۱۷ صفر ۱۴۱۶ – معرفت‌ امام‌ عليه‌ السلام‌

 معرفت‌ امام‌ عليه‌ السلام‌ 17 صفر 1416

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 بابي‌ انتم‌ و امي‌ و نفسي‌ بموالاتكم‌ علمن‌ الله‌ تعالي‌ معالم‌ ديننا و اصلح‌ فسد من‌ دنيانا و بموالاتكم‌ تمة‌ الكلمه‌ و عظمت‌ النعمه‌ و اعطلفت‌ الفرقه‌ و بموالاتكم‌ تقبل‌ طاعة‌ المفترضه‌ و لكم‌ المودة‌ الواجبه‌.

 سلسلة‌ عرايضمون‌ در شبهاي‌ گذشته‌ به‌ اين‌ جمله‌ از زيارت‌ جامعه‌ رسيد كه‌ و لكم‌ المودة‌ الواجبه‌. يكي‌ از واجباتي‌ كه‌ بسيار پر اهميت‌ است‌ و شايد اوجب‌ واجباته‌ و حتي‌ در روايات‌ از نماز هم‌ آن‌ را واجبتر دانسته‌اند، مودت‌ ذي‌ القربي‌ پيغمبر اكرمه‌. در قرآن‌ مجيد چند آيه‌ دربارة‌ اين‌ واجب‌ نازل‌ شده‌ كه‌ مهم‌ و عمده‌اش‌ همان‌ آية‌ شريفة‌ معروف‌ است‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ از جانب‌ پروردگار فرمود قل‌ لا اسئلكم‌ عليه‌ اجرا الا مودة‌ ذي‌ القربي‌. بگو اي‌ پيغمبر من‌ از شما اجري‌ نمي‌خوام‌ مگر محبت‌ و مودت‌ به‌ ذوي‌ القربايم‌. در تحقيقاتي‌ كه‌ دربارة‌ كلمة‌ مودت‌ شده‌، به‌ اين‌ نتيجه‌ ميرسد انسان‌ كه‌ مودت‌ اظهار محبته‌. همة‌ شرائط‌ اظهار محبت‌ را بايد انسان‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ انجام‌ بدهد.

 يك‌ روايتي‌ هست‌ كه‌ متواتره‌ و شيعه‌ و سني‌ نقل‌ كرده‌اند كه‌ پيغمبر اكرم‌ فرمود اربعة‌ انا لهم‌ شفيع‌ يوم‌ القيامه‌ و لو جائوا بذنوب‌ اهل‌ الدنيا. چهار دسته‌ هستند كه‌ من‌ شفيعشون‌ هستم‌ در روز قيامت‌ ولو هر چه‌ گناه‌ داشته‌ باشند. المكرم‌ لذريتي‌. اول‌ كسي‌ كه‌ به‌ ذرية‌ من‌ اكرام‌ كنه‌. و المحب‌ لهم‌ بقلبه‌ و لسانه‌. كسي‌ كه‌ اظهار محبت‌ به‌ قلبش‌ و به‌ زبانش‌ نسبت‌ به‌ آنها بكنه‌. و القاضي‌ لهم‌ حوائجهم‌. آنهايي‌ كه‌ حوائج‌ آنها را برآورند و چهارم‌ آن‌ دسته‌اي‌ كه‌ به‌ آنها كمك‌ بكنند كه‌ عبارتش‌ اينه‌ و المعين‌ لهم‌ اذا تردوا او شردوا. كمك‌ كنندة‌ به‌ آنها در وقتي‌ كه‌ اينها مطرود واقع‌ شده‌اند يا پراكنده‌ شده‌اند.

 مرحوم‌ شيخ‌ صدوق‌ رضوان‌ الله‌ تعالي‌ عليه‌ يك‌ كتاب‌ دارد. همين‌ ابن‌ بابويه‌ كه‌ يكي‌ از الطاف‌ پروردگار به‌ مردم‌ شهر ري‌ و تهران‌، قبر مطهر ابن‌ بابويه‌ شيخ‌ صدوقه‌ كه‌ در كنار تهران‌ يا كنار شهر ري‌ وجود دارد. اين‌ مرد بزرگ‌ بسيار پر عظمته‌. با دعاي‌ حضرت‌ وليعصر متولد شده‌ و از معجزات‌ حضرت‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ فدا وجود مرحوم‌ شيخ‌ صدوقه‌. كتابهاي‌ زيادي‌ نوشته‌ است‌ كه‌ من‌ جمله‌ كتاب‌ من‌ لا يحضره‌ الفقيه‌ است‌. و كتابهاي‌ ديگه‌ مثل‌ خصال‌ صدوق‌، توحيد صدوق‌ كه‌ فهرست‌ كتابهاشون‌ زياد است‌. ايشان‌ يك‌ كتابي‌ داره‌ بنام‌ خلاصه‌ اعتقادات‌ شيعه‌. معروفه‌ به‌ اعتقادات‌ شيخ‌ صدوق‌، ترجمه‌ هم‌ شده‌. يك‌ جمله‌ دربارة‌ فرزندان‌ پيغمبر از نسل‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ دارد. مي‌فرمايد اعتقادنا. چون‌ همة‌ مطالبش‌ با اين‌ كلمة‌ اعتقادنا شروع‌ ميشه‌. اعتقادنا في‌ العلويه‌ يعني‌ اعتقاد خا دربارة‌ فرزندان‌ علي‌ اين‌ است‌ كه‌ انهم‌ آل‌ رسول‌ الله‌. اول‌ اينكه‌ اينها آل‌ پيغمبرند. چون‌ اهل‌ سنت‌ بعضي‌ از ناداناننشون‌ باصطلاح‌، معتقدند كه‌ آل‌ پيغمبر آن‌ اصحاب‌ خوب‌ پيغمبرند. ولي‌ اگر شما به‌ كتب‌ لغت‌ مراجعه‌ كنيد، تمام‌ كتب‌ لغت‌ متفقا ميگند آل‌ پيغمبر، ذرية‌ پيغمبرند.

 باز همين‌ شيخ‌ صدوق‌ كتابي‌ دارد بنام‌ معاني‌ الاخبار. اخبار پيغمبر اكرم‌ را معنا كرده‌ در اين‌ كتاب‌. در يك‌ باب‌ مفصلش‌ كه‌ تقريبا شايد هفت‌ هشت‌ ده‌ تا روايت‌ دارد. در تمام‌ اين‌ روايتها از پيغمبر اكرم‌ و از ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ سؤال‌ كردند از معني‌ آل‌. ما در صلواتها زياد ميگيم‌ آل‌ محمد. آل‌ يعني‌ چه‌؟ متفقا در اين‌ كتاب‌ اين‌ روايات‌ مي‌گويند آل‌ محمد كسي‌ است‌ كه‌ فرزند پيغمبر باشه‌ از نسل‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ و فاطمة‌ زهرا. من‌ يك‌ كتابي‌ نوشتم‌ و خيلي‌ رويش‌ زحمت‌ كشيدم‌. ممكنه‌ به‌ اندازه‌اي‌ كه‌ رويش‌ زحمت‌ كشيدم‌ مشتري‌ نداشته‌ باشه‌ ولي‌ خوب‌ يك‌ كتاب‌ علمي‌ است‌، بنام‌ انوار زهرا. انوار زهرا اسمش‌ را گذاشتيم‌ بخاطر اينكه‌ هر چي‌ فضائل‌ براي‌ فرزندان‌ پيغمبر هست‌، بخاطر گل‌ روي‌ فاطمة‌ زهراست‌، بخاطر نور فاطمة‌ زهراست‌. حتي‌ روايت‌ دارد كه‌ كسي‌ كه‌ باصطلاح‌ به‌ يكي‌ از اولاد زهرا اظهار محبت‌ كنه‌، حتما مشمول‌ شفاعت‌ فاطمة‌ زهرا در روز قيامت‌ خواهد شد. يك‌ روايت‌ ديدم‌ ولو بحثم‌ منحرف‌ ميترسم‌ بشه‌ و فراموش‌ كنم‌ مطالب‌ را ادامه‌ بدم‌، ولي‌ اين‌ روايت‌ را نمي‌تونم‌ ازش‌ بگذرم‌.

 روز قيامت‌ كه‌ ميشه‌ فاطمه‌ زهرا مي‌خواد وارد بهشت‌ بشه‌، اول‌ كسي‌ است‌ كه‌ مي‌خواد وارد بهشت‌ بشه‌. صدايي‌ در آسمان‌ در روز قيامت‌ طنين‌ مي‌اندازه‌ كه‌ غضوا ابصاركم‌ حتي‌ تجوز فاطمه‌ بنت‌ محمد صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلم‌ (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) چشمهاتون‌ را ببنديد مي‌خواد فاطمه‌ عبور كنه‌. امام‌ مي‌فرمايد حتي‌ سادات‌ و محرمها هم‌ بايد چشمشون‌ را ببندند. اين‌ مربوط‌ به‌ محرم‌ و نامحرمي‌ نيست‌. چرا آقا؟ براي‌ اينكه‌ يك‌ مقامي‌ فاطمة‌ زهرا روز قيامت‌ داره‌ كه‌ چشمها نمي‌تواند آن‌ مقام‌، آن‌ عظمت‌ را، آن‌ نور را مشاهده‌ كنه‌. مي‌آد به‌ در بهشت‌ ميرسه‌. ميگه‌ خدايا در دنيا كه‌ كسي‌ مرا نشناخت‌. جز يك‌ عده‌ دوستان‌ پر علاقه‌ام‌ كه‌ آنها خيلي‌ كم‌ بودند. اينها هم‌ كه‌ داريم‌ از قيامت‌ عبور مي‌كنيم‌ چشمها بسته‌ شد. پس‌ كي‌ مي‌خواد مرا بشناسه‌؟ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد اي‌ حبيبه‌ام‌، اگر جايز بود مي‌گفتيم‌ كه‌ بايست‌ مي‌گفت‌ اي‌ معشوقه‌ام‌، اي‌ كسي‌ كه‌ همه‌ چيز را بخاطر تو خلق‌ كردم‌، چي‌ مي‌خواي‌؟ برگرد در قيامت‌ و شفاعت‌ كن‌ تا شفاعتت‌ قبول‌ بشه‌. عجيبه‌. روايت‌ داره‌ كه‌ برميگرده‌ توي‌ قيامت‌. محبينش‌ را، محبين‌ فرزندانش‌ را، هر كس‌ به‌ فرزندان‌ او كوچكترين‌ محبتي‌ كرده‌ باشد، همه‌ را شفاعت‌ ميكنه‌. حتي‌ اين‌ را مي‌خواستم‌ بگم‌. يك‌ نفر مي‌آد ميگه‌ يا فاطمه‌ من‌ به‌ شما حقي‌ دارم‌. حق‌ تو چيه‌؟ من‌ يك‌ خانه‌اي‌ در فلان‌ شهر داشتم‌. اين‌ سايه‌اش‌ توي‌ كوچه‌ افتاده‌ بود. يكي‌ از فرزندان‌ تو آمد توي‌ ساية‌ ديوار منزل‌ من‌ يك‌ مقداري‌ استراحت‌ كرد. من‌ حقي‌ دارم‌. امام‌ مي‌فرمايد او را هم‌ شفاعت‌ ميكنه‌.

 هرچه‌ هست‌ بخاطر فاطمة‌ زهراست‌ و آل‌ پيغمبر فرزندان‌ فاطمة‌ زهرا هستند. لذا شما كه‌ صلوات‌ مي‌فرستيد كه‌ در هر نماز من‌ حساب‌ كردم‌ تمام‌ مسلمونها، حالا يك‌ ميليارد باشند، دو ميليارد باشند، سني‌ و شيعه‌، در تشهد نمازشون‌ بايد به‌ آل‌ پيغمبر از خدا طلب‌ رحمت‌ كنند. خيلي‌ عجيبه‌. امام‌ زمان‌ هم‌ در شبانه‌روز نه‌ مرتبه‌ طلب‌ رحمت‌ از خدا ميكنه‌ براي‌ آل‌ پيغمبر. حتي‌ امام‌ شافعي‌ يكي‌ از ائمة‌ اربعة‌ اهل‌ سنته‌. ميگه‌ يا آل‌ بيت‌ رسول‌ الله‌ بكم‌. اي‌ آل‌ بيت‌ پيغمبر محبت‌ شما فرض‌ من‌ القرآن‌ انزله‌ كحاكموا. اين‌ واجبه‌، محبت‌ شما واجبه‌. شافعي‌ ميگه‌. كفاكموا كفايت‌ ميكنه‌ شما را كه‌ كفاكموا في‌ عظيم‌ القدر انكم‌ من‌ لم‌ يصلي‌ عليكم‌ لا صلاة‌ لهم‌. كفايت‌ ميكنه‌ در عظمت‌ قدر و مقام‌ شما كه‌ اگر كسي‌ در تشهد نمازش‌ صلواة‌ بر شما نفرسته‌، نمازش‌ باطله‌. اين‌ را شافعي‌ ميگه‌. شيخ‌ صدوق‌ مي‌فرمايد اعتقاد في‌ العلويه‌ انهم‌ آل‌ رسول‌ الله‌. بعد جملة‌ بعد اينه‌ كه‌ ان‌ مودتهم‌ الواجبه‌. اعتقاد تمام‌ شيعه‌ است‌ كه‌ محبت‌ اينها واجبه‌. چرا؟ لانها اجر رساله‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ اين‌ محبت‌ اجر رسالته‌. و براي‌ محسنشون‌، دو برابر ثواب‌ هست‌. براي‌ نيكوكارانشون‌، خوبانشون‌ دو برابر ثواب‌ هست‌. و لمسيئهم‌ ضعفين‌ من‌ العذاب‌. اگر بدي‌ بكنند، گناه‌ بكنند، دو برابر گناه‌ خواهند داشت‌. و عل‌ بناتهم‌ لبنيهم‌. و اينكه‌ دخترانشون‌ مال‌ پسراشونه‌.

 ما يك‌ وقتي‌ در مكه‌ رفته‌ بودم‌. در اين‌ كتاب‌ شبهاي‌ مكه‌ نشون‌ ميده‌ كه‌ من‌ آنوقتها خيلي‌ دوست‌ داشتم‌ با مذاهب‌ مختلف‌ بحث‌ كنم‌. يك‌ مجتمعي‌ شده‌ بودند، جمعي‌ از علماي‌ اهل‌ سنت‌ در يك‌ محفلي‌ كه‌ آنجا عرض‌ كردم‌ شرحش‌ را نوشته‌ام‌. اگر شرح‌ بخوام‌ بدم‌ از مطلب‌ دور ميشم‌. اينها وقتي‌ كه‌ با من‌ انسي‌ گرفته‌ بودند گفتند شما چرا عمامه‌ات‌ سياهه‌؟ چون‌ آنها متوجه‌ اين‌ معنا نبودند. روحانيون‌ شيعه‌ بعضي‌ عمامه‌اشون‌ سفيده‌ بعضي‌ سياهه‌. يكي‌ گفت‌ كه‌ پيرمردهاشون‌ سياهه‌ جوانهاشون‌ سياهه‌. گفت‌ نه‌ ما خيلي‌ پيرمردها ديديم‌ كه‌ سفيده‌. هي‌ نقض‌ شد و ما هم‌ هيچي‌ نگفتيم‌ از آخر گفتيم‌ كه‌ آنهايي‌ كه‌ از اولاد پيغمبرند، عمامه‌اشون‌ سياهه‌. آنهايي‌ كه‌ از اولاد غير پيغمبراند، از اولاد عام‌ هستند. گفتند عجب‌. عجيب‌ بود شايد در آن‌ مجلس‌ پانزده‌ نفر از علماي‌ اهل‌ سنت‌ حتي‌ وهابي‌ بودند. شمردم‌ يكي‌ دو نفر غير سيد بود. همه‌اشون‌ سيد بودند. خدا لعنت‌ كنه‌ آن‌ كسي‌ را كه‌ صراط‌ مستقيم‌ را از سر راه‌ مردم‌ مسلمان‌ دور كرد و در خانة‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ را بست‌ كه‌ فرزندان‌ پيغمبر اينها بيان‌ تابع‌ غير اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ باشند. بعد مطلبي‌ كه‌ آنجا مطرح‌ شد مربوط‌ به‌ اين‌ جمله‌، يكي‌ از آنها گفت‌ كه‌ در ايران‌ سيد زياده‌. گفتم‌ كه‌ خوشبختانه‌ چون‌ يك‌ مدت‌ از زمان‌، خلفاي‌ اموي‌ و عباسي‌، اينها فشارشون‌ روي‌ فرزندان‌ پيغمبر زياد بود و اينها به‌ ايران‌ رفتند و چون‌ مردم‌ ايران‌ پر محبت‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ بودند، اينها بيشتر به‌ آنجا رفتند. مخصوصا قم‌ و ساوه‌، اين‌ دو تا شهر حرم‌ اهل‌ بيت‌ پيغمبر بوده‌. يعني‌ اكثرا سادات‌ وقتي‌ آنجا مي‌رفتند محترم‌ بودند. مردم‌ قم‌ هم‌ نمي‌گذاشتند كه‌ از طرف‌ خلفا به‌ اينها صدمه‌اي‌ وارد بشه‌. لذا امام‌ مي‌فرمايد كه‌ براي‌ خدا حرمي‌ است‌ يعني‌ يك‌ جائي‌ است‌ كه‌ احترام‌ او حفظ‌ ميشه‌ و او مكه‌ است‌ و براي‌ پيغمبر يك‌ حرمي‌ است‌ كه‌ مدينه‌ است‌ و لنا حرم‌ و هو قم‌. و براي‌ همة‌ ما يك‌ جائي‌ است‌ كه‌ احترام‌ براي‌ ما قائلند و آن‌ شهر قمه‌.

 لذا شما مي‌بينيد كه‌ آنچنان‌ امامزاده‌ آنجا زياده‌ كه‌ شايد آنهايي‌ كه‌ معروف‌ بودند و اسم‌ و رسم‌ داشتند به‌ چهارصد و چند امامزاده‌ ميرسه‌. و روي‌ اين‌ اصل‌ ايرانيها را گفتند كه‌ چون‌ مهربان‌ بودند، ولايت‌ داشتند، مردم‌ به‌ آن‌ سادات‌ آن‌ شهر و شهرهاي‌ ديگه‌ پناهنده‌ مي‌شدند. ولو آنكه‌ در اينجا هم‌ خلفا مطلع‌ ميشدند و اينها را مي‌كشتند ولي‌ در عين‌ حال‌ ايران‌ بهترين‌ مأوا بود براي‌ فرزندان‌ پيغمبر. اين‌ عالم‌ سني‌ به‌ من‌ گفت‌ در ايران‌ شما هم‌ مثل‌ اينجا سادات‌، دختراشون‌ را به‌ غير سادات‌ نمي‌دهند. ما از اينجا فهميديم‌ كه‌ آنجا اين‌ قيد را دارند. من‌ همين‌ جملة‌ شيخ‌ صدوق‌ را گفتم‌ براي‌ آنهاكه‌ شيخ‌ صدوق‌ ميگه‌ و ان‌ بناتهم‌ لبنيهم‌. كراهت‌ داره‌ كه‌ دختر علويه‌ را بدهند به‌ غير سيد مگر اينكه‌ احترامات‌ زيادي‌ اين‌ داماد نسبت‌ به‌ اين‌ خانم‌ داشته‌ باشه‌. بالاخره‌ اين‌ دختر پيغمبره‌. شيخ‌ صدوق‌ ميگه‌ و ان‌ بناتهم‌ لبنيهم‌. البته‌ همة‌ علما شايد كراهت‌ را فقط‌ گفته‌ باشند و در صورت‌ احترامات‌ البته‌ كراهت‌ هم‌ نداره‌.

 محبت‌ خاندان‌ عصمت‌ از واجبات‌ اوليه‌ است‌. يك‌ روايت‌ براتون‌ بخونم‌ كه‌ اين‌ روايت‌، خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ آية‌ الله‌ العظمي‌ بروجردي‌ در دوران‌ زندگيشون‌ يك‌ كتاب‌ پر ارزش‌ نوشته‌اند. خيلي‌ پر ارزش‌ كه‌ اين‌ كتاب‌ جامع‌ احاديث‌ شيعه‌ است‌. اسمش‌ جامع‌ احاديث‌ الشيعه‌. كه‌ در زمان‌ خودشون‌ موفق‌ به‌ چاپش‌ نشدند و بعد مرحوم‌ آية‌ الله‌ العظمي‌ خوئي‌ اين‌ كتاب‌ را چاپ‌ كردند و الان‌ در اختيار علما هست‌. مال‌ استفادة‌ علما هست‌. در اين‌ كتاب‌ باب‌ اولش‌ در جلد اول‌ اين‌ روايات‌ هست‌. رواياتش‌ هم‌ متواتره‌ كه‌ بني‌ الاسلام‌ علي‌ خمسه‌. اسلام‌ روي‌ پنج‌ پايه‌ بنا شده‌. پنج‌ تا پايه‌ داره‌ اسلام‌. مثل‌ اين‌ ساختمان‌ كه‌ بگند پنج‌ تا پايه‌ داره‌ و قوام‌ اسلام‌ بر اين‌ پنج‌ پايه‌ است‌. پاية‌ اول‌ نماز، بعد روزه‌، بعد خمس‌ و زكات‌، حج‌، جهاد. پنجمي‌ چيه‌؟ الولايه‌. ولايت‌. اظهار محبت‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ و هر كسي‌ در هر زماني‌ كه‌ قرار ميگيره‌ به‌ فكر امام‌ زمان‌ خودشه‌. ولايت‌. و يا يك‌ شعاعي‌ داره‌ اين‌ ولايت‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ كه‌ به‌ فقيه‌ مبسوط‌ اليد جامع‌ الشرايط‌ ميرسه‌ كه‌ همين‌ ولايت‌ فقيهي‌ كه‌ معروفه‌ انشعاب‌ از ولايت‌ امام‌ عصر ارواحنا فداهه‌ و در زمان‌ غيبت‌ حتما فقيه‌ بايد باشد در رأس‌ حكومت‌ و ولايت‌ مطلقه‌اي‌ در شريعت‌ البته‌ دارد براي‌ اينكه‌ بتواند حكومت‌ كند. و اين‌ را هم‌ بدانيد كليه‌ مراجع‌ تقليد از زمان‌ غيبت‌ صغري‌ تا حالا، همه‌ معتقد به‌ ولايت‌ فقيه‌ هستند. اين‌ را يك‌ وقت‌ فكر نكنيد وقتي‌ مي‌گويند مرگ‌ بر ضد ولايت‌ فقيه‌ فكر نكنيد منظور فلان‌ عالمه‌. نه‌. ما ميدونيم‌ مربوط‌ به‌ كجا بوده‌ و از كجا هم‌ منشعب‌ شده‌. نهايتا بعضي‌ از علما ولايت‌ فقيه‌ را محدود مي‌دانستند. مربوط‌ به‌ امور حسبيه‌ باصطلاح‌ مي‌دانستند و بعضي‌ از علما مي‌گويند كه‌ همان‌ ولايتي‌ را كه‌ امام‌ زمان‌ داره‌، همان‌ ولايت‌ را فقيه‌ داره‌. فقط‌ فرقش‌ اينه‌. و الا در بين‌ مراجع‌ ما نداريم‌ كسي‌ كه‌ مطلقا بگه‌ ولايت‌ فقيه‌ را من‌ قبول‌ ندارم‌. بالاخره‌ وقتي‌ حكومتي‌ تشكيل‌ شد يا بايد غير فقيه‌ معصيتكار فاسق‌ ولايت‌ بر اين‌ مردم‌ داشته‌ باشه‌ يا فقيه‌ جامع‌ الشرايط‌ عادل‌. هيچ‌ عقلي‌ نميگه‌ كه‌ همون‌ فاسق‌ مثل‌ مثلا شاه‌ خائن‌، همون‌ فاسق‌ غير فقيه‌ غير عادل‌ او بياد بر مردم‌ ولايت‌ داشته‌ باشه‌ و دستور بده‌ و مردم‌ هم‌ مجبور باشند اطاعت‌ كنند.

 لذا ولايت‌ خيلي‌ مهمه‌. يك‌ فرمانده‌. اين‌ را شما بدونيد آقايون‌ كه‌ هر باصطلاح‌ جمعيتي‌، چه‌ از حيوانات‌ و حشرات‌ و انسان‌ وقتي‌ كه‌ بنا باشد با يكديگر زندگي‌ كنند و باصطلاح‌ دور يكديگر باشند، منافعشون‌ در ارتباط‌ با يكديگر باشه‌، اينها حتما يك‌ قوانيني‌ لازم‌ دارند براي‌ اينكه‌ بر هم‌ تجاوز نكنند و اين‌ قوانين‌ يك‌ مجري‌ لازم‌ داره‌ كه‌ همه‌ قبولش‌ داشته‌ باشند و آن‌ مجري‌ و آن‌ باصطلاح‌ رئيس‌ و آن‌ كسي‌ كه‌ در رأس‌ كارها واقع‌ ميشه‌، اسلام‌ ميگه‌ كه‌ حتما بايد فقيه‌ باشد، تزكية‌ نفس‌ كرده‌ باشد، عادل‌ باشد و انحراف‌ عقيده‌اي‌ نداشته‌ باشد. همين‌ خصوصياتي‌ كه‌ براي‌ مرجع‌ تقليد تعيين‌ كردند. حتي‌ حيوانات‌ اينطوري‌ هستند. شما زندگي‌ زنبور عسل‌ را در كتابهاي‌ شرح‌ حالات‌ زنبور عسل‌ يا مورچگان‌، در حشرات‌ مطالعه‌ كنيد. اينها حتما يك‌ ملكه‌، حالا اسمش‌ را گذاشتند ملكه‌. بگند. شايد حالا اگر بخواهيم‌ اسمها را عوض‌ كنيم‌، براي‌ اينكه‌ بنا شد ديگه‌ كلمة‌ شاه‌ و ملكه‌ و ملك‌ و اينها نباشه‌، بايد اينها را هم‌ اسمش‌ را عوض‌ كرد. ولي‌ خوب‌ در كتابها نوشتند ملكه‌. اين‌ ملكه‌ را بايد داشته‌ باشند. تمام‌ تحت‌ فرمان‌ او باشند و الا شيرازة‌ اجتماعشون‌ بهم‌ ميخوره‌، وحدتشون‌ از بين‌ ميره‌ (قطع‌ صداي‌ نوار)

 اين‌ ملك‌، فرقي‌ نميكنه‌. اين‌ ولي‌ فقيه‌، آيا بايد عادل‌ باشه‌، تزكية‌ نفس‌ كرده‌ باشه‌، فقيه‌ باشه‌، يا يك‌ جاهل‌ نادان‌ ظالم‌ معصيتكار؟ من‌ فكر نمي‌كنم‌ توي‌ دنيا هيچ‌ عاقلي‌ پيدا بشه‌ كه‌ يك‌ ذره‌ عقل‌ داشته‌ باشه‌، حتي‌ غير مسلمان‌ هم‌ باشه‌. بگه‌ نه‌ اين‌ آدم‌ فاسق‌ بي‌ بند و بار خدمت‌ شما عرض‌ شود خودخواه‌ رياست‌ طلب‌ مقدم‌ بر او باشد.

 لذا بني‌ الاسلام‌ علي‌ خمسه‌. اسلام‌ بر پنج‌ پايه‌ بنا نهاده‌ شده‌ كه‌ نماز و روزه‌ و خمس‌ و زكات‌ و حج‌ و در بعضي‌ از روايات‌ داره‌ حج‌ در بعضي‌ روايات‌ داره‌ جهاد. و پنجمي‌ مورد اتفاقه‌ كه‌ الولايه‌. امام‌ مي‌فرمايد ما نودي‌ بشي‌ء كما نودي‌ بالولايه‌. آنقدري‌ كه‌ بر ولايت‌ اهميت‌ دادند به‌ هيچ‌ چيز اهميت‌ ندادند. بعد امام‌ استدلال‌ ميكنه‌. دقت‌ كنيد. مي‌فرمايد كه‌ راوي‌ سؤال‌ ميكنه‌ كه‌ ولايت‌ مهمتره‌ يا نماز؟ حضرت‌ مي‌فرمايد كه‌ نماز را گاهي‌ انسان‌ ميره‌ مسافرت‌، يك‌ چيزي‌ كم‌ ميشه‌ ازش‌. زنها ايام‌ عادت‌ اصلا ميگويند نخونيد. اما ميشه‌ بگيم‌ ولايت‌ در ايام‌ مسافرت‌ يك‌ خورده‌اي‌ كم‌ بشه‌ در حضر مثلا بيشتر بشه‌. يا اگر يك‌ كسي‌ مريض‌ شد، نداشته‌ باشه‌. اين‌ حرفها نيست‌. آقا ولايت‌ مهمتره‌ يا روزه‌؟ حضرت‌ مي‌فرمايد روزه‌ در سفر برداشته‌ شده‌، وقتي‌ انسان‌ مريضه‌، لو كنتم‌ مرضا او علي‌ سفر فعدة‌ من‌ ايام‌ اخر، و بعد هم‌ در سال‌ يك‌ ماهه‌، ولايت‌ يك‌ لحظه‌ انسان‌ را ول‌ نميكنه‌ هميشه‌ بايد داشته‌ باشه‌. و همينطور راجع‌ به‌ زكات‌، راجع‌ به‌ حج‌، راجع‌ به‌ جهاد، ديگه‌ بقيه‌اش‌ را خودتون‌ مي‌دونيد، به‌ اين‌ مطلب‌ نياز داريد. اما ولايت‌ بايد هميشه‌ باشه‌. و لكم‌ المودة‌ الواجبه‌. اي‌ خاندان‌ عصمت‌ براي‌ شما مودتي‌ واجبه‌ است‌. واجبه‌. ما بايد امام‌ زمانمون‌ را، آقايون‌ خلاصه‌ عرض‌ كنم‌، از هر چيزي‌ بيشتر دوست‌ داشته‌ باشيم‌. بعضي‌ها تعجب‌ مي‌كنند. من‌ امام‌ زمان‌ را چرا بايد اينقدر دوست‌ داشته‌ باشم‌؟ يك‌ مسجدي‌ در مشهد، مشهديها نيستند الان‌ كه‌ بگند، يك‌ آقايي‌ يك‌ مسجدي‌ ساخته‌ بود. يك‌ آقايي‌ هم‌ دعوت‌ كرده‌ بود بياد اينجا. اهل‌ اينكه‌ بياد آنجا نماز بخونه‌ نبود. اين‌ آقا چسبيده‌ بود كه‌ مگر ما چند تا امام‌ داريم‌. شما چرا همه‌اش‌ اسم‌ امام‌ زمان‌ را مي‌بريد؟ من‌ به‌ آن‌ آقا گفتم‌ كه‌ بگو ما يك‌ دونه‌ امام‌ زمان‌ داريم‌. درسته‌ ما دوازده‌ تا امام‌ داريم‌، اما امام‌ زمان‌ يك‌ دونه‌ داريم‌. اينجور نيست‌ آقايون‌؟ ما امام‌ زمان‌ كه‌ الان‌ اين‌ السبب‌ المتصل‌ بين‌ الارض‌ و السماء، آن‌ كسي‌ كه‌ ما بهش‌ اظهار محبت‌ بايد بكنيم‌، بوسيلة‌ آن‌ حضرت‌ همه‌ چيز روزي‌ مي‌خورند و بيمنه‌ رزق‌ الوري‌ و بوجوده‌. اين‌ السبب‌ المتصل‌ ارض‌ و السماء. اگر كسي‌ اين‌ نكته‌ را متوجه‌ بشه‌ كه‌ ولايت‌ خاندان‌ عصمت‌ از نماز واجبتره‌. حتي‌ عجيبه‌، يك‌ جمله‌اي‌ بهتون‌ بگم‌. شايد فكر كنيد ذوقيه‌، ولي‌ نه‌ حقيقت‌ داره‌. ذوقي‌ تنها نيست‌. در اذان‌ شما شيعيان‌ ميگيد هي‌ علي‌ خير العمل‌. اهل‌ سنت‌ نميگند حي‌ علي‌ خير العمل‌. بشتابيد به‌ سوي‌ بهترين‌ عمل‌. اين‌ كه‌ اشكال‌ نداره‌ كه‌. ما بگيم‌ آنها نگند. چرا نمي‌گند؟ حتي‌ يادمه‌ مرحوم‌ آقاي‌ صدر، آقا موسي‌ صدر كه‌ در لبنان‌ بود، من‌ همراه‌ ايشان‌ بودم‌ وقتي‌ كه‌ هنوز مفقود نشده‌ بودند. ايشان‌ علماي‌ اهل‌ سنت‌ را جمع‌ كرده‌ بود، علماي‌ شيعه‌ را جمع‌ كرده‌ بود شما حي‌ علي‌ خير العمل‌ نگيد ما بگيم‌ بده‌ توي‌ يك‌ مملكت‌. آنهم‌ پشت‌ راديو. خوب‌ چيكار كنيم‌؟ ايشان‌ گفت‌ بيائيم‌ روي‌ وجه‌ مشتركمون‌. گفته‌ بودند شما يعني‌ آقاي‌ صدر گفته‌ بود ما ممكنه‌ اشهد ان‌ علي‌ ولي‌ الله‌ را نگيم‌ شما حي‌ علي‌ خير العمل‌ را بگوئيد. گفتند نه‌. حي‌ علي‌ خير العمل‌ روش‌ خيلي‌ حساسند. آخه‌ چرا؟ شما اگر در ممالك‌ اهل‌ سنت‌ باشيد صبحها مخصوصا ميگند الصلاة‌ خير من‌ النوم‌. يعني‌ نماز بهتر از خوابه‌. خوب‌ كدوم‌ كم‌ عقليه‌ كه‌ اين‌ حرف‌ را نفهمه‌. داد مي‌زنند الصلاة‌ خير من‌ النوم‌. اين‌ را ميگن‌ اما هي‌ علي‌ خير العمل‌ را نميگند. از امام‌ سؤال‌ ميشه‌ چرا اينها اينقدر حساسند روي‌ حي‌ علي‌ خير العمل‌؟ چون‌ پيغمبر اكرم‌ فرمود خير العمل‌ ولايته‌. ميگه‌ بشتابيد براي‌ ولايت‌. اين‌ را نميگن‌.

 حالا چرا؟ اين‌ خودش‌ سؤاله‌ كه‌ كجاي‌ نماز ولايته‌؟ كجاي‌ نماز؟ اتفاقا سرتاسر نماز ولايته‌. خوب‌ دقت‌ كنيد. دعا مخ‌ عبادته‌. روايت‌ هم‌ هست‌ كه‌ دعا مغز عبادته‌. شما همة‌ عبادتها را مي‌كنيد كه‌ بتونيد يك‌ ارتباطي‌ با خدا پيدا بكنيد و يك‌ چيزي‌ از خدا بخواهيد. خدا به‌ شما يك‌ چيزي‌ بده‌. الدعا مخ‌ العباده‌. يعني‌ مغز عباده‌. شما در سرتاسر نماز بگرديد، دعايي‌ كه‌ جزء نماز باشه‌، يك‌، واجب‌ باشه‌، دو، به‌ قصد دعائي‌ هم‌ خونده‌ بشه‌، سه‌، جز صلوات‌ هيچ‌ دعائي‌ نداره‌. جز صلوات‌. جز اظهار محبت‌. حالا هم‌ ميگن‌. جزء نماز باشه‌. اگر صلوات‌ را شما در تشهد نفرستيد نمازتون‌ باطله‌. به‌ قصد دعائي‌ بخونيد. چون‌ اهدنا الصراط‌ المستقيم‌ هم‌ دعاست‌. ولو آنكه‌ آنهم‌ روايته‌. ولي‌ اهدنا الصراط‌ المستقيم‌ را بايد به‌ قصد قرآن‌ بخونيم‌ نه‌ به‌ قصد دعا. جزء نماز باشه‌ و باصطلاح‌ به‌ قصد دعا هم‌ بخونيد و واجب‌ هم‌ باشه‌. هم‌ در ركوع‌ و سجود ممكنه‌ كه‌ شما دعا بكنيد اشكال‌ هم‌ نمازتون‌ پيدا نميكنه‌ مثلا ميگيد فتقبل‌ شفاعته‌ في‌ امته‌ و ارفع‌ درجته‌. اينها مستحبه‌، واجب‌ نيست‌. پس‌ چيزي‌ كه‌ جزء نمازه‌ و واجبه‌ و باصطلاح‌ به‌ قصد دعائي‌ هم‌ خونده‌ ميشه‌، صلواته‌. پس‌ مغز نماز چيه‌؟ اظهار محبت‌ به‌ پيغمبر و آل‌ پيغمبر. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) لذا اين‌ را هم‌ بهتون‌ بگم‌. اگر مي‌خوايد دعاهاتون‌ مستجاب‌ بشه‌، يك‌ صلوات‌ اولش‌ بفرستيد (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) يك‌ دعايي‌ من‌ بكنم‌. خدايا فرج‌ مولاي‌ ما صاحب‌ الزمان‌ را برسان‌. الهي‌ آمين‌. و يك‌ صلوات‌ هم‌ بعدش‌ بفرستيد (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ در متعددي‌ از روايات‌ فرمود اگر كسي‌ اين‌ كار را بكنه‌، حتما دعايش‌ مستجاب‌ ميشه‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ صلوات‌ دعاي‌ مستجابي‌ است‌. سني‌ صلوات‌ ميفرسته‌ مستجابه‌. كافر صلوات‌ ميفرسته‌ مستجابه‌. صلوات‌ كه‌ دعاي‌ مستجابي‌ باشه‌، خدا. اين‌ كلمه‌ مال‌ امامه‌، خدا حيا ميكنه‌ كه‌ يك‌ دعايي‌ اولش‌ را استجابت‌ كنه‌، آخرش‌ را استجابت‌ كنه‌، وسطش‌ را استجابت‌ نكنه‌، يا اگر مثلا فرض‌ كنيد اين‌ در طرز دعا كردن‌ هم‌ در يك‌ چند جمله‌اي‌ بگم‌ بد نيست‌، چون‌ ممكنه‌ ديگه‌ من‌ نتونم‌ اينها را عرض‌ كنم‌ خدمتتون‌، دعا يك‌ رمز و رموزي‌ داره‌ براي‌ استجابتش‌. يكيش‌ همينه‌ كه‌ عرض‌ كردم‌. يكي‌ ديگه‌ اينكه‌ دعا را وقتي‌ كه‌ مي‌خواهيد دعا بكنيد، بفهميد كه‌ آن‌ دعا آيا مورد نياز شما هست‌ يا نيست‌؟ آيا خداي‌ تعالي‌ آخه‌ گاهي‌ انسان‌ مثلا همين‌ آمين‌ كه‌ شماها ميگيد يك‌ استجابته‌. اين‌ دعا را اجابت‌ كن‌. دقت‌ كنيد. گاهي‌ ميشه‌ در زمان‌ شما مي‌گفتند اين‌ را يك‌ منبري‌ گفتند. آخه‌ به‌ مردم‌ گفتند اين‌ آقا نفرينتون‌ هم‌ ميكرد شما ميگفتيد الهي‌ آمين‌. دعاست‌ يا نه‌. خوب‌ دقت‌ كنيد كه‌ چه‌ دعائي‌ مي‌كنيد. يكي‌ اينكه‌ اول‌ و آخرش‌ صلوات‌ باشه‌. دوم‌ اينكه‌ بسنجيد دعايي‌ كه‌ باصطلاح‌ لازمه‌ حتما باشه‌. همينطور بيخود دعا نكنيد. سر سفره‌ بعد از غذا دعا كنيد. مورد استجابت‌ قرار ميگيره‌. موقع‌ نزول‌ باران‌ دعا كنيد مستجابه‌. در شبهاي‌ عزيز مثل‌ شب‌ جمعه‌، شب‌ نيمة‌ شعبان‌، شب‌ قدر دعا كنيد مستجابه‌. اين‌ مسئله‌ خيلي‌ مهمه‌ كه‌ انسان‌ بدونه‌ رمز و رموز دعا كردن‌ چي‌ هست‌ و اگر مي‌خواهيد دعاتون‌ خوب‌ مستجاب‌ بشه‌، اول‌ براي‌ امام‌ زمانتون‌ دعا كنيد. دعاي‌ بر آن‌ حضرت‌ سبب‌ ميشه‌ كه‌ دعايي‌ هم‌ كه‌ بعدش‌ به‌ خودتون‌ كرديد، مستجاب‌ بشه‌. هيچوقت‌ ابتدا به‌ خودتون‌ نكنيد. هميشه‌ وقتي‌ دعا مي‌كنيد اول‌ آقا امام‌ زمان‌. بعد هم‌ دوستانتون‌. بعد هم‌ گرفتارها از شيعيان‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌. بعد هم‌ نوبت‌ خودتون‌. خداي‌ تعالي‌ هر چه‌ هم‌ با شما بد باشه‌، درگير باشه‌ باصطلاح‌، وقتي‌ مي‌بينه‌ شما اول‌ براي‌ محبوبش‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ دعا كردي‌، بعد براي‌ اوليائش‌ دعا كردي‌، بعد هم‌ خودت‌ را قاطي‌ كردي‌ توي‌ اين‌ دعاي‌ اينها، ميگه‌ دعاي‌ اين‌ را مستجاب‌ كنيد، ولايت‌ از بحثهاي‌ مهم‌ است‌. نماز هم‌ هي‌ علي‌ خير العمل‌. از اين‌ به‌ بعد اگر خواستيد حي‌ علي‌ خير العمل‌ بگيد يادتون‌ باشه‌ خير العمل‌ ولايت‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلامه‌.

 امام‌ سجاد مي‌دونيد چي‌ فرمود؟ فرمود اگر به‌ جاي‌ اينكه‌ پيغمبر اينهمه‌ سفارش‌ ما را كرد كه‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ بيت‌ من‌ محبت‌ بكنيد، اگر مي‌گفت‌ هر چه‌ مي‌تونيد اذيتشون‌ بكنيد، بيشتر از اين‌ اذيت‌ نداشتند. يك‌ روايتي‌ است‌ كه‌ اين‌ را همة‌ اهل‌ سنت‌ نوشته‌اند. روايت‌ مفصله‌. من‌ خلاصه‌اش‌ را عرض‌ مي‌كنم‌. علي‌ من‌ مات‌ علي‌ حب‌ آل‌ محمد مات‌ شهيدا. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) همه‌ بدانند. كسي‌ كه‌ بر محبت‌ آل‌ پيغمبر از دنيا بره‌ شهيده‌. علي‌ من‌ مات‌ علي‌ حب‌ آل‌ محمد مات‌ مستكمل‌ الايمان‌. روايت‌ طولاني‌ است‌. آخرش‌ ميگه‌ علي‌ من‌ مات‌ علي‌ بغض‌ آل‌ محمد جاء يوم‌ القيامه‌ مكتوب‌ بين‌ العينين‌ آئس‌ من‌ رحمه‌. پروردگارا كسي‌ كه‌ نسبت‌ به‌ آل‌ پيغمبر بغض‌ داشته‌ باشه‌ و نميگه‌ با همين‌ بغض‌. روز قيامت‌ كه‌ محشور ميشه‌ يك‌ تابلو انداخته‌اند جلوي‌ سينه‌اش‌. اين‌ آدم‌ مأيوس‌ از رحمت‌ خدا بايد باشه‌. رحمة‌ الله‌ الواسعه‌ اين‌ شامل‌ اين‌ نميشه‌. علي‌ من‌ مات‌ علي‌ بغض‌ آل‌ محمد مات‌ جاء يوم‌ القيامه‌ مكتوب‌ بالنعيمه‌ آيس‌ من‌ رحمة‌ الله‌.

 انشاء الله‌ در شبهاي‌ آينده‌ مي‌خواهيم‌ دربارة‌ معرفت‌ امام‌ و مسئلة‌ شفاعت‌ كه‌ خيلي‌ مهمه‌. مخصوصا مسئلة‌ شفاعت‌ در ارتباط‌ با تزكية‌ نفس‌ مطالبي‌ عرض‌ كنم‌ كه‌ فكر مي‌كنم‌ يكي‌ دو سه‌ شب‌ ديگر بيشتر از اين‌ مجلس‌ باقي‌ نمانده‌ باشه‌ و به‌ موضوع‌ شفاعت‌ كه‌ اكثر ما معناي‌ شفاعت‌ را نمي‌دونيم‌ و بعضيها اصلا مخالفند با شفاعت‌ و بعضي‌ها هم‌ با يك‌ شرائطي‌ شفاعت‌ را قبول‌ دارند و انشاء الله‌ توضيحاتي‌ در اين‌ موضوع‌ عرض‌ خواهم‌ كرد كه‌ در همين‌ جملات‌ ميگه‌ بموالاتكم‌ تقبل‌ الطاعة‌ المفترضه‌ و لكم‌ المودة‌ الواجبه‌ و درجات‌ الرفيعه‌ و المقام‌ المحمود و المكان‌ المعلوم‌ عند الله‌ عز و جل‌ و الجاه‌ العظيم‌ و شفاعة‌ المقبوله‌. شفاعت‌ مقبوله‌. انشاء الله‌ درباره‌اش‌ صحبت‌ مي‌كنيم‌.

 من‌ از اول‌ اين‌ دهه‌ مقيد بودم‌ كه‌ هر چي‌ اين‌ آقاي‌ محترم‌ مصيبت‌ مي‌خونند، منهم‌ بخونم‌. اما هر چي‌ منتظر ميشوم‌ مي‌بينم‌ اسمي‌ از ابوالفضل‌ العباس‌ برده‌ نشد. مي‌خوام‌ امشب‌ من‌ ديگه‌ مستقلا كار كنم‌. چون‌ ابو الفضل‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ بزرگترين‌، بزرگترين‌ شهيدي‌ است‌ كه‌ در عالم‌ امام‌ سجاد فرمود يغبطه‌ خداي‌ تعالي‌ يك‌ مقامي‌ به‌ عمويم‌ ابو الفضل‌ ميده‌ كه‌ تمام‌ شهدا غبطه‌ مي‌برند، غبطه‌ مي‌برند. حضرت‌ ابو الفضل‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ در ميان‌ بعد از ائمه‌ عليهم‌ السلام‌، هيچ‌ مقامي‌ بالاتر از مقام‌ ابوالفضل‌ عليه‌ السلام‌ نداريم‌.

 امام‌ زمان‌ ما يك‌ علاقة‌ شديدي‌ به‌ عمويش‌ ابوالفضل‌ داشت‌. در چند قضيه‌ از تشرفات‌ كه‌ يكي‌ از آنها مربوط‌ به‌ اين‌ آقاي‌ حاجي‌ محمد علي‌ فشندي‌ كه‌ در همين‌ تهران‌ بودند سابقا، فوت‌ كرد. از قضية‌ او من‌ نقل‌ مي‌كنم‌. قضيه‌اش‌ مفصله‌ فكر هم‌ مي‌كنم‌ شنيده‌ باشيد. اما آنچه‌ كه‌ مربوط‌ به‌ اين‌ مطلبه‌. در شب‌ هشتم‌ ماه‌ ذي‌ حجه‌ در صحرا عرفات‌، مفصله‌، خدمت‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ ميرسه‌. از حضرت‌ سؤال‌ ميكنه‌ كه‌ آقا روز عرفه‌، عصر عرفه‌ شما به‌ خيمه‌هاي‌ حجاج‌ تشريف‌ مي‌آوريد؟ حضرت‌ مي‌فرمايد به‌ خيمة‌ شما مي‌آيم‌ چون‌ شما روضة‌ عمويم‌ ابو الفضل‌ را مي‌خوانيد. ميگه‌ روز عرفه‌ شد. من‌ منتظر بودم‌. ديدم‌ روحاني‌ كاروانمون‌ ناخودآگاه‌ مشغول‌ روضة‌ حضرت‌ ابو الفضل‌ شد. داره‌ روضه‌اش‌ تموم‌ ميشه‌ اما آقا تشريف‌ نياوردند. پاشدم‌ از در خيمه‌ آمدم‌ بيرون‌ ديدم‌ آقا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ گوششون‌ را گذاشته‌اند به‌ ديوار خيمه‌ از پشت‌، دارند روضة‌ عموشون‌ ابو الفضل‌ را گوش‌ مي‌دهند و اشك‌ مي‌ريزند.

 من‌ از اينجا مي‌خوام‌ عرض‌ كنم‌ آقا يا حجة‌ ابن‌ الحسن‌، اگر چه‌ ما ناقابليم‌، اگر چه‌ اينجا صحراي‌ عرفات‌ نيست‌، ولي‌ مي‌خواهيم‌ روضة‌ ابو الفضل‌ عموي‌ بزرگوار شما را بخوانيم‌ به‌ خودمون‌ اجازه‌ ميديم‌ كه‌ از شما دعوت‌ كنيم‌ تشريف‌ بياوريد مجلس‌ ما را منور كنيد. يا بقية‌ الله‌، يا صاحب‌ الزمان‌. در صحراي‌ كربلا تشنه‌تر از همة‌ افراد ابوالفضل‌ بود. چرا؟ روايتي‌ دارد كه‌ آن‌ روزي‌ كه‌، آن‌ لحظه‌اي‌ كه‌ آبها را به‌ روي‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ بستند، آب‌ همان‌ مقداري‌ كه‌ بود جيره‌ بندي‌ شد. مي‌دونيد يك‌ سقا، يك‌ كسي‌ كه‌ مأموريت‌ دارد از طرف‌ امام‌ زمانش‌ كه‌ آب‌ به‌ اطفال‌ برسونه‌ قسمت‌ خودش‌ را هم‌ گذاشت‌ كنار، مي‌گذاشت‌ كنار كه‌ اگر آب‌ تمام‌ شد من‌ به‌ اين‌ اطفال‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ آب‌ برسانم‌. لذا از آن‌ وقتي‌ كه‌ آب‌ را به‌ خيمه‌ها بستند، حضرت‌ ديگه‌ آب‌ نخورد. از همه‌ تشنه‌تر بود. اين‌ درس‌ وفاداري‌ را امشب‌ نسبت‌ به‌ امام‌ زمانمون‌ از ابوالفضل‌ انشاء الله‌ تعليم‌ بگيريم‌. آمد خدمت‌ برادر لقد سرت‌ صدري‌. ديگه‌ سينه‌ام‌ تنگ‌ شده‌ آقا، ديگه‌ نمي‌تونم‌ تحمل‌ كنم‌. اجازة‌ ميدان‌ مي‌خوام‌. در يك‌ مقتل‌ اينطور ديدم‌ كه‌ نسبتا صحيح‌ هم‌ بود حضرت‌ سيد الشهدا از يك‌ طرف‌ حركت‌ كرد، حضرت‌ ابو الفضل‌ هم‌ از يك‌ طرف‌. منتهي‌ طرفي‌ را كه‌ حضرت‌ ابوالفضل‌ انتخاب‌ كرده‌ طرف‌ شريعه‌ است‌ و مشكي‌ را هم‌ برداشته‌ حضرت‌ سيد الشهدا و حضرت‌ سيد الشهدا هم‌ از طرف‌ مقابل‌ حركت‌ كردند دارند هجوم‌ مي‌آورند به‌ لشگر كه‌ لشگر را از بين‌ ببرند. ابو الفضل‌ دو هدف‌ داره‌، يكي‌ آب‌ آوردن‌ يكي‌ هم‌ جنگ‌ كردن‌. حضرت‌ سيد الشهدا هم‌ داره‌ جنگ‌ ميكنه‌ و با صداي‌ الله‌ اكبر به‌ همديگه‌ سلامتي‌ يكديگر را خبر ميدهند. حسين‌ ميگه‌ الله‌ اكبر، حضرت‌ ابوالفضل‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ ميگه‌ الله‌ اكبر دارند مي‌روند. حضرت‌ ابوالفضل‌ وارد شريعه‌ شد. شما بدونيد اين‌ لبهاي‌ تشنه‌اي‌ كه‌ الان‌ روزهاست‌ آب‌ نخورده‌. من‌ يك‌ وقتي‌ در يك‌ روايتي‌ ديدم‌ كه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ مي‌فرمايد كه‌ من‌ بالاتر از آدمم‌. بخاطر اينكه‌ آدم‌ در بهشت‌ بود خدا بهش‌ گفت‌ گندم‌ نخور، خورد. ولي‌ به‌ من‌ نفرمود كه‌ گندم‌ نخور من‌ تمام‌ عمر گندم‌ نخوردم‌. من‌ همانجا يك‌ دفعه‌ بي‌ ادبي‌ كردم‌ گفتم‌ يا علي‌ اگر اينها مقياس‌ باشه‌، ابوالفضل‌ كه‌ صد برابر مقامش‌ از حضرت‌ آدم‌ بالاتره‌. بخدا قسم‌ همانطور كه‌ توي‌ شريعه‌ نشسته‌، دستش‌ را برده‌ زير آب‌، آب‌ را آورده‌ در مقابل‌ صورت‌. خدا دوست‌ داشت‌ آب‌ بخوره‌. پيغمبر دوست‌ داشت‌ او آب‌ بخوره‌. حسين‌ بن‌ علي‌ دوست‌ داشت‌ كه‌ او آب‌ بخوره‌. اما فذكر عطش‌ الحسين‌. يك‌ دفعه‌ به‌ ياد لبهاي‌ تشنة‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ افتاد. صدا زد يا نفس‌ هوني‌ و الحسين‌ معطشوا.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *