۱۷ رمضان ۱۴۱۵ قمری – فضائل شب و روز جمعه
فضائل شب و روز جمعه 17 رمضان 1415
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجت ابن الحسن روحي و ارواحنا العالمين لتراب مقدمه الفدا. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
و اذا نودي الصلاة من يوم الجمعه فاسعوا الي ذكر الله و ذر البيع ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون. و اذا قضيت الصلاة فانتشروا في الارض فاتبغوا من فضل الله.
شب جمعه است. در ماه مبارك رمضان و مقدمة شبهاي قدر، شبهاي پرارزش ليالي احياء. ايني كه حتي توي مفاتيح نوشته شده شبهاي قدر و منهم الان گفتم روي عادت، اشتباهه. به جهت اينكه يك شب قدر بيشتر نداريم. شبهاي احياء بايد گفت. شبهاي احياء كه بخاطر پيدا كردن شب قدر ما احياء نگه ميداريم. شب جمعه بسيار در ماه مبارك رمضان اهميت دارد و بايد مخصوصا امسال كه اين شب جمعه مصادف با شبهاي احياي آينده است كه ظاهرا شب يكشنبه، شب سه شنبه، و شب پنجشنبه، اين سه شب را بايد احياء نگه بداريم. احيا نگه داشتن به معناي بيدار بودنه. و بلكه به معناي بيدار بودن از خواب غفلته. به جهت اينكه نميگويند شبهاي يقظه، شبهاي بيداري. ميگويند شبهاي احياء. احياء يعني زنده بودن، زنده نگه داشتن، زنده شدن. از زندگي ميآيد احياء. در اين شبها بايد انسان هم خودش را زنده كنه، هم تقديراتش را زنده كنه، هم گذشتهاش را زنده كنه، هم آيندهاش را. هم دنيايش را هم آخرتش را. همه چيز را بايد در اين شبها زنده كنه و در شب قدر بايد كاملا همهاتون انشاء الله مقدمات عبادت و بندگي و كارهايي كه در اين شب استحباب مؤكدي داره، اينها را انشاء الله انجام بدهيد. بحثهايي دربارة شبهاي قدر، شب قدر و شبهاي احياء انشاء الله در همين شبها عرايضي عرض ميكنم.
ولي امشب ميخواهم دربارة شب و روز جمعه يك مقدار حرف بزنم. شب و روز جمعه از بهترين ايام هفته است. از بهترين ايام ساله. در هر ماه بهترين ايامش، شب و روز جمعه است. خداي تعالي در شب و روز جمعه جمعي از ملائكه را ميفرسته كه فقط ثواب صلواتهايي كه مردم بر پيغمبر و آل پيغمبر ميفرستند، آنها را جمع كنند. در شب و روز جمعه هزار مرتبه صلوات مستحبه. كه بايد يك انسان تقريبا شب و روزش به صلوات بر پيغمبر و آل پيغمبر بگذره. صلوات و نشستن در مقام صلوات فرستادن، از بزرگترين و بالاترين و والاترين مقام انسانه. چون انسان در حقيقت طلب رحمت براي پيغمبر با آن عظمت و آل پيغمبر ميكنه. از خدا ميخواهد كه خدايا رحمت خاصهات را بر پيغمبر و آل پيغمبر نازل بفرما. ببينيد اگر كسي براي كسي دعا كرد، اگر كسي براي كسي طلب مغفرت و رحمت كرد، لااقل مقام خودش يا بايد مساوي مقام آن كسي كه برايش طلب رحمت كرده باشه، و يا بالاتر. پروردگار متعال با لطف عظيمش، با رحمت واسعهاش، مردم مسلمان را خواسته در مخصوصا شب و روز جمعه آنقدر بالا ببرد كه در مقام پيغمبر و آل پيغمبر قرار بگيرند. يعني طلب رحمت براي آنها بكند.
ما معناي صلوات را دقيقا متوجه نيستيم. خيال ميكنيم يك شعاري است كه ما بايد اين شعار را ولو اينكه توأم با شعور نباشد، انجام بدهيم. گاهي شعارها توأم با شعور نيست. گاهي توأم با شعور و فهم و درك و ادراكه. صلوات نميشه توأم با فهم و درك نباشه. بايد حتما توجه به معنايش بكنيم. بگيم خدايا رحمت خاصهات را بر پيغمبر و آل پيغمبر بفرست بخاطر آنهمه نعمتهايي كه ما از ناحية آنها برخوردار بوديم. بخاطر آنچه كه آنها براي ما آوردهاند. در يك روايت دارد حضرت سجاد عليه الصلاة و السلام ميفرمايد من تعجب ميكنم از عرب كه چرا فرزندان پيغمبر را روي دوششون سوار نميكنند و آنقدر كه لازم است احترام نميكنند. بخاطر اينكه خداي تعالي در قرآن شريف خطاب به پيغمبر اكرم و مردم زمان پيغمبر اكرم ميفرمايد و كنتم علي شفا حفرة من النار و انقضكم منها. شما در لب گودي آتش بوديد. لب گودي آتش بدبختي بوديد. وقتي پيغمبر اكرم مبعوث شدند، مردم جزيرة العرب بالاخص و مردم دنيا عموما در يك حال بدبختي انحطاط مغزي و فكري و معنوي بودند كه فقط و فقط تحت تأثير باصطلاح رسوماتشون قرار گرفته بودند و دينشون رسوماتشون بود. رسمهاي بسيار پس و بد. زياد شنيدهايد كه قرآن هم به اين جهت تصريح كرده كه اينها دختران را ماية ننگ ميدانستند. حتي در حالا آنها نوشتهاند كه زنها را معاملة حيوانات با آنها ميكردند. اذا بشر احدهم بالانثي ظل وجهه مسودا و هو كظيم. وقتي كه يك مردي را بهش بشارت ميدادند كه تو داراي فرزند دختري شدهاي، و اذا بشر احدهم بالانثي ظل وجهه مسودا. يك دفعه صورتش از كثرت غضب سياه ميشد. و هو كظيم يتواري من القوم ما سوء بشر به. متواري ميشد از توي مردم بيرون ميرفت. سفارش ميكرد تا اين بچة مرا زير خاك نكنيد و نكشيد، من برنميگردم. خانواده هم خوب مجبور بود براي اينكه سرپرست خانواده به خانه برگرده اين دختر را يك نحوهاي از بين ببرند و بعضي از اوقات خود آن مرد اقدام ميكرد به از بين بردن دختر. ميديد خوب مادره، مهربانه اين كار را نميكنه. اقوام اين كار را نكردند. يك مدتي متواري ميشد. دختر طبعا دو سه ساله، موقع شيرينياش، ميآمد ميديد اين بچه را هنوز زير خاك نكردهاند. ميآمد خودش دختر را برميداشت ميبرد در كنار قبرستان. كه آن شخص ميگه كه نميخواهم اسمش را ببرم، ميگه كه اي كاش يا رسول الله تو زودتر مبعوث شده بودي. من دو تا دختر خودم را به دست خودم زير خاك كردم. حتي يكي از اينها در تاريخ نقل شده كه وقتي كه دختر را ميخوابانه كه زير خاك بكنه و خاك بريزه رويش، اين دست پدر را ميگيره و بهش التماس ميكنه. او توجه نميكنه و در عين حال دخترش را به دست خودش زير خاك ميكنه. يك همچين رسوماتي. شما از همين مختصر كتاب مفصل را بخوانيد.
پيغمبر اكرم آمده با يك همچين مردمي روبرو شده. پولدارها جز تنبلي و بيكاري كاري نداشتند. بردهها بودند كه خدمت ميكردند. اينها را ميرفتند ميخريدند ميآوردند در ميان منزل خودشون استراحت ميكردند و بردهها، چه زن و چه مرد، بعنوان كنيز و بنده، اينها را نگهداري ميكردند. در يك چنين وضعي.
علي عليه الصلاة و السلام از نظر فرهنگي در نهج البلاغه مكرر ميفرمايد. علي اگر اينطور نبود نميتوانست يك چنين كلماتي را دربارة آن مردم بگويد كه ميفرمايد و بعث محمدا صلي الله عليه و آله و سلم (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) و لم يكن احدا من العرب قرأ كتابا. خداي تعالي پيغمبر را روزي معبوث كرد كه يك نفر از مردم عرب نميتوانست يك جمله بخوانه. و لم يكن احدا من العرب يقرأ كتابا. نه خواندن ميدونستند، نه نوشتن ميدونستند. نه انسانيت را ميدونستند چه هست. و حتي در آية قرآن و يك آية ديگر استفاده ميشه. افراد دست تنگ، از طرفي كنترل جمعيت نميتوانستند بكنند و از طرف ديگر وقتي كه ميديدند فرزندشون زياد ميشه، چه پسر، چه دختر اينها را ميكشتند. كه آيه نازل شد و لا تقتلوا اولادكم خشية املاق. فرزندانتون را بخاطر دست تنگي و ضعف در قوة مالي نكشيد. يك همچين مردمي بودند.
پيغمبر با آن فضيلت، پيغمبري كه در بين همين مردم بزرگ شده، كه در يك آيهاي ميفرمايد پيغمبر اكرم از قول ذات مقدس پروردگار. خداي تعالي ميفرمايد كه پيغمبر اكرم كه قل انما اعظكم بواحده. بگو اي مردم من شما را به يك چيز موعظه ميكنم. ان تقولوا لله مثني و فرادا. تنها يا دو نفري بنشينيد و فكر كنيد، ثم تتفكروا. ما بصاحبكم من جنة. اين رفيق شما چهل ساله در بين شما هست، يا در جاي ديگر ميفرمايد هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم. خدايي است كه از همان مردم امي و بيسواد و دور از همه چيز و انسانيت بخصوص، از خود آنها اين پيغمبر را مبعوث كرده. اين پيغمبر از كجا ميخواسته چيز ياد بگيره جز از خدا. اين مردم كه جز خرافات و بيسوادي و دور از همه چيز بودن چيزي نداشتند.
خدا ميدونه انسان بخواهد ديگران را مخصوصا افرادي كه مغرورند، افرادي كه متكبرند، افرادي كه تحت تأثير رسومات و باصطلاح يك راه و روشي قرار گرفتهاند، بخواهد اينها را عوض كنه، خيلي مشكله. شما تا مربي نشديد نميتوانيد بفهميد كه پيغمبر همينكه توانست يك عده آنچنان مردمي را اينچنين تربيت كند، بالاترين معجزات رسول اكرمه. رسول اكرم حتي مسلمانهايي را كه تربيت كرده بود اينها از همين سورة جمعه كه من يكي دو آيهاش را تلاوت كردم، استفاده ميشه كه وقتي پيغمبر اكرم به نماز جمعه ميايستاد. ما بالاخره وقتي كه توي نماز جمعه ميايستيم يا نمازهاي ديگه ميايستيم، روي رودربايستي شده، روي خجالت شده، روي جنبههاي انساني هم شده ديگه نماز را ول نميكنيم برويم دنبال لهو و لعب. ولي آنها ميكردند. هنوز درست نشده بودند. كه ميگه و اذا رأوا تجارة او لهوا انفضوا اليها. وقتي كه يك تجارتي را احساس ميكنند، يك مشتري خوبي آمده، يك مالي خوبي آمده ميشه خريدش و گرانتر فروخت، او لهوا، يعني صداي آهنگي را ميشنيدند، انفضوا عليها، همهاشون ول ميكردند نماز را ميرفتند به طرف آن. و تركوك قائما، تو تنها ايستاده، توي نماز پيغمبر تنها ايستاده و همه ميرفتند دنبال، چون از طرف حبشه يا از جاهاي ديگه بعضيها ميآمدند در مكه با طبلي، آهنگي، چيزي اعلام ميكردند كه ما يك جنسي آوردهايم. يا مثلا فرض كنيد يك معركة خوبي اينجا ميخواهيم، يك سيركي مثلا، آوردهايم و ميخواهيم شما بيائيد ببينيد. حالا اينها توي نماز جمعه وايستادند. همهاشون ول ميكردند ميرفتند. يك همچين مردمي بودند.
اين مردم را پيغمبر ساختشون. و چه جوري هم ساختشون. طوري ساخت كه در جنگ اينها زخمي شدند افتادند. تشنه هستند. يك نفر يك ظرف آب برميداره ميآوره. به اولي ميده ميگه رفيق من تشنهتره. به دومي ميده ميگه اون يكي تشنهتره، اون زودتر افتاده. اون بيشتر ازش خون رفته. به سومي ميبره ميده، ميگه آن يكي. خلاصه آخري ميبينه مرده. برميگرده ميبينه اينها همه تشنه مردهاند و ايثار كردند در راه محبت و صميميت و برادري. لذا ميفرمايد و كنتم علي شفا حفرة من النار و انقضكم منها. بر لب گودي بدبختي بوديد. بر لب گودي آتش بوديد.
در جنگ احده، يك زن ميآيد خدمت رسول اكرم. اين زن شوهرش را از دست داده، پدرش را از دست داده، برادرش را از دست داده، فرزندش را از دست داده، تمام اينها از بين رفتهاند. تنها آمده ميگه يا رسول الله، من خوشحالم كه شما هستيد. شما سالم باشيد براي ما مسئلهاي نيست، اهميتي نداره كه اينهمه شهيد در راه شما داده باشيم. ايني كه ما در زمان ما مثلا يك مرد يك پدر، سه فرزندش را در راه جهاد با دشمن ميده، ما بعد از هزار و چهارصد سال تربيت شدة اسلاميم. در عين حال ميبينيد چقدر اهميت پيدا ميكنه. پدر يك شهيدي كه سه تا شهيد داده چقدر ارزش داره. همه جا محترمه. حالا يك زن، شوهرش، پسرش، برادرش، خلاصه هر كسي را داشته، داده. آمده تبسم ميكنه به صورت پيغمبر اكرم و ميگه ساية شما بر سر ماست. من هيچ ناراحت نيستم براي اينها. يك چنين افرادي را تربيت كرد رسول الله.
سلمان ساخته، ابيذر ساخته، مقداد ساخته، يك عده اصحاب كمالي كه همهاشون با حقيقت و با معنويت و همهاشون فداكار، اصحاب صفه را شما اين را بدونيد، يك عده با پيغمبر اكرم هجرت كردند. مهاجرين بودند. اينها در مدت عمرشون نه زنشون، نه فرزندشون، نه مالي داشتند. اسمشون را اصحاب صفه گذاشتند به جهت اينكه در گوشههاي مسجد شب و روز زندگي ميكردند. تا آنكه از طرف پروردگار خطاب رسيد به اهل مدينه كه يك خوردهاي با اينها مواسات كنيد و اينها عينا سربازاني كه توي سربازخونه به مختصر چيزي ساختند و شمشيرشون به كمرشون، منتظر الصلاة جامعه، يك صدا بلند ميشد از طرف پيغمبر اكرم بوسيلة بلال، ميآمد صدا ميزد الصلاة جامعه. يك نماز همگاني. همه ميآمدند مسجد. اصحاب صفه هم كه توي مسجد بودند. پيغمبر دو ركعت نماز ميخوند. بعد مطلب را مطرح ميكرد. همه حركت ميكردند ميآمدند. صد و چند غزوه پيغمبر اكرم كرد در همان مدتي كه باصطلاح مبعوث شد. پيغمبر اكرم واقعا بزرگتر از معجزة قرآن، تغيير روحيهاي كه مردم آن زمان داشتند برايش بود. اين معجزه است. و اذكروا نعمة الله اذ كنتم اعداء. خداي تعالي ميفرمايد اي مردم ياد بياوريد. آن زماني كه همهاتون با هم دشمن بوديد. اين به فكر آزار اين بود، اون به فكر آزار اين بود. اين مال او را ميخواست بخوره و خدا نكنه ما يك همچين حالتي داشته باشيم.
اذ كنتم اعداء. همتون با هم دشمن بوديد. فالف بين قلوبكم. خداي تعالي بين دلهاتون را تأليف كرده همهاتون نسبت به هم محبت پيدا كرديد. فاصلهتم بنعمته اخوانا صلح كرديد در حالي كه يك وقت چشم باز كرديد ديديد كه همهاتون با هم برادريد. تا اونجا رسيد كه اين آيات نازل شد كه اگر كسي كليد خانة كسي در دستش بود بره هر چي خواست بخوره، مال تو، مال او نداره. المال مال الله و كلنا عيال الله به اينجا رسوند مواسات بين مردم را. اين اندازه پيغمبر اكرم، لذا ما بايد دائما بر اون حضرت صلوات بفرستيم. دائما از خدا بخواهيم كه او را مشمول رحمتش بكند و شب و روز جمعه براي اين جهت خيلي مناسبه. بخاطر اين كه بزرگترين اعياد اسلامي روز جمعه است كه چهار عيد بزرگ مردم مسلمان دارند. جمعه، عيد غدير، عيد قربان و عيد فطر اين چهار عيد. البته روزهاي ديگه، اينها اين چهار عيد اساسي و رسمي و ذاتيه. شما ميگيد پس تولد حضرت ولي عصر چطور؟ تولد امير المؤمنين چطور؟ تولد بخاطر تولد اون روز عيد شده. فرق ميكنه با اون عيدي كه خدا عيدش قرار داده. يك وقت هست مثلا يك، مثلا فرض كنيد روز بيست و دوم بهمن رو خوب اين قبل از انقلاب اين هيچ عنواني نداشت. هيچ شخصيتي نداشت. اما بعد از انقلاب بزرگترين روزهاي ملي و بلكه انقلابي ماست. نيمة شعبان، سيزده ماه رجب مثلا سوم شعبان اين مواليد كه ممكن هم است از اعياد ديگر مهمتر هم باشه اما عارض شده برش يك حالتي. قبل از تولد حضرت ولي عصر نيمة شعبان مثل روزهاي ديگه ميماند. سوم شعبان مثل روزهاي ديگه بود. اما به بركت وجود حضرت سيد الشهدا و حضرت بقية الله اين روز خيلي مهم شد. مثال زدم براتون مثل همين مثلا بيست و دوي بهمن. پس اين چهار عيد كه اعياد ذاتي، يعني خدا عيدش قرار داده. جعلته للمسلمين عيدا. ببينيد در دعاهايي كه در نماز عيد انشاء الله نزديكه، حدودا سيزده، چهارده روز ديگر عيد فطره و اين نماز را ميخونيد كه الذي جعلته للمسلمين عيدا. قرار دادي خدايا براي مسلمين تو قرار دادي براي مسلمين روز عيد فطر را روز عيد. يا روز عيد قربان را عيد. يا روز عيد غدير، غدير را بدونيد خدا از روز اول اين غدير را به عنوان بعثت دوبارة اسلام، به عنوان قربال مسلمانها، و لو لا انت يا علي لم يعفرف المؤمنون بعدي. اي علي اگر تو نبودي مؤمنين بعد از من شناخته نميشدند. خداي تعالي هيجده ذي حجه را از روز ازل او عيد قرار داده. و يكي هم روز جمعه است. اين چهار عيد.
لذا در اين چهار عيد دعاي ندبه هم مستحبه. دعاي ندبه مال عشاقه. كساني كه عشق به آيندة خوب مردم مسلمان دارند دعاي ندبه ميخونند. كساني كه دوست دارند مردم از بدبختي نجات پيدا كنند دعاي ندبه ميخونند. كساني كه مردم دوستند. بني آدم اعضاي يكديگرند كه در آفرينش ز يك گوهرند، چو عضوي به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار. اونهايي كه انسانند. دعاي ندبه بخونند. غصه بخورند براي اينكه مردم چرا گرفتارند!چرا مردم نميتونند به حقشون برسند. دعاي ندبه را در روزهاي جمعه. چرا در اعياد بزرگ اسلامي بايد انسان دعاي ندبه بخونه؟ من يك وقتي روي اين جهت فكر ميكردم. دعاي ندبه يعني دعاي گريه. گرية بلند، بلند. چرا بايد دعاي ندبه بخوانه؟ بخاطر اين كه يك عاشق يك كسي كه معشوقش را گم كرده و محبوبش را از دست داده اين وقتي كه همه خوشحالند اون ميگهاي كاش من هم به محبوبم رسيده بودم، من هم خوشحال بودم. بيشتر به ياد معشوقش ميافته. شما اگر يك ناراحتي داشته باشيد توي يك مجلس جشني بريد همه خوشحالند اونجا شما يك گوشهاي نشستيد با خودتون فكر ميكنيد اي كاش من هم خوشحال بودم. يك مريض اگر در يك مجلسي كه همه دارن ميگن و ميخندن و سر حالند او داره درد ميكشه محزونتر ميشه ميگه اي كاش من هم مثل اينها ميتونستم خوشحال باشم. دوستان امام زمان عليه الصلاة و السلام روز جمعه بايد محزون يعني نه اين كه تحميلي محزون باشند نه، طبعا عصر جمعه يك قدري خودش را نشون ميده. اكثرا اينطورند، عصرهاي جمعه ناراحت ميشن، محزون ميشن. حتي يك نفر ميگفت من در عصر جمعه با اين كه ميرم تفريح در عين حال محزونم. چون يك سيم ارتباطي با اولياء خدا انسان داره. روز جمعه روزي است كه المتوقع فيه ظهورك همه منتظرند آقا ولي عصر ظاهر بشه اونهايي كه بيشتر از من و شما ميسوزه، بيشتر از ماها در ارتباطند. بيشتر از ماها امام زمانشون و موقعيت حجت ابن الحسن را ميفهمند اونها زياد محزون ميشن.
يك كسي از من ميپرسيد دعاي ندبه را بايد حتما صبح خوند. گفتم به نظر من بايد بيشتر عصر خوند. كسي نگفته، صبح رسم شده ميخونند، و الا دعاي ندبه را عصري انسان بهتر حال پيدا ميكنه بخوانه. بخاطر اين كه توقع داشته امروز امام زمانش ظهور كنه حالا ميبينه ظهور نكرد متأثر ميشه. در روز جمعه مخصوصا موقع ظهور. اذا نودي لصلاة من يوم الجمعه روز جمعه تمام كسب و كار را ترك كنيد. من يكي از چيزهايي كه واقعا مردم مسلمان را در انحراف ميدونم اينه كه روز جمعه دنبال عياشي از صبح ميرن. رفتن از شهر به خارج شهر و حتي مسافرت قبل از ظهر جمعه كراهت شديد داره و نحسي داره. به جهت اين كه انسان بايد در وطنش صبر كنه، عبادتش را انجام بده. كه اذا نودي لصلاه من يوم الجمعه وقتي كه اذان روز جمعه را صدا ميزنند چه انسان اهل نماز جمعه باشه، چه نباشه. نمازش را بخوانه. فسعوا الي ذكر الله، امره، قويا امر ميكنه بدويد، سعي كنيد. معطل نشيد به سوي ذكر خدا، كه ذكر خدا اينجا نمازه. و زر البيع. اگر دستتون مشغول يك معاملة پر ارزشي است اين را ترك كنيد. ذالكم خير لكم ان كنتم تعملون. اگر بفهميد اين براي شما بيشتره، بهتره. وقتي كه قضي الصلاة نماز تمام شد، نماز ظهر و عصرتون را خونديد. فانتشروا في الارض. حالا ميخواييد بريد تفريح بريد. بد نيست، بعد از ظهر جمعه انسان بره براي گردش. هر كسي هم تفريحش در يك چيزيه، اين را نگيد تفريح تا ميگيد بريم پارك. همه پارك تفريحشون نيست. اين را بدونيد هر كسي مطابق فكرش تفريح داره. يكي تفريحش اينه كه بره خونه بخوابه. دورة هفته زن و بچهاش را نديده، حالا روز جمعه بعد از ظهر بيكاره بره خونه تفريح اينه. تفريح يعني وسيلة خوشحالي فراهم كردن خودش. يكي مطالعه است. يكي تحقيق در مطالب علمي است.
معروفه ميگن گاهي كه انسان يك مطلب علمي كه براش مشكل شده اين را نميتونه حل و فصلش كنه تا اين مطلب براش باز ميشه ميگه عين الملكوك و ابناء الملوك. پادشاهاها و پسرهاي پادشاهها كجا هستند كه بيان كيفي كه من كردم، لذتي كه من بردم ببينند. براي خود من مكرر اتفاق افتاده يك مطلبي را ميخواستم حل كنم گاهي ميشده دو روز دلم گرفته بوده كه چرا نميتونم اين را حلش كنم. تا حل ميشده حزن دو روز منتقل به خوشحالي فوق العاده ميشده. براي شماها هم اتفاق افتاده يك مطلبي را كشف كنيد، يك مطلبي را كه حتي از ديگران هم سؤال كرديد براتون روشن نكردند يك دفعه روشن ميشه يك لذتي انسان ميبره. تفريح شما اينه. تفريحش يكي اينه كه توي آزمايشگاهها باشه، يكي تفريحش تو اطاق مطالعه است، يكي تفريحش فرض كنيد ديدن اقوام و خويشاوندان و اينهاست يكي تفريحش رفتن توي مجالس علمه كه از همهاشون بهتر اينه. اين آدم در رشد بيشتري است كه در يك مجالسي كه مسائل علمي مطرح ميشه، مسائل معنوي مطرح ميشه همين امشب براي من بالا بودم يك تلفني زده شد يكي از شخصيتها بود، حالا ميگفت كه من سالها دنبال يك مطلب روحي و معنوي ميگشتم به من اظهار ميكرد كه من چند روز قبل اين مطلب را در يكي از كتابهاي من ديده بود، در گتاب شما ديدهام الان دو روزه مثل، چه عرض كنم، حالا تعبيراتي كه اون داشت بمانه دنبال شما ميگردم كه مثلا تشكر كنه و اصلا ميگه كه، تعبيرش اين بود ميگفت من دوران عمرم خوشيهاي زيادي ميديدم ولي خوشحالي كه من در اين يكي دو روز داشتم هيچ وقت نداشتم. خوب يكي تفريحش تو مطالعه است، شما اگر مشكلاتي داشته باشيد بذارنتون تو بهشت شايد در و ديوار بخوردتون. مشكلات علمي مخصوصا سينة انسان را تنگ ميكنه. يكي هم تفريحش به اينه كه با بچهاش بازي كنه. بله بچه را ببردش تو پارك بچه را بگذاردش اون بالا ليز بخوره بياد پايين. و يا مثلا فرض كنيد بذاردش تو تاب بادش بده خيلي خوب، هر كسي تفريحش مطابق فكر طرفه. افكار مختلف، يكي افكارش در گناهه. كه اينجا جلوش را خدا ميگيره ميگه نه تو تفريح ديگهاي هم نميتوني نكن. نميگذارند گناه بكنه. بعضيها تفريحشون در اينه كه نميخوام بعضي حرفها را بزنم كه من اينها را شنيدهام. حالا بعضيهاش را عرض ميكنم به رفقا و دوستان بگه كه زنهاتون را برداريد بياريد بريم يك جا توي باغ بنشينيم و زن و مردها به همديگر نگاه كنند. در زمان اون ملعون (قطع صداي نوار) كه وقتي يك جا مهماني اين شخصيتهاي بالا و طراز يك ميرفتند زن اين آقا ميخواست پهلوي اون مرد بنشينه زن او هم پهلوي او بنشينه تفريحش اين بود.
تفريحهاي مختلفي هست. سالم و ناسالم. سالمهاش را خداي تعالي بعد از ظهر جمعه اجازه داده كه شما داشته باشيد. الا قضي في الصلاه فانتشروا في الارض و اتقوا من فضل الله و اذكر الله كثيرا. خيلي عجيبهها. به ياد خدا باشيد. تو پارك هم هستيد به ياد خدا باشيد. تو خونة اقوام هم ميريد به ياد خدا باشيد. خدا ميدونه اين ذكر خدا و ياد خدا يك ترمزي است براي انساني، انسان را از انسانيت خارج نكنه شيطان. شيطان انسان را از انسانيت خارج ميكنه. و ابتغوا من فضل الله و اذكر الله كثيرا. چون ميدون خداي تعالي كه ما اگر بنا شد بريم به طرف تفريح به طرف تفريحات ناسالم ميريم اينجا ترمزمون ميكنه. مثال زدم براتون كه انسان به طرف شهوات و به طرف بديها مثل ماشيني است كه تو سرازيري قرار گرفته، ديگه اينجا ترمز لازمه ولي نسبت به معنويات و كمالات مثل ماشيني است كه تو سر بالايي قرار گرفته حالا بايد گازش بده. هلش بده. وابتغوا من فضل الله و اذكر الله كثيرا لالهم ترحمون شايد به شما خداي تعالي مهربان بشه. شب جمعه برنامة شب جمعه و روز جمعه در كتابها مخصوصادر مفاتيح الجنان هست اهل گناه توبه كنند، اونهايي كه اهل كمالات هستند دعاهايي در اين ضمينه وارد شده بخوانند و روز جمعه نمازهاي هر يك از ائمه را ميتونند بخونن مخصوصا نماز حجت ابن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفدا كه اين را هم خدمت آقايان عرض كنم روز جمعه متعلق به حضرت ولي عصره و همه روزه ساعاتش تعلق به هر يك از ائمه داره، ساعت اول متعلق به حضرت امير المؤمنينه. يعني روز هر چه هست شما به دوازده ساعت بايد تقسيمش كنيد. ساعت اول تعلق به امير المؤمنين داره، ساعت دوم، ساعت سوم، به هر يك از ائمه، ساعت آخر روز، ساعت آخر روز تعلق به امام زمان داره از دو جهت دست امام زمان قويا به دامن پروردگاره براي الطافي كه خدا به شما ميكنه و شما هم بايد قويا دستتون به دامن حضرت بقية الله باشه. اون ساعت آخر روز را هر جايي كه هستيد، حتي تو پارك هم كه هستيد مشغول بازي هم كه هستيد ولو يك لحظه هم كه شده يك يا اللهي بگيد، يك يا صاحب الزماني بگيد، و يك چند كلمه از خدا و امام زمان حوائجتون را بخواييد در حديث هست كه يك ساعت در روز جمعه ساعت استجابت دعاست. بعضي از علما گفتهاند و بايد هم درست باشه اشتهادا درسته كه ساعت آخر روز جمعه است. ساعت استجابت دعاست. دعاي ندبه هم ميتونيد اون ساعت بخونيد و بعضي هستند تفريحشون، تفريح با سرگرمي فرق ميكنه، سرگرمي يعني انسان وقت گذراني، ماها قاطي ميكنيم اينها را، تفريح يعني خوشحالي به وجود آوردن، براي خودش انسان خرمي به وجود بياره، نشاط به وجود بياره يك تفريح كار بكنه پشت سرش و تفريح بعضيها در دعا خوندن و با خدا حرف زدن و با پروردگار راز و نياز كردنه كه همه جورش هست و ساعت آخر روز جمعه كوشش بكنيد انشاء الله كه به ياد خدا باشيد و از خدا حوائجتون را انشاء الله بخواهيد. يكي از كارهايي كه در شب جمعه براي شيعيان علي ابن ابيطالب ذات مقدس پروردگار منظور كرده زيارت حضرت سيد الشهدا عليه الصلاة والسلامه. البته كاملش اوني است كه انسان برود كنار قبر حسين ابن علي و از تمام برنامههاي سيد الشهدا درس بگيره و مثل اون حضرت پا در راه اخلاص و خلوص در مقابل ارادة پروردگار بگذارد.
ناقصش همينه كه ما از راه دور دلهامون را متوجه قبر مقدس اون حضرت بكنيم و عرض كنيم السلام عليك يا اباعبد الله. السلام عليك يا ابا عبد الله، السلام عليك يابن رسول الله، السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين الذين بذلو و مهجوا دون الحسين عليه السلام. يا ابا عبد الله لقد عظمت المصيبه آقا ابي عبد الله حسين مصيبت شما بر ما سخت و سنگينه. لقد عظمت المصيبه و جلت و عظمت بمصيبتك علي جميع اهل السموات فلعن الله امت قتلتك و لعن الله امتا ظلمتك، احساس ميكنم حالي ميخواييد پيدا كنيد در عزاي ابي عبد الله الحسين نبايد خجالت بكشيد. ما اين كه ميگيم چراغها را خاموش كنند بخاطر اين است كه آزاد گريه كنيد و الا شخص مصيبت زده نبايد هيچ چيز مانعش از گريه كردن بشه. حالا ميخواييد چراغها را خاموش كنيد مانع نداره، به هر حال ولي اين كار هم زياد مسئلهاي نيست. يا ابا عبد الله، لقد عظمت المصيبه، مصيبت شما بر ما سخته، هيچ وقت فراموشتون نميكنيم. ما هم اقتدا كرديم به اون امامي كه ميگه، يا جدا هرگز فراموش نميكنم اون ساعتي كه اسب بي صاحبت در حالي كه صدا ميزد اولين، اولين من امت قتلت ابن بنت نبييها واي بر امتي كه كشتند پسر دختر پيغمبرشون را. آمد كنار خيمهها، هشتاد نفر زن و بچه از خيمهها بيرون ريختند. ديدند اسب سيدالشهدا آمده ولي آقا نيامده، آمدند اطراف زوالجناح را گرفتند، شما اگر اين منظره را تصور كنيد طبعا خانمهايي كه بزرگتر بودند اينها جلوتر آمدند بچهها پشت سر اينها، سكينة نازدانه نميدانم چطور خودش را به زو الجناح رسوند؟ دست به گردن زوالجناح كرد، به ياد پدر. وقتي كه پدرش بعد از خيمهها به طرف لشگر برود آماده بود جلوي زوالجناح را گرفت. پدر ما را به حرم پيغمبر برمان گردان ما را در وسط اين بيابان همة ما را ميكشند، همه را كشتند. حسين ابن علي فرمود لو ترك القتال لتي. اگر ميگذاشتند ما كنار قبر جدمون خارج نميشديم فرزندم. حالا آمده ذوالجناح را ميبيند ولي پدرش را نميبيند. بيشتر از همه متوجه لبهاي تشنة ابي عبد الله الحسينه. لذا صدا زد پدرم كه رفت تشنه بود. بگو بدانم آيا به او آب دادند يا با لبهاي تشنه شهيدش كردند؟
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.