۱۹ شوال ۱۴۱۴-شرح آیه قل انما انا بشر مثلکم

 شرح‌ آية‌ قل‌ انما انا بشرمثلكم‌  19 شوال‌ 1414

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. لو كان‌ البحر مداد لكلمات‌ ربي‌ لينفد البحر قبل‌ ان‌ تنفد كلمات‌ ربي‌ و لو جئنا بمثله‌ مددا. قل‌ انما انا بشر مثلكم‌ يوحي‌ الي‌ انما الهكم‌ اله‌ واحد فمن‌ كان‌ يرجو الي‌ لقاء ربي‌ عملا صالحا و لا يشرك‌ بعبادت‌ ربه‌ احدا.

 اين‌ دو آيه‌اي‌ بود كه‌ در پايان‌ قرائت‌ قرآن‌ مجيد امشب‌ خواندند. يك‌ مطلبي‌ در اين‌ دو آيه‌ جلب‌ توجهم‌ را كرد لذا به‌ مناسبتهاي‌ مختلف‌ انشاء الله‌ دربارة‌ آن‌ مطلب‌ حرف‌ مي‌زنيم‌. خداي‌ تعالي‌ در اين‌ دو آيه‌ مي‌فرمايد بگو اي‌ پيغمبر اگر دريا مركب‌ شود و براي‌ نوشتن‌ كلمات‌ پروردگار. قبل‌ از آنكه‌ كلمات‌ الهي‌ پايان‌ بپذيرد دريا پايان‌ پيدا مي‌كند. اگر چه‌ يك‌ درياي‌ ديگر هم‌ بر اين‌ دريا اضافه‌ بشود و كمك‌ براي‌ اين‌ دريا بيايد. بعد مي‌فرمايد بگو اي‌ پيغمبر انما انا بشر مثلكم‌. منهم‌ بشري‌ هستم‌ مثل‌ شما يوحي‌ الي‌. ولي‌ يك‌ ارتباط‌ خاصي‌ بين‌ من‌ و خدا هست‌ كه‌ خدا با من‌ سخن‌ مي‌گويد و وحي‌ مي‌كند و بر اين‌ اساس‌ كسي‌ كه‌ اميد لقاء پروردگار را دارد و من‌ كان‌ يرجو لقاء ربه‌، عمل‌ صالح‌ كند. فليعمل‌ عملا صالحا. اين‌ يك‌. دوم‌ و لا يشرك‌ بعبادته‌ ربه‌ احدا. احدي‌ را با خدا در عبادتش‌ شريك‌ نكند.

 اين‌ معناي‌ تحت‌ اللفظي‌ و ترجمة‌ ظاهري‌ آية‌ شريفه‌ است‌. نكته‌اي‌ كه‌ تذكرش‌ در اين‌ دو آيه‌ لازم‌ است‌ اين‌ است‌ كه‌ در ابتدا پروردگار متعال‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ فرموده‌ كلمات‌ خدا اگر بنا بشود كه‌ نوشته‌ بشود، دو تا درياي‌ آزاد مركب‌ بشود، نمي‌تواند بنويسد. اين‌ كلمات‌ چيه‌؟ آيا هيچ‌ ارتباطي‌ با آن‌ وحيي‌ كه‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ مي‌رسد دارد يا ندارد؟ كه‌ قطعا دارد و دو جنبة‌ كاملا مختلف‌ پيغمبر اكرم‌ را در اين‌ آيات‌ بيان‌ كرده‌. يك‌ جنبة‌ بشري‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ بشري‌ مثل‌ شماست‌. بشر مثلكم‌. جنبة‌ دومي‌ كه‌ در اين‌ آيات‌ هست‌ اين‌ است‌ كه‌ كلمات‌ پروردگار به‌ پيغمبر اكرم‌ وحي‌ ميشه‌. همان‌ كلماتي‌ كه‌ اگر تمام‌ درياها مركب‌ بشود و يك‌ برابر ديگر هم‌ دريا پيدا بشود و مركب‌ باشد، آن‌ كلمات‌ نوشته‌ نمي‌تواند بشود. در يك‌ آية‌ ديگر تا هفت‌ دريا. يا كلمة‌ هفت‌ شايد منظور مبالغه‌ باشد. يعني‌ نه‌ مبالغه‌. معناي‌ زياد باشد. در چيزهاي‌ بزرگ‌ و درشت‌ هر وقت‌ عرب‌ مي‌خواد يك‌ چيزي‌ را از نظر تعداد زياد، كلمة‌ هفت‌ را بكار مي‌برد. در چيزهاي‌ كوچك‌ گاهي‌ هفتاد را ذكر مي‌كند. دريا خوب‌ چون‌ از نظر وسعت‌ بزرگه‌، هفت‌ دريا در يك‌ آية‌ ديگر سبعة‌ البحر.

 شما با همين‌ دو آيه‌ مي‌تونيد پيغمبر اكرم‌ را آنچنان‌ كه‌ لازم‌ است‌ بشناسيد. ما معرفتمون‌ نسبت‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ هم‌ در بعد بشريش‌ ناقصه‌ هم‌ در بعد معنوي‌ و علمي‌ اش‌. علتش‌ هم‌ اين‌ است‌ كه‌ روحيات‌ و علم‌ و دانش‌ و ارتباطش‌ را با خدا با جنبة‌ بشري‌ پيغمبر اكرم‌ مخلوط‌ مي‌كنيم‌. در عين‌ اينكه‌ رسول‌ اكرم‌ بشري‌ است‌ كه‌ من‌ مي‌خوام‌ يكمقدار همين‌ نكته‌ را توضيح‌ بدهم‌ و آنچه‌ دربارة‌ پيغمبر عرض‌ مي‌كنم‌ دربارة‌ ائمة‌ اطهار بعينه‌ هست‌ و دربارة‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ كه‌ اساس‌ و باصطلاح‌ در زمان‌ ما كل‌ معناي‌ رهبري‌ و امامت‌ با آن‌ حضرت‌ ارتباط‌ دارد و ما بايد امام‌ عصر را همانطور بشناسيم‌، خواهد بود. بنابراين‌ آنچه‌ ما دربارة‌ پيغمبر اكرم‌ عرض‌ مي‌كنيم‌ همه‌اش‌ دربارة‌ هر يك‌ از ائمه‌ تحقق‌ پيدا مي‌كند و دربارة‌ امام‌ زمان‌ هم‌ محقق‌ است‌.

 از نظر بعد بشري‌: پيغمبر اكرم‌ يك‌ انسان‌ است‌. مثل‌ ما يأكل‌ الطعام‌ و يمشي‌ في‌ الاسواق‌. هم‌ غذا مي‌خورد هم‌ نياز به‌ غذا خوردن‌ دارد. هم‌ ازدواج‌ مي‌كند. هم‌ فرزند دارد و هم‌ اگر مثلا بعضي‌ از عوارض‌ بر او وارد بشود، مريض‌ ممكن‌ است‌ بشود. سموم‌ در وجود مقدسش‌ مؤثر است‌. و بالاخره‌ هر چه‌ يك‌ بشر معمولي‌ دارد، آن‌ حضرت‌ هم‌ دارد. نهايتا كامل‌ و سالمش‌ حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ داراست‌. يعني‌ اگر چشم‌ حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ مي‌بيند، مثل‌ ديدن‌ چشم‌ ماست‌. ولي‌ ديگه‌ چشم‌ آن‌ حضرت‌ ضعيف‌ نمي‌شود كه‌ نياز به‌ عينك‌ داشته‌ باشد. گوش‌ حضرت‌ همان‌ مقداري‌ كه‌ ما مي‌شنويم‌، آن‌ وجود مقدس‌ هم‌ مي‌شنود. ولي‌ ديگه‌ نقصي‌ از متعارف‌ بيشتر پيدا نمي‌كند كه‌ احتياج‌ به‌ سمعك‌ مثلا داشته‌ باشد. گرسنه‌ ميشود، غذا مي‌خورد و خلاصه‌ هر خصوصيتي‌ كه‌ ما داريم‌ حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ هم‌ دارد. با اين‌ تفاوت‌ كه‌ وجود مقدس‌ حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ هيچگاه‌ نقصي‌ كه‌ مورد تنفر مردم‌ باشد، در وجود مقدسش‌ پيدا نميشود و كارهايي‌ كه‌ موجب‌ تنفر مردم‌ باشد حضرت‌ نمي‌كند. مثلا دهانش‌ بوي‌ سير بدهد، بوي‌ پياز بدهد، پيغمبر اكرم‌ در طول‌ عمر نه‌ سير خوردند و نه‌ پياز و براي‌ اينكه‌ اين‌ عمل‌ آن‌ وجود مقدس‌ دليل‌ بر حرمتش‌ نباشه‌ در يك‌ روايت‌ دارد كه‌ توي‌ دهانشون‌ كردند و در آوردند. هميشه‌ رسول‌ اكرم‌ معطر بودند كه‌ مي‌فرمايد من‌ از دنياي‌ شما سه‌ چيز انتخاب‌ كردم‌. زن‌ و عطر و قرة‌ عيني‌ في‌ الصلاة‌. كه‌ در واقع‌ آنچه‌ بيشتر بايد در اين‌ روايت‌ مورد توجه‌ است‌ همون‌ عطره‌ كه‌ معطر بود هميشه‌ رسول‌ اكرم‌ و بخصوص‌ روز جمعه‌. كوشش‌ مي‌فرمود كه‌ ولو يك‌ پارچه‌ يا يك‌ دستمال‌ معطري‌ هم‌ كه‌ شده‌ او را به‌ خودش‌ بمالد و مستحب‌ مؤكد است‌ كه‌ روز جمعه‌ بخصوص‌ و در تمام‌ اوقات‌ مردها دائما معطر باشند و زنها هم‌ در جايي‌ كه‌ مرد نامحرم‌ از بوي‌ عطر آنها باصطلاح‌ به‌ شهوت‌ نمي‌افتد، آنها هم‌ معطر باشند. مخصوصا براي‌ شوهر.

 پيغمبر اكرم‌ غذا مي‌خوردند. با مردم‌ حرف‌ مي‌زدند. خيلي‌ مثل‌ بعضي‌ از مقدسها كه‌ لباسشون‌ را زياد مقيد باشند از همة‌ نجاسات‌ احتمالي‌ پرهيز كنند، نبودند. لباس‌ ايشان‌ يك‌ مقدار بلند بود. مثل‌ لباس‌ معمول‌ زمان‌ گذشته‌ كه‌ آيه‌ نازل‌ شد فثيابك‌ فطهر. لباست‌ را تطهير كن‌ و در تفسير دارد كه‌ فقصر. يعني‌ لباست‌ را كوتاه‌ كن‌ كه‌ روي‌ زمين‌ كشيده‌ نشود. و لذا لباس‌ بلندي‌ كه‌ روي‌ زمين‌ كشيده‌ شود كه‌ در قديم‌ رسم‌ بوده‌ است‌، كراهت‌ دارد براي‌ يك‌ انسان‌ و خلاصه‌ همة‌ خصوصياتي‌ كه‌ يك‌ انسان‌ و يك‌ بشر دارد، پيغمبر داشت‌. و شما نبايد فكر كنيد كه‌ رسول‌ اكرم‌ مثلا بدون‌ غذا حتي‌ ممكن‌ بوده‌ زنده‌ بماند، بدون‌ آب‌ زنده‌ بماند، گرسنه‌ نشود و امثال‌ اينها. و يا شمشير به‌ او كار نكند و يا مثلا اگر سمي‌ به‌ او دادند، او را نكشد. نه‌. شمشير وجود مقدسش‌ را آزرده‌ مي‌كرد. حتي‌ سنگ‌ به‌ پيشاني‌ نازنينش‌ خورد مؤثر بود و صددرصد از نظر بدني‌ بشر مثلكم‌. ولي‌ يك‌ بعد ديگري‌ من‌ ايني‌ كه‌ دربارة‌ اين‌ مطلب‌ اينطور صحبت‌ مي‌كنم‌ به‌ خاطر اين‌ است‌ كه‌ يك‌ مقدار جنبه‌هاي‌ بدني‌ را با روحي‌ فرق‌ بگذاريم‌. از نظر بدن‌ كه‌ لباس‌ است‌ بدن‌ براي‌ روح‌، و بدن‌ يك‌ چيزي‌ است‌ كه‌ اصلا به‌ حساب‌ در عالم‌ براي‌ يك‌ بشر نمي‌آد. اين‌ مسئله‌اي‌ نيست‌ كه‌ حالا شما مي‌گيد پيغمبر اكرم‌ بايد از همه‌ زيباتر باشد يا حضرت‌ بقية‌ الله‌ بايد از همه‌ زيباتر باشد. خط‌ پيغمبر مثل‌ همة‌ خطها بود. همانطوري‌ كه‌ خط‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ مثل‌ خطهاي‌ معمولي‌، متوسط‌ حتي‌ روايت‌ دارد بوده‌. تن‌ صداي‌ حضرت‌ مثل‌ ساير مردم‌ بوده‌، مثل‌ اكثر مردم‌. لذا اگر يك‌ نامه‌اي‌ مثلا در زمان‌ ما چون‌ اتفاق‌ مي‌افتد، اگر نامه‌اي‌ از امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ به‌ دستتون‌ رسيد، شما روي‌ خطش‌ فكر نكنيد كه‌ اين‌ خط‌ مثل‌ خط‌ مثلا خوشنويس‌ترين‌ افراد بشر باشه‌. نه‌. خط‌ متوسط‌ بدون‌ غلط‌. قيافة‌ امام‌ عصر يا پيغمبر اكرم‌ مثل‌ سايرين‌ بوده‌. بطوري‌ كه‌ در زمان‌ حضورشون‌ وقتي‌ جمعي‌ دور هم‌ مي‌نشستند دربارة‌ رسول‌ اكرم‌ دارد وقتي‌ دائره‌وار مي‌نشستند كسي‌ تشخيص‌ نمي‌داد كه‌ اين‌ آيا پيغمبر اكرم‌ است‌ يا آن‌ يكي‌ و شناخته‌ نميشد حضرت‌. اگر يك‌ وقتي‌ حضرت‌ وليعصر عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ را ديديد كه‌ در بين‌ ما هست‌ آن‌ وجود مقدس‌ بنفسي‌ انت‌ من‌ مغيب‌ لم‌ يخل‌ مني‌. در بين‌ ما هست‌. نگيد حتما بايد يك‌ نورانيت‌ خاصي‌ داشته‌ باشند يا يك‌ قيافة‌ مخصوصي‌ داشته‌ باشند مثل‌ حضرت‌ يوسف‌ مثلا آنقدر زيبا باشند كه‌ انسان‌ مبهوت‌ جمالشون‌ بشه‌، اينها نيست‌. بشر مثلكم‌. و اينهايي‌ كه‌ ماها فضيلت‌ فكرش‌ مي‌كنيم‌، اينها فضيلت‌ نيست‌ براي‌ پيغمبر اكرم‌ و امام‌ زمان‌ كه‌ بگيم‌ اگر مثلا زيباترين‌ افراد بود اين‌ فضيلته‌. نه‌ همانطوري‌ كه‌ اگر يك‌ شخصيتي‌ بهترين‌ لباس‌ را بپوشه‌ اين‌ براي‌ او فضيلت‌ نميشه‌ و اگر بدترين‌ لباس‌ را هم‌ بپوشه‌ براي‌ او سرشكستگي‌ و خفت‌ از نظر واقع‌ نيست‌.

 كمال‌ انسان‌ به‌ علم‌ است‌ و به‌ پاكي‌ است‌ و به‌ عصمت‌ است‌ و به‌ عظمت‌ روحي‌. بنابراين‌ اين‌ مطلب‌ راكاملا بدونيد كه‌ پيغمبر اكرم‌ ازدواج‌ مي‌كرد، پيغمبر اكرم‌ داراي‌ فرزند بود. غذا مي‌خورد. يك‌ حالتي‌ در بين‌ يك‌ عده‌ از مردم‌ بود كه‌ همانطوري‌ كه‌ ماها فكر مي‌كنيم‌ و آنها دچار مشكل‌ شدند و اين‌ را من‌ عرض‌ مي‌كنم‌ كه‌ شماها انشاء الله‌ دچار مشكل‌ نشويد دربارة‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌. و آن‌ اين‌ بود كه‌ اينها مي‌گفتند اين‌ چطور پيغمبري‌ است‌ كه‌ يأكل‌ الطعام‌. غذا ميخوره‌. تو معجزه‌ بكن‌ و همينطوري‌ سير باش‌. يأكل‌ الطعام‌. اعمالي‌ كه‌ نسبت‌ مي‌دهند و واقعيت‌ هم‌ بعضيش‌ داره‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ اگر در زمان‌ ما حتي‌ يك‌ عالم‌ ديني‌ انجام‌ بده‌ شايد انسان‌ نسبت‌ به‌ دين‌ بدبين‌ بشه‌. زنهاي‌ متعدد، بعضي‌ از زنهاي‌ پيغمبر خيلي‌ سنشون‌ از خود پيغمبر زيادتر بود بعضي‌ها خيلي‌ كمتر بود. و مسائل‌ مختلفي‌ كه‌ من‌ نمي‌خوام‌ حالا وقتتون‌ را به‌ آنها بگذرانم‌ و چيزهايي‌ كه‌ از نظر ما بعضي‌هايش‌ بده‌ چون‌ ما بدي‌ و خوبي‌ اولا سرمون‌ نميشه‌ تا بفهميم‌ چي‌ خوبه‌ و چي‌ بده‌. او الگوست‌ ولي‌ در عين‌ حال‌ طبق‌ رسومات‌ و برنامه‌هاي‌ ما يك‌ كارهايي‌ پيغمبر اكرم‌ كرده‌ كه‌ من‌ همين‌ الان‌ جرات‌ نمي‌كنم‌ بعضي‌هايش‌ را براي‌ مردم‌ مسلماني‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ رهبر آنهاست‌ بيان‌ كنم‌. تا چه‌ برسد به‌ مسيحي‌ها و دشمناني‌ كه‌ در مقابل‌ ايستادند و اعمال‌ رسول‌ اكرم‌ را زير سؤال‌ مي‌برند. ما خيال‌ مي‌كنيم‌ كه‌ بايد بنشينيم‌ ازدواجها و همسرهايي‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ داشت‌، اينها را ما توجيه‌ كنيم‌ و آنهم‌ درست‌ توجيه‌ نميشه‌ و حقيقت‌ را نمي‌تونيم‌ بيان‌ كنيم‌. ولي‌ وقتي‌ برخورد مي‌كنند چون‌ ما انشاءالله‌ مي‌خواهيم‌ در آينده‌ از اصحاب‌ امام‌ زمان‌ باشيم‌ و اگر اين‌ را جدي‌ بگيريم‌ بايد يك‌ آمادگي‌ دربارة‌ اعمال‌ صحيح‌ امام‌ عصر داشته‌ باشيم‌. امام‌ زمان‌ را با خودمون‌، يا با افكارمون‌ يا با رسوماتمون‌ تطبيق‌ نديم‌، حالا مثلا اگر حضرت‌ روز سيزده‌ بدر از شهر خارج‌ نشد بگيم‌ اين‌ امام‌ زمان‌ نيست‌ مثلا. البته‌ اين‌ را كه‌ نمي‌گيم‌. البته‌ اما اگر آمد و مثلا حالا مثل‌ پيغمبر اكرم‌ چند تا زن‌ داشت‌، بگيم‌ نه‌ ما كه‌ از اين‌ آقا خوشمون‌ نيامد. يا مثلا ديديم‌ نشسته‌ غذا زياد خورد. اي‌ بابا غذا را بايد كم‌ خورد. غذا را بايد كم‌ خورد منتهي‌ هر كسي‌ به‌ مناسبت‌ استعداد غذايش‌. اگر يك‌ نفر مثلا پنجاه‌ لقمه‌ غذا مي‌خوره‌، يك‌ نفر اگر صد لقمه‌ غذا نخوره‌ گرسنه‌ مي‌مانه‌. بگيم‌ بايد حتما پنجاه‌ لقمه‌ غذا بخوره‌ تا ما قبولش‌ بكنيم‌.

 يك‌ عده‌ مسائل‌ جزئي‌ اين‌ سنخي‌ را حواستون‌ جمع‌ باشه‌ كه‌ صددرصد آن‌ وجود مقدس‌ و اسلام‌ و قرآن‌ را الگو قرار بديد تا بتوانيد دربارة‌ امام‌ عصر صحيح‌ قضاوت‌ كنيد. و الا يقينا دچار مشكل‌ ميشيد. نمي‌تونيد با امام‌ زمان‌ كنار بياييد. در يك‌ روايتي‌ دارد كه‌ وقتي‌ حضرت‌ ظهور مي‌كند يك‌ مطالبي‌ گاهي‌ بيان‌ مي‌كند كه‌ اصحاب‌، خواص‌ را من‌ فكر نمي‌كنم‌، چون‌ يك‌ دسته‌ هستند خيلي‌ نزديكند و از خواصند كه‌ دائما هم‌ قبلا هم‌ با حضرت‌ بودند. روحيات‌ حضرت‌ در دستشون‌ است‌. اينها يك‌ عده‌ از خواص‌ هستند كه‌ ظاهرا بعد از ظهور مي‌خوان‌ با حضرت‌ نشست‌ و برخاست‌ كنند، اينها دچار مشكل‌ مي‌شوند. آيا اين‌ حرف‌ درسته‌ يا درست‌ نيست‌؟ حركت‌ مي‌كنند دور عالم‌ را با طي‌ الارض‌ مي‌گردند بعد متوجه‌ مي‌شوند نه‌ حجتي‌ جز اين‌ وجود مقدس‌ نيست‌. بعد به‌ دامنش‌ برمي‌گردند. اين‌ بطور كلي‌. بشر مثلكم‌. در بعد بشري‌ مثل‌ شماست‌. منتهي‌ كاملش‌. همينطوري‌ كه‌ شما غذا را بايد بخوري‌، او هم‌ بايد بخوره‌. همانطوري‌ كه‌ سم‌ در وجود شما تأثير منفي‌ داره‌، تأثير بدي‌ داره‌، در وجود مقدس‌ امام‌ و پيغمبر هم‌ همينطور و همانطوري‌ كه‌ شمشير به‌ شما صدمه‌ مي‌زنه‌، به‌ اونها هم‌ صدمه‌ ميزنه‌. ديگه‌ در خصوص‌ اين‌ چيزها معجزات‌ و اين‌ مسائل‌ هم‌ هيچ‌ توي‌ كار نيست‌ و بشر مثلكم‌.

 اما يوحي‌ اليه‌. اين‌ جا باز ما يوحي‌ اليه‌ را دست‌ كم‌ گرفتيم‌. مخصوصا اين‌ آية‌ لو كان‌ البحر مداد لكلمات‌ ربي‌ قبل‌ از اين‌ آيه‌ قرار گرفته‌ تا ما حدود وحي‌ را متوجه‌ بشيم‌. تمام‌ كلمات‌، كلمات‌ خدا، كلمه‌ چيه‌؟ ما اين‌ را بايد بحث‌ كنيم‌. كلمه‌ يك‌ جمله‌اي‌ است‌، يك‌ سخني‌ است‌ كه‌ از زبان‌ بيرون‌ مي‌آيد و جمعش‌ كلام‌ ميشه‌ و الكلام‌ ما افاد المستمع‌. فائدة‌ التامة‌ يصح‌ سكوت‌ عليها. كلام‌ يك‌ مطلبي‌ است‌ كه‌ وقتي‌ مستمع‌ ميشنوه‌ اين‌ ديگه‌ حرفي‌ نداشته‌ باشه‌ دربارة‌ اين‌ خصوص‌ كه‌ صحيح‌ باشد كه‌ در مقابل‌ اين‌ كلام‌ ساكت‌ بمونه‌. هر يك‌ از احكام‌ و مسائل‌ دين‌ كلمه‌ و كلام‌ است‌. البته‌ گاهي‌ كلمه‌ به‌ كلام‌ اطلاق‌ ميشه‌. گاهي‌ كلام‌ هم‌ به‌ كلمه‌ اطلاق‌ ميشه‌. لذا گاهي‌ بعضي‌ از بزرگان‌ مي‌گويند ما يك‌ كلمه‌اي‌ مي‌خوايم‌ با شما حرف‌ بزنيم‌. يك‌ ساعت‌ حرف‌ مي‌زنند. اين‌ از نظر لغوي‌ درست‌ نيست‌. كلمه‌ مثلا يا اسم‌ است‌ يا فعل‌ يا حرف‌. اسم‌ باشه‌ مثل‌ حسن‌. فعل‌ باشه‌ مثلا ضرب‌. حرف‌ هم‌ باشه‌ مثل‌ من‌. اينها كلمه‌ است‌. اما گاهي‌ ميشه‌ يعني‌ يكي‌ از اينها. گاهي‌ مي‌خواد يك‌ كلمه‌ بگه‌، بر كلام‌ كلمه‌ و سخنراني‌ يك‌ ساعته‌ را يك‌ كلمه‌ مي‌گويند. گاهي‌ گفته‌ ميشه‌. كلمات‌ جمع‌ كلامهايي‌ است‌ كه‌ وقتي‌ مستمع‌ ميشنوه‌، همة‌ حقايق‌ را درك‌ بكنه‌. كلمات‌ خدا كه‌ ذات‌ مقدس‌ پروردگار به‌ خاطر اينكه‌ علمش‌، قدرتش‌، بينهايته‌ طبعا كلماتش‌ هم‌ بينهايته‌. و اينكه‌ مي‌فرمايد اگر دريا مركب‌ بشود، دريا را شما فرض‌ كنيد توي‌ اين‌ خودكار بكنيد و اين‌ بشه‌ جوهر خودكار. ببينيد چه‌ خبر بايد نوشت‌، چقدر بايد نوشت‌، اصلا شايد از نظر حساب‌ به‌ حساب‌ نمي‌آيد. حالا اينهم‌ كم‌، يك‌ درياي‌ ديگه‌، يا هفت‌ درياي‌ ديگه‌ و خدا در قرآن‌ مبالغه‌ نمي‌كنه‌. ممكنه‌ حالا ما در اشعار مبالغه‌ كنيم‌. در روايات‌ گاهي‌ بخاطر رسوندن‌ مطلب‌ مبالغه‌اي‌ باشه‌ ولي‌ ما رواياتي‌ داريم‌ و از نظر عقل‌ هم‌ اينطوره‌ كه‌ قرآن‌ مبالغه‌ نداره‌ و واقعا همينطوره‌. واقعا اگر چون‌ كلمات‌ الهي‌ مثل‌ خود پروردگار بينهايته‌. و لذا بينهايت‌ هر چه‌ دريا چند برابر، هفتاد برابر هم‌ بشه‌ باز محدوده‌ و نهايت‌ داره‌. لذا او قبل‌ از اين‌ به‌ پايان‌ ميرسه‌. يعني‌ دريا قبل‌ از كلمات‌ الهي‌، قبل‌ از آنچه‌ كه‌ بينهايته‌ به‌ پايان‌ ميرسه‌. و همة‌ آن‌ كلمات‌ را به‌ پيغمبر اكرم‌ خدا وحي‌ كرده‌.

 ببينيد از نظر علم‌ چه‌ ميشه‌! از نظر دانش‌ چه‌ ميشه‌! وقتي‌ كه‌ به‌ حضرت‌ آدم‌ خداي‌ تعالي‌ تمام‌ اسماء را تعليم‌ داد، و علم‌ آدم‌ الاسماء كلها. اينها را تعليم‌ داد باز هم‌ وقتي‌ كه‌ در تفاسير نگاه‌ مي‌كنيم‌ مي‌بينيم‌ يك‌ محدوده‌اي‌ از اسمائه‌، اسماء يك‌ جمعي‌ را، شناسايي‌ يك‌ جمعي‌ را خداي‌ تعالي‌ به‌ حضرت‌ آدم‌ تعليم‌ داد. اما كلماتي‌ كه‌ آنقدر بينهايته‌ كه‌ اگر درياها مركب‌ بشود و تمام‌ درختان‌ قلم‌ بشود و جن‌ و انس‌ نويسنده‌ بشوند نمي‌توانند حتي‌ مختصري‌ از آن‌ را بنويسند، اين‌ يك‌ علم‌ فوق‌العاده‌اي‌ است‌ كه‌ بايد همان‌ جمله‌اي‌ را گفت‌ كه‌ در احاديث‌ آمده‌ دربارة‌ پيغمبر اكرم‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ از نظر بيان‌ كلمات‌ خدا لسان‌ الله‌ است‌. از نظر احاطة‌ علميش‌ به‌ ماسوي‌ الله‌ عين‌ الله‌ است‌. از نظر دريافت‌ كلمات‌ الهي‌، اذن‌ الله‌ و به‌ اصطلاح‌ گوش‌ خداست‌ و بلكه‌ از احاديث‌ زيادي‌ استفاده‌ ميشه‌ كه‌ تمام‌ قدرت‌ پروردگار، آنچه‌ كه‌ بايد نصيب‌ مخلوقش‌ بشه‌. اين‌ قيد را متوجه‌ باشيد كه‌ تمام‌ قدرت‌ پروردگار، آنچه‌ كه‌ بايد نصيب‌ مخلوقش‌ از قدرتش‌ بشه‌ در اختيار رسول‌ اكرم‌ صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌. بر اين‌ اساس‌ پيغمبر اكرم‌ مجموعه‌اي‌ از علم‌ و حكمت‌ و قدرت‌ پروردگاره‌ و همينطور حضرت‌ بقية‌ الله‌ كه‌ در روايات‌ زيادي‌ از خود پيغمبر اكرم‌ رسيده‌ و عقل‌ هم‌ بر اين‌ گواهه‌ كه‌ هر چه‌ از علم‌ و قدرت‌ پيغمبر اكرم‌ دارد، هر چه‌ از علم‌ و عصمت‌ رسول‌ اكرم‌ دارد، حضرت‌ بقية‌ الله‌ هم‌ دارد.

 از نظر عقلي‌ اين‌ كلام‌ آيا درسته‌ يا درست‌ نيست‌؟ مي‌گيم‌ بله‌. بخاطر اينكه‌ يك‌ وقت‌ هست‌، دقت‌ كنيد، شما يكنفر را جاي‌ خودتون‌ مي‌نشانيد براي‌ يك‌ محدوده‌اي‌ از كاراتون‌. مثلا شما صد قلم‌ كار داريد، يك‌ قلمش‌ را ميديد به‌ يكنفر مي‌گوييد تو به‌ جاي‌ من‌ در آنجا باش‌. اگر بخواهيد كار شما خراب‌ نشه‌ بايد اين‌ شخص‌ در اين‌ كار عين‌ كار شما را بكنه‌. مثلا شما ده‌ تا مغازه‌ داريد و يا ده‌ تا كار داريد، يك‌ كارتون‌ را مي‌سپاريد به‌ يكنفر. اين‌ بايد كار شما را بكنه‌ و اگر نكنه‌ شما يك‌ فرد ناقصي‌ را جاي‌ خودتون‌ نشونديد. كارتون‌ صحيح‌ انجام‌ نميشه‌. در نبود شما كمبود شما و نبود شما احساس‌ ميشه‌. اگر تمام‌ ده‌ قلم‌ كار شما را بتونه‌ او انجام‌ بده‌، عينا خود شما هستيد كه‌ آنجا هستيد. تمام‌ افراد بشر بايد خليفة‌ الله‌ بشوند. اين‌ را بدونيد. ولي‌ نه‌ اينكه‌ فكر كنيد اگر ماها مثلا خليفة‌ الله‌ شديم‌، همه‌ كارهاي‌ الهي‌ را مي‌تونيم‌ انجام‌ بديم‌. نه‌. يكي‌ دو قلم‌ از كارها را ممكنه‌ انجام‌ بديم‌. هم‌ مي‌تونيم‌ يد الله‌ باشيم‌، هم‌ ميتونيم‌ عين‌ الله‌ باشيم‌، هم‌ مي‌تونيم‌ اذن‌ الله‌ باشيم‌، لسان‌ الله‌ باشيم‌. اطلاق‌ اين‌ اسم‌ هم‌ بر يك‌ ولي‌ خدا جايزه‌. ولي‌ الله‌ است‌ چون‌ خدا مي‌خواسته‌ روزي‌ فلاني‌ را به‌ دستش‌ بده‌، شما به‌ قلبت‌ الهام‌ شده‌ رفتي‌ در خانه‌اش‌ مقداري‌ از مخارجش‌ را دادي‌. شما الان‌ دست‌ شما كه‌ اين‌ پول‌ را ميبره‌ ميده‌، يد الله‌ است‌. قلب‌ شما هم‌ با ارادة‌ الهي‌ حركت‌ كرده‌. يا اگر چشم‌ شما يك‌ حقايقي‌ را كه‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌بينه‌ و متوجه‌ يك‌ مغيباتي‌ كه‌ او متوجهه‌ و شما هم‌ ديديد، شما چشمتون‌، چشم‌ خدا ميشه‌ و اگر كلمات‌ حكمت‌آميز پيغمبر اكرم‌ را بيان‌ كرديد، زبانتون‌ لسان‌ الله‌ ميشه‌ اما خيلي‌ محدود و كوچك‌. يك‌ سر سوزن‌ از آنچه‌ كه‌ بايد پيغمبر بيان‌ كنه‌ شما بيان‌ كرديد. يك‌ سر سوزن‌ از آنچه‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ بايد به‌ ديگران‌ كمك‌ كنه‌، شما كمك‌ كرديد. اسم‌، يك‌ قدري‌ مطلب‌ را دلم‌ مي‌خواهد اينها را ياد بگيريد. گاهي‌ ما ميگيم‌ شما خليفة‌ الله‌ ميشيد، پيغمبر اكرم‌ هم‌ خليفة‌ الله‌ است‌، حضرت‌ آدم‌ هم‌ خليفة‌ الله‌ است‌. اينها با هم‌ چه‌ فرقي‌ دارند؟ شما ده‌ قلم‌ كار داريد، يكيش‌ را مي‌سپريد به‌ اين‌ شخص‌. جانشين‌ شما هست‌، كار شما را ميكنه‌، اما نه‌ همة‌ كار شما را. در همان‌ بخشي‌ كه‌ شما قرار داديد كار شما را ميكنه‌. اسمش‌ هم‌ جانشين‌ شماست‌. اما يك‌ كسي‌ كه‌ بايد جانشين‌ مطلق‌ پروردگار باشه‌، تمام‌ كارها بدست‌ او سپرده‌ بشه‌. بايد تمام‌ كارهايي‌ را كه‌ خدا مي‌خواد در بين‌ مخلوقش‌ انجام‌ بده‌ او بايد بتونه‌ انجام‌ بده‌. و اين‌ شخص‌ يكي‌ از اين‌ چهارده‌ معصوم‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ است‌. يعني‌ در زمان‌ پيغمبر، پيغمبر اكرم‌. در زمان‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌، علي‌. در زمان‌ حضرت‌ مجتبي‌، حضرت‌ مجتبي‌ و امروز در زمان‌ ما، حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌. اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌. حالا كه‌ صلوات‌ فرستاديد يك‌ صلواتي‌ باشه‌ كه‌ البته‌ با توجه‌ هم‌ باشه‌، به‌ نام‌ مقدس‌ حضرت‌ حجت‌ بن‌ الحسن‌ يك‌ صلوات‌ غرائي‌ بفرستيد اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمدو عجل‌ فرجهم‌.

 حضرت‌ بقية‌ الله‌ در سراسر عالم‌، فردي‌ كه‌ از او بالاتر امروز باشه‌ ما نداريم‌. اين‌ را نه‌ فكر كنيد كه‌ فقط‌ شيعه‌ معتقده‌. همة‌ مذاهب‌ اسلامي‌ معتقدند و بلكه‌ بعضي‌ از اديان‌ غير اسلامي‌ هم‌ معتقدند. يك‌ فرد شاخص‌ و جانشين‌ واقعي‌ پروردگار و خليفة‌ الله‌ و آن‌ كسي‌ كه‌ همة‌ كارها در دست‌ اوست‌. اين‌ شخص‌ بايد تمام‌ كارهاي‌ خدايي‌ را با همين‌ صراحت‌ كه‌ عرض‌ مي‌كنم‌، تمام‌ كارهاي‌ خدايي‌ را بايد انجام‌ بده‌. در مخلوق‌، در محدودة‌ مخلوق‌ و اگر انجام‌ نداد اين‌ شخص‌ خليفة‌ الله‌ مطلق‌ نيست‌ .ممكنه‌ بگيد حضرت‌ آدم‌ خليفة‌ الله‌ بود. حضرت‌ آدم‌ خليفة‌ الله‌ بود در يك‌ قسمت‌ از كارهاي‌ خدا. ولي‌ آيا ما كس‌ ديگري‌ را در زمانمان‌ داريم‌ كه‌ قسمتهاي‌ ديگر كارهاي‌ خدا را او انجام‌ بده‌ و يك‌ قسمتش‌ هم‌ امام‌ زمانه‌؟ نه‌. دو تا امام‌ نداريم‌. در زمان‌ حضرت‌ آدم‌ به‌ بعد تا پيغمبر اسلام‌، پيغمران‌ زيادي‌ بودند. حتي‌ در روايت‌ دارد كه‌ بني‌ اسرائيل‌ در يك‌ صبح‌ بين‌ الطلوعين‌ هفتاد نفر پيغمبر را كشتند. معلومه‌ پيغمبرهاي‌ زيادي‌ بودند. كارها هم‌ روي‌ برنامه‌ تقسيم‌ شده‌ بود. حضرت‌ عيسي‌ مثلا فرض‌ كنيد در اورشليم‌ يا اون‌ قسمتهاي‌ فلسطين‌، آنجاها مثلا رهبري‌ مي‌كرد و لسان‌ الله‌ بود اما يك‌ پيغمبر ديگر در يك‌ شهر ديگر لسان‌ الله‌ بود. لسان‌ مطلق‌ پروردگار نبود. ولي‌ در زمان‌ ما يعني‌ بعد از بعثت‌ پيغمبر اكرم‌، كه‌ در قرآن‌ دربارة‌ رسول‌ اكرم‌ آمده‌ كه‌ اين‌ وجود مقدس‌ خاتم‌ انبياء است‌. خاتم‌ انبياء يعني‌ هيچ‌ پيغمبري‌ در مقابل‌ او نبايد باشد، كنار او نبايد باشد، بعد از او نبايد باشد و چون‌ كه‌ صد آمد نود هم‌ پيش‌ ماست‌. وقتي‌ كه‌ صد آمد، ديگه‌ احتياجي‌ به‌ پيغمبر ديگر نيست‌. پيغمبران‌ ديگري‌ كه‌ مي‌آيند، اگر بنا بشه‌ كه‌ تشريف‌ بياورند يا آنچه‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ گفته‌ او را بگن‌ كه‌ عبثه‌ خوب‌ او گفته‌. يا بايد يك‌ چيزي‌ بالاتر از او بگويند كه‌ اين‌ پيغمبر خاتمه‌ بنابراين‌ از زمان‌ رسول‌ اكرم‌ يعني‌ از زماني‌ كه‌ تنها شد رهبري‌ جامعة‌ بشريت‌ يا رهبري‌ عالم‌ هستي‌ و عالم‌ خلقت‌ از آن‌ زمان‌. كه‌ وقتي‌ رسول‌ اكرم‌ بود هيچ‌ پيغمبري‌ كنارش‌ نبود. هيچ‌ حجتي‌ در كنارش‌ نبود كه‌ كاري‌ بخواد انجام‌ بده‌ و بعد هم‌ امير المؤمنين‌ و بعد هم‌ فرزندان‌ علي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ تا امروز حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا لتراب‌ مقدمه‌ الفداء اينها هر يك‌ در هر زماني‌ كه‌ بودند تنها بودند. يعني‌ كنارشون‌ يك‌ ولي‌، يك‌ وصي‌، يك‌ امامي‌، يك‌ پيغمبري‌ نبوده‌. و روي‌ اين‌ اصل‌، خوب‌ دقت‌ كنيد، روي‌ اين‌ اصله‌ كه‌ تمام‌ كارهاي‌ خدا در خلق‌ و در مخلوقش‌، بعهدة‌ اينهاست‌. بعهدة‌ تك‌ تك‌ اينهاست‌ در هر زماني‌ بعهدة‌ صاحب‌ آنزمان‌، امام‌ آنزمان‌ است‌. و لذا معناي‌ اين‌ جمله‌ كه‌ در اذن‌ دخول‌ هست‌ و يا در دعاها هست‌ مي‌فرمايند مثلا در اذن‌ دخول‌ مشاهد متبركه‌ الحمد لله‌ الذي‌ منّ علينا بحكام‌ يقولون‌ مقامه‌ لو كان‌ حاضرا في‌ المكان‌. اگر خدا هر كاري‌ كه‌ در بين‌ مخلوقش‌ داره‌، اينها جانشين‌ خدا هستند آن‌ كارها را اينها انجام‌ مي‌دهند. يا در دعا داريم‌ لا فرق‌ بينك‌ و بينهم‌ الا انهم‌ عبادك‌ و خلقك‌. دو تا فرق‌، دو تا فاصله‌ هست‌. يكي‌ اينكه‌ اينها بندگان‌ تواند بدون‌ امر تو و اذن‌ تو كاري‌ نمي‌كنند، يكي‌ هم‌ اينها ازلي‌ و ابدي‌ و به‌ اصطلاح‌ مثل‌ تو در صفات‌ ذات‌ نيستند و بلكه‌ مخلوق‌ تو اند. و در احاديث‌ فراواني‌ اين‌ مسئله‌ ثابته‌ و روي‌ همين‌ اساسه‌ كه‌ در هر زماني‌ يك‌ فرد از اين‌ معصومين‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ هست‌ و امام‌ هر زمان‌ هم‌ ميشه‌ گفت‌ كه‌ باصطلاح‌ خالق‌، رب‌، چون‌ اين‌ تعبيرات‌ در روايات‌ هست‌، خالق‌، رب‌ و مدبر و روزي‌ دهنده‌ منتهي‌ بعنوان‌ واسطه‌، از جانب‌ پروردگار براي‌ مخلوق‌ خواهد بود.

 روي‌ اين‌ حساب‌ اين‌ آيه‌ را من‌ مي‌خواستم‌ برايتون‌ يك‌ قدري‌ توضيح‌ بدم‌ كه‌ لو كان‌ البحر مداد لكلمات‌ الربي‌ نفد البحر قبل‌ ان‌ تنفد كلمات‌ ربي‌ و لو جئنا بمثله‌ مددا. اين‌ آيه‌ مبالغه‌ نيست‌ و همين‌ آيه‌ همون‌ چيزي‌ است‌ كه‌ در يعني‌ مضمون‌ اين‌ آيه‌، همون‌ چيزي‌ است‌ كه‌ در آية‌ پشت‌ سر اين‌ آيه‌ هست‌. آن‌ در تمام‌ جهات‌ كه‌ شرح‌ دادم‌. در بعد بدني‌، در لباس‌، در جهات‌ ظاهري‌ مثلكم‌. بعضي‌ از نادانها مي‌گويند آنهم‌ مثل‌ ما بشري‌ بود. اين‌ معجزات‌، اين‌ حرفها به‌ او نميخوره‌. جملة‌ بعدش‌ را متوجه‌ نيستند. حتي‌ با كمال‌ تأسف‌ در تفاسير هم‌ آمده‌. جملة‌ بعد كه‌ ميگه‌ يوحي‌ الي‌ چي‌ يوحي‌ بر پيغمبر. كلمة‌ الله‌. كدوم‌ كلمات‌ الله‌؟ همان‌ كلماتي‌ كه‌ لوكان‌ البحر مداد لكلمات‌ الربي‌ و نفد البحر قبل‌ ينفد كلمات‌ ربي‌ و لو جئنا بمثله‌ مددا. ببينيد. چقدر مسئله‌ فرق‌ ميكنه‌. از نظر روحي‌، كه‌ سني‌ و شيعه‌ اين‌ را نوشته‌اند كه‌ اول‌ صاحبي‌ كه‌ از خداي‌ تعالي‌ صادر شد، اول‌ مخلوقي‌ كه‌ خدا خلق‌ كرد، اول‌ موجودي‌ كه‌ اين‌ بحر متلاطم‌ به‌ اصطلاح‌ قدرت‌ بينهايت‌ و علم‌ بينهايت‌ از خودش‌ تراوش‌ كرد، وجود مقدس‌ پيغمبر اكرم‌ بود. اين‌ را سني‌ها هم‌ نوشته‌اند. من‌ آدرس‌ مي‌دهم‌ بهتون‌. كتاب‌ ينابيع‌ الموده‌ فصل‌ اولش‌ باب‌ اولش‌ دربارة‌ همين‌ موضوعه‌ و همة‌ كتب‌ اهل‌ سنت‌ اين‌ روايت‌ را نوشته‌اند كه‌ اول‌ چيزي‌ را كه‌ خدا خلق‌ كرد، نور مقدس‌ خاتم‌ انبيا صلواة‌ الله‌ عليه‌ اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌. و ايني‌ كه‌ من‌ كتاب‌ ينابيع‌ الموده‌ را آدرس‌ دادم‌ براي‌ اينكه‌ او جمع‌ كرده‌ همة‌ روايات‌ را. و الا در كتب‌ سنت‌ روايات‌ اين‌ معني‌ متفرقه‌ و در كتاب‌ بحار الانوار هم‌ مرحوم‌ مجلسي‌ دربارة‌ نور مقدس‌ پيغمبر اكرم‌ و خلقت‌ پيغمبر اكرم‌ يك‌ كتاب‌ نوشته‌ به‌ عنوان‌ همين‌ جهت‌ و همين‌ هم‌ ايشان‌ بهتر از سايرين‌ جمع‌ كرده‌.

 بنابراين‌ در كلمة‌ يوحي‌ الي‌ خيلي‌ مطلب‌ هست‌. آيا پيغمبر اكرم‌ از همه‌ چيز اطلاع‌ داشت‌؟ بله‌. دعاي‌ ندبه‌. من‌ يك‌ وقتي‌ دربارة‌ دعاي‌ ندبه‌ گفتم‌ اين‌ دعاي‌ عظيم‌ الشأن‌ و بسيار پر عظمت‌ كه‌ قدرش‌ براي‌ ما مجهوله‌ و به‌ عقيدة‌ من‌ هر كسي‌ در هر مرحله‌اي‌ نميتونه‌ اين‌ دعا را بخونه‌. اقلا چند مرحله‌ از مراحل‌ كمالات‌ را بايد پيموده‌ باشه‌ تا بتونه‌ اين‌ دعا را درست‌ بخونه‌. در اين‌ دعا كه‌ از نظر سند صحيح‌ و از نظر مطالب‌، اين‌ را من‌ يك‌ وقتي‌ گفتم‌ كه‌ تمام‌ كلمات‌ دعاي‌ ندبه‌ يا با آيات‌ قرآن‌ تطبيق‌ مي‌كنه‌ يا با روايات‌ متواتر. يعني‌ همينجور اگر بخواهيم‌ تكه‌ تكه‌اش‌ بكنيم‌ و تقسيمش‌ كنيم‌، يا با روايات‌ متواتر تطبيق‌ ميكنه‌ يا با آيات‌ قرآن‌. يك‌ جمله‌ دربارة‌ پيغمبر اكرم‌ داره‌ كه‌ جامعه‌. خيلي‌ عاليه‌. و اودعته‌ علم‌ ما كان‌ خوب‌ دقت‌ كنيد خدايا تو به‌ وديعه‌ گذاشتي‌، يعني‌ قرار دادي‌ علم‌ ما كان‌. آنچه‌ كه‌ در گذشته‌ بوده‌ و ما يكون‌ آنچه‌ كه‌ در آينده‌ خواهد بود الي‌ انقضا خلقك‌ و اودعته‌ اين‌ ما كان‌ و ما يكون‌ الي‌ انقضاء خلقك‌. شما مي‌گيد اين‌ جمله‌ با كدوم‌ آية‌ قرآن‌ تطبيق‌ ميكنه‌؟ يك‌ جمله‌ دربارة‌ امام‌ هست‌ كه‌ يقينا دربارة‌ پيغمبر هم‌ هست‌ كه‌ مي‌گه‌ در سورة‌ ياسين‌، و كل‌ شي‌ء احصيناه‌ في‌ امام‌ مبين‌. علم‌ هر چيزي‌ را در امام‌ مبين‌ احصاء كرديم‌. قرار داديم‌. و ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ به‌ لسان‌ مختلف‌، به‌ زبانهاي‌ مختف‌ اين‌ معنا را گفته‌اند و لذا شما در هر كجاي‌ از كرة‌ زمين‌ باشيد مي‌توانيد با امام‌ زمانتون‌ صحبت‌ كنيد. حرف‌ بزنيد. آن‌ فطرتمون‌ اين‌ را ميگه‌، عملمون‌ بر اين‌ هست‌. لذا شما فرض‌ كنيد هر كجاي‌ دنيا كه‌ باشيد، مفاتيح‌ را برمي‌ داريد سلام‌ علي‌ آل‌ ياسين‌. السلام‌ عليك‌ يا داعي‌ الله‌ و رباني‌ آياته‌. ديگه‌ حساب‌ اين‌ را نمي‌كنيد كه‌ امام‌ زمان‌ كجاست‌؟ اون‌ انما انا بشر مثلكم‌، اون‌ بعدش‌ قطعا در يك‌ گوشه‌اي‌ از اين‌ كرة‌ زمينه‌. اما بعد علمي‌ و روحي‌ و احاطة‌ ذاتيش‌ كه‌ حضرت‌ امير وقتي‌ كه‌ در يك‌ خطبه‌ از آينه‌ خبر ميده‌ خيلي‌ مطالب‌ عالي‌ علمي‌ را بيان‌ مي‌كنه‌ بعد مي‌فرمايد كل‌ ذلك‌ علم‌ احاطة‌. اين‌ علم‌ احاطه‌ است‌. همانطوري‌ كه‌ اگر نگين‌ انگشتر را بگذاريد كف‌ دستتون‌ به‌ همه‌ جاي‌ اين‌ نگين‌ شما احاطه‌ داريد، همينطور علي‌ بن‌ ابيطالب‌ بر ما سوي‌ الله‌ احاطه‌ داره‌. بر آينده‌ و گذشته‌ اطلاع‌ داره‌. علم‌ احاطة‌ لا علم‌ اخبار. كسي‌ به‌ من‌ اينها را خبر داده‌ باشه‌ من‌ هم‌ دارم‌ براي‌ شما اخبار را دارم‌ مي‌گم‌، اين‌ نيست‌. احاطه‌ است‌. روح‌ محيطه‌. روح‌ قويّه‌. احاطة‌ علمي‌ دارد و هر چه‌ همة‌ ائمة‌ عليهم‌ السلام‌ داشتند و پيغمبر اكرم‌ داشته‌، امام‌ زمان‌ شما داراست‌.

 لذا اين‌ معنا را زياد اهميت‌ نديد كه‌ ما كجا بايستيم‌ و با امام‌ زمانمون‌ حرف‌ بزنيم‌؟ هر جا باشيد. و قل‌ اعملوا دو تا آيه‌ در قرآن‌ به‌ اين‌ مضمون‌ هست‌. و قل‌ اعملوا بگو اي‌ پيغمبر عمل‌ كنيد فسير الله‌ عملكم‌. خدا عمل‌ شما را مي‌بينه‌. خدا چطور ميبينه‌؟ با احاطه‌اي‌ كه‌ دارد مي‌بيند. حتي‌ ارادة‌ قلبي‌ شما را مي‌بيند. و رسوله‌. رسول‌ خدا هم‌ مي‌بيند. ببينيد خيلي‌ صريحه‌. و المؤمنون‌ كه‌ ما يقينا بايد اين‌ مؤمنون‌ را تفسير كنيم‌ و بگيم‌ مؤمنين‌ اطلاق‌ مطلق‌ صرف‌ علي‌ ينصرف‌ الاكبر آن‌ مؤمنون‌ كامل‌ منظوره‌ كه‌ ائمة‌ اطهار باشند و الا بقية‌ مؤمنين‌ را كه‌ ما اين‌ اعتقاد را درباره‌اشون‌ نداريم‌ كه‌ هر چه‌ مردم‌ عمل‌ بكنند اينها ببيند، و المؤمنون‌ كه‌ ائمة‌ اطهار باشند همه‌ مي‌بينند. مي‌بينند اعمالتون‌ را مشاهده‌ مي‌كنند. اينجا يك‌ تذكري‌ بدم‌. براي‌ افراد خواب‌، افراد غافل‌، افرادي‌ كه‌ اگر خداي‌ نكرده‌ نمرده‌ باشند در عين‌ غفلت‌، چطور ميشه‌ كه‌ انسان‌ در حضور خدا و چهارده‌ ناظر محترم‌، گناه‌ بكنه‌؟ يا بايد ما بگيم‌ مسلمان‌ نيستيم‌ يا اين‌ را قبول‌ كنيم‌. چهارده‌ نفر آنهم‌ مثل‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌، مثل‌ امام‌ زمان‌، مثل‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا دارند نگاهت‌ مي‌كنند. و قل‌ اعملوا فسير الله‌ عملكم‌. دارند نگاهت‌ مي‌كنند. قلبت‌ را هم‌ دارند مي‌بينند. خطورات‌ قلبيت‌ را هم‌ متوجه‌اند. آنوقت‌ تو گناه‌ مي‌كني‌، آنوقت‌ معصيت‌ ميكني‌، آنوقت‌ غافلي‌ از آنها.

 انشاء الله‌ اميدواريم‌ خداي‌ تعالي‌ ما را در اين‌ شب‌ جمعه‌ از اين‌ غفلت‌ بيرون‌ بياره‌. بخدا قسم‌ گاهي‌ براي‌ بعضي‌ پيش‌ مي‌آيد كه‌ يك‌ حال‌ توجهي‌ پيدا مي‌كنند، آنقدر اينها در فشار واقع‌ مي‌شوند كه‌ چهارده‌ نور پاك‌ و خداي‌ تعالي‌ دارند نگاه‌ مي‌كنند، در حضور آنها در محضر آنها انسان‌ كاري‌ بكنه‌ كه‌ آنها دوست‌ نداشته‌ باشند. ولو يك‌ عمل‌ مكروه‌. انشاء الله‌ اميدواريم‌ كه‌ براي‌ سالكين‌ الي‌ الله‌، كساني‌ كه‌ راه‌ خدا را مي‌پيمايند اين‌ مسئله‌ خيلي‌ براشون‌ مهمه‌ كه‌ اين‌ توجه‌ را داشته‌ باشند. يعني‌ ناظرين‌ بر اعمالشون‌ را متوجه‌ باشند. و بدوند كي‌ نظارت‌ ميكنه‌ بر اعمالشون‌. اينجور خودسر، هرزه‌، هر چه‌ به‌ زبانمون‌ بياد بگيم‌، هر دروغي‌، هر كلام‌ زشتي‌، هر بي‌ ادبي‌ در محضر امام‌ زمان‌؟ ماها اگر قبول‌ داشته‌ باشيم‌ حضرت‌ وليعصر اينجا نشسته‌ باشند و انسان‌ در حضور آنها بي‌ ادبي‌ بكند. در حضور آنها كاري‌ بكند كه‌ آنها را به‌ غضب‌ بياره‌؟ كاري‌ بكند مثل‌ سيلي‌ باشد كه‌ به‌ صورت‌ ائمة‌ اطهار، من‌ سيلي‌ را كه‌ مي‌گم‌ خيلي‌ كم‌ گفتم‌. بعضي‌ روايات‌ داره‌ كه‌ يك‌ گناه‌ مثل‌ اين‌ است‌ كه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را كسي‌ كشته‌ باشه‌. من‌ در شب‌ نوزدهم‌ براي‌ دوستاني‌ كه‌ در مسجد جمع‌ شده‌ بودند گفتم‌ امشب‌ بايد صد مرتبه‌ بايد بگيد اللهم‌ العن‌ قتلت‌ امير المؤمنين‌. قتل‌ جَمعه‌. مثل‌ قاتلين‌ ميمونه‌. چرا مي‌گن‌ قتلت‌ امير المؤمنين‌؟ ابن‌ ملجم‌ يك‌ قاتل‌ بود كه‌ بدن‌ علي‌ را از او گرفت‌ و جسارت‌ به‌ بدن‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ كرد. ولي‌ اهل‌ گناه‌ و معصيت‌ و آنهايي‌ كه‌ حواسشون‌ پرته‌ و جز خوردن‌ و خوابيدن‌ و جنبه‌هاي‌ حيواني‌ محض‌، خيلي‌ هم‌ بخوان‌ خدمت‌ به‌ خلق‌ بكنند باز در بعد حيواني‌ آنها به‌ آنها كمك‌ مي‌كنند. آخور مردم‌ را مي‌خوان‌ مرتب‌ كنن‌. لازمه‌ ولي‌ يك‌ وقت‌ هست‌ انسان‌ باصطلاح‌ ميرآخوره‌ اينجور خدمت‌ ميكنه‌. يك‌ وقت‌ هست‌ كه‌ در يك‌ تالار پذيرايي‌ يك‌ عده‌ افراد با شخصيت‌ را پذيرايي‌ مي‌كنه‌. يك‌ عده‌ هستند كه‌ اصلا نه‌ به‌ درد هيچي‌ نمي‌خورند كه‌ خدا نكنه‌ ما جزء آنها باشيم‌. يك‌ عده‌ هم‌ هستند جنبه‌هاي‌ مادي‌ مردم‌ را تأمين‌ ميكنند. لازمه‌ اما خيلي‌ مقامش‌ بالا بره‌، مقام‌ ميرآخوري‌ را داره‌. اما يك‌ عده‌ هستند كه‌ اينها به‌ جنبه‌هاي‌ روحي‌ مردم‌ مي‌رسند. لذا عالم‌ ينتفع‌ بعلمه‌ افضل‌ من‌ سبعين‌ الف‌ عابد. يك‌ عالمي‌ كه‌ از علمش‌ نفعي‌ به‌ مردم‌ برسانه‌ و مردم‌ را از خواب‌ غفلت‌ بيدار كنه‌ آن‌ در نزد خدا، در نزد مردم‌ نه‌، مردم‌ نمي‌فهمند درك‌ ندارند، همين‌ مردم‌ آخوري‌ هستند، مردمي‌ كه‌ مي‌گم‌ نه‌ شما، به‌ شما جسارت‌ نمي‌كنم‌. عموم‌ مردم‌ دنيا و وابستة‌ به‌ دنيا، اينها همين‌ آخوريها هستند. اولئك‌ كالانعام‌ بل‌ هم‌ اضل‌. از نظر آنها اگر يك‌ كسي‌ عبادت‌ ميگه‌ بجز خدمت‌ خلق‌ نيست‌. بابا بگو بخشي‌ از عبادت‌ خدمت‌ به‌ خلقه‌. خدمت‌ به‌ خلق‌ از مستحباتي‌ است‌ كه‌ شايد افضل‌ مستحبات‌ باشه‌. اما اينطور نيست‌ كه‌ من‌ به‌ روحياتم‌ نرسم‌، به‌ روحيات‌ مردم‌ نرسم‌، به‌ مردم‌ كمك‌ معنوي‌ نكنم‌، مردم‌ را از گمراهي‌ نجات‌ ندم‌، مردم‌ را از بدبختي‌ نجات‌ ندم‌ و بلكه‌ خودم‌ ماية‌ بدبختي‌ مردم‌ باشم‌، ولي‌ حالا دو قلم‌ كاري‌ كردم‌ كه‌ يك‌ پولي‌ وارد جيب‌ يك‌ كسي‌ شد، اين‌ ديگه‌ بالاترين‌ عبادت‌. نه‌ اينطور نيست‌. بلكه‌ عالمي‌ كه‌ نفعش‌ به‌ مردم‌ ميرسد بهتر از هفتاد هزار عابده‌. هفتاد هزار كاسب‌ بي‌ معنويته‌، هفتاد هزار اداري‌ بيفايده‌ است‌، هفتاد هزار اداريي‌ كه‌ فكرش‌، هوشش‌ حقوق‌ اول‌ برجشه‌ و رشوه‌ او را حالي‌ بحالي‌ ميكنه‌. هفتاد هزار انساني‌ است‌ كه‌ وجودشون‌ بيفايده‌ است‌ توي‌ اجتماع‌. و الا عابد بهترين‌ اينهاست‌. كه‌ ميگه‌ از هفتاد هزار عابد، كوشش‌ كنيد دوستان‌ عزيز در كمالات‌ روحي‌(قطع‌ صداي‌ نوار)

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *