۱۹ صفر ۱۴۱۷ قمری – فضائل‌ رسول‌ اكرم‌ (صلی الله علیه و آله) عبوديت‌

 فضائل‌ رسول‌ اكرم‌ (ص‌) عبوديت‌ 19 صفر 1417

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الحمد لله‌ و السلام‌ و الصلاة‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌. لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفدا. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. و ما خلقت‌ الجن‌ و الانس‌ الا ليعبدون‌.

 در شبهاي‌ گذشته‌ دربارة‌ عبوديت‌ و بندگي‌ خدا و اجمالا و مختصرا راههاي‌ رسيدن‌ به‌ اين‌ مقام‌ مقدس‌ و مقام‌ شامخ‌ كه‌ وقتي‌ ما دربارة‌ رسالت‌ رسول‌ اكرم‌ مي‌خواهيم‌ شهادت‌ بدهيم‌ اول‌ مي‌گوئيم‌ و اشهد اسم‌ مقدس‌ آن‌ حضرت‌ را مي‌بريم‌ و بعد مي‌گوئيم‌ عبده‌ و رسوله‌. مقام‌ عبوديت‌ تا نباشد، رسالت‌ نيست‌. تا يك‌ فرد بندة‌ خدا نشود به‌ سعادت‌ نمي‌رسد. يكي‌ از فوائد بندگي‌ خدا كه‌ دوست‌ دارم‌ اشاره‌ به‌ اون‌ بشود، آرامش‌ و سكونت‌ و اطمينان‌ است‌. امروز دنيا در اثر رشد فرهنگ‌ يا علم‌ و صنعت‌ و وسائل‌ مادي‌ آنچنان‌ بشر را در حيرت‌ و نا آرامي‌ قرار داده‌ كه‌ اگر يك‌ مطالعه‌اي‌ در وضع‌ مردم‌ دنيا بخصوص‌ مردم‌ غرب‌ و اروپا بشود، متوجه‌ ميشويم‌ كه‌ از هر چيز براي‌ مردم‌ امروز امنيت‌، آرامش‌ و سكونت‌ است‌. و اين‌ معنا حاصل‌ نميشود مگر با بندگي‌ خدا.

 در آيات‌ قرآن‌ پروردگار متعال‌ سكينت‌ را كه‌ همون‌ آرامش‌ قلب‌ است‌ براي‌ مؤمنين‌ نازل‌ ميكند. در چند آيه‌ از قرآن‌ به‌ تعبيرات‌ مختلف‌ يا براي‌ رسول‌ اكرم‌ و يا براي‌ مؤمنين‌ اين‌ كلمه‌ را تقريبا به‌ كار برده‌ است‌ كه‌ فانزل‌ الله‌ سكينته‌ عليه‌ يا عليهم‌. خداي‌ تعالي‌ آرامش‌ را آنهم‌ با منت‌ نه‌ براي‌ هر كسي‌ بر رسولش‌ نازل‌ كرده‌. بر مؤمنين‌ نازل‌ كرده‌ است‌. در قصة‌ غار در آن‌ شبي‌ كه‌ پيغمبر با ابي‌ بكر به‌ طرف‌ مدينه‌ تشريف‌ مي‌برد در ميان‌ غار ثور مخفي‌ مي‌شوند اين‌ آيه‌ نازل‌ ميشود ثاني‌ اثنين‌ اذهما في‌ الغار اذ يقول‌ لصاحبه‌ لا تحزن‌ ان‌ الله‌ معنا فانزل‌ الله‌ سكينته‌ عليه‌ و ايده‌ بجنود لم‌ تروها. دومي‌ از دو نفر كه‌ منظور پيغمبر اكرم‌ است‌ يعني‌ دو نفر، دوميشون‌ مدار سخن‌ دربارة‌ اين‌ نفر دوم‌ است‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ است‌. اذ هما في‌ الغار. وقتي‌ كه‌ هر دوي‌ آنها در ميان‌ غار بودند. اذ يقول‌ لصاحبه‌ لا تحزن‌ ان‌ الله‌ معنا كه‌ از اين‌ آيه‌ استفاده‌ ميشود كه‌ اولي‌ در ميان‌ غار بسيار مي‌ترسيد و محزون‌ بود كه‌ پيغمبر اكرم‌ به‌ او آرامش‌ داد و به‌ او فرمود لا تحزن‌ محزون‌ نباش‌ اگر از اولياء خدا او ميبود در كنار پيغمبر اكرم‌ هيچگاه‌ محزون‌ نميشد. چون‌ يك‌ نفر كه‌ ايمان‌ به‌ پيغمبر داشته‌ باشد در كنار پيغمبر نشسته‌ باشد، بعضي‌ از تواريخ‌ نوشته‌اند كه‌ آنقدر مي‌ترسيد كه‌ دندانهايش‌ بهم‌ مي‌خورد و كم‌كم‌ نزديك‌ بود پيغمبر را هم‌ لو بدهد.

 لذا آن‌ حضرت‌ به‌ او با كلامشون‌ آرامشي‌ دادند، فرمودند لا تحزن‌، محزون‌ مباش‌ ان‌ الله‌ معنا. خدا با ماست‌. يعني‌ خدا با منه‌. يعني‌ خداي‌ تعالي‌ راه‌ مرا تأييد مي‌كند. يعني‌ دين‌ اسلام‌ تا روز قيامت‌ باقيست‌ و بايد من‌ بمانم‌ و دين‌ مقدس‌ اسلام‌ را براي‌ مردم‌ توضيح‌ بدهم‌ و رسالتم‌ را به‌ مردم‌ برسانم‌ و بايد من‌ در آن‌ روزي‌ كه‌ بايد اين‌ جملات‌ و اين‌ مطالب‌ را به‌ مردم‌ بگويم‌ باشم‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد يا ايها الرسول‌ بلغ‌ ما انزل‌ اليك‌ من‌ ربك‌ فان‌ لم‌ تفعل‌ فما بلغت‌ رسالته‌ و الله‌ يعصمك‌ من‌ النار لا تحزن‌ ان‌ الله‌ معنا. تا اينجا تمام‌ مطالب‌ شامل‌ هر دو نفر و سخن‌ گفتن‌ با يكديگر است‌. از اينجا خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد فانزل‌ الله‌ سكينته‌ عليه‌. نازل‌ كرد خداي‌ تعالي‌ سكينت‌ را يعني‌ آن‌ آرامش‌ را، آن‌ آرامشي‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلم‌ (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) در طول‌ مدت‌ رسالتش‌ داشته‌ و مرتب‌ هم‌ بايد پروردگار متعال‌ او را تأييد كند، اين‌ آرامش‌ را به‌ او عنايت‌ كرد و از جانب‌ خودش‌ نازل‌ كرد. در اكثر جاهايي‌ كه‌ كلمة‌ فانزل‌ الله‌ سكينته‌ آمده‌، كلمة‌ نزول‌ هم‌ هست‌. يعني‌ آرامش‌ واقعي‌ بايد از جانب‌ خدا باشد و در ازاي‌ بندگي‌ هم‌ اين‌ مسئله‌ عملي‌ ميشود. البته‌ بندگي‌ كامل‌ صددرصدي‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ داشت‌ منظورم‌ نيست‌. آرامش‌ در اثر اينكه‌ انسان‌ كاري‌ بكند كه‌ در دنيا مطمئن‌ شود كه‌ خداي‌ تعالي‌ از او راضيست‌. پروردگار متعال‌ در مقابل‌ پروردگار انسان‌ وظايفش‌ را انجام‌ داده‌ است‌. در ان‌ سورة‌ مباركه‌ مي‌فرمايد يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌اي‌ روح‌ مطمئنه‌. اطمينان‌ با سكينت‌ باهم‌ يك‌ مقدار فرق‌ داره‌. اگر كسي‌ اطمينان‌ پيدا كرد. يك‌ نحوه‌ آرامش‌ پيدا كرده‌، در امن‌ هست‌. اما بايد بيشتر فعاليت‌ كند، خودش‌ را به‌ مقام‌ بندگي‌ كامل‌ برساند تا سكينت‌ در قلبش‌ نزول‌ پيدا كند.

 مي‌فرمايد يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌ ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌. برگرد به‌ طرف‌ خدايت‌، حركت‌ كن‌ به‌ طرف‌ خدا، هر نفسي‌ را دعوت‌ به‌ طرف‌ خدا نمي‌كنند. هر دل‌ نا آرامي‌ كه‌ هنوز ايمان‌ در او مستقر نشده‌، دعوتش‌ به‌ طرف‌ خدا نمي‌كنند. خداي‌ تعالي‌ هم‌ او را نخواسته‌. چون‌ لياقت‌ قدم‌ گذاشتن‌ در اين‌ راه‌ را ندارد. اما نفس‌ مطمئنه‌، آن‌ نفسي‌ كه‌ آرامش‌ پيدا كرده‌، به‌ تعبير واضحتر اصول‌ اعتقاداتش‌ درسته‌، اول‌ قدمي‌ كه‌ براي‌ سير الي‌ الله‌ و سالك‌ الي‌ الله‌ لازم‌ است‌ كه‌ بردارد اين‌ است‌ كه‌ بايد اعتقاداتش‌ را درست‌ كند، عقايدش‌ بايد آنچنان‌ باشد كه‌ هيچ‌ دغدغه‌ و ناآرامي‌ نسبت‌ به‌ عقائد نداشته‌ باشد. وقتي‌ كه‌ آرام‌ شد، اطمينان‌ پيدا كرد، اعتقادش‌ كامل‌ شد آنوقت‌ مورد دعوت‌ پروردگار كه‌ يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌ حالا ميگد ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌، پايان‌ سير الي‌ الله‌ انس‌ با خداست‌ و در اثر انس‌ توكل‌ و تصميم‌ و رضا بوجود مي‌آد كه‌ اينها متأسفانه‌ فرصت‌ نيست‌ توضيحاتي‌ درباره‌اش‌ بدهم‌ و نفس‌ آنجاست‌ كه‌ راضيه‌ و مرضيه‌ ميشود. رضي‌ الله‌ عنهم‌ و رضوا عنه‌. خدا از او راضيست‌ و آنها هم‌ از خدا راضي‌ هستند. رضايت‌ هم‌ به‌ معناي‌ خشنود بودن‌. گاهي‌ انسان‌ با يكي‌ مأنوسه‌، انس‌ داره‌ ولي‌ ازش‌ خوشش‌ نمي‌آد، خوشنود نيست‌ از اين‌ انس‌ و از اين‌ رفاقت‌. اما گاهي‌ محبوبي‌، معشوقي‌ انسان‌ دارد كه‌ وقتي‌ به‌ او مي‌رسد هم‌ او راضيست‌ هم‌ اين‌ راضي‌. هم‌ اين‌ عشق‌ مي‌ورزد هم‌ او اظهار محبت‌ ميكند. رضي‌ الله‌ عنهم‌ و رضوا عنه‌. يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌ ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌. اينجاست‌ كه‌ به‌ انسان‌ اين‌ سمت‌ را عنايت‌ مي‌كنند. اين‌ مهر عبوديت‌ را پاي‌ نامة‌ عملش‌ مي‌زنند. ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌ فادخلي‌ في‌ عبادي‌. بيا در ميان‌ بندگان‌ من‌ داخل‌ شود. بيا در صف‌ بندگان‌ من‌ قرار بگير.

 بندگان‌ خدا كيا هستند؟ بندگان‌ خدا اول‌ پيغمبر اكرم‌، بعد علي‌ بن‌ ابيطالب‌ و يازده‌ فرزندش‌ و آخر حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا لتراب‌ مقدمه‌ الفدا (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) وقتي‌ كه‌ انسان‌ به‌ اينها رسيد، وقتي‌ كه‌ دستش‌ به‌ دامن‌ اينها بند شد، وقتي‌ كه‌ در رديف‌ اينها مورد لطف‌ پروردگار قرار گرفت‌، وقتي‌ كه‌ انسان‌ اين‌ دعا را كه‌ در سورة‌ حمد هر روز لااقل‌ ده‌ مرتبه‌ در نمازها مي‌خوانيم‌ كه‌ اهدنا الصراط‌ المستقيم‌، صراط‌ الذين‌ انعمت‌ عليهم‌ كه‌ منظور همين‌ بندگان‌ واقعي‌ خدا هستند، خدايا مرا در راه‌ آنها قرار بده‌ صراط‌ كساني‌ كه‌ به‌ آنها نعمت‌ بندگي‌ دادي‌. صراط‌ كساني‌ كه‌ به‌ آنها نعمت‌ ولايت‌ دادي‌. صراط‌ كساني‌ كه‌ به‌ آنها همة‌ نعمتها را ارزاني‌ داشتي‌ كه‌ ما در دعاها ميگيم‌ كه‌ خدايا ما را داخل‌ كن‌ في‌ كل‌ خير ادخلت‌ فيه‌ محمد و آل‌ محمد (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) ما را در اين‌ صراط‌ هدايت‌ كن‌. ما را در رديف‌ اينها قرار بده‌. ما را پشت‌ سر اينها قرارمون‌ بده‌. فادخلي‌ في‌ عبادي‌. اگر داخل‌ شديم‌، اگر در اين‌ صراط‌ قرار گرفتيم‌ كه‌ لازمة‌ ورود در اين‌ صراط‌ و استجابت‌ اين‌ دعا جملات‌ قبل‌ از اين‌ آية‌ سورة‌ حمده‌ كه‌ اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌. خدايا تنها تو را عبالدت‌ مي‌كنم‌. خلوص‌ در عبادت‌، خلوص‌ در بندگي‌ كه‌ استعانت‌ از پروردگار هم‌ كه‌ در اين‌ آيه‌ هست‌ بعد از بندگي‌ است‌. اگر كسي‌ بندة‌ خدا شد مي‌تواند از پروردگارش‌ استعانت‌ بجويد و تنها هم‌ خدا را يار خودش‌ بداند كه‌ فرمود اينها يار خدا هستند و خدا هم‌ يار آنهاست‌.

 پس‌ بندگي‌ نتيجه‌اش‌ قرار گرفتن‌ در صراط‌ مستقيم‌ و رسيدن‌ به‌ مقام‌ رضا و بعد به‌ مقام‌ بندگي‌ واقعي‌ خدا و قبول‌ شدن‌ بندگيش‌ و هر كس‌ در حد خودش‌ از اين‌ بندگي‌ استفاده‌ ميكند. پيغمبر اكرم‌ به‌ او مقام‌ محمود مي‌دهند در اثر بندگي‌. لذا در آية‌ شريفه‌ فتهجد به‌ نافلة‌ لك‌ عسي‌ ان‌ يبعثك‌ ربك‌ مقام‌ محمودا. نماز شب‌ بخوان‌، بندگي‌ كن‌، نيمه‌هاي‌ شب‌ حركت‌ كن‌ با محبوبت‌، با معبودت‌ راز و نياز كن‌ تا به‌ تو مقام‌ محمود، مقام‌ پسنديده‌ شده‌ عنايت‌ بشود. هر كس‌ كه‌ بندگي‌ كند، منتهي‌ افراد ظرفيتهايشون‌ و مقاماتشون‌ فرق‌ ميكنه‌. پيغمبر اكرم‌ مقام‌ محمودش‌ شفاعت‌ كبري‌ است‌ در روز قيامت‌ كه‌ از امام‌ سجاد عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ پرسيدند كه‌ ارجي‌ آيه‌ در قرآن‌ چيه‌ يعني‌ اميدواركننده‌ترين‌ آيات‌ در قرآن‌ شريف‌ چيه‌؟ حضرت‌ فرمود اين‌ آيه‌ است‌ فلسوف‌ يعطيك‌ فترضي‌. اي‌ پيغمبر آنقدر خدا بهت‌ عنايت‌ خواهد كرد تا تو را راضي‌ كنه‌. امام‌ فرمود به‌ خدا قسم‌ سرش‌ را روي‌ سجده‌ مي‌گذارد، سر بر نميدارد تا يكنفر از امتش‌ باقي‌ بماند و وارد بهشت‌ نشود. همه‌ كه‌ وارد بهشت‌ شدند، سر از سجده‌ بر ميدارد و ميگويد و عرض‌ مي‌كند پروردگارا راضي‌ شدم‌. اين‌ شفاعت‌ كبري‌ را خداي‌ تعالي‌ به‌ او عنايت‌ مي‌كند بعضي‌ها هم‌ هستند ظرفيتهايشون‌ فرق‌ ميكنه‌. شما اگر بندة‌ خدا شدي‌، اهل‌ دنيا باشي‌، دنيات‌ را خدا مرتب‌ ميكنه‌. اگر اهل‌ معنويات‌ روحي‌ باشي‌ و كمالات‌، كمالات‌ روحيت‌ را خدا بهت‌ كمك‌ ميكنه‌. اگر اهل‌ علم‌ و دانش‌ باشي‌، تو را خداي‌ تعالي‌ به‌ مقام‌ اعلي‌ علمي‌ و اخلاقی‌ ميرسانه‌. خلاصه‌ هر كسي‌ به‌ اندازة‌ استعدادش‌ خداي‌ تعالي‌ به‌ او عنايت‌ ميكنه‌ و بندگي‌ از همة‌ اينها چون‌ هدف‌ خلقت‌ است‌، مهمتره‌. فادخلي‌ في‌ عبادي‌. مطلب‌ مهمتر فادخلي‌ جنتي‌. حالا كه‌ بندة‌ من‌ شدي‌ وارد بهشت‌ من‌ بشود. جنت‌ من‌. جنت‌ هم‌ فكر نكنيد همون‌ جنت‌ خلد تنها منظوره‌. آن‌ انتهاشه‌. از همين‌ ساعت‌ كه‌ نامت‌ در بندگان‌ خدا ثبت‌ شد و وارد بندگي‌ خدا شدي‌ و در زمرة‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ قرار گرفتي‌ و مثل‌ سلمان‌ گفتند منا اهل‌ البيت‌ و تو را از خودشون‌ دانستند، وارد بهشت‌ خدا ميشي‌. آرامش‌ پيدا ميكني‌. بهشت‌ عمده‌ترين‌ چيزهايي‌ كه‌ در او هست‌، مسئلة‌ آرامشه‌. آرامش‌، اطمينان‌. يك‌ آرامشي‌ خدا بهتون‌ ميده‌ وقتي‌ كه‌ بندة‌ خدا شديد و وقتي‌ كه‌ خدا از شما راضي‌ شد و شما از خدا راضي‌ شديد كه‌ هيچ‌ دغدغه‌ نداريد. الا بذكر الله‌ تطمئن‌ القلوب‌.

 افراد در اطمينان‌ دل‌ با هم‌ فرق‌ مي‌كنند. يكي‌ با خودش‌ فكر مي‌كنه‌ كه‌ اگر من‌ پول‌ زيادي‌ داشتم‌ توي‌ بانك‌، هميشه‌ اندوخته‌اي‌ داشتم‌، آرامش‌ پيدا مي‌كردم‌، بخاطر اينكه‌ اگر مريض‌ ميشدم‌، فورا به‌ طبيب‌ بيشتر پول‌ مي‌دادم‌، هم‌ من‌ را زودتر مي‌پذيرفت‌ هم‌ بهتر معالجه‌ ميكرد. اگر من‌ فرزندان‌ خوبي‌ داشته‌ باشم‌ اطمينان‌ پيدا ميكنم‌، آرامش‌ پيدا ميكنم‌. اگر خانه‌ و زندگي‌ و مقام‌ و قدرت‌ داشته‌ باشم‌ آرامش‌ پيدا ميكنم‌. اما خدا يك‌ اعلاميه‌ روي‌ تمام‌ اين‌ افكار زده‌. الا همه‌ بدانيد، آگاه‌ باشيد بذكر الله‌ تطمئن‌ القلوب‌. يك‌ علت‌ خيلي‌ واضح‌ هم‌ داره‌. چون‌ اين‌ را بدونيد. چون‌ تنها چيزي‌ كه‌ اگر انسان‌ فكر البته‌ داشته‌ باشه‌، تنها چيزي‌ كه‌ آرامش‌ صددرصد ميده‌، اتصال‌ و ارتباط‌ با خداست‌. بچه‌ را ديديد در دامن‌ مادر اين‌ تمام‌ نيازش‌ را اينطور خلاصه‌ ميكنه‌ كه‌ از پستان‌ مادر شير بخوره‌. نيازش‌ را به‌ مادر ميدونه‌، متكاي‌ خود را مادر ميدونه‌. يك‌ خورده‌ بزرگ‌ ميشه‌ مي‌بينه‌ مادر خودش‌ به‌ جاي‌ ديگه‌ تكيه‌ زده‌. خيال‌ ميكنه‌ پدر است‌ كه‌ متكاي‌ هر دوي‌ آنهاست‌ و تكيه‌ گاه‌ هر دوي‌ آنهاست‌. يك‌ مقدار بزرگتر ميشه‌ مي‌بينه‌ آن‌ بيچاره‌ هم‌ دنبال‌ بدهي‌ها و سفته‌ و چك‌ و گرفتاري‌ شب‌ تا صبح‌ خوابش‌ نبرده‌ كه‌ چك‌ فردا صبح‌ را چطور رديف‌ كنه‌. مي‌بينه‌ نه‌ اينهم‌ تكيه‌گاه‌ خوبي‌ نيست‌. اينها مال‌ كساني‌ است‌ كه‌ چشم‌ عبرت‌انگيز داشته‌ باشند. يك‌ مقداريش‌ طبيعي‌ است‌ يك‌ مقداريش‌ متأسفانه‌ انسان‌ بايد فكر بكنه‌. مي‌بيند نه‌ اينهم‌ خودش‌ متزلزله‌. به‌ فكر كسبي‌، كاري‌، تجارتي‌، مقامي‌، پستي‌ مي‌افته‌. اگر چشم‌ عبرت‌ انگيزي‌ داشته‌ باشه‌ مي‌بينه‌ همة‌ اينها ناقصند. همة‌ اينها تكيه‌اشون‌ به‌ جائي‌ است‌ كه‌ نبايد به‌ آن‌ تكيه‌ كرد. به‌ جائي‌ انسان‌ ميرسه‌، اي‌ كاش‌ برسيم‌، اي‌ كاش‌ (قطع‌ صداي‌ نوار)

 همينطور كه‌ بچه‌ مي‌فهمه‌ كه‌ وقتي‌ دو ساله‌ و سه‌ ساله‌ و چهار ساله‌ شد ديگه‌ نبايد تكيه‌ به‌ شير مادر بكنه‌، همينطور كه‌ بچة‌ بيست‌ ساله‌ مي‌فهمد كه‌ ديگر نبايد تكيه‌ به‌ پول‌ پدر بكنه‌، همانطور كه‌ يك‌ فرد محترم‌ بازار نبايد تكيه‌ به‌ اندوختة‌ بانكيش‌ بكنه‌، همانطور اي‌ كاش‌ بقيه‌ را هم‌ ما پيش‌ مي‌رفتيم‌. آنوقت‌ مي‌رسيديم‌ به‌ خدا، خدا ميدونه‌ الي‌ ربك‌ المنتهي‌. منتهاي‌ همة‌ اين‌ مسائل‌ خداست‌. به‌ خدا بايد انسان‌ برسه‌. همينطور بره‌ جلو. همانطور كه‌ يكي‌ دو قدم‌ را شماها طبيعي‌ برمي‌ داري‌ و مجبوريد برداريد، بقية‌ قدمها را هم‌ با فكرتون‌، با عقلتون‌ برداريد تا برسيد به‌ جائي‌ كه‌ لا تأخذه‌ سنة‌ و لا نوم‌. خدا اينجور خودش‌ را معرفي‌ ميكنه‌. ميگه‌ بندة‌ من‌. من‌ نه‌ چرتي‌ مي‌زنم‌، نه‌ خوابي‌ دارم‌ و ما من‌ دابة‌ في‌ الارض‌ الا هو الا علي‌ الله‌ رزق‌ و يعلم‌، جملة‌ جالب‌ اينه‌، و يعلم‌ مستقرها و مستودعها مي‌دونيد كجا هستي‌؟ اگر در دل‌ خاك‌ باشي‌، مي‌داند و به‌ تو رسيدگي‌ ميكند. ديگه‌ فراق‌ ندارد، جدايي‌ ندارد، اگر تو بندة‌ او شدي‌ او هميشه‌ معبود توست‌ و لحظه‌اي‌ اين‌ محبوب‌ فراق‌ ندارد. همة‌ محبوبهايي‌ كه‌ در عالم‌ هستند، فراق‌ دارند. همه‌ الا خدا. خدا فراق‌ ندارد. خدا جدا نميشه‌ از ما. خدا با ماست‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ مي‌فرمايد لا تحزن‌. اين‌ جمله‌ را به‌ ما هم‌ فرموده‌. لا تحزن‌ ان‌ الله‌ معنا. خدا با ماست‌. پس‌ اي‌ كاش‌ اين‌ اعلاميه‌ را، اين‌ درك‌ را، مهمترش‌ درك‌ مطلبه‌، اين‌ درك‌ را به‌ تمام‌ دنيا مي‌دادند كه‌ از اينهمه‌ فشارها و گرفتاريها نجات‌ پيدا مي‌كردند. مردم‌ دنيا امروز خدا مي‌داند آنچنان‌ گرفتارند كه‌ حساب‌ نداره‌. آنچنان‌ در فشارند كه‌ حساب‌ ندارد و تنها و تنها كسي‌ كه‌ ميتونه‌ همه‌ را نجات‌ بدهد، ذات‌ مقدس‌ پروردگاره‌ و مجري‌ قوانين‌ الهي‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا لتراب‌ مقدمه‌ الفدا (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌)

 بنابراين‌ اين‌ جمله‌ را از خدايمون‌، از قرآنمون‌ گوش‌ بديم‌. يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌. شما خدا را شكر بكنيد كه‌ عقايدتون‌ درسته‌. الحمد لله‌ الذي‌ هدانا لهذا و ما كنا لنتهدي‌ لولا ان‌ هدانا الله‌. خدا را حمد مي‌كنيم‌، شكر مي‌كنيم‌ كه‌ ما را به‌ اين‌ راه‌ قرار داد، هدايت‌ كرد و ما خودمون‌ نبوديم‌ كه‌ به‌ اين‌ راه‌ برسيم‌ و ما كنا لنهتدي‌ لولا ان‌ هدانا الله‌. الحمد لله‌ در دامن‌ پدر و مادر شيعه‌، خدا رحمت‌ كند مرحوم‌ آية‌ الله‌ كوهستاني‌، يكي‌ از علماي‌ اهل‌ معناي‌ بزرگوار بود در مازندران‌. من‌ گاهي‌ خدمت‌ ايشان‌ مي‌رسيدم‌. خيلي‌ به‌ من‌ لطف‌ داشتند. مطالبي‌ از ايشان‌ در كتاب‌ پرواز روح‌ نوشته‌ام‌. مرد بسيار فوق‌ العاده‌اي‌ بود. زندگي‌ خاصي‌ داشت‌. يك‌ كسي‌ از من‌ پرسيد از ايشان‌ كرامتي‌ هم‌ شما ديده‌ايد؟ گفتم‌ بزرگترين‌ كرامت‌ براي‌ يك‌ انسان‌ اين‌ است‌ كه‌ هواي‌ نفس‌ نداشته‌ باشه‌ و اين‌ بزرگوار هواي‌ نفس‌ نداشت‌. در ميان‌ خانه‌ نشسته‌ بود در زمان‌ رضا خان‌ ملعون‌ كه‌ علما و روحانيت‌ را خلع‌ لباس‌ مي‌كرد و ممنوع‌ كرده‌ بود كه‌ كسي‌ درس‌ بخوانه‌، حوزه‌ها را از بين‌ برده‌ بود، ايشان‌ در يك‌ ده‌ كوچك‌ دويست‌ نفر طلبه‌ را آنجا تربيت‌ مي‌كرد. نه‌ تنها درسشون‌ بده‌ چون‌ ما يكي‌ از اشتباهاتمون‌ كه‌ در بعضي‌ از حوزه‌ها است‌ اين‌ است‌ كه‌ فقط‌ در س‌ مي‌خونيم‌، در دبيرستانها فقط‌ درس‌ مي‌خونيم‌، در دانشگاهها فقط‌ درس‌ مي‌خونيم‌. اما خداي‌ تعالي‌ پيغمبر را فرستاده‌ ليزكيهم‌ و يعلمهم‌ الكتاب‌ و الحكمه‌. اول‌ تزكية‌ نفس‌ بعد تعليم‌ كتاب‌ و حكمت‌. اگر يك‌ تخته‌ سياهي‌ را شما روش‌ خيلي‌ چيزها نوشته‌ شده‌ باشد و نوشته‌ باشند. شما بخواهيد رويش‌ چيزي‌ بنويسيد، با همان‌ حال‌، چيزي‌ مفهوم‌ طرف‌ نميشه‌. اما اگر پاكش‌ كرديد، تميزش‌ كرديد، بعد مطالبتون‌ را نوشتيد، طرف‌ متوجه‌ مطالب‌ شما خواهد شد. اين‌ قلب‌ ناپاك‌ ما كه‌ در اثر توجه‌ و محبت‌ به‌ دنيا صفات‌ رذيله‌ را به‌ خودش‌ گرفته‌ اگر توي‌ حوزه‌، در ميان‌ دبيرستان‌ و دبستان‌، در ميان‌ دانشگاه‌ با همان‌ قلب‌ انسان‌ برود، متأسفانه‌ چيزي‌ نميشه‌. اگر هم‌ بشه‌ اسباب‌ دردسره‌. چيزي‌ نميشه‌. شما ميگيد اينهمه‌ اطبا، اينهمه‌ علما، اينهمه‌ مهندسين‌ اينها چيزي‌ نشدند؟ من‌ ميگم‌ نه‌. چون‌ اگر كاري‌ براي‌ خدا انجام‌ نشد براي‌ محبت‌ دنيا انجام‌ شد، براي‌ اينكه‌ مقامي‌ جاهي‌، رياستي‌، قدرتي‌ براي‌ خودم‌ بگيرم‌ براي‌ اين‌ جهات‌ شد، اين‌ كاري‌ انجام‌ نشده‌. نه‌ ارزشي‌ دارد، نه‌ به‌ درد جامعه‌ مي‌خورد و نه‌ هم‌ خداي‌ تعالي‌ از او راضيست‌. اول‌ تحصيل‌ بايد تزكية‌ نفس‌ بكنه‌. و يزكيهم‌ و يعلمهم‌ الكتاب‌ و الحكمه‌. اين‌ مرد بزرگ‌ در آن‌ ده‌ كوچك‌ آن‌ جمعيت‌ را اول‌ با عملش‌، چون‌ روايت‌ دارد كونوا دعاة‌ الناس‌ بغير السنتكم‌. در يك‌ روايت‌ ديگر كونوا دعاة‌ الناس‌ باعمالكم‌. مردم‌ را به‌ طرف‌ خوبيها دعوت‌ كنيد بغير زبانتون‌ يعني‌ با اعمالتون‌. مردم‌ را به‌ خوبيها دعوت‌ كنيد با اعمالتون‌.

 انسان‌ ممكن‌ است‌ يك‌ ساعت‌ دربارة‌ اخلاق‌ خوب‌ و حسن‌ خلق‌ صحبت‌ كند ولي‌ حسن‌ خلق‌ نداشته‌ باشد. همة‌ حرفهاش‌ بي‌ فايده‌ ميشه‌. پيغمبر اكرم‌ كه‌ دربارة‌ حسن‌ خلق‌ مي‌فرمود كه‌ بهترين‌ خلق‌ خدا آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ اخلاقش‌ بهتر باشد، خودش‌ انك‌ لعلي‌ خلق‌ عظيم‌ بود. كونوا دعاة‌ الناس‌ باعمالكم‌. و اين‌ مرد بزرگ‌ مردم‌ را، طلاب‌ را تربيت‌ مي‌كرد با اعمالش‌. نمي‌خوام‌ دربارة‌ ايشان‌ زياد صحبت‌ كنم‌. بخاطر اينكه‌ بايد زياد دربارة‌ اخلاقیات‌ ايشان‌ صحبت‌ كنم‌. نتيجة‌ كارش‌ هم‌ اين‌ شد من‌ گاهي‌ كه‌ خدمتشون‌ مي‌رسيدم‌، اين‌ را بگم‌ براي‌ اينكه‌ اين‌ را بدانيد اعمال‌ خوب‌ ضايع‌ نميشه‌ من‌ گاهي‌ كه‌ خدمتشون‌ ميرسيدم‌ ميگفت‌ اگر من‌ مردم‌ بگيد من‌ در در همين‌ ده‌ در همين‌ قبرستان‌ دفن‌ كنند. ما مشهد بوديم‌. يك‌ وقت‌ اطلاع‌ دادند جنازة‌ ايشان‌ را مي‌آورند مشهد. من‌ تعجب‌ كردم‌. استقبال‌ كرديم‌ با جمعي‌ از طلاب‌ تا قوچان‌ و بعد هم‌ كه‌ جنازه‌ را آوردند و كسانشون‌ در منزل‌ ما استراحت‌ كردند، شب‌ بود. من‌ از پسرشون‌ سؤال‌ كردم‌ كه‌ چه‌ شد كه‌ ايشان‌ را آورديد براي‌ مشهد؟ گفت‌ همين‌ روز آخر وصيت‌ كرد كه‌ مرا ببريد مشهد اگر جائي‌ بود دفنم‌ كنيد اگر نبود برگردونيد. من‌ برام‌ اين‌ معمايي‌ بود. تا اينكه‌ يكي‌ از علماي‌ محترم‌ بهشهر كه‌ اين‌ كوهستان‌ در ده‌ كيلومتري‌ بهشهره‌، از ايشان‌ پرسيدم‌ كه‌ شما نفهميديد كه‌ چه‌ شد كه‌ ايشان‌ تغيير رأي‌ دادند. گفت‌ چرا. من‌ روز قبل‌ از فوتش‌ رفتم‌ پيش‌ ايشان‌. ايشان‌ به‌ من‌ گفت‌ ديشب‌ خواب‌ ديدم‌. خواب‌ ديدم‌ كه‌ وارد اطاقي‌ شدم‌ چهارده‌ معصوم‌ دور اطاق‌ نشسته‌اند و اين‌ اطاق‌ طوريه‌ كه‌ اينها پهلوي‌ هم‌ نشسته‌اند. من‌ اگر بخوام‌ وارد اين‌ اطاق‌ بشم‌ بايد وسط‌ بنشينم‌ و طبعا پشتم‌ به‌ يكي‌ يا چند نفر از معصومينه‌. لذا دم‌ در معطل‌ وايستاده‌ بودم‌. از طرفي‌ هم‌ دلم‌ نمي‌آمد كه‌ وارد اين‌ اطاق‌ نشم‌. ديدم‌ حضرت‌ رضا اشاره‌ كردند بيا پهلوي‌ من‌ بشين‌. جا برام‌ باز كردند. من‌ فكر ميكنم‌ تعبير اين‌ خواب‌ اين‌ باشد كه‌ يعني‌ من‌ را ببريد در كنار قبر علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا دفن‌ كنيد. ببينيد اينطوري‌ با وليشون‌، با دوستشون‌ عمل‌ مي‌كنند و عجيب‌ بود. وقتي‌ كه‌ جنازة‌ ايشان‌ را آوردند، يك‌ خبيثي‌ در رأس‌ كارهاي‌ مشهد بود بعنوان‌ نايب‌ التوليه‌ كه‌ من‌ حتي‌ حيف‌ مي‌دونم‌ كه‌ توي‌ اين‌ مجلس‌ نام‌ كثيف‌ او را ببرم‌ چون‌ در زمان‌ طاغوت‌ بود. من‌ احتمال‌ نميدادم‌ كه‌ اين‌ شخص‌ بفهمه‌ كه‌ ايشان‌ يك‌ معممه‌ و اجازه‌ بده‌ اين‌ را در صحن‌ و اطراف‌ صحن‌ دفن‌ كنند. صبح‌ اول‌ وقت‌ از طرف‌ خود آنها خبر آمد كه‌ ايشان‌ را در بهترين‌ جاهاي‌ حرم‌ دفن‌ كردند. بعد حالا مطلبي‌ هست‌ كه‌ مربوط‌ به‌ آن‌ خبيث‌ يا اربابش‌ نبود يك‌ جوري‌ شد، بحثش‌ را اينجا مناسب‌ نمي‌دونم‌ عرض‌ كنم‌ و در حرم‌ مطهر در دار السياده‌ بالاي‌ سر علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌، او را دفنش‌ كردند.

 تزكية‌ نفس‌، بندگي‌ خدا، يك‌ چنين‌ وضعي‌ براي‌ انسان‌ پيش‌ مي‌آره‌. من‌ يك‌ وقتي‌ از ايشان‌ سؤال‌ كردم‌ كه‌ بهترين‌ چيزها در زندگي‌ چيه‌؟ فرمود اين‌ آية‌ شريفه‌. يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌. اول‌ كاري‌ كه‌ مي‌كنيد خودتون‌ را مورد خطاب‌ اين‌ آيه‌ قرار بديد. اعتقاداتتون‌ را محكم‌ كنيد تا آرامش‌ پيدا كنيد، اطمينان‌ به‌ دينتون‌ داشته‌ باشيد. ايشان‌ يكي‌ از مطالبي‌ كه‌ به‌ مناسبت‌ يادم‌ آمد از ايشان‌ اسم‌ بردم‌ اين‌ را مي‌گفت‌. مي‌گفت‌ من‌ هميشه‌ براي‌ آن‌ پدر و جدمون‌ كه‌ مذهب‌ تشيع‌ را قبول‌ كرده‌ و كار ما را آسون‌ كرده‌، من‌ در شبانه‌روز يك‌ فاتحه‌ مي‌خونم‌. اين‌ خيلي‌ مهمه‌. بالاخره‌ چون‌ ارتد الناس‌ بعد النبي‌ الا ثلاث‌. خيلي‌ بعيده‌ همة‌ ماها از اولاد آنهائي‌ باشيم‌ كه‌ باصطلاح‌ مثل‌ سلمان‌ و ابي‌ ذر باشيم‌. بالاخره‌ اينها هم‌ از علي‌ بن‌ ابيطالب‌ رو گردادند و يكي‌ از اجداد ماها و شماها، يكي‌ از اينها قدم‌ جلو گذاشته‌ و مذهب‌ تشيع‌ را تحقيق‌ كرده‌ و شيعه‌ شده‌. و الا خيلي‌ زحمت‌ بود برامون‌. اگر شما در يكي‌ از اين‌ ممالك‌ اهل‌ سنت‌ يا ممالك‌ غير اسلامي‌ مي‌بويديد به‌ اين‌ آسوني‌ ممكن‌ بود اين‌ عقايد پاك‌ را خداي‌ تعالي‌ نصيبتون‌ كنه‌؟ كه‌ فردا شب‌ كه‌ شب‌ اربعين‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ هست‌، آنجور انشاء الله‌ عزاداري‌ كنيد و آنطور اظهار محبت‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ كنيد كه‌ چه‌ شده‌؟ كه‌ چهل‌ شب‌ و چهل‌ روز از عاشوراي‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ گذشته‌. علامت‌ ايمان‌ شما همينه‌. علامت‌ ايمان‌ شما اينه‌. چون‌ در روايت‌ دارد كه‌ براي‌ حسين‌ عليه‌ السلام‌ در قلوب‌ مؤمنين‌ يك‌ محبتي‌ خدا قرار داد. محبت‌ مكنونه‌ كه‌ علامت‌ ايمانه‌. خوب‌ الحمد لله‌ اين‌ قدم‌ اولش‌ را يا حالا پدرانمون‌ برداشتند يا خودمون‌ برداشتيم‌ آرامش‌ پيدا كرديم‌. ميگيم‌ تمام‌ غرق‌ گناهيم‌ يك‌ حسين‌ داريم‌. ميگيم‌ دستمون‌ به‌ دامن‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسينه‌.

 فقط‌ يك‌ سفارش‌ خوب‌ يك‌ امشب‌ و فردا شب‌ خدمتتون‌ هستي‌. يك‌ سفارش‌ به‌ همه‌اتون‌ ميكنم‌، يك‌ كاري‌ بكنيد، يك‌ جوري‌ عمل‌ بكنيد، يك‌ نحوه‌اي‌ زندگيتون‌ را ترتيب‌ بديد كه‌ اگر امام‌ زمانتون‌ آمد ايرادي‌ به‌ شكلتون‌، به‌ لباستون‌، به‌ خانه‌اتون‌، به‌ اعمالتون‌ نداشته‌ باشه‌. با اين‌ ميزان‌ خودتون‌ را تطبيق‌ بديد. ديگه‌ تمامه‌. ديگه‌ مورد خطاب‌ يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌ هستيد و بدانيد دستتون‌ را خدا ميگيره‌. اين‌ ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌ دستتون‌ را گرفته‌ داره‌ خدا ميكشوننتون‌. داخل‌ شو امر ميكنه‌ في‌ عبادي‌. ديگه‌ شما نمي‌تونيد با غير خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ مأنوس‌ باشيد در دنيا و آخرت‌. در دنياتون‌ دلتون‌ هميشه‌ متوجه‌ حضرت‌ وليعصر ارواحنا فداهه‌، متوجه‌ كربلاي‌ ابي‌ عبد اللهه‌، متوجه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلامه‌ و بمجرد اينكه‌ سكرات‌ موت‌ بياد، چشمتون‌ را باز مي‌كنيد، يكي‌ از علما خوابش‌ را ديد بعد هم‌ عينا همون‌ جريان‌ انجام‌ شد. مفصله‌. ميگفت‌ كه‌ من‌ گفتم‌ توي‌ حمام‌ كه‌ دراز كشيده‌ بودم‌ از دنيا رفتم‌. ائمة‌ اطهار آمدند دور من‌. اي‌ كه‌ گفتي‌ فمن‌ يمت‌ يرني‌ جان‌ فداي‌ كلام‌ دلجويت‌. كاش‌ روزي‌ هزار مرتبه‌ من‌ مردمي‌ تا ببينمي‌ رويت‌. يا حار حمدا من‌ يمت‌ يرني‌. اي‌ حارث‌ همداني‌ هر كس‌ بخواد بميرد من‌ را مي‌بيند. شايد اينطور باشد كه‌ ما اگر بخواهيم‌ از دنيا برويم‌، امام‌ زمانمون‌ را مي‌بينيم‌. هر كسي‌ امام‌ زمانش‌ را مي‌بينه‌. چشم‌ انسان‌ باز كنه‌، لبهاي‌ متبسم‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ بالاي‌ سر انسان‌ و انسان‌ به‌ سيماي‌ مقدس‌ امام‌ زمان‌ نگاه‌ بكنه‌ و جان‌ بده‌. چه‌ جان‌ دادني‌ از اين‌ لذتبخش‌تر. و در عالم‌ برزخ‌ با آنها و در بهشت‌ هم‌ با آنها. يك‌ قدم‌ كارشه‌، يك‌ اراده‌ كارشه‌، مقدماتش‌ را خداي‌ تعالي‌ براتون‌ درست‌ كرده‌. يك‌ قدم‌ برداريد و آن‌ قدم‌ همينه‌ كه‌ عرض‌ كردم‌. اگر امام‌ زمان‌ آمد توي‌ زندگيتون‌ كوچكترين‌ ايرادي‌ به‌ شما و به‌ اعمال‌ شماو به‌ وضع‌ زندگي‌ شما نداشته‌ باشه‌. همين‌. و فكر هم‌ نكنيد خيلي‌ امام‌ زمان‌ سختگيره‌. نه‌. خيلي‌ هم‌ آسان‌ ميگيره‌. گناه‌ نكن‌، يك‌ كلمه‌، واجباتت‌ را انجام‌ بده‌. مستحبات‌ چطور؟ ميلت‌. اگر حالت‌ ايجاب‌ كرد. مكروهات‌ چطور؟ باز ميلت‌. اگر نكني‌ بهتره‌. همين‌. خيلي‌ ساده‌ است‌. من‌ حتي‌ در بعضي‌ از مباحثهم‌ گفتم‌ به‌ بعضي‌ از دوستان‌ كه‌ گناه‌ نكردن‌، بحث‌ كردم‌، اثبات‌ كردم‌ كه‌ گناه‌ نكردن‌ آسونتر از گناه‌ كردنه‌. گناه‌ كردن‌ سخته‌. شما هميشه‌ راست‌ بگيد بهتر و راحتريد يا دروغ‌ بگيد؟ شما كلاه‌ سر مردم‌ بگذاريد، خودتون‌ را بي‌ اعتبار توي‌ بازار كنيد براي‌ شما آسونتره‌ يا اينكه‌ راست‌ بگيد و اعتبار جذب‌ كنيد؟ بشينيد خودتون‌ حساب‌ كنيد. بر فرض‌ سختتر هم‌ باشه‌. خوب‌ براي‌ يك‌ چنين‌ مقام‌ پر عظمتي‌ انسان‌ كار سخت‌ را بايد بكنه‌. اين‌ يك‌ كلمه‌.

 آنوقت‌ شب‌، نصف‌ شب‌ بلند ميشيد اگر يك‌ چنين‌ حالتي‌ را در خودتون‌ ايجاد كنيد، اگر از همين‌ الان‌ تصميم‌ بگيريد كه‌ واجبات‌ انجام‌ بشه‌ و محرمات‌ ترك‌ بشه‌ و زندگيتون‌ مطابق‌ خواست‌ امام‌ زمان‌ باشه‌. بخدا قسم‌، قسم‌ مي‌خورم‌، نصف‌ شب‌ كه‌ پاشيد يك‌ آرامشي‌ احساس‌ مي‌كنيد بعد با گوش‌ دلتون‌ مي‌شنويد كه‌ خدايتون‌ ميگه‌ يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌ ارجعي‌ الي‌ ربك‌ با دلتون‌، با گوشتون‌، اين‌ گوش‌ خاكي‌ زياد ارزش‌ نداره‌. با گوش‌ دلتون‌ مي‌شنويد كه‌ يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌ ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌. فادخلي‌ في‌ عبادي‌ و ادخلي‌ جنتي‌.

 ميريد كنار بدن‌ پاره‌ پارة‌ ابي‌ عبد اله‌ الحسين‌. گوش‌ ميديد مي‌بينيد ميگه‌ رضا برضائك‌ تسليم‌ لامرك‌. حركت‌ مي‌كنيد مي‌ريد خانة‌ فاطمة‌زهرا امشب‌ متوسل‌ به‌ اين‌ بي‌بي‌ شدند. مي‌بينيد فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها با اينكه‌ پهلويش‌ شكسته‌، سيلي‌ به‌ صورتش‌ خورده‌، محسنش‌ سقط‌ شده‌، در عين‌ حال‌ آنقدر با خدا در ارتباط‌ است‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ فرمود فاطمة‌ بضعة‌ مني‌. فاطمه‌ پارة‌ تن‌ من‌ است‌. من‌ آذاه‌ فقد آذاني‌ و من‌ آذاني‌ فقد آذ الله‌. اذيت‌ فاطمه‌، اذيت‌ خداست‌. اگر هم‌ الان‌ برويد كنار قبرستان‌ بقيع‌، شايد همينطورها تاريك‌ باشه‌. صبت‌ علي‌ مصائب‌ لو آنها صبت‌ علي‌ الايام‌ سرن‌ لياليا. فاطمه‌ سلام‌ الله‌ عليها گفت‌ و فرمود كه‌ اگر مصائبي‌ كه‌ بر من‌ وارد شد، بر روزها وارد ميشد شب‌ ميشد. چشمش‌ كه‌ افتاد به‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ در ميان‌ مسجد او را نشانده‌اند شمشير روي‌ سرش‌ نگه‌ داشتند. صدا زد خلب‌ ابن‌ عمي‌ او لاكشف‌ بدعا رأسي‌ و اشكو للاله‌ شجوني‌. دست‌ از پسر عمم‌ برداريد يا آنكه‌ سرم‌ را براي‌ دعا باز مي‌كنم‌ و ناراحتي‌هايم‌ را براي‌ خدا عرضه‌ مي‌كنم‌. سلمان‌ ميگه‌ ديدم‌ پايه‌هاي‌ مسجد بنا كرد لرزيدن‌. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ به‌ من‌ فرمود به‌ فاطمه‌ بگو اگر مي‌خواي‌ دين‌ پدرت‌ باقي‌ بمانه‌ اينها را نفرين‌ نكن‌. خدايا به‌ آبروي‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ فرج‌ امام‌ زمان‌ ما را برسان‌. الهي‌ آمين‌. ما را از ياران‌ خوب‌ آن‌ حضرت‌ قرار بده‌. الهي‌ آمين‌. خدايا به‌ آبروي‌ امام‌ زمان‌ ما را طالب‌ خون‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ و خون‌ فاطمة‌ زهرا زير ساية‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ قرار بده‌. الهي‌ آمين‌. خدايا پدر و مادرمون‌ ببخش‌ و بيامرز. الهي‌ آمين‌.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *