايد. در ضمن‌ اين‌ آياتي‌ كه‌ از سورة‌ يوسف‌ تلاوت‌ شد آيه‌اي‌ كه‌ مناسب‌ مجلس‌ ماست‌ اين‌ آية‌ شريفه‌ را كه‌ اولين‌ آيه‌اي‌ بود كه‌ تلاوت‌ كردن‌ انتخاب‌ نموديم‌. كه‌ زليخا مي‌گه‌ خداي‌ تعالي‌ نقل‌ مي‌كنه‌، و حقيقت‌ همين‌ است‌ و غير از اين‌ نيست‌. كه‌ و ما ابري‌ء نفسی ان النفس لامارة‌ بالسوء. نفس‌ همان‌ خواسته ‌هاي‌ انسان‌، نفس‌ همان‌ روحي‌ است‌ كه‌ در انسان‌ وجود دارد. نفس‌ انسان‌ در حقيقت‌ همان‌ خود انسانه‌. اين‌ انسان‌، كه‌ دست‌ و سر و پا و بدنش‌ مثل‌ لباسي‌ است‌ كه‌ براي‌ اوست‌ يك‌ روح‌ دارد كه‌ حقيقت‌ انسان‌ همان‌ روح‌ اوست‌. و اسم‌ اين‌ روح‌ از آيات‌ قرآن‌ استفاده‌ مي‌شود و از روايات‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ بر مي‌آيد كه‌ نفس‌ است‌. بحثه‌ حالا در اينجا كه‌ نفس‌ با روح‌ چقدر و چه‌ هست‌ و در چه‌ وضعي‌ قرار دارد در كتب‌ علمي‌ و فلسفي‌ درباره‌اش‌ صحبت‌ كرده‌اند. اون‌ مقداري‌ كه‌ از آيات‌ قرآن‌ استفاده‌ كرده‌اند براي‌ نفس‌ انسان‌ حالاتي‌ خداي‌ تعالي‌ بيان‌ فرموده‌ يكي‌ نفس‌ اماره‌ است‌. اون‌ نفسي‌ است‌ كه‌ تزكيه‌ كه‌ نشده‌ بماند بلكه‌ تحت‌ تأثير شياطين‌ جني‌ و انسي‌ هم‌ قرار گرفته‌ و رنگ‌ شيطنت‌ به‌ خودش‌ گرفته‌ است‌. كه‌ حتي‌ خود انسان‌ را يعني‌ دست‌ و پا و مغز و چشم‌ و زبان‌ و گوش‌ انسان‌ را به‌ طرف‌ كارهاي‌ ضلالت‌ و گمراهي‌ مي‌كشاند.

 نفس‌ انسان‌ اگر تزكيه‌ نشد، پاك‌ نشد، از رذائل‌ او را تهذيب‌ نكردن‌ نتيجه‌اش‌ اين‌ مي‌شه‌ كه‌ علاوه‌ بر اون‌ كه‌ خود انسان‌ منحرف‌ هست‌ و منحرف‌ مي‌شود ديگران‌ را هم‌ منحرف‌ مي‌كند. در اين‌ آيه‌ نمي‌گويد كه‌ فقد خود من‌، نفس‌ من‌ را منحرف‌ كرده‌ و امر به‌ بدي‌ نموده‌ است‌ بلكه‌ به‌ طور كلي‌ اين‌ نفس‌ انسان‌ اگر به‌ بزرگترين‌ دستور پروردگار كه‌ در قرآن‌ اصرار كرده‌ عمل‌ نكرد و تزكيه‌ نشد و پاك‌ نشد اين‌ نفس‌ علاوه‌ بر اون‌ كه‌ خودش‌ منحرف‌ است‌ و خودش‌ را به‌ جهنم‌ مي‌برد اماره‌ بالسوء است‌. اطلاق‌ دارد يعني‌ ديگران‌ را هم‌ به‌ طرف‌ بدي‌ امر مي‌كند. اگر در رأس‌ قدرت‌ فرقي‌ نمي‌كنه‌ در رأس‌ قدرت‌ يك‌ اداره‌ باشه‌، در رأس‌ قدرت‌ يك‌ خانه‌ باشد تا در رأس‌ قدرت‌ يك‌ دنيا. اگر اون‌ كسي‌ كه‌ در رأس‌ است‌ نفسش‌ را تزكيه‌ نكرد اين‌ شخص‌ همة‌ كساني‌ كه‌ زير نظرش‌ هستند تحت‌ فرمانش‌ هستند. امر به‌ اونها مي‌كند همة‌ اونها را امر به‌ بدي‌ مي‌كند. اماره‌ كلمة‌ اماره‌ مبالغه‌ است‌ يعني‌ بسيار، بسيار امر مي‌كند. يك‌ فرماندة‌ مطلق‌. يك‌ فرمانده‌اي‌ كه‌ به‌ تمام‌ مردم‌ و خودش‌ امر مي‌كند اين‌ شخص‌ اين‌ نفس‌ تمام‌ مردم‌ را گاهي‌ ممكن‌ است‌ به‌ طرف‌ بدي‌ بكشاند از همين‌ جا ما به‌ يك‌ مطلبي‌ كه‌ اسلام‌ دستور فرموده‌ متوجه‌ مي‌شويم‌. كه‌ بايد شخصي‌ كه‌ در مقام‌ رهبري‌ يعني‌ رهبر يك‌ جامعه‌اي‌ قرار بگيرد از اون‌ امام‌ جماعت‌ گرفته‌ كه‌ چند دقيقه‌اي‌ مردم‌ به‌ او در يك‌ نماز اقتدا مي‌كنند تا اون‌ امام‌ مطلقي‌ كه‌ به‌ عنوان‌ امام‌ زمان‌،در هر زمان‌ قرار مي‌گيرد بايد يك‌ نفسي‌ داشته‌ باشد كه‌ امارة‌بالسوء نباشد. نفسي‌ بايد داشته‌ باشد كه‌ مردم‌ را به‌ خوبي‌ رهبري‌ كند و راهنمايي‌ كند و خودش‌ را اداره‌ كند. لذا مي‌بينيد در مذهب‌ شيعه‌ كه‌ كسي‌ كه‌ معتقد به‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ است‌ شيعة‌ خالص‌ است‌ طبعا دوازده‌ امامي‌ است‌. لا يذورها الا الشيعه‌ اگر يك‌ چنين‌ امامي‌ به‌ عنوان‌ امامت‌ براي‌ مردم‌ قرار داده‌ مي‌شود و مردم‌ شيعه‌ به‌ او اتكا مي‌كنند از او گرفته‌ كه‌ در رأس‌ فرماندهان‌ عالم‌ است‌ تا يك‌ امام‌ جماعت‌.

 امام‌ جماعت‌ به‌ حد خودش‌ امام‌ مطلق‌ تمام‌ مردم‌ عالم‌ در حد خود. امام‌ جماعت‌ بايد واجباتش‌ را انجام‌ بده‌، محرمات‌ را ترك‌ كنه‌ و به‌ اصطلاح‌ عادل‌ باشد. چون‌ مردم‌ به‌ باطن‌ طرف‌ كار زيادي‌ ندارند از نظر ظاهر مي‌خوان‌ چند دقيقه‌اي‌ به‌ او اقتدا كنند و نمازشون‌ را هماهنگ‌ با او بكنند. او وقتي‌ كه‌ مي‌گه‌ اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌، او وقتي‌ كه‌ مي‌گه‌ اهدنا الصراط‌ المستقيم‌. از قول‌ همه‌ بگويد و كسي‌ است‌ كه‌ لياقت‌ دارد كه‌ در درگاه‌ پروردگار زبان‌ جمع‌ باشد. حالا ده‌ نفر پشت‌ سرش‌ اقتدا كرده‌اند يامثلا صد هزار نفر فرقي‌ نمي‌كنه‌. زبان‌ اين‌ جمعه‌ مي‌گه‌ تنها تو را عبادت‌ مي‌كنم‌ و تنها از تو كمك‌ مي‌جويم‌. و چون‌ در رأس‌ اين‌ جمعيت‌ قرار گرفته‌ و عمل‌ ظاهريشون‌ را مردم‌ با عمل‌ ظاهري‌ او مي‌خوان‌ چند دقيقه‌اي‌ هماهنگ‌ بكنند بايد از نظر ظاهري‌ گنه‌ كار نباشد. معصيت‌ كار نباشد. و لذا من‌ پيشنهاد مي‌كنم‌ آقايان‌ نمازتون‌ را به‌ جماعت‌ بخونيد الحمد الله‌ اكثر دوستاني‌ كه‌ من‌ در اين‌ مجلس‌ مي‌شناسم‌، مي‌بينم‌ بحمد الله‌ از نظر انجام‌ واجبات‌ و ترك‌ محرمات‌ موفقيد ولو در خانه‌ با همسرتون‌ و فرزندانتون‌، با دوستان‌ به‌ مسافرت‌ مي‌ريد يكيتون‌ جلو بايستد و بقيه‌ بهش‌ اقتدا كنند. عدالت‌ نماز جماعت‌ و امام‌ جماعت‌ همين‌ مقداره‌ كه‌ فسق‌ علني‌ و به‌ اصطلاح‌ ترك‌ محرمات‌ و بخصوص‌ گناهان‌ كبيره‌. و اگر گناه‌ صغيره‌اي‌ انجام‌ داد اصرار نداشته‌ باشد. يعني‌ هر روز نره‌ يك‌ گناه‌ صغيره‌اي‌ انجام‌ بده‌ يا دائما مثلا يك‌ قيافه‌اي‌ كه‌ گنه‌ كاره‌ اين‌ قيافه‌ را داشته‌ باشه‌. يا يك‌ گناهي‌ را دائما و اصرار داره‌ بر اون‌ گناه‌ نداشته‌ باشه‌ مي‌شه‌ پشت‌ سرش‌ نماز خوند.

 اين‌ خصائص‌ شيعه‌ است‌. اين‌ از خصائص‌ دوازده‌ اماميهاست‌. والا مذاهب‌ ديگر اسلامي‌ اينها معتقد به‌ عدالت‌، بخصوص‌ اهل‌ سنت‌ معتقد به‌ عدالت‌ امام‌ جماعت‌ نيستند و اين‌ از امتيازات‌ شيعه‌ است‌. من‌ يك‌ وقتي‌ در مدينه‌ بود با يكي‌ از علماي‌ اهل‌ سنت‌ صحبتم‌ شد. گفت‌ شما چرا با ما در نماز شركت‌ نمي‌كنيد؟ گفتم‌ الان‌ چقدر جمعيت‌ در مدينه‌ از شيعيان‌ هست‌ روز حد. اون‌ وقت‌ پنجاه‌ هزار از ايران‌ رفته‌ بودند. گفتم‌ تنها از ايران‌ بيست‌ و پنج‌ هزار چون‌ مدينه‌ قبلند، بعضي‌ مدينه‌ عقب‌. بيست‌ و پنج‌ هزار شيعه‌ در مدينه‌ است‌. اگر بيست‌ و پنج‌ هزار جمعيت‌ بخوان‌ از تو جمعيت‌ شما حركت‌ كنند چون‌ مي‌گفت‌ شيعه‌ وقتي‌ كه‌ مي‌خوان‌، وقتي‌ كه‌ نماز برپامي‌شه‌ اينها حركت‌ مي‌كنند مي‌رن‌. اگر بيست‌ و پنج‌ هزار جمعيت‌ بخوان‌ حركت‌ كنند از توي‌ نماز جماعت‌ شما بيرون‌ برن‌ مي‌دونيد چه‌ وضعي‌ پيش‌ مي‌ياد. يك‌ چند نفري‌ حالا يك‌ گرفتاري‌ دارند يك‌ كاري‌ دارند يا لااقل‌ مسئله‌ را اطلاع‌ ندارن‌ مي‌مونن‌. گفتم‌ بهش‌ كه‌ ضمنا بدان‌، ما براي‌ حفظ‌ وحدت‌ نماز مي‌خوانيم‌ و اين‌ را بدان‌ كه‌ ما در نماز جماعت‌ براي‌ امام‌ جماعتمون‌ شرايطي‌ قائليم‌ كه‌ از ده‌ تا شرائط‌ ده‌ تا شرط‌ يكيش‌ را اين‌ امام‌ جماعت‌ مسجد مدينه‌ نداره‌ ولي‌ در عين‌ حال‌ طبيعت‌ مي‌كنيم‌. در عين‌ حال‌ چون‌ به‌ ما گفته‌اند واعتصموا بحبل‌ الله‌ جميعا و لا تفرقوا ما وحدت‌ را حفظ‌ مي‌كنيم‌. اما اين‌ را بدون‌ كه‌ ما با اون‌ شرايطي‌ كه‌ بايد پشت‌ سر كسي‌ نماز بخونيم‌ اين‌ شرايط‌ را اين‌ امام‌ جماعت‌ نداره‌. گفت‌ يكيش‌ چيه‌؟ گفتم‌ يكيش‌ عدالته‌.

 بايد امام‌ جماعت‌ معصيت‌ كار نباشه‌. چون‌ اين‌ شخص‌ وهابي‌ بود و دو تا كار را من‌ مي‌دانستم‌ حرام‌ مي‌دانه‌ و هر دو كار را اين‌ امام‌ جماعت‌ مسجد مدينه‌ مي‌كرد يكي‌ سيگار مي‌كشيد يكي‌ هم‌ ريشش‌ را تراشيده‌ بود. گفتم‌ مي‌بيني‌ اين‌ دو تا كار را مي‌كنه‌ و از نظر شما اين‌ شخص‌ عادل‌ نيست‌ و از نظر ما هم‌ عادل‌ نيست‌. ولي‌ ما براي‌ حفظ‌ وحدت‌ اين‌ كار را مي‌كنيم‌. حالا از نظر خودمون‌ عرض‌ كردم‌ شايد ده‌ تا شرط‌ ديگه‌ هست‌ كه‌ بسم‌ الله‌ را مثلا نمي‌گه‌، هر كس‌ بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌ سورة‌ حمد را در نماز نگه‌، نمازش‌ باطله‌. هر كس‌ آمين‌ بگه‌ در بعد از حمد نمازش‌ باطله‌. هر كس‌ اون‌ تشهدي‌ را كه‌ اونا مي‌خوانن‌ كه‌ سلام‌ را قبل‌ از تشهد، چون‌ با سلام‌ انسان‌ از نماز خارج‌ مي‌شه‌. و اونها اول‌ سلام‌ را مي‌دن‌ بعد تشهد را مي‌خونن‌ نمازش‌ باطله‌. كسي‌ كه‌ وسط‌ نماز بره‌ به‌ سجده‌ سورة‌ سجده‌ را مي‌خونن‌ آقايون‌ به‌ آية‌ سجده‌ كه‌ مي‌رسن‌ سجده‌اشون‌ را مي‌كنن‌ برمي‌گردن‌ از همانجا شروع‌ مي‌كنند به‌ نماز خوندن‌. نمازش‌ باطله‌ و امثال‌ اينها. امام‌ جماعت‌ بايد عادل‌ باشه‌ يعني‌ واجباتش‌ را انجام‌ بده‌. محرمات‌ را ترك‌ كنه‌ و به‌ عقيدة‌ اكثر ملكة‌ عدالت‌ داشته‌ باشه‌. ملكة‌ عدالت‌ آقايون‌ يعني‌ مثل‌ اين‌ ماشينهايي‌ كه‌ ترمزش‌ قرص‌ و محكمه‌. تا به‌ مانع‌ مي‌رسه‌ ترمز مي‌كنه‌ بايد يك‌ روحية‌ ايماني‌ در شما، يك‌ روحية‌ عدالتي‌ در شما باشه‌ كه‌ چه‌ مردم‌ ببينند، چه‌ مردم‌ نبينند، چه‌ به‌ اصطلاح‌ كسي‌ ناظر اعمال‌ شما باشه‌ يا نباشه‌ تا به‌ گناه‌ رسيدي‌ ترمز كني‌. گناه‌ نكني‌.

 ده‌ ميليون‌ نفع‌ داره‌ اين‌ گناه‌، تو ترمزت‌ محكم‌ باشه‌ و واجباتت‌ را انجام‌ بدي‌. يك‌ روز نماز را فراموش‌ نكني‌، يك‌ روز بي‌ توجهي‌ به‌ نمازت‌ نكني‌ كه‌ امام‌ صادق‌ فرمود كسي‌ كه‌ نماز را سبك‌ بشمره‌ روز قيامت‌ به‌ شفاعت‌ ما نمي‌رسه‌. يك‌ هميچي‌ حالت‌ ملكة‌ عدالت‌. در شما وجود داشته‌ باشه‌ مي‌شه‌ پشت‌ سر شما نماز خوند. البته‌ چند جهت‌ هست‌ كه‌ گاهي‌ پيش‌ مي‌ياد كه‌ افضل‌ بودن‌ اين‌ كه‌ پشت‌ سر او انسان‌ نماز بخوانه‌ در روايات‌ آمده‌ كه‌ من‌ حالا ممكن‌ است‌ همين‌ بهانه‌اي‌ باشد براي‌ نماز جماعت‌ نخوندن‌ من‌ عرض‌ نمي‌كنم‌. اين‌ ملكة‌ عدالت‌، عدالت‌ طبق‌ روايات‌، طبق‌ فتواي‌ مراجع‌ تقليد اگر در كسي‌ وجود داشت‌ مي‌شه‌ پشت‌ سرش‌ اقتدا كرد. ببينيد شرط‌ اولش‌ عدالته‌. يك‌ قدم‌ مي‌ريم‌ بالاتر. كسي‌ كه‌ مي‌خواد شهادت‌ بده‌، شاهد بشه‌. يعني‌ اگر بر ضرر كسي‌ شاهد خواستند بايد از عدول‌ انتخاب‌ بكنند. عادل‌ باشه‌. اينجا عدالتش‌ بيشتر از امام‌ جماعته‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ اگر ما امام‌ جماعت‌ يك‌ وقت‌ حتي‌ اگر يهودي‌ هم‌ در بياد از كار، فاسق‌ در آمد از كار، نماز شما درسته‌ اگر پشت‌ سرش‌ اقتدا كرديد. ديگه‌ نمي‌تونيد باهاش‌ نماز بخونيد. اما اگر يك‌ شاهدي‌ آمد و شهادت‌ داد بعد ديديد اين‌ از دروغگو هاست‌ بعد متوجه‌ شديد كه‌ اين‌ غير مسلمانه‌ اين‌ شهادت‌ باطل‌ مي‌شه‌ ديگه‌ نمي‌شه‌ بهش‌ اتكا كرد. يك‌ قدم‌ مي‌ريم‌ بالاتر قاضي‌ بايد عادل‌، عادل‌ به‌ اصطلاح‌ بالاتري‌ باشه‌. قاضي‌ كسي‌ كه‌ مي‌خواد قضاوت‌ كنه‌. منافع‌ مشتركي‌ مردم‌ در بين‌ جامعه‌ دارند. تضاد به‌ وجود مي‌ياد. قاضي‌ مي‌شينه‌ مي‌گذرونه‌ حكم‌ خدا را بيان‌ مي‌كنه‌ اگر خداي‌ نكرده‌ رشوه‌ گرفت‌ يامثلا فرض‌ كنيد دروغ‌ تصميم‌ گرفت‌ كه‌ بگويد يا فاسق‌ بود اين‌ شخص‌ بهش‌ اعتمادي‌ نيست‌. يك‌ قدم‌ بريم‌ باز بالاتر مرجع‌ تقليد كسي‌ كه‌ انسان‌ مي‌خواد احكامش‌ را از ياد بگيره‌. اينجا عدالت‌ تنها را اگر چه‌ بعضي‌ از مراجع‌ مي‌گن‌ همين‌ عدالت‌ كافيه‌ اما مي‌بينيم‌ در كلام‌ امام‌ عليه‌ السلام‌ من‌ كان‌ فقها صاعن‌ لنفسه‌. اول‌ بايد صاعن‌ نفس‌ باشه‌. صاعن‌ به‌ نفس‌ يعني‌ چه‌؟ يعني‌ خودش‌ را نگه‌ بداره‌. بايد يك‌ كسي‌ كه‌ مي‌خواد انسان‌ ازش‌ تقليد كنه‌. تقليد مي‌دونيد يعني‌ چه‌؟ يعني‌ قلادة‌ خودش‌ را بياندازه‌ به‌ گردن‌ اون‌.

 هر چه‌ او مي‌گه‌ اين‌ گوش‌ كنه‌. تحت‌ فرمان‌ او باشه‌. اين‌ چنين‌ شخصي‌ بايد صاعنا به‌ نفسه‌ يعني‌ خودش‌ را نگه‌ بداره‌. نفس‌ امارة‌ بالسوء يا نداشته‌ باشه‌ يا اگر داره‌ خودش‌ را نگهداري‌ بكنه‌. سوار اسبي‌ نشده‌ باشه‌ كه‌ اين‌ اسبش‌ خيلي‌ چموش‌ باشه‌ و خود او و كساني‌ كه‌ پشت‌ سر او حركت‌ مي‌كنند همه‌ را به‌ دره‌ سقوط‌ بده‌. اذا فسد العالِم‌ فسد العالَم‌. جوري‌ باشد كه‌ اگر فاسد شد يك‌ وقتي‌ بداند كه‌ عالم‌ فاسد مي‌شه‌. همه‌ به‌ طرف‌ ضلالت‌ مي‌رن‌. روز قيامت‌ كه‌ مي‌شه‌ يك‌ عده‌ عقب‌ سر ائمه‌ و مراجع‌ بي‌ دين‌ بيشتر و همشون‌ تقريبا در ميان‌ مذاهب‌ ديگر هستند اينها حركت‌ مي‌كنند و همه‌ مي‌افتند در ميان‌ جهنم‌ و مي‌سوزند. وقتي‌ كه‌ خليفة‌ عباسي‌ مثلا مي‌بينيم‌ كه‌ اگر كسي‌ به‌ درس‌ امام‌ صادق‌ مي‌ره‌ جريمش‌ مي‌كنه‌، و اگر كسي‌ درس‌ مثلا يكي‌ از ائمة‌ اربعة‌ اهل‌ سنت‌ مي‌ره‌ يك‌ پولي‌ بهش‌ مي‌دن‌ و بعضي‌ از شيعيان‌ و اصحاب‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ كه‌ اون‌ روز پولي‌ در بساطشون‌ نبود و مي‌خواستند از محضر امام‌ صادق‌ استفاده‌ كنند مي‌رفتند مثلا درس‌ ابوحنيفه‌ پول‌ را مي‌گرفتند و بعد مي‌رفتن‌ مي‌دادن‌ درس‌ امام‌ صادق‌ مي‌رفتند. اين‌ چنين‌ مرجع‌ تقليدي‌ كه‌ پشتوانه‌اش‌ ظالمين‌ باشند. اين‌ چنين‌ كسي‌ كه‌ وقتي‌ فتوا مي‌ده‌ طبق‌ دستور كه‌ امام‌ صادق‌ به‌ ابوحنيفه‌ فرمود يك‌ حرف‌ از قرآن‌ را تو نفهميدي‌. نه‌ يك‌ حرف‌ را نفهميدي‌ يك‌ حرف‌، حتي‌ يك‌ حرف‌ از قرآن‌ را تو نفهميدي‌ با اينكه‌ عرب‌ بوده‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ تو نفست‌ امارة‌ بالسوء است‌. تو نفست‌ ضعيفه‌. تو تحت‌ تأثير قدرت‌ قرار مي‌گيري‌. تو تحت‌ تأثير مردم‌ قرار مي‌گيري‌. تو بخاطر مردم‌ فتوا مي‌دي‌ نه‌ بخاطر خدا.

 و لذا صاعنا لنفسه‌. مي‌فرمايد كه‌ بايد صاعنا و نگهدارندة‌ خودش‌ باشه‌. حافظ‌ دين‌. يعني‌ يك‌ كار داره‌ و آن‌ اينه‌. حافظا لدينه‌. در صراط‌ مستقيم‌ دين‌ باشد. يك‌ باصطلاح‌ پاسدار محكم‌ دين‌ باشد. كاري‌ به‌ كار هيچ‌ چيز جز دين‌  و حفظ‌ دين‌ نداشته‌ باشد. حافظا لدينه‌. مخالفا لهواه‌. يعني‌ اگر نفس‌ امارة‌ بالسوء داره‌ بره‌ نفسش‌ را درست‌ كنه‌. هواي‌ نفس‌ ديگه‌ نداشته‌ باشه‌. مخالفا لهواه‌، مطيعا لامر مولاه‌…(قطع‌ صداي‌ نوار)

 يشائون‌ ان‌ يشاء الله‌ عباد مكرمون‌ لا يسبقونه‌ بالقول‌. كه‌ اين‌ آيه‌ در خصوص‌ خدمتگزاران‌ آنها نازل‌ شده‌ ولي‌ دربارة‌ خاندان‌ عصمت‌ هم‌ در زيارتها گفته‌ شده‌. بل‌ عباد مكرمون‌. اينها بندگان‌ مكرمون‌ خدا، بندگان‌ خاص‌ خدا، لا يسبقونه‌ بالقول‌، در سخن‌ سبقت‌ بر خدا نمي‌گيرند. نميدونم‌ هيچ‌ برخورد كرديد. گاهي‌ ميشه‌ بعضي‌ آنقدر مودبند، ميدونند صلاح‌ در چيه‌. يا راه‌ را، من‌ برايم‌ يك‌ جرياني‌ اتفاق‌ افتاد الان‌ توي‌ ذهنم‌ آمد. در يك‌ مسيري‌ مي‌رفتيم‌ من‌ اشتباه‌ رفتم‌. دوست‌ من‌ كه‌ همراه‌ من‌ بود خيلي‌ جوان‌ مؤدبي‌ بود. اين‌ به‌ من‌ نگفت‌ كه‌ اين‌ راه‌ را داريد اشتباه‌ مي‌ريد. آمد با يك‌ مسائلي‌ مطالبي‌، من‌ متوجه‌ شدم‌ من‌ اشتباه‌ كردم‌. گفتم‌ چرا به‌ من‌ نگفتي‌؟ گفت‌، يعني‌ لا يسبقونه‌ بالقول‌. گفتم‌ شايد خلاف‌ ادب‌ باشه‌. خيلي‌ عجيبه‌.

 مسائلي‌ را كه‌ خدا ميدونه‌ و ما تشائون‌ ان‌ يشاء الله‌، مسائلي‌ را كه‌ خدا ميدونه‌ اينها هم‌ مي‌دونند اما بر خدا سبقت‌ نمي‌گيرند. پيغمبر اكرم‌ قرآن‌ شب‌ قدر برش‌ نازل‌ شده‌ بود، همة‌ قرآن‌ را ميدونست‌، تنها پيغمبر اكرم‌ هم‌ نبود بلكه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ هم‌ همينطور بود. ائمة‌ اطهار هم‌ همينطور بودند. متأسفانه‌ و خيلي‌ جاي‌ تأسفه‌. آن‌ بچه‌، بچة‌ كوچك‌ يك‌ روز آمد به‌ من‌ گفت‌ كه‌ معلممون‌ در مدرسه‌ به‌ من‌ گفته‌ كه‌ پيغمبر تا روزي‌ كه‌ وحي‌ بهش‌ نازل‌ شد، هيچي‌ بلد نبود. آنجا جبرئيل‌ آمد بهش‌ گفت‌ اقراء. گفت‌ منكه‌ چيزي‌ بلد نيستم‌ بخونم‌. هيچي‌ نميدونم‌. چيكار كنم‌؟ نوشتند، آن‌ بيچاره‌ هم‌ زياد تقصير نداشت‌. اقراء باسم‌ ربك‌ الذي‌ خلق‌. توي‌ قرآن‌ نيست‌ كه‌ ما انا بقاري‌. و لا تعجل‌ بالقرآن‌، اين‌ صريح‌ قرآنه‌. اي‌ پيغمبر عجله‌ نخون‌ به‌ خوندن‌ قرآن‌. قبل‌ از اينكه‌ وحيش‌ برسه‌ و اجازه‌اش‌ را به‌ تو بديم‌ نخون‌. اگر كسي‌ قرآن‌ را بلد نباشه‌ چطور ميتونه‌ قبل‌ از اينكه‌ اجازه‌اش‌ برسه‌ بخوانه‌؟ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ در روز تولدش‌ سورة‌ مؤمنون‌ را خوند. قد افلح‌ المؤمنون‌. روايات‌ زيادي‌ سني‌ها نقل‌ كردند كه‌ پيغمبر اكرم‌ فرمود كنت‌ نبيا و الآدم‌ بين‌ الآدم‌ و الطين‌. من‌ پيغمبر بودم‌، پيغمبر يعني‌ چه‌؟ يعني‌ هر چه‌ امروز بهم‌ وحي‌ شده‌ آنروز بهم‌ وحي‌ شده‌ بود. نبيا و الآدم‌ بين‌ الماء و الطين‌. عبده‌ و رسوله‌.

 پس‌ امام‌، ببينيد درجه‌ بندي‌، امام‌ جماعت‌، شاهد، قاضي‌، مرجع‌ تقليد، امام‌ زمان‌ كه‌ در هر زمان‌ يك‌ امامي‌ بوده‌. و در زمان‌ مأمون‌، علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ بوده‌ و الان‌ هم‌ هست‌. ائمة‌ ما از دنيا نرفتند. وقتي‌ كه‌ شهدا را خدا در قرآن‌ بفرمايد كه‌ و لا تحسبن‌ الذين‌ قتلوا في‌ سبيل‌ الله‌ امواتا بل‌ احياهم‌ عند ربهم‌ يرزقون‌، امام‌ هشتم‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا از دار دنيا ميره‌؟! آن‌ كسي‌ كه‌ احاطة‌ كلي‌ داره‌ بر ما سوي‌ الله‌. آن‌ كسي‌ كه‌ قلب‌ عالم‌ امكانه‌، اين‌ با يك‌ بدن‌ را از دست‌ دادن‌، كه‌ آنهم‌ در كتاب‌ من‌ لا يحضره‌ الفقيه‌، مرحوم‌ صدوق‌ اين‌ روايت‌ را نقل‌ ميكنه‌ و پدر مرحوم‌ مجلسي‌ رحمة‌ الله‌ عليه‌ كه‌ در اين‌ قرية‌ كلين‌، نزديك‌ حسن‌ آبادي‌ كه‌ سابقا در راه‌ قم‌ از آنجا مي‌رفتند، در آنجا دفنه‌؛ ايشان‌ يك‌ كتاب‌ داره‌ در شرح‌ من‌ لا يحضره‌ الفقيه‌. آنجا يادمه‌ كه‌ يازده‌ سند براي‌ صحت‌ اين‌ روايت‌ كه‌ مي‌خوام‌ عرض‌ كنم‌ ارائه‌ ميكنه‌ كه‌ هر امامي‌ كه‌ از دنيا ميره‌، بعد از سه‌ روز، بدنش‌ حتي‌ بلحمه‌ و بعظمه‌ و دمه‌، اينها را مي‌برند خدمت‌ پيغمبر در عرش‌ و بدن‌ امام‌، آن‌ بدن‌ هم‌ تازه‌ چند روزي‌ نبوده‌ بهرحال‌. حالا. امامي‌ كه‌ قلب‌ عالم‌ امكانه‌. اين‌ امام‌ چند روز حالا در بين‌ ما آمده‌. گاهي‌ هم‌ نمي‌خواستند بعضي‌ از مطالب‌ را بدونند. اين‌ نكته‌ را هم‌ بدونيد. يكي‌ از امتيازات‌ ائمه‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ كه‌ در كتاب‌ كافي‌ اين‌ رواياتش‌ هست‌ و در ساير كتب‌ هم‌ هست‌. كه‌ وقتي‌ بخواهند مي‌دانند. وقتي‌ نخواسته‌ باشند، علم‌ اختيار علمشون‌ در دست‌ خودشونه‌. وقتي‌ نخواسته‌ باشند بدانند نميدانند. خيلي‌ از جاها بوده‌ كه‌ امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ نميخواسته‌ كه‌ بدانه‌. در كوزه‌ چي‌ هست‌ نمي‌خواسته‌ بدونه‌. حالا اين‌ بحث‌ جدايي‌ داره‌ كه‌ اگر من‌ بخوام‌ اين‌ را خوب‌ براتون‌ باز كنم‌، خودش‌ وقت‌ زيادي‌ مي‌طلبه‌. امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌، اين‌ يازده‌ امامي‌ كه‌ از دار دنيا رفتند بصورت‌ ظاهر، اين‌ يازده‌ امام‌ همانطور كه‌ امام‌ زمان‌ الان‌ شاهد بر ماست‌، اينها هم‌ هستند. شما لذا اگر رفتيد كنار قبر علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا و زيارت‌ كرديد، فكر نكنيد كه‌ حضرت‌ ديگه‌ از دار دنيا رفته‌. و چه‌ فايده‌ داره‌؟ ماها عملا يك‌ كار مي‌كنيم‌، اعتقادا يك‌ كار ديگه‌. قلبا يك‌ كار ديگه‌. همه‌امون‌ اين‌ جمعيت‌ شايد چند هزار گاهي‌ مي‌ايستيم‌ ميگيم‌ السلام‌ عليك‌ يا علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا. حاجتمون‌ هم‌ ميگيم‌. اين‌ معناش‌ چيه‌؟ عملمون‌ اين‌ را ميگه‌ ديگه‌، معناش‌ چيه‌؟ معناش‌ اينه‌ كه‌ آقا تو مثل‌ خدا هستي‌. همانطوري‌ كه‌ خدا لا يشغله‌ شأن‌ عن‌ شأن‌، يعني‌ با من‌ كه‌ صحبت‌ ميكنه‌، با اونهم‌ كه‌ داره‌ صحبت‌ ميكنه‌، با اونهم‌ اينها همه‌ دارند باهاش‌ صحبت‌ ميكنند مثل‌ اينه‌ كه‌ با يك‌ نفر داره‌ صحبت‌ ميكنه‌. شأني‌ از شأني‌ او را مشغول‌ نميكنه‌. ماها باشيم‌ يكي‌ داره‌ باهامون‌ صحبت‌ ميكنه‌، يكي‌ ديگه‌ هم‌ مي‌آيد صحبت‌ ميكنه‌، ميگيم‌ آقا صبر كن‌ اين‌ صحبتش‌ تموم‌ بشه‌ بعد نوبت‌ تو. توي‌ صف‌ وايستيد تا بيائيد جلو. امثال‌ اينها. ولي‌ امام‌ و خدا و اين‌ چهارده‌ معصوم‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ اينطور نيستند. يعني‌ مظهر پروردگارند در اين‌ جهت‌. شما عملتون‌ هم‌ همينه‌. شما اين‌ جمعيت‌ همه‌ مي‌ريد ميگيد السلام‌ عليك‌ يا علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا. همه‌اتون‌ در دل‌ حاجت‌ داريد. همه‌اتون‌ حاجتتون‌ را پيشنهاد مي‌كنيد و معتقد هم‌ هستيد كه‌ حضرت‌ رضا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ مي‌شنوه‌ و جواب‌ ما را هم‌ ميده‌. اشهد انك‌ تسمع‌ كلامي‌ و ترد جوابي‌ و تشهد مقامي‌. هم‌ من‌ را مي‌بيني‌، هم‌ جواب‌ مرا ميدي‌ هم‌ هم‌ صداي‌ مرا مي‌شنوي‌. اين‌ اعتقاد ماست‌. زيارت‌ رسول‌ اكرم‌. اينهمه‌ نمازگزار همه‌ در تشهد ميگند السلام‌ عليك‌ ايها النبي‌ و رحمة‌ الله‌ و بركاته‌. سلام‌ بر تو اي‌ پيغمبر. كه‌ حتي‌ سني‌ها هم‌ اين‌ را مي‌گويند. السلام‌ عليك‌ ايها النبي‌ و رحمة‌ الله‌ و بركاته‌، شيعه‌ و سني‌ در نماز ميگه‌. اگر پيغمبر نمي‌شنوه‌ چطور با كاف‌ خطاب‌، يعني‌ او را مخاطب‌ قرار ميدي‌. اين‌ كار غلطه‌، كسي‌ كه‌ در حضور تو نيست‌ و صداي‌ تو را نمي‌شنوه‌، چرا مخاطب‌ قرارش‌ ميدي‌؟ زيارتي‌ داره‌ حضرت‌ معصومه‌ سلام‌ الله‌ عليها كه‌ از اول‌ اينجوري‌ شروع‌ ميشه‌. السلام‌ علي‌ آدم‌ صفوة‌ الله‌. السلام‌ علي‌ نوح‌ نبي‌ الله‌. السلام‌ علي‌ ابراهيم‌ خليل‌ الله‌. السلام‌ علي‌ موسي‌ كليم‌ الله‌. السلام‌ علي‌ عيسي‌ روح‌ الله‌. يك‌ دفعه‌ ميگه‌ السلام‌ عليك‌ يا رسول‌ الله‌. تا اينجا سلام‌ ميگه‌ سلام‌ بر آدم‌. سلام‌ بر نوح‌. سلام‌ بر ابراهيم‌. سلام‌ بر موسي‌ و عيسي‌ مثلا. اما يك‌ دفعه‌ ميگه‌ السلام‌ عليك‌ يا رسول‌ الله‌. چرا؟ و ساير معصومين‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌. چرا اينجوري‌ ميگيم‌؟ براي‌ اينكه‌ اينها غير از آنهايند. حضرت‌ موسي‌ ممكنه‌ نشنوه‌ وقتي‌ بهش‌ سلام‌ بكنيد. ولو آنكه‌ ارواح‌ مؤمنين‌، انبياء يك‌ مسائلي‌ دارند. عرض‌ كردم‌ اينها همه‌اش‌ بحث‌ داره‌. اما ممكنه‌. اما پيغمبر نه‌. پيغمبر اكرم‌ همه‌ جا هست‌. در يك‌ زيارتنامه‌اي‌، زيارتي‌ كه‌ در اذن‌ دخول‌ زيارت‌ اين‌ جمله‌ را ميگيم‌. الحمد لله‌ الذي‌ من‌ علينا بحكام‌، خوب‌ دقت‌ كنيد آقايون‌، حمد مي‌كنم‌ خدايي‌ را كه‌ منت‌ گذاشت‌ بر ما، اينقدر براي‌ ما ارزش‌ قائل‌ شد كه‌ يك‌ حكامي‌ بر ما حكومت‌ ميكنه‌ كه‌ اگر خدا بخواد مجسم‌ بشه‌، اين‌ ميشه‌. الحمد لله‌ الذي‌ من‌ علينا بحكام‌ يقومون‌ مقامه‌ لو كان‌ حاضرا في‌ المكان‌. يا در دعاي‌ ماه‌ رجب‌ مي‌خونيم‌، در دعاي‌ رجبيه‌ لا فرق‌ بينك‌ و بينهم‌ الا انهم‌ عبادك‌ و خلقك‌. امام‌ بايد معصوم‌ از جهل‌ حتي‌ باشه‌ كه‌ من‌ در چند جلسه‌ در ماههاي‌ گذشته‌ عرض‌ كرده‌ بودم‌. معصوم‌ از جهله‌. يعني‌ چيزي‌ برايش‌ مخفي‌ لااقل‌ در عالم‌ خلقت‌ نباشه‌. فرقش‌ هم‌ با خداي‌ تعالي‌ اين‌ است‌. خداي‌ تعالي‌ علمش‌ بينهايته‌ اينها محدوده‌ به‌ همين‌ ما سوي‌ الله‌، همين‌ مخلوقات‌ كه‌ مخلوقات‌ هم‌ محدودند، بر اينهاست‌. امام‌ را بايد اينجوري‌ شناخت‌.

 ماها اكثرمون‌ عرض‌ كردم‌ امام‌ را مي‌شناسيم‌ اما اعتقادا نمي‌شناسيم‌. اگر كسي‌ به‌ مقام‌ تزكية‌ نفس‌ و نفس‌ امارة‌ بالسوئش‌ را برگردانه‌ و داخل‌ در عباد خدا قرار بده‌، يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌، ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌ فادخلي‌ في‌ عبادي‌. اگر كسي‌ داخل‌ بشه‌ در بين‌ بندگان‌ خدا. بندة‌ كامل‌ خدا بشه‌. آنوقت‌ امام‌ را تازه‌ ممكنه‌ بشناسه‌، امام‌ شناس‌ بشه‌. ماها عملا امام‌ را حاضر نميدونيم‌. مگر اينكه‌ وارد بر امام‌ بشيم‌. وارد ميان‌ ائمه‌ بشيم‌. خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ آية‌ الله‌ كوهستاني‌ مي‌فرمود كه‌ چند روز قبل‌ از وفاتش‌، فوتش‌، مي‌فرمود كه‌ من‌ وارد يك‌ مجلسي‌ شدم‌. فادخلي‌ في‌ عبادي‌. وارد يك‌ مجلسي‌ شدم‌. ديدم‌ معصومين‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ دور مجلس‌ نشستند. من‌ دم‌ در ايستاده‌ام‌. فكر كردم‌ اگر بروم‌ توي‌ اين‌ مجلس‌ جا نيست‌ كه‌ من‌ بنشينم‌. وسط‌ اين‌ مجلس‌ بشينم‌ پشتم‌ به‌ يكي‌ از اين‌ معصومينه‌. همينجور مونده‌ بودم‌ چكار كنم‌. نميتونم‌ هم‌ وارد اين‌ مجلس‌ نشم‌. خطاب‌ فادخلي‌ في‌ عبادي‌ رسيده‌. چيكار كنم‌؟ ميگه‌ ديدم‌ حضرت‌ رضا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌، اين‌ امام‌ رئوف‌ اين‌ قوس‌ لحفاف‌، السلام‌ علي‌ القوس‌ الحفاف‌، ميگه‌ خودشون‌ را جمع‌ كردند، فرمودند بيا پهلوي‌ من‌ بشين‌. بيائيد اينجوري‌ باشيم‌. فادخلي‌ في‌ عبادي‌.

 در همين‌ محلة‌، همين‌ محلة‌ نزديك‌ بنظرم‌ باشه‌. خدا رحمت‌ كنه‌ ميرزا ابو القاسم‌ عطاري‌ بود. در كوچة‌ روحي‌. نميدونم‌ حالا من‌ از نظر وضعمون‌ نميدونم‌ چقدر اينجا با كوچة‌ روحي‌ فاصله‌ داره‌. اينجا يك‌ روضه‌اي‌ داشته‌، الان‌ هم‌ ظاهرا فرزندانش‌ دارند. در شبي‌ كه‌ مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ از دنيا رفت‌، ميگفت‌ ديدم‌ كه‌ مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ با ائمه‌ نشسته‌ و عملش‌ با عمل‌ آنها يكي‌ شده‌، روحش‌ هم‌ با روح‌ آنها يكي‌. فادخلي‌ في‌ عبادي‌. بيائيم‌ ما داخل‌ در ميان‌ بندگان‌ خالص‌ خدا بشيم‌. اين‌ نفس‌ امارة‌ بالسوء چيكار ميكنه‌؟ ميگه‌ با فلاني‌ اوقات‌ تلخي‌ بكن‌، كينة‌ فلاني‌ را در دل‌ داشته‌ باش‌. خوب‌ چه‌ فايده‌ داره‌؟ ذالعفو، و أمر و اعرض‌ عن‌ الجاهلين‌. اول‌ جاهل‌ خود شيطانه‌. خود شيطانه‌ كه‌ جهل‌ مطلق‌ در مقابل‌ عقل‌ مطلق‌ در روايت‌ داره‌ كه‌ شيطانه‌. خوب‌. اعرض‌ عنه‌. اعرض‌ عن‌ الجاهلين‌. به‌ تو ميگه‌ بيا برو فلان‌ گناهي‌ كه‌ لحظه‌اي‌ لذت‌ دروغي‌ داره‌ انجام‌ بده‌. اگر لذت‌ ترك‌ لذت‌ بداني‌ به‌ جز ترك‌ لذت‌ چيه‌ باقيش‌؟ دگر لذت‌ نفس‌، توي‌ مجلس‌ علما باشند خوبه‌، به‌ درد ميخوره‌. دگر لذت‌ نفس‌ لذت‌ نداني‌. اينها لذت‌ نيست‌. يك‌ چند لحظه‌ به‌ يك‌ زن‌ نامحرم‌ نگاه‌ كردي‌. اين‌ لذته‌؟! كتكهايش‌ را اگر بفهمي‌ كه‌ چقدره‌، چشمت‌ را پر از آتش‌ جهنم‌ مي‌كنند، آن‌ لذتش‌ اصلا همانجا از بين‌ ميره‌. اگر يك‌ كلمه‌ دروغ‌ گفتي‌ يك‌ عده‌ را خندوندي‌، يا مثلا خداي‌ نكرده‌، لازمه‌، يادم‌ آمد تذكر بدم‌. از صراط‌ مستقيم‌ شما خارج‌ نشيد در اين‌ شبهاي‌ آخر ماه‌ اسفند. چهارشنبه‌ سوري‌ و نميدونم‌ از روي‌ آتش‌ پريدن‌ و اسراف‌ كردنها كه‌ حرامه‌ همه‌اش‌. و علاوه‌ خرافات‌. روز عيد نوروز يك‌ روزي‌ است‌، خوب‌ اول‌ فروردينه‌. به‌ اندازه‌اي‌ كه‌ زمستان‌ رفت‌ و فروردين‌ آمد، خوشحال‌ باشه‌ انسان‌. بسه‌. بيشتر از اين‌ نبايد باشه‌. الان‌ شماها، الان‌ ما بگيم‌ تا عيد من‌ ديگه‌ شماها را نمي‌بينم‌، عيد غدير را فرض‌ مي‌كنيد يا عيد نوروز؟ حتما عيد نوروز را. چون‌ اطلاق‌ المطلق‌ ينصرف‌ علي‌ فرد الاكمل‌. يعني‌ وقتي‌ كه‌ يك‌ كلمه‌اي‌ را انسان‌ مطلقا ميگه‌ عيد، فرد كاملش‌ منظور ميشه‌ و ما از نظر ما عيد كامل‌، عيد نوروزه‌! و اين‌ خيلي‌ بده‌. از صراط‌ مستقيم‌ خارجيد.

 يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌، بيائيم‌ ما نفسمون‌ نفس‌ مطمئنه‌ بشه‌. مطمئنه‌ يعني‌ چي‌؟ يعني‌ آرام‌. ديگه‌ جنگ‌ و جدالها را با نفست‌ كردي‌، دقت‌ مي‌كنيد؟ اين‌ را رامش‌ كردي‌، مطمئنش‌ كردي‌، آرامش‌ كردي‌. خوشا به‌ حالت‌ كه‌ نفس‌ آرامي‌ داري‌. نفس‌ مطمئنه‌ داري‌. اينجا از اينجا به‌ بعد خدا باهات‌ حرف‌ ميزنه‌. اين‌ را بدونيد. اگر مي‌خواهيد آية‌ ديگه‌ براتون‌ بياورم‌. ان‌ الذين‌ قالوا ربنا الله‌، اول‌ تو ميگي‌ ربنا الله‌، ثم‌ استقاموا، بعد اينجا مي‌ايستي‌، پابرجا ميشي‌، تتنزل‌ عليه‌ الملائكه‌ ان‌ لا تخافوا و لا تحزنوا، يعني‌ ديگه‌ آرام‌ باش‌. آرام‌. آنوقت‌ خدا باهات‌ حرف‌ ميزنه‌. پيشنهاد هم‌ از طرف‌ خداست‌. دعوت‌ از طرف‌ خداست‌. ميگيد چرا خدا از من‌ دعوت‌ نميكنه‌؟ دعوت‌ ميكنه‌. تو نفست‌ امارة‌ بالسوء نباشه‌. نفس‌ امارة‌ بالسوء ميدونيد چيكار ميكنه‌؟ همان‌ كاري‌ كه‌ زليخا نسبت‌ به‌ يوسف‌ كرد. يك‌ لذت‌ آني‌، بعد هم‌ آنهمه‌ پشيماني‌ و بعد هم‌ آنهمه‌ گرفتاري‌. هم‌ براي‌ خودش‌ هم‌ براي‌ يوسف‌. نمونه‌اشه‌، امارة‌ بالسوء بود. هم‌ خودش‌ را به‌ بدي‌ وادار ميكرد هم‌ يوسف‌ را وادار به‌ بدي‌ ميكرد. يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌. بيائيم‌ و همان‌ برنامه‌اي‌ كه‌ ائمه‌ فرمودند اول‌ توبه‌ كنيم‌. يك‌ روايتي‌ داره‌ يك‌ كلمه‌اي‌ هست‌. نميدونم‌ حالا اين‌ سندش‌ را نميدونم‌، خيلي‌ مطمئن‌ نيستم‌. يك‌ كسي‌ كه‌ سير و سلوك‌ بر رويش‌ بسته‌ شده‌، يعني‌ پيشرفت‌ نميكنه‌. كار هم‌ ميكنه‌ زحمت‌ هم‌ ميكشه‌ اما پيشرفت‌ نميكنه‌. متوسل‌ به‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا بشه‌. خيلي‌ مهمه‌. خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌، خوب‌ ايشان‌ زنجان‌ بود و گاهي‌ هم‌ مي‌آمد تهران‌. وقتي‌ كه‌ كسي‌ مي‌ديد اين‌ پيشرفتش‌ خوب‌ نيست‌، حالا يا خودش‌ تقصير داشت‌ يا ذاتا مقصر بود. هميشه‌ همان‌ گناهها و همان‌ وضع‌. مثلا بعضي‌ از جوانها هستند خيلي‌ هم‌ من‌ مي‌بينم‌ دوست‌ دارند موفق‌ بشوند. ورش‌ مي‌داشت‌ مي‌بردش‌ مشهد يا مي‌فرستادش‌ مشهد ميگفت‌ برو متوسل‌ به‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا بشو. تا نفستون‌ آرام‌ بشه‌. تزكية‌ نفس‌ كنيد تا نفستون‌ آرام‌ بشه‌.

 بدانيد آقايون‌ تا وقتي‌ كه‌ صفات‌ رذيله‌ در نفس‌ انسان‌ هست‌، انسان‌ محاله‌ آرامش‌ داشته‌ باشه‌. يا حسوديش‌ ميكنه‌، يا بخل‌ ميكنه‌، يا كينه‌ داره‌، يا ضعف‌ داره‌، ترس‌ داره‌ و امثال‌ اينها. حالا اگر بخوام‌ بشمرم‌ زياده‌. نفست‌ را مطمئنه‌ بكن‌ تا خدا باهات‌ حرف‌ بزنه‌. يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌. خوب‌ چي‌ ميگي‌ خدا؟ ارجعي‌ الي‌ ربك‌. بيا، بيا به‌ طرف‌ من‌. به‌ طرف‌ من‌ بيا، راضية‌ مرضيه‌. كه‌ هم‌ خدا ازت‌ راضي‌ بشه‌ هم‌ تو از خدا راضي‌ بشي‌. رضايت‌ هم‌ اين‌ را بدون‌، خشنوديه‌. يعني‌ هم‌ تو از خدا خوشت‌ بياد هم‌ خدا از تو خوشش‌ بياد. هم‌ تو خدا را دوست‌ داشته‌ باشي‌، هم‌ خدا تو را دوست‌ داشته‌ باشه‌. رضي‌ الله‌ عنهم‌ و رضوا عنه‌. خوب‌ بعد چي‌ ميشه‌؟ فادخلي‌ في‌ عبادي‌. اين‌ عالم‌ ملكشه‌ كه‌ گفتم‌ مرحوم‌ آقاي‌ كوهستاني‌ وارد مجلس‌ شد. و الا و كونوا مع‌ الصادقين‌. با صادقين‌ خواهي‌ بود. در بهشت‌ بهشت‌ درجاتي‌ داره‌. يك‌ جايش‌ هست‌ خوب‌ همة‌ اولياء خدا هستند، خوبان‌ هستند مثلا. اما يك‌ جا هست‌ مخصوص‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلامه‌. يك‌ قسمت‌ از بهشت‌ مخصوص‌ آنهاست‌. آنجا چون‌ حسادت‌ و اين‌ حرفها هم‌ نيست‌، نميگند چرا اون‌ رفته‌ بالاي‌ شهر نشسته‌ ما پائين‌ شهر، روي‌ درجات‌ ايمان‌ و عصمت‌ و عظمت‌ افراد بهشت‌ تقسيم‌ بندي‌ شده‌، حسوديش‌ هم‌ كسي‌ نميكنه‌ هر كسي‌ به‌ حق‌ خودش‌ قانعه‌. لذا ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ به‌ حساب‌ عظمتشون‌ و خدمتشون‌ و قربشون‌ به‌ پروردگار، بهترين‌ جاهاي‌ بهشت‌ مال‌ اونهاست‌ كه‌ جنة‌ عدنه‌. تو هم‌ اگر فادخلي‌ في‌ عبادي‌ شدي‌، توي‌ جنت‌ عدن‌ در بهشت‌ خواهي‌ بود.

 آن‌ شخص‌ آمد خدمت‌ امام‌ صادق‌ عرض‌ كرد يابن‌ رسول‌ الله‌. معلومه‌ از خواص‌ هم‌ هست‌. من‌ هر وقت‌ مي‌آيم‌ به‌ مدينه‌ منزل‌ شما وارد ميشم‌. اسباب‌ زحمت‌ شما و خانواده‌اتون‌ اينها. اين‌ پول‌ را بگيريد در مدينه‌ يك‌ خونه‌ براي‌ من‌ بخريد، من‌ ميرم‌ مكه‌. از مكه‌ برميگردم‌ برم‌ خونة‌ خودم‌. حضرت‌ فرمودند بسيار خوب‌. امامه‌، وليه‌، اولي‌ بالمؤمنين‌ من‌ انفسهمه‌، وقتي‌ رفت‌ ايشان‌ پول‌ را داد يك‌ مشت‌ سادات‌ بودند آنجا اينها ازدواج‌ نكرده‌ بودند. خرج‌ ازدواجشون‌ را داد، به‌ اينها داد همين‌ پول‌ اين‌ آقا را. نگيد بي‌ اجازه‌ البته‌ امام‌ ميتونه‌ بي‌ اجازه‌، شايد ولي‌ فقيه‌ هم‌ بتونه‌ اين‌ كار را بكنه‌. حالا، ولي‌ اجمالا ايشان‌ انجام‌ داد و وقتي‌ كه‌ آمد، آقا خانة‌ من‌ كليدش‌ را بديد من‌ برم‌ خونة‌ خودم‌ ديگه‌ مزاحم‌ شما نشوم‌. حضرت‌ فرمود يك‌ سندي‌ بهش‌ داد فرمود من‌ اينكار را كردم‌. يك‌ خونه‌ در بهشت‌ برات‌ خريدم‌. يك‌ حدش‌ به‌ خانة‌ پيغمبر. يك‌ حدش‌ به‌ خانة‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌. يك‌ حدش‌ به‌ خانة‌ امام‌ حسن‌، كي‌ حدش‌ هم‌ به‌ خانة‌ امام‌ حسين‌. وسط‌. گفت‌ قربون‌ شما، پول‌ من‌ اينقدر ارزش‌ داشت‌. سند را گرفت‌ و رفت‌ در وطنش‌. نزديك‌ مردنش‌ كه‌ شد گفت‌ اين‌ سند را بگذاريد توي‌ كفن‌ من‌. گذاشتند توي‌ كفنش‌. فردا ديدند، حالا شايد فتوكپيش‌ بوده‌، ديدند افتاده‌ بيرون‌ كه‌ جعفر بن‌ محمد الصادق‌ بوعده‌اش‌ وفا كرد. يعني‌ از همان‌ وقتي‌ كه‌ مرد بردندش‌ توي‌ آن‌ بهشت‌. فادخلي‌ في‌ عبادي‌ و ادخلي‌ جنتي‌.

 خدايا خودت‌ ميداني‌ كه‌ بزرگترين‌ آرزوي‌ اين‌ جمع‌ چون‌ اكثر شماها را من‌ مي‌شناسم‌، بزرگترين‌ آرزوي‌ اين‌ جمع‌ اين‌ است‌ كه‌ از دست‌ نفس‌ اماره‌ نجات‌ پيدا بكنند. و خدايا بخاطر علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا امشب‌ همة‌ ما را از شر نفس‌ اماره‌ نجات‌ بده‌. الهي‌ آمين‌. و تو ميداني‌ كه‌ همة‌ ما هر چه‌ زحمت‌ مي‌كشيم‌ براي‌ اين‌ است‌ كه‌ نفس‌ مطمئنه‌ پيدا بكنيم‌. خدايا به‌ همة‌ ما بخاطر علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا نفس‌ مطمئنه‌ مرحمت‌ بفرما. الهي‌ آمين‌. خدايا ميدوني‌ ما در دنيا نشكوا اليك‌ فقد نبينا و غيبت‌ امامنا. خدايا در دنيا كه‌ پيغمبرمون‌ را نديديم‌. اماممون‌ را كه‌ نديديم‌. آرزو مي‌كشيم‌ كه‌ يك‌ جوري‌ بشه‌ ما امام‌ زمانمون‌ را ببينيم‌، كثرت‌ عدونا، قلت‌ عددنا، تظاهر زمان‌ علينا. خدايا لااقل‌، ما را موقع‌ مردن‌ در ميان‌ بندگانت‌ واردمون‌ كن‌. همينطوري‌ كه‌ اين‌ بزرگان‌، اين‌ اهل‌ معني‌، وقتي‌ كه‌ چشمشون‌ را باز مي‌كنند آن‌ لحظات‌ آخر، ميگند كه‌، يكي‌ از علما را من‌ ميگفت‌ كه‌، سيد بود، غريب‌ از دار دنيا ميرفت‌، ميگفت‌ كه‌ من‌ يك‌ كسي‌ كه‌ بالاي‌ سرش‌ بود ديد كه‌ هي‌ داره‌ سلام‌ ميكنه‌ به‌ ائمه‌ عليهم‌ السلام‌. آن‌ شخص‌ ميگه‌ من‌ گفتم‌ حضرت‌ زهرا هم‌ آمد؟ گفت‌ كه‌ حضرت‌ زهرا ميره‌ يكي‌ يكي‌ اينها را مي‌آره‌ بالاي‌ سر من‌. خدايا ما در دنيا مانديم‌ با همة‌ اين‌ گرفتاريها، اي‌ كه‌ گفتي‌ فمن‌ يمت‌ يرني‌، جان‌ فداي‌ كلام‌ دلجويت‌. اي‌ كاش‌ روزي‌ هزار مرتبه‌، بخدا مي‌ارزه‌، مردمي‌ تا بديدمي‌ رويت‌.

 شب‌ ميلاد مسعود علي‌ بن‌ موسي‌ الرضاست‌. خدايا عيدي‌ ما را امشب‌ همين‌ دعاها، همين‌ چند تا دعايي‌ كه‌ كرديم‌ قرار بده‌ و ما چون‌ ميدونيم‌ به‌ كمالات‌ كامل‌ هم‌ ما و هم‌ مردم‌ دنيا نمي‌رسند مگر با ظهور حجة‌ ابن‌ الحسن‌، در رأس‌ حوائجمون‌، ظهور حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ را قرار بده‌. الهي‌ آمين‌. ديگه‌ ظاهرا روضه‌ امشب‌، هم‌ گريه‌ كرديد و هم‌ گرية‌ شوق‌ بود الحمدلله‌. همه‌ با توجه‌ شب‌ تولد حضرت‌ رضاست‌، چند تا دعا ميكنم‌ با توجه‌ آمين‌ بگيد.

 نسئلك‌ اللهم‌ و ندعوك‌ باعظم‌ اسمائك‌ و بمحمد و علي‌ و فاطمه‌ و الحسن‌ و الحسين‌ و علي‌ و محمد و جعفر و موسي‌ و علي‌ و محمد و علي‌ و الحسن‌ و الحجة‌ ابن‌ الحسن‌ يا الله‌ يا الله‌ يا الله‌… يا الله‌ و يا رحمن‌ و يا رحيم‌. يا مقلب‌ القلوب‌ يا قاضي‌ الحاجات‌ يا كافي‌ المهمات‌ يا سيدا يا رباه‌ عجل‌ لوليك‌ الفرج‌. الهي‌ آمين‌. عجل‌ لوليك‌ الفرج‌. الهي‌ آمين‌. خدايا فرج‌ امام‌ زمان‌ ما را برسان‌. الهي‌ آمين‌. قلب‌ مقدسش‌ را از ما راضي‌ بفرما. الهي‌ آمين‌. خدايا گرفتاريهاي‌ مسلمين‌ به‌ بركت‌ وجود آن‌ حضرت‌ برطرف‌ بفرما. الهي‌ آمين‌. پروردگارا با آبروي‌ آقامون‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ عيدي‌ كاملي‌ به‌ همه‌امون‌ مرحمت‌ بفرما. الهي‌ آمين‌. خدايا به‌ آبروي‌ آقا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ و به‌ آبروي‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا قسمت‌ مي‌دهيم‌ ما را از بندگان‌ خالص‌ خودت‌ قرارمون‌ بده‌. الهي‌ آمين‌. در دنيا و آخرت‌ ما را با خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ محشور بفرما. الهي‌ آمين‌. پروردگارا خدمتگزاران‌ به‌ دين‌، خدمتگزاران‌ به‌ اين‌ مملكت‌، مسئولين‌ صديق‌، رهبر عزيز در پناه‌ امام‌ زمان‌ حفظ‌ بفرما. الهي‌ آمين‌. امواتمون‌، شهدامون‌ غريق‌ رحمت‌ بفرما. الهي‌ آمين‌. امام‌ راحلمون‌ غريق‌ رحمت‌ بفرما. الهي‌ آمين‌. پروردگارا به‌ آبروي‌ وليعصر

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *