۱۳ رجب‌ ۱۴۱۸ قمری – فضايل‌ حضرت‌ علي‌ عليه‌ السلام‌

 فضايل‌ حضرت‌ علي‌ عليه‌ السلام‌ 13 رجب‌ 1418

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌ لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداه‌ و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 ميلاد مسعود حضرت‌ امير المؤمنين‌ علي‌ بن‌ ابي‌ طالب‌ عليه‌ آلاف‌ التحية‌ و السلام‌ را به‌ پيشگاه‌ مقدس‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ تبريك‌ عرض‌ مي‌كنيم‌. و به‌ شما شيعيان‌ و دوستان‌ آن‌ حضرت‌ كه‌ انشاء الله‌ به‌ جبران‌ نديدن‌ پيغمبر اكرم‌ و ائمة‌ اطهار، چشممون‌ به‌ جمال‌ مقدسش‌ روشن‌ شود و عيدي‌ ما را همين‌ ديدار قرار دهد؛ تبريك‌ عرض‌ ميكنم‌. بسيار شب‌ پرعظمت‌ و با عظمت‌ و شب‌ دعا و عبادت‌ و شب‌ توجه‌ به‌ خداي‌ تعالي‌ از طريق‌ امير المؤمنين‌ بالاخص‌ كه‌ مصادف‌ است‌ با شب‌ جمعه‌. دو عيد بزرگ‌، دو عيد بسيار پر اهميت‌ اسلامي‌. در خصوص‌ سيزده‌ ماه‌ رجب‌ مرحوم‌ استادمون‌ زياد حرف‌ ميزد كه‌ آنقدري‌ كه‌ من‌ يادم‌ هست‌ و با ايشان‌ معاشرت‌ داشتيم‌، دربارة‌ سيزدة‌ رجب‌ و اهميت‌ آن‌ سخن‌ ميگفت‌، دربارة‌ هيچ‌ شب‌ از شبهاي‌ دورة‌ سال‌ با اينكه‌ معمولا ما فكر مي‌كرديم‌ مثلا شب‌ قدر يا شب‌ نيمة‌ شعبان‌ اهميتش‌ بيشتر باشد، ولي‌ ايشان‌ نمي‌گفت‌ كه‌ شب‌ سيزدهم‌ رجب‌ اهميتش‌ بيشتر است‌. ولي‌ از حركاتش‌، از اعمالش‌، از نقل‌ قضايايي‌ كه‌ برايشون‌ اتفاق‌ افتاده‌ بود، اهميت‌ سيزدهم‌ ماه‌ رجب‌ را بيشتر ما استفاده‌ مي‌كرديم‌.

 شبي‌ است‌ كه‌ كعبه‌ روشن‌ ميشود. شبي‌ است‌ كه‌ كعبه‌ كه‌ يك‌ كلبة‌ بيجاني‌ تا امشب‌ بوده‌، يك‌ جسد بي‌ روحي‌ تا امشب‌ بوده‌، روح‌ درش‌ دميده‌ ميشود. خداي‌ تعالي‌ توفيقي‌ عنايت‌ كرده‌ من‌ يك‌ كتابي‌ دربارة‌ اميرالمؤمنين‌ مشغول‌ نوشتن‌ هستم‌ كه‌ خيلي‌ دوست‌ داشتم‌ براي‌ مثل‌ امشبي‌ چاپ‌ بشود. ولي‌ تقريبا شايد صد و پنجاه‌ صفحه‌اش‌ بيشتر طبع‌ نشده‌ و چون‌ بسيار اهميت‌ دارد، من‌ خودم‌ يك‌ مقداري‌ براي‌ تحقيق‌ دربارة‌ مطالبش‌ معطل‌ كردم‌. انشاء الله‌ اميدواريم‌ كه‌ خدا توفيق‌ بدهد اين‌ كتاب‌ منتشر بشود. يك‌ تحقيقاتي‌ دربارة‌ ميلاد مسعود حضرت‌ امير المؤمنين‌ مي‌كردم‌، بوضوح‌ از روايات‌ استفاده‌ كردم‌ كه‌ اگر بخواهيم‌ تصور كنيم‌ خانة‌ خدا را و كعبه‌ را به‌ عنوان‌ يك‌ بدن‌، يك‌ جسد، از شب‌ سيزدهم‌ ماه‌ رجب‌ اين‌ جسد همانطوري‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ حضرت‌ آدم‌ را وقتي‌ مي‌خواست‌ خلق‌ كنه‌ گل‌ او را ساخت‌ و مجسمة‌ او را در روايات‌ دارد كه‌ به‌ شكل‌ حضرت‌ آدم‌ ايجاد كرد كه‌ ميگه‌ خمرت‌ طينت‌ آدم‌ بيدي‌. طينت‌ آدم‌، گل‌ آدم‌ را خداي‌ تعالي‌ از اون‌ بدن‌ حضرت‌ آدم‌ را ساخت‌ و بهترين‌ تعبيرش‌ همين‌ است‌ كه‌ بگويم‌ يك‌ مجسمه‌اي‌ ساخت‌. اين‌ مجسمه‌ ارزش‌ واقعي‌ نداشت‌. ملائكه‌ اين‌ مجسمه‌ را مي‌ديدند. چون‌ چهل‌ روز دارد كه‌ اين‌ مجسمه‌ در بهشت‌ يا در روي‌ زمين‌ به‌ معرض‌ ديد ملائكه‌ گذاشته‌ شده‌ بود. شيطان‌ هم‌ كه‌ گفت‌ خلقتني‌ من‌ نار و خلقته‌ من‌ طين‌، من‌ را از آتش‌ خلق‌ كردي‌ او را از خاك‌، همين‌ جسد را ميگفت‌. و وقتي‌ خداي‌ تعالي‌ خواست‌ آدم‌ خلق‌ كند و نفخت‌ فيه‌ من‌ روحي‌. از روح‌ خودم‌ در آدم‌ دميدم‌ روح‌ خودم‌ را. حالا اينجا بحثه‌ كه‌ اينجا منظور از روح‌ من‌، روح‌ خودم‌، چيست‌ كه‌ فكر مي‌كنم‌ اين‌ مقداري‌ كه‌ يادم‌ هست‌ در همين‌ جلسات‌ گذشتة‌ شماها درباره‌اش‌ صحبت‌ كرده‌ام‌. وقتي‌ كه‌ روح‌ در حضرت‌ آدم‌ دميده‌ شد، ملائكه‌ اين‌ بدن‌ باروحي‌ كه‌ علم‌ الآدم‌ اسماء كلها، همة‌ اسماء الهي‌ را، همة‌ نشانه‌ها را، حقيقت‌ همة‌ اشياء را، طبق‌ روايات‌ مختلفي‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ هست‌، در حضرت‌ آدم‌ خداي‌ تعالي‌ قرار داد؛ اين‌ مجسمه‌ ارزش‌ پيدا كرد و مسجود ملائكه‌ شد. قبلة‌ ملائكه‌ شد. ملائكه‌ ريختند و به‌ امر پروردگار بر او سجده‌ كردند كه‌ در قرآن‌ مي‌فرمايد و سجد الملائكه‌ كلهم‌ اجمعون‌ الا ابليس‌. من‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيدم‌ از روايات‌ اهل‌ سنت‌. چون‌ در اين‌ كتاب‌ چهل‌ روايت‌ در فضائل‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ از كتب‌ اهل‌ سنت‌ نقل‌ شده‌ و دويست‌ و هشتاد فضيلت‌ از كتب‌ اهل‌ سنت‌ دربارة‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ فهرست‌ شده‌. در اين‌ مدت‌ مطالعه‌ و تحقيق‌ و نوشتن‌، به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيدم‌ كه‌ خلاصه‌ تا امشب‌ كعبه‌ كه‌ به‌ دست‌ حضرت‌ ابراهيم‌ عليه‌ السلام‌ ساخته‌ شد و كعبه‌اي‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ او را بيت‌ خودش‌ ميداند، كعبه‌اي‌ كه‌ وقتي‌ حضرت‌ ابراهيم‌ و اسمعيل‌ آن‌ را ساختند عرض‌ كردند ربنا تقبل‌ منا، بعد فرمود كه‌ خداي‌ تعالي‌ هم‌ آن‌ را قبول‌ كرد و مردم‌ مسلمان‌ واقع‌ شد؛ اين‌ كعبه‌، يك‌ چهارديواري‌ سنگي‌ همانطوري‌ كه‌ الان‌ شما ملاحظه‌ مي‌كنيد بيشتر نبود. و معنا ندارد كه‌ با اينكه‌ يك‌ چهارديواري‌، حالا هر كي‌ ساخته‌ باشد، حضرت‌ ابراهيم‌ ساخته‌ باشد. خود حضرت‌ ابراهيم‌ آنقدر عظمت‌ ندارد كه‌ پيغمبر اكرم‌، فاطمة‌ زهرا، دوازده‌ تا امام‌ از عبادتهايشون‌ اين‌ باشد كه‌ بيايند دور او طواف‌ كنند. كعبه‌ است‌ بالاخره‌ از سنگ‌ و گل‌ و مصالح‌ ساختماني‌ ساخته‌ شده‌. ولو با دست‌ حضرت‌ ابراهيم‌ باشد. ولو خانة‌ خدا باشد. اين‌ ساختمان‌ آنقدر اهميت‌ ندارد كه‌ اشرف‌ مخلوقات‌ عالم‌ بيايد در دور او طواف‌ كند. همانطور كه‌ اون‌ مجسمه‌ وقتي‌ كه‌ خدا او را خلق‌ كرد، حضرت‌ آدم‌ را خلق‌ كرد، تا وقتي‌ كه‌ اين‌ مجسمه‌ بود آنقدر ارزش‌ نداشت‌. حتي‌ يك‌ مدتي‌ كه‌ رويش‌ مطالعه‌ كردند ملائكه‌، بصورت‌ شبيه‌ به‌ اعتراض‌ به‌ پروردگار كه‌ اتجعل‌ فيها من‌ يفسد فيها و يسفك‌ الدماء. يك‌ كسي‌ كه‌، يك‌ موجودي‌ كه‌ خونريزي‌ ميكند و سفك‌ دماء ميكند و خسار ميكند او را باز مي‌خواهي‌ توي‌ كرة‌ زمين‌ قرارش‌ بدي‌؟ ولي‌ وقتي‌ كه‌ روح‌ خدا واردش‌ شد، علوم‌ اولين‌ و آخرين‌، يا اگر اينطور بگوئيم‌ بهتر كه‌ روايت‌ هم‌ دارد، نام‌ مقدس‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ و ائمة‌ اطهار و خاندان‌ عصمت‌ را اين‌ بدن‌ ظرف‌ آنها شد، تمام‌ ملائكه‌ حتي‌ جبرئيل‌ هم‌ استثناء نميشه‌، اسرافيل‌ هم‌ استثناء نشد، جميع‌ ملائكه‌ افتادند سجده‌اش‌ كردند. و علم‌ الآدم‌ اسماء كلها ثم‌ عرض‌ علي‌ الملائكه‌ فقال‌ انبئوني‌ به‌ الاسماء هؤلاء ان‌ كنتم‌ صادقين‌. قالوا لا علم‌ لنا ما علمتنا تا اينكه‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد كه‌ تمام‌ ملائكه‌ ريختند بر او سجده‌ كردند و عرض‌ ادب‌ كردند و عظمت‌ او را پاس‌ داشتند و احترام‌ كردند.

 كعبه‌ هم‌ همينطور تصور كنيد. اين‌ كه‌ عرض‌ ميكنم‌ حتي‌ اهل‌ سنت‌ هم‌ قبول‌ دارند. ميگفتند كه‌ يك‌ عده‌اي‌ نشسته‌ بودند كنار كعبه‌ بتها را به‌ ديوار كعبه‌ آويز كردند، از جوانب‌ و اطراف‌ هم‌ مي‌آيند. اين‌ كعبه‌ است‌. حتي‌ پذيراي‌ بت‌ است‌. يك‌ دفعه‌ ديدند فاطمة‌ بنت‌ اسد، اينهايي‌ كه‌ عرض‌ ميكنم‌ امشب‌ همه‌اش‌ از كتب‌ اهل‌ سنته‌. فاطمة‌ بنت‌ اسد آمد با يك‌ عظمتي‌، با يك‌ صلابتي‌، در مقابل‌ كعبه‌ ايستاد. دست‌ به‌ دعا برداشت‌. يك‌ سابقه‌اي‌ هم‌ فاطمة‌ بنت‌ اسد دارد در اين‌ زمينه‌. روزي‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ متولد شد حضرت‌ فاطمة‌ بنت‌ اسد به‌ خدمت‌ فاطمه‌ مشرف‌ شده‌ بود. آمنه‌ شرحي‌ داد از تولد رسول‌ اكرم‌ كه‌ اين‌ پسرم‌ وقتي‌ متولد شد، چه‌ نوري‌ از او ساطع‌ شد، چطور حرف‌ زد، چقدر معجزات‌ و كرامات‌ انجام‌ شد. فاطمه‌ بنت‌ اسد خيلي‌ خوشحال‌ شد. تبريك‌ گفت‌ به‌ آمنه‌. از خانه‌ بلند شد آمد خدمت‌ حضرت‌ ابي‌ طالب‌ و تمام‌ مطالبي‌ كه‌ حضرت‌ آمنه‌ فرموده‌ بود به‌ ابيطالب‌ گفت‌. ابيطالبي‌ را كه‌ خدا لعنت‌ كند آنهايي‌ را كه‌ مي‌گند ابيطالب‌ مشرك‌ از دار دنيا رفته‌. اين‌ را بدانيد. من‌ تحقيق‌ كرده‌ عرض‌ ميكنم‌. حضرت‌ ابيطالب‌، حضرت‌ عبد الله‌، حضرت‌ عبد المطلب‌، حضرت‌ هاشم‌، اينها همه‌ نبي‌ بودند اما مرسل‌ نبودند. از همين‌ جمله‌اشون‌ استفاده‌ ميشه‌. حضرت‌ ابيطالب‌ فرمود كه‌ تو صبر كن‌، سي‌ سال‌ بايد صبر كني‌، خدا يك‌ پسري‌ بهت‌ ميده‌ كه‌ كرامات‌ ظاهرش‌ كمتر از اين‌ مولود نيست‌. اين‌ پيغمبره‌، او وصي‌ اوست‌. اين‌ رهبر و پيغمبر و رسول‌ تمام‌ مردمه‌ دنياست‌، او امير مؤمنين‌ است‌. سي‌ سال‌ فقط‌ صبر كن‌. اين‌ بشارت‌ را آنروز حضرت‌ ابي‌ طالب‌ به‌ فاطمة‌ بنت‌ اسد داد. فاطمة‌ بنت‌ اسد خيلي‌ خوشحال‌ شد و هميشه‌ منتظر اين‌ ميلاد مسعود بود. حالا كه‌ حامله‌ است‌، كه‌ در اينجا روايات‌ مختلفه‌. بعضي‌ ميگند كه‌ در منزل‌ بوده‌ كه‌ ظاهرا نفوذ دشمنان‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ اين‌ روايات‌ را درست‌ كرده‌، و حال‌ اينكه‌ همة‌ اهل‌ سنت‌ نوشته‌اند كه‌ تولد حضرت‌ امير المؤمنين‌ در خانة‌ كعبه‌ بوده‌. آمد كنار خانة‌ كعبه‌. دارند مردم‌ نگاه‌ ميكنند. مسئله‌ تا اينجا طبيعي‌ و عاديست‌. اما يك‌ وقت‌ ديدند كعبه‌ به‌ لرزه‌ افتاد. معلومه‌، يك‌ خانة‌ سنگي‌ با آن‌ عظمت‌، اين‌ بخواهد شكافته‌ بشه‌. به‌ قدري‌ هم‌ شكاف‌ برداره‌ كه‌ يك‌ انسان‌ وارد بشه‌. شما اين‌ را بدانيد اگر فاطمة‌ بنت‌ اسد از يك‌ ارتباط‌ معنوي‌ برخوردار نبود، يا حضرت‌ ابي‌ طالب‌ از يك‌ ارتباط‌ معنوي‌ و الهي‌ برخوردار نبود، يقينا اينجا مي‌ترسيدند. مي‌گفتند زلزله‌ شده‌ و فرار ميكردند. همين‌ ورود حضرت‌ فاطمه‌ سلام‌ الله‌ عليها، فاطمة‌ بنت‌ اسد دليل‌ بر اين‌ است‌ كه‌ با خدا مستقيما ارتباط‌ داشته‌. ديوار شكافته‌ شده‌. دقيقا شكافش‌ هم‌ اينطور نبوده‌ كه‌ مثلا مثل‌ پنير چاقو بگذارند ببرند و جدايش‌ بكنند كه‌ بگيد به‌ چشم‌ اينطور آمده‌. سنگها از هم‌ بيرون‌ آمد، مثل‌ يك‌ ديواري‌ كه‌ باصطلاح‌ زلزله‌ شده‌ و ترك‌ مثلا بزرگي‌ خورده‌ باشد، اينجوري‌ شد. با تمام‌ عظمت‌ بدون‌ هيچ‌ خوفي‌، بدون‌ هيچ‌ ترسي‌، با اعتماد كامل‌، اين‌ نكات‌ را دوست‌ دارم‌ دوستان‌ بيشتر دقت‌ كنند. زياد شنيديد اين‌ مطالبي‌ كه‌ دارم‌ ميگم‌ كه‌ حضرت‌ فاطمة‌ بنت‌ اسد وارد خانة‌ كعبه‌ شد و آنجا فرزندش‌ متولد شد. اما شما حساب‌ اين‌ جهت‌ را بكنيد كه‌ ديوار شكافته‌ شده‌، آرامشي‌ كه‌ اين‌ بانوي‌ بزرگوار داره‌ و وارد ميشه‌، اين‌ مهمه‌. وارد شد. بعد هم‌ ديوار بسته‌ شد. صاحب‌ اين‌ كعبه‌ و كليددار اين‌ كعبه‌ كي‌ هست‌؟ همين‌ ابيطالب‌ است‌ و كساني‌ كه‌ باصطلاح‌ كليددار كعبه‌ هستند. حضرت‌ ابيطالب‌ هم‌ هيچ‌ اخم‌ به‌ صورتش‌ نيامد. بگيم‌ حالا مثلا ناراحت‌ شده‌، بايد بره‌ چند تا مثلا كارگر بياره‌ ديوار را بشكافند زنش‌ را بيرون‌ بياره‌، زن‌ حامله‌اش‌ را از آن‌ تو بيرون‌ بياره‌. ابدا. اينها قابل‌ توجه‌ و دقته‌، اينها فضيلته‌. حضرت‌ فاطمة‌ بنت‌ اسد و حضرت‌ ابيطالب‌، اينها دو مرتبطين‌ با پروردگار بودند و با خدا ارتباط‌ داشتند. و الاّ معنا نداره‌ اين‌ كارها. ايشان‌ هم‌ صبر كرد. پشت‌ ديوار كعبه‌ اين‌ آقا اينطرف‌ ديوار، آن‌ خانم‌ آنطرف‌ ديوار. ميگه‌ تا وارد شدم‌ ديدم‌ چهار زن‌ اينها نور از سر و صورتشون‌ مي‌باره‌. داخل‌ كعبه‌ الان‌ هم‌ اگر برويد تاريكه‌. داخل‌ كعبه‌ الان‌ هم‌ شما برويد مگر چراغي‌ روشن‌ كنند. و الاّ پنجره‌ نداره‌. فاطمة‌ بنت‌ اسد در اين‌ تاريكي‌ وارد شده‌ به‌ صورت‌ ظاهر. اما ديگه‌ اين‌ خانه‌، اين‌ داخل‌ خانه‌ از اين‌ به‌ بعد هميشه‌ نورانيه‌. آرزو مي‌كنيد همه‌اتون‌ كه‌ يك‌ لحظه‌ قدم‌ توي‌ اين‌ خانه‌ بگذاريد و قبلة‌ هر چه‌ كه‌ حضرت‌ آدم‌ ارزش‌ داره‌ به‌ هماني‌ است‌ كه‌ در ابتدا مسجود ملائكه‌ شد. آنهم‌ براي‌ يك‌ دفعه‌. ملائكه‌ ارزششون‌ از شيعيان‌ و مسلمانها نزد پروردگار كمتره‌. چون‌ خود ملائكه‌، بلكه‌ ملائكة‌ مقرب‌ حتي‌ مي‌گويند كه‌، يعني‌ اين‌ را اماممون‌ ميگويد كه‌ ان‌ الملائكه‌ لخدامنا و خدام‌ محبينا يا شيعتنا. ملائكه‌ خدمتگزاران‌ ما و خدمتگزاران‌ شيعيان‌ ما هستند. ملائكه‌ يك‌ دفعه‌ براي‌ حضرت‌ آدم‌ آنهم‌ به‌ امر پروردگار سجده‌ كردند و او را قبله‌ قرار دادند. اما تا روز قيامت‌ اين‌ خانة‌ كعبه‌ به‌ خاطر مقدم‌ مبارك‌ و مقدس‌ اميرالمؤمنين‌، بخاطر ورود فاطمة‌ بنت‌ اسد، تا روز قيامت‌ قبلة‌ پيغمبر اكرم‌، فول‌ شطرك‌ المسجد الحرام‌. يا رسول‌ الله‌ صورتت‌ را ديگه‌ برگردون‌ به‌ سمت‌ مسجد الحرام‌ كه‌ مسجد الحرام‌ است‌ كه‌ بايد قبلة‌ تو واقع‌ بشه‌. دوازده‌ امام‌ و دوستان‌ خاندان‌ عصمت‌ كه‌ ملائكه‌ خادمشون‌ هستند، تا روز قيامت‌، در هر روز لااقل‌ پنج‌ مرتبه‌ بايد به‌ طرف‌ اين‌ خانه‌ سجده‌ كنند. هيچوقت‌ از خودتون‌ پرسيديد چرا بايد اين‌ كار بشه‌؟ چرا پيغمبر در خانة‌ كعبه‌ متولد نشد، امير المؤمنين‌ متولد شد؟ اينجا يك‌ نكته‌اي‌ است‌ كه‌ من‌ در كتاب‌ امير المؤمنين‌ نوشته‌ام‌. باصطلاح‌ براي‌ اينكه‌ يك‌ مزاحي‌ هم‌ كرده‌ باشيم‌، همه‌اش‌ را بايد من‌ در اينجا براي‌ شما بگم‌، ديگه‌ برنداريد كتاب‌ را بخريد! و نكتة‌ اينكه‌ در اين‌ كعبه‌ امير المؤمنين‌ متولد شده‌ نه‌ پيغمبر با اينكه‌ پيغمبر عظمتش‌ بيشتر از علي‌ بن‌ ابيطالبه‌، اين‌ را در آنجا نوشتم‌. اين‌ را الان‌ بخواهم‌ شرح‌ بدهم‌ مفصل‌ ميشه‌. منهم‌ واقعش‌ اينه‌ چند روزه‌ سرماخوردگي‌ دارم‌. انشاء الله‌ اميدواريم‌ به‌ بركت‌ امير المؤمنين‌ و شماها دوستان‌ آن‌ حضرت‌، انشاء الله‌ نفسمون‌ نگيره‌، ظاهرش‌ هم‌ اينه‌ كه‌ الان‌ احساس‌ ناراحتي‌ نمي‌كنم‌. من‌ اين‌ را مكرر تجربه‌ كرده‌ام‌ كه‌ هر وقت‌ مريض‌ بودم‌ در مجلسي‌ كه‌ دوستان‌ اهل‌ بيت‌ بودند صحبت‌ كردم‌، بعدش‌ خوب‌ شدم‌. حالا انشاء الله‌ ايندفعه‌ هم‌ همينطور باشه‌ آبروي‌ ما را پيش‌ شما نبرند.

 انشاء الله‌ اين‌ مطالب‌ را خواهيد ديد در آن‌ كتاب‌. حالا اين‌ كعبه‌ است‌. كعبه‌ از امشب‌ داراي‌ روح‌ شده‌. آنهم‌ روح‌ الله‌، روح‌ خدا. من‌ عرف‌ عليا فقد عرف‌ الله‌. من‌ احب‌ عليا فقد احب‌ الله‌. روايات‌ عجيبي‌ دربارة‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ هست‌ كه‌ انشاء الله‌ اميدواريم‌ به‌ دستتون‌ كتاب‌ برسه‌ و مطالعه‌ بفرمائيد. منظورم‌ دقت‌ به‌ اين‌ نكته‌ بود كه‌ وقتي‌ فاطمة‌ بنت‌ اسد وارد خانة‌ كعبه‌ ميشود مي‌بيند كه‌ يك‌ چند نفر زن‌ آمدند به‌ محضرش‌ دو زانو در مقابلش‌ نشستند. يكي‌ از اينها گفت‌ كه‌ اين‌ حواست‌. مادر تمام‌ بشر. و اين‌ يكي‌ مريم‌ مادر عيسي‌ است‌. اينجا يك‌ نكته‌اي‌ مي‌خواستم‌ تذكر بدهم‌ به‌ زنهاي‌ محترمه‌اي‌ كه‌ در مجلس‌ هستند. گفتند كه‌ اين‌ يكي‌ هم‌ آسيه‌ زن‌ فرعونه‌. خيلي‌ عجيبه‌! اين‌ آسيه‌ كي‌ بوده‌؟ چيكاره‌ بوده‌؟ چقدر ايمانش‌ قوي‌ بوده‌! ميشه‌ يك‌ زن‌ معمولي‌، آنهم‌ نه‌ زن‌ معمولي‌، زني‌ كه‌ توي‌ خونة‌ فرعون‌ زندگي‌ ميكنه‌ و هيچ‌ امكانات‌ براي‌ خوب‌ بودن‌ نداره‌، بلكه‌ تمام‌ امكانات‌ براي‌ بد بودن‌ هست‌. روز قيامت‌ خانمها هيچ‌ خدا از شما نمي‌پذيره‌ كه‌ شوهرم‌ دوست‌ داشت‌ كه‌ من‌ بدحجاب‌ باشم‌. شوهرم‌ دوست‌ داشت‌ كه‌ من‌ بي‌ بندوبار باشم‌. نمي‌پذيره‌. آسيه‌ زن‌ فرعون‌ در رديف‌ كي‌؟ در رديف‌ حوا و مريم‌. اين‌ يكي‌ آسيه‌ زن‌ فرعونه‌ و آن‌ يكي‌ هم‌ مادر حضرت‌ موسي‌. همة‌ اينها يك‌ جهت‌ وابستگي‌ دارند اما آسيه‌ نداره‌. نشستند. كاري‌ به‌ آنصورت‌ كه‌ معمولا فكر ما مي‌كنيم‌ نداشتند. منتظرند آن‌ روح‌ بيايد و جهان‌ خلقت‌ را زنده‌ كنه‌. يك‌ وقت‌ ديدند متولد شد. فاطمة‌ بنت‌ اسد ديد كه‌ معجزات‌ ديگه‌ از همان‌ وقتي‌ كه‌ كعبه‌ شكافته‌ شد و وارد شد و اين‌ خانمها تشريف‌ آوردند، شروع‌ شد. ديد راستي‌ هم‌ آنطور و آنطوري‌ كه‌ براي‌ نوزاد او خدا تشريفات‌ قائل‌ شده‌، براي‌ رسول‌ اكرم‌ آن‌ تشريفات‌ را در از نظر تولد قائل‌ نشده‌. حضرت‌ اميرالمؤمنين‌ وقتي‌ متولد شد، آن‌ دوست‌ عزيزمون‌، سرورمون‌ كه‌ من‌ ارادت‌ دارم‌ خدمتشون‌، جناب‌ آقاي‌ مهندس‌ حسن‌لو يك‌ سؤالي‌ از من‌ كردند كه‌ من‌ درست‌ دقت‌ نكردم‌. ولي‌ قاعدتا اينطوريه‌. فرمودند قبل‌ از تولد حضرت‌ بود يا بعد از تولد؟ اينهم‌ سؤاليست‌ ديگه‌. ظاهرا قبل‌ از تولد بوده‌. چون‌ بعد از تولد كه‌ ديگه‌ آنجا كاري‌ ندارند. بايد دو سه‌ روزي‌ از طرف‌ پروردگار حضرت‌ فاطمة‌ بنت‌ اسد شخصا پذيرائي‌ بشه‌. روايت‌ داره‌. سني‌ها نوشتند كه‌ از بهشت‌ مرتب‌ غذاهاي‌ مناسب‌ يك‌ خانمي‌ كه‌ در اين‌ وضع‌ هست‌، مي‌آوردند و حضرت‌ فاطمة‌ بنت‌ اسد پذيرائي‌ ميشد. وقتي‌ كه‌ متولد شد حضرت‌ امير المؤمنين‌، لباس‌ آوردند از بهشت‌ كه‌ دارد، وقتي‌ كه‌ فاطمة‌ بنت‌ اسد از خانة‌ كعبه‌ بيرون‌ آمد يك‌ دست‌ لباس‌ سپيد بر بدن‌ اميرالمؤمنين‌ پوشانده‌ بودند. حضرت‌ ابيطالب‌ هم‌ آنجا ايستاده‌ بود، فورا فرزندش‌ را گرفت‌. چشمهاي‌ اميرالمؤمنين‌ روي‌ همه‌. پيغمبر اكرم‌ آمد. حضرت‌ ابيطالب‌ امير المؤمنين‌ را به‌ پيغمبر اكرم‌ دادند. چشمها را باز كرد. روايات‌ از اهل‌ سنت‌. وقتي‌ چشم‌ را باز كرد امير المؤمنين‌. ديديد دو تا دوست‌ وقتي‌ كه‌ مدتي‌ همديگر را نبينند، چطور با نگاه‌ به‌ هم‌ اظهار محبت‌ مي‌كنند؟ با نگاه‌ به‌ رسول‌ اكرم‌ اظهار محبت‌ كرد و سلام‌ داد. و رو كرد به‌ ابيطالب‌ بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌ قد افلح‌ المؤمنون‌. چقدر ارزش‌ داره‌ كه‌ انسان‌ مؤمن‌ باشه‌ كه‌ اولين‌ جمله‌اي‌ كه‌ از زبان‌ اميرالمومنين‌ هم‌ در محضر رسول‌ اكرم‌ حضرت‌ بيان‌ ميكنه‌، بشارت‌ رستگاري‌ شما باشه‌ اگر مؤمن‌ باشيد. جز ايمانمون‌ به‌ دست‌ و زبان‌ و پا و قلب‌ و چشممون‌ نفوذ كنه‌ و همه‌ را كنترل‌ كنه‌. زبانتون‌ كنترل‌ بشه‌ بوسيلة‌ ايمانتون‌. تا مي‌آئيد يك‌ حرفي‌ بزنيد كه‌ مثلا بوي‌ غيبت‌ بگيره‌، يك‌ مسلماني‌ رنجيده‌ بشه‌، ايمانتون‌ بگه‌ نكن‌. ماشينهايي‌ كه‌ ترمزش‌ خوبه‌ ديديد به‌ مجرد اينكه‌ به‌ خطر ميرسه‌، لب‌ گودي‌ خطر وقتي‌ قرار ميگيره‌ يك‌ ترمز ميكنه‌ و درجا مي‌ايسته‌. درجا بايستيد. زبان‌ مال‌ شماست‌. اختيارش‌ هم‌ دست‌ شماست‌. چشمتون‌ مال‌ شماست‌ و اختيارش‌ هم‌ دست‌ شماست‌. اين‌ دست‌ و چشم‌ و زبان‌ فلجه‌ كه‌ اختيارش‌ دست‌ صاحبش‌ نيست‌. شما الان‌ دستتون‌ را بلند مي‌كنيد ميگيد كه‌ دست‌ من‌. و اختيارش‌ دست‌ شماست‌. دست‌ منه‌. اما اگر بخواهيد دستتون‌ را بلند كنيد بلند نميشه‌. اين‌ دست‌ نيست‌ بار گرانيست‌ كشيدن‌ به‌ دوش‌. اين‌ دست‌ مال‌ شما نيست‌. ايمان‌ بايد انسان‌ وقتي‌ كه‌ مؤمن‌ شد، اون‌ مؤمن‌ را گفتند قد افلح‌ المؤمنون‌. چرا علي‌ بن‌ ابيطالب‌ وقتي‌ پيغمبر را مي‌بيند اين‌ آية‌ شريفه‌ را كه‌ هنوز قرآن‌ نازل‌ نشده‌ و هنوز پيغمبر اكرم‌ به‌ رسالت‌ مبعوث‌ نشده‌، اين‌ آيه‌ را مي‌خواند. مي‌خواهد اعلام‌ بكند كه‌ اين‌ مؤمنين‌ من‌ امامشون‌ و اميرشون‌ هستم‌ كه‌ الذينهم‌ في‌ صلاتهم‌ خاشعون‌. رسول‌ اكرم‌ فورا فرمود، تا اين‌ جمله‌، تا جملة‌ قد افلح‌ المؤمنون‌ از زبان‌ اميرالمؤمنين‌ خارج‌ شد، رسول‌ اكرم‌ فرمود انت‌ اميرهم‌. تو اميرشون‌ هستي‌، تو اميرالمؤمنيني‌. و انت‌ امامهم‌. شايد توي‌ ده‌ تا الي‌ بيست‌ تا كتاب‌ اهل‌ سنت‌ اين‌ جمله‌ داره‌ كه‌ حضرت‌ فرمود و انت‌ اميرهم‌ و انت‌ امامهم‌. تو امامشون‌ هستي‌، تو اميرشون‌ هستي‌. اميرالمؤمنين‌، امام‌ المتقين‌.

 اگر ما ايمانمون‌ آنطور نباشد، اينجا يك‌ اشارة‌ معنوي‌ دارد و باصطلاح‌ يك‌ اشارة‌ عرفاني‌، عرفاني‌ كه‌ ما ميگيم‌ نه‌ اينكه‌ عرفان‌ باصطلاح‌ ساختگي‌. نه‌. همين‌ معارفي‌ كه‌ در قرآن‌ هست‌. اينجا هست‌. كه‌ در سه‌ جا در قرآن‌ هست‌، خوب‌ دقت‌ كنيد، جنبة‌ علمي‌ دارد. در قرآن‌ سه‌ جا قد افلح‌ آمده‌. يكي‌ اينجا. قد افلح‌ المؤمنون‌. يكي‌ قد افلح‌ من‌ تزكي‌. كه‌ طبق‌ تفاسير اين‌ فلاح‌ و رستگاري‌ براي‌ كسي‌ است‌ در اين‌ آيه‌ كه‌ مالش‌ را تزكيه‌ ميكنه‌. اين‌ مالي‌ كه‌ در اختيارت‌ هست‌ از كجا آورده‌اي‌ در مرحلة‌ اول‌. و بعد هم‌ آيا زكاتش‌ را دادي‌؟ خمسش‌ را دادي‌؟ آيا حقوق‌ مستحقين‌ را پرداخت‌ كردي‌؟ آيا مثلا اندوخته‌اي‌ براي‌ خودت‌ با توجه‌ به‌ اينكه‌ يك‌ عده‌ از تو باصطلاح‌ پول‌ مي‌خواهند، طلبكارند، اين‌ كارها را كردي‌ يا نه‌؟ قد افلح‌ من‌ تزكي‌. يكي‌ قد افلح‌ من‌ تزكي‌. و سومي‌ قد افلح‌ من‌ زكاها. همين‌ سه‌ تا جمله‌ است‌. يكي‌ قد افلح‌ المؤمنون‌، قد افلح‌ من‌ تزكي‌، يكي‌ هم‌ قد افلح‌ من‌ زكاها. شما ديگه‌ قد افلح‌ با اين‌ كلمه‌ كه‌ قد و افلح‌ باشد در قرآن‌ پيدا نمي‌كنيد. خوب‌. اينها با هم‌ چه‌ ارتباطي‌ داره‌؟ از خود اين‌ آياتي‌ كه‌ بعد از قد افلح‌ المؤمنون‌ وجود داره‌ و مي‌فرمايد استفاده‌ ميشه‌. ولي‌ به‌ ضميمة‌ قد افلح‌ من‌ زكاها، مؤمنيني‌ كه‌ تزكية‌ نفس‌ كرده‌اند، آن‌ مؤمنين‌ علي‌ اميرشون‌ هست‌. و علي‌ امامشون‌ هست‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اينكه‌ كسي‌ كه‌ تزكيه‌ نكرده‌ باشه‌، اين‌ آيات‌ بعد شامل‌ حالش‌ نميشه‌. الذينهم‌ في‌ صلاتهم‌ خاشعون‌. انسان‌ ايمان‌ داره‌، صفات‌ رذيله‌ ميل‌ به‌ دنيا هم‌ داره‌. مشغول‌ نماز ميشه‌. توي‌ نماز چيكار ميكنه‌؟ يك‌ كسي‌ ميگفت‌ آقا من‌ نماز صبح‌ چون‌ كوتاه‌ بود، من‌ نتوانستم‌ حسابهايم‌ را از اول‌ نماز تا آخر نماز بكنم‌. اما توي‌ نماز ظهر بهتر مي‌تونم‌ حسابهايم‌ را بكنم‌. قد افلح‌ من‌ زكاها. الذينهم‌ في‌ صلاتهم‌ خاشعون‌.

 و الذينهم‌ عن‌ اللغو معرضون‌. آقايون‌ حرف‌ لغو نزنيد، كار لغو نكنيد. لغو چيه‌؟ كار بيهوده‌. كاري‌ كه‌ در مقابلش‌، در روايات‌ هم‌ هست‌ اين‌ مطلبي‌ كه‌ مي‌خوام‌ عرض‌ كنم‌. در مقابلش‌ يك‌ پاداش‌ دنيوي‌ يا اخروي‌ نداره‌. من‌ نمي‌خوام‌ وارد بشوم‌ به‌ بعضي‌ از كارهايي‌ كه‌ الان‌ اكثر مردم‌ انجام‌ مي‌دهند. يك‌ بچه‌اي‌ را گفتند كه‌ براي‌ اين‌ نميدونم‌ ورزشها و فوتبال‌ ديوانه‌ شد كه‌ چرا ايران‌ نتونست‌ قطر را ببره‌. اون‌ داره‌ آنجا كارش‌ را ميكنه‌، تازه‌ بازي‌ خودش‌ هم‌ حالا بد نيست‌، حالا مردم‌ بيكاري‌ يك‌ كاري‌ مي‌كنند. ولي‌ اين‌ اينجا پشت‌ تلويزيون‌ ديوانه‌ ميشه‌ كه‌ چرا ما گل‌ نزديم‌ او گل‌ زد. ببينيد. لغو يعني‌ چي‌؟ شما چيزهايي‌ من‌ ميگم‌ كه‌ شماها اكثرتون‌ بهتر از من‌ اطلاع‌ داريد. چون‌ من‌ توي‌ باصطلاح‌ جريان‌ زياد نيستم‌. حالا نميگم‌ من‌ خيلي‌ آدم‌ خوبي‌ هستم‌ و نگاه‌ نمي‌كنم‌. ولي‌ حالا، هر كي‌ گل‌ بزنه‌ به‌ هر كي‌، البته‌ بايد مردم‌ شيعه‌، مسلمان‌ در تمام‌ جهات‌ برتر از همه‌ باشند. اما ديگه‌ حالا بيايد و يك‌ بچه‌ احساساتي‌ بشه‌ و ديوانه‌ بشه‌ و جنبة‌ رواني‌ پيدا بكنه‌ بخاطر اينكه‌ اين‌ اينجوري‌ شده‌. الذينهم‌ عن‌ اللغو معرضون‌. آقا از لغو اعراض‌ بايد بكنيد. اعراض‌ يعني‌ چه‌؟ يعني‌ پشت‌ كردن‌. وقتي‌ به‌ لغو مي‌رسيد بهش‌ توجه‌ نكنيد. شما بشينيد يك‌ ضبط‌ صوت‌ يك‌ شبانه‌روز بد نيست‌ همراهتون‌ باشيد. ملائكه‌ ضبط‌ مي‌كنند ولي‌ خودتون‌ هم‌ ضبط‌ بكنيد. بعد بشينيد حساب‌ بكنيد اين‌ حرفهايي‌ كه‌ زديد چند درصدش‌ بيهوده‌ بوده‌ و چند درصدس‌ به‌ درد ميخورده‌. محاسبه‌ بايد بكنيد. يكي‌ از بخشهاي‌ محاسبه‌ همينه‌. محاسبه‌ داشته‌ باشيد. چقدر كار لغو انجام‌ داديد، چقدر كار صحيح‌ انجام‌ داديد، كاري‌ كه‌ به‌ درد ميخورده‌ انجام‌ داديد. بيست‌ و چهار ساعت‌ انسان‌ در شبانه‌روز وقت‌ داره‌. بيست‌ و چهار ساعت‌! چند ساعت‌ كار مفيد مي‌كنيد. كارتون‌ هم‌ جزء كارهاي‌ مفيدتون‌ باشه‌. چند ساعت‌ كار مفيد مي‌كنيد؟ يك‌ انسان‌ بايد يك‌ لحظه‌ كار بيفايده‌ نكنه‌. يك‌ لحظه‌. الذينه‌. عن‌ اللغو معرضون‌.

 و الذينهم‌ لاماناتهم‌ و عهدهم‌ راعون‌. ميشه‌ كسي‌ تزكية‌ نفس‌ نكرده‌ باشه‌ و به‌ اماناتش‌ و عهدش‌ رعايت‌ بكنه‌؟ عهدش‌ را مواظب‌ باشه‌؟ آقا تعهد داشته‌ باشيد، متعهد باشيد. امانت‌ خدا، امانت‌ مردم‌، امانت‌ ديگران‌ را حفظ‌ كنيد. اگر به‌ شما يك‌ مالي‌ را سپردند مواظب‌ باشيد. يك‌ كلامي‌ را بهتون‌ گفتند كه‌ از وجنات‌ طرف‌ پيداست‌ كه‌ دوست‌ نداره‌ اين‌ كلام‌ را به‌ ديگران‌ بگيد. اين‌ را رعايت‌ كنيد. امانته‌ اينها همه‌اش‌. و از همه‌ مهمتر اين‌ امانت‌ ولايته‌. ولايت‌ خاندان‌. آقا تو بچة‌ شيعه‌، توي‌ خانوادة‌ شيعه‌ متولد شدي‌. خداي‌ تعالي‌ لطف‌ كرده‌ و تو توي‌ دامن‌ يك‌ بانوي‌ شيعه‌ و پر محبت‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ بزرگ‌ شدي‌. اين‌ امانت‌ را حفظش‌ كن‌. به‌ هر كسي‌ يك‌ چنين‌ محبتي‌ نمي‌كنند. و الذينهم‌ لاماناتهم‌ و عهدهم‌ راعون‌. من‌ معتقدم‌ كسي‌ كه‌ به‌ عهدش‌ عمل‌ نميكنه‌، به‌ قراردادهايش‌ عمل‌ نميكنه‌، اين‌ پيرو معاويه‌ است‌. در وقتي‌ كه‌ معاويه‌ يك‌ نامه‌اي‌ نوشت‌، قراردادي‌ بستند. همة‌ كتب‌ اهل‌ سنت‌ و شيعه‌ و تمام‌ مورخين‌ نوشتند كه‌ با حضرت‌ مجتبي‌ قرار گذاشتند، يك‌ عهدنامه‌اي‌ نوشتند تا امام‌ مجتبي‌ ولايت‌ را يا امامت‌ را بصورت‌ ظاهر، مقام‌ سلطنت‌ را در واقع‌ ميشه‌ گفت‌، بر اين‌ مردم‌ بي‌ محبت‌ بي‌ وفاي‌ پول‌ پرست‌، حضرت‌ مجتبي‌ واگذار كرد؛ همه‌ نوشته‌اند كه‌ يك‌ قراردادي‌ نوشت‌. معاويه‌ مي‌دونيد چه‌ كرد؟ كه‌ جزء اين‌ مؤمنين‌ نبود. وقتي‌ آمد كوفه‌ همان‌ اول‌، جلسة‌ اول‌، در حضور حضرت‌ مجتبي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ اين‌ قرارداد را، اين‌ عهدنامه‌ را، اين‌ را پاره‌ كرد زير پايش‌ انداخت‌. گفت‌ كه‌ من‌ اين‌ را قبول‌ ندارم‌ (قطع‌ نوار).

 هم‌ دروغ‌ گفتيد و هم‌ خلاف‌ عهدتون‌ عمل‌ كرديد. و الذينهم‌ لاماناتهم‌ و عهدهم‌ راعون‌. و بقية‌ آيات‌. اين‌ آيات‌ وقتي‌ كه‌ امير المؤمنين‌ براي‌ رسول‌ اكرم‌ تلاوت‌ كرد. رسول‌ اكرم‌ او را بوسيد. و پيغمبر اكرم‌ آن‌ ده‌ سال‌ ديگر كه‌ مانده‌ بود به‌ بعثتش‌، ديگه‌ تنها نبود. همه‌ جا با علي‌ بن‌ ابيطالب‌ بود. به‌ بهانة‌ اينكه‌، البته‌ بهانه‌ نمي‌خواد ولي‌ ظاهر مطلب‌. كه‌ حضرت‌ ابيطالب‌ فرزندان‌ زيادي‌ دارد. پيغمبر اكرم‌ تشريف‌ بردند منزل‌ عباس‌ عمويشون‌. فرمودند كه‌ ابيطالب‌ فرزندان‌ زيادي‌ داره‌. بيائيد برويم‌ با هم‌ يكي‌ دو تا از فرزندانش‌ را برداريم‌ بياوريم‌ منزل‌ پذيرائي‌ كنيم‌. رفتند خانة‌ ابي‌ طالب‌. به‌ ابيطالب‌، حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ و عباس‌ فرمودند كه‌ شما از فرزندانتون‌ به‌ ما بدهيد ما پذيرائي‌ كنيم‌، نگهداري‌ كنيم‌. ابيطالب‌ گفت‌، عقيل‌ را براي‌ من‌ بگذاريد، بقية‌ بچه‌ها را هر كدام‌ را مي‌خواهيد ببريد ببريد. حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ گفت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ مال‌ من‌. عباس‌ هم‌ جعفر را برداشت‌ و خلاصه‌ يك‌ خورده‌اي‌ بار ابيطالب‌، اما همة‌ اينها بخاطر اين‌ بود كه‌ اين‌ دو بحر موّاج‌، اين‌ دو رفيق‌ صميمي‌ از روز اول‌ خلقت‌، اين‌ روايت‌ را مي‌خوام‌ عرض‌ كنم‌ سني‌ و شيعه‌ نوشته‌اند. اگر آدرسش‌ را مي‌خواهيد جامع‌ترين‌ كتابهايي‌ كه‌ از اهل‌ سنت‌ اين‌ روايت‌ را اسناد مختلفش‌ را نقل‌ كرده‌، كتاب‌ ينابيع‌ الموده‌ است‌. آنهم‌ از خودش‌ نقل‌ نكرده‌، از كتب‌ اهل‌ سنت‌ نقل‌ كرده‌. و الاّ مستدرك‌ صحيحه‌ اين‌ روايت‌ را نقل‌ كرده‌. در اكثر كتب‌، عرض‌ كردم‌ در بحار هم‌ جلد ششم‌ بحار كه‌ به‌ چاپ‌ قديم‌ و در جلدهاي‌ جديد نمي‌دونم‌ جلد چندم‌ ميشه‌ در بدو خلقت‌ نور مقدس‌ رسول‌ اكرم‌ كه‌ وقتي‌ خداي‌ تعالي‌ خواست‌ خلق‌ را ايجاد كنه‌، اول‌ چيزي‌ كه‌ خلق‌ كرد يك‌ نور خلق‌ كرد. حالا نور يعني‌ چه‌؟ حالا همين‌ را كه‌ از روايت‌ استفاده‌ ميشه‌ و گفته‌ ميشه‌، شما همين‌ را فكر كنيد. حالا هر كسي‌ به‌ اندازة‌ عقلش‌ مي‌فهمه‌ نور يعني‌ چه‌؟ خدا يك‌ نوري‌ را خلق‌ كرد. اين‌ نور روح‌ مقدس‌ رسول‌ اكرم‌ بود. اين‌ را من‌ در كتاب‌ در محضر استاد مفصل‌ شرح‌ دادم‌. معقول‌ هم‌ شرحش‌ دادم‌ كه‌ همه‌ مي‌فهمند. بعد رو كرد به‌ اين‌ نور. فقال‌ له‌ اقبل‌ فاقبله‌. ثم‌ قال‌ له‌ ادبر فادبر. بندة‌ خدا شد، مطيع‌ پروردگار شد، امام‌ انس‌ و جن‌ و ملائكه‌ شد. اين‌ نور بود. در مقابل‌ پروردگار و رهبر ملائكه‌ بود. خداي‌ تعالي‌ اين‌ نور را دو نيم‌ كرد. نصف‌ كرد. يكي‌ از اين‌ دو نور را اسمش‌ را گذاشت‌، چون‌ تعبير روايات‌ هست‌، محمد (اللهم‌ صلي‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) و اسم‌ نور ديگر را گذاشت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌. يكي‌ نبي‌ شد يكي‌ وصي‌ شد. اين‌ معنايش‌ مي‌دونيد چيه‌؟ معناش‌ اينه‌ كه‌ اول‌ چيزي‌ كه‌ خدا خلق‌ كرده‌ و آخر چيزي‌ كه‌ خدا دارد و همه‌ چيزي‌ كه‌ خدا دارد اين‌ نوره‌. و الاّ خداي‌ با آن‌ عظمت‌. يك‌ روز رسول‌ اكرم‌ نشسته‌ بودند با علي‌ بن‌ ابيطالب‌ با جبرئيل‌. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ وارد شد، جبرئيل‌ خودش‌ را كوچك‌ كرد. حضرت‌ فرمود اين‌ را مي‌شناسيش‌. گفت‌ چطور نمي‌شناسم‌! اين‌ استاد من‌ بود. اين‌ را كتب‌ اهل‌ سنت‌ نوشته‌اندها. اين‌ استاد منه‌. روايات‌ معصومين‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ هست‌. لولانا ما عرف‌ الله‌ و ما عبد الله‌. اگر ما نبوديم‌ خدا شناخته‌ نميشد و خدا بندگي‌ نميشد. چه‌ ملائكه‌، چه‌ بشر و چه‌ ساير موجودات‌. اين‌ استاد منه‌. خدا وقتي‌ مرا خلق‌ كرد به‌ من‌ گفت‌ تو كي‌ هستي‌؟ گفتم‌ تو تويي‌، من‌ هم‌ منم‌. ديدم‌ آقا امير المؤمنين‌، همين‌ آقا، آمد به‌ من‌ گفت‌ اينجور نگو، با ادب‌ باش‌. در محضر پروردگار تو بايد رعايت‌ ادب‌ را بكني‌. چي‌ بگم‌؟ انت‌ رب‌ الجليل‌. تو پروردگار با جلالت‌، با عظمت‌ هستي‌. و انا عبدك‌ جبرائيل‌. مي‌شناسمش‌. اگر او نبود من‌ مورد غضب‌ واقع‌ شده‌ بود. من‌ اين‌ مقام‌ امروز كه‌ مقربترين‌ ملائكه‌ هستم‌، به‌ تعبير من‌، نداشتم‌.

 وقتي‌ كه‌ آيات‌ را علي‌ بن‌ ابيطالب‌ براي‌ رسول‌ اكرم‌ خوند. پيغمبر اكرم‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را داد به‌ دست‌ ابيطالب‌. ابيطالب‌ حالا يا اينجا بوده‌ يا قبلش‌ بوده‌ چون‌ مختلف‌ نقل‌ كردند. صدا زد يا رب‌، ابيطالب‌ مشرك‌ بيايد اينجور با خدا حرف‌ بزنه‌ و اينجور جواب‌ بشنوه‌؟! يا ذاالقصع‌ الدجي‌. اي‌ خدا، اي‌ خداي‌ با عظمت‌، من‌ اشعار را نمي‌خواهم‌ حالا همه‌اش‌ را بخونم‌. ممكن‌ است‌ حالا درست‌ هم‌ نخونم‌ و حفظم‌ هم‌ نباشه‌. پائين‌ شايد حفظ‌ باشم‌ ولي‌ اينجا فرق‌ ميكنه‌ با پائين‌ مجلس‌. يا رب‌ يا ذاالقصع‌ الدجي‌. تا اينكه‌، بين‌ لنا، خدايا براي‌ ما بيان‌ كن‌ كه‌ اسم‌ اين‌ بچه‌ چي‌ باشه‌. ما اسمك‌. ميگند يك‌ لوحي‌ نازل‌ شد كه‌ تا زمان‌ عبد الملك‌ مروان‌ اين‌ لوح‌ به‌ خانة‌ كعبه‌ نصب‌ بود و او از بين‌ برد. يك‌ لوحي‌ نازل‌ شد، ظاهر شد و بر رويش‌ نوشته‌ شده‌ بود كه‌ خصصتما بالولد الزكي‌. يك‌ فرزند پاك‌. پاكيزه‌. بهتون‌ داديم‌ و شما را به‌ اين‌ جهت‌ از افراد خصوصي‌ باصطلاح‌ قرارتون‌ داديم‌. اختصاص‌ به‌ شما داديم‌ اين‌ جهت‌ را. و اسمه‌، تا اينكه‌ ميرسه‌، و اسمه‌ من‌ شامخ‌ علي‌ علي‌ اشتق‌ من‌ العلي‌. عليي‌ كه‌ مشتق‌ از علي‌ الاعلي‌ كه‌ اسم‌ پروردگاره‌. و اين‌ را هم‌ بدونيد يكي‌ از اسماء بزرگ‌ پروردگار، عليست‌. به‌ يك‌ معنايي‌ كه‌ حالا اينجا جاي‌ بحثش‌ نيست‌، چون‌ مجلس‌ همه‌ جور آقايان‌ و دوستان‌ هستند ممكنه‌ بعضي‌ نتونند هضمش‌ كنند اين‌ اسم‌ علي‌ با يك‌ توجهي‌ به‌ يك‌ معناي‌ خاصي‌ انسان‌ اگر بگه‌، اسم‌ اعظم‌ خداست‌. خيلي‌ هم‌ پر اهميته‌. اسمش‌ علي‌ شد. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ متولد شده‌. رسول‌ اكرم‌ بعد هم‌ رفته‌ از ابيطالب‌ او را گرفته‌ و با او شب‌ و روز مأنوسه‌. با هم‌ تبادل‌ نظر مي‌كنند. با هم‌ حرف‌ مي‌زنند. از روز اول‌ تولد ديگه‌ معلومه‌، او آية‌ قرآن‌ را براي‌ رسول‌ اكرم‌ ميخونه‌. رسول‌ اكرم‌ آيات‌ قرآن‌ و كلمات‌ پروردگار را براي‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ نقل‌ ميكنه‌ تا روزي‌ كه‌ رسول‌ اكرم‌ مبعوث‌ به‌ رسالت‌ شد و علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ شده‌. دستور فرمود كه‌ به‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ كه‌ اقوام‌ و عشيرة‌ ما را جمعي‌ چهل‌ نفر بودند از بني‌ عبد المطلب‌، جمع‌ كن‌. چون‌ آيه‌ نازل‌ شده‌ و انذر عشيرتك‌ الاقربين‌. تا من‌ به‌ اينها مطلبي‌ بگم‌. يك‌ آبگوشتي‌ هم‌ تهيه‌ كردند به‌ تعبير ما يك‌ مقدراي‌ نان‌ تهيه‌ كردند، سفره‌اي‌ پهن‌ كردند، چهل‌ نفر نشستند غذا را خوردند. پيغمبر اكرم‌ فرمود كه‌، مي‌خواست‌ صحبت‌ كنه‌ ابوجهل‌ نگذاشت‌. آنروز جلسة‌ روز اول‌ بهم‌ خورد. بعد روز دوم‌ پيغمبر اكرم‌ دستور فرمودند جلسة‌ ديگه‌اي‌ تشكيل‌ دادند. پيغمبر اكرم‌ فرمود كه‌ من‌ به‌ رسالت‌ مبعوث‌ شدم‌. هر كس‌ اول‌ كس‌ باشه‌ كه‌ به‌ من‌ ايمان‌ بياره‌ او خليفة‌ من‌، جانشين‌ من‌، و امام‌ بر ديگرانه‌ و بايد تمام‌ مردم‌ از او اطاعت‌ كنند. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ بلند شد گفت‌ من‌ به‌ شما ايمان‌ آوردم‌. اين‌ در مقام‌ ملكه‌ها. اظهار ايمان‌. نگيد ايمان‌ آورد علي‌ بن‌ ابيطالب‌. نه‌ اظهار ايمان‌. خيلي‌ فرقشه‌ اين‌ دو تا جمله‌. بعضي‌ها متوجه‌ نيستند ميگند علي‌ بن‌ ابيطالب‌ اول‌ كسي‌ بوده‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌. نه‌. اول‌ كسي‌ بوده‌ كه‌ اظهار ايمان‌ كرده‌. و الا علي‌ بن‌ ابيطالب‌ وقتي‌ كه‌ اهل‌ سنت‌ نوشته‌اند كه‌ او در روز اول‌ تولد آية‌ قرآن‌ را خونده‌، چطور ميشه‌ كه‌ حالا ايمان‌ بياره‌؟! اظهار ايمان‌ كرد. گفت‌ من‌. پيغمبر فرمود بنشين‌. خوب‌ مي‌خواست‌ يك‌ وقت‌ آن‌ جمع‌ فكر نكنند كه‌ با هم‌ تباني‌ دارند. دوم‌، سوم‌، هر دفعه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ اظهار ايمانش‌ را كرد. پيغمبر اكرم‌ همانجا فرمود كه‌ اين‌ شخص‌ بر همه‌اتون‌ امامه‌ كه‌ يك‌ عده‌ به‌ ابيطالب‌ گفتند كه‌ تو از اين‌ به‌ بعد بايد از پسرت‌ پيروي‌ بكني‌. او به‌ تو دستور بده‌. علي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ دائما با رسول‌ اكرم‌ بود. خوشا به‌ حال‌ شما. بخدا قسم‌ آقايون‌ اگر شبها تا صبح‌ سر به‌ سجده‌ بگذاريد و شكر كنيد كه‌ امامتون‌ علي‌ بن‌ ابيطالبه‌، جا داره‌. بخاطر اينكه‌ امير مؤمنينه‌. امام‌ متقينه‌. يعسوب‌ دينه‌. اينطوريه‌. شماها اگر مؤمن‌ باشيد تازه‌ امامتون‌ امير المؤمنينه‌.

 اميدورايم‌ در اين‌ شب‌ جمعه‌، شب‌ مختص‌ دعا و نيايش‌ و شب‌ سيزدهم‌ ماه‌ رجب‌، اول‌ شبهاي‌ ايام‌ البيض‌، شبهايي‌ كه‌ مردم‌ مسلمان‌ براي‌ بندگي‌ و عبادت‌ به‌ در خانة‌ خدا مي‌روند. دل‌ شما روشن‌ شده‌ باشه‌ با نام‌ مقدس‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ و با توجه‌ به‌ اين‌ ولايت‌ در خانة‌ خدا برويد. اين‌ را بدونيد. من‌ مكرر اين‌ روايات‌ اينطوري‌ را براتون‌ توضيح‌ دادم‌ كه‌ خاندان‌ عصمت‌ مي‌فرمايند اگر يك‌ شخصي‌ تمام‌ عمرش‌ حتي‌ هزار سال‌ در بعضي‌ از روايات‌ داره‌ كه‌ عمر بكنه‌، شبها عبادت‌ بكنه‌، روزها روزه‌ بگيره‌، هر سال‌ پياده‌ به‌ مكه‌ بره‌، بين‌ ركن‌ و مقام‌ بي‌ دليل‌ يعني‌ مظلوم‌ كشته‌ بشه‌ و ولايت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را نداشته‌ باشه‌، به‌ رو به‌ آتش‌ مي‌افته‌. چون‌ ولايت‌، مثالش‌ را هم‌ براتون‌ زدم‌. الان‌ همه‌اتون‌ آنهايي‌ كه‌ بودند در جلسات‌ چند ماه‌ قبل‌ شايد يادشون‌ باشه‌. مثالش‌ هم‌ زدم‌ كه‌ چطور اين‌ حرف‌ معقوله‌. معقوله‌. لاكبه‌ الله‌ في‌ النار. و عقلائي‌ هم‌ هست‌.

 بنابراين‌ خدا را بايد شكر كرد. هيچ‌ نعمتي‌ بالاتر از اين‌ نيست‌. اين‌ نعمته‌ كه‌ روز قيامت‌ سؤال‌ ميشه‌. روز قيامت‌ از نعيم‌ نعمتها سؤال‌ ميشه‌. از امام‌ مي‌پرسند كه‌ چه‌ نعمتي‌ سؤال‌ ميشه‌؟ حضرت‌ مي‌فرمايد ولايتنا اهل‌ البيت‌. ولايت‌ ما اهل‌ بيت‌. خيلي‌ قدر بدونيد. خداي‌ تعالي‌ بهتون‌ لطف‌ كرده‌، خيلي‌ بهتون‌ لطف‌ كرده‌. يك‌ حالت‌ حزني‌ اگر بهتون‌ دست‌ داد بشينيد نعمتهاي‌ پروردگار را بشماريد. اول‌ نعمتي‌ كه‌ داريد نعمت‌ تشيع‌ و ولايت‌ علي‌ بن‌ ابيطالبه‌. دوم‌ نعمتي‌ كه‌ داريد اين‌ است‌ كه‌ در زمان‌ امامت‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ زندگي‌ مي‌كنيد. چون‌ افضل‌ ائمه‌ است‌. اين‌ را بدونيد امام‌ روز قيامت‌ آنجا هر امامي‌ با جمعيتي‌ كه‌ در زمان‌ حياتش‌ از او پيروي‌ كردند محشور مي‌شوند. و انشاء الله‌ من‌ و شما در زير پرچم‌ حضرت‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ ارواحنا فداه‌ محشور خواهيم‌ بود. لذا در دعاي‌ ندبه‌ اين‌ دعا را مي‌كنيد كه‌ و اسقنا من‌ حوض‌ جده‌ صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ بكأسه‌ و بيده‌، با جام‌ او، با دست‌ او، و در موقع‌ مردن‌ هر امامي‌ بالين‌ آن‌ عده‌اي‌ كه‌ در زمان‌ او هستند و امامت‌ او را قبول‌ دارند و آن‌ حضرت‌ امامت‌ ميكنه‌ بر آنها حاضر ميشوند. لذا حضرت‌ رضا بر بالين‌ فلان‌ شخص‌ كه‌ در قضايا شنيده‌ايد. يا حضرت‌ موسي‌ بن‌ جعفر به‌ بالين‌ شطيطه‌ و امثال‌ اينها حاضر ميشدند. بالين‌ ما انشاء الله‌، يعني‌ مردمي‌ كه‌ در زمان‌ امامت‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ زندگي‌ مي‌كنند طبق‌ آنچه‌ كه‌ هست‌، حضرت‌ امير فرمود يا حار حمدا فان‌ يمت‌ يرني‌. اين‌ جمله‌ مال‌ همة‌ ائمه‌ هست‌. هر كس‌ بميره‌ اول‌ چيزي‌ كه‌ مي‌بينه‌ امامش‌ را مي‌بينه‌. كه‌اي‌ كه‌ گفتي‌ فان‌ يمت‌ يرني‌، جان‌ فداي‌ كلام‌ دلجويت‌. كاش‌ روزي‌ هزار مرتبه‌ من‌ مردمي‌ تا ببينمي‌ رويت‌. اينهم‌ نعمت‌ دوم‌. ديگه‌ بقية‌ نعمتها هم‌ همينطور به‌ ترتيب‌ قد و قواره‌ و ارزش‌ و عظمت‌ و اهميت‌ پشت‌ سر همديگه‌ هستند. و ان‌ تعدوا نعمة‌ الله‌ لا تحصوها.

 خوب‌ شب‌ جمعه‌ است‌. بيائيد باهم‌ برويم‌ كربلا. امشب‌ خيلي‌ خوب‌ بود اگر كربلا بوديم‌. خدا قسمتتون‌ كنه‌. يكي‌ از اعمال‌ شبهاي‌ جمعه‌ زيارت‌ حضرت‌ سيد الشهداست‌. مرحوم‌ آية‌ الله‌ نجفي‌ مرعشي‌ يك‌ وقتي‌ تشرفي‌ داشتند آنطوري‌ كه‌ در بعضي‌ از كتابها هم‌ نقل‌ شده‌. در نزديك‌، بين‌ سامراء و سيد محمد، يك‌ حضرت‌ سيد محمد پسر امام‌ هادي‌، تشكيلات‌ مفصلي‌ دارند در يكي‌ از شهرهاي‌ كنار، يكي‌ از شهرهاي‌ عراق‌. كه‌ وقتي‌ انسان‌ مي‌خواد به‌ طرف‌ بغداد از طرف‌ سامراء بره‌، آنوقتها مي‌گفتند چهار فرسخ‌، آنجا ايشان‌ خدمت‌ آقا مي‌رسند. حضرت‌ مي‌فرمايند شبهاي‌ جمعه‌ اگر دوري‌ يا اگر نزديكي‌، زيارت‌ ابا عبد الله‌ الحسين‌ را فراموش‌ نكن‌. خيلي‌ اهميت‌ داره‌. در قلوب‌ مؤمنين‌ خداي‌ تعالي‌ محبت‌ حسين‌ بن‌ علي‌ را تكوين‌ كرده‌. اميدواريم‌ انشاء الله‌ امشب‌ بخاطر حضرت‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌، سيد الشهداء عيدي‌ كاملي‌ به‌ ما خداي‌ تعالي‌ مرحمت‌ بفرمايد. الهي‌ آمين‌. خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌، شب‌ سيزدهم‌ ماه‌ رجب‌، بخصوص‌ صبح‌ بين‌ الطلوعين‌، اين‌ را تذكر بدهم‌ بد نيست‌، خيلي‌ برايش‌ اهميت‌ قائل‌ بود، از اذان‌ صبح‌ تا اول‌ آفتاب‌. حالا كه‌ ديگه‌ تلويزيونها و بيدار خوابيهاي‌ سر شب‌ نميگذاره‌ ما صبح‌ بعد از نماز صبح‌، يك‌ چند دقيقه‌اي‌، يك‌ ساعتي‌ بيدار باشيم‌. ولي‌ كوشش‌ بكنيد دوستان‌ كه‌ اين‌ يك‌ ساعت‌ و نيم‌ را هر جوري‌ هست‌، خودتون‌ را بسازيد، چرتيش‌ به‌ درد نميخوره‌، خودتون‌ را بسازيد كه‌ بيدار باشيد، با نشاط‌ هم‌ بيدار باشيد. يك‌ خورده‌اي‌ زودتر بخوابيد. اين‌ شبهاي‌ به‌ اين‌ بلندي‌، كه‌ با نشاط‌ بيدار باشيد. اعمالتون‌ را هم‌ در همان‌ ساعت‌، ساعت‌ و مثلا يك‌ ساعت‌ و نيم‌، انجام‌ بديد. ايشان‌ نماز را، يك‌ سالي‌ كه‌ من‌ خدمتشون‌ بودم‌، نماز حضرت‌ امير المؤمنين‌ را مي‌خوندند. نمازي‌ پنجاه‌ قل‌ هو الله‌ در هر ركعت‌ كه‌ چهار ركعته‌، دو تا دو ركعتي‌. يك‌ حال‌ عجيبي‌ پيدا ميكرد. يك‌ جرياني‌ در همين‌ ارتباط‌ من‌ در كتاب‌ پرواز روح‌ نوشتم‌ كه‌ آنجا بودم‌ كه‌ يك‌ حالي‌ كه‌ تصنعي‌ محال‌ بود باشه‌. رنگ‌ مي‌پريد، چشمها مي‌رفت‌، يك‌ توجه‌ خاصي‌ پيدا مي‌كرد مثل‌ اين‌ كه‌ آقا جلوش‌ ايستاده‌اند و حوائجش‌ را مي‌گرفت‌. شماها هم‌ انشاء الله‌ اگر حاجتيد داشتيد اين‌ كار خيلي‌ مؤثره‌. انشاء الله‌ نماز اميرالمؤمنين‌ را بخونيد و حوائجتون‌ را بگيريد. حوائج‌ هم‌ گرفتني‌ نيست‌ بايد اونها لطف‌ كنند. عيدي‌ هم‌ گرفتني‌ نيست‌، آقا يك‌ عيدي‌ براي‌ ما بگير. نه‌ بچة‌ مؤدب‌ صبح‌ مي‌ره‌ مؤدب‌ دو زانو جلوي‌ پدرش‌ مي‌نشينه‌، تبريك‌ عرض‌ مي‌كنيم‌ دست‌ پدر را ببوس‌، خود پدر مخصوصا پدرهاي‌ خوب‌ و منصف‌ بالاخره‌ عيدي‌ را مي‌دن‌. ديگه‌ گفتن‌ نداره‌. هر چي‌ انسان‌ مؤدبتر باشه‌ بهش‌ اظهار محبت‌ مي‌شه‌. البته‌ دعا خودش‌ مخ‌ عبادته‌، دعا را بايد كرد. من‌ نمي‌گم‌ دعا نكنيد. اما عيدي‌ را مي‌دن‌ بهتون‌. يقينا، دادن‌ بهتون‌. و عيدي‌ شما فكرتون‌ بالا باشه‌ عيدي‌ شما انشاء الله‌ ظهور حضرت‌ بقية‌ الله‌ باشه‌. بگيد آقا يا امير المؤمنين‌ يا رسول‌ الله‌ يا مثلا ائمة‌ ديگه‌اي‌ مورد اظهار علاقة‌ شما هستند كه‌ همة‌ ائمه‌ هستند خواهش‌ مي‌كنيم‌ كه‌ عيدي‌ ما را اين‌ قرار بديد. هم‌ اونها خوششون‌ مي‌ياد هم‌ شما همه‌ چيز گيرتون‌ مي‌ياد. عيدي‌ ما ظهور حضرت‌ باشه‌. از بزرگ‌ انسان‌ بايد چيز بزرگ‌ بخواد. مخصوصا روز جمعه‌ اگر بتونيد دعاي‌ ندبه‌ را هم‌ بخوانيد و بگيد هل‌ عليك‌ يابن‌ احمد سبيل‌ فترقا. اي‌ پسر پيغمبر راهي‌ هست‌ كه‌ با تو من‌ ملاقاتي‌ داشته‌ باشم‌. خودشون‌ گفتن‌ اينجوري‌ بگيد معلومه‌ ملاقات‌ مي‌دن‌ اگر با توجه‌ اين‌ كار را بكنيد. اگر واقعا اينطوري‌ باشه‌ كه‌ عزيز علنا عليه‌ ان‌ الخلق‌ و لا ترقا. بر من‌ سخت‌ است‌ كه‌ همه‌ را ببينم‌ و تو را نبينم‌. اگر اينطوري‌ انشاءالله‌ بوديد به‌ ما ملاقات‌ مي‌دن‌.

 خدايا به‌ آبروي‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ همة‌ ما را از ملاقات‌ كنندگان‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ قرارمون‌ بده‌، (الهي‌ آمين‌). زير لواء حمد اون‌ حضرت‌ ما را از اصحاب‌ و ياوران‌ با وفاي‌ اون‌ حضرت‌ قرارمون‌ بده‌ (الهي‌ آمين‌).

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *